emamian

emamian

عاقبت به خیری آنقدر با اهمیت است که یکى از دعاهای اولیا و انبیای الهی دعا برای عاقبت بخیری و فرجام نیک و زندگی را به خیر پایان بردن بوده است: «وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرار» (آل ‌عمران/۱۹۳) «تَوَفَّنِی‏ مُسْلِماً» (یوسف/۱۰۱) «أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» (یوسف/۱۰۱)
 
عاقبت بخیری خدمت به محبین و شیعیان اهل بیت‌(ع) از عوامل عاقبت بخیری است.
 
 امام صادق علیه السلام در روایتی عواملی را برای عاقبت بخیری توصیه فرمودند. امام حسن عسكرى علیه السّلام از پدرانش علیهم السّلام روایت میكند كه امام صادق علیه السّلام به فردی نوشتند: إِنْ أَرَدْتَ أَنْ یُخْتَمَ بِخَیْرٍ عَمَلُكَ حَتَّى تُقْبَضَ وَ أَنْتَ فِی أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ فَعَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ أَنْ تَبْذُلَ نَعْمَاءَهُ فِی مَعَاصِیهِ وَ أَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْكَ وَ أَكْرِمْ كُلَّ مَنْ وَجَدْتَهُ یَذْكُرُنَا أَوْ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا ثُمَّ لَیْسَ عَلَیْكَ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً إِنَّمَا لَكَ نِیَّتُكَ وَ عَلَیْهِ كَذِبُه‏. (بحارالانوار ج 70 ص 351)

 

«اگر می خواهى كارهایت به نیكى انجام گیرد و پایان زندگیت خیر باشد تا هنگام مرگ، پس حق خدا را بزرگ بدار به اینکه نعمت‌های خداوند را در نافرمانی‌اش صرف نکنی و به حلم و صبر خدا بر خودت مغرور نشوی و هر که از ما یاد می‌کند و یا ادعای مودت و دوستی ما را دارد، احترام و تکریم نمایی، چه راست بگوید و ما را واقعا دوست داشته باشد و چه به دروغ و به صورت ظاهری خود را دوستدار ما بداند، جز این نیست که تو از نیت خودت ثواب می بری  و او جزای دروغش را می بیند.»

توضیحی بر توصیه‌های امام صادق علیه السلام برای عاقبت بخیری

1- عَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ أَنْ تَبْذُلَ نَعْمَاءَهُ فِی مَعَاصِیهِ : «حق خدا را بزرگ بدار به اینکه نعمت‌های خداوند را در نافرمانی‌اش صرف نکنی» ؛ یعنی این بدن، توانایی، مال و ... که داری و نعمت‌های خدا برای تو هستند، آنها را در راه گناه استفاده نکن.

 
امام حسین علیه السلام نیز در روایتی به فردی که از حضرت خواستند توصیه‌ای بفرمایند تا گناه نکند ضمن چند توصیه فرمودند: «اِفْعَلْ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ فَأَوَّلُ ذَلِكَ لاَ تَأْكُلْ رِزْقَ اَللَّهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ...» (جامع الأخبار , ج 1 , ص 130) امام علیه السلام فرمود: پنج کار را بکن و آن گاه هرچه خواستی گناه کن [وگرنه دست از گناه بکش] اول آن که روزی خدا را نخور و هرچه خواستی گناه کن.

 
2- وَ أَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْكَ : «به حلم و صبر خدا بر خودت مغرور نشوی» ؛ شاید منظور حضرت این باشد، اینکه گناه می‌کنی و خداوند در نتیجه گناه تو را رسوا نمی‌کند یا بلایی سرت نمی‌آورد، این تو را مغرور نکند که پس خداوند عقاب نخواهد کرد یا حتما تو را خواهد بخشید. دوری کن از اینکه حلم و صبر خداوند بر گناه تو، جرأت گناه کردن بدهد.

 
3- وَ أَكْرِمْ كُلَّ مَنْ وَجَدْتَهُ یَذْكُرُنَا أَوْ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا ثُمَّ لَیْسَ عَلَیْكَ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً إِنَّمَا لَكَ نِیَّتُكَ وَ عَلَیْهِ كَذِبُه‏ : هر که از ما یاد می‌کند و یا ادعای مودت و دوستی ما را دارد، احترام و تکریم نمایی، چه راست بگوید و ما را واقعا دوست داشته باشد و چه به دروغ و به صورت ظاهری خود را دوستدار ما بداند، جز این نیست که تو از نیت خودت ثواب می‌بری  و او جزای دروغش را می بیند.

 در این روایت یکی از عوامل عاقبت بخیری محبت و خدمت به محبان اهل بیت و همچنین شیعیان حضرت و  بزرگ داشتن آنهاست. باید توجه داشت که محبت و خدمت به محبین و شیعیان اهل بیت علیهم السلام موجب خشنودی اهل بیت می‌شود و این کار قطعا دعای آنها را در حق خدمتگزاران در برخواهد داشت و چه دعایی بهتر از اهل بیت علیهم السلام می‌تواند انسان را عاقبت بخیر نماید.

شرط نجات بخش بودن ولایت اهل بیت(علیهم السلام)

 

یَا ابْنَ جندب، لا تَقُل فیِ المُذْنِبینَ مِن أَهلِ دَعْوَتِکُم اِلاّ خَیراً و اسْتَکینُوا اِلیَ اللّهِ فی تَوْفیقِهِم وَ سَلوا التوبةَ لَهُم فَکُلُّ مَن قَصَدَنا و تَوَلاّنا و لم یُوالِ عَدُوَّنا و قالَ ما یَعْلَمُ و سَکَتَ عمّا لا یَعْلَمُ اَو اَشکَلَ عَلیه فهو فی الْجَنَّةِ.

 

تحذیر از بدگویی نسبت به شیعیان و سفارش به سکوت از نادانسته‌ها

 

در ادامه روایت، امام صادق(علیه السلام) مؤمنان را از بدگویی نسبت به شیعیان بر حذر داشته و به ایشان سفارش می‌کند که حتی اگر برخی از شیعیان گناه کار باشند، جز سخن خیر، چیز دیگری درباره آنها نگویند، بلکه با خضوع و خشوع و التماس، دعا کنند که خداوند به آنها توفیق دهد گناهانشان را ترک و توبه کنند تا مشمول آمرزش حق تعالی قرار گیرند.

 

این یک دستور اخلاقی است که مؤمنان نباید به محض این که خطایی از برادران دینی خود مشاهده کردند، با آنها قطع رابطه کنند و ایشان را منحرف، غیر قابل هدایت و اهل جهنم بدانند.

اگر شیعیان گناه کار هستند ولی اساس ایمان و اعتقادشان درست است، باید خالصانه برایشان دعا کنیم که خداوند توفیق توبه و ترک گناه به آنها عطا فرماید.

 

انسان باید نسبت به مؤمنان حُسن ظن داشته باشد؛ بر فرض اگر گناهی هم کرده اند، فقط همان کارشان را بد بداند و نسبت به خودشان دشمنی نداشته باشد.

روایتی هم در این باره وجود دارد که می‌فرماید: خداوند کسانی را که مؤمن هستند و ایمانشان را حفظ می‌کنند دوست دارد؛ اگر آنها کار بدی بکنند، خداوند همان کار بدشان را دشمن می‌دارد، اما خودشان را دشمن نمی‌دارد. بر عکس، اگر کسانی از ریشه فاسد بوده و عقایدشان درست نباشد، اگر کار خوبی هم انجام دهند، خداوند کار خوبشان را دوست می‌دارد اما خودشان را دوست نمی‌دارد.

 

ما نیز باید نسبت به دیگران این گونه باشیم؛ اگر کسی مؤمن و اعتقادش صحیح است، باید او دوست داشته باشیم، اگر گناهی هم می‌کند، آن گناهش را دشمن بداریم و دعا کنیم خداوند به او توفیق دهد گناهش را ترک کند و آمرزیده شود.

 

حضرت در ادامه می‌فرماید: هر کس سراغ ما بیاید و ولایت ما را پذیرفته و ولایت دشمنان ما را نپذیرفته باشد، به این شرط که هر چه می‌داند بگوید و از گفتن چیزهایی که نمی‌داند پرهیز کند و در زمینه‌هایی که برایش مشکل و مشتبه است سکوت نماید، مشمول شفاعت ما شده و به بهشت می‌رود.

 

بر این اساس، اگر از شخصی سؤالی پرسیده شود که نسبت به آن علم ندارد، باید سکوت کند و از اظهار نظر خودداری نماید.

بسیاری از افراد هستند که وقتی مسأله‌ای مطرح می‌شود، بدون این که درباره آن علم داشته و تحقیق کرده باشند، به انکار آن می‌پردازند، در حالی که دلیل انکار خود را نیز نمی‌دانند.

انسان مؤمن باید این شجاعت را داشته باشد که اگر در مسایل دینی و غیر آن از او سؤالی شد با صراحت بگوید: «نمی‌دانم؛ از کسی که تحقیق بیش تری در این زمینه کرده و متخصص تر است بپرسید. از سوی دیگر، کسانی که درباره موضوعی خوب تحقیق کرده‌اند و نسبت به آن علم و آگاهی دارند، باید محکم و استوار روی حرفشان بایستند و از آن دفاع نمایند.

 

تأثیر ولایت اهل بیت(علیهم السلام) در سعادت انسان؛ مطلق یا مشروط؟

 

یک مسأله اساسی که منشأ خیلی از ابهامات شده، این است که برخی گمان می‌کنند چون ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) را قبول دارند، اگر هر گناهی را انجام دهند، آمرزیده می‌شوند و از طرف دیگر اگر کسی ولایت ائمه (علیهم السلام) را قبول نداشته باشد، هر چند عبادات زیادی انجام دهد، خداوند از او نمی‌گذرد و به جهنم می‌رود.

 

بر این اساس ـ و با توجه به روایات زیادی که در این باره وجود دارد ـ کسانی تصور می‌کنند همین که شیعه هستند و ائمه اثنا عشر را دوست دارند، اگر گناهی نیز مرتکب شوند، مشمول شفاعت ائمه معصومین(علیهم السلام) قرار می‌گیرند.

آنها چنین می‌پندارند که اگر بر فرض در روضه امام حسین (علیه السلام) شرکت کنند و خود را شبیه گریه کنندگان قرار دهند، با توجه به روایت: «من بکی اَوْ اَبکی اَوْ تباکی للحسین وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»(۶۵) همه گناهانشان آمرزیده می‌شود.

اگر کسی با این دید به روایت نگاه کند، از یک طرف باعث می‌شود دیگر هیچ ابایی از گناه کردن نداشته باشد؛ زیرا فکر می‌کند مثلاً سینه زدن در یک شب عاشورا و تباکی برای سیدالشهد(علیه السلام) ، جبران همه گناهان او را می‌کند، از سوی دیگر چنین فردی نسبت به کسانی که امامت ائمه معصومین(علیهم السلام) را قبول ندارند، بیش از حد بدبین می‌شود. روایتی هم به این مضمون داریم که اگر کسی ولایت اهل بیت(علیهم السلام) را قبول نداشته باشد، اگر بین رکن و مقام عبادت کند به طوری که مثل مشک خشکیده‌ای شود، خداوند او را به جهنم می‌برد.

 

صرف نظر از این که آیا سند چنین روایاتی صحیح است یا خیر، بیان چند نکته در این خصوص ضروری است که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم.

