emamian

emamian

چهارشنبه, 30 شهریور 1401 10:33

با مردم چگونه معاشرت کنیم؟

امام علی علیه السلام:

خَالِطُوا اَلنَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ‏

با مردم آنچنان معاشرت کنید که چون از دنیا رفتید بر شما بِگِریند و اگر زنده ماندید، به شما میل نمایند.

 

نهج البلاغه، حکمت ۱۰

چهارشنبه, 30 شهریور 1401 10:31

دانستنی‌هایی جالب از خانه کعبه

خطبه قاصِعَه، طولانی‌ترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش می‌کند و حوزه نیوز در شماره های گوناگون به انتشار متن، ترجمه و شرح آن خواهد پرداخت.

 

- متن بخش هشتم خطبه

أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ، فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ [اللَّهُ‏] لِلنَّاسِ قِیَاماً، ثُمَ‏ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ قُطْراً، بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًی مُنْقَطِعَةٍ، لَا یَزْکُو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْفٌ، ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ (علیه السلام) وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ، فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِیقَةٍ وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عَمِیقَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ، حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلًا یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ، ابْتِلَاءً عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً، جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ.

وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الْأَشْجَارِ دَانِیَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَی مُتَّصِلَ الْقُرَی بَیْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْیَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ [زُرُوعٍ‏] رِیَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ، لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ، وَ لَوْ کَانَ [الْأَسَاسُ‏] الْإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ [مِنْ‏] زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ، لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ، وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ، إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ، وَ لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَی فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ‏.

 

- ترجمه بخش هشتم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)

آیا نمی بینید خداوند انسانهای نخستین را از زمان آدم تا آخرین آنها را در این عالم با سنگهایی (منظور خانه کعبه است) آزمایش نموده که نه زیان می رساند نه سودی می بخشد، نه می بیند و نه می شنود، و این سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را موجب پایداری و پابرجایی مردم ساخته است. سپس آن را در سنگلاخ ترین مکانها و بی گیاه ترین ریگزارهای زمین و تنگ ترین درّه ها، در میان کوههای خشن و شنهای نرم و روان و چشمه های کم آب و آبادیهای پراکنده قرار داد که نه شتر به آسانی در آن پرورش می یابد و نه اسب و گاو و گوسفند. (نه بنای قابل ملاحظه ای دارد و نه سرزمین پرباری).

سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی آن رخت سفر بربندند، آنجا را مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان قرار داد، که میوه دلها از میان فلاتها و دشتهای دور دست و از درون درّه های عمیق و جزایر از هم پراکنده دریاها به سوی آن سرازیر می شود تا شانه ها را متواضعانه حرکت دهند و لا اله الاّ اللّه گویان گرد این خانه طواف کنند و با موهای آشفته و بدنهای پر گرد و غبار هروله نمایند، در حالی که لباسها را به کناری افکنده و با ترک اصلاح سر و صورت زیباییهای خود را دگرگون ساخته اند. این آزمایشی است بزرگ و امتحانی است شدید و آشکار و پاکسازی مؤثری که خدا آن را سبب رحمتش و وصول به بهشتش قرار داده است.

اگر خداوند سبحان می خواست می توانست خانه محترم خود و اماکن پر عظمتش را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و آرام و پر درخت که میوه هایش در دسترس باشد دارای بناهای فراوان و آبادیهای به هم پیوسته در میان گندم زارها و باغهای خرم و پر گل و گیاه و روستاهای سرسبز و زمینهای پر آب و گلزارهای پر طراوت و جاده های آباد قرار دهد؛ امّا در این صورت به همان نسبت که آزمون، ساده تر بود پاداش و جزا نیز کوچک تر می شد و اگر پی و بنیانی که خانه کعبه بر آن نهاده شده و سنگهایی که بنای آن را بالا برده از زمرد سبز و یاقوت سرخ و درخشنده بود، شک و تردید در سینه ها کمتر رخنه می کرد و نیازی برای تلاش ابلیس جهت سیطره بر قلوب نبود و وسوسه های پنهانی از مردم منتفی می شد؛ ولی خداوند، بندگانش را با انواع شدائد می آزماید و با انواع مشکلات، متعبّد می سازد و با اشکال گوناگون گرفتاریها امتحان می کند تا تکبر را از قلوب آنها خارج سازد و تواضع و فروتنی را در نفوسشان جای دهد تا درهای فضل و رحمتش را به روی آنان بگشاید و اسباب آسان عفوش را در اختیارشان قرار دهد.

 

- شرح بخش هشتم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)

 

درس عجیب دیگری از خانه خدا

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه هدف نهایی خود را که نفی تکبّر و دعوت به ساده زیستی است از طریق دیگری دنبال می کند و با تعبیرات بسیار زیبا، گویا و رسا آن را شرح می دهد، به گونه ای که هیچ گوینده ای هر چند فصیح و بلیغ باشد به گرد او نمی رسد، می فرماید: «آیا نمی بینید که خداوند انسانهای نخستین را از زمان آدم تا آخرین آنها در این عالم با سنگهایی که نه زیان می رساند نه سودی می بخشد، نه می بیند و نه می شنود، آزمایش نمود و این سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را موجب پایداری و پابرجایی مردم ساخته است»؛ (أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ اللّهَ، سُبْحَانَهُ، اخْتَبَرَ الاَْوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْهِ، إِلَی الاْخِرِینَ مِنْ هذَا الْعَالَمِ؛ بِأَحْجَار لاَ تَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ، وَ لاَ تُبْصِرُ وَ لاَ تَسْمَعُ. فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ «الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیاماً»).

از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که خانه کعبه ـ قدیمی ترین معبد جهان ـ نخست به دست آدم ساخته شد (سپس در زمان ابراهیم تجدید بنا گردید) و نیز از آن استفاده می شود که سادگی فوق العاده این خانه و مصالح ظاهراً کم ارزش آن همه برای این بوده است که مردم در جنبه مادّی آن خیره نشوند، بلکه یکپارچه به مسائل معنوی آن بیندیشند.

نیز می فرماید: «خانه کعبه چنان مرکزیّتی دارد که توجه به آن و مراسمی که هر سال گرداگرد آن انجام می شود، سبب پایداری مسلمین و قوّت و عزّت و اتحاد و پیشرفت و تعالی آنان در جهات مختلف است».

این جمله در کلام امام(علیه السلام) برگرفته از آیه شریفه ۹۷ سوره مائده است که می فرماید: «(جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِّلنَّاسِ)؛ خداوند کعبه، بیت الحرام را وسیله ای برای سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است».

 

«قیام» در اینجا مصدری است که به معنای اسم فاعل آمده؛ یعنی زندگی مردم را از جهت مادّی و معنوی بر پا می دارد، همان گونه که ستونهای قوّی، خیمه و خانه برپا می دارد.

«بیت الله» از یک سو، رمز وحدت و اتحاد مسلمانان و سربلندی و عظمت آنهاست و از سوی دیگر مراسمی دارد که دلها را از زنگار گناه پاک می کند و نور معنویت بر آنها می پاشد.

آن گاه امام (علیه السلام) بعد از ذکر سادگی خانه کعبه به ذکر ویژگیهای سرزمین مکّه که این خانه در آن قرار گرفته است، پرداخته، چنین می فرماید: «سپس خداوند آن را در سنگلاخ ترین مکانها و بی گیاه ترین ریگزارهای زمین و تنگ ترین درّه ها در میان کوههای خشن و شنهای نرم و روان و چشمه های کم آب و آبادیهای پراکنده قرار داد که نه شتر به آسانی در آن پرورش می یابد و نه اسب و گاو و گوسفند. (نه بنای قابل ملاحظه ای دارد و نه سرزمین زراعی و دامداری)»؛ (ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ(۱) بِقَاعِ الاَْرْضِ حَجَراً، وَ أَقَلِّ نَتَائِق(۲) الدُّنْیَا مَدَراً(۳). وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الاَْوْدِیَةِ قُطْراً(۴) بَیْنَ جِبَال خَشِنَة، وَ رِمَال دَمِثَة(۵)، وَ عُیُون وَشِلَة(۶)، وَ قُرًی مُنْقَطِعَة؛ لاَ یَزْکُو(۷) بِهَا خُفٌّ،(۸) وَ لاَ حَافِرٌ(۹) وَ لاَ ظِلْفٌ(۱۰)).

 

امام(علیه السلام) در این اوصاف هشتگانه ای که برای سرزمین مکّه بیان فرموده، داد سخن را درباره محرومیت این سرزمین از جهات مختلف سر داده است؛ نخست از سنگلاخ بودن آن سخن می گوید که هر کس به این سرزمین مشرّف شود می بیند خانه خدا در درّه تنگی میان کوههای خشک و خشن و صعب العبور قرار گرفته که امروز با زحمت زیاد به وسیله حفر تونلهای فراوان توانسته اند جادّه ها و خیابانهای مناسبی از درون این کوهها برای عابران سواره و پیاده بسازند.

