emamian

emamian

مشاور امور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب در پاسخ به این سوال که نشست سران شانگهای در چین چه اثراتی در صحنه بین‌المللی داشته است، گفت: 25 امین اجلاس سران شانگهای روز 9 و 10 شهریور با حضور بیش از 20 رهبر غیرغربی جهان و نیز دبیرکل سازمان ملل متحد در تیانجین چین برگزار شد. این اجلاس بزرگترین و مهمترین اجلاس در مقایسه با اجلاس‌های گذشته است و ارزیابی اولیه صاحب نظران سیاسی بر این است که این اجلاس یکی از مهم‌ترین نشست‌های بین المللی تاریخ جهان است.

صدای شکستن استخوان سازمان ملل به گوش جهانیان رسید

مشاور بین‌الملل مقام معظم رهبری در تشریح سه اثر مهم اجلاس سازمان همکاری شانگهای، گفت: اولا، صدای شکستن استخوان‌های سازمان ملل متحد به گوش جهانیان رسید و عملا می‌توان به صراحت آغاز مرحله "به تاریخ سپرده‌ شدن این سازمان" همچون "جامعه ملل" را اعلام کرد.

ثانیا، چین نشان داد که قدرت اول جهان به صورت بالقوه است و در آینده نزدیک، بالفعل قدرت اول جهان خواهد شد.

ثالثا، چین نشان داد که با صبر و متانت در حال خاموش کردن صدای پای ترامپ است.

ولایتی افزود: عقیده اهل سیاست بر این است که ترامپ راهی را در پیش رفته بود که رئیس آلمان نازی در گذشته آزمایش کرده و توانسته جهان غرب را با آغاز جنگ جهانی دوم در سپتامبر سال 1939 مرعوب کند. عملا تجربه حرکت قلدرمآبانه هیتلر توسط ترامپ تکرار شد.

وی با بیان اینکه در آن زمان (پیش از آغاز جنگ جهانی دوم) انگلیس در اوج قدرت خود و فرانسه بعد از ناپلئون بناپارت کشورهای قدرتمند بودند و ایتالیا بعد از جوزپه گاریبالدی (فرمانده جنگ‌های وحدت ایتالیا) قدرتمند شد، ادامه داد: این سه مرعوب هیتلر شدند و اکنون تاریخ تکرار شده است. به تعبیر برخی مورخین تاریخ تکرار وقایع است. آقای ترامپ بدون پند گرفتن از آنچه که در گذشته رخ داده، آن راه را می‌رود که این، راه مطلوبی برای وی نخواهد بود.

ولایتی تصریح کرد:‌کاری که ترامپ در این زمان می‌کند، پیشتر هیتلر انجام داده است.آخرین اقدامی که ترامپ انجام داد پیمان آلاسکا بوده که بدون مشورت با همتایان غربی خود در رابطه با اوکراین معاهده بست و خیلی زود در اجلاس شانگهای معلوم شد که سرش به سنگ خورد.

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل خاطرنشان کرد: چهارشنبه 12 شهریور ترامپ در مصاحبه‌ای در خصوص موضع پوتین، رئیس جمهور روسیه برای صلح اوکراین گفت که ما رابطه خوبی باهم داشتیم اما من از پوتین ناامید شدم و سپس نوشته‌ای به صورت کنایه منتشر کرد. ترامپ در آن نوشته گفت که تبریک می‌گویم، اجتماع پوتین، شی‌جین پینگ و کیم جون‌اون در شانگهای علیه آمریکا موضع گرفتند.

مصادیق تحقیر اروپا از سوی ترامپ

ولایتی با بیان اینکه ترامپ در دوره جدید به دنبال ایجاد جهان دو قطبی همچون بعد از نشست یالتا (1945) است، افزود: ترامپ بدون هماهنگی با متحدان خود در اروپا کارهای خود را پیش برده و هدف‌های سابق خود را دنبال کرده است.

