
emamian
رئیسجمهور: اهلبیت(ع) رمز علم، اخلاق و عدالت برای بشریت هستند
آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور در هفتمین اجلاس مجمع عمومی مجمع جهانی اهلبیت(ع) که امروز پنجشنبه (دههم شهریور) در سالن اجلاس سران تهران برگزار شد گفت: اهل بیت(ع) رمز همه خوبیها و مظهر همه زیباییها در عالم هستی و رمز علم، دانش، اخلاق، عدالت و معنویت برای بشریت هستند.
وی با بیان اینکه اهل بیت(ع) فرمودهاند ما را بشناسید افزود: ماموریت اولی که برای این مجمع تعریف می شود، شناختن و شناساندن اهل بیت(ع) است.
رئیسی با بیان حدیثی از امام صادق (ع) تشریح کرد: امام ششم در سرزمین وحی در بلندی قرار گرفتند و برای شناخت خودشان و مقام ولایتشان مطالبی فرمودند که علامه مجلسی ذیل این روایت می گوید منظور امام این بود که از من بپرسید، چرا که هدایت در من جلوهگر است و به من نگاه کنید و سخن من را بشنوید و این راه را ادامه دهید.
وی افزود: همه امامان در سیره پاکشان سه محور اساسی داشته اند؛ شناساندن مقام امامت و هدایت انسانها در همه عصرها، ستیز با ظلم و تربیت نفوس مستعده و هدایت انسانها.
رئیس با اشاره به حدیثی از امام رضا(ع) تصریح کرد: رسالت بزرگ عالمان دینی شناساندن ائمه هدی و پیشوایان دین است. جامعه بشری به واسطه تهدیدهای فرهنگی، فکری مورد هجوم قرار گرفته است؛ راه نجات امت و انسان معاصر شناخت اهل بیت و کلام نورانی آنان و قدم گذاشتن در این مسیر است.
رئیس جمهور تصریح کرد: رسالت مجمع و عالمان، شناساندن راه نورانی و نجات بخش انسان است و اگر شناخت درستی نسبت به اهل بیت(ع) باشد و اگر امام حسین (ع) به شکلی درست به جامعه بشری شناسانده شود معلوم می شود گمشده انسان معاصر امام حسین (ع) و حضرت امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) هستند. رسالت بزرگ مجمع و علمای دین این است که در کسوت عالم دینی اهل بیت (ع) و راهشان را بشناسانند.
وی با بیان اینکه ممکن است در این راه مسائل و مشکلاتی وجود داشته باشد تشریح کرد: در قرآن این مسائل پیش بینی شده است؛ رسالت های بزرگ پیامبر اسلام(ص) با این آیه قران همراه بوده است که می فرماید از آنها نترس و خدا از شر مردم مصون نگاهت می دارد.
رئیسی گفت: رساندن پیام دین و اهل بیت(ع) ممکن است مشکلات و موانعی ایجاد کند به همین دلیل در قرآن برای معرفی ولایت تغییر قبله و ... عبارتی دارد مبنی بر اینکه نگران نباش دارد. علت این است که معرفی عقلانیت، عدالت و راه نورانی اهل بیت(ع) ممکن است مشکلاتی را برای معرفی کنندگان به وجود بیاورد و نگذارند سخنشان شنیده شود و راه عدالت بر مردم روشن گردد.
رئیس جمهور تشریح کرد: در این مسیر خشیت از خداوند راهگشاست؛ خوف از خشیت متفاوت است، خشیت یعنی توجه فقط به قدرت لایزال الهی باشد، بدانیم تنها ذات مقدس کبریائی است که در هستی موثر است. شناساندن این محاسنِ کلام و معرفی راه عادل و عدالت خواه بودن باید مورد توجه قرار بگیرد.
وی گفت: عادل بودن با عدالتخواه بودن متفاوت است؛ وجود مقدس حضرت امیرالمومنین علی (ع) پرچم عدالتخواهی را برافراشت و کسانی که می خواهند مردم را دعوت به عدالت کنند نیز به پیروی از اهل بیت (ع) باید پرچم عدالتخواهی را بردارند آنچنان که امام خمینی و رهبریِ انقلاب امروز این پرچم را برافراشتهاند.
رئیس جمهور با بیان اینکه اگر سیره اهل بیت به مردم شناسانده شود مردم عاشق اهل بیت (ع) میشوند، افزود: پیام عقلانی امام حسین(ع) نه فقط برای شیعیان، بلکه برای مسلمانان و نه فقط برای مسلمانان، بلکه برای انسانیت است.
وی با اشاره به قیام امام حسین(ع) تشریح کرد: اصلاح گری اباعبدالله(ع) برای همه زمان هاست و هرکس در هرجای عالم عدالتخواهی را پیشه کند به پیام اباعبدالله لبیک گفته است همچنانی که در پاسخ به سخن ابراهیم خلیل کنار بیتالهی در دعوت مردم به عبادت پروردگار میگوئیم لبیک اللهم لبیک. این لبیک به همان خواستهای است که می خواهد انسان رب خدا باشد.
رئیسی تصریح کرد: جاهلیت مدرنِ امروز همان جاهلیت قدیم است با ایسمهای مختلف، تقاوت جاهلیت مدرن این است که قدرت رسانه و علم و فناوری را دارد و به سلاح رسانه و علم مسلح هست و بسیاری از امکانات را به کارگرفته است تا پیام جاهلی خودش را در عالم تبلیغ کند. زشت ترین اخلاق را به عنوان شاخص تمدن در دنیا معرفی میکنند و اگر کشوری را می خواهند متمدن معرفی کنند با شاخص اخلاقی بسیار پست و زشت همجنسبازی معرفی میکند؛ زشتترین کار به عنوان شاخص تمدن در نظر گرفته میشود، بشریت چه کند؟
رئیس جمهور با بیان اینکه مکتب امام حسین(ع) تداوم دارد اظهار داشت: مکاتب بسیاری در مسیر امام حسین (ع) حرکت میکنند ازجمله آن میتوان به مکتب امام، رهبر انقلاب، شهید حاج قاسم سلیمانی و آقای المهندس اشاره کرد. این مکاتب در امتداد مکتب عاشورای حسینی قراردارد.
وی با اشاره به ایام اربعین حسینی گفت: امام سجاد(ع) می خواستند عاشورا بماند برای همین اربعین را معرفی کردند و بنا بر این است که با نام امام حسین(ع) تحول ایجاد شود و این عالم برخلاف همه ظلمها، ستمها، نادانیها و جهالتی که قدرتهای سلطهگر در آن میدمند و میخواهند عالم در جهالت بماند اما بنایِ عالم این است که تحول ایجاد شود و جلوه حقانیت بیشتر و بیشتر خواهد.
رئیسی افزود: علما و بزرگان ببینید چه ظلمی بر جمهوری اسلامی شده است؟ آیا ما دچار آسیب شدیم؟ مشکلاتی داشتیم و عزیزانی را از دست دادیم اما امروز نه تنها در منطقه بلکه در عالم به حقانیت، عدالتخواه بودن و به جایگاه عظیم جمهوری اسلامی واقف شده اند و فهمیدهاند که به جمهوری اسلامی نمیتوانند زور بگویند و میدانند که جمهوری اسلامی قدرتمند وشکست ناپذیر است، چرا که به ذات الهی متصل است. به همین دلیل سخنگوی کاخ سفید اعلام می کند فشار حداکثری به جمهوری اسلامی مفتضحانه شکست خورده است و نتوانسته هیچ کاری پیش ببرد.
رئیس جمهور تشریح کرد: یقین بدانید که اینجا منشا همه خوبی هاست؛ استقلال، آزادی ایستادن روی پای خود است که می تواند برای عالم پیام داشته باشد. این پیام امامان، شهدا و پیشوایان دین است از ما خواسته شده آنها را بشناسیم در گام اول باید معرفت پیدا کنیم. اگر معرفت ایجاد شد محبت به اهل بیت(ع) تعقلی می شود یعنی همه وجود، جلوه محبت به اهل بیت(ع) می شود وگرنه جرج جرداق مسیحی هم کتابی می نویسد و حضرت علی(ع) را معرفی می کند، محبت تعقلی یعنی همه وجود جلوه محبت باشد.
رئیسی گفت: جلوههایی که در حزب الله، جوانان یمنی، نیروهای مقاومت در فلسطین، جای جایِ دنیا و امتداد راهبردی جمهوری اسلامی در عالم دیده می شود نشان دهنده انسانهایی است که می خواهند با همه وجود عشق به خدا را در زندگی وسلوکشان اثبات کنند.
رئیس جمهور تشریح کرد: اهل بیت(ع) رمز علم و دانش برای بشریت هستند، همه آنچه از دانش برای بشریت وجود دارد در مکتب عصمت و طهارت است اما باید شناخت ایجاد شود. باید محضر اساتید بزرگ رفت و زانو زد تا احادیث اهل بیت(ع) را بگویند و مشخص شود بسیاری از یافته های امروز بشر را اهل بیت(ع) به ما گفته اند.
رئیسی افزود: اگر در دادن منبع در پایان نامه از دانشمندی غربی سخن گفته شود باید وی را تشویق کرد اما اگر از دانشمندی اسلامی و احادیث سخن بگوئیم مطرح می کنند که مگر امامان هم چنین سخنی داشتند؟ این نتیجه کوتاهیِ ما در معرفی اهل بیت(ع) است.
وی با بیان اینکه خاندان عصمت و طهارت رمز عدالت و عدالتخواهی در عالم هستند، تشریح کرد: گم شده امروز بشریت عدالت است این مساله در فطرت همه انسانها وجود دارد و اهل بیت(ع) جلوه آن هستند.
رئیس جمهور به گرایش جوانان سایر کشورها دیگر اشاره و تصریح کرد: براساس خبرها توجه جوانان غربی به دین بسیار زیاد شده و توجه به مکتب اهل بیت(ع) رشد زیادی پیدا کرده است. این مسئله برای این مجمعِ بزرگ مسئولیت آور است چرا که امروز توجه عالم به مکتب اهل بیت(ع) توجه ویژهایست؛ یعنی می دانند در این مکتب افراط و تفریط نیست بلکه در آن حق خواهی، عدالت خواهی، انسانیت و عقلانیت قرار دارد، که برای همه ما و شما مسئولیت آور است.
رئیسی با بیان اینکه اهل بیت(ع) رمز وحدت در امت اسلامی هستند، افزود: حضرت امیرالمومنین(ع) و حضرت صدیقه طاهره (س) رمز وحدت در دنیای اسلام هستند. اگر سیره فاطمی درست معرفی شود معلوم میگردد حضرت زهرا(س) رمز وحدت در امت اسلامی هستند. رمز مبارزه با ظلم دشمن شناسی و دشمن ستیزی و دفاع از حقوق انسان است؛ کسانی که همواره از حقوق انسان حرف زده اند، به هیچ یک از حقوق انسانها توجه نکرده اند. اما در سیره اهل بیت شاهد هستیم که حضرت امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر می فرمایند که مردم دو دستهاند یا برادر دینیات یا همسان تو در خلقت. چنین سخنی کجای عالم وجود دارد؟ این سخن را می شود در تمام عالم به عنوان حقوق بشر مطرح کرد.
