emamian
اسلام هراسی و اسلام ستیزی در هند؛ دلایل و پیامدها
بهروز ایاز در مطلبی با اشاره به دلایل تشدید اسلام هراسی و اسلام ستیزی در هند و خشونت مستمر علیه مسلمانان این کشور، تصریح کرد: یکی از آرمانهای هند از بدو استقلال، همزیستی مسالمت آمیز مذاهب آن دریک دموکراسی سکولار بوده است. هند میخواست این امر، مبنای نگرش و گفتمان اخلاقی جهانی باشد. با این وجود، هند تنها کشوری است که مردم و مقامات آن به سادگی و بدون هزینه، مواضع ضداسلامی را در تریبونهای رسمی و غیررسمی بیان میکنند.
وی توجه به علل تاریخی، سیاسی و دینی را در تحلیل علل بیان افکار و احساسات ضداسلامی توسط مقامات و مردم این کشور ضروری دانست و گفت: بخش مهمی از این خشونت ریشه تاریخی دارد و به نوعی نشان دهنده «تقابل تمدن هند با تمدن اسلام» است و آنها حکومت 500 ساله مسلمانان بر کشورشان را «سلطه بیگانگان» بر خود ارزیابی میکنند و خود را ملتی مدافع میدانند که استقلال کشورشان بیش از هزار سال توسط مسلمانان مخدوش شد.
مسلمانان هند همچنان تاوان جدایی پاکستان از هند را میدهند
این تحلیلگر مسائل آسیا با بیان اینکه با استقلال هند و جدایی پاکستان از آن، این خشونتها شکل سیاسی به خود گرفت، ادامه داد: این رخداد از یکسو بیانگر عمق اختلافات دو ملت هندو و مسلمان و واگرایی بین آنها بود که به سختی میتوانستند با یکدیگر همزیستی داشته باشند؛ از سوی دیگر آغازگر تنشهایی بود که بعد از سه جنگ همچنان به قوت خود باقی است و می توان با مسامحه گفت، در برخی از این خشونتها، مسلمانان هند همچنان تاوان جدایی پاکستان از هند را می دهند. این عامل همراه با عامل تاریخی باعث شد تا در ایدئولوژی هندوها، مسلمانان به عنوان «دیگری» هند تعریف شوند.
وی با یادآوری اینکه گاندی توسط یک هندی تندرو و به جرم مصالحه بیش از حد با مسلمانان کشته شد، تاکید کرد: با تداوم احساسات ضداسلامی بود که حزب ملی گرای بهاراتیا جاناتا (بی.جی.پی) که تمایلات ضد اسلامی دارد، در انتخابات 1998 به پیروزی رسید. این حزب مجددا از سال 2014 تاکنون در قدرت است و طی این مدت اقدامات خشونت آمیز علیه مسلمانان تشدید شد.
ایاز با بیان اینکه به نظر میرسد دولت هند در پی ناامن کردن این کشور برای مسلمانان در جهت کوچاندن آنها به کشورهای دیگر است، به ایفای نقش مثبت دولتهای پیشین در ایجاد همزیستی میان گروههای مختلف در هند اشاره و اضافه کرد: احزاب ملی گرا از جمله بی.جی.پی نیز بسترهای خشونت علیه مسلمانان را با حفظ قدرت سیاسی خود گره زده اند، نباید فراموش کرد نقش حزب بی.جی.پی در تخریب مسجد بابری در 1992 عامل مهم به قدرت رسیدن آن چند سال بعد از این واقعه شد.
این کارشناس مسائل آسیا با اشاره به تفاوتهای مربوط به دو آموزه هندو و اسلام در امر پرستش و اعتقادات دینی، آن را از دیگر اختلافات بین این دو گروه در هند برشمرد و گفت: مسجد بابری یکی از اختلافات مهم این دو بود؛ چرا که هندیها معتقدند این مسجد بر روی معبد مورد پرستش آنها بنا شده بود. تحریک احساسات دینی هندوها توسط حزب بی.جی.پی منجر به تخریب این مسجد و درگیری شدید بین مسلمانان و هندیها شد که بیش از 2 هزار کشته برجای گذاشت. همچنان که هندوها نمی توانند با ذبح گاو توسط مسلمانان در هند کنار بیایند.
وی یادآورشد: این اختلاف به شکل جدی توسط حزب محافظه کار سوانترا در دهه 1960 مطرح شد و علیه مسلمانان موضع گرفت. مجموع این عوامل باعث شد تا این اختلافات در سیستم سیاسی- اجتماعی هند نهادینه شود و حزب بی.جی.پی بتواند از این آب گل آلود ماهی بگیرد.
ایاز تداوم خشونت علیه مسلمانان در هند را دارای پیامدهای منفی در سطوح سیاسی – اجتماعی و اقتصادی برای هند برشمرد و توضیح داد: مواضع خشونت آمیز و توهین آمیز هند علیه مسلمانان و محرومیتهای اقتصادی و آموزشی آنان که با حمایت ضمنی دولت صورت می گیرد، مغایر با دموکراسی و سکولاریسم و بیانگر نوعی «آپارتاید هندی» علیه مسلمانان در هند است که می تواند چهره سیاسی- اجتماعی آن را تخریب کند.
این تحلیلگر مسائل آسیا ادامه داد: با توجه به جمعیت مسلمانان هند که 14 درصد -نزدیک به 200 میلیون نفر- از کل جمعیت هند را تشکل می دهند، اختلافات بین هندوها و مسلمانان میتواند مانعی برای آینده اقتصادی و وحدت اجتماعی این کشور باشد. با نگاهی به رشد 2.3 درصدی جمعیت مسلمان هند در برابر 1.9 هندوها، پیش بینی میشود که در سال 2060 هند بیشترین جمعیت مسلمانان جهان را خواهد داشت. بنابراین شکاف بین این دو، دولت هند را با چالشهای اساسی مواجه خواهد کرد.
ایاز تاکید کرد: قطعا این اختلافات بر مساله کشمیر هم تاثیرگذار است و کشمیر که 70 درصد جمعیت آن مسلمان است دستخوش ناامنی و واگرایی بیشتر با هند خواهد شد. از سویی دیگر احتمال می رود این مواضع ضداسلامی هند، کشورهای مسلمان را با برخی سیاستهای ضدهندی پاکستان همسو کند.
رشد افراط گرایی و تشدید فعالیتهای گروه های تروریستی در منطقه
وی رشد افراط گرایی و تشدید فعالیتهای گروههای تروریستی در منطقه را از دیگر پیامدهای سیاسی این وضعیت دانست و با بیان اینکه اینکه مواجه شدن تندروهای هندی و اسلامی، نظم امنیتی منطقه را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد، گفت: پایین آمدن موازنه تجاری هند با کشورهای مسلمان و مخدوش شدن روابط آنها با هند می تواند آسیبهای جدی به اقتصاد هند وارد کند.
این کارشناس مسائل آسیا با یادآوری اینکه موازنه تجاری هند با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در سال 21-2020 حدود 87 میلیارد دلار و در سال 22-2021 برابر با 155 میلیارد دلار بوده است، افزود: نیاز هند به نفت خلیج فارس 42 درصد و نفت ایران 10 درصد بوده است. تبعا هرگونه سردی روابط دهلی نو با کشورهای اسلامی می تواند هند را متضرر سازد. اهمیت این موضوع تا جایی است که بدانیم نزدیک به 9 میلیون نیروی کار هندی در کشورهای حاشیه خلیج فارس مشغول به کار هستند که ارز حاصل از درآمد آنها برای اقتصاد هند مهم است.
وی تاکید کرد: کشورهای اسلامی اهرمهای سیاسی و اقتصادی گوناگونی برای مقابله با مواضع ضداسلامی هند دارند. گرچه روابط سیاسی و مبادلات اقتصادی کشورها تابع منافع ملی آنها صورت می گیرد، اما وحدت کشورهای اسلامی و تحریم کالاهای هندی توسط مسلمانان، آن دولتها را مجاب به واکنشی قاطع در برابر هند خواهد کرد.
ایاز ادامه داد: دولتهای اسلامی میتوانند از طریق سازمانهای بینالمللی از حقوق مسلمانان هند دفاع و در برابر اقدامات خشونت آمیز هند علیه مسلمانان واکنش نشان دهند و آن را محکوم کنند. ایجاد قوانین مشخصی مبنی بر دفاع از حقوق اقلیتهای مسلمان، ایجاد سازوکارهایی برای کمکهای مالی و آموزشی به مسلمانان هند میتواند از جمله این اقدامات باشد. لازم است که بدانیم نزدیک به 9 میلیون نیروی کار هندی در کشورهای حاشیه خلیج فارس مشغول به کار هستند که ارز حاصل از درآمد آنها برای اقتصاد هند مهم است.
وی تاکید کرد: کشورهای اسلامی اهرمهای سیاسی و اقتصادی گوناگونی برای مقابله با مواضع ضداسلامی هند دارند. گرچه روابط سیاسی و مبادلات اقتصادی کشورها تابع منافع ملی آنها صورت میگیرد، اما وحدت کشورهای اسلامی و تحریم کالاهای هندی توسط مسلمانان، آن دولتها را مجاب به واکنشی قاطع در برابر هند خواهد کرد.