 

تلازم ایمان و عمل

 

یک مسأله اعتقادی مهم این است که آیا ایمان و عمل هر دو، شرط سعادت هستند یا ایمان به تنهایی و یا عمل به تنهایی کافی است؟ به عبارت دیگر آیا اصل ایمان است یا عمل، یا هر دو؟

 

پاسخ اجمالی این سؤال این است که بدون شک از نظر قرآن کریم، عمل بدون ایمان ارزشی ندارد. اگر کسی خداوند، روز قیامت، پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) را قبول نداشته باشد، هر کار خوبی هم که انجام دهد، باعث سعادت آخرتش نمی‌شود. اصولا کسی که اعتقادی به بهشت و جهنم و روز قیامت ندارد چگونه می‌خواهد به بهشت برود؟!

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَراب بِقِیعَة یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّی إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ ؛(۶۶) و آنان که کافرند، اعمالشان در مَثَل به سرابی ماند در بیابان هموار بی آب که شخص تشنه آن را آب پندارد و به جانب آن شتابد، چون بدان جا رسد هیچ آب نیابد و آن کافر، خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش ببیند که به حساب کارش تمام و کامل برسد [و کیفر کفرش بدهد]و خدا با سرعت به حساب تمام خلایق رسیدگی می‌کند.

 

مردم معمولاً کسانی را که کارهای خوب زیاد و بزرگی انجام می‌دهند، مثلاً بیمارستان می‌سازند یا پول‌های خیلی کلان خرج می‌کنند، بسیار محترم می‌شمارند، حال آن که شاید به دلیل عدم اعتقاد به روز قیامت و... کارهای آنها در نظر خداوند ارزشی نداشته باشد.

ممکن است بعضی بپرسند، مگر می‌شود کسی که برق را اختراع کرده و امروزه مردم تمام دنیا از اختراع او استفاده می‌کنند به بهشت نرود؟ پاسخ این است که از نظر قرآن اگر همین فردی که برق را اختراع کرده است، وجود خداوند، و حقانیت اسلام، پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، قرآن و ائمه اثنا عشر(علیهم السلام) نیز برایش ثابت شده باشد ولی تمام آنها را از روی عناد انکار کرده باشد، به بهشت نمی‌رود.

 

کسی که از روی عمد حقیقتی را انکار کند و با این که می‌فهمد یا می‌تواند بفهمد، کوتاهی کند، هر کار خوبی هم که انجام دهد، موجب سعادت اخرویش نمی‌شود. البته ممکن است خداوند در دنیا جزای کار خوب او را بدهد، اما در رسیدگی به اعمال او در آخرت تأثیری ندارد.

 

بنابراین از نظر اسلام و قرآن، اگر کسی ایمان نداشته باشد؛ یعنی معارف الهی برایش ثابت شده باشد و عمداً آنها را انکار کند، نه تنها به بهشت نمی‌رود، حتی بوی بهشت را هم استشمام نمی‌کند: «لا یَجِدُ ریحَ الجَنَّة ».

عکس این مطلب نیز ممکن است وجود داشته باشد؛ یعنی کسی که ایمان دارد اما هیچ کار خوبی انجام نمی‌دهد. البته شاید اصلا فرض این که کسی ایمان داشته باشد و هیچ عمل صالحی انجام ندهد، درست نباشد؛ چون کسی که ایمان دارد حداقل یک «الله اکبر» می‌گوید، یک سجده برای خدا می‌کند، در پیشگاه الهی خضوع دارد و... . معنای ایمان این است که شخص، اینها را قبول دارد و قطعاً این عقیده در زندگی او اثری ـ هرچند محدود و کم ـ خواهد داشت. غیر ممکن است کسی به مطلبی ایمان داشته باشد ولی هیچ اثری در زندگی او بر جای نگذارد. اگر قبول دارد که «خدا هست»، حتی اگر لال باشد و نتواند «الله اکبر» بگوید، حداقل در دلش خضوعی برای خدا انجام می‌دهد. بنابراین فرض این که کسی ایمان واقعی داشته باشد ولی هیچ عمل صالحی انجام ندهد، بسیار مشکل است.

فرض معقولش مثلاً این است که نوجوانی در ابتدای رسیدن به سن تکلیف، خدا را بشناسد و ایمان بیاورد ولی به محض ایمان آوردن، از دنیا برود و فرصت نکند عمل صالحی انجام دهد.

 

در هر حال، ایمان به تنهایی می‌تواند منشأ سعادت باشد به شرط آن که فرض صحیحی داشته باشد. ادعای کسانی که می‌گویند ایمان داریم اما در تمام عمرشان نه تنها یک کار خیر انجام نمی‌دهند بلکه مرتکب جنایات فراوانی نیز می‌شوند، منطبق با واقعیت نیست و دروغ می‌گویند. ایمان واقعی با ترک همه اعمال صالح امکان ندارد؛ مگر این که کسی فرصت انجام چنین اعمالی را پیدا نکرده باشد.

اصل این که ایمان می‌تواند منشأ سعادت بشود، فی نفسه صحیح است اما لازمه ایمان، عمل صالح است به شرط این که شرایط آن فراهم باشد و شخص فرصت داشته باشد تا عمل صالحی انجام دهد.

 

اما اگر لازمه ایمان، عمل صالح است و انسان مؤمن گناه نمی‌کند، پس چرا مؤمنان فراوانی هستند که مرتکب گناه می‌شوند؟ در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که آنها مؤمن هستند اما ایمانشان ضعیف است؛ یعنی وقتی شهوت و غضب بر آنها غالب می‌شود، لازمه ایمان را فراموش می‌کنند و مرتکب گناه می‌شوند.

با توجه به روایاتی که در این زمینه وجود دارد، به هنگام انجام گناه، روح ایمان از فرد مؤمن جدا می‌شود و در آن لحظه مؤمن نیست ـ اما کافر هم نمی‌شود ـ و وقتی شهوت و یا غضبش فروکش کرد، دوباره روح ایمان برمی گردد. انسان مؤمنی که فی الجمله عمل صالحی هم انجام داده است، ولی به دلیل غلبه شهوت و غضب مرتکب گناه می‌شود، اگر انجام همان گناه، موجب شود که به طور کلی معتقدات و لوازم ایمان را فراموش کند و هر روز بر گناهانش ـ آن هم گناهان کبیره ـ افزوده شود، چنین فردی در معرض کفر قرار دارد: ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ ؛(۶۷) سرانجام کار آنان که به آن اعمال زشت و کردار بد پرداختند این شد که کافر شده و آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند.

طبیعی است دلی که این قدر به گناه آلوده شده است، دیگر لیاقت ایمان ندارد. ایمان چنین فردی کم کم ضعیف می‌شود و بعد به طور کلی از بین می‌رود و دیگر باز نمی‌گردد.

 

البته انسانی که ایمان صحیحی دارد و کار خیر هم انجام می‌دهد، باز هم باید خطر را همیشه جلوی چشم خود ببیند؛ زیرا اگر خدای ناکرده به دلیل حبّ شهوت و شهرت و مقام، حرص دنیا، حسد و... به گناه آلوده شود، ممکن است در معرض کفر قرار گیرد. بنابراین ایمان باید بقا داشته باشد تا موجب سعادت گردد. البته هر ایمانی هم موجب سعادت ابدی نمی‌شود. اگر انسانی تا روز آخر عمر با ایمان باشد، اما در لحظه مرگ فاقد ایمان شود، مثل این است که از اول کافر بوده است. عکس این مطلب نیز صادق است؛ یعنی اگر کسی فقط لحظه آخر عمر واقعاً ایمان بیاورد، گناهان گذشته او آمرزیده می‌شود.

 

یک فرض دیگر این است که سرنوشت اخروی انسان مؤمنی که عمل صالحی انجام داده ولی از سوی دیگر مرتکب گناهان زیادی نیز شده است و قبل از مرگ موفق به توبه نمی‌شود، چیست؟ چنین فردی آیا به بهشت می‌رود یا به جهنم؟

 

در توضیح این مسأله باید بگوییم، انسان اگر قبل از مرگ موفق به توبه ـ آن هم توبه نصوح و واقعی ـ شود، همه گناهانش آمرزیده می‌شود.

ممکن است کسانی بگویند بیان این گونه مطالب موجب تجری بیش تر گناه کاران می‌شود؛ اما ما می‌گوییم چه کسی می‌تواند مطمئن باشد که موفق به توبه نصوح می‌شود؟ در هر حال اگر موفق به توبه شد، خداوند ضمانت کرده گناهان او را بیامرزد: إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِیم ؛(۶۸) مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به ثواب گرداند که خداوند در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.

 

هم چنین انسانی که در مدت عمر خود کبایر را ترک کرده و تنها مرتکب صغایری شده که به حد کبیره نرسیده است، اگر در لحظات آخر موفق به توبه نشود، خداوند او را می‌آمرزد: إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً؛(۶۹)چنان چه از گناهان بزرگی [گناهان کبیره] که شما را از آن نهی کرده‌اند دوری گزینید ما از گناهان دیگر شما درگذریم و شما را [در دو عالم] به مقامی بلند و نیکو برسانیم. البته این در صورتی است که سیئات و صغایر چنین فردی به حد کبیره نرسیده باشد؛ زیرا اصرار بر صغایر، خود گناهی است کبیره.

 

اما فردی که قبل از مرگ موفق نشده از گناه کبیره اش توبه کند چطور؟ بر اساس روایاتی که در این زمینه داریم، ملک الموت جان این گونه افراد را سخت می‌گیرد. اگر با همان سخت گرفتن جانشان، حسابشان پاک شد، به بهشت می‌روند وگرنه ممکن است مدتی در عالم برزخ معذّب بوده و فی الجمله عقاب‌هایی داشته باشند.

این که شب اول قبر و در عالم برزخ چه معامله‌ای با آنها می‌کنند، خدا می‌داند. ممکن است حتی در محشر، ناراحتی ها، گرفتاری ها، گرسنگی‌ها و تشنگی‌هایی داشته باشند. اگر با این عقاب ها، حسابشان پاک شد، مشمول آمرزش می‌شوند و به شفاعت پیغمبر (صلی الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) به بهشت می‌روند. البته شرط رفتن به بهشت، این است که اصل ایمانشان لطمه نخورده باشد و تا لحظه مرگ آن را حفظ کرده باشند.

 

البته ناگفته نماند که در باب «مرتکب کبیره» خوارج معتقد بودند اگر کسی مرتکب گناه کبیره ـ آن هم کبیره‌ای که خود آنها کبیره می‌دانستند ـ شود، کافر است. بر این اساس بود که حضرت علی(علیه السلام) را کافر می‌دانستند؛ زیرا پذیرفتن حکمیت از سوی آن حضرت را یک گناه کبیره می‌پنداشتند. آنها به دلیل همان عقاید انحرافی که داشتند شیعیان را سر می‌بریدند و به زن هایشان تجاوز می‌کردند.

آری، همان‌هایی که قائم اللیل و صائم النهار و حافظ قرآن بودند، چنین عقیده فاسدی داشتند. در هر صورت، این قول خوارج که هر کبیره‌ای موجب کفر می‌شود، غلط است. البته اگر کسی گناه کبیره‌ای انجام دهد و موفق به توبه هم نشود، گرفتار عذاب الهی می‌گردد اما کافر نمی‌شود، بلکه اگر ایمانش محفوظ مانده باشد، هر چند مرتکب کبیره‌ای هم شده باشد، بعد از تحمل عذاب، نهایتاً وارد بهشت می‌شود. بنابراین برای رفتن به بهشت، ایمان شرط اساسی است؛ بدون ایمان کسی به بهشت نمی‌رود.

