emamian

emamian

خداوند بزرگ در سوره احزاب، پیامبر اسلام (ص) را بهترین الگو معرفی می کند و می فرماید: همانا برای شما در سیره رسول خدا (ص) الگوی نیکویی است.
امیر مومنان (ع) نیز در خطبه ۱۶۰ نهج البلاغه می فرماید: به پیامبر پاک و پاکیزه ات اقتدا کن. اگر کسی می خواهد الگو بگیرد، باید از پیغمبر (ص) الگو بگیرد؛ و اگر می خواهد به کسی انتساب یابد، باید به پیامبر (ص) انتساب یابد.
ایشان در ادامه می افزاید: بنده ای نزد خدا محبوب تر است که به پیغمبر (ص) اقتدا کند و پا بر جای پای او بگذارد.
امام صادق (ع) می فرماید: بر هر مسلمانی لازم است که به سیره رسول خدا (ص) عمل نماید.


برای الگوگیری و تبعیت از پیامبر اسلام (ص) بایستی با سیره و رفتار آن اسوه حسنه آشنا شویم:


۱. پیغمبر بزرگ اسلام، حضرت محمد ابن عبدالله (ص) شجاع ترین، بهترین و سخاوتمندترین انسان بود.
۲. مهربان ترین، خیرخواه ترین و پرسودترین فرد برای مردم بود.
۳. دست و دل بازترین و با جرات ترین فرد بود.
۴. از مال دنیا، به حد احتیاج و نیاز اکتفا می کرد و بقیه را می بخشید.
۵. لحظه ای از عمر خود را بیهوده و در غیر راه بندگی خداوند نمی گذراند.
۶. در هر زمان و مکانی، به یاد خدای مهربان بود.
۷. بیشتر اوقات رو به قبله می نشست.
۸. هرگاه گرفتاری و مصیبتی بر آن حضرت وارد می شد، کار خود را به خدا واگذار می کرد.
۹. کارهای نیک را تحسین و تقویت می نمود و کارهای زشت را تقبیح و حقیر می شمرد.
۱۰. نسبت به کوچک و بزرگ، مهربان بود و با مردم ملاطفت و خوش اخلاقی می کرد.


۱۱. همیشه خوشرو، خوش خلق و نرم خوی بود.
۱۲. با هیچ کس، سخنی که مورد پسندش نبود، بیان نمی کرد.
۱۳. از کسانی که اذیتش می کردند، گذشت می نمود.
۱۴. هیچگاه حاجت نیازمندی را رد نمی کرد.
۱۵. همنشین فقرا بود و با آنان هم سفره و هم غذا می شد.
۱۶. به هر کس که خدمتش می رسید، به مقدار دانش و بینشی که در دین داشت، احترام می گذاشت.
۱۷. در برابر بدی دیگران، گناه آن ها را نادیده می گرفت.
۱۸. زبان خود را از بیان سخنان غیر لازم و غیر ضروری نگاه می داشت.
۱۹. هنگامی که وارد مجلس می شد، در نزدیک ترین جای به محل ورود خود می نشست.
۲۰. هنگامی که به مسلمانی می رسید، ابتدا به او دست داده و مصافحه می کرد.


۲۱. با هر کسی رو به رو می شد، ابتدا به او سلام می کرد.
۲۲. هیچ کس را کوچک و پست نمی شمرد. هرگز به کسی اهانت نمی کرد و پایش را پیش کسی دراز نمی نمود.
۲۳. با یاران خود مزاح می کرد تا این که عظمت وی آن ها را نگیرد و به راحتی حرف خود را بزنند.
۲۴. از بیماران حتی در دورترین نقطه شهر عیادت می فرمود.
۲۵. همیشه نظیف، تمیز و مرتب بود و برای خانواده و اصحاب خود، خویش را می آراست و با عطر، خود را معطر و خوشبو می کرد.
۲۶. در کارها به اهل خانه کمک می نمود.
۲۷. برای هر نماز واجب و مستحبی، تجدید وضو می کرد.
۲۸. بعد از هر وضو، خود را عطرآگین می نمود.
۲۹. مشتاقانه انتظار وقت نماز را می کشید و بر آن مراقبت می کرد.
۳۰. هیچ کاری را بر نماز مقدم نمی داشت و در اول وقت نمازش را می خواند.


۳۱. هر شب سیزده رکعت نماز می خواند که دو رکعت نماز نافله صبح هم جزو آن بود.
۳۲. هنگامی که مشغول نماز می شد، از شدت ترس از خدا، رنگش می پرید و صدای ناله سوزناکی از وی به گوش می رسید.
۳۳. از خوف خدای بزرگ شدیدا می گریست و از غیر خدا نمی ترسید و نمی هراسید.
۳۴. آنقدر از ترس و خوف الهی می گریست که جای نماز آن حضرت خیس می شد.
۳۵. هنگام دعا و درخواست به درگاه خداوند، دست های خود را بلند می کرد و همانند شخص فقیری که غذا می خواهد، بسیار زاری و تضرع می نمود.
۳۶. در هر روز هفتاد مرتبه توبه و استغفار می کرد.
۳۷. روزها، و شب ها قبل از خوابیدن، قرآن می خواند.
۳۸. هیچ چیز او را از تلاوت قرآن باز نمی داشت.
۳۹. بخش عمده ای از شب ها را به بیداری و عبادت و تضرع و گریه و استغفار و دعا می گذرانید.
۴۰. در زندگی، زهد و پارسایی پیشه او بود.


۴۱. امین و امانتدار بود و مردم هر امانتی را که برایش بسیار اهمیت قائل بودند، به دست او می سپردند.
۴۲. بردباری او به اندازه ای بود که هرگز بی تاب نشد و در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، دچار تشویش نگشت.
۴۳. هرگز عهد و پیمان خود با مردم و حتی با دشمنانش را نشکست.
۴۴. در مقابل وسوسه های دشمن، هوشیار؛ در مقابل دستور خدا، مطیع محض؛ و در مقابل مصالح مسلمانان، بی تاب برای اقدام بود.
۴۵. هرگز خلق و خوی مردمی و سعی در استقرار عدالت را فراموش نکرد.

 

سی و ششمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی هم‌اکنون با سخنرانی حجت الاسلام رئیسی ریاست محترم جمهور در سالن سران اجلاس آغاز شد.
به گفتۀ مسئولان کنفرانس، امسال مراسم اختتامیه برگزار نمی‌شود و شامل بخش حضور و بیانیۀ پایانی است.

در بخش حضوری کنفرانس امسال 200 اندیشمند از 60 کشور و 100 شخصیت سیاسی و فرهنگی داخلی شرکت دارند و در بخش وبیناری که از یکشنبه 17 مهر آغاز شده، 12 نشست وبیناری با 144 سخنرانی انجام می‌شود. این سخنرانی ها به صورت زنده به زبان های انگلیسی، عربی و فارسی از پایگاه اینترنتی کنفرانس وحدت قابل دریافت است.

کنفرانس وحدت اسلامی همه‌ساله از دوازده تا هفدهم ربیع‌الأول با حضور شخصیت‌های فرهنگی و مذهبی جهان اسلام برگزار می‌شود. به دلیل فراگیری کرونا، این کنفرانس به صورت وبیناری و نیمه‌حضوری برگزار می‌شد و پس از دو سال، به حالت طبیعی خود بازگشت. شعار امسال کنفرانس وحدت، «اتحاد اسلامی، صلح و پرهیز از تفرقه و تنازع در جهان اسلام؛ راهکارهای اجرایی و اقدامات عملیاتی» است.

یکی از تفاوت های کنفرانس امسال برگزاری کنفرانس‌هایی به صورت منطقه‌ای در استان های گلستان، سیستان و بلوچستان، خراسان و کردستان است. همچنین شاهد برگزاری کنفرانس‌هایی در سطح جهانی خواهیم بود که اولین کنفرانس تا پایان سال در لبنان برپا خواهد شد. چندین نشست تخصصی قبل از کنفرانس برگزار شده و 40 مقاله به دبیرخانه کنفرانس رسیده است.

هدف از برگزاری کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی، ایجاد اتحاد و همبستگی در بین مسلمانان، همفکری علماء و دانشمندان جهت تقریب دیدگاه‌های علمی و فرهنگی آنان و نیز بررسی و ارائه راهکارهای عملی جهت دستیابی به وحدت اسلامی و تشکیل امت واحده در جهان اسلام و حل مسائل و مشکلات مسلمانان و ارائه راه‌ کارهای مناسب در این خصوص است.

رییس‌جمهور در کنفرانس وحدت اسلامی با تبریک ولادت پیامبر اسلام(ص) و امام صادق(ع) و خوشامدگویی به علمای جهان اسلام حاضر در کنفرانس، پیش‌بینی‌ها و پیشگیری از تفرقه جهان اسلامی و هم افزایی و همفکری علمای اسلامی را هدف این کنفرانس دانست.

