
emamian
اهداف، آداب و احکام زیارت معصومین از نظر قرآن
* اهداف و آثار زیارت
زیارت، دیدار کردن با قصد را گویند که در ریشه این واژه مفهوم میل و گرایش نهفته است؛ گویى زیارتکننده از دیگران روى گردانده و به سوى زیارت شونده تمایل و قصد کرده است(معجم مقاییس اللّغه، ج 3، ص 36، «زور») و نیز در معناى زیارت، قصد اکرام زیارتشونده و انس گرفتن با او نیز نهفته است. (المصباح، ج1- 2، ص 260، «زور»)
در آموزههای قرآنی برای انتقال این مفهوم از واژههاى «زرتم»، «آمین البیت»، «لتدخلنّ»، «لاتقم على قبره» و تعابیرى که معناى گفته شده را برساند، استفاده شده است.
زیارت از هر نوعی مانند زیارت کعبه یا امام یا قبور میتواند با اهداف و نیز به انگیزه آثاری انجام شود که مشروع و مقبول پیشگاه الهی است. از جمله اهداف و فلسفهها و نیز آثاری که قرآن برای زیارت بیان کرده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. بهرهمندی از فضل الهی:
دستیابى به فضل و پاداشهاى الهى، از اهداف زائران کعبه است.(مائده، آیه 2) پس میتوان گفت که یکی از اهداف و فلسفه زیارت، بهرهمندی از فضل و پاداشهای الهی در دنیا و آخرت است و شخص میخواهد اینگونه با تامین رضایت الهی، از فضل الهی بهرهمند شود. البته دستیابی به فضل و پاداش الهی مختص به زیارت کعبه نیست، بلکه زیارت امام زنده معصوم(ع) و نیز زیارت قبور پیامبران و امامان معصوم(ع) نیز میتواند به همین هدف و فلسفه انجام شود؛ زیرا ارزش مومن از کعبه برتر و بالاتر است و شکی نیست که پیامبران و امامان معصوم(ع) برترین مومنان در هستی هستند و زیارت ایشان و قبورشان نیز میتواند تامینکننده رضایت الهی و موجب دستیابی به فضل و پاداشهای الهی باشد. در یکی از روایات امام صادق(ع) آمده است: اَلْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَهًًْ مِنَ اَلْكَعْبَهًِْ؛ حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است(بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۵۸؛ الخصال، ج 2، ص 27)؛ پس زیارت مومن برای احترام به او بیشتر از زیارت کعبه ثواب دارد که در بسیاری از روایات به آن اشاره شده است. حضرت فاطمه(س) نقل میکند: لقد قال رسولالله(ص) مثل الامام مثل الکعبهًْ اِذْ تُؤْتی ولا تأتی؛ رسول خدا فرمود: مثل امام، چونان کعبه است که بر گردش میچرخند و او بر گرد چیزی نمیچرخد». (بحارالانوار، ج 36، ص 353) پس باید ماموم برای زیارت امام معصوم(ع) برود همانطوری که برای زیارت کعبه میرود تا اینگونه از فضل و ثواب و پاداشهای خاص الهی بهرهمند شود؛ چنانکه از زیارت کعبه و آثار آن بهرهمند میشود. با نگاهی به آموزههای قرآن میتوان به این نکته توجه داد که فرقی میان زیارت معصوم مرده یا زنده نیست؛ زیرا آنان آگاهتر و عالمتر و قادرتر به تصرف پس از مرگ هستند و بهعنوان شاهدان الهی اعمال مردمان را میبینند و در قیامت شهادت میدهند؛ چرا که آنان مظهر اتم و اکمل الهی هستند و همانطوری که خدا همه چیز را اکنون میبیند، آنان نیز میبینند و گواهی و شهادت میدهند. (توبه، آیه 105)
2. بهرهمندی از ثروت و امکانات مادی:
زیارت از جمله زیارت کعبه و زیارت معصومان(ع) و مومنان عامل بهرهمندی از فضل الهی در مسائل اقتصادی و ثروت مادی است(مائده، آیه 2)؛ زیرا مراد از «يبتغون فضلاً» میتواند درخواست افزايش مال باشد. پس اینگونه نیست که انسان با زیارت تنها به مسائل معنوی و پاداشهای بزرگ اخروی نائل میشود، بلکه این زیارت میتواند در زندگی مادی و دنیوی او نیز تأثیرات مثبت داشته باشد و او را از ثروت و مال غنی سازد.
3. رضایت الهی:
یکی دیگراز اهداف زیارت از جمله زیارت کعبه، بهرهمندی از رضایت الهی و آثار آن است.(مائده، آیه 2) از نظر آموزههای وحیانی فرقی میان زیارت کعبه و پیامبران و معصومان(ع) نیست، بلکه زیارت معصومان(ع) که برتر از کعبه هستند، برتر و سازندهتر است و رضایت الهی در آن بیشتر از کعبه تبلور و تجلی میکند.
4. درخواست دعا:
یکی از اهداف و مقاصد کسانی که به زیارت پیامبر(ص) و معصومان(ع) میروند، درخواست دعا از ایشان و بهرهمندی از آن است؛ زیرا اینگونه میتوانند از مغفرت و رحمت الهی برخوردار شوند؛ چرا که دعای پیامبر(ص) و معصومان(ع) همانند دعای افراد عادی نیست، بلکه دعای ایشان در پیشگاه خدا مقبول است و شخص میتواند اینگونه از آثار توبه و مغفرت و رحمت الهی بهرهمند شود.(نساء، آیه 64) از نظر آموزههای قرآن، فرقی میان زنده یا غیر زنده بودن معصوم(ع) نیست؛ زیرا آنان شاهدانی الهی هستند(توبه، آیه 105) و میتوانند شفاعت کنند و مردم با توسل به ایشان به اهداف و خواستههای خویش میرسند. پس با حضور در سر قبور ایشان میتوان از آنان خواست تا برای زائر دعا کنند و خدا نیز به توسل و شفاعت معصوم(ع)، خواسته مطرح شده زائر از زبان معصوم را اجابت میکند.
5. رشد و بهرهمندی علمی:
زیارت پیامبران و معصومان(ع) به هدف و انگیزه رشد و بهرهگیری علمی آنان میتواند انجام شود؛ زیرا آنان درهای علوم الهی هستند.(کهف، آیات 60 تا 66) البته بر اساس روایات متواتر، مومنان بهویژه پیامبران و معصومان(ع) نه تنها دستشان پس از مرگ از دنیا کوتاه نیست، بلکه دستشان نسبت به دنیا بازتر است. معصومان(ع) همانند شهیدان، زنده هستند و بهعنوان شاهدان توانایی دیدن را دارند و آنچه را میبینند در قیامت شهادت میدهند.(توبه، آیه 105) بر این اساس، کسانی که به زیارت قبور ایشان میروند، نه تنها از تعلیمات و تزکیه ایشان سود میبرند، بلکه آنان موجب رشد علمی و وجودی زائران نیز میشوند.
6. مغفرت الهی:
زیارت میتواند به انگیزه بهرهمندی از مغفرت و آمرزش الهی انجام شود؛ زیرا زیارت پیامبر(ص) و معصومان بهعنوان خلفای آن حضرت(ص) موجب بهرهمندی زائر از مغفرت و آمرزش الهی میشود.(حجرات، آیات 2 و 3)
7. پاداش بزرگ الهی:
کسی که به زیارت معصومان(ع) میرود همچنین از پاداش بزرگ الهی بهرهمند میشود و خدا لطف خاصی به او خواهد داشت.(حجرات، آیه 5)
8. خیر:
یکی از آثار زیارت بهرهمندی از خیری است که نصیب شخص از این زیارت میشود. زیارت معصوم(ع) اینگونه است. خیر نیز به نعمتی گفته میشود که مفید و مناسب با شخص است.(حجرات، آیات 2 و 3)
* احکام و آداب زیارت
یکی از احکام پنجگانه را میتوان برای زیارت بیان کرد:
1. زیارت واجب:
برخی از زیارتها واجب است؛ چنانکه زیارت خانه خدا برای مستطیع واجب است(آلعمران، آیه 97؛ حج، آیه 27)؛ زیارت پیامبر(ص) و معصومان(ع) برای کسب تعلیم و تزکیه نیز لازم و ضروری است؛ زیرا از تمام اعمال از جمله عمل حج این است که به زیارت معصومان(ع) رفت؛ خدا در قرآن، اکمال دین اسلام و اتمام نعمت را مبتنی بر پذیرش ولایت الهی در قالب ولایت معصومان(ع) دانسته است.(مائده، آیه 3) بنابراین هر عمل عبادی از جمله نماز و روزه و حج میبایست با زیارت معصوم(ع) تمام شود و شخص تحت ولایت معصوم(ع) به انتهای کار خویش برسد و اینگونه اکمال و اتمام تحقق یابد.
2. زیارت حرام:
زیارت قبور کافران(توبه، آیه 84)، منافقان(همان) و فاسقان از مسلمان(همان) بر پیامبر(ص) حرام و ممنوع بوده است(همان) و اگر حکم به حرمت زیارت قبور فاسقان و منافقان را نتوان برای مومنان بار کرد، ولی میتوان گفت که دستکم کراهت دارد که انسان مومن به زیارت کسانی برود که منافق و فاسق هستند؛ حال این زیارت در زمان حیات آنان باشد یا پس از مرگ و حضور بر قبرشان. همچنین از نظر آموزههای قرآن، هرگونه زیارت قبور به قصد تفاخر و تکاثر نیز حرام و ممنوع است و مسلمان و مومن نمیبایست به این انگیزه به زیارت قبور مردگان برود(تکاثر، آیات 1 تا 6)؛ زیرا از تهديد به عذاب جهنّم در این آیات، حکم شرعی حرمت استفاده مىشود. پس اموری چون فسق و کفر و نفاق و تکاثر و تفاخرجویی از مهمترین موانع زیارت قبور است.
