emamian
بیانات در مراسم سیوسومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
اوّلاً به همهی حضّار محترم، برادران عزیز، خواهران عزیز که در این محفل باشکوه شرکت کردهاند سلام و تحیّت خودم را عرض میکنم؛ انشاءالله که موفّق باشید. دلمان تنگ شده بود برای امام و برای این محفل گرمی که همهساله گِرد مرقد مطهّر امام تشکیل میشد؛ خدا را شکر میکنیم که امسال مجدّداً این جلسه، این محفل گرم و پُرمعنا تشکیل شد. امام بزرگوار، روح جمهوری اسلامی است؛ اگر این روح از جمهوری اسلامی گرفته بشود و مورد بیتوجّهی قرار بگیرد، نقشی بر دیوار باقی خواهد ماند.
بحث امروز من دربارهی ابعادی از شخصیّت امام عزیز و بزرگوار ما است. البتّه در تعدادی از سالهای گذشته، دربارهی ابعادی از شخصیّت امام صحبت شده است ــ ما صحبت کردهایم، دیگران صحبت کردهاند ــ لکن با وجود این، ناگفتهها هنوز بسیار است:
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن(۲)
بسیاری از ابعاد شخصیّت امام بزرگوار ما همچنان ناشناخته است. در واقع نسل کنونی انقلاب، بخصوص نسل جوان ما، امام عزیز را بدرستی نمیشناسند، درک نمیکنند، عظمت امام را نمیدانند؛ امام را با امثال این حقیر مقایسه میکنند؛ در حالی که فاصله بسیار زیاد است، فاصله نجومی است. امام شخصیّت استثنائی بود به معنای واقعی کلمه.
شناسایی امام برای نسل جوان از این جهت اهمّیّت دارد که به آنها کمک میکند برای ادارهی بهینهی آیندهی کشور؛ امام، فقط امامِ دیروز نیست؛ امامِ امروز هم هست، امامِ فردا هم هست. نسل جوان و هوشمند ما که قرار است مسئولیّت ملّی و انقلابی گام دوّم این انقلاب را بر عهده بگیرد و آیندهی این کشور را اداره بکند، احتیاج دارد به یک نرمافزار واقعی؛ برای اینکه بتواند راه انقلاب را درست طی کند که این راه انقلاب، ایران را و ملّت ایران را به منتهای قلّه خواهد رسانید، احتیاج دارد به یک نرمافزار مطمئن و جامع که بتواند به او کمک کند. این نرمافزار که میتواند شتابدهنده باشد، کمککننده باشد و حتّی در مواقعی تحوّلآفرین باشد، عبارت است از درسهای امام؛ درسهایی که هم در گفتار امام، هم در رفتار امام میتوان آنها را جستجو کرد و یافت.
اوّلین نکتهای که دربارهی امام باید عرض کرد، مسئلهی رهبری بزرگترین انقلاب تاریخ انقلابها است که حالا من دربارهی این رهبری بعداً یک توضیحی عرض میکنم.
چرا میگوییم بزرگترین انقلاب در تاریخ انقلابها؟ در تاریخ انقلابها، انقلابهای کوچک و بزرگ زیاد است؛ از همهی اینها معروفتر، انقلاب کبیر فرانسه است در ۱۷۸۹ در قرن هجدهم، و بعد هم انقلاب شوروی است در ۱۹۱۷ در قرن بیستم؛ این دو انقلاب، معروفترین انقلابهای بزرگِ تاریخ انقلابها هستند؛ امّا انقلاب اسلامی از این دو بزرگتر است؛ چرا؟ دلایل گوناگونی دارد، که من به یک مطلب اساسی و مهم اشاره میکنم؛ و آن، این است که این دو انقلاب، یعنی انقلاب فرانسه و انقلاب شوروی، هر دو به وسیلهی مردم پیروز شدند، مردم آنها را به پیروزی رساندند امّا بعد از آنکه انقلاب پیروز شد، مردم شدند هیچکاره، مردم کنارزده شدند؛ مردم نتوانستند در ادامهی این انقلابی که خودشان آن را با تنِ خودشان و جان خودشان و با حضورشان در خیابانها به وجود آورده بودند، شرکتی و حضوری داشته باشند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که این دو انقلاب بسرعت از مسیر مردمیِ اوّلیِ خودشان منحرف شدند. بعد از حدود دوازده سیزده سال از انقلاب کبیر فرانسه ــ انقلابی که علیه پادشاهی، علیه سلطنت به وجود آمده بود ــ مجدّداً کشور فرانسه سلطنتی شد، ناپلئون سر کار آمد، تاج سلطنت به سر گذاشت، پادشاهی برگشت؛ تقریباً پانزده سال در رأس قدرت بود، بعد برکنار شد و همان خانوادهای که انقلاب فرانسه علیه آنها تشکیل شده بود، برگشتند و ادارهی امور فرانسه را به عهده گرفتند؛ خانوادهی بوربونها؛ دوباره همانها آمدند. وقتی مردم در میدان نیستند، این [جور] میشود. در انقلاب شوروی به دوازده سال هم نرسید؛ انقلاب را مردم کردند لکن بعد از چند سالِ کوتاه، استالین(۳) و جانشینانش آن چنان استبدادی را، دیکتاتوریای را بر کشورهای شوروی ــ کشورهایی که مجموعاً شوروی سابق را تشکیل میدادند ــ اِعمال کردند که سلطنتهای قبل از آنها این استبداد را ندیده بودند؛ باز هم مردم هیچکاره بودند و هیچکاره شدند؛ امّا در جمهوری اسلامی، نه.
انقلاب اسلامی هم با حضور مردم و با جسم مردم و جان مردم به پیروزی رسید امّا مردم کنارزده نشدند. پنجاه روز یعنی کمتر از دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، رفراندوم سراسریِ مردمی برگزار شد و مردم، نظام حکومت را انتخاب کردند؛ اختیار به مردم داده شد. مردم نظام حکومت را، «جمهوری اسلامی» را انتخاب کردند در یک رفراندوم، در یک انتخابات آزاد. حدود یک سال از پیروزی انقلاب گذشته بود، اوّلین رئیسجمهور با انتخابات مردم انتخاب شد؛ چند ماه بعد هم مجلس شورای اسلامی، [یعنی] مجلس قانونگذاری تشکیل شد با انتخابات مردم؛ از آن روز تا امروز هم که چهل و سه چهار سال گذشته، نزدیک به پنجاه انتخابات در این کشور انجام گرفته؛ مردم وارد شدند، وارد میدان شدند، در میدان حضور دارند، انتخاب میکنند و رأی میدهند؛ عظمت این انقلاب این است؛ امام رهبر یک چنین انقلابی بود.
البتّه این [مطلبی] که عرض کردیم، یکی از وجوه عظمت انقلاب است؛ وجوه دیگری هم وجود دارد که این انقلاب را، انقلاب اسلامی را بکلّی با انقلابهای دیگر متفاوت میکند، که یکیاش همین حضور معنویّت در این انقلاب است. در انقلابهای کوچک و بزرگ قبلی، چه آن دو انقلاب فرانسه و روسیه و چه انقلابهای کوچکی که در این سالها اتّفاق افتاد در قرن بیستم و نوزدهم، معنویّت مفقود بود؛ جنبهی معنوی انسان که یکی از نیازهای اساسی انسان است، بکلّی مفقود بود و مغفولٌعنه بود و کسی به آن توجّه نداشت. انقلاب اسلامی، انقلابی است که هم به جنبهی مادّی انسان و هم به جنبهی معنویّت انسان توجّه دارد، توجّه کرده است و به آن پرداخته است.
خب، امام (رضوان الله علیه) رهبر این انقلاب بود و رهبر نهضتی بود که به این انقلاب انجامید. حالا «رهبر نهضت و انقلاب» یعنی چه؟ اینجا است که عظمت کار معلوم میشود. البتّه انقلاب را مردم به پیروزی رساندند؛ در این تردیدی نیست. اگر مردم وارد میدان نمیشدند، با جسم و جان خودشان، با حضور خودشان، با فداکاریهای خودشان، با شهید دادنهای خودشان وارد نمیشدند، انقلاب پیروز نمیشد؛ انقلاب را مردم پیروز کردند، امّا آن دست قدرتمندی که توانست این اقیانوس را به تلاطم دربیاورد، آن دست قدرتمند، دست چه کسی بود؟ این مهم است. آن دست قدرتمند، آن شخصیّت فولادین، آن دل مطمئن، آن زبان ذوالفقارگونه که توانست میلیونها انسان را از قشرهای مختلف وارد میدان کند، اینها را در میدان نگه دارد، یأس و نومیدی را از اینها دور کند، جهت حرکت را به اینها تعلیم بدهد، عبارت بود از امام بزرگوار؛ او عبارت بود از خمینی عظیم!
امام مردم را وارد میدان کرد، راهکار را نشان داد، آنها را در میدان نگه داشت، یأس و تردید را از آنها دور کرد. هیچ کسِ دیگر در این کشور قادر به این کار نبود. ما میشناختیم شخصیّتهای سیاسی را، شخصیّتهای روحانی را، خیلیها را از نزدیک، بعضی را از دور؛ احدی قادر نبود این کار بزرگ را، این بار سنگین را به دوش بکشد و به منزل برساند. منحصراً این کار، کار امام بزرگوار بود؛ او بود که توانست این کار را بکند.
امام، در مقاطع مختلف، «میدان مبارزه» را هم مشخّص میکرد، به مردم تعلیم میداد که میدان مبارزه کجا است؛ در مقاطع مختلف، به تناسب؛ در دوران نهضت یک جور، در گرماگرم روزهای خونین پیروزی انقلاب یک جور. آن وقتی که رژیم، در آخرین نَفَسهایش، با کمک آمریکا به فکر این بود که حکومت نظامی در تهران برقرار کند، مردم را به خانههایشان بفرستد و در غیاب مردم ریشهی کار را بکلّی از بین ببرد، امام با الهام الهی ــ حقیقتاً با الهام الهی که خودِ امام هم بعداً این را گفتند ــ به مردم گفت بیایید در خیابانها. خیلی از سیاسیّون انقلابی، در آن ساعت، مخالف این کار بودند، میگفتند این خطر دارد برای مردم؛ امام گفتند نخیر، اعلان کردند که مردم بیایند در خیابانها. این تعیین میدان مبارزه بود؛ معلوم شد که در این ساعت، در این روز، مبارزه این است که مردم از خانهها بیایند در خیابانها؛ این جور میدان را معیّن میکرد.
در ماههای اوّل، میدان مبارزه را امام مشخّص کرد. در ماه دوّم انقلاب، میدان مبارزه عبارت بود از ایجاد رفراندوم و رأی دادن به نوع حکومت اسلامی و مقابلهی با ضدّانقلاب.
در یک برههای مسئلهی پاوه؛ در قضیّهی پاوه و محاصرهی نیروهای انقلابی و مبارز اسلام، امام دستور دادند که همه بروند. آن ساعت و آن روز عصر را بنده فراموش نمیکنم؛ تهران یک منظرهی عجیبی گرفته بود؛ همه در خیابانها کأنّه میخواستند بروند پاوه، دنبال ماشین بودند، دنبال وسیله بودند که راه بیفتند بروند طرف پاوه که امام گفته بود. میدان مبارزه را مشخّص میکرد.
در دوران جنگ تحمیلی یک جور؛ در مقابلهی با کودتای آمریکایی در پایگاه هوایی همدان یک جور. این خاطره را بد نیست من عرض بکنم؛ بعد از آنکه یک جوانِ افسرِ خلبانِ نیروی هوایی، باوجدان، متدیّن، نیمهی شب در سحر آمد بنده را مطّلع کرد از اینکه قرار است کودتا بشود و خب ما هم دستگاههای مختلف را در جریان گذاشتیم و آمادگی به وجود آمد، من و مرحوم آقای هاشمی رفتیم خدمت امام، نگران بودیم برای امام یک حادثهای پیش بیاید؛ پیشنهاد کردیم که ایشان از آن خانهی جماران خارج بشوند، ایشان قبول نکردند، گفتند من از اینجا نمیروم، من همین جا هستم ولی شما بروید فلان جا را حفظ کنید؛ یک جای مشخّصی را ــ که من نمیخواهم اسم بیاورم ــ گفتند بروید آنجا را حفظ کنید؛ میدان را مشخّص میکرد.
در دوران دفاع مقدّس، در برخورد با صدّام، پس از قبول قطعنامه [هم همینطور]. شما نگاه کنید به اطّلاعیّهی امام برای قبول قطعنامه، میبینید که امام تکلیف مردم را برای بعد از قبول قطعنامه معیّن کرده بود؛ میدان مبارزه را برای بعد از رفتن خودش، برای مردم شرح داده و بیان کرده؛ این وصیّتنامه، این بیانات، بیانیّههای مهمّ سال آخر حیات امام بزرگوار (رضوان الله علیه)، اینها همه مشخّص کردن میدان مبارزه برای بعد از خود او است.
خب، رهبری انقلاب یعنی این. رهبری انقلاب یک کلمهی بسیار پُرمغز و پُرمعنا است در مورد امام بزرگوار. حالا دربارهی بررسی شخصیّت این رهبر بزرگ، هم میتوانیم خصوصیّات شخصی او را مطرح کنیم، هم میتوانیم دربارهی مکتب او حرف بزنیم که اینها البتّه بحثهای طولانی و مفصّلی است؛ من خیلی کوتاه سعی میکنم در این زمینه مطالبی را عرض بکنم.
در مورد خصوصیّات شخصی، امام بزرگوار به معنای واقعی کلمه یک آدم ممتاز بود؛ واقعاً ممتاز بود. خصوصیّات شخصی او، خصوصیّاتی بود که در مجموع و همه با هم در کمتر شخصیّتی ممکن بود به وجود بیاید و ما سراغ نداریم؛ یعنی بنده واقعاً در طول تاریخ خودمان هم کسی که همهی این خصوصیّات را با هم داشته باشد سراغ ندارم.
اوّلاً پاک و پرهیزکار بود؛ امام یک شخصیّتی بود به معنای واقعی کلمه باتقوا و پرهیزکار و پاک.
ثانیاً اهل معنویّت و حالات عرفانی بود؛ اهل معنویّت بود، اهل حالات عرفانی بود، اهل گریهی سحر بود. مرحوم آقای حاج احمد آقا به بنده گفت سحرها که امام بلند میشوند و در نماز و در دعا گریه میکنند، این دستمال معمولیای که ایشان دارند کفاف نمیدهد، برای ایشان حوله میگذاریم؛ حولهی دست و رو خشککنی برای اشک! اهل این معنویّتها بود.
اهل لطافت روحی بود؛ این کتابهای معنوی امام مثل آدابالصّلاة، مثل شرح حدیث [جنود] عقل و جهل را امام تقریباً در جوانی یا اوایل میانسالی ــ حدود چهلسالگی ــ نوشته بود؛ از جوانی این جور بود.
امام جمع کرده بود بین حماسه و عرفان؛ هم حماسهساز بود، هم دارای معرفت و معنویّت بود.
از لحاظ اخلاقی به معنای واقعی کلمه شجاع بود؛ از قول امام نقل کردهاند ــ بنده این را نشنیدهام ــ که امام فرموده باشد که «وَالله من تا حالا نترسیدهام» امّا آنچه من خودم دیدم و خودم از امام شنیدم، [این بود که] یک وقتی بنده راجع به یک مسئلهای با امام صحبت میکردم ــ یک مشکلی وجود داشت، برای ایشان شرح میدادم و یک پیشنهادی داشتم ــ در ضمن صحبت به ایشان گفتم که «شما این کار را نمیکنید چون میترسید ...»؛ میخواستم بگویم میترسید که مثلاً فلان مشکل پیش بیاید؛ تا گفتم میترسید، ایشان گفتند من از چیزی نمیترسم! خصوصیّت ایشان این بود. بنده نمیخواستم بگویم «شما ترسو هستید»، این یک تعبیر عرفی معمولی است یعنی «ملاحظه میکنید که این اتّفاق نیفتد» امّا کلمهی ترس را که [به کار] بردم، ایشان گفتند من از چیزی نمیترسم. شجاع بود به معنای واقعی کلمه.
دارای حکمت و عقلانیّت بود، اهل محاسبه بود؛ کار را بدون محاسبه انجام نمیداد و اقدام نمیکرد، محاسبه میکرد؛ و وقتی در این محاسبه به یک نتیجهای میرسید، با کمال قاطعیّت آن را انجام میداد، و تردید و تزلزل در کارش وجود نداشت.
هرگز مأیوس نمیشد؛ این همه حوادث در همان سالهای اوّل انقلاب رخ داد ــ این شهادتها، شهادتهای دستهجمعی، حوادث گوناگون ــ [ولی] مطلقاً در دل امام این تاثیر را نگذاشت که ایشان را مأیوس بکند. به معنای واقعی کلمه اهل صداقت بود، صادق بود؛ هم با خدا صادق بود، هم با مردم صادق بود. به وعدهی خود، به عهد خود پایبند بود. در اوّل ورود به تهران در سال ۵۷، دوازدهم بهمن ۵۷، در سخنرانیای که در همین بهشت زهرا ایشان [ایراد] کردند، گفتند من دولت تعیین میکنم؛ چهار روز بعد دولت تعیین کردند. در خلال این چهار روز، شورای انقلاب را خواستند، رفتیم آنجا. ظاهراً ایشان به بعضی از افراد شورای انقلاب مثل شهید مطهّری و شهید بهشتی و مانند اینها سفارش کرده بودند که یک کسی را پیدا کنند، [امّا] اینها هنوز اقدام نکرده بودند؛ امام اوقاتشان تلخ بود، تشر زدند که چرا اقدام نمیکنید؛ این جوری بود. بسیار منظّم و وقتشناس بود؛ که حالا ما جریانهای زیادی از ایشان در این زمینه دیدهایم. اهل توکّل به معنای واقعی بود؛ وعدهی الهی را قبول داشت و به وعدهی خدا اطمینان داشت. وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللَهِ فَهُوَ حَسبُه؛(۴) مصداق واقعی این جمله بود. مبارز بود؛ که حالا مبارز را بعداً شرح خواهم داد که «مبارز بود» یعنی چه. از این [قبیل] خصوصیّات، خصوصیّات ممتاز دیگری هم امام داشتند؛ اینها خصوصیّات شخصی امام بود.
