
emamian
واقعه کربلا همه عاشقان امام حسین (ع) را داغدار کرد
آخوند «ابوبکر خوجملی» با تسلیت ایام شهادت سید و سالار شهیدان کربلا، اظهار کرد: مصیبت کربلا و شهادت امام حسین (ع) در کربلا مختص یک مذهب و فرقه نبوده؛ بلکه مربوط به پیروان همه مذاهب اسلامی است.
به گفته وی؛ شهادت مظلومانه جگرگوشه فاطمه زهرا سلام الله علیها و 72 تن از یاران وفادارش نه تنها دل هر مسلمانی؛ بلکه دل هر انسان آزادیخواهی را به درد آورد.
مدیر حوزه علمیه محمدیه پورجان نگین شهر با بیان اینکه در ایام جاهلیت حرمت ماه های حرام رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم را نگه داشته و با غلاف کردن شمشیرهای
خود خونریزی نمی کردند، تصریح کرد: با اتفاق ناگواری که در سال 61 هجری با فاصله اندک 38 سال از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در بین امت اسلامی رخ داد حرمت آن حضرت و اهل بیت توسط ظالمان دنیا طلب شکسته شد.
وی افزود: سید و سالار شهیدان کربلا پاره تن رسول الله (ص) بود و طبق آموزه های دین مبین اسلام شهید راه حق محسوب می شوند.
به گفته وی؛ آنهایی که ایشان را مظلومانه به شهادت رساندند ظالم بوده و در بارگاه الهی مستوجب عقوبت سخت هستند.
آخوند خوجملی با یادآوری اعمالی که اهل سنت در ایام محرم و همچنین روزهای تاسوعا و عاشورا طبق سفارش نبی مکرم اسلام (ص) انجام می دهند، ابراز کرد: توسعه و فراوانی نمودن برای خانواده به لحاظ معیشت، روزه داری در روز تاسوعا و عاشورا، انفاق و صدقه کردن در روز عاشورا برای شادی روح شهدای کربلا و به تأخیر انداختن مراسم عروسی به بعد از ماه های محرم و صفر به احترام شهدای کربلا از جمله این اعمال است.
ائمه جمعه اهل سنت گلستان: حفظ حرمت ماه محرم تعظیم شعائر الهی است
امامان جمعه اهل سنت استان گلستان با بیان اینکه حفظ حرمت ماه محرم تعظیم شعائر الهی است، هر نوع بی حرمتی به این ماه را زیرپا گذاشتن حدود الهی دانستند.
امام جمعه اهل سنت چنارلی، گفت: محرم ماه نخست سال قمری است، خداوند به برکت اسلام و به یمن ایام بافضیلت از جمله ماه محرم برکات زیادی از جمله عفو بسیاری از گناهان و دادن اجر و ثواب فراوان برای انجام اعمال صالحه را برای انسان ها عطا می کند.
آخوند «اسماعیل قدیری» در نماز جمعه این هفته مسجد جامع چنارلی با تسلیت فرارسیدن ایام محرم، اظهار کرد: اسرار و حکمت هایی در دستورات خداوند نهفته است، در ماه هایی که خداوند متعال آنها را حرام اعلام کرده از انجام گناهان برحذر باشید و خودتان را آلوده معصیت و زشتی ها نکنید.
به گفته وی؛ امسال در حج اکبر حجاج به خوبی اعمال و مناسک این فریضه بزرگ الهی را انجام دادند و با تعظیم آن پاک و منزه به سرزمین های خود بازگشتند.
امام جمعه اهل سنت چنارلی با یادآوری اینکه ماه محرم ایام شهادت عمر بن خطاب خلیفه دوم (رض) و حسین بن علی (ع) است، تصریح کرد: شهادت خلیفه دوم در روز اول ماه محرم توسط مجوسیان و شهادت امام حسین و یاران باوفایش در روزهای نهم و دهم این ماه توسط شقی ترین افراد رقم خورد، عدالت خواهی عمر باعث نگرانی بسیاری ها شد و به فکر کنار گذاشتن و حذف او افتادند همانگونه که عدالت خواهی حسین هم سرانجام باعث شهادت او شد.
وی افزود: خلیفه دوم با مشورت حضرت علی (ع) سال هجری قمری را از مبداء هجرت رسول گرامی اسلام (ص) به مدینه تعیین و ماه محرم را نخستین ماه سال انتخاب کردند.
به گفته وی؛ منزلت و شخصیت بالای خلیفه دوم با جعل تاریخ خدشه دار نمی شود، همانگونه که توجه جدی او برای اقامه نماز جمعه و جماعت و فتوحات او عزت و آبرویی برای اسلام بود، امام حسین (ع) نیز در میدان کربلا اهمیت اقامه نماز و دقت بر روی آن و حفظ عفاف و حجاب را برای امت اسلامی گوشزد کردند.
آخوند قدیری وقوع سیلاب در برخی از نقاط جهان از جمله در کشور را هشداری از سوی خداوند برای انسان ها دانست و گفت: آفت سیل از جنود و قشون الهی است و درس و عبرتی برای انسان های گناهکار است که متوجه شوند که همه چیز گوش به فرمان خداوند بوده و در ید الهی قرار دارند.
وی ادامه داد: خداوند در همه جا مامورانی دارد که اگر بخواهد می توانند آسیب جدی به طبیعت و انسان ها وارد کنند، فقط دعا کنیم که این بارش ها برای انسان ها مایه عذاب نباشد و مایه رحمت شوند.
به گفته وی؛ خداوند به فکر آگاه و هوشیار کردن انسان ها است که در این دنیای فانی مغرور نشوند و خالق خود را همواره یاد کنند.
نماز جمعه رحمت بی انتهای الهی برای مؤمنان است
امام جمعه اهل سنت قازان قایه مراوه تپه، گفت: به خاطر تأثیراتی که سخنان و وعظ های نماز جمعه دارد باید ساکت بود و گوش فرا داد تا رحمت و باران بی انتهای الهی شامل حال مومنان شود.
آخوند «ناصر قزل» در نماز جمعه این هفته مسجد نورانی قازان قایه با اشاره به اقامه نخستین نماز جمعه بعد از انقلاب توسط آیت الله طالقانی، اظهار کرد: نماز جمعه از سوی خداوند یکی از مهمترین ارکان دین قرار داده شده و به همین خاطر یک سوره به نام آن نازل شده است.
به گفته وی؛ به خاطر اهمیت نماز جمعه در نزد خداوند، پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در هنگام هجرت به مدینه نخستین نماز جمعه را در مسجد قبا اقامه کردند.
امام جمعه اهل سنت قازان قایه مراوه تپه با بیان اینکه جمعه بهترین روزهای هفته است که ساعتی در آن است که همه دعاها در آن موقع مورد قبول واقع می شود، تصریح کرد: پیامبر اعظم (ص) به امت خویش هشدار داده که کسی که 3 بار بدون عذر به نماز جمعه نیاید از گروه منافقان است.
وی افزود: پیغمبر ختمی مرتبت (ص) فرموده است: «حج که از ارکان مهم دین است برای توانمندان واجب است؛ ولی نماز جمعه هم حج مساکین است برای افرادی که نمی توانند به این سفر معنوی بروند».
به گفته وی؛ خداوند نمازگزارانی را که به سمت نماز جمعه می روند به ازای هر قدمش یک گناهش را می بخشد و همچنین اجر فراوانی برایش می نویسد.
آخوند قزل با تأکید بر اینکه خداوند اقامه نماز جمعه و کسب اجر آنرا از تمام متاع و تجارت دنیوی برای انسان خیر و بهتر دانسته است، گفت: برای رشد و تعالی روحی و معنوی مومنان، خطیبان جمعه، حمد، صلوات، وعظ، نصیحت و دعا می خوانند.
وی ادامه داد: به اعتقاد اهل سنت خواندن نماز جمعه واجب عینی و از شعائر بزرگ الهی است و باید مومنان در نمازهای جمعه شرکت کنند.
ماه های حرام از فضیلت خاصی برخوردار است
امام جمعه اهل سنت شهر اینچه برون، گفت: ماه های حرام از فضیلت خاصی برخوردار هستند.
آخوند «مدد آقا هوشمند» در نماز جمعه این هفته مصلای شهر مرزی اینچه برون با تسلیت فرارسیدن ماه محرم و شهادت امام حسین (ع) و یارانش، اظهار کرد: در قرآن کریم به فضیلت ماه های حرام و حفظ حرمت آنها تأکید شده است.
به گفته وی؛ چون شهادت امام حسین (ع) و یارانش در این ماه واقع شده است، مردم مومن و متدین همانند سال های گذشته حرمت این ماه را نگهدارند.
امام جمعه اهل سنت شهر اینچه برون با یادآوری راه های سعادت و خوشبختی و راه های شقاوت و بدبختی انسان ها، ابراز کرد: فرد سعادتمند کسی است که به خدا نزدیکتر شده و در آخرت نامه اعمالش را به دست راستش دهند و برعکس بدبخت کسی است که از خالقش دور شده و در آخرت نامه اعمالش را بدست چپش می دهند.
وی ادامه داد: تقوای الهی، رغبت داشتن به آخرت، قائم بودن به نماز و پیوسته در عبادت بودن از راه های کسب سعادت دنیوی و اخروی است.
به گفته وی؛ حریص بودن به مال دنیا، دنبال لذات و شهوات دنیوی بودن، بی تفاوتی به نماز و داشتن همنشین از راه های شقاوت و بدبختی است.
امام جمعه اهل سنت شهر اینچه برون با تبریک سالروز تأسیس نهاد شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی به فرمان حضرت امام راحل در 12 مرداد سال 59 و با قدردانی از دست اندکاران این شورا، تصریح کرد: بسیاری از مراسم ها و اجتماعاتی که در اکثر نقاط کشور برگزار می کنند با هماهنگی این شورا صورت می گیرد.
کشف حجاب از نقشه های دشمنان است
امام جمعه اهل سنت شهر سیجوال گفت: کشف حجاب و بدحجابی در جامعه از نقشه ها و ترفندهای دشمنان در جوامع اسلامی است.
آخوند «یوسف ایری» در نماز جمعه این هفته مصلای شهر سیجوال با اشاره به اهمیت عفاف و حجاب در اسلام، اظهار کرد: یکی از مهم ترین مسائل در اسلام مسئله عفاف و حجاب است، مردان و زنان در اسلام موظف هستند که عورت خود را در برابر نامحرم بپوشانند.
به گفته وی؛ یکی از بزرگترین حیله های دشمن این است تا حجاب را از بین زنان و مادران این سرزمین بردارند تا تربیت فرزندان غیر اسلامی شده و کانون گرم خانواده ها از پایه سست شده و دین را از بین مردم بردارند.
امام جمعه اهل سنت شهر سیجوال با تأکید بر فواید رعایت عفاف و حجاب در جامعه، تصریح کرد: رعایت این امر باعث می شود که بانوان در برابر نگاه نامحرمان ایمن باشند و از گسترش فساد و فحشا جلوگیری می شود.
دشمن به دنبال ترویج فرهنگ غربی است
خطیب جمعه اهل سنت گرگان، گفت: دشمن با استفاده از ابزارهای گوناگون به دنبال ترویج فرهنگ غربی در جوامع اسلامی است.
آخوند «فرهاد مهربخش» در نماز جمعه این هفته مسجد جامع ابوحنیفه گرگان، اظهار کرد: استکبار جهانی نقشه های متعددی برای بی حجاب، بدحجاب و یا حجاب گریزی بانوان مسلمان در حال انجام است.
به گفته وی؛ بانوان و مردان امت اسلامی هوشیار باشند و با تبعیت از فرهنگ منحط غربی در زمینه پوشش، فریب نقشه های دشمن را نخورند.
خطیب جمعه اهل سنت شهر گرگان با اذعان بر اینکه خداوند هیچ چیزی را در این عالم بیهوده نیافریده است، تصریح کرد: خداوند انسان را اشرف مخلوقات خود قرار داده و مشخص است که خلقت او را بر اساس حکمتی قرار داده است.
وی افزود: طبق آیات قرآن کریم در سوره مبارکه «حشر»، اهل دوزخ و اهل بهشت یکسان نیستند و اهل جنت از رستگاران عالم هستند.
به گفته وی؛ بر زبان راندن کلمات کفرآمیز همانند اهانت و مسخره کردن ارکان و اصول دین و مذهب انسان را به سمت کفر و نفاق هدایت می کند.
آخوند مهربخش با تأکید بر دستگیری از نیازمندان و محرومان جامعه، ابراز کرد: ضروری است در این شرایط سخت اقتصادی و معیشتی به فکر اقشار محروم جامعه باشیم و از آنان حمایت های لازم را به عمل آوریم.
نقش حضرت عباس (ع) و خاندانش در نشر فرهنگ اهل بیت (ع)
قال الله تعالی: «وَ البَلَدُ الطَّیبُ یخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یخرُجُ إِلاَّ نَکدا»[۱]
مقدمه
عباس بن علی(علیه السلام) از شخصیت های نامدار تاریخ شیعه، همواره از سوی اهل بیت(علیهم السلام) و شیعیان مورد احترام بوده است. ایشان در کربلا به شهادت رسید، اما پس از او خاندانش (فرزندان و نوادگان) نیز به شیوه شایسته ای همواره در فراز و نشیب های تاریخ اسلام، یار و حتی مبلّغ خاندان اهل بیت(علیهم السلام) بودند. پیوند این خانواده با پیشوایان شیعه در تمامی تاریخ ائمه(علیهم السلام) حتی تا زمان غیبت صغری در منابع دیده می شود. یافته ها گویای آن است که کارکرد فرهنگی ـ سیاسی خاندان عباس بن علی(علیه السلام) به چند دسته تقسیم می شود؛ بخشی از ایشان از شاگردان اهل بیت(علیهم السلام) و نویسندگان سرشناس شیعی در عصر خود بودند، شماری در قیام های شیعیان به یاری ایشان می شتافتند و بعضی نیز ارتباط عاطفی عمیقی با اهل بیت(علیهم السلام) داشتند.
اهمیت محیط خانه در تربیت نسلی
تربیت نسلی، یکی از شاخه های دانش تربیت است. بر این اساس، مربی به گونه ای محیط و محتوای تربیتی را آماده می کند که دست کم تا چند نسل، این روند تربیتی ادامه پیدا کند. پیرو همین سیاست، امام علی(علیه السلام) که خود پرورش یافته مکتب قرآنی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود، فرزندانش را به همین شیوه تربیت کرده بود؛ زیرا در سنت پیامبران الهی، فرزندان مؤمن می بایست ادامه دهنده راه پدران خود باشند. به همین سبب زکریا این گونه دعا می کرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّک سَمِیعُ اَلدُّعاء».[۲]
توجه به خانواده و محیط زندگی، همواره یکی از سفارش های آشکار قرآن است. آیه «وَ البَلَدُ الطَّیبُ یخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یخرُجُ إِلاَّ نَکدا»،[۳] به محیط رشد انسانی اشاره دارد و اولین دریافت از معنای آن، این است که آدمی در هر جایی که پرورش یابد؛ خوی همان جا را به خود می گیرد؛ چنانکه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «إِذَا أَعْطَی اللَّهُ أَحَدَکُمْ خَیْراً فَلْیَبْدَأْ بِنَفْسِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِه؛[۴] هر گاه خدا به یکی از شما خیری عطا کرد، ابتدا خود و خانواده اش را از آن بهره مند سازد». در واقع روش پیامبران الهی این بود که فرزندان را جزئی از خود و ادامه دهنده راه خود می دانستند و این گونه دعا می کردند: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی ... لِیُقیمُوا الصَّلاةَ»؛[۵] «رَبِّ نَجِّنی وَ أَهْلی؛[۶] پروردگارا! من و خاندانم را نجات ببخش».