سید ابراهیم رئیسی در این کنفرانس با اشاره به اینکه انسان معاصر با اتکا به خدا و آموخته‌های دینی می‌تواند زندگی سعادتمندی برای خود رقم بزند، افزود: جامعیت دین به انسان این قوت را می‌دهند که در مقابل تهاجم فرهنگی و نسخه‌های ارائه‌شده از غرب و شرق که هیچ تناسبی با زندگی دین‌مدارانه ندارد، ایستادگی کند.

وی ادامه داد: این کنفرانس کمک می‌کند که به درک مشترک بین همه شخصیت‌های اثرگذار در جهان اسلام که چه سرمایه عظیمی به اسم دین و دینداران و مسلمانان و معتقدان به دین، سرزمین‌های اسلامی، جوانان با گرایش به معنویت و دین، روحیه مقاومت و ایستادگی در مقابل دشمن و آماده بودن برای زندگی دین مدارانه، نیروهای فرهیخته و عالم و عامل برای اندیشه  در مقابل جریان الحادی و سکولار و تکفیری داریم.

رئیس جمهور ادامه داد: بیندیشید که دشمن در چه جایگاهی است و چه ترفندهایی دارد. بیندیشید؛ به نام دین امروز پرچمی که امام برافراشتند، پرچم اتحاد بین همه مسلمانان در همه اقلیم‌ها با همه گویش‌ها است. امروز مسلمانان اشتراکات بسیار زیادی دارند. این اشتراکات می تواند قدرت بزرگ و مدنی به نام دین پدید آورد و در برابر همه تمدن‌های مدعی امروز عالم سر بلند اعلام کند که برای سبک زندگی انسان معاصر ، سخن و مدل داشته باشد.

رئیسی با بیان این‌که «پیام این کنفرانس این است که ما به عنوان دین می‌خواهیم زندگی انسان معاصر رقم بخورد» خاطرنشان کرد: شهدای جهان اسلام، بیداری ایجاد کردند. برخی فکر می‌کردند اسلام، امری شخصی است ولی به برکت خون شهدای اسلام، بیداری اسلامی ایجاد شد و همه مسلمانان می‌خواهند مسلمان زندگی کنند و در همه شئون زندگی‌شان براساس اسلام عمل شود. دشمن از همین می‌ترسد.

وی ادامه داد: بعد از جنگ جهانی اول و دوم و ایجاد دو بلوک شرق و غرب و فروریختن بلوک شرق، دشمن بررسی کرد که چه مانعی می‌تواند در مقابل نظام سلطه بایستد؟ آن‌ها به این نتیجه رسیدند تنها مانع‌شان اسلام است و نقشه کشیدند اجازه ندهند اسلام در دنیا رواج یابد. ایجاد دولت‌های وابسته، امپراتوری رسانه‌ای ، راه‌اندازی گروه‌های تکفیری ، اهانت به مقدسات اسلام، رواج تکفر افراطی و تکفیری از حلقه‌های یک زنجیره از سوی دشمن برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان بود. تصمیم گرفتند قدرت دین سربلند نکند.

گزارش های آماری رسمی دولت حاکی است،  درآمدهای حاصل از صادرات نفت و فرآورده های نفتی در سال 1400 بیش از 11 برابر و در 5 ماه اول سال 1401 نسبت به مدت مشابه حدود 8 برابر شده است.

بر اساس این گزارش، نرخ تورم منتهی به مرداد 1401 هم نسبت به دوره مشابه سال قبل حدود 3.7 درصد کمتر شده است.

گزارش رسمی دولت نشان می دهد، ضریب جینی به معنوان معیار اندازه گیری توزیع درآمد در سال 1400 با اندکی بهبود به 0.39 درصد رسید و انتظار آن است که در سال جاری نیز بهبود یابد.

همچنین درآمدهای عمومی دولت به عنوان منبع پایدار بودجه در 5 ماهه اول سال 1401 نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود 66.5 درصد رشد داشته است.

رشد اقتصادی غیرنفتی کشور هم با روند فزاینده از رقم 3.1 درصد در بهار 1400 به 4.3 درصد در بهار 1401 افزایش یافت.

خطبه قاصِعَه، طولانی‌ترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش می‌کند و حوزه نیوز در شماره های گوناگون به انتشار متن، ترجمه و شرح آن خواهد پرداخت.

 

- متن بخش نهم خطبه

 

فَاللَّهَ اللَّهَ فِی عَاجِلِ الْبَغْیِ وَ آجِلِ وَخَامَةِ الظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَةِ الْکِبْرِ، فَإِنَّهَا مَصْیَدَةُ إِبْلِیسَ الْعُظْمَی وَ مَکِیدَتُهُ الْکُبْرَی الَّتِی تُسَاوِرُ قُلُوبَ الرِّجَالِ مُسَاوَرَةَ السُّمُومِ الْقَاتِلَةِ، فَمَا تُکْدِی أَبَداً وَ لَا تُشْوِی أَحَداً لَا عَالِماً لِعِلْمِهِ وَ لَا مُقِلًّا فِی طِمْرِهِ، وَ عَنْ ذَلِکَ مَا حَرَسَ اللَّهُ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ بِالصَّلَوَاتِ وَ الزَّکَوَاتِ وَ مُجَاهَدَةِ الصِّیَامِ فِی الْأَیَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ تَسْکِیناً لِأَطْرَافِهِمْ وَ تَخْشِیعاً لِأَبْصَارِهِمْ وَ تَذْلِیلًا لِنُفُوسِهِمْ وَ تَخْفِیضاً لِقُلُوبِهِمْ وَ إِذْهَاباً لِلْخُیَلَاءِ عَنْهُمْ، وَ لِمَا فِی ذَلِکَ مِنْ تَعْفِیرِ عِتَاقِ الْوُجُوهِ بِالتُّرَابِ تَوَاضُعاً وَ الْتِصَاقِ کَرَائِمِ الْجَوَارِحِ بِالْأَرْضِ تَصَاغُراً وَ لُحُوقِ الْبُطُونِ بِالْمُتُونِ مِنَ الصِّیَامِ تَذَلُّلًا، مَعَ مَا فِی الزَّکَاةِ مِنْ صَرْفِ ثَمَرَاتِ الْأَرْضِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ إِلَی أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْفَقْرِ؛‏ انْظُرُوا إِلَی مَا فِی هَذِهِ الْأَفْعَالِ مِنْ قَمْعِ نَوَاجِمِ الْفَخْرِ وَ قَدْعِ طَوَالِعِ الْکِبْرِ.

 

- ترجمه بخش نهم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)

 

خدا را خدا را! از کیفر سریع سرکشی و سرانجام وخیم ظلم و ستم و سوء عاقبت تکبّر بر حذر باشید، زیرا این امور دام بزرگ ابلیس و نیرنگ عظیم اوست که همچون زهرهای کشنده در قلوب مردان نفوذ می کند. هرگز از تأثیر فرو نمی ماند و کسی از هلاکتش جان سالم به در نمی‌برد، نه عالم به جهت علم و دانشش و نه فقیر به سبب لباس کهنه اش.

و به همین جهت خداوند بندگان با ایمان خود را با نمازها و زکاتها و مجاهدتها به وسیله روزه های واجب (از بغی و ظلم و کبر) حراست فرموده، تا اعضا و جوارحشان آرام شود، چشمانشان خاضع و نفوس آنان رام گردد، قلبهایشان خضوع پذیرد و تکبّر را از آنان بزداید. و به همین دلیل ساییدن پیشانیها که بهترین جای صورت است بر خاک، موجب تواضع و فروتنی است و گذاردن اعضای پر ارزش بدن بر زمین دلیل بر کوچکی و چسبیدن شکمها به پشت به هنگام روزه مایه تواضع است و نیز پرداخت زکات موجب صرف ثمرات و درآمدهای زمین و غیر آن برای نیازمندان و مستمندان می گردد (و همه این امور بندگان را از آفت کبر و غرور باز می دارد و به تواضع و فرتنی دعوت می کند) به آثار این اعمال بنگرید که چگونه شاخه های درخت تفاخر را درهم می شکند و از جوانه زدن کبر و خودپسندی (در دلها) جلوگیری می کند.

 

- شرح بخش نهم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)

 

هیچ کس از کبر و غرور در امان نیست

امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه باز به دنبال هدف اصلی مجموع خطبه؛ یعنی نکوهش کبر و غرور و نشان دادن آثار سوء آن است؛ ولی این هدف را از مسیر جالب دیگری دنبال می کند و به سراغ عبادت و واجبات و فرایض الهی می رود و نشان می دهد که آنها چگونه برای زدودن آثار کبر و غرور، مؤثرند.

