بالاخره چند روز پیش سفر هیئت عراقی به واشنگتن به پایان رسید. سفری که حدود 6 روز به طول انجامید که در عرف سفرهای دیپلماتیک، طولانی محسوب میشود و نشان دهنده اهمیت و پیچیدگی مذاکرات و رایزنیهاست. این هیئت به ریاست «فؤاد حسین» وزیر امور خارجه و با «علی العلاق» رئیس بانک مرکزی و تعدادی از نمایندگان مجلس مانند «عدنان الزرفی» (تنها نماینده شیعه پارلمان که بعد از ترور فرماندهان پیروزی، با خروج نظامیان آمریکایی از عراق مخالفت کرده بود!) با هدف حل مسائل مربوط به ارز به این کشور سفر کرده بود.
مهمترین دستور کار این مذاکرات، رایزنی بر سر «درآمد ارزی دولت عراق» بود که به طور مستقیم بر وضعیت ارز در ایران نیز اثرگذار است. به همین جهت، در این گزارش به بررسی توافقات صورت گرفته میان بغداد و واشنگتن، و تأثیر توافقات بر روی ایران و امکان یا عدم امکان خروج عراق از سیطره دلار خواهیم پرداخت.
نتایج سفر به واشنگتن
در ابتدا باید گفت که آنچه در این سفر حاصل شد، توافق به معنای مثلا امضای معاهده یا قرارداد میان بغداد و واشنگتن نبود؛ بلکه طرفین به یک «چارچوب کار مشترک» رسیدند. این چارچوب مشترک، محرمانه مانده و به صورت رسمی از جزئیات آن رونمایی نشده است؛ اما جهتگیری کلی آن را منابع منتقد ایران، «تلاش برای کاهش وابستگی عراق به ایران و در مقابل افزایش وابستگی این کشور به آمریکا و متحدان غربی و عربی این کشور» خواندهاند!
در مورد جزئیات این چارچوب مشترک باید گفت، مجموع اخبار غیررسمی و پراکنده درز کرده نشان میدهد توافقهای صورت گرفته حول محورهای زیر بوده است:
1. اعطای مهلت سه ماهه برای پیوستن به سوئیفت
تنها جایی که در واقع طرف آمریکایی از خود نرمشی نشان داد، اعطای مهلتی سه ماهه به طرف عراقی برای آماده شدن این کشور برای پیوستن به نظام مالی «سوییفت» است.
پیش از این بانک مرکزی عراق سامانهای (وابسته به فدرال رزرو آمریکا) را برای فروش ارز طراحی کرد و هدف هیئت عراقی این بود که از آمریکاییها مهلتی سه ماهه برای اجرایی شدن کامل کار با این سامانه به دلیل طولانی بودن برخی از پروسههای اداری مربوطه را خواستار شود اما این موضوع با موافقت آمریکاییها رو به رو نشد.
در مقابل آمریکاییها برای پیوستن عراق به نظام مالی سوییفت که هدف آن بیشتر کنترل و نظارت بر مبادلات مالی عراق خصوصا با کشورهای عضو محور مقاومت است و نیز برای راستیآزمایی گامهای اعتمادساز عراقیها مهلتی سه ماهه دادهاند.
2. توسعه توافق استراتژیک میان عراق و آمریکا (امضا شده در سال 2008)
یکی دیگر از نقاط مشترکی که طرفین به آن رسیدند، گسترش همکاریهای مربوط به توافق استراتژیک میان عراق و آمریکا مربوط به سال 2008 و در زمان دولت نوری المالکی نخست وزیر وقت عراق بود. این توافق نامه شامل بخشهای مختلف نظامی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، اقتصادی و...میشود.
اما اصولا آنچه که بیشتر مورد توجه طرفین قرار گرفته است، بخش نظامی و امنیتی آن بود که طی آن نیروهای آمریکایی حاضر در عراق در برههای از زمان تعداد آن ها کاهش و در برههای دیگر تعداد آن ها افزایش یافته است. حال در سفر اخیر توافق شد که بقیه بخشهای غیر نظامی و غیر امنیتی این توافق نامه نیز اجرایی شود.
3. تأکید دوباره بر اجرای پروژه انتقال نفت به بندر العقبه اردن
با توجه به این که در این سفر مسائل مختلف اقتصادی مانند صادرات نفت و گاز عراق هم مورد بحث قرار گرفت، به نظر می آید یکی از توافقات حاصله، وعده طرف عراقی برای صادرات نفت از طریق خط لوله انتقال نفت از بصره به «بندر العقبه» اردن است. به طور کل به دور از اصرار آمریکاییها بر اجرایی شدن این پروژه، قدمت این پروژه به زمان جنگ تحمیلی و زمان نظام بعث بر میگردد. در آن هنگام برای این که مسیرهای صادرات نفت عراق تنوع داشته باشد و فقط وابسته به خلیج فارس تحت حاکمیت ایران یا «بندر جیهان» ترکیه نباشد، این پروژه مطرح شد اما این طرح در آن زمان اجرایی نشد.