امّا در مسئلهی مکتب و اصول و هدفها. اگر بخواهیم زیربنای مکتب مبارزهی امام را و انقلاب امام را در یک جمله عرض بکنیم، باید بگوییم زیربنای همهی فعّالیّتهای ایشان «قیام لله» بود؛ هدف، قیام لله [بود]؛ همان که در یادداشت معروفشان در دوران جوانی در دفتر مرحوم وزیری یزدی(۵) (رحمة الله علیه) نوشتهاند: قُل اِنَّمآ اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنَی وَ فُرادَی؛(۶) قیام لله، که این قیامِ لله ریشهی قرآنی بسیار مستحکمی دارد. قیام لله در همین آیهی سورهی سبأ ــ قُل اِنَّمآ اَعِظُکُم ــ [بیان شده]، یا «قوموا لِلّهِ قانِتین»(۷) در سورهی مبارکهی بقره، یا در آیهی دیگری در سورهی مدّثّر در اوّل بعثت: یا اَیُّهَا المُدَّثِّر* قُم فَاَنذِر؛(۸) «قیام لله» یعنی این. حالا این «قیام لله» در هر دورهای ممکن است به نحوی باشد.
«قیام لله» همیشه یک جور نیست لکن در همهی اینها هدف «قیام لله» یک چیز بیشتر نیست و آن، اقامهی حق و اقامهی عدل و قسط و ترویج معنویّت است؛ در همهی دورانها این است؛ یعنی اقامهی حق. «قیام لله» در یک دوره به شکل مبارزهی آنچنانی است، در یک دوره به شکل کار علمی است، در یک دوره به شکل حرکت سیاسی است امّا در همهی اینها هدف «قیام لله» باید اقامهی حق باشد، این یک؛ اقامهی قسط و عدل باشد، این دو؛ و ترویج معنویّت باشد، این سه؛ هدف، اینها است. آیات کریمهی قرآن را من یادداشت کردهام، شما میتوانید مراجعه کنید به «المعجم»، در مادّهی «قامَ» آنجا معلوم میشود که این قیام برای چیست. فرض کنید «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»،(۹) که همهی آمد و رفت پیغمبران و ارسال رسل و انزال کتب برای این است که «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»؛ این یک آیه. یا در آیهی شریفهی سورهی نساء: وَ اَن تَقوموا لِلیَتامیٰ بِالقِسط،(۱۰) یا در آیهی سورهی الرّحمٰن: وَ اَقیمُوا الوَزنَ بِالقِسط،(۱۱) یا در سورهی شوریٰ: اَقیمُوا الدّین،(۱۲) یا در سورهی مائده: حَتّی تُقیمُوا التَّوراتَ وَ الاِنجیل،(۱۳) و در بسیاری از جاهای قرآن: اَقیمُوا الصَّلوة،(۱۴) و موارد دیگر که «قیام لله» باید به اقامهی این امور منتهی بشود؛ هدف از «قیام لله» این است.
خب، حالا ما گفتیم امام، مبارز بودند؛ این به معنای حضور دائمی امام در میدان «قیام لله» است. به معنای واقعی کلمه امام مراقب «قیام لله» بود. اقامهی حق و عدل طبعاً هدف امام بود؛ خب این هدف چه جور ممکن است به تحقّق بپیوندد؟ اقامهی حق و عدل هدف امام بود، امّا آیا در زیر سقف نکبتبار حکومت پهلوی یا هر حکومت وابستهای میشود اقامهی حق و عدل کرد؟ طبعاً نه؛ پس هدف بعدی این میشود که انسان این سقف را بشکافد. امام دنبال این حرکت بود که این سقف نکبتبار حکومت پهلوی را از روی سر این ملّت بردارد، برطرف کند و میدان را برای حرکت اینها و قیام اینها و پیشرفت اینها فراهم بکند: «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم»؛(۱۵) هم اثبات، هم نفی؛ اوّل نفی آن رژیم طاغوتی، بعد اثبات یک عرصهی سیاسی مطلوب که مردم را به پیش ببرد. خب این حرکت امام در نفی و اثبات بود.
در حرکت عظیم امام چند نقطهی نمایان وجود داشت: اوّلاً ترس در او نبود. امام ترس نداشت، مجامله(۱۶) نمیکرد؛ صراحت داشت، زبان گویا داشت، این مال دوران نهضت است؛ چه در قم، چه در نجف، با مردم حرف میزد، به طور دائم برای مردم تبیین میکرد، راهنمایی میکرد. حقیقتاً زبان او یک ذوالفقار قاطعی بود که این کار را این بزرگوار این جوری پیش برد؛ صریح بود.
به مردم اعتماد داشت؛ یکی از خصوصیّات مهمّ امام، اعتماد به مردم بود از روز اوّل. بودند کسانی که دلشان میخواست مبارزه کنند، لکن میگفتند مردم دنبال ما نمیآیند؛ [اما] امام نه، امام از روز اوّل معتقد بود که اگر ما وارد میدان بشویم، مردم خواهند آمد. در اوّل نهضت، در سال ۴۱، در قم، در سخنرانیِ بعد از درس، ایشان با دست اشاره کردند گفتند اگر بگوییم به مردم یا بخواهیم از مردم ــ یک تعبیر این جوری ــ مردم این بیابان را پُر خواهند کرد.(۱۷) این مال سال ۴۱ است که هنوز خیلیها امام را نمیشناختند، اسم امام را هم نشنیده بودند؛ این جور به مردم اعتماد داشت و اعتقاد داشت. قدر مجاهدتهای مردم را میدانست، حرکت را به معنای واقعی رهبری میکرد، با نَفَس گرم خود دلها را گرم نگه میداشت، نمیگذاشت مأیوس بشویم، نمیگذاشت مردّد بشویم، مردم در خلأ نظرات امام نبودند. خب؛ این مربوط به دوران نفی، دوران مبارزهی با نظام طاغوت.
و امّا در دوران اثبات، دوران ایجاد جمهوری اسلامی ــ که بسیار مهم است حرکت امام در دوران ایجاد جمهوری اسلامی ــ سعی امام این بود، نقشهی راه امام این بود که طرح جدید را از گذشتهی منحطّ کشور جدا کند، آینده را از گذشته بکلّی جدا کند؛ سعی امام این بود. این آینده را چه جوری میتوانست جدا کند؟ به این صورت که طرحی که ارائه میکرد و پیشنهاد میکرد برای ادارهی کشور، در ذیل فرهنگ و تمدّن و قاموس غربی قرار نگیرد. امام اصرار داشت که این طرح، طرح جمهوری اسلامی، در ذیل آنچه در غرب به آن میگویند «جمهوری» یا «مردمسالاری» قرار نگیرد. لذا من بیان کردم، سال گذشته در صحبتِ همین روز تبیین کردم که «جمهوری» مال اسلام است، «جمهوری» وامگرفتهی از غرب نیست، مربوط به خود اسلام است. اینکه امام روی رأی مردم این همه تأکید میکند، این ناشی است از معرفتی که به مسئلهی اسلام داشت. لذا امام [مصمّم بود] از آن دو مکتبی که آن روز در دنیا رایج بود، یعنی لیبرالدموکراسیِ سرمایهمحور تا رژیمِ کمونیستیِ دیکتاتوریمحور، از هر دوی اینها جمهوری اسلامی را جدا کند؛ لذا یکی از شعارهای اصولی امام شعار «نه شرقی، نه غربی» بود؛ نه کمونیسم، نه لیبرالیسم؛ نه آن نظام سرمایهداری در اقتصاد و آن آزادیهای بیبندوبار و بیبرنامه در غرب، نه آن اختناق و استبدادی که در نظامهای شرقی وجود داشت؛ هیچ کدام از این دو را امام قبول نداشت؛ نه شرقی و نه غربی؛ یک الگوی تازهای را امام مطرح کردند برای نظام جمهوری اسلامی، بکلّی متفاوت با آنها.
در الگوی امام، دوگانههایی با همدیگر هماهنگ و همساز شدند؛ این دوگانههایی که سعی میشده همیشه در مقابل هم قرار بگیرند، در الگوی امام با هم همساز شدهاند؛ هم معنویّت ــ معنویّت دینی ــ هم رأی مردم؛ هم معنویّت، هم رأی مردم؛ همیشه سعی میشده که این دو در مقابل هم باشند، امّا در مقابل هم قرار نگرفتند؛ امام اینها را در کنار هم قرار داد.
اجرای احکام الهی در کنار رعایت اقتضائات و مصلحتهای عمومی. این مجمع تشخیص مصلحت را امام تشکیل دادند؛ بعضیها خیال میکنند این را بنده تشکیل دادم؛ نه، بنده رئیسجمهور بودم، امام به من نامه نوشتند و این جلسه را امام برای تعیین مصلحت به وجود آوردند؛ احکام اسلامی اجرا میشود، امّا اقتضائات زمان و مصالح عمومی جامعه هم باید رعایت بشود؛ مراد از مصلحت این است؛ مصلحت اشخاص نیست.
مسئلهی رعایت حال ضعفا و اصرار بر عدالت اقتصادی ــ عدالت اقتصادیِ بالخصوص ــ در کنار تولید ثروت؛ هم تولید ثروت مجاز است، هم حتماً بایستی عدالت در کشور رعایت بشود و حال ضعفا مورد رعایت قرار بگیرد؛ هم نفی ظلم، هم نفی انظلام، ظلمپذیری. به عنوان یک حکومت، به عنوان یک دولت به دولتهای دیگر، به ملّتهای دیگر، نه ظلم میکنیم و نه از آنها ظلم میپذیریم؛ هم زور نمیگوییم، هم تسلیم زور نمیشویم؛ هم علم و دانش را و اقتصاد کشور را تقویت میکنیم، هم دفاع کشور را تقویت میکنیم؛ یعنی این جور نیست که فقط به فکر اقتصاد باشیم، از دفاع کشور و امنیّت کشور غافل بمانیم؛ عکسش هم همین جور. هم انسجام و وحدت ملّی باید رعایت بشود، هم تنوّع آراء و گرایشهای مختلف سیاسی باید به رسمیّت پذیرفته بشود؛ این هم یک دوگانهی دیگر. هم تقوا و طهارت مسئولان لازم است، هم کارشناسی و کاربلدی مسئولان لازم است؛ تعهّد و تخصّص در کنار هم. ببینید، اینها دوگانههایی است که کسانی در اوّل انقلاب یا پیش از انقلاب سعی میکردند که اینها را در مقابل هم قرار بدهند، امام این دوگانهها را هماهنگ کرد، همساز کرد، در کنار هم قرار داد. اینها خصوصیّات مکتب امام است.
خب اینجا ممکن است شما یک سؤالی بکنید؛ سؤال کنید که این مکتبی که امام طرّاحی کرد، در زمان خود امام یا بعد از امام چقدر تحقّق پیدا کرد؟ این سؤال مهمّی است؛ این سؤالی است که در دنیا هم ممکن است از ما بکنند. پاسخی که من میدهم از روی اطّلاع و دقّت در حقایق کشور؛ جواب من این است که میگویم ما در همهی این سرفصلها موفّقیّتهای بزرگی پیدا کردهایم؛ اگر کسی موفّقیّتها را انکار کند، قطعاً بیانصافی کرده؛ در همهی اینها، هم در زمینهی مردمسالاری، هم در زمینهی پیشرفتهای علمی، هم در زمینهی مسائل دیپلماسی، هم در زمینهی موقعیّت کشور در دنیا، هم در زمینهی اقتصادی، هم در زمینهی خدمات عمومی، ما پیشرفتهای بسیار زیادی داشتهایم.
البتّه ناکامیها هم کم نداشتهایم؛ هم پیشرفت داشتهایم، هم ضعف و ناکامی داشتهایم. در اینجا هم امام ما را راهنمایی حکیمانه کرده؛ در همین مورد هم، راهنمایی امام دستگیر ما است. امام در سال آخر عمرشان خطاب به فرزندان شهدا یک بیانی دارند؛(۱۸) امام این جور میگویند: «کارنامهی شما در گرو تلاش و مجاهدت شما است»، هر چه تلاش کنید، هر چه مجاهدت کنید، محصولش را جمع خواهید کرد. دنبالهی فرمایش امام است: «زندگی در دنیای امروز زندگی در مدرسهی اراده است»؛ تابع اراده است. هر جا ملّت و مسئولین، با ارادهی قوی وارد میدان بشوند، موفّقیّت است؛ هر جا ارادهها سست بشود، تلاش کم بشود، عقبماندگی هست. بله، ما عقبماندگی هم داریم، پیشرفت هم داریم؛ این مربوط به خود ما است. ما بودیم، ما مسئولین بودیم، آحاد گوناگونِ موثّر جامعه بودند که یک جا خوب عمل کردند، در آنجا موفّقیّت به دست آمد؛ یک جا کوتاهی کردیم، تنبلی کردیم، کم آوردیم، طبعاً عقب ماندیم؛ این را اصلاً نمیشود انکار کرد. مکتب درست است، نقشه درست است، راه درست است؛ راهرو بایستی درست حرکت بکند. ما هر جا درست حرکت کردیم پیش رفتیم، هر جا کوتاهی کردیم و تنبلی کردیم، عقب ماندیم؛ مثالها هم در این سالها زیاد است؛ هم در زمان خود امام، هم بعد از رحلت امام تا امروز.
البتّه نقش دشمنی دشمنان هم نباید نادیده گرفته بشود. جبههی گستردهی دشمن از اوّل انقلاب وارد میدان شد.
بعضی خیال میکنند ما دشمنها را وادار به دشمنی کردیم؛ نه، ذات جمهوری اسلامی که میگوید با ظلم مخالف است، به طور طبیعی ظالم را با خودش مخالف میکند. مگر شما نمیگویید ما با استکبار مخالفیم، با ظلم مخالفیم؟ خیلی خب، هر کسی که مستکبر است، هر کسی ظالم است، هر دولتی که این صفات نکوهیده در او هست، با شما دشمن میشود؛ جمهوری اسلامی این است. شما میگویید ما اهل معنویّتیم، آن کسانی که با معنویّتِ آحاد مردم دشمنند، با شما مخالف میشوند. جمهوری اسلامی میگوید ما با منکرات مخالفیم، آن کسانی که با منکرات خو گرفتهاند، دنبال منکراتند و نمیتوانند جدا بشوند از منکرات، طبعاً با جمهوری اسلامی مخالف میشوند؛ این چیز طبیعیای است. جبههی دشمن و دشمنیها را نباید ندیده گرفت.
البتّه این دشمنیها انواع و اقسامی داشت؛ همان روزهای مشرِف به پیروزی انقلاب، آمریکاییها ژنرال(۱۹) خودشان را فرستادند تهران برای کودتا، که الحمدلله ناکام و مأیوس برگشت. در بسیاری از مسائل دیگر هم، آمریکاییها و دشمنان، ناکام و مأیوس شدند؛ این فاصلهگذاری امام، فاصلهگذاری جدّی امام با غربیها طبعاً دشمنانی را به وجود میآورْد؛ نمیگذاشت آنها دخالت کنند. سفارت فلسطین را، دفتر فلسطین را که [دست ] غاصب(۲۰) است، از او گرفتند دادند به فلسطینیها که مالک فلسطینند؛ خب این طبعاً دشمنی به وجود میآورد؛ این قهری است.
جوانهای ما این را توجّه کنند: غربیها سه قرن دنیا را غارت کردند؛ سه قرن! دنیا را غارت کردند. از شرق آسیا، از اندونزی، از فیلیپین، از نپال، از شبهقارّهی هند بگیرید تا آسیای مرکزی و آسیای غربی و تا شمال آفریقا، بخشهای مغرب آفریقا و تا سرتاسر آفریقای سیاه؛ غربیها سه قرن اینها را غارت کردند؛ به اینجا اکتفا نکردند، آمریکای جنوبی را هم دست گذاشتند، آنجا را هم غارت کردند؛ قارّهی آمریکا را! قارّهی آمریکا هم صاحبانی داشت، تمدّنی داشت، ملّتهایی داشت؛ اینها با حیلههای گوناگون ــ که همهی اینها در تاریخهای دقیق مشخّص است؛ کتاب بخوانید انشاءالله، این حقایق را بیشتر از نزدیک درک کنید ــ فاجعه آفریدند؛ قتل، غارت، کشتار جمعی، شکنجه، فشار، بردهگیری، بردهداری؛ این کارها را غربیها کردند. در این سه قرن، در همان حالی که غربیها در عمل این جور مشغول جنایت بودند، روشنفکرانشان و متفکّرانشان برای دنیا قانون حقوق بشر کشف میکردند و وضع میکردند! یعنی این تناقض در عمل و قول، این ریاکاری غربیها [مشهود است]. در عمل آن جور، در زبان این جور؛ کشورهای اروپایی، بعد هم آمریکا به معنای واقعی کلمه در سرتاسر دنیا انواع و اقسام جنایتها را انجام دادند. خب اینها شاهکارهای تمدّن غرب است؛ اینها شاهکارهای تمدّن غرب است!
امام این چیزها را خوب میشناخت، خوب میدانست. یکی از مسائل اساسیای که امام بر آن اصرار داشتند، ایجاد فاصله و ایجاد مرز بین تفکّر و سبْک زندگی اسلامی و نظام اسلامی با نظامهای غربی بود که این جزو مسائل اصلی امام است.
یک امتیاز بزرگ امام این بود که ملّت را با مفهوم مقاومت آشنا کرد. ملّتها در موارد زیادی اتّفاق میافتد که دنبال یک کاری هم هستند امّا قدرت مقاومت ندارند؛ وقتی فشار وارد میآید، عقبنشینی میکنند. امام ملّت ایران را این جوری بار آورد، این جوری تقویت کرد: مقاومت را، ایستادگی را به این ملّت تزریق کرد؛ لذا ملّت ایران امروز یک ملّت کاملاً مقاوم و کاملاً مستحکم است.
