
emamian
دیدار رؤسای پارلمانهای عربی با رئیسجمهور سوریه
دفتر ریاست جمهوری سوریه، عصر امروز (یکشنبه)، اعلام کرد که «بشار اسد» رئیسجمهور این کشور با رؤسای پارلمانهای عربی دیدار کرده است.
بنابر این اعلام، رؤسای پارلمان عراق، امارات عربی متحده، اردن، فلسطین، لیبی، مصر و رؤسای هیأتهای عمان و لبنان با بشار اسد دیدار کردهاند.
خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) امروز گزارش داده بود که تعدادی از رؤسای پارلمان کشورهای عربی که روز گذشته در اجلاس اتحادیه پارلمان عربی مشارکت کرده بودند، در راستای تأکید بر حمایت از سوریه و ایستادگی در کنار این کشور وارد فرودگاه بینالمللی دمشق شدهاند.
این سفر در حالی انجام شد که «محمد الحلبوسی» رئیس پارلمان عراق، روز گذشته، از کشورهای عربی خواست که برای بازگشت سوریه به جمع کشورهای عربی تصمیم نهایی خود را اتخاذ کنند.
رئیس پارلمان عراق، روز گذشته در جریان سی و چهارمین اجلاس اتحادیه پارلمان عربی،گفت «کشورهای عربی در تمامی سطوح پارلمانی و دولتی تصمیم نهایی بازگشت سوریه به جمع کشورهای عربی را اتخاذ نمایند و این کشور نقش خود را در میان کشورهای عربی، منطقه و جهان به طور مؤثر ایفا کند و برای ثبات، بازسازی زیرساختها و بازگشت عزتمندانه و باکرامت برادران سوری که جنگ آنها را از سرزمین و کشورشان کوچانده، به طور جدی تلاش شود.»
گیاه خوشعطری که قاتل نفخ و ضعف معده است
گیاه مرزه از گیاهانی است که متعلق به خانواده نعناع است و گیاهی یک ساله با گلهای کوچک و برگهای صاف هستند و نباید با ترخون اشتباه گرفته شوند. برگهای ترخون بزرگتر از برگهای مرزه هستند.
مرزه یکی از گیاهان دارویی است که خواص و فواید فراوانی برای بدن و سلامتی دارد. از جمله خواص مرزه میتوان به کمک به سلامت پوست و مو و درمان التهاب اشاره کرد. طبع سبزی مرزه گرم و خشک است.
مرزه حاوی ویتامینهای A، C، B6، تیامین، نیاسین، کلسیم، آهن، منیزیم، پتاسیم، سدیم، فسفر، روی، مس، منگنز، سلنیوم و فیتواسترول است که داشتن این مواد و ویتامینها موجی این خواص مرزه و فواید آن برای سلامتی شدهاند.
بر اساس اعلام پژوهشکده گیاهان دارویی، مرزه را به عنوان ضد نفخ، مدر، هضم کننده غذا، ضدعفونی کننده، مقوی معده و نیرو دهنده (مقوی قوه باه) مورد استفاده قرار می دهند. نکته قابل توجه در مورد مرزه این است که ضد سرطان نیز است.
از مرزه میتوان مانند گیاه دارویی آویشن، در رفع ضعف و حالت چنگ زدگی معده استفاده کرد.
از گیاهان دارویی موثر بر اندام گوارشی نیز است.
بهترین و بدترین غذاها برای گوارش
تعداد زیادی از میکروارگانیسم ها در دستگاه گوارش ما زندگی می کنند. آنها نقش اساسی در عملکردهای بدن ما از جمله ایمنی، هضم، متابولیسم و از بین بردن سموم دارند.
به گفته متخصصان، داشتن یک رژیم غذایی سالم می تواند به بهبود روند هضم مواد غذایی کمک کند. از سوی دیگر غذاهایی که سرشار از چربی اشباعشده هستند به پوشش روده آسیب میرسانند و سلامت کلی فرد را در خطر قرار میدهند.
در ادامه به نقل از نشریه "هندوستان تایمز"، به چند مورد از بهترین و بدترین غذاها برای فرآیند هضم خواهیم پرداخت.
بهترین غذاها برای کمک به فرآیند هضم
۱. غذاهای تخمیر شده: این غذاها حاوی پروبیوتیک هایی هستند که به تعادل باکتری های سالم در روده کمک کرده و در برابر باکتری های مضر محافظت می کنند. افزودن غذاهای تخمیر شده (ماست و ...) به رژیم غذایی می تواند فواید بسیاری برای سلامتی داشته باشد و به کاهش نفخ کمک کند.
۲. غلات کامل: غلات سبوس دار (جو دوسر، برنج قهوه ای و ...) سرشار از مواد مغذی و فیبر هستند و به جلوگیری از یبوست کمک می کنند.
۳. میوه ها: میوه ها نیز سرشار از فیبر، ویتامین ها و مواد معدنی هستند که به هضم غذا کمک می کنند.
۴. چای: نوشیدن چای گرم بعد از وعده غذای ممکن است بسیاری از علائم گوارشی مانند نفخ، گاز معده، حالت تهوع، گرفتگی معده و سوزش سر دل را تسکین دهد.
بدترین غذاها برای فرآیند هضم
۱. غذاهای سرخ شده: غذاهای سرخ شده فیبر کمی دارند و می توانند باعث اسهال شوند. بنابراین خوردن آنها در یک دوره زمانی می تواند بر سلامت روده شما تأثیر بگذارد.
۲. غذای فرآوری شده: غذاهای فرآوری شده فاقد مواد مغذی هستند. آنها همچنین قند زیاد و فیبر کم دارند و حاوی مواد نگهدارنده هستند. این عوامل می توانند منجر به یبوست و سایر مشکلات گوارشی شوند.
۳. شیرین کننده های مصنوعی: شیرین کننده های مصنوعی می توانند به گرفتگی شکم و اسهال منجر شوند.
۴. حبوبات: گاهی اوقات می توانند باعث ناراحتی شکمی شوند. بنابراین بهتر است قبل از مصرف آنها را خیس کنید.
"بنیه قوی مردمی نظام" حجت را بر همه مسئولان و علما تمام کرده است
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنجشنبه) در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، این مجلس رفیع و بسیار مهم را نماد درهم آمیختگی «جمهوریت» و «اسلامیت» خواندند و با اشاره به حضور بیبدیل، حیاتی و مستمر مردم در صحنههای گوناگون گفتند: بنیه قویِ مردمی نظام، ثروتی ملی است که خداوند با آن، حجت را بر علما و همه مسئولان نظام تمام کرده است و همه باید در حفظ و افزایش این سرمایه عظیم، بیوقفه تلاش کنیم.
ایشان با تبریک حلول ماه مبارک شعبان و اعیاد بزرگ و شادی آفرین آن، مجلس خبرگان را نماد حقیقی مردمسالاری دینی دانستند و افزودند: این مجلس در پرتو تحقق کاملاً سالمِ مردمسالاری، منتخب مردم است ضمن اینکه متشکل از علمای دین است و جوهره دینی نظام را نشان میدهد.
رهبر انقلاب، جایگاه، اهمیت و حساسیت مجلس خبرگان را بالاتر از هر مرکز و مجموعهای در نظام برشمردند و گفتند: این مجلس، هم تعیینکننده رهبری، و هم با مراقبتهای خود، تضمینکنندهی وجود و استمرار شرایط رهبری است که چنین جایگاه عظیمی، وظایف سنگینی را متوجه اعضای خبرگان میکند و هیچ اهمالی در ادای این وظایف، در درگاه پروردگار پذیرفته نیست.
حضرت آیتالله خامنهای، اهتمام خبرگان در رسیدگی به مسائل گوناگون کشور را مطالبه رهبری و موضوعی درست دانستند و در عین حال گفتند: مهمتر از همه مسائل، پرداختن و اهتمام جدی به وظایف درونی و بیرونی اعضای مجلس خبرگان است.
ایشان استمرار فعالیت هیئت تحقیق مجلس خبرگان در رسیدگی و مراقبت از «حفظ شرایط رهبری و انجام وظایف مندرج در قانون اساسی و دیگر وظایف قطعی رهبری» را بسیار مهم خواندند و افزودند: مهمترین وظیفه رهبری، رصد و حفظ حرکت کلی و حرکت بخشهای مهم نظام در جهت انقلاب است تا زاویهای از مسیر اصلی پیش نیاید و انقلاب اسلامی مثل انقلابهای دیگر منحرف نشود.
رهبرانقلاب تبیین منطقی، مستدل و مستمر جایگاه مجلس خبرگان برای افکار عمومی به خصوص برای نسل جوان را دیگر وظیفه اعضای این مجلس دانستند و افزودند: تبیین صحیح جایگاهِ تعیینکنندهی مجلس خبرگان، مردم را با شوق و اشتیاق به پای صندوقهای رأی در انتخابات این مجلس میآورد؛ البته اعضای این مجلس، شأنیت علمایی نیز دارند که وظایف سنگین دیگری را متوجه آنها میکند.
رهبر انقلاب، دشمنیها با مجلس خبرگان را از جنس دشمنی با اصل جمهوری اسلامی خواندند و گفتند: بعضی دشمنیها با جمهوری اسلامی مربوط به مسائل سیاسی و مواضع آن در قبال موضوعی مانند فلسطین است اما بعضی دشمنیها با ذات نظام است چرا که این نظام در مقابل افراد معتقد به نسخه غرب که با هر گونه دخالت دین در مسائل اجتماعی مخالفند و یا در برابر سردمداران لیبرال دموکراسی که پشت پرچم دروغین آزادی و دموکراسی، نقشه سلطه و غارت منابع دنیا را کشیدهاند، ایستاده و با قرار دادن «مردمسالاری و آزادی» در کنار «دین» نقشه آنها را بهم زده است.
ایشان تبیین علت اصلی دشمنیها برای مردم را ضروری دانستند و افزودند: با تبیین این علت اصلی، دیگر کسی نباید در فضای مجازی و غیر از آن، بگوید جمهوری اسلامی برای خود دشمن میتراشد زیرا این ذات مردمسالاری دینی است که موجب ابطال نقشههای بدخواهان و عامل دشمنی آنها است.
حضرت آیتالله خامنهای، شأن دوم اعضای مجلس خبرگان را «شأن علمایی» آنها برشمردند و گفتند: بنیه مردمیِ قوی جمهوری اسلامی و ارتباط و اتکاء مردم و نظام به یکدیگر، ثروتی ملی، حقیقتی غیرقابل کتمان و بینظیر یا لااقل کمنظیر در دنیا است که جلوههای آن در ماجرای کرونا و به میدان آمدن مردم، کمکهای مؤمنانه و همچنین حضور و تلاشهای مردم در کمک به آسیبدیدگان حوادث طبیعی حقیقتاً حیرتانگیز است.
ایشان راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را تجلّی دیگری از بنیه مردمیِ قوی نظام خواندند و خاطرنشان کردند: در کجای دنیا مشابه چنین اجتماع عظیمی برای یک امر سیاسی وجود دارد که مردم با این کثرت و تنوع جمعیت و سلایق، از پیران قدخمیده تا نوجوانان نورسیده، چهل و چند سال پشت سر هم و در شرایط آب و هوایی غالباً سخت، هر سال در صحنه حاضر شوند؟ این پشتوانه و بنیه مردمی قوی نظام است که البته ما به آن عادت کردهایم و شاید عظمت آن را خوب درک نکنیم.