ایاز ادامه داد: دولتهای اسلامی میتوانند از طریق سازمانهای بینالمللی از حقوق مسلمانان هند دفاع و در برابر اقدامات خشونت آمیز هند علیه مسلمانان واکنش نشان دهند و آن را محکوم کنند. ایجاد قوانین مشخصی مبنی بر دفاع از حقوق اقلیتهای مسلمان، ایجاد سازوکارهایی برای کمکهای مالی و آموزشی به مسلمانان هند میتواند از جمله این اقدامات باشد.
معرفی روز عرفه از زبان امام سجاد (علیه السلام)
امام سجاد (علیه السلام) در معرفی روز عرفه می فرماید:
اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَةَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ، نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَکَ، وَ مَنَنْتَ فِیهِ بِعَفْوِکَ، وَ أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیَّتَکَ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ
خدایا! این روز عرفه، روزی است که تو بدان شرافت و کرامت و عظمت بخشیدی و رحمتت را در این روز گستراندی و به بخششت [بر خلق] منّت گذاردی و عطایت را بسیار عظیم گردانیدی و با این روز بر بندگانت تفضل کردی.
صحیفه سجادیه، ص ۲۲۰
اذعان رئیس جمهوری تونس به اشتباهات در پیش نویس قانون اساسی
با تشدید اعتراضات سیاسی نسبت به تصمیم «قیس سعید» رییس جمهوری تونس برای همه پرسی قانون اساسی جدید این کشور، سرانجام وی در برابر خواست مخالفان کوتاه آمد و اذعان کرد، برخی اشتباهات به پیشنویس قانون اساسی راه یافته که باید اصلاح شود.
اعتراضات سیاسی طی هفته های اخیر در تونس شدت گرفته است و هزاران نفر از شهروندان این کشور در مخالفت با اقدامات و تصمیمات فیس سعید به خیابان های تونس آمده اند. آنان از شرایط سیاسی واقتصادی کشور راضی نیستند و نگران دستاوردهای جنبش مردمی این کشور هستند. معترضان طی روزهای گذشته با شعارهایی مانند «ای مردم علیه دیکتاتوری انقلاب کنید» و «هیأت تقلب برو» در خیابان های تونس و اطراف مقر ریاست جمهوری این کشور تجمع کردند.
«قیس سعید» رئیس جمهوری تونس از 25 ژوئیه 2021 مجموعه ای از اقدام های فوق العاده را اتخاذ کرده است از جمله لغو اختیارات پارلمان، رفع مصونیت نمایندگان، انحلال هیات نظارت بر قانون اساسی و برکناری دولت که این اقدامات نه تنها بن بست سیاسی شدیدی در کشور ایجاد کرده بلکه بر دامنه نارضایتی ها دامن زده است. در آخرین اقدام، سعید از برگزاری همه پرسی قانون اساسی جدید تونس در 25 ژوئیه خبر داده است.
این در حالی است که هزاران شهروند تونسی مخالفت تغییر قانون اساسی هستند. آنها با برگزاری تجمعات متعدد اعتراض خود را به روند سیاسی جاری اعلام کرده اند. از نظر مخالفان، اقدامات قیس سعید به مثابه کودتا علیه دستاوردهای قیام سال 2011 قلمداد می شود. معترضان رییس جمهوری تونس را به ربودن کشور و تلاش برای نهادینه کردن حکومت استبدادی متهم می کنند.
در پیش نویس قانون اساسی جدید تونس افزایش اختیارات «قیس سعید» کاملا مشهود است. براین اساس رئیس جمهوری با کمک دولت، رئیس قوه مجریه خواهد بود. همچنین منصوب شدن قضات با فرمان رئیس جمهور امکان پذیر خواهد بود. افزون بر این، بر اساس پیش نویس قانون اساسی جدید تونس، دو مجلس قانونگذاری تحت عنوان مجلس نمایندگان و مجلس شورای ملی در تونس تشکیل خواهند شد و قوانین این دو مجلس در صورتی تصویب خواهد شد که به تصویب رئیس جمهوری برسد.
«عماد الخمیری» از رهبران جنبش النهضه تونس، پیش نویس قانون اساسی جدید این کشور را اقدامی «مضحک» خواند و آن را ضربه سخت دیگری به جریان انقلابی در تونس توصیف کرد.
وی گفت: این پیش نویس، قانون اساسی تونس را به وضعیت پیش از سرنگونی «زین العابدین بن علی» رئیس جمهوری برکنار شده تونس، باز میگرداند.
با این حال سعید بدون توجه به خواست مردم همچنان بر درست بودن اصلاحات و برگزاری همه پرسی قانون اساسی اصرار دارد، همه پرسی که در صورت برگزاری نیز منعکس کننده نظر اکثر مردم تونس نخواهد بود. برخی از احزاب تونس از جمله النهضه خواستار تحریم همه پرسی شده اند. حتی سازمان های بین المللی چون عفو بین الملل نیز قانون اساسی جدید تونس را نادرست دانسته است؛ چنان که عفو بین الملل از پیش نویس قانون اساسی جدید تونس به شدت انتقاد و اعلام کرده که این پیش نویس ضمانتهای حقوق بشری را تضعیف میکند.
«هبه مرایف» مدیر دفتر منطقه ای خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بین الملل اعلام کرد: پیش نویس قانون اساسی جدید تونس ضمانت های لازم را برای فعالیت مستقل و بی طرفانه فراهم نمی کند و مکانیسم نظارت برای محاکمه مقامات را از بین می برد.
در واکنش به این انتقادات، رییس جمهوری تونس ادعا کرد که پیش نویس قانون اساسی جدید تونس بیانگر روحیه انقلابی است و مطلقا هیچ تعدی به حقوق و آزادیها در آن وجود ندارد.
به هر حال، بحران سیاسی در تونس شدت گرفته است و تظاهرات اعتراضی همچنان ادامه دارد. شهروندان تونس که دستاوردهای قیام مردمی خود را در خطر می دانند همچنان خواستار لغو همه پرسی یا اصلاح پیش نویس کنونی هستند. این شرایط سبب شده است تا سرانجام قیس سعید به برخی اشتباهات در پیش نویس قانون اساسی اعتراف و اعلام کند و از اصلاح آن خبر دهد.
پیام رئیسجمهور به سران کشورهای اسلامی/ تاکید بر حرکت در مسیر وحدت مسلمانان
آیت الله رئیسی رئیس جمهور در پیامهایی جداگانه به سران کشورهای اسلامی با تبریک فرارسیدن عید سعید قربان، اظهار امیدواری کرد که به برکت این عید فرخنده، دلهای مومنین در سایه تعالیم دین مبین اسلام و آموزههای حضرت محمد مصطفی(ص) به یکدیگر نزدیکتر شده و همه مسلمانان جهان به شایستگی در مسیر وحدت گام بردارند.
آیت الله رئیسی در این پیام آورده است: عید قربان خالصانهترین مظهر عبادت، نماد ایثار و تسلیم در پیشگاه الهی و روز سربلندی حضرت ابراهیم(ع) در امتحان الهی، قبولی طاعت و برگزیده شدن او به عنوان امام و الگوی مومنین است.
رئیس جمهور اظهار امیدواری کرده است که به یمن و برکت این عید فرخنده، دلهای مومنین در سایه تعالیم حیاتبخش دین مبین اسلام و آموزههای گرانسنگ پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی(ص) به یکدیگر نزدیکتر شده و همه مسلمانان جهان به شایستگی در مسیر وحدت، همدلی و همبستگی گام بردارند تا شاهد عزت و سربلندی روزافزون ملت اسلامی در تمامی عرصههای بینالمللی باشیم.
طنین دعا و مناجات زائران ایرانی در صحرای عرفات
مراسم دعای عرفه بعثه مقام معظم رهبری در حالی ساعت 14:45 دقیقه به وقت محلی( ساعت 16:15 دقیقه به وقت تهران) در خیمه بعثه در صحرای عرفات آغاز شد که یک ساعت پیش از آن، جای خالی دراین فضای چندهزار نفری نبود.
در استقبال از دعای عرفه، حجاج ایرانی از کاروان های مختلف خود را به خیمه بعثه مقام معظم رهبری رسانده بودند.
علی رغم دمای نزدیک به 40 درجه صحرای عرفات، با تدبیر دست اندرکاران برگزاری مراسم و تعبیه کولرهای متعدد و بزرگ در اطراف خیمه، دمای فضای داخل چادر برای زائران قابل قبول بود.
حجت الاسلام والمسلمین سیدعبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی، دکتر سید صادق حسینی رئیس سازمان حج و زیارت و دیگر مسئولان بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت در مراسم دعای عرفه حضور داشتند.
این مراسم با تلاوت آیاتی از سوره بقره درباره حج و سرزمین عرفات و مشعرتوسط امیر حسین رحمتی قاری بین المللی و همچنین قرائت زیارت آل یاسین با نوای حاج حمید رمضانپور مداح اهل بیت آغاز شد.
در ادامه حاج مهدی سماواتی و حاج میثم مطیعی فرازهای دعای روحبخش عرفه را با نوای دلنشین همراه با زائران زمزمه کردند و حاج علی فراهانی نیز به مداحی و نوحه سرایی پرداخت. در فرازهای متعددی از دعا مادحین به ذکر و یاد امام زمان (عج) و حضور حضرت در این فضا پرداختند و زائران برای فرج حضرت ولی عصر دست به دعا برداشتند.
