emamian

emamian

مقتدی الصدر با انتشار بیانیه‌ای در توییتر اعلام کرد: کناره‌گیری نهایی و بستن تمام مؤسسات و نهادها به‌جز مرقد (پدرش) و موزه و مؤسسه میراث خاندان صدر را اعلام می‌کنم.

وی در این بیانیه تأکید کرده است که همه (طرفدارانش) آزاد و در تصمیم‌گیری مخیّرند.

دفتر مقتدی الصدر هم با صدور بیانیه‌ای این جریان را از مداخله در امور سیاسی و دولتی منع کرد.

«عصام حسین» از چهره‌های رسانه‌ای جریان صدر در واکنش به بیانیه کناره‌گیری مقتدی گفت: برادران (طرفداران صدر)، تصمیم سید (مقتدی) شرعی است نه سیاسی و هرگونه اقدام تنش‌آفرین ممکن است به این تصمیم ضرر برساند، لطفاً آرام باشید.

در پی تصمیم صدر برای کناره گیری از عرصه سیاسی عده‌ای از طرفداران وی به خیابان‌ها ریختند.

حرکت نیروهای امنیتی و ضدشورش عراق به‌سمت منطقه سبز بغداد

نیروهای امنیتی عراق در نزدیکی پل معلق بغداد مانع از حرکت طرفداران جریان الصدر به منطقه سبز شده‌اند.

نیروهای امنیتی تمامی ورودی‌های منطقه سبز را بسته و از هرگونه ورود به این منطقه،  جلوگیری می‌کنند.

درخواست فرماندهی عملیات مشترک از طرفداران صدر: فوراً از منطقه الخضراء خارج شوید

فرماندهی عملیات مشترک عراق از طرفداران مقتدی صدر خواست فوراً منطقه الخضراء (سبز) بغداد را ترک کنند.

سرویس‌های امنیتی در حال بررسی گزینه اعمال مقررات منع آمدوشد در صورت عدم مهار بحران تظاهرات در ساعات آینده هستند تا از هرگونه عواقبی در پایتخت جلوگیری شود.

 مقتدی صدر در سال 2014 میلادی نیز کناره‌گیری خود را از فعالیت‌های سیاسی اعلام کرده بود.

پیش از این «صباح الساعدی» از رهبران جریان صدر عراق اعلام کرد: مقتدی صدر پس از مهلت 72 ساعت خودش را ( از عرصه سیاسی ) کنار خواهد کشید (سلب مسئولیت خواهد کرد)‌ و نسبت به هر اتفاقی که در عراق رخ دهد، مداخله نخواهد کرد و مردم عراق درباره تحصن یا اعتصاب یا نافرمانی مدنی مختار و تصمیم‌گیرنده هستند.

این جریان پیش از این خواستار عدم مشارکت و حذف تمامی احزاب و شخصیت‌‌هایی شده بود که در روند سیاسی عراق از زمان اشغال آمریکا در سال 2003 تا امروز در این کشور فعال بودند، این موضع‌گیری با مخالفت شدید جریان‌های سیاسی عراق روبه‌رو شد.

پیش از این مقتدی صدر به شورای‌عالی قضائی عراق یک هفته مهلت داده بود تا مجلس عراق را منحل و قانون اساسی این کشور را هم ابطال نماید.

طرفداران صدر خواهان انحلال مجلس و برگزاری مجدد انتخابات هستند.

طرفداران جریان الصدر هشتم مرداد در اعتراض به قصد گروه‌های سیاسی شیعه از جمله چهارچوب هماهنگی مبنی بر تشکیل جلسه پارلمان و انتخاب رئیس جمهور و پس از آن انتخاب نخست وزیر، در میدان التحریر تجمع کردند و بعد از تظاهرات به منطقه سبز و از آنجا داخل ساختمان پارلمان و صحن آن شدند و بعد از یک هفته تحصن داخل آن به بیرون از آن منتقل شدند.

این جریان بعد از آنکه نتوانست با فشارها و تهدیدها پارلمان را منحل کند، طرفدارانش را به‌سمت ساختمان دیوان‌عالی عراق هدایت کرد و آن‌ها در برابر این ساختمان تحصن کرده خیمه زدند، با این حال تا این لحظه پارلمان منحل نشده است و قرار است که دادگاه فدرال عراق فردا سه‌شنبه در این باره تصمیم بگیرد.

بیش از 10 ماه از برگزاری انتخابات عراق و تشکیل پارلمان می‌گذرد و طرف‌های سیاسی عراق تاکنون درباره‌ تشکیل دولت جدید به توافق نرسیده‌اند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در سفر به مشهد مقدس که به‌دنبال تغییر شرایط کرونایی کشور انجام شد در مراسم غبارروبی مضجع نورانی حضرت امام علی‌بن موسی الرضا علیهما السلام که با حضور جمعی از علما و خادمان حرم رضوی و با تلاوت کلام‌الله مجید و زیارت جامعه کبیره و ذکر مصائب اهل‌بیت علیهم السلام در روزهای پایانی ماه محرم برگزار شد شرکت کردند.

رهبر انقلاب , امام خامنه‌ای , رهبر انقلاب , امام خامنه‌ای , رهبر انقلاب , امام خامنه‌ای ,

 

صدها نفر در کنفرانس سالانه امام حسین (ع) که هر سال در ماه محرم در شهر «سرینگر» در کشمیر برگزار می‌شود، شرکت کردند.
 
علمای شیعه و سنی در این مراسم درباره اهمیت وحدت در اسلام، واقعه کربلا و درس‌هایی از امام حسین (ع) بحث و گفتگو کردند.
 
پژوهشگران نیز بر نقش جوانان در نشر معارف امام حسین (ع) تاکید کرده و مردم را از توطئه‌های دشمنان اسلام برحذر داشتند.
 
در این مراسم عنوان شد که واقعه کربلا یک لحظه تعیین کننده در تاریخ اسلام است که بدون توجه به اعتقادات مذهبی مردم، همچنان الهام بخش آنان است.
 
به گفته برگزارکنندگان این همایش، این گونه رویدادها یادآوری برای مسلمانان است که به صلح، عدالت و برابری توجه بیشتری داشته باشند و به یاد داشته باشند که رمز موفقیت اسلام در وحدت بین شیعه و سنی است.

 

پاسخ اجمالی:

اولا: گریه و عزاداری نیز با خواست الهی در فطرت بشر نهاده شده است؛ لذا گریه و عزاداری با دستور به صبر و پذیرش قضا و قدر الهی منافاتی ندارد.
ثانیا: اگر گریه و عزاداری برای عزیزان با پذیرش قضا و قدر منافات داشت باید از سوی پیامبر(ص)، اهل بیت(ع)، خلفای راشدین، بزرگان صحابه نهی می شد، اما آنها نه تنها از آن نهی نکرده اند بلکه خود این کار را انجام می دادند.
ثالثا: گریه و عزاداری شیعه انفعالی و احساسات محض نیست تا به معنی اعتراض باشد.
رابعا: گریه خود در پذیرش قضا و قدر الهی نقش مثبت دارد و صبر آفرین است.

 
پاسخ تفصیلی:

با مراجعه به تعالیم ادیان الهی به خصوص اسلام، در می یابیم که اعتقاد به «قضا و قدر الهی» در زمره اساسی ترین باورهای مومنانه به جهان هستی است. اعتقاد به این که حدود هستی هر موجودی به تقدیر و اندازه گیری خداوند تعیین شده و با قضا و اراده او حتمیّت یافته؛ به این معنی که هر آنچه در نظام خلقت روی می دهد به اذن و اراده و مشیّت اوست. خداوند در آیه ۴۹ سوره قمر می فرماید: «اِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»؛ (ما هر چیزی را از روی حساب و با دقت آفریدیم). بنابراین جهان آفرینش جهان تقدیر و برنامه ریزی است، یعنی هر انسانی که از مادر متولد می شود، حیات و زندگی او برنامه ریزی شده است. همچنین در آیه ۲ سوره انعام می فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضی‏ اَجَلًا»؛ (اوست که شما را از خاک آفرید، آنگاه مدت عمر را معین ساخت).

بنابراین، جهان آفرینش با اندازه گیری و برنامه خاصی آفریده شده و طبق آن پیش خواهد رفت و انسان نیز جزیی از این جهان است و از این ضابطه بیرون نیست. حال ممکن است این سوال پیش آید که اگر همه چیز، از جمله مرگ انسان ها، توسط خداوند تعیین شده و به اراده او تحقق یافته است پس گریه و عزاداری برای از دست دادن نزدیکان و عزیزان چه صورتی خواهد داشت؟ آیا نوعی اعتراض و بی احترامی به خواست پروردگار نیست؟

 

قبل از پاسخ به این سؤال ابتدا باید بدانیم پذیرش قضا و قدر الهی هرگز به این معنی نیست که انسان همچون سنگ باشد و اتفاقاتی که اطرافش می افتد در او تاثیر نگذارد. مرگ عزیزان گرچه طبق قضا و قدر الهی است، اما باعث تأثّر بازماندگان او می‌گردد.

 

با این مقدمه از چند جهت به علت جواز گریه و عزاداری با وجود پذیرش قضا و قدر الهی می پردازیم:

 

۱) گریه بر عزیزان مطابق فطرت و قضای الهی انسان است:

تأثّر و گریه برای عزیزان خود امری فطری و ناشی از سرشت الهی بشر است که جزئی از قضا و قدر الهی است؛ یعنی خدا انسان را این گونه سرشته است و آن نیز از قضای الهی برشمرده می شود. هرگاه انسان به مصیبت یکی از عزیزان یا جگرگوشه ها و خویشاوندانش دچار شود، احساس اندوه شدید می کند و در پی آن اشک بر چهره اش جاری می شود، بی آنکه بتواند جلوی غصّه یا گریه خود را بگیرد. هیچ کس منکر جدّی این حقیقت نیست. اسلام نیز دین فطرت و همسوی با آن است نه مخالف فطرت.

خداوند در آیه ۳۰ سوره روم می فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها»؛ (توجّهت را به سوی دین حنیفت بگردان، این فطرت خدایی است که مردم را بر آن سرشته است).

برای یک آیین جهانی ممکن نیست که اندوه و گریه بر فقدان عزیزان را به نام صبر بر قضای الهی ممنوع کند، آن هم گریه و اندوهی که همراه چیزی نیست که خدا را خشمگین سازد. بر اساس همین فطرت اولیه است که می بینیم پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اصحاب بزرگوار و تابعین نیز مانند همه ابناء نوع بشر در غم بستگان خویش گریه می کردند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) برای فرزندش ابراهیم می گرید و می فرماید: «چشم اشکبار می شود و دل اندوهگین می گردد، ولی چیزی برخلاف رضای پروردگارمان نمی گوییم ...».(۱)

بنابر این دستور به صبر و پذیرش قضا و قدر الهی منافاتی با گریه ندارد؛ چرا که گریه نیز با خواست الهی در فطرت بشر نهاده شده است و خداوند بهتر می داند که آیا گریه و حزن در سوگ عزیزان با اراده و قضا و قدر او منافات دارد یا نه؟

 

۲) بزرگان دین خود گریه می کردند و این امر را خلاف پذیرش قضا و قدر الهی نمی دانستند:

اگر گریه برای عزیزان با پذیرش قضا و قدر منافات داشت باید از سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) و صحابه و بزرگان دینی از آن نهی می شد، اما می بینیم آنها نه تنها از آن نهی نکرده اند بلکه خود این کار را انجام می دادند و حتی در برخی موارد خاص، مثل گریه برای امام حسین(علیه السلام)، به آن سفارش کرده اند.

