emamian

emamian

روز نهم دی ماه به دلیل خروش ملت بصیر ایران در سال هشتاد و هشت که طومار فتنه جویان را به اشاره و راهنمایی های مقام عظمای ولایت در پیچید به حق به نام روز بصیرت و میثاق با ولایت نام گذاری گردیده است، به همین مناسبت سزاوار است در خصوص بصیرت و راه حصول آن توضیحاتی ارائه دهیم، مفهوم  بصيرت در معناي کلي آن عبارتست از نيرويي که به انسان قدرت تشخيص درست و به موقع داده و او را در زمانه انتخاب ياري مي نمايد. در قرآن کريم خداوند دعوت به دين را دعوت همراه با بصيرت معرفي کرده و مي فرمايد: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَي اللّهِ عَلَي بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکينَ».[1]

همچنين در قرآن کريم از هشدارهايي سخن به ميان مي آورد که اهل بصيرت با درک آنها به رستگاري مي رسند و اهل بي بصيرتي که خود را به ناديدن و کوري مي زنند در اثر نديدن به گمراهي مي افتند «قَدْ جَاءکم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا؛ به راستي رهنمودهايي از جانب پروردگارتان براي شما آمده است. پس هر کس با ديده بصيرت بنگرد، به سود خود او و هر کس به ديده بصيرت ننگرد، به ضرر خود اوست».[2]

در یک نگاه اجمالی می توان بصیرت را به انواع مختلفی تقسیم کرد که از جمله آنها بصیرت اعتقادی، بصيرت اخلاقی- معنوی و بصیرت سیاسی می باشد که بر اساس هر کدام از انواع بصیرت شرایط ویژه ای برای تحقق بصیرت و اطلاق عنوان بصیر بر فرد لازم خواهد بود، امّا بصیرت سیاسی نیازمند شرایطی است که در این نوشتار تلاش می شود تا عواملی که باعث بصیرت سیاسی در فرد می شود از منظر آیات وروایات بررسی شود .

مهمترین کارکرد بصيرت سياسي در زمان فتنه ها ، تشخيص درست و به هنگام و جلوگيري از مردود نشدن در برابر فتنه ها مي باشد. به لحاظ تاريخي، نداشتن بصيرت در زمان امام علي ـ عليه السلام ـ باعث شد افرادي که به ظاهر جزء عابدين و زاهدين زمانه بودند در زمانه انتخاب، دچار اشتباه شده و از صف امام علي ـ عليه السلام ـ جدا شوند در جنگ صفين آنگاه که معاويه خطر نابودي را در کمين ديد با مشورت عمرو عاص قرآن بر سر نيزه ها کرده و بدين ترتيب افراد بي بصيرت سپاه امام علي ـ عليه السلام ـ را فريب دادند و همين افراد که حضرت علي ـ عليه السلام ـ را مجبور به پذيرش حکميت نمودند پس از اينکه از نتيجه حکميت آگاه شدند و فريب معاويه را به چشم ديدند اين بار باز علي ـ عليه السلام ـ را مقصر دانسته و از او خواستند تا توبه نمايد و آنگاه لشکري برانگيخته و با امام علي ـ عليه السلام ـ وارد جنگ نهروان شدند و مولاي متقيان سرانجام توسط يکي از همين افراد بي بصيرت و به ظاهر مومن به شهادت رسيدند . بنابر این برای رسیدن به بصیرت مطلوب لازم است تا عوامل بصیرت افزا و نیز موانع بصیرت زدا شناسایی شوند تا اولی تقویت شده و از دومی اجتناب صورت گیرد .

الف) برخي از مهم ترين راه هاي حصول و تقويت بصيرت:

  1. تقوا و خدا ترسي: يکي از عوامل ايجاد کننده بصيرت تقواي الهي و خدا ترسي است که زمينه بينايي را براي انسان فراهم مي سازد. خداوند متعال در ضمن آيات متعددي بر اين امر تصريح دارد. در آيه اي آمده است: «يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً...».[3] اي کساني که ايمان آورده ايد اگر تقواي الهي پيشه کنيد، خداوند براي شما فرقان (وسيله جدايي حق از باطل ديده بصيرت) قرار مي دهد فرقان در اين آيه شريفه به صورت نکره و مطلق ذکر شده است که هم دلالت بر عظمت اين نور الهي دارد و هم گستردگي آن شامل مسائل اعتقادي، علمي و هر گونه اظهار نظر در امور مهمه زندگي مي شود. در برخي از تفاسير ذيل اين آيه آمده است:

«فرقان» صيغه مبالغه از ماده «فرق» است و در اينجا به معناي چيزي است که به خوبي حق را از باطل جدا مي کند،[4] اين جمله کوتاه و پر معنا يکي از مهم ترين مسائل سرنوشت ساز انسان را بيان کرده است.

در طول تاريخ در حالات مردان و زنان پرهيزکار، روشن بيني هايي مشاهده شده که هرگز از طريق علم و دانش معمولي قابل درک نيست، آنها بسياري از حوادث را که در لا به لاي آشوب هاي اجتماعي ريشه آن ناشناخته بود به خوبي مي شناختند و چهره هاي منفور دشمنان حق را از پشت هزاران پرده فريبنده مي ديدند. اين اثر عجيب تقوا در شناخت واقعي و بصيرت و درک انسان ها در بسياري از روايات و آيات ديگر نيز آمده است؛ از جمله در سوره بقره آيه 282 مي خوانيم «و اتّقوا الله و يعلمکم الله» تقوا پيشه کنيد و خداوند به شما تعليم مي دهد در حديث معروف آمده است: «المؤمن ينظر بنور الله؛ انسان با ايمان با نور خدا مي بيند».[5] بنابراين تقوا و خدا ترسي سرچشمه بصيرت و دستيابي به تشخيص حق از باطل مي باشد و افزايش و تعميق تقوا در وجود انسان تقويت بصيرت تشخيص حق در مواقع شبهه ناک را به دنبال دارد.

2. تفکر کردن و استفاده از ابزار عقل در تشخيص درست و نادرست

در روايات اسلام علم به نور تشبيه شده است که موجب روشنايي دل و جان آدمي مي گردد. در نزد بزرگان دين علم به مثابه چراغي است که انسان به وسيله آن راه از چاه را در تاريکي هاي حوادث و رويدادها تشخيص مي دهد. يعني بدون علم انسان نمي تواند به بصيرت دست پيدا کند. هم چنين بر تفکر و به کار گيري فکر تأکيد فراواني در متون ديني شده است به طوري که آن را از بالا ترين عبادات دانسته اند. تفکر موجب بصيرت مي شود، چنان چه امام علي ـ عليه السلام ـ در نامه 31 نهج البلاغه مي فرمايند: «من تفکر أبصر» هر کس انديشه خود را به کار گيرد، حقايق را مي بيند و راه صحيح را انتخاب مي کند اهميت تفکر در همه امور دنيا و آخرت چيزي نيست که بر کسي مخفي باشد و تمام افراد پيروزمند و موفق همين راه را پيموده اند.[6] تفکر مي تواند گاه معراج انسان و وسيله سعادت او باشد در تاريخ داستان فضيل عياض به عنوان يکي از مثال هايي که در آن يک لحظه تفکر فضيل که راهزن مشهوري بود با شنيدن يکي از آيات الهي باعث توبه او شد به گونه اي که فضيل راهزن در نهايت تبديل به يکي از اولياء الله شد و يا داستان بشر حافي که با لحظه اي تفکر در سخن امام کاظم ـ عليه السلام ـ توبه کرد، در روايات نيز ارزش تفکر بالاتر از عبادت خالي دانسته شده است چنانکه امام فرموده اند: «تفکر ساعة افضل من عبادة سبعين سنه».

در روايتي ديگر فردي نزد امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده و از همسايه مؤمنش ياد مي کند و مي گويد همسايه اي دارم که بسيار نمازخوان است و بسيار صدقه مي دهد و فراوان حج به جاي مي آورد و از احوال او مي پرسد؟ امام ابتدا از عقل او مي پرسد و مي گويد: کيف عقله؟ يعني ميزان عقل و خرد او چقدر است؟ و چون آن صحابي امام صادق ـ عليه السلام ـ جواب مي دهد که: «جعلت فداک ليس له عقل؛ هيچ عقلي ندارد» امام صادق عليه السلام ـ مي فرمايند: «لايرتفع بذلک منه؛ اين عبادات او مقام او را بالا نمي برد »[7] و اين نشان دهنده ميزان اهميت عقل و تدبير تفکر در اسلام مي باشد. تاکيد آيات قرآني بر تدبر و تفکر نيز بر همين اساس مي باشد؛ آياتي که در آنها عباراتي همچون «افلا تعقلون»، «لعلهم يتفکرون»، «ان في ذلک لايت لقوم يتفکرون» و ... آمده است.

3. عمل به دانسته ها

يکي از عوامل گمراهي انسان مومن اينست که عليرغم علمي که دارد به علم خود عمل نمي کند فلذا به بدبختي و شقاوت دچار مي شود امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «العلم مقرون بالعمل: فمن علم عمل و العلم يهتف بالعمل، فان اجابه و الا ارتحل عنه؛ علم و عمل پيوند نزديکي با هم دارند پس کسي که دانست بايد به آن عمل کند چرا که علم عمل را فرا مي خواند اگر پاسخش را داد مي ماند وگرنه کوچ مي کند».[8]

4. پذيرش حق

پذيرش حق ولو خلاف خواسته هاي نفساني باشد چرا که گاه فرد تشخيص درست هم انجام مي دهد و لکن به خاطر انگيزه هاي نفساني از پذيرش حق ابا مي کند در اين زمينه خداوند متعال آياتي را ذکر مي کند که در آنها اشاره مي کند که برخي يهودياني که منکر رسالت نبي مکرم اسلام بودند علم به رسالت و نبوت حضرت داشتند مثلا در آيه 75 سوره بقره مي فرمايد: «آيا طمع داريد که يهوديان به دين شما بگروند در حالي که گروهي از آنان کلام خدا را شنيده و به دلخواه خود تحريف مي کنند با آنکه در کلام خدا تعقل کرده و علم به آن دارند». پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز مي فرمايند: «قولوا الحق و لو علي انفسکم».