رهبر انقلاب افزودند: حضور مردم، حجت الهی را بر ما مسئولان و علما تمام کرده است و اینکه فقط به این ثروت ملی افتخار کنیم، کافی نیست بلکه باید این ثروت را مستمراً حفظ و زیاد کنیم و به وظایف خود در این زمینه عمل کنیم.
ایشان نقش دین و علما را در شکلگیری اینگونه حرکتهای ملی و انقلابی، مهم و بیبدیل برشمردند و خاطرنشان کردند: در انقلاب اسلامی هم امام خمینی بهعنوان یک عالم دینی و مرجع تقلید نقشآفرین بود که توانست به پشتوانه میراث هزار ساله علمای دین و اعتماد و اعتقادی که در مردم به آنها شکل گرفته بود، ملت را از تهران تا روستاها و شهرهای دوردست با شعار واحد به حرکت درآورد که این کار از هیچ حزب و شخصیت سیاسی دیگری ساخته نبود.
حضرت آیتالله خامنهای، ثروت عظیم و تهدیدزدای حضور و بنیه مردمی برای نظام را حیاتی دانستند و گفتند: علما فارغ از داشتن یا نداشتن مسئولیت دولتی، برای حفظ این سرمایه عظیم وظایف سنگینی دارند که مهمترین آن جهاد تبیین است، ضمن اینکه «تقوا، صداقت، پاکدستی، پرهیز از موارد شبههناک، انگیزه خدایی و دعوت کردن با عمل نه فقط با زبان» مردم را دلگرم و خاطرجمع میکند.
ایشان علما را به ارتباط با جوانان و دانشجویان و حضور در مراکز دانشجویی سفارش کردند و گفتند: با حرف نو، بیان نو و منطق نو، با جوانان گفتگو و گرههای ذهنی آنها را باز کنید البته در برابر شبهاتی هم که پاسخ آنها را نمیدانیم بگوییم نمیدانم یا باید بررسی کنم.
رهبر انقلاب، تشکیل حلقههای معرفتی از فضلای جوان و پُر شمار و صاحبفکر در شهرهای مختلف با محوریت علمای بزرگ و اعضای مجلس خبرگان را گامی دیگر برای ارتباط مؤثر با جوانان، خواندند و افزودند: از شبهه هم نباید رنجید و همچنانکه مرحوم شهید مطهری خودش شبهه و پاسخ آن را کشف میکرد، باید برای مواجهه با شبهه آماده شد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: شبهات مانند تحریمها است و موجب مطالعه و فکر و تحقیق برای پاسخگویی میشود همانطور که تحریمها ما را وادار کرد در مسائل مختلفی مانند دفاعی، درمانی و سلامت به دستاوردهای جدیدی دست یابیم که اگر تحریمها نبود، مطمئناً این پیشرفتهای فنی و صنعتی وجود نداشت.
ایشان سؤالها و شبهههای جوانان را نیازمند بیان منطقی و اقناعی دانستند و گفتند: مراقب باشیم حرف سست و بیمنطق نزنیم که البته وظیفه پشتیبانی فکری مجموعههای جوان و افراد صاحب فکر، برعهده حوزه علمیه قم و سایر حوزههای علمیه است.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان با تأکید بر ضرورت امیدآفرینی، سیاست مستمر دشمن را یأسآفرینی خواندند و با اشاره به نامه یک گروه سیاسی در سال ۱۳۶۹ به یکی از مسئولان کشور گفتند: یک سال پس از رحلت امام بزرگوار، آن گروه در نامهای سرگشاده و سراسر یأسآفرین نوشت کشور و ملت به لبه نابودی و ویرانی رسیده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: کسانی که خودشان و شخصیتشان در معرض نابودی و ویرانی است، همه چیز را از این زاویه میبینند اما در مقابل، کسانی که دل و ذهنی پُر از امید دارند، امیدوارانه به مسائل و تحولات نگاه میکنند که امیدواریم خداوند همه ما را موفق بدارد که با این نگاه، و به پشتوانه لطف الهی و حضور مردمی، به وظایف خود با جدیت و بدون خستگی و سستی عمل کنیم.
در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین رئیسی نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری، به بیان گزارشی از سه بخش کاری یازدهمین اجلاس رسمی این مجلس پرداخت.
«انتخابات اعضای هیئت رئیسه، کمیسیونها و هیئت اندیشهورز»، «جلسات جداگانه با حضور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران درباره تحولات منطقه و وزیر اقتصاد درباره موضوعات معیشتی» و همچنین «بحث درباره دغدغههای فرهنگی، اقتصادی و تحلیل اغتشاشات پاییز در نطقهای پیش از دستور ۱۴ تن از اعضای این مجلس»، محورهای گزارش آقای رئیسی بود.
۱۰ حدیث نورانی از امام حسین (علیه السلام)
۱. شناخت خداوند و عبادت او
«اَیّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِیَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ».
امام حسین (ع) فرمود: «ای مردم! خداوند بندگان را آفرید تا او را بشناسند، آنگاه که او را شناختند، پرستش کنند و آنگاه که او را پرستیدند، از پرستش غیر او بی نیاز شوند».
(بحار الانوار، ج ۵ ص ۳۱۲ ح۱ )
۲. عبادت تجار، بندگان و آزادگان
«إِنّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التّجّارِ وَ إِنّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الاَحْرَارِ وَ هِیَ اَفْضَلُ الْعِبَادَةِ».
امام حسین (ع) فرمود: «گروهی خدا را از روی میل به بهشت عبادت میکنند، که این عبادت تجارت کنندگان است و گروهی خدا را از ترس دوزخ می پرستند و این عبادت بردگان است، و گروهی خدا را به سبب شایستگی می پرستند، و این عبادت آزادگان است که برترین عبادت است».
(تحف العقول، ص ۲۷۹ ح۴ )
۳. زیانکار
«لَقَدْ خَابَ مَنْ رَضِیَ دُونَکَ بَدَلاً».
امام حسین (ع) فرمود: «هرکس به غیر تو دل ببندد، زیان کرده است».
(بحار الانوار، ج ۹۵ ص ۲۱۶ ح۳ )
۴. اشک چشم و ترس دل، رحمت خداوند
«بُکَاءُ الْعُیُونِ وَ خَشْیَةُ الْقُلُوبِ رَحْمَةٌ مِنَ اللّهِ».
امام حسین (ع) فرمود: «گریستن چشمها و ترسیدن قلبها، رحمتی از جانب خداست».
(مستدرک الوسائل، ج ۱۱ ص ۲۴۵ ح۳۵ )
۵. دوستی اهل بیت سبب ریزش گناهان
«إِنّ حُبّنَا لَتُسَاقِطُ الذّنُوبَ کَمَا تُسَاقِطُ الرّیحُ الْوَرَقَ».
امام حسین (ع) فرمود: «محبّت ما اهل بیت سبب ریزش گناهان است، چنانکه باد، برگ درختان را می ریزد».
(حیاة الامام الحسین، ج ۱ ص۱۵۶ )
۶. پرهیز از خیانت و مکر و نیرنگ
«إِنّ شِیعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهمْ مِنْ کُلّ غِشّ وَ غَلّ وَ دَغَلٍ».
امام حسین (ع) فرمود: «شیعه ما کسی است که دلش از هرگونه خیانت و نیرنگ و مکری پاک است».
(بحار الانوار، ج ۶۵ ص ۱۵۶ ح۱۰ )
۷. تأخیر در مرگ و افزایش روزی با صله رحم
«مَنْ سَرّهُ اَنْ یُنْسَاَ فِی اَجَلِهِ وَ یُزَادَ فِی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ».
امام حسین (ع) فرمود: «کسی که دوست دارد أجلش به تأخیر افتد و روزی اش افزایش یابد، صله رحم به جا آورد».
(بحار الانوار، ج ۷۱ ص ۹۱ ح۵ )
۸. گذشت در حال قدرت
«إِنّ اَعْفَی النّاسِ مَنْ عَفَا عَنْ قُدْرَةٍ».
امام حسین (ع) فرمود: «باگذشت ترین مردم کسی است که با وجود قدرت، گذشت کند».
(بحار الانوار، ج ۷۵ ص ۱۲۱ ح۴ )
۹. برطرف کردن گرفتاری مؤمن
«مَنْ نَفّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرّجَ اللّهُ عَنْهُ کُرَبَ الدّنیَا وَ الاخِرَةِ».
امام حسین (ع) فرمود: «هرکه گرفتاری مؤمنی را برطرف کند، خداوند گرفتاری های دنیا و آخرتش را برطرف می کند».
(بحار الانوار، ج ۷۵ ص ۱۲۲ ح۵ )
۱۰. نجات از آتش با گریه از ترس خدا
«اَلْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ نَجَاةٌ مِنَ النّارِ».
امام حسین (ع) فرمود: «گریه از ترس خدا، باعث نجات از آتش جهنّم است».
(مستدرک الوسائل، ج ۱۱ ص ۲۴۵ ح۳۵ )
تأثير نماز بر روح و روان انسان چيست؟
خوشبختانه با گذشت زمان و پيشرفت علوم هر روزه بعد جديدي از تاثير نماز بر زندگي انسان روشن مي گردد.
يكي از ابعاد نماز كه امروزه مورد توجه دانشمندان اسلامي و غير اسلامي قرار گرفته، تاثيرات مسائل معنوي از جمله نماز، دعا و راز و نيايش با خداوند متعال بر روح و روان انسان مي باشد كه اعترافات اين دانشمندان در اين باره بسيار جالب و قابل تامل مي باشد.
در اين جا به دليل اختصار تنها به گوشه اي از آثار نماز بر روح و روان انسان اشاره نموده و براي كسب اطلاعات بيش تر، شما را به مطالعه كتاب هاي مفصلي كه در اين زمينه به نگارش در آمده دعوت مي نماييم.
آرامش بخشى نماز
اضطراب بيماري شايع قرن اتم و كهكشان است، پيشرفت سريع و پيچيده تمدن و در عين حال بي توجهي به ارزش هاي مذهبي و خانوادگي هر روز بيش از پيش براي افراد و اجتماع اضطراب هاي جديد به وجود مي آورد به گونه اي كه هر روز آمار بيمارى هاى روانى، و مصرف قرص اعصاب و در نتيجه آمار خودكشي و ديوانگي بيش تر مي شود.
با اين كه دلايل علمي مختلفي از ديدگاه هاي مختلف به عنوان دلايل بروز اضطراب و تشديد آن ارائه شده است اما هم چنان دور شدن از ايمان مذهبي به عنوان يك عامل عميق در بروز اضطراب نقش غير قابل انكاري دارد [1]و به اين ترتيب نقش پيشگيري كننده و حتي درمانگر مذهب در مورد اضطراب قابل بررسي است.
بهترين راه حل براي رفع اين مشكل فراگير، چيزي جز ياد خدا و ايمان و اُنس با نماز نيست كما اين كه خداوند متعال تصريح نموده:« أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»[2]؛«همانا با ياد خداوند دل ها آرامش مى يابد».
امروزه بسيارى از دانشمندان علوم روانى و روان پزشكان نيز، به اين نكته پى برده اند كه دعا و بر پا داشتن نماز و اعتقاد محكم به خداوند و دين، نگرانى، تشويش، يأس و ترس را - كه موجب بسيارى از بيمارى هاى روحى است - بر طرف مى سازد.