رئیس جمهور تصریح کرد: اهل بیت(ع) رمز امید و امید آفرینی در جامعه بشری هستند هرکسی در هرجای عالم به هردلیلی دچار یاس و ناامیدی شده است بداند اهل بیت(ع) رمز امید و امیدآفرینی هستند؛ انتظار و فرج یعنی امید، تربیت در جامعه بشری به دست مبارک اهل بیت(ع) موجب میشود، انسان با امید حیات طیبه داشته باشد. حتی در لحظات مرگ هم بداند روزی زنده خواهد شد و در رکاب منجی عالم بشریت(عج) خواهد بود.
وی گفت: مجمع جهانی اهل بیت(ع) می تواند جایگاهی برای ارتباط بین همه مجموعه های فعال در جهان اسلام، تشیع و کشورهای مختلف دنیا باشد. این مجمع برای ارتباط علمی و فرهنگی است و این ارتباط بین دانشمندان و فرهیختگان بسیار ارزشمند است، از طرفی می تواند برای فعالان اقتصادی در حوزه های مختلف هم منشا ارتباط باشد. به همه اعلام می کنم آمادگی داریم سرمایه گذاری در حوزه های مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به نحوی موثر شکل بگیرد.
رئیس جمهور در پایان خاطر نشان کرد: ارتباطات علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بین همه اعضای مجمع حتما می تواند آینده خوبی را رقم بزند.
بهترین ساعت برای میوه خوردن !
میوه جزو بهترین خوراکیها در رژیم غذایی است، چراکه منبع غنی از ویتامینها، املاح و فیبرها محسوب میشود. این گروه از مواد غذایی، برای افرادی که قصد کاهش وزن دارند، مفید است و با افزایش احساس سیری و تامین قند مانع از تمایل به خوردن تنقلات شیرین میشود.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه مزیت مصرف میوه زمانی است که کامل میل شود. آبمیوه هرگز جایگزین مناسبی نیست، زیرا فاقد فیبرهای میوه است و از طرفی قند زیادی دارد. در دوران رژیم لاغری میتوان میوه را بهعنوان صبحانه میل کرد. همچنین ۲ ساعت پیش از صرف غذا نیز برای افزایش احساس سیری و پرهیز از پرخوری توصیه میشود.
متخصصان تغذیه توصیه میکنند که برای حفظ ریزمغذیهای موجود باید به زمان صرف میوه نیز توجه کرد که در ادامه همین مطلب به آن پرداختهایم.
میوه پس از غذا و بروز اختلالات گوارشی
هر نوع از مواد غذایی روند هضم خاصی دارند. ترکیبات نشاسته و پروتئین هضم آرامی دارند و حدود سه ساعت زمان برای عبور از معده به روده باریک زمان لازم است. اما میوهها بهدلیل وجود آب فراوان پس از ۲۰ تا ۳۰ دقیقه به روده باریک میرسند. زمانی که میوه پس از غذا میل میشود، تفاوت در مدت زمان هضم با دیگر خوراکیها عامل از بینرفتن ویتامینها و دیگر ریزمغذیهای موجود در میوه میشود. در این شرایط، روند هضم میوه نیز مختل شده و تا زمان هضم دیگر مواد غذایی در معده باقی میماند که زمینهساز نفخ، افزایش اسیدیته معده و دیگر اختلالات گوارشی خواهد بود.
میانوعده عالی
انتخاب میوه بهعنوان میانوعده بسیار مفید و نسبت به بیسکوئیت و تنقلات شیرین ارجحیت دارد. علاوه بر اینکه میوهها منبع غنی از ویتامینها، فیبرها و مواد معدنی نظیر پتاسیم هستند، فروکتوز موجود در آنها نیز به تامین نیاز بدن به قند کمک کرده و موجب بهبود تمرکز و تامین انرژی لازم تا زمان صرف وعده غذای بعدی میشود.
تناسب اندام
افرادی که قصد کاهش وزن دارند و مایل به مصرف میوه برای کاهش کالری روزانه هستند باید به مقدار قند میوهها نیز توجه کنند. بهترین میوهها در این زمینه، سیب و گریپفروت است. البته میوههایی مانند کیوی، توتفرنگی و پرتقال نیز توصیه میشوند. اما در مصرف میوههای خیلی شیرین مانند گیلاس، موز، انگور و خربزه باید مراقب بود و بهتر است زمانی میل شوند که پس از صرف آن برنامه ورزشی در نظر گرفته شده باشد. در واقع، قند موجود در میوهها طبیعی است، اما دلیلی بر مصرف زیاد آنها نخواهد بود.
۶ روش برای افزایش تمرکز و نشاط در طول روز
دوپامین یک ماده مهم است که در مغز نقش انتقال دهنده عصبی را ایفا میکند و در خون به شکل هورمونی درمیآید؛ دوپامین احساسات شما درباره انگیزه و پاداش را کنترل میکند و زیاد یا کم شدن آن باعث عدم تعادل فوری در سلامت و خلق و خوی شما میشود. در درازمدت، عدم تعادل دوپامین میتواند خطر ابتلا به بیماریها را افزایش دهد.
با افزایش سن هم توانایی مغز برای جذب دوپامین کاهش مییابد اما خوشبختانه راههایی برای کنترل تعادل سطح این ساکن اصلی مغز وجود دارد که بیشتر مربوط به سبک زندگی و عادات درست است.
دوپامین احساس عاطفی، ذهنی و فیزیکی را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث افزایش احساس رضایت و انگیزه میشود؛ در عین حال توانایی شما را برای تمرکز بهبود میبخشد. تولید دوپامین زمانی شروع میشود که شما احساس لذت کنید، مشغول ورزش شوید یا زیر نور خورشید و در حال گوش دادن به موسیقی قدم بزنید. الکل و مواد مخدر اما با تاثیر نادرستی که بر این هورمون میگذارند، منجر به اعتیاد میشوند.
آیا کمبود دوپامین دارید؟
اگر سطح دوپامین به طور مزمن ( یعنی در اغلب اوقات) پایین باشد، ممکن است طیف وسیعی از علائم روحی و جسمی را تجربه کنید. اگر تعدادی از این علائم را دارید، ممکن است نشان دهنده دوپامین پایین باشد:
عدم تمرکز و انگیزه مه مغزی (کمبود وضوح ذهنی)اضطراب افسردگی بیخوابی چالشهای حافظه کوتاه مدت کاهش میل جنسی سندرم پای بیقرار یبوست گرفتگی مکرر عضلات
جالب اینکه برخی افراد ممکن است دوپامین بیش از حد داشته باشند که باعث مشکلات سلامت روان مانند اضطراب، بیقراری، بیخوابی، پرخاشگری و شیدایی میشود.
راههای طبیعی متعادل کردن سطح دوپامین
حقیقت این است که هیچ «قرص جادویی» وجود ندارد که بتواند سطح دوپامین شما را افزایش دهد اما به پیشنهاد مرکز مغز آمریکا، چیزی که جواب است خواب کافی، ورزش کردن و دریافت مواد مغذی مورد نیاز است.
۱- به اندازه کافی بخوابید
وقتی هفت تا نه ساعت خواب شیرینی را که هر شب نیاز دارید دریافت نکنید، روز بعد گیرندههای دوپامین زیادی نخواهید داشت. یک ساعت قبل از خواب چشمان خود را از نور آبی دور کنید (مثلا نور صفحات موبایل و تبلیت) و زمانی را برای استراحت خود اختصاص دهید.
۲- فعالیتهای آرامش بخش انجام دهید
تنفس عمیق، حرکات کششی یا مدیتیشن به آرامش و حتی بهتر خوابیدن شما کمک قابل توجهی میکند. گوش دادن به موسیقی و نواهای مورد علاقه شما هم یک روش خوب برای کمک به تولید دوپامین است.
۳- حسابی ورزش کنید
انجام تمرینات ورزشی سبب تحریک تولید دوپامین میشود و احساس انگیزه بیشتری ایجاد میکند؛ تمرینات قدرتی نه تنها ماهیچههای شما را تقویت میکند، بلکه سیستم عصبی مرکزی را نیز تقویت میکند و مقاومت شما را در برابر استرس بهبود میبخشد. با متعادل نگه داشتن سطح هورمون استرس، ورزش به متعادل نگه داشتن سطح دوپامین شما نیز کمک میکند.
۴-تغذیهای سالم داشته باشید
کمبود پروتئین میتواند باعث کاهش سطح دوپامین شود، از دیگر سو، در کنار حرکات چالشی و قدرتی ورزشی، مصرف پروتئین به تقویت عضلات شما کمک خواهد کرد.
۵- افزودن غذاهای غنی از پروبیوتیک (باکتریهای طبیعی و مفید برای بدن) به رژیم غذایی شما برای حمایت از بیوم روده سالم نیز به تعادل تولید دوپامین کمک میکند.
۶- از چربیهای اشباع فرار کنید
ویتامین D و چربیهای امگا ۳ بیشتری را در رژیم غذایی خود بگنجانید.
مهمترین توفیق دولت احیاءامید و اعتماد مردم بود به وعدهها عمل کنید تا آسیب نبیند
حضرت آیتالله خامنهای، شهیدان رجایی و باهنر را دو مدیر تراز انقلاب اسلامی خواندند و با اشاره به اینکه شهادت، پاداش شایسته پروردگار به این دو عزیز بود، گفتند: غفلت و فراموشی حوادث بزرگ، آفت مهمی است که باید همه از آن پرهیز کنیم.
رهبر انقلاب «برانگیختگی عمومی ملت در دوران انقلاب»، «حیرت استکبار در مقابل عظمت انقلاب»، «دشمنیهای بیوقفه زورگویان جهانی»، «بی دفاع بودن کشور و پایتخت در مقابل حملات هوایی صدام»، «جولان دادن تروریستها در سراسر کشور و ناامنی سالهای اول انقلاب»، «عملکرد دولتها و مجالس مختلف پس از انقلاب»، «حضور تعیینکننده ملت در حماسه دفاع مقدس و دیگر جبهههای مقابله با دشمنان» و «حضور بیدریغ و تحسینبرانگیز مردم در راهپیماییها و مراسم مختلف» را از جمله مسائلی خواندند که یاد آنها باید دائم در ذهن جامعه زنده باشد.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه با یادآوری حضور بهیاد ماندنی ملت در تشییع سردار شهید حاج قاسم سلیمانی افزودند: مسائل مشابه از جمله حضور پُر معنا و گسترده مردم در تشییع پیکر آیتالله ناصری در اصفهان و مشارکت عجیب مردم در میهمانی غدیر نشاندهنده جهتگیریهای عمومی ملت و راه صحیحی است که باید ادامه یابد.
