از هولناکترین عذابهای قبر که میت در شب اول قبر به آن مبتلا می شود، فشار قبر است که مومن و کافر، کوچک و بزرگ، باید حد طبیعی و ناگزیر آن را تحمل کنند اما این فشار تحت اعمال انسان و پرونده ای که با اوست بسیار متغیر است.
حال باید دید که این عذاب شامل همه افراد می شود یا خیر؟ این عذاب چقدر به طول می انجامد؟آیا شامل کسی که به دار آویخته شده ویا غرق شده نیز می شود؟چگونه این امر ممکن است در صورتی که دیگر قبری وجود ندارد؟
فشار قبر از امور حتمی است که در قبر اتفاق خواهد افتاد. لذا در روایت با عنوان «ضَغْطَةُ الْقَبْر» از آن یاد شده است. اصحاب ائمه همواره در این زمینه از ایشان پرسش کرده و فراگیر بودن آن بین تمامی افراد را جویا میشدند
ابو بصیر از امام صادق(ع) سؤال کرد: آیا کسی از فشار قبر رهایی پیدا میکند؟ حضرت فرمودند: پناه بر خدا از فشار قبر؛ چه قدر افرادی که از فشار قبر رهایی پیدا میکنند کم هستند.
در این مطلب به موضوع علت و دلیل و عوامل فشار قبر اشاره خواهیم کرد؟
فشار قبر چیست؟
اما در مورد اینکه واقعیت فشار قبر چیست و کیفیت آن به چه شکلی است، اطلاعات دقیقی در دست نیست. برخی همچون علامه مجلسی، علامه حلی، علامه شبر و مرحوم حمصی رازی معتقد به عذاب جسد هستند.
به عقیده این بزرگان و برخی دیگر، ممکن است روح در عالم قبر، در بدن داخل شده و عذاب را تحمل کند ... علامه مجلسی میفرماید: انما السوال و الضغطة فى الاجساد الاصلیة ...؛ سوال و تنگی و فشار قبر مربوط به جسد اصلی است.(جسد اصلی در مقابل جسد برزخی)
در نهج البلاغه آمده است... و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع و استکاک الاسماع و ظلمة للحد ...؛ (یاد کنید از) دفعه بدفعه آمدنهاى خوف و بیمهای مختلف و جابجا شدن دندههاى پهلو از فشار قبر و کر گردیدن گوشها و تاریکى گور ...
قائلین به این قول به چنین روایاتی هم استناد میکنند و میگویند در هم فرو رفتن استخوانهاى دنده(در اثر فشار قبر) و نیش زدن گوشت(که به عنوان عذاب قبر یاد شده) که در بعضی روایات است تنها با بدن عنصرى سازگارى دارد.
وقتى انسان مرد، با قوه ى خیال خود را جداى از دنیا مى یابد؛ همان گونه که در دنیا با همان صورت به واسطه ى خیال، خود را درک مى کرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى یابد.
و با این واسطه دردها و عقوبت ها و یا لذت ها را در مى یابد. و این است معنى حدیث: که قبر باغى از باغ هاى بهشت یا حفرهاى از حفرههاى جهنم است.
در هر حال روح با تعلق شدیدی که به جسد دارد، همواره در کنار جسد میماند و از وضعیت خوب یا بد جسد متاثر میشود چه داخل در جسد و حساس به احساسات آن باشد چه نباشد.
به همین جهت شاید بتوان گفت فشار قبر، می تواند کنایه از همان فعل و انفعالات شیمیایی باشد که جنازه را از هم می پاشد و ظرف مدت بسیار کمی، چنان تغییرات سریعی در آن ایجاد می کند که اگر امکان رویت جسد بعد از یک شب قبر حاصل شود، صحنهی دلخراش و اندوهباری در معرض دید قرار خواهد گرفت.