سپس به کمبود خاک برای زراعت اشاره می کند که راستی چنین است؛ امروز مجبورند برای پرورش مقداری درخت، خاکهایی از نقاط دور و نزدیک به آنجا حمل کنند و سپس به تنگ بودن دره های آن اشاره می کند، می دانیم دره های وسیع که دارای سرزمین زراعی خوب است یکی از بهترین نقاط برای زندگی بشر است و بسیاری از شهرهای بزرگ نیز در چنین درّه ها واقع شده است، ولی دره های تنگ به هیچ وجه قابل زندگی نیست.

آن گاه به کوه‌های خشن مکّه که کمترین گیاهی بر آن می روید و شنهای نرمی که عبور و مرور بر آن بسیار مشکل است و طوفانها آن را جابه جا می کند و چشمه های کم آب آن و آبادیهای پراکنده ای که بیابانهایی خشکی در میان آنها قرار گرفته، اشاره می کند و سرانجام آماده نبودن این سرزمین برای پرورش حیوانات اهلی همچون شتر و گاو و گوسفند را از ویژگیهای آن می شمارد.

 

به راستی اگر خانه خدا در میان این کوهها قرار نداشت هرگز کسی فکر نمی کرد که مکّه را محلّ زندگی خود قرار دهد؛ ولی خداوند برای تربیت نفوس و زدودن آثار کبر و غرور چنین منطقه ای را به عنوان برترین معبد روی زمین برگزیده و همه مستطیعان را برای انجام مناسک حج به آنجا فرا خوانده است.

ابراهیم خلیل اللّه که مأمور تجدید بنای کعبه بود نیز طبق آنچه قرآن بیان کرده، به همین حقیقت اعتراف کرد و عرضه داشت: «(رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ)؛ پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علفی در کنار خانه ای که حرم توست ساکن ساختم».(۱۱)

سپس امام(علیه السلام) بعد از ذکر موقعیت خانه کعبه و ویژگیهای سرزمین مکّه به مسئله حجّ و زیارت خانه خدا می پردازد که از زمان آفرینش آدم آغاز شده است و تا پایان جهان ادامه دارد، می فرماید: «آن گاه آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی آن رخت سفر بربندند و آنجا مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان قرار داد، که میوه دلها از میان فلاتها و دشتهای دور دست و از درون درّه های عمیق و جزائر از هم پراکنده دریاها با سرعت به آن جا روی می آورد»؛ (ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا(۱۲) أَعْطَافَهُمْ(۱۳) نَحْوَهُ، فَصَارَ مَثَابَةً(۱۴) لِمُنْتَجَعِ(۱۵) أَسْفَارِهِمْ، وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ(۱۶). تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الاَْفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ(۱۷) قِفَار(۱۸) سَحِیقَة(۱۹) وَ مَهَاوِی(۲۰) فِجَاج(۲۱) عَمِیقَة، وَ جَزَائِرِ بِحَار مُنْقَطِعَة).

 

این تعبیرات زیبای امام برگرفته از آیات شریفه قرآن مجید است؛ امام(علیه السلام) مکّه را به عنوان «مثابه» (جایگاه، پناهگاه و مرکز اجتماع) شمرده، همان گونه که قرآن مجید می فرماید: «(وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً)؛ به خاطر بیاورید هنگامی خانه کعبه را محلّ اجتماع و مرکز امن و امان قرار دادیم».(۲۲)

از آن تعبیر به «منتجع» (محلّی که برای سود به آنجا می روند) کرده، همان گونه که در قرآن مجید آمده است: «(لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ)؛ مردم به زیارت خانه خدا می روند تا بهره های فراوان از آن گیرند».(۲۳)

جمله «تهوی الیه ثمار الافئده» بر گرفته از آیه شریفه «(فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ)؛ خداوندا دلهای مردم را به آنها متوجه ساز» می باشد.(۲۴)

تعبیر «من مفاوز قفار» هماهنگ است با آیه شریفه «(وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالا وَعَلَی کُلِّ ضَامِر یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیق)؛ و مردم را دعوت عام به حج کن تا پیاده ها و سواره ها بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند».(۲۵)

به این ترتیب حرکت اقوام مختلف از مناطق جهان را به سوی مکّه منعکس می کند و به دنبال آن اشاره ای به اعمال و مناسک آموزنده حج نموده، می فرماید: «این حرکت برای آن است که: «(هنگام سعی) شانه ها را متواضعانه حرکت دهند و لا اله الاّ اللّه گویان گِرد خانه کعبه طواف کنند و با موهای آشفته و بدنهای پر گرد و غبار هروله نمایند، در حالی که لباسها را به کناری افکنده و با ترک اصلاح سر و صورت زیباییهای خود را دگرگون ساخته اند»؛ (حَتَّی یَهُزُّوا(۲۶) مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلاً یُهَلِّلُونَ لِلّهِ حَوْلَهُ، وَ یَرْمُلُونَ(۲۷) عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً(۲۸) غُبْراً(۲۹) لَهُ. قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ(۳۰) وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ، وَ شَوَّهُوا(۳۱) بِإِعْفَاءِ(۳۲) الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمْ).

 

امام(علیه السلام) در این عبارت کوتاه به بخش مهمی از مناسک حج اشاره فرموده از جمله پوشیدن لباس احرام و ترک کردن آنچه به محرم حرام است از زیباییها و همچنین طواف گرد خانه خدا و سعی میان صفا و مروه با آداب خاص که هر یک از برنامه و آموزه ای از آموزه های حج است و به راستی تا انسان در این مراسم شرکت نکند و از نزدیک این برنامه خود سازی را نبیند نمی تواند به عمق تأثیر این تعلیمات آشنا شود. در ادامه این سخن می افزاید: «این آزمایشی بزرگ و امتحانی شدید و آزمونی آشکار و پاکسازی است مؤثر که خدا آن را سبب رحمتش و وصول به بهشتش قرار داده است»؛ (ابْتِلاَءً عَظِیماً، وَ امْتِحَاناً شَدِیداً، وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً، وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً، جَعَلَهُ اللّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ، وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ).

تعبیر به ابتلا، امتحان و اختبار هر سه تعبیر دلالت بر آزمودن دارد؛ ولی در یکی با وصف عظیم و دیگری شدید و دیگری مبین ذکر شده و مقصود امتحانی بسیار مهم است که هم بزرگ باشد هم شدید و هم آشکار و آزمون حج دارای این اوصاف سه گانه است و جمله (تَمْحِیصاً بَلِیغاً) اشاره به نتیجه این آزمون است که تأثیر عمیقی در خالص گردانیدن دلها و نیّات دارد، آن گونه که در روایات وارد شده است که زوّار خانه خدا هنگامی که از این مراسم بزرگ بر می گردند، چون انسانی هستند که از نو تولد یافته اند. همان گونه که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: پدرم می فرمود: «مَنْ أَمَّ هذَا الْبَیْتَ حاجّاً أوْ مُعْتَمِراً مِبْرِأً مِنَ الْکِبْرِ، رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهیئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ؛ کسی که قصد این خانه به عنوان حج یا عمره کند در حالی که دور از کبر و غرور باشد، از گناهان خود پاک می شود آن گونه که از مادر متولد شده بود».(۳۳)

تمام این بیانات در راستای هدف خطبه است که همان مبارزه با کبر و غرور و خودخواهی و خودبینی است، زیرا حج لباس غرور و خودبینی را از تن انسان بیرون می آورد و درس تواضع و اخلاص و فروتنی را به او می آموزد.

 

چرا کعبه در میان باغ‌های سرسبز نیست؟

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه در تکمیل آنچه در بخش پیشین گذشت به این نکته اشاره می فرماید که خداوند می توانست خانه کعبه را در خوش آب و هواترین مناطق زمین قرار دهد و بنایش را با سنگهای گرانبهای زینتی بسازد؛ ولی چنین نکرد مبادا مردم متوجه جهات مادی شوند و اجر و پاداششان کم گردد و در بیان این معنا چنان داد سخن داده که از آن زیباتر و گویاتر تصور نمی شود، می فرماید: «اگر خداوند سبحان می خواست خانه محترم خود و اماکن پر عظمتش را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و آرام و پر درخت که میوه هایش در دسترس باشد دارای بناهای فراوان و آبادیهای به هم پیوسته در میان گندم زارها و باغهای خرم و پر گل و گیاه و روستاهای سرسبز و زمین های پر آب و گلزارهای پر طراوت و جاده های آباد قرار دهد، می توانست امّا در این صورت به همان نسبت که آزمون، ساده تر بود پاداش و جزا نیز کوچک تر می شد»؛ (وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ، وَ مَشَاعِرَهُ(۳۴) الْعِظَامَ، بَیْنَ جَنَّات وَ أَنْهَار، وَ سَهْل وَ قَرَار، جَمَّ(۳۵) الاَْشْجَارِ، دَانِیَ الِّثمَارِ، مُلْتَفَّ(۳۶) الْبُنَی،(۳۷) مُتَّصِلَ الْقُرَی، بَیْنَ بُرَّة(۳۸) سَمْرَاءَ،(۳۹) وَ رَوْضَة خَضْرَاءَ، وَ أَرْیَاف(۴۰) مُحْدِقَة(۴۱)، وَ عِرَاص(۴۲) مُغْدِقَة(۴۳)، وَ رِیَاض نَاضِرَة(۴۴)، وَ طُرُق عَامِرَة، لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلاَءِ).

