آیا استغاثه (طلب یاری) از اولیاء خدا شرک است؟
کسی یاری جستن از افراد زنده را برای امور عادی که اسباب طبیعی برای انجام آنها وجود دارد، انکار نمی کند.
اما دلیل جواز یاری طلبیدن از انسان زنده قادر بر معجزه و خرق عادت، بدون تمسک به اسباب مادی، مثلا برای شفای مریض کلام خداوند متعال است: «و تبرئی الاکمه و الابرص باذنی و اذ تخرج الموتی باذنی» (1) و دلالت این آیه بر موضوع بسیار صریح است.
اما استعانت از ارواح اولیاء: این مسأله از مهمترین مسائل این بحث است. زیرا مسلمانان امروز در محضر امام یا پیامبر نیستند تا به صورت مستقیم از ایشان طلب یاری کنند و ما در حین بحث از چهار امر صحت استعانت از ارواح مقدس را در می یابیم:
1- بقاء روح پس از مرگ.
2- حقیقت انسان روح اوست.
3- تماس با عالم ارواح ممکن است.
4- احادیث صحیح و نیز سیرۀ مسلمانان بر صحت استعانت از روح اولياء دلالت دارد.
در اینجا ما به امر چهارم اكتفا كرده و نمونه ای از سیره مسلمانان را ذکر می کنیم:
در زمان خليفه دوم عمر بن خطاب مردم دچار قحطی شدند، مردی نزد قبر پیامبر آمد و گفت: ای پیامبر برای امتت از خدا طلب باران کن که هلاک شدند. پیامبر (ص) به خواب او آمد و فرمود: نزد عمر برو و سلام مرا برسان و بگو که باران خواهد آمد.
سمهودی پس از ذکر این قضیه می گوید: محل استشهاد طلب از پیامبر (ص) برای درخواست باران از خداست، در حالی که او در برزخ بود و امتناعی ندارد که او در این حالت (در برزخ) از خدا چیزی بخواهد و آگاهی او از درخواست کسی که از او چیزی طلب می کند مورد تصریح روایات است. پس مانعی نیست که طلب باران و غیر آن را اکنون مانند زمان حیات پیامبر (ص) از او بخواهیم.
خلاصه اینکه: طلب حاجت از اولیاء خدا عبادت ایشان نیست و ایشان بر برآوردن آنها قادرند و البته هر آنچه از ایشان صادر می شود به اذن خدای متعال است.
1- مائده : 110
2- وفاء الوفاء، سمهودي، 2 : 1371 .