نه بشار رفتنی است نه گفتگو راهکار نهایی
محمدعلی سبحانی، سفیر پیشین ایران در لبنان و اردن و کارشناس مسائل منطقه در گفتاری برای با اشاره به تصمیم اخیر اتحادیه عرب برای واگذاری کرسی سوریه در این اتحادیه به مخالین اسد و واگذاری سفارت سوریه در قطر به این ائتلاف معتقد است این تلاش ها برای تغییر موازنه کنونی و خروج از بن بست است ولی حاصلی ندارد و کماکان چشم اندازی برای خروج سوریه از بحران وجود ندارد.
تصمیم اتحادیه عرب برای واگذاری کرسی سوریه در این اتحادیه به «ائتلاف ملی نیروهای اپوزیسیون و انقلاب سوریه» و تصمیم قطر و واگذاری سفارت سوریه در قطر به این گروه اخیرترین اتفاقاتی است که در حوزه منطقه ای و بین المللی در مورد بحران سوریه رخ داده است. با این وجود، سران اتحادیه عرب در مورد تصمیم خود برای واگذاری کرسی سوریه در این اتحادیه به اجماع نرسیدند و کشورهای عراق، الجزایر و لبنان به این بخش از بیانیه پایانی کنفراس سران اتحادیه عرب، رای ندادند. این تصمیمات با واکنش منفی ایران و روسیه نیز مواجه شده است. هرچند عدم اجماع سران کشورهای عربی بر این مسئله بر تعیین کنندگی این تصمیم در جامعه بین المللی تاثیر گذار بوده است ولی می توان گفت که این اقدامات رویکردهای جدیدی در مورد بحران سوریه است.
بر اساس مسائل مطرح در مورد سوریه چند نکته را می توان مورد اشاره قرار داد:
1. در حال حاضر دو محور در منطقه شکل گرفته که یکی موافق تحولات سریع در سوریه و دیگری مخالف تغییرات آنی در این کشور است. اتفاقاتی نظیر آنچه که در قطر رخ داد نشان می دهد که یکی از طرف های این نزاع منطقه ای تلاش می کند با تقویت نیروهای مخالف از طریق کمک و سلاح و ثانیا از طریق متحد کردن آنها معادله کنونی را به نفع خود تغییر دهد. با این وجود به دلیل اختلافات جدی که در بین مخالفان حکومت اسد، اعضای اتحادیه عرب و اعضای شورای امنیت وجود دارد، یک طرف ابزار لازم برای تغییر این موازنه و یک طرفه کردن آن را ندارد.
2. بر روی زمین، نیروهای حامی بشار اسد و مخالفین او در حال نزاع هستند و کماکان هر دو طرف از نیروی کافی برای کنترل امور و حذف طرف دیگر برخوردار نیستند. به همین دلیل هیچ طرف منطقه ای و بین المللی نمی تواند بر یکی از دو طرف حساب باز کند و بتواند تصمیماتی از قبیل تصمیمی که در قطر گرفته شد بگیرد. به دلیل تحولات میدانی در سوریه به نظر نمی رسد تصمیماتی از جنس آنچه در قطر رخ داد تصمیمی تعیین کننده و تمام کننده باشد.
3. آنچه از درگیری های داخلی در سوریه بر می آید این است که این کشور در حال تبدیل شدن به سه بخش کاملا متفاوت است. یک بخش کردها هستند که که تکلیف خود را تا حدی روشن تر می دانند؛ هرچند مسئله کردها نیز پیچیدگی های فراوانی دارد. بخش دیگر سرزمین های سنی نشین مرکزی، شمالی و بخش هایی از جنوب است که تقریبا می توان گفت که این بخش ها به اشکال مختلفی در کنترل دولت سوریه نیست و هر جایی از آن به شکلی اداره می شود. در این مناطق مردم بیشتر با کمک های منطقه ای و بین المللی زندگی می کنند؛ هرچند تعداد زیادی از مردم این سرزمین ها در داخل یا خارج از سوریه آواره شده اند. منطقه سوم بخش هایی است که دولت در آن مسلط است. در این مناطق بخش هایی از مردم طرفدار تداوم حکومت بشار اسد هستند. در مورد حجم موافقان بشار اسد در این سرزمین ها ارزیابی های متفاوتی وجود دارد؛ برخی می گویند اکثریت مردمی که در این مناطق هستند از دولت حمایت می کنند در حالی که دیگرانی موافقند که اکثریت مردم از حکومت اسد راضی نیستند.
اگرچه اطلاعات دقیقی و مستندی وجود ندارد ولی ارزیابی من این نیست که دولت در این بخش ها از آرای ملی برخوردار باشد؛ ممکن است حکومت بشار اسد از آرای طائفی برخوردار باشد و اقلیت ها به دلیل نگرانی که از آینده دارند از تداوم حکومت اسد حمایت کنند اما وقتی مجموعه اقلیت ها نگاه کنیم و حتی اگر طائفی هم نگاه کنیم باز هم اکثریت با طرفداران دولت نیست. متاسفانه از آنجا که شرایط در سوریه به جنگ داخلی با رنگ و بوی طائفی تبدیل شده است امکان این که ارزیابی از اکثریت و اقلیت ملی برای هر یک از دو طرف داشته باشیم دشوار است. بنابراین دولت در این مناطق تسلط دارد و هم حمایت هایی از بیرون دریافت می کند و هم از توانایی های نیروی امنیتی نظامی، نیروی سازماندهی حزب بعث و همچنین نیروی انگیزه دار علوی استفاده می کند.
بنابر این شرایط، کماکان تصور می کنم که راه تمام کننده ای برای حل بحران چه راه حل سیاسی و چه راه حل نظامی در حال حاضر قابل تصور نیست. این طور نیست که امکان آن راه حل ها اصلا وجود نداشته باشد ولی فعلا هنوز چشم انداز مثبتی برای خروج سوریه از بن بست کنونی دیده نمی شود. فضا و شرایط برای توافق و راه حل سیاسی دیده نمی شود به این دلیل که دو طرف هنوز امکان یک طرفه کردن نزاع را در ذهن خود دارند. بنابراین فقط دخالت نظامی بین المللی می تواند شرایط بن بست کنونی را تغییر دهد که آن هم به دلیل شرایط خاص بین المللی کنونی محتمل به نظر نمی رسد. چرا که راه حل نظامی هم به تجزیه و پاره پاره شدن سوریه و تشدید بحران ممن است بینجامد.
از آنجا که نگرانی هایی جدی وجود دارد که به محض سقوط رژیم اسد اختلافات در سوریه اوج بگیرد و گروه های غیر مسئول در مناطق مختلف حاکم شوند و مسائل خیلی پیچیده تر از وضعیتی که هست شود لذا توافق بین المللی بر سر چگونگی حل بحران سوریه وجود ندارد و لذا کسانی که توان خارج کردن این اوضاع از بن بست را دارند تا کنون به چنین تصمیمی نرسیده اند که به شکل همه جانبه وارد صحنه شوند.
به این دلیل است که همه به دنبال راه حل سیاسی هستند. عده ای به دنبال این هستند که بشار اسد از قدرت کنار رود و عده ای از دو طرف می خواهند که با مذاکره و گفتگو به راه حل سیاسی مورد توافق دو طرف دست یابند. با این حال به نظر می رسد که هیچ کدام از این پیشنهادات در شرایط کنونی امکان پذیر نیست و بن بست سوریه تداوم داشته باشد.