emamian

emamian

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران تن از کارگران به مناسبت هفته کار و کارگر، تحقق شعار سرمایه‌گذاری برای تولید را در گرو توجه جدی به کارگران به‌عنوان مهمترین سرمایه کار و یکی از ستون‌های قوام و دوام جامعه دانستند و به الزاماتی همچون تأمین امنیت شغلی و ایمنی کارگران، مهارت‌افزایی و شریک کردن کارگران در سود تولید اشاره و خاطرنشان کردند: مصرف کالاها و جنس ایرانی باید به یک فرهنگ در کشور تبدیل شود البته در کنار فرهنگ سازی باید کیفیت کالاهای داخلی نیز ارتقاء یابد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به استمرار جنایات و کشتار بی‌رحمانه مردم غزه و فلسطین به دست رژیم صهیونیستی که با حمایت آمریکا و انگلیس در جریان است، تأکید کردند: ملت‌ها باید در مقابل رژیم صهیونیستی و حامیانش بایستند و نگذارند مسائل مربوط به فلسطین به فراموشی سپرده شود.

رهبر انقلاب در ابتدای سخنان خود با تبریک سالروز میلاد با سعادت حضرت امام رضا علیه‌السلام و با گرامی‌داشت یاد شهید رئیسی که اهتمام فراوانی به مسائل مردم بخصوص کارگران داشت، سخنان وزیر رفاه، کار و تعاون اجتماعی در این دیدار و بیان خلأها و نیازهای محیط کار و جامعه کارگری را صحیح و نیازمند توجه و پیگیری خواندند و افزودند: اگر مسئولان مربوطه همت کنند و تصمیم بگیرند، رفع این مشکلات و دغدغه‌ها، ممکن و شدنی است.

رهبر انقلاب مسائل کار و کارگری را با سرنوشت کشور مرتبط خواندند و در بیان اهمیت ارزش کار و کارگر گفتند: کارگران عزیز باید قدر خود را بدانند چرا که کسب رزق زندگی و نان حلال با دوری از چپاول‌گری، مفت‌خواری و دست‌اندازی به مال دیگران و همچنین رفع نیازهای جامعه با تولید محصولات و خدمات، دو خصوصیت با ارزش و مهم کارگر از بُعد انسانی است که نزد خدای متعال، حسنه محسوب می‌شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین ارزش کار، گفتند: کار، ستون اصلی اداره و دوام زندگی بشر  است که بدون آن زندگی فلج می‌شود بنابراین اگرچه علم و سرمایه در انجام کار مهم و تأثیرگذار است اما بدون کارگر، کاری پیش نمی‌رود و این کارگر است که به سرمایه، روح می‌بخشد.

ایشان با اشاره نام‌گذاری سال جاری به «سرمایه‌گذاری برای تولید» مهمترین سرمایه تولید و یکی از ستون‌های قوام و دوام جامعه را کارگر خواندند و با تأکید بر اینکه سرمایه‌گذاری مالی بدون اراده و توانایی کارگر راه به جایی نمی‌برد، افزودند: به همین علت، دشمنان جوامع از جمله بدخواهان جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب تا امروز در پی آن بودند و هستند که جامعه کارگری را از کار در فضای جمهوری اسلامی منصرف و معترض کنند.
رهبر انقلاب با اشاره به تلاش‌های جریان‌های کمونیستی برای تعطیلی و فلج کردن تولید در ابتدای انقلاب، گفتند: امروز هم همان انگیزه‌ها وجود دارد اما هم آن روز و هم امروز، کارگران ما در مقابل آنها ایستاده و با مشت محکم به دهان آنها کوبیده‌اند.

ایشان  با تأکید بر اینکه لازمه صیانت از سرمایه مهمی همچون کارگر این است که بخش‌های مختلف به وظایف خود عمل کنند، درباره «امنیت شغلی» کارگران گفتند: کارگر باید بداند که در شغل خود خواهد بود و بتواند برای زندگی خود برنامه ریزی کند و مطمئن باشد که ادامه کار او وابسته به اراده دیگران نیست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تعطیلی برخی کارخانجات و واحدهای تولیدی به بهانه‌های مختلف را  در چندین سال قبل، ضد امنیت شغلی خواندند و افزودند: برای تعطیلی این واحدها، بهانه‌هایی همچون نبود مواد اولیه یا فرسودگی ماشین‌آلات  مطرح می‌‌شد در حالی‌که این مشکلات باید علاج می‌شد نه اینکه کارخانه‌ها تعطیل شوند.

ایشان با اشاره به فروش زمین‌های ارزشمند برخی کارخانجات به منظور سودجویی به بهای تعطیلی تولید و اخراج کارگران، تأکید کردند: دستگاه‌های نظارتی و قضایی و همچنین مجموعه دولت مراقبت کنند تا چنین اتفاقاتی تکرار نشود.

رهبر انقلاب به احیاء حدود هشت هزار کارخانه تعطیل یا نیمه‌تعطیل در دولت شهید رئیسی اشاره کردند و گفتند: این حرکت نشان داد که می‌توان از تعطیلی کارخانجات و یا کاهش ظرفیت تولید آنها جلوگیری کرد که این یکی از افتخارات آن شهید عزیز بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به موضوع امنیت شغلی از زاویه‌ای دیگر یعنی لزوم تأمین امنیت شغلی کارآفرین نیز پرداختند و گفتند: نباید به‌گونه‌ای برخورد کرد که کارآفرین احساس کند سرمایه‌گذاری و حفظ سرمایه، به ضرر او تمام می‌شود.

ایشان تأمین ایمنی کارگر را مسئولیتی مهم برشمردند و با اشاره به اخبار اسف‌بار حوادث معادن در چند سال اخیر گفتند: البته طبق گزارش‌های رسیده، مشکل ایمنی محدود به معادن نیست و تأمین ایمنی کارگران در همه واحدهای تولیدی، چه به وسیله الزامات فنی و چه با پوشش‌های تأمین اجتماعی باید به صورت جدی پیگیری و اجرا شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای وظیفه دیگر در قبال جامعه کارگری را مهارت‌افزایی خواندند و افزودند: برای مهارت‌آموزی کارگران، در سازمان فنی و حرفه‌ای و آموزشگاههای آن زمینه بسیار خوبی وجود دارد. البته در کنار این آموزشگاهها، شرکت‌های بزرگ هم می‌توانند در حاشیه کار خود مجموعه‌ها و دوره‌هایی برای افزایش مهارت‌های کارگران ایجاد کنند.

رهبر انقلاب با اشاره به تأکیدات مکرر بر مصرف تولیدات داخلی به‌عنوان حمایتی مهم از کارگران، گفتند: البته برخی در این زمینه درست عمل نکردند اما تا جایی که به آن عمل شد برای کشور مفید بود چرا که خرید جنس تولید داخل کمک به کارگر و سرمایه‌گذار ایرانی است اما خرید نوع خارجی آن در واقع کمک به کارگر و سرمایه‌گذار خارجی و خلاف انصاف و انسانیت است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به کیفیت بسیار خوب برخی کالاهای داخلی افزودند: این را به فرهنگی رایج تبدیل کنیم که ایرانی  کالای ایرانی مصرف کند مگر در کالایی که تولید داخل ندارد.

ایشان با انتقاد از مکاتبه یکی از دستگاهها مبنی بر رفع ممنوعیت واردات کالاهای دارای تولید داخل، باز کردن راه واردات را انتخابی آسان اما به ضرر کشور و جامعه کارگری خواندند و گفتند: حتی اگر کالایی در داخل کیفیت خوبی ندارد سعی کنید که کیفیت آن را بالا ببرید همچنان‌که چند سال قبل در پاسخ به کسانی که به کیفیت خودروهای داخلی اعتراض داشتند گفتیم جوان ایرانی که با وجود محاصره علمی و اقتصادی، می‌تواند موشک و محصولی تولید کند که دشمن بگوید به احترام این کار تمام‌قد می‌ایستم، بنابراین او می‌تواند خودرویی نیز با کیفیت بهتر و مصرف کمتر تولید کند.

رهبر انقلاب یکی از کارهای مهم به نفع کارگران و کارفرمایان را که نیازمند برنامه‌ریزی جامع و کامل مسئولان است، شریک کردن کارگر در سود حاصل از تولید دانستند و افزودند: اینکه کارگر احساس کند در سود کالا شریک است، باعث افزایش انگیزه و ارتقاء کیفیت و اتقان کار و ماندگاری آن واحد تولیدی برای سالیان طولانی خواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تأمین مسکن کارگران از طریق تعاونی‌های مسکن و یا ایجاد خانه‌های سازمانی در اطراف واحدهای تولیدی را مورد تأکید قرار دادند و در بیان نکته‌ای دیگر با اشاره به مسئله «فرهنگ محیط کار» افزودند: در فلسفه مارکسیستی، محیط کار و زندگی، محیط تضاد و دشمنی است و کارگر باید با صاحب کارخانه دشمن باشد که با این فکر غلط سالهای طولانی خود و دنیا را معطل کردند اما اسلام، محیط کار و زندگی را محیط ائتلاف و همکاری و هم‌افزایی می‌داند بنابراین در محیط کار هر دو طرف باید صمیمانه به پیشرفت کار کمک کنند.

ایشان صحبت درباره کارگر را منحصر به کارگران صنعتی ندانستند و افزودند: همه کارگران همچون کارگران ساختمانی، مزرعه‌ای، میادین میوه و تره‌بار و بانوانی که در قالب مشاغل خانگی با استفاده از وسایل ارتباطی جدید تولیدات خود را می‌فروشند، باید از لحاظ تأمین اجتماعی و سایر الزامات برشمرده شده مورد توجه قرار بگیرند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش پایانی سخنانشان با اشاره به سیاست‌های مغرضانه‌ای که در پی به فراموشی سپردن مسئله فلسطین است، تأکید کردند: ملت‌های مسلمان نباید اجازه دهند که با شایعات گوناگون و به میان آمدن حرف‌های بی‌ربط و بی‌معنی، افکار عمومی از مسئله فلسطین و غزه و جنایات رژیم صهیونیستی جدا شود.

ایشان ایستادگی دنیا در مقابل رژیم صهیونیستی و حامیان آن را ضروری خواندند و گفتند: آمریکا به معنی واقعی از رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند و اگرچه در عالم سیاست اظهاراتی می‌شود که ممکن است برداشت‌های دیگری از آن انجام شود اما واقعیت این است که مردم مظلوم فلسطین و غزه نه تنها با رژیم صهیونیستی بلکه با آمریکا و انگلیس روبرو هستند و آنها بجای جلوگیری از جنایات و قتل و کشتار، جنایتکار را اینگونه با ارسال سلاح و امکانات تقویت و کمک می‌کنند.

رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه بعضی شعارها و حرفها و حوادث گذرا نباید باعث فراموشی مسئله فلسطین شود، خاطرنشان کردند: به توفیق و به عزت و جلال الهی، فلسطین بر اشغالگران صهیونیست پیروز خواهد شد و جَوَلان چند روزه جریان باطل پایان خواهد یافت. همچنان‌که کارهایی که در سوریه می‌کنند نشانه قوت آنها نیست بلکه نشانه ضعف است و موجب ضعف بیشتر نیز خواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌‎ای ابراز امیدواری کردند ملت ایران و ملت های مومن روزی پیروزی فلسطین بر غاصبان آن سرزمین را به چشم خود مشاهده کنند.

در ابتدای این دیدار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سخنانی، بهبود وضعیت کارگران را بهبود حال همه جامعه دانست و گفت: کارگران نیروی پیش‌برنده سیاست‌های اقتصادی کشورند و مشارکت آنها در تدوین و اجرای سیاست‌ها، کلید راهگشای تولید و صنعت خواهد بود.

«پیگیری میدانی مصوبات کار و تولید»، «هدف‌گذاری برای کاهش ۸ درصدی حوادث کار در سال ۱۴۰۴»، «حفظ قدرت خرید کارگران»، «توزیع کالابرگ»، «تقویت فرهنگ کار با حذف واسطه‌ها»، «کاهش هزینه‌های جامعه کارگری با اصلاح نظام آموزشی و نظام سلامت»، «پیگیری مسکن کارگری» و «مطالبه از جامعه هنری برای تجلیل از مقام کارگر» از جمله محورهای سخنان آقای میدری در این دیدار بود.