رهبر انقلاب، بررسی و پرداختن به فعالیتهای دولت را دومین کارکرد هفته دولت برشمردند و با اشاره به برخی توفیقات دولت، توصیههایی خطاب به رئیسجمهور و اعضای دولت بیان کردند.
حضرت آیتالله خامنهای، زنده کردن امید و اعتماد مردم را مهمترین توفیق دولت دانستند و افزودند: مردم میبینند که دولت در وسط میدان و مشغول کار و تلاش برای حل مشکلات و خدمترسانی به آنها است و این واقعیت، امید و اعتماد عمومی را تا حد زیادی احیا کرده است البته این تلاشها در برخی زمینهها به نتیجه رسیده و در بعضی زمینهها نیز هنوز به نتایج لازم نرسیده است.
ایشان سفرهای استانی دولت را موضوعی درخشان و مهم خواندند و افزودند: ۳۱ سفر در سال اول دولت به سراسر کشور از جمله نقاط محروم و دور افتاده، نظارت میدانی بر کارها و همدلی عمیق با مردم از دیگر توفیقات دولت بوده است.
«سرعت عمل و حضور در محل حوادث طبیعی و پیشبینینشده به نشانه همدردی دولت با مردم»، «زدوده شدن رقابتهای منفی و مناقشهبرانگیز در روابط بین قوا که موجب آشفته کردن ذهن مردم میشد»، «تأکید بر مراقبت جدی سه قوه در استمرار این تلاش آرامشبخش» و «جوانگرایی» از دیگر توفیقات دولت بود که رهبر انقلاب به آنها پرداختند.
ایشان گفتند: البته مدیران و مسئولان جوان هم در مواردی اشتباه و خطا میکنند اما در مجموع دمیده شدن روح جوانی در دولت و مجلس و پرورش مدیران قوی، ارزش صبوری در مقابل این خطاها و رفع تدریجی آنها را دارد.
حضرت آیتالله خامنهای، «خارج کردن جامعه از چشم انتظاری برای تصمیمگیری و اقدام دیگران»، «پرهیز از شرطی کردن کشور» و «اهمیت دادن به ظرفیتهای داخلی» را از دیگر موفقیتهای قوه مجریه خواندند.
ایشان دولت سیزدهم را «مسئولیتپذیر» دانستند و گفتند: در یک سال اخیر شنیده نشد که دولت فرافکنی و بهانهتراشی کند و بگوید «اختیار نداریم» و یا «نمیگذارند».
«رویکردهای خوب در زمینه سیاست خارجی و فرهنگ» و «برجسته کردن شعارهای انقلاب از جمله عدالتطلبی، حمایت از مستضعفان، پرهیز از اشرافیگری و استکبار ستیزی» از دیگر نقاط برجسته دولت بود که رهبر انقلاب بیان کردند.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: دولت این سررشته و سبکِ کاری را برای دستیابی به توفیقات بیشتر ادامه دهد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه توصیههایی را خطاب به دولت بیان کردند.
اولین توصیه حضرت آیتالله خامنهای، «شکر نعمت توفیق خدمت به مردم» بود که در این خصوص گفتند: شکر این نعمت در درجه اول با تقویت ارتباط با خدا و دعا و توسل و تضرع و انس با قرآن است و در درجه بعد با ادامه تلاش جهادی برای خدمت به مردم.
«داشتن نیت الهی و مخلصانه و پرهیز از کارهای نمایشی» دومین توصیه رهبر انقلاب بود.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه خاطرنشان کردند: اطلاعرسانی اقداماتی که انجام میشود، منافاتی با اخلاص ندارد زیرا موجب افزایش امید مردم میشود.
ایشان در توصیه سوم گفتند: به میان مردم رفتن را ادامه دهید و اسیر برخی جوسازیها نشوید و البته در مواجهه با مردم صبر و تحمل به خرج دهید.
رهبر انقلاب، حضور بیواسطه و مکرر رئیسجمهور و دیگر مسئولان دولت در میان مردم را دارای برکات و تأثیرات فراوان دانستند و افزودند: البته دولتِ مردمی فقط به معنای به میان مردم رفتن نیست، باید با برنامهریزی دقیق و استفاده از دیدگاهها و نظرات مختلف، زمینه جلب مشارکت مردم در عرصههای مختلف از جمله اقتصادی و سیاسی فراهم شود.
حضرت آیتالله خامنهای در توصیه چهارم بر لزوم عمل به وعدهها و پرهیز از بیان وعدههای غیرقابل تحقق که زمینهساز خدشهدار شدن اعتماد مردم میشود، تأکید کردند و به عنوان توصیه پنجم، با اشاره به موضوع طراحی نقشه جامع حرکت دولت، افزودند: مراقب باشید کارهای روزمره شما را غرق نکند و برای اینکه دچار این آفت نشوید با یک طرح کلان و نقشه جامع و قابل توضیح برای مردم، حرکت کنید.
ایشان لزوم رعایت اولویتها را به عنوان توصیه ششم مطرح کردند و گفتند: توان و امکانات دولت محدود است، بنابراین باید ابتدا سرفصلهای اساسی مشخص شوند و سپس سرفصلها و زیرمجموعههای آنها اولویت بندی شوند.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه در شرایط کنونی، اولویت اصلی همچنان مسئله اقتصاد است، خاطرنشان کردند: البته این به معنای نادیده گرفتن سرفصلهای دیگر همچون علم، امنیت، آسیبهای اجتماعی و فرهنگ نیست ولی اولویت باید اقتصاد باشد همراه با پیوست فرهنگی.
حضرت آیتالله خامنهای در خصوص موضوع اقتصاد چند نکته را بیان کردند.
«لزوم انسجام مدیران اقتصادی و داشتن نظر واحد در مسائل گوناگون اقتصادی»، «مشخص کردن اولویتها و تمرکز بر شاخصهای اصلی و پیگیری روزانه آنها از جانب رئیسجمهور و دیگر مسئولان» نکاتی بود که رهبر انقلاب به آنها اشاره کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان شاخصهای اصلی اقتصاد گفتند: اندازه تورم، رشد اقتصادی، رشد سرمایهگذاری، رشد اشتغال، رشد درآمد سرانه و کاهش فاصله طبقاتی شاخصهایی هستند که باید به صورت دقیق و مستمر مورد توجه قرار گیرند.
رهبر انقلاب در توصیه بعدی، عمدهترین سرفصل در پیشرفت اقتصاد کشور را مسئله تولید خواندند و تأکید کردند: قاطعانه با هر عاملی که تولید را تضعیف میکند، مقابله کنید.
ایشان در بخش تولید کشاوزی، با اشاره به بحران غذا به دنبال وقوع جنگ اوکراین، مسئله امنیت غذایی را بسیار مهم دانستند و با یادآوری توصیههای مستمرِ قبلی مبنی بر لزوم خودکفایی در اقلام اساسی مانند گندم، افزودند: مسئله امنیت غذایی یک مسئله درجه یک است که نباید از آن غفلت شود.
حضرت آیتالله خامنهای در خصوص تولید صنعتی، با اشاره به مشکل کمبود سرمایه در گردشِ واحدهای تولیدی، تأمین این سرمایه را وظیفه بانکها خواندند و گفتند: بانک مرکزی سختگیریهای بجا و بهموقعی را در خصوص کنترل ترازنامه بانکها آغاز کرده است اما باید مراقبت شود که این کنترلها بر روی فعالیتهای غیر مولّد بانکها همچون خرید زمین و سکه یا فعالیتهای بنگاهداری آنها اِعمال شود و تسهیلات لازم برای واحدهای تولیدی آسیب نبیند.
رهبر انقلاب در برشمردن اولویتهای اقتصادی، مسئله مسکن را مورد توجه قرار دادند و گفتند: در قضیه مسکن عقبماندگی زیادی وجود دارد که موجب افزایش سرسامآور قیمت و اجارهبها و رنج و زحمت مردم شده است.
«ساخت پتروپالایشگاهها»، «تکمیل زنجیره ارزش افزوده در صنایع معدنی و جلوگیری از خامفروشی»، «تکمیل مسیرهای حیاتی شمال- جنوب و شرق به غرب برای افزایش ظرفیت حمل و نقل بینالمللی و همچنین مسیرهای ارتباطی و حمل و نقل داخلی» و «توسعه استفاده از ظرفیت بیبدیل دریا» اولویتهای دیگری بود که رهبر انقلاب بر آنها تأکید و خاطرنشان کردند: نگذارید ظرفیتهای طبیعی و انسانی عظیم موجود در کشور هرز برود.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنانشان با تأکید بر پرهیز از نیمهکاره رها کردن کارها و ضرورت پیش گرفتن صبر و استقامت و افزایش کار جهادی برای حل مشکلات متراکم و بجا مانده، گفتند: اگر به این توصیهها عمل شود، ثابت خواهد شد که دولت سیزدهم دولتی کاملاً کارآمد، فعال و برطرف کننده مشکلات زندگی مردم است که نتیجه آن رضای پروردگار و مردم خواهد بود.
ایشان همچنین با قدردانی از گزارش رئیس جمهور و چند تن دیگر از اعضای دولت گفتند: باید با فعالیت بیشتر بخش رسانهای دولت و اطلاع رسانی هنرمندانه و باورپذیر، این دستاوردها را برای مردم بیان کرد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، رئیس جمهور و چهار تن از اعضای دولت به بیان گزارشهایی از رویکردها و اقداماتِ اولین سال دولت سیزدهم پرداختند.
حجتالاسلام والمسلمین رئیسی با اشاره به شرایط دشوار کشور در مرداد ۱۴۰۰، «پیوند نزدن معیشت مردم به اراده بیگانگان» را از مهمترین اقدامات دولت دانست و گفت: در این یک سال بیش از قبل مطمئن شدیم که برای همه مسائل راهکار وجود دارد و هیچ بنبستی وجود ندارد.
رئیس جمهور همراهی و اعتماد مردم را بزرگترین سرمایه دولت برشمرد و گفت: ابرپروژه دولت «احیای اعتماد عمومی به دولت» است و کلیه اقدامات در این چارچوب دنبال میشود.
کنترل رشد تورم و نقدینگی، مهار کرونا و واکسیناسیون سراسری، استقراض نکردن از بانک مرکزی برای جبران کسری بودجه، ایجاد درآمدهای جدید و پرداخت بدهیهای سنگین بجامانده از قبل، پایداری در ذخایر کالاهای اساسی، سفرهای استانی با راهبرد حل مسئله، فعال کردن سامانههای الکترونیک به منظور اصلاح بسترهای فسادزا، اجرای عدالت بهویژه در لایحه بودجه، تغییر ریل سیاست خارجی از برجامزدگی به نگاه متوازن، و همچنین ارتقاء تجارت و همکاریها با همسایگان از مهمترین محورهای گزارش رئیس جمهور در این دیدار بود.
