emamian
فحاشی، شاهراه سرمایه شیطان برای انحراف بندگان
مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «حسن و خلق و آثار و برکات آن در زندگی شخصی و اجتماعی انسان ها» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
دعاهایی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده است، برای تعلیم ما است و در واقع، نحوه دعا کردن را به ما یاد دادهاند که در این سبک دعا بخوانیم و حوائجمان را از خداوند متعال طلب کنیم.
یکی از فرمایشات امام سجاد علیهالسلام در دعای مکارمالاخلاق این است: «وَ مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ» ؛ پروردگارا! شیطان شش مطلب به قلب من القا میکند، یکی از آنها، این است که بر زبانم فحش را جاری میکند که در این سبک سخن بگویم و یا آبروی کسی را ببرم. خداوندا! این مطالبی را که شیطان بر ذهن من القا میکند، آنها را زائل کن و بجای این صفات رذیله و کلمات ممنوعه، عظمت و رحمانیت و غفرانیت خودت را بر قلب من القا بفرما.
در جملهی: «وَ مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ»؛ فحش و فحشا در قرآن آمده است و نیز در جملات ائمه اطهار علیهم السلام مکرر ذکر شده است که چند روایات را خدمت شما عرض خواهم کرد.
معنای فحش که واضح هست و همه میدانیم، ممکن است فحش راجع به عِرض انسان و یا به ناموس انسان باشد و یا در رابطه با شخصیت انسان باشد.
بعضی فحش بلد هستند اما نمیگویند، این مهم است و حضرت همین مطلب را میفرمایند که هر چند فحش بلد هستی ولی بر زبان نیاور.
در روایتی از حضرت رسول (ص) آمده است: «مومن کسی است که زیادی مالش را انفاق کند و زیادی کلامش را زندان کند».
مرحوم فیض کاشانی میفرماید: «بسیارند کسانی که زیادی مال را جمع میکنند و پنهان میدارند و زیادی کلامش را فاش میکنند و مرتب میگویند». منظور این است که بایستی انسان متوجه کلامی که نقل میکند، باشد.
امام سجاد (ع) میفرماید: «خدایا کلمات ممنوعهای را که شیطان به قلب انسان القا میکند،زائل کن و به جایِ آن توجه به حق، قدرت، رحمانیت و غفرانیت حق را جایگزین بفرما».
پیامبر اکرم (ص) فرموند: «إنَّ مَنْ شَرِّ عِبادِ اللهِ مَنْ تُکْرَهُ مُجالَسَتُهُ لِفُحشِهِ!»؛ بدترین مردم کسانی هستند که به خاطر بدزبانی و گفتار زشتشان، انسان از همنشینی با آنها دوری میکند.
به بیان دیگر، بدترین مردم کسانی هستند که زبانشان کنترل نمیشود و در فحشا، بیبندوبار هستند.
در روایت دیگری حضرت رسول (ص) فرمودند: «إِیَّاکُمْ وَ اَلْفُحْشَ فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ یُحِبُّ اَلْفُحْشَ وَ اَلتَّفَحُّشَ»؛
مبادا فحاشی بکنید و به دیگران ناسزا بگویید و عِرض، ناموس، آبرو و شخصیت کسی را از بین ببرید؛ چراکه خداوند ناسزاگویان و فحشگویان را دوست ندارد.
شاید کسی بگوید من به فرزند خودم و یا خانواده و خویش و قوم خودم فحش میگویم، آیا اختیار آن را هم ندارم؟!
البته که خیر! تو حتی اختیار خودت را هم نداری چه رسد به اختیار آنها. تو بنده خدا هستی و از مال خودش به تو نعمت داده است، آنچه را که خدا فرموده باید اطاعت کنی، این جملات فحاشی، از کلمات ممنوعه الهی هستند و خداوند منع کرده که این کلمات از زبان کسی جاری شود.
آنچه که از زبان انسان جاری شود، فرشتگان کاتب مینویسند، چه ذکر بگوید چه فحاشی بکند و چه حرف یاوه بگوید، آنها وظیفه دارند همه را ثبت کنند، حتی حرکات و نگاهها را نیز مینویسند و این موضوع در قرآن نیز آمده است.
امام موسیبن جعفر علیهالسلام میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَی کُلِّ فَاحِشٍ بَذِیءٍ قَلِیلِ الْحَیَاء»؛ بهشت بر هر کسی که زبانش لق است و کنترل ندارد، حرام است.
زمانیکه انسان به مؤمنین ناسزا بگوید، بعداً پا فراتر میگذارد و جری میشود و به خدا اشکال وارد میکند و در نتیجه عقائدش از بین میرود.
در جلد دوم کتاب کافی، صفحه ۲۲۶ آمده است: سُماعه شتردار بود و یک غلامی داشت که مراقب شترهایش بود، او میگوید: زمانی که بر امام صادق (ع) وارد شدم، حضرت فرموند: «یَا سَمَاعَةُ، مَا هذَا الَّذِی کَانَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ جَمَّالِکَ»؟ ای سماعه این چه دعوایی بود که میان تو و شتردارت به وجود آمد؟
عرض کردم: یا بن رسول الله مگر چه کردم؟
فرمود: چرا بر سرش فریاد کشیدی، فحش گفتی و فحاشی کردی؟ مومن نباید فحش بگوید و حرف لغو از دهنش خارج شود.
عرض کردم: یا بن رسول الله او به من ظلم کرده بود.
حضرت فرمود: حال که به تو ظلم کرده، تو مظلوم واقع شدی و خداوند ناصر و یاور مظلوم است و با فحش دادن و ناسزا گفتن که ضرر جبران نمیشود، پس نباید چنین کنی و فحش بگویی، چراکه برایت ثبت و ضبط میشود و از طرفی از مقام بندگی و عبودیت تنزل میکنی. شیطان در این امر سرمایهگذاری کرده و با چنین گفتاری مرید شیطان میشوی.
ثمره معاشرت با علما
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
جالِسِ الْعُلَماءَ یَزْدَدْ عِلْمُکَ وَ یَحْسُنْ اَدَبُکَ وتَزکُ نَفسُکَ
با علما معاشرت کن تا علمت زیاد، ادبت نیکو و جانت پاک شود.
غررالحکم، ح ۴۷۸۶
۵ عامل مهم که در افزایش شوره سر تاثیر دارد
در اینجا شما را با اشتباهاتی که باعث ایجاد شوره مو میشوند آشنا می کنیم.