متاسفانه در زمانه فتنه ها برخي به ظاهر مومنين دچار چنين آفتي مي شوند در طول تاريخ اسلام نيز برخي از کساني که پيامبر را درک کرده بودند و حديث غدير را نيز از زبان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شنيده بودند با وجود علم به حقانيت امام علي ـ عليه السلام ـ به دليل هواهاي نفساني به جاي عمل به علمشان، ولايت ايشان را انکار کردند.

5. پرهيز از تعصبات بي جا

اسلام با مبنا قرار دادن تقوا به عنوان مبناي فضيلت و برتري هر گونه امتياز نژادي و قومي وقبيله اي و جناحي را محکوم کرده و همگان را به يافتن حق و عمل بر طبق آن دعوت مي کند لذا در زمانه فتنه ها براي تشخيص حق و درک درست واقعيات زمانه لازم است از هرگونه تعصبي نسبت به افراد و جريان ها پرهيز کرده و به تحليل ماجراها بپردازيم در اصول کافي امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «هر کس که تعصب داشته باشد رشته ايمان را از گردن خود باز کرده است».[9]

و در جايي ديگر امام سجاد ـ عليه السلام ـ معناي عصبيت را چنين فرموده اند: «عصبيت يعني اينکه صاحب عصبيت بدان قوم خود را از خوبان ديگران بهتر بداند». البته روشن است که منظور امام از آن عصبيت، عصبيتي است که منشاء عقلاني و ديني ندارد و اصطلاحا عصبیت بی جا نامیده می شود .

6. تأمل در تاريخ و عبرت پذيري

تأمل در تاريخ و عبرت پذيري از حوادث تاريخي مشابه به ويژه تاريخ امام علي، امام حسن و امام حسين ـ عليهم السلام ـ که مهمترين و سرنوشت سازترين فتنه ها رقم خورد از طريق مطالعه تاريخ آنان يا سير و سياحت در زمين و مشاهده عبرت ها. قرآن کريم مي فرمايد: «أفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَکونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَي الْأَبْصَارُ وَلَکن تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ؛ آيا در زمين گردش نکرده اند تا دل هايي داشته باشند که با آن بينديشند يا گوش هايي که با آن بشنوند؟ در حقيقت، چشم ها کور نيست، ليکن دل هايي که در سينه هاست، کور است».[10]

متاسفانه يکي از آفت هايي که باعث گمراهي در دوران فتنه مي شود عبرت نگرفتن از حوادث تاريخ مشابه است وگرنه به قول معروف: «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛ چه بسيارند عبرت ها و چه کمند عبرت پذيري».

بنابر این برای داشتن بصیرت سیاسی دینی داشتن شرایطی از قبیل زهد و تقوا و تمسک به قرآن و عترت و ...  لازم است اما کافی نیست و باید به شرایط دیگری نیز توجه داشت و اگر چه دعای خیر والدین اثر مثبتی در هدایت فرزندان دارد، اما باید توجه داشت که بر اساس نوع خلقت انسان و فطرتی که دارد عوامل مختلفی در تربیت یک فرد دخالت دارند که هر کدام از آنها می تواند به عاملی در تقویت نقش تربیتی پدر و مادر تبدیل شود و یا مانعی در جهت این تربیت شود، از جمله این عوامل تربیتی می توان به جامعه و محیط پیرامون، دوستان، رسانه ها و ... اشاره کرد که هر کدام در جهت گیری های تربیتی فرزندان نقش مستقیم دارند، از طرفی بر اساس سنت الهی و بر اساس اصل تکلیف محوری و فرجام مندی،  انسانها موجوداتی هستند که مختار آفریده شده و درنتیجه انتخاب مسیر زندگی آنان با اختیار خود آنان است و حتی اگر دعای پدر و مادر در حق فرزندان هم تاثیری داشته باشد ابتدا باید زمینه های این تاثیر را خود فرزندان در خود ایجاد نموده باشند و گرنه با فراهم نبودن زمینه، دعا نیز تاثیری نخواهد داشت، بر همین اساس قرآن کریم فرزندان برخی اولیای الهی و پیامبران همچون حضرت نوح را مثال می زند که حتی حضرت نوح به او دعا نمود و از خداوند درخواست نجات او را نمود، امّا از آنجایی که وی زمینه هدایت و تاثیر دعای پیغمبر الهی را از دست داده بود از جانب خداوند خطاب آمد که برای او دعا نکند که اجابت نخواهد شد؛ چرا که او با اعمال غیر صالح خود زمینه هدایت را از دست داده است[11] و در سنت الهی و در آیات و روایات اگر چه لقمه حلال، عمل صالح و دعای خیر والدین از جمله عوامل هدایت مطرح شده است، امّا این عوامل با در نظر گرفتن عملکرد مختارانه فرد هدف و میزان تاثیر عوامل و موانع تربیتی دیگر تاثیر خود را بر جای خواهد گذاشت .

 

[1]. يوسف / 108.

[2]. انعام / 104.

[3]. انفال / 29.

[4]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلاميه، تهران، چاپ سي و دوم، 1386ش، ج7، ص177.

[5]. همان، ص180.

[6]. مکارم شيرازي، ناصر، پيام امام ـ تفسير نهج البلاغه، قم، انتشارات امام علي بن ابي طالب(ع)، 1387ش، ج9، ص634.

[7]. محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي، کتاب العقل و الجهل، ح19.

[8]. نهج البلاغه، حکمت 366.

[9]. اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب العصبيه، ح1.

[10]. حج / 46.

[11] برداشت از آیات 45 و 46 سوره هود

آیت الله عبدالخالق عبداللهی امروز در دیدار جمعی از روحانیون و طلاب اهل تشیع و اهل سنت کرمانشاه که به مناسبت دهه بصیرت برگزار شد، اظهار داشت: یکی از امتیازات ملت ایران نسبت به بیشتر کشورهای منطقه و حتی جهان، بینش و دشمن شناسی آنان است.

بصیرت ملت ایران راه را بر هر توطئه و توطئه گری بسته است
این شاگرد برجسته حضرت امام خمینی (ره) گفت: بی گمان اگر این بینش ملت ایران نبود، این نظام در همان سال های نخستین توسط عوامل فتنه و ضدانقلاب ساقط می شد، ولی خداوند متعال با دادن بصیرت به این مردم راه را بر هر توطئه و توطئه گری بست.

این استاد عالی حوزه در بخش دیگری از سخنان خود عنوان داشت: فشارهای سیاسی و اقتصادی که به صورت یکطرفه و ناجوانمردانه برملت ایران از سوی کشورهای مستکبر و زورگو وارد می شود برای هیچ کشوری قابل تحمل نیست، ولی این ملت با هدایت و سکانداری ولایت فقیه و رهبر معظم انقلاب اسلامی یکایک این پیچ های سخت تاریخی را یک به یک به سلامت پشت سرگذاشته است.

وحدت عامل بقا و اقتدار ایران اسلامی است
آیت الله عبداللهی در ادامه با اشاره به اینکه وحدت برادران اهل سنت و اهل تشیع در همه ابعاد یکی از ضرورت های امروز جهان اسلام به ویژه این کشور و نظام است، افزود: زمانی که وحدت به معنای واقعی کلمه و آن وحدتی که قرآن کریم و رسول خدا (ص) از آن سخن می گویند در جامعه ما جاری و ساری باشد، هیچ قدرتی نمی تواند این نظام الهی و اسلامی را مورد هجمه قرار دهد.

وی ادامه داد: با این حال و براساس نص صریح قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام و سخنان بزرگان دین، انسان عاقل باید همواره هوشیار باشد، زیرا فتنه ها و آشوب ها در کمین هستند که ما غفلت کنیم و آن گاه طغیان کنند.

لزوم تعامل مراکز دینی و فرهنگی شیعه و سنی
این شاگرد برجسته حضرت امام خمینی (ره) با تاکید بر اینکه توطئه های مختلف در ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری تاکنون نتوانسته است بر ساختار وحدت در کشور آسیبی برساند، بیان کرد: طبق فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی هرگونه اهانت به مقدسات و اعتقادات مذاهب دیگر شرعا حرام است، این کلام رکین امام خامنه ای دال بر اهمیت وحدت در برابر دشمنان مسلمین دارد که همه ملزم به رعایت آن هستیم.

آیت الله عبداللهی خاطرنشان ساخت: شایسته است که بین مراکز دینی و فرهنگی شیعه و سنی به ویژه حوزه های علمیه یک ارتباط و تعامل دوسویه و همیشگی برقرار باشد، باید این همکاری ها و مناسبات همیشگی و البته کاربردی باشد.

نخست‌وزیر عراق روز چهارشنبه پایان حضور نیروهای ائتلاف آمریکایی را اعلام کرد و گفت که نقش آنها به مشاوره و پشتیبانی محدود شده است.

«مصطفی الکاظمی» نخست‌وزیر عراق امروز با انتشار پستی در صفحه توییتر خود نوشت: نقش رزمی ائتلاف آمریکایی در عراق به پایان رسید و عملیات خروج همه نیروهای رزمی و تجهیزات جنگی آنها به خارج از عراق تکمیل شده و طبق نتایج گفت‌وگوهای راهبردی بغداد-واشنگتن، نقش ائتلاف به مشورت و پشتیبانی منحصر شده است.

