
emamian
اصالت اعتقاد به حضرت مهدی (عج) نزد علمای اهل سنت
خداوند متعال می فرماید: (وَلَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْبَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَْرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ/(الانبیاء(۱۰۵) ” در « زبور » بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد» ” مقصود از این آیه چیست؟ منظور از اینکه زمین را بندگان صالح خدا ارث می برند، چیست؟ و این آیه چه زمان تحقق خواهد یافت؟ چه زمان بندگان صالح خدا زمین را به ارث خواهند برد؟ و آیا چنین چیزی محقق خواهد شد؟ حاشا که سخن خدا دروغ باشد، ممکن نیست خدا قضیه ای را بیان نماید و محقق نگردد.
پس محققاً زمانی خواهد آمد که تمام کره زمین با توجه به نصّ صریح قرآن از آن عباد صالح خداوند شود. امّا چه زمانی این وعده الهی محقق خواهد شد؟ هر زمان که باشد، آنچه که روشن است تحقق این وعده بدست سید و مولای ما امام مهدی (عجل) است.
باید متذکر شد که اعتقاد به امام مهدی(عج) تنها یک اندیشه شیعی نیست، (آنگونه که برخی تصور می کنند)، بلکه مسأله ای است که همه ادیان به آن ایمان دارند، برادران اهل سنت ما نیز به این اندیشه ایمان داشته و کتب متعددی به رشته تحریر در آورده اند که محتوی اخبار مربوط به امام زمان عجل الله تعالی فرجه می باشد.
این افکار زاییده خیال عدّه ای نیست تا جایی که بعضی می گویند و ما را متهم به خیال پردازی می نمایند، زیرا این اعتقاد با روایتی از رسول گرامی اسلام رسیده که خداوند در موردش فرموده : لاینطق عن الهوی إن هو إلاّ وحی یوحی، رسول الله (ص) فرموده اند: مهدی با آمدنش زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد.
آنچه برادران اهل سنت ما در مورد امام منتظر عجل الله فرجه نوشته اند شامل کتابهای بسیاری می شود که در ذیل به عناوین برخی از این کتابها اشاره می کنیم:
۱-ابو نعیم اصفهانی(از بزرگان علمای اهل سنت)، سه کتاب به نام های مناقب المهدی، صفات مهدی و کتاب چهل حدیث را در مورد امام مهدی(عج) نوشته است.
۲-جلال الدین سیوطی (صاحب تألیفات متعدد و تفسیر معروف) دو کتاب به نام های العرف الوردی فی اخبار المهدی و علامات مهدی نوشته است.
۳-حماد بن یعقوب الرواجنی، اخبار مهدی.
۴-ابن حجر عسقلانی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر
۵-محمد بن یوسف الکنجی الشافعی، البیان فیأخبار صاحب الزمان
۶-ملا علی المتقی الهندی، صاحب کتاب کنز العمال، که این کتاب یکی از مهمترین کتب در بحث مورد نظر است، و نیز البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان
۷-علی بن سلطان الهروی الحنفی، المشرب الوردی فی أخبار المهدی
۸-برادران اهل سنت ما در جواب ابن خلدون که اعتقاد به امام مهدی را انکار نموده، کتابهای زیادی نوشته اند، مثلاً أحمد بن محمد بن صدیق المغربی کتاب «إبرازالوهم المکنون من کلام ابن خلدون» را نوشته که نام دیگر این کتاب «المرشد المبدی لفساد طعن ابنخلدون فی أحادیث المهدی» می باشد.
۹-شهاب الدین الحلاونی الشافعی منظومه ای مشتمل بر پنجاه و پنج بیت حول اوصاف امام مهدی با استفاده از احادیث نبوی شریف به رشته نظم در آورده که آن را “القطر الشهدی فی أوصاف المهدی” نامیده است.
۱۰-محمد البلبیسشافعی محدث معروف، در شرح منظومه شهاب الدین الحلاوی کتابی با عنوان “العطرالوردی بشرح القطر الشهدی” نوشته است.
۱۱-شمس الدین سفارینی نابلسی،کتاب لوائح الأنوار البهیه وسواطع الأسرار الأخریه، را در شرح أرجوزه ای در موضوع اماممهدی با نام الدره المضیه فی عقیده الفرقه المرضیه لشمس الدین السفارینی، نوشته است.
۱۲-شیخ بهائی قصیده ای معروف با نام وسیلهالفوز والأمان فی مدح صاحب الزمان دارد که أحمد بن علی حنفی یکی از أحد علمایبرادران اهل سنت در شرح آن کتابی با نام “فتح المنان فی شرح قصیدهالشیخ البهائی المعروفه بوسیله الفوز والأمان فی مدح صاحب الزمان” تحریر نموده است.
احادیث نبی اکرم(ص)، نزد اهل سنت، در موضوع امام مهدی عجل الله فرجه:
رسول الله (ص) فرمود: اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنچنان طولانی می کند تا مردی از اهل بیتم را برانگیزد که همنام من است و او زمین را از قسط و عدل پر خواهد کرد، بعد از اینکه از ظلم و جور پر شده باشد. (۱)
هر کدام از کتب حدیث یا تفسیر یا تاریخ اسلامی شیعه یا سنی را باز کنیم احادیث فراوانی خواهیم یافت که در موضوع ظهور مهدی و اشارات امام بقیّه الله عجل الله فرجه وارد شده و در آنها دهها حدیث پیرامون: چشم، بینی، مو، قد و قامت و حتّی دندانهای ایشان و … در اوصاف امام حجت منتظر عجل الله فرجه با دقتی فوق تصور آمده است. (۲) و آنچه که از حوادث آخر الزمان روی خواهد داد و اینکه چگونه حکم ایشان به عدل و داد جاری خواهد شد و چگونه خدای سبحان او را بر خواهد انگیخت و حق و اهل آن را توسط او یاری خواهد داد، مثلاً نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: او پول ها را به طور یکسان تقسیم خواهد کرد. (۳) و اینها هرگز خیال نیست، بلکه واقعیت است، چرا که سخن رسول الله صلی الله علیه و آله است، همان پیامبری که برای امتش اخبار آسمانی می آورد و به ما از اخبار آخرت و ملل گذشته خبر داده، برای ما از آینده نیز خبر داده، همان که از قضیه امام حسین (ع)(۴) و قضایای مربوط به امام علی (ع) و غصب حق ایشان با دقّت تمام خبر داده(۵) و اینکه وی با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین می جنگد(۶) و چگونه در محراب نماز به شهادت می رسد(۷) همه این اخبار با همان دقّتی که روایت شده بود واقع شد، و همین گونه نیز اخباری که وی از امام حجت عجل الله تعالی فرجه خبر داده، روی خواهد داد.
بزرگان علمای اهل سنت که درباره امام مهدی (روحی لتراب مقدمه فداء) نوشته اند:
– قدیمی ترین مؤلف سنی که به عقیده امام مهدی پرداخته، حفاظ نعیم بن مروزی متوفی سال ۲۲۲۷هـ. است که کتاب “الفتن و الملاحم” را نوشته و او از شیوخ بخاری و دیگر کتب صحاح است.
– سخنی از امام ابی الحسن علی بن اسماعیل اشعری. متوفی سال ۳۲۴هـ. در کتابش با عنوان مقالات الاسلامیین نقل شده است و این اشعری مذهب سنی که هیچ ارتباطی با مذهب شیعه دوازده امامی ندارد، (خصوصاً در آن زمان که ممکن نیست تصور کنیم این فرد برای کسب قدرت یا پول به نفع شیعه، سخنی چاپلوسانه و تملق آمیز به زبان آورده باشد)، او در کتابش که فرهنگنامه ای کوچک و کم حجم است ، از ملل و نحل سخن می گوید، در مورد طایفه شیعه می گوید: “همانا علی بن محمد بن علی بن موسی بر امامت فرزندش حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی تصریح نموده است، او در سامرا زندگی می کرد و حسن بن علی بر امامت فرزندش محمد بن الحسن بن علی که نزد ایشان غائب منتظر است ادّعا می کنند روزی ظهور می کند و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود بعد از اینکه از ظلم و جور پر شده باشد.
– سخن نسب شناس مشهور (ابو نصر سهل بن عبد الله بن داود بن سلمان بن ابان بن عبد الله بخاری) از علمای اعلام قرن چهارم هجری در کتابش با نام “سرّ السلسله العلویّه” می گوید: امامیه به این خاطر نام پسر امام علی النقی الهادی را جعفر کذاب گذاشته اند که او ادّعا کرد میراث برادرش حسن (امامت امام حسن عسکری) از آن اوست، نه از قائم حجت (عجل).
– سخن امام الذهبی، امام شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان اذهبی در “سیر اعلام النبلاء و تاریخ الاسلام” و نیز در “العبر فی خبر من غبر الامام الذهبی” در جلد اول این کتاب، مؤلف وقائع تاریخی۲۶۰ سال از آغاز سیره نبوی تا سال ۷۷۲ و وفیات الاعیان و مراتب آنان را بر حسب ترتیب تاریخی بیان می کند. و در ضمن آن می آورد: حسن بن علی الجواد بن محمد بن علی بن علی الرضا بن موسی بن الکاظم بن جعفر الصادق العلوی الحسینی، یکی از ائمه دوازده گانه است که رافضه معتقد به عصمت آنان هستند و او پدر منتظر محمد صاحب سرداب است.
– الذهبی در کتاب خود تاریخ اسلام می گوید: حسن بن علی بن محمد بن علی الرضا بن موسی بن جعفر الصادق ابو محمد الهاشمی الحسینی یکی از ائمه شیعه که معتقد به عصمت آنان می باشند. و به او حسن عسکری گفته می شود زیرا در سامرّاء ساکن بود، و به آنجا عسکر گفته می شد، و او پدر منتظر رافضه است و مادرش کنیزی بود و امّا پسرش محمد بن الحسن است که رافضه ادّعا می کنند قائم خلف الحجه است، او در سال پنجاه و هشت یا پنجاه و شش هجری متولد شد و بعد از پدرش دو سال زندگی کرد و سپس ناپدید شد و ادّعا می کنند که او از چهارصد و پنجاه سال پیش در سرداب باقی است و او صاحب الزمان است و زنده است و علم اولین و آخرین را می داند و هرگز کسی او را ندیده است، ر.ک سیر اعلام النبلاء ج۱۲- ص۳۸۹-۳۹۱٫
– شمس الدین بن خلّکان در “تاریخ ابن خلّکان” و “وفیات الاعیان” می گوید: ابوالقاسم محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی بن محمد الجواد دوازدهمین امام شیعه دوازده امامی معروف به حجت می باشد و اوست که شیعه معتقدند منتظر و قائم و مهدی و … می باشد ولادت او در روز جمعه نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج اتفاق افتاد، و آنگاه که پدرش وفات یافت، پنج سال داشت و نام مادرش «نرجس» بود.
– شیخ عبد الله الشبراوی در کتاب “الاتحاف بحبّ الاشراف”به نقل از کتاب «المهدی الموعود المنتظر» از نجم الدین العسکری می گوید: یازدهمین امام الحسن الخالص به لقب العسکری است که در ربیع الاول سال ۲۳۲هـ در مدینه(۸) متولد شد و در روز جمعه ربیع الاول سال ۲۶۰ هـ. در بیست و هشت سالگی وفات یافت، همین شرف برای او کافیست که امام مهدی منتظر فرزند اوست.
– امام محمد، “الحجه” پسر امام حسن الخالص در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵هـ. پنج سال قبل از وفات پدرش در سامراء متولد شد، پدرش او را به هنگام تولد مخفی کرد، و این به خاطر شرایط سخت حاکم و ترس از خلفای عباسی بود که در آن زمان هاشمیان را تعقیب و زندانی می کردند یا به قتل می رساندند، چون آنان کسانی را که سلطنت ظالمان را نابود می کنند را به قتل می رساندند، و او امام مهدی (عج) است، آنطور که او را از خلال احادیثی که از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله به آنان رسیده معرفی کرده اند.
-شیخ عبد الوهاب شعرانی در کتاب الیولقیت و الجواهر ص۱۴۵٫ سال ۱۳۰۷ هـ. می گوید: مهدی علیه السلام از اولاد امام حسن عسکری علیه السلام است و تولد او در شب نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج بود و او باقی خواهد بود تا آنکه با مسیح ابن مریم علیه السلام جمع شوند…
– -شیخ سلمان حنفی در ینابیع المودّه به نقل از ابن عبّاس می گوید: شخصی یهودی به نام نعثل نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: ای محمد، از تو درباره چند چیز سؤال می کنم که از مدّتها پیش دلم را به اضطراب وا داشته است، بگو جانشین تو کیست؟ زیرا هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه وصی و جانشینی داشته است و پیامبر ما موسی بن عمران یوشع بن نون را وصی خود قرار داد. پیامبر (ص) فرمود: جانشین من علی بن ابیطالب است و بعد از او، دو نوه ام حسن و حسین و بعد از آنها نه امام از صلب حسین به دنبال هم می آیند.
آن مرد گفت:ای محمد، نامهای آنها را به من بگو!
پیامبر (ص) فرمود: بعد از حسین، پسرش علی، و بعد پسرش محمد، و بعد پسرش جعفر، و بعد پسرش موسی، و بعد پسرش علی، و بعد پسرش محمد، و بعد پسرش علی، و بعد پسرش حسن، و بعد پسرش حجت، محمد المهدی، و اینها دوازده تن هستند… تا آخر حدیث.
– مسعودی در کتاب مروج الذهب می گوید: در سال دویست و شصت ابو محمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی ابن ابیطالب رضی الله عنهم در زمان خلافت معتمد در سن بیست و نه سالگی درگذشت و او پدر مهدی منتظر (عجل) است.
– ابن القیّم الجوزی در کتاب “المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف. ج۱/ص۲۸۹ . بعد از ذکر شماری از احادیث در مورد مهدی منتظر (عجل) می گوید: مردی از اهل بیت نبی صلی الله علیه و آله و از فرزندان حسن بن علی در آخر الزمان خارج می شود و در آن زمان که زمین از ظلم و جور پر شده باشد، او آن را از عدل و داد پر می کند و اکثر احادیث بر همین مطلب دلالت دارند…الخ. علاّمه محقق شیخ لطف الله صافی اسامی ۶۵ تن از علمای اهل سنت را که به ولادت مهدی تصریح نموده اند، را ذکر کرده است.(۹)
– ابی الفداء در کتاب “المختصر فی اخبار البشر” می گوید: جاسوسان متوکل خبر دادند که نزد علی الهادی که یکی از امامان دوازده گانه امامیه و پسر محمد الجواد است، کتاب و سلاح موجود است، متوکل گروهی از ترکان را به سوی او فرستاد و آنان شبانه و به ناگاه بر او هجوم آوردند و او را در خانه ای دربسته یافتند در حالی که بر او روپوشی از جنس مو بود و رو به قبله نشسته آیات قرآن را در وعد و وعید قیامت تلاوت می کرد و فرشی جز رمل و سنگ زمین نداشت. او را نزد متوکل بردند. متوکل در حال نوشیدن جام شراب بود، وقتی او را دید در چشمش بس بزرگ آمد، پس او را در کنارش نشاند و جام را به او داد: او گفت: ای امیر المؤمنین، گوشت و خونم هرگز آلوده به شراب نشده، متوکل او را عفو کرد و گفت: شعری برای ما بخوان. فرمود: شعر کمی از من روایت شده، متوکل گفت: باید بخوانی پس چنین سرود: “بر بالای کوهها خانه ساختند و مردانی زمخت از آنان نگهبانی کردند، امّا این قله ها آنان را بی نیاز نساخت و بعد از آنکه در عزّت قلعه هایشان بودند در حفره هایی پنهان شدند، و چه بد جایگاههایی برگزیدند، بعد از آنکه در قبر قرار داده شوند بر آنان فریاد می زنند، آن خانواده و تاجها و لباسهای نیکو کجا رفت؟ قبرشان را بشکاف و ببین که کرمها بر آن چهره ها می لولند؛ چرا که آنان مدّت زمانی طولانی خوردند و نوشیدند و حال خورده می شوند” آنگاه متوکل گریست و دستور داد بساط شراب را بردارند و او را با احترام به منزلش بازگردانند. او پدر حسن عسکری بن علی الزکی بن محمد الجواد بن علی بن موسی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن حسین بن علی بن ابیطالب (رضی الله عنهم) و یازدهمین امام از امامان دوازده گانه است. او پدر محمد المنتظر صاحب سرداب است که دوازدهمین امام از امامان دوازده گانه به اعتقاد شیعیان است و آنها می گویند: او در خانه پدرش در سامراء وارد سرداب شد، در حالی که مادرش منتظر او بود و دیگر به سوی مادرش بازنگشت و در آن زمان نه سال داشت و آن سال دویست و شصت و پنج بود.
اعتقاد به امام بقیّه الله (عج)، در طول روزگاران متوالی پیوسته از عقاید ثابت و مورد توافق علمای سنت و دیگر مذاهب بوده و اگر رأی نادری هم پیدا شده که به انکار یا شک در آن برخاسته، علماء و محققان در مقابل آن ایستاده اند زیرا آن را انکار یکی از عقاید ثابت اسلام دانسته اند که با احادیث متواتر از شخص پیامبر (ص) ثابت گشته است.
بهترین مثال در این مورد بحث ابن صدیق مغربی در ردّ سخن ابن خلدون در کتاب “الوهم المکنون من کلام ابن خلدون” در بیش از صد و پنجاه صفحه است که در این کتاب قسمت عمده ای از آرای ائمه حدیث را در صحّت احادیث مهدی منتظر و تواتر آن ذکر کرده است، سپس مباحث ابن خلدون را یکی یکی با استناد بر بیست و هشت حدیث معتبری که ذکر می کند، مردود می سازد و احادیث مهدی علیه السلام را با صد حدیث دیگر تکمیل می نماید، هر چند که ابن خلدون اعتقاد به امام مهدی منتظر را به طور جزم نفی ننموده ولی آن را بعید می شمارد و تنها با چند حدیث، مورد مناقشه قرار می دهد، علما او را از موارد نادر در تکذیب این عقیده اسلامی می دانند، عقیده ای که با ذکر آن در احایث فراوان به حدّ تواتر رسیده و صحّت آن ثابت شده است. به همین سبب از او انتقاد کرده اند که او یک مورّخ است و نه اهل تخصص در حدیث، و نمی تواند در این مورد جرح یا تعدیل یا اجتهاد روا نماید.