نشستن مو به اندازه کافی
پوست خشکِ سر باعث میشود که چربی روی آن تجمع پیدا کرده و شوره افزایش یابد، زیرا سر علاوه بر از دست دادن روغن طبیعی در معرض محصولات شیمیایی هم قرار میگیرد که ممکن است این محصولات؛ به خوبی از روی پوست سر شسته نشوند و شوره افزایش پیدا کند.
راهکار این است که به طور منظم موهای خود را بشویید و زیاده روی یا کم و کاستی نداشته باشید.
شستن مو با آب داغ
آب داغ باعث میشود که موهای تان آسیب ببیند و چربی آن از بین برود و در نتیجه پوست سر تلاش میکند که این چربیِ از دست رفته را جبران کند و همین باعث ضعف ریشهها شده و یک پوست خشک و ملتهب با شوره را تجربه خواهید کرد؛ پس بهتر است از آب ولرم استفاده کنید.
اسکراب کردن خشن پوست سر
بعضی از افراد میخواهند که به زور شورهها را از بین ببرند و در نتیجه پوست سر را خیلی خشن تمیز میکنند که انجام این کار باعث تحریک بیشتر و شوره در پوست سر خواهد شد؛ پس از خارش یا اسکراب خشن دست بردارید.
استفاده از حرارت و داغی زیاد
زمانی که پوست سر خیس است و عجله دارید، شاید مجبور شوید که یک سشوار سریع بکشید و از دمای بالا استفاده کنید که انجام این کار رطوبت طبیعی پوست سر را از بین میبرد و شوره را بیشتر خواهد کرد. بهتر است هنگام سشوار کشیدن، درجه حرارت را روی کمترین حالت قرار دهید.
استفاده از محصولاتِ بهداشتی سنگین
بعضی از شامپو و نرم کنندهها حاوی سولفات، رایحههای صنعتی، پارابن و مواد ضد شوره هستند و خود؛ عاملی برای افزایش شوره روی سر خواهند بود. راه حل این است که از این مواد شیمیایی آسیب زننده استفاده نکنید و محصولی را به کار ببرید که حاوی مواد طبیعی باشد.
افزایش تمرکز و تقویت حافظه با این 4 روش
استفاده کردن و درگیر کردن خود با تمرینات مغز، مانند تکمیل یک جدول سودوکو، تواناییهای شناختی که شامل تصمیم گیری، قضاوت و حل مسئله میشوند را افزایش میدهد، حافظه را تقویت میکند و به طور کلی سلامت ذهن را ارتقا میدهد.
عواملی مانند استرس، افزایش سن، خواب ناکافی یا سبک زندگی ناسالم میتوانند عملکرد مغز را تضعیف کنند و تاثیر قابل توجهی بر عملکرد شناختی ما داشته باشند. در اینجا به چهار تمرین که پژوهشها نشان دادهاند باعث افزایش توانایی مغز میشوند اشاره شده است.
1-مطالعه فعال و یادداشت برداری
هنگام مطالعه، با یادداشت برداری یا خط کشیدن نکات کلیدی، فعالانه با مطالب درگیر شوید. این روش میتواند منجر به افزایش تمرکز، درک و بهبود حافظه شود.
2- یادگیری یک زبان جدید
یادگیری یک زبان جدید برای بهبود کارکردهای مغز بسیار مفید است و باعث بهبود عملکردهای شناختی، تقویت حافظه و تقویت مهارت حل مسئله میشود. به خاطر داشته باشید هدف این نیست که بر یک زبان کاملا مسلط و متخصص شوید. یک راه آسان استفاده از برنامههای یادگیری زبان آنلاین بر روی تلفن همراه است که با رویکرد ساختاریافته و فعالیت کم روزانه میتوانید با یک زبان جدید آشنا شوید.
3- مراقبه ( مدیتیشن)
از آنجایی که بسیاری از بدکارکردیهایی که برای مغز به وجود میآید ناشی از استرس است، تمرینهای مراقبه میتوانند به بهبود عملکرد مغز بسیار کمک کنند. یک مطالعه در سال 2018 نشان داد که تمرینهای مراقبه و ذهنآگاهی میتوانند باعث بهبود فرآیندهای شناختی مثل توجه، حافظه کاری و عملکردهای اجرایی و فرآیندهای فراشناختی مانند سازماندهی، برنامهریزی و مهارتهای حل مسئله شوند.
4 تمرین برای تقویت حافظه و تمرکز
در مجموع تمرینات مختلف مغز به عنوان ابزاری پویا برای انعطافپذیر نگه داشتن ذهن ما عمل میکند. آنها همچنین ممکن است به تغییرات ساختاری در مغز کمک کنند و باعث بهبود عملکرد آن حتی در بزرگسالی شوند. سعی کنید تقویت تواناییهای شناختی مغز را به بخش منظمی از روزمره خود تبدیل کنید.
خوردن این میوه به کنترل فشار خون کمک میکند
تحقیقات نشان میدهد که خوردن دو عدد سیب کامل در روز به دلیل داشتن فیبر محلول و پلیفنول، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و همچنین فشار خون بالا را کاهش میدهد.
سیب همچنین حاوی ویتامینهای ث (C)، کا (K)، ئی (E)، ب۱ (B ۱)، ب۶ (B ۶)، مس و پتاسیم است. یک سیب متوسط ۱۰۴ کالری و پنج گرم فیبر دارد. خوردن سیب با کره بادام زمینی یا در اسموتی (Smoothie)، میانوعدهای سالم و پر فیبر برای قلب محسوب میشود.
گزیدهای از بیانات در دیدار اعضای تیم ملی فوتسال
آقای کیومرث هاشمی (وزیر ورزش و جوانان): ... آقای شمسایی سرمربّی تیم ملّی فوتسالمان هستند که در یک حرکت فرهنگی بسیار خوب، بچّهها کاپشان را به شهید الداغی،(۱) شهید غیرت، اهدا کردند.
رهبر انقلاب: بله، اطّلاع پیدا کردم، کارشان حقّاً جالب بود؛ آن حرکت زیبایشان در فرودگاه را هم خودم از تلویزیون دیدم. انشاءالله موفّق باشید.
آقای کیومرث هاشمی (وزیر ورزش و جوانان): اینها در راستای همان مسئولیّتهای اجتماعی است که بچّهها خودجوش دارند کار فرهنگی میکنند.
