
emamian
بهترین زمان برای نوشیدن شیر
شیر یکی از نوشیدنیهایی است که فواید بسیاری برای بدن و سلامتی دارد. برخیها معتقدند که شیر را باید آخر شب خورد و برخیها هم میگویند شیر را باید صبحها نوشید. نوشیدن شیر قبل از خواب بسیار مناسبتر است اما برای کودکان بهتر است هنگام صبحانه مصرف شود زیرا به رشد مغزی آنها کمک میکند.
توصیه میشود که کودکان زیر هفت سال روزانه یک و نیم تا دو لیوان شیر بخورند. همچنین پسران در سن بلوغ سه لیوان و دختران در سن رشد و بلوغ دو و نیم لیوان شیر بنوشند. بزرگسالان و سالمندان دو لیوان و زنان شیرده و باردار ۳.۵ تا چهار لیوان شیر در کنار سایر لبنیات مصرف کنند.
میتوان برای راحت خوردن شیر در طول روز، این میزان را در فواصل مختلف میل کرد. افرادی که دچار دل پیچه و نفخ میشوند بهتر است شبها شیر بنوشند.
مصرف شیر به عنوان میان وعده نیز بسیار توصیه شده است. حتی میتوان آن را با غذا و انواع سوپها مصرف کرد. البته به شرطی که زیاد نجوشد تا خواص آن از بین برود.
برای رفع طبع سرد شیر میتوان آن را با عسل و دارچین مصرف کرد. مصرف شیر به طور کلی قبل از خواب، علاوه بر اینکه از نفخ کردن جلوگیری میکند، باعث افزایش آرامش در افراد و جذب بیشتر کلسیم میشود.
بهترین میوهها برای بعد از 50 سالگی
ورود به نیمه دوم زندگی یعنی آغاز دهه 50 سالگی، باید با در نظر گرفتن مسائل تغذیهای مهم همراه باشد تا دستیابی به این هدفها امکانپذیر شود؛ حفظ تودههای عضلانی، حفظ متابولیسم در سطح بالا و پیشگیری از ابتلا به بیماریهای جدید یا مدیریت مطلوب بیماری قبلی.
پس اگر میخواهید به این اهداف مهم دست پیدا کنید، پس از ورود به 50 سالگی حتما مصرف میوههای زیر را جدی بگیرید.
سیب سبز
سیبها در گروه میوههای باکیفیت و مغذی قرار میگیرند که بهراحتی قابل حمل هستند و میتوانند میانوعده مناسبی باشند. این میوه ساده که بهراحتی قابل مصرف است، مقادیر بالایی از فیبر و مقدار کمی از قندها را وارد بدن میکند. سیبهای سبز از این نظر گزینه بهتری محسوب میشوند زیرا قند کمتری دارند و درنتیجه قند خون را هم کمتر تحت تاثیر قرار میدهند. این ویژگی بسیار مهم است زیرا حفظ تعادل در قند خون به حفظ انرژی پایدار کمک میکند و میتواند خطر ابتلا به پیشدیابت یا دیابت را در ادامه زندگی کاهش دهد. استفاده از سیب سبز همراه با منابع پروتئینی و فیبردار باکیفیت مانند مغزها و دانههای خام، راه فوقالعادهای برای کنترل قند خون است.
پرتقال
پرتقال یکی دیگر از میوههای باکیفیت و ساده است که ماده مغذی کلیدی و مهم پتاسیم را برای کنترل فشار خون به بدن میرساند. پتاسیم و سدیم در کنار همدیگر به متعادلسازی فشار خون کمک میکنند. سدیم میتواند فشار خون را افزایش دهد، درحالی که پتاسیم به کاهش آن کمک میکند. کنترل فشار خون، خطر ابتلا به بیماریهای قلبیـعروقی و همچنین خطر حملات قلبی و سکتهها را کاهش میدهد. بنابراین، انتخاب میوههای سرشار از پتاسیم میتواند بهمرور زمان نقش مثبتی در کاهش فشار خون ایفا کند، مخصوصا اگر با تغییرات مثبت در سبک زندگی مانند افزایش فعالیتهای ورزشی، کنترل استرس و تغییرات تغذیهای همراه شود.
انواع ملون
انواع ملون مثل خربزه، طالبی و... سرشار از آب و ویتامین C هستند، درحالی که فواید زیادی هم برای سلامت پوست دارند. انواع ملون در گروه پرآبترین میوهها قرار میگیرند و بسیاری از آنها تا 90 درصد از آب تشکیل شدهاند. ویتامین C همراه با کلاژن به حفظ استحکام پوست کمک میکند، درحالی که پوست پس از ورود به 50 سالگی تضعیف میشود. پس مصرف انواع ملون و تلاش برای حفظ آب مورد نیاز بدن دارای اثرات مثبت و گستردهای برای پوست است، ازجمله ارتقای قابلیت کشسانی پوست، پیشگیری از خشکی و حفظ شفافیت آن. گذشته از اینها، حفظ آب مورد نیاز بدن در طولانیمدت دارای مزیتهایی فراتر از ارتقای سلامت پوست است. درواقع، عملکرد مطلوب مغز، سیستم عصبی و مفاصل بدن به دریافت همیشگی آب مناسب نیاز دارد.
۴۰ سال قبل امام خمینی (ره) تصمیم تاریخی بزرگی اتخاذ کرد
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در مراسمی به مناسبت احداث باغ موزه مقاومت "جنتا" در چارچوب چهلمین سالگرد تاسیس مقاومت اسلامی لبنان در سخنانی از تصمیم تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ابتدای شکل گیری مقاومت سخن گفت و از آن تمجید کرد.
دبیرکل حزب الله لبنان، در مراسم آغاز عملیات اجرایی احداث باغ موزه مقاومت در منطقه "جنتا" در چارچوب چهلمین سالگرد تأسیس مقاومت اسلامی گفت: سلام و درود به همه شما حضار محترم. اولاً به همه برادران و خواهران خودم که در این دیدار مبارک حضور دارند، خوشامد میگویم. این مراسم برای تأسیس مسیری مبارک ان شاء الله خواهد بود. در آغاز اجازه میخواهم وظیفه اخلاقی خودم را ادا کنم. در روزهای گذشته حاجیه خانم فوزیه حمزه مادر شهید احمد قصیر کسی که فاتح عصر و دوره شهادت طلبان بود درگذشت. شهید احمد سردار شهادت طلبان بود او بزرگترین عملیات در تاریخ مقاومت از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی تاکنون بود. این مادر شهید مادر شهیدان احمد قصیر، موسی قصیر و ربیع قصیر بود. ربیع قصیر در جنگ تابستان ۲۰۰۶ به شهادت رسید. حاج ابوموسی قصیر همسر مجاهد این مادر شهید که او نیز پدر این شهیدان است و خانواده این تازه درگذشته تسلیت عرض میکنم. این مادر به فرزندان شهیدش و شافعانش پیوست. او در طول عمر خویش زنی مجاهد و مقاوم و صابر بود. از خداوند میخواهم به بازماندگان صبر جمیل عنایت فرماید.
همچنین باید با خانواده شهید ابراهیم النابلسی مواسات کنیم و به این خانواده تبریک بگوییم و خانوادههای برادران شهیدی که به همراه او شهید شدند و برادرانی که پس از او و تا به امروز به شهادت رسیدند در کرانه باختری و غزه و فلسطین تقریباً هر روز یک شهید یا بیشتر تقدیم میکند. ما در حزب الله به خانواده شهید ابراهیم النابلسی و مادر و پدرش و همه اعضای خانواده اش و خانوادههای شهدا تسلیت میگوییم و با آنها همدردی میکنیم به خانوادههای شهدا هم برای فقدان عزیزانشان تسلیت میگوییم و هم برای رسیدن به درجه رفیع نزد پروردگار و روحیه بالایی که این خانوادهها دارند تبریک میگوییم. ما با این روحیهها امیدواریم که بتوانیم راه مقاومت را ادامه بدهیم تا ان شاء الله به یاری خدای سبحان پیروزی در آینده محقق شود.