« ديل كارندگي» روان شناس مشهور غرب مي نويسد:« در آمريكا، به طور متوسط در هر 35 دقيقه يك نفر خودكشي مي كند و در هر دو دقيقه يك نفر ديوانه مي شود. اگر اين مردم از تسكين خاطر و آرامش – كه دين و عبادت به آدمي مي بخشد- نصيبي داشتند، ممكن بود، از اغلب اين خودكشي ها و بسياري از ديوانگي جلوگيري شود.»[3]
تقويت روحيه در زمان بروز مشكلات
نماز در تقويت روحيه انسان به هنگام بروز مشكلات و گرفتاري ها نقش بسياري دارد، چه عملى بهتر از نماز و پيوند با خدايى كه فرمانش در تمام جهان هستى نافذ است و همه چيز در برابر اراده او سهل و آسان است.
ايجاد اميد
ايمان به خدا و راز و نياز با او به انسان اميد و توان مي دهد، احساس مي كند به پناهگاه مطمئن و باقدرتي متكي است و بدين دليل، احساس اميد و توانمندي مي كند و اگر اين ارتباط با آن منبع عظمت و رحمت قطع باشد، احساس دل تنگي و نگراني در او ايجاد مي شود و به بيماري هاي رواني گرفتار مي آيد.
روان شناسان و روانكاوان بزرگي هم چون يونگ، اريك فروم، ويليام جيمز و ديگران به اين حقيقت اشاره كرده اند و ايمان به خدا را اساس و پايه پيشگيري و معالجه بيماري رواني مي دانند.
«ديل كارنگي» مي نويسد:«هنگامي كه كارهاي سنگين، قواي ما را از بين مي برد و اندوه ها هر نوع اراده اي را از ما سلب مي كند و بيش تر اوقات، كه درهاي اميد به روي ما بسته مي شود، به سوي خدا روي مي آوريم. ولي اصلا چرا بگذاريم روح يأس و نااميدي بر ما چيره شود؟ چرا همه روزه به وسيله خواندن نماز و دعا و به جاي آوردن حمد و ثناي خداوند، قواي خود را تجديد نكنيم؟»
حضرت علي(ع) مي فرمايد:«پروردگارا، تو از هر مونسي براي دوستانت مونس تري و از همه آن ها براي كساني كه به تو اعتماد كنند، براي كارگزاري آماده تري... اگر تنهايي سبب وحشت آنان گردد ياد تو مونس آن ها است و اگر سختي ها بر آنان فرو ريزند به تو پناه مي برند.»[4]
احساس عزّت
عزّت به معنى نفوذ ناپذيرى است. در مكتب انبيا تمام عزّت ها از آنِ خداست، چنان كه همه قدرت ها از اوست. لذا قرآن از كسانى كه به سراغ غير خدا مى روند انتقاد مى كند كه آيا از غير خدا عزّت مى خواهيد؟[5]
طبيعى است كه اتصال به عزيزِ مطلق و قدرت بى نهايت، به انسان عزّت مى دهد. چنان كه كلماتى هم چون«اللّه اكبر» طاغوت ها را در نزد انسان حقير و او را در برابر آن ها عزيز مى كند.
لذا قرآن به ما دستور مى دهد كه در سختى ها و مشكلات از نماز و عبادت كسب قدرت و قوّت كنيم:« وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»[6]؛« از صبر و نماز يارى جوييد»[7]
تمركز حواس
افراد موفق كسانى هستند كه مى توانند در امرى تمام افكار خود را متمركز كنند و تمام دانستني هاى خود را درباره آن بياورند و به كار بندند. به راستى اگر روح و فكر ما به طور كامل در نقطه اى متمركز شود يا براى امرى به كار افتد نيروى شگفت انگيز و فوق العاده اى مى آفريند.
ويليام جيمز كه پدر روانشناسى جديد محسوب مى شود، مى گويد:
فرق بين افراد نابغه با ديگران، يك موهبت فطرى نيست؛ بلكه مربوط به توجه كاملى است كه به موضوعات و نتيجه هاى آن مبذول مى دارند و ميزان نبوغ بستگى به ميزان و درجه تمركز افكار شخصى دارد.
در مورد اين كه چگونه مى توان اين نيرو را در خود ايجاد كرد ويليام مولتن در مجله ريدرز دايچست مى نويسد:
اين نيرو تمركز فكر به وسيله تمرين به دست مى آيد و البته تمرين احتياج به شكيبايى و پايدارى دارد. وقتى توانستى افكارت را پى در پى 50 يا 100 بار در موضوعى متمركز كنى لاجرم ساير افكار و خاطره ها جاى خود را به موضوع مورد نظرتان خواهد داد. سرانجام عادت خواهى كرد كه در هر امرى با اراده خود ذهن را متمركز سازى.
از تمام مطالب فوق نتيجه مى گيريم كه نماز بهترين وسيله براى پرورش تمركز فكر و حواس در انسان است. زيرا نمازگزارى كه مى كوشد با تمام قدرت افكار خود را در يك جا جمع كند تا نمازش با خشوع و حضور قلب باشد، بدون ترديد اين عمل در وى عادت مى شود و مى تواند در هر موردى تمام افكار خود را متمركز سازد و در نتيجه به ترقيات و اكتشافات مهمى نايل گردد. [8]
بهبود افسردگي و اختلالات رواني
اگر انسان به دليل عدم اعتقاد به خدا، پناهگاه و ماوايى امن نداشته باشد تا بدان التجا جويد، نهايتا به بن بست و پوچى رسيده و خود را خبط طبيعت پنداشته و بدين گونه خود را دچار امراض روانى لاعلاجى گرداند.
لذا، نماز يكى از موثرترين و بهترين راه هاى درمان اين گونه امراض روحى است، زيرا كه نماز و نيايش، راز و نياز با مبدا هستى است كه انسان به اصطلاح عقده گشايى مى كند و آن چه در دل و قلبش پنهان دارد، بيرون مى ريزد و با خالق خود به اميد گشايش راز دل خود را در ميان مى گذارد و همين امر اميد به استجابت دعا و نمازش است كه به شخص نيرو و حياتى تازه بخشيده و او را از چنگال مخوف برخى از امراض روحى و روانى رهايى مى بخشد.
پروفسور ويليام جيمز در اين باره مى گويد:
در خصوص شفا يافتن بيمار به وسيله دعا و نماز بايد گفت: چنان كه حقايق و واقعيت هاى پزشكى را قبول داشته باشيم، پزشكانى چند اظهار داشته اند كه در بسيارى از موارد دعا، در بهبودى حال بيمار موثر بوده است. بنابر اين بايد دعا را در معالجه بيماران يكى از وسايل موثر دانست. در مورد بسيارى از مردم، دعا براى معالجات امراض روحى بسيار موثر بوده است و در نتيجه صحت بدنى و جسمى آن ها را در پى خواهد داشت.
حتى به قول دكتر كارل وقتى نيايش ساده و به صورت اداى طوطى وار جملاتى باشد، اثرى بر روى رفتار و سلوك فرد مى گذارد.[9]
بهترين راه تسكين غم و اندوه
بانو دكتر روز هلوردنج كه از مشاورين پزشكى بوستن در آمريكاست مى گويد:
به نظر من بهترين درمان تسكين و تخفيف غم و نگرانى اين است كه مشكلات و گرفتاري هاى خود را با شخصى كه طرف اعتماد باشد در ميان گذاريم، ما اين عمل را خالى كردن دل مى گوييم....
وقتى كه بيماران به اين جا مراجعه مى نمايند، مى توانند گرفتارى ها و غصه هاى خود را به تفصيل براى ديگران شرح دهند، آن قدر بگويند تا به كلى از فكرشان خارج شود، فكر كردن درباره نگرانى ها و پنهان داشتن آن ها از ديگران باعث هيجان عصبى مى شود، ما هم بايستى شريكى برا گرفتارى هاى خود پيدا كنيم، بايد حس كنيم كه در دنيا كسى هست كه مايل به گوش دادن شرح گرفتاري هاى ما و قادر به درك آن ها باشد.
امروز اغلب بيمارستان هاى روحى و عصبى و حتى قسمت هاى جسمى و بخش هاى جراحى نزديكى از طرق معالجه بيماران را همان راز دل گفتن با ديگران تشخيص داده اند. و يكى از دستورات دانشمندان و روان شناسان نيز همين است كه انسان عقده هاى خود را به شخصى كه مورد اعتماد خود مى داند بازگو كند...
حال با اين توضيحات و در چنين مواردى آيا جهت رفع نگرانى و پريشانى بهتر نيست به درگاه خداوند سميع و بصير پناه برده... خداوندى كه كليه امور به دست او و هر خير و احسانى پرتوى از فيوضات بيكران او و هر امرى به فرمان اوست... [10]
تعادل روحي و رواني
امروزه بيش از 60 درصد مراجعه كنندگان به بيمارستان هاي عمومي، در واقع از يك مشكل رواني رنج مي برند كه در اين ميان خواب در بهبود و يا تشديد اين مساله نقش مهمي را ايفا مي نمايد، از همين رو ايجاد بهداشت خواب، يك ركن مهم بهداشت رواني و جسمي به حساب مي آيد و هر عاملي كه در تنظيم بهداشت خواب موثر باشد، پيشگيري كننده و حتي درمانگر بسياري از بيماري هاي جسمي و رواني است.
امروزه، نخستين اصلي كه در ايجاد بهداشت خواب، توسط جديدترين منابع علمي دنيا توصيه مي شود بيدار شدن هر صبح سر يك موقع مشخص از خواب است.[11]
يك نگاه كلي به جدول اوقات شرعي، نشان مي دهد، كه وقت نماز صبح، در تمام طول سال، با در نظر گرفتن تغييرات ناشي از حركات وضعي و انتقالي زمين، زمان ثابتي است و اقامه كننده نماز صبح، با برخاستن پس از اذان در واقع اساسي ترين گام را در جهت رعايت بهداشت خواب و در نتيجه آن، سلامت بدني و تعادل روحي و رواني برداشته است.
شادابي روح و روان
از جمله مواد شيميايي داخل بدن كه به طور غير ارادي سبب شادي انسان مي شود و به او شعف و نشئه بي نظير مي بخشد، ماده اي به نام« كورتيزول» مي باشد كه ميزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهي به شدت افزايش مي يابد [12] و در صورت بيداري انسان در اين ساعات، لذت و شعف سرمست كننده اي نصيب او مي شود كه بي شك بر زندگي او در تمام طول روز تاثير گذار است.
افزايش كورتيزول در ساعات صبح و ارتباط آن با نشاط صبحگاهي، كه امروزه از مسلمات پزشكي است،
به اين ترتيب واضح است، امر واجب نماز صبح با ارزاني داشتن بيداري صبحگاهي به انسان تقديم كننده شادابي به او مي باشد.
ايجاد احساس امنيت رواني
هر چند كه در پزشكي و زيست شناسي امروزي واژه استرس به معني هايي متفاوتي به كار مي رود، اما بر اساس تعريف هانس سليه ( روانشناس مشهور ) استرس در پزشكي و روان پزشكي معمولا اشاره به موقعيت هاي رواني و اجتماعي متنوعي دارد كه قادر به ايجاد بيماري هاي جسمي و رواني و ساير اختلالات رفتاري است.
چنان چه با دقت كافي و استناد به شواهد آماري به مكان هايي كه استرس هاي متعدد زندگي كار افراد را به آن جا مي كشاند ( مكان هايي مثل مطب پزشكان، بيمارستان هاي جسمي و رواني، قبرستان جوان مرگ ها !؟!، زندان ها و.. ) سري بزنيم متوجه مي شويم كه تعداد مذهبي ها، در مقايسه با غير مذهبي هاي حاضر در اين قبيل جاها بسيار متفاوت است.