نمونه دوم: کتاب “مهدی ینتظر بعد الرسول خیر البشر. و مؤلفش شیخ عبد الله قرشی رئیس محاکم شرعی قطر است که در پی جنبش مسجد الحرام چاپ شد و رهبر این جنبش محمد عبد الله قرشی ادّعا کرد که او مهدی منتظر است. بدنبال چاپ این کتاب علمای حجاز در مقابل عبد الله قرشی ایستادند و ادّعای او را ردّ کردند، از جمله عالم و محدّث شیخ عبد المحسن العباد مدرس دانشگاه اسلامی مدینه منوّره که در ضمن بحث جامعی در بیش از پنجاه صفحه به نام “الردّ علی من کذب بالاحادیث الوارده فی المهدیّ (عجل)” به او جواب داده است.
پی نوشت:
(۱) سنن أبی داوود: ۲ / ۳۰۹ حدیث ۴۲۸۲، سنن ترمذی: ۳ / ۳۴۳ حدیث ۲۳۳۱ _ ۲۳۳۲،الدر المنثور سیوطی: ۶ / ۵۸، کنز العمال: ۱۴ / ۲۶۴ حدیث۳۸۶۶۱٫٫
(۲) سنن أبی داوود: ۲ / ۳۱۰ حدیث ۴۲۸۵، المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابوری: ۴ / ۵۵۷،البیان شافعی: ۵۱۵ باب ۱۹، الفتن ابن حمّاد: ۱۰۱، و غیر ذلک .
(۳) المستدرک على الصحیحین: ۴ / ۵۵۸، مسند أحمد: ۳ / ۳۷، مجمع الزوائد هیثمی: ۷ / ۳۱۳٫
(۴) البدایه والنهایه ابن کثیر: ۸ / ۲۱۷، الإصابه ابن حجر: ۱ / ۳۷۱، تاریخدمشق: ۱۴ / ۲۲۳
(۵) شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید: ۲۰ / ۳۲۶، تأریخ بخاری: ۲ / ۱۷۴، تذکرهالحفاظ ذهبی: ۳ / ۹۹۵٫
(۶) المستدرک على الصحیحین حاکم نیشابوری: ۳ / ۱۳۹٫
(۷) مجمع الزوائد هیثمی: ۹ / ۱۳۶، کنز العمال متقی هندی: ۱۳ / ۱۹۲ حدیث ۳۶۵۷۱ .
(۸) تاریخ صحیحنزد ما ربیع الثانی است .
(۹) منتخب الأثرفی الإمام المهدی الثانی عشر، علامه شیخلطف الله صافی : ۳۲۷، چاپ دوم ، سال ۱۴۰۳هجریه / ۱۹۸۳میلادی،چاپ مؤسسه الوفاء ،بیروت/ لبنان .
این که می گویند: در دین اجباری نیست یعنی چه؟
۱. این که می گویند: در دین اجباری نیست یعنی چه؟
اگر کسی نقاشی کشیده باشد و به نظر شما نقاشی او زیبا نباشد آیا می تواند شما را مجبور کند که نقاشی او را زیبا ببینید؟ ممکن است او شما را مجبور کند، تا بگویید آن اثر زیباست، ولی نظر قلبی و واقعی شما با زور و اجبار عوض نمیشود.
چنانچه که اگرکسی را دوست نداشته باشید آیا میتواند شما را آنقدر بزند تا او را واقعا دوست داشته باشید؟ جواب روشن است.
چیزهایی که به نظر و عقیده افراد بستگی دارد مانند زیبایی، زشتی، دوستی، دشمنی و... از چیزهایی است که با زور نمیتوان آن را به کسی تحمیل کرد.
دین و خداشناسی نیز همین طور است. اگر کسی وجود داشتن خداوند برایش ثابت نشده نمیتوان به او آنقدر کتک زد، تا برایش ثابت شود و یقین کند که خداوند وجود دارد. چنانچه اگر کسی فکر کند در روی زمین سه خدا وجود دارد نمیتوان با زور به او ثابت کرد که خدا یگانه است، بلکه باید به دلیلهای عقلی، نظر او را اصلاح کرد.
این که می گویند در دین اجباری نیست، ترجمه آیه: لا اکراه فی الدین ... است و معنای آن این است که دین از امور اعتقادی بوده و باید با دلیل و عقل ثابت شود. برای آگاهی بیشتر، مطالعه کتاب آزادی از دیدگاه علامه طباطبایی، نوشته علیرضا خراباتی منش، مناسب است.
۲. اگر در دین اجباری نیست آیا هر کس میتواند بگوید پس من کافر شدهام و قانونهای اسلامی را زیر پا بگذارد؟
اگر کسی وارد گلخانه یا وارد مغازه گل فروشی شد و از بعضی از گلها خوشش نیامد، آیا حق دارد گلهایی را که دوست ندارد بشکند و دور بریزد؟ اگر کسی وارد مغازه لباس فروش شد و بعضی از لباسها را دوست نداشت آیا می تواند آنها را آتش بزند؟
دین نیز همین طور است، در جامعه اسلامی کسی حق ندارد به بهانه آزادی، قانونهای اسلامی را زیر پا بگذارد و جامعه اسلامی را به تباهی بکشاند. پس هیچ مسلمانی حق ندارد کافر شود و به قانون و شریعت اسلامی پشت پا بزند؛ چنانچه خدا میفرماید: و هر کس که به غیر از اسلام دینی بر گزیند، از او پذیرفته نخواهد شد واو در آخرت از زیان کاران خواهد بود.
برای کسب آگاهی بیشتر علاوه بر کتاب آزادی از دیدگاه علامه طباطبایی، میتوانید کتاب قرآن و دستورات اجتماعی، نوشته سید علی کمالی دزفولی را بخوانید.
۳. چرا ما باید خدا بشناسیم و دین داشته باشیم؟
دلیل های زیادی وجود دارد که نشان میدهد ما وظیفه داریم خدا را بشناسیم و دین دار باشیم، که فقط دو دلیل آن را برایتان می نویسیم:
دلیل اول: برای آنکه ضرر را از خودمان دور کنیم؛ اگر روزی بخواهید به همراه پدر و مادر یا دوستانتان به اردوی شمال بروید و قبل از حرکت، رادیو اعلام کند هوا در مناطق شمالی کشور سرد و برفی خواهد بود، وقتی این خبر را شنیدید چه میکنید؟ آیا لباس گرم همراه خود بر نمیدارید؟ اگر وقت حرکت صدها نفر دیگر آمدند و گفتند هوای شمال سرد و برف و باران بود، مطمئن نمیشوید که این افراد راست میگویند؟ پس باید خودت را مجهز کنید.
با شنیدن این خبرها هیچ عاقلی تردید نمیکند که باید خودش را برای سفر آماده کند و پوشاک گرم بردارد. خداشناسی و دینداری نیز همین طور است، زیرا ۱۲۴۰۰۰ نفر از بهترین و راستگوترین افراد روی زمین یعنی پیامبران یکی پس از دیگری آمدهاند و گفتهاند: ای مردم خدا را بشناسید و خودتان را برای سفر آخرت آماده کنید.
اگر برای سفر آخرت، توشه و وسایل کافی بردارید، شما به سلامت به مقصد میرسید و وارد بهشت میشوید؛ ولی اگر خدا را نشناسید و خودتان را برای این مسافرت آماده نکنید به قعر پرتگاه جهنم سقوط میکنید.
حالا با شنیدن حرف این همه پیامبر راستگو، نباید خدا و صفتهای خدا را بشناسیم و خودمان را برای مسافرت آخرت آماده کنیم؟ هیچ عاقلی شک ندارد که با دیدن این همه آثار خداوند در روی زمین و با سخنان پیامبران راستگو همه ما وظیفه، خدا پیامبر، معاد و... را بشناسیم.
دلیل دوم: آیا تا به حال فکر کردهاید که چه قدر نعمت در اختیار ماست؟ اگر هوا و اکسیژن برای تنفس ما نبود چه میکردیم؟ اگر نمیتوانستیم ببینیم، بشنویم، حرف بزنیم، فکر بکنیم، راه برویم و... چه زندگی دردآوری داشتیم؟
آیا ما نباید کسی که این همه نعمت را به ما داده بشناسیم و از او تشکر نکنیم؟ اگر کسی را که این همه نعمت به ما داده نشناسیم و از او تشکر نکنیم، انسان ناسپاس و بدی نیستیم؟ پس به خاطر این همه نعمتی که به ما داده شده ما باید خدا را بشناسیم و از او تشکر کنیم.
رهبر انقلاب: دشمنان حتی با انتخابات در ایران مخالفند/ خداوند اراده کرده این ملت را پیروز کند
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در ابتدای جلسه درس خارج فقه با تشکر از درخشش مطلوب ملت ایران در امتحان بزرگ انتخابات و ناکام گذاشتن فرصتطلبی و تبلیغات همهجانبه دشمنان، تأکید کردند: در مقابل توطئه دشمن برای ضربه زدن به ارکان مختلف کشور، همه باید برای دفاع هوشیار، و آماده ضربه و حمله متقابل باشیم.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به فضاسازی منفی و پر حجم دستگاههای تبلیغاتی بیگانه علیه شرکت مردم در انتخابات، خاطرنشان کردند: این تبلیغات منفی از چند ماه قبل آغاز و با نزدیکشدن به انتخابات بیشتر شد و در دو روز آخر نیز به بهانه یک بیماری و ویروس، رسانههای آنها از کمترین فرصت برای منصرف کردن مردم از حضور در انتخابات چشمپوشی نکردند.
رهبر انقلاب اسلامی با شکر خداوند متعال و قدردانی عمیق از حضور گسترده مردم در انتخابات برغم این تبلیغات مغرضانه، گفتند: خداوند اراده کرده است این ملت را پیروز کند.
ایشان دشمنیِ دشمنان با ملت ایران را محدود به عرصههای اقتصاد، فرهنگ و باورهای دینی و انقلابی مردم ندانستند و افزودند: آنها حتی با انتخابات ملت ایران نیز مخالف هستند چرا که نمیخواهند پدیده شرکت مردم بهنام دین در پای صندوق رأی و در خدمت انقلاب، بهعنوان یک واقعیت تثبیت شود.
حضرت آیت الله خامنهای برگزاری انتخابات در نظام اسلامی را باطلکننده ادعای دشمنان مبنی بر مخالفت دین با آزادی و دموکراسی خواندند و گفتند: انتخابات در جمهوری اسلامی نشان میدهد که دین مظهر کامل یک دموکراسی همهجانبه است و برگزاری ۳۷ انتخابات در طول ۴۱ سال نشاندهنده اهتمام بینظیر نظام اسلامی به مردمسالاری است.
رهبر انقلاب اسلامی با دعوت همگان به شناخت دشمن و هوشیاری در مقابل آن، تأکید کردند: در مقابل فعالیت هزاران نفر از جبهه دشمن علیه مسائل گوناگون ایران، در جبهه ملت ایران باید میلیونها نفر آماده دفاع، ضربه و حمله متقابل در امور تبلیغاتی و انواع کارهای ممکن برای ملت باشند.
بررسی جایگاه اهل بیت در قرآن
شخصیت اهل بیت (علیه السلام) در قرآن
بدون شك آیات فراوانی در قرآن وجود دارد كه ناظر به شخصیت و مقامات اهل بیت (علیهم السلام) است، چنان كه آیات متعدّدی نیز دربارۀ دشمنان و مخالفان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) نازل شده است. لكن چنانكه گفته شد مقاصد این آیات وقتی روشن میگردد كه به روایات صحیحی كه دربارۀ سبب نزول آنها آمده است مراجعه شود و یا در صورتی كه توضیح و تفسیری در خصوص مفاد آنها از معصومین (علیهم السلام) وارد شده است، ملاحظه گردد. و به عبارت دیگر حقایق این آیات در پرتو تاریخ صحیح نگریسته شود. با چنین مبنا تعداد آیاتی كه ناظر به امامت و وصایت علی (علیه السلام) بوده و یا مقامات و كمالاتی را برای اهل بیت (علیهم السلام) اثبات میكند فوق شمارش است. چنانكه امام باقر (علیه السلام) در حدیثی فرمود: «ثلث قرآن دربارٍۀ ما و دوستان ما و ثلث دیگر دربارۀ دشمنان ما نازل شده است»[۱۲]؛ مثلاً در ذیل آیۀ ۶۸ سورۀ مائده معروف به آیۀ ولایت در تفاسیر آمده است:
«پس از آن كه علی (علیه السلام) در حال ركوع انگشتر خود را به سائلی عطا نمود، این آیه دربارۀ آن حضرت نازل گردید»،[۱۳]
و یا در ذیل آیۀ ۶۱ سورۀ آل عمران یعنی آیۀ مباهله آمده است كه: «رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در جریان مباهله با مسیحیان نجران به اتفاق علی، فاطمه، حسن و حسین، به محل مباهله پا گذاشت و كس دیگری همراه آن حضرت نبود»[۱۴]
و آیات فراوان دیگر كه آشنایی با سبب نزول و یا تفسیر آنها، انسان را در جریان موقعیت سیاسی و معنوی اهل بیت (علیهم السلام) قرار میدهد. لذا بدون این كه مطرح كرده باشیم كه نام علی و فرزندانش (علیهم السلام) به طور صحیح در آیات قرآن بوده و در نتیجۀ تحریف، حذف شده است، بر این باوریم كه مراجعه به توضحیات و یا سبب نزولهایی كه در ذیل بسیاری از آیات وجود دارد ما را به خوبی در جریان مقام و موقعیت اهل بیت (علیهم السلام) قرار میدهد، مگر آن كه انسان بخواهد با بی اعتنایی به روایات معتبر و به طور كلّی جریانات صحیح تاریخی، به مطالعۀ قرآن روی آورد كه آن خود به نوعی زنده ساختن شعار انحرافی «حسبنا كتاب الله» خواهد بود.
در این قسمت به بررسی آیاتی پرداخته میشود كه یا سبب نزول آنها مبین فضیلتی برای اهل بیت (علیهم السلام) است. و یا با توجه به روایات معتبر، پس از نزول، انطباقی جز با علی و اهل بیت او (علیهم السلام) نیافته است.
۱ . فداكاری بزرگ در آستانۀ هجرت
{وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ}[۱۵]؛« و از مردمان كسی هست كه جان خود را در طلب خشنودی خدا میفروشد و خداوند به بندگان مهربان است.»
این آیه به مناسبت حادثۀ لیلۀالمبیت نازل گردید. لیلۀالمبیت شبی است كه در آن علی (علیه السلام) در بستر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) آرمید تا آن حضرت با آرامش خاطر از مكه به مدینه هجرت كند. مفسّران شیعه با استناد به روایات منقول از ائمه (علیهم السلام) و یا اظهارات پارهای از صحابه نزول آیۀ فوق را دربارۀ علی (علیه السلام) مسلّم میدانند. به عنوان مثال عیاشی به نقل از جابر و او از امام باقر (علیه السلام) آورده است كه: آیۀ {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ}، دربارۀ علی بن ابی طالب نازل گردید. و آنگاه كه كفار قریش درصدد دستیابی به پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و كشتن ا و بودند، علی (علیه السلام) در بستر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) خوابید و بدین وسیله جان خود را تقدیم خدا و رسول او نمود.[۱۶]
طبرسی به نقل از ابن عباس نوشته است: «این آیه، پس از خروج پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از مكه به سوی مدینه و خوابیدن علی (علیه السلام) در بستر آن حضرت، در بین مكه و مدینه نازل گردید.»[۱۷]
از دانشمندان اهل سنت نیز بسیاری نزول آیۀ لیلۀالمبیت را در شأن علی (علیه السلام) تأیید كردهاند. از جمله ابن ابی الحدید از قول ابوجعفر اسكافی ـ از علمای قرن سوم ـ نوشته است: «همۀ مفسران روایت كرده اند كه آیۀ {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی...} به مناسبت خوابیدن علی (علیه السلام) به جای پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در لیلۀالمبیت، نازل شده است.»[۱۸]
اسكافی همچنین معتقد است كه: آیۀ «لیلۀالمبیت» تناسب خاصی با آیۀ سیام سورۀ انفال دارد كه خداوند در آن میفرماید: «وَ إِذْ یمْكُرُ بِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا لِیثْبِتُوكَ أَوْ یقْتُلُوكَ أَوْ یخْرِجُوكَ وَیمْكُرُونَ وَیمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الْماكِرِینَ»؛ « به خاطر بیاور هنگامی را كه كافران نقشه میكشیدند تو را به زندان بیفكنند یا به قتل برسانند، و یا از مكه خارج سازند، آنها چاره میاندیشیدند و نقشه میكشیدند و خداوند هم تدبیر میكرد و خدا بهترین چاره جویان و تدبیر كنندگان است.»
وی مینویسد: «مكر قریش آن بود كه پای همۀ قبایل را در كشتن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به وسط كشند و مكر خداوند نیز از طریق خوابیدن علی (علیه السلام) به جای پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ظاهر گردید.»[۱۹]
ابن ابی الحدید از قول اسكافی این مطلب را هم اضافه كرده است كه: «حدیث فراش( خوابیدن علی (علیه السلام) در بستر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) )، جریان متواتری است كه جز دیوانه و یا كافر آن را انكار نمیكند.»[۲۰] به دلیل همین فضیلت استثنایی برای علی (علیه السلام) ، بعدها معاویه تصمیم گرفت تا با پرداخت چهار صد هزار درهم، سمرۀ بن جندب را راضی كند تا وی ادعا نماید كه آیۀ: {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی...} دربارۀ ابن ملجم نازل شده است.[۲۱]
سمرۀ بن جندب به خواستۀ معاویه تن در داد، اما با توجه به فاصلۀ نزول آیه با شهادت علی (علیه السلام) به دست ابن ملجم، جز افراد ساده لوح و بی خبر، كسی زیر بار روایت سمره نرفت.
۲ ـ اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در روز مباهله
«فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْكاذِبِینَ»[۲۲]۱
یعنی: هرگاه بعد از علم و دانشی كه (دربارۀ مسیح) به تو رسید (باز) كسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنان بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت كنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت كنیم، شما هم زنان خودرا، ما نفوس خود را دعوت كنیم، شما هم نفوس خود را، آنگاه مباهله كنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم.