هدف از برگزاری این مراسم تاسیس باغ موزه جهادی و گردشگری جنتا است بعدا برادران نامگذاری رسمی به این مرکز خواهند داد. سخنان من دو قسمت است که قسمت اول درباره همین موضوع است و قسمت دوم اشاره به برخی مسائل سیاسی است که به طور خلاصه بیان میکنم.
روز دوشنبه ان شاء الله در پایان مراسم چهل بهار و پیروزی در جنگ تابستان ۲۰۰۶ و آزادی دوم در شمال و جنوب البقاع سخن خواهم گفت.
سید حسن نصر الله ادامه داد: اولاً چرا جنتا؟ ما سال هاست که فکر میکردیم که باید در البقاع یک باغ موزه گردشگری - جهادی ایجاد کنیم تا گروهی از اهداف را با آن محقق کنیم. باغ موزه ریتا در جنوب و در اقلیم التفاح تجربهای موفق بود که برکات معنوی و فرهنگی و اقتصادی داشت. ما چندین سال است که درباره این موضوع تحقیق میکردیم. ایجاد این باغ موزه قطعی بود، اما اینکه کجا باشد مورد بحث بود تا تاریخ و ایثارگریها را به یاد و خاطره مردم و اهالی شریف منطقه بازگرداند. شرایط کرونا و اوضاع مالی دشوار کمی موجب شد که این موضوع به عقب بیفتد تا این که به منطقه جنتا توافق شد. کمی درباره جنتا سخن بگوییم، زیرا در نهایت این سخنرانی به عنوان سند باقی خواهد ماند؛ زیرا پس از اینکه این باغ موزه تاسیس شد این سخنرانی در آرشیو باقی خواهد ماند که زیربنای تأسیس این مکان است.
سید حسن نصرالله از تصمیم تاریخی امام خمینی (ره) در ابتدای شکل گیری مقاومت سخن گفت
دبیرکل حزب الله خاطرنشان کرد: چهل سال که به عقب بازگردیم سال ۱۹۸۲ این مقدمه را همه شما میدانید، اما باید گفته شود بر اثر تجاوز اسرائیل به مناطق زیادی از لبنان و هنوز مشخص نبود که این حملات تا کجا ادامه خواهد داشت احتمال داشت که تجاوزها به سایر مناطق لبنان نیز گسترش مییافت و دمشق در محاصره قرار میگرفت و حملهای نیز به دمشق صورت میگرفت. در آن زمان امام خمینی (ره) تصمیم تاریخی بزرگی اتخاذ کردند و نیروهایی را به سوریه اعزام کردند و هیئتی نظامی بلند پایه تشکیل شده از فرماندهان سپاه و فرماندهان ارتش ایران به دمشق اعزام کرد و با حافظ الاسد رئیس جمهور فقید دیدار داشتند با مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی سوریه بحث و تبادل نظر شد. در آن زمان مشخص شد که تجاوز تا یک مکان مشخصی بود تا این مرزها باقی خواهد ماند و پیشروی نیروهای اسرائیلی در مناطق بیشتری از لبنان و عبور از خاک سوریه وجود نداشت. ازاینرو نیازی به اعزام نیروهای ایرانی نبود، زیرا اصل قضیه این بود که نیروهای ایرانی در کنار سوریه و لبنان در سایر مناطق لبنان بجنگند. از سوی دیگر ایران جنگ شدیدی را در آن زمان با رژیم صدام حسین داشت رژیم صدام با تشویق آمریکا و غرب و کمکهای نامحدود کشورهای عربی خلیج فارس به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد. به رغم اینکه ایران در جبهه ممتدی که هزاران کیلومتر ادامه داشت میجنگید. امام خمینی (ره) تصمیم گرفت لبنان و سوریه را رها نکند و جوانان خود را برای مبارزه با دشمن اسرائیلی در کنار ملتهای لبنان و سوریه اعزام کند تا تجاوزهای اسرائیل را متوقف کنند. نقشه عملیاتی تغییر کرد. قرار شد یگانی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در سوریه باقی بماند و وارد لبنان شود و هدف آن کمک به نیروهای مقاومت لبنان باشد به نیروها آموزش بدهند و تجربههای نظامی را به آنها انتقال دهند و کمکهای لجستیکی را به آنها تقدیم کنند سلاح و توپ و مهمات ارسال میشد و کمکهای معنوی و روحی و دیگر به نیروهای مقاومت لبنان از سوی ایران داده میشد.
مأموریت نیروهای ایران از ماموریت جنگی در جبههها به ماموریت آموزشی و بسیج کردن نیروها و آماده کردن آنها تغییر یافت. از اینرو ماموریت نیروهای ایرانی باقی مانده جنگ در میدانهای نبرد به نیابت از مردم لبنان و سوریه نبود. بلکه ماموریت آنها به کمک لبنانیها بود و البته سوریها نیاز به کمک نداشتند تا مردم لبنان زمینهای اشغال شده خود را از دست اشغالگران آزاد کنند.
حضور اصلی نیروها در منطقه الزبدانی بود که یک پاسگاه نظامی بود که سوریه به نیروهای سپاه تقدیم کرده بود و از آنجا تصمیم بر این شد که به لبنان وارد شوند از الزبدانی وارد جنتا شدند. اولین منطقه لبنانی که برادران ما در سپاه پاسداران و در واقع نمایندگان امام خمینی (ره) به آن رسیدند همین منطقه جنتا بود که همینک مراسم خود را در آن برگزار میکنیم. در زمین جنتا یک پایگاه آموزش نظامی بود که از سالها قبل در آن فعالیت میکرد. این پایگاه نظامی پس از حمله اسرائیل و تحولات داخلی در زمان جنبش امل اسلامی به ریاست برادر عزیز سید ابوهشام سید حسین الموسوی بود که خداوند او را حفظ کند. این پایگاه به برادران سپاه تحویل داده شد. آنها در این پایگاه مستقر شدند و چادرهایی در منطقه قدیمی پایگاه زدند و این پایگاه اولین دوره نزد سپاه را برگزار کرد. اولین کسی که به دوره اول ملحق شد سید الشهدای مقاومت اسلامی شهید سید عباس الموسوی (ره) بود در کنار او تعدادی از برادران فرمانده نیز حضور داشتند. همینک برخی از آنها فرمانده هستند که از همان زمان هم فرمانده بودند. برخی مسئولان سیاسی نیز هستند و برخی فرماندهان نظامی که از چهل سال پیش تاکنون حضور دارند.