نمونه های زیادی از سیره رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در زمینه سوگواری و عزاداری نقل شده است، از جمله: سوگواری بر حضرت حمزه(۲) و گریستن در شهادت جعفر بن ابی طالب(۳)، گریستن به هنگام درگذشت فرزندشان ابراهیم، گریه به هنگام احتضار سعد بن عباده(۴)، گریه به هنگام زیارت قبر مادرشان آمنه(۵) و... . همچنین در سیره اهل بیت ایشان(علیهم السلام) نیز می توان موارد زیادی بر اقامه مجلس عزا یافت که خصوصا در مورد شهدای کربلا بسیار پر رنگ است. به عنوان مثال علقمه حضرمی نقل می‏ کند که امام باقر(علیه السلام) در روز عاشورا برای امام حسین(علیه السلام) در خانه ‏اش مجلس عزا برگزار می‏ کرد: «... ثُمَّ لَیَنْدِبُ الْحُسینَ(علیه السلام) وَ یَبْکِیهِ وَ یَأْمُرُ مَنْ فِی دارِهِ مِمَّنَ لا یَتَّقِیهِ بِالْبُکاءِ عَلَیْهِ ... وَلْیَعُزِّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصابِهِمْ بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام‏)»(۶)؛ (او بر امام حسین(علیهما السلام) می ‏گریست و به افرادی که در خانه بودند و از آنها تقیّه نمی‏ کرد، می‏ فرمود: بر آن حضرت گریه کنند... و به آنان می‏ فرمود: در مصیبت حسین(علیه السلام) به یکدیگر تسلیت بگویند).

همچنین خلفای صدر اسلام، صحابه و اهل مکه و مدینه نیز در وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و همچنین در مرگ سایر عزیزان و خویشاوندان خود، به گریه و عزاداری می پرداختند.(۷) حتی خلیفه دوم که ظاهرا مردم را از گریه و عزاداری منع می کرد، خود عزاداری داشته و در مرگ عزیزانش، از جمله در مرگ برادرش و مرگ نعمان بن مقرن المزنی و... گریه می کرد.(۸) عایشه، ابوبکر، عثمان، عبدالله بن مسعود و بسیاری از صحابه و تابعین نیز در سوگ عزیزان خود گریه و عزاداری می کردند.(۹)

مواردی که اشاره شد و موارد فراوان دیگر حاکی از آن است که گریه برای عزیزان یک امر طبیعی و عادی بوده و هست و هرگز به معنی اعتراض به قضا و قدر الهی نیست.

 

۳) عزاداری شیعه حکمت و فلسفه دارد و اعتراض انفعالی و احساسات محض نیست:

در مورد گریه و عزاداری شیعیان برای شهادت اهل بیت(علیهم السلام) خصوصا امام حسین(علیه السلام) لازم است بدانیم این گریه تنها از نوع گریه انفعالی و احساسات محض نیست تا به معنی اعتراض باشد. شیعه فقط به عنوان سوگواری برای اهل بیت(علیهم السلام) گریه نمی کند تا اعتراض به قضا و قدر الهی باشد؛ بلکه گریه شیعه حکمت های فراوانی دارد که هر یک به تنهایی دلیل منطقی و قابل قبولی برای آن است.

برخی از این حکمت ها عبارت اند از:

 

۱) گریه بر امام حسین(علیه السلام) و سایر مظلومان جهان همچنین باعث برانگیختن عواطف بر ضد حکومت طاغوت می شود و یک مکتب فکری و عقیدتی و عملی است که مربوط به تمام مظلومان و اظهار تنفر از ظالمان می شود، نه اینکه تنها مربوط به یک نفر مثل امام حسین(علیه السلام) و تنفر از یزید باشد. این گریه ها اعتراض به جنایات انسانهایی است که از قدرت و اختیار خویش بر علیه اهل بیت(علیهم السلام) و دیگر آزادگان و مظلومان جهان سوء استفاده کرده اند.

 

۲) مجالس عزاداری شیعیان را متحد و روحیه عدالت طلبی آنها را حفظ می کند و باعث حفظ و تقویت مکتب اهل بیت(علیهم السلام) می گردد؛ لذا می بینیم اهل بیت(علیهم السلام) به پرپایی چنین جلساتی سفارش کرده اند. به عنوان مثال امام صادق(علیه السلام) فرمود: «اِنّ تِلکَ المجالسَ اُحِبُّها، فَاَحْیُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْیی اَمْرَنا»(۱۰)؛ (این گونه مجالس را دوست می دارم، پس امرِ [امامتِ] ما را زنده بدارید، خدا رحمت کند کسی را که امر [و راه و مرام] ما را احیا می کند).

 

۳) برای پیوند با یک مکتب، فقط منطق کافی نیست، بلکه پیوند عاطفی که عشق و علاقه و محبت می باشد، نیز لازم است و این پیوند عاطفی با گریه از روی محبت و بخاطر درد فراق محقق می گردد.(۱۱)

 

۴) نکته مهم دیگر این است که شیعیان با گریه بر مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) و سایر اهل بیت(علیهم السلام)، آنها را الگو قرار می‏ دهند و زمینه تطبیق اعمال خود با سیره عملی آن حضرات را فراهم می‏ سازند.(۱۲)

 

۵) همچنین عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) مصداق تعظیم شعائر الهی و نوعی ابراز مودّت نسبت به خاندان پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) است که در آیه ۲۳ سوره شوری به آن سفارش شده است. در این آیه می خوانیم: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»؛ (بگو من از شما اجر رسالت‏ جز این نخواهم که مودت و محبت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید).

 

۴) گریه خود در پذیرش قضا و قدر الهی نقش مثبت دارد و صبر آفرین است:

گریه ممکن است به حال کسی که از دنیا رفته سودی نداشته باشد، اما آثار مثبت فراوانی برای گریه کننده دارد و در پذیرش قضا و قدر الهی نقش مثبتی دارد؛ چرا که باعث تخلیه روانی انسان و پذیرش وضعی می شود که از تغییر آن ناتوان است(پذیرش مرگ و فراق). مرگ عزیزان نوعا بر انسان شوک وارد می کند و گریه این شوک را کنترل می کند. به همین خاطر می بینیم اشخاصی که کمتر گریه می کنند و نمی توانند بدین وسیله غم‏ها و افسردگی های حاصل از فراق عزیزان خویش را تخلیه کنند و عقده های درونی خویش را بگشایند، از روان متعادل و سلامت جسمی و روحی خوبی برخوردار نیستند.

روانشناسان معتقدند: «زن‏ها از مردها عقده کمتری دارند، زیرا آنان زودتر مشکلات روحی خویش را به وسیله «گریه» بیرون می ریزند و کمتر آن را در درون خویش پنهان می دارند و این امر یکی از رموز سلامت آنان می‏ باشد».(۱۳)

 

 

پی نوشت ها:

(۱). صحیح بخاری، بخاری، محمد بن إسماعیل، محقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ هـ ق، چاپ اول، ج ۲، ص ۸۳، کتاب الجنائز، باب (انا بک لمحزونون)، ح ۱۳۰۳؛ المستدرک علی الصحیحین، النیسابوری، محمد بن عبدالله، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت،۱۴۱۱هـ ق/ ۱۹۹۰ م، الطبعة الأولی، ج ۴، ص ۴۳؛ عقد الفرید، اندلسی، ابن عبد ربه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰هـ ق/ ۱۹۹۹ م، الطبعة الثالثة، ج ۳، ص ۱۹۷.

(۲). ر.ک: المعجم الکبیر، طبرانی، سلمان بن أحمد،‌ محقق: السلف، حمد بن عبد المجید، مکتبة ابن تیمیه، قاهره، بی تا، چاپ دوم، ج ۳، ص ۱۴۲؛ سیرة الحلبیّه، حلبی، علی بن إبراهیم بن أحمد، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۷ هـ ق، چاپ دوم، ج ۲، ص ۳۳۵.

(۳). ر.ک: أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، علی بن محمد، دار الفکر، بیروت، ١۴٠٩ هـ ق، چاپ اول، ج ۱، ص ۳۴۳.

(۴). صحیح بخاری، همان، ج ۲، ص ۸۴، باب (البکاء عند المریض)، ح ۱۳۰۴.

(۵). صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، الطبعة الأولی، ج ۲، ص ۶۷۱، باب (استئذان النبی(صلی الله علیه و سلم) ربّه فی زیارة قبر امّه)، ح ۹۷۶.

(۶). مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسی، محمد بن الحسن‏، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت‏، ۱۴۱۱ هـ ق‏، چاپ اول‏، ج ۲، ص ۷۷۲؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)‏، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)‏، قم‏، ۱۴۰۹ هـ ق‏، چاپ اول‏، ج ۱۴، ص ۵۰۹، باب (استحباب البکاء لقتل الحسین(علیه السلام)).

(۷). ر.ک: شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة، الطبری، أبو القاسم هبة الله ابن الحسن بن منصور الطبری، دارطیبة، بیروت، ۱۴۲۳هـ ق/ ۲۰۰۳م، الطبعة الاولی، ص ۱۳۷۱؛ البدایة والنهایة، ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، مکتبة المعارف، بیروت، بی تا، ج ۵، ص ۲۷۰، حوادث سال ۱۱ هجری.

(۸). ر.ک: عقد الفرید، همان.

(۹). ر.ک: همان، ص ۲۰۰ - ۲۰۲؛ التاریخ القویم لمکة و بیت اللَّه ‏الکریم، کردی، محمدطاهر، دار خضر، بیروت، ۱۴۲۰ هـ ق، چاپ اول، ج ۱، ص ۱۹۸- ۲۰۳؛ پاسخ های ما، عطایی، علی، ‏نشر مشعر، تهران، ۱۳۸۵ هـ ش، چاپ دوم‏، ص ۲۳۶؛ و... .

(۱۰). قرب الإسناد، حمیری، عبد الله بن جعفر، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)،‏ مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)‏، قم، ‏۱۴۱۳ هـ ق،‏ چاپ اول‏، ص ۳۶.

(۱۱). ر.ک: پیدایش مذاهب، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسة الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم‏، ۱۳۸۴ هـ ش، چاپ اول‏، ص ۱۴۷.

(۱۲). ر.ک: عاشورا ریشه‏ ها، انگیزه‏ ها، رویداد ها، پیامد ها، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعی از فضلاء، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، بی تا، چاپ اول، ص ۶۶.

(۱۳). همان، ص ۶۷؛ به نقل از: صد و پنجاه سال جوان بمانید، دکتر ویکتور بوگو مولتز، ترجمه: دکتر علی محمد مژده، ص ۱۳۴.

- سؤال

آیا یک فرزند می تواند پدر و مادر خود را شفاعت کند و آن ها را بهشتی کند؟ پدر و مادر نسبت به فرزند چطور؟ آیا دوستان و آشنایان نسبت به همدیگر قدرت شفاعت دارند؟ روایاتی در این باب بیان کنید؟

 

- پاسخ

آنچه از ظاهر آیات قرآن و صریح روایات و احادیث معصومین ـ علیهم السلام ـ استفاده می‏شود این است که هرچند «شفاعت» به گونه استقلال (و به اصطلاح بالذات)، مخصوص خداوند است و جز او هیچ کس حق شفاعت ندارد؛ اما با اذن و فرمان و اجازه او هیچ مانعی ندارد تحت شرایط خاصی برای غیر او ثابت شود.

و در این باره احادیث فراوان از پیامبر اسلام(ص) و پیشوایان معصوم(ع) به ما رسیده است، و از این روایات استفاده می‏شود که اجازه شفاعت تنها اختصاص به پیامبران و امامان معصوم(ع) ندارد، بلکه تحت شرایطی افراد عادی و معمولی از مؤمنان هم شفاعت می‏نمایند، و نه تنها والدین برای فرزندان خود و بالعکس، شفاعت می کنند، بلکه شفاعت مؤمنان واقعی، شامل حال خویشاوندان و همسایگان و دوستان و آشنایان آنها هم خواهند شد، و احادیث و روایات در این مسأله زیاد است، و ما در اینجا به عنوان نمونه به چند حدیث بسنده می‏‌کنیم:

 

۱ـ در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است:

روز قیامت موقع حساب، خداوند به جبریل دستور می‏دهد که بچه‏‌های مؤمنین را به بهشت وارد کند (فرشته وحی آنها را به سوی بهشت راهنمایی می‏کند ولی آنان) دم در بهشت می‏‌ایستند و داخل نمی‏شوند، از پدران و مادران خود سؤال می‏کنند، فرشتگان پاسخ می‏دهند که آنها مشغول حساب و اعمال خود می‏باشند و مانند شما نیستند، آنگاه اطفال مؤمنان فریاد می‏کشند و گریه می‏کنند، خداوند از جبرئیل سؤال می‏کند، و جبرئیل عرض می‏کند: خداوندا تو آگاهی، این صدای بچه‌‏های مؤمنان است که بدون پدران و مادرشان وارد بهشت نمی‏شوند، در نتیجه خداوند به جبرئیل فرمان می‏دهد که از میان مردم دست والدین آنها را بگیرد و با آنها داخل بهشت کند.[۱]

 

۲ـ در حدیث دیگری باز از آن حضرت می‏خوانیم که فرمود: شیعیان علی بن ابیطالب را خفیف و سبک مشمارید، زیرا که یک نفر از پیروان (واقعی) او به تعداد (نفرات دو قبیله بزرگ عرب به نامهای) ربیع و مضر شفاعت خواهد کرد.[۲]

 

۳ـ و در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علی(ع) آمده است که آن حضرت فرمود:

بهشت هشت درب دارد: دری که از آن پیامبران و صدّیقین وارد می‏شوند، و از در دیگر شهداء و صالحان داخل می‏شوند، و از پنج در (که مخصوص پیروان ما می‏باشد) شیعیان و دوستان ما داخل می‏شوند، من بر (پل) صراط می‏ایستم و می‏گویم: پروردگارا شیعه و دوستان و یاوران مرا در عالم دنیا (از سقوط به جهنم) سالم نگهدار، آنگاه از جانب خداوند ندا می‏رسد خواسته تو قبول شد و شفاعت تو را پذیرفتیم. بعد امام(ع) فرمود: هر فرد از شیعیان و دوستان و یاوران من... به تعداد هفتاد هزار نفر از همسایه و خویشاوندان خود شفاعت می‏کند.[۳]

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱. معاد در قرآن تفسیر موضوعی در قرآن، ج۵، آیت الله جوادی آملی.

