emamian
فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
امام هادی علیه السلام:
أمّا إنّک لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکم لَکنتَ کمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیِّ (ع)
(خطاب به یکی از اهالی ری) بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنی، همچون شخصی هستی که حسین بن علی (ع) را زیارت کرده باشد.
میزان الحکمه، ح ۷۹۸۴
اگر خدا مذکر نیست، پس چرا در قرآن «هُوَ» آمده است؟
استفاده از ضمیر «هو» برای خداوند در قرآن، بار دیگر این پرسش قدیمی را در محافل دانشگاهی مطرح کرده است: اگر خداوند نه مذکر است و نه مؤنث، چرا در متن وحی با ضمایر مردانه توصیف میشود؟ این پرسش، ریشه در تفاوتهای زبانی و قواعد ادبی عربی دارد، نه نگاه تبعیضآمیز جنسیتی.
چرا هو نه هی؟
پاسخ به این پرسش نیازمند درک دقیقتری از ساختار زبان عربی و مفهوم خدا در قرآن است. در اینجا بهطور خلاصه به این مسئله پاسخ میدهیم:
نخست باید دانست که در زبان عربی، واژهها و ضمایر، از نظر صرفی به دو دسته مذکر و مؤنث تقسیم میشوند، اما این تقسیمبندی همیشه به معنای داشتن جنسیت واقعی نیست. بلکه در عربی، ما دو نوع جنسیت داریم:
جنسیت حقیقی: مربوط به انسان و حیوان، مثل مرد و زن، یا نر و ماده.
جنسیت مجازی: مربوط به اشیاء، مفاهیم و واژههایی که نه نر هستند و نه ماده، اما از نظر زبانی به یکی از دو جنس نسبت داده شدهاند. مثلاً در عربی، واژهی «شمس» (خورشید) مؤنث است و واژهی «قمر» (ماه) مذکر.
حال، واژههایی مانند الله، ربّ، خالق، رحمن و... در زبان عربی مذکر مجازی محسوب میشوند، نه به این دلیل که جنسیت دارند، بلکه چون در قواعد دستوری، ضمیر و فعل مذکر به آنها برمیگردد.
ضمیر «هو» نیز دقیقاً از همین جنس است. این ضمیر در زبان عربی، دو کاربرد دارد:
۱. برای موجود مذکر (اعم از حقیقی یا مجازی)
۲. برای موجوداتی که هیچ جنسیتی ندارند یا جنس آنها مشخص نیست
در حالیکه ضمیر «هی» فقط برای مؤنث به کار میرود. پس اگر قرار باشد از بین این دو ضمیر یکی انتخاب شود، طبعاً «هو» که اعم و جامعتر است، انتخاب میشود. به همین دلیل، قرآن از ضمیر «هو» برای خداوند استفاده میکند، بدون آنکه این موضوع دلالتی بر مذکر بودن خداوند داشته باشد.
فراموش نکنیم که قرآن، بر اساس فرمودهی قرآن کریم، به «لسان قوم» نازل شده است؛ یعنی باید در قالب زبان مردم و در چهارچوب قواعد آن بیان شود تا برای مخاطب قابل فهم باشد. بنابراین، رعایت قواعد دستوری زبان عربی (که تفکیک ضمایر یکی از آنهاست) در قرآن، به معنای تعیین جنسیت برای خدا نیست.
از سوی دیگر، خداوند در قرآن میفرماید:
«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»
هیچ چیزی شبیه او نیست. (شوری، ۱۱)
این آیه به روشنی نشان میدهد که خداوند از هرگونه مشابهت با مخلوقات منزّه است، نه جسم دارد، نه جنس، نه نر است و نه ماده. در واقع، خدای قرآن فراتر از مفاهیمی چون مذکر یا مؤنث است.
حتی اگر فرض کنیم که ضمایر مؤنث برای خداوند به کار میرفت، باز هم میتوانست همین سؤال مطرح شود که: چرا مؤنث؟ و اگر ضمیر دیگری انتخاب میشد نیز همینطور. بنابراین، این پرسش از اساس مبتنی بر اشتباه در تحلیل زبان دینی و قواعد زبانی است.
در پایان، نکته مهمی را باید یادآور شد: خداوند در قرآن تنها صفات جلال (قدرت، قهر، سلطه) ندارد، بلکه صفات جمال (رحمت، لطف، مهربانی، غفران) نیز بهوفور در مورد او آمده است. بهعبارتی، اگر کسی بخواهد صرفاً بر اساس نوع صفات یا ضمایر، خدا را مردانه یا زنانه تفسیر کند، از درک توحیدی قرآن دور خواهد شد. خداوند در نگاه اسلامی، کمال مطلق است، و صفات او ترکیبی از قدرت و رحمت، قهر و مهر، عظمت و لطف است.
بنابراین، استفاده از ضمیر «هو» در قرآن، صرفاً یک اقتضای ادبی و دستوری است، نه نشانهی ترجیح جنسیتی یا نادیده گرفتن زنان. خداوند جنسیت ندارد، و در زبان عربی، «هو» تنها راه درست ارجاع به موجودی است که نه مذکر است و نه مؤنث.
چرا امام زمان (عج) را «خلیفهالله» و «ولیّالله اعظم» میخوانند؟
بیاناتی از مرحوم علامه حسن زاده آملی در مورد شخصیت امام زمان ارواحنا فداه تقدیم شما فرهیختگان می شود.
شخصی حی و حاضر، مظهر جمیع اسماءالله، انسان کامل، سرّ قرآن، با بدن عنصری ـ همین بدنی که ما داریم ـ فرزند امام حسن عسگری علیه السلام، حضرت بقیهالله ارواحنا فداه، اکنون با همین بدن عنصری حی و حاضر است.
ایشان با بدن عنصری خود طیالارض دارد، طیالهوا دارد.
اسرار قرآن نزد اوست؛ از «بسمالله» گرفته تا «سینِ منالجنة والناس».
سرّ قرآن نزد اوست، سرّ پیغمبر نزد اوست، اسرار جمیع انبیا در اختیار اوست.
او خلیفهالله است. سرّ «إنا أنزلناه فی لیلة القدر» در نزد اوست، بلکه خود او سرّ و حقیقت «إنا أنزلناه فی لیلة القدر» است.
او انسان کامل و امام است و جهان هرگز خالی از امام نمیشود.
اکنون او حی و حاضر، با بدن عنصری، امام ماست.
وقتی ندا کنیم، میشنود؛ بر دل ما آگاهی دارد؛ روح او با ارواح ما ارتباط دارد.
او همواره همچون نگین انگشتری که در دست انسان است، در پیش ما و نزد ما حاضر است.
ما میخوانیم، میبینیم، میدانیم، و زمینها و مقاصد دیگر، همه در پیشگاه اوست؛ او ولیّالله اعظم و خلیفهالله است.
این امور سرّی و حسابی دارد.
مقایسه کردن انسان کامل با خودمان صحیح نیست؛ ظاهر او بشر است و ما نیز بشر هستیم، اما حقیقت او اینگونه نیست.
