محبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام اکسیر نجات

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
محبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام اکسیر نجات

هرچند خداوند در فطرت و سرشت همه انسان‌ها، آموزه‌ای به نام محبت قرار داده، ولی محبت برخی آفریدگان، از جمله امیرمؤمنان علیه‌السلام، را به هر کسی نداده است؛ زیرا هر کسی ظرفیت پذیرش این اکسیر گران‌قیمت را پیدا نکرده است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام، محبوب خدا
قرآن کریم، قانون جذب محبت را چنین بیان کرده است: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»؛[1] «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌‏اند، به قطع خدای مهربان برای آنان، محبّتی [در دل‏‌ها] قرار می‏‌دهد».

در شأن نزول این آیه چنین آمده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «قُلْ يَا عَلِيُّ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وُدّا»؛[2] «ای علی! بگو: پروردگارا! در دل مؤمنان برای من محبّتی قرار بده!» سپس خدا آیه فوق را نازل کرد. بنابراین خدا محـبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در قلوب مؤمنان قرار داده است. این محـبت همان منَّتی است که خدا بر مومنان قرار داده و فرموده: «ایمان را محبوب قلب‌های  شما قرار دادیم».[3] امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «منظور از ایمان، محبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است».[4]

پس امیرالمؤمنین علیه‌السلام مصداق روشن این آیه است که خدا محـبت او را در قلب اهل ایمان قرار داده است.

محـبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، معیار ایمان 
محبت امیرالمؤمنین و اهل‌بیت علیهم‌السلام، آثار و برکات فراوانی در دنیا و آخرت دارد؛[5] تا آنجا که معیار ایمان و کفر، محـبت و دشمنی امیرالمؤمنین قرار داده شده است؛ زیرا پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «يَا عَلِيُّ حُبُّكَ‏ إِيمَانٌ‏ وَ بُغْضُكَ‏ نِفَاقٌ»؛[6] «ای علی! محبت تو ایمان، و دشمنی تو نفاق و کفر است».

محبت امیرالمومنین

بر این اساس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله محبت امیرالمؤمنین و اهل‌بیتش علیهم‌السلام را تنها راه نجات قرار داده است: «إِنَّمَا مَثَلُ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق‏»؛[7] «به درستی که مثل اهل‌بیت من مانند کشتی حضرت نوح است؛ هر کسی سوار آن شود نجات پیدا می‌کند و هر کسی از آن تخلف کند غرق شده، هلاک می‌شود».

توهم ایمان و محـبت شیطان به امیرالمؤمنین علیه‌السلام 
محبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام اکسیری است که هر جنبنده‌ای می‌کوشد به هر شکلی، پس از شناخت، خودش را به آن برساند؛ تا جایی که حتی شیطان نیز در محبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام طمع می‌کند. این محبت در هر قلبی جای نمی‌گیرد؛ هرچند لقلقه زبان باشد.

برخی با اسنتاد به برخی از روایات، شیعیان را پیرو امامی می‌دانند که خود محبوب شیطان واقع شده است و این چنین به شیعیان طعنه می‌زنند؛ غافل از اینکه این‌گونه روایات نه‌تنها گفتار آنها را تصدیق نمی‌کند، بلکه عظمت و جایگاه محبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را می‌رساند.

در روایتی چنین آمده که شیطان در تلاش [ظاهری] است که خدا او را ببخشد؛ ولی پیامبر به او می‌فرماید: «تلاشت بیهوده است». سپس با امیرالمؤمنین علیه‌السلام روبرو می‌شود. در اینجا شیطان، برای رها کردن خود از چنگال امیرالمؤمنین چنین اظهار می‌کند: «إِنِّي لَأُحِبُّكَ‏ جِدّاً وَ مَا أَبْغَضَكَ أَحَدٌ إِلَّا شَرِكْتُ أَبَاهُ فِي أُمِّهِ فَصَارَ وَلَدَ الزِّنَاء»؛[8] «من به حقیقت تو را دوست دارم و هیچ کسی را با تو دشمن نکردم مگر اینکه با پدر او، در مادرش شریک شدم، پس زنازاده شد».

هرچند این روایت، به ظاهر بر محبت شیطان به امیرالمؤمنین علیه‌السلام دلالت دارد، ولی چند نکته قابل دقت است:
نخست اینکه این روایت از نظر سندی ضعیف است؛ زیرا افرادی که در سلسله سند این روایت قرار گرفته‌اند، مجهول و ضعیف‌اند و هیچ‌گونه توثیقی برای آنها نقل نشده است.[9]
دوم اینکه این روایت با نص آیات قرآن کریم و بسیاری از روایات دیگر در تعارض است؛ زیرا تنها راه نجات، حتی نجات انبیای گذشته، در گرو محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام، به خصوص پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام دانسته شده و شیطان از ابتدا با این موضوع مبارزه کرده است.[10] بر همین اساس امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «آمَنَ الْمَلْعُونُ‏ بِلِسَانِهِ‏ وَ كَفَرَ بِقَلْبِه‏»؛[11] «شیطان به زبانش ایمان آورد؛ ولی با قلب کافر شد».
سوم اینکه برفرض صحت سند، این روایت عظمت محبت و ولایت حضرت را می‌رساند؛ تا جایی که شیطان هم در آن طمع می‌کند.
چهارم اینکه توجه به روایت مشخص می کند که شیطان منافق است و محبتی به حضرت نداشته است؛ چون اگر محبت داشت، طبق روایت، تلاش نمی‌کرد مردم را دشمن حضرت بکند.

به هر روی محبت و ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، اکسیری برای نجات از همه گرفتاری‌ها و بلاهای دنیا و آخرت است.

پی‌نوشت:
[1]. سوره مریم، آیه96.
[2]. تفسیر قمی، ج2، ص56.
[3]. سوره حجرات، آیه7.
[4]. تفسیر فرات کوفی، ص428.
[5]. خصال، صدوق، ج2، ص515.
[6]. كفاية الأثر، خزاز رازی، ص135.
[7]. جامع الاحادیث، سیوطی، ج10، ص8.
[8]. عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج2، ص72.
[9]. نرم‌افزار نور، اسناد شیخ صدوق، بخش اسناد.
[10]. تفسیر عیاشی، ج2، ص9.
[11]. مناقب، ابن شهرآشوب، ج2، ص252.

خوانده شده 430 مرتبه