خدا را شکر! این هم از برکات امام بزرگوار است و عنوان «مقاومت» امروز در ادبیّات سیاسی دنیا وارد شده؛ این مقاومتی که امام به ملّت ایران و به همهی ما یاد داد، امروز یکی از واژههای برجستهی در ادبیّات سیاسی دنیا است.
من دربارهی همین مسئلهی طمعهای دشمنان، نقشههای دشمنان، توطئههای دشمنان، خوابهای آشفتهای که دشمنان برای ملّت ایران میبینند، یک نکتهی مهمّی را عرض بکنم که به نظر من مهم است. دو جزء دارد این نکته؛ یکی این است که امروز مهمترین امید دشمنان برای ضربه زدن به کشور، امید بستن به اعتراضات مردمی است. امیدشان به این است که بلکه بتوانند با کار روانی، با فعّالیّتهای اینترنتی و فضای مجازی و انواع و اقسام اینها، با پول، با مزدورپروری، مردم را در مقابل نظام اسلامی و جمهوری اسلامی قرار بدهند؛ این جزء اوّل از این مطلب، از این نکته؛ جزء دوّم هم این است که این محاسبهی دشمن، در این مسئله هم مثل بسیاری از محاسبات دشمن غلط است. در اوّل انقلاب وعده میدادند که جمهوری اسلامی شش ماه بیشتر عمر نخواهد کرد و سقوط خواهد کرد؛ بعد، این شش ماه که میگذشت، شش ماه تمدیدش میکردند میگفتند شش ماه دیگر! از این ششماههها بیش از هشتاد شش ماه گذشته، جمهوری اسلامی که آن روز یک نهال باریک بود، یک درخت تناور و ریشهداری شده، روزبهروز قویتر و مقتدرتر هم شده. محاسبهشان آنجا غلط بود، اینجا هم غلط است. این محاسبه هم مثل همان محاسبات است؛ مثل محاسبهشان در قضیّهی جنگ تحمیلی؛ به صدّام کمک کردند به خیال اینکه در ظرف چند روز جمهوری اسلامی را ساقط کند؛ کودتاگران را کمک کردند به امید اینکه بتوانند یک غلطی بکنند؛ همهی اینها محاسباتی بود که آمریکاییها و غربیها کردند و همه غلط بود. امروز هم این محاسبه غلط است که خیال کنند میتوانند ملّت ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند، میتوانند در مقابل جمهوری اسلامی عاملی را قرار بدهند که میدانند جمهوری اسلامی به آن عامل خیلی اهمّیّت میدهد و آن، عاملِ مردم است.
این اشتباه را آمریکاییها چرا میکنند؟ چون مشاورینی دارند که آن مشاورین، ایرانیان خائنی هستند که به آنها مشورت میدهند. این مشاورینِ خیانتکار، خب به کشور خودشان که خیانت میکنند، امّا در واقع به آنها هم خیانت میکنند؛ چرا؟ چون بدون اطّلاع صحیح به آنها مشورت میدهند؛ آن بیچارهها هم طبق مشورت اینها عمل میکنند، شکست میخورند. یکی از حرفهای آنها، از مشورتهای آنها همین است که «شما روی ملّت ایران برای مقابلهی با نظام اسلامی و جمهوری اسلامی حساب کنید؛ ملّت ایران از دین، از نظام اسلامی، از روحانیّت زده شدهاند؛ میتوانید روی اینها حساب کنید، اینها میایستند در مقابل نظام اسلامی»؛ این مشاورین ناآگاه و خائن ــ خائن به هر دو طرف ــ این را به اربابان آمریکاییشان میگویند؛ پول میدهند، آنها هم همین را تحلیل میکنند، در صحبتهایشان میگویند، در مجلس سنایشان میگویند، در جاهای مختلف این را تکرار میکنند، در داخل هم یک عدّه آدم سادهلوح ــ البتّه خوشبختانه تعداد معدود ــ قبول میکنند؛ گاهی میشنویم در نوشتههای اینترنتی یا در رسانهها و روزنامهها که اظهار نظر میکنند که بله، مردم نسبت به روحانیّت بیاعتقاد شدهاند، نسبت به دین بیاعتقاد شدهاند؛ اینها را اینجا در داخل هم میشنویم. خب، این یکی از آن محاسبات صد درصد غلط است؛ امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اوّل انقلاب یقیناً بیشتر است. اگر کسی میخواهد گرایش مردم به انقلاب و مبارزات و مجاهدتها را بفهمد، به تشییع میلیونی شهید قاسم سلیمانی نگاه کند. بدن قطعهقطعهشدهی شهید سلیمانی به وسیلهی میلیونها انسان بدرقه شد؛ یک فرد انقلابی، یک فرد مبارز و مجاهد که برای جمهوری اسلامی جان خودش را کف دستش گرفته بود؛ مردم این جور از او بزرگداشت و احترام کردند؛ این یک نمونه؛ نمونههای دیگر هم زیاد دارد؛ [مثلاً] علما. مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی یک مرجع تقلید بود، یک فقیه بود؛ شما ببینید در تشییع جنازهی این مرد چه حرکت عظیمی مردم نشان دادند. مرحوم آیتالله بهجت، یک فقیه عارف و معنوی بود؛ در تشییع جنازهی او، در بدرقهی او به سوی بهشت، مردم قم، قم را لبریز از احساسات کردند؛ از جاهای مختلف دیگر هم به قم رفتند برای تشییع. شما به من بگویید در بین آحاد برجستهی کشور، از سیاسی، از هنرمند، از ورزشکار و دیگر چهرهها چه کسی هست که وقتی از دنیا برود، مردم این جور برایش احساسات به خرج میدهند؟ این نشانهی چیست؟ این نشانهی بیاعتقادی مردم به روحانیّت است؟ این نشانهی بیاعتقادی مردم به دین و به جهاد و به مقاومت است؟ تحلیلهایشان این جوری است؛ این جوری تحلیل میکنند.
شما ببینید در همین سرودی که این روزها پخش شده که اظهار ارادت به ولیّامر، ولیّعصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و روحنا فداه) و سلام به حضرت بقیّةالله است، مردم چه کار دارند میکنند؛ چه اظهار شوقی، چه همراهیای، چه اظهار ارادتی! پیر، جوان، نوجوان، کودک، زن، مرد، همه، در سرتاسر کشور، در تهران یک جور، در مشهد یک جور، در اصفهان یک جور، در یزد یک جور، در شهرهای مختلف یک جور؛ این دلیلِ چیست؟ این دلیل روگردانی مردم از دین است؟ یا بعکس. ما اوّلِ انقلاب این جور چیزها را نداشتیم؛ ما اوّلِ انقلاب هجوم دانشجویان جوان به سمت مراکز اعتکاف را نداشتیم، این اجتماعات عظیم مذهبی را نداشتیم؛ امروز اینها هست؛ نخیر، دربارهی ملّت ایران اشتباه کردند. یا راهپیماییهای بیستودوّم بهمن؛ ۴۳ سال است که در بیستودوّم بهمن و در روز قدس، مردم راهپیمایی میکنند با این عظمت! این دلیل رویگردانی مردم از انقلاب است؟ این دلیل وفاداری مردم است، این دلیل مقاومت مردم است، این دلیل ایستادگی مردم است، این دلیل تأثیر درس امام در این ملّت بزرگ و بزرگوار است.
در پایان عرایضم میخواهم چند توصیه بکنم به فعّالان عرصهی انقلابی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛ افراد فعّال، چه جوانان و چه دیگران، چند توصیه میخواهم عرض بکنم.
یک توصیه این است که نگذارید ضدّانقلاب و دشمن از انقلاب شما هویّتزدایی کند؛ نگذارید حقیقت انقلاب را واژگونه نشان بدهد، غلط نشان بدهد؛ این یک توصیه است، توصیهی مهمّی است؛ جوانهای هوشمند و فرزانه روی این فکر کنند.
توصیهی بعدی: نگذارید یاد امام در جامعه کمرنگ بشود. همان طور که گفتم، امام روح این انقلاب است؛ نگذارید یاد امام را کمرنگ کنند، نگذارید امام را تحریف کنند.
توصیهی بعدی: نگذارید ردههای ارتجاع در کشور نفوذ کنند و جاگیر بشوند. «مرتجع» یعنی چه؟ ما وقتی میگوییم «مرتجع»، ذهن بعضیها میرود به کسی که یک عرقچینی بر سرش است؛ نه، مرتجع آن کسی است که در سیاست و سبک زندگی، تابع سیاست و سبک زندگی غربی است؛ این مرتجع است. این [وضع] در کشور ما بود؛ در دوران حاکمیّت فاسد و وابستهی پهلوی، سبک زندگی غربی در کشور بود، انقلاب آمد آن را پس زد؛ هر کس به آن برگردد مرتجع است. ممکن است این شخصی که مرتجع است تیشرت و شلوار لی و پاپیون و اودکلن فرانسوی هم بزند، امّا مرتجع است. هر کسی که به سمت زندگی و فرهنگ و سبک زندگی غربی برود، او مرتجع است. نگذارید کشورتان به سمت ارتجاع برود؛ نگذارید ارتجاع در بدنهی کشور جاگیر بشود و نفوذ کند.
توصیهی بعدی: دروغ و فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید. یک روزی بود زمان امام، نه اینترنت بود، نه ماهوارهها به این شکل بود؛ آنجا امام میگفت که دشمن با قلم با شما مبارزه میکند؛ با قلم. امام متوجّه بود. امروز بحث قلم نیست، امروز بحث فضای مجازی است، بحث ماهوارهها است؛ جنگ روانی است؛ جنگ روانیِ همهگیر و همهجایی. نگذارید جنگ روانی دشمن در کشور تأثیر بگذارد. ببینید! حالا یک نمونهی کوچک جنگ روانی را من بگویم. نفت ایران را در سواحل یونان دزدی میکنند، میدزدند ــ نفت ما را دزدیدند ــ بعد دلاوران ازجانگذشتهی جمهوری اسلامی جبران میکنند و کشتی نفتی دشمن را ضبط میکنند، او در تبلیغات سراسری فراگیر و امپراتوری رسانهای، ایران را به دزدی متّهم میکند! چه کسی دزد است؟ شما نفت ما را دزدیدید؛ ما از شما پس گرفتیم؛ پسگرفتن مال دزدی که دزدی نیست. شما دزدید. آمریکاییها به دولت یونان دستور میدهند، دولت یونان هم عمل میکند، نفت ما را میدزدد. خب اینها جنگ روانی است؛ با این جنگ روانی ــ که امثال اینها هر روز موارد متعدّدی اتّفاق میافتد ــ مقابله کنید.
توصیهی بعدی: از سرمایهی ایمان مردم برای تولید عمل صالح بهره بگیرید. مردم، مؤمنند، مردم ایمان دارند؛ این ایمان میتواند عمل صالح تولید کند؛ این کار را شما میتوانید بکنید؛ که امام بزرگوار ما استاد بینظیر این کار بود؛ امام، استاد بینظیر استفادهی از ایمان مردم برای تولید عمل صالح بود.
توصیهی بعدی: نگذارید کسانی این جور وانمود کنند که کشور به بنبست رسیده. الان در فضای مجازی کسانی کارشان همین است ــ حالا آیا از روی غفلت میکنند یا پول میگیرند، من نمیدانم ــ میخواهند وانمود کنند کشور به بنبست رسیده؛ نه، کشور به بنبست نمیرسد. زمان امام هم همین اتّفاق افتاد. آن وقت هم کسانی در روزنامههایشان نوشتند که کشور به بنبست رسیده، امام گفتند نه، شما به بنبست رسیدید؛ جمهوری اسلامی به بنبست نمیرسد. گفتند شما به بنبست رسیدید؛(۲۱) واقعش هم همین است. نگذارید مردم را مأیوس کنند.
توصیهی بعدی: امام در یک مواردی، در خلوت یا جلوت به مجریان نهیب میزد؛ گاهی در علن، گاهی هم در جلسات خصوصی؛ امّا در مواردی هم صریحاً قدرشناسی میکرد. موارد متعدّدی داریم که امام با صراحت از مسئولین کشور ــ یا از یک نفر، یا از مجموعهای از مسئولین ــ قدرشناسی کرده. توصیهی من این است، امروز که دشمن در صدد تخریب مسئولان انقلابی است، وظیفهی قدرشناسی وظیفهی سنگینی است؛ باید از مسئولین قدرشناسی کرد. اینکه انسان میبیند در قضیّهی آبادان یک وزیر سه چهار روز، شبانهروز بر سر آن کار میرود، خودش میایستد، این خیلی کار مهمّی است؛ اینکه رئیسجمهور محترم یا معاون او میروند با آسیبدیدگان قضیّه ملاقات میکنند، به آنها تسلّا میدهند، به دلهای آنها آرامش میدهند، اینها خیلی باارزش است؛ از اینها باید قدرشناسی بشود. البتّه عاملان خرابکاریها هم بایستی مجازات بشوند؛ هم در همین قضیّهی آبادان، هم در هر قضیّهی دیگری، آنهایی که عامل خرابکاری هستند، باید البتّه مجازات بشوند.
پروردگارا! تو را به ارواح مطهّر شهدای عزیزمان و به روح مطهّر امام سوگند میدهیم که ما را جزو پیروان راه حق و حقیقتِ جمهوری اسلامی قرار بده. پروردگارا! از تو میخواهیم که گامهای ما را و گامهای ملّت ما را در این راه ثابت بدار.
شنیدم، به من خبر دادند که امروز در اثنای سخنرانی جناب آقای حاج حسن آقای خمینی کسانی سر و صدا کردند؛ بنده با این کار مخالفم، با این نوع تخریب کردنها و سر و صدا کردنها بنده موافق نیستم، من مخالفم؛ این را همه بدانند. امیدواریم انشاءالله خدای متعال همهی ما را به راه راست هدایت کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
معجزه خوردن قارچ در جوان شدن پوست
مصرف به اندازه قارچ خواص گوناگونی دارد و بخشی از فواید این خوراکی برای سلامت و شادابی پوست شما است.
قارچ دارای کوجیک اسید است. این اسید وظیفه روشنسازی پوست را دارد. ملانین در پوست توسط این اسید تحریک و موجب شادابی و روشنی پوست میشود. پوست روشن شما در اثر رشد سلولهای جدید و حذف سلولهای قدیمی روی بدن به وجود میآید. استفاده از قارچ جایگزین مناسبی برای مواد شیمیایی مضر برای پوست است.
کمک به جوانسازی پوست
اسید کوجیک، علاوه بر این که پوست شما را روشن میکند، میتواند باعث شادابی و رفع علایم پیری شود. در بیشتر لوسیونهای جوانسازی پوست این اسید وجود دارد. اغلب پوست افراد بر اثر کهولت سن، بروز مشکلات کبدی و همچنین تابش نور خورشید دچار لک میشود. قارچ با داشتن ترکیبات مفید میتواند روند ظهور این لکها را متوقف کند.
مرطوبکننده پوست
اسید هیالورونیک موجود در قارچ به عنوان یک مرطوب کننده طبیعی در بدن عمل میکند. این اسید در پوست وجود دارد و وظیفه شاداب نگهداشتن پوست را بر عهده دارد. همچنین وجود این اسید باعث میشود پوست شما چین و چروک کمتری در طول عمر داشته باشد. قارچ حاوی مقادیر کافی از این اسید است که برای پوست مفید است.
۹ دمنوش خواب آور برای رهایی از بی خوابی
وشیدن یک فنجان چای می تواند بخشی از یک روتین خواب سالم باشد. بهترین دمنوش های خواب آور، دمنوش های گیاهی اند به این دلیل که فاقد کافئین هستند.
بسیاری از چایهای گیاهی حاوی ترکیباتی هستندکه با اتصال به گیرندههای GABA (انتقالدهندههای عصبی) در مغز که به القای خواب کمک میکنند. این گونه زمان به خواب رفتن شما کاهش می یابد. اگر به نوشیدن یک فنجان چای قبل از خواب عادت کنید، میتواند به آماده شدن مغز شما برای به خواب رفتن کمک کند.
در این جا ۹ مورد از بهترین دمنوش ها برای خواب وجود دارد که به شما کمک می کند، سریعتر بخوابید. همچنین در کل شب خواب بهتری داشته باشید.
بابونه؛ بهترین دمنوش های خواب آور
بابونه گیاهی است که قرن ها به عنوان دارویی خواب آور استفاده می شود. این روزها، این ماده اصلی، چایی برای «زمان خواب» است. گیاه بابونه یک آرام بخش ملایم است که حاوی آپیژنین است، یک ماده شیمیایی که روی گیرنده های بنزودیازپین در مغز تاثیر می گذارد. مشابه این که برخی داروها مانند Ambien به درمان بی خوابی کمک می کنند.
برای کمک به خوابیدن، یک یا دو ساعت قبل از خواب یک فنجان چای بابونه بنوشید.
مهم: افراد باردار نباید چای بابونه بنوشند، زیرا ممکن است خطر زایمان زودرس یا سقط جنین را افزایش دهد.
طرز تهیه:
چای بابونه را در آب ۱۰۰ درجه فارنهایت به مدت ۴ تا ۵ دقیقه دم کنید. میتوانید همان طور ساده بنوشید یا هم اگر میخواهید شیرین باشد عسل به آن اضافه کنید.
بادرنجبویه؛ بهترین دمنوش های خواب آور
بادرنجبویه از خانواده نعناع است. حاوی ترکیبی به نام رزمارینیک اسید است که روی گیرنده های GABA تاثیر داشته و خواب را تسهیل می کند.