۲. انسان از آغاز تا انجام، علامه طباطبایی.

 

پی نوشت ها:

[۱] .مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، چاپ بیروت، ج ۷۹، ص ۱۲۳، ح ۱۵.

[۲] .مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۸، ص ۵۶، ح ۶۸، حدیث کوتاه و پر معنی «قال رسول اللّه (ص): لا تستخفّوا بشیعة علی، فانّ الرجل منهم لَشفیع لِعدد ربیعه و مضر).

[۳] . بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۹، ح ۱۹، در آخر حدیث دارد که و از در دیگر بقیه مسلمین داخل می‏شوند.

 

بیماری قلبی قاتل خاموشی است که علائم چندانی ندارد تا زمانی که اولین حمله قلبی رخ دهد. به همین دلیل مهم است که یک سبک زندگی سالم داشته باشید تا ریسک فاکتورهای بیماری‌های قلبی مانند فشار خون، گلوکز خون، لیپید خون و شاخص‌های التهابی را کاهش دهید.

خوشبختانه اینکه شما دچار حمله قلبی بشوید یا نه، بیشتر به سبک زندگی‌تان بستگی دارد تا ژنتیکتان. کارشناسان باور دارند که یک سبک زندگی سالم می‌تواند از 80 درصد موارد بیماری‌های قلبی و عروقی پیشگیری کند.

چیزی که ممکن است ندانید این است که برخی از خصوصیات فیزیکی با ریسک بیشتر ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی مرتبط هستند. داشتن این ویژگی‌های فیزیکی لزوماً به این معنی نیست که حتماً دچار بیماری قلبی خواهید شد، بلکه منظور این است که اگر این ویژگی‌ها را دارید پس باید توجه بیشتری به سبک زندگی‌تان داشته باشید و تغییرات لازم برای کاهش احتمال بیماری‌های قلبی را اعمال کنید.

زیاد بودن سایز دور کمر

از متر زیاد استفاده کنید! متر کمک زیادی در کنترل سایز دور کمرتان به شما می‌کند. کارشناسان حوزه سلامت عقیده دارند سایز دور کمر نسبت به وزن بدن یا شاخص توده بدنی، یک مارکر بسیار مهم‌تر برای ریسک‌های سلامتی در آینده است. بالا بودن سایز دور کمر علامتی است که نشان می‌دهد شما چربی داخلی زیادی دارید و این نوع چربی چیزی است که با التهاب بیشتر، دیابت نوع دوم و افزایش احتمال بیماری‌های قلبی و عروقی ارتباط دارد.

حالا از کجا باید بدانید سایز دور کمرتان چیزی است که شما را در معرض بیماری‌های قلبی قرار می‌دهد؟

سایز دور کمر بیشتر از 88 سانتیمتر برای خانم‌ها و بیشتر از 101 سانتیمتر برای آقایان شاخصی است که نشان می‌دهد فرد بیشتر در معرض بیماری‌های قلبی قرار دارد. یک راه دیگر برای ارزیابی میزان احتمال بیماری‌های قلبی این است که سایز دور کمرتان را با قدتان مقایسه کنید. سایز دور کمر شما نباید بیشتر از نصف قدتان باشد.

بیشتر افراد اغلب اوقات فقط به کنترل وزن خود توجه می‌کنند و توجهی به ارزیابی سایز دور کمر خود ندارند. تنها کاری که باید بکنید این است که یک متر بردارید و دور کمرتان را اندازه بگیرید. برای اندازه‌گیری، نفستان را بیرون بدهید و متر را دور کمرتان منطبق با نافتان قرار دهید. عدد موردنظر را یادداشت کنید و آن را به پزشک خانواده‌تان نشان بدهید. نسبت به تغییرات اندازه دور کمرتان که به مرور زمان رخ می‌دهد هشیار باشید.

 

طاسی سر

طاسی سر هرچند مسئله‌ای است که بیشتر از جنبه‌ی ظاهری و زیبایی مطرح می‌شود اما می‌تواند علامت این باشد که فرد بیشتر در معرض بیماری قلبی قرار دارد. یک بررسی روی چند مطالعه که روی تقریباً 40000 مرد انجام شد نشان داد آن‌هایی که در بالای سر خود موی کمتری داشتند، 44 تا 84 درصد بیشتر مستعد ابتلا به بیماری‌های قلبی بودند. این ریسک در میان مردانی بیشترین بود که موهای خود را پیش از 60 سالگی از دست داده بودند. اما عقب رفتگی خط رویش مو ارتباطی با بالاتر بودن ریسک بیماری‌های قلبی نداشت.

به نظر می‌رسد این افزایش احتمال به تستوسترون ربط داشته باشد. مردانی که میزان بیشتری تستوسترون دارند، دی هیدروتستوسترون بیشتری تولید می‌کنند که همین باعث می‌شود فولیکول‌های موهایشان از بین برود. هرچند هنوز ثابت نشده اما دانشمندان به ارتباط میان بالاتر بودن میزان تستوسترون و بیماری‌های قلبی مشکوک هستند. بنابراین تستوسترون ممکن است وجه اشتراک این دو عامل باشد.

حلقه خاکستری دور قرنیه (corneal arcus)

چشم‌ها آینه‌ی روح هستند، اما در مورد سلامتی‌تان نیز چیزهایی می‌گویند. اگر متوجه حلقه‌ای سفید یا خاکستری رنگ در اطراف عنبیه شدید، این عارضه می‌تواند قوس قرنیه باشد. یک قوس از تجمع کلسترول درست شده که روی پوشش شفاف به نام قرنیه که سطح چشم‌ها را می‌پوشاند جمع می‌شود. در افراد زیر 45 سال، قوس قرنیه نشان‌دهنده‌ی نوع وراثتی هیپرکلسترولمی است که در آن، کلسترول بسیار بالا، ریسک بیماری‌های قلبی را نیز افزایش می‌دهد. اگر متوجه چنین حلقه‌ی سفیدی در اطراف عنبیه‌تان شدید این مسئله را با پزشک مطرح کنید. حتماً سطح لیپید خونتان را به طور مرتب چک کنید و معاینه‌ی منظم چشم داشته باشید.

خطی در نرمه‌ی گوش

وقتی در آینه نگاه می‌کنید احتمالاً به نرمه‌ی گوش‌هایتان توجهی نمی‌کنید. آیا نرمه‌ی گوشتان دارای خط یا چروکی عمیق است که به صورت اریب در نرمه‌ی گوشتان قرار دارد؟ برخی پژوهش‌ها این خط یا چین در نرمه‌ی گوش را به افزایش ریسک بیماری عروق کرونری مرتبط دانسته‌اند. این خط معمولاً زمانی بیشتر به چشم می‌آید که صبح بعد از چند ساعت در رختخواب ماندن بیدار می‌شوید. به هم فشردن نرمه‌ی گوش ممکن است این خط را قابل توجه‌تر هم بکند.

هنوز معلوم نیست چرا وجود چین و یا خط در نرمه‌ی گوش در افرادی که وضعیت سلامت قلبشان چندان خوب نیست شایع‌تر است. این خط می‌تواند نشان‌دهنده‌ی باریک شدن رگ‌های ریز خونی ناحیه‌ی گوش یا تجمع پلاک در آن‌ها باشد. در نتیجه شاخصی از تجمع پلاک در عروق بزرگ‌تر است که خون و اکسیژن را به سمت قلب می‌برند.

پیرتر از سن واقعی به نظر رسیدن

آیا مردم به شما می‌گویند که پیرتر از سن واقعی‌تان به نظر می‌رسید؟ خوشبختانه آن‌ها بی‌ادب نیستند! بلکه سلامت قلبتان را زیر سؤال می‌برند. تحقیقات نشان می‌دهد میان پیرتر به نظر رسیدن و بالاتر بودن ریسک بیماری‌های قلبی ارتباط وجود دارد. چرا باید چنین ارتباطی وجود داشته باشد؟ پیرتر از سن واقعی به نظر رسیدن ممکن است علامت عجیبی از پیری زودرس باشد که بر عضلات قلب و رگ‌های خونی آن اثر می‌گذارد.

کلام آخر

داشتن هر یک از علائم گفته شده لزوماً به این معنی نیست که حتماً دچار بیماری قلبی خواهید شد، بلکه نشان می‌دهند که شما باید بیشتر مراقب سلامت قلب خود باشید و سبک زندگی خود را اصلاح کنید. اگر دارای چند علامت گفته شده هستید، کنترل بیشتر وضعیت قلبتان اهمیت بیشتری هم دارد. در مورد ریسک فاکتورهایی که دارید و اینکه برای کاهش این ریسک‌ها چه می‌توانید بکنید با پزشک خود مشورت نمایید. اهمیت دادن به ریسک فاکتورهای سلامتی، هم برای سلامت قلب و هم برای سلامت عمومی‌تان مهم است.

دوشنبه, 07 شهریور 1401 16:28

خاکشیر، گیاه خوراکی همه کاره

خاکشیر گیاهی از تیره شب بویان است که در دشت و کوهستان می‌روید و بلندی ساقه آن تا یک متر می‌رسد. تخم این گیاه ریز و کمی دراز است و به دو رنگ قرمز و قهوه ای وجود دارد که رنگ قرمز آن طعم تلخی دارد. بخش خوراکی گیاه همان دانه‌های خاکشیر است که در میوه‌های خورجین مانند و باریک گیاه قرار دارد.

خواص شگفت انگیز خاکشیر

رفع بوی بد دهان با خاکشیر

اگر جزو افرادی هستید که بوی بد دهان آزارتان می‌دهد و نمی‌توانید به راحتی آن را برطرف کنید خاکشیر گزینه درمانی مناسبی برای شما خواهد بود. برای از بین بردن بوی بدن دهانتان تنها کافی است هر روز عصر یک لیوان شربت ترنجبین و خاکشیر بنوشید. برای تهیه شربت مورد نظر ترنجبین را به مدت ۵ تا ۶ ساعت درون آب خیس کنید و پس از صاف کردن آن را با یک تا ۲ قاشق خاکشیر مخلوط کرده و میل کنید. نوشیدن این شربت با دفع اخلاط ناسالم و بلغم اضافه بدنتان بوی بد دهان را از بین خواهد برد.

مصرف خاکشیر برای درمان کبد چرب

خاصیت دیورتیک (ادرارآور) طبیعی خاکشیر باعث سم زدایی و پاک سازی کبد و درمان بیماری‌هایی مانند کبد چرب می‌شود.

دفع سنگ کلیه با خاکشیر

خاکشیر یک دیورتیک (ادرارآور) طبیعی است و افرادی که مبتلا به سنگ کلیه هستند یا کلیه‌هایشان دارای استعداد سنگ سازی است می‌توانند برای درمان از ترکیب خاکشیر و ترنجبین استفاده کنند. برای این منظور ۳ قاشق غذاخوری ترنجبین را پس از ۵ ساعت خیساندن در یک لیوان آب صاف کرده و ۲ قاشق غذاخوری خاکشیر مخلوط کرده و آن را میل کنید. نوشیدن این مخلوط به صورت روزانه به دفع سنگ کلیه کمک می‌کند.