الکاظمی در پایان توئیت خود از فرماندهی ائتلاف بین‌المللی، کشورهای همسایه و شرکای عراق در جنگ علیه داعش تشکر و بر آمادگی نیروهای عراقی برای دفاع از مردم تأکید کرد.

او در پایان نیز نوشت: زنده باد عراق.

ستاد اطلاع رسانی امنیتی ارتش عراق هم دیروز اعلام کرد که مأموریت نیروهای رزمی ائتلاف بین‌المللی به اصلاح ضد داعش در عراق به پایان رسید.

داشتن بصیرت از مهم‌ترین مسائل در مواجهه‌ با رویدادهای مختلف سیاسی و فتنه‌هایی است که در جامعه رخ می‌دهد و در فتنه 88 هم اگر بصیرت مردم ما نبود، مشخص نبود آشوبگران و دشمنان داخلی و خارجی کشور، انقلاب و اسلام چه اتفاقاتی را رقم می‌زدند.

در کنار بصیرت مردم، هدایت و رهنمودهای مدبرانه و پدرانه رهبر معظم انقلاب هم از مسائل مهمی بود که موجب شد مسیر غبارآلود فتنه برای مردم روشن شود. بر همین اساس و به مناسبت یوم‌الله ۹ دی بیانات مقام معظم رهبری درباره اهمیت بصیرت در مواجهه با فتنه‌ها و راه‌های تقویت آن، بازخوانی شده است.

****

«در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود.» ۸۸/۵/۵ «ایشان دید یک عده‌‌‌‌ای دچار شبهه شده‌‌‌‌اند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانی کرد.» یکی از استدلال‌هایش این بود: «این پرچمی که شما در جبهه‌‌‌‌ی مقابل می‌‌‌‌بینید... زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند... اینها بصیرت است.» ۸۸/۱۰/۱۹ 

فتنه ۸۸ یکی از حوادث انقلاب است که اهمیت بصیرت و شناخت صحنه را نشان داد. عده‌ای به جای پذیرش نتایج آرا ،علیه مردم‌سالاری و انتخابات شورش کردند: «انتخاباتی انجام میگیرد، یک حرکت قانونی اتفاق می‌افتد، یک نتیجه‌ای هم با خود به دنبال می‌آورد؛ این نتیجه را به زور خشونت بخواهند عوض کنند.» ۸۹/۱/۱ در این فتنه «اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور.» ۸۸/۹/۴ سپس «مردم را به خیابانها دعوت کردند... مأمنی درست میکنند برای آن کسی که میخواهد ایجاد آشوب و اغتشاش کند.» ۸۸/۱۱/۱۳ «آتش‌سوزی هم راه بیندازند، بانک هم آتش بزنند، اتوبوس هم آتش بزنند، برای اینکه نتائج قانونی را برگردانند.» ۸۹/۱/۱ جرم فتنه‌گران بازی در نقشه‌ی دشمن بود: «این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچه‌ی دشمن شود.» ۸۹/۱۰/۱۹ و «خیلی‌ها در این حوادثی که در همین فتنه‌ی سال ۸۸ اتّفاق افتاد لغزیدند؛ آدمهای بدی نبودند [امّا] لغزیدند به‌خاطر کم بودن بصیرت.» ۹۴/۸/۲۰

* بصیرت و گذر از فضای غبارآلود

«فتنه» ویژگی‌هایی دارد که تنها راه مقابله با آن «روشنگری و تبیین» است. اول خصوصیتِ حوادث فتنه‌گون این است که «فضا را فضای غبارآلود میکند. شعار طرفداری از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند.» ۸۸/۹/۲۲ «یک کلمه‌ی حق را با یک کلمه‌ی باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود.» ۸۸/۹/۲۲ علت آن است که «دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضای شفاف را برنمی‌تابند؛ فضای غبارآلود را میخواهند... فضای غبارآلود، همان فتنه است.» ۸۸/۱۰/۲۹ و در پی آن «شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است.» ۸۸/۶/۱۴ در این فضا هدف این است که «دشمنِ صریح بتواند چهره‌ی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند.» ۸۸/۱۰/۲۹ و علاجِ فتنه «عبارت است از صراحت در تبیین حق... وقتی شما می‌بینید یک حرکتی به بهانه‌ی انتخابات شروع میشود، بعد یک عامل «دشمن»ی در این فضای غبارآلوده وارد میدان شد... اینجا باید مرز را روشن کنید.» ۸۸/۱۰/۲۹ اما در فتنه ۸۸، فتنه‌گران حاضر نشدند مرز خود را با دشمن مشخص کنند.

و سرانجام بعد از آن که ماهیت فتنه‌گران آشکار شد، حماسه نهم دی پدید آمد، «بعد از اهانتی که در روز عاشورای سال ۸۸ به وسیله‌ی یک عده تحریک شده نسبت به امام حسین انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز ۹ دی توی خیابانها آمدند و موضع صریح خودشان را علنی ابراز کردند.» ۸۹/۷/۲۷

* بصیرت، نورافکن است

بنابراین با بصیرت‌افزایی باید به جنگ فتنه‌هارفت: «بصیرت، نورافکن است؛ بصیرت، قبله‌نما و قطب‌نماست.» ۸۹/۸/۴ «بصیرت یعنی گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراهه‌ها و کجراهه‌ها نشدن، تأثیر نپذیرفتن از وسوسه‌ی خنّاسان و اشتباه نکردن کار و هدف.» ۹۰/۱۰/۱۹ «بصیرت این است که انسان بداند، حقایق را درک کند، جایگاه خودش را، جایگاه کشورش را، جایگاه ملّتش را، جایگاه منطق انقلاب را، جایگاه آن خطّ مستقیم و صراط مستقیمی که امام در کشور ترسیم کرد؛ جایگاه اینها را بداند؛ این، بصیرت است.» ۹۴/۹/۴ لذا بصیرت در زندگی فردی واجتماعی ضرورت دارد: «نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا نمیدانید کجا باید بروید.» ۹۲/۱۰/۱۹ «بی‌بصیرتها فریب می‌خورند. بی‌بصیرتها در جبهه‌ی باطل قرار می‌گیرند؛ بدون این‌که خود بدانند.» ۷۱/۴/۲۲ فقدان بصیرت خطراتی جدی به دنبال دارد: «اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک‌وقت می‌بینید آتش توپخانه‌ی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان.» ۸۸/۵/۵ در نتیجه رویکرد و اقدام صحیح در فتنه، تلاش در جهت «کسبِ بصیرت و بصیرت‌‌افزایی» و «تبیینِ حقایق» است: «در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.» ۸۸/۷/۲ «بایستی گره‌‌‌‌گشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گره‌‌‌‌‌‌‌های ذهنی را باز کرد. و این تبیین لازم دارد.» ۸۸/۶/۱۴

* باید حق را شناخت ...

اما برای اینکه بتوانیم در زمینه‌ی کسب بصیرت، موفق باشیم باید عوامل ایجاد بصیرت را در خودمان تقویت کنیم. اولین مسئله در این زمینه این است که بدانیم پایه و مبنای بصیرت، «داشتن نگاه توحیدی به جهان» است چراکه نگاه مادی ناقص و محدود است: «انسان با نگاه توحیدی به جهان طبیعت، یک بصیرتی پیدا میکند. فرق بین نگاه توحیدی و نگاه مادی در این است: با نگاه توحیدی، این جهان یک مجموعه‌ی نظام‌مند است، یک مجموعه‌ی قانون‌مدار است... این، پایه‌ی اساسی معرفت و بصیرت است.» ۸۹/۸/۴ دومین عامل، «ایمان و تقوا» است: «آنچه که بصیرت و بینش انسان را در قضایای مختلف و در حوادث گوناگون و زیر غبار تبلیغات جنجال‌آمیز دشمنان، تضمین و حفظ می‌کند، دل مؤمن و پاک و نورانی است... دلی که از ایمان برخوردار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است، با تبلیغات دشمنان گمراه نمی‌شود.» ۸۲/۶/۲۹

«اخلاص در عمل» از دیگر عواملی است که نور بصیرت به انسان می‌دهد: «هرچه مخلصانه‌تر عمل کنید، خدای متعال بصیرت شما را بیشتر میکند. «اَللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور»؛ خدا ولیّ شماست. هرچه به خدا نزدیکتر شوید، بصیرت شما بیشتر خواهد شد و حقایق را بیشتر می‌بینید. نور که بود، انسان میتواند واقعیّات و حقایق را مشاهده کند. وقتی نور نباشد، انسان واقعیّات را هم نمیتواند ببیند.» ۸۹/۹/۴ نکته‌ی مهم اینکه «امیرالمؤمنین ؟ع؟فرمود: «لا یعرف الحقّ بالرّجال»؛ با چهره‌ها نمیشود حق را تشخیص داد. یک چهره‌ی موجه محترم است، مورد قبول است، مورد تکریم است؛ اما او نمیتواند شاخص حق باشد. گاهی چهره‌ی موجهی مثل بعضی از صحابه‌ی پیغمبر راه را عوضی میروند، اشتباه میکنند. باید حق را شناخت، باید راه را تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل. هر که از این راه رفت، حق است؛ هر که از راه حق نرفت، مردود است.» ۸۹/۸/۲

* تدبر و کلان نگری راه تقویت بصیرت

اما علاوه بر تقویت عوامل عقیدتی و ایمانی، باید به الزامات فهم و تحلیل صحیح هم در این زمینه توجه داشت. مهم‌ترین عنصر، داشتن «نگاه کلان» است: «باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما معرفت و بصیرتى را عطا میکند که اوّلاً موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونى بازیابى کنیم و بفهمیم در چه وضعى قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم میدهد که براى آینده چه باید بکنیم.» ۹۳/۶/۱۳ مورد بعدی «تدبر در حوادث» و سطحی نگاه نکردن است: «انسان در حوادثی که پیرامون او میگذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبّر کند؛ سعی کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحی عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم الله امرء تفکّر فاعتبر»؛ فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنی با تدبّر، مسائل را بسنجد -«و اعتبر فأبصر»- با این سنجش، بصیرت پیدا کند.» ۸۹/۸/۴ مورد دیگر که بصیرت‌آور است، پرهیز از پیش‌داوری‌هاست: «بصیرت پیدا کردن، کار سختی نیست. بصیرت پیدا کردن همین اندازه لازم دارد که انسان اسیر دامهای گوناگون، از دوستیها، دشمنیها، هوای نفس‌ها و پیشداوریهای گوناگون نشود.» ۸۹/۸/۴ و اینکه ارتباط با عالمان و مطالعه‌ی کتاب‌های خوب در زمینه‌ی دستیبابی به بصیرت سودمند است: «بی‌بصیرتی را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهای مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوی تقلیدی -که هر چه گفت، شما قبول کنید. نه، این را من نمیخواهم- از بین ببرید.» ۸۸/۵/۵

* این‌گونه همه تیغهای دشمن کُند می‌شود ...

