
emamian
ائمه و رفع مشکلات شیعیان
اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام با فضیلتترین انسانها بوده و دارای کرامات فراوانی هستند. این کرامات منحصر به عصر حضور معصومان علیهمالسلام نبوده و در زمان غیبت حضرت حجتبنالحسن علیهالسلام نیز کرامات متعددی از ایشان مشاهده شده است.[1]
نقل این کرامات و مقام والای ائمه علیهمالسلام برای برخی این سوال را ایجاد کرده است که چرا ایشان مشکلات شیعیان را حل نکرده و آنها را از اتفاقات و حوادث نجات نمیدهند.
برای فهم پاسخ این سوال باید به چند نکته توجه کرد:
1. ائمه علیهمالسلام هادیان جامعه هستند. ایشان گرچه در مواردی به اذن خداوند متعال با انجام کارهای خارق عادت، یاران و شیعیانشان را یاری میدهند، اما وظیفه ندارند همیشه با معجزه و کرامت مشکلات دنیوی شیعیان را حل کنند.
2. اهل بیت رسول خدا علیهمالسلام ارادهای مستقل از خواست خدا ندارند و هر آنچه انجام میدهند به خواست او و در جایی است که او مصلحت بداند.[2] گاهی خداوند صلاح بندگان و جامعه را در تحمل دشواریها میداند. در ماجرای قیام امام حسین علیهالسلام از زبان ایشان میشنویم که به محمدبن حنفیه فرمودند: «أَتانی رَسُولُ اللّهِ ص بَعْدَ ما فارَقْتُکَ، فَقالَ: یا حُسَیْنُ اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا»؛[3] «هنگامى که از تو جدا شدم، پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به نزدم آمدند و به من فرمودند: اى حسین! خارج شو، خداوند مىخواهد تو را کشته ببیند!»
3. در مواردی تحمل دشواریها باعث آمرزش گناهان و ارتقای مقام انسان میشود. از این رو برخی از آسیبها و گزندهایی که به ما میرسد، لطفی است از جانب خداوند متعال.
4. چه بسا در برخی از موارد آنچه باعث نجات ما میشود، اراده و عنایت خاص اهل بیت علیهمالسلام باشد و ما متوجه آن نشویم. برای مثال در سال 92 در سفر زائران به کربلا، زنی که کمربند انفجاری بسته بود، پیش از آن که موفق به انتحار شود، توسط عقربی گزیده شده و مُرد. با کشف بمب و خنثیسازی آن توسط تیم امنیتی جان تعداد زیادی از زوار امام حسین علیهالسلام نجات یافت.[4] آیا نمیتوان این اتفاق را عنایتی از جانب معصومان علیهمالسلام دانست؟
کسی چه میداند که عنایت و توجه ائمه علیهمالسلام، چه مصیبتها و دشواریهایی را از شیعیان دفع کرده است؟ مگر نه این است که امام عصر اروحنا له الفدا در نامه به شیخ مفید فرمودند: «اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَلا ناسینَ لِذَکْرِکُمْ، وَلَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ الَّلاْواءُ وَاصْطَلَمَکُمُ الاَعْداءُ»؛[5] «ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشهکن مینمودند».
اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام با فضیلتترین انسانها هستند برای هدایت بشر.
پینوشت:
[1]. برای مطالعه برخی از این کرامات به کتاب «شفا یافتگان و نجات یافتگان امام زمان» اثر سید محمد طباطبایی مراجعه کنید.
[2]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، كوچه باغى، محسن بن عباسعلى، چاپ دوم، مکتبة آیةالله المرعشی، 1404ق، 517.
[3]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج44، ص364.
[4]. خبرگزاری تسنیم، یک"عقرب" ناجی زائران حسینی(ع) شد، https://tn.ai/234489.
[5]. طبرسى، احمد بن على، الاحتجاج، چاپ اول، نشر مرتضی، 1403ق، ج2، ص497.
رابطه توحید و صفات ائمه(ع)
سخنان گهربار معصومان علیهمالسلام دربردارنده نابترین و خالصترین معانی توحید است.[1] خاندان مطهر عصمت و طهارت نه فقط در بیان، بلکه در عملشان نیز توحید را به صورت عملی بر جهانیان نشان دادهاند. ماجرای شهادت امام حسین علیهالسلام و تسلیم محض بودن ایشان در برابر خدای متعال در روز عاشورا نمونه کامل توحید در رضاست.
با این حال در بعضی از روایات صفاتی برای ائمه علیهمالسلام ذکر شده که ممکن است برخی آن را عجیب بپندارند. این دسته از افراد، که آشنایی کافی با معارف قرآن و اهل بیت ندارند، به مراد حقیقی روایت پی نبرده و آن را مخالف توحید یافتهاند.
برای نمونه امام سجاد علیهالسلام در روایتی به بیان ویژگیهای خاصی برای ائمه علیهمالسلام میپردازند. در قسمتی از این روایت، حضرت پس از اشاره به اینکه ائمه علیهمالسلام ممتاز به روح خدا هستند، میفرماید:
«كُلُّ مَنْ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِالرُّوحِ فَقَدْ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَهُ يَخْلُقُ بِإِذْنِهِ وَ يُحْيِي بِإِذْنِهِ وَ يَعْلَمُ الْغَيْرَ مَا فِي الضَّمَائِرِ وَ يَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ هَذَا الرُّوحَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَمَنْ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَذَا الرُّوحِ فَهَذَا كَامِلٌ غَيْرُ نَاقِصٍ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ بِإِذْنِ اللَّهِ يَسِيرُ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِي لَحْظَةٍ وَاحِدَةٍ...»؛[2] «هركسى که خداوند اين روح را به او بخشيده، امر خود را نيز به او تفويض نموده و با اجازه خدا میآفريند و زنده میكند و به ديگرى علم غيب میآموزد و از گذشته و آينده تا روز قيامت اطلاع دارد؛ چون آن روح از امراللَّه است. هر كه ممتاز به اين روح شد، كامل است و نقصانى ندارد؛ هرچه بخواهد با اجازه خدا انجام میدهد، از مشرق به مغرب در يك لحظه میرود و...».
در این روایت شریف برای ائمه علیهمالسلام ویژگیهایی نظیر علم غیب، طی الارض، آفرینش و زنده کردن مردگان بیان شده است.
آیا حقیقتاً باور به اینکه شخصی دارای این صفات است، شرک و غلو است؟
با مراجعه به آیات قرآن درصدد پاسخ به این سوال برآمدهایم:
1. علم غیب امام : «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ اَحَداً*إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ»؛[3] «دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده». مطابق این آیه شریفه، گرچه علم غیب اصالتاً مخصوص خداست، اما او برخی را از علم غیبش مطلع میسازد.
2. طی الارض: «قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»؛[4] «کسی که دانشی از کتاب [آسمانی] داشت، گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن [تخت ملکه سبأ] را نزد تو خواهم آورد!» اگر آصف بن برخیا _که به فرموده قرآن کریم، تنها اندکی از علمالکتاب را داراست_ میتواند در چشم به هم زدنی به مقر پادشاهی بلقیس رفته، تخت او را بیاورد، آیا عجیب است که امام علیهالسلام _که قرآن او را واجد علمالکتاب[5] میداند_ طی الارض داشته باشد؟!
3. آفرینش و زنده کردن مردگان: «وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي»؛[6] «و هنگامی که به اذن من، از گِل چیزی به صورت پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من، پرندهای میشد».
«وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي»؛[7] «و مردگان را به اذن من زنده میکردی». این آیه بیان میدارد که عیسی علیهالسلام به اذن خداوند پرندهای آفریده و مردگان را زنده میکرد.
همانگونه که از آیات قرآن برداشت میشود، اعتقاد به اتصاف برخی انسانها به صفات مذکور، هیچ مخالفتی با توحید ندارد. البته همانگونه که از آیات و روایات استفاده میشود، باید دانست که تنها خدا به صورت استقلالی واجد این صفات است و دیگران با عنایت و اذن خدا از این صفات بهرهمند میشوند.[8]
پینوشت:
[1]. سید مرتضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه، ص23.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج26، ص14.
[3]. جن، 26-27.
[4]. نمل، 40.
[5]. رعد، 43.
[6]. مائده، 110.
[7]. همان.
[8]. ذکر کلمه «باذنه» در آیه 110 مائده و روایت مذکور برای بیان همین مطلب است.
مشروعیت توسل از منظر اسلام با تاکید بر دیدگاه اهل سنت
خداوند متعال انسان را برای رسیدن به سعادت و قرب الهی خلق کرده و با ارسال رسل مسیر را برای او هموار نموده است. بنابر آیات قرآن یکی از راههای رسیدن به قرب الهی توسل به اهل بیت علیهمالسلام می باشد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون»؛[1] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!». امامرضا علیهالسلام در روایتی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل میفرمایند، ائمه علیهمالسلام همان وسیله تقرب الهی هستند: «هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ هُمُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛[2] «آنها همان ريسمان محكم و وسيله تقرّب به خداوند هستند».