جان او مظهر جمیع اسماءالله است.
چگونه این قرآن را مشاهده میفرمایید؟
به ظاهر، او بشری همچون ماست، با گوشت و پوست و استخوان شریک ما در جسمانیت است.
اما قرآن آورده، اسرار الهی را آورده، اولین و آخرین را جان بخشیده و به ظهور رسانده.
عرض کردم: نقطه، اول دایره وجود است و این نقطه است که در دایره میگردد.
۱. در این راه، انبیا چون ساربانند.
۲. دلیل و راهنمای کاروانند.
۳. و از میان ایشان، سید ما سالار گشته است.
۴. هم او اول و هم او آخر در این سیر است.
آن کسی که جانشین اوست، همان بقیهالله است.
همان بزرگواری که اکنون ما رعیت اوییم.
جهان هیچگاه از حجت خالی نمیشود، از انسان کامل و از امام تهی نمیگردد.
همواره جهان دارای امام و خلیفهالله است، و این چراغ همیشه روشن است.
جایگاه و منزلت منتظران راستین حضرت مهدی(عج)
در آموزههای ارزنده معصومان علیهمالسلام آن چنان جایگاه و منزلتی برای منتظران راستین حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف برشمرده شده است که به راستی جای شگفتی و تعجب است و این پرسش را پیش رو قرار میدهد که چگونه ممکن است چنین حالتی، از چنین ارزشی والا برخوردار باشد.
اکنون به برخی فضایل و برتریهای منتظران با استفاده از روایات معصومان علیهمالسلام اشاره میکنیم.
- برترین مردم
به سبب شرایط ویژهای که بر مردمان عصرِ انتظار حاکم است، اگر آنها منتظر راستین باشند، جایگاه بسیار ارزشمندی خواهند داشت.
امام سجاد علیهالسلام در اینباره میفرمایند:
«إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ وَ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ عجل الله تعالی فرجه الشریف أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَان لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ». (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹)
مردم زمان غیبت آن امام که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند، از مردم هر زمانی برترند؛ زیرا خداوند، عقل و فهم و معرفتی به آنها داده است که غیبت در نزد آنان به منزله مشاهده است.
- حاضران در خیمه آن حضرت به هنگام ظهور
از مهمترین آرزوهای تمام نیکان عالم، حضور در دورانی است که در آن اثری از فساد، بیداد و تباهی نباشد. این فضیلت، آنگاه به کمال خود میرسد که در زمان ظهور، در نزدیکترین موضع به رهبر قیام، یعنی در جایگاه فرماندهی که همانا خیمه آن حضرت است، حاضر باشد.
امام صادق علیه السلام در وصف منتظران راستینی که زمان ظهور را درک نمیکنند، میفرمایند:
«مَنْ مَاتَ مِنْکُمُ عَلی هَذا الْاَمْرِ مُنتَظِراً کانَ کَمَنْ هُوَ فِی الفُسْطَاطِا الَّذِی لِلْقائم.» (کافی، ج ۵، ص ۲۲)
هر کس از شما از دنیا برود، در حالی که منتظر این امر است، مانند کسی است که در خیمهگاه آن حضرت است.
- ثواب ایشان مانند پاداش نمازگزار و روزهدار است
از برترین عبادتها، نماز و روزه است. از روایات استفاده میشود اگر کسی روزگارش را در انتظار ظهور سپری کند، بسان کسی است که در حال نماز و روزه است.
امام باقر علیهالسلام در این باره میفرمایند:
«وَاعْلَمُوا اَنَّ المُنتَظِرَ لِهذا الاَمْرِ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ الصَّائِمِ القائِمِ.» (کافی، ج ۲، ص ۲۲۲)
آگاه باشید، همانا پاداش منتظر این امر، مانند پاداش روزهدار شبزندهدار است.
- گرامیترین امت و رفیقِ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
در میان انسانها چه کسی شریفتر از رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم که اشرف پیامبران الهی و محبوبترین موجودات نزد خداوند است. حال، کسی که در عصر انتظار، آنگونه که بایسته و شایسته است زندگی کند، گرامیترین فرد از امت پیامبر و در جوار آن بزرگوار خواهد بود، که خود آن حضرت علیهالسلام فرمودند:
«... اُولئِکَ رُفَقائی وَاکْرَمُ اُمَّتی عَلَی.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۶)
ایشان رفقای من و گرامیترین امت من هستند.
- مجاهدان در راه خدا و در رکاب حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم
از شریفترین انسانها، مجاهدان در راه خداوند هستند. این فضیلت، زمانی به کمال میرسد که این مجاهدت در جوار انسانِ کامل و رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم باشد.
امام حسین علیهالسلام میفرمایند:
«إِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَی الْأَذَی وَ التَّکْذِیبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص.» (عیون اخبار الرضا علیهالسلام، ج ۱، ص ۶۸)
کسی که در زمان غیبت در مقابل اذیّت، آزار و تکذیب، صبور باشد، مجاهدی است که با شمشیر در کنار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله جهاد کرده است.
- دارای پاداش هزار شهید از شهیدان صدر اسلام
در برتریِ منتظران راستین و ثابتقدمان بر ولایت اهلبیت علیهمالسلام، سخن از پاداشی افزون بر هزار شهید از شهیدان صدر اسلام به میان آمده است.
امام سجاد علیهالسلام در اینباره میفرمایند:
«مَن ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنا فِی غَیْبَةِ قائِمِنا اَعْطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ اَجْرَ اَلْفَ شَهیدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَاُحُدٍ.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۳)
هر کس بر دوستی ما در دوران غیبتِ قائم ما ثابت و استوار بماند، خداوند پاداش هزار شهید از شهیدان بدر و اُحد به او ارزانی میدارد.
وظایف و مسئولیتهای عامّ منتظران
درباره وظایف و مسئولیتهای منتظران، سخنهای بسیاری گفته شده است؛ امّا در حدّ اختصار میتوان گفت که وظایف انسانها در این دوران به دو دسته تقسیم میشود:
وظایف عام
این وظایف، در سخنان معصومان علیهمالسلام در شمار تکالیف عصر غیبت یاد شده است؛ امّا ویژه این دوران نیست و لازم است در همه زمانها انجام شود. شاید ذکر آنها در شمار وظایف دوران غیبت برای تأکید بوده است.
برخی از این وظایف، بدین قرار است:
۱. شناخت امامِ هر زمان
از وظایفی که در هر زمان _ به ویژه در عصر غیبت _ برای پیروان آموزههای اسلامی مورد تأکید و سفارش واقع شده، تحصیلِ شناخت و معرفت امام آن زمان است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«إِعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ.» (کافی، ج ۱، ص ۳۷۱)
امام خود را بشناس که اگر امام خود را شناختی، دیر و زودشدن این امر، آسیبی به تو نخواهد رساند.
