emamian

emamian

تعداد قابل‌اعتنایی از شبهات ملحدین در رسانه‌های گوناگون، استبعاد و تمسخر است. این افراد ازآنجاکه عظمت روح انسان و توان او برای رسیدن به مقامات والا را قبول ندارند، هر کرامت و معجزه‌ای را با دیده انکار نگاه کرده، آن را بعید به‌حساب می‌آورند و راه مسخره و ریشخند را در پیش می‌گیرند .

روح خدایی انسان

بنا بر آیات قرآن، روح انسان شریف است و منشأ الهی دارد. خداوند می‌فرماید: از روح منتسب به خود، در خمیرمایه انسان دمیدم «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِی»؛[1] «در آن از روح خود دميدم». انسان از منظر دین اسلام دارای کرامت و بزرگی است.[2] بشر در بهترین حالت ممکن خودش نظام‌یافته و آفریده‌شده است[3] و می‌تواند به قرب الهی ویژه دست بیابد.[4] طبیعی است که موجودی با این اوصاف، می‌تواند با اذن پروردگار، مرده را زنده کند، از غیب خبر دهد، عصا را تبدیل به اژدها نماید و دریا را بشکافد. افرادی که انسان را فقط بدن مادی و جسمانی و نوع جهش‌یافته حیوانات می‌دانند و روح الهی انسان را انکار می‌کنند، در برابر توانایی خارق‌العاده اولیای خدا، چاره‌ای به‌غیراز مسخره کردن و نگاه متعجب ندارند.

عدم اختصاص کرامات به پیامبران و امامان علیهم‌السلام
رسیدن به کمال روحی و کسب توانایی برای درک باطن جهان، مختص انبیا و امامان علیهم‌السلام نیست. به‌عنوان نمونه بانوی بزرگ اسلام؛ حضرت خدیجه علیها‌السلام، نور حضرت زهرا علیهاالسلام را در رحم خویش حس کرد، زنان بهشتی برای تولد فرزندش به یاری‌اش آمدند و در شب معراج پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، خدیجه مخاطبِ سلام جبرئیل علیه‌السلام بوده و خداوند متعال به او سلام رسانده است. در روایت امام باقر علیه‌السلام آمده است که «اِنَّ رَسولَ الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله قال: إنَّ جَبْرَئیلَ أَتانی لَیْلَةً اُسری بی فَحینَ رَجَعْتُ قُلْتُ: یا جَبْرَئیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَةِ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَءَ عَلی خَدیجَةَ مِنَ اللهِ وَمِنِّی السّلامَ»؛[5] «رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: آن شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت، جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه، سلام برسانی».

انکار مقامات بزرگان دین و تمسخر آن، ریشه در جهالت و نشناختن استعداد و توان انسان دارد. بشر، مخلوق شریف و دارای روح الهی است و قابلیت رسیدن به کرامات متعدد را دارد و این مسئله مختص پیامبر و امام معصوم نیست.

پی‌نوشت:
[1]. ص: 72.
[2]. اسراء: 70.
[3]. تین: 4.
[4]. نجم: 8-9.
[5]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج16، ص7.

دوشنبه, 21 فروردين 1402 10:47

حکمت وجوب روزه از منظر امام رضا

حکمت وجوب روزه از منظر امام رضا | اسلام بعنوان آخرین دین آسمانی، همچون ادیان گذشته برای هدایت بشر و رساندن او به کمال و سعادت، دارای مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها است. این بایدها و نبایدها در یک تقسیم‌بندی کلی به سه بخش؛ عقاید، احکام و اخلاق تقسیم می‌شود. احکام اسلامی به پنج بخش واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح تقسیم می‌گردد. از آنجایی که خداوند متعال حکیم است و کار عبث نمی‌کند، تمامی احکام اسلامی دارای دلیل حکیمانه هستند.

باید توجه داشت که وظیفه بندگان، عمل به تمام احکام اسلامی است اگرچه علت، فلسفه و حکمت آن‌ها را ندانند. اساسا بندگی یعنی اطاعت بی‌چون و چرا از دستورات الهی که توسط انبیا و اوصیای ایشان به بندگان ابلاغ شده است. با این حال با تفحص در منابع روایی، به برخی از علت‌ها و حکمت‌های احکام الهی پی می‌بریم.

یکی از واجبات الهی که در تمام ادیان آسمانی از اهمیت بسزایی برخوردار است، روزه می‌باشد. در این نوشته برآنیم به بیان برخی از علت‌ها و حکمت‌های وجوب روزه از منظر عالم آل محمد؛ امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام بپردازیم.

روزی از امام رضا علیه‌السلام سوال شد چرا در اسلام روزه واجب شده است؟ امام علیه‌السلام در پاسخ به چندین علت و حکمت اشاره فرمودند که ما پاسخ امام را در پنج قسمت بیان می‌کنیم:

1. «إِنَّمَا أُمِرُوا بِالصَّوْمِ لِکَیْ یَعْرِفُوا أَلَمَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَیَسْتَدِلُّوا عَلَى فَقْرِ الْآخِرَةِ»؛ «برای اینکه گرسنگی و تشنگی را بشناسند و به فقر و ناداری (خود) در آخرت پی ببرند»

2. «وَ لِیَکُونَ الصَّائِمُ خَاشِعاً ذَلِیلًا مُسْتَکِیناً مَأْجُوراً مُحْتَسِباً عَارِفاً صَابِراً عَلَى مَا أَصَابَهُ مِنَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَیَسْتَوْجِبَ الثَّوَابَ»؛ «و برای اینکه روزه‌دار (به درگاه الهی) خاشع و فروتن شود و نیازمندی نشان دهد، پاداش برد، حسابگر بار آید، در برابر سختی‌ها که از گرسنگی و تشنگی به او می‌رسد صابر باشد تا مستحق ثواب شود»

3. «مَعَ مَا فِیهِ مِنَ الْإِمْسَاکِ عَنِ الشَّهَوَاتِ»؛ «علاوه بر این، در روزه چیزهای دیگری هست از قبیل غلبه بر شهوت‌ها، کنترل هوای نفس و پیشگیری از طغیان آن»

4. «وَ لِیَکُونَ ذَلِکَ وَاعِظاً لَهُمْ فِی الْعَاجِلِ وَ رَائِضاً لَهُمْ عَلَى أَدَاءِ مَا کَلَّفَهُمْ وَ دَلِیلًا لَهُمْ فِی الْآجِلِ»؛ «و اینکه در دنیا موجب پند و عبرت آنان شود و مایۀ ریاضت و سخت‌کوشی و تمرینی برای آماده کردن آنان بر انجام تکالیف باشد، دلیل و راهنمای آنان بر سختی و شدت جهان دیگر شود»

5. «وَ لِیَعْرِفُوا شِدَّةَ مَبْلَغِ ذَلِکَ عَلَى أَهْلِ الْفَقْرِ وَ الْمَسْکَنَةِ فِی الدُّنْیَا فَیُؤَدُّوا إِلَیْهِمْ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ لَهُمْ فِی أَمْوَالِهِمْ»؛ «و در پرتو روزه شدت فشار و سختی گرسنگی و تشنگی را بر فقیران و بینوایان در دنیا احساس و درک کنند و بشناسند و آنچه را خداوند در اموالشان برای مساکین و تهی دستان واجب کرده ادا کنند».[1]

با دقت در بیان امام علیه‌السلام، به نقش انسان‌ساز روزه و حرکت وی در مسیر سعادت و کمال بشری پی‌می‌بریم.