آقای مخبر معاون اول رئیس جمهور نیز «مدیریت نوسانهای اقتصادی»، «فعالسازی سرمایهگذاری داخلی» و «مبارزه با فقر و گسترش عدالت» را سه محور اصلی کار اقتصادی دولت در یک سال اخیر خواند و گفت: استفاده از ظرفیتهای متنوع کشور از جمله ۲۷۰۰ کیلومتر دسترسی به دریا، معادن و کشاورزی جزو اولویتهای دولت است.
بیان گزارشی از سفرهای استانی در یکسال گذشته و روند تخصیص منابع برای اجرای مصوبات آنها از زبان آقای مرتضوی معاون اجرایی رئیسجمهور، بیان اقدامات برنامهای و بودجهای دولت از جمله در اصلاح تراز درآمدها و مصارف در گزارش آقای میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه، و همچنین گزارش وزیر نیرو از اقدامات دولت در دو حوزه آب و برق به منظور کاهش تنشهای آبی و جلوگیری از خاموشیها در تابستان، بخشهای دیگر این دیدار بود.
عذرخواهی مقتدی صدر از ملت عراق/ضرب العجل 60 دقیقهای برای ترک منطقه سبز
«مقتدی صدر» رهبر جریان صدر در نشست خبری که هم اکنون در منزل وی در منطقه الحنانة در نجف اشرف در حال برگزاری است،گفت: من از مردم عراق که تنها خسران دیده در این جریان بودند، عذرخواهی میکنم.
وی ضمن تقدیر و تشکر از نیروهای امنیتی عراق، حشدالشعبی و فرمانده نیروهای مسلح که بیطرفی را رعایت کردند، تاکیدکرد: اگر طرفداران جریان صدر تا 60 دقیقه دیگر منطقه سبز را ترک نکنند از این جریان اعلام برائت میکنم.
مقتدی صدر با انتقاد از رفتار طرفداران جریان صدر، افزود: خون ملت عراق حرمت دارد و این بدترین نوع انقلاب است.
وی ادامه داد: کنارهگیری من از سیاست قطعی است و این یک تصمیم شرعی است.
عملی که خدای متعال را بسیار خوشحال می کند
امام باقر (علیه السلام):
إِنَّ اللهَ تَعالَی أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ راحِلَتَهُ وَ زادَهُ فِی لَیْلَةٍ ظَلْماءَ فَوَجَدَها فَاللهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِکَ الرَّجُلِ بِراحِلَتِهِ حِینَ وَجَدَها
خدای متعال از توبه بندهاش خوشحال است بیش از خوشحالی مردی که کاروانش را گم کرده است و در شب تاریک به دنبالش میگردد و آنگاه کاروان را مییابد، پس خوشحالی خدای متعال از توبه بندهاش بیش از خوشحالی این مرد است.
بحارالأنوار، ج ۶، ص ۳۳
از ولادت تا شهادت حضرت رقیه(س)
درباره سنّ شریف حضرت رقیه (علیهاالسلام) در میان تاریخ نگاران اختلاف نظروجود دارد.
اگراصل تولد ایشان رابپذیریم، مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفرسال ۶۱ ه.ق، پرپرشده است.
براساس نوشته های بعضی کتابهای تاریخی، نام مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام)،امّ اسحاق است که پیشتر همسرامام حسن مجتبی(علیهالسلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن(علیهالسلام) به عقدامام حسین (علیهالسلام) درآمده است.(۱)
مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.(۲) نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) در بعضی کتابها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست.
هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی، معرفی می کند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین (علیهالسلام) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد (علیهالسلام) نیز به شمار میآید.(۳) این مطلب از نظر تاریخ نویسان معاصر پذیرفته نشده؛ زیرا ایشان هنگام تولد امام سجاد (علیهالسلام) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را ۲۳ سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال ۳۷ ه .ق دانسته اند. از این رو، امکان ندارد او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل می باشد که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو (مادر امام سجاد (علیهالسلام)) است.
*******
نام گذاری
رقیه از«رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.(۴) گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین(علیهالسلام) کمتر به چشم می خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیهالسلام) باشد، وجود دارد.(۵)
در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیهالسلام) دو اسم داشته اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد. گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیهالسلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (علیهالسلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می داد، نامش را فاطمه می گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (علیهالسلام) وی را علی می نامید».(۶) گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است.
*******
نام رقیه(علیهاالسلام) در تاریخ
این نام ویژه تاریخ اسلام نیست، بلکه پیش از ظهور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) نیز این نام در جزیره العرب رواج داشته است. به عنوان نمونه، نام یکی از دختران هاشم (نیای دوم پیامبر(صلی الله علیه وآله)) رقیه بود که عمه حضرت عبداللّه، پدر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به شمار می آید.(۷) نخستین فردی که در اسلام به این اسم، نام گذاری گردید، دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت خدیجه بود. پس از این نام گذاری، نام رقیه به عنوان یکی از نامهای خوب و زینت بخش اسلامی درآمد. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نیز یکی از دخترانش را به همین اسم نامید که این دختر بعدها به ازدواج حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) درآمد. این روند ادامه یافت تا آن جا که برخی دختران امامان دیگر مانند امام حسن مجتبی (علیهالسلام)،(۸) امام حسین (علیهالسلام) و دو تن از دختران امام کاظم (علیهالسلام) نیز رقیه نامیده شدند. گفتنی است، برای جلوگیری از اشتباه، آن دو را رقیه و رقیه صغری می نامیدند.(۹)
*******
پژوهشی در دیدگاههای تاریخی در مورد حضرت رقیه (علیهاالسلام)
در بعضی کتابهای تاریخی، نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) آمده، ولی در بسیاری از آنها نامی ازایشان برده نشده است. این احتمال وجود دارد که تشابه اسمی میان فرزندان امام حسین (علیهالسلام)، سبب پیش آمدن این مسأله شده باشد. همچنان که بعضی از کتابها به این مسأله اذعان دارند و بنابر نقل آنها، حضرت رقیه (علیهاالسلام) همان فاطمه صغری (علیهاالسلام) است. در چگونگی درگذشت ایشان نیز اختلاف نظر وجود دارد که در این جا به این دو مسأله خواهیم پرداخت.
*******
طرح بحث
برای روشن شدن این مطلب، بحث را با طرح یک پرسش بنیادین و بسیار مشهور آغاز می کنیم که: آیا نبودن نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) در شمار فرزندان امام حسین (علیهالسلام) در کتابهای معتبری چون ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمه و دلائل الامامه، بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ دلالت دارد؟
با بیان چند مقدمه، پاسخ این پرسش به خوبی روشن می شود:
الف) در دوره زندگانی ائمه اطهار (علیهمالسلام) و در صدراسلام مسائلی مانند کمبود امکانات نگارشی، اختناق شدید حکمرانان اموی، کم توجهی به ثبت و ضبط جزئیات رویدادها، فشار حکومت بر سیره نویسان، جانب داریها و… سبب بروز بعضی اختلافات در نقل مطالب تاریخی می شده است.
ب) در اثر تاخت و تازها و وجود بربریت و دانش ستیزی بعضی حکمرانان، بسیاری از منابع ارزشمند از میان رفته است. به همین دلیل، این گمان تقویت می شود که چه بسا بسیاری از این اسناد و منابع معتبر، در جریان این درگیریها، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.
ج) تعدد فرزندان، تشابه اسمی و به ویژه سرگذشتهای شبیه در مورد شخصیتهای گوناگون تاریخی و گاه وجود ابهام در گذشتهها و پیشینه زندگی افراد، امر را بر تاریخ نویسان مشتبه کرده است. همان گونه که این مسأله در مورد دیگر شخصیتهای تاریخی ـ حتی در جریان قیام عاشورا ـ نیز به چشم می خورد.
د) همان گونه که پیشتر گفته شد، امام حسین (علیهالسلام) به دلیل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گرامیشان، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علی می گذاشتند. این امر خود منشأ بسیاری از سهوِ قلم ها در نگاشتن شرح حال زندگانی فرزندانِ امام حسین (علیهالسلام) گردیده است. قرائن و شواهدی نیز در دست است که رقیه (علیهاالسلام) را فاطمه صغیره می خوانده اند. احتمال دارد همین موضوع سبب غفلت از نام اصلی ایشان شده باشد.(۱۰)
بنابراین نیامدن نام حضرت رقیه (علیهاالسلام)، در کتابهای تاریخی، اگر چه شک در وجود تاریخی او را بسیار تقویت می کند، اما هرگز دلیل بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ نیست. افزون بر آن، مهمترین دلیلِ فراموشی یا کم رنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه ایشان است که سبب شده ردّ کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. در مورد حضرت علی اصغر (علیهالسلام) نیز به جرأت می توان گفت: اگر شهادت او بحبوحه نبرد و وجود شاهدان بسیار بر این جریان نبود، نامی از حضرت علی اصغر (علیهالسلام) نیز امروز در بین کتابهای معتبر شیعه به چشم نمی خورد؛ زیرا تاریخ نویسی فنی است که با جمع آوری اقوال سر و کار دارد که بسیاری از آنها شاهد عینی نداشته و به صورت نقل قول گرد هم آمده است. تنها موضوعی که در آن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، درستی و یا نادرستی آن از حیث ثقه بودن راوی است که البته این موضوع فقط در تاریخ اسلام وجود دارد. اما به عنوان نمونه، در بحث حدیث، معرفه ها و مشخصه های دیگری نیز برای سنجش درستی اخبار، موجود می باشد که خبر را با تعادل و نیز تراجیح، علاج معارضه و تزاحم، بررسی دلالت و عملیات های دیگر مورد بررسی قرار می دهند.