بیگمان، شناختِ امام از شناخت خداوند متعال جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است؛ چنان که در دعای شریف معرفت، به خداوند متعال عرض میکنیم:
«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حجّتکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حجّتکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حجّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی.» (کافی، ج ۱، ص۳۴۲)
خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نمیشناسم. خدایا! رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّت تو را نمیشناسم. خدایا! حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّت خود را به من نشناسانی، از دین خود، گمراه میشوم.
از روایات معصومان علیهمالسلام به روشنی استفاده میشود که همه فضیلتها و ارزشها در بندگی خدای متعال، به داشتن معرفت امام علیهالسلام و ملتزمشدن به آن برمیگردد.
۲. پایداری در محبتِ اهلبیت علیهمالسلام
یکی از وظایف مهم ما در هر عصر و زمان، محبت و دوستی با اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در جایگاهِ دوستان خداوند است. در دوران غیبتِ واپسین پیشوای معصوم، به سبب پنهانزیستی امام، ممکن است عواملی انسان را از این وظیفه مهم دور سازند؛ از این رو در روایات، سفارش شده است که بر محبت به آن انوار مقدس پایدار باشیم.
فراموش نکنیم این محبت، دستور پروردگار متعال است. سالها پیش از آن که آن حضرت، زندگی دنیایی خود را آغاز کند، انسانهای پاک به او ابراز محبت کردهاند. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، اشرف انبیا و واپسین فرستاده الهی، آنگاه که سخن از واپسین وصی خود به میان میآورد، در نهایت احترام، از بزرگترین واژگان محبت، یعنی «بِأَبِی وَ أُمِّی؛ پدر و مادرم فدای او» بهره برده است؛ آنجا که میفرمایند:
«بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیهِ جُیوبُ النُّور... .» (کفایةالاثر، ص ۱۵۶)
پدر و مادرم فدایش باد! که او هم نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است که بر او نورهایی احاطه دارد.
نیز آنگاه که علی بن ابیطالب علیهالسلام، زمانِ آخرین امام را نظاره میکنند و چنین میفرمایند:
«فَانْظُرُوا أَهْلَ بَیتِ نَبِیکُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فَانْصُرُوهُمْ، فَلَیفَرِّجَنَّ اللَّهُ [الْفِتْنَةَ] بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ. بِأَبِی ابْنُ خِیرَةِ الْإِمَاءِ.» (بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸)
به اهل بیت پیامبرتان بنگرید؛ اگر آنها ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز سکوت کرده به زمین بچسبید و اگر از شما یاری طلبیدند، به یاری آنها بشتابید که البته خدای متعال، به دست مردی از ما اهل بیت، گشایش میبخشد. پدرم فدای او باد! که فرزند بهترین کنیزان است.
خلاّد بن صفّار میگوید: از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: «آیا قائم به دنیا آمده است؟» حضرت فرمود:
«لَا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی.» (بحار الانوار، ج 51، ص 148)
نه؛ اگر او را درک کنم، روزهای زندگانیم را خدمتگذار او خواهم بود.
در روایتی دیگر نیز امام باقر علیهالسلام فرمودهاند:
«أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَأَبْقَیتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْر.» (بحارالانوار، ج 52، ص 243)
به درستی که اگر من آن روز را درک میکردم، جانم را برای صاحب این امر نگه میداشتم.
با توجه به روایتهای یاد شده، جای تردیدی نیست که محبّت اهل بیت علیهمالسلام - به ویژه آخرین حجت الهی- در دوران غیبت، کاری بس مهم و ارزشمند است.
۳. پرهیزگاری و رعایت تقوای الهی
تقوای الهی در همه زمانها لازم و واجب است؛ اما در دوران غیبت به دلیل شرایط خاص، اهمیّت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران، عوامل فراوانی دست به دست هم داده تا انسانها را به بیراهه کشانده و گمراه سازند.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَیْبَةً فَلْیَتَّقِ اَللَّهَ عَبْدٌ وَ لْیَتَمَسَّکْ بِدِینِهِ.» (کمالالدین، ج ۲، ص ۳۴۳)
همانا برای صاحب این امر غیبتی هست؛ پس بنده، تقوای الهی پیشه کند و به دین او چنگ زند.
۴. پیروی از دستورهای امامان علیهمالسلام
از آنجا که تمام امامان علیهمالسلام نور واحدی هستند، دستورها و فرمودههای ایشان نیز یک هدف را دنبال میکند؛ بنابراین، پیروی از هر کدام، پیروی از همه آنها است. در زمانی که یکی از آنها در دسترس نیست، دستورهای دیگران چراغ راه هدایت است.
یونس بن عبدالرحمان میگوید بر موسی بن جعفر علیهماالسلام وارد شدم و گفتم:
«یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ؟»
«ای فرزند رسول خدا! آیا شما قائم هستید؟» ایشان فرمودند:
«أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَةٌ یَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَی نَفْسِهِ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ ثُمَّ قَالَ ع طُوبَی لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحَبْلِنَا فِی غَیْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ عَلَی مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً وَ رَضِینَا بِهِمْ شِیعَةً فَطُوبَی لَهُمْ ثُمَّ طُوبَی لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِی دَرَجَاتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ.» (کمالالدین و تمامالنعمة، ج ۲، ص۳۶۱)
من قائم به حق هستم؛ ولی قائمی که زمین را از دشمنان خدا پاک سازد و آن را از عدل و داد سرشار سازد، همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد، او پنجمین از فرزندان من است. او را غیبتی طولانی است، زیرا بر نفس خود میهراسد و گروههایی در آن غیبت، مرتد شده و گروههایی دیگر در آن ثابت قدم خواهند بود.
خوشا بر احوال شیعیان ما، که در غیبت قائم ما به رشته ما چنگ زنند و بر دوستی ما و بیزاری از دشمنان ما ثابت قدم هستند؛ آنها از ما و ما از آنهاییم. آنها ما را به امامت و ما نیز آنان را به شیعهبودن پذیرفتهایم، پس خوشا بر احوال آنها، به خدا سوگند، آنان در روز رستاخیز همدرجه ما هستند.
چگونگی غیبت حضرت مهدی علیهالسلام
باید دانست که غیبتِ جسم شخص یا اشیای دیگر و مخفیماندن فعل و عمل انسان از انظار حاضرین، در تاریخ معجزات و کرامات انبیاء و اولیاء و خواصّ مؤمنین، بیسابقه نیست و مکرّر اتّفاق افتاده است.
از جمله، در تفسیر آیه کریمه:
«وَ إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاْلآخِرَهِ حِجَاباً مَسْتُوراً.» (اسراء/ ۴۵)
و هنگامی که قرآن را قرائت مینمایی ما در میان تو و کسانی که ایمان به آخرت نمیآورند، پردهی پوشیده و پنهانی قرار میدهیم.
