emamian

emamian

«یحیی سریع» سخنگوی نیروهای مسلح یمن از هدف قرار دادن کشتی انگلیسی  «RUBYMAR» در خلیج عدن در عملیات موشکی خبر داد.

 یحیی سریع گفت که در اثر این حمله کشتی مذکور هدف دقیق قرار گرفته و همین مسئله باعث شده است که به شکل کامل متوقف شود و هم‌اکنون این کشتی در حال غرق شدن است.

 او گفت که در  استان الحدیده پدافند دفاعی یمن توانسته است به لطف خداوند پهپاد آمریکایی (MQ9) را با موشک مناسب حین انجام مأموریت خصمانه علیه یمن هدف قرار دهد.

قرار بود ارتش یمن بامداد امروز بیانیه‌ای مهم درباره عملیات نیروهای مسلح این کشور در دریای سرخ منتشر کند که به دلیل تحولات جدید دیگر این بیانیه به صبح امروز دوشنبه موکول شد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از مردم استان آذربایجان شرقی، «نگاه به خود» برای «تقویت نقاط قوت، کامیابی و رفع نقاط ضعف» و نگاه هوشمندانه و بدون انفعال به دشمن را دو وظیفه مهم و اساسی برشمردند و با تأکید بر اهمیت وحدت ملی و انتخابات ۱۱ اسفند به عنوان راه‌ حل مشکلات و اصلاح امور، همه را به شرکت پرشور در این رویداد مهم ملی فراخواندند و نکات مهمی را در باب چگونگی انتخاب نامزد اصلح، اتقان و سلامت انتخابات و پرهیز از بداخلاقی‌های انتخاباتی بیان کردند.

رهبر انقلاب، جبهه استکبار را بی‌شک مخالف انتخاباتِ ایران دانستند و گفتند: انتخابات، مظهر جمهوریت نظام است و به همین علت است که مستکبران و آمریکا که هم با جمهوریت و هم با اسلامیت نظام مخالفند، با انتخابات و حضور پرشور مردم پای صندوق‌های رأی مخالف هستند.

ایشان با اشاره به درخواست یکی از رؤسای جمهور قبلی آمریکا از مردم ایران برای شرکت نکردن در یکی از انتخابات گذشته، گفتند: آن رئیس‌جمهور، ندانسته به ایران کمک کرد زیرا مردم از سر لج و مخالفت با او، بیشتر و پر شورتر از همیشه در انتخابات شرکت کردند به همین علت آمریکایی‌ها دیگر اینگونه سخن نمی‌گویند اما با شیوه‌های مختلف به دنبال دور و مأیوس کردن مردم از انتخابات هستند.

رهبر انقلاب، انتخابات را رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی و راه اصلاح کشور خواندند و گفتند: همه باید در انتخابات شرکت کنیم. کسانی هم که به دنبال ترمیم و حل مشکلات هستند، راه درست آن، انتخابات است و باید به انتخابات رو کنند.

ایشان، انتخاب اصلح را ضروری دانستند و افزودند: همه افرادی که از نظارت شورای نگهبان عبور کرده‌اند، صالح هستند اما به حکم عقل باید از بین آنها، افراد صالح‌تر را انتخاب کرد و برای شناخت اصلح، مردم تا جایی که توان بررسی دارند تحقیق کنند و اگر نمی‌توانند، به نظر افراد مورد اعتماد، توجه و عمل کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای وظیفه سخنوران و افراد مقبول را تشویق مردم به حضور در انتخابات خواندند و تأکید کردند: افرادی هم که وارد میدان انتخابات شده‌اند، از بداخلاقی، بددهنی و توهین و تهمت به دیگران در تبلیغات و فضای مجازی و همچنین از سیاه‌نمایی و بیان مطالب دروغ و خلاف واقع برای جلب نظر مردم اجتناب کنند چرا که این کارها موجب سلب برکت و عنایت الهی است.

ایشان با تأکید بر رعایت صحت، سلامت و اتقان انتخابات به عنوان مطالبه‌ای همیشگی از مسئولان افزودند: البته در طول این چند دهه، هرگز تخلف انتخاباتی به معنای مورد ادعای دشمن مشاهده نشده و این حرف آنان بی‌اساس است. در مواردی هم که برخی ادعاهایی مطرح کردند، پس از تحقیق و بررسی برخی تخلفات مشخص شد اما هیچگاه این تخلفات تغییری در نتایج کلی به وجود نیاورده بود و انتخابات در کشور همیشه صحیح، سالم و متین برگزار شده است.

رهبر انقلاب، اتحاد ملت ایران را رمز پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی خواندند و تأکید کردند: در آینده نیز باید همچون یدِ واحده این مسیر را ادامه دهیم و اختلاف‌های سلیقه‌ای و سیاسی نباید در وحدت ملی ایران در مقابل دشمنان تأثیرگذار باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تشکر صمیمانه از مردم سراسر کشور به خاطر راهپیمایی پرشور ۲۲بهمن، گفتند: ملت در همه شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها، همت و سرزندگی و سرافرازی انقلابی خود را نشان داد و کسانی را که خواهان دل‌مردگی مردم ایران و فراموش شدن ۲۲بهمن هستند، غافل‌گیر کرد.

ایشان با تقدیر از برقرارکنندگان فداکارِ امنیتِ راهپیمایی سراسری، راهپیمایی پرمعنای ملت را باعث افزایش انگیزه و روحیه مسئولان دانستند و افزودند: این حضور ملی، خون تازه‌ای در رگ‌های جامعه، ملت و مسئولان می‌دمد.

رهبر انقلاب قیام ۲۹بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز را حادثه‌ی تاریخ‌ساز خواندند و گفتند: آن حادثه نگذاشت قیام ۱۹دی مردم قم بی‌نتیجه بماند و با گسترش روحیه قیام و شور انقلابی به سراسر کشور، زمینه‌ساز پیروزی انقلاب در ۲۲بهمن ۵۷ و ورق خوردن تاریخ ایران شد.

ایشان شناختِ به‌موقع وظیفه و قیام و اقدام به‌هنگام در ادای آن وظیفه را دو ویژگی برجسته حادثه ۲۹بهمن تبریز برشمردند و گفتند: توابین به‌موقع احساس وظیفه و عمل نکردند و در عاشورا غایب بودند؛ به همین علت با وجود قیام دیرهنگام و شهادت همگی، تأثیری در تاریخ نگذاشتند.

رهبر انقلاب مردم آذربایجان را مظهر غیرت و عشق و شور و ایمان در تاریخ و در دوران معاصر و دهه‌های اخیر دانستند و افزودند: باید از ویژگی‌های حادثه ۲۹بهمن تبریز درس بگیریم.

