به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، به انتشار شرح دعای سحر ماه مبارک رمضان در شماره های مختلف می پردازد .
اللهم انّی اسئلک من رحمتک بأوسعها و کلّ رحمتک واسعه. اللهم انّی اسئلک برحمتک کلّها...
پروردگارا، از تو درخواست میکنم به وسیعترین رحمتت و همه رحمت تو وسیع است. بارالها، از تو درخواست میکنم به همه رحمتت.
رحمت رحمانی مقام بسط کمال وجود است و رحمت رحیمی مقام بسط وجود. پس، وجود با رحمت رحمانی پدیدار شده و هر پدیدهای با رحمت رحیمی به کمال معنوی و هدایت باطنی خویش میرسد، بدین لحاظ وارد شده است که «یا رحمن الدنیا ورحیم الآخرة[۱]؛ ای رحمان سرای دنیا و رحیم سرای آخرت». و «الرحمن بجمیع خلقه والرحیم بمؤمنین خاصة[۲]؛ خداوند رحمان است به همه آفریدهها و رحیم است تنها بر مؤمنان». پس، خداوند با حقیقت رحمانی خویش وجود را بر ماهیات معدوم و هیاکل فانی ارزانی داشته و با حقیقت رحیمی همه را به راه خود راهنمایی کرده است. البته، ظهور سلطنت رحیمیت حق تعالی و طلوع دولت آن در عالم آخرت بیشتر خواهد بود، ولی در برخی آثار آمده است که «یا رحمان الدنیا والآخرة ورحیمهما[۳]؛ ای رحمان و ای رحیم دو سرا». این بدان اعتبار است که خداوند عشق طبیعی را در هر موجودی نهاده تا به مرور به مقام شایسته خود در حیات دنیا و آخرت و روز برداشت محصول برسد و هر کدام را به فعلیت و کمال لایق آن برساند. نفسهای پاک و تزکیه شده به مقامات قرب و کرامات و بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمان و زمین است میرسند و نفسهای واژگون درنده و حیوانخو و شیطانصفت به جهنم و درکات و عقربها و مارهای آن ـ به حسب آنچه کِشتهاند ـ خواهند رسید، چرا که رسیدن به این مراتب برای نفسهای واژگون اهریمنی و غیر آن کمال محسوب میشود، گرچه برای نفسهای پاک و مستقیم انسانی این مراتب نقص و کاستی است.
مسأله رحیمیت خداوند در دو عالم از منظر شیخ محیالدین عربی کاملا روشن است، زیرا صفت «ارحم الراحمین» نزد صفت «منتقم» شفاعت میکند و دولت از آن او میشود و منتقم تحت سلطه و فرمان او قرار میگیرد[۴]. رحمانیت و رحیمیت نیز یا ذاتی است و یا فعلی. پس، خداوند تعالی دارای رحمت رحمانی و رحیمیت ذاتی است که عبارت است از تجلی ذات برای ذات و ظهور صفات و اسماء و لوازم آنها، که همان اعیان ثابته باشند، به ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین علم اجمالی در حضرت واحدیت.
همچنین، خداوند دارنده رحمت رحمانی و رحیمی فعلی است که عبارت است از تجلی ذات در لباس افعال به طریق بسط فیض و کمال فیض بر اعیان و اظهار کردن عینی آن، به طوری که مطابق غایت کامل و نظام اتمّ الهی باشد. و این یکی از دلایل تکرار عبارت «الرحمن الرحیم» در سوره آغازین کتاب تدوینی (قرآن) است؛ چه این کتاب با کتاب تکوینی الهی تطابق کامل دارد. به دیگر سخن، ظاهر صورت باطن است و لفظ و عبارت همان تجلی حقیقت و معناست در لباس شکلها و صداها و بر تن کردن جامه قالبها و هیئتها.
پس، اگر «الرحمن الرحیم» در «بسم الله الرحمن الرحیم» وصف کلمه «الله» قرار داده شود، اشاره به رحمانیت و رحیمیت ذاتی پروردگار دارد، ولی «الرحمن الرحیم» بعدی اشاره به رحمانیت و رحیمیت فعلی خواهد داشت. «الله» نیز در «الحمدلله» اشاره به الوهیت فعلی و جمع تفصیل «الرحمن» و «الرحیم» فعلی است. «الحمد» به معنای عالم مجردات و نفوس اسپهبدیه است که حیثیتی جز حمد پروردگار و اظهار کمالات منعم ندارند و در سلسله وجود، جز این عوالم نورانی، چیزی که تماما حمد باشد بدون شائبه کفران نیست، زیرا اینها در نظر اهل ذوق و عرفان انّیات صرفاند و ماهیتی ندارند. «العالمین» نیز عوالمی است پایینتر از آن عوالم. بنابراین، معنا چنین خواهد بود: به نام خداوندی که دارای رحمت رحمانی و رحیمی ذاتی است. تمامی عوالم حمد گشوده شده، عوالمی که تعیّن الوهیت مطلق در مقام فعلاند و صاحب مقام ربوبیت و تربیت برای موجوداتی هستند که دون مقام مقدساتاند که عبارتاند از: ملائکه روحانی و ملائکه صافات و ملائکه مدبرات. نیز صاحب رحمت رحمانی و رحیمی فعلیاند که به معنای مقام بسط وجود و بسط کمال عینی وجود در حضرت شهادت است و صاحب مالکیت و قابضیت در روزی هستند که همه به سوی آنها باز میگردند، زیرا بازگشت به اینان بازگشت به خداست، چه اینها ظهور ذات باریاند و ظهور هر چیز جدای از آن چیز نیست، بلکه خود آن است.
اما اگر «الرحمن الرحیم» را صفت «اسم» در بسمله قرار دهیم، کار به عکس شده و معنا چنین خواهد شد: به مشیت خداوند که این مشیت دارای رحمانیت و رحیمیت فعلی است. و «الله» در «الحمدلله» الوهیت ذاتی و «الرحمن الرحیم» از اوصاف ذاتی اویاند و چنین است «رب» و «مالک». به امید خدا، در شرح جمله «اللهم انی اسئلک من اسمائک» آنچه را که در تفسیر اسم از روایات اهل بیت عصمت و طهارت و منزلگاههای وحی و مهبط فرشتگان الهی استفاده میشود بیان خواهیم کرد.[۵]
پاسخ یک اشکال
قیصری در مقدمه خود بر شرح فصوص گفته است:
«واذا اخذت (ای:حقیقة الوجود) بشرط کلیات الاشیاء فقط، فهی مرتبة الاسم الرحمن ربّ العقل الاول المسمی بلوح القضاء وامّ الکتاب والقلم الاعلی. واذا اخذت بشرط ان تکون الکلیات فیها جزئیّات مفصلة ثابتة من غیر احتجابها عن کلیّاتها، فهی مرتبة الاسم الرحیم ربّ النفس الکلیة المسماة بلوح القدر، وهو اللوح المحفوظ والکتاب المبین[۶]؛ اگر وجود را فقط به لحاظ کلیات اشیاء در نظر بگیریم، مرتبه اسم «الرحمن» خواهد بود که رب عقل اول است و به نامهای لوح قضا و ام الکتاب و قلم اعلی خوانده میشود؛ و اگر آن را به این لحاظ در نظر آوریم که کلیات اشیاء را جزئیاتی مفصل و ثابت است که البته پوشیده از کلیات هم نیست، در این صورت، مرتبه اسم «الرحیم» خواهد بود که رب نفس کلی است و لوح قدر نام گرفته و همان لوح محفوظ و کتاب مبین است».
من میگویم: اگر چه این مطلب از یک نظر درست مینماید، مناسبتر آن است که مرتبه اسم «الرحمن» را مرتبه بسط وجود بر کلیات و جزئیات تمام عوالم، چه کلی و چه جزئی، بدانیم و مرتبه اسم «الرحیم» را مرتبه بسط کمال وجود ـ به همین صورت ـ تلقی کنیم؛ زیرا رحمت رحمانی و رحیمی خداوند همه چیز را در بر گرفته و بر همه عوالم احاطه یافته است. پس، این دو (رحمان و رحیم) تعین مشیت، و مقام تعقل و نفس تعین در تعین هستند، لذا بهتر آن است که بگوییم اگر به اعتبار بسط اصل وجود ملاحظه شود مرتبه اسم الرحمن و اگر به اعتبار بسط کمال وجود لحاظ شود مرتبه اسم «الرحیم» است. و از این نظر در ادعیه آمده است: «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیء[۷]؛ بارخدایا، از تو به رحمتت که همه چیز را فرا گرفته درخواست میکنم». و از نبی مکرم اسلام منقول است که:
«إنّ لله تعالی مئة رحمة انزل منها واحدة الی الارض فقسمها بین خلقه، فبها یتعاطفون ویتراحمون. واخّر تسعا وتسعین یرحم بها عباده یوم القیامة[۸]؛ خداوند صد رحمت دارد که از آن همه تنها یکی را به زمین فرو فرستاده و میان آفریدههایش قسمت کرده است و این همان است که خلق بر اثر آن به یکدیگر مهر میورزند و بر همدیگر میبخشایند. اما نود و نه رحمت خود را کنار گذارده که در روز واپسین بر بندگان خود میبخشاید».
یکی از مشایخ سلوک و معرفت، رضیاللهعنه ورفع فی الخلد مقامه، در کتاب خود (اسرار الصلوة)، در تفسیر سوره فاتحه، پس از نقل حدیث نبوی فوق چنین آورده است:
«فاطلاق الرحمن والرحیم علی الله تعالی باعتبار خلقه الرحمة الرحمانیة والرحیمیة باعتبار قیامها به قیام صدور لا قیام حلول. فرحمته الرحمانیة افاضة الوجود المنبسط علی جمیع المخلوقات، فایجاده رحمانیته والموجودات رحمته. ورحمته الرحیمیة افاضة الهدایة والکمال لعباده المومنین فی الدنیا و منّه بالجزاء والثواب فی الاخرة. فایجاده عامّ للبرّ والفاجر».
تا آنجا که میگوید:
«فمن نظر الی العالم من حیث قیامه بایجاد الحق تعالی، فکانّه نظر الی رحمانیته وکأنّه لا یری فی الخارج الّا الرحمن ورحمته. ومن نظر الیه باعتبار ایجاده فکانّه لم ینظر الّا الی الرحمن[۹]؛ اطلاق الرحمن الرحیم بر خداوند تعالی از آن رو که خالق رحمت رحمانی و رحیمی است بدان لحاظ است که رحمت رحمانیه و رحیمیه به نحو قیام صدوری (و نه قیام حلولی) قائم به اوست. پس، رحمت رحمانی او افاضه وجود منبسط است که بر همه آفریدهها گسترده شده. پس، ایجاد کردن او رحمانیت اوست و موجودات همه رحمت اویاند. و رحمت رحیمی او اعطای هدایت و کمال بر بندگان مؤمنش است در این دنیا و جزا و پاداشی است که از کرامت خویش بر بندگانش در آخرت ارزانی میدارد. پس ایجاد کردن او عام است و شامل نیکوکار و بدکار هر دو میشود... هر که جهان را از این منظر بنگرد که قائم به ایجاد حق تعالی است، گویا به رحمانیت او نگریسته و در خارج جز رحمانیت و رحمتش ندیده است؛ و هرکه جهان را از این نظر بنگرد که توسط او پدید آمده، گویا جز به رحمانیت او ننگریسته است».
نویسنده این سطور میگوید: اگر ایشان از وجود منبسط آنچه را که میان اهل معرفت شایع است اراده کرده باشد که عبارت است از مقام مشیت و الهیت مطلق و مقام ولایت محمدی و دیگر القابی که به حسب نظرها و مقامها بر این مقام اطلاق میشود، این با مقام رحمانیتی که در «بسم الله الرحمن الرحیم» ذکر شده تناسبی ندارد. دلیل مطلب آن است که «الرحمن الرحیم» دو وصفاند که تابع اسم الله و از تعینات آن هستند. ظل منبسط ظل الله (و نه ظل الرحمن) و حقیقت آن حقیقت انسان کامل است و رب انسان کامل که کون جامع است اسم اعظم الهی است که به «الرحمن الرحیم» احاطه دارد و به همین سبب هم بوده که این دو در آغاز کتاب الهی به دنبال هم آمدهاند.
اما اگر مقصودشان از وجود منبسط مقام بسط وجود باشد، گرچه با مقام بحث تناسب و با تدوین و تکوین توافق دارد، با ظاهر کلام وی مخالف است. آنچه که مذکور داشته نیز، به اعتبار فنای مظهر در ظاهر درست تواند بود که مقام رحمانیت از این نظر همان مقام الهیت است، آن چنانکه خداوند فرموده: «قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن ایّاما تدعوا فله الاسماء الحسنی[۱۰]؛ خدا را به نام الله یا الرحمن، به هر کدام، که بخوانید اسمای نیکو از آن اوست». و فرمود: «الرحمن. علّم القرآن. خلق الانسان[۱۱]؛ خدای بخشاینده قرآن را آموخت و انسان را آفرید». و فرمود: «الهکم اله واحد لا اله الّا هو الرحمن الرحیم[۱۲]؛ و خدای شما
خدای یگانه است، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است».
یادآوری
بدان، تجلی خدای تعالی در عالم اسماء و صفات به تجلی رحمانی ذاتی هر چند زیباتر و نورانیتر و رحمتش در آن مقام والا وسیعتر است (زیرا عالم ربوبی عالمی است بسیار وسیع)، اما آنچه از این بخش دعا به دست میآید این است که مقصود از رحمت رحمت فعلی و فیضی است که از مقام رحمانیت ذاتی بر موجوداتی که مورد رحمت الهی قرار دارند افاضه میشود و بارانی است که از آسمان الوهیت بر زمینهای خشک فرو میبارد.
باید دانست که هر مرتبهای از تعینات و هر موجودی از موجودات رویی به عالم غیب و نور و رویی به عالم ظلمت و قصور دارد که این ظلمت ناشی از نفس تیره موجودات و ماهیات تاریک است. هر موجودی، به اعتبار آن وجهه نورانی که به سوی عالم رحمت و مغفرت دارد، مرتبهای از مراتب رحمت الهی است و، به اعتبار آن وجههای که به نفسش باز میگردد، مرحوم و مورد رحمت است. پس، همچنان که مورد رحمت قرار گرفتگان بالذات تکثر عرضی و بالعرض تکثر طولی دارند، رحمت نیز بالعرض، تکثر عرضی و بالذات تکثر طولی دارد به نحوی که بعضی از مراتب آن وسیع و بعضی وسیعتر و بعضی محیط و بعضی محاطاند؛ مطابق آنچه که در حکمت متعالیه مقرر شده است. و معلوم است آنچه با حال دعاکننده مناسبت دارد این است که از خدای تعالی با جهاتی که منتسب به اوست درخواست کند و آن عبارت است از جهات رحمت و سایه نورانی باقی. پس موجود مرحوم و نیازمند از خدای رحیم بینیاز به واسطه رحمت گستردهاش درخواست میکند.
پاورقی:
۱. بحار الانوار؛ ج ۸۸، ص ۳۵۵ ؛ مستدرک الوسائل؛ ج ۶، ص ۳۱۹، ح ۶۹۰۴.
۲. البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۴۴، مروی از امام ششم.
۳. اصول کافی؛ ج۲، ص ۵۵۷ ؛ التهذیب؛ ج ۳، ص ۹۵ ؛ بحار الانوار؛ ج ۸۶ ، ص ۳۸۳ و ج ۸۷ ، ص ۸۶ و ۱۵۴.
۴. ر.ک: فصوص الحکم؛ ص ۶۴، فص حکمة نفثیة فی کلمة شیئیة.
۵. رک: فصوص الحکم، ص ۷۵ به بعد.
۶. مقدمه قیصری، فصل اول: فی الوجود و انّه الحق؛ نـیـز ر.ک: شرح مقدمه قیصری؛ ص ۲۱۲ و ۲۱۳.
۷. دعای کمیل. اقبال الاعمال؛ ص ۷۰۶ ؛ مصباح المتهجد؛ ص ۷۷۴.
۸. رک: صحیح بخاری؛ ج ۵، ص ۲۲۳۶، ح۵۶۵۴ ؛ صحیح مسلم؛ ج ۲، ص ۵۹۶.
۹. اسرار الصلاة؛ ص ۲۱۸.
۱۰. اسراء / ۱۱۰.
۱۱. الرحمن / ۱ ـ ۳.
۱۲. بقره / ۱۶۳.