علاوه بر آنکه ظاهر آیه دلالت دارد بر اینکه خدای متعال، رسول اعظم صلیاللهعلیهوآله را در زمانی که قرائت قرآن مینمود از کفّاری که قصد آزار آن حضرت را داشتند پنهان و مستور میداشت، در برخی از تفاسیر آمده است که خداوند متعال، پیغمبر صلیاللهعلیهوآله را در هنگام قرائت قرآن از ابوسفیان، نضر بن حارث، ابوجهل، و حمّالة الحطب پنهان میداشت. آنان میآمدند و از نزد آن حضرت میگذشتند و ایشان را نمیدیدند. (طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص۶۴۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج۴، ص۱۸۶)
ابن هشام در سیره، حکایتی از مستورماندن وجود مقدّس پیغمبر صلیاللهعلیهوآله از نظر امّ جمیلِ حمّالةالحطب روایت کرده که در پایان آن، این جمله را از پیغمبر صلیاللهعلیهوآله نقل نموده است:
«لَقَدْ أَخَذَ اللهُ بِبَصَرِهَا عَنِّی.» (ابن هشام، ج۱، ص۲۳۸؛ و روایاتی دیگر)
خداوند دید او را از من گرفت و مرا از او پنهان نمود.
در وقت هجرت از مکّه به مدینه نیز بر حسب تواریخ معتبر، مشرکین که بر در خانه پیغمبر صلیاللهعلیهوآله برای کشتن او اجتماع کرده بودند، آن حضرت را ندیدند. بدین ترتیب که پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بعد از آنکه حضرت علی علیهالسلام را مأمور فرمود تا در بستر او بخوابد، بیرون آمد و مشتی خاک برداشت و بر سر آنها پاشید و «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکیِمِ» را تا «فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» قرائت کرد و از آنها گذشت و کسی آن حضرت را ندید. (ابن هشام، ج۲، ص۳۳۳؛ ابن سعد، الطبقاتالکبری، ج۱، ص۲۲۷ - ۲۲۸؛ ابن اثیرجزری، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۰۳)
و در تفسیر الدرالمنثور، حکایتی است طولانی راجع به خبری که حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام آن را از پدر بزرگوارش و آن حضرت از امام زینالعابدین و او از امیرالمؤمنین علیهمالسلام روایت کرده است که از شواهد این موضوع است.
و نیز در تفسیر آیه کریمه «وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَاَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَایُبْصِرُونَ؛ و در مقابل و پشت سر آنها مانعی قرار دادیم و آنها را به وسیله آن مانع، پوشاندیم، پس آنها نمیبینند؛ (یس/ ۹)» در کتب تفاسیر، روایاتی است که دلالت بر این موضوع دارند. (طوسی، التبیان، ج۸، ص۴۴۶؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج۸، ص۶۴۹ – ۶۵۰؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج۵، ص۲۵۸ – ۲۵۹؛ و تفاسیر دیگر)
در تاریخ زندگی ائمّه علیهمالسلام نیز بر این موضوع شواهد متعدّدی وجود دارد؛ مانند غایبشدن حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام از نظر مأموران عبدالملک مروان که علاوه بر علمای شیعه، علمای اهلسنّت مثل ابنحجر نیز آن را روایت کردهاند. (ابنحجر هیتمی، الصواعقالمحرقه، ص۲۰۰)
بنابراین مسئله غایبشدن شخص، مسئلهای واقعشده و سابقهدار است.
و امّا خفای عنوان و ناشناختهماندن انسان، بدون غایبشدن بدن، بسیار بسیط و ساده است و در بسیاری از موارد محتاج به اعجاز و خرق عادات نمیباشد و همواره اشخاصی را میبینیم که کاملاً در نظرها آشکارند، ولی آنها را نمیشناسیم.
پس از این مقدّمه، در جواب سؤال گفته میشود:
اگرچه فلسفه و صحّت و فایده غیبت، به هریک از دو نحو (غایبشدن جسم و ناشناسبودن) حاصل میشود و این جهات که امر امام علیهالسلام مخفی باشد و کسی او را نشناسد، یا نتواند متعرّض ایشان گردد و سایر هدفها و مقاصدی که در غیبت آن حضرت است، در هر دو حال، حاصل است؛ امّا از جمع بین روایات و حکایاتِ تشرّف افراد به خدمت آن حضرت و استفاده تفسیر بعضی از آنها از برخی دیگر، دانسته میشود که غیبت آن حضرت به هر دو شکل (ناپیداشدن و ناشناسبودن) واقع گردیده و بلکه گاهی در زمانی واحد، هر دو شکل غیبت واقع شده است؛ به این معنا که یک نفر ایشان را دیده و نشناخته است و دیگری در همان حال، اصلاً آن حضرت را ندیده است. چنان که پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را در بعضی از وقایعی که به آن اشاره شد، بعضی میدیدند و بعضی نمیدیدند.
مطلبی که توجّه به آن لازم است این است که غیبتِ جسم، بدون اعجاز و خرق عادت واقع نمیشود، امّا پنهانشدن نام و عنوان و ناشناختهبودن، به طور عادّی نیز واقع میشود، هرچند در بعضی مواقع، استمرار آن یا جلوگیری از التفات اشخاص به استعلام و طلب معرفت، محتاج به خرق عادّت و تصرّف در نفوس است که خداوندِ قادرِ متعال برای تحقق اراده خود و حفظ ولیّ امر علیهالسلام تمام اسباب عادّی و غیرعادّی آن را توسط خود آن حضرت و یا مستقیماً - هر طور که مصلحت باشد - فراهم میسازد.
جنگ هشتساله؛ مکتب قرآنی ایستادگی در برابر ظلم و باطل
طیبه محسنی، استاد دانشگاه و کارشناس دینی، با اشاره به اینکه دفاع در منطق قرآن صرفاً یک واکنش در برابر تهدید نیست، بلکه راهی برای ساخت جامعهای عادلانه، مستقل و الهی است، تصریح کرد: اگر نیروی دفاع در جامعه نباشد، نه آزادی معنایی خواهد داشت، نه استقلال پایدار میماند و نه پیشرفت ممکن میشود.
او خاطرنشان کرد: قرآن کریم مؤمنان را فرامیخواند که در برابر تجاوزها و تهدیدها ساکت ننشینند و با ارادهای الهی و آگاهانه به مقابله برخیزند، آنجا که میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ» ای کسانی که ایمان آوردهاید، با کسانی از کافران که به شما نزدیکترند بجنگید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.
محسنی با بیان اینکه دفاع مقدس ایران مصداق روشن و تاریخی این آیه شریفه است، گفت: در جنگ تحمیلی، ملت ایران از مرزهای هویتی، فرهنگی و ایمانی خود پاسداری کرد. این دفاع موجب شد انقلاب اسلامی تثبیت شود، اقتدار ملی ارتقا یابد و فرهنگ ایثار و شهادت بهعنوان یک سرمایه تمدنی در تار و پود جامعه نهادینه شود.