 

ارکان ایمان

 

یک مسأله مهم این است که ایمان دارای چند رکن است؟ در یک جمله می‌توان گفت: پذیرفتن آنچه را که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرموده اند، از ارکان ایمان است. البته پیامبر (صلی الله علیه وآله) موارد بسیاری را بیان فرموده‌اند که از مهم ترین آنها همان اصول دین، یعنی توحید و نبوت و معاد است. اما بقیه آنها چیست؟ آیا مثلاً اگر کسی علم دارد به این که پیغمبر (صلی الله علیه وآله) از طرف خدا، حضرت علی(علیه السلام) را به خلافت منصوب کرده است ـ مثلاً در غدیر حضور داشته و یا در طول زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) این مطلب را از آن حضرت شنیده است ـ اما از روی حسد، کینه، بُغض و انتقام جویی، به انکار آن پرداخته و ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را نپذیرد، با ایمان است؟

 

کسی با ایمان است که همه آنچه را پیامبر (صلی الله علیه وآله) از طرف خدا آورده است، قبول داشته باشد. پس اگر کسی از روی عناد، ولایت اهل بیت(علیهم السلام) را انکار کند و مثلاً بگوید، چون علی(علیه السلام) پدرم را در جنگ بدر کشته است، زیر بار ولایت او نمی‌روم، و یا از روی حسد به انکار آن بپردازد، قطعاً جهنمی است: أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً؛(۷۰) آیا حسد میورزند با مردم به جهت آن که آنها را خدا از فضل خود برخوردار نمود [که] البته ما بر آل ابراهیم کتاب و حکمت فرستادیم و به آنها ملک و سلطنتی بزرگ عطا کردیم.

 

این که فقها می‌فرمایند اگر کسی ضروریات دین را انکار کند در واقع رسالت پیامبر (صلی الله علیه وآله) را انکار کرده است، به همین مسأله باز می‌گردد. البته این مسأله اختصاص به اعتقاد به امامت و یا حتی ضروریات ندارد، بلکه اگر حتی چیزی از ضروریات نباشد، اما پیامبر (صلی الله علیه وآله) آن را گفته باشد، و کسی از روی عناد آن را انکار کند، در واقع رسالت پیامبر را انکار کرده است.

 

انکار رسالت، به یک معنا بازگشتش به انکار ربوبیت تشریعی خدا است؛ یعنی حکم خدا را قبول ندارم، خدا را به حاکمیت قبول ندارم. البته این مسأله گاهی ممکن است به زبان گفته شود و گاهی هم ممکن است فقط در دل باشد. کسی که یقین دارد حکمی جزو اسلام است ـ مانند احکام مربوط به حدود، تعزیرات، اختلاف حقوق زن و مرد و... ـ اما ته دلش آن را قبول نداشته باشد، اگرچه در ظاهر مسلمان است، اما در باطن کافر است؛ یعنی با این که طهارتش ثابت است و با او معامله مسلمان می‌شود، اما به بهشت نمی‌رود؛ زیرا شرط ورود به بهشت ایمان مطلق است. این جا است که تفاوت بین اسلام و ایمان مشخص می‌شود.

 

بنابراین ایمان واقعی که موجب دخول در بهشت و سعادت ابدی می‌شود، پذیرفتن هر چیزی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از طرف خدا آورده است.

 

مسأله مستضعف فکری

 

پرسشی که در این جا مطرح می‌شود این است که تکلیف کسانی که به دلیل قرار گرفتن در شرایطی خاص نمی‌توانند حقایق اسلام را تشخیص دهند، چیست؟ شاید تصور این حالت برای امثال من و شما خیلی آسان نباشد، اما اگر یک مقدار چشممان را بازتر کنیم خواهیم دید که اکثریت مردم روی زمین را این گونه افراد تشکیل می‌دهند. شرایط بسیاری از جوامع طوری نیست که مردم همه حقایق را درک کنند.

اگر خدا بر ما منت گذاشته و این معارف را به ما عنایت فرموده است تا ایمان واقعی پیدا کنیم و حقایق اسلام را بشناسیم، باید بسیار شکرگزار باشیم.

بسیاری از مردم در شرایطی واقع شده‌اند که خیال می‌کنند حقیقت آن است که آنها می‌گویند و جز آن نیست. برای مثال بسیاری از فرقه‌های اسلامی در کشورهای غیر شیعه نشین هستند که به دلیل انس زیاد با شرایط محیطی ـ اجتماعی خودشان، اصلا تصور نمی‌کنند راه دیگری صحیح باشد.

آنها شیعیان را مشرک می‌دانند و معقتدند قرآنِ شیعیان قرآنی دیگر است، شیعیان نماز نمی‌خوانند و اگر هم بخوانند، چیز دیگری است و با نماز مسلمانان تفاوت دارد! و... . حتی روایت مجعولی به این مضمون درست کرده‌اند که شیعه‌ها معتقدند جبرئیل امین خیانت کرده و به جای این که وحی را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) نازل کند، اشتباهی به پیغمبر (صلی الله علیه وآله) نازل کرده است! از این رو آنها [ شیعیان!] وقتی نمازشان تمام می‌شود، به جای گفتن الله اکبر، سه مرتبه می‌گویند: «خان الامین»! یعنی ـ نعوذ بالله ـ جبرئیل امین خیانت کرده است! آن چنان تبلیغات گسترده‌ای بر ضد شیعه صورت گرفته است که اگر ما هزار بار قسم بخوریم که چنین چیزهایی واقعیت ندارد، و حتی یک نفر شیعه نیز در کشور ما چنین کاری انجام نمی‌دهد، آنها باور نمی‌کنند. چنین کسانی اصلا درصدد بر نمی‌آیند که ببینند تشیع حقّ است یا باطل.

 

اکنون فرض کنیم کسانی به دلیل قرار گرفتن در چنین شرایطی، ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را قبول نداشته باشند، و خلفای ثلاثه را حق و حضرت علی (علیه السلام) را هم خلیفه چهارم بدانند؛ چنین افرادی آیا بهشتی هستند یا جهنمی؟ آیا آن روایتی که می‌گوید: اگر کسی ولایت ما را نداشته باشد به جهنم می‌رود، شامل این افراد نیز می‌شود یا خیر؟

 

به این گونه افراد که اصلا احتمال حقانیت مذهبی دیگر به ذهنشان نمی‌آید، اصطلاحاً «مستضعف» می‌گویند. مستضعف، به اندازه استضعافش معاف و معذور است. البته اگر فردی در یک امر فرعی استضعاف داشت، معنایش این نیست که مستضعف مطلق است. اگر کسی فقط در بعضی از مسایل اعتقادی مستضعف باشد، به هر اندازه که حجت برایش تمام شده باشد ـ چه از راه عقل و چه از راه نقل ـ به همان اندازه مسؤول است.

 

بنابراین ملاک سعادت انسان ایمان است، به شرط آن که تا آخرین لحظه آن را حفظ کرده باشد. ایمان وقتی باقی می‌ماند که انسان به لوازم آن ملتزم باشد، در غیر این صورت به تدریج ضعیف می‌شود و از بین می‌رود. حتی ممکن است خود فرد نیز متوجه نشود که کافر شده است، اما ته دلش می‌بیند شک و تردید دارد و برخی از احکام الهی را نمی‌تواند قبول کند. عملِ تنها بدون ایمان گرچه می‌تواند آثاری در دنیا داشته باشد، اما فایده‌ای برای آخرت ندارد.

 

اکنون آیا کسانی که اعتقادات صحیح و کاملی دارند؛ یعنی علاوه بر این که سایر اصول دین را قبول دارند، به امامت ائمه معصومین(علیهم السلام) معتقدند، اما گاهی هم مرتکب گناهی شده اند، آیا ما باید با آنها دشمن شویم و طردشان کنیم؟ تمام انسان‌ها که معصوم نیستند. مسلّماً تعداد معصومان از غیر معصومان بسیار کم تر است. البته اگر کسی تجاهر به فسق دارد، نباید با او معاشرت کنیم. اگر کسی دارای بعضی از صفات زشت است، خوب نیست انسان با او رفاقت کند؛ زیرا ممکن است خودش نیز به آن صفات زشت مبتلا گردد. اما نباید به او فحش و ناسزا بدهد، بلکه باید نسبت به او دلسوزی داشته باشد و سعی نماید او را ارشاد کند و با تضرع و زاری از خداوند بخواهد که خدا توفیقش دهد تا گناهانش را ترک و توبه کند.

 

در هر حال اگر کسانی ایمانشان را حفظ کنند، بالاخره به بهشت می‌روند. البته این سخن بدین معنا نیست که ایمان تنها کافی است و گناه هیچ اثری ندارد: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ. وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا یَرَهُ ؛(۷۱) هر کس به قدر ذره‌ای کار نیک کرده [پاداش]آن را خواهد دید و هر کس به قدر ذره‌ای کار زشتی مرتکب شده [کیفر آن را]خواهد دید.

 

هیچ کاری بی حساب نیست. شفاعت هم نصیب کسانی می‌شود که لیاقت شفاعت را کسب کرده باشند و باید توجه داشت که ارتکاب بعضی از گناهان باعث از بین رفتن لیاقت شفاعت می‌گردد.

امام صادق(علیه السلام) در آخرین لحظات حیات پربرکتشان فرمودند، به اهل بیت و دوستان من بگویید: اِنَّ شَفاعَتَنا لَنْ تَنالَ مُسْتَخِفّاً بالصَّلاة ؛(۷۲) کسی که نماز را سبک بشمارد، مشمول شفاعت ما نمی‌شود. بنابراین همان‌طور که توبه موجب آمرزیده شدن گناهان می‌شود، برخی از کارهای دیگر انسان نیز می‌تواند استحقاق شفاعت برایش ایجاد کند یا قابلیت شفاعت را از وی سلب کند.

 

پی نوشت ها:

(۶۵) - البته عین این عبارت در روایات نیامده است، ولی شبیه و مضمون آن را در روایات داریم. برای نمونه ر. ک: حاج شیخ عباس قمی، نفس المهموم ، فصل دوم، ح ۱۳ و ۱۴.

(۶۶) - نور (۲۴)، ۳۹.

(۶۷) - روم (۳۰)، ۱۰.

(۶۸) - فرقان (۲۵)، ۷۰.

(۶۹) - نساء (۴)، ۳۱.

(۷۰) - نساء (۴)، ۵۴.

(۷۱) - زلزله (۹۹)، ۷ـ۸.

(۷۲) - بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۳۵.

یکی از موضوعات پیرامون ظهور حضرت ولی عصر (عج)، فراگیرشدن ظلم و فساد در آخرالزمان است که به انتشار مطلبی پیرامون این موضوع خواهیم پرداخت.

 

فراگیر شدن ظلم و فساد در آخر الزمان

 

پرسش: منظور از این که در احادیث آمده ظهور پس از ظلم و فساد زمین صورت خواهد گرفت چیست؟

 

پاسخ اجمالی:

گسترش ظلم و جور همان طور که در روایات آمده، از نشانه های ظهور امام زمان(عج) است؛ اما لزومی ندارد که به فکر توسعه فساد و ظلم بیشتر بیفتیم، بلکه با توجّه به وجود مفاسد در مقیاس وسیع و به حدّ کافی باید در ساختن خود و دیگرشان و یک گروه نیرومند، شایسته، شجاع و آگاه که پرچمدار انقلاب باشد کوشش کنیم. ضمنا باید توجه داشت ظهور این نشانه به تنهایی شرط تحقّق یافتن آن انقلاب بزرگ نیست.

 

پاسخ تفصیلی:

نخستین نشانه ای که با مشاهده آن می توان نزدیک شدن هر انقلابی ـ از جمله این انقلاب بزرگ را ـ پیش بینی کرد گسترش ظلم و جور و فساد و تجاوز به حقوق دیگران و انواع مفاسد اجتماعی و انحرافات اخلاقی است که خود عامل توسعه فساد در جامعه است.

