emamian

emamian

به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، همزمان با ۳۰ مردادماه روز جهانی مسجد مراسم رونمایی از دو تقریظ حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بر کتاب‌های «سرباز روز نهم» و «اسم تو مصطفاست» در اولین آیین ملی تکریم فعالان مساجد و پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، با محوریت مسجد مقدس جمکران، همراه با مساجد سراسر کشور برگزار خواهد شد.


علاقمندان به فعالیتهای فرهنگی عرصه جهاد و شهادت، گروه‌های مردمی، فعالان فرهنگی مساجد، پایگاه‌های بسیج و هیئات مذهبی می‌توانند برای مشارکت در رویداد ملی «مثل مصطفی» و برگزاری این برنامه در مساجد کشور، آمادگی‌ خود را در صفحه این فراخوان اعلام کنند.

شما می‌توانید همگام با مساجد سراسر کشور با ثبت‌نام در صفحه ویژه این فراخوان، یک رویداد فرهنگی را در مسجد محله‌تان با عنوان «مثل مصطفی» برگزار کنید و علاوه بر بیان و معرفی ویژگی‌های شنیدنی، جذاب و تأثیرگذار شخصیت شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده، با پخش مستندهای مربوط به شخصیت شهید صدرزاده، پخش نماهنگ، سخنرانی و روایتگری با موضوع سیره و شخصیت شهید، خواندن بخش‌هایی از دو کتاب، نصب متن‌های معرفی دو کتاب در تابلوی اعلانات مسجد محل و سایر اقدامات فرهنگی دیگری که دو کتاب فوق را کانون فعالیت ترویجی برنامه‌های شما قرار دهد در این رویداد ملی شرکت کنید. مرور و تبیین بیانات امسال رهبر انقلاب اسلامی درباره شهید صدرزاده در دیدار رمضانی دانشجویان و سخنرانی سی‌وچهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) بر غنای برنامه شما خواهد افزود.


همزمان با شرکت در این رویداد ملی تصاویر برنامه‌ها و اقدامات خود را به رسانه KHAMENEI.IR ارسال کنید و با هشتگ #مثل_مصطفی در فضای مجازی نیز منتشر نمایید.

برای پشتیبانی محتوایی از برنامه‌های شما، مجموعه‌ای از محصولات هنری و رسانه‌ای از جمله نماهنگ، مستند و... به مرور منتشر می‌شود و در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت.


* الگوی پیشنهادی برگزاری و شرکت در فراخوان:
 
شما می‌توانید با توجه به شرایط و اقتضائات مسجد و محله خود، علاوه بر معرفی کتب تقریظی و ابتکاراتی که در طراحی برنامه دارید؛ یکی از دو الگوی زیر را نیز در رویداد خود لحاظ نمایید و تصاویر برنامه‌هایتان را به صفحه فراخوان ارسال نمایید.

* روش اول (مستند محور): نمایش مستند «آقا مصطفی» به همراه پخش نماهنگ‌های منتخب

* روش دوم (سخنران محور): سخنرانی و روایتگری با موضوع سیره و شخصیت شهید به همراه محصولاتی که در اختیار شما قرار خواهد گرفت از جمله کلیپ‌های منتخب،گروه سرود، تقدیر از فعالان مسجد و پایگاه و...

ویتامین‌ها در سلامت بدن نقش بسیار مهم و پررنگی دارند. مصرف ویتامین موجب سلامتی فرد شده و همچنین ویتامین در برابر بیماری‌های مختلف از بدن محافظت می‌کند. در این مقاله قصد داریم به سوال «کمبود کدام ویتامین باعث بیخوابی میشود» پاسخ دهیم و ویتامین‌های موثر بر بی‌خوابی را معرفی می‌کنیم. با مطالعه این مقاله اطلاعات مفیدی از نقش ویتامین‌ها بر خواب به‌دست می‌آورید.

ویتامین B۱۲

واقعیت اینکه ارتباط مستقیم بین اختلالات خواب و کمبود ویتامین B۱۲ هنوز مورد مطالعه است و در حال ‌حاضر مطالعات نشان می ‌دهد که این ارتباط می‌تواند ناشی از ایجاد افسردگی در نتیجه کمبود این ویتامین باشد و زمینه‌ساز دوره‌های شدید بی‌خوابی می‌شود. یکی از فرضیه‌های بسیار جدی اینکه کمبود ویتامین B۱۲ می‌تواند علائم افسردگی را تشدید کند. در صورتی‌که بی‌خوابی با چنین علائمی همراه است توصیه می‌شود حتما با پزشک مشورت شود تا روند درمان به‌ درستی انجام شود. این نکته به ‌خصوص در مورد افرادی که سبک تغذیه گیاهخواری دارند بسیار اهمیت دارد.

ویتامین D

کمبود ویتامین D در بسیاری موارد ناشی از عدم ‌حضور کافی در معرض نور خورشید است. زمانی که سطح این ویتامین در بدن کم می‌شود، یکی از تظاهرات به شکل اختلالات خواب خواهد بود. البته به ‌نظر می‌رسد بالابودن غیرطبیعی این ویتامین نیز می‌تواند با چنین مشکلی همراه باشد، به‌ طوری که محققان تاکید دارند این حالت در بروز خواب آلودگی در روز نقش دارد. بعضی از مطالعات نیز حاکی از آن است که هرچه بدن مقدار کمتری ویتامین D دریافت کند، روند به خواب‌رفتن مشکل‌تر است. مصرف مکمل های ویتامین D و حداقل ۲۰ دقیقه حضور در معرض نور خورشید برای تامین این ویتامین کفایت می‌کند.

آهن

کم‌خونی فقر آهن با علائم مختلفی همراه است. اولین نکته در مورد کم‌خونی فقر آهن اینکه فرد مستعد ابتلا به سندروم پاهای بی قرار می‌شود و در نتیجه بر کیفیت خواب تاثیر جدی دارد. زمانی که آهن بدن کافی نباشد، بدن نمی‌تواند اسیدآمینه‌ای به نام تریپتوفان را که برای تولید ملاتونین و سروتونین ضروری است، بسازد. سروتونین تاثیر مستقیم بر خلق ‌و خو، قدرت شناختی و رفتار و کیفیت خواب دارد و ملاتونین نیز نقش اساسی در تنظیم سیکل خواب دارد. از همین رو کمبود آهن زمینه‌ساز اختلالات خواب می شود. مصرف گوشت قرمز و جگر بهترین خوراکی ها برای تامین نیاز آهن بدن هستند که بهتر است در کنار منابع آهن، خوراکی‌های حاوی ویتامین C مانند پرتقال میل گردد تا جذب آهن تسهیل شود.

منیزیم

منیزیم به تنظیم ریتم شبانه روز بدن کمک می‌کند و نقش مهمی در روند خواب و بیداری دارد. مطالعات بسیاری نشان می دهد که منیزیم به شل شدن عضلات کمک می‌کند و خواب عمیق را تسهیل می‌کند. علاوه بر این منیزیم در تولید ملاتونین و ناقل عصبی به نام گابا نقش دارد و روند خوابیدن هنگام تاریکی شب را در مغز تسهیل می‌کند.

اگر برنامه غذایی مغذی و متعادلی را برای کودکان در نظر بگیرید، گام بزرگی در جهت بهبود عملکرد مغز، ارتقای حافظه و هوش فرزند خود برداشته‌اید. در حالی که مغز تنها ۲ درصد از توده بدنی انسان را در اختیار دارد، اما جالب است بدانید چیزی نزدیک ۲۰ درصد از انرژی شما را مصرف می‌کند. مغز برای عملکرد و رشد به ترکیبی از پروتئین‌ها، کربوهیدرات‌ها، ویتامین‌ها و مواد معدنی نیاز دارد.

در ادامه چند ماده غذایی مقوی که به افزایش بهره‌وری مغز کودکان کمک می‌کند، معرفی می‌شود.

۱. توت‌ها

یکی از بهترین خوراکی‌هایی که به تقویت عملکرد مغز کودکان کمک می‌کند، توت‌های خوشمزه و مغذی هستند. تحقیقات نشان می‌دهد خوردن توت سفید با تقویت قدرت مغز و حافظه مرتبط است. این میوه به دلیل داشتن ترکیبات مفید، دوره ماندگاری اطلاعات و خاطرات در مغز را افزایش می‌دهد. هم‌چنین توت‌ها منبع خوبی از چربی‌های امگا ۳ هستند.

بر اساس مطالعات، مصرف توت فرنگی نیز می‌تواند به مرور زمان کاهش حافظه را به تعویق بیندازد و به بهبود حافظه کمک کند.

۲. سیب

بر اساس مطالعات، سیب می‌تواند به کاهش آسیب‌های شیمیایی در سلول‌های مغز کمک کند. سیب حاوی کوئرستین است که یک آنتی‌اکسیدان مفید برای بهبود مهارت‌های ذهنی محسوب می‌شود. اگر کودک شما روزانه یک سیب مصرف کند، مقاومت مغز او در آسیب‌های شیمیایی بیشتر می‌شود و ذهن پویاتری خواهد داشت.

۳. تخم‌مرغ

محققان دریافته‌اند که خوردن تخم‌مرغ به عنوان وعده صبحانه در کودکان، اسیدهای امگا ۳ مورد نیاز را تأمین می‌کند و باعث تقویت انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز کودک می‌شود. هم‌چنین تخم‌مرغ حاوی ویتامین E است که به مبارزه با افسردگی کمک می‌کند. تخم مرغ منبع خوبی از مواد مغذی برای رشد و نمو است و به طور قابل توجهی فرایند رشد را در کودکان خردسال بهبود می‌بخشد.

۴. گیاهان و سبزیجات

سبزیجات برگ‌دار: مانند اسفناج، کلم پیچ و کلم سرشار از ویتامین‌های B ۶، B ۱۲، آهن و فولات هستند. مطالعات نشان می‌دهد خوردن تنها یک وعده سبزیجات برگ‌دار در روز خطر زوال عقل و پیری مغز را تا چهار سال کاهش می‌دهد.

تخم کدو تنبل: خوردن روزانه یک مشت تخم کدو تنبل به بهبود مهارت‌های شناختی و حافظه در سنین پایین کمک می‌کند.

غلات کامل: سبوس، بلغور جو دوسر، برنج قهوه‌ای و جوانه گندم همگی حاوی مقدار زیادی ویتامین B ۶ و فولات هستند که جریان خون را به مغز افزایش می‌دهد.

دانه‌ها و مغزها: مغزها با فراهم کردن اسیدهای چرب امگا ۳ و امگا ۶ به بهبود خلق و خو کمک کرده و تیامین و منیزیم موجود در آن‌ها حافظه را تقویت می‌کند.

کلم بروکلی: منبع فوق العاده ویتامین K است که عملکرد شناختی و قدرت مغز را بهبود می‌بخشد.

گوجه فرنگی: این میوه حاوی لیکوپن است، یک آنتی اکسیدان قوی که با آسیب رادیکال‌های آزاد به سلول‌ها مبارزه کرده و از خطر ایجاد زوال عقل و به ویژه آلزایمر می‌کاهد. آب گوجه فرنگی نیز منبع خوبی از آهن است.

۵. شکلات تلخ

هرچقدر رنگ شکلات تیره‌تر باشد، فواید آن نیز بیشتر است، چرا که مقادیر بیشتری فلاونوئید در خود دارد. فلاونوئید، آنتی‌اکسیدانی است که از آسیب سلولی جلوگیری می‌کند و میزان التهاب را کاهش می‌دهد. تحقیقات نشان می‌دهد که مصرف متعادل شکلات تلخ که حاوی ۷۰ درصد کاکائو است به بهبود سلامت مغز و تقویت سیستم ایمنی بدن کمک می‌کند. شکلات تلخ گردش خون در مغز را افزایش می‌دهد و در حفظ سلامت مغز و افزایش هوش معجزه می‌کند.