شرح و توضیح: مباهله در اصطلاح دینی به معنای نفرین كردن دو نفر به یكدیگر است. مراسم مباهله به این صورت است كه افرادی كه با هم در مطلبی اختلاف نظر دارند و در مقابل دلایل خود قانع نمیشوند در یك جا جمع شده، به درگاه خدا تضرّع كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا سازد. و امّا جریان مباهله در تاریخ اسلام به این صورت است كه: در سال دهم هجری هیئتی از مسیحیان نجران به مدینه آمدند و با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ملاقات و گفتگو كردند. در این دیدار بزرگان مسیحی ـ كه قائل به الوهیت حضرت عیسی (علیه السلام) بودند ـ تولد آن حضرت بدون داشتن پدر را غیر ممكن اعلام كردند، امّا در پاسخ آنها این آیه نازل گشت كه: «مَثَل عیسی نزد خدا همانند آدم است كه خداوند او را از خاك آفرید سپس به او فرمود: «موجود باش، و او موجود شد. این حقیقتی از جانب پروردگار تو است، بنابراین از تردید كنندگان مباش (كه عیسی آفریدۀ خدا باشد).»
علی رغم این پاسخ روشن، مسیحیان قانع نشدند. در اینجا آیۀ مباهله نازل گشت و پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به امر الهی آنها را دعوت به مباهله كرد. طرفین موافقت كردند كه روز بعد جهت انجام مباهله در محلی حاضر شوند. فردای آن روز پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ـ در حالی كه علی، فاطمه، حسن وحسین (علیهم السلام) به همراه او حركت میكردند ـ به محل مباهله حاضر گشت. امّا گروه مسیحیان به هنگام مشاهدۀ پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و همراهان ایشان احساس كردند كه در صورت مباهله احدی از آنها زنده نخواهد ماند، لذا به پیشنهاد بزرگ خود از مباهله صرف نظر كردند و مصالحه با پیامبر و پرداخت جزیه را ترجیح دادند.
آنچه در جریان مباهله اهمیت دارد این مطلب است كه مطابق آیۀ مباهله علی (علیه السلام) مصداق نفس پیامبر (صلّی الله علیه وآله) بوده و حسن و حسین (علیهما السلام) به عنوان فرزندان رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) قلمداد شدهاند. از این رو امامان شیعه ـ بعدها ـ در برخورد با مخالفان خود، همه جا با استناد به آیۀ مباهله خود را پسران رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نامیده و بر دیگران افتخار كردهاند.
جریان مباهله با شرحی كه گذشت، از حوادث قطعی و متواتر تاریخ اسلام است كه نه كسی اصل آن را مورد تردید قرار داده است و نه كسی در مورد همراهان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در روز مباهله، ادّعای دیگری كرده است. این حادثه در تفاسیر شیعه و سنی و در بسیاری از كتب حدیث وارد شده است.[۲۳]
۳ . صاحبان فرمان از نظر قرآن
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأْمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الآْخِرِ ذلِكَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً»[۲۴]؛«ای كسانی كه ایمان آوردهاید، اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و صاحبان امر را از خودتان. و هرگاه در چیزی نزاع و اختلاف كردید، آن را به خدا و رسول او بازگرانید، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این كار برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیكوتر است».
در آیۀ شریفه پس از اطاعت از خدا و رسول (صلّی الله علیه وآله) ، سخن از اطاعت مؤمنان از «اولوالامر» به میان آمده و این اطاعت، اطاعتی مطلق و بی قید و شرط است. در این كه اولوالامر چه كسانی هستند، بین مفسّران اختلاف نظر وجود دارد. اهل سنت در تعیین مصداق اولوالامر به اختلاف سخن گفته و مصادیقی چون خلفای اربعه، امرای سیاسی، فرماندهان نظامی و علمای دین، قضات و... را احتمال دادهاند.[۲۵] در صورتی كه به عقیدۀ مفسّران شیعه هیچ یك از مصادیق یاد شده در تفسیر اولوالامر صحیح نیست. دلیل این مطلب آن است كه در آیۀ مذكور، اطاعت از اولوالامر در كنار اطاعت از خدا و رسول به شكل مطلق تكلیف شده است و این افراد جز در بین معصومان (علیهم السلام) مصداقی ندارند. طبرسی پس از بیان اختلاف مفسّران عامه در تعیین اولوالامر مینویسد:
«اصحاب ما (شیعیان) از طریق امامان باقر و صادق (علیهما السلام) روایت كردهاند كه اولوالامر همان امامان از اهل بیت پیامبرند كه خداوند اطاعت از آنان را به طور مطلق واجب كرده، همانگونه كه اطاعت از خود و اطاعت از پیامبرش را واجب كرده است. علاوه بر آن جایز نیست كه خداوند، اطاعت از كسی را به صورت مطلق واجب كند مگر كسی كه عصمت او ثابت شود و باطنش همانند ظاهرش باشد و نیز از هر گونه سهو و غلط و كار زشت، مبرّا و در امان باشد و چنین چیزی نسبت به امرا و یا دانشمندان غیر قابل حاصل است، لذا خداوند اجلّ از آن است كه به اطاعت از معصیت كار و یا كسانی كه از قول و فعلشان انطباقی با هم ندارد، فرمان دهد.»[۲۶]
در بین اهل سنت، فخر رازی نیز وجود عصمت را لازمۀ اطاعت مطلق از اولوالامر دانسته و در این باره به روشنی استدلال كرده است، هر چند كه در نتیجه گیری نهایی، این دانشمند به خطا رفته است.[۲۷]
زمخشری در تفسیر خود صاحبان امر را به امرای حق تفسیر كرده و مینویسد: امرای جور كه خداوند و رسول او از آنان بیزارند، هرگز نمیتوانند در آیه ـ از جهت وجوب اطاعت از ایشان ـ عطف به خدا و رسول (صلّی الله علیه وآله) شوند[۲۸].
به طوری كه گذشت روایات شیعه مصداق اولوالامر را به روشنی تعیین كرده است. به عنوان مثال كلینی در كتاب خود حدیثی از ابوبصیر نقل كرده كه او گوید:
از امام صادق (علیه السلام) سؤال كردم: آیه: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأْمْرِ مِنْكُمْ» دربارۀ چه كسانی نازل گردید؟ امام (علیه السلام) فرمود: «این آیه در شأن علی (علیه السلام) و فرزندانش حسن و حسین (علیهما السلام) نازل گردید.» ابوبصیر گوید: باز سؤال كردم كه مردم میگویند: از چه جهت، خداوند نام علی (علیه السلام) و خاندانش را نبرده است؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «در پاسخ به مردم بگویید: دستور نماز خواندن بر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نازل گردید، در حالی كه سخنی از سه ركعت و چهار ركعت در میان نبود، این رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود كه ركعات نماز را تفسیر كرد. دستور پرداخت زكات نازل شد، امّا در آن نیامده بود كه از چهل درهم یك درهم بپردازید و این رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود كه نصاب زكات را تفسیر كرد. و دستور حج نازل شد در حالی كه در آن نیامده بود كه هفت نوبت طواف كنید، این رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود كه مراسم طواف را تفسیر كرد. بر همین پایه فرمان خدا نازل گشت كه: «از خدا و رسول خدا اطاعت كنید و از كسانی كه از بین شما صاحبان امر باشند نیز اطاعت كنید.» كه مصداق آن دربارۀ علی و حسن و حسین (علیهم السلام) ثابت و پابرجا ماند. زیرا در ارتباط با این دستور بود كه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «هر مؤمنی كه من سرپرست و مولای او هستم علی مولا و سرپرست او خواهد بود.» و ... بدانید اگر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) لب فرو میبست و خاندان خود را معرفی نمیكرد، خاندان فلان و بهمان مدّعی میشدند كه ما صاحب الامر شماییم.»[۲۹]
۴ ـ كمال دین در پرتو ولایت
(الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإْسْلامَ دِیناً)[۳۰]«امروز برای شما دینتان را كامل ساختم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دین بر شما پسندیدم».
این آیه به فاصلۀ اندكی پس از جریان غدیر خم نازل گردید. مقایسۀ مفاد آن با مفاد آیۀ تبلیغ گویای همین حقیقت است. زیرا در آیۀ تبلیغ، از ابلاغ فرمان خدا به مردم و ناقص شدن رسالت الهی در صورت عدم ابلاغ آن، سخن به میان آمده و در این آیه از كامل شدن دین خدا و تمام شدن نعمت الهی خبر داده شده است، لذا این دو مطلب با یكدیگر ارتباط دقیقی دارند كه بر هیچ متدبّری پوشیده نیست. مفسّران شیعه به طور عام و از مفسّران اهل سنت نیز عدهای این ارتباط را پذیرفته و در كتابهای خود مورد تصریح قرار دادهاند. به عنوان مثال طبرسی آورده است: «بنا به روایاتی كه از امامین صادقین (علیهما السلام) نقل شده، پس از آن كه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در روز غدیر خم، علی (علیه السلام) را به عنوان پیشوای مردم تعیین نمود، آیۀ اكمال نازل گردید. در این روایات همچنین آمده است: این آخرین فریضهای بود كه خداوند نازل فرمود و پس از آن فریضۀ دیگری نازل نگشت. طبرسی سپس با ذكر سند، روایتی به نقل از ابوسعید خدری ذكر كرده است كه پس از نزول این آیۀ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود:«الله اكبر علی اكمال الدین و اتمام النعمۀ و رضا الرب برسالتی و ولایۀ علی بن ابی طالب من بعدی و قال من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله.»[۳۱]
مفسّران اهل سنت غالباً معتقدند كه: آیۀ اكمال در حجۀالوداع و در روز عرفه نازل گردید و نزول آن پس از بیان مسائلی چون: ابلاغ آخرین احكام حلال و حرام و به عبارتی كامل شدن دایرۀ تشریع، آزادی خانۀ خدا از مظاهر شرك و بتپرستی و در نتیجه قطع نفوذ مشركان از آنجا، انجام مناسك حج توسط رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) و مسلمانان صورت گرفت و این امور موجب یأس كفار از غلبۀ دوباره بر مسلمانان بوده است[۳۲] اما به دلایلی باید گفت كه احتمالات یاد شده دربارۀ نزول آیۀ اكمال، احتمالات نادرستی است از جمله:
۴ / ۱ ـ بسیاری از دانشمندان اهل سنت ارتباط آیۀ اكمال و ماجرای غدیر خم را پذیرفته و یا لااقل به عنوان یك احتمال در كتابهای خود نقل كردهاند به طوری كه علامۀ امینی، ۱۶ منبع از منابع اهل سنت را در این خصوص معرفی كرده است.[۳۳]
۴ / ۲ ـ اكثر مواردی كه به عنوان مصادیق كامل شدن دین در تفاسیر اهل سنت به چشم میخورد ـ از جمله احكام حلیت گوشتها، بیان حلال و حرام الهی، تشریع حج، آزادی خانۀ خدا از مظاهر بتپرستی و ... ـ یا از چنان اهمیتی برخوردار نیست كه ارتباطی با كامل شدن دین پیدا كند ویا از مواردی است كه از سالها قبل از نزول آیۀ اكمال تحقّق یافته بود.
۴ / ۳ ـ در آیۀ شریفه بحث از كامل شدن دین به میان آمده و این موضوع با یأس كامل كفار نسبت به مسلمانان پیوند خورده است. اما یأس و نومیدی كفار معنایی جز قطع نفوذ و سلطۀ آنان بر مسلمانان ندارد كه این موضوع پس از روشن شدن وضع رهبری در امت اسلامی ـ آن هم بعد از رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ـ قابل حصول است.
۴ / ۴ ـ عدهای از مفسّران قائلند كه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) پس از نزول آیۀ اكمال ۸۱ روز بیشتر زندگی نكرد.[۳۴] با توجه به آن كه مطابق پارهای از روایات، وفات رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در دوازدهم ربیع الاول بوده است[۳۵] نتیجه میشود كه روز نزول آیۀ اكمال روز هجدهم ذی الحجۀ بوده است.
۴ / ۵ ـ اكثر مفسّران شیعه به ویژه علامۀ طباطبایی، نزول آیۀ اكمال را تحقّق وعدۀ الهی كه در آیۀ ۵۵ سورۀ نور مطرح شده است، دانستهاند و میدانیم كه در این آیه بحث از استخلاف مؤمنان بر زمین و استقرار دین الهی توأم با آرامش و امنیت صالحان است، كه قطعاً نصب علی (علیه السلام) به پیشوایی مؤمنان مقدمۀ چنین حكومتی بوده است.[۳۶]
۴ / ۶ ـ امام باقر (علیه السلام) از ولایت علی (علیه السلام) به عنوان آخرین فریضۀ نازله یاد كرده است.[۳۷] در روایات دیگر تصریح شده است كه اسلام بر پنج ستون استوار شده كه آنها عبارتند از: نماز، زكات، حج، روزه و ولایت[۳۸] در تمام این روایات بر این مطلب تأكید شده است كه ولایت به عنوان فریضهای است كه اولی و افضل بر سایر فرائض است.
۵ . ولی و سرپرست مؤمنان
«إِنَّما وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاۀ وَیؤْتُونَ الزَّكاۀ وَهُمْ راكِعُونَ»[۳۹]
« همانا ولی و سرپرست شما خدا و رسول او هستند و نیز كسانی كه ایمان آوردهاند، همانها كه نماز بپا میدارند و در حالی كه در ركوع به سر میبرند زكات میدهند.»
این آیه، به آیۀ ولایت معروف است و در سبب نزول آن در تفاسیر شیعه و سنی آمده است كه: روزی فقیری وارد مسجد رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) شد و از حاضران تقاضای كمك نمود، اما كسی توجّهی به او نكرد. در این هنگام علی (علیه السلام) كه در حال ركوع به سر میبرد، به سمت فقیر اشاره كرد و بدین وسیله به او فهماند كه انگشتری حضرت را برای خود بردارد و در اینجا بود كه آیۀ: «انما ولیكم الله و...» نازل گردید.[۴۰]
پارهای از روایات تصریح میكند كه نماز علی (علیه السلام) در آن لحظه به صورت نافله و مستحبی بوده است.[۴۱](۳) بنا به روایتی از ابن عباس رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) سرگرم وضو و آماده شدن جهت نماز بود كه آیۀ «انما ولیكم الله و...» بر او نازل گردید، در اینجا بود كه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) وارد مسجد گردید و از حال كسیكه چنین انفاقی نموده است جویا گردید و متوجه شد كه، چنین كسی جز علی (علیه السلام) نبوده است.[۴۲](۱)
آیۀ ولایت از مهمترین شواهدی است كه دانشمندان شیعه با استفاده از آن امامت بلافصل علی (علیه السلام) را اثبات كردهاند. شروع آیه با تعبیر «انّما» كه مفید حصر است، ذكر ولایت مؤمنان زكات دهنده در طول ولایت خدا و رسول، مصداق انحصاری این مؤمنان به علی (علیه السلام) مطابق روایات معتبر شیعه و سنی، و بالأخره مفهوم ولایت در آیه كه چیزی جز سرپرستی و رهبری نیست، همه و همه از قرائنی است كه مبین امامت علی (علیه السلام) پس از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) است. شیخ طوسی در تفسیر آیه مینویسد: «بدان كه این آیه از واضحترین ادله بر امامت بلافصل علی (علیه السلام) پس از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) است، زیرا اوّلاً ثابت میگردد كه كلمۀ ولی در آیه به معنای اولی و احق است و دیگر آن كه ثابت شده است كه مصداق: «والذین آمنوا»كسی جز علی (علیه السلام) نیست و با اثبات این دو اصل، دلالت آیه بر امامت علی (علیه السلام) روشن و واضح است.»[۴۳]
در مورد آیۀ ولایت پرسشهایی مطرح شده است. از جمله آن كه:
چگونه ممكن است علی (علیه السلام) در نماز به كاری غیر از راز و نیاز با پروردگار خود مشغول گردد؟
در پاسخ باید گفت: حضور سائل در مسجد و تقاضای مكرر او از مردم برای كمك به وی، به طور طبیعی توجه هر كسی را جلب میكند. به ویژه آن كه نماز علی (علیه السلام) در آن لحظه، نماز مستحبی بود و احسان به فقیر عبادتی است كه اهمیت و ثواب آن كمتر از نماز نافله نمیباشد.
پرسش دیگر آن است كه آیا اعطای انگشتری میتواند مصداقی از پرداخت زكات باشد؟
در پاسخ میتوان گفت: در بسیاری از آیات قرآن تعبیر «زكات» به مفهوم شرعی و اصطلاحی آن ـ كه اكنون رواج دارد ـ به كار نرفته است، بلكه زكات به معنای هر گونه انفاق و احسان در راه خداست. زكات به معنای شرعی در سال نهم هجری وضع شده و آیات قرآن و روایات صحیح السند گواه این مطلب است.[۴۴] لذا تعبیر زكات در فراز: «ویؤتون الزكاۀ و هم راكعون» به معنای احسان علی (علیه السلام) به فقیر بوده است. پرسش بعد دربارۀ الفاظ جمع موجود در آیۀ است. آن هم با توجه به آن كه آیه ولایت اختصاصاً دربارۀ علی (علیه السلام) نازل شده است.
در پاسخ به این پرسش، مفسّران به بحث پرداختهاند از جمله زمخشری نوشته است:
«اگر كسی بگوید چگونه صحیح است كه آیه در شأن علی (علیه السلام) نازل شده باشد، در صورتی كه لفظ «الذین» به صورت جمع به كار رفته است، خواهم گفت: در این آیه با آنكه آیه دربارۀ یك فرد نازل شده، لفظ جمع به كار رفته است تا آن كه سایر مردم نیز به چنین كاری ترغیب شوند و به ثوابی مانند ثواب علی (علیه السلام) دست یازند.»[۴۵]۱
البته سخن زمخشری، سخن درستی است لكن تاریخ سراغ ندارد كه پس از علی (علیه السلام) نیز كسی در حال ركوع به چنین كاری دست زده باشد.
۶ ـ ابلاغ آخرین فرمان، تكمیل رسالت
«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرِینَ»[۴۶]
« ای رسول (ما) آنچه را كه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. و اگر چنین نكنی رسالت او را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (خطر) مردم حفظ میكند. خداوند جمعیت كافران را هدایت نخواهد كرد.»