پی‌نوشت:
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 116، منشورات جهان.

شنبه, 19 فروردين 1402 11:20

توصیه رمضانی مولای متقیان

امام علی علیه السلام:

عَلَیکُم فی شَهرِ رَمَضانَ بِکَثرَةِ الاِستِغفارِ و الدُّعاءِ

بر شما باد در ماه رمضان به بسیاریِ استغفار و دعا.

 

الکافی: ج ۴ ، ص ۸۸

خداوند در آیاتی چند در سوره بقره مسأله روزه و وجوب آن را مطرح فرموده است: (یا ایّها الذین آمَنوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الذَّینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُم تَتَّقون).

«ای کسانی که ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شده است چنان که بر قبل از شما (امتهای پیشین) واجب شده بود شاید که باتقوا شوید.»

از این آیه شریفه فهمیده می شود که روزه در امتهای پیشین نیز بوده امّا کیفیّت و نحوه آن متفاوت بوده است همچنانکه پیامبر وقتی وارد مدینه شد یهودیان را دید که در روز عاشورا روزه می گیرند وقتی سبب آن را پرسید در پاسخ به پیامبر گفتند این روز (عاشورا) روزی است که آل فرعون غرق شدند و موسای کلیم با یارانش از شرّ فرعون نجات یافتند.
وجوب روزه بر مسلمانان طبق کتب تاریخی معتبر در ماه شعبان سال دوّم هجرت بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) از طریق امین وحی جبرئیل ابلاغ گردید و مسلمانان به امر پیامبر اسلام شروع به گرفتن روزه نمودند ؛ بر اساس روایات اسلامی پیامبراکرم تمام ماه شعبان به عبادت و روزه و اعتکاف اهتمام داشت و برخی از اصحاب خاص مثل علی علیه السلام چندین ماه از سال به روزه اهتمام می دادند.

درسالی که روزه بعنوان تکلیف برمسلمانان اعلام شد آن حضرت ابتدا درباره اهمیت روزه فرهنگ سازی فرمود وخودش در ماه شعبان روزه بود از این روی اثر کاربردی رفتار و سیره ی حضرت درمیان مسلمانان فوری بود ؛ پیامبر قوانین و ضوابط و مقررات هر حکمی که از سوی خدا اعلام می شد به مسلمانان ابلاغ می کرد ؛ برای روزه نیز ضوابط خاص اعلام شد : کسانی که نتوانند به هر عذری در ماه رمضان بگیرند باید در ایام دیگر قضای آن و یا کفاره که عبارت از اطعام فقرا وآزاد کردن بردگان و...بود انجام بدهند که در مورد فضیلت ماه رمضان پیامبر(صلی الله علیه وآله) مفصلا در خطبه ای که مشهور است به خطبه شعبانیه که در آخرین جمعه ماه شعبان ایراد فرموده نکاتی را ذکر فرموده است که اهمیت آن ماه را می رساند و در تواریخ مذکور همچنین آمده است که امر به وجوب روزه سیزده روز پس از تغییر قبله مسلمین از بیت المقدس به سوی کعبه بوده است.

با نگاهی کوتاه به فرازی از خطبه شعبانیه که در هفته ی آخر ماه شعبان برای ورود به ماه رمضان ایراد فرمود می توان دریافت که چگونه مسلمانان را با مهربانی و زیبایی به انجام روزه تشویق می کرد : پیامبر فرمود: (قَدْ اَقْبلَ اِلَیکُم شهرُ اللّهِ بِالبَرَکَةِ وَ الرَّحمةِ وَ الْمَغفِرَة...) «ماه خدا بر شما واجب گردید ماهی که در آن برکت و رحمت و مغفرت الهی می باشد ماهی که قرآن در آن نازل گشته...»« ...دعیتم فیه الی ضیافت الله... » به ضیافت الهی دعوت هستید سعی کنید در این ماه آداب ضیافت را نگهدارید و مراقب باشید که در حضور میزبانی هستید که غیر از بخشش وعفو و پذیرایی به احسن وجه در او گمانی نیست .....یکی دیگر از قرائنی که دلالت بر وجوب روزه بر مسلمین در ماه شعبان سال دوم هجرت دارد این است که: آیاتی که در مورد روزه آمده و همچنین سایر آیات در سوره بقره به غیر از یک آیه آن که در اواخر سوره می باشد همه در مدینه پس از هجرت پیامبر نازل گشته که این نکته حتمی بودن نزول وحی در مورد وجوب روزه را بعد از هجرت می رساند.

نتیجه: حکم روزه در اواخر ماه شعبان سال دوّم هجرت بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده است.

جمعه, 18 فروردين 1402 00:21

دیدار وزرای خارجه ایران و چین

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان که به پکن سفر کرده، امروز پنجشنبه با «چین گانگ»، همتای چینی خود دیدار و گفتگو کرد.

وزیر خارجه کشورمان که در رأس هیئتی به چین سفر کرده است، امروز همچنین با «فیصل بن فرحان»، همتای عربستانی خود برای اولین بار به صورت رسمی دیدار و گفت‌وگو کرد و روابط دو کشور رسما احیا و از سر گرفته شد. چین در دیدارهای اخیر بین مقامات ایران و عربستان سعودی میزبان و نقش میانجی را ایفا کرده است.

امیرعبداللهیان در نشست مشترک با همتای سعودی  خود گفت: ایران برای توسعه روابط با عربستان در تمامی زمینه‌های مورد علاقه آمادگی دارد/ بن فرحان: عربستان آماده است تا با همکاری ایران فضای مثبت در مناسبات منطقه‌ای را تقویت نماید

وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار با همتای سعودی خود با تأکید بر اینکه روابط رسمی تهران - ریاض از امروز رسما فعال شد، گفت؛ با توجه به‌ گفتگوهای انجام شده و نیز پیام تبادل شده بین پادشاه عربستان و رئیس جمهور کشورمان، اراده رهبران دو کشور بر توسعه و تعمیق روابط فیمابین قرار دارد.

امیرعبداللهیان با ابراز خرسندی از بازگشت روابط دو کشور همسایه، دوست و برادر به حالت طبیعی، تأکید کرد جمهوری اسلامی ایران برای توسعه روابط با عربستان در تمامی زمینه‌های مورد علاقه آمادگی دارد.

وزیر امور خارجه کشورمان با تاکید بر اهمیت و ضرورت توسعه روابط در زمینه های اقتصادی و تجاری و نیز سرمایه گذاری، آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور را اعلام کرد.

وزیر امور خارجه کشورمان با اشاره به وجود موافقتنامه های پایه و مبنائی میان دو کشور افزود، اسناد پایه موجود در کنار اراده رهبران دو کشور، زمینه های قانونی و حقوقی لازم را برای پیشبرد همکاری های دو کشور در تمامی زمینه ها فراهم کرده است.

امیرعبداللهیان با تاکید بر اینکه رشد روابط اقتصادی و سرمایه گذاری های متقابل می‌تواند به تحکیم روابط کمک کند، افزود؛ یکی از زمینه های مهم همکاری بحث ترانزیت است و موقعیت ژئوپلیتیک ایران فرصت بینظیری را در اختیار عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس برای همکاری های تجاری با کشورهای شمال ایران قرار می دهد.