آقای وحید شمسایی (سرمربّی تیم ملّی فوتسال): ما هر کاری میکنیم، هدف این است که دل شما و دل مردم را شاد کنیم؛ وظیفهمان هم هست، اداء دِین داریم میکنیم. ما عاشق کشورمان هستیم؛ هرچه این پرچم بالاتر برود، لذّتش برای ما بیشتر است. و اینکه شما به عنوان رهبر و ولیّامر، ما را نگاه میکنید، همین که الان میگویید ما را در فرودگاه دیدید، اصلاً انگیزهی مجموعهی ما برای کشور هزار برابر بالا میرود؛ خیلی ممنون.
رهبر انقلاب: من جدّاً کار ورزشی شما را تحسین میکنم. این پیروزیهای پیدرپی که مجموعهی فوتسال ما الحمدلله به دست آورده، خیلی باارزش است. این پرچمی که شما گفتید برافراشته بشود، بلند بشود جلوی چشم دنیا قرار بگیرد، بخش مهمّی از آن دست شما است، شما دارید این کار را میکنید. از جنبهی اخلاق و فرهنگ هم همین مسئلهی اهدای جام به شهید و به خانوادهی شهید، حضور شما در فرودگاه، خانوادهی محجّبهی خوبتان و بقیّهی مسائلی که وجود دارد، همهی اینها به معنای واقعی کلمه، کلمهکلمهاش تأثیرگذار است در پیشرفت این ملّت. هر نوع قهرمانی در دنیا یک کمکی میکند به افتخار و سرافرازی ملّت ایران.
بیانات در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیهالسلام
اوّلاً تشکیل این کنگره و این گردهمایی کار بسیار خوبی است؛ چون ماها ــ داخل جامعهی شیعه؛ حالا قبل از اینکه به دیگران برسیم ــ در زمینهی معرفت ائمّه نقایص زیادی داریم؛ گاهی به یک جنبه توجّه شده با افراط و بدون اتقان، از جنبههای دیگر غفلت شده؛ و گاهی حتّی به همان هم توجّه نشده، و به همین مسائل ظاهری و توجّهات ظاهری و [مانند] اینها بسنده شده.
به نظر من ما به عنوان شیعه، به عنوان مجموعهی اهل تشیّع، یکی از وظایف بزرگمان این است که ائمّهی خودمان را به دنیا معرفی کنیم. حالا بعضی از ائمّه (علیهم السّلام) مثل امام حسین (علیه السّلام) و امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، به دلایلی معرفیشده هستند؛ دیگران دربارهشان نوشتهاند، گفتهاند و نوعی شناخت از آنها در دنیای غیر شیعه و حتّی دنیای غیر اسلام وجود دارد؛ لکن اکثر ائمّه (علیهم السّلام) ناشناختهاند. امام حسن مجتبیٰ با آن عظمت ناشناخته است، حضرت موسیبنجعفر، حضرت هادی، امام جعفر صادق، با آن دستگاه عظیم و فعّالیّت فوقالعاده، اینها در دنیا ناشناختهاند. اگر چنانچه دربارهی اینها حرفی هم گفته شده از غیر شیعه ــ قهراً از غیر شیعه که باشد، جنبهی غیر فرقهای پیدا میکند ــ خیلی قلیل و محدود است. حالا مثلاً فلان نویسندهی عارف، در خلال عرفا اسم امام جعفر صادق را میآورد، مثلاً نیم صفحه یا کمتر دربارهی ایشان به عنوان یک فرد عارف و [مانند] اینها صحبت میکند؛ این [معرّفی] در این حد است، بیشتر نیست.
من به نظرم میرسد راجع به زندگی ائمّه (علیهم السّلام) از سه بُعد باید کار بشود: یکی از آن بُعد معنوی و الهی، یعنی آن قداست؛ جنبهی قداست ائمّه (علیهم السّلام)؛ از این نمیشود صرفنظر کرد؛ دربارهی این باید صحبت بشود، منتها متقن صحبت بشود. گاهی حرفهایی زده میشود، روایاتی به عنوان پشتیبان آن حرفها آورده میشود، [امّا] حرفها ضعیف است. ما باید جنبهی ملکوتی ائمّه (علیهم السّلام)، جنبهی معنوی و عرشی ائمّه را بیان کنیم؛ این جزو چیزهایی نیست که ما دربارهاش بخواهیم تقیّه کنیم یا مثلاً مخفی کنیم؛ نه، باید این جنبهی معنوی و عرشی ائمّه را بگوییم؛ کمااینکه در مورد خود پیغمبر [گفتهایم]. مسئلهی معصومیّتشان، مسئلهی ارتباطات آنها با خدای متعال، ارتباطات آنها با فرشتهها ــ اینهایی که هست ــ ولایت آنها به آن معنای معنویاش، اینها را باید بگوییم؛ از این جنبه باید یک کار عالمانهی قوی خوبی انجام بگیرد.
جنبهی دوّم، جنبهی کلمات و درسهای اینها است ــ همین که آقایان هم به آن اشاره کردید ــ در زمینههای مختلف؛ در زمینهی مسائل زندگی، مسائل گوناگونِ مورد نیاز انسان: اخلاقیّات، معاشرت، دین، احکام؛ ائمّهی ما حرف دارند، مکتب دارند [که باید] بیان بشود.
بعضی از این جنبهها که ما خیلی هم به آن توجّه نمیکنیم، در دنیا موضوعیّت دارد؛ حالا مثلاً فرض کنید مسئلهی حمایت از حیوانات؛ شما نگاه کنید در روایات ما از ائمّه، نسبت به مسئلهی رعایت حیوانات و حمایت از حیوانات چقدر بحث شده؛ این اگر چنانچه در دنیا مطرح بشود، گفته بشود، شناخته بشود، خب یک چیز مهمّی است. ببینید حالا چه کسی از ماها دربارهی این فکر میکند؟ کداممان دنبال این قضیّه هستیم؟ [یا موضوع] معاشرتها، مضامینی که دربارهی ارتباط با غیر شیعه و غیر مسلمان هست؛ اینهمه در روایات ما در این زمینه به تَبَع قرآن کریم حرف هست؛ [مثل] «لایَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّین»؛(۲) اینها حرفهایی است که تکرار کردهایم و مکرّر اینها را گفتهایم. اینها از میان کلمات ائمّه باید بیان بشود و منتقل بشود.