3. زیارت مستحب:
از آیات و نیز روایات معتبر بسیار از جمله سنت و سیره پیامبر(ص) و معصومان(ع) میتوان این حکم را استنباط کرد که زیارت قبور مومنان و مسلمانان امری مستحب است؛ زیرا پیامبر(ص) به زیارت اهل قبور میرفتند و برای آنان دعا میکردند، ولی خدا از آن حضرت(ص) خواسته است تا در زیارت خویش این امر را مراعات کند و به سر قبور کافران و منافقان و فاسقان نرود.(توبه، آیه 84) همچنین در روایات است که حضرت فاطمه(ص) به زیارت قبور بقیع و حتی شهدای احد در بیرون شهر مدینه میرفت و در آن جاها عزاداری وگریه و نوحه خوانی داشت.
* آداب زیارت قبور
در زیارت کعبه و معصوم و قبور مومنان میبایست آداب خاص آن را مراعات کرد. از آیات قرآن به دست میآید که آداب زیارت به دو دسته تقسیم میشود: آداب مخصوص زائر و آداب مخصوص مزور و زیارتشونده. این آداب عبارتند از:
1. صدای پایین هنگام زیارت:
در زیارت امام معصوم(ع) میبایست ادب زیارت رعایت شود و با صدای بلند معصوم(ع) را نطلبید و نخواند.(حجرات، آیات 3 و 5)بر این اساس لازم است در محضر معصوم از درخواست حاجت با صدای بلند و داد و فریاد کردن خودداری شود.
2. ایستادن هنگام زیارت:
از دیگر آداب زیارت از جمله زیارت قبور، ایستادن در کنار قبر و دعا و درخواست مغفرت و رحمت برای اهل قبور است؛ چنانکه پیامبر(ص) انجام میداد.(توبه، آیه 84) بهنظر میرسد که در زیارت معصوم(ع) نیز میبایست ضمن ایستادن در نزدشان، از آنان خواست تا برای زائر دعا کنند.(همان)
3. درخواست حاجت و دعا:
همچنین بر اساس آیات قرآن درخواست دعا و نیایش از معصومان(ع) هنگام زیارتشان یکی از آداب مستحب است.(همان)
4. اذن دخول هنگام زیارت:
در زیارت معصوم(ع) چه زنده و چه بر سر قبرشان، میبایست اذن دخول گرفت و همینطور وارد نشد.(احزاب، آیه 53)
5. انتظار برای زیارت:
از دیگر آداب زیارت معصوم(ع) انتظار و شکیبایی است تا معصوم(ع) اذن دخول دهد و پیش از آن وارد خانه نشود.(حجرات، آیات 3 و 5)
6. سلام هنگام زیارت:
از آداب زیارت سلام کردن است. البته بر معصوم(ع) است تا در سلام پیشدستی کند.(انعام، آیه 54) پس در زیارت معصوم(ع) نه تنها باید سلام کرد، بلکه باید دانست که پیش از سلام دادن، این معصوم(ع) است که بر ایشان سلام کرده است و در حقیقت سلام زائر چیزی جز جواب سلام نیست. در روایت است که معصوم(ع) (حیا کان ام میتا، تسمع کلامی و ترد سلامی)، کلام مرا میشنود و سلام مرا پاسخ میدهد.
7. تبشیر:
خدا پیامبر(ص) را مأمور کرده تا بر زائران خویش بشارت دهد.(انعام، آیه 54) پس از آداب زیارت از سوی معصوم(ع) آن است که بر زائر تبشیر کند و او را به چیزی بشارت دهد که موجب خشنودی اوست. بیگمان پاسخ و برآوردن حاجات و درخواستهای زائران از جمله بشارتهای معصوم(ع) است.
حقیقت مرگ از نظر قرآن/ آثار مثبت و سازنده تفکر در مرگ
* حقیقت مرگ از نظر قرآن
مرگ همچون زندگی از آفریدههای الهی است. خدا میفرماید: همان كه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده.(ملک، آیه ۲)
بر این اساس همانطوری که خدا زندگی را آفریده است، همچنین موجودی را به نام مرگ آفریده است. شاید بتوان گفت که مرگ و زندگی برای موجودی که دارای نفس است، امری آمیخته در دنیا است؛ هر چند که انسان با چشیدن مرگ در صورت دستیابی به صفات کمالی الهی، دیگر نیازی به انتقال نمییابد؛ از همین رو اهل بهشت، در جهانی زندگی میکنند که فقط حیات و زندگی محض است و هیچ آثاری از مرگ در آن نیست؛ چنانکه خدا میفرماید: اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست و زندگى حقيقى همانا در سراى آخرت است اىكاش مى دانستند. (عنکبوت، آیه ۶۴)
هرچند که از این آیه به دست میآید که اصولا زندگی اخروی فاقد هرگونه مرگی است؛ زیرا حیات محض است و تفاوتی میان مومن اهل بهشت و کافر اهل دوزخ نیست؛ اما از آنجا که اهل دوزخ گرفتار حالت برزخی هستند که میان مرگ و زندگی دست و پا میزنند، میتوان گفت که نوعی مرگ با ماهیتی دیگر برای این افراد در آخرت است؛ زیرا خدا میفرماید: در حقيقت هر كه به نزد پروردگارش گنهكار رود، جهنم براى اوست. در آن نه مى ميرد و نه زندگى مى يابد.(طه، آیه ۷۴)
بنابراین، برای اهل دوزخ حالتی است که میتوان از آن به حالت بینابینی مرگ و زندگی تعبیر کرد. هرچند که مرگ به آن مفهوم زندگی دنیوی در زندگی اخروی معنایی ندارد، ولی نوعی از مرگ را میتوان برای اهل دوزخ ترسیم کرد.
به سخن دیگر، از آیه 64 سوره عنکبوت به دست میآید که زندگی اخروی حیات محض است؛ اما این حیات محض برای انسانهایی است که به کمال رسیده و در بهشت وارد شدهاند؛ اما برای دوزخیان چنین حیات محضی نیست؛ بلکه گرفتار نوعی زندگی هستند که مرگ و زندگی در آن آمیخته است؛ اما این آمیختگی همچون آمیختگی مرگ و زندگی در دنیا نیست؛ بلکه آنان در هر لحظهای گرفتار مرگ و زندگی هستند، نه آنکه فقط یکبار یا دوبار مرگ را تجربه کنند چنانکه در دنیا چنین است؛ بلکه همواره در حالت بینابینی مرگ و زندگی هستند که زندگی را از حالت عادی خارج میکند.
هر انسانی در طول عمر خویش در دنیا ممکن است یک مرگ را تجربه کند که از آن به «موته اولی» در قرآن تعبیر شده و اختصاص به مومنان مقرب درگاه الهی دارد؛ اما دیگران دو مرگ و دو زندگی را تجربه میکنند که یکی از آنها در دنیا و دیگری در برزخ در ارتباط با نفخ صور اتفاق میافتد.
خدا درباره مقربان و مومنان میفرماید: در آنجا جز مرگ نخستين، مرگ را نخواهند چشيد و خدا آنها را از عذاب دوزخ نگاه مى دارد. اين فضل و بخششى است از جانب پروردگار تو، اين است همان كاميابى بزرگ.(دخان، آیات 56 و 57)
درباره کفار نیز میفرماید: مىگويند پروردگارا دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دوبار ما را زنده گردانيدى، به گناهانمان اعتراف كرديم، پس آيا راه بيرونشدنى از آتش هست. اين كيفر از آن روى براى شماست كه چون خدا به تنهايى خوانده مى شد كفر مى ورزيديد و چون به او شرك آورده مى شد آن را باور میکرديد، پس امروز فرمان از آن خداى والاى بزرگ است.(غافر، آیات ۱۱ و 12)
با توجه به این آیات میتوان دریافت که مرگ به آن مفهوم دنیوی آن ،در آخرت نیست؛ از همین رو در روایات آمده که در قیامت مرگ را چون گوسفندی ذبح میکنند؛ زیرا دیگر نیازی به آن مرگی نیست که در دنیا است. علامه مجلسی در باب 26 جلد هشتم بحارالانوار احادیث متعددی نقل میکند که مرگ را بهصورت گوسفندی در مقابل اهل بهشت و جهنم سر میبرند؛ از جمله آن روایتی است که از پیامبر(ص) نقل شده که فرمودند: وقتی خداوند اهل بهشت را وارد بهشت و اهل جهنم را وارد جهنم کرد، مرگ مانند گوسفندی آورده میشود و در جلوی چشم آنها، آن را ذبح میکنند؛ بعد منادی ندا میدهد یا اهل الجنهًْ خلود فلا موت یا اهل النار خلود فلا موت؛ یعنی در قیامت دیگر مرگی وجود ندارد، بلکه خلود و جاودانگی هست.
