رابطه توحید و صفات ائمه(ع)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
رابطه توحید و صفات ائمه(ع)

سخنان گهربار معصومان علیهم‌السلام دربردارنده ناب‌ترین و خالص‌ترین معانی توحید است.[1] خاندان مطهر عصمت و طهارت نه فقط در بیان، بلکه در عملشان نیز توحید را به صورت عملی بر جهانیان نشان داده‌اند. ماجرای شهادت امام حسین علیه‌السلام و تسلیم محض بودن ایشان در برابر خدای متعال در روز عاشورا نمونه کامل توحید در رضاست.

با این حال در بعضی از روایات صفاتی برای ائمه علیهم‌السلام ذکر شده که ممکن است برخی آن را عجیب بپندارند. این دسته از افراد، که آشنایی کافی با معارف قرآن و اهل بیت ندارند، به مراد حقیقی روایت پی نبرده و آن را مخالف توحید یافته‌اند.

برای نمونه امام سجاد علیه‌السلام در روایتی به بیان ویژگی‌های خاصی برای ائمه علیهم‌السلام می‌پردازند. در قسمتی از این روایت، حضرت پس از اشاره به اینکه ائمه علیهم‌السلام ممتاز به روح خدا هستند، می‌فرماید:

«كُلُّ مَنْ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِالرُّوحِ فَقَدْ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَهُ يَخْلُقُ بِإِذْنِهِ‏ وَ يُحْيِي بِإِذْنِهِ وَ يَعْلَمُ الْغَيْرَ مَا فِي الضَّمَائِرِ وَ يَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ هَذَا الرُّوحَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَمَنْ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَذَا الرُّوحِ فَهَذَا كَامِلٌ غَيْرُ نَاقِصٍ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ بِإِذْنِ اللَّهِ يَسِيرُ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِي لَحْظَةٍ وَاحِدَةٍ...»؛[2] «هركسى که خداوند اين روح را به او بخشيده، امر خود را نيز به او تفويض نموده و با اجازه خدا می‌آفريند و زنده می‌كند و به ديگرى علم غيب می‌آموزد و از گذشته و آينده تا روز قيامت اطلاع دارد؛ چون آن روح از امراللَّه است. هر كه ممتاز به اين روح شد، كامل است و نقصانى ندارد؛ هرچه بخواهد با اجازه خدا انجام می‌دهد، از مشرق به مغرب در يك لحظه می‌رود و...».

در این روایت شریف برای ائمه علیهم‌السلام ویژگی‌هایی نظیر علم غیب، طی الارض، آفرینش و زنده‌ کردن مردگان بیان شده است.

آیا حقیقتاً باور به اینکه شخصی دارای این صفات است، شرک و غلو است؟

با مراجعه به آیات قرآن درصدد پاسخ به این سوال برآمده‌ایم:

1. علم غیب امام : «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ اَحَداً*إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ»؛[3] «دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده». مطابق این آیه شریفه، گرچه علم غیب اصالتاً مخصوص خداست، اما او برخی را از علم غیبش مطلع می‌سازد.

2. طی الارض: «قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»؛[4] «کسی که دانشی از کتاب [آسمانی] داشت، گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن [تخت ملکه سبأ] را نزد تو خواهم آورد!» اگر آصف بن برخیا _که به فرموده قرآن کریم، تنها اندکی از علم‌الکتاب را داراست_ می‌تواند در چشم به هم زدنی به مقر پادشاهی بلقیس رفته، تخت او را بیاورد، آیا عجیب است که امام علیه‌السلام _که قرآن او را واجد علم‌الکتاب[5] می‌داند_ طی الارض داشته باشد؟!

3. آفرینش و زنده کردن مردگان: «وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي»؛[6] «و هنگامی که به اذن من، از گِل چیزی به صورت پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من، پرنده‌ای می‌شد».

«وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي»؛[7] «و مردگان را به اذن من زنده می‌کردی». این آیه بیان می‌دارد که عیسی علیه‌السلام به اذن خداوند پرنده‌ای آفریده و مردگان را زنده می‌کرد.

همان‌گونه که از آیات قرآن برداشت می‌شود، اعتقاد به اتصاف برخی انسان‌ها به صفات مذکور، هیچ مخالفتی با توحید ندارد. البته همان‌گونه که از آیات و روایات استفاده می‌شود، باید دانست که تنها خدا به صورت استقلالی واجد این صفات است و دیگران با عنایت و اذن خدا از این صفات بهره‌مند می‌شوند.[8]

پی‌نوشت:
[1]. سید مرتضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه، ص23.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج26، ص14.
[3]. جن، 26-27.
[4]. نمل، 40.
[5]. رعد، 43.
[6]. مائده، 110.
[7]. همان.
[8]. ذکر کلمه «باذنه» در آیه 110 مائده و روایت مذکور برای بیان همین مطلب است.

خوانده شده 390 مرتبه