با این وجود برخی از اهل سنت خواستهاند توسل را بدعتی از جانب شیعیان نشان دهند و بدین سبب آنان را تکفیر کنند. حقیقت چیست؟ آیا توسل از نگاه شرعی مشروعیت دارد یا خیر؟ برای یافتن پاسخ این مسئله از دیدگاه اهل سنت به فتاوای دارالفتوی بزرگ مصر مراجعه میکنیم:
دارالفتوی مصر در جواب سوالی پیرامون توسل به پیامبر و اولیا خدا نوشته است: «وَقَدْ أَجْمَعَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ هُوَ الْوَسِيلَةُ الْعُظْمَى، وَ اتَّفَقَتْ الْأَمَةُ عَلَى التَّوَسُّلِ بِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِنْ غَيْرِ خِلَافٍ مِنْ أَحَدٍ يَعْتَدُّ بِهِ. وَ جَاءَتِ النُّصُوصُ وَ الْأَدِلَّةُ المتكاثرةُ مِنَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ الْآثَارِ عَنِ الصَّحَابَةِ بمشروعية التَّوَسُّلِ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ أَنَّ ذَلِكَ حَاصِلٌ قَبْلَ مَوْلِدِهِ، وَفِي حَيَاتِهِ الدُّنْيَوِيَّةِ، وَ بَعْدَ انْتِقَالِهِ إِلَى الرَّفِيقِ الْأَعْلَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ عَلَى ذَلِكَ اتَّفَقَتْ الْمَذَاهِبُ الْأَرْبَعَةِ»؛[3] «مسلمانان اجماع دارند که پیامبر صلوات خدا بر او و خاندانش، وسیله بزرگ [برای تقرب به خدا] است، و همگان بر [جواز] توسل به ایشان اتفاق نظر دارند، بدون مخالفت از کسی که نظرش قابل اعتنا باشد. عبارات و ادله متعددی از کتاب و سنت و آثار صحابه بر مشروعیت توسل پیامبر صلیاللهعلیهوآله دلالت دارد. مشروعیت توسل به ایشان پیش از ولادت آنها و در زمان حیاتشان و پس از انتقال ایشان به ملکوت اعلی جریان دارد، مذاهب اربعه اهل سنت بر این مسئله اتفاق نظر دارند».
در قسمت دیگری از این مطلب آمده است که: «وَ بِهَذَا كُلِّهِ يتضحُ أَنُّ الِاسْتِغَاثَةَ والاستمدادَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الصَّالِحِينَ هِيَ مِمَّا قَالَ الْعُلَمَاءُ بِجَوَازِهِ سَلَفاً وَ خَلَفاً، وَأَنَّ الْقَوْلَ بِأَنَّ ذَلِكَ شِرْكٌ هُوَ أَعْظَمُ بِدْعَةٍ ظَهَرَتْ فِي الْأَمَةِ الْإِسْلَامِيَّةِ فِي الأعصر الْمُتَأَخِّرَةُ»؛[4] «و با این مطالب روشن شد که استغاثه و استمداد از انبیا، اولیا و صالحین از جمله چیزهایی است که علمای سابق و لاحق آن را جایز دانستهاند، قول به اینکه این مسائل شرک میباشد، بزرگترین بدعتی است که در دروان متاخر در امت اسلامی ظهور کرده است».
بنابر این، از نگاه اهل سنت، نه تنها توسل به پیامبر جایز بوده، بلکه مستحب است. «توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله از امور جایز و مستحبی است که کتاب و سنت و عمل صحابه بر جواز و استحباب آن دلالت دارد».[5]
حاصل آنکه توسل بدعت نیست، بلکه سنتی مستحب است که تمام فرق اسلامی بر آن تاکید دارند.
پینوشت:
[1]. قرآن کریم، سوره مائده، آیه35.
[2]. ابن بابويه، محمد بن على، عیون اخبار الرضا، لاجوردی، مهدی، چاپ اول، نشر جهان، 1387ق، ج2، ص58.
[3]. دارالفتوی المصریة، التوسل بالأنبياء والأولياء والصالحين وطلب المدد منهم، http://dar-alifta.org/Home/viewfatwa?ID=14393.
[4]. همان.
[5]. همان، حكم التوسل بالنبي صلى الله عليه وآله وسلم، http://dar-alifta.org/home/viewfatwa?ID=16336
بایدها و الگوهای راهبردی حجاب در کلام امام صادق(ع)
در جامعه کنونی و به ویژه روزهای اخیر بحث حجاب اهمیت ویژهای به خود گرفته است و ابعاد گوناگون آن مورد بررسی قرار میگیرد. از این رو به مناسبت میلاد با برکت امامصادق علیهالسلام شایستگیهای حجاب زن مسلمان شیعه را از دیدگاه امامصادق علیهالسلام بیان میکنیم.
بیحجابی و یا حجاب نامناسبی که در جامعه ایران به عنوان یک کشور اسلامی مشاهده میشود، دل انسان متعهد به اسلام را به درد میآورد. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «برای زن مسلمان زیبنده نیست که روسری (مقنعه) و پیراهنی برتن کند که بدنش را نپوشاند»[1] از این روایت به خوبی میشود فهمید، استفاده از لباس و روسری کوچک که غیرمناسب برای حجاب یک زن است، یک امر تازه و نویی نیست، بلکه حضرت در آن زمان، مناسب نبودن آن را برای حجاب بیان کردهاند. این نوع لباسها همان ابزار فریب و انحراف شیطان هستند.
انسان وقتی در بیرون از خانه و در جامعه قدم بر میدارد، چیزهای خاصی که دارای جذابیت هم هستند، توجه انسان را به خود جلب میکنند، مانند: مغازهای با نورپردازی ویژه، نوع سنگفرش خیابان و... در این میان انسان اگر دنبال چیزی بگردد، مغازههایی که آن چیز مورد علاقه شخص را داشته باشند، بیشتر جلب توجه میکنند. حجاب نیز با یک مقایسه کوتاه، این چنین است. خانمی که با آرایش و حجاب نامناسب بیرون میآید و در جامعه ظاهر میشود، توجه اطرافیان را به خود جلب میکند و افراد سودجو که دنبال هوسرانی هستند، به این نوع خانمها توجه میکنند، این نوع جلب توجه کردن از چند جهت بر جامعه مضر است:
1. زمینه برای سوء استفاده افراد سودجو بیشتر میشود.
2. افرادی که از تقوای محکم و قوی برخوردار هستند، با دیدن چنین صحنههایی اذیت میشوند و آزادی آنها سلب میشود.
3. زمینه برای انحراف افراد سادهای که از دو دسته قبلی نیستند، فراهم میشود.
امام صادق علیهالسلام در این زمینه و برای جلوگیری از این امور میفرمایند: «لا يَنْبَغى لِلْمَراَةِ اَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَها اِذا خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِها»؛[2] «شایسته نیست که زن مسلمان، آن گاه که از خانه بیرون می رود، لباس خود را وسیله جلب توجه دیگران نماید».
الگوی زن مسلمان
زنان جامعه ما باید دنبال الگویی باشند که بتواند زمینه سعادت آنها را فراهم کند. حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در این زمینه بهترین الگو است. قاضی نعمان در روایتی از امام صادق علیهالسلام تصویر مقام والای حجاب و عفاف آن بانوی مطهر را ترسیم میکند: «اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ، فَحَجَبَتْهُ. فَقَالَ لَهَا النَّبِيُّ: لِمَ تَحْجُبِينَهُ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ؟ قَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي، فَإِنِّی أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّی»؛[3] «مرد نابینایی از فاطمه اذن ورود به منزل گرفت، فاطمه به خاطر او حجاب گرفت. پيامبر به دخترش فرمود: براى چه خود را از فردی نابينا پوشاندى؟ فاطمه عرض كرد: اگر او مرا نبيند، من او را مىبينم و او بو را تشخیص میدهد. پيامبر فرمود: شهادت مىدهم كه تو پارۀ تن من هستى».
یکی از نتایج این الگوگیری، زینب کبری سلاماللهعلیها میباشد. انتقال این منش از آن حضرت به دخترش تابلویی بسیار ماندگار را از حجاب و عفاف برای ما به یادگار گذاشت.
زینب کبری سلاماللهعلیها یکی از مهمترین وارثان اخلاق فاطمی شد. زینب والا گوهری که هیچ یک از نامحرمان، جز در واقعه کربلا، او را نمیدید. عفاف فاطمی در شخصیت زینب کبری سلاماللهعلیها طی حوادث دردناک عاشورا و بعد از آن، به شکل غیرتمندی و تعصب بر حجاب ظاهر شد. او بود که بدون هیچ واهمهای در مجلس یزید، این گونه فریاد زد: «ای پسر آزاد شدههای [جدمان پیامبر اسلام]! آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده بنشانی، و دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟! نقاب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشکار ساختی».[4]
در نتیجه زن مسلمان باید حجاب و پوششی را که شایسته اوست، داشته باشد و در زندگی، شخصی را الگوی خود قرار بدهد که بتواند سعادت او را تامین نماید.
پی نوشت:
[1]. حرعاملی، محمد، وسائلالشیعه، دارالکتب الاسلامی، ج3، ص281.
[2]. شیخ کلینی، محمد، کافی، دارالکتب الاسلامی، ج5، ص519.