این مراسم آن چنان با حس و حال معنوی همراه بود که بارها صدای مناجات و ناله های زائران فضای خیمه را پرکرد.
با توجه به محدودیت فضا، امکان حضور همه حجاج ایرانی در این مراسم فراهم نشد و به همین دلیل، آیین های مشابه دیگری نیز زائران کشورمان درچادرهای خود برگزارکنند.
مراسم بعثه مقام معظم رهبری با دعاهای نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت و آمین شرکت کنندگان در ساعت 30: 17 دقیقه به وقت محلی پایان یافت.
گفتنی است زائران پس از این مراسم و اقامه نماز مغرب و عشا از صحرای عرفات عازم مشعرالحرام می شوند تا در ادامه مناسک حج در آن سرزمین بیتوته کنند.
پیام پیامبران الهی با برائت عجین است
حجتالاسلام والمسلمین سید عبدالفتاح نواب، نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت صبح امروز در مراسم برائت از مشرکین در صحرای عرفات، به تبیین فلسفه این مراسم پرداخت و بر لزوم برائت از شرک و کفر و همزمان ایمان به خدا و رسول اکرم(ص) تأکید کرد.
حجتالاسلام والمسلمین نواب با تأکید بر نقش ایمان در نفی کافر و کفر تصریح کرد: پیام پیامبران الهی با برائت عجین است و آیه 256 سوره بقره «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» تصریح دارد کفر و ایمان تظاهربردار نیست.
وی افزود: هیچ فردی نمیتواند بگوید که من به خدا ایمان دارم و همزمان با رژیمی که کودکان فلسطینی را میکشد، دست رفاقت دهد.
سرپرست حجاج ایرانی تصریح کرد: لازمه برائت از شرک و استکبار، نفی و کفر طاغوت و روی گرداندن از آن و ایمان به خدا است.
حجتالاسلام والمسلمین نواب در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه بیش از یک میلیون و صد و پنجاه هزار نفر از کشورمان در نوبت حج قرار دارند، به زائران توصیه کرد که از فرصت حضور در سرزمین عرفات و روز عرفه و در لحظاتی که ارتباط بین انسان و خدا برقرار میشود، حداکثر بهره را ببرند.
وی با بیان اینکه امروز جمعه و متعلق به امام زمان(عج) است، از زائران خواست که از خدا طلب کنند این انتظار به سر آید و دلهای شیعیان که به حضرت حجت(ع) عشق میورزند با فرج امام عصر شاد شود.
حجتالاسلام والسلمین نواب در ادامه از امام امت به عنوان احیاکننده حج ابراهیمی یاد کرد و خطاب به زائران گفت: مقام معظم رهبری بسیارعلاقهمند هستند که به زیارت بیتالله الحرام و حرم نبوی مشرف شوند، ولی مسئولیتها مانع شده است، حتماً در عرفات، مشعر و منا از امام امت و مقام معظم رهبری یاد کنید.
سرپرست حجاج ایرانی همچنین با گرامیداشت حضور خانواده شهدا و جانبازان در این مراسم، به حجاج بیتالله الحرام گفت: در ایام حضور در این سرزمین و اماکن مقدسی که ممکن است تنها یکبار برای هر فرد در عمرش اتفاق بیافتد، همه کسانی را که از آنها التماس دعا داشتند، یاد کنند.
امیرالحاج ایران با بیان اینکه از شیوع کرونا تاکنون بیش از 250 نفر از روحانیون و خادمان ضیوفالرحمان به دیار باقی شتافتند، یاد آیتالله ریشهری، نماینده اسبق ولی فقیه در امور حج و زیارت را گرامیداشت و در پایان سخنان خود از خدمات دستاندرکاران و کارگزاران حوزه حج، به ویژه دکتر سیدصادق حسینی، رئیس سازمان حج و زیارت و حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین رکنالدینی، جانشین نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در ارائه خدمات به ضیوفالرحمان تقدیر کرد.
غرب مستکبر در منطقه حساس ما و اخیراً در همه جهان روزبهروز ضعیفتر شده است
حضرت آیتالله خامنهای در پیام به حجاج بیت الله الحرام، وحدت و معنویت را دو پایه اساسی حج خواندند و خاطرنشان کردند: غرب مستکبر در منطقه حساس ما و اخیراً در همه جهان روزبهروز ضعیفتر شده است، البته از کید دشمن حتی یک لحظه نباید غفلت کرد.
متن پیام حضرت آیتالله خامنهای که صبح امروز (17 تیرماه) توسط حجتالاسلام والمسلمین نواب، نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی، آن را در صحرای عرفات قرائت کرد، به این شرح است:
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
والحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد المصطفی و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین
خدای عزیز و حکیم را سپاس میگوییم که موسم مبارک حج را بار دیگر میعاد ملّتهای مسلمان قرار داد و این مسیر فضل و رحمت را به روی آنان گشود. امّت اسلامی اکنون بار دیگر میتواند وحدت و یکپارچگی خود را در این آئینهی شفّاف و ابدی مشاهده کند و از انگیزههای تشتّت و تفرّق روی بگرداند.
وحدت مسلمانان یکی از دو پایهی اساسی حج است که چون با ذکر و معنویّت -که پایهی اساسی دیگر این فریضهی پُر راز و رمز است- همراه شود، میتواند امّت اسلامی را به اوج عزّت و سعادت برساند و آن را مصداق «وَ لِلَّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنین» قرار دهد. حج، ترکیبی از این دو عنصر سیاسی و معنوی است؛ و دین مقدّس اسلام آمیزهی پُرشکوه و باعظمتی از سیاست و معنویّت است.
دشمنان ملّتهای مسلمان در تاریخ اخیر، کوشش انبوهی را برای سست کردن این دو اکسیر زندگیبخش، یعنی وحدت و معنویّت، در میان ملّتهای ما به کار گرفتهاند. معنویّت را با ترویج سبک زندگی غربی که تهی از روح معنوی و برآمده از کوتهبینی مادّی است، کمرنگ و بیرمق میکنند، و وحدت را با گسترش و شدّت بخشیدن به انگیزههای موهوم تفرقه مانند زبان و رنگ و نژاد و جغرافیا به چالش میکشند.
امّت اسلامی که اکنون نمونهی کوچک آن در مراسم نمادین حج دیده میشود، باید با همهی وجود، به مقابله برخیزد؛ یعنی از سویی یاد خدا، کار برای خدا، تدبّر در کلام خدا، اعتماد به وعدههای خدا را در ذهنیّت همگانی خویش تقویت کند، و از سویی بر انگیزههای تفرّق و اختلاف فائق آید.
آنچه امروز با قاطعیّت میتوان گفت، آن است که شرایط کنونی جهان و جهان اسلام برای این تلاش ارزشمند از همیشه مساعدتر است.
زیرا اوّلاً امروز نخبگان و بسیاری از تودههای مردم در کشورهای اسلامی به ثروت عظیم معرفتی و معنوی خود توجّه یافته و به اهمّیّت و ارزش آن پی بردهاند. امروز دیگر لیبرالیسم و کمونیسم به عنوان مهمترین ارمغان تمدّن غرب، جلوهگریِ صد سال پیش و پنجاه سال پیش را ندارد. آبروی دموکراسیِ پولمحورِ غربی با علامت سؤالهای جدّی روبهرو است و متفکّران غربی اعتراف میکنند که به سرگردانی معرفتی و عملی دچارند. در دنیای اسلام، جوانان، اندیشمندان، مردان علم و دین با مشاهدهی این وضعیّت، به دیدگاهی نو دربارهی ثروت معرفتی خود و نیز به خطوط سیاسی رایج در کشورهای خود دست مییابند، و این همان بیداری اسلامی است که همواره از آن یاد میکنیم.
ثانیاً این خودآگاهی اسلامی، پدیدهای شگرف و معجزآسا در قلب دنیای اسلام آفریده است که قدرتهای استکباری در برابر آن بشدّت دچار مشکلند. نام این پدیده «مقاومت» و حقیقت آن، بُروز قدرت ایمان و جهاد و توکّل است. این پدیده همان است که دربارهی نمونهای از آن در صدر اسلام، این آیهی شریفه نازل شد: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ* فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ وَ اتَّبَعوا رِضوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذو فَضلٍ عَظیم. صحنهی فلسطین یکی از جلوهگاههای این پدیدهی شگفتانگیز است که توانسته رژیم طغیانگر صهیونیست را از حالت تهاجمی و عربدهکشی به وضعیّت دفاع و انفعال بکشاند و مشکلات سیاسی و امنیّتی و اقتصادی آشکار کنونی را بر آن تحمیل کند. نمونههای درخشان دیگر مقاومت را میتوان در لبنان و عراق و یمن و برخی نقاط دیگر بوضوح مشاهده کرد.
