روش‌های امام حسین(ع)در تربیت اخلاقی پیروان

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
روش‌های امام حسین(ع)در تربیت اخلاقی پیروان

شناخت روش­‌های مطلوب تربیتی، مهم‌ترین مسئله متولیان هدایت جامعه است؛ زیرا با چنین شناختی می‌توانند از توانمندی‌های بالقوه و استعدادهای درونی اعضای جامعه هدف به نحو مطلوب بهره‌برداری کنند. داشتن روش درست تربیت، موجب می‌شود مربی بتواند انسان‌هایی را تربیت کند که به نحو روشمند از تاریکی گمراهی خارج شوند، در پرتو نور هدایت قرار گیرند، سبک زندگی آنان چنان شود که قدرت نظارت بر خود و توان بازنگری در اعمال خویش را تحصیل کنند و حداکثر کارایی را برای تغییر شرایط محیطی خویش به منظور استفاده بهینه از توانمندی‌های فطری و امکانات محیطی به­دست آورند. بر اساس اعتقاد ما عالی‌ترین روش تربیتی برای تأمین این نیاز، روش ائمه اطهار: است که حضرت سیدالشهدا، امام حسین(ع) یکی از آن انوار طیبه است. آن حضرت در طول زندگی خود در مقام مربی کارکردهای تربیتی روشمندی داشته که در سخن و رفتارشان جلوه کرده است. در این مجال نمونه‌هایی از این کارکردهای روشمند تربیتی حضرت را ارائه می‌کنیم.

۱. شناساندن حقیقت دنیا‌

شناخت حقیقت دنیا، عنصر بسیار مهمی در تغییر رفتارهای انسان و جهت‌گیری اوست. بسیاری از مشکلات جامعه، از نشناختن حقیقت دنیا و وابستگی شدید به دنیا نشأت گرفته است. امام حسین(ع) در چند بیت شعر حقیقت دنیا و ارزش آن را چنین بیان کرده ­است:

فَإِنْ تَكُنِ الدُّنْيَا تُعَدُّ نَفِيسَةً

فَإِنَّ ثَوَابَ اللَّهِ أَعْلَى وَ أَنْبَلُ

وَ إِنْ تَكُنِ الْأَبْدَانُ لِلْمَوْتِ اُنْشِئَتْ

فَقَتْلُ امْرِئٍ بِالسَّيْفِ فِي اللَّهِ أَفْضَلُ‏

وَ إِنْ تَكُنِ الْأَرْزَاقُ قِسْماً مُقَدَّراً

فَقِلَّةُ سَعْيِ الْمَرْءِ فِي الْكَسْبِ أَجْمَلُ

وَ إِنْ تَكُنِ الْأَمْوَالُ لِلتَّرْكِ جَمْعُهَا

فَمَا بَالُ مَتْرُوكٍ بِهِ الْمَرْءُ يَبْخَل‏[۱]

«اگرچه زندگی این دنیا از نظر گروهی بسیار با ارزش است، ولی آخرت که جهان پاداش الهی است، برتر، والاتر و با ارزش‌تر است و اگر این بدن‌ها برای مرگ آفریده شده است، پس کشته شدن انسان در راه خدا از همه چیز پسندیده‌تر است، و اگر روزی‌ها مقدّر و تقسیم شده استِ پس هر چه انسان در کسب ثروت کم‌حرص‌تر باشد، نیکوتر است و اگر جمع‌ کردن‌ اموال‌ برای‌ ترک‌ کردن ‌است، بنابراين‌ به‌ آنچه‌ ترک‌ خواهد شد؛ چرا بايد بخل‌ ورزيد و آن‌ را صرف‌ نکرد».

زیبایی و لطافت این بیان، در ذهن شنونده خاطره می‌سازد و در تربیت اخلاقی او نقش سازنده‌ای دارد.

۲. ايجاد خودباوری

بسياری‌ از مشکلات‌ انسان‌ها به‌‌ويژه‌ جوانان،‌ نداشتن‌ اعتماد به‌ نفس‌ و خودباوری‌ است. کسی‌ که‌ عزت‌ نفس و خودباوری دارد‌، بر نفس خویش مسلط‌تر است و از ارزش‌های خود استوارتر حراست می­‌کند‌. امام حسین(ع) هر طبقه و سنی را به روشی خاص به سمت خودباوری و احساس عزت هدایت می‌کرد که نمونه‌هایی از آن ذکر می‌شود.