وزیر امور خارجه عربستان نیز در این دیدار از برگزاری این نشست و فعال شدن روابط رسمی دو کشور در ماه مبارک رمضان ابراز خرسندی کرد و آن را زمینه ساز خیر و برکت برای دو کشور و کشورهای منطقه توصیف کرد.

فیصل بن فرحان نیز با اشاره به گشایش صفحه جدیدی در روابط دو کشور و شکل گیری افق های جدید در روابط دوستانه و برادرانه میان ایران و عربستان، بر آمادگی کشورش برای اجرایی کردن موافقتنامه های موجود میان دو کشور تاکید نمود و به این منظور از تبادل هیأت‌های عالی میان دو کشور استقبال کرد.

وی افزود: روابط جدید میان دو کشور، فضای مثبت جدیدی را در کل منطقه ایجاد کرد و عربستان سعودی آماده است تا با کمک و همکاری ایران فضای مثبت یادشده در مناسبات منطقه ای را تقویت نماید.

طرفین در این دیدار بر تبادل هیأت‌های مقدماتی برای بازگشایی سفارتخانه ها و کنسولگری های دو کشور، فعال سازی موافقتنامه های مشترک و تبادل هیأت‌های دو کشور بمنظور توسعه روابط در زمینه های مختلف از جمله در زمینه های اقتصادی و تجاری و سرمایه گذاری، انجام مذاکرات هیأت‌های تخصصی بمنظور از سرگیری پروازهای مستقیم، تسهیل صدور روادید برای شهروندان دو کشور از جمله روادید عمره و نیز تقویت همکاری های مشترک در مجامع بین المللی توافق نمودند.
  
دو وزیر از دعوت های متقابل بعمل آمده از یکدیگر برای سفر رسمی دوجانبه تشکر و استقبال نمودند. همچنین در پایان این دیدار بیانیه مشترک گفتگوهای انجام شده به امضای وزرای خارجه ایران و عربستان رسید.

امام حسن مجتبی علیه السلام:

إنَّ اللّه َجَعَلَ شَهرَ رَمضانَ مِضمارا لِخَلقِهِ فَیستَبِقونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إلی مَرضاتِهِ

خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند.

 

تحف العقول، ص ۲۳۶

در شب ولادت باسعادت کریم اهل‌بیت حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) جمعی از استادان زبان و ادب پارسی و شاعران جوان و پیشکسوت با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با ابراز خرسندی از گسترش قلمروی شعر در کشور، شعر را رسانه‌ای تأثیرگذار و ماندگار خواندند و با اشاره به فراگیری و اهمیت بی‌بدیل شعر در دوره‌هایی از تاریخ جهان اسلام گفتند: از ویژگی‎های ممتاز شعر فارسی، تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است که تبلور آن در قله‌های شعر فارسی و اشعار حکمت‌آمیز و معرفت‌آموز شاعران برجسته‌ای همچون فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی و حافظ است.

رهبر انقلاب با اشاره به حفظ سرمایه و جوهره شعر فارسی حتی در سخت‌ترین شرایط تاریخ ایران مانند دوره حمله و تاخت‌وتاز مغولان، خاطرنشان کردند: البته مغول‌های امروزی یعنی غربی‌ها، ظاهر و تاخت‌وتاز متفاوتی دارند که علاوه بر تاریخ سیاه جنایات آنها در دوره استعمار، در دوره ما نیز با تجهیز سگ هاری مثل صدام به انواع سلاح‌ها به‌ویژه سلاح شیمیایی برای حمله به ایران، یا پس از آن به‌وسیله تحریم، مشغول تاخت‌وتاز هستند.

ایشان تحریم دارویی و ممانعت از تحویل واکسن به‌بهانه‌های مختلف را نمونه‌های دیگری از هجوم غربی‌ها علیه ایران برشمردند و گفتند: آنها اگر می‌توانستند کاری کنند که ایران اسلامی و مردم آن را از مواد غذایی هم محروم کنند، از این کار دریغ نمی‌کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بخش دیگری از هجوم متنوع بدخواهان به ایران را هجوم رسانه‌ای و استفاده آنها از هزاران رسانه برای ترویج دروغ، شایعه و انحراف دانستند و افزودند: هدف دشمن از این تهاجم، سلب نقاط قوت فکری و معارفی و تضعیف روحیه استقلال و استقامت ملی و وحدت و عمل اسلامی است.

ایشان تضعیف تدیّن زن را از دیگر نقاط آماج علیه ایران برشمردند و با اشاره به نقش مؤثر زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و مراحل پس از آن، خاطرنشان کردند: غربی‌ها نسبت به زن ایرانی و رعایت حقوق آن ترحّم ندارند بلکه از زن ایرانی کینه دارند و به‌دروغ خود را طرفدار آزادی و حقوق زن معرفی می‌کنند.

رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه ادعای حقوق بشر به‌هیچ‌وجه به غربی‌ها نمی‌آید، خاطرنشان کردند: غربی‌ها اساساً دشمن حقوق بشر هستند و حقوق بشر آنها را همه در داعش و زنده زنده سوزاندن یا غرق کردن انسان‌ها، یا در حمایت از منافقین و صدام یا در جنایات علیه غزه و فلسطین مشاهده کرده‌اند.

ایشان حمایت غرب از ترور و کشتار جوانان مؤمن در خیابان‌های تهران را مصداق دیگری از کذب بودن ادعای طرفداری از حقوق بشر خواندند و افزودند: پاک‌ترین جوانان ما همچون آرمان علی‌وردی و روح‌الله عجمیان با شکنجه و با تحریک و آموزش رسانه‌ای غربی‌ها کشته شدند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر ضرورت شناخت دشمن و اهداف و شیوه‌ها و نقاط آماج آن گفتند: شناخت ابعاد جنگ نرم دشمن برای همگان لازم، اما برای فعالان فرهنگی و هنری از همه لازم‌تر است تا هم خودشان منفعل نشوند، هم دیگران را متوجه تاخت‌وتاز دشمن کنند.

ایشان با ابراز خرسندی از وجود شاعران پرشمارِ خوش‌قلب، مؤمن و انقلابی در کشور گفتند: روحیه شاعر، احساسی و عاطفی است اما در مواجهه با مسائل نباید احساساتی عمل کرد بلکه باید با فکر و شناسایی درست صحنه، تکلیف خود را با استفاده از هنر ادا کرد.

در این دیدار دهها تن از شاعران جوان و پیشکسوت اشعار خود را در حضور رهبر انقلاب اسلامی قرائت کردند.

در ابتدای این دیدار نیز نماز مغرب و عشاء به‌امامت رهبر انقلاب اقامه شد.

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در خصوص جزئیات دیدارش با وزیر امور خارجه عربستان در توئیتی نوشت: امروز با همکارم امیر فیصل‌ بن‌ فرحان در پکن دیدار و گفتگویی مثبت داشتیم.

وی افزود: شروع روابط رسمی دیپلماتیک تهران ـ ریاض، ازسرگیری حج عمره، همکاری اقتصادی و تجاری، بازگشایی سفارتخانه‌ها و سرکنسولگری‌ها و تأکید بر ثبات، امنیت پایدار و توسعه منطقه، موضوعات مورد توافق و دستور کار مشترک است.

