
emamian
شب جُهنی چه شبی است و علت نامگذاری به این اسم چیست؟
شب جُهنی شب مبارکی است و فضیلت این شب در تعدادی از روایات و احادیث ذکر گردیده است، این شب، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است که این شب محتمل به شب قدر نیز هست.
شیخ صدوق (قدس الله نفسه الزکیه) در خصوص نامگذاری این شب به جُهنی گفته: این شب به نام یکی از اصحاب پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم) با نام عبدالله بن انیس الانصاری الجُهنی نامگذاری شده و این نامگذاری پس از گفتگویی است که بین او و پیامبر اکرم صورت گرفته است.
در خصوص این نامگذاری روایات و احادیث تاکید می کنند: شخصی به نام جُهنی به نزد پیامبر اکرم (صلّ الله علیه و آله و سلّم) شرف یاب گردید و خدمت آن حضرت عرض کرد:
یا رسول الله، من شتر و گوسفند و غلامانی در بیرون شهر دارم و بدین سبب نمی توانم هر روز به شهر آیم و در محضر مبارکتان به عبادت بپردازم. دوست می دارم شبی را از شبهای ماه مبارک رمضان به من معرفی فرمایید تا در آن شب به شهر آیم و به عبادت و راز و نیاز و اقامه نماز پردازم. پس پیامبر اکرم (صلّ الله علیه و آله و سلّم) او را نزد خویش خواند، در گوشش چیزی فرمود به طوریکه کسی از این صحبت آگاه نشد، از آن به بعد، آن شخص شبهای بیست و سوم ماه مبارک رمضان با خانواده و غلامان و حیوانات خویش به مدینه می آمد.
از عبدالله بن بکیر به نقل از زراره از حضرت امام باقر یا حضرت امام صادق (علیهما السلام) نقل شده که فرمودند: از ایشان در خصوص شبهای ماه رمضان که غسل در آن مستحب است پرسیدم، ایشان فرمودند: شب نوزدهم و شب بیست و یکم و شب بیست و سوم. سپس فرمودند: شب بیست و سوم شب جُهنی است که به پیامبر(صلّ الله علیه و آله و سلّم) فرمود منزل من دور از شهر است، شبی را معرفی کنید تا برای عبادت به شهر آیم و پیامبر (صلّ الله علیه و آله و سلّم) شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان را معرفی نمودند.
به نظر می رسد؛ مسلمانان پس از اینکه جُهنی که به دلیل مشغله کاری خود نمی توانست به شهر آید را در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در مسجد النبی مشغول عبادت می دیدند، این شب را به جُهنی نامگذاری کردند. و از سوی دیگر از روایات می توان متوجه شد که مسلمانانی که از گفتگوی جُهنی با پیامبر و سفارش پیامبر به ایشان مطلع شدند و ملاحظه کردند که این شخص در شبهای بیست و سوم ماه مبارک رمضان به عبادت مشغول می گردد، متوجه شدند که شب بیست و سوم ماه رمضان شب قدر است.
الامام الصادق عليه السلام:إنَّ لَيلَةَ الثّالِثِ وَالعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ هِيَ لَيلَةُ الجُهَنِيِّ ، فيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، وفيها تُثبَتُ البَلايا وَالمَنايا وَالآجالُ وَالأَرزاقُ وَالقَضايا ، وجَميعُ ما يُحدِثُ اللّهُ عز و جل فيها إلى مِثلِها مِنَ الحَولِ ، فَطوبى لِعَبدٍ أحياها راكِعا وساجِدا ، ومَثَّلَ خَطاياهُ بَينَ عَينَيهِ ويَبكي عَلَيها ، فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ رَجَوتُ أن لا يَخيبُ إن شاءَ اللّهُ .[الدعوات : ص ۲۰۷ ح ۵۶۱ ، بحار الأنوار : ج ۹۷ ص ۴ ح ۵ .]
امام صادق عليه السلام:شب بيست و سوم ماه رمضان، شب جُهَنى است . در اين شب، هر گونه كارى به نحوى استوار فيصله مى يابد ، و بلاها و مرگ ها و اجل ها و روزى ها و قضاها و هر آنچه خداوند عز و جل در اين شب تا چنين شبى در سال آينده پديد مى آورد ، ثبت مى شود . پس خوشا به حال بنده اى كه اين شب را با ركوع و سجود احيا بدارد ، و خطاها و گناهانش را پيش چشم خويش آورد و بر آنها بگريد ! اگر چنين كند، اميدوارم كه به خواست خداوند، نوميد نشود .
چرا امام علی (ع) نسبت به همه انبیاء غیر از خاتم انبیاء (ص) برتری دارد؟
یکی از ویژگیها و فضائل امیرمؤمنان (علیهالسّلام) افضلیت و برتری آن حضرت نسبت به همه انبیاء غیر از خاتم انبیاء است. دررابطه با دلیل این مسأله ابتدا باید توجه داشته باشید که نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد:
استلال عقلى و استدلال نقلى واستدلال حسى؛ دلایل عقلى در رابطه با امور کلى مى باشند و در چنین موردى که مقایسه دو امر جزئى است نباید در جست وجوى آن بود. زیرا امور جزئی خارج از قلمرو براهین عقلى است.
دلیل حسى نیز وجود ندارد زیرا اولا ما نظاره گر تمام اعمال و حرکات آنها نیستیم تا با مقایسه شهودى از طریق کنش آنها حکم به برترى یکى بر دیگرى نماییم.
ثانیا اصلا فضایل و مقامات تجربه پذیر نیستند مگر آن که خواصى از طریق تجربه باطنى حقایقى را دریافت دارند.لذا در مورد این موضوع هم هم خارج از ظرفیت علم است و هم در اختیار ما نیست.
پس تنها دلیلی که این فضیلت را ثابت می کند و برای این سوال (چرا امام علی (ع) نسبت به همه انبیاء غیر از خاتم انبیاء (ص) برتری دارد؟) قابل بیان است دلایل تقلی قرآن و سنت است که در این مطلب راسخون به بعضی موارد آن اشاره خواهیم کرد.
چرا امام علی (ع) نسبت به همه انبیاء غیر از خاتم انبیاء (ص) برتری دارد؟
دلیل قرآنی بر برتری علی (ع) بر دیگر پیامبران
علی (ع) جان پیامبر(ص) است
الف: نفس واحد: بنا بر آیه 61 سوره آل عمران که به آیه مباهله مشهور است امیرالمومنین علیه السلام نفس پیغمبر صلی الله علیه و آله است و با آن حضرت اتحاد وجودی دارد چرا که میفرماید:
«أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ» و مراد از نفس یا خودِ پیغمبر صلی الله علیه و آله که در این آیه آمده است به شهادت شیعه و سنی مراد امام علی علیه السلام است. و اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله برتر از انبیای پیشین است امیرالمومنین علیه السلام نیز برتر از آنها خواهد بود.
در همتایی امیرمومنان علیه السلام و حضرات معصومین علیهم السلام با رسول خدا صلی الله علیه و آله در برخی مراحل وجودی همچنین میتوان به روایاتی تکیه کرد که در آنها سخن از اشتراک خلقت این ذوات مقدس در «نور واحد» آمده است:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « أَنَا وَ عَلِیُّ مِنْ نُورٍ وَاحِد »[1] من و علی از یک نور هستیم.
و یا فرمود: « خُلِقْتُ أَنَا وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مِنْ نُورٍ وَاحِد »[2] و نیز فرمود: «خَلَقَنِیَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ أَهْلَ بَیْتِی مِنْ نُورٍ وَاحِد»[3] خداوند من و اهل بیتم را از یک نور خلق کرد.
همانطور که در متن دعای ندبه هم آمده است که { لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی } حضرت علی (ع) خون و گوشت پیامبر (ص) بوده است.
علی (ع) همتای قرآن است
ب: عِدل قرآن: بنا بر حدیث ثقلین[4] که با عبارت «لَن یفترقا» بر نبود جدایی و فاصله بین قرآن و اهل بیت علیهم السلام تصریح دارد.
امام علی علیه السلام و خاندان عصمت علیهم السلام همه همتای قرآن کریماند و در هیچ مرحله از مراحل کمالِ وجودی از آن جدا نیستند؛
زیرا افتراق آنها از قرآن حتی در بعضی مراتب، با اطلاق نفی جدایی آنها از یکدیگر که مضمون روشن حدیث شریف ثَقَلین است، منافات خواهد داشت؛
چنانکه اگر اهلبیت علیهم السلام تنها همتای مراحل متوسّط یا نازل قرآن باشند، نه قرین اوج آن با این سخن امیرمومنان علیه السلام هم که فرمود: «أنْزِلُوهم بأحْسن منازل القرآن»[5] :
پس آنها (عترت علیهم السلام) را به نیکوترین منزلهاى قرآن فرود آورید، مناسب نخواهد بود.رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«مَن أرادَ أن یَنظُرَ إلى آدَمَ فی عِلمِهِ و إلى نوحٍ فی فَهمِهِ و إلى إبراهیمَ فی حِلمِهِ و إلى یَحیَى بنِ زَکَرِیّا فی زُهدِهِ و إلى موسَى بنِ عِمرانَ فی بَطشِهِ؛ فَلیَنظُر إلى عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ»[6]
آن که مىخواهد به دانش آدم، فهم نوح، حلم ابراهیم، زهد یحیى بن زکریا و توانمندىِ موسى بن عمران بنگرد، باید به على بن ابى طالب نگاه کند.