۲/۱. توصیف عزیزانه از کودک‌

عبدالله‌ بن‌ عتبه‌ می‌گويد: «روزی‌ در خدمت‌ سيدالشهداء(ع) بودم‌ که‌ فرزند کوچک‌ آن‌ حضرت‌ (امام‌سجاد(ع)) وارد شد. امام‌ او را پيش‌ خواند و به‌ سينه‌اش‌ چسبانيد، پيشانی‌اش‌ را بوسيد و فرمود: «بِأَبِي أَنْتَ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ- وَ أَحْسَنَ خَلْقَك؛[۲] پدرم‌ به‌ فدايت! چقدر خوش‌بو وزيبايی».

این احترام به کودک در حضور دیگران، در تربیت او بسیار مؤثر است و احساس خوبی در جمع خواهد داشت.

۲/۲. تحسین امیدآفرین

وقتی حر بن یزید ریاحی که اولین فرمانده لشکر ابن‌زیاد بود و امام حسین(ع) را آزرده بود، از کار خود پشیمان شد و به سمت حضرت آمد؛ حضرت به گرمی از او استقبال کرد و هرگز گذشته‌اش را به رخش نکشیدِ بلکه هنگامی‌ که‌ جنازه‌ خونين‌ «حر» را در آخرين‌ لحظات‌ زندگی‌ به‌ محضرامام‌ حسين‌(ع)آوردند، امام‌ در حالی که‌ با دستان‌ مبارک‌، صورت‌ او را نوازش‌ می‌داد و خون‌چهره‌اش‌ را پاک‌ می‌کرد، خطاب به او فرمود: «واللهِ ما أخطَأت أُمُّكَ إذ سَمَّتكَ حُرّاً، فَأنتَ واللهِ حُرٌّ فِي الدُّنيا و سَعِيدٌ فِي الآخرةِ؛[۳] سوگند به‌ خدا! مادرت‌ در اين نام نهادن‌ اشتباه‌ نکرده‌ است‌، به‌ خدا قسم‌ تو در دنيا آزادمرد و در آخرت‌ سعادتمند خواهی بود».

این رفتار تربیتی، به یقین امیدبخش است و به بینندگان و شنوندگان این پیام را می‌دهد که برای بازگشت هیچوقت دیر نیست و بزرگی مقدار گناه نیز هرگز مانع نخواهد بود.

۳. فرهنگ‌سازی با بیان آثار عمل

«سلام‌ کردن‌»، از بهترين‌ آموزه‌های‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ و شاخص برجسته در سبک زندگی رسول‌خاتم(ص) است. سلام‌ بهترین وسیله برای آغاز ارتباط‌ اجتماعی‌ با ديگران‌ است‌. این فرهنگ که در تربیت اجتماعی و توسعه اخلاقی بسیار مؤثر است، از سوی امام حسین(ع) تقویت شده و حضرت با سخن و عمل خویش یاران و دوستان خود را به سلام‌ تشویق کرده است؛ چنانکه فرموده است: «لِلسَّلَامِ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِئِ وَ وَاحِدَةٌ لِلرَّاد؛[۴] سلام‌ کردن‌ هفتاد حسنه‌ دارد، شصت‌ و نه‌ حسنه‌ آن‌ برای سلام‌‌کننده‌ و يک‌ حسنه‌ و پاداش‌ برای‌ پاسخ‌دهنده‌ است»‌.

ز سلام خوش‌سلامان، بکشم ز کبر دامان

که شدست از سلام‌ات، دل و جان ما مُطیّب[۵]

حضرت در بیانی دیگر تأکید کرده‌ است: «الْبَخِيلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَام؛[۶] نهایت بُخل آن است که کسی در سلام کردن بُخل بورزد». چنین بیانی اثر بسیاری بر یاران و دوستداران ائمه: دارد و موجب تلاش آن‌ها برای گرفتار نشدن در دام زشت‌ترین نوع بُخل می‌‌شود.

