emamian
فضای معنوی حج و تأثیر آن در بُعد سیاسی
اثرگذاری در جامعه، به معنای ایجاد تغییرات مثبت و الهامبخش در میان انسانها، نیازمند عمق و غنای معنوی در فرد است. معنویت، بهعنوان قدرت درونی انسان، نهتنها سرچشمه اخلاق و رفتارهای نیکو است، بلکه با تقویت ارتباط انسان با خدا، موجب پایداری و خلوص نیت در عمل میشود. وقتی انسان به خودسازی معنوی و تقویت باورهای دینی خود بپردازد، رفتار و تعاملاتش به الگویی برای دیگران تبدیل خواهد شد و این خود، زمینهساز تحولات اجتماعی و فرهنگی در سطوح مختلف جامعه است. از این رو، هرچه معنویت افراد در جامعه عمیقتر و آگاهانهتر باشد، اثرگذاری بر دیگران نیز ژرفتر و پایدارتر خواهد بود و حج یکی از بزرگترین فرصتهای دنیای اسلام برای توجه به معنویت است .
فضای معنوی حج و تأثیر آن در بعد سیاسی
حج، بهعنوان یکی از بزرگترین شعائر اسلامی، بستری منحصربهفرد برای خودسازی فردی و تحقق اثرگذاری اجتماعی، خصوصاً در ابعاد سیاسی است. این فریضه الهی، با فراهمآوردن فضایی برای تمرین بندگی، تقوا، و رهایی از تعلقات دنیوی، انسان را به سوی اصلاح درونی سوق میدهد. از سوی دیگر، حج با تجمّع عظیم مسلمانان از اقصینقاط جهان، بُعدی سیاسی و اجتماعی نیز مییابد که در آن، وحدت و همدلی میان امت اسلامی و تأکید بر آرمانهای مشترک همچون عدالت و مبارزه با ظلم آشکار میشود. اما این اثرگذاری سیاسی و اجتماعی وابسته به توانایی افراد در خودسازی و تهذیب نفس است، چرا که تنها انسانهای متعالی و با معنویت میتوانند بهدرستی پیام این خیزش اسلامی را منتقل کرده و بر جهان تأثیرگذار باشند.
امام خمینی (ره) در چهارم شهریور 1363 در پیامی با توصیه ششگانه به مسلمین ایران و جهان و حجاج بیت اللَّه الحرام در باره فلسفه حج و رسالت حجاج در این باره میفرماید:
«مراتب معنوی حج، که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک مینماید، حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و مو به مو عمل شود... و بُعد سیاسی و اجتماعی آن حاصل نمیشود، مگر آنکه بُعد معنوی و الهی آن جامعه عمل پوشد، و لبیکهای شما جواب دعوت حق تعالی باشد و خود را محْرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید، و لبیکگویان برای حق نفی شریک به همه مراتب کنید و از «خود»، که منشأ بزرگ شرک است به سوی او- جلّ و علا- هجرت نمایید... اگر جهات معنوی به فراموشی سپرده شود، گمان نکنید که بتوان از چنگال شیطان نفس رهایی یابید و تا در بند خویشتن خویش و هواهای نفسانی خود باشید، نمیتوانید جهاد فی سبیل اللَّه و دفاع از حریم اللَّه نمایید.»
امام خمینی (ره) در این فرمایش، ارتباط عمیق بین معنویت، خودسازی، و اثرگذاری اجتماعی و سیاسی حج را به شکلی ژرف به تصویر کشیدهاند. ایشان تأکید میکنند که مراتب معنوی حج، بهعنوان سرمایهای برای حیات ابدی انسان، تنها زمانی دستیافتنی است که مناسک و دستورات عبادی حج به صورت دقیق و بیعیب اجرا شوند. این بیان نشان میدهد که عمل به عبادات حج صرفاً یک تکلیف ظاهری نیست، بلکه راهی مستقیم برای تقویت روح و حرکت به سوی توحید حقیقی است. همچنین امام بر این نکته تأکید دارند که بُعد سیاسی و اجتماعی حج، که نماد وحدت مسلمانان و مقابله با ظلم است، بدون تحقق بُعد معنوی آن، به ثمر نخواهد نشست.
ایشان معنویت را بهعنوان نقطه آغاز تغییرات اجتماعی معرفی کرده و هشدار میدهند که انسان تا زمانی که از شرک به نفس خود نجات نیابد و از تعلقات نفسانی هجرت نکند، توان وارد شدن به جهاد فی سبیل الله و حفاظت از ارزشهای الهی را نخواهد داشت.
بنابراین، حج نهتنها عبادتی جمعی، بلکه یک مسیر تربیتی جامع است که با محوریت خودسازی معنوی میتواند موجب تحول سیاسی، اجتماعی و انقلابی در امت اسلامی شود. لبیکِ دعوت الهی، نفی شرک به همه مراتب، و هجرت از «خودِ» محدود انسان به سوی حق تعالی، اساس پیام حج در نگرش امام خمینی (ره) محسوب میشود.
حج؛ قلمِ بزرگ عفو بر گذشته تاریک گنهکار
حج عبادتی است جامع که آثار و برکات سایر عبادات را در خود جای داده است و ثمرات و منافع مادی و معنوی و دنیوی و اخروی بسیاری دارد که اگر مسلمانها به تمام این آثار آگاه شوند، شوق آنها برای زیارت دوچندان خواهد شد.
به برخی از این آثار و برکات و منافع در کتاب "نوش بندگی" اشاره شده است.
اقامه ذکر خدا
برترین ثمره حج اقامه ذکر خدا در زندگی حجگزار است. انسان در زندگی روزمره سرشار از غفلت است؛ غفلت دلی و عملی از یاد خدا؛ و حج فرصتی است که غبارهای غفلت کنار برود و انسان نهتنها در ذکر لسانی، بلکه در عمل به یاد خدا و ذکر و اطاعت او مشغول شود.
حضرت رسول (ص) دراینباره میفرمایند: «وجوب نماز و امر به حج و طواف و به جای آوردن مناسک برای اقامه ذکر خداست... اگر مذکور (خدای متعال) در قلب تو نباشد، ارزش و قیمتی برای ذکر تو نیست.
رسیدن به یافتههای بنیانگذار کعبه
حجگزار هنگام حج به نوعی وارث ابراهیم خلیل (ع) میشود تا اندکی از آنچه را که او مشاهده کرد، مشاهده کند و به آنچه او رسید، برسد.
شاهد بر این ادعا نحوه دعوت خدای متعال از مردم با ندای حضرت ابراهیم است که در آیه 27 سوره حج آورده است: «مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند.»
در این آیه شریف خدای متعال دعوت حج را با آمدن نزد ابراهیم(ع) همراه ساخته است (یاتوک) یعنی به سوی تو بیایند تا به آنچه تو رسیدهای، آنها هم به اندازه ظرفیت خود نائل شوند.
حضرت ابراهیم نیز تمام یافتههای خود را در یک کلام جمع و طبق آیه 79 سوره انعام عرضه کرد: «من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفرید. من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.»
خداوند کریم در کتاب خود راه رسیدن به یافتههای ابراهیم (ع) را در آیه 68 سوره آل عمران چنین بیان میکند:«کسانی که پشت سر ابراهیم قرار گیرند و از پیروان حقیقی او و مؤمن به رسول اکرم(ص) باشند، میتوانند پارهای از آنچه او مشاهده کرد را مشاهده کنند.»
شهود قلبی
رسیدن به شهود قلبی از دیگر ثمرات حج است. مراد از شهود قلبی این است که قلب شاهد امور غیبی باشد که چشمها از دریافتش عاجز هستند.
حج میتواند برای حاجی این ارمغان را به همراه داشته باشد که او باطن عبادت از جمله باطن حج را مشاهده کند و به واقعیتهای تنزل یافته از عالم غیب دست یابد و با آن امور ملکوتی همسفر و همپرواز شود.
این ثمره حج را میتوان از فرمایش رسول اکرم(ص) دریافت آنجا که میفرماید: « لیس للحج المبروره ثواب الا الجنه/ برای حج مبرور ثوابی جز بهشت نیست.» حج مبرور یعنی حجی که حجگزار در آن به مشاهده امور باطنی دست یابد.
درک حقایق
درک حقایق در گروِ شفاف بودن آیینه فطرت است. هرچه این آیینه صافتر و پاکتر باشد، انعکاس انوار غیبی و ملکوتی در آن بیشتر است. حج همان فرصت بزرگی است که میتواند به کنار رفتن حجابهای دنیوی کمک کند. نور حج با نورانیتی که به حجگزار میدهد سبب درک معارف و امور باطنی که با حواس ظاهر قابل درک نیستند، میشود.
سکونت دل
امام صادق(ع) به جابر میفرماید: «الصیام و الحج تسکین القلوب»، روزه و حج مایه سکونت دلهاست. سکینت وقتی محقق میشود که ثبات و سکون استقرار پیدا کرده باشد. دلِ صاحب سکینت دلی است که با نزول فیض الهی در آن به ثبات و سکون رسیده است.
حج و روزه از عباداتی هستند که سبب میشوند خدای متعال آرامش و اطمینان را بر دل سالک نازل کند. از این رو حج از مصادیق این آیه کریمه است:« الا بذکر الله تطمئن القلوب».
رسیدن به ضیافت الهی
زائر خانه خدا ضیفالله یعنی میهمان خداست. میهمان وقتی به خانهای وارد میشود در شمار اهل آن خانه قرار میگیرد. بنابراین صاحبخانه از او پذیرایی میکند. به فرموده امام صادق(ع) خدای متعال چند گروه را میهمان خود قرار داده است: «حاجی و عمرهگزار تا زمانی که به خانه و دیار خود برمیگردد، میهمان خداست.»
خدا به حضرت آدم وحی کرد: «من صاحب شهر بکه (مکه) هستم و اهل آن، همسایگان من و زائرانش، میهمانان من هستند و سزاوار است بر من که با کرامتهایم از آنها پذیرایی کنم.»
حج و تربیت جامعه اسلامی
از آنجا که انسان تمایلات مادی و نفسانی و خوی تجاوز به حقوق دیگران دارد، جامعه بشری نیازمند تکیهگاهی مطمئن و محکم است تا امنیت در پرتو آن برقرار شود و محفوظ بماند. تنها مکتبی که میتواند انسان را تربیت کند و خواستههای نفسانی و مادی او را تعدیل کند، اسلام است. از مهمترین و بهترین برنامههای اسلام برای هدایت و تربیت جامعه اسلامی «حج» است تا مردم با به جای آوردن اعمال آن و توجه به اسرار آنها تنبه پیدا کنند، متوجه به خود و صلاح و سعادت خود و به تبع آن، سعادت جامعه شوند.
پاک شدن گناهان گذشته
امام صادق (ع) فرمود: وقتی مسلمانی برای گزاردن اعمال حج حرکت میکند، خداوند او و اهلش را حفظ میکند و وقتی به محلی که مُحرم میشود، برسد، دو ملک بر شانه او میزنند و میگویند گذشته تو پاک شد، کار را از اول شروع کن. امام صادق (ع) از قول امام باقر(ع) فرمود: کسی که این خانه را برای حج یا عمره قصد کند و تکبر نداشته باشد، از گناهانش خارج میشود مانند روزی که از مادر متولد شده است.
نورانی شدن
امام صادق(ع) فرمود: حاجی پیوسته در نور است تا وقتی که مرتکب گناهی شود.
بینیازی
رسول اکرم(ص) فرمود: حج به جای آورید که هرگز فقیر نمیشوید. ایشان همچنین فرمود: حج به جای آورید که بینیاز میشوید.
بهشت: ثواب حج مبرور
رسول خدا(ص) فرمود: برای حجِ مبرور ثوابی نیست، مگر بهشت. به عبارت دیگر باطن حج مبرور بهشت است که حجگزار به آن میرسد.
رسول اکرم(ص) وقتی حرکت شتران حجاج را دیدند، فرمودند: « قدم برنمیدارند مگر اینکه برای آنها حسنهای نوشته میشود و قدم نمیگذارند، مگر اینکه گناهی از آنها محو میشود و وقتی اعمال آنها تمام میشود، به آنها گفته میشود، بنایی را که برای خود ساختید، ویران نکنید. گذشته شما را خدا جبران کرد. در ادامه عمرتان با نیکی زندگی کنید.
پیامبر(ص) در حدیث دیگری میفرماید: وقتی حجگزار از خانهاش به قصد حج خارج میشود هر قدمی که بر میدارد، گناهان او مانند برگ درختان میریزد. وقتی به مدینه آمد و بر من سلام کرد، ملائکه با سلام با او مصافحه میکنند. وقتی به میقات وارد میشود تا مُحرم شود، خداوند او را از همه گناهانش تطهیر میکند و زمانی که لباس احرام میپوشد، حسنات جدیدی به او داده میشود و زمانی که لبیک میگوید، خدای متعال میفرماید: کلام تو را شنیدم و به تو توجه میکنم...».
لبیکگویان محشور شدن
رسول اکرم (ص) فرمود: «کسی که مُحرم از دنیا برود در قیامت لبیکگویان محشور میشود». ایشان همچنین فرمود: «هر مسلمانی که به قصد حج بیت الله الحرام از منزلش خارج شود و قبل از به جای آوردن اعمال از دنیا برود، بهشت بر او واجب میشود.»
۲۱ دانه جادویی؛ چرا باید هر روز مویز بخوریم؟
مویز از خشک شدن دانههای انگور سیاه به دست میآید و بسیار انرژیزا و مقوی میباشد. خواص مویز در طب سنتی شامل کمک به درمان انواع بیماریهای عفونی، تقویت کننده معده، کبد، بینایی و به طور کلی تقویت کننده سیستم ایمنی بدن است. کشمش شاهانی یا مویز، طبعی گرم و تر دارد و بنابراین خوردن آن به افراد سوداوی توصیه میشود.
مویز، از دیرباز در فرهنگ غذایی ایرانی جایگاه ویژهای داشته است. این گوهر سیاه نه تنها طعمی دلچسب دارد، بلکه خواص بیشماری برای سلامتی بدن به ارمغان میآورد. خواص مویز آنقدر گسترده است که متخصصان تغذیه توصیه میکنند به عنوان یک میانوعده سالم در برنامه روزانه خود مصرف کنید.
خواص مویز برای زنان
مویز حاوی کلسیم، منیزیم و بور است که به تقویت تراکم و استحکام استخوانها کمک میکنند. این خاصیت مویز برای زنانی که در معرض خطر پوکی استخوان بهدلیل افزایش سن قرار دارند، مفید است. علاوه بر این، مصرف مویز بهدلیل داشتن آهن بالا به زنانی که در اثر قاعدگی به کمخونی مبتلا شدهاند، توصیه میشود.
مویز در بارداری میتواند به تقویت سیستم ایمنی بدن اشاره کرد. مویز غنی از ویتامین C، آنتیاکسیدانها و اسیدهای چرب ضروری است که احتمال ابتلاء به عفونتهای شایع در دوران بارداری را کاهش میدهد.
یکی از خواص مویز در شیردهی جلوگیری از ابتلای نوزاد به درماتیت آتوپیک (نوعی بیماری پوستی) است. توصیه میکنیم قبل از اضافه کردن مویز به رژیم غذایی خود در دوران بارداری و شیردهی با یک متخصص تغذیه مشورت کنید.
خواص مویز در بدنسازی
مویز بهدلیل محتوای غنی از مواد معدنی، کربوهیدرات، ال-آرژنین و انواع ویتامین میتواند یک انتخاب عالی برای سلامت کلی و بهبود عملکرد ورزشی افراد باشد. ال-آرژنین در بدن به نیتریک اکساید (Nitric Oxide) تبدیل میشود. نیتریک اکساید باعث گشاد شدن رگهای خونی شده و جریان خون را بهبود میبخشد.
افزایش گردش خون میتواند اکسیژن و مواد مغذی بیشتری را به عضلات در حال فعالیت برساند و عملکرد ورزشی و استقامت فرد را بهبود ببخشد. علاوه بر این، ال-آرژنین موجود در مویز به تولید هورمون رشد نیز کمک کرده و با افزایش سنتز پروتئین، به بهبود و رشد عضلات پس از تمرینات قدرتی کمک میکند.

خواص مویز برای لاغری
مویز علیرغم شیرینی طبیعی، میتواند به مدیریت وزن نیز کمک کند. کشمش سیاه سرشار از فیبر است که میتواند به شما کمک کند مدت زمان بیشتری احساس سیری داشته باشید. فیبر همچنین به هضم غذا کمک کرده و از بروز یبوست جلوگیری میکند.
همچنین، قندهای طبیعی موجود در کشمش مانند فروکتوز و گلوکز، میتوانند انرژی مورد نیاز بدن را تأمین کرده و از هوس غذا خوردن جلوگیری کنند. علاوه بر این، مویز حاوی اسید اولئانولیک (Oleanolic Acid) است که خواص آنتیاکسیدانی دارد و میتواند به خروج مواد مضر از بدن و لاغری کمک کند.
خواص مویز ناشتا برای افراد دیابتی
مویز میتواند به کمک به تنظیم قند خون در افراد دیابتی اشاره کرد. قند موجود در مویز قند فروکتوز است که برای جذب شدن به بدن احتیاجی به انسولین ندارد. علاوه بر این مویز دارای عنصر کروم است که میتواند موجب کاهش قند خون شود. بنابراین افراد مبتلا به دیابت میتوانند مویز را جایگزین قند کنند اما نباید در مصرف آن زیادهروی کنند.
فواید مویز برای مغز
مویز تأثیر آن در افزایش حافظه و قدرت فهم است. مصرف مویز در دوران بارداری هم برای جنین و هم برای مادر مفید است. مویز میتواند برای هوش جنین و آرامش اعصاب و رفع خستگی و بی حالی مؤثر و مفید باشد. مویز منبعی غنی از بور است و بور موجب افزایش قدرت یادگیری میشود. همچنین مویز میتواند به ترمیم و بهبود سلولهای آسیب دیده مغز کمک کنند.
خواص مویز برای روده
یکی از خواص مویز ناشتا این است که مویز با کمک خاصیت ضد باکتری خود میتواند از بروز عفونت در دستگاه گوارش جلوگیری کند و علاوه بر این مویز سیاه میتواند در تقویت معده و هضم غذا مؤثر باشد. به افرادی که مبتلا به یبوست هستند توصیه میشود که مویز مصرف کنند زیرا فیبر موجود در مویز موجب بهبود حرکات روده شده و میتواند یبوست را درمان کند.
خواص مویز و گردو
مویز سیاه و گردو از جمله میان وعدههای پر طرفدار و مغذی هستند. مویز و گردو سرشار از مواد مغذی بوده و چربیهای سالم را برای قلب فراهم میکنند. این میان وعده سالم یعنی ترکیب مویز و گردو سرشار از چربیهای سالم، پروتئین و فیبر هستند و موجب ایجاد احساس سیری میشود.
مویز و گردو هر کدام خواص و فواید فراوانی برای بدن دارند و هر یک سرشار از مواد معدنی، مواد مغذی، چربیهای سالم و ویتامینها هستند. گردو سرشار از مس، منگنز، آهن، منیزیم، فسفر، ویتامین B۶، چربیهای مفید، چربیهای اشباع نشده، اسیدهای چرب امگا ۳، پروتئین و فیبر است.
از جمله خواص گردو میتوان به مواردی مانند تقویت سلامت قلب، کنترل دیابت، تقویت استخوانها، کنترل وزن، کاهش خطر ابتلاء به بیماری کیسه صفرا و درمان صرع اشاره کرد. مویز سیاه منبعی غنی از آهن، پتاسیم، کلسیم، سلنیوم و غیره است. از جمله خواص مویز ناشتا میتوان به مواردی مانند جلوگیری از تخریب سلولها، افزایش انرژی بدن، کاهش روند پیری، استحکام استخوانها، کنترل دیابت و غیره اشاره کرد. بنابراین مصرف گردو و مویز همراه با هم فواید فراوانی برای بدن دارد.

چرا ۲۱ عدد مویز؟
اگر افراد هر روز صبح ناشتا ۲۱ عدد مویز مصرف کنند برای آنها خواص و فواید فراوانی از جمله افزایش هوشیاری، قوت بدن و از بین رفتن سردی بدن برای آنها به ارمغان میآورد. مصرف ۲۱ عدد مویز به صورت ناشتا در مدت زمان شش ماه به صورت منظم میتواند موجب تقویت بدن، مغز و سیستم گوارشی میشود.
خواص هسته مویز
هسته مویز خواص و فواید بسیاری دارد. هسته مویز سرشار از آنتی اکسیدان از جمله اسید فنولها، ویتامین C و ویتامین E است. بنابراین خواص هسته مویز برای سلامت بدن فراوان است که از جمله خواص هسته مویز میتوان به مواردی از جمله پیشگیری از سرطانهای پوست، پروستات و سینه، مقابله با بیماریهای چشمی ناشی از دیابت، تمیزی روده، مقابله و درمان التهاب پها و عفونتهای بدن از جمله درمان عفونت ادراری، درمان ورم معده، درمان مشکلات پوست، درمان آرتریت، درمان سینوزیت، جلوگیری از ریزش مو، تقویت رگهای خونی، تصفیهی خون، کنترل فشار خون و مقابله با آلودگی اشاره کرد.
عوارض جانبی مصرف مویز
مویز به دلیل فواید تغذیهای شناخته شده خواص بسیاری را شامل میشود اما خوردن بیش از حد آن میتواند عوارضی را به دنبال داشته باشد. برخی از عوارض مصرف زیاد مویز اعم از ناراحتی معده، افزایش قند خون، اسیدیته، انفجار ناگهانی انرژی، مشکلات تنفسی، استفراغ و اسهال خواهد بود.
مویز برای چه کسانی مضر است
با اینکه مویز برای تمام گروههای سنی مفید است اما برخی افراد ممکن است نسبت به آن حساسیت داشته باشند. افراد مبتلا به آلرژی، افرادی که خونشان رقیق است، افرادی که به تازگی عمل جراحی انجام دادهاند، افرادی که دچار فشار خون پایین هستند، افراد مبتلا به اختلالات گوارشی و افراد مبتلا به سنگ کلیه نباید از مویز استفاده کنند.
خواص مویز طیف وسیعی از ویتامینها را دربرمیگیرد و میتواند به تقویت سیستم ایمنی بدن، سلامت قلب، جلوگیری از کم خونی، کاهش وزن و غیره کمک کند. مویز سرشار از ویتامین است که مهمترین آن ویتامین C است. البته نکته قابل توجه اینجاست که خواص مویز ناشتا بسیار بیشتر است و اگر ناشتا مصرف شود تمام خواص آن حفظ خواهد شد.
مویز در بارداری نیز بسیار مفید است و بخشی از آهن مورد نیاز بدن را تأمین خواهد کرد. با وجود تمام فواید مویز، اگر داروهای رقیقکننده خون مانند ایبوپروفن مصرف میکنید، فشار خون پایینی دارید و یا به مویز حساسیت دارید، باید در مصرف آن دقت کرده و با پزشک خود مشورت کنید.
رهبر انقلاب: آمریکا به همت ملتهای منطقه از این منطقه خواهد رفت
جمعی از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور امروز شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رهبر انقلاب در این دیدار بیان کردند: باید شکرگزار باشیم که در این دوره، بهخصوص رئیس جمهور محترم به مسائل آموزش و پرورش اهتمام ویژهای ابراز میکنند. بنده بارها تکرار کردم که ما هرچه برای آموزش و پرورش سرمایهگذاری کنیم این در واقع سرمایهگذاریست، هزینه نیست؛ مثل ایجاد یک زمینه برای سودِ چند برابر است.
ایشان افزودند: خوشبختانه رئیس جمهور محترم به این معنا معتقدند. وزیر محترم هم، جزو مدیران برجسته آموزش و پرورش هستند ایشان هم، کاملاً با مسائل آموزش پرورش آشنا هستند؛ اینها فرصت است. امیدواریم از این فرصتها استفاده بشود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر ضرورت ارتقای جایگاه اجتماعی معلمان، خواستار چهرهنگاری جذاب و افتخارآمیز از این قشر در افکار عمومی شدند. ایشان تصریح کردند: «باید معلم، در نگاه آحاد مردم، چهرهای فعال، با نشاط، دوستداشتنی و موفق جلوه کند؛ بهگونهای که وقتی جوانی در برابر انتخاب شغل قرار میگیرد، معلمی را نه در ردههای آخر، بلکه در صدر گزینههای خود ببیند.»
ایشان افزودند: «گاهی به دلیل نبود جاذبه کافی، شغل معلمی تنها انتخاب اجباری برخی افراد میشود. این وضعیت باید تغییر کند و مستلزم آن است که دستگاههای فرهنگی و رسانهای کشور با طراحی برنامههایی اثرگذار، چهرهنگاری درستی از معلم ارائه دهند.»
رهبر انقلاب راهکار تحقق این هدف را بهرهگیری از ظرفیتهای هنری و رسانهای دانستند و گفتند: «همانطور که درباره شهدا کتاب، فیلم و آثار هنری تولید میکنیم که مخاطب را مجذوب آن شخصیتها میسازد، درباره معلمان نیز باید چنین رویکردی حاکم شود. تولید کتابهای داستانی، ساخت فیلم، سریال و پویانمایی با محوریت شخصیت یک معلم موفق میتواند در ایجاد این تصویر ذهنی مؤثر باشد.»
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نقش نهادهای مسئول خاطرنشان کردند: «این مأموریت فرهنگی بر عهده وزارت آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای مرتبط است. آموزش و پرورش باید با جدیت، پیگیر تحقق این هدف باشد.»
ایشان با بیان اینکه آموزش و پرورش یک نهاد حکومتی است، وظیفهی دولت اسلامی است که جوان و نوجوان را تا یک مقطعی، مثلاً لااقل تا آخر دبیرستان، با علم، با فن، با حرفه، با معارف، با ایمان، بالا بیاورد. این وظیفه است، تصریح کردند: اینکه در گوشه و کناری، حتی در خود آموزش و پرورش آنطور که من از قبل در ذهنم هست زمزمههایی به وجود میآید که بخشهایی از آموزش و پرورش را بسپاریم به این و آن، یعنی یک ملوکالطوایفی درست کنیم در آموزش و پرورش، این اصلاً معنی ندارد.
رهبر انقلاب با تاکید بر اینکه این دو عنصر در کنار هم، معلم و کتاب درسی، در واقع همهکارهی آموزش و پرورشاند، اظهار کردند: کتاب درسی خیلی مهم است. بنده در باب کتاب درسی چندین بار تا حالا، هم بهطور عمومی در این جلسات معلم ان و آموزشوپرورشیها، هم در جلسات خصوصی با مسئولین آموزش و پرورشِ گذشته، توصیه کردهام، تأکید کردهام. یک کارهایی هم کردهاند. حالا فرض کنید مثلاً اسم یک دانشمند اسلامی را در کتاب اضافه کنند، من باب مثال، یا چند برگ اسناد لانهی جاسوسی را، که ما تذکر دادیم، مثلاً بیاورند. اینها کافی نیست؛ اینها لازم است، اما کافی نیست. بایستی کتاب بتواند دانشآموز را پرورش بدهد، بار بیاورد.
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: اولاً کتاب باید جذاب باشد. شما الان اگر مراجعه کنید به جوان و نوجوانِ دانشآموز، چه در دبستان چه در دبیرستان، میبینید کتاب درسی برایش یک چیز شیرین و جذاب نیست. هم محتوا باید جذاب باشد، یعنی سنگینترین مباحث علمی را میشود با شیرینترین بیان منعکس کرد. اینجوری است دیگر، خب، ما عمرمان سالها در کار درس و گفتن و شنفتن و اینها گذشته. سنگینترین مباحث علمی را میتوان با زبانهای ساده، شیرین، مطلوبِ مستمع بیان کرد. این یک، در مورد محتوا.
ایشان افزودند: بعد، شکل ظاهر، قالب کتاب، شکل ظاهر کتاب؛ باسلیقه، باابتکار، زیبا، مطابق با اصول زیباشناسی باشد که الان اینجور نیست. الان شکل و قالب کتابهای درسی ما شکل جذابی ندارد. بنابراین، یکی از موضوعات مهم، مسئلهی کتاب درسی است.
رهبر انقلاب بیان کردند: دیدار سالیانهی ما با معلمان محترم و مسئولان آموزش و پرورش کشور، به قصد عرض ارادت به معلمان است. حقیر، مایلم با تشکیل این جلسه قدردانی و ارادت خودم به جامعهی معلمان را ابراز کنم.
ایشان به مواضع رئیس جمهور آمریکا اشاره کرده و تصریح کردند: بعضی از این حرفهایی که در این سفر رئیسجمهور آمریکا به منطقه مطرح شد، لایق جواب دادن نیست اصلاً. اینقدر سطح حرف پایین است که مایهی سرافکندگیِ گویندهی حرف و مایهی سرافکندگیِ ملت آمریکاست. آنها را کار ندارم، لکن باید روی یکی دو جمله توجه بکنیم. ترامپ گفت که میخواهد از قدرت برای صلح استفاده کند؛ دروغ گفت. ایشان و مسئولان آمریکایی، دولتهای آمریکا، از قدرت استفاده کردند برای قتلعام غزه، برای جنگافروزی در هر جایی که بتوانند، برای حمایت کردن از مزدوران خودشان. از قدرت، این استفاده را کردند. کِی از قدرت برای ایجاد صلح استفاده کردند؟
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: بله، از قدرت میشود برای صلح و امنیت استفاده کرد. به همین دلیل هم هست که ما، به کوریِ چشم دشمنان، هر روز بر قدرت خودمان و قدرت کشور انشاءالله اضافه خواهیم کرد. اما آنها این کار را نکردند. آنها از قدرت استفاده کردند برای اینکه بمبهای ده تُنی را بدهند به رژیم صهیونی، بریزد روی سر کودکان غزه، بیمارستانها، خانههای مردم، در لبنان و در هرجا که بتوانند.
رهبر انقلاب بخشی از اظهارات ترامپ را مبنی بر اینکه میخواهد از قدرت برای صلح استفاده کند، دروغ خواندند و افزودند: او و دولتهای آمریکا کِی از قدرت برای صلح استفاده کردهاند؟ آنها از قدرت برای قتل عام غزه و جنگافروزی در هر جای ممکن و حمایت از مزدوران خود استفاده کردهاند.
حضرت آیتالله خامنهای استفاده از قدرت برای صلح و امنیت را ممکن دانستند و گفتند: بر همین اساس است که جمهوری اسلامی به کوری چشم دشمنان، هر روز بر قدرت خود و کشور اضافه خواهد کرد اما آنها با استفاده از قدرت، بمبهای ۱۰ تُنی به رژیم صهیونی دادند که روی سر کودکان غزه و بیمارستانها و خانههای مردم در آنجا و لبنان و هر جای دیگر که بتوانند بریزند.
ایشان با اشاره به سخنان قبلی رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه کشورهای منطقه، بدون آمریکا حتی ۱۰ روز هم نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند، خاطرنشان کردند: او در معاملات و پیشنهادهای کنونی خود در پی تحمیل این الگو به آنها است در حالی که این الگو، یقیناً شکستخورده است و به همت ملتهای منطقه، آمریکا از این منطقه باید برود و خواهد رفت.
رهبر انقلاب، رژیم صهیونیستی را مایه فساد، جنگ و اختلاف در منطقه خواندند و تأکید کردند: رژیم صهیونی که غدهای سرطانی، خطرناک و مهلک حتماً باید از این منطقه برکَنده شود و برکَنده خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای اصول و منظومه ارزشی جمهوری اسلامی را که مبنای حرکت آن در این منطقه پر فراز و نشیب است، اصولی مشخص و روشن خواندند و افزودند: ایران امروز قابل مقایسه با گذشته نیست و به توفیق و فضل الهی و به کوری چشم دشمنان و بر خلاف خواست آنان، ایران عزیز پیشرفت کرده و پس از این نیز جوانان ما خواهند دید که با همکاری خود آنان، کشور چندین برابر بیش از این، پیشرفت خواهد کرد.
در ابتدای این دیدار وزیر آموزش و پرورش با بیان گزارشی به توضیح برنامهریزیها و اولویتها در اجرای سند تحول بنیادین این دستگاه پرداخت.
«برخورداری وزارت آموزش و پرورش از حمایت ویژه رئیسجمهور در اجرای برنامههای تحولی و کاهش تبعیض آموزشی»، «بازتدوین برنامههای درسی با افزایش سهم مهارتآموزی و توجه به نیازهای روز جامعه»، «تمرکز بر ارتقا کیفی مدارس دولتی»، «بهبود استانداردهای علمی و زیرساختی مراکز تربیت معلم»، «اخذ مجوز ۸۵ هزار استخدام جدید»، «افزایش ضریب نفوذ مدارس سمپاد در مناطق کمتربرخوردار» و «توجه به نقش ویژه مدارس به عنوان مهمترین کانون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی» از محورهای گزارش آقای علیرضا کاظمی در این دیدار بود.
حسن خلق در سیره ی نبوی
حسن خلق، کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر می کند. کیست که از برخورد شایسته، خوشش نیاید و جذب چنین انسانی نشود؟ از امام صادق علیه السلام پرسیدند: حد و مرز اخلاق نیک، چیست؟
فرمود: «آن است که: اخلاقت را نرم کنی، کلامت را پایزه سازی، و با چهره ای باز و گشاده با برادران دینی ات روبه رو شوی.»(1)
گشاده رویی، از بارزترین صفات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود، که سهمی عمده در جذب مردم به اسلام و شیفتگی آنان به شخص آن حضرت داشت. خداوند درباره این خصلت مردمی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک»؛(2)
به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و خشن و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده می شدند.
در ادامه آیه می فرماید: پس، از آنان در گذر، بر ایشان استغفار کن، و در کار با آنان مشورت نما.
گویا که «عفو»، «استغفار» و «مشورت»، نمونه های دیگری از حسن خلق و رفتار مردم دارانه و جاذب است، چرا که نوعی اعتماد به مردم و به حساب آوردن آنان است و چنین برخوردی، عامل جاذبه شخص می گردد.
حضرت محمد ابن عبدالله علیه السلام که امین وحی خدا، خاتم پیامبران، سرسلسله ی خوبان و رحمت واسعه ی الهی برای عالمیان است؛ الگوی بی نظیر خوبی ونیکی برای بندگان و بویژه سالکان برای همیشه زمان است، طبیب دورای که به طب خویش، دلها را می ربود و انسان های فرورفته در وادی سیاهی و ضلالت را به ضیافت فیض ملکوتی فرا می خواند و آنها را بر خوان نور و رحمت الهی می نشاند. او که با همه ی بزرگی و مرتبه ی بلند پیامبری، اهل مزاح با مردم بود، با یتیمان مهربانی می کرد و هرگز سائلی را از آستان مهر خویش رد نکرد، خلق نیکویش بود که دلهای خلق را واله و شیدا کرده بود.
چنانچه امیر مؤمنان علی علیه السلام در سیره و منش آن حضرت چنین فرموده است:
«هرگز نشد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با کسی مصافحه کند و آن حضرت جلوتر از طرف، دست خود را از دست وی بکشد، تا اینکه طرف دست آن حضرت را رها سازد و … و نشد کسی با آن حضرت سر صحبت باز کند و او قبل از طرف سکوت نماید [و زودتر صحبت را تمام نماید]. دیده نشده پیش روی کسی پای خود را دراز کند… و در ظلمی که به او می شد، به مقام انتقام در نمی آمد، مگر اینکه محارم خدا هتک شود که در این صورت خشم می کرد و خشمش هم برای خدای تعالی بود. … و چیزی از آن حضرت درخواست نشد که در جواب بگوید: «نه» … از بیهوده گویی برکنار بود و اشخاص آن جناب را به بوی خوش، که از وی به مشام می رسید می شناختند. … نگاه کردنش کوتاه بود و به کسی خیره نمی شد. با هیچ کس سخنی که مورد پسند طرف نبود ایراد نمی کرد… می فرمود: بهترین شما خوش اخلاق ترین شماست … هر کس که موفق به درک حضورش شده بود می گفت: مانند آن جناب، احدی را نه قبل و نه بعد ندیده ام».(3)
پی نوشتها:
1-معانی اخبار، صدوق، ص 253.
2-آل عمران، آیه 159.
3-طباطبائی، سید محمدحسین؛ سنن النبی (ص): ترجمه و تحقیق به قلم محمدهادی فقهی، انتشارات اسلامیه، چاپ هشتم، 1382 هجری شمسی، به نقل از مکارم، ج 1، ص 22.
فرقه اسماعیلیه چه عقایدی دارد؟
اسماعیلیه، شاخهای از تشیع با تاریخی پرفراز و نشیب و عقاید خاص خود. این فرقه با تأویلهای منحصر به فرد از متون دینی و دیدگاهی متفاوت نسبت به امامت، همواره مورد توجه و بررسی محققان بوده است.
سوال:
فرقه اسماعیلیه چه عقایدی دارد؟
پاسخ:
یکی از فرقه های معروف شیعی، فرقه اسماعیلیه است. این فرقه تاریخ پرماجرائی دارد. از این روی بحث درباره عقاید و تطورات تاریخی آن پیوسته مورد توجه محققان و نحله شناسان قرار گرفته است.
اصول عقائد اسماعیلیه:
۱. از دیدگاه اسماعیلیه، اسماعیل بزرگترین فرزند امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ امام است و مرگ او را انکار کرده می گویند: او زنده و غایب است و روزی ظهور خواهد کرد.
۲. خدای تعالی به واسطه حقیقتی که از آن با کلمه «کن» تعبیر می شود دو عالم را آفرید:
الف: عالم باطن که عالم امر غیب است و شامل عقول و نفوس و ارواح و حقایق کلی می باشد.
ب: عالم ظاهر که عالم خلق و شهادت است و شامل اجزای علوی و سفلی و اجسام فلکی و عنصری است و بزرگترین موجودات این عالم به ترتیب بزرگی، عرش، کرسی و اجسام دیگر است. و بدین ترتیب آغاز و انجام سلسله هستی خداست.[۱]
۳. ذات باری تعالی برتر از وهم و عقل و فکر است. خداوند بالاتر از حد صفات است. با هیچ صفتی و تعین و حدی چه به سلب و چه به ایجاب از وی سخن نتوان گفت.[۲]
۴. آنها عقل کل و نفس کل را دو اصل و بن می خوانند و گاهی بنام اصل اول و ثانی از آندو نام می برند.[۳]
۵. آنان به بهشت و دوزخ جسمانی معتقد نیستند ولی برای مبتدیان این کلمات را به معنی معمول آن تفسیر می کنند و مانند غلاه به حلول، تناسخ ارواح باور داشتند از نظر آنها بهشت، همان عقل است و کلید در بهشت گفتار رسول خداست.
۶. تعالیم ظاهری آنان با معتقدات شیعه دوازده امامی چندان تفاوتی ندارد و همان احکام شرعی اسلام مانند نماز و روزه، و زکات و غیره است.[۴]
۷. مظهر عقل کل در این عالم وجود ناطق است. ناطقان همان پیغمبران اولوالعزمند که شمار آنان هفت است. هر پیغمبری وصی و جانشینی دارد که در حال حیات او از علم او بهره مند بوده است. پس از هر ناطقی هفت امام روی کار می آیند.دوره هر پیغمبری هزار سال است و چون دوره او سرآید پیغمبر و شریعت دیگری ظهور کند. و شریعت پیشین را نسخ می نماید.
۸. در روی زمین یک ناطق وجود دارد و او پیامبر صاحب شریعت است، یعنی پیامبری که قانون الهی را که بوسیله فرشته به او القاء می شود، ابلاغ می کند. ادوار نبوت از هفت دور تشکیل می شود و هر مرحله از دوره نبوت بوسیله یک ناطق و یک وصی افتتاح می گردد. و یک یا چند دسته هفت گانه از امامان جانشین آنان می گردد و سپس آن دوره بوسیله آخرین امام یعنی (قائم) یا امام رستاخیز که دوران پیشین را خاتمه می دهد، پایان می پذیرد و او امام مقیم است.[۵]
۹. در مورد امامت بر این باورند که امام مظهر عالم امر است. و حجّت او مظهر عقل اول (عقل کل) است. امام حاکم بر عالم باطن و معلم دیگران است. گرچه امام گاهی پنهان می گردد، ولی دعوت او ظاهر خواهد بود تا اینکه حجت از جانب خدا بر بندگان تمام گردد. معتقدند که علاوه بر حجت خدا، پیوسته در روی زمین دوازده نفر نقیب که حواریین و خواص حجت اند وجود دارد.[۶]
۱۰ یک امام وجود دارد که وارث امام اساس است وظیفه او ایجاد تعادل میان ظاهر و باطن که پیوستگی آنها ضروری است، می باشد.
از نظر اسماعیلیان امامت دارای مراتب چهارگانه زیر است.
۱ ـ امام مقیم: او کسی است که پیامبر ناطق را بر می انگیزد و این عالی ترین درجه امامت است و آن را (رب الوقت) نیز گویند.
۲ ـ امام اساس: او وصی و جانشین پیامبر و امین راز و یاور او است و سلسله امامان مستقر در نسل او تداوم می یابد.
۳ ـ امام مستقر: او کسی است که امام پس از خود را تعین می کند، راه تعیین امام از نظر اسماعیلیه دو چیز است:۱ ـ وراثت، ۲ ـ نص امام مستقر.
۴ ـ امام مستودع: او به نیابت از امام مستقر به انجام امور امامت قیام می کند و حق تعیین امام پس از خود را ندارد وی را نایب الامام نیز گویند.[۷]
یکی از عقاید شاخص اسماعیلیه در معارف و احکام دینی، باطن گرائی و تاویل است به عقیده آنان شرایع الهی دارای ظاهر و باطن است و باطن آن را جز امام و جانشین او نمی داند و همه آنچه در شرایع آسمانی آمده مثالها و رموزی است برای حقایق باطنی، بنابراین در مورد احکام و معارف دینی مثل نماز و تیمم و زکات و حج تاویلاتی داشتند که چنین تاویلات موجب شد که علمای اسلام اسماعیلیه را خطر جدی برای عقاید اسلامی به شمار آورند.
مرحوم استاد شهید مطهری در این باره گفته است:
«اسماعیلیه آن قدر در اندیشه های اسلامی بر اساس باطنیگری دخل و تصرف کرده اند که می توان گفت اسلام را قلب کرده اند.»
آنان آیات قرآنی و احادیث و احکام شرع را تاویل می کنند و ظاهر آنها را درست نمی دانند بلکه به باطن آنها می گرایند.[۸]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. فرق شیعه تالیف نوبختی، ابی محمد الحسن بن موسی.
۲. سیری در تاریخ شیعه تالیف داود الهامی.
۳. ملل و نحل تالیف ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی.
پی نوشت ها:
[۱] . ربانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ امیر، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۷۳-۶۵.
[۲] . مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه، انتشارات اشراقی، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص۲۲۶.
[۳] . مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، همان، ص۲۳۱.
[۴] . طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، ناشر دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲، ص۵۳.
[۵] . هاشم عثمان، اسماعیلیه، بیروت، انتشارات اعلمی، چاپ اول، ۱۹۹۸م، ص۶۶.
[۶] . ربانی، علی، در آمدی بر علم کلام، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۲۳۰.
[۷] . همان، ص۲۳۱.
[۸] . همان، ص۷۵.
شهید رئیسی تمام ویژگیهای شخصیتی امام خمینی (ره) را در وجودش جای داده بود
محمد مخبر مشاور و دستیار مقام معظم رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مراسم اولین سالگرد شهید جمهور در میدان آئین امام حسین علیه السلام در جمع خبرنگاران، گفت: شهید رئیسی تمام ویژگیهای شخصیتی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را با تمام وجودش حس کرده و در خود جای داده بود و اینها ویژگیها و خط روشنی بودند که مسیر شهید رئیسی را بدون کوچکترین انحرافی نشان میداد.
وی در پاسخ به اظهارات اخیر ترامپ، تاکید کرد: باید گفت اینها بسیار نادان هستند، زیرا زمانی که تمام دنیا علیه جمهوری اسلامی بسیج شده بود به گونهای که حتی سیم خاردار هم نداشتیم، با رهبری امام (ره)، دشمنان را به ذلت کشاندیم و امروز در اوج اقتدار هستیم.
مخبر در واکنش به سخنان ترامپ، تصریح کرد: از این بیمنطقتر نمیتوان سخن گفت، به گونهای که در حال حاضر پنج، شش کشور از ریزگردهای بیابانهای عربستان آسیب میبینند، در این شرایط [ترامپ] ادعا میکند که این کشور آباد شده است. در واقع اینها سخنان بیربطی است که گفته میشود و در حال حاضر جمهوری اسلامی با اقتدار پیش خواهد رفت و دشمنان خود را به ذلت خواهد رساند.
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای امدادگر
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
تشکّر میکنم از این کار بزرگی که مجموعهی شماها اقدام کردید؛ [یعنی] تشکیل بزرگداشت شهدای امدادگر در طول سالهای متمادی، چه در دفاع مقدّس و چه بعد از آن. کار بسیار لازم و مهمّی بوده و امیدواریم که انشاءالله تأثیرات مطلوب را بگذارد.
این ابتکاراتی که آقای کولیوند ذکر کردند ــ در این متن زیبایی که خواندند ــ که این کارها انجام گرفته، اینها باید مخاطب و مستمع پیدا کند. صرف اینکه شما ابتکار کنید و یک بازی خوب درست کنید یا یک کتاب خوب بنویسید یا یک فیلم خوب تولید کنید، کافی نیست. این چیزهایی که شما گفتید، انسان را سر شوق میآورد و خیلی خوب است؛ منتها باید کاری کنید که در یک کشورِ هشتادمیلیونی، بیست میلیون مخاطب داشته باشد؛ یعنی واقعاً ترویج کنید؛ این مهم است. راهش را پیدا کنید؛ میتوانید. اگر جوانهای ما در زمینههایی که حالا زیرساختاش وجود دارد ــ آن چیزهایی را که زیرساخت ندارد، عرض نمیکنم ــ بتوانند بنشینند فرصت کنند فکر کنند و دنبال راهکار و ابتکار بگردند، مسلّم به جاهای خیلی خوبی خواهند رسید؛ این را ما، هم در صنعت امتحان کردیم، هم در ادبیّات و هنر امتحان کردیم، هم در سیاست امتحان کردیم، هم در فعّالیّت ساختوساز در بخشهای مختلف امتحان کردیم.
اگر جوانها با انگیزه و همّت وارد کار بشوند، همّت کنند و دنبال کار را بگیرند، هیچ کارِ نشدنیای وجود ندارد. آن جاهایی هم که زیرساخت در کشور ندارد، میشود آن زیرساخت را بتدریج ایجاد کرد. همین پیشرفتهایی که امروز در بخشهای مختلف مشاهده میکنید، هیچ کدام زیرساخت ملّی نداشته. ما الان هزارها کتابِ خواندنیِ مربوط به شهدا داریم که واقعاً خواندنی است و هر کدام را که انسان فرصت میکند نگاه کند و بخواند، جذّاب است ــ واقعاً اینجور است ــ در حالی که ما قبل از انقلاب، زمینهی کار هنری و فعّالیّتهای هنری بخصوص در زمینهی داستان نداشتیم؛ خیلیخیلی بندرت و کم، آن هم در سطح پایین. امروز سطح کار بالا است؛ این زیرساخت را جوانهای ما ایجاد کردند، هنرمندهای ما ایجاد کردند. بنابراین، میتوانید پیش بروید و انشاءالله انجام بدهید.
در مورد امدادگران و فضایل بزرگ اینها کم صحبت شده؛ حالا انشاءالله بعد از این، با تشکیل این دبیرخانهی شما و کارهای شما، بیشتر بشود. من دو سه جمله در این زمینه عرض میکنم. رزمنده نیاز دارد به آموزش، به سلاح؛ امّا آن کسی که این آموزش را به او میدهد و این سلاح را به او میدهد، غالباً در خارج از معرکهی نبرد این خدمت را به رزمنده میکند. رزمنده احتیاج دارد به امداد، به پانسمان، به باند، به جلوگیری از خونریزی، به رساندن به درمانگاه و بیمارستان؛ آن کسی که این کارها را و این پشتیبانیها را از رزمنده میکند، در وسط معرکه است؛ این تفاوتِ فوقالعاده مهمّی است بین این دو نوع پشتیبانی. امدادگر، در زیر باران گلوله و ترکش، به فکر نجات دیگری است. رزمندهی ما دو کار دارد: یکی اینکه دشمن را عقب براند، یکی اینکه خودش را حفظ کند؛ امّا امدادگر ما به فکر حفظ خود نیست، به فکر حفظ دیگران است و برای حفظ دیگران وارد میدان میشود. آن چیزی که در این گوشهکنارِ کتابهای خاطرات رزمندهها گاهی انسان مشاهده میکند از کارهایی که این امدادگران انجام دادند، واقعاً شگفتانگیز است! آن گذشت اینها و [کارهای] اینها، با آن سختیها، با آن دشواریها؛ این را باید تبیین کرد برای مردم تا بدانند و بفهمند.
یک نکتهی دیگر این است که امدادگران ما مظهر صفات انسانی و انساندوستی بودند. ما مواردی را مشاهده کردیم که امدادگران حتّی به دشمنی که اسیر شده و مجروح است کمک میکردند؛ این کار خیلی بزرگی است. خب دشمن در میدان جنگ آمده شما را بکُشد، مقابلهبهمثل اقتضا میکند که شما هم بخواهید او را بکشید؛ امّا شما وقتی که آن کولهی امدادگری را به دوش میاندازید یا میروید پشتِ خطّمقدم، آنجا بیمارستان صحرایی تشکیل میدهید و آنجا امداد میکنید، در واقع دارید درست عکس وضعی که دنیای بیگانهی از انسانیّت دارد رفتار میکنید و عمل میکنید، انساندوستی را نشان میدهید. خود من دیدم که نزدیک خطّمقدّم ــ حالا [اینکه] چند کیلومتر بود یادم نیست، امّا خیلی کم بود ــ پزشکان و پرستارها در بیمارستان صحرایی مشغول کار بودند، آنجا اتاق عمل جرّاحی تشکیل داده بودند که مایهی تعجّب بود؛ بُرد گلولهی دشمن و خمپارهی کوتاهبُردِ دشمن به اینجا میرسد، اینها زیر گلولهی دشمن اتاق عمل جرّاحی تشکیل دادند! [این] خیلی مهم است. پزشکانی در دورهی دفاع مقدّس بودند که کیفشان آماده بود و به مجرّد اینکه بنا بود عملیّاتی شروع بشود و اینها بروند، به اینها که یک اطّلاعی داده میشد، اینها با تلفن به منزلشان میگفتند ما رفتیم! کیف را برمیداشتند راه میافتادند؛ یعنی اینها واقعاً یک چیزهایی نیست که بهزبان قابل توصیف باشد؛ اینها را جز با ابزار هنر نمیشود نگه داشت و تبیین کرد و بیان کرد.
امروز ملّت ما احتیاج دارد به اینکه این حرکتهای عظیم را و این کارهای بزرگ را که از خود این ملّت سر زده، از بچّههای این ملّت سر زده، بداند؛ به این احتیاج دارد، که ما در این زمینه یک مقدار کوتاهی داریم، و [لذا خیلیها] نمیدانند؛ و بیش از این، کوتاهی ما در انعکاس اینها به دنیا است. شما میبینید که در کشورهایی یک قهرمان نیمهکارهای و متوسّطی دارند، این را چطور بزرگ میکنند، دربارهاش کتاب مینویسند، داستان مینویسند؛ بعضیها هم قهرمان ندارند، قهرمان میسازند؛ تاریخ ندارند، تاریخ میسازند. ما قهرمانش را هم داریم، تاریخش را هم داریم، گذشتهی پُرافتخارش را هم داریم؛ این را باید منتقل کنیم، باید منعکس کنیم. این کار بزرگی است و جزو وظایف حتمی است؛ این کار دوّم؛ که هم بشناسیم، هم معرّفی کنیم، هم این را تبدیل کنیم به فرهنگ عمومی؛ یعنی معلوم بشود که امداد و کمک یک وظیفهی اسلامی و انسانی است و این باید در نسلها جاری باشد، به طور دائم بایستی ادامه داشته باشد. این کارها، کارهای همین مجموعههای شما است. امیدواریم انشاءالله این کنگره، این بزرگداشت، یک مقدّمهی خوبی باشد برای اینکه این کارها پیش برود و انجام بگیرد.
آن وقت این را شما مقایسه کنید با آن حیوانهای وحشیِ انسانصورتی که آمبولانس را بمباران میکنند، بیمارستان را بمباران میکنند، بیمار را بمباران میکنند و میکُشند، کودک بیگناه و ناتوان از دفاع را بیدریغ از بین میبرند! امروز دنیا دست اینها است؛ امروز حرکت جمهوری اسلامی و ایستادگی جمهوری اسلامی و «تمدّن نوینی» که جمهوری اسلامی مکرّر نام میآورد، برای مقابلهی با این وضع دنیا است. چه کسی میتواند ادّعا کند و واقعاً باور داشته باشد که در مقابل این وحشیگریها، این خونخواریها، انسان وظیفهای ندارد؟ چه کسی میتواند این را بگوید؟ همه وظیفه داریم. امروز کسانی ادّعای اختیارداریِ دنیا را میکنند یا بر کشورهایی در دنیا حکومت میکنند که رفتارشان این است؛ کودک را میکُشند، بیمار را میکُشند، بیمارستان را نابود میکنند، مردم غیر نظامی را بیدریغ بمباران میکنند. خب شما [اگر] جنگ دارید، نظامی با نظامی بجنگند. حالا گاهی همین هم عادلانه نیست، ظالمانه است؛ یعنی حرکت، حرکت ظالمانهای بوده، لکن بالاخره جنگ بین نظامیها است. غیر نظامی را چرا میکُشند؟ چرا میزنند؟ چرا خانهها را ویران میکنند؟ امروز دنیا دست اینها است.
این، آن وظیفهی بزرگی است که بر دوش ما است. این احساس وظیفه است که ما را به حرکت وامیدارد؛ این احساس وظیفه است که نمیگذارد چراغ امید در دل ما خاموش بشود و همین احساس وظیفه است که دشمنانی مثل این وحشیهای غربیِ کراواتزدهی اُدکلنزدهی خوشظاهر را در مقابل جمهوری اسلامی وادار میکند به ایستادگی و دشمنی. [مشکل] اینها است؛ یعنی اگر شما به این وحشیگریها اعتراض نکنید، اگر با آنها کنار بیایید، اگر حتّی تحسینشان هم بکنید، با شما هیچ دشمنیای نخواهند داشت؛ مشکل همین است که شما اساس این تمدّن باطل را دارید رد میکنید و حق با شما است، باید هم رد کنید.
و انشاءالله این باطل از بین خواهد رفت؛ باطل ماندنی نیست، باطل رفتنی است، بلاشک، منتها باید اقدام کرد. اینجور نیست که ما بنشینیم تماشا کنیم تا باطل خودش آب بشود و از بین برود؛ نه، اینکه خدای متعال باطل را رفتنی اعلام میکند، این یعنی اگر چنانچه در مقابلش ایستادی، مبارزه کردی، کار کردی، این ماندنی نیست، این قدرت بر مقاومت ندارد. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا؛(۲) شما اگر سینه سپر کردید، اگر ایستادید، بدون تردید او پشت خواهد کرد؛ امّا اگر شما یا نشستید یا روی خوش نشان دادید یا لبخند زدید یا فرار کردید یا او را به کارهایش تحسین کردید، نه، او از بین نمیرود، روزبهروز بیشتر هم پُرروتر خواهد شد.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال شماها را موفّق بدارد، ما را بر آنچه وظیفهی ما است آگاه کند و توفیق بدهد که بتوانیم به این وظایف عمل کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، آقای پیرحسین کولیوند ( رئیس جمعیّت هلالاحمر) گزارشی بیان کرد.
شکر یعنی دیدن خوبیها حتی وسط سختیها
استاد قرائتی در یکی از سخنرانی های خود به موضوع «شکر نعمت های الهی» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
عزیزان من، اگر ما نبودیم، خداوند متعال توانایی آن را داشت که موجودی دیگر بیافریند. انسان آفریده شد، اما میتوانست بهجای انسان، موجودی دیگر خلق شود.
در قرآن آمده است که خداوند میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (سوره بقره، آیه ۲۰). یعنی: خداوند بر هر چیزی قادر است.
اگر خداوند بخواهد، میتواند آب را تلخ کند. قرآن میفرماید: «أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ، أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ، لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْکُرُونَ» (سوره واقعه، آیات ۶۸ تا ۷۰).
یعنی: آیا آبی را که مینوشید دیدهاید؟ آیا شما آن را از ابر فرود آوردهاید یا ما نازل کردهایم؟ اگر بخواهیم آن را شور و تلخ قرار میدهیم، پس چرا شکر نمیکنید؟
همچنین اگر بخواهد، میتواند درختان را خشک کند. در قرآن آمده است: «أَفَرَأَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ، أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ، لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ» (سوره واقعه، آیات ۶۳ تا ۶۵). یعنی: آیا آنچه را میکارید دیدهاید؟ آیا شما آن را میرویانید یا ما رویانندهایم؟ اگر بخواهیم، آن را ریز ریز و خشک میگردانیم، پس تعجب میکنید و متأسف میشوید.
اگر خداوند اراده کند، حافظه را از ما میگیرد؛ تا جایی که حتی نام خود را نیز فراموش کنیم. این قدرت خداوند است.
خدا خواست که ما باشیم. در این بودن و نبودن، ما بودن را یافتیم. و این بودن، تنها یک حضور فیزیکی نیست. ما نه جماد هستیم، نه نبات، و نه حیوان؛ ما انسانیم. و حتی در میان انسانها نیز، اگر خدا نمیخواست، میتوانستیم فاقد عقل باشیم.
روزی به مرکز بهزیستی رفتم. دست جوانی را بسته بودند. پرسیدم چرا بستهاید؟
گفتند: «این فرد زباله میخورد؛ حتی وقتی به او بیسکویت یا غذای خوب میدهیم، زباله میخورد».
یعنی اگر خداوند نعمت عقل یا حافظه را از انسان بگیرد، ممکن است انسان تا جایی سقوط کند که حتی نام خود را نیز فراموش کند.
اگر کسی بگوید «من مشکل دارم»، بله، ممکن است مشکلی داشته باشد، اما باید به مشکلات از زاویهای دیگر نگریست.
حتی اگر انسان با مشکلی مواجه است، میتواند آن را در قالب حکمت الهی ببیند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام وقتی دنداندرد گرفت، فرمود: «الحمدلله». گفتند: «دندانت درد میکند، چرا شکر میکنی؟» فرمود: «باز هم دردش را شکر میکنم». این فقط یک استخوان است. اگر همه استخوانها درد بگیرند، چه خواهد شد؟ باز هم باید شاکر بود.
کسی تعریف میکرد: پرندهای در حال پرواز بود. ناگهان فضلهای از شکمش خارج شد و روی صورت و لباس آن فرد افتاد.
گفت: «الحمدلله». دیگری به او گفت: «دیگر جای شکر ندارد! صورت و لباسهایت آلوده شدهاند». پاسخ داد: «اگر گاوها میپریدند چه میشد؟ آنوقت دیگر باید خانهتکانی میکردم!»
گاهی انسان در جاده با ماشین به نرده برخورد میکند و زخمی میشود، اما باز میگوید: «الحمدلله».
چرا؟ چون اگر نرده نبود، ممکن بود ماشین به دره سقوط کند.
بنابراین، اگر در خانوادهای مشکلی وجود دارد، مثلاً کسی چهرهاش متفاوت است، یا دچار فقر است، یا مشکل در روابط پدر و مادر دارد، نباید آن را مطلقاً تلخ دانست. بلکه باید تلخیها را در کنار شیرینیها دید. ضمناً آنهایی هم که زندگیشان ظاهراً شیرین است، تلخیهایی دارند.
شاید برخی جوانان به یاد نیاورند که زمانی در این کشور مردم فریاد میزدند: «جاوید شاه، زنده باد شاه»، اما مدتی بعد، همان مردم گفتند: «مرگ بر شاه».
امروز اگر از برخی بپرسید که از شعار «جاوید شاه» بیشتر لذت برده یا از «مرگ بر شاه» بیشتر اندوهگین شده، پاسخش تأملبرانگیز خواهد بود.
در مصر، حسنی مبارک سی سال حکومت کرد، اما ناگهان مردم به خیابانها ریختند و او را نمیخواستند. بیست روزی که مبارک در خانهاش محصور شد و نهایتاً فرار کرد، آن بیست روز برایش بسیار تلختر از سی سال ریاست جمهوری بود.
بنابراین، تصور نکنید کسانی که اکنون در قدرت هستند، یا ثروت دارند، یا رئیسجمهورند، دچار غم و اندوه نمیشوند. آمار طلاق در خانوادههای ثروتمند کمتر از خانوادههای فقیر نیست.
ما باید نماز بخوانیم؛ اما پیش از آن باید خدا را دوست داشته باشیم. چون خداوند ما را دوست دارد.
گاهی تلخیها نیز از سر محبت الهی است. خدا زیر پای انسان را داغ میکند تا او را به حرکت وادارد. اگر زیر پای ما گرم نشود، ممکن است متوقف بمانیم.
مانند مادری که فرزند خود را به حمام میبرد، به سرش صابون میزند، با کیسه او را میسابد. کودک جیغ میزند، اما همه اینها از سر محبت است. حدیث داریم: «إِذَا أَحَبَّ اللهُ عَبْدًا ابْتَلَاهُ»؛ یعنی: هرگاه خداوند بندهای را دوست بدارد، او را به گرفتاری میآزماید.
گاهی شما کارمند هستید و به شما میگویند باید اضافهکار بمانید. میگویید: «همه رفتهاند، چرا من باید بمانم؟» نمیدانید که شاید قرار است به شما پاداشی داده شود، یا موقعیتی برای رشد فراهم شود.
گاهی مشکلاتی که انسان با آن مواجه است، نشانه آن است که خدا میخواهد به او «اضافهکار» بدهد؛ یعنی رشد، پاداش، و تعالی بیشتر.
علائم ظهور امام مهدی علیهالسلام
قیام و انقلاب جهانی امام مهدی علیه السلام نشانه هایی دارد. دانستن این علائم، آثار مهمّی در پی خواهد داشت. از آنجا که این نشانهها، نویدبخشِ فرجِ مهدی آل محمّد علیهم السلام است، وقوع هر یک از آنها نور امید را در دلهای منتظران پُرفروغتر خواهد کرد و برای معاندان و منحرفان نیز مایه تذکّر و هشدار خواهد بود تا از بدی و تباهی دست بردارند، همچنان که منتظران را برای درک ظهور و کسب قابلیتِ همراهی و حضور در کنار معصوم علیه السلام مهیّاتر خواهد کرد.
علاوه بر اینکه آگاهی از اتفاقاتی که در آینده رخ خواهد داد، میتواند ما را در برنامه ریزی مناسب برای مواجهه بهتر با آنها یاری دهد، همانگونه که این علائم، معیار خوبی برای تشخیص مدّعیان دروغین مهدویت است، بنابراین اگر کسی ادّعای مهدویت کرد، ولی قیام او همراه با این علائم نبود، به سادگی میتوان به دروغگوبودن او پی برد.
در روایاتِ پیشوایان معصوم علیهم السلام، علائم فراوانی برای ظهور ذکر شده است که بعضی از آنها پدیدههای طبیعی و عادی و بعضی غیر عادّی و معجزهآسا هستند.
ما از میان این علائم، ابتدا آنهایی را که در منابع معتبر بیشتر به صورت برجسته ذکر شده بیان میکنیم و در پایان تعدادی از علائم دیگر را به اختصار برمیشمریم.
امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند:
«خَمْسٌ قَبْلَ قِیَامِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْیَمَانِیُّ وَ اَلسُّفْیَانِیُّ وَ اَلْمُنَادِی یُنَادِی مِنَ اَلسَّمَاءِ وَ خَسْفٌ بِالْبَیْدَاءِ وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلزَّکِیَّةِ.» (کمالالدین، ج ۲، ص ۶۴۹)
پیش از قیام قائم علیه السلام پنج نشانه است: یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، خسف بیداء و کشته شدن نفس زکیّه.
اکنون با توجه به این روایت، علائم پنجگانه یاد شده که در روایاتِ متعدد تکرار شده است را به صورت خیلی خلاصه توضیح میدهیم، اگرچه تمام جزئیات حوادث مربوط به این علائم برای ما روشن نیست.
الف. خروج سفیانی
خروج سفیانی از علائمی است که در روایاتِ فراوان آمده و اینگونه توصیف شده است: سفیانی مردی از نسل ابوسفیان است که اندکی پیش از ظهور، از سرزمین شام قیام میکند. او جنایتکاری است که از قتل و کشتار هیچ پروایی ندارد و با دشمنان خود به شکل فجیعی رفتار میکند.
بر اساس بعضی از روایات، از خروج سفیانی تا کشته شدن او، پانزده ماه به طول میانجامد.
ب. خَسْف بَیداء
خسف به معنای فرورفتن و بیداء، منطقهای میان مکه و مدینه است.
مقصود از خسف بیداء این است که سفیانی، لشگری را برای مقابله با امام مهدی علیه السلام به سمت مکّه ارسال می کند. هنگامی که لشگر او به منطقه بیداء می رسد، به صورتی معجزه آسایی در زمین فرو میرود.
ج. خروج یمانی
قیام سرداری از سرزمین یمن، یکی دیگر از علائم است که اندکی پیش از ظهور رخ خواهد داد. وی که مردی صالح و مؤمن است علیه بدیها و انحرافات قیام میکند و با تمام توان با بدیها و تباهیها مبارزه میکند. البته جزئیات حرکت و اقدامات او برای ما چندان روشن نیست.
د. صیحه آسمانی
یکی دیگر از علائمی که پیش از ظهور اتفاق میافتد، صیحه آسمانی است. این ندای آسمانی که بر اساس بعضی از روایات، ندای جبرئیل علیه السلام است، در ماه رمضان شنیده میشود و از آنجا که قیام امام مهدی علیه السلام، انقلابی جهانی است و همگان منتظر وقوع آن هستند، یکی از راههای آگاهی مردم جهان از این رویداد، همین ندای آسمانی خواهد بود.
این صیحه، همچنان که مایه شادمانی مؤمنان است، هشداری برای بدکاران است تا از کردار زشت خود دست کشیده و به حلقه یاورانِ مصلحِ جهانی بپیوندند.
هـ. قتل نفس زکیّه
نفس زکیه به معنای شخصِ به رشد و کمال رسیده و یا انسان پاک و بی گناهی است که قتلی انجام نداده است و مقصود از قتل نفس زکیه این است که اندکی پیش از قیام امام مهدی علیه السلام، شخصیت برجسته و یا بی گناهی به دست مخالفان حضرت کشته میشود.
زمان این رخداد بر اساس بعضی از روایات، پانزده شب پیش از قیام امام مهدی علیه السلام است.
علائم فراوان دیگری نیز در روایات ذکر شده است که بعضی از آنها عبارتند از:
خروج دجّال (موجودی حیلهگر و پلید که بسیاری از انسانها را گمراه میکند)، خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی در ماه مبارک رمضان، آشکارشدن فتنهها و قیام مردی از خراسان و... .
گفتنی است که توضیح و تحلیل این نشانهها در کتابهای مفصّل بیان شده است.
