افزون بر مطالب بالا دو شاهد قوی نیز بر اثبات وجود ایشان در تاریخ ذکر شده است. ابتدا گفتگویی که بین امام و اهل حرم در آخرین لحظات نبرد حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) هنگام مواجهه با شمر، رخ می دهد. امام رو به خیام کرده و فرمودند: “اَلا یا زِینَب، یا سُکَینَه! یا وَلَدی! مَن ذَا یَکُونُ لَکُم بَعدِی؟ اَلا یا رُقَیَّه وَ یا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِیعَهُ رَبِّی، اَلیَومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ“؛ ای زینب، ای سکینه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی میماند؟ ای رقیه و ای امکلثوم! شما امانتهای خدا بودید نزد من، اکنون لحظه میعاد من فرارسیده است.(۱۱)
هم چنین در سخنی که امام برای آرام کردن خواهر، همسر و فرزندانش به آنان می فرماید، آمده است: «یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً»؛ خواهرم ،ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.(۱۲)
در مورد تشابه اسمی رقیه (علیهاالسلام) و فاطمه صغیره به یک جریان تاریخی اشاره می کنیم. مسلم گچکار از اهالی کوفه میگوید: «وقتی اهل بیت (علیهمالسلام) را وارد کوفه کردند، نیزه داران، سرهای مقدس شهیدان را جلوی محمل زینب (علیهاالسلام) می بردند. حضرت با دیدن آن سرها، از شدت ناراحتی، سرش را به چوبه محمل کوبید و با سوز و گداز شعری را با این مضامین سرود:
ای هلال من که چون بدر کامل شدی و در خسوف فرورفتی! ای پاره دلم! گمان نمیکردم روزی مصیبت تو را ببینم. برادر! با فاطمه خردسال و صغیرت، سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه آب شود. چرا این قدر با ما نامهربان شده ای؟ برادرجان! چقدر برای این دختر کوچکت سخت است که پدرش را صدا بزند، ولی او جوابش را ندهد.»(۱۳)
حضرت زینب (علیهاالسلام) در این شعر از رقیه (علیهاالسلام) به فاطمه صغیره یاد می کند و این مسأله را روشن می کند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتاب ها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است.
*******
نمونه هایی در کتابهای تاریخی
کامل بهائی
قدیمی ترین کتابی که از حضرت رقیه (علیهاالسلام) به عنوان دختر امام حسین(علیهالسلام) یاد کرده است و شهادت او را در خرابه شام می داند، همین کتاب است. این کتاب، اثر عالم بزرگوارشیخ عمادالدین الحسن بن علی بن محمد طبری امامی است که به امر وزیر بهاءالدین، حاکم اصفهان در روزگار سلطنت هلاکوخان، نوشته شده است. به ظاهر، نام گذاری آن به کامل بهائی از آن روست که به امر بهاءالدین نگاشته شده است.
این کتاب در سال ۶۷۵ هجری قمری تألیف شده و به دلیل قدمت زیادی که دارد، از ارزش ویژهای برخوردار است؛ زیرا به جهت نزدیک بودن تألیف یا رویدادهای نگاشته شده ـ به نسبت منابع موجود در این راستا ـ حائز اهمیت است و منبعی ممتاز به شمار میرود و دستمایه تحقیقات بعدی بسیار در این زمینه قرار می گرفته است.
شیخ عباس قمی در نفس المهموم و منتهی الامال، ماجرای شهادت حضرت رقیه (علیهاالسلام) را از آن کتاب نقل می کند. هم چنین بسیاری از عالمان بزرگوار مطالب این کتاب را مورد تأیید، و به آن استناد کردهاند.
این نگارنده، کتاب دیگری به نام بشاره المصطفی (صلی الله علیه و آله) لشیعه المرتضی (علیهالسلام) دارد که در این کتاب نیز به برخی رویدادهای پس از واقعه عاشورا اشاره شده است. اولین منبعی که در آن تصریح شده که اسیران کربلا در اربعین اول، بر سر مزار شهدای کربلا نیامده اند، همین کتاب می باشد. او جریانی را از عطیه (۱۴) دوست جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که به اتفاق هم بر سر مزار اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) و شهیدان کربلا حاضر شده، اولین زائرین قبر او در نخستین اربعین حسینی می گردند. اما نگارنده سخنی از ملاقات جابر با اسیران کربلا به میان نمی آورد و بر خلاف آنچه در برخی مقتل ها نگاشته شده، هیچ ملاقاتی در این روز بین او و اسیران کربلا صورت نمی گیرد. این موضوع نیز نقطه عطف دیگری در امتیاز و برتری این کتاب میباشد.
اللهوف
یکی دیگر از کتابهای کهن که در این زمینه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. باید دانست احاطه ایشان به متون حدیثی و تاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشمگیر است.
وی می نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا میخواند، حضرت زینب (علیهاالسلام) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید [و خویشتن دار باشید].»
بنابر نقل ایشان، نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) بارها بر زبان امام حسین (علیهالسلام) جاری شده است. این مطلب در مقتل ابومخنف نیز هست که حضرت پس از شهادت علی اصغر (علیهالسلام)، فریاد برآورد: «ای ام کلثوم، ای سکینه، ای رقیه، ای عاتکه و ای زینب! ای اهل بیت من! خدانگهدار؛ من نیز رفتم». این مطلب را سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی (وفات: ۱۲۹۴ ه .ق) در کتاب ینابیع الموده از مقتل ابومخنف نقل میکند.
داستانی جانسوز(۱۵)
مرحوم آیه الله حاج میرزا هاشم خراسانى (متوفّاى سال ۱۳۵۲ هجرى قمرى ) در منتخب التواریخ مى نویسد: عالم جلیل، شیخ محمّد على شامى که از جمله علما و محصّلین نجف اشرف است به حقیر فرمود: جدّ امّى بلاواسطه من، جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقى، که نسبش منتهى مى شود به سیّد مرتضى علم الهدى و سن شریفش از نود افزون بوده و بسیار شریف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند.
شبى دختر بزرگ ایشان جناب رقیّه بنت الحسین علیهماالسلام را در خواب دید که فرمود به پدرت بگو به والى بگوید میان قبر و لحد من آب افتاده، و بدن من در اذیّت است؛ بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند. دخترش به سیّد عرض کرد، و سیّد از ترس حضرات اهل تسنّن به خواب ترتیب اثرى نداد. شب دوّم، دختر وسطى سیّد باز همین خواب را دید. به پدر گفت، و او همچنان ترتیب اثرى نداد. شب سوم ، دختر کوچکتر سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت ، ایضا ترتیب اثرى نداد. شب چهارم، خود سیّد، مخدّره را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: (چرا والى را خبردار نکردى ؟!).
صبح سیّد نزد والى شام رفت و خوابش را براى والى شام نقل کرد. والى امر کرد علما و صلحاى شام، از سنّى و شیعه، بروند و غسل کنند و لباسهاى نظیف در بر کنند، آنگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدّس باز شد همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند و جسد مطهّرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهّر را تعمیر کنند.
بزرگان و صلحاى شیعه و سنّى، در کمال آداب غسل نموده و لباس نظیف در برکردند. قفل به دست هیچ یک باز نشد مگر به دست مرحوم سیّد ابراهیم. بعد هم که به حرم مشرّف شدند، هر کس کلنگ بر قبر مى زد کارگر نمى شد تا آنکه سیّد مزبور کلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر کنده شد. بعد حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدّره میان لحد قرار دارد، و کفن آن مخدّره مکرّمه صحیح و سالم مى باشد، لکن آب زیادى میان لحد جمع شده است.
سیّد بدن شریف مخدّره را از میان لحد بیرون آورده بر روى زانوى خود نهاد و سه روز همین قسم بالاى زانوى خود نگه داشت و متّصل گریه مى کرد تا آنکه لحد مخدّره را از بنیاد تعمیر کردند. اوقات نماز که مى شد سیّد بدن مخدّره را بر بالاى شى ء نظیفى مى گذاشت و نماز مى گزارد. بعد از فراغ باز بر مى داشت و بر زانو مى نهاد تا آنکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند. سیّد بدن مخدّره را دفن کرد و از کرامت این مخدّره در این سه روز سیّد نه محتاج به غذا شد و نه محتاج آب و نه محتاج به تجدید وضو. بعد که خواست مخدّره را دفن کند سیّد دعا کرد خداوند پسرى به او مرحمت فرمود مسمّى به سیّد مصطفى.
در پایان، والى تفصیل ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانى نوشت، و او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف رقیّه و مرقد شریف امّ کلثوم و سکینه علیهماالسلام را به سیّد واگذار نمود و فعلا هم آقاى حاج سیّد عبّاس پسر آقا سیّد مصطفى پسر سیّد ابراهیم سابق الذکر متصدّى تولیت این اماکن شریفه است.
آیه الله حاج میرزا هاشم خراسانى سپس مى گوید: گویا این قضیّه در حدود سنه هزار و دویست و هشتاد اتّفاق افتاده است. مرحوم آیت الله سیّد هادى خراسانى نیز در کتاب معجزات و کرامات ماجرایى را نقل مى کند که مؤ ید قضیّه فوق است. وى مى نویسد: روى پشت بام خوابیده بودیم که ناگهان مار دست یکى از خویشان ما را گزید. وى مدّتى مداوا کرد ولى سود نبخشید. آخر الامر جوانى به نام سیّد عبدالامیر نزد ما آمد و گفت : کجاى دست او را مار گزیده است؟ چون محل مار زدگى را به او نشان داد، بلافاصله دستى به آن موضع زد و بکلّى محل درد خوب شد. سپس گفت من نه دعایى دارم و نه دوایى؛ فقط کرامتى است که از اجداد ما به ما رسیده است: هر سمّى که از زنبور یا عقرب یا مار باشد اگر آب دهان یا انگشت به آن بگذاریم خوب مى شود. جهتش نیز این است که جدّ ما، در شام موقعى که آب به قبر شریف حضرت رقیّه افتاد جسد حضرت رقیّه علیهاالسلام را سه روز روى دست گرفت تا قبر شریف را تعمیر کردند، و از آنجا این اثر در خود و اولادش نسلا بعد نسل مانده است.
*******
گوشه ای از مصایب حضرت رقیه(علیهاالسلام)
در بعضى روایات آمده است: حضرت سکینه علیهاالسلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (که به احتمال قوى همان رقیه علیه السلام باشد) گفت: بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود.
امام حسین علیه السلام با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه علیهاالسلام صدا زد: بابا! مانعت نمى شوم. صبر کن تا ترا ببینم، امام حسین علیه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیده اش را بوسید.
در این هنگام آن نازدانه ندا در داد که العطش العطش، فان الظما قدا احرقنى بابا بسیار تشنه ام، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است. امام حسین علیه السلام به او فرمود: کنار خیمه بنشین تا براى تو آب بیاورم آنگاه امام حسین علیه السلام برخاست تا به سوى میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت: یا ابه این تمضى عنا؟ بابا جان کجا مى روى؟ چرا از ما بریده اى؟ امام علیه السلام یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد. (وقایع عاشورا سید محمد تقى مقدم ص ۴۵۵ و حضرت رقیه علیه السلام تالیف شیخ على فلسفى ص ۵۵۰)
*******
آخرین دیدار امام حسین علیه السلام با حضرت رقیه سلام الله علیها
وداع امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با اهل بیت علیهم السلام صحنه اى بسیار جانسوز بود، ولى آخرین صحنه دلخراش و جگر سوز، وداع ایشان با دخترى سه ساله بود که ذیلا مى خوانید؛
هلال بن نافع، که از سربازان دشمن بود، مى گوید: من پیشاپیش صف ایستاده بودم. دیدم امام حسین علیه السلام، پس از وداع با اهل بیت خود، به سوى میدان مى آید در این هنگام ناگاه چشمم به دخترکى افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گام هاى لرزان، دوان دوان به دنبال امام حسین علیه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانید. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:
یا ابه ! انظر الى فانى عطشان؛ بابا جان ، به من بنگر، من تشنه ام.