ابتدا مقدّمتاً به طور کلّی به عواقب سوء بغی و ظلم، هشدار می دهد و می فرماید: «خدا را خدا را! از کیفر سریع سرکشی و سرانجام وخیم ظلم و ستم و سوء عاقبت تکبّر بر حذر باشید»؛ (فَاللّهَ اللّهَ فِی عَاجِلِ الْبَغْیِ، وَ آجِلِ وَخَامَةِ الظُّلْمِ، وَ سُوءِ عَاقِبَةِ الْکِبْرِ).

سپس به ذکر دلیل روشنی برای این هشدار پرداخته، می فرماید: «زیرا (این امور سه گانه) دام بزرگ ابلیس و نیرنگ عظیم اوست که همچون زهرهای کشنده در قلوب مردان نفوذ می کند. هرگز از تأثیر فرو نمی ماند و کسی از هلاکتش جان سالم به در نمی برد، نه عالم به جهت علم و دانشش و نه فقیر به سبب لباس کهنه اش»؛ (فَإِنَّهَا مَصْیَدَةُ(۱) إِبْلِیسَ الْعُظْمَی، وَ مَکِیدَتَهُ الْکُبْرَی، الَّتِی تُسَاوِرُ(۲) قُلُوبَ الرِّجَالِ مُسَاوَرَةَ السُّمُومِ الْقَاتِلَةِ، فَمَا تُکْدِی(۳) أَبَداً، وَ لاَ تُشْوِی(۴) أَحَداً، لاَ عَالِماً لِعِلْمِهِ، وَ لاَ مُقِلاًّ(۵) فِی طِمْرِهِ(۶)).

امور سه گانه ای که امام (علیه السلام) در آغاز این سخن به آن هشدار می دهد، بعضی به معنای تجاوز از حد به معنای ستم کردن و تکبّر و خود برتربینی است لازم و ملزوم یکدیگرند.

افراد متکبّر تنها خودشان را می بینند و به همین جهت برای حقوق دیگران ارزشی قائل نیستند و دست به ظلم و ستم می زنند و نیز بعضی به معنای تجاوز از حد، به ظلم و ستم می انجامد و همه اینها سموم کشنده و دامهای خطرناکی از دامهای شیطانند که جز اولیاء اللّه و افراد صالح با ایمان را از آن گریزی نیست.

 

جمله «فَمَا تُکْدِی أَبَداً...» اشاره به فراگیر بودن این هشدار است؛ مبادا دانشمندی تصوّر کند که تنها با علم و دانشش می تواند از این دام شیطان رهایی یابد و یا شخص فقیری با فقرش ممکن است از آسیب آن در امان بماند؛ هرکس ـ بدون استثنا ـ آلوده بغی و ظلم و کبر گردد عاقبت شوم و تاریکی خواهد داشت.

آن گاه امام عبادت اسلامی را مطرح و روی بسیاری از آنها انگشت می گذارد و تأثیر مثبت آنها را در زدودن آثار کبر و غرور و زنده کردن روح تواضع و فروتنی شرح می دهد و می فرماید: «و به همین جهت است که خداوند، بندگان با ایمان خود را با نمازها و زکاتها و مجاهدتها به وسیله روزه واجب (از بغی و ظلم و کبر) حراست فرموده، تا اعضا و جوارحشان آرام شود؛ چشمانشان خاضع، و نفوس آنان رام گردد؛ قلبهایشان خضوع پذیرد و تکبّر را از آنان بزداید»؛ (وَ عَنْ ذلِکَ مَا حَرَسَ اللّهُ(۷) عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ بِالصَّلَوَاتِ وَ الزَّکَوَاتِ، وَ مُجَاهَدَةِ الصِّیَامِ فِی الاَْیَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ، تَسْکِیناً لاَِطْرَافِهِمْ،(۸) وَ تَخْشِیعاً لاَِبْصَارِهِمْ، وَ تَذْلِیلاً لِنُفُوسِهِمْ، وَ تَخْفِیضاً(۹) لِقُلُوبِهِمْ، وَ إِذْهَاباً لِلْخُیَلاَءِ(۱۰)عَنْهُمْ).

اشاره به اینکه یکی از فلسفه های مهم این عبادات، در هم شکستن انگیزه های کبر و غرور است که سرچشمه تجاوز و ظلم می شود. ارکان و آداب نماز به طور کامل، انسان را به تواضع دعوت می کند. ایستادن همچون عبد خاضع در برابر خداوند و سپس رکوع و از همه مهم تر سجده از یک سو روح تواضع را در انسان پرورش می دهد و از سوی دیگر او را از هرگونه گناه باز می دارد (إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنْکَرِ)(۱۱).

همچنین زکات که در واقع اکرام و احترامی به نیازمندان و مستمندان است، کبر و غرور را از روح و جان ثروتمندان و متمکّنان می زداید و نیز روزه که انسان را با تشنگی و گرسنگی در صف فقرا و نیازمندان قرار می دهد، در هم شکننده کبر و غرور است؛ هر چند فلسفه این عبادات به این منحصر نمی شود؛ ولی به یقین یکی از فلسفه هایش همین است که امام(علیه السلام) در اینجا بدان اشاره فرموده است.

 

در سایر روایات اسلامی نیز به این معنا اشاره شده است؛ مثلا در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) می خوانیم: «إنَّ عِلَّةَ الصَّلاةِ أنَّها إقْرارٌ بِالرُّبُوبِیَّةِ للهِِ تَعالی وَ خَلْعُ الاَْنْدادِ وَ قِیامُ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبّارِ جَلَّ جَلالُهُ بِالذُّلِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ الْخُضُوعِ...؛ فلسفه نماز اقرار به ربوبیت خداوند متعال و نفی هرگونه شرک و قیام در برابر ذات پاک خداوند با تسلیم و تواضع و خضوع است».(۱۲)

و نیز درباره فلسفه زکات از همان حضرت نقل شده است که می فرماید: «وَ هُوَ مَوْعِظَةٌ لاِهْلِ الْغِنی وَ عِبْرَةٌ لَهُمْ لِیَسْتَدَلُّوا عَلی فُقَراءِ الاْخِرَةِ بِهِمْ؛ ادای زکات پند و اندرزی است برای اغنیا و درس عبرتی است برای آنها تا از این طریق به فقر و نیازمندی خود در آخرت آشنا شوند».(۱۳)

نیز از همان حضرت درباره فلسفه صوم چنین می خوانیم: «عِلَّةُ الصَّوْمِ عِرْفانُ مَسِّ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ لِیَکُونَ ذَلیلا مُسْتَکیناً...؛ فلسفه روزه این است که گرسنگی و تشنگی را احساس کند تا متواضع و خاضع گردد...».(۱۴)

 

آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه این سخن به شرح آنچه در جمله های بالا به صورت اجمال درباره فلسفه نماز و روزه و زکات بیان کرده بود، پرداخته چنین می فرماید: «(خداوند نماز را واجب کرد) به این جهت که ساییدن پیشانیها که بهترین جای صورت است بر خاک،موجب تواضع و فروتنی است و گذاردن اعضای پر ارزش بدن بر زمین دلیل بر کوچکی، و چسبیدن شکمها به پشت، به هنگام روزه، مایه تواضع است و نیز پرداخت زکات، موجب صرف ثمرات زمین و غیر آن برای نیازمندان و مستمندان می گردد (و همه این امور، بندگان را از آفت کبر و غرور باز می دارد و به تواضع و فرتنی دعوت می کند)»؛ (وَ لِمَا فِی ذلِکَ مِنْ تَعْفِیرِ(۱۵) عِتَاقِ(۱۶) الْوُجُوهِ بِالتُّرَابِ تَوَاضُعاً، وَ الْتِصَاقِ کَرَائِمِ(۱۷) الْجَوَارِحِ بِالاَْرْضِ تَصَاغُراً(۱۸)، وَ لُحُوقِ الْبُطُونِ بِالْمُتُونِ(۱۹) مِنَ الصِّیَامِ تَذَلُّلاً؛ مَعَ مَا فِی الزَّکَاةِ مِنْ صَرْفِ ثَمَرَاتِ الاَْرْضِ وَ غَیْرِ ذلِکَ إِلَی أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْفَقْرِ).

 

به یقین آنچه در بالا آمد، بخشی از فلسفه های این عبادات مهم اسلامی است، زیرا عبادات، فلسفه های مهمی دارد که یکی از مهمترین آنها همان پرورش روح تواضع و فروتنی و مبارزه با کبر و غرور است. فلسفه نهی از فحشا و منکر و معراج مؤمن بودن در نماز و نیز پرورش روح تقوا و اخلاص در سایه روزه و مبارزه با آفت اختلاف طبقاتی در زکات و غیر اینها، غیر قابل انکار است.

در سایر روایات اسلامی نیز اشارات روشنی به این امور دیده می شود.