 

امام(علیه السلام) با ترسیم دقیق و زیبایی که برای یک منطقه خرم و سرسبز با ذکر دوازده وصف مختلف بیان فرموده، همه گفتنیها را در این زمینه گفته و به تمام زیباییها که برای یک سرزمین خرم و آباد است با دقت هر چه تمام تر، اشاره کرده و فصاحت و بلاغت را به اوج رسانده است.

به یقین اگر خانه خدا در سرزمین بسیار خوش آب و هوایی که امام اوصاف آن را بیان فرموده قرار می داد، به گردشگاه مهمی تبدیل می شود که گروهی برای خوشگذرانی به آنجا می آمدند و درس های تربیتی و اخلاقی حج به فراموشی سپرده می شد.

آن گاه درباره ساختمان خانه کعبه می فرماید: «و اگر پی و بنیانی که خانه کعبه بر آن نهاده شده و سنگهایی که بنای آن را بالا برده از زمرد سبز و یاقوت سرخ همراه با نور و درخشش بود، سبب می شد شک و تردید در سینه ها کمتر رخنه می کرد و نیازی برای تلاش ابلیس جهت سیطره بر قلوب نبود و وسوسه های پنهانی از مردم منتفی می شد»؛ (وَ لَوْ کَانَ الاِْسَاسُ(۴۵) الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا، وَ الاَْحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا، بَیْنَ زُمُرُّدَة خَضْرَاءَ، وَ یَاقُوتَة حَمْرَاءَ، وَ نُور وَ ضِیَاء، لَخَفَّفَ ذلِکَ مُصَارَعَةَ(۴۶) الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ، وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ، وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ(۴۷) الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ).

 

به یقین برنامه ای همچون حج برای این تنظیم شده که انسان در پرتو آن با هوای نفس و وسوسه های شیطانی مبارزه کند و هرگاه این مراسم، منظره جالبی داشته باشد این مبارزه کم رنگ خواهد شد؛ ولی هنگامی که با زحمت و مشقّت و در محیطی خشک و ساده برگزار گردد وسوسه های شیاطین و هوای نفس، فعّال می شود و اینجاست که بازار مبارزه، داغ و بندگان با ایمان، نیرومند و قوی می شوند و آثار تربیتی حج در آنها آشکار می گردد. منظور از «مُصَارَعَةَ الشَّکِّ» مبارزه وسوسه ها و شک و تردیدها از درون با قلب مؤمن است و منظور از «مجاهده ابلیس» وسوسه های او از برون است و مفهوم «مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ» تلاطم امواج تردیدهاست که در تکالیف شاقّ مذهبی، گاهی مؤمنان را تکان می دهد. و «شکّ» و «ریب» را گرچه به یک معنا تفسیر کرده اند؛ ولی به گفته بعضی از ارباب لغت، «ریب» به معنای شکّ و تردیدی است که بعداً پرده از روی آن برداشته می شود، در حالی که شک ممکن است همچنان باقی بماند.

آنگاه امام در یک نتیجه گیری کلّی چنین می فرماید: «ولی خداوند، بندگانش را با انواع شداید می آزماید و با انواع مشکلات، متعبّد می سازد و با اقسام گوناگون گرفتاریها امتحان می کند تا تکبّر را از قلوب آنها خارج سازد و تواضع و فروتنی را در نفوسشان جایگزین نماید و درهای فضل و رحمتش را به روی آنان بگشاید و اسباب عفوش را به آسانی در اختیارشان قرار دهد»؛ (وَ لکِنَّ اللّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ، وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ، وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ، إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ، وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ، وَ لِیَجْعَلَ ذلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً(۴۸) إِلَی فَضْلِهِ، وَ أَسْبَاباً ذُلُلاً(۴۹) لِعَفْوِهِ).

اشاره به اینکه واجبات شرعی مانند نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و خمس و همچنین منهیات و ترک انواع هوا و هوسها، اموری هستند غالباً سنگین و پر زحمت تا صفوف مطیعان و متواضعان در برابر فرمان حق را از هواپرستان خودخواه جدا سازد و اگر غیر از این می بود هرگز این جدایی صفوف صورت نمی گرفت.

واژه «شدائد» و «مجاهد» و «مکاره» گرچه مفاهیمی نزدیک به هم دارد و همه اشاره به کارهای سخت و دشوار است؛ ولی از سه زاویه به آن نگاه شده، شدّتی که شکیبایی می طلبد و مشقّتی که تحمل و بردباری می خواهد و کراهتی که صبر و استقامت طلب می کند.

 

قابل توجه است که امام(علیه السلام) چهار نتیجه که لازم و ملزوم یکدیگرند، برای این امر بیان فرموده است:

۱. بیرون راندن تکبّر از دلها.

۲. جانشین کردن فروتنی به جای آن که هدف اصلی خطبه را تشکیل می دهد.

۳. گشودن درهای بهشت.

۴. شمول عفو و رحمت الهی.

 

نکته:

«أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها»

آنچه در بالا در کلام امام(علیه السلام) آمده، همان چیزی است که در روایات اسلامی تحت عنوان «أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها» دیده می شود(۵۰)؛ این حدیث که از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده است نشان می دهد طاعات و اعمال خیر هر قدر انجام آن از نظر جسمانی یا روحی سنگین تر باشد فضیلت و ثواب آن بیشتر است.

«اَحْمَزَ» از ریشه «حَمْز» در لغت به معنای گزندگی و تندی و تیزی و سختی و سوزندگی چیزی است و این تعبیر نشان می دهد که اعمال پر زحمت و گزنده و سخت در پیشگاه خدا ارزش بیشتری دارد. دلیل آن هم روشن است، زیرا نیروی بیشتری از نظر جسم و روح برای انجام آن لازم است و می دانیم پاداش اعمال به اندازه نیروهایی است که برای انجام آن به کار گرفته می شود.

این نیرو همیشه جنبه جسمانی ندارد (مانند پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتن در شرایطی که دلیل بر عظمت این برنامه می شود) در بسیاری از اوقات جنبه روحی دارد؛ مثلا «اخلاص نیّت» به گونه ای که کمترین شائبه غیر خدا در آن نباشد کار آسانی نیست یا تواضع و خضوع در آنجا که با روح سرکش آدمی نمی سازد کار بسیار سختی است و همین امر سبب شد که ابلیس آن را تحمل نکند و رشته بندگی خدا را برای همیشه بگسلد.

هر کدام از این سختیها از یک سو سبب پاداش عظیم الهی می گردد و از سوی دیگر نفوس انسانی را تربیت و تقویت می کند و اینکه ریاضتها سبب صفای نفس و قوّت و قدرت آن است از همین جا سرچشمه می گیرد.

مبارزه با کبر و تعصّب که موضوع اصلی این خطبه است از روشن ترین مصادیق «أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها» است و نیز زیارت خانه خدا در آن سرزمین خشک و سوزان؛ با برنامه هایی خاص بر نفس آدمی شاقّ و سنگین است؛ از تروک احرام گرفته تا سعی صفا و مروه و طواف خانه خدا و وقوف در بیابان عرفات و مشعر و منا و حلق رأس، مصداق روشن دیگری از آن است.

 

پی نوشت ها:

۱. «اوعر» از «وعر» بر وزن «قعر» به معنای زمین سفت و سخت است.

۲. «نتائق» جمع «نتیقة» به معنای مرتفع از ریشه «نتق»، بر وزن «فتق» به معنای کندن و بلند کردن گرفته شده است.

۳. «مدر» به معنای خاکهای خشکیده به هم چسبیده است و به ملاتهایی که فاصله میان سنگها و آجرها را به هنگام بنا می پوشاند، مدر می گویند.

۴. «قطر» به معنای ناحیه و منطقه است.

۵. «دمثة» از ریشه «دماثه» به معنای نرم بودن گرفته شده است.

۶. «وشلة» به معنای کمی آب از «وَشْل» بر وزن «حشر» به معنای جریان خفیف آب گرفته شده است.

۷. «یزکو» از «زکاة» به معنای نموّ و رویش گرفته شده است.

۸. «خف» در اصل به معنای کفش و در اینجا کنایه از شتر است، زیرا قسمت پایین پای او گویی در کفشی قرار دارد.

۹. «حافر» به معنای حفر کننده و در اینجا کنایه از اسب است، زیرا سم او زمین را حفر می کند.

۱۰. «ظلف» به معنای سمهای شکافدار و کنایه از گاو و گوسفند است.

۱۱. ابراهیم، آیه ۳۷.

۱۲. «یثنوا» از ریشه «ثنی» به معنای تا کردن و چیزی را به چیزی نزدیک کردن گرفته شده است.

۱۳. «اعطاف» جمع «عطف» بر وزن «کتف» به معنای شانه (انسان) است.

۱۴. «مثابة» به معنای محل بازگشت از ریشه «ثوب» بر وزن «فوق» به معنای بازگشتن گرفته شده است.

۱۵. «منتجع» یعنی محل فایده از «نجوع» به معنای مفید بودن گرفته شده است و لذا به چراگاه و آسایشگاه و محل تفریح نیز منتجع گفته می شود.