از فرمایشات حضرت علی(علیهالسلام) است که: «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ بِعَقْلِکَ، أَوْ کُشِفَ عَنْهُمْ مَحْجُوبُ الْغِطَاءِ لَکَ، وَ قَدِ ارْتَسَخَتْ أَسْمَاعُهُمْ بِالْهَوَامِّ فَاسْتَکَّتْ، وَاکْتَحَلَتْ أَبْصَارُهُمْ بِالتُّرَابِ فَخَسَفَتْ،
وَ تَقَطَّعَتِ الْأَلْسِنَةُ فِی أَفْوَاهِهِمْ بَعْدَ ذَلَاقَتِهَا، وَ هَمَدَتِ الْقُلُوبُ فِی صُدُورِهِمْ بَعْدَ یَقَظَتِهَا، وَ عَاثَ فِی کُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِیدُ بِلًى سَمَّجَهَا، وَ سَهَّلَ طُرُقَ الْآفَةِ إِلَیْهَا،
مُسْتَسْلِمَاتٍ فَلَا أَیْدٍ تَدْفَعُ وَلَا قُلُوبٌ تَجْزَعُ، لَرَأَیْتَ أَشْجَانَ قُلُوبٍ وَ أَقْذَاءَ عُیُونٍ، لَهُمْ فِی کُلِّ فَظَاعَةٍ صِفَةُ حَالٍ لَا تَنْتَقِلُ، وَ غَمْرَةٌ لَا تَنْجَلِی؛
اگر آن مردگان را با (دیده) عقل و خرد بسنجى، یا پرده (خاکى) که آنها را از تو پوشانده است کنار رود (آنها را خواهى دید) در حالی که گوشهایشان در اثر رسوخ جانوران خاکى در آنها نابود.
و کر گشته، و دیدگانشان از سرمه خاک (به مغز) فرو رفته، و زبانهایشان پس از تندى و تیزى در دهانها پاره پاره گشته، و دلهاشان پس از بیدارى در سینهها مرده، و از طپش افتاده، در هر عضوى از ایشان پوسیدگى تازه که باعث فساد و زشتى است.
رخداده، و راه نابودى آنها را آسان ساخته است، در حالی که در برابر هر آسیبى تسلیماند، نه براى دفاع (از آلام و اسقام) دستى، و نه براى نالیدن (از سختیها) دلهایى دارند(اگر به دیده عبرت بنگرى) اندوههاى دلها و خاشاک و خونابه چشمها را خواهى دید .
که براى آنها در هر یک از این رسوائى و گرفتاریها حالتى است که دگرگون نشود، و سختی ای است که برطرف نگردد. [1]
این عذاب اگرچه تا حدی طبیعی و در راستای نظام خلقت است اما راههایی وجود دارد که برطرف کردن آن را ممکن ساخته است. با وجود برخی روایات که اصرار به همگانی بودن فشار قبر دارند.
برخی روایات نیز به تفاوتهای مومن و کافر اشاره کرده و از آسودگی مومن سخن میگویند: «بنده مؤمن چون به خاک سپرده شود زمین به او گوید:
آفرین، خوش آمدى، تو از جمله کسانى هستى که دوست داشتم بر پشت من راه رود، حال که تو را در بر گرفتم خواهى دانست که چگونه با تو عمل مىکنم!
پس تا آنجا که چشم کار مىکند براى او گشاده گردد. و کافر چون به خاک سپرده شود زمین به او گوید: تو را آفرین و خوشامد مباد، تو از دشمنترین کسانى هستى که دوست نداشتم.
بر پشت من راه رود، حال که تو را در بر گرفتم خواهى دانست که چگونه با تو عمل مىکنم! پس چنان او را بفشارد که استخوانهاى پهلویش بشکند.(امالى شیخ مفید، ترجمه استادولى)
محمد تقی فلسفی در این باره می گوید: «مقصود از فشار قبر این نیست که دیوارهای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار میدهند،.
بلکه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است که، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد میآید و او را به شدت ناراحت میکند.
چه عواملی که باعث فشار قبر می گردد؟
فشار قبر برای هر نوع مردنی
فشار قبر یکی از حقایقی است که مؤمنان به آن اعتقاد دارند.منظور از قبر، قبر ظاهری افراد نیست؛ زیرا در مکانی که میت دفن می شود هیچ تغییری ایجاد نمی شود.
علاوه بر این که عده ای به گونه ای می میرند که جسد آنان از بین می رود و یا هرگز دفن نمی شوند تا آن که بدن شان از بین می رود.
در روایتی از امام صادق (ع) از حال شخصی پرسیده می شود که بعد از کشته شدن همچنان بدنش بر “دار” باقی است، آیا چنین شخصی عذاب قبر دارد؟ حضرت فرمود: بله. [2]
غیبت علت فشار قبر
در روایت دیگر از رسول خدا (ص) نقل شده است: «عذاب قبر به سزاى سخن چینی، غیبت و دروغ است». [3]
غیبت در اخلاق اسلامی، از اعظم مهلکات، و اشدّ معاصی است. یعنی چیزی نسبت به شخصی که شیعه باشد ذکر کنی که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضی نباشد.