در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) می خوانیم که خداوند به موسی بن عمران وحی کرد: آیا میدانی چرا من تو را از میان خلقم برای سخن گفتن با او برگزیدم؟ موسی عرض کرد: پروردگارا نمی دانم، فرمود: «یا مُوسی إنّی قَلَّبْتُ عِبادی ظَهْراً وَ بَطْناً فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً أذلَّ لی نَفْساً مِنْکَ یا مُوسی إِنَّکَ إذا صَلَّیْتَ وَضَعْتَ خَدَّیْکَ عَلَی التُّرابِ؛ ای موسی من تمام بندگانم را زیر و رو کردم احدی را مثل تو متواضع در برابر خود ندیدم؛ ای موسی! هنگامی تو نماز می خوانی دو طرف صورت خود را بر خاک می نهی».(۲۰)

در پایان این فقره در یک نتیجه گیری کلی می فرماید: «به آثار این اعمال (نماز و روزه و زکات و سجده) بیگرید که چگونه شاخه های درخت تفاخر را در هم می شکند و از جوانه زدن کبر و خودپسندی (در دل ها) جلوگیری می کند»؛ (اُنْظُرُوا إِلی مَا فِی هذِهِ الاَْفْعَالِ مِنْ قَمْعِ(۲۱) نَوَاجِمِ(۲۲) الْفَخْرِ وَ قَدْعِ(۲۳) طَوَالِعِ الْکِبْرِ).

قابل توجه است که بعضی از این عبادات همه روز تکرار می شود تا روزی خالی از برنامه «کبرزدایی» بر انسان نگذرد.

 

نکته:

 

فلسفه عبادات

بی شک، خداوند بزرگ از عبادت ما و فرشتگان بی نیاز است و اگر تمام جهانیان، راه ایمان یا کفر را پیش گیرند چیزی بر جلال او افزوده یا از آن کاسته نمی شود. (إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الاَْرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ).(۲۴) و نیز می فرماید: (وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ).(۲۵)

هر کس هر چیز دارد از برکات ذات پاک پروردگار و رشحه ای از رشحات وجود اوست بنابراین مخلوق کاری نمی تواند انجام دهد که بر عظمت خالق بیفزاید و از اینجا به خوبی می تواند نتیجه گرفت که فلسفه و فایده احکام عموماً و عبادات خصوصاً به خود انسانها باز می گردد.

عبادات، فلسفه مشترک و فلسفه خاص دارد؛ فلسفه مشترک عبادات، خضوع و تواضع در پیشگاه خدا و شکستن بت کبر و غرور و سرکشی و طغیان است. افزون بر این، عبادات انسان را به یاد خدا می اندازد و قلب و روح را زنده نگاه می دارد و آثار غفلت و بی خبری را می زداید و بدین ترتیب عبادات انسان را همیشه در مسیر عبودیت و بندگی حق نگاه می دارد.

اضافه بر این، هر یک از عبادات، فلسفه ویژه خود را نیز دارد؛ نماز نهی از فحشا و منکر می کند و روزه مبارزه با هوای نفس را تقویت می نماید و زکات، اختلاف طبقاتی را از بین می برد یا کاهش می دهد، حج باعث اتحاد صفوف مسلمانان و قوت و قدرت اسلام می گردد و در روایات اسلامی که در باب فلسفه احکام آمده به همه این امور اشاره شده است.(۲۶)

 

پی نوشت ها:

۱. «مصیدة» (به سکون صاد و فتح یاء) و بعضی به کسر میم خوانده اند به معنای آلت صید دام است.

۲. «تساور» از «سور»، بر وزن «غور» به معنای پریدن بر چیزی و حمله کردن است و در اینجا به معنای نفوذ سموم در دلها آمده است.

۳. «تکدی» از ریشه «کَدْی» بر وزن «کسب» به معنای بخل ورزیدن و محبوس ساختن و از اثر انداختن است.

۴. «تشوی» از ریشه «شیّ» بر وزن «شرّ» گاه به معنای بریان کردن و پختن و گاه به معنای دست و پا و اطراف بدن آمده و هنگامی که به باب افعال برود به ضرباتی گفته می شود که به نقطه حساس وارد نگردد و خطا کند و به اطراف وارد شود.

۵. «مقلأ» «مقلّ» به معنای فقیر است و از ریشه «قلیل» گرفته شده است.

۶. «طمر» به معنای لباس کهنه و مندرس است.

۷. «عَنْ ذلِکَ ما حَرَسَ اللهُ» در ترکیب و تفسیر این جمله، شارحان اختلاف کرده اند. ابن ابی الحدید می گوید «ما» در این جمله زایده و «ذلک» اشاره به بغی و ظلم و کبر است، بنابراین مفهوم جمله چنین می شود: خداوند بندگانش را از این امور سه گانه به وسیله نماز و روزه و زکات حفظ فرموده است و بعضی دیگر مانند شارح خوئی گفته اند که «عن» در اینجا برای بیان علت است و «ما» مصدریه است و معنای جمله این می شود که خداوند بدین سبب بندگانش را با نماز و زکات و روزه از کبر و غرور و ظلم، حراست کرده است.

۸. «اطراف» این واژه در فارسی امروز به معنای جوانب است؛ ولی در لغت عرب طرف، بر وزن «هدف» به معنای قطعه و پاره ای از هر چیز است و به هنگامی اطراف بدن گفته می شود مراد دست و پا و انگشتان است.

۹. «تخفیض» از «خفض» بر وزن «لفظ» به معنای سهولت و نرمش و پایین آوردن گرفته شده است.

۱۰. «خیلاء» به معنای تکبّر و خودبینی است.

۱۱. عنکبوت، آیه ۴۵ .

۱۲. وسائل الشیعة، جلد ۳، صفحه ۴، کتاب الصلاة، باب وجوب الصلاة، حدیث ۷.

۱۳. همان مدرک، جلد ۶، صفحه ۵، کتاب الزکاة، ابواب ما یجب فیه و ما تستجب، باب ۱، حدیث ۷.

۱۴. من لا یحضره الفقیه، جلد ۲، صفحه ۷۳، حدیث ۱۷۶۷.

۱۵. «تعفیر» به معنای به خاک مالیدن است از «عفر» به معنای خاک و غبار است.

۱۶. «عتاق» جمع «عتیق» شیء پر ارزش و گرانبهاست و به اشیای قدیمی پر ارزش، عتیقه می گویند، و «عتاق الوجوه» اشاره به بخشهای پر ارزش صورت یعنی پیشانی است.

۱۷. «کرائم» جمع «کریمه» یعنی گرانقدر، با ارزش، شریف و بزرگوار.

۱۸. «تصاغر» به معنای کوچکی کردن از ریشه «صغر» بر وزن «پسر» به معنای کوچکی شده است.

۱۹. «متون» جمع «متن» به معنای پشت و گاه به معنای اصل می آید و در اینجا معنای اوّل مراد است.

۲۰. من لا یحضره الفقیه، جلد ۲، صفحه ۳۶۳.

۲۱. «قمع» به معنای غلبه کردن و ریشه کن نمودن است.

۲۲. «نواجم» جمع «ناجمه» به معنای هر چیزی است که در ابتدا ظاهر می شود. از «نجم» بر وزن «حجم» به معنای طلوع و ظهور گرفته شده است.

۲۳. «قدع» به معنای باز داشتن است.

۲۴. ابراهیم، آیه ۸.

۲۵. آل عمران، آیه ۹۷.

۲۶. به کلمات قصار نهج البلاغه، کلمه ۲۵۲ مراجعه فرمایید.

 بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای ورزشکار و جمعی از مادران شهدای ورزشکار که در تاریخ 20 شهریور 1401 برگزار شده بود، صبح امروز در محل برگزاری این همایش در تهران منتشر شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به تصریح قرآن به زنده بودن شهیدان، گفتند: شهیدان به جامعه ایمانی بشارت و دلگرمی می‌دهند که مجاهدت در راه خدا با وجود دشواری‌ها، عاقبت بسیار خوبی دارد و پایان آن نه با ترس همراه است نه با اندوه.
ایشان این بشارت امیدبخش را موجب حرکت و پیشرفت دانستند و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی موجب ایجاد جاذبه عمومی برای جهاد و شهادت در راه خدا شد و بیش از 5 هزار شهید ورزشکار نشانه‌های ممتازی از این جاذبه فراگیر و اثرگذار هستند.

رهبر انقلاب، محیط کنونی ورزش را متأثر از معنویت شهدای ورزشکار دانستند و با برشمردن جلوه‌هایی از تدیّن و پایبندی ورزشکاران کشورمان گفتند: حضور بانوی ورزشکار بر سکوی قهرمانی با حجاب اسلامی و دست ندادن با مرد بیگانه، اهداء مدالهای قهرمانی به خانواده‌های شهدا، سر به خاک ساییدن و ذکر نام ائمه هدی(ع) پس از پیروزی، و عزیمت هیئت ورزشی به زیارت اربعین، پدیده‌های شگرف و بی‌بدیلی در دنیای مادی و پر از فساد امروز است که برای شناخت اعماق روحی و اخلاقی ملت ایران باید مورد توجه قرار بگیرند.