۱۶. «ملقی رحالهم» یعنی بارانداز آنها، از ریشه «القاء» و «رحال» جمع «رحل» گرفته شده است.

۱۷. «مفاوز» جمع «مفازه» به معنای بیابان است.

۱۸. «قفار» جمع «قفر» به معنای خالی بودن از سکنه است.

۱۹. «سحیقة» به معنای دور دست از «سحق» بر وزن «سقف» به معنای کوفتن و نرم کردن و دور ساختن گرفته شده است.

۲۰. «مهاوی» جمع «مهوای» به معنای گرداب و پرتگاه است از «هُوِیّ» بر وزن «حُلِیّ» باضم «ح» و تشدید «ی») به معنای سقوط کردن و پایین افتادن گرفته شده است.

۲۱. «فجاج» جمع «فج» به معنای گردنه و گذرگاه میان دو کوه است از «فج» بر وزن «حجّ» به معنای پاها را از هم گشادن و دور کردن گرفته شده است.

۲۲. بقره، آیه ۱۲۵.

۲۳. حج، آیه ۲۸.

۲۴. ابراهیم، آیه ۳۷.

۲۵. حج، آیه ۲۷.

۲۶. «یهزوا» از ریشه «هزّ» بر وزن «حظ» به معنای تکان دادن است.

۲۷. «یرملون» از ریشه «رمل» بر وزن «عمل» به معنای راه رفتن سریع (هروله کردن) گرفته شده است.

۲۸. «شعث» جمع «اشعث» یعنی ژولیده مو.

۲۹. «غبر» جمع «اغبر» به معنای غبار آلود است.

۳۰. «سرابیل» جمع «سربال» به معنای پیراهن است و گاه به هر گونه لباسی اطلاق شده و در خطبه بالا همین معنا مراد است.

۳۱. «شوهوا» از ریشه «شوه» بر وزن «قول» به معنای بد نما و بد منظر شدن است.

۳۲. «اعفاء» به معنای رها ساختن است و «اعفاء الشعور» یعنی رها ساختن موها تا بلند شدن آن.

۳۳. الکافی، جلد ۴، صفحه ۲۵۲، حدیث ۲ باب فضل الحج و العمرة.

۳۴. «مشاعر» جمع «مشعر» به معنای محلی است که بعضی از اعمال حج در آنجا انجام می شود و به جهت آن «مشعر» می گویند که شعارهای اسلامی در آنجا اجرا می گردد و نیز فکر و شعور و اندیشه را به کار می اندازد.

۳۵. «جم» به معنای فراوان و انبوه است.

۳۶. «ملتف» به معنای مجتمع و تراکم از ریشه «لفّ» بر وزن «کف» به معنای پیچیدن گرفته شده است.

۳۷. «بنی» جمع «بنیه» یعنی بنا.

۳۸. «برّه» و «بُرّ» به معنای گندم.

۳۹. «سمراء» یعنی گندمگون.

۴۰. «اریاف» جمع «ریف» زمینی است که در آن زراعت می شود و آباد است و به معنای روستا نیز آمده است.

۴۱. «محدقه» یعنی محلی که باغ و بوستان دارد.

۴۲. «عراص» جمع «عرصة» حیاط خانه است.

۴۳. «مغدقة» یعنی فراوان و زیاد و در اصل از «غدق» بر وزن «شفق» به معنای آب فراوان گرفته شده است.

۴۴. «ناضرة» به معنای شاداب و سرسبز از ریشه «نضرة» به معنای شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت حاصل می شود.

۴۵. «اساس» به کسر همزه جمع «اَُِس» (به فتح همزه یا به کسر یا به ضم) به معنای پایه و شالوده است.

۴۶. «مصارعة» به معنای کشتی گرفتن و مبارزه، از «صرع» بر وزن «فرع» به معنای به زمین افکندن گرفته شده است و بیماری «صرع» را از این جهت «صرع» گفته اند که انسان، غش می کند و او را به زمین می افکند.

۴۷. «معتلج» به معنای «تلاطم» از ریشه «اعتلاج» یعنی نزاع کردن با یکدیگر و برآشفتن و به تلاطم افتادن.

۴۸. «فتح» به معنای مفتوح و گشاده است.

۴۹. «ذلل» جمع «ذلول» به معنای رام و تسلیم است.

۵۰. بحارالانوار، جلد ۶۷، صفحه ۱۹۱.

حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی در دیدار آقای امانوئل ماکرون رئیس‌جمهوری فرانسه با تأکید بر اینکه ایران آماده دستیابی به یک توافق عادلانه و پایدار است، لازمه حصول این توافق را تضمین‌های اطمینان‌بخش و بسته شدن پرونده‌های پادمانی ایران خواند و گفت: سطح همکاری‌ها و روابط ایران و فرانسه قابل ارتقاء است، ضمن اینکه اروپا باید در عمل نشان دهد که سیاست‌های آن مستقل است و تابع خواست و سیاست آمریکا نیست.

رئیس جمهور در این دیدار با اشاره به خروج آمریکا از برجام و نقض تعهدات آن، و همچنین عمل نکردن اروپایی‌ها به تعهدات خود به منظور انتفاع اقتصادی ایران از توافق، افزود: با وجود خروج یکجانبه آمریکا از توافق و خسارات ناشی از آن، خواسته جمهوری اسلامی برای دریافت تضمین‌های اطمینان‌بخش یک خواسته کاملاً معقول و منطقی است.

دکتر رئیسی، مفتوح ماندن پرونده‌های ایران در آژانس را مانع جدی دستیابی به توافق برشمرد و گفت: رویکرد آژانس به مسائل باید فنی و به دور از فشارها و القائات دیگران باشد و ما معتقدیم بدون مختومه شدن پرونده‌های ایران، دستیابی به توافق امکان‌پذیر نیست.

رئیسی با انتقاد از درخواست قطعنامه شورای حکام علیه ایران بوسیله سه کشور اروپایی همزمان با مذاکرات هسته‌ای، این رویکردها را غیرسازنده و موجب پیچیده‌تر شدن مسائل دانست و افزود: آژانس انرژی اتمی با نظارت و بازرسی‌های خود ۱۵ بار به طور رسمی به اینکه فعالیت‌های ایران بر اساس تعهدات و به دور از انحراف است، اذعان کرده است.

رئیس‌جمهور کشورمان رویکرد دوگانه آژانس به فعالیت‌های مخرّب هسته‌ای رژیم صهیونیستی را نشانه‌ای از سیاست‌زدگی برشمرد.

دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود، فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را صلح‌آفرین و عامل جلوگیری از سرایت تروریسم به اروپا خواند و گفت: اینکه امروز در فرانسه با آرامش انتخابات برگزار می‌کنید به علت تلاش‌های جمهوری اسلامی برای نابودی تروریسم در منطقه است.

در این دیدار امانوئل ماکرون پیشنهادهایی برای مذاکرات جاری مطرح کرد و اذعان کرد: این یک واقعیت است که در شرایطی که آژانس، عمل به تعهدات از طرف ایران را به طور کامل اعلام کرد، آمریکا در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و طرف‌های اروپایی نیز نتوانستند به تعهدات خود مبنی بر استفاده ایران از منافع اقتصادی توافق عمل کنند.

رئیس‌جمهور فرانسه استمرار کار برای پیشرفت در توافق هسته‌ای را لازم دانست و گفت: ایران و آژانس با همکاری یکدیگر قادر به حل پرونده‌های موجود هستند و ما در این زمینه فشار سیاسی به آژانس وارد نخواهیم کرد.

ماکرون با دعوت از رئیس‌جمهور کشورمان برای سفر به فرانسه، افزود: می‌توانیم بر روی گسترش روابط دوجانبه و مسائل اقتصادی و منطقه همکاری‌های خود را افزایش دهیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی اعضای دوره‌ی جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را منصوب کردند.

متن حکم مقام معظم رهبری به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

با هدایت و عنایت الهی دوره‌ی جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام آغاز می‌شود. این مجمع از مهمترین نهادهای قانونی در جمهوری اسلامی و متعهد به دو مسئولیت اساسی است: اوّل تشخیص مصلحت در هنگام مواجهه‌ی مجلس با شورای نگهبان، که مستلزم نگاه ژرف و مصلحت‌شناس و احاطه به حقائق کشور است، و دوم نقش ویژه و مؤثر در تعیین سیاست‌های کلی نظام که متضمن راهبردی‎‌ترین تصمیم‌ها در اداره‌ی امور کشور است. ارائه‌ی راه‌حل برای معضلات و نیز نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی که به آن مجمع محترم احاله شده است، بر اهمیت این نهاد قانونی افزوده است.

حضور جمعی از نخبگان مجرب و دارای سوابق اجرائی در این مجمع و تجربیات متراکم از دوره‌های گذشته، جایگاه این نهاد را برتر و انتظارات از آن را افزونتر می‌سازد.

در بیانیه‌ی آغاز دوره‌ی قبل خواسته‌هایی مطرح شده که اکنون نیز به علّت برآورده نشدن کامل، باید تکرار شود. از جمله: سامان بخشیدن به مسأله نظارت بر اجرای سیاست‌ها و نیز پیشنهاد سازوکار برای ارزیابی کارآمدی و اثربخشی سیاست‌ها.