به عنوان مثال در كشور خودمان 90% محكومان زندان ها را افراد بي نماز تشكيل مي دهند. يا مثلا آمار بيماران بستري در بيمارستان ها كه با نماز بيگانه اند به طرز باورنكردني بيش از اشخاص مقيد به نماز است.[13]
پيشگيري از بروز اختلال شخصيت اسكيزوئيد
برخي روان پزشكان ايراني«شخصيت منزوي» را به عنوان بهترين ترجمه، به جاي شخصيت« اسكيزوئيد» پيشنهاد كرده اند. چرا كه مبتلايان به اين اختلال، عمري را در كناره گيري از اجتماع گذرانده اند و در نظر ديگران آدم هايي مردم گريز، منزوي و تنها هستند.
مبتلايان به اين حالت اكثرا مشاغل انفرادي كه حداقل تماس با ديگران را ايجاب مي كند، انتخاب مي كنند و حتي برخي كار شبانه را به كار روزانه ترجيح مي دهند تا مجبور به مدارا با افراد بيش تري نباشند.
روش هاي مورد استفاده در روان پزشكي امروز براي درمان اين عارضه اعم از روان درماني، گروه درماني و يا حتي دارو درماني صورت مي پذيرد اما چنان چه در پيشگيري و يا درمان اين اختلال شايع شخصيت، روش عملي بي نظيري را جويا باشيم، كلمه درخشان “ نماز ” باز هم راه گشا خواهد بود.
توصيه مؤكد اسلام مبني بر اقامه نمازهاي واجب يوميه به جماعت و علاوه بر آن بانگ روح افزاي نماز جمعه در فراخواندن به يك اجتماع شكوهمند و پر شور هفتگي به عنوان سمبل بزرگي از اصالت «اجتماعي بودن» و ترك رهبانيت در همه تعاليم اسلامي مطرحند و گويي همه اين قبيل تعاليم، خود به خود نمازگزار را از گوشه نشيني و تنهايي، به بطن اجتماع مي كشاند.
به اين ترتيب، نماز نه تنها از ابتلا به اختلال اسكيزوئيد پيشگيري مي كند، بلكه توانايي دارد كه مبتلايان به اين عارضه را براي هميشه از كنج عزلت، به قلب جامعه بكشاند.[14]
پي نوشت :
[1] - ترجمه فارسي سيناپس كاپلان ـ سادوك، جدوم ـ صفحه 473
[2] - رعد (13)، آيه 28
[3] - مجتبي كلباسي، يكصد پرسش و پاسخ درباره نماز، ستاد اقامه نماز، پائيز 80 ش، چاپ اول، ج 1، ص 87
[4] - سيد رضى، نهج البلاغه، سيد جعفر شهيدى، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، 1378 ش، چهاردهم، خطبه 225
[5] - نساء (4)، آيه 139
[6] - بقره (2)، آيه 45
[7] - محسن قرائتي، تفسير نماز، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن،1387ش، سيزدهم، ص 30
[8] - گودرز نجفي، راز نيايش ( فوائد طبي و درماني نماز )، شركت چاپ و نشر بين الملل، پائيز86 ش، سوم، ص 89
[9] - همان، ص 44
[10] - همان، ص 45
[11] - دكتر مجيد ملك محمدي، 40 نكته پزشكي پيرامون نماز، همدان، معارف، 1376 ش، نكته اول، به نقل از ترجمه فارسي روانپزشكي كاپلان ـ سادوك، دكتر نصرت اله پور افكاري ـ جلد سوم صفحه111.
[12] - همان، نكته سوم، به نقل از فارماكولوژي كاتزونگ ـ مبحث كورتيكو استروييدها
[13] - همان، نكته بيست و يكم
[14] - همان، نكته بيست و هفتم
تربیت فرزند از منظر اسلام، کاری سخت و دقیق
تأکید بر فضیلت فرزندآوری به معنای فراموش کردن مسئله مهم تربیت فرزند از منظر اسلام نیست. در دین اسلام تربیت فرزند بههیچوجه امری ساده و پیشپاافتاده محسوب نمیشود. در روایات و متون دینی، تربیت فرزند از ابتداییترین مراحل، مانندِ مرحله انعقاد نطفه آغاز میگردد و تا آخرین لحظاتِ ممکن ادامه مییابد. در تمام این مراحل توصیههایی به والدین شده است .
انسانها معادن طلا و نقره
از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمود: «النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»؛[1] «مردم، معادنی مانند معادن طلا و نقره هستند». در این روایت که ظاهر آن به اختلاف انسانها در استعداد و اصل و نسب اشاره دارد، نکته دیگری نیز به چشم میخورد. اشاره به معدن و سنگ معدنی طلا و نقره نشاندهنده سختی انسانسازی و تربیت انسان است. همانطور که استخراج طلا و نقره، کاری ساده و کماهمیت نیست و نیاز به طی مراحل مختلف، به کار بردن دقت و تحمل مشقت دارد، انسانسازی نیز کاری بس دشوار و دقیق است.
اولویت تربیت روانی و معنوی
در تعالیم اسلام به ساحت معنوی و ماندگار انسان که تعیینکننده سرنوشت اوست، توجه ویژهای شده است. شاید بتوان ادعا کرد حجم سفارشهای دینی درباره رشد روانی و معنوی کودک، چندین برابر توصیهها درباره تأمین مالی و رفع نیازهای مادی فرزندان است. در این میان توجه به حفظ کرامت نفس و عزت فرزندان از اولویتهای اساسی درروند تربیتی ایشان است. از امام صادق علیهالسلام روایتشده: «أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ يُغْفَرْ لَكُمْ»؛[2] «به فرزندان خود احترام بگذاريد و آنها را خوب تربيت كنيد تا آمرزيده شويد».
دغدغه معیشت و رهاشدگی فرزندان
در زمانه ما که دغدغههای معیشتی فراوان هستند و گاه والدین هر دو شاغل هستند، شاهد رها شدن تربیت فرزندان توسط خانواده هستیم. ساده پنداشتن امر تربیت و اولویت دادن به تأمین نیازهای مادی، اعتماد بیشازاندازه به نهادهای تربیتی و آموزشی و خلأ عاطفی ناشی از دور شدن والدین و فرزندان از معضلات زمانه ما هستند. این معضلات ممکن است موجب ایجاد نسلی بیگانه با حرمتها و کرامت انسانی شود.
تأکید بر فرزندآوری و ازدیاد جمعیت نباید در راستای آسان بودن تربیت فرزندان و لاابالیگری در این زمینه فهم شود. دین اسلام همان مقدار که به فرزندآوری تأکید میکند، تربیت فرزندان را امری خطیر و آن را کاری سخت مانند استخراج از معدن میبیند. در دین اسلام برای مراحل مختلف تربیت فرزند دستورالعملها و توصیههایی بیانشده است.
پینوشت:
[1]. كلينى، محمد بن يعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالكتب الإسلامية، 1403ق، ج8، ص177.
[2]. طبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، چاپ اول، موسسه الاعلمی، بیتا، ج1، ص222.
سبک زندگی در آیینه امام حسین (ع)
انسان موجودی هدفمند است، لذا در همه حال، باید سمت و سوی خود را به سمت هدفی درست و والا، جهت گیری کند تا از مسیر منحرف نشود. لذا به منظور حفظ انسان در مسیر تعیین شده و اصلاح انحرافات احتمالی نیاز به یادگیری روش درست زندگی و یا سبک زندگی پسندیده است. به عقیده صاحبنظران، سبک زندگی هر فرد و جامعه متأثر از نوع باورها (جهان بینی) و ارزشهای حاکم بر آن فرد و جامعه است (رحمتی و همکاران، ١٤٠٠). سبک زندگی در شکل نوین، اوّلین بار توسّط «آلفرد آدلر» در روانشناسی به سال ١٩٢٩ میلادی ابداع شد. هرچند آدلر آن را ابداع کرد، ولی پیروان کلاسیک او و دیگران به تفصیل به آن پرداخته اند. محقّقان، تعاریف گوناگونی بر اساس بینش و نگرش خاصّ خود ارائه داده اند.
جامعه شناسان در تعاریف جامعه شناسانه، بیشتر بر هنجارها و منش های اجتماعی افراد در جامعه تأکید دارند و روانشناسان بیشتر بهُ بعد فردی و شخصیتی میپردازند(شریفی و همکاران، ١٣٩٢). در تعریف دیگری، لوبوویکی- ویکوک و همکاران[1] (٢٠٢١) بیان کردند که سبک زندگی، بیشتر به عنوان «الگوی متمایز رفتار فردی و اجتماعی، مشخصه یک فرد یا یک گروه شناخته می شود (لوبوویکی-ویکوک و همکاران (٢٠٢١). در اسلام واز نظر قرآن نیز، سبک زندگی و نوع زیستن انسان ها، معرفی شده است (فاضلی و همکاران، ١٣٩٨). بر این اساس، میتوان سبک زندگی اسلامی را بدین گونه تعریف کرد:
«شیوه هایی از زندگی است که انسان با تکیه بر نظام ارزشی و مبانی اعتقادی خود در زندگی فردی و اجتماعی، برای ایجاد ارتباط با محیط و جامعه، پاسخ به خواسته ها و تأمین نیازهایش، به کار میگیرد. طبق این تعریف، سبک زندگی، فقط مصارف مادّی یا فرهنگی نیست، چراکه زندگی، عناصر غیر از مصرف را نیز در بردارد (شریفی و همکاران، ١٣٩٢).
در سال های اخیر، هجمه عظیمی از سوی رسانه های غربی به ابعاد مختلف دین اسلام و سبک زندگی مسلمانان، صورت گرفته است. چنانچه گروهی از مردم، تحت تأثیر تبلیغات و رسانه های غربی، بسیاری از عادات خود را تغییر میدهند، تغییر در سبک زندگی، بر بسیاری از جنبه های زندگی مسلمانان از جمله معیارهای تقوا، عقل، اخلاق و.... تاثیر گذار است. به طور کلی تأثیر منفی رواج سبک زندگی غربی، نه تنها در ایران و کشورهای اسلامی، بلکه حتی در بین ملت های غیرمسلمان، به طور فزاینده ای مورد توجه و انتقاد قرار میگیرد و پیامدهای آن به شدت احساس می شود. از این رو به منظور جلوگیری از نفوذ افراطی سبک زندگی غربی، در عمق اندیشه افراد جامعه ما، بررسی سبک زندگی پیشوایان معصوم (ع و گسترش آن در جوامع اسلامی ضرورتی انکار ناپذیر است. چرا که اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی، به تعبیر قرآن، سپهر «حیات طیبه» را شکل میدهند.
به بررسی محققین، پژوهش هایی با موضوع بررسی سبک زندگی در قرآن و روایات و معصومین بطور کلی، کار شده است و نیز پژوهش های بسیاری به عاشورا و حضور امام در آن صحنه پرداخته اند، اما به طور مستقیم به بررسی جزئیات سبک زندگی امام حسین (ع) نپرداخته اند. براین اساس، پژوهش حاضر برآن است که به برخی از جزئیات در شیوه و سبک زندگی امام حسین (ع) بپردازد.