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از آتش بس فوری میان هند و پاکستان خبر داد.

ترامپ بیان کرد: مایه خرسندی است که اعلام کنم که هند و پاکستان با آتش بس فوری موافقت کردند. پس از مذاکراتی که با میانجی‌گری آمریکا انجام شد، مایه خوشحالی است که اعلام کنم که هند و پاکستان با آتش بس فراگیر و کلی موافقت کردند.

رئیس جمهور آمریکا گفت: به هند و پاکستان به خاطر روی آوردن به منطق صلح و هوش عالی تبریک می‌گویم و اهتمام آنها به این موضع را ارج می‌نهم.

همزمان مارکو روبیو وزیر خارجه آمریکا نیز به رایزنی‌های ۴۸ ساعته خود و دیگر مقامات آمریکایی با مقامات هندی و پاکستانی اشاره کرد و گفت: طی ۴۸ ساعت گذشته، من و جی دی ونس معاون رئیس جمهور، با مقامات ارشد هند و پاکستان، از جمله نخست وزیران نارندرا مودی و شهباز شریف، وزیر امور خارجه سوبرامانیام جایشانکار، رئیس ستاد ارتش عاصم منیر، و مشاوران امنیت ملی، اجیت دووال و عاصم مالک، گفتگو کرده‌ایم. ‏با کمال خرسندی اعلام می‌کنم که دولت‌های هند و پاکستان با آتش‌بس فوری و آغاز مذاکرات در مورد طیف وسیعی از مسائل در یک مکان بی‌طرف موافقت کرده‌اند. ‏ما از نخست وزیران مودی و شریف به خاطر خرد، تدبیر و سیاستمداری‌شان در انتخاب مسیر صلح تقدیر می‌کنیم.

اسلام آباد تأیید کرد

از سوی دیگر محمد اسحاق دار وزیر خارجه پاکستان نیز اعلام کرد: با هند درباره آتش بس فوری توافق کردیم. پاکستان همواره به دنبال تحقق صلح و امنیت در منطقه و مصونیت از حاکمیت و تمامیت اراضی خود است.

وزیر خارجه پاکستان گفت: این توافق جزئی نیست بلکه تفاهمی کامل در زمینه برقراری آتش بس میان دو کشور است. کانالهای نظامی میان دهلی نو و اسلام آباد برقرار شده است. حدود ۳۰ کشور در تلاش‌های دیپلماتیک شرکت کردند.

برقراری اولین تماس نظامی میان هند و پاکستان

همزمان برخی منابع به الجزیره اعلام کردند که میان مقامات نظامی هند و پاکستان تماس تلفنی برقرار شده است.

باز شدن حرم هوایی پاکستان

منابع فرودگاهی پاکستان از باز شدن حریم هوایی این کشور به طور کامل به روی پروازها خبر داد.

هند: آتش بس ساعت ۵ عصر آغاز می‌شود

وزارت خارجه هند نیز اعلام کرد: آتش بس با پاکستان ساعت ۵ عصر به وقت محلی امروز شروع خواهد شد. فرماندهان ارشد نظامی هند و پاکستان بار دیگر در ۱۲ ماه می با یکدیگر دیدار خواهند کرد.

امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:

فی سَعَةِ الاَْخْلاقِ کُنوزُ الاَْرْزاقِ

گنج های روزی در وسعت اخلاق نهفته است.

 

کافی، ج ۸ ، ص ۲۳

شنبه, 21 ارديبهشت 1404 20:19

«حوزه پیشرو و سرآمد»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم»، ضمن تبیین عناصر و کارکِردهای گوناگون حوزه به بیان الزامات تحقق یک «حوزه پیشرو و سرآمد» که نوآور، بالنده، به‌روز، پاسخگوی مسائل نوپدید، مهذّب، دارای روحیه پیشرفت و مجاهدت و هویت انقلابی و همچنین مستعد برای طراحی نظامات اداره جامعه است، پرداختند و تأکید کردند: مهمترین وظیفه حوزه «بلاغ مبین» است که از برترین مصادیق آن ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی و تبیین و ترویج و فرهنگ‌‌سازی آن در جامعه است.
متن کامل پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و افضل الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد المصطفی و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی العالمین.

برآمدنِ حوزه‌ی مبارک قم در طلیعه‌ی قرن چهاردهم هجری شمسی، پدیده‌ای بی‌نظیر بود که در میانه‌ی حوادثی بزرگ و سهمگین رخ داد؛ حوادثی که فضای منطقه‌ی غرب آسیا را تیره‌وتار و زندگی ملّتهای آن را دستخوش آشفتگی و تباهی کرده بود.

منشأ و علّت این مرارت گسترده و دیرپا، دخالتهای دول استعماری و فاتحان جنگ جهانی اوّل بود که با هدف تصرّف و تسلّط بر این جغرافیای حسّاس و سرشار از منابع زیرزمینی، از همه‌ی ابزارها استفاده کردند و با نیروی نظامی، با طرّاحی‌های سیاسی، با رشوه و استخدام خیانتکاران داخلی، با ابزارهای تبلیغاتی و فرهنگی، و با هر وسیله‌ی ممکن دیگر، توانستند هدفهای خود را تحقّق بخشند.

در عراق، یک حکومت انگلیسی و سپس یک دولت پادشاهی دست‌نشانده بر سر کار آوردند؛ در منطقه‌ی شامات، از سویی انگلیس و از سویی فرانسه، تصرّفات استعماری خود را با ایجاد نظام طائفی در بخشی و حکومت خاندان دست‌نشانده‌ی انگلیس در بخشی دیگر، و ایجاد اختناق و فشار بر مردم بخصوص مسلمانان و علمای دینی در سراسر آن گستردند؛ در ایران، یک قزّاق بی‌رحم و طمّاع و بی‌شخصیّت را بتدریج برکشیده و به صدارت و سپس پادشاهی رساندند؛ در فلسطین، کوچ تدریجی عوامل صهیونی و تسلیح آنها را آغاز و با حرکتی آرام، زمینه را برای ایجاد غدّه‌ی سرطانی در قلب دنیای اسلام آماده کردند. هر جا ــ چه در عراق و چه در شام و فلسطین و چه در ایران ــ‌ مقاومتی در برابر نقشه‌های گام‌به‌گام آنها وجود داشت، سرکوب کردند، و در برخی شهرها همچون نجف کار را به دستگیری دسته‌جمعی علما و حتّی به تبعید اهانت‌آمیز مراجع بزرگی همچون میرزای نائینی و سیّدابوالحسن اصفهانی و شیخ مهدی خالصی رساندند و برای دستگیری مردان مجاهد، تفحّص خانه‌به‌خانه راه انداختند. ملّتها دهشتزده و سرگشته و افقها تاریک و نومیدکننده شدند. در ایران، مجاهدانِ گیلان و تبریز و مشهد را به خاک‌وخون کشیدند و مباشرانِ قراردادهای خائنانه در رأس امور قرار گرفتند.

در میانه‌ی چنین حوادث تلخ و چنین شب بی‌فروغی بود که ستاره‌ی قم طلوع کرد. دست قدرت الهی، فقیهی بزرگ و پرهیزکار و مجرّب را برانگیخت تا با هجرت به قم، حوزه‌ی مندرس و تعطیل‌شده را دوباره جان بخشد و نهالی تازه و مبارک در سنگلاخ آن زمانه‌ی ناسازگار، در مجاورت حرم دُخت مطهّر حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیهم السّلام) و در آن زمین مستعد بنشاند.

قم در هنگام ورود آیت‌الله حائری از علمای بزرگ خالی نبود؛ بزرگانی چون آیات‌الله میرزا محمّد ارباب و شیخ ابوالقاسم کبیر و تعدادی دیگر در این شهر میزیستند، ولی هنر بزرگ تشکیل حوزه‌ی علمیّه یعنی پرورشگاه علم و عالِم و دین و دَیّن(۱) با همه‌ی ظرافتها و تدبیرهایش فقط از شخصیّت مؤیَّدی چون آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (اعلی الله مقامه فی الجنان) برمی‌آمد.

تجربه‌ی هشت‌ساله‌ی تشکیل و اداره‌ی حوزه‌ی علمیّه‌ی پُررونق در اراک، و سالها پیش از آن، معاشرت نزدیک با رهبر بزرگ شیعه، میرزای شیرازی در سامرّا و ملاحظه‌ی تدابیر ایشان در تشکیل و اداره‌ی حوزه‌ی علمیّه‌ی آن شهر، به او رهنمایی میدادند؛ و درایت و شجاعت و انگیزه و امید در او، وی را در این راه دشوار به پیش میبردند.

حوزه در سالهای آغازین، با پایداری مخلصانه و متوکّلانه‌ی او از زیر تیغ آخته‌ی رضاخانی که برای محو نشانه‌ها و پایه‌های دین، به صغیر و کبیر رحم نمیکرد، به سلامت جَست؛ ستمگر خبیث نابود شد، و حوزه‌ای که سالها زیر فشار حدّاکثریِ او بود، ماند و رشد کرد؛ و از آن، خورشیدی چون حضرت روح‌الله سر برآورد. حوزه‌ی علمیّه‌ای که یک روز طلّابش برای حفظ جان خود از سحرگاه به زوایایی در بیرون شهر پناه میبردند و به درس و بحث میپرداختند و شبانگاه به حجره‌های تاریک در مدرسه‌ها بازمیگشتند، در چهار دهه پس از آن، کانونی شد که شعله‌های مبارزه با دودمان خبیث رضاخان را به سراسر ایران میفرستاد و دلهای افسرده و ناامید را برمی‌افروخت و جوانان منزوی را به میانه‌ی میدان میکشاند.

و همین حوزه بود که چندی پس از درگذشت مؤسّسش، با قدوم مرجع عظیم‌الشّأن، آیت‌الله بروجردی، قلّه‌ی علمی و تحقیقی و تبلیغیِ تشیّع در سراسر جهان شد. و سرانجام همین حوزه بود که در کمتر از شش‌دهه، قدرت معنوی و وجهه‌ی مردمی خود را به آنجا رساند که توانست رژیم خائن و فاسد و فاسق پادشاهی را به دست مردم ریشه‌کن کند و پس از قرنها، اسلام را در جایگاه حاکمیّت سیاسیِ کشوری بزرگ و بافرهنگ و دارای همه‌گونه استعداد بنشاند.

متخرّج همین حوزه‌ی پُربرکت بود که ایران را الگوی اسلام‌خواهی در جهان اسلام، بلکه پیشروِ دین‌گرایی در سراسر جهان ساخت؛ با خطاب پیامبرانه‌ی او خون بر شمشیر پیروز شد؛ با تدبیر او جمهوری اسلامی متولّد شد؛ با شجاعت و توکّل او ملّت ایران در برابر تهدیدها سینه سپر کرد و بر بسیاری فائق آمد؛ و امروز با درسها و مواریث او کشور در بسیاری از ابعاد زندگی، مانعها را درمینوردد و پیش میرود.

رحمت و رضوان پیوسته‌ی خدا بر بنیان‌گذار این حوزه‌ی پُربرکت و باعظمت و این شجره‌ی طیّبه‌ی پُرثمر؛ انسان والا و دانا و مبارک، عالِم دین و آراسته به آرامشِ یقین، حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری.

اکنون لازم است درباره‌ی چند موضوع که گمان میرود به کار امروز و فردای حوزه‌ی علمیّه خواهد آمد، سخنانی گفته شود، به امید آن که حوزه‌ی موفّق کنونی را در راهِ رسیدن به حوزه‌ای «پیشرو و سرآمد» کمک کند.

نخستین موضوع، عنوان «حوزه‌ی علمیّه» و محتوای عمیق آن است.