افزون بر آن، اتقان در تشخیص مصلحت، تنقیح سیاست‌های ابلاغ شده و بازنگری در آن در صورت لزوم، ارتباط با مراکز علمی و دانشگاهی و نخبگانی کشور و حضور منظم اعضاء محترم در جلسات مجمع، مورد تأکید است.

اکنون با تشکر از اعضاء محترم در دوره‌ قبل و تقدیر از تلاش‌های آنان، و با طلب رحمت و مغفرت برای درگذشتگان ایشان، اعضاء دوره‌ی پنجساله‌ی نهم را به این شرح منصوب می‌کنم:

رییس مجمع: آیة الله آقای حاج شیخ صادق آملی

اشخاص حقوقی: رؤسای محترم قوای سه‌گانه، فقهای محترم شورای نگهبان(در موارد بحث تشخیص مصلحت)، رئیس ستادکل نیروهای مسلّح، دبیر شورای عالی امنیت ملی، وزیر یا رئیس دستگاهی که موضوع مورد بحث به آن دستگاه مربوط است، رئیس کمیسیون مرتبط با موضوع بحث در مجلس شورای اسلامی.

اعضای حقیقی:

حجج اسلام: آقای حاج شیخ حسن صانعی، آقای قربانعلی دری نجف‌آبادی، آقای محمود محمدی عراقی، آقای مجید انصاری، آقای غلامرضا مصباحی مقدم و آقای محسن اراکی.

حضرات: آقای غلامرضا آقازاده، آقای علی آقامحمدی، آقای علی‌اکبر احمدیان، آقای محمود احمدی‌نژاد، آقای محمدجواد ایروانی، آقای محمدرضا باهنر، آقای احمد توکلی، آقای سعید جلیلی، آقای غلامعلی حداد عادل، آقای سید کمال خرازی، آقای داود دانش جعفری، آقای پرویز داودی، آقای محمدباقر ذوالقدر، آقای محسن رضایی، آقای سیدمحمد صدر، آقای محمدحسین صفار هرندی، آقای محمدرضا عارف، آقای محمد فروزنده، آقای عباسعلی کدخدایی، آقای علی لاریجانی، آقای حسین محمدی، آقای محمد مخبر، آقای حسین مظفر، آقای سید مصطفی میرسلیم، آقای سید مرتضی نبوی، آقای علی اکبر ولایتی، آقای صادق واعظ‌زاده و آقای احمد وحیدی.

از خداوند متعال توفیق حضرات محترم را مسألت می‌کنم.

سیّد علی خامنه‌ای

29 شهریور 1401

 

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهوری اسلامی ایران عصر سه‌شنبه به وقت محلی در دیدار آقای ایگنازیو کاسیس رئیس‌جمهور سوئیس که در محل اقامت رئیس‌جمهور انجام شد، روابط ایران و سوئیس را روابطی دوستانه و خوب خواند و گفت: افزایش همکاریهای تجاری و اقتصادی و بخصوص تسهیل روابط پولی و بانکیِ دو کشور ضرورت دارد.

رئیس‌جمهور مشکل قضیه هسته‌ای را تصمیم نگرفتن آمریکایی‌ها دانست و افزود: این آمریکا بود که از برجام خارج شد نه ایران و با وجود عمل کردن ایران به تعهدات خود، طرفهای غربی از انجام تعهداتشان سرباز زدند.

آیت‌الله رئیسی با تأکید بر اینکه ما میز مذاکره را ترک نکرده و برای یک توافق خوب و عادلانه آماده‌ایم، گفت: با توجه به سابقه آمریکا، مطالبه جمهوری اسلامی برای دریافت تضمین پایداری توافق، مطالبه‌ای کاملاً منطقی است.

رئیس‌جمهور خاطرنشان کرد: با وجود 40 سال فشار و تحریم، ایران نه تنها متوقف نشده بلکه پیشرفت کرده است، بنابراین حربه تحریم کارآیی خود را از دست داده است.

آیت‌الله رئیسی با اشاره به اینکه دولت کنونی آمریکا مدعی مخالفت با تصمیم‌های دولت قبل، و بازگشت به توافق است، گفت: ما تاکنون رفتار عملی و جدی که نشانه جبران رفتارهای گذشته و رفع تحریم‌های ظالمانه باشد، مشاهده نکرده‌ایم.

در این دیدار ایگنازیو کاسیس رئیس‌جمهور سوئیس نیز با تأکید بر لزوم افزایش همکاری‌های دو جانبه، گفت: از سال 2016 نقشه راهی برای بهبود روابط تجاری دو کشور ترسیم شد که همچنان به آن پایبند و معتقدیم باید موانع سیاسی و ژئوپلیتیک را از سر راه همکاریهای دو کشور کنار زد.

آقای ایگنازیو کاسیس همچنین امنیت ایران و غرب آسیا را ضامن امنیت اروپا دانست و گفت: همکاری‌های پولی و بانکی از جمله عرصه‌های قابل گسترش در روابط دو جانبه است.

چهارشنبه, 30 شهریور 1401 10:24

شش پاداش برای انسان خوش اخلاق

حُسن خُلق

 

واژه (حُـسن خُلق) گاه، کاربردی عام و فراگیر دارد و همه کردار، گفتار و صفات نیکو را در بر می گیرد۲۶۳ ولی بیشتر به معنای خاص و محدود، یعنی نرمخویی، زیباگویی و خـوش بـرخوردی به کار می رود.

شخصی از امام صادق (ع) درباره حسن خلق توضیح خواست، آن حضرت در پاسخ فرمود:

(تُلَیِّنُ جَناحَکَ وَ تُطَیِّبُ کَلامَکَ وَ تَلْقی اَخاکَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ) ۲۶۴

رفتارت را ملاطفت آمیز و سخنت را پاکیزه و با خوشرویی برادرت را ملاقات کنی.

زیـسـت اجـتماعی با سرشت انسان عجین شده و هر کسی ناچار است با همنوعان خود زندگی کند و لازمه زندگی اجتماعی، برخورد حساب شده، انسان ـ دوستانه و خردمندانه است که در حسن خلق خلاصه شده است.

رسول گرامی اسلام (ص) فرمود:

(لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فی حُسْنِ الْخُلْقِ لَعَلِمَ اَنَّهُ مُحْتاجٌ اَنْ یَکُونَ لَهُ خُلْقٌ حَسَنٌ)۲۶۵

اگـر بـنـده می دانست که چه (ارزش هایی) در خوشخویی نهفته است، در می یافت که به خلق نیکو نیازمند است.

 

ارزش خوش‌خویی

این صفت زیبا در فرهنگ اسلامی ارزش ویژه ای دارد و شریعتمداران معصوم، با سخنانی نغز و دلنـشـیـن، آن را بـیـان کـرده انـد.

رسـول اکـرم صـلی الله عـلیـه و آله آن را سـنـگـیـن ترین عمل در ترازوی قیامت دانسته و فرموده است :

(ما یُوضَعُ فی میزانِ امْرِءٍ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ)۲۶۶

روز قیامت، در ترازوی (اعمال) شخص، چیزی برتر از خوشخویی قرار نمی گیرد.

 

حضرت امیر صلوات الله علیه نیز آن را بهترین همنشین دانسته و فرموده است :

(حُسْنُ الْخُلْقِ خَیْرُ قَرینٍ)۲۶۷ خوش خلقی بهترین همنشین است.

 

و در سخن دیگری آن را سر رشته هر کار نیکی دانسته و فرموده است :

(حُسْنُ الْخُلْقِ رَاءْسُ کُلِّ بِرٍّ)۲۶۸

 

امام صادق (ع) نیز اظهار فرموده که زندگی بدون خوش خلقی، شیرین و گوارا نخواهد بود:

(لا عَیْشَ اَهْنَاءُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ)۲۶۹ هیچ زندگی گواراتر از (زندگی با) خوشخویی نیست.

 

ایـنگـونـه ارج‌گـذاری و سـتـایـش از (حـسـن خـلق)، ایـن خـوی پـسـنـدیـده را در ردیـف اصول فضایل انسانی قرار می دهد وهر انسانی را موظّف می کند تا خود را بدان بیاراید و به سهم خود فضای زیست اجتماعی را گوارا و معطر گرداند و بدینسان همه مردم در محیطی گرم و صمیمی به زندگی خویش ادامه دهند.

 

منشأ خوش خلقی

شـکـوفـه هـای زیـبـای نـرمـخـویـی بـر درخـتـی تـنـومـنـد و شـاداب مـی شـکـفـد و از مـنـبـعـی اصـیـل تـغـذیـه مـی شـود؛ در سـخـنان مولای متقیان (ع) سر چشمه های این خصلت خدا پسند، این گونه معرفی شده است :

میوه خرد: (اَلْخُلْقُ الَْمحْمُودُ مِنْ ثِمارِ الْعَقْلِ)۲۷۰ خوی پسندیده از میوه های خرد است.

 

بزرگواری خاندان: (حُسْنُ الاَْخْلاقِ بُرْهانُ کَرَمِ الاَْعْراقِ)۲۷۱ خوش اخلاقی دلیل بزرگواری خانوادگی است.