امام علی علیه السلام بر اساس آیه ی مباهله به منزله ی جان پیغمبر صلی الله علیه و آله است و چون پیغمبر صلی الله علیه و آله همتای قرآن است.
و قرآن نسبت به سایر کتب آسمانی هیمنه و برتری دارد رسول خدا صلی الله علیه و آله و کسی که به منزله ی اوست؛ یعنی امیرمومنان علیه السلام نیز بر سایر پیامبران؛ حتی پیامبران اولوالعزم علیهم السلام برتری دارد.
برتری امام علی (ع) بر انبیاء از منظر امام صادق علیه السلام
روایت اول:
عبداللَّه بن ولید نقل می کند: امام صادق علیه السلام از من پرسید: نظر مردم درباره ی پیامبران اولوالعزم و امامتان امیرالمومنین علیه السلام چیست؟ (کدام را مقدم و برتر می دانند؟)
گفتم: هیچ کس را بر اولوالعزم مقدّم نمىدارند.حضرت فرمود: خداوند متعال درباره ی موسى علیه السلام فرمود: «و براى او در آن لوحها از هر گونه پندى چیزى نوشتیم»[7].
و نفرمود: تمام موعظهها را و از قول عیسى علیه السلام فرمود: «و تا برخى از آنچه را که درباره ی آن اختلاف مىکنید برایتان بیان کنم»[8]؛
اما درباره ی امامتان أمیرالمومنین علیه السلام فرمود: «بگو: میان من و شما خدا گواهى بسنده است و آن که دانش کتاب نزد اوست»[9] و خداوند [درباره آن کتاب] فرمود:
«و نه هیچ ترى و نه هیچ خشکى مگر آنکه در کتابى است روشن»[10] و نیز فرمود: «و هر چیزى را در امام مبین به شمار آوردهایم»[11] و علم و دانش آن کتاب نزد او است.[12]
شبیه این روایت که بیانگر برتری علمی و برخورداری از کمالات روحی بالاتر است را می توان در مجامع روایی دیگر مانند “بصائر الدرجات” ملاحظه کرد.[13]
روایت دوم:
امام صادق(ع) از یکی از شیعیانش پرسیدند: «نظر دوستاران ما راجع به امیرالمومنین و مقایسه ایشان نسبت به سایر انبیا چیست؟ او گفت: آقا، منظور شما کدام ویژگی حضرت است؟
فرمودند: علم ایشان، پاسخ داد: آنان امیرالمومنین را خیلی بزرگ می دانند اما انبیاء اولوالعظم (حضرت محمد (ص)، حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت ابراهیم و حضرت نوح) را اعلم از ایشان می دانند. حضرت پاسخ دادند: خیر، امیرالمنین افضل هستند. [13]
آن شخص با تعجب پرسید: آیا واقعا امیرالمنین از همه انبیا افضل هستند؟! حضرت فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ یَفْتَحُ مَسَامِعَ مَنْ یَشَاء»[15]،
خدای متعال اگر بخواهد کسی را هدایت کند گوش دلش را باز می کند تا حرف را بفهمد و اگر قصد هدایت کسی را نداشته باشد گوش دل را می بندد؛
یعنی می شنود ولی نمی فهمد. بعد حضرت در ادامه توضیح دادند که من می گویم هرچه نزد همه انبیا بود نزد امیرالمومنین است اما «هُوَ یَسْأَلُنِی هُوَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبِیِّین» تو می گویی امیرالمونین افضل است یا انبیاء اولوالعظم؟!
علی (ع) برترین بشر بعد از رسول خدا(ص)
«ابن ابی الحدید» شارح مشهور نهج البلاغه که سنی مذهب است می نویسد: «نقول إنه کان أولى بالأمر و أحق لا على وجه النص بل على وجه الأفضلیه فإنه أفضل البشر بعد رسول الله و أحق بالخلافه من جمیع المسلمین»[21].
ما معتقدیم که در امر خلافت، [حضرت] علی [علیه السلام] به دلیل برتری که نسبت به دیگران داشت برای تصدی آن، دارای حق بود و نسبت به دیگران اولویت داشت؛ چرا که برترین بشر بعد از رسول خدا [صلی الله علیه و آله] است.
برتری علی (ع) در فهم و حلم و زهد و توانایی بر سایر پیامبران
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَن أرادَ أن یَنظُرَ إلى آدَمَ فی عِلمِهِ و إلى نوحٍ فی فَهمِهِ و إلى إبراهیمَ فی حِلمِهِ و إلى یَحیَى بنِ زَکَرِیّا فی زُهدِهِ و إلى موسَى بنِ عِمرانَ فی بَطشِهِ؛ فَلیَنظُر إلى عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ»
آن که مى خواهد به دانش آدم، فهم نوح، حلم ابراهیم، زهد یحیى بن زکریا و توانمندىِ موسى بن عمران بنگرد، [17].
حضرت ابراهیم (ع) شیعه ی حضرت علی علیه السلام
در ذیل آیه ی «وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ» آمده است که در آن حضرت ابراهیم (ع) شیعه ی حضرت علی علیه السلام شمرده شدند
دلایل دیگری هم وجود دارد که ثابت میکند علی علیه السلام از تمام انبیاء مقام بالاتری داشته است:
علی (ع) علت خلقت پیامبر(ص) در حدیث قدسی
حدیث قدسى که در آن خداوند به پیامبر(ص) فرموده است: نگرش به محتواى این حدیث شریف قدسى نه تنها هر گونه ابهام از معناى «لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاک وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ وَ لَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکُما
(اگر تو نبودى، جهان را نمى آفریدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را نمى آفریدم.)» برطرف مى شود)
بلکه روشن مى گردد چرا در روز رستاخیز علی علیه السلام میزان در بهشت است و هنگام ورود فاطمه علیها السلام به بهشت، پیامبران الهى از آدم تا دیگران به زیارت فاطمه زهرا علیها السلام مى شتابند.
این حدیث شریف همچنین دلیل روشنى بر این مطلب است که چرا هنگامه رستاخیز، پس از برانگیخته شدن مردم و پایان حسابرسى، وقتى پیامبر صلى الله علیه وآله به سوى بهشت مى رود، تنها یک گروه – که گروه فاطمه علیها السلام است – از ایشان پیشى مى گیرد. [18].
برتری حضرت علی(ع) از منظر امام رضا (ع)
امام رضا از پدران بزرگوارشان از امیر المؤمنین (ع) از رسول اکرم(ص) روایت میکند که فرمود: خداوند خلقى که بهتر از من باشد و نزد او گرامى تر از من باشد نیافریده است
علیّ (ع) گوید به پیامبر اکرم گفتم: اى رسول خدا تو بهترى یا جبرئیل؟
فرمود: اى علىّ! خداى تعالى انبیاء مرسلین را بر ملائکه مقرّبین برترى داد و مرا بر جمیع انبیاء و رسولان فضیلت بخشید و پس از من اى علىّ! برترى از آن تو و امامان پس از توست و فرشتگان خادمین ما و دوستداران ما هستند.
اى علیّ! کسانى که عرش را حمل مى کنند و کسانى که اطراف آنند به واسطه ولایت ما حمد پروردگارشان را به جا مى آورند و براى مؤمنان استغفار مى کنند.
اى علیّ! اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوّا و جنّت و نار و آسمان و زمین را نمى آفرید و چگونه افضل از ملائکه نباشیم در حالى که در توحید و معرفت پروردگارمان و تسبیح و تقدیس و تهلیل او بر آنها سبقت گرفته ایم،
زیرا ارواح ما نخستین مخلوقات خداى تعالى است و او ما را به توحید و تمجید خود گویا ساخت، سپس ملائکه را آفرید و چون ارواح ما را در حالى که نور واحدى بود مشاهده نمودند، امور ما را بزرگ شمردند، ما تسبیح او را گفتیم تا ملائکه بدانند که ما خلقى هستیم آفریده شده و او از صفات ما منزّه است،
بعد از آن ملائکه نیز تسبیح او را گفتند و او را از صفات ما تنزیه کردند، و چون بزرگى شأن ما را مشاهده کردند تهلیل گفتیم تا ملائکه بدانند که هیچ معبودى جز اللَّه نیست و بدانند که ما بندگانى هستیم و نه خدایانى که با او و یا در کنار او پرستیده شویم و گفتند:
«لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» و چون بزرگى منزلت ما را مشاهده کردند خدا را تکبیر گفتیم تا ملائکه بدانند که خدا بزرگتر از آن است که بدو رسند و منزلت او عظیم است.