شنبه, 21 مرداد 1402 22:50

عمل کاهش‌دهنده گناه

امام علی (ع):

 

مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصیتُهُ.

 

هر کس که زیاد به یاد آخرت باشد، کمتر گناه می‏ کند.

 

غرر الحکم: ح۸۷۶۹

هیئت پارلمانی ایران به ریاست جلال زاده، رئیس کمیسیون خارجی و امنیت مجلس در سفر به لبنان، با سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله این کشور دیدار کرد.

رسانه های لبنان امروز شنبه گزارش دادند که این هئیت طی دیداری که با سید حسن نصر الله داشته، در مورد آخرین تحولات لبنان و فلسطین اشغالی و منطقه رایزنی کرد.

هیات پارلمانی جمهوری اسلامی ایران به ریاست وحید جلال‌زاده، هفته گذشته راهی دمشق شد و با مقامات سوریه از جمله وزیر خارجه دیدار و در مورد مسائل مشترک رایزنی کرد.

در ادامه این سفر وحید جلال زاده با اشاره به روابط عمیق و راهبردی ایران و سوریه، تحکیم و توسعه این روابط را در تامین منافع ملت‌های دو کشور و مردم منطقه نقش آفرین توصیف کرد.

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی کشورمان رشادت‌های رزمندگان مدافع حرم را در خنثی کردن نقشه‌های دشمنان ستود و یاد شهیدان جبهه مقاومت به ویژه سردار دل‌ها شهید حاج قاسم سلیمانی را گرامی داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این کشور همواره مورد هجمه سیاسی و اقتصادی از سوی قدرت های منطقه و جهانی واقع شده است. با توجه به تغییر ساختار سیاسی داخلی و خارجی کشور مذکور، نظم جدید نیاز به همکاری و تعامل با سایر قدرت های هم سطح خود و همچنین قدرت های نوظهور داشته است. یکی از مواردی که بر اساس دلایلی مفید و راهگشا به نظر می رسد عضویت در گروه بریکس است.

با توجه به تشدید رقابت های ژئوپولیتیک در عرصه جهانی و افزایش گرایش قدرت های غیر غربی جهت استقلال نسبی از ساختارهای اقتصادی و سیاسی تحت سیطره غرب، نفوذ بریکس در عرصه جهانی به عنوان یک بلوک اقتصادی و سیاسی غیر غربی به تدریج رو به افزایش است.

تلاش بریکس برای ایجاد سیستم پرداخت مشترک، استفاده از ارزهای ملی و بانک ارز که وابستگی به دلار امریکا را کاهش می دهد از مهمترین فرصت هایی است که این سازمان در صورت عضویت ایران در آن، فراروی این کشور قرار خواهد داد. با این حال، بقای تحریم بین المللی ناشی از فعالیت های هسته ای ایران، مهمترین مانع بهره مندی این کشور از ظرفیت های بریکس در صورت عضویت می باشد.

ایران  برای اولین بار در ژوئن 2022 به دعوت جمهوری خلق چین در جلسات مربوط به بریکس در اجلاس مربوط شرکت کرده و رئیس جمهور وقت ایران (ابراهیم رئیسی) با اعلام حمایت کامل از بریکس و اعضای اتحادیه مذکور در بخش های سوخت، ترانزیت، انرژی و نیروی انسانی آموزش دیده، در خواست عضویت کشور خود را در بریکس اعلام نموده است. ضمنا به انضمام نامه ای رسمی از هند درخواست حمایت از ایران برای عضویت در اتحادیه مذکور نموده است.

با توجه به جایگاه بریکس و آینده روشن آن، پیوستن ایران به اتحادیه مذکور حائض اهمیت فراوانی بوده و این مسأله در سیاست خارجی این کشور نقش بسزایی ایفا می کند. اتحادیه بریکس را می توان تنها اتحادیه ای دانست که در عین قدرتمند بودن، به مساعدت اروپا یا آمریکا نیازی نداشته و حتی قابلیت ایجاد چالش و تغییر در نظم این دو گروه را هم دارد. پس از بیان دلایل اهمیت پیوستن به بریکس برای ایران، از سویی دیگر نیز می توان ادعا کرد ائتلاف مذکور نیز نیاز مبرم و اساسی به پیوستن کشورهایی همچون ایران را دارد. چرا که این گروه نیازمند منابع معدنی همچون نفت و گاز است و ایران و کشورهایی با شرایط مشابه با ایران، دارای این منابع هستند. این ظرفیت می تواند یکی از امتیازاتی باشد که مسیر را برای رسیدن به این هدف هموار نماید.

می توان ادعا نمود همکاری ایران  با گروه بریکس، باعث کاهش تنش هایی می شود که غالبا از سوی سیاستهای جانبدارانه از سوی آمریکا و غرب تحمیل می شود و ضمنا موجب توازن سیاست های این کشور در سطح بین الملل خواهد شد.یکی از قابلیت های گروه بریکس که می تواند به عنوان امتیاز برای کشور ما مطرح باشد؛ حمایت کشورهای عضو در برابر آمریکا در رابطه با موضع هسته ای ایران است. دلیل این مدعا، تجهیز 4 کشور از 5 کشور عضو به سلاح هسته ای است و در این بین فقط آفریقای جنوبی تجهیزات جنگی هسته ای ندارد که البته این فقدان هم به انتخاب داوطلبانه سیاست دولت کشور مذکور می باشد.

مقاومت کشورهای عضو در برابر هژمونی آمریکا را می توان از عدم مشارکت در پرداخت هزینه هایی مشاهده کرد که آمریکا برای حمایت از سیاست های خود با بهانه مبارزه با تروریسم تعیین نموده بود. به نظر می رسد کشورهای مذکور با پذیرش و تأیید اقدام آمریکا از سویی و عدم پرداخت هزینه های تحمیلی وی از سویی دیگر در صدد تضعیف قدرت این کشور در دراز مدت بوده اند.

اهمیت عضویت ایران در گروه بریکس به این دلیل است که ایران یک قدرت منطقه ای است و با عضویت در این گروه می تواند با شکوفا کردن اقتصاد ملی خود و همچنین ادغام در جامعه بین الملل، حمایت یک ائتلاف فراقاره ای و بسیار قدرتمند را کسب نماید و با این امتیاز می تواند نقش مهمی در تغییر ساختار بندی سیاست بین الملل ایفا نماید. همچنین عضویت ایران در این پیمان به معنی دسترسی به منابع بانک توسعه جدید است که حاصل آن دور زدن گسترده تحریم‌هایی است که از سوی ایالات متحده آمریکا و با همکاری اتحادیه اروپا وضع شده‌اند. اما نکته مهمی که در این رابطه همواره وجود دارد؛ چگونگی برقراری ارتباط بین ایران و این قدرت نوظهور است. چرا که لازم است در این زمینه نسبت به حفظ و ارتقاء منافع ملی تدقیق شود چرا که به نظر می رسد بهترین راه ایران برای ارتباط صحیح با این قدرت نوظهور حضور در این گروه است.

مقامات جمهوریخواه پس از اینکه دولت بایدن با ایران برای انتقال پنج ایرانی آمریکایی از زندان به حبس خانگی در ازای میلیاردها دارایی بلوکه نشده، به توافق رسید، دولت بایدن را به دلیل کوتاه آمدن در برابر ایران و به خطر انداختن آمریکایی ها مورد انتقاد قرار دادند.

روز پنجشنبه، توافق دولت بایدن با تهران برای لغو مسدود کردن 7 میلیارد دلار از دارایی‌های مالی ایران و آزادی تعداد انگشت شماری از اتباع ایرانی که به دلیل نقض تحریم‌های آمریکا زندانی بودند در ازای پنج آمریکایی که توسط ایران به اتهامات بسیار مشکوک جاسوسی اسیر شده بودند، اعلام شد.

جو بایدن , افول آمریکا ,

نماینده ایران در سازمان ملل ظاهرا با اشاره به مبلغ 7 میلیارد دلاری اعلام کرد: وجوه مسدود شده ایران در کره جنوبی رفع انسداد و به قطر منتقل می‌شود.

ایالات متحده منابعی که با نشریه نیویورک تایمز و رویترز صحبت کردند، جنبه های مالی این معامله را تایید کردند.

سناتور تام کاتن نوشت: در حالی که ما همیشه از آزادی گروگان‌های آمریکایی استقبال می‌کنیم (اگر آنها در واقع پس از پرداخت 6 میلیارد دلار باج به ایران آزاد شوند) این اقدام خیانت آمیز تنها باعث جسارت برای گروگان‌گیری بیشتر می‌شود.

ایالات متحده تحریم‌ها در بازدارندگی رژیم خطرناک ایران بسیار مهم بوده است. کوتاه آمدن در برابر رهبر ایران، آمریکایی ها را در داخل و خارج به خطر می اندازد.

الیز استفانیک، رئیس کنفرانس جمهوری خواه مجلس نمایندگان آمریکا نوشت: بایدن همچنان با معاملات وحشتناک خود، امنیت ملی آمریکایی ها را به خطر می اندازد.

ران دیسانتیس، فرماندار و نامزد ریاست جمهوری، رئیس جمهور را متهم کرد که به طرز شرم آور در برابر باج گیری و اخاذی ایران تسلیم شده است.

او همچنین در سخنانی بی‌مبنا گفت: پاداش دادن به ایران برای گروگان گرفتن آمریکایی ها، انگیزه گروگان گیری را بیشتر می کند. پرداخت 7 میلیارد دلار باج به ایران در ساخت سلاح هسته ای، حمایت از تروریسم، سرکوب مردم ایران و کمک به روسیه کمک خواهد کرد. مماشات و ضعف بایدن، به ایران برای حمله به ما و متحدانمان جرات می‌دهد و نزدیک‌تر شدن ایران به سلاح‌های هسته‌ای را تسهیل می‌کند. بایدن باید از پیگیری وسواس گونه معاملات فاجعه باری که امنیت ما را به خطر می اندازد دست بردارد. زمان آن فرا رسیده است که با حداکثر فشار در مقابل ایران بایستیم و نفوذ بد ایران را پس بگیریم.

 

این دو واژه که در مقابل «بخل »است،غالبا در یک معنى استعمال مى شود،ولى گاه از بعضى کلمات استفاده مى شود که «جود»مرحله بالاتر از«سخاوت »است،زیرا درتعریف «جود»گفته اند: «بخشش بدون درخواست است که در عین حال،بخشش خود راکوچک بشمارد.»گاه گفته اند: «جود،خوشحال شدن از درخواست مردم و شادگشتن به هنگام بخشش است.»بعضى نیز گفته اند:«جود بخششى است که مال را،مال خدا بشمرد و سائل رابنده خدا بداند و خودش را در این میان واسطه ببیند»،در حالى که «سخاوت »معنى وسیع ترى دارد و هرگونه بذل و بخشش را شامل مى شود.

بعضى نیز گفته اند:«کسى که بخشى از اموال خود را ببخشد و بخش دیگر را براى خودبگذارد، صاحب سخاوت است و کسى که اکثر آن را ببخشد و مقدار کمى را براى خود بگذارد،داراى جود است ».مطابق تمام این تعریفها«جود»مرحله بالاتر از«سخاوت »است.

به هر حال «جود»و«سخاوت »از فضایل مهم اخلاقى است،هر اندازه «بخل »نشانه پستى و حقارت و ضعف ایمان و فقدان شخصیت است،«جود»و«سخاوت »نشانه ایمان و شخصیت والاى انسان است.