شنیدن این سخن کوتاه ولى جگر سوز از زبان کودکى تشنه کام، مثل آن بود که برزخم هاى دل داغدارامام حسین علیه السلام نمک پاشیده باشند. سخن او آنچنان امام حسین علیه السلام را منقلب ساخت که بى اختیار اشک از دیدگانش جارى شد با چشمى اشکبار به آن دختر فرمود: الله یسقیک فانه وکیلى. دخترم، مى دانم تشنه هستى خدا ترا سیراب مى کند، زیرا او وکیل و پناهگاه من است.
هلال مى گوید: پرسیدم این دخترک که بود و چه نسبتى با امام حسین علیه السلام داشت؟ به من پاسخ دادند: او رقیه علیهاالسلام دختر سه ساله امام حسین علیه السلام است. (سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیها السلام ص ۲۲ به نقل از الوقایع و الحوادث محمد باقر ملبوبى ج ۳ ص ۱۹۲)
*******
به یاد لب تشنه پدر آب نخورد
عصر عاشورا که دشمنان براى غارت به خیمه ها ریختند، در درون خیمه ها مجموعا ۲۳ کودک از اهل بیت علیهم السلام را یافتند. به عمر سعد گزارش دادند که این ۲۳ کودک، بر اثر شدت تشنگى در خطر مرگ هستند. عمر سعد اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتى که نوبت به حضرت رقیه علیها السلام رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوى قتلگاه حرکت کرد یکى از سپاهیان دشمن پرسید: کجا مى روى؟ حضرت رقیه علیها السلام فرمود: بابایم تشنه بود. مى خواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم او گفت: آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهید کردند.حضرت رقیه علیها السلام در حالی که گریه مى کرد، فرمود: پس من هم آب نمى آشامم.
نیز در کتاب مفاتیح الغیب ابن جوزى آمده است که ، صالح بن عبدالله مى گوید: موقعى که خیمه ها را آتش زدند و اهل بیت علیهم السلام رو به فرار نهادند، دخترى کوچک به نظرم آمد که گوشه جامه اش آتش گرفته، سراسیمه مى گریست و به اطراف مى دوید و اشک مى ریخت. مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامه اش را فرو نشانم. همین که صداى سم اسب مرا شنید اضطرابش بیشتر شد. گفتم: اى دختر، قصد آزارت ندارم. بناچار با ترس ایستاد. از اسب پیاده شدم و آتش جامه اش را خاموش نمودم و او را دلدارى دادم. یک مرتبه فرمود: اى مرد، لبهایم از شدت عطش کبود شده، یک جرعه آب به من بده. از شنیدن این کلام رقتى تمام به من دست داده ظرفى پر از آب به او دادم. آب را گرفت و آهى کشید و آهسته رو به راه نهاد. پرسیدم: عزم کجا دارى؟ فرمود: خواهر کوچکترى دارم که از من تشنه تر است. گفتم مترس، زمان منع آب گذشت، شما بنوشید گفت: اى مرد سوالى دارم، بابایم حسین علیه السلام تشنه بود، آیا آبش دادند یا نه! گفتم: اى دختر نه والله، تا دم آخر مى فرمود (اسقونى شربه من الماء) مى فرمود: یک شربت آب به من بدهید، ولى کسى او را آبش نداد بلکه جوابش را هم ندادند.
وقتى که آن دختر این سخن را از من شنید، آب را نیاشامید، بعضى از بزرگان مى گویند اسم او حضرت رقیه خاتون علیهاالسلام بوده است. (حضرت رقیه علیهاالسلام شیخ على فلسفى ص ۱۳)
*******
کناره سجاده، چشم به راه پدر بود
از کتاب سرور المومنین نقل شده است: حضرت رقیه علیهاالسلام هر بار هنگام نماز، سجاده پدر را پهن مى کرد، و آن حضرت بر روى آن نماز مى خواند. ظهر عاشورا نیز، طبق عادت، سجاده پدر را پهن کرد و به انتظار نشست. ولى پس از مدتى، ناگهان دید شمر وارد خیمه شد، رقیه علیهاالسلام به او گفت:
آیا پدرم را ندیدى؟ شمر بعد از آنکه آن کودک را در کنار سجاده، چشم به راه پدر دید، به غلام خود گفت: این دختر را بزن . غلام به این دستور عمل نکرد. شمر خود پیش آمد و چنان سیلى به صورت آن نازدانه زد که عرش خداوند به لرزه در آمد.
محدث خبیر، مرحوم حاج شیخ عباس قمى((قدس سره )) از کامل بهائى (ج ۲ ص ۱۷۹) نقل مى کند که: زنان خاندان نبوت در حالت اسیرى حال مردانى را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده مى داشتند و هر کودکى را وعده مى دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز مى آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهار ساله، شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین علیه السلام کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و از ماجرا سوال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است. آن لعین در حال گفت: بروند سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند. پس آن سر مقدس را بیاوردند و درکنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست. آن دختر بترسید و فریاد بر آورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.
سپس محدث قمى (ره) مى فرماید: بعضى این خبر را به وجه ابسط نقل کرده اند و مضمونش را یکى از اعاظم رحمه الله به نظم در آورده و من در این مقام به همان اشعار اکتفا مى کنم. (منتهى الامال ، محدث قمى ، ج ۱ ص ۳۱۷، چاپ علمیه اسلامیه)
بعضى گفته اند و شاید اتفاق افتاده باشد که در شب دفن آن دختر مظلومه اهل بیت اطهار علیه السلام، جناب ام کلثوم علیه السلام را دیدند که قرار و آرام ندارد و با ناله و ندبه به دور خرابه مى گردد و هر چه تسلى مى دهند آرام نمى یابد. از علت این بیقرارى پرسیدند، گفت : شب گذشته این مظلومه در سینه من بود، چون بیدار شدم دیدم که به شدت گریه مى کند و آرام نمى گیرد، از سببش پرسیدم ، گفت: عمه جان، آیا در این شهر مانند من کسى یتیم و اسیر و دربدر مى باشد؟ عمه جان، مگر اینها ما را مسلمان نمى دانند، به چه جهت آب و نان را از ما مضایقه مى نمایند و طعام به ما یتیمان نمى دهند؟ این مصیبت مرا به گریه آورده و طاقت خوابیدن ندارم.
بپیچ اى قلم قصه شهر شام
که شد صبح عالم ز غصه چو شام
تو شیخا نمودى قیامت پدید
به مردم عیان گشته یوم الوعید
ز فرط بکا بر حسین شهید
چو یعقوب شد چشم خلقى سفید (مصباح الحرمین ص ۳۷۱)
*******
من طاقت شنیدن ندارم
در کتاب «مبکی العیون» آمده است که: در شب شام غریبان حضرت زینب (سلام الله علیها) در زیر خیمه نیم سوخته، اندکی به خواب فرو رفت. ناگاه در عالم خواب حضرت زینب(سلام الله علیها) مادر خود حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را دید. او به مادر خویش عرض کرد: « مادرجان! آیا از حال ما خبر داری؟ حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمودند: «من طاقت شنیدن ندارم». حضرت زینب(سلام الله علیها) عرضه داشت پس من شکوه و شکایت خویش را به چه کسی بگویم؟ حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمودند:
آن گاه که سر از تن فرزندم حسین (علیه السلام) جدا کردند، من حضور داشتم و شاهد این قضیه بودم. اینک از جای برخیز و حضرت رقیه(سلام الله علیها) را پیدا کن».
حضرت زینب(سلام الله علیها) ازخواب برخواست. رقیه(سلام الله علیها) را صدا می کرد، اما پاسخی نمی شنید. سرانجام با خواهرش حضرت ام کلثوم در حالی که گریه می کردند و ناله سر می دادند، از خیمه بیرون آمدند و برای پیدا کردن حضرت رقیه(سلام الله علیها) به راه افتادند. ناگاه در نزدیکی قتلگاه صدای حضرت رقیه(سلام الله علیها) را شنیدند. جلوتر آمدند تا اینکه به پیکرهای آغشته به خون رسیدند. در این هنگام مشاهده کردند که حضرت رقیه(سلام الله علیها) خود را بر روی پیکر پاک و مطهر پدر بزرگوارش حضرت امام حسین( ع) انداخته و در حالی که دستهایش را به سینه پدر چسبانده با او درد و دل می کند. حضرت زینب(سلام الله علیها) او را نوازش کرد. در این هنگام حضرت سکینه(سلام الله علیها) آمد و آنها با هم به خیمه گاه برگشتند. در بین راه حضرت سکینه(سلام الله علیها) از حضرت رقیه(سلام الله علیها) پرسید: چگونه پیکر پدر را در این شب تیره و تار پیدا کردی؟
حضرت رقیه(سلام الله علیها) پاسخ داد: «آنقدر پدر را صدا کردم و پدر پدر گفتم تا اینکه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: اینجا بیا، من اینجا هستم. (۲۰۰ داستان از فضایل و کرامات حضرت زینب ، ص ۱۱۳)
*******
سر امام حسین علیه السلام با دخترش -رقیه علیه السلام- سخن مى گوید
در کتاب بحر الغرائب، جلد ۲، قریب به این مضامین مى نویسد: حارث که یکى از لشگریان یزید بود گفت: یزید دستور داد سه روز اهل بیت علیه السلام را در دم دروازه شام نگاه بدارند تا چراغانى شهر شام کامل شود. حارث مى گوید: شب اول من به شکل خواب بودم ، دیدم دخترى کوچک بلند و نگاهى کرد. دید لشگر از خستگى راه خوابیده اند و کسى بیدار نیست، اما فورا از ترسش بازنشست و باز بلند شد و چند قدم آمد به طرف سر امام حسین علیه السلام که بر درختى که نزدیک خرابه دم دروازه شام آویزان بود. آرى، به طرف آن درخت و سر مقدس آمد و از ترس برگشت، تا چند مرتبه.
آخر الامر زیر درخت ایستاد و به سر مقدس امام حسین علیه السلام پایین آمد و درمقابل نازدانه قرارگرفت و رقیه سلام الله علیها گفت: السلام علیک یا ابتاه و امصیبتاه بعد فراقک و اغربتاه بعد شهادتک بعد دیدم سر مقدس با زبان فصیح فرمود: اى دختر من، مصیبت تو و رجز و تازیانه و روى خار مغیلان دویدن تو تمام شد، و اسیریت به پایان رسید. اى نور دیده، چند شب دیگر به نزد ما خواهى آمد.