و چون عزّت و قوّتى را که خداوند براى ما قرار داده است مشاهده کردند، گفتیم: «لا حول و لا قوّه إلّا باللَّه العلیّ العظیم» تا ملائکه بدانند که هیچ قدرت و قوّتى جز به واسطه خدا نیست و ملائکه گفتند:
لا حول و لا قوه الّا باللَّه، و چون مشاهده کردند آن نعمتى را که خدا بر ما ارزانى داشته و طاعت ما را واجب شمرده است گفتیم:
«الحمد للَّه» تا ملائکه بدانند خداوند به واسطه نعماتى که بر ما ارزانى داشته است حقوقى دارد و ملائکه گفتند: الحمدللَّه . پس به واسطه ما به معرفت خداى تعالى و تسبیح و تهلیل و تحمید او رهنمون شدند.
سپس خداى تعالى آدم علیه السلام را آفرید و ما را در صلب او نهاد و به ملائکه فرمان داد که به خاطر تعظیم و اکرام ما بدو سجده کنند سجده آنها براى خداى تعالى عبودیّت و بندگى و براى آدم اکرام و طاعت بود، زیرا ما در صلب او بودیم، پس چگونه ما افضل از ملائکه نباشیم در حالى که همه آنها به آدم سجده کردند.
و چون مرا به آسمان ها به معراج بردند، جبرئیل دو تا دو تا اذان و اقامه گفت، سپس گفت: اى محمّد! پیش بایست، گفتم: اى جبرئیل! آیا بر تو پیش بایستم؟ گفت:
آرى، زیرا خداى تعالى پیامبرانش را و على الخصوص تو را بر همه ملائکه برترى داده است، من پیش ایستادم و با ایشان نماز خواندم و هیچ فخرى هم نیست و چون به حجاب هاى نور رسیدیم، جبرئیل علیه السّلام گفت:
اى محمّد! پیش برو و از من باز ایستاد، گفتم: اى جبرئیل! آیا در مثل این موضع از من مفارقت مى کنى؟ گفت: اى محمّد! این نهایت حدّ من است که خداى تعالى براى من مقرّر فرموده است
و اگر از آن درگذرم به واسطه تجاوز از حدودى که پروردگارم مقرّر فرموده است بال هایم خواهد سوخت و در نورى افکنده شدم افکنده شدنى تا بدان جا که خداى تعالى از ملکوتش اراده فرموده بود رسیدم و ندا رسید: اى محمّد! گفتم: لبّیک و سعدیک اى پروردگار من! تبارکت و تعالیت،
ندا رسید تو بنده من و من پروردگار توأم، مرا پرستش کن و بر من توکّل نما، تو نور من در میان بندگان من و فرستاده من به سوى خلقم و حجّت من در بین مردمانى، بهشت من براى کسى است که از تو پیروى کند و آتش من براى کسى است که با تو مخالفت کند،
و کرامتم را براى اوصیاى تو لازم گردانیدم و ثوابم را براى شیعیان تو مقرّر داشتم، گفتم: پروردگارا! اوصیاى من چه کسانى هستند؟ ندا رسید اى محمّد!
اوصیاى تو بر ساق عرش نوشته شده است و من- در حالى که در مقابل پروردگارم بودم- به ساق عرش نگریستم و دوازده نور دیدم و در هر نورى سطرى سبز بود که نام هر یک از اوصیاى من بر آن نوشته شده بود، اوّل ایشان علىّ بن أبى طالب و آخر آنها مهدى امّتم بود، گفتم: پروردگارا!
آیا آنها اوصیاى پس از من هستند؟ ندا آمد که اى محمّد! آنها اولیا و دوستان و برگزیدگان و حجّت هاى من بر خلایق پس از تو هستند و آنها اوصیا و خلفاى تو و بهترین خلق من پس از تو مى باشند، به عزّت و جلالم سوگند که به واسطه ایشان دینم را چیره و کلمه ام را بلند مى نمایم.
و توسّط آخرین آنها زمین را از دشمنانم پاک مى گردانم و مشرق و مغرب زمین را به تملیک او در مى آورم و باد را مسخّر او مى کنم و گردنکشان سخت را رام او مى سازم و او را بر نردبان ترقّى بالا مى برم .
و با لشکریان خود یاریش مى کنم و با فرشتگانم به او مدد مى رسانم تا آنکه دعوتم را آشکار کند و مردمان را بر توحیدم گرد آورد، سپس ملکش را تداوم بخشم و روزگار را در اختیار اولیاى خود قرار دهم تا روز قیامت فرا رسد. [19].
برتری علی (ع) بر پیامبران از منظر شخص امیر الموئمنین(ع)
روایتی که در پاسخ صعصعه بن صوحان به همین سوال داده شد که حضرت علی (ع) فرمود «خوب نیست که کسى از خودش تعریف نماید» « تزکیه المرء لنفسه قبیح» [20]
من از حضرت آدم افضل مى باشم
لکن از این جهت که خداوند فرموده است «نعمتهاى خدادادى به خود را نقل کنید وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ [21] باید بگویم «من از حضرت آدم افضل ام».
صعصعه دلیل این برترى را جویا شد و خلاصه پاسخ امام على علیه السلام چنین است «براى آدم همه جور وسایل راحتى و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد.
در حالى که من از خوردن گندم منع نشدهام، و چون دنیا را قابل توجه نمىبینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخوردهام». منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقواى آنها است.
هر کسى از دنیا اعراض بیشترى داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقربتر است. کمال زهد و تقوى هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام دادهاند.
من از حضرت نوح افضل مى باشم
سپس صعصعه پرسید «شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟» حضرت پاسخ داد «من از نوح افضل ام» و علت این برترى بر نوح را چنین فرمود «نوح علیه السلام قوم خود را به سوى خدا دعوت کرد، ولى آنها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیارى رساندند.
سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت پروردگارا! احدى از کافرین را بر روى زمین باقى نگذار. اکنون با وجود اینکه بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانى از این امت به من رسیده است، هرگز آنان را نفرین نکرده و کاملًا صبر پیشه کردم».
ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف مىکند « فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا».در حالى صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانى بود.».[22] منظور امام این است که هر کس که بر بلاها و سختىها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
من از حضرت ابراهیم افضل مى باشم
آنگاه صعصعه پرسید «شما افضل هستید یا ابراهیم علیه السلام؟» ایشان پاسخ داد «من از ابراهیم افضل مىباشم» و دلیلش را در قرآن، از زبان ابراهیم علیه السلام چنین مىفرماید رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی؛
پروردگارا چگونگى زنده کردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود آیا باور ندارى؟ پاسخ داد چرا باور دارم، اما مىخواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد». [23]
اما من گفتم «اگر کشف حجاب گردد و پردهها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد». [24] منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او مىباشد که واجد مقام حق الیقین گردد.
من از حضرت موسی افضل مى باشم
در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسى علیه السلام نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود «وقتى که خداوند او را ماموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد.
رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ وَ أَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ؛ «خداوندا من از آنان یک نفر را کشتهام و مىترسم که آنان مرا به قتل برسانند.
برادرم هارون را که زبان فصیحتر و گویاترى از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید؛ زیرا مىترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند». [25]
اما موقعى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالاى بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم-
با آنکه در آنجا کمتر کسى را مىتوان یافت که یکى از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایى مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.»
این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است؛ چون هر کس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیتشرى دارد و موسى کلیم اللَّه به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولى امیرالمؤمنین علیه السلام به طور کامل به خداى بزرگ توکل و اعتماد نمود.
من از حضرت عیسى افضل مى باشم
همچنین امام على علیه السلام خود را برتر و افضل از عیسى مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد به اذن و قدرت پروردگار، وقتى جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانى که موقع وضع حملش رسید به مریم وحى شد که « اخرجی عن البیتفإنّ هذه بیت العباده لا بیت الولاده».
«از خانه بیت المقدس بیرون آى، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه.» [26] به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسى در بیابان خشکیدهاى متولد شد.
اما وقتى مادر من- فاطمه بنت اسد- درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد و گفت بارالها بحق این خانه کعبه و بحق کسى که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان.
در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با نداى غیبى به داخل خانه راه یافت، من در همان خانه کعبه متولد شدم.
بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برترى دارد و مریم از زادن عیسى در بیت المقدس- مکانى پائینتر از مکه- نهى شد؛
ولى مادر على علیه السلام، براى زادن او به درون کعبه- مکانى برتر از بیت المقدس- دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسى پاکیزهتر است.