نکته‌ی پایانی اینکه باید فتنه را شناخت، اسیر اوضاع تشبه حق و باطل نشد و سعی کرد با استفاده از عنصر بصیرت به سراغ رفع فتنه رفت. راهکار خنثی‌سازی فتنه، بصیرت و تبیین و روشنگری است و باید دانست « یک ملّتی که بصیرت دارد، مجموعه‌ی جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همه‌ی تیغهای دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود، غبارآلودگی فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند.» ۸۸/۷/۱۵

 

در نشست شورای ملی همبستگی پاکستان مطرح شد:

وحدت یک اصل اساسی از اصول اسلامی است و برگرفته از آموزه های اهل بیت(ع) است

نشست شورای ملی همبستگی پاکستان با حضور حجت الاسلام والمسلمین حمید شهریاری دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در پاکستان برگزار شد.

 

نشست شورای ملی همبستگی پاکستان با حضور حجت الاسلام و المسلمین حمید شهریاری برگزار شد.


در این مراسم، عبدالاکبر چیترالی، رهبر حزب سیاسی اسلام‌گرای "جماعت اسلامی" پاکستان اظهار داشت: شرایط امروز جهان اسلام می‌طلبد که همه کشورهای اسلامی  با یکدیگر متحد باشند و با استکبار جهانی و آمریکا به مبارزه بپردازند.


چیترالی ادامه داد: برگزاری چنین کنفرانس هایی در شرایطی امروز جهان اسلام لازم و ضروری است چرا که استکبار جهانی به خصوص رژیم صهیونیستی متوجه می‌شوند که کشورهای اسلامی از جمله ایران، پاکستان و افغانستان و ... یک صدا در کنار هم قرار دارند و علیه این دشمن مزدور متعهد هستند و به مبارزه با دسیسه ها و اقدامات خبیثانه آنها بر می‌خیزند.


در ادامه این کنفرانس، مولانا قاری گلزار احمد از روحانیون اهل تسنن حیدرآباد اظهار داشت: قرآن همواره به مسلمانان تاکید می‌کند که همه آنها باهم برادر هستند، همچنین خداوند متعال امت اسلامی را امت میانه قرار داده است و وحدت و میانه روی را به آنها گوش زد می‌کند.


وی تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران طوری با فراعنه زمان خود مبارزه کرد و آنها را نابود ساخت که امیدواریم همه کشورهای اسلامی راه آن را ادامه دهند و مقابل استکبار جهانی مقاومت کنند.


میاں محمد اسلم در ادامه این نشست با ابراز امیداوری از اینکه در آینده نزدیک روزی همه امت اسلامی یکپارچه و متعهد شوند به ایراد سخنرانی پرداخت.


مولانا انیس الحسنین خان مدیر نمایندگی جامعه المصطفی در اسلام آباد در ادامه این نشست اظهار داشت: ما همیشه در جلسات قرآنی این حدیث پیامبر(ص) را تکرار می‌کنیم که مسلمان، کسى است که مسلمانان از زبان و دست او آسوده باشند، بنابراین وظیفه شرعی و اخلاقی هر مسلمان است که این مسئله را رعایت کند.


وی گفت: اتحاد و وحدت یک کار مقطعی نیست و باید بسیار بر روی آن کار شود چراکه وحدت یک اصل اساسی از اصول اسلامی است و برگرفته از آموزه های پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است؛ بنابراین زمانی که به این مسئله ایمان داشته باشیم به آن عمل هم خواهیم کرد.


در ادامه، طارق سلیم امیرجماعت اسلامی پنجاب شمالی به تلاشهای بزرگانی چون شاه احمد نورانی، قاضی حسین احمد، پروفسور ساجد میر، ساجد نقوی و...برای اتحاد امت در پاکستان اشاره کرد و گفت: وحدتی که امروز در پاکستان شاهد آن هستیم نتیجه تلاشهای چنین بزرگانی است.


وی ادامه داد: در این نشست بزرگانی از همه مکاتب حضور دارند و این تصور زیبایی از آیه واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا است.


 ثاقب اکبر نقوی معاون دبیر کل شورای همبستگی اسلامی پاکستان ضمن ارائه گزارشی از فعالیتهای این شورا، اظهار داشت: مجمع جهانی تقریب همیشه پشت ما ایستاده است و ما را یاری می رساند.


وی ضمن طلب مغرفت برای آیت الله تسخیری از تلاشهای تقریبی ایشان و آیت الله اراکی قدرانی و برای دکتر شهریاری طلب توفیق کرد.


مفتی گلزار احمد نعیم از علمای اهل سنت پاکستان هم ضمن خوش آمد گویی به میهمانان، گفت: قدردان جمهوری اسلامی هستیم که اتحاد امت را در دستور کار امور خارجه قرار داده است.


وی در ادامه ضمن اعلام آمادگی برای همکاری در زمینه اقدامات وحدت گرا گفت: هر کاری از دستمان بیاید، برای رسیدن به هدف خود در زمینه وحدت بین مذاهب انجام می دهیم.


سیف اللہ خالد نویسنده پاکستانی هم  ضمن ابراز خرسندی از برگزاری نشستهای وحدت گرا گفت: تا وقتی اتحاد نداشته باشیم، به اهداف خود دست نمی یابیم.


وی همچنین تأکید کرد که وحدت بین ما باید وحدت عملی باشد که اگر اینگونه نباشد به اهداف خود در مسیر اتحاد امت دست نخواهیم یافت.

حجت الاسلام ناصر رفیعی «کارشناس مسائل دینی» در سلسله نشست‌های فاطمی که با موضوع نقش‌های سه گانه "دختر، همسر و مادر" حضرت زهرا (س) و با حضور جمعی از مبلغان به همت معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی در مرکز همایش‌های غدیر برگزار شد، سبک زندگی حضرت زهرا (س) را الگویی نمونه برای خانواده دانست و مطالبی را در این خصوص بیان کرد.

وی معرفی شخصیت حضرت فاطمه (س) به جامعه را امری مهم برشمرد و اظهار داشت: معرفی شخصیت والا و ویژگی‌های منحصر به فرد رفتاری حضرت فاطمه (س) به افراد جامعه، یک امر ضروری می‌باشد که مبلغان گرامی می‌توانند با مراجعه به قرآن، سخنان پیامبر (ص)، کلمات ائمه معصومین (ع)، مقالات نویسندگان و دانشمندان و در نهایت با مراجعه به تاریخ به این امر دست پیدا کنند.

استاد حوزه علمیه، قرآن را اصلی ترین منبع و مرجع برای شناخت حضرت زهرا (س) دانست و تصریح کرد: بعضی از آیات قرآن مانند آیه تطهیر، آیه مباهله و سوره "انسان" به صورت مستقیم بر خصوصیات رفتاری حضرت زهرا (س) و آیات دیگر همچون؛ آیه ۹ سوره حشر (یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) و سوره کوثر به صورت غیر مستقیم دلالت دارد.

وی در ادامه بر ضرورت ارائه الگوی صحیح و کاربردی در حوزه رفتار اشاره کرد و افزود: در جامعه کنونی جوان‌ها در جنگ نرمِ فضای مجازی در حال قربانی شدن می‌باشند؛ ضروری است مبلغان با معرفی سبک زندگی حضرت زهرا (س) و ارائه ابعاد مختلف رفتاری ایشان به مقابله با این موضوع اقدام نمایند.

حجت الاسلام رفیعی اظهار داشت: موضوع "اطاعت" در دین مبین اسلام به سه بخش اطاعت محض در برابر فرامین الهی، غیر اطاعت محض در مقابله با دشمنان و اطاعت مشروط در عرصه‌هایی که منجر به معصیت نسبت به خداوند متعال نباشد، تقسیم شده است. والدین توجه کنند که بعضی از خواسته‌های فرزندانشان آنها را به ورطه گناه و معصیت نکشاند.

احترام و تکریم؛ از نظر قرآن و روایات

وی گفت: موضوع "احترام" در رفتارهای متقابل در خانواده و اجتماع از عواملی می‌باشد که مورد غفلت واقع شده است. به نظر می‌رسد سبک زندگی غربی موضوع "احترام" را مانعی برای حوزه رفتاری و اهداف شوم خود می‌داند؛ باید این فضیلت به صورت گسترده در جامعه رواج پیدا کند.

این کارشناس دینی با اشاره به بخشی از مطالب کتاب «احترام و تکریم» نوشته محمود اکبری، بیان کرد: در این کتاب، مقوله "احترام و تکریم" و حدود آن از منظر آیات قرآن کریم، احادیث و روایات معصومین (ع) بررسی و تبیین شده است. مواردی که احترام نباید باشد، مانند صاحب بدعت، متجاهر به فسق، حاکم ستمگر و… و موضوعاتی که رعایت احترام در آنها مانند احترام به خود، والدین، مقدسات دیگران و…، ضروری می‌باشد.