مبانی تحقیق
بحث درباره سبک زندگی از ابتدای تاریخ بشریت تاکنون مورد توجّه بوده است. در آیین اسلام نیز به این امر پرداخته شده است. چنانچه قرآن کریم، نوع زیستن را به انسان ها معرفی می کند؛ (یوسف زاده اربط، ١٤٠٠). علاوه براین سّنت پیشوایان معصوم (ع) نیز، بیاعتنایی به امور مادّی و تکلّفات بوده است و خود به آن عمل و به دیگران در این باره سفارش میکردند (شریفی و لطفی، ١٣٩٢). به طور کلی سبک زندگی در آیین اسلام همانند درختی است که ریشۀ آن، باورها و اندیشه ها و ساقه و شاخه هایش، ارکان و وظایف اعضای خانواده میباشد (شریفی و لطفی، ١٣٩٢). سبک زندگی در شکل نوین اوّلین بار در روانشناسی توسّط «آلفرد آدلر» (١٩٢٩) مطرح شد (شریفی و لطفی، ١٣٩٢). اما از دهه ١٩٩٠ میلادی مورد استقبال بیشتری قرار گرفت (رحمتی و همکاران، ١٤٠٠). در مورد سبک زندگی تعاریف گوناگونی از نظر محقّقان ارائه شده است. لوبوویکی - ویکوک[2] (٢٠٢١) بیان کردند که سبک زندگی «الگوی متمایز رفتار فردی و اجتماعی به عنوان مشخصه یک فرد یا یک گروه» میباشد (لوبوویکی-ویکوک،٢٠٢١).جامعه شناسان نیز، بیشتر بر هنجارها و منش های اجتماعی افراد در جامعه تأکید دارند (شریفی و لطفی، ١٣٩٢). به طور کلی سبک زندگی مجموعه رفتارهای فردی و اجتماعی تعریف میشود که اعتقادات و ارزش های حاکم بر زندگی برگرفته شده است و در قالب آداب و رسوم و عادت های روزمره مدل دینداری، الگوی مصرف، فرهنگ عمومی، نهاد خانواده و ازدواج و غیره تجلی پیدا میکند (رحمتی و همکاران، ١٤٠٠). مفهوم سبک زندگی اخیراً مورد توجه اندیشمندان و محققان زیادی قرار گرفته است. در ادامه به برخی از پژوهش های صورت گرفته در این زمینه اشاره شده است.
یوسف زاده اربط (١٣٩٨) در پژوهشی که به بررسی اصول سبک زندگی قرآنی پرداختند و نتیجه گرفتند که، در بعد بینشی سبک زندگی اسلامی؛ عقیده به اشتراک در اصل خلقت، برخورداری انسان از کرامت ذاتی و تفاوت های طبیعی زن و مرد؛ و در بعد کنشی؛ به اصولی از جمله حق مداری، ولایت مداری، امانت داری، جمع گرایی، تقدم اخلاق بر حقوق و مانند آن استوار است. علاوه براین در پژوهشی که مرادی و همکاران (١٣٩٥) به واکاوی سبک زندگی امام حسین (ع) با تأکید بر روابط خانوادگی ایشان پرداختند، بیان کردند که، سبک زندگی امام حسین (ع) با مولفه هایی همچون: آراستگی، صله رحم، حسن خلق، خوش رفتاری، ساده زیستی و تمکین و وفاداری نسبت به همسر، تربیت فرزند، مهارت ارتباط کلامی، اصلاح خود، تفریح، کنترل خشم، مرگ آگاهی، تاب آوری و مانند آن، عجین است که میتواند الگوی بهبود روابط زوجین و فرزندپروری شایسته آنان شود و نیز مایه دوام یک زندگی مشترک پویا و در نهایت جامعه ای توانمند گردد. در پژوهش دیگری فاضلی و همکاران (١٣٩٨) به بررسی سبک زندگی قرآنی (شامل تعریف سبک زندگی، مسئله ازدواج همراه با معیارهای انتخاب همسر و وظایف هر یک از اعضای خانواده برای تشکیل خانواده) پرداختند. نتایج پژوهش مذکور حاکی از این بود که، وظایفِ هر یک از اعضای خانواده که منجر به تشکیل یک خانواده قرآنی و داشتن یک زندگی سالم می شود، چیست؟ در پژوهشی دیگر، شریفی و همکاران (١٣٩٢)، سبک خانوادگی از منظر قرآن و سّنت پیشوایان معصوم (ع)، بررسی شده و در ابعاد تشکیل خانواده و ازدواج، محیط خانواده و ادارٔە آن و همسرپروری، بیان کردند که باورها و اعتقادات، نقشی اساسی در خانواده دارند و ازدواج را امر مقدّسی میداند و همگان را به این امر فرا خوانده است و به آن تشویق مینمایند و معیارهای تقوا، عقل، اخلاق نیک و همتایی در انتخاب همسر را مورد توجّه قرار میدهند و مدیرّیت خانواده را به مرد و لزوم مسئولیت پذیری اعضای خانواده نسبت به یکدیگر مخصوصاً مسئولیت تربیت دینی پدر نسبت به فرزندان و همکاری زن و شوهر در خانه را ضروری میدانند و تأکید به رفتار شایسته با همسران و محبّت و مهرورزی نسبت به آنان مینمایند. همچنین هاج و همکاران[3] (٢٠٠٧) در پژوهشی که به بررسی تأثیر محافظتی پروفایل های سبک زندگی معنوی- مذهبی بر مصرف دخانیات، مصرف الکل و قمار پرداخته بودند، به این نتیجه رسیدند که از میان سه نمایه سبک زندگی (نه معنوی و نه مذهبی، معنوی و مذهبی، و معنوی اما غیر مذهبی) نمایه سبک زندگی معنوی و مذهبی، قویترین تأثیر محافظت را در معیارهای وابسته، به نمایش گذاشت.
روش تحقیق
روش پژوهش در این مقاله، توصیفی_ تحلیلی، با استفاده از مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و با فیش برداری از مقالات و کلیه متون و اسناد بالادستی بوده است و با تکیه بر آیات قرآن کریم، اصول و شاخصه های سبک زندگی پیشوایان معصوم (ع) و بویژه امام حسین (ع)، بررسی شده است. براین اساس، با توجه به هدف و ماهیت موضوع تحقیق، پژوهش حاضر به صورت کتابخانه ای انجام شده است. در نهایت، یک ارزیابی از تحقیقات مورد استفاده انجام شده و اصول بنیادین سبک زندگی امام حسین (ع) بدست آمده که به توسعه، ارتقاء و برجسته شدن سبک زندگی پایدار، کمک میکند.
یافته ها
خداوند متعال، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیه السلام)آن حضرت را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. مسلمانان جهان، وظیفه دارند در تمام شئونات زندگی اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و غیره به معصومین اقتدا نمایند. در این پژوهش سعی شده به برخی از خصوصیات و جزئیات سبک زندگی امام حسین (ع)، پرداخته شود.
ساده زیستی
در اسلام تجمل گرایی، زراندوزی و تشریفات سخت مورد نکوهش قرار گرفته و از اسراف و تبذیر به زشتی یاد شده است (شیبانی، ١٣٩٣). چرا که تجمل گرایی، موجب بیتفاوتی نسبت به تبعیض، ظلم و تعدی، فقر و بیچارگی مردم و در نتیجه از دست دادن احساس همدردی و همدلی میگردد. به عبارت دیگر افراد تجمل گرا، ملاک فضیلت دیگران را درخورداریهای دنیوی میدانند (برزگر و امانلو، ١٣٩٥). قرآن از واژه ملأ[4] برای ارائه جایگاه اجتماعی باند و تشکیلات استکبار و کسانی که تاج و تخت مستکبرین را پاسداری میکنند و به منظور حفظ منافع و موقعیت اجتماعی خود حکومت استکبار را اداره و سیاست مستکبران را بنیان مینهند، استفاده میکند. ملأ در لغت به گروه ممتازی گفته میشود که به خاطر ثروت و شوکتشان چشمگیر هستند؛ و چشم و دل مردم را با هیبتی که از زر و زور و تزویر بدست امده پر کرده اند و آنها طبقه اشراف و حاشیه نشینانی هستند که همواره سخن و فرمان، همانا سخن و فرمان آنهاست؛ و مستکبران هرگاه خود نخواهند مستکبری کنند، این مقربان کاخ نشین هرگز به نفع مردم رضا نمیدهند (عمیدزنجانی، ١٣٧٧: ١٣٦).
امامان شیعه، در زندگی نه زیاده روی را قبول داشتند و نه کوتاهی و استفاده نکردن از نعمت های الهی را، آنها بین این دو را قبول داشتند یعنی به اعتدال، از مواهب الهی استفاده میکردند که دلبسته و اسیر تجملات دنیوی نشوند.یکی از ابعاد ساده زیستی در زندگی قناعت است. امام حسین (ع) در این باره فرمودند: «قناعت مایه آسایش تن است»[5] (ری شهری، ١٣٨٨: ٥٨٥). یکی دیگر از ابعاد ساده زیستی در زندگی پوشیدن لباس مناسب است که هم حجاب ما باشد و شخصیت ما را حفظ کند و مارا انگشت نما نکند و هم در آخرت گرفتار عذابمان نکند. در این زمینه امام حسین میفرماید هر کس لباس شهرت و انگشت نما از هر جهت –بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسی از آتش میپوشاند(شیخ کلینی،ج ٦ ص ٤٤٥ حدیث ٤).
شیؤە رفتار با همسر و فرزندان
یکی از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم (علیه السلام)، نحوه رفتار آنان با خانواده است. در این نوشتار مختصر برآنیم تا با مراجعه به منابع تاریخی به گوشه هایی از سیره اخلاقی امام حسین (علیه السلام)، در خانواده بپردازیم؛ هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعی، حجم شواهد و مواردِ بر جای مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.
در تاریخ می خوانیم: روز عاشورا هنگامی که هلال بن نافع، عازم میدان جنگ بود، همسر جوانش از رفتن او ناراحت شده و به شدّت می گریست. امام حسین (علیه السلام)، متوجّه آن زوج جوان گردیده و به هلال فرمود:إنَّ أهلک لایطیبُ لَها فِراقُک ، فلَو رأیتَ أنَ تختارَ سُرُورَها علَی البَراز(شریفی، ١٣٨٣). همسرت جدایی تو را نمی پسندد، تو آزادی و می توانی خشنودی او را بر مبارزه با شمشیرها مقدم بداری.
امام حسین (علیه السلام) به خواست، علاقه و حسّ زیبایی دوستی همسرش، توجّه خاصّی می نمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبه رو می شد؛ ولی به خواستِ طبیعی و مشروع همسر خویش احترام می گذاشت.
در روایت دیگر جابر از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند: عدّه ای بر امام حسین (علیه السلام) وارد شدند؛ ناگاه فرش های گران قیمت و پشتی های فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده می کنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمی دانیم!.) حضرت فرمود: إّناَ نَتزَوّجُ النِّساءَ فَنُعطیهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَیشَترینَ بها ما شِئنَ، لَیسَ لَنا فیهِ شیءٌ: از ازدواج، مهریه زنان را پرداخت می کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری می کنند. هیچ یک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست. (ریشهری، ١٣٩١: ١٨٩).