همچنین امروز وزرای خارجه ایران و عربستان بیانیه مشترکی را به امضا رساندند.

دو طرف طی این گفت­‌وگوها بر اهمیت پیگیری اجرای توافق پکن و فعال‌سازی آن به‌نحوی که اعتماد متقابل و زمینه‌های همکاری را گسترش دهد و به ایجاد امنیت، ثبات و شکوفایی منطقه کمک نماید، تأکید نمودند.

دو طرف بر اهمیت گفت­‌وگو پیرامون راه­های گسترش روابط دوجانبه و فعال‌سازی موافقتنامه همکاری‌های امنیتی بین دو کشور که در تاریخ 28 فروردین 1380 ( 1422.1.22 مصادف با 2001.4.17) و موافقتنامه عمومی همکاری در زمینه اقتصاد، تجارت، سرمایه‌گذاری، فناوری، علوم، فرهنگ، ورزش و جوانان که در تاریخ 6 خرداد 1377 ( 1419.2.2 مصادف با 1998.5.27) به امضا رسیده است، تأکید نمودند.

دو طرف توافق کردند نمایندگی‌های دو کشور طی زمان مورد توافق، بازگشایی شود و اقدامات لازم را برای گشایش سفارت­خانه­‌های دو کشور در ریاض و تهران و  سرکنسولگری­های این دو کشور در جده و مشهد صورت دهند. دو طرف توافق نمودند هماهنگی‌های لازم را میان هیئت‌های فنی  برای بررسی راه‌های گسترش همکاری میان دو کشور از جمله ازسرگیری پروازها و سفرهای متقابل هیئت‌های رسمی و بخش خصوصی، تسهیل اعطای روادید برای شهروندان دو کشور از جمله روادید عمره، ادامه دهند.

دو طرف با عنایت به برخورداری از منابع طبیعی و توانمندی‌های اقتصادی و فرصت‌های فراوان که برای تحقق منافع مشترک دو ملت برادر وجود دارند، دیدارهای مشورتی و گفتگو را پیرامون راه‌های همکاری برای تحقق هرچه بیشتر چشم‌اندازهای مثبت در روابط افزایش می‌دهند.

دو طرف بر آمادگی خود در راستای از بین بردن همه موانعی که پیش روی گسترش همکاری بین دو کشور است تاکید نمودند.

دو طرف توافق نمودند همکاری خود را در هر زمینه‌ای که می‌تواند امنیت و ثبات منطقه را تأمین نماید و منافع ملت‌ها و کشورهای آن را محقق کند، گسترش دهند.

در پایان نشست دو طرف کمال تشکر و قدردانی را از طرف چینی به‌خاطر میزبانی این نشست ابراز داشتند، همچنین دو طرف از کشور سوئیس به‌خاطر تلاش‌های به‌عمل‌آمده برای حفاظت منافع عربستان و ایران تشکر نمودند.

در احادیث اهل‌بیت(ع) واژه‌های «تین» و «زیتون» در سوره مبارکه «تین»، به امامان «حسن»(ع) و «حسین»(ع) تأویل باطنی و مصداقی شده است. مانند روایت جمیل بن دراج از امام صادق(ع): «قال سمعت أباعبدالله(ع) یقول: قوله تعالی «و التّینِ و الزَیتونِ» التین الحسن(ع) و الزیتون الحسین(ع)» «از امام‌صادق(ع) شنیدم که این قول خداوند «و التین و الزیتون» «التین» امام‌حسن(ع) و «الزیتون» امام‌حسین(ع) است.»[۱]

این روایات در منابع متعدّد، کهن و معتبر روایی شیعه و سنّی نقل شده و دارای «کثرت نقل» و «شهرت روایی» هستند. همچنین متن این احادیث با لحاظ صنعت ادبی مجاز (استعاره و مرسل)، از همسویی و هماهنگی با چارچوب کلّی قرآن و سنّت برخوردار است. آنچه در این نوشتار می‌آید تحلیل مضمون روایات باطنی و تأویل‌کننده «تین» و «زیتون» بر امامان «حسن» و «حسین»(علیهماالسلام) با بهره‌گیری از آیات قرآن و روایات عترت(ع) است:

معنای لغوی «تین» و «زیتون» همان میوه‌های معروف «انجیر» و «زیتون» است.[۲] این دو میوه دارای منافع فراوان برای انسانها هستند. قدما «انجیر» را بهترین میوه‌ها و دارای بیشترین مواد غذایی[۳] ، و «زیتون» را درختی مبارک، دارای ارزش غذایی و دارویی و از شریف‌ترین میوه‌ها دانسته‌اند.[۴] به طوری که مواد غذایی موجود در این دو میوه، نقش حیاتی در سلامتی بدن انسان ایفا می‌کند. از این‌رو حسن و حسین(علیهماالسلام) از آن جهت که امام‌، حجّت خدا و جانشین پیامبرند، دارای منافع بیشمار برای دین، دنیا و آخرت مردم هستند.

جامعه انسانی و نه فقط امّت اسلامی، در بقاء حیات معنوی و سلامت روحی خود نیازمند هدایت این دو امام(ع) هستند. کلّیت نقش اجتماعی و ضرورت وجود امام برای بشریّت، از آیات و روایات قابل برداشت است. آیاتی مانند: «..فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ..»«پس پیمانه و ترازو را کامل بدهید»(الاعراف/۸۵)، «..وَ لا تَنْقُصُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزانَ..»«و از پیمانه و ترازو نکاهید..»(هود/۸۴) که دستور شعیب پیامبر(ع) به مردم برای کنارنهادن «کم‌فروشی» است، و سخن موسی(ع) به جانشینش هارون(ع): «..اخْلُفْنی‏ فی‏ قَوْمی‏ وَ أَصْلِحْ..»«در میان قوم من جانشینم باش و به اصلاح آنان بپرداز..»(الاعراف/۱۴۲) که وظیفه «اصلاح» را بر دوش وی گذاشته است؛ حکایت از نقش سودمند اجتماعی امام(ع) می‌کند.

در منابع روایی معتبر نیز ضرورت وجود امام(ع) بیان شده است؛ مانند روایات «إِنَّ الْإِمَامَةَ...نِظَامُ‌الْمُسْلِمِین‏»«امامت رشته پیونددهنده مسلمانان است»[۵]، یا روایاتی که تطبیق‌کننده «ماء‌معین»«آب‌روان» ـ‌که به تعبیر قرآن سرچشمه حیات موجودات است(الانبیاء/۳۰)‌ـ بر امام(ع) است[۶] یا روایات «لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت‏»«اگر زمین بدون امام باشد، فروخواهد رفت.»[۷] یا روایت رضوی(ع) که در آن امام اینچنین توصیف شده است:

«الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ لِلعالَم...الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَی وَ أَجْوَازِ الْبُلْدَانِ وَ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ الْإِمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَی الظَّمَإِ...الْإِمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَیْثُ الْهَاطِلُ وَ الشَّمْسُ الْمُضِیئَةُ...وَ الْعَیْنُ الْغَزِیرَةُ»«امام خورشید عالم‌تاب.. ماه درخشان، چراغ فروزان، نور پرفروغ و ستاره رهنما در شدّت تاریکی شبها و رهگذر شهرها و بیابانها و گرداب دریاها است، امام آب گوارای زمان تشنگی و راهنمای به سوی هدایت و نجات بخش از هلاکت است...امام ابری است بارنده، بارانیست شتابنده، خورشیدی است فروزنده،...چشمه‏ایست جوشنده...»[۸]

مجموعه این روایات دلالت بر شدّت نیازمندی بشریت به امام(ع) و شعاع گسترده نقش حیات‌بخش امام(ع) در جامعه می‌کند و شاهد مضمونی بر مفاد تأویل «تین» و «زیتون» بر «حسنین»(علیهماالسلام) است.