همچنین برای دفع سنگ کلیه می‌توان خارشتر، خاکشیر و ترنجبین را با هم مخلوط کرده و صبح ناشتا خورد

 

درمان التهابات مجاری ادراری با خاکشیر

متخصصان طب سنتی توصیه می‌کنند برای درمان و تسکین التهاب مجاری ادراری و کلیه از خاکشیر استفاده کنید. برای این منظور نوشیدن روزانه ۴ تا ۵ لیوان خاکشیر که با شیرینی طبیعی مثل سکنجبین شیرین شده باشد بسیار مفید خواهد بود.

خاکشیر

مصرف خاکشیر برای درمان یبوست

از دیگر خواص درمانی خاکشیر درمان یبوست‌های ناشی از غلبه سودا در بدن و یبوست ناشی از اضطراب و تنش‌های عصبی است که نشانه این نوع یبوست خارج شدن مدفوع از بدن به صورت تکه‌تکه است. در این حالت گاهی روده به طور کامل تخلیه نمی‌شود و مقداری از مدفوع در روده باقی می‌ماند که این مسئله به مرور زمان موجب بروز مشکلاتی برای سلامت فرد می‌شود؛ زیرا باقی ماندن مدفوع در روده‌ها موجب جذب مواد سمی و ناسالم از طریق جداره روده می‌شود. برای درمان این نوع عارضه و یبوست و کم آبی ناشی از افزایش سن می‌توان از خاکشیر استفاده کرد. برای این منظور روزانه یک قاشق غذاخوری خاکشیر کوبیده شده را به همراه قندآب مصرف کنید.

درمان اسهال با خاکشیر

متخصصان طب سنتی برای درمان اسهال کودکان در فصل تابستان استفاده خاکشیر را توصیه می‌کنند. برای درمان اسهال به کمک خاکشیر تنها کافی است خاکشیر را بو داده و آن را با آب و عسل مخلوط کنید و هر دو ساعت یک بار به بیمار بدهید.

درمان آکنه و جوش صورت با خاکشیر

خواص ضدباکتری خاکشیر باعث می‌شود که برای پاک سازی پوست، درمان آکنه و جوش صورت مفید باشد. برای این منظور ۲ قاشق غذاخوری خاکشیر را با نصف فنجان عرق شاه تره و نصف فنجان عرق کاسنی ترکیب کنید و به مدت ۳ هفته میل کنید.درمان لک صورت به کمک خاکشیر

خاکشیر یکی از بهترین مواد طبیعی برای سم زدایی پوست است که برای روشن‌ شدن پوست و درمان لک‌ها بسیار مفید است. جهت از بین بردن لک‌های صورت ترنجبین را ۵ ساعت در آب خیس کرده و پس از صاف کردن با ۲ قاشق غذا خوری خاکشیر مخلوط کرده و به مدت ۳ هفته میل کنید.درمان ناباروری مردان با خاکشیر

متخصصان طب سنتی اعتقاد دارند که خاکشیر ضعف قوای جسمانی را در مردان برطرف کرده و به درمان ناباروری مردان کمک می‌کند.

خواص خاکشیر

درمان فشار خون با خاکشیر

برای درمان فشار خون یک لیوان خاکشیر را کوبیده و آن را به صورت پودری نرم درآورید، پودر به دست آمده را در یک ظرف ریخته و به مرور به آن اضافه کنید تا حالت  خمیری پیدا کند. خمیر حاصل را یک تا دو نوبت در هفته روی پاهایتان بمالید و شب تا صبح صبر کنید. البته توصیه می‌شود نوبت اول استفاده از این خمیر در طول روز باشد.

افزایش وزن با خاکشیر

اگر هر روز صبح به صورت ناشتا یک لیوان شربت خاکشیر و شیر را مخلوط کرده و میل کنید باعث افزایش اشتها و چاقی خواهد شد.

کاهش وزن با خاکشیر

اگر روزانه به صورت ناشتا یک قاشق غذاخوری خاکشیر را با یک لیوان آب ولرم مخلوط کرده و میل کنید با بهبود حرکات روده آنها را پاک سازی خواهد کرد. همچنین این نوشیدنی با افزایش دفع چربی از بدن باعث لاغری و کاهش وزن می‌شود.

خاکشیر

آنفلوانزا و تب

خاکشیر دارای خواص ضد باکتریایی و ضد ویروسی قوی است که برای درمان سرماخوردگی و آنفلونزا مفید خواهد بود. خاکشیر در طب سنتی به دلیل طبع سردی که دارد، به عنوان یک تب بر طبیعی شناخته می‌شود.

قلب از اعضای مهم و حیاتی بدن است و درصورتیکه تنها برای چند ثانیه وظیفه خود را به درستی انجام ندهد ممکن است به کما یا حتی مرگ فرد منجر شود. به همین دلیل حفظ سلامت قلب از اهمیت بالایی برخوردار است.

به طور معمول، بیشترین موارد حمله قلبی در افراد بالای ۴۵ سال مشاهده می‌شود اما معمولا علائم آن پس از ۳۰ سالگی بروز می‌کند. در چنین شرایطی نباید این علائم خفیف در بدن را نادیده گرفت چرا که توجه به آنها می‌تواند از بروز بیماری‌های جدی همچون حمله قلبی جلوگیری کند.

سایت pledgetimes به برخی از این علائم اشاره کرده که وجود آنها می‌تواند زنگ خطری برای ابتلا به بیماری قلبی باشد:

درد قفسه سینه: نشانه اصلی مشکل قلبی احساس درد در قفسه سینه است اما این علامت اغلب در مراحل پیشرفته‌تر بیماری مشاهده می‌شود. هرچند، امروزه جوانان در سنین ۲۵ - ۳۰ سالگی هم قربانی حمله قلبی می‌شوند. هر ساله هزاران نفر از افراد زیر ۳۰ سال در دنیا به دلیل ابتلا به بیماری های قلبی عروقی جان خود را از دست می‌دهند. بنابراین نباید درد قفسه سینه را نادیده گرفت. در صورتی که فرد در کنار درد قفسه سینه تعریق نیز داشته باشد لازم است سریعا به پزشک مراجعه کند.

نفس نفس زدن هنگام بالا رفتن از پله ها: در دوران جوانی سطح انرژی و قدرت بدنی به طور طبیعی بسیار زیاد است اما اگر پس از انجام کارهای سبک یا سنگین احساس خستگی و مشکل تنفسی داشته باشید این موضوع می تواند نشانه خطر باشد. به طور معمول، بالا رفتن از ۲۰ تا ۲۵ پله برای جوان ۳۰ تا ۴۰ ساله کار سختی نیست. هرچند افرادی که هنگام بالا رفتن از پله دچار احساس خستگی و تنگی نفس می‌شوند باید نسبت به سلامت قلب خود هوشیار باشند.

خر و پف کردن: خروپف کردن در خواب می تواند دلایل زیادی داشته باشد اما این مشکل به طور معمول از سنین پایین شروع نمی شود. اگر فردی در ۳۰ - ۳۵ سالگی دچار این عارضه شود می‌تواند حاکی از وجود مشکل تنفسی باشد. همچنین ممکن است خر و پف کردن به مفهوم این باشد که قلب عملکرد مطلوب خود را ندارد.

احساس درد در فک: افراد این علامت را معمولا نادیده می گیرند زیرا اغلب درد فک را ناشی از دندان درد می‌دانند و سپس اقدام به مصرف داروی مِسکنی برای رفع آن می‌کنند. ممکن است وجود مشکل دندانی علت درد فک باشد اما اگر فرد به طور مکرر با این عارضه مواجه می‌شود لازم است به پزشک مراجعه کند زیرا احساس درد در دندان یا فک می‌تواند نشانه وجود مشکل قلبی باشد.

احساس سوزن سوزن شدن در بخشی از بدن: کلسترول عامل اصلی مشکل قلبی است. افزایش سطح کلسترول، جریان خون در بدن را مختل کرده و احتمال حمله قلبی را بیشتر می‌کند. درصورتیکه سطح کلسترول بیش از حد افزایش پیدا کند احساس سوزن سوزن شدن در بدن نشانه‌ای از بالا رفتن کلسترول است. درصورتیکه چند روز به طور مداوم احساس سوزن سوزن شدن در بعضی قسمت‌های بدن داشته باشید این وضعیت می‌تواند نشانه‌ای از مشکل قلبی باشد.

شناخت روش­‌های مطلوب تربیتی، مهم‌ترین مسئله متولیان هدایت جامعه است؛ زیرا با چنین شناختی می‌توانند از توانمندی‌های بالقوه و استعدادهای درونی اعضای جامعه هدف به نحو مطلوب بهره‌برداری کنند. داشتن روش درست تربیت، موجب می‌شود مربی بتواند انسان‌هایی را تربیت کند که به نحو روشمند از تاریکی گمراهی خارج شوند، در پرتو نور هدایت قرار گیرند، سبک زندگی آنان چنان شود که قدرت نظارت بر خود و توان بازنگری در اعمال خویش را تحصیل کنند و حداکثر کارایی را برای تغییر شرایط محیطی خویش به منظور استفاده بهینه از توانمندی‌های فطری و امکانات محیطی به­دست آورند. بر اساس اعتقاد ما عالی‌ترین روش تربیتی برای تأمین این نیاز، روش ائمه اطهار: است که حضرت سیدالشهدا، امام حسین(ع) یکی از آن انوار طیبه است. آن حضرت در طول زندگی خود در مقام مربی کارکردهای تربیتی روشمندی داشته که در سخن و رفتارشان جلوه کرده است. در این مجال نمونه‌هایی از این کارکردهای روشمند تربیتی حضرت را ارائه می‌کنیم.

۱. شناساندن حقیقت دنیا‌

شناخت حقیقت دنیا، عنصر بسیار مهمی در تغییر رفتارهای انسان و جهت‌گیری اوست. بسیاری از مشکلات جامعه، از نشناختن حقیقت دنیا و وابستگی شدید به دنیا نشأت گرفته است. امام حسین(ع) در چند بیت شعر حقیقت دنیا و ارزش آن را چنین بیان کرده ­است:

فَإِنْ تَكُنِ الدُّنْيَا تُعَدُّ نَفِيسَةً

فَإِنَّ ثَوَابَ اللَّهِ أَعْلَى وَ أَنْبَلُ

وَ إِنْ تَكُنِ الْأَبْدَانُ لِلْمَوْتِ اُنْشِئَتْ

فَقَتْلُ امْرِئٍ بِالسَّيْفِ فِي اللَّهِ أَفْضَلُ‏

وَ إِنْ تَكُنِ الْأَرْزَاقُ قِسْماً مُقَدَّراً

فَقِلَّةُ سَعْيِ الْمَرْءِ فِي الْكَسْبِ أَجْمَلُ

وَ إِنْ تَكُنِ الْأَمْوَالُ لِلتَّرْكِ جَمْعُهَا

فَمَا بَالُ مَتْرُوكٍ بِهِ الْمَرْءُ يَبْخَل‏[۱]

«اگرچه زندگی این دنیا از نظر گروهی بسیار با ارزش است، ولی آخرت که جهان پاداش الهی است، برتر، والاتر و با ارزش‌تر است و اگر این بدن‌ها برای مرگ آفریده شده است، پس کشته شدن انسان در راه خدا از همه چیز پسندیده‌تر است، و اگر روزی‌ها مقدّر و تقسیم شده استِ پس هر چه انسان در کسب ثروت کم‌حرص‌تر باشد، نیکوتر است و اگر جمع‌ کردن‌ اموال‌ برای‌ ترک‌ کردن ‌است، بنابراين‌ به‌ آنچه‌ ترک‌ خواهد شد؛ چرا بايد بخل‌ ورزيد و آن‌ را صرف‌ نکرد».

زیبایی و لطافت این بیان، در ذهن شنونده خاطره می‌سازد و در تربیت اخلاقی او نقش سازنده‌ای دارد.