عین عبارت این است: وَ رَوَى مُسْلِمٌ فِی الصَّحِیحِ بِالْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَه(ص) إِذَا دَخَلَ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ الْجَنَّهًَْ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ قِیلَ یَا أَهْلَ الْجَنَّهًِْ فَیُشْرِفُونَ وَ یَنْظُرُونَ وَ قِیلَ یَا أَهْلَ النَّارِ فَیُشْرِفُونَ وَ یَنْظُرُونَ فَیُجَاءُ بِالْمَوْتِ کَأَنَّهُ کَبْشٌ أَمْلَحُ فَیُقَالُ لَهُمْ تَعْرِفُونَ الْمَوْتَ فَیَقُولُونَ هُوَ هَذَا وَ کُلٌّ قَدْ عَرَفَهُ قَالَ فَیُقَدَّمُ وَ یُذْبَحُ ثُمَّ یُقَالُ یَا أَهْلَ الْجَنَّهًِْ خُلُودٌ فَلَا مَوْتَ وَ یَا أَهْلَ النَّارِ خُلُودٌ فَلَا مَوْتَ قَالَ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهًِْ الْآیَهًْ.(بحارالانوار، ج 8، صص 344 و 345)
از همین رو در آیات قرآن، سرای آخرت بهعنوان «یومالخلود» مطرح شده و خدا میفرماید: با سلام به بهشت وارد شوید، آن روز خلود و جاودانگی است(ق، آیه 34)؛ زیرا جاودانگی بیمرگ خواهد بود. خدا در قرآن میفرماید: آرى، کسانى که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتش هستند و جاودانه در آن خواهند بود؛ و آنها که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشت هستند و همیشه در آن خواهند ماند.»(بقره، آیات 81 و 82)
از نظر آموزههای قرآن، هر دارنده نفس، مرگ را میچشد: كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهًْ الْمَوْتِ.(آل عمران، آیه 185، انبیاء، آیه 35؛ عنکبوت، آیه 57) از این آیات به دست میآید که این دارنده نفس است که مرگ را همچون امر چشیدنی میچشد. پس مومنان آن را شیرین و احلی من العسل مییابند، در حالی که برای کافران تلخ و زقوم است. با این همه با چشیدن نفس، این مرگ به درون نفس میرود و خلود در آخرت را برایش به ارمغان میآورد؛ خواه خلود در بهشت یا خلود در دوزخ را.
این مرگ نیست که انسان را در بر میگیرد و مثلا نیست و نابود میکند و فوت رخ میدهد، بلکه این نفس انسانی است که مرگ را میچشد تا امکان توفی فراهم آید و زمینه انتقال از داردنیا به دار آخرت فراهم آید؛ چنانکه پیامبر(ص) میفرماید: مَا خَلَقتُم للفَناءِ بَل خَلقتُم للبَقاءِ وَ انُّمَا تَنتَقلُونَ مِن دَار الي دَار؛ شما برای فناء و نابودی خلق نشديد ، بلکه برای بقا آفریده شدید و همانا از خانهای به خانهای ديگر منتقل میشوید.(بحارالانوار، طبع کمپانی، ج 14، ص 409؛ رسالهالانسان بعدالدنيا، علامه طباطبائي ص 2؛ معادشناسی، ج 1 ص 79)
پس مرگ، آفریدهای الهی است که مسئولیت وی در دنیا انتقال دارندگان نفس از دنیا به آخرت از طریق چشیدن آن است. این گونه است که رجعت از دنیا به آخرت و بازگشت در دایره «انا لله و انا الیه راجعون» امکانپذیر میشود و نفس به جاودانگی دست مییابد.(بقره، آیه 156؛ انبیاء، آیه 35؛ عنکبوت، آیه 57)
این انتقال این گونه انجام میشود که خدا از طریق ملکالموت یعنی عزرائیل (سجده، آیه 11) و کارگزارانش به تمام و کمال نفس را میگیرد و از بدن خارج میسازد و به اصطلاح توفی میکند، همان طوری که شبیه آن در خواب انجام میشود.(زمر، آیه 42؛ انعام، آیه 93؛ غافر، آیه 77) واژه توفی و وفات از «وفی» به معنای گرفتن چیزی به تمام کمال آمده است نه فوت به معنای نیستی. کسی که اهل وفا است یعنی کسی است که به تمام تعهدات خویش به طور تمام و کمال پایبند است و آن را انجام میدهد.
از آنجا که پس از ایجاد عالم آخرت، دیگر مرگی نیست، توقع و انتظار مرگ از سوی کافران دوزخی امری بیهوده است؛ از این رو با آنکه آنان درخواست مرگ میکنند، ولی هرگز به چنین مرگی دست نمییابند تا از آن حالت بینابینی مرگ و زندگی برهند.(حاقه، آیات 25 تا 27؛ فرقان، آیات 13 و 14؛ ابراهیم، آیه 17؛ اعلی، آیه 13)
* آثار مثبت تفکر در مرگ
از نظر قرآن، انسانها باید درباره مرگ و فلسفه آن اندیشه کنند. تفکری که بر اساس ساختار عقلانی و تعقل باشد، به طور طبیعی تاثیرات مثبتی را در بینشها، نگرشها، باورها و عقاید به جا گذاشته و فلسفه و سبک زندگی انسان را تغییر میدهد.
تفکر در مرگ و حقیقت آن، در سبک زندگی انسان نقش بسزایی دارد. از همینرو قرآن خواهان تفکر در آن میشود تا آثار این تفکر در سبک زندگی و رفتاری انسان آشکار شود. تفکری که برکات مثبت به جا میگذارد، تفکر در مرگی است که حقیقت آن در قرآن تبیین شده است؛ زیرا اگر مرگ را به معنای فوت و نیستی بدانیم نه وفات، جز عامل نومیدی و یاس نخواهد بود؛ زیرا زندگی دنیوی را امری پوچ و بیمعنا میکند. زندگی که پایان آن مرگ به معنای فوت و نیستی باشد، هرگز کسی را وادار نمیسازد تا کاری انجام دهد؛ چه رسد که کار خیری را برای دیگران انجام دهد؛ زیرا هر کسی که تلاشی میکند میخواهد نتیجه آن را ببیند و اگر این نتیجه، دائمی و ماندگار نباشد برای بسیاری از مردم بیمعنا و پوچ است.
اما اگر مرگ به معنای وفات و انتقال از نشئه دنیا به نشئه آخرت باشد، به طور طبیعی چون به معنای بهرهمندی از نتایج عمل در جهان ابدی دیگر است، میتواند مفید و تاثیرگذار در بینش و نگرش و فلسفه و سبک زندگی بشر باشد. از همین رو خدا مرگی را بیان میکند که با آخرت پیوند خورده است، نه مرگی که هیچ ارتباطی با آخرت ندارد. تفکر و توجه در چنین مرگی است که فلسفه و سبک زندگی انسان را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و انسان را به جایی میرساند که هیچ موجودی را به آن راه نیست.
پس اگر در اینجا سخن از آثار تفکر در مرگ است، در حقیقت چیزی جز تفکر در مرگی نیست که با آخرت پیوند خورده است. به سخن دیگر، سخن از آثار تفکر در مرگی است که به معنای وفات است نه فوت. در آیات قرآن به این آثار توجه داده شده است. از جمله این آثار مثبت میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1. نیکگرایی:
یکی از آثار تفکر در مرگ این است که انسان خود را موجود ابدی در دنیا ندانسته و بر آن است تا به زندگی پس از مرگ بیندیشد و برای آن تلاش و کوشش کنند. اصولا کسانی که به آخرت معتقد هستند و مرگ را دریچهای به آن سو میدانند، به طور طبیعی برای آخرت تلاش میکنند که موجب نیکگرایی و تمایل به انجام کارهای نیک و اعمال صالح میشود. ترکیب مرگ و حیات در دنیا آزمونی سخت از سوی خدا است که انسان باید آن را تجربه کند.(ملک، آیه 2؛ اعراف، آیه 155)
2. انفاق:
یاد مرگ و ایمان و توجه به ویژگى آن و حوادث پس از آن، برانگیزاننده انسان به انفاق و اعمالی از این دست است.(منافقون، آیه 10) کسانی که درباره مرگ و حقیقت آن تفکر میکنند و به آن در طول زندگی توجه دارند، به گونهای عمل میکنند تا آخرت خویش را به خوبی سامان دهند؛ زیرا برترین ره توشه آخرت را تقوایی میدانند که با اعمال صالح از جمله انفاق و کمکهای مالی به دیگران تحقق مییابد.
3. اطاعت از اولیا و ترک اطاعت کفار:
از دیگر آثار تفکر و توجه به مرگ ، اطاعت از اولیای الهی و ترک اطاعت از کفار است. از آیات قرآن به دست میآید که توجه به عمر محدود دنیا و گرفتاریهاى لحظه مرگ، بازدارنده انسان از ارتداد و نفاق در ایمان به قرآن و ایمان به همه آیات آن است.(محمد، آیات 25 تا 27)
4. ایمان به حقایق و آخرت:
توجه به مرگ و نزدیک بودن پایان عمر، زمینهساز ایمان به قرآن و پرهیز از انکار حق و معارف دین اسلام میشود و انسان را به سوی بینش و نگرشی سوق میدهد که فلسفه و سبک زندگی او را دگرگون میسازد.(اعراف، آیات 184 و 185)
5. توحید:
یادآورى مرگ و تفکر در آن، زمینه توجه به خدا و توحید در عبادت و اجتناب از شرک میشود.(بقره، آیه 28؛ انعام، آیه 95؛ یونس، آیه 104) اصولا از نظر قرآن، توجه انسان به آفرینش و مرگ خویش و تفکر در آن، زمینه شناخت ربوبیت خداى یگانه است.(انعام، آیه 2) این بدان معناست که انسان همه چیز را به دست خدا دانسته و گرایش به توحید عبادی و فعلی مییابد. پس در زندگی به عبادت و بندگی خود میپردازد و همه چیز را از خدا میخواهد و این گونه است که فلسفه و سبک زندگی او متاثر از این حقیقت به کلی دگرگون میشود. بنابراین، صراط مستقیم عبودیت و استعانت را فقط از خدا میخواهد و براساس آن زندگی دنیوی خود را سامان میدهد که در سوره فاتحه بیان شده است.
