
emamian
پیادهروی اربعین نماد مکتب وحیانی تشیع است، نه عبادتی فردی
«السَّلَامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَحَبِیبِهِ؛ السَّلَامُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَنَجِیبِهِ؛ السَّلَامُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ؛ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ؛ السَّلَامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ.[1]»
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عِنْدَ رَبِّهِ یَنْظُرُ إِلَى... زُوَّارِهِ وَهُوَ أَعْرَفُ بِحَالِهِمْ وَبِأَسْمَائِهِمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَبِدَرَجَاتِهِمْ وَمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ أَحَدِکُمْ بِوَلَدِهِ وَإِنَّهُ لَیَرَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَیَسْأَلُ آبَاءَهُ أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لَهُ وَیَقُولُ: لَوْ یَعْلَمُ زَائِرِی مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ لَکَانَ فَرَحُهُ أَکْثَرَ مِنْ جَزَعِهِ وَإِنَّ زَائِرَهُ لَیَنْقَلِبُ وَمَا عَلَیْهِ مِنْ ذَنْبٍ. [2]»
همانا حسینبن علی علیهماالسلام از نزد پروردگارش به زائرانش نگاه میکند درحالیکه حال آنها و نامهایشان و نام پدرانشان و درجات آنها و منزلت آنها نزد خداوند را بهتر از یکی از شما نسبت به فرزندش میشناسد و بهدرستی که امام حسین علیهالسلام آنکسی را که برای او گریه میکند میبیند و برای او استغفار میکند و از پدران بزرگوارش میخواهد برای او استغفار کنند و میفرماید: اگر زائر من آنچه خداوند برای او مهیا نموده است را میدانست، شادیاش بیشتر از غمش میشد و همانا زائر امام حسین علیهالسلام از زیارت برمیگردد درحالیکه هیچ گناهی بر او باقی نمیماند.
بر ضیافتخانۀ فیض نوالت منع نیست
در گشاده است و صَلا درداده خوان انداخته [3]
بر اهل فطانتِ کوی ولایت پوشیده نیست که اربعین حسینی همانا نقطۀ کمال و استقرار و استمرار حقیقت مُتضلّع و فوق عرشی عاشورا است. زائرین و مشائین عزیز الوجود به این نکته عنایت داشته باشند که امروز، پیادهرویِ اربعین، یکی از بزرگترین شعائر الهی و وسیلۀ ترویج مذهب حقۀ امامیه است، فلذا از عنوان استحبابی صِرفْ خارجشده و بهعنوان إحیاء امر آل محمد علیهمالسلام هنگامه میآفریند.
امروزه این زیارت، تنها یک عبادت فردی و یا تکلیف مندوبی فی حدّ نفسه نیست، بلکه نُماد و جلوه موجودیت بالفعل مکتبِ وحیانی تشیع محسوب میشود.
هرچند که مناسکی است با پیشینه بسیار با قدمت که بزرگانی همچو محدث جلیلالقدر مرحوم «حاجی نوری» قدسسره و فقیه بزرگ آیتالله «سید محمود شاهرودی» رحمةاللهعلیه با پیادهروی مستمر خود در احیاء و ترویج این سنت حسنه، نقش مهمی را ایفاء داشتهاند.
تا حدی که نقل است، این فقیه عظیمالشأن 260 مرتبه به زیارت سیدالشهدا علیهالسلام مشرف شده و نیز منقول است که آن محدث خبیر با التزام داشتن به پیادهروی اربعین، سرانجام در مسیر بازگشت از مراسم باشکوه پیادهروی، ندای حق را لبیک گفته و به دیار باقی شتافت.
بههرتقدیر، اربعین فقط یک زمان و مکان نیست؛ این صورت مُلکی، ملکوتش ظهور تامّه جذبات حسینی است که فرمودهاند:
«جَذْبَةٌ مِنْ جَذَبَاتِ الْحَقِّ تُوَازِی عَمَلَ الثَّقَلَیْنِ.» جذبهای از جذبههای حق با تمام اعمال جن و انس برابری میکند.
فلذا باید گفت که اربعین یک قطعه بهشت است که در این ایام نازل میشود و زائر چنان مجذوب جذبۀ عرشی سالار شهیدان قرار میگیرد که با امام علیهالسلام عین ربط میشود، یعنی زائر اربعین چنان قربی به ساحت عزّ امام علیهالسلام مییابد که در حکم اعضاء و جوارح ایشان میگردد.
و چه زیبا است دعای امام حسین علیهالسلام که در روز عرفه عرضه میدارند:
«وَاسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ. [4]»
خداوندا مرا در مسیر اهل جذب قرار بده.
عمده اینکه در این ایام نورانی به عنایت خودشان این فراز برای زوّارشان مستجاب میشود:
«وَبِضِیَاءِ نُورِکَ اهْتَدَى الطَّالِبُونَ إِلَیْکَ. [5]»
در پرتو و روشنایی نورت جویندگانت بهسوی تو راه میپویند.
و حقاً که سیر زوّار اربعین مِنَ الحُسَینِ، إِلَی الحُسَینِ، بِالحُسَینِ و فِی الحُسَین علیهالسلام است، چراکه:
«أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ وَلَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجَاءِ حَیَاتِکَ حَیِیَتْ قُلُوبُ شِیعَتِکَ.[6]»
شهادت میدهم که تو کشته شدی اما نمردی بلکه از زندگانی و حیات تو قلبهای شیعیانت زندگی یافته است.
همین بس که در این ایام به محوریت وجود امام علیهالسلام تجمع قلوب و اتحادِ نفوس تحققیافته است؛ تجمع باشکوهی که در هیچ مکتبی نظیر ندارد.
و بیشک این تجمع کبری، تحقق عینی فرمایش حضرت زینب حورا علیهاالسلام است؛ آنجا که در مجلس یزید پلید فرمودند:
«ثُمَّ کِدْ کَیْدَکَ وَاجْهَدْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ الَّذِی شَرَّفَنَا بِالْوَحْیِ وَالْکِتَابِ وَالنُّبُوَّةِ وَالِانْتِخَابِ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَلَا تَبْلُغُ غَایَتَنَا وَلَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَلَا یُرْحَضُ عَنْکَ عَارُنَا. [7]»
پس تو هر نیرنگی داری اجرا کن و تمام تلاشت را بکن، اما قسم به خداوندی که ما را به واسطۀ وحی، کتاب، نبوت و برگزیدگی شرافت بخشید، تو نمیتوانی پایان ما را درک کنی و به نهایت ما برسی و نمیتوانی یاد ما را نابود سازی و پلیدای کردارت با ما از تو برطرف نخواهد شد.
و نیز در عظمت همین مقام آن مخدره مکرمه به امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
«وَیَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیکَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ لَا یَدْرُسُ أَثَرُهُ وَلَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى کُرُورِ اللَّیَالِی وَالْأَیَّامِ وَلَیَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْکُفْرِ وَأَشْیَاعُ الضَّلَالَةِ فِی مَحْوِهِ وَتَطْمِیسِهِ فَلَا یَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَأَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً. [8]»
در این سرزمین براى قبر پدرت سیدالشهدا علیهالسلام نشانهاى نصبکرده که اثرش هیچگاه کهنه و مندرس نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمیکند و بسیارى از رهبران کفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهى سعى در نابود کردن آن مینمایند ولى بهجای اینکه رسم و نشانه آن از بین رود ظاهرتر و آشکارتر میگردد.[9]
آری، اربعین مانند دیگر امتیازات منحصره، از مختصات خاصۀ سیدالشهدا علیهالسلام است.
قابل دقت اینکه بهقدر متیقّن این پیادهروی و مراسم شکوهمند مشّایه از مصادیق بارز این آیۀ شریفه است:
«وَلٰا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیٖظُ الْکُفَّارَ وَلٰا یَنٰالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لٰا یُضیٖعُ أَجْرَ الْمُحْسِنیٖنَ.[10]»
و در هیچ مکانى که کافران را به خشم میارد قدم نمیگذارند و از دشمنى غنیمتى به دست نمیآورند مگر اینکه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان نوشته میشود، زیرا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند.
چراکه کفار و معاندین چنین قدمهایی را منفور میدارند و از آن به خشم میآیند و بیتردید در این مناسک، طبق وعدۀ الهی به هر قدم یک عمل صالح نوشته میشود، زیرا زحمات و مشقات زوّارالحسین علیهالسلام را خدای سبحان خود جبران مینماید؛ ازآنجهت که ایشان در این مقام، زائر حقتعالی در فوق عرش اعلی هستند.[11]
و بهمقتضای کریمۀ «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»[12]، آن عمل صالحِ مکتوب به ازای هر خطوه و قدم، در این دو روایت است که میفرمایند:
مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَمَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَرَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ.[13]
هر کس با پای پیاده بهسوی قبر حسین علیهالسلام برود، خداوند در برابر هر قدم برای او هزار حسنه مینویسد و هزار گناه از او نابود میکند و هزار درجه او را بالا میبرد.
