امّی بودن پیامبر خدا دلیلی بر اعجاز قرآن

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
امّی بودن پیامبر خدا دلیلی بر اعجاز قرآن

دست تحریف، برخی روایات را به شکلی بیان کرده است که گویا جبرئیل کتابی آورده و به پیامبر می‌گوید: بخوان و حضرت، اظهار بی‌سوادی می‌کند.[1] این‌گونه نقل‌ها علاوه بر ضعف سند از نظر دلالت نیز مورد قبول واقع نشده است؛ زیرا با عصمت پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله سازگاری ندارد.

چگونگی بعثت نزد شیعه
بعثت در منابع شیعه به این شکل آمده است که پیامبر خدا همواره به غار حرا می‌رفت و در آنجا به عبادت خدا و نیایش با پروردگار می‌پرداخت تا اینکه به چهل سالگی رسید. امام حسن عسکری علیه‌السلام دراین‌باره می‌فرماید: «... فَلَمَّا اسْتَكْمَلَ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى قَلْبِهِ فَوَجَدَهُ أَفْضَلَ الْقُلُوبِ وَ أَجَلَّهَا وَ أَطْوَعَهَا وَ أَخْشَعَهَا وَ أَخْضَعَهَا أَذِنَ لِأَبْوَابِ السَّمَاءِ فَفُتِحَتْ وَ مُحَمَّدٌ يَنْظُرُ إِلَيْهَا وَ أَذِنَ لِلْمَلَائِكَةِ فَنَزَلُوا وَ مُحَمَّدٌ يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ أَمَرَ بِالرَّحْمَةِ فَأُنْزِلَتْ عَلَيْهِ مِنْ لَدُنْ سَاقِ الْعَرْشِ إِلَى رَأْسِ مُحَمَّدٍ وَ غُرَّتِهِ وَ نَظَرَ إِلَى جَبْرَئِيلَ الرُّوحِ الْأَمِينِ الْمُطَوَّقِ بِالنُّورِ طَاوُسِ الْمَلَائِكَةِ هَبَطَ إِلَيْهِ وَ أَخَذَ بِضَبْعِهِ‏ وَ هَزَّهُ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ قَالَ وَ مَا أَقْرَأُ قَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ...»؛[2] «هنگامی که پیامبر خدا به چهل‌ سالگى رسید، خداوند قلب او را بهترین، والاترین، خاشع‌ترین و مطیع‌ترین قلب‌ها یافت؛ پس به اذن الهی درهاى آسمان باز شد و جبرئیل به همراه ملائکه با اجازه خدا نازل شدند، در این حال حضرت محمد صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله به آنها مى‌نگریست؛ پس رحمت الهی از طرف عرش بر وى نازل شد. جبرئیل نزد پیامبر فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد گفت: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد! بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید...».

امّی بودن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله
کلمه «امّی» گاهی به معنای منسوب به «ام‌القری» به کار می‌رود؛ ولی ظاهر برخی آیات قرآن بر معنای نزد کسی درس نخوانده بودن پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله تأکید دارد.[3]

رابطه درس ناخوانده و عالم بودن
بی‌شک پیامبر اکرم صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله عالم بودند؛ زیرا خداوند به وی می‌فرماید: «قُل‏ رَبِّ زِدْني‏ عِلْما»؛[4] «بگو: ای پروردگارم! بر علم من بیفزای» از این جمله معلوم است که حضرت دارای علم ویژه‌ای بوده و از خدا افزوده شدن آن را درخواست می‌کند. امام صادق علیه‌السلام درباره این علم می‌فرماید: «این علمی است که نزد هیچ‌کدام از اوصیاء و انبیای الهی نبوده است»؛[5] بنابراین با اینکه حضرت، نزد کسی درس نخواند؛ ولی خداوند علمی به او عطا کرد که به هیچ‌یک از پیامبران گذشته نداده بود.

خداوند این علم را در مجموعه‌ای به نام قرآن کریم، بر قلب آخرین پیامبرش نازل کرد و او را از هرگونه فراموشی و نسیانی مصون داشت.[6] از این مطالب دو نتیجه گرفته می شود:
یک. پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله در عین اینکه هرگز پیش کسی درس نخواند، دارای علوم ویژه‌ای بود.
دو. نازل شدن قرآن کریم بر ایشان، در عین درس ناخوانده بودنش از اعجازهای خداوند است و همین امر، وحیانی بودن قرآن کریم را نیز اثبات می‌کند.

پی‌نوشت:
[1]. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، دار طوق النجاة، 1422ق، ج1، ص7.
[2]. التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن‌العسكري عليه‌السلام، مدرسة الإمام المهدي علیه‌السلام، 1409ق، چاپ اول، ص: 157.
[3]. عنکبوت: 48.
[4]. طه: 114.
[5]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، وزارت ارشاد اسلامی، 1410ق، ص145.
[6]. اعلی: 6.

خوانده شده 323 مرتبه