خب، اینهمه ما کتاب داریم؛ یعنی مثلاً بحارالانوار [بیشتر از] صد جلد کتاب است؛ و از این قبیل کتب فراوان است، امّا اینها در یک محدودهی خاصی هستند دیگر. یک شعری آن روز بنده خواندم:(۳)
مِی نابی ولی از خلوت خُم
چو در ساغر نمیآیی چه حاصل؟(۴)
مِی ناب را باید آورد در ساغر تا قابل استفاده باشد؛ ولی در خُم مانده. این مِی نابِ معارف زندگی ما که از ائمّه آمده، همینطور در خُم مانده، سرش را هم خشت گذاشتیم ــ قدیمها خشت میگذاشتند سرِ خم و میبستند ــ ما اینجوری [عمل] کردهایم. این[جوری] نمیشود؛ این باید به زبان روز، به زبان فنّی، با شیوههای درست به دنیا منعکس بشود. امروز دیگر ارتباط با دنیا کار آسانی شده؛ یعنی شما اینجا مینشینید و یک دکمهای را فشار میدهید و ده دقیقه وقت صرف میکنید، در دورترین نقطهی عالم ــ در استرالیا، در کانادا، در آمریکا، در فلان جا ــ هر کس که شما بخواهید، حرف شما را میشنود. این خیلی چیز مهمّی است. در این کار، از این شیوه باید استفاده بشود؛ منتها زبان مهم است؛ [اینکه] با چه زبانی میخواهید بیان کنید. این هم بخش دوّم آن چیزی است که برای معرّفی ائمّه باید دنبال بشود.
بخش سوّم، مسئلهی سیاست است؛ این همان چیزی است که بنده در آن [بررسی] سالهای زندگی ائمّه، عمدتاً این را دنبال میکردم که ائمّه چه کار میکردند و چه کار میخواستند بکنند. بخش سیاست، بخش خیلی مهمّی است. سیاست ائمّه چه بود؟ اینکه امام با همهی آن مقامات، با همهی آن مرتبتِ الهی که دارد و امانت الهی که دستش هست، اکتفا کند به اینکه مثلاً یک مقدار احکام بگوید و یک مقدار اخلاق بگوید و مانند اینها، این به نظر اصلاً برای انسان وقتی که درست توجّه کند قابل فهم نیست؛ آنها هدفهای بزرگی داشتند. هدف عمدهی آنها هم ایجاد جامعهی اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعهی اسلامی بدون ایجاد حاکمیّت اسلامی امکانپذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیّت اسلامی بودند. یک بُعد مهمّ امامت این است؛ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. خب مادّهاش عبارت است از همین سیاست و ادارهی کشور و ادارهی حکومت. و همهی ائمّه دنبال این بودهاند؛ یعنی بدون استثنا همهی ائمّه دنبال این بودهاند؛ منتها با شیوههای مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاهمدّت مختلف؛ [امّا] هدف بلندمدّت یکی بود.
من حالا راجع به حضرت رضا (سلام الله علیه)، بعد یک جملهای عرض خواهم کرد. حالا مثلاً فرض کنید در زمان امام صادق (علیه السّلام)؛ به حضرت مراجعه میشده که چرا قیام نمیکنید؛ مکرّر در روایت داریم و دیدهاید دیگر که [میپرسیدند] چرا قیام نمیکنید. حضرت هم به هر کسی یک استدلال یا یک جور جوابی میدهند. خب، چرا از حضرت اینقدر سؤال میکنند که چرا قیام نمیکنید؟ علّتش این است که بنا بوده حضرت قیام کند؛ این را شیعه میدانسته، این بین شیعه مسلّم بوده.
وقتی که به امام حسن مجتبیٰ (سلام الله علیه) اعتراض کردند که چرا شما صلح کردید، از جملهی حرفهایی که مکرّراً از حضرت مجتبیٰ نقل شده این است که میفرماید: «ما تَدری لَعَلَّهُ فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ اِلیٰ حین»؛(۵) این [کار] یک زمان دارد، یک اَمَد دارد، یک سرآمد دارد. شما چه میدانید؟ یعنی این وعده است. آن وقت در روایت امام این وعده مشخّص شده؛ در روایت است: اِنَّ اللهَ جَعَلَ هذَا الاَمر فی سَنَةِ سَبعین. امام مجتبیٰ سال ۴۰، ۴۱ این حرف را زدند، بنا بوده سال ۷۰ قیام انجام بگیرد و حکومت اسلامی تشکیل بشود؛ در تقدیر الهی این بوده که این کار انجام بگیرد. بعد میفرماید: «فَلَمّا قُتِلَ الحُسَینُ عَلَیهِ السَّلَامُ اِشتَدَّ غَضَبُ اللَهِ عَلَی اَهلِ الاَرضِ فَاَخَّرَه»؛(۶) وقتی در سال ۶۱ ــ محرّم ۶۱ ــ حضرت به شهادت رسیدند، این کار عقب افتاد؛ این [کار] بنا بود سال ۷۰ انجام بگیرد، [امّا] به خاطر شهادت سیّدالشّهدا و عوامل بیرونیای که طبعاً مترتّب بر این معنا میشد، این کار عقب افتاد. حالا در تعبیر روایت، «اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلَی اَهلِ الاَرض» است، امّا میدانیم که این «اشتداد غضب» و آنچه بر آن مترتّب میشود، با همین عوامل ظاهری و علل و عوامل معمولی تطبیق میکند؛ عوامل معمولیاش این است، که باز در یک روایت دیگر هست که: اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ اِلّا ثَلاثَة؛ «اِرتَدَّ» نه به معنایی که از دین برگشتند، یعنی بعد از امام حسین، شیعه از این راهی که داشت میرفت مردّد شد؛ یعنی با این وضع چه جوری میشود رفت؛ مگر سه نفر: یحییبنامّطویل [و دو نفر دیگر]؛ سه نفر بیشتر نماندند. حضرت صادق میفرماید: «ثُمَّ اِنَّ النّاسَ لَحِقوا وَ کَثُروا»،(۷) سی سال زحمت امام سجّاد و بعد حضرت باقر، نتیجهاش این شده که این [تعداد بیشتر شد].