در آیات قرآن مجید گرچه واژه «جود»و«سخاوت »به کار نرفته است،اما تعبیرات دیگرى دیده مى شود که منطبق بر این دو مفهوم است و قرآن نیز براى آن ارج فراوانى بیان کرده است،به عنوان نمونه به آیات زیر توجه فرمایید:

۱- ..یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا و یؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة... (حشر،۹)

۲- و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا-انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا (دهر،۸ و ۹)

۳- مثل الذین ینفقون اموالهم فى سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فى کل سنبلة ماة حبة و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم (بقره،۲۶۱)

۴- الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون (بقره،۲۷۴)

۵- لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شى ء فان الله به علیم (آل عمران،۹۲)

۶- الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون (بقره،۳)

۷- و لا تجعل یدک مغلولة الى عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملومامحسورا (اسراء،۲۹)

ترجمه

۱-..و کسانى را که به سویشان هجرت کنند،دوست مى دارند و در دل خود نیازى به آنچه به مهاجران داده شده،احساس نمى کنند و آنها را بر خود مقدم مى دارند،هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند...

۲- و غذاى(خود)را با این که به آن علاقه(و نیاز)دارند،به مسکین و یتیم و اسیرمى دهند-(و مى گویند:)ما شما را به خاطر خدا اطعام مى کنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شمانمى خواهیم.

۳- کسانى که اموال خود را در راه خدا«انفاق »مى کنند،همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس بخواهد(وشایستگى داشته باشد)،دو یا چند برابر مى کند و خدا(از نظر قدرت و رحمت)وسیع و(به همه چیز) داناست.

۴- آنها که اموال خود را شب و روز پنهان و آشکار انفاق مى کنند،مزدشان نزدپروردگارشان است،نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى شوند.

۵- هرگز به(حقیقت)نیکوکارى نمى رسید!مگر این که از آنچه دوست مى دارید(در راه خدا) انفاق کنید و آنچه انفاق مى کنید،خداوند از آن آگاه است.

۶- (پرهیزکاران)کسانى هستند که به غیب(آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان مى آورند و نماز را بر پا مى دارند و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى داده ایم، انفاق مى کنند.

۷- هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن(و ترک انفاق و بخشش منما)و بیش از حد نیزدست خود را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرو مانى.

تفسیر و جمع بندى

چهره سخاوتمندان در قرآن

در نخستین آیه مورد بحث،سخن از گروهى سخاوتمندان انصار مدینه است که باآغوش باز از مهاجرانى که خانه و کسب و کارى نداشتند،استقبال کردند و آنها را برخودشان مقدم داشتند و حتى گفتند:«ما اموال و خانه هایمان را با آنها تقسیم مى کنیم وچشم داشتى به غنائم جنگى نیز نداریم.

قرآن درباره آنها در آیه فوق مى گوید:«آنها کسانى را که به سویشان هجرت مى کنند،دوست دارند و در درون دل نیازى نسبت به آنچه به مهاجران داده شده،احساس نمى کنند وآنها را بر خود مقدم مى دارند،هر چند شدیدا فقیر باشند، ...یحبون من هاجر الیهم ولا یجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا و یؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة... » (۱)

به گفته بعضى از مفسران معروف:«در تاریخ بشریت،چنین استقبالى سابقه نداشته است که گروهى غریب در شهرى وارد شوند و مؤمنان آن شهر چنان استقبالى از آنان کنند که حتى آنها را بر خویش مقدم شمرند و حاضر باشند تمام زندگى خود را با آنان تقسیم نمایند، حتى در بعضى از روایات وارد شده است که عدد مهاجران نسبت به داوطلبان پذیرایى از آنهاکم بود به همین دلیل،گاه در میان دو و یا چند نفر،بر سر افتخار میزبانى مهاجران،اختلاف پیدا مى شد که براى حل آن به قرعه متوسل شدند.» (۲)

به هر حال،خداوند این محبت و بلند نظرى و ایثار و سخاوت را که از ویژگیهاى انصار بود، مى ستاید.

در دومین آیه مورد بحث،سخن از بزرگوارانى است که غذاى خود را در حالى که شدیدا به آن نیاز داشتند به مسکین و یتیم و اسیر دادند،بدون این که هیچ انتظار پاداش وتشکرى داشته باشند، «و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا×انمانطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا » (۳)

روایات فروانى از طرق شیعه و سنى،حکایت از این دارد که آیات ۸ و ۹ سوره «دهر»در فضیلت اهلبیت علیهم السلام نازل شده است.«مرحوم علامه امینى »در«الغدیر»۳۴ نفراز علماء معروف اهل سنت را نام مى برد که این حدیث را در کتابهاى خود آورده اند(با ذکر نام کتاب و صفحه آن) (۴)

بنابراین حدیث مزبور در میان اهل سنت مشهور،بلکه متواتر است و علماى شیعه اتفاق نظر دارند که همه سوره «دهر»یا بخش قابل ملاحظه اى از آیات آن،درباره اهلبیت پیامبر صلى الله علیه و اله(على،فاطمه زهرا،حسن و حسین علیهم السلام)نازل شده است.

دقت در آیات سوره «دهر»نشان مى دهد که خداوند چگونه از این سخاوتمندان ایثارگر مدح و ستایش کرده و عمل آنها را ستوده و بالاترین پاداش را براى آنها قرارداده است.در یک جا از آنها به عنوان «ابرار»و در جاى دیگر از آنها به عنوان «عباد الله »(بندگان خاص خدا)یاد کرده است.

در سومین آیه،تشویق بى نظیرى نسبت به انفاق کنندگان سخاوتمند دیده مى شود.با تعابیرى که در آیات انفاق بى نظیر است،مى فرماید:«کسانى که اموال خود را در راه خداانفاق مى کنند،همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه نیز یکصد دانه باشدو خداوند آن را براى هر کسى بخواهد(و شایسته بداند)دو یا چند برابر مى کند و خداوند توانا وداناست، مثل الذین ینفقون اموالهم فى سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فى کل سنبلة ماة حبة و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم » (۵)

اگر آیه را بر خلاف ظاهر آن تفسیر کنیم و حذف و تقدیر نیز قایل نشویم،آیه دلالت بر این دارد که رشد و نمو بى نظیر در روح و جان انفاق کنندگان نیکوکار صورت مى گیرد.اموال آنها بر اثر انفاق چندین برابر شده و خودشان نیز در پرتو سخاوت،مدارج کمال را به سرعت مى پیمایند و حتى گامهاى کوچک در این راه آثار عظیم دارد.

به این ترتیب انفاق علاوه بر اینکه مایه رشد بشرى است،مایه رشد و تکامل اخلاقى و معنوى خود انسان نیز هست.

در روایت آمده است که امام سجاد علیه السلام،هر گاه که چیزى به سائلى مى بخشید، دست سائل را نیز مى بوسید،عده اى علت این کار را از حضرت جویا شدند.حضرت علیه السلام درجواب فرمودند:«لانها تقع فى ید الله قبل ید العبد،این به خاطر آن است که(این بخشش) پیش از آن که به دست بنده قرار گیرد،به دست خدا مى رسد.» (۶)

در چهارمین آیه،ضمن اشاره به نکته مهمى درباره انفاق،آمده است:«کسانى که اموال خود را در شب و روز،پنهان و آشکار انفاق مى کنند،پاداششان نزد پروردگارشان است،نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى شوند، الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ». (۷)

بنابراین «سخاوت »و«انفاق »در راه خدا به هر شکل و صورتى که باشد،محبوب وپسندیده است، از سوى دیگر«انفاق »ترس از عذاب الهى را برطرف ساخته و حزن واندوه را مى زداید.افراد انفاقگر و بخشنده خوف و وحشتى از آینده ندارند،زیرا،خداوند زندگى آنها را تضمین کرده است و به خاطر از دست دادن بخشى از اموالشان اندوهگین نمى شوند،زیرا مى دانند،آنچه از فضل پروردگار به آنها داده مى شود،بیشتراز آن است که از دست داده اند.

پنجمین آیه باز با تعبیر تازه اى در زمینه انفاق مى فرماید«هرگز به(حقیقت) نیکوکارى نمى رسید،مگر آن که از آنچه دوست مى دارید(در راه خدا)انفاق کنید و آنچه انفاق مى کنید،خداوند از آن با خبر است، لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شیى ء فان الله به علیم » (۸)

در ادبیات عرب «بر»به معنى نیکوکارى توام با توجه و از روى قصد و اختیار است و این نشانه شخصیت و روحانیت انسان مى باشد.جالب این که «بر»در آیه به طور مطلق ذکر شده و نشان مى دهد تا سخاوت و انفاق نباشد،انسان هرگز به حقیقت نیکوکارى نمى رسد.گرچه بعضى از مفسران واژه «بر»را به معنى «بهشت »و بعضى به معنى «تقوا»وبعضى به معنى «پاداش نیک »گرفته اند،ولى ظاهر این است که مفهوم «بر»وسیع بوده وشامل همه اینها نیز مى شود.

 

در ششمین آیه،انفاق را ضمن این که یکى از ارکان مهم تقوا ذکر کرده-تقوایى که سرچشمه هدایت الهى و محتواى قرآنى است-مى فرماید:«پرهیزکاران کسانى هستند که ایمان به غیب دارند(ایمان به خدا و جهان ماوراء طبیعت)و نماز را برپا مى دارند و از نعمتهایى که بر آنها روزى داده ایم،انفاق مى کنند، الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و ممارزقناهم ینفقون » (۹)

با توجه به اینکه «ینفقون »به صورت فعل مضارع ذکر شده،مفهومش این است که آنها انفاق مواهب الهى را به طور مستمر انجام مى دهند و این نشانه سخاوتمندى آنهاست که در نهادشان ریشه دوانده و به صورت یک صفت برجسته در آمده است.

تعبیر به «مما رزقناهم »(از آنچه به آنان روزى داده ایم)اشاره به نکته لطیفى مى کندو آن این که آنها مى دانند که همه اموال،مواهب الهى است،بنابراین،دلیلى ندارد که از انفاق بخشى از آن در راه بندگان نیازمند خدا،«بخل »بورزند.در ضمن روشن است که «انفاق »منحصر به زکات نیست،بلکه معنى گسترده اى دارد که هم صدقات واجب و هم مستحبات را شامل مى شود.

در هفتمین و آخرین آیه،ضمن دادن دستور به رعایت اعتدال در بذل و بخشش ودورى از افراط و تفریط و نشان دادن تصویرى از صفت سخاوت که حد وسط در میان «بخل »و«اسراف »است،مى فرماید:«دستت را بر گردنت زنجیر مکن(و ترک انفاق وبخشش منما)و بیش از حد نیز آن را مگشا(و آلوده اسراف و تبذیر مشو)مبادا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى، و لا تجعل یدک مغلولة الى عنقک و لا تبسطها کل البسطفتقعد ملوما محسورا » (۱۰) .این آیه،تعریف روشنى براى سخاوت است.