خواه آن نقص، در بدن او باشد، یا در نسب او، یا در صفات و افعال و اقوال او، و یا در چیزی باشد که متعلق به او باشد. همچنین غیبتکردن منحصر به زبان نیست،
بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن.
از رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) مروی است که فرمود: «زنهار، احتراز کنید از غیبت، به درستی که غیبت، بدتر است از زنا، زیرا مردی که زنا میکند و توبه میکند.
خدا او را قبول میفرماید ولی غیبتکننده را خدا نمیآمرزد تا آنکه غیبت او را که کرده است از او بگذرد.» و فرمود که:
«در شب معراج به قومی گذشتیم که روهای خود را با ناخنهای خود میخراشیدند. از جبرئیل پرسیدم که ایشان چه کساناند؟ گفت: غیبتکنندگان.
روزی آن سرور بر منبر برآمدند و خطبهای در نهایت بلندی خواندند، به نوعی که زنان در خانهها آواز آن سرور را شنیدند، و فرمودند که: «ا
ی گروهی که به زبان، ایمان آوردهاید و دل شما از ایمان خالی است غیبت مسلمین را مکنید. و عیبجویی ایشان منمائید، که هر که عیبجویی برادر خود کند خدا عیب او را ظاهر میسازد اگر چه دراندرون خانه خود باشد.
و در روز دیگر آن سرور بر بالای منبر خطبهای ادا فرمودند و بیان گناه ربا و عقوبت آن را کردند پس فرمودند: یک درهم از ربا بدتر است از سی و شش زنا، و آبروی برادر مسلم را ریختن از ربا بدتر است.
و وقتی آن حضرت مردم را امر به روزه فرمود، گفت: احدی بدون اذن من افطار نکند.چون شام داخل شد، یک یک میآمدند و اذن گرفته افطار میکردند تا مردی آمد و عرض کرد:
«یا رسول اللّه دو دختر من روزه گرفتهاند و حیا مانع ایشان است که به خدمت تو رسند، اذن بفرما تا افطار کنند. حضرت روی مبارک گردانید. آن مرد ثانیا عرض کرد. باز حضرت روی گردانید.
و در مرتبه سوم فرمود که آنها روزه نگرفتهاند و چگونه روزه بودند و حال آنکه در همه روز گوشت مردم را به غیبت میخوردند، برو ایشان را بگو تاقی کنند. آن مرد بازگشت و ایشان را خبر داد پس آنها قی کردند.
و از هر یک پارچه خون بسته دفع شد. چون پیغمبر را خبر دادند فرمود: به خدایی که جان محمد در دست اوست که اگر این در شکم آنها باقی میماند آتش جهنم آن را میخورد.»
و از جانب خداوند رحمن به موسی بن عمران وحی شد که: «هر غیبت کنندهای که با توبه از دنیا برود آخر کسی است که داخل بهشت خواهد شد.
و هر غیبت کنندهای که بیتوبه از دنیا برود اول کسی است که داخل جهنم خواهد شد.» و از حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) مروی است که:
«هر که غیبت کند مرد مسلمان یا زن مسلمانی را، خدا چهل شبانهروز نماز و روزه او را قبول نمیکند، مگر اینکه آن کسی که غیبت او شده از او عفو کند.» و فرمود:
«هر که غیبت مسلمانی را بکند، در ماه رمضان اجری از برای روزه او نخواهد بود.» و در حدیثی دیگر از آن سرور منقول است که: «دروغ گمان کرده است هر که گمان کند حلالزاده است و او گوشت مردم را به غیبت میخورد.»
و از امام جعفر صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «هر که در حق مؤمنی بگوید امر قبیحی را که خود دیده یا شنیده باشد، آن شخص داخل این آیه مبارکه است که: «انَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ اَنْ تَشیعَ الْفاحِشَه فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ؛ [4]
به تحقیق کسانیکه دوست میدارند که فاش شود امر قبیح و ناشایست در حق طایفهای که ایمان آوردهاند از برای ایشان است عذاب دردناک.» و نیز از آن حضرت مروی است که: «هر کس روایت کند از مؤمنی چیزی را که بخواهد او را عیبناک کند .
و آبروی او را کم کند تا از چشم مردم بیفتد، خداوند متعال او را از تحت امر خود بیرون میکند و داخل در تحت امر شیطان میکند. و شیطان او را قبول نمیکند.» و آن حضرت فرمود:
«هر که غیبت کند برادر مؤمن خود را بیآن که عداوتی میان ایشان ثابت باشد، شیطان شریک است در نطفه او.» و فرمود که: «غیبت، حرام است بر هر مسلمانی. و آن میخورد حسنات را.