ایشان با اشاره به رشد و قوی‌تر شدن انقلاب در عمر پربرکت ۴۵ساله خود در طوفان حوادث و توطئه‌ها و فتنه‌ها، افزودند: «انقلاب به معنای ملت و نظام» با عبور از گردنه‌های سخت، مستحکم‌تر، مقتدرتر و دارای نگاه و تأثیر نافذتر شده‌‌اند و ما امروز باید با درک به‌موقع وظایف اصلی، به‌هنگام به آنها عمل کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «نگاه به خود و نگاه به دشمن» را دو وظیفه اساسی همگانی برشمردند و گفتند: باید از خود و دشمن ارزیابی صحیح داشته باشیم و غفلت از این وظیفه، بلای بزرگی است.
ایشان هدف از شناخت خود را «قدردانی، حفظ و تقویت نقاط قوت و ترمیم و رفع نقاط ضعف» دانستند و در تبیین نقاط قوت انقلاب و ملت گفتند: ریشه‌کنی نظام استبدادیِ ظالمِ حق‌کشِ بی‌ایمانِ کاملاً فاسد و سلطنتی، مهمترین دستاورد انقلاب است؛ نظامی که برای مردم هیچ حق و احترام و نقشی قائل نبود و در بسیاری از موارد عملا با فرمان و خواست آمریکایی‌ها و سفارت انگلیس حکمرانی می‌کرد.

رهبر انقلاب افزودند: اکنون درست در نقطه مقابل آن نظام منحط، مردم مالک کشور و نظام هستند و با انتخاب مستقیم یا غیرمستقیم مسئولان اصلی کشور، جهت حرکت مملکت را تعیین می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ایجاد خودباوری ملی و احساس توانایی در عرصه‌های مختلف علم و فناوری، دفاعی، پزشکی و دیگر زمینه‌ها را دیگر دستاورد مهم انقلاب برشمردند و افزودند: این اعتماد به‌نفس، برخلاف دوران طاغوت در عرصه بین‌المللی و مواجهه با قدرت‌ها نیز مشهود است.

گسترش فکر و ارزش‌های انقلاب به‌ویژه در منطقه، توفیق نسبی در جلوگیری از گسترش فرهنگ غربی به عنوان فرهنگ غالب، تشکیل گروه‌های خودجوش مردمی در همه زمینه‌ها و گسترش خدمات به همه مناطق کشور و پرورش دانشمندان جهانی در رشته‌های مختلف از دیگر موفقیت‌هایی بود که رهبر در ارزیابی حرکت انقلاب به آنها اشاره کردند.

ایشان در همین زمینه افزودند: برخی به حق نگران افزایش به خارج رفتن برخی متخصصان هستند اما روی دیگر این مسئله، قدرت ایران در صدور افراد متخصص و اثرگذار است.

رهبر انقلاب در تبیین بخش دیگری از ابعاد وظیفه نگاه به خود یعنی شناخت نقاط ضعف و تلاش برای برطرف کردن آنها گفتند: در کنار نقاط قوت، نقاط ضعفی هم داریم که کم هم نیستند از جمله اینکه ما در ساخت یک اقتصادی قوی ملی عقب هستیم و با وجود کارهای خوب انجام شده اما در عدالت اجتماعی، اقتصادی و قضایی که از برترین شعارها و بزرگ‌ترین اهداف انقلاب بوده تا نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.

عقب بودن در ریشه‌کنی آسیب‌های اجتماعی همچون طلاق و اعتیاد و مشکلات اخلاقی و همچنین فاصله داشتن با سبک زندگی اسلامی از جمله دوری از اسراف و اشرافی‌گری از دیگر نقاط ضعفی بود که رهبر انقلاب، کار و تلاش برای رفع آنها را وظیفه همه دانستند.

ایشان در تبیین وظایف همگانی برای تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف، وظیفه دولت و مجلس و دیگر مراکز رسمی را  عزم راسخ، کار مداوم، سلامت در عمل، صداقت با مردم و ترجیح منافع ملی بر سود شخصی خواندند و افزودند: امروز بحمدالله مسئولان ارشد کشور از این امتیازات برخوردارند اما این خصوصیات مثبت باید در همه سطوح مسئولان حاکمیتی گسترش پیدا کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای وظیفه نخبگان را هم احساس مسئولیت برای شناسایی خلأها و منافذ خطر و کمک فکری به مسئولان برای بستن آنها برشمردند و در تبیین وظایف متعدد جوانان گفتند: امروز جوانان زبده زیادی در بدنه دولت مشغول به کار شده‌اند، جوانان که پیشران جامعه هستند باید آمادگی و صلاحیت‌های لازم را برای حضور در میدان‌های گوناگون فردا و ایفای مسئولیت‌های سنگین در خود ایجاد کنند.

ایشان وظیفه عموم مردم را حفظ اتحاد ملی و حمایت از مسئولان و خدمتگزاران و کارهای خوب خواندند و گفتند: همه توجه داشته باشند که انجام دادن این وظایف و مسئولیت‌ها، عمل جهادی در مقابل دشمن است؛ چرا که آنها نمی‌خواهند این وظایف محقق شود و به همین علت با هر کار خوبی که در جمهوری اسلامی انجام شود، مخالف هستند.

رهبر انقلاب پس از تبیین ابعاد وظیفه اساسی نگاه به خود، در بیان وظیفه مهم دوم یعنی «نگاه به دشمن»، گفتند: باید از دشمن و مکر و حیله و ابزارهای آن غفلت نکنیم و ضمن اینکه دشمن را ضعیف و ناتوان فرض نمی‌کنیم از او و تهدید و فشار و عربده‌کشی‌هایش نترسیم.

ایشان علت نیرنگ‌ها و فشارهای عصبی بدخواهان ایران را نقاط قوت و پیشرفت‌های انقلاب اسلامی دانستند و افزودند: نباید در مقابل دشمن منفعل شد چرا که سیاست آنها تحقیر و منفعل کردن طرف مقابل است.

در ابتدای این دیدار حجت‌الاسلام والمسلمین آل هاشم نماینده رهبری در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز، مردم منطقه آذربایجان را علمدار مبارزات انقلابی ملت برشمرد که در مقاطع مختلف تاریخی، دشمنان و اختلاف‌افکنان را مأیوس و مغلوب کرده‌اند.

پنج شنبه, 26 بهمن 1402 13:10

حضرت عباس (ع) سرآمد در صفات

حضرت عباس علیه‌السلام در روز چهارم شعبان المعظم، سال 26 هجری، پا به عرصه وجود گذاشت. مادرش حضرت فاطمه؛ معروف به امّ‌البنین علیهاالسلام و پدرش، امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. مشهورترین کنیه حضرت، اباالفضل و مشهورترین القابشان قمربنی‌هاشم، سقّا و علمدار است.[1]

ابالفضل در کلام امام صادق علیه‌السلام
امام صادق علیه‌السلام در توصیف حضرت عباس می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی‌ عَبْدِاللَّهِ علیه‌السلام وَ أَبْلی بَلاءً حَسَناً وَ مَضی شَهیدا»؛[2] «عموی ما عباس علیه‌السلام، دیده‌ای تیزبین و ایمانی استوار داشت. وی مجاهدی همراه با امام حسین علیه‌السلام بود و مبتلی به بلایی نیکو شد و سرانجام با سرافرازی به شهادت رسید». بنابر این روایت، حضرت عباس علیه‌السلام واجد ویژگی‌های ذیل بود:

یک. بصیرت
بصیرت، بینش ژرف و تیزبینی از مهم‌ترین خصوصیات حضرت عباس در کلام امام صادق علیهماالسلام است.