کارشناس دینی دفاع مقدس را مدرسهای بزرگ برای تربیت انسانهای مسئول و خودآگاه دانست و اظهار داشت: از دل این حماسه تاریخی، نسلی برخاست که معنای حقیقی مسئولیت اجتماعی را درک کرده بود که مفهوم دفاع را محدود به میدان جنگ نمیدانست و آن را در عرصههای علم، فرهنگ، اقتصاد و سیاست نیز ادامه داد و زمینهساز پیشرفتهای بعدی کشور شد.
این کارشناس قرآنی با تأکید بر اینکه دفاع از منظر قرآن ابزاری برای تعالی انسان و جامعه است نه صرفاً برای حفظ وضع موجود، تصریح کرد: دفاع از ارزشها و حقوق الهی زمینهساز رشد معنوی انسان و جامعه است و در مسیر دفاع، انسان با مفاهیمی چون صبر، استقامت، ایثار و توکل پیوند میخورد. این فضیلتها نهتنها قدرت مقابله با دشمن را افزایش میدهند، بلکه انسان را به خداوند نزدیکتر میکند و مسیر رشد و کمال او را هموار میکنند.
محسنی با اشاره به آیه 59 سوره نساء که میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ» تأکید کرد: مشروعیت و قداست دفاع زمانی معنا دارد که در چارچوب فرمان الهی و تحت رهبری الهی صورت گیرد. رزمندگان دفاع مقدس با همین باور قدم به میدان نبرد گذاشتند؛ آنان خدا را سرپرست حقیقی خود میدانستند و شهادت را نه پایان زندگی، بلکه آغاز پروازی ابدی میدیدند.
او ادامه داد: دفاع مقدس درس بزرگ دیگری نیز برای جامعه ما داشت. این تجربه تاریخی نشان داد که راه رسیدن به تعالی از دل سختیها، رنجها و مقاومتها میگذرد. ملت ایران در آن سالها هم از خاک خود دفاع کرد و هم به قلههای خودباوری، استقلال، عزت و اقتدار رسید. این راه بدون ایستادگی در برابر تجاوز و بدون ایمان به وعدههای الهی هرگز دستیافتنی نبودند.
این پژوهشگر قرآنی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: بررسی مبانی نظری دفاع در قرآن نشان میدهد که دفاع یک وظیفه است که در همه عرصههای زندگی جاری است. دفاع از حق، دفع باطل، ایستادگی در برابر ظلم و تلاش برای حفظ ارزشهای الهی همه تجلی اراده خداوند در تاریخ هستند و دفاع مقدس ایران یکی از روشنترین مصادیق این سنت الهی بود.
محسنی با تأکید بر اینکه مفهوم دفاع در قرآن محدود به میدان جنگ نیست، خاطرنشان کرد: امروز نیز دفاع ادامه دارد اما میدانهای آن تغییر کرده است. دفاع از حقیقت، عدالت، آزادی و کرامت انسانی در برابر هجمههای فرهنگی، اقتصادی و رسانهای ادامه همان سنت الهی است که قرآن بر آن تأکید میکند. ملت ایران با تکیه بر تجربه دفاع مقدس و با الهام از آموزههای قرآنی میتواند در این میدانهای نوین نیز سربلند و پیروز باشد.
علائم و نشانههای کمخونی را بدانید/ گروههای در معرض خطر
کمخونی میتواند شدتهای مختلفی داشته باشد، به طوری که موارد شدید آن نیاز به بستری شدن در بیمارستان یا حتی منجر به مرگ میشود. افراد در دوران قاعدگی و بارداری از جمله آسیبپذیرترین افراد در برابر کمخونی هستند، اما هر کسی میتواند در معرض خطر باشد. نکته نگرانکننده این است که موارد کمخونی در سالهای اخیر افزایش یافته است. در سال ۲۰۲۱، محققان ۴۲۰ میلیون مورد کمخونی بیشتر از موارد گزارششده در سال ۱۹۹۰ گزارش کردند.
اگرچه برخی معتقدند که این افزایش ممکن است به دلیل رشد جمعیت باشد، اما واضح است که کمخونی از بین نرفته و بسیاری از آنها نیاز به درمان دارند.
کمخونی چیست؟
کمخونی یک اختلال خونی شایع اما جدی است که میتواند زمانی رخ دهد که سطح هموگلوبین فرد برای تأمین نیازهای بدنش بسیار پایین باشد. هموگلوبین پروتئینی در خون است که در گلبولهای قرمز یافت میشود و به حمل اکسیژن در سراسر بدن کمک میکند.
داشتن سطح کافی هموگلوبین برای عملکردهای خاصی مانند حفظ انرژی در طول روز، تفکر و توان انجام ورزش مهم است. وقتی افراد کم خون هستند، ممکن است علائمی مانند سرگیجه یا غش کردن را تجربه کنند که میتواند به دلیل کمبود اکسیژن در بدن باشد.
علائم و نشانههای کمخونی
بهطورکلی، کمخونی با رنگپریدگی و احساس سرما همراه است اما تمام کسانی که کمخونی را تجربه میکنند، این علائم را نشان نمیدهند. همچنین کسانی که این علائم را نشان میدهند، این علائم فقط بخش کوچکی از علائم برای تشخیص هستند.
خستگی، سبکی سر، تپش قلب در قفسه سینه، تنگی نفس، عدم تحمل سرما، هوس خوردن یا جویدن مواد فاقد ارزش غذایی مانند یخ از دیگر علائم کمخونی است.
افراد مبتلا به کمخونی نه تنها طیف وسیعی از علائم، بلکه درجات مختلفی از شدت علائم را نیز تجربه میکنند. به طور مثال، برخی از افراد مبتلا به کمخونی ممکن است مستعد سرگیجه و غش باشند و این در حالی است که برخی دیگر شاید اصلاً احساس سرگیجه نکنند و ممکن است ماهها تا سالها علائم کمی یا بدون علائم باشند.
اگرچه این ممکن است یک مزیت به نظر برسد، اما علائم خفیف کمخونی میتواند به خودی خود خطرناک باشد. نکته نگرانکننده این است که این علائم ممکن است باعث شوند که این بیماری در سکوت و به درستی توسط یک متخصص پزشکی تشخیص داده نشود. کمخونی تشخیص داده نشده ممکن است به درستی یا به طور مؤثر درمان نشود و مدت طولانی فرد دچار بیماری شود. در برخی موارد، علائم فقط زمانی شروع میشوند که تعداد گلبولهای خون فرد آنقدر پایین باشد که منجر به بستری شدن فرد در اورژانس شود، بدون اینکه فرد علائم (بدون هشدار) داشته باشد. وقتی کمخونی خفیف است، افراد میتوانند در حال راه رفتن باشند و حتی متوجه کمخونی خود نشوند؛ اگر کمخونی شدید باشد، ممکن است خسته، ضعیف یا غش کنید و همچنین تا زمانی که کمخونی شدید نشود، نمیتواند زندگی فرد را تهدید کند.