تعداد زیادی از مجاهدان نیز حضور داشتند که از مناطق مختلف لبنان بودند. دوره اول به پایان رسید و تجربه نظامی و روحی و عاطفی دوره اول به پایان رسید دوره دوم و پس از آن دوره سوم و چهارم و پنجم و همینطور ادامه داشت، زیرا حجم استقبال از دورهها بسیار زیاد بود و به دورههای محدود و معدود منتهی نمیشد. پایگاه نظامی جنتا به پایگاهی تبدیل شد که دلها برای آن میتپید و افراد مشتاق زیادی با هم رقابت میکردند تا در دورههای آن شرکت داشته باشند. من به خاطر دارم در آن مرحله در زمینه استقبال از داوطلبان و پذیرش آنها فعالیت میکردم. جوانان از هر منطقهای به آنجا میآمدند، از جنوب و شمال، الضاحیه، بیروت، جبل لبنان، البقاع و سایر مناطق، روستاها و شهرها جوانان میآمدند. استقبال بسیار زیادی شد و جنتا و پایگاه آن جایگاه خود را در میان نیروهای مقاومت به دست آورد.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه گفت: نخستین اردوگاه آموزشی مقاومت اسلامی لبنان در همین جا (جنتا) بود و همین جا بود که اولین دوره آموزشی مقاومت اسلامی برگزار شد و نیروها از آن فارغ التحصیل شدند و از همین جا بود که اولین فعالیتهای نظامی سازمان یافته شکل گرفت. همزمان با اینجا، جوانان در جنوب لبنان، حومه جنوبی بیروت، جبل لبنان و مناطق تحت اشغال رژیم اشغالگر نیز فعالیتهایی انجام میدادند، اما فعالیتهای سازمان یافته از اینجا برای اجرای دورههای آموزشی آغاز شد. اردوگاههای آموزشی در جنتا و مناطق اطراف آن گسترش یافت. در جنتا فقط یک اردوگاه آموزشی وجود ندارد بلکه اردوگاههای آموزشی در این منطقه وجود دارد و دورههای آموزشی زیادی به مدت سالها برگزار شد و از همان ابتدا نیز بارها هدف حملات اسرائیل قرار گرفت و اهالی این منطقه و مناطق اطراف رنجهای زیادی متحمل شدند. اهالی این مناطق واقعا انسانهایی حسینی بودند نه مثل کسانی که در کوفه پشت امام حسین (ع) را خالی کردند. زیرا در طول مدتی که این مناطق هدف قرار میگرفتند هیچ کدام از اهالی منطقه نیامدند و به حزب الله و برادران سپاه بگویند دارید با ما چه کار میکنید؟ ما را نابود کردید. خانههای ما را ویران کردید. زن و فرزند ما دچار رعب و وحشت شده اند. برادران ما از اهالی چیزی جز وفاداری و حمایت چیز دیگری ندیدند.
در این حملات دهها تن از برادران به شهادت رسیدند و صدها نفر نیز زخمی شدند. در این حملات خون لبنانیها و ایرانیها در هم آمیخت و شماری از مربیان سپاه ایران به شهادت رسیدند. هزاران تن از مجاهدان از مناطق مختلف لبنان به اینجا آمدند و آموزش دیدند. نسل اول و دوم و سوم مقاومت. همه اینها در این سرزمین و این دشتها و تپهها آموزش دیدند. بسیاری از آنها که به اردوگاههای آموزشی در اینجا ملحق شدند، به شهادت رسیدند و بسیاری از آنها نیز هنوز منتظرند. در همین تپهها و دشتها و رودهای اطراف و زیر هر درخت، خاطرههای زیادی وجود دارد که باید جمع آوری و حفظ شود. این منطقه که اکنون در آن مراسم برگزار کرده ایم، اردوگاه آموزشی بود، اما در واقع سرزمین عبادت، دعا، توسل و ارتباط با خدا بود. این سرزمین، مکان آماده کردن و آماده شدن و سرزمین لبیک به ندای حق بود که فرمود "واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم". این سرزمین محل گرد هم آمدن همه مجاهدان از همه مناطق لبنان و برادری آنها با یکدیگر بود. نه تنها در دورهای که در آن شرکت داشتم بلکه در دورههای بعدی که به اینجا میآمدیم و سخنرانی میکردیم و در مراسم فارغ التحصیلی شرکت میکردیم، به یاد میآورم که برادران چگونه با یکدیگر وداع میکردند. همدیگر را در آغوش میگرفتند، اشک میریختند. مثل عاشقان صادق وداع میکردند. اینجا اشکهای زیادی از ترس خداوند ریخته شده است. چون برادران در خیمهها دعا میکردند و اشک میریختند. خونهای زیادی هم در راه خدا ریخته شده است. اینجا اشکهای زیادی برای امام حسین (ع) ریخته شده است. در خیمههای مراسم عزاداری و سینه زنی برگزار میکردند. ما انسانهایی طبیعی هستیم و انسان طبیعی ممکن است گریه کند، بخندد. فقط نمیخندد. کسانی که فقط میخندند و گریه نمیکنند طبیعی نیستند. ناراحت میشوند و خوشحال میشوند. غمگین میشوند و شادی هم دارند و روابط آنها بر اساس عشق و محبت است نه بر اساس مصلحت. رفیق نیمه راه نیستند و از پشت به هم خنجر نمیزنند. انسان طبیعی این ارزشها را دارد.
این اردوگاهها در جنتا چنین انسانهایی را در خود جای داده بود. آنها هم اشداء بودند و هم رحماء. قلبهای آنها سرشار از ایمان و عشق و احساس مسئولیت بود. علما و فرماندهان و برادران مجاهد ما به این مکان آمدند. به یاد میآورم که همه اساتید و طلاب حوزه علمیه بعلبک در این دورهها شرکت کردند و آموزش دیدند نه این که برای امامت جماعت و تبلیغ و این کارها بیایند. بنابراین، این سرزمین و این مکان جایگاه معنوی و عاطفی مهمی در مسیر و مقاومت و ذهن ما دارد. به همین سبب است که جنتا را انتخاب کردیم.
وی ادامه داد: ما ایدهای برای اینجا داریم و پس از آن هنرمندان و طراحان و متخصصان باید بیایند و درباره چگونگی اجرای آن و ایجاد تاسیسات و قرار دادن مجسمهها و برپا کردن خیمهها و ایجاد مسیرها و... تصمیم گیری کنند. تاریخ این منطقه از زمان آمدن نیروهای سپاه به این منطقه که ممکن است فیلمها و تصاویر و اسنادی درباره آنها وجود داشته باشد باید حفظ شود. ممکن است افراد مختلف اطلاعاتی داشته باشند که باید آنها را نقل کنند تا ثبت و ضبط شود. حمایتهای اهالی بقاع از مقاومت. اهالی بقاع از همان لحظات اول تصمیم خود را گرفتند و این راه را انتخاب کردند و میدانستند که این کار عواقبی دارد به همین سبب حملات فقط به جنتا نبود بلکه بعلبک و اطراف آن و دیگر اردوگاههای آموزشی در منطقه بقاع و اطراف هرمل هدف قرار میگرفتند. حمایت اهالی بقاع از مقاومت و ایمان آنها به این راه و حمایت آنها از آن باعث شد همه چیز خود از مال و جان و فرزند را در این راه بدهند. به یاد میآورم یکی از سالها اوضاع در برخی درگیریها خیلی وخیم بود و ما کمکهایی از اهالی بقاع جمع میکردیم. برخی مردم پول نداشتند به همین سبب هر چیزی دیگری که داشتند برای جبهه میآوردند و میگفتند من همین را دارم. من به برادران میگفتم این صابون و لیره و... میلیونها دلار ارزش دارد، زیرا با نیت خالص داده شده است. این همه چیزی است که داشته اند. اگر بیشتر هم داشتند، میدادند.
سید حسن نصرالله ادامه داد: خاطرات حملات اسرائیل به این منطقه باید حفظ شود. شهرک امام صدر و دیگر اماکن و شهادت شمار زیادی از افراد، خودروهای بمب گذاری شده زیادی که چه در بازار بعلبک یا ورودی راس العین و... منفجر شدند و... باید حفظ شود. همچنین خاطرات حمایت منطقه بقاع از بقیه نیروهای مقاومت که از بقیه مناطق لبنان آمده بودند. زیرا بیشتر مناطق تحت اشغال بود و بقاع به منطقه پشت جبهه تبدیل شده بود و خیلی از کارها در آنجا انجام میشد و زمانی که عقب نشینی سال ۱۹۸۵ اتفاق افتاد و بیروت و اطراف و صیدا و صور و نبطیه آزاد شدند، فشارها بر بقاع کاهش یافت. حضور اهالی بقاع در همه محورهای مقاومت اعم از بقاع غربی و جنوب و مناطق دیگر باید حفظ شود. تعداد زیادی شهید و زخمی شدند و جانفشانیهای زیادی شد. این باغ موزه همچنین باید خاطرات آزادسازی دوم را در خود جای دهد. چند روز دیگر سالروز آزادسازی دوم است و خاطرات آن باید حفظ شود و به دست فراموشی سپرده نشود. ان شاء الله طرح این باغ موزه به خوبی و به صورت جذاب اجرا شود که این دیگر مسئولیت متخصصان است. جهت اطلاع و برای این که بعدا نگویند این باغ موزه در زمین دیگران و زمینهای شهرداری و دولتی ایجاد شده است باید بگویم از سالها پیش که در فکر اجرای چنین طرحی بودیم، بخشهای وسیعی از زمینهای اردوگاهها و مناطق اطراف آنها را خریداری کردیم. ممکن است باز هم به خرید بخش دیگری از زمینها نیاز داشته باشیم که از صاحبان آنها میخواهم همکاری کنند. ان شاء الله این باغ موزه به صورت کاملا قانونی و با مجوز قانونی احداث خواهد شد. وقتی باغ موزه جنتا برای گردشگری جهادی ایجاد شود زمینه برای دو مسئله باز میشود که یکی از آنها گردشگری دینی است که در اینجا گردشگری دینی در منطقه نبی شیت (ع) مطرح میشود که از صدها سال پیش مقامی معروف به شمار میرود. این مکان مقدس است و اسناد نشان میدهد تاریخ آن به قبل از سال ۵۱۸ هجری قمری یعنی سال ۱۱۲۴ میلادی بر میگردد و اسنادی وجود دارد که از وجود این مقام حکایت دارد.