بنابراین راهبرد تربیت نسلی، یک امر قرآنی بود که در خانه امام علی(علیه السلام) پیگیری می شد و این گونه حضرت عباس(علیه السلام) نیز مانند حسنین(علیهما السلام) و سایر فرزندان، تحت برنامه تربیتی آن حضرت قرار داشت. این برنامه ها در سه مرحله «بینش افزایی»، «دانش افزایی» و «مهارت افزایی» اجرا می شد. با این نگاه تربیتی اگر چه نامه ۳۱ امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه خطاب به امام حسن(علیه السلام) است، اما حکایت از آن دارد که این برنامه تربیتی برای یکایک فرزندان اجرایی شده است؛ زیرا آن حضرت فرزندانش را پاره تن خود می دانست:
وَ وَجَدْتُکَ بَعْضِی، بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی، حَتَّی کَأَنَّ شَیئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِی، وَکَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِی، فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی؛[۷] چون تو را جزیی از وجود خود بلکه تمام وجود خودم یافتم، گویی که اگر ناراحتی به تو رسد، به من رسیده و اگر مرگ دامانت را بگیرد، دامن مرا گرفته؛ به این جهت توجه به کار تو را اهتمام به کار خود یافتم.
سپس در ادامه می فرماید: «إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُک بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکِ؛ و از آنجا که قلب جوان همچون زمین خالی است و هر بذری در آن پاشیده شود، آن را می پذیرد؛ پیش از آنکه قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگر مشغول گردد (گفتنی ها را گفتم)».
درباره تربیت نسلی در روزگار معاصر می توان به خاندان بسیاری از علمای برجسته شیعه و نیز خاندان معظم شهدا و بسیاری از مؤمنان اشاره کرد که با تربیت صحیح دینی و خانوادگی، توانسته اند نسلی نمونه و خدوم به جامعه تحویل دهند. برای مثال می توان به خاندان آیت الله خامنه ایK اشاره کرد که نسل در نسل از پدرشان (سید جواد) و جدشان (سید حسین)، از علما و اهل تقوا و مبارز در راه خدا بودند.[۸]
مادر نیز در این تربیت، نقش تعیین کننده ای دارد؛ چنانکه ام البنین، مادر عباس(علیه السلام) نیز همواره همین مسیر تربیت اسلامی را پیمود. این بانوی ارجمند پس از حادثه کربلا نیز همواره در مسیر اهل بیت(علیهم السلام) قرار داشت. او در حالی که دست فرزند عباس را ـ که عبیدالله نام داشت ـ می گرفت، روزها به بقیع می رفت و برای فرزندانش مرثیه سرایی می کرد. مردم مدینه برای شنیدن مرثیه های جانسوز او اجتماع، و همنوای با او گریه می کردند. عزاداری او به اندازه ای جانسوز بود که حتی هنگامی که مروان بن حکم آن منظره را دید، متاثّر شد و اشک ریخت.[۹] مادران شهدا نیز با تأسی به زنان اهل بیت(علیهم السلام) و این بانوی ارجمند، صبر و استقامت را پیشه کردند و به نماد صبر و بردباری برای خدا تبدیل شدند. مادر شهیدان سجادیان (سید کریم ۱۸ ساله، سید کاظم۱۹، سید داود ۲۷ ساله و سید قاسم ۳۵ ساله) که همسرش هم شهید شد، بعد از ۳۵ سال چیزی جز «سلامتی حضرت آقا» نمی خواهد.[۱۰]
«فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین خلاصه می شود به این: مادر شهید، پیش از آنکه مادر شهید می شود، «شهید» می شود ...»[۱۱]
تربیت نسلی و علاقه حضرت عباس(علیه السلام) به اهل بیت(علیهم السلام)
پیوند قلبی حضرت عباس(علیه السلام) با خاندان اهل بیت(علیهم السلام)، از همان زمان امام علی(علیه السلام) شکل گرفته بود.[۱۲] ایشان جزو آن دسته از فرزندان امام علی(علیه السلام) بود که در شمار یاران حسنین(علیهما السلام) بودند و از امام علی(علیه السلام) روایت نیز نقل می کردند. بعدها نوادگانش این روایت ها را سینه به سینه ثبت کردند. در یکی از این روایت ها آمده است:
روزی امام علی(علیه السلام) همه پسرانش و از جمله عباس(علیه السلام) را فرا خواند و به آن ها فرمود: «در میان خودتان، کوچک ترها به بزرگ ترها احترام بگذارید و بزرگ ترها نسبت به کوچک ترها مهربان باشید. در فراگیری دین تلاش کنید و تقوی پیشه نمایید ... و همگی از حسنین(علیهما السلام) فرمان ببرید».[۱۳] عباس(علیه السلام) در خانه امام علی(علیه السلام) مسائل شرعی و احکام اسلامی را فرا می گرفت و کتب و احادیثی را که امام علی(علیه السلام) ثبت و ضبط نموده بودند، در اختیار داشت.[۱۴]
بعد از شهادت امام حسن(علیه السلام)، نزدیک ترین شخص به امام(علیه السلام)، برادرش حضرت عباس(علیه السلام) بود که در جایگاه معاون ایشان، در کربلا به سِمَت پرچمداری سپاه برگزیده شد.[۱۵] این میزان علاقه میان حضرت عباس(علیه السلام) و اهل بیت(علیهم السلام)، دو طرفه بود؛ چنانکه وقتی دشمن در روز تاسوعا به سوی سپاه امام حسین(علیه السلام) حرکت کرد، آن حضرت با لحنی بسیار محبت آمیز به برادرش عباس(علیه السلام) فرمود: «یَا عَبَّاسُ! ارْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ یَا أَخِی! حَتَّی تَلْقَاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ مَا لَکُمْ وَ مَا بَدَا لَکُمْ وَ تَسْأَلَهُمْ عَمَّا جَاءَ بِهِمْ؛[۱۶] ای عباس! جانم به فدایت ای برادر! سوار شو و برو از آن٬ ها بپرس! هدف آن ها چیست؟ چه روی داده است و بپرس چه دستور تازه ای به آنان داده شده است؟». این در حالی بود که امام حسین(علیه السلام) بیش از ۲۰ سال از ایشان بزرگ تر بود. در آن سو حضرت عباس(علیه السلام) نیز در معرکه داغ کربلا، نهایت وفاداری را به جا آورد و به برادرانش (فرزندان ام البنین) فرمود: «بروید در پیشگاه امام حسین(علیه السلام) بجنگید و از ایشان دفاع کنید».[۱۷] خود نیز به مبارزه پرداخت تا به شهادت رسید.[۱۸] هنگام شهادت آن حضرت نیز این عاطفه دو طرفه تداوم یافت و امام حسین(علیه السلام) بر بالینش آمد و فرمود: «خدا تو را پاداش خیر عطا بفرماید که در راه خدا حق جهاد را به جا آوردی».[۱۹]
نکته مهم این ماجرا، نگاه اعتقادی حضرت عباس(علیه السلام) به امام(علیه السلام) بود و آن را به صراحت هنگام رد کردن امان نامه شمر بیان کرد و لقب اعتقادی «ابن رسول الله» را برای امام حسین(علیه السلام) به کار برد: «شمر! خدا تو و امان نامهات را لعنت کند؛ چطور ما در امان باشیم، اما پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در امان نباشد».[۲۰] پس از شهادت نیز مانند مؤمن آل یس که قرآن درباره او می فرماید: «یَالَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ، بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ»،[۲۱] پس از شهادت در راه خدا از مقربین درگاه الهی، و به لقب «باب الحوائج» معروف شد.
منم ماه بنی هاشم که عباس است نام من |
بود ام البنین مام و علی باب کرام من |
|
بود این افتخارم بس، که گوید خسرو خوبان |
بود عباس نام آور نگهبان خیام من |
|
من آن سرباز جانبازم که از لطف خداوندی |
لَبالَب از می حب حسینی گشته جام من |
|
ندادم تن به زیر بار ظلم و ذلت و خواری |
که بر ذرات عالم گشته واجب احترام من[۲۲] |
بازماندگان عباس بن علی(علیه السلام) در تاریخ
همه خاندان و فرزندان حضرت عباس(علیه السلام) به پیروی از آن حضرت همواره در خط اهل بیت(علیهم السلام) بودند. بنا بر اسناد تاریخی و نسب شناسی، از حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام) تنها یک پسر به نام «عبیدالله» به جای ماند که مادرش لُبابه، دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب بود و این فرزند، در کربلا اسیر شده بود.[۲۳]
ابن شهرآشوب در مناقب آل ابیطالب(علیه السلام)، به پسر دیگری برای آن حضرت به نام محمد اشاره کرده است که در کربلا شهید شد، اما این نام در هیچ یک از کتب پیش از او وجود ندارد. طبق سخن مورخان و عالمان علم انساب، از عبیدالله پسر عباس(علیه السلام) دو پسر به نام های «حسن»[۲۴] و «عبدالله» به جای ماند که از «عبدالله» نسلی باقی نماند. حسن، نوه حضرت عباس(علیه السلام)، فرزندانی داشت که نام شان به این ترتیب ثبت شده است: عباس، ابراهیم، حمزه، عبیدالله، علی و فضل.[۲۵]
- عباس بن حسن بن عبیداللّه بن عباس(علیه السلام)، شش پسر به نام های عبیدالله، علی، حمزه، احمد، عباس و فضل از او به جا ماند. هر کدام از این شش برادر، بعدها نسلی از ایشان به جای ماند.[۲۶]
- ابراهیم فرزند حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام) که خود از فقیهان، ادیبان و زاهدان به شمار می رفت، صاحب دو پسر به نام های علی و حسن شد. برخی معتقدند بعدها علی به قم آمد و «شاه سید علی» امامزاده معروف قم، هموست. گفته شده وی ۱۹ پسر داشت.
- حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، از او دو پسر به نام های «علی» و «قاسم» به جای ماند.[۲۷]
- عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، نسل زیادی از وی به جا ماند و بیشتر خاندان عباس بن علی از او ادامه یافتند.[۲۸] او پنج پسر داشت که یکی از آن ها به نام «عبدالله»، به تنهایی ۱۷ پسر داشت.[۲۹]
- علی بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، نسل زیادی از وی به جای ماند. یکی از پسرانش، «حسین» معروف به ابوعبدالله در مدینه ساکن شد که هشت پسر داشت.[۳۰]
- فضل بن حسن بن عبیداللّه بن عباس(علیه السلام)، یکی از شعرای بنی هاشم بود که نسل او از طریق دو پسرش «محمد» و «عباس» ادامه یافت.[۳۱]
تعامل خاندان ابوالفضل عباس (علیه السلام) با اهل بیت (علیهم السلام)
پس از شهادت حضرت عباس(علیه السلام)، ارتباط خاندان امام حسین(علیه السلام) و بازماندگان عباس(علیه السلام) به دلیل مصیبت مشترک کربلا با یکدیگر، تنگاتنگ شد و نقش ام البنین در این میان بسیار پررنگ بود.[۳۲] از این زمان به بعد، ارتباط عاطفی و اعتقادی دو خاندان در مآخذ تاریخی و حدیثی دیده می شود. برای مثال عبیدالله بن عباس(علیه السلام) به پسر عمویش، امام سجاد(علیه السلام) بسیار علاقمند بود و در مجالس خانگی امام(علیه السلام) حاضر می شد. در یکی از این دیدارها، آن حضرت نگاهی به عبیدالله انداخت و فرمود:
رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَی وَ فَدَی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَة؛[۳۳] خدای تعالی عمویم عباس را رحمت کند. چه سختی ها کشید و خود را فدای برادرش نمود تا دستانش قطع شد و پروردگار دو بال به وی هدیه کرد که مانند جعفر طیار به همراه فرشتگان در بهشت پرواز نماید. او نزد خدا جایگاهی دارد که شهدا به آن غبطه می خورند.
بعدها نوادگان حضرت عباس(علیه السلام) نیز با ائمه شیعه(علیهم السلام) ارتباط نزدیکی داشتند یا در قیام ها شرکت می کردند که در سه بخش به آن ها اشاره می شود.
۱. شاگردان اهل بیت(علیهم السلام) و نویسندگان سرشناس شیعی
در میان خاندان آن حضرت، برخی جزو یاران ثقه و درستکار اهل بیت(علیهم السلام) بودند که شهرت زیادی داشتند. برای مثال حمزه بن قاسم بن علی بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، یکی از راویان شیعه و ثقة بود که احادیث زیادی گردآوری کرد و کتابی نیز درباره راویان امام صادق(علیه السلام) با نام مَن روَی عن جعفر بن محمد(علیه السلام) نوشت.[۳۴] وی در عرصه گسترش باور به مهدویت نیز فعال بود. از او روایت هایی درباره قیام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در منابع ثبت شده است.[۳۵]
ابوالقاسم علی بن محمد، از نوادگان حضرت عباس(علیه السلام) و از جمله راویان اهل بیت(علیهم السلام) بود که روایت های حقانیت اهل بیت(علیهم السلام) را در شرایط حساس عصر عباسیان از زبان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است. برای مثال روایتی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را چنین نقل کرده است:
إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَصِیِّی وَ إِمَامُ أُمَّتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْهَا بَعْدِی وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِی یَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛[۳۶]بدانید که علی بن ابیطالب(علیه السلام)، جانشین و امام پس از من است. مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نسل او خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، هنگامی که پر از ستم و ظلم شده است.
محمد بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام) که مردی دانا و ارجمند بود، مانند یک مبلّغ دینی به بصره و شهرهای دیگر می رفت و درآنجا حدیث های امام رضا(علیه السلام) را برای مردم بازگو می کرد.[۳۷] حمزه بن قاسم بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام) نیز از اخبار اهل بیت(علیهم السلام) به خوبی آگاه، و برای روشنگری مردم، راوی رخدادهای مربوط به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) بود.[۳۸]
موسی بن محمد بن اسماعیل بن عبداللَّه بن عبیداللَّه بن عباس(علیه السلام) نیز روایتی درباره سلسله ائمه(علیهم السلام) از زمان امام علی(علیه السلام) به بعد نقل کرده است که در منابع این روایت مناقبی ثبت شده است.[۳۹] همچنین عبیدالله بن علی از نوادگان حضرت عباس(علیه السلام)، کتاب جعفریّات را که دوره کامل فقه شیعه است، تألیف نموده و در سال ۳۱۲ ق رحلت کرده است.