ایشان با اشاره به نقش برجسته چهره‌ها از جمله ورزشکاران صاحب‌نام در تزریق معنویت به لایه‌های گوناگون اجتماعی، گفتند: پایبندی ورزشکاران و مدیران ورزشی به مسائل دینی و حضور جهادی چهره‌ها در میادین، تأثیر معنوی زیادی بر افراد مستعد دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ورزش همگانی را عامل سلامت جسم و نشاط روح و امری لازم و واجب برای همه خواندند و افزودند: ورزش حرفه‌ای و قهرمانی نیز اهمیت زیادی دارد چراکه هم موجب تشویق عموم مردم به ورزش همگانی است هم مایه افتخار ملی است و پیروزی در آن موجب خرسندی و سرافرازی همه ملت می‌شود و به همین علت بنده همواره از قهرمانان ورزشی تشکر می‌کنم و به آنها تبریک می‌گویم.

ایشان با تأکید بر لزوم همراه کردن پیروزی فنّی در میدان با پیروزی ارزشی افزودند: این‌که ورزشکار ما به‌علت مسابقه ندادن با فرستادگان رژیم صهیونیستی از مدال محروم می‌شود، در واقع یک پیروزی است چرا که مسابقه دادن به‌معنی به‌رسمیت شناختن رژیمی غاصب، جلاد و کودک‌کش و پامال کردن پیروزی اخلاقی به‌بهای پیروزی فنّی و ظاهری است که به‌هیچ‌وجه ارزش ندارد.

ایشان تحریم‌های ورزشی بعد از جنگ اوکراین را موجب رنگ باختن ادعاهای مستکبران و دنباله‌روهای آنها درباره دخالت ندادن سیاست در ورزش دانستند و گفتند: این قضیه نشان داد هر جا منافع غربی‌ها اقتضاء کند به‌راحتی از خطوط قرمز خود عبور می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ورزشکاران را به حفظ شرف و آبروی خود و ملت و کشور با مراقبت از رفتارشان در میدان مسابقه و خارج از آن، توصیه کردند و افزودند: در گذشته محیط ورزشی ما همیشه به نام خدا و ائمه معصومین و جنبه‌های دینی و اخلاقی آراسته بود اما غربی‌ها سعی کردند همراه با ورزشهای جدید، فرهنگ خود را نیز وارد کنند که باید ضمن فراگیری و پیشرفت در ورزشهای جدید، فرهنگ خود را غالب کنیم و نگذاریم ورزش به پلی برای ورود فرهنگ غربی تبدیل شود.

رهبر انقلاب، همچنین از تولیدکنندگان فیلم مستطیل قرمز با موضوع شهادت جمعی از ورزشکاران و تماشاگران در جریان بمباران یک زمین فوتبال در استان ایلام در دوران دفاع مقدس، تشکر و تأکید کردند: بیان حقایق با آثار هنری کار لازمی است که باید با قوت انجام شود.

 ۱۲ تا ۱۷ ربیع‌الاول را هفته «وحدت» نام نهادند تا تذکری بر اخوت دینی و انسجام ملی بین ایرانیان و بلکه جهان اسلام باشد. در این رابطه سخنان حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را در این باب می‌خوانیم.

وحدت، یک اعتقاد و ایمان قلبی است

ما در جمهوری اسلامی، از دوازدهم تا هفدهم [ربیع‌الاوّل] را، به عنوان هفته‌ وحدت نام‌گذاری کرده‌ایم. این یک نام‌گذاری ‌محض نیست، یک حرکت سیاسی و تاکتیکی هم نیست، این یک اعتقاد و ایمان قلبی است. جمهوری اسلامی به معنای واقعی ‌کلمه معتقد به لزوم اتّحاد امّت اسلامی است. این [کار] سابقه هم دارد، یعنی مخصوص زمان ما و دوران جمهوری اسلامی نیست. ‌مرجع بزرگی مثل مرحوم آیت‌الله بروجردی که مرجع کلّ دنیای شیعه در زمان جوانی ما بود، طرف‌دار جدّی وحدت اسلامی بودند، ‌طرف‌دار جدّی تقریب مذاهب اسلامی بودند، با بزرگان علمای دنیای اسلام و اهل سنّت مراوده داشتند، گفت‌وگو داشتند. این یک ‌اعتقاد است، یک اعتقاد قلبی و عمیق است. بعضی‌ها تصوّر می‌کنند یا وانمود می‌کنند که این یک تاکتیک سیاسی است، نه، این ‌جور نیست؛ این یک ایمان قلبی است؛ معتقدیم به این و معتقدیم که خدای متعال این را از ما خواسته است‌.‌(۱۳۹۸/۰۸/۲۴)

راه دفع سلطه مستکبران وحدت است

امروز دنیای اسلام دچار محنت‌های بزرگی است و راه‌حلّ ‌آن محنت‌ها، اتّحاد اسلامی است. وحدت، هم‌افزایی، کمک به یکدیگر، از ‌اختلافات مذهبی و فکری عبور کردن. امروز نگاه دستگاه استکبار و استعمار به دنیای اسلام، این است که سعی می‌کنند دنیای ‌اسلام را هرچه بیشتر از وحدتِ خود دور کنند. این برای آن‌ها تهدید است: یک‌ونیم میلیارد مسلمان، این‌همه کشورهای اسلامی با ‌این‌همه منابع، این نیروی انسانی فوق‌العاده، اگر این [مجموعه] متّحد باشد و با وحدت به سمت اهداف اسلامی حرکت بکند، ‌قدرتمندان دیگر نمی‌توانند در دنیا کوس قدرت بزنند. آمریکا دیگر نمی‌تواند اراده‌ خود را بر کشورها و بر دولت‌ها و بر ملّت‌ها ‌تحمیل کند، شبکه‌ بدخیمِ خبیثِ صهیونیستی دیگر نمی‌تواند دولت‌ها و قدرت‌های گوناگون را در پنجه‌ اقتدار خود بگیرد و آنها ‌را در جهت راه خود و کار خود پیش ببرد. اگر مسلمان‌ها متّحد باشند این[طور] است‌.‌(۱۳۹۵/۰۹/۲۷)

مصلحت امت اسلام در وحدت است

امروز مانند همیشه و بیش از همیشه، مصلحتِ الزامی امّت اسلامی، در وحدت است؛ وحدتی که ید واحده در برابر تهدیدها و ‌دشمنی‌ها پدید ‌آوَرَد و بر سر شیطان مجسّم، آمریکا متجاوز و غدّار و سگ زنجیری‌اش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و ‌در برابر زورگویی‌ها، شجاعانه سینه سپر کند. این معنی فرمان الهی است که فرمود: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا. قرآن ‌حکیم، امّت اسلامی را در چهارچوب «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» معرّفی می‌کند، و از او وظیفه‌ «وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ‌ظَلَموا»، «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا»، «فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر» و «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء» را می‌طلبد، و ‌برای اینکه دشمن را مشخّص کند، حکمِ «لا یَنهٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم» صادر ‌می‌فرماید. این فرمان‌های مهم و سرنوشت‌ساز، هرگز نباید از منظومه‌ فکری و ارزشی ما مسلمانان جدامانده و به‌دست فراموشی ‌سپرده شود‌.‌‌(۱۳۹۹/۰۵/۰۷)

امروز بحمدالله ملّت ایران این بصیرت، این آگاهی، این معرفت والا را یافته است که بداند مصلحت‌ ‌آینده کشورش بستگی دارد ‌به اتّحاد اسلامی، با ملّت‌های مسلمان و با کشورهای دیگر. البتّه تلاش می‌کنند کسانی، کوشش می‌کنند، سعی می‌کنند، اختلال ایجاد ‌کنند، بدبینی ایجاد کنند، وسوسه بکنند لکن ملّت بحمدالله این را ملّت ما امروز فهمیده است. این فریاد امام بزرگوار ما از قبل ‌از پیروزی انقلاب، بعد هم از آغاز تشکیل نظام اسلامی به مسأله وحدت کار خود را کرد، مردم ما آگاه شدند؛ این وظیفه ‌همه است. امروز باید همه مسلمانان در اقصی‌نقاط عالم، به امّت اسلامی بیندیشند، به وحدت اسلامی بیندیشند؛ اگر ما به امّت ‌اسلامی فکر کردیم، منافع کشورهایمان هم تأمین خواهد شد. مصلحت دشمن این است که ما را از هم جدا کند، به یک کشور ‌حمله کند، از کشور دیگری یارگیری کند؛ مصلحت دشمن در این است، ما نباید بگذاریم‌.‌ ۱۳۹۳/۱۰/۱۹

ماموستا " لقمان محمدیان" امام جمعه اهل سنت بیجار  ضمن تبریک حلول ماه ربیع الاول به همه مسلمان بخصوص امت اسلامی کشورمان، اظهار داشت: در جریانات اغتشاشات اخیر مشکلاتی برای مردم مظلوم ایران با موج سواری و تبلیغات همه جانبه دشمن بر مطالبه گری مردم بوجود آمد، مردمی که همیشه در صحنه های متفاوت همراه انقلاب اسلامی بودند، ملتی که همیشه همدل با بزرگ دینی، سیاسی و مذهبی کشور و گوش به فرامین رهبر انقلاب بوده اند و هستند.