سید حسن نصرالله گفت: همچنین در این منطقه مرقد سید عباس موسوی را داریم که انسانی با ایمان و خالص بود که افراد میتوانند به زیارت مرقد وی بیایند؛ بنابراین در این منطقه میراث دینی غنی و خوبی داریم. همچنین به جز گردشگری دینی امیدواریم اجرای این طرح، زمینه را برای تبدیل این منطقه به یک منطقه تفریحی آماده کند و آمدن افراد به اینجا باعث میشود رستورانها و استراحتگاهها و... در این جا احداث شود. زیرا آب و هوای منطقه که خیلی خوب است و طبیعت خوبی هم دارد و در قالب این طرح بقیه منطقه نیز درختکاری خواهد شد و همین مسئله باعث رونق گرفتن اقتصاد در این منطقه خواهد شد. در نتیجه اجرای این طرح در این منطقه زمینه را برای امور معنوی، جهادی، دینی و اقتصادی فراهم خواهد کرد. مردم این مناطق که همه این سالها رنجهای زیادی را تحمل کردند با اجرای طرح این باغ موزه، بهره مند میشوند و نتیجه صبر و تحمل خود را میبینند. اجرای این طرح به زمان نیاز دارد و مثل طرحهای دیگر به صورت مرحلهای اجرا خواهد شد. بدون شک به همکاری شهرداری و وزارتخانههای ذیربط نیاز داریم. این منطقه یک نقطه ضعف اساسی دارد که آن هم نامناسب و باریک بودن جادههای آن است که ان شاء الله همزمان با اجرای طرح، جادهها هم باید بهسازی شوند.
مذاکرات ترسیم مرزها در لبنان ارتباطی با توافق هستهای ایران ندارد
سیدحسن نصرالله اظهارداشت: دو نکته هم درباره مسائل سیاسی بگویم و سخنم را تمام کنم، به صورت گذرا به این دو نکته اشاره میکنم. اول، تقریبا از یک هفته تا ده روز پیش مباحثی درباره توافق هستهای با ایران و احتمال احیای این توافق مطرح است، برادرانمان در ایران پاسخ اتحادیه اروپا را ارسال کرده اند و آمریکا هم برای بررسی پاسخ ایران چند روز مهلت خواسته است، البته در نگاه کلی فضای حاکم بر مذاکرات گاه مثبت و گاه منفی بوده و از این منظر این مذاکرات شبیه پرونده ترسیم مرز دریایی ماست. اما سخن ما درباره توافق هستهای با ایران نیست، سخن ما این است که در آیندهای نزدیک در داخل لبنان دو اتفاق مهم را پیش رو داریم، یکی از آنها به ترسیم مرزهای دریایی ارتباط دارد و دیگری به موضوع استخراج نفت و گاز مرتبط است که در موضوع دوم یکی از مباحث اصلی مباحث میدان کاریش است. در لبنان مقالات، گزارشها و تحلیلهایی در این زمینهها ارائه میشود، اما چشمها به سوی وین است، یعنی هر چیزی را سعی میکنند به توافق هستهای پیوند بزنند. ممکن است اسرائیل یا آمریکا همه چیز را به توافق هستهای گره بزنند، اما ما چیزی نداریم که بخواهیم به توافق هستهای گره بزنیم. برخی میگویند اگر توافق هستهای امضاء شود، موضوع حزب الله در لبنان، موضوع ترسیم مرزهای دریایی و موضوع نفت و گاز در کاریش هم حل میشود، چون تمامی این جنجالها به توافق هستهای مرتبط است، اما این سخنان معقول نیست، موضوع مرزهای دریایی، موضوع کاریش، موضوع نفت و گاز، موضوع حقوق لبنان که دولت ما خواهان آن است به هیچ وجه ارتباطی به توافق هستهای ندارد. یعنی تفاوتی نیست که توافق هستهای جدید امضاء بشود یا نه، بلکه مهم این است که میانجی آمریکایی خواسته دولت لبنان را پاسخ دهد. اگر میانجی آمریکایی بتواند خواسته لبنان را بر آورده سازد ما نیز در پی آرامش خواهیم بود و در این مسیر تفاوتی نیست که توافق هستهای امضاء بشود یا نه. برخی معتقدند اگر توافق هستهای امضاء نشود حزب الله و مقاومت سعی میکنند در کشور تنش ایجاد کنند، با احترام به آنانی که چنین ایدهای دارند میگویم این باور بی اساس است. چه توافق هستهای امضاء بشود یا نه، اگر خواسته لبنان برآورده شود ما به دنبال آرامش خواهیم بود. چه توافق هستهای امضاء بشود یا نه اگر خواسته لبنان بر آورده نشود ما نیز در پی تنش خواهیم بود. اگر توافق هستهای امضاء بشود، آمریکا، اروپا، چین، روسیه، ایران و تمام دنیا به برجام بازگردند، اما لبنان به حقوقش نرسد ما آرام نخواهیم نشست.
اگر میانجی آمریکایی مطالبات لبنان را تأمین کند امور بسوی آرامش پیش خواهد رفت
در واقع موضوع حقوق لبنان، محکی اساسی است که باید مباحث آن نهایی شود، به همین دلیل باید گفت چشم لبنانیها به وین نیست، البته اگر هم چشمی به وین باشد مشکلی نیست، چون بازگشت به توافق هستهای و حتی احیا نشدن توافق هستهای از اتفاقات مهم است، اما به واقع چشمها باید به کاریش، مرزهای لبنان، جنوب لبنان و شمال رژیم اشغالگر باشد، چشمها باید به میانجی آمریکایی باشد که فرصت را از دست ندهد.
تمجید سیدحسن نصرالله از خودداری ورزشکار لبنانی از مسابقه با ورزشکار صهیونیست
نکته بعدی برای ما لبنانی ها، درباره مسابقات جهانی ورزشهای رزمی در ابوظبی است، برگزاری این مسابقات یکی از تبعات عادی سازی روابط است، دیدیم که جوان پانزده ساله لبنانی به نام شربل ابوظاهر در این مسابقات در برابر حریف اسرائیلی حاضر نشد و از مسابقات کناره گیری کرد. این کار، نوعی مقاومت است، نوعی موضع گیری ملی و پهلوانانه است. موضعی است که ما به عنوان شهروند لبنانی باید به آن افتخار کنیم. این اتفاق یعنی مقاومت ارتباطی به مذهب ندارد، این اتفاق نوعی مخالفت مردم منطقه ما با عادی سازی روابط است تا ثابت شود عادی سازی روابط خواستهی برخی از نظامهای عربی، آمریکا و اسرائیل است. بر اساس آخرین نظرسنجیها از سوی مراکز آمریکایی هوادار اسرائیل، مشخص شد در زمینه عادی سازی روابط در سالهای گذشته نظرسنجیهای دروغ منتشر میشد، نظرسنجیهایی که در آنها از موافقت ۶۰ درصدی، ۷۰ درصدی و ۸۰ درصدی مردم با عادی سازی سخن به میان میآمد، اما همه این آمارها ساختگی بود. وقتی به صورت مستقیم به مردم مراجعه میشود مشخص میشود درصد اندکی از آنان عادی سازی را میپسندند، اما درصد بالایی همچنان اسرائیل را رژیم غاصب و اشغالگر فلسطین و دشمن تمام ملل منطقه میدانند به همین دلیل با استفاده از این مناسبت در جنتا، به این نکته اشاره میکنم که ما در مقاومت به رفتار شربل افتخار میکنیم و به خانواده بزرگوارش میگوییم که رفتار ملی، انسانی و اخلاقی فرزندشان مایه سرافرازی است.