بصیرت به معنای شناخت، یقین، زیرکی و عبرت به کار رفته است و بصیر به کسی گفته می‌شود که ظاهر و باطن همه اشیا را بدون استفاده از جوارح مشاهده می‌کند.[3] بنابراین بصیرت، چیزي است که انسان را از حیرت رهایی بخشد و او را به راه صواب و درست رهبري کند و از غفلت او بکاهد. این امر باعث بینا شدن و راهنمایی انسان به سوی هدایت الهی می‌شود.[4]

بنابراین حضرت اباالفضل از چنان بصیرتی برخوردار بود که علاوه بر دشمن‌شناسی و دوست‌شناسی، در مقابل ولی زمان خویش امام حسین علیه‌السلام سرتاپا گوش و ادب بود.

دو. ایمان راسخ و استوار 
هرچند ایمان دارای مراتب است؛ ولی بی‌شک حضرت اباالفضل علیه‌السلام بالاترین مرتبه ایمان را داشت و همین امر باعث شد تا امام صادق علیه‌السلام با افتخار از او یاد کند. امام صادق علیه‌السلام بعد از شهادت به تسلیم بودن حضرت عباس علیه‌السلام می‌فرماید: «وَ رَفَعَ‏ ذِكْرَكَ‏ فِي‏ عِلِّيِّين»؛[5] «خداوند نام و یاد تو را تا اعلی علیین بالا برد». ‏

سه. جهادگری
خداوند در قرآن کریم در آیه 24 سوره توبه بعد از ذکر هشت مورد از چیزهایی که به طور معمول انسان با آن‌ها انس دارد، می‌فرماید که اگر کسی این هشت مورد را بیشتر از خدا، رسول و جهاد در راه خدا دوست داشته باشد، فاسق خواهد بود؛ بنابراین دوست داشتن جهاد به خودی خود دارای ارزش است.

حضرت اباالفضل علیه‌السلام نه تنها علاقمند به جهاد بود؛ بلکه با تمام وجود از امام حسین علیه‌السلام دفاع کرد و بالاترین مقام را نصیب خود کرد؛ مقامی که تمام شهداء به آن غبطه می‌خورند.[6]

چهار. سربلندی در آزمایش زیبا 
امتحان و آزمایش از سنت‌های الهی است و شامل همه انسان‌ها می‌شود؛ ولی برای برخی این امتحان و آزمایش آنقدر شیرین و زیبا می‌شود که از آن به بلای نیکو، تعبیر می‌کنند: «وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا»؛[7] «و مؤمنان را از سوی خود به آزمایشی نیکو بیازماید».

مؤمن در این مرحله از بلاها جز زیبایی نمی‌بیند؛ همان‌گونه که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها فرمود: «مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلا»؛[8] «جز زیبایی چیزی ندیدم».

پنج. شهادت 
شهادت، پایانی زیبا برای اولیای الهی است. امام سجاد علیه‌السلام در جواب ابن زیاد فرمود: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ... كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ»؛[9] «آیا نمی‌دانی که شهادت، کرامت و بزرگواری ماست».

آری! حضرت ابالفضل علیه‌السلام به دلیل داشتن صفاتی برجسته، در نگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام، بسیار بزرگوار و قابل احترام بوده است.

پی‌نوشت:
[1]. ابوالفرج، علی‌بن حسین، مقاتل الطالبین، بی‌تا، ج1، ص89.
[2]. سماوی، محمدبن طاهر، إبصارالعين، مرکزالدراسات الاسلامیه، ص57.
[3]. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، دارالفکر، ج4، ص64.  
[4]. دوفصلنامه مطالعات قرآن و حدیث، ش2، سال1388، ستوده نیا، محمدرضا، مقاله بصیرت در قرآن، ص144.
[5]. ابن‌قولویه، جعفربن محمد، کامل‌الزیارات، دارالمرتضویه، ص257.
[6]. صدوق، محمدبن علی، الامالی، کتابچی، ص462.
[7]. انفال: 17.
[8]. ابن طاووس، علی‌بن موسی، اللهوف، جهان، ص60.
[9]. همان، ص162.

امام سجاد(ع)

 

أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ إسْلامُهُ، وَمَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَلَقِیَ رَبَّهُ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقاءُ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، وَصِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَالاْ سْتحْیاء مِنْ کُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ النّاسِ، وَحُسْنِ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.

 

هرکس داراى چهار خصلت باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتى خداوند را ملاقات مى کند که از او راضى وخوشنود است:

 

1-خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى که بتواند بدون توقّع و چشم داشتى ، نسبت به مردم خدمت نماید.

 

2-راست گوئى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى

 

3-حیا و پاکدامنى نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى .

 

4-خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عیال خود.

 

مشکاة الانوار، ص 172

علی بن الحسین(علیه السّلام)، مشهور به زین العابدین و سجّاد، چهارمین امام شیعه است که بنا به قول مشهور(1) در سال 38 هجری در مدینه متولد شده است. در نقل‌ های چندی هم سال 35 و 36 به عنوان سال تولد دانسته شده است.(2) روز تولد آن حضرت در برخی منابع پنجم شعبان دانسته‌ شده است.(3) در برخی منابع نیز نهم شعبان(4) و منابع مختلفی نیز نیمه جمادی الاولی(5) را روز تولد ایشان بیان کرده اند.

 

اگر تولد امام(ع) در سال 38 هجری باشد، آشکار است که امام(ع)، بخشی از حیات امام علی(علیه السّلام) و نیز دوران امامت امام مجتبی(علیه السّلام) و امام حسین(علیه السّلام) را درک کرده و ناظر تلاش معاویه برای تحت فشار گذاشتن شیعیان در عراق و دیگر نقاط بوده است.

 

رحلت امام سجاد(ع) در برخی نقل‌ ها سال 92 هجری(6) و در نقلی دیگر 94 (7) و در منابعی دیگر سال 95(8) دانسته شده است. رحلت آن حضرت در ماه محرم دانسته شده و روز آن در منابع به اختلاف 25، 22 و 18 و 12 یاد شده است.(9)

 

در مورد نام مادر حضرت نیز علی رغم همه اختلافاتی که وجود دارد، در مورد اینکه مادر ایشان شهربانو دختر یکی از بزرگان ایرانی بوده است شهرت بسزایی وجود دارد و در کهن‌ ترین متون شیعه، همچون وقعة صفین(10) تاریخ یعقوبی(11) بصائر الدرجات(12) و تاریخ قم(13) که همگی در قرن سوم و چهارم تألیف شده، آمده است. در کافی نیز روایتی از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده است.(14) شیخ مفید نیز این مطلب را تایید کرده است و در کتاب ارشاد خود می نویسد: «مادر آن حضرت شاه زنان، دختر یزدگرد بود که نام اصلی اش شهربانو است».(15) مرحوم طبرسى نیز در کتاب تاج الموالید تصریح مى‌ کند که مادر على بن الحسین(ع) شهربانو دختر یزدگرد است.(16)

 

سجاد و زین العابدین از مهمترین القاب آن حضرت می باشد که بر سجده و عبادت زیاد ایشان دلالت دارد.