وی افزود: ترامپ در سفر به کشورهای حوزه خلیج فارس پول زیادی جمع کرد. خود ترامپ در مناظره با کلینتون در رقابت های دوره اول ریاست جمهوری خطاب به وی گفته بود دموکرات‌ها داعش را به وجود آورده‌اند ؛ جولانی در آن زمان به نام ابوبکر البغدادی نفر دوم داعش بود، اما همین فرد اکنون با کمک آمریکا و برخی از طرف‌های منطقه ای کشور سوریه را متلاشی کرد و دست در دست ترامپ داد. ترامپ حتی در مواقع مختلف روسای کشورهای اروپایی متحد خود از جمله انگلیس را تحقیر کرده است.

ولایتی در ادامه اظهار داشت: کشورهای اروپایی در این مدتی که ترامپ بر سرکار آمده بارها مورد تحقیر قرار گرفته‌اند اما هیچ کدامشان جرات نداشتند در مقابل اقدامات ترامپ ایستادگی کنند. لذا به نوعی شروع به کارهای ایذایی علیه کشورهای مستقل مانند ایران کردند؛ از جمله می‌توان به اقدامات آنان در طرح مکانیسم ماشه اشاره کرد. پس درخواست برای فعال شدن مکانیسم ماشه توسط اروپایی‌ها در شورای امنیت سازمان ملل در حقیقت واکنشی به اقدامات ترامپ در یکه‌تازی در صحنه بین‌المللی علیه آنان است.

وی با اشاره به عدم توجه ترامپ به خواست اروپایی‌ها در خصوص اوکراین، بیان کرد: آخرین اقدامی که ترامپ در این باره انجام داد این بود که در مخالفت با اروپایی‌ها اعلام کرد که حق با روسیه است و اوکراین باید از نقاطی که روسیه تصرف کرده از جمله کریمه در سال 2014 و همچنین مناطقی که در طی جنگ اخیر به دست آورده صرف نظر کرده و آنها را به روسیه واگذار کند و اگر اوکراین کمک می‌خواهد باید هزینه بپردازد. این موضع مشخصاً در مخالفت با منافع اروپایی‌هاست.

عینا کارهای هیتلر توسط ترامپ صورت می‌گیرد

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل با بیان اینکه کارهایی که هیتلر با کشورهای مختلف انجام داد، عیناً توسط ترامپ نیز تکرار می شود، توضیح داد: هیتلر قبل از شروع جنگ دوم جهانی همه موافقتنامه‌های خود با بقیه کشورها را زیر پا گذاشت. هیتلر قبل از آغاز جنگ دوم جهانی با کشورهای اروپایی قراردادهای مودت و عدم تجاوز امضا کرد. اولین قرارداد، قرارداد 1938 مونیخ با سه کشور انگلیس، فرانسه و ایتالیا بود و سپس قراردادی با شوروی در تاریخ 23 اوت 1939 مبنی بر عدم تعرض بست. هیلتر با حمله به شمال اروپا از طریق هلند و بلژیک در سال 1940 وارد فرانسه شد. همچنین از طریق 600 هواپیماهای جنگی به لندن حمله کرد و در سال 1941 در عملیات بارباروسا به شوروی حمله کرد.

وی افزود: روز گذشته (پنجشنبه) ماکرون رئیس جمهور فرانسه نشستی با مقامات 33 کشور اروپایی داشت و در نهایت اعلام کرد که 26 کشور آماده اعزام نیرو برای تضمین امنیتی به اوکراین هستند. حاصل و جمع بندی مطالب فوق‌الذکر نشان می‌دهد که ترامپ مزه تلخ شکست را به آنان چشانده و کامشان را تلخ کرده است.