تأکید بر ضرورت ادامه تلاشها برای تشکیل دولت لبنان
موضوع دیگر تاکید ما بر ادامه تلاشها برای تشکیل دولتی با اختیارات کامل در لبنان است، در روزهای گذشته تلاشهایی آغاز شد و انتظار ما این است که این تلاشها متوقف نشود بلکه ضرورت دارد ادامه داشته باشد تا شاهد تشکیل دولت باشیم.
حمله به سلمان رشدی حادثه بسیار مهمی بود
موضوع اخیر، اتفاقی است که برای سلمان رشدی در یکی از شهرهای آمریکا رخ داد. این اتفاق بسیار مهم است، اما نمیخواهم الان در پی ارزیابی آن باشم، چون هنوز در این زمینه نیازمند اطلاعات بیشتری هستیم و وقتی اطلاعات تکمیل شد حتما نیاز است که موضع گیری کنیم.
شاخصههای زیستِ حسینی؛ عزّت
«عزت»، از ویژگیهایی است که در رفتار و گفتار امام حسین علیهالسلام و دیگر شهدا و حتی اسرای کربلا، به چشم میخورد. عزت به معنای شکستناپذیری، صلابت نفس، كرامت روح انسانى و حفظ شخصیت از ذلت و شکست است.[1]
اوج عزتمندی به واقع در جایجای کربلا قابل مشاهده است. امام حسین علیهالسلام در کربلا اوج مصیبتها و سختیها را به جان خرید؛ اما تن به ذلت در برابر دشمن نداد.
ستم پذيرى و تحمّل سلطنت اهل باطل، سكوت در برابر تحریف دین و اطاعت از كافران و فاجران، همه و همه از ذلت نفس و حقارت روح سرچشمه مىگيرد که خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله از این امور مبرا و پاک هستند. البته ذکر این نکته لازم است که در هر زمانی باید با توجه به آن زمان، به رفتارهای ائمه علیهمالسلام توجه کرد؛ گاهی سکوت مصلحت است و گاهی قیام.
عزت در مکتب امام حسین علیهالسلام
امام حسین علیهالسلام عزتمند است؛ چراکه او بندهی خداوندی است که در قرآن، عزت را صفت برای خودش، پيامبر، ائمه علیهمالسلام و پیروان راستینشان معرفی کرده است؛ «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ؛[2] درحالیکه عزت و اقتدار برای خدا و پیامبر او و مؤمنان است.»
از اینرو جا دارد به جلوههای از عزت در کربلا بهویژه در بیان سیدالشهدا علیهالسلام توجه کنیم:
1 –حضرت در جواب والی مدینه که بیعت با یزید را مطرح کرد، با ذلیلانه شمردن آن و با برشمردن خباثتها و آلودگیهای یزید، فرمود: «فَمِثْلی لا یُبایِعُ مِثْلَهُ؛[3] کسی همچون من، با شخصی چون او بیعت نمیکند!»
2 – امام علیهالسلام در جایی دیگر با ردّ پیشنهاد تسلیم شدن که دشمن مطرح کرده بود، فرمود: «لا اعْطیکُمْ بِیَدی اعْطاءَ الذَّلیلِ؛[4] همچون ذلیلان دست بیعت با شما نخواهم داد.»
3- عزتمند تا شهادت؛ صبح عاشورا در شروع نبرد، حضرت اوج عزتمندی در برابر دشمنی که اهل هدایت نیست را چنین بیان فرمودند: «به خدا قسم آنچه را از من میخواهند (تسلیم شدن) نخواهم پذیرفت تا اینکه خدا را آغشته به خون خویش دیدار کنم.»[5]
4 – شاید اوج ظهور این صفت، در این جمله معروف از امام علیهالسلام است که ایشان در رد درخواست ابن زیاد جهت تسلیم شدن و بیعت، خطاب به نیروهای ابن سعد فرمود: «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ؛[6] آگاه باشید که فرومایهای فرزند فرومایه (ابن زیاد)، مرا در بین دوراهی شمشیر و ذلت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلت برویم.»
عزتمندی انقلاب اسلامی
آری عزتمند بودن، از ویژگیهای بارز عاشورائیان است؛ کسانی که سال 57 حماسهای به نام «انقلاب اسلامی» را با تأسی به امام حسین علیهالسلام رقم زدند، نیز این صفت را سرلوحه کار خود قرار دادند و از آن روز تا امروز، به برکت انقلاب اسلامی، شیعیان و پیروان اهلبیت علیهمالسلام در میان سایر مسلمانان احساس عزت و سربلندی دارند.
امام خمینی رحمهالله علیه، سردمداری باعزت و مبارزهگری دائم علیه طاغوت بود. امام رحمهالله علیه از ابتدای حرکت تا پیروزی انقلاب، در اوج عزت بود. از باب نمونه، او پس از نزدیک به یک سال حبس، در فروردین سال 1343 از زندان شاه آزاد شد. همان روز، روزنامه اطلاعات مقالهای مبنی بر تفاهم روحانیت با شاه در اجرای برنامه «انقلاب سفید» منتشر کرد و به آن عنوان «اتحاد مقدس» داد. امام خمینی رحمهالله علیه پس از اطلاع از این مطلب، بلافاصله عزتمندانه چنین فرمود: «اگر روزنامه اطلاعات جبران نکند، با عکسالعمل شدید ما مواجه خواهد شد، خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد.»[7]
پینوشت:
[1] مفردات الفاظ قرآن، ص513.
[2] سوره منافقین، آیه8.
[3] مقتل خوارزمی، ص184.
[4] أعيان الشيعة، ج1، ص576.
[5] موسوعه کلمات الامام الحسین، ص432.
[6] اللهوف، ص97.
[7] سخنرانى امام خمینی رحمه الله علیه در 21فروردین1343.
تاثیر بیان کرامات سیدالشهدا بر زندگی دینی مردم
هر ساله و همزمان با ایام سوگواری سالار شهیدان، بحثهای زیادی پیرامون واقعهی کربلا و قیام سیدالشهدا صورت میگیرد. بررسی تاریخ و نگاه تحلیلی به حوادث عاشورا و آشنایی با اهداف قیام امام حسین علیهالسلام و چگونگی حرکت حضرت، بدون شک در معرفتافزایی ما موثر بوده و زمینه رفتار و عملکرد حسینی را در انسان مضاعف میگرداند؛ اما از جنبههای احساسی و تجربی زندگی در فضای عاشورایی و امام حسینی نیز نباید غفلت کرد.
برخی مغرضانه یا ناآگاهانه از جنبههای مختلف عزاداری امام حسین انتقاد میکنند. این دسته به بهانه عقلانی بودن و عمق بخشیدن به معارف اهل بیت علیهمالسلام، ذکر داستانها و نقل کرامات امام حسین و محبان سیدالشهدا را سطحینگری میدانند و از مردم میخواهند که توجه به این گونه منبرها و مجالس را کنار بگذارند و با عقل و منطق به دنبال افزایش معرفت خود به حضرت باشند.