این آیه با توجه به فراز: (بلّغ ما انزل الیك من ربّك) به آیۀ تبلیغ یا آیۀ ابلاغ معروف شده است. مفسّران شیعه و بسیاری از مفسّران اهل سنت تصریح كرده اند كه آیۀ تبلیغ در سفر حجۀالوداع بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نازل گردید. و با نزول آن رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله) علی (علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب فرمود.[۴۷]
بنابر آنچه اكثر این مفسّران آوردهاند؛ پس از بازگشت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) از حجۀالوداع ـ كه در آخرین سال حیات آن حضرت به وقوع پیوست ـ در منطقهای به نام غدیر خم جبرئیل بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نازل گردید و این آیه را از طرف خداوند آورد كه: «ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن، اگر این كار را نكردی، رسالت الهی را ابلاغ نكردهای.»
با نزول این آیه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به مسلمانان دستور توقف داد و پس از برپایی نماز ظهر به ایراد خطبه پرداخت. در این خطبه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) از بیاعتباری دنیا و نزدیك بودن رحلت خود سخن به میان آورد. آن حضرت سپس حدیث ثقلین را ایراد فرمود و مردم را به حفظ حقوق اهل بیت (علیهم السلام) سفارش كرد، آنگاه دست علی (علیه السلام) را گرفت و به طوری كه همۀ مردم بتوانند مشاهده كنند سؤال كرد: «ای مردم، چه كسی از اهل ایمان به آنان سزاوارتر است؟» مردم گفتند: خدا و رسولش داناترند. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «همانا خدا مولای من است و من مولای مؤمنین هستم و اولی و سزاوارترم بر آنها از خودشان، پس هر كسی كه من مولای اویم، علی مولای او خواهد بود.» حضرت این سخن را سه بار و به قولی چهار بار تكرار كرد و سپس دست به دعا برداشت و فرمود:
«بار خدایا دوست بدار كسی كه او (علی) را دوست بدارد و دشمن بدار كسی كه او را دشمن بدارد و یاری فرما یاران او را و خوارساز خواركنندگان او را.» در این هنگام جمعیت گروه گروه جلو آمدند و ضمن بیعت با علی (علیه السلام) این واقعه را به او تبریك گفتند.[۴۸]
از آنچه گذشت روشن میگردد كه مفاد: «ما انزل الیك» چیزی جز اعلام ولایت علی (علیه السلام) نبود. و این موضوع قبلاً ـ از طریق وحی غیر قرآنی ـ به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) گوشزد شده بود. عیاشی در روایتی از قول ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری آورده است: «خداوند به پیامبر خود فرمان داده بود كه علی (علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب سازد و مردم را از ولایت او باخبر نماید، اما پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نگران بود كه مردم بگویند او از پسرعموی خود حمایت كرده و در نتیجه سر به طغیان گزارند؛ تا آن كه خداوند آیۀ: (یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیك...) را نازل ساخت و پس از آن پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در روز غدیر ولایت علی (علیه السلام) را اعلام فرمود.»[۴۹]
لذا آیۀ تبلیغ مهمترین دلیل بر اثبات امامت بلا فصل علی (علیه السلام) در قرآن است كه جای تردید برای حق طلبان باقی نمیگذارد. با این وجود برخی از مفسّران اهل سنت كوشیدهاند تا با توجیهاتی آیۀ تبلیغ را از پیام اصلی آن منصرف سازند مثلاً برخی گفتهاند كه آیۀ تبلیغ در مكه نازل گردید و با نزول آن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) مكلّف گردید تا بدون هیچ واهمه حقایق اسلام را به كفار و مشركان ابلاغ نماید.[۵۰] با آن كه این مفسّران میدانند كه سورۀ مائده از سورههای مدنی است كه در پایان عمر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نازل شده و قول به مدنی بودن آیۀ تبلیغ نیز از شهرت زیادی در تفاسیر اهلسنت برخوردار است.[۵۱](۲)
برخی دیگر گفتهاند كه: آیۀ تبلیغ در مدینه نازل گردید، اما هدف از نزول آن ترغیب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در ابلاغ حقایق وحی به یهود و نصاری بوده است.[۵۲] غافل از آن كه پس از درگیریهای مسلمانان با یهودیان در جنگهای بنی قریظه و خیبر، قدرت و شوكت یهودیان در هم شكسته شد و مسیحیان نیز از همان ابتدا در عربستان فاقد قدرت بودهاند و حداكثر مقابلۀ مسلمانان با آنان، ماجرای مباهله بود كه آن هم منتفی گشت.[۵۳] بنابراین در سالهای پایانی عمر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) موجبی جهت نگرانی پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از یهود و نصارا وجود نداشت، تا پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از ابلاغ حقایق اسلام به آنان واهمه كند.
مهمترین تشكیك وارده در آیۀ تبلیغ به تفسیركلمه «مولا» باز میگردد. عدهای از مفسّران اهل سنت معتقدند كه در حدیث: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» مولا به معنای دوست و یاور است نه رهبر و اولی به تصرف، از جمله صاحب تفسیر المنار مینویسد:
«حدیث غدیر خم بر ولایت سلطه كه عبارت از امامت یا خلافت است، دلالتی ندارد، زیرا این لفظ به این معنی در قرآن وارد نشده است، بلكه مراد از ولایت در این حدیث ولایت نصرت و مودّت است كه در قرآن هم وارد شده است.»[۵۴]
در نقد این نظر باید گفت: لفظ مولا، لفظی مشترك است كه بر معانی متعددی قابل حمل است، امّا قراین موجود در حدیث غدیر، تعیین كنندۀ مفهوم واقعی مولا میباشد. این قرائن متعدد است كه برخی از آنها عبارتند از:
۶ / ۱ ـ كاربرد كلمۀ «مولا» در قرآن به مفهوم «اولی»[۵۵]بر خلاف نظر صاحب المنار،
۶ / ۲ ـ نزول آیه تبلیغ قبل از معرفی علی (علیه السلام) آن هم با پیام تند: {ان لم تفعل فما بلّغت رسالته}
۶ / ۳ ـ توقّف مسلمانان در منطقۀ غدیر توسط رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ،
۶ / ۴ ـ خطابۀ پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله) در غدیر خم و زمینهچینی آن حضرت از جمله طرح ولایت خود و سفارش به حقوق اهل بیت (علیهم السلام) ،
۶ / ۵ ـ نزول آیۀ اكمال دین پس از این ماجرا،
۶ / ۶ ـ احتجاج علی (علیه السلام) به واقعۀ غدیر جهت اثبات اولویت خود نسبت به دیگران.
۶ / ۷ ـ زنده ماندن واقعۀ غدیر در تاریخ اسلام و بزرگداشت آن به عنوان عید بزرگ ، توسط مسلمانان.[۵۶]
۷ ـ منادی برائت از مشركان
«وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الأْكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِكِینَ وَرَسُولُهُ»[۵۷]
یعنی (علیهم السلام) «و این اعلامی است از جانب خدا و رسول او به مردم در روز حج اكبر (عید قربان) كه خداوند و رسول او از مشركان بیزارند.»
شرح و توضیح: چنانكه میدانیم سورۀ توبه بدون بسم الله... نازل گردید تا مظهری از قهر و غضب الهی را نسبت به مشركان به نمایش گذارد. ده آیۀ نخست این سوره خصوصاً، نشان دهندۀ چنین مطلبی است و بیزاری صریح خدا و رسولش را نسبت به مشركان نشان میدهد. پس از نزول این آیات، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) این آیات را به ابوبكر داد و وی را برای قرائت آنها در جمع مشركان روانۀ مكّه ساخت. امّا هنوز ابوبكر از میدنه دور نشده بود كه جبرئیل (علیه السلام) نازل گشت و این پیام را نازل كرد كه:
«انّه لن یؤدّی عنك الاّ انت او رجل منك.» یعنی: «این كار را غیر از تو یا كس دیگری كه از تو باشد، كسی ادا نخواهد كرد.»
در این هنگام رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) علی (علیه السلام) را به دنبال ابوبكر فرستاد و به ا و دستور داد كه آیات سورۀ توبه را از وی بگیرد و روانۀ مكّه گردد. ابوبكر به مدینه بازگشت و دلیل این كار را از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) جویا گردید. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) برای وی توضیح داد كه تغییر مأموریت به دستور الهی صورت پذیرفته است.[۵۸](۱)
مطلب فوق به شرحی كه گذشت مورد قبول اكثر مفسّران اهل سنّت قرار دارد[۵۹]۲ و این بزرگان در تفاسیر خود آوردهاند كه علی (علیه السلام) پس از حضور در جمع مشركان آیات نخست سورۀ توبه را قرائت كرد و علاوه بر آن، آنان را در جریان مهلت الهی به مشركان قرار داد، مهلتی كه بر اساس آن مشركان تنها چهار ماه فرصت داشتند كه با آزادی در مسجدالحرام رفت و آمد كنند و واضح است كه اعلام چنین پیامی ـ آن هم به صورت علنی ـ تا چقدر مهم و مخاطره آمیز بوده است. آنچه در این ماجرا از اهمیت برخوردار است مسألۀ توانایی بر انجام چنین مأموریتی است كه تنها در عهدۀ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) یا مردی از وی قرار داده شده است و تعبیر «رجل منك» اشاره بر همین مطلب دارد.
برای آن كه حقیقت این تعبیر روشن گردد در مقام توضیح باید گفت كه در عهد جاهلیت قرارها و پیمانهایی بین افراد و قبایل عرب منعقد میگردید كه هر كدام حقوق و تعهداتی را برای طرفین پیمان به وجود میآورد. مثلاً اگر شخصی خطاب به دیگری این جمله را به زبان میآورد كه: «انت منّی و انا منك» وی با ذكر این جمله در واقع اتصال روحی و معنوی خود را نسبت به او اعلام كرده بود و بر اساس چنین تعبیری طرفین متعهد میشدند كه مواقع خطر به حمایت از یكدیگر برخیزند و از هیچ گذشت و فداكاری نسبت به همدیگر فروگزار نكنند و چنانكه میدانیم میان پیامبر و علی (علیه السلام) چنین نسبتی برقرار گردید و بر اساس همین تعهد بود كه علی (علیه السلام) در شب هجرت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در بستر آن حضرت قرار گرفت تا آن حضرت به مدینه مهاجرت كند و یا در تمام جنگها دفاع از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) را نصب العین خود قرار داد، چنانكه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نیز در بین یاران خود تنها علی (علیه السلام) را به عنوان برادر خود انتخاب كرد و از هیچ فرصتی جهت اعلام حقوق و صلاحیتهای وی فروگزار نكرد، به هر حال اتحاد روحی پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و علی (علیه السلام) به حدی رسید كه مطابق آیۀ مباهله، علی (علیه السلام) نفس پیامبر (صلّی الله علیه وآله) قلمداد گشت و واجد تمام صلاحیتها و اختیارات رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) شناخته شد و از این رو در اعلان آیات نخست سورۀ توبه از جانب خداوند این خطاب رسید كه: «انّه لن یؤدّی عنك الاّ انت او رجل منك» و رسول خدا با اعزام علی (علیه السلام) به این مأموریت دشوار، به همگان نشان داد كه چه كسی قادر است به جای وی قرار گرفته و دقیقاً كارهای وی را دنبال نماید.[۶۰]
۸ ـ پیشتاز صحنۀ ایمان و جهاد
«أَ جَعَلْتُمْ سِقایۀ الْحاجِّ وَعِمارَۀ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الآْخِرِ وَجاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»[۶۱]
یعنی: «آیا سیراب كردن حاجیان و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند (كار) كسی قرار دادید كه به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟ این دو، هرگز نزد خدا مساوی نیستند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمیكند.»
این آیه به آیۀ سقایت یا آیۀ مفاخره معروف است. شأن نزولی دارد كه مفسّران شیعه و قریب به اتفاق مفسّران اهل سنّت به نقل آن پرداختهاند به این صورت كه: روزی دو تن از بزرگان قریش به نامهای طلحۀ بن شیبه یا شیبه و عباس بن عبدالمطلب با هم سخن گفته و به تفاخر نسبت به یكدیگر مشغول بودند. عباس میگفت: من دارای امتیازی هستم كه كسی از آن بهره ندارد و آن آب دادن به حجّاج است. در مقابل شیبه میگفت: من كلیددار خانۀخدا و تعمیر كنندۀآن هستم. در این هنگام علی (علیه السلام) وارد شد و چون در جریان این افتخارات قرار گرفت رو به آنان كرد و گفت: «من در مقابل شما حیا میكنم. اما باید بگویم كه با این سن كم، افتخاری دارم كه شما از آن بیبهرهاید» آنها پرسیدند: چه افتخاری؟ حضرت فرمود: «من با شمشیر با شما جهاد كردم تا به خدا و رسول او (صلّی الله علیه وآله) ایمان آورید.»[۶۲] و مطابق روایت دیگر علی (علیه السلام) پس از مشاهدۀ تفاخر آن دو به یكدیگر، گفت: «نمیدانم شما چه میگویید ،من به سوی این قبله، قبل از شما و قبل از تمام مردم، به شش ماه، نماز خواندم، من صاحب جهادم».[۶۳]
در ادامۀ این روایت آمده است كه: عباس پس از شنیدن پاسخهای علی (علیه السلام) خشمگین شد و به نزد رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) رفت و ماجرا را تعریف كرد. پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به دنبال علی (علیه السلام) فرستاد و از او در این باره سؤالاتی كرد. در این هنگام جبرئیل (علیه السلام) نازل گردید و این آیه را آورد كه:
«آیا سیراب كردن حاجیان و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند (عمل) كسی قرار دادهاید كه به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟...» و در آیۀ بعد نیز خداوند فرمود: «آنها كه ایمان آوردند و هجرت كردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند مقامشان نزد خدا برتر است و آنها همان رستگارانند.»[۶۴]
۹ ـ تعیین وصی در نخستین دعوت
«وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الأَقْرَبِینَ»[۶۵]یعنی: «و خویشاوندان نزدیك خود را انذار كن.»
شرح: بر اساس آنچه در تاریخهای معتبر آمده است، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) تا سه سال به صورت مخفیانه دعوت میكرد، امّا به دنبال نزول آیۀ: (وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الأَْقْرَبِینَ)، پیامبر (صلّی الله علیه وآله) مأمور شد كه دعوت خود را علنی سازد و در این راه از خویشان و اقربای خود آغاز كند.
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به همین منظور خویشان خود را دعوت فرمود و پس از چند جلسه پذیرایی دعوت خود را با آنان در میان گذاشت.
طبری مورخ بزرگ اهل سنّت ماجرای این دعوت را به نقل از علی (علیه السلام) كه خود شاهد وقایع بوده به این شكل نقل میكند:
«در آن جمع رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) رو به قوم خود كرد و گفت: به راستی من خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردم و خدای تبارك و تعالی به من فرمان داده است كه شما را به آن دعوت كنم. پس كدامیك از شما مرا در این كار یاری و همراهی میكند كه در این صورت او برادر من، وصی من و جانشین من در بین شما باشد؟» علی (علیه السلام) در ادامه میفرماید: «پس بستگان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) همگی روی گرداندند. اما من در حالی كه از همه كوچكتر بودم. بپا خاستم و گفتم: «ای پیامبر خدا، من یار و وزیر شما در این كار خواهم شد. در اینجا پیامبر (صلّی الله علیه وآله) گردن مرا گرفت و خطاب به آن جمع گفت: این شخص برادر من، وصی من و خلیفۀ من در بین شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت كنید. در اینجا آن جماعت در حالی كه میخندیدند، برخاسته، خطاب به ابوطالب گفتند: به تو دستور داد كه فرمان پسرت را بشنوی و از او اطاعت كنی!»[۶۶]
مطلب فوق جریان مشهوری است كه با نقلهای مكرّری در كتب اهل سنّت آمده است. در یكی از این روایات در تاریخ طبری آمده است؛ روزی شخصی به علی (علیه السلام) گفت: ای امیر مؤمنان، با چه ملاكی تو وارث پسر عموی خود شدی و حال آن كه عموی تو عبّاس نتوانست در مقابل تو ادّعایی كند؟ علی (علیه السلام) برای آن شخص ماجرای علنی شدن دعوت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و معرّفی او را در آن روز شرح داد و سپس یادآور شد كه به این دلیل بود كه پس از مرگ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ، من وارث او شدم نه عموی من.[۶۷]
با تأمّل در روایتی كه گذشت دو مطلب مهم به شرح زیر فهمیده میشود:
۱ ـ خویشان رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) دعوت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) را به یك حادثۀ ناپایدار و گذرا بیشتر تصور كردند تا امری پایدار و ماندنی. چه، اگر احتمال موفقیتی برای رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) میدادند بعید نبود كه از باب آیندهنگری و حفظ منافع قومی و قبیلهای، برخی به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ایمان آورند.
۲ ـ بیان موقعیت علی (علیه السلام) به عنوان برادر، وصی و جانشین رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) از همان آغاز مورد توجه خدا و رسول (صلّی الله علیه وآله) بوده است و از ا ین رو دعوت مردم به اصل دین با معرّفی علی (علیه السلام) به عنوان جانشین آیندۀ رسول گرامی همراه بود.
۱۰ ـ اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در كتاب خدا
«إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً»[۶۸] یعنی: «جز این نیست كه خداوند اراده فرموده تا زشتی و پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را از هر جهت (و از هر شائبهای) پاك سازد.»
شرح و توضیح: مفاد این آیه بدون هیچ تردیدی اثبات كنندۀ عصمت برای اهل بیت (علیهم السلام) است. زیرا تعبیر «رجس» در آیه به معنای آلودگی فكری و روحی است نه آلودگی جسمی و ظاهری. پاك كردن آلودگی جسم توسط هر شخصی امكان پذیر است و نیاز به ارادۀ خداوند آن هم با قید انحصاری «انّما» ندارد.
ضمناً در آیۀ شریفۀ بحث از اعمال ارادۀ خداوند دربارۀ گروه خاصّی به نام اهلبیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله) است و بحث مهم در این آیه تعیین مصادیق اهل بیت است كه البته در زمان نزول آیه جز علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) ، نبودهاند.