ثالثاً در کنار این همه، امروز دنیا شاهد یک الگوی موفّق و یک نمونهی سرافراز از قدرت و حاکمیّت سیاسی اسلام در ایران اسلامی است. ثبات و استقلال و پیشرفت و عزّت جمهوری اسلامی، حادثهای بس عظیم و پُرمعنی و جذّاب است که میتواند اندیشه و احساس هر مسلمان بیدار را به خود جلب کند. ناتوانیها و عملکردهای بعضاً خطای ما کارگزاران این نظام که دستیابی کامل به همهی برکات حکومت اسلامی را به تأخیر انداخته، هرگز نتوانسته است پایههای مستحکم و گامهای استواری را که نشئتگرفته از اصول اساسی این نظام است متزلزل سازد و پیشرفت مادّی و معنوی را متوقّف کند. در صدر فهرست این اصول اساسی، حاکمیّت اسلام در قانونگذاری و اجرا، تکیه بر آراء مردمی در مهمترین مسائل مدیریّتی کشور، استقلال سیاسی کامل، و عدم رکون به قدرتهای ستمگر قرار گرفته است؛ و همین اصول است که میتواند محلّ اجماع ملّتها و دولتهای مسلمان قرار گیرد و امّت اسلامی را در جهتگیریها و همکاریها یکپارچه و متّحد سازد.
اینها زمینهها و عواملی است که اوضاع مساعد کنونی دنیای اسلام را برای حرکت یکپارچه و متّحد فراهم آورده است. دولتهای مسلمان، و نخبگان دینی و علمی، و روشنفکران مستقل، و جوانان حقیقتجو بیش از همه باید به بهرهگیری از این زمینههای مساعد بیندیشند.
طبیعی است که قدرتهای استکباری و بیش از همه آمریکا، از چنین گرایشی در دنیای اسلام نگران باشند و همهی امکانات خود را در رویارویی با آن به کار برند و اکنون چنین است. از امپراتوری رسانهای و شیوههای جنگ نرم، تا جنگافروزی و شعلهور ساختن جنگهای نیابتی، تا وسوسهگری و خبرچینی سیاسی، و تا تهدید و تطمیع و رشوه.. همه و همه از سوی آمریکا و دیگر مستکبران به کار گرفته میشود تا دنیای اسلام را از مسیر بیداری و سعادت خود جدا کنند. رژیم جنایتکار و سیهروی صهیونیست در این منطقه هم یکی از ابزارهای این تلاش همهجانبه است.
به فضل و ارادهی الهی این تلاشها در بیشتر موارد ناکام مانده و غرب مستکبر در منطقهی حسّاس ما و اخیراً در همهی جهان روزبهروز ضعیفتر شده است. پریشانی و ناکامی آمریکا و همدست جنایتکار او یعنی رژیم غاصب در منطقه را میتوان در صحنهی حوادث فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و یمن و افغانستان بوضوح تماشا کرد.
در نقطهی مقابل، جهان اسلام مملوّ از جوانان پُرانگیزه و بانشاط است. بزرگترین سرمایه برای ساختن آینده، امید و اعتماد به نفْس است که امروز در جهان اسلام بویژه در کشورهای این منطقه موج میزند. همه وظیفه داریم این سرمایه را حفظ کنیم و افزایش دهیم.
با اینهمه، از کید دشمن یک لحظه نباید غفلت ورزید؛ از غرور و غفلت بپرهیزیم و بر تلاش و هشیاری خود بیفزاییم و در همه حال، با توجّه و تضرّع از خدای قادر و حکیم کمک بخواهیم. حضور در مراسم و مناسک حج، فرصت بزرگی است برای توکّل و تضرّع، و نیز برای تفکّر و تصمیم.
برادران و خواهران مسلمان خود در سراسر جهان را دعا کنید و توفیق و پیروزی آنان را از خدا بخواهید. هدایت و کمک الهی به این برادرتان را هم در ادعیهی زاکیهی خود بگنجانید.
والسّلام علیکم و رحمة اللّه
سیّدعلی خامنهای
۵ ذیالحجّة ۱۴۴۳
۱۴ تیر
غوغای علمی امام محمد باقر (علیه السلام)
در بخشی از کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه» آمده است:
وقتی امام باقر علیه السلام به امامت رسیدند خیلی مورد استقبال واقع شدند، چون فضای علمی، جامعه را فرا گرفته بود؛ «علم» رواج پیدا کرده بود و کلاس و درس مورد استقبال قرار گرفته بود. هر گوشه ی مسجد النبی، مجلس درس و نوشتن روایات برقرار بود.
شیعه و غیر شیعه کیلومتر ها راه را سفر می کردند تا این که یک روایت را بشنوند. وقتی امام باقر علیه السلام شروع به فعالیت علمی کرد به دلیل شباهت فراوان ایشان به پیامبر، غوغایی به پا شد.
وقتی امام باقر علیه السلام شروع به صحبت می کردند فقهای مدینه فهمیدند که علم ایشان حاصل درس خواندن نیست، مانند این است که پیامبری آمده است و در حال بیان مجدد است. مانند این مطلب را در اشعار خود می گفتند: به عنوان مثال اگر وحی منقطع نشده بود الان می گفتم که پیغمبر جدیدی دوباره آمده است و در حال بیان مجدد است؛ چون بحثی را که یک ماه است که در حال مباحثه آن هستیم و یا در حال مطالعه به مشکل بر خورده ایم، وقتی از ایشان می پرسیم و ایشان در دو جمله بیان می کنند، معلوم می گردد که این بیان ارزشمند در کتب نیست.
ابو زهره از علمای اهل تسنن می گوید: علما از شهر های مختلف به مدینه می آمدند نه برای زیارت قبر رسول خدا بلکه برای زیارت محمد بن علی، باقر علوم انبیاء می آمدند. بعد ایشان می نویسد: علمایی از سرخس، مشهد و ماوراءالنهر، حتی زندیقی از مصر به دیدار ایشان می آمدند. البته این در شرایطی بود که هیچ رسانه ای برای معرفی حضرت وجود نداشت و حتی بنی امیه اهل بیت را تحت سانسور خبری قرار می دادند تا مشهور نشوند و برای حکومتشان اختلال ایجاد نشود؛ با این وجود، آوازه علمی امام باقر علیه السلام در بلاد مختلف پیچید.[۱]
پی نوشت:
[۱] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۲۹۰.
تاکتیک امام باقر (علیه السلام) در شکوفایی معارف شیعه
تاریخ شیعه تا زمان امام باقر علیه السلام دچار فراز و نشیب های زیادی شده بود به گونه ای که تا آن زمان فرصت کافی برای نشر معارف شیعه وجود نداشت و معاندین در این زمان اندیشه های مسموم خود را به سمت اسلام روانه کرده بودند. امام باقر علیه السلام از این شرایط استفاده کرده و معارف اسلام را نشر دادند و نیز با افکار انحرافی وارد شده بر اسلام مبارزه نمودند.
فرهنگ شیعه تا زمان امام باقر علیه السلام سختی ها و ناملایمات زیادی را به خود دیده بود به گونه ای که امام اول شیعیان بر روی منابر لعن می شد. امام حسن علیه السلام نیز به خاطر سختی شرایط مجبور به پذیرش صلح شد. امام حسین علیه السلام را نیز بعد از ایشان وحشیانه به شهادت رساندند و سپس امام سجاد علیه السلام در شرایط بسیار سخت به سر می برد به گونه ای که حتی نمی توانست معارف اسلام را آشکارا تبیین کند و در قالب دعا معارف اسلام را به شیعیان بیان می کرد.
همه این امور باعث شده بود فرهنگ شیعه در انزوا قرار گرفته و زیر ظلم امویان، بیرمق بماند؛ از این رو امام باقر علیه السلام به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست زدند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمد و خط فکری شیعه را آشکار ساختند.
امام باقر علیه السلام با این کار خود زمینه ای عمیق برای مبارزه با طاغوتیان ایجاد کردند و موجب شدند در دراز مدت، شیعیان به صحنه بیایند و مکتب اهل بیت علیهم السلام زنده گردد.
در نتیجه امام باقر (علیه السلام) زمینهسازی بسیار عمیق و خوبی را در این راستا ایجاد نمودند و پس از ایشان فرزند برومندشان امام صادق (علیه السلام) آن را به ثمر رسانده و مکتب شیعه را به عنوان یک دانشگاه عظیم اسلامی، در تاریخ اسلام آشکار و ماندگار ساختند. بنابراین میتوان گفت: حضرت، مؤسس و بنیانگذار نهضت فکری و انقلاب فرهنگی شیعه بود.[۱]
امام باقر علیه السلام شکافنده علوم مختلف بودند و برای تحکیم مبانی اسلام در تمامی علوم و مباحث اسلام احادیث مهمی بیان کرده اند. کثرت احادیث ایشان به اندازه ای است که تنها محمد بن مسلم سی هزار حدیث از امام باقر علیه السلام نقل کرده است.[۲]
به همین خاطر در مورد امام باقر بیان می کنند: «آنچه از دانش هایی همچون تفسیر، کلام، احکام و حلال و حرام از امام باقرعلیه السلام ظاهر گشت از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام ظاهر نگردید.»[۳]
همچنین ایشان در طول امامت خود شاگردان زیادی از جمله: محمد بن مسلم، زراره بن اعین، ابوبصیر و برید بن معاویه تربیت کردند؛ به گونه ای که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: این چهار نفر مکتب و احادیث پدرم را زنده کردند و فرمودند: صلوات خدا بر آن ها در حال زندگی و پس از مرگ.[۴]
* فعالیت سیاسی تبلیغی امام
امام با در نظر گرفتن نیازهای زمان و فراهم بودن زمینه های لازم، فرصت را غنیمت شمردند، با انحرافات فکری جنگیدند و به ترویج و تبلیغ و تربیت انسان ها پرداختند.