خب بعد در [ادامهی] همان روایتی که داشتم میخواندم، خدای متعال آن امر حکومت را که سال ۷۰ قرار بود اتّفاق بیفتد، به تأخیر انداخت به سال ۱۴۰؛ «فَاَخَّرَهُ اِلی اَربَعینَ وَ مِائَة».(۸) سال ۱۴۰، سال زندگی امام صادق است دیگر؛ حضرت [سال] ۱۴۸ از دنیا رفتند. این [مطلب] بینِ شیعه، بین خواصّ شیعه گفته میشده، تکرار میشده. بعد البتّه حضرت علّت اینکه تأخیر افتاد را بعداً در همین روایت ذکر میکنند که اینجوری شد که تأخیر افتاد. لذا شما میبینید ــ این در روایت هست ــ که زُراره ــ که خب دیگر جزو نزدیکترینها است؛ زراره در کوفه است؛ میدانید اهل کوفه است؛ ساکن کوفه بود ــ یک پیغام میدهد به حضرت، یک نامهای مینویسد به حضرت صادق (علیه السّلام) و میگوید که یک نفر از دوستان ما از مردم، یعنی از شیعه، اینجا دچار گرفتاریِ قرض شده و حکومت میخواهد این را دستگیر کند به خاطر مدیون شدنش، به خاطر قرض سنگینی که دارد. این [فرد] الان مدّتی است فرار کرده؛ از زن و بچّهاش دور شده و فرار کرده و آواره است برای اینکه نتوانند دستگیرش کنند. [زراره مینویسد:] حالا من از شما سؤال میکنم اگر «هذا الأمر» ــ این «هذا الأمر» در روایات زیاد تکرار میشود؛ یعنی همین مسئلهی حکومت ــ اگر «هذا الامر» در همین یکی دو سال بنا است اتّفاق بیفتد، بگوییم این [فرد] باشد تا وقتی که این اتّفاق بیفتد و شماها بیایید سر کار و قضیّه خلاص بشود؛ امّا اگر قرار نیست، بنا نیست این [امر] یکی دو ساله انجام بگیرد، رفقا جمع شوند، پول جمع کنیم و قرض این بیچاره را بدهیم که بیاید سر خانه و زندگی.(۹) این را زراره سؤال میکند؛ این شوخی نیست. زراره چرا احتمال میدهد که ظرف یکی دو سال بشود این کار اتّفاق بیفتد؟
باز یک روایت دیگر از زراره دارد، میگوید: «و الله لا اری علی هذه الاعواد الّا جعفراً»؛(۱۰) «اعواد» یعنی منبر، یعنی ستونهای منبر؛ میگوید روی این ستونهای منبر، من غیر از جعفر را نمیبینم. یعنی یقین داشته که حضرت میآیند روی منبر خلافت مینشینند؛ یعنی این [انتظار] وجود داشته. بعد خب «یَمحُوا اللَهُ ما یَشاءُ وَ یُثبِتُ وَ عِندَهُ اُمُّ الکِتاب»؛(۱۱) قدر الهی این است، قضای الهی این نیست. قضای الهی، آن که قَدَرِ تثبیتشده است، آن بهاصطلاح قرار قطعیشده، آن [امر] نبوده؛ به خاطر عوامل خاص و علل و عوامل اینجوری. پس ائمّه دنبال این قضیّه بودند؛ این خیلی قضیّهی مهمی است.
حالا شما در این باب ببینید نقش امام رضا (علیه السّلام) چیست. حالا البتّه من الان یادم نیست مطالب آن سخنرانی که جنابعالی(۱۲) میفرمایید؛ قبل از آن هم من سال اوّل یک پیامی(۱۳) فرستادم مشهد و در آن پیام، مسئلهی قبول ولایتعهدی امام رضا را تحلیل کردم. یعنی گفتم این در واقع یک مبارزهای بود بین مأمون عاقل و زیرک و بسیار باهوش، و امام رضا. مأمون اوّل گفت خلافت را میدهم؛ اوّل ولایتعهدی نبود؛ گفت من خلافت را به شما میدهم. حضرت قبول نکردند؛ اصرار کرد؛ بعد گفت حالا که قبول نمیکنید، پس ولایتعهدی [را قبول کنید]. علّت اینکه مأمون این کار را کرد چه بود؟ من [در آن پیام]، چهار پنج علّت و دلیل برای مأمون ذکر کردم که او به این اهداف فکر میکرد و دنبال این چیزها بود. امام (علیه السّلام) قبول کردند؛ من پنج شش علّت هم ذکر کردم برای اینکه حضرت چطور قبول کردند و چرا این کار را کردند و فواید این کار چه بود. یک حرکت عظیم، یک جنگ فوقالعادهی غیر نظامی، یعنی جنگ سیاسی در واقع، بین حضرت و مأمون راه افتاده و حضرت در این جنگ مأمون را خُرد و خمیر کرده؛ یعنی با این کاری که کرده، منکوب کرده مأمون را؛ طوری که مأمون مجبور شده حضرت را به قتل برساند. وَالّا اوّل که اینجور نبود؛ [حضرت را] احترام میکردند، نماز میفرستادند؛ از این کارها بود دیگر. حالا آنجا من شرح دادم که مأمون چرا این کارها را میکرد و چرا کرد و چه اهداف و چه فوایدی در ذهنش بود؛ آن وقتها ما هم مثل شماها که الحمدلله جوانید و حوصله دارید، حوصله داشتیم و از این کارها میکردیم؛ حالا که دیگر بکلّی از این معانی دور هستیم.
بنابراین این سه بخش در زندگی حضرت امام رضا (علیه الصّلاة و السّلام) و بقیّهی ائمّه باید تبیین بشود. هنر شما این است که این سه بخش را اوّلاً استخراج کنید؛ ثانیاً اینها را از زیادهگوییها و حرفهای غیر متقن تخلیص کنید؛ ثالثاً که این سوّمی مهمتر از همه است، با زبان مناسب، با زبان روز، با زبان قابل فهم برای مخاطب غیر شیعه و حتّی شیعه ــ چون دوری بعضی از جوانهای خودمان هم از این معارف، کمتر از دوری غیر شیعه و غیر مسلمان نیست و اطّلاعی ندارند ــ بیان کنید اینها را. به نظر من اگر این کار انجام بگیرد، فقط صِرف یک گردهمایی و سخنرانی و مانند اینها دیگر نخواهد بود؛ یعنی یک فایدهی محسوسی بر آن اتّفاق میافتد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
حضرت آیتالله خامنهای: «رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت»
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی شهادت حجتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیسجمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجتالاسلاموالمسلمین آلهاشم نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و دیگر همراهان گرامی ایشان را در سانحه هوایی تسلیت گفتند.
متن این پیام بهشرح زیر است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
انّا للّه و انّا الیه راجعون
با اندوه و تأسف فراوان خبر تلخ درگذشت شهادتگونهی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و باکفایت و پرتلاش، خادمالرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم.
این حادثهی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمترسانی اتفاق افتاد؛ همهی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاستجمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بیوقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد.
رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثهی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و باارزشی را از دست داد، برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، ازاینرو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانهروزیاش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد.