[3]. بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال، مؤسسة الإمام المهدى(عج)، قم، 1413 هـ ق، ص 950.
[4]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالانوار،دار إحياء التراث العربی، ج 45، ص 134.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدّین.
خوشامد عرض میکنم به حضّار محترم، مسئولان محترم کشور، میهمانان عزیز هفتهی وحدت، و تبریک عرض میکنم میلاد مکرّم و معظّم رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام صادق (سلام الله علیه) را به همهی شما عزیزانی که اینجا تشریف دارید و به همهی ملّت ایران و به همهی امّت اسلامی در شرق و غرب عالم؛ و امیدواریم انشاءالله که برکات توجّهات آن بزرگوار و توجّهات الهی به برکت آن بزرگوار برای ملّت بزرگ اسلام و امّت اسلامی انشاءالله موجب پیشرفت باشد.
البتّه در شخصیّت منحصر به فرد پیغمبر اکرم و رسول اعظم یک نقطهی اوجی وجود دارد که آن عبارت است از بعثت؛ نقطهی بعثت. خب شخصیّت رسول اکرم شخصیّت منحصر به فردی است در همهی عالم وجود؛ نقطهی اوج این شخصیّت، آن نقطهی ارتباط قلب مطهّر آن بزرگوار با معدن عظمت و عزّت و حکمت الهی است؛ نقطهی بعثت؛ این درست، لکن همهی آنات زندگی پیغمبر حتّی بعد از بعثت متأثّر و متناسب با مسئلهی بعثت است؛ یعنی این [طور] نیست که فرض کنیم نبیّ مکرّم اسلام قبل از بعثت، زندگی انسانِ معمولی را داشتند؛ نه، حرکات آن بزرگوار، برکات الهی به آن بزرگوار، توجّهاتی که در عالم طبیعت ناشی از وجود آن بزرگوار اتّفاق افتاده، اینها همه استثنائی است، همه متناسب با آن اوج شخصیّت این بزرگوار است که مسئلهی بعثت است. نشانههای عظمت حق تعالی را در همهی دوران زندگی آن بزرگوار میشود دید، حتّی در هنگام ولادت. خب ما امروز را به عنوان مولود پیغمبر عید گرفتیم و جشن گرفتیم؛ حتّی در روز ولادت آن بزرگوار هم نشانهها و آثار برکات الهی را ــ که منشأ اصلیاش همان نقطهی اوج است یعنی بعثت ــ انسان مشاهده میکند. آثار توحید را و نشانههای عملی توحید را انسان در روز ولادت هم میبیند. از داخل کعبه شما بگیرید که بتها در آنجا سرنگون میشوند، تا برخورد با بتهای طاغوتی، طاغوتهای بزرگ بشری آن روز؛ [یا اینکه] فلان دریاچهی مقدّس خشک میشود، فلان آتشکدهی بهاصطلاح مقدّس خاموش میشود، طاق کسریٰ شکست میخورد، کنگرههای طاق کسریٰ فرو میریزد؛ این حوادث [رخ میدهد]. لذا روز ولادت یک روز معمولی نیست؛ روز بسیار مهمّی است، روز بسیار بزرگی است. ما این روز را عید میگیریم به این مناسبت.
نکتهی اساسی این است که عید گرفتن فقط جشن و ماندگاری و یادبود و مانند این چیزها نیست؛ عید گرفتن برای درس گرفتن است، برای الگو قرار دادن پیغمبر اکرم است. ما به این احتیاج داریم؛ امروز بشر به این احتیاج دارد، امّت اسلامی امروز به این احتیاج دارد؛ باید درس بگیریم. پس زنده نگه داشتن یاد مولودِ مبارکِ رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای این است که ما به مضمون این آیهی شریفه که فرمود: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُو اللهَ وَ الیَومَ الآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیرًا»(۲) عمل کنیم. پیغمبر اکرم اسوهی حسنه است؛ این را قرآن بصراحت دارد میگوید. اسوه است یعنی چه؟ یعنی یک الگویی است که ما باید از این الگو تبعیّت کنیم؛ در قلّهای قرار گرفته، ما باید از این حضیض به سمت آن قلّه پیش برویم، حرکت کنیم. بشر تا آنجایی که میتواند باید حرکت کند به سمت آن قلّه؛ اسوه یعنی این.
خب، حالا وقتی بخواهیم به آن الگو و به آن اسوه اقتدا بکنیم، درسهایی که وجود دارد، یکی دو تا نیست، صدها درس وجود دارد؛ در زندگی شخصی پیغمبر، در زندگی خانوادگی پیغمبر، در حکومت پیغمبر، در شخصیّت اجتماعی پیغمبر با دوستانش، با دشمنانش، با مؤمنین، با کفّار صدها درس اساسی و مهم وجود دارد. یکی از این درسها را من امروز میخواهم مطرح کنم و آن، مضمون این آیهی شریفه است که فرمود: لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِّن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَؤُفٌ رَّحیمٌ؛(۳) من روی این مسئلهی «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم» میخواهم تکیه بکنم. [میفرماید:] برای او رنجهای شما دردآور است، سخت است؛ شما که رنج میکشید، پیغمبر از رنج شما رنج میبرد. بلاشک این مخصوص به مسلمان معاصر پیغمبر نیست، خطاب به عموم مؤمنین در طول تاریخ است؛ یعنی امروز اگر شما در فلسطین رنج میکشید، در میانمار، در نقاط گوناگون دیگر مسلمانها رنج میکشند، بدانند این رنج، روح مطهّر پیغمبر را به رنج و زحمت درمیآورد؛ این خیلی مهم است. پیغمبر ما این جوری است. این حالت پیغمبر اکرم که در این آیهی شریفه بیان شده، نقطهی مقابل وضع دشمنان است که آن هم در این آیهی شریفه است: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تَتَّخِذوا بِطانَةً مِن دونِکُم لا یَألونَکُم خَبالًا وَدّوا ما عَنِتُّم».(۴) آنجا [برای] پیغمبر اکرم «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»، اینجا [برای دشمنان] «وَدّوا ما عَنِتُّم»؛ رنج شما آنها را خوشحال میکند. ما الان این جوری هستیم؛ توجّه کنید که موقعیّت خودمان را در دنیای کنونی بشناسید.
یک طرف آن وجود مقدّسی است که «عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّم»، یک طرف هم جبههای است که «وَدُّوا مَا عَنِتُّم»؛ از رنج شما خوشحال میشوند، خرسند میشوند؛ از بدبختی شما، آنها احساس خوشبختی میکنند. طبعاً وقتی آن جبهه یک چنین حالتی دارد، سعی میکند شما را به سمت سختی، به سمت بدبختی سوق بدهد و پیش ببرد. این موقعیّت را باید بفهمیم، بدانیم، توجّه کنیم.
خب حالا این رنجهای امّت اسلامی در زمان کنونی ناشی از چیست؟ چرا ملّتهای مسلمان این قدر از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فشارهای سیاسی، از لحاظ ایجاد جنگ و جنگهای داخلی و تسلّط و تصرّف و استعمار و استعمار نو و امثال اینها دچار رنجند؟ علّت این رنج کشیدن و در موضع رنج کشیدن قرار داشتن مسلمانها چیست؟ علل فراوانی دارد، علّتهای متعدّدی دارد. عقبماندگی علمی یکی از علل آن است؛ تن دادن به تسلّط استعمارگران یکی از علل آن است. علل متعدّدی دارد که حالا در این زمینه افرادی که اهل سیاستند، اهل تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هستند در این زمینهها کار کردهاند، هزاران مقاله نوشته شده، لکن یکی از عوامل که شاید مهمترین یا یکی از مهمترین عوامل باشد، تفرّق مسلمین است. ما قدر خودمان را نمیدانیم، قدر یکدیگر را نمیدانیم؛ اشکال بزرگِ کار ما این است؛ از هم جداییم، متفرّقیم.
وقتی که متفرّق هستیم، وقتی خیرخواهِ هم نیستیم، وقتی گاهی حتّی بدخواه همدیگر هستیم، خب نتیجه همین است. اینجا هم باز قرآن، صریح است. واقعاً در این مسائل زندگی بشر ما هیچ نقطهای مهم نداریم که قرآن در آن بصراحت ناطق نباشد؛ اینجا هم قرآن میفرماید که «وَ اَطِیعُوا اللَهَ وَرَسُولَهُ وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ رِیحُکُم»؛(۵) وقتی تنازع کردید، فشل به وجود میآید؛ فشل یعنی سستی. «وَ تَذهَبَ رِیحُکُم» یعنی تَذهَبَ عِزّکم؛ یعنی عزّتتان از بین میرود. اختلاف که پیدا کردید، قهراً خاکنشین میشوید، قهراً ذلیل میشوید، قهراً وسیلهی تسلّط دیگران بر خودتان را فراهم میکنید. [نتیجهی] تفرّق این است.