طبیعی است فشار که از حد گذشت انفجار رخ می دهد، زیرا انفجارهای اجتماعی همانند انفجارهای میکانیکی به دنبال فشارهای شدید و زاید از حدّ است.

گسترش دامنه های ظلم و فساد به وسیله ضحّاکان هر زمان بذرهای انقلاب را آبیاری می کند، و کاوه های آهنگر را در کنار کوره های آتش پرورش می دهد؛ کم کم بحران اوج می گیرد و لحظه انقلاب نزدیک می گردد.

در مورد نزدیک شدن انقلاب بزرگ جهانی و ظهور مصلح بزرگ مهدی نیز مسأله همین گونه است.

منتها هیچ لزومی ندارد که مانند افرادی منفی باف به فکر توسعه فساد و ظلم بیشتر بیفتیم، بلکه با توجّه به وجود مفاسد در مقیاس وسیع و به حدّ کافی باید در ساختن خود و دیگران و یک گروه نیرومند شایسته و شجاع و آگاه که پرچمدار انقلاب باشد کوشش کنیم.

به هر حال، این موضوع در بسیاری از روایات اسلامی تحت عنوان «کما ملئت ظلماً و جوراً»؛ (همانگونه که جهان از ظلم و جور پر شده باشد» آمده است.

عین این تعبیر در بسیاری از احادیث که در منابع شیعه و اهل سنّت آمده دیده می شود.

و از مجموع آنها استفاده می شود که از روشنترین نشانه های این انقلاب همین موضوع است.

به هر حال، ظهور این نشانه ها به تنهایی شرط تحقّق یافتن آن انقلاب بزرگ نیست؛ بلکه مقدّمه ای است برای بیدار ساختن اندیشه ها؛ شلاّق هائی است برای بیداری ارواح خفته و خواب آلود؛ وزمینه ای است برای فراهم شدن آمادگیهای اجتماعی و روانی.

جهانیان خواه ناخواه مجبور به تجزیه و تحلیل ریشه های این ناهنجاریها و همچنین نتایج و عواقب آنها خواهند شد و این یک خودآگاهی عمومی را پایه گذاری می کند و در پرتو آن یقین می کنند که ادامه وضع کنونی امکان پذیر نیست؛ بلکه انقلابی باید کرد.

انقلابی در تمام زمینه ها برای بنیانگذاری یک نظام عادلانه الهی و مردمی.

ذکر این نکته نیز کاملا ضروری است که لزومی ندارد که این مفاسد در تمام نقاط جهان آشکار گردد؛ و اگر محیطهای کوچکی پاک باشند این شرط حاصل نباشد؛ بلکه معیار، چهره نوعی مردم جهان است خواه در شرق باشد یا غرب؛ و به تعبیر دیگر، این حکم مانند بسیاری از احکام بر اساس روش غالب است.(۱)

 

(۱). گردآوری از کتاب: حکومت جهانی مهدی، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، انتشارات نسل جوان، قم، ۱۳۹۰ش، نوبت هشتم، ص ۱۶۰

 

****************************************

 

ترویج فساد، به منظور تعجیل در ظهور!

 

پرسش: هرگاه شرط ظهور حضرت مهدی(عج) گسترش فساد در روی زمین است، چرا با فساد مبارزه کنیم؟

 

پاسخ اجمالی:

اولا: شرط ظهور امام(ع)، گسترش فساد در اجتماع انسانی نیست؛ بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکری و کمالات روحی به حدی برسند که آمادگی لازم برای پذیرش او را داشته باشند دوران غیبت سپری خواهد شد. ثانیا: ما باید موقعیّت خود را در زمینه انقلاب ایشان مشخّص کنیم؛ بدیهی است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانی خواهیم بود که انقلاب حضرت برای درهم کوبیدن آنها صورت می گیرد.

 

پاسخ تفصیلی:

اوّلا: باید توجّه نمود که شرط ظهور امام(علیه السلام)، هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانی نیست؛ بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکری و کمالات روحی به حدی برسند که بتوانند ارزش وجود امام(علیه السلام) را درک نمایند و شایسته رهبری او گردند، در این صورت امام(عج) بدون هیچ قید و شرطی ظهور نموده و از پس پرده غیبت بیرون می آید.

در کتاب های عقاید و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسی شده است که مانع اساسی برای غیبت امام، اخلاق و روحیّات و عدم آمادگی جامعه انسانی برای ظهور و حکومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف گردد، دوران غیبت او سپری خواهد شد.

دانشمند بزرگ و فیلسوف عالی قدر اسلام مرحوم خواجه نصیر الدّین طوسی در کتاب «تجرید العقائد» در این باره سه جمله کوتاه و پر مغز دارد که با توضیح مختصری در اینجا نقل می‌کنیم:

۱- «وُجُودُهُ لُطْفٌ»: وجود امام معصوم - خواه آشکار و خواه پنهان - برای جامعه انسانی نعمت معنوی و وسیله نزدیکی به اطاعت فرمان پروردگار است; زیرا رابطه هدایت الهی میان خدا و مردم، به وسیله امام(علیه السلام) برقرار می گردد و بسیاری از نعمت های معنوی و مادّی به خاطر امام به مردم می رسد، حتّی هدایت معنوی امام نسبت به افراد شایسته همیشگی است - اگر چه او را نبینند و نشناسند.

 

۲- «وَ تَصَرُّفِه لُطْفٌ آخَر»: هرگاه امام از پس پرده غیبت بیرون آید و به راهنمایی ظاهری بپردازد و زمام امور را به دست بگیرد خود نعمت دیگری است; در این موقع نه تنها یک گروه از وجود او بهره مند می گردند؛ بلکه همه جامعه انسانی از وجود او که مظهر عدل و داد و مجری دستورهای آسمانی و احکام الهی است، بهره مند خواهند بود.

 

۳- «وَ عَدَمِهِ مِنّا»: هرگاه او از تصرّف در امور مردم خودداری می کند و در پس پرده غیبت به سر می برد و به بزرگترین آمال و آرزوی بشر تحقّق نمی بخشد، برای موانعی است که خود مردم بر سر راه او به وجود آورده اند و علّت اساسی سلب این نعمت، خود مردم هستند و اگر خود مردم برای حکومت واحد جهانی ـ آن هم برپایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احکام اسلامی - آمادگی پیدا کنند، بطور مسلّم آشکار خواهد شد و هیچ گاه از ناحیه خداوند کوتاهی از ابراز لطف نبوده، این خود مردمند که ظهور حکومت حقّه الهی را به تأخیر انداخته اند.(۱)

بنابر این، توسعه فساد و گسترش آلودگی، شرط منحصر ظهور امام نیست که به جز آن، به فکر راه دیگری نباشیم و در پیدایش آن تسریع نماییم، بلکه راه نزدیکتری دارد که همان پیدایش لیاقت و شایستگی در مردم است.


و به عبارت دیگر، شرط رهبری دو چیز است:

۱- وجود رهبر

۲- آمادگی مردم برای پذیرش رهبر

مسلّماً اگر شرط دوّم از ناحیه مردم تحقّق یابد، خداوند شرط اوّل را بلافاصله ایجاد خواهد نمود.


ثانیاً: گسترش فساد و آلودگی جامعه بشری هدف اصلی نیست، بلکه زمینه را برای ظهور حضرت مهدی(عج) و اصلاح جامعه انسانی فراهم می سازد؛ زیرا هنگامی که ظلم و جور زمین را فرا گرفت و بشریّت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید و مشکلات طاقت فرسا گریبان انسان ها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنها به اتّکای نیروی خود و قوانینی که وضع کرده نمی تواند مشکلات را ریشه کن سازد و عدالت اجتماعی را در سراسر کره زمین مستقر نماید; در این هنگام، آمادگی فکری کامل برای پذیرش برنامه یک رهبر الهی پیدا می کند که بیماری های این بیمار خسته را با نسخه های آسمانی خود درمان نماید و می فهمد که نقش دیگر و انقلاب برتری لازم است که به همه نابسامانی ها خاتمه بخشد.

اصولا هیچ نهضت اصلاحی بدون یک زمینه فکری قبلی انجام نمی پذیرد و اصل «عرضه و تقاضا» که یک اصل اقتصادی است، در عین حال، یک اصل اجتماعی نیز می باشد و تا درخواستی در مردم نباشد، عرضه هر نوع کالای معنوی و مادّی بی ارزش و بی ثمر خواهد بود.
ولی آیا زمینه فکری و آمادگی روحی برای یک نهضت اصلاحی و جهانی، که منجر به برقراری حکومت واحد جهانی، آن هم براساس عدل و داد و ارزش های اخلاقی و رعایت حقوق و مقرّرات اسلام گردد کافی است، یا این زمینه فکری پشتوانه دیگری لازم دارد که این دگرگونی فکری را به صورت انقلاب خارجی درآورد و هر نوع مانع را از سر راه نهضت بردارد و از این زمینه فکری حدّاکثر بهره برداری را بنماید.

نه تنها تجارب بی شمار و آزمایش های متوالی این مطلب را تصدیق می کند، بلکه روایات و احادیث زیادی که درباره نهضت این مصلح جهانی وارد شده است، آشکارا می رساند که انقلاب آخرین حجّت الهی پس از پدید آمدن یک زمینه فکری، نیاز به قدرت و نیرو دارد که بتواند در پرتو آن قدرت، از زمینه های موجود بهره برداری کند و هر مانعی را که بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احادیث اسلامی به وجود انصار و یاران و تعداد آنها و این که قیام حضرت مهدی(عج) توأم با قدرت و نیرو خواهد بود، تصریح شده است.

در این موقع ما باید برای تأمین منظور دوّم و تربیت اعوان و انصار و سربازان فداکار که جان به کف در راه آرمان های الهی نبرد و فداکاری نمایند، در پرورش افراد صالح و جانباز بکوشیم و تا آن جا که امکانات اجازه می دهد، برای یک چنین نهضت وسیع جهانی، افرادی را تربیت کنیم که بتوانند آرمان های جهانی آن حضرت را در سرتاسر جهان تحقّق بخشند و یک چنین هدف مقدّسی در صورتی انجام می گیرد که مصلحان اجتماع دست روی دست نگذارند و از هیچ گونه اقدامی در راه تربیت افراد با ایمان دریغ نورزند.

 

ثالثاً: از همه اینها گذشته، ما باید موقعیّت خود را در زمینه انقلاب «حضرت مهدی»(عج) مشخّص کنیم; بدیهی است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانی خواهیم بود که انقلاب حضرت مهدی(عج) برای درهم کوبیدن آنها صورت می گیرد و اگر درصدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانی خواهیم بود که در ارتش انقلابی حضرت مهدی(عج) همکاری می کنند; بنابر این، به فرض این که با کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت مهدی(عج) را به پیش بیندازیم، وضع خود را بطور قطع به خطر انداخته ایم، مگر نه این است که حضرت مهدی(عج) برای کوتاه کردن دست فاسدان و برچیدن بساط ظلم و فساد قیام می کند، ما چگونه می توانیم با گسترش فساد از انقلاب او بهره مند شویم؟

بنابر این، سکوت در برابر فساد و یا کمک به توسعه فساد - چه از لحاظ کلّی و چه از نظر شخصی - برای ظهور حضرت مهدی(عج) صحیح نیست.

بیشتر به نظر می رسد که این اشکال و مغلطه کاری را کسانی درست کرده اند که می خواهند از زیر بار مسئولیّت ها فرار کنند و یا آلوده به هر فسادی شوند.(۲)

 

پی نوشت:

(۱). کشف المراد، طبع صیدا، ص ۲۲۶.
(۲). گرد آوری از کتاب: پاسخ به پرسش های مذهبی، آیات عظام مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، مدرسۀ الإمام علی بن أبی طالب(ع)، چاپ دوم، ص ۲۱۰.

متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگره ملی بزرگداشت 3400 شهید استان اردبیل که در تاریخ یک‌شنبه  22 مرداد 1402 برگزار شده بود، صبح امروز در محل برگزاری همایش در اردبیل منتشر شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، حفظ و تثبیت راه شهدا و انتقال سیره عملی آنان به نسل جوان را وظیفه‌ای مهم خواندند. 

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: ما با شهدا معاصر بودیم و جهاد و ایثار و شهادت و گره‌گشایی‌ها و ایستادگی آنان در مقابل قدرتها را دیدیم اما نسل جوان، این موضوع را با وضوح و بِداهتی که ما متوجه شدیم، نمی‌بیند، بنابراین هریک از علما، روشنفکران، دانشگاهیان و صاحبان مناصب دولتی، باید به‌تناسب جایگاه خود نقش‌آفرینی کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به نقشی که مجاهدت شهدا در گشودن گره‌ها و برطرف کردن موانع به‌ویژه در هشت سال دفاع مقدس داشت، تأکید کردند: راه مقابله با جنگ شناختی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی جبهه دشمنان انقلاب اسلامی، استمرار راه شهدا و عمل به درس آنان یعنی مجاهدت، ایستادگی و مقاومت است.

ایشان با استناد به آیات قرآن، به مقام رفیع شهدا و جایگاه آنان در حریم ربوبیت و بهره‌مندی از رزق خاص الهی اشاره کردند و گفتند: خداوند به خون شهدا برکت می‌دهد و والاترین و بارزترین نمونه آن خون حضرت اباعبدالله علیه السلام است که موجب شده حادثه کربلا در تاریخ زنده بماند و روز به روز بر اشتعال و حرارت عشق به آن حضرت در میان مسلمانان و حتی غیرمسلمانان افزوده شود.

رهبر انقلاب اسلامی برگزاری پرشور مراسم دهه اول محرم امسال به‌رغم تلاش دشمنان برای کم‌رونق کردن آن و همچنین راهپیمایی پرشکوه اربعین را نمونه‌هایی از ارزش‌گذاری خداوند متعال بر خون شهیدان کربلا برشمردند و بر لزوم حفظ و تثبیت راه و خون شهدا تأکید کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای استفاده از شیوه‌های تأثیرگذار برای حفظ نام و راه شهیدان را ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: بهترین و لازم‌ترین شیوه استفاده از شیوه‌های هنری است.

ایشان مردم اردبیل را جزو صفوف مقدمِ حاضران در میدان‌های مجاهدت خواندند و افزودند: اعزام حدود 35 هزار رزمنده به جبهه‌ها در دوران دفاع مقدس و تقدیم 3400 شهید، گواه ایثارگری و مجاهدت مردم اردبیل است و باید این ویژگی‌ها به نسل جوان این منطقه معرفی شوند.

رهبر انقلاب اسلامی سابقه علمی اردبیل و ظهور علمای بزرگی همچون محقق اردبیلی از این منطقه را نیز مورد اشاره قرار دادند و تأکید کردند: شناسنامه واقعی هر منطقه فراتر از حدود جغرافیایی و اقلیم است و بر همین اساس سابقه علمی و جهاد و شهادت مردم اردبیل و همچنین حضور در میدان‌هایی که زمینه‌ساز تجدید حیات ملی شده است، شناسنامه واقعی اردبیل به‌‌شمار می‌رود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: اردبیل از دو جنبه ملی و اسلامی، حق بزرگی بر ملت ایران دارد زیرا «یکپارچگی و وحدت» ایران و همچنین ترویج «مذهب اهل‌بیت علیهم السلام» در ایران، از اردبیل و در دوره صفویه آغاز شد.

شیخ «سامی ابوالمنی»، رهبر دروزیان لبنان ضمن حمایت از مواضع حضرت آیت الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی در برابر توهین به کتاب آسمانی مسلمانان، منطق جهان غرب در موضوع آزادی بیان را متناقض و مبتنی بر استانداردهای دوگانه دانست.

در پی اهانت به قرآن کریم، کتاب آسمانی مسلمانان جهان در سوئد و دانمارک و حمایت برخی از دولت‌های جهان از این اقدام هتاکانه به اسم آزادی بیان، اقشار گوناگون امت اسلامی و رهبران و علمای ادیان آسمانی ضمن مکومیت شدید این جنایت، آن را مصداق بارز اسلام‌هراسی دانستند.

«شیخ سامی ابی المنی»، رهبر دینی دروزیان لبنان در نخستین مصاحبه خود با یک رسانه ایرانی در گفتگو با خبرنگار تسنیم در بیروت ضمن محکوم کردن اقدام رذیلانه هتک حرمت به کلام الله مجید، مسلمانان را به واکنش متحد و یکپارچه علیه این اقدام فراخواند و افزود: «با آنچه آیت الله العظمی سید علی خامنه ای اعلام کردند اتفاق نظر داریم و معتقدیم هرجا پای مقدسات دینی و قرآن کریم در میان باشد نباید در برابر توهین و هتک حرمت غافلان سکوت کرد.»

رهبر دروزیان لبنان همچنین با  شنیع و غیرقابل قبول دانستن تعرض به مقدسات ادیان آسمانی، خواستار قصاص و مجازات عاملان این جنایت شد و همزمان بر برداشتن گام‌هایی ایجابی با هدف تکریم و  تبلیغ دین و قرآن کریم و در جوامع مختلف جهان شد.

شیخ سامی ابی المنی با تناقض آمیز خواندن منطق جهان غرب در مواجهه با آزادی های بشری افزود: برای غرب تعرض به مقدسات و هتک حرمت ارزش‌های مسلمانان، نقض آزادی عقیده به حساب نمی آید. وی ادامه داد: غرب در سیاستی دوگانه و متناقض گونه، یهود ستیزی را ممنوع می کنند و آن را جرم اعلام می کند، اما اسلام هراسی و اسلام ستیزی را جرم نمی داند. این موضوعی است که دولت‌های عربی و اسلامی باید آنرا جدی بگیرند و با آن مقابله کنند».

این عالم لبنانی در ادامه، ترویج فرهنگ ایمان و احترام به کرامت انسانی را راه و رسمی پسندیده برای دفاع از دین در برابر ایادی شرارت خوانده و با اشاره به نامه امام علی (ع) به مالک اشتر مردم را به دو دسته‌، «برداران دینی» و «افراد برخوردار از یک گوهر وجودی» تقسیم کرد و اظهار داشت: کرامت انسانی فارغ از نژاد، رنگ، جنسیت ، مذهب و دین مهمترین چیز است. چگونه می توانیم انسان را تحقیر کنیم در حالی که او در آفرینش همتای ماست؟

این رهبر دروزی با انتقاد از سیاست‌های سلطه‌طلبانه غربی‌ها مسلمانان را به تقابل با این سیاست‌ها  فراخواند. شیخ ابی المنی همچنین گفت: ما باید با هر پدیده ای که منافی اصول است مقابله می کنیم؛ چرا که اصول اساسا خدشه ناپذیرند. وی همچنین مسائلی همچون همجنس گرایی، قتل، جنایت و تعرض به مقدسات را با فطرت انسانی در تضاد دانست.

شیخ سامی ابی المنی ضمن تأکید بر لزوم پشتیبانی منسجم‌تر مسلمانان از دین خود در برابر ترویج ضد ارزش‌هایی همچون همجنس‌گرایی و توهین به مقدسات تصریح کرد: هر موضوعی که به ارزش‌های دینی لطمه وارد نماید را رد می‌کنیم. 

رهبر دینی طایفه دروزیان لبنان در پایان تأکید کرد جهان اسلام نباید در واکنش به این اقدامات واکنشی مشابه را متوجه مقدسات دیگر ادیان کند. وی همچنین خواستار واکنش مثبت در این راستا و اقدامات ایجابی همچون افزایش تیراژ چاپ قرآن کریم در جهان در واکنش به این اقدامات هتاکانه شد.

شیخ سامی ابی المنی در نهایت خواستار اتحاد مسلمانان در برابر اقدامات هتاکانه علیه مقدسات اسلامی شد و افزود: ما نباید منتظر بمانیم تا قرآن را بسوزانند و آنگاه با هم متحد شویم.

صمغ گیاهی با مزه‌ای بسیار تلخ است که به ماده‌ای برای تقویت حافظه شهرت دارد، در این مطلب به بررسی تأثیرات کندر روی مغز و حافظه خواهیم پرداخت.

در روایات زیادی بر فواید مصرف کندر تأکید شده است و نتایج مطالعات جدید علمی نیز مؤید تأثیر شگرف کندر بر ارتقا و حفظ وضعیت سلامتی انسان است.

یکی از آثار مفید مصرف مداوم کندر، تأثیر آن بر حافظه است، مطالعات نشان داده است که مصرف کندر باعث افزایش قابل‌توجهی در قدرت حافظه و یادگیری می‌شود، یک مطالعه روی موش‌ها نشان داد که مصرف عصاره خوراکی این صمغ گیاهی باعث افزایش قدرت یادگیری می‌شود همچنین پژوهش‌های دیگر نشان داده است که مصرف کندر باعث رفع اختلالات حافظه در حیوانات می‌شود.

خواص کندر برای سلامت مغز نیز به اثبات رسیده است؛ بر اساس نتایج یک پژوهش، سلول‌های تومور مغزی درمان‌شده پس از مصرف کندر، تکثیر پیدا نکردند همچنین مصرف عصاره آبی کندر در بیمار مبتلا به تومور مغزی، هفت روز پیش از جراحی منجر به کاهش 30 درصد مایع اطراف تومور و کاهش علائم ناشی از تخریب بافت مغز شد؛ این پژوهش نقش ضدتوموری کندر در مغز را به اثبات رساند.

اثرات مصرف کندر چه‌مدت بعد از مصرف آشکار می‌شود؟

بر اساس نتایج یک مطالعه معتبر خارجی، مصرف 4هفته‌ای کندر سبب بهبود حافظه و رفع اختلالات مرتبط با ذهن در افراد مسن می‌شود و بنابراین مصرف آن به‌مدت حداقل یک ماه به‌ویژه در افراد مستعد به اختلالات سیستم عصبی توصیه می‌شود.

خاصیت ضدفراموشی کندر در طب سنتی

کندر از منظر طب سنتی دارای طبیعت گرم و خشک است. کندر یکی از معروف‌ترین مواد و گیاهان ضدفراموشی و تقویت‌کننده حافظه در طب سنتی است. اگر تا چند روز هر روز ناشتا به‌اندازه 3 گرم کندر خیس‌کرده بجوید برای رفع فراموشی بسیار نافع است همچنین خوردن کندر با عسل برای رفع فراموشی مؤثر است.

کندر را چگونه مصرف کنیم؟

راه‌های مختلفی برای استفاده از فواید کندر وجود دارد اما بسیاری از حکمای طب سنتی بر این باورند که بهتر است کندر را به‌جای قورت دادن، بجوید؛ جویدن کندر علاوه بر کمک به بهبود وضعیت حافظه باعث تقویت لثه‌ها و کاهش خطر ابتلا به عفونت‌های دهانی نیز می‌شود،
برای این کار کافی است به‌اندازه یک نخود کندر را به‌صورت روزانه بجوید!