 

امام على بن الحسین سجاد زین العابدین(علیه السّلام) قبل از هر چیز امام است؛ یعنى کسى است که آیه تطهیر درباره او نازل شده است؛ کسى است که مودت او به حکم آیه ذوى القربى واجب است؛ کسى است که حدیث ثقلین، او را در بر مى ‌گیرد؛ کسى است که حدیث سفینه نوح درباره او و بقیه اهل بیت(علیهم السلام) صادر شده است؛ کسى است که در یک کلمه صبح و شام در هر نماز بر او و پدران و فرزندان معصومش درود مى ‌فرستیم.

 

آرى، او امامى است معصوم و پاک از هر پلیدى و مصون از هرگونه خطا و اشتباه. او از علم الکتاب و علم الهى و منابع معرفتى همچون کتاب على(علیه السّلام) و کتاب حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و از هزار هزار باب علم و آگاهى از ظهر و بطن قرآن کریم برخوردار است و طبق احادیثى که در منابع معتبر آمده محدَّث است یعنى طرف گفتگوى فرشتگان.(17)

 

برخلاف آنچه بعضى مى ‌پندارند که آن حضرت به گوشه‌ گیرى و عزلت علاقه‌ مند و طبعاً در میان مسلمین ناشناخته بود، آن حضرت شهرت فوق‌ العاده‌ اى در میان مسلمانان داشت.

 

جاحظ، از علماى معروف اهل سنت، مى ‌گفت: درباره شخصیت على بن الحسین(علیه السّلام)، شیعه و معتزلى، خارجى و عوام و خواص همه یکسان مى ‌اندیشند و هیچ یک تردیدى در برترى و تقدم او (بر سایرین) ندارند.(18)

 

ابن ابى‌الحدید مى ‌گوید: این امام بزرگوار در زمان خویش به سه نام شهرت داشت: «عَلَى الْخَیْرِ عَلَى الْأَعَزِّ وَ عَلَى الْعَابِدِ».(19)

 

ابن حبّان، از علماى معروف علم رجال در میان اهل سنت، در کتاب خود الثقات مى‌ گوید: در زمان حیات آن حضرت گفته مى‌ شد على بن الحسین، سید العابدین است، و همو مى‌ نویسد: «کَانَ مِنْ أَفَاضِلِ بَنَى هَاشِمٍ مِنَ فُقَهَاءِ المدینه وَ عُبَّادُهُمْ»؛ (او از بزرگان بنى‌هاشم از فقهاى مدینه و عابدان آنها بود). و بعد از بحثى در مورد امام سجاد(ع) مى‌ گوید: «فَعَلیّ زین العابدین کَانَ إمَامُ الْمَدِینَةِ نُبْلًا وَ عِلْماً»(20)؛ (بنابراین، امام زین العابدین، پیشواى مدینه از نظر شخصیت و علم و دانش بود).

 

ذهبى، عالم معروف اهل سنت، درباره آن حضرت مى‌ گوید: او جلالت عجیبى داشت و به خدا سوگند! سزاوار بود چنین باشد. او به‌ دلیل شرافت و سیادت و علم و خداشناسى و کمال عقل شایسته امامت عظمى بود.(21)

 

حافظ ابونعیم اصفهانى که او نیز از معاریف اهل سنت است مى‌ گوید: على بن الحسین بن على بن ابى‌طالب زینت عبادت کنندگان و چراغ پرفروغ عابدان بود او عبادت‌ کننده، با وفا، و بخشنده‌اى خالص بود.(22)

 

نووى، فقیه معروف اهل سنت، مى ‌گوید: همگى بر جلالت او در همه ‌چیز اتفاق نظر دارند.(23)

 

شافعى، امام معروف اهل سنت، از آن حضرت به افقه اهل مدینه یاد مى‌ کند، و براى اثبات حجیت خبر واحد مى‌نویسد: على بن الحسین که فقیه ‌ترین مردم مدینه است بر خبر واحد تکیه مى‌کرد «وَجَدْتُ عَلَى بْنِ الْحُسَیْنِ وَ هُوَ أَفْقَهُ أَهْلِ الْمَدِینَةِ یُعَوَّلُ عَلَى أَخْبَارِ الْآحَادِ».(24)

 


پی نوشت:
(1). تواریخ النبی و الآل، شوشتری، محمد تقی، دار الشرافه، قم، 1416 هـ ق، ص 29؛ 256.
(2). تواریخ النبی و الآل، همان، ص 30 .
(3). کشف الغمة، همان، ج 2، ص 105.
(4). روضة الواعظین، همان، ص 242.
(5). از جمله: مسار الشیعة، همان، ص 31؛ مصباح المتهجد، همان، ص 733؛ اعلام الوری، همان، ص 256.
(6). کشف الغمه، همان، ج 2، ص 101.
(7). مسار الشیعة، همان، ص 26.
(8). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، ج 1، ص 468
(9). الارشاد، همان، ص 285
(10). وقعة صفین‏، نصر بن مزاحم‏، محقق / مصحح: عبد السلام محمد هارون، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی‏، قم‏، 1404 هـ ق، چاپ دوم‏، ص 12.
(11). تاریخ الیعقوبى، الکاتب العباسى، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح، دار صادر، بیروت، بى تا، ج 2، ص 335.
(12). بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(صلّى الله علیهم)‏، صفار، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباس على‏، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی‏، قم،‏ 1404 قمری، چاپ دوم‏، ص 96.
(13). تاریخ قم، قمى، حسن بن محمد بن حسن، ترجمه: قمى، حسن بن على بن حسن عبد الملک، تحقیق: تهرانى، سید جلال الدین، توس، تهران، 1361 هـ ش، ص 196.
(14). الکافی، همان، ج 2، ص 369.
(15). الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، همان، ج 2، ص 137.
(16). تاج الموالید، طبرسى، فضل بن حسن‌، دار القارى‌، بیروت‌، 1422 هـ ق، چاپ اول‌، ص 88.
(17). عرفان اسلامی (شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، قم، 1394 هـ ش، چاپ اول، ج 1، ص 387.
(18). این سخن را نسّابه معروف به احمد ابن عنبة در کتاب خود آورده است: عمدة الطالب، ابن عنبه حسنى‌، المطعبه الحیدریه‌، نجف، 1380 هـ ق، چاپ اول، ص 193.
(19). شرح نهج‌البلاغه، ابن أبی الحدید، أبو حامد عز الدین عبد الحمید بن هبة الله بن محمد بن محمد‌، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی‌، قم،‌ 1404 هـ ق، چاپ اول، ج 15، ص 273.
(20). الثقات، التمیمی البستی، أبو حاتم محمد بن حبان بن أحمد، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1998 م، الطبعة الاولی، ج 5، ص160.
(21). سیر أعلام النبلاء، الذَهَبی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد، دارالفکر، بیروت، 1417 هـ ق، الطبعة الاولی، ج 4، ص 240.
(22). حلیة الاولیا، الأصبهانی، أبو نعیم أحمد بن عبد الله، دار الکتاب العلمیه، بیروت، بی تا، الطبعة الاولی، ج 3، ص 133.
(23). تهذیب الاسماء و اللغات، النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیى بن شرف، دار الکتاب العلمیه، بیروت، بی تا، الطبعة الاولی، ص 343، بخش اول.
(24). شرح نهج‌البلاغه، همان، ج 15، ص 274.