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در خطبهی قاصعه که یکی از مهمترین خطبههای نهجالبلاغه است روی این مسئله تکیه کرده. امیرالمؤمنین مستمعین خود را به تاریخ ارجاع میدهد؛ میگوید ببینید گذشتگان، آن وقتی که با هم بودند، متّفق بودند، چه عزّتی پیدا کردند، چه حالتی پیدا کردند، امّا وقتی که از آن حالت یکپارچگی خارج شدند، فَانظُروا اِلَى ما صاروا اِلَیهِ فی آخِرِ اُمورِهِم حینَ وَقَعَتِ الفُرقَةُ وَ تَشَتَّتَتِ الاُلفَة. بعد یک چند جمله بعد از این به همین مضامین هست، بعد میفرماید وقتی این جوری شد، وقتی فُرقت و جدایی و دشمنی حاکم شد، قَد خَلَعَ اللَهُ عَنهُم لِباسَ کَرامَتِهِ وَ سَلَبَهُم غَضارَةَ نِعمَتِه؛(۶) خدای متعال لباس کرامت را از تن اینها خارج کرد؛ آن شرفی که داشتند، آن عزّتی که داشتند، آن نعمتی که خدا به آنها داده بود، بر اثر اختلاف و تفرقه از آنها سلب شد، از آنها گرفته شد.
خب، ما باید واقعاً به این فکر کنیم؛ به این مسئلهی «اتّحاد بین مسلمین» فکر کنیم؛ امروز دشمن درست نقطهی مقابل این را میخواهد. یک بذرِ فاسدِ سلّولِ سرطانیای را در این منطقه به وجود آوردند به نام رژیم صهیونیستی که اینجا پایگاهِ غربِ دشمنِ اسلام باشد؛ چون آن روز دولت وسیع عثمانی را متفرّق کردند، نابود کردند، به چندین کشور تقسیم کردند، یک پایگاهی هم باید اینجا میداشتند که بتوانند دائماً تصرّف کنند، نگذارند در این منطقه مقاصد عالی حاصل بشود؛ این پایگاه همین فلسطین مظلوم بود که آوردند این صهیونیستهای خبیث و فاسد و قاتل و بیرحم را اینجا مستقر کردند، یک حکومت جعلی تشکیل دادند، یک ملّت جعلی درست کردند برای این کار. خب، مسلمانها هم متوجّه بودند؛ حالا [دشمنها] دارند کاری میکنند که این وجود مضر، این سلّولِ سرطانیِ رشدیافته، از عنوان «دشمنی» خارج بشود و بیشتر بین کشورهای منطقه را اختلاف بیندازد. همه جا دارند تصرّف میکنند؛ این عادّیسازیها یکی از بزرگترین خیانتهایی است که به اسلام و مسلمین دارد میشود؛ ایجاد افتراق، ایجاد اختلاف. دشمن این جور است دیگر؛ دشمن دائم مشغول است.
ما باید از روز ولادت، این جور استفادهای بکنیم: لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَهِ اُسوَةٌ حَسَنَة؛ و رسولالله را هم که عرض کردیم وضعش این جوری است. و لذاست که ما در جمهوری اسلامی این روز را روز عید قرار دادیم، روز وحدت قرار دادیم؛ یعنی از دوازدهم ربیعالاوّل که روایت اهل سنّت برای ولادت پیغمبر است تا هفدهم ربیعالاوّل که روایت شیعه است، بین این دو را ما یک هفتهی جشنی قرار دادیم، و اسمش را هم گذاشتیم «هفتهی وحدت». خب کار خوبی بود، امّا بایستی [این شعار] تحقّق پیدا کند، باید برویم به سمت عملی شدنِ این.
خب شما ممکن است بگویید «ما که رؤسای این کشورها نیستیم»؛ بله، رؤسا انگیزههای دیگری دارند، انگیزههای سیاسی دارند، مقاصد دیگری دارند، لکن روشنفکران، علما، نویسندگان، شعرا، فرزانگان یک کشور، نخبگان یک کشور و خواص میتوانند فضا را متفاوت کنند با آنچه دشمن میخواهد؛ فضا که متفاوت شد، رسیدن به این نتیجه سهلتر خواهد شد.
حالا وحدت یعنی چه؟ مراد از وحدت قطعاً وحدت مذهبی نیست؛ یعنی اینکه این به مذهب آن دربیاید، آن به مذهب این دربیاید، یک مذهب [باشد]؛ نه، این قطعاً مراد نیست. وحدت جغرافیایی هم نیست؛ مثل آن چیزی که در دهههای شصت میلادی و هفتاد میلادی، بعضی از کشورهای عربی با هم اتّحاد پیدا کردند و اعلام کردند یکی هستند، که نشد و نمیشود و امکان ندارد؛ مراد این هم نیست. مراد از وحدت، وحدت در حفظ منافعِ امّت اسلامی است. اوّل تشخیص بدهیم منافع امّت اسلامی کجا است، در چیست، بعد در این زمینه ملّتها با هم توافق کنند. دولتها هم اگر چنانچه انشاءالله به این راه هدایت بشوند، خدا دلهایشان را به این سمت بکشاند، در جهت منافع امّت اسلامی توافق کنند؛ ببینند امّت اسلامی امروز به چه احتیاج دارد، با چه کسی باید دشمنی کرد، با چه کسی بایستی چه جوری دشمنی کرد، با چه کسی باید دوستی کرد و چه جوری دوستی کرد؛ این جهتگیریها را در ضمن گفتگوها و مذاکرات، به توافق برسند و در این جهت حرکت کنند. مراد این است: اشتراک عمل در برابر نقشههای استکبار.
بلاشک دنیای استکبار دربارهی این منطقهی ما و کشورهای ما نقشههای واضحی دارد. این منطقهی اسلامی، فرصتِ عظیمی است؛ منطقهی ما اگر نگوییم حسّاسترین، یکی از حسّاسترین مناطق دنیا است؛ اگر نگوییم غنیترین، یکی از غنیترین مناطق دنیا این منطقهی ما است؛ منطقهی میانهی آسیا و غرب آسیا و شمال آفریقا که منطقهی اسلامی است؛ منطقهی بسیار مهمّی است. استکبار و قدرتهای پشت پردهی سیاستهای استکباری یعنی کمپانیها و کارتلها و تراستهای بینالمللی، برای این منطقه نقشه دارند. اشتراک عمل داشته باشیم در مقابلهی با نقشههای آنها؛ این معنای وحدت است. ما این را پیشنهاد کردیم به دنیای اسلام، و این را از دنیای اسلام خواستیم.
یک نقطهی اساسی اینجا وجود دارد که نباید از آن غفلت کرد و آن، این است که امروز، هر روز بیشتر روشن میشود که هندسهی سیاسیِ عالم و سطح دنیا در حال تغییر است؛ امروز روزبهروز بیشتر واضح میشود که نقشهی سیاسی دنیا در حال تغییر است. آن مسئلهی یکقطبی بودن و زورگویی کردن یک قدرت ــ یا دو قدرت؛ فرق نمیکند ــ بر کشورها و بر ملّتها و مانند اینها، مشروعیّت خودش را از دست داده؛ یعنی ملّتها بیدار شدهاند. نظام تکقطبی مطرود شده است و بتدریج دارد مطرودتر میشود. شما امروز در دنیا زیاد میشنوید این حرف را از زبان سیاستمدارهای درجهی یک دنیا که نظام تکقطبی را قبول نداریم. نظام تکقطبی یعنی چه؟ یعنی اینکه مثلاً فرض کنید آمریکا بنشیند برای عراق یا برای سوریه یا برای ایران یا برای لبنان یا برای فلان [کشور] طرّاحی کند که «باید این کار را بکنید، باید این بشود، باید این نشود»؛ گاهی بگوید، گاهی هم نگوید، امّا عمل کند. امروز این جوری است؛ طرّاحی میکنند برای کشورها و بسیج میکنند نیروهایشان را.
خب نقشه دارند؛ استکبار نقشه دارد. [امّا] این دارد تغییر میکند؛ تدریجاً این حالت تسلّطی که استکبار جهانی بر کشورها و بر ملّتها و بر مناطق گوناگون داشته، دارد تغییر میکند؛ درست مثل تغییری که در دوران نهضتهای ضدّاستعماری در میانهی قرن ۲۰ اتّفاق افتاد که مکرّر پشت سر هم کشورها قیام کردند علیه استعمار مستقیم ــ در آسیا یک جور، در آفریقا یک جور، در آمریکای لاتین یک جور ــ که نقشهی سیاسی دنیا یک تغییر عمدهای در آن روز کرد، امروز هم یک تغییر عمدهای دارد میکند. این حرکت زیرپوستی و آرامِ سلطهگرانهی استکبار جهانی علیه ملّتها، دارد بتدریج مشروعیّت خودش را به طور واضح از دست میدهد از نظر ملّتها؛ از اوّل که مشروع نبوده، لکن ملّتها نظرشان دارد نسبت به این روشن میشود. خب وضع جدیدی پیش خواهد آمد، دنیای جدیدی به وجود خواهد آمد. ممکن است ما نتوانیم دقیقاً حدس بزنیم که این دنیای جدید چه شکلی است، لکن مطمئنّیم که بتدریج در طول سالها دنیای جدیدی دارد تشکیل میشود. خب جایگاه امّت اسلامی در این دنیای جدید کجا است؟ این سؤال مهمّی است.
امّت اسلامی [یعنی] بیش از یک و نیم میلیارد نفوس انسانی با این تاریخ عظیم و مشعشع علمی ما ــ خب بله، ما چند قرن اخیر از لحاظ علمی سقوط کردیم، امّا قبل از آن، اوج قلّهی علم متعلّق به ما مسلمانها بوده دیگر؛ این میراث ما است؛ این در اختیار ما است ــ با داشتن ثروتهای طبیعی، با داشتن ثروتهای انسانی، با داشتن انگیزههای نو برای تجدّد؛ جایگاه این دنیای اسلام و امّت اسلامی با این خصوصیّات کجا است؟ در این دنیای جدیدی که دارد به وجود میآید، ما کجا قرار خواهیم گرفت؟ نقطهی توقّف ما و نقطهی حضور ما کجا است؟ این خیلی مهم است؛ این مسئلهای است که باید امّت اسلامی برایش فکر کند. این حوادثی که در دنیای غرب، در اروپا دارد پیش میآید، این حوادث عادّی نیست؛ اینها نشاندهندهی یک تغییرات عمده است.
خب ما میتوانیم نقش مهمّی داشته باشیم. ما امّت اسلامی، ما کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی در دنیای جدیدی که دارد بتدریج شکل میگیرد، میتوانیم جایگاه رفیعی داشته باشیم، میتوانیم به عنوان یک الگو مطرح بشویم، میتوانیم به عنوان پیشرو مطرح بشویم، امّا به یک شرط؛ شرطش چیست؟ اتّحاد، نداشتن تفرقه، خلاص شدن از شرّ وسوسههای دشمن، وسوسههای آمریکا، وسوسههای صهیونیستها، وسوسههای کمپانیها؛ [خلاص شدن] از شرّ وسوسههای اینها که گاهی این وسوسهها از زبان خودیها شنیده میشود. میبینیم در دنیای اسلام، کسانی از داخل دنیای اسلام همان حرف آنها را تکرار میکنند، همانها را میگویند؛ از شرّ اینها خلاص بشویم با اتّحاد، با نفی تفرقه، با انسجام داخلی؛ این شرطش است. اگر این شرط را بتوانیم عملی بکنیم، بلاشک خواهیم توانست امّت اسلامی را در جایگاه رفیعی در دنیای آینده و شکل آیندهی جغرافیای سیاسیِ جهان قرار بدهیم.
آیا این ممکن است؟ بعضی هستند که در همهی مسائل مهم، مبادرهی(۷) آنها و واکنشِ اوّلیِ آنها نفی و انکار و ناامیدی است: «ای آقا! نمیشود، فایده ندارد». ما قبول نداریم این را؛ ما میگوییم این ممکن است؛ اتّفاق و اتّحاد بین ملّتهای اسلامی ممکن است، منتها کار لازم دارد، عمل لازم دارد. عرض کردم، ما حالا از سیاستمداران و زمامداران و حکمرانان کشورهای اسلامی هم ناامید نیستیم، امّا بیشترین امیدمان به خواصّ دنیای اسلام است؛ یعنی همین طوری که گفتیم، به علمای دین، به روشنفکران، به اساتید دانشگاه، به جوانان روشنبین، به فرزانگان، به ادبا، به شعرا، به نویسندگان، به گردانندگان مطبوعات؛ امید ما به اینها است؛ اینها [باید] احساس استقلال بکنند، احساس مسئولیّت بکنند، احساس وظیفه کنند. وقتی خواص در یک راهی وارد شدند، افکار عمومی را به آن سمت حرکت میدهند؛ وقتی افکار عمومی در یک کشوری شکل گرفت، سیاستهای ادارهی کشور هم به طور قهری به آن سمت حرکت میکند، ناچارند، ناگزیرند. بنابراین، این کاری است ممکن؛ این ممکن است، منتها بدون عمل نمیشود. بدون عمل، هیچ چیزی در دنیا، نه دستاوردهای دنیایی، نه دستاوردهای اخروی و الهی امکان ندارد: لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعىٰ؛(۸) باید سعی کرد، باید عمل کرد؛ [اگر] عمل بکنیم، ممکن است.
حالا یک نمونهی کوچکش را عرض میکنم. نمونهی کوچکش ما هستیم؛ جمهوری اسلامی. ما در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادیم. یک روزی این دنیا دست دو قدرت بزرگ بود: قدرت آمریکا و قدرت شوروی سابق. هر دو قدرت که در دهها مسئله با هم اختلاف داشتند، در یک مسئله متّفق بودند و آن، ضدّیّت با جمهوری اسلامی بود. آمریکا و شوروی سابق، با آن همه اختلافاتی که با هم داشتند، در ضدّیّت با جمهوری اسلامی با هم متّفق بودند، همرأی بودند. امام (رضوان الله تعالی علیه) در مقابل اینها ایستاد، تسلیم نشد، صریح گفت «نه شرقی، نه غربی»؛ نه این، نه آن. شد. خیال میکردند نمیشود، خیال میکردند این نهال را میتوانند از ریشه بکَنند، این نهال امروز تبدیل شده به یک درخت تناور؛ غلط میکند فکرِ کندنِ آن را هم کسی بکند! ایستادیم و پیش رفتیم. البتّه سختی دارد؛ همهی چیزها سختی دارد؛ بدون سختی که نمیشود. آن کسانی هم که تسلیم میشوند، آنها هم سختی دارند. سختی فقط در ایستادگی نیست؛ تسلیم شدن هم سختی دارد، با این تفاوت که وقتی انسان ایستادگی میکند، سختی او، او را به پیش میبرد ــ ما سختی میکشیم، امّا پیش میرویم ــ آن که تسلیم میشود، سختی میکشد، عقبرفت دارد، پیشرفت هم نمیکند. بنابراین، به نظر ما میشود؛ میشود کار کرد، میشود تلاش کرد، میشود به سمت وحدت مورد نظر اسلام و قرآن پیش رفت در امّت اسلامی، با وجود همهی اختلافاتی که وجود دارد.
خب، فاصلهها بعضی قومی است، بعضی نژادی است، بعضی زبانی است، اینها مهم نیست؛ به نظر من آنچه امروز بیش از همه باید روی آن تکیه کنیم، مسئلهی مذهبی است؛ بحث شیعه و سنّی. نباید بگذاریم اختلاف عقیده و اختلاف مذهبی به تنازع کشیده بشود؛ نباید بگذاریم. یک چیزهایی است که تنازع ایجاد میکند، باید مانع بشویم، باید به طور جد مانع بشویم. شما ملاحظه کنید، حالا سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی هم در محافل خودشان وارد بحث شیعه و سنّی شدهاند؛ این خیلی چیز خطرناکی است، خیلی خطرناک است. اینهایی که ضدّ اسلامند، نه با شیعه خوبند نه با سنّی، وارد بحث [شیعه و سنّی شدهاند].
بنده یک وقت گفتم «شیعهی انگلیسی» و «سنّی آمریکایی»؛(۹) بعضی خیال کردند یعنی این جور بدروغ تبلیغ کردند که ما که میگوییم شیعهی انگلیسی، یعنی شیعهای که ساکن انگلیس است؛ نه، شیعهی انگلیسی ممکن است در خود کشور اسلامی باشد؛ الهامگیری از انگلیس است؛ یعنی شیعهی دعوادرستکن، سنّی دعوادرستکن؛ مثل داعش و مثل وهّابیها و امثال اینها که دعوا درست میکنند؛ یا تکفیریها که [میگویند] این کافر است، آن کافر است. اینها اسمشان مسلمان است، ممکن است به احکام فردی اسلامی متعبّد هم باشند امّا در خدمت دشمن حرکت میکنند.
آن که اختلاف ایجاد میکند در خدمت دشمن است؛ فرقی [هم] نمیکند؛ در هر جایگاهی باشد، در هر مقامی باشد، در هر کشوری باشد. ما به این معتقدیم، ما به این عمیقاً اعتقاد داریم. ما با کسانی که به عنوان طرفداری از تشیّع، احساسات برادران اهل تسنّن را برانگیخته میکردند برخورد کردیم، برخورد جدّی کردیم؛ این باید همهگیر بشود؛ باید اتّفاق نظر به وجود بیاید. البتّه در هر دو طرف تندروانی وجود دارند؛ هم در شیعه افرادی هستند که حالا یا بر اثر اعتقاداتشان یا هر چه، تندروی میکنند، هم در سنّیها کسانی هستند که تندروی میکنند؛ تندروی وجود دارد. ما این تندرویِ تندروان را موجب این ندانیم که اصلِ اهلِ مذهب را متّهم کنیم؛ عمل خودِ ما این جوری بوده.