عوامل خطر کمخونی
هر کسی میتواند در معرض خطر کمخونی باشد اما برخی افراد میتوانند نسبت به دیگران آسیبپذیرتر باشند. در ایالات متحده، به ویژه زنان در سن قاعدگی به دلیل از دست دادن خون در دورههای قاعدگی سنگین، میتوانند در معرض خطر بیشتری برای کمخونی فقر آهن باشند.
زنانی که باردار هستند، در صورت ابتلا به کمخونی، چه برای خودشان و چه برای نوزاد در حال رشدشان میتوانند در معرض خطر بیشتری برای عوارض شدید کم خونی قرار گیرند. کمخونی همچنین خطر مرگومیر و عوارض مادران را افزایش میدهد. تقریباً از هر دو زن باردار در جهان، یک نفر دچار کمخونی است و این موضوع نسل به نسل بر جمعیت تأثیر میگذارد.
گروههای در معرض خطر کمخونی را میتوان به افرادی که در معرض خطر ابتلا به کمخونی هستند و افرادی که در معرض عواقب شدید کمخونی هستند، تقسیم کرد.
گروههای در معرض خطر ابتلا به کمخونی
افرادی که رژیم غذایی مناسبی ندارند در معرض خطر ابتلا به کمخونی قرار دارند. این افراد میتوانند شامل افراد گیاهخواری باشند که مواد مغذی از دست رفته را از مکمل دریافت نمیکنند، یا افرادی که به اندازه کافی آهن، ویتامین B۱۲ و فولات مصرف نمیکنند.
افرادی که سابقه اختلالات رودهای دارند نیز در معرض ابتلا به کمخونی قرار دارند. برخی از اختلالات رودهای، مانند بیماری کرون و بیماری سلیاک، بر جذب مواد مغذی تأثیر میگذارند.
افرادی که قاعدگی دارند و دورههای قاعدگی سنگینی را تجربه میکنند. این میتواند به افزایش از دست دادن خون و درنتیجه کم خونی منجر شود.
بارداری میتواند خطر ابتلا به کمخونی را افزایش دهد، زیرا هم فرد باردار و هم جنین در حال رشد از خون استفاده میکنند.
افراد مبتلا به بیماریهای مزمن مانند سرطان، نارسایی کلیه یا کبد. این بیماریها ممکن است باعث کاهش گلبولهای قرمز خون شوند.
افرادی که سابقه خانوادگی کمخونی ارثی مانند تالاسمی و کمخونی داسی شکل دارند. سابقه خانوادگی کمخونی ارثی ممکن است خطر ابتلا به کمخونی را افزایش دهد.
افرادی که سابقه عفونتهای خاص، بیماریهای خونی و اختلالات خودایمنی دارند. برخی از بیماریها و عفونتهای خونی میتوانند بر خونرسانی یا تولید گلبولهای قرمز تأثیر بگذارند و خطر کمخونی را افزایش دهند.
افراد مبتلا به نارسایی کلیه. این افراد نیز میتوانند دچار کمخونی شوند زیرا کلیهها نقش مهمی در کمک به مغز استخوان برای ساخت سلولهای خونی دارند.
علاوه بر این، افرادی که در معرض مواد شیمیایی سمی قرار دارند یا داروهای خاصی مصرف میکنند که بر تولید گلبولهای قرمز تأثیر میگذارند، میتوانند در معرض خطر بیشتری برای کمخونی باشند.
گروههای در معرض خطر عواقب شدید کمخونی
کمخونی یکی از علل مرگ و میر و عوارض مادران باردار است. از آنجایی که افراد باردار ابتدا از بدن خود برای حمایت از یک نوزاد در حال رشد استفاده میکنند، کمخونی میتواند مادر و نوزاد را از مواد مغذی، انرژی و خون بیشتری محروم کند.
هنگامی که یک زن باردار کمخونی دارد، این ممکن است بر رشد نوزادش تأثیر بگذارد. همچنین کمخونی میتواند بر رشد عصبی در کودکان خردسال تأثیر بگذارد.
حتی در یک بارداری طبیعی، بدن طوری تنظیم شده است که نوزاد خون مورد نیاز برای حفظ خود را دریافت کند. هنگامی که کمخونی وجود داشته باشد، سطح هموگلوبین میتواند به شدت کاهش یابد. زنانی که در ابتدا کمخون هستند، میتوانند کمخونتر شوند و این خود خطر مستقلی برای مرگ و میر مادران است.
حتی قبل از تولد، کمخونی میتواند عواقبی برای نوزاد نیز داشته باشد.
داشتن کمخونی در رحم میتواند احتمال تولد زودرس یا وزن کم هنگام تولد را افزایش دهد. همچنین، کمخونی میتواند بر رشد عصبی تأثیر بگذارد.
شهادت پاداش مجاهدت است، چه در دفاع ۸ ساله چه در نبرد ۱۲ روزه
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت هفته دفاع مقدس و روز «مهمانی لالهها»، شهادت را پاداش مجاهدت دانستند و تأکید کردند که ملتها با این مجاهدتها رشد میکنند و با این شهادتها جلوه و جلا مییابند.
متن این پیام که همزمان با مراسم غبار روبی، عطرافشانی و گلباران مزار شهیدان در سراسر کشور با عنوان «مهمانی لالهها» از سوی حجتالاسلام موسوی مقدم نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
امسال هفتهی دفاع مقدس، با شهادت جمعی از برجستگان مسیر مقاومت اسلامی و جوانان شجاع در نقاط گوناگون، جلوه و شکوه دیگری یافته است.
شهادت پاداش مجاهدت است، چه در دفاع ۸ ساله، چه در نبرد قهرمانانهی ۱۲ روزه، و چه در لبنان و غزّه و فلسطین. ملتها با این مجاهدتها رشد میکنند و با این شهادتها جلوه و جلا مییابند.
مهم آن است که به وعدهی الهی دربارهی پیروزی حق و زوال باطل یقین کنیم و به وظیفهی خود در نصرت دین خدا پایبند باشیم.
سیّدعلی خامنهای
۲ مهرماه ۱۴۰۴
پزشکیان در سازمان ملل: اقدام ۳کشور اروپایی بهدستور آمریکا غیرقانونی است
مسعود پزشکیان رئیسجمهور صبح امروز چهارشنبه به وقت محلی، در نخستین برنامه سفر خود به نیویورک، در تشریح مواضع جمهوری اسلامی ایران در هشتادمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با بیان اینکه کشورهای غربی برای نابودی همان برجامی اقدام کردند که خودشان بزرگترین دستاورد دیپلماسی چندجانبهاش میدانستند، گفت: این اقدام غیرقانونی که با مخالفت برخی از اعضای شورای امنیت نیز مواجه گردید، مشروعیت بینالمللی نداشته و با اقبال جامعه بینالمللی نیز روبرو نخواهد شد؛ یکبار دیگر در این مجمع اعلام میکنم که ایران هرگز به دنبال ساخت بمب هستهای نبوده و نخواهد بود.