پنج شنبه, 26 بهمن 1402 13:00

حج در گفتمان انقلاب اسلامی

فرصتی برای تبیین مبانی و آرمان‌ها و مقاصد انقلاب اسلامی و هم بستری برای بالندگی و رشد معنویت. بدین سبب در کانون توجه رهبری انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت.

 

انقلاب اسلامی که طلایه دار وحدت و همگرایی امت اسلامی بوده، نمی‌توانست به این فرصت کم نظیر که قلوب مسلمانان با آن پیوند خورده و دیدگان امت اسلامی بدان دوخته شده است بی‌تفاوت باشد. لذا حج در کانون توجه  سیاست‌های فرهنگی ‌و بین‌المللی انقلاب اسلامی قرار ‌گرفت و احیای حج ابراهیمی- محمدی از رسالت‌های نظام برخاسته از انقلاب اسلامی و به گفتمان رسمی دینی بدل گشت و در ساختار سیاسی و فرهنگی  موقعیتی خاص یافت و رهبری انقلاب اسلامی بعد ازپیروزی انقلاب، بلندپایگانی از علما و رجال سیاسی را برای اداره حج منصوب کرد تا برای تحقق حجی با این رویکرد اندیشه و اقدام نمایند. رهبر بزرگ انقلاب اسلامی هر ساله با صدور بیانیه‌ای به تبیین این گفتمان پرداخت و بعد از ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی، خلف صالح ایشان نیز بر این سیاست و رویکرد پای فشرد .

 

خوانش این گفتمان صفحه‌ای می‌گشاید تا از روح  و بنیان و اساس آن فاصله نگرفته و قدردان این رهاورد بزرگ انقلاب اسلامی  باشیم.

 

دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی فرصت مغتنمی است تا این بازخوانی و تبیین زوایای آن انجام پذیرد و متولیان و اهل نظر برای حفظ استیلا و هژمونی و صیانت این گفتمان تدبیر و اندیشه نمایند.

 

در این نوشته در مجال اندک به برخی از مختصات و مولفه های این گفتمان می‌پردازیم.

 

گفتمان انقلاب اسلامی

 

گفتمان و اندیشه بر آمده از انقلاب اسلامی که بر قواعد اندیشگی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و اسلام ناب محمدی استوار بوده بر درآمیختگی دین و دنیا و سیاست و عبادت تأکید دارد. این اندیشه نگاه تک ساحتی به امور عبادی و سیاسی را نفی می‌کند. و در اندیشه رهبری بزرگ این انقلاب،" اسلام یک دین عبادی سیاسی است که در امور سیاسی‌اش عبادت منضم است و در امور عبادی اش سیاست].1 [

 

چند ساحتی بودن شریعت اسلامی جاذبه‌هایی خاص به اسلام می‌دهد که مسلمانان را به جای جستجو و چاره‌جویی برای آلام فرهنگی و اجتماعی به جای روی آوردن به بیگانه متوجه درون‌مایه‌های دینی خود می‌کند.

 

حج فریضه ای است که مهم‌ترین گرفتاری‌های سیاسی امت اسلامی در آن قابل حل است. بدین معنی، حج فریضه‌ای سیاسی است و خصوصیات آن ، این را به روشنی نشان می‌دهد.

 

حج فریضه امت ، فریضه وحدت، فریضه اقتدار مسلمین، فریضه اصلاح فرد و جمع و در یک کلمه فریضه دنیا و آخرت است].2 [

 

گفتمان شکل گرفته  بربنیاد اندیشه انقلاب اسلامی، یعنی اسلام سیاسی است که جوهره‌اش بر جامعیت اسلام و عینیت سیاست و دیانت و توأمان بودن دین و سیاست استوار است.

 

گفتمان حج ابراهیمی - محمدی

 

این گفتمان در حج که با عنوان "حج ابراهیمی- محمدی" طرح و ارائه شد مبتنی بر د‌رآمیختگی ابعاد سیاسی و معنوی است و غیریت خود را برابر اندیشه‌ای قرار داده که حج را تک بعدی و محصور در عبادت می‌داند. همچنین  در تقابل با گفتمان التقاطی که حج را صرفا بر امور دنیوی محدود می‌کند و نیز در برابر گفتمان اسلام آمریکایی که اسلام را تهی از معانی و محتوای سیاسی آن و اسلام منزوی و فردی معرفی می‌کند ، قرار داده است].3 [

 

این گفتمان نیازمند تبیین و ارائه فلسفه و مبانی نظری آن از فرصت‌ها و تریبون‌های مختلف است که خود حج و ایام منتسب به آن و ظرفیت‌های علمی و فرهنگی در حج  مجال ارزشمندی فراهم آورده و آن را به یک رسانه بزرگ و معتبر جهانی و رسا بدل ساخته است.

 

امام خمینی (ره) و  رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارگزاران و علما و مسئولان حج و با صدور بیانیه هایی که منشور رسای این گفتمان می‌باشند،  به تبیین  این امر اقدام  کرده‌اند. امام خمینی در یکی از این فرصت ‌ها می‌فرماید:

 

"یکی از فلسفه‌های بزرگ حج قضیه بعد سیاسی اوست، که دست‌های جنایت‌کار از همه اطراف برای کوبیدن این بعد در کار هستند و تبلیغات دامنه‌دار آن‌ها مع‌الاسف در مسلمین هم تأثیر کرده است که مسلمین سفر حج را بسان یک عبادت خشک و خالی، بدون توجه به مصالح مسلمین می‌دانند. حج از آن روزی که تولّد پیدا کرده است، اهمیت بعد سیاسی‌اش کمتر از بعد عبادی‌اش نیست، بعد سیاسی علاوه بر سیاستش خودش عبادت است"].4 [

 

مبانی این گفتمان برگرفته از سنت و سیره پیامبر خدا (صلوات الله علیه) و ائمه (علیهم السلام) است که امام و رهبری انقلاب اسلامی در جای جای بیان و بیانیه‌شان بر این امر تاکید دارند.

 

دال مرکزی حج در گفتمان انقلاب اسلامی

 

دال مرکزی این گفتمان توحید و برائت از مشرکین است. امام خمینی(ره) در ترسیم این گفتمان از حج، می نویسد:

 

"اینجا محل نشر توحید و نفی شرک است"].5 [

 

این نکته کانونی در حج قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مغفول و متروک شده بود. چنان‌چه حضرت آیه الله جوادی آملی که بر این گفتمان سخت متعهد و معتقد است ، می‌گوید:

 

"این اعلان و پیام قبل از قیام حضرت امام راحل ( قدس سره) فراموش شده بود،  یعنی همه به مکه می‌رفتند و حج را انجام می‌دادند اما برائت از مشرکین در حج مطرح نبود. حضرت امام( قدس سره) این کار را زنده کرد. این کار آسانی نیست که انسان هم با قدرت شرق و هم با قدرت غرب درافتد و به هر دو بگوید: نه".].6 [

 

انقلاب اسلامی این عنصر و رکن اساسی معارف حج  را که سالیانی به انزوا رفته بود احیا و مورد اهتمام حج‌گزاری جمهوری اسلامی قرار داد تا جایی که اعلام شد که حج بی برائت حج نیست].7[

 

وحدت از دال‌های حج در گفتمان انقلاب اسلامی

 

وحدت امت اسلامی از دیگر دال‌ها و مؤلفه‌های برجسته گفتمان حج ابراهیمی- محمدی است که روح و جوهره  گفتمان انقلاب اسلامی می‌باشد.