برتری علی (ع) بر پیامبران در روایات اهل سنت
بالاخره کسانى چون ابن ابىالحدید، امام حنبل، امام فخر رازى، شیخ سلیمان بلخى حنفى و بسیارى دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نقل نمودهاند که فرمود «هر کس مىخواهد به علم آدم نظر کند، به علم على توجه کند.
هر کس مىخواهد حقیقت تقواى نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسى و عبادت عیسى را ببیند پس به سوى على بن ابىطالب علیه السلام نظر کند».
« من أراد أن ینظر إلى آدم فی علمه و إلى نوح فی تقواه و إلى إبراهیم فی حلمه و إلى موسى فی هیبته و إلى عیسى فی عبادته فلینظر إلى علی بن أبی طالب علیه السلام». [27]
بالاخره میرسید على همدانى شافعى در پایان این حدیث مىافزاید «فإنّ فیه تسعین خصله من خصال الأنبیاء جمعها اللَّه فیه و لم یجمعها فی أحد غیره.نود خصلت از خصلتهاى انبیا در حضرت على علیه السلام جمع مىباشد که در کس دیگر نمىباشد». [28]
البته تشبیه نمودن على علیه السلام به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید مىفرماید وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها؛ «خداوند همه اسماء را به آدم آموخت» [29]
و تشبیه نمودن حلم على علیه السلام به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ؛ به درستى که ابراهیم بردبار و حلیم بود». [30]
بنابراین چنانچه کسى در ویژگى بارز هر یک از انبیا با آن نبى مساوى شد مىتوان نتیجه گرفت که تمام ویژگىهاى همه انبیا را دارد و لذا برترى او بر آنها اثبات مىگردد.
مقایسه علم موسی(ع) و خضر(ع) در مقابل علی علیه السلام
آنچه خداوند به موسی کلیم داد همه علم الکتاب نبود بلکه بخشی از آن بود که در آیه قرآن تعبیر شده است به «مِنْ کُلِّ شَیْءٍ»[31]
لذا نقل شده است که موسی کلیم وقتی به مقام نبوت رسید و الواح تورات را دریافت کرد مطلبی به ذهنش خطور کرد که: «خداوند در این دوران اعلم از من ندارد، اما خداوند متعال به او خطاب کرد: یک معلم الهی است که علمش را از ما یاد گرفته است «وَ إِذاً لَآتَیْناهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْراً عَظیماً»[32]
تو باید بروی و او را در محل تلاقی دو دریا پیدا کنی. موسی کلیم به همراه یوشع بن نون راه افتاد «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً»[33]
و گفت: من در محل تلاقی دو دریا می گردم تا این که آن معلم الهی را پیدا کنم و شاگردی او را کنم و اگر او را پیدا نکردم دوران طولانی را (هشتاد سال و بیشتر) می گردم .
تا بتوانم او را پیدا کنم. حضرت موسی به همراه وصیش گشت تا این که در محل تلاقی دو دریا هر دو خسته شدند و هنگامی که خواستند ماهی بریان شده ایی که به همره داشتند را بخورند ناگهان دیدند که ماهی زنده شد و به دریا رفت.
همراه حضرت موسی این صحنه را دید اما حضرت این صحنه را ندید و عبور کرد. بعد از گذش زمانی حضرت موسی فرمود: «فَلَمَّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً»[34]
غذایمان را بیاور تا بخوریم که خیلی خسته شدیم. همراه حضرت عرض کرد: آن جایی که کنار سنگ تکیه داده بودیم ماهی زنده شد و به دریا رفت. همین که موسی کلیم این را شنید فهمید که آن معلم الهی که نفسش مایه حیات است آن جا است؛ پس برگشت و او را پیدا کرد و بنای شاگردی او را گذاشت.
آن معلم به موسی عرض کرد: «قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً»[35] تو نمی توانی با من راه بیایی، چون علومی پیش من است که تو آن ها را نمی فهمی و با من درگیر می شوی.
پس معلم از حضرت قول گرفت که چیزی نگوید و هر وقت لازم بود خود او توضیحات لازم را دهد. آن شخص سه چشمه از علمش را به حضرت نشان داد و در هر سه جا ایشان اشکال کرد. بنابراین معلم فرمود:
«هذا فِراقُ بَیْنی وَ بَیْنِکَ»[36] دیگر باید از هم جدا شویم و سپس اسرار کارهایش را به موسی عرض کرد. در روایت داریم که این معلم حضرت خضر (ع) بود.
در بصائر الدرجات آمده است که امام صادق (ع) در روایتی فرمود: «وقتی موسی کلیم با حضرت خضر مواجه شد یک سؤال از حضرت خضر پرسید که ایشان جوابش را نمی دانستند، یک سؤال هم خضر نبی از حضرت موسی پرسید که ایشان نتوانست آن را جواب دهد، بعد حضرت صادق (ع) فرمود:
اگر من بودم هم سؤال موسی را جواب می دادم و هم سؤال خضر را و هم سؤالی می پرسم که هیچ کدام جواب آن را ندانند!» پس درجه علمی ائمه (ع) از خضر نبی که سرچشمه معارف بودند بیشتر است و ایشان شاگردی ائمه را می کردند.
خلاصه یکی از اسامی امیرالمومنین در قرآن این است: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ»، کسی که همه علم الکتاب در نزد اوست. از امام صادق در کافی نقل شده است که:
«آیا در قرآن دیده ای که خداوند در باب کسی که در خدمت حضرت سلیمان بود و علم الکتاب داشت و تخت بلقیس را از یمن به شام آورد می فرماید: «عِفْریتٌ مِنَ الْجِنّ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِ»[37] عفریتی از میان جن ها به سلیمان پاسخ داد قبل از این که از جایت برخیزی تخت را حاضر می کنم. بعد قرآن می فرماید: «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب»[38]کسی که در نزد او علمی از کتاب بود نه همه علم الکتاب از اسم اعظمی که در نزدش بود استفاده کرد.
و در یک چشم به هم زدن فاصله بین یمن تا شام را جمع کرد و تخت را آورد و بعد زمین را دوباره پهن کرد. امام صادق به صدیق فرمود: می دانی آن شخص چقدر علم الکتاب داشت؟
گفت: خیر، حضرت فرمود: او فقط دارای قطره ای از دریای علم الکتاب بود! بعد فرمودند: «وَ اللَّهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّه» [39]،
همه علم الکتاب در نزد ماست ». حتی در بعضی از روایات آمده است که آن شخص به اندازه ایی که پر پشه هنگام تماس با آب از آن برخوردار می شود به همان اندازه از علم الکتاب بهره مند بود. لذا ائمه به همه عالم احاطه دارند.
نتیجه:
در بین علمای شیعه هیچ اختلافی نیست درباره اینکه که شأن اهل بیت علیهم السلام از تمامی انبیاء و ملائک مقرب و هر مخلوق دیگری بالاتر است…
امام علی علیه السلام بر اساس آیه ی مباهله به منزله ی جان پیغمبر صلی الله علیه و آله است و چون پیغمبر صلی الله علیه و آله همتای قرآن است و قرآن نسبت به سایر کتب آسمانی هیمنه و برتری دارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و کسی که به منزله ی اوست؛ یعنی امیرمومنان علیه السلام نیز بر سایر پیامبران؛ حتی پیامبران اولوالعزم علیهم السلام برتری دارد.
به این دلیل قرآنی می توان ضمیمه های روایی بالا را نیز اضافه کرد و به غنای بحث افزود.شهادت خداوند به پاکی و طهارت خاندان پیامبر اعظم و شخص امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و ملقب شدن به نفس رسول خدا که برترین مقام معنوی برای آن حضرت است.
و حدیث معروف که در آن از ویژگیهای بارز و ممتاز پیامبران بزرگی همچون آدم، نوح، موسی، عیسی، ابراهیم و (علیهمالسلام)، یاد شده و در آن فرد شایستهای که نمادی از این امتیازات و ویژگیهای بیمانند است معرفی میشود، تمامی این اوصاف و امتیازات گویای برتری او بر همه آنان غیر از رسول اعظم است.
پی نوشت:
1. رجال الکشی 1/232
2. علل الشرایع 1/134
3. کفایه الاثر 71
4. کافی 2/415
5. نهج البلاغه خطبه 87
6. تاریخ دمشق42/313، البدایه والنهایه 7/357، شواهد التنزیل 1/103، ذخائر العقبى ص 168
7. اعراف/145
8. زخرف/63
9. رعد/42
10. انعام/59
11. یس/12
12. الإحتجاج على أهل اللجاج 2/375
13. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم 1/227-231
14. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج1، ص: 213
15. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج2، ص: 239
16. شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید 1/140. او می نویسد که با تمام برتری یی که امام علی علیه السلام داشت اما کار خلافت را به دیگران واگذار کرد برای مصلحتی که پیشامد کرده بود.