مطالعات نشان می دهد که بادرنجبویه در کاهش بی خوابی، افسردگی و اضطراب که اغلب می تواند منجر به کم خوابی یا بی خوابی شود، موثر است. بادرنجبویه همچنین یک آنتی اکسیدان است که می تواند سیستم ایمنی بدن را تقویت کند. بنابراین در طول زمستان و پاییز که سرماخوردگی و آنفولانزا اغلب خواب را مختل می کنند، فواید بیشتری دارد.
برای استفاده از بادرنجبویه برای خواب، دو ساعت قبل از خواب یک فنجان چای بادرنجبویه بنوشید. می توانید آن را گرم یا سرد بنوشید.
طرز تهیه:
چای بادرنجبویه را به مدت ۳ دقیقه در آب ۱۷۵ درجه فارنهایت دم کنید.
لیمو
اگرچه تحقیقات محدودی در مورد چای دمنوش لیمو وجود دارد. اما یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ نشان داد افرادی که یک ساعت قبل از خواب یک دوز ۱۰ میلیلیتری شربت گزنه و لیمو مصرف کردند. گزارش دادند که سریعتر به خواب میروند، طولانیتر میخوابند و در طول روز کمتر احساس خواب آلودگی میکنند.
علاوه بر این، یک مطالعه کوچک دیگر در ۲۰۲۱ نشان داد افرادی که روزانه ۴۰۰ میلیگرم مکمل گزنه لیمو مصرف میکردند، پس از ورزش شدید، درد عضلانی کمتری داشتند. به همین دلیل، نوشیدن یک فنجان چای حاوی لیمو را بعد از ورزش زیاد و شدید یا یک ساعت قبل از خواب مصرف کنید.
طرز تهیه
روی دمنوش لیموترش آب جوش بریزید و ۳ تا ۵ دقیقه دم کنید.
سنبل الطیب
گیاه سنبل الطیب قرنها به عنوان یک آرامبخش استفاده شده است. اعتقاد بر این است که ترکیبات موجود در سنبل الطیب، از جمله اسیدهای والرنیک و والپوتریات ها، بر گیرنده های GABA در مغز تاثیر می گذارد. سپس منجر به خواب آلودگی شما میشود.
با این حال، تحقیقات در مورد سنبل الطیب برای بی خوابی متفاوت است. یک بررسی علمی در سال ۲۰۲۰ شواهدی از اثربخشی این گیاه پیدا کرد. اما خواستار تحقیقات بیشتر در مورد این که چه شکلی از سنبل الطیب – مکمل، چای یا چیز دیگری – ممکن است به تسهیل خواب کمک کند، شد.
طرز تهیه:
روی چای سنبل الطیب آب جوش بریزید و ۱۰ تا ۱۵ دقیقه دم کنید.
رویبوس؛ بهترین دمنوش های خواب آور
چای رویبوس حاوی مقادیر کمی از مواد معدنی از جمله کلسیم و منیزیم است. هر دو آن ها با خواب سالم مرتبط هستند. همچنین به دلیل خواص آنتی اکسیدانی آن شناخته شده میباشند.
برخی شواهد وجود دارد که نشان میدهد سطوح آنتی اکسیدانی چای رویبوس همراه با خواص ضد التهابی آن ممکن است به خواب کمک کند.
طرز تهیه:
روی چای رویبوس آب جوش بریزید و بسته به میزان غلظتی که دوست دارید ۲ تا ۵ دقیقه دم کنید.
اسطوخودوس
مطالعات متعددی وجود دارد که نشان میدهد اسطوخودوس، در اشکال مختلف، ممکن است خواب را تقویت کند. اما تحقیقات برای اثربخشی چای اسطوخودوس، به طور خاص، قابل بحث است. مثلا، یک مطالعه در ۲۰۱۵ بر روی زنان پس از زایمان نشان داد که نوشیدن چای اسطوخودوس هر روز به مدت ۲ هفته در ابتدا خستگی را کاهش می دهد. اما پس از چهار هفته تاثیر آن مشابه تاثیر دارو بود.
مطالعات دیگر نشان دادهاند که مکمل روغن اسطوخودوس ممکن است کمی کیفیت خواب را بهبود بخشد. به شما کمک کند طولانیتر بخوابید، خواب و بیداری شبانه را کاهش دهد.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد رایحه درمانی اسطوخودوس فقط ممکن است تأثیر کوتاه مدتی بر کیفیت خواب داشته باشد. همین امر ممکن است در مورد نوشیدن چای اسطوخودوس نیز صادق باشد.
برای امتحان چای اسطوخودوس برای خواب، دو ساعت قبل از خواب یک فنجان دم کنید. زمانی را برای استشمام بوی اسطوخودوس از چای نیز اختصاص دهید.
طرز تهیه:
روی چای اسطوخودوس خود آب جوش بریزید و حدود ۲ دقیقه دم کنید.
بوته عسل
بوته عسل شبیه رویبوس است. که با فواید سلامتی از تسکین علائم PMS گرفته تا کاهش سرفه و بهبود کلسترول مرتبط است. علیرغم فقدان شواهدی برای حمایت از استفاده از بوته عسل برای بهبود خواب. اگر روزانه یک فنجان جای گرم بوته عسل بنوشید، شب خواب راحتی خواهید داشت. زیرا این چای فاقد کافئین است.
طرز تهیه:
آب جوش را روی چای کیسه ای خود بریزید و ۴ تا ۵ دقیقه دم کنید. برای طعمی بیشتر، چای بوته عسل را برای مدت طولانی تری دم کنید.
زردچوبه؛ بهترین دمنوش های خواب آور
زردچوبه گیاهی از خانواده زنجبیل است که گفته می شود به بهبود هضم و کاهش التهاب کمک می کند.
کورکومین، ماده فعال زردچوبه، یک آنتی اکسیدان قوی و عامل ضد التهابی است. که می تواند به تنظیم انتقال دهنده های عصبی در مغز کمک کند. اگرچه تحقیقات کمی در مورد تاثیر زردچوبه بر خواب وجود دارد اما با استفاده از آن میتوانید خواب خود را بهبود بخشید.
با این حال، مزایای کلی آن برای سلامتی، گزینه خوبی برای جایگزینی نوشیدنی های کافئین دار در طول روز است. چای زردچوبه را می توان در هر زمانی از روز مصرف کرد، زیرا فاقد کافئین است و لزوما باعث خواب نمی شود.
زردچوبه را می توان با عسل، لیمو و آب مخلوط کرد تا یک نوشیدنی چای مانند ایجاد کند. یا با شیر (یا جایگزین شیر)، عسل و سایر ادویه ها ترکیب کنید.
طرز تهیه:
یک فنجان آب، شیر را در قابلمه بریزید. مقداری زردچوبه، عسل و لیمو به آن اضافه کنید. ۱۰ دقیقه روی حرارت ملایم گرم کنید و بعد از خوردن آن لذت ببرید.
چای سبز
چای سبز حاوی مقداری کافئین است، بنابراین نباید قبل از خواب مصرف شود، اما همچنان می تواند جایگزین خوبی برای نوشیدنی های با کافئین بیشتر باشد. یک مطالعه کوچک در سال ۲۰۱۷ نشان داد بزرگسالانی که در طول روز کمتر چای سبز با کافئین زیاد مینوشیدند نسبت به بزرگسالانی که چای سبز کاملا کافئیندار مینوشیدند، سطح استرس کمتری داشتند.
حتی چای سبز کاملاً کافئین دار فقط حدود ۱۲ میلی گرم کافئین دارد، در حالی که در یک فنجان قهوه متوسط حدود ۹۵ میلی گرم کافئین وجود دارد. این گزینه خوبی برای یک صبح یا در ساعات بعدازظهر است که خللی در خواب شب شما ایجاد نمیکند.
طرز تهیه:
آب را بجوشانید و سپس روی کیسه چای بریزید و به مدت ۳ دقیقه دم کنید. اگر میخواهید چای سرد بنوشید، زمان دم را بیشتر کنید. سپس اجازه دهید نوشیدنی خنک شود. ۱ تا ۲ قاشق چایخوری پودر ماچا را در فنجان خود با آب داغ مخلوط کنید. و از نوشیدن این دمنوش لذت ببرید.
علائم خطرناک کمبود چربی در بدن
این روز ها افراد بیشتر به دنبال رژیم های غذایی فاقد چربی یا کم چرب می گردند و می دانند که مصرف زیاد چربی های اشباع برای سلامت قلب آن ها مفید نیست؛ اما جالب است بدانید که چربی دشمن نیست، بلکه چربی می تواند دوست بدن شما هم باشد و بدونِ آن نمی توانید زندگی کنید؛ بنابراین باید مراقب باشید که این ماده مغذی را به اندازه کافی به بدنِ خود برسانید و در مصرفِ آن افراط و تفریط نداشته باشید. به خاطر همین در این قسمت علائمی را به شما معرفی می کنیم که نشان می دهد بدن تان به اندازه کافی چربی دریافت نمی کند.
همیشه گرسنه هستید
گرسنگی مداوم علامت کمبود چربی در بدن است. چربی نقش زیادی در سیر نگه داشتن بدن دارد، زیرا فرآیند گوارشی آن کُند و آرام است و طول می کشد تا بدن بتواند آن را گوارش کند.
همیشه خسته هستید
کمبود چربی در بدن باعث می شود که شما همیشه احساس خستگی کنید؛ زیرا چربی انرژی بدن را تامین می کند و شبیه به کالری است و اگر بدن چربی نداشته باشد، احساس خستگی مداوم وجود خواهد داشت.
درد مفاصل داریددرد مفصلی و استخوان هایی که حالت شکننده دارند، یعنی با کمبود چربی سالم در بدن مواجه هستید و التهابات بدن علت اصلی این درد های مفصلی می باشد. پس سعی کنید به اندازه کافی چربی به بدن تان برسانید تا میزانِ این التهابات کاسته شود و درد از بین برود.
خیلی زیاد بیمار می شوید
شاید باور نکنید؛ اما اگر چربی به اندازه کافی به بدن تان نرسد، خیلی زیاد بیمار می شوید. مصرف نکردن چربی به اندازه کافی باعث می شود تا مواد مغذی به بدن تان نرسد. بعضی از ویتامین ها فقط داخل چربی ها هستند و فقط از طریق مصرف چربی جذب می شوند؛ بنابراین اگر این ویتامین ها در بدن نباشند، بیمار می شوید که یکی از آن ها ویتامین e است که آنتی اکسیدان بسیار مهمی محسوب می شود.
ریزش مو دارید
اگر موی شما خشک و شکننده است؛ یعنی به اندازه کافی چربی مصرف نمی کنید. مو نیاز به بعضی از مواد مغذی خاص دارد تا محکم و سالم بماند و اگر چربی به اندازه کافی به آن نرسد، خشک و شکننده می شود.
توهم ذهنی دارید
اگر احساس شادابی ندارید و توهمات ذهنی به شما غلبه کرده است؛ یعنی چربی به اندازه کافی به بدن تان نمی رسد. مصرف رژیم غذایی با چربی تک رشته های غیر اشباع مانند روغن زیتون، آجیل و آووکادو باعث می شود که تولید انتقال دهنده عصبی برای افزایش قدرت حافظه در بدن افزایش پیدا کرده و اگر آن را کم مصرف کنید، قطعاً دچار مشکلات ذهنی خواهید شد.
پوست تان خشک
استکمبود چربی در بدن باعث می شود که پوست نرم و لطیفی نداشته باشید. چربی ها نقش مهمی در سلامت و کیفیت پوست دارند. اسید چرب امگا 6 و اسید چرب امگا 3 حاوی مولکول هایی هستند که به سلامت پوست کمک می کنند و از التهابات جلوگیری خواهند کرد که باید به بدن برسند.
پریود نامنظم دارید
اگر به اندازه کافی چربی مصرف نکنید؛ پریود و عادات ماهانه تان به هم می ریزد، زیرا ناتعادلی هورمونی اتفاق می افتد. چربی ها حاوی استروژن و پروژسترون هستند و اگر در بدن به اندازه کافی وجود نداشته باشند، چرخه قاعدگی و تخمک گذاری به هم می ریزد.
دیگر اثرات کمبود چربی در بدنکمبود ویتامین آ
کمبود ویتامین دی
کمبود ویتامین ای
کمبود ویتامین کا
سه توصیه کلیدی از امیرالمؤمنین (ع)
امام علی (علیه السلام):
ضَعْ فَخرَکَ، واحطُطْ کِبرَکَ، واذکُرْ قَبرَکَ.
فخرفروشی را کنار بگذار و تکبر را فرو نِه و به یاد قبرت باش.
نهج البلاغه، حکمت ۳۹۸
دانستنی هایی پیرامون قیام ۱۵ خرداد
تجمع و راهپیمایی مردم برخی از شهرهای ایران در اعتراض به دستگیری امام خمینی. تظاهرات در قم، تهران و ورامین به خشونت کشیده شد و تعدادی از مردم کشته و مجروح شدند.
دستگیری امام خمینی بهخاطر سخنرانی او در مدرسه فیضیه علیه محمدرضا پهلوی شاه وقت ایران بود. در این سخنرانی حکومت وقت به حکومت یزید تشبیه شده بود. امام خمینی، بهدلیل کشته شدن جمعی از مردم، این روز را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد از اینرو ۱۵ خرداد در تقویم جمهوری اسلامی ایران تعطیل رسمی است.
زمینهها
تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در دولت وقت که روحانیون بعضی از فقرات آن را مخالف با اسلام میدانستند[۱]، انقلاب سفید[۲] و حمله مأموران حکومتی به مدرسه فیضیه در فروردین ۱۳۴۲[۳] حوادثی بودند که زمینه ساز حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شد.
روحانیون ایام محرّم آن سال را فرصتی برای تبلیغات علیه برنامهها و سیاستهای محمدرضا پهلوی دانستند. حکومت در ماه محرّم، خطاب به وعاظ و روحانیون اعلام و به آنها الزام کرد که در سخنرانیها از بیان سه مطلب خودداری کنند: الف) علیه شخص اول مملکت سخن نگویند. ب) علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود. ب) به مردم نگویند که اسلام در خطر است. با شروع ایام عزاداری محرّم، وعّاظ و روحانیون به سخنرانی و وعظ پرداختند. امام خمینی نیز در سخنرانیهای پس از نماز، علیه هیأت حاکمه و حکومت پهلوی، صحبت میکرد.[۴]
تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۴۲ش در شهرهای مختلف ایران به صحنه انتقاد علنی از حکومت پهلوی و عملکرد آن تبدیل شد و روزهای یازدهم و دوازدهم محرّم نیز، در ادامه روزهای قبل به تظاهرات سیاسی مردم علیه حکومت پهلوی تبدیل گردید و شعارهایی به طرفداری از امام خمینی و علیه شاه و حکومتش سر داده شد. در روز یازدهم محرّم، دانشجویان دانشگاه تهران به جمع تظاهرکنندگان پیوستند. حکومت در واکنش به این رویدادها و به منظور تهدید و پایان دادن به تظاهرات، در صدد دستگیری امام خمینی و گروهی از روحانیون برآمد.[۵]
سخنرانی و بازداشت امام خمینی (ره)
امام خمینی در ساعت ۶:۳۰ بعد از ظهر روز عاشورا سال ۱۳۸۳ق (۱۳ خرداد ۱۳۴۲ش) با اعلام قبلی برای سخنرانی در مدرسه فیضیه قم حاضر شد و در سخنرانی خود به صراحت شاه وقت را مورد انتقاد قرار داد. در این روز نیروهای امنیتی و انتظامی حکومت پهلوی در حالت آمادهباش کامل بودند.