افرادی که علاقه زیادی به مصرف دمنوش‌های گیاهی دارند نیز می‌توانند از خواص و طعم دمنوش کندر بهره ببرند؛ برای تهیه این دمنوش باید یک پیمانه آب را روی شعله بگذارید تا جوش بیاید و سپس مقداری کندر به آن اضافه کنید و اجازه دهید 15 دقیقه دم بکشد؛ زمانی که حرارت این ترکیب کاهش یافت، مقداری عسل به آن اضافه و سپس میل کنید همچنین می‌توان از بخور کندر نیز استفاده کرد.

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار با امیر محمد بن سلمان ولیعهد و نخست وزیر پادشاهی عربستان سعودی، بر عزم جمهوری اسلامی ایران در توسعه مناسبات با کشورهای منطقه و عربستان تاکید کرد.

وزیر امور خارجه کشورمان با تاکید بر فرصت‌های فراروی دو کشور گفت: جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی می توانند با توسعه همه جانبه همکاری‌ها از جمله در حوزه سیاسی، اقتصادی، تجاری، ترانزیت، علم و فناوری، فرهنگی و مردمی، رشد و شکوفایی بیشتر را برای منطقه رقم بزنند.
امیرعبداللهیان با اشاره به تحولات نظام بین الملل تاکید کرد: امروز ما در برابر یک مسئولیت تاریخی قرار داریم.

امیرعبداللهیان با بیان دستاوردها و ظرفیت‌های جمهوری اسلامی ایران افزود: راه موفقیت منطقه تقویت گفت‌وگو و همکاری و افزایش همکاری‌های توسعه محور است.
وی با اشاره به جایگاه و نقش ایران و عربستان در منطقه و جهان اسلام، از موضوع فلسطین و قدس به عنوان قضیه محوری جهان اسلام یاد کرد و رژیم صهیونیستی را تهدیدی برای همگان دانست.
وزیر خارجه کشورمان بر اهمیت امنیت درونزا و پایدار منطقه تاکید کرد.

محمد بن سلمان ولیعهد عربستان با ابلاغ سلام خود و پادشاه عربستان سعودی به مقام معظم رهبری و رییس جمهور کشورمان گفت: نگاه عربستان به رابطه با ایران راهبردی بوده و ریاض در این خصوص عزم جدی دارد.
ولیعهد عربستان با تاکید بر دعوت از رییس جمهور ایران برای سفر به عربستان، دیدار سران دو کشور را بسیار با اهمیت برشمرد و گفت: این دیدارها تاثیرات اساسی بر توسعه و تعمیق مناسبات دوجانبه و چندجانبه خواهد داشت.
در این دیدار همچنین در خصوص برخی مباحث منطقه ای و بین المللی نیز بحث و تبادل نظر شد.

وزارت اطلاعات روز جمعه در بیانیه‌ای به تبیین اقدامات انجام شده برای مقابله و شناسایی عناصر تکفیری پرداخت و اعلام کرد: بین دو حادثه حرم مطهر شاهچراغ ۱۹۶ تروریست تکفیری بازداشت و یا معدوم شدند.

این وزارتخانه همچنین خاطر نشان کرد: کلیدی‌ترین عنصر پشتیبانی عملیات تروریستی اخیر و مرتبط مستقیم با سرکردگان داعش دستگیر شد.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

با ابراز تأثر و تأسف شدید از وقوع حادثه‌ی تروریستی مجدد در حرم مطهر حضرت احمدبن‌موسی (علیهماالسلام) و عرض تسلیت شهادت مظلومانه‌ی شهدای آن بارگاه نورانی به خانواده‌های محترم داغ‌دیده و دعا برای سلامتی کامل و عاجل آسیب‌دیدگان، به استحضار ملّت شریف ایران می‌رساند:

۱- پیش از حادثه‌ی سال گذشته در آن حرم شریف، عوامل تروریسم تکفیری تلاش‌های متعددی برای انجام عملیات تروریستی علیه مشاهد شریف، بقاع متبرکه، هیآت و دیگر اماکن تجمع مردم متدین کشور طراحی کرده بودند که با تلاش‌های هوشیارانه و شبانه‌روزی سربازان گمنام امام زمان (عج) و همکاری دیگر حافظان امنیت کشور، از وقوع آن‌ها جلوگیری شده بود. آن پیشگیری مقتدرانه؛ خالقان تروریسم تکفیری را به تغییر راهبرد و اعزام تروریست‌های غیرایرانی رهنمون ساخت. براین اساس در واقعه‌ی سال گذشته، تمامی اعضای تیم تروریستی، اعم از عناصر عملیاتی، پشتیبانی و هدایت صحنه از عناصر بیگانه انتخاب و تنها چند روز پیش از عملیات وارد کشور شده بودند.

۲- همچنانکه در اطلاعیه‌ی مورخ ۱۶ آبان سال گذشته اعلام شد، با اعمال گسترده‌ترین تدابیر اطلاعاتی، امنیتی و فنّی، نه تنها تمامی اعضا و مرتبطین آن تیم ترویستی شناسایی و بازداشت شدند، بلکه تعداد دیگری از عواملی که برای عملیات‌های مشابه وارد کشور شده یا به هر شکلی و در هر حدی با تروریسم تکفیری مرتبط بودند، شناسایی و بازداشت شدند. به‌این ترتیب در مجموعه عملیات‌های معطوف به واقعه‌ی سال گذشته، ۲۶ عامل تکفیری دستگیر شدند که جملگی، غیرایرانی و از ملّیت‌های جمهوری آذربایجان، تاجیکستان و افغانستان بودند.

۳- گروهک آمریکا ساخته‌ی داعش که مسئولیت عملیات سال گذشته را برعهده گرفته بود، پس از محاکمه و مجازات تعدادی از عوامل آن جنایت، اعلام نمود که به عملیات انتقامی مبادرت خواهد ورزید. از آن پس تروریست‌های متعددی را به‌سوی خاک پاک ایران روانه کرد که جملگی تروریست‌ها، یا در مبدأ یا در مرزهای کشور، در درگیری با سربازان گمنام امام زمان (عج) معدوم شدند و یا در داخل دستگیر و در مسیر محاکمه قرار گرفتند. بدین‌سان از حادثه‌ی اول تا دوم حرم مطهر، تعداد ۱۹۶ تروریست تکفیری معدوم یا بازداشت شدند.

۴- عامل عملیات تروریستی اخیر دقیقاً از سنخ همان تروریست‌های تکفیری پیش‌گفته است که با کمال تأسف و دریغ به داخل کشور رخنه نموده است. او نیز همچون تروریست معدوم سال گذشته، تبعه‌ی کشور تاجیکستان است که از طریق سکوی خارجی تلگرام با گروهک داعش آشنا و جذب آن شده است. وی برای ورود به ایران از کشورهای تاجیکستان، ترکیه و پاکستان عبور کرده، سپس در ولایت بدخشان افغانستان آموزش دیده و از مرزهای شرقی به‌طور غیرقانونی وارد کشور شده است. در ایران از طریق همان سکوی خارجی (تلگرام) با سرپُل‌های هدایت‌کننده‌ی عملیات برای دریافت دستورالعمل و اسلحه در ارتباط بوده و نهایتاً در تاریخ یکشنبه ۲۲ مرداد ماه دست به عملیات تروریستی زده است.

۵- انتخاب زمان انجام هر دو عملیات تروریستی در حرم حضرت شاهچراغ (ع) کاملاً معنادار است. در سال گذشته، همزمان با اغتشاشات دشمن‌ساخته‌ی پاییز و در سال جاری، در آستانه‌ی سالگرد آن وقایع.

۶- اما علاوه بر این نوع عملیات، کارفرمایان غربی- صهیونیستی داعش در ماه‌های گذشته گونه‌های دیگری از مزدوران خود را نیز برای انجام انواع عملیات خرابکارانه آموزش داده، تجهیز نموده و آماده‌ی اقدامات خرابکارانه کرده بودند که با الطاف الهی، تمامی آن‌ها شناسایی و مورد ضربه قرار گرفتند. تنها در پرونده‌ی کشف ۴۳ بمب در ۷ استان کشور که برای کارگذاری در هیآت و بقاع متبرکه در دهه‌ی اول محرم و مزار مطهر سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی و برخی تأسیسات حساس کشور تدارک دیده بودند (موضوع اطلاعیه‌ی مورخ دوم مرداد ماه جاری این وزارت)، ۱۴ تروریست مجهز و آماده عملیات دستگیر شدند.

۷- در روزهای اخیر، عناصر مهم دیگر اعزامی از سوی کانون‌های تروریست‌پرور، در تورها و تله‌های امنیتی گرفتار شدند که در زمان مقتضی پیرامون آن‌ها اطلاع‌رسانی خواهد شد.

۸- سربازان گمنام امام زمان (عج) گرچه همه‌ی توش و توان و تلاش خود را برای مقابله با اشکال گوناگون تروریسم به‌کار برده و سناریوهای مختلف و متنوع آن را تاکنون خنثی و هسته‌های متعدد عملیاتی را در مبدأ یا در داخل کشور منهدم کرده‌اند، با این‌حال مجموعه‌ی مجاهدت‌های اعلام شده و ناشده‌ی خود را توجیه‌گر وقوع حتی یک رویداد تلخ و تأسف‌بار تروریستی نمی‌دانند. لذا هم‌زمان با ادامه‌ی تحقیقات همه‌جانبه پیرامون حادثه‌ی اخیر، تأکید می‌کنند با افزایش و تقویت همکاری، همراهی و هم‌افزایی کلیه‌ی اعضای جامعه‌ی اطلاعاتی کشور و به‌کارگیری همه‌ی تدابیر مقتضی، وظیفه‌ی مقدس صیانت از امنیتِ کشور و مردم را بیش از پیش عمق و گسترش خواهند داد.

۹- تعهد نسبت به شناسایی و مجازات کلیه‌ی عوامل دخیل در آن جنایت، همچون واقعه‌ی سال گذشته، قطعی است کما این‌که در این چند روز نیز با همکاری تنگاتنگ وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه، فرماندهی انتظامی و دستگاه قضایی کشور، تعدادی از عناصر مرتبط با جنایت، شناسایی و بازداشت شده‌اند. مِن‌جمله کلیدی‌ترین عنصر پشتیبانی عملیات تروریستی، مستقر در ایران و مرتبط مستقیم با مسئول عملیاتی داعش (در سوریه و افغانستان) به فضل الهی شناسایی و دستگیر شد.

۱۰- از رژیم ایالات متحده که پدید آورنده‌ی داعش است و پس از انهدام آن توسط جبهه‌ی مقاومت اسلامی، اکنون درپی «احیای جسد متعفن» آن است، مسلماً انتظاری نیست. اما سکوت مدعیان اروپایی مبارزه با تروریسم در پیرامون عملیات تروریستی اخیر همراه با پای‌کوبی مستانه‌ی رسانه‌های وابسته به آن‌ها در این قبال، نه تنها مصداق واضح دیگری از ریاکاری و استانداردهای دوگانه‌ی آن‌هاست بلکه می‌تواند آدرسی دیگر از باشگاه آفریننده و حامی تروریسم تکفیری را نشان دهد.

 رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار شرکت‌کنندگان در بیست‌وچهارمین مجمع عالی فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پیدایش، رشد و بالندگی و بحران‌شکنی، و عملکرد سپاه را در ابعاد نظامی،‌ مردمی، خدماتی و سازندگی، منحصربه‌فرد و افتخارآمیز خواندند و با اشاره به ادامه سیاست دشمن برای بحران‌آفرینی، خدشه به امنیت کشور و ایجاد اختلال در زندگی مردم، تأکید کردند: در پرتو «وحدت ملی»، «مشارکت دادن مردم»، «کمک به مردم بخصوص طبقات ضعیف»، «کار شبانه‌روزی و جهادی مسئولان» و «ادامه حرکت، امید و شوق به تحقق اهداف انقلاب» شکست دشمن و پیروزی ملت قطعی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای،‌ «فراموش شدن واقعیات و حقایق انقلاب در اذهان ملت ایران» را از اهداف شیاطین جهان دانستند و با منحصربه‌فرد خواندن تشکیل مجموعه‌ای با ویژگی‌های سپاه در میان انقلاب‌های بزرگ تاریخ،‌ گفتند: نقص و ضعف در همه مجموعه‌های انسانی وجود دارد اما در تاریخ کشور هیچ مجموعه نظامی با این اندازه از سلامت معنوی، سیاسی، اخلاقی و انسانی وجود نداشته است.

فرمانده کل قوا، رشد و زایش درونی سپاه را هم بی‌نظیر برشمردند و با تشریح گسترش سازمانی این نهاد در فاصله کوتاهی از تشکیل، افزودند: سپاه پاسداران با همراهی و همکاری ارتش فداکار، حدود دو سال بعد از شکل‌گیری، در چند عملیات بزرگ از جمله فتح‌المبین و آزادی خرمشهر، نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرد و توانست قدرت عظیم دفاع نظامی انقلاب را به رخ دشمن بکشد.

ایشان با اشاره به استمرار رشد و زایش و استحکام درونی سپاه، گفتند: این مجموعه اکنون به کانونی عظیم و کاملاً مجهز و بزرگ‌ترین سازمان ضدتروریستی جهان تبدیل شده که بسیاری از ارتش‌های بزرگ جهان از انجام دادن اقداماتی شبیه فعالیت‌های آن، ناتوان هستند.

رهبر انقلاب، عملکرد سپاه را هم جذاب و چندوجهی خواندند و مواجهه پیروز با بحران‌ها را یکی از وجوه مستمر عملکردی این نهاد دانستند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تشکیل کنفرانس سران آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در جزیزه گوادلوپ فرانسه، افزودند: آنها نجات رژیم دست نشانده را ناممکن دانستند اما با طراحی‌ راهبرد «بحران‌های پیاپی»، امیدوار بودند که این بحران‌ها، هر دولتی را در حکومت جدید ایران از پای دربیاورد.
رهبر انقلاب با یادآوری بحران‌ها، اغتشاشات، ناامنی‌ها و فعالیت‌های گسترده گروه‌های تروریستی در مناطق مختلف کشور در اوایل انقلاب، افزودند: اسناد لانه جاسوسی امریکا در ایران هم نشان داد که این حوادث در چارچوب همان راهبرد غرب مبنی بر بحران‌‌سازی پیاپی در ایران رخ داده است.

ایشان،‌ سپاه پاسداران را عامل شکست آن بحران‌ها و نجات مردم استان‌های درگیر خواندند و تأکید کردند: دشمنان درصدد بودند با ایجاد بحران‌های مستمر، انقلاب را زمین‌گیر و بی‌رمق کنند و بعد با یک اقدامی شبیه کودتای ۲۸ مرداد، کار انقلاب را تمام کنند اما سپاه جلوی تکرار کودتای ۲۸ مرداد را گرفت و نگذاشت ایران از مسیر صحیح آغازشده منحرف شود و به همین علت است که دشمنان تا این حد به سپاه بغض و کینه دارند.

فرمانده کل قوا عملکرد سپاه در دفاع مقدس را فصلی درخشان و بسیار مهم خواندند و افزودند: افزایش روزافزون توانایی‌ها، بُعد دیگری از عملکرد سپاه پاسداران است که برای ایران، امنیت و بازدارندگی ایجاد کرده است.

رهبر انقلاب، کاهش و عدم تکرار جمله «گزینه نظامی روی میز است» را ناشی از قدرت بازدارندگی و توانمندی‌های سپاه دانستند و گفتند: همه می‌دانند این جمله، دیگر سبک، بی‌معنا و بی‌ارزش شده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای عملکرد سپاه در مسئله سازندگی و امورزیربنایی را هم افتخارآفرین، درخشان و در ابعادی بی‌نظیر ارزیابی کردند و افزودند: پاسداران انقلاب در خدمات عمومی، رفع محرومیت‌ها، بلایای طبیعی و حوادثی نظیر کرونا با همه توان در خدمت مردم بوده‌اند.

اثرگذاری سپاه در فضای عمومی کشور و جذب جوانان، بُعد دیگری از عملکرد سپاه بود که رهبر انقلاب دراین‌باره گفتند: عنصر جوان وقتی علم و عمل، آرمانگرایی و واقع‌بینی و قدرت سخت و تجهیزاتی با قدرت نرم یعنی ارتباط با مردم را، در سپاه درهم‌تنیده می‌بیند، الگو می‌گیرد و جذب می‌شود که جوانان و شهیدان سرافراز دفاع از حرم و امنیت، نتیجه اینگونه جذابیت‌های سپاه و عناصر سربلند سپاهی نظیر حاج قاسم، حججی و ابراهیم هادی به‌شمار می‌روند.

ایشان تأثیرات فرا مرزی سپاه پاسداران را هم عمیق و بسیار مهم دانستند و گفتند: عملکردها و جذابیت‌های سپاه در ابعاد مختلف، دشمن را نگران و ناچار کرده است با دروغ و شایعه و هیاهوی پوچ به تخریب سپاه بپردازد.

سرفصل بعدی که فرمانده کل قوا در این دیدار به پاسداران انقلاب اسلامی گوشزد کردند، لزوم پاسداری از خود بود.

ایشان با اشاره به لغزش‌هایی همچون غفلت از یاد خدا، غرور، گمراهی، بی‌توجهی به نعمت‌ها و کمک‌های پروردگار و ناامیدی و تردید، پاسداری از خویش یعنی تقوای الهی را وظیفه همه مجموعه‌ها و یکایک افراد خواندند و گفتند: ضعف‌های شخصیتی موجب زمین خوردن انسان در بزنگاه‌های حساس می‌شود؛ بنابراین پیش از پاسداری از انقلاب، باید دائماً از خود مراقبت و پاسداری کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مسئولان سپاه را به حساسیت و مراقبت از حفظ ارزشها و برجستگی‌های مهم سپاه توصیه کردند و با اشاره به آیه شریفه‌ای از قرآن که عذاب و پاداش زنان والامقام و محترم پیامبر اکرم را دو برابر می‌خواند، گفتند: ما مُعمّمین و شما سپاهیان نیز اینگونه هستیم؛ چرا که کار خوب یا خطای ما آثار بیرونی مضاعفی دارد و اهمیت مراقبت از خود را دو چندان می‌کند.

رهبر انقلاب با اشاره به فداکاری نسل‌های قبلی سپاه، به نسل جوان و افتخارآفرین امروز سپاه توصیه کردند: سعی کنید آراستگی علمی، عملی و معنوی خود را حتی از آن نسل‌های خوب گذشته بالاتر ببرید.

سرفصل بعدی سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار پاسخ به این سؤال مهم بود که انقلاب اسلامی چه خصوصیتی دارد که موجب برانگیختن دشمنی‌ها می‌شود و در مقابل آنها پاسداری از انقلاب، ضرورت پیدا می‌کند؟
ایشان «حاکمیت سیاسی اسلام» در ایران را پاسخی روشن به این سؤال خواندند و در تشریح خصوصیات و ویژگی‌های اسلام سیاسی گفتند: «مخالفت با ظلم و ظالم و یاری مظلوم» خصوصیت برجسته  و حساسیت‌برانگیز اسلام سیاسی است که قهراً رژیمی همچون رژیم صهیونیستی را که بنا و اساسش آن بر اشغال و ظلم و زور و شکنجه است با نظامی همچون جمهوری اسلامی به عناد و دشمنی وامی‌دارد.

مخالفت نظام اسلامی با دست‌درازی به منافع و منابع ملتها، خصوصیت دیگری بود که رهبر انقلاب آن را موجب معارضه استعمارگران با نظام اسلامی دانستند و افزودند: در مقابل رویکرد استعماری، قرآن به ما دستور داده که در مواجهه با ملتها حتی با ملتهای دارای عقیده و رفتار ناهمسان، با دادگری و عدالت رفتار کنیم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ثروت‌اندوزی و پیشرفت کشورهایی همچون انگلیس و فرانسه را در طول قرنها حاصل اشغال، استعمار و استثمار سایر کشورها خواندند و گفتند: فلان تحلیلگر سیاسی سؤال می‌کند جمهوری اسلامی چه کرده که فلان کشور با آن مخالف است، در حالی که پاسخ این سؤال روشن است و دستگاه اهریمنی استعمار با آن سابقه اساساً نمی‌تواند با نظام اسلامی خوب باشد.

«اعتقاد به کرامت همه انسان‌ها فارغ از رنگ، نژاد و منطقه» دستور دیگر قرآنی بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن خاطرنشان کردند: انسان سیاه‌پوست هم طبق منطق قرآن هیچ فرقی با دیگر انسانها ندارد. بنابراین غربی‌ها که منطق تبعیض نژادی را به شکل فضاحت‌باری گسترش داده و می‌دهند، آیا می‌توانند با نظام اسلامی مهربان باشند؟

ایشان با برشمردن عامل دیگر کینه‌توزی بدخواهان به اسلام سیاسی، به دستور قرآن مبنی بر صلح و رفتار مسالمت‌آمیز با هر کشور و دولتی که بنای مخاصمه ندارد، اشاره کردند و افزودند: نظام اسلامی حرف هر کشوری ولو غیرهمفکر را که بگوید قصد معارضه ندارد، قبول می‌کند اما اگر متوجه حیله‌گری و دروغ‌گویی و آمادگی طرف مقابل برای خنجر از پشت زدن شد، هرگز قبول نمی‌کند و در مقابل پیمان‌شکنی نیز مقابله به مثل می‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یک علت مهم دیگر خصومت‌ها با نظام اسلامی را الگو شدن و پیشگامی و پیشرانی جمهوری اسلامی برای حرکت‌های مقاومتی در منطقه حساس غرب آسیا خواندند و گفتند: اگر جمهوری اسلامی الگو نمی‌شد، این دشمنی‌ها کمتر بود.

ایشان با مقایسه زمین‌گیر شدن ارتش‌های مجهز سه کشور عربی در مقابل رژیم حقیر صهیونیستی در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب یعنی در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ و همچنین جنگ ۱۹۷۳، خاطرنشان کردند: بعد از انقلاب اسلامی کار به جایی رسید که همین رژیم، ۳۳ روز تلاش کرد حزب‌الله لبنان را شکست دهد اما نتوانست و با فضاحت مجبور به فرار شد.

رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه فاصله‌ی انقلاب و قبل از انقلاب، فاصله‌ی جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ و جنگ ۳۳ روزه است، افزودند: امروز کار به جایی رسیده است که در سرزمین‌های اشغالی فلسطین و در منطقه غرب رود اردن، جوانها به‌گونه‌ای حرکت و حمله می‌کنند که رژیم صهیونیستی را عاجز کرده‌اند.

ایشان خصوصیات اسلام سیاسی را در مقابله با اهریمنانِ خبیث، کینه‌ورز، عهدشکن و دروغگو قهراً دشمن‌ساز دانستند و گفتند: با شناخت دشمن، هم انگیزه پاسداری عمیق‌تر می‌شود هم در شناخت طرف مقابل دچار اشتباه نمی‌شویم؛ چرا که یکی از گرفتاری‌هایی که گاهی قبلاً دچار آن شده‌ایم و نباید آن را تکرار کنیم، اشتباه در شناخت دشمن است؛ بنابراین همچنان که امام بزرگوار با آن بصیرت نافذ می‌فرمود، باید هر چه فریاد داریم بر سر آمریکا بزنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش پایانی سخنانشان به بیان چند توصیه مهم و عمومی پرداختند.

