در جهانبینی توحیدی و اسلامی خداوند حق خالقیت، الوهیت و... بر سر بندگان خود دارد ازاینرو انسان موظف است که از این خدا اطاعت کند؛ زیرا اگر کسی را دارای حق دانستیم، باید کسی هم باشد که مکلف به ادای حق وی باشد. اگر زن، دارای حق نفقه است، شوهر نیز مکلف است که حق او را ادا کند؛ چراکه جعل حق، بدون اینکه در برابر آن، تکلیف و مسئولیتی باشد، لغو و بیهوده است. اگر شوهر، حق تمکین دارد، زن نیز مکلف است که در برابر او تمکین کند. از این جهت خداوند نیز حقوق مختلفی بر گردن بندگانش دارد و این بندگان موظف به ادای این حق هستند و باید از خدا اطاعت کنند.
اگر انسان نابالغی مانند کودک که برای او حق یا حقوقی قائل هستیم، در مقابل، پدر و مادر و جامعه و دولت را هم مکلف میشناسیم و هنگامیکه برای اینها تکالیف و وظائفی در نظر میگیریم، طبیعی است که برای کودک، حقوقی قائل شدهایم.
البته این حق اطاعت و عبادتی که خداوند بر بندگان دارد متفاوت با دیگر حقوق است؛ چون خداوند متعال بینیاز مطلق است و این عبادت و بندگی به نفع خود بندگان است.
این مردم هستند که برای دریافت نور و گرما باید خانههای خود را رو به خورشید بسازند. خداوند به عباداتِ مردم نیازی ندارد که فرمان داده نماز بخوانند. این بندگان الهی هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهی برخوردار میشوند و رشد میکنند.
قرآن میفرماید: اگر همۀ مردم کافر شوند، ذرّهای در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همۀ انسانها بینیاز است: «إِن تَکْفُرُواْ أَنتُمْ وَ مَن فِى الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَمِیدٌ»؛[1] «اگر شما و همه اهل زمین یک مرتبه کافر شوید خدا (از همه) بینیاز و ستوده صفات است».
مقام معظم رهبری در این رابطه بیان میکنند: «یک وظیفه عبارت است از عبودیت و اطاعت خداوند؛ چون عالَم مالک و صاحب و آفریننده و مدبّر دارد و ما هم جزو اجزاء این عالَمیم، لذا بشر موظف است اطاعت کند. این اطاعت بشر به معنای هماهنگ شدن او با حرکت کلی عالم است؛ چون همهی عالم «يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛[2] «آنچه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش او مشغولند»، «قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ»؛[3] «ما با کمال شوق و میل میشتابیم». آسمان و زمین و ذرات عالم، دعوت و امر الهی را اجابت میکنند و بر اساس قوانینی که خدای متعال در آفرینش مقرّر کرده است، حرکت میکنند. انسان اگر برطبق قوانین و وظایف شرعی و دینی که دین به او آموخته است عمل کند، هماهنگ با این حرکتِ آفرینش حرکت کرده؛ لذا پیشرفتش آسانتر است؛ تعارض و تصادم و اصطکاکش با عالم کمتر است؛ به سعادت و صلاح و فلاحِ خودش و دنیا هم نزدیکتر است».[4]
پینوشت:
[1]. ابراهیم، 8.
[2]. حشر، 24.
[3]. فصلت، 11.
[4]. بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 1379/09/12.