شرح دعای سحر ماه مبارک رمضان - بخش پنجم

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
شرح دعای سحر ماه مبارک رمضان - بخش پنجم

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، به انتشار شرح دعای سحر ماه مبارک رمضان در شماره های مختلف می پردازد .

 

اللهم انّی اسئلک من رحمتک بأوسعها و کلّ رحمتک واسعه. ‏ ‏‏اللهم انّی اسئلک برحمتک کلّها...‏

‏‏پروردگارا، از تو درخواست می‌کنم به وسیع‌ترین رحمتت و همه رحمت تو وسیع ‏‎ ‎‏است. بارالها، از تو درخواست می‌کنم به همه رحمتت.‏

 

‏‏رحمت رحمانی مقام بسط کمال وجود است و رحمت رحیمی مقام بسط وجود. پس، ‏‎ ‎‏وجود با رحمت رحمانی پدیدار شده و هر پدیده‌ای با رحمت رحیمی به کمال معنوی و ‏‎ ‎‏هدایت باطنی خویش می‌رسد، بدین لحاظ وارد شده است که «‏‏یا رحمن الدنیا ورحیم ‏‎ ‎‏الآخرة‏‎[۱]‎‏؛ ‏‏ای رحمان سرای دنیا و رحیم سرای آخرت‏‏». و «‏‏الرحمن بجمیع خلقه والرحیم ‏‎ ‎‏بمؤمنین خاصة‏‎[۲]‎‏؛ ‏‏خداوند رحمان است به همه آفریده‌ها و رحیم است تنها بر مؤمنان‏‏». ‏‎ ‎‏پس، خداوند با حقیقت رحمانی خویش وجود را بر ماهیات معدوم و هیاکل فانی ارزانی ‏‎ ‎‏داشته و با حقیقت رحیمی همه را به راه خود راهنمایی کرده است. البته، ظهور سلطنت ‏‎ ‎‏رحیمیت حق تعالی و طلوع دولت آن در عالم آخرت بیشتر خواهد بود، ولی در برخی ‏‎ ‎‏آثار آمده است که «‏‏یا رحمان الدنیا والآخرة ورحیمهما‏‎[۳]‎‏؛ ‏‏ای رحمان و ای رحیم دو سرا»‏‏. ‏‎ ‎‏این بدان اعتبار است که خداوند عشق طبیعی را در هر موجودی نهاده تا به مرور به مقام ‏‎ ‎‏شایسته خود در حیات دنیا و آخرت و روز برداشت محصول برسد و هر کدام را به فعلیت ‏‎ ‎‏و کمال لایق آن برساند. نفس‌های پاک و تزکیه شده به مقامات قرب و کرامات و بهشتی ‏که پهنای آن به اندازه آسمان و زمین است می‌رسند و نفس‌های واژگون درنده و حیوان‌خو ‏‎ ‎‏و شیطان‌صفت به جهنم و درکات و عقرب‌ها و مارهای آن ـ به حسب آنچه کِشته‌اند ـ ‏‎ ‎‏خواهند رسید، چرا که رسیدن به این مراتب برای نفس‌های واژگون اهریمنی و غیر آن‌ ‏‎ ‎‏کمال محسوب می‌شود، گرچه برای نفس‌های پاک و مستقیم انسانی این مراتب نقص و ‏‎ ‎‏کاستی است.‏

‏‏مسأله رحیمیت خداوند در دو عالم از منظر شیخ محی‌الدین عربی کاملا روشن است، ‏‎ ‎‏زیرا صفت «‏‏ارحم الراحمین‏‏» نزد صفت «‏‏منتقم‏‏» شفاعت می‌کند و دولت از آن او می‌شود و ‏‎ ‎‏منتقم تحت سلطه و فرمان او قرار می‌گیرد‏‎[۴]‎‏. رحمانیت و رحیمیت نیز یا ذاتی است و یا ‏‎ ‎‏فعلی. پس، خداوند تعالی دارای رحمت رحمانی و رحیمیت ذاتی است که عبارت است از ‏‎ ‎‏تجلی ذات برای ذات و ظهور صفات و اسماء و لوازم آن‌ها، که همان اعیان ثابته باشند، به ‏‎ ‎‏ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین علم اجمالی در حضرت واحدیت. ‏

‏‏همچنین، خداوند دارنده رحمت رحمانی و رحیمی فعلی است که عبارت است از تجلی ‏‎ ‎‏ذات در لباس افعال به طریق بسط فیض و کمال فیض بر اعیان و اظهار کردن عینی آن، به ‏‎ ‎‏طوری که مطابق غایت کامل و نظام اتمّ الهی باشد. و این یکی از دلایل تکرار عبارت ‏‎ ‎‏«‏‏الرحمن الرحیم‏‏» در سوره آغازین کتاب تدوینی (قرآن) است؛ چه این کتاب با کتاب ‏‎ ‎‏تکوینی الهی تطابق کامل دارد. به دیگر سخن، ظاهر صورت باطن است و لفظ و عبارت ‏‎ ‎‏همان تجلی حقیقت و معناست در لباس شکل‌ها و صداها و بر تن کردن جامه قالب‌ها و ‏‎ ‎‏هیئت‌ها.‏

‏‏پس، اگر «‏‏الرحمن الرحیم‏‏» در «‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏‏» وصف کلمه «‏‏الله‏‏» قرار داده ‏‎ ‎‏شود، اشاره به رحمانیت و رحیمیت ذاتی پروردگار دارد، ولی «‏‏الرحمن الرحیم‏‏» بعدی ‏‎ ‎‏اشاره به رحمانیت و رحیمیت فعلی خواهد داشت. «‏‏الله‏‏» نیز در «‏‏الحمدلله‏‏» اشاره به ‏‎‏الوهیت فعلی و جمع تفصیل ‏‏«الرحمن» ‏‏و‏‏ «الرحیم‏‏» فعلی است. «‏‏الحمد‏‏» به معنای عالم ‏‎ ‎‏مجردات و نفوس اسپهبدیه است که حیثیتی جز حمد پروردگار و اظهار کمالات منعم ‏‎ ‎‏ندارند و در سلسله وجود، جز این عوالم نورانی، چیزی که تماما حمد باشد بدون شائبه ‏‎ ‎‏کفران نیست، زیرا این‌ها در نظر اهل ذوق و عرفان انّیات صرف‌اند و ماهیتی ندارند. ‏‎ ‎‏«‏‏العالمین‏‏» نیز عوالمی است پایین‌تر از آن عوالم. بنابراین، معنا چنین خواهد بود: به نام ‏‎ ‎‏خداوندی که دارای رحمت رحمانی و رحیمی ذاتی است. تمامی عوالم حمد گشوده شده، ‏‎ ‎‏عوالمی که تعیّن الوهیت مطلق در مقام فعل‌اند و صاحب مقام ربوبیت و تربیت برای ‏‎ ‎‏موجوداتی هستند که دون مقام مقدسات‌اند که عبارت‌اند از: ملائکه روحانی و ملائکه ‏‎ ‎‏صافات و ملائکه مدبرات. نیز صاحب رحمت رحمانی و رحیمی فعلی‌اند که به معنای مقام ‏‎ ‎‏بسط وجود و بسط کمال عینی وجود در حضرت شهادت است و صاحب مالکیت و ‏‎ ‎‏قابضیت در روزی هستند که همه به سوی آن‌ها باز می‌گردند، زیرا بازگشت به اینان ‏‎ ‎‏بازگشت به خداست، چه این‌ها ظهور ذات باری‌اند و ظهور هر چیز جدای از آن چیز ‏‎ ‎‏نیست، بلکه خود آن است.‏

‏اما اگر «‏‏الرحمن الرحیم‏‏» را صفت «‏‏اسم‏‏» در بسمله قرار دهیم، کار به عکس شده و ‏‎ ‎‏معنا چنین خواهد شد: به مشیت خداوند که این مشیت دارای رحمانیت و رحیمیت فعلی ‏‎ ‎‏است. و «‏‏الله‏‏» در «‏‏الحمدلله‏‏» الوهیت ذاتی و «‏‏الرحمن الرحیم‏‏» از اوصاف ذاتی اوی‌اند و ‏‎ ‎‏چنین است «‏‏رب‏‏» و «‏‏مالک‏‏». به امید خدا، در شرح جمله «‏‏اللهم انی اسئلک من ‏‎ ‎‏اسمائک‏‏» آنچه را که در تفسیر اسم از روایات اهل بیت عصمت و طهارت و منزلگاه‌های ‏‎ ‎‏وحی و مهبط فرشتگان الهی استفاده می‌شود بیان خواهیم کرد.‏‎[۵]‎

 

پاسخ یک اشکال‏

‏‏قیصری در مقدمه خود بر شرح ‏‏فصوص‏‏ گفته است: ‏

‏‏«‏‏واذا اخذت (ای:حقیقة الوجود) بشرط کلیات الاشیاء فقط، فهی مرتبة الاسم ‏‎ ‎‏الرحمن ربّ العقل الاول المسمی بلوح القضاء وامّ الکتاب والقلم الاعلی. واذا ‏‎ ‎‏اخذت بشرط ان تکون الکلیات فیها جزئیّات مفصلة ثابتة من غیر احتجابها عن ‏‎ ‎‏کلیّاتها، فهی مرتبة الاسم الرحیم ربّ النفس الکلیة المسماة بلوح القدر، وهو اللوح ‏‎ ‎‏المحفوظ والکتاب المبین‏‎[۶]‎‏؛ ‏‏اگر وجود را فقط به لحاظ کلیات اشیاء در نظر بگیریم، ‏‎ ‎‏مرتبه اسم «الرحمن» خواهد بود که رب عقل اول است و به نام‌های لوح قضا و ام ‏‎ ‎‏الکتاب و قلم اعلی خوانده می‌شود؛ و اگر آن را به این لحاظ در نظر آوریم که ‏‎ ‎‏کلیات اشیاء را جزئیاتی مفصل و ثابت است که البته پوشیده از کلیات هم نیست، ‏‎ ‎‏در این صورت، مرتبه اسم «الرحیم» خواهد بود که رب نفس کلی است و لوح ‏‎ ‎‏قدر نام گرفته و همان لوح محفوظ و کتاب مبین است‏‏»‏‏.‏

‏‏من می‌گویم: اگر چه این مطلب از یک نظر درست می‌نماید، مناسب‌تر آن است که ‏‎ ‎‏مرتبه اسم «‏‏الرحمن»‏‏ را مرتبه بسط وجود بر کلیات و جزئیات تمام عوالم، چه کلی و چه ‏‎ ‎‏جزئی، بدانیم و مرتبه اسم «‏‏الرحیم»‏‏ را مرتبه بسط کمال وجود ـ به همین صورت ـ تلقی ‏‎ ‎‏کنیم؛ زیرا رحمت رحمانی و رحیمی خداوند همه چیز را در بر گرفته و بر همه عوالم ‏‎ ‎‏احاطه یافته است. پس، این دو (رحمان و رحیم) تعین مشیت، و مقام تعقل و نفس تعین در ‏‎ ‎‏تعین هستند، لذا بهتر آن است که بگوییم اگر به اعتبار بسط اصل وجود ملاحظه شود مرتبه ‏‎ ‎‏اسم ‏‏الرحمن ‏‏و اگر به اعتبار بسط کمال وجود لحاظ شود مرتبه اسم «‏‏الرحیم»‏‏ است. و از ‏‎ ‎‏این نظر در ادعیه آمده است: «‏‏اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیء‏‎[۷]‎‏؛ ‏‏بارخدایا، ‏‎ ‎‏از تو به رحمتت که همه چیز را فرا گرفته درخواست می‌کنم‏‏». و از نبی مکرم اسلام منقول ‏‎ ‎‏است که:‏

‏«‏‏إنّ لله تعالی مئة رحمة انزل منها واحدة الی الارض فقسمها بین خلقه، فبها ‏‎ ‎‏یتعاطفون ویتراحمون. واخّر تسعا وتسعین یرحم بها عباده یوم القیامة‏‎[۸]‎‏؛ ‏‏خداوند ‏‎ ‎‏صد رحمت دارد که از آن همه تنها یکی را به زمین فرو فرستاده و میان ‏‎ ‎‏آفریده‌هایش قسمت کرده است و این همان است که خلق بر اثر آن به یکدیگر ‏‎ ‎‏مهر می‌ورزند و بر همدیگر می‌بخشایند. اما نود و نه رحمت خود را کنار گذارده ‏‎ ‎‏که در روز واپسین بر بندگان خود می‌بخشاید‏‏»‏‏.‏

‏‏یکی از مشایخ سلوک و معرفت، رضی‌الله‌عنه ورفع فی الخلد مقامه، در کتاب خود ‏‎ ‎‏(‏‏اسرار الصلوة‏‏)، در تفسیر سوره فاتحه، پس از نقل حدیث نبوی فوق چنین آورده است: ‏

‏‏«‏‏فاطلاق الرحمن والرحیم علی الله تعالی باعتبار خلقه الرحمة الرحمانیة والرحیمیة ‏‎ ‎‏باعتبار قیامها به قیام صدور لا قیام حلول. فرحمته الرحمانیة افاضة الوجود ‏‎ ‎‏المنبسط علی جمیع المخلوقات، فایجاده رحمانیته والموجودات رحمته. ورحمته ‏‎ ‎‏الرحیمیة افاضة الهدایة والکمال لعباده المومنین فی الدنیا و منّه بالجزاء والثواب فی ‏‎ ‎‏الاخرة. فایجاده عامّ للبرّ والفاجر‏‏». ‏

‏‏تا آن‌جا که می‌گوید: ‏

‏‏«‏‏فمن نظر الی العالم من حیث قیامه بایجاد الحق تعالی، فکانّه نظر الی رحمانیته ‏‎ ‎‏وکأنّه لا یری فی الخارج الّا الرحمن ورحمته. ومن نظر الیه باعتبار ایجاده فکانّه لم ‏‎ ‎‏ینظر الّا الی الرحمن‏‎[۹]‎‏؛ اطلاق الرحمن الرحیم بر خداوند تعالی از آن رو که خالق ‏‎ ‎‏رحمت رحمانی و رحیمی است بدان لحاظ است که رحمت رحمانیه و رحیمیه به ‏‎ ‎‏نحو قیام صدوری (و نه قیام حلولی) قائم به اوست. پس، رحمت رحمانی او ‏‎ ‎‏افاضه وجود منبسط است که بر همه آفریده‌ها گسترده شده. پس، ایجاد کردن او ‏‎ ‎‏رحمانیت اوست و موجودات همه رحمت اوی‌اند. و رحمت رحیمی او اعطای ‏‎ ‎‏هدایت و کمال بر بندگان مؤمنش است در این دنیا و جزا و پاداشی است که از ‏کرامت خویش بر بندگانش در آخرت ارزانی می‌دارد. پس ایجاد کردن او عام ‏‎ ‎‏است و شامل نیکوکار و بدکار هر دو می‌شود... هر که جهان را از این منظر بنگرد ‏‎ ‎‏که قائم به ایجاد حق تعالی است، گویا به رحمانیت او نگریسته و در خارج جز ‏‎ ‎‏رحمانیت و رحمتش ندیده است؛ و هرکه جهان را از این نظر بنگرد که توسط او ‏‎ ‎‏پدید آمده، گویا جز به رحمانیت او ننگریسته است».‏

‏‏نویسنده این سطور می‌گوید: اگر ایشان از وجود منبسط آنچه را که میان اهل معرفت ‏‎ ‎‏شایع است اراده کرده باشد که عبارت است از مقام مشیت و الهیت مطلق و مقام ولایت ‏‎ ‎‏محمدی و دیگر القابی که به حسب نظرها و مقام‌ها بر این مقام اطلاق می‌شود، این با مقام ‏‎ ‎‏رحمانیتی که در «‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏‏» ذکر شده تناسبی ندارد. دلیل مطلب آن است که ‏‎ ‎‏«‏‏الرحمن الرحیم»‏‏ دو وصف‌اند که تابع اسم ‏‏الله‏‏ و از تعینات آن هستند. ظل منبسط ظل ‏‏الله‏‏ ‏‎ ‎‏(و نه ظل ‏‏الرحمن)‏‏ و حقیقت آن حقیقت انسان کامل است و رب انسان کامل که کون جامع ‏‎ ‎‏است اسم اعظم الهی است که به «‏‏الرحمن الرحیم»‏‏ احاطه دارد و به همین سبب هم بوده که ‏‎ ‎‏این دو در آغاز کتاب الهی به دنبال هم آمده‌اند.‏

‏‏اما اگر مقصودشان از وجود منبسط مقام بسط وجود باشد، گرچه با مقام بحث تناسب ‏‎ ‎‏و با تدوین و تکوین توافق دارد، با ظاهر کلام وی مخالف است. آنچه که مذکور داشته نیز، ‏‎ ‎‏به اعتبار فنای مظهر در ظاهر درست تواند بود که مقام رحمانیت از این نظر همان مقام ‏‎ ‎‏الهیت است، آن چنانکه خداوند فرموده: «‏‏قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن ایّاما تدعوا فله ‏‎ ‎‏الاسماء الحسنی‏‎[۱۰]‎‏؛ ‏‏خدا را به نام الله یا الرحمن، به هر کدام، که بخوانید اسمای نیکو از آن ‏‎ ‎‏اوست‏‏»‏‏.‏‏ و فرمود: «‏‏الرحمن. علّم القرآن. خلق الانسان‏‎[۱۱]‎‏؛ ‏‏خدای بخشاینده قرآن را آموخت ‏‎ ‎‏و انسان را آفرید‏‏». و فرمود: «‏‏الهکم اله واحد لا اله الّا هو الرحمن الرحیم‏‎[۱۲]‎‏؛ ‏‏و خدای شما ‏‎ ‎

‏خدای یگانه است، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است‏‏»‏‏.‏‏‏ ‏

 

‏‏یادآوری ‏

‏‏بدان، تجلی خدای تعالی در عالم اسماء و صفات به تجلی رحمانی ذاتی هر چند زیباتر و ‏‎ ‎‏نورانی‌تر و رحمتش در آن مقام والا وسیع‌تر است (زیرا عالم ربوبی عالمی است بسیار ‏‎ ‎‏وسیع)، اما آنچه از این‌ بخش‌ دعا به دست می‌آید این است که مقصود از رحمت رحمت ‏‎ ‎‏فعلی و فیضی است که از مقام رحمانیت ذاتی بر موجوداتی که مورد رحمت الهی‌ قرار ‏‎ ‎‏دارند افاضه می‌شود و بارانی است که از آسمان الوهیت بر زمین‌های خشک فرو می‌بارد.‏

‏‏باید دانست که هر مرتبه‌ای از تعینات و هر موجودی از موجودات رویی به عالم غیب ‏‎ ‎‏و نور و رویی به عالم ظلمت و قصور دارد که این ظلمت ناشی از نفس تیره موجودات و ‏‎ ‎‏ماهیات تاریک است. هر موجودی، به اعتبار آن وجهه نورانی‌ که به سوی عالم رحمت و ‏‎ ‎‏مغفرت دارد، مرتبه‌ای از مراتب رحمت الهی است و، به اعتبار آن وجهه‌ای که به نفسش باز ‏‎ ‎‏می‌گردد، مرحوم و مورد رحمت است. پس، همچنان که مورد رحمت قرار گرفتگان بالذات ‏‎ ‎‏تکثر عرضی و بالعرض تکثر طولی دارند، رحمت نیز بالعرض، تکثر عرضی و بالذات تکثر ‏‎ ‎‏طولی دارد به نحوی که بعضی از مراتب آن وسیع و بعضی وسیع‌تر و بعضی محیط و بعضی ‏‎ ‎‏محاط‌اند؛ مطابق آنچه که در حکمت متعالیه مقرر شده است. و معلوم است آنچه با حال ‏‎ ‎‏دعاکننده مناسبت دارد این است که از خدای تعالی با جهاتی که منتسب به اوست ‏‎ ‎‏درخواست کند و آن عبارت است از جهات رحمت و سایه نورانی باقی. پس موجود ‏‎ ‎‏مرحوم و نیازمند از خدای رحیم بی‌نیاز به واسطه رحمت گسترده‌اش درخواست می‌کند.‏

 

پاورقی:

۱. بحار الانوار؛ ج ۸۸، ص ۳۵۵ ؛ مستدرک الوسائل؛ ج ۶، ص ۳۱۹، ح ۶۹۰۴.
۲. البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۴۴، مروی از امام ششم.
۳. اصول کافی؛ ج۲، ص ۵۵۷ ؛ التهذیب؛ ج ۳، ص ۹۵ ؛ بحار الانوار؛ ج ۸۶ ، ص ۳۸۳ و ج ۸۷ ، ص ۸۶ و ۱۵۴.
۴. ر.ک: فصوص الحکم؛ ص ۶۴، فص حکمة نفثیة فی کلمة شیئیة.
۵. رک: فصوص الحکم، ص ۷۵ به بعد.
۶. مقدمه قیصری، فصل اول: فی الوجود و انّه الحق؛ نـیـز ر.ک: شرح مقدمه قیصری؛ ص ۲۱۲ و ۲۱۳.
۷. دعای کمیل. اقبال الاعمال؛ ص ۷۰۶ ؛ مصباح المتهجد؛ ص ۷۷۴.
۸. رک: صحیح بخاری؛ ج ۵، ص ۲۲۳۶، ح۵۶۵۴ ؛ صحیح مسلم؛ ج ۲، ص ۵۹۶.
۹. اسرار الصلاة؛ ص ۲۱۸.
۱۰. اسراء / ۱۱۰.
۱۱. الرحمن / ۱ ـ ۳.
۱۲. بقره / ۱۶۳.

خوانده شده 648 مرتبه