ادبیات رایج در این باره، کوته و نارسا است. حوزه برخلاف آنچه این ادبیّات نشان میدهد، صرفاً یک مؤسّسه‌ی تدریس و تدرّس نیست، بلکه مجموعه‌ای از علم، و تربیت، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی است. ابعاد گوناگون این واژه‌ی پُرمعنا را عمدتاً میتوان این‌گونه فهرست کرد:
۱- یک مرکز علمی با تخصّصهای معیّن؛
۲- مرکز تربیت نیروی مهذّب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقیِ جامعه؛
۳- خطّ مقدّم جبهه‌ی تقابل با تهدیدهای دشمنان در عرصه‌های گوناگون؛
۴- مرکز تولید و تبیین اندیشه‌ی اسلام در باب نظامات اجتماعی؛ از نظام سیاسی و شکل و محتوای آن، تا نظامات مربوط به اداره‌ی کشور، و تا نظام خانواده و روابط شخصی، بر اساس فقه و فلسفه و منظومه‌ی ارزشی اسلام؛
۵- مرکز و شاید قلّه‌ی نوآوری‌های تمدّنی و آینده‌نگری‌های لازم در چارچوب پیام جهانی اسلام.
این سرفصل‌ها است که واژه‌ی «حوزه‌ی علمیّه» را معنی میکند و عناصر تشکیل‌دهنده‌ی آن و به تعبیری «انتظارات» از آن را نشان میدهد؛ و همینها است که تلاش برای تقویت و پیشرفت آنها، میتواند حوزه را به معنی واقعی «پیشرو و سرآمد» نماید و چالشها و تهدیدهای محتمل پیش رو را علاج کند.

درباره‌ی هر یک از این سرفصل‌ها واقعیّات و نیز نظراتی وجود دارد که به اجمال میتوان این‌گونه بیان کرد:

اوّل ـ مرکز علمی:
حوزه‌ی قم، وارث سرمایه‌ی سترگ علمی شیعه است. این ذخیره‌ی در نوع خود بی‌نظیر، محصول اندیشه‌ورزی و پژوهشگریِ هزاران عالِم دینی در دانشهایی همچون فقه و کلام و فلسفه و تفسیر و حدیث، در طول هزار سال است.

تا پیش از اکتشافات علوم طبیعی در قرنهای اخیر، حوزه‌های علمی شیعه، عرصه‌ای برای پرداختن به علوم دیگر نیز به‌شمار میرفته؛ ولی در همه‌ی ادوار، محور اصلیِ بحث و تحقیق در حوزه‌ها، «علم فقه» و پس از آن با فاصله‌ای، «کلام و فلسفه و حدیث» بوده است.

پیشرفت تدریجی علم فقه در طول این دوره‌ی طولانی، از زمان شیخ طوسی تا عصر محقّق حلّی، و از آنجا تا شهید، و از آنجا تا محقّق اردبیلی، و از آنجا تا شیخ انصاری و تا دوران کنونی برای اهل فن محسوس است. معیار در پیشرفت فقه، افزودن به داشته‌ها یعنی تولیدات علمی فاخر و ارتقاء سطح علم و یافته‌های جدید است؛ ولی امروز با نگاه به تحوّلات سریع و شدید فکری و عملی در دورانهای معاصر، مخصوصاً در سده‌ی اخیر، انتظاراتی بیش از این را در زمینه‌ی پیشرفت علمی حوزه باید مورد توجّه قرار داد.

در خصوص علم فقه این نکات درخور ملاحظه است:
اوّلاً فقه، پاسخ دین به نیازهای عملی فرد و جامعه است. با عقلانیّت تحوّل‌یافته‌ی نسلها، این پاسخگویی باید امروز بیش از گذشته دارای پشتوانه‌ی فکری و علمی استوار و در عین حال قابل فهم و هضم باشد.

دیگر اینکه پدیده‌های پیچیده و پُرتعداد در زندگی امروز مردم، سؤالهای بی‌سابقه‌ای را پیش می‌آورد که فقه معاصر باید پاسخ آنها را آماده داشته باشد.

دیگر اینکه امروز با تشکیل نظام سیاسی اسلام، سؤال اصلی، چگونگی نگاه کلان شارع به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر و پایه‌های اصولی آن است؛ از نگاه به انسان و جایگاه انسانی و هدفهای زندگی او، تا نگاه به شکل مطلوب جامعه‌ی بشری، و نگاه به سیاست و قدرت و روابط اجتماعی و خانواده و جنسیّت و عدالت و دیگر ابعاد زندگی. فتوای فقیه در هر مسئله باید نشان‌دهنده‌ی بخشی از این نگاه کلان باشد.

الزام مهم برای دست یافتن به این خصوصیّات، اوّلاً آشنایی فقیه با همه‌ی ابعاد و معارف دینی در همه‌ی زمینه‌ها، و ثانیاً آشنایی مناسب با یافته‌های امروز بشر در عرصه‌ی علوم انسانی و دانشهای مرتبط با زندگی انسان است.

باید پذیرفت که ذخیره‌ی انباشته‌ی علم در حوزه این ظرفیّت را دارد که طلبه را به این حدّ از توانایی‌های علمی برساند، مشروط بر اینکه برخی نکته‌ها در شیوه‌ی کار کنونی با چشم باز دیده و با دست توانا علاج شود.

یکی از این نکته‌ها، طولانی بودن دوره‌ی تحصیل است. دوره‌ی متن‌خوانی طلبه به شیوه‌ای سؤال‌برانگیز میگذرد؛ طلبه ناگزیر است کتاب قطور و محقّقانه‌ی یک عالِم بزرگ را به عنوان کتاب درسی بیاموزد. این کتاب در واقع مربوط به هنگام ورود او به مرحله‌ی تحقیق اجتهادی است و سپردن آن به او پیش از این مرحله، تنها اثرش، طولانی کردن زمان متن‌خوانی است. کتاب درسی باید حاوی مطلب و زبان مناسب طلبه برای دوران محدود پیش از ورود به مرحله‌ی تحقیق باشد. تلاش موفّق یا ناموفّق بزرگانی همچون آخوند خراسانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری و حاج سیّدصدرالدّین صدر برای جایگزین کردن کتابهایی چون قوانین و رسائل و فصول، با کفایه و دررالفوائد و خلاصة‌الفصول، با نگاه به همین ضرورتِ مهم بوده است. با اینکه آنها در زمانی زندگی میکردند که طلبه با انبوه واردات ذهنی و تکالیف عملی مانند امروز روبه‌رو نبود.

نکته‌ی دیگر، مسئله‌ی اولویّتهای فقهی است. امروز با تشکیل نظام اسلامی و مطرح شدن حکمرانی به شیوه‌ی اسلام، موضوعات مهمّی برای حوزه اولویّت یافته که در گذشته مطرح نبوده است؛ مسئله‌هایی از قبیل روابط دولت با مردمش و با دولتها و ملّتهای دیگر، موضوع نفی سبیل، نظام اقتصادی و پایه‌های اصولی آن، پایه‌های اصولی نظام اسلامی، منشأ حاکمیّت از نظر اسلام، نقش مردم در آن و موضع‌گیری در قضایای مهم و در مقابل نظام سلطه، مفهوم و محتوای عدالت، و ده‌ها موضوع اساسی و بعضاً حیاتی دیگر، برای امروز و فردای کشور دارای اولویّت و منتظر پاسخ فقهی است. (برخی از آنها دارای جنبه‌ی کلامی نیز میباشد که در جای خود باید بحث شوند.)

در شیوه‌ی کار کنونیِ حوزه، در بخش فقهی، توجّه کافی به این اولویّتها دیده نمیشود. گاه می‌بینیم برخی مهارتهای علمی که عموماً جنبه‌ی آلی و مقدّماتی برای رسیدن به حکم شرع را دارد یا بعضی موضوعات فقهی یا اصولی خارج از اولویّتها، فقیه و محقّق را با شیرینی وسوسه‌انگیز خود، چنان در خود غرق میکند که ذهن او را بکلّی از آن مسائل اصلی و اولویّت‌دار منصرف میسازد و فرصتهای بی‌جایگزین و سرمایه‌های انسانی و مالی را فدا میکند، بی‌آنکه در وانفسای هجوم کفر، کمکی به تبیین سبک زندگی اسلامی و هدایت جامعه برساند.

اگر هدف کار علمی، اظهار فضل و سُمعه‌ی(۲) علمی و مسابقه در فاضل‌نما شدن باشد، مصداق فعل مادّی و دنیاگرایانه و «اِتَّخَذَ اِلٰهَهُ هَواه»(۳) خواهد بود.

دوّم ـ تربیت نیروی مهذّب و کارآمد
حوزه نهادی برونگرا است. خروجی حوزه در همه‌ی سطوح، در خدمت فکر و فرهنگ جامعه و انسانها است. حوزه موظّف به «بلاغ مبین» است. دامنه‌ی این بلاغ، گستره‌ای عظیم است از معارف والای توحیدی تا وظایف شخصی شرعی، و از تبیین نظام اسلامی و شاکله و وظایف آن تا سبک زندگی و محیط زیست و حمایت از طبیعت و از حیوان، و بسی عرصه‌ها و زوایای دیگر حیات بشری.

حوزه‌های علمیّه از دیرباز به این وظیفه‌ی سنگین پرداخته و کسان بسیاری از متخرّجان(۴) آنها در سطوح مختلف علمی به شیوه‌های گوناگونِ تبلیغ دین روی آورده و عمری در آن گذرانده‌اند. پس از انقلاب، نهادهایی برای نظم بخشیدن و احیاناً قوام دادن به محتوای این حرکتهای تبلیغی در حوزه پدید آمد. خدمات باارزش آنان و دیگر متحرّفان(۵) امر تبلیغ دین نباید نادیده گرفته شود.

آنچه مهم است، آشنایی با فضای فکر و فرهنگ جامعه و ایجاد تناسب میان آورده‌های تبلیغی با واقعیّتهای فکری و فرهنگی در میان مردم بویژه جوانان است. در این بخش حوزه دچار مشکل است. این صدها مقاله و مجلّه و گفتارهای مجلسی و تلویزیونی و امثال آن، در برابر سیل القائات مغالطه‌آمیز، نمیتواند وظیفه‌ی بلاغ مبین را چنان‌که نیاز و شایسته است، به انجام رساند.

جای دو عنصر کلیدی برای این بخش در حوزه خالی است: «تعلیم» و «تهذیب».

رساندن پیامی که به‌روز و پُرکننده‌ی خلأ و برآورنده‌ی هدف دین باشد، حتماً نیازمند آموزش و فراگیری است. دستگاهی باید متصدّی این مأموریّت شود و قدرت اقناع، آشنایی با شیوه‌ی گفتگو، آگاهی از نوع تعامل با افکار عمومی و فضای رسانه‌ای و مجازی، انضباط در مواجهه با عنصر مخالف را به طلبه بیاموزد و با تمرین و ممارست، در دوره‌ای محدود، او را آماده‌ی ورود به این میدان کند. از سویی با استفاده از ابزارهای فنّی روز، تازه‌ترین و شایع‌ترین القائات و آفتهای فکری و اخلاقی را گردآوری و بهترین و رساترین و قوی‌ترین پاسخ را در قالب ادبیّات متناسب با زمان برای آن فراهم کند، و از سوی دیگر لازم‌ترین دانستنی‌های دینی متناسب با وضع فرهنگی و فکری روز را به صورت بسته‌های مناسب اندیشه و فرهنگ نسل جوان و نوجوان و خانواده‌ها تدوین نماید. این مجموعه‌ی شکلی و محتوایی، مهم‌ترین موضوع تعلیم در این بخش است.

در کار تبلیغ، موضع ایجابی و حتّی تهاجمی، از موضع دفاعی مهم‌تر است. آنچه درباره‌ی دفع و رفع شبهه‌ها و القائات گفته شد، نباید دستگاه تبلیغ را از تهاجم به مسلّمات فرهنگ انحرافی رایج در جهان و احیاناً در کشور ما، به غفلت بکشاند. فرهنگ تحمیلی و القائی غرب، با سرعتی روزافزون، رو به کج‌رَوی و انحطاط است؛ حوزه‌ی فلسفه‌دان و متکلّم، به دفاع در برابر شبهه‌انگیزی بسنده نمیکند بلکه در قبال این کج‌رَوی و گمراهی، چالشهای فکری می‌آفریند و مدّعیان گمره‌ساز را مجبور به پاسخگویی میکند.