آیت الله خمینی بر خلاف روش رایج سخنرانان، ابتدا روضه خواند و بعد صحبت کرد. وی پس از شرح رخداد کربلا، حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین سال ۱۳۴۲ش را، به واقعه کربلا تشبیه کرد[۶] که با شیون و گریه حاضران همراه شد. نیروهای حکومت پهلوی امام خمینی را شبانه به تهران بردند سید حسن قمی و بهاءالدین محلاتی دو روحانی دیگری بودند که دستگیر و به تهران منتقل شدند.[۷]
راهپیماییهای اعتراضی
صبح روز پانزدهم خرداد، مردم قم و برخی از شهرهااز دستگیری امام خمینی مطلع شده و دست به اعتراض زدند. در تهران، دانشجویان دانشگاه تهران، کلاسها را تعطیل کردند و به تظاهرات مردم پیوستند. بارفروشان به همراهی برخی چهره های شناخته شده مثل طیّب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی نیز از مرکز شهر به حرکت درآمده و به تظاهرکنندگان ملحق شدند. تظاهرکنندگان که لحظه به لحظه به تعدادشان افزوده میشد، درصدد اشغال مراکز مهم دولتی و حکومتی از قبیل کاخ مرمر، اداره رادیو، اداره تسلیحات ارتش و غیره بودند. بازاریان نیز با تعطیلی بازار و تجمّع در مساجد و یا با پیوستن به تظاهرکنندگان، اعتراض صریح خود را اعلام کردند.[۸]
درگیری و کشتار مردم
مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی کردند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و تعدادی از مردم کشته و مجروح شدند. دهقانان کفنپوش ورامینی نیز که در پشتیبانی از امام خمینی راهی تهران شده بودند، با مأموران نظامی در سر پل باقرآباد روبرو شده و تعدادی کشته یا زخمی شدند.[۹] یک کمیسیون تحقیق، تعداد کشتهها را ۸۶ نفر و زخمیها را ۱۹۳ نفر اعلام کرد.[۱۰]
واکنش حکومت پهلوی
پس از فرو نشستن درگیریها، اسدالله علم نخستوزیر، در مصاحبهای با روزنامه هرالد تریبون در روز ۱۷ خرداد ۱۳۴۲ش تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. شاه نیز دو روز بعد طی سخنرانی بیانات امام خمینی و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان – جمال عبدالناصر- دانست زیرا جمال عبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسرائیل روابط خصمانهای با شاه داشت. در این راستا رسانههای حکومتی ادعا کردند که شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است.[۱۱]
علم به وزارتهای اقتصاد، دادگستری و کشور ایران دستور داد از خانواده قربانیان ۱۵ خرداد، حمایت کنند. در گزارش کمیسیون مربوطه آمده برای حمایت از خانوادههایی که سرپرست خود را از دست داده بودند، مقرری ماهانه تا بهمن ۱۳۵۷ از بودجه نخستوزیری داده میشد.[۱۲]
واکنش علما و روحانیان
بخشی از واکنش علما به شکل ارسال تلگراف، صدور اعلامیه و فرستادن نامه صورت گرفت. تلگرافهای زیادی از طرف علما از شهرستانهای مختلف به تهران ارسال شد که برخی خطاب به مجامع حکومتی بوده است و ضمن انتقاد از حکومت، خواستار آزادی امام و سایر دستگیرشدگان شده بود (مانند تلگراف انتقادآمیز آیتالله سید محمود حسینی شاهرودی و آیتالله سید محمد هادی میلانی به شاه) و برخی دیگر به زندان قصر و نزد امام ارسال و برای ایشان آرزوی سلامتی شده بود (مانند تلگراف ۶۱ روحانی قزوین و همچنین تلگراف ۱۳ نفر از علمای خرمآباد، قم و شهر ری به امام). البته ناگفته نماند که همزمان با تلگرافها، اعلامیههایی نیز از سوی علما و در انتقاد از دولت صادر شد که بهعنوان نمونه، میتوان به اعلامیهٔ آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی اشاره کرد که از دولت انتقاد کرده و خواستار آزادی هرچه سریعتر سید روح الله خمینی و سایر دستگیرشدگان شده بود.[۱۳]
مهاجرت علما به تهران
علما و روحانیون از شهرستانهای مختلف دست به مهاجرت زده و هنوز ۳۵ روز از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری آیت الله خمینی نگذشته بود که گروهی از آنها وارد تهران شدند. به دنبال این اقدام، شاه مانع ورود دیگر روحانیون به تهران شد. دولت به هواپیمای حامل سید محمدهادی میلانی، که عازم تهران بود، دستور بازگشت داد و بعضی از علما را مجبور به بازگشت به شهرهای خودشان کرد. اما دیری نگذشت که در این سیاست تجدیدنظر شد و مهاجرت علما ادامه یافت. با حضور مهاجران در تهران، آنها دست به تشکیل جلسات متعددی زدند و آمادگی خود را برای مقابله با اقدامات حکومت اعلام کردند. جو عمومی نیز به نفع علما بود و مردم از آنها حمایت میکردند. در نتیجه، شاه بهناچار عقبنشینی کرد و با اعلام عدم آسیبرسانی به امام خمینی، اجازه داد که نمایندهٔ علما شخصاً با امام خمینی ملاقات کند. بدین ترتیب، جو عمومی با آزادی موقت امام خمینی و یارانش آرام گردید و مهاجرت ۱۴ روزهٔ علما پایان پذیرفت.[۱۴]
آزادی امام خمینی
در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ش، پس از سالگرد واقعه فیضیه و پیش از ذیحجه و محرم، امام خمینی پیام آزادی خود را دریافت کرد و از قیطریه خارج شده و به منزل خود در قم منتقل شد. خبر آزادی او موجی از شادی آفرید و دیدارکنندگان را از قم و شهرهای دیگر، به سمت منزل او روانه ساخت. دولت نیز آزادی امام خمینی را نتیجه علایق مذهبی حکومت و احترام به مقامات روحانی تفسیر کرد.[۱۵]
بزرگداشت ۱۵ خرداد
امام خمینی روز ۱۵ خرداد را همچون عاشورا روز عزای عمومی ملت مظلوم دانست و روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان نامید.[۱۶] بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۷ش این روز در تقویم رسمی ایران تعطیل رسمی اعلام شد و همه ساله مراسمهایی به این مناسبت برگزار میشود.
پی نوشت ها:
- سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- ↑ سایت تاریخ ایرانی.
- ↑ فاجعه هجوم به مدرسه فیضیه و واکنش حضرت امام خمینی(س)، پرتال امام خمینی.
- ↑ فعالیتها در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، پرتال امام خمینی.
- ↑ فعالیتها در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، پرتال امام خمینی.
- ↑ سخنرانی حضرت امام(ره) در عصر عاشورای ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، پرتال امام خمینی.
- ↑ سایت دفتر ادبیات انقلاب اسلامی.
- ↑ فعالیتها در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، پرتال امام خمینی.
- ↑ نقش قیام ۱۵ خرداد در شکلگیری انقلاب اسلامی، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران.
- ↑ «اسدالله عَلَم، بذر سعود در زمین پارس»، خبرگزاری ایسنا.
- ↑ نقش قیام ۱۵ خرداد در شکلگیری انقلاب اسلامی، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران.
- ↑ «اسدالله علم، بذر سعود در زمین پارس»، خبرگزاری ایسنا.
- ↑ پایگاه تحلیلی-تبیینی برهان.
- ↑ پایگاه تحلیلی-تبیینی برهان.
- ↑ قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲، روند، بازتاب و نتایج، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران.
- ↑ ۱۵ خرداد، حماسه بزرگ، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
محاسبه دشمن در قرار دادن مردم مقابل نظام غلط است/ گرایش امروز مردم به انقلاب و دین از روز اول انقلاب یقیناً بیشتر است
حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز (شنبه) در اجتماع پرشور مردم در مرقد مطهر رهبر کبیر انقلاب به مناسبت سیوسومین سالگرد عروج آن عزیز سفر کرده، امام خمینی را روح جمهوری اسلامی، شخصیتی حقیقتاً استثنایی وامامِ «دیروز و امروز و فردای ملت ایران» خواندند و تأکید کردند: نسل جوان و هوشمند کنونی برای اداره آینده کشور و رساندن ملت به قلههای پر شکوه به نرمافزاری مطمئن، جامع، شتابدهنده وتحولآفرین یعنی درسها و گفتار و رفتار امام نیاز دارد.
ایشان همچنین با بیان توصیههایی مهم، مردم و فعالان انقلابی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را به جلوگیری از هویتزدایی از انقلاب و تحریف امام، افشای دروغ و جنگ روانی دشمن، جلوگیری از نفوذ رگههای ارتجاع و سبک زندگی غربی، و قدرشناسی از مسئولان انقلابی سفارش کردند.
رهبر انقلاب در این مراسم که بعد از دو سال به صورت حضوری برگزار شد، با اشاره به ابعاد همچنان ناشناخته شخصیت امام خمینی گفتند: با وجود حرفها و نوشتههای فراوان درباره آن حکیم هدایتگر، ناگفتهها درباره عظمت و قدرت شخصیتی و رهبری او بسیار است و نسل جوان که امام را بهدرستی نمیشناسد، برای ایفای مسئولیت ملی و انقلابی و برداشتن گام دوم انقلاب و اداره بهینه کشور، باید درسهای پیشبرنده و تعیینکننده مکتب امام را بیاموزد تا با اطمینان بهسوی آینده درخشان کشور گام بردارد.
ایشان، انقلاب اسلامی را بزرگترین انقلابِ تاریخ انقلابها خواندند و با مقایسه روند دو انقلاب مشهور معاصر یعنی انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب شوروی با انقلاب اسلامی گفتند: در این انقلابها معنویت مغفول بود و هر دو انقلاب بعد از مدتی کوتاه منحرف شدند و مردم را که باعث پیروزی آنها بودند به کنار زدند و عملاً به دوران گذشته برگشتند اما انقلاب اسلامی بعد از پیروزی هم با انتخابات پی در پی، تکیه مستمر بر مردم و توجه همزمان به جنبههای مادی و معنوی انسان جلو رفته است که این واقعیات از جمله دلایل برجستهی برتری انقلاب اسلامی بر همه انقلابهای تاریخ، ونشاندهنده عظمت رهبری امام است.
ایشان حضور ملت را عامل قطعی پیروزی انقلاب برشمردند اما گفتند: آن دست قدرتمند، شخصیت فولادین، دل مطمئن و زبان ذوالفقارگونه که توانست اقیانوس عظیم ملت را به میدان بکشاند و به تلاطم بیاورد و بدون یأس ونا امیدی در میدان نگهدارد و جهت حرکت را به آنها تعلیم دهد، امام بزرگوار و خمینی عظیم بود.
حضرت آیتالله خامنهای در تشریح جلوههایی از رهبری پُر مغز و پُر معنای امام خمینی و قدرت نافذ ایشان در تعیین و تعلیم میدان مبارزه، به حوادث خطیر دوران نهضت و جمهوری اسلامی اشاره کردند و افزودند: امام در بیانیههای سال آخر حیاتشان و وصیتنامه خود، میدان مبارزه را حتی برای دوران بعد از خود نیز تعیین و مشخص کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امام (ره) از نظر خصوصیات شخصی به معنی واقعی کلمه ممتاز بود، به بیان برخی ویژگیهای ایشان پرداختند و گفتند: «پاکی و پرهیزگاری»، «معنویت و حالات عرفانی»، «شجاعت»، «حکمت و عقلانیت»، «محاسبه گری»، «امید به آینده»، «صداقت»، «وقت شناسی و نظم»، «توکل و اطمینان به وعده الهی» و «اهل مبارزه بودن» از جمله خصوصیات بارز امام راحل بود.
حضرت آیتالله خامنهای بعد از بیان برخی ویژگیهای ممتاز امام، به تبیین مبانی و اصول مکتب امام پرداختند و افزودند: زیربنای مکتب امام چه در دوران مبارزه و چه در دوران انقلاب «قیام لله» بود و این زیربنا مبنای قرآنی داشت.
ایشان هدف قیام برای خدا در همه مراحل را «اقامه حق»، «اقامه عدل و قسط» و «ترویج معنویت» برشمردند و خاطرنشان کردند: امام یک مبارز واقعی بود و در میدان قیام لله حضور دائمی داشت.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: حرکت امام در دوران مبارزه چند نقطه برجسته داشت که عبارتند از نترسیدن، صراحت با مردم، اعتماد به مردم، قدردان مجاهدت مردم بودن و دمیدن امید به دلها.
حضرت آیتالله خامنهای سپس به بیان نکات برجسته حرکت امام در دوران ایجاد جمهوری اسلامی پرداختند و خاطرنشان کردند: مهمترین دغدغه و نقشه راه امام در این دوران، فاصلهگذاری میان طرح «جمهوری اسلامی» با «فرهنگ و قاموس غربی» بود. بر همین اساس امام اصرار داشت که جمهوری اسلامی وام گرفته از «جمهوری» و «مردم سالاری» غربی نیست بلکه برگرفته از اصل اسلام است.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از ویژگی های بارز الگوی جدید امام را، هماهنگسازی دوگانههای بهظاهر متناقض دانستند و گفتند: در الگو و نظام سیاسی جدیدی که امام ارائه کرد، «هم معنویت است هم رأی مردم»، «هم اجرای احکام الهی است هم رعایت اقتضائات و مصلحتهای عمومی»، «هم اصرار بر عدالت اقتصادی و رعایت حال ضعفا است هم اصرار بر تولید ثروت»، «هم نفی ظلم است هم نفی ظلمپذیری»، «هم تقویت علم و اقتصاد است هم تقویت بنیه دفاعی کشور»، «هم انسجام و وحدت ملی است هم پذیرفتن تنوع آرا و گرایشهای مختلف سیاسی»، «هم تأکید بر تقوا و طهارت مسئولان است هم تأکید بر کارشناسی و کاربلدی مسئولان».
حضرت آیتالله خامنهای سپس سؤال مهمی را مطرح کردند و گفتند: این مکتب و الگویی که امام طراحی و پایهگذاری کردند تا چه میزان در زمان امام و بعد از ایشان تحقق پیدا کرده است؟
ایشان افزودند: پاسخ من با اطلاع از حقایق کشور این است که «جمهوری اسلامی در همه سرفصلها همچون مردمسالاری، پیشرفتهای علمی، امور دیپلماسی، اقتصادی و خدمات عمومی موفقیتهای بزرگی بهدست آورده که انکار آنها بیانصافی است البته ناکامیها نیز کم نبوده است یعنی هم پیشرفت داشتیم و هم ضعف و ناکامی.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان علت ضعفها و ناکامیها افزودند: برای یافتن علت، امام ما را راهنمایی کرده و میگویند «کارنامه شما در گرو تلاش و مجاهدت است»، یعنی هر جا ملت و مسئولین با اراده قوی وارد میدان شوند، آنجا عرصه پیشرفتها است و هر جا سستی در ارادهها بهوجود آید، موجب عقبماندگی میشود.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند، البته نقش جبهه گسترده دشمنان از ابتدای پیروزی انقلاب تا به امروز نیز نباید نادیده گرفته شود.
ایشان افزودند: این دشمنی را جمهوری اسلامی بهوجود نیاورد بلکه چون ذات جمهوری اسلامی، مخالف ظلم و استکبار و منکرات و موافق معنویت است، طبیعتاً ظالمان و مستکبران و عاملان به منکر و مخالفان معنویت با آن دشمنی می کنند.
رهبر انقلاب یکی دیگر از عوامل دشمنی با جمهوری اسلامی را فاصلهگذاری جدی امام با غربیها دانستند و گفتند: حمایت از فلسطین و دادن سفارت رژیم غاصب به ملت فلسطین، انتقاد از ریاکاریها و جنایتهای کشورهای اروپایی و امریکا نمونههای مهمی از فاصلهگذاری امام میان تمدن و تفکر و نظام اسلامی با تمدن و تفکر غربی است.
رهبر انقلاب همچنین امتیاز بزرگ امام را آشنا کردن مردم با مفهوم مقاومت و تزریق روح ایستادگی در ملت خواندند و گفتند: به برکت امام امروز ملت ایران ملتی کاملاً مقاوم و مستحکم است و مقاومت به یکی از واژههای برجسته در ادبیات سیاسی دنیا تبدیل شده است.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه از دو توطئه و خواب آشفته دشمنان برای ملت ایران پرده برداشتند و گفتند: جزء اول این نقشه، امید بستن دشمنان به اعتراضات مردمی برای ضربه زدن به کشور است که از طریق کار روانی و فعالیت در فضای مجازی و با پول، مزدورپروری و انواع حیلهها به دنبال قرار دادن مردم در مقابل نظام اسلامی هستند.
ایشان جزء دوم از این توطئه را القاء محاسبات غلط درباره رو به سقوط بودن جمهوری اسلامی دانستند و افزودند: بدخواهان، ابتدای انقلاب میگفتند شش ماه دیگر انقلاب سقوط خواهد کرد و بعد که محاسبه آنها غلط از آب درمیآمد وعده شش ماه دیگر را میدادند در حالیکه امروز بیش از هشتاد، شش ماه از انقلاب گذشته و آن نهال باریک به درختی تناور و مقتدر تبدیل شده است، و محاسبات امروز آنها نیز همچون گذشته کاملاً غلط است.
رهبر انقلاب تأکید کردند: در جمهوری اسلامی، عاملِ مردم عامل بسیار مهمی است و دشمنان نخواهند توانست ملت را در مقابل نظام اسلامی قرار دهند.
ایشان در تحلیل علت محاسبات پی در پی غلط دشمنان ایران، به نقش تعدادی از مشاوران ایرانیِ خائن در شکل دادن به این محاسبات اشاره کردند و گفتند: این مشاوران خیانتکار نه تنها به کشور خود بلکه حتی به آمریکاییها هم خیانت میکنند چرا که با این مشورتهای غلط موجب شکست خوردن آنها میشوند.
«رویگردان شدن مردم ایران از دین و روحانیت و نظام اسلامی» نمونهای از مشورتها و محاسبات غلطی بود که حضرت آیتالله خامنهای به آن اشاره و خاطرنشان کردند: علاوه بر بیان این حرفها از جانب آمریکاییها که تحت تأثیر مشاوران ناآگاه و خائن است، معدود افراد سادهلوحی نیز در داخل کشور این سخنان غلط را در رسانهها بیان میکنند.
ایشان با تأکید بر اینکه امروز گرایش مردم به دین و انقلاب یقیناً بیش از ابتدای انقلاب است، به نمونههایی برجسته از حضور شکوهمند مردم در تجلیل از مقاومت و روحانیت اشاره کردند و گفتند: تشییع میلیونیِ بدنِ قطعهقطعه شهید سلیمانی و بزرگداشت آن مرد انقلابی، مبارز و مجاهد، و تشییع جنازه و ابراز احساسات مردم به درگذشت مراجع و فقهای عالیقدری همچون آیتالله صافیگلپایگانی و آیتالله بهجت با گرامیداشت هیچ شخصیت سیاسی و هنری دیگر در کشور قابل مقایسه نیست و نشاندهنده اعتقاد مردم به روحانیت، دین، جهاد و مقاومت است.
رهبر انقلاب اسلامی، حضور مشتاقانه جوانان در مراکز اعتکاف و اجتماعات عظیم معنوی و همچنین راهپیماییهای با شکوه 22 بهمن و روز قدس را نشانههای دیگری از وفاداری ملت به به راه امام بزرگوار دانستند و افزودند: نمونه دیگری از ارادت دینی مردم، اظهار شوق و ارادت آحاد مردم از پیر و جوان و کودک در سراسر کشور به ساحت حضرت ولیعصر(عج) در قالب سرودی است که این روزها پخش شده است.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان هفت توصیه مهم خطاب به فعالان عرصههای انقلابی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بیان کردند.
رهبر انقلاب در توصیه اول به جوانان هوشمند و فرزانه تأکید کردند: نگذارید دشمن و ضدانقلاب از انقلاب شما هویتزدایی و حقیقیت آن را وارونهنمایی کند.
ایشان با توصیه به اینکه «نگذارید یاد امام که روح انقلاب است در جامعه کمرنگ شود و امام را تحریف کنند»، توصیه سوم خود را به «جلوگیری از نفوذ ارتجاع »اختصاص دادند و گفتند: ارتجاع به معنی بازگشت به سیاست و سبک زندگی غربی است و نباید گذاشت با نفوذ سبک زندگی غربی که در دوران فاسد پهلوی موجود بود، کشور به سمت ارتجاع برود.