۲. ايجاد خودباوری

بسياری‌ از مشکلات‌ انسان‌ها به‌‌ويژه‌ جوانان،‌ نداشتن‌ اعتماد به‌ نفس‌ و خودباوری‌ است. کسی‌ که‌ عزت‌ نفس و خودباوری دارد‌، بر نفس خویش مسلط‌تر است و از ارزش‌های خود استوارتر حراست می­‌کند‌. امام حسین(ع) هر طبقه و سنی را به روشی خاص به سمت خودباوری و احساس عزت هدایت می‌کرد که نمونه‌هایی از آن ذکر می‌شود.

۲/۱. توصیف عزیزانه از کودک‌

عبدالله‌ بن‌ عتبه‌ می‌گويد: «روزی‌ در خدمت‌ سيدالشهداء(ع) بودم‌ که‌ فرزند کوچک‌ آن‌ حضرت‌ (امام‌سجاد(ع)) وارد شد. امام‌ او را پيش‌ خواند و به‌ سينه‌اش‌ چسبانيد، پيشانی‌اش‌ را بوسيد و فرمود: «بِأَبِي أَنْتَ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ- وَ أَحْسَنَ خَلْقَك؛[۲] پدرم‌ به‌ فدايت! چقدر خوش‌بو وزيبايی».

این احترام به کودک در حضور دیگران، در تربیت او بسیار مؤثر است و احساس خوبی در جمع خواهد داشت.

۲/۲. تحسین امیدآفرین

وقتی حر بن یزید ریاحی که اولین فرمانده لشکر ابن‌زیاد بود و امام حسین(ع) را آزرده بود، از کار خود پشیمان شد و به سمت حضرت آمد؛ حضرت به گرمی از او استقبال کرد و هرگز گذشته‌اش را به رخش نکشیدِ بلکه هنگامی‌ که‌ جنازه‌ خونين‌ «حر» را در آخرين‌ لحظات‌ زندگی‌ به‌ محضرامام‌ حسين‌(ع)آوردند، امام‌ در حالی که‌ با دستان‌ مبارک‌، صورت‌ او را نوازش‌ می‌داد و خون‌چهره‌اش‌ را پاک‌ می‌کرد، خطاب به او فرمود: «واللهِ ما أخطَأت أُمُّكَ إذ سَمَّتكَ حُرّاً، فَأنتَ واللهِ حُرٌّ فِي الدُّنيا و سَعِيدٌ فِي الآخرةِ؛[۳] سوگند به‌ خدا! مادرت‌ در اين نام نهادن‌ اشتباه‌ نکرده‌ است‌، به‌ خدا قسم‌ تو در دنيا آزادمرد و در آخرت‌ سعادتمند خواهی بود».

این رفتار تربیتی، به یقین امیدبخش است و به بینندگان و شنوندگان این پیام را می‌دهد که برای بازگشت هیچوقت دیر نیست و بزرگی مقدار گناه نیز هرگز مانع نخواهد بود.

۳. فرهنگ‌سازی با بیان آثار عمل

«سلام‌ کردن‌»، از بهترين‌ آموزه‌های‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ و شاخص برجسته در سبک زندگی رسول‌خاتم(ص) است. سلام‌ بهترین وسیله برای آغاز ارتباط‌ اجتماعی‌ با ديگران‌ است‌. این فرهنگ که در تربیت اجتماعی و توسعه اخلاقی بسیار مؤثر است، از سوی امام حسین(ع) تقویت شده و حضرت با سخن و عمل خویش یاران و دوستان خود را به سلام‌ تشویق کرده است؛ چنانکه فرموده است: «لِلسَّلَامِ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِئِ وَ وَاحِدَةٌ لِلرَّاد؛[۴] سلام‌ کردن‌ هفتاد حسنه‌ دارد، شصت‌ و نه‌ حسنه‌ آن‌ برای سلام‌‌کننده‌ و يک‌ حسنه‌ و پاداش‌ برای‌ پاسخ‌دهنده‌ است»‌.

ز سلام خوش‌سلامان، بکشم ز کبر دامان

که شدست از سلام‌ات، دل و جان ما مُطیّب[۵]

حضرت در بیانی دیگر تأکید کرده‌ است: «الْبَخِيلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَام؛[۶] نهایت بُخل آن است که کسی در سلام کردن بُخل بورزد». چنین بیانی اثر بسیاری بر یاران و دوستداران ائمه: دارد و موجب تلاش آن‌ها برای گرفتار نشدن در دام زشت‌ترین نوع بُخل می‌‌شود.

۴. تجلیل از مقام‌ معلم‌ با هدیه ویژه

تربیت جامعه، با احترام به علم و عالم و معلم و نهادینه کردن این اخلاق در جامعه محقق می‌شود. یکی از فرزندان امام‌ حسين(ع) در مدينه‌ نزد معلمی به‌ نام‌ عبدالرحمان‌ سَلمی که از شاگردان امیرالمؤمنین(ع) بود، آموزش‌ می‌ديد. روزی‌ معلم‌ به او سوره حمد را آموخت‌. هنگامی‌ که آن کودک حمد‌ را برای‌ پدر قرائت‌ کرد، حضرت معلم‌ فرزندش‌ را فرا خواند و هزار دينار و هزار پارچه قیمتی‌ به‌ او پاداش‌ داد و دهانش را پر از دُرّ کرد. وقتی‌ علت این کار از حضرت سؤال شد، فرمود: «وأينَ يَقَعُ هَذا مِن عَطائِهِ، [يَعنِي تَعلِيمَهُ]؛[۷] آنچه من به او دادم، چه نسبتی با آنچه او به فرزندم داد؛ دارد [یعنی او با تعلیم سوره حمد چیزی به من داد که ارزشش بسیار فراتر از هدیه‌های من است]».

چنین رفتاری مریدان حضرت را متوجه اهمیت تعلیم و تربیت و ارزش علم می‌کند. بی‌شک چنین روشی به آن کودک و بینندگان و شنوندگان می‌آموزد که معلم مقامی بسیار والا دارد و برای تکریم او هر چه هزینه شود، جبران کارش نمی‌شود. با این اندیشه است که به یارانش سفارش می‌کند که بخشی از زندگی‌شان را به «مُجالَسةِ العُلماء؛[۸] همنشینی با دانشمندان و معلمان» اختصاص دهند.

۵. تبیین عملی معارف

يکی‌ از دستورات‌ دلپذير و تربيتی‌ اسلام،‌ اين‌ است‌ که‌ اگر کسی‌ به‌ شما خوبی کرد، به‌ بهتر از آن‌ جواب دهید. اين‌ کار موجب گسترش‌ نيکی‌ ميان‌ افراد جامعه‌ و توسعه فرهنگ محبت و اخلاق نیک می‌‌شود. رفتار امام‌ حسين‌(ع)، يکی‌ از جلوه‌‌های‌ آشکار اين‌ سخن‌ است‌.‌ أَنس‌ بن ‌مالک‌ می‌‌گويد:

نزد امام‌ حسين‌(ع)بودم‌، کنيزکی‌ در حالی‌ که‌ دسته‌‌ای‌ ريحان‌ به‌ دست‌ داشت‌، وارد شد و آن‌ را تقديم‌ امام‌ نمود. حضرت‌ فرمود: «تو را به‌ خاطر خداوند آزاد کردم»‌. با تعجب‌ پرسيدم:‌ «کنيزکی‌ برای‌ شما دسته‌‌ای‌ ريحان‌ آورد و به‌ شما سلام‌ کرد. شما او را آزاد کرديد!؟». امام(ع) فرمود: «خداوند اين‌‌گونه‌ ما را ادب‌ کرده‌ است؛ زيرا‌ فرموده ‌است‌: وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَسيبا؛[۹] هر گاه‌ کسی‌ به‌ شما تحيت‌ و درود گفت و سخن یا رفتار خوشایندی با شما داشت‌، شما نيز جواب‌ او را به‌ همان‌ يا بهتر از آن‌ بگوييد؛ و جواب‌ بهتر اين‌ کنيز، آزادی‌ اوست»‌.[۱۰]

رفتار کریمانه­‌تری نیز در زندگی سیدالشهدا(ع) وجود دارد که گذشت از حقوق شخصی و اخلاق عفو مدارانه را آموزش می‌دهد:

یکی از خدمتکاران امام حسین(ع) جنایتی در محدوده حقوق شخصی حضرت مرتکب شده بود که مستحق مجازات و اجرای حدّ بود. حضرت حکم کرد که شلاق بخورد. آن خدمتکار که حضرت را می‌شناخت، پس از شنیدن حکم، حضرت را به آیه ۱۳۴ سوره آل‌عمران توجه داد و گفت: «وَالکاظِمینَ الغَیظ»؛ یعنی اهل تقوا کسانی هستند که خشم خود را فرو می‌خورند. امام(ع) فرمود: «رهایش کنید». آن خدمتکار فرصت را مناسب دید و گفت: سرور من! «والعافِینَ عَنِ النّاس؛ متقین از گناه مردم می‌گذرند». حضرت فرمود: «تو را عفو کردم». آن غلام ادامه داد: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد». حضرت فرمود: «أنتَ حُرٌّ لِوجهِ اللهِ و لَكَ ضِعفُ ما كُنتُ أُعطِيكَ؛[۱۱] تو در راه خدا آزادی و تو را دو برابر [حقوقی] که تا کنون به تو پرداخت می‌کردم، می‌دهم».

این رفتار امام حسین(ع)، زندگی‌ساز و درس‌آموز است تا اگر زیردستی یا کارگری حقی از ما را ضایع کرد، اگرچه از نظر قانون می‌توانیم او را مجازات کنیم؛ ولی بر اساس قرآن و روش تربیتی اهل‌بیت:، رضای خدا را در گذشت، نادیده گرفتن خطا و نیکی کردن به خطاکار برگزینیم؛ رفتاری که برای خطاکار بسیار سازنده است.

زمانی سرش در گریبان بماند

پس آنگه به عفو آستین برفشاند ‏

به دستان خود بند از او برگرفت

سرش را ببوسید و در بر گرفت

بزرگیش بخشید و فرماندهی

ز شاخ امیدش برآمد بهی[۱۲]

۶. فرصت‌شناسی برای تعلیم معارف

سیدالشهدا(ع)از هر فرصت مناسبی برای تربیت دینی و اخلاقی دوستداران خود استفاده کرده است. حضرت بعضی از افراد نیازمند را مستعد تعلیم معارف می‌دید و از این فرصت استفاده می‌کرد. نقل است:

مردى از انصار خدمت امام(ع) آمد تا درخواستی کند. حضرت فرمود: «آبروى خود را نگهدار و حاجت خود را در نامه‌اى نوشته بیاور که خواسته‌ات را به خواست خدا برآورده سازم». او نوشت: «فردی ۵۰۰ دینار از من طلب دارد و با اصرار آن را مى‌خواهد، به او بفرما به من مهلت دهد». چون امام(ع) نوشته را خواند، وارد منزل شد و کیسه­اى که هزار دینار داشت، بیرون آورد و به او فرمود: «با ۵۰۰ دینار آن بدهى خود را بپرداز و با ۵۰۰ دینار دیگر زندگى خود را بچرخان».

امام حسین(ع) با استفاده از این فرصت نیکو، نکته اخلاقی بسیار مهمی را به آن شخص آموزش داد و فرمود:

جز نزد یکى از این سه نفرحاجت مبر: دیندار، جوانمرد یا داراى شرافت خانوادگى. دیندار، دین خود را (با برآوردن حاجتت) حفظ مى­کند. جوانمرد، از مردانگى خود شرم مى­کند (که پاسخت را ندهد)، اما آنکه شرافت خانوادگی دارد، مى­فهمد با رو انداختن به او از آبروى خود گذشتى، از این رو در حفظ آبرویت مى‌کوشد.[۱۳]

امام حسین(ع) ضمن آموزش آبروداری و صیانت از کرامت انسانی به مخاطب، گروه­های انسانی قابل رجوع هنگام نیاز را معرفی نمود.