* مبارزه با اسرائیلیات
بعد از پیروزی اسلام، برخی از پیروان دیگر ادیان برای حفظ منافع خود اظهار اسلام کردند ولی در باطن مسلمان نبودند و عقائد خود را پنهان می کردند و افکار و خرافات و اسرائیلیات یهودیت را در قالب روایات اسلامی جعل کرده و وارد دین اسلام می کردند؛ از این رو ائمه علیهم السلام با این حرکت خزنده و خطرناک به شدت مقابله نمودند.
به عنوان نمونه روزی امام باقرعلیه السلام فرمود: نگاه کردن به خانه خدا عبادت است. در آن حال شخصی گفت: کعب می گوید: «کعبه هر صبحگاه برای بیت المقدس سجده می کند.» امام علیه السلام از آن شخص که مجذوب کعب شده بود پرسید: نظر تو در مورد این سخن چیست؟ آن شخص عرض کرد: سخن کعب صحیح است. امام فرمود: تو و کعب الاحبار هر دو دروغ می گویید. آنگاه در حالی که به شدت ناراحت بود فرمود: «مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بُقْعَهًًْ فِی الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهَا؛[۵] خداوند مکانی محبوبتر از کعبه در روی زمین نیافرید.»
* مبارزه با حکومت بنی امیه
حضرت شیعیان را از کار در حکومت اموی نهی می کردند و آن ها را به موعظه حکام تشویق می نمودند و می فرمودند: کسی که نزد سلطان ظالمی رود و او را به تقوای الهی دعوت کرده و موعظه نماید و [از قیامت] بترساند، برای او پاداشی همچون پاداش جن و انس خواهد بود.»[۶]
در نتیجه حضرت از فراغتی که برای تحول در اوضاع جامعه و شیعیان ایجاد شد، نهایت استفاده را نمودند و مکتب فکری شیعه را تاسیس نمودند؛ همچنین شاگردان زیادی را در علوم مختلف پرورش دادند و با مبارزات خود در زمینه های فرهنگی و سیاسی، جهالت را از دید مردم دور راندند.
پی نوشت ها:
[۱] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۲۹۹.
[۲] منتهی الامال، ج۲، ص۱۲۰ الی ۱۲۵.
[۳] بحار الانوار ، ج۴۶، ص ۲۹۴.
[۴] بهجه الآمال، ج ۴، ص ۶۹.
[۵] الکافی، ج۴، ص ۲۵۴.
[۶] الاختصاص، شیخ مفید، ص ۲۶۱.
روش برخورد امام باقر علیه السّلام در برابر فرقه ها و نحله های انحرافی
وضعیت فرهنگی و علمی دوران امام باقر علیه السلام از ویژگی های خاصی برخوردار بوده، عرصۀ علم و فرهنگ به عنوان مهم ترین حوزۀ مبارزاتی و اشاعۀ تعالیم اسلام و مأموریت های خطیر امامت محسوب می شد. علوم دینی مختلف از جمله: قرائت، تفسیر، حدیث، فقه، کلام و...؛ علوم بشری مانند: طب، فلسفه، شیمی، نجوم، ریاضیات و... رونق گرفت که عوامل مختلفی در آن دخیل بودند، از جمله نزاع بین امویان و عباسیان که هرکدام از این فرصت جهت استحکام حکومت خود استفاده می کردند و عامل دیگر، وسعت سرزمینی و قلمرو مسلمانان در آن زمان بود که موجب هجوم افکار و عقاید سایر مکاتب میان مسلمانان می شد.
ظهور فرقه های مختلفی چون: جبریه، مرجئه، زنادقه و غلات، از معضلات آن عصر بود؛ چراکه هر یک از آن ها عقاید خود را ترویج می کردند. امام باقر علیه السلام در برابر خطر نفوذ فرهنگ غیر اسلامی، چون یهود، بدعت گذاران و... اقدامات بسیاری انجام دادند. مبارزات علمی امام در بخش های مختلفی بروز پیدا کرد. از جمله تلاش ایشان برای معرفی ثقلین و تربیت شاگردان فرهیخته در علوم مختلف بود، تا حدّی که امام آن ها را جایگزین خود در پاسخ گویی به شبهات مردم در مناطق مختلف سرزمین های اسلامی قرار می دادند. برگزاری جلسات مناظره و مذاکره با مخالفین که از جملۀ آن ها دانشمندان و رؤسای فرقه های مختلف بود، تا حدی که شاهد اعتراف بزرگان آن ها بر علم والای امام علیه السلام بودیم نیز از دیگر تلاش های ایشان بود.
فعالیت های عقیدتی- فکری امام باقر علیه السلام
ایجاد اندیشه ها و نحله های فکری باعث ایجاد بدعت ها و تضاد و ناسازگاری می شود. امام باقر علیه السلام در عصر خود فرصت مناسبی برای مقابله با این نحله های فکری منحرف و پرکردن خلأ فکری شیعه داشتند و با بهره گیری از این فرصت، با اقدامات مفید و اساسی، بنیان های فکری شیعه را تحکیم بخشیدند که در ادامه به برخی از فعالیت های عقیدتی-فکری آن دوران می پردازیم.
1. مناظره
یکی از شیوه های برخورد امام باقر علیه السلام با مخالفان، مناظره با آنان بود. حضرت با فرقه های مختلف مناظرات بسیاری داشتند، از جمله مناظره با: پیشوای مسیحیان شام، قتادة بن دعامه (فقیه بزرگ بصره)، نافِع مولی بن عمر، محمد بن منکدر (از زهاد و تارکین دنیا)، ابوحنیفه (یکی از ائمۀ اهل سنت) و عبدالله بن نافِع أرزق،[1] از مدافعان تفکر خوارج را می توان نام برد. شیخ مفید(ره) نقل می کند: امام باقر علیه السلام با هر یک از پیروان عقاید گوناگون (اهل الآراء) که بر او وارد می شد، مناظره می کردند و مردم مطالب بسیاری را در علم کلام از آن حضرت فرا گرفتند.[2]
به دو نمونه از مناظرات امام باقر علیه السلام اشاره می کنیم:
الف) مناظره با هشام بن عبدالملک
از جمله مناظرات امام باقر علیه السلام مناظره با «هشام بن عبدالملک» در حج می باشد که «عبدالرحمن زهری» نقل می کند: سالی هشام به حج مشرف شد و چنان که متکی بر غلامش، سالم بود، وارد مسجد شد. همان سال امام باقر علیه السلام نیز مشرف و در مسجد نشسته بود. سالم، امام را به هشام معرفی کرد، هشام گفت: این همان کسی است که عراقی ها شیفتۀ علم و دانش او هستند؟ سالم گفت: آری. هشام گفت: نزد او رفته، بگو امیر می گوید: فردای قیامت که مردم در صحنۀ پرسش قرار گیرند، هنوز که از حساب شان فارغ نشده و به سزای اعمال خود نرسیده اند، چه می خورند و چه می آشامند؟ سالم از امام پرسید و حضرت پاسخ دادند: مردم فردای قیامت در زمینی که مانند گردۀ نان پاکیزه ای است، محشور می شوند و روی آن نهرهایی جاری است. تا از حساب خود فارغ نشده اند، به قدر مایحتاج از آن می خورند و می آشامند. هشام که خیال کرد تیرش به هدف رسیده و بر امام چیره شده، به شگفت آمده، گفت: الله اکبر! عجب پاسخی است. پیش او رفته، بگو امیر می گوید: آن روز با آن همه گرفتاری که از همه طرف آن ها را احاطه کرده، چگونه به یاد خوردن و آشامیدن می افتند؟! حضرت پاسخ دادند: به وی بگو جهنمیان با آن که در میان شعله های آتش می سوزند، خوردن و آشامیدن را فراموش نمی کنند و درخواست آب و رزقی که خدا ارزانی فرموده، می نمایند و این آیه را از سورۀ اعراف دلیل آوردند که خدا از قول جهنمیان نقل می کند: ﴿أَفِیضُوا عَلَینا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقکمُ اللَّه﴾؛[3] «مردم جهنم از بهشتیان درخواست می نمایند شربت آبی یا چیزی دیگر از آنچه خدا به شما ارزانی داشته، به ما کرم کنید.» اینجا هشام فهمید که مغلوب شده و ایراد دیگری ندارد.[4]
ب) مناظره با قتاده
مجلسی[5] و طبرسی[6] شماری از مناظرات امام باقر علیه السلام را گرد آورده اند. از جمله مناظرۀ حضرت با قتاده در مسئلۀ فقهی و در مسجدالنّبی(ص) که امام به وی فرمودند: تو کسیتی؟ گفت: قتاده بن دعامه بصری هستم. حضرت فرمودند: تو فقیه اهل بصره هستی؟ عرض کرد: آری. امام فرمودند: وای بر تو ای قتاده! خداوند بندگان شایسته ای را آفریده است تا حجت بر دیگران باشند، آنان «اوتاد» زمین و برپادارندۀ اوامر الهی و نخبگان علم خدایند و خداوند آنان را قبل از آفرینش دیگر بندگان، برگزیده است.