۲. ارتباط عاطفی خاندان حضرت ابوالفضل عباس (علیه السلام) با اهلبیت (علیهم السلام)
علاقه و دوستی میان خاندان حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام) با ائمه(علیهم السلام)، تا آن اندازه گسترده و مداوم بود که تا قرن ها همچنان حفظ شد. برای نمونه محمد بن علی بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، از راویان امامین عسکریین(علیهما السلام)، تا آنجا به امام(علیه السلام) نزدیک بود که مادر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) در خانه او اقامت گزید.[۴۰]
عبد اللّه بن حسن بن عبیداللّه بن عباس(علیه السلام) نیز هنگامی که امام رضا(علیه السلام) در مرو ولیعهد بود، در کنار آن حضرت بود.[۴۱]
۳. قیام کنندگان از خاندان حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
برخی از افراد خاندان حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام) در طول تاریخ علیه دولت های ستمگر قیام کردند. برای مثال در سال ۲۴۷ هجری قمری، علی بن عبدالله بن محمد بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام) در منطقه هجر علیه عباسیان قیام کرد و مردم بسیاری نیز به دور او گرد آمدند، اما این قیام شکست خورد.[۴۲] بخشی از نوادگان آن حضرت نیز هنگامی که سایر علویان قیام می کردند، به قیام آن ها می پیوستند.
فهرست منابع
کتب
۱.ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر - دار بیروت، ۱۳۸۵ق.
۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، چاپ اول، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
۳. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین باختصاص مولانا علی(علیه السلام) بإمرة المؤمنین، تحقیق اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، چاپ اول، قم: دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.
۴. ابن طقطقی، محمد بن تاج الدین، الاصیلی فی انساب الطالبین، تحقیق مهدی رجایی، قم: مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۱۸ق.
۵. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۴۱۷ق.
۶. ابومخنف، لوط بن یحیی، وقعة الطف، تصحیح محمدهادی یوسفی غروی، چاپ سوم، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
۷. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، بیروت: دارالمعرفة، [بی تا].
۸. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم: منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، چاپ اول، بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
۱۰. بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، چاپ اول، بیروت: مؤسسة الاعلمی، ۱۴۲۷ق.
۱۱. تمیمی مغربی، قاضی نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(علیهم السلام)، چاپ اول، قم: جامعة مدرسین، ۱۴۰۹ق.
۱۲. جریری نهروانی، معافی بن زکریا، الجلیس الصالح الکافی و الأنیس الناصح الشافی، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۶ق.
۱۳. حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تحقیق محمد صادق بحر العلوم، چاپ دوم، نجف: دارالذخائر، ۱۴۱۱ق.
۱۴. رازی، فخرالدین محمد بن عمر، الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیة، چاپ دوم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۱۹ق.
۱۵. صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، چاپ اول، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
۱۶. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، تحقیق محسن کوچه باغی، چاپ دوم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
۱۷. قاسم رسی، یحیی بن حسین، درر الاحادیث النبویة بالاسانید الیحیویة، تحقیق عبدالله بن حمود العزی، الطبعة الاولی، اردن ـ عمان: مؤسسه الامام زید بن علی الثقافیة، ۱۴۲۲ق
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ اول، قم: دار الحدیث، ۱۴۲۹ق.
۱۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت: دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
۲۱. مروزی ازوارقانی، سید عزالدین، الفخری فی أنساب الطالبیین، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ق.
۲۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، چاپ ششم، قم: مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسین، ۱۳۶۵ش.
سایت ها
۱. پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی سید علی خامنه ایK.
۲. خبرگزاری بین المللی قرآن، «فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین»، ۲۹/۱۱/۱۳۹۷، کد خبر: ۳۷۹۱۳۵۷.
۳. خبرگزاری مشرق، «پای حرف های همسر شهیدی که مادر ۴ شهید است»، ۳۱/۰۱/۱۳۹۳، کد خبر: ۳۰۲۳۹۲.
پی نوشت ها:
[۱]. اعراف: ۵۸: «و سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار میروید، اما سرزمینهای بدطینت (و شورهزار) جز گیاه ناچیز و بیارزش از آن نمیروید».
[۲]. آلعمران: ۳۸.
[۳]. اعراف: ۵۸.
[۴]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۲.
[۵]. ابراهیم: ۳۷.
[۶]. شعراء: ۱۶۹.
[۷]. ابنمیثم، شرح نهجالبلاغه، ج ۵، ص ۲: «روی جعفر بن بابویه القمی ان هذه الوصیة کتبها(علیه السلام) الی ابنه محمد بن حنفیه رضیاللهعنه».
[۸]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهایK، «نگاهی گذرا به زندگینامه حضرت آیتالله العظمی سید علی حسینی خامنهای»، ۰۱/۰۱/۱۳۹۳.
https://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=۲۶۱۴۲#_ftn۳
[۹]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۹۰.
[۱۰]. خبرگزاری مشرق، «پای حرفهای همسر شهیدی که مادر ۴ شهید است»، ۳۱/۰۱/۱۳۹۳، کد خبر: ۳۰۲۳۹۲.
https://www.mashreghnews.ir/news/۳۰۲۳۹۲
[۱۱]. خبرگزاری بینالمللی قرآن، «فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین»، ۲۹/۱۱/۱۳۹۷، کد خبر: ۳۷۹۱۳۵۷. (شاعر مریم سقلاطونی)
https://iqna.ir/fa/news/۳۷۹۱۳۵۷
[۱۲]. ابنحجر العسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج ۴، ص ۴۶۵.
[۱۳]. یحیی بن الحسین بن قاسم رسی، درر الاحادیث النبویة بالاسانید الیحیویة، ص ۳۹.
[۱۴]. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۶۰.
[۱۵]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۹۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص۴.
[۱۶]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الأشراف، ج ۳، ص۳۹۱.
[۱۷]. احمد بن داود دینوری، الأخبار الطوال، ص ۲۵۷.
[۱۸]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۵۰.
[۱۹]. لبیب بیضون، موسوعة کربلاء، ج ۲، ص ۱۳۸.
[۲۰]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۳، ص۳۹۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج ۵ ، ص ۴۱۵؛ لوط بن یحیی ابومخنف، وقعه الطف، ج ۳، ص ۱۰.
[۲۱]. یس: ۲۷ - ۲۵.
[۲۲]. ژولیده نیشابوری.
[۲۳]. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الأخبار، ج ۳، ص ۱۹۸.
[۲۴]. محمد بن تاجالدین ابنطقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص ۳۲۸.
[۲۵]. سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص ۱۶۹؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، الشجرة المبارکة، ص ۱۹۸ و ۱۹۹.
[۲۶]. فخرالدین محمد بن عمر رازی، الشجرة المبارکة، ص۱۹۹؛ سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص۱۷۰.
[۲۷]. محمد بن تاجالدین ابنطقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص ۳۳۰؛ سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص۱۷۱.
[۲۸]. عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص۱۷۱.
[۲۹]. همان.
[۳۰]. محمد بن تاجالدین ابنطقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص ۳۲۹.
[۳۱]. همان، ص ۳۳۰.
[۳۲]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۹۰.
[۳۳]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۲۷۴ و ج ۴۴، ص ۲۹۸.
[۳۴]. حسن بن یوسف حلی، رجال العلامة الحلی، ص ۵۳.
[۳۵]. محمد بن علی صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۶۹.
[۳۶]. علی بن موسی ابنطاووس، الیقین باختصاص مولانا علی(علیه السلام) بإمرة المؤمنین، ص ۴۹۴.
[۳۷]. محمد بن تاجالدین ابنطقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبین، ص ۳۳۰.
[۳۸]. معافی بن زکریا جریری نهروانی، الجلیس الصالح الکافی و الأنیس الناصح الشافی، ص ۷۵۹.
[۳۹]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۰۴.
[۴۰]. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۳۴۷ و ۳۴۸.
[۴۱]. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الأخبار، ج ۳، ص ۳۴۱.
[۴۲]. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج ۹، ص ۴۱۰؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۲۰۶.
به قلم: حجت الاسلام والمسلمین احمد فلاح زاده، دانشآموخته حوزه علمیه و دکترای تاریخ اسلام
نقش محبت در تربیت فرزندان
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُم»[۱]
مقدمه
یکی از نیکوترین و اساسی ترین روش های تربیت، روش محبت است که بیشترین تناسب را با فطرت و سرشت انسانی دارد. مطالعات انجام شده به روش تحلیلی ـ توصیفی، حاکی از این مطلب است که نیروی محبت در تربیت، نیرویی زمینه ساز، بازدارنده و برانگیزاننده است و اگر به اعتدال به کار گرفته شود، تأثیر شگرفی در نزاهت آدمی و تحقق تربیت کمالی دارد. نیروی محبت از نظر تربیتی، نیروی عظیم و کارساز و بهترین تربیت آن است که بدین روش تحقق یابد. مهرورزی و محبت، قانونی است که سلامت، سعادت، شادمانی، هماهنگی و کامیابی را برای آدمی به ارمغان می آورد؛ به شرط آنکه آدمی بداند چگونه و به چه اندازه از این اکسیر حیات استفاده کند تا گرفتار افراط و تفریط که هر یک عوارض نامطلوبی در تربیت دارند، نشوند. اگر فرزند احساس کند که در دل و قلب والدین جای دارد، نمی تواند به راحتی با آن ها مخالفت کند. آنچه والدین را به فرزندان پیوند می زند، محبت است. هر چه پیوند عاطفی میان والدین و فرزندان محکم تر باشد، صداقت و یکرنگی و صفای بیشتری میان آن ها رواج خواهد یافت. البته همه والدین محبت قلبی به فرزندان خود دارند، فقط باید از نیروی معجزه آسای مهر و محبت در تربیت فرزندان استفاده کنند.
از آنجا که محبت یک نیاز طبیعی است، وجود و عدم آن در تعادل و عدم تعادل روح تأثیر فراوانی دارد. فرزندی که در محیط گرم محبت، پرورش می یابد، روانی شاد و دلی آرام و با نشاط دارد. به زندگی امیدوار و دل گرم است و خود را در این جهان پرآشوب تنها و بی کس نمی داند. در پرتو محبت، صفات عالی انسانیت، عواطف و احساسات فرزند نیز به خوبی پرورش می یابد که نتیجه آن، پرورش انسانی متعادل خواهد بود. احساس محبوبیت، در آرامش فرزند مؤثر است و این آرامش، در سلامت اعصاب و جسم تأثیر بسزایی خواهد داشت. برای تبیین این مسائل، ابتدا «نوع و شیوه های ابراز محبت» بیان و سپس «تأثیرات تربیتی محبت» ارائه خواهد شد.
مصادیق و شیوه های ابراز محبت
فرزندان باید مورد محبت خالصانه والدین قرار گیرند؛ یعنی محبتی که شرطی برای ابراز آن اعلام نشده و بی دریغ نثار می شود. در خانواده هایی که صمیمیت و مهربانی وجود دارد، فرزند می تواند با اطمینان به شخصیت خود، با مشکلات روبه رو شود و از سوی دیگر بدون داشتن اضطراب و تشویش، رفتارهای نامناسب خود را به نحو مطلوبی تغییر دهد. سالم ترین افراد که قادرند محبت شان را به دیگران ابراز کنند، کسانی هستند که والدین شان در کودکی به آن ها به صورت بی قید و شرط ابراز محبت کرده اند.[۲]
والدین می توانند محبت خود را به طرق مختلف به فرزندان بروز دهند؛ راه ها و شیوه هایی همچون احترام، مهربانی، بوسیدن، نوازش، هدیه، تواضع، گوش شنوا بودن، عمل به وعده، کمک و حمایت، همبازی شدن، همصحبت شدن، خوب صدا زدن، خوش زبانی و خوش اخلاقی. فرزندان در هر سنی برای خود شخصیت قائلند و دوست دارند در کانون توجه و عنایت باشند؛ از همین روست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ».[۳] همچنین در سخن دیگری فرموده است: «أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُم». [۴]در حدیث شریف کساء نیز حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرزندان خود را این گونه مورد خطاب قرار می دهد: «یا ولدی و یا قره عینی و ثمره فوادی».
راه های ابراز محبت
۱. بازی با کودکان
یکی از راه های محبت این است که والدین خود را در سطح هم بازیِ آگاه تر ـ و نه به صورت یک فرد بزرگ و آگاه که با کودک سنخیتی ندارد ـ با کودک بازی کنند و در ضمنِ بازی آداب زندگی را به او یاد دهند. در حقیقت بازی موجب می شود که بچه ها وارد حوزه فعالیت بزرگ ترها شوند و در شکلی کودکانه، واقعیت ها و هنجارهای زندگی واقعی را تجربه کنند. همانندسازی، الگوگیری و بسیاری از آموزش ها و پرورش های غیرمستقیم، از راه بازی فرا گرفته می شود. اگر بچه ها فرصت کافی برای بازی نداشته باشند، ممکن است گرفتار عقده های جبران ناپذیری شوند. امروزه بسیاری از اختلالات رفتاری و عاطفی با یک روش درمانی به نام «بازی درمانی» معالجه می شود. شاید به همین جهت است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر کس کودکی نزد اوست، باید برایش کودکی کند».[۵] در همین راستا جابر می گوید: دیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با دست و پا راه می رفت، در حالی که حسن و حسین(علیهما السلام) بر پشتش سوار بودند و می فرمود: «شتر شما، بهترین شترها و شما، بهترین سوار هستید».[۶] شخصی به نام عبدالله بن شیبه می گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در نمازی سجده را بسیار طولانی کرد. بعد از نماز مردم علت این طولانی شدن را پرسیدند. حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «فرزندم حسن بر گردن من بود. نخواستم عجله کنم تا نیاز فرزندم برآورده شود یا اینکه خودش پایین بیاید».[۷]
امام صادق(علیه السلام) نیز در روایتی فرموده است: «دست کم بچه را ۷ سال رها کن تا می تواند از دنیای بازی لذتش را ببرد».[۸] امام کاظم(علیه السلام) نیز فرموده است: «کسانی در بزرگسالی عجول، شتابزده و بی ظرفیت هستند که در کودکی به اندازه کافی بازی نکرده اند».[۹] مفضل بن عمر می گوید: «خدمت امام موسی کاظم(علیه السلام) رسیدم. دیدم آن حضرت، فرزند خود امام رضا(علیه السلام) را در دامان خود نشانده و او را می بوسد. گاه او را در آغوش می گیرد و گاه بر شانه اش می گذارد و می گوید: پدر فدای تو باد! چه بوی خوشی داری و چه اخلاق نیکو و پاکیزه ای و چه آشکار و روشن است، فضل و دانش تو».[۱۰]
از آنجا که بازی هم در رشد جسمی کودک و هم در رشد فکری و عقلی و عاطفی کودک نقش دارد و مهم ترین بعدی که در رشد باید مورد توجه قرار گیرد، رشد شخصیت کودک است؛ امام خمینی(ره) به این مسئله توجه کافی داشتند.[۱۱] خانم فریده مصطفوی، دختر امام(ره)، درباره نوه های ایشان می گوید: «نوه های آقا همه شلوغ بودند. امام(ره) به دختر من که از شیطنت بچه خود گله می کرد، می گفت: من حاضرم ثوابی که تو از تحمل شیطنتِ حسین می بری، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم».[۱۲]
۲. تشویق کودکان
تشویق، یکی از دو بُعد وظایف پیامبران است که رهبر دینی به وسیله آن، مردم را در تمامی جنبه های دینی به حرکت و تکاپو وا می دارد؛ چنانکه قرآن کریم به این امر مهم چنین اشاره کرده است: «یَا أیُهَا النَّبی حَرِّضِ الْمُؤمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ ...؛[۱۳] ای رسول! مؤمنان را به جنگ ترغیب کن». در تربیت انسان اصل بر تشویق و ترغیب است، نه تنبیه و مجازات. امام علی(علیه السلام) نیز با اشاره به این اصل فرموده است: «ضَادُّوا الشَّرَّ بِالخَیرِ؛[۱۴] به وسیله خوبی با بدی بستیزید». تشویق، موجب تحریکی عاطفی، مادی یا معنوی می شود که وسیله ای برای تحقق اعمال و رفتار مثبت افراد است. بنابراین مقصد در تشویق، هدایت و راه آموزی است. کودک در آغاز زندگی جاهل و نسبت به مواضع گوناگونی که باید اتخاذ کند، کاملاً بی خبر است و تأیید و تشویق، او را برای تصمیم گیری های صحیح در آینده آماده می کند. بی شک این جهت دهی ها باید به سوی فضایل و اخلاق باشد تا شخصیت افراد را بپروراند و آنان را به سوی شرف و انسانیت سوق دهد.[۱۵]
بنابراین تشویق فرزندان، یکی از راه های ابراز محبت است که مورد نیاز آن هاست؛ زیرا کودک هر عمل نیکی را که انجام میدهد، انتظار پاداش دارد و والدین باید این انتظار را برآورده کنند تا برای پیشرفت او ایجاد انگیزه نمایند. اگر چه باید توجه داشت که تشویق نباید به صورت رشوه در آید. کودک باید عمل خوب را به عنوان وظیفه شخصی و اجتماعی انجام دهد، بدون اینکه توقعی برای ستایش آن داشته باشد؛ ولی والدین باید او را به عنوان فردی وظیفه شناس تشویق کنند.[۱۶] برای اینکه کودک به تدریج استقلال یابد، خود را از وجود والدین بی نیاز نماید و بتواند شخصاً زندگی کند، باید با هر عمل کوچکی که انجام می دهد و اعتماد به نفس او را آشکار می سازد، مورد تشویق والدین قرار گیرد.[۱۷]
آیات قرآن و روایات بسیاری نیز بر محبت ورزی تأکید کرده اند؛ زیرا بنای مکتب اسلام، مهر و محبت و سیره و رفتار ائمه نمونه کامل این مهربانی است؛ چنانکه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «کودکان خود را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید. وقتی به آن ها وعده ای می دهید، حتماً وفا کنید؛ زیرا کودکان، شما را رازق خود می پندارند».[۱۸] همچنین فرموده است: «کودکان را در بغل بگیرید و بر دوش خود بنشانید»،[۱۹] «فرزندان تان را زیاد ببوسید؛ زیرا به واسطه هر بوسه ای، درجه شما در بهشت بالا می رود».[۲۰]
تأثیرات تربیتی محبت
۱. زمینه ساز رشد عاطفی و شکوفایی استعداد
محبت والدین به فرزندان، زمینه رشد عواطف و روان فرزندان را فراهم می کند. منظور از رشد عاطفه، احیا و شکوفایی استعدادها، رشد طبیعی، تدریجی و هماهنگ آن شناخت و شکوفایی قابلیت های فطری، رشد و پرورش رغبت های مثبت، جهت دهی آن ها به سوی کمال و انطباق آن با اصول و ضوابط انسانی، تعدیل حس رقابت و تملک و سرور و لذت است. پرورش عواطف، از هدف های مهم تربیت است. بنابراین از طریق پرورش و تربیت بر مبنای اسلام، می توان در رشد عاطفه و مهر و محبت در وجود کودکان مؤثر بود.[۲۱]
۲. جلوگیری از رذائل اخلاقی و احساس حقارت
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مردم را با روش محبت، از رذائل دور ساخت و به فضایل آراست. جهان آفرینش نیز بر اساس رحمت و محبت سامان یافته است و بدان کمال می یابد و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، جلوه تام رحمت و محبت الهی و روش تربیتی اش بر رحمت و محبت استوار بود. از این رو خداوند آن حضرت را چنین معرفی کرده است: «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ؛[۲۲] و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».