رابطه «تین» و «زیتون» با امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به صورت جداگانه و از منظری دیگر نیز قابل تبیین است.

 

امّا «تین»: قدما بر این باور بوده اند که «انجیر» میوهای لطیف، ملیّن طبع و پرفایده است.[۹] شاید تأویل «تین» به امام مجتبی(ع) در واقع نوعی تشبیه و بیانگر لطافت، نرم‌خویی، بردباری و سخاوت ایشان باشد. در برخی روایات از پیامبر(ص) نقل شده که امام حسن(ع) وارث خصلت «ّبردباری» و «هیبت» از ایشان(ص) بوده‌اند.[۱۰] و نیز شبیه پیامبر(ص) در «صورت و سیرت» بوده‌اند[۱۱] ‌که مصداق برجسته سیره آن حضرت(ص) از منظر قرآن، «نرم‌خویی» است: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ..»(آل‌عمران/۱۵۹) «سخاوت» و «سودمندی» بسیار برای مردم، خصلتی دیگر از امام حسن(ع) است که از تشبیه ایشان(ع) به «تین» برداشت می‌شود. صفتی که از دوران کودکی همراه آن حضرت(ع) بوده و قرآن بدان اشاره کرده است: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً»(الإنسان/ ۸‏) ابن ابیالحدید معتزلی نیز درباره ایشان(ع) گفته است:

«امام حسن(ع) بزرگترین فرزند امام‌علی(ع)، دارای «سیادت»، «سخاوت»، «حلم» و «سخنوری» بود»[۱۲]

 

امّا «زیتون»: این واژه مشتقّ از «زیت» به معنای «روغن زیتون» است.[۱۳]همچنین به درخت یا میوه‌ای که این عصاره از آن گرفته می شود، «زیتونة» و «زیتون» می‌گویند.[۱۴] طبق آیه «.. الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ..» «حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، (و آن چراغ‏) از (روغن‏) درخت زیتونی پربرکت که نه شرقی است و نه غربی افروخته می‏شود..»(النور/۳۵) روغن این درخت منبع فروزش چراغی پرفروغ همچون ستاره‌ای درخشان است.

نوری که کارکرد مهمّش «راهنمایی» است: «..وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا...»«..ولی آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هرکس از بندگانمان را بخواهیم، هدایت می‌کنیم..»(الشوری/۵۲)، «..وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ..» «برای شما نوری قرار دهد که با آن راه بروید..»(الحدید/۲۸)

از سویی دیگر، از جمله صفات پیامبر(ص) در قرآن، «سراج‌منیر»(چراغ‌فروزان) است.(الاحزاب/۴۶) بنابراین جانشینان و وارثان آن حضرت(ص) نیز که هادیان امّتند، «نور» و «منیر» هستند. مؤیّد مطلب روایتی از پیامبر(ص) است که امام حسین(ع) را «مصباحُ‌هُدًی» و «مصباحُ‌هادٍ» توصیف کرده است.[۱۵] در نتیجه تأویل «زیتون» به امام‌حسین(ع) نوعی تشبیه است که اشاره به هدایت‌گری آن حضرت(ع) همچون چراغ فروزان دارد. امّا اینکه چرا با وجود جایگاه ویژه و منافع بیشمار دیگر امامان معصوم(ع) در هدایت مردم به سعادت دنیوی و أخروی، و اینکه ایشان(ع) نیز طبق روایات دیگر، «مَصابیحُ‌الدُّجی»(چراغهای شب تاریک) هستند،[۱۶] پس چرا «تین» و «زیتون» در این سوره مبارکه، به امام‌ حسن و حسین(علیهما السلام) تأویل باطنی شده است؟ می‌توان گفت که این دو امام همام(ع)، با توجّه به روایات صحیح و متواتر «سَیِّدا شَباب أهلِ‌الجَنَّة»[۱۷] نسبت به نُه امام از نسلشان(ع) افضل هستند. در واقع «نور هدایتِ» امام حسن و امام حسین(ع) در مقایسه با دیگر انوار الهی از نسل سیدالشهداء(ع)، پر فروغترین و درخشانترین چراغ تابان هدایت در شب تاریک جهل و گمراهی است.

 

به قلم: محمد علی مروّجی طبسی، برای تفصیل بیشتر نک به: مجله «مطالعات اعتبارسنجی حدیث، مقاله: اعتبارسنجی روایات تأویلی سوگندهای سوره «تین»، از همین نگارنده.

 

پی نوشت ها:

[۱] تأویل‌الآیات، استرآبادی، ص۷۸۷ـ۷۸۸؛ مناقب آل ابی‌طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۳۰۱، ج۳، ص۳۹۳ـ۳۹۴؛ تفسیر فرات کوفی، ص۵۷۸؛ شواهدالتنزیل، حاکم حسکانی، ج۲، ص۴۵۵ـ۴۵۶؛ غررالاخبار، دیلمی، ص۱۵۶

[۲] مفردات راغب اصفهانی؛ لسان العرب، ابن منظور

[۳] کتاب‌الماء، ازدی عبدالله‌بن‌محمّد؛ ج۱، ص۲۰۲

[۴] التفسیرالکبیر، فخررازی محمّدبن‌عمر؛ ج۱۹، ص۱۸۱؛ ج۳۲، ص۲۱۱

[۵] الکافی، کلینی، ج۱، ص۲۰۰؛ عیون أخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۸؛ کمال‌الدین و تمام‌النعمة، همو، ج۲، ص۶۷۷

[۶] الکافی، کلینی، ج۱، ص۳۴۰؛ کمال‌الدین و تمام‌النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۵۱، ۳۶۰

[۷] الکافی، کلینی، ج۱، ص۱۷۹؛ بحارالأنوار، مجلسی محمّدباقر؛ ج۲۳، ص۲۸

[۸] الکافی، کلینی، ج۱، ص۲۰۰؛ عیون أخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۸ـ۲۱۹؛ الامالی، همو، ص۶۷۷ـ۶۷۸؛ کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج۲، ص۶۷۷ـ۶۸۸؛ معانی‌الأخبار، همو، ص۹۸

[۹] کتاب الماء، ازدی، ج۱، ص۲۰۲؛ انوارالتنزیل، بیضاوی، ج۵، ص۳۲۳؛ التفسیرالکبیر، فخر رازی، ج۳۲، ص۲۱۰

[۱۰] هیثمی، مجمع‌الزوائد، ج۹، ص۱۸۵؛ نظم دررالسمطین، زرندی، ص۲۱۲

[۱۱] الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۵؛ مناقب آل أبی‌طالب، ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۱

[۱۲] شرح نهج‌البلاغة، ابن ابی‌الحدید، ج۱۶، ص۲۷

[۱۳] المفردات راغب اصفهانی

[۱۴] الصحاح، جوهری

[۱۵] عیون أخبارالرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۱، ص۶۰؛ کمال‌الدین و تمام‌النعمة، همو، ج۱، ص۲۶۵