و باطل میسازد آنها را، همچنان که آتش هیزم را میخورد.» و اخبار در این خصوص بسیار است. و ذکر همه آنها متعسّر، بلکه متعذّر است. و همین قدر که مذکور شد کفایت میکند.
علاوه بر این، هر که را اندک عقلی بوده باشد میداند که این صفت، خبیثترین صفات، و صاحب آن، رذلترین مردمان است. و بزرگان پیش، بندگی خدا را در نماز و روزه نمیدانستهاند بلکه در چشم پوشیدن و حفظ خود از پیروی عیب مردم میدانستهاند.
و آن را افضل اعمال میشمردهاند. و خلاف آن را صفت منافقین میدیدند. و وصول به مراتب عالیه و درجات رفیعه را موقوف به ترک غیبت میدانستهاند.
دروغ از علت های فشار قبر
در روایات رسول خدا (ص) نقل شده که: «عذاب قبر به سزاى ..... دروغ است». [5]
دروغ در قران
) «ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.» [6]
«دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.» [7]
دروغ در روایات
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب برآن زیاد میباشد که دراین قسمت به برخی از روایات اشاره میشود:
۱) پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: «مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت میکنند و بوی بدی از قلبش بیرون میآید که تا به عرش میرسد و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او مینویسد.» [8]
۲) در جایی دیگر میفرماید: «از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه میکند.» [9]
۳) مردی از رسول خدا صلوات الله علیه پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.» [10]
۴) دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخیاش انسان نیست. رسول خدا صلوات الله علیه به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود. [11]
۵) در روایتی دیگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه ریشه دروغ را در کمبودها و پستیهای انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه میگیرد. [12]
۶) در روایتی دیگر، حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است. [13]
سخن چینی علت فشار قبر
امام علی (ع) میفرماید: عُذابْ الْقَبًرِ یُکُونْ مِنُ النّمِیُهِ وُ الْبُوًلِ وُ عُزْبِ الرُجْلِ عُنً اَهًلِهِ عذاب قبر از سخن چینی و پرهیز نکردن از بول و دوری مرد از زنش حاصل میشود.
ابن عباس روایت کرده است که عذاب قبر سه ثلث است یک سوم برای غیبت و یک سوم برای سخن چینی و یک سوم برای بیاحتیاطی در تطهیر بول سخن چینی نوعی افشای سرّ میکند که در نتیجه متضمن فساد خواهد بود.
و در اسلام از این عمل نهی شده و از گناهان کبیره بوده و عذاب حتمی خداوند را بههمراه دارد.
قال الصادق (علیهالسّلام): «و انّ مِن اکبرِ السحرِ النمیمه یُفَرقُ بها بینَ المتحابینَ و یُجلبُ العداوهُ علی المُتَصافیینِ و یُسفَکُ بها الدماءُ و یُهدَمُ بها الدُورُ و یُکشَفُ بها الستورُ و النمامُ شرُّ مَن و طَئَ الارضَ؛ [16]
امام صادق (علیهالسّلام) پس از بیان اقسام سحر میفرماید: «جز این نیست که بزرگترین اقسام سحر، نمامی است که به واسطه آن بین دوستان جدایی میاندازد و دشمنی را بجای صفا در بین کسانی که با یکدیگر یکرنگ بودند قرار میدهد.
و به سبب سخنچینی خونها ریخته میشود و خانهها خراب میشوند و پردهها کشف میشود و نمام بدترین کسانی است که روی زمین راه میرود».
قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «الا اُنبئکُمُ بشرارِکُم»؟ قالوا: بلی، یا رسول اللهِ! قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «المشائونَ بالنمیمهِ المُفرِّقونَ بین الاحبهِ، الباغون لِلبُراءِ المعایب؛ [17]
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: شما را به بدترین خودتان آگاه کنم؟ گفتند: بله ای پیامبر خدا. فرمود: آنها که به سخنچینی روند و در میان دوستان جدایی افکنند و برای پاکان عیبها جویند».
قال الباقر (علیهالسّلام): «مُحرمه الجنه علی القتاتین المشائینَ بالنمیمهِ؛ [18]امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: بهشت بر دورغتراشانی که برای سخنچینی میروند حرام است».