تدارک این دستگاهِ آموزش‌دهنده از جمله اولویّتهای حوزه است؛ این، پرورشِ «مجاهد فرهنگی» است و با توجّه به تحرّک دشمنان دین که بجد در حال نیروپروری بخصوص در برخی عرصه‌های مهم میباشند، شایسته است بسیار جدّی شمرده شود و شتاب بگیرد.

تهذیب، ضرورت دیگری در کنار تعلیم است. تهذیب به معنیِ منزوی‌پروری نیست. بخش عمده‌ای از گستره‌ی فعّالیّت مجاهد فرهنگی، دعوت به تهذیب نفْس و اخلاق اسلامی است، و این بدون برخورداریِ دعوت‌کننده از آنچه بدان دعوت میکند، کاری بی‌اثر و بی‌برکت است. حوزه نیازمند تحرّکی بیش از گذشته در تأکید بر توصیه‌های اخلاقی است.

شما طلّاب و فضلای جوان به طور حتم قادرید به مدد دل پاک و ناآلوده و زبان صادقِ خود، وظیفه‌ی تهذیب اخلاقی نسلِ جوان امروز را به سرانجام برسانید، مشروط بر اینکه نخست از خود شروع کنید. اخلاص در عمل و بستن راه بر وسوسه‌ی مال و نام و مقام، کلید ورود به فضای دلنواز معنویّت و حقیقت است؛ و چنین است که کار دشوار مجاهدت فرهنگی،‌ وظیفه‌ای شیرین و حرکتی اثرگذار خواهد شد. سختی‌های طلبگی در چنین وضعی به جای آنکه مانع رفتار مجاهدانه‌ی تبلیغ شود، به وسیله‌ای برای اراده‌ی محکم و عزم راسخ تبدیل خواهد شد.

تأکید میکنم که به صحنه‌ی تبلیغ دین هرگز به چشم یک میدان بی‌رقیب نباید نگریست و از مقابله با ابهامها و مغالطاتی که پی‌درپی به صحنه فرستاده میشود، لحظه‌ای نباید غفلت کرد.

در این بخش، در کنار تربیت نیرو برای بلاغ مبین، باید تربیت نیرو برای وظایف خاصّ در نظام و اداره‌ی کشور و نیز تربیت نیرو برای سامان دادن به درون حوزه‌ی علمیّه و انجام دادنِ وظایف آن نیز مورد توجّه قرار گیرد، که مستلزم بحث جداگانه است.

سوّم ـ خطّ مقدّم جبهه‌ی تقابل با تهدیدهای دشمن در عرصه‌های گوناگون
این یکی از ناشناخته‌ترین ابعاد حوزه‌های علمیّه و کارکرد مجموع‌ علمای دین است. بی‌شک هیچ حرکت اصلاحی یا انقلابی در ۱۵۰ سال اخیر را در ایران و عراق نمیتوان یافت که علمای دین آن را رهبری نکرده یا در خطوط مقدّم آن حضور نداشته‌اند. این نشانه‌ی مهمّی از سرشت حوزه‌های علمیّه است.

در طول این دوران، در همه‌ی مواردِ سیطره‌جویی استعمار و استبداد، تنها علمای دین بودند که ابتدائاً وارد میدان شده و در بسیاری موارد به برکت حمایت مردم توانستند دشمن را ناکام بگذارند. هیچ کس جز آنان جرئت دم زدن نداشت و یا مسئله را بدرستی درک نمیکرد و پس از فریاد علما بود که شاید دیگرانی هم صدایی بلند میکردند.

کسروی که از معاندین سرسخت علمای دین به شمار میرود، اعتراف میکند که آغاز جنبش مشروطه از همراهی بخردانه‌ی دو سیّد بهبهانی و طباطبائی پدید آمد. آری، آن روزها که غول استبداد در ایران پرچم افراشته بود، هیچ کس جز مراجع و علما جرئت دم زدن نداشت.

قراردادهای ننگین در طول این مدّت با مخالفت و ممانعت علما بود که ابطال شد؛ قرارداد رویتر با جلوگیری حاج ملّاعلی کنی، عالِم بزرگ تهران؛ قرارداد تنباکو با حکم میرزای شیرازی، مرجع اعلیٰ، و همراهی علمای بزرگ ایران؛ قرارداد وثوق‌الدّوله با افشاگری مدرّس؛ مبارزه با منسوجات خارجی با ابتکار آقانجفی اصفهانی و همراهی علمای اصفهان و پشتیبانی علمای نجف؛ و مواردی دیگر.

در همان سالهای مقارن با تشکیل حوزه‌ی قم، بخشهایی از عراق و مرزهای ایران، با مرکزیّت نجف و کوفه، صحنه‌ی جنگ مسلّحانه‌ی علما با قوای اشغالگر انگلیس بود؛ نه‌تنها طلّاب و مدرّسین، که برخی علمای معروف همچون سیّدمصطفیٰ کاشانی و بعضی فرزندان مراجع در این درگیری‌ها شرکت داشتند، که برخی شهید و بسیاری پس از آن به نقاط دوردست مستعمرات انگلیس تبعید شدند.

فعّالیّت مراجع بزرگ در مسئله‌ی فلسطین نیز ــ چه در اوایل قرن که سیاست کوچ و تسلیح صهیونیست‌ها در فلسطین اجرا میشد، و چه در دهه‌ی سوّم آن که بخش مهمّ فلسطین رسماً به صهیونی‌ها سپرده و دولت جعلی صهیونی اعلام شد ــ از بخشهای افتخارآمیز حوزه‌های علمیّه است. نامه‌ها و بیانیّه‌های آنان در این باره، در شمار ارزشمندترین اسناد تاریخی است.
نقش بی‌بدیل حوزه‌ی قم و سپس دیگر حوزه‌های علمیّه در ایران در ایجاد نهضت اسلامی و بر پا کردن انقلاب و توجیه افکار عمومی و به میدان آوردن عموم مردم نیز از برجسته‌ترین نشانه‌های هویّت جهادی حوزه‌های علمیّه است. تحصیل‌کردگان حوزه با ذهنهای فعّال و زبانهای گویا از نخستین کسانی بودند که به غریو دشمن‌شکنِ امام مجاهد پاسخ گفته و با سرعت و جدّیّت و همراه با تحمّل صدمات، وارد میدان شده و به گسترش مفاهیم انقلابی و توجیه افکار عمومی پرداختند.

با آگاهی از این حقایق است که امام راحل (رضوان الله علیه) در پیام پُرمحتوا و تکان‌دهنده‌ی خود به حوزه‌های علمیّه،(۶) روحانیّت را پیش‌کسوت شهادت در همه‌ی انقلابهای مردمی و اسلامی دانسته‌، و متقابلاً راه شهدا و کار آنها را رسیدن به حقیقت تفقّه شمرده‌اند. در تعبیری دیگر علما را پیش‌گام در میدان جهاد و حمایت از میهن و حمایت از مظلومان معرّفی کرده‌اند. برای آینده‌ی حوزه هم بیشترین امید خود را به طلّاب و فضلائی بسته‌اند که دغدغه‌ی نهضت و مبارزه و انقلاب، آنها را به تحرّک واداشته است، و از کسانی که فارغ از این مسائل حیاتی، فقط به کتاب و درس خود اکتفا میکرده‌اند، گلایه‌مندی خود را نشان داده‌اند. در این پیام بارها به تحجّرگرایان اشاره شده و نسبت به نفوذ دشمن با استفاده از غفلت آنان هشدار و درباره‌ی شیوه‌های تحوّل‌یافته‌ی دین‌فروشی اعلام خطر شده است. به نظر صائب امام بزرگوار،‌ شکارچیان استعمار در سراسر جهان در کمین شیردلان روحانی سیاست‌شناس نشسته و برای مبارزه با مجد و عظمت و نفوذ مردمی روحانیّت برنامه‌ریزی میکنند.

در آن متنِ خردمندانه که با احساساتی عارفانه و عاشقانه به نگارش درآمده است، دلواپسی امام بزرگوار از اینکه جریان تحجّر و تقدّس‌نمایی، حوزه‌ی علمیّه را دچار وسوسه‌ی جدایی دین از سیاست و فعّالیّتهای اجتماعی کند و راه درست پیشرفت را مسدود سازد، آشکار است. این دغدغه ناشی از ترویج جریان خطرناکی است که دخالت حوزه در مسائل اساسی مردم و ورود در فعّالیّتهای اجتماعی و سیاسی و مبارزه‌ی آن با ظلم و فساد را منافی با قدسیّت دین و حریم معنوی آن وانمود میکند و روحانیّت را به صلح کل بودن و دوری کردن از مخاطرات ورود در سیاست سفارش میکند.

ترویج این توهّم باطل، بزرگ‌ترین هدیه به عوامل استعمار و استکبار است که همواره از حضور و ورود علمای دین در معرکه‌ی مبارزه‌ با آنان زیان دیده و در موارد متعدّد شکست خورده‌اند؛ و بزرگ‌ترین هدیه به عوامل نظام فاسد و فاسق و مزدوری است که با حرکت ملّت ایران به رهبری یک مرجع تقلید، ریشه‌کن و ازاله شد.

قدسیّت دین بیش از همه‌جا در میدانهای جهاد فکری و سیاسی و نظامی بُروز میکند و با فداکاری و جهادِ حاملانِ معارف دین و نثار خون پاک آنان تثبیت میشود. قدسیّت دین را در سیره‌ی پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باید دید که در هنگام ورود به یثرب اوّلین اقدامش تشکیل حکومت و تنظیم نیروی نظامی و یکپارچه کردن عرصه‌ی سیاست و عبادت در مسجد بود.
حوزه‌ی علمیّه برای حفاظت از اعتبار معنوی و وفاداری به فلسفه‌ی وجودی‌اش باید از مردم و جامعه و مسائل اساسی آن هرگز جدا نشود و جهاد را در همه‌ی گونه‌هایش در هنگام نیاز، وظیفه‌ی قطعی خود بداند.

این همان سخن مهمّی است که امام بزرگوار بارها با حوزه و پیشکسوت‌ها و بزرگان و به گونه‌ی ویژه با طلّاب و فضلای جوان آن در میان گذاشته و بر آن تأکید کرده‌اند.

چهارم ـ مرکز مشارکت در تولید و تبیین نظامات اجتماعی
کشورها و جوامع بشری در همه‌ی شئون اجتماعیِ خود با نظامات مشخّصی اداره میشوند؛ شکل حکومت، شیوه‌ی حکمرانی (استبداد، مشورت و . .)، نظام قضائی و داوری در اختلافات و تخلّفات و موضوعات حقوقی یا جزائی، نظام اقتصادی و مالی و مسئله‌ی پول و غیره، نظام اداری، نظام کسب و کار، نظام خانواده، و دیگرها و دیگرها، همه در شمار شئون اجتماعی کشورند که در جوامع عالم به شیوه‌های گوناگون و در قالب نظامهای گوناگون اداره میشوند.

بی‌شک هر یک از این نظامها متّکی بر یک پایه‌ی فکری ــ چه برآمده از ذهن متفکّران و صاحب‌نظران، و چه زاییده از سنّت‌ها و عادتهای بومی و ارثی ــ و برخاسته از آن است.

در حکومت اسلامی این مبنا و قاعده طبعاً باید برگرفته از اسلام و متونِ معتبر آن باشد و نظامات اداره‌ی جامعه از آنها استخراج شود.

فقه شیعه اگرچه جز در برخی موارد ــ همچون باب قضا ــ به گونه‌ی کافی به این کار نپرداخته، ولی به برکت قواعد گسترده‌ی فقهیِ مستفاد از کتاب و سنّت، و نیز به مدد عناوین ثانویّه، کفایت لازم را برای طرّاحی نظامهای گوناگون اداره‌ی جامعه دارا است.

