احاديث نقل شده از طريق اهل سنت نيز در اين زمينه ، بلحاظ محتوا و مفهوم كاملاً مشابه احاديث نقل شده از طريق شيعه ميباشد كه در اينجا به چند نمونه آن اشاره ميگردد :
1ـ مسلم در صحيح خود از زيد بن ارقم روايت مي كند كه :
قام رسول الله يوما فينا خطيبا بماء يدعي خما بين مكه و المدينه فحمد الله و اثني عليه و وعظ و ذكر ثم قال : « ايها الناس فانما انا بشر يوشك ان ياتي رسول ربي فاجيب و انا تارك فيكم ثقلين او لهما كتاب الله فيه الهدي و النور فخذوا بكتاب الله و استمسكوا به فحث علي كتاب الله و رغب فيه ثم قال و اهل بيت. اذكركم الله في اهل بيتي اذكركم الله في اهل بيتي.[1]
2ـ ترمذي نيز در صحيح خود از زيد بن ارقم و جابر و ابوسعيد و حذيفه و ابوذر روايت مي كند كه پيامبر فرمود:
اني تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا بعدي احدهما اعظم من الاخر كتاب الله حبل ممدود من السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض فانظرو اكيف تخلفوني فيهما.
3ـ نسائي در خصائص از زيد بن ارقم روايت ميكند كه :
لما رجع رسول الله من حجه الوداع و نزل غدير خم امر بدوحات فقممن ثم قال :« كاني دعيت فاجيت و اني قد تركت فيكم الثقين احد هما اكرم من الاخر كتاب الله و عترتي اهل بيتي فانظروا كيف تخلفوني فيهما فانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض … فقلت لزيد هل سمعته من رسول الله؟ قال «و انه ما كان احد في الدوحات الاراه بعينه و سمعه باذنيه».
2ـ من در بين شما چيزي را به يادگار مينهم كه اگر بدان چنگ زنيد ديگر پس از من گمراه نشويد يكي از آن دو بزرگتر از ديگري است كتاب خدا كه ريسمان پيوستهاي است از آسمان به زمين و عترتم يعني اهل بيتم و اين دو از هم جدا نشوند تا در حوض بر من وارد شوند. هان! بنگريد كه چگونه جانشيناني براي من در بين آن دو هستيد.( صحيح ترمذي 5/329)
3ـ آن گاه كه پيامبر خدا از حجه الوداع باز ميگشت در غديرخم فرود آمد و فرمان داد سايبانها را برافراشتند سپس فرمود « گويي كه من فراخوانده شده و من نيز پاسخ گفتهام و هر آينه در بين شما دو گوهر نفيس به يادگار نهادم كه يكي از آن دو از ديگري بزرگتر است كتاب خدا و عترتم يعني اهل بيتم بنگريد چگونه جانشيناني براي من در بين آن دو ميباشيد و به درستي كه آن دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا اين كه در حوض بر من وارد شوند…. راوي ( ابوطفيل) گويد از زيد پرسيدم آيا تو خود اين سخن را شنيدي؟ پاسخ داد: به درستي كه هيچ كس در آن سايبانها نبود مگر آن كه به چشم خود ديده و به دو گوش خود شنيد». |خصائص نسائي/21|
پي نوشت:
1- روزي پيامبر در آبگاهي كه خم ناميده ميشد ، در بين راه مكه و مدينه به سخن ايستاد پس خدا را حمد و ثنا گفته ، اندرز داده و سپس فرمود: « اي مردم من نيز بشري هستم كه نزديك است سروش پروردگار مرا برسد و من دعوت او را پاسخ گويم.هان! من در بين شما دو گوهر نفيس به يادگار ميگذرم. نخستين آنها كتاب خدا است كه در آن هدايت و نور است پس كتاب خدا را بر گرفته و بدان چنگ زنيد و بدين گونه به قرآن فراخوانده و ترغيب نمود سپس فرمود: و اهل بيتم خدا را ياد آورتان ميشوم درباره اهل بيتم ( 3 بار ) صحيح مسلم ، كتاب فضائل ، باب فضائل علي)