6. قانونمداری به جای قانونگریزی:
از مهمترین آثار تفکر در مرگ آن است که انسان را به قانونمداری سوق داده و از قانونگریزی دور میکند. کسانی که اعتقادی به آخرت ندارند و مرگ را فوت نه وفات میدانند، گرفتار ولنگاری و آزادی مطلق و اباحیگری هستند؛ بر خلاف آن کسانی که اعتقاد به آخرت داشته و مرگ را وفات میدانند، تلاش میکنند تا بر اساس قوانین شریعتی عمل کنند که تضمینکننده آخرت آنان است. حتی شبهه در قیامت و آخرت و باور به اینکه مرگ به معنای فوت است، میتواند موجب شود تا انسان دچار لا ابالیگری و فجور شود؛ در حالی که آخرتگرایی و باور به مرگ موجب میشود تا انسان مقید به قوانین شریعت تضمینکننده سعادت اخروی باشد.(قیامت، آیات 1 تا 5)
7. عدم وابستگی به دنیا:
تفکر در مرگ باعث میشود انسان متوجه این معنا باشد که زندگیاش ابدی نیست و دیر یا زود باید از گذرگاه دنیا عبور کند و هر چه دارد را بگذارد و برود و لذا از غفلتزدگی دور شده و سعی میکند وابستگی به دنیا را از خود بزداید یا به حداقل برساند.
البته تفکر درباره مرگ آثار مثبت و سازنده دیگری نیز دارد که برای رعایت اختصار به همین مقدار بسنده میشود.
۱۰ ویژگی انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه قرآن
همزمان با ایام الله دهه فجر حجتالاسلام و المسلمین محسن قرائتی در یادداشتی به بیان ۱۰ ویژگی قرآنی انقلاب اسلامی از دیدگاه قرآن پرداختهاند که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ویژگیهای انقلاب اسلامی
در دهه فجر و به مناسبت چهل و دو ساله شدن نظام جمهوری اسلامی با نگاهی به قرآن و مروری بر انقلاب و آنچه بودیم و آنچه هستیم، خواستم ویژگیهای انقلاب اسلامی را به هموطنان عزیز یادآوری کنم.
۱٫ رهبر انقلاب، مرجع تقلید
چه کسی مرجع تقلید میشود؟ باسوادترین، باتقواترین، بیهوسترین، خوشسابقهترین و غیره اینطور نیست که یک حزبی، یک قبیلهای، یک نژادی و یک کودتایی باشد و رهبر از بین آنها انتخاب شود. رهبر مرجعی است که فقیه، عادل و بیهوس است.
علما نظرات مختلفی در خصوص ولایت فقیه دارند. من از قرآن برای شما میگویم. میفرماید: «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاهَ فِیهَا هُدًی وَنُورٌ ۚ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ … وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن کِتَابِ اللَّـهِ» (مائده/۴۴) ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود؛ و پیامبران، … و علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده، حکم میکردند. یعنی بعد از پیامبران، علما و دانشمندان بر اساس تورات حکومت کردند.
ولایت فقیه یعنی چه؟ یعنی حکومت علما بر اساس کتاب آسمانی. مسأله ولایت فقیه از ویژگیهای شاخص نظام اسلامی ماست.
۲٫ هدف انقلاب، فقط خدا
هدف به کارها ارزش میدهد. چاقوکش و جراح هر دو شکم پاره میکنند. ولی هدفهایشان فرق میکند. هدف مردم از انقلاب، اسلام بود نه اقتصاد. حضرت امیر(علیهالسلام) مهمانی دعوت بود. آمد منزل، چیزی خورد و رفت. فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) گفت: شما که امشب مهمان هستید، گفت: گرسنه هستم. نگرانم به خاطر شام به مهمانی بروم نه برای اجابت دعوت یک مؤمن. البته فقط خدا هم به این معنا نیست که تدبیر و برنامهریزی نداشته باشیم.
۳٫ رجوع به آرای مردم
«وَأَمْرُهُمْ شُورَیٰ بَیْنَهُمْ» (شوری/۳۸) مشورت با مردم قبل از انقلاب نبود. اما به لطف خدا در این سی و پنج سال تقریباً سی و پنج بار پای صندوق آمدیم. یعنی میانگین سالی یک انتخابات داشتهایم.
حضور مردم آن هم از همهی اقشار، نه از یک گروه و حزب! هیچ کس نمیتواند بگوید که این انقلاب برای مهندسها، دکترها، کارگرها، کشاورزها، آخوندها، قوای مسلح یا بازاریهاست. این انقلاب با حضور همهی مردم و از همهی اقشار شکل گرفت.
تکیه این انقلاب و نظام بر مردم است. مسألهی حزب، شغل، نژاد، لهجه، فامیل، منطقه و هیچ چیزی مطرح نیست. در هشت سال جنگ تحمیلی بدنهی تشکیل دهندهی نیروهای مدافع داوطلب بودند. در انتخابات، راهپیماییها و حضور در میدانهای مختلف این مردم همیشه حاضر بودند.
۴٫ تحول در جوانان
جوانی که روحش قفل بود و حتی توپ و دوچرخهاش را به برادرش نمیداد، برای جان دادن به جبههها رفت. قرآن میفرماید: تحول را خدا ایجاد کرد: «فَمَن یُرِدِ اللَّـهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» (انعام/۱۲۵) آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد؛ روحش را باز میکند. قبلاً در یک دوچرخه قفل بود، حالا جانش را هم میدهد.
من یک زمانی جبهه بودم، دیدم که شب عملیات رزمندهها، بازی میکردند. بیست دقیقه دیگر عملیات است، ممکن است شهید بشود. اما چنین روحیهای دارد؟ خدا یک نظری کرد و سعهی صدر مردم بالا رفت.
۵٫ برائت از دشمنان
قرآن ویژگی یاران پیامبر(ص) را چنین توصیف میکند: «اشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا» (فتح/۲۹) در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی. اینکه ما به فلسطین عراق و لبنان و سوریه کمک میکنیم برگرفته از «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» است.
سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی روی کرهی زمین منحصر به فرد است. الان آمریکا در خیلی از کشورها رئیس جمهور و نخست وزیر جابجا میکند، اما در تمام ایران یک کدخدا را نمیتواند جابجا کند یا یک نماینده را حذف یا سر کار بیاورد. یکی از مشکلاتی که غرب با نظام جمهوری اسلامی دارد همین است. نه جنگ تحمیلی، نه اقتصاد تحریمی، نه تهاجم تبلیغی، آن اثری را که میخواستند نداشته است. با تمام ضعفها و کمبودها و دستهگلهایی که به آب دادهایم، باز هم ۲۲بهمن نشان میدهد که هنوز مردم دست از این انقلاب برنداشتهاند. اگر بیعیب بودیم چه میشد!؟
قبول داریم که در نظام ما ضعفها، عیبها، نقصها و آسیبهای اجتماعی، گرانی، تورم، بیحجابی، اعتیاد، چه و چه و چه وجود دارد ولی من معتقدم: توجیه، حماقت است. اگر کسی عیبها را نبیند، احمق است. تضعیف، جنایت است. این همه جوان شهید شد تا انقلاب دست ما افتاده است. حالا بیاییم خون شهدا را تضعیف کنیم؟ اما رسالت ما تکمیل است. یعنی بیاییم عیبها را برطرف کنیم.
۶٫ حمایت از مستضعفین!
خداوند در قرآن برای دختر زنده به گور شده مشرک روضه خوانده است، «وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ * بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/۸و۹) این دختر چه گناهی کرده که باید کشته شود؟ یعنی مظلومیابی ارزش است و کاری به دین و مذهب و ملیت و قومیت ندارد. هر کجا که صدای مظلوم شنیدید، بپاخیزید و الان جمهوری اسلامی چنین میکند.
۷٫ عبادت در سیاست
بعضی از افراد ممکن است خیال کنند که نماز شب، صدقه، روزه و سایر عبادات ثواب دارد، ولی راهپیمایی ثواب ندارد. قرآن میفرماید: «لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ» (توبه/۱۲۰) هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمیرسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهای از دشمن نمیخورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته میشود. این راهپیمایی بیست و دوم بهمن و روز قدس و هر حرکتی که دشمن عصبانی شود و موجب خشم و غیظ ابرقدرتها و اسراییل گردد، در قرآن به عنوان عمل صالح شمرده شده است.
۸٫ تشکیل نهادهای انقلابی
همین سپاهی که امام به یاری خدا درست کرد و بنیصدر میگفت: بچههای بیسواد! الان ببینند که بالاترین قدرت نظامی منطقه هستند. امروز الحمدلله اسراییل از موشکهای همین سپاه وحشت میکند! بسیج مستضعفین، کمیته امداد، جهاد کشاورزی، همین نهضت سوادآموزی که حدود سی سال من رئیسش بودم. پنجاه درصد مردم ایران بیسواد بودند. الان نود درصد باسواد هستند.
باید مقایسه کنیم که کجا بودیم والان کجا هستیم. البته با در نظر گرفتن سه نکته: یک: جنگ تحمیلی! دو: اقتصاد تحریمی! سه: تهاجم تبلیغی! به یقین میگویم که هیچ کشوری با این اهرمهای فشار نمیتوانست امروز به رشد علمی و عملی ما برسد ... روزی که جمهوری اسلامی تشکیل شد، همه دنیا گفتند: جمهوری اسلامی نماند. نه تنها ماند که در بسیاری از رشتههای علمی در دنیا حرف برای گفتن دارد. یادمان نرود که دکترهای ما هندی و پاکستانی بودند. الان خبر دارید، که از خارج به ایران میآیند و عمل جراحی میکنند؟ در آموزش و پرورش نماز نبود. در جادهها مسجد نبود. هر کس میخواست نماز بخواند در رستورانها یک جای تنگ کثیفی نماز میخواند. الان حدود هفتصد مسجد در جادهها وجود دارد. سال تحویل چند نفر مشهد میرفتند؟ الان میلیونی میروند.