 

زیبایی باطن: (حُسْنُ السّیرَةِ عُنْوانُ حُسْنِ السَّریرَةِ)۲۷۲ نیکوروشی دلیل نیکویی باطن است.

 

تورات نیز خوشخویی را منشعب از حیا می شمرد:

(تَشَعَّبَ مِنَ الْحَیاءِ... حُسْنُ الْخُلْقِ)۲۷۳ صفاتی چون حُسن خلق از حیا نشأت می گیرد.

 

رابطه با دین

خـوش اخـلاقـی یک خوی زیبای انسانی است و در وجود هر کس ـ صرف نظر از آیین و مرامش ـ ممکن اسـت یـافـت شود، با این وصف، ارتباط ناگسستنی با شریعت مقدس الهی دارد. پیام آوران خدا، بـدون اسـتـثـنا، خوشخو بوده اند،۲۷۴ و خوش اخلاقی نه تنها علامت تدیّن است بلکه بـه تـعـبـیـر رهـبـر بـزرگـوار اسـلام (ص) نـصـف دیـن را تشکیل می دهد:

(حُسْنُ الْخُلْقِ نِصْفُ الدّینِ)۲۷۵

دیـدگـاه حـضـرت امـام بـاقـر(ع) نـیـز ایـن اسـت کـه هـر چـه مـؤمـن خـوشخوتر باشد، ایمانش کامل تر است:

(اِنَّ اَکْمَلَ الْمُؤْمِنینَ ایماناً اَحْسَنُهُمْ خُلْقاً)۲۷۶

 

امام صادق (ع) به مسلمانان سفارش کرده که حتماً باید همراه اسلام، حسن خلق هم داشته باشند:

(اِنَّ اللّهَ عـَزَّوَجـَلَّ ارْتـَضـی لَکـُمُ الاِْسـْلامَ دیـنـاً فـَاءَحـْسـِنـُوا صـُحـْبـَتـَهُ بـِالسَّخـاءِ وَ حـُسْنِ الْخُلْقِ)۲۷۷

خداوند بزرگ برای شما دین اسلام را پسندیده است پس با سخاوت و خوش خلقی، همراهی اش را نیکو سازید.

 

همراهان حسن خلق

سـجـایـای اخلاقی در یکدیگر تاءثیر متقابل دارند وگاه به طور مجموعی، آثار ارزشمندی را خـلق مـی کنند. در روایات اهل بیت (ع) همان گونه که حسن خلق به طور انفرادی مورد بحث قرار گـرفـتـه، هـمـراه بـا دیـگـر فـضـایـل نـیـز آمـده اسـت کـه هـم ارزشـی آن را بـا دیـگـر فضایل بزرگ انسانی می رساند:

رسـول گـرامـی اسـلام (ص)، خـوشـخـویـی را هـمـردیـف تـقـوا دانـسـتـه و آن دو را مـهـم تـریـن عوامل ورود به بهشت معرفی کرده است :

(اَکْثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمَّتیِ الْجَنَّةَ، تَقْویَ اللّهِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ)۲۷۸ امّت من بیشتر به وسیله تقوا و خوش خلقی وارد بهشت می شوند.

امـام صـادق (ع)، در سـخـنـی، خـوشـخـویـی و سـه فـضـیـلت دیـگـر را کامل کننده ایمان دانسته و فرموده است:

اَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ ایمانُهُ... اَلصِّدْقُ وَ اَداءُ الاَْمانَةِ وَ الْحَیاءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ)۲۷۹

چهار ویژگی اگر در کسی باشد، ایمانش کامل است : راستگویی، امانتداری، حیاوخوشخویی.

 

و در سخن دیگری، آن را همراه سه خصلت دیگر از اخلاق پیامبران معرفی کرده و فرموده است :

(اِنَّ الصَّبْرَ وَ الْبِرَّ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخَلْقِ مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبِیاءِ)۲۸۰

همانا صبر، نیکی، بردباری و خوش اخلاقی از صفات پیامبران است.

 

چـنـان کـه پـیـداسـت، هر یک از روایات یاد شده یک مجموعه از اخلاق نیکو و جمعاً سه مجموعه را تـرسیم کرده اند که هر مجموعه ای جایگاه و تاءثیر مخصوص به خود را دارد و با دو مجموعه دیـگـر تـفـاوت مـی کـنـد. در عـین حال (حسن خلق) در سه مجموعه حضور دارد و در هر یک نقشی مشخص را ایفا می کند.

 

دستاوردها

علاوه بر آنچه گذشت، خوش خلقی، تأثیر بسزایی در بهبودی جوّ اجتماع می گذارد و آثار ارزنده ای نیز برای شخص ‍ خوشخو دارد که برخی از آنها را در زیر توضیح می دهیم:

 

الف ـ اجتماعی

۱ـ دوستی و محبّت:

انسان ها تشنه محبتند و دلهای آنان اسیر کمند محبت می شود و طبعاً از دیگران انـتـظـار بـرخـوردی خـوش و انـسـان دوستانه دارند و تحت تاءثیر عواطف دیگران نیز قرار می گـیرند و بلافاصله عواطف انسانی خویش را بروز می دهند. پس چه بجا است همه افراد اجتماع نسبت به یکدیگر، بازبانی نرم، رویی گشاده و برخوردی دوستانه برخورد کنند و فضای زنـدگـی را عـطـر مـحـبـت بـزنـنـد و بـا همنوعان خود با صمیمیّت زندگی کنند.

امام صادق (ع) فرمود:

(حُسْنُ الْخُلْقِ مُجْلِبَةٌ لِلْمَوَدَّةِ)۲۸۱ خوش خلقی، دوستی دیگران را جلب می کند.

 

۲ـ آبـادی شهرها و درازی عمرها:

با صمیمی شدن انسان ها نسبت به یکدیگر طبعاً دغدغه ها، جنگ اعـصـاب هـا، بـی اعـتـمـادی هـا، اضـطراب و دلهره ها و... رخت بر می بندد و افراد جامعه در امنیت روحی و اعتماد متقابل، به کار و تلاش ‍ می پردازند؛ همدیگر را در کارها یاری می دهند؛ برای هـمـنوعان دلسوزی می کنند، غمخوار هم می شوند و... در چنین فضایی، هر کسی زندگی راحتی خـواهد داشت، شهرها آباد می گردد و بیماری ها کم می شود و عمرها نیز طولانی تر می گردد. عـلاوه بـر آن، خـداونـد نـیز بر چنین اجتماعی نظر لطف خواهد داشت و آنها را یاری خواهد داد.

امام صادق (ع) فرمود:

(اَلْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدِّیارِ وَ یَزیدانِ فِی الاَْعْمارِ)۲۸۲ نیکی و خوشخویی، شهرها را آباد و عمرها را زیاد خواهد کرد.

 

ب ـ فردی

کـارهـای نـیک و صفات زیبا، بیش از سودی که به دیگران می رسانند، صاحب خویش را نفع می بـخـشـنـد از جـمـله سـودی کـه حـسن خلق به صاحب خود می رساند به مراتب از آثار اجتماعی آن بـیـشتر است، و این در حالی است که فرد خوش ‍ اخلاق، در آثار اجتماعی آن صفت پسندیده نیز شریک است :

 

۱ـ روزی فراوان

امیرمؤمنان سلام اللّه علیه فرمود: (حُسْنُ الْخُلْقِ یَزیدُ فِی الرِّزْقِ)۲۸۳ خوش خلقی، روزی را زیاد می کند.

 

۲ـ خیر دنیا و آخرت

رسول اکرم (ص) فرمود: (اِنَّ حُسْنَ الْخُلْقِ ذَهَبَ بِخَیْرِ الدُّنْیا وَ الاْ خِرَةِ)۲۸۴ خوشخویی خیر دنیا و آخرت را با خود می برد.

 

۳ـ پاداش مجاهد

حضرت صادق (ع) فرمود:

(اِنَّ اللّهَ تـَبـارَکَ وَ تـَعالی لَیُعْطیِ الْعَبْدَ مِنَ الثَّوابِ عَلی حُسْنِ الْخُلْقِ کَما یُعْطیِ الُْمجْاهِدَ فی سَبیلِ اللّهِ...)۲۸۵

خداوند متعال در برابر حسن خلق بنده، به او پاداش مجاهد در راه خدا را عطا می فرماید.

 

۴ـ درجه عالی

همان حضرت فرمود:

(اِنَّ حُسْنَ الْخُلْقِ یَبْلُغُ بِصاحِبِهِ دَرَجَةَ الصّائِمِ الْقائِمِ)۲۸۶ خوش خویی، صاحبش را به مقام روزه گیر شب زنده دار می رساند.

 

۵ـ نابودی گناهان

همان امام فرمود:

(اِنَّ الْخُلْقَ الْحَسَنَ یُمیثُ الْخَطیئَةَ کَما تُمیثُ الشَّمْسُ الْجَلیدَ)۲۸۷ همانا خلق نیکو خطاها را ذوب می کند چنانکه خورشید، یخ را آب می کند.