در باب اصل و منشأ حکومت، کار برجسته‌ی امام راحل در مباحث «ولایت فقیه» در هنگام تبعید به نجف، آغازی مبارک بود و راه تحقیق را به روی فضلای حوزوی گشود، و پس از تشکیل جمهوری اسلامی، ابعاد گوناگون آن در نظر و عمل تکامل یافت؛ ولی این کار در بسیاری از نظامات اجتماعی کشور همچنان نافرجام و بی‌سامان باقی مانده است. این خلأ را حوزه باید پُر کند؛ این در شمار وظایف حتمی حوزه‌ی علمیّه است. امروز با حاکمیّت و استقرار نظام اسلامی، وظیفه‌ی فقیه و فقاهت سنگین است. امروز نمیتوان فقاهت را به تعبیر امام راحل، همچون ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی دانست. فقه امّت‌ساز، محدود به حد و اندا‌زه‌ی احکام عبادی و وظایف فردی نیست.

البتّه حوزه برای طرّاحی و تنظیم نظامات اجتماعی نیاز دارد که با یافته‌های امروز جهان درباره‌ی این نظامات به اندازه‌ی لازم آشنایی داشته باشد. این آشنایی، فقیه را قادر خواهد ساخت که با بهره‌برداری از درست و نادرست این یافته‌ها، حضور ذهن لازم برای استفاده از تصریحات و اشارات کتاب و سنّت بیابد و شاکله‌ی نظامات اجتماعی را برای اداره‌ی جامع و کامل جامعه بر اساس اندیشه‌ی اسلامی طرّاحی کند.

در کنار حوزه، دانشگاه کشور نیز در این زمینه، دارای توان و تکلیف است؛ این میتواند یکی از موارد همکاری حوزه و دانشگاه باشد. کار بزرگ دانشگاه آن است که در علوم انسانیِ مرتبط با نظامات حاکمیّتی و مردمی، به کمک نگاه محقّقانه و نقّاد، درست و نادرست نظرات رایج دانش جهان را مشخّص کند و با همکاری حوزه، محتوای اندیشه‌ی دینی را در قالبهای متناسب ارائه کند.

پنجم ـ نوآوری‌های تمدّنی در چارچوب پیام جهانی اسلام
این برجسته‌ترین انتظار از حوز‌ه‌ی علمیّه است. شاید بلندپروازی و آرزوپروری تلقّی شود. در آن شب تاریخیِ پس از حمله به فیضیّه در سال ۴۲ که امام راحل در خانه‌ی خود پس از نماز عشاء، برای جمع محدود و مرعوب طلّاب سخن میگفت، شاید این تعبیر بلند که «اینها میروند و شما میمانید»، به نظر بعضی از ما بلندپروازی و آرزوپروری تلقّی میشد، امّا گذر زمان نشان داد که ایمان و صبر و توکّل، کوه موانع را از جا میکَند و کید دشمنان در برابر سنّت الهی ناکارآمد است.

«استقرار تمدّن اسلامی» برترین هدف دنیایی انقلاب است، یعنی تمدّنی که در آن، علم و فنّاوری و منابع انسانی و منابع طبیعی و همه‌ی توانایی‌ها و همه‌ی پیشرفتهای بشری، و حکومت و سیاست و نیروی نظامی و هر آنچه در اختیار بشر است، در خدمت عدالت اجتماعی و رفاه عمومی و کاستن از فواصل طبقاتی و افزودن بر پرورش معنوی و ارتقاء علمی و شناخت روزافزون طبیعت و استحکام ایمان به کار میرود.

تمدّن اسلامی، مبتنی بر توحید و ابعاد اجتماعی و فردی و معنوی آن است؛ مبتنی بر تکریم انسان از جهت انسانیّت ــ و نه از جهت جنس و رنگ و زبان و  قومیّت و جغرافیا ــ است؛ متّکی بر عدالت و ابعاد و مصادیق آن است؛ متّکی بر آزادی انسان در عرصه‌های گوناگون است؛ متّکی بر مجاهدت عمومی در همه‌ی میدانهایی است که در آنها نیاز به حضور جهادی هست.

تمدّن اسلامی در نقطه‌ی مقابل تمدّن مادّی کنونی است. تمدّن مادّی از آغاز با استعمار، با تصرّف سرزمین‌ها و تحقیر ملّتهای ضعیف، با کشتارهای دسته‌جمعی بومیان، با استفاده از علم برای سرکوب دیگران، با ظلم، با دروغ، با ایجاد درّه‌های طبقاتی، با زورگویی شروع شد و بتدریج فساد و انحراف از مبانی اخلاقی و تحفّظ‌های جنسی نیز در آن راه یافت و رشد کرد.

امروز نمونه‌های آشکار و کامل‌شده‌ی این بنای کج‌نهاد را در کشورهای غربی و دنباله‌روان آنها می‌بینیم: قلّه‌های ثروت در کنار درّه‌های فقر و گرسنگی؛ زورگویی شیفتگان قدرت به هر آن کس که بتوان به او زور گفت؛ به‌کارگیری علم برای کشتارهای عمومی؛ کشاندن فساد جنسی به داخل خانواده‌‌ها و تا کودکان و نونهالان؛ ظلم و قساوت بی‌نظیر در نمونه‌هایی همچون غزّه و فلسطین؛ تهدید به جنگ به خاطر دخالت در امور دیگران در نمونه‌هایی مانند رفتار دولتمردان آمریکا در دورانهای اخیر.

بدیهی است که این تمدّنِ باطل رفتنی است و ازاله خواهد شد؛ این، سنّت حتمی آفرینش است: «اِنَّ الباطِلَ کانَ زَهوقاً»؛(۷) «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً».(۸) وظیفه‌ی امروز ما اوّلاً کمک به ابطال این باطل و ثانیاً تدارک تمدّن جایگزین در نظر و عمل به قدر توانایی است. اینکه بگویند: «دیگران نتوانستند، پس ما هم نمیتوانیم»، مغالطه است. دیگران هر جا با ایمان و با محاسبه و با استقامت حرکت کردند، توانستند و پیروز شدند. نمونه‌ی واضح و پیش چشم ما: انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی.

در این مبارزه آسیب‌ها و ضربه‌ها و دردها و فقدانهایی هست که باید تحمّل شود. در این صورت پیروزی حتمی است. پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله‌ و ‌سلّم) شبانه و مخفیانه از مکّه و از میان حلقه‌ی بت‌پرستان بیرون آمد و در غار پنهان شد، ولی پس از هشت سال با شکوه و اقتدار به مکّه قدم نهاد و کعبه را از بتها و مکّه را از بت‌پرستان پیراست. در این هشت سال رنج بی‌حساب برد و یارانی چون حمزه را از دست داد، ولی پیروز شد.

دفاع مقدّس هشت‌ساله‌ی ما هم در برابر ائتلاف جهانیِ قدرتمندان ظالم و دروغگو نمونه‌ای دیگر است. حوزه‌ی بزرگ و کارآمد امروز قم هم که در آغاز با آن محنتها روبه‌رو بود، نمونه‌ی جلوی چشم ما است؛ و از این نمونه‌ها فراوان میتوان یافت.

حوزه‌‌ی علمیّه در این بخش وظیفه‌ای ارزشمند بر دوش دارد، و آن در درجه‌ی اوّل، ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی است، و سپس تبیین و ترویج و فرهنگ‌سازی آن در جامعه است. این از جمله‌ی برترین مصادیق «بلاغ مبین» است.
در باب ترسیم شاکله‌ی تمدّن اسلامی، فقه به نوعی، و علوم عقلی به نوعی نقش دارند. فلسفه‌ی اسلامی ما باید برای مسائل اصلی خود، امتداد اجتماعی ترسیم کند. فقه ما هم با گسترش میدان دید و نوآوری در استنباط، مسائل نوپدیدِ چنین تمدّنی را احصاء و احکام آن را معیّن نماید.

بیان روشن امام بزرگوار درباره‌ی فقاهت و روش آن در حوزه‌ی علمیّه راه‌گشا است. در این بیان، شیوه‌ی استنباط همان روش فقه سنّتی و به تعبیر ایشان، اجتهاد جواهری است؛ با این حال، «زمان» و «مکان» دو عنصر تعیین‌کننده در اجتهادند. ممکن است موضوعی در گذشته حکمی داشته ولی با تغییر روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد، اکنون حکم جدیدی یافته باشد. این تغییر حکم ناشی از آن است که موضوع هر چند در ظاهر همان موضوع قبلی است ولی با توجّه به تغییر روابط سیاسی و اجتماعی و غیره، در واقع تغییر کرده و موضوع جدیدی شده است، پس حکم جدیدی میطلبد.

افزون بر این، حوادث پی‌درپی جهانی و پیشرفتهای علمی و غیره در مواردی میتواند فقیه ماهر را در یک مدرک از کتاب و سنّت، به فهم تازه‌ای برساند و حجّت شرعی برای تغییر حکم شود؛ همچنان که در تبدّل رأی مجتهدان غالباً اتّفاق می‌افتد. در هر حال، فقه باید فقه بماند و نوفهمی تبدیل به ناخالص‌سازی شریعت نشود.

درباره‌ی تعریف و تفسیر از عنوان حوزه‌ی علمیّه و محتوای عمیق آن به آنچه گفته شد بسنده میکنم و سخنی کوتاه درباره‌ی حوزه‌ی قم که اکنون به صد‌سالگی رسیده است میگویم.

حوزه‌ی قم امروز حوزه‌ای زنده و بالنده است. حضور هزاران مدرّس و مؤلّف و محقّق و نویسنده و گوینده و متفکّر در معارف اسلامی و انتشار مجلّات علمی و تحقیقی و نگارش مقالات تخصّصی و عمومی، مجموعاً ثروت بزرگی برای امروز جامعه و ظرفیّت عظیمی برای فردای کشور و امّت به شمار میرود. رواج درسهای تفسیر و اخلاق و افزایش مراکز و دروس علوم عقلی، نقطه‌ی قوّت برجسته‌ای است که حوزه‌ی پیش از انقلاب به آن دسترسی نداشت. حوزه‌ی قم هرگز این تعداد طلّاب و فضلای صاحب فکر به خود ندیده بود. حضور فعّال در همه‌ی میدانهای انقلاب و حتّی در میدان نظامی و تقدیم شهدای گرانقدر در دوران دفاع مقدّس و پیش و پس از آن، از افتخارات بزرگ حوزه و در شمار حسنات بی‌شمار امام راحل است. گشودن راه به عرصه‌ی تبلیغات جهانی و تربیت هزاران طالب علم از ملّتهای گوناگون و حضور دانش‌آموختگان آن در بسیاری از کشورها کار بزرگ و بی‌سابقه‌ی دیگری است که باید از آن تقدیر کرد. توجّه فقهای تازه‌نفَس به مباحث مبتلا‌به معاصر و دروس فقهی مربوط به آنها نیز آینده‌ی مطلوبی را در پیشرفت و تحوّل علمی نوید میدهد. اقبال فضلای جوان به دقّت در نکات معرفتیِ متون معتبر اسلامی بویژه کلام‌الله مجید نیز مبشّر ‌مطرح شدن بیشتر قرآن در حوزه‌ی علمیّه است. تشکیل حوزه‌های علمیّه‌ی بانوان هم ابتکار مهم و اثرگذاری است که پاداش دائمی آن به روح مطهّر امام راحل واصل میشود. حوزه‌ی قم با این نگاه، مجموعه‌ای زنده و پویا است و امیدهایی را زنده میکند.

با این حال، این انتظار منطقی که حوزه‌ی قم حوزه‌ای پیشرو و سرآمد باشد، فاصله‌ی قابل توجّهی با وضعیّت کنونی دارد. توجّه به نکات زیر میتواند این فاصله را کاهش دهد:
ــ حوزه باید به‌روز باشد؛ به طور دائم با زمان پیش برود، بلکه حتّی جلوتر از زمان حرکت کند.

ــ به تربیت نیرو در همه‌ی بخشها اهمّیّت داده شود. مسیر حرکت این ملّت و آینده‌ی انقلاب را نیروهایی ترسیم خواهند کرد که امروز در حوزه‌ی علمیّه تربیت میشوند.