۴. تجلیل از مقام‌ معلم‌ با هدیه ویژه

تربیت جامعه، با احترام به علم و عالم و معلم و نهادینه کردن این اخلاق در جامعه محقق می‌شود. یکی از فرزندان امام‌ حسين(ع) در مدينه‌ نزد معلمی به‌ نام‌ عبدالرحمان‌ سَلمی که از شاگردان امیرالمؤمنین(ع) بود، آموزش‌ می‌ديد. روزی‌ معلم‌ به او سوره حمد را آموخت‌. هنگامی‌ که آن کودک حمد‌ را برای‌ پدر قرائت‌ کرد، حضرت معلم‌ فرزندش‌ را فرا خواند و هزار دينار و هزار پارچه قیمتی‌ به‌ او پاداش‌ داد و دهانش را پر از دُرّ کرد. وقتی‌ علت این کار از حضرت سؤال شد، فرمود: «وأينَ يَقَعُ هَذا مِن عَطائِهِ، [يَعنِي تَعلِيمَهُ]؛[۷] آنچه من به او دادم، چه نسبتی با آنچه او به فرزندم داد؛ دارد [یعنی او با تعلیم سوره حمد چیزی به من داد که ارزشش بسیار فراتر از هدیه‌های من است]».

چنین رفتاری مریدان حضرت را متوجه اهمیت تعلیم و تربیت و ارزش علم می‌کند. بی‌شک چنین روشی به آن کودک و بینندگان و شنوندگان می‌آموزد که معلم مقامی بسیار والا دارد و برای تکریم او هر چه هزینه شود، جبران کارش نمی‌شود. با این اندیشه است که به یارانش سفارش می‌کند که بخشی از زندگی‌شان را به «مُجالَسةِ العُلماء؛[۸] همنشینی با دانشمندان و معلمان» اختصاص دهند.

۵. تبیین عملی معارف

يکی‌ از دستورات‌ دلپذير و تربيتی‌ اسلام،‌ اين‌ است‌ که‌ اگر کسی‌ به‌ شما خوبی کرد، به‌ بهتر از آن‌ جواب دهید. اين‌ کار موجب گسترش‌ نيکی‌ ميان‌ افراد جامعه‌ و توسعه فرهنگ محبت و اخلاق نیک می‌‌شود. رفتار امام‌ حسين‌(ع)، يکی‌ از جلوه‌‌های‌ آشکار اين‌ سخن‌ است‌.‌ أَنس‌ بن ‌مالک‌ می‌‌گويد:

نزد امام‌ حسين‌(ع)بودم‌، کنيزکی‌ در حالی‌ که‌ دسته‌‌ای‌ ريحان‌ به‌ دست‌ داشت‌، وارد شد و آن‌ را تقديم‌ امام‌ نمود. حضرت‌ فرمود: «تو را به‌ خاطر خداوند آزاد کردم»‌. با تعجب‌ پرسيدم:‌ «کنيزکی‌ برای‌ شما دسته‌‌ای‌ ريحان‌ آورد و به‌ شما سلام‌ کرد. شما او را آزاد کرديد!؟». امام(ع) فرمود: «خداوند اين‌‌گونه‌ ما را ادب‌ کرده‌ است؛ زيرا‌ فرموده ‌است‌: وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَسيبا؛[۹] هر گاه‌ کسی‌ به‌ شما تحيت‌ و درود گفت و سخن یا رفتار خوشایندی با شما داشت‌، شما نيز جواب‌ او را به‌ همان‌ يا بهتر از آن‌ بگوييد؛ و جواب‌ بهتر اين‌ کنيز، آزادی‌ اوست»‌.[۱۰]

رفتار کریمانه­‌تری نیز در زندگی سیدالشهدا(ع) وجود دارد که گذشت از حقوق شخصی و اخلاق عفو مدارانه را آموزش می‌دهد:

یکی از خدمتکاران امام حسین(ع) جنایتی در محدوده حقوق شخصی حضرت مرتکب شده بود که مستحق مجازات و اجرای حدّ بود. حضرت حکم کرد که شلاق بخورد. آن خدمتکار که حضرت را می‌شناخت، پس از شنیدن حکم، حضرت را به آیه ۱۳۴ سوره آل‌عمران توجه داد و گفت: «وَالکاظِمینَ الغَیظ»؛ یعنی اهل تقوا کسانی هستند که خشم خود را فرو می‌خورند. امام(ع) فرمود: «رهایش کنید». آن خدمتکار فرصت را مناسب دید و گفت: سرور من! «والعافِینَ عَنِ النّاس؛ متقین از گناه مردم می‌گذرند». حضرت فرمود: «تو را عفو کردم». آن غلام ادامه داد: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد». حضرت فرمود: «أنتَ حُرٌّ لِوجهِ اللهِ و لَكَ ضِعفُ ما كُنتُ أُعطِيكَ؛[۱۱] تو در راه خدا آزادی و تو را دو برابر [حقوقی] که تا کنون به تو پرداخت می‌کردم، می‌دهم».

این رفتار امام حسین(ع)، زندگی‌ساز و درس‌آموز است تا اگر زیردستی یا کارگری حقی از ما را ضایع کرد، اگرچه از نظر قانون می‌توانیم او را مجازات کنیم؛ ولی بر اساس قرآن و روش تربیتی اهل‌بیت:، رضای خدا را در گذشت، نادیده گرفتن خطا و نیکی کردن به خطاکار برگزینیم؛ رفتاری که برای خطاکار بسیار سازنده است.

زمانی سرش در گریبان بماند

پس آنگه به عفو آستین برفشاند ‏

به دستان خود بند از او برگرفت

سرش را ببوسید و در بر گرفت

بزرگیش بخشید و فرماندهی

ز شاخ امیدش برآمد بهی[۱۲]

۶. فرصت‌شناسی برای تعلیم معارف

سیدالشهدا(ع)از هر فرصت مناسبی برای تربیت دینی و اخلاقی دوستداران خود استفاده کرده است. حضرت بعضی از افراد نیازمند را مستعد تعلیم معارف می‌دید و از این فرصت استفاده می‌کرد. نقل است:

مردى از انصار خدمت امام(ع) آمد تا درخواستی کند. حضرت فرمود: «آبروى خود را نگهدار و حاجت خود را در نامه‌اى نوشته بیاور که خواسته‌ات را به خواست خدا برآورده سازم». او نوشت: «فردی ۵۰۰ دینار از من طلب دارد و با اصرار آن را مى‌خواهد، به او بفرما به من مهلت دهد». چون امام(ع) نوشته را خواند، وارد منزل شد و کیسه­اى که هزار دینار داشت، بیرون آورد و به او فرمود: «با ۵۰۰ دینار آن بدهى خود را بپرداز و با ۵۰۰ دینار دیگر زندگى خود را بچرخان».

امام حسین(ع) با استفاده از این فرصت نیکو، نکته اخلاقی بسیار مهمی را به آن شخص آموزش داد و فرمود:

جز نزد یکى از این سه نفرحاجت مبر: دیندار، جوانمرد یا داراى شرافت خانوادگى. دیندار، دین خود را (با برآوردن حاجتت) حفظ مى­کند. جوانمرد، از مردانگى خود شرم مى­کند (که پاسخت را ندهد)، اما آنکه شرافت خانوادگی دارد، مى­فهمد با رو انداختن به او از آبروى خود گذشتى، از این رو در حفظ آبرویت مى‌کوشد.[۱۳]

امام حسین(ع) ضمن آموزش آبروداری و صیانت از کرامت انسانی به مخاطب، گروه­های انسانی قابل رجوع هنگام نیاز را معرفی نمود.