ایشان با اشاره به پیشرفت‌های فراوان و توانایی‌ها و کارهای خوب بعد از انقلاب، تأکید کردند: قدر و اهمیت پیشرفتها را بدانیم اما مغرور نشویم.

ایشان سیاست راهبردی غرب مبنی بر ایجاد بحران‌های در ایران را سیاستی ادامه‌دار خواندند و افزودند: آنها همچنان به دنبال بحران‌سازی دائم در داخل کشور هستند؛ یک روز به بهانه انتخابات، یک روز به بهانه بنزین و یک روز به بهانه زن. البته ابزارهای تولید بحران هم امروز پیشرفته‌تر شده است.

رهبر انقلاب هدف اصلی دشمن از ایجاد بحران را ضربه به امنیت کشور خواندند و گفتند: بدون امنیت، «اقتصاد، اشتغال، کارهای زیربنایی، راه‌اندازی کارخانه‌ها و علم و دانشگاه و مراکز تحقیقاتی» هم وجود ندارد؛ بنابراین هدف اصلی آنها از مخدوش کردن امنیت کشور، ایجاد اختلال در زندگی مردم است.

ایشان عامل اصلی طراحی و بحران‌سازی را دستگاههای جاسوسی سیا، موساد و ام‌آی۶ انگلیس دانستند و افزودند: البته آنها پادوهای داخلی و خارجی و عناصر غربگرا و بی‌توجه را هم بکار می‌گیرند اما اصل و سر قضیه، سرویس‌های جاسوسی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه باید وظایف خود را در قبال طراحی‌های دشمن درک کنیم، گفتند: وظیفه امروز ما مراقبت دائم از انقلاب است. وظیفه مهم امروز ما وحدت ملی، مشارکت دادن مردم و کمک به آحاد مردم بخصوص طبقات ضعیف است. وظیفه امروز، کار جهادی شبانه‌روزی و خستگی‌ناپذیر مسئولان است.
ایشان با اشاره به عبور کشور از گردنه‌ها و مسیرهای سخت در حرکت به سمت قله‌ها، گفتند: ما از بخش زیادی از مسیر با وجود شیب‌ تند عبور کرده و به قله‌ها نزدیک شده‌ایم بنابراین امروز روز خسته شدن و ناامیدی نیست بلکه روز شوق و امید وحرکت است و مسئولان کشور باید با این روحیه حرکت کنند.

رهبر انقلاب همچنین درباره انتقاد از مسئولان گفتند: نمی‌گوییم انتقاد نباشد اما بیان انتقاد همراه با اعتماد به مسئولان باشد چرا که مسئولان با شوق، توانمندی، توکل به خدا و با همه توان در حال کار هستند.

ایشان در پایان تأکید کردند: راه پیموده شده تا به امروز را اگر با قوت دنبال کنیم، پیروزی بر دشمن قطعی است.

در ابتدای این دیدار، حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج‌صادقی نماینده ولی فقیه در سپاه با بیان اینکه پاسداری، تمام عرصه‌های انقلاب اسلامی را دربرمی‌گیرد، تصریح کرد که این نهاد انقلابی مقابل تمامی توطئه‌ها و هرگونه تهاجم دشمنان علیه ملت ایران، ایستاده و خواهد ایستاد.

فرمانده کل سپاه پاسداران نیز با یادآوری آخرین دیدار فرماندهان با رهبر انقلاب که در سال ۹۸ و با حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی همراه بود، شکست تمامی راهبردهای دشمنان در جغرافیای جهان اسلام را مدیون مجاهدت‌های این شهید والامقام و یارانش برشمرد و خطاب به دشمنان تأکید کرد: سپاه،‌ انتقام خون شهیدانش را خواهد گرفت و قطعا امریکا را از منطقه اخراج خواهد کرد.

سردار سرلشکر سلامی همچنین به تشریح ابعاد توانمندی‌ها و عملکرد سپاه پاسداران در عرصه‌های نظامی، امنیتی، اطلاعاتی، علمی، اقتصادی، سازندگی، سلامت، خدمت‌رسانی، تبلیغاتی و امید‌آفرینی پرداخت.

«در یک سند دیپلماتیک محرمانه که به تازگی فاش شده مشخص شد آمریکا در سال ۲۰۲۲ به دیپلمات‌های پاکستانی برای یافتن راهی به منظور برکناری و حذف عمران خان، نخست وزیر وقت فشار وارد کرده بود. عمران خان که اواخر همان سال از سمتش برکنار شد حامی ایالات متحده یا دستورکار ژئوپلیتیک این کشور نبود و می‌خواست به چین و روسیه نزدیک‌تر شود».

شبکه خبری راشاتودی در گزارشی می‌نویسد: عمران خان پس از برکناری به سرعت دستگیر و از حضور در عرصه سیاسی منع شد. در همان هفته‌ای که این اتفاقات افتاد پاکستان یک توافق دفاعی جدید با آمریکا بست که موید روابط قدیمی بین واشنگتن و ارتش پاکستان بود که مدت‌هاست ستون اصلی دولت را تشکیل داده‌اند.

این یک تئوری توطئه محسوب نمی‌شود. بسیار آسان است که ببینیم در این کشور چه اتفاقی افتاده است. ایالات متحده در یک عملیات نامحسوس تغییر رژیم در پاکستان شرکت کرده است؛ یک انتخاب غیرعادی با توجه به پیگیری همزمان اسلام آباد برای روابط قوی‌تر با هند. این روند نشان دهنده جاه طلبی‌های ایالات متحده است تا دو کشور را در برابر یکدیگر قرار داده، سلطه نظامی خود بر منطقه جنوب آسیا را اثبات کند و از هند به عنوان مهره در مبارزه خود با چین استفاده و همزمان با بهره بردن از پاکستان به عنوان وزنه تعادل از ظهور استراتژیک هند جلوگیری کند.

اول از همه، ما باید بفهمیم که "استراتژی هند-پاسیفیک" آمریکا به سمت این هژمونی می‌رود. این یعنی تضمین تسلط آشکار استراتژیک ایالات متحده هم بر اقیانوس آرام و اقیانوس هند از طریق مهار ظهور چین و هم اطمینان از عدم ظهور قدرت رقیب دیگر در منطقه.

در حالیکه واشنگتن به هند به عنوان یک شریک مهم در مهار پکن می‌نگرد، باید این مساله را هم درک کرد که این به معنای رضایت ایالات متحده از تبدیل شدن هند، کشوری با ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت و پتانسیل اقتصادی عظیم به یک ابرقدرت و تحت کنترل گرفتن منطقه نیست. "صلح هندی"، "صلح آمریکایی" نیست چون سیاست خارجی هند حول محور حفظ استقلال استراتژیک و دکترین "اول همسایگی" بنا شده است.

درحالیکه تنش بین هند و چین بالاست، بزرگترین و مستقیم‌ترین و تاریخی‌ترین تهدید برای هند همسایه این کشور یعنی پاکستان است. در منظر سنتی، واشنگتن روابط بسیار قوی نظامی با اسلام آباد را حفظ کرده چون در جنگ علیه ترویسم در افغانستان یک متحد بود و خریدار جدی تجهیزات نظامی آمریکا محسوب می‌شود. هند در عوض همواره از حمایت آمریکا از پاکستان ناراضی بود و این یکی از دلایلی بود که این دو کشور اوایل دهه ۲۰۰۰ هرگز به یکدیگر نزدیک نشدند.

اگرچه همزمان با تغییر استراتژیک، پاکستان به سمت چین متمایل شد و هند به سمت آمریکا. پکن به بزرگترین حامی اقتصادی اسلام آباد آن هم از طریق ابتکارعمل کمربند و جاده تبدیل شد و به دنبال ایجاد کریدور اقتصادی چین-پاکستان است تا راهی جدید به سمت اقیانوس هند باز کند و به این ترتیب آب‌هایی را که آمریکا نظامی کرده و همچنین شبه قاره هند را، دور بزند.

در دوران نخست وزیری عمران خان، سیاست خارجی پاکستان به طرز جدی یک موضع ضد غربی اتخاذ کرده بود. او چین را با تمام وجود در بر داشت و از آمریکا دور می‌شد و در عین حال، روابط دفاعی را با چین افزایش می‌داد.

در ضمن، عمران خان همچنین به دنبال روابط اقتصادی نزدیکتر با روسیه بود و در روز آغاز حمله به اوکراین به مسکو رفت. با این حال، با توجه به این نکته که پاکستان از نظر ژئواستراتژیک کشوری بسیار مهم است، ایالات متحده موضع گیری سیاست خارجی پاکستان را برای منافع خودش به شدت مخرب می‌داند به همین دلیل، برای برکناری عمران خان دست به لابی زد.

اگرچه روابط ایالات متحده با هند به طور همزمان در حال رشد بوده، اما واشنگتن علاقه‌ای به ایجاد وضعیت انتخابی در شبه قاره هند ندارد؛ جایی که ایالات متحده از هند و چین از پاکستان حمایت می‌کنند در واقع آمریکا به فکر سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" خود است.

موجودیت پاکستان، کشوری با بیش از ۲۰۰ میلیون جمعیت و ظرفیت سلاح هسته‌ای یک ناظر استراتژیک و نظامی موثر برای قدرت هند محسوب می‌شود.

هند شاید بزرگتر از پاکستان باشد و البته در بلند مدت موفقتر عمل کند اما پاکستان همواره یک تهدید قوی است که هرگز نمی‌توان آن را به طور کامل از بین برد.

از نظر استراتژیست‌های آمریکایی، چرا پاکستان باید صرفا منفعت استراتژیک چین باشد؟ چون آنچه آمریکا می‌خواهد لذت بردن از روابط مطلوب با پاکستان و هند است تا شاید بتواند از آنها در مقابل یکدیگر استفاده کند و در نهایت از این روش بهره ببرد.

آمریکا شاید اکنون از دهلی حمایت کند اما باید این را دانست که این حمایت به این معنا نیست که واشنگتن راضی به تبدیل شدن دهلی به یک قدرت رقیب است، آن هم زمانیکه تنها دیدگاه مورد قبول آمریکا برای جهان، دیدگاه تک قطبی است.

اگر آمریکا موفق شود چین را حذف کرده و از نظر استراتژیک آن را تحت سلطه خود بگیرد، هدف بعدی هند خواهد بود.

واشنگتن چطور در این مسیر پیش می‌رود؟ با همسایگان هند روابط قوی ایجاد کرده و بعد روایتی را که دهلی یک مهاجم و قلدر است را نهادینه می‌کند و از این روند برای تقویت روابط اقتصادی و نظامی خود با آنها بهره می‌برد.

چه کشوری در راس این لیست قرار دارد؟ البته که پاکستان است. آمریکا قدرت خود را با حمایت از کشورهای کوچک علیه بزرگترها حفظ می‌کند و بعد خود را به عنوان تنها ضامن امنیت و مدافع آنها نشان می‌دهد.

به همین دلیل، آمریکا بر حدف عمران خان نظارت داشت و روابط دفاعی خود را با پاکستان دوباره محکم کرد. واشنگتن نمی‌خواهد پاکستان شریک روسیه و چین شود و یک مدافع جهانی برای مسلمانان.

آمریکا می‌خواهد اسلام آباد و دهلی در مقابل هم باشند، از تجهیزات تامین شده آمریکا استفاده کنند و بعد خودش را به عنوان ایجاد کننده صلح، نجات دهنده و در نهایت ارباب نشان دهد.