ــ حوزویان رابطه‌ی خود را با مردم افزایش دهند. برای حضور فضلای حوزه در میان مردم و رابطه‌ی صمیمی میان آنان برنامه‌ریزی شود.

ــ مدیران حوزه با تدبیر مناسب، القائات مغرضانه‌ای را که طلّاب جوان را از آینده ناامید میکند، خنثی کنند. امروز اسلام و ایران و شیعه در جهان از عزّت و حرمتی برخوردار است که هرگز در گذشته دارا نبوده است. طلبه‌ی جوان با این احساس درس بخواند و رشد کند.

ــ به نسل جوان جامعه با چشم خوش‌بینی نگریسته و با این نگاه با آنان تعامل شود. بخش مهمّی از جوانان امروز با ضریب هوشی بالا، با وجود همه‌ی القائات مخرّبِ فکر و احساس دینی، وفادار به دین و مدافع آنند و بسیاری دیگر هم به‌هیچ‌رو با دین و انقلاب بر سر عناد نیستند. اقلّیّت بسیار اندکِ مُعرض از ظواهر دینی، حوزه را دچار تحلیل غیرواقع‌بینانه نکند.

ــ برنامه‌های درسی حوزه به گونه‌ای نوشته شود که فقه روشن‌بین و پاسخگو و به‌روز، و البتّه فنّی و متّکی به شیوه‌ی اجتهادی، همراه با فلسفه‌ی روشن و دارای امتداد اجتماعی و صاحب‌نظر در شاکله‌ی زندگی جامعه، در کنار دانش کلام رسا و استوار و دارای قدرت اقناع، به وسیله‌ی استادان ماهر تدریس شود و این هر سه در پرتو فهم قرآن و درسهای تفسیر، جلا و نورانیّت و عمق یابد.

ــ زهد، تقوا، قناعت، استغناء از غیر خدا، توکّل، روحیه‌ی پیشرفت، آمادگی برای مجاهدت، توصیه‌های همیشگی امام بزرگوار و بزرگان اخلاق و معرفت به طلّاب جوان بوده و اکنون نیز شما جوانان عزیز حوزه‌ی علمیّه مخاطبِ همین توصیه‌هایید.

ــ درباره‌ی مدارک تحصیلی حوزه، سفارش همیشگی و کنونی اینجانب آن است که مدرک را خود حوزه ــ و نه مرکزی بیرون از آن ــ ‌باید به دانش‌آموخته‌ها بدهد. البتّه میتوان رتبه‌های حوزوی را به جای ۱ و ۲ و ۳ و ۴، نامگذاری‌های شناخته‌شده در مراکز علمی کشور و دنیا قرار داد، مثلاً: کارشناسی، کارشناسی ارشد، کارشناسی تحقیقی (دکتری) و امثال آن.

سخن را در اینجا به پایان میبرم و از خداوند متعال عزّت و شوکت روزافزون اسلام و قوّت و استحکام روزافزون امّت اسلامی و پیشرفت و سعادت روزافزون ملّت ایران و سربلندی و کارآمدی روزافزون حوزه‌های علمیّه و نصرت بر دشمنان و بدخواهان و معاندان را مسئلت میکنم.

سلام خدا بر حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه و عجّل الله ‌فرجه) و درود خالصانه‌ی ما بر ارواح شهیدان و روح  مطهّر امام امّت باد.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
سیّدعلی خامنه‌ای          
۱۴۰۴/۲/۸               
 
دین‌دار، پرهیزکار
شهرت، آوازه
  سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی ۴۳
فارغ‌التحصیلان، تحصیلکرده‌ها
شاغلان حرفه‌ای
صحیفه‌ی امام، ج ۲۱، ص ۲۷۳؛ پیام به روحانیّون، مراجع، مدرسین، طلّاب و ائمّه‌ی جمعه و جماعات (۱۳۶۷/۱۲/۳)
سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۸۱؛ «... آری، باطل همواره نابودشدنی است.»
سوره‌ی رعد، بخشی از آیه‌ی ۱۷؛«... امّا کف، بیرون افتاده از میان میرود ...»
 

امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه، در باب اهمیت شکر اینگونه می فرمایند:

«إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ.» ۱

هنگامی که مقدمات نعمت ها به شما روی آورد، ادامه آن را به واسطه کمی شکرگزاری از خود دور نسازید.

 

شرح:

یکی از آموزه هایی که ثمرات فراوانی را در زندگی دنیوی و اخروی انسان به همراه دارد، شکر و سپاس نعمت هایی است که از جانب خداوند به او می رسد.

در روایتی بسیار زیبا و کمتر شنیده شده، امام هادی علیه السلام می فرمایند:

«اَلشَّاکِرُ أَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَةِ اَلَّتِی أَوْجَبَتِ اَلشُّکْرَ لِأَنَّ اَلنِّعَمَ مَتَاعٌ وَ اَلشُّکْرَ نِعَمٌ وَ عُقْبَی.» ۲

خوشبختیِ شکرگزاری برای شاکر بیشتر از خوشبختی او به نعمتی است که موجب شکر شده است، زیرا نعمت، متاعی فانی است، اما شکر، نعمت و عاقبت است.

آری، به راستی که «شُکر»، نعمت است و ماندگار. نعمتی که خود، باعث افزایش نعمت می گردد، چرا که خداوند متعال فرموده است:

«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ.» ۳

اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.

 

ارزش این شکر و سپاس تا حدّی است که به فرموده امام علی علیه السلام، این وعده الهی (= افزودن نعمت) قبل از جاری شدن شکر بر زبان، محقق خواهد شد:

«مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَی عَبْدٍ نِعْمَةً فَشَکَرَهَا بِقَلْبِهِ إِلاَّ اِسْتَوْجَبَ اَلْمَزِیدَ قَبْلَ أَنْ یُظْهِرَ شُکْرَهُ عَلَی لِسَانِهِ.» ۴

چون خداوند به بنده ای نعمتی دهد و بنده در دل، شکر آن نعمت را بگزارد، پیش از آن که سپاسگزاری از آن را به زبان آورد، مستوجب افزایش آن نعمت گردد.

 

اما از دو نکته مهم نباید غافل شد:

یکی اینکه حقیقتاً همه آنچه که بیان شد، نشانه رحمت واسعه خداوندِ متعالِ کریم است، وگرنه این انسان، چگونه قادر به شکرگزاری خواهد بود، در حالی که سیّدالسّاجدین، امام سجاد علیه السلام می فرمایند:

«فَکَیْفَ لِی بِتَحْصِیلِ الشُّکْرِ وَ شُکْرِی إِیَّاکَ یَفْتَقِرُ إِلَی شُکْرٍ، فَکُلَّمَا قُلْتُ لَکَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَیَّ لِذَلِکَ أَنْ أَقُولَ لَکَ الْحَمْدُ.» ۵

(خدایا!) سپاسگزاری‌‏ات چگونه برای من امکان‏ پذیر است، در حالی که‏ سپاسم نسبت به تو، خود نیازمند سپاسی دیگر است. پس هر نوبت که گفتم تو را سپاس، بر من واجب شد که به خاطر آن باز بگویم تو را سپاس.

از دست و زبان که برآید

کز عُهدهٔ شکرش به‌درآید؟ ۶

و نکته دوم اینکه هرگز حقیقت شکر را فراموش نکنیم؛ چرا که حقیقت شکر عبارت است از دوری از هرآنچه که خداوند متعال نسبت به آن رضایت ندارد.

امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرمایند:

«شُکْرُ اَلنِّعْمَةِ اِجْتِنَابُ اَلْمَحَارِمِ.» ۷

شکر نعمت عبارت است از دوری کردن از حرامها.

ومن الله التوفیق.

 

پی نوشت ها:

۱. حکمت ۱۳.

۲. تحف العقول، ج ۱، ص ۴۸۳.

۳. سوره ابراهیم، آیه ۷.

۴. وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۳۱۱.

۵. مناجات الشاکرین.

۶. گلستان سعدی.

۷. اصول کافی، ج ۲، ص ۹۵.

توجه به برخی ابعاد وجودی شخصیت امام رضا(ع) در حد توان و تاثیر آن در عرصه زندگی اجتماعی و سبک زندگی ما به عنوان مسلمانی شیعه و پیرو آن حضرت موثر و راهگشاست‎.‎

یکی از ابعاد وجودی آن حضرت بعد شخصیتی و خانوادگی آن حضرت(ع) است؛ از نظر شکل گیری و ساختار شخصیتی امام رضا(ع) در خاندانی متولد شده که محل وحی و آمد و شد فرشتگان بوده از این رو از این بعد شخصیتی صرف نظر می کنیم اما سیره و روش آن حضرت مانند سیره اخلاقی و علمی و سیاسی به عنوان الگویی اطمینان بخش برای زندگی روزمره دارای پیام است که در پرتو سیره آن پیشوای راستین می توانیم زندگی خود را جهت دهیم‎ .‎

از نظر بعد اجتماعی و سیره عملی، امام(ع) در روابط اجتماعی از جهات مختلف راهگشای زندگی و در تعیین سبک زندگی امروزین ما به عنوان رهرو حضرت نقش اساسی دارد که البته بعد اجتماعی بخش های گوناگون مانند روابط سیاسی، علمی و اخلاق اجتماعی امام رضا(ع) را شامل می شود.

شخصیت امام در زمان خود برای همه دانشمندان محبوب بود وهمه دانشمندان زمان از حضرت توصیفات ممتاز داشته و شیفته شخصیتش بودند که چند نمونه در اینجا آورده می شود:

 

۱. مأمون

مأمون خلیفه عباسی برتری و موقعیت عالی امام رضا علیه السّلام را در چندین فرصت بیان کرده که به شرح زیر است:

 

الف. او به فضل بن سهل و برادرش گفت: من کسی را فاضل تر از این مرد (یعنی امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام) در روی زمین نمی شناسم.

بر طبق این بیانیه مأمون، امام داناترین و افضل ترین عالم در جهان در همه علوم و دانشها بود.

ب. او در نامه ای خطاب به عباسیان که از وی رنجیده بودند وقتی که قصد داشت مقام خلافت را به امام بسپارد، می گوید: «مأمون بیعت وفاداری با او (امام رضا علیه السّلام) نکرد مگر در کار او مشاهده کرد و فهمید که هیچ کس در روی زمین شایسته تر از او در پاکی، استوارتر از او در تقوا، دین دارتر از او در دین، زاهدتر از او در ترک دنیا، آزادتر از او در وجود، بشّاش تر از او در معاشرت با عامّه و خاصّه، و ثابت تر از او در اصل دین وجود ندارد. بیعت با او خشنودی خدا را تأیید می کند.»

این کلمات مخصوصا بعضی از صفات عالی را که در امام رضا علیه السّلام بود و او را از بقیه مردم ممتاز می کرد، بیان می کند.

 

این صفات عالی به شرح زیر است:

الف. امام خالص ترین مردم در شایستگی و دانش بود.

ب. او باتقواترین فرد در روی زمین بود.

ج. او زاهدترین فرد در ترک لذایذ و تزیینات زندگی بود.

د. او بخشنده ترین فرد نسبت به محرومین بود.

ه. برگزیدگان توده مردم اعتراف داشتند که او شایسته ترین شخص بود و اینکه هیچ کس فضائلی شبیه به فضایل او نداشت.

و. او استوارترین فرد در اصول دین بود، زیرا از سرزنش سرزنش کنندگان درباره خدا نمی هراسید.

ز. بیعت مأمون با او خشنودی خدای تبارک و تعالی را تأیید می کند.

ح. در سندی که درباره بیعت امام رضا علیه السّلام با مأمون می باشد آمده است: «مأمون بعد از درخواست از خدا و سعی و تفحّص و کوشش در قضای حق او در میان عباد و بلادش، در این دو خانواده (یعنی خانواده عباسی و خانواده علوی) علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی ابن ابی طالب را برگزید که او را فضل تمام و علم مالاکلام بود و ورع ظاهر و زهد خالص داشت و تخلیه از دنیا و انزوا از مردم، و همه کس یکدل و یک زبانند که در اوست کلمه جامعه که روز به روز به ظهور می آید، و پیوسته از

او فضل بی منتها به حصول می رسد. پس عقد کرد از برای او به عهد و خلافت که پس از وی ولیعهدش باشد.

 

این کلمات، ستایش صفات شریفی است که امام رضا علیه السّلام را بر بقیه علویان و خاندان عباسی ممتاز کرده است. این صفات به شرح زیر است:

۱. فضایل درخشان و دانش آشکار.

۲. ترک آنچه خدای متعال منع کرده است.

۳. او هرگز کسی را گمراه نکرد زیرا خود منبع خوبی و رحمت برای بشر بود.

۴. تارک دنیا بود.

۵. مسلمانان متفقا با او موافق بودند.

مأمون فهمید که امام این فضایل عالی را دارد و به همین جهت اصرار داشت بر تعیین امام بر جانشینی خودش، درست همان طوری که در جملات بالا گفته است.

 

۲. ابن ابی الحدید معتزلی

او می گوید: «و من رجالنا موسی بن جعفر بن محمّد وهو العبد الصالح، جمع من الفقه والدین والنسک والحلم والصبر. وابنه علی بن موسی المرشّح للخلافة والمخطوب له بالعهد. کان اعلم الناس واسخی الناس واکرم الناس اخلاقاً»؛ و از رجال ما موسی بن جعفر فرزند محمّد معروف به عبد صالح است. او بین فقه و دین و عمل صالح و حلم و صبر را جمع نمود. و فرزندش علی بن موسی است، کسی که برای خلافت کاندید شده و برای او به عهد خلافت خطبه خوانده شد. او عالم ترین و سخی ترین و کریم ترین مردم در اخلاق بود.

 

۳. ابراهیم بن عباس صولی

ابراهیم بن عباس صولی، نویسنده دقیق و شاعر معروف، گفته است: من هرگز ندیده یا نشنیده ام که کسی پرهیزکارتر از ابو الحسن الرضا (ع) باشد. باور نکن از آن کسی که ادعا بکند که کسی را در فضل مانند او دیده است.

امام نمونه شایستگی و قریحه بود. هیچ کس مانند او در آن زمان نبود زیرا آن حضرت از جمله ستونهای اندیشه و تقوا در جهان اسلام بود.

 

۴. ابوالصلت هروی

ابو الصلت هروی که از جمله معدود بزرگان آن زمان بود که مدتها در کنار امام وبا حضرت مانوس بود می گوید: من هرگز کسی را داناتر از علی بن موسی الرضا (ع) ندیدم. وقتی یک عالم دینی او را می دید گواهی می داد آنچه را که من گواهی دادم. مأمون جمعی از علمای دین، فقهای شرع اسلام و متکلّمان را در مجلسی گرد آورد. به هر حال امام به طوری بر آنها غالب آمد که همگی به برتریش اعتراف کردند.

این کلمات حاکی از توانایی علمی بالای امام رضا علیه السّلام است و نشان می دهد که او داناترین و شایسته ترین مردم زمان خود بوده است. این امر بوضوح در مناظره های او دیده می شود که مأمون در قصر خود برای امتحان کردن امام برگزار می کرد. مأمون دانشمندان را از کشورها و شهرهای مختلف دور یکدیگر گرد آورد و آنها امام را با سؤالات گوناگون امتحان کردند. با وجود این، امام با مهارت به سؤالات آنها پاسخ داد، به طوری که دانشمندان او را تحسین کردند و به ضعف خودشان در برابر او اعتراف نمودند.

 

۵. رجاء بن ابی ضحّاک

رجاء بن ابی ضحّاک یکی از فرماندهان نظامی، با اعجاب درباره امام رضا علیه السّلام گفته است: به خدا من هرگز کسی را مطیع تر از او نسبت به خدا ندیدم. وی خدا را در همه وقت ستایش می کرد و از خدای تبارک و تعالی مدام خائف بود.

این کلمات جنبه شخصیت روحانی امام را نشان می دهد، زیرا او دین دارتر از همه مردم بود. وی خدا را ستایش می کرد و از او بیش بقیه مردم خائف بود.

 

۶. شیخ مفید

رهبر شیعه محمد بن محمد نعمان عکبری بغدادی ملقّب به «شیخ مفید» گفته است: امامی که قائم مقامی ابو الحسن موسی بن جعفر علیه السّلام را بعد از او به عهده گرفت، پسرش ابو الحسن الرضا علیه السّلام بود به دلیل شایستگیش بر همه برادرانش و اهل بیت به سبب علم و بردباری و ترحمی که از خود نشان می داد و اینکه شیعه و غیر شیعه با وی موافق بودند و او را به رسمیت می شناختند.

شیخ مفید به بعضی از صفاتی که امام رضا علیه السّلام را از بقیه برادرانش و اهل بیت جدا می کرد اشاره نموده است. این صفات عالی و فضایل به شرح زیر است: ۱. علم ۲. گذشت ۳. دین داری ، این اوصاف برجسته در هیچ یک از برادران چون امام رضا (ع) ممتاز نبود .

 

۷. واقدی از بزرگان اهل سنت

واقدی گفته است: علی (الرضا) از پدرش، عموهایش و دیگران حدیث می شنید. او مورد وثوق بود و حکم الهی را در مسجد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بیان می فرمود وبرای مردم احکام خدا را تبیین می نمود.

 

۸. ابن عنبه، نسب شناس

جمال الدین احمد بن علی نسب شناس، معروف به «ابن عنبه» گفته است:

به امام رضا کنیه ابو الحسن داده شد. هیچ یک از طالبیین زمانش مانند او نبودند. مأمون با او بیعت کرد و درهم و دینار به نام او سکه زد و دستور داد نام او را در منابر ذکر کنند.

سیّد جمال الدین متذکر شده است که هیچ کس در زمان امام رضا علیه السّلام مانندش نبود. او در زمان خودش نسبت به استعداد و نبوغ بی نظیر بود.

 

۹. یوسف بن تغری بردی

جمال الدین ابو المحاسن یوسف بن تغری بردی گفته است: امام ابو الحسن هاشمی علوی حسینی، امامی عالم بود. او رئیس بنی هاشم در زمان خود و بزرگترین آنها بود. مأمون وی را بزرگ داشت، احترام کرد، تسلیمش شد و


۱۰. ابن ماجه از بزرگان اهل سنت

ابن ماجه که نویسنده یکی از کتابهای حدیثی معتبر اهل سنت است گفته است: امام رضا علیه السّلام رئیس بنی هاشم بود. مأمون او را بزرگ داشت و احترام کرد و وی را به عنوان جانشین خود تعیین نمود و از مردم برایش بیعت گرفت.

 

۱۱. ابن حجر عسقلانی

ابن حجر گفته است: امام رضا (ع) از زمره مردان عالم و شایسته بود. او دودمان شریفی داشت.

 

۱۲. یافعی از علمای اهل سنت

یافعی گفته است: امام بزرگوار نسل شریف سادات، علی موسی الکاظم (ع) یکی از دوازده امامی است که دارای اعمال پسندیده است. شیعه امامیه از او پیروی می کنند و تعالیمش را پذیرفته اند.

امام رضا علیه السّلام ستاره درخشان جهان اسلام بود. او از جمله امامان اهل بیت علیهم السّلام بود که روشنی بخش زندگی معنوی و نیروبخش ستونهای راستی و عدالت در روی زمین بودند. شیعیان با افتخار از آنان پیروی می کنند و احادیثشان را درباره واجبات دینی پذیرفته اند نه از روی تعصّب و با تقلید کورکورانه، بلکه چون به دلیل حجتهای قاطع و دلایل قطعی، واجب است که از ایشان پیروی کنند. برای نمونه قرآن کریم مردم را مجبور کرده است که نسبت به آنان دوستی بورزند. خدا آنها را از پلیدی پاک کرده و به راه راست هدایت نموده است. پیامبر آنها را به کشتی نجات و امن برای بشر تشبیه فرموده و پیوستن به آنها را طبق آیات قرآن قطعی دانسته است. اگر دلایل دینی به شیعیان ثابت می کرد که از دیگری پیروی بکنند تا از تعالیم ایشان، آنان همان کار را انجام می دادند.

 

۱۳. عامر الطائی

عامر الطائی در کتابی تحت عنوان صحیفه اهل بیت علیهم السّلام تفاسیری دارد که یکی از آنها مربوط به کارهای امام رضا علیه السّلام است. می نویسد:

خدا ترسی امام علی بن موسی الرضا (ع)و کارهای نمونه نوه سرور پیامبران برای ما نقل شده است. امام رضا رئیس خداترسان وپارسایان و امام عبادت کنندگان خدواند ومومنین بود. ما در قسمتهای قبل، به نمونه هایی از مراتب عبدت و پارسایی آن و ترس شناختمندانه محترمانه اش از خداوند ومراقبت هایش را به اشاره بیان کردیم که دلیلی است بر آنچه طائی تذکر داده است.

 

۱۴. ابن صباغ مالکی

یکی از پیشوایان مالکی اهل سنت است گفته است: کارهای علی بن موسی الرضا علیه السّلام ستوده است. برتری و شایستگی پایدار او مانند صفوف به هم فشرده متوالی است.

نشان دادن دوستی نسبت به او از اول تا آخر قابل تمجید است. فضایل او شگفت انگیز است. استادی و نجابت او برتر از احترام است.

اما جلال پدرانش مشهورتر از روشنی چراغ و درخشان تر از نور در گوشه و کنار خورشید است. امّا اخلاقیات او، فضایل او، نشانه های او و هدفهای او، آنها در مباهات برترند و در درجه بالا کافی اند. او در راهی قدم می زد که از پدرانش به ارث برده بود و فرزندانش از او ارث می برند. آنها مانند دندانه های شانه در خوبی، شرافت و اصل مساویند. بنابراین من بزرگ می شمارم این خاندان را که در صف بالا قرار دارند و در موقعیت والایی هستند. او در شرافت به بزرگی آسمان، و در مقام و جایگاه بالاتر از ستاره های روشن است. او فضایل کاملی داشت، بنابراین از آنها مستثنی نبود.

این کلمات (ابن صباغ )مرتب شده و حاوی نثر مسجّع است و نشان می دهد که نویسنده باید به امامان اهل بیت علیهم السّلام عشق بورزد. خدا شفاعت آنها را درباره نویسنده بپذیرد.اظهار ارادتی که ابن صباغ مالکی به همه ائمه خصوصا امام رضا (ع) دارد کم نظیر است ؛ او آرزوی شفاعت آنان را در آخرت دارد.

 

۱۵. هاشم معروف الحسنی

علّامه مغفور، سیّد هاشم معروف الحسنی گفته است: امام رضا علیه السّلام با اخلاق خاص شریف و شگفتش ممتاز بود که این در جذب هر دو گروه شیعه و سنّی کمک می کرد. او این اخلاقیات را از اصل پیام الهی گرفته بود که به وی سپرده شده بود تا از آن حمایت کند و وارث آن باشد.

این بیانات، یکی از صفات امام رضا علیه السّلام را گزارش می دهد که از اخلاق عالیه او به شمار می رود. قابل ذکر است که این اخلاق به اخلاق جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله شباهت دارد که مولای همه پیامبران است.

 

۱۶. صاحب بن عبّاد

صاحب بن عبّاد به امام رضا علیه السّلام عشق می ورزید، لذا با این اشعار به او درود فرستاده است:

ای که قصد داری به زیارت توس- مشهد پاک و سرزمین قداست- بروی، سلام مرا به رضا برسان و نزد شریف ترین قبر که صاحب آن بهترین بخاک سپرده شدگان است فرود آی.

سوگند به خدا، سوگندی که از انسانی مخلص و غرق در محبت اهل بیت صادر شده است، براستی اگر می توانستم، در مقابل این خانه در توس رحل اقامت می افکندم، جایی که شهیدی پارسا و مشهور به فضایل و مجد را در خود گرفته است.