امام صادق علیه السلام در حدیث معروفى این مطلب را ضمن مثال روشنى بیان داشته اند:

«مشتى خاک را از زمین برداشت و محکم در دست گرفت،فرمودند:این بخل است، سپس مشت دیگرى برداشت و دست را چنان گشود که تمام خاکها،روى زمین ریخت، سپس فرمودند:این اسراف است،مرتبه سوم،مشتى خاک برداشت و کف دست را رو به آسمان کردو دست را گشود،مقدارى از خاکها از لابلاى انگشتان و اطراف دستشان فرو ریخت و مقدارى باقى ماند،حضرت علیه السلام فرمودند:این حد اعتدال است(و حقیقت سخاوت همین است)» (۱۱)

در آیه مورد بحث از«بخل »تعبیر به «زنجیر شدن بر گردن »شده است و از اسراف به گشودن دست،آن چنان که کارى از آن ساخته نباشد و هر دو را مورد سرزنش قرارگرفتن و از کار باز ماند(ملوما محسورا)ذکر مى کند.

از مجموع آیات مختلفى که به نحوى به مساله سخاوت و انفاق و بذل و بخشش ارتباط دارد-که بخشى از آن را در بالا تفسیر کردیم-به خوبى عظمت و اهمیت وارزش والاى این صفت برجسته انسانى ظاهر مى شود،نه تنها باعث نظم و سعادت جوامع انسانى و مبارزه با فقر و محرومیتى که سرچشمه انواع نابسامنى ها و گناهان است، مى شود بلکه در تکامل معنوى و روحى انسان نیز نقش بسیار مهمى دارد.

سخاوت در منابع حدیث

در روایات اسلامى تعبیرات بسیار والایى درباره «جود»و«سخاء»دیده مى شود که در نوع خود کم نظیر است.روایات زیر نمونه هایى است که از میان احادیث فراوانى گلچین شده است:

۱- در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و اله آمده است:«السخاء خلق الله الاعظم (۱۲) ، سخاوت،اخلاق بزرگ الهى است »

در واقع تمام سخاوتها در وجود ذى جود پروردگار متجلى است،زیرا هر چه داریم از اوست. نعمتهاى گوناگون،زمین و آسمان،حیات وجود ما،همه از اوست و هر جاسخاوتى است از سخاوت او سرچشمه گرفته است،زیرا اگر او مواهبى به ما نمى بخشید،ما توان بخشش را نداشتیم،حتى صفت جود و بخشش نیز از مواهب اوست.

۲- امام صادق علیه السلام مى فرمایند:«السخاء من اخلاق الانبیاء و هو عماد الایمان ولا تکون المؤمن الا سخیا و لا یکون سخیا الا ذو یقین و همه عالیة لان السخاء شعاع نور الیقین،و من عرف ما قصد هان علیه ما بذل،سخاوت از اخلاق انبیاء است و ستون ایمان است و هیچ فرد با ایمانى وجود ندارد،مگر این که با سخاوت است و هیچ سخاوتمندى وجود ندارد،مگر این که داراى یقین و همت عالیه است،زیرا سخاوت،شعاع نور یقین است وآن کس که بداند چه چیزى را قصد کرده،آنچه را که بذل نموده در نظر او کم اهمیت است » (۱۳)

از این حدیث استفاده مى شود که این صفت والا بعد از ذات پاک الهى که مبداسخاوت است در وجود انبیاء،نشانه ایمان و یقین آنهاست.

۳- در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است:«تحل بالسخاء و الورع فهماحلیة الایمان و اشرف خلالک،به سخاوت و ورع،خود را بیاراى که این دو آرایش ایمان و برترین صفات توست.» (۱۴)

این تعبیر نشان مى دهد که این صفت را از برترین صفات مؤمن به حساب آورده است.

۴- در حدیث دیگرى از همان امام بزرگوار آمده است:«السخاء ثمرة العقل والقناعة برهان النبل،سخاوت میوه درخت عقل و خرد و قناعت دلیل بر نجابت است » (۱۵)

آنها که در بخشش به دیگران «بخل »مى ورزند،اموال زیادى را فراهم کرده ومى گذارند و مى روند،در حقیقت این گونه افراد عاقل نیستند،زیرا،زحمت بر دوش آنها بوده،بدون آن که از اموالشان بهره مادى یا معنوى ببرند.کدام عاقلى چنین کارى مى کند!

۵- در تعبیر دیگرى از آن حضرت علیه السلام در مورد اهمیت «سخاوت »به نکته لطیف دیگرى اشاره مى فرمایند:«غطوا معایبکم بالسخاء فانه ستر العیوب،عیوب خویش را باسخاوت بپوشانید،زیرا سخاوت پوشاننده عیبهاست » (۱۶)

صدق این کلام مولى با تجربه به خوبى ثابت مى شود،اشخاص را مى بینیم که عیوب گوناگونى دارند،ولى چون سخاوتمندند همه مردم به دیده احترام به آنها مى نگرند.

۶- باز در تعبیرى دیگر از همان امام همام علیه السلام آمده است:«السخاء یمحص الذنوب و یجلب محبة القلوب،سخاوت،گناهان را پاک مى کند و دل ها را سوى سخاوت کننده فرامى خواند.» (۱۷)

این تعبیر نشان مى دهد که «سخاوت »کفاره بسیارى از گناهان است!

۷- مولى الموحدین على علیه السلام درباره تاثیر عمیق محبت در جلب قلبها مى فرمایند: «مااستجلبت المحبة بمثل السخاء و الرفق و حسن الخلق،هیچ چیزى مانند سخاوت و مداراکردن و حسن خلق،جلب محبت نمى کند. (۱۸)

۸- رسول خدا صلى الله علیه و اله در این باره مى فرمایند:«السخى قریب من الله قریب من الناس قریب من الجنة،سخاوتمند نزدیک به خدا،نزدیک به مردم و نزدیک به بهشت است.» (۱۹)

۹- در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است:«شاب سخى مرهق فى الذنوب احب الى الله عز و جل من شیخ عابد بخیل،جوان سخاوتمند آلوده به گناه،نزد خدا محبوبتراز پیرمرد عابد بخیل است » (۲۰)

به یقین این «سخاوت »سبب امدادهاى الهى مى شود و سرانجام آن جوان آلوده رانجات مى دهد،ولى آن پیر عابد بخیل به خاطر بخلش در گناه فرو خواهد رفت.

۱۰- این بحث را با حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله به عنوان حسن ختام پایان مى دهیم:

«تجافوا عن ذنب السخى فان الله آخذ بیده کلما عشر،از گناه و لغزش سخاوتمند صرف نظر کنید،زیرا،هر زمان بلغزد،خداوند دست او را مى گیرد(و نجاتش مى دهد.) (۲۱)

از مجموع احادیث بالا،ارزش و اهمیت فوق العاده «سخاوت »در کلام پیشوایان اسلام مشخص مى شود و نشان مى دهد که کمتر فضیلتى با آن برابرى مى کند.

 

آثار و پیامدهاى سخاوت

۱- آثار مثبت «سخاوت »در زندگى فردى و اجتماعى انسان که با تجربه ثابت شده ویا در احادیث اسلامى به آن اشاره گردیده است،بسیار زیاد است،به عنوان نمونه:

از روایات متعددى استفاده مى شود و تجربیات روزانه نیز آن را تایید مى کند که «سخاوت »محبت دوست و دشمن را جلب مى کند،بر عدد دوستان مى افزاید و ازدشمنان مى کاهد.

۲- «سخاوت »پوششى براى عیوب انسان هاست و به این ترتیب،آبروى انسان راحفظ مى کند.

۳- «سخاوت »در عین این که ثمره درخت عقل است،بر عقل و خرد انسان مى افزاید.عقل مى گوید:دلیلى ندارد که انسان با زحمت زیاد اموال فراوانى تهیه کند وآن را براى بازماندگان بگذارد و خودش به وسیله آن،جلب ثواب و کسب آبرو نکند.

از سوى دیگر«سخاوت »،گروهى از اندیشمندان را گرد انسان جمع مى کند و آنها مى توانند بر فکر و عقل و دانش او بیفزایند.

۴- «سخاوت »فاصله طبقاتى جامعه را کم مى کند و از این طریق ناهنجاریهاى ناشى از فاصله طبقاتى را از بین مى برد و یا کاهش مى دهد.آتش کینه هاى محرومان راخاموش مى کند و حس انتقامجویى را در آنان تضعیف مى نماید و از این طریق پیوندهاى اجتماعى را محکم مى سازد.

۵- «سخاوت »مدافعان انسان را زیاد مى کند و آبروى او را محفوظ مى دارد ودشمنان و بدخواهان را عقب مى راند،امیر مؤمنان علیه السلام در این باره مى فرمایند:«الجودحارس الاعراض،جود و بخشش آبروى انسان را حفظ مى کند.» (۲۲)

۶- جود و«سخاوت »،آثار معنوى فوق العاده اى نیز دارد،به همین دلیل از صفات انبیاء شمرده شده و همان گونه که در روایات گذشته خواندیم،شعاع نور«یقین »است،حتى اگر این فضیلت در افراد بى ایمان باشد،به حال آنها مفید و سودمند است.

در حدیثى آمده است که خداوند متعال به حضرت موسى علیه السلام وحى نمود:«لا تقتل السامری فانه سخى،سامرى را به قتل مرسان،زیرا او مرد سخاوتمندى است.» (۲۳)

درست است که سامرى،منشا فساد عظیمى در بنى اسرائیل شد و آئین بت پرستى رادر میان آنها پایه نهاد و در انتها نیز زندگى را با خفت و ذلت و حقارت گذراند که شایدمرگ بر آن زندگى،ترجیح داشت،ولى با این همه به حضرت موسى علیه السلام وحى رسید که خون او را به خاطر سخاوتش نریزد.

از رسول خدا علیه السلام نقل شده است که به فرزند حاتم طائى به نام «عدى »فرمود: «دفع عن ابیک العذاب الشدید لسخاء نفسه،عذاب شدید از پدرت به خاطر سخاوتش برداشته شد.» (۲۴)

در ذیل همین حدیث،آمده است که پیامبر صلى الله علیه و اله دستور داد،گروهى از جنایتکاران یکى از جنگها را به قتل برسانند،ولى یکى از آنها را استثناء کرد.آن مرد تعجب کرد وگفت:«با این که گناه ما یکى است،چرا مرا از میان آن جمعیت جدا کردى؟»حضرت صلى الله علیه و اله فرمودند:«خداوند به من وحى فرستاد که تو سخاوتمند قوم خود هستى و من نباید تو را به قتل برسانم.»

آن مرد با شنیدن این سخن ایمان آورد و شهادتین بر زبان جارى کرد،آرى!سخاوت آن مرد،او را به بهشت رسانید.

از رسول خدا صلى الله علیه و اله نقل شده است:«شخص سخى را اهل آسمانها دوست دارند و اهل زمین هم دوست دارند...در حالى که بخیل را اهل آسمانها و زمین دشمن دارند.» (۲۵)

محدوده سخاوت

«سخاوت »مانند تمام صفات و کارهاى نیک،مقدار و اندازه اى دارد که اگر در مسیرافراط قرار گیرد،نتیجه منفى خواهد داشت.همچنین «سخاوت »نباید لطمه به آبرو وحیثیت و زندگى کسانى که به انسان وابسته اند،زند.

«سخاوت »باید در اموال حلال باشد،نه اموالى که از راه هاى حرام و یا ظلم و ستم به دست آمده است،مانند،«سخاوت »بسیارى از سلاطین ظالم و ستمگر.

هم چنین «سخاوت »نباید در اموال مربوط به بیت المال باشد،زیرا اموال بیت المال،حساب و کتاب مخصوص به خود دارد که باید به دقت رعایت گردد.

راه هاى کسب سخاوت

این فضیلت اخلاقى مانند سایر فضایل،با تعلیم و تربیت و اندیشه و تفکر و تمرین ممارست حاصل مى شود.