حارث مى گوید: من خانه ام نزدیک خرابه شام بود، از اینکه حضرت به او فرموده بود نزد ما خواهى آمد منتظر بودم کى از دنیا می رود، تا یک شبى شنیدم صداى ناله و فریاد ازمیان خرابه بلنداست، پرسیدم چه خبراست؟ گفتند: حضرت رقیه علیهاالسلام از دنیا رفته است. (نقل از کتاب حضرت رقیه ص ۲۶)
نیز حجت الاسلام صدرالدین قزوینى در جلد دوم کتاب شریف ثمرات الحیوه، به سند خود آورده است؛ حضرت رقیه علیهاالسلام لب خود را بر لب پدرش امام حسین علیه السلام نهاد و آن حضرت فرمود: الى، الى، هلمى فانا لک بالانتظار. یعنى اى نور دیده بیا بیا به سوى من، که من چشم به راه تو مى باشم، و در اینجا بود که دیدند حضرت رقیه علیها السلام از دنیا رفت.(سخن گفتن امام حسین علیه السلام درمحل ص ۵۹-۱۲۰)
*******
ستاره درخشان شام، پدر را در خواب مى بیند
صاحب مصباح الحرمین مى نویسد: طفل سه ساله امام حسین علیه السلام شبى از شب ها پدر را در عالم رویا دید و از دیدارش شاد گردید و در ظلّ مرحمتش آرمید و فلک ستیزه جو، این نوع استراحت را براى آن صغیره نتوانست ببیند. چون آن محترمه از خواب بیدار شد پدر خود را ندید. شروع به گریه کردن کرد. هر چه اهل بیت علیه السلام او را تسلى دادند آرام نشد. سبب گریه از او پرسیدند، آن مظلومه در جواب گفت:
این ابى ابتونى بوالدى و قره عینى؛ یعنى کجاست پدر من، بیاورید پدر مرا و نور چشم مرا. پس آن مصیبت زدگان دانستند که آن یتیم پدر را در خواب دیده است، هر چند تسلى دادند آرام نشد. خود اهل بیت نیز منتظر بهانه براى گریه بودند، لذا گریه سکوت شب را شکست. همه با آن صغیره هم آواز شده مشغول گریه و زارى و ناله شدند. پس موهاى خود را پریشان نموده و سیلى بر صورتها مى زدند و خاک خرابه را بر سر خود مى ریختند، و صداى گریه ایشان چنان بلند گردید که به گوش یزید پلید کافر رسید.
به روایتى دیگر، طاهر بن عبدالله دمشقى گوید: من ندیم آن لعین بودم و اکثر شب ها براى او صحبت مى کردم و او را مشغول مى نمودم. شبى نزد آن ملعون بودم و قدرى هم از شب گذشته بود، پس به من گفت: اى طاهر! امشب وحشت بر من غالب است و قلبم در تپش افتاده و دلم از غصه و حزن پر شده، بسیار اندوه و غصه دارم که حالت نشستن و صحبت کردن ندارم بیا سر من را در دامن گیر و از افعال ناشایسته و گذشت من صحبت مکن و طاهر گوید: من سر نحس او را در دامن گرفتم. آن لعین به خواب رفت، و سر نورانى سیدالشهدا علیه السلام در آن وقت در طشت طلا در مقابل ما بود. چون ساعتى گذشت دیدم که ناگهان پردگیان حرم محترم امام حسین علیه السلام از خرابه بلند شد. آن لعین در خواب و من در اندوه بودم که آیا چه ظلم و ستم بود که یزید بدمآب به اولاد بوتراب نمود؟
به طرف طشت نظر کرده دیدم که از چشمهاى امام حسین علیه السلام اشک جارى شده است، تعجب کردم، پس دیدم آن سر انور به قدر چهار ذراع گویا بلند شد و لبهاى مبارکش به حرکت آمده و آواز اندوهناک و ضعیفى از آن دهان معجز بیان بلند گردید که مى گفت: ((اللهم هولا اولادنا و اکبادنا و هولا اصحابنا)) یعنى خداوندا، اینان اولاد و جگر گوشه من هستند و اینها اصحاب منند.
طاهر گوید: چون این حال را از آن حضرت مشاهده کردم وحشت و دهشت بر من غلبه کرد. شروع به گریه کردن کردم. به بالاى عمارت یزید آمدم که خرابه در پشت آن عمارت بود، خیال مى کردم شاید یکى از اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله فوت شده، که مرگ او باعث این همه ناله و ندبه شده است. وقتى بالاى قصر رسیدم دیدم تمامى اهل بیت اطهار علیهم السلام طفل صغیرى را در میان گرفته اند و آن دختر، خاک بر سر مى ریزد و با ناله و فغان مى گوید:
((یا عمتى و یا اخت ابى این ابى این ابى)). یعنى: اى عمه، واى خواهر پدر بزرگوار من، کجاست پدر من؟ کجاست پدر من؟
آنها را صدا زدم و از ایشان پرسیدم که چه پیش آمده که باعث این همه ناله و گریه شده است؟ گفتند: اى مرد، طفل صغیر سیدالشهدا علیه السلام پدرش را در خواب دیده، و اینک بیدار شده و از ما پدر خود را مى خواهد، هر چه به وى تسلى مى دهیم آرام نمى گیرد.
طاهر گوید: بعد از مشاهده این احوال دردناک، پیش یزید برگشتم. دیدم آن بدبخت بیدار شده به طرف آن سر، سر حسین بن على علیه السلام نگاه مى کند، و از کثرت وحشت و دهشت و خوف و خشیت، مانند برگ بید بر خود مى لرزد. در آن اثنا سر اطهر آن مولا به طرف یزید متوجه شده فرمود: اى پسر معاویه، من در حق تو چه بدى کرده بودم که تو با من این ستم و ظلم نمودى و اهل بیتم را در خرابه جا دادى؟ ثم توجه الراس الشریف الى الله الخبیر اللطیف و قال : اللهم انتقم منه بما عامل بى و ظلمنى و اهلى و سیعلم الذین ظلموا اى منقلب ینقلبون: یعنى سر مبارک شریف آن حضرت به سوى خداوند خبیر و لطیف توجه نموده و گفت: خداوندا، از یزید به کیفر رفتارى که با من کرده و به من و اهل بیت من ظلم نموده انتقام بگیر.
وقتى یزید این را شنید بدنش به لرزه در آمد و نزدیک بود که بندهایش از یکدیگر بگسلد پس از من سبب گریه اهل بیت علیهم السلام را پرسید و سر آن حضرت را به خرابه نزد آن صغیره فرستاد و گفت: سر را نزد آن صغیره بگذارید، باشد که با دیدن آن تسلى یابد. ملازمان یزید سر حضرت سیدالشهدا علیه السلام را برداشته به در خرابه آمدند. چون اهل بیت دانستند که سر امام حسین علیه السلام را آورده اند، تماما به استقبال آن سر شتافتند و سر امام حسین علیه السلام را از ایشان گرفته و اساس ماتم را از سر گرفتند، به ویژه زینب کبرى علیهاالسلام که پروانه وار به دور آن شمع محفل نبوت مى گردید. پس چون نظر آن صغیره بر سر مبارک افتاد پرسید: ((ما هذا الراس ؟)) این سر کیست ؟ گفتند: ((هذا راس ابیک)) این، سر مبارک پدر توست. پس آن مظلومه آن سر مبارک را از طشت برداشت و در برگرفت و شروع به گریستن نمود و گفت: پدر جان، کاش من فداى تو مى شدم، کاش قبل از امروز کور و نابینا بودم، و کاش مى مردم و در زیر خاک مى بودم و نمى دیدم محاسن مبارک تو به خون خضاب شده است. پس این مظلومه دهان خود را بر دهان پدر بزرگوار خود گذاشت و آن قدر گریست که بیهوش شد.
چون اهل بیت (علیهم السلام) آن صغیره را حرکت دادند، دیدند که روح مقدسش از دنیا مفارقت کرده و در آشیان قدس در کناره جده اش فاطمه زهرا علیه السلام آرمیده است.
چون آن بى کسان این وضع را دیدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند، و عزاى غم و زارى را تجدید نمودند.
آن دخترى که در خرابه شام از دنیا رحلت فرموده و شاید اسم شریفش رقیه علیه السلام بوده، و از صبایاى خود حضرت سیدالشهدا علیه السلام بوده چون مزارى که در خرابه شام است منسوب به این مخدره و معروف به مزار رقیه علیها السلام است. (منتخب التواریخ ، باب پنجم ، ص ۲۹۹)
*******
پی نوشت:
۱ـ الاربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، بیتا، ج۲، ص۲۱۶ ؛ الطبرسی، ابوعلی فضل بن الحسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۹ ه.ق، ص۲۵۱٫
۲ـ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ ه . ش، ج۲، ص۲۰۰، اعلام الوری، ص۲۵۱٫
۳ـ حایری، محمد مهدی، معالی السبطین، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ه . ش، ج۲، ص۲۱۴٫
۴ـ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۶ ه . ق، ج۵، ص۲۹۳٫
۵ـ نظری منفرد، علی، قصه کربلا، قم، انتشارات سرور، ۱۳۷۹ ه . ش، پاورقی ص۵۱۸٫
۶ـ ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ه . ق، ج۴۴، ص۲۱۰٫
۷ـ همان، ج۱۵، ص۳۹٫
۸ـ الارشاد، ج۲، ص۲۲٫
۹ـ همان، ص۳۴۳٫
۱۰ـ محمدی اشتهاردی، محمد، سرگذشت جان سوز حضرت رقیه (علیهاالسلام)، تهران، انتشارات مطهر، ۱۳۸۰ ه . ش، ص ۱۲٫
۱۱ـ جمعی از نویسندگان، موسوعه کلمات الامام الحسین (علیهالسلام)، قم، دارالمعروف، چاپ اول، ۱۳۷۳ ه . ش، ص ۵۱۱٫
۱۲ـ ابن طاووس، ابوالقاسم ابوالحسن بن سعدالدین، اللهوف علی قتلی الطفوف، قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۴ ه . ق، ص ۱۴۱؛ اعلام الوری، ص ۲۳۶،(با اندکی تغییر)
۱۳ـ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، تهران، مکتبهالاسلامیه، ۱۳۶۸ ه . ق، ص ۲۵۲؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۵٫
۱۴ـ در گفتار برخی ذاکران و واعظان مشهور است که عطیه غلام جابربن عبدالله انصاری بوده، در حالی که این مطلب تحریف تاریخ است. عطیه عوفی از رجال کوفه و از اصحاب امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بوده و حتی نام گذاری او نیز هنگام تولدش توسط امام علی (علیهالسلام) صورت گرفته است. او پنج امام را درک نموده و در زمان امام باقر (علیهالسلام) از دنیا رفت (ر.ک: التستری، محمد تقی، قاموس الرجال، قم، انتشارات جامعه مدرسین)
۱۵- ستاره درخشان شام
راههایی که صبر و استقامت آدم را در زندگی زیاد کند؟
از نظر قرآن و حدیث راههای تحصیل صبر عبارتند از :
۱. تقویت پایههاى ایمان: هر قدر ایمان انسان به حکمت و رحمت پروردگار بیشتر باشد، صبر او نیز افزونتر خواهد بود. امیرمؤمنان(ع) مىفرماید: «اساس و ریشه صبر، ایمان و یقین خوب نسبت به خداوند است».[۱]
۲. رابطه با خدا: انسان در پرتو یاد خدا و نماز ارادهاى نیرومند و ایمانى استوار پیدا مىکند و همه مشکلات براى او آسان مىگردد. قرآن مجید مىفرماید: «وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَو ةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَشِعِينَ؛ در زندگى از صبر و نماز کمک بگیرید، هر چند این کار جز براى فروتنان سنگین و گران است».[۲]
امام صادق (ع) فرمود: «هنگامى که مشکل مهمى براى على (ع) پیش مىآمد، به نماز برمىخاست».[۳]
۳. شناخت راز و رمز مشکلات: اگر کسى بداند که وجود بلا و مصیبت در زندگى بشر چه اثرى دارد، آن را با آغوش بازمىپذیرد. در روایات از سختیها به عنوان الطاف خداوند یاد شده است. امام صادق (ع) مىفرماید: «خداوند مؤمن را با بلا دلجویى مىکند، چنان که مرد با هدیهاى که از سفر براى خانوادهاش مىبرد، از آنها دلجویى مىکند.»[۴]
۴. توجه به آثار اخروى صبر: توجه به پاداش اخروى صبر، تلخی و سختى مشکلات را شیرین و آسان مىسازد. در این باره روایات زیادى از معصومان رسیده است.