17.ذخائر العقبى ص 168
18.فضائل و مصائب حضرت زهرا علیها السلام، تألیف حضرت آیت الله العظمى روحانى (دام ظله)، ص 12
19.علل الشرائع، ج1، ص:5 تا 7.
20.قرآن کریم .
21.ابن شهرآشوب مازندرانى، مناقب آل أبی طالب (ع)، مؤسسه انتشارات علامه قم، 1379 هجرى..
22.ابن شهر اشوب ،مناقب آل أبى طالب ،مطبعه الحیدریه 1376 ه 1956م نجف .
23.ابن مغازلى شافعى،مناقب الإمام علی بن أبی طالب علیه السلام، ناشر دار الأضواء،مکان چاپ بیروت؛سال چاپ 1424 ق،نوبت چاپ سوم . ؛
24.اسماعیل انصارى،اسرار آل محمد ،ناشر الهادى،مکان چاپ قم،سال چاپ 1416 ق،نوبت چاپ اول،
ابن أبى الحدید ، شرح نهج البلاغه ابن ابىالحدید؛ ناشر مکتبه آیه الله المرعشی،مکان چاپ قم،سال چاپ 1378- 1383 ه ش.
25. سید رضى ،نهج البلاغه خطبه سوم ، ناشر هجر.
26.سید هاشم رسولى محلاتى،ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى ، ناشر اسلامیه،مکان نشر تهران،نوبت چاپ دوم.
27.سبط ابن جوزى،تذکره الخواص،منشورات الشریف الرضی،مکان چاپ قم،سال چاپ 1418 قنوبت چاپ اول.
28.سید محمد موسوی سلطان الواعظین شیرازی ،شبهاى پیشاور، ناشرناجی جزائری،چاپ اول 1383.
29.سید بن طاووس حسنى- ترجمه داوود الهامی؛ الطرائف ، ناشر نوید اسلام،مکان چاپ قم،سال چاپ 1374 ش،نوبت چاپ دوم.
30.سید مرتضى فیروز آبادى ،فضائل الخمسه من الصحاح السته، ، فضائل الخمسه من الصحاح السته، ناشر اسلامیه،مکان چاپ تهران سال چاپ 1392 ق نوبت چاپ دوم.
31.سوره اعراف/آیه 145.
32. سوره نساء/ آیه 67.
33. سوره کهف/60 آیه.
34. سوره کهف/ آیه 62.
35. سوره کهف/ آیه 67.
36. سوره کهف/78 آیه.
37. سوره نمل/ آیه 39.
38. سوره نمل/40 آیه.
39.الکافى ، ج ۱ ، ص ۲۲۹ ، ح ۵
وظایف مردم و قوای سهگانه برای تحقق شعار سال
رهبر معظم انقلاب اسلامی سنت ایرانیان مبنی بر آغاز سال نو با دعا و توسل و اجتماع در مراکز متبرک را نشانه نگاه معنوی ملت به عید نوروز خواندند و با تبیین آثار دعا و استقامت در پیروزیهای بزرگ جبهه حق در طول تاریخ، سال گذشته را سال صبوری، ایستادگی و بروز قدرت معنوی مردم ایران برشمردند و با آرزوی سالی مبارک برای همه ملت، وظایف مردم و دولت را در تحقق شعار سال یعنی «سرمایهگذاری برای تولید» و بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی تبیین کردند.
حضرت آیتالله خامنهای امروز، جمعه، در اولین روز سال نو(۱۴۰۴) در دیدار با هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، همچنین با اشاره به نفرت عمومی ملتها از جنایات رژیم بیرحم صهیونی، زبان تهدید را در مقابل ملت بزرگ ایران زبانی بیثمر و شکستخورده دانستند و افزودند: ملتها و مراکز جبهه مقاومت از جمله ملت فلسطین، لبنان و یمن با انگیزههای درونی و ایمانی به ایستادگی در مقابل رژیم فاسد و فاسق صهیونیستی مشغولند.
رهبر انقلاب در آغاز سخنانشان با اشاره به شکست دشمنان در دور کردن مردم از معنویات، این ایام را متعلق به امیرالمؤمنین یعنی قله رفیع عدالت، تقوا و گذشت خواندند و افزودند: ملت ایران و ملت های مسلمان برای استفاده از درس های حضرت علی (ع) به عنوان برترین انسانها بعد از پیامبر(ص)، به نهج البلاغه مراجعه کنند و فعالان عرصه فرهنگی به مطالعه و آموزش این کتاب عظیم توجه ویژه داشته باشند.
ایشان شبهای قدر را فرصتی مغتنم برای دعا و تضرع به درگاه حق دانستند و افزودند: هر ساعت از این شبها ارزش یک عمر را دارد و توجه و توسل به ائمه و دعای مردم به خصوص جوانان میتواند سرنوشت آنها و سرنوشت زندگی یک ملت را تغییر دهد.
رهبر انقلاب با استناد به آیات قرآنی، استجابت دعا و آثار آن را در زندگی دنیوی و اخروی، حتمی دانستند و افزودند: البته به شرطی که خودمان مانعی در اجابت دعا ایجاد نکرده باشیم.
رهبر انقلاب سیره پیامبران در مواجهه با مشکلات را «توسل ، دعا و استقامت» خواندند و افزودند: پروردگار اجابت دعای حضرت موسی را به ایستادگی و صبوری و امید منوط کرد و سرانجام نیز بنی اسرائیل که از آزار مستمر فرعونیان به تنگ آمده وهزینه های فراوان داده بودند با چشمان خود نابودی آنها را دیدند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به هزینه های همیشگی جبهه حق در مبارزه با جبهه باطل افزودند: باید به حوادث سال ۱۴۰۳ با این چشم نگاه کنیم که در مبارزه حق و باطل، پیروزی به طور قطع با جبهه حق است اما در این مسیر باید هزینه داد همچنانکه این سنت الهی در دفاع مقدس نیز جاری بود.
ایشان با اشاره به از دست دادن شخصیتهای بزرگ ایرانی و لبنانی در حوادث سال گذشته، سرانجام قطعی تحمل این حوادث تلخ و «استقامت و استعانت از پروردگار» را شکست دشمنان بویژه رژیم فاسد، فاسق و خبیث صهیونیستی خواندند و تأکید کردند: در سال سخت ۱۴۰۳، قدرت معنوی، صبوری، شهامت و رشادت ملت بروز درخشانی یافت.
حضرت آیتالله خامنهای بدرقه حماسی پیکر شهید رئیسی، حضور کمنظیر در نماز جمعه نصر با وجود تهدیدات دشمن، حضور پرانگیزه در انتخابات ریاست جمهوری و تشییع پرمعنای شهید هنیّه و دیگر سرداران شهیدِ حملات رژیم صهیونیستی را جلوههایی از قدرت و روحیه معنوی ملت برشمردند و افزودند: راهپیمایی تاریخی ۲۲ بهمن، نقطه اوج این روند بود که وفاداری ملت ایران به انقلاب اسلامی و علاقمندی مردم به جمهوری اسلامی را به رخ همه گردنکشان و منافقان عالم کشید و ملت ایران را به دنیا شناساند.
ایشان، درک ویژگیها و هویت ملت را در داخل کشور نیز ضروری دانستند و افزودند: احاطه مشکلات اقتصادی و معیشتی میتواند هر مردمی را افسرده و ناامید کند اما ملت قوی و رشید ایران، با وجود همه مشکلات در سال گذشته وارد میدان شد و از نظام اسلامی دفاع کرد.
رهبر انقلاب همچنین حادثه معدن طبس و جانباختن بیش از ۵۰ نفر از کارگران معدن را از حوادث تلخ سال ۱۴۰۳ خواندند و در زمینه کار و تلاش مردم در عرصه عمران و آبادانی و پیشرفت افزودند: مردم و فعالان اقتصادی در این زمینه کم نگذاشتند و در همین چند ماه اخیر هم طرحهای کوچک و بزرگ فراوانی افتتاح شده که البته باید ادامه و گسترش یابد.
حضرت آیتالله خامنهای علت توجه مکرر به مقوله تولید در شعار سالهای اخیر را تأثیر اساسی تولید در بهبود اوضاع اقتصادی کشور و معیشت مردم برشمردند و به تبیین وظایف مردم و سه قوه -بویژه دولت- برای تحقق شعار سال نو یعنی «سرمایهگذاری برای تولید» پرداختند.
ایشان با انتقاد از کسانی که با شنیدن نیاز تولید به سرمایهگذاری، ذهن شان به سمت سرمایهگذاری خارجی میرود، گفتند: منظور ما سرمایهگذاری داخلی و جهتگیری نقدینگیِ در اختیار مردم به سمت تولید است که متأسفانه امروز بیشتر درراه خرید سکه و ارز و زمین صرف و مشکلآفرین میشود.