همچنین در بعضی روایات دیگر آمده است که امام حسین (ع) در باب همسر و فرزند خویش شعر سروده اند:َ
لعَمْرُکِ اِّننی لاُحِبُّ دارا
تحُلُّ بها سکینۀُ و الرباب
اُحِّبهما وَ اْبدُلُ جُلَّ حالی
وَ لَیسِ للاَئمی فیها عِتاب:
به جان تو سوگند! من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن ها را دوست دارم و تمامی داراییام را به پای آن ها میریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید (بلاذری، ١٤١٧ ه. ق: ١٩٥). این امر، نشانگر ارتباط صمیمی امام با همسرش رباب و فرزندش سکینه است. به طور کلی از این روایات و نظایر آن، به خوبی استفاده می شود که امام حسین (علیه السلام) و سائر ائمه اطهار(علیه السلام) به حسّ زیبایی دوستی همسر خود، احترام می گذاشتند و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان، برای آنها فراهم می نمودند.
شیؤە برخورد با دشمنان
یکی از مواردی که در قرآن و در سیره پیشوایان معصوم (علیه السلام) مورد تاکید قرار گرفته است، رفق و مدارا میباشد.
همانطوری که در قرآن کریم آمده است: «فَبِمٰا رَحْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»؛ به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [مردم ] (نرم و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند (آل عمران، ١٥٩). در متون و منابع غنی اسلام گرچه تأکید و سفارش ویژه ای نسبت به رفق و مدارا در تعامل با مردم کرده اند، اما خود رهبران (ع) نیز به این نکته اشاره کرده اند که رفق و مدارا و ملایمت در برخورد با مردم به ویژه کارکنان و زیر دستان، به هیچ وجه مطلق و همیشگی نیست، بلکه مسئله ای است که نسبت به اقتضائات و شرایط مختلف ممکن است تفاوت کند (آقاپیروز و همکاران، ١٣٨٣). خداوند متعال نیز در برخورد با مردم، هم لطف و رحمت و محبت دارد، و هم شدت و تندی عذاب؛ از یک طرف در مورد خودش میفرماید: «كَتَبَ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ» یعنی رحمت را بر خود واجب کرده است (انعام: ١٢)؛ و از طرف دیگر میفرماید: «ِإنَّ عَذَاِبی لشَدِیدٌ» یعنی همانا عذاب من بسیار سخت است (ابراهیم: ٧).
سیاست رفق و مدارا در صورتی مطلوب و منطقی است که مورد سوء استفاده قرار نگیرد؛ و در صورتی که از این سیاست سوء استفاده شود، سیاست شدت عمل و دوری از رفق و مدارا ضرورت مییابد و به عنوان یک اصل کلی در تعاملات اجتماعی مورد تأیید است (آقاپیروز و همکاران، ١٣٨٣). مصداق سیاست شدت عمل و دوری از رفق و مدارا در شیوه برخورد امام حسین (ع) در روز عاشورا با لشکر یزید مشهود است. هنگامی که هزارتن از سواران لشکر یزید به فرماندهی حربن یزید تمیمی یربوعی به نزدیک کربلا رسیدند، امام (ع) به جوانان خود دستور داد که، با مشک های آب به استقبال آنان بروند و ایشان همگی آب نوشیدند و اسب های خود را نیز سیراب کردند و همگی در سایه اسب های خود نشستند در حالی که لگام های آنان در دست ایشان بود. چون ظهر فرا رسید امام حسین (ع) به حر فرمود: آیا همراه ما نماز میگذاری یا تو با یاران خودت و من با یاران خودم نماز بگذارم؟ حر گفت: همگان با تو نماز میگزاریم در این زمان امام حسین (ع) پیش رفت و با همگان نماز گذارد (دنیوی، ١٣٧١). از سوی دیگر امام حسین (ع) در مبارزه با ظلم و حاکم ستمگر هیچ گونه ضعفی از خود نشان نمیداد. چنانچه در شیوه ی برخورد امام با ظلم و ستم معاویه و پسرش یزید مشاهده شده است که امام (ع) و یاران با وفایش در روز عاشورا شجاعان در برابر ظلم یزید ایستادگی کردند و بدین سان یک رسالت بزرگ تاریخی توسط حسین بن علی و یاران بزرگوارش به انجام میرسد(ابن عثم کوفی، ١٣٧٢).
شیوه خداشناسی و خدامحوری
معرفت و خداشناسی شرط اساسی ورود به طریقت و نیل به حقیقت (عباسی منتظری، و فرهادی، ١٣٩٢)؛ و از اساسیترین و ریشه ای ترین اعتقادهای یک مسلمان است. به طوریکه پیامبران الهی و اوصیاء آنها برای تقویت آن در میان مردمان تلاش میکردند و هدف آن رساندن انسان ها به توحید نظری و عملی بوده است (قانع، ١٣٩٣). چرا که اگر انسان، به خوبی توحید را در نظر و فکر بفهمد و مطابق آن عمل کند، به یقین، به اصول دیگر نیز معتقد است و به تمامی بایدها و نبایدها شریعت پایبند خواهد بود (قانع، ١٣٩٣).
خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است:
«وَ مٰا قَدَرُوا اَللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قٰالُوا مٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ عَلىٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ..»: و آنها خدا را آن گونه که باید، نشناختند[6] که گفتند: خدا بر هیچ کس از بشر کتابی نفرستاده (انعام: ٩١). یعنی انکار نبوت ریشه در نشناختن خداوند دارد.
همچنین میفرماید: «ووَ مٰا قَدَرُوا اَللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ اَلْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وَ اَلسَّمٰاوٰاتُ مَطْوِیّٰاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحٰانَهُ وَ تَعٰالىٰ عَمّٰا یُشْرِكُونَ»: و (آنان که غیر خدا را طلبیدند) خدا را چنان که شاید به عظمت نشناختند، و اوست که روز قیامت زمین در قبضه قدرت او و آسمانها در پیچیده به دست سلطنت اوست. (زمر: ٦٧). انکار معاد نیز ریشه در نشناختن خدای متعال و صفت های او دارد.
همچنین میفرماید: «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»: آیا پندارد احدی او را ندیده (و افکار و اعمال بدش را ندانسته و ریا و نفاقش را نمیداند(بلد: ٧). چنانچه ملاحظه میشود ریشه بداندیشیها و بدکاریها در این نهفته است که انسان مغرور و خودستا بیخبر است که خدا از پندار و گفتار و کردار او مطّلع است؛ و نسبت به حضور خدای متعال و علم او و دیگر صفاتش منکر یا غافل است. لذا آنچه که بعد از ایمان راسخ به خدا در زندگی ما مؤثر است باور به خدا و او را در صحنه زندگی حاضر دانستن است. به طوری که مصداق «لامؤّثرّ فی الوجود الا الله»، در زندگی او تجلی یابد و خود را همیشه در محضر خدا بداند (فیض الاسلام، ١٣٦٦، خطبه ٩٠، ٢٤٠؛ به نقل از برزگر و امانلو، ١٣٩٥). در کلام و عمل امام حسین (ع)، خدا در زندگی فردی و صحنه سیاست حضور دارد:. خداوند در نظر آنان بزرگ و غیر او در دیده آنها کوچک است...» (فیض الاسلام، ١٣٦٦: خطبه ١٨٤، ٦١١؛ به نقل از برزگر و امانلو، ١٣٩٥).
امام حسین، صبح عاشورا در حالی که سوار بر اسب بود و قرآنی جلوی روی خود گذاشته بود و یارانش در پیشگاهش نبرد میکردند دست بلند میکند و میفرماید: «خداوندا تو در سختی و مصیبت یار و پناه من هستی من در کار دشوار به تو امیدوارم. تو در هر شدت و کار مشکلی که پیش میآید پناه و یاور من هستی. تو پشت وپناه و نیرو حامی من هستی، چندین همّ و غم که قلب را زبون و چاره را اندک و دوست را دور و دشمن را نزدیک میکند، من شکایت آن را در پیشگاه تو کردم و تو آن را زایل کردی. شکایت من نزد تو منحصر به تو میباشد که از دیگران خودداری کردم و به تو توسل نمودم و تو آن را از بین بردی و مرا یاری کردی و بینیاز نمودی. تو صاحب نعمت و هر کار نیکی و به تو پناه برده میشود (ابن اثیر، 1371).
جایگاه نماز و دعا در نزد امام حسین (ع)
یکی از جلوه های مهم نهضت مقدس عاشورا، اهمیت دادن به نماز، آن هم در اول وقت است که امام حسین (ع) به زیبایی آن را در ظهر عاشورا، به نمایش گذاشت. در نوشتار حاضر جایگاه نماز در سیره امام حسین (ع) در حادثه کربلا و ضرورت الگوگیری از آن مورد بررسی قرار گرفته است.
به طور کلی نماز و دعا، جایگاه خاصی در اسلام دارند چنانچه نماز را به ستون، برای دین تشبیه کرده اند. برای اهمیت نماز، اگربه همین مورد بسنده کنیم، کافی است. چرا که اگر دین ستونی نداشته باشد از بین میرود. جایگاه نماز و دعا نزد پیشوایان معصوم (ع)، از چنان اهمیتی برخوردار است که در روز نهم محرم، وقتی سپاه دشمن به قصد حمله به طرف خیمه های امام حرکت میکند، امام حسین (ع) برادرش عباس را با تعدادی سوار به سوی آنها میفرستد که ببیند مقصود آنها چیست و برای چه آمده اند؟. عباس از آنها میپرسد و آنها در جواب میگویند: یا تسلیم حکم امیر شوید و یا با شما جنگ میکنیم. حضرت عباس (ع)، پیامشان را برای امام میآورد و امام از عباس میخواهد که از آنها، از دشمن برای راز و نیاز و عبادت، فرصت بگیرد(محمد بن جریر طبری، ١٣٧٥).
از سوی دیگر، در ظهر عاشورا "چون هنگام نماز ظهر رسید، ابو ثمامه صائدی به امام حسین گفت: جانم به فدای تو، من چنین میبینم که این قوم به تو نزدیک شده اند. به خدا کشته نخواهی شد مگر اینکه من اول در پیشگاه تو کشته شوم. دوست دارم نزد خدا بروم در حالیکه نماز را به اول وقت خود خوانده باشم که وقت نماز رسیده است. حسین سر خود را بلند کرد و گفت تو نماز را یادآوری کردی، خداوند تو را دراعداد نماز خوانان و شکر گزاران نعمت، محسوب بدارد. اینک نخستین وقت آن رسیده است. از آنها درخواست کنید که متارکه کنند تا ما نماز بخوانیم آنها هم چنین کردند". (ابن اثیر، ١٣٧١).
اما نتیجه ای که میتوان از بحث های مربوط به نماز امام حسین (ع) در روز عاشورا گرفت اینکه امام در روز عاشورا تکلیف همگان را روشن کرده است و هیچ عامل و شرایطی نمیتواند انسان را از اقامه نماز و اصرار بر آن بازدارد و کوتاهی در واجبات نماز یا مستحبات آن، کوتاهی در شرایط یا مقدمات آن، همه و همه با پیرو راستین امام حسین (ع) بودن، ناسازگار است.