 

یکی از علمای بزرگ در تبیین این امر می‌گوید: "کار اول، عبارت از تطهیر حرم از شرک و مشرکان، و کار دوم، عبارت از تنزیه امت اسلامی از نزاع و اختلاف است و در عصر کنونی نیز ، حضرت امام راحل هر دو کار را انجام داد: ۱- برگزاری مراسم برائت از مشرکین ۲- دعوت به وحدت از همه فرقه‌های اسلامی].8 [

 

در گفتمان انقلاب اسلامی، حج مطلوب، درهمان حال که مظهر و تجلی‌گاه معنویت است، باید رهاوردش بیداری و اتحاد امت اسلامی باشد.

 

"حج از یک طرف مظهرمعنویت است. ارتباط با خدا و آشنا شدن دل با آیات الهی و نزدیک شدن هرچه بیشترانسان به خدا از یک طرف مظهر وحدت است و یکپارچگی امت اسلام"].9 [

 

 

 

 ●اهتمام به مسائل جهان اسلام از دیگر مولفه های حج درگفتمان انقلاب اسلامی

 

در موسم حج فرصت و عرصه‌ای برای تبادل اطلاعات و اخبار و طرح مسائل مهم جهان اسلام و مسلمانان است.

 

انقلاب اسلامی به دلیل بعد جهان‌گرایی‌اش همواره این مولفه مهم را در جوهره خود داشته و از مجال‌های بین‌المللی برای ارائه و عرضه آن تلاش کرده است.

 

طرح مسئله فلسطین از همین دست مسایلی است که در حیات انقلاب‌ اسلامی ایران در راس مهم‌ترین مسائل جهان اسلام قرار داشته و رهبران انقلاب اسلامی در تمامی بیانیه ها و اعلام مواضع با اولویت به آن پرداختند و گردهمایی ها و محافلی برای آن رغم همه محدودیت‌ها و تضییقات کشور میزبان برپا کردند.

 

امام خمینی (ره) در پیام‌شان برای کنگره حج خطاب به حاجیان می‌نویسد:

 

برای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت، چاره‌اندیشی کنید. از مساعدت و همکاری با مردان فداکار که در راه آزادی فلسطین مبارزه می‌کنند غفلت نورزید].10 [

 

حضرت آیةالله خامنه‌ای نیز در تمامی پیام های سالانه حج‌شان این  مولفه را با صراحت  بیان کرده اند :

 

" مسأله حج و استفاده از همه ظرفیت‌های این واجب عظیم الهی برای حال مسلمین جهان و همه کشورهای اسلامی، بسیار مهم است و هرچه بتوان در این زمینه، کار و تلاش و خدمت کرد، با ارزش است"].11 [

 

معنویت از دال‌های حج در گفتمان انقلاب اسلامی

 

معنویت بن مایه ابعاد اجتماعی و سیاسی حج در گفتمان انقلاب اسلامی است و بدون حصول ابعاد معنوی، تحصیل ابعاد دیگر آن را هم غیر ممکن می دانند و مهم‌تر آن‌که از دیدگاه حضرت امام(ره) مراتب معنوی حج صرفا در انجام دستورات شرعیه و عمل دقیق به مناسک حج می باشد و این عنصر را مایه حیات جاودانه یعنی همان حیات طیبه اسلامی می‌دانند.

 

"مراتب معنوی حج که سرمایه جاودانه حیات است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک می‌‌نماید. حاصل نخواهد شد مگر آن‌که دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و موبه مو عمل شود”].12 [

 

البته معنویت در این گفتمان مبتنی بر بنیاد تعالیم قرآن و سنت است.

 

معنویت که همان روح عبادت و اظهار عبودیت در برابر خداوند است که در سراسر و تمامی اجزای مناسک حج جاری است.

 

حج در گفتمان انقلاب اسلامی تجسم زیست آرمانی و موحدانه

 

حج یک صحنه پویا و نمادی از زیست موحدانه مسلمانان است تا با تمرین و ممارست در آن امکان و توانی برای بازیافت و ترسیم و تقویت آن زندگی توحیدی و حیات طیبه در میان مسلمانان  فراهم شود.

 

این مولفه از ارکان مهم رویکرد تمدنی حج است. چون تشکیل مدنیت اسلامی نیازمند حاکمیت توحید وجاری شدن زیست موحدانه است که برفضایل اخلاقی و معنویت استوار است].13 [

 

این نگاه رهبری انقلاب اسلامی بر مبنای همین گفتمان است که در پیام‌شان بدان تصریح می‌کند :

 

زندگی در آیینه حج یک سیر دائمی بلکه یک ضرورت دائمی به سوی خداست و حج آن درس همیشه زنده عمل سازنده است که اگر به هوش باشیم راه و رسم زندگی ما را در صحنه عملی و روشن ترسیم می‌کند. میعادی همگانی ، هر سال تشکیل می شود تا مسلمانان در آن محیط وحدت و تفاهم و در پرتو ذکر الهی، راه و جهت زندگی را بیاموزند].14 [

 

در این مدرسه بزرگ الهی ، شبکه‌ای گسترده از اعتمادسازی، ترویج معنویت و فضائل اخلاقی، ارتباط اجتماعی و تعاون و همکاری‌های جمعی در ظل نام خدا و بر محور توحید شکل می‌گیرد و تعمیق می‌یابد. این خصائص است که حج را به یک اردوگاه بزرگ تربیتی برای جامعه تمدنی اسلام تبدیل کرده است.

 

به یمن انقلاب اسلامی  این روح پرجاذبه حج احیا و دل‌ها و اذهان جوامع اسلامی خاصه اصحاب فکر و اندیشه را متوجه  خود ساخت.

 

راهبردی بودن حج در گفتمان انقلاب اسلامی.

 

در گفتمان انقلاب اسلامی حج یک امر راهبردی و استراتژیک است].15 [

 

چون فرصت ها و سرمایه‌هایی خلق می‌کند و امکانی‌فراهم می‌سازد تا بسیاری از ایده‌ها و سازو‌کارها برای ایجاد امت اسلامی و تمدن اسلامی که آرمان نهایی انقلاب اسلامی است محقق شود.

 

این امر سبب شده است تا انقلاب اسلامی به حج به عنوان یک امر راهبردی بنگرد و آن را از مقوله استراتژیک ببیند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص می گوید:

 

"حج یک کار استراتژیک و اساسی برای ماست. صرفا این نیست که برویم آن را به عنوان یک فریضه انجام دهیم و برگردیم و در واقع از سر وا کنیم، نه! حج یک فرصت و میدان است و به این چشم به آن نگاه کنیم].16 [

 

این نگاه راهبردی به حج یعنی استفاده از ظرفیت حج برای بسط اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی است به عبارت دیگر حج ابراهیمی- محمدی از رهاورد انقلاب اسلامی و تبلور گفتمان آن است و به همین جهت مسئولیت های زیادی را متوجه مسئولان نظام اسلامی در حفظ و بسط این گفتمان و اقامه حج ابراهیمی- محمدی می‌سازد. بی‌تردید حاکم ساختن نگاه راهبردی نیازمند کاربست ساز وکارهای مناسب با مشارکت اندیش‌ورزان و تدوین و روزآمد سازی مستمر راهبردها متناسب و در تراز انقلاب اسلامی و پیشران تمدن اسلامی است.