برای تربیت انسان باید در او عشقی آفرید که از تمام غریزه ها نیرومندتر باشد و در او نیرویی گذاشت که تمام زنجیرها را با خود بردارد. مادامی که این عشق عظیم و نیروی بزرگ در انسان پا نگیرد، برای او حرکتی نخواهد بود و از بند اسارت ها نجات نخواهد یافت. ما از محبوب های خود به خاطر چیزی که محبوب تر است، چشم می پوشیم و خوب را فدایی خوب تر می کنیم تا آنچه را که با اهمیت تر است، انتخاب کنیم. عشق شدیدتر و حب الله، ما را از اسارت غرایز و حب نفس و حب دنیا آزاد می کند.[۲۳]
اظهار محبت به فرزند نیز او را از ابتلا به عقده نفسانی و احساس کمبود حقارت مصون می دارد، اما کودکی که از محبت های گرم پدر و مادر محروم بوده و یا نیاز او درستی اشباع نشده است، در نفس خویش احساس محرومیت و نسبت به پدر و مادر و دیگرانی که او را دوست ندارند، عقده نفسانی پیدا می کند. چنین انسانی در معرض هر گونه انحراف و فسادی خواهد بود. به عقیده بسیاری از دانشمندان، بیشتر تندخویی ها، خشونت ها، لج بازی ها، زورگویی ها، بدبینی ها، اعتیادها، افسردگی ها، گوشه گیری ها، نا امیدی ها و ناسازگاری های افراد، معلول عقده حقارتی است که در اثر محرومیت از محبت به وجود آمده است. بنابراین اظهار محبت را می توان به عنوان یکی از عوامل مهم بازدارنده از مفاسد اخلاقی و اجتماعی معرفی نمود. در پرتو محبت می توان احساسات و عواطف کودک را به خوبی پرورش داد و از او انسانی شایسته ساخت.[۲۴]
۳. انگیزه سازی
یکی از اثرات محبت، انگیزه سازی است. اگر والدین عمل خوبِ بچه ها را با مهربانی بستایند، این امر سبب تداوم رفتار مثبت در آن ها خواهد شد. بچه ها از نوازش ها، بوسه ها، در آغوش گرفتن ها و حتی از آهنگ محبت آمیز سخنان پدر و مادر انگیزه می گیرند.[۲۵]
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان والاترین مربی بشر، با محبت به مردم انگیزه تغییر و اصلاح می داد و بیشترین لطف و محبت را به مردم داشت. حضرت تحولات اساسی را در پرتو چنین روشی برای افراد محقق می کرد؛ زیرا روش محبت در تربیت، روشی برانگیزاننده همه استعدادهای آدمی در جهت کمال مطلق است. تولید رقت و رفع غلظت و خشونت از روح یا همان تلطیف عواطف، تمرکز و از بین رفتن تشتت و تفرق نیروها و در نتیجه قدرت حاصل از تجمع، همه از آثار عشق و محبت است. محبت چنان انسان را متحول می کند که هیچ چیز دیگری با آن قابل قیاس نیست و هیچ چیز نمی تواند مانند آن انسان را از ملک به ملکوت بکشاند.[۲۶]
محبت در تربیت و تحول معنوی فرزندان نیز چنین نقشی دارد. کودک در محیط گرم محبت، اظهار محبت را از پدر و مادر یاد می گیرد و خوش قلب، خیرخواه و انسان دوست تربیت می شود؛ زیرا طعم شیرین محبت را چشیده است؛ از این رو در آینده این عمل را نسبت به دیگران انجام می دهد. چنین انسانی وقتی بزرگ شد، نسبت به همسر، فرزندان، دوستان و معاشرین خود اظهار محبت و آن ها را شاداب می کند و در مقابل نیز از محبت های متقابل دیگران برخوردار می شود.
در حقیقت بالا رفتن انگیزه کودک برای زندگی، درس، تحصیل و حتی برنامه ریزی در آینده، داشتن خانواده ای پر مهر و محبت است. محبت می تواند از هر کسی به کودک منتقل شود، اما هیچ محبتی بهتر و ارزشمندتر از محبت والدین به کودک نیست. بالا رفتن انگیزه کودک، موجب موفقیت در آینده او خواهد شد. تجربه نشان داده است بیشتر افراد موفق، خانواده و دوستانی مهربان داشته اند که حامی معنوی آن ها بوده اند. محبتی که از روی منطق باشد، کودک را در آینده به فردی مهربان، با انگیزه، منطقی و پیروز مبدل خواهد کرد.
نقش برانگیزانندگی محبت در فرزند از این روست که اعتماد به نفس فرزند تقویت می شود. تجربه نشان داده است کودکانی که با محبت والدین و بر اساس اصول منطقی و آرامش تربیت شده اند، در اجتماع نیز از عزت نفس بالایی برخوردارند. بنابراین هر چه کودک در ابتدای زندگی با مهر و محبت والدین بزرگ شود، در آینده می تواند با پشتوانه قوی تری زندگی کند و این پشتوانه قوی، موجب افزایش عزت نفس او خواهد شد.
نتیجه گیری
انسان در مسیر رشد و رسیدن به هدف آفرینش، نیاز به محبت کردن و مورد محبت واقع شدن دارد. خانواده خوب و رشدیافته، خانواده ای است که سرشار از محبت باشد؛ چنانکه مهم ترین رمز توفیق رهبران دینی و به ویژه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، بهره گیری از بهترین راهکار تربیتی، یعنی ابراز محبت به مردم بوده است؛ زیرا مهرورزی و محبت، بهترین ابزار رسیدن به تربیت الهی است. بیان محبت و اظهار مهر والدین نسبت به فرزندان، آغاز مسیر تربیت، و اهمیت آن تا آنجاست که دل های مشتاق فرزندان را صید می کند، آتش فاصله ها و اختلافات خانوادگی را خاموش می نماید، افسردگی ها را معالجه می کند و سخت ترین شرایط زندگی را برای خانواده ها تحمل پذیر می سازد.
والدین می توانند از اکسیر حیات بخش محبت برای زمینه سازی رشد فرزندان و بازدارندگی از هر نوع رفتار نادرست و انگیزه سازی برای انجام فعالیت های موفقیت آمیز استفاده کنند. اگر فرزندان به هر دلیلی در مسیرهای انحرافی قرار گرفتند و درگیر آسیب های اجتماعی شدند، باز هم بهترین راه برای جلوگیری آن ها از ادامه مسیر، مهرورزی والدین است؛ زیرا فرزند با دریافت این عشق و محبت خالصانه، عزت نفس پیدا می کند و به لیاقت و شایستگی و ارزش خود پی می برد.
فهرست منابع
۱. امینی، ابراهیم، آیین تربیت، تهران: انتشارات اسلامی، ۱۳۶۸ش.
۲.حجتی کرمانی، سید محمدباقر، سه گفتار پیرامون برخی از مسائل تربیتی اسلام، چاپ هشتم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۹ش.
۳.حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: کتابچی، ۱۳۸۶ش.
۴.حسینی زاده، سید علی، تربیت فرزند، چاپ چهارم ، قم: انتشارات حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۴ش
۵.حیدری، معصومه، آداب رفتار با دختران، کاشان: محتشم، ۱۳۷۹ش.
۶.خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۰ش.
۷.ستوده، امیررضا، پابه پای آفتاب: گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی(ره)، چاپ ششم، تهران: موسسه نشر پنجره، ۱۳۸۷ش.
۸.شعاری نژاد، علی اکبر، روان شناسی رشد، چاپ نوزدهم، تهران: نشر اطلاعات، ۱۳۸۸ش.
۹.صفائی حائری، علی، مسئولیت و سازندگی، قم: لیله القدر، ۱۳۸۶ش.
۱۰. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم: شریف رضی، ۱۳۷۰ش.
۱۱. فایخی، علی و محسن آشتیانی، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، قم: روحانی، [بی تا].
۱۲. قائمی، علی، پرورش مذهبی و اخلاقی کودک، تهران، هاد ، ۱۳۵۸
۱۳. ـــــــــــ، خانواده و مسائل مدرسه ای کودکان، تهران: انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۸ش.
۱۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت: نشر اسلامیه، ۱۳۸۶ق.
۱۵. مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه؛ چاپ اول، تهران: انتشارات حسینیه ارشاد، ۱۳۴۹ش.
۱۶. هلاکویی، فرهنگ، اصول پدری و مادری در تربیت فرزندان، تهران: انتشارات باهدف، ۱۳۹۳ش.
[۱]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۶، ص ۴۹.
[۲]. فرهنگ هلاکویی، اصول پدری و مادری در تربیت فرزندان، ص ۱۷۰.
[۳]. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۲۲۲.
[۴]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۶، ص ۴۹.
[۵]. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۱۳.
[۶]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۴۲، ص ۲۸۵.
[۷] .همان، ج ۴۲، ص ۲۹۴.
[۸]. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۴.
[۹]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۶۰، ص ۳۶۲.
[۱۰]. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۵۷.
[۱۱]. سید محمدباقر حجتی کرمانی، سه گفتار پیرامون برخی از مسائل تربیتی اسلام، ص ۶۶.
[۱۲]. امیر رضا ستوده، پابهپای آفتاب، ج ۱، ص ۱۰۷.
[۱۳]. انفال: ۶۵.
[۱۴]. جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم ودررالکلم، ص ۱۱۷.
[۱۵]. علی قائمی، خانواده و مسائل مدرسهای کودکان، ص ۲۸۸
[۱۶]. علی قائمی، پرورش مذهبی و اخلاقی کودک، ص ۹۶.
[۱۷]. علیاکبر شعارینژاد، روانشناسی رشد، ص ۵۶.
[۱۸]. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۲۶.
[۱۹]. ملامحسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج ۳، ص ۳۶۶.
[۲۰]. معصومه حیدری، آداب رفتار با دختران، ص ۷۳.
[۲۱]. علی فایخی، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، ص ۱۰۸.
[۲۲]. انبیا: ۱۰۷.
[۲۳]. علی صفایی حائری، مسئولیت و سازندگی، ص ۶۷.
[۲۴]. سید علی حسینیزاده، تربیت فرزند، ص ۸۰.
[۲۵]. ابراهیم امینی، آیین تربیت، ص ۱۲۳.
[۲۶]. مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه، ص ۴۱.
به قلم: راضیه علی اکبری، دکترای کلام اسلامی و مدرس دانشگاه
جایگاه اجتماعی زنان در عاشورا
قال الله تعالی: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ».[۱]
مقدمه
بی تردید، زنان یکی از عناصر نقش آفرین در نهضت عاشورا بودند. به جرأت می توان گفت اگر قیام امام حسین(علیه السلام)، پایداری و ماندگاری اسلام را امضا کرد؛ سهم بزرگی از آن مرهون فداکاری زنانی است که در تاریخ، مثل و مانندی ندارند. زنان عاشورایی با حضور خود و نقش جاودانه شان ثابت کردند تکلیف اجتماعی، خاص مردان نیست؛ بلکه آنان نیز بنا بر وظیفه شرعی که بر دوش دارند، باید به جریان های اجتماعی توجه کنند و هر گاه مسئله حمایت از دین و اقامه حق به میان می آید، در صحنه حضور یابند.
واقعه عاشورا اگر چه حقیقتاً تلخ و جانسوز است، اما در درون خود تابلوی زیبایی از آزادگی، شناخت انسان ها و بزرگی مقام زن است؛ تابلویی که در آن می توان زنان و مردان را دوشادوش یکدیگر در راه اعتلای حق مشاهده کرد؛ به گونه ای که مردان در صحنه نبرد جنگیدند و به شهادت رسیدند و زنان حتی در اسارت نیز پیام آنها را شهر به شهر به همگان ابلاغ کردند. نقش آفرینی زنان در حادثه عاشورا، الگویی برای زنان مسلمان است تا برای اعتلای کلمةالله و در راه احقاق حق، در اجتماع حضور فعال داشته باشند؛ چنانکه در دوران مبارزه با حکومت منحوس پهلوی و نیز در دوران دفاع مقدس، زنان با الگوگیری از حضرت زینب(سلام الله علیها) و دیگر زنان عاشورایی، نقش های مهمی را رقم زدند.