توجه به این حقیقت که این اموال و ثروتها،امانتهاى الهى در دست ماست و هیچ کدام دوام و بقایى ندارد،انسان را وا مى دارد با بذل و بخشش،آن را در صندوق امانت الهى،براى روزى که دستها خالى است،ذخیره کند.همچنین دقت در آثار و برکات وپیامدهاى مهمى که براى «سخاوت »در مطالب قبل ذکر شد،مشوق مؤثرى در امر«سخاوت »است.

مطالعه تاریخ زندگى سخاوتمندان و بخیلان و مقایسه آن دو با یکدیگر و احترام وآبرو و شخصیتى که گروه اول داشتند و ذلت و بد نامى که دامنگیر گروه دوم بوده است نیز در ایجاد این «سخاوت اخلاقى »بسیار مؤثر است.

 

اینها جنبه هاى تعلیماتى این مساله است،اما از نظر عملى،هر قدر تمرین و ممارست بیشترى در این زمینه شود،توفیق زیادترى در به دست آوردن این فضیلت اخلاقى حاصل مى گردد،زیرا تکرار اعمال سخاوتمندانه و بذل و بخشش،هر چند از راه تحمیل بر نفس خویش باشد،به تدریج به صورت عادت و سپس مبدل به حالت،و سرانجام به یک ملکه اخلاقى مبدل خواهد گردید.

در ضمن،تربیت پدر و مادر و معلم و استاد در این زمینه،بسیار مؤثر است.اگر آنهاکودکان را از آغاز عمر به «جود»و«سخاوت »عادت دهند،این ملکه،به آسانى دروجود آنها ریشه مى دواند و در بزرگى جزء زندگى آنان مى شود.

در حالات «صاحب بن عباد»آمده است که در کودکى هنگامى که مى خواست براى فرا گرفتن درس دینى به مسجد برود،همیشه مادرش یک دینار و یک درهم به او مى دادو مى گفت:«این را به اولین فقیرى بده که در مسیر راه خود مى بینى ».کم کم این خصلت دروجودش ریشه دار شد تا این که در بزرگى چنان بذل و بخششى مى کرد که همه به اوآفرین مى گفتند.اگر کسى بعد از ظهر ماه مبارک رمضان به خانه اش مى آمد،سخاوتش مانع از آن مى شد که کسى بدون خوردن افطار از خانه او بیرون رود.هر روز حداقل هزار نفر بر سر سفره او افطار مى کردند و بذل و بخشش او در ماه رمضان به اندازه تمام ماههاى سال بود. (۲۶)

از شگفتیهاى دیگر زندگى او چنین نقل مى کنند:«روزى نوشابه براى او آوردند،ازنزدیکانش نسبت به آن نوشابه سوء ظن پیدا کرد و گفت:از این نوشابه ننوش،زیرا مسموم است، خدمتکارى که آن قدرح را آورده بود،همچنان ایستاده بود.«صاحب بن عباد»به شخصى که ادعاى مسموم بودن آن را مى کرد،گفت:به چه دلیل مى گویى که این مسموم است؟گفت: بهترین راه این است که کسى که این قدرح را آورده و به دست تو داده،موردآزمایش قرار گیرد و از آن بنوشد،«صاحب »گفت:من به این کار راضى نیستم،آن شخص گفت:به وسیله یک مرغ خانگى آزمایش کن.«صاحب »گفت:کشتن حیوان به این صورت نیزجایز نیست،سپس دستور داد:قدح آب را واژگون کردند و آب را ریختند و به خدمتکار گفت:

برو و دیگر در خانه من قدم مگذار،ولى با این حال دستور داد:حقوق او را به طور کامل بپردازند.سپس گفت:هرگز نباید یقین را با شک از بین برد و مجازات به وسیله قطع حقوق،دلیل بر پستى است » (۲۷)

این بحث را با چند حدیث و سخنانى از بعضى از بزرگان پایان مى دهیم:

پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله مى فرمایند:«الجنة دار الاسخیاء،بهشت خانه سخاوتمندان است » (۲۸)

امام صادق علیه السلام مى فرمایند که خداوند فرمود:«انى جواد کریم لا یجاورنى لئیم، من بخشنده با سخاوتم،افراد پست و بخیل نمى توانند در جوار من(در بهشت)جاى بگیرند.» (۲۹)

در حدیث دیگرى از پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله آمده است:«طعام الجواد دواء و طعام البخیل داء،طعام سخاوتمند،دواست و طعام بخیل،درد و بیمارى است » (۳۰)

یکى از عارفان به نام «ابن سماک (۳۱) »مى گوید:«عجبت لمن یشترى الممالیک بماله ولا یشترى الاحرار بمعروفه،در شگفتم!از کسانى که بردگان را با مال خود خریدارى مى کنند،ولى آزاده ها را با احسان و نیکى،در بند محبت خود در نمى آورند.» (۳۲)

به عربى گفتند:آقا و بزرگ شما کیست؟گفت:«من احتمل شتمنا و اعطى سائلنا واغضى جاهلنا،کسى که بدگویى هاى ما را تحمل کند و به نیازمندان ببخشد و از اعمال جاهلان چشم پوشى کند.» (۳۳)

پى نوشتها:

۱- حشر،۹.

۲- فى ظلال،ج ۷(ذیل آیه).

۳- دهر/ ۸ و۹.

۴- الغدیر،ج ۳،ص ۱۰۷ به بعد.احقاق الحق،ج ۳،ص ۱۵۷- ۱۷۱.(در این کتاب حدیث مزبور از۳۶نفر از دانشمندان اهل سنت با بیان ماخذ حدیث ذکر شده است.)

۵- بقره/ ۲۶۱.

۶- بحار الانوار،ج ۹۳،ص ۱۲۹.

۷- بقره/ ۲۷۴.

۸- آل عمران/ ۹۲.

۹- بقره/ ۳.

۱۰- اسراء/ ۲۹.

۱۱- تفسیر نور الثقلین،ج ۳،ص ۱۵۸.

۱۲- کنز العمال،ج ۶،ص ۳۳۷،حدیث ۱۵۹۲۶.

۱۳- بحار الانوار،ج ۶۸،ص ۳۵۵،حدیث ۱۷.

۱۴- غرر الحکم،حدیث ۴۵۱۱.

۱۵- غرر الحکم،حدیث ۲۱۴۵.

۱۶- غرر الحکم،حدیث ۶۴۴۰.

۱۷- غرر الحکم،حدیث ۱۷۳۸.

۱۸- غرر الحکم،حدیث ۹۵۶۱.

۱۹- بحار الانوار،ج ۷۰،ص ۳۰۸.

۲۰- بحار الانوار،ج ۷۰،ص ۳۰۷.

۲۱- کنز العمال،ج ۶،ص ۳۹۲،حدیث ۱۶۲۱۲.

۲۲- غرر الحکم،حدیث ۳۳۳.

۲۳- کافى،ج ۴،ص ۴۱.

۲۴- بحار الانوار،ج ۶۸،ص ۳۵۴.

۲۵- وسایل الشیع،ج ۱۵،ص ۲۵۲.

۲۶- سفینة البحار،ماده صحب.

۲۷- همان.

۲۸- المحجة البیضاء،ج ۶،ص ۶۲.

۲۹- همان.ص ۶۴.

۳۰- همان،ص ۶۱.

۳۱- «ابن سماک »در قرن دوم هجرى در دوران حکومت هارون الرشید زندگى مى کرد و در سال ۱۸۳ هق.در کوفه درگذشت(ر.ج.سفینة البحار،ماده سمک).

مرحوم محدث قمى در سفینة البحار در شرح حال «ابن سماک »،او را مردى خوش بیان و صاحب مواعظ واندرزها مى شمرد و از«ابن ابى الحدید»نقل مى کند که او روزى وارد بر هارون شد،هنگامى که چشم هارون به او افتاد،گفت:مرا موعظه کن،(هارون در همین موقع تقاضاى آب کرد).ابن سماک اشاره به آب کرد و گفت:تو را به خدا سوگند مى دهم!اگر یک بیمارى داشته باشى که نتوانى آب بنوشى،چه مى کنى؟

گفت:حاضرم نیمى از تمام ملک و حکومتم را بدهم تا این بیمارى برطرف شود،سپس به او گفت:بنوش.

هارون آب را نوشید.«ابن سماک »دوباره گفت:تو را به خدا سوگند مى دهم!اگر این آب را که نوشیدى از تودفع نشود،چه مى کنى؟گفت:حاضرم نیمى دیگر از حکومتم را براى حل این مشکل بدهم.ابن سماک گفت:حکومتى که نیمى از آن فداى نوشیدن آب و نیمى فداى خارج شدن آن شود،چیزى نیست که مردم براى آن بجنگند.

۳۲- همان.ص ۶۵.

۳۳- همان.

 

روش های اغفال شیطان
با استفاده از آیات و احادیث به این نتیجه می توان رسید که شیطان، روش های مختلفی برای اغفال انسان دارد که می توان به برخی از آنها چنین اشاره کرد:

۱- اضلال و اغوا:
«کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الْأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى» مانند کسی که فریب و اغوای شیاطین او را در زمین سرگردان ساخته است. او را یارانی است که شخص را به سوی خود هدایت می کند(۱).

۲-فتنه گری:
 شیطان فتنه گر است. «لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ» ای فرزندان آدم، به فتنه گری شیطان و حیله های او فریفته نشوید تا شما را از حریم ولایت خدا و اولیای خدا خارج نسازد، همانطور که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد.(۲)