۹٫ صدور انقلاب
بنمایهی بیداری در کشورهای اسلامی، انقلاب ایران بود. الان شیعه نماد مقاومت و ایستادگی است. سید حسن نصرالله و رزمندگان حزب الله به شیعه آبرو دادند. سید حسن نصرالله میگفت: من خدمت امام آمدم و گفتم: ما جمعیتمان کم است، اسلحه نداریم، عِدّه و عَدّه نداریم. اسراییل تا دندان مجهز است. من مقلد شما هستم، بفرمایید چه کنیم؟ فرمود: به وظیفهتان عمل کنید. گفتم: وظیفه ما چیست؟ فرمود: وظیفهی شما مقاومت است. حالا این مقاومت، استخوانی شده که در گلوی اسراییل گیر کرده است. نیجریه چه مشکلی با آن روحانی عزیز شیخ زکزاکی داشت؟ سعودی چه مشکلی با آن شهید بزگوار شیخ باقر النمر داشت؟
۱۰٫ مقدمه انقلاب جهانی امام زمان(علیهالسلام)
عدهای به دنبال امام غایب بودند، نه امام قائم! خیلیها بعد از انقلاب رفوزه شدند. کسانی که دم از امام زمان و قیام جهانی او میزدند، با انقلاب جبههشان عوض شد. الان هم خیلیهاحاضرند برای امام زمان(علیهالسلام) چراغانی کنند، دعای ندبه بخوانند، اما اگر به آنها بگویند: این امام زمان(علیهالسلام) سهم امام میخواهد، خمس میخواهد! میگویند: من خمس و زکات نمیدهم، ولی قربان امام زمان(علیهالسلام) میروم. خیلی باید مراقب باشیم.
امام رضا(ع) در بین مردم نیشابور فرمود: «کَلِمَهُ إلاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ فَمَنْ قَالَ لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ دَخَلَ فِی حِصْنِی وَمَنْ دَخَلَ فِی حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذَابِی!» و بعد از کمی مکث فرمود: «بِشَرْطِهَا وَشُروُطِهَا وَاَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» کلمۀ لااله الا الله، قلعۀ محکم من است و هر که در آن داخل شود، از عذاب من در امان است. ورود به این قلعه شرایطی دارد که یکی از شرایط اساسی آن من هستم، یعنی اقرار به ولایت امام زنده. همانطور که وضو شرط نماز است و نماز بیوضو باطل است، تا «لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ» و توحید هست باید از یک امام زنده پیروی کرد.
ما از اول انقلاب گفتیم: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی! باید روی پای خودمان بایستیم. الان هم همین را میگوییم.
در دنیا هم مطرح هستیم. میگویند: مثل ایران! الگو شدن ایران خواری در چشم دشمنان است. بحرین از ما الهام میگیرد. عراق از ما الهام میگیرد. یمن از ما الهام میگیرد. افغانستان از ما الهام میگیرد. هر جا حرکتی میشود از ما الهام میگیرد.
خدایا اشکالهای ما را برطرف و روز به روز انقلاب ما را قویتر، همراه با بصیرت، مصونیت، وحدت، پیشرفت، و باعث عزت اسلام و مسلمین قرار بده.
خطبه کوبنده آیتالله خامنهای در حرم امام رضا(ع) شب عاشورای ۵۷
حرم مطهر امام رضا (ع) به عنوان یکی از کانونهای اصلی مبارزات مردم در سالهای مبارزات بود و بسیاری از گروهها و تودههای مردم از این مکان مقدس فعالیتها و برنامههای مبارزاتی خود را دنبال میکردند و آستان امام رئوف محل اصلی تجمعات و تظاهرات مردم مشهد بود که در سال ۱۳۵۷ به اوج خود رسید.
حمله مأموران ستمشاهی به مردم در حرم در روز ۲۹ آبان ۵۷
آبان ۵۷ بسترساز حوادث مهمی در تاریخ مبازرات انقلابی مردم مشهد بود. در ۲۹ آبان این سال با حمله مأموران رژیم شاه به حرم مطهر رضوی یکی از دردناکترین حوادث تاریخ انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. عصر روز دوشنبه ۲۹ آبان ۵۷ مجلس یادبودی برای طلبه شهید «محمدنبی مبارز» از طرف همدرسانش در مدرسه علمیه عباسقلیخان با شکوه تمام برگزار شد، پس از پایان مجلس گروه زیادی از طبقات مختلف مردم مسلمان مشهد به داخل صحن عتیق (انقلاب) روی آورده و با تشکیل اجتماع به سخنرانی گویندگان مذهبی گوش فرا میدادند که ناگاه در جریان درگیری مردم با یک نفر از مأموران شناخته شده ساواک که قصد بر هم زدن مراسم را داشت، عدهای از مأموران که در غرفه فوقانی صحن کمین کرده بودند، با اسلحه کمری شروع به تیراندازی به سوی مردم کردند. در پی آن نیروهای نظامی رژیم شاه از طریق بست پایین خیابان، با تانک به نزدیک حریم رضوی آمدند و مردم را به رگبار بستند که در اثر این یورش دو نفر شهید و دهها نفر از زائران و انقلابیون مجروح شدند.
خطبه تاریخی آیتالله خامنهای در شب عاشورای ۵۷
از ابتدای ماه محرم در سال ۵۷، علما و روحانیون مشهد تلاش کردند تا از ایام سوگواری سالار شهیدان حداکثر بهرهبرداری را بکنند. روز تاسوعا راهپیمایی عظیم و باشکوهی در مشهد برگزار شد. در پایان این تظاهرات در فلکه حضرت، قطعنامهای ۱۰ مادهای مبنی بر سرنگونی حکومت شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) قرائت شد. در آن روز مردم به سوی میدان شاه و میدان تقی آباد و بیمارستان شهرضا رفتند و مجسمههای شاه را پایین کشیدند و عکسهای شاه در صحن حرم مطهر رضوی پاره شد. یکی دیگر از حرکتهای انقلابی این روز، ایراد خطبه شب عاشورا و سخنرانی تاریخی آیتالله خامنهای در حرم مطهر بود. از دیرباز، خطبه خوانی یکی از مراسم رسمی در حرم مطهر رضوی به شمار میآید که در شب عاشورا به نام امام حسین (ع) و در شب آخر ماه صفر برای امام رضا (ع) به جای آورده میشود.
توصیه آیتالله خامنهای به فرماندار مشهد و استاندار خراسان/ دربرابر ملت تسلیم شوید
در ادوار قبل، این خطبه به نام شخص شاه خوانده میشد و با متنی درباره امام حسین (ع) یا امام رضا (ع) ادامه مییافت. درخطبه شب عاشورای حرم در سال۵۷، آیت الله خامنهای، امام رضا (ع) را مخاطب قراد داد و فرمودند: «یابن رسول الله! از شما معذرت میخواهم که طاغوتیان هر ساله مراسم امشب را در کنار تو بر پا میکردند، در حالی که نه به تو ایمان داشتند و نه به جدت حسین (ع). ما خراسانیها فقط نظارهگر آنها بودیم. نه چارهای داشتیم و نه توانی. ساکت بودیم.» سپس روی به فرماندار نظامی مشهد و استاندار کردند و گفتند: «نکتهای را از تاریخ انقلاب فرانسه به شما یادآوری میکنم. حاکمان فرانسه در آن زمان انتظار سقوط حکومتشان را نداشتند. ۲۰ روز پیش از پیروزی انقلاب فرانسه خیرخواهان، حاکمان را به تسلیم در برابر اراده ملت فراخواندند، اما آنان بر لجاجت و تکبر خود پافشاری کردند. انقلاب برخلاف میل حاکمان پیروز شد. اینک یکی دو ماه بیشتر به پیروزی ما نمانده است. شما را نصیحت میکنم و میگویم با مردم به نیکی رفتار کنید»
حمله به مردم در روز ۹ دی و بزرگداشت شهدا یک روز بعد در حرم
روز ۹ دیماه مردم مشهد تظاهرات باشکوهی را برگزار کردند. این راهپیمایی بر خلاف روزهای پیشین، از حرم مطهر رضوی آغاز شد. در این بین اگرچه گروهی از فرماندهان و سربازان تحت امر شاه عدهای از مردم را شهید و مجروح کردند، اما با توجه به اینکه امام خمینی (ره) دستور فرار سربازان را از پادگانها داده بودند، عناصر انقلابی در بدنه ارتش، از فرصت پیش آمده بهره جستند و به مردم پیوستند. راهپیمایی مردم مشهد در روز دهم دی ماه ۵۷ هم ادامه یافت. نیروهای نظامیرژیم شاه در این روز، علاوه بر اینکه مردم مشهد را هدف گلوله و رگبار سلاحهای سبک و سنگین خویش قرار دادند، گروه زیادی را هم بازداشت کردند. یازدهم دی ماه مراسم بزرگداشتی برای شهدای دهم دی در مسجد گوهرشاد برگزار شد.
اعلام نخستوزیری بازرگان توسط شهید هاشمینژاد
روز دوازدهم دی ماه، شهید هاشمی نژاد در مسجد گوهرشاد سخنرانی طرح عدم رسمیت نخست وزیری بختیار و اعلام نخست وزیری بازرگان از سوی امام (ره) را مطرح کرد. در روز هفدهم دیماه، زنان مشهد تا گوهرشاد تظاهرات باشکوهی را برگزار کردند. در روز بیست و ششم دی ماه ۵۷ نیز بازاریان مشهد در اعتراض به اقدامات رژیم در حرم مطهر رضوی تحصن کردند.
