emamian

emamian

راه کارهای تقویت روابط دوجانبه، مسائل منطقه‌ای و آخرین وضعیت مذاکرات لغو تحریم‌ها در وین محور این گفتگوی تلفنی بود.

آیت الله رئیسی با اشاره به اعتراف آمریکا به شکست سیاست فشار حداکثری، تأکید کرد: جمهوری اسلامی در فرآیند مذاکرات، اراده و جدیت خود را برای حصول توافق اثبات کرده است و هر تلاشی از طرف مقابل، در این رابطه باید شامل لغو تحریم ها، راستی‌آزمایی و ضمانت معتبر باشد.

رئیسی با تأکید بر اینکه ثبات و امنیت منطقه تنها از طریق راه حل های درون‌منطقه‌ای قابل تحقق است و نه مداخلات خارجی، خواستار توجه جامعه جهانی به بحران انسانی در یمن و رفع محاصره مردم مظلوم این کشور شد.

رئیس جمهور فرانسه نیز در این گفتگو تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران حق دارد که به آمریکا بی‌اعتماد باشد چرا که این ایالات متحده بوده که باعث ایجاد بحران شده است.

امانوئل مکرون همچنین تجاوزات نظامی به مردم یمن بخصوص حملات اخیر را محکوم کرد.

تحولات منطقه از جمله اوضاع لبنان از دیگر محورهای گفتگوی روسای جمهور ایران و فرانسه بود.

شنبه, 09 بهمن 1400 23:16

چه کنیم که گناه نکنیم؟

راه‌های جلوگیری از گناه و روش‌های درمان آن

 

۱. باور به حضور خداوند

باورمندی انسان به حضور خداوند در سراسر زندگی‌اش، در بازدارندگی او از گناهان بسیار تأثیر می‌گذارد. نیروهای بیرونی هیچ‌گاه توان ضبط و مهار گناهان پنهان را ندارند، اما ایمان و اعتقاد به حضور خداوند در نهان و آشکار، نگاه‌بان انسان است. آیات الهی نیز بر همین باور تأکید می‌کنند: {أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری‏}؛ «آیا انسان نمی‌داند که خداوند همه اعمالش را می‌بیند.» (علق: ۱۴)

 

در آیه دیگری آمده است:

{یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُور} (مؤمن: ۱۹)

خداوند چشمهایی را که به خیانت گردش می‌کنند، می‌شناسد و به آنچه در سینه‌ها پنهان است، آگاهی دارد.

 

در آیه دیگری آمده است: {إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد}؛ «به یقین پروردگار تو در کمین‌گاه است.» (فجر: ۱۴)

 

این آیات، به روشنی بر این دلالت می‌کنند که همه انسان‌ها در محضر پروردگار جهانند و هر کاری که انجام می‌دهند و هر اندیشه‌ای که از مغزشان می‌گذرد، از علم الهی بیرون نیست.

روایتهای معصومان (علیهم السلام) نیز آدمی را به استوار ساختن این باور فرامی‌خوانند؛ چنان‌که در «دعای یستشیر» از پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آمده است: «أَسمَعَ السّامِعینَ وَأَبصَرَ النّاظِرینَ»؛ «خداوندی که شنواترین شنواها و بیناترین بینندگان است».

 

حضرت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نیز در این‌باره به پیروانش می‌فرماید:

إتَّقُوا مَعاصِیَ اللهِ فی الخَلَواتِ فَإِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الحاکِمُ .(۱۳)

از معصیت خدا در پنهان و خلوتگاهها بپرهیزید؛ زیرا شاهد، همان دادرس است.

 

ایشان در روایتی دیگر به پیروان خود می‌فرماید: «ولا تَهتِکُوا أستارَکُم عِندَ مَن یَعلَمُ أسرارَکُم» (۱۴)؛ «پرده خویش را نزد خداوندی که از اسرارتان آگاه است، ندرید».

بر پایه روایتی، کسی نزد امام حسین (علیه السلام) رفت و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! من شخصی گنه‌کارم و نمی‌توانم گناهم را ترک کنم، مرا موعظه کن.

امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: پنج کار را انجام بده و آن‌گاه هر چه می‌خواهی گناه کن:

۱. روزی خدا را مخور و آنچه می‌خواهی گناه کن؛

۲. از دایره حکومت الهی خارج شو و آنچه می‌خواهی گناه کن؛

۳. جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه می‌خواهی گناه کن؛

۴. وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو نزد تو آمد، او را از خود بران و هر چه می‌خواهی گناه کن؛

۵. زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش برد، تو به سوی آتش مرو و آنچه می‌خواهی گناه کن .(۱۵)

 

ماجرای ابن‌سیرین، گویای باور به حضور خداوند و در این‌باره آموزنده است. محمد، فرزند سیرین بصری، در تعبیر خواب و تطبیق دادن خواب‌ها با حقایق، توانا بود و در این کار از لطایف قرآن و روایت‌ها بهره می‌برد. او درباره سرگذشت خود چنین می‌گوید:

در بازار به بزازی می‌پرداختم، روزی زنی زیبا برای خرید [چیزی] به مغازه‌ام آمد و من نمی‌دانستم که به دلیل جوانی و زیباییام، عاشق من است. مقداری پارچه از من خرید و آن را در میان بغچه پیچید و ناگهان گفت: ای مرد بزاز! فراموش کردهام پول همراه خود بیاورم. کمک کن و این بغچه را تا در خانه‌ام بیاور و آنجا پولش را دریافت کن. من ناگزیر تا در خانه او رفتم و او مرا به درون خانه‌اش برد. هنگامی که به آنجا رفتم، او در را بست و پوشش چهره زیبایش را برداشت و گفت: مدتی است که شیفته جمال تو شدهام و راه رسیدن را به وصالت این دیدم. اکنون، در این خانه، تنها من و تو هستیم. باید کام مرا برآوری، وگرنه تو را رسوا می‌کنم.

 

گفتم: ای زن! از خدا بترس، دامن به زنا آلوده مکن؛ زنا از گناهان بزرگ و موجب افتادن به آتش دوزخ است. نصیحت و موعظه ام در او تأثیر نگذارد، اما ناگاه فکری به ذهنم رسید. از وی خواستم که به من برای رفتن به دستشویی اجازه بدهد. زن به گمان اینکه به قصد قضای حاجت بدان‌جا می‌روم، مرا آزاد گذاشت. من به دستشویی رفتم و برای حفظ ایمان و آخرت و کرامت انسانی ام، سراپای خود را به نجاست آلودم. چون زن مرا با آن وضع دید، در منزل را گشود و مرا بیرون کرد. خود را به آب رساندم، بدن و لباسم را شستم و خداوند به پاداش اینکه برای حفظ دینم، خود را به بوی بد آلودم، بویی همچون بوی عطر و دانش تعبیر خواب را به من بخشید .(۱۶)

 

۲. دوستی و یاد خدا

ذکر؛ یعنی به زبان آوردن نام‌های الهی و اندیشیدن در مفهوم آن و آراستن باطن خویش به نور آن، به «زبانی» و «قلبی» تقسیم می‌شود. ذکر قلبی (ذکر حق در باطن) به این معنا است که انسان همیشه و در همه حال به یاد پروردگارش باشد و لحظه‌ای از یاد حضرت دوست غافل نشود. اگر انسان تنها به زبان ذکر بگوید، اما در باطن خود از خدا غافل باشد و پروردگار را ناظر و حاضر نبیند، از چنین ذکری سودی نمی‌برد. خداوند از بندگان صالحش می‌خواهد که پیوسته به یاد او باشند:

 

{وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی‏ نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلین‏} (اعراف: ۲۰۵)

پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان مباش.

 

سخن ارزشمند امام صادق (علیه السلام) نیز در این‌باره خواندنی است:

مَن کانَ ذاکِراً لِلّهِ عَلَی الْحَقِیقَةِ فَهُوَ مُطِیعٌ وَمَن کانَ غافِلاً عَنْهُ فَهُوَ عاصٍ .(۱۷)

کسی که به حقیقت، به یاد خدا باشد، بندهای فرمانبر و انسان غافل از خدا، بندهای گناه‌کار است.

امام محمد باقر (علیه السلام) می‌فرماید: «یاد خدا آن است که انسان، هنگام نزدیک شدن به گناه، خدا را یاد کند و همین امر او را از گناه بازدارد ».(۱۸)

 

خداوند نیز آدمیان را برای ایستادگی در برابر وسوسه‌های شیطانی به یاد خودش سفارش می‌کند:

{إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏} (اعراف: ۲۰۱)

پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند به یاد خدا می‌افتند و بینا می‌گردند.

 

اگر گرد غفلت و بی خبری بر چهره آدمی ننشیند و هدف خلقتش را از یاد نبرد و همواره به پروردگارش روی کند، به آسانی در دام گناه گرفتار نمی‌شود و همین شرم از حضور خدا، برای پرهیز از گناهان بس است. اگر انسان عاشق خدا باشد و همچون عارفان، او را در بند بند وجود خود بیابد، چیزی جانشین مهر و دوستی او با معشوقش نمی‌شود. امام علی (علیه السلام) در دعای کمیل از خداوند می‌خواهد: «…وَ قَلْبی بِحُبّک مُتَیّم»؛ «و قلبم را از محبتت لبریز کن».

 

اگر قلب آدمی متوجه الله باشد، تنها به دنبال چیزهایی می‌رود که وی را به سوی خدا رهنمون می‌سازند. مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، از عارفان بزرگ می‌فرمودند: «اگر قلبم را بشکافند، جز محبت خداوند چیزی در آن نمی یابند».

 

گر بشکافند سراپای من / / جز تو نیابند در اعضای من

 

یاد خدا، کلید خوبیهاست. خداوند از انسان دور نیست، اما کسانی که پیوسته در یاد اویند، حضور او را بیشتر و او را نزدیکتر می‌یابند. حضرت موسی (علیه السلام) در نیایشی به خداوند چنین عرض می‌کرد:

یا ربِّ أَقَریبٌ أَنتَ مِنّی فَاُناجیکَ أم بَعیدٌ فَاُنادیکَ.

ای پروردگار من! آیا تو نزدیکی که با تو نجوا کنم یا دوری که صدایت بزنم.

 

خداوند فرمود: «أَنَا جَلیسُ مَن ذَکَرنی»؛ «من همنشین کسی هستم که به یاد من باشد.»

پس موسی (علیه السلام) گفت:

فَمَن فی سِترِکَ یَومَ لا سِترَ إلاّ سِترُکَ؟

[خدایا!] در روزی که پوششی جز پرده تو نیست، چه کسی در پوشش [امان] تو خواهد بود؟

خداوند فرمود:

اَلَّذینَ یَذکُرُونَنی فَاذکُرُهُم و یَتَحابُّونَ فِیَّ فَاُحِبُّهُم فَاولئِکَ الَّذین اِذا اَرَدتُ أن اُصیبَ أَهلَ الأَرضِ بِسُوءٍ ذَکَرتُهُم فَدَفَعتُ عَنهُم بِهِم .(۱۹)

کسانی که مرا یاد می‌کنند یادشان می‌کنم و کسانی که یکدیگر را به خاطر من دوست می‌دارند، دوستشان می‌دارم. اینان کسانی‌اند که وقتی اراده کنم که به ساکنان زمین بدی برسانم، آنها را یاد می‌کنم و به سبب آبرویی که نزد من دارند، شر و بدی را از اهل زمین دور میسازم.

انسان‌ها با فراموشی خداوند، به گناه و نافرمانی آلوده می‌شوند، اما با یاد خدا، از شیطان فریب نمی‌خورند. پی‌آمد این توجه و ترس شایسته، رسیدن به آگاهی و چیره شدن بر نفس اماره و شیطان است.

 

محبت انسان به خداوند، او را از بدی‌ها و گناهان ریز و درشت باز می‌دارد و از همین روی امام سجاد (علیه السلام) می‌فرماید:

الهی فَاجعَلنا مِنَ الَّذینَ تَرَسَّخَت اَشجارُ الشَّوقِ اِلَیکَ فی حدائقِ صُدُورِهم وَاَخَذَت لَوعَةُ مَحَبَتِّکَ بِمَجامِعِ قُلوبِهِم.

 

خدایا! ما را به کسانی بدل ساز که درختان محبت و اشتیاق به تو در سینه‌های آنان ریشه کرده و شراره‌های دوستی تو سراسر قلب‌های آنان را فرا گرفته است.

آن حضرت در ادامه می‌فرماید:

الهی ما الَذَّ خواطِرَ الإلهامِ بِذِکرِکَ عَلَی الْقُلُوبِ وَما اَحلَی المَسِیرَ إلَیکَ بالاَوهامِ فی مسالِک الغُیُوبِ وَما اَطیَبَ طَعمَ حُبِّکَ وَما اَعذبَ شِربَ قُرْبِکَ .(۲۰)

خدایا! چه چیز لذت بخش تر از یادآوری‌هایی است که ذکر و یاد تو بر قلب‌ها می‌نشاند و چه چیز شیرین‌تر از رهروی به سوی تو در راههای ناشناخته است و چه چیز دلپذیرتر از طعم دوستی و چه چیز گواراتر از شراب قرب و جوار توست.

بنده تا زمانی که به غیر خدا توجه دارد؛ یعنی قلب او به چیز دیگری متوجه است، به همان اندازه دوستی و یاد خدا از قلبش بیرون می‌رود و محبتش به خداوند کم می‌شود.

 

امام صادق (علیه السلام) درباره تأثیر یاد خدا در اعمال آدمی می‌فرماید:

منظور از یاد خدا، هنگامی است که وقتی با حلال و حرام روبه‌رو می‌شود، اگر طاعت الهی باشد، آن را انجام می‌دهد و اگر معصیت باشد آن را ترک می‌کند .(۲۱)

آدمی اگر خدا را بزرگ و ناظر ببیند هیچ‌گاه مرتکب گناهان کوچک نیز نمی‌شود و از ناظر حقیقی شرمنده و بی‌تاب می‌گردد.

 

۳. خداترسی

ترس از خدا و هراس از پیآمدهای گناه، آدمی را از ارتکاب گناهان بازمیدارد. چنان‌که امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:

کسی که بداند خدا او را می بیند و گفتار او را می‌شنود و از کار نیک و بد او آگاه است، همین دانستن، وی را از کارهای زشت بازمیدارد و چنین فردی، کسی است که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس خود را از هوس گناه بازداشته است .(۲۲)

همچنین در گفتار دیگری می‌فرماید: «چنان از خدا بترس که گویا خدا را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی، او تو او را میبیند ».(۲۳)

اگر آدمی به راستی بر این باور باشد که خدا او را هنگام گناه کردن دیده است، چگونه می‌تواند این شرمساری را از خود دور سازد.

 

گیرم که تو از سر گنه درگذری / / زان شرم که دیدی که چه کردم چه کنم

 

سخن دیگر آن حضرت نیز در این‌باره، بسیار تکان‌دهنده است: «اَلعَجَبُ مِمَّن یَخافُ العِقابَ فَلَمْ یَکُفَّ» (۲۴)؛ «شگفتا! از کسی که از عذاب الهی میترسد، ولی از گناه خودداری نمی‌کند!»

برای خداترسی، آدمی در آیات قرآنی باید تدبّر کند. درون‌مایه این آیات، هشدار و تحذیر است: {سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلان‏}؛ «[ای گروه انس و جن] به زودی به حساب کار شما خواهیم پرداخت.» (الرحمن: ۳۱)

 

و یا در آیه‌ای دیگر آمده:

{اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر} (فصلت: ۴۰)

امروز به اختیار خود هر چه می‌خواهید انجام دهید که خدا به همه اعمال شما آگاه است.

 

این روایت‌ها نیز چنین درون‌مایه‌ای دارند:

هرگاه حضرت ابراهیم (علیه السلام) به یاد ایام گذشته خویش می‌افتاد، دگرگون می‌گشت و ضربان قلبش از مسافتی دور شنیده می‌شد. روزی جبرئیل به سوی وی آمد و به او فرمود: خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌گوید: آیا تا به حال دیدهای دوستی از دوست خود بترسد؟ پس ابراهیم (علیه السلام) به جبرئیل گفت: وقتی اشتباه خود را به یاد می آورم، دوستی خود را از یاد می برم .(۲۵)

 

همچنین آمده است: «چون حضرت ابراهیم خلیل به نماز می‌ایستاد، صدای تپش قلب او از دور شنیده می‌شد، زیرا خدا ترس بود ».(۲۶)

شیوة معصومان و پرورش‌یافتگان آنان در گریه‌ها و خداترسی‌شان نیز اندیشیدنی و درنگ‌کردنی است.

 

مردی از انصار می‌گوید: یک روز بسیار گرم، همراه پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در سایه درختی نشسته بودم، مردی آمد و پیراهنش را درآورد و به غلتیدن روی ریگ‌های داغ پرداخت. گاهی پشت و گاهی شکم و گاهی صورتش را بر آن ریگ‌ها می‌گذاشت و می‌گفت: ای نفس حرارت این ریگ‌ها را بچش که عذاب خداوند از آنچه من به تو می‌چشانم، بزرگ‌تر است.

رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) این منظره را تماشا کرد. وقتی کار آن جوان تمام شد و لباس پوشید و قصد رفتن کرد، با دست به وی اشاره کرد و از او خواست تا نزد حضرت بیاید. وقتی جوان نزد حضرت آمد، پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به او فرمود: «ای بنده خدا! کاری از تو دیدم که تا کنون از کسی ندیدهام، دلیل این کار چیست؟» جوان گفت: «ترس از خدا. من با نفس خود این کار را می‌کنم تا از طغیان و شهوت حرام در امان بماند».

 

آن‌گاه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «از خدا ترسانی و حق ترس را رعایت کردهای. خداوند به وجود تو، به اهل آسمان‌ها مباهات می‌کند». پس به اصحابش فرمود: «ای حاضرین! نزد این دوستتان بیایید تا برای شما دعا کند». همه نزد جوان آمدند و او چنین دعا کرد:

 

اَللّهُمَّ اجمَع أَمرَنا عَلَی الهُدی وَاجعَلِ التَّقوی زادَنا وَالجَنَّةَ مَآبنا .(۲۷)

خداوندا! برنامه زندگی ما را بر هدایت متمرکز کن! تقوا را توشه ما و بهشت را بازگشت‌گاه ما قرار ده.

 

۴. معادباوری

ایمان به معاد و راستیِ کیفر و پاداش اعمال و باور به اینکه هیچیک از نیکی‌ها و بدی‌های انسان نابود نمی‌شود و هر کسی با رفتارهایش برانگیخته می‌شود و همه آنها را روز قیامت حاضر میبیند، آدمی را از گناه باز می‌دارد؛ چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید:

 

{یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیدا} (آل عمران: ۳۰)

روز قیامت، روزی است که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می بیند و آرزو می‌کند میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانی زیادی باشد.

 

کسی که به معاد ایمان دارد و می‌داند که به همه اعمال ریز و درشت او در روز حساب رسیدگی می‌کنند، مراقب رفتار و کردار خود خواهد بود. خداوند متعال می‌فرماید:

{وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُون‏} (بقره: ۴۸)

بپرهیز از روزی که هیچکس به جای دیگری جزا داده نمی‌شود و نه شفاعت و نه غرامت و بدلی از او پذیرفته می‌شود و نه کسی به یاری او می‌آید.

 

امام علی (علیه السلام) نیز بر یادآوری رستاخیز تأکید می‌فرماید:

وَلَنْ تَحْکُم ذلِکَ مِنْ نَفْسِکَ حَتّی تُکثِرَ هُمُومَکَ بِذِکْرِ الْمَعادِ إِلی رَبِّکَ .(۲۸)

هرگز بر خویشتن حاکم نخواهی بود؛ جز اینکه فراوان به یاد قیامت و بازگشت به سوی پروردگار باشی.

بنابراین، ایمان به معاد و دریافت کیفر و پاداش اعمال در پرورش روح انسان بسیار تأثیر می‌گذارد. روزی که راه برگشت و فراری در آن نیست، روزی که همه اعمال در کارنامه اعمال ثبت است. اگر آدمی در این عقیده راسخ باشد یا حتی به آن ظن و گمان داشته باشد، تربیت‌پذیر خواهد شد. حضرت امیر (علیه السلام) برای پیشگیری از گناه‌کاری آدمیان با تکیه بر معادباوری می‌فرماید:

 

وَاتَّقُوا نَاراً حَرُّهَا شَدِیدٌ وَقَعْرُهَا بَعِیدٌ وَحِلْیَتُهَا حَدِیدٌ وَشَرَابُهَا صَدِیدٌ .(۲۹)

بپرهیزید از آتشی که حرارتش شدید و ژرفای آن زیاد و زیور آن غل و زنجیر آهنین و نوشیدنی آن، آب جوشان می‌باشد.

 

بر پایه روایتی، روزی سلمان از بازار آهنگران می‌گذشت که چشمش به جوانی افتاد. وی نعره‌ای کشید و بیهوش شد. مردم بر او گرد آمدند و به سلمان گفتند: شاید این جوان دچار حمله مغزی شده باشد. شما بیا و در گوش او دعایی بخوان! شاید سلامت خود را بازیابد. سلمان نزد جوان رفت و وی به هوش آمد و سلمان را شناخت و به او گفت: چنین که مردم می‌گویند، بیمار نیستم، بلکه هنگام گذشتن از بازار آهنگرها دیدم که آنان میله‌های سرخ شده را با پتک می‌کوبند و این آیه قرآن را در یاد آوردم: {وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدید}؛ «برای مأموران دوزخ گرزهایی از آهن است.» (حج: ۲۱)

 

آن‌گاه از ترس عذاب الهی عقل از سرم پرید و بی‌هوش شدم. سلمان، پس از شنیدن سخنان جوان به او علاقه مند شد و پیوند دوستی با وی بست و همواره از او یاد می‌کرد تا اینکه چند روزی وی را ندید. حالش را پرسید و دریافت که بیمار و بستری است؛ پس به دیدارش رفت و هنگامی به بالین جوان رسید که او جان می‌داد. از وی دلجویی کرد و به عزرائیل گفت: «یا مَلَکَ المَوتِ اُرفُق بِأَخی»؛ «ای فرشته مرگ! با برادر ایمانی ام مدارا کن».

عزرائیل گفت: «إِنّی بِکُلِّ مؤمِنٍ رَفیقٌ» (۳۰)؛ «من به همه مؤمنان مهربانم».

 

۵. ایمان به عرضه اعمال به پیشوایان دین

یکی از باورهای شیعیان، عرضه اعمال به پیشوایان دین است. اگر آدمی بداند که اعمالش به امامش عرضه می‌شود، به چگونگی رفتارهای خود بیشتر توجه می‌کند و می کوشد که با ترک گناهان، آنان را خشنود سازد.

 

خداوند کریم در قرآن مجید در این‌باره فرموده است:

{وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ} (توبه: ۱۰۵)

بگو عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را می‌بینند و به‌زودی به سوی کسی باز می‌گردید که پنهان و آشکار را می‌داند و شما را به آنچه عمل می‌کردید، خبر می‌دهد.

 

امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «مؤمنان [در این آیه]، امامانند ».(۳۱)

روایت‌ها نیز به این موضوع پرداخته‌اند که اعمال نیک و بد انسان هر عصر پنج‌شنبه به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) یا به پیشوایان دین عرضه می‌شود.

 

امام صادق (علیه السلام) در روایتی می‌فرماید:

إنَّ أعْمالَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلّی الله علیه وآله وسلّم) تُعْرَضُ عَلی رَسُولِ اللهِ کُلَّ خَمِیسٍ فَلیَستَحی أَحَدُکُم مِن رَسُولِ اللهِ أَنْ یَعْرِضَ عَلَیْهِ الْقَبیحَ .(۳۲)

 

کردار امت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) هر پنج‌شنبه به او عرضه می‌گردد، پس هر یک از شما باید از پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) حیا کند که مبادا کارهای زشت خویش را به او عرضه بدارد.

 

عبدالله بن ابان که نزد امام رضا (علیه السلام) جایگاهی داشت، به امام (علیه السلام) عرض کرد: برای من و خانواده ام به درگاه خدا دعا کنید. امام فرمود: مگر من دعا نمی‌کنم؟ به خدا سوگند که اعمال شما در هر شب و روز به من عرضه می‌شود.

عبدالله می‌گوید: آن حضرت دانست که من این سخن را بزرگ و باور نکردنی شمردم. از این رو، فرمود: مگر [در] کتاب نخوانده‌ای: {وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ} (توبه: ۱۰۵) به خدا سوگند که مقصود از مؤمن، علی بن ابی طالب (علیه السلام) است .(۳۳)

 

امام کاظم (علیه السلام) نیز در پاسخ به پرسشی در این باره فرمودند:

علم به سه صورت به ما می‌رسد: یکی اخبار گذشته که پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) برای ما تفسیر و تبیین کرده، دیگر اخبار آینده که در مصحفی نزد ما نوشته شده و سوم اخبار پدیدار شونده و فعلی که از راه الهام در دل و تأثیر در گوش به ما می‌رسد [که هر روز به ویژه شبهای جمعه و قدر حاصل می‌آید] و آن بهترین دانش ماست؛ [زیرا از اسرار امامت به شمار می‌رود] و پیامبری بعد از پیامبر ما نیست .(۳۴)

 

روایتی نیز البته از طریق اهل سنت رسیده که حتی عرضه اعمال را بر پیامبران و پدران و مادران در روز جمعه یادآور شده است:

تُعرَضُ [الأَعْمالُ] عَلَی الأَنْبِیاءِ وَالآباءِ وَالاُمهّاتِ یَوْمَ الْجُمعَة فَیفرَحونَ بِحَسناتِهِم و تَزدادُ وُجُوهُمُ بَیاضاً و إِشراقاً فَاتَّقُوا اللهَ وَلا تُؤذُوا مَوتاکُم .(۳۵)

اعمال بر پیامبران، پدران و مادران در روز جمعه عرضه می‌شود و به خاطر اعمال پسندیده [شما] آنان خوشحال می‌شوند و بر سفیدی و درخشندگی چهره‌هایشان افزوده می‌شود. پس از خدا پروا کنید و مردگان خود را [با گناهانتان] نیازارید.

 

بی‌گمان، در عصر غیبت اعمال انسان به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه می‌شود و از این رو، وی باید مراقب کردار و رفتارش باشد و در اصلاح و به‌سازی نفس خود بکوشد.

 

۶. توجه به کرامت انسان

آدمی «خلیفة الله» و مسجود ملائک خوانده شده و خداوند همه چیز را برای او آفریده و برای او مسخر کرده است:

{وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعا} (جاثیه: ۱۳)

خداوند، آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همه را از سوی خویش مسخر شما ساخته است.

 

و یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:

{وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً} (اسراء: ۷۰)

و هر آینه، فرزندان آدم را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا [بر مرکب‌ها و کشتی] بر نشاندیم و از چیزهای پاکیزه روزیشان دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریدگان برتری کامل بخشیدیم.

 

اگر آدمی شخصیت والای خود را پاس بدارد، هیچ‌گاه گرد گناه نمی‌گردد و خود را خوار نمی‌سازد. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می‌فرماید: «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ»؛ «کسی که نفس خویش را گرامی می‌دارد، آن را با گناه خوار نمی‌سازد».

 

همچنین می‌فرماید:

اَلعارِفُ مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَاَعْتَقَها و نَزَّهها عَن کُلِّ ما یُبعِدُها و یُوبِقُها .(۳۶)

عارف کسی است که روح خود را بشناسد و آن را آزاد کند و آن را از هر چیزی که موجب دوری از [کمال] و مایه هلاک می‌گردد، پاک سازد.

بنابراین، شخصیت‌شناسی و توجه داشتن به کرامت انسان از عوامل بازدارنده گناهان است. اگر آدمی خود را بشناسد و از جایگاه ممتازش آگاه شود، به این سفارش حضرت امیر (علیه السلام) عمل می‌کند:

 

إِنَّهُ لَیْسَ لأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ فَلا تَبِیعُوهَا إِلاَّ بِهَا .(۳۷)

و بدانید که جان شما هیچ بهایی، جز بهشت ندارد پس به کمتر از آن نفروشید.

 

۷. خردورزی

خردورزی از ویژگی ملکوتی انسان است. روح الهی دمیده در کالبد زمینی، با هدایت عقل به کمال می‌رسد، اما اگر آدمی به خواسته‌های حیوانی تن دهد، به سقوط و تباهی کشیده می‌شود. امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اِذا کَمُلَ العَقلُ نَقَصَت الشَّهوَةُ» (۳۸)؛ «هرگاه عقل به کمال برسد، هوس‌ها کم می‌شود».

 

خردمندان از گناه دوری می‌کنند و خود را به زشتی‌ها نمی‌آلایند. از این رو، می‌توان چنین ادعا کرد که بیشتر مجرمان و گناهکاران، نابخردان و ناآگاهنند؛ چنان‌که امام خردمندان می‌فرماید: «غَریزَةُ العَقلِ تَأبی ذَمیمَ الفِعلِ» (۳۹)؛ «نیروی سرشار عقل، آدمی را از زشت کاری بازمی‌دارد».

 

ایشان در سخنی دیگر می‌فرماید: «مَن قَدَّمَ عَقلَهُ عَلی هَواهُ حَسُنَت مَساعیه» (۴۰)؛ «کسی که عقلش را بر هوای نفسش مقدم دارد، کارهایش نیکو می‌گردد».

 

جان انسان با نیروی خرد و چراغ پر نور آن، در سیاهی سایه گناه فرو نمی‌رود و گرد هوا نمی‌گردد؛ چنان‌که امیر پرهیزگاران می‌فرماید: «اَلعاقِلُ مَن قَمَعَ هَواهُ بِعَقلِهِ» (۴۱)؛ «خردمند کسی است که با عقل خود، هوای سرکش را سرکوب سازد».

 

آینده نگری از نشانه‌های خرد است که آدمی را از افتادن در گرداب تباهی نگاه می‌دارد. انسان‌های خردمند پس از سنجیدن کارها، به آن دست می‌زنند. امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اَعقَلُ النّاسِ اَنظَرُهُم فِی العَواقِبِ» (۴۲)؛ «داناترین مردم کسی است که بیش از همه به فرجام کار بنگرد».

 

حضرت آدم در سفارش به وصی خود، حضرت شیث چنین فرمود:

اِذا عَزَمتُم عَلی اَمْرٍ فَانظُرُوا إلی عَواقِبِهِ فَإِنّی لَو نَظَرتُ فی عاقِبَةِ اَمری لَم یُصِبنی ما اَصابَنی .(۴۳)

هرگاه تصمیم به انجام کاری گرفتید، پایان آن را بنگرید؛ زیرا اگر من به سر انجام کارم [خوردن از درخت ممنوعه] اندیشیده بودم، به سرم نمی‌آمد، آنچه آمد.

 

امیر خردمندان علی (علیه السلام) نیز گفتار ارزشمندی در این‌باره دارد:

إِنّماَ العَقلُ التَّجَنُّبُ مِنَ الاِثمِ وَالنَّظَرُ فِی العَواقِبِ وَالأَخذُ بِالحَزمِ .(۴۴)

خردمندی، همان دوری از گناه، نگریستن در فرجام کارها و سنجیده راه رفتن است.

بنابراین، بسیاری از لغزشها، پی‌آمد شتابزدگی، مهار نکردن احساسات و نیندیشیدن درباره سرانجام کارهاست. پس با کمی تأمل و اندیشه درباره آثار و فرجام کار، راه درست را می‌توان برگزید؛ چنان‌که حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اگر در سرانجام کاری بیندیشی، پایان نیکویی [برای آن تحقق] خواهد یافت ».(۴۵)

 

۸. حیا و شرم

حیا، زیباترین و امن ترین جامه اخلاقی است که خداوند بنده‌اش را با آن آراسته است. همه زیباییها و کمال‌ها و خوبی‌ها از حیا سرچشمه می‌گیرند. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اَلْحَیاءُ تَمامُ الکَرَمِ وَاَحسَنُ الشِّیَمِ» (۴۶)؛ «حیا، همه خوبیها و نیکوترین رفتارهاست».

هیچ لباسی، از جامه حیا زیباتر نیست؛ چنان که امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «اَحسَنُ مَلابِسِ الدُّنْیا الحَیاءُ» (۴۷)؛ «نیکوترین لباس‌های دنیا، حیاست».

 

حیا، نگاهبان ایمان و پاره جدایی ناپذیر آن است. مؤمن پوشش برازنده ای چون حیا دارد که همچون نگهبانی او را از گناه برکنار می‌دارد. امام علی (علیه السلام) در این‌باره فرموده است: «اَلْحَیاءُ یَصُدُّ عَنِْ فِعْلِ الْقَبیحِ» (۴۸)؛ «حیا آدمی را از کار زشت بازمیدارد».

 

بیشتر جرم‌ها و زشتی‌ها از بی حیایی سر میزند؛ زیرا هرچه پرده حیا کنارتر رود، آدمی بر ارتکاب گناهان پنهان و آشکار جسورتر می‌گردد؛ تا جایی که حجاب حیا برداشته می‌شود و آن‌گاه آدمی از هیچ گناهی سرباز نمی‌زند.

امام موسی بن‌جعفر (علیه السلام) می‌فرماید:

اَلْحَیاءُ مِنَ الإیمانِ وَالإیمانُ فِی الجَنَّةِ وَالبَذاءُ مِنَ الْجَفاءِ وَالجَفاءُ فِی النّارِ .(۴۹)

حیا جزئی از ایمان است و ایمان در بهشت است. بی‌حیایی نیز از پرده دری سرچشمه می‌گیرد و پرده‌دری در آتش است.

هر چه کمال و خرد انسان افزون‌تر باشد، حیای او نیز بیشتر خواهد بود. حیا از خدا، حیا از خود و حیا از مردم، میوه‌های شیرین درخت خردند.

 

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:

اَلعَقلُ شَجَرَةٌ ثَمَرُها السَّخاءُ وَالحَیاءُ .(۵۰)

عقل، درخت تنومندی است که میوه شیرین آن، سخاوت و حیاست.

 

پی نوشت‌ها:

۱۳. نهج البلاغه، حکمت ۳۲.

۱۴. همان، خطبه ۲۰۳.

۱۵. گناه‌شناسی، ص ۲۵۸ به نقل از منهاج الشهادة، ص ۳۱۱.

۱۶. سفینة البحار، ج ۴، ص ۳۵۲.

۱۷. بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۱۵۸.

۱۸. میزان الحکمه، ج ۳، ص ۴۲۵.

۱۹. اصول کافی، ج ۲، ص ۲.

۲۰. مناجات خمس عشر، مناجات عارفین.

۲۱. بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۱۵۴.

۲۲. اصول کافی، ج ۲، ص ۷۰.

۲۳. همان، ص ۶۷.

۲۴. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۳۷.

۲۵. محجة البیضاء، ج ۷، ص ۳۰۹.

۲۶. بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۲۵۸.

۲۷. بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۷۸

۲۸. نهج البلاغه، نامه ۵۳.

۲۹. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰.

۳۰. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۶۰.

۳۱. کافی، ج ۱، ص ۳۱۸.

۳۲. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۱۵۰.

۳۳. کافی، ج ۱، ص ۳۱۹.

۳۴. همان، ص ۳۹۳.

۳۵. کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۶۹.

۳۶. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۳۹.

۳۷. نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶.

۳۸. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۲.

۳۹. همان، ص ۵۳.

۴۰. همان.

۴۱. همان، ص ۵۴.

۴۲. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۲.

۴۳. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۴۵۳.

۴۴. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۱.

۴۵. میزان الحکمه، ج ۲، ص ۳۸۵.

۴۶. غرر الحکم، ج ۲، ص ۲۵۶.

۴۷. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۳۱.

۴۸. غرر الحکم، ص ۲۵۷.

۴۹. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۰۹.

۵۰. غرر الحکم و درر الکلم، ج ۲، ص ۱۴۲.

به مناسبت سالروز ولادت حضرت زهرا (سلام ‌الله ‌علیها)(۱)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

خیلی خوش‌ آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز؛ بعد از دو سال جمعی از شما را در این حسینیّه مجدّداً زیارت میکنیم. یکی از بهترین جلسات ما و شیرین‌ترین خاطرات اجتماعی و جلساتی ما جلسه‌ی روز ولادت حضرت زهرا (سلام ‌الله ‌علیها) است که هر سال با شما عزیزان داشته‌ایم؛ گمان میکنم الان ۳۵ سال است که این جلسه هست. تبریک عرض میکنم ولادت سیّدة‌‌النّساء (سلام ‌الله ‌علیها)، صدّیقه‌ی طاهره، فاطمه‌ی زهرا (سلام ‌الله ‌علیها) را و همچنین ولادت امام بزرگوارمان را.

درباره‌ی حضرت زهرا (سلام ‌الله ‌علیها) چند جمله‌ای عرض میکنم به عنوان عرض ارادت، بعد هم چند جمله‌ای درباره‌ی مسئله‌ی مهمّ مدّاحی و هیئت. البتّه روز ولادت، روز زن هم هست، روز مادر هم هست؛ بانوان محترم از ما گلایه میکنند که این روز را باید به بانوان اختصاص میدادیم؛ حق هم با آنها است، منتها این جلسه، جلسه‌ی ریشه‌دار و سابقه‌داری است و نمیشود این جلسه را دست کم گرفت؛ باید یک روزی را برای دیدار خانمها هم ان‌شاءالله معیّن کنیم.

درباره‌ی عظمت شأن زهرای اطهر، صدّیقه‌ی طاهره (سلام ‌الله ‌علیها) زبان ماها خیلی قاصر و ناقص است؛ قرآن و حدیث صحیح درباره‌ی این بزرگوار سخن دارد، مدیحه دارد که برای ذهن ما و فکر کوته ما فهم این مدیحه‌ها هم احتیاج به تأمّل و دقّت دارد. این روایت را که امام بزرگوار هم یک وقتی نقل کردند که جبرئیل بعد از وفات و رحلت پیغمبر بر حضرت زهرا می‌آمد و نازل میشد، روایت صحیحی است؛ به سند این روایت ما نگاه کردیم؛ سند معتبر و در نهایت اعتبار است و جای هیچ تردیدی نیست که جبرئیل می‌آمد. عبارت این است: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیلُ علیه السّلام فَیُحسِنُ عَزاءَها عَلَی اَبیها؛ به زبان امروز ما، مرتّب می‌آمد به حضرت زهرا برای رحلت پیغمبر تسلیت میگفت؛ وَ یُطَیِّبُ نَفسَها؛ آرامش میداد به آن بزرگوار؛ وَ یُخبِرُها عَن اَبیها وَ مَکانِه؛ خبر میداد که پیغمبر در چه وضعی است، در چه حالی است؛ در عالم برزخ، در محضر حیّ ودود، مقامات عالی پیغمبر را نشان میداد و برای فاطمه‌ی زهرا (سلام ‌الله ‌علیها) تصویر میکرد؛ وَ یُخبِرُهَا بِما یَکونُ بَعدَها فِی ذُرِّیَّتِها؛ ماجراهای فرزندان حضرت را هم که در آینده پیش می‌آید -ماجرای امام حسن، ماجرای کربلا، ماجرای ائمّه (علیهم ‌السّلام) و ماجرای حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) را- برای حضرت نقل میکرد؛ وَ کَانَ عَلیٌّ علیه ‌السّلام یَکتُبُ ذَلِک؛(۲) امیرالمؤمنین هم می‌نشست، اینها را مینوشت؛ این خیلی مسئله‌ی مهمّی است.

بنا به نقل قرآن، جبرئیل یک بار در طول تاریخ بر غیر پیغمبری نازل شده: اَرسَلنا اِلَیها روحَنا ‌فَتَمَثَّلَ‌ لَها بَشَراً سَوِیّا؛(۳) اگر مراد از روح -که البتّه این هم محلّ اختلاف است- در ماجرای حضرت مریم، جناب جبرئیل (علیه ‌السّلام) باشد، خدای متعال [فقط] یک بار بر [کسی] غیر پیغمبر جبرئیل را فرستاده؛ بقیّه‌ی ملائکه نازل شده‌اند و مکرّر اتّفاق افتاده که ملائکه آمده‌اند؛ [امّا] جبرئیل فقط یک بار؛ امّا برای حضرت زهرا: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیل؛ بحث یک بار و دو بار نیست، [بلکه] جبرئیل مرتّب می‌آمد و شرفیاب میشد خدمت حضرت زهرا (سلام ‌الله ‌علیها).

[مدح حضرت] در قرآن، در سوره‌ی «هل أتیٰ» هست، در آیه‌ی تطهیر هست، در آیه‌ی مباهله هست. اینهایی که حالا تقریباً صریح است درباره‌ی حضرت زهرا (سلام ‌الله ‌علیها) این آیات است، وَالّا آیات دیگری هم هست که اشاره دارد به آن بزرگوار. اینکه در سوره‌ی «هل أتیٰ» خدای متعال میپردازد به کار فاطمه‌ی زهرا (سلام ‌الله‌ علیها) و خانواده‌اش، خیلی چیز مهمّی است؛ این یک پرچمی است که قرآن بر‌می‌افرازد، برافراشته میکند بر سر درِ خانه‌ی فاطمه‌ی زهرا (سلام‌ الله ‌علیها): اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللَهِ لا نُرِیدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکورا؛(۴) کار برای خدا، اخلاص،‌ خدمت بی‌منّت؛ به چه کسی؟ به یتیم و فقیر و اسیر؛ این اسیر، یعنی اسیر مسلمان بوده؟ بعید است آن وقت اسیر مسلمان [بوده باشد]. خدمت بی‌منّت؛ این درس است، پرچم فاطمه‌ی زهرا این است؛ یعنی قرآن این را بزرگ میکند. یا در آیه‌ی مباهله: وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم؛(۵) در حالی که اطراف پیغمبر زنان زیادی بودند -همسران پیغمبر بودند، نزدیکان دیگر پیغمبر بودند، شاید آن وقت بعضی از دختران دیگر پیغمبر [هم] بودند- امّا «نِساءنا» فقط فاطمه‌ی زهرا (سلام ‌الله‌ علیها) است؛ برای چه؟ برای مواجهه‌ی جبهه‌ی حق با جبهه‌ی باطل؛ این [طور] است. فاطمه‌ی زهرا مظهر این حقایق والا و فوق‌العاده است. فضائل حضرت زهرا اینها است.

پیغمبر اکرم در مورد حضرت زهرا تعبیر «سَیِّدَةُ نِسَاءِ العالَمین»(۶) دارد، و «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»؛(۷) که این مهم‌تر است: سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة. همه‌ی زنهای بهشتی: جناب ساره، جناب آسیه، جناب حوّا، جناب مریم، همه‌ی این زنهای بزرگ تاریخ «نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» هستند دیگر؛ زنهای بهشتند؛ این بزرگوار «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» است. این [جور] است. اصلاً زبان انسان چطور بچرخد تا بتواند اینها را بیان کند و حقّش را ادا کند! اصلاً ذهن ماها هم خیلی احتیاج به تأمّل و تدقیق دارد تا این حقایق را درک کند.

خب اینجا ضمناً برجسته‌ترین خصوصیّات معلوم شد؛ در آن آیه‌ی شریفه بحث طهارت و آیه‌ی تطهیر است که یک مسئله‌ی فراتر از این حرفها است؛ در آیه‌ی «هل ‌أتیٰ» مسئله‌ی خدمت بی‌منّت است؛ در آیه‌ی مباهله مسئله‌ی مقابله‌ی جبهه‌ی حق و جبهه‌ی کفر و باطل است؛ اینها است؛ اینها نشانه‌های مهمّ فاطمه‌ی زهرا (سلام‌ الله ‌علیها) است.

و من میخواهم این را عرض بکنم که به توفیق الهی، به فضل الهی بعد از انقلاب، نام مبارک فاطمه‌ی زهرا نسبت به قبل از انقلاب -که ما یادمان هست- نمیشود گفت ده برابر، شاید ده‌ها برابر، صد برابر تکرار میشود و برده میشود؛ یعنی جامعه، جامعه‌ی فاطمی است؛ اثر آن را هم در جامعه داریم مشاهده میکنیم؛ همین خدمت بی‌منّت را، همین حرکت بسیجی را، همین کار بدون مزد و منّت را شما در دوران دفاع مقدّس یک جور مشاهده میکنید، در دوران حرکت علمی یک جور مشاهده میکنید: کسی نام شهید فخری‌زاده‌ها،(۸) شهدای هسته‌ای، دانشمند بزرگ مرحوم کاظمی‌آشتیانی(۹) را نشنفته بود؛ خیلی‌ها هنوز هم نمی‌شناسند کاظمی کیست؛ این بزرگانی که در وادی علم وارد شدند کسانی‌ هستند که بدون مزد و منّت، میدانهای بزرگ علمی را در این کشور برای این مردم و برای اسلام و جمهوری اسلامی فتح کردند.

بعد شما ملاحظه کنید در پیشامدهای طبیعی مثل سیل، مثل زلزله مردم چطور مشتاقانه می‌شتابند؛ کجا چنین چیزهایی وجود دارد؟ این همان روش فاطمی است؛ این همان حرکت در جهت انگشت اشاره‌ی سیّدة نساء العالمین است. لا نُریدُ مِنکُم جَزآءً وَ لا شُکورا؛ این اشاره‌ی فاطمه‌ی زهرا (سلام ‌الله ‌علیها) است. و در این دو سال اخیر در مسئله‌ی کرونا چه کارها شد، چه خدماتی انجام گرفت و بدون اینکه نام کسی مطرح باشد، کارهای بزرگی انجام گرفت. این حرکتهای جهادی، این اردوهای جهادی که در دوره‌ی سال در جریان است و جوانها بدون اینکه نامی از خودشان باقی بگذارند میروند، بی ‌مزد و منّت حرکت میکنند، باید این روش ادامه پیدا کند؛ باید فاطمه‌ی زهرا (سلام‌ الله‌ علیها) اسوه باشد، الگو باشد در همه‌ی جهات، از جمله در حرکت بزرگ اجتماعی و انقلابی و مبارزاتی ما.

خب درباره‌ی هیئت و بحث مدّاح؛ در این زمینه بحث زیاد هست، بنده هم در سالهای مختلف صحبتهای زیادی در این زمینه عرض کرده‌ام خدمت مدّاحان عزیزمان. حالا خوشبختانه الان که می‌آمدم، دیدم اینجا [بین] این کتابهایی که شما منتشر کرده‌اید، چند جزوه درباره‌ی هیئت هست؛ این خیلی خوب است، من ندیده بودم این را که درباره‌ی هیئت بحث بشود، صحبت بشود؛ خیلی حرف هست در مورد هیئات حسینی. من حالا یک جمله‌ی کوتاهی امروز در این زمینه عرض میکنم.

هیئت یک واحد اجتماعی است، یک مجموعه‌ی اجتماعی است که بر محور مودّت اهل‌بیت شکل میگیرد؛ محور این اجتماع کوچک یا بزرگ، مودّت اهل‌بیت (علیهم السّلام) و هدایت به سمت اهداف اهل‌بیت است؛ حقیقتِ هیئت این است، ماهیّت هیئت یعنی این. ریشه‌ی این پدیده هم مال زمان خود ائمّه است؛ صحبت امروز و دیروز نیست؛ هیئت را اصحاب ائمّه تشکیل دادند و آنها شروع کردند؛ بعد از حادثه‌ی کربلا دُور هم جمع میشدند. امام صادق (علیه ‌السّلام) از راوی سؤال میکنند: تَجلِسونَ وَ تُحَدِّثون؟(۱۰) می‌نشینید دُور هم، صحبت میکنید، حرف میزنید؟ یعنی مسائل ما را مطرح میکنید؟ او جواب میدهد که بله، این کار را میکنیم؛ یعنی همین مجموعه‌ی هیئات. بعد حضرت میفرمایند: اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ‌ اُحِبُّها؛ من دوست میدارم این مجالس را. قربان آن دل! [میفرماید] مجالس شما را دوست میدارم. اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ‌ اُحِبُّها و اَحیوا اَمرَنا؛(۱۱) مسئله‌ی ما را زنده نگه دارید. «اَمرَنا» در کلمات ائمّه زیاد تکرار میشود؛ یعنی مسئله‌ی ما -به آن موضوع اساسی و محوری‌ای که ما بر اساس آن حرکت میکنیم، میگویند امر- حالا ما اگر بخواهیم با تعبیرات امروزی مثلاً عرض بکنیم، اگر چه یک مقداری از آن معنای حقیقی فروکاسته میشود، مثلاً بگوییم راه ما، مکتب ما؛ «اَحیوا اَمرَنا» یعنی راه ما را زنده نگه دارید، مکتب ما را زنده نگه دارید. در یک روایت دیگر که این هم در کافی هست، میفرماید که «تَزَاوَروا وَ تَلَاقَوا وَ تَذاکَروا اَمرَنا وَ اَحیُوه‌»؛(۱۲) این هم همین ‌جور است؛ احیای امر است.

خب بنابراین تاریخچه و ریشه‌ی این هیئت مال آن زمان است و در تاریخ تشیّع، در طول تاریخ ادامه پیدا کرده، لابد شکلهای مختلفی گرفته -که حالا اگر کسانی اهل تحقیق تحقیق کنند، میتوانند جزئیّات بیشتری را پیدا کنند- تا رسیده به زمان ما و در یک برهه‌هایی کارایی بزرگی هم از خود نشان داده؛ مثل دوران انقلاب. شما جوانها یادتان نیست؛ هیئتها در دوران انقلاب خیلی اثر داشتند؛ [مثل] این نوحه‌خوانی‌های عجیب و غریب که در نوارها در سرتاسر کشور پخش میشد؛ فرض کنید در جهرم یا در یزد نوحه‌خوان، نوحه خوانده بود، این نوحه غوغا به پا میکرد. نوحه‌ی امام حسین [بود] امّا همه درباره‌ی انقلاب، درباره‌ی امام؛ اینها مردم را، انقلاب را حرکت میداد، به انقلاب جان میداد؛ این هیئتها بودند که این کار را انجام میدادند. این در دوران انقلاب بود. بعدها در دوره‌ی جنگ هم خب خیلی از شماها یادتان هست؛ هیئتها در دوران دفاع مقدّس چه میکردند! این جنازه‌ی شهدا که می‌آمد یا جوانها که میخواستند به سمت جبهه حرکت کنند، میدان‌دار اصلی و واقعی، هیئتهای حسینی بودند؛ امروز هم بحمدالله هیئات به صورت تکثیرشده‌ای در کشور ما وجود دارند. این، اصل هیئت.

یک نکته‌ی مهمّی در باب هیئت هست و آن این است که امام -همان ‌طور که عرض کردم- در این دو روایت میفرمایند: اَحیوا اَمرَنا؛ مسئله‌ی ما را، مکتب ما را زنده نگه دارید یا زنده کنید. خب، امروز برای شما که در محیط شیعی، در محیط جمهوری اسلامی، در کشور مسلمان و شیعه نشسته‌اید، شاید اصلاً خیلی مفهوم نیست آن وقتی که امام صادق میگویند «اَحیوا اَمرَنا»، یعنی چه. در آن دوره‌ای که امام صادق فرمودند: اَحیوا اَمرَنا، احیای امرِ اهل‌بیت جزو سخت‌ترین و خطرناک‌ترین کارها بود؛ یک جهاد عظیم بود. حالا آن زمانهایی که ما در این زمینه زیاد بحث میکردیم، کار میکردیم -که آن حرفهای چهل پنجاه سال قبل ظاهراً چاپ شده و در اختیار افراد هست- [توضیح داده‌ایم.] زندگی مبارزاتی ائمّه و مبارزه‌ی اصحاب ائمّه جزو خطرناک‌ترین‌ها بود؛ چطور است که همه‌ی ائمّه به شهادت میرسند؟ چرا امام جواد در ۲۵ سالگی، امام عسکری در ۲۸ سالگی به شهادت میرسند؟ چرا اینها را میکُشند؟ چرا موسی‌بن‌جعفر (علیه السّلام) را چند سال به زندان می‌اندازند و در زندان به شهادت میرسانند؟ زندگی، زندگی مبارزه بود. در یک چنین شرایطی امام میفرماید: اَحیوا اَمرَنا؛ شما که می‌نشینید در آن جلسات هیئتی، احیای امر ما را بکنید؛ یعنی امام بزرگ‌ترین مبارزات را، خطرناک‌ترین مبارزات را، از اینها مطالبه میکند. پس هیئت جای چیست؟ جای جهاد. هیئت، کانون جهاد است؛ هیئت، کانون جهاد است؛ جهاد فی‌سبیل‌الله، جهاد در راه احیای مکتب اهل‌بیت، مکتب امام حسین (علیه السّلام)، مکتب شهادت. خب ائمّه (علیهم السّلام) چه جور جهادی میکردند؟ ائمّه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن‌ مجتبیٰ و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیّه‌ی ائمّه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین»؛ همین که بنده مکرّر(۱۳) تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، تبیین کنید، روشنگری کنید. هیئت، محلّ جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکته‌ی بسیار مهم استفاده میشود.

یک نکته‌ی دیگر در باب هیئت این است که هیئت یک ساختاری است که هم دارای مغز و معنا است، هم دارای تحرّک و پویایی است؛ فقط فکر و معنویّت و درس و تعلیم نیست، تحرّک و پویایی هم در هیئت وجود دارد. مغز و معنا همان مکتب است؛‌ تبیین مکتب. در هیئتها تبیینِ مکتب میشود. اینکه عرض میکنیم «میشود»، یعنی باید بشود. طبیعت هیئت این است: هیئت محلّ تبیین است، محلّ بیان است، محلّ بیان مهم‌ترین مفاهیم معارف اسلامی و معارف علوی است، محلّ پاسخ به سؤالها است. امروز جوانهای ما سؤالهای گوناگونی دارند؛ درباره‌ی سبْک زندگی سؤال دارند، درباره‌ی مسائل اصولی سؤال دارند، سؤال [هم] به‌جا است. راه مواجهه‌ی با سؤال، اندیشیدن و پاسخ دادن است؛ این کار باید در هیئات انجام بگیرد؛ مرکز مهمّ این کار همین هیئات است؛ پاسخ به سؤالات فراوان متعدّدی که روزبه‌روز به وجود می‌آید. سؤال ایرادی ندارد، منتها کسی که سؤال دارد بداند که این جهل او و بی‌اطّلاعی او است که سؤال را به وجود می‌آورد و ممکن است این را تبدیل کرد به دانش، به علم، به دانایی. کسی که سؤال دارد، این سؤال موجب این نشود که خیال کند همه چیز وارونه است؛ نه، سؤال باید مطرح بشود، اشکالی هم ندارد، باید پاسخ داده بشود و پاسخش باید در هیئتها باشد، در مراکز علم و معرفت باشد؛ این، مغز و معنای هیئت است.

پویایی و تحرّک [هم یعنی] استفاده‌ی از هنر و استفاده‌ی از مخاطبه‌ی با مخاطب به صورت نقد. فرق هنر شما و خیلی از هنرهای دیگر این است که شما با مخاطبتان به صورت نقد مواجه میشوید؛ شما با او حرف میزنید، او احساساتش را به شما منتقل میکند؛ یعنی متقابل، به صورت دائم با همدیگر ارتباط دارید؛ این، پویایی هیئت است. یک پویایی دیگر حرکت کردن در خیابان و کوچه و بازار است با این دسته‌هایی که راه می‌افتد. به قول یکی از برادران اهل ذوق، این حرکت دسته‌های حسینی، در واقع نماد حرکت امام حسین است از مکّه به کربلا که دارد حرکت میکند؛ حرکت برای جهاد، حرکت در راه خدا.

نکته‌ی بعدی در باب هیئت این است که گفتیم جهاد تبیین؛ خب پس بنابراین قوام هیئت به جهاد است؛ جهاد یعنی چه؟ جهاد یعنی تلاش در مقابله‌ی با دشمن؛ هر تلاشی جهاد نیست. خیلی‌ها تلاش میکنند، تلاشهای علمی زیادی میکنند، تلاشهای اقتصادی میکنند که خوب و به‌جا است، امّا جهاد نیست. جهاد یعنی تلاشی که هدف‌گیری در مقابل دشمن در آن وجود داشته باشد؛ این جهاد است. در اصطلاح اسلامی و منطق اسلامی، جهاد این [کاری] است که در مقابل دشمن انجام میگیرد. شما [اگر] کار اقتصادی بکنید برای مقابله‌ی با دشمن، میشود جهاد؛ کار علمی و تحقیقی بکنید برای مقابله‌ی با دشمن، میشود جهاد؛ حرف بزنید، تبیین کنید برای خنثی ‌کردن وسوسه‌ی دشمن، میشود جهاد؛ اینها همه جهاد است. پس مهم این است که ما عرصه‌ی جهاد را تشخیص بدهیم که در هر زمانی در چه عرصه‌ای باید جهاد کرد؛ این خیلی مهم است.

اشتباه نکنیم! گاهی اوقات بعضی‌ها -بنده مکرّر مثال زده‌ام- مثل کسی که در یک سنگری قرار گرفته، بعد خوابش میبرد، بعد از مدّتی از خواب بیدار میشود، نمیداند دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، تفنگ را میگیرد طرف دوست؛ گاهی اوقات این جوری است؛ عرصه‌های جهاد را بعضی‌ها نمی‌شناسند؛ نمیدانند کجا باید حرکت کرد و اصلاً دشمن کدام طرف است، به کدام طرف بایستی نگاه کرد و کجا را آماج حمله باید قرار داد؛ مهم این است. یک روز میدان، میدان نظامی است مثل دوران دفاع مقدّس، دوران دفاع از حرم؛ اینجا میدان، میدان نظامی است؛ آن روز خیلی‌ها وظیفه را تشخیص دادند و حرکت کردند و رفتند و وظیفه‌شان را انجام دادند -البتّه واجب کفائی بود؛ واجب عینی نبود- که البتّه در همین جا هم هیئتها سنگ تمام گذاشتند که قبلاً عرض کردیم، و بسیاری از این رزمندگان ما و شهدای ما بچّه‌های هیئتها بودند که رفتند و به شهادت رسیدند؛ یک روز عرصه‌ی علم است و جهاد، جهاد علمی است، باید علم را بالا برد؛ یک روز عرصه‌ی فعّالیّتهای اجتماعی است؛ یک روز عرصه‌ی خدمات اجتماعی است و خدمت به مردم. آن روزی که دشمن سعی میکند جامعه را در فشار اقتصادی قرار بدهد برای اینکه مردم را در مقابل اسلام، در مقابل نظام اسلامی قرار بدهد، آن روز اگر شما خدمت اقتصادی و اجتماعی به مردم بکنید، جهاد کرده‌اید در مقابل دشمن؛ لکن از همه‌ی اینها مهم‌تر عرصه‌ی تبیین و روشنگری است. اگر روشنگری بود، همه‌ی این عرصه‌های گوناگون در وقت خود و جای خود وضعشان روشن خواهد شد و مردان خودشان را پیدا خواهند کرد.

این را من از روی اطّلاع عرض میکنم که امروز انبوهی از رسانه‌ها -نمیشود شمرد، بخصوص با این وضع فضای مجازی- با هزاران متخصّص: متخصّص هنر، متخصّص رسانه، متخصّص علوم ارتباطات، با پشتیبانی مالی انبوه، با پشتیبانی امنیّتی انبوه در کارند؛ برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار را برگردانند، مذاقها را برگردانند، ایمانها را و باورها را تضعیف کنند، تخریب کنند؛ این [جور] است. حالا دیگران برای کشورهای دیگر چه کار میکنند، آنها بحثهای دیگری است؛ این مطلبی که من عرض میکنم، هدفی است متوجّه به کشور ما، مردم ما، جمهوری اسلامی ما، باورهای ما، اعتقادات ما. هزاران دستگاه دارند در این زمینه کار میکنند با پولهای گزاف و پشتیبانی‌های گوناگون. خب، این یک حرکت شیطانی است و جبهه‌ی شیطان است.

مقابل این جبهه‌ی شیطان چیست؟ جبهه‌ی جهاد فی سبیل‌الله؛ جبهه‌ی جهاد فی‌سبیل‌الله. خب شما در هیئتید دیگر؛ از هیئت خودتان سؤال کنید که در این جهاد کجا قرار دارد؟ عرض ما این است. این نکته‌ی دوّمی که عرض کردیم این است: ما از خودمان سؤال کنیم که ما در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بی‌امانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟ این را باید مشخّص کنیم برای خودمان و خاطر خودمان را جمع کنیم. کجا ایستاده‌ایم؟ البتّه در تبیین و گسترش آرمانها مورد نظر است؛ آرمانها، اصول، مبانی اصلی، بیّنات انقلاب؛ اینها بیشتر از همه مورد نظر است، منتها مسائل خُرد سیاسی و اجتماعی هم داخل در این جبهه است و بایستی دنبال کرد.

خب، یک نکته‌ی دیگر در هیئتها، عنصر منبر، عنصر مدّاحی، عنصر مستمع و مخاطب است؛ اینها از عناصر اصلی‌اند. دو ستون مهم و پایدار هیئت عبارت است از آن منبری و واعظ و این مدّاح. حالا در مورد منبر و منبری، ما عرایضی داریم که جایش اینجا نیست، در وقت خود با مخاطبین خودش عرض خواهیم کرد.

در مورد مدّاحی دو سه نکته من عرض میکنم که مربوط به شما عزیزان ما است: یکی اینکه همین‌ طور که عرض کردیم مدّاحی یک هنر منحصربه‌فرد است؛ یعنی ما شبیه این را نداریم در جاهای دیگر. جاهای دیگر، ابتهال و از این چیزها هست امّا با مدّاحی فرق دارد؛ مدّاحی یک هویّت دیگر و یک حقیقت دیگری است و گفتیم نوع رابطه‌ی مخاطب این هنر و هنرمند، یک نوع خاصّی از رابطه است؛ دل را صفا میدهد؛ دل مخاطب را صفا میدهد و روشن میکند دل او را؛ این اشکی که می‌بینید جاری میشود، این اشک از دل برمیخیزد. اشک از دل:
خاکِ دل آن روز که می‌بیختند
شبنمی از عشق در او ریختند

دل چو به آن قطره غم‌اندود شد
بود کبابی که نمک‌سود شد

دیده‌ی عاشق که دهد خونِ ناب
هست همان خون که چکد از کباب(۱۴)
این اشکها از دل برمیخیزد، مال دل است، دل را صفا میدهد. بعد مستمع را به عمق تاریخ میبرد، مستمع را در حال حاضر نگه نمیدارد؛ مدّاح میبرد این دل را به عمق تاریخ، حقایق تاریخی را برایش مشخّص میکند. بعد به او معرفت دینی و اخلاقی و سیاسی میبخشد؛ یعنی مدّاح همه‌ی این کارها را انجام میدهد. [پس مدّاحی] هم معرفت دینی است، هم معرفت اخلاقی است، هم معرفت سیاسی است. مکرّر عرض کرده‌ایم این شعرهایی که اوّل منبر میخوانید، اگر شعرهای اخلاقی باشد، خیلی باارزش است؛ هم شعرهای معرفتی و هم شعرهای اخلاقی [باشد؛] مثل بعضی از غزلیّات صائب -و نه همه‌اش- اینها باارزش است. امروز هم بحمدالله شعرای آئینی ما در کارند.

من این را هم عرض بکنم که شما و شعرای آئینی به هم کمک میکنید؛ یعنی شما که مدّاح هستید موجب اعتلای شعر آئینی میشوید؛ یعنی شما وقتی شعر را تکرار میکنید و میخوانید، شاعر را به هیجان می‌آورید، حقیقتاً شاعر را وادار میکنید شعر را بالا میبرد. بنابراین، شما به شاعر کمک میکنید، شاعر هم به شما کمک میکند؛ وقتی شما شعر خوب را در منبر میخوانید، در حقیقت جایگاه خودتان را ارزشمند میکنید.

خب این حرکت مهم -بردن به عمق تاریخ و جلا دادن و صفا دادن به دلها- احتیاج به هنر و هنرنمایی دارد. این هنرنمایی در مدّاحی‌های ما صدا است، آهنگ است، هندسه‌ی خوانندگی است؛ این سه چیز را حتماً لازم دارد؛ یعنی هم باید اهل صوت باشد، هم بایستی خوانندگی و ‌آهنگ -که به عربی میشود لحن- داشته باشد، هم هندسه‌ی خوانندگی که البتّه این هندسه‌ی خوانندگی را بعضی‌ها دارند، بعضی‌ها ندارند؛ مهم است که از اوّل در ذهن خودتان مشخّص کنید که چه کار میخواهید بکنید با این جلسه. صورت مدّاحی را اینها تشکیل میدهد؛ یعنی صدای خوب، آهنگ خوب، مهندسیِ خوبِ این خواندن، صورت است؛ این صورتها نباید بر محتوا غلبه کند. این صورتها همه وسیله است برای محتوا؛ نبادا جوری حرکت بشود، جوری اقدام بشود که محتوا گم بشود! آن هدایت،‌ آن محبّت، آن چیزی که حرکت جامعه را در واقع جهت میدهد از درون هیئت و از کانون هیئت، نبایستی تضعیف بشود و گم بشود. این هم یک نکته در مورد مدّاحی.

یک نکته‌ی دیگر [اینکه] در مدّاحی هم مثل همه‌ی کارهای دیگر ابتکار و نوآوری لازم است؛ می‌بینید جوانها نوآوری هم میکنند. در کار مدّاحی نوآوری خوب است، نوآوری ایرادی ندارد، منتها توجّه بکنید که این نوآوری به هنجارشکنی منتهی نشود. مدّاحی یک هویّت خاصّی است؛ این هویّت عوض نشود. این نوآوری شما نبایستی حرکت شما و اجرای برنامه‌ی شما را بلغزاند به سمت یک چیزهایی که مدّاحی نیست؛ گاهی این جوری دیده میشود. حالا آن مقداری که معلومات محدود بنده اقتضا میکند، یک مواردی گاهی گوشه‌کنار هست که صورت و همان ابتکار، آن چنان نیست که هویّت مدّاحی را حفظ کرده باشد؛ باید توجّه کنید این هویّت حفظ بشود؛ مدّاحی موسیقی پاپ نیست.

یک نکته‌ی دیگر این است که مدّاحان در قضایای مهم خوش درخشیدند؛ در دفاع مقدّس خوش درخشیدید، در دفاع از حرم خوش درخشیدید، در فتنه‌ی ۸۸ خوش درخشیدید، در قضایای گوناگون همین طور؛ مدّاحها امتحان خوبی دادند در همه‌ی اینها و واقعاً به معنای واقعی کلمه، مجاهدپروری کردند این جلسات، شهیدپروری کردند این جلسات. در جنگ رسانه‌ای میان ما و دشمن، در این پیکار و کارزار فرهنگی و رسانه‌ای که وجود دارد بین جمهوری اسلامی و بین دشمنان، صدای رسای مدّاحان انقلابی کارساز بود؛ کارهای بزرگی را توانست انجام بدهد؛ این گذشته‌ی چهل‌و‌چند‌ساله‌ی مدّاحان ما در انقلاب این جوری است. من عرضم این است -نکته‌ی چهارم این است- که نگذارید این صدای رسا خاموش بشود؛ نگذارید. شما امتحانهای خیلی خوبی در گذشته دادید، امروز هم ما با جبهه‌ی وسیع دشمن مواجه هستیم؛ آن روز صدای رسای شما خیلی کار کرد، امروز هم باید کار کند.

نکته‌ی بعدی این است که مدّاحان عزیز ما دلشان میخواهد که جوانان را به این جلسه‌ی هیئت جذب کنند؛ فکر خوبی است؛ یعنی واقعاً جذب جوانها به این جلسات میتواند اصلاً برای بعضی از جوانان نجات‌بخش باشد و آنها را نجات بدهد؛ میتواند برای بعضی‌ها تعالی‌بخش باشد. بنابراین یکی از اهداف جلسات مدّاحان ما و در ذهن مدّاحان ما، جذب جوانان است؛ این بسیار کار خوبی است، منتها من این را میخواهم عرض بکنم که مواظب باشید جذب جوانها به هر قیمتی نباشد؛ این جور نباشد که برای اینکه این جوان خوشش بیاید، ما فلان آهنگ نامناسب را مثلاً فرض کنید در شعر مدح یا شعر مصیبت به کار ببریم. جذب لازم است، واجب است، مفید است، امّا با حفظ ساختار صحیح. مراقب باشید که به مناسبت اینکه انسان میخواهد جوانها را جذب کند، ترکیب مدّاحی و آن حقیقت و هویّت مدّاحی از بین نرود.

نکته‌ی آخر هم مسئله‌ی حرفهای متقن است. هم در روضه‌خوانی، هم در مدیحه‌گویی، هم در مطالبی که بیان میشود، مطالب متقن و مستند را مطرح کنید. مطالعه کنید، کار کنید، کتاب بخوانید که البتّه میدانم بسیاری از مدّاحان عزیز ما این کار را میکنند؛ مطالعه میکنند، کتاب میخوانند، دیوانهای شعر برجسته را میخوانند؛ هم به ادبیّات مسلّط میشوند، هم معرفت دینی‌شان بالا میرود و خب از آنها در جلساتشان تراوش میکند. مواظب باشید که این حالت، عمومی بشود، همه‌گیر بشود؛ چون حرف سست، خطرناک است. گاهی اوقات میشود که یک حرف سست، یک بیان نارسا و غلط، دستاویز دشمن قرار میگیرد، اصل تشیّع را زیر سؤال میبرند. یک وقت هست که ما یک حرف غلطی میزنیم، به ما حمله میکنند؛ خب اهمّیّتی ندارد، [امّا] یک وقت هست که یک چیزی میگوییم که موجب بشود به اسلام حمله کنند، به تشیّع حمله کنند، به معارف اسلامی ما حمله کنند یا به علمای بزرگ ما؛ این دیگر جایز نیست. خیلی مراقبت کنید. بنابراین حرف محکم، مستند و متقن جزو چیزهایی است که باید در برنامه‌ی کاری مدّاحان عزیز ما قرار بگیرد.

خب، امروز جلسه‌ی خوبی بود، بهره بردیم، استفاده کردیم. از دوستانی که اینجا برنامه اجرا کردند تشکّر میکنم؛ از دوستانی هم که از شهرستان‌ها آمده بودند -از زاهدان، از اردبیل- و از کشورهای عربی -این برادر بحرینی‌مان- بخصوص تشکّر میکنم، و از آقای واعظی(۱۵) که از مشهد ‌آمدند؛ و کسانی که از این شهرهایی که اسم بردم یا از جاهای دیگری که اسم نبردم آمدند، خواهش میکنم سلام بنده را هم به مردم عزیزمان در این شهرها برسانید و امیدوارم که ان‌شاءالله همیشه در زیر سایه‌ی الطاف ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) زنده باشید، باقی باشید، موفّق باشید.

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، نعمت یاد امام حسین را روزبه‌روز در کشور ما فراوان‌تر و مستدام‌تر بفرما. پروردگارا! زبانهایی که با مدیحه‌ی حسین‌بن‌علی و خاندان پیغمبر حرکت میکنند، مورد لطف و برکت خودت قرار بده. پروردگارا! هیئتهای ما را، هیئتهای امام صادق‌پسند قرار بده؛ ما را سربازان جهادِ عظیمِ این روزگار که «جهاد تبیین» است، قرار بده. پروردگارا! ارواح طیّبه‌ی امام عزیز ما و شهدای بزرگوار ما را با ارواح طیّبه‌ی اهل‌بیت (علیهم السّلام) محشور بفرما؛ قلب مقدّس فاطمه‌ی زهرا، صدّیقه‌ی کبریٰ (سلام الله علیها) را از ما راضی و خشنود کن؛ دل مبارک امام زمان، ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی و خشنود کن؛ سلام ما و تحیّات ما را به آن بزرگوار برسان و رضایت آن بزرگوار از ما را، شامل حال ما قرار بده.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 

در ابتدای این مراسم، شماری از مداحان به ذکر فضائل و مناقب حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) پرداختند.
۲) کافی، ج ۱، ص ۴۵۸
سوره‌ی مریم، بخشی از آیه‌ی ۱۷؛ «... پس روح خود را به سوی او فرستادیم تا به [شکل] بشری خوش‌اندام بر او نمایان شد.»
سوره‌ی انسان، آیه‌ی ۹؛ «ما برای خشنودی خداست که به شما میخورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.»
سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۶۱
امالی صدوق، مجلس هفتادودوّم، ص ۴۷۳
امالی صدوق، مجلس بیست‌وششم، ص ۱۲۵
شهید محسن فخری‌زاده، دانشمند هسته‌ای و دفاعی کشور، که در هفتم آذر سال ۱۳۹۹ در منطقه‌ی آبسرد دماوند به شهادت رسید.
آقای سعید کاظمی آشتیانی، از دانشمندان و مدیران برجسته‌ی تراز انقلاب اسلامی و از پیشتازان و جهادگران در نوآوری‌های علوم زیستی و رئیس پژوهشکده‌ی رویان جهاد دانشگاهی بود. در دوره‌ی مدیریّتی او، ایران توانست به موفّقیّتهای چشمگیری همچون گسترش روشهای پیشرفته‌ی درمان ناباروری، ‌تولید و تکثیر و انجماد سلّول‌های بنیادی جنینی و همانندسازی (کلونینگ) ‌حیوانات دست یابد.
(۱۰ وسائل‌الشّیعه، ج ۱۲، ص ۲۰
(۱۱ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۲
(۱۲ کافی، ج ۲، ص ۱۷۵
(۱۳ از جمله ،بیانات در دیدار پرستاران و خانواده‌ی شهدای سلامت (۱۴۰۰/۹/۲۱)
(۱۴ غزالی
(۱۵ آقای احمد واعظی

«محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر که به تهران سفر کرده، ظهر امروز (پنجشنبه) هفتم بهمن ماه با حضور در محل وزارت امور خارجه مورد استقبال حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.

 

 

وزرای خارجه پس از آن بر سر یک میز به گفت‌وگو نشستند. 

 

 

شبکه الجزیره شب گذشته به نقل از برخی منابع گزارش داد که وزیر خارجه قطر قرار است در سفر به تهران با مقام‌های ارشد ایران درباره موضوعات منطقه‌ای گفت‌وگو کند.

وزرای خارجه سه‌شنبه شب تلفنی گفت‌وگو کرده بودند. وزرای امور خارجه در این گفت‌وگوی تلفنی علاوه بر تبادل نظر درباره مسائل منطقه‌ای و تاکید بر لزوم تقویت دیپلماسی و گفت‌وگو در حل و فصل مسائل، در خصوص برخی موضوعات مهم مورد علاقه گفت‌وگو کردند.

مسائل و تحولات جاری در منطقه و تداوم‌ رایزنی و مشورت بین دو کشور در مسیر حفظ و تأمین صلح و ثبات در عرصه منطقه‌ای و جهانی از مسائل  مورد توجه و مشورت وزرای امور خارجه جمهوری اسلامی ایران  و قطر در این گفت‌وگوی تلفنی بود. وزرای امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و قطر همچنین در خصوص توسعه بیشتر مناسبات دوجانبه ایران و قطر در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رایزنی و تبادل نظر کردند.

امیرعبداللهیان چندی پیش به دو کشور عمان و قطر سفر و با مقامات این کشورها دیدار و گفت‌وگو کرد.

معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه قطر ۲۱ دی ماه در دیدار امیرعبداللهیان از علاقه‌مندی این کشور برای گسترش همکاری‌ها با جمهوری اسلامی ایران به ویژه در حوزه اقتصادی خبر داد.

شناخت امام زمان(عج) از وظایف شیعیان بوده و در روایات نیز آمده است که هرکس امام زمان خود را نشناسد و از دنیا برود، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. نوشتار زیر به چرایی شناخت امام زمان(عج) پرداخته است.

شناخت، زمینه ساز اعتقاد و ایمان و در نتیجه عمل و تعهّد است. چه زیبا فرموده است امیر بیان حضرت علی (علیه السلام)  که: «انّ قیمة کلّ امری ء و قدرهُ معرفتُه» ؛ «ارزش و منزلت هر کسی [به اندازه] معرفت اوست».

در قرآن و احادیث، شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و امری واجب برای هر شخص مؤمن و متدین دانسته شده است و شناخت امام، پیوندی ناگسستنی با معرفت خدا و پیامبر داشته و زمینه ساز بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگی است. «امام»، پیشوا، راهنما و راهبر انسان ها به سوی تکامل و تعالی و حجّت و خلیفه خدا بر روی زمین است. «امام»، انسان کامل، برگزیده خالق، معصوم و پاک سرشت و واسطه فیض الهی است و مقامی بس والا در میان آفریده های خداوند دارد. «امام» طریق وصول به «حقیقت» و مبیّن و مفسّر «شریعت» است و ... همان گونه که اطاعت و تبعیت از امام و دوستی او، بایسته و واجب است، شناخت شخصیت و ویژگی های او نیز ضروری است. در روایات و نصوص معتبر دینی نیز، سفارش خاصی به شناخت «امام» شده است.

در یکی از روایات مشهور شیعه و سنّی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)  آمده است: «مَن مات و لم یعرف امام زمانِه، ماتَ میتة جاهلیّة»؛ «هر کسی بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است».

امام صادق (علیه السلام)  این جاهلیت را چنین معرفی می کند: «جاهلیت کفر و نفاق و ضلال».

با توجه به این روایات، اهمیت شناخت امام زمان(عج) را می توان در موارد زیر خلاصه کرد :

۱. شرط اسلام واقعی

بر اساس روایات مختلف (از جمله حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة»)، معرفت امام عصر، شرط اسلام است و اگر کسی بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از اسلام واقعی و اصیل بی بهره بوده است. پس شناخت امام زمان، آن گاه می تواند انسان را از مرگ جاهلی دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت های او بهره مند شود.

۲. رسیدن به هدایت واقعی

شناخت امام عصر (علیه السلام) ، چراغ هدایت و رمز دین داری است و نتیجه آن، دستیابی به صراط مستقیم، خداشناسی، حق شناسی و راه کمال و سعادت است.

یکی از دعاهای مهم در عصر غیبت، این دعاست که می گوییم: «اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لَم تُعَرّفنی نَفسَک لَم اَعرِف رَسولَکَ، اللّهُم عرِّفنی رَسولک فانّک اِن لم تُعرِّفنی رسولک لم اَعرف حجّتکَ ؛ اللّهُم عَرِّفنی حجّتِک فانّک اِن لم تُعرِّفنی حُجّتک ضللتُ عن دینی»؛ «خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانی، حجّتت را نخواهم شناخت. خداوندا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد».

۳.  رسیدن به ثواب یاری او

بر اساس بعضی از روایات، شناخت امام زمان(عج) و باور قلبی به او، باعث نزدیکی هر چه بیشتر انسان به او می شود. اگر با این معرفت از دنیا برود، از پاداش های بیشماری برخوردار خواهد شد که یکی از آنها درک ثواب یاری امام عصر (علیه السلام)  در زمان ظهور است؛ یعنی، چنین شخصی، همچون کسی است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است.

هر دین و آئینی برای رسیدن به اهداف خود، قوانین و مقرراتی متناسب با فرهنگ، آداب و رسوم خود دارد که بر اساس آن نظام رفتاری مردم را مهندسی می‌کند.دین اسلام از این قانون مستثنا نبوده و برای رستگاری انسان‌ها بر اساس فطرت خدادادی آن‌ها قوانینی وضع کرده است [۱] و آن قوانین را حول محور ولایت امام معصوم علیه السلام قرار داده است ؛[۲] زیرا در این صورت است که به طور کامل، قوانین اجرا شده و رستگاری انسان حتمی خواهد بود.

اما نکته مهم اینجاست که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، امام از جایگاه اصلی خود کنار زده شد و قوانین بر حول محوریت غیر معصوم قرار گرفت و روز به روز بر انحرافات آن افزوده شد. در این میان برای برگرداندن امام به جایگاه اصلی خود و جلوگیری از انحرافات، نیازمند دو امر مهم و کلیدی است.

امام شناسی

مهمترین ویژگی مردم در زمان بعد از پیامبر این بود که نه تنها حجت بعد از او را نشناختند؛ بلکه شناخت واقعی نیز از پیامبر خدا نداشتند. شاید بتوان گفت که امام زمان خودشان را به اندازه یک مرجع تقلید نیز قبول نداشتند.

همین باعث می‌شود امامی که محور همه هستی است کنار زده شود؛ تا آنجا که حتی یکی از علت‌های غیبت امام زمان (ع) نیز عدم پذیرش امام از سوی مردم دانسته شده است و نتیجه آن برچیده شدن سفره ظهور و بروز امامت است .[۳]

پ یامبر اکرم (ص) فرمودند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة ؛[۴] هر کسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.» این روایت به چند نکته مهم اشاره می‌کند.

یک. وجود امام در هر زمان.

دو. شناخت و پیروی از امام؛ زیرا شناخت بدون تبعیت معنی ندارد.

سه. پیروی و تبعیت از امام مستلزم معصوم بودن وی است؛ پس اگر معصوم نباشد تبعیت نیز بی معنی خواهد شد.

امام صادق علیه السلام در باره شناخت امام فرمودند: «وَ أَدْنَی مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ‏ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِیِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لَهُ فِی کُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ ؛[۵] کمترین حد معرفت به امام آن است که (بدانید) امام، مساوی با پیامبر صلّی اللّه علیه وآله است مگر در درجه نبوت. امام وارث پیامبر است و همانا اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خداست و باید در هر امری تسلیم او بود و به سخن و فرمان او عمل کرد.»

جای بس تأسف است که حتی همین مقدار از شناخت نیز هنوز در زمان غیبت حاصل نشده است تا ادعای شناخت و معرفت شود.

دشمن شناسی

دشمن از ابتدای نبوت پیامبر به طور مدام در صدد کنار زدن راهنمای حقیقی بود تا اینکه بعد از رحلت پیامبر موفق شد در ظاهر، این کار را انجام دهد؛ و چون عموم مردم دشمن شناس نبودند و نتوانستند دوست را از دشمن تشخیص دهند فریب خورده و آخرت را به متاع کوچک دنیا فروختند.

سنت خدا بر این است که برای هر حجتی دشمنی قرار داده است [۶] و آن دشمن هرگز آرام نمی‌نشیند و از هر گونه ابزاری برای سرکوبی استفاده می‌کند. قرآن کریم، دشمن را چنین معرفی می‌کند: «قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیم ‏؛[۷] شیطان گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آن‌ها کمین می‌کنم!» و در ادامه، راه‌های نفوذ دشمن را به زیبایی ترسیم کرده است.

نتیجه اینکه، برای بازگرداندن امام، باید این اتفاقات بیفتد. یکی از راه‌هایی که برای آن، از سوی قرآن کریم و ائمه علیهم السلام سفارش شده است بر گزاری جلسات اهل بیت علیهم السلام در قالب روضه و معارف است؛ زیرا این گونه جلسات است که علاوه بر پیشگیری از تکرار چنین رفتارهایی، در ارتقای فهم، درک، عقل و علم مردم تأثیر مستقیم دارد. پس بقای نظام شیعی بلکه بقای همه آزادگان جهان، به برپایی این گونه مجالس است؛ همان گونه که امام راحل و عظیم الشأن فرمودند .[۸]

پی نوشت
[۱]. سوره مائده، آیه ۴۸.
[۲]. همان، آیه ۵۵.
[۳]. علل الشرایع، صدوق، ج ۱، ص ۲۴۳.
[۴]. کفایة الاثر، خزاز رازی، ص ۲۹۶.
[۵]. همان، ص ۲۶۳.
[۶]. سوره انعام، آیه ۱۱۲.
[۷]. سوره اعراف، آیه ۱۶.
[۸]. صحیفه نور، امام خمینی، ج ۱۵، ص ۲۰۴.

مصطفی طاهری نماینده زنجان و طارم در مجلس در یاداشتی با اشاره به سفر آیت‌الله ابراهیم «رئیسی» رئیس جمهور به روسیه نوشت: پس از فروپاشی اتحاد شوروی، فدراسیون روسیه همچنان همسایه ماست، گو این که ما مرز مشترکی با این کشور نداریم و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز که به لحاظ فرهنگی و تاریخی با ایران نزدیکترند اکنون حائل بین روسیه و ایران هستند، اما از یاد نبریم که این تغییر استراتژیک از اهمیت روابط ایران و روسیه کم نمی‌کند.

روسیه کشوری استثنایی است بنابراین باید به صورت ویژه آن را تحلیل نمود. بزرگترین پهنه جغرافیایی جهان، با منابع طبیعی وسیع از جمله ذخائر نفت و گاز و زغال سنگ و معادن فلزات نادر، دسترسی به دریاها و اقیانوس های متعدد و جمعیت نسبتا کم، ارتش قوی و بازیگر در فضا و تولید کننده سلاح‌های پیشرفته در کارنامه این کشور است.

رهبران این کشور تجربه تلخی از دوران پس از فروپاشی و نزدیک شدن به غرب دارند. دوره یلتسین باعث سقوط اقتصاد، رشد تورم، بیکاری زیاد، و جنگ‌های داخلی گردید. جنگی که به کشته شدن بیگناهان در چچن، مسکو، و داغستان انجامید. پوتین به هدف مبارزه با تروریسم و بازگردانی اقتصاد روسیه به روزهای اتحاد شوروی به کرملین آمد. در روزهای آخر زمامداری یلتسین وضع آنقدر بد بود که بازگشت به دوره قبل که به دلیل وخامت اوضاع رژیم شوروی از هم فروپاشید، از آرزوها و آمال مردم روسیه شده بود.

منابع سرمایه ای، وزارت خانه ها، شرکتها، کارخانجات بزرگ، و بانک ها با دخالت کشورهای غربی و شرکت های بین المللی به تاراج برده شده و به اصطلاح خصوصی گردیدند. پوتین با اندیشه های ملی گرایانه به تدریج اقتصاد روسیه را بهبود بخشید و برای مقابله با نفوذ خزنده ناتو به مرزهای روسیه چاره ای جز حمله نظامی و اشغال شبه جزیره کریمه در 2014 ندید. از آن زمان روابط غرب و روسیه در کش و قوس است.

اینک پس از سفر آقای رئیسی اسناد همکاری های مشترک بین دو کشور به توافق رسیده.

● مقدمات نهایی شدن سند جامع همکاری‌های مشترک
● فعال سازی کوریدو شمال- جنوب بین ایران و روسیه
● هدفگذاری 10 میلیارد دلار برای گسترش روابط اقتصادی
● انجام مبادلات با پول ملی دو کشور
● توافقنامه‌های دفاعی، هوا-فضا

این توافق ها برای همکاری مناسبند، بخصوص زمانی که در نظر داشته باشیم که روسیه می تواند بازاری برای کالاهای کشاورزی، باغبانی و محصولات صنعتی با فناوری‌های متوسط باشد. از لحاظ سیاسی نیز دو کشور در مسائل منطقه ای از جمله طرفداری از دولت سوریه، مسئله نگاه به شرق، و مخالفت با یکجانبه گرایی آمریکا متفق القول هستند. از لحاظ آموزشی نیز ما می توانیم با دانشگاه‌ها، فرهنگستانها، و مراکز پژوهشی روسیه کار کنیم.

ما می توانیم روابطی متوازن با روسیه داشته باشیم. بخصوص در دو بخش انرژی و آموزش عالی. فراموش نکنیم یکی از دلایلی که قیمت نفت را از هر بشکه برنت 15 دلار در 2020 به 88 دلار در امروز رساند همکاری روسیه و اوپک در چارچوب اوپک پلاس بوده است.

نتیجه گیری آن است که ایران باید برای آینده خود اهداف درازمدت مبتنی بر توسعه پایدار داشته باشد. استراتژی های مناسب برای چنین اهدافی داشتن رابطه نزدیک و همه جانبه با دیگر کشورها بخصوص همسایگان است. سیاست گذاری صحیح آن است که جامعه روش های ازدیاد تجارت ایران با پیرامونش را دنبال کند. برنامه ریزی مبتنی بر سیاست گذاری‌ها حکم می کند که با روسیه به صورت متوازن واردات و صادرات داشته باشیم. در این بخش نباید از همکاری های آموزشی نیز غافل بود.

"  سید ابراهیم رئیسی " رئیس جمهوری ایران امروز ( چهارشنبه )  در دیدار «ذاکر حسن‌اف» وزیر دفاع جمهوری آذربایجان گفت : روابط تهران و باکو صرفا روابط مرسوم دوجانبه بین دیگر کشورها نیست.

رئیسی افزود : ایران و جمهوری آذربایجان نه تنها خویشاوند هستند، بلکه روابط موجود، رابطه عمیق دو ملت است که بر پایه عقیده و باور مردم دو کشور به مبانی دینی مشترک شکل گرفته و در طول تاریخ قوام یافته و استوار شده است.

رئیس جمهور با اشاره به دیدار خود با " الهام علی اف " رئیس جمهوری آذربایجان در حاشیه اجلاس اکو در ترکمنستان گفت: سیاست ایران  همکاری گسترده با همسایگان بویژه جمهوری آذربایجان در حوزه قفقاز است و با توجه به تاکیدات صورت گرفته در آن دیدار از سوی روسای جمهور دو کشور، روند توسعه تعاملات اقتصادی و تجاری و از جمله تعاملات ترانزیتی  با سرعت بیشتری در حال انجام است. 

رئیسی  با تاکید بر اینکه قدرت ایران در منطقه امنیت‌ ساز است، تصریح کرد: حضور نیروهای تکفیری و داعشی در هیچ کجا به نفع مردم منطقه نیست و  این گروهک‌ها دست‌ساخته آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ ها هستند و در هر کجا که حضور داشتند اعمال جنایت‌کارانه انجام داده‌اند. 

رئیس جمهوری ایران،  همچنین خاطرنشان کرد: رژیم صهیونیستی دشمن بشریت است و به هیچ وجه نمی‌تواند دوست ملت‌های مسلمان باشد و اشغال و تجاوزگری صهیونیست‌ها در منطقه و ضد ملت فلسطین گواه این واقعیت است.

وزیر دفاع جمهوری آذربایجان نیز در این دیدار، دیدار و  گفتگوهای خود با همتایان ایرانی را بسیار مفید، پرثمر و راهگشا برای آینده همکاری‌ها توصیف کرد.

سه شنبه, 05 بهمن 1400 23:10

گل‌های خوراکی و خواص آن‌ ها

گل‌ها در طبیعت عامل زیبایی هستند؛ اما بعضی از آن‌ها به عنوان یک غذا نیز استفاده می‌شوند.

زیبایی گل‌ها چشم و عطر خوش آن‌ها مشام را نوازش می‌دهد. در طبیعت گل‌هایی هم هستند که نه تنها قابل خوردن و خوشمزه هستند؛ بلکه خواص بی‌نظیری نیز دارند. 

لادن

گل لادن نه تنها زیبایی خاصی دارد؛ بلکه برگ‌های این گیاه و غنچه‌هایش نیز خوراکی و مملو از ویتامین سی هستند. بیشتر بخش‌های این گیاه به ویژه برگ‌هایش طعم شاهی می‌دهد، از این رو به آن شاهی هندی هم می‌گویند. گل‌های مهمیزدار، شیپورمانند به رنگ قرمز، زرد و نارنجی از اوایل تابستان تا اوایل پاییز پدیدار می‌شوند.

آقطی

گیاه آقطی در آلمان "هولوندر" (Holunder) و در انگلیسی (Sambucus) گفته می‌شود. از این گیاه می‌توان ژله، چای، شربت و بستنی تولید کرد. دیتر لایپولد کسی است که در آلمان از این گیاه یک نوشیدنی غیر الکلی محبوب به نام "بیوناد" (Bionade) ابداع کرد و به تولید انبوه رساند.

گل رز

عطر گل رز هر مشامی را نوازش می‌دهد. گلاب حاصل از آن در بسیاری از شیرینی‌جات کاربرد دارد. گل‌برگ‌های لطیف آن را نیز می‌توان "کاراملیزه" و "شکرزده" هم صرف کرد.

بنفشه

بر اساس طب سنتی ایران تمامی قسمت‌های بنفشه از جمله برگ، گل، دانه، ریشه و سرشاخه‌های گل‌دار مصرف دارویی دارند. از گل‌برگ‌های "کارملیزه" شده، می‌توان برای تزئین کیک استفاده کرد و یا به سالاد و سوپ عطر خاص بخشید.

مینای چمنی

تقریبا در همه جا یافت می‌شود. بچه‌ها از آن در آلمان برای ساختن گردن‌بند و فال‌گرفتن درباره این که "دوستم داره، دوستم نداره" استفاده می‌کنند. از این گیاه می‌توان در سالاد استفاده کرد و یا حتی گلبرگ‌های آن را با نان و پنیر هم صرف کرد.

گل قاصدک

برگ و گل‌برگ‌های گل قاصدک خوردنی هستند و می‌توان از آن در سالاد و سوپ استفاده کرد. آشپز‌های حرفه‌ای از این گل ژله هم تولید می‌کنند. 

گل همیشه بهار

گل همیشه بهار یا (Calendula) نه تنها دارای خواص دارویی، بلکه دارای خواص آرایشی نیز است و در رنگ مو و شامپو از آن استفاده می‌شود. در آلمان به آن "زعفران فقرا" گفته می‌شد؛ زیرا در گذشته از این گل خوراکی برای رنگ بخشیدن به غذا‌ها استفاده می‌شده است.

خُلَّر یا سَنـگِـنَک

از گلبرگ‌های آبی، قرمز، بنفش و سفید آن می‌توان در سالاد‌های تابستانی استفاده کرد. این گیاه از خانواده باقلاسانان است و به سالاد هم چنین مزه‌ای می‌بخشد.

ختمی

گل ختمی (Hibiskus) سرشار از ویتامین سی و برای کاهش فشار خون موثر است. چای گل ختمی را می‌توان به‌ صورت گرم و یا سرد نوشید. جالب این که کاربرد دارویی چای گل ختمی میان قبایل آفریقایی نیز شناخته شده است.

گل کدو

نه تنها کدو، بلکه گل آن نیز خوراکی است. دستورالعمل بیش از ۱۰۰ نوع غذا با گل کدو از کشور‌های گوناگون جهان در اینترنت موجود است.

گل میخک

گلی که از دو هزار سال پیش به عنوان ادویه شناخته و استفاده می‌شده است. گل میخک از نظر طب قدیم ایران خیلی گرم و خشک است و ۲۴ نوع خواص چون: رفع سردرد، رفع تنگی نفس، اشتهاآور، تب‌بر و کرم‌کش برای آن اعلام شده است.

بابونه

چای بابونه علاوه بر دارا بودن خواص درمانی فراوان، از دیرباز به خاطر عطر و بوی خوش مورد توجه بسیاری بوده و دارای خواص بسیاری نیز است. یکی از مهم‌ترین خواص این چای، تقویت سیستم ایمنی بدن است. این چای عفونت‌های ناشی از سرماخوردگی را از بین می‌برد. برای رفع گرفتگی‌های عضلانی و نیز گرفتگی‌های قاعدگی در زنان مفید است.

کوکب

برای ضد عفونی کردن زخم‌ها از جوشانده گل کوکب استفاده می‌شود. برای دفع ترک‌های لب و پاشنه پا به مدت یک ماه ۱۰۰ گرم از گل‌های کوکب را در بادام تلخ گذاشته و بعد از صاف کردن هر روز روی محل ترک‌ها و زخم‌های پا و لب مالیده شود. گل‌برگ‌های کوکب در سالاد، در کنار ماهی و حتی در نوعی دسر انگلیسی نیز استفاده می‌شوند.

گل داوودی

از گل داوودی می‌توان در پخت نان، سوپ و انواع "فوندو" استفاده کرد.

«مایکل کوهن»، ستون‌نویس پایگاه خبری «ام‌اس‌ان‌بی‌سی» در یادداشتی ضمن انتقاد از سیاست‌های «جو بایدن»، رئیس‌جمهور آمریکا در قبال برجام، دلایل تعلل دولت او در بازگشت به این توافق هسته‌ای را به نقل از تحلیلگران و منابع آگاه تشریح کرده است.

کوهن در در این یادداشت که روز سه‌شنبه (۲۵ ژانویه/ ۵ بهمن‌ماه) در پایگاه «نیوریپابلیک» منتشر شده تصریح کرده جو بایدن با در پیش گرفتن سیاست‌های محافظه‌کارانه و اجتناب از بازگشت به برجام اشتباهات سلفش «دونالد ترامپ» در خصوص این توافق را پیچیده‌تر کرده است.

این تحلیلگر آمریکایی خروج از برجام در دولت ترامپ را «اقدامی فاجعه‌بار» توصیف کرده و در ادامه این سوال را طرح کرده است: «اما سوال بزرگتر این است که چرا بایدن این وضع ملال‌انگیز را پذیرفته و آن را وخیم‌تر کرده است؟»

آب سرد تیم بایدن بر پیکر وعده‌های برجامی

وی می‌نویسد امتناع بایدن از بازگشت از برجام در حالی صورت گرفت که اظهارات او در دوران تبلیغات انتخاباتی در سال ۲۰۲۰ تردید چندانی درباره مقاصد او در قبال برجام باقی نمی‌گذاشت. رئیس‌جمهور فعلی آمریکا در آن زمان در یادداشتی در سی‌ان‌ان نوشته بود: «چنانچه ایران به توافق هسته‌ای پایبند شود ایالات متحده به عنوان مقدمه‌ای برای مذاکرات متعاقب به توافق بازخواهد گشت.»

مطابق این گزارش، بسیاری از تحلیلگران مسائل ایران انتظار داشته‌اند بایدن به فاصله کوتاهی بعد از ورود به کاخ سفید، کشورش را به برجام بازگرداند، اما ژانویه سال پیش، «آنتونی بلینکن» که در آن زمان گزینه پیشنهادی بایدن برای تصدی سمت وزیر خارجه آمریکا بود و «آوریل هاینس»، گزینه پیشنهادی مدیر اطلاعات ملی آمریکا «آب سردی» بر پیکر این انتظارات ریختند.

کوهن به اظهارات بلینکن و هاینس اشاره نکرده، اما این دو مقام آمریکایی در آن زمان در پاسخ به قانونگذاران مخالف برجام که خواستار در نظر گرفتن مواضع رژیم صهیونیستی بودند تصریح کردند که واشنگتن فاصله زیادی با نقطه بازگشت به توافق هسته‌ای دارد.

ستون‌نویس ام‌اس‌ان‌بی‌سی در بخش دیگری از یادداشت به جدال‌های گفتمانی آمریکا و ایران در آن زمان بر سر اینکه کدام طرف بایستی ابتدا تعهداتش ذیل برجام را کامل اجرا کند پرداخته و اذعان کرده که استدلال ایران متقن‌تر از طرف آمریکایی بوده است.

او می‌نویسد: «ایرانی‌ها استدلال‌های بهتری داشتند. به هر حال، این ایالات متحده بود که در اقدامی یکجانبه از برجام خارج شده بود، حال آنکه کشورهای دیگری که عضو آن توافق بودند در آن باقی مانده بودند.»

به نوشته مایکل کوهن امتناع بایدن از بازگشت به برجام در حالی صورت گرفته که او کار چندان دشواری برای رفع تحریم‌ها علیه ایران نداشته است. او می‌نویسد: «از آنجا که اکثر تحریم‌های ایران مبتنی بر دستورات اجرایی هستند هیچ چیزی مانع از آن نمی‌شد که بایدن به برجام برگردد و همزمان به ایران اخطار بدهد که در صورت عدم پیشروی به سمت پایبندی به برجام او به سادگی تحریم‌ها را مجدداً اعمال خواهد کرد.»

دلایل تعلل بایدن

«جفری لوئیس»، کارشناسان مسائل منع اشاعه‌ هسته‌ای، تحلیل خود را درباره اینکه چرا بایدن آمریکا را به برجام بازنگردانده در گفت‌وگو با مایکل کوهن اینطور بیان می‌کند: «بایدن فرد بزدلی است.»

لوئیس در مصاحبه با کوهن اظهاراتش را اینطور ادامه می‌دهد: «او (بایدن) با آزمودن بخت خود با ایران که ممکن بود موفق شود یا نشود مورد انتقاد سیاسی قرار می‌گرفت، اما انجام این کار توپ را به زمین ایران می‌انداخت و دست برتر را به کسانی در تهران می‌داد که خواهان توافق بودند.»

به باور لوئیس، بایدن در ماه‌های آغازین ورود به کاخ سفید از تبعات این کار بیم داشته و نگران بوده که مبادا اینطور به نظر برسد که قصد دارد به ایران امتیاز بدهد.

چندین منبع مطلع در مصاحبه با مایکل کوهن دلیل محافظه‌کاری بایدن در مسائل مربوط به ایران را اکراه او از ناامید کردن قانونگذاران تندرو ضد ایرانی در کنگره آمریکا و به خصوص «باب منندز»، رئیس کمیته روابط مجلس سنای آمریکا می‌دانند.

منندز با اینکه عضو حزب دموکرات است از مخالفان توافق هسته‌ای با ایران است و تیم بایدن از این هراس داشته که چنانچه آمریکا بدون دریافت امتیاز از ایران وارد برجام می‌شد او فرایند تأیید صلاحیت گزینه‌های دولت در سنا را کند و یا مختل می‌کرد.

«مت داس»، مشاور «برنی سندرز»، سناتور دموکرات آمریکایی در مصاحبه با «نیوریپابلیک» تلاش برای مصالحه با مخالفان برجام را «اقدامی احمقانه» توصیف کرده و گفته است: «آنها به این دلیل که برجام توافق بدی است از آن متنفر نیستند بلکه به این دلیل از آن نفرت دارند که این توافق با ایران صورت گرفته. ختم کلام! در خصوص برجام، توافقی وجود ندارد که بتوان با تندروهای ضد ایران به آن دست پیدا کرد.»

منابع دیگری که کوهن با آنها گفت‌وگو کرده به مشکل اطرافیان بایدن هم به عنوان مشکلی دیگر در این خصوص ایران اشاره کرده‌اند. قبل از تأیید صلاحیت بخش زیادی از تیم سیاست خارجی بایدن در مجلس سنا اعضای میز ایران در تیم شورای امنیت ملی آمریکا (که نیازی به تأیید در سنا نداشتند) مثل برت مک‌گورک چندان موافق توافق هسته‌ای برجام نبودند.

کوهن نوشته است: «منطق بایدن هر آنچه که بوده، راهبرد او کارساز نبوده است. مذاکرات اکنون یک سال است که امتداد یافته‌اند و به سرعت به نقطه بدون بازگشت نزدیک می‌شوند. همزمان، ایران به توسعه توانمندی‌های هسته‌ای خودش ادامه داده است.»

مایکل کوهن با اشاره به مطالبه ایران در مذاکرات وین برای اخذ تضمین از طرف‌های آمریکایی درباره ماندگاری برجام نوشته با توجه به دولت بایدن کنترلی بر دولت آینده آمریکا ندارد نمی‌تواند هیچ تضمینی در این خصوص بدهد.

او در ادامه تصریح کرده که ایران ممکن است به این جمع‌بندی برسد که ادامه برنامه هسته‌ای ممکن است بهتر از توافقی باشد که رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه بعدی آمریکا می‌تواند به سادگی از آن خارج شود.

مت داس می‌گوید: «اگر از منظر ایرانی‌ها به قضیه نگاه کنیم، آنها ممکن است به این جمع‌بندی برسند که "آمریکایی‌ها طی چند سال گذشته ما را به دردسر انداخته‌اند. حالا رئیس‌جمهور جدیدی سر کار آمده است. آیا می‌توانیم به او اعتماد کنیم؟ آیا او کنترلی روی سیاست‌های داخلی خودش دارد؟"»

پاسخ این پرسش‌ها منفی است. مت‌داس می‌گوید حتی اگر همین الان تحریم‌ها رفع شوند «آیا شرکت‌ها واقعاً تمایلی برای بازگشت به ایران خواهند داشت؟ آیا بانک‌ها [به طرف‌های ایرانی] وام خواهند داد؟ با وجود تهدید بازاعمال تحریم‌ها از سوی یک رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه در سال ۲۰۲۵ مشخص نیست چرا ایران باید بخواهد وارد چنین مسیری شود.»

کارنامه آمریکا در نقض توافقات هسته‌ای

اما لوئیس مسئله مربوط به عدم‌ امکان اعتماد به آمریکا را از این هم جدی‌تر می‌داند. او می‌گوید: «به هر حال، برای توافق با آمریکایی‌ها جای چه بحث دیگری مانده است؟ آمریکا هیچ‌وقت به وعده‌هایش عمل نمی‌کند.»

مایکل کوهن در ادامه به خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با کره شمالی در سال ۱۹۹۴ به عنوان مصداق دیگری از رفتارهای غیرقابل اعتماد آمریکا اشاره کرده است. او می‌نویسد: «در سال ۱۹۹۴، آمریکا اقدام به امضای "چارچوب توافق" با کره شمالی کرد تا به برنامه هسته‌ای این کشور پایان دهد، اما آمریکا هیچگاه به تعهداتش در این توافق... پایبند نماند.»

این تحلیلگر نوشته بایدن با توجه به چنین تاریخچه‌ای از بدعهدی‌های آمریکا بایستی به جای درخواست امتیازات بیشتر از ایران فعالانه برای احیای برجام اقدام کند.