۷ . تعلیم تکلیف‌مداری با حرکت میدانی

رضايت‌ در مقابل‌ آنچه‌ خدا برای‌ انسان‌ می‌خواهد و تسلیم خواست خدا شدن، نقش بی‌بدیلی در اخلاق انسان دارد. در منزل‌ «غريب‌ الهجانات‌» چهار نفر‌ به‌ نام‌های‌ «عمرو بن‌ خالد»، «مجمع‌ بن‌ عبدالله‌» و «نافع‌ بن‌ هلال‌» و به‌ همراهی‌ «طرماح‌ بن‌ عدی‌» که‌ از کوفه‌ حرکت‌ کرده‌ بودند، با امام‌ حسین(ع) روبه‌رو شدند. امام(ع) پس‌ از شنيدن‌ شعر «طرماح‌» در مدح‌ و ستايش‌ خود فرمود: «اَرْجُو ان یکونَ خیراً ما اراد اللهُ بنا، قُتِلنا ام ظَفِرْنا؛[۱۴] اميدوارم‌ که‌ اراده‌ و خواست‌ خدا درباره‌ ما خير باشد، خواه‌ کشته‌ شويم‌ يا پيروز گرديم‌».

عاشقان را بر سر خود حکم نیست

هر چه فرمان تو باشد آن کنند ‏

امام(ع) با رفتار میدانی خود به آن افراد آموخت که انسان مسلمان در همه ابعاد زندگی و کارهای فردی و اجتماعی باید نسبت به آنچه وظیفه دینی است، متعبّد و عامل باشد؛ خواه آن وظیفه مطابق خواسته و میل انسان باشد یا مخالف، مورد پسند مردم باشد یا نباشد. از آنجا که انسان مسلمان در برابر خداوند تعهد سپرده است، عملکرد او نیز باید طبق خواسته او باشد و هیچ چیز را فدای عمل به تکلیف نکند. در این صورت هر چند به ظاهر شکست بخورد، پیروز است؛ زیرا در انجام وظایف خود کوتاهی نکرده است.

عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده

بازگردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟

تربیت یاران برای پایبندی به اصل عمل به تکلیف، نقطه اوج آراسته شدن به اخلاق الهی است.

۸. تعلیم اندیشه رضامندی از خداوند

تسلیم حق بودن و رضایت مطلق به خواست خدا سراسر زندگی حضرت سیدالشهدا(ع) را فرا گرفته است. عمل کردن به این عقیده و یادآوری آن به یاران در صحنه‌های متعددی از زندگی حضرت و بیانات ایشان جلوه‌گر است؛ چنانکه کنار مرقد جدش،‌ رسول‌خدا(ص) از خداوند می‌‌خواهد آنچه‌ برای‌ او پيش‌ می‌‌آيد، سبب‌ رضايت‌ او باشد: «اَسئَلُكَ‌ يا ذَالجَلالِ‌ و الإكرام‌، بِحَقِّ‌ هذا القَبرِ و مَن‌ فِيه‌ الّا اختَرتَ‌ لِي‌ ما هُوَ لَكَ رِضَي‌ً و لِرَسُولِكَ‌ رِضَي؛[۱۵]‌ ای‌ خدای‌ صاحب‌ جلال‌ و کرامت‌ بخش‌، به‌ حق‌ اين‌ قبر و کسی ‌که‌ در آن‌ است؛ از تو درخواست‌ می‌کنم‌ که‌ راهی‌ را در پيش‌ روی‌ من‌ بگذاری‌ که‌ مورد رضایت و خشنودی‌ تو و پيامبرت‌ باشد».

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

در واقع حضرت برهان این اندیشه را به یاران خود آموختند و آن‌گاه که عازم عراق شدند و بسیاری از چهره‌ها او را از رفتن منع کردند، فرمود: «لَا مَحِيصَ عَنْ يَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ يُوَفِّينَا أُجُورَ الصَّابِرِين؛[۱۶] برای‌ آدمی‌ گريز از تقديری‌ که‌ قلم‌ قضای‌ الهی‌ رقم‌ زده است‌، مقدور نيست‌. هر چه ‌رضای‌ خداست‌، رضای ما اهل‌‌بيت‌ در آن‌ است. بر بلای‌ الهی‌ صبر می‌کنم‌ و اجر صابران‌ با خداوند کريم‌ است»‌.