ما دیدیم وهّابیها، از دویست سال قبل قبور ائمّه را ویران کردند؛ رفتند کربلا قبر مطهّر سیّدالشّهدا (علیه السّلام) را ویران کردند، ضریح چوبی بود، آن را سوزاندند، داخل حرم آتش درست کردند، قهوه درست کردند، قهوه خوردند؛ این اتّفاق افتاد. رفتند نجف، نتوانستند بیایند [داخل] به خاطر مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء که نیرو داشت و طلبهها و دیگران را بسیج کرد و نجف سور(۱۰) داشت، حصار داشت؛ نتوانستند بروند نجف، رفتند کوفه و در مسجد کوفه، افراد زیادی را که شیعه بودند، قتلعام کردند و کشتند. این موجب نشد که علمای شیعه، بزرگان شیعه، مراجع شیعه اهل سنّت را متّهم کنند؛ نه، اینها تندروانی بودند که آن کار را کردند. در زمان خود ما داعش در عراق یک جور، در سوریه یک جور، اخیراً در افغانستان یک جور که به مدرسهی بچّهها هم رحم نمیکنند؛ مدرسهی دخترانه، مدرسهی پسرانه را منفجر میکنند، خانوادهها را داغدار فرزندانشان میکنند؛ این کارها را میکنند، امّا ما به هیچ وجه اهل سنّت را متّهم نمیکنیم؛ اینها یک تندروانی هستند. این طرف هم باید همین جور باشد؛ کسانی ممکن است تندروی کنند، امّا نبایستی جامعهی تشیّع را متّهم کرد به خاطر تندروی. باید در این زمینه کار کرد؛ علمای اسلام بایستی کار کنند.
ما به خاطر این تشتّت داریم کتک میخوریم؛ در فلسطین کتک میخوریم، در کشورهای گوناگون کتک میخوریم. در فلسطین روزانه دارند آدم میکشند؛ بچّهی کوچک را میکشند، جوان را میکشند، نوجوان را میکشند، افراد بزرگسال را میکشند، زندان میبرند، هزاران نفر را در زندان زیر شکنجه قرار میدهند؛ این دارد اتّفاق میافتد، و جلوی چشم ما است. در میانمار آن جور، در جاهای دیگر آن جور. خب اینها سخت است، اینها برای امّت اسلامی [سخت است]؛ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم؛ اینها رنج میدهد پیغمبر را؛ باید برای اینها فکر کرد، تلاش کرد. قرآن به پیغمبر میگوید: قُل یا اَهلَ الکِتابِ تَعالَوا اِلىٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکُم؛ اهل کتاب مسلمان هم نیستند، امّا یک وجه مشترکی با هم داریم و آن توحید است؛ چون توحید در همهی ادیان وجود دارد دیگر؛ توحید پایهی همهی ادیان است: اَلّا نَعبُدَ اِلَّا اللَه. پیغمبر از همین وجه مشترک بین اسلام و ادیان دیگر استفاده میکند، یعنی قرآن دستور میدهد که بگو: تَعالَوا اِلىٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکُم اَلّا نَعبُدَ اِلَّا اللَهَ وَ لا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَ لا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا اَربابًا مِن دونِ اللَه؛(۱۱) با غیر مسلمانها [این جور میگوید]! خب ما مسلمانها این همه با هم وجه مشترک داریم: کعبهی واحد، قبلهی واحد، نماز واحد، حجّ واحد، عبادات واحد، پیغمبر واحد، محبّت اهلبیت در همهی دنیای اسلام؛ اینها وجوه مشترک ما است؛ از این وجوه مشترک بایستی عبور نکنیم.
خب ما تا حالا تلاش کردهایم؛ ما همهی آنچه در توان داشتیم، تا الان در همین زمینه به کار بردهایم، بعد از این هم به کار خواهیم برد. ما از برادران فلسطینی که همه اهل سنّتند، از همه جهت حمایت کردهایم؛ از لحاظ سیاسی و از جهات عملی حمایت کردهایم، بعد از این هم حمایت خواهیم کرد. برای ما فرق نمیکند؛ اینجا آنچه برای ما مهم است، حرکت اسلامی و نظام [اسلامی] است. این جبههی مقاومتی که امروز بحمدالله در دنیای اسلام تشکیل شده، مورد حمایت ما است، از آن حمایت میکنیم، تا آن مقداری که میتوانیم؛ هر چه قدرت داریم، از اینها حمایت خواهیم کرد، باز هم میکنیم، قبل از این هم کردهایم.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال همهی ما را هدایت کند، بتوانیم انشاءالله در این راه پیش برویم و بتوانیم این آرزوی بزرگ را که آرزوی بزرگ زبدگان دنیای اسلام بوده و قطعاً آرزوی روح مطهّر نبیّ مکرّم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، انشاءالله تحقّق ببخشیم؛ یعنی وحدت اسلامی.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
گزیدهای از بیانات در دیدار اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام
امروز دخالت دشمنان در این حوادث اغتشاشات خیابانی مورد تأیید همه است. این جور نیست که حالا یکی ادّعا کند، یکی بگوید آقا به چه دلیل؛ نه، همه قبول دارند این را، یعنی واقعاً روشن شده، واضح شده. حتّی صاحبنظران بیطرف خارجی هم تصریح کردند به این معنا، قبول دارند. یعنی این تحریکات یک چیز خودجوش درونی نیست. البتّه ممکن است از یک زمینههایی استفاده کرده باشند لکن تحریکات تبلیغاتی و اثرگذاری فکری و مانند اینها، ایجاد هیجان، تشویق، راه نشان دادن: این جور کوکتول مولوتوف بسازید، یا این جور فلان کار را بکنید، اینها کارهایی است که واضح است که دارد انجام میگیرد؛ این روشن است؛ این فراموش نباید بشود. هر کدام از این آقایان در این زمینه نظری میدهند، صحبت میکنند، باید به این توجّه داشته باشند و توجّه بدهند.
یک نکتهی مهم این است که انسان وقتی نگاه میکند، میبیند این کاری که حالا دشمن دارد در این زمینه انجام میدهد، یک کار انفعالی است، یک کار واکنشی است، عکسالعملی است؛ یعنی ملّت ایران در فاصلهی کوتاه، چند حرکت بزرگ انجام داده، که این حرکتهای بزرگ درست ۱۸۰ درجه نقطهی مقابل سیاستهای استکبار جهانی است که من حالا اشاره میکنم؛ اینها ناچار شدند عکسالعمل نشان بدهند؛ یعنی کارشان کار انفعالی است، ابتکار نیست. برای اینکه بتوانند خلأهایی را که برای آنها به وجود آمده پر کنند، این کارها را شروع کردند، برنامهریزی کردند، پول خرج کردند، افراد زیادی را به میدان آوردند از شخصیّتهای سیاسی دنیا از آمریکا، اروپا و جاهای دیگر.
آن چند حرکتی که گفتیم ملّت ایران انجام دادند، اوّلیاش، آن حرکت عظیم مردم بخصوص جوانها بود در قضیّهی کرونا. این حضور عجیبی که مردم ما و جوانها پیدا کردند، در هیچ جای دنیا سابقه ندارد؛ یعنی تا آنجایی که ما خبر داریم، هیچ خبری از این گونه حضور، حضور مردمی در جاهای دیگر نیست؛ حضوری که از دفن جنازهها در آن روزهای اوّل که صاحبان جنازهها و خویشاوندان جرئت نزدیک شدن به آنها را نداشتند، یک مشت جوان، یک مشت علاقهمند، داوطلب شدند، آمدند جنازهها را تجهیز کردند و تدفین کردند، بگیرید تا بقیّهی کارهایی که انجام گرفت، [از قبیل] تولید واکسن، تولید ماسک، تأمین انواع و اقسام نیازها، و بعد کمک مؤمنانه به کسب و کارهایی که معطّل شده بود، مردمی که نیازمند شده بودند؛ جوانهای ما وارد میدان شدند، این نشاندهندهی چه بود؟ دو چیز را نشان میداد: یکی اینکه ملّت ایران بانشاط و زنده و سرحال است، دوّم اینکه ملّت ایران متدیّن است، به مسائل دینی و ارزشهای دینی پایبند است.
این، حرکت اوّل ملّت ایران بود، و آخریاش مسئلهی اربعین بود؛ چه راهپیمایی میان نجف و کربلا، و کاظمین و کربلا، و چه راهپیماییهای عظیم داخل کشور به عنوان راهپیمایی جاماندگان. اینها خیلی مهم بود؛ میلیونها انسان و غالباً جوان در این راهپیماییها شرکت کردند، حضور پیدا کردند. اینها هم نشان دادند که هم زندهاند، بانشاطند، سر پایند، هم متدیّنند، پایبند به مسائل دینیاند، علاقهمند به دینند، دینباورند . البتّه بین این دو، آن پدیدهی بینظیرِ سرود حماسی «سلام فرمانده» هم بود که از مرزها فراتر رفت، دهها میلیون جوان و نوجوان را در دنیا به خودش جذب کرد. اینها شوخی نیست؛ اینها مسائلی است که بار اوّل است در دنیا دارد اتّفاق میافتد. یک سرودی در یک کشوری تولید بشود، بعد تکثیر بشود در چندین کشور دیگر و جوانها [آن را همخوانی کنند] که حالا من اسم کشورها را نمیخواهم بیاورم؛ اگر اسم بیاورم، قطعاً بعضی از شما که اطّلاع ندارید، تعجّب خواهید کرد. اینها اطّلاعات ما است؛ اطّلاعات دقیق و نزدیک ما است.
خب، این بُروز ملّت ایران در محیط منطقه و فراتر از منطقه، آن هم به این شکل، چیزهایی است که دشمن اینها را میبیند و در قبال آن نمیخواهد ساکت بنشیند؛ [لذا] در مقابلش این کارها را انجام میدهد. مینشینند برنامهریزی میکنند که اوّل مهر، ایران را مثلاً فرض کنید که مشغول به اغتشاش کنیم و [مانند] اینها. این یک نکتهی بسیار مهمّی است: حرکت دشمن حرکت انفعالی است، و ابتکار دست ملّت ایران است؛ خدا را شکر و بحمدالله. این جور حرکات است که ملّتهای دیگر را مجذوب ملّت ایران میکند، مجذوب ایران میکند، مجذوب حرکت ایرانی میکند. خب، این چند حرکت با فاصلهی کوتاه گرایش دینی مردم را نشان داد، نشاط جوانان را نشان داد و طبعاً این، ۱۸۰ درجه نقطهی مقابل آن چیزی است که آنها میخواهند در ایران وجود داشته باشد و اگر وجود ندارد نشان بدهند، این [جور] است. لذا میآیند دچار عکسالعمل میشوند؛ عکسالعملهای ناشیانه و ابلهانهای که دشمن انجام میدهد.
یک نکتهی دیگر هم، توصیهی به مدیران کشور که خب بحمدالله رؤسای محترم قوا و مسئولانشان اینجا تشریف دارند [این] است که مراقب باشید حواستان با این چیزها پرت نشود، و از کارهای اصلی نمانید. یکی از این اهداف دشمن همین است که حواس مسئولین و مدیران و موظّفین کارهای اساسی را پرت کنند، مشغول کنند به این چیزهای روزمرّه. حواستان پرت نشود؛ کارهای اساسی را انجام بدهید. مسئولیّتهایی که بر عهده گرفتهاید، چه مربوط به داخل کشور ــ سازندگیهای بزرگ، کارهای بزرگ، قانونگذاریهای کارآمد، کارهای مهمّ قضائی ــ یا کارهایی که مربوط به خارج از کشور است ــ سیاستهای خارجی و ترتیباتی که وجود دارد ــ اینها را مواظب باشید لنگ نشود. حواستان به طوری به این حوادث جزئیِ در مقابل چشم منعطف نشود که از کارهای اصلی بازبمانید. یکی از اهداف دشمن همین است که مسئولین را با این چیزها مشغول و سرشان را گرم کند، مشغول کند، از کار اصلی بازبمانند. انشاءالله این جور نخواهد شد. مسئولین به کارهای خودشان خواهند رسید. همهی وقت را بگذارید برای کارهای اساسی کشور و کارهای پیشرفت کشور.
حکم اینهایی که میآیند در خیابان یک جور نیست؛ بعضیها یا عامل دشمنند یا اگر عامل دشمن هم نیستند، همجهتِ با دشمنند و با همان اهداف میآیند به خیابان؛ بعضیها هم نه، هیجانزدهاند؛ اینها یک حکم ندارند. این دستهی دوّم را با کار فرهنگی باید درست کرد. دستهی اوّل را نه، مسئولین قضائی و امنیّتی موظّفند کارهایشان را انجام بدهند.
اینکه حالا کسی بگوید که آقا فضا را امنیّتی نکنید، بله، ما هم موافقیم. تا آنجایی که ممکن است، فضای کشور نباید امنیّتی بشود؛ امّا کار فرهنگی در جای خودش، کار قضائی و امنیّتی هم در جای خودش.
رونمایی از ضریح جدید حرم حضرت زینب کبری (س)
مراسم رونمایی از ضریح جدید حرم حضرت زینب(س) با حضور وزیر اوقاف سوریه، سفیر جمهوری اسلامی ایران و نماینده ولی فقیه در سوریه، استاندار ان ریف دمشق و کربلا و جمعی از مقامات ایرانی و سوری در صحن حرم حضرت زینب(س) برگزار شد.
در ابتدای این مراسم پیام تولیت عتبه عباسی توسط نماینده وی قرائت شد.
سخنران این مراسم محمد عبدالستار وزیر اوقاف سوریه بود که ابتدا از عتبه عباسی و استاد کاران عراقی که طراحی، ساخت و نصب ضریح جدید حرم حضرت زینب (س) را انجام دادند، تقدیر کرد.
وی در ادامه با یادآوری تلاشهای حضرت زینب (س) در حماسه عاشورا و پس از آن، گفت: رسالت حضرت زینب (س) وحدت در بین مسلمانان بود.
عبدالستار اهل بیت (علیهم السلام را متعلق) به همه مسلمانان دانست و تصریح کرد: اهل بیت فقط مختص شیعیان نیست بلکه به اهل تسنن نیز اختصاص دارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به شرایط کنونی جهان و اقدامات استکبار، بیان داشت: ما نباید بگذاریم آمریکا و رژیم صهیونیستی بر ما مسلط شوند. ما باید قدس و جولان را از دست صهیونیست ها آزاد کنیم.
وی در پایان از مدافعان حرم بویژه جمهوری اسلامی ایران، نیروهای تابعه و رزمندگان حزبالله در حراست از حرم های مطهر ، مردم و کشور سوریه قدردانی کرد.
آستان حرم حضرت عباس (ع) مسئول ساخت، انتقال و نصب ضریح جدید حرم حضرت زینب (س) بوده است.
ضریح جدید از ۱۴ قطعه تشکیل شده است که طی حدود ۱۰ روز پس از باز کردن ضریح قبلی، با تلاش استاد کاران عراقی، به جای آن نصب و امروز رونمایی شد.
نخستین ضریح حرم حضرت زینب (س) در سال ۱۹۵۵ میلادی توسط یک نیکوکار پاکستانی نصب شد و پس از آن یک خیر اصفهانی ضریح جدید از نقره و طلا را که ترکیبی از هنر اصفهانی بود، به حرم حضرت زینب (س) اهدا کرد.در ادامه تصاویری از ضریحهای پیشین حرم عمه سادات را مشاهده میکنید:
شش کشور اروپایی میزان تجارت با روسیه را به سطح فوریه سال ۲۰۲۲ بازگرداندند
به نقل از خبرگزاری «نووستی»، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای خدمات ملی آماری روسیه نشان داده است که در ژوئن، شش کشور ضو اتحادیه اروپا مبادلات بازرگانی خود با این کشور را به سطح فوریه 2022 بازگرداندند.
طبق این اطلاعات، واردات از روسیه در 10 کشور اسلوونی، کرواسی، جمهوری چک، مالت، اسپانیا، بلژیک، لوکزامبورگ، قبرس، استونی و بلغارستان بالاتر از میزان زمستانی آن بود.
در عین حال، صادرات به روسیه در ماه ژوئن از میزان آن در ماه فوریه در کشورهای لتونی، اسلوونی، کرواسی، بلغارستان، استونی، قبرس و لوکزامبورگ فراتر رفت. بدین ترتیب، شش کشور اروپایی میزان واردات و صادرات به و از روسیه را به سطح ماه فوریه بازگرداندند که شامل بلغارستان، قبرس، لوکزامبورگ، اسلوونی، کرواسی و استونی میشود.
لازم به یادآوری است که در شش ماهه نخست سال جاری میلادی، صادرات کالا از کشورهای اتحادیه اروپا به روسیه 31 درصد کاهش یافته، در حالی که واردات 83 درصد رشد داشته است.
در اوایل ماه اکتبر، اسناد رسمی کمیسیون اروپا نشان داد که پس از اعمال بسته هشتم تحریمها علیه روسیه، هزینه محدودیتهای تجاری ضدروسی برای کشورهای اتحادیه اروپا حدود 123 میلیارد یورو خواهد بود.
در همان زمان، یادآوری شد که تحریمهای رسمی باعث کاهش شدید میزان مبادلات بازرگانی بین اتحادیه اروپا و روسیه شده و این کاهش بیش از 40 درصد در مقایسه با شاخصهای مشابه در سال 2021 است. در همین رابطه، هوبرت فوکس، معاون حزب آزادی اتریش، تحریمهای ضد روسی را "ضربه مهلکی" به اقتصاد این کشور و کل اتحادیه اروپا ارزیابی کرده است.
استخوانهای بدنتان را تقویت کنید
با پیروی از رژیم غذایی مناسب میتوانید از استخوانهایی قوی و سالم بهرهمند شوید و به پوکی استخوان مبتلا نشوید.
اگر به پوکی استخوان مبتلا هستید، میتوانید با مصرف خوراکیهای مناسب و البته در کنار ورزش، این مشکل را حل کنید.
۱. سبزیجات
سبزیجات حاوی ویتامین C هستند که با تحریک سلولهای استخوانی، بافتهای استخوانی تشکیل داده و استخوانها را محکم میکنند. سبزیجات سبز و زرد میتوانند تراکم مواد معدنی استخوانها را افزایش دهند.
۲. پروتئین
مصرف پروتئین به مقدار کافی برای داشتن استخوانهای سالم بسیار مهم است. در حقیقت ۵۰درصد استخوانها از پروتئین تشکیل شده است. مصرف کم پروتئین از جذب کلسیم میکاهد و استخوانها را ضعیف و شکننده میکند. البته مصرف بیش از حد پروتئین هم موجب افزایش بیش از حد کلسیم در استخوانها و نشت آن به درون خون و اسیدیته شدن بدن میشود. هر روز باید در برابر هر کیلو وزن بدن، ۲ گرم پروتئین مصرف شود. مثلا اگر فردی ۵۵ کیلوگرم وزن دارد باید روزانه ۱۱۰ گرم پروتئین مصرف کند.
۳. کلسیم
کلسیم مهمترین ماده معدنی استخوان است و بیشتر مردم باید روزانه ۱۰۰۰میلیگرم کلسیم مصرف کنند که البته این مقدار در زنان مسن به ۱۲۰۰ میلیگرم در روز میرسد. دانهها، پنیر، ماست، ماهیهای ساردین و سالمون، حبوبات و عدس، بادام، برخی سبزیجات برگدار مانند اسفناج و کلمپیچ و ریواس مملو از کلسیم هستند.
۴. مصرف مقدار کافی ویتامینهای D و K
وجود این دو ویتامین برای داشتن استخوانهای قوی بسیار ضروری است. ویتامین D به جذب کلسیم در استخوانها کمک میکند و کمبود آن موجب کمبود کلسیم و ضعف در استخوانها میشود. ماهیهای پرچرب مانند سالمون، ساردین، شاهماهی و خالمخالی، گوشت قرمز، جگر و زرده تخممرغ برای تامین ویتامین D مفیدند.
ویتامین K هم با افزایش تولید پروتئین استئوکلسین، به تشکیل بافتهای استخوانی کمک میکند. کلمپیچ، اسفناج، بروکلی، جگر گاو، مرغ، لوبیا سبز و آووکادو سرشار از ویتامین K هستند.
۵. منیزیم و روی
علاوهبر کلسیم، منیزیم و روی برای تقویت استخوانها مهم هستند. منیزیم موجب فعال شدن ویتامین D و افزایش جذب کلسیم میشود. شکلات تلخ، آووکادو، آجیل، حبوبات، توفو، غلات کامل و برخی از ماهیهای چرب مملو از منیزیم هستند.
همچنین مقدار کمی روی برای تشکیل مواد معدنی استخوانها لازم است. گوشت قرمز، دانهها، آجیل، شکلات تلخ، لبنیات، تخممرغ، غلات کامل، برخی از سبزیها مانند کلمپیچ و لوبیا سبز حاوی روی هستند.
البته فراموش نکنید که برای درمان یا پیشگیری از پوکی استخوان باید از غذاهای پرنمک پرهیز کنید. مصرف بیش از حد نمک بدن را وادار به رهاسازی کلسیم میکند که برای استخوانها مضر است؛ بنابراین از مصرف مقدار بالای سدیم پرهیز کنید. همچنین کافئین، مصرف افراطی ویتامین A و مصرف بیش از حد حبوبات و عدس برای افراد مبتلا به پوکی استخوان مضر است.
فواید میوه ها و سبزیجات قرمز رنگ
رنگدانههای طبیعی مسوول رنگ قرمز میوه و سبزیجات هستند. افزودن آنها به رژیم غذایی میتواند تاثیرات مثبتی بر بدن داشته باشد. لیکوپن، آنتوسیانین ها، بتا-کریپتوکسانتین و بتا-سیانینها به میزان زیاد در مواد غذایی قرمز رنگ وجود دارند.
به طور خاص، به نظر میرسد رابطهای بین مصرف کاروتن، موجود در میوه و سبزیجات قرمز و کاهش خطر سرطانهای ریه و پروستات وجود دارد.
از سوی دیگر، کاروتنوئیدها نقشی اساسی در رشد و توسعه سلامت عصبی انسان ایفا میکنند. مصرف آنها میتواند از بروز بیماریهای انحطاط عصبی به واسطه فعالیت ضد التهاب و آنتی اکسیدانیشان پیشگیری کند.همچنین، به نظر میرسد که کاروتنها بینایی و قدرت دید در شب انسان را تقویت میکنند. افزون بر این، احتمال بروز مشکلاتی مانند انحطاط ماکولای مرتبط با افزایش سن در افرادی که این مواد مغذی را به طور منظم مصرف میکنند، کمتر است.
۱۲ انتخاب غذایی قرمز رنگ
راهنماهای غذایی در بسیاری از کشورها افزودن مواد غذایی با رنگهای مختلف به رژیم غذایی را توصیه میکنند. برای افزایش خاصیت و قدرت غذاهای خود میتوانید استفاده از میوه و سبزیجات قرمز رنگ زیر را مد نظر قرار دهید.
گوجه فرنگی
بسیاری فکر میکنند که گوجه فرنگی در دسته سبزیجات قرار دارد، اما این یک میوه بومی آمریکا جنوبی است. گوجه فرنگی در اندازهها و اشکال مختلف در سراسر جهان در دسترس است.گوجه فرنگی عطر و طعمی منحصر به فرد دارد و میتواند مقدار قابل توجهی ویتامین C، پتاسیم، و لیکوپن را در اختیار شما قرار دهد. شکل پخته گوجه فرنگی از محتوای لیکوپن بیشتری نیز برخوردار است.
فلفل دلمهای قرمز
فلفل دلمهای قرمز یکی دیگر از محصولات بومی آمریکای جنوبی است که در سراسر جهان وجود دارد. فلفل دلمهای قرمز به خانواده توتها (Berry) تعلق دارد.انواع سبز و زرد فلفل دلمهای نیز در دسترس هستند، اما نوع قرمز حاوی مقادیر بیشتری از بتا-کاروتن، ویتامین C، ویتامین B۶، فولات و آنتی اکسیدانها است.
چغندر
قدمت استفاده از این محصول ریشهای به گذشتههای دور باز میگردد. بتائین یکی از مواد مغذی شناخته شده موجود در چغندر است.همچنین، چغندر از قند طبیعی زیاد برخوردار است، از این رو، افراد اغلب از آن برای شیرین کردن کیکها و شربتها استفاده میکنند. اما به خاطر داشته باشید که مصرف بیش از حد آب چغندر میتواند به عوارض جانبی منفی منجر شود، زیرا افزایش تراکم نیتراتهایی که رشد غیر طبیعی سلول را به همراه دارند، تحریک میکند.
فلفل چیلی
فلفل چیلی یکی از اعضای تندتر خانواده فلفلهای قرمز است. به رغم عطر و طعم تند، فلفل چیلی مواد مغذی مختلفی را ارائه میکند.این ماده غذایی منبع خوبی برای ویتامینهای C و A و همچنین ماده فعال کپسایسین است. فعالیت ضد درد از مشخصههای کپساسین است.
پیاز قرمز
انواع مختلفی از پیاز وجود دارند. پیاز قرمز حاوی آنتوسیانینها است که موجب رنگ قرمز این محصول میشوند.رنگ قرمز پیاز قرمز به واسطه پخت از بین میرود، اما برای بهرهمندی از بیشترین فواید این محصول میتوانید آن را به صورت خام مصرف کنید.
کاسنی
این گیاه همانند کاسنی فرنگی به دسته Cichorium تعلق دارد. طعم کاسنی اندکی تلختر است و میتوان از آن در دستورالعملهای غذایی مختلف استفاده کرد. همچنین، کاسنی منبع خوبی برای ویتامین K و مواد معدنی مانند مس و منگنز است.
برگ چغندر قرمز
این گیاه خوراکی به واسطه برگها و ساقههای گوشتی خود معروف است. بتائین عامل رنگ قرمز برگ چغندر قرمز است که انواع سبز آن نیز وجود دارند.
هندوانه
هندوانه از میوههای محبوب تابستانی است و یک خوراکی مغذی و آبدار محسوب میشود. هندوانه منبع خوبی برای مواد معدنی مانند منگنز و پتاسیم است. همچنین، هندوانه حاوی رنگدانه لیکوپن است که فواید سلامت مختلفی را ارائه میکند.
انگور
مطالعات درباره رنگدانههای قرمز موجود در انگور در کنار مواد مغذی دیگر مانند رزوراترول و ترکیبات گیاهی نشان میدهد که آنها میتوانند به حفظ سلامت مطلوب قلب و جلوگیری از بیماریهای مرتبط با افزایش سن کمک کنند.
توت فرنگی
توت فرنگی از محبوبترین میوهها در جهان است که به واسطه محتوای مواد مغذی مختلف خود مانند ویتامین C، فولات، مواد معدنی مانند پتاسیم و منیزیم، و فیبر میتواند به تقویت سلامت انسان کمک کند. همچنین، توت فرنگی حاوی آنتوسیانینها است که مسئول رنگ قرمز این میوه هستند.
گیلاس
گیلاس میوهای شیرین و آبدار و منبع خوبی برای آنتی اکسیدانهای مختلف و پلی فنولها (بتا-کاروتن، آنتوسیانین ها، و فلاونول ها) است که خواص ضد التهاب را ارائه میکنند.
انار
انار میوهای با ارزش غذایی قابل توجه است. انار سرشار از ویتامین C، ویتامین K، آنتی اکسیدانها و ترکیبات گیاهی مختلف است که به تقویت سلامت بدن انسان کمک میکنند. دو ترکیب گیاهی پونیکالاژین و اسید پونیسیک موجود در انار خواص دارویی قابل توجهی را ارائه میکنند. همچنین، این میوه از خواص ضد التهاب برخوردار است.