حضور زنان در واقعه عاشورا
زنان در نهضت عاشورا دارای جایگاه ویژه ای هستند، تا آنجا که نقش و حضور فعالانه آنها در همه مراحل این نهضت به روشنی دیده می شود. در واقع آنان تبلور راستین ارزش ها و آرمان های مقدس اسلامی ـ انسانی بودند که علی رغم علاقه طبیعی شان به زندگی بی دغدغه در کنار همسر و فرزند، در آن برهه حساس تاریخی احساس مسئولیت کردند و سکوت و بی تفاوتی را روا ندانستند. آنان در تعارض دین و دنیا، دین را مقدم دانستند و برای ادای تکلیف شرعی خود، از تمام مظاهر دنیوی و علایق خویش گذشتند و نام خود را در تاریخ جاودانه کردند.[۲]
زنان در واقعه عاشورا، گاهی در پس خیام و زمانی رزمنده ای نستوه در عرصه میدان مبارزه بودند؛ گاهی رقیق القلب و گاهی سرسخت و انعطاف ناپذیری که اعمال شگفت آور و شجاعت های بی نظیری را از خود به نمایش گذاشتند. اگر چه خداوند جهاد را بر زنان واجب نکرده است، اما هر گاه کشور اسلامی مورد هجوم دشمنان قرار گیرد یا اساس شریعت در معرض خطر واقع شود و نیروی مردان برای دفع خطر مهاجمین کافی نباشد؛ زنان باید وارد میدان شوند؛ چنانکه در حادثه عاشورا پای در عرصه میدان نهادند. در واقع تاریخ عاشورا بیانگر آن است که زن نیز می تواند برای رسیدن به والاترین مقام انسانی، همپای مردان و شهیدان اسلام گام بردارد و برای حفظ دین در میدان مبارزه نقش آفرینی کند. دکتر بنت الشاطی درباره حکمت همراهی زنان با کاروان امام حسین(علیه السلام) می نویسد:
زینب(سلام الله علیها)، خواهر حسین(علیه السلام) با خطبه ها و افشاگری های خود، مزه و لذت پیروزی را از ابن زیاد و یزید گرفت و قطره هایی از زهر کشنده در جام های آنان سرازیر کرد؛ یعنی با اقدامات زینب(سلام الله علیها) شادی بنی امیه دیری نپایید و پیروزی شان دوامی نیافت و زمانی دراز نگذشت که نتیجه کار زینب(سلام الله علیها) به شکست و نابودی امویان منتهی شد. هر رویداد سیاسی که پس از کربلا به وقوع پیوست از خروج مختار، انقلاب ابن زبیر، سقوط دولت اموی و قیام دولت عباسی و استواری و ریشه دار شدن مذهب شیعه، سبب همه این ها زینب(سلام الله علیها) بود.[۳]
نقش آفرینی زنان در حماسه عاشورا
۱. مشارکت در جهاد و شهادت
در نهضت امام حسین(علیه السلام) زنان همدوش مردان در جبهه مبارزه با دشمن حضور داشتند و همراه و همدل با نهضت امام(علیه السلام) بودند. همکاری و همراهی زنانی چون طوعه در کوفه با مسلم بن عقیل، همراهی همسران برخی از شهدای کربلا و مبارزه آنان مانند ام خلف، همسر مسلم بن عوسجه، ام وهب همسر عبدالله بن عمیر کلبی و رسیدن به فیض شهادت، تشویق رزمندگان به ادامه مبارزه، جهاد، شهادت و روحیه بخشی به آنان و نیز اعتراض و انتقاد برخی از همسران سپاه کوفه به جنایت های شوهران شان در سپاه بنی امیه مانند همسر خولی، از مصادیق حضور زنان در جبهه مبارزه، جهاد و شهادت است.[۴]
ابن اثیر درباره به شهادت رسیدن ام وهب، همسر عبدالله بن عمیر کلبی می نویسد:
روز عاشورا وقتی عبدالله بن عمیر کلبی به میدان رفت، ام وهب نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت؛ ولی امام حسین(علیه السلام) مانع او شد و فرمود: «زنان موظف به جهاد نیستند». پس از شهادت همسرش به بالین او رفت و صورتش را پاک کرد و گفت: «بهشت بر تو مبارک باد. از خدا درخواست می کنم که مرا همراه تو قرار دهد». در این هنگام رستم، غلام شمر با عمود بر سرش زد تا فرقش شکافته شد و به شهادت رسید.[۵]
همچنین نقل است پس از شهادت مسلم بن عوسجه، پسرش خلف، آماده جنگ شد. امام(علیه السلام) از او خواست که به سرپرستی مادرش بپردازد، ولی مادرش او را به جنگ تشویق کرد و گفت: «جز به یاری پسر پیامبر، از تو راضی نخواهم شد». خلف پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید. دشمن پس از شهادت، سرش را از تن جدا کرد و به سوی مادرش پرتاب نمود. ام خلف سر را برداشت، بوسید و گریست.[۶]
در واقع قیام امام حسین(علیه السلام) محصول مشترک ایثار و فداکاری زنان و مردانی است که برای همه مسلمانان و آزاد زنان جهان الگو و اسوه هستند؛ چرا که مردانی که در قیام امام حسین(علیه السلام) حماسه آفریدند، هر یک دست پرورده و تربیت شده دامان زنان شجاع، با ایمان، فداکار و مؤمنی بودند که چنین فرزندانی به اسلام و جامعه اسلامی تحویل دادند. در دوران مبارزه امام خمینی(ره) با حکومت پهلوی و نیز در دوران دفاع مقدس چه بسیار زنان و مادرانی که با الگوگیری از زنان عاشورایی، همواره با تشویق همسر و فرزندان خود، آنان را روانه میدان جهاد می کردند و خود در پشت جبهه ها به پشتیبانی و تدارکات مشغول بودند. برخی نیز پای در میدان جنگ می نهادند و با دست گرفتن اسلحه رو در روی، با دشمن به جنگ پرداختند.
مقام معظم رهبری مدظله العالی درباره موقعیت شناسی حضرت زینب(سلام الله علیها) و همراهی و همدلی ایشان با امام حسین(علیه السلام) می فرماید:
در آن ساعت های بحرانی که قوی ترین انسان ها نمی توانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسین بن علی(علیه السلام) هم که دنیا ظلمانی شد و دل ها و جان ها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید. زینب(سلام الله علیها) به جایی رسید که فقط والاترین انسان های تاریخ بشریت، یعنی پیامبران می توانند به آن جا برسند.[۷]
ای بتول علی نما، زینب |
دومین عصمت خدا، زینب |
|
جامع افتخار آل الله |
مرکز اقتدارها زینب |
|
هر چه خوبی که آفریده خدا |
همه حاصل بود تو را زینب |
زنان ایران نیز با الگوگیری از حضرت زینب(سلام الله علیها) و دیگر زنان حاضر در حادثه جانگداز کربلا، در صحنه های مختلفی از دفاع مقدس حضور داشتند؛ چنانکه زنان ذخیره سپاه خرمشهر در مسجد امام صادق(علیه السلام) در حالی که مسلح بودند، کار حفاظت از مهمات را به صورت پست های نگهبانی دو ساعته بر عهده داشتند و گاهی نیز کار توزیع سلاح میان نیرو های داوطلب و مردمی توسط آنان صورت می گرفت. تمیز کردن سلاح رزمندگان، خشاب گذاری، خالی کردن بار مهمات از کامیون ها و ... نیز از دیگر فعالیت های تدارکاتی زنان برای جبهه های جنگ بود. زنان در مسجد سیدالشهدا(علیه السلام) خرمشهر نیز به نگهبانی از مهمات می پرداختند. برخی دیگر از زنان نیز در شرایط حساس بمباران های هوایی دشمن، کامیون های مهمات را از منطقه خطر و تیررس به محل امن منتقل می کردند.[۸]
۲. آموزش صبر، مقاومت و روحیه بخشی
زنان عاشورایی و در رأس آنان اهل بیت امام حسین(علیه السلام) و به ویژه حضرت زینب(سلام الله علیها) با رفتار و عملکرد خود، الگویی جامع و کامل در صبر و استقامت و روحیه بخشی در شرایط سخت و دشوار بودند. سید بن طاووس درباره توصیه امام حسین(علیه السلام) به خواهرش درباره صبر و حفظ آرامش می نویسد: «امام حسین(علیه السلام) به او فرمود: خواهرم! آرامش خود را حفظ کن و کاری مکن که دشمن زبان به طعن و ملامت ما بگشاید».[۹]
در شرایط سخت و دشواری که دشمن رذالت و پستی را به اوج رساند و به خیمه ها حمله کرد و پس از غارت، آن ها را آتش زد، هنگام کتک زدن زنان و کودکان، تاخت و تاز با اسب ها بر پیکرها و به ویژه پیکر مقدس امام حسین(علیه السلام) و مشاهده این تصاویر توسط زنان و کودکان، اسارت اهل بیت(علیهم السلام)، عبور کاروان اسرا از قتلگاه شهدا، رنج و سختی سفر اسارت، عبور از کوچه و بازار کوفه، حضور در مجلس ابن زیاد، سفر به شام و حضور در دربار یزید با غل و زنجیر، آنچه که امیدبخش زنان و کودکان ستمدیده و داغدار بود، توکل و اعتماد به خدا و صبر و مقاومت زنان با تأسی به حضرت زینب(سلام الله علیها) و دیگر زنان اهل بیت(علیهم السلام) همچون حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها) بود.
زنان عاشورایی به رهبری حضرت زینب(سلام الله علیها) از عزیزترین و ارجمندترین سرمایه های عمر خود در راه عقیده و اندیشه های متعالی خویش گذشتند و با صبر و استقامت در راه رسیدن به هدف، از شهادت همسر، فرزندان و برادران خود نه تنها خمی به ابرو نیاوردند؛ بلکه در نهایت ادب و اخلاص حتی برای گرفتن پیکر شهدای شان از خیمه خارج نشدند و احساسات خود را مخفی کردند. صدا به شیون و گریه بلند نمی کردند تا مبادا امام حسین(علیه السلام) در مقابل آن ها شرمنده شود. همین زنان هستند که الگویی برای دیگر زنان مسلمان در طول تاریخ شدند تا آنان نیز به تأسی از زنان عاشورایی، با روحیه استقامت و پایداری پای در میدان مبارزه با دشمن بنهند و هنگامی که فرزندی از دست می دهند، بی آنکه خم به ابرو بیاورند، به فرمان رهبر و مقتدای خویش سر می سپارند و دیگر فرزندان و حتی همسر خویش را راهی میدان نبرد می کنند.[۱۰]
۳. پرستاری و مراقبت از کودکان
جمع آوری کودکان پراکنده در بیابان، آرام کردن کودکان، رسیدگی به بیماران و مداوای زخمی ها، پرستاری از امام سجاد(علیه السلام)[۱۱] که همزمان با واقعه عاشورا به تدبیر الهی بیمار و در خیمه بستری بود، مراقبت از جان ایشان در مقابل دشمن، حمایت از زنان در مقابل تعدی های دیگران به آنان و کودکان، از دیگر نقش هایی بود که زنان عاشورایی با تأسی از حضرت زینب(سلام الله علیها) هنرمندانه آن را ایفا کردند.
امام سجاد(علیه السلام) درباره پرستاری حضرت زینب(سلام الله علیها) از کودکان و مراقبت از احوال آنان می فرماید:
إِنَّ عَمَّتِی زَیْنَبَ کَانَتْ تُؤَدِّیَ صلواتها مِنْ قِیَامٍ، الْفَرَائِضُ وَ النَّوَافِلِ عِنْدَ سَیْرِ الْقَوْمِ بِنَا مِنَ الْکُوفَةِ إِلَی الشَّامِ وَ فِی بَعْضِ الْمَنَازِلِ کَانَتْ تُصَلِّیَ مِنْ جُلُوسٍ. فَسَأَلْتُهَا عَنْ سَبَبِ ذَلِکَ؟ فَقَالَتْ: أُصَلِّی مِنْ جُلُوسٍ لِشِدَّةِ الْجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلَاثِ لَیَالٍ لِأَنَّهَا کَانَتْ تُقْسَمُ مَا یُصِیبُهَا مِنَ الطَّعَامَ عَلَی الْأَطْفَالِ لِأَنَّ الْقَوْمَ کَانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا رَغِیفاً وَاحِداً مِنَ الْخُبْزِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ؛[۱۲] عمه ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می نمود و در بعضی منازل نشسته نماز می گزارد. از او علت را پرسیدم. فرمود: به خاطر شدت گرسنگی و ضعف در سه شبانه روز نماز را نشسته می خوانم؛ زیرا طعام خود را بین اطفال تقسیم می کرد؛ چون مقدار غذایی که دشمنان می دادند یک قرص نان برای هر نفر در طول شبانه روز بود.
در جامعه اسلامی به تأسی از حضرت زینب(سلام الله علیها) است که زنان بسیاری در شرایط دشوار جامعه، به یاری و همدلی با یکدیگر می شتابند و به ویژه در شرایطی که بیماری همه گیر جامعه را فرا می گیرد، بر بالین بیماران حاضر می شوند و از آنان مراقبت می کنند. روزهای مبارزه با دولت منحوس پهلوی و روزهای دفاع مقدس، مشحون از حضور زنانی است که چه در بیمارستان های درون شهر و چه در بیمارستان های صحرایی و در خط مقدم جبهه، به امداد زخمی ها و بیماران می شتافتند.
مرحومه دکتر «مریم بهروزی»، یکی از شاخص ترین بانوان نقش آفرین در جریان انقلاب اسلامی و یکی از اعضای فعال شاخه نظامی بود که تبحر خاصی در تیراندازی داشت. او در سال ۱۳۵۰ ضمن مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، برای خانم ها جلسات دینی و مذهبی خانگی برگزار می کرد. در سال ۱۳۵۴ و در جریان سخنرانی های مذهبی ـ سیاسی، ممنوع المنبر شد و تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. در سال ۱۳۵۷ با دستور صریح امام خمینی(ره)، در مسجد قبا به سخنرانی درباره حکومت اسلامی و حقوق زن پرداخت و بعد از این سخنرانی، بار دیگر دستگیر و روانه زندان شد. آزادی موقت او پس از یک ماه تحمل زندان، با بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی تقارن پیدا کرد. او پس از تثبیت جمهوری اسلامی، از جمله مبلغان عقیدتی ـ سیاسی و چهره های سرشناس ایران در مجامع بین المللی بود. وی در سال ۱۳۹۰ از دنیا رفت و در کنار فرزند شهیدش، مهدی حاجی عباسی به خاک سپرده شد. [۱۳]
۴. پاسداری از ارزش های دینی
زنان قهرمان عاشورایی، با شجاعتی مثال زدنی به حفظ ارزش ها و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم های آلوده اهتمام داشتند. اگر چه آنان اسیر بودند و لباس ها و خیمه هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوبی در معرض دید تماشاچیان قرار داشتند، اما فریاد اعتراض سر می دادند و بر حفظ عفاف تأکید می کردند؛ چنانکه ام کلثوم هنگام عبور اسرا از کوچه و بازار شهر کوفه، فریاد زد: «یَا أَهلَ الکُوفة، أَما تَستَحیونَ مِنَ اللهِ و رَسُولِهِ أَن تَنظُروا إِلَی حَرمِ النَبی؛[۱۴] ای مردم کوفه! از خدا و فرستاده او شرم نمی کنید که به خانواده پیامبر چشم دوخته اید».