در این حادثهی سنگین شخصیتهای برجستهای مانند حجةالاسلام آلهاشم امام جمعهی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیرعبداللهیان وزیر خارجهی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند.
اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل 131 قانون اساسی در مقام مدیریت قوهی مجریه قرار میگیرد و موظف است بههمراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود.
در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانوادههای محترم همراهان بهویژه والد ماجد جناب آقای آلهاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
403/2/31
آیتالله رئیسی و هیئت همراه به شهادت رسیدند
آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور کشورمان در سانحه سقوط بالگرد در منطقه ورزقان آذربایجان شرقی به شهادت رسید.
آیتالله سید محمدعلی آلهاشم امام جمعه تبریز، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان و مالک رحمتی استاندار تبریز نیز در این سانحه در بالگرد حامل رئیس جمهور حضور داشتند و آنان نیز به شهادت رسیدند. سردار سید مهدی موسوی رئیس یگان حفاظت رئیسجمهور، یک نیروی سپاه انصارالمهدی، سرهنگ خلبان سید طاهر مصطفوی، سرهنگ خلبان محسن دریانوش و سرگرد فنی بهروز قدیمی نیز جزو شهدای این سانحه هستند.
آیتالله رئیسی و همراهانشان پس از آئین بهرهبرداری از سد قیزقلعهسی که با حضور الهام علیاف رئیسجمهور جمهوری آذربایجان برگزار شد، با بالگرد عازم تبریز بودند، اما این بالگرد در میانه راه و در منطقه ورزقان دچار سانحه شد و سقوط کرد.
شرح زندگینامۀ رئیسجمهورِ شهید بهشرح زیر است:
آیت الله سید ابراهیم رئیسی در آذرماه سال 1339 هجری شمسی در خانوادهای روحانی در شهر مشهد و در محله نوغان دیده به جهان گشود. پدر ایشان حجت الاسلام سیدحاجی رئیسالساداتی و همچنین مادر وی سیده عصمت خدادادحسینی از سلالهسادات حسینی و نسبتش از هر دو طرف به حضرت زیدبن علیبن الحسین(ع) میرسد. دکتر رئیسی در 5سالگی پدر خود را از دست داد.

او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه جوادیه گذراند و تحصیل در علوم حوزوی را در مدرسه نواب و سپس در مدرسه آیت الله موسوینژاد شروع کرد، در سال 1354 جهت ادامه تحصیل به حوزۀ علمیۀ قم و مدرسه آیت الله بروجردی رفت و مدتی نیز در مدرسهای که با مدیریت آیت الله پسندیده تحتنظر امام خمینی(ره) اداره میشد، تحصیل نمود.
بیان سوابق و فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، انقلابی، مبارزاتی و مسئولیتها
در پی اهانت به امام خمینی(ره) در روزنامۀ اطلاعات در 17 دیماه سال 1356 و آغاز حرکتهای مردمی، رئیسی در اجتماعات اعتراضی که مبدأ اغلب آنها مدرسه آیت الله بروجردی (مدرسه خان) بود، شرکت داشت و در قالب هستهای از طلاب انقلابی فعالیت مینمود. وی در این دوران فعالیتهای مبارزاتی خود را در قالب ارتباط با علمای انقلابی آزادشده از زندان و یا در تبعید، پی گرفت، همچنین در تجمعاتی مثل تحصن علما و روحانیون در دانشگاه تهران، شرکت نمود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی در دوره تربیتی خاصی که مرحوم شهید بهشتی جهت کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام اسلامی برگزار کرده بود، شرکت کرد و بهدنبال شورشهای مارکسیستی و ایجاد مشکلات متنوع در مسجدسلیمان، بههمراه گروهی از طلاب در قالب فعالیتهای فرهنگی به آن منطقه رفت، پس از بازگشت از مسجدسلیمان، مجموعه سیاسی ـ عقیدتی پادگان آموزشی صفرـ دو در شاهرود را تأسیس و برای مدت کوتاهی آن را اداره کرد.
ورود آیت الله رئیسی به عرصۀ مدیریت از سال 1359 و با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج آغاز شد و پس از مدتی با حکم شهید قدوسی، به سمت دادستان کرج منصوب شد. موفقیت او در ساماندهی وضعیت پیچیده این شهر موجب شد پس از دو سال در تابستان 1361 همزمان با دادستانی شهر کرج، مسئولیت دادستانی شهر همدان را نیز عهدهدار شود. حضور همزمان او در این دو مسئولیت، برای مدتی ادامه یافت تا آنکه بهعنوان دادستان استان همدان معرفی شد و از سال 1361 تا 1363، در این سمت خدمت نمود.
دکتر رئیسی در سال 1362 در سن 23سالگی با دکتر جمیلهسادات علمالهدی دختر ارشد آیت الله سید احمد علمالهدی ازدواج کرد. خانم دکتر علمالهدی دانشیار رشته فلسفه علوم تربیت دانشگاه شهید بهشتی تهران، رئیس سابق پژوهشگاه علوم انسانی است. آیت الله رئیسی و خانم دکتر علمالهدی دارای دو فرزند دختر هستند. دکتر رئیسی که اهتمام ویژهای به تحصیل خود و اعضای خانوادهاش داشت، دختر اول ایشان متأهل و دارای دو مدرک کارشناسی ارشد است؛ یکی در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه الزهرا (علیها السّلام) و دیگری در رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه علوم حدیث شهر ری و دختر دوم وی نیز متأهل و دانشجوی کارشناسی رشته فیزیک دانشگاه شریف است.
آیت الله رئیسی در سال 1364 بهعنوان جانشین دادستان انقلاب تهران منصوب شد و به این ترتیب، دوره مدیریت قضایی ایشان در تهران آغاز شد. بهدنبال موفقیت وی در حل پروندههای قضایی پیچیده، امام خمینی(ره) طی احکام ویژه و مستقیم، ایشان و حجة الاسلام نیّری را برای رسیدگی به مشکلات اجتماعی در برخی استانها از جمله لرستان، کرمانشاه و سمنان مأمور کرد.