متن کامل سخنان رئیس جمهور به شرح زیر است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای دبیرکل؛
خانم رئیس؛
نمایندگان محترم؛
خانمها و آقایان؛
شعار امسال، «هشتاد سال، و بیشتر برای صلح، توسعه و حقوق بشر» در حقیقت فراخوانی برای همبستگی و نگاهی مشترک به آینده روشنتر است. اعتقاد و باور دینی ما و دعوت همه پیامبران نیز، بر مبنای برابری حقوق همهی انسانهاست. آنچه انسان را شایستهتر میسازد، تقواست؛ یعنی راستی، خرَد، پاکی و نوعدوستی.
زیربنای همه ادیان الهی و وجدان بشری این قاعده طلایی است که «هر آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران نیز نپسند». حضرت مسیح (ع) فرمود: با دیگران چنان رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود، پیامبر اسلام (ص) فرمود: هیچیک از شما مؤمن واقعی نیست مگر آنکه برای دیگران همان را بخواهد که برای خود میخواهد، حکیم هیلل (Hillel)، عصارهی تورات را چنین بیان کرد: آنچه بر تو ناپسند است، بر دیگران نیز روا مدار، در سنّتهای مشرق زمین نیز آموزهی مرکزی، همین اصل است، و مکاتب اخلاقی سکولار نیز با عقلانیت مبتنی بر وجدان، به همین نتیجه رسیدهاند.
عالیجنابان؛
آیا جهان ما چنین است؟ به دو سال گذشته بنگریم: جهان در دو سال گذشته؛ نظارهگر نسلکشی در غزه بود، نظارهگر ویرانی خانهها و نقض مکرر حاکمیت و تمامیت ارضی در لبنان، نظارهگر تخریب زیرساختهای سوریه، نظارهگر حمله به مردم یمن، نظارهگر گرسنگی اجباری کودکان نحیف در آغوش مادران، نظارهگر شبیخون دزدانه به حق حاکمیت کشورها، تجاوز به تمامیت ارضی دولتها و هدفگیری عریان رهبران ملتها بود، و همهی اینها با پشتیبانی تمامعیار مسلحترین حکومت جهان و به بهانه دفاع از خود! آیا اینها را برای خود میپسندید؟
چه کسی بر هم زننده ثبات منطقه و جهان است؟ چه کسی تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی است؟ حملات هوایی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا به شهرها، خانهها و زیرساختهای ایران –آن هم درست در زمانی که در مسیر مذاکرات دیپلماتیک گام برمیداشتیم– خیانتی بزرگ به دیپلماسی و تضعیفکنندهی تلاش برای استقرار ثبات و صلح بود.
این تجاوز گستاخانه، علاوه بر به شهادت رساندن تعدادی از فرماندهان، شهروندان، کودکان، زنان، دانشمندان و نخبگان علمی کشور، ضربهای سنگین به اعتماد بینالمللی و چشمانداز صلح به منطقه وارد کرد. آنچه که از این قتل و جنایت شما میتوانید ببینید کشتار بچهها، کودکان، زنان و در حقیقت یک کتابی است از کشتاری که اسرائیل در کشور ما از همه انسانهای زن و مرد و کودک و جوان در کشور ما ایجاد کرد.
یعنی اینها به اسم آرامش و صلح در کشور و در منطقه ایجاد شده، ناآرامی را در کشور آنها ایجاد کردند و با همین روند 35 هزار انسانهای بیگناه را در غزه به خاک و خون کشیدند، خانههای آنها را ویران کردند، بیمارستانها، درمانگاهها و مدارس را، و راه آب و غذا و نان و دارو را بر مردم بستند.
اگر در برابر این هنجارشکنیهای خطرناک نایستیم، این بدعتها، دامن جهان را خواهد گرفت؛ حمله به تأسیسات هستهای تحت پادمان و نظارت بینالمللی، تلاش علنی برای کشتن رهبران و مقامات رسمی دولتهای عضو سازمان ملل، هدف گرفتن سیستماتیک خبرنگاران و اهالی رسانه، و کشتن انسانهایی که صرفاً به علّت دانش و تخصّصشان به «اهداف نظامی» تبدیل میشوند. آیا اینها را بر خود میپسندید؟
کسانی که مرتکب این جنایات شدهاند، باید بدانند که ایران، این کهنترین تمدّن پیوستهی جهان، همواره در برابر تندبادهای تاریخ، استوار ایستاده است. این ملّت با روحی سترگ و ارادهای جاودان بارها ثابت کرده است که در برابر مهاجمان سر فرود نمیآورد و امروز نیز در برابر متجاوزان، با اتّکا به قدرت ایمان و انسجام ملی، سربلند ایستادهایم.
در دفاع 12 روزه، مردم میهندوست و دلاور ایران، محاسبه وهمآلود خودستایان متجاوز را به رخ آنان کشیدند. دشمنان ایران، ناخواسته اتّحاد مقدس ملّی را قوام بخشیدند. مردم ایران با وجود شدیدترین، طولانیترین و سنگینترین تحریمهای اقتصادی، جنگ روانی و رسانهای و تلاشهای مستمر برای ایجاد تفرقه، به مجرّد شلیک نخستین گلوله به خاکشان، یکپارچه حامی نیروهای مسلح دلیر خود شدند و امروز نیز خون شهدایشان را پاس میدارند.
من در اینجا به نام مردم ایران، از تمام شخصیتها، ملتها، دولتها و سازمانهای بینالمللی و منطقهای که در این جنگ، با ایران همدل بودند، صمیمانه تشکر میکنم.
خانمها و آقایان؛
امروز پس از نزدیک به 2 سال نسلکشی، گرسنگی دادن جمعی و تداوم آپارتاید در داخل سرزمینهای اشغالی و تجاوز به همسایگان، طرح مضحک و متوّهمانهی «اسرائیل بزرگ» با وقاحت از سوی بالاترین سطوح این رژیم عنوان میشود.
این طرح، بسیاری از سرزمینهای منطقه را دربرمیگیرد. این نقشه، نشانگر اهداف و مقاصد واقعی رژیم صهیونیستی است که اخیراً مورد تأیید نخستوزیر آن نیز قرار گرفته است. هیچکس در جهان، از نیات متجاوزانهی این رژیم در امان نیست.
مسلّم است که رژیم صهیونیستی و حامیان آن دیگر حتی به عادیسازی از راه سیاسی رضایت ندارند؛ حضور خود را با زور عریان تحمیل میکنند و آن را «صلح از طریق قدرت» نامگذاری کردهاند، اما این نه صلح است و نه قدرت؛ بلکه تجاوزگری مبتنی بر زورگویی و قلدری است.