رهبر انقلاب هر نوع سرمایهگذاری کوچک و بزرگ را در امر تولید، مفید و ضروری دانستند و گفتند: همه مردم چه کسانیکه پول و امکانات محدودی برای ایجاد تولیدیهای کوچک دارند و چه فعالان بزرگ اقتصادی، داراییهای خود را در تولید سرمایهگذاری کنند.
حضرت آیتالله خامنهای، زمینهسازی و تسهیل سرمایهگذاری مردم را مهمترین وظیفه دولت در روند تحقق شعار سال خواندند و افزودند: سرمایهگذاری نیازمند تضمین امنیت است و سه قوه باید در این زمینه کاملاً فعال و جدی باشند.
ایشان با اشاره به افراط و تفریط در موضوع نظارت گفتند: گاهی هیچ خبری از نیروهای نظارتیِ «دستگاهها، دولت و قوه قضائیه» نیست و گاهی چنان سخت می گیرند که عملاً کار انجام نمیشود.
حضرت آیتالله خامنهای «ثبات قوانین و مقررات» و «کوتاهشدن فرایند صدور مجوزهای کسب و کار» را دو اقدام ضروری دیگر برای تحقق شعار سال برشمردند و گفتند: دولت به تحقق این وظایف، سرعت عمل دهد.
رهبر انقلاب «جلوگیری از واردات کالاهای مشابه تولید داخل» و «اعلام راههای سرمایهگذاریهای مردمی از زبان مسئولان و فعالان اقتصادی» را دو اقدام لازم دیگر دانستند و گفتند: مسئولان کشور به بهبود اوضاع معیشتی مردم مصر هستند اما این مسئله فقط با اقدامات حمایتی محقق نمیشود و نیاز به کارهای ریشهای دارد که سرمایهگذاری یکی از آنهاست.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان به بیان چند نکته درباره سخنان متعدد مسئولان آمریکایی پرداختند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه آمریکاییها بدانند که در مواجهه با ایران هرگز با تهدید به جایی نخواهند رسید، گفتند: آنها و غیر آنها بدانند که اگر خباثتی نسبت به ملت ایران انجام دهند، سیلی سختی خواهند خورد.
ایشان در بیان نکتهای دیگر، تعبیر سیاستمداران آمریکایی و اروپایی از مراکز مقاومت به نیروهای نیابتی ایران را اشتباهی بزرگ و موجب اهانت به این گروهها خواندند و افزودند: نیابتی یعنی چه؟ ملت یمن و مراکز مقاومت در منطقه برای ایستادگی در برابر صهیونیستها انگیزه درونی دارند و جمهوری اسلامی ایران نیز احتیاجی به نایب ندارد و نظر ما و نظر آنها معلوم است.
رهبر انقلاب استقامت و مقاومت در مقابل خباثتها و ظلمهای رژیم صهیونیستی را امری ریشهدار در منطقه خواندند و افزودند: در آغاز غصب فلسطین نیز یکی از کشورهایی که در خط مقابله با ظلم قرار داشت، یمن بود که حاکم آن روز یمن با شرکت در اجتماعی بینالمللی با غصب فلسطین مخالفت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به گسترش اعتراضها در برابر جنایات رژیم بیرحم صهیونی به ملتهای غیرمسلمان و تظاهرات مردمی و دانشجویی در آمریکا و کشورهای اروپایی، گفتند: دولتمردان غربی نمیخواهند این واقعیات را ببینند و مواضع ملتهای خود را بفهمند؛ بنابراین سراغ کارهایی همچون قطع بودجه دانشگاهی میروند که دانشجویان آن به نفع فلسطین تظاهرات کردهاند که البته این هم جلوهای از ادعاهای آنها در زمینه گردش آزاد اطلاعات، لیبرالیسم و حقوق بشر است.
ایشان با تأکید بر مخالفت ملتها با خباثتهای رژیم صهیونیستی و مقاومت در برابر آن به هر شکل ممکن، افزودند: جمهوری اسلامی ایران نیز در مقابل این خباثتها محکم ایستاده و مواضع و روش همیشگی خود را با صراحت اعلام کرده است که از مبارزین فلسطینی و لبنانی مدافع کشور خود حمایت میکند.
رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر در پاسخ به تهدیدهای بدخواهان ایران تأکید کردند: ما هیچگاه آغازکننده برخورد و درگیری با این و آن نبودهایم اما اگر کسی با خباثت ، درگیری را شروع کند بداند که سیلیهای سختی خواهد خورد.
همت و تلاشی که عین غفلت است
معیاری که انسان را ارزش گذاری می کند، همت بلند اوست، اما تذکراتی در این باب موجود است که بی توجهی به آنان، نه تنها باعث ارزش انسان نمی گردد، بلکه اسباب خواری او را نیز فراهم می کند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه در باب اهمیت همت و تلاش می فرمایند:
«قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ.» ۱
ارزش هر کس به اندازه همت اوست.
شرح:
بلند همتی یکی از ویژگی های والایی است که معیار ارزش گذاری افراد معرفی شده است.
برخی از افراد، نگاهی محدود به مسائل پیرامون خود دارند و سعی و تلاش خود را متوقف بر داشته ها و امکانات ظاهری خود می کنند و بیش از آن قادر به حرکت نیستند، اما افراد بلندهمت، نگاهی فراتر از محدودیت ها و مشکلات پیش رو دارند و هرگز به کم قانع نیستند و همین امر در نهایت، آنان را در نگاه دیگران بلندمرتبه می گرداند.
شهید عبدالله میثمی، توان و همّت آدمی را اینگونه توصیف می کند:
«توان ما به اندازه امکاناتِ در دستِ ما نیست؛ توان ما به اندازه اتصال ما به خداست.»
اما از آنجایی که هر چیزی آفتی دارد، آفت بلندهمتی نیز سستی و پیروی از شهوات و هواهای نفسانی است. آفتی که سرانجام باعث خواری انسان می گردد؛ چنانچه که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:
«مَا رَفَعَ امْرَءً کَهِمَّتِهِ وَ لاَ وَضَعَ کَشَهْوَتِهِ.» ۲
هیچ چیز آدمی را چون همّت، بلند مرتبه نمی گرداند و هیچ چیز او را مانند شهوت، خوار نمی سازد.
و اما نکته مهمی که باید در بحث بلندهمّتی مورد توجه قرار گیرد این است که نباید همت را صرف هر چیزی کرد و چه بسا برخی اوقات، بلندهمتی عین غفلت باشد.
«کَفَی بِالْمَرْءِ غَفْلَةً أَنْ یَصْرِفَ هِمَّتَهُ فِیمَا لَا یَعْنِیه.» ۳
از غفلت برای آدمی همین بس که همتش را در آنچه به کارش نمی آید، صرف کند.
لذاست که هم باید اهل همت بود و هم باید دانست که آن را در چه مسیری خرج کرد؛ و البته که بهترین مسیر، مسیر قرب الهی است.
از همین روست که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«اِجْعَلْ هَمَّکَ وَ جِدَّکَ لِآخِرَتِکَ.» ۴
همّت و کوششت را برای آخرتت قرار ده.
و همچنین از جمله نجواهای خداوند متعال با حضرت موسی علیه السلام این بود که:
«کَیْفَ لاَ یَکُونُ هَمُّکَ فِیمَا عِنْدِی وَ إِلَیَّ تَرْجِعُ لاَ مَحَالَةَ.» ۵
چگونه همّت تو متوجه آنچه نزد من است نباشد، در حالی که ناچار به سوی من بر می گردی!
بنابراین هرگونه تلاش و همت در مسیر غیر خدا، در نهایت، چیزی جز خسران و پشیمانی به بار نخواهد آورد.
در نتیجه، هم باید از سستی و پیروی از هواهای نفسانی برحذر بود و هم اینکه همت، توان و تلاش خویش را در مسیری درست رهنمون ساخت.
همت بلند دار که با همت بلند
هر جا روی به توسن گردون سوارهای ۶
پی نوشت ها:
۱. نهج البلاغه، حکمت ۴۷
۲. غررالحکم، ج ۱، ص ۷۱۱.
۳. همان، ج ۱، ص ۵۲۲.
۴. همان، ج ۱، ص ۱۳۳.
۵. کافی، ج ۸، ص ۴۲.
۶. صائب تبریزی.
بهترین عمل در شبهای قدر از نگاه علامه طباطبایی و شیخ صدوق
علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) با استناد به شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه)، مذاکره علم را به عنوان بهترین عمل برای احیای شبهای بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان، که شبهای قدر هستند، معرفی میکنند.
در شبهای قدر، درهای آسمان به سوی زمین گشوده میشود و دلها به دنبال راهی برای تقرب به معبود میگردند. علامه طباطبایی، با استناد به شیخ صدوق، راهی روشن و ارزشمند را برای بهرهمندی از این شبهای پرفضیلت معرفی میکنند.
مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله علیه می فرمایند:
از جناب صدوق ابن بابویه- رضوان الله تعالی علیه- در احیای شبهای بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان که لیالی قدرند در مفاتیح محدث قمی- رحمة الله علیه- چنین نقل شده است: قال شیخنا الصدوق فیما أمالی علی المشایخ فی مجلس واحد من مذهب الامامیة: و من أحیی هاتین اللیلتین بمذاکرة العلم فهو افضل. انتهی. یعنی افضل اعمال در احیای شبهای قدر مذاکره علم است.
منبع: نکته ۶۷۳ - هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی
پرهیز از گناه، عید واقعی مومنان
أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام):
کُلَّ یَومٍ لَا یُعصَیَ اللهُ تَعالَی فِیهِ فَهُوَ یَومُ عِیدٍ
هر روزی که در آن معصیت خدا نشود و گناهی انجام نگیرد، آن روز عید است.
نهج البلاغه، کلمات قصار، ۴۲۸
چگونه توبهای خالصانه داشته باشیم؟
امام رضا (علیه السلام) فرمودند که هر کس میخواهد از گناهی توبه کند، ماه رمضان بهترین زمان برای این کار است. زیرا این ماه، ماه توبه و بازگشت به سوی خداوند، ماه آمرزش و رحمت است.
ماه توبه و بازگشت به سوی خدا، فرصتی استثنایی برای تطهیر روح و رهایی از گناهان. امام رضا (علیه السلام) تأکید دارند که توبه در این ماه، به دلیل برکات و رحمت الهی، از اجابت بیشتری برخوردار است.
هر کسی میخواهد از گناهی توبه کند در ماه رمضان از آن گناه به آستان الهی توبه کند؛ زیرا این ماه، ماه توبه و بازگشت و ماه آمرزش و رحمت است و هیچ شبی از شب های آن نیست مگر آن که خداوند در آن شب، آزاد شدگانی از آتش دارد که همه آنان به سبب گناهانشان مستحق آتش اند.
منبع: فضائل الاشهر الثلاثه، صفحه ۱۰۶
پیام تبریک نخست وزیر ارمنستان به رهبر معظم انقلاب
نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان در پیامی خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نوشت:
حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
رهبر معظم انقلاب اسلامی
عالیجناب،
عید نوروز را به حضرتعالی و ملت برادر ایران صمیمانه تبریک عرض مینمایم. این عید مورد پسند و علاقه ایرانیان که ریشه در فرهنگ هزاران ساله دارد نماد آغازی نو و رستاخیز میباشد.
روابط دوستانه شکل گرفته تاریخی بین دو کشور و دو ملت کماکان آن پایه و اساسی است که بر روی آنها همکاریهای همه جانبه با منافع متقابل بین جمهوری ارمنستان و جمهوری اسلامی ایران همه روزه به شکوفائی و پویائی خود ادامه میدهد.
حضرت آیت الله، آرزو میکنم این عید برای حضرتعالی منشاء سلامتی و موفقیت و برای ملت برادر ایران بهروزی و دستاوردهای نوین باشد.
عالیجناب، لطفاً احترامات فائقهی اینجانب را پذیرا باشید.
نیکول پاشینیان
پزشکیان: تلاش کنیم در چرخش دوباره ایام، قدر خود را بالاتر رقم بزنیم
رییسجمهور در پیام نوروزی سال ١٤٠۴ گفت: تلاش خواهیم کرد در چرخش دوباره ایام، قدر خود را بالاتر و والاتر از آنچه هست، رقم بزنیم.
مسعود پزشکیان در پیام نوروزی خود به مناسبت حلول سال نو و نوروز ۱۴۰۴ اظهار داشت: ما در آغاز چرخش دوبارهی ایام، قدر خویش را برتر و بالاتر و باعزتتر از اینکه داشتهایم، رقم خواهیم زد و مصممیم که با همدلی و همبستگی، ایران عزیزمان را با اعتقاد و باور خویش و با اراده و عزم شما مردم عزیز، بهدور از زشتی و پلیدیها و بیعدالتیها ترسیم کنیم و برای رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد.
متن کامل پیام رئیس جمهور به شرح زیر است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و فرا رسیدن روز نو، در شب قدر، برای همهی ایرانیان در وطن و بیرون از وطن، در هر جای جهان و همهی همسایگان و مردمان قلمرو نوروز در منطقه را گرامی میدارم و آرزوی صلح و دوستی و شادی میکنم.
بر همهی هممیهنان عزیز که پای سفره هفت سین در خانه یا در محل کار و ماموریت خود نشستهاند، در کنار خانواده، یا دور از خانواده، درود میفرستم.
نوروز و شب قدر دو پرتو از یک نور و دو جلوه از یک حقیقتاند؛ حقیقت تحول و نور تغییر که در تقدیر ما رخ میدهد.
قرآن کتاب زندگی است، کتاب خارج کردن انسانها از تاریکی به نور، از جهل به روشنائی، از نخوت و سستی به تلاش و پویایی و استقرار حق و عدالت در جامعه است و امروز با همه مشکلاتی که ما در کشور با آن مواجهیم، در شبهای قدر باید تصمیم بگیریم که در هر جا و جایگاهی که هستیم، روند و مسیر را در جهت آن تغییر خواهیم داد و آنوقت قرآن برای رسیدن به آن، راهنمای ما خواهد بود و تمام ملائکه و روح با ما خواهند بود، تا زمانی که پردهی سیاهی را بدریم و به فجر و روشنائی برسیم.
نوروز نیز با همین نگاه، روز نو و فصلی تازه در مقابل ما خواهد گشود و همانگونه که در دستور مولا علی (ع) به مالک اشتر آمده است، لا تنقض سنه صالحه عمل بها صدور هذه الامه و اجتمعت بها الالفه و صلحت علیها الرعیه، سنتهای نیکو را که بزرگان امت به آن عمل میکنند و مردم با آن حالشان خوب میشود و سبب نزدیکی و همبستگی و دوستی مردم میشود، نشکن و بیشک، نوروز، یکی از همین سنتهای نیکوست که از تاریخ ایران آمده و آیین اسلام آن را تأیید کرده است.
ما در این شبها بیدار میمانیم تا با پالایش روح و جان خویش، انسانی تازه شویم و در روزی نو به قدر مقدر، به تقدیر خویش برسیم، اما قدر ما و وطن ما اینجا که ایستادهایم، نیست؛ قدر و تقدیر ما بالاتر و والاتر از وضع امروز ماست.
شب قدر، شب باشکوهی است، از یک سو شب شادی معنوی ناشی از شنیدن صدای خدا و نزول کلام الله و قرآن مجید است و از سوی دیگر شب سوگ شهادت مولای متقیان علی (ع) که صدای عدالت انسانی بود. او که برای وحدت، ۲۵ سال سکوت و برای برپایی حکومتی عادلانه تلاش کرد و نهایتاً شهید عدالت شد، اما عدل علی به آن حد بود که در هنگامهی شهادت هم فرمان داد که با قاتلش با عدالت رفتار کنند. به قول شهریار؛
بجز از علی که گوید، به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
دنیا و انسانیت همیشه تشنهی چنین عدالتی بوده و این گمشدهی فطرت انسان است.
هموطنان عزیزم؛
در سالی که گذشت، همه ما سختیها و مرارتهایی را از سر گذراندیم. یاد رئیس جمهور پرتلاش و خستگیناپذیر، شهید رئیسی عزیز و جمعی از خدمتگزاران و همراهان ایشان و رهبران برجسته مقاومت را گرامی میداریم و یاد همه شهدای غزه و لبنان و زنان و مردان و کودکان بیگناهی را که توسط رژیم نسلکش و با پشتوانه قدرتهای مدعی حقوق بشر به خاک و خون کشیده میشوند، نیز عزیز و بزرگ میداریم.
ما در آغاز چرخش دوبارهی ایام، قدر خویش را برتر و بالاتر و باعزتتر از اینکه داشتهایم، رقم خواهیم زد و مصممیم که با همدلی و همبستگی، ایران عزیزمان را با اعتقاد و باور خویش و با اراده و عزم شما مردم عزیز، بهدور از زشتی و پلیدیها و بیعدالتیها ترسیم کنیم و برای رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد.
مردم عزیز ایران؛
من مشکلات تورم و گرانیها را با تمام وجود درک میکنم و برای مقابله با این مشکلات موجود قطعاً راهی پیدا خواهیم کرد و با همراهی و مشارکت همهی مردم عزیز ایرانمان، بر آنها غلبه خواهیم کرد. مسائل مربوط به معیشت و سلامت و آموزش و مسکن مردم عزیزمان، اولویت ما خواهد بود و با تمام وجود تلاش خواهیم کرد که تغییرات اساسی در آنها ایجاد نماییم.
ما مصمم به تغییریم؛ ادامه مدیریت و زندگی با روش گذشته بهمعنی بدتر شدن و شدت بخشیدن به ناترازیهاست، إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ.