قال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «مَن مَشی فی نمیمهٍ بینَ الاثنینِ سَلَطَ اللهُ علیه فی قبرهِ ناراً تُحرقُهُ الی یومِ القیمهِ و اذا خرج من قبرِهِ سَلَطَ اللهُ علیهِ تنیناً اسودَ ینهشُ لَحمَهُ حتی یدخُلَ النارَ»؛ [19]
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «کسی که برای سخنچینی بین دو نفر حرکت کند، خداوند بر او در قبرش، آتشی را مسلط میفرماید که او را میسوزاند.
و چون از قبرش بیرون میآید، ماری بزرگ و سیاه را بر او مسلط میفرماید که گوشت او را میخورد تا داخل جهنم شود». [20]
یاری نکردن مظلوم علت فشار فبر
در کتاب ثواب الاعمال آمده است که یکی از علمای بنیاسرائیل از دنیا رفت و فشار قبر بر او وارد شد؛ چراکه او یک بار نماز را (عمداً) بیوضو خوانده بود [21] [و از کنار مظلومی گذشته بود و او را یاری نکرده بود. [22]
یاری کردن مظلوم در صورت توانایی واجب است. [۲3]
اگر در سکوت علمای دین و رؤسای مذهب – اعلی اللَّه کلمتهم – تقویت ظالم و تایید او باشد - و العیاذ باللَّه - سکوت کردن بر آنان حرام است و بر آنها واجب است اظهار کنند ولو اینکه در رفع ظلم او مؤثر نباشد. [۲4]
کمک کردن به ستمگران در ستمشان، بلکه در ارتکاب هر کار حرامی از سوی آنان حرام است، اما در غیر محرمات، مانند مباحات و طاعات، در صورتی که موجب افزایش شوکت و قدرت ایشان نشود جایز میباشد. [۲5]
پذیرش هدایای حاکمان ستمگر و آمد و شد با ایشان جایز است، مگر آنکه موجب افزایش جرأت آنان بر ستمشان گردد. [۲۶]
[۲۷]
اما اگر موجب تخفیف ظلم و کاهش جرأت آنان بر ستم شود، رعایت جانب اهم لازم است. [۲۸]
تباه کردن نعمت علت فشار قبر
امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل فرموده است که: «ضَغْطَةُ القَبرِ لِلْمۆمِنِ کَفّارةٌ لِما کانَ مِنْهُ مِنْ تَضْییعِ النِّعَمِ». [۲9]«فشار قبر براى مۆمن کفّاره نعمتهایى است که تباه کرده است».
شاید در نگاه اول به نظر هر خواننده ای بیاید که ضایع کردن نعمتها گناهی است که به آسانی می توان آن را ترک نمود به خاطر آنکه تضییع نعمتها را مساوی با اسراف می دانند .
اما اسراف یکی از مصادیق بارز در دایره تضییع و تباهی نعمتها به حساب می آید. اگر بخواهیم با نگاهی دقیقتر به عمق این مسئله بنگریم خواهیم دید که حتی سیر غذا خوردن، سیر خوابیدن، حتی یک کلمه بیهوده سخن گفتن و امثالهم نیز می تواند مصداقی از تضییع نعمتها باشد.
یک مقدار بیشتر از حدی که بدن به آن نیاز دارد بیشتر استراحت کردن هم، نمونه ای از تضییع نعمتهاست. فرصتی که خداوند به بشر برای زندگی روی زمین به او داده بسیار عزیز و مغتنم است.
باید از لحظه لحظه آن نهایت استفاده را برد. لذا استراحت نیز باید به اندازه ای باشد که بدن نیروی کافی برای فعالیت مجدد را بدست آورد.
حتی یک مثقال چربی اضافه که بر بدن روییده باشد(که به همان اندازه نشانه زیاد استفاده کردن مواد غذایی است) هم، داخل در محدوده تباهی نعمتهاست.
به همان اندازه که اولیاء خدا کم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز کم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد کرد .
اما از آنجا که هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش که همان فشار قبر است را دارد که البته بسته به میزان آن کم و زیاد خواهد بود.
برخی هم گفته اند منظور از تضییع نعمتها، بکار بردن نعمتها در غیر از مورد مصرفشان یعنی در راه حرام است. همانطور که در تعاریف شکر گفته اند که «استفاده از نعمت است در همان راهی که خداوند دستور فرموده یا مجازمان کرده است.»
به هر حال از آنجا که پرهیز از چنین گناهانی بسیار سخت و مشکل است، فشار قبر هم برای همگان عمومیت دارد و فرار از آن جز برای عده بسیار معدودی چون ائمه معصومین بسیار بعید است. ابو بصیر می گوید:
به امام جعفر صادق(علیه السّلام) گفتم: أیفلت من ضغطه القبر احد؟ آیا احدى هست که از فشار قبر نجات پیدا کند؟ فرمود: نعوذبالله منها، ما أقل من یفلت من ضغطه القبر؛ پناه بخدا مىبریم از فشار قبر.
چقدر قلیل و اندک هستند آن افرادى که از فشار قبر نجات پیدا کنند. [30] اگر بخواهیم پرهیز از تباهی نعمتها را به واقع درک کنیم، باید در زندگی اولیاء بزرگ الهی تامل کنیم.
فی المثال آنچه در زندگانی پرخیر و برکت حضرت زهرا(علیهاالسلام) چه در بحث عبادت و چه در بحث زحمات دنیوی و دیگر مسائل می خوانیم و بسیار شگفت زده می شویم، راهنمایی است که به ما نشان دهد پرهیز از تضییع نعمتها چگونه می تواند باشد.
الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَةَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام [31]
ابن شهر آشوب گوید: هیچ کس در بین این امّت عابدتر از حضرت فاطمه(علیهاالسّلام) نبود، او آنقدر براى عبادت خدا بر پا مىایستاد که پاهایش ورم مىکرد.
شیخ صدوق (رحمة الله علیه) روایت کرده که حضرت على(علیه السّلام) به مردى از بنى سعد فرمود: بگذار تا قصّهاى در باره خودم و فاطمه برایت بگویم:
فاطمه همسر من در میان خانواده رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلّم) از محبوبترین افراد بود، او با مشک به قدرى آب مىآورد که اثر آن در سینهاش به جاى مانده بود، و به قدرى با آسیاب کار مىکرد که دستهایش پینه بسته بود،
و به قدرى خانه را جارو مىکرد که گرد و غبار بر لباسهایش مىنشست، و به قدرى در زیر دیگ آتش مىافروخت که لباسهایش سیاه و چرکین مىشد، و او به سبب این کارها دچار زحمت و رنج شدیدى شده بود. [32]
به همان اندازه که اولیاء خدا کم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز کم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد کرد .
اما از آنجا که هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش که همان فشار قبر است را دارد که البته بسته به میزان آن کم و زیاد خواهد بود.
بنابراین کسانی که اهل اسراف و بریز و بپاشهای آنچنانی هستند باید منتظر فشار قبر سختی هم باشند که این همان مسئله ی ساده ی دو دو تا، چهار تاست .
در «عِلَل الشّرآئع» مرحوم صدوق از أمیرالمۆمنین علیه السّلام روایت می کند:”قَالَ: عَذَابُ الْقَبْرِ یَکُونُ مِنَ النَّمِیمَةِ وَالْبَوْلِ وَ عَزْبِ الرَّجُلِ عَنْ أَهْلِهِ”. [33]
«فرمود: عذاب قبر از سخنچینی و پرهیز نکردن از بول و دوری مرد از زنش پیدا می شود که رختخواب خود را جدا نموده و در غذا و خواب از او دوری کند.»
بد اخلاقی علت فشار قبر
در روایتی از أبوبصیر آمده است: “قَالَ: قُلْتُ لاِبِی عَبْدِاللَهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَ یَفْلِتُ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ أَحَدٌ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعُوذُ بِاللَهِ مِنْهَا ؛ مَا أَقَلَّ مَنْ یَفْلِتُ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ!”
می گوید: من به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: آیا کسی از فشار قبر رهائی پیدا می کند؟ حضرت فرمودند: پناه به خدا از فشار قبر ؛ چقدر افرادی که از فشار قبر رهائی پیدا کنند کم هستند.»
و حضرت صادق علیه السلام به دنبال این قضیّه فرمودند: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم برای تشییع جنازة سَعد از منزل خارج شدند در حالی که هفتاد هزار فرشته جنازه وی را تشییع می نمودند؛ و پس از دفن، حضرت رسول الله سر خود را به طرف آسمان بلند نموده و فرمودند:
مِثْلُ سَعْدٍ یُضَمُّ؟ آیا فشار قبر، شخصی مانند سعد را با این سابقه درخشانش در اسلام فرا می گیرد؟ أبوبصیر می گوید: عرض کردم: فدایت شوم ما چنین میپنداشتیم که سعد از بول اجتناب کامل نمی کرد!