اما ما، ایران قدرتمندمان را در کنار همسایگان قدرتمند و در منطقهای قوی، با آیندهای روشن میخواهیم. ما در برابر کلانپروژهای که نسلکشی، تخریب و بیثباتی را به منطقه تحمیل میکند، از چشمانداز مشترک و امیدبخش دفاع میکنیم؛ چشماندازی که امنیت جمعی را با سازوکارهای واقعی همکاری دفاعی و واکنش مشترک به تهدیدات، تضمین میکند، چشماندازی که کرامت انسانی و تنوع فرهنگی را بهعنوان ارزش بنیادین، پاس میدارد، چشماندازی که توسعهی جمعی را با سرمایهگذاری مشترک در زیرساختها و دانشهای نوین به واقعیت بدل میسازد، چشماندازی که امنیت انرژی و بهرهبرداری عادلانه از منابع حیاتی را ستون ثبات اقتصادی میبیند، چشماندازی که از محیط زیست برای آیندگان محافظت میکند، چشماندازی که حاکمیت ملی و تمامیّت ارضی کشورها را اصول غیرقابل مذاکره قرار میدهد، چشماندازی که نه به دنبال صلح متکی بر زور، بلکه بر پایهی «قدرت از طریق صلح» است.
در این منطقهی قوی، کشتار و خونریزی جایی ندارد. به همین خاطر سالهاست کشور من از سرسختترین حامیان ایجاد منطقهی عاری از سلاحهای کشتار جمعی بوده است، اما آنها که خود دارای بزرگترین زرادخانههای هستهای هستند و در نقض فاحش معاهدهNPT ، سلاحهایشان را روز به روز، کشندهتر و ویرانگرتر میکنند، سالهاست با اتّهامهای واهی مردم ما را در معرض فشار قرار دادهاند.
هفته گذشته، سه کشور اروپایی، پس از آنکه نتوانستند با بدعهدی 10 ساله و به دنبال آن با حمایت از تجاوز نظامی مردم سربلند ایران را به زانو دربیاورند، به دستور ایالات متحده، با فشار، قلدری، تحمیل و سوءاستفاده آشکار کوشیدند قطعنامههای لغو شده شورای امنیت، علیه ایران را بازگردانند.
در این مسیر؛ حسننیت را کنار گذاشتند، الزامات قانونی را دور زدند، اقدامات جبرانی قانونمند ایران در برابر خروج آمریکا از برجام و بدعهدی و ناتوانی مطلق اروپا را «نقض فاحش» جلوه دادند، خود را به دروغ «طرفهای خوشسابقه» توافق معرفی کردند و تلاشهای صادقانه ایران را «ناکافی» خواندند. و این همه، برای نابودی همان برجامی بود که خودشان بزرگترین دستاورد دیپلماسی چندجانبهاش میدانستند. این اقدام غیرقانونی که با مخالفت برخی از اعضای شورای امنیت نیز مواجه گردید، مشروعیت بینالمللی نداشته و با اقبال جامعه بینالمللی نیز روبهرو نخواهد شد.
یکبار دیگر در این مجمع اعلام میکنم که ایران هرگز به دنبال ساخت سلاح هستهای نبوده و نخواهد بود. ما به دنبال سلاح هستهای نیستیم و این یک باور اعتقادی و فتوای رهبری است در نتیجه به هیچوجه به دنبال آن سلاحهای کشتار جمعی نبودیم و نخواهیم بود. در جایی که برهم زننده آرامش در منطقه، اسرائیل هست ایران باید تحریم شود ما یک شعری داریم میگوید «گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری». یکی جای دیگری دارد منطقه را به هم میزند و کسان دیگری را دارند تحریم میکنند.
خانمها، آقایان؛
جمهوری اسلامی ایران از صلح و ثبات استقبال میکند. ما باور داریم که آینده منطقه و جهان باید بر پایه همکاری، اعتماد و توسعه مشترک شکل بگیرد و در این چارچوب؛ ایران از روند صلح میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان حمایت میکند، ایران امیدوار است تلاشها برای پایان دادن به جنگ در اوکراین، به توافقی عادلانه و پایدار بین روسیه و اوکراین بینجامد، ایران از پیمان دفاعی میان دو کشور برادر مسلمان، عربستان سعودی و پاکستان، به عنوان آغازی برای نظام امنیت فراگیرمنطقهای با همکاری کشورهای مسلمان غرب آسیا در حوزههای سیاسی، امنیتی و دفاعی، استقبال میکند و بالاخره تجاوز جنایتکارانه رژیم اسرائیل به قطر که منجر به شهادت تعدادی از اتباع فلسطینی و قطری شد را محکوم میکنیم و حمایت و همبستگی خود با دولت و ملت قطر را اعلام میکنیم.
خانمها، آقایان؛
امنیت واقعی نه از راه زور، بلکه از طریق اعتمادسازی، احترام متقابل و همگرایی منطقهای و چندجانبهگرایی مبتنی بر حقوق بینالملل بهدست میآید. بر این مبنا، من همگان را دعوت میکنم؛ «شنیدن» یکدیگر به جای بلند کردن صداها ، تمرین کنیم، در مبانی فکری دوقطبیسازی و خشونت سیاسی که امروز نه تنها گریبانگیر جامعه بینالمللی است، که درون جوامع را نیز به تنش و آشوب کشانده است را بازنگری کنیم، به عنوان فصل مشترک همه باورها و فرهنگها، و به جای تفسیر مغرضانه مفاهیم و روایتها هر چه را برای خود نمیپسندیم، برای دیگران نیز روا نداریم، اعتبار نهادها و ساز و کارهای حقوق بینالملل را ترمیم و بازسازی کنیم و برای ایجاد یک نظام امنیت و همکاری منطقهای در غرب آسیا متعهد شویم.
خانمها، آقایان؛
ما ایرانیان قدرت خود را در جهان گستردهایم؛ نه با تولید و استفاده از سلاح هستهای و کشتار صدها هزار انسان در قرن بیستم و نسلکشی و تحمیل گرسنگی به کودکان غزه در قرن بیست و یکم، و حتی نه در امپراطوریهای تاریخی ایران، بلکه با فرهنگ همنوع دوستی و پیام همدلی جهانگشایانی همچون مولوی و حافظ و اشعاری که سعدی در 800 سال پیش فرمود:
بنیآدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی
جنایتکارانی که با کشتن کودکان، قلدری میکنند، شایسته نام انسان نیستند و بیگمان شرکای مطمئنی نیز نخواهند بود.
ایران با تکیه بر سنت دیرین نوعدوستی، شریکی پایدار و همراهی مطمئن برای همه کشورهای صلحطلب است؛ دوستی و شراکتی که نه بر مصلحتجویی گذرا، بلکه بر پایه عزّت، اعتماد و آیندهای مشترک استوار است. ما راستقامتان ایران زمین، با ایستادگی در برابر یاغیان بیقانون، بیعدالتیها، تبعیضها و استانداردهای دوگانه را با سربلندی پشتسر گذاشتهایم و خواهیم گذاشت و امروز با نگاهی فرصتمحور، این دستاورد تاریخی مردم ایران را به سکویی برای جهش به آیندهای پر امید تبدیل کردهایم.
بیایید با ما از تهدید، فرصت بسازیم.
متشکرم.