حضرت زینب(سلام الله علیها) نیز در اعتراض به اینکه زنان و کنیزان یزید در سراپرده و به دور از چشم انظار هستند و زنان عاشورایی و اهل بیت(علیهم السلام) در معرض دید همگان هستند، در خطبه خود در کاخ یزید فرمود:
اَمِن العَدلِ یا ابنَ الطُلقاءِ! تَخْدیرُکَ حرائِرَکَ وَاِمائَکَ وَسَوقُکَ بَناتَ رَسُولِ اللهِ سَبایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتورَهُنَّ وَاَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُوبِهِنَّ الأَعْداءُ مِنْ بَلَد اِلی بَلَد وَیَسْتَشْرِفُهُنَّ اَهْلُ الْمناهِلِ وَالمَناقِلِ وَیَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَالْبَعیدُ وَالدَنیُّ وَالشَّریفُ، لَیْسَ مَعَهُنَّ مِن رِجالِهِنَّ وَلیٌّ وَلامِنْ حُماتِهِنَّ حَمِیٌّ؛[۱۵] ای پسر آزادشدگان! آیا این قانون عدل و انصاف است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی، ولی دختران رسول خدا را به صورت اسیران بدین سوی و آن سوی کشانی؟ پرده حجاب ایشان را بدری و سر و روی شان را بگشایی و دشمنان، ایشان را از شهری به شهری ببرند و افراد بیگانه و فرومایه چهره آن ها را بنگرند؟ نه مردی برای سرپرستی آن ها به جای گذارده ای و نه حمایت کننده ای دارند.
۵. مدیریت
سرپرستی کاروان اسرا در آن شرایط دشوار و سخت توسط حضرت زنیب(سلام الله علیها)، درس «مدیریت در شرایط بحران» را به همگان می آموزد. بانوی بزرگ کربلا با مدیریت و رهبری بازماندگان کربلا در راستای اهداف نهضت و با هر اقدام خنثی کننده عاشورا از سوی دشمن، مقابله کرد و نقشه های دشمنان را نقش بر آب نمود. ایشان با فصاحت و بلاغتی ستودنی، در رویارویی با یزید، شجاعت حیدری اش را به نمایش گذاشت و به یزید که از پیروزی ظاهری اش شادمان بود، فرمود:
اَظنَنتَ یا یَزیدُ ! حَیْثُ اَخَذْتَ عَلَیْنا اَقْطارَ الاَرْضِ وَ آفاقَ السَّماءِ فَاَصْبَحْنا نُساقُ کَما تُساقُ الاُساری اَنَّ بِنا عَلَی اللهِ هَواناً وَبِکَ عَلَیهِ کَرامَةً؟ وَ اَنَّ ذلِکَ لِعَظَمِ خَطَرِکَ عِنْدَه؟ فَشَمَخْتَ بِاَنْفِکَ وَ نَظَرْتَ فی عِطْفِکَ جذلانَ مَسْرُوراً حیثُ رَأَیْتَ الدُّنیا لَکَ مُسْتَوثَقةً وَ الاُمُورَ مُتَّسقةً وَ حینَ صَفالکَ مُلکُنا و سُلْطانُنا فَمَهْلا مَهْلا اَنْسِیْتَ قَولَ اللهِ عَزِّوَجَلَّ: «وَلاَیَحسبنَّ الّذینَ کَفَرُوا اَنّما نُمْلی لَهُم خَیْرٌ لاَنْفُسِهِم اِنِّما نُمْلِی لَهُمْ لَیَزْدادُوا اِثْماً وَلَهُمْ عَذاَبٌ مُهینٌ»؛[۱۶] ای یزید! آیا می پنداری که اینک فضای آسمان و زمین را بر ما تنگ کرده ای و ما را همانند اسیران به هر شهر و دیار سوق داده و کشانده ای، ما نزد خدا خوار و زبون هستیم و تو در پیشگاه خدا گرامی و عزیز هستی و چیر گی ات بر ما به خاطر مقامت در پیش خداست؟ و به همین جهت باد به دماغ انداخته ای و با غرور و نخوت به اطراف خود می نگری و از اینکه می بینی دنیا بر وفق مراد و کام توست و کارها به دلخواه تو رو به راه و ملک و پادشاهی بر تو صاف و هموار شده است، مسرور وشادمانی؟! اندکی آهسته تر و آرام تر! مگر فراموش کرده ای که خدای عزوجل می فرماید: و البته نباید کسانی که کافر شده اند، تصور کنند اینکه به ایشان مهلت می دهیم برای آنان نیکوست؛ ما فقط به ایشان مهلت می دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و [آن گاه] عذابی خفت آور خواهند داشت».
مادران شهدا و همسران شهید ما به تأسی از حضرت زینب(سلام الله علیها) می توانند با بیان و قلم خود، تاریخ مقاومت مردان و زنان این سرزمین را در برابر رژیم طاغوت و مبارزات شجاعانه آن ها در هشت سال دفاع مقدس برای نسل امروزی تبیین و این میراث بزرگ ایثار و شهادت را به جوانان منتقل کنند.
کربلا شهری است ای دل، شهریارش زینب است |
||||
اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است |
||||
نام زینب با حسین حک گشته در ایوان دل |
||||
دل که شد بیت الحسین، نقش و نگارش زینب است |
||||
نتیجه گیری
حضور مسئولانه زنان در قیام امام حسین(علیه السلام) و همدلی و همراهی آنان با نهضت حسینی، گویای آن است که زن می تواند برای رسیدن به والاترین مقام انسانی، هم پای مردان و شهیدان اسلام گام بردارد و برای تجدید حیات اسلام، مجاهدتی ثمربخش و چشم گیر داشته باشد. این زنان که همانند دیگر زنان دارای عاطفه و احساس بودند، علی رغم علاقه به زندگی بی دغدغه و بدون اضطراب، با تشویق همسر و فرزندان برای یاری فرزند رسول خدا، خود نیز همراه و هم پای آنان در مسیر اعتلای حق و جامعه اسلامی کوشیدند تا در تعارض دین و دنیا، دین را مقدم بدارند و در پی ادای تکلیف شرعی خویش با گذشتن از خود و تمایلات نفسانی حلال، نام خویش را در تاریخ جاودانه کنند.
فهرست منابع
کتب
۱.ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر، ۱۳۹۹ق.
۲.ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه احمد فهری زنجانی، چاپ اول، تهران: جهان، ۱۳۴۸ش.
۳.انیسی، فریبا، شرحی بر مظلومیت شهدای زن، مجله پیام زن فروردین ۱۳۸۷، شماره ۱۹۳.
۴.بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، تصحیح محمدباقر ابطحی اصفهانی، چاپ دوم، قم: مؤسسة الامام المهدی، ۱۳۸۲ش.
۵.شریف قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسین(علیه السلام)، چاپ اول، قم: مکتبة الداوری، ۱۳۹۶ق.
۶.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسة الوفا، ۱۴۰۳ق.
۷.مزینانی، محمدصادق، نقش زنان در حادثه عاشورا، چاپ اول، قم: بوستان کتاب، ۱۳۹۰ش.
۸.مقرم الموسوی، سید عبدالرزاق، مقتل الحسین(علیه السلام)، بیروت: دار الکتاب الاسلامی، ۱۳۹۹ق.
۹.هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ترجمه حسن حسن زاده آملی و محمدباقر کمره ای، چاپ چهارم، تهران: مکتبة الاسلامیة، ۱۴۰۰ق.
۱۰. یزدان پناه، زهرا، زنان عاشورایی: نقش زنان در نهضت امام حسین(علیه السلام) (از عشورا تا سقوط امویان)، چاپ اول، تهران: هلال، ۱۳۸۳ش.
پایگاه ها
۱.پایگاه اطلاع رسانی و دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی سید علی خامنه ای.
۲.خبرگزاری تسنیم، «با دستان خودم پنج شهیدم را به خاک سپردم»، ۱۹/۰۷/۱۳۹۳، کد خبر: ۵۲۱۲۱۷.
۳. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، «مروری بر نقش آفرینی زنان در دوران دفاع مقدس»، ۰۳/۰۷/۱۳۹۸، کد خبر: ۵۲۰۶.
۴. همشهری آنلاین، «زنان مبارز در خیابان انقلاب»، ۲۱/۱۱/۱۴۰۰، کد خبر: ۶۵۴۵۱۷.
پی نوشت ها:
[۱]. فصلت، آیه ۳۰. آنان که گفتند: پروردگار ما فقط خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و اندوهی (از گذشته خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیا) وعده دادند بشارت باد.
[۲]. ر.ک: محمدصادق مزینانی، نقش زنان در حادثه عاشورا، ص ۲۰ ـ ۱۸.
[۳]. باقر شریف القرشی، حیاة الامام الحسین(علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۹۹.
[۴]. زهرا یزدانپناه، زنان عاشورایی، ص ۶۶ و ۶۷.
[۵]. عزالدین علی بن محمد ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۱۷۹.
[۶]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۴۲.
[۷]. بیانات در دیدار با جمعی از پرستاران، ۲۲/۰۸/۱۳۷۰.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۲۵۱۱
[۸]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، «مروری بر نقشآفرینی زنان در دوران دفاع مقدس»، ۰۳/۰۷/۱۳۹۸، کد خبر: ۵۲۰۶.
https://www.irdc.ir/fa/news/۵۲۰۶
[۹]. علی بن موسی ابنطاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۲۷.
[۱۰]. خبرگزاری تسنیم، «با دستان خودم پنج شهیدم را به خاک سپردم»، ۱۹/۰۷/۱۳۹۳، کد خبر: ۵۲۱۲۱۷.
https://www.tasnimnews.com/fa/news/۵۲۱۲۱۷/۱۶/۰۷/۱۳۹۳
[۱۱]. عزالدین علی بن محمد ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۱۹۳.
[۱۲]. عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج ۱۱، ص ۹۵۴.
[۱۳]. همشهری آنلاین، «زنان مبارز در خیابان انقلاب»، ۲۱/۱۱/۱۴۰۰، کد خبر: ۶۵۴۵۱۷.
https://www.hamshahrionline.ir/news/۶۵۴۵۱۷
[۱۴]. سید عبدالرزاق مقرم الموسوی، مقتل الحسین(علیه السلام)، ص ۴۰۰.
[۱۵]. میرزا حبیبالله هاشمی خویی، منهاج البراعه فی شرح نهجالبلاغه، ج ۱۸، ص ۲۸۷.
[۱۶]. همان، ص ۲۸۶.
تکرار مدل اوکراین در تایوان/ آمریکا چگونه با بحرانزایی در جهان، منافع خود را تامین میکند؟
با وجود هشدار مکرر و جدی پکن به واشنگتن برای لغو این سفر و جلوگیری از تنشافزایی در منطقهی جنوب شرق آسیا، پلوسی با حمایت هر دو حزب اصلی آمریکا به تایوان رفت و با مقامات تایوانی دیدار کرد؛ موضوعی که مقامات چینی را به واکنش واداشت و قرار است از فردا، یک رزمایش عملیاتی توسط ارتش چین در حوالی جزیره تایوان برگزار شود.
این افزایش تنشها در شرق آسیا که با تحریک مقامات آمریکایی صورت گرفته، مجددا نشان داد که ساختار حکومتی در این کشور تا چه اندازه به تنشزایی و بحرانآفرینی در نظام بینالملل علاقه دارد و اساسا نظام کنونی جهان که برگرفته از نظم مورد پسند آمریکاست، تا چه حد ناپایدار و زمینهساز جنگ است.
تکرار مدل بحرانآفرینی آمریکا؛ این بار در تایوان
این مساله بارها از سوی رهبر انقلاب هم مورد تاکید قرار گرفته است. به عنوان مثال، حضرت آیتالله خامنهای سهشنبه دهم اسفند، در سخنانی به مناسبت عید مبعث، تأکید کردند: «امروز مظهر واضح و کامل جاهلیت مدرن، رژیم مافیایی امریکا است که اساساً یک رژیم بحرانساز و بحرانزیست است.»
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به قضایای اوکراین و عبرتهای آن، این موضوع را نمونهای آشکار از سیاست بحرانسازی امریکا خواندند و افزودند: «برخلاف مواضع دوگانه غربیها موضع ثابت جمهوری اسلامی ایران همواره مخالفت با جنگ و تخریب در همه مناطق دنیا است و علاج بحران اوکراین و قضاوت درباره آن را منوط به شناخت ریشههای واقعی آن میدانیم.»
تجربه اخیر در تایوان و تبعاتی که سفر نانسی پلوسی به تایوان خواهد داشت – و قطعا این منطقه را درگیر فضای امنیتی و نظامی خواهد کرد – نشان داد که تحلیل رهبر انقلاب تا چه اندازه منطبق بر واقعیتهای جاری در نظام بینالملل است. همانطور که واشنگتن با تحریک دولت غربگرای ولودیمیر زلنسکی در اوکراین به عضویت در ناتو، جنگ و بحران را به اروپا تحمیل کرد، حالا نیز به نظر میرسد که این شرایط در جنوب شرق آسیا هم در حال تکرار است و کاخ سفید به دنبال ایجاد جرقههای درگیری نظامی در این منطقه است.
آژانس: ایران نصب ۳ آبشار سانتریفیوژهای پیشرفته IR-۶ را تکمیل کرده است
بر اساس گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی که یک نسخه آن به دست رویتزر رسیده، ایران نصب سه آبشار سانتریفیوژهای پیشرفته IR-6 در تاسیست غنیسازی نطنز را تکمیل کرده است.
خبرگزاری رویترز نیز اعلام کرد ایران، آژانس را از قصد خود برای نصب 6 آبشار از سانتریفیوژهای IR-2M در یک واحد عملیاتی جدید در تاسیسات نطنز مطلع کرده است.
قیام امام حسین (ع) حرکتی جهانی است/ مکتب عاشورا متعلق به همه آزادیخواهان جهان است
ماموستا ملااحمد شیخی اظهار داشت: بی گمان محبت و عشق مردم اهل سنت به اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام حسین (ع) به مانند شیعیان است و این امام برای همه ما الگوی دینداری و ایثار و جهاد فی سبیل الله است.
امام جمعه شهرستان ثلاث باباجانی گفت: با این وجود برخی افراد از روی بی خردی و عدم بصیرت می خواهند که نه تنها نهضت عاشورا را در قالب یک زمان خاص محدود کنند، بلکه تلاش دارند که نوه رسول خدا (ص) و قیامش را تنها مختص به اهل تشیع بدانند که این یک اشتباه بزرگ است و اینان دشمنان وحدت مسلمین هستند که از این طرز فکر نادرست بهره می برند.
وی گفت: حرکت امام حسین (ع) علیه دستگاه ظلم و جور، حرکتی جهانی است و مرزهای اسلام را درنوردیده است، بنابراین مکتب عاشورا تنها متعلق به اهل تشیع و اهل سنت نیست، بلکه متعلق به همه آزادیخواهان جهان است.