ایشان در توصیه چهارم بر «افشای دروغ و فریب و جنگ روانی دشمن» تأکید و با اشاره به نمونهای تازه از این جنگ روانی خاطرنشان کردند: چندی قبل دولت یونان با دستور آمریکاییها نفت کشورمان را دزدید اما وقتی دلاورانِ از جانگذشتهی جمهوری اسلامی، کشتی نفتی دشمن را ضبط کردند، در تبلیغات فراگیر خود ایران را به دزدی متهم کردند، در حالیکه آنها بودند که نفت ما را دزدید و پس گرفتن مال دزدی، دزدی نیست.
حضرت آیتالله خامنهای با توصیه به «استفاده از سرمایه ایمان مردم برای تولید عمل صالح»، توصیه ششم خود را به «جلوگیری از القاء بنبست در کشور» اختصاص دادند و گفتند: در فضای مجازی عدهای یا از روی غفلت و یا بخاطر پول، کارشان القاء به بنبست رسیدن کشور است البته در زمان امام هم عدهای در روزنامهها نوشتند کشور به بنبست رسیده است که امام فرمودند این شما هستید که به بنبست رسیدهاید نه جمهوری اسلامی.
ایشان در توصیه آخر، «وظیفه قدرشناسی از مسئولان انقلابی» را یادآور شدند و خاطرنشان کردند: امام بزرگوار همچنانکه به مجریان نهیب میزدند در مواردی نیز صریحاً از آنها قدردانی میکردند، بنابراین امروز که دشمن در صدد تخریب مسئولان انقلابی است، وظیفه سنگین قدرشناسی باید ادا شود.
رهبر انقلاب با اشاره به جلوههایی از فعالیتهای ارزشمند مسئولان در روزهای اخیر، گفتند: چند شبانهروز حضور مستقیم یک وزیر در آبادان و ملاقات رئیسجمهور و معاون او با آسیبدیدگان حادثه و آرامش دادن به آنها، نمونههایی با ارزش و درخور قدرشناسی است؛ البته باید عاملان خرابکاریها در قضیه آبادان و در قضایای دیگر نیز مجازات شوند.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان با اشاره به برخی حواشی در زمان سخنرانی حجتالاسلام سیدحسن خمینی تأکید کردند: شنیدم در زمان سخنرانی جناب آقای حاج سیدحسن خمینی، کسانی سر و صدا کردند. همه بدانند که من با این کارها و سر و صداها مخالف هستم.
در ابتدای این مراسم، حجتالاسلام سیدحسن خمینی در سخنانی، امام بزرگوار را منادی استقلال و عزت ملت ایران خواند و گفت: امام یک حقیقت ناب و روح مطهر و نماد و مظهر آرمانهای درخشان اسلامی و مردمی بود.
بیانیه تجمع علمای مسلمان لبنان در خصوص ارتحال امام خمینی(ره)
تجمع علمای مسلمان لبنان به مناسبت سیوسومین سالروز ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) بیانیهای صادر کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
ما در سی و سومین سالروز ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران امام روح الله موسوی خمینی (قدس سره) قرار داریم و با چشمان خود شاهد برکاتی که از انقلاب شکوهمند و حضور مبارک او نصیب ما شد، هستیم.
زندگی ایشان برای خداوند عز وجل بود و برای دنیا و جاه طلبی کار نکرد بلکه برای به دست آوردن رضای خداوند تلاش کرد و خداوند متعال او را به آرزوی خود رساند و آروزی انبیا و ائمه (ع) را برای ساختن یک کشور اسلامی مدرن که بتواند همگام با توسعه بوده و در بسیاری از زمینههای فناوری در خط مقدم کشورها قرار گیرد، برآورده ساخت. و علیرغم محاصره ظالمانهای که ایالات متحده بر او تحمیل کرد و جنگی که در زمان صدام حسین علیه ایران به راه افتاد، او توانست بحران را به فرصتی برای اعتماد بر خود و قدرتمند شدن در همه زمینههای زندگی تبدیل کند.
نگاهی عمیق به بیش از چهل سال از عمر انقلاب موجب میشود ما به اهمیت آنچه این امام بزرگ بنا کرده است، پی ببریم. او از همان ابتدا تلاش کرد مفاهیم اسلام ناب محمدی(ص) را در رویارویی با اسلام آمریکایی نشر دهد. اسلام آمریکایی که برای ما الگوی بدی تولید کرد و در ادعای خود هیچ ربطی به اسلام نداشت. اسلام تکفیری محصول وهابیت که امام خمینی (ره) بارها با دوراندیشی خود نسبت به خطر آن برای دین و امت هشدار میداد.
امام خمینی (قدس سره) از ابتدای انقلاب خود بلکه از ابتدای فعالیت اسلامی خود، به وحدت اسلامی به عنوان تنها راه بازگرداندن عزت و کرامت این امت که دشمنان از استعمار انگلیسی و فرانسوی در گذشته گرفته تا استکبار آمریکایی و کمونیستی بر آن سیطره پیدا کرده بودند، توجه داشت و به وحدت اسلامی به عنوان تنها راه مقابله با فراخوانهایی که با تکیه بر اصل انگلیسی (تفرقه بنداز و حکومت کن) در پی تکه تکه کردن امت بودند، دعوت کرد. او اختلاف بر سر تاریخ ولادت منجی بشریت حضرت محمد (ص) را به هفته وحدت تبدیل کرد و از طریق آن تاکیدکرد که مذاهب، فرقههای فکری هستند و نه دینی مستقل بلکه تنها دین نزد خداوند اسلام است.
امام خمینی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران رژیم صهیونیستی را به عنوان خطری بزرگ برای امت اسلامی معرفی کرد که تنها راه نجات از آن سرنگونی این رژیم است لذا آن را "غده سرطانی" نامید که اگر کنده نشود در همه جسم منتشر خواهد شد و آن را به کام مرگ خواهد کشاند لذا زمان پیروزی انقلاب، تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که امروز فرماندهی محور مقاومت را برعهده داردرا اعلام کرد و به خط مقدم مبارزه برای نابودی رژیم صهیونیستی تبدیل شد.
ما در تجمع علمای مسلمان فراموش نمیکنیم که زمانی که در ابتدای حمله رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 1982 با ایشان دیدار کردیم، چگونه ما را به بازگشت سریع به لبنان و تشویق جوانان به مقاومت و تشویق علما به وحدت فراخواند. مقاومت اسلامی و تجمع علمای مسلمان و همه پیروزیهایی که امروز شاهد آن هستیم و در آینده محور مقاومت شاهد آن خواهدبود ، حاصل دمیدن روحیه انقلابی و ایمانی به پیکر امت اسلامی توسط امام خمینی است که به نیروی فعالی تبدیل شد که چهره جهان را تغییر داده و خواهد داد.
ما در تجمع علمای مسلمان به صاحب عصر و زمان حضرت مهدی(عج) و رهبر امت اسلامی آیة الله العظمی امام خامنهای این سالروز دردناک را تسلیت میگوییم.
ما به امام خامنهای بهعنوان ادامهی رویکرد امام خمینی (ره) نگاه میکنیم، و ارسال نامه به پاپ فرانسیس و دعوت از وی برای حمایت از مظلومان فلسطین و یمن از سوی ایشان را حرکت در همان شیوه امام خمینی(ره) میدانیم که در نهایت به پیروزی اسلام و عزت اسلامی و رهایی مستضعان منجر خواهد شد.
تقریب مذاهب به برکت انفاس حضرت امام(ره) و خلف صالحش در ایران اسلامی بود
ماموستا مصطفی خاتمی ، با تسلیت سالروز ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی اظهار داشت: امام خمینی(ره) دارای زوایا و ابعاد مختلف و شخصیت چند بعدی بود و هر تحلیلگر و مفسر سیاسی میتواند از یکی از زوایا، به شخصیت بسیار مهم بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بپردازد.
وی تصریح کرد: یکی از کارهای بسیار مهم و ارزشمند امام خمینی(ره) در زمان حیات خویش این بود که توانست دوباره پیروان مذاهب اسلامی را با هم آشنا کرده و آشتی بدهد و این تقریب مذاهب اسلامی به برکت انفاس حضرت امام(ره) و خلف صالحش در ایران اسلامی بود.
امام جمعه اشنویه گفت: پیش از انقلاب اسلامی و در زمان حکومت ستمشاهی، هیچ طلبه سنی و شیعی ارتباط و اطلاعی از تاریخ و زندگی خود نداشتند اما به برکت این تحول عظیم انقلاب اسلامی به رهبری امام(ره)، بار دیگر فرق اسلامی و شیعه و سنی به اصل خود بازگشتند.
ماموستا خاتمی در ادامه با اشاره به اینکه امام خمینی(ره) در بدو انقلاب اسلامی یعنی دقیقا در زمانی کوتاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی هشدار داد که هر کس بین شیعه و سنی اختلاف بیاندازد نه شیعه و نه سنی است اظهار داشت: این فرمایش امام(ره) بیانگر نقش ایشان در وحدت اسلامی و وحدت ادیان آسمانی است و حضور و نفس امام خمینی(ره) همه و همه بیانگر وحدت مسلمانان در اقصی نقاط دنیا بود یعنی همه را به وحدت و توحید کلمه دعوت کرد.
امام خمينى و احياى تفكر دينى
آنچه در ذيل مىآيد نگاهى به زواياى مختلف احياى تفكر دينى در مكتب امام خمينى رحمه الله است . سلوك و روش ايشان در احياى انديشه اسلامى برگرفته از سنت و روش پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در صدر اسلام يعنى انعكاس شيوه رفتارى او و نيز تاسى از رويه اهل بيت عليهم السلام بود، از مهمترين ويژگيهاى نهضتبزرگ احياگرى امام خمينى رحمه الله تشخيص موانع و تحريفات عارض بر دين و جامعه دينى و ارائه راهكارهاى جدى و اهتمام در اجراى آنها بود . بازسازى تفكر دينى از ناحيه ايشان در دو حوزه نظرى و عملى صورت پذيرفت، بعضى از مؤلفههاى اين بازسازى در عرصه نظرى احياى قلمرو دين از حيث جامعيت آن نسبتبه تمامى شؤونات دنيوى و اخروى انسان و مبارزه با سكولاريزم است، تشكيل حكومت اسلامى، احياى حج ابراهيمى و نماز جمعه نمونههايى از اين بازسازى در حوزه عملى است.
بازسازى و احياى تفكر دينى، يكى از مقولههايى است كه از گذشتههاى دور، مورد توجه احياگران دينى بوده و هست، اين مقوله از حيث غايتى كه دنبال مىكند، امرى شريف و ستودنى است; چرا كه در پى صيانت از دين و ديندارى در جوامع دينى است؛ يعنى از آن جا كه احياگرى دينى در پى كالبد شكافى دين از حيثشناخت و رفع چالشها و موانعى است كه رشد و بالندگى دين را به مخاطره مىاندازد و در واقع حفظ و بازسازى دين را در مقطعى كه دچار آسيبها و تحريفهايى در عرصه نظرى و عملى مىگردد، به عهده دارد، از توجه خاص شرع مقدس برخوردار بوده و امرى ضرورى مىنمايد.
با يك نگاه تاريخ گرايانه به گذشته درمىيابيم كه تاريخ، معرف افراد بزرگى است كه در برهههاى مختلف به احياى تفكر دينى پرداختهاند و به گواهى تاريخ، بدون ترديد موفقترين احياگر مسلمان دوره معاصر، بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى رحمه الله است، نوشته حاضر به اصول و مبانى احياى تفكر دينى از نظرگاه اين بزرگ مرد الهى مىپردازد، اما قبل از پرداختن به اين مهم، توجه به نكاتى ضرورى است .
1- فرق اصلاح و احيا: از آن جا كه دو اصطلاح مذكور از حيثبار معنايى، در جهتيارى رساندن به دين و تفكر دينى مشتركند، توجه به وجه تمايز آنها به منظور عدم القاى در مغالطه، امرى بجا و تبيين ماهوى هر يك از آنها خالى از فايده نخواهد بود .
اصلاح: عموما اصلاح و اصلاحطلبى در عرف متداول سياسى و اجتماعى را مىتوان « هوادارى از سياست تغيير زندگى اجتماعى يا اقتصادى و يا سياسى اما با روشهاى ملايم و بدون شتاب» (2) دانست، امروزه وقتى مىگويند اصلاح، يعنى سامان دادنهاى آرام و تدريجى غيربنيادى (3) و اصلاح در عرف سياسى نيز ايجاد و تغييرات در بخشهايى از يك نظام است، البته با تحفظ بر ساختار اساسى و اصلى آن، نكته قابل توجه آن است كه اصولا اصلاح در دين، معقول نيست بلكه آنچه متصور است اصلاح در انديشه دينى است و اصلاح در انديشه دينى « زمانى معنا خواهد داشت كه جهت اصلى دين در انديشه دينى محفوظ باشد . انديشمند دينى، روح و جان دين و سمتگيرى دين را به خوبى دريافته باشد، اما در لابهلاى مجموعه عقايد و باورهاى دينىاش، مواردى بر خطا مىرود . و مصلح انديشه دينى آن كسى است كه مىكوشد تا اين موارد خطا را به صلاح و صواب مبدل سازد . اگر ناراستيهايى در جاى جاى اعتقادات دينى يك ديندار مشاهده شد و در حالى كه سمت و سوى انديشه دينى بر صواب باشد، اين جا، جاى اصلاح انديشه دينى است ». (4)
احيا: احيا به معناى زنده كردن است، اماته نقطه مقابل آن است، پس احيا زنده كردن چيزى است كه از بين رفته است، آيات و روايات عديدهاى، احيا را جان دادن به كالبد بى جان و روح بخشيدن به موجود بى روح دانستهاند «و الله انزل من السماء ماء فاحيا به الارض بعد موتها» (5) احيا براى كالبد بى جان ضرورت دارد و عدم تحقق آن مستلزم محقق نشدن آن موجود بىجان است و يا اين كه موجودى كه رو به زوال است در صورت عدم احيا، از بين مىرود; يعنى همان طور كه اگر روح در كالبد بىجان جارى نشود، آن كالبد ذىروح نمىگردد، عدم احياى آن نيز با از بين رفتن آن، مساوق خواهد بود .
از طرفى احيا از امور اضافيه است؛ يعنى بدون تصور طرف و متعلق، تصور معقول ندارد . تعلق احيا به هر امرى نيز ممكن است؛ از جمله به دين و تفكر دينى، اما هرگاه متعلق آن، دين باشد نمىتوان به ظاهر معناى احيا تمسك كرد; چرا كه متعلق احيا از اين خصوصيت جدا نيست كه هم مىتواند بميرد و هم زنده شود و هرگاه دين متعلق احيا قرار گيرد، لازمه آن تصور از بين رفتن دين است در حالى كه دين از بين رفتنى نيست و مردن دين تصور معقول و مثبت ندارد.
پس مىتوان گفت:
«منظور از احيا يا بيدارى به طور عموم، توجه كردن به جنبههايى است كه دچار غفلتيا فراموشى شدهاند، براى مثال يك مكتب فكرى [را در نظر بگيريد كه] در بعضى جنبهها مورد توجه است در حالى كه جنبههاى ديگر آن به طور كلى به دست فراموشى سپرده شده كه در نتيجه آن پوششى از غفلت و فراموشى، آن مكتب را در بر مىگيرد، شخصيتهايى كه منجى جوامع انسانى هستند، جنبههاى فراموش شده يك مكتب فكرى را احيا كرده و شكلى جديد به آن مىبخشند و به جامعه مرده خود، روح تازهاى اعطا مىكنند ». (6)
از اين روى موضوع احياى دينى، تلقى و برداشتهاى غلط از دين و آموزههاى دينى است كه در اين صورت وظيفه احياگر دينى، ازاله ابهام و تصحيح برداشتهاى ناصواب و نيز زدودن غبار انحراف از ساحت دين است .
احياگرى در صلاحيت كيست؟
اصولاً واگذارى امور تخصصى به عنصر غير متخصص، امرى است غير معقول كه پيامدهاى جبران ناپذيرى را به دنبال دارد . نه تنها آن امر به سر منزل مقصود نمىرسد بلكه چنين گزينشى موجب انحراف و تباهى آن مىگردد . احياگرى نيز از اين مقوله مستثنى نيست . درك صحيح اصول و مبانى دين، آشنايى كامل به موقعيت زمانى و مكانى احكام، و نيز شبهات و بدعتهاى زمانه كه بر ساحت دين وارد مىشود، قدرت تشخيص حقيقت از باطل، از شرايط احياگرى دينى است . احياگر دينى، زمانى مىتواند غبار تحريف را از چهره دين بزدايد كه به اين اصول مسلم متصف باشد و در آن صورت نه تنها احياگرى او امرى ممدوح بلكه واجب خواهد بود، حضرت نبى اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايند:
«اذا ظهرت البدع فى امتى ليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنة الله» (7)
اگر در امت من بدعتها ظاهر شوند، بر عالم لازم است كه علم خود را آشكار سازد كه اگر چنين نكند لعنتخدا بر او باد و در روايتى ديگر در خصوص عالمى كه به احياى دين نپردازد آمده است كه متعفنترين بو را در جهنم خواهد داشت و تمام جنبندگان او را لعنت مىكنند. (8)
آغاز احياگرى دينى در اسلام
از آن جا كه احيا در مقابل اماته است، پس از هر اماتهاى بايد در انتظار احيا و تحقق آن بود، بديهى است اديان الهى در طول دورههاى خود، از كينهتوزى دشمنان در امان نبودهاند، از اين رو در تشعشع و نورافشانيشان دچار قبض و بسطهايى مىشدند و گاهى به سبب دسيسههاى دين ستيزان، حقايق دينى بر خداپرستان مخفى مىگرديد و همين امر اعتقاد به احياگرى تمام انبيا را تصحيح مىسازد و در خصوص احياگرى دينى در اسلام بايد گفت:
« گذشته احيا، گذشته بسيار غمانگيز و دردناكى است; چرا كه گمراهان از همان ابتداى بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله فعاليتهاى وسيع و گستردهاى را شروع كردند و در اولين فرصت بعد از رحلت رسول اكرم صلى الله عليه و آله دين را جداى از سياست قلمداد كردند، آنها اسلام را در حد پرستش و عبادت محدود كرده بودند اين روند همچنان ادامه داشت تا اين كه در زمان بنى اميه و بنى عباس روشهاى ديگرى را برگزيدند . ممنوع كردن نقل احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و احاديث مربوط به فضائل خاندان رسالت، اشاعه احاديث جعلى و ساختگى، توهين و گستاخى به حضرت على عليه السلام، اذيت و آزار ائمه عليهم السلام، قتل عام مسلمانان، ترويج عقايد يهود و نصارا و به فراموشى سپردن سيرت نبوت از جمله عواملى بودند كه حقايق دينى را محو و يا كمرنگ كردند، [ از اين رو مىتوان گفت] احياى دين از زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله شروع شد و تا زمانهاى مختلف ادامه داشت .» (9)
در چنين موقعيتهاى غمبارى، احياى دين و فرهنگ دينى، امرى لازم و واجب بود و اين امر نه تنها از زمان پيغمبر صلى الله عليه و آله انجام گرفتبلكه ائمه عليهم السلام و پس از آنها علما و فقهاى دينى نيز، امر احياى دين را در راس امور قرار دادند .