مراد از قبر آن گودال کوچکى نیست که انسان را در آن دفن مىکنند بلکه مقصود جهانى است که انسان پس از مرگ و پیش از بر پا شدن قیامت در آن زندگى مىکند و چون قرار گرفتن در قبر ملازم یا سرآغازى براى ورود به عالم برزخ مىباشد واژه قبر در مورد آن به کار رفته است
حضرت فرمود: مَعَاذَ اللَهِ، إنَّمَا کَانَ مِنْ زَعَآرَّةٍ فِی خُلُقِهِ عَلَی أَهْلِهِ. «پناه به خدا چنین نیست، بلکه فشار قبر سعد به علّت سوء خُلقی بود که با اهل خانه خود داشت.
» حضرت صادق علیه السلام فرمودند: مادر سعد گفت: گوارا باد ای سعد بر تو در این بهشتی که وارد شدی! رسول خدا فرمود: ای مادر سعد! بر خدا حکم جزمی منما. [34]
در این روایت مىبینیم سعد بن معاذ که از اصحاب جلیل القدر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بود هم به خاطر بداخلاقى با خانواده گرفتار فشار قبر مىشود.
رعایت نکردن نجاست بول از علل فشار قبر
در منابع روایی، احادیثی وارد شده است که به این مطلب اشاره دارد؛ پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: " از بول بر حذر باشید و خود را از آن پاک کنید، زیرا؛ اکثر عذاب قبر از آن است" [35] . امام صادق (ع) نیز می فرمایند: " اکثر عذاب قبر به خاطر بول است." [36]
در مورد فلسفه احکام باید گفت هرچند همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد است؛ و هر حکمی دارای فلسفه و علتی است؛ ولی بیان و کشف علت تمام جزئیات احکام، کار بسیار مشکلی است. نهایت اینکه بتوان ضوابط کلی برای احکام بیان نمود؛ که البته کلیت در اینجا به معنای اکثری است که قابل استثناست. [37]
در مورد رعایت نکردن از نجاست بول عقل انسان این مقدار را در ک می کند که موجب اختلال شرط طهارت در اعمالی مثل نماز می شود؛ اما دقیقا نمی تواند رابطه بین رعایت نکردن نجاست بول و عذاب قبر را درک کند؛ هر چند به صورت کلی می فهمد اعمال انسان دارای آثار مثبت و منفی در زندگی مادی و معنوی است.
سبک شمردن نماز از علل فشار قبر
پیامبر گرامی اسلام فرمودند: ای فاطمه جان! هر کسی از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به 15 بلا مبتلا می سازد. (شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت است).
شش بلایی که در دنیا دامنگیرش می شود:
1. خداوند برکت را از عمرش می برد.
2. خداوند برکت را از رزقش می برد.
3. خداوند عزوجل سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.
4. هر عملی که انجام می دهد، پاداش داده نمی شود.
5. دعایش به آسمان نمی رود.
6. بهره ای از صالحین برای او نیست.
سه بلایی که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:
1. ذلیل از دنیا می رود.
2. هنگام مرگ در حال گرسنگی خواهد بود.
3. تشنه از دنیا خواهد رفت، اگرچه آب نهرهای دنیا را به او بدهند.
سه بلایی که در قبر دامنگیرش می شود:
1. خداوند ملکی در قبر برای او می گمارد تا او را زجر دهد.
2. قبرش برای او تنگ خواهد شد.
3. گرفتار ظلمت و تاریکی قبر خواهد شد.
سه بلایی که در روز قیامت گرفتارش خواهد شد:
1. خداوند ملکی را موکل می سازد تا او را با صورت بر زمین بکشد، در حالی که خلایق تماشا می کنند.
2. محاسبه اعمالش به سختی انجام می شود.
3. خدا به نظر لطف به او نمی نگرد و برای اوست عذاب همیشگی. [38]
که این بلاها هر کدام کافی است که انسان به اندیشه فرو رود و خود را در قهر خدا گرفتار نکند و گذشته از این همه بلا، چه بلایی بزرگتر از این که انسان خود را از فیض حضور در محضر مهربان بی همتا و عزیر بی شریک و قادر بی نیاز محروم کند و در نسیان و فراموشی گرفتار آید.
و فرمودند: نماز را تباه نسازید، چرا که هرکس نمازش را تباه سازد، با قارون (مظهر دنیا پرستی) و هامان (مظهر قدرت طلبی) محشور میگردد. و بر خدا سزوار است که او را در آتش دوزخ بیفکند. [39]
و در روایات نسبت به کسی که گناهان را انجام میدهد، اطلاق کفر نمیشود، ولی تارک الصلاه را کافر معرفی میکنند و علتش این است که تارک الصلاه نماز را به خاطر شهوت و میل ترک نمیکند و بلکه به خاطر سبک شمردن نمازی است که آن قدر در دین به آن اهمیت داده شده است و یک نحو روی گردان شدن از خداوند متعال است.