ممكن است كسانی تصوّر كنند كه چون قبل و بعد از آیۀ تطهیر در سورۀ احزاب، سخن از همسران رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به میان آمده، آنان نیز علی القاعده مشمول تعبیر «اهل بیت» قرار گرفته و با مصادیق ذكر شده در شئونی چون عصمت شریك باشند، امّا این تصوّر به دلایل متعدّدی درست نیست، از جمله (علیهم السلام) روایتهایی كه در كتب اهل سنّت آن هم از جانب برخی از همسران رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) وارد شده، نشان میدهد كه این آیه فقط در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) نازل شده است، نه كس دیگر.
از جمله ترمذی در كتاب سنن خود از امّ سلمه روایت میكند كه او گفت: آیۀ تطهیر در خانۀ من نازل شد و در پی آن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به دنبال علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) فرستاد و پس از آن، آنان را در زیر عبایی جمع كرد و عرض كرد: «پروردگارا، اینان اهل بیت من هستند. رجس و پلیدی را از ایشان دور ساز و از هر جهت پاكیزهشان بگردان.» من (امّ سلمه) گفتم: ای نبی خدا آیا من با ایشانم؟ امّا پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به من فرمودند: در جای خود باش كه تو فردی عاقبت بخیری.[۶۹]
ترمذی در روایت دیگر از قول انس بن مالك نقل كرده است: (پس از نزول آیۀ تطهیر) پیامبر (صلّی الله علیه وآله) تا شش ماه به هنگام نماز صبح از كنار خانۀ فاطمه (علیها السلام) میگذشت و آنان را به این صورت برای نماز صدا میكرد:
«الصلاۀ یا اهل البیت انّما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهّركم تطهیرا»[۷۰]
و مقصود رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) از این تكرار آن بود كه همگان بدانند «اهل بیت» مصادیقی جز علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) ندارد.
۱۱ ـ پاداش رسالت
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّۀ فِی الْقُرْبی» یعنی: «بگو هیچ پاداشی از شما (بر رسالتم) نمیخواهم، جز دوست داشتن نزدیكانم.»
توضیح آیه را با طرح دو سؤال آغاز میكنیم:
ـ آیا پیامبران الهی در قبال زحمات طاقت فرسای خود ـ برای هدایت بشر ـ طالب مزد بودهاند؟
ـ آیا به فرض طلب مزد، انسانها قادرند اجر و مزد پیامبران را بپردازند؟
مراجعه به آیات قرآن نشان میدهد كه پاسخ هر دو سؤال منفی است. در سورۀ شعراء از زبان پنج تن از پیامبران آمده است كه:
«وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلاَّ عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ»[۷۱]
و این آیه نشان میدهد كه نه تنها پیامبران خواهان پاداش ـ به ویژه مزد مادی ـ نبودهاند كه انسان نیز قادر به جبران زحمات پیامبران نیست. در آیۀ دیگری آمده است:
«بگو من در برابر ابلاغ رسالت، پاداشی از شما مطالبه نمیكنم مگر آن كه كسانی بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند.»[۷۲]
كه در این آیه رهیابی انسان به سوی كمال نوعی پاداش برای پیامبر (صلّی الله علیه وآله) اعلام شده است.
امّا در این میان آیهای در سورۀ شوری وارد شده است كه از مردم دعوت میكند كه پاداش رسالت پیامبر را در نظر گرفته و آن را ادا كنند و این پاداش چیزی جز مودّت و دوستی نسبت به ذی القربای پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نیست كه خداوند از رسولش خواسته است آن را به اطلاع همگان برساند.
امّا مصداق «قربی» در آیۀ واقع در سورۀ شوری چه كسانی هستند؟
برخی مانند ابن كثیر با نقل سخنی از ابن عبّاس كلمۀ «قربی» را بر قریش تطبیق داده و متعرّض شدهاند كه خانوادهای در قریش نبود، مگر آنكه بین او و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) پیوندی برقرار بود.[۷۳] ابن كثیر خود كلمۀ «قربی» را به معنای مصدری در نظر گرفته و آیه را چنین تفسیر كرده است:
«بگو ای پیامبر من در قبال رسالتم از شما مزدی نمیخواهم لكن به سبب قرابتی كه بین من و شما وجود دارد، مرا آزار مكنید».[۷۴]
در مقابل، برخی دیگر از مفسران، مانند زمخشری و فخر رازی «القربی» را به معنای خویشان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) گرفته و مصداق آن را بر علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) منطبق كرده اند.
زمخشری نوشته است: در روایت است كه چون آیۀ: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّۀ فِی الْقُرْبی) نازل شد، اصحاب گفتند: ای رسول خدا، خویشان تو كه مودّت آنان بر ما واجب است چه كسانی هستند؟
پیامبر (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «علی، فاطمه و دو پسرشان»
زمخشری سپس به نقل حدیث مفصّلی در دوستی آل محمد (علیهم السلام) میپردازد كه با این عبارت شروع میشود:
«قال رسول الله: من مات علی حبّ آل محمد مات شهیداً، الا و من مات علی حبّ آل محمد مات مغفوراً له،....»[۷۵]
فخر رازی پس از ذكر همین مطالب میگوید: این عقیدۀ زمخشری بود كه از نظر گذشت. امّا من معتقدم: آل محمد عبارت از كسی است كه امر آنها به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) باز میگردد و شك نیست كه فاطمه، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) بیشترین تعلق و بستگی را به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) داشتهاند و لذا است كه آنان مصداق «آل» قرار میگیرند و در عظمت آل محمد همین بس كه: اوّلاً، آنان ـ یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) ـ خود محبوب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بودهاند. پس دوستی آنها بر امّت واجب است.
ثانیاً، آنان در تشهد نماز، در كنار رسول الله مخصوص به دعا شدهاند كه: «اللهم صل علی محمد و آل محمد»، كه این نیز بر وجوب حب و دوستی آنان دلالت دارد.[۷۶]
۱۲ ـ فضیلت انحصاری در انفاق ویژه
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَینَ یدَی نَجْواكُمْ صَدَقَۀ ذلِكَ خَیرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»[۷۷]
یعنی: «ای كسانی كه ایمان آوردهاید؛ هنگامی كه میخواهید با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نجوا كنید (سخنان در گوشی بگویید) قبل از آن صدقهای بدهید، این كار برای شما بهتر و پاكیزهتر است. پس اگر چیزی نیافتید، بدانید كه خداوند آمرزنده و مهربان است.»
این آیه به آیۀ نجوا معروف است. بنابر آنچه غالب مفسّران ـ از شیعه و سنی ـ در تفاسیر خود آوردهاند: در بین اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) عدهای از ثروتمندان گاه و بیگاه خدمت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) آمده و با آن حضرت به نجوا میپرداختند. این كار علاوه بر آنكه وقت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) را میگرفت، موجب امتیازی برای اغنیا و نگرانی برای فقرا میگشت، در اینجا بود كه آیۀ نجوا نازل گردید و به مؤمنان دستور داد كه قبل از ملاقات خصوصی با پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ، صدقهای به مستمندان بپردازند، اما اغنیا از نجوا خودداری كردند و در نتیجه صدقهای هم پرداخت نگردید. تا آنكه آیۀ دیگری نازل گردید كه: (أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَینَ یدَی نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ...) یعنی: آیا ترسیدید (فقیر شوید) كه از دادن صدقات قبل از نجوا خودداری كردید؟ و با این آیه، آیۀ قبل نسخ گردید.[۷۸]
آنچه در مورد آیۀ نجوا اهمیت دارد، آن است كه تنها كسی كه به آیۀ نجوا عمل كرد امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بود. بنا بر آنچه طبری آورده است علی (علیه السلام) خود فرموده است: آیهای در كتاب خدا وجود دارد كه احدی قبل از من به آن عمل نكرده و احدی هم بعد از من به آن عمل نخواهد كرد و آن اینكه من یك دینار داشتم و آن را به ده درهم تبدیل كردم و هر زمان میخواستم با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نجوا كنم، درهمی را صدقه میدادم.[۷۹]
با توجه به این حدیث، عمل به آیۀ نجوا یكی از فضایل اختصاصی علی (علیه السلام) به شمار میرود كه از همان زمان نزول آیه بر دیگر صحابه نیز این فضیلت مخفی نماند، در اكثر تفاسیر اهل سنت از قول عبدالله بن عمر روایت شده است كه او گفت: علی (علیه السلام) دارای سه فضیلت بود كه اگر یكی از آنها برای من حاصل میگشت، آن فضیلت از شتران سرخ موی برای من بهتر بود. نخست تزویج آن حضرت با فاطمۀ زهرا (علیها السلام) ، دیگر دادن پرچم در روز خیبر به دست او و سوّم آیه نجوا.[۸۰]
با وجود این، برخی از متعصبان اهل سنت كوشیدهاند كه این فضیلت را برای علی (علیه السلام) كم رنگ جلوه دهند. از جمله آنكه میگویند: اگر بزرگان اهل صحابه اقدام به این كار (پرداخت صدقه) نكردند، نیازی به آن ندیدند و یا فرصت كافی نداشتند، یا فكر میكردند مبادا باعث ناراحتی فقرا و وحشت اغنیا گردد. بنابراین این كار موجب فضیلتی برای علی (علیه السلام) یا سلب فضیلتی از دیگران نمیگردد.[۸۱]
ولی گویا این متعصبان به آیۀ دوم توجه نكردهاند كه خداوند به عنوان سرزنش میفرماید: «آیا (از فقر) ترسیدید كه قبل از نجوا صدقاتی تقدیم كنید؟» علاوه بر آن در ذیل آیه، تعبیر توبه به میان آمده كه از آن استفاده میشود كه: اقدام به پرداخت صدقه و نجوا با پیامبر (صلّی الله علیه وآله) كار مطلوبی بوده است و گرنه خودداری از آن سرزنش و توبه نداشت.[۸۲]
اما سرّ عمل كردن علی (علیه السلام) به آیۀ نجوا در این است كه آن حضرت اساساً موقعیت ویژهای نزد رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) داشت كه بنا به آن موقعیت به حضور رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) رسیده و از خرمن دانش آن حضرت بهرهها میگرفت. حضرت خود در این باره میگوید:
«كنت اذا سألت رسول الله اعطانی و اذا سكتّ ابتدأنی»[۸۳]
یعنی: هرگاه من از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) چیزی طلب میكردم به من عطا میفرمود و چون ساكت میشدم، آن حضرت ابتدا به سخن میكرد. بر اساس این موقعیت، نزول آیۀ نجوا نیز نتوانست فترت و فاصلهای در برنامۀ علی (علیه السلام) با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به وجود آورد و اشتیاق علی (علیه السلام) به ملاقات با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) موجب گردید كه او تنها عمل كننده به آیۀ نجوا گردد.
۱۳ ـ شكوه ایثار
«یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیخافُونَ یوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكِیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً»[۸۴]
یعنی: «نیكوكاران به نذر خود وفا میكنند و از روزی كه شر و عذابش دامن گستر است، واهمه دارند. آنان غذای خود را با آنكه به آن تمایل (و نیاز) دارند به مسكین و یتیم و اسیر میدهند.»
شرح و توضیح: در سورۀ انسان، فرازی وجود دارد (از آیۀ ۵ الی ۲۲) كه خداوند در آن به توصیف و تكریم گروهی از نیكان امّت پرداخته است. طبق این آیات، نیكوكاران به نذرهای خود وفا كرده و علی رغم تمایلی كه به غذای خود داشتهاند آن را به ترتیب به مسكین، یتیم و اسیری بخشیدهاند، در زمینۀ این آیات ـ برای هر خوانندهای ـ سؤالاتی مطرح میشود از جمله:
۱ ـ این نیكوكاران چه كسانی بودهاند؟ تاریخ صحیح و روایات معتبر چه كسانی را معرّفی میكنند؟
۲ ـ موضوع نذر چه بوده و وفای به نذر چگونه صورت پذیرفته است؟
۳ ـ این نذر در چه زمان و مكانی تحقق یافته؟ و آیا این آیات سخن از یك امر واقعی است یا حادثهای فرضی و خیالی؟
هنگامی كه برای یافتن پاسخ این سؤالات به تاریخ مراجعه میكنیم درمییابیم كه:
ـ این نیكوكاران كسانی جز علی و فاطمه و حسنین (علیهم السلام) و كنیز آنان فضّه نبودهاند.
ـ موضوع نذر آنان انجام سه روز روزه آن هم در پی بیماری حسنین (علیهما السلام) بوده و این نذر با اشارۀ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) صورت گرفته است.
ـ پس از شفای دو كودك، نیكوكاران جهت ایفای نذر خود، مشقّت سه روز روزه را بر خود هموار كردهاند.
ـ این نذر در مدینه و در اواخر حیات رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) واقع شد و در نخستین روز ادای آن، سائلی به هنگام مغرب، درب خانۀ نیكوكاران را به صدا درآورد و تقاضای كمك كرد. اهل بیت (علیهم السلام) كه خود در تنگنا به سر میبردند، طعام مختصر خود را به آن فقیر داده و با آب روزۀ خود را افطار كردند. روز دوم به همین ترتیب یتیمی مراجعه كرد و مورد اطعام قرار گرفت و در روز سوم اسیری حلقۀ در را به صدا درآورد و از جانب نیكوكاران نیز تكرار ایثار.
در پایان این حادثۀ باشكوه، خدای تبارك و تعالی با نزول آیات: (إِنَّ الأْبْرارَ یشْرَبُونَ) به ثبت این حادثۀ واقعی و نه حكایت فرضی و خیالی ـ چنانكه عدهای پنداشتهاند[۸۵] تا به همیشه پرداخت. مفسّران اهل سنّت این گزارش را غالباً در تفاسیر خود آوردهاند[۸۶] و از شیعه نیز بزرگانی چون طبرسی[۸۷]، علامۀ مجلسی[۸۸]، علامۀ امینی[۸۹] و علامۀ طباطبایی[۹۰] استدلالهای محكمی بر صحّت این واقعه ذكر كردهاند.
۱۴ ـ بهترین آفریدگان
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَیرُ الْبَرِیۀ»[۹۱] یعنی، «كسانی كه ایمان آوردند و كارهای شایسته انجام دادند، آنان بهترین آفریدگاناند.»
در این آیه «خیر البریه» به معنای بهترین خلق خداست كه در مقابل «شر البریه» قرار میگیرد. مطابق روایاتی كه در كتب شیعه و بسیاری از تفاسیر اهل سنت به چشم میخورد، مصداق «خیر البریه» علی (علیه السلام) و شیعیان او هستند. و این معرفی به وسیله رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) و با نزول آیۀ {خیر البریه} تحقق یافته است.
در این خصوص جابر بن عبدالله انصاری گوید: «نزد پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نشسته بودیم كه علی (علیه السلام) آمد. پیامبر (صلّی الله علیه وآله) فرمود: قسم به كسی كه جانم در دست قدرت اوست، این علی و شیعیان او در قیامت رستگاراناند، آنگاه این آیه نازل شد كه: (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَیرُ الْبَرِیۀ). از آن روز اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) هرگاه كه علی (علیه السلام) را میدیدند میگفتند: «جاء خیر البریه» یعنی: به تحقیق كه خیر البریه آمد.[۹۲](۱)
اضافه میشود كه روایات مربوط به آیۀ خیر البریه و انطباق آن با علی (علیه السلام) و شیعیان وی، از طرف بسیاری از صحابه از جمله: ابن عباس، حذیفه و عایشه نقل شده و از بررسی این روایات روشن میگردد كه: علی (علیه السلام) در بین معاصران خود بهترین خلق خداوند (بعد از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) ) بوده و كسی از جهت فضیلت، تقوی و... به پای او نرسید و دیگر آنكه تعبیر «شیعه» به عنوان پیروان علی (علیه السلام) ، تعبیری است كه نخستین بار از ناحیۀ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) وضع گردید و به تدریج این تعبیر برای پیروان علی (علیه السلام) به صورت اسم خاص مورد استفاده قرار گرفت.
۱۵ ـ كوثر رسالت، نسل پاینده
«إِنَّا أَعْطَیناكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ * إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الأْبْتَرُ»[۹۳]۱
یعنی: «ما به تو كوثر (خیر و بركت فراوان) عطا كردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی كن. (و بدان كه) دشمن تو قطعاً بریده نسل و بلاعقب است.»
شرح و توضیح: به طوری كه طبرسی در شأن نزول این آیه آورده است: روزی عاص بن وائل سهمی با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) در مسجدالحرام ملاقات كرده و به گفتگو پرداخت. پس از پایان سخن، جمعی از بزرگان قریش با او دیدار كردند و از وی پرسیدند: با چه كسی سخن میگفتی؟ وی در جواب گفت: با ابتر سخن میگفتم. مقصود او از این تعبیر، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) بود. زیرا در آن ایام پسر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به نام عبدالله از دنیا رفته بود و عرب كسی را كه پسر نداشت، ابتر (بلاعقب) مینامید. در این موقع سورۀ كوثر نازل گردید و پیغمبر (صلّی الله علیه وآله) را به كوثر و نعمتهای فراوان بشارت داد.[۹۴]
شأن نزول یاد شده را اكثر مفسّران شیعه و سنّی در تفاسیر خود آوردهاند، هر چند كه در تفسیركوثر اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. كوثر به معنای خیركثیر است و قطعاً موارد زیادی ـ از جمله قرآن، علم فراوان، نهری دربهشت، نبوت و پیامبری، نسل و ذریه، مقام شفاعت و... ـ وجود دارد كه هر كدام به عنوان مصداقی از كوثر قابل احتمال است. ولی با توجه به شأن نزول یاد شده میتوان گفت: از آنجا كه مشركان، رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) را به دلیل وفات فرزندان ذُكورش( پسرش) مورد شماتت قرار داده، ابتر خطاب میكردند، خدای تبارك و تعالی با ردّ نسبت ابتر به مخالفان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ، وی را صاحب كوثر اعلام نمود و به آن حضرت دستور داد كه پس از دریافت این نعمت بزرگ، نماز گزارد و شتر قربانی كند. و با در نظر گرفتن این نكتۀ ادبی كه فعل ماضی «اعطینا» حكایت از مضارع محقّق الوقوع دارد، سورۀ شریفۀ كوثر متضمّن دو خبر غیبی به شرح زیر است:
۱ ـ ما به تو خیر كثیر از جمله نسل و ذرّیۀ فراوان عطا خواهیم كرد به طوری كه ابتر و بلانسل نباشی.