وی، خدای متعال موضوع احترام به والدین را در چهار آیه در قرآن کریم مانند آیه ۳۶ سوره نساء (وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا) در کنار وحدانیت خود قرار داده است که دلالت بر اهمیت این موضوع می‌کند. آموزه‌های اسلامی و دینی وظایفی را در خصوص ارتباط با والدین همچون، دعا برای آنها، احسان و نیکی کردن، بزرگوارانه سخن گفتن و عدم منت در برابر خدماتی که به آنان می‌شود را سرلوحه و الگوی رفتاری فرزندان نسبت والدین قرار داده است.

این کارشناس مسائل دینی گفت: با توجه به گزاره‌ای تاریخی، حضرت زهرا (س) در مقام "دختر" بودن خود تمامی دستورات الهی نسبت به احترام به والدین را به صورت کامل انجام داده است. در خصوص نقش "همسری" ایشان نیز اصولی مانند اصل تکریم، حس تقدیر، محبت، آراستگی و … نمایان بوده است. مبلغان می‌توانند با مراجعه به کتاب "سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا (س) " اثر محمدرضا جباری، با اصول مذکور آشنا شوند.

وی در پایان به اصول تربیت فرزند از منظر سبک زندگی حضرت زهرا (س) اشاره کرد و خاطرنشان کرد: تربیت فرزند در عرصه‌های دینی، اخلاقی، اجتماعی، عاطفی و سیاسی از مطالبی است که می‌توان با مطالعه سبک زندگی حضرت فاطمه (س) به آن راه یافت.

روزنامه هاآرتص با استناد به گزارش‌های برخی رسانه‌های غربی درباره استقرار نیروهای روسیه در نزدیکی مرزهای اوکراین اذعان کرده که به طور قطع نمی‌توان گفت که مسکو قصد حمله به اوکراین را دارد اما روسیه، حتی بدون انجام چنین حمله‌ای موفق شده نقاط ضعف دولت اوکراین و ائتلاف ناتو را در معرض دید همگان قرار داده و به اهداف قابل توجهی دست پیدا کند.

روزنامه صهیونیستی در ادامه نوشته صرفنظر از اینکه روسیه قصد حمله به اوکراین را دارد یا ندارد می‌خواهد کاری کند که همسایگان روسیه و دیگر کشورهای جهان شاهد باشند که او قادر است چنین کاری را انجام دهد.

مطابق این گزارش اقدامات ولادیمیر پوتین در استقرار نیروها در مرز اوکراین موجب شد این تصور که ناتو برای نجات اوکراین دست به مداخله نظامی بزند را به هم ریخت. هاآرتص نوشته این اقدام پوتین ضربه‌ای دیگر به «نظم قانون‌محور» بود. 

منظور از «نظم قانون‌محور»، نظم جهانی است که بعد از پایان جنگ جهانی دوم بر دنیا حاکم شد.اتحاد جماهیر شوروی دو سال بعد از به قدرت رسیدن «جورج هربرت واکر بوش» (بوش پدر) به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، در سال 1991 دچار فروپاشی شد. بوش پدر در آن زمان، تنها کسی نبود که از پایان نظم جهانی دو قطبی به عنوان میراث جنگ جهانی دوم سخن می‌راند. او به همراه کارشناسان مسائل راهبردی و تحلیلگران سیاسی، آغاز عصر هژمونی آمریکا و آغاز قرن آمریکایی را نوید داده و می‌گفتند که از این پس، سبک زندگی، ارزش‌ها و فرهنگ آمریکایی بر دنیا حاکم خواهد بود.

جورج دبلیو بوش (بوش پسر) هم سیاق پدرش را به گونه‌ای دیگر پیش گرفت. او برنامه‌های دولتش را بر نظریه‌های «پایان تاریخ» از «فرانسیس فوکویاما» و «برخورد تمدن‌ها» از «ساموئل هانتینگتون» استوار کرد. بوش، تروریسم سازمان‌یافته را دشمن جدید آمریکا بعد از شوروی قرار داد و به عراق و افغانستان حمله کرد.

پس از آن بود که نخستین نشانه‌های افول هژمونی آمریکا آشکار شدند. «نوام چامسکی»، اندیشمند و نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی در همان زمان گقت که افول آمریکا آغاز شده و تبختر مقام‌های آمریکایی درباره اینکه این کشور قدرت بلامنازع دنیا خواهد ماند جز «خیال خوش» نبوده است. 

در سال‌های گذشته، روی کار آمدن «دونالد ترامپ» به عنوان رئیس‌جمهور سابق آمریکا، تحلیل‌گران بیشتری را به سخن گفتن از نشانه‌های این زوال واداشت. ترامپ، در سال 2016 به عنوان نخستین سیاستمدار در سطح اول قدرت به از دست رفتن نشانه‌های قدرت آمریکا اعتراف کرد و با بیان اینکه آمریکا دیگر با عظمت نیست، محور شعار تبلیغاتی‌اش را «آمریکا را دوباره با عظمت کنیم» قرار داد.

دولت ترامپ علاوه بر این در نخستین سند راهبرد امنیت ملی خود (سال 2017) رسماً افول قدرت آمریکا را به رسمیت شناخت و محور برنامه‌هایش را تلاش برای جلوگیری یا موخر کردن آن قرار داد.

«هنری کیسینجر»، نظریه‌پرداز راهبردی و سیاستمدار شناخته‌شده آمریکایی در همین باره گفته است: «به نظرم، ترامپ شاید یکی از همان چهره‌هایی در تاریخ باشد که گاه گاه برای اعلام پایان یک عصر سر برمی‌آورند.»

روزنامه هاآرتص نیز به این موضوع اشاره کرده که بعد از روی کار آمدن دونالد ترام‍پ آمریکا ظاهرسازی‌ها درباره «پایبندی به قوانین» را رها کرد و اکنون با آمدن «جو بایدن» به کاخ سفید نیز کماکان همان رویه را در پیش گرفته است.

هاآرتص در ادامه با بیان اینکه این تنها روسیه نیست که قوانین مطلوب آمریکا را به چالش می‌کشد، به درگیری‌های میان چین و تایوان به عنوان نمونه دیگری از به چالش کشیده شدن نظم آمریکایی اشاره کرده است.

این روزنامه در ادامه به سیاست‌های ایران اشاره کرده و نوشته ایران بعد از خروج آمریکا از برجام سیاست فشار حداکثری را پشت سر گذاشته و توانسته ثابت کند می‌تواند همزمان با مقاومت در برابر این فشارها توان هسته‌ای خود را توسعه دهد.

در ادامه یادداشت این روزنامه صهیونیستی آمده است: «ایران نیازی ندارد تمام مسیر را طی کرده و از آستانه هسته‌ای گذر کند. این کشور نیازی ندارد ذخایر اورانیوم خود را در مسیر کاربرد نظامی ادامه دهد. این کشور همین حالا ثابت کرده علی‌رغم تحریم‌ها و همچنین خرابکاری‌ها و ترورهای منتسب به اسرائیل، قادر است به نقطه‌ای برسد که ظرف چند ماه تا چنین قابلیتی فاصله داشته باشد. [ایران] می‌تواند بر روی این آستانه مانور داده و زمان‌بندی آن را تعیین کند. آمریکا قرار نیست آن را متوقف کند و اسرائیل برخلاف ادعاهای متکبرانه برخی رهبران و فرماندهانش احتمالاً ظرفیت کاملی علیه آن ندارد».

هاآرتص در پایان می‌نویسد، اگر هر کسی این توهم را داشت که با ورود رئیس جمهوری به‌جز ترامپ به کاخ سفید، این قوانین (نظم جهانی آمریکا) احیا خواهد شد، سال 2021، سالی بود که غیاب هرگونه قانون دیکته شده از سوی غربی‌ها کاملاً واضح و روشن شد و روسیه، چین و ایران بر این واقعیت اتفاق نظر دارند.

 این تحلیل روزنامه هاآرتص همراستا با تحلیل‌هایی است که نشان می‌دهند مسائل آمریکا عمیق تر از شخص ترامپ است و با رفتن او میراث او که افول آمریکا است ادامه خواهد یافت. مرکز نظرسنجی «پیو» سال پیش نتایج تحقیقاتی را منتشر کرد که نشان می‌داد تصورات و نگرش‌های مطلوب نسبت به آمریکا با افت شدید همراه شده و به سطوح «غیرقابل‌تصوری» رسیده است: نتایج این پیمایش که در 13 کشور دنیا انجام شده نشان می‌دهد تنها 26 درصد مردم آلمان، 30 درصد مردم هلند، 31 درصد فرانسوی‌ها، 33درصد استرالیایی‌ها و 35 درصد کانادایی‌ها نظر مطلوبی نسبت به آمریکا دارند.

این البته تنها شاخص قدرت آمریکا نیست که در عصر ترامپ رو به نزول گذاشت. حمایت‌گرایی نظامی-اقتصادی برآمده از دکترین «اول آمریکا» که هسته مرکزی سیاست‌های ترامپ را تشکیل می‌دهد شالوده‌های دیگری را که قدرت آمریکا و بالتبع، نظم بین‌المللی تحت رهبری این کشور در سال‌های پس از جنگ سرد بر روی آن ایستاده بودند را نیز تضعیف کرده است.