 

۶ـ بـهـشـت جـاویـدان

امـام رضـا(ع) از پـدرانـش از رسـول اکـرم (ص) چـنـیـن نقل می کند:

(عَلَیْکُمْ بِحُسْنِ الْخُلْقِ فَاِنَّ حُسْنَ الْخُلْقِ فِی الْجَنَّةِ لامُحالَةَ...)۲۸۸ بر شما باد به خوشخویی، که خوشخویی در نهایت، وارد بهشت می شود. [و فرد خوشخو را نیز به بهشت می برد.]

 

پی نوشت ها:

۲۶۳ ـ با استفاده از جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۴۲ ـ ۳۴۳.

۲۶۴ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۰۳.

۲۶۵ ـ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۶۹.

۲۶۶ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۹۹.

۲۶۷ ـ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۰۶.

۲۶۸ ـ شرح غررالحکم، ج ۳، ص ۳۹۳.

۲۶۹ ـ روضه، کافی، ج ۸، ص ۲۴۴.

۲۷۰ ـ شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۳۳۹.

۲۷۱ ـ همان، ج ۳، ص ۳۹۲.

۲۷۲ ـ همان، ص ۳۹۱.

۲۷۳ ـ بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۲۹۰.

۲۷۴ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۵۶.

۲۷۵ ـ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۰۷.

۲۷۶ ـ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۰۳.

۲۷۷ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۵۶.

۲۷۸ ـ همان، ص ۱۰۰.

۲۷۹ ـ همان، ص ۹۹.

۲۸۰ ـ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۰۵.

۲۸۱ ـ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۶.

۲۸۲ ـ همان، ج ۲، ص ۱۰۰.

۲۸۳ ـ سفینة البحار، ج ۱، ص ۴۱۱.

۲۸۴ ـ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۰۸.

۲۸۵ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۰۱.

۲۸۶ ـ همان، ص ۱۰۳.

۲۸۷ ـ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۰۴.

۲۸۸ ـ همان، ص ۵۰۶.

آثار مثبت حجاب و آسیب های بدحجابی

 

خانواده از مهم ترین اصول و بنیان های جامعه اسلامی و اجتماع مسلمین است.

هر کاری که باعث تثبیت و تحکیم بنیان خانواده شود، ارزش و هر کاری که باعث تزلزل و فروپاشی خانواده شود، ضد ارزش، غیرجایز و حرام شرعی است.

از مهم ترین علل و عواملی که باعث تثبیت و تحکیم بنیان خانواده می شود، حفظ عفت و حیاء، حفظ حجاب و حفظ حریم محرم و نامحرم است و در نقطه مقابل مهم ترین عاملی که باعث تزلزل در بنیان مستحکم خانواده و فروپاشی آن می شود، بی بند و باری، بی حجابی، بدحجابی، بی عفتی و بی حیایی در روابط میان محرم و نامحرم است.

به همین دلیل اسلام ارزش و اهمیت فوق‌العاده‌ای برای حفظ حجاب و رعایت عفت و حیا قائل است.

 

امروزه مسئله حجاب از مسائل مهمی است که برای جامعه اسلامی ضرورت فراوانی دارد و از مسائلی است که اگر حدود شرعی آن رعایت نشود، باعث سوء استفاده دشمنان اسلام و بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد شد.

 

ارزش و کرامت زن در گرو حفظ حجاب و پاکدامنی

یکی از ویژگی های احکام اسلام، سهل و آسان بودن انجام آن است. به گونه ای که در برخی موارد قابلیت تعطیل شدن برخی از احکام را داشته یا قابلیت تبدیل شدن به احکام دیگر را دارد.

به عنوان نمونه کسی که نمی تواند ایستاده نماز بخواند، نشسته یا خوابیده نماز را می خواند.

کسی که نمی تواند وضو بگیرد یا غسل کند، تیمم می کند.

کسی که نمی تواند روزه بگیرد، افطار کند.

تا زمانی که به نجاست چیزی یقین نداشته باشیم، بنا را بر طهارت و پاکی آن می گذاریم.

اما در مسئله حجاب و عفاف و رعایت حریم محرم و نامحرم دقت نظر فراوانی و به عبارتی سخت گیری حکیمانه ای شده است.

ارزش و اعتبار و کرامتی که دین مبین اسلام برای زن قائل شده است با حفظ حریم محرم و نامحرم و رعایت عفت و حیا باقی می‌ماند و چنان چه مرز حجب و حیاء شکسته شود، راه تعرض به حریم زن باز شده و حرمت او شکسته می شود.

 

حکایت زیبایی از امام موسی صدر

امام موسی صدر در لبنان در حال سخنرانی بودند. پس از سخنرانی زنی جلو آمده و درخواست می کند که با ایشان دست بدهد، اما ایشان با دست دادن به زن نامحرم خودداری نمودند. آن زن گفت آیا می ترسید که دست شما آلوده شود که به من دست نمی‌دهید؟!

امام موسی صدر فرمودند: خیر! از این می ترسم که طهارت شما با دست دادن به نامحرم از بین برود.

بنابراین رعایت نکردن حد و حدود شرعی در مسئله حجاب و عفاف، باعث شکسته شدن حرمت زن و عادی سازی گناه و معصیت در جامعه و بروز ناهنجاری های فراوان فردی، خانوادگی و اجتماعی خواهد شد و بیشترین آسیب و بدترین نوع آسیب هم متوجه زن خواهد شد.

 

نکته های ناب از حجاب و عفاف

١ . حجاب تنها یک مسئله شخصی نیست، هرچند که برای شخص رعایت کننده حجاب نیز آثار مثبت فراوانی دارد.

٢. حجاب تنها یک مسئله درون خانوادگی نیست، هر چند که خانواده‌ها در پناه حجاب به آرامش رسیده و از گزند فروپاشی و تزلزل در بنیان خانواده در امان خواهند ماند.

٣. حجاب تنها یک مسئله سیاسی نیست تا بازیچه احزاب و گروه‌ها قرار گیرد و برای مقاصد سیاسی یا رأی آوری در فراز و نشیب قرار گیرد.

۴. حجاب یک امر مستحب و یا اختیاری نیست که هر کس و ناکسی به خود اجازه دهد نسبت به آن اظهار نظر کند و در هر زمان و یا هر مکانی که خواست حجاب را بردارد یا بگذارد.

۵. حجاب یک مسئله جدیدالورود نیست که نسبت به بود و نبود آن بحث و اظهار نظرهای غیرکارشناسی و بی جا شود، بلکه از زمان خلقت آدم وجود داشته و ملاک ارزش برای انسان بوده است.

۶. حجاب تنها مخصوص مسلمانان نیست، بلکه تمام ادیان و مذاهب دنیا و تمدن های قبل از اسلام، دارای حجاب و پوشش بوده‌اند.

٧. حجاب یک امر مهم الهی، حکم قرآن، ضروری دین، سفارش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، توصیه مؤکد اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و یک واجب شرعی و در جمهوری اسلامی، یک الزام قانونی است.

٨ . حجاب باعث حفظ جامعه اسلامی از آندلسی شدن، باعث حفظ استقلال و قوام خانواده ها و موجب امنیت روانی و آرامش روحی افراد است.

بنابراین هر نوع اظهارنظر پیرامون حجاب و عفاف، اختصاص به کارشناسان دانا و فهیم و متخصصین دینی دارد نه افراد بی سواد و جاهل یا افراد مغرض و دست آموز سفارت های خارجی و شبکه های ماهواره ای.

 

مصادیق و انواع حجاب

١. حجاب و عفت و حیا فقط در داشتن چادر و روسری خلاصه نمی شود، بلکه فراتر از حجاب ظاهری، نوع نگاه، نوع پوشش و آرایش، نوع رفتار و حرکات، نوع سخن گفتن با نامحرم در دایره حجاب با رعایت موازین شرعی و حد و حدود آن مطرح می باشد.

٢. رعایت عفت و داشتن حیا تنها مخصوص بانوان نیست، بلکه آقایان نیز باید حیاء و عفت در روابط با نامحرم را رعایت نموده و حدود پوشش اسلامی که برای مردان معین شده است را مراعات نمایند.

٣. رعایت حجاب و عفت و حیا در بین محارم نیز لازم و مراتبی دارد.

۴. در روابط اختصاصی بین زن و شوهر هیچ حد و مرزی در حجاب، عفت و حیاء وجود نداشته و آزادی مطلق حاکم است، بلکه بالعکس داشتن حیاء و عفت در روابط زناشویی ناپسند است.

۵ . در روابط بین دیگر محارم غیر از همسر، داشتن عفت و حیا ضروری است و استفاده از نوع پوشش و آرایش مخصوص همسر در برابر دیگر محارم به هیچ وجه جایز نیست.

۶. در روابط بین فامیلی نیز حفظ حیا و عفت و رعایت حجاب، همانند دیگر نامحرمان لازم و ضروری است.

برخی گمان می‌کنند وقتی زن و شوهر با هم محرم می شوند، تمامی فامیل های دو طرف نیز به یکدیگر محرم هستند و نیازی به رعایت حجاب بین اقوام و خویشان نیست، در صورتی که برادر شوهر، عموها و دایی های شوهر و دیگر اقوام شوهر برای زن نامحرم بوده، هم چنان که خواهر زن، خاله ها و عمه های زن و دیگر اقوام زن برای شوهر مانند دیگر نامحرمان هستند و هیچ نوع محرمیتی بین آنان ایجاد نمی شود.