ماموستا محمدیان تصریح کرد: مردم با بصیرت و فهیم ایران در صحنه های مختلف انتخابات، حماسی، سیاسی شرکت کردند و اگر مطالبه هم داشته اند به صورت مسالمت آمیز از راه های مختلفی همچون اصحاب رسانه، ائمه جمعه و یا نمایندگان مردم در اقشار مختلف به گوش مسئولین مربوطه رسانده اند و پیگیری شده است.

امام جمعه اهل سنت بیجار خاطر نشان کرد: مطالبه گری با اغتشاش متفاوت است، لذا مطالبه بحق نیاز به اغتشاش که موجب از بین رفتن اموال عمومی و بیت المال است، ندارد؛ زیرا اغتشاش که خواسته دشمنان قسم خورده این املت می باشد موجب از بین رفتن امنیت، آرامش، بیت المال و یا کساد بازاریان و یا دست فروشان است و قطعاً ناجوانمردانه و نامردی است و آنچه در این میان مسلّم است این که همیشه دست دشمن در میان است تا برادری، وحدت و امنیت ملت را برهم بزند.

ماموستا محمدیان تأکید کرد: ما به عنوان ائمه جمعه استان کردستان این نوع جنایت ها که در حق مردم مظلوم ما ایجاد می شود را محکوم می نماییم.

وی در ادامه افزود: وضعیتی که هم اکنون در فضای خیابان و کوچه رسانه های معاند می خواهند به تصویر بکشانند آن است که فرهنگ غلط و باطل برهنگی، بی حیایی، فاحشگی ، فرهنگ دوری از اسلام و قرآن، دوری از فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی است،  تا عزت و آبرو را از زنان مسلمان بخصوص بانوان ایرانی بگیرند.

امام جمعه اهل سنت بیجار اضافه کرد: متأسفانه می بینیم در فضای مجازی توسط دشمنان اسلام سوزاندن قرآن کریم منتشر می شود و یا به قرآن، مساجد، نیروهای امیتی بی حرمتی می شود،  نیروهای امنیتی بازوی حفظ ناموس؛ عزت، شرف و آبروی این ملت و ستون اقتدار نظام اسلامی هستند.

وی اذعان کرد: نیروهای مسلح ما حافظ امنیت ،جان، مال و ناموس ما هستند و این پایداری امنیت که همیشه برقرار است اول از سایه خدای متعال و دوم فرماندهی حکیمانه و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی و  بعد جانفشانی همین نیروها است که موجب رفاه ما شهروندان است.

ماموستا محمدیان توضیح داد: دشمن برای اقتدار و امنیت این کشور خواب های باطل فراونی دیده‌اند تا وضعیت ملت مظلوم ولی مقتدر ایران اسلامی را همچون افغانستان، سوریه و یا سایر کشورهای همسایگان بنمایند، و امنیت و آسایش در کشورمان را برهم زنند.

امام جمعه اهل سنت بیجار بیان داشت: رهنمودهای عالی، حکیمانه و بجای اخیر رهبر انقلاب حاوی چند پیام مهم بود، اول اینکه ملت ایران همیشه از آرمان های انقلاب اسلامی، حجاب، دین، قرآن، مسجد حمایت می کنند و همیشه در صحنه اسلام ثابت قدم هستند و اگر می بینیم کسانی از روی احساسات و یا برخی افراد جیره خوار بیگانگان  و دشمن می خواهند امنیت و وضعیت آرامش این ملت برهم بزنند به آرزوی خود نمی رسند.

وی یادآور شد: پیامی دیگر در رهنمودهای رهبر انقلاب برای دشمنان بود،  حضور ایشان در دانشگاه افسری امام حسن مجتبی (ع) که دانشجویان نظامی در آنجا فارغ التحصیل می شوند، این پیام را برای دشمنان قسم خورده این نظام مخابره می کند که دشمنان بدانید ملت ما همیشه برای حفظ امنیت تا آخرین قطره خون خود می ایستند.

ماموستا محمدیان ابراز داشت: پیام دیگر که در رهنمودهای رهبر انقلاب به اقوام مختلف میهن اسلامیمان اشاره کردند؛ و فرمودند که در میان اقوام مختلف بلوچ، کُرد، آذری بوده و زندگی کرده است، آنها را بخوبی می شناسد و همیشه وفادار به اسلام و نظام هستند؛ ایشان راست می فرمایند، زیرا ملت مظلوم ولی مقتدر ایران اسلامی  همیشه در کنار هم، منسجم و همدل در برابر نقشه های پلید دشمنان نظام ثابت قدم بوده اند و موجب یأس آنها شده اند؛ الحمدلله این ملت مقتدر در زیر سایه قرآن کریم و سکانداری انقلاب توسط مقام معظم رهبری در امنیت، آسایش، استوار و ثابت قدم باقی می مانند. انشاءالله

مولوي سيد احمد عبدالهي اسكندر خطيب جمعه اهل سنت اسديه خراسان جنوبي  با تاکید بر فراهم سازی زمینه تقویت وحدت در جوامع اسلامی توسط کنفرانس های بین المللی وحدت، اظهار داشت: مسلمانان باید زمینه ای را فراهم کنند که وحدت و یک صف شدن را به وضوح مشاهده کنند تا بتوانند در تمامی امور مسلمین مانند تجارت و مسائل گوناگون که ارتباط مستقیم با معنویت و مادیت امت اسلامی دارد این شکوفایی و استقلال را مشاهده نمود.

وی افزود: امت اسلام و تمام دست اندرکاران نظام های اسلامی باید تمام شاخه های قدرت را در ذیل وحدت ساماندهی نمایند تا اسلام ناب به منصه ظهور رسیده و جهان را از عدل و صمیمیت و دوستی پرسازند.

مولوی اسکندر عنوان کرد: از راه حل های مهم در مقابله با این اقدامات دشمنان اسلام، وحدت و تقریب میان تمام ملت های مسلمان است که می تواند نقشه های شوم دشمنان را خنثی نموده و از سویی قدرت اسلام را بیافزاید.

وی در پایان تاکید کرد: کشورهای اسلامی با وحدت و یکپارچگی باید سبب اعتلای عزت مسلمین شوند و دشمنان امت اسلام خصوصا غربی ها و آمریکا که نمی خواهند رشد و بالندگی مسلمانان را مشاهده کنند، رسوا کنند.

امام حسن عسکری (علیه السلام) در روایتی به مشخصات حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرداختند که بدین شرح است:

 

امام حسن عسکری علیه السلام:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی أَرَانِیَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِی ما أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَلْقاً وَ خُلُقاً یَحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی غَیْبَتِهِ وَ یُظْهِرُهُ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.

سپاس خدایی را که مرا از دنیا نبرد تا اینکه جانشین پس از خود را به من نشان داد و او کسی است که شبیه‌ترین مردم در صورت و سیرت به رسول الله صلی الله علیه و آله است و خداوند متعال در غیبتش نگهدار اوست تا این که ظهور می‌کند و زمین را پس از آن که از ظلم و ستم لبریز شده از عدل و مساوات لبریز می‌کند.

 

کفایة‌الاثر، علی‌ بن‌ محمد خزاز رازی، ص ۲۹۵

هر سه دین (اسلام - مسیحیت و یهودیت) بر این باورند که مراد از آخر الزمان دوره‌ای از زندگی بشر است که ظلم و ستم از بین می‌رود و ظالمان و ستمگران، به جزای عمل خود می‌رسند و صالحان و مؤمنان وارث زمین می‌شوند، و با تحقق حکومت الهی، همه مردم نیز موحد و یکتا پرست می‌شوند. هر سه دین، اعتقاد دارند که در آخرالزمان، اتفاقات غیر طبیعی و بی‌سابقه رخ خواهد داد و نیز معتقدند آغاز این دوره با آمدن منجی موعود آغاز می‌شود؛ اما درباره انتها و مدت آن مطالب مختلف است. در این نوشتار مفهوم آخر الزمان در دین اسلام مورد بحث قرار گرفته است.

 

* مفهوم آخر الزمان در دین اسلام

 

در قرآن مجید، گفتار صریحی درباره آخرالزمان نیست و این، اصطلاحی است که در احادیث و مؤلفات مسلمانان به چشم می‌خورد؛ اما از آیات مطالب گوناگونی درباره این موضوع برداشت می‌شود. قرآن به طور کلی جهانیان را به دوبخش پیشینیان و پسینیان تقسیم کرده است.[۱] علاوه بر آن، آیاتی، به ارث بردن زمین به وسیله صالحان و مستضعفان، پیروزی نهایی حق بر باطل و گسترش اسلام در سرتاسر جهان را بیان می‌کند که پس از وقوع بلاها و فتنه‌های بسیار محقق می‌شود.[۲] احادیث آخرالزمان را بسیاری از محدثان از جمله بخاری،[۳] ابوداوود،[۴] ابن ماجه،[۵] احمد بن حنبل[۶] و مرحوم مجلسی آورده‌اند.[۷] این اصطلاح، در کتاب‌های حدیث و تفسیر در دو معنا به کار رفته است:

 

۱. همه آن قسمت از زمان که بنا بر عقیده مسلمانان، دوران نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است و از آغاز نبوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا وقوع قیامت را شامل می‌شود.

۲. فقط آخرین‌بخش از دوران یاد شده که در آن، مهدی موعود ظهور می‌کند و تحولات عظیمی در عالم واقع می‌شود.

 

بنابراین آخرالزمان در اسلام، به معنای دوره پایانی این عالم مادی است که بعد از آن، قیامت برپا می‌شود؛ اما این دوره، گاهی بر معنای وسیع‌تر یعنی از آغاز ظهور اسلام تا آخر عمر عالم اطلاق شده و گاهی تنها بر دوره‌ای که منجی و مصلح موعود ظهور خواهد کرد و جامعه متحول خواهد شد.

 

اتصاف پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به پیامبر آخرالزمان با این دو مطلب ارتباط دارد: نخست این‌که این پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، خاتم پیامبران است و شریعت وی به دلیل کامل بودن تا پایان این عالم اعتبار دارد و او پیامبر آخرین قسمت از زمان است که به قیامت می‌پیوندد. دیگر این‌که در نخستین سده‌های اسلام، دست‌کم تصور عده‌ای از مسلمانان چنین بود که قیامت نزدیک است و ظهور پیامبر اسلام در عصری واقع شده که به قیامت متصل است. البته در حقیقت، مطلب دوم نتیجه مطلب نخست است؛ یعنی چون پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، آخرین پیامبر و خاتم آن‌ها است. چنین تصوری میان مسلمانان پدید آمد که بنابراین قیامت نزدیک است؛ لذا نمی‌توان دلیل دوم را مستقل و در عرض دلیل اول بیان کرد. این عقیده به روایاتی مستند بود که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که مطابق مضمون آن‌ها فرموده است: « میان عصر وی و برپا شدن رستاخیز، فاصله چندانی نیست».

 

در یکی از روایات آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از روزها هنگام غروب آفتاب به اصحاب خود فرمود: « آنچه از عمر دنیا باقی مانده است در مقایسه با گذشته آن، به همان نسبت باقی‌مانده وقت امروز در مقایسه با گذشته آن است».

 

در روایات دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: « میان من و قیامت فاصله نیست؛ همان سان که میان انگشت سبابه و وسطی فاصله نیست».[۸]

 

البته هنوز در اسناد این روایات تحقیق لازم به عمل نیامده و صحت آن‌ها به پیامبر اسلام محرز نیست؛ ولی مسلماً این روایات بین مسلمانان، این تصور را پیش آورده که میان بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و برپا شدن رستاخیز، فاصله بسیار کمی است. در واقع، مراد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این بوده که میان من و قیامت، پیامبر و دین دیگری نیست و دین من، آخرین دین آسمانی و متصل به قیامت است؛ یعنی آنچه به طور قطع می‌توان فهمید، اتصال پیامبر آخرالزمان(صلی الله علیه و آله و سلم) به قیامت و تمام شدن این عالم است؛ اما نمی‌توان گفت که حتماً فاصله کمی بین بعثت پیامبر و پایان عالم وجود دارد؛ زیرا چه بسا این دین، به علت کامل بودن، در تمام دنیا فراگیر شود و هزاران سال هم ادامه داشته باشد؛ چنان که تا امروز هم حدود پانزده قرن از ظهور آن گذشته و معلوم نیست تا کی ادامه خواهد داشت. تشبیه به انگشتان هم مؤید این مطلب است. به عبارت دیگر، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خواسته است به امت خود بفهماند که او آخرین پیامبر، و دین او آخرین دین آسمانی و تنها راه نجات است و از این پس دیگر منتظر دین و آیین دیگری نباشند و مثال‌ها، تعبیرات و بیانات مختلف، تأکید بر این مطلب است.

 

مسلمانان، از تصور عمومی پیشینیان درباره محدودیت زمان این عالم و تعیین سنّ آن، متأثر بودند. تصور پیشینیان این بود که از عمر این جهان، چند هزار سال بیش نمی‌گذرد و جهان مادی، عمر کوتاهی دارد و آغاز و انجام آن، به هم نزدیک است.

 

طبری ضمن نقل عقاید گذشتگان درباره مقدار زمان این جهان می‌نویسد:

عده‌ای آغاز تا انجام زمان را شش هزار سال می‌دانند و گروهی هفت هزارسال؛ ولی من این مدت را چهارده هزار سال می‌دانم؛ هفت هزار سال پس از آغاز خلقت تا پایان آفرینش ابوالبشر و هفت هزار سال پس از آن تا قیامت.[۹]

 

ابن اثیر نیز مانند همین مطلب را نقل کرده است؛[۱۰] اما گروهی از دانشمندان مسلمان، تاریخ گذاری عالم و تعیین باقی مانده عمر عالم را آن گونه که از طبری و ابن اثیر نقل شده است، از اسرائیلیات می‌شمارند و رد می‌کنند. آنان بر این عقیده‌اند که به موجب آیه {وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ }[۱۱] و آیات مشابه آن، کسی غیر از خداوند از عمر عالم آگاه نیست و پیش‌بینی باقی مانده آن، امکان ندارد.

 

قرآن هم از تعیین وقت مشخص برای پایان عالم پرهیز کرده است.[۱۲] با این حال، با استفاده از روایات،[۱۳] می‌توان بعثت پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) را سرآغاز دوره آخرالزمان دانست؛[۱۴] زیرا ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ به شمار می‌رود؛[۱۵] لذا مفسران، مقصود از نشانه‌های قیامت در سوره محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) [۱۶] را بعثت پیامبر دانسته‌اند که در مقایسه عمر جهان، فاصله بسیار کمی تا قیامت دارد.[۱۷]

 

در فرهنگ عامه مسلمانان به ویژه شیعه، اصطلاح آخرالزمان، حکایت از عصری می‌کند که مهدی موعود در آن ظهور می‌کند و تحولات ویژه‌ای در جهان رخ می‌دهد. در روایات مسلمانان، برای این عصر، مشخصات ویژه‌ای به نام «علایم آخرالزمان» نقل شده است. از مجموعه روایاتی که در کتاب‌های حدیث، تفسیر و تاریخ درباره عصر ظهور مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده دو مطلب درباره مشخصات آخرالزمان (به نام عصر مهدی موعود) به صورت تواتر معنوی به دست می‌آید:

 

نخست این‌که در این عصر، پیش از ظهور مهدی موعود، فساد اخلاقی، بیداد کرده و ستم همه جوامع بشری را فرا می‌گیرد و به صورت عام‌ترین پدیده در روابط انسان‌ها در می‌آید. از بُعد کیهانی هم عالم، به اتفاقات و پدیده‌های پیش‌بینی نشده دچار می‌شود. دیگر این‌که پس از ظهور مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تحول عظیمی در جامعه واقع می‌شود؛ فساد و ظلم از میان می‌رود و توحید، عدل، رشد کامل عقلی و عملی در سراسر زندگی انسان‌ها گسترش می‌یابد. معروف‌ترین حدیث که با عبارات گوناگون نقل شده است، علامت اصلی دوران حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آخرالزمان را گستردگی عدالت در سراسر جهان بر می‌شمرد:

«خداوند، جهان را که از بیداد و تباهی آکنده شده است، به وسیله او از قسط و عدل پر می‌سازد».[۱۸]

 

در فرهنگ مسلمانان، افزون بر اصطلاح « علایم آخرالزمان» اصطلاح مشابه دیگری وجود دارد و آن «اشراط الساعة» یعنی علایم برپا شدن رستاخیز است. این اصطلاح، ویژه علایم وقوع قیامت است؛ ولی با بررسی روایاتی که ذیل این عنوان نقل شده است، می‌فهمیم که مضمون این روایات، مطالب مشترک بسیاری با روایات آخرالزمان دارد.[۱۹]

با وجود اشتراک در مضمون روایات این مطلب بین تمام مسلمانان در ادوار مختلف مسلم است که بین مسأله آخرالزمان و مسأله قیامت به صورت آشکار تفاوت است؛ زیرا به عقیده مسلمانان، قیامت؛ پس از فنای این عالم مادی است و پس از آن زندگی جاودانه است؛ اما دوره آخرالزمان، بخش پایانی همین دنیا است که در آن، جامعه و افراد، دچار تحولات عظیم می‌شوند.

 

تعبیر «الیوم الآخر» که در قرآن فراوان به کار رفته، مترادف جهان آخرت و ناظر به این واقعیت است که زندگی آن جهان، به دنبال حیات دنیایی و سرانجام آن است؛ لذا این اصطلاح نیز با بحث آخرالزمان مورد نظر، متفاوت است.[۲۰]

 

در نظر عده‌ای از مفسران متأخر، علاوه بر روایات، آیاتی نیز هست که آینده جوامع انسانی را بیان می‌کند و درباره حکومت توحید و عدل است. این عده از مفسران، معتقدند که آیات مربوط به استخلاف انسان و فرمانروا شدن نیکوکاران در زمین، وراثت صالحان و پیروزی حق بر باطل، آیاتی هستند که سرنوشت آینده بشریت را پیشگویی می‌کنند و مستقیماً به مسأله آخرالزمان مربوطند.[۲۱] چنین افرادی آیات و روایات مربوط به تحولات آخرالزمان را بیانگر نوعی فلسفه تاریخ می‌دانند. این مفسران، به فلسفه تاریخ انسان قایل بوده و درصدد کشف آن از دیدگاه اسلامند. در نظر ایشان، تحولات آخرالزمان که در روایات بیان شده، چیزی جز آینده طبیعی جامعه انسانی نیست. عصر آخرالزمان، عبارت از دوران شکوفایی تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان است. چنین آینده‌ای، امری است محتوم و مسلمانان باید منتظر آن باشند.

 

به نظر بعضی این انتظار هرگز نباید منفعلانه باشد؛ بلکه باید حالتی سراسر فعالیت و امیدواری باشد؛ زیرا انسانی که به امید آینده‌ای درخشان و تحقق تمام آرمان‌های پیامبران است؛ باید دارای شور و آگاهی و سرشار از آمادگی باشد و با سعی و تلاش، خود و جامعه خود را برای چنین روزی مهیا کند. در چارچوب چنین برداشت فلسفی‌ای، آخرالزمان قطعه معینی از تاریخ نوعی انسان است که نه ممکن است پیش افتد و نه به عقب افکنده شود. نوع انسان، باید حرکت تکاملی تدریجی خود را که بر مبنای پیروزی تدریجی حق بر باطل صورت می‌گیرد، همواره دنبال کند تا به دوره آخرالزمان برسد.

 

در نقطه مقابل این تصور که طرحی برای فلسفه تاریخ است، در آثار بیشتر مسلمانان قدیم ـ اعم از شیعه و سنی ـ مسأله آخرالزمان ظاهراً به فلسفه تاریخ ربط داده نشده است. علمای قدیم نه در تفسیر آیات، سخن از تحول طبیعی جامعه انسانی به سوی حکومت توحید و عدل به میان آورده‌اند و نه روایات آخرالزمان را به چنین فلسفه‌ای برای تاریخ مربوط کرده‌اند. در نظر آنان، تحولات آخرالزمان، امری است غیرعادی که در آخرین‌بخش زندگی نوع انسان واقع می‌شود و به تحولات قبلی جامعه انسانی مربوط نمی‌گردد؛ چون به نظر این افراد تاریخ، عبارت از مجموعه حوادث پراکنده و جدا از هم می‌باشد که هر دوره، اتفاقات ویژه خود را دارد و پس از مدتی آن دوره سپری می‌شود و بر این اساس هم، پیروزی حق بر باطل، ویژه دوره آخرالزمان است و نه فلسفه‌ای که تاریخ براساس آن حرکت می‌کند. طبق این نظر، برخلاف آنچه در برداشت فلسفی از آخرالزمان دیده می‌شد، ممکن است هر قطعه از تاریخ نوع انسان، آخرالزمان باشد.

اما میان علمای قدیم نیز بین علمای شیعه و سنی اختلاف است؛ مفسران اهل سنت، آیات مربوط به پیروزی حق بر باطل و وعده‌های الهی را بر پیروزی‌های صدر اسلام حمل می‌کنند؛[۲۲] ولی علمای شیعه، آن آیات را به عصر مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ربط داده‌اند.[۲۳]

 

به طور کلی می‌توان گفت اعتقاد به آخرالزمان، میان همه فرقه‌های بزرگ اسلامی مورد پذیرش است؛ اما در این‌که تحولات آخرالزمان با ظهور مهدی موعود آغاز خواهد شد یا مصداق مهدی موعود، چه کسی است، اختلاف است. البته تفاوتی که بین شیعه و اهل تسنن وجود دارد این است که غیر شیعه، تحولات آخرالزمان را به قیام قیامت و مقدمه آن مربوط می‌دانند و به اشراط الساعة تعبیر می‌کنند؛[۲۴] ولی شیعه، آخرالزمان را مقوله‌ای جدا از قیامت می‌داند و قایل است که آخرالزمان، قطعه آخر این عالم است و تحولاتی در این قطعه رخ می‌دهد که برخی مقدمه آخرالزمان است و برخی در متن آخرالزمان واقع می‌شود.

 

نتیجه:

بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که مفهوم آخرالزمان، عبارت از قطعه و دوره آخر عمر این نسل از بشر است که مقدمه‌ای برای پایان این دوره عالم و سپس برپایی قیامت است؛ اما خود این دوره مدتی از عمر بشر را در بر می‌گیرد که با ظهور منجی و مصلح، بشر به تکامل و ترقی لایق خود نایل می‌شود و در نهایت، جهان رو به صلاح و رستگاری می‌رود؛ اگرچه قبل از این دوره و مقدم بر آن، جهان و زندگی بشری مدتی دستخوش تحولات و دگرگونی‌هایی می‌شود که از آن‌ها با عنوان علایم آخرالزمان تعبیر می‌شود و بیشتر، بعد منفی دارند؛ فطرت سالم بشری از وجود آن‌ها رنج می‌برد و جوامع، دچار اضطراب می‌شوند.

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. واقعه (۵۶): ۱۳ـ۱۴ و ۳۹ـ۴۰ و ۴۹؛ حجر (۱۵): ۲۴.

[۲]. اعراف (۷): ۱۲۸ـ۱۲۹؛ نور (۲۴): ۵۵؛ قصص (۲۸): ۵؛ فتح (۴۸): ۲۸.

[۳]. صحیح بخاری، ج ۹، ص ۴۹.

[۴]. سنن ابوداوود، ج ۴، ص ۱۱۳.

[۵]. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۹.

[۶]. سنن احمد حنبل، ج ۳، ص ۵.

[۷]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۵ـ۲۷۸.

[۸]. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۵۸۱؛ اشراط الساعة، ص ۸۱؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۸۱ به بعد.

[۹]. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵.

[۱۰]. الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۱۴.

[۱۱]. لقمان (۳۱): ۳۴؛ زخرف (۴۳): ۸۵.

[۱۲]. لقمان (۳۱): ۳۴؛ احزاب (۳۳): ۶۳؛ زخرف (۴۳): ۸۵.

[۱۳]. بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۷، ج ۹ و ص ۳۱۹ و ج ۱۲، ص ۲۸۲ و ج ۱۴، ص ۸۳ و ج ۱۵، ص ۲۰۳ و ج ۱۶، ص ۱۸ ـ ۲۱ و ج ۲۰، ص ۲۲۲ و ج ۲۱، ص ۳۱۷ و ۳۵۱ و ج ۴۰، ص ۱۷۷.

[۱۴]. التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۱۰۴.

[۱۵]. تفسیر فرقان، ج ۲۶ و ۲۷، ص ۱۰۹.

[۱۶]. آیه ۱۸.

[۱۷]. مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۵۴؛ تقسیر قرطبی، ج ۸، جزء ۱۶، ص ۱۷۲.

[۱۸]. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۶؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۳۶.

[۱۹]. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۴۱ ـ ۱۳۴۳؛ اشراط السّاعة، ص۲۹ ـ ۴۰.

[۲۰]. التحقیق، ج ۱، ص ۴۶؛ هزاره گرایی، ص ۲۱.

[۲۱]. المنار، ج ۹، ص ۸۰؛ تفسیر المیزان، ج۱۴، ص ۳۳۰؛ فی ظلال القرآن، ذیل اعراف(۷): ۱۲۸؛ انبیاء (۲۱): ۱۰۵؛ صافات (۳۷): ۱۷۱ـ۱۷۵.

[۲۲]. مانند آیه ۵۵ سوره نور که می‌فرماید: « خداوند به افرادی از شما که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، وعده داد که آن‌ها را در روی زمین،

خلیفه قرار دهد؛ آن‌چنان که گذشتگان را خلیفه قرار داد. و دین آن‌ها را مستقر کند و ترسشان را به ایمنی مبدّل سازد».

[۲۳]. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۸۳ ـ ۲۸۴ و ج۸، ص۱۲۹.

[۲۴]. شرح مقاصد، ج ۵، ص ۳۱۵ ـ ۳۲۰.