۳-تعلیم باطل:
 الف) یاد دادن لواط: در قوم لوط اولین بار خود ابلیس مفعول واقع شد، تا این عمل رایج گردد. ابابصیر از امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) در بیان آیه ی قرآن نقل می کند که ابلیس نزد ایشان در صورت زیبایی آمد، در حالیکه مانند زنان طلب مرد داشت. پس نزد جوانان ایشان آمد، به آنها پیشنهاد داد که با او مواقعه نمایند؛ و اگر طلب می کرد که با آنها مواقعه کند، قبول نمی کردند. آنها از او لذت بردند. سپس آنها را رها کرد؛ و عده ای از ایشان را به دیگری واگذار نمود تا این عمل را مرتکب شوند. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: قوم لوط یکی از بهترین قوم ها بودند که خداوند خلق کرد. پس ابلیس دست ایشان را به این عمل بند کرد، تا اینکه مردان ایشان به یکدیگر اکتفا کردند. سپس به کمین رهگذران نشستند و با آنها این عمل را انجام می دادند و به پسران روی می آوردند. بنابراین خداوند به سوی ایشان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را مبعوث کرد و آنها را نابود ساخت و لوط و دخترانش را نجات داد. خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: و این عقوبت، از ظالمین امت تو اگر مبتلا به این عمل شوند، دور نیست. سپس حضرت فرمود: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند که هرکس اصرار بر لواط داشته باشد و فاعل این عمل شود، نمی میرد تا اینکه مفعول شود و دیگران را به خود دعوت می کند(۳)
ب) یاد دادن مساحقه: ابلیس بعد از تعلیم لواط به مردان قوم لوط، به زنان ایشان تعلیم داد؛ در روایتی است که مساحقه را لاقیس بنت ابلیس به زن ها تعلیم داد. امام باقر (علیه السلام) درباره ی قوم لوط فرمود: چون ابلیس به ایشان لواط را یاد داد، زن های شان را رها کردند و به پسران روی آوردند. سپس خود را به صورت زن درآورد و به زن ها گفت که می بینید که مردهایتان به یکدیگر اکتفا می کنند؟ زن ها گفتند: آری. ابلیس ایشان را گمراه کرد تا آنجا که زن های ایشان هم به یکدیگر اکتفا کردند و در نتیجه هلاک شدند.
مردی از امام صادق (علیه السلام) یا امام کاظم (علیه السلام) سؤال نمود در مورد زنی که با زن دیگر مساحقه می کند. حضرت (علیه السلام) فرمود: ملعون است، ملعون است. فاعل و مفعول ملعون است تا زمانیکه از لباس هایش بیرون بیاید. خداوند و ملائکه و اولیای خدا چنین زنی را لعنت می کنند و من و هرکس که در پشت مردان و رحم های زنان است، او را لعنت می کنیم. به خدا قسم این کار، زنای بزرگ است و برای آنها توبه ای نیست. خداوند، لاقیس دختر ابلیس را که مساحقه را رایج کرد، نابود کند. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این مورد فرمود: خداوند لعنت کند زنانی که مانند مردان هستند و خداوند لعنت کند مردانی که شبیه زنان می شوند.(۴)
ج)تعلیم قتل: ابلیس به قابیل یاد داد که چگونه برادرش را بکشد.
د)ساختن خمر و شراب و مسکر خوردن: ابن ربیع الشافی از امام صادق (علیه السلام) در مورد ریشه ی شراب سؤال کرد که چگونه حرام شد و چه وقت شراب گرفته شد؟ حضرت فرمودند: آدم وقتی از بهشت فرود آمد، طلب میوه های بهشتی نمود. خداوند برای او دو چوب از انگور فرو فرستاد و او آنها را کاشت. وقتی درختان، برگ و میوه دادند، ابلیس آمد و دیواری مقابل آنها قرار داد. حضرت آدم فرمود: ای ملعون، این کار تو برای چیست؟ ابلیس گفت: آن دو درخت مال من است. حضرت آدم فرمود: دروغ می گویی. بنابراین هر دو راضی شدند که روح القدس بین آنها حکم کند. وقتی نزد روح القدس آمدند، حضرت پاره ای از آتش به روی آن دو درخت پرتاب کرد در حالیکه انگور روی شاخه ها بود. پس آتش داخل آنجایی که باید وارد شود، شد. از آن دو درخت، دو سوم رفت و یک سوم باقی ماند. پس روح القدس گفت: آن مقداری که رفت، بهره ی ابلیس بود و آنچه باقی ماند، برای توست ای آدم.
در کافی روایت دیگری آمده است که بیان اصل تحریم خمر را می نماید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند وقتی آدم را هبوط داد، او را امر به کشت و کار کرد و نهالی از نهال های بهشتی از خرما و انگور و زیتون و انار داد. آدم (علیه السلام) آنها را کاشت و از میوه هایش خورد. ابلیس به او گفت: این نهال چیست که من در زمین آن را نمی شناسم در حالیکه قبل از تو اینجا بودم؟ اجازه بده مقداری از آن را بخورم. آدم (علیه السلام) امتناع کرد. آخر عمر آدم، ابلیس آمد و به حوا گفت: مرا گرسنگی و تشنگی به تنگ آورده است. حوا به او گفت چه می خواهی؟ ابلیس گفت: من می خواهم از این میوه ها بخورم. حوا به او گفت: آدم از من پیمان گرفته که تو را از این میوه ها ندهم، زیرا از بهشت آورده است و جایز نیست که تو از میوه های بهشتی بخوری. ابلیس گفت: پس مقداری را در دست من فشار بده تا آب آن را بخورم. باز حوا قبول نکرد. ابلیس گفت: بگذار که من لااقل به این میوه ها مک بزنم و نخورم. حوا یک خوشه انگور به او داد و ابلیس آن را لیسید ولی آن را نخورد. چون ابلیس خواست برود، دندانی بر انگورها فشار داد و حوا از دهانش کشید. خداوند به آدم وحی فرمود: انگور را دشمن من و تو زبان زده و مکیده است، به تحقیق آب انگور بر تو حرام شد. سپس ابلیس به نزد حوا آمد و این بار از خرما طلب کرد و باز حوا یک دانه خرما به او داد که بمکد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: ابلیس بعد از وفات حضرت آدم در کنار درخت انگور و خرما، بول کرد. بول او به صورت آب در رگ های درختان وارد شد. از اینرو از میوه های این دو درخت شراب درست می کنند. پس خدای عزوجل بر فرزندان آدم هر مسکری را حرام کرد. زیرا که بول دشمن خدا در این دو نوع درخت میوه جاری و وارد می شود و سکر و مستی این دو به خاطر رایحه ی بول ابلیس می باشد.

قمار کردن و ساختن ابزار و آلات آن، دست آورد شیطان
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قمار، نرد و شطرنج می باشد و هر قماری، میسر است. پس آن ناپاک و کثیف و از عمل شیطان است. خداوند خمر و میسر را در کنار بت ها نام برده است.(۵) با خمر و قمار، شیطان بر بنی آدم سلطه پیدا می کند. «إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ‌» به درستی که شیطان مستمراً چنین می خواهد که بین شما بنی آدم، دشمنی و کینه توزی ایجاد کند با دو عمل میخوارگی و قماربازی که به وسیله ی این دو، شما را از ذکر الهی و از نماز که سبب آرامش و کمال و سعادت انسان است، باز دارد.(۶) باز فرموده است: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌ » ای کسانی که ایمان آورده اید، به درستیکه خمر و قمار و بت ها و تیرهای قرعه و قدح های برد و باخت، همگی ناپاک و از اعمال شیطان است، پس اجتناب و دوری نمایید تا رستگار شوید.

غنا و ملاهی، تعلیم دادن سحر و جادو(۷)

۱-وعده ی فقر:
 «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً» یکی از عملکردهای اوست که انسان را به میعاد فقر و استخاف می کشاند.(۸)

۲-تصرف در امور و خلقت:
خداوند شیطان را لعنت کرد و شیطان در مقابل این طرد و لعن گفت: حتماً از بندگانت، عده ای را به عنوان نصیب و سهام خود خواهم گرفت و آنها را گمراه کرده و به آرزوها وادار می نمایم؛ و آنها را امر می کنم تا گوش چهارپایان را بشکافند و ایشان را فرمان می دهم تا در خلق خدا تغییراتی ایجاد کنند. پس هرکه شیطان را ولی خود قرار دهد، ضرر و زیان و خسارت بزرگی می کند. «لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیباً مَفْرُوضاً»(۹).

۳-وعده های دروغین

۴-القای عداوت و دشمنی:
«إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ‌» بدرستیکه شیطان می خواهد که بین شما دشمنی و کینه را با مصرف مشروب و مسکر و قمار ایجاد کند و شما را در نتیجه از یاد و ذکر خداوند باز دارد و از نماز جلوگیری شود. پس آیا شما توجه به راز نهی از اطاعت شیطان دارید و نهی خداوند را در تحریم شراب مسکر و قمار حرام پذیرا هستید؟

۵-تفرقه و اختلاف

عملکرد شیطان در انحراف از حق
شیطان برای انحراف انسان از راه حق، راه کارهایی دارد که برخی از آنها چنین اند:
وسوسه: در لغت به معنی خطور قلبی به شرّ و بدی است. در قرآن آمده است: «الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ‌»،‌ «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا». در حدیثی از علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که وسوسه تا زمانی که حجاب قلب را ندراند و زبان به آن گویا نشود، گناهی برای بنده نیست.(۱۰)
غرّه و غرور: «وَ مَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً»(۱۱) شیطان مردم را وعده نمی دهد، مگر به فریب و دروغ. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: از آنچه شیطان به خود کرد از گمراهی و خود بزرگ بینی، عبرت و پند بگیر. هنگامی که به عمل و عبادت و آگاهی خود فریفته شد و فکر و اندیشه ی خود را درست پنداشت و بر حق تعالی گستاخی نمود و مورد لعنت قرار گرفت. پس به ریسمان خدا چنگ بزن! زیرا که شیطان نود و نه باب خیر برای انسان باز می کند، سپس در صدمین دروازه او را به تباهی می کشاند. همچنین به ظاهر اعمال و عبادات کسانی که صید شیطان شده اند و شیطان حقیقت اطاعت و روح عبادت را از ایشان گرفته است، فریفته نشو. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: فریب آنهایی را که نماز طولانی می خوانند و روزه ی مستمر می گیرند و صدقات می دهند و گمان دارند که موفق به اعمال خیر شده اند، نخور. نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود: « لا تغرنک صلاتهم و صیامهم و... حمر مستنفره...» فریب نماز و روزه ی ایشان را نخور! زیرا ایشان مانند الاغ های رمنده و سردرگم می باشند(۱۲).
خدعه و مکر: امام علی (علیه السلام) از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: به درستیکه شیطان گروهی را به کارهای زشت و گناه، مثل شراب خواری و ربا و امثال این از گناهان و زشتی ها وادار می کند. سپس عبادت های زیاد و خشوع و خضوع در نماز و... را در نزد ایشان محبوب می کند. درنهایت آنها را به اطاعت و محبت پیشوایان جور و باطل، سوق می دهد و آنها ایشان را به آتش می کشانند و روز قیامت هرگز یاری نخواهند شد و در عذاب می مانند. به درستیکه برای شیاطین خدعه و نیرنگ ها و تعدی ها و تزئین ها و خودبینی ها و وسوسه ها و عُجب و تکبرهاست و برای هر گروهی به اندازه درجه ی ایمان آنها، نقشه و طراحی می کند. خداوند فرموده است: «گمراه کرد ایشان را و زینت داد و به آرزوها واداشت». شیطان به ظرافت به سراغ انسان می آید و او را امر به کارهایی می کند که می داند به آنها عادت کرده است و به عباداتی که آنها را رها نمی کند. در این هنگام انسان گمان می کند که او فرشته ای کریم است که او را به طاعت و عبادت می خواند و حال آنکه او شیطان دور شده ای است. پس وقتی که انسان به او اطمینان پیدا کرد و با او سازش کرد، او را به گناهان بزرگ هلاک کننده ای وادار می کند که دیگر راه نجاتی برایش نمی ماند.(۱۳)
تسویل و املاء: خداوند در قرآن کریم چنین فرموده است: «إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلَى لَهُمْ‌» به درستیکه آنانی که بعد از روشن شدن حق و هدایت یافتن، به گذشته ی گمراه خود برمی گردند، این ارتداد و برگشت، مگر به تسویل و املاء شیطان و ترسیم غلط و تصویر فریبنده ای نیست. ایشان را با تزئینات فریفت و در نتیجه به آرزوهای پوچ، ایشان را امیدوار ساخت.(۱۴)
وعده و وعید: «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ ...»(۱۵)شیطان در جواب حق تعالی گفت: به تحقیق و حتماً انسان ها را گمراه می کنم و به آرزوها وادار می سازم و ایشان را به فحشا و بدی ها امر می کنم. «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْیَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ مَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً»(۱۶)ایشان را وعده می دهد و به آرزوهای طولانی و پوچ می خواند که وعده های شیطان همگی پوچ و فریبنده است.(۱۷)
رصد: ابلیس با القائات خود، انسان را به شک و تردید در عقیده می اندازد و یا ارزش وجود ایشان را می گیرد و به پوچی می کشاند؛ و با رخنه در نیت ها، آنها را به ریا و شرک خفی وادار می نماید. با ایجاد کسالت، ‌آنها را از ادامه ی راه باز می دارد. با عُجب، عمل ایشان را هبط می کند. در حدیثی پیامبر می فرماید: «لو تذنبوا لخشیت علیکم ما هو اکبر من ذلک العجب العجب». اگر معصیت و گناه نداشتید، بر چیزی بزرگتر از آن بر شما می ترسیدم: عجب و خودپسندی در عمل و عبادت.(۱۸)

مراحلی که شیطان انسان را تبدیل به شیطان می کند
۱-کمین، «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ‌ » ۲- هجوم و محاصره، «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ وَ لاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ» ۳- الهام و وحی، «إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ» ۴- نزول، «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ » ۵-اغوا و اغفال، «الشیطان یجری فی ابن ادم مجری الدم فضیّقوا مجاریه بالجوع».

نوع تسلط شیطان
تصرف در چشم و بدن: امام باقر (علیه السلام) در اینباره فرمودند: «کان ابلیس یوم بدر یقل المسلمین فی اعین الکفار و یکثر الکفار فی اعین المسلمین» ابلیس با تسلط بر چشم و دل مسلمانان، قدرت آنها یا تعداد آنها را نسبت به کفار کمتر جلوه می دهد؛ یا اینکه خواب آنها را سنگین کرده، از نماز شب غافل می کند؛ و یا در خواب به انسان صحنه های ترسناک و فریب دهنده نشان می دهد(۱۹).

تصرف در حافظه:
شیطان موجب فراموشی انسان ها می شود. یکی از روش های شیاطین برای از بین بردن حضور قلب اهل ایمان و عدم توجه به حق تعالی در نماز این است که در وقت نماز، موضوعات فراموش شده و یا اشیای گمشده را به آنها یادآوری می کنند و همین موجب عدم توجه و حضور در نماز می شود.

وسوسه ی شیطان
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: شیطان قدرت وسوسه ی بنده را ندارد، مگر اینکه بنده از یاد خدا روی گرداند و امر خداوند را خوار شمارد و نهی خداوند را جایگزین سازد. وسوسه، خارج از قلب است، ولی وقتی در قلب واقع شد، گمراهی و ضلالت و کفر است. حق تعالی بندگانش را به لطف دعوت نمود و دشمنی ابلیس را به ایشان معرفی کرد. سپس فرمود: به درستیکه شیطان برای شما دشمنی آشکار است. در مقابل شیطان، در آن زمان که شما را از ذکر خدا فراموشی می دهد، به خدا پناه ببرید. زیرا خداوند فرمود: برای شیطان، بر آن کسانی که ایمان به خداوند آورده اند و بر پروردگارشان توکل نمودند، تسلطی نیست؛ ولی کسی که عمر خود را تلف کند و غافل باشد، به ناچار شکار شیطان است. در روایت آمده است: «المهمل لا وقاته فهو صید الشیطان». کسی که اوقات و فرصت های خویش را بیهوده تلف می کند، به دام شیطان خواهد افتاد»(۲۰).

یکی از راهکارهای شیطان برای غلبه بر انسان
امام علی (علیه السلام) به یکی از یاران خویش به نام کمیل فرمودند: به درستیکه شیطان تو را فریب می دهد. پس اگر ایشان را اجابت نکردی، به وسیله ی خودت تو را گول می زنند. اینگونه که خواسته ها و تمایلات منفی تو را مثبت و زیبا جلوه می دهند و سپس ظن و گمان تو را به خدا نیکو می دارند تا تو را امیدوار سازند و با این رجا و امید کاذب، تو را به گناه وادار می کنند؛ و حال آنکه جزای معصیت، آتش است.

گمراه کردن انسان در پنج مرحله
در پنج مرحله شیطان انسان ها را همانند خودش می سازد: ۱- کمین ۲- هجوم و محاصره ۳-الهام و وحی ۴- نزول ۵-اغوا و اغفال.(۲۱) هنگام نماز خواندن، وضو گرفتن و جان دادن، شیطان مأمورانی می فرستد تا انسان را وسوسه کند(۲۲). هنگام جهاد و مبارزه و موقع صدقه دادن، هفت هزار جن شریر انسان را وسوسه می کند که او از کار خود منصرف شود. شیطان به هنگام خلوت کردن با نامحرم، خوابیدن دو همجنس زیر یک لحاف، ایستاده آب خوردن و قضای حاجت در قبرستان و تنها ماندن در خانه(۲۳)و زمانی که مؤمنان به ذکر خدا مشغول می شوند، همواره حضور دارد و به وسوسه ی انسان می پردازد.

آرزوهای طولانی
یکی از شگردهای شیطان این است که انسان ها را به آرزوهای طولانی و غیرواقعی وادار می کند و نتیجه ی این چنین آرزوهایی در انسان، غفلت از حق تعالی و علاقه ی شدید به دنیا و دلبستگی به مظاهر آن است. در حدیثی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: من از دو چیز برای شما بیشتر می ترسم. پیروی از هوای نفس و آرزوهای طولانی. زیرا پیروی از هوای نفس، موجب جدایی از حق می شود و آرزوهای طولانی، موجب فراموشی آخرت می شود.(۲۴)

نزدیکی به انسان در سه وقت
ابلیس به نوح (علیه السلام) گفت: در سه زمان به انسان ها بیشتر از اوقات دیگر نزدیکترم. هرگاه در آن حالات بودی وسوسه ی من را یاد کن. هرگاه غضبناک شدی و هرگاه بین دو نفر قضاوت کردی و هرگاه که با زنی نامحرم خلوت کردی، مرا یاد کن.(۲۵)

فریب شیطان
از امام صادق (علیه السلام) روایت است که می فرماید: شیطان دائماً کسی را که از اهل بیت ما و از دین ما نیست، در زمره ی ما مطرح می کند و چون مشهور و معروف شد و موردتوجه مردم قرار گرفت، به او حکم می کند که بر ما دروغ ببندد و با این کار ما را تخریب و تحقیر می کند؛ و با رفتن این شخص، دیگری را به این کار می گذارد.(۲۶)

حبائل
امام صادق (علیه السلام) در مورد حبائل ابلیس در وصیت خود به عبدالله بن جندب فرمود: ای عبدالله، ابلیس دام هایش را در این دار فریب نصب کرده و مقصودش از آن جز دوستان ما نیست و حال آنکه آخرت و عالم جاودان در چشم ایشان بزرگ و ارزشمند است و آن را با چیز دیگری عوض نخواهند کرد. ابلیس ریسمان های رنگینی که درخور فهم و عقل و ایمان اصناف بشر و طبقات خلق است، بر سر راه ایشان قرار داده تا به آنها فریفته و به طرف ظلمات کشانده شوند. سپس ایشان را شکار می کند و با غفلت و غرور آنها را از حرکت به طرف حق باز می دارد.

دام های شیطان
امام صادق (علیه السلام) در وصیت خود به عبدالله بن جندب فرمودند: به راستی شیطان را دام هاست که با آنها شکار می کند. از دامش خود را نگهدارید. اما دام هایش، جلوگیری از نیکی با برادرانست و خداوند پرستیده نشده است به عبادتی مانند قدم برداشتن برای نیکی کردن و دیدن آ‌نها؛ و شبکه هایش، خواب رفتن از ادای نمازهای واجب است. وای بر آنها که از نماز غفلت کنند و در خلوت بخوابند و به خدا و آیاتش در دوران ضعف دین استهزا کنند. آنان در آخرت بهره ندارند و خدا در روز قیامت با آنها سخن نمی گوید و آنها را تبرئه و از گناه پاک نمی گرداند و برای ایشان عذاب دردناک است.(۲۷)

زینت دادن به اعمال مردم در نزد ایشان
یکی از روش های شیطان، زینت دادن اعمال و کارهای خلایق در نزد ایشان است. دلبستگی به اعمال باعث قساوت و ظلمت می شود و این غفلت، آنها را به گمراهی و گناه می کشاند. سپس شیطان ولایت ایشان را به عهده می گیرد و کسی که شیطان سرپرستش گردد، در عذاب الهی خواهد بود. «الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» بگو آیا خبر بدهم به شما اینکه زیانکارترین افراد در عمل چه کسانی هستند؟ آنهایی که تمام زحمت شان در دنیا به هدر و گمراهی رفته است، در حالیکه گمان می کنند که آنها بهترین اعمال را انجام داده اند.(۲۸)

آیاتی درباره ی زینت دادن به اعمال مردم در نزد ایشان
«قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین» شیطان گفت: خدایا به سبب آنکه مرا گمراه کردی، هر آینه آنچه در زمین است برای مردم زینت می دهم، تا ایشان را گمراه کنم.(۲۹)
«فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ‌» پس شیطان، اعمال مردم را برای شان زینت داد تا بر ایشان مستولی شود و در چنین زمانی، ولی آنها می شود؛ و کسانیکه ولی و سرپرست شان شود، به عذاب دردناکی مبتلا خواهند شد(۳۰).
«زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا» زندگی دنیا زینت داده شده است برای کسانی که کافر شدند(۳۱).
«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ ...»زینت داده شده برای مردم دوستی شهوت ها از زنان و...(۳۲).
«زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ» زینت داده شده شیطان برای آنها زشتی اعمال شان را(۳۳).
«وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» وقتی که شیطان کارهای آنها را برای شان زینت داد(۳۴).

پی نوشت ها :

۱.سوره ی انعام، آیه ی ۷۰.
۲.شیطان ظلمتی بر تارک آفرینش، ص ۳۰.
۳.شیطان ظلمتی بر تارک آفرینش، ص ۳۱.
۴.وسائل الشیعه، ج۲۰، ص ۳۴.
۵.کافی، ج۶، ص ۳۴۹.
۶.مائده، آیه ی ۹۳.
۷.وسائل الشیعه، ج۲، باب حدیث، ص ۱۷.
۸.شیطان ظلمتی بر تارک آفرینش، ص ۴۴.
۹.سوره ی نساء، آیه ی ۱۱۸.
۱۰.سفینه البحار، ج۶، ص ۱۲۴.
۱۱.سوره ی نساء، ‌آیه ی ۱۲۰.
۱۲.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص ۶۹.
۱۳.همان، ۷۰.
۱۴.همان، ص ۷۷.
۱۵.سوره ی نساء، آیه ی ۱۱۹.
۱۶.سوره ی نساء،‌آیه ی ۱۲۰.
۱۷.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ۷۷.
۱۸.همان، ص ۸۰.
۱۹.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص ۶۰.
۲۰. همان، ص ۶۵.
۲۱.شیطان ظلمتی بر تارک آفرینش، ص ۵۸.
۲۲.بحار، ج۶۰، ص ۵۸.
۲۳.همان، ص ۲۶۱.
۲۴.شیطان ظلمتی بر تارک آفرینش، ص ۴۹.
۲۵.بحار، ج۶۰، ص ۲۲۳.
۲۶.تحف العقول، ص ۳۲۲.
۲۷.همان، ص ۷۹.
۲۸.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص ۸۴.
۲۹.سوره ی حجر،‌ آیه ی ۳۹.
۳۰.سوره ی نحل، آیه ی ۶۵.
۳۱. سوره ی بقره، آیه ی ۲۱۲.
۳۲.سوره ی آل عمران، آیه ی ۱۴.
۳۳.سوره ی توبه،‌آیه ی ۳۷.
۳۴.سوره ی انعام، آیه ی ۴۳.