حضور در فضاهای ایمانی و تکرار یاد و ذکر اباعبدالله علیهالسلام از جمله راههای تقویت باورهای دینی است. کسانی که صرفا با عقل و منطق میخواهند از امام حسین علیهالسلام سخن بگویند، بخشی از عوامل اصلی نفوذ عاشورا در دلهای مردم را نادیده میگیرند.
تکیه بسیار بر منطق و عقل در بیان آثار و فواید قیام سیدالشهدا آن هم به بهانهی از بین بردن سطحینگری و ظاهرسازی در عزاداریها، میتواند نتایجی مانند دور کردن مردم از سید الشهدا را به همراه داشته باشد.
بسیاری از مردم به خاطر آنچه از کرامات امام حسین در رفع مشکلات زندگی خود دیدهاند، با حضرت انس و الفت پیدا کرده و به تدریج به فهم بالاتر و عمیقتری از قیام سیدالشهدا رسیده و حتی حاضر به فداکردن جان خود در این راه شدهاند. آنها با امام حسین زندگی کرده و حضور حضرت را در تمام تصمیمات مهم زندگی خود احساس میکنند.
بی دلیل نیست که بزرگ و کوچک کربلا از حضرت عباس تا رقیه سه ساله و علی اصغر شیرخوار سلاماللهعلیهماجمعین در میان مردم به باب الحوائج معروف شدهاند. کرامات این عزیزان نسل به نسل و سینه به سینه در میان مردم انتقال پیدا کرده و همین امر نیز یکی از اصلیترین عوامل حفظ مردم در پای پرچم سیدالشهدا بوده است.
بدون شک قرار نیست هر خواب و هر داستانی را باور کنیم و روی منبرها نقل کرده یا به راحتی بپذیریم. تبیین و توضیح ماجرای صحیح از غلط، کاری به جا و مناسب است؛ اما قلم زدن برای حذف ماجراهایی که انسانهای صادق و متقی از مشاهدات خود نقل کردهاند، درست و صحیح نیست.
بنابراین داستانهایی از شفای بیماران و برطرف شدن مشکلات به دست امام حسین علیهالسلام، نه تنها آسیبی به باورهای مردم وارد نمیکند؛ بلکه از بهترین راههای ترویج دوستی و عشق بیشتر به کشتی نجت عالم، ذکر همین داستانهاست.
خون سیدالشهدا؛ عامل نجات امت از تحریف دین
س از درگذشت انبیاء بزرگ الهی همواره خطر تحریف دین و شریعت آنان را تهدید نموده است؛ چنانچه طبق تصریح قرآن کریم، تورات و انجیل توسط یهودیان و مسیحیان تحریف شده و برخی معارف حضرت موسی و حضرت عیسی علینبیناوآلهوعلیهماالسلام از میان برداشته شد.[۱]
عدم تحریف در دین خاتم
دین اسلام آخرین برنامه الهی و قرآن آخرین کتاب آسمانی است که خداوند برای هدایت بشر فرستاده است. تحریفِ آخرین دین سبب گمراهی انسانها و عدم هدایت حقجویان و حق طلبان میشود؛ از همین رو خداوند متعال ساز و کاری فراهم نمود که دین پیامبر خاتم در امان بماند.
کتابهای آسمانی همواره با دو نوع خطر تحریف مواجه بودند؛ یکی تحریف لفظی و دیگری تحریف معنوی. تحریف لفظی به معنای تغییر واژگان و کلمات و تحریف معنوی به معنای تفسیر غلط از معنای آیات است.
به دلایل متعدد، قرآن توسط خداوند محفوظ مانده و تحریف لفظی در آن رخ نداده است. خداوند نسبت به تحریف قرآن میفرماید:
« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛[۲] همانا ما قرآن را نازل كرديم، و يقيناً ما نگهبان آن [از تحريف و زوال] هستيم.»
براساس این آیه هیچ گونه تحریف لفظی در قرآن صورت نگرفته است.[۳]
اهل بیت مانع تحریف معنوی آخرین برنامه الهی
پیامبر گرامی اسلام تا زمانی که در میان مردم حضور داشتند، تفسیرها و برداشتهای غلط از قرآن را تصحیح میکردند و کسی جرئت نداشت در برابر سخن رسول خدا، معنای باطلی را از قرآن اراده کند.
پیامبر که همواره خطر اینگونه تحریف ها را میدانستند بارها به دستور خدا اهل بیت علیهمالسلام را به عنوان تنها مفسران حقیقی قرآن معرفی کرده و آن دو را در کنار یکدیگر نهادند. حضرت رسول در حدیث ثقلین میفرمایند:
«من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند.»[۴]
به تصریح این حدیث هرکس از غیر مسیر اهل بیت علیهمالسلام به سراغ قرآن برود، سرنوشتی جز گمراهی نخواهد داشت. نمونه این افراد خوارج هستند که با تمسک به آیه «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ؛[۵] حكم و فرمان، تنها از آنِ خداست!» در برابر امام علی علیهالسلام ایستادند.
حضرت سخنان آن را مصداقی از تحریف معنوی قرآن دانسته و فرمودند: «کَلِمَهُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ؛[۶] سخن حقى است که معنى باطلى از آن اراده شده است.» مقصود از این آیه این نیست که تمام احکام را خداوند بیان کرده و پیامبر و ائمه علیهمالسلام حق حکومت ندارند؛ بلکه منظور این است که هر حکم و حکومتی باید از مجرای الهی باشد؛ همانطور که برخی از دستورات دینی در قرآن نیامده است اما پیامبر آنها را بیان فرمودهاند.
خوارج بدون توجه به اهل بیت علیهمالسلام و طبق نظر خود برداشتی را به قرآن استناد دادند که هیچ گونه سنخیتی با آموزههای وحی نداشت و همین سبب گمراهی و هلاکت آنان گردید.
خون سیدالشهداء، عامل نجات امت از تحریف بزرگ بنیامیه
بنیامیه بیش از هر گروه دیگری اسلام را دچار تحریف و دگرگونی کردند. یزید دومین خلیفه اموی در حالی خود را جانشین پیامبر میدانست که علاوه بر شرب خمر آشکار و پنهانی، تارک صلاه هم بود.[۷]
امام حسین به عنوان سومین پیشوا و محافظ دین اسلام بعد از پیامبر، پس از به حکومت رسیدن یزید، عَلَم مخالفت با او و نجات دین اسلام را بلند کردند. حضرت، حکومت یزید را به معنای از بین رفتن کامل اسلام دانسته و فرمودند:
«آن گاه كه امت گرفتار حاکمی چون يزيد گردد، بايد فاتحه اسلام را خواند.»[۸]
حکومت یزید به گونهای بود که امام چارهای جز مبارزه با او نداشتند. با یزید نه راه صلح ممکن بود نه مماشات. خاندان بنیامیه در حال کندن ریشه دین پیامبر بودند و قصد از بین بردن سنتهای نبوی را داشتند.
امام در نامهی خود به اهالی بصره میفرمایند: «[بنیامیه] سنت پیامبر را از بین بردهاند.»[۹]
تا پیش از آن حاکمان تا حدی احکام اسلام را رعایت میکردند و دچار فساد علنی نبودند اما این جماعت در آشکار و نهان، دستورات خداوند را نقض میکردند. سیدالشهداء در مسیر کربلا به فرزدق میفرمایند:
«این گروه در زمین فساد را آشکارا ساختند و حدود الهی را از میان بردند و بادهها نوشیدند و داراییهای فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند.»[۱۰]
بنابراین امام برای حفظ دین جدشان، چارهای جز عدم بیعت با یزید و ایستادگی در برابر او تا پای جان نداشتند. متاسفانه برخی بدون توجه به شرایط زمان و درک غلط از بنیامیه به امام حسین علیهالسلام خرده میگیرند که چرا در برابر این حکومت ایستاد و با آنها بیعت نکرد؛ روشن است که پذیرش خلافت یزید به هر صورتی از سوی امام، به معنای نابودی و از بین رفتن اسلام بود و امام هرگز چنین چیزی را قبول نمیکرد.
