از برخی بزرگان وهابیت نقل شده است که شهادت امام حسین علیهالسلام کرامت و تجلیل الهی از ایشان بود و عزاداری شیعیان برای امام حسین علیهالسلام توجیهی ندارد.
شکی نیست که شهادت، کرامت الهی است و امام حسین علیهالسلام، سید شهیدان و اهل کرامت هستند. امام زین العابدین علیهالسلام نیز وقتی توسط ابن زیاد تهدید به قتل شد، فرمود: «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنی یَابْنَ زِیاد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛[۱] (ای پسر زیاد! آیا ما را با قتل تهدید میکنی؟ مگر نمی دانی که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست.»
پیروان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام نیز به مانند مقتدای خویش باکی از شهادت ندارند و در روزهایی که بسیاری از سران حکومت های اهل سنت در کشور های عربی برای بقای خود، دست دوستی به مستکبران و یهودیان می دهند، این حکومت شیعه و پیروان اهل بیت علیهم السلام هستند که در برابر مستکبران عالم قد عَلَم کرده و خاری در چشمان ظالمین شده اند.
هر چند شهادت کرامت الهی است؛ ولی مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام و ظلم و جنایات بنی امیه بر ایشان و خاندان و یاران حضرت فراموش شدنی نیست، مگر میتوان به یاد مصیبتهای سید جوانان اهلبهشت و نوردیده پیامبر صلیاللهعلیهوآله افتاد و نَگِریست؟
آلوسی بغدادی؛ مفسر و عالم سلفی اهل سنت در قرن سیزدهم، وقتی روایت زمین خوردن امام حسین علیهالسلام در محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآله را نقل میکند، می گوید: کاش میدانستم وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، حال حسین را در کربلا میدید چه میکرد؟ آلوسی پس از آن به قاتلان حضرت سیدالشهداء لعنت می فرستد و عرضه می دارد: لعنت خدا، ملائکه، پیامبران و همه مردم بر هرکس که امر کرد و هرکس که لجام بست و اسبش را زین کرد یا راضی شد یا سیاهی لشکر شد.[۲]
امام شافعی از بزرگان اهل سنت و پیشوای شافعیها درباره واقعه عاشورا و به یاد مصیبت کربلا اینگونه شعر سروده است:
این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است.
دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم، جاری و خواب از آن پریده است.
دنیا از این حادثه خاندان پیامبرصلی اللهعلیهوآله متزلزل شده و قامت کوه ها از آن خواب ذوب شده است.[۳]
کسی که با معرفت به مصیبت سید شهیدان کربلا بنگرد نمیتواند آرام بنشیند. حضرت سیدالساجدین علیهالسلام پس از حادثه کربلا همیشه داغدار بودند و اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر این مصیبت سوگواری می کردند.
سید بن طاووس از امام صادق علیهالسلام روایت میکند که فرمود: زین العابدین علیهالسلام چهل سال بر پدرش گریه کرد... هنگام افطار، چون غلامش آب و غذایش را می آورد... می فرمود: پسر پیامبر گرسنه و تشنه شهید شد. پیوسته این را تکرار می کرد و می گریست تا آنکه غذا از اشک او تر می شد و آب به اشک آمیخته می گشت. پیوسته چنین بود تا از دنیا رفت.[۴]
راوی نقل می کند: به امام زین العابدین علیهالسلام عرض کردم: مولای من! آیا وقت آن نشده که اندوهت پایان پذیرد و گریه ات کم شود؟ فرمود: حضرت یعقوب، پیامبر و پیغمبرزاده بود؛ دوازده پسر داشت، خداوند تنها یکی از آنان را از چشم او پنهان کرد. از غصه موی سرش سفید شد و چشمانش نابینا و کمرش خمیده گشت، در حالی که پسرش زنده و در دنیا بود. من پدر، برادر و هفده نفر از خاندانم را دیدم که کشته شده و بر زمین افتادند، چگونه اندوهم کم و گریه ام کاسته شود؟[۵]
امام رضا علیه السلام در روایتی به یکی از یاران خویش فرمود: اگر برای چیزی گریه میکنی، برای حسین علیهالسّلام گریه کن که چون گوسفند سرش را بریدند و هجده کس از خاندانش با او کشته شد که روی زمین مانندی نداشتند.[۶]
ایشان در روایتی دیگر فرمود: هرکه روز عاشورا را روز مصیبت، حزن و گریه خود کند، خدای عزّوجلّ روز قیامت را روز خرسندی و شادیش سازد و در بهشت چشمش بما روشن شود .[۷]
توصیه های اهل بیت و سیره و روش علمای شیعه و سنی بر زنده نگه داشتن مصیبت امام حسین علیهالسلام بوده و مصیبت جانکاه سیدالشهداء علیه السلام فراموش شدنی نیست و هر ساله با آغاز محرم و عاشورا تجدید می شود و ما بر این مصیبت داغداریم و عزاداری میکنیم.
پی نوشت:
[۱] الملهوف علی قتلی الطّفوف، ص۲۰۲.
[۲] روح المعانی، ج ۱۴، ص ۳۲۲.
[۳] https://hawzah.net/fa/Magazine/View/۴۱۸۰/۴۷۷۹/۳۹۳۴۳/
[۴] الملهوف علی قتلی الطّفوف، ص۲۳۳.
[۵] همان، ص۲۳۴.
[۶] امالی صدوق، ص۱۹۲.
[۷] همان، ص۱۹۱.