ترامپ در لوای این سیاست، آمریکا را از پیمان‌های چندجانبه جهانی و سازمان‌های بین‌المللی خارج کرده، علیه متحدانش در فراسوی آتلانتیک جنگ‌ تجاری به راه انداخت، از محکوم کردن جنایت‌های حاکمان خودکامه تا زمانی که شریک تجاری آمریکا باشند خودداری کرد، سیاست «مدارای صفر» علیه مهاجران به کار گرفته و در صحنه داخلی، با سیاست‌هایی مانند حمایت از شکنجه و سرکوب معترضان، صدور حکم عفو برای متهمان جنایت‌های جنگی، دامن زدن به تفرقه‌های نژادی و سیاسی و حمایت از خشونت پلیس، مشروعیت آمریکا برای دفاع از آرمان‌های حقوق بشر و دموکراسی را عریان‌تر از هر زمان دیگر خدشه‌دار کرد.

با این وجود نشانه‌های افول آمریکا با او نیامده بودند که با رفتن او و آمدن بایدن محو شوند.

نقل مشهور در میان نظریه‌پردازان قائل به سیر افولی آمریکا این است که ترامپ را باید بارزترین «نشانه» افول آمریکا دانست نه «عامل» آن. مهم‌ترین پیام انتخابات 2016  هنوز هم از نگاه کارشناسان «نه» به هیئت حاکمه آمریکا و  ناامیدی از حل نقائص ساختاری و بی‌عدالتی‌های نهادینه شده در اقتصاد سیاسی نئولیبرال آمریکا قلمداد می‌شود. 

بسیاری از آثار منفی سیاست خارجی ترامپ، بر خلاف وعده‌هایی که جو بایدن برای خنثی کردن آنها داد کماکان ماندگارند و این چیزی است که بسیاری از کشورها هم‌اکنون به آن اذعان می‌کنند.

هیئت هماهنگی گروه‌های مقاومت عراق امروز سه‌شنبه درباره خروج نظامیان خارجی از این کشور بیانیه‌ای منتشر کرد.

این هیئت در کانال تلگرامی خود نوشت: «هر روز برای ما قطعی می‌شود که نیروهای اشغالگر آمریکا در اجرای مطالبات ملت عزیز ما مبنی بر اجرای مصوبه پارلمان عراق در زمینه خروج آنان، جدی نیستند».

در این بیانیه آمده است، مقاومت عراق، در راستای تمایل برخی از گروههای سیاسی که با دولت همکاری می‌کنند، به نظامیان آمریکا فرصت داد تا این مصوبه برای تحقق اراده ملت عراق و استقلال و بازپسگیری حاکمیت کامل این کشور اجرایی شود.

بر اساس این بیانیه، مقاومت عراق در فرصت داده شده، بیشترین خویشتنداری را از خود نشان داد تا شاید «دولت به وظیفه خود در اخراج اشغالگران از عراق، عمل کند... ولی ظاهرا دولت شرور [آمریکا] اصرار دارد که نیروهای اشغالگر خود را در کشور [عراق] حفظ کند».

مقاومت عراق خاطر نشان کرد، آمریکا قصد دارد، نیروهای خود را در پایگاههای کنونی، حفظ کند و همچنین کنترل حریم هوایی عراق را در دست داشته باشد و از مناطقی جاسوسی کند که عاری از وجود عناصر داعش است.

در این بیانیه تأکید شد، آمریکا در تلاش است که بتواند تصمیم سیاسی و اقتصادی عراق را در دست داشته باشد و مداخله آشکاری در این کشور صورت دهد، ولی «رؤیای آمریکا که سربازان اشغالگر آن، احساس آرامش کنند و پایگاههای آن در صلح و ثبات در عراق باشند، یک توهم است که هرگز محقق نخواهد شد».

مقاومت عراق با بیان اینکه دفاع از میهن، حقی است که تمامی قوانین به آن اذعان دارد، خاطر نشان کرد، این دفاع، وظیفه شرعی، اخلاقی و ملی است و مقاومت عراق پس از پایان این دوره، این نیروهای متکبر را مجبور خواهد کرد که با خواری و خفّت از عراق خارج شوند؛ زیرا در سرزمین شهدا و مقدسات، هیچ جایی برای اشغالگر وجود ندارد.

ناظران می‌گویند که خروج نظامیان آمریکا از عراق، صوری است و نیروهای این کشور از عراق خارج نخواهند شد؛ مسئله‌ای که گروههای مقاومت عراق، هشدار داده‌اند که در صورت باقی ماندن نیروهای آمریکایی، با آنان برخورد خواهند کرد و این مسئله را نقض حاکمیت عراق می‌دانند.

بر اساس بیانیه پایانی که پس از چهارمین دور گفتگوی راهبردی بین بغداد و واشنگتن صادر شد، عراق و آمریکا در ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۱ توافق کردند که تمامی نیروهای رزمی آمریکا تا پایان سال جاری از عراق خارج شوند.

قرآن با ذکر القابی مثل «روح الله»، «کلمه‌الله» و «قول الحق»، شخصیتی متعالی از حضرت عیسی(علیه السلام) ارائه کرده است. از دید قرآن آفرینش او مانند حضرت آدم(علیه السلام) بوده و امری عجیب نیست. قرآن در آیات متعدد مسیح را فرزند حضرت مریم(سلام اله علیه) معرفى کرده تا پاسخى به مدعیان الوهیت حضرت عیسى(علیه السلام) باشد؛ زیرا کسى که از مادر متولد مى‌شود، چگونه مى‏‌تواند خدا باشد؟ در این کتاب الهی، عیسی(علیه السلام) هیچ‏‌گونه ادعایى جز بندگى خدا و نبوت نداشت و آنچه از معجزات انجام مى‏‌داد، همگى به اذن و فرمان خدا بود.


تعدادی از سوره‌ها و آیات قرآن به زندگی، شخصیت، ویژگی‌ها و برخی از اوصاف حضرت عیسی(علیه السلام) پرداخته است. در برخی از این آیات شیوه خلقت، داستان زندگی مادر و حیات پر ماجرای خودشان و در برخی دیگر، مقامات معنوی و خصلت‌های اخلاقی او مطرح شده است. در مواردی نیز ادعاها و نسبت‌های مسیحیان، مثل الوهیت و تثلیث طرح و رد شده است. در این مقاله نگاهی کوتاه به برخی از این آیات تحت عناوین ذیل می‌اندازیم.


 

مادر مسیح(علیه السلام)

داستان حضرت مسیح(علیه السلام) به نام مادر گرامی‌شان گره خورده است؛ چرا که نوع خلقت ایشان باعث شده که حضرت عیسی با عناوینی چون «ابن مریم»، «عیسى ابن مریم» و «المسیحُ ابنُ مریم» به مادر بزرگوارشان نسبت داده شود. قرآن حضرت مریم(سلام اله علیه) را به عنوان یک شخصیت برجسته و ویژه معرفی می‌کند و از آن حضرت با عنوان «بانوی برگزیده»، «پاک و مطهر»، «بهترین زنان» عصر خود، مظهر عفاف، الگوی مؤمنان، دختری عابد، بسیار راستگو و هم‌سخن با فرشتگان یاد شده است.

در آیات ۴۲ و ۴۳ ‌آل‌عمران به برخی از این فضائل اشاره شده است: «و اذ قالت الملائکهُ یا مریمُ انّ الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک على نساء العالمین. یا مریمُ اقنُتی لربّک و اسجُدی و ارکعی مع الرّاکعین: [به یاد آورید] هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى بخشیده است. اى مریم [به شکرانة این نعمت] براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جا آور؛ و با رکوع‌کنندگان، رکوع‌کن.»

همچنین در آیه۱۲ سوره تحریم حضرت مریم(سلام اله علیه) را در زمره مطیعان و الگوی پاکدامنی قرار داده است: «و مریم ابنت عمران الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدّقت بکلمات ربّها و کُتُبه و کانت من القانتین: همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار خویش و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و از مطیعان بود.» به جهت همین ویژگی‌هاست که یکی از برجسته‌ترین کارهای مسیح، احترام به مقام والای مادر است که در سوره مریم، آیه۳۲ به آن اشاره شده است: «و برّا بوالدتی و لم یجعلنی جبّاراً شقیّا: مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و عصیانگر قرار نداده است.»
 

خلقت مسیح(علیه السلام)

قرآن خلقت عیسی(علیه السلام) را در سوره آل‌عمران، آیه۵۹ مورد بررسی قرار داده است: «انّ مثل عیسى‏ عند الله کمثل آدم خلقهُ من تُراب...‏». آدم به عنوان اولین انسان روی زمین، بدون دخالت پدر و مادر خلق شد؛ خلقت عیسی سخت‌تر از آفرینش آدم نبود. او پدر و مادر نداشت و همان خدایى که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، قادر خواهد بود که عیسى بن مریم را بدون پدر خلق کند. از این جهت آفرینش حضرت عیسى مانند آفرینش حضرت آدم(علیه السلام) است. اگر عیسى بدون پدر از مادر متولد شد، حضرت آدم بدون ‏آنکه پدر و مادرى داشته باشد، به دنیا آمد.

این استدلال به ادعاى کسانی پاسخ مى‏‌دهد که به خلقت مسیح ایراد وارد می‌کنند؛ یعنی اگر مسیح(علیه السلام) بدون پدر به دنیا آمد، جاى تعجب نیست، و دلیل بر فرزند خدا یا عین خدابودن نمى‏‌باشد؛ چون خلقت آدم(علیه السلام)، از این هم شگفت‏‌انگیزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنیا آمد و این‌گونه کارها برای خدا دشوار نیست.

به همین دلیل زمانی که مریم بیان می‌کند که چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که نه هیچ بشرى با من ازدواج کرده است و نه بدکاره بوده‌ام‏؛ قرآن در سوره مریم، آیه۲۱ می‌فرماید: «قال کذلک قال ربُّک هو علیّ هیّنٌ و لنجعلهُ آیه للنّاس و رحمه منّا و کان امرا مقضیّا: گفت: چنین است [که گفتى، ولى] پروردگارت فرموده است: این کار بر من آسان است و [فرزندى بدون ازدواج به او بخشیدن] براى این [است] که او را نشانه‏اى [از قدرت خود] براى مردم و رحمتى از سوى خود قرار دهیم؛ و این کار شدنى است.»