ماموستا شیخی در ادامه سخنان خود عنوان کرد: بی گمان اگر اهل سنت محبت اهل بیت علیهم السلام را در دل نداشتند هرگز در مناجات و نماز «اللهم صل علی محمد و آل محمد» را نمی گفتند.
امام جمعه شهرستان ثلاث باباجانی گفت: رسول اکرم (ص) درباره اهل بیت خویش می فرمایند: «اگر کسی مرا دوست داشته باشد ولی با اهل بیت من دشمن باشد، این معنا ندارد چون اهل بیت رسول الله مثل من هستند»، بنابراین با توجه به این حدیث هر کسی حضرت محمد (ص) را رسول و نبی خود می داند بی شک به اهل بیت ایشان هم ارادات خواهد داشت.
این عالم اهل سنت با اشاره به اینکه جریان های مختلفی به دنبال ایجاد تحریف در مذاهب اسلامی هستند، تأکید کرد: از یک سو شاهد شیعه انگلیسی و از سوی دیگر شاهد سنی آمریکایی در جهان اسلام هستیم، که این دو ساخته اتاق فکر استعمار پیر؛ انگلیس است، بنابراین هرگونه تندروی در دین خروجیای جز وهابیت، داعش، القاعده و... ندارد.
جلوه های نماز در قیام عاشورا
قال الله تعالی: «الَّذِینَ إِن مَّکنَّاهُمْ فیِ الْأَرْضِ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ»[۱]
مقدمه
در مقابله با بحران ها و حوادث سخت زندگی، نماز و عبادت خالصانه، بهترین پشتیبان و پناهگاه تمام انسان های پاک و انبیای بزرگ الهی در طول تاریخ بوده است. خداوند متعال در قرآن کریم نماز را پناهگاه مطمئن انسان معرفی کرده و فرموده است: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعین؛[۲] از صبر و نماز (در حوادث سخت و کارهای مهم) یاری جویید (و از دریای بیکران قدرت الهی نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان، سنگین است».
خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر؟ |
حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست |
|
شب مردان خدا روز جهان افروز است |
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست[۳] |
از این رو نماز در سیره امام حسین(علیه السلام)، همواره مهم ترین تکیه گاه شمرده می شد. این شیوه برگرفته از روش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و مولای متقیان حضرت علی(علیه السلام) بود که در قیام عاشورا به اوج خود رسید و نماز، مهم ترین پشتوانه حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) و یاران باوفایش در این قیام جاویدان شد.
امام سجاد(علیه السلام) درباره نمازهای امام حسین(علیه السلام) فرمود: «کَانَ یُصَلِّی فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ أَلْفَ رَکْعَةٍ؛[۴] پدرم در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند». امام حسین(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه «الَّذِینَ إِن مَّکنَّاهُمْ فیِ الْأَرْضِ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ؛[۵] یاران خدا همان کسانی هستند که هر گاه در زمین به آن ها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می دارند»، فرمود: «این آیه درباره ما اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است».[۶]
همان گونه که در زیارت وارث پس از توصیف مقامات عالی امام حسین(علیه السلام) به این جمله می رسیم: «أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ أَطَعْتَ اللَّهَ حَتَّی أَتَاک الْیقِین؛[۷] من شهادت می دهم که تو نماز را اقامه کردی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی و تا آخرین لحظه زندگی، در اطاعت خدا بودی». حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در مناجاتش چنین نجوا می کند: «اللَّهُمَّ مَنْ أَوَی إِلَی مَأْویً فَأَنْتَ مَأْوَای وَ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَلْجَإٍ فَأَنْتَ مَلْجَئِی؛[۸]خدایا هر که جای گرفت به جایگاهی، پس تویی جایگاه من و هر که پناه گرفت به پناهگاهی، پس تویی پناهگاه من».
جلوه های نماز در قیام عاشورا
قیام عاشورا سرشار از جلوه هایی از نماز است که در این بخش به برخی از آن ها اشاره می شود.
۱. آغاز قیام با خواندن نماز در مسجد
پس از آنکه امام حسین(علیه السلام) با ولید در مدینه بیعت نکرد، در نیمه شب ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری به مسجدالنبی آمد، نماز خواند و با قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) خداحافظی کرد. پس از نماز در حال سجده به خواب رفت و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در عالم خواب، او را به سینه چسباند و میان دو چشم آن حضرت را بوسید و به او فرمود: «پدرم به فدای تو! ... برای تو در بهشت درجه ای است که به آن نائل نمی شوی، مگر با شهادت».[۹]
سپس امام(علیه السلام) به مکه آمد، مسجدالحرام را پایگاه خود قرار داد و پس از نماز در مسجد به سخنرانی و آگاهی بخشیدن به مردم پرداخت. اساساً قیام های الهی همه از مسجد و اماکن مقدس آغاز می شود؛ هم چنانکه حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز حرکت الهی خود را در عصر ظهور از مسجدالحرام شروع می کند.
احمد بن اعثم کوفی، از تاریخ نگاران قرن سوم هجری می نویسد:
چون امام حسین(علیه السلام) به مکه رسید، مردم خوشحال شدند. امام(علیه السلام) بعد از استقرار و در چهار ماهی (شعبان، رمضان، شوال، ذی القعده و چند روز از ذی الحجه) که در مکه بود، مؤذنی معین کرد که در اوقات نماز با صدای بلند اذان می گفت و مردم جمع می شدند و پس از اقامه نماز، به سخنان و روشنگری های امام حسین(علیه السلام) در موضوعات روز، به ویژه درباره عدم بیعت با یزید و اهداف و فلسفه قیام عاشورا گوش فرا می دادند.[۱۰]
هنگامی که امام(علیه السلام) در مکه بودند، دو نفر به نام های «هانی بن هانی سبیعی» و «سعید بن عبداللَّه حنفی» از کوفه رهسپار مکه شدند و نامه ای را که آخرین نامه کوفیان به امام حسین(علیه السلام) بود، به آن حضرت تقدیم کردند. امام حسین(علیه السلام) به آورندگان نامه هانی و سعید فرمود: «به من خبر دهید که چه اشخاصی در نوشتن این نامه با شما همدست بوده اند؟». آن ها جواب دادند: «ای فرزند رسول خدا! افرادی مانند شبث بن ربعی، حجّار بن ابجر، یزید بن حارث، یزید بن رویم، عروة بن قیس، عمرو بن حجاج و محمد بن عمیر بن عطارد (که هر کدام از سران قوم هستند) با ما همدست بودند». در این هنگام امام حسین(علیه السلام) برخاست و در کنار کعبه دو رکعت نماز در بین رکن و مقام (بین حجر الاسود و مقام ابراهیم(علیه السلام)) خواند و از خداوند طلب خیر کرد. سپس پسرعمویش، مسلم بن عقیل را به حضور طلبید تا او را روانه کوفه کند.[۱۱] مسلم بن عقیل نیز بعد از دریافت فرمان امام(علیه السلام)، راه جهاد و شهادت را در پیش گرفت و به عنوان سفیر قیام عاشورا، ارتباط با خداوند و اقامه نماز را زیربنای حرکتش قرار داد. او ابتدا مخفیانه به مدینه رفت و مرقد مطهر نبوی را زیارت کرد و در مسجد النبی دو رکعت نماز خواند. آن گاه مخفیانه با بستگانش وداع کرد و شبانه راه عراق را در پیش گرفت و با عزم و اراده ای راسخ، به سوی هدف بلند خویش شتافت.[۱۲]
۲. تنظیم برنامه ها با اوقات نماز
حضرت اباعبدالله(علیه السلام) پس از حرکت به سوی کوفه، برنامه هایش را در هر منزل و مقامی با اوقات نماز تنظیم و سخنانش را بعد از نماز بیان می کرد.
در منزل شراف که حرّ بن یزید ریاحی راه را برامام (علیه السلام) بسته بود، هنگام نماز ظهر شد و آن حضرت(علیه السلام) دستور داد حجاج بن مسروق اذان بگوید. وقتی هنگام گفتن اقامه و خواندن نماز شد، امام حسین(علیه السلام) لباس پوشید، نعلین بر پا کرد و برای خواندن نماز از خیمه بیرون آمد. حمد و ثنای خداوند را به جا آورد و رهنمود های لازم را به سپاه حرّ بیان فرمود. همه آنان در مقابل سخنان بر حق امام(علیه السلام) خاموش شدند و کسی از آنان سخن نگفت. امام(علیه السلام) از حر پرسید: «آیا می خواهی تو هم با همراهان خود نماز بخوانی؟». عرض کرد: «نه، بلکه شما نماز بخوان و ما نیز پشت سر شما نماز می خوانیم». نماز به امامت امام حسین(علیه السلام) خوانده شد.
چون هنگام نماز عصر شد، امام حسین(علیه السلام) دستور داد همه آماده رفتن شوند. همراهان حضرت آماده حرکت شدند. سپس امام(علیه السلام) به منادی خود دستور داد برای نماز عصر بانگ سر دهد و اقامه نماز گفته شد. امام حسین(علیه السلام) پیش آمد، ایستاد و نماز عصر خواند و چون سلام داد، به سوی آن مردم برگشت و حمد و ثنای خدای را به جا آورد و سخنرانی دیگری ایراد فرمود.[۱۳]
۳. یک شب مهلت برای عشق به نماز
عمر سعد در عصر روز تاسوعا فرمان حمله داد. حضرت ابوالفضل(علیه السلام) از سوی امام حسین(علیه السلام) مأمور شد تا از دشمن برای شب عاشورا مهلت بگیرد. حضرت اباعبدالله(علیه السلام) انگیزه خویش را از تأخیر انداختن جنگ چنین بیان می فرماید:
یا عَبّاسْ! اِرکبْ بِنَفْسی اَنْتَ یا اَخی... اِرْجِعْ اِلَیهِمْ فَاِنْ اِسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلی غُدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشیةَ؛ لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبِّنا الَلَّیلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ. فَهُوَ یعْلَمُ اَنّی کنْتُ اُحِبُّ الصَّلوةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کتابِهِ وَ کثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِسْتِغْفارِ؛[۱۴] برادرم عباس! جانم به فدایت، سوار شو... به سوی آنان برو و اگر توانستی جنگ را تا صبح فردا به تأخیر انداز و امشب آنان را از ما دور کن. شاید ما بتوانیم امشب در پیشگاه پروردگارمان به نماز و دعا و استغفار بپردازیم. او خوب می داند که من پیوسته نماز برای او و تلاوت قرآنش و بسیار دعا کردن و طلب آمرزش خواستن از درگاهش را همواره دوست می دارم.
بگذشت ز هر چه داشت حتی سر و جان |
اما ز نماز خویش هرگز نگذشت [۱۵] |
امام حسین(علیه السلام) چنان عشقی به نماز و ذکر و دعا دارد که می خواهد شبی را از دشمن مهلت بگیرد و به راز و نیایش و نماز بپردازد و این در حالی است که با صلابت تمام در مقابل خواسته های نامشروع دشمن ایستاد و مقاومت می کند.
از کربلای مقدس، می آید آوای مردی |
آوای نورانی او «انی احب الصلوه» است[۱۶] |
شیعه امام حسین(علیه السلام) نیز باید همانند مولایش عاشق نماز و تلاوت قرآن کریم باشد و زندگی خود را در پرتو عشق به این امور معنوی جهت دهد.
۴. نماز صبح عاشورا
هنگامی که امام حسین(علیه السلام) نماز صبح را در روز عاشورا به جا آورد، پس از حمد و سپاس خداوند به یاران نمازگزارش فرمود: «خداوند به شهید شدن شما در این روز اذن داده است و بر شماست صبر و شکیبایی».[۱۷] حضرت در این گفتار حکیمانه دو نکته را تذکر می دهد؛ اول اصل شهادت که به امر پروردگار است و دوم پایداری و استقامت در برابر دشمن که هر دو نکته با نماز ارتباط مستقیم دارد؛ زیرا روح استقامت و پایداری در جهاد باید از همان نماز و ارتباط با پروردگار به دست بیاید و از عبادت و معنویت نیرو بگیرد: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوة».[۱۸]
پس از نماز صبح عاشورا، وقتی امام(علیه السلام) در مقابل خویش موجی خروشان از دشمنان خیانتکار را دید؛ دست ها را به سوی آسمان بلند کرد و با توکل خالصانه به خداوند چنین دعا نمود: «اَللَّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتی فی کُلِّ کَرْبٍ، وَ رَجائی فی کُلِّ شِدَّةٍ؛[۱۹] خدایا! تو در هر غم و اندوه پناهگاه و در هر پیشامد ناگوار مایه امید منی».
۵. نماز ظهر عاشورا
در زمین کربلا در روز عاشورا حسین(علیه السلام) |
زیر تیغ و تیر دشمن خواند بی پروا نماز[۲۰] |
اوج شکوه نماز در حماسه کربلا، برگزاری نماز ظهر عاشوراست. در ظهر عاشورا ابوثمامه صیداوی به حضور حضرت آمد و در اوج جنگ با دشمن عرضه داشت: «یا اباعبداللَّه! فدایت شوم، گرچه این مردم با حملات و هجوم های پی در پی خود به تو نزدیک شده و می خواهند تو را به شهادت برسانند، اما به خدا سوگند! تا مرا نکشته اند؛ نمی توانند به تو آسیبی برسانند. دوست دارم در حالی به ملاقات پروردگارم بشتابم که این آخرین نمازم را هم به امامت شما خوانده باشم». امام(علیه السلام) با شنیدن سخنان ابوثمامه به آسمان نگاه کرد و فرمود: «ذَکرْتَ الصَّلوةَ جَعَلَک اللَّهُ مِنَ الْمُصَّلین الذَّاکرینَ، نَعَمْ هذا اَوَّلُ وَقْتِها؛[۲۱] نماز را یاد کردی، خداوند متعال تو را از نمازگزارانی که به یاد خدا هستند، قرار دهد. بلی، الان اول وقت نماز است».
جهد کن بر نماز اول وقت |
این پیام شهید عاشوراست[۲۲] |
سپس فرمود: «لحظاتی از دشمن آتش بس بخواهید»، ولی هنگامی که دشمن آتش بس موقتی را نپذیرفت؛ سالار شهیدان(علیه السلام) در مقابل باران تیر دشمن به نماز ایستاد.