امام صادق (ع) مىفرماید: «هر کس از مؤمنان که به بلایى گرفتار شود و صبر کند، براى او اجر هزار شهید است». [۵]
۵. توجه به گذرا بودن بحرانها: مشکل و محنت روزگار هر چه باشد، مقطعى و گذرا است. قرآن مجید به همه افراد نوید مىدهد که همیشه در کنار سختىها آسانى وجود دارد.«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»[۶]
۶. توجه به افراد پایین دست: نظر افکندن به کسانى که با مشکلات بزرگترى دست به گریبان هستند، تحمل سختیها را آسان تر مىسازد.
۷. الگو پذیرى از اولیاى خدا: با بررسى اجمالى زندگانى بزرگان در مى یابیم که آنها همواره با مشکلات روبه رو بودهاند. با الگوگیرى از بزرگان مىتوان شیوه رویارویی با مشکلات را آموخت. این موضوع را خداوند به پیامبرش گوشزد مىکند و مىفرماید: «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ صبر کن، همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند». [۷]
۸. آمادگى روحى: اگر کسى دنیا را آن طور که هست بشناسد، در پیش آمدهاى ناگوار خود را نمىبازد، چون مى داند جهان طبیعت سراى دگرگونى است و فراز و نشیب فراوان دارد و همه افراد خواه ناخواه با حوادث روبهرو مى شوند. امام على (ع) مى فرماید: «کسى که دنیا را بشناسد، هرگز به خاطر بلا و مشکلات محزون نمى گردد».[۸]
۹. توجه به آثار جسمانى صبر: صبر و شکیبایى در برابر حوادث زندگى تنها بعد اخلاقى ندارد، بلکه از نظر بهداشت و سلامت جسم نیز فوق العاده مؤثر است. افراد ناشکیبا عمرى کوتاه و توأم با انواع بیمارىها و از جمله بیمارى هاى قلبى و عصبى دارند، در حالى که صابران از عمرى طولانى برخوردارند. امام على (ع) مى فرماید: «کسى که دولت دارد و عمر طولانى داشته باشد، باید قلب صبورى در برابر مصائب آماده کند».[۹]
در پایان داستان جالبى از بوذرجمهر را که مناسب با موضوع است مطرح مى کنیم: مى گویند: انوشیروان بوذرجمهر را زندانى کرد. پس از چند روز، انوشیروان شخصى را فرستاد تا از حالش جویا شود. فرستاده انوشیروان او را خوشحال دید، علتش را جویا شد، بوذرجمهر دلیلش را استفاده از معجون شش ماده اى دانست و گفت: این معجون، وی را سرحال کرده است و آنها عبارتند از:
۱ـ توکل بر خدا،
۲ـ بى تابى مشکلى را حل نمى کند،
۳ـ صبر به کمک انسان مى آید،
۴ـ اگر صبر نکنم چه کنم؟
۵ـ مشکلاتى بیشتر از مشکل من وجود دارد،
۶ - ستون به ستون فرج است.[۱۰]
[۱]ـ غررالحکم، ج ۲، ص ۴۱۵.
[۲]ـ بقره (۲) آیه ۴۵.
[۳]ـ تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۱۹.
[۴]ـ اصول کافى، ج ۳، ص ۳۵۴.
[۵]ـ همان، ص ۱۴۶.
[۶]ـ انشراح (۹۴)، آیه ۵.
[۷]ـ احقاف (۴۶) آیه ۳۵.
[۸]ـ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص ۲۷۰.
[۹]ـ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۸۱.
[۱۰]ـ سفینة البحار، واژه صبر.
اخطار جدید حزبالله به صهیونیستها: فرصت زیادی ندارید
بعد از گذشت چند هفته از انتشار کلیپ مختصات مواضع حساس رژیم صهیونیستی در دریای مدیترانه و سواحل فلسطین اشغالی توسط واحد رسانهای مقاومت اسلامی لبنان، منابع خبری گزارش دادند که روز گذشته نیز حزبالله یک ویدئوی هشدارآمیز دیگر منتشر کرد که حاوی هشدارها و تهدیدات جدید علیه رژیم اشغالگر بود.
در این کلیپ ویدئویی نشان داده میشود که حزبالله چگونه بر کشتی حفاری مستقرشده در میدان کاریش که قرار است کار اکتشاف و استخراج گاز را برای رژیم صهیونیستی انجام دهد، نظارت دارد.
در این ویدئو همچنین نشان داده میشود که سکوی گازی اسرائیل در میدان کاریش چگونه در تیررس موشکهای حزبالله قرار گرفته است. در این کلیپ 22ثانیهای، پهپاد مسلحی نشان داده میشود که مختصات کشتی ویژه استخراج گاز در میدان کاریش را تعیین و سپس با یک فروند راکت بهسمت آن شلیک میکند و در پایان کلیپ عبارت «سرنوشت شما در گروی چند روز است» نوشته میشود.
این کلیپ درحالی منتشر شده است که فرستاده آمریکایی بهخلاف وعدههای قبلی خود هنوز اقدام جدیدی برای فعالسازی پرونده مناقشه مرزی لبنان و فلسطین اشغالی انجام نداده است و تلآویو و واشنگتن سعی دارند با مانورهای متعدد روند رسیدگی به این پرونده را به تعویق بیندازند.
حدود یک ماه قبل نیز بخش رسانهای «اعلام الحربی» مقاومت اسلامی لبنان کلیپی از مختصات سکوها و میدانهای گازی رژیم صهیونیستی در امتداد سواحل فلسطین اشغالی را منتشر کرده به دشمن اسرائیلی هشدار داد: (همه اهداف شما) در تیررس قرار دارد...، بازی با زمان بیفایده است».
این ویدئو نشان میدهد که حزبالله سیطره اطلاعاتی کامل بر سرزمینهای آبی دارد که رژیم صهیونیستی در آنجا فعالیت میکند.
اطلاعات نشان میدهد که رژیم صهیونیستی در تعامل با پرونده مرزبندی دچار یک بحران عمیق شده است و میترسد که کنترل اوضاع از دستش خارج گردد. روزنامه اسرائیل هیوم در این زمینه اعلام کرد که اسرائیل و حزبالله از زمان جنگ دوم در سال 2006 تاکنون وارد یکی از پرتنشترین دورهها شدهاند، با این حال رسانههای صهیونیستی تلاش دارند همواره گزارشهایی درباره احتمال رسیدن به توافق با لبنان و دوری از گزینه نظامی منتشر کنند، روزنامه اسرائیلی معاریو در این خصوص اعلام کرد: در صورتی که بحثها درباره تعیین مرزهای دریایی با لبنان بهشکل فعلی ادامه یابد توافقی در این زمینه صورت میگیرد که در ماه آینده اعلام خواهد شد.
شماری از کارشناسان و محافل صهیونیست در این باره معتقدند که جنگ سوم با حزبالله بهویژه در بازه زمانی کنونی موجب نابودی توان بازدارندگی اسرائیل میشود و نقاط ضعف این رژیم را در منطقه فاش میکند؛ چرا که قدرت موشکی مقاومت فلسطین را نمیتوان با قدرت موشکی حزبالله مقایسه کرد و در شرایطی که جنبش جهاد اسلامی روزانه 333 موشک بهسمت مواضع اسرائیل شلیک میکرد، حزبالله قادر به پرتاب روزانه 3 هزار موشک است.
در نتیجه صهیونیستها در تکاپو برای حذف گزینه تقابل نظامی با حزبالله هستند و گزینههای دیگر را بررسی میکنند و بنابراین ممکن است اسرائیل بهدنبال به تعویق انداختن مذاکرات درباره ترسیم مرزهای دریایی باشد. در هرصورت جنگ گزینهای است که اسرائیلیها به هیچ وجه آن را نمیخواهند و علیرغم ادعاهای پوچ مقامات صهیونیست چون «بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم اشغالگر، این رژیم همچنان در وضعیتی از سردرگمی برای خروج از مخمصه پرونده مناقشه مرزی با لبنان قرار دارد و تنها چشم به حمایتهای آمریکا دوخته است.
امیرعبداللهیان و وزیر امور خارجه عراق با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان ظهر امروز با "فواد حسین"، وزیر امور خارجه عراق در ساختمان شماره یک وزارت خارجه دیدار و گفتگو کرد.
پیشتر نیز وزیر امور خارجه عراق در فروردین امسال در سفرش به تهران با وزیر امور خارجه کشورمان دیدار و گفتگو کرده بود.
وزرای دو کشور هفتههای گذشته نیز با یکدیگر به صورت تلفنی گفتگو کردند. در گفتگوی تلفنی وزیر امور خارجه کشورمان با فواد حسین وزیر خارجه عراق برخی موضوعات دوجانبه، منطقه ای و بین المللی مورد رایزنی قرار گرفت.
امیرعبداللهیان از تلاش های وزیر امورخارجه عراق در کمک به برگزاری حج تمتع اخیر زوار ایرانی قدردانی کرد.
وزیر امور خارجه کشورمان در این تماس سرنوشت یک هموطن ایرانی بازداشت شده در ایام حج در عربستان را پیگیری و خواستار انتقال پیام برای آزادی وی شد.