در سوره یس، آیه۸۲ هم به این مطلب اشاره شده که آفرینش موجودات برای خدا مشکل نیست: «قال لهُ کُن فیکون: فرمود باش! بى‌درنگ شد.» مضمون این آیه، در چندین سوره تکرار شده است.۱ کسی که قدرت نامحدود دارد، تقسیم کارها به مشکل و آسان، برایش مفهومى نخواهد داشت و براى او آفرینش یک برگ، یا خلقت یک جنگل در هزاران کیلومتر یکسان است و آفرینش یک ذره خاک با منظومه شمسى، مساوى می‌باشد.۲

خداوند در سوره مؤمنون، آیه۵۰ خلقت حضرت عیسی را یکی از نشانه‌های قدرت خود بیان کرده و می‌فرماید: «و جعلنا ابن مریم و اُمّهُ آیه: ما پسر مریم و مادرش را نشانه‏‌اى [از عظمت و قدرت خود] قرار دادیم.» تعبیر به «ابن مریم» به جاى «عیسى‏» براى توجه دادن به این حقیقت است که او تنها از مادر و بدون دخالت پدرى به فرمان پروردگار متولد شد، و این تولد خود از آیات بزرگ قدرت پروردگار بود و از آنجا که این تولد استثنایى رابطه‏‌اى با عیسى و رابطه‏‌اى با مادرش مریم دارد، هر دو را به عنوان یک آیه و نشانه مى‏‌شمرد؛ چرا که این دو (تولد فرزندى بدون دخالت پدر و باردار شدن مادرى بدون تماس با مرد) در واقع یک حقیقت بودند با دو نسبت متفاوت.۳
 

مقامات معنوی مسیح(علیه السلام)

قرآن با ذکر القابی پر معنی مقام و شخصیتی متعالی از حضرت عیسی(علیه السلام) ارائه کرده است. برخی از این القاب عبارتند از: «زکی»، «مبارک»، «قولُ الحق»،۴ «وجیها فی الدنیا و الاخره»، «من المُقربین»، «کلمه الله»،۵ «روحٌ من الله»، «رسول الله».۶ همچنین در آیه۸۵ سوره انعام وی را در زمره صالحان قرار داده است: «و زکریّا و یحیى و عیسى و الیاس کُل من الصالحین». این توصیف‌ها نشان از عظمت و بزرگی آن حضرت دارد.

اولین اعجاز و کرامات مسیح در همان لحظات اولیه تولد نمایان شد و حضرت در حالی که در گهواره بود، خود را عبد و بندة خدا معرفی کرد که از طرف خدا به عنوان پیامبر انتخاب، و به او کتاب (انجیل) داده شده و او را مایه برکت، تسکین و آرامش قرار داده است. آیات ۲۹ و ۳۰ سوره مریم به این موضوع اختصاص دارد: «فاشارت الیه قالوا کیف نُکلّمُ من کان فی المهد صبیّا. قال انّی عبدُ الله آتانی الکتاب و جعلنی‏ نبیّا: مریم به نوزاد اشاره کرد [که از او بپرسید.] گفتند: چگونه با کودکى که در گهواره است، سخن بگوییم؟ نوزاد گفت: همانا من بنده خدا هستم، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است.»

نحوه گفتگوی آن حضرت با پروردگار در سوره مائده، آیه۱۱۶، گویای اخلاق عملی آن حضرت است. زمانی که خداوند به عیسی(علیه السلام) مى‏‌گوید: «آیا تو به مردم‏ گفتى که من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خویش قرار دهید، و پرستش کنید: و اذ قال الله یا عیسى ابن مریم ءانت قُلت للنّاس اتّخذونی و اُمّی الهین من دون الله»؟ مسیح با نهایت احترام در برابر این سوال، نخست زبان به تسبیح خداوند از هر گونه شریک و شبیه گشوده و مى‌گوید: «خداوندا! پاک و منزهى از هر گونه شریک: قال سُبحانک». سپس در ادامه می‌گوید: «چگونه ممکن است چیزى را که شایسته من نیست، بگویم: ما یکونُ لی ‏ان اقول ما لیس لی بحقّ».

در حقیقت نه تنها گفتن این سخن را از خود نفى مى‏‌کند، بلکه مى‏‌گوید اساسا من چنین حقى را ندارم و چنین گفتارى با مقام و موقعیت من هرگز سازگار نیست.۷
 

مواهب الهی بر مسیح(علیه السلام)

قرآن بخشی از سرگذشت حضرت مسیح‏ و مواهبی که به او و امتش ارزانى شده در سوره مائده، آیه۱۱۰ به این صورت بیان می‌کند: خداوند خطاب به مسیح(علیه السلام) می‌فرماید: «به یاد بیاور هنگامى را که خدا به عیسى بن مریم فرمود: نعمتى را که بر تو و بر مادرت ارزانى داشتم، متذکر باش: اذ قال الله یا عیسى ابن مریم اذکُر نعمتی علیک و على‏ والدتک‏».
 

۱. تقویت با روح‌القدس

«اذ ایّدتُک بروح‌القدس: تو را با روح‌القدس تقویت کردم.»

مراد از روح‌القدس، فرشته وحى جبرئیل و یا همان نیروى غیبى است که عیسى را براى انجام معجزات و تحقق بخشیدن به رسالت مهمش تقویت مى‏‌کرد، این معنى در غیر انبیا نیز به درجه ضعیف‌تر وجود دارد.
 

۲. سخن گفتن در گهواره

«تُکلّمُ النّاس فی المهد و کهلا: به تأیید روح‌القدس با مردم در گهواره و به هنگام بزرگى و پختگى سخن مى‏‌گفتى.» اشاره به این که سخنان تو در گاهواره همانند سخنان تو در بزرگى، پخته و حساب‌شده بود، نه سخنان کودکانه و بى‌ارزش.
 

۳. تعلیم حکمت، تورات و انجیل

«و اذ علّمتُک الکتاب و الحکمه و التّوراة و الانجیل‏: کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو تعلیم دادم.» ذکر تورات و انجیل بعد از ذکر کتاب با اینکه از کتب آسمانى است، در حقیقت از قبیل تفصیل بعد از اجمال است.
 

۴. زنده‌کردن پرندگان به اذن خدا

«و اذ تخلُقُ من الطّین کهیئه الطّیر باذنی فتنفُخُ فیها فتکونُ طیراً باذنی: از گل به فرمان من چیزى شبیه پرنده مى‏ساختى، سپس در آن مى‏‌دمیدى و به اذن من پرنده زنده‌‏اى مى‌شد.»
 

۵. شفای بیماران خاص

«و تُبرئُ الاکمه و الابرص باذنی: کور مادرزاد و کسى را که مبتلا به بیمارى پیسى بود، به اذن من شفا مى‏‌دادى.»
 

۶. زنده‌کردن مردگان

«و اذ تُخرجُ الموتى‏ باذنی: مردگان را به اذن من زنده مى‏‌کردى.»
 

۷ـ حمایت در برابر بنی‌اسرائیل

خداوند در ادامه آیه می‌فرماید: من در برابر این همه هیاهو و دشمنان سرسخت و لجوج تو را حفظ کردم تا دعوت خود را پیش ببرى: «و اذ کففتُ بنی‌اسرائیل عنک اذ جئتهُم بالبیّنات فقال الّذین کفروا منهُم ان هذا الّا سحرٌ مُبینٌ‏: به یاد آور هنگامى را که بنى‌ اسرائیل را از آسیب‌رساندن به تو بازداشتم. در آن زمان که دلایل روشن برایشان آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!»

در این آیه چهار بار کلمه «باذنى» (به فرمان من) تکرار شده است تا جایى براى غلو و ادعاى الوهیت در مورد حضرت مسیح(علیه السلام) باقى نماند؛ یعنى آنچه او انجام مى‏‌داد، گرچه بسیار عجیب و شگفت‌انگیز بود و به کارهاى خدایى شباهت داشت، ولى هیچ‌یک از ناحیه او نبود، بلکه همه از ناحیه خدا انجام مى‏‌گرفت. او بنده‌‏اى بود سر بر فرمان خدا و هر چه داشت، از طریق استمداد از نیروى لایزال الهى بود.۸
 

نفی الوهیت و تثلیث

یکى از مهمترین انحرافات مسیحیت، مسأله «تثلیث و خدایان سه‏‌گانه» است و قرآن کریم با جمله‌‏هاى کوتاه و مستدل آنها را از این انحراف بزرگ برحذر می‌دارد.

نخست در سوره نساء، آیه۱۷۱به آنان اخطار مى‏‌کند که در دین خود راه غلو را نپویند و در باره خدا جز حق نگویند: «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم و لا تقولوا على الله الا الحق‏: اى اهل کتاب! در دین خود افراط مورزید و نسبت به خدا جز حق مگویید.» سپس در ادامه به چند نکته که هر کدام در حکم دلیلى بر ابطال تثلیث و الوهیت مسیح(علیه السلام) است اشاره مى‏‌کند:
 

۱. عیسى(علیه السلام) فقط فرزند مریم(علیه السلام) بود

«انّما المسیحُ عیسى ابنُ مریم‏». این تعبیر (ذکر نام مادر عیسى در کنار نام او) که در شانزده مورد از قرآن مجید آمده است، خاطرنشان می‌سازد که مسیح(علیه السلام) همچون سایر افراد انسان در زهدان مادر قرار داشت و دوران جنینى را گذراند و همانند سایر افراد بشر متولد شد، شیر خورد و در آغوش مادر پرورش یافت؛ یعنى تمام صفات بشرى در او بود. چگونه ممکن است چنین کسى که مشمول و محکوم قوانین طبیعت و تغییرات جهان ماده است، خداوندى ازلى و ابدى باشد؟! مخصوصا کلمه «انّما» که در آیه مورد بحث آمده است، به این توهم نیز پاسخ مى‏‌گوید که اگر عیسى(علیه السلام) پدر نداشت، مفهومش این نیست که فرزند خدا بود، بلکه فقط فرزند مریم بود.
 