اما موضوع اجرایی شدن آن به زمان نظام فعلی هم رسید و البته یکی از مهم ترین دلایل توجه سیاسیون عراقی در نظام فعلی همان موضوع کاهش وابستگی به ترکیه و ترس از وقوع جنگی میان ایران و آمریکا در خلیج فارس است. با این حال این پروژه از طرف شخصیتهای طرفدار محور مقاومت مخالفانی دارد.
دلایل مخالفان هم سیاسی است و به عقیده آنان این قضیه عراق را به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی خواهد کشاند و هم اقتصادی است زیرا معتقدند هزینههای این پروژه مبالغه آمیز است و در قبال آن اردن هم حق ترانزیت دریافت میکند هم بخشی از نفت صادر شده از طریق بندر خود را میتواند با تخفیف ویژه خریداری کند. در مقابل، مخالفان طرح جایگزینی ارائه میدهند و آن انتقال نفت عراق از کرکوک به "بندر بانیاس" سوریه است.
اما برای آمریکا اجرای این پروژه از دو نظر مهم است: یکی حل بخشی از مشکلات اقتصادی اردن -از مهم ترین متحدان آمریکا- که مربوط به بحران انرژی است و دوم کاهش وابستگی عراق در زمینه صادرات انرژی هم به ایران و هم به ترکیه.
4. مشارکت شرکتهای آمریکایی در تولید برق عراق
موضوع مورد توافق بعدی شامل اعطای قولهایی از طرف عراقیها برای مشارکت بیشتر شرکتهای آمریکایی در زمینه تولید برق و صیانت از نیروگاهها و نیز مشارکت شرکتهای این کشور در زمینه استخراج گاز همراه با نفت برای کاهش واردات گاز ایران توسط عراق است.
به طور کل هدف از این موضوع هم بیشتر نه تنها کاهش وابستگی عراق به گاز ایران بلکه تبدیل عراق به یک کشور صادر کننده گاز به اروپا برای کاهش وابستگی اروپاییها به گاز روسیه است. اساسا توافق اخیر دولت السودانی با شرکت آمریکایی "جنرال الکتریک" در زمینه برق و همچنین سفر اخیر لاوروف به عراق را باید در همین زمینه تفسیر کرد.
تأثیر اقدامات ارزی اخیر طرف عراقی بر ایران چیست؟
به طور کل اقدامات اخیر خالی از تأثیر منفی بر روی ایران و کاهش ورود ارز در قالب مبادلات تجاری از عراق به ایران نیست. اما این تأثیر نمیتواند – خصوصا در کوتاهمدت - باعث صفر شدن ورود ارز از عراق به ایران شود. چرا که این ارز از طریق بازار آزاد یا به صورت دستی -و نه حواله بانکی- میتواند از عراق خارج شود. اما چون منبع اول تزریق ارز در عراق بانک مرکزی این کشور است، در هر حال محدودیتهایی در این خصوص وجود خواهد داشت.
همچنین باید توجه داشت که فؤاد حسین در مصاحبههای خود در واشنگتن تأکید داشت که عراق به روابط تجاری خود با ایران و روسیه ادامه خواهد داد؛ اما با «مکانیزم جدید» که این مکانیزم جدید و تحمیلی از طرف آمریکاییها را شاید بتوان تلاش عراق برای عدم پرداخت دلار به ایران و روسیه تفسیر کرد.
یکی از نتایج مهم بحران اخیر ارز در عراق چه بود؟
یکی از مهم ترین نتایج این بحران وضوح کامل «هیمنه اقتصادی آمریکا بر عراق» بود. این موضوع از آنجا اهمیت دارد که بر خلاف روایت برخی از رسانههای عربی و غربی که تلاش دارند ایران فقط مسلط بر عراق و در نتیجه مسئول مشکلات این کشور نشان دهند، ثابت میکند که آمریکا نیز تا چه در عراق نفوذ دارد و بالتبع مسئول بخشی از مشکلات این کشور است.
آیا عراق توان خروج از هیمنه دلار را دارد؟
در این زمینه به واقع بانک مرکزی این کشور اقدام قابل توجهی را اخیرا انجام داده است و آن پرداخت پول واردات از چین به یوآن است اما این اقدام ناکافی و در عین حال ناقص است؛ زیرا بیش از 90% درآمد مالی عراق از نفت و به دلار است.
در مورد توافق با چین نیز قرار است این یوآن نیز به بانک آمریکایی جی پی مورگان پرداخت شود و همه این موضوعات نشان دهنده ناکافی بودن این اقدام است. به همین خاطر تنها راه حل همان وجود اجماع و اراده سیاسی در میان احزاب این کشور است که چنین چیزی تا الان موجود نیست.
شهاب نورانی فر، تحلیلگر حوزه عراق