اگر میخواهیم این وضعیت ادامه پیدا نکند، باید مسیر اصلاح را در تمام امور ناترازیها، با کمک کارشناسان، متخصصان، دانشگاهیان، نخبگان، اقتصاددانها، اهالی فرهنگ، اصحاب رسانه و همراهی و مشارکت یکایک مردم عزیزمان در پیش بگیریم. این ماییم که خواهیم توانست آیندهای روشن و ملتی سربلند برای خود و فرزندانمان بسازیم. این ماییم که خواهیم توانست با تکیه بر ظرفیتهای ارزشمند و تواناییهای کمنظیری که در میهن عزیزمان وجود دارد، ایران را به قدر و منزلتی که شایسته خود هست برسانیم. این ماییم که خواهیم توانست با وحدت و انسجام ملی و یکپارچگی، قدرت بیمانند و خللناپذیری بسازیم که یارای مقابله با سختترین امتحانات و گذر از کوران حوادث را داشته باشد و باید در این شب قدر، با خدای خویش و با همدیگر پیمان ببندیم که هیچ بیعدالتی، ظلم، تبعیض و نابرابری را نپذیریم و برای تحقق این تصمیم با تمام وجود تلاش کنیم.
ما از ابتدای استقرار دولت، موضوع سرمایهگذاری بخش مردمی و خصوصی را یک اولویت مهم در نظر گرفتیم. من شخصاً این امر مهم را پیگیری کردهام. ما نیازمند آن هستیم که عرصه را برای فعالیت مردم در اقتصاد و سرمایهگذاری فراهم کنیم. در پرتو توسعه سرمایهگذاری است که تولید جان میگیرد، اشتغال افزایش مییابد، معیشت مردم بهبود پیدا و کشور پیشرفت میکند. رهبری معظم انقلاب همواره مشوق و حامی سرمایهگذاری و مشارکت فعالتر مردم و بخش خصوصی واقعی در اقتصاد بودهاند و در نامگذاری سال جدید نیز به این موضوع مهم تأکید فرمودند.
ما برای رسیدن به اهداف بلند کشورمان و چشمانداز ارائه شده از سوی رهبر عزیزمان، نیاز به تغییر نگاه، وحدت و انسجام داخلی و اجتناب از چند قطبی شدن داریم و صد البته داشتن ارتباطات سالم در همهی زمینهها با کشورهای همسایه در اولویت اول ما و سپس با تمام کشورهای دنیا، برای برپایی دنیایی مملو از صلح و برادری و انسانیت و بهدور از وحشت و قتلعام و کشتارهای وحشیانهی جنایتکاران و ستمگران، مطلوب ماست و برای این هدف در طی روزهای سال نو تلاش خواهیم کرد که دائم نو به نو شویم.
نوروز بمانید که ایام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
میآورد از چلچله پیغام شمایید
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید
ما در این روز نو و در این شب قدر، انشاءالله سالی نیکو را رقم خواهیم زد و برگی نو از تاریخ ایران را خواهیم گشود. سرافرازی ایران و همه ایرانیان آرمان ملی ما است.
هر روزتان نوروز
نوروزتان پیروز
پیام نوروزی رهبر انقلاب؛ سال ۱۴۰۴، سال «سرمایه گذاری برای تولید»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۴ هجری شمسی، سال جدید را سال «سرمایهگذاری برای تولید» نام نهادند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۴ هجری شمسی، سال جدید را سال «سرمایهگذاری برای تولید» نام نهادند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تقارن آغاز سال نو با شبهای قدر و ایام شهادت امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام، ابراز امیدواری کردند برکات لیالی قدر و توجهات مولای متقیان شامل حال مردم عزیز ایران و همه کسانی شود که سال نو آنها با نوروز آغاز میشود.
ایشان سال ۱۴۰۳ را سالی پر ماجرا و حوادث پی در پی آن را مشابه حوادث دهه ۶۰ و همراه با سختیها و دشواریهایی برای مردم دانستند و گفتند: شهادت تعدادی از مستشاران ایران در دمشق، شهادت آقای رئیسی رئیسجمهور محبوب ملت ایران و پس از آن حوادثی تلخ در تهران و لبنان باعث شد که ملت ایران و امت اسلامی عناصر ارزشمندی را در این سال از دست بدهند.
رهبر انقلاب، فشار مشکلات اقتصادی و سختیهای معیشتی بخصوص در نیمه دوم سال را از دیگر حوادث سال ۱۴۰۳ برشمردند و خاطرنشان کردند: در مقابل این مشکلات، پدیدهای عظیم و عجیب یعنی قوت اراده و روحیه معنوی ملت ایران و اتحاد و آمادگیهای سطح بالای آنها بروز کرد که تجلی نخست آن در مواجهه با فقدان رئیسجمهور و شعارها و روحیه بالای مردم در آن بدرقه عظیم بود که نشان داد آن مصیبت سنگین قادر به ایجاد احساس ضعف در ملت نیست.
ایشان برگزاری سریع انتخابات ریاست جمهوری در مهلت قانونی و خارج کردن کشور از خلأ مدیریتی با انتخاب رئیسجمهور و تشکیل دولت را جلوهای دیگر از روحیه و توانایی بالای معنوی ایرانیان خواندند و در بیان عرصهای دیگر از بروز قوت روحی و معنوی ملت گفتند: در مواجهه با مشکلات مردم لبنان و فلسطین، ملت ایران با سعه صدر، سیل عظیمی از کمکهای مردمی را روانه برادران و خواهران دینی خود در لبنان و فلسطین کرد.
حضرت آیتالله خامنهای کمکهای شگفتانگیز مردمی به مقاومت بخصوص اهداء سخاوتمندانه طلا از طرف بانوان ایران را از وقایع ماندگار و فراموشنشدنی تاریخ کشور دانستند و گفتند: قوت اراده و عزم راسخ ملی و آمادگی و قوت معنوی مردم، سرمایهای ارزشمند برای آینده و همیشهی ایران عزیز و باعث استمرار تفضلات الهی بر این کشور است.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از پیام نوروزی، با اشاره به نامگذاری سال ۱۴۰۳ به «جهش تولید با مشارکت مردم»، حوادث سال قبل را با وجود تلاشهای دولت، مردم و بخش خصوصی مانع از تحقق کامل این شعار خواندند و افزودند: بنابراین امسال شعار و مسئله اصلی همچنان اقتصادی و ناظر به مسئله سرمایهگذاری است چرا که جهش تولید و برطرف کردن مشکلات معیشتی در گرو تحقق سرمایهگذاری در تولید است.
ایشان با تأکید بر نقش زمینهساز دولت برای سرمایهگذاری مردم در بخش تولید گفتند: البته در جایی که مردم انگیزه یا توان سرمایهگذاری ندارند دولت میتواند به عنوان جایگزین و نه رقیب مردم، وارد میدان شود و سرمایهگذاری کند.
حضرت آیتالله خامنهای لازمه تحقق سرمایهگذاری در تولید را ایجاد عزم و انگیزه جدی در دولت و مردم دانستند و گفتند: کار دولت، زمینهسازی و برداشتن موانع تولید و کار مردم، وارد کردن سرمایههای خرد و کلان خود در راه تولید است که در این صورت سرمایهها دیگر به سمت امور مضرّ همچون ارز و طلا نخواهد رفت و در این زمینه بانک مرکزی و دولت نقش مؤثری دارند.
رهبر انقلاب با این مقدمه، شعار سال ۱۴۰۴ را «سرمایهگذاری برای تولید» خواندند و ابراز امیدواری کردند با برنامهریزی دولت و مشارکت مردم، گشایشی در امر معیشت ایجاد شود.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان، تجاوز مجدد رژیم غاصب صهیونیستی به غزه را جنایتی بسیار بزرگ و فاجعهآفرین خواندند و تأکید کردند: این مسئله، مسئله امت اسلامی است بنابراین همه امت باید با کنار گذاشتن اختلافات خود به صورت یکپارچه در مقابل این جنایات بایستند. همچنین همه آزادگان عالم از جمله در اروپا و آمریکا باید با این حرکت خائنانه و فاجعهآمیز مقابله و از کشتار مجدد کودکان و تخریب منازل و آواره شدن مردم جلوگیری کنند.
ایشان با تأکید بر اینکه آمریکا در مسئولیت این فاجعه شریک است و بنا بر تشخیص صاحبنظران سیاسی این جنایت با اشاره آمریکا یا لااقل با موافقت آن انجام شده است، گفتند: حوادث یمن و حمله به مردم و غیرنظامیان یمنی جنایتی دیگر است که حتماً باید جلوی آن گرفته شود.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان با آرزوی خیر و صلاح و پیروزی برای امت اسلامی و همچنین استمرار خرسندی، رضایت، توفیق و اتحاد کامل ملت ایران تا پایان سال، ابراز امیدواری کردند قلب مقدس حضرت ولیعصر (عج) و روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان از مردم ایران راضی و خشنود باشد.