قتاده پس از سکوتی طولانی، گفت: به خدا سوگند! من تاکنون در برابر فقیهان بسیار و نیز پیش روی ابن عباس نشسته ام؛ ولی آن گونه که اکنون در برابر شما مضطرب شده ام، در مقابل هیچ کدام شان احساس نگرانی و اضطراب نداشتم. امام فرمودند: تو می دانی کجا نشسته ای؟ تو در مقابل خاندانی هستی که خداوند دربارۀ آنان فرموده است: ﴿فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّه أَنْ تُرْفَعَ وَیذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[7] و نیز فرموده است: ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکاة﴾[8] پس جایگاه تو آنجاست که خود می دانی و ما آن خاندانیم که خداوند توصیف کرده است. در این هنگام قتاده گفت: به خدا سوگند! راست گفتی. فدایت شوم! آن خانه ها که خداوند اجازه داده است نام و یاد و تسبیح او در آن ها برده شود، نه خانه های ساخته شده از سنگ و خاک است؛ بلکه شما خاندانید. در ادامه به سؤال و پاسخ هایی پرداخته شد که امام هر یک را با درایت، استدلال، منطق و علم حقیقی پاسخ گفتند.[9]
2. سفارش به مدارا
از جمله سیرۀ عملی امام باقر علیه السلام سفارش به مدارا با دشمنان در شرایط خاص بوده است. «سَعد بن طریف» در این باره می گوید: امام باقر علیه السلام فرمودند: با زبانت با منافق سازش کن و مهر و محبت خود را برای مؤمن خالص ساز، و اگر یک یهودی با تو هم نشین شد، با وی به خوبی مجالست نما؛ یعنی با تمام مردم به نرمی و مدارا رفتار کن.[10]
سیرۀ رفتاری مدارا و تحمل شرایط سخت از سوی حاکمان عصر امام باقر علیه السلام، باعث ایجاد بستری مناسب در جهت اشاعۀ برنامه های فرهنگی- علمی و نیز ترویج فقه و تفسیر و احادیث بود و موجب جذب مخالفان می شد. با توجه به همین جریان، فردی که به نام مبارک حضرت و به مادر بزرگوارشان بی احترامی نمود؛ حضرت در برابر برخوردش، رفتار نرم و شایسته ای نشان دادند که نهایتاً فرد پشیمان و به دین اسلام ایمان آورد.[11]
3. جنبش عظیم فکری-عقیدتی در راستای تبیین آرای شیعه
امام باقر علیه السلام برای کشف حقایق دینی و ترویج و نهادینه کردن معارف اسلام، به تربیت شاگردان فرهیخته پرداختند که هر یک در علومی صاحب امتیاز بودند، تا بدین وسیله باعث پیشرفت بنیاد علمی و فرهنگی تشیع شوند. چنانچه در فقه و اجتهاد دارای شاگردان خاصی بودند، از جمله «ابان بن تغلب» که امام به ایشان دستور دادند فتوا دهد، تا بدین وسیله راه اجتهاد در فقه برای شیعه هموار گردد و نیز رجوع مردم که گاه به امام دسترسی ندارند، فراهم شود. جنبش عظیم فکری-عقیدتی حاصله در راستای تبیین آرای شیعه، خطر افکار آلوده و نظریات فرقه های منحرف را دچار تزلزل نمود.
امام باقر علیه السلام در مقاطع گوناگون و با وجود فشارهای سیاسی جامعه، توانستند مبانی فکری تشیع را که تا آن زمان با موانع و مشکلاتی از سوی حکام مواجه بود، مجدداً احیا و احکام شریعت را تبیین کنند و مذهب شیعه را اعتلا بخشند.
4. تکذیب و افشاگری
امام باقر علیه السلام در رد گروه های گمراه عقیدتی، به تکذیب و افشاگری علیه آن ها می پرداختند. در نقلی، ایشان دربارۀ «مغیرة بن سعید» یکی از رؤسای غُلات، فرموند: «إنَّهُ کانَ یکذِبُ عَلَینا؛[12] مغیره بر ما دروغ می بندد.»
امام در آگاهی دادن به مردم از خطر غُلات، می فرمودند: شیعیان! میانه رو باشید تا غالی (تندرو و افراط کننده) به شما برگردد و تالی (عقب مانده) به شما برسد. مردی از انصار پرسید: غالیان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: مردمی که دربارۀ ما چیزهای نابه جا می گویند و اوصافی به ما نسبت می دهند که خود دربارۀ خویش نمی گوییم و نسبت نمی دهیم. آنان از ما نیستند و ما نیز از ایشان نیستیم. سپس فرمودند: به خدا سوگند! ما از طرف خدا برائت از دوزخ نداریم و ما را با خدا خویشاوندی و حجّتی نیست. به خدا نزدیک نمی شویم، جز با اطاعت او. هر که مطیع خدا باشد، ولایت ما برای او سودمند است و هر که از فرمان خدا سر بپیچد، ولایت ما برای او سودی ندارد. وای بر شما! فریب غالیان را نخورید. وای بر شما! فریب غالیان را نخورید.[13]
یکی از جنبه های برخورد امام باقر علیه السلام با غالیان، آگاه کردن مردم از احادیث این حزب خیانتکار و تبرّی جستن از آن ها بوده است. چه بسا آگاهی دادن مسلمانان از جعل احادیث، خود می توانست از افتادن آنان در چاه ظلمت و سردرگمی به واسطۀ غالیان نجات شان بخشد. این گروه در عمل و گفتار به هیچ عنوان تابع اهل بیت(ع) نبودند و گاه از سر غفلت و بی توجهی و گاه نیز به عمد و از سر دشمنی و ستیز با اهل بیت(ع) جعل حدیث می کردند که از این راه به پیکرۀاسلام آسیب بزنند. برخی از آنان که از سر نادانی و حماقت به این گروه پیوسته بودند نیز با توجه به عقیدۀ پوچ خود می پنداشتند بالا بردن مقام ائمه (ع)، باعث ارج نهادن به آنان است؛ ولی این خود در واقع زحمت مضاعف در هدایت و ارشاد و انجام وظیفۀ آن بزرگواران می شد و هرچند عقیدۀ خود را درست می پنداشتند؛ اما در بیان عقاید خود در مقابل و دشمنی با ائمه(ع) بودند.
5. نهی از قیاس
امام باقر علیه السلام در نهی از عمل به قیاس در احکام شرعی می فرمایند: «سنّت و احکام شرعی از طریق قیاس قابل شناخت نیست. چگونه می توان قیاس را ملاک قرار داد، با این که زن حائض پس از دوران حیض می بایست روزه را قضا کند؛ ولی قضای نماز بر او واجب نیست؟»[14] حضرت در سخنی دیگر به «زرارة بن اعین» سفارش فرمودند: «ای زراره! از کسانی که در کار دین به قیاس پرداخته اند، بپرهیز؛ زیرا آنان از قلمرو تکلیف خود تجاوز کرده اند و آنچه را می بایست فراگیرند، کنار نهاده و به چیزی پرداخته اند که به آن ها واگذار نشده است. .. روایات را به ذوق خود تجزیه و تحلیل کرده و تأویل می کنند و برخدا دروغ می بندند.[15]»
در قرآن و بسیاری از احادیث اسلامی، تعقل ارزشمند است؛ اما نهی از عمل به قیاس در دین، با توجه به اصل «إِنَّ دِینَ اللهِ لَایصابُ بالْمَقَاییسِ؛[16] دین خدا را با عقل مردم نمی توان به دست آورد.» و در رابطه با عقیدۀ پوچ این گروه می فرمایند: «أدنَی الشِّرک أن یَبتَدِعَ الرَّجل رأیاً فَیُحِبُ عَلَیهِ وَ یبغَضُ علَیه؛[17] کمترین مرتبۀ شرک این است که شخصی نظریه ای را از پیش خود بنیان نهد و همان را ملاک حُبُّ و بغض و داوری ها قرار دهد.»
امام قیاس را بدعت دانسته، می فرمایند: «هر که به رأی خود به مردم فتوا دهد، ندانسته خدا را دینداری کرده و هر که ندانسته خدا را دینداری کند، با خدا ضِدیت کرده است؛ زیرا آنچه را نمی داند، حلال و حرام کرده.[18] و نیز می فرمایند: هر کسی با بدعت و فتوای باطل به طاعت و بندگی بپردازد، دین ندارد.[19]»
حضرت حرکت در مسیر بدعت را برابر با گمراه شدن عنوان کرده، می فرمایند: «هر کسی از سنّت تجاوز کرد، باید برگردد و هر کسی به طرف بدعت رفت، گمراه می شود.[20]»
امام باقر علیه السلام در حال احتضار به امام صادق علیه السلام فرمودند: «ای ابوالحسن! امانات الهی از روی قیاس کردن و تشبیه نمودن افراد به یکدیگر صورت نمی گیرد و اوامر او بستگی به شباهت ها ندارد. این ها مسائلی است که قبل از حجج الهی(ع) مشخص شده.[21]»
بنابراین، یکی از محورهای عمدۀ تعلیمات ائمه(ع) به ویژه امام باقر و صادق علیهما السلام زدودن قیاس و استحسان از محیط فقاهت و اجتهاد بوده است.
6. نفی طریقت گرایی
وقتی «حکم بن عیینه» بر حضرت باقر علیه السلام وارد شد و دید امام در منزلی زیبا و دارای اثاثیه ای چشم گیری هستند، گرچه لب به اعتراض نگشوده بود؛ اما امام از خطورات قلبی او کاملاً مطلع بودند، پس آیۀ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْق﴾ تلاوت فرمودند که به چه دلیل عقلی یا شرعی می توان نعمت های زیبایی که خداوند متعال برای بهره جستن بندگانش فراهم آورده، حرام کرد؟ در واقع، این سخن را در رد عقیدۀ زهد و ژنده پوشی و سبک زندگی صوفیه مطرح کردند، سپس سیرۀ ظاهری خود را تشریح فرمودند که این خانه و وسایل نو و آن منزل متعلق به همسرم می باشد که به تازگی به تزویج خود درآورده ام.[22]
و نیز نسبت به عقیدۀ «محمد بن منکدر» که وقتی امام را در گرما مشغول به کار می بیند، حضرت را از توجه به دنیا برحذر می دارد، امام فرمودند: اگر در این حال مرگ را ملاقات کنم، گویا در حال عبادت به ملاقات خدا رفته ام.[23] تظاهر به ترک دنیا در نظر صوفیه حاکی از مغایرت با فرمایش خداوند - که امر به استفاده از نعمت ها کرده - و سیرۀ زندگانی ائمه(ع) می باشد.
7. قطع ارتباط
ائمه(ع) همواره با اندیشه های خطرآفرین غیرمسلمانان، به ویژه یهود مقابله کرده، آنان را رسوا می ساختند. امام باقر علیه السلام حتی در مسائلی که در اسلام به انجام آن سفارش شده، در مقابل یهودیان، به شیعیان دستور به ترک آن می دادند. چنان که می فرمودند: بر یهود، نصاری، مجوس و بت پرستان سلام نکنید![24] و نیز دست دادن به برادر دینی در اسلام یک امر اخلاقی و پسندیده است که باعث آمرزش گناهان می شود؛ اما در رابطه با یهود می فرمودند: از پشت جامه به آن ها دست بده و اگر با تو بی پرده دست داد، دستت را بشوی.[25]
می توان از این گونه روایات چنین برداشت کرد که امام باقر علیه السلام در قطع رابطه با این گروه شدیداً تأکید می کردند و در بیان افکار پوچ یهود در رابطه با برتری بیت المقدس که قبلۀ یهودیان بود، می فرمودند که احادیثی از یهود جعل شده ودر میان مسلمانان رواج داده اند. «زرارة بن اعین» نقل می کند: خدمت امام باقر علیه السلام نشسته بودم. امام در حالی که در مقابل کعبه نشسته بودند، فرمودند: نگاه کردن به خانۀ خدا عبادت است. در همان حال شخصی از قبیلۀ بجیله که او را «عاصم بن عمر» می نامیدند، نزد امام آمد و عرض کرد: کعب الاحبار می گوید: «انّ الکعبة تَسجُدُ لِبیت المقدس فِی کُلّ غَداةٍ؛ کعبه هر صبحگاه برابر بیت المقدس سجده می کند.» امام فرمودند: نظر تو در مورد سخن او چیست؟ عرض کرد: سخن کعب صحیح است. امام فرمودند: «کَذّبتَ و کَذّبَ کعب الاحبار معک؛[26] تو و کعب الاحبار هر دو دروغ می گویید.» و نیز فرمودند: نظایر احبار و رهبان را ببین! احبار کتاب خدا را از مردم کتمان و تحریف کرده و با تمام این احوال، سودی از کارشان نکرده و راه به جایی نبردند.[27]
از مسئلۀ اخیر به عنوان رواج اسرائیلیات در فرهنگ اسلامی توسط یهودیان تازه مسلمان یاد می شود.
8. تشویق مردم به نصیحت حکام
امام باقر علیه السلام در برخورد با خلفا شیوه های مختلفی داشتند که قابل دقت و بررسی می باشد. مثلاً در بعضی از شرایط به انحاء مختلف مردم را تشویق به اعتراض و نصیحت حکام می کرد. در روایتی از آن حضرت آمده است: « مَنْ مَشَی إِلَی سُلْطَانٍ جَائِرٍ فأَمَرَهُ بتَقْوَی اللَّه وَ وَعظَهُ وَ خَوَّفَهُ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الثَّقَلَیْنِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ و مثلُ اُجُورِهِم؛[28] کسی که نزد سلطان ظالم رفته و او را دعوت به تقوای الهی کرده، موعظه کند و از قیامت بترساند، برای او پاداش جن و انس خواهد بود.»
9. امر به معروف و نهی از منکر
از جمله فروع دین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است. البته این بُعد جایگاه و موقعیت خاص خود را می طلبد. امام باقر علیه السلام هم چون سایر ائمه(ع) ابتدا به شیوۀ ملایمت و پند پیش می رفتند و با توجه به جوّ زمان خویش در کنار اقدامات فرهنگی، راه موعظه را بر می گزیدند و در این رابطه می فرمودند: همانا امر به معروف و نهی از منکر، راه انبیاء(ع) و شیوۀ صالحان است؛ تکلیفی بزرگ که تمام واجبات و ارزش های ضروری در پرتو آن تحقق می پذیرند و اندیشه ها در نتیجۀ آن از گزند خنّاسان ایمن می مانند و راه ها با آن امنیت می یابند و روابط اقتصادی سالم شکل می گیرد و حق مظلومان از ظالمان بازگرفته می شود، زمین آباد می گردد و از دشمنان انتقام گرفته می شود و کارها سامان می یابد![29]
تأثیر امر به معروف و نهی از منکر در درستی شیوۀ آن نهفته است. بیان درست و منطقی و به دور از هرگونه توهین و تحقیر، همراه با نرمش و متانت بیان، با به کار بردن کلماتی از آیات و روایات، تأثیر به سزایی دارد که خصم سرکش را مطیع می کند و سخنان در دل و جان نفوذپذیر می شود.
مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر توسط امام باقر علیه السلام ، حتی در دستگاه حکومتی و در مقابل سیاستمداران به چشم می خورد. به عنوان نمونه می توان به اندرز و پند دادن به «عمر بن عبدالعزیز» اشاره کرد. پند و اندرز برگرفته از آیۀ شریفه که می فرماید: با فرزانگی و پند دادن نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با مخالفان، به طریقی که نیکوتر است، مجادله بنما![30] این سیره تأثیر بیش تری در جلب قلوب مردم و حتی مخالفان دارد. و این روش ائمه(ع) از جمله امام باقر علیه السلام بود که با دوستان و مخالفان در گفتگوی فردی یا جمعی، در قالب موعظه و نصحیت به کار گرفته می شد. چنانچه وقتی عمر بن عبدالعزیز - که در میان خلفای اموی، مردی نسبتاً دادگر بود - به خلافت رسید، از امام باقر علیه السلام خواست وی را نصیحت و موعظه کند، حضرت فرمودند: تو را به تقوای الهی توصیه و سفارش می کنم که با بزرگان، به مانند پدر رفتار کن و با کم سنّ و سالان، به مانند فرزند و با افراد متوسط، به مانند برادر. ابن عبدالعزیز که از این جملات مختصر و پربار بسیار شادمان شده بود، عرض کرد: خدای تو را رحمت کند! به خدا قسم! رهنمودی به ما دادی که اگر تا هنگام مرگ به آن عمل کرده و پایبند باشیم، تمام خیرات به ما روی خواهند آورد.[31]
10. روشنگری و آگاهی بخشی
سیرۀ امام باقر علیه السلام روشنگری در ابعاد مختلف بود. ابی الجارود می گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: خدا رحمت کند بنده ای را که علم را زنده می کند. گفتم: زنده کردنش به چیست؟ فرمودند: به این که آن را با دینداران و اهل ورع مذاکره کند.[32]
جوّی که در زمان امام باقر علیه السلام به وجود آمد، باعث شد موضع امام بر اساس قیام فکری- فرهنگی باشد تا قیام مسلحانه و مبارزۀ رسمی. عدم اقدام به قیام مسلحانه، بیان عدم حقانیت ایشان از خلافت نبود؛ بلکه به طور روشن درمی یابیم موضع گیری امام در قالب مبارزۀ فرهنگی و عدم همکاری با خلفا و به رسمیت ندانستن آن ها و عدم مراجعه به ایشان و... همگی حاکی از این بوده که خلافت، حق به غارت رفتۀ ائمه(ع) می باشد؛ اما در این دوران اصل را در ترویج دین و قیام فرهنگی باید گذاشت.
در دورۀ امام باقر علیه السلام جوّ خفقان و تعداد محدود شیعیان، زمینه و شرایط مساعدی برای قیام مسلحانه نبود. جوّی که همواره با اذیت دستگاه همراه بود. از این رو، قیام غیر مسلحانه بهترین گزینه بود، به طوری که امام به فرزندش حضرت صادق علیهما السلام وصیت کردند تا بعد از شهادتش ده سال در ایام حج و در مراسم منی برایش محفل عزا اقامه کنند.[33] در واقع این مراسم بهترین موقعیت در بیان حقایق و معارف اسلام بود.