۷ . تعلیم تکلیف‌مداری با حرکت میدانی

رضايت‌ در مقابل‌ آنچه‌ خدا برای‌ انسان‌ می‌خواهد و تسلیم خواست خدا شدن، نقش بی‌بدیلی در اخلاق انسان دارد. در منزل‌ «غريب‌ الهجانات‌» چهار نفر‌ به‌ نام‌های‌ «عمرو بن‌ خالد»، «مجمع‌ بن‌ عبدالله‌» و «نافع‌ بن‌ هلال‌» و به‌ همراهی‌ «طرماح‌ بن‌ عدی‌» که‌ از کوفه‌ حرکت‌ کرده‌ بودند، با امام‌ حسین(ع) روبه‌رو شدند. امام(ع) پس‌ از شنيدن‌ شعر «طرماح‌» در مدح‌ و ستايش‌ خود فرمود: «اَرْجُو ان یکونَ خیراً ما اراد اللهُ بنا، قُتِلنا ام ظَفِرْنا؛[۱۴] اميدوارم‌ که‌ اراده‌ و خواست‌ خدا درباره‌ ما خير باشد، خواه‌ کشته‌ شويم‌ يا پيروز گرديم‌».

عاشقان را بر سر خود حکم نیست

هر چه فرمان تو باشد آن کنند ‏

امام(ع) با رفتار میدانی خود به آن افراد آموخت که انسان مسلمان در همه ابعاد زندگی و کارهای فردی و اجتماعی باید نسبت به آنچه وظیفه دینی است، متعبّد و عامل باشد؛ خواه آن وظیفه مطابق خواسته و میل انسان باشد یا مخالف، مورد پسند مردم باشد یا نباشد. از آنجا که انسان مسلمان در برابر خداوند تعهد سپرده است، عملکرد او نیز باید طبق خواسته او باشد و هیچ چیز را فدای عمل به تکلیف نکند. در این صورت هر چند به ظاهر شکست بخورد، پیروز است؛ زیرا در انجام وظایف خود کوتاهی نکرده است.

عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده

بازگردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟

تربیت یاران برای پایبندی به اصل عمل به تکلیف، نقطه اوج آراسته شدن به اخلاق الهی است.

۸. تعلیم اندیشه رضامندی از خداوند

تسلیم حق بودن و رضایت مطلق به خواست خدا سراسر زندگی حضرت سیدالشهدا(ع) را فرا گرفته است. عمل کردن به این عقیده و یادآوری آن به یاران در صحنه‌های متعددی از زندگی حضرت و بیانات ایشان جلوه‌گر است؛ چنانکه کنار مرقد جدش،‌ رسول‌خدا(ص) از خداوند می‌‌خواهد آنچه‌ برای‌ او پيش‌ می‌‌آيد، سبب‌ رضايت‌ او باشد: «اَسئَلُكَ‌ يا ذَالجَلالِ‌ و الإكرام‌، بِحَقِّ‌ هذا القَبرِ و مَن‌ فِيه‌ الّا اختَرتَ‌ لِي‌ ما هُوَ لَكَ رِضَي‌ً و لِرَسُولِكَ‌ رِضَي؛[۱۵]‌ ای‌ خدای‌ صاحب‌ جلال‌ و کرامت‌ بخش‌، به‌ حق‌ اين‌ قبر و کسی ‌که‌ در آن‌ است؛ از تو درخواست‌ می‌کنم‌ که‌ راهی‌ را در پيش‌ روی‌ من‌ بگذاری‌ که‌ مورد رضایت و خشنودی‌ تو و پيامبرت‌ باشد».

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

در واقع حضرت برهان این اندیشه را به یاران خود آموختند و آن‌گاه که عازم عراق شدند و بسیاری از چهره‌ها او را از رفتن منع کردند، فرمود: «لَا مَحِيصَ عَنْ يَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ يُوَفِّينَا أُجُورَ الصَّابِرِين؛[۱۶] برای‌ آدمی‌ گريز از تقديری‌ که‌ قلم‌ قضای‌ الهی‌ رقم‌ زده است‌، مقدور نيست‌. هر چه ‌رضای‌ خداست‌، رضای ما اهل‌‌بيت‌ در آن‌ است. بر بلای‌ الهی‌ صبر می‌کنم‌ و اجر صابران‌ با خداوند کريم‌ است»‌.

امام(ع) با این سخن خویش، رضایت خود از این بلای الهی و پذیرش آن را تفکر توحیدی، شناخت قدرت الهی، اعتقاد به معاد و پاداش‌های آن دانسته است. آن حضرت در همه‌ برخوردهای‌ خويش،‌ درس‌ رضايت‌ و تسليم‌ در مقابل‌ خداوند را تعلیم داده است، تا آن‌جا که‌ در آخرین لحظات زندگی و در حالی که بیشتر از همه یارانش زخم شمشیر و تیر و سنگ بر بدن داشت، این‌گونه دعا می‌کرد: «صَبراً عَلَي‌ قَضائِك‌، يا رَبِّ‌ لاإلهَ‌ سِواكَ‌، يا غِياثَ‌ المُستَغِيثِينَ، مالِي‌ رَبٌّ‌ سِواكَ‌ ولامَعبُودٌ غَيرُكَ‌، صَبراً عَلَي‌ حُكمِكَ؛[۱۷]‌ بر قضای‌ خود شکيبا هستم‌! پروردگارا معبودی‌ جز تونيست‌، ای‌ پناه‌ بی‌‌پناهان. من‌ غير تو پروردگار و معبودی‌ ندارم‌، بر حکم و اراده‌ تو شکيبایم»‌.

نتیجه‌گیری

امام حسین(ع) یاران خود را به صورت روشمند تربیت می‌کرد. گاهی از بیان زیبای ادبی بهره می‌برد تا برای مخاطب جذاب باشد و نکته تعلیم داده شده در ذهنش بماند. گاهی با روش تجلیل از اشخاص، صفت ارزشمندی را برجسته می‌کرد و به جامعه هدف می‌فهماند که چه صفتی مطلوب است. گاهی با بیان پاداش‌ها، گاهی با استفاده از بیان احساسی و گاهی با دادن هدیه ویژه نکته‌ای تربیتی را تعلیم می‌داد. در مواردی نیز برای نشان دادن ارزشمندی یک رفتار و اخلاق، صادقانه و به صورت میدانی آن را انجام می‌داد تا یارانش از عملکرد او آن را آموزش ببیند. غنیمت شمردن فرصت‌ها و آموزش نکته‌های کوچک اما بسیار مهم به افرادی که به ایشان مراجعه می‌کردند و زمینه پذیرش نیز داشتند، از دیگر روش‌های تربیتی آن حضرت بود.

فهرست منابع

ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز: بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ق.
امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت: دار التعارف للمطبوعات، [بی‌تا].
بحرانی، عبدالله بن نورالله، العوالم الامام الحسین(ع)، تحقیق مدرسة الامام المهدی۴، قم: مدرسة الامام المهدی۴، ۱۴۰۷ق.
بلخی، جلال‌الدین محمد، دیوان شمس، تصحیح محمدحسن فروزانفر، تهران: اقبال، ۱۳۷۸ش.
سعدی شیرازی، مصلح‌الدین عبدالله، کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۹۴ش.
قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، تهران: دار الاسوه للطباعه و النشر، ۱۴۱۶ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، تهران: اسلامیه، [بی‌تا].
المهتدی البحرانی، عبدالعظیم، من اخلاق الامام الحسین(ع)، قم: انتشارات شریف الرضی، ۱۴۲۱ق.

[۱]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ‏۴۵، ص ۴۹.

[۲]. همان، ج ‏۴۶، ص ۱۹.

[۳]. سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموده، ج ۳، ص ۷۶ و ۷۷.

[۴]. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۴۸.

[۵]. جلال‌الدین محمد بلخی رومی، دیوان شمس، غزلیات، غزل ۳۰۱.

[۶]. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۴۸.

[۷]. عبدالله بن نورالله بحرانی، العوالم الامام الحسین(ع)، ص۶۴.

[۸]. علی بن عیسی اربلی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏۲، ص ۳۲.

[۹]. نساء: ۸۶.

[۱۰]. علی بن عیسی اربلی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏۲، ص ۳۱.

[۱۱]. همان، ص ۳۱ و ۳۲.

[۱۲]. مصلح‌الدین عبدالله سعدی شیرازی، کلیات سعدی، بوستان، باب اول.

[۱۳]. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۴۷.

[۱۴]. سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۹۷.

[۱۵]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۸.

[۱۶]. علی بن عیسی اربلی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏ ۲، ص ۲۹.

[۱۷]. عبدالعظیم المهتدی البحرانی، من اخلاق الامام الحسین(ع)، ص ۲۵۸.

هر نهضت و انقلابی به یاران و همراهانی نیاز دارد تا با همدلی و هم‌رأیی که میان آنان و رهبران‌شان برقرار است، اهداف انقلاب را محقق کنند. این یاران ستون‌های انقلابند و سنگینی آن را به دوش می‌کشند؛ از این‌رو نهضت‌هاى الهی بدون یاران وفادار شکل نگرفته است. مطابق آیه فوق، انبیای الهی: و پیامبر اعظم(ص) اصحابی داشتند که در رکاب‌شان قیام می‌کردند و دین الهی را نصرت می‌دادند. بی‌تردید نهضت امام حسین(ع) در راستای نهضت انبیای الهی و با هدف استقرار و اصلاح دین حق شکل گرفته است. بر این اساس، سیدالشهداء(ع) نیز یاران با وفایی دارد که این مقاله به ویژگی‌های آن بزرگواران اختصاص دارد؛ شخصیت‌های والایی که امام حسین(ع) در وصف‌شان فرمود: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی‏ لَا أَعْلَمُ‏ أَصْحَاباً أَوْفَى‏ وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً؛[۱] اما بعد، همانا من یارانى باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و بهتر از ‌ایشان نمی‌شناسم و خاندانى نیکوکارتر و مهربان‌تر از خاندان خود ندیده‌ام. خدای‌تان از جانب من پاداش نیکو دهد».

صفات برجسته اصحاب امام حسین(ع)

برای یاران امام حسین(ع) ویژگی‌های ممتازی ذکر شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

۱. ژرف‌‌اندیشی در خدا باوری

خداجویی و معنویت‌گرایی، از والاترین و زلال‌ترین حالات آدمی است که پیشوایان الهی در بالاترین درجه از آن برخوردار بوده‌اند؛ چنانکه امام حسین(ع) فرمود: «رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ‌الْبَیْتِ».[۲] سیدالشهداء(ع) و یارانش از همه چیز دست بریده و به حق پیوسته بودند؛ چنانکه حضرت هنگام خروج از مدینه، تسلیم شدن خود در برابر قضای الهی را چنین بیان نمود: «پروردگارا! من به رضای تو، راضی و نسبت به امر تو، تسلیم هستم و در مقابل قضای تو صبر خواهم نمود».[۳]

گذشتن از جان و تمام هستی، به اعتقاد عمیق و ژرف‌اندیش نیاز دارد و کسی می‌تواند به این سعادت دست یابد که از عمق جان، خدا را باور و به وعده او اعتماد داشته باشد. یاران امام حسین(ع)، رضایت خدا را سرلوحه کار خود قرار دادند و این‌ ایمان، زمینه همراهی با امام(ع) را فراهم کرد تا یک شبه، ره صد ساله‌ای را بپیمایند. عشق امام حسین(ع) و اصحاب با وفای آن حضرت به عبادت خداوند نیز ناشی از همین عمق خداباوری است که یک شب را از دشمن برای عبادت فرصت می‌گیرند و حتی در میان جنگ نیز از نماز اول وقت غافل نمی‌‌شوند. نقل است امام حسین(ع) به حضرت عباس(ع) فرمود: «نزد آنان برگرد؛ چنانچه توانستى، از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده‌دم فردا به تأخیر بیاندازند و امشب را مهلت بگیر تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى‌داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم».[۴]

بنابراین یکی از ویژگی‌های بارز یاران امام حسین(ع)، رابطه معنوی با خدا و نیایش در هر حال و در همه جا و شرایط سخت جنگ است؛ زیرا عبادت و نیایش با خدا در هر شرایطی برای آنان در اولویت بود و آنان این اولویت و تقدم را با هیچ چیز دیگری معاوضه نمی‌کردند. اصحاب سیدالشهداء(ع) نماز و عبادات را تنها تکلیف شرعی و دینی نمی‌دانستند؛ بلکه از آن نیرو و توان می‌گرفتند و آن را عاشقانه انجام می‌دادند. اصحاب در اقتدا به امام حسین(ع)، اهل تهجد و نماز شب و اهل استغفار و انابه بودند؛ همان‌ها که خداوند در وصف‌شان فرموده است: «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ؛[۵] مردانى که نه تجارت و نه معامله‌اى آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمى‌کند».

ایمان و ژرف‌اندیشی در یاران انقلاب اسلامی نیز نمود بسیاری داشت؛ چنانکه در وصیت‌نامه شهید سلیمانی آمده است:

سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می‌برند. یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر. پاکیزه بپذیر؛ آن‌چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم. بهشت من جوار توست، یا الله. معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم ... نمی‌توانم از تو جدا بمانم.[۶]

نماز خواندن سردار دل‌ها در کاخ کرملین در اقتدای به یاران امام حسین(ع) و برپایی نماز اول وقت در هر شرایط و در هر مکان بود. شهریاری[۷] می‌گوید:

به کاخ کرملین رفته بود و با پوتین قرار داشت. تا رئیس‌جمهوری روسیه برسد، وقت اذان شد. حاجی بلند شد. اذان و اقامه را گفت. صدایش در سالن پیچید و بعد به نماز ‌ایستاد. همه نگاهش می‌کردند. می‌گفت در طول عمرش چنین لذتی از نماز نبرده است. پایان نماز پیشانی را روی مهر گذاشت و به خدای خود گفت: «خدایا! این بود کرامت تو. یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می‌کشیدند؛ حالا من قاسم سلیمانی آمدم اینجا و نماز خواندم». [۸]

 ۲. ژرف‌‌اندیشی در معادباوری

اعتقاد به معاد، یکی از نافذترین باور‌ها در جهت دادن به رفتار آدمی و اصلاح اوست؛ به‌گونه‌ای که بدون آن هیچ رزمنده‌ای در صحنه دفاع قدم نمی‌گذارد. برای انسان معادباور، شوق به شهادت و لقای الهی، ارزشی برتر است که برایش لحظه‌شماری میکند؛ چنانچه امام حسین(ع) هنگام حرکت از مکه فرمود: « مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا؛[۹] هر یک از شما که مثل ما اشتیاق دیدار خدا را دارد، آماده حرکت با ما باشد».

بر اساس بینش و درک عمیق از معاد و اشتیاق به مرگ است که یاران امام(ع) در شب عاشورا اشتیاق خود به شهادت را این‌گونه بیان کردند: «اَلْحَمدُ لِلهِ الَذی اَکرَمَنا بنَصْرِکَ وَ شرَفَنا بِالْقَتْلِ مَعَکَ؛[۱۰] سپاس خدایی را که با یاری کردن تو ما را گرامی داشت و با کشته شدن همراه تو، ما را شرافت بخشید». بر این اساس یاران امام(ع) یقین داشتند که با شهادت، به رستگاری می‌رسند و جایگاه رفیعی در انتظارشان است. آنان با تکیه بر ‌ایمان به آخرت، در برابر زخم‌های سوزناک شمشیر‌ها و نیزه‌ها و در حلقه محاصره صد‌ها نیروی سراپا مسلح، صبر و استقامت به خرج می‌دادند. این معنا به مکرر در اشعار و سخنان آنان در روز عاشورا مطرح شده است؛ چنانکه عمرو بن خالد هنگام جنگ می‌گفت:

الْيَوْمَ يَا نَفْسُ إِلَى الرَّحْمَنِ‏

تَمْضِينَ بِالرَّوْحِ وَ بِالرَّيْحَانِ‏

الْيَوْمَ‏ تُجْزَيْنَ‏ عَلَى‏ الْإِحْسَانِ‏

مَا خُطَّ فِي اللَّوْحِ لَدَى الدَّيَّان‏[۱۱]

«ای نفس بر تو باد حرکت به سوی خدای رحمان؛ تو را به راحتی و زندگی آسان بشارت باد؛ آن روز (رستاخیز) به نیکی پاداش داده خواهی شد».  

۳. ژرف‌اندیشی در ولایت‌مداری

یکى از مهم‌ترین ویژگى یاران اباعبدالله(ع)، عشق فزاینده آنان به ساحت مقدس امام حسین(ع) است. بسیارى از مسلمانان عصر امام حسین(ع) به آن حضرت ‌ارادت داشتند، اما محبت اصحاب امام(ع) که ناشی از عمق شناخت آنان بود؛ از مرز محبت‌های معمولى فراتر رفته بود؛ به‌گونه‌ای که برای آنان جلب رضایت حضرت از همه چیز لذت‌بخش‌تر بود.

غم عشقت ز گَنج رایگان به ‏

وصال تو ز عمر جاودان به ‏

کفی از خاک کویت در حقیقت ‏

خدا دونه که از مُلک جهان به[۱۲]

عشق‌ورزی یاران امام(ع) در قالب گفتار و رفتار آنها نمود پیدا می‌کرد؛ چنانکه سعید بن ‌عبدالله حنفى در شب عاشورا گفت: «به خدا سوگند! اگر بدانم که کشته مى‌شوم، سپس زنده مى‌گردم؛ آن‌گاه مرا مى‌سوزانند و خاکسترم را به باد مى‌دهند و این کار را با من هفتاد بار انجام دهند، هرگز از تو جدا نمى‌شوم تا آنکه در راه تو جان دهم...».[۱۳]

همراهی اصحاب با اباعبدالله(ع) در زمانه‌ای صورت گرفت که دشمنان با تمام قوا علیه امام تبلیغات می‌کردند؛ در دوره تاریکی که کسب بصیرت از توانایی هر انسانی خارج بود و سربازان چندهزار نفری دشمن، نتوانستند حتی اندکی از آن را به دست آورند. وجود تعداد اندکی که در چنین شرایطی حق را تشخیص دهند، نشان‌دهنده بصیرت فوق‌العاده‌ آنان است؛ چنانکه نافع بن هلال در شب عاشورا گفت: «إِنَّا عَلَى‏ نِيَّاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا؛[۱۴] ما همچنان بر انگیزه‌ها و بصیرت‌هایمان پایدار هستیم». امام صادق(ع) درباره بصیرت حضرت ابالفضل عباس(ع) می‌فرماید: «كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللَّهِ و أبلی بَلاءً حَسَناً و مَضی شَهیدَاً؛[۱۵] عموى ما، عباس، دارای بینشی ژرف و ایمانی راسخ بود؛ همراه با امام حسین(ع) جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید».

این رابطه عاشقانه با ولایت در انقلاب اسلامی نیز شکل گرفت، زیرا مردم ایران با شناخت عمیقی که از امام خمینی; و رهبر معظم انقلاب داشته و دارند، همواره عشق و دلدادگی خود به این دو شخصیت الهی را ابراز نمودند. نمونۀ این عشق را می‌توان در مکتب شهید سلیمانی جستجو کرد. ایشان در وصیت خویش می‌نویسد:

برادران و خواهرانم! ... به دور از هر گونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه‌ رسول‌الله(ص) است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت‌الله الحرام و مدینه حرم رسول‌الله(ص) و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند ... برادران و خواهران عزیز ایرانی من! ... از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولی‌فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید... .[۱۶]

رهبر معظم انقلاب  درباره رابطه عاشقانه میان امت و امام خمینی; می‌فرماید:

در شهری سخنرانی داشتم. بعد از پایان سخنرانی همین که خواستم سوار ماشین شوم، دیدم خانمی پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف می‌زند. گفتم راه را باز کنید تا ببینم این خانم چه ‌کاری دارد. جلو آمد و گفت: از قول من به امام بگویید بچه‌ام اسیر دست دشمن بود و اخیراً مطلع شدم که او را شهید کرده‌اند. به امام بگویید فدای سرتان، شما زنده باشید؛ من حاضرم بچه‌های دیگرم نیز در راه شما شهید شوند. من به تهران آمدم، خدمت امام رسیدم، ولی فراموش کردم این پیغام را به ایشان بگویم. بعد که بیرون آمدم، سفارش آن مادر شهید به ذهنم آمد. برگشتم و مجدداً خدمت امام رسیدم و آنچه را که آن خانم گفته بود، برای ایشان نقل کردم. بلافاصله دیدم آن‌چنان چهره‌ امام در هم رفت و آن‌چنان اشک از چشم ایشان فرو ریخت که قلب من را سخت فشرد.[۱۷]

۴. وفاداری

یکی از ویژگی‌های یاران امام حسین(ع)، وفاداری است. امام حسین(ع) روز عاشورا جان خود را تقدیم دوست کرد تا بر سر عهد خود با معشوق ثابت قدم بماند، اما در مقابل، کوفیان عهدشکنی کردند و به روی امام شمشیر کشیدند. اصحاب نیز با الهام از سیدالشهداء(ع) نه تنها بیعت نشکستند؛ بلکه بر این عهد و پیمان مقدس همانند کوه ایستادند تا آنجا که امام حسین(ع) در شب عاشورا به همه یاران خود اجازه داد که جان خود را بردارد و برود، اما همه اصحاب اعلام وفاداری کردند. بر این اساس بود که سیدالشهداء(ع) در روز عاشورا درباره وفاداری اصحاب خود این آیه شریفه را تلاوت کرد: «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً؛[۱۸] در ميان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ايستاده‌اند. بعضى پيمان خود را به آخر بردند و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند».

سعید بن عبدالله هنگامى که امام(ع) ظهر عاشورا و در زير باران تيرها به نماز ايستاد، خود را سپر تيرها کرد و با اصابت سيزده تير در بدنش بر زمين افتاد و به چهره امام نگريست و عرض کرد: «أَوَفَيتُ يا بْنَ رسولِ الله؛ آيا به وظيفه‌‏ام عمل کردم و وفا نمودم؟». امام(ع) در پاسخ فرمود: «قَالَ نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ؛[۱۹] آرى، تو پيشاپيش من به بهشت خواهى رفت».

یکی از مهم‌ترین درس‌های عاشورا، وفای به عهد است که متأسفانه امروزه در عرصه‌های فردی، سیاسی، اجتماعی و خانوادگی کم‌رنگ شده است. برخی مسئولان وعده می‌دهند که مشکلات اقتصادی، اجتماعی و ... را برطرف خواهند کرد، اما در عمل چنین چیزی اتفاق نمی‎افتد؛ در حالی که قرآن به صراحت دستور می‌دهد: «وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً».[۲۰] اهمیت این مسئله تا آنجاست که شخصی به امام سجاد(ع) عرض کرد: «مرا از تمام دستورهاى دين آگاه کنيد». امام(ع) فرمود: «قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ؛[۲۱] حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد» و همه آموزه‌های دین را در این سه جمله خلاصه کرد. متأسفانه در جامعه امروزی، وفای به عهد بسیار کم‌رنگ شده است و برخی مردم به وعده‌های اخلاقی و درست خود چندان احترام نمی‌گذارند و به آن پایبند نیستند. وعده دادن و عمل نکردن نزد آنان، جرم و گناه به شمار نمی‌آید؛  در صورتی که بی‌اعتنایی به چنین وعده‌هایی، هر چند جرم به شمار نیاید، از نظر اسلام بسیار نکوهیده است؛ چنانکه رسول‌خدا۹ فرموده است: «مَنْ‏ كانَ‏ يُؤْمِنُ‏ بِاللَّهِ‏ وَ الْيَوْمِ‏ الآخِرِ فَلْيَفِ‏ إِذَا وَعَدَ؛[۲۲] کسی که خدا و قیامت را باور دارد، باید به عهد خود وفا نماید».

امروزه وفای به عهد در خانواده‌ها نیز کم‌رنگ  شده است. زوجین عهد می‌کنند که پیمان مقدس ازدواج را حفظ کنند، اما این عهد مقدس را می‌شکنند؛ در حالی که یکی از نشانه‌های‌ ایمان، وفای به عهد ذکر شده است: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ».[۲۳] داده‌های آماری گویای آن است که ریشه اصلی بیش از ۹۰ درصد آسیب‌های اجتماعی، خیانت در خانواده است و یکی از دلایل افزایش فقر در جامعه، خیانت و عهدشکنی است.[۲۴] در خانواده‌ای که پدر و مادر به تعهدات خویش پایبند نباشند، کودکان نیز عهدشکن خواهند بود.[۲۵]

پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را‏

الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را ‏

قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد‏

سست‌عهدی که تحمل نکند بار جفا را[۲۶]

۶. ایثار و شهادت‌طلبی

یکی از ویژگی‌های یاران امام حسین(ع)، ایثار و فداکاری است. ایثار به معنای بذل و گذشت از حق خود برای دیگران و یا نفع دیگران را بر خود ترجیح دادن است؛[۲۷] چنانکه قرآن از مؤمنانی یاد می‌کند که دیگران را بر خویشتن مقدم می‌دارند: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛[۲۸] و آن‌ها را بر خود مقدم مى‌دارند، هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند»؛‏ زیرا فرد ایثارگر دوست دارد دیگران در نعمت باشند و حتى حاضر است آنچه را دارد، در اختیار دیگران بگذارد و از منافع خود چشم بپوشد. از این‌روست که امام علی(ع) از اهل ایثار به عنوان اهل فضیلت یاد کرده است: «مَنْ آثَرَ عَلَى نَفْسِهِ اسْتَحَقَّ اسْمَ الْفَضِیلَةِ؛[۲۹] هر که ایثار کند، برازنده نام فضیلت است». مصداق بارز ایثار، شهادت است؛ زیرا به تعبیر شهید مطهری; خدمت شهید به جامعه از نوع سوخته شدن و فانى شدن و پرتو افکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهاى نیستى او تمام شده، بنشینند و آسایش یابند و کار خویش را انجام دهند. شهدا، شمع محفل بشریتند که با سوختن خود محفل بشریت را روشن کردند. اگر این محفل تاریک مى‌ماند، هیچ دستگاهى نمى‌توانست کار خود را آغاز کند یا ادامه بدهد ... اگر پرتوافشانى او نبود، همه حرکت‌ها متوقف و همه جنب و جوش‏‌ها راکد مى‌شد.[۳۰] به همین دلیل «و همين تربت پاک شهيدان است که تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در اين قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آن‌هايى که اين گوهرها را در دامن خود پروراندند».[۳۱]

در این میان، شهیدان کربلا به عنوان کامل‏‌ترین الگوهاى فداکارى و ایثار در راه نجات امت،[۳۲] برترین سرمایه‏‌ها را براى ایثار آماده کردند.[۳۳] اظهارات ايثارگرانه ياران امام(ع) در شب عاشورا مشهور است؛ چنانکه مسلم بن عوسجه خطاب به امام(ع) عرض کرد: «هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم، با سنگ با آنان خواهم جنگيد تا همراه تو به شهادت برسم».[۳۴] طبق گزارشی، سخن گروهی از آنان چنين بود: «به خدا قسم از تو جدا نخواهيم شد، جان‌هايمان فدای توست. تو را با ايثار خون، چهره و اعضای بدن حمايت می‌کنيم. آری ... خونی که در رگ ماست، هديه به رهبر ماست». وقتی نافع بن هلال به آب دسترسی پیدا کرد، به خاطر تشنگی امام حسین(ع) و اصحاب حتی قطره‌ای هم از آن آب ننوشید.[۳۵] ایثار حضرت ابوالفضل(ع) مثال زدنی است. نقل است وقتی در روز عاشوا با لب تشنه وارد شریعه فرات شد، دست زیر آب برد تا بنوشد، اما با یادآوری کام تشنه امام حسین(ع) و کودکان، با لب تشنه از فرات بیرون آمد.

شهدای انقلاب و دفاع مقدس نیز با الهام از ایثار یاران امام حسین(ع)، فداکاری را به اوج رساندند و مانند شمع سوختند تا دیگران خوب زندگی کنند. شهید مهدی زین‌الدین[۳۶] درباره ایثار رزمندگان می‌گوید:

رفته بودیم برای عملیات که با مانع سیم خاردار برخورد کردیم و نتوانستیم معبر را باز کنیم. با تمام این اوضاع و احوال، عملیات باید انجام می‌شد. مسئول دسته، برادران را جمع کرد و به این نتیجه رسید که یک یا دو نفر باید روی سیم خاردار بخوابند و دیگران از روی آن‌ها رد شوند. همه برادران رزمنده برای خوابیدن بر روی سیم خاردار داوطلب شدند. مسئول‌شان دو نفر را انتخاب کرد که آن دو نفر به جای اینکه بر پشت بر سیم خاردار بخوابند تا درد کمتری بکشند، به صورت بر روی سیم خواردار خوابیدند. وقتی از آن‌ها سؤال کردند که چرا به صورت، روی سیم خاردار خوابیدند؟ گفتند: «برای اینکه بچه‌ها نگاه‌شان به صورت‌مان نیفتد تا خجالت بکشند». وقتی همه رزمندگان رد شدند، تکه‌ گوشت‌های آن برادران را از لای سیم خاردار در می‌آوردند.[۳۷]

فهرست منابع

کتب

ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل ائمة الاطهار:، تصحیح محمدحسین حسینی جلالی، چاپ اول، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق.
ابن‌شهرآشوب، محمد بن على‏، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، چاپ اول، قم: علامه‏، ۱۳۷۹ق.
ابن‌نما حلى، جعفر بن محمد، مثير الأحزان‏، تصحیح: مدرسه امام مهدى۴، چاپ سوم، قم‏: مدرسه امام مهدى۴، ۱۴۰۶ق.‏
ابن‌طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه احمد فهرى زنجانى، چاپ اول، تهران: نشر  جهان،‏ ۱۳۴۸ش.
ابومخنف کوفى، لوط بن يحيى‏، وقعة الطفّ‏، تصحیح: محمدهادی يوسفى غروى، چاپ سوم، قم‏: جامعه مدرسين،‏ ‏۱۴۱۷ق.‏
بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، مدينة معاجز الأئمة الإثنی‌عشر:، چاپ اول، قم:‏ مؤسسة المعارف الإسلامية، ‏۱۴۱۳ق‏.
خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسين(ع)، چاپ دوم، قم:‏ انوار الهدى، ‏۱۴۲۳ق.‏
داوُدی، سعید و مهدی رستم‌نژاد، عاشورا: ریشه‌‏ها، انگیزه‏‌ها، رویدادها، پیامدها، قم: مدرسه الامام علی بن ابیطالب(ع)، ۱۳۹۲ش.
راجی، محمد حسین، زیبایی و زشتی‌های کربلا، مشهد: کتابستان ماجد، ۱۳۹۷ش.
سعدی شیرازی، مصلح‌الدین عبدالله، کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی، چاپ اول، تهران: اقبال، ۱۳۸۲ش.
شیرازی، علی، شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی، چاپ اول، قم: خط مقدم، ۱۳۹۹ش.
صدوق، محمد بن على‏، الخصال، تصحیح: علی‌اکبر غفارى، چاپ اول، قم‏: جامعه مدرسين‏، ۱۳۶۲ش‏.
صفوی، امان‌الله، کلیات، روش‌ها و فنون تدریس، تهران: نشر معارف، ۱۳۷۰ش.
کلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافی، تصحیح: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندی، چاپ چهارم، تهران‏: دارالکتب الإسلامية، ‏۴۰۷ق.‏
ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ، تصحیح: حسین حسنى بيرجندى، چاپ اول، قم‏: دارالحديث‏، ۱۳۷۶ش.
محدثی، جواد، پيام‌های عاشورا، قم: فراز انديشه، ۱۳۸۳ش.
مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، تصحیح: مؤسسة آل البيت:، چاپ اول، قم‏: کنگره شيخ مفيد، ‏۱۴۱۳ق.‏
موسوی خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، ۱۳۷۸ش.
 نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، قم: بوستان کتاب، ۱۳۹۰ش.
پایگاه‌ها

باشگاه خبرنگاران جوان، «عهدشکنی در خانواده باعث فقر می‌شود»، ۲۶/۰۹/۱۳۸۹، کد خبر: ۷۱۷۴۲۶۰.
پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله ابراهیم امینی، «وفای به عهد»، کد مطلب: ۶۲۴.
پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی سید علی خامنه‌ای.
خبرگزاری رسا، «مکتب ولایت از دیدگاه شهید قاسم سلیمانی»، ۱۰/۰۱/۱۴۰۱، کد خبر: ۷۰۵۱۹۳.
خبرگزاری فارس، «در تراز خط مکتب حاج قاسم سلیمانی، چرا و چگونه؟»، ۱۰/۱۰/۱۳۹۹، کد خبر: ۱۳۹۹۱۰۰۹۰۰۰۰۸۱.

[۱]. محمد بن محمد مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج ‏۲، ص ۹۱.

[۲]. جعفر بن محمد ابن‌نما، مثير الأحزان، ص ۴۱؛ موفق بن احمد خوارزمی، مقتل الحسين(ع)، ج ‏۲، ص ۸.

[۳]. محمدصادق نجمی، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ص ۳۳۲.

[۴]. لوط بن یحیی ابومخنف کوفى، وقعة الطف، ص ۱۹۵.

[۵]. نور: ۳۷.

[۶]. خبرگزاری فارس، «در تراز خط مکتب حاج قاسم سلیمانی، چرا و چگونه؟»، ۱۰/۱۰/۱۳۹۹، کد خبر: ۱۳۹۹۱۰۰۹۰۰۰۰۸۱.

https://www.farsnews.ir/azarbaijan-sharghi/news/13991009000081

[۷]. فرمانده گردان لشکر عاشورا در جنگ.

[۸]. علی شیرازی، شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی، ص ۴۱.

.[۹] علی بن موسی ابن‌طاووس، اللهوف، ترجمه احمد فهری زنجانی، ص ۶۱.

[۱۰]. سید هاشم بن سلیمان بحرانى، مدينة معاجز الأئمة الإثنی‌عشر(ع)، ج ‏۴، ص ۲۲۸.

[۱۱]. محمد بن علی ابن‌شهرآشوب، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏۴، ص ۱۰۱.

[۱۲]. باباطاهر، دوبیتی‌ها،شماره ۲۱۹.

[۱۳]. علی بن موسی ابن‌طاووس، اللهوف، ترجمه احمد فهری زنجانی، ص ۸۰.

[۱۴]. همان.

[۱۵]. نعمان بن محمد ابن‌حیون، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار:، ج ۳، ص ۱۹۱.

[۱۶]. خبرگزاری رسا، «مکتب ولایت از دیدگاه شهید قاسم سلیمانی»، ۱۰/۰۱/۱۴۰۱، کد خبر: ۷۰۵۱۹۳.

https://rasanews.ir/fa/news/705193

[۱۷]. بیانات در دیدار فرمانده و جمعی از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی، ۱۸/۰۳/۱۳۶۸.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2080

[۱۸]. احزاب: ۲۳.

.[۱۹] جعفر بن محمد ابن‌نما حلى، مثير الأحزان، ص ۶۱.

[۲۰]. اسرا: ۳۴.

.[۲۱] محمد بن علی صدوق، الخصال، ج ‏۱، ص ۱۱۳.

[۲۲]. محمد بن یعقوب کلینی، الكافی، ج ‏۲، ص ۳۶۴.

[۲۳]. مؤمنون: ۸.

[۲۴]. باشگاه خبرنگاران جوان، «عهدشکنی در خانواده باعث فقر می‌شود»، ۲۶/۰۹/۱۳۸۹، کد خبر: ۷۱۷۴۲۶۰.

https://www.yjc.news/fa/news/7174260

[۲۵]. پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله ابراهیم امینی، «وفای به عهد»، کد مطلب: ۶۲۴.

http://www.ibrahimamini.com/fa/node/624

[۲۶]. مصلح‌الدین عبدالله سعدی شیرازی، کلیات سعدی، غزل شماره ۶.

[۲۷]. امان‌‌الله صفوی، کلیات، روش‌ها و فنون تدریس، ص ۳۰۵ و ۳۰۶.

[۲۸]. حشر: ۹.

[۲۹]. علی بن محمد ليثى واسطى، عيون الحكم و المواعظ، ص ۴۳۶.

.[۳۰] مرتضی مطهری، مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج ‏۲۴، ص ۴۴۵.

[۳۱]. سید روح‎الله موسوی خمینی، صحیفۀ امام، ج ‏۲۱، ص ۹۳.

.[۳۲]  سعید داوُدی و مهدی رستم‌نژاد، عاشورا: ریشه‌‏ها، انگیزه‌ ها، رویدادها، پیامدها، ص ۴۹.

[۳۳]. همان، ص ۵۰۲.

[۳۴]. جواد محدثی، پیام‌های عاشورا، ص ۲۳.

[۳۵]. همان.

[۳۶]. فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابی‌طالب(ع).

[۳۷]. محمد حسین راجی، زیبایی و زشتی‌های کربلا، ص ۶۵.