در هر نفسش سوز و گداز است حسین(علیه السلام) |
سرچشمه هر راز و نیاز است حسین(علیه السلام) |
|
می خواند نماز آخرین را در خون |
یعنی که فدایی نماز است حسین(علیه السلام)[۲۳] |
نماز، ستون دین و یادآور حضور خدا در تمام لحظات زندگی انسان است. خواندن نماز بر هر مسلمانی واجب و در اسلام نسبت به آن بسیار سفارش شده است. ادای نماز در اول وقت، یکی از نکته ها در مراتب و محافظت از نماز است. پیشوایان دینی و ائمه اطهار(علیهم السلام) همواره بر خواندن نماز اول وقت تأکید داشته اند؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «شیعه ما را هنگام وقت نماز بشناسید (امتحان کنید) که چگونه از آن محافظت می کند».[۲۴]
شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس همانند شهدای کربلا، به نماز اول وقت اهمیت می داند و بر آن پایبند بودند و این، درسی برای همگان به ویژه جوانان است که به نماز اول وقت اهمیت بدهند. برادر قَدَمی، از همرزمان و همکاران شهید سید مرتضی آوینی می گوید:
در ایامی که شبانه روز برای تدوین و مونتاژ در صدا و سیما بودیم، به محض اینکه وقت نماز می رسید و همین که قرآن شروع می شد؛ سید قلم را زمین می گذاشت، لباس را می پوشید و بچه ها را صدا می کرد: «حرکت کنید که وقت نماز است». سپس به طرف مسجد بلال حرکت می کرد. سید همیشه از اولین کسانی بود که وارد مسجد می شد.[۲۵]
امیر دلاور، سردار دربندی، از هم رزمان شهید بزرگوار علی صیاد شیرازی می گوید:
در آسمان کردستان و سوار بر هلی کوپتر بودیم. دیدم ایشان مدام به ساعت شان نگاه می کند. علت را پرسیدم، گفت: «موقع نماز است». همان لحظه به خلبان اشاره کرد که همین جا فرود بیاید تا نماز را در اول وقت بخوانیم. خلبان گفت: «این منطقه زیاد امن نیست، اگر صلاح بدانید تا مقصد صبر کنیم». شهید صیاد گفت: «اشکالی ندارد، ما باید همین جا نماز را بخوانیم». هلی کوپتر نشست. با آب قمقمه ای که داشت، وضو گرفتیم و همگی نماز ظهر را به امامت ایشان اقامه کردیم.[۲۶]
۶. پاسداران نماز ظهر عاشورا
برای اقامه نماز ظهر عاشورا، فدائیانی در مقابل حضرت ایستادند تا از حضرت در برابر باران تیرهایی که از سوی دشمن می آمد، محافظت و پاسداری کنند و نماز ظهر عاشورا با آرامش برگزار شود.
یکی از این فدائیان زهیر بن قین بجلی، از شخصیت های برجسته کوفه بود که روز عاشورا افتخار یافت در رکاب امام حسین(علیه السلام) به شهادت برسد. وی در میدان های جنگ، دلاوری های بسیاری نشان داده بود. ابتدا نیز هوادار جناح عثمان بود، اما توفیق یافت که نیک فرجام و از شهدای عالی مقام کربلا شود.[۲۷] در زیارت ناحیه مقدسه درباره او آمده است: «السَّلَامُ عَلَی زُهَیْرِ بْنِ الْقَیْنِ الْبَجَلِیِّ؛ [۲۸]سلام به زهیر فرزند قین بجلی».
یکی دیگر از این فدائیان، سعید بن عبدالله حنفی بود. او از ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان برخوردار، و از هواداران سرسخت اهل بیت(علیهم السلام) بود. همچنین از فرستادگانی بود که نامه های کوفیان را خدمت امام حسین(علیه السلام) آورده بود. وی که از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می آمد، در نهضت مسلم بن عقیل نیز فعال بود، نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام(علیه السلام) به کوفه آمد تا در روز حماسه بزرگ عاشورا جانش را فدای رهبرش کند.[۲۹] امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زیارت ناحیه مقدسه به وی این گونه سلام داده است: «السَّلَامُ عَلَی سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِی».[۳۰]
سعید تیرهای دشمن را با دست، صورت و سینه اش دفع می کرد. هنگامی که نماز امام(علیه السلام) به پایان رسید، او با بدنی خونین به زمین افتاد[۳۱] و در حالی که نفس های آخر را می کشید، چشمانش را گشود و با تبسمی ملیح به سیمای امام حسین(علیه السلام) نگریست و عرض کرد: «اَوَفَیتُ یابْنَ رَسُولِ اللَّه؟؛ ای پسر رسول خدا! آیا من به عهد خود وفا کردم؟». سرور آزادگان، از جان نثاری و فداکاری سعید تقدیر نمود و با لحنی رضایت آمیز فرمود: «نَعَمْ، اَنْتَ اَمامی فِی الْجَنَّةِ؛[۳۲] بلی، تو در بهشت پیشاپیش من خواهی بود».
عمرو بن قرظه یکی دیگر از این فدائیان است. ایشان نیز که به همراه سعید بن عبدالله نگهبانی از امام(علیه السلام) را به عهده گرفته و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینه اش رسیده و به شدت مجروح شده بود؛ همزمان با سعید بر زمین افتاد و همانند جمله های سعید را گفت و به امام(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: «یابن رسول اللَّه اَوَفَیتُ؟». امام حسین(علیه السلام) فرمود: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمَامِی فِی اَلْجَنَّةِ فَاقْرَأْ رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّی اَلسَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّی فِی اَلْأَثَرِ؛ آری، تو جلوتر از من در بهشت هستی؛ سلام مرا به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برسان و به آن حضرت عرض کن که من نیز به دنبال تو خواهم آمد».[۳۳] امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زیارت ناحیه مقدسه به وی نیز این گونه سلام داده است: «السَّلَامُ عَلَی عَمْرِو بْنِ قَرَظَةَ الْأَنْصَارِی».[۳۴]
تیرها بر تنم فرود آیید |
تا امامم نماز بگزارد[۳۵] |
یکی از پیام های عاشورا، نماز خواندن در بد ترین شرایط جنگی است؛ یعنی سختی ها و مشکلات مانع این فریضه گرانسنگ نمی شود. شهدای دفاع مقدس این پیام عاشورا را به خوبی دریافت کردند؛ از این رو در ایام جنگ و اسارت اهمیت بسیاری به نماز می دادند.
مرحوم ابوترابی(ره) می گوید:
مسئله نماز و عشق به آن، در نهاد انسان ها نهفته است. خوب به یاد دارم اولین مرتبه ای که نماز در اسارت برای ما جلوه خاصی پیدا کرد، بعد از هفت یا هشت روز سرگردانی بود که ما را از این طرف به آن طرف می کشاندند و سرانجام به وزارت دفاع منتقل شدیم. اولین اسیری که به اتاق ما فرستاده شد، سروان خلبان اسماعیل بیگی بود. وقتی ایشان با دست شکسته به محیط سراسر رعب و وحشت زندان هل داده شد، دیدم با همان دست شکسته به نماز ایستاد و با شوق عجیبی به راز و نیاز با پروردگارش پرداخت.[۳۶]
آیت الله شیخ جعفر شوشتری می نویسد:
آخرین نماز امام حسین(علیه السلام)، تکبیرة الاحرام ، قیام ، قرائت ، رکوع ، سجود، تشهد و سلام ویژه ای داشت . این نماز در تاریخ اسلام نظیر ندارد. تکبیر آن را با فرو افتادن از ذوالجناح سر داد و قیام را به هنگام هجوم دشمن به خیام حرم ، و قنوتش دعایی بود که در آن حال می خواند: «اللَّهُمَ مُتَعَالِی الْمَکانِ ...».[۳۷] رکوع آن، زمانی بود که تیری به قلب مقدسش اصابت کرد و حضرت مجبور شد قامت خم کند تا آن را از پشت سر بیرون بیاورد، و آخرین سجده خونین امام(علیه السلام) بر پیشانی نبود؛ بلکه وقتی نیزه صالح بن وهب مزنی بر پهلوی آن حضرت اصابت کرد و امام(علیه السلام) گونه راست روی تربت گرم نهاد و این ذکر از سوز دل بر زبان داشت: «بسمَ اللهِ و بِاللهِ» و تشهد و سلامش با خروج و عروج روح بلند ملکوتی اش به شاخسار جنان همراه بود، ولی دیگر خود نتوانست سر از سجده بردارد و تا دشمن سر مقدس آن حضرت را به اوج سنان و نیزه بالا برد که آن حضرت، با تلاوت آیات سوره کهف به تعقیب نماز پرداخت.[۳۸]
فهرست منابع
کتب
۱. ابن طاووس، علی بن موسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، قم: بوستان کتاب، ۱۴۰۶ق.
۲. _________________، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران: نشر جهان، ۱۳۴۸ش.
۳. _________________، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم: نشر دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
۴. ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل ابومحنف، قم: کتابخانه آیة الله النجفی المرعشی، ۱۳۹۸ق.
۵. امین عاملی، سید محسن، لواعج الاشجان، قم: نشر بصیرتی، ۱۳۷۱ش.
۶. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران: مؤسسة البعثه، ۱۴۱۶ق.
۷. بحرانی، عبدالله، العوالم: الإمام الحسین(علیه السلام)، تحقیق مدرسه امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ اول، قم: مدرسه امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ۱۳۶۵ش.
۸. خادمی، سیف الله، نیایش سرخ، تهران: ستاد اقامه نماز و احیای زکات، ۱۳۷۸ش.
۹. سعدی شیرازی، مصلح بن عبدالله، کلیات سعدی، تصحیح و تعلیق محمدعلی فروغی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۹۴ش.
۱۰. شوشتری، جعفر، الخصائص الحسینیة، قم: نشر انوار الهدی، ۱۴۲۵ق.
۱۱. صدوق، محمد بن علی، الخصال ، تصحیح: علی اکبر غفاری، چاپ اول، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
۱۲. _______________، من لایحضره الفقیه، بیروت: مؤسسه الاعلمی، ۱۴۱۳ق.
۱۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت: نشر اعلمی، ۱۴۰۳ق.
۱۴. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت: مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ق.
۱۵. کوفی، احمد بن اعثم، کتاب الفتوح، بیروت: دار الاضواء، [بی تا].
۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: موسسه الوفا، ۱۴۰۳ق.
۱۷. محمدی اشتهاردی، محمد، غم نامه کربلا، تهران: نشر مطهر، ۱۳۷۷ش.
۱۸. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم: نشر معروف، ۱۳۸۰ش.
۱۹. المشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، قم: نشر القیوم، ۱۴۱۹ق.
۲۰. مفید، محمد بن محمد، إلارشاد، قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
۲۱. نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(علیه السلام) از مدینه تا کربلا، قم: نشر اسلامی، ۱۳۷۶ش.
پایگاه ها
۱. پایگاه خبری تحلیلی شهدای ایران، «خاطره ای جالب از شهید آوینی درباره نماز اول وقت»، ۲۹/۱۰/۱۳۹۳، کد خبر: ۶۳۳۸۳.
۲. خبرگزاری بین المللی قرآن، «جلوه اخلاق نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) در رفتار شهیدان»، ۲۵/۱۰/۱۳۹۲، کد خبر: ۱۳۵۹۴۸۵.
۳. قنوت (مرکز تخصصی نماز)، «خاطره نمازی از شهید ابوترابی»، ۱۲/۰۳/۱۴۰۱، کد خبر: ۳۲۲۰.
پی نوشت ها:
[۱]. حج: ۴۱.
[۲]. بقره: ۴۵.
[۳]. مصلح بن عبدالله سعدی، کلیات سعدی، قصیده شماره ۷.
[۴]. علی بن موسی ابنطاووس، فلاح السائل، ص ۲۶۹.
[۵]. حج: ۴۱.
[۶]. سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۸۹۲.
[۷]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۸، ص ۳۶۰.
[۸]. علی بن موسی ابنطاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص ۴۹.
[۹]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۱۲.
[۱۰]. احمد بن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۵، ص ۲۵.
[۱۱]. علی بن موسی ابنطاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۳۷.
[۱۲]. عبداﷲ بحرانی، العوالم: الامام الحسین(علیه السلام)، ج ۷، ص ۱۸۴.
[۱۳]. محمد بن محمد مفید، الإرشاد، ج ۲، ص ۷۹.
[۱۴]. لوط بن یحیی ابومخنف، مقتل ابومحنف، ص ۱۰۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۱۵.
[۱۵]. سیفالله خادمی، نیایش سرخ، ص ۵۵.
[۱۶]. صالح محمدی امین.
[۱۷]. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۸۶.
[۱۸]. محمدصادق نجمی، سخنان حسین بن علی(علیه السلام) از مدینه تا کربلا، ص ۱۵۸.
[۱۹]. محمد بن محمد مفید، الإرشاد، ج ۲، ص ۹۶.
[۲۰]. سید محمود مرتضوی نائینی (ناظر).
[۲۱]. سید محسن امین عاملی، لواعج الاشجان، ص ۱۵۵.
[۲۲]. سید حجتالله آزاده.
[۲۳]. محمود تاری (یاسر).
[۲۴]. محمد بن علی صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۰۳.
[۲۵]. پایگاه خبری تحلیلی شهدای ایران، «خاطرهای جالب از شهید آوینی درباره نماز اول وقت»، ۲۹/۱۰/۱۳۹۳، کد خبر: ۶۳۳۸۳.
http://shohadayeiran.com/fa/news/۶۳۳۸۳
[۲۶]. خبرگزاری بینالمللی قرآن، «جلوه اخلاق نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) در رفتار شهیدان»، ۲۵/۱۰/۱۳۹۲، کد خبر: ۱۳۵۹۴۸۵.
https://iqna.ir/fa/news/۱۳۵۹۴۸۵
[۲۷]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۱.
[۲۸]. محمد بن جعفر المشهدی، المزار الکبیر، ص ۴۹۳.
[۲۹]. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۲۵۵.
[۳۰]. محمد بن جعفر المشهدی، المزار الکبیر، ص ۴۹۳.
[۳۱]. همان، ص ۱۵۶.
[۳۲]. محمدصادق نجمی، سخنان حسین بن علی(علیه السلام) از مدینه تا کربلا، ص ۲۰۲.
[۳۳]. محمد محمدی اشتهاردی، غمنامه کربلا، ص ۱۳۲.
[۳۴]. محمد بن جعفر المشهدی، المزار الکبیر، ص ۴۹۳.
[۳۵]. جعفر رسولزاده.
[۳۶]. قنوت (مرکز تخصصی نماز)، «خاطره نمازی از شهید ابوترابی»، ۱۲/۰۳/۱۴۰۱، کد خبر: ۳۲۲۰.
https://qunoot.net/App/reads.item.php?showid=۳۲۲۰
[۳۷]. محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۸۲۸.
[۳۸]. جعفر شوشتری، الخصائص الحسینیة، ص ۵۶ و ۵۷.
فواید شگفتانگیز پیاده روی بر جسم و مغز انسان
یکی از سادهترین ورزشها است که تمامی افراد در تمامی ساعات و بدون هیچ هزینهای میتوانند آن را انجام دهند و از فواید آن بینصیب نباشند، بنابراین انجام پیاده روی میتواند فواید بسیاری برای افراد داشته باشد و نباید از آن غافل شد.
وزن
یک ساعت پیاده روی در روز میتواند از افزایش وزن جلوگیری یا به کاهش آن کمک کند.
قلب
۳۰ تا ۶۰ دقیقه پیاده روی در روز میتواند به طور چشمگیر از خطر ابتلا به بیماری قلبی عروقی کاهش دهد.
استخوان
۴ ساعت پیاده روی در هفته، ۴۳ درصد از خطر شکستگی لگن در سالمندان کم میکند.
دیابت
۳۰۰ گام بلند روزانه، ۲۹ درصد خطر ابتلا به دیابت را کاهش میدهد.
مغز
۲ ساعت پیاده روی در هفته، ۳۰ درصد از خطر سکته مغزی کاهش میدهد.
حافظه
۴۰ دقیقه ۳ روز در هفته پیاده روی، نگه دارنده فعالیتهای مغز در ارتباط با حافظه و تصمیم گیری است.
خلق و خو
۳۰ دقیقه پیاده روی در روز ۳۶ درصد از علایم افسردگی کاهش میدهد.
طول عمر
۷۵ دقیقه پیاده روی سریع در هفته میتواند تقریبا موجب ۲ سال طول عمر شود.