۲ ـ ملامت كنندۀ تو ابتر و بلانسل خواهد بود.
چنان كه میدانیم هر دو وعدۀ الهی تحقّق یافت و خدای تبارك و تعالی از طریق وجود مبارك فاطمۀ زهرا (علیها السلام) نسل پیامبر گرامی (صلّی الله علیه وآله) را در سراسر عالم منتشر ساخت. چنان كه از دشمنان آن حضرت نیز نسل و اثری باقی نگذاشت و یا اگر اثری باقی مانده آنها مجهول و ناشناختهاند.
در بین مفسّران اهل سنّت، فخر رازی كه احتمالات زیادی در مصداق كوثر ذكر كرده است، به عنوان نخستین احتمال از قول سدی نوشته است كه: «در بین عرب مرسوم بود كه اگر فرزند پسر كسی از دنیا رود به او ابتر میگفتند. چون فرزندان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در مكه موسوم به قاسم و عبدالله و نیز فرزند دیگر او به نام ابراهیم در مدینه درگذشتند، آنها گفتند كه پیامبر ابتر است و جانشینی ندارد، اما خداوند با نزول این سوره مشخص كرد كه دشمن پیامبر (صلّی الله علیه وآله) به این صفت موصوف بوده و نسل آن حضرت تا قیامت تداوم دارد.»[۹۵]
در پایان یادآور میشود كه در قرآن كریم آیات دیگری وجود دارد كه طبق سبب نزولهای موجود و یا روایات تفسیری معتبر، با اهل بیت رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) تطبیق داده شده است. امّا از آن جا كه هدف در تنظیم این فصل، رعایت ایجاز و اختصار بوده است، تنها به ذكر ۱۵ مورد از آیات قرآنی بسنده گردید و طبعاً علاقهمندان میتوانند جهت اطلاع بیشتر به تفاسیر روایی و یا كتابهای تخصصی ـ كه به جمع آوری آیات نازله در شأن اهلبیت (علیهم السلام) پرداخته اند ـ مراجعه كنند.[۹۶]
[۱۲] . تفسیر عیاشی، ۱/۲۱.
[۱۳] . الكشاف، ۱/۶۴۹.
[۱۴] . مجمع البیان، ۲/۷۶۲.
[۱۵] . البقره، ۲۰۷.
[۱۶] . تفسیر عیاشی، ۱/۱۲۰؛ و نیز بنگرید به تفسیر صافی، ۱/۲۴۱؛ نورالثقلین، ۱/۲۰۴؛ و بحارالانوار، ۳۶/۴۰ ـ ۵۰.
[۱۷] . مجمع البیان، ۱/۵۳۵.
[۱۸] . شرح نهج البلاغه، ۱۳/۲۶۲؛ و نیز بنگرید به مفاتیح الغیب، ۵/۲۳۵؛ روح المعانی، ۲/۹۷.
[۱۹] . شرح نهج البلاغه، ۱۳/۲۶۲.
[۲۰] . همان.
[۲۱] . شرح نهج البلاغه، ۴/۷۳.
[۲۲] . آل عمران، ۶۱.
[۲۳] . از جمله بنگرید به مجمع البیان، ۱ / ۷۶۲؛ تفسیر كشّاف، ۱/۳۶۹؛ تفسیر القرآن العظیم، ۱/۳۷۹ و صحیح مسلم، ۴/۱۸۷۱
[۲۴] . النّساء، ۵۹.
[۲۵] . از جمله بنگرید به جامعالبیان، ۵/۹۵، الكشّاف، ۱/۵۲۴؛ روح المعانی، ۴/۹۶؛ تفسیر مراغی، ۲/۷۳؛ معالم التّنزیل، ۱/۴۴۵؛ و تفسیر القرآن العظیم، ۱/۵۲۹.
[۲۶] . مجمع البیان، ۳/۱۰۰.
[۲۷] . مفاتیح الغیب، ۱۰/۱۴۴.
[۲۸] . الكشّاف، ۱/۵۲۴.
[۲۹] . الكافی، ۱/۲۸۷؛ با اندكی تلخیص و نیز بنگرید به تفسیر عیاشی، ۱/۲۷۳؛ نورالثقلین، ۱/۴۹۷ الی ۵۰۷؛ و تفسیر الصافی، ۱/۴۶۲ الی ۴۶۵.
[۳۰] . المائده،۳.
[۳۱] . مجمع البیان، ۳/۲۴۶؛ و نیز بنگرید به تفسیر عیاشی، ۱/۳۲۱؛ تفسیر تبیان، ۳/۴۳۵؛ المیزان، ۵/۲۷۸ الی ۲۸۳ و ۲۹۹ الی ۳۱۰؛ و الغدیر، ۲/۱۱۵ الی ۱۳۷
[۳۲] . از جمله بنگرید به جامع البیان، ۶/۸۰؛ فتح القدیر، ۲/۹؛ و تفسیر مراغی، ۶/۵۴.
[۳۳] . الغدیر، ۲/۱۱۶ الی ۱۲۵ و نیز المراجعات، ۱۸۸ ضمیمۀ ۶۲۷: آیۀالاكمال.
[۳۴] . مفاتیح الغیب، ۳/۶۳۶؛ روح المعانی، ۴/۹۱؛ تفسیر المنار، ۶/۱۱۶.
[۳۵] . الكافی، ۲/۳۲۴.
[۳۶] . المیزان، ۵/۲۸۳؛ تفسیر نمونه، ۴/۲۶۸.
[۳۷] . تفسیر عیاشی، ۱/۳۲۱.
[۳۸] . الكافی، ۲/۱۸.
[۳۹] . همان، ۲/۱۸؛ باب دعائم الاسلام روایت ۵.
[۴۰] . التبیان، ۳/۵۵۹؛ ۱/۳۵۵، تفسیر القرآن العظیم، ۲/۷۴؛ الكشّاف، ۱/۶۴۹؛ معالم التنزیل، ۲/۴۹؛ و نیز بحارالانوار، ۳۵/۱۸۳ الی ۲۰۶.
[۴۱] . تفسیر عیاشی، ۱/۳۵۵؛ به نقل از عمار یاسر.
[۴۲] . بحارالأنوار،۳۵/۲۰۰.
[۴۳] . التبیان، ۳/۵۵۹؛ با اندكی تلخیص و نیز بنگرید به استدلالهای علامۀ مجلسی در بحارالانوار، ۳۵/۲۰۳ الی ۲۰۶.
[۴۴] . التوبه، ۱۰۳؛ و نیز الكافی، ۳/۴۹۷
[۴۵] . الكشاف، ۱/۶۴۹.
[۴۶] . المائده ، ۶۷.
[۴۷] . از جمله بنگرید به تفسیر قمی، ۱/۱۷۱؛ تفسیر عیاشی، ۱/۳۶۰ الی ۳۶۲؛ التبیان، ۳/۵۸۸؛ مجمع البیان، ۳/۳۴۴؛ الصافی، ۲/۵۱ الی ۷۱؛ مفاتیح الغیب، ۱۲/۵۰؛ غرائب القرآن، ۲/۶۱۶؛ الدرالمنثور، ۲/۲۵۹؛ و نیز روح المعانی، ۶/۱۹۵.
[۴۸] . الغدیر، ۱/۲۹ الی ۳۴؛ سیرۀ المصطفی، ۶۹۳؛ تفسیر عیاشی، ۱/۳۶۰
[۴۹] . همان، ۱/۳۶۰؛ و نیز مجمع البیان، ۳/۳۴۴؛ از قول حاكم حسكانی در شواهد التنزیل.
[۵۰]. الكشاف، ۱/۶۵۹؛ المنار، ۶/۴۶۷.
[۵۱] . تفسیر القرآن العظیم، ۲ / ۸۱؛ البحر المحیط، ۴ / ۳۲۱؛ مفاتیح الغیب، ۱۲ / ۵۰.
[۵۲] . مفاتیح الغیب، ۱۲/۵۰؛ البحر المحیط، ۴/۳۲۱؛ التحریر و التنویر، ۶/۲۵۵.
[۵۳] . آل عمران، ۶۱.
[۵۴] . المنار، ۶/۴۶۵؛ با اندكی اختصار.
[۵۵] . الحدید، ۱۵.
[۵۶] . منابع و مطالب تفصیلی را بنگرید در الغدیر، ۲/۸۸ الی ۱۱۴.
[۵۷] . التوبه،۳.
[۵۸] . بحارالأنوار، ۳۵/۲۸۹ الی ۳۱۲؛ در نزول سورۀ برائت.
[۵۹] . از جمله بنگرید به تفسیر القرآن العظیم، ۲/۳۴۶؛ مفاتیح الغیب، ۱۵/۳۱۸؛ فتح القدیر، ۲/۳۳۴؛ روح المعانی، ۱۰/۴۴ و... .
[۶۰] . جهت اطلاع بیشتر بنگرید به یادنامۀ علامۀ امینی، مقالۀ "حسین منّی و انا من حسین" از استاد محمدباقر بهبودی.
[۶۱] . التوبه، ۱۹.
[۶۲] . مجمع البیان، ۵/۲۳؛ به نقل از شواهد التنزیل.
[۶۳] . همان مآخذ.
[۶۴] . التوبه، ۲۰؛ و نیز بنگرید به تفسیرالقرآن، ۲/۲۴۱؛ اسباب النزول واحدی ذیل آیۀ ۱۹ توبه.
[۶۵] . الشعراء، ۲۱۴.
[۶۶] . تاریخ طبری، ۲/۳۲۱؛ و نیز مجمع البیان، ۷/۳۲۲.
[۶۷] . تاریخ طبری، ۲/۳۲۲.
[۶۸] . الاحزاب، ۳۳.
[۶۹] . همان، ۵/۳۲۸ و ۶۲۲ و ۶۵۷
[۷۰] . سنن ترمذی، ۵/۳۲۸
[۷۱] . الشعراء، ۱۰۹؛ از زبان حضرت نوح، ۱۲۷ از زبان حضرت هود، ۱۴۵؛ از زبان حضرت صالح، ۱۶۴؛ از زبان حضرت لوط و ۱۸۰، از زبان حضرت شعیب (علیه السلام).
[۷۲] . الفرقان، ۵۷.
[۷۳] . تفسیر القرآن العظیم، ۴/۱۲۱.
[۷۴] . همان، ۴/۱۲۱.
[۷۵] . الكشّاف، ۴/۲۲۰.
[۷۶] . مفاتیح الغیب، ۲۷/۱۶۶
[۷۷] . المجادله، ۱۲.
[۷۸] . مجمع البیان، ۹/۲۵۲؛ مفاتیح الغیب، ۲۹/۲۷۱؛ جامع البیان، ۲۸/۱۵.
[۷۹] . تفسیر طبری، ۲۸/۱۵؛ و نیز: الدرالمنثور، ۶/۱۸۵؛ معالم التنزیل، ۷/۲۴؛ فتح القدیر، ۵/۱۹۱.
[۸۰] . اسدالغابه، ۴/۲۶؛ مجمع البیان، ۹/۲۵۲؛ معالم التنزیل، ۷/۴۴.
[۸۱] . مفاتیح الغیب، ۲۹/۲۷۲.
[۸۲] . البیان، ۲۷۹؛ تفسیر نمونه، ۲۳/۴۵۳.
[۸۳] . سنن ترمذی، ۵/۵۹۵ و ۵۹۸.
[۸۴] . الانسان، ۷ـ۸.
[۸۵] . مانند قرطبی در جامع الأحكام و ابوحیان توحیدی در البحر المحیط.
[۸۶] . از جمله بنگرید به الكشّاف، ۴/۶۷۰؛ مفاتیح الغیب، ۳۰/۲۴۴؛ فتح القدیر، ۵/۳۴۹؛ انوار التنزیل، ۲/۵۵۲.
[۸۷] . مجمع البیان، ۱۰/۶۱۱ الی ۶۱۴.
[۸۸] . بحارالأنوار، ۳۵/۲۳۷؛ با عنوان: فی نزول سورۀ هل اتی.
[۸۹] . الغدیر، ۵/۱۸۹ و ۲۸۴.
[۹۰] . المیزان، ۲۰/۳۶۳ الی ۳۷۰.
[۹۱] . البینه،۷.
[۹۲] . بنگرید به فتح القدیر، ۵/۴۷۷؛ الدرالمنثور، ۶/۳۷۹؛ مجمع البیان، ۱۰؛ الغدیر، ۲/۵۷؛ المیزان، ۲۰/۷۵۸؛ و نیز المراجعات، ۹۶؛ و نیز بخش تعلیقات، ۶۲، رقم ۱۱۱.
[۹۳] . الكوثر، ۱ الی ۳.
[۹۴] . مجمع البیان، ۱۰/۸۳۶.
[۹۵] . مفاتیح الغیب، ۳۲/۱۳۳.
[۹۶] . از جمله بنگرید به تأویل الآیات الظاهرۀ فی فضایل العترۀ الطاهرۀ از سیدشرف الدین نجفی ( از علمای قرن دهم) و بررسی شخصیت اهلبیت: در قرآن به روش قرآن به قرآن تألیف دكتر ولی الله نقیپور.
آلوئه ورا و خواص گیاه آلوئه ورا
گیاه آلوئه ورا (آلوورا) حاوی ترکیبات مهم شامل قندها از جمله: گلوکز، مانوز و سلولز، آنزیمها از جمله: اکسیداز، آمیلاز و کاتالاز، همچنین ویتامینهایی نظیر: B1، B2، B6، C، E و اسید فولیک و مواد معدنی مانند: کلیسم، سدیم، منیزیم، روی، مس و کروم میباشند.
آلوئه ورا چیست؟
آلوئه ورا یک گیاه دارویی است که هزاران سال برای معالجه شرایط مختلف بهداشتی استفاده می شود. معمولاً استفاده از گیاه آلوورا به طور مستقیم بی خطر است یا می توانید آن را به صورت ژل خریداری کنید.
کرم ها ، ژل ها و پمادهای آلوئه ورا حاوی ژل شفاف موجود در آلوئه ورا هستند. این محصولات می توانند بصورت موضعی برای درمان شرایط مختلف پوست استفاده شوند.
در ادامه برای شما نحوه استفاده از آلوئه ورا و مزایا و خطرات احتمالی را آماده کرده ایم :
نحوه برداشت گیاه آلوورا :
برداشت ژل و عصاره گیاه آلوورا نسبتاً ساده است. شما به یک گیاه بالغ که حداقل چند سال سن داشته باشد نیاز دارید. این امر غلظت بالاتری از مواد فعال را تضمین می کند.
برای برداشت ژل از گل آلوئه ورا :
♦ 3-4 برگ را به طور هم زمان بردارید و برگهای ضخیم را از قسمتهای بیرونی گیاه انتخاب کنید.
♦ اطمینان حاصل کنید که برگها سالم و عاری از هرگونه کپک و آسیب هستند.
♦ آنها را نزدیک به ساقه برش دهید. بیشتر مواد مغذی مفید در پایه برگها یافت می شود.
♦ از کندن ریشه ها خودداری کنید.
♦ برگها را بشویید و خشک کنید.
♦ لبه های خاردار را با چاقو مرتب کنید.
♦ با استفاده از چاقو یا انگشتان دست خود ، ژل داخلی را از قسمت بیرونی برگ جدا کنید. ژل داخلی بخشی از آلوئه است که شما استفاده خواهید کرد.
♦ اجازه دهید شیره زرد از برگ تخلیه شود. این لاتکس آلوئه ورا است. اگر قصد استفاده از لاتکس را دارید ، می توانید آن را در یک ظرف بریزید. اگر قصد استفاده از لاتکس را ندارید ، می توانید آنرا دور کنید.
♦ ژل آلوئه ورا را به شکل های مکعب برش دهید.
اگر می خواهید ژل آلوئه ورا صاف داشته باشید ، پس از جدا کردن آلوئه ورا از قسمت بیرونی برگ ، می توانید آلوئه ورا را درون مخلوط کن بریزید و سپس ماده آن را صاف کنید تا پالپ خارج شود.
نحوه استفاده از ژل آلوئه ورا تازه :
می توانید ژل آلوئه ورا تازه را مستقیماً روی پوست خود بمالید و یا دستور تهیه یک محصول زیبایی خانگی را دنبال کنید . همچنین می توان به مواد غذایی ، اسموتی ها و نوشیدنی ها اضافه کرد.
برای تهیه آب آلوئه ورا : برای هر 2 قاشق غذاخوری ژل آلوئه ورا از 1 لیوان آب یا سایر مواد مانند میوه استفاده کنید. از مخلوط کن برای مخلوط کردن نوشیدنی خود استفاده کنید.
نگهداری برگ آلوورا : اگر قصد استفاده از برش های تازه گل آلوئه ورا را دارید ، چند روز در یخچال نگهداری می شود ، اما بهترین مصرف این است که در اسرع وقت مصرف کنید. اگر بلافاصله حاضر به استفاده از آن نیستید ، همیشه می توانید ژل آلوئه ورا را در فریزر نگهداری کنید.
خواص آلوئه ورا:
راه های زیادی برای استفاده از آلوئه ورا ، چه از نظر موضعی و چه خوراکی وجود دارد.
1. بهبود سوختگی :
آلوئه ورا به دلیل خاصیت تسکین دهنده ، مرطوب کننده و خنک کننده آن اغلب در درمان سوختگی مورد استفاده قرار می گیرد.
در یک مطالعه با 50 شرکت کننده دریافتند که افرادی که از ژل آلوئه ورا برای درمان سوختگی سطحی و جزئی استفاده می کردند ، نسبت به گروهی که از کرم سولفادیازین 1 درصد استفاده کرده بودند ، نتایج بهتری نشان دادند.
اگر آفتاب سوختگی یا سوختگی خفیف دیگری دارید ، روزانه چند بار آلوئه ورا را به محل سوختگی بمالید. اگر دچار سوختگی شدید هستید ، قبل از استفاده از آلوئه ورا از پزشک معالج کمک بگیرید.
2. سلامت گوارش را بهبود می بخشد :
مصرف آلوئه ورا ممکن است به نفع دستگاه گوارش شما باشد و به تسکین و درمان بیماری های معده ، از جمله سندرم روده تحریک پذیر (IBS) کمک می کند.