شنبه, 21 مرداد 1402 22:28

عشق به دنیا از دیدگاه‏ قرآن

اثرات مرگبار وابستگی به دنیا در قرآن،در ایات متعددی دوستی دنیا و ترجیح آن بر آخرت و پی‏آمدهای آن با عبارات مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است،مثلا در دو سوره:یکی در سورهء "ابراهیم‏"،و دیگری سورهء"نحل‏"با کلمهء"استحبوا"تعبیر آورده شده است.
در سورهء ابراهیم آیه/۳،کافران را معرفی می‏کند و با ذکر سه صفت،وضعشان را کاملا مشخص می‏سازد،بطوریکه مسلمانان بتوانند در اولین برخورد آنها را بشناسد.یکی از این‏ سه صفت اینست که:"آنها کسانی هستند که زندگی پست این جهان را به زندگی آخرت مقدم می‏شمارند"
(الذین یستحبون الحیوة الّدنیا علی الآخرة)
بخاطر همین روحیه،ایمانو حق و عدالت و شرف و آزادگی و سربلندی را که از ویژگیهای‏ علاقمندان زندگی جهان دیگر است،فدای منافع پست و شهوات خود می‏سازند.
در این آیه گرچه ظاهر"یستحبّون‏"اینست که انسان تلاش در محبت چیزی می‏کند،و لکن این کلمه هر گاه با کلمهء"علی‏"متعددی شود،معنی مقدم داشتن و ترجیح را می دهد(برای‏ توضیح بیشتر به مفردات راغب مراجعه کنید)که ریشهء آن دوستی به دنیا و وابستگی شدید به‏ آن می‏باشد. و در سورهء نحل آیه ۱۰۷،در مقام بیان حالات کسانی است که بعد از ایمان آوردن،کافرشدند و مرتد گشتند.خداوند در این آیه عاقبت اینها را که عذاب الهی است بیان می‏کند و علت مرتد شدن آنها را اینگونه بازگو می‏کند:"این،بدان جهت است که آنان زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند و بهمین جهت بار دیگر در طریق کفر گام نهادند"
[ذلک بانّهم‏ استحبّوا الحیوة الدنیا عن الآخرة].
و بدیهی است که بدنبال ترجیح و یا مقارن آن،مرحله انتخاب فرا می‏رسد و انسان غافل‏ از خدا،تنها دنیا را برای زندگی خویش انتخاب می‏کند و به آخرت پشت می‏نماید.و در قرآن‏ از این معنا(انتخاب دنیا بجای آخرت)اینگونه تعبیر شده است:
"...آثر الحیاة الدنیا"
چنانکه خداوند در سوره‏"النازعات/۳۸"می‏فرماید:
"فامّا من طغی و آثرا الحیوة الدنیا فانّ الجحیم هی المأوی‏":((و اما آنکس که سرکشی کرد و زندگانی این دنیا را برگزید.بی‏گمان دوزخ محل او باشد)).
آری،دوزخ لازمهء طبیعی حالت طغیان و انتخاب دنیا در مقابل آخرت می‏باشد.
آثار وابستگی به دنیا:

دنیا پرستی:انتخاب در برابر آخرت علاوه بر اینکه خود مذموم است،و مانع از تکامل روح و پرواز نفس انسان در عالم معنویات و سیر بسوی "الله‏"می‏باشد آثار سوء متعدد را نیز در بردارد که بنوبهء خود قابل توجه است:


۱.حسرت در دنیا:

اگر علاقه بدنیا از حد متعارف زیاد باشد و حرص و طمع و آز و آرزوی آن،افزون گردد و در برابر،امکانات انسان از قوای بدنی و فکری تا اسباب ظاهری و مادی و معنوی برای تحقق‏ خواست‏ها و تمایلات محدود شود.طبیعی است که انسان در برابر آنچه از دستش رفته و ارزوهایش تحقق نیافته است حسرت می‏خورد،و علاوه بر این در روز قیامت عذاب الهی را می‏بیند که بر او مسلط می‏شود و از کردهء بد خویش و اقبال زیادش به دنیا و عدم توشه و آذوقه‏ آسایش در آخرت،دچار ندامت می‏گردد و حسرت او را آزار می‏دهد که چرا از متاع دنیا به‏ مقدار نیاز اکتفا نکردم،و چرا مال و ثروت را در راههای صحیح خداپسندانه مصرف ننمودم؟ چرا سرمایهء عمر را به بطالت گذراندم،و چنانکه باید وسائل آسایش و راحتی سرای آخرت‏ تأمین ننمودم.همه این افکار باعث حسرت و ندامت او می‏گردد.
امام صادق(ع)از جدش رسول خدا(ص)نقل می‏کند:"من لم یتغیّر بعزاء اللّه تقطّعت‏ نفسه حسرات علی الدنیا":((کسی که صبر نکند و خود را راضی ننماید به مقداری که خداوند او را از مال دنیا روزی کرده است،نفس او دچار حسرتها می‏گردد-که او را می‏آزارد-))
در این روایت،علاوه بر بیان اصل حسرت که دامنگیر دنیاپرستان می‏شود،راه علاج‏ "بیماری حسرت خوری‏"را نیز نشان می‏دهد،و آن راضی بودن به آنچه از روزی به او داده‏ شده،یعنی خداوند که روزی او را مقدار معین و باندازه،قرار داده است،لابد حکمتی در او هست و مصلحت شخص او در آن وجود دارد.انسان نباید در مقابل این مصلحت خدائی که‏ متناب با وضع روحی و جسمی و قوای بدنیو شرائط موجود خارجی و میزان کوشش و تقلای‏ او دارد مقاومت کند،و مسلما نتیجهء آن جز انواع حسرتها چیز دیگری نیست.
انواع حسرت‏ها:

بدیهی است حسرتها یکنواخت نیستند و شدت و ضعف دارند.در مواردی ممکن است‏ حسرت شدید باشد،آنجا که علاقه و حب به دنیا و مال دنیا شدید باشد،و ممکن است در برخی‏ از موارد شدید نباشد،بهرحال این قاعده درست است که شدت حسرت با شدت علاقه بدنیا و وابستگی به آن در رابطهء مستقیم قرار دارد.
امام صادق(ع)فرمود:"من کثرا شتباکه بالدنیا کان اشدّ لحسرته عند فراقها"۲:((کسی که روابط او با دنیا زیاد باشد،بهنگام جدائی از آنها،حسرت او نیز زیادتر است)).
جالب اینست که در برخی از روایت امام اینگونه فرمودند:"من رای ماله فی میزان‏ غیره فادخله الله به النار و ادخل وارثه به الجنّة"۳:((کسی که در روز جزاء ببیند که مال او (که با زحمات فراوان آنرا بدست آورده است)در میزان اعمال دیگران قرار دارد و این مال، صاحبش را به جهنم می‏برد،ولی وارثش بتوسط همین مال به بهشت می‏رود)).
این روایت به این معنا است که:مال وسیله‏ای بیش نیست،و مهم این است که مال از کجا تهیه و در چه راهی مصرف می‏شود؟ممکن است صاحب مال بوسیلهء این مال به دوزخ‏ برود،و همین مال در دست کسانی قرار گیرد و آنرا در جای نیکو مصرف کنند و به بهشت بروند.
کیفیت حسرت و معنا آن:

درروایتی از امام صادق(ع)در مورد آیه زیر از آنحضرت سئوال کردند:
"کذلک یریهم اللّه اعمالهم حسرات عظیم‏"(بقره/۱۶۷):((خداوند در روز قیامت‏ نتیجه اعمال آنها را نشان می‏دهد،در حالیکه همراه آن دچار حسرتها هستند))،فرمود:این‏ آیه در مورد مردی است که مال خود را ترک کند و از دنیا برود و در اثر بخلی که دارد آن را در طاعت خداوند مصرف نکند،و این مال را،دیگری صاحب بشود و او این مال را در طاعت خدا بکاربرد،یا در معصیت او،و بهر حال صاحب مال در روز قیامت دچار حسرت و ندامت می‏گردد؛ اگر در اطاعت خدا بکار برد،صاحب مال در روز قیامت مال خود را می‏بیند که در میزان اعمال‏ دیگری قرار گرفته است و دچار حسرت می‏شود که از مال او دیگری بهره برده،و او بی‏بهره‏ است،و اگر در معصیت خدا مصرف گردیده،باز دچار حسرت می‏شود که با مال او معصیت خدا انجام گرفته است. (مستدرک ج ۳ ص ۶۴۶)
***


۲.سه خصلت برای دنیا پرستان:

طبیعی است انسانی که بخواهد در دنیا زندگی کند،خالی از "هم‏"نیست،و بدون آرزو و امید نمی‏تواند این زندگی را به آخر برساند.این حالات اگر موقتی باشد و دوام نداشته‏ باشد قابل تحمل است،زیرا عصه و ناراحتی یک لحظه را به امید راحتی در لحظاتـ بعدی‏ می‏تواند به آسانی تحمل کند،ولکن گاهی این سه خصلت در اعماق روح انسانها به مثابه‏ سوهانی،روح آدم را همواره می‏آزارد و آسایش و راحتی را برای مدت مدید یا برای همیشه از انسان سلب می‏کند.اینجاست که مصیبت پیدا می‏شود و زندگی تبدیل به جهنم می‏شود.
ابویعفور نقل می‏کند که از امام صادق(ع)شنیدم فرمود:کسی که وابستگی به دنیا داشته‏ باشد دچار سه خصلت می‏شود:
۱.هم و غمی که زایل نمی‏شود.
۲.آرزوئی که لباس عمل نمی‏پوشد.
۳.امیدی که هرگز به آن نمی‏رسد۴
***
عکس‏العمل دنیا پرستان و مؤمنان در مقابل این سه خصلت:

دنیا پرستان با پرهیزکاران و مؤمنان واقعی دو عکس‏العمل متضاد در برابر این سه‏ حالات،پیدا می‏کنند:"مؤمنان‏"واقعی در برابر دنیا و زندگی دنیا در عین کوشش و فعالیت، حالت توکل و صبر را پیشه می سازند و کمبودهای خود را از این طریق جبران می‏کنند،ولکن‏ "دنیا پرستان‏"و وابستگان بدنیا،چون این حالات را در خود نمی‏یابند و در کمبودهای دنیا همواره غصه می‏خوردند و بی‏تابی نشان می‏دهند،و در حقیقت فرق بین این دو طائفه بطرز فکر و مبانی عقیدتی برمی‏گردد.
مؤمن واقعی عقیده دارد که از دنیا و رحمت و کوشش در آن بقدری که خداوند قسمت‏ کرده و نصیب او ساخته به او می‏رسد،ولکن دنیا پرست و دنیا دوست،تنها هدف را رسیدن به آنچه آرزو می‏کند و دنبال آن فعالیت می‏کند می‏داند.و غفلت از این دارد که مطابق آیات و روایات معتبر موجود قسمت و بهرهء هر کسی از دنیا محدود است وبا استعداد و مقدار اندیشه و توانائیجسمی و روحی و کوشش و جدیت او در رابطهء مستقیم قرار دارد.
این حقیقت را امام صادق(ع)دریک عبارت لطیف و زیبائی بیان کرده است:
"من اصبح و امسی و الدنیا اکبرهمّه جعل اللّه الفقر بین عینیه و شتّت علیه امره و لم ینل‏ من الدنیا الا ما قسم له..."۵:((کسی که صبح کند و صبح را به شب برساند در حالیکه بزرگ- ترین اهتمام او دنیا باشد،خداوند(سه خیر را برای او پیش می‏آورد:)فقر و ناداری را جلو دو چشم او قرار دهد و شیرازهء زندگی او را د هم و بر هم می‏سازد و از دنیا نیز به او نمی‏رسد مگر به‏ مقدار آنچه نصیب او است))
پی نوشت ها:
(۱).وافی ج ۳ ص ۱۵۲
(۲).وافی ج ۳ص ۱۵۴
(۳).بحار ج ۷۳ ص ۱۴۲
(۴).عن ابی یعفور قال سمعت ابا عبداللّه(ع)یقول:"من تعلّق بالدنیا تعلّق قبله بثلاث‏ خصال:هم لا یغنی و امل لایدرک و رجاء لاینال‏"(وافی ج ۳ ص ۱۵۴)