بعد از رحلت امام(ره) آیت الله سید ابراهیم رئیسی با حکم رئیس قوه قضائیه وقت به سمت دادستان تهران منصوب شد و از سال 1368 تا 1373 بهمدت پنج سال این مسئولیت را بهعهده داشت. ایشان از سال 1373 به ریاست سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد که خدمت ایشان در این سمت تا سال 1383 ادامه یافت. دوره مدیریت آیت الله رئیسی بر سازمان بازرسی کل کشور نقطه عطفی در زندگی ایشان بود. وی که یک مدیریت کلان ملی را بهمدت ده سال تجربه میکرد با اتکاء به تجربیات اندوخته خود نظارت بر دستگاههای اداری را متحول و نظاممند کرد. سازمان بازرسی کل کشور در زمان تصدی ایشان با توسعه متوازن ساختاری مواجه شد و بهعنوان یکی از ارکان نظارتی نظام جمهوری اسلامی تثبیت شد. این دوران که با روی کارآمدن دولت اصلاحات همزمان بود بسیاری از گرههای نظام اداری و اقتصادی شناسایی و راهکار برونرفت از زمینه فساد در آن تدوین شد. بعضی پروندههای جنجالی مفاسد اقتصادی محصول فعالیت شبانهروزی آیت الله رئیسی و همکارانش در این سازمان و در آن دوره بود.
آیت الله رئیسی از سال 1383 تا سال 1393، بهمدت ده سال معاون اول قوه قضائیه بود. ایشان که دو رئیس قوه را در این سمت تجربه میکرد بهعنوان یکی از مسئولان ارشد قضایی کشور مسئولیت سازماندهی و اداره تشکیلاتی این مجموعه را بهعهده داشت و از سال 1393 تا اسفند 1394 نیز بهعنوان دادستانکل کشور خدمت نمود.

آیت الله رئیسی از سال 1391 تا سال 1400 با حکم مقام معظم رهبری، دادستان ویژه روحانیت نیز بود. در سال 1376، ایشان بهپیشنهاد برخی اعضای مؤثر جامعۀ روحانیت مبارز از جمله آیت الله مهدوی کنی و تصویب شورای مرکزی جامعه روحانیت به عضویت در آن شورا در آمد.
در اسفند 1394، آیت الله رئیسی با حکم آیت الله العظمی خامنهای (مدّ ظلّه العالی) به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد. ایشان در سه سال فعالیت در سمت تولیت آستان قدس رضوی، اقدامات مؤثری در چارچوب خدمت مؤثر به حرم نورانی حضرت ثامن الحجج علیبن موسی الرضا(ع) و ارائه خدمات به زائران این بارگاه قدسی در پایتخت معنوی ایران اسلامی انجام داد. رسیدگی به امور زائران بارگاه مقدس امام هشتم(ع)، خدمت به مجاوران و بهویژه مستمندان و مستضعفان حرم رضوی، ترویج معارف قرآنی و مکتب اهلبیت(ع) در جهان اسلام، بهرهمند ساختن تهیدستان نقاطی از کشور که موقوفات آستان قدس در آن قرار دارد و سامان بخشیدن به بنگاههای اقتصادی و خدماتی آستان قدس رضوی، موارد مورد تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی در منشور هفتگانه حکم انتصاب آیت الله رئیسی در سمت تولیت آستان قدس رضوی بودند.

آیت الله رئیسی در 16 اسفند سال 1397 با حکم رهبر معظم انقلاب (مدّ ظلّه العالی) به ریاست قوه قضائیه منصوب شدند. عملکرد دستگاه قضا در دوران ریاست جناب آقای رئیسی بهدلایلی چند؛ تراز این دستگاه را در نظام حکمرانی جمهوری اسلامی بالا برد. آیت الله رئیسی با مدیریت میدانی و پیگیری و رسیدگی نزدیک به مشکلات قضائی مردم، برخورد قاطع و بدون اغماض با مفسدان اقتصادی، تدوین و نهایی کردن سند تحول قضائی و هوشمندسازی قوه قضائیه، گامهای جدی در جهت ارتقای عدالت قضایی برداشت تا جایی که رهبر معظم انقلاب انجام این تحول و ایجاد امید در دل مردم را ستودند.
آیت الله رئیسی در سال 1400 با شرکت در سیزدهمین دوره ریاستجمهوری، با کسب بیش از 18میلیون رأی مردم در انتخابات 28 خرداد 1400، رئیس جمهور ایران شد.
سوابق آیتالله رئیسی در مجلس خبرگان رهبری
آیت الله رئیسی در سال 1385، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعۀ روحانیت مبارز و بهتوصیۀ نخبگان استان خراسان جنوبی برای عضویت در چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری نامزد شد که با کسب اکثریت آرای مردم انتخاب شد. دو سال پس از حضور در این مجلس، خبرگان ملت ایشان را بهعنوان عضو هیئت رئیسه برگزید و عضویت ایشان در این جایگاه، تا اتمام دوره چهارم، با رأی نمایندگان محترم مجلس خبرگان تمدید شد.

آیت الله رئیسی در دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری در اسفند 1394 نیز با کسب اکثریت قاطع آرا برای دومین بار بهعنوان نمایندۀ مردم شریف خراسان جنوبی برگزیده شد و در اسفند 1397، در جریان برگزاری ششمین اجلاسیه دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری، آیت الله رئیسی بهعنوان نایبرئیس اول مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد و تا زمان شهادت نیز همچنان نایبرئیس اول مجلس خبرگان رهبری ماند.
در انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری در اسفند 1402، آیتالله رئیسی با کسب 82.57 درصد آرای مردم برای سومین بار به مجلس خبرگان راه یافت.
اهم سوابق مدیریتی و سیاسی
سیزدهمین رئیسجمهوری اسلامی ایران از سال 1400 تاکنون
ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
نایبرئیس اول مجلس خبرگان رهبری
تولیت آستان قدس رضوی(ع)
عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام بهعنوان عضو حقیقی و حقوقی
معاون اول قوۀ قضائیه
دادستانکل کشور
ریاست سازمان بازرسی کل کشور
دادستان تهران
دادستان انقلاب اسلامی کرج و استان همدان
عضویت در دورههای چهارم و پنجم مجلس خبرگان رهبری از حوزه انتخابیه خراسان جنوبی
اولین دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر کشور
مؤسس حوزه علمیه فاطمة الزهرا علیها السّلام (ویژه خواهران) در تهران (کوی نصر)
مؤسس مرکز تخصصی شیعهشناسی امام هادی علیه السلام زیرنظر حوزه علمیۀ قم
مأموریت قضایی امام خمینی(ره) به حجت الاسلام رئیسی بههمراه حجت الاسلام نیّری جهت رسیدگی به گزارشات ویژه
عضویت در هیئت امنای ستاد اجرایی فرمان امام(ره) بهمدت ده سال از سوی مقام معظم رهبری

اهم مسئولیتها بهاعتبار جایگاه حقوقی
عضو شورایعالی فضای مجازی
عضو شورایعالی استاندارد
عضو شورایعالی نفت
عضو شورای توسعه شرق و غرب کشور
عضو شورایعالی پول و اعتبار
عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی
عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر.