آزادی و آزادگی
یکی از اصیل ترین پایه های نظام دینی اسلام، به ویژه اسلام شیعی اصل آزادی[7] است (میرغیائی، ١٣٩٣). دهخدا، کلمه آزادگی را حریت، جوانمردی، اصالت، نجابت، شرافت و مروت و... تعریف می کند (دهخدا، ١٣٢٥). از نظر اسلام، آزادی پدیده ای انسانی است که در سرشت آدمی نهاده شده است (میرغیائی، ١٣٩٣)؛ و یک امر قرار دادی و جعلی نیست بلکه امری فطری است که با خلقت هر انسانی در نهاد او به ودیعه گذاشته میشود و کسی را حق سلب آن از دیگری نیست (باقری، ١٣٧٦: ١٩٨). همچنین خداوند انسان را در برابر هدایت حکیمانه انبیا، آزاد گذارده است، به این معنی که او در عین موظف و مسئول بودن در برابر آینده اش، در انتخاب آن آزاد است، زیرا انسان موجودی با ادراک و قدرت تشخیص است، از این رو مسئولیت خواهی از او باید بر اساس انتخاب باشد: در آیات متعددی از قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است. خداوند متعال در آیه ای از قرآن کریم میفرمایند: «إِنّٰا هَدَیْنٰاهُ اَلسَّبِیلَ إِمّٰا شٰاكِراً وَ إِمّٰا كَفُوراً»؛ ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او نمودیم حال خواهد (هدایت پذیرد و) شکر (این نعمت) گوید و خواهد (آن نعمت را) کفران کند (دهر، ٣). در آیه دیگری میفرمایند:
«وَ قُلِ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شٰاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شٰاءَ فَلْيَكْفُرْ»؛ و بگو: دین حق همان است که از جانب پروردگار شما آمد، پس هر که میخواهد ایمان آرد و هر که میخواهد کافر شود (کهف ٢٩). همچنین در آیه ١١ سوره رعد میفرمایند: «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (رعد، ١١). علاوه براین، امام علی (ع) بیان میدارند که، هیچ یک از آدمیان آقای دیگری و یا برده و بنده دیگری آفریده نشده اند، بلکه تمامی انسانها به طور یکسان، آزاد به دنیا آمده اند و کسی را بر دیگری امتیازی نیست[8] (باقری، ١٣٧٦: ١٩٨/١). براین اساس، آزادی یعنی نفی اطاعت هر آنچه غیر خداست و بندگی و خضوع فقط در برابر خالق هستی و نظام آفرینش است. به تعبیر دیگر، آزادی یعنی رفع و نبود کلیه عواملی که مانع تکامل و تعالی انسان و تجلی استعدادها و شخصیت انسانی او میباشد (شعبانی، ١٣٧٣)؛ که به موجب آن، افراد بتوانند استعداد و تواناییهای طبیعی و خدادای خویش را به کار اندازند، مشروط بر آنکه آسیب یا زیانی به دیگران وارد نسازند (هاشمی، ١٣٧٨: ١٩٦). لذا یکی از امتیازات افراد آزادی اراده توام با مسؤولیت است که به موجب آن میتوانند سرنوشت خویش را رقم زنند و نتیجه کار خوب و بد خویش را ببینند[9] (هاشمی، 1378).
یکی از زیباترین برخوردها در زمینه آزادی و آزادگی، برخوردامام حسین (ع) در شب عاشورا با اصحابش است. از یک طرف امام و یاران اندکش و از طرف دیگر سپاه بیشمار دشمن. اما امام به جای اینکه حرف از ماندن اصحاب و مقابله با دشمن بزند از آنها میخواهد که اگر مایلند آنجا نمانند و به دیار خود و نزد خانواده شان برگردند. میخواهد ماندن آنها بر حسب زور و اجبار نباشد. دلی بمانند و امام چه مهربان و به فکر اصحاب خویش است در شرایطی سخت که وجود یک یار دیگر غنیمتی بزرگ است اصحاب را آزاد میگذارد بین ماندن و رفتن. او نمیخواست دیگران به خاطر او به رنج و زحمت بیفتند. و این یک درس بزرگ هست برای ما که کارمان حتی اگر خیلی مهم هم باشد دیگران را پلی برای انجام رساندن آن نکنیم. و او در آن لحظات بیعت خود را از اصحابش برمیدارد و فرمود:: «به همه شما اجازه رفتن میدهم؛ پس همه آزادید که بروید و بیعتی از من بر گردن شما نیست» (محمد بن جریر طبری، ١٣٧٥).
وفاداری و فداکاری
وفای به عهد و پیمان (سازگاری حرف و عمل فرد) از نظر اسلام دارای چنان اهمیتی است که قرآن کریم در آیات متعددی، مسلمانان را به داشتن چنین خصلت و فضیلتی تشویق و ترغیب میکند و آن را از نشانه های مؤمنان میشمارد و میفرماید: «یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ»، ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا چیزی به زبان میگویید که در مقام عمل خلاف آن میکنید؟ (صف: ٢)؛ «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اَللّٰهِ أَنْ تَقُولُوا مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ»، این عمل که سخن بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب میآورد (صف: ٣). همچنین پیامبر(ص) در روایتی به زیباترین شکل اهمیت وفای به عهد را میرساند و میفرماید: «کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند، دین ندارد» (مجلسی، ١٣٦٢). همچنین امام علی(ع) در نامه ای به مالک اشتر فرمودند: مبادا وعده ای بدهی و سپس تخلف کنی چون دشمنی بزرگ نزد خدا آن است که بگویید و عمل نکنید» (نهج البلاغه، نامه ٥٣).
امام حسین (ع) در وصف یارانش میفرماید: «من یارانی با وفاتر و بهتر از اصحاب خود نمیشناسم» (محمد بن جریر طبری، ١٣٧٥: ٣٠١٤). چه خوب و چه زیبا امام حسین (ع) آنها را توصیف میکند و به همه میشناساند این ستایش امام (ع)، منزلت بیبدیلی به آنان بخشیده است. براین اساس میتوان چنین نتیجه گرفته که آن اصحاب امام (ع) در شب عاشورا یک صدا از امام حسین (ع) حمایت کرده و وفاداریشان را اعلام کردند؛ سپس در روز عاشورا و صحنۀ نبرد، بر قول و قرار خود با امام ماندند و وعده هایشان را در عمل تحقق بخشیدند. آنان با عشق و اخلاص به عرصۀ نبرد رفتند و حتی در رفتن به میدان جنگ از یکدیگر سبقت گرفتند. چنین رفتار فداکارانه یاران سیدالشهدا، آنان را اسوه های وفاداری و الگوهای فداکاری ساخته و نام و یادشان را جاودانه کرده است.
ظلم ستیزی
یک انسان باید در برابر ظلم و ستم دیگران و از جمله سلاطین، سکوت نکند و به آنها اعتراض کند. اگر لازم باشد با آنها مبارزه کند که دست از ظلم و ستم خود بردارند و دیگران از دست آنها آسوده خاطر شوند. نکته ای که در این جا حایز اهمیت است، این است که بعضی اوقات دیگران و از جمله دشمنان، متوجه رفتار خود نیستند و نمیدانند که کار آنها بر خلاف حق است در این صورت، باید آنها را نصیحت و راهنمایی کرد تا از بیراهه و اشتباه برگردند. در نتیجه، هم آنها از خسران و نابودی نجات داده میشوند و هم دیگران از اقدامات نابجای آنها رهایی مییابند. چنانچه نقل شده است: هنگامی که سپاه حر، مواظب حسین بن علی (ع) و سپاه او بودند، امام حسین (ع)، آنها را مخاطب قرار داد و بعد از حمد و ثنا، به نقل از رسول الله فرمودند: ای مردم، هر کس، سلطانی ستمگر و متعدی ببیند که حرام خدا را حلال و عهد پروردگارش را، نقص کند و با سنت پیغمبر خلاف ورزد و نسبت به خلق و بندگان خدا با گناه و تعدی و ستم، رفتار کند و او بر آن سلطان ستمگر، اعتراض نکند و روش او را تغییر ندهد خداوند او را به حق، مانند همان سلطان، مجازات خواهد کرد و هر جا که سلطان ستمگر، داخل شود (دوزخ) او هم داخل خواهد شد (ابن اثیر، ١٣٧١).
در تعبیر و تفسیر این مطلب میتوان بیان داشت که، امام حسین (ع) شجاع بود و از دشمن هراسی نداشت. چرا که او کسی نبود که به خاطر هیبت ظاهری و دنیوی حاکم، خود را ببازد و تسلیم شود و هر چه او گفت را بپذیرد. با شجاعت تمام و بدون هیچ واهمه ای در برابر دشمنان، حاضر میشد و حرف حق را میزد. امروزه که دنیا سراسر ظلم و ستم شده است و هر روزه شاهد حق کشی در بین مردم و جوامع ضعیف هستیم، لازم است مانند امام باشیم و او را الگو قرار دهیم. مانند کسانی نباشیم که متأسفانه تعداد آنها نیز کم نمیباشد که در برابر کوچکترین تهدید همه چیز خود را زیرپا نهاده و علاوه بر اینکه از عقیده خود بر میگردند عقیده صاحب تهدید را هم میپذیرند و دم نمیزنند. شاید بعضیها این گونه تصور کنند که، ما اگر از دیگران و دشمن میترسیم به خاطر قدرت زیاد آنهاست، علت این نوع نگاه در بیایمانی واعتقاد پایین و همه چیز را در ظواهر و مادیات دیدن است.
وقتی ولیدبن عتبه پسر عموی یزید، والی مدینه، دنبال حسین (ع) برای بیعت با یزید فرستاد، بعد از آمدن، حسین (ع) فرمود: فردا میآیم تا آنچه صلاح میباشد را به جا آورم. در این هنگام مروان بن حکم که آنجا حضور داشت به ولید گفت: دست از حسین برندار. یا او را زندانی کن و یا او را گردن بزن که اگر از اینجا رفت به او دسترسی پیدا نمیکنی. در این هنگام، حسین بن علی، با خشم به جانب او بازگشت و گفت کدام کس را زهره آن باشد که تند در من نگرد؟ ای پسر زن بدکار، تو مرا گردن زنی یا فرمایی؟ برخیز و خود را بنمای تا بدانی. بعد از آن روی به ولید کرد و فرمود: تو نمیدانی که ما اهل بیت رسالتیم و خانه ی ما محل رحمت و جای آمد و شد فرشتگان باشد؟ یزید کیست که با او بیعت کنم؟ مردی خمار و فاسق.
لکن آنچه گفتم فردا بامداد به جمع حاضر خواهم شد و هر سخنی که باید، در برابر مردم بگویم (ابن اعثم کوفی، ١٣٧٢).
نکته ای که در اینجا برداشت میشود این است که ضمن دلیری و شجاعت، دشمن را بشناسیم و بدانیم که اعمال و رفتار او چگونه است؟ عقیده او چیست و چگونه زندگی میکند؟ و مبارزه با کسی که شناختی از او نداریم و نمیدانیم کیست به سرانجام نمیرسد.
بحث و نتیجه گیری
یک اصل مسلم در زندگی، این است که انسان در مسیری که در پیش دارد و برای سعادتمندی خود در این دنیا و دنیای دیگر نیاز به الگو دارد. نیاز به یک نمونه کامل، که اعمال و رفتار خود را به او شبیه کند. و چه کسی بهتر از اولیاء ا... و از جمله امام حسین (ع). با دقت و توجه در زندگی امام حسین (ع) یک سبک زندگی سالم و الهی میبینیم که پیروی از آن هم خوشبختی ما را در این دنیا تامین میکند و هم عاقبت بخیری و سعادتمندی ما را در دنیای عقبی، برآورده میکند. الگوگیری از سبک زندگی و اعمال و رفتار امام حسین (ع)، میتواند جان ها را به تکاپو وادارد و افراد را به بازنگری در اعمال و رفتارشان ترغیب کند. اگر مردم بخواهند وضع زندگیشان، اصلاح شود و بتوانند با همدیگر به خوبی در صلح و صفا زندگی کنند، راه آن، قدم گذاشتن در مسیر اولیاء خدا و از جمله امام حسین (ع) و یا همان تغیر سبک زندگی خود به سبک زندگی حسینی میباشد. در این زمینه پیشنهاد میشود تحقیقاتی دیگری در زمینه تأثیر سبک زندگی امام حسین (ع) بر روابط بین فردی در جامعه، روابط بین افراد خانواده و همچنین رابطه بین انسان و خداوند، صورت گیرد.