 

نویسنده :حمید احمدی ۱۴ بهمن ۱۴۰۲

 

منابع:

 

1-امام خمینی (ره)، صحیفه حج، ج۱، ص۵۵.

 

2- مقام معظم رهبری، صحیفه حج، ج۲، ص۱۴۵.

 

3-ر.ک:  امام خمینی، صحیفه حج، ج ۱ ص۱۱۲و ۱۵۷و آیه الله خامنه‌ای صحیفه حج، ج۲، ص۲۴۱.

 

4- ۲۱ مهر ۱۳۵۹.

 

5-امام خمینی،صحیفه حج،  ج۱، ص۱۲۰.

 

6- آیه الله جوادی آملی، بنیان مرصوص، ص۲۷۳.

 

7- آیه الله خامنه‌ای، صحیفه حج، ج۲، ص۱۵۲.

 

8-آیه الله جوادی آملی، بنیان مرصوص امام خمینی،  ص۲۷۵.

 

9- صحیفه حج ، ج۲، ص۲۴۷.

 

10-همان، ج۱، ص۱۲.

 

11-همان، ج۱، ص۲۸۱

 

12-همان.

 

13- ر.ک: آیه الله خامنه‌ای، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی.

 

14-صحیفه حن، ج۲، ص۱۱۸.

 

15-ر. ک:همان،ج۲، ص۱۴۸.

 

16-همان.

زندگی آرمانی، زندگی ای است که در آن ارزش های دینی در اولویت اول باشد؛ این ارزش ها شامل تقیدات مذهبی، شرعی و اخلاقی است. چرا که اصل فلسفه خلقت،‌ عبودیت خداست و انسان ها به دنیا آمدند تا عبد خدا باشند، در این مسیر سعی به خرج دهند و به اطاعت خدا و هادیان الهی سر تسلیم فرود آورند. در این بین ابلیس تلاش می کند با زینت دادن دنیا و با تجملات و شهوات و ثروت و ایجاد حس قدرت‌طلبی، انسان ها را از یاد خدا غافل کند و از این رهگذر، آنها را از اصل هدف زندگی دور کند. البته در این مسیر اکثریت را فریب داد و با ابزارهای خود، نوع بشر را وارد دورانی به نام مدرنیسم یا «عصر جدید» کرد؛‌ دورانی که دین، افیون ملت‌ها تلقی شد و شعارهایی همچون فردگرایی یا اُمانیسم، دنیاگرایی یا سکولاریزم و همچنین سنّت‌ستیزی جایگزین دین شد تا انسان ها به جای آنکه برای خدا باشند و برای خدا زندگی کنند، برای خود و دنیای خود زندگی کنند و برای رسیدن به زندگی مدرن، سنت‌های مذهبی را به حاشیه ببرند و بعد حذف کنند.

ما اکنون می بینیم این تفکر شیطانی تا عمق جوامع اسلامی و حتی مذهبی ها ریشه دوانده، به گونه ای که کمتر کسی پیدا می شود که اهل معنویت باشد و یا باور به مرگ و قیامت به زندگی او سمت و سوی الهی بخشد و یا آن فرد خالصانه برای خدا کار کند. در چنین عرصه ای هر کسی به فکر پیشرفت خود است که از اُمانیسم ناشی می شود و در این مسیر ممکن است آداب اخلاقی و شرعی را کنار گذارد تا با آزادی بیشتری به آبادانی دنیای خود برسد که همان اندیشه لیبرالیسم یا آزادی خواهی است.

این تفکر شیطانی وقتی وارد بستر خانواده می شود، آن را از درون تهی می کند و سبب می شود این وادی مقدس تبدیل به تفرجگاه شیطان شود. خانواده ای که روح آن را عبودیت و یاد خدا شکل ندهد و از مذهب به دور باشد و دایره ای به دور خود بکشد تا خیری به همسایگان و اقوام نرساند، به طور قطع همان راهی را طی می کند که مدرنیته از انسان ها خواست. به این نسبت، افرادی هم که در بستر چنین خانواده ای تربیت می شوند، در آینده تبدیل به افرادی می شوند که مذهب برایشان اولویت ندارد، پیشرفت برای آنها حرف اول را می زند و نسبت به هم‌نوعان بی‌تفاوت و کم‌سود هستند.

بنابراین راهکار برون‌رفت از این مخمصه دنیا، گرایش به ایمانیات و معارف الهی و نیز انس گرفتن با هر آن چیزی است که سبب تقویت معنویت می شود؛ لذا خداوند در قرآن می فرماید «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ»، «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»؛ بی تردید انسان در زیان کاری بزرگی است؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و یکدیگر را به حق توصیه و به صبر سفارش کرده اند.

تمسک به سیره و راهکارهای برترین خوبان بشر یعنی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی نیز از دیگر راهکارهای مهمی است که هر فرد مؤمنی باید به آن تقید داشته باشد؛ چرا که در اوج انسان هایی هستند که به خداوند ایمان آوردند و برترین عمل صالح را انجام دادند و اطرافیان و شیعیان خویش را دعوت به ارزش ها کردند. در این راستا حدیثی را از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره شاخصه های زندگی معنوی می خوانیم. حضرت فرمود: «هرگاه خداوند براى خانواده‌اى خیر بخواهد:

1. آنان را در دین دانا مى‌کند
2. کوچک‌ترها، بزرگ‌ترهایشان را احترام مى‌کنند
3. مدارا در زندگى و میانه‌روى در خرج کردن راروزی‌شان مى‌کند
4. و به عیوبشان آگاهشان مى‌کند، تا آنها را برطرف کنند و اگر براى آنان جز این بخواهد، به‌خودشان واگذارشان می‌کند. (نهج الفصاحه، ح 147)
اِذا اَرادَ اللّه‌ُ بِاَهْلِ بَیْتٍ خَیْرا فَقَّهَهُمْ فِى الدّینِ وَ وَقَّرَ صَغیرُهُمْ کَبیرَهُمْوَ رَزَقَهُمُ الرِّفْقَ فى مَعیشَتِهِمْ وَ الْقَصْدَ فى نَفَقاتِهِم وَ بَصَّرَهُمْ عُیُوبَهُمْ فَیَتُوبُوا مِنْها وَاِذا اَرادَ بِهِمْ غَیْرَ ذلِکَ تَرَکَهُمْ هَمَلاً.

این سخنانِ برترین خلق نزد خداوند است که از حکمت‌های الهی سرچشمه می گیرد و بسیار با مکتب مدرنیسم و آرمان های آن فاصله دارد. غیر از این موارد باید سایر شاخصه های زندگی سالم را مبتنی بر آموزه های قرآن و عترت مورد واکاوی قرار داد تا به این ترتیب راهی روشن در دل تاریکی های دنیا به روی انسان روشن شود.

دوشنبه, 23 بهمن 1402 07:34

رجعت مؤمنین در عصر ظهور

در فرازهایی از دعای عهد می خوانیم «اَللّهُمَّ اِنْ حالَ بَینى‏ وَ بَینَهُ الْمَوْتُ الَّذى‏ جَعَلْتَهُ عَلى‏ عِبادِک حَتْماً مَقْضِیاً، فَاَخْرِجْنى‏ مِنْ قَبْرى‏ مُؤْتَزِراً کفَنى‏، شاهِراً سَیفى‏، مُجَرِّداً قَناتى‏، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعى‏ فِى الْحاضِرِ وَ الْبادى‏»؛ یعنی خدایا، اگر بین من و او مرگی که بر بندگانت حتم و قطعی کرد، حائل شد، کفن پوشیده از قبر مرا با شمشیر از نیام برکشیده و نیزه برهنه، پاسخگو به دعوت آن دعوت کننده، در میان شهرنشین و بادیه نشین بیرون بیاور.»

این فراز از دعای عهد گویای معرفتی است که در آموزه های اسلامی از آن با عنوان «رجعت» یاد می شود. فرد مؤمن از خداوند می خواهد اگر ظهور آن حضرت در دوران زندگانی‌ام واقع نشد، مرا از قبرم خارج کن، آن هم با آن حالتی که در دعا مطرح شده است.  

اما رجعت به این معناست که خداوند گروهی از اموات را در هنگام ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه به صورت مادی به دنیا باز می گرداند تا از یک سو توفیق حضور در لشکر امام برای مبارزه با دشمنان را داشته باشند و از دیگر سو از موهبت‌های عصر ظهور آن حضرت بهره ببرند؛ همچنین دشمنان خداوند به ویژه دشمنان عترت به دنیا باز گردانده می شوند تا انتقام حقیقی از آنها گرفته شود. از این جهت خداوند مؤمنان محض و دشمنان محض را به دنیا باز می گرداند.

حقیقت رجعت هم از همین دعای عهد قابل اثبات است؛ فرد مؤمنی که همواره آرزو داشته در معیّت امام خویش باشد تا جان و مال خود را نثار ایشان کند، خداوند از باب کرامت و رحمت خویش این فرصت را برایش فراهم می کند تا به آرزوی دیرینه اش دست یابد؛ حال فرقی نمی کند چنین فردی در شهر باشد یا در روستا. آن زمان که در عالم برزخ متوجه ظهور امام خویش می شوند و آن زمان که ندای دعوت ایشان را می شنوند، دعوت او را لبیک می گویند؛ لذا از امام عصر عجل الله تعالی فرجه در این فراز با عنوان «الداعی» یعنی دعوت‌کننده ای یاد شده که باید به دعوت او لبیک گفت «مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعى».

دانشمندان دانشگاه کمبریج به تازگی در مقاله‌ای درباره فواید روزه گرفتن در نشریه «گزارش‌های سلول» (Cell Reports) توضیح می‌دهند که چگونه روزه گرفتن میزان یک ماده شیمیایی در خون موسوم به اسید آراکیدونیک را بالا می‌برد و این ماده مانع از بروز و تشدید التهاب می شود.

این محققان بریتانیایی می‌گویند: این ماده همچنین ممکن است به توزیع برخی تاثیرات سودمند داروهایی مانند آسپرین نیز کمک کند.

دانشمندان پیش از این به این مساله آگاه بودند که رژیم غذایی بخصوص یک رژیم غذایی با کالری بالا می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌هایی مانند چاقی، دیابت نوع 2 و بیماری‌های قلبی را بالا ببرد که این بیماری ها با التهاب مزمن در بدن مرتبط هستند.

 

پروفسور «کلر برایانت» رئیس این تیم تحقیقاتی گفت: بر اساس این پژوهش دانسته‌های قبلی درخصوص مزایای سلامتی محدود کردن کالری دریافتی را تقویت می‌کند و حاکی از آن است که روزه گرفتن منظم در مدت طولانی می‌تواند به کاهش التهابات مزمن مرتبط با چنین بیماری‌هایی کمک کند.

 

 

انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب فرهنگی و سیاسی است. با توجه به این نکته که فرهنگ عمومی ایرانیان از دیرباز یک فرهنگ شفاهی بوده، بررسی شعارهای مرتبط به این انقلاب عظیم می‌تواند ما را متوجه غلبه وجهه اندیشه و فرهنگ بر اهداف سیاسی و اقتصادی نماید. طبق برخی بررسی‌ها ارزش‌های فرهنگی حدود ۵۴ درصد شعارهای مردم در انقلاب اسلامی را تشکیل می‌دهد.[۱] ادامه انقلاب و فدا کردن برخی منافع اقتصادی در راه اندیشه و آرمان بلندتر و تأکید جریانات ضدانقلاب بر ایدئولوژیک بودن نظام جمهوری اسلامی، به‌خوبی غلبه وجه فکری و فرهنگی درباره انقلاب اسلامی ایران را تأیید می‌کند. از لوازم ناگزیر فکری بودن یک واقعه صدور آن است؛ زیرا فرهنگ و اندیشه محصور در محدوده جغرافیایی خاص نمی‌ماند.

صادر شد، مثل عطر گل‌های بهاری
همان‌گونه که روشن است اندیشه نه در چنگال مکان و جغرافیا محدود می‌گردد و نه اختصاص به زمان ویژه دارد. صدور انقلاب در هر صورت اتفاقی بود که می‌افتاد. پایمردی رهبران انقلاب اسلامی ایران در مسیر آرمان‌ها، در ترویج و رشد بیشتر آن اثر عمیقی داشته است؛ اما برخلاف تصور مستکبران که همه چیز را با متر و مقیاس مادی می‌سنجند، حتی اگر به فرض مسئولان نظام، داوطلبانه از صدور انقلاب انصراف دهند، باز هم جلوی نشر اندیشه و آرمان‌های انقلاب اسلامی مردم ایران گرفته نخواهد شد. مقام معظم رهبری در کلامی بلند و ماندگار می‌فرماید: «امام بزرگوار ما این را در ایران اسلامى خلق کرد؛ این صادر شده. بارها گفتیم، مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، مثل عطر گل‌هاى بهارى است؛ هیچ‌کسى نمی‌تواند جلوى آن را بگیرد؛ پخش می‌شود، همه‌جا می‌رود؛ نسیم روح‌افزا و روان‌بخشى است که همه‌جا را به‌خودى‌خود می‌گیرد؛ حالا جنجال کنند، دادوبیداد کنند؛ رفته، صادر شده».[۲]

قدردانی از این سرمایه فرهنگی و مفاهیم آن، وظیفه هر آزادمردی است. باید بدانیم که اگر خدای ناکرده، روزی ما ایرانیان از خود ضعف نشان دهیم و پرچم را زمین بگذاریم، تنها خود حسرت خواهیم خورد؛ پرچم بر زمین نخواهد ماند و انقلاب زنده خواهد ماند و برکات آن و فیض ظلم‌ستیزی، نصیب دیگر کشورها خواهد شد.

پی‌نوشت:
[۱]. روزنامه جوان، ارزش‌های فرهنگی موضوع ۵۴ درصد شعارهای انقلاب: http://www.javann.ir/.
[۲]. دفتر حفظ و نشر، ۱۳۹۳/۶/۹: https://khl.ink/f/28344.