یک بررسی در سال 2018 با 151 نفر بررسی شد. نتایج حاصل از مطالعات نشان داد که آلوئه ورا علائم IBS را در مقایسه با دارو بهبود می بخشد. هیچ عوارض جانبی گزارش نشده است . علاوه بر این ، آلوئه ورا ممکن است به مهار رشد باکتری H. پیلوری ، که در دستگاه گوارش شما یافت می شود و منجر به زخم می شود ، کمک کند.
3. سلامت دهان را ارتقا می بخشد :
خمیر دندان آلوئه ورا و دهانشویه گزینه های طبیعی برای بهبود بهداشت دهان و دندان و کاهش پلاک است. نتایج یک مطالعه 2017 نشان داد افرادی که از خمیردندان آلوئه ورا استفاده کرده اند ، پیشرفتهای چشمگیری در سلامت دهان و دندان خود نشان داده است.
این مطالعه شامل 40 نوجوان بود که به دو گروه تقسیم شدند. هر گروه روزانه دو بار از خمیردندان آلوئه ورا یا خمیردندان سنتی حاوی تریکوزان استفاده می کردند.
پس از گذشت 30 روز ، خمیر دندان آلوئه ورا در کاهش سطح کاندیدا ، پلاک و لثه مؤثرتر از خمیر دندان تریکوزان بود.
افرادی که از خمیردندان آلوئه ورا استفاده کرده بودند ، بدون اینکه عوارض جانبی داشته باشند ، سلامت کلی دهان را بهتر نشان دادند.
4- آکنه را پاک می کند :
استفاده از آلوئه ورا تازه روی صورت ممکن است به پاکسازی آکنه کمک کند. همچنین می توانید محصولات آلوئه ورا را که برای آکنه طراحی شده اند ، از جمله پاک کننده ها ، تونرها و کرم ها را خریداری کنید. اینها ممکن است از فواید حاوی مواد مؤثر دیگری نیز برخوردار باشد.
محصولات آکنه تهیه شده با آلوئه ورا ممکن است نسبت به درمانهای سنتی آکنه برای پوست تحریک کننده نباشد.
5- شکاف های مقعد را تسکین می دهد:
اگر شکاف های مقعد دارید ، استفاده از کرم آلوئه ورا چندین بار در طول روز ممکن است به بهبودی کمک کند.
پژوهشگران در مطالعه ای دریافتند که استفاده از کرم حاوی آلوئه ورا در درمان شقاق مزمن مقعد مؤثر است. مردم از کرم آلوئه ورا سه بار در روز به مدت شش هفته استفاده کردند.
بهبودهایی در درد ، خونریزی هنگام مدفوع و بهبود زخم نشان داده شده است.
آیا آلوئه ورا بی خطر است؟
استفاده از آلوئه ورا بصورت موضعی برای نگرانی های جزئی در مورد مراقبت از پوست برای اکثر افراد بی خطر است. به طور کلی ، به خوبی تحمل می شود ، اگرچه تحریکات پوستی و واکنش های آلرژیک امکان پذیر است. هرگز از آلوئه ورا برای هرگونه بریدگی و سوختگی شدید استفاده نکنید.
به نحوه واکنش بدن شما به آلوئه ورا توجه کنید. اگر حساسیت و یا واکنشهای جانبی را تجربه کرده اید ، توجه کنید. اگر به سیر ، پیاز و لاله ها حساسیت دارید از آلوئه استفاده نکنید. در طی دو هفته قبل از هرگونه جراحی برنامه ریزی شده ، از مصرف آلوئه ورا خودداری کنید.
زنانی که باردار یا شیرده هستند و کودکان زیر 12 سال نیز باید از مصرف خوراکی آلوئه ورا خودداری کنند.
اگر شرایط زیر را دارید از آلوئه ورا به صورت داخلی استفاده نکنید:
بواسیر
بیماری کلیه
اختلال کلیوی
بیماری قلبی
بیماری کرون
کولیت اولسراتیو
انسداد روده
دیابت
عوارض جانبی احتمالی آلوئه ورا شامل موارد زیر است:
مشکلات کلیوی
خون در ادرار
پتاسیم کم
ضعف عضلانی
اسهال
حالت تهوع یا درد معده
عدم تعادل الکترولیت
نحوه مراقبت از گل آلوئه ورا :
می توانید گیاهان آلوئه ورا را در گل فروشی ها و حتی آنلاین پیدا کنید . آنها معمولاً آسان رشد می کنند به شرط داشتن نور خورشید و گرما کافی.
گیاهان آلوئه ورا در روز به حدود شش تا هشت ساعت از نور خورشید احتیاج دارند. گیاهان جوان نسبت به گیاهان بالغ بیشتر به نور مستقیم آفتاب احتیاج دارند. به طور معمول ، گیاهان آلوئه ورا در آب و هوای گرم رشد می کنند ، اما می توان آنها را در ماه های سرد سال در محیط داخلی پرورش داد.
وقتی خاک گیاه حدود دو اینچ از زیر خشک است ، گیاه آلوئه ورا را آب دهید. می توانید از انگشت خود برای تعیین میزان خشک بودن خاک استفاده کنید.
بسته به آب و هوای شما ، ممکن است نیاز به آب یک بار در هفته یا حتی کمتر باشد.
اطمینان حاصل کنید که گلدان گیاه شما دارای سوراخ های زهکشی در قسمت پایین است تا آب اضافی خارج شود.
7 علامتی که نشان می دهد شما ویتامین A بیشتری نیاز دارید
در این مطلب شما را با برخی علائم بدنی که می تواند نشانگر کمبود ویتامین A در بدن باشد، آشنا می کنیم. در انتها ما غذاهای مفیدی را پیشنهاد می کنیم که می توانند به شما در غنی سازی رژیم غذایی کمک کنند.
1. پوست خشک
ویتامین A یکی از عناصر اصلی بدن برای ترمیم بافت های پوستی است و به نوبه خود ، آن را هیدراته نگه می دارد. یک علامت بسیار رایج کمبود ویتامین A ، بروز اگزما است که وقتی پوست آنقدر خشک می شود که مایل به رنگ قرمز می شود، به نظر می رسد پوست شما صدمه دیده است. همچنین بسیار خارش دارد.
2. شب کوری
شب کوری عبارت است از دید مشکل در هنگام تاریکی و شب. شب کوری یک اختلال بینایی است، به طوری که دید در تاریکی یا شب، به صورت غیرعادی مختل می شود. کمبود ویتامین آ یکی از علل بروز شب کوری می باشد.
3. آکنه
همانطور که در بالا گفته شد ، ویتامین A یکی از تعمیرکاران عالی بافت پوست است. در صورت عدم وجود آن ، صورت ممکن است پوست خشک شود و به همین دلیل ، روغن زیادی تولید می کند که می تواند جوش ها را ایجاد کند. به همین دلیل می توان از ویتامین A برای درمان مشکلات مرتبط با آکنه استفاده کرد.
4. مشکلات در باروری
اگر در بارداری مشکل دارید ، کمبود ویتامین A می تواند علت آن باشد. سیستم های تولید مثل زن و مرد در صورت مصرف ویتامین A بهتر عمل می کنند. خوردن غذاهای سرشار از ویتامین A می تواند باعث افزایش باروری شود.
5- بهبود سریعتر زخم
بدن به لطف تولید کلاژن تمایل به بهبود زخم ها در مدت زمان کوتاهی دارد. این پروتئین در ارگانیسم های سالم یافت می شود و به لطف آن پوست و خون می توانند سالم بمانند. ویتامین A به تولید آن کمک می کند. بنابراین اگر متوجه شدید که پوست شما در بهبود زخم ها مشکل دارد ، باید بررسی کنید که آیا به اندازه کافی غذاهای دارای ویتامین A ، مانند هویج ، پرتقال ، شیر و گوشت قرمز مصرف می کنید.
6. رشد آهسته
این یکی از نشانه هایی است که باید بیشتر از همه به آن توجه کنیم ، خصوصاً در نوزادان و کودکان. مصرف ویتامین A از ماه سوم بارداری و در اولین سال زندگی کودک مهم است. این مسئول رشد بینایی و سیستم ایمنی کودک و همچنین رشد بدن کودک و تغییرات جسمی در مادر است.
7. خشکی چشم
یکی از مهمترین علائم کمبود ویتامین A ، عدم توانایی در ایجاد اشک و مرطوب کردن چشم چشم است. اگر این ناراحتی ادامه یابد، می تواند به تضعیف کامل قرنیه و از بین رفتن بینایی منجر شود.
غذاهایی که در آن می توانید ویتامین A پیدا کنید :
غذاهای زیر را در رژیم غذایی خود بگنجانید و به سرعت متوجه تغییراتی در بدن خواهید شد!
تخم مرغ : یک تخم مرغ آب پز حاوی 8٪ ویتامین A است که باید روزانه مصرف کنیم.
ماهی قزل آلا: در 100 گرم ماهی 149٪ ویتامین A مورد نیاز روزانه بدن وجود دارد.
اسفناج: در یک فنجان پخته شده 105٪ ویتامین A وجود دارد.
سیب زمینی شیرین: این یکی از بهترین منابع ویتامین A است زیرا در یک فنجان تنها 122٪ چیزی که باید روزانه مصرف کنیم وجود دارد.
هویج: در یک فنجان ، 148٪ ویتامین وجود دارد.
۵ روش خانگی برای هضم سریع غذا که برای همه مناسب است
روش اول هضم سریع غذا : تغییر سبک زندگی
۱. مرتب ورزش کنید
افزایش میزان فعالیت بدنی به مواد غذایی کمک میکند به خوبی در مسیر دستگاه گوارش حرکت کنند. این مسئله میتواند سرعت هضم مواد غذایی را افزایش دهد، و به کارکرد کلی دستگاه گوارش کمک کند.
الف. ورزش و فعالیت بدنی میتواند از بروز یبوست پیشگیری کند و با کاهش مدت زمان توقف مواد غذایی در رودهی بزرگ، سرعت هضم غذا را افزایش دهد؛ به این ترتیب، میزان جذب و بازگشت آب از مدفوع در بدن محدود میشود.
ب. همچنین، تحرک باعث افزایش انقباضات طبیعی ماهیچههای ظریف موجود در مجاری گوارشی، و تسریع در تجزیهی مواد غذایی میشود.
پ. با وجود این، بهتر است پس از مصرف مواد غذایی، به مدت یک ساعت یا کمی بیشتر به انجام فعالیتهای بدنی نپردازید تا به بدن اجازه دهید فرایند طبیعی خونرسانی را در اطراف دستگاه گوارش متمرکز کند – در غیر این صورت، میزان خونرسانی در اطراف قلب و سایر ماهیچههای در حال فعالیت افزایش مییابد.
۲. استراحت کنید
خواب زمان مورد نیاز اندامهای گوارشی را برای استراحت و ترمیم فراهم میکند؛ و به این ترتیب، به افزایش توانایی بدن برای هضم سریع و موثر مواد غذایی کمک میکند. اعمال برخی تغییرات در الگوی خوابتان میتواند فواید قابل ملاحظهای بر سرعت و کیفیت هضم غذا در بدنتان داشته باشد.
الف. فورا پس از مصرف غذا نخوابید؛ ۲ الی ۳ ساعت صبر کنید تا بدنتان وقت کافی برای هضم غذا در اختیار داشته باشد.
ب. سعی کنید به پهلوی چپ بخوابید. برخی مطالعات نشان دادهاند، خوابیدن به پهلوی چپ قابلیت هضم مواد غذایی را در بدن افزایش میدهد.
۳. مایعات بنوشید
نوشیدن مایعات، به خصوص آب یا چای، در حین خوردن غذا یا پس از آن، به فرایند هضم کمک میکند. مایعات به تجزیهی مواد غذایی در بدن کمک میکنند، و نوشیدن آب نیز میتواند به آبرسانی موثر در سرتاسر بدن کمک کند.
الف. آبرسانی کافی در بدن یکی از عوامل کلیدی حفظ سطوح مناسبی از تولید بزاق و سایر مایعات گوارش در معده به شمار میرود.
ب. همچنین، آب باعث نرم شدن مدفوع و کمک به پیشگیری از بروز یبوست میشود.
پ. به علاوه، وجود آب برای استفادهی موثر بدن از فیبر غذایی، یکی از اجزای مهم در فرایند گوارش، بسیار ضروری است.
روش دوم هضم سریع غذا : مصرف خوراکیهایی که به هضم غذا کمک میکنند
۱. خوراکیهایی با فیبر بالا مصرف کنید
مواد غذایی غنی از فیبر از راههای مختلف به هضم غذا کمک میکنند. مصرف این نوع از مواد غذایی میتواند با کاهش خطر ابتلا به یبوست و حفظ سطح سلامت عمومی رودهها، به افزایش سرعت هضم غذا کمک کند.
الف. فیبر با جذب آب و افزودن وزن و حجم به مدفوع باعث پیشگیری از یبوست میشود. برای بهبود این فرایند، مصرف آب کافی (و گاهی اوقات، مصرف آب زیاد) به شدت توصیه میشود. در غیر این صورت، مصرف فیبر میتواند باعث بروز یبوست شود.
ب. مواد غذایی غنی از فیبر با افزایش حجم مدفوع باعث تنظیم فرایند گوارش میشوند. همچنین، این قبیل مواد غذایی به کاهش گاز معده، نفخ، و اسهال نیز کمک میکنند.
پ. برخی از مواد غذایی غنی از فیبر عبارت هستند از محصولات غذایی حاوی غلات کامل، میوهها و سبزیها، حبوبات، آجیل، و دانههای خوراکی.
۲. ماست بخورید
ماست یک منبع طبیعی و عالی برای پروبیوتیک و سایر موجودات زندهای به شمار میرود که برای سلامت دستگاه گوارش انسان ضروری هستند. به عقیدهی برخی از متخصصان، فواید ماست برای دستگاه گوارش به دلیل وجود برخی از ویژگیهای زیر است:
الف. ماست باعث تحریک رشد باکتریهای خوب میشود؛ زیرا این مادهی غذایی به طور طبیعی حاوی برخی موجودات زنده است.
ب. ماست مدت زمان لازم برای بازیابی از عفونتها را کاهش میدهد، و همچنین، واکنش دستگاه ایمنی بیماران مبتلا به سندرم رودهی تحریک پذیر را نیز کمتر میکند.
پ. سرعت حرکت مواد غذایی را در رودهها افزایش میدهد.
۳. زنجبیل بخورید
هزاران سال است از زنجبیل به عنوان یک مادهی غذایی کمکی برای دستگاه گوارش استفاده میشود، و این محبوبیت تا اکنون نیز ادامه داشته است. به عقیدهی برخی از متخصصان، زنجبیل باعث تحریک ترشح آنزیمهایی در مجاری گوارشی میشود که میتوانند به طور موثر به تسهیل فرایند هضم غذا کمک کنند.
طبق نتایج برخی از مطالعات، زنجبیل میتواند انقباضات ماهیچهای موجود در معده را افزایش دهد، و به انتقال سریعتر مواد غذایی به ابتدای رودهی کوچک کمک کند.
۴. مواد غذایی کم چرب بخورید، و از مصرف خوراکیهای چرب و سرخ شده خودداری کنید
مواد غذایی مملو از چربی و همچنین خوراکیهای سرخ شده میتوانند باعث ایجاد رفلاکس معده و سوزش سر معده شوند، زیرا این مواد غذایی توانایی معده را در تجزیهی مناسب محتویات خود تحت تاثیر قرار میدهند.
الف. معده با هضم این قبیل مواد غذایی مشکل پیدا میکند، و به این ترتیب، کل فرایند هضم به کندی صورت میگیرد.
ب. برخی از انواع مواد غذایی مملو از چربی و خوراکیهای سرخ شده عبارت هستند از محصولات گوشتی فرآوری شده، سیب زمینی سرخ شده، بستنی، کره، و پنیر.
۵. غذاهای سبک بخورید و از مصرف مواد غذایی بیش از اندازه تند خودداری کنید
مواد غذایی بسیار تند و پر ادویه میتوانند گلو و مری را اذیت کنند، و باعث رفلاکس معده و سوزش سر معده شوند. به علاوه، این قبیل مواد غذایی میتوانند باعث بروز ناراحتی در مجاری معده و روده، آهسته شدن فرایند گوارش، و بروز اسهال و سایر امراض دستگاه گوارش شوند.
۶. مصرف لبنیات را محدود یا متوقف کنید
ماست به طور کلی برای بهبود عملکرد دستگاه گوارش مفید است. با وجود این، اگر به هر یک از علائم عدم تحمل لاکتوز مبتلا هستید، نه تنها ماست، بلکه باید از مصرف سایر لبنیات نیز خودداری کنید. با اینکه علت دقیق تاثیر مصرف لبنیات در بروز سوء هاضمه و یبوست هنوز مشخص نیست، ولی این قبیل مواد غذایی قطعا میتوانند باعث ایجاد اختلال در فرایند گوارش شوند. عدم تحمل لاکتوز میتواند باعث بروز نفخ معده، گاز، و سوء هاضمه شود – همهی این بیماریها میتوانند در نتیجهی آهسته بودن یا وجود اختلال در فرایند هضم ایجاد شوند.
۷. مصرف گوشت قرمز را محدود یا متوقف کنید
گوشت قرمز میتواند باعث یبوست شود، و از حرکات طبیعی روده که برای تسریع در فرایند هضم ضروری هستند، جلوگیری کند. دلایل متعددی برای تاثیرات منفی مصرف گوشت قرمز بر فرایند هضم وجود دارند.
الف. گوشت قرمز مملو از چربی است؛ بنابراین، هضم آن مدت زیادی طول خواهد کشید.
ب. گوشت قرمز غنی از آهن است؛ آهن نیز میتواند باعث بروز یبوست شود.
روش سوم هضم سریع غذا : تغییر عادات غذایی
۱. در طول روز، وعدههای غذایی کوچک ولی متعدد میل کنید
به جای آنکه دستگاه گوارشتان را مملو از غذاهای حجیم کنید، در طول روز، وعدههای غذایی کوچک ولی متعدد میل کنید تا سرعت هضم مواد غذایی در بدنتان افزایش یابد. در طول روز، ۴ الی ۵ وعدهی غذایی کوچک و مساوی نوش جان کنید. برای پیشگیری از گرسنگی شدید، هر سه ساعت یک بار، مقداری خوراکی میل کنید.