در قرون اخير، امر احياگرى توسط افرادى از قبيل سيد جمال الدين اسدآبادى، شهيد آيتالله مدرس، سيد قطب، شهيد مطهرى و . . . و بالاخره حضرت امام خمينى رحمه الله به اوج خود رسيد . «عماد بزى» كه نويسندهاى از كشور استرالياست، مىنويسد:
« عظيمترين و موفقترين احياگر مسلمان دوره معاصر، بى شك امام خمينى رحمه الله است كه با اعلان دورهاى جديد، سير تاريخ را تغيير داد و با فرستادن نيروهاى جديد به ميدان انقلاب، تغييرات عميقى بوجود آورد كه عمق آنها را نسلهاى آينده بهتر درك خواهند كرد». (10)
امام خمينى و شيوه احياى تفكر دينى
چنان كه از سلوك و عملكرد امام خمينى رحمه الله مشهود است، شيوه ايشان در احياى انديشه اسلامى، شيوه حضرت رسول الله صلى الله عليه و آله بوده است; يعنى انعكاس همان شيوه رفتارى پيامبر صلى الله عليه و آله در صدر اسلام و نيز ادامه طريق و روش اهل بيت عليهم السلام .
مهمترين ويژگى نهضت احياگرى امام خمينى رحمه الله در تشخيص موانع و تحريفات و انحرافات عارض بر دين و جامعه دينى و سپس ارائه راهكارهاى جدى و اهتمام در اجراى آنها بود; چرا كه احياى حقايق دينى بر شناخت دقيق موانع و آسيبهاى موجود در راه احياى فرهنگ دينى متوقف است كه چنين امرى با توجه به جامعيتحضرت ايشان، به شكل بايسته و شايستهاى به وقوع پيوست . اكنون به بعضى از اين موانع اشاره مىشود:
1- عدم احساس استقلال ملتها و خودباختگى آنها در برابر بيگانگان
از سويى سلطه فراگير فرهنگ غرب و شرق بر جوامع اسلامى و باوراندن اين مطلب كه چنين جوامعى بدون اتكاى بر فرهنگ غربى و شرقى نمىتوانند به حيات خود ادامه دهند و از طرفى، تاثيرپذيرى برخى از روشنفكران داخلى از فرهنگهاى بيگانه، اين باور را در آنها بوجود آورد كه با عدم اتكا بر قدرتهاى اجنبى نمىتوانند زنده باشند و يا حق حيات براى آنها ثابت نيست . و چنين تفكرى باعث جايگزينى فرهنگ بيگانه به جاى فرهنگ دينى و نقطه انحراف از اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله گرديد، امام خمينى رحمه الله در اين زمينه مىفرمايند:
« يكى از مصيبتهاى مهمى كه براى ملتبار آوردند اين كه ملت را نسبتبه خودشان هم بدبين كردند . به اين معنا كه ما اگر يك مريض پيدا كنيم در تهران، . . . مىگويند كه اين جا نمىشود، برويد به انگلستان، برويد به پاريس، اين مطلبى است كه از دست آنها براى ما پيدا شده است; يعنى ما خودمان را باختيم در مقابل آنها .» (11) و بر اين مساله گوشزد مىكنند كه: « آن خودباختگيهايى را كه دولتسابق و دولتهاى سابق داشتند و چشمگو بودند . . . آنها ديگر نبايد باشد .» (12) و در پيام خود به زائران بيتالله الحرام فرمودند: «. . . به خود آييد و شخصيت اسلامى خود را بيابيد; زير بار ظلم نرويد و هشيارانه نقشههاى شوم جهانخواران بينالمللى را كه در راس آنها آمريكا است، افشا كنيد .» (13)
2- ايجاد اختلاف در جوامع مسلمين توسط قدرتهاى بيگانه
قدرت عظيم مسلمانان كه حاصل گسترش فراگير اسلام در جهان خصوصا مغرب زمين بود و نيز ناسازگارى اين پديده مبارك با مذاق قدرتهاى بيگانه و استعمارگر، آنان را بر آن داشت تا در راستاى تضعيف و انحلال اين قدرت بزرگ و نيز به منظور جلوگيرى از توسعه روزافزون اسلام، به ايجاد اختلاف در جوامع مسلمين بپردازند و با ترويج فرقهگرايى و ايجاد درگيريهاى مقطعى و قومىقبيلهاى، مسلمانان را به خود مشغول كرده تا در سايه اين ترفند استعمارى، هم قدرت عظيم و يكپارچه آنان را از بين ببرند و هم به مقاصد شوم خود و غصب سرزمينها و منابع مسلمين برسند؛ چرا كه تنها راه انحلال قدرت و عزت جوامع مسلمان را بر هم ريختن وفاق و وحدت كلمه آنها مىدانستند . حضرت امام خمينى رحمه الله با تشخيص اين توطئه در جاى جاى پيامها و سخنرانيهاى خود، نسبتبه اين امر هشدار داده است، به يك نمونه دقت كنيد:
« آمريكا و شوروى براى تضعيف اسلام و دولتهاى اسلامى، مشغول فعاليت از قبيل تفرقهافكنى و ايجاد تشنجات داخلى به دست عمال مزدور يا فريب خورده و برافروختن جنگ بين كشورهاى اسلامى و مستضعف جهان هستند ». (14)
3- تحجرگرايى و مقدسمآبى و عدم درك مقتضيات زمان و مكان
يكى از معضلات عمده در باب احياى دين و انديشه اسلامى، وجود تحجرگرايان و مقدس نماهاى وابسته است . امام خمينى رحمه الله در گوشزد كردن خطر اين افراد براى دين و نظام اين چنين مىفرمايند:
« امروز عدهاى با ژست مقدس مآبى چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مىزنند كه گويى وظيفهاى غير از اين ندارند، خطر تحجرگرايان و مقدسنمايان احمق در حوزههاى علميه كم نيست. طلاب عزيز، لحظهاى از فكر اين مارهاى خوش خط و خال كوتاهى نكنند، اينها مروج اسلام آمريكايىاند و دشمن رسول الله ». (15)
4- برداشتهاى انحرافى از بعضى روايات
يكى ديگر از موانع احياى تفكر دينى، وجود برخى روايات و يا استنباطها و برداشتهاى نادرست از رواياتى است كه در منابع اسلامى آمده است؛ از جمله رواياتى كه پرچمداران قيامها را طاغوت معرفى كرده (16) و يا قيامهاى قبل از ظهور حجت را شكستخورده تلقى مىكند، (17) در حالى كه تمسك به چنين اخبارى از جهاتى ممنوع است؛ چرا كه برخى از آنها جعلى و برخى هم به موضوع و حادثه شخصى مربوط است، بعضى از روى تقيه صادر شده و قسمتى هم از برداشتهاى غلط ناشى بوده است، علاوه بر اين، تمسك به چنين رواياتى با ادله قطعى عقلى و نقلى سازگارى ندارد؛ چرا كه آيات و روايات زيادى مثلا درباره امر به معروف و نهى از منكر، مبارزه و جهاد با دشمن و عدم پذيرش ظلم و . . . وارد شده است، كه با مفاد آن روايات در تعارض است .
در هر حال اين هم يكى از چالشهاى موجود بوده است كه حضرت امام خمينى رحمه الله بارها در مقابل آن موضعگيرى كردهاند، ايشان در اين خصوص مىفرمايند:
«... به طورى كه ملاحظه مىكنيد با دو روايت ضعيف چه بساطى راه انداختهاند و آن را در مقابل قرآن قرار دادهاند، قرآنى كه جديت دارد [كه] بر ضد سلاطين قيام كنيد و موسى را به قيام عليه سلاطين وا مىدارد » (18) و در خصوص عدم لزوم تمهيد و تحصيل مقدمات جهت ظهور حضرت حجت عليه السلام كه عقيده بعضى افراد غافل است، مىفرمايند: « نظر بعضى عامىهاى منحرف آن است كه براى ظهور آن بزرگوار بايد كوشش در تحقق كفر و ظلم كرد تا عالم را ظلم فرا گيرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانا لله و انا اليه راجعون ». (19)
5- استظهار ناقص از حكومتحقه اسلامى
برخى عقيده دارند تشكيل حكومت اسلامى تنها وظيفه امام معصوم عليه السلام است و هر حكومتى جز حكومت معصوم عليه السلام ناحق است . يكى از طرفداران اين نظريه مىگويد:
«شما آن مصداق حاكم اسلامى را نشان بدهيد، آنى كه معصوم از گناه باشد . آنى كه از هوا و هوس و حب رياست و . . . به هيچ وجه در او اثر نكند، نشان بدهيد، او بيايد ميدان، جلو بيفتد، ملت مىافتد به پايش .» حضرت امام راحل رحمه الله در پاسخ به اين نوع تفكر مىفرمايند: « اعتقاد به چنين مطالبى يا اظهار آنها، بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است . . . هر كه اظهار كند كه تشكيل حكومت اسلامى ضرورت ندارد، منكر ضرورت اجراى احكام شده و جامعيت احكام و جاودانگى دين مبين اسلام را انكار كرده است ». (20)
6- جدايى دين از سياست
يكى ديگر از عوامل انحراف و سقوط مسلمين از قدرت، تلقى جدا بودن دين از سياست و نيز ترويج آن است . لازم به ذكر است كه ريشه چنين تفكرى به پايان قرون وسطى در اروپا بر مىگردد و پيدايش اين تفكر در اروپا به منظور تقليل و يا از بين بردن قدرت كليسا و نيز فلسفه «اسكولاستيك» حاكم بر آن بود . بديهى است وارد كردن چنين تفكرى در فرهنگ اسلامى سزاوار نبوده و امرى نابخردانه است . قياس اسلام با مسيحيت موجود از جهاتى مع الفارق است: الف) رويكرد كليساى سنتى در تبيين جهان و شكوفايى علم، متحجرانه بود در حالى كه چنين رويكردى مطرود اسلام است و با شكوفايى علم، مخالف نبوده استبلكه در تعالى آن كوشيده و در موقعيتهاى متعدد مشوق عالمان بوده است . ب) سيره و سنت عملى كليسا، پرداختن به حوزه اخلاق و غفلت از حوزههاى ديگر بود . تفكيك كار حكومت از كار خدا و دين و به عبارتى جدا انگارى نهاد دين از نهاد سياستبه صراحت در گفتار كشيشان مطرح بوده است، مارسل بوازار مىنويسد: «در مسيحيت قرون وسطا، كشيشان به پيروان خود توصيه مىكردند كه به تزكيه و زهد و عبادت مشغول باشند و برنامه و روشى براى فعاليتهاى اجتماعى و مشاركت مردم در كارها ارائه نمىكردند .» (21) در حالى كه اسلام چنين رويكردى را نپذيرفته و براى تمام شؤونات فردى و اجتماعى دنيوى و اخروى انسان برنامه ارائه كرده است. (22)
متاسفانه جوامع مسلمين از خطر اين نوع تفكر در امان نماند و بعضى از عمال حكومتهاى مسلمين و نيز بعضى از روشنفكران وابسته، به ترويج و اشاعه اين تفكر ناميمون در جوامع اسلامى پرداختند و اثرات نامطلوب آن هم بر اين جوامع و جامعه اسلامى ايران، هويدا گرديد و اين خود، موجب وارد آمدن ضربه سنگينى بر پيكره قدرت سياسى اسلام گرديد . و اين بود كه امام خمينى رحمه الله به مبارزه با اين تفكر برآمد و بارها و بارها بر عدم جدايى دين از سياست و نيز منحرف بودن كسانى كه به اين قضيه دامن مىزنند، تصريح مىفرمودند كه در بخش ويژگيهاى نهضت احياگرى امام خمينى رحمه الله به آن مىپردازيم .
7- تجدد خواهى روشنفكران متاثر از فرهنگ غرب و شرق
تاثيرپذيرى شتابزده از فرهنگ بيگانه و باور اين نكته كه سعادت و رشد ما در گرو پذيرش بى چونوچراى فرهنگ و عملكرد بيگانه است، اثر هجوم افكار بيگانگان غربى و شرقى در كشورهاى اسلامى بود . اين عامل نيز يكى از مشكلات مهم در استقرار فرهنگ و حكومت دينى و استقلال عزت اسلامى به شمار مىرفت، آنچه گذشت اشارهاى به بعضى از موانع و مشكلات موجود در راه احياى تفكر دينى بود؛ اكنون به پارهاى از ويژگيها و مشخصههاى نهضت احياگرى امام خمينى رحمه الله مىپردازيم.
مشخصههاى نهضت احياگرى امام خمينى رحمه الله
بازسازى تفكر اسلامى از ناحيه حضرت امام خمينى رحمه الله در دو حوزه نظرى و عملى و با توجه به موانع فوق الذكر، صورت پذيرفت كه اكنون به بعضى از مؤلفههاى اين بازسازى اشاره مىشود .
1- مبارزه با سكولاريسم و تلقى جدايى دين از سياست
سكولاريسم در لغتبه معناى عرفگرايى و اعتقاد به اصالت امور دنيوى، جدا شدن دين از دنيا، غير دينگرايى و . . . آمده است (23) و بعضى نيز آن را مخالفتبا شرعيات، روح دنيادارى، طرفدارى از اصول دنيوى و عرفى دانستهاند . (24) و معناى مصطلح و مشهور آن جدا شدن دين از دنيا است، سكولاريسم ابعاد و وجوهى دارد كه در هر كدام از آنها اسقاط دين از دنيا و ارتباطزدايى بين آن دو، مشخصه مهم آنهاست.
الف) سكولاريسم در باب فلسفه علم: يعنى بدون توجه به اين كه در جامعه ما چه نظامى حاكم است و اخلاق و اقتصاد و مسائل قضايى و . . . ما چگونه بوده و چه ساختارى دارد، هر دانشمندى در حوزه علمى كه دارد مىتواند سكولاريستى بيانديشد. بدين معنا كه ما براى فهم و تبيين پديدههاى طبيعى و كيفيت رخ دادن آنها، به مطرح كردن يك اصل متافيزيكى و دينى و وحيانى محتاج نيستيم; چرا كه اين امور يك سرى مباحث طبيعتشناسانه مىباشند و بحث در آنها اين است كه علل و اسباب چنين امورى، مادى است.
ب) سكولاريسم در فلسفه اخلاق: در اين بعد بر آنند كه با اتكا به تحقيقات و پژوهشهاى علمى و عقلى مبناى دين، اخلاق را مستقلا بوسيله عقل عملى و بدون استناد و اعتماد به وحى و دادههاى دينى تعريف كنند.
ج) سكولاريسم در فلسفه سياست: چنين ديدگاهى كه از برجستهترين مكاتب سكولاريسم بشمار مىآيد در پى آن است كه نظام سياسى جامعه و سياست و نهادهاى اصلى سياسى را از دخالتهاى دين جدا كند و به طور كلى در همه حوزههاى اجتماعى به صورت كلان و فراگير، دين و آموزههاى دينى و قوانين و احكام دين مطرح نباشد بلكه صرفاً بر اساس دستاوردها و تجربيات علم و دانش، روابط افراد جامعه و اخلاق اجتماعى و سياسى آنها را تنظيم كند . (25)
با توجه به تعريفى كه از سكولاريسم شد، اسلام با هيچ يك از وجوه سه گانه مذكور سازگارى ندارد؛ چرا كه مفهوم همه آنها بر كنارى دين به طور كلى از صحنههاى علمى و مسائل مديريتى و سياسى جامعه است.
حضرت امام خمينى رحمه الله با دور انديشى خاص خود با اين تفكر به مبارزه برخاست و تشكيل حكومت اسلامى از طرف ايشان، طليعه مبارزه با اين تز بود، « شايد بتوان ادعا كرد كه مهمترين حادثهاى كه به دستبا كفايت امام فقيد رحمه الله تحقق پيدا كرد، شكستن جو حاكم بر جوامع اسلامى بالاخص روحانيت و حوزههاى علميه، مبنى بر جدايى دين از سياست بود، جوى كه استعمارگران، مستكبران و عدهاى منحرف و نادان، زمينهساز تحقق آن بودند »، (26) آن مرجع والا مقام در اين خصوص مىفرمايند: « اولين و مهمترين حركت [استعمار براى اخلال در كار روحانيت و حوزههاى علميه ] القاى شعار جدايى دين از سياست است كه متاسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازهاى كارگر شده است، جايى كه دخالت در سياست، دون شان فقيه و ورود در معركه سياسيون، تهمت و وابستگى به اجانب را همراه دارد ». (27)
ايشان از اول نهضت اسلامى تا پايان حياتشان، با تكيه بر معارف اسلامى و سنت نبوى و ائمه عليهم السلام و تلاشهاى فراوان، توانستند مجددا دين را در عرصه اجتماع و سياست وارد كرده و پس از مدتى كه خمودى، آن را فرا گرفته بود، احيا كنند .
امام خمينى رحمه الله جدايى دين از سياست را دسيسه استعمارگران براى تسلط بر مسلمين مىداند آن جا كه مىفرمايد: « جدايى دين از سياست را . . . استعمارگران درست كردهاند تا دين را از تصرف امور دنيا و تنظيم جامعه مسلمانان بر كنار سازند و ضمنا علماى اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادى جدا كنند . در اين صورت مىتوانند بر مردم مسلط شده و ثروتهاى ما را غارت كنند » (28) و در باره سنت نبوى صلى الله عليه و آله در زمينه تشكيل حكومت اسلامى مىفرمايند: «رسول الله صلى الله عليه و آله پايه سياست را در ديانت گذاشته است; رسول الله صلى الله عليه و آله، تشكيل حكومت داده است تشكيل مراكز سياست داده است » (29) و نيز فرمودند: « بسيارى از احكام عبادى اسلام، منشا خدمات اجتماعى و سياسى است، عبادتهاى اسلام، اصولا توام با سياست و تدبير جامعه است; مثلا نماز جماعت و حج و جمعه، در عين معنويت و آثار اخلاقى و اعتقادى، حايز آثار سياسى است » (30) و بدين ترتيب، پيوند دين و سياست را پس از جدايى در چند قرن، حاكم بر جامعه كرد . تشكيل حكومت اسلامى را كه طريق مبارزه با ظلم و اجراى عدالتبود، مىتوان سواى از ايجاد پيوند بين دين و سياست، يكى ديگر از احياگرىهاى آن بزرگ مرد تاريخ معاصر دانست . ايشان در باب لزوم تشكيل حكومت اسلامى مىفرمايند: « سنت و رويه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله دليل بر لزوم تشكيل حكومت است؛ زيرا اولاً خود تشكيل حكومت داد . . . و ثانياً براى پس از خود به فرمان خدا، تعيين حاكم كرده است ». (31)
2- سياست اسلامى، مؤلفه اسلامى
تعريف و تبيين سياست اسلامى يكى از روشهاى امام راحل رحمه الله در مبارزه با تفكر جدايى دين از سياست و نيز تشكيل حكومت اسلامى بود؛ زيرا قدرتطلبانى كه شعار جدايى دين از سياست را سر مىدادند، براى دستيابى به اهداف خود، به يكى از شگردهاى فريبنده تمسك مىجستند و آن تعريف نادرست از سياست و ترويج اين تلقى در بين مردم بود. آنان حقيقتسياست را در مكر و حيله و فريب براى تسلط بر ديگران، معرفى مىكردند و در پى آن با ترفند «دامن مردان خدا از آن منزه است »، به القاى تفكر خويش مىپرداختند، راستى اگر سياست اين باشد پس سر سلسله سياستمداران به اين معنا معاوية بن ابى سفيان است كه گاهى مردم غافل او را از حضرت على عليه السلام باهوشتر مىدانستند.
امام على عليه السلام در اين خصوص مىفرمايد:
«و الله ما معاوية بادهى منى و لكنه يغدر و يفجر . و لولا كراهية الغدر لكنت من ادهى الناس و لكن كل غدرة فجرة و كل فجرة كفرة و لكل غادر لواء يعرف به يوم القيامة .» «سوگند به خدا، معاويه زيركتر از من نيست و ليكن او بىوفا، حيله و خيانت كرده و معصيت و نافرمانى مىنمايد و اگر مكر و بىوفايى نكوهيده نبود، من زيركترين مردم بودم، ولى هر مكر و بىوفايى گناهى است و هر گناهى نافرمانى است و روز قيامتبراى هر عهد و پيمانشكنى، پرچمى و نشانهاى است كه به آن شناخته مىشود ». (32)
به كاشف الغطاء كه خود از مصلحان بزرگ دين بود، گفتند: شما كه عالم دينى هستيد چرا در سياست دخالت مىكنيد؟ ايشان در پاسخ فرمودند: « اگر مقصود از سياست، ارشاد مردم و نصيحتبه حاكمان و هشدار دادن به آنها و همه مردم است تا گرفتار دام استعمار نگردند، اين چيزى است كه من با تمام وجود در آن غرق هستم; زيرا آن را بر خود واجب مىدانم و در اين خصوص در برابر خدا، احساس مسؤوليت مىكنم .» (33) و حضرت امام خمينى رحمه الله به اين مساله اشاره مىفرمايد كه: « به علماى دينى مىگفتند: مقام و شخصيتشما بالاتر از اين است كه وارد سياستشويد كه امرى دنيوى است» (34) يا مىگفتند: «قداست روحانيتبايد محفوظ بماند .» (35) و قداست هم اين گونه پيش آنها معنا مىشد كه: « روحانى بايد به مسجد و مدرسه برود تا قداستش محفوظ بماند . بگويند آدم خوب و مهذبى است . آدمى است كه اگر نفتش را هم ببرند حرفى نمىزند و مىگويد: مال دنيا چه ارزشى دارد ». (36)
بديهى است، سياستى كه مورد تاكيد اسلام و از مؤلفههاى دينى است، چيزى غير از دروغگويى و خدعه و فريب و نيرنگى مىباشد كه ويژگى قدرتطلبان و سلطهاندوزان و استعمارگران استبلكه سياستى اسلامى در پى هدايت مردم به سوى سعادت و متنبه كردن آنها از توطئه دشمنان مىباشد، حضرت امام خمينى رحمه الله سياست اسلامى را هدايت جامعه به سمت صلاح و سعادت، تعريف مىكنند (37) و اين است همان چيزى كه در نظام سياسى اسلام به عنوان يك مؤلفه دينى و اسلامى مورد توجه است و اين تلقى از سياست نه تنها از دين جدا نيستبلكه با آن عينيت دارد .
3- ولايت فقيه
يكى ديگر از موارد احياى انديشه دينى كه حضرت امامقدس سره آن را از قالب تئورى بيرون آورد و به مرحله فعليت رساند، ولايت فقيه است . ايشان با مطرح كردن مساله ولايت فقيه، مصداق حكومت اسلامى در زمان غيبت را مشخص كرد، امام خمينى رحمه الله پس از استدلال به ادله عقلى و نقلى بر ضرورت وجود حكومت اسلامى كه در راس آن، ولايت فقها به عنوان قانون شناسان و دينشناسان است، محوريتحكومت اسلامى را به دست علما و دانشمندان دينى قرار داد و بدينوسيله توطئه اسلام منهاى روحانيت را نقش بر آب كرد . چنان كه فرمودند: « اگر گفتند اسلام منهاى روحانيت، بدانيد با اسلام موافق نيستند . اين را براى گول زدن مىگويند . . . اسلامى كه گوينده اسلامى ندارد، اين اسلام نيست ».(38)
4- تاسيس جمهورى اسلامى
پس از تبيين حكومت اسلامى و مبانى آن، مطرح شدن شكل آن از سوى امام راحلقدس سره خط بطلانى بود كه بر افكار متاثر از فرهنگ بيگانه، كشيده شد; يعنى كسانى كه تلاششان در حذف كلمه «اسلامى» از جمهوريتبود تا بدينوسيله انقلاب اسلامى را به سمت دول شرقى و غربى بكشانند، امام راحل با قاطعيت تمام در مقابل اين تفكرات انحرافى بر جمهورى اسلامى تاكيد و اصرار فرمود كه شكل حكومت، جمهورى اسلامى است نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد . و باز فرمود: « شكل حكومت ما جمهورى اسلامى است . جمهورى به معناى اين كه متكى بر آراى اكثريت است . و اسلامى براى اين كه متكى به قانون اسلام است . و ديگر حكومتها اين طور نيستند كه تكيه بر قانون اسلام داشته باشند .» (39) و در جاى ديگر فرمودند: «حكومت اسلامى، حكومتى استبر پايه قوانين اسلامى . در حكومت اسلامى استقلال كامل حفظ مىشود ما خواستار جمهورى اسلامى مىباشيم . جمهورى، فرم و شكل حكومت را تشكيل مىدهد و اسلامى يعنى محتواى آن فرم كه قوانين الهى است .» (40)
5- نقش زمان و مكان در اجتهاد
از آن جا كه فقه، در واقع تئورى كامل اداره شؤونات انسان است، پس بايستى بتواند در حوادث و رويدادهاى جديد جهانى، صاحب راى و واكنش متناسب با آنها باشد . امام خمينى رحمه الله با توجه به اين نكته و با اعتقاد به اجتهادى كه بتواند در تمام شؤونات فردى و اجتماعى انسان و در عرصههاى مختلف، متناسب با مقتضيات زمان و مكان، بپردازد، به احياى اين دو عنصر در اجتهاد پرداخت و همين امر در شكوفايى نهضت روشنگرى او نقش به سزايى داشت، ايشان در خصوص توجه به اين مساله مىفرمايند: « يكى از مسائل بسيار مهم در دنياى پر آشوب كنونى نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميمگيرى است .» (41) و نيز در پيامى به اعضاى تشخيص مصلحت فرمودند: « شما در عين اين كه بايد تمام توان خودتان را بگذاريد كه خلاف شرع صورت نگيرد - و خدا آن روز را نياورد - بايد تمام سعى خودتان را بنماييد كه خداى ناكرده، اسلام در پيچ و خمهاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى و سياسى، متهم به عدم اداره جهان نگردد ». (42)
باز فرمودند: « اين جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم، ولى اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست، زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند . مسالهاى كه در قديم داراى حكمى بوده است، به ظاهر، همان مساله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام ممكن استحكم جديدى پيدا كند بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى، همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعا موضوع جديدى شده است كه قهرا حكم جديدى مىطلبد . مجتهد بايد با [بر] مسائل زمان خود احاطه داشته باشد ». (43)
البته بديهى است كه منظور از پويا بودن، تجديد نظرطلبى در اصول و مبانى فقه نيست؛ چنان كه بعضى چنين برداشتى را از زنده و جارى بودن فقه در همه اعصار، القا مىكنند غافل از اين كه تجديد نظرطلبى را به ساحت ثابتات فقه، راهى نيست . و رهبر معظم انقلاب نيز در سخنان خويش به اين نكته تصريح كردند . (44)
6- احياى حج ابراهيمى و برائت از مشركان
اين مساله نيز از انديشههايى بود كه با زمان و مكان پيش نرفته بود و امام رحمه الله آن را احيا كرد، در پايان شايان ذكر است انديشههايى كه در قالب تئورى مانده و به مرحله فعليت نرسيده بود، از قبيل امر به معروف و نهى از منكر، جهاد در راه خدا، فرهنگ شهادت، نماز جمعه و وحدت مسلمين در برابر ظلم و ستم جهانى، نيز از نگاه ريزبين ايشان دور نماند و مشمول نهضت احياى تفكر دينى او گرديد.
در خصوص احياى وحدت اسلامى و فراخوان اتحاد اسلامى، نويسندهاى از استراليا چنين مىنويسد: « وحدت اسلامى آرزوى تمام احياگران مسلمان مخلص است . . . مىتوان ادعا كرد كه در دورههاى اخير، هيچ يك از احياگران مسلمان به اندازه امام خمينى رحمه الله به ايجاد وحدت اسلامى، اشتياق و اعتقاد نداشته است، روشهايى كه امام به منظور دستيابى به وحدت اتخاذ كرد عبارت است از: آگاهى دادن به مسلمانان درباره اين كه اختلافات آنها سطحى و جزيى است . ايراد سخنرانى درباره اهميت رسيدن به وحدت و در واقع باز يافتن شرافت از دست رفته و شكست دادن استعمارگران و كسب استقلال واقعى . . . ايجاد جوى برادرانه به منظور بحث و تبادل نظر ميان علماى شيعى و سنى . . . آشنا ساختن مسلمانان به معناى حقيقى و اوليه اشكال مختلف عبادتهاى اسلامى بويژه نماز جمعه و حج و . . .». (45)
دفاع از محرومان و مستضعفان نيز يكى از ويژگيهاى نهضت احياگرى امام خمينى رحمه الله است كه ايشان به پيروى از مكتب انبيا به مبارزه با استضعاف پرداخت و بارها و بارها، به مسؤولان در خصوص اهميت و توجه به اين امر، هشدار مىدادند . ايشان در پارهاى از سخنانشان مىفرمايند: « ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن استخط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم ». (46)
بررسى ابعاد وسيع نهضت احياى تفكر دينى امام خمينى رحمه الله در حوزههاى مختلف نظرى و عملى، مجال ديگرى را مىطلبد، اميد است با توجه به مسؤوليتخطير حفظ دين و صيانت از آموزههاى دينى بتوانيم در سايه كتاب و سنت و رهنمودهاى عالمان دين، خصوصا احياگر بزرگ معاصر، حضرت امام، روحالله الخمينى، پاسدار و نگهبان شايستهاى براى دين و نظام اسلامىباشيم.
پىنوشتها:
1) محقق و مدرس سطوح عالی حوزه .
2) داريوش عاشورى، دانشنامه سياسى (فرهنگ اصطلاحات و مكتبهاى سياسى)، انتشارات مرواريد، تهران، چاپ ششم 1380، ص 72 .
3) مرتضى مطهرى، نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، انتشارات صدرا، چاپ بيست و پنجم، مهر 1378، ص 6 .
4) همان، ص 324 .
5) نحل/65 .
6) سيد محمد ثقفى، احياى هويت اسلام در انقلاب امام خمينى، مجموعه «بازسازى تفكر دينى در انديشه امام خمينى» به كوشش على داستانى بيركى، چاپ و نشر عروج، ص 153 .
7) شيخ كلينى، اصول كافى، ج 1، باب البدع و الراى و المقاييس، ج 2، ص 70 .
8) علامه مجلسى، بحارالانوار، دار احياء التراث العربى، بيروت، چاپ سوم، 1403 ق، 1983 م . ج 2، ص 72 .
9) سيد حسن حسينى بلخى، امام خمينى و احياى انديشه فراگير دين، مجموعه «بازسازى تفكر دينى در انديشه امام خمينى» به كوشش على داستانى بيركى، چاپ و نشر عروج، چاپ اول 1380، ص 94 .
10) عماد بزى، مبادى و اصول احياى دين بر مبناى انديشه امام خمينى، مجموعه مقالات، ج 2، ص 439 .
11) امام خمينى رحمه الله، صحيفه نور، انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، بهمن 1361، ج 5، ص 215 .
12) همان، ج 7، ص 85 .
13) همان، ج 9، ص 226 .
14) امام خمينى، صحيفه نور، پيشين، ج 18، ص 120 .
15) همان، ج 21، ص 91 .
16) شيخ حر عاملى، وسايل الشيعه، باب 13 از ابواب جهاد العدو و مايناسبه، حديث 6، تحقيق مؤسسه آل البيت، انتشارات مهر، قم، چاپ دوم، 1414 ق، ج 15، ص 52 .
17) همان، ص 51 .
18) امام خمينى، ولايت فقيه، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، نشر عروج، چاپ هفتم، 1377، ص 135 .
19) اسلام ناب در كلام و پيام امام خمينى (تبيين آثار موضوعى، دفتر پنجم)، موسسه نشر آثار امام خمينى، چاپ پنجم، تابستان 79، ص 53 .
20) مجله حوزه، شماره 70- 71، ص 218- 217 .
21) مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤيدى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1358، ص 104 .
22) جهت مطالعه بيشتر به مقاله قدسيت و عرفى بودن دين از نگارنده، منتشر شده در روزنامه ايران مورخ 15/8/80 مراجعه شود .
23) پرويز بابايى، فرهنگ اصطلاحات فلسفه، ص 361; عبدالرسول بيات و ديگران، فرهنگ واژهها، چاپ و نشر باقرى، چاپ اول، 1381، ص 326 .
24) فرهنگ آكسفورد، ص 1062 .
25) ر . ك: على ربانى گلپايگانى، دين وسكولاريسم، كانون گفتمان دينى مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه، ص 10- 9 .
26) سيد جواد ورعى، امام خمينى و احياى تفكر اسلامى، مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ اول، مهر 1378ص 226 .
27) امام خمينى، صحيفه نور، پيشين، ج 21، ص 91 .
28) امام خمينى، ولايت فقيه، پيشين، ص 19 .
29) امام خمينى، صحيفه نور، پيشين، ج 17، ص 138 .
30) امام خمينى، ولايت فقيه، پيشين، ص 156 .
31) همان، ص 25 .
32) نهجالبلاغه، فيض الاسلام، خطبه 191، ص 648 .
33) محمدحسين كاشف الغطاء، السياسة و الحكمة، ص 105، به نقل از امام خمينى و احياى تفكر اسلامى، پيشين .
34) امام خمينى، صحيفه نور، پيشين، ج 8، ص 182 .
35) همان، ج 9، ص 135 .
36) همان، ص 182 .
37) ر . ك: همان، ج 13، ص 217 .
38) امام خمينى رحمه الله، صحيفه نور، پيشين، ج 6، ص 260 .
39) همان، ج 4، ص 37 .
40) همان، ص 157 .
41) امام خمينى رحمه الله، صحيفه نور، پيشين، ج 21، ص 61 .
42) همان .
43) همان، ص 98 .
44) ر . ك: سخنرانى رهبر معظم انقلاب حضرت آيةالله العظمى خامنهاى در حرم مطهر امام خمينى رحمه الله به ناسبتسيزدهمين سالگشت ارتحال امام .
45) عماد بزى، پيشين، ص 442 .
46) امام خمينى رحمه الله، صحيفه نور، پيشين، ج 20، ص 235 .