تا آنجا که می گوید:

ای فرزند پیامبری که خدا به وسیله او پشت جبّاران شکست، و ای فرزند وصیّ پیامبر، آن که در فضیلت بر مردان کار آمد پیشی گرفته است، ای که فخر و شرف را به دست آورده ای و لباس مجد و بزرگواری را بی هیچ تردیدی به تن کرده ای.

در شعر دیگری گفته است:

ای زایری که برخاستی و شتابان روانی و چون برق در حرکتی، در توس سلام مخلصانه مرا به مولایم رضا برسان، نوه پیامبر(ص)

آن که دارای عزتی پابرجا و عظمتی درخشان است، از قول شخص صادقی که ولایت او را بر خود واجب می داند.

 

امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه

«مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست و هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد؛ دلیل؟ تجربه!» این جمله صریح از رهبر معظم انقلاب اسلامی، در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی ارتش، مسیر و ماهیت گفت‌وگوهای غیرمستقیم فعلی میان ایران و آمریکا را به‌روشنی تبیین می‌کند؛ مسیری که نه بر پایه اعتماد، بلکه بر پایه تجربه‌ای پرهزینه بنا شده است. این موضع، نه صرفاً یک نگاه انتقادی، بلکه چارچوبی راهبردی برای مسیر جدید دیپلماسی ایران ترسیم می‌کند.

سه دور از مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در حالی سپری شده که فضای حاکم بر این گفتگوها بیش از هرچیزی با بی اعتمادی ساختاری تعریف می‌شود؛ بی اعتمادی‌ای که ریشه در تجربه پرهزینه «برجام» دارد و به وضوح در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی تبیین شد.

پذیرش شروط ایران از سوی آمریکا؛ آغاز از موضع قدرت

یکی از نکات راهبردی مذاکرات اخیر، پذیرش شروط ایران از سوی آمریکا بود. برخلاف گذشته، این بار جمهوری اسلامی ایران از ابتدا اعلام کرد که گفت‌وگوها تنها در چارچوب موضوع هسته‌ای و بدون ورود به پرونده‌های موشکی و منطقه‌ای انجام می‌شود؛ شرطی که آمریکا، با وجود تمایل اولیه به طرح مباحث مکمل، در نهایت ناچار به پذیرش آن شد.

همچنین برخلاف تصور عمومی، این بار محل مذاکرات نیز به پیشنهاد ایران و با هماهنگی عمان تعیین شد؛ چرخشی که نشان می‌دهد تهران بازیگر منفعل در زمین طراحی‌شده توسط دیگران نیست، بلکه با ابتکار عمل سیاسی، قواعد میدان را باز تعریف می‌کند.

گفت‌وگوهایی بدون امیدسازی رسانه‌ای

برخلاف فضای رسانه‌ای و امیدسازی‌های بی‌پایه در جریان مذاکرات برجام، این بار هیچ‌یک از مقامات ارشد ایرانی، حتی تیم مذاکره‌کننده، از توافق قریب‌الوقوع یا رفع فوری تحریم‌ها سخن نگفته‌اند. این نگاه محتاطانه، نه نشانه ضعف، بلکه نشانه واقع‌گرایی پس از تجربه‌ای پرهزینه است.

انتخاب مسیر مذاکره غیرمستقیم، خود حاوی پیام دیپلماتیک مهمی است؛ نه تنها اعتمادی به آمریکا وجود ندارد، بلکه حتی نشستن در یک اتاق مذاکره هم ضرورتی ندارد. این پیام، هم برای افکار عمومی داخلی و هم برای محافل سیاسی بین‌المللی روشن و صریح است.

مواضع ثابت در برابر خصومت آمریکایی

از دیگر ابعاد مهم در روند فعلی، ثبات در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی علیه سیاست‌های خصمانه آمریکا است. مقامات ارشد نظام، اعم از رؤسای سه‌گانه، مذاکره‌کنندگان و سخنگویان رسمی، با همان صراحت گذشته در نقد رفتار آمریکا موضع می‌گیرند. این ثبات موضع، نشانه‌ای از حفظ گفتمان مقاومت در دل دیپلماسی است.

جمهوری اسلامی از آغاز، خطوط قرمز خود را به روشنی بیان کرده و به صراحت اعلام داشته که هرگونه انحراف از چارچوب موضوع هسته‌ای، به معنای پایان مذاکرات خواهد بود. نکته مهم‌تر، آگاهی افکار عمومی داخلی نسبت به این خطوط قرمز است. مردم نیز انتظار دارند که گفت‌وگوها فقط در چارچوب حقوق هسته‌ای ملت ایران و لغو مؤثر تحریم‌ها دنبال شود.

مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط، رم و دیگر ایستگاه‌ها، صرف‌نظر از نتیجه نهایی، یک پیام مهم را به جهان منتقل کرده و آن اینکه جمهوری اسلامی ایران، دیپلماسی را از موضع قدرت، تجربه و هوشمندی راهبری می‌کند. آمریکا این بار ناچار شد شروط ایران را بپذیرد، مسیر مذاکره را تغییر دهد و چارچوب گفت‌وگو را در سطح مورد قبول تهران تنظیم کند.

این همان سیاست «عزت، حکمت و مصلحت» است که رهبر انقلاب بر آن تأکید دارند؛ سیاستی که تجربه تلخ گذشته را نادیده نمی‌گیرد، اما فرصت‌های جدید را هم با صلابت و صبر دنبال می‌کند.

نفیسه عبدالهی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی عصر امروز با حضور در یکی از بیمارستان‌های تهران از حضرت آیت‌الله نوری همدانی از مراجع عظام تقلید عیادت کردند و از نزدیک در جریان روند درمان ایشان قرار گرفتند. 

دوشنبه, 16 ارديبهشت 1404 20:24

کمبود ویتامین‌ها چه علائمی دارند؟

این سیگنال ها یا علائم سرنخ‌هایی هستند که نشان می‌دهند در رژیم غذایی ما یک سری مواد مغذی از دست رفته است. در این مطلب به ۶ علامت اشاره می‌کنیم که نشانگر آن است که بدن ما به مواد مغذی بیشتری نیاز دارد همچنین به راهکارهایی جهت جبران آن‌ها نیز اشاره شده است.

ناخن‌های شکننده

اگر کسی مشکل شکستن ناخن یا برآمدگی های عجیب و غریب داشته باشد، ممکن است بدنش کمبود پروتئین یا آهن داشته باشد. پروتئین برای استحکام ناخن ضروری است و آهن به انتقال اکسیژن به روی ناخن کمک می‌کند. سطح پایین آهن می‌تواند ناخن‌ها را ضعیف و شکننده کند. برای جبران این کمبود نیاز است تخم مرغ، اسفناج، آجیل و گوشت بدون چربی را مصرف کنید.

پرش چشم یا اسپاسم عضلانی

آیا تا به حال دچار پرش آزاردهنده پلک شده‌اید که متوقف نمی‌شود؟ یا اسپاسم عضلانی تصادفی؟ در این وضعیت گویی بدن با زبان بی زبانی به شما می‌گوید: من به منیزیم بیشتری نیاز دارم. منیزیم برای عملکرد عضلات و اعصاب ضروری است. بدون مقدار کافی آن، عضلات ما می‌توانند با انقباضات ناگهانی عمل کنند. موز، شکلات تلخ و آجیل منابع عالی برای رفع این مشکل هستند.

سفید شدن زودرس مو

سفید شدن زودتر از حد انتظار موهای سر می‌تواند اتفاقی نه چندان خوشایند برای شما باشد، اما نترسید ممکن است تنها عامل این سفیدی زودرس ژنتیکی نباشد. کمبود ویتامین B۱۲ یا مس می‌تواند سفید شدن مو را تسریع کند. B۱۲ رنگدانه مو را قوی نگه می دارد، در حالی که مس به تولید ملانین کمک می‌کند که به مو رنگ طبیعی می‌دهد. برای جبران این نقیصه بشقاب غذای خود را با لبنیات، تخم مرغ، صدف و غلات کامل پر کنید تا از سفید شدن زودرس مو پیشگیری کنید.

صدای کلیک در مفاصل

اگر از مفاصل فردی هنگام حرکت یا نشستن صدای ناراحت کننده «کلیک-کلیک» به گوش برسد، ممکن است به دلیل افزایش سن نباشد. بدن ما ممکن است ویتامین D۳ و کلسیم بیشتری بخواهد. این دو با هم کار می‌کنند تا استخوان‌های و مفاصل ما قوی و روان شوند. کمی آفتاب بگیرید (بهترین منبع طبیعی D۳)، همچنین لبنیات، ماهی و سبزیجات برگدار بیشتری بخورید تا مفاصل را شاداب نگهدارید.

زود کبود شدن

اگر کسی حتی بر اثر کوچکترین ضربه دچار کبودی شود، ممکن است به این معنی باشد که بدن ویتامین C یا K۱ کمی دارد. ویتامین C به تولید کلاژن کمک می‌کند، که پوست ما را قوی نگه می‌دارد، در حالی که K۱ برای لخته شدن خون ضروری است. برای جبران این کمبود مرکبات، فلفل دلمه ای و سبزیجات برگدار بیشتری را به رژیم غذایی خود اضافه کنید.

ترک‌های دهان

آیا تا به حال متوجه ترک در گوشه‌های دهان خود شده‌اید که خوب نمی‌شوند؟ این نشانه کمبود ویتامین B، به ویژه B۲ (ریبوفلاوین) و B۶ است. این ویتامینها به حفظ سلامت پوست و جلوگیری از خشکی کمک می‌کنند. سطح ویتامین B را در بدن خود با تخم مرغ، لبنیات، غلات کامل و سبزیجات برگ دار افزایش دهید.

 برای افزایش سلامت مغز پنج خوراکی را فراموش نکنید. 

توت ها: 

حاوی آنتی‌اکسیدان‌ها و سایر مواد مغذی هستند که عملکرد حافظه را تقویت می‌کنند. به لطف فیبر، ویتامین و مواد معدنی بالا در توت‌ها، این میوه‌ها باعث افزایش سلامت میکروبیوم شده و می‌توانند به کاهش التهاب کمک کنند. توت‌های تازه را به صبحانه خود اضافه کنید.

روغن زیتون: 

مصرف روغن زیتون فوق بکر با کاهش خطر ابتلا به آلزایمر مرتبط است زیرا ترکیبات موجود در این ماده می‌تواند به اتوفاژی یا فرآیند طبیعی پاکسازی سلولی مغز کمک کند. افزودن روغن زیتون خالص به سس‌های سالاد خانگی یا ریختن آن بر روی سالاد، راهی عالی برای بهره‌مندی از این فواید است.

سبزیجات تیره رنگ: 

سبزیجات برگ‌دار مانند اسفناج و چغندر با سطوح بالای فولات، یکی از مکمل‌های عالی برای یک وعده غذایی هستند. افرادی که فولات کافی، نوعی ویتامین B9 را دریافت نمی‌کنند، ممکن است بیشتر در معرض ابتلا به بیماری‌های عصبی و سلامت روانی مانند زوال عقل و افسردگی باشند.

امگا ٣:

همچنین باید به دنبال غذاهایی باشید که حاوی اسیدهای چرب امگا ۳ هستند. برخی تحقیقات نشان می‌دهد که امگا ۳ می‌تواند به عملکرد سلول‌های مغز کمک کرده و خطر ابتلا به آلزایمر را کاهش دهد. ماهی‌های چرب مانند ماهی آزاد و ماهی آنچوی، و همچنین انواع مغزها و دانه‌ها، این مواد مغذی ضروری را تأمین می‌کنند.

ادویه ها: 

ادویه‌های مختلف مانند زردچوبه، فلفل سیاه، دارچین، زعفران، رزماری و زنجبیل به غذای ما رنگ و طعم می‌بخشند، در عین حال هر کدام دارای خواصی برای سلامت مغز و حتی تقویت خلق‌وخو هم هستند. اجزای فعال ادویه‌جاتی مانند زنجبیل، سیر و ... مسیرهای التهابی را هدف قرار می‌دهند و ممکن است از بیماری‌های عصبی پیشگیری ‌کنند.

احادیث