امام(ع) با این سخن خویش، رضایت خود از این بلای الهی و پذیرش آن را تفکر توحیدی، شناخت قدرت الهی، اعتقاد به معاد و پاداش‌های آن دانسته است. آن حضرت در همه‌ برخوردهای‌ خويش،‌ درس‌ رضايت‌ و تسليم‌ در مقابل‌ خداوند را تعلیم داده است، تا آن‌جا که‌ در آخرین لحظات زندگی و در حالی که بیشتر از همه یارانش زخم شمشیر و تیر و سنگ بر بدن داشت، این‌گونه دعا می‌کرد: «صَبراً عَلَي‌ قَضائِك‌، يا رَبِّ‌ لاإلهَ‌ سِواكَ‌، يا غِياثَ‌ المُستَغِيثِينَ، مالِي‌ رَبٌّ‌ سِواكَ‌ ولامَعبُودٌ غَيرُكَ‌، صَبراً عَلَي‌ حُكمِكَ؛[۱۷]‌ بر قضای‌ خود شکيبا هستم‌! پروردگارا معبودی‌ جز تونيست‌، ای‌ پناه‌ بی‌‌پناهان. من‌ غير تو پروردگار و معبودی‌ ندارم‌، بر حکم و اراده‌ تو شکيبایم»‌.

نتیجه‌گیری

امام حسین(ع) یاران خود را به صورت روشمند تربیت می‌کرد. گاهی از بیان زیبای ادبی بهره می‌برد تا برای مخاطب جذاب باشد و نکته تعلیم داده شده در ذهنش بماند. گاهی با روش تجلیل از اشخاص، صفت ارزشمندی را برجسته می‌کرد و به جامعه هدف می‌فهماند که چه صفتی مطلوب است. گاهی با بیان پاداش‌ها، گاهی با استفاده از بیان احساسی و گاهی با دادن هدیه ویژه نکته‌ای تربیتی را تعلیم می‌داد. در مواردی نیز برای نشان دادن ارزشمندی یک رفتار و اخلاق، صادقانه و به صورت میدانی آن را انجام می‌داد تا یارانش از عملکرد او آن را آموزش ببیند. غنیمت شمردن فرصت‌ها و آموزش نکته‌های کوچک اما بسیار مهم به افرادی که به ایشان مراجعه می‌کردند و زمینه پذیرش نیز داشتند، از دیگر روش‌های تربیتی آن حضرت بود.

فهرست منابع

ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز: بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ق.
امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت: دار التعارف للمطبوعات، [بی‌تا].
بحرانی، عبدالله بن نورالله، العوالم الامام الحسین(ع)، تحقیق مدرسة الامام المهدی۴، قم: مدرسة الامام المهدی۴، ۱۴۰۷ق.
بلخی، جلال‌الدین محمد، دیوان شمس، تصحیح محمدحسن فروزانفر، تهران: اقبال، ۱۳۷۸ش.
سعدی شیرازی، مصلح‌الدین عبدالله، کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۹۴ش.
قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، تهران: دار الاسوه للطباعه و النشر، ۱۴۱۶ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، تهران: اسلامیه، [بی‌تا].
المهتدی البحرانی، عبدالعظیم، من اخلاق الامام الحسین(ع)، قم: انتشارات شریف الرضی، ۱۴۲۱ق.

[۱]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ‏۴۵، ص ۴۹.

[۲]. همان، ج ‏۴۶، ص ۱۹.

[۳]. سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموده، ج ۳، ص ۷۶ و ۷۷.

[۴]. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۴۸.

[۵]. جلال‌الدین محمد بلخی رومی، دیوان شمس، غزلیات، غزل ۳۰۱.

[۶]. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۴۸.

[۷]. عبدالله بن نورالله بحرانی، العوالم الامام الحسین(ع)، ص۶۴.

[۸]. علی بن عیسی اربلی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏۲، ص ۳۲.

[۹]. نساء: ۸۶.

[۱۰]. علی بن عیسی اربلی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏۲، ص ۳۱.

[۱۱]. همان، ص ۳۱ و ۳۲.

[۱۲]. مصلح‌الدین عبدالله سعدی شیرازی، کلیات سعدی، بوستان، باب اول.

[۱۳]. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۴۷.

[۱۴]. سید محسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۹۷.

[۱۵]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۸.

[۱۶]. علی بن عیسی اربلی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏ ۲، ص ۲۹.

[۱۷]. عبدالعظیم المهتدی البحرانی، من اخلاق الامام الحسین(ع)، ص ۲۵۸.

خوانده شده 412 مرتبه