نام سوره: مدثر
تعداد آیات: 56
تعداد کلمات: 256
تعداد حروف: 1036
ترتیب نزول: 4
محل نزول: مکه مکرمه
معانی نام سوره: مدثر از واژه دثار ریشه گرفته. یعنی لباس رو و روانداز خواب.
ویژگیهای سوره: این سوره سه آیه سوگند دارد (32 تا 34) که با سوگند به ماه و شب و صبحگاهان به اسرار پیچیده این پدیده ها که از اسرار علمی جهان طبیعت و از نشانه های توحید و قدرت الهی است. و این سوگند به این اصل مهم است که جان همه انسانها در گرو اعمالشان است.
موضوعات مطرح شده: شرح اصول و محورهای اصلی دعوت پیامبر (ص) – مسائلی درباره معاد و رستاخیز – نشانه های انسان متکبر – سرنوشت نهانی انسانها – نگهبانان دوزح و ماموران عذاب الهی.
فضیلت قرائت و خواص سوره مدثر
هفتاد و چهارمین سوره قرآن است که مکی و 56 آیه دارد. - مدثر - از نام های رسول خداست چنانکه در زیارتی خطاب به ایشان آمده است: - السلام علیک ایها المدثر -.
/پاورقی 1. بحار الانوار، ج 15، ص 151./
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر که سوره مدثر را قرائت نماید ده برابر کسانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در مکه تصدیق یا تکذیب کردند حسنه عطا می شود.
/پاورقی 2. مجمع البیان، ج 10، ص./
در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است: کسی که در نمازهای واجبش سوره مدثر را قرائت نماید بر خداوند واجب است او را با پیامبر اکرم همراه و هم درجه قرار دهد و در زندگی دنیایی شقاوت و بدبختی به او نمی رسد.
/پاورقی 3. ثواب الاعمال، ص 120./
آثار و برکات تلاوت سوره مدثر
توفیق حفظ قرآن
در سختی از امام صادق علیه السلام روایت شده است: کسی که بر قرائت این سوره مداومت ورزد اگر خواستار حفظ قرآن باشد به حفظ آن توفیق می یابد و اگر بیشتر از آن بخواهد خداوند به او اعطا می کند.
/پاورقی 4. تفسیر البرهان، ج 5، ص 521./
شأن نزول و محتوای سوره مدثر
شکی نیست که این سوره از سورهائی است که در مکه نازل شده، اما در این مساله گفتگو است که آیا اولین سوره ای است که بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم نازل شد، و یا بعد از سوره (اقرا) نازل گردیده است؟ ولی دقت در محتوای سوره (اقرا) و سوره (مدثر) نشان می دهد که (اقرا) در آغاز دعوت بوده، و سوره (مدثر) مربوط به زمانی است که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم مامور به دعوت آشکار شد، و دوران دعوت پنهانی پایان گرفت، لذا بعضی گفته اند سوره (اقرا) اولین سوره ای است که در آغاز بعثت نازل شده، و سوره (مدثر) نخستین سوره بعد از دعوت آشکار است، و این جمع خوبی به نظر می رسد. به هر حال طبیعت سوره های مکی که دعوت به مبدا و معاد و مبارزه با شرک، و انذار و تهدید مخالفان به عذاب الهی است در این سوره کاملا منعکس است. بحثهای این سوره رویه مرفته بر هفت محور دور می زند: ۱. دعوت پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم به قیام و انذار و ابلاغ آشکار و صبر و استقامت در این طریق، و تحصیل آمادگیهای لازم برای این کار. ۲. اشاره به رستاخیز، و صفات دوزخیان، همانها که به مقابله با قرآن برخاسته، و به استهزای حق پرداختند. ۳. قسمتی از ویژگیهای دوزخ توام با انذار کافران. ۴. تاکید بر امر رستاخیز از طریق سوگندهای مکرر. ۵. ارتباط سرنوشت هر انسانی با اعمال او، و نفی هر گونه افکار غیر منطقی در این زمینه.
/پاورقی . تفسیر نمونه جلد ۲۵ صفحه ۲۰۶./
۶. قسمتی از ویژگیهای بهشتیان و دوزخیان و سرنوشت هر کدام از آنها. ۷. چگونگی فرار افراد جاهل و بیخبر و مغرور و خود خواه از حق
داستان سوره مدثر
داستان زیرکی ولید بن مغیره و انکار پیام رسول اکرم (ص)
ولیدبن مغیره از شیوخ و بزرگان عرب بود و در زیرکی و هوش انگشت نما، و در ثروت و مکنت، مال و اموال وافری در بسیط مکه و جزیرة العرب داشت؛ و معذلک چون آیات قرآن را از خود رسول الله شنید و در تفکر و تعمق فرو رفت و راهی برای فرار نیافت، بالاخره در آخر الامر آن را به سحر مستند دانست و گفت: این کلام سحر است و این مرد ساحر است؛ سحر روشن و قوی و ساحر زبر دست و قوی پنجه.
در - تفسیر علی بن ابراهیم قمی - در سوره مدثر وارد است که: آیات واردة در تهدید (آیة ذرنی و من خلقت وحیدا و مابعدش) دربارة ولید بن مغیره نازل شده است. ولید، پیرمردی بزرگ و مجرب، و از زیرکان و داهیان عرب محسوب میشد. و از جملة تمسخر کنندگان رسول الله بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در بیت الله الحرام در حجر إسمعیل می نشست و مشغول خواندن قرآن می گشت. طائفة قریش نزد ولید بن مغیره آمدند و گفتند: ای أبا عبد شمس، این کلماتی که محمد میگوید چیست؟ آیا شعر است، یا کهانت است، یا خطابه است؟ ولید گفت: به من مهلت دهید تا خود من کلام او را بشنوم و بنابراین به نزدیک رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: ای محمد، از أشعارت برای من بخوان. رسول خدا فرمود: این کلمات، شعر نیست؛ بلکه گفتار خداست که آنرا برای ملائکه و انبیا و فرستادگانش پسندیده است. ولید گفت: برای من مقداری از آن را بخوان. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سوره حم سجده را قرائت کردند تا چون رسیدند به این آیه:
فإن أعرضوا (یا محمد!) فقل أنذرتکم صاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود. - پس (ای محمد!) اگر قریش از تو روی گردانیدند، تو به آنها بگو من شما را از صاعقة الهی مانند صاعقه ای که قوم عاد و قوم ثمود را گرفت بیم میدهم. -
از شنیدن این آیات بدن ولید به لرزه در آمد و پوستش جمع شد و هر موئی که در سر و صورتش بود راست شد؛ و از آنجا به سمت خانة خود روانه شد و از آن پس دیگر نزد قریش حضور نیافت. جماعت قریش به نزد ابوجهل رفتند؛ و گفتند: ای أبا حکم! أباعبد شمس (که همان ولید باشد) به دین محمد میل کرده است؛ آیا نمی بینی که دیگر در نزد ما حاضر نشد؟ أبوجهل فردا صبح زود به نزد ولید رفت و گفت: ای عموجان آبروی ما را ریختی و ما را سرشکسته نمودی و دشمنان را در شماتت بر ما چیره ساختی و به دین محمد گرائیدی و میل نمودی. ولید گفت: من به دین محمد میل نکردم ولیکن سخن شگرف و مهمی از او شنیدم که از آن، پوستهای بدن مرتعش میگردد. أبوجهل گفت: آیا آن سخنان، خطابه است؟ ولید گفت: نه خطابه نیست؛ چون خطابه کلام متصل است؛ و این کلام نثری است که بعضی از آن با بعضی دگرش مشابهت ندارد.
أبوجهل گفت: آیا آن کلام، شعر است؟ ولید گفت: نه چون من اشعار عرب را شنیده ام و از طرق مختلف آن چون بسیط و مدید و رمل و رجز آن اطلاع دارم؛ کلام محمد شعر نیست. أبوجهل گفت: پس چه نوع کلامی است؟ ولید گفت: مرا به حال خود واگذار تا در این موضوع تفکر کنم. چون فردای آن روز رسید، آنان به ولید گفتند: ای أبا عبد شمس در آن مسأله ای که بحث شد: دربارة گفتار محمد که با تو در میان گذاشتیم چه میگوئی؟ ولید گفت: بگوئید: سحر است؛ چون دلهای مردم را به مجرد شنیدن بسوی خود می کشد.
در این حال خداوند آیات سوره مدثر را بر رسول الله نازل فرمود: - ذرنی و من خلقت وحید، آیه 11، مرا واگذار با آن کس که او را تنها آفریدم -. و ولید، - وحید - نامیده شده بود به علت آنکه به قریش گفته بود: من در یک سال متکفل پردة خانة خدا می شوم و آن را به تنهائی تهیه میکنم؛ و تمام جماعت شما هم در یک سال با هم متکفل شوید. و ولید اموال بسیاری داشت و باغها ترتیب داده بود؛ و ده پسر در مکه داشت، و ده غلام نیز مالک بود که در نزد هر یک از آن بندگان هزار دینار طلا بود که با آنها برای ولید تجارت میکردند و در آن زمان به هزار دینار طلا، قنطار می گفتند. بعضی گفته اند که قنطار عبارتست از یک پوست گاو پر از طلا. و خداوند آیات ذرنی و من خلقت وحیدا و مابعدش را دربارة او فرو فرستاد.
/پاورقی . (تفسیر قمی طبع سنگی ص 702و703)./