۲. مصرف خوراکیهای کامل را به خوراکیهای فرآوری شده ترجیح دهید
هضم مواد غذایی به شدت فرآوری شده برای بدن بسیار دشوارتر از سایر گروههای غذایی است. بنابراین، به جای خوراکیهای فرآوری شده، خوراکیهای کاملی مصرف کنید که فاقد مواد نگهدارند، افزودنی، و سایر مواد شیمیایی هستند. برای تسهیل در عملکرد دستگاه گوارش و کمک به هضم موثر غذا توصیه میشود خوراکیهایی از قبیل میوه، سبزی، برنج قهوهای، پاستا با گندم کامل، لوبیا، آجیل، دانههای خوراکی، و سایر مواد غذایی کامل مصرف کنید.
۳. غذاها را به خوبی بجوید
جویدن نخستین مرحله از فرایند هضم غذا است، ولی این مرحلهی مهم غالبا نادیده گرفته میشود. جویدن مناسب باعث میشود مواد غذایی به ذرات متعددی تقسیم شوند و به آنزیمها اجازه میدهد به ذرات بیشتر از غذایی که وارد بدنتان میکنید، دسترسی پیدا کنند. ترکیب ذرات بیشتری از مواد غذایی با بزاق دهان برای هضم کامل و موثر تمام غذاهای مصرفی اهمیت بسیاری دارد.
روش چهارم هضم سریع غذا : استفاده از مکملها
۱. از مکملهای پروبیوتیک استفاده کنید
پروبیوتیکها باکتریهایی هستند که به حفظ تعادل طبیعی میکروارگانیسمهای موجود در رودهها کمک میکنند. طبق برخی شواهد علمی، مصرف پروبیوتیک اضافی از طریق مکملها با افزایش میزان باکتریهای مفید موجود در رودهها، میتواند به هضم غذا کمک کند. همچنین، پروبیوتیکها در انواع مختلفی از مواد غذایی یافت میشوند؛ بنابراین، اگر تمایلی به مصرف مکملها ندارید، میتوانید با گنجاندن مواد غذایی حاوی پروبیوتیکها در رژیم غذاییتان از فواید آنها بهرهمند شوید.
از آنجا که سازمان غذا و داروی ایالات متحده مکملها را به مثابهی دارو نمیشناسد و نظارتی بر آنها ندارد، هنگام انتخاب و خرید مکملهای پروبیوتیک باید به برخی نکات توجه کنید. اطلاعات زیر را بر روی برچسب این محصولات به دقت بررسی کنید:
الف. جنس، گونه، و نوع پروبیوتیک (نظیر لاکتوباسیلوس رامنوسوس GG)
ب. تعداد ارگانیسمهایی که در طول مدت مصرف مکمل در بدن زنده میمانند
پ. دوز مصرفی
ت. نام شرکت تولید کننده و اطلاعات تماس
ث. انواع مختلف پروبیوتیک موجود در یک مکمل نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. برخی از آدمها ممکن است به برخی از انواع پروبیوتیکها واکنش بهتری نشان بدهند. به همین دلیل، باید مکملی را انتخاب کنید که حاوی انواع مختلفی از پروبیوتیکها باشد.
۲. از مکملهای آنزیم گوارشی استفاده کنید
آنزیمهای گوارشی بدون نسخه میتوانند با تامین آنزیمهای طبیعی بدن، به فرایند هضم غذا کمک کنند. آنزیمها مواد غذایی را به بخشهای تشکیلدهندهشان تجزیه میکنند؛ و از این طریق، به بدن امکان میدهند مواد مغذی موجود در خوراکیها را به شکلی آسانتر جذب کنند. اگر این آنزیمها کارساز شوند، میتوانند به بهبود کارایی و سرعت فرایند گوارش در بدن کمک کنند.
الف. آنزیمهای گوارشی توسط چهار غده در بدن انسان تولید میشوند که مهمترین آنها لوزالمعده نام دارد.
ب. با اینکه برخی از متخصصان پزشکی جایگزین و تولیدکنندگان مکملهای غذایی دربارهی فواید مکملهای آنزیم گوارشی شک و تردید دارند، بسیاری از پزشکان معتقدند برای اطمینان از اثرات بالقوهی این مکملها به انجام مطالعات انسانی بیشتری نیاز است.
پ. برخی از مکملهای آنزیم گوارشی رایج در بازار عبارت هستند از:
پ.۱. لیپاز – این آنزیم به هضم مواد غذایی و جذب چربی کمک میکند.
پ.۲. پاپئین – این آنزیم برای هضم پروتئین بسیار موثر است.
پ.۳. لاکتاز – این آنزیم میز به هضم لاکتوز کمک میکند؛ لاکتوز پروتئینی است که در محصولات لبنی یافت میشود. افرادی که سطوح لاکتاز به طور طبیعی در بدنشان پایین است، به عنوان بیماران مبتلا به عدم تحمل لاکتوز شناخته میشوند.
۳. انواع خاصی از تنتور مصرف کنید
تنتورهایی که از بخشهای مختلف برخی از گیاهان از جمله برگها، شاخهها، پوست درخت، و ریشههای آنها ساخته میشود، معمولا میتوانند به هضم غذا کمک کنند. الکل میتواند به عنوان یک حلال و نگهدارنده برای عصارههای گیاهی عمل کند. این مواد را میتوانید پیش از غذا، به همراه غذا، یا پس از غذا مصرف کنید تا غذایتان به سرعت هضم شود. با وجود این، تاثیر مثبت این مواد بر عملکرد دستگاه گوارش از لحاظ علمی ثابت نشده، و پژوهشهای بسیار محدودی در خصوص اثربخشی آنها بر هضم غذا به عمل آمده است.
روش پنجم هضم سریع غذا : پیروی از یک برنامهی غذایی
۱. فهرست مواد غذایی که به هضم غذا کمک میکنند
پروتئین
تمپه، سالمون وحشی، عدس، لوبیا لیما، لوبیا سیاه، لپه
سبزیجات
چغندر، بروکلی، کلم بروکسل، اسفناج، کولارد سبز، برگ خردل، برگ شلغم، کلم کالی، کنگر فرنگی، لوبیا سبز، نخود سبز، ناتو (دانهی سویای تخمیری)، کیمچی (کلم تخمیری)، کلم ترش
میوهها
سیب (با پوست)، گلابی (با پوست)، پاپایا، انبه، آناناس، موز، کیوی، آووکادو
لبنیات
ماست، کفیر
غلات کامل
جو دو سر، کینوآ، فارو، برنج قهوهای، جو، نان با گندم کامل، اسپاگتی با گندم کامل، غلات صبحانه
سایر مواد غذایی
دانهی چیا، کامبوچا، میسو، زنجبیل، رازیانه، نعناع فلفلی، عسل، آب قلم
۲. فهرست مواد غذایی که باعث کاهش سرعت هضم غذا میشوند
پروتئین
گوشت قرمز، گوشت سرخ شده، انواع فست فودها، سوسیس، بیکن، هات داگ، همبرگر، بالونی، سالامی، و سایر انواع محصولات گوشتی فرآوری شده
غلات تصفیه شده
برنج سفید، نان سفید، پاستای سفید، گلوتن (به خصوص اگر به آلرژی یا حساسیت به این ماده مبتلا باشید)
لبنیات
شیر گاو، انواع پنیر، کره، بستنی
سبزیها
ذرت، سبزیهای خام
میوهها
لیمو، لیمو ترش، پرتقال، گریپ فروت
سایر مواد غذایی
نوشیدنیهای گازدار، آب میوه (محصولات تجاری که با قند اضافی تولید میشوند)، شیرین کنندههای مصنوعی، الکل، سودا، آب نبات، شکلات، شیرینیها، فلفل تند
۳. برنامهی غذایی هفتگی برای بهبود وضعیت گوارش
روز اول
صبحانه
۱ فنجان بلغور جو دو سر به همراه دانهی چیا و نصف فنجان پاپایا
میان وعده
۱ عدد موز بزرگ یا متوسط
ناهار
سالاد اسفناج به همراه ۱ عدد چغندر بزرگ کباب شده، ۸۵ گرم تمپه، نصف یک عدد آووکادو، و کامبوچا
برای تهیهی نوشیدنی کامبوچا، مواد زیر را داخل یک ظرف شیشهای با درب محکم ترکیب کنید و پیش از مصرف، ظرف را به خوبی تکان بدهید:
الف. نصف فنجان کامبوچا
ب. ۱ قاشق غذاخوری خردل دیژون
پ. ۲ حبه سیر ارگانیک متوسط، پوست کنده و خرد شده
ت. ۱ فنجان روغن زیتون فرا بکر
ث. نصف قاشق چای خوری نمک
ج. یک چهارم قاشق چای خوری فلفل
میان وعده
۱ فنجان کفیر
شام
۸۵ گرم سالمون وحشی گریل شدن به همراه سهچهارم فنجان بروکلی بخارپز شده و نصف فنجان برنج پخته شده
روز دوم
صبحانه
۲ تکه نان تست با غلات کامل به همراه نصف آووکادو (پوره شده و پهن شده روی نان)، و ۱ فنجان آناناس خرد شدن
میان وعده
۱ عدد سیب (با پوست)
ناهار
۱ فنجان جو پخته شده به همراه نصف فنجان کلم بروکسل کبابی، به علاوهی یک ۱ فنجان سوپ قلم
میان وعده
۱۵ الی ۲۰ عدد نان چیا یا تخم کتان، نصف فنجان کلم ترش
شام
۸۵ گرم سینهی مرغ گریل شدن به همراه رازیانه، نصف فنجان برنج قهوهای پخته شده، و ۱ فنجان کلارد بخارپز شده
روز سوم
صبحانه
سهچهارم فنجان پارفهی ماست یونانی سادهی بدون چربی و یک برش گلابی (با پوست)، نصف یک موز (خرد شده)، ۱ قاشق غذاخوری بادام، و ۱ قاشق غذاخوری دانهی چیا
میان وعده
۱۷۰ گرم سوپ لپه به همراه بیسکوییت کراکر با تخم کتان
ناهار
سالاد کینوآ به همراه ۸۵ گرم تمپه (یا مرغ)، لوبیا سبز، و کیمچی
میان وعده
سهچهارم فنجان بابا غنوج به همراه ۳ الی ۴ تکه مثلثی نان پیتا یا گندم کامل (یا بدون گلوتن)
شام
میگوی تفت داده شده، بروکلی، کلم بروکسل، و اسفناج به همراه یک فنجان برنج قهوهای
روز چهارم
صبحانه
۲۲۰ گرم اسموتی سیب و انبه به همراه اسپیرولینا و پودر پروتئین گیاهی
میان وعده
نصف فنجان کیمچی به همراه کراکر برنج قهوهای
ناهار
ساندویچ حاوی دو برش نان گندم کامل، ۸۵ گرم تمپه، اسفناج، آووکادو، و کلم قرمز
میان وعده
۱ فنجان ماست یونانی به همراه یک برش کیوی
شام
اسپاگتی با گندم کامل یا ۸۵ گرم گوشت مرغ، زیتون، میوه کبر، و پستو
روز پنجم
صبحانه
نیمرو با ۲ عدد تخم مرغ به همراه کیمچی، ۱ عدد نان تست با گندم کامل به همراه یکچهارم پورهی آووکادو
میان وعده
سوپ میسو به همراه قطعات توفو و قارچ
ناهار
۸ تکه سوشی برنج قهوهای به همراه سالمون، آووکادو، هویج، ترب سفید، و زنجبیل
میان وعده
۲۳ عدد بادام خام
شام
یک عدد سینهی مرغ گریل شدن به همراه میوه کبر، نصف فنجان جو، و ۱ فنجان اسفناج تفت داده شده
روز ششم
صبحانه
۱ فنجان غلات صبحانه به همراه سهچهارم فنجان شیر بادام بدون قند اضافه و نصف موز (خرد شده)
میان وعده
۱ فنجان کلم کالی خشک شده
ناهار
سوپ قلم به همراه عدس، کینوآ، و هویج با کراکر تخم کتان
میان وعده
۱ فنجان ماست یونانی به همراه نصف سیب (خرد شده)
شام
سالمون به همراه میسو و نصف فنجان برنج سیاه به همراه نصف آووکادو (خرد شده) و چغندر کباب شده
روز هفتم
صبحانه
۱ فنجان بلغور جو دو سر به همراه دانههای چیا، سیب خرد شده، یک پیمانه پودر پروتئین گیاهی
میان وعده
نصف فنجان حمص لوبیا سیاه به همراه نان پیتا با غلات کامل
ناهار
ساندویچ سالاد مرغ به همراه نان گندم کامل، کلم ترش، و آووکادو
میان وعده
۱۷۰ گرم سوپ عدس
شام
یک کاسه برنج قهوهای به همراه میگو تفت داده شده (یا توفو)، کلارد بخارپز شده، و تخمهی آفتابگردان
پنج توصیه امام علی(ع) درباره میانه روی و انفاق
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
ای زیاد از اسراف پرهیز، و میانه روی را برگزین.
از امروز به فکر فردا باش. و از اموال دنیا به اندازه کفاف خویش نگهدار، و زیادی را برای روز نیازمندیت در آخرت پیش فرست.
آیا امید داری خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالی که از متکبّران باشی؟
آیا طمع داری ثواب انفاق کنندگان را دریابی در حالی که در ناز و نعمت قرار داری؟ و تهیدستان و بیوه زنان را از آن نعمتها محروم میکنی؟
همانا انسان به آنچه پیش فرستاده، و نزد خدا ذخیره ساخته، پاداش داده خواهد شد. با درود
متن حدیث:
فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً، وَاُذْکُرْ فِی اَلْیَوْمِ غَداً، وَأَمْسِکْ مِنَ اَلْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِکَ، وَ قَدِّمِ اَلْفَضْلَ لِیَوْمِ حَاجَتِکَ، أَتَرْجُو أَنْ یُعْطِیَکَ اَللَّهُ أَجْرَ اَلْمُتَوَاضِعِینَ، وَ أَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ اَلْمُتَکَبِّرِینَ، وَتَطْمَعُ وَ أَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِی اَلنَّعِیمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِیفَ، وَالْأَرْمَلَةَ أَنْ یُوجِبَ لَکَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِینَ، وَ إِنَّمَا اَلْمَرْءُ مَجْزِیٌّ بِمَا أَسْلَفَ وَ قَادِمٌ عَلَی مَا قَدَّمَ. وَ اَلسَّلاَمُ
"نهج البلاغه، نامه ۲۱"
«ایران2020» | رویوران: خلاف خواسته آمریکا رخ داد؛ انتخابات ثابت کرد، نظام، زاده مردم است
شبکه خبری المیادین در ادامه ویژهبرنامههای خود به مناسبت انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی، در میزگرد جمعهشب به موضوع انتخابات پرداخت.
وفا سرایا مجری المیادین در این برنامه میزبان «حسین رویوران» کارشناس مسائل سیاسی بود. سرایا از او درباره تحریکات آشکار آمریکا علیه مردم ایران پرسید که آمریکا دنبال آن بود که مردم ایران در این انتخابات شرکت نکنند. مسئولیت پارلمان در این مقطع حساس چیست؟
رویوران گفت، زمانیکه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا تحریمها را علیه ایران بازگرداند، خواست که بین مردم و حکومت در ایران شکاف ایجاد کند. این هدف اصلی آمریکاست. اما آنچه عملا اتفاق افتاده، عکس خواسته آمریکاست. زمانیکه آمریکا شهید قاسم سلیمانی را ترور کرد تشییع، فقط در پنج استان برگزار شد اما طبق گزارش خبرگزاریها، حدود ۲۷ میلیون نفر در این تشییع شرکت کردند. این نشاندهنده این است که رفتار آمریکا سبب اتحاد صفوف داخلی ایران علیه واشنگتن شد.
رویوران افزود: حضور مردم در ایران انتخابات، منعکس کننده اراده خود مردم است، نشاندهنده آگاهی سیاسی داخلی ایران است، نشاندهنده این است که آمریکا اصلا به خواسته خودش نرسیده است. انتخابات یک بار دیگر در طول چهل و یک سال گذشته ثابت کرد که این نظام زاده مردم است و مردم مدافع اصلی نظام باقی خواهد ماند.
مجری المیادین در ادامه از پیام سیاسی سران ایران برای سران غرب بخصوص آمریکا در سایه این انتخابات پرسید و رویوران گفت، ایران در چهل و یک سال گذشته ثابت کرده که میتواند مقابل تحریم بایستد. شما عراق را دیدید که در مقابل تحریمها از حیث اجتماعی فرو پاشید. اما ایران نه. ایران از قدیم خودکفا بوده یا میتوانسته خودکفا باشد. موضوع اقتصاد مقاومتی که جدید است، تا حدی موفق بوده اما باید کامل شود. یکی از مأموریتهای این مجلس، تکمیل طرح اقتصاد مقاومتی است. ایستادگی و خودکفایی، محال نیست بلکه پایداری و ایستادگی و تلاش میخواهد. ایران ثابت کرد که تحریم بیفایده است. تا الان تحریم نتیجه عکس داده است.
حشد شعبی جانشین شهید ابومهدی المهندس را انتخاب کرد
به نقل از خبرگزاری دولتی عراق «واع»، سازمان حشد شعبی عراق روز پنجشنبه پس از برگزاری نشستی برای تعیین جانشین شهید ابومهدی المهندس، با انتخاب «ابو فدک المحمداوی» به عنوان معاون جدید این سازمان موافقت کرد.
«ابوعلی البصری» عضو ارشد سازمان حشد شعبی در این باره گفت: حشد شعبی روز پنجشنبه نشستی را به منظور انتخاب معاون جدید این سازمان به جای شهید ابومهدی المهندس برگزار کرد که در آن نهایتا با جانشینی «ابوفدک المحمداوی» موافقت شده است.
وی افزود: پس از موافقت حشد شعبی با انتخاب ابوفدک به عنوان جانشین ابومهدی المهندس، قرار است تا دو روز آینده فرمانده کل نیروهای مسلح عراق نیز موافقت خود را در این خصوص اعلام کند.
ابومهدی المهندس معاون سازمان حشد شعبی عراق در حمله سیزدهم دیماه آمریکا به کاروان حشد در نزدیکی فرودگاه بغداد، به همراه سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر همرزمانشان به شهادت رسید.