11. انتقاد روشنگرانۀ
می توان انتقاد روشنگرانۀ امام باقر علیه السلام از خلفا را از جمله سیرۀ عملی حائز اهمیت تلقی کرد. انتقاد و زیر سؤال بردن حاکمان و خلفا، تأثیر به سزایی در معرفی نامشروع بودن حکومت و خلفا در اذهان مردم به جا می گذارد؛ چراکه با بیان نقاط ضعف و اشتباهات آنها، تلنگری در مردم ایجاد می شود که خود می تواند زمینۀ مساعد در هدایت شان شود. هشام از موقعیت امام باقر و امام صادق علیهما السلام سخت بیمناک بود. از این رو، جهت اعمال حاکمیت خویش و شکستن موقعیت اجتماعی امام علیه السلام در برابر دستگاه خلافت، به حاکم مدینه دستور داد آن دو بزرگوار را به شام اعزام کند. قبل از ورود امام علیه السلام به مجلس، به حاشیه نشینان خود دستورهای لازم را به هنگام روبرو شدن با حضرت دیکته کرد و قرار شد ابتدا خود خلیفه و سپس حضار مجلس که همه از رجال و سران بودند، سیل تهمت و شماتت را به سوی امام سرازیر کنند.
وقتی امام علیه السلام وارد شد و برخلاف سنّت معمول -که هر تازه وارد باید به خلیفه، آن هم با ذکر لقب مخصوص امیرالمؤمنین سلام دهد - به همۀ حاضران رو کرده، فرمودند: السلام علیکم. آن گاه بدون این که منتظر اجازه بمانند، نشستند. این رفتار، آتش کینه و حسد را در دل هشام شعله ور کرد و هنگام شروع برنامه گفت: شما اولاد علی همیشه وحدت مسلمین را شکسته اید و با دعوت به سوی خود، میان آنان رخنه کرده، نفاق می افکنید و از روی نادانی، خود را پیشوا و امام پنداشته اید. بعد کمی ساکت شد و سپس نوکرانش هر یک سخنی گفتند و امام را مورد تهمت و ملامت قرار دادند. امام علیه السلام بعد از حمد خداوند، موضع خود و خاندانش را روشن ساختند و فرمودند: ای مردم! به کجا می روید و چه سرانجامی برای خود در نظر گرفته اید؟! به وسیلۀ ما بود که خداوند گذشتگان شما را هدایت کرد و به دست ما مُهر پایان به کار شما خواهد زد و اگر شما را امروز دولتی مستعجل است، ما را دولتی دیرینه خواهد بود و بعد از دولت ما کسی را دولتی نیست. ماییم اهل عاقبت[34] که خداوند می فرماید: ﴿وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾.[35]
12. قطع رابطه
یکی از اقدامات امام باقر علیه السلام موضع گیری علیه حاکمان و عدم ارتباط و همکاری با آن ها بود که در حقیقت خط مشی سیاسی و نوعی مبارزۀ عملی علیه حکومت محسوب می شد. ستمگرانی که هر یک نسبت به ائمه (ع) و شیعیان از هیچ ظلمی دریغ نورزیدند.
امام باقر علیه السلام می فرمایند: «إنَّ أئمَّةَ الجَورِ و أتْباعَهُمْ لَمَعْزولونَ عَن دِینِ اللّهِ و الحَقِّ؛[36]
همانا پیشوایان ظلم و پیروان ایشان، از دین الهی و حق عزل شده و برکنارند»؛ بسیار روشن است وقتی امام در معرفی ستمگر این گونه به معرفی می پردازند، پس به یقین راه و رسم آن ها را جدای از ائمه(ع) می دانند.
هم چنین می توان در تأیید سخنان امام باقر علیه السلام از قرآن به عنوان مؤید بهره برد. خداوند می فرماید: ﴿إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِین اتبَعُوا وَ رَأَوُا الْعذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ﴾؛[37] «هنگامی فرارسد که پیشوایان از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب را در برابر خود مجسم یابند و دست شان از هر وسیله ای برای نجات و رهایی کوتاه باشد.» امام در تفسیر این آیه می فرمایند: به خدا سوگند! این پیشوایان همان رهبران ستمگرند که در روز قیامت و لحظۀ مشاهدۀ عذاب الهی، از پیروان و حامیان خود دوری و بیزاری می جویند.[38]
نمونۀ دیگری که امام مردم را از رجوع به سیاستمداران منع می فرمودند، در مورد قضاوت و امور مربوط به آن بود. طبق فرمایش خداوند: آیا ندیده ای کسانی را که می پندارید به آنچه بر تو و پیش از تو نازل گردیده، ایمان آورده اند، با این همه می خواهند داوری میان خود را به سوی طاغوت ببرند؟ با آن که قطعاً فرمان یافته اند که بدان کفر ورزند.[39]
امام پس از منع رجوع به خلفا در امر قضاوت، ائمه(ع) را سزاوار مرجعیت دانسته، می فرمودند: از حکمرانی بپرهیزید؛ چراکه تنها حکومت سزاوار امام عالم به قضاوت و عادل در میان مسلمانان است؛ کسی مانند پیامبر(ص) یا جانشین او(ع).[40]
پرهیز از رجوع در مسائل اختلافی بین مردم به حاکمان جور، خود حاکی از عدم قبول حکومت ستمگران است؛ چون داور بین مسلمین باید مشروعیت داشته باشد و منع از رجوع به آن ها در واقع به معنای عدم مشروعیت حکومت می باشد و این خود یک نوع مبارزۀ غیر مسلحانه و آگاهی دادن به عامه در رد صلاحیت حاکمان آن زمان بود.
پی نوشت ها:
[1] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، مترجم: علی اکبر غفاری،بیروت، 1401 ق، ج 8، ص 120.
[2] الارشاد، شیخ مفید، کنگرۀ شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413 ق، ج 2، ص 163.
[3] اعراف/50.
[4] همان، صص 513 - 514.
[5] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفا، بیروت، 1403ق، ج 46، صص 286- 233.
[6] الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، مترجم: محمدباقر موسوی خرسان، بیروت، 1981 م، ج 2، صص 321- 331.
[7] نور/ 36.
[8] همان/ 37.
[9] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، انتشارات اسلامیة، تهران، 1396ق، ج ۴۶، ص 257.
[10] الامالی، شیخ محمد بن محمد مفید، مترجم: حسین استادولی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1364ش، ص 204.
[11] مناقب آل ابی طالب (ع)، محمد بن علی بن الحسین علوی (ابن شهرآشوب)، انتشارات دلیل ما، قم، چاپ اول، 1428ق، ج 4، ص 207.
[12] رجال، حسن بن یوسف بن مطهر حلی، دارالذخائر، نجف، چاپ اول، 1411ق، ص 261.
[13] بحار الانوار، ج 2، ص 309.
[14] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، میرزا حسین نوری، محقق / مصحح و ناشر: مؤسسه آل البیت(ع)، قم 1408 ق، ج 17، ص264.
[15] بحارالانوار، ج 2، ص 309.
[16] المحاسن، ج 1، ص 211.
[17] بحار الانوار، ج 2، ص 304.
[18] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، مترجم: آیت الله کمره ای، نشر اسوه، قم، 1375ش، ج 1، ص 171.
[19] گزیدۀ کافی، محمدباقر بهبودی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ج 1، ص 262.
[20] مشکاة الأنوار، علی بن حسن طبرسی، مترجم: عزیزالله عطاردی قوچانی، انتشارات عطارد، تهران، بی تا، ص 142.
[21] ترجمه عیون أخبارالرضا(ع)، محمد بن علی بن بابویه، نشر صدوق، تهران، ج 1، ص 76.
[22] الکافی، ج 6، ص 73.
[23] همان.
[24] الاختصاص، محمد بن علی بن بابویه، مترجم: یعقوب جعفری، نسیم کوثر، قم، بی تا، ج 2، ص 235.
[25] ترجمه کافی، ج 6، ص 527.
[26] همان، ج 4، ص 239؛ بحار الانوار، ج 46، ص 354.
[27] «الأحبارُ وَ الرُّهبانُ الَّذینَ سارُوا بکِتمانِ الکتاب وَ تَحریفِه فَما رَبِحَت تِجارَتِهِم وَ ما کانُوا مُهتَدین.» همان، ج 8، ص 54.
[28] الاختصاص، ص 261؛ مستدرک الوسائل، ج 12، ص 178.
[29] الکافی، ج 5، ص 56.
[30] ﴿اُدعُ إلی سبیلِ رَبکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَة وَ جادِلهُم بِالَّتی هیَ اَحسَن﴾. نحل/ 125.
[31] تاریخ مدینۀ دمشق، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، 1415ق، ج 54، ص 270.
[32] ترجمه اصول کافی، ج 1، ص 115.
[33] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جامعه مدرسین، قم، 1408 ق، ج 1، ص 182.
[34] تحفة الاولیاء، محمدعلی بن محمد حسن، دارالحدیث، قم، چاپ اول، ج 2، ص 615.
[35] قصص/ 83.
[36] المحاسن، ج 1، ص 93.
[37] بقره/ 167.
[38] الکافی، ج 1، ص 374؛ الاختصاص، ص 334.
[39] نساء/ 60.
[40] الکافی، ج 7، ص 406.