[۱۶] بصائرالدرجات، صفار قمی، ج۱، ص۶۳؛ من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۶۱۰

[۱۷] الصراط المستقیم، عاملی نباطی، ج۳، ص۱۴۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۳۰۰، ۳۰۳، ۳۱۶؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷

جایگاه رفیع امام حسن (ع) و ابعاد زندگی حضرت چندان مورد تحقیق جامع قرار نگرفته است؛ آیاتی که در شان حضرت و اهل بیت پیامبر(ص) در زمان نزول وحی نازل شده است امام حسن (ع) نیز مشمول این آیات و سوره ها هست از جمله این سوره ها و آیات سوره های هل اتی و سوره کوثر و آیات تطهیر ذوی القربی و آیات مباهله و آیات دیگر است، بنابراین از منظر قرآن شخصیت و جایگاه حضرت قابل بررسی و سزاوار است؛ در منابع اهل سنت نیز روایات زیادی از حضرت و درباره فضایل و جایگاه حضرت در اسلام وجود دارد که این روایات هم قابل توجه هست.
علاوه بر این اینها شخصیت ممتاز حضرت و ویژگی ها و تواضع، فروتنی، خدا ترسی، روابط حسنه، احترام متقابل و کمک به بینوایان از ابعاد برجسته زندگی آن سرور جوانان بهشتی است.
بدون تردید آن بزرگوار بازویی علمی، قضایی، و نیرویی بسیار کارآمد برای حکومت علوی و شخص امیرمومنان علیه السلام بود.
امام از جمله کسانی بود که از آغاز تا پایان به دفاع از حریم رهبری پرداخت و در جنگ های جمل، صفین و نهروان فعالانه شرکت جست، بلکه در بسیج نیروها از کوفه برای مقابله با فتنه طلحه و زبیر، گام های بسیار مثبت و موثری برداشت.

گوشه هایی از جایگاه علمی امام مجتبی علیه السلام به اشاره از دو منظر مورد توجه قرار می گیرد :

 

الف) امام در نگاه پیامبر صلی الله علیه و آله
امام حسن مجتبی علیه السلام کودک بود که پیامبر بزرگوار اسلام از او به عظمت و بزرگی یاد می کرد. به یقین این برخوردهای محبت آمیز که هیچگاه در زمان خاص و یا در محدوده خاصی ابراز نمی شد، نشان دهنده این بود که آن حضرت می خواست نقاب از چهره امام حسن علیه السلام کنار زده و شخصیت والای او را بیش از پیش، به مسلمانان معرفی کند.
حذیفه گوید: روزی صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله در نزدیکی کوه حرا- یا غیر آن - گرد پیامبر جمع شده بودند که حسن در خردسالی با وقار خاصی به جمع آنان پیوست.
پیامبر صلی الله علیه و آله با نگاه طولانی که بر او داشت، همه را مخاطب قرار داد و فرمود: آگاه باشید که همانا او - حسن- بعد از من راهنما و هدایتگر شما خواهد بود.
او هدیه است ازسوی خداوند جهان برای من؛ از من خبر خواهد داد و مردم را با آثار باقی مانده از من آشنا خواهد کرد. سنت مرا زنده خواهد کرد و افعال و کردارش نشانگر کارهای من است. خداوند عنایت و رحمتش را بر او فرو فرستد. رحمت و رضوان خداوند بر کسی باد که حق او را بشناسد و به خاطر من به او احترام نموده و نیکی کند.

مورخان نوشته اند: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن اظهار محبت به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: همانا حسن ریحانه من است. و این فرزندم سرور و بزرگ است و به زودی خداوند به دست او بین دو گروه مسلمان، صلح بر قرار خواهد کرد.
در واقع این سخن از جمله پیشگویی های رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که در آینده بین دو گروه از مسلمانان جنگ و خونریزی خواهد شد و امام حسن علیه السلام بین آن دو صلح و دوستی برقرار خواهد کرد.
طبق نقل تاریخ، امام حسن مجتبی علیه السلام با مشاهده خیانت یاران و فراهم نبودن زمینه جنگ با معاویه، خیر و صلاح امت را در این دیدند که از درگیر شدن با معاویه خود داری کرده و با صلح پیشنهادی معاویه، موافقت کنند؛ و در اثر این صلح، هم مسلمانان را از شر هجوم خارجیان نجات دادند و هم از جنگ و خونریزی جلوگیری کردند.
و در ادامه ماجرایی که حذیفه به نقل آن پرداخته بود، آمده است که ناگاه مرد عربی، چماق به دست وارد شد و فریاد برآورد:"کدام یک از شما محمد هستید؟" یاران رسول خدا، با ناراحتی جلو رفته و گفتند:" چه می خواهی ؟" رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "آرام بگیرید." مرد عرب خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: "تو را دشمن داشتم، و اکنون دشمنی من نسبت به تو بیشتر شد. تو ادعای رسالت و پیامبری کرده ای، دلیل و برهانت چیست؟" حضرت فرمود: "چنانچه مایل باشی، عضوی از اعضای من به تو خبر دهد که برهان و دلیلم روشن تر خواهد بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آری. حسن جان! برخیز. مرد عرب که گمان می کرد، پیامبر صلی الله علیه و آله او را مسخره می کند، گفت: خود از عهده پاسخگویی بر نمی آیی، خردسالی را از جای بلند می کنی تا با من صحبت کند؟! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به زودی او را آگاه به خواسته های خویش خواهی یافت.
طبق پیش بینی رسول خدا صلی الله علیه و آله امام حسن مجتبی علیه السلام از جای برخاست و از وضعیت آن مرد عرب و چگونگی گرفتاری وی در بین راه سخن گفت؛ به گونه ای که باعث تعجب و حیرت او شده و گفت: ای پسر! تو این مطالب را از کجا می دانی ؟! تو اسرار دل مرا بر ملا ساختی گویی همراه من بوده ای! مگر تو غیب می دانی؟ آنگاه مسلمان شد.
راستی که امام حسن علیه السلام با این بیانات، برهان و دلیل نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بوده است؛ چرا که این پاره تن رسول الله(ص) آنقدر از خود دانش نشان داد که دشمن را وادار به تسلیم و اسلام نمود.

 

ب) جایگاه امام حسن (ع) در نگاه امیرمومنان علیه السلام
امام حسن مجتبی علیه السلام در نگاه علی علیه السلام شخصیتی بسیار بزرگ و ممتاز بود. حضرت علی علیه السلام از همان دوران کودکی - امام حسن - که آیات الهی را برای مادرش فاطمه زهرا(س) می خواند، این گوهر گرانبها را شناخت و در طول سالیانی که در کنار یکدیگر بودند، همواره از فرزند خود تعریف، تمجید و تقدیر می کرد. حتی در برخی از موارد، قضاوت یا پاسخ به سوالات علمی را به عهده اش می گذاشت. نمونه های زیر، بیانگر شخصیت علمی و جایگاه والای آن حضرت در نزد پدر بزرگوارش می باشد.


۱- روزی امام علیه السلام به فرزند خود فرمود: برخیز و سخن گوی تا گفتارت را بشنوم. امام حسن علیه السلام عرض کرد: پدرجان! چگونه سخنرانی کنم با این که رو به روی تو قرار گرفته ام؟! امام خود را پنهان نمود، به طوری که صدای حسن را می شنید. امام حسن علیه السلام برخاست و خطابه خود را شروع کرد و پس از حمد و ثنای الهی، فرمود: علی، دری است که اگر کسی وارد آن در شود، مومن است و کسی که از آن خارج گردد، کافر است.
در این هنگام امام علی علیه السلام برخاست و بین دو چشم حسن را بوسید و سپس فرمود: «ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم» آنها فرزندان و دودمانی هستند که بعضی از بعضی دیگر گرفته شده اند و خداوند، شنوا و داناست.


۲-روزی یک فرد شامی، نزد امام حسن علیه السلام آمد و خود را از پیروان امیرمومنان(ع) معرفی کرد. حضرت به وی فرمود: تو از پیروان ما نیستی بلکه برای پادشاه کشور روم سوال هایی پیش آمده و پیکش را نزد معاویه فرستاده، او در جواب عاجز مانده، تو را به نزد ما فرستاده است.
پیش از آن که مرد شامی سوالات خود را مطرح کند، امام حسن علیه السلام لب به سخن گشود و فرمود: »آمده ای که چنین سوال هایی را مطرح کنی: فاصله بین حق و باطل چه قدر است؟ بین آسمان و زمین چه قدر فاصله است؟ قوس و قزح چیست؟ کدام چشمه و چاه است که ارواح مشرکان در آن جمع هستند؟ ارواح مومنان در کجا جمع می شوند؟ خنثی کیست؟ کدام ده چیز است که هر یک سخت تر از دیگری است؟»
مرد عرض کرد: یا بن رسول الله! درست است، پرسش های من همین هاست که فرمودید. سپس امام در حضور پدر به تمام آن پرسش ها پاسخ گفت. وقتی مرد شامی این پاسخ ها را شنید، گفت: گواهی می دهم که تو فرزند رسول خدایی و همانا علی بن ابی طالب سزاوارتر است برای خلافت و جانشینی رسول خدا از معاویه که به دروغ ادعای این مقام می نماید.


۳- از دیگر دلایل شخصیت علمی و جایگاه والای آن حضرت این است که امیرمومنان علیه السلام از او خواست تا در جریانی بسیار مشکل، داوری کند. او نیز درباره فردی که چاقو در دست داشت و در خرابه ای کنار کشته ای دستگیرش کرده بودند و همچنین درباره فرد دیگری که خود اقرار کرده بود که مقتول در خرابه را، او کشته است؛ چنین قضاوت کرد: قاتل واقعی با اقرار و صداقتش جان متهم را نجات داد و با این کار، گویی بشریت را نجات داده است و خداوند فرمود: و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا؛ هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد. چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. بنابراین، آن دو را آزاد کنید و دیه مقتول را از بیت المال پرداخت نمایید.

 

ج) جایگاه امام حسن(ع) در نزد برادرش امام حسین(ع)
امام حسین علیه السلام ضمن این که برادر خود را شخصیتی بی مانند می دانست، او را عالم ترین فرد به تفسیر و تاویل و آشنا به تمام علوم و مسائل حکومت و جهان اسلام می دانست. چنانکه این نظر را می توان از برخورد امام حسین علیه السلام با عایشه در تشییع جنازه برادرش به دست آورد.
در تاریخ آمده است هنگامی که امام حسین علیه السلام خواست برادر خود را، بنا به توصیه اش پیش از دفن برای تجدید عهد نزد قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله ببرد، عایشه به تحریک بنی امیه از ورود جنازه امام حسن علیه السلام به داخل حجره پیامبر صلی الله علیه و آله جلوگیری کرد. امام در برابر این اهانت به فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه فرمود: این تو و پدرت بودید که حرمت و حجاب رسول خدا صلی الله علیه و آله را دریدید و کسی را داخل حجره اش کردید که پیامبر صلی الله علیه و آله جوارش را دوست نمی داشت و این که خداوند در فردای قیامت از تو بازخواست خواهد کرد. بدان ای عایشه! که برادرم داناترین فرد به خدا و رسول او است. و داناتر است به کتاب خدا از این که بخواهد نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله پرده دری کند.

 

د) نقش حضرت درحفظ وتفسیر قرآن و روایات
از جمله افرادی که نامش جزو راویان و محدثان از رسول خدا صلی الله علیه و آله در تاریخ ثبت گردیده، امام حسن مجتبی علیه السلام است؛ امام که در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز ده سال نداشت با دریافت و حفظ فرمایشات پیامبر(ص) که گاهی آیات وحی بود و گاهی روایات، آنها را از سینه پیامبر(ص) به سینه خودش منتقل کرده و سپس به دیگران انتقال می داد.


امام حسن علیه السلام با شنیدن آیات وحی که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود می آمد، بی درنگ به منزل آمده و آنها را برای مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) قرائت می کرد که اینتیز هوشی مایه شگفتی پدر ومادر ودیگران بود.
نوشته اند : امام مجتبی علیه السلام هفت ساله بود که به همراه پیامبر(ص) در مسجد حضور می یافت و آنگاه که آیات جدید بر او نازل می شد، همان ها را از زبان جدش می شنید و آنگاه که به خانه باز می گشت، برای مادرش فاطمه(س) تلاوت می کرد، به گونه ای که هرگاه امیرمومنان(ع) وارد خانه می شد، ملاحظه می کرد آیات جدیدی که بر پیامبر(ص) نازل گردیده نزد فاطمه(س) است. از آن حضرت جویا می شد، فاطمه می فرمود: از فرزندت حسن.
بدین جهت، روزی علی بن ابی طالب (علیه السلام) زودتر به خانه آمد و از دید فرزندش پنهان گشت تا آیات جدید را که بر پیامبر(ص) نازل شده بار دیگر از فرزندش بشنود. امام حسن (علیه السلام) وارد خانه شد؛ همین که خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند، زبانش به لکنت افتاد و از خواندن سریع باز ماند. مادرش شگفت زده شد. امام حسن علیه السلام گفت: مادر! تعجب نکن، گویا شخصیت بزرگی در خانه است که با شنیدن سخنانم، مرا از سخن گفتن باز می دارد!
در این هنگام، امیرمومنان (علیه السلام) از محل اختفا بیرون آمده و فرزندش حسن را در آغوش گرفت و بوسید.
یکی از بهترین شواهد و دلایل شخصیت والای امام حسن مجتبی (علیه السلام) این است که وی از همان آغاز جوانی، بلکه کودکی، آنچه را که از زبان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گرفته بود، سخاوتمندانه در اختیار دیگران قرار می داد. ابن الصباغ مالکی درباره این کلاس پر خیر و برکت می نویسد: درباره حسن بن علی - که درود بر او باد - نقل شده است که در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله می نشست و تشنگان معارف اسلامی گرداگردش می نشستند. او به گونه ای سخن می گفت که تشنگان علم و معرفت را سیراب نموده و ادله و براهین دشمنان را باطل کند.
ابن الصباغ مالکی سپس به نقل جریان زیر پرداخته تا شخصیت علمی امام حسن مجتبی علیه السلام و جایگاه والای او را در امت اسلامی بیان کرده باشد: علی بن احمد واحدی در تفسیر خود آورده است که مردی وارد مسجد رسول الله شده و ملاحظه کرد که شخصی مشغول نقل حدیث از پیامبر(ص) است. مردم اطراف او را گرفته، به سخنانش گوش می دادند. پس آن شخص به نزد وی آمده، گفت مراد از شاهد و مشهود - که در آیه شریفه آمده است - چیست؟ پاسخ داد: اما شاهد که روز جمعه است و اما مراد از مشهود، روز عرفه می باشد.
پس، از او گذشته به دیگری برخورد کرد که همانند اولی به نقل حدیث پرداخته بود، سوال خود را تکرار کرده از او پرسید که: مراد از شاهد و مشهود چیست؟ وی پاسخ داد: اما شاهد که روز جمعه است و اما مشهود، روز عید قربان است. آنگاه از کنار آن دو نفر گذشته، گذرش به نوجوانی افتاد که چهره اش همانند طلا می درخشید که او هم در مسجد، کلاس درس تشکیل داده بود. پس از او در باره شاهد و مشهود پرسید. وی در پاسخ گفت: آری. اما شاهد، حضرت محمد صلی الله علیه و آله است و اما مشهود، روز قیامت می باشد
آنگاه برای گفته خود، این چنین استدلال کرد: آیا سخن پروردگار را نشنیده ای که می فرماید: یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً ای پیامبر! ما تو را به عنوان شاهد و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود روز قیامت روزی است که همه مردم برای آن جمع می شوند و آن روز، روزی است که مشهود همگان است؛ سپس از نام شخص اول پرسید، گفتند: ابن عباس است و از دومی که پرسید: گفتند: ابن عمر است و از شخص سوم که پرسید، گفتند: وی، حسن بن علی بن ابی طالب است.
جالب اینجاست که بر طبق نقل علامه مجلسی در بحارالانوار: این شخص تفسیر امام را از شاهد و مشهود، بر دیگر تفسیرها که از عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر شنیده بود، ترجیح داده و آن را پسندیده بود شاید دیل این پذیرش، استدلال قوی امام حسن به دو آیه شریفه بوده است.