تحصن در حرم به خاطر ممانعت دولت بختیار از ورود امام
در بهمن ماه ۵۷ و آستانه ورود امام خمینی (ره) از پاریس به ایران، جامعه روحانیت مبارز مشهد، در اعتراض به ممانعت دولت بختیار از بازگشت امام خمینی (ره) به میهن، در حرم مطهر تحصن کرده و در تاریخ یازدهم بهمن، بیانیه خود درباره ادامه اعتصاب را منتشر کردند. محل تحصن تالار تشریفات و دارالزهد مبارکه بود. به تدریج اقشار مختلف مردم همراه با دسته گلها و پلاکاردهایی وارد حرم مطهر شده و همبستگی خود را با متحصنین اعلام کردند.
مرحوم آیتالله العظمی شیرازی پس از اقامه نماز مغرب و عشاء دقایقی را در میان متحصنان گذراند و پس از تماس با پاریس توسط حجتالاسلام هاشمینژاد اعلام داشت: «بنابر آخرین خبر آیتالله خمینی (ره) ساعت ۵ بامداد صبح پنجشنبه به سوی تهران پرواز میکند. پس از مذاکره با سایر روحانیان متحصن قرار شد تا ورود معظم له به فرودگاه مهرآباد تحصن ادامه خواهد داشت.»
جشن ورود امام در حرم رضوی
مردم مشهد جشن ورود امام در ۱۲ بهمن ماه را نیز در حرم مطهر برگزار کردند؛ در این روز از مقابل مدرسه نواب تا صحن امام خمینی(ره) در حرم مطهر رضوی بین مردم نقل و شیرینی توزیع شد. تحصن علما در صحن حرم مطهر نیز با شعار «صل علی محمد، رهبر ماخوش آمد» پایان یافت.
تجمع بانوان در مسجد گوهرشاد در روز ۱۸ بهمن
در روز هجدهم بهمن ۵۷ تظاهرات مردم مشهد در حمایت از حکومت اسلامی از مقابل مسجد کرامت و چهارراه شهدا به سوی خیابان امام خمینی (ره) انجام گرفت و به موازات آن بانوان در مسجد گوهرشاد و صحن موزه حرم مطهر رضوی تجمع کردند. در روز نوزدهم بهمن ماه ۵۷ نیز تظاهرات مردم از مسجد کرامت آغاز شد و در حالی که عکسهایی از امام خمینی (ره) در دست داشتند، در مسیرهای منتهی به حرم مطهر رضوی به حرکت درآمدند و در میدان امام رضا (ع) قطعنامه این تظاهرات توسط مرحوم آیت الله واعظ طبسی قرائت شد. بیستم بهمن ماه ۵۷، مجلس یادبود ۴۰ تن از شهدای واقعه ۹ و ۱۰ دی ماه سال ۱۳۵۷ در مسجد گوهرشاد حرم مطهر رضوی با حضور پرشور مردم برگزار شد.
پیروزی انقلاب در روز ۲۲ بهمن و برپایی جشن با شکوه در حرم امام رضا (ع)
روز ۲۲ بهمن ۵۷ مبارزات مردم ایران به ثمر نشست و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. مردم سراسر ایران به خیابانها آمدند و فریاد پیروزی سردادند. مردم مشهد نیز پس از راهپیمایی باشکوه در خیابانهای این شهر برای ابراز ارادت به ولی نعمت خود، به آستان ملکوتی ثامن الحجج (ع) مشرف شدند و این پیروزی باشکوه را جشن گرفتند.
شرط بازگشت ایران به تعهدات برجامی؛ آمریکا باید تحریمها را در عمل کلاً لغو کند
حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا صبح امروز (یکشنبه) در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، بیعت تاریخی همافران با امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۵۷ را یکی از شگفتیسازیهای مهم و از عوامل اصلی پیروزی انقلاب و همچنین نشاندهنده خطای محاسباتی آمریکاییها برشمردند و گفتند: لازمه استمرار حرکت پرشتاب انقلاب، حضور مردم در صحنه، کار و تلاش بیوقفه، اتحاد کلمه بخصوص میان مسئولان، اعتماد به وعده الهی و افزایش مؤلفههای قدرت ملی در عمل است.
*** طرفی که باید شرط بگذارد ایران است
رهبر انقلاب اسلامی همچنین قضایای فضاحتبار اخیر آمریکا و سقوط ترامپ را افول آبرو، قدرت و انتظام اجتماعی و سیاسی آمریکا خواندند و با اشاره به اظهارنظر مقامهای اروپایی و آمریکایی درباره برجام و تحریمها تأکید کردند: آمریکاییها و اروپاییها حق هیچگونه شرطگذاری ندارند زیرا تعهدات برجامی خود را نقض کردند و آن طرفی که باید شرط بگذارد جمهوری اسلامی است زیرا به تعهدات خود پایبند بود. بنابراین ایران هنگامی به تعهدات برجامی خود بازخواهد گشت که آمریکا همه تحریمها را در عمل و نه در حرف یا بر روی کاغذ، لغو کند و این لغو تحریمها مورد راستیآزمایی ایران قرار گیرد. این، سیاست قطعی و غیرقابل برگشت جمهوری اسلامی و مورد اتفاق همه مسئولان است و هیچکس از آن عدول نخواهد کرد.
فرمانده کل قوا در این دیدار حادثه ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ را از ایامالله خواندند و افزودند: جدا شدن بخش مهمی از ارتش و پیوستن آنها به امام و مردم شبیه معجزه بود زیرا تکیه اصلی رژیم طاغوت به ارتش و ساواک بود و در نهایت از آنجایی ضربه خوردند که هیچگاه تصور نمیکردند.
حضرت آیتالله خامنهای به خطای محاسباتی عجیب دولت دموکرات آمریکا در آن زمان، در ارزیابی شرایط کشور و مردم نیز اشاره کردند و گفتند: آمریکاییها به ارتش شاهنشاهی بسیار امیدوار بودند و بر اساس اخبار قطعی، کودتایی را طراحی کرده بودند تا با دستگیری سران و پیشروان انقلاب و با استفاده از خشونت گسترده علیه مردم، مانع سقوط رژیم شوند اما یکی از عواملی که نقشه شیطانی آنها را باطل کرد، حرکت نیروی هوایی در نوزدهم بهمن بود.
*** خطای محاسباتی آمریکا در قبال ایران ادامه دارد
ایشان با تأکید بر اینکه خطای محاسباتی آمریکا در قبال ایران ادامه دارد و همچنان درک و شناخت صحیحی از ملت ایران ندارند، افزودند: یک نمونه از این خطای محاسباتی در فتنه ۸۸ بود که رییس جمهور دموکرات آمریکا به خیال آنکه کار را تمام خواهد کرد، رسماً از فتنه حمایت کرد.
*** ترامپ با لگد و با افتضاح از کاخ سفید اخراج شده است
رهبر انقلاب اسلامی تحریمهای بیسابقه با هدف از پا درآرودن ایران را نمونه دیگری از خطاهای محاسباتی آمریکا برشمردند و گفتند: یکی از همان احمقهای درجه یک، دو سال پیش گفته بود که عید ژانویه ۲۰۱۹ را در تهران جشن میگیریم. حالا آن شخص خودش به زبالهدان تاریخ رفته و رییس او هم با لگد و با افتضاح از کاخ سفید اخراج شده است اما جمهوری اسلامی ایران به لطف خداوند سربلند ایستاده است.
*** در قبال دشمن و معیوب بودن دستگاه محاسباتی آن نباید سادهانگاری کرد
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه در قبال دشمن و معیوب بودن دستگاه محاسباتی آن نباید سادهانگاری کرد، خاطر نشان کردند: عوامل دیگری نیز در موفق بودن حرکت انقلاب اسلامی مؤثر بودهاند که عبارتند از کار و تلاش، حضور مردم در صحنه و ایمان آنان به لزوم این حضور، اعتماد به وعده الهی و طراحیهای متقابل.
*** با نشستن و تماشا کردن هیچ کاری پیش نمیرود
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: با نشستن و تماشا کردن هیچ کاری پیش نمیرود. مسئولان با حضور در میدان کار و عمل، و با اعتماد به خدا، دائماً مولفه های قدرت ملی را افزایش دهند و در عمل تولید قدرت کنند.
ایشان یکی از مظاهر تولید قدرت را تقویت نیروهای مسلح به تناسب اقتضائات منطقهای و بینالمللی برشمردند و با تجلیل از رزمایشهای اخیر افزودند: انجام چنین رزمایشهای بزرگ و اعجاب برانگیز، آن هم در شرایط تحریم، در واقع تأمین امنیت ملی بهدست فرزندان کشور در نیروهای مسلح کشور و بسیار افتخار آمیز است.
حضرت آیت الله خامنهای لازمه تولید قدرت در نیروهای مسلح را علاوه بر تقویت تجهیزات، حفظ و ارتقای روحیه، ایمان و قدرت معنوی نیروها دانستند و گفتند: خطای بزرگ برخی کشورهای منطقه این است که امنیت ملی خود را از بیگانگان طلب میکنند و با وجود میلیاردها دلار هزینه و تحقیر شدن و توهین شنیدن، در نهایت در بزنگاهها امنیت آنها تأمین نمیشود؛ همانگونه که در قضایای چند سال قبل مصر و تونس و یا در سرنوشت محمدرضا پهلوی دیدیم.
ایشان در ادامه لزوم مراقبت از بروز خطا و اشتباه در داخل را نیز گوشزد کردند و افزودند: یکی از اشتباههای بزرگ این است که مرعوب قدرت دشمن شویم و یا در امور سیاسی و اقتصادی به دشمن امید ببندیم.