و لذا پیامبر فرمودند: کسی که سه روز نمازش را(عمدا) ترک کند اگر بمیرد، غسل و کفن ندارد و در قبرستان مسلمانان دفن نمیشود. [40]
در سوره مدثر، آیات 42تا 45، خداوند از بعضی از اهل جهنم در حالی که در عذاب گرفتار هستند میپرسد: چه چیزی شما را در این جهنم قرار داد. جواب میدهند که ما نماز نمیخواندیم و به فقراء کمک نمیکردیم
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری که نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملکی را بر وی موّکل میگرداند که او را بر عرصهی قیامت وارونه بر زمین میکشد و مردم به او نگاه میکنند و با شدت و سختگیری مورد محاسبه قرار میگیرد. [41]
نتیجه:
در روایات به عواملی که موجب فشار و عذاب در است اشاره شده است.
۱ـ سخن چینی و مراعات نکردن طهارت و نجاست و پرهیز نکردن از بول و بی مهری به همسر .
۲- در کتاب ثواب الاعمال آمده است که یکی از علمای بنی اسرائیل از دنیا رفت و فشار قبر بر او وارد شد؛ چرا که او یک بار نماز را (عمدا) بی وضو خوانده بود و از کنار مظلومی گذشته بود و او را یاری نکرده بود.
۳- ضایع نمودن نعمتهای الهی : پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: فشار قبر برای مؤمن، کفاره تباه نمودن نعمتها از ناحیه ی اوست.
۴. امام صادق فرموند: افراد کمی از فشار قبر نجات پیدا میکنند. .
۵. غیبت نمودن.
6.سبک شمردن نماز و خواندن نماز بدون وضو
7ـ بی اعتنایی به ضعیفان
پی نوشت:
1. ترجمه نهجالبلاغه انصارى، ص 625.
2.بحار الانوار،ج۶،ص۲۴۱.
3.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، کمره ای، محمد باقر، ج ۲ (جلد شانزدهم بحار)، ص ۱۶۲، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۴ ش.
4.نور/سوره۲۴، آیه۱۹.
5. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، کمره ای، محمد باقر، ج ۲ (جلد شانزدهم بحار)، ص ۱۶۲
6. صف/سوره۶۱،آیه۲-۳.
7. نور/سوره۲۴،آیه۷.
8.بحارالانوار،محمد باقر مجلسی،ج۶۹، ص۲۶۳.
9.معراج السعادة،احمد نراقی، ص۵۵۰.
10.نصایح،مشکینی، ص۲۹۱.
11.گناهان کبیره،آیه الله دستغیب،ج۱، ص۲۹۵.
12. بحارالانوار،محمد باقر مجلسی،ج۶۹، ص۲۶۲.
13.المحجة البیضاء،ملا محسن فیض کاشانی،ج۵، ص۲۴۳.
14.علل الشرایع ص 309.
15.بحار ج 6 ص 245.
۱6.طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۸۲.
۱7.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۶۹.
۱8.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۶۹.
۱9.صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، ج۱، ص۲۸۴.
20.حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۶۱۸، کتاب حج.
21. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص.۲۲۱.
22.شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، ص۱۱۱.
۲3. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۰۹.
۲4.موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۰۲، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، القول فی شرائط وجوبهما، الرابع، مسالة۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۲5. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۵۱.
۲۶.نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۵۱.
۲۷.خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۹۷.
۲۸.خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۷۷.
29. بحار الانوار،ج۶، ص۲۲۱/ «علل الشّرآئع» ،ج۱، ص ۳۰۹
30. بحارالانوار، ج 6، ص260.
31. روحانى متن عربى ... ص، 387.
32. زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام (روحانى)، ص383.
33.«علل الشّرآئع» ،ج۱، ص ۳۰۹
34. «فروع کافی» ج ۳، ص ۲۳۶/ «بحار الانوار» ج ۶، ص ۲۶۱.
35. بحارالأنوار، ج6، ص 275 ، باب 8، أحوال البرزخ و القبر و عذابه.
36. وسائل الشیعه، ج1، ص 340.
37.اقتباس از پاسخ 1967 (سایت: 2070).
38. سفینه البحار، ج2، ص 44.
39. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت، 1409هـ . ق، ج3، ص19.
40. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، 1363هـ . ش، ص 74.
41. بحارالانوار، 80/22.