٧ . در محیط تحصیل و کار نیز حفظ حجاب لازم و ضروری است و هم کار بودن و هم درس بودن مجوزی برای آزادی روابط در سخن گفتن خارج از عرف، شوخی و بحث و جدل وجود نداشته بلکه رعایت حریم حیا و عفت و حفظ حجاب لازم و ضروری است.

٨ . در مقام معاینه و معالجه بین بیمار و پزشک و پرستار به هیچ عنوان محرمیتی وجود نداشته و لازم است ضمن رعایت حدود شرعی در صورت امکان به پزشک و پرستار همجنس مراجعه شود.

جابر بن عبدالله انصاری از یاران حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) و مرید فرزندان گرامی ایشان بود. او آخرین صحابه پیامبـر بود که در مدینه وفـات کرد(۱) و سلام رسول اکرم را به پنجمین وصی ایشان، حضرت امام محمد باقر رساند.(۲) او به قولی در ۹۴ سالگی در مدینه در حالی که نابینا شده بود در گذشت.(۳) او اولین زایر اربعین حسینی است و کسی که به فوز عظیم زیارت مخصوص سیدالشهداء در بیستم صفر ۶۱ هـ .ق نایل شد.
شیخ جلیل القدر عماد الدین، ‌ابوالقاسم آملى، در کتاب "بشاره المصطفى" مى‌نویسد:
عطیه عوفى از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى‌گوید: "با جابر بن عبدالهی انصارى براى زیارت قبر شریف سالار شهیدان راهى کربلا شدیم. زمانى که به کربلا رسیدیم، جابر در نهر فرات غسل کرد؛ لباسى چون لباس احرام پوشید؛ خود را خوشبو ساخت و با قدم‌هاى آرام به طرف قربآن گاه حسینى راهى شد و در هر قدم ذکر خدا را بر زبان مى‌آورد. چون نابینا بود، از من خواست تا دست او را روى قبر مولا قرار دهم؛ پس از این کار ‌از شدت غصه بى‌هوش شد و افتاد. او را به هوش آوردم. ‌وقتى به هوش آمد، سه مرتبه فریاد زد: «یا حسین!» سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه! اى عزیز دلم،‌ آیا جواب دوست خود را نمى‌دهی؟» و در پاسخ به خویشتن گفت: «‌چگونه حسین(علیه السلام) که در خون خودش آغشته شده و بین سر و پیکر نازنینش جدایى انداخته‌اند، جواب تو را بدهد؟!»
سپس با ادب خطاب به حضرت گفت: «گواهى مى‌دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند بزرگ مؤمنان هستی،‌تو فرزند سلاله هدایت و تقوایى و پنجمین نفر از اصحاب کسا؛ تو فرزند سرور پیشوایان و فرزند فاطمه سید بانوان هستى؛ ‌چرا چنین نباشد؟ چرا که دست سیّد المرسلین(صلی الله علیه و آله) تو را غذا داده و در دامن پرهیزگاران پرورش یافتى و از سینه ایمان شیر خوردى و پاک زیستى و پاک رخت بربستى و قلب مؤمنان را از فراق خود اندوهگین کردى؛ پس سلام و رضوان پروردگار بر تو باد! گواهى مى‌دهم که تو بر همان راهى رفتى که برادرت یحیی بن زکریا رفت و شهید گشت».
آن گاه دیگر شهیدان دشت نینوا را مخاطب قرار داد و گفت : «سلام بر شما اى ارواحى که در کنار حسین نزول کرده و آرمیده اید! ‌گواهى مى‌دهم که شما نماز را برپا داشتید و زکات را ادا نمودید و امر به معروف و نهى از منکر کردید و با ملحدان جهاد کرده، خدا را تا هنگام مردن عبادت نمودید».(۴)

۱. منتهی الآمال، ص ۱۶۹.
۲. امالی، صدوق، ص ۳۵۳ ؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۲۳.
۳. الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۱۹
۴. منتهی الآمال ص ۶۲۰.

عثمان الغانمی وزیر کشور عراق از موفقیت طرح امنیتی و خدماتی برای زوار حسینی در ایام اربعین خبر داد.

وی اعلام کرد که عملیات بازگشت زائران آغاز شده است.

عتبه مقدس عباسی شمار کلی زائران اربعین حسینی امسال را  ٢١ میلیون و 198 هزار و 640 نفر اعلام کرد.

در همین ارتباط ، مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق با انتشار توییتی از تلاش‌های نیروهای امنیتی و نهادهای مسئول برای برگزاری زیارت اربعین قدردانی کرد.

هادی العامری، رئیس ائتلاف الفتح هم  با صدور بیانیه ای به مناسبت زیارت اربعین نوشت:  سخاوت عراقی‌ها جهان را شگفت زده کرد و این جلوه‌ای افسانه ای از مهمان نوازی آنها بود.

وی افزود:  زیارت اربعین امسال جلوه بی‌نظیری از وحدت پیروان اهل بیت در جهان بود و باید جلوه‌ای از وحدت این ملت باشد که زائران را در آغوش می گیرد.

فرماندهی عملیات مشترک عراق نیز با صدور بیانیه‌ای تاکید کرد : طرحی که برای زیارت اربعین طراحی شد، نقشه‌های تروریست داعش را خنثی کرد.

استاد محسن قرائتی در تفسیر نور به ارائه «نکات ناب» و «پیام های زیبای آیات قرآن کریم» پرداخته که در این نوشتار، آیه ۱۸۴ و ۱۸۵ سوره مبارکه آل عمران را در قالب مجموعه «قطره ای از دریا» ارائه می نماید.

    

- آیه ۱۸۴

فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِّنْ قَبْلِکَ جَآءُواْ بِالْبَیِّنَتِ وَالزُّبُرِ وَ الْکِتَبِ الْمُنِیرِ

    

- ترجمه

(بنابراین) پس اگر تو را تکذیب کردند (چیز تازه‌ای نیست، زیرا) انبیای قبل از تو نیز که همراه با معجزات و نوشته‌ها و کتاب روشنگر آمده بودند، تکذیب شدند.

    

- پیام ها

۱- آشنایی با تاریخ گذشتگان، روحیه‌ی صبر و مقاومت را در انسان بالا می‌برد. «فان کذّبوک فقد کُذّب رسل من قبلک»

۲- تمام انبیا، مخالفانی داشته‌اند. «کُذِّب رسل»

۳- حرکت انبیا در طول تاریخ، یک حرکت فرهنگی، فکری و اعتقادی بوده است. «بالبیّنات والزبر والکتاب»

۴- معجزات پیامبران متنوّع بوده‌اند، ولی اصول همه‌ی ادیان یکی بوده است. کلمه‌ی «البینات» جمع، ولی «الکتاب» مفرد آمده است.

    

- آیه ۱۸۵

کُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَمَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ مَا الْحَیَو ةُ الدُّنْیَآ إِلَّا مَتَعُ الْغُرُورِ

    

- ترجمه

هرکسی چشنده‌ی مرگ است و بی گمان روز قیامت پاداش‌های شما به طور کامل پرداخت خواهد شد. پس هرکس از آتش بر کنار شد و به بهشت وارد گشت، قطعاً رستگار است و زندگانی دنیا، جز مایه‌ی فریب نیست.

    

- نکته ها

این آیه به پیامبر و دیگر مصلحان که مورد آزار و اذیّت و تکذیب کفّار قرار می‌گیرند، روحیه‌ی صبر ومقاومت می‌بخشد، زیرا می‌فرماید: همه می‌میرند ولجاجت‌ها موقّتی است و پاداش تحمّل این مشکلات را خداوند بی‌کم وکاست عطا می‌کند.

امام صادق ‌علیه السلام درباره‌ی «کلّ نفس ذائقة الموت» فرمودند: همه‌ی اهل زمین و آسمان می‌میرند و فقط ملک‌الموت و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل باقی می‌مانند، سپس ملک الموت مأمور می‌شود که روح آنان را نیز بگیرد و تنها خود باقی می‌ماند و خداوند به او خطاب می‌کند که بمیر، او نیز می‌میرد.[۱] و همچنین آن حضرت فرمودند: کسی که مرگ را نچشیده و کشته شده، به دنیا برگردانده می‌شود تا مرگ را بچشد.[۲]

    

- پیام ها

۱- مرگ در راه است، پس این همه لجاجت و استکبار در برابر حق، برای چه؟ «کذّبوک... کلّ نفس ذائقة الموت»

۲- مرگ، عدم نیست، یک امر وجودی است که قابل چشیدن است، راه انتقال از دنیا به آخرت است. «ذائقة الموت»

۳- گناهان وعوامل سوق دهنده به دوزخ، دارای جاذبه‌هایی است که باید انسان با نیروی ایمان و عمل صالح خود را برهاند. «زُحزِح عن النّار»

۴- جزای کامل در آخرت است، و پاداش‌های دنیوی بی‌ارزش. «توفون اُجورکم یوم القیامة... ما الحیوة الدنیا الاّ متاع الغرور»

    

پی نوشت ها:

۱) کافی، ج‌۳، ص ۲۵۶.

۲) تفسیر عیّاشی، ج‌۲، ص‌۲۰۲.