*** اگر با هرتوانی، مرعوب دشمن شویم از کار خواهیم افتاد
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه بنای بر مبالغه درخصوص نیرو و توان داخلی نیست، خاطرنشان کردند: اما واقعیتهای درون را ببینیم و آن را ارتقاء دهیم و بدانیم که اگر با هرتوانی، مرعوب دشمن شویم از کار خواهیم افتاد.
*** حوادث فضاحتبار اخیر آمریکا، افول آبرو، قدرت و انتظام اجتماعی آمریکاست
حضرت آیتالله خامنهای، افرادی را که در خصوص تواناییهای آمریکا و برخی قدرتها ارزیابیهای غیرواقعی دارند، به قضایای اخیر امریکا ارجاع دادند و افزودند: حوادث فضاحتبار اخیر آمریکا، مسایل کوچکی نیستند و نباید درچارچوب افول یک رییس جمهور ناباب ارزیابی شوند بلکه این قضایا افول آبرو، قدرت و انتظام اجتماعی آمریکا است.
ایشان با استناد به اظهارات صاحبنظران برجسته سیاسی آمریکا گفتند: خود آنها میگویند نظام اجتماعی آمریکا از درون پوسیده است و برخی سخن از دوران پسا آمریکا به میان آوردهاند.
*** قضایای آمریکا تمام نشده و دنبالهدار است
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر شبیه قضایای آمریکا در هرنقطه دیگر از دنیا بخصوص در کشورهایی که آمریکا با آنها مشکل دارد، رخ داده بود، آن را رها نمیکردند اما امپراطوری خبری در دست آنها است و تلاش دارند تا ماجرا را تمامشده نشان دهند در حالیکه قضیه تمام نشده و دنبالهدار است.
ایشان علت دستپاچگی و سراسیمه بودن رژیمهای وابسته به آمریکا در منطقه بخصوص رژیم صهیونیستی و یاوهگوییهای اخیر آنها را ترس و اضطراب از واقعیت افول آمریکا در محیط بین المللی و محیط داخلی دانستند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به اظهارات مقامهای آمریکایی و اروپایی در قضیه تحریمها، گفتند: اولاً در جمهوری اسلامی هیچکس گوشش بدهکار مهملگوییهای افراد بدون استحقاق در آمریکا و اروپا نیست.
*** آمریکا و سه کشور اروپایی حق تعیین شرط و شروط برای برجام ندارند
ایشان افزودند: ثانیاً بر اساس منطق و استدلال، آمریکا و سه کشور اروپایی که تعهدات برجامی خود را زیر پا گذاشتهاند، حق تعیین شرط و شروط برای برجام ندارند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: آنها صرفاً در یک برهه بسیار کوتاه در اول کار، بعضی از تحریمها را موقتاً تعطیل کردند اما بعداً تحریمها را برگرداندند و حتی افزایش هم دادند، بنابراین حق گذاشتن شرط و شروط ندارند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: طرفی که حق دارد برای ادامه کار برجام شرط بگذارد، جمهوری اسلامی ایران است چرا که از اول به همه تعهدات برجامی خود عمل کرد ولی آنها تعهدات خود را نقض کردند.
ایشان سیاست قطعی، غیرقابل بازگشت و عدولناپذیر جمهوری اسلامی در خصوص برجام را که مورد اتفاق همه مسئولان کشور است، به این شکل بیان کردند: اگر میخواهند ایران به تعهدات برجامی خود برگردد باید آمریکا تحریمها را در عمل و نه با زبان و یا روی کاغذ، کلاً لغو کند، آنگاه پس از راستیآزماییِ صحت لغو تحریمها، جمهوری اسلامی به تعهدات برجامی خود باز خواهد گشت.
رهبر انقلاب اسلامی مسئولان و دست اندرکاران امور کشور را به اتحاد کلمه و همصدایی توصیه موکد کردند و گفتند: اتحاد کلمه مردم و همچنین مسئولان عامل اصلی عبور از بسیاری از مشکلات در ۴۲ سال گذشته بوده و این هماهنگی و همصدایی باید ادامه یابد.
فرمانده کل قوا، نیروهای مسلح را به ادامه تولید قدرت توصیه و در پایان تأکید کردند: به لطف خداوند و دعای حضرت ولی عصر(عج) فردای ملت و کشور ایران، قطعاً به مراتب بهتر و بالاتر از امروز خواهد بود.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیر سرتیپ نصیرزاده فرمانده نیروی هوایی ارتش با بیان گزارشی از برنامههای این نیرو در سال گذشته گفت: نیروی هوایی با سابقه حضور اثرگذار خود در انقلاب و حفظ دستاوردهای آن، امروز با دستی پر از رویشهای برخاسته از تفکر مقاومت و آموزههای مکتب شهید سلیمانی، با انگیزهتر از پیش در مسیر ارتقای قدرت هوایی کشور گام برداشته است.
مخالفت وزارت دینی سودان با همایش حمایت از عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی
وزارت امور دینی و اوقاف سودان روز شنبه از مشارکت در همایشی به مناسبت حمایت از عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در خارطوم خودداری کرد.
به گزارش خبرگزاری آناتولی ترکیه، این وزارتخانه در بیانیهای گفت که از اینکه نام «نصر الدین مفرح» وزیر امور دینی سودان در لیست حاضران برنامهای در حمایت از عادی سازی روابط با اسرائیل آمده در حالی که او هیچ موافقتی برای حضور در این برنامه اعلام نکرده است، غافلگیر شده است.
وزارت امور دینی سودان دلیل مخالفت وزیر با حضور در برنامه امروز خارطوم را مشارکت نداشتن این وزارتخانه در ساماندهی برنامه مذکور و بی اطلاعی از اهداف و مقاصد آن خواند.
همایش خارطوم با عنوان «نخستین گردهمایی تسامح و صلح اجتماعی» توسط «ابوالقاسم برطوم» یک عضو سابق پارلمان و یک بازرگان یکی از حامیان سازش میان خارطوم و تل آویو برگزار شده است.
شخصیتهایی سودانی از جمله مقاماتی دولتی که نام آنها برده نشده است و همچنین مقاماتی خارجی در این همایش حضور داشتند که از طریق ویدئو کنفرانس برگزار شده است و «دیوید روزن» خاخام صهیونیست از قدس اشغالی نیز در آن حضور دارد.
وزارت امور دینی سودان بر پایبندی کامل خود به اهداف و رویکردهای کلی و سیاست های دولت انتقالی این کشور تاکید کرد.
حزب «البعث» سودان نیز امروز در بیانیهای خواستار ناکام گذاشتن این همایش شد و گفت برنامههای اینچنینی در حمایت از سازش اسفبار و تلاش برای تحکیم آن در وجدان ملت ماست.
نهاد مردم نهاد «شؤون الأنصار» سودان نیز مخالفت خود را با حضور در این همایش اعلام کرد.
سودان در اکتبر ۲۰۲۰ عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی را اعلام کرد؛ اما احزاب سیاسی و ملی متعددی در سودان مخالفت قاطع خود را با این سازشگری اعلام کردند که از جمله آنها احزاب شریک ائتلاف حاکم سودان هستند.
تقریب مذاهب اسلامی؛ راهبرد مهم کشور پس از انقلاب اسلامی/بیداری علمای اهل سنت و تشیع انقلاب را قوی و مقتدر ساخته است
ماموستا ملاقادر قادری عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ضمن تبریک ایام الله دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی به تمام ملت مسلمان و مردم شریف ایران اسلامی، اظهار داشت: پیامبر اسلام در روایتی می فرمایند: «بعد از من از یکدیگر دور و متفرق نشوید و پیوسته اتحاد خود را حفظ نمایید»، در آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی قرار داریم، از دستاوردهای مهم این انقلاب می توان به کلام حضرت امام راحل(ره) اشاره نمود که از ابتدای انقلاب و تا زمان حیاتشان ملت های مسلمان را به اتحاد و انسجام دعوت می نمودند.
عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت، افزود: این اتفاق به فضل الهی رخ داده است؛ اگر نگاهی میدانی به کشورهای منطقه مانند عراق ، سوریه و بسیاری از همسایگان خود بیاندازیم به وضوح مشاهده می کنیم که اختلاف میان مذاهب در درون بدنه آنان سبب جنگ و خونریزی گردیده است.
امام جمعه پاوه تصریح کرد: الحمدلله به لطف ایزدمنان و رهنمودهای حکیمانه و کریمانه مقام معظم رهبری و نیز اتحاد میان علمای فریقین شیعه وسنی چنین اختلافاتی که منجر به آسیب به ملت مسلمان ایران اسلامی گردد نداشته ایم.
وی افزود: انقلاب اسلامی از زمان پیدایش تاکنون برکات بسیاری داشته است؛ دشمنان اسلام در طول این سال ها سعی داشته اند با تحریم اقتصادی و یا هر روش و ترفندی به این انقلاب آسیب وارد کنند که موفق نشده اند.
وی در پایان تاکید: پایداری و استحکام این انقلاب در اخلاص و نیت پاک رهبران آن می باشد، مقاومت و همراهی ملت صبور و شجاع ایران اسلامی و نیز عقلانیت و بیداری علمای اهل سنت و تشیع در این میان توانسته است این انقلاب را قوی و مقتدر سازد و موانع پیش رو را با عزت و استقلال خود از میان بردارد.
دعای پدر و مادر برای فرزند در کلام امام سجاد(ع)
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیهالسلام لِوُلْدِهِ عَلَیهِمُ السَّلَامُ:
اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَی بِبَقَاءِ وُلْدِی وَ بِإِصْلَاحِهِمْ لِی و بِإِمْتَاعِی بِهِمْ. إِلَهِی امْدُدْ لِی فِی أَعْمَارِهِمْ، وَ زِدْ لِی فِی آجَالِهِمْ، وَ رَبِّ لِی صَغِیرَهُمْ، وَ قَوِّ لِی ضَعِیفَهُمْ، وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ، وَ عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ وَ فِی کلِّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِمْ، وَ أَدْرِرْ لِی وَ عَلَی یدِی أَرْزَاقَهُمْ. ...