سخنرانی در اجلاسهای بینالمللی
اجلاس مبارزه با فساد اداری در قاره آفریقا
اجلاس مبارزه با جرائم سازمانیافته در آرژانتین
اجلاس سلامت اداری در سوچی روسیه
اجلاس حقوق بشر در پاکستان
اجلاس نقش عاشورا در تحولات اجتماعی ـ استانبول ترکیه
اجلاس دلالتهای قانون اساسی در حفظ حقوق بشر ـ نیجریه
اجلاس همکاریهای بینالمللی در مبارزه با فساد ـ چین
اجلاس حقوق بشر سازمان ملل ـ ژنو
اجلاس مبارزه با فساد اداری در فیلیپین و انتصاب بهعنوان قائممقام بازرسان کل آسیا
و دهها نشست تخصصی دیگر با حضور مقامات کشورهای خارجی
بیان سوابق علمی، آثار و تألیفات
آیت الله سید ابراهیم رئیسی در حوزۀ علمیۀ قم، اصول فقه را نزد آیت الله مروی، لمعتین را نزد آیت الله فاضل هرندی، رسائل را نزد آیت الله موسوی تهرانی، مکاسب محرّمه را نزد آیت الله دوزدوزانی، کتاب البیع مکاسب را نزد آیت الله خزعلی، خیارات مکاسب را نزد آیت الله ستوده و آیت الله طاهری خرمآبادی و کفایه را نزد آیت الله سید علی محقق داماد، تفسیر قرآن کریم را نزد آیت الله مشکینی و آیت الله خزعلی، شرح منظومه و فلسفه را نزد آیت الله احمد بهشتی و دوره شناخت را نزد آیت الله مطهری و نهجالبلاغه را نزد آیت الله نوری همدانی آموخت.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی، خارج اصول را نزد آیت الله سید محمدحسن مرعشی شوشتری و آیت الله هاشمی شاهرودی و خارج فقه را نزد آیت الله آقا مجتبی تهرانی و آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی تلمّذ نمود. او پیش از پایان دوره سطح توانست به دوره کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی راه یابد و پس از دفاع از پایاننامه خویش در سال 1380 با قبولی در کنکور دکترای مدرسه عالی شهید مطهری در رشته فقه و حقوق خصوصی ادامه تحصیل دهد.
ایشان با تکمیل تحقیقات خود در رشته فقه و حقوق، موفق به اخذ مدرک عالیترین سطح حوزه (سطح چهار) شد و در نهایت از رساله دکترای خود با عنوان «تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق» دفاع کرد، و با اخذ نمره ممتاز به درجه دکترای فقه و حقوق در مدرسه عالی شهید مطهری نائل شد.
علاوه بر مسئولیتهای کلان کشوری، بنا به توصیه مکرر آیت الله مهدوی کنی و آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی مبنی بر حفظ ارتباط درسی خود با طلاب، از سال 80 تاکنون بهعنوان مدرس در مدارس علمیه تهران از جمله مدرسه مجد، مدرسه امیرالمؤمنین علیه السلام، مدرسه امام حسین علیه السلام و و مدرسه مروی به تدریس سطوح عالی حوزه همچون رسائل و مکاسب، کفایتین و قواعد فقهیه مشغول بود و بعد از عزیمت به مشهد مقدس از ابتدای سال 1395 در مدرسه عالی نواب، به تدریس در موضوع «فقه وقف» پرداخت.

آیت الله رئیسی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه امام صادق (علیه السلام) و مدرسه عالی شهید مطهری و دانشگاه آزاد اسلامی به تدریس دروس تخصصی فقه قضا، فقه اقتصاد، اصول فقه و قانون مدنی پرداخته است.
سوابق علمی
سطح چهار فقه و اصول از حوزه علمیه قم
دکترای فقه و مبانی حقوق با گرایش حقوق خصوصی از مدرسه عالی شهید مطهری
تدریس متون فقهی سطح عالی و قواعد فقه قضاء و فقه اقتصاد در حوزههای علمیه تهران و دانشگاهها
کتب چاپشده
کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش قضائی) توسط بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی(ع)
کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش اقتصادی) توسط بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی
کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش عبادی) توسط بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی
ارث بلاوارث در فقه و حقوق توسط انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق توسط انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
فقه وقف توسط بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی
کتب در دست انتشار
ارث بلاوارث در فقه و حقوق
تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق
سیر تحول در نظارت و بازرسی

سخنرانی علمی ارائهشده
تعدد اسباب مسئولیت
بیع فاسد و اقسام آن
مفهوم رهن
مدیریت کارآمد
نظارت اثربخش
تأثیر متقابل تصمیمات قضائی و اقتصادی
جایگاه نظارت و بازرسی در اسلام
عدالت و تأثیر آن بر سبک زندگی
و دهها سخنرانی علمی در حوزههای اقتصادی، مدیریتی، اجتماعی و حقوقی در دانشگاهها و مراکز علمی و سمینارهای تخصصی وزارتخانهها و سازمانهای کشور

مسئولیتهای اخیر
رئیسجمهوری اسلامی ایران
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران
نایبرئیس مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی ایران
عضو شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران.
وظایف شیعیان در زمان غیبت امام زمان عج الله تعالی فرجه
امام موسی کاظم علیه السلام:
طُوبی لِشیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکینَ بِحُبِّنا فی غَیْبَةِ قائِمنا اَلثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ الْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ قَدْ رَضُوا بِنا اَئِمَّةً وَ رَضینا بِهِمْ شیعَةً وَ طُوبی لَهُمْ، هُمْ وَ اللّهِ مَعَنا فی دَرَجَتِنا یَوْمَ الْقِیامِةِ
خوش به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به دوستی ما چنگ می زنند و در دوستی ما و برائت از دشمنان ما استوارند؛ آنها از ما و ما از آنها هستیم.
آنها به پیشوائی ما راضی شدند و ما هم به شیعه بودن آنها راضی و خشنودیم و خوشا به حال آنها، به خدا قسـم آنها در روز قیامت با ما و مرتبه ما هستند.
بحارالأنوار: ج ۵۱، ص ۱۵۱