۲. عیسى(علیه السلام) فرستاده خدا بود

«رسولُ الله‏»؛ و این موقعیت نیز تناسبى با الوهیت او ندارد.
 

۳- عیسى(علیه السلام) «کلمه» خدابود که به مریم القا شد

«و کلمتُهُ القاها الى‏ مریم‏». در چند آیه قرآن از عیسى(علیه السلام) تعبیر به «کلمه» شده است و این تعبیر به خاطر آن است که اشاره به مخلوق‌بودن مسیح(علیه السلام) کند: همان‌طور که کلمات مخلوق ماست، موجودات عالم آفرینش هم مخلوق خدا هستند، و نیز همان‌طور که کلمات اسرار درون ما را بیان مى‏‌کند و نشانه‌‏اى از صفات و روحیات ماست، مخلوقات این عالم نیز روشنگر صفات جمال و جلال خدایند؛ به همین جهت در چند مورد از آیات قرآن به تمام مخلوقات اطلاق «کلمه» شده است.۹

البته این کلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسیار برجسته و بعضى نسبتا ساده و کوچک هستند، و عیسى(علیه السلام) مخصوصا از نظر آفرینش (علاوه بر مقام رسالت) برجستگى خاصى داشت؛ زیرا بدون پدر آفریده شد.
 

۴. عیسى روحى است که از طرف خدا آفریده شد

«و روحٌ منهُ‏»؛ این تعبیر که در مورد آفرینش آدم و به یک معنى آفرینش تمام بشر نیز در قرآن آمده است، اشاره به عظمت آن روحى است که خدا آفرید و در وجود انسان‌ها عموماً و مسیح و پیامبران خصوصاً قرار داد.۱۰ قرآن در این آیه و آیات متعدد دیگر صریحاً عیسى را فرزند مریم معرفى کرده تا پاسخى به مدعیان الوهیت حضرت عیسى(علیه السلام) باشد؛ زیرا کسى که از مادر متولد مى‌شود و مشمول تمام تغییرات دوران جنین و تغییرات و تحولات جهان ماده است، چگونه مى‏‌تواند خدا باشد؟ خدایى که از تمام تغییرات و دگرگونی‌ها بر کنار است.۱۱

عالمان مسیحى چون نتوانستند خلقت عجیب حضرت عیسی را تبیین کنند، مدعی شدند که وی پسر خداست و برای این مدعای خود ناگزیر درصدد توجیه و تأویل برآمدند. آنان پسربودن عیسى را به یکى از معانى زیر گرفته‌‏اند:

۱. از آنجا که آفرینش عیسى برخلاف روش معمولى و بدون داشتن پدر صورت گرفته و کارهاى دوران زندگى او آمیخته با انواع معجزات و حوادث خارق‌العاده بوده، از این جهت مى‏‌توان گفت عیسى مظهر و آینه تمام‌نماى خداست و به همین جهت خداوند از او تعبیر به «پسر» نموده است و یا چون خداوند عیسى را فوق‏‌العاده دوست مى‏‌داشت، از این جهت او را پسر خود خوانده است.

۲. توجیه دیگر این که مى‌گویند: منظور از این که عیسى پسر خداست، این است که خداوند در پیکر عیسى حلول کرده، همان‌سان که حرارت در آب حلول مى‏‌کند.

البته این توجیه‌ها نه تنها فرار از اصل اشکال نیست، بلکه از چاله به درّه سقوط‌کردن است؛ زیرا خداوند نه مى‏‌تواند جسم باشد و نه محدود به زمان و مکان؛ خداوندى که صرف وجود و غیرمحدود به زمان و مکان است، چگونه مى‏‌تواند در بدن انسانى مانند عیسى که مانند همه افراد بشر غذا مى‏‌خورد و مى‏‌خوابد و راه مى‏رفت و از لحاظ زمان و مکان محدود بود، حلول کرده و محدود شده باشد؟۱۲

قرآن کریم از زبان حضرت مسیح(علیه السلام) نیز او را از هر گونه ادعاى ناروا در زمینه الوهیت پاک مى‌شمرد؛ خداوند در سوره مائده آیات ۱۱۶ و۱۱۷ می‌فرماید: «و اذ قال الله یا عیسى ابن مریم ءانت قُلت للنّاس اتّخذونى و اُمّى الهین من دون الله...: به خاطر بیاور هنگامى را که خداوند [در قیامت] به عیسى بن مریم(علیه السلام) مى‏‌گوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را غیر از خدا، معبود قرار دهید؟»

عیسى مى‏‌گوید: «خداوندا! منزهى، من هرگز حق ندارم آنچه شایسته‌ام نیست، بگویم. اگر چنین گفته بودم، تو مى‏‌دانستى. آنچه در دل من است، مى‏‌دانى و من آنچه در ذات توست، نمى‏‌دانم و تو داناى اسرار پنهانى. من به آنها چیزى نگفتم جز آنچه به من امر فرمودى که [تنها] خدا را بپرستید که پروردگار من و شماست. تا زمانى که من در میان آنها بودم، گواه ایشان بودم [تا از مسیر توحید منحرف نشوند]؛ اما هنگامى که مرا بازگرفتى، تو مراقب آنان بودى، و تو بر هر چیزى گواهى.»

طبق مفاد این آیات، حضرت عیسی(علیه السلام) هیچ‌گونه ادعایى جز بندگى خداوند و نبوت و رسالت از سوى او نداشت، و در مقام عبودیت و تسلیم در برابر فرمان خدا نیز بسیار خاضع بود. در آیات دیگر نیز مى‏‌گوید: آنچه عیسی از معجزات انجام مى‏‌داد، همگى به اذن و فرمان خدا بود.۱۳ همچنین آن حضرت برخلاف باور و اعتقاد پیروانش که مقام الوهیت و خدایی را برای آن حضرت اتخاذ کردند، انسان‌ها را به عبودیت و بندگی خدا دعوت می کند:

«و انّ الله ربّی و ربُّکُم فاعبُدوهُ هذا صراطٌ مُستقیم:۱۴ [عیسى گفت:] خداوند، پروردگار من و پروردگار شماست؛ او را بپرستید؛ این است راه راست.»

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره بقره، آیه۱۱۷؛ سوره آل‌عمران، آیات۴۷، ۴۹، ۵۹؛ سوره انعام، آیه ۷۳؛ سوره نحل، آیه ۴۰؛ سوره مریم، آیه ۳۵؛ سوره فرقان، آیه ۷؛ سوره غافر، آیه ۶۸.
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب‌الاسلامیه،‏ تهران، ‏۱۳۷۴ش، چاپ سى و دوم، ج‏۲، ص۵۷۵.
۳. تفسیر نمونه، همان، ج‏۱۴، ص۲۵۱.
۴. سوره مریم، آیات ۱۹ و ۳۱ و ۳۴.
۵. سوره آل‌عمران، آیات ۴۵؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۶. سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۷. برگزیده تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: حجت‌الاسلام احمد، على بابایى،‏ دارالکتب الاسلامیه‏، تهران، ‏۱۳۸۲،‏ چاپ سیزدهم، ج‏۱، ص۵۷۰.
۸. تفسیر نمونه، همان، ج‏۲، ص ۵۴۸.
۹. مانند: سوره کهف، آیه ۱۰۹ و سوره لقمان، آیه ۲۹.
۱۰. تفسیر نمونه، همان، ج‏۴ ، ص۲۲۰.
۱۱. سوره نساء، آیه ۱۷۱.
۱۲. شرح دلایل این قسمت را در کتاب «چگونه خدا را بشناسم، مکارم شیرازی، ناصر، کانون انتشارات محمدى،‏ تهران، ‏۱۳۶۲ش، چاپ اول‏» مطالعه بفرمایید.
۱۳). پیام قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تنظیم: جمعى از فضلا، دارالکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۸۶، چاپ نهم‏‏، ج‏۸، ص۲۶۰.
۱۴. سوه مریم، آیه ۳۶.

«سعید خطیب‌زاده» سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز (دوشنبه) در نشست هفتگی با خبرنگاران با بیان این‌که به سالگرد شهادت سردار سلیمانی نزدیک می‌شویم، گفت: اقدام آمریکا در به شهادت رساندن سردار سلیمانی مصداق حمله تروریستی و تروریسم دولتی بود که به شکل سازمان دهی شده توسط دولت آمریکا و به دست ترامپ طراحی و اجرا شد.

خطیب زاده افزود: دولت آمریکا در قبال این اقدام سبعانه مسئولیت بین‌المللی دارد و ایران از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کند که مسببان، آمران  و عاملان و مشاوران این اقدام تروریستی را به پیشگاه عدالت بیاورد.

سخنگوی وزارت خارجه ایران همچنین به آغاز دور جدید گفت‌وگوها در وین که از امروز آغاز شده است، اشاره کرد و درباره نقش غیرسازنده برخی کشورهای اروپایی گفت: در گفت‌وگوهای وین نگاهمان همواره رو به جلو بوده است. توصیه این است که طرف‌ها با عزم رسیدن به توافق خوب به وین بیایند.

وی با بیان ایکنه اگر همگی در وین با این دستورکار بیایند که گفت‌وگوها به نتیجه برسد نتایج را خواهیم دید، افزود: ایران از سه کشور اروپایی انتظار دارد به بی عملی پایان دهند و برنامه جدی خود را برای بازگشت به تعهداتشان در ذیل برجام ادامه دهند.