پینوشت:
1. سوره نساء، آیه۴۶.
2. سوره حجر، آیه۹.
3. تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۱۷و۱۸.
4. سنن ترمذی، ج۵، ص۶۶۳.
5. سوره انعام، آیه ۵۷.
6. نهجالبلاغه(صبحی صالح)، خطبه ۴۰، ص۸۲.
7. البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۵۹. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۶.
8. بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۶.
9. بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۴۰.
10. تذکرة الخواص، ص ۲۱۷ و ۲۱۸.
اعتقاد به مهدویت در غیر اسلام
« پیروان بسیارى از ادیان و مذاهب معتقدند كه در یك عصر تاریك و بحرانى كه فساد و ظلم همه جا را فراگرفته، یك نجات دهنده بزرگ جهانى قیام خواهد كرد و با مدد غیبى وضع آشفته را اصلاح مىكند.
هر ملّتى او را با لقب مخصوصى مىشناسد و او را از ملت خود مىدانند، یهودیان او را بهنام سرور میكائیلى و مسیحیان بهنام مسیح موعود و زرتشتیان بهنام سوشیانس (به معناى نجات دهنده جهان) و مسلمانان بهنام مهدى منتظر مىشناسند.
... آنچه را كه در این ادیان و مذاهب وعده داده شده، مطابق است با روایات اسلامى، از باب نمونه به موارد مختصرى اشاره مىشود.
در كتاب (دید) كه نزد هندویان از كتب آسمانى است آمده: پس از خرابى دنیاپادشاهى در آخر الزمان پیدا مىشود كه پیشواى خلائق باشد و نام او منصور (که در روایات ما لقب امام زمان عج است) باشد و تمام عالم را بگیرد و بهدین خود در آورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد بر آید.
در كتاب (زند) كه از كتابهاى مذهبى زردشتیان است چنین آمده: آنگاه فیروزى بزرگ از طرف ایزدان برانگیخته مىشود، و اهریمنان را منقرض مىسازند و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزى ایزدان و بر انداختن تبار اهریمنان، عالم كیهان به سعادت اصلى خود رسیده بنى آدم بر تخت نیكبختى خواهد نشست.
همچنین در تورات، در سفر تكوین از دوازده امام كه از نسل اسماعیل بوجود مىآیند سخن گفته شده است.
و در مزامیر حضرت داود علیه السلام آمده است:... و امّا صالحان را خداوند تأیید مىكند... صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن همیشه ساكن خواهند بود.»[۱]
آقاى حسن قائمیان در صفحه ۱۷ كتاب ظهور و علائم ظهور مینویسد: «قسمت اعظم ترجمه متنهاى پهلوى صادق در باره ظهور و علائم ظهور است، و اگر روی هم رفته نظر كنیم به همه متون پهلوى ترجمه صادق (هدایت) باید بگوئیم كه تماما جنبه مذهبى دارد. موضوع ظهور و علائم ظهور موضوعى است كه در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیت خاصى است. و در همه مذاهب مشترك است و آرزوى مشترك همه معتقدین بمذاهب بزرگ را تشكیل میدهد... از این رو در همه قرون و اعصار آرزوى یك مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خدا پرستان وجود داشته است و این آرزو تنها در میان پیروان مذهبهاى بزرگ مانند زرتشتى، یهودى، مسیحى و مسلمان سابقه ندارد، بلكه آثار آن را در افسانههاى یونان، در افسانههاى میترا در ایران، در كتابهاى قدیم چینیان و در عقائد هندیان و در بین اهالى اسكاندیناوى و حتى در میان مصریان قدیم و بومیان وحشى مكزیك و نظائر آنها نیز میتوان یافت.»[۲]
[۱]. ر.ك: دوازده گفتار درباره حضرت مهدى ع- حسین اوسطی - ص ۲۸۵.
[۲]. مهدى موعود ع، ترجمه علی دوانی، مقدمه، ص: ۱۷۷.
القاب امام زمان(علیه السلام) در کتب ادیان دیگر
القاب شریف ایشان که از قرآن و کتب سایر ادیان و روایات به دست میآید بسیار زیاد است و هریک بیانگر یک ویژگی ممتاز و مدح و تعریف آن حضرت است. حاجی نوری در کتاب نجمالثاقب، این القاب را جمعآوری کرده که بیش از صد و هشتاد لقب است. بعضی از آنها را از آیات قرآن و بعضی را از کتب دیگر ادیان و مذاهب و بعضی را هم از روایات و ادعیه برداشت نموده است.[ النجم الثاقب، باب دوم.] در این مجال به بعضی از این القاب اشاره میکنیم.
القاب حضرت در کتب مذهبی ادیان دیگر:
«صاحب و حاشر» در صحف ابراهیم؛ «قائم» در زبور سیزدهم؛ «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم؛ «ماشیع» مهدی بزرگ در تورات به لغت عبرانی؛ «مهمید آخر» در انجیل؛ «پسر انسان» در عهد جدید؛ «فیروز» در کتاب اشعیای پیامبر؛ «سروش ایزد» در زمزم زرتشت؛ «پنده یزدان» در زند و پازند؛ «لندیطارا» در هزارنامه هندیان؛ «خسرو» در کتاب مجوس؛ «پرویز» در کتاب برزین آذر فارسیان؛ «منصور» در کتاب دید براهمه.[نجم الثاقب باب دوم؛ الزام الناصب، علی یزدی حائری، ج۱، ص۴۸۱؛ فرهنگ الفبائی مهدویت،
فرق شیعه و سنی در مساله مهدویت
اهل سنّت با شیعه در بعضی از مسائل مهدویت هیچ اختلافی ندارد: مثل اینکه مهدی موعود ازنسل پیامبر(ص) و از فرزندان زهرای اطهر(س) است و اینكه زمین را پر از عدل و داد می كند، پس از آنكه پر از جور و ستم شده باشد و اینكه عیسی مسیح(ع) از آسمان نازل شده و در پشت سر امام مهدی(عج) نمازمی خواند، و اینكه مهدی حسینی بوده ازنسل امام حسین(ع) است و ... .
چون روایات متعددی از پیامبر(ص) در این مسائل وجود دارد که قابل انکار نیست و تنها دقت در مساله مدعیان دروغین مهدویت نشان می دهد که بحث مهدویت در جامعه اسلامی، چقدر فراگیر بوده و همه منتظر ظهور منجی بوده اند. و برای نمونه چند مورد از اظهار نظرهای اهل سنت را بیان می کنیم:
حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی متوفای ۶۵۸ه ق، دركتاب البیان خود می گوید: «احادیث پیامبر اكرم(ص) درباره مهدی(ع) به دلیل راویان بسیاری كه دارد به حد تواتر رسیده است».
ابن حجرعسقلانی شافعی متوفای ۸۵۲ ه ق، دركتاب «فتح الباری» كه درشرح «صحیح بخاری» نوشته است، در این مورد می گوید: «اخبار متواتر رسیده است كه مهدی(ع) از این امت است و عیسی(ع) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سرمهدی نمازخواهد خواند».