 

هـ) شاگرپروری امام حسن (ع)
شاگرد پروری که در سیره اهل بیت (ع) پیوسته بوده است و سر این روش امروز برای ما روشن می شود که اگر نبود شاگرد پروری وآینده نگری آنان چیزی از علومشان به دست ما نمی رسید لذا شاگرد پروری مهمتر از کتاب نوشتن و تالیف است؛ امام حسن (ع) نیز اینگونه عمل نمود و به تربیت شاگردان پرداخت،
لذا امام حسن مجتبی علیه السلام از دوران کودکی سفره علمی خود را پهن کرده و با نقل آیات شریفه و سپس نقل حدیث از پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) خدمت بزرگی به تشنگان علم و معرفت نمود، وبه شاگرد پروری پرداخت، به ویژه در ده سال آخر که حوادث دردناکی به مسلمانان، خاصه پیروان اهل بیت روی آورده بود، امام با حلم، بردباری، صبر و حوصله ای که از خود نشان می دادند، خویشتن را برای هر نوع پاسخ گویی آماده ساخته بودند.
از این روی، می بینیم که افراد و گروه ها و شخصیت های زیادی در محضر درس امام علیه السلام می نشستند که یقیناً تاریخ، نام بسیاری از آنها را ثبت نکرده است. از جمله بسیاری از صحابه رسول خدا و تابعین هستند که از محضر پر فیض امام حسن علیه السلام استفاده کرده اند.


در اینجا برخی از بزرگان شیعه همانند شیخ طوسی در رجال خود، نام برخی از این شخصیت ها را به عنوان اصحاب امام آورده است که تعداد آنها از چهل و یک نفر نمی گذرد.
اگر چه جای این سوال هست که: چگونه یاران امام حسن علیه السلام از چهل و یک نفر تجاوز نمی کردند در حالی که امام نزدیک پنجاه سال در بین امت اسلامی زندگی می کردند؟ و چرا یک مرتبه تعداد ۴۵۰ یار که برای امیرمومنان علیه السلام ثبت شده، به چهل و یک نفر می رسد؟ و چرا این عدد نسبت به امام حسین علیه السلام هم به دو برابر، بلکه بیشتر می رسد و چرا با مقایسه با یاران امام زین العابدین علیه السلام یاران او یک چهارم می باشد؟! علت چیست و چرا چنین شده است؟
احتمال دارد شیخ طوسی فقط نام راویان از اصحاب امام حسن علیه السلام را آورده باشد؛ به دلیل این که در بخش آخر کتاب خود به نام عده ای اشاره کرده است که از معصومین علیه السلام روایت نکرده اند.
و احتمال دارد امام در زمانی می زیسته که بیشتر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، و آنها به هر دلیلی از حضور در پای درس امام حسن علیه السلام و یا نقل روایت از او، خودداری می کردند. و نیز محتمل است که تبلیغات سوء معاویة بن ابی سفیان تاثیر خود را گذارده باشد.


نکته جالب توجه این که یاران امام از نظر عدد، بسیار کم هستند اما بسیاری از آنها از شخصیت های برجسته عالم اسلام می باشند. برخی از آنها پیامبر(ص) و پنج امام را درک کرده اند؛ همانند جابر بن عبدالله انصاری؛ و برخی دیگر علاوه بر این که از یاران امام حسن علیه السلام هستند، جزو یاران امیرمومنان(ع) بوده اند؛ همانند احنف، اصبغ، جابربن عبدالله، جعیدحبیب، حبه، رشید، رفاعه، زید، سلیم، سلیمان، سوید، عمرو بن حمق، عامر، کمیل، لوط، میثم، مسیب و ابواسحاق. و برخی دیگر جزو یاران امام حسین علیه السلام نیز هستند، همانند جابر، جعید، حبیب، رشید، زید، سلیم، عمرو، کیسان، میثم و فاطمه. دسته دیگر از آنها جزو یاران امام سجاد علیه السلام نیز هستند، همانند جابر، رشید، سلیم و ..
و گروهی نیز جزو یاران امام باقرعلیه السلام شمرده شده اند؛ همانند جابر بن عبدالله انصاری که در سال ۷۸ ق. به دیدار خدا شتافت
نکته دوم این که عده ای از یاران امام حسن علیه السلام همانند حبیب بن مظاهر اسدی، جزو شهدای کربلا هستند. و برخی همانند کمیل بن زیاد، عمرو بن حمق خزاعی، رشید هجری و حجربن عدی در راه ولایت و دفاع از اهل بیت علیه السلام به شهادت رسیده اند.

منابع مورد استفاده :
محمد باقر مجلسی،بحار الانوار، ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، محب الدین طبری، ذخائر العقبی، شیخ راضی آل یاسین، صلح الحسن. کلینی، کافی، ابن صباغ مالکی،الفصول المهمه،
زندگانی حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، مؤلف: حسین حماسیان ( صابر کرمانی) ناشر: تهران، انتشارات اقبال ( ویژه نوجوانان).
زندگانی حضرت مجتبی، مؤلف: حسین عماد زاده اصفهانی (۱۳۲۵ـ ۱۴۱۰ق) ناشر: تهران، انتشارات اسوه
زندگی و سیمای حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام،مؤلف: سید محمد تقی مدرسی مترجم: محمد صادق شریعت ناشر: تهران، مؤسسه انصارالحسین