ایران، چین و روسیه نقش اساسی در شانگهای دارند

ولایتی در ادامه در پاسخ به این سوال که نشست سران سازمان همکاری‌های شانگهای چه نکات مثبتی به همراه داشته است، گفت: آقای شی‌جین‌پینگ بعد از سال‌ها حکومت موفق توانست میوه تلاش‌های مهم و متنانتی که بر اساس عقل چینی انجام داده بود، در این اجلاس بچیند و حتی رقیب قدیمی خود آقای نارندرا مودی، نخست وزیر هند را وارد پکن کند. در حالی که پیش از آن آقای ترامپ، نخست وزیر هند را در بهمن 1403 و در ملاقاتی در واشنگتن شماتت کرد که چرا وی از روسیه نفت ارزان می‌خرد.

وی افزود: مودی به عنوان نخست وزیر بزرگترین کشور به لحاظ جمعیتی با تمدن چند هزارساله و دارای شخصیت بزرگی چون گاندی است و مسلمانان همراه هندوها حاضر نیستند که زیر بار تحمیل‌های ترامپ بروند. بنابراین زودتر از آنچه‌ که آمریکا و غرب فکر می‌کردند مجموعه شانگهای به نتایج ارزشمندی رسیده است که بدون تردید عملا در آینده نقش اول را در تعیین سرنوشت جهان دارد.

ولایتی تصریح کرد: همه کشورهای عضو شانگهای و خصوصا چین، روسیه، ایران نقش بسیار اساسی دارند، زیرا این سه کشور به اضافه هند کشورهای به معنای واقعی کلمه مستقل هستند و قدرت حفظ استقلال خود را دارند. بنابراین در رزمایشی که در شمال اقیانوس هند برگزار شد، چین، روسیه و ایران شرکت کردند. ایران نشان داده که ظرفیت یک کشور بزرگ را دارد و توانسته آمریکا را به عنوان قدرت بزرگ جهان در جنگ تحمیلی 12 روزه شکست دهد و نخستین کشوری است که با شهامت به اسرائیل حمله کرد و این طرف اسرائیلی و آمریکایی بودند که تقاضای آتش‌بس کردند.

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل افزود: زمانی در حکومت بایدن، آمریکا، انگلیس، استرالیا و زلاندنو پیمان مشترک دریایی به نام «آکوس» بستند و هدفشان محاصره چین بود ولی ایران، روسیه و چین متقابلا رزمایش نظامی در تقابل با خطرات مجموعه آکوس علیه چین انجام دادند.

وی خاطرنشان کرد: نکته مهمتر اینکه یکی از ارکان جدید جبهه مقاومت یعنی یمن به سرکردگی سید بدرالدین عبدالملک الحوثی که یکی از بازوهای جبهه مقاومت است و بر باب المندب مسلط است، کشتی‌های رژیم صهیونیستی و آمریکا را مورد تهاجم قرار داد و ناو بزرگ آمریکایی ترومن را زیر ضرب برد. ترامپ دستش را بالا برد و تقاضای آتش‌بس با یمن کرد و عملا موضوع تهدید آمریکا علیه چین، توسط ایران و جبهه مقاومت کمرنگ شده است.

آینده شکل و محتوای متفاوتی نسبت به گذشته خواهد داشت

ولایتی در پاسخ به این سوال که شانگهای چه ظرفیتی برای مقابله با نظم یکجانبه‌گرای آمریکایی دارد، اظهار داشت: مجموعه شانگهای به اضافه بریکس ترکیبی از چین، روسیه، ایران، آفریقای جنوبی، برزیل و هند هستند و جدای از یکدیگر نیستند. دنیای آینده چیز دیگری می‌خواهد و شکل و محتوای متفاوتی نسبت به گذشته خواهد داشت. خیلی زود ترامپ سرش به سنگ خورد و نشانه بارز آن را می‌توان نشست اخیر در پاریس ذکر کرد.

وی ادامه داد: در نشست پاریس 33 کشور از اروپا شرکت داشتند. در نشست پاریس 26 کشور اعلام آمادگی کردند تا نیروی نظامی بