emamian

emamian

از منظر دين اسلام، دختر و پسر، هر دو نعمت و حسنه‌اي هستند كه خداوند متعال براي تداوم نسل بشر و تشكيل خانواده و عشق‌ورزي به پدر و مادر داده مي‌شود.

در اسلام و قرآن احترام به دختر به عنوان يك ويژگي انساني مورد توجه و تأكيد قرارگرفته است. احترام به دختر مي بايست به گونه‌اي باشد كه در عمل خود را نشان دهد. از اين روست كه در آموزه‌هاي قرآني اين احترام به شكل عملي نشان داده مي‌شود و تنها در حرف و شعار بسنده نمي‌شود. احترام به شخص به معناي احترام به عقل و هوش اوست و اين كه از پيشنهادها و آرا و نظريات وي استفاده شود. در داستاني كه قرآن درباره دختران شعيب گزارش مي‌كند، شيوه درست برخورد با دختران به روشني تبيين مي‌گردد و احترام واقعي و عملي نشان داده مي‌شود. حضرت شعيب (علیه‌السلام) هنگامي كه با پيشنهاد به كارگيري حضرت موسي (علیه‌السلام) به دليل قدرت بدني و امانت از سوي دختران رو به رو مي‌شود، آن را مي‌پذيرد و نشان مي‌دهد كه مشاوره با دختران و زنان هنگامي كه با دليل و برهان همراه باشد نه تنها نادرست نيست بلكه امري درست و راست مي‌باشد.

در آیات دیگر قران کریم نیز بر نهی از تنفر از فرزند دختر و تکریم او تأکیدات فراوانی شده و وضعیت برخورد کفار با فرزندان دختر و زنده به گور کردن ایشان در زمان جاهلیت مورد سرزنش قرآن قرار گرفته است: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبيرا؛ فرزندان خويش را از ترس فقر نكشيد، مائيم كه به آنها و به شما روزى مى‏دهيم، كشتن آنها گناه بزرگى است‏».[1] ضمن اینکه سوره مبارکه کوثر در شأن میلاد حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) و تکریم این مقام نازل شده است.

در روایات نیز برای فرزند دختر ارزش و احترام خاصی قائل شده است. از جمله این روایات به سه روایت اشاره می‌کنیم:

  • امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «اَلبَناتُ حَسَناتٌ و َالبَنُونَ نِعَمٌ فَالحَسَناتُ تُثابُ عَلَيهِنَّ و َالنِّعمَةُ تُسأَلُ عَنها؛ دختران خوبى‏‌ها و پسران نعمت‏‌اند، به خوبى‏‌ها ثواب مى‏‌دهند و از نعمت‏ها سئوال مى‏‌شود».[2]
  • پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرمایند: «نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُونِسَاتٌ مُبَارَكَاتٌ مُفَلِّيَات‏؛ دختران چه فرزندان خوبی هستند: مهربان، باجهاز، اهل انس و الفت، با برکت و با نظافت می‌باشند».[3]
  • از خالد بن برقی وارد است که: «بُشِّرَ النَّبِيُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بِابْنَةٍ فَنَظَرَ فِي وُجُوهِ أَصْحَابِهِ فَرَأَى الْكَرَاهَةَ فِيهِمْ فَقَالَ مَا لَكُمْ رَيْحَانَةٌ أَشَمُّهَا وَ رِزْقُهَا عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَانَ ص أَبَا بَنَاتٍ؛ رسول خدا را به میلاد دخترش فاطمه بشارت دادند؛ در چهره اصحاب خود نگریست و آنان را ناراحت یافت، فرمود: شما را چه می‌شود. (او همچون) شاخه ریحانی است که او را می‌بویم و روزیش بر خداوند عزّ و جلّ است».[4]

در خصوص برخورد با دختر، اسلام می‌خواهد دختران در دوران کودکی و نوجوانی مسائلی را بیاموزند که در سنین مربوط به حال و مخصوصاً آینده بدان نیاز دارند. مثل هنر زن بودن، تدبیرمنزل، حفظ و پاسداری از عفاف، مدیریت کانون، پرورش نسل، ارضای تمایلات، جهت‌دهی رغبت‌ها، بویژه از آن بابت که این امر برای پسران و دختران یکسان نیست و حتی اشتغال به سایر اموری که زاید بر وظیفه و موجب برتری و افتخار زن است و اسلام این تفاخر را برای او می‌پذیرد. طبیعی است که برای این مقاصد ويژگی‌هایی را در تربیت پذیرا شویم. نوع ویژگي‌ها متعدد و دامنه آن بسیار وسیع است. ما در این بررسی ناگزیریم با دیدی اجمالی و نظری سریع به آنها بنگریم و تفصیل مباحث را به مطالعه شما پرسشگر محترم در منابع پایانی واگذار می‌نماییم.

 

ویژگی‌های تربیتی و رفتار با دختران

  1. از جنبه فرهنگی: تربیت دختران باید واجد ویژگي‌های ذیل باشد:[5]

- جهت‌دهی فکر و اندیشه به حیات خاص زنانه، چون گرم داشتن کانون پرورش نسل، رام کردن طبع سرکش مردان، چگونگی تبدیل خانه و منزل به محل سکون و آرامش یا مسکن، گسترش فکر خدمت و حمایت و پرستاری از ناتوان و کودک و...

- ارائه فلسفه خاص حیات زن و نقش او در پهنه گیتی، راز چگونه زیستن و چگونه مردن، شناخت قدر خویش و مرز خود و آگاهی از وجود گوهر عفت در خود

  1. از جنبه اجتماعی:

- برخورد‌ها و روابط اجتماعی او معقول و بر اساس اصل نیاز  و در حد رفع آن است و حضورش در اجتماع جز در مورد ضرورت و بمانند مردان مطرح نیست.

- اصل بر پوشش و ستردر قالب حجاب، برای حفظ عفت خود و مردم جامعه است و تربیت وظیفه دارد بار این القاء را از سنین بروز شخصیت بر دوش گیرد.

 - دقت در انتخاب دوستان او نیز حائز اهمیت است. دختران در سنین بلوغ، دوست دارند بيشتر وقتش را با دوستان خود بگذراند و با آنها دربارة مسائل مختلف سخن بگويند. با توجه به اين امر، پدر و مادر وظيفه دارند كه دوست‌يابي او را جهت‌دهي كنند، يعني خودشان به او كمك كنند تا دوستي مؤمن، شايسته، با وقار و با نشاط انتخاب كند و حتي از دوستش بخواهند گاهي به منزل ایشان بيايد. خصوصيات خوب دوستش به مرور زمان بر او اثر مثبت مي‌گذارد.

- آگاهی‌بخشی از مسائل اجتماعی و جریانات جامعه، فریب‌ها و وسوسه‌ها و انحرافات، زشتی‌ و زیبایی‌ها در جامعه و تمرین خودنگهداری و عفت برای او.

- عادت دادن به پوشش زنانه و خاص خود، نوع آرایش‌ها و بیرون، که خود در طرز رفتار مؤثر است.

- هديه دادن و تقدیم دختران بر پسران، يكي از چيزهايي كه دل‌ها را به هم نزديك مي‌كند هديه دادن است. والدین مي‌توانند با در نظر گرفتن اين امر، در يكي از اعياد مذهبي برايش چادر، چادر نماز، مقنعه و دیگر ملزومات حجاب را تهيه كنند و به او هديه بدهند. اگر به اين‌ها علاقة خاصي ندارد در كنار هديه‌اي كه به او مي‌دهند از هديه‌هاي فوق نيز استفاده كنند. به وي بگويند: دختر خوبم چون قلب تو پاكتر از ماست برایمان دعا كن چون خداوند نوجوانان را دوست دارد و دعايشان زودتر پذيرفته مي‌شود. كتاب‌هايي جذاب براي او خريداري كنند كه متناسب سن او و در مورد حجاب و دیگر مسائل دینی باشد و از او بخواهند نكات زيباي این کتاب‌ها را براي پدر و مادر بگويد.

ضمن اینکه پدر و مادر سعی نمایند در صورت تهیه هدیه از دخترشان شروع کنند؛ پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در این رابطه می‌فرمایند: «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتُرِیَ تُحْفَةً فَحَمَلَهَا الی عِیَالِهِ کان کحامل صَدَقَةَ الی قَوْمٍ مَحَاوِیجَ ولیبدا بالاناث قَبْلَ الذکور فَانٍ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فکانما أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اسماعیل...؛ هر کس به بازار رود و هدیه‏‌ای برای خانواده‏‌اش بخرد و ببرد، [پاداش او] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می‏‌برد. [و هنگامی که هدیه را به خانه می‌‏برد]، باید، قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است».[6]

- عدم تبعیض و تحقیر دختران در خانواده، پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌و‌آله) با اشاره به حفظ عزّت و ارزشمندى فرزند و عوارض روانى عملكردهاى نامطلوب، نسبت به دختر فرمود:

  • «مَن كَانَت لَهُ أُنثَى فَلَم يُؤذِهَا وَ لَم يُهنِها وَ لَم يُؤثِر وُلدَهُ عَلَيهَا أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّهَ؛ كسى كه فرزند دخترى داشته باشد و او را اذيت نكند و توهين نكند و پسر را بر او ترجيح ندهد، خداوند، او را وارد بهشت مى‌كند».[7]

در اين حديث، چند نكته وجود دارد:

  الف) سه رفتار نامطلوب برخى از والدين نسبت به دخترانشان مورد توجّه قرار گرفته و از اين كه رفتارهايى از خود بروز دهند كه دخترشان را «آزار» دهند و يا احساس «تحقير» كنند و يا بين آنها و پسرانشان «تبعيض» روا دارند، برحذر داشته شده‌اند.

ب) اين رفتارها چون آثار نامطلوب روانى روى دختر مى‌گذارد‌، جايز نيست و چنين والدينى را جهنّمى مى‌سازد. بندورا (۱۹۶۹) در مورد سبب‌شناسى اختلالات جنسى (از جمله مبدّل پوشى جنسى)، معتقد است كه والدين، خودآگاه يا ناخودآگاه، با تأكيد و ارائه الگوهاى جنسيتى مشخّص، زمينه تمايل فرزندشان به پوشيدن لباس جنس مخالف و ارضاى جنسى از اين طريق را از كودكى، در او پى‌ريزى مى‌كنند.

ج . اثر كنترل نفس و انجام ندادن اين نوع رفتارها از سوى والدين، ضمانت خداوند متعال، براى ورود والدين به بهشت محسوب مى‌شود. [8]

 

  1. از جنبه عاطفی:

- منزل بايد كانون مهر و محبت برای دختران باشد تا ایشان كاملاً از جهت عاطفي ارضاء گردند. اگر به اين امر توجه نشود، ایشان به دنبال ارضاء اين نياز از راه‌هاي ديگر بر مي‌آيد. در منزل باید رابطه‌اي صميمي با او وجود داشته باشد. ابعاد مثبت شخصيت او مورد تشويق قرار گیرد و از اين صفات خوبش نزد ديگران (محارم) تعريف و تمجيد شود.[9]

- در تربیت دختر به محبت و تشویق بیشتر از تنبیه توجه می‌شود و می‌کوشیم که او را از محبت و نوازش خود اقناع کنیم.

- سعی بر این است که غرور، عزت نفس و عاطفه او جریحه‌دار نشود تا دیگران نتوانند در او نفوذ کنند.

- در عین غرق داشتن او در عواطف و غرور می‌کوشیم از وادی عقل دورش نداریم که عقل کنترل کننده احساسات است.

- پدر و مادر باید در طول شبانه روز، قسمتي از وقت خود را به او اختصاص داده و با او از مدرسه‌اش، دوستش، نيازهايش، سخن بگويند. در مورد نظافت منزل و دكوراسيون آن نظرخواهي نمايند. اين گفتگوهاي صميمي والدین را به دخترشان نزديك‌تر مي‌كند به گونه‌اي كه هيچ گاه والدین را از خود دور نمي‌پندارد و ایشان را نزديك‌ترين دوستان خود ميپندارد و به گفته‌هايشان توجه مي‌كند و حاضر نيست دلشان را آزرده كند و... . والدین سعی کنند هيچگاه به طور مستقيم او را نصيحت نكنند. سعي كنند در مذاكره‌هاي خود با سؤال‌هاي هدفمند او را به فكر وا دارند. بگذارند قضاوت با خودش باشد به عنوان مثال مي‌توانند اين گونه شروع كنند: فلاني عجب خوش اخلاق است همه از او تعريف مي‌كنند به نظر تو چه خوبي‌هايي دارد كه همه از او خوب مي‌گويند؟ شايد بخاطر اين باشد كه به زيارت امام يا امام زاده مي‌رود و يا... همين طور ادامه دهند تا او خود به اين نكته برسد كه رعايت حجاب در زندگي مؤثر است.

- هرگز در بين جمع از او انتقاد نكنند[10]، در انتقاد از صفت بد او هيچ‌گاه به كل شخصيت او حمله نكنند يعني نگویند: «من شما را دوست ندارم». بگویند من اين رفتار خاص شما را دوست ندارم. براي انتقاد كردن سعي كنند از نكات مثبت شخصيت او سخن بگویند و بعد به طور غيرمستقيم از او انتقاد كنند. سعي كنند انتقادهاي خود را در قالب جملات امر و نهي‌ بيان نكنند و بجاي آنها از جملاتي مثل «شايد بهتر باشد»، «به نظر شما آيا اين طور باشد بهتر نيست» و... استفاده كنند.[11]

- او را مقایسه نکنند. صفات بد او را با صفات خوب ديگران مقايسه نكنند. خوبي‌هاي ديگران را به رخ او نكشند. طوري رفتار كنند كه احساس كند او و شخصيت‌اش نزد والدین محبوب و دوست داشتني هستند. بگويند: امروز از ديروز دوست داشتني‌تر شده‌اي، چون امروز نمازت را اول وقت خواندي (البته خود والدين نيز بايد در عمل به اين مسايل ديني توجه داشته باشند و گرنه انتظار صحيحي نيست كه خودشان رعايت نكنند و از او انتظار داشته باشند).

 

  1. در جنبه مذهبی و اخلاق

پایبندی به مذهب و اصول و ضوابط آن برای همگان از مرد و زن فرض است ولی بنا به مصالحی لازم است حالت خداترسی و تقوای در قول و فعل و رفتار را در زنان بیشتر کنیم. مسئولیت عظیم آنان در پرورش نسل آینده، امانتداریشان در اصل تکلیف خانوادگی، حفظ ذخایر اسلامی، گرم و پاک نگه داشتن کانون، وجوب حفظ عفت که در زنان از ارجحیتی برخوردار است، پاک داشتن دامن و رحم برای شناخته شدن نسل، سالم داشتن محیط جامعه و دور داشتن آن از تحریک‌ها، تهییج‌ها وسوسه‌ها ایجاب می‌کنند که رابطه زن با خدا محکمتر، اندیشیده‌تر و خالصانه‌تر از مرد باشد.

از سوی دیگر یکی از مسائلی که رعایت آن در تربیت دختران ضروریست رعایت اصول و آداب جنسی است. از دیدگاه اسلام، تربیت جنسی یعنی فراهم‌سازی زمینه‌های رشد و پرورش غریزه جنسی، به‌گونه‌ای که هم «عفت جنسی» حاصل شود و هم «سلامت جنسی». توصیه می‌شود والدین در برخورد با دختران جوانب حیای جنسی را رعایت نموده و از این طریق سلامت روانی او را حفظ نمایند. رعایت پوشش عورت در مقابل دختر، بوسیده شدن کودک توسط نامحرم در سنین مورد نهی، بازی با اعضای جنسی کودک، همبستری دختر و پسر در مکان واحد و... همه از مواردی است که توصیه به رعایت آنها در برخورد والدین با فرزندان شده است.

به‌طور مثال در روایت آمده است که چون دختر شش ساله شد او را مبوس و پسر نیز چون از هفت سالگی گذشت زن را نبوسد. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِيَةُ سِتَّ سِنِينَ فَلَا تُقَبِّلْهَا وَ الْغُلَامُ لَا يُقَبِّلُ الْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِين‏؛  دختر چون به شش سال رسد او را نبوس و پسر چون از هفت سال بگذرد زن را نبوسد»[12] یا در روایت دیگری وارد شده است که اميرالمومنين علي (علیه‌‌السلام) مي­فرمايند: «مُبَاشَرَهُ الْمَرْأَهِ ابْنَتَهَا إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِينَ شُعْبَهٌ مِنَ الزِّنَا»؛ مادري كه آلت تناسلي دختر شش ساله خود را لمس كند، نوعي زنا مرتكب شده است».[13] پس والدین لازم است جوانب تربیت جنسی را رعایت نمایند.

در نتیجه والدین باید در زمینه‌های مختلفی که عرض شد، در تربیت و رفتار با دختران در خانواده دقت داشته و ایشان را ارج نهند. توجه به مقام دختر در اسلام مورد توجه قرار گرفته و نباید والدین تحت تأثیر افکار جاهلی، این مقام را تنزّل دهند.

 

[1] اسراء: 31.

[2] حرانی، ابن شعبه، حسین بن روح، تحف العقول، قم: جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، 1404ق، ص382.

[3] كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ‏كافي، قم‏: دار الحديث، ‏1429ق، ج11، ص336.

[4] حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1409ق، ج21، ص365.

[5] قائمی، علی، سازندگی و تربیت دختران، تهران: انجمن اولیا و مربیان، 1384، ص60-54.

[6] حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، قم‏: مؤسسة آل البيت (عليهم‌السلام)، 1409ق، ج21، ص514.

[7] نورى، حسين بن محمد تقى، ‏مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، 1408ق ج2، ص118.

[8] فقیهی، علی‌نقی، تربيت جنسي از منظر قرآن و حديث، قم: دارالحدیث، 1383، ص107.

[9] سادات، محمدعلي، رفتار والدين با فرزندان، انجمن اولياء و مربيان، چاپ پنجم، 1376، ص 38.

[10] امام علي (عليه‌السلام) نُصحك بين الملاء تقريعٌ؛  نصيحت و انتقاد در بين جمع باعث خرد شدن شخصيت طرف مقابل است. (خوانساری، آقاجمال، شرح غرر الحکم و درر الکلم، تهران: دانشگاه تهران، 1366ش، ج7، ص382)، به نقل از محدثي، جواد، اخلاق معاشرت. بوستان كتاب، چاپ پنجم، 1382، ص 311.

[11] شرفي، محمدرضا، جوان و نيروي چهارم زندگي، انتشارات سروش، چاپ دوم، 1380، ص 24-21.

[12] بروجردى، آقا حسين‏، جامع أحاديث الشيعة، تهران: فرهنگ سبز، 1386، ج25، ص646.

[13] شیخ صدوق، ابن بابويه، محمد بن على، ‏من لا يحضره الفقيه، قم‏: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ‏1413ق، ج‏3، ص 436.

ماهیت جهاد تبیین، ماهیتی است دفاعی و نرم، که جهادگر عرصه تبیین، با استناد به استدلال و براهین یقینی به دنبال خنثی نمودن افکار و اندیشه‌های غیر حقیقی دشمن است.

از آن‌جایی که اغلب مردم در جنگ نرم، به سختی متوجه نقشه‌های دشمن می‌شوند؛ از این رو جهادگر تبیین در این میدان وارد شده و با بیان حقایق و پرده‌برداری از فتنه‌های دشمن، عرصه را بر او تنگ و جامعه را به سوی کشف حقیقت هدایت می‌کند.

بدون تردید اگر این عرصه خالی بماند و حوادث تاریخ و مبانی انقلاب آن‌چنان که هست برای مردم بیان نشود، دشمن از این جنگ نرم استفاده نموده و مردم را از نظر فکری مجروح و آنها را به افسران جنگ نرم خود علیه انقلاب و اسلام تبدیل می کند.

بدون تردید امروزه دشمن، نسبت به هر زمان دیگری، برای نابودی مبانی اسلام و انقلاب، قوی‌تر و فعال‌تر شده و با کمک ابزارهای رسانه‌ای به دنبال جهت‌دهی افکار عمومی و غیر واقع جلوه دادن حوادث اسلام و انقلاب است.

از این رو آگاهی و تبیین مبانی اصیل اسلام و انقلاب با کمک ابزارهای فکری، عقلانی، فلسفی، مذهبی و هنری بر هر فرد انقلابی و مذهبی در زمان کنونی لازم و ضروری است. در عرصه جهاد تبیین، امام (ره) را باید یکی از طلایه‌داران بزرگ روشنگری در مقابل دشمنان اسلام و استکبار جهانی دانست.

جهاد تبیین در اندیشه امام (ره)
از مطالعه آثار امام به خوبی استفاده می‌شود که امام آغازگر یک جهاد تبیین در زمینه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بوده است که تا آن روز یا مطرح نبوده و یا بسیار کم بیان می‌شد.

امام برای رهایی جامعه از سیطره استکبار جهانی، با آغاز انقلابی فکری در میدانِ نرم، افکار عمومی جامعه را برای حضور در میادین سخت آماده می‌کرد.

از این رو به تبیین برخی از مسائل زیربنایی حکومت دینی پرداخت و مسائلی چون استقلالیت، جمهوریت، آزادی سیاسی، مردم سالاری دینی، ولایت فقیه، حکومت دینی، معنویت، جامعیت دین و ارتباط ناگسستنی بین دین و سیاست، قانون‌گذاری و تبعیت از آن، عدالت اجتماعی، دفاع از محرومان و مستضعفان عالم و ... را مورد تبیین و روشنگری قرار داد.

امام خمینی (ره) در دورانی پرچم عزت خواهی و استقلال کشور را بالا گرفت که نظام ایرانی تحت سلطه دو قدرت بلوک شرق و غرب قرار داشته و هیچ استقلالی از خود نداشت.

در این دوران، امام با تبیین مبانی اسلامی و حکومت دینی تلاش کرد تا در مقابل این دو بلوک قدرتمند، ایدئولوژی استقلالیت، جمهوریت و آزادی را برای مردم کشور خود تبیین نموده[1] و افکار جامعه را به سوی شکل گیری یک فرهنگ همگانی هدایت کند.

فرهنگی که می‌توانست جامعه را از طوق سلطنت پهلوی که برده استکبار جهانی بود، برهاند. همین تبیین و روشنگری‌ها سبب شد تا مردم، اندیشه امام را یاری نموده و با حضور به موقع خود در میدان مبارزه سخت و با تقدیم خون خود، این نهال استقلالیت و آزادی را به بار بنشانند و شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را در جای جای نظام ایرانی طنین انداز کرده و آن را به یکی از مبانی اصیل و زیربنایی انقلاب اسلامی در مقابل مستکبران جهانی قرار دهد.  

امام در کنار تبیین فرهنگ استقلالیت و آزادی، از بیان جایگاه معنویت و نقش آن در این فرهنگ سازی اسلامی چشم پوشی نکرد[2] و با تبیین این جایگاه، روحی جدید در کالبد نظام ایرانی و جهان بی‌روح دمید و تحولی بزرگ را در عرصه بین المللی ایجاد کرد.

تکیه بر فاکتور معنویت بدون خداشناسی و معرفت قلبی به ذات الهی میسر نبود، از این‌رو امام (ره) با هدایت جامعه و حرکت آن به سوی خداشناسی، توانست افکار جامعه را برای ایستادگی در مقابل افکار شیطانی و نقشه های دشمن آماده کند.

بدون تردید این حرکت جامعه به سوی خداشناسی، بالاترین جهاد تبیین در اندیشه امام بود؛ چرا که محور همه امور، خداشناسی است و از این درگاه بود که روح استقلالیت و آزادی در اندیشه مردم ایجاد شد و در نهایت جامعه‌ی مرده به جامعه‌ای زنده، جوشان و خروشان در مقابل استکباری که استخوان‌هایش زیر چکمه‌های آن خرد می‌شد، تبدیل شد.

تبیین پیوند ناگسستنی بین دین و سیاست، دیگر ایدوئولوژی فکری امام بود که در عرصه جنگ نرم، عرضه شد[4] و جامعه را در مقابل اندیشه فکری دشمن که بر طبل جدایی بین دین و سیاست می‌زد، آگاه نمود.

این تفکر سال‌ها در بین حکومت های فاسد وجود داشت و ثمره آن مردگی جامعه و فسادهای کلان حکومتی و حاکمیتی بود؛ چرا که این سیاست سبب می شد تا تمام قوانین یک جامعه بدون دخالت دین پی‌ریزی شود.

این اندیشه هم فسادزا بود و هم جامعه را نسبت به حکومت بی مسئولیت می کرد. تبیین امام در این عرصه نیز مهر باطلی بود بر این ایدئولوژی فکری که قرن‌ها در دولت‌ها وجود داشت و امام با تکیه بر اندیشه نبوی و علوی علاوه بر آگاهی دادن مردم و آماده نمودن افکار آنان با این اندیشه، اسباب آن را برای شکل گیری چنین تفکری در بدنه حاکمیت اسلامی ایجاد نمود.

پی‌نوشت:
1. صحیفه امام، ج 3، ص 322.
2. محمد نصیری، نقش معنویت در پیروزی انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره )، مجله حصون، تابستان 1387، شماره 16.
3. صحیفه امام، ج 8، ص 520.
4. رضا رفیق دوست، پیوند دین و سیاست از دیدگاه امام خمینی (ره)، پژوهشنامه قرآن و حديث،تابستان 1390، شماره 8.

دین اسلام بر اساس استدلال‌های عقلی، تفکر و منطق بنا شده است. هنگامی که از وجود خدا و خصوصیات او سخن گفته می‌شود، نخستین گام برای اثبات، مسیر عقلی است؛ زیرا عقل تنها عنصر مشترک میان انسان‌ها است که در صورت سالم بودن، می‌تواند مسائل فطری از جمله اثبات خدا را متوجه شود.

مساله اراده و علم خداوند و بررسی نسبت آن با اختیار انسان یکی از چالش‌های جدی در فضای گفتمان علمی است که متاسفانه زمینه مناسبی را برای سوء استفاده دشمنان در راستای تضعیف باورهای مسلمانان ایجاد کرده است.

اقسام اراده و علم الهی
اراده الهی برآمده از علم و دانش الهی به بهترین و کامل ترین صورت است[1] و بر اساس آیه «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتاب؛[2] خداوند هر آن چه را که بخواهد ناپدید می‌کند و هر آن چه را بخواهد قطعی می‌کند و کتاب اصلی نزد اوست.» علم خداوند دارای دو مرتبه می باشد: علم ذاتی و علم فعلی.

علم ذاتی آن علمی است که خداوند به تمام موجودات و خصوصیات آن ها دارد و تمام رویدادهای گذشته و حال و آینده را می‌داند و علم دارد که هر کسی به چه سرنوشتی دچار می‌شود. خصوصیت این علم آن است که هیچ کسی به آن دسترسی ندارد و اصلا قابل تغییر نیست.

علم فعلی آن علمی است که خداوند به موجودات و ویژگی‌های آن ها دارد اما این علم به گونه‌ای است که امکان تغییر آن وجود دارد.[3]

ارتباط علم الهی و اختیار انسان
از آن جایی که خداوند در وجود انسان، ویژگی اختیار و اراده را نهادینه ساخت تا بتواند توسط عقل و با راهنمایی شریعت مقدس، در مسیر حق و حقیقت قدم بردارد، این اجازه به انسان داده شده که حق انتخاب مسیر زندگی خویش را داشته باشد.

هر چند قرآن کریم به صراحت اعلام کرده که تمام اراده‌ها در برابر اراده خداوند ناچیز است:«وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين؛[4] و شما اراده نمی‌كنيد مگر اينكه خداوند؛ پروردگار جهانيان اراده كند و بخواهد.» اما این اراده خدا به همان علم ذاتی او اشاره دارد.

به دیگر سخن، خداوند از این آگاهی دارد که فلان شخص در نهایت به کجا می‌رسد و سرنوشت او چگونه خواهد بود، اما در عین حال، می‌داند که این شخص در چه مسیری قدم برمی‌دارد و به مقصد و مقصودش می‌رسد. این آگاهی خداوند، یک علم کاملا ثبت شده و غیر قابل تغییر است. در بخشی از همین علم الهی چنین آمده همین انسان در یک برهه‌ از زندگی خویش تلاش می‌کند که در مسیر حق قدم بردارد و یا اینکه گمراهی را انتخاب کند.

احاطه علمی خداوند بر انسان
قدرت و توان انسان در تغییر سرنوشت خویش، به معنای تاثیرپذیری علم خداوند نیست بلکه هر گاه انسان دارای اختیار تصمیم گرفت که مسیر زندگی خویش را تغییر دهد و رفتار پسندیده یا حتی ناپسند انجام دهد، علم فعلی خداست که دستخوش تغییرات قرار می‌گیرد و همچنان علم ذاتی خدا بدون تغییر باقی می‌ماند و در واقع علم ذاتی که هیچ کسی از آن خبر ندارد، همان نتیجه و عاقبت هر موجود است که فقط خدا از جزئیات آن آگاه است.

شایان ذکر آنکه علم ذاتی خداوند عین ذات خداوند است و هیچ گاه تغییر و تبدل در آن راه ندارد، اما از آنجا که علم فعلی خداوند در مرتبه فعل خداوند و جدای از ذات او می باشد، تغییر در او هیچ دخالتی در ذات ایجاد نمی کند.

مثلا یک نفر با عموی خود قهر می‌کند و به اصطلاح قطع رحم می‌کند. قطع رحم سبب کاهش عمر انسان می‌شود. در برخی روایات به طور نمونه از مساله صله رحم نام برده شده [5]؛ اگر قرار بود کسی تا پیش از قطع ارتباط با عموی خود، 70 سال عمر کند، با قطع رحم و پیوند خویشاندوی، سرنوشت او تغییر کرده و در 40 سالگی از دنیا خواهد رفت. البته همین انسان تا پیش از 40 سالگی فرصت دارد که با عموی خود ارتباط برقرار کند که اگر چنین شد عمر او افزایش پیدا می‌کند. تمام این تغییرات در دانش و علم فعلی خدا رخ می‌دهد ولی به صورت ثابت و بدون تغیر در علم ذاتی خدا وجود دارد. از این رو، اگر این انسان در 40 سالگی از دنیا رفت، می‌توان چنین نتیجه گرفت که در علم ذاتی خدا ثبت بود که زندگی او در این سن پایان می‌یابد و او نخواست که از فرصت تغییر در علم فعلی خدا استفاده کند.

رهیافت
اراده خدا فوق همه اراده‌ها می‌باشد و خدا از همه چیز خبر دارد؛ «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها؛[6] هیچ برگ درختی به زمین نمی‌افتد مگر اینکه خدا آن را می‌داند.» اما خود خدا فرموده انسان می‌تواند سرنوشت خویش را با رفتار و تصمیماتش تعیین کند. هیچ کس از علم ذاتی خداوند باخبر نیست مگر اینکه یک حادثه روی دهد و نتیجه آن مشخص شود که در این صورت، همگان از این علم با خبر خواهند شد، اما تا پیش از این، واقع شدن این عمل قطعی نیست و ممکن است مسیر آن با اراده و اختیار انسان تغییر کند.

پی نوشت‌ها:
[1]. سبحانی، جعفر، الإنصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ج‏3، ص: 175.
[2]. رعد/39.
[3]. سبحانی، جعفر، الإلهيات، ج‏1، ص: 120.
[4]. تکویر/29.
[5]. مجلسی، بحار الأنوار، ج‏71، ص: 87.
[6]. انعام/59.

شنبه, 14 خرداد 1401 23:10

ناسزا در اسلام!

از گزاره‌هایی که نه تنها در دین بلکه هر عقل سلیمی آن را مورد نکوهش قرار داده است، فحاشی و بدزبانی است. بنابراین به هیچ وجه دین اجازه فحاشی و ناسزا را صادر نمی‌کند.

 ائمه علیهم السلام، فحاشی را به شدت مذمت کرده‌اند.[1] به همین خاطر چنین عمل نکوهیده‌ای در دین اسلام، حرام‌ اعلام شده و قانون الهی برای همه است. از سویی ائمه علیهم السلام، دارای عصمت کامل الهی هستند؛[2] حتی ترک اولی ندارند، تا چه رسد به گناه و فحاشی!

وهم وجود فحاشی در برخی روایات 
در برخی روایات، کلمات و سخنانی از اهل بیت علیهم السلام وجود دارد که از آن برداشت فحاشی و ناسزا شده است. این گونه روایات به دو دسته تقسیم می‌شوند:
یک دسته از آن روایات معتبر نیستند و دسته دیگر در مقام روشنگری و بیان حقیقت است، نه فحاشی و ناسزا! درست مانند پزشکی که گاه، با بیان نوع بیماری، دیگران را آگاه می‌کند.

یکی از موارد روشنگری و بیان حقیقت، روایاتی است که از کلمه «ولدالزنا» استفاده شده است. مانند:

یک. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «لَا يُحِبُّنِي‏ ثَلَاثَةٌ؛ وَلَدُ الزِنًا وَ مُنَافِقٌ وَ رَجُلٌ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ فِي بَعْضِ حَيْضِهَا؛[3] مرا سه نفر دوست ندارند: زنازاده، منافق و کسى که مادرش در حال حیض به او حامله شده باشد.»

دو. ابوبکر نقل کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «...لَا يُحِبُّهُمْ إِلَّا سَعِيدُ الْجَدِّ طَيِّبُ الْمَوْلِدِ وَ لَا يُبْغِضُهُمْ‏ إِلَّا شَقِيُ‏ الْجَدِّ رَدِي‏ءُ الْوِلَادَةِ؛[4] آنان [اهل بیت] را جز فرد خوشبخت حلال زاده دوست ندارد و جز فرد بدبخت داراى ولادتِ پست، با آنان دشمنى نمى‌کند.»

چند نکته در مورد این دسته از روایات
اول. این روایات در مقام بیان حصر نیستند؛ یعنی به این معنا نیست که دشمنان امیرالمومنین فقط شامل زنازاده و کسی که از طیب مولد برخوردار نباشند، می‌باشد؛ زیرا منافق و فرزندی که مادرش در حال حیض به او حامله شده است نیز از دشمنان حضرت شمرده شده‌اند.

دوم. شیطان در فرزندی که از راه نامشروع به دنیا آمده، شریک است. به همین خاطر اقتضا و زمینه دشمنی با اهل بیت علیهم‌السلام در او وجود دارد. بر همین اساس، گاه نیاز به روشنگری است تا از رابطه‌های نامشروع جلوگیری شود.[5]

با توجه به روایات نمی‌توان گفت که همه دشمنان امیرالمومنین علیه‌السلام به قطع و یقین حرام‌زاده هستند؛ زیرا بسیاری از افراد، هر چند دشمن حضرت باشند، حلال زاده هستند؛ چون ممکن است منافق و یا کافرباشند، همچنین بسیاری از اهل کتاب؛ مسیحیان، یهودیان و... دارای طیب مولد بوده و روایات نیز ولادت اینها را طاهر دانسته‌اند[6] در حالی که حب اهل بیت را هم ندارند.

پس این روایات در مقام روشنگری و بیان حقیقت، برای مشخص کردن افرادی است که ولادت پاکی ندارند و این روشنگری‌ها، نوعی آسیب شناسی برای جامعه و برای جلوگیری از سم‌پاشی دشمنان است. علاوه بر این که این روایات شامل افراد خاصی از جامعه می‌شود؛ بعضی از کسانی که بغض امیرالمومنین علیه السلام را داشته و نسبت به اهل بیت علیهم السلام نصب و ناسزا روا می‌دارند.

 

پی نوشت
1. کافی، کلینی، ج2، ص323.
2. سوره احزاب، آیه33.
3. مناقب، ابن شهرآشوب، ج3، ص208.
4. فرائد السمطین، حمویی، ج2، ص40.
5. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج4، ص57.
6. تهذیب الاحکام، طوسی، ج7، ص472.

امام باقر علیه‌السلام با فرصت مناسبی که برایشان ایجاد شد، توانستند تبیین صحیح و درستی از احکام اسلامی ارائه کنند و جامعه شیعه را از خطر انحراف علمی که در سایر مسلمانان ایجاد شده بود نجات دهند؛ زیرا بعد از پیامبر به خاطر ممنوعیت نشر احادیث نبوی و دوری از خاندان اهل‌ بیت علیهم‌السلام، جامعه اسلامی در بسیاری از احکام خود دچار انحراف و اشتباه گردید.

بعد از شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله علاوه بر خلافت سیاسی، خلافت علمی نیز از جایگاه اصلی خود خارج شد. با آن که پیامبر بارها امیرالمومنین علیه‌السلام را به عنوان «باب علم» خود معرفی کرده بود؛[۱] اما مسلمانان، از خانه وحی دور شده و «باب علم» پیامبر خانه‌نشین شد.

در کنار این موضوع، خلیفه دوم نشر احادیث پیامبر را ممنوع کرد.[۲] کمبود احادیث پیامبر و دور شدن اهل بیت علیهم‌السلام از جایگاه علمیشان، خطر تحریف احکام اسلامی را دوچندان کرد.

جزئيات بسیاری از احکام، در قرآن بیان نشده است. وظیفه تبیین و توضیح این جزئیات برعهده پیامبر بود. بعد از ایشان نیز این وظیفه بر عهده‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام قرار گرفت.  

به طور طبیعی، به خاطر ممنوعیت نشر احادیث پیامبر و به حاشیه رانده شدن اهل بیت علیهم‌السلام، ائمه فرصت کمی برای تبیین صحیح احکام اسلامی داشتند. این موضوع موجب شده بود که مسلمانان در بسیاری از احکام دچار انحراف شوند و بر خلاف آن چه پیامبر رفتار می‌کرد، عمل کنند.

با روی کار آمدن بنی‌امیه، خفقان علیه وارثان علم نبوی بیشتر شد. در این زمان نه تنها احکام اسلامی بلکه اصل اسلام در حال از بین رفتن بود. رفتار و عمل حاکمان اموی هیچ گونه ارتباطی با سیره پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله نداشت.

در چنین فضایی شیعیان به سختی به ائمه دسترسی داشتند و برای آگاهی از احکام صحیح اسلام دچار مشکل بودند.

نقش امام باقر علیه‌السلام در نجات شیعیان از انحراف علمی

در دوران امامت امام باقر علیه‌السلام فرصت مناسبی ایجاد شد تا حضرت بتوانند نشر احکام صحیح اسلامی را با وسعت و گستردگی بیشتری دنبال کنند. در این دوره، پایه‌های حکومت امویان سست شده و خلفای اموی سخت‌گیری کمتری نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام داشتند. عمر بن عبدالعزیز هشتمین خلیفه امویان، منع کتابت و نشر احادیث پیامبر را برداشت[۲] و امام باقر علیه‌السلام توانستند با آزادی بیشتری به تبیین و توضیح معارف رسول الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله اهتمام ورزد.

این دوران برای شیعیان فرصتی را پدید آورد که احکام دین را در وجه درست آن، از امام خود دریافت کنند. دیگر لازم نبود که شیعیان برای پیدا کردن روایتی معتبر نزد راویان اهل تسنن بروند و می‌توانستند پاسخ هر مسأله‌ای را از امام باقر علیه‌السلام دریافت کنند.

امام صادق علیه‌السلام درباره‌ی خدمت ارزشمند پدر بزرگوار خود و نقش امام باقر علیه‌السلام در احیاء احکام اسلامی می فرمایند: «وَ كَانَتِ اَلشِّيعَةُ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ هُمْ لاَ يَعْرِفُونَ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلاَلَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ حَتَّى كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ فَفَتَحَ لَهُمْ وَ بَيَّنَ لَهُمْ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلاَلَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ حَتَّى صَارَ اَلنَّاسُ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا كَانُوا يَحْتَاجُونَ إِلَى اَلنَّاسِ؛[۴] و شيعيان پيش از ابو جعفر مناسك حج و حلال و حرام خود را نمی‌دانستند؛ چون ابوجعفر آمد، درِ علم را گشود و مناسك حج و حلال و حرام مردم را بيان فرمود، تا آن‌جا كه مردمى كه شيعیان به آن‌ها محتاج بودند (در امر مناسك و حلال و حرام) خود، محتاج شيعه گشتند.»

عده‌ای از این حدیث، سوء استفاده کرده، می‌گویند شیعه پیش از امام باقرعلیه‌السلام به احکام اسلامی عمل نمی‌کردند و از آن آگاهی نداشتند. با این توضیحاتی که دادیم روشن گردید منظور این حدیث بی‌اطلاعی شیعه یا عدم عمل آن‌ها به مراسم حج نیست. ائمه علیهم‌السلام و یاران ایشان همواره احکام اسلامی را رعایت می‌کردند؛ اما همان‌طور که بیان شد، به خاطر عدم دسترسی آسان به ائمه‌ علیهم‌السلام گاهی اوقات شیعیان نیز مانند عامه مسلمانان در عمل به دستورات شریعت دچار اشتباه می‌شدند.

امام باقر و پس از ایشان امام صادق علیهماالسلام با فرصتی که برایشان ایجاد شد، توانستند شیعه را از انحراف علمی که بعد از پیامبر ایجاد شده بود، نجات بخشند.

پی‌نوشت
[۱] المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۸.
[۲] ممنوعیت نوشتن حدیث توسط خلیفه دوم.
[۳] تاریخ خلفا، ص۶۶۱.
[۴] الکافی(اسلامیة)، ج۲، ص۱۹.

ئیس‌جمهور با پاسداشت مقام والای شهدای مدافع سلامت و تسلیت به همه بازماندگان متوفیان از کرونا، دستاورد رسیدن آمار متوفیان کرونا به صفر را به ملت بزرگ ایران و رهبری معظم انقلاب تبریک گفت و از تلاش‌های شبانه‌روزی پزشکان، پرستاران و همه کادر درمان صمیمانه قدردانی کرد.

حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی عصر پنجشنبه با انتشار پیامی به مناسبت رسیدن آمار متوفیان کرونا به صفر، با پاسداشت مقام والای شهدای مدافع سلامت و تسلیت به همه بازماندگان متوفیان از کرونا، آورده است: یقین دارم زحمات و فداکاری‌ها و نیز مجاهدت‌های مومنانه کادر درمان و آحاد ملت شریف ایران در این عرصه خطیر، در تاریخ کشور و یاد و خاطره مردم قدرشناس ایران ماندگار خواهد شد.

متن کامل پیام رئیس‌جمهور به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی علی ابن موسی الرضا المرتضی بعدد ما احاطه به علمک

ملت شریف و عزیز ایران

پس از سپری شدن بیش از دو سال از مواجهه کشور و ملت با ویروس منحوس کرونا و سویه های مختلف آن، امروز در سایه همراهی شما مردم فهیم و تلاش و همت دست‌اندرکاران حوزه بهداشت و درمان در مدیریت همه‌جانبه کرونا، شاهد صفر شدن آمار فوتی‌های ناشی از کرونا در سطح کشور هستیم.

این دستاورد بزرگ، در شرایطی حاصل شده است که کشور ما از سوی برخی قدرت‌های مدعی حقوق بشر حتی در واردات داروهای حیاتی و امکانات بهداشتی و درمانی لازم برای درمان این بیماری با تحریم‌های ظالمانه فراوانی مواجه بود. ولی در سایه اعتماد و اتکا به توان و ظرفیت‌های داخلی و تلاش‌ها و فداکاری‌های بی‌وقفه کادر درمان و واکسیناسیون عمومی، در این عرصه موفقیت‌های بزرگی نصیب کشور شد و به اذعان سازمان بهداشت جهانی و سازمان‌های بین‌المللی، ایران در ردیف کشورهای برتر در پیشگیری و درمان بیماری کرونا قرار گرفت.

اینجانب با پاسداشت مقام والای شهدای مدافع سلامت و تسلیت به همه بازماندگان متوفیان از کرونا، این دستاورد را به ملت بزرگ ایران و رهبری معظم انقلاب تبریک می‌گویم و از تلاش‌های شبانه‌روزی پزشکان، پرستاران و همه کادر درمان صمیمانه قدردانی می‌کنم و یقین دارم این زحمات و فداکاری‌ها و نیز مجاهدت‌های مؤمنانه آحاد ملت شریف ایران در این عرصه خطیر، در تاریخ کشور و یاد و خاطره مردم قدرشناس ایران ماندگار خواهد شد.

آنچه که امروز ضروری است مورد توجه همگان قرار گیرد این است که مدیریت و کنترل ویروس کرونا در کشور به منزله پایان این بیماری و ریشه‌کنی آن نیست بلکه باید نسبت به رعایت کامل شیوه نامه‌های بهداشتی و تکمیل فرآیند واکسیناسیون عمومی، اهتمام جدی صورت گیرد تا از این دستاورد مدافعان سلامت به درستی صیانت شود.
سید ابراهیم رئیسی

رئیس‌جمهوری اسلامی ایران

بر اساس اعلام روابط عمومی وزارت بهداشت، از دیروز تا امروز ۱۲ خردادماه ۱۴۰۱ و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۷۵ بیمار جدید مبتلا به کووید۱۹ در کشور شناسایی و ۳۴ نفر از آنها بستری شدند.

مجموع بیماران کووید۱۹ در کشور به ۷ میلیون و ۲۳۲ هزار و ۴۴۳ نفر رسید.

خوشبختانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، هیچ بیمار مبتلا به کووید۱۹ در کشور فوت نکرد و مجموع جان باختگان این بیماری، در عدد ۱۴۱ هزار و ۳۱۸ نفر ماند.

تا کنون ۷ میلیون و ۵۲ هزار و ۲۷۷ نفر از بیماران، بهبود یافته و یا از بیمارستانها ترخیص شده‌اند.

۴۹۴ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در بخش‌های مراقبت‌های ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند.

تا کنون ۵۲ میلیون و ۲۹۸ هزار و ۳۹۸ آزمایش تشخیص کووید۱۹ در کشور انجام شده است.

در حال حاضر ۰ شهرستان در وضعیت قرمز، ۰ شهرستان در وضعیت نارنجی، ۲۵۳ شهرستان در وضعیت زرد و ۱۹۵ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند.

حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی در پیامی به اولین دوره اجلاس «دختران ایران قوی» در شهر مقدس قم، برگزاری این اجلاس را فرصت مغتنمی برای بیان ظرفیت‌ها و توانمندی‌های دختران قوی ایران دانست و اظهار داشت: عاملی که در تاریخ معاصر ایران، بیش از هر عنصر دیگری، نقش‌آفرین بوده، بانوان و دختران مجاهدی بوده‌اند که دوشادوش و پیشاپیش پدران و همسران و فرزندان خود در راه اعتلای اسلام و پیشرفت کشور جانبازی کرده‌اند.

متن کامل این پیام توسط آرمیتا رضایی‌نژاد دختر شهید داریوش رضایی‌نژاد قرائت شد، به شرح زیر است؛

بسم الله الرحمن الرحیم
دختران فرهیخته ایران اسلامی، با تأسی به الگوهای تابنده اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) و اسوه‌های علم و عمل در تاریخ درخشان ایران، ثابت کرده‌اند که می‌توانند در ساحت دانایی و توانایی به سهولت فراتر از دیگران روند و در عرصه‌های مختلف شخصی، خانوادگی و اجتماعی، جلوه‌هایی از عزت و قدرت همراه با حیا و عفاف را به نمایش بگذارند.
برگزاری اولین دوره اجلاس «دختران ایران قوی» در شهر مقدس قم، مقارن با میلاد حضرت فاطمه معصومه(سلام‌الله علیها)، دخت گرامی امام موسی بن جعفر و خواهر بزرگوار امام رضا(علیهما السلام)، فرصت مغتنمی برای بیان ظرفیت‌ها و توانمندی‌های دختران قوی ایران خواهد بود.
حضرت معصومه (سلام‌الله علیها) از نمونه‌های بارز زنان مجاهد در تاریخ در علم و معرفت دینی و بصیرت و آگاهی سیاسی و همچون حضرت صدیقه طاهره و حضرت زینب کبری(سلام‌الله علیها) در عزم، اراده، تصمیم و کنشگری اجتماعی، الگویی بی‌بدیل و درخشان برای دختران هستند. بانویی که با هجرت و مجاهدت خویش برای نصرت دین رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، دشواری‌ها و رنج‌های مسیر را به جان خرید و در مسیر پیمان با ولی امر زمان خود، از هیچ تلاشی مضایقه ننمود.
ما معتقدیم در راه رسیدن به ایران قوی، باید از همه ظرفیت‌های کشور، خصوصاً از حضور و مشارکت اثربخش و پویای دختران و زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و تربیتی، به درستی استفاده کرد.
عاملی که در تاریخ معاصر ایران، بیش از هر عنصر دیگری، نقش‌آفرین بوده، بانوان و دختران مجاهدی بوده‌اند که دوشادوش و پیشاپیش پدران و همسران و فرزندان خود در راه اعتلای اسلام و پیشرفت کشور جانبازی کرده‌اند.
این ایستادگی و مقاومت دختران ایرانی در زمان پهلوی اول در برابر سلب حقوق طبیعی و نقض آزادی‌های عمومی بود که فرهنگ و اسلام ناب محمدی(صلی‌الله علیه و آله) را در ایران، نگاه داشت؛ اولین تظاهرات در مخالفت با نظام ستمشاهی را دختران و زنان متعهد انقلابی برپا کردند و رژیم بعث صدام، قبل از آنکه از ضرب شست رزمندگان به ستوه بیاید، از صبر و پایداری مادران شهدا شکست خورده بود. به این جهت می‌توان گفت، زنان، نقش اول را در جریان مبارزه تاریخی ملت ایران برای رسیدن به آرمان‌های بلند خود ایفا کرده‌اند.
در نقطه مقابل، دشمن تمام توان خود را بکار گرفته است تا با کم‌رنگ کردن عناصر هویتی و انسجام اجتماعی و سست نمودن پایه‌های ایمانی در اندیشه جوانان از جمله دختران، قدرت ایران را که برآمده از هویت دینی و ملی مستقل خود است، به چالش بکشند.
امروز اگر چه لازم است برای رسیدن به جایگاه در خور و شایسته زنان ایرانی، گام‌های اساسی برداریم اما هیچ مشکل غیرقابل رفعی بر سر راه نیست. باید همت و تلاش مضاعف خود را برای رسیدن به قله‌های علم، معنویت، اخلاق، توانمندی و نقش‌آفرینی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به کار ببندید و در این راه، با توکل به خدا برای خود رسالتی الهی، تاریخی و میهنی قائل باشید.
دولت مردمی مصمم است برای ایران قوی، بسترهای لازم برای شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای دختران این سرزمین، در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی و سایر عرصه‌ها فراهم شود و امیدواریم برگزاری چنین نشست‌هایی به بهترین وجه ممکن دولت را در این مسیر یاری و راهنمایی نماید.
در پایان ضمن تشکر و قدردانی از برگزارکنندگان این اجلاس، برای شما «دختران ایران قوی» که آینده روشن ایران عزیز را با اندیشه پویا، اهداف والا و عمل مقرون به تقوا، رقم می‌زنید و خود و خانواده خویش را برای رسیدن به ایران قوی و عزتمند آماده می‌سازید، از درگاه ایزد منان، توفیق و سربلندی مسألت می‌نمایم.

والسلام علیکم
سیدابراهیم رئیسی

علمای اهل سنت ایران در ادامه سفر خود از شهر صیدا بازدید کردند و به دیدار شیخ ماهر حمود رئیس اتحادیه جهانی علمای مقاومت رفتند. 

هیئت علماء مورد استقبال رسمی علما و اساتید شهر صیدا قرار گرفتند و علمای مدعو به تبیین سیاستهای نظام اسلامی در دفاع از مظلومان بویژه فلسطین ومحور مقاومت پرداختند و همچنین به سوالات روحانیون و اندیشمندان لبنانی در خصوص وضعیت اهل سنت،آزادیهای مذهبی و بحث وحدت و تقریب پرداختند و سلام دولت وملت ایران و دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی برای مردم شریف لبنان را به اطلاع شیخ ماهر حمود رساندند و از مجاهدان و شهدای محور مقاومت، تقدیر بعمل آمد. 

شیخ ماهر حمود نیز از حمایتهای مردم و دولت ایران از محور مقاومت،تشکر نموده و آرزوی توفیق برای پیشگامان وحدت در جهان اسلام کرد. 

بعد از این دیدارعلمای اهل سنت ایران از دفتر مجلس علمای فلسطین در صیدا بازدید کرده و با اعضا و ریاست آن مجلس دیدار کردند و اهم قضایا و محورهای وحدت،مقاومت و مشکلات آوارگان فلسطینی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

هیئت علمای اهل سنت ایران همچنین بازدیدی از مناطق جنوبی و موزه مقاومت در ملیتا داشتند و از نزدیک در جریان رشادتها و فداکاریهای مجاهدان و مبارزان حوزه مقاومت قرارگرفتند.

دیدار  هیئت علمای اهل سنت ایران با شیخ احمد قبلان

در ادامه این دیدارها، هیئت علمای اهل سنت ایران در معیت رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان، دیداری با مفتی جعفری لبنان،شیخ احمد قبلان داشتند.

 در ابتدای دیدار مرتضوی رایزن فرهنگی ایران،به معرفی اعضای هیئت و اهم اهداف سفر پرداخت و در ادامه نیز اعضای ‌هیئت هریک به تبیین و تشریح وضعیت اهل سنت ایران در ابعاد مختلف پرداختند و سپس ضمن تبیین سیاستهای نظام اسلامی ایران در حمایت از مظلومان و حوزه مقاومت، به همپیمانی مستحکم ایران با شرکای خود در منطقه وجهان ،اشاره گردید و اینکه ایران در همپیمانی خود،صادق و وفادار است و آماده تقدیم هرگونه فداکاری می باشد.

شیخ احمدقبلان نیز ضمن خوشامد گویی به مهمانان ایرانی، نکاتی را در خصوص وحدت اقوام،ادیان ومذاهب در لبنان،خاورمیانه وجهان بیان کرده وهمه علما،حکما و مردم را به وحدت عملی و حرکت بر محور صراط مستقیم الی الله توصیه کرد.

امام جمعه اهل‌سنت ارومیه گفت: امام خمینی(ره) همواره جامعه اسلامی را به اتحاد، همبستگی و انسجام دعوت می‌کرد تا بتوانند در برابر سیاست‌های خصمانه و ددمنشانه استکبار مقاومت کرده و به یکدیگر کمک کنند.

ماموستا مامد کلشی‌نژاد ، با تسلیت سالروز رحلت امام خمینی(ره) اظهار داشت: بی‌تردید بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران یکی از شخصیت‌های بی‌نظیر جهان معاصر بود که توانست در انقلاب سال 57، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پیشتاز در خاورمیانه معرفی کند. 

وی تصریح کرد: با توجه به اینکه دشمنان همواره به دنبال تفرقه‌انگیزی میان مسلمانان هستند تا صفوف مستحکم مسلمانان را از همدیگر جدا کنند اما شخصیت پیشتاز امام خمینی(ره) بود که با تیزفهمی و پیش‌بینی‌های درست خویش، سیاست خصمانه دشمنان را به سرعت تشخیص داد و برای اتحاد بیشتر مسلمانان، هفته وحدت را نامگذاری کرد.

امام جمعه اهل‌سنت ارومیه گفت: بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران مابین تاریخ 12 ربیع‌الاول به اعتقاد اهل سنت و 17 ربیع‌الاول که به اعتقاد شیعیان، میلاد حضرت محمد(ص) است را به عنوان هفته وحدت نامگذاری کرد تا مبادا دشمنان، صفوف مستحکم مسلمانان را از یکدیگر جدا کنند و جهان اسلام از این مسئله بی‌خبر باشند و غفلت بورزند.

وی بیان کرد: همچنین امام خمینی(ره) همواره جامعه اسلامی به ویژه بلاد اسلامی را به اتحاد، همبستگی و انسجام دعوت می‌کرد تا بتوانند در برابر سیاست‌های خصمانه و ددمنشانه و شوم استکبار مقاومت کرده و به یکدیگر کمک کنند.

ماموستا کلشی‌نژاد اظهار کرد: همچنین در مسئله فلسطین، امام خمینی(ره)، با سخنرانی‌های خود از ملت مظلوم فلسطین دفاع کرد و تمامی سران کشورهای اسلامی را به اتحاد دعوت کرد تا به صورت منسجم در برابر ظلم‌های بیش از حد اسرائیل غاصب که در حق مردم فلسطین انجام می‌داد بایستند و آن را محکوم کنند و تمامی اینها نشان داد که امام خمینی(ره) تربیت یافته مکتب پیامبر اسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) ایشان بود.