در فرازی از دعاهای حضرت امام سجاد علیه السلام برای فرزندان آمده است:
خداوندا بر من منت گذار به بقای فرزندانم و به شایستهنمودن ایشان برای من و به برخورداری من از آنان.
خداوندا عمر آنان را برای من طولانی گردان، و بر ایام زندگیشان برای من بیفزا، و خردسالشان را برایم تربیت کن، و ناتوانشان را برایم نیرو ده، و بدنها و دینشان و اخلاقشان را برایم به سلامت دار، و آنان را در جان و اعضا، و هر کارشان که به آن اهتمام دارم عافیت بخش، و برای من و به دست من روزی آنان را وسعت ده.
"صحیفه سجادیه، دعای بیست و پنجم"
غیبت امام زمان (عج) با «قاعده لطف» سازگار است؟
قضا و قدر الهی چگونه با دعا و صدقه تغییر می کند؟
* مسلمان کیست و شرایط مسلمان بودن چیست؟
مسلمان کسی است که بپذیرد: هیچ خدایی جز الله نیست و حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) پیامبر خدا است. کسی که این دو را قبول داشته باشد و به زیان هم اقرار کند، مسلمان است.
اسلام مانند سواد داشتن است که دارای درجاتی است؛ کسی که سواد خواندن و نوشتن بلد باشد با سواد است و کسی هم که دارای درجه دکتری باشد باز هم باسواد است. اما درجه این دو با هم برابر است؟ درجات اسلام نیز همین طور است.
چنان که اسلام را میتوان به اسلام ظاهری و اسلام واقعی تقسیم کرد.
از شرایط مهم مسلمان واقعی بودن دو چیز است:
۱. عقیده و ایمان؛ یعنی عقیده داشتن به خداوند و صفتهای نیک او، ایمان به نبوت پیامبران به ویژه حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) عقیده به قیامت، بهشت، جهنم و... .
۲. عمل، یعنی اگر کسی عقیدهاش کامل باشد، ولی به دستورهای خدا و پیامبر (صلی الله علیه وآله) عمل نکند، مسلمان واقعی نیست؛ مثلا اگر کسی زکات ندهد مسلمان واقعی نیست.
* قضا و قدر چیست؟
۱- معنای قضا: آیا تاکنون اسم قاضی را شنیدهاید؟ مثلا میگویند فلانی قاضی دادگستری است. آیا میدانید کار قاضی چیست و چرا به او قاضی میگویند؟ کار قاضی این است که وقتی بین دو نفر مشکل یا دعوایی پیش میآید به او مراجعه میکنند و او حق را به یک طرف، که حق با اوست میدهد و دعوا را خاتمه میبخشد. پس چون قاضی دعوا را فیصله میبخشد، تمام میکند و خاتمه میبخشد به او قاضی میگویند.
با مثال که متوجه شدید که معنای قضا: فیصله بخشیدن به کار و تمام کردن میباشد. حال وقتی میگویند قضای الهی بر چیزی تعلق گرفته، به این معناست: که خداوند این گونه حکم کرده که آن چیز با علتهای خودش به گونهای خاص ایجاد میشود و حتمی شود؛ مثلا قضا و قدر الهی بر این تعلق گرفته که اگر کسی به آتش دست بزند دست او بسوزد، اگر کسی خودش را از بلندی پرتاب کندت صدمه ببیند، آسمان های هفت گانه در دو روز (دو دوره) خلق شوند و اما وقتی می گویند قضای الهی بر این تعلق گرفته که جز او را پرستش نکنید؛ یعنی حکم و دستور خداوند بر این تعلق گرفته است.
۲- معنای قدر: قدر به معنای تقدیر کردن و اندازه گرفتن است.
وقتی می گویند قدر الهی، یعنی خدا قدر و اندازه هر چیز را مشخص کرده است و قدر الهی بر این تعلق گرفته که سال ۳۶۵ روز باشد. در حوادثی هم که اتفاق می افتد قدر الهی بر این تعلق گرفته است که اگر علتها فراموش شود، نتیجه مورد نظر هم به دست آید؛ مثلااگر کسی بیمار شود و دارویی که برای همان بیماری وجود دارد مصرف کند و خوب شود، خوب شدن شخص مطابق قضا و قدر الهی است، چون خداوند این گونه تقدیر کرده است که خوردن دارو موجب بهبودی شود. حال اگر مریض دارو مصرف نکرد و بیماریش شدیدتر شد باز هم مطابق قضاوقدر الهی است.
* آیا قضا و قدر امری حتمی و تغییرناپذیر است یا ما میتوانیم با دعا، صدقه و... آن را تغییر دهیم؟
در پاسخ قبلی که قضا و قدر الهی به این معنای است که خداوند علتها و سبب هایی را قرار داده و مقرر کرده است که این علتها نتیجه های خودشان را بدهند و به قول یکی از شاعران:
از مکافات عمل غافل مشو *** گندم از گندم بروید جو از جو
پس، قضا و قدر الهی بر این تعلق گرفته است که علت بوجود آمدن گندم، دانه گندم باشد، نه دانه جو. پس اگر دانه گندمی در جای مناسب قرار گیرد و شرایط فراهم باشد به بوته گندم تبدیل می شود.
قضا و قدر الهی دو گونه است:
الف- قضا و قدر حتمی و غیر قابل تغییر.
ب- قضا و قدر مشروط.
برای آنکه فرق این دو را بدانید، به مثال زیر توجه کنید.
سم کشنده است، پس اگر کسی سم بخورد و مقداری سم به اندازهای باشد که موجب مرگ میشود، چنین شخصی خواهد مرد. اما اگر کسی سم بخورد و فورا دارویی که اثر سم را از بین می برد بخورد آیا باز هم خواهد مرد؟ پاسخ روشن است. اگر کسی را مار نیش بزند و او فورا به دکتر مراجعه کند و دکتر داروی ضد سم به او تزریق کند چنین شخصی نخواهد مرد.
پس سم مار همیشه کشنده نیست؛ بلکه در صورتی کشنده است که داروی ضد سم مصرف نشود. در این مثال، کشنده بودن سم، قضا و قدر غیر حتمی است؛ حال اگر سم خورده شد و داروی ضد سم مصرف نشد کشته شدن حتمی خواهد بود و به اصطلاح جایش در لوح محفوظ است.
سرنوشت ما نیز همین گونه است و صدقه دادن و سایر کارهای خوب مانند داروی ضد سم است. پس ممکن است قضا و قدر غیر حتمی الهی به این تعلق گرفته باشد که برای ما حادثه ای اتفاق بیفتد، حال اگر صدقه بدهیم. صدقه مانند پادزهری جلوی آن حادثه را می گیرد.
* خداوند در قرآن فرموده است: هر کس را که خدا بخواهد هدایت میکند؛ پس اگر خدا نخواهد، شخص هدایت نخواهد شد و تلاشهای انسان بیهوده است.
دو دانش آموز را در نظر بگیرید که زیر نظر معلمی دلسوز و مهربان تحصیل خود را آغاز می کنند.
معلم درسهای اولیه را برای هر دو نفر تدریس میکند. دانش آموز «الف» درسها را خوب می خواند و تکالیف خودش را خوب انجام می دهد، پس شایستگی این را پیدا میکند که معلم درس بعدی را به او یاد بدهد و در واقع به خاطر شایستگی که دارد معلم او را به درس بعدی یا کلاس بالاتر هدایت میکند، ولی دانشآموز «ب» نه تنها درس هایش را خوب نمی خواند، بلکه دفترهایش را هم پاره می کند، معلم را مسخره می کند و...
چنین دانش آموزی را معلم مهربان رهایش میکند، تا در گمراهی و جهل و بی سوادی بماند و این باقی ماندن او در جهل و نادانی نتیجه کوشش نکردن دانشآموز «ب» است و ربطی به معلم ندارد.
خداوند مهربان نیز ما انسانها را آفریده و پیامبران را برای تعلیم و یاد دادن راه درست و پاک شدن ما فرستاده است.
در این میان برخی انسانها، تعلیمات پیامبران را به خوبی یاد میگیرند، خداوند نیز به آنها کمک می کند، تا در راه هدایت ثابت قدم باشند یا به درجات بالاتر هدایت راه یابند و به خداوند نزدیک شوند، ولی انسانهایی که با اختیار خودشان از راه راست منحرف میشوند، خداوند آنها را رها می کند تا در جهل و گمراهی باقی بمانند و هر روز بیشتر از روز قبل در باتلاق نادانی و گمراهی فرو روند. از آن چه نوشتم متوجه شدید که هدایت خدا دارای چند مرتبه و درجه است.
مراتب اولیه هدایت، شامل همه انسانها میشود. این که خدا عقل داده که خوب و بد را بفهمند و پیامبران را فرستاده تا مردم را راهنمایی کنند، از مراحل اولیه هدایت است؛ ولی هدایت های ویژه خدا و عنایتهای مخصوص پروردگار شامل حال کسانی میشود که در راه خدا قدم بر میدارند؛ پس معنای آیاتی مانند: الله یهدی من یشاء؛ خداوند هر که را اراده کرده هدایت میکند. (بقره، آیه ۲۱۳) این است که اراده الهی بر این تعلق گرفته است که: خداوند بر هدایت مؤمنان بیافزاید و آنان را مشمول عنایت ویژه خودش کند؛ چنان که در قرآن می فرماید: خداوند بر هدایت هدایت یافته گان می افزاید. (مریم، آیه ۷۶)