و نیز فرمودهاند:
مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ وَبِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَیَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیل.[14]
هر کس پای پیاده به زیارت حسین علیهالسلام بیاید خداوند در مقابل هر قدمی که از زمین برمیدارد و میگذارد ثواب آزاد کردن اسیری از فرزندان اسماعیل علیهالسلام را برای او مینویسد.
در قدیمالایام بعضیاوقات پادشاهان بار عامی میدادند و همه را به حضور میپذیرفتند و در آن روز همگان را از خود راضی میکردند، اما بعضی از افراد کیاست به خرج میدادند و آداب محضر سلطان را رعایت میکردند و گاه همین رعایت ادبِ حضور آن فرد را از مقربان و ملازمان همیشگی سلطان میکرد.
بر این اساس باید عرض کرد که زیارت اربعین همانا بارِ عامِ سلطانالسلاطین مُلک وجود، اعم از غیب و شهود، اعنی مولانا الحسین علیهالسلام است. گوئیا از بطنان عرش کبریا ندا و صَلا میدهند که:
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست [15]
همه میآیند، از هر قبیله و عشیرهای، از هر کشور و ملتی، از هر شهر و بلادی، از هر چهره و نژادی و نیز از هر مکتب و آئینی و در این ضیافت عام کسی با دست تهی برنمیگردد. مهم اینکه در این میان، رندانِ تشنۀ یار، همتْ بلند دارند که نظر کیمیا اثر سیدالشهدا علیهالسلام را به خود جلب نمایند.
و برای همیشۀ عمر، زائر دائم الحضور او باقی بمانند و ملازم رکاب ارباب بی کفن شوند، چه کمال زیارت آن است که برای تجلی مزور در موطن نفس زائر باشد نه اموری دیگر که زیارت چیزی جز تجدیدعهد ولایت با امام نیست؛ «وَا شَوْقَاهُ یَا أَبَاعَبْدِاللهِ إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ».
و چه نیکوست زوّار حسینی در این ایام اربعین که سرّ الاسرار حضرت ابیالاحرار است، تحت قبۀ سامیه در آن باب و اصل رحمت و کرم، فرج قدیس اعظم، نیّر معظّم، حقیقت سرّ جلی، مولا حجةبن الحسن المهدی عجلاللهفرجه را از خدای سبحان مسئلت نمایند، چه خورشید استجابت زیر قبۀ منورۀ حسینی طلوع میکند و نیز ظهور امام زمان عجلاللهفرجه همانا ظهور مقام نورانیت بالتّعین حضرت سیدالشهدا علیهالسلام است.
مسک الختام این نوشتار را دعای نورانی امام صادق علیهالسلام قرار میدهیم:
اللَّهُمَّ... ارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَتَقَلَّبُ عَلَى حَضْرَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ... اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ تِلْکَ الْأَبْدَانَ وَتِلْکَ الْأَنْفُسَ حَتَّى تُوَفِّیَهُمْ عَلَى الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ.[16]
پس تو این صورتهایى که حرارت آفتاب آنها را درراه محبت ما تغییر داده مورد ترحّم خودت قرار بده و نیز صورتهایى را که روى قبر ابى عبد اللَّه الحسین علیهالسلام مىگذارند و برمیدارند مشمول لطف و رحمتت قرار بده... خداوندا من این ابدان و این ارواح را نزد تو امانت قرار میدهم تا در روز عطش اکبر که بر حوض کوثر وارد مىشوند آنها را سیراب نمایى. [17]
در بزم وصالش همهکس طالب دیدار
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
منابع
- ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال، 2 ج، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1409.
- ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزّیارات، 1 ج، نجف، دار المرتضویة، 1365.
- ———، کامل الزّیارات، 1 ج، ترجمهی محمدجواد ذهنی تهرانی، تهران، پیام حق، 1377.
- اصفهانی، کمالالدین اسماعیل، دیوان «کمالالدین اصفهانی»، 1 ج، تهران، دهخدا، 1348.
- حافظ، شمسالدین محمد، دیوان «حافظ»، 1 ج، تهران، بیهق کتاب، 1390.
- طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللّجاج، 2 ج، مشهد، نشر المرتضی، 1403.
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، 10 ج، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407.
- ———، الأمالی (شیخ طوسی)، 1 ج، قم، دار الثقافة، 1414.
- کفعمی، ابراهیم بن على عاملى، البلد الأمین والدّرع الحصین، 1 ج، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1418.
پی نوشت:
[1]. تهذیب الأحکام، ج 6، ص 113 (فراز ابتدایی زیارت اربعین).
[2]. الأمالی (شیخ طوسی)، ص 55.
[3]. دیوان «کمالالدین اصفهانی»، ص 2.
[4]. إقبال الأعمال، ج 1، ص 349.
[5]. البلد الأمین والدّرع الحصین، ص 284.
[6]. همان.
[7]. الإحتجاج على أهل اللّجاج، ج 2، ص 309.
[8]. کامل الزّیارات، ص 262.
[9]. کامل الزّیارات، ترجمۀ محمدجواد ذهنی تهرانی، ص 796.
[10]. توبه/120.
[11]. کامل الزّیارات، ص 147.
[12]. «سخنان پاکیزه بهسوی او بالا مىرود و کار شایسته به آن رفعت مىبخشد» (فاطر/10).
[13]. کامل الزّیارات، ص 133.
[14]. همان، ص 134.
[15]. دیوان «حافظ»، ص 56.
[16]. کامل الزّیارات، ص 117.
[17]. کامل الزّیارات، ترجمۀ محمدجواد ذهنی تهرانی، ص 381.
اربعین؛ عامل وحدت هر چه بیشتر شیعه و سنی در سیستان وبلوچستان
ایام عزاداری سید الشهدا (ع) و یاران باوفایش خصوصاً اربعین حسینی همواره نمادی از وحدت شیعه و سنی در سیستان و بلوچستان بوده که در چند سال اخیر به دلیل حضور زوار خارجی از کشورهای پاکستان و افغانستان در این استان و افتخار میزبانی از آنها پر رنگ تر هم شده است.
البته متأسفانه دو سال است که به دلیل شیوع ویروس منحوس کرونا افتخار میزبانی از زوار امام حسین (ع) از مردم شیعه و سنی سیستان و بلوچستان نیز سلب شده که امیدواریم با برچیده شدن این بلا هر چه زودتر شرایط برای ادامه این خدمت فراهم شود.
اما جدای از این مسئله از گذشته تاکنون همواره مجموعه مراسمهایی ویژه ایام اربعین در استان سیستان و بلوچستان برگزار شده و میشود که نشان از ارادات و دلدلدگی مردمان این دیار به ائمه اطهار و به ویژه سید و سالار شهیدان دارد.
از همین رو مردم شیعه و سنی سیستان و بلوچستان امسال نیز همچون سنوات گذشته و صد البته با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی همچون دیگر نقاط کشورمان آئینهای عزای امام حسین (ع) و یارانشان را برپا کردند.
پیاده روی جاماندگان اربعین در زاهدان برگزار شد
محمود جوادیانفر، مسئول قرارگاه شهید سلیمانی زاهدان در گفت و گویی اظهار داشت: امسال همنوا با زائران کربلا و همراه با سوگواران زاهدانی پیاده روی پیاده روی جاماندگان اربعین در زاهدان برگزار شد و دلها روانه کربلا شد.
وی با اشاره به اینکه عزاداران زاهدانی در این مراسم هم نوای با عزاداران حسینی در کربلا ندای «واحسینا» سر دادند، افزود:: اربعین امروز ظرفیتهای زیادی را برای امت اسلامی بوجود آورده است که باید از آنها به خوبی استفاده کرد.
مسئول قرارگاه شهید سلیمانی زاهدان با بیان اینکه تلاش کردیم تا هم استانیهای شرکت کننده در این مراسم خود را در جمع عزاداران در کربلا احساس کنند، تصریح کرد: این مراسم با مداحی مداحان اهل بیت علیهم السلام برگزار شد و ۲۰ موکب به صورت خود جوش و مردمی جهت پذیرایی از عزاداران اعلام آمادگی کردند.
وی افزود: نمایشگاه دفاع مقدس و تعزیه حضرت عباس (ع) از دیگر ویژه برنامههایی بود که همزمان با این مراسم برگزار شد.