پی نوشت ها:
[1] Lubowiecki-Vikuk et al
[2] Lubowiecki-Vikuk et al
[3] Hodge et al
[4] «إِلىٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كٰانُوا قَوْماً عٰالِینَ» به سوی فرعون و اشراف قومش، آنها هم تکبر و نخوت کردند، زیرا آنـان مردمـی متکبّـر و سـرکش بودند. (آیه ٤٦ سوره مؤمنون). «وَ قٰالَ مُوسىٰ رَبَّنٰا إِنَّكَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَةً وَ أَمْوٰالاً فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا رَبَّنٰا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِكَ رَبَّنَا اِطْمِسْ عَلىٰ أَمْوٰالِهِمْ وَ اُشْدُدْ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ فَلاٰ یُؤْمِنُوا حَتّٰى یَرَوُا اَلْعَذٰابَ اَلْأَلِیمَ»؛ و موسی عرض کرد: بار الها تو به فرعون و فرعونیان در حیات دنیـا ملـک و امـوال و زیورهای بسیار بخشیدی که -پروردگارا-بدین وسیله بندگان را از راه تو گمراه کنند، بار خدایا، اموال آنها را نابود گردان و دلهایشان را سخت بربنـد کـه ایمان نیاورند تا هنگامی که عذاب دردناک را مشاهده کنند (سوره یونس، ایه ٨٨).
[5] القُنُوعُ رَاحَةُ الأَبدَان؛
[6] «ماَ قدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»؛ خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند (سوره حج، ٧٤)
[7] Libertas
[8] أَیُّهَا النَّاس، انَ آدمَ لَم یَلد عَبدًا و لا امةً، وَ إِنَّ النَّاسَ کُلُّهُم أَحرَار
[9] مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسٰاءَ فَعَلَيْهٰا ثُمَّ إِلىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ
هر کس کار شایسته ای بجا آورد، برای خود بجا آورده است؛ و کسی که کار بد می کند، به زیان خود اوست؛ سپس همهء شما به سوی پروردگارتان بازگردانده می شوید!
اخلاص؛ راز محبوبیت سیدالشهدا
روز سوم شعبان سال چهارم هجرت، فرزندی در خانه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهماالسلام متولد شد که منشأ تحولی جهانی و ماندگار گردید. اباعبدالله الحسین علیهالسلام نهضتی ماندگار را برپا نمود، که تا قیامت ادامه خواهد داشت. محبت ایشان در قلبها چنان حرارت دارد که تا ابد سرد و فراموش نمیشود.[1] راز این ماندگاری و محبت چیست؟ چرا اباعبدالله علیهالسلام خون خداوند شد و امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در اعلام ظهور، خود را با نام جدش حسین علیهالسلام معرفی خواهد نمود؟! به نظر نگارنده اخلاص در بالاترین درجه ممکن یکی از رازهای محبوبیت فراگیر و ماندگاری این امام بزرگوار در گذر زمان است.
اخلاص در رسیدگی به مستمندان
امام حسین علیهالسلام در اوقات مختلف و متعدد به مستمندان شِکَر میدادند، از ایشان پرسیدند که چرا شِکَر صدقه میکنید؟ فرمودند: «إنّی أحبّه و قد قال اللّه تعالی: لَنْ تَنٰالُوا الْبِرَّ حَتّٰی تُنْفِقُوا مِمّٰا تُحِبُّونَ»؛[2] «من شکر را دوست دارم و خداوند فرموده است: شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید، مگر ازآنچه دوست میدارید، در راه خدا انفاق کنید».
ماجرای انفاق حضرت در روایات ذکرشده است. امام حسین علیهالسلام به خاطر شرمگین نشدن فقرا و اخلاص خویش، دستشان را از شکاف در بیرون آورده و کیسه طلاها را به فقرا میدادند.[3] همچنین نقلشده هنگامیکه قبیله بنی اسد با بدن مطهر اباعبدالله علیهالسلام مواجه شدند، اثر زخمی کهنه بر کتف ایشان مشاهده کردند، از امام زینالعابدین علیهالسلام پرسیدند این زخم از چیست؟ ایشان فرمود: «این اثر از چیزهایی که ایشان به دوش میکشید تا به منزلهای بیوهزنان، یتیمان و مساکین برساند، بهجای مانده است».[4]
اخلاص در نهی از منکر
امام حسین علیهالسلام در هیچ مرحلهای از زندگی، ملاحظه مطلبی غیر از رضای خداوند را نکردند. مهمتر از نهی از منکر فردی و زبانی، مبارزه با منکرات اجتماعی و سیاسی است. اباعبدالله علیهالسلام در این زمینه خالصانهترین حرکت ممکن را انجام دادند و بدون کمترین توجه به سیاستبازیها و مصلحتسازیهای دروغین که در آن زمان متداول بود، به حرکت مقدس و خالصانه خود در راه خداوند ادامه دادند تا این که زندگانی حضرت به شهادتی عاشقانه و زیبا ختم شد.
خالص کردن حلقه اطرافیان
جریان کربلا نهتنها ازنظر خالص بودن امام و پیشوای آن نمونه است، بلکه اباعبدالله علیهالسلام تمام تلاش خود را کرد تا خالصترین یاران که دارای نیت الهی باشند با خود همراه کند. وقتی ماجرای این اتفاق عظیم را مطالعه میکنیم، در جایجای حوادث امتحان و غربالگری یاران را میبینیم.
سخنرانی در مکه و ذکر این نکته که هر کس با ما همراه شود، شهید خواهد شد (از طمع ریاست و غنائم خبری نیست)، گفتگو با ابن عباس و محمد حنفیه و ذکر وظیفه الهی که به عهده دارد، گفتگو با یاران در شب عاشورا و برداشتن بیعت از آنها و سوال از حضرت قاسم درباره تلقی و دیدگاه او از مرگ، تنها نمونههایی از آزمایشها و امتحانات متعدد ایشان نسبت به اطرافیان است. گویا حسینبنعلی علیهماالسلام میخواهد خالصترین گروه ممکن را برای حماسه عظیم گلچین کند، ازاینرو در شب عاشورا با خیالی آسوده میفرماید: «الِلْهَمِّ إِنِّي لَا أَعْرِفُ أَهْلُ بَيْتٍ أَبَرُّ وَ لَا أَزْكَى وَ لَا أَطْهُرُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِی وَ لَا أَصْحَاباً هُمْ خَيْرُ مِنْ أَصْحَابِی»؛[5] «خدایا! من اهلبیتی پاکیزهتر و نیکوتر از اهلبیت خود نمیشناسم و اصحابی را سراغ ندارم که بهتر از اصحاب من باشند».
نشانههای اخلاص
از نشانههای اخلاص عظیم اباعبدالله الحسین علیهالسلام شادابی ایشان در عرصه جنگ، کلام آخرین درباره راضی بودن به آنچه خداوند رضایت بدان دارد و تلاش تا آخریننفس برای هدایت امت بود. انسانِ با اخلاص نسبت به کم و زیاد، تشویق یا شماتت مردم و عناوین ساختگی دنیایی، بیتوجه است. اخلاص باعث دلیری و شجاعت میگردد و غبار اضطراب و نگرانی را از دل میزداید. سیدالشهدا علیهالسلام تمام این نشانهها را همراه خود داشت و ازاینرو عمل ایشان محبوبیت ویژهای یافت. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: « أَلعَمَلُ كُلُّهُ هَبَاءً إِلَّا مَا أُخْلِصَ فِيهِ»؛[6] «کارها همه تباه و بیاثر هستند، مگر آنچه در آن اخلاص ورزیده شود».
راز ماندگاری، محبوبیت فراگیر و تداوم حرکت حسینی تا به قیامت را، باید در اخلاص حضرت و یاران ایشان جستجو کرد. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: «الاِخلاصُ سِرَّ مِنْ أَسَرَارِی»؛[7] «اخلاص رازی از اسرار من است».
پینوشت:
[1]. بروجردی، سید حسین، جامع احادیث الشیعه، چاپ اول، مهر، 1373ش، ج12، ص556.
[2]. مشهدی قمی، محمدرضا، کنزالدقایق، چاپ اول، دار الغدیر، 1423ق، ج3، ص160.
[3]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ اول، علامه، 1379ق، ج4، ص66.
[4]. همان.
[5]. صدوق، محمد بن علی، الامالی، چاپ اول، دراسات الاسلامیه، بیتا، ج1، ص220.
[6]. تمیمی الآمدی، غررالحکم، چاپ دوم، دارالاسلامیه، 1410ق، ج1، ص75.
[7]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج67، ص249.
اگر سجده بر غیر خدا حرام است، چرا فرشتگان به حضرت آدم سجده کردند؟
- سؤال
اگر سجده بر غیر خدا حرام است، پس چرا فرشتگان بر حضرت آدم علیه السلام سجده کردند؟؟
- پاسخ
در این که این سجده چه سجده ای بوده است، در میان مفسّران گفت وگوست.
۱. بعضی معتقدند که این سجده برای خدا بوده ولی به خاطر آفرینش چنین موجود شگرفی، در برابر آدم صورت گرفته است [مثل اینکه ما خدا را سجده میکنیم ولی رو به کعبه می ایستیم، یعنی حضرت آدم قبله گاه فرشتگان بود]
۲. بعضی دیگر می گویند سجده برای آدم بوده، ولی نه سجده پرستش که مخصوص خداست؛ بلکه سجده خضوع یا سجده تحیّت و ادای احترام.
در کتاب عیون الاخبار از کتاب علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) آمده است: «کانَ سُجُودُهُمْ للهِِ تَعالی عُبوُدِیَّتاً وَ لآدَمَ اِکْراماً وَ طاعَةً لِکَوْنِنا فی صُلْبِهِ / سجده فرشتگان برای خداوند به عنوان پرستش بود و برای آدم به عنوان اکرام و احترام، چرا که ما در صلب آدم بودیم».
از این حدیث استفاده می شود که سجده فرشتگان دو جنبه داشت، هم جنبه پرستش خداوند و هم احترام آدم.
شبیه آنچه در تفسیر بالا گفته شد در آیه ۱۰۰ سوره یوسف آمده است: «وَ رَفَعَ اَبَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً»؛ (و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی به خاطر او به سجده افتادند).
در حدیثی از امام علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) در ذیل همین آیه نیز آمده است که فرمود: «اَمّا سُجُودُ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ فَاِنَّهُ لَمْ یَکُنْ لِیُوسُفُ وَ اِنَّما کانَ مِنْ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ طاعَةً للهِ وَ تَحِیَّةً لِیُوسُفَ کَما کانَ السُّجُودُ مِنَ الْملائِکَةِ لآدَمَ»؛ (امّا سجود یعقوب و فرزندانش سجده پرستش برای یوسف نبود؛ بلکه سجده آنها به عنوان اطاعت و پرستش خدا و تحیّت و احترام یوسف بود همان گونه که سجود ملائکه برای آدم چنین بود).
منبع: کتاب پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۱، ص ۱۸۸.