اختلاف شیعه با اهل سنت نیز، در بعضی از مسائل دیگر است که در آن مسائل نیز همه اهل سنت، مخالف شیعه نیستند. مثلا بعضی از اهل سنت با اعتقاد شیعه در مورد تولد حضرت مهدی(عج) مخالف هستند، در حالی که عده زیادی از اهل سنت نیز قبول دارند که حضرت مهدی(عج) متولد شده است. که ما برای نمونه چند مورد از آنها را نیز بیان می کنیم:
۱- علامه شمس الدین قاضى ابن خلكان شافعى (متوفاى ۶۸۱ ه)
او مى گوید: « ابوالقاسم محمّد بن حسن عسكرى فرزند على هادى فرزند محمّد جواد، دوازدهمین امام نزد شیعه دوازده امامى معروف به حجّت ... ولادت او در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجرى اتفاق افتاد. هنگام وفات پدرش پنج سال داشت ... ».[۱]
۲- علامه صلاح الدین خلیل بن أیبك صفدى
« حجت منتظر محمّد بن حسن عسكرى فرزند على هادى، فرزند محمّد جواد، فرزند على رضا، فرزند موسى كاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمّد باقر، فرزند زین العابدین، فرزند حسین بن على، فرزند على بن ابى طالب، حجت منتظر، دوازدهمین امام نزد شیعه امامیّه كه به اعتقاد آنها، او قائم مىباشد و در سال ۲۵۵ هجرى متولد شده است ...».[۲]
۳- ابن اثیر جزرى
وى در مورد حوادث سال ۲۶۰ هجرى مى گوید: «در آن سال ابو محمّد علوى عسكرى وفات یافت. او یكى از امامان دوازده گانه طبق مذهب امامیه است. فرزند او محمّد است».[۳]
۴- علامه میر خواند
« ولادت امام مهدى كه هم نام رسول اكرم صلى الله علیه و آله و هم كنیه با او است در سامرا نیمه شعبان سال ۲۵۵ اتفاق افتاد. عمر او هنگام وفات پدرش پنج سال بود. خداوند متعال در آن سن به او حكمت داد؛ همان گونه كه در كودكى به حضرت یحیى عنایت فرمود و او را امام قرار داد و حضرت عیسى را نیز به مقام نبوت برگزید ...».[۴]
۵- على بن حسین مسعودى (متوفاى ۳۴۶ ه)
« در سال ۲۶۰ هجرى ابو محمّد حسن بن على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام، در عصر خلافت معتمد عباسى رحلت نمود، در حالى كه ۲۹ سال داشت. او پدر مهدى منتظر و امام دوازدهم امامیّه است ...».[۵]
۶- ابوالفداء اسماعیل بن على شافعى (متوفاى ۷۳۲ ه)
او در رخدادهاى تاریخ سال ۲۵۴ ه مى گوید: «حسن عسكرى پدر محمّد منتظر صاحب سرداب است. محمّد منتظر طبق رأى امامیه دوازدهمین امام است. از القاب او قائم، مهدى و حجت است ...»[۶]
۷- علامه محمّد فرید وجدى
او مى گوید: «ابوالقاسم محمّد بن حسن عسكرى فرزند على هادى ... بنا بر اعتقاد امامیه، دوازدهمین امام از امامان و معروف به حجت است ... شیعه معتقد است كه او داخل سرداب پدرش شده و هنوز خارج نشده است ...».[۷]
۸- سبط بن جوزى
وى در فصلى راجع به امام حجت حضرت مهدى علیه السلام مى گوید: «محمّد بن حسن بن على بن محمد ... كنیه او ابوعبداللَّه و ابوالقاسم است و او جانشین و حجت، صاحب الزمان و قائم و منتظر است ...»[۸]
۹- محمّد بن طلحه شافعى
او در شرح حال امام مهدى علیه السلام مى گوید: «محمّد بن حسن خالص فرزند على فرزند محمّد ... در سامرا متولد شد ... كنیه اش ابوالقاسم و لقبش حجّت، خلف صالح و بنا بر قولى منتظر است ...».[۹]
۱۰- شمس الدین محمّد بن طولون حنفى (متوفاى ۹۵۳ ه)
او در شرح حال امامان مىگوید: «... دوازدهمین آنان، فرزندش محمّد بن حسن ابوالقاسم است ... ولادتش در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجرى اتفاق افتاد و هنگام وفات پدر، پنج سال داشت ...».[۱۰]
و ... .
همچنین باید گفت که احادیث در مورد حضرت مهدی(ع) را بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت دركتابهایشان آورده اند، مانند: احمد حنبل، ابی داود، ابن ماجه، ترمذی، مسلم، نسائی، بیهقی، ماوردی، طبرانی، سمعانی، و... . و عده ای از بزرگان اهل سنت كتابی مستقل درباره حضرت مهدی(عج) نوشته اند؛ مانند: اخبارالمهدی، نوشته حماد بن یعقوب./ مناقب المهدی، نوشته حافظ ابونعیم اصفهانی./ المهدی، ازشمس الدین ابن قیم الجوزیه./ البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ازعلی بن حسام الدین متقی هندی مؤلف كنزالعمال. و... .
[۱]. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶.
[۲]. الوافى بالوفیات، ج ۲، ص ۳۳۶.
[۳]. الكامل فى التاریخ، ج ۴، ص ۴۵۴.
[۴]. روضة الصفا، ج ۳، ص ۵۹.
[۵]. مروج الذهب، ج ۴، ص ۱۱۲.
[۶]. المختصر فى اخبار البشر، معروف به تاریخ ابوالفداء، ج ۱، ص ۳۶۱.
[۷]. دائرة المعارف، ج ۶، ص ۴۳۹.
[۸]. تلبیس ابلیس، ص ۱۱۸.
[۹]. مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول، ج ۲، ص ۱۵۲ و ۱۵۳، باب ۱۲.
[۱۰]. الشذرات الذهبیه، ص ۱۱۷ و ۱۱۸.
چطور می توان فهمید كه خداوند از ما راضی است؟
واضح است كه خداوند با انجام فرائض و اعمالی كه به آنها امر فرموده (مثل نماز، روزه، جهاد، امر به معروف، احترام به والدین و...) خشنود است و از منهیات ناراضی. در روایتی از حضرت امام باقر همین معنا را مییابیم: «خدا سه چیز را در سه چیز دیگر پوشانده: خشنودی اش را در طاعتش قرار داده، پس هیچ طاعتی را كم مشمار، شاید رضایت خدا در آن طاعت باشد. دوم: خشمش را در معصیت پوشانده، پس معصیتی را ناچیز مشمار، شاید خشم او در آن معصیت باشد. سوم: اولیائش را در مردمان پنهان كرده، پس كسی را تحقیر مكن! شاید همو ولی خدا باشد.»[۱]
بنابراین وقتی به كار خوبی دست میزنید و نیت قربة الی الله میكنید، در مسیر رضای الهی قرار گرفته اید اما وقتی به كار ناشایستی دست مییازید، از این رضایت دور شدهاید.
همچنین خداوند در آیات بسیاری خود را دوستدار توّابین و بخشاینده گناهان و محو كننده آنها خوانده است.«إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛[بقره/۲۲۲] هر آينه خدا توبه کنندگان و پاکيزگان را دوست دارد»
به نظر شما آیا میتوان با مقداری عمل نیك كوتاه و ناقص و مشتی عبادت ناچیز كه نه در شأن پروردگار عالم است و نه ذره ای از حق عبادت او را ادا میكند و تازه آن هم واقعاً به خاطر خدا نیست، بلكه از سر عادت یا ترس از جهنم و امید بهشت، حق شكر نعمت او را گزارد یا رضایت او را فراهم ساخت؟!
امام سجادعلیه السلام به خوبی این مسئله را در دعای ابی حمزه بیان میدارند:
۱- «أم بغایة جهدی فی عملی ارضیك؛ چگونه میتوان با نهایت جُهد خود در عمل به رضایت او رسید؟»
۲- «و كیف نستكثر اعمالاً نقابل بها كرمك؛ زیادی اعمال ما چگونه با میزان كرامت تو مقابله كند و با آن سازگار است؟»
رضایت پروردگار یك نشانه روحی در انسان دارد و آن شادی دل، سبكی قلب و سهل گیری در برابر شدائد دنیا است، دریافت و درك این حالت، بسته به هر شخص متفاوت است، از این رو قابل بررسی و تدقیق كامل نیست. امیدواریم اعمال همه ما همواره مورد رضایت پروردگار باشد.
[۱]. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۸۷، حدیث ۲۷.