نکته حائز اهمیت اینجاست هر چه بیشتر از واقعه و داغ کربلا میگذرد سال به سال، ماه به ماه، روز به روز، ساعت به ساعت و لحظه به لحظه این داغ تازهتر و تازهتر میشود و خون پاکی که بر زمین ریخته شد و آسمان را رنگین کرد همچنان منشأ خیر و برکات فراوان است.
مفتی عمان خواستار حمایت جهان اسلام از مسلمانان هند شد
«احمد بن حمد الخلیلی» مفتی عمان با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی توئیتر تصریح کرد: دشمنی آشکار با شهروندان مسلمان از سوی جمعیتهای تندرو و با همراهی هیئتهای رسمی در هند هر صاحب وجدانی را آشفته میکند.
وی در این توئیت کشورهای دوستدار صلح را به دخالت برای متوقف ساختن این دشمنی فراخواند و از امت اسلامی خواست موضع واحدی در این باره اتخاذ کنند.
«شیخ علی القره داغی» دبیرکل اتحادیه علمای مسلمان نیز با صدور بیانیهای ضمن محکوم ساختن حمله به مسلمانان ایالت آسام، از جهان اسلام خواست برای پایان دادن به این جنایات که در حد جنایات جنگی و ضد انسانی است، وارد عمل شوند.
همچنین حزب کنگره ملی هند با صدور بیانیهای آواره ساختن هزاران مسلمان، قتل و مجروح ساختن دهها نفر از آنها توسط پلیس در شهر «دیسپور» پایتخت آسام را محکوم کرد.
براساس گزارش منابع خبری بعد تصمیم حکومت هند برای تخلیه مناطق مسکونی در زمینهای دولتی، نزدیک به 20 هزار مسلمان از خانههای خود آواره شدند.
علیرغم اعلام تشکیل کمیته تحقیق در ارتباط با حوادث شهر دیسپور از سوی «هيمانتا بيسوا سارما» نخست وزیر آسام، انتظار میرود روند اخراج مسلمانان ادامه داشته باشد.
در هند حدود 154 میلیون مسلمان زندگی میکنند که 14 درصد از ساکنان این کشور را به خود اختصاص دادهاند.
شیخ زکزاکی: صدای انقلاب اسلامی ایران در نیجریه هستیم/ اگر مردم در تصمیمگیری آزاد باشند نظام اسلامی را انتخاب میکنند
شیخ ابراهیم زکزاکی رهبر جنبش اسلامی نیجریه دوشنبه شب در یک مصاحبه تلویزیونی، جنبش اسلامی نیجریه را «صدای انقلاب اسلامی ایران در نیجریه» خواند و تأکید کرد که این جنبش شاهد رشد و شکوفایی است.
وی تصریح کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران پی بردیم اندیشههای این انقلاب با اندیشههای ما دانشجویان در دانشگاه مشابهت دارد.
شیخ زکزاکی اوضاع اجتماعی در نیجریه را نشان از تداوم استعمار دانست و گفت، اگر مردم در تصمیم گیری آزاد باشند نظام اسلامی را انتخاب می کنند.
وی که با شبکه بینالمللی پرس تی وی گفتگو میکرد، در معرفی خود گفت: دانشجوی رشته اقتصاد بودم، در نشستهای اسلامی حاضر میشدم و ترویج آموزههای اسلام را، تبلیغ میکردم.
رهبر جنبش اسلامی نیجریه ادامه داد: وقتی در دانشگاه بودیم فعالیت های اسلامی داشتیم، من نه سال در زندان بودم که هفت سال آن در دهه هشتاد قرن گذشته بود، در دانشگاه مناسبت های دینی بر پا می کردیم و مقامات هم بر حاضران در این نشست ها سخت می گرفتند و آنان را مورد اذیت و آزار قرار می دادند.
در حمله به منزل ما چند تن از فرزندانم نیز کشته شدند
شیخ زکزاکی در بخش دیگری از این گفتگو گفت: مقامات نیجریه به منزل من یورش بردند و بسیاری از افراد حاضر در منزل و خارج از منزل را کشتند، چند تن از فرزندان من نیز کشته شدند، اما آنچه مرا غمگینتر میکند اینکه مقامات کورکورانه تیراندازی میکردند. وی افزود، همسرم در آن حمله زخمی شد و هنوز هم گلوله از بدنش خارج نشده است، در بدن من هم گلوله است ضمن اینکه از کم بینایی رنج میبرم.
رئیس جنبش اسلامی نیجریه افزود: همچنان تحت نظارت مقامات زندگی میکنیم و اجازه نداریم درباره حملاتی که به ما شد صحبت کنیم.
وی ادامه داد: خواستار آن شدیم تا درباره کشتاری که به راه انداخته بودند تحقیق شود، چون مقامات بیش از هزار نفر را کشتند، خانهها و مدارس را ویران کردند و حتی بیش از صد نفر از مجروحان را بازداشت کردند، اما تا به امروز مقامات کشور احکام دادگاه را هم اجرایی نکرده اند. دادگاه ژوئیه امسال در حکمی به ما حق داد تا خواستار غرامت شویم، اما تا به امروز غرامتی به من پرداخت نشده است.
شیخ زکزاکی اضافه کرد: به دلیل اینکه در بدن من و همسرم گلوله است خواستار آن شدیم تا برای معالجه به خارج از کشور سفر کنیم به همین منظور پس از آزادی از زندان، خواستار صدور گذرنامه شدیم.
پیام امام حسین(ع) پیروزی خون بر شمشیر است
شیخ ابراهیم زکزاکی تأکید کرد: پیام روشن امام حسین(ع)، این است که خون بر شمشیر پیروز است، مراسم عاشورا و اربعین تا ظهور امام زمان (عج) ادامه خواهد داشت.
وی درباره حمله به عزاداران حسینی در نیجریه اظهار داشت: آنچه در ابوجا اتفاق افتاد حمله مقامات کشور به راهپیمایی های نمادین احیای اربعین امام حسین علیه السلام بود، در آن حمله دهها نفر به شهادت رسیده یا زخمی شدند، البته آمار شهدا و زخمی ها دقیق نیست ولی به زودی آمار دقیق را اعلام خواهیم کرد، البته برخی از کشته شدگان از افراد حاضر در راهپیمایی نبودند بلکه از عابران بودند.
باید در مسیر جهاد و راه و رسم اهل بیت باشیم
شیخ زکراکی خاطرنشان کرد: وظیفه داریم در مسیر جهاد و راه و رسم اهل بیت علیهم السلام باشیم.
وی افزود: نلسون ماندلا که سال های زیادی از عمرش را در زندان به سر برد، گفت، به راه و رسم امام حسین (ع) می اندیشید.
رئیس دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت هرمزگان: وحدت عامل اصلی پیروزی دوران دفاع مقدس بود
حجتالسلام والمسلمین رضا باوقار در همایش نقش اهل سنت در دفاع مقدس که در روستای گچین پایین برگزار شد، اظهار داشت: آنچه ایران اسلامی را در برابر متجاوزان از غرب و شرق در جنگ تحمیلی نابرابر هشت ساله به پیروزی رساند، وحدت همگانی و پیروی از رهبری حضرت امام خمینی(ره)، بود.
وی ادامه داد: شیعه و اهل سنت و دیگر قبایل در این جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن اسلامی خون دادند و جانفشانی کردند.

به گفته رئیس دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت هرمزگان، علمای اهل سنت در دوران دفاع مقدس مردم را برای مقابله با متجاوزان به رفتن جبههها دعوت میکردند و بزرگان اهل سنت هم با حضور در میادین مبارزه با صدامیان و روحیه دادن به رزمندگان حضوری چشمگیر داشتند.

وی بزرگداشت هفته دفاع مقدس را برای همیشه با هدف آشنا نمودن نسل جوانکشور با فداکاری مردان و زنان این سرزمین بسیار مهم و حایز اهمیت دانست وافزود: همه ما باید قدردان شهدا، ایثارگران وجانبازان دوران دفاع مقدس اعم از شیعه و اهل سنت باشیم.

حجتالسلام والمسلمین باوقار، اظهارامیدواری کرد، با اتحاد جامعه جهانی اسلام، شاهد ریشه کن شدن سیاستهای شیطانی کشورهای استکبار باشیم.
اربعین تجلیگاه عشق و شور/ آه از این غم جدایی+ عکس
هرساله همزمان با بیستم ماه صفر، خیل عاشقان امام حسین (ع) خود را از اقصی نقاط جهان به سمت دیار عشق میرسانند؛ مسیری که شاید به ظاهر، سختی و رنج داشته باشد اما در واقع از معنویت و عشق مملو است. ویروس کرونا گرچه مانع حضور میلیونها زائر ایرانی، پاکستانی و غیره شد اما با این وجود، فرصت اربعینیشدن از زائران گرفته نشد.
اربعین تجلیگاه عشق و شور
اربعین، هویت فرهنگ تشیع را به جهان منعکس میکند؛ در واقع اربعین این درس را به دنیا میدهد که در مکتب شیعه هیچگاه بنبستی وجود ندارد و سرفصل تازهای را از عظمت مکتب اهلبیت(ع) به دنیا معرفی میکند.
در پیادهروی اربعین، روحیه وحدت و همبستگی در میان همه مسلمانان موج میزند. اوج این زیباییها را میتوان در رفتار میزبان دید؛ این رفتارهای زیبا در اربعین به خاطر نوری است که خداوند در این ایام قرار داده و چون مردم خود را بیشتر در محضر اهلبیت علیهم السلام احساس میکنند، به چنین رفتارهای زیبایی کشیده میشوند، اینها و بسیاری دیگر، از ویژگیهای خاص و منحصربهفرد جریان اربعین است، ویژگیهایی که چهبسا در سایر سفرهای زیارتی کربلا هم مشاهده نمیشود.
امروز، زیارت اربعین توانسته معادلات سیاسی فرهنگی و اجتماعی جهان را برهم بزند. بسیاری از این رویداد حیرتزده شدهاند و به این میاندیشند که این چه واقعه و سیستمی است که این رویداد را هدایت میکند. برای بسیاری این سؤال پیشآمده که پشتوانه این سیستم بزرگ اقتصادی، نظامی و سیاسی چیست که توانسته چنین تجمع بینظیری را در طول تاریخ خلق کند؟
بسیاری هنوز نتوانستهاند، پاسخی برای این سؤال خود بیابند که بودجه این حرکت از کجاست و کدام دستگاهها و رسانهها این حرکت عظیم را هدایت میکنند؟ این چه اقتصادی است که قریب به 20 میلیون نفر را در این رویداد اداره میکند؟ آنهم بهصورت کاملاً رایگان.
وقتی انسان میبیند که یک زن سالخورده با پای پیاده و بدون کفش روی این خاک قدم میگذارد، به ارادتش نسبت به اهلبیت علیهمالسلام افزوده خواهد شد. وقتی کودکان و نوجوانان عاشقانه از زائران پذیرایی میکنند یعنی فرهنگ اربعین از نسلی به نسلهای دیگر منتقل شده است.
امروز زیارت امام حسین علیهالسلام در اربعین به یکی از علائم و نشانههای عظمت اسلام تبدیلشده و جهانیان را به شگفتی واداشته است؛بهگونهای که آنان را به اهداف نهضت عاشورا متوجه میسازد. ازاینرو احیاء و تعظیم این مراسم و شعائر قطعاً موجب عزت دین و فراگیرتر شدن یاد و راه امام حسین علیهالسلام خواهد شد و تقوای الهی را برای فرد و جامعه به دنبال خواهد داشت.
موکبهای ایرانی در خدمت زائران
جمعیت بزرگی از خادمان اباعبدالله(ع) در سراسر کشور در ایام اربعین به تکاپو میافتند تا در مسیر عاشقی نجف تا کربلا سهمی برای خدمت به زوارالحسین داشته باشند. محور اصلی خدمات، عراقیها هستند اما مواکب ایرانی، لبنانی و غیره نیز در این مسیر به خدمت میپردازند. از جمله آنها موکب امام رضا (ع) در عمود 285 است که هرساله ارائه خدمات به زائران اربعین را بهعهده دارد. عملیات خدمترسانی به زائران امسال نیز با قوت انجام گرفت. روزانه صد هزار اسکان و هزاران پرس غذا در این موکب توزیع شد.
آه از این غم جدایی
تمام کربلا رفتهها این روزها نقطه اشتراکشان دلتنگی و حسرت زیارت در چنین ایامی است، اما هیچکس نمیداند که در دل آنها در این دوری چه میگذرد. حال تمام زائران ایرانی اربعین امسال نیز دگرگون است. هرکس که امسال به زیارت آمده، به دنبال این است از دوست و خانواده و آشنایش در این مسیر یاد کند. با ارسال پیام، ویدئو و صوت سعی میکند ارتباط بگیرند تا دلهای جاماندگان را تسکین دهند. هر سال در چنین روزهایی، میلیونها عاشق در مسیر مشایه بودند، اما امسال تنها از طریق تلویزیون و فضای مجازی شاهد سیل زوار سیدالشهدا(ع) هستند که به سوی حرم دلدار رهسپارند.
سالهای گذشته درست مانند این روزهای تقویم، مرزهای خروجی شلمچه و چذابه غلغله بود. موکبهای شهرهای مرزی کنار یکدیگر، هرکدام به شیوه و طریقی به زائران خدمت میکردند. انگار که تورنمنت عاشقی بود و نباید خادمی در راه خدمت جا میماند اما امسال نبود زائران ایرانی و پاکستانی احساس میشود.
مهدی قربانی خادم موکب علی ابن موسیالرضا (ع) است. او این روزها مشغول خدمت به زائران حسینی در میان راه نجف تا کربلا است و به انجام کارهای فرهنگی، جهادی و توزیع بستههای غذایی میپردازد.
وقتی از مهدی درباره حال و هوای امسال میپرسم، میگوید: مدام با خود مرور میکنم که سالهای گذشته، زائران ایرانی بیشتر بودند و حالا تمام وجودم حسرت و آه و اشک میشود وقتی میبینم میلیونها زائر ایرانی به واسطه کرونا نمیتوانند در این مناسک شرکت کنند.
دلتنگی حس عجیبی است. گاهی قاتل است و گاهی احیاگر. این روزها اما شبیه هیچیک از این دو نیست؛ یکی دلتنگ آوارگی میان عمودهاست و دیگری دلتنگ خدمت به زائران. یکی دلتنگ حیران ماندن در زیارت میان حضرت علمدار(ع) است و دیگری آسمان کربلا. تماممان شدهایم مصداق این بیت «گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم/ بعد منزل نبود در سفر روحانی» هر کداممان به شکلی واژههای کربلا را از روی دلتنگی روی زبان ادا میکنیم.
رهبر انقلاب: «تبیین» خنثیکننده هجمه تبلیغاتی دشمن است/ دانشجویان روشنگری کنند
مراسم عزاداری اربعین سید و سالا شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و اصحاب با وفای ایشان از طریق ارتباط تصویری از دانشگاه تهران (محل تجمع هیئتهای دانشجویی) با حسینیه امام خمینی(ره) در حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد.
دراین مراسم حضرت آیتالله خامنهای در سخنان کوتاهی، مقطع عاشورا تا اربعین را از مقاطع بسیار مهم تاریخ اسلام خواندند و گفتند: اگر روز عاشورا اوج مجاهدت و فداکاری جانهای عزیز و بزرگوار بود، دورهی ۴۰ روزهی پس از آن نیز اوج مجاهدت برای تبیین و افشای حقایق بود و این تبیین مجاهدانه امام سجاد، حضرت زینب و جناب امکلثوم و صبر فوقالعاده خاندان پیامبر، مکمل آن فداکاری و موجب ماندگاری قیام کربلا شد.
رهبر انقلاب با اشاره به هجمه تبلیغاتی دشمنان علیه ملت ایران برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی با روشها و ابزارهای مختلف، حرکت تبیینی را خنثیکننده هجمههای تبلیغاتی دانستند و افزودند: شما دانشجویان عزیز که میوه دل ملت و امید واقعی کشور هستید با اهمیت دادن به مسئله تبیین حقایق، هر کدام مانند چراغی اطراف خود را روشن و ابهامزدایی کنید.
ایشان امکانات ناشی از فضای مجازی و رسانهای برای روشنگری و پاسخ به ابهامات را مغتنم خواندند و گفتند: البته اصل قطعی در قضیه جهاد تبیین و بازگویی حقایق، استفاده از شیوههای اخلاقی و بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی، و پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی است.
حضرت آیتالله خامنهای با ابراز خرسندی از مجهز بودن جوانان به فکر، عقلانیت و آگاهیهای فراوان، بر لزوم تقویت روزافزون این ویژگیها تأکید و خاطرنشان کردند: راه حضرت سیدالشهداء، راه مبارک و شیرینی است که به نتیجه و توفیق قطعی میرسد و شما جوانان انشاءالله خواهید توانست با الهام از این راه و معارف نورانی، کشور را به قلههای سعادت مادی و معنوی برسانید.
در این مراسم، حجتالاسلام والمسلمین رفیعی نیز در سخنانی، نهضت عاشورا را عامل حفظ و بقای اسلام خواند و گفت: بر اساس متن زیارت اربعین، دو اقدام بزرگ امام حسین علیهالسلام، نصیحت و خیرخواهی حتی در روز عاشورا و بذل جان برای نجات جامعه از گمراهی است و شیعیان اهلبیت نیز باید همواره آماده فداکاری در راه خداوند باشند.
همچنین در این مراسم، آقای مطیعی به مرثیهسرایی و ذکر مصیبت پرداخت.
حضور اسرای کربلا در اربعین اول؛ دلایل و شواهدها
بسیاری از بزرگان علما به حضور اهل بیت امام حسین علیه السلام پس از آزادی از اسارت شام در کربلا گزارش و شواهدی ارائه داده وآن را یقینی دانسته اند ؛برخی نیز این حضور را به جهت طولانی بودن مسافت مسیر شام تا کربلا غیر ممکن یا مشکل دانسته اند ؛ در این گفتمان به بررسی این موضوع پرداخته می شود.
متن:
درباره زیارت کاروان اسرای اهل بیت(ع) از مرقد شهیدان کربلا در اولین اربعین سخنان بسیاری گفته شده، برخی از محققان معتقدند که کاروان اسیران در راه بازگشت به مدینه از کربلا عبور کرده و به زیارت شهیدان رفتند، ولی برخی معتقدند چنین چیزی امکان ندارد، بلکه اسرای اهل بیت(ع) در اولین اربعین به زیارت نرسیدند و ملاقات با جابر صحت ندارد. این مسأله نیز یکی از مسائل مورد اختلاف بین محققان است. مرحوم محدث نوری صاحب مستدرک در کتاب لؤلؤ و مرجان این قضیه را با دلایل و شواهدی بعید دانسته و رد کرده است و شهید مطهری هم که در نوشتن کتاب حماسه حسینی و برخی از آثارش مقداری از مرحوم محدث و کتابش تأثیر پذیر بوده است، موافقاً با مرحوم محدث نوری آن را رد کرده است.(این سخنرانی ایشان در روز اربعین بوده است.
شهید مطهری میفرماید: «یک جریان ساختگی که در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و تنها در یک کتاب وجود دارد که آن کتاب به اتفاق تمام ارباب مقاتل معتبر نیست ... ولی هیچکدام از مورخین و محدثین و مقتل نویسان اسلام این را ننوشتهاند، بلکه تکذیب کردهاند و عقل هم (آن را تکذیب میکند) این دو محقق در وقوع این اتفاق تاریخی ایجاد تردید کردهاند. اما به نظر میرسد که دلایل استوار و تحقیق کافی پشتوانه این دیدگاه نیست.
۱- اولاً هیچ یک از این دو بزرگوار در این باره تحقیق و استقصای کامل نداشتهاند و همه رویدادهای تاریخی را ندیدهاند، ضمن اینکه تخصص واشراف کامل ونگاه تاریخی هم نداشته، بلکه رشته تخصصی آنها در علوم فلسفی و فقهی بیشتر بوده است تا تاریخی، بنابراین جهت سخنرانی در مراسم شهید متأثر از کتاب لؤلؤ مرجان به این نظر رسیده است.
۲- مرحوم استاد مطهری افزون بر این گفته است: «عقل هم تکذیب میکند»، در حالی که همه میدانند عقل در حیطه علوم نقلی به ویژه تاریخ که علم پیچیده و اسنادی است، بدون تحقیق کامل نمیتواند نظر صائب و پذیرفته داشته باشد و قضایای تاریخی را بدون تحقیق کامل نمیتوان تنها با استناد به عقل اثبات یا رد کرد، تاریخ علمی است با سند سخن میگوید و عقل میتواند در تحلیل سند و گزارش و در فهم آثار تاریخی به مورخ کمک کند، بنابراین با دید فلسفی صرف نمیتوان رویدادها را مردود یا پذیرفت، می توان گفت نه تنها عقل ناممکن نمیداند، بلکه عقل تأیید و تحسین میکند که اهل بیت امام حسین(ع) از کنار این حادثه به این سادگی نگذرند، بلکه همه عقلا چنین حکم میکنند که امام سجاد(ع) و کاروان باید برگردند و از سرنوشت این کشتگان به هامون و غرق خون سراغی بگیرند.
۳- عواطف انسانی واحساسات پاک به ویژه این عواطف در خاندان رسالت از همه فزونتر و کامل ترش جلوه گر بوده است، امام سرچشمه عواطف است، براساس گزاره های تاریخی حضرت زینب(س) که جدایی از برادر برای او در طول زندگی از کودکی بسیار سخت بوده است، چگونه میتواند دوری برادر تحمل نموده وبدون زیارت عزیزان به مدینه برگردد دل زینب تاب این دوری را نخواهد داشت تا با برادر تجدید دیدار ننماید، دختران امام حسین(ع)، حضرت سکینه، فاطمه و دیگر بانوان و همسران امام و صحابه امام همه دل در گرو این عزیزان داشتند وداغدار بودند لذا نمیتوانستند بدون زیارت قبور مطهر به مدینه برگردند؛ لذا از نظر عاطفی و عقلی بسیار بعید است که انسان بعد از از دست دادن عزیزانش به هر نحوی که ممکن باشد، برای تسلی خاطر و تسکین آلام روحی بر سر مزار او برود و در آنجا عزاداری کند! عقل چگونه با چنین چیزی مخالف بوده و آن را تکذیب میکند که بانویی مثل زینب(ع) که محبوبترین فرد خاندانش(برادرش حسین) و سایر برادران و فرزندان و برادرزادگان را از دست بدهد و خودش به اسارت برده شود و در راه بازگشت به مزار آنها نرود.
امام زینالعابدین(ع) امام معصوم که از هر لحاظ در کمال و در اوج عواطف انسانی و عظمت معنوی از مزار عزیزانش زیارت نکند و فرزندان و خاندان پدرش را برای وداع به کربلا نبرد! اتفاقاً اگر نرفته باشد و جای بسی تعجب است و از نظر عقلی وعاطفی ترجیح با رفتن اسراء به کربلاست و نرفتن مورد مذمت عقل و عواطف است! چون مسیری را که اسراء را از کربلا به سوی شام آوردند، از همان مسیر ممکن است اسراء از شام به کربلا برگردند، در هر صورت شهر مدینه بعد از سرزمین کربلاست و کربلا در بین راه سوریه کنونی(شام) کشور عراق واقع است و از نظر عقلی هیچ استبعاد و مانعی وجود ندارد و از محالات نیست که خاندان امام حسین(ع) در راه بازگشت به مدینه در اولین فرصت به زیارت قبور مطهر شهیدان رفته باشند.
۴- مرحوم نوری و شهید مطهری دلیل دیگری که گفته اند این است که چون ابن طاوس صاحب لهوف در جوانی این کتاب را نوشته حرف او غیر معتبر است، در حالی که جوان بودن ابن طاوس هیچ دلیلی بر رد این مطلب نمیتواند باشد، اتفاقاً نیرویی که در جوانی برای پژوهش و تحقیق وجود دارد، در کهنسالی نیست، این دلیل آنها نیز دلیل قابل قبولی نیست؛ از این نظر ضعف تحقیق بر آنها که درسنین بالا تر بودند، غالب بود، به ویژه که شهید مطهری متأثر از نوری این سخنان را گفته است و خودش ظاهراً با توجه به مشغلههای علمی و تدریسی مجال تحقیق کامل را نداشت، بنابراین دیدگاه آن دو بزرگوار در نهایت و شدت ضعف است.
۵- در حالی که شهید قاضی در این باره نه تنها تحقیق کامل کرده و این کتاب را در تبعید و با فرصت کافی و مدتها زمان برای نوشتن آن مصروف داشته و تتبع کامل کرده، نوشته و نظر داده است، افزون بر آن برای رفع تردید درباره امکان سیر این مسیر در این مدت، خود شخصاً با شتر این مسیر را رفته و در مدت زمان مشخص از شام به کربلا رفته است.
۶- دلیل دیگر که شهید مطهری مطرح نمود ، این است که اظهار نموده هیچ یک از مقتلنویسان و مورخان اسلامی این واقعه را ذکر نکردهاند.
در حالیکه اولاً : چه کسی مدعی است که مورخین تمام حوادث را دقیقاً ضبط کردهاند و مسیر کاروان اهل بیت از شام به مدینه را گزارش دادهاند.
ثانیاً: مرحوم سید بن طاوس خودش یکی از محققان صاحبنظر و مقتلنویسان متقدم، معتبر و زبده است که دارای کتابخانه بزرگی بوده، بنابر گواهی مستشرقین که اکنون بسیاری از این منابع از بین رفته است، علاوه بر ابن طاوس، ابن نما نیز در مثیرالاحزان نقل این حضور را تأیید کرده است.
ثالثاً: مرحوم مطهری و نوری فقط در حد سخن مدعی شدهاند که هیچ یک از مورخین اسلامی و مقتلنویسان این واقعه را منعکس نکردهاند، چون آنها به تمام مقاتل دسترسی نداشتهاند و تمام منابع تاریخی را مراجعه نکردهاند که بدون تحقیق و استفصاء اثبات چنین ادعایی مشکل است. چون هم سید بن طاوس نقل کرده و هم بنابر نقل خود محدث نوری ابن نما در کتاب مثیرالاحزان آن را نقل کرده است.
احتمالاً مرحوم نوری اولین کسی است که این گونه در این مسأله با آوردن دلایلی نه چندان استوار تردید کرده، او از شیخ مفید نقل کرده است که فرموده است: روز بیستم صفر که مصادف با اربعین است، اهل بیت امام حسین(ع) از شام حرکت کردند نه اینکه اربعین به کربلا رسیدند، شیخ مفید صریحاً انکار نکرده، چنان که در اثباتش هم احتمالاً چیزی نگفته است.
۷- ابوریحان بیرونی بعنوان یکی از دانشمندان دقیق و صاحب نظر ودارای جامعیت علمی در آثار الباقیه از الحاق سرهای مبارک یا سر مبارک امام به بدن در این روز(اربعین اول وبیستم ماه صفر ) سخن گفته است که قرینهای است بر اثبات نظر ابن طاوس(ره) و تحقیق جامع قاضی طباطبایی(ره)
۸- علامه مجلسی نیز از سید نقل کرده است، نقل او نیز انصراف به تأیید دارد، چون در رد سخنی نگفته است ؛ بلکه آنرا پذیرفته است ؛
۹- افزون بر همه آنها نباید از تحقیق و پژوهش مفصل مرحوم قاضی طباطبایی که در این باره به سادگی گذشت که گفته است: روایت جابر تا آخر نقل نشده است، بلکه بخش پایانی آن قطع شده و گرنه حضور اهل بیت در کربلا و دیدارشان با جابر در زیارت امام حسین(ع) منعکس میشد، آن مرحوم گفته است که علم الهدی و شیخ طوسی گفتهاند که سر مبارک امام حسین در روز اربعین به پیکر پاک امام حسین(علیه السلام) ملحق شد.
۱۰- یکی از آفتهای بزرگ و آسیبهای جدی در علم تاریخ این است که نظرهای غیر کارشناسی در این رشته زیاد شده که مخاطره آمیز است، افرادی با مطالعات ساده و عمومی خیال میکنند که میتوانند در این رشته صاحب نظر شده و نظر بدهند، لذا زود نظریهپردازی میکنند، در حالی که در هیچ علمی به این آسانی نمیتوان نظر داد.
۱۱- رویدادهای تاریخی ضمن اینکه شواهد و اسناد دارند، تاریخ شفاهی و نقل سینه به سینه و عمل اهل جامعه و مردم و یا گروهی از مردم (شیعه) نیز به سنتی، شاهدی است که رویدادی چون اربعین با حضور اهل بیت با شکوه خاصی در کربلا برگزار شد.
۱۲- مرحوم قاضی تمام دلایل محدث نوری را جواب داده و مردود شمرده است و ادعای خود را که حضور قطعی اهل بیت در اربعین اول بر سر قبور شهداست، ثابت میکند، با توجه به اینکه تحقیق آن مرحوم مفصل است و کاملاً مخالف با گفتار نوری و شهید مطهری، لذا نمیتوان با احتمالاتی سستی که مرحوم نوری اقامه کرده و شهید مطهری و دیگران از او پیروی نموده اند ، حضور اهل بیت در اولین اربعین وزیارت قبور شهدای کربلا را منکر شد، بلکه عواطف شدید اهل بیت و بیقراری آنها از عراق امام شهیدان و عزیزان حکم میکند که در اولین فرصت به زیارت شتافته باشند.
۱۳- ضمن اینکه مرحوم قاضی طباطبائی خود با شتر این مسیر را طی نموده تا امکان حضور اهل بیت از نظر طی مسافت را بطور حسی لمس نموده و نظر کسانی را که دوری مسافت را دلیل واستبعاد حضور دانسته اند مردود نماید.
۱۴- روشن است که مسیر بازگشت اهل بیت به سوی مدینه از سوی مامورین حکومت یزید به سرعت انجام می گرفت تا رسوایی یزید وبازتاب شهادت امام وخطرات آن برای حکومت مد نظر بود و مسیر رفت از شهرها معطلی زیاد داشت که این معطلی و تعلل در مسیر نیز از کاروان اسرای اهل بیت در برگشت حذف شد لذا ماموران سعی داشتند توقف درمسیر برگشت نباشد؛ بنابراین بر اساس همه شواهد وقرائن می توان گفت حضور اهل بیت در کربلا وزیارت در اولین اربعین محقق گردیده است.
اصول تربیت دینی فرزند پس از تولد
بحث تربیت بحث ساختن انسان است . اصولا هر مکتب و طرحی که دارای نظام و اهداف مشخصی برای اداره امور انسان ها باشد ، محال است که روش و برنامه های خاصی برای تربیت افراد جامعه نداشته باشد زیرا آن اهداف زمانی تحقق می پذیرند که برنامه خاصی برای آرمان های آن نظام وجود داشته باشد . اسلام از آن جهت که خود یک مکتب انسان ساز و جامع است ، دارای نظامی کامل در تربیت انسان می باشد . نظامی که اساس آن بر مبنای تزکیه قرار دارد ، چه تزکیه باعث به فعلیت رساندن کلیه قوا و استعداد های آدمی برای رسیدن انسانیت است . انسانیتی که بر اساس فطری بودن بینش ها و گرایش ها و به کمک وحی بیان شده است . لذا مراجع اصلی، منابع استخراج احکام فقهند . چرا که تربیت از دیدگاه اسلام شناس ها، شناخت خدا به عنوان رب هستی و تن دادن به او می باشد . در مطلب قبلی درباره نکاتی که مادر در زمان قبل از تشکیل نطفه و دوره جنینی باید رعایت کند صحبت کردیم . نظرات گوناگون در مورد اینکه تربیت کودک از چه موقع شروع می شود وجود دارد . بعضی به تربیت بعد از تولد و بعضی به تربیت از زمان تشکیل سلول تخم اشاره دارند، ولیکن آنچه مسلم است این است که پدر و مادر که خود مربیان واقعی کودک هستند بایستی خود تربیت شده باشند تا در آینده بتوانند نقش مربی را بر عهده گیرند به همین جهت است که الگو در صلاح و فساد کودک عامل مهمی است .
اگر مربی صادق و امین و خوش خلق و کریم و شجاع و عفیف باشد ، طفل نیز شبیه او خواهد بود ، اگر مربی درغگو و خائن و بی بند و بار باشد طفل نیز تابع او خواهد شد . کودک هر اندازه در راه خیر مستعد و هر اندازه فطرتش پاک و سلیم باشد ، اگر در مربیش ( پدر و مادر ) نمونه های بارز فضایل را مشاهده نکند ، گرایش به خیر پیدا نمی کند و به کمال نمی رسد . بسیار آسان است که مربی به کودک فضایل و کمالات را تلقین کند اما دشوار است که کودک اجابت و اطاعت کند مگر اینکه مربی را به گونه ای بشناسد که میان گفتار و کردارش هماهنگی است . کودکی که از مربی و ( پدر و مادر ) کارهای شایسته می بیند آرام آرام به اخلاق پسندیده و فضایل و نیکی ها رو می آورد و این الگو ها را در وجودش تاثیر عمیق می بخشند . تامین مصالح کودکان یعنی تامین اخلاق و ایمان و . . . اینها هستند که اگر در محیط سالم رشد کنند و تحت تربیت صحیح قرار گیرند و به طور دقیق متوجه شوند، افراد سالم و مترقی و پیشرو و سرافراز هستند .
پیشوایان اسلام به این اصل مهم توجه فراوان دارند . امام علی ( ع ) که بعد از حضرت رسول ( ص ) هم از لحاظ قدرت ظاهری و هم ار لحاظ فضیلت و دانش شخص اول دنیای اسلام شمرده می شد ، در برابر چند کودک یتیم زانو می زد و خود لقمه بردهانشان می نهاد . پیامبر بزرگ اسلام نیز در برابر کودکان از رعایت تشریفات ظاهری خودداری می کرد و سفارش می کرد که هر کس سرو کارش با کودک است باید کودکی کند . عقیده اسلام این است که دستورات و مراسمات اسلامی که در هنگام تولد اجرا می شود ، دلیل توجه به اصل زمینه سازی تربیت کودک است ، چه گفتن اذان و اقامه و عقیقه کردن برای حفظ سلامت کودک و جهت دهی تربیت او است ، به جهت این که روح کودک از شر موجودات و بلایا ایمن باشد ، کودک با همه وراثت های روانی و آن همه عنایات الهی با داشتن استعداد به دنیای می آید که باید سالم بمانند و رشد کنند . پیامبر اکرم ( ص ) می فرماید : در این که در گوش نوزادان اذان می گویند می خواهند از آن مصداق های حداقل چند مورد معرفی کرده باشند ، یعنی حق بودن توحید و امانت را معرفی کرده باشند و کودک را در این جهت قرار دهند . یکی دیگر از دستورات اسلام در این هنگام انتخاب نام نیک برای کودک است و این موضوع در اسلام آنقدر اهمیت دارد که حتی دستور می دهد: قبل از تولد فرزندان خود را نامگذاری کنید . (فروع کافی ج 16 ص 18)
نام نیک اثرات تربیتی زیادی دارد چون باعث سازندگی و حرکت فرد می شد و خود نام، نشانه شخصیت کودک در آینده است . تحقیقات نشان می دهد که از سن 3 سالگی به بعد که حس خود شناسی در او پدید می آید ، از شنیدن اسم بد و زننده کراهت دارد و احساس حقارت می کند و چه بسا توسط همین کراهت عقده حقارتی در او پیدا می شود . پس در تربیت در این دوران بایستی به اصل زمینه سازی کودک توجه کامل شود. پس بر والدین است که با همه وراثت های جسمی ، وراثت های ذهنی سالم ، تاثیرات صفات فکری و عقیدتی ، استعداد های کودک را نمو دهد و آن ها را شکوفا سازند . در دوران شیرخوارگی که دوره پرورش زیستی و روانی کودک است ، کار کودک در خوردن خوابیدن و جنبیدن خلاصه می شود .
با رشد زبان و رشد کلامی او ارتباط بیش تری با محیط پیدا می کند و قدرت تقلیدی زیاد و امید به نگهداری و حافظه نسبتا قوی به این ارتباط کمک می کند . مربی باید در این دوران کلیه امکانات رشد کودک را فراهم کند که کودک بتواند با سرعت هر چه بیشتر به رشد خود توجه کند یعنی تغذیه ، بهداشت ، فضای معنوی و عاطفه خانواده ، بازی و . . . توجه کند و محیطی فراهم کند که کودک بتواند با سرعت هر چه بیش تری به رشد خود ادامه دهد و استعداد های خود را به فعلیت برساند . وظیفه مهم تربیت در این دوره به عهده مادر است ، چون همبستگی و اعتمادی که در طول دوران بارداری بین مادر و جنین به وجود می آید ، با به دنیا آمدن کودک پایان نمی یابد ، بلکه علاقه طبعا شدیدتر و بیش تر می شد و لذا علاقه هایی که خداوند در وجود مادر نهفته ، وقت و انرژی خود را صرف مراقبت و نگهداری از او می کند . بیش ترین یادگیری کودک راجع به خود و مربیانش به وسیله بازی انجام می گیرد .
بازی های دوران یادگیری مانند نو برگ های درخت زندگی هستند زیرا تمام وجود آدمی با آن گسترش یافته و در آن منعکس می گردد . بازی در سه سال اول زندگی جنبه مهمی دارد ، حرکت نخستین کودک، مظهر بازی است . چنان چه کودک نوزاد در گهواره با حرکت دادن دست ها و پاهایش به طور منظم و دایم بازی می کند و با زبان باز کردن و سر و صدا کردن بیش تر به بازی می پردازد ، یعنی شاهد بازی های لسانی و راه رفتن در کودک می باشیم بعد از سه سالگی تا هشت سالگی کودک پیش به بازی های تقلیدی و بازی های دل خواه و خیالی می پردازد.
اسلام بازی را امر طبیعی و فطری می داند. امام صادق ( ع ) می فرماید : فرزند خود را آزاد بگذار تا سن هفت سالگی بازی کنند . بحارالانوار ج 33 ص 114 بنابراین جایگاه بازی در اسلام بیش تر مربوط به دوران کودکی است .
از نظر اسلام بازی باعث رشد عقل و رشد اخلاقی کودک در آینده می شود چرا که شیطنت و سماحت کودک به هنگام خردسالی نشانه زیادی عقل او در بزرگ سالی است. پیامبر ( ص ) بر کودکان عبور می کرد که مشغول خاک بازی بودند ، بعضی از اصحاب آن ها را بازی نمی کردند . پیامبر ( ص ) فرمودند: بگذار بازی کنند که خاک چراگاه کودکان است . یعنی یعنی خاک بازی تمام استعداد های کودک و خلاقیت او را رشد می دهد.
بنابراین مربی باید بداند کودک در سن شیرخوارگی تنها یک موجود انگلی نیست که فقط زندگی او در خوردن و خوابیدن خلاصه شود بلکه موجودی است که جهانی از اسرار در او نهفته است . کودک فطرتی پاک دارد که نباید از طریق دریچه حواس و در اثر بی توجهی این فطرت آلوده شود بلکه بایستی از دهان ابتدا این اصل را در نظر داشته باشد که تربیت باید جامع باشد و باید به کلیه جنبه های انسان توجه داشته باشد . لذا ما در تربیت با موجودی سر و کار داریم که هم بایستی بر جنبه های عقلانی او و هم به عواطف ، اخلاق رابطه او با دیگران و به اراده او توجه کنیم .
کودک از زمان روز اول تولد ، دارای استعداد های زیادی است که در راه تکامل و رسیدن به فعلیت هستند و مربی باید محیط و دیدن ها ، لمس کردنی ها و حس کردن های کودک را زیبا کند ، محیط عاطفی آن را سالم کند ، محیط اجتماعی او را سالم کند تا کودک بتواند به طور سالم رشد کند و اگر تنها مربی به یک جنبه او توجه کند ، موجودی ناقص پرورش می دهد. مساله دیگری که در اخلاق کودک بسیار مهم است تکیه بر کرامت و حریت کودک است چون قرآن فرموده : و لقدکرعنا بنی آدم اگر این اصل این در کودکی به آن توجه شود کودک چنان شرافت و بزرگواری پیدا می کند که هرگز به گرد نمی گردد . و آن کس که بزرگی و کرامت نفس خود را باور دارد و هرگز با پلیدی گناه پست نمی شود . غررالحکم ص 677
مثبت نگري به رفتار ديگران از ديدگاه قرآن
آدمي همواره نسبت به كارهاي خود خوش بين است و با توجه به نيت و آگاهي از خود به آساني با رفتارها و كردارهايش كنار مي آيد. اگر اصل توجيه گري و عذرتراشي را ناديده بگيريم كه هركسي مي كوشد رفتار ناهنجار خويش را توجيه كند، شخص، خود را متهم نمي سازد و هيچ گمان بد به خود نمي برد. اما هنگامي كه به ديگري مي رسد اين نگرش به كلي متفاوت مي شود. هر كار ديگري با هزاران اما و اگر روبه رو مي شود و او به آساني درستي كار ديگران را نمي پذيرد. با آن كه بسيار گفته و شنيده است كه آن چه بر خود نمي پسندي بر ديگران مپسند؛ ولي در مقام عمل به اين دستور وقعي نمي نهند و گوش دل بدان نمي سپارد. در آموزه هاي وحياني كه بر پايه فطرت سالم قرار داده شده است به اين مسئله از زواياي مختلف و ابعاد متنوع آن پرداخته شده است. از اين رو قاعده اي در آموزه هاي وحياني اسلام پديدار شده كه به اصل صحت يا حمل بر صحت شهرت يافته است. اصل صحت در حوزه قانون گذاري و حقوق فردي و اجتماعي مورد توجه قانونگذار اسلامي بوده است. چنان كه در حوزه اخلاق و هنجارهاي شخصي و اجتماعي نيز به عنوان اصل حاكم مورد تاييد و تأكيد قرار گرفته است. در اين نوشتار تلاش شده است نگرش اسلام و آموزه هاي وحياني نسبت به اين اصل واكاوي شده و مباحث و مسايل آن از جهات مختلف بازخواني شود.
گسترش معنايي اصالت صحت
اصل صحت از قواعدي است كه در كتاب هاي اصول فقه كه مباني و روش استنباط احكام ديني را از منابع اصلي كتاب و سنت بيان مي كند، مورد بحث قرارگرفته است. اين اصل به نوع برخورد و قضاوت انسان درباره گفتار و كردار و عقايد ديگران (بدون توجه به دين آنان) مربوط مي شود.
برخي از اصولي ها بر اين باورند كه اين اصل در دو معنا و اصطلاح مختلف به كار مي رود: 1- به معناي حمل فعل مؤمن بر وجه صحيح و جايز در مقابل قبيح (حرام و ممنوع). به اين معنا كه هرگاه مردي مسلمان با زني در خلوتگاهي ديده شد، بر اين حمل مي كنيم كه وي به جهتي درست و شرعي با وي خلوت كرده است و گناه و حرامي را مرتكب نشده است. مثلا شايد وي از محارم اوست و يا به هر عنوان درست ديگري اين امكان را داشته است تا با او خلوت كند؛ زيرا شخص مسلمان با نامحرم خلوت نمي كند.
2- معناي ديگر اين است كه كار ديگران را به تمام و كامل بودن حمل كنيم و بگوييم كه آنان كاري را به درستي انجام داده اند. مانند زماني كه از فردي مسلمان و متشرع بخواهيم نمازي بر ميت بخواند و او چنين كند. ما در اين زمان رفتارش را به درستي حمل كرده و مي گوييم وي نماز ميت را به درستي و تام و كامل خوانده و چيزي را فروگذار نكرده است.
تفاوت دو معنا در اين است كه معناي نخست مختص مسلمانان و از احكام خاص اسلامي است و تنها نسبت به خودي يعني مسلمانان به كار مي رود و درباره اعمال و رفتار غيرمسلمانان چنين حكم و قضاوتي نخواهيم كرد. اما معناي دوم اختصاصي به مسلمانان نداشته و نسبت به هر شخص ديگري از مسلمان و غيرمسلمان به كار مي رود. به اين معنا كه وقتي مالي را در دست شخصي حتي كافر مي بينيم و يا او معامله اي را انجام مي دهد در مقام داوري حكم مي كنيم كه اين معامله به صورت كامل انجام شده و نقص ندارد. (مصباح الاصول؛ ج 3 ص 322)
بر اين اساس دو برداشت درباره اصل صحت وجود دارد كه برداشت نخست بر پايه حسن ظن و گمان نيكو بناگذاري شده و اصلي از اصول اخلاقي شمرده مي شود. بدين معنا كه اگر در عمل مسلمان يا مؤمني به لحاظ حكم تكليفي، ترديد حاصل شد كه آن چه از گفتار و كردار و عقيده نمود مي كند، حلال و مشروع و يا حرام و قبيح است، بايد عمل و كار وي را بر وجه مباح و جايز حمل كرد؛ به عنوان نمونه اگر كسي از دور سخني گفت و شنونده شك كرد آيا سلام مي كند و يا ناسزا مي گويد يا شخصي مايعي مي نوشد و مشخص نيست آب است يا نوشيدني حرام، يا مردي به همراه زني مشاهده شد و هر دو به زوجيت خود اقرار كردند، در اين موارد و نظاير آن كه در جامعه فراوان اتفاق مي افتد و مي بايست اصل را مورد ملاحظه قرار داده و به اقتضاي آن، فعل را بر امر مباح و جايز حمل كرد و گفتار و كردار و عقيده وي را بر شكل درست و نيكوي آن بار نمود.
ولي بنا به برداشت دوم، اصل صحت تنها قاعده اي فقهي است كه در كتاب هاي علم اصول از آن بحث مي شود و به مسلمانان اختصاص ندارد. از اين رو اگر در فعل و كار كسي به لحاظ حكم وضعي، ترديد شد كه آيا آن را به صورت درست و صحيح انجام داده يا نه، بايد عملش را بر درستي بار كرد. به عنوان نمونه اگر معامله اي چون خريد و فروش، ازدوج و طلاق انجام دهد همه اين موارد بر صحت حمل مي شود و آثار عقود يا ايقاعات بر آن مترتب مي گردد.
قرآن و اصالت صحت
اصل صحت به عنوان يك اصل اخلاقي، اصلي عقلايي است. به اين معنا كه جوامع انساني بر پايه اصول عقلايي نسبت به رفتار ديگران چنين برخوردي را به كار مي گيرد. بنابراين اگر سخن از اصل صحت در قرآن و آموزه هاي آن به ميان مي آيد به معناي حكمي امضايي و تاييدي است و اين گونه نيست كه اسلام آن را به عنوان يك اصل تأسيسي ابداع كرده و براي نخستين بار به مردم سفارش داده باشد.
سيره عقلايي مردمان بر اين است كه در رفتار خويش نسبت به ديگران اين گونه رفتار كنند و اصل را بر صحت قرار دهند. اين گونه است كه در بسياري از دستورها و ضرب المثل هاي اقوام مختلف با دستورهاي مشابه اصل صحت مواجه مي شويم.
در دستوري از كنفوسيوس به اين مطلب برمي خوريم كه مي گويد آن چه را به خود نمي پسندي بر ديگران مپسند و آن چه را براي خود مي خواهي براي ديگران نيز بخواه.
قرآن نيز اين اصل را به شيوه هاي مختلف تاييد كرده است. در اين جا به برخي از شواهد اشاره مي شود.
خداوند در آيه 83 سوره بقره دستور مي دهد كه در برخورد گفتاري با ديگران اصل را بر گفتار نيكو و پسنديده قرار دهيد: قولوا للناس حسنا. هرچند كه ظاهر اين آيه آن است كه با مردم به نيكي سخن بگوييد و گفتارتان سبب بغض و عداوت نگردد؛ ولي مي توان با توجه به روايتي از امام صادق(ع) در تفسير آيه، آن را به عنوان شاهدي بر تأييد اصل عقلايي دانست.
امام صادق با اشاره به آيه مي فرمايد: تا زماني كه يقين نداريد كار ديگران شر و قبيح و ناپسند است درباره آن جز داوري خير و نيكو نداشته باشيد. (كافي ج 2 ص 164)
شيخ انصاري نيز در توضيح آن مي نويسد: شايد مراد از قول در آيه و روايت همان ظن و اعتقاد باشد؛ بدين ترتيب آيه كريمه به كمك روايت، به حسن ظن و گمان نيكو در حق ديگران بردن ترغيب و تشويق مي كند و بدگماني را نسبت به مردم ناپسند مي شمارد. (فرائدالاصول ج 2 ص715)
بدگماني گناه است
در سوره حجرات آيه 12 مي فرمايد: يا ايهاالذين آمنوا اجتنبوا كثيراً من الظن ان بعض الظن اثم؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد از گمان بسيار پرهيز كنيد؛ زيرا برخي از گمانها گناه هستند. در اين آيه مؤمنان از بسياري از گمان ها درباره ديگران منع شده اند كه مراد، گمان سوء است؛ نه گمان خير؛ زيرا در آيه 12 سوره نور قرآن به گمان خير كه همان حسن ظن و گمان نيكو است، تشويق كرده است.
در اين آيه سخن از گمان بد نكردن درباره ديگري است و هرچند كه گمان يكي از حالات چهارگانه يقين و گمان و شك و وهم است كه به طور غير اختياري بر انسان عارض مي شود و نمي تواند مورد امر و نهي قرار گيرد ولي مراد آن است كه انسان آثار گمان را نبايد بر آن بار كند و به چنين گماني ترتيب اثر دهد و به گمان بدي كه در حق ديگران مي كند اعتنايي كند.
بنابراين اگر گماني بد در دل وي خطور كرد اشكالي ندارد ولي نبايد بدان توجه كند و آثارش را بر آن مترتب سازد. در روايات آمده است كه يكي از چيزهايي كه براي مؤمن نيكوست و راه خلاصي آن را دارد سوءظن است كه راه رهايي از آن بي توجهي و جامه عمل نپوشاندن به آن است. (وسائل الشيعه ج 8 ص 263)
هدف از اين كار آن است كه آبروي مؤمن حفظ شود؛ زيرا مؤمن در پيشگاه خداوند از منزلت و جايگاه والا برخوردار است و آبروي او از جمله سه گانه هايي است كه نمي توان متعرض آن شد، مؤمن جان و مال و عرضش در امان است و آبرو و حفظ آن يكي از مهم ترين مسايلي است كه نمي توان آن را بي ارزش كرد و با تعرض به آن شخص را به خطر انداخت.
قرآن پيامبر(ص) را به علت آبروداري مؤمنان ستوده است. آن حضرت (ص) چنان عمل مي كرد كه منافقان وي را متهم به سادگي مي كردند و مي گفتند او شخص خوش باوري است. قرآن بيان مي كند كه خوش باوري آن حضرت به نفع شماست كه حفظ آبروي شما را مي كند و آن چه در دل داريد آشكار نمي سازد. (توبه آيه 61) زيرا اگر پيامبر(ص) مي خواست، بي درنگ پرده ها را كنار مي زد و شما را رسوا مي ساخت و مشكلات فراواني براي شما پديد مي آمد.
اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: كارهاي برادر ديني ات را بر بهترين وجه حمل كن و در سخن وي براساس بدگماني داوري نكن، مگر آن كه يقين به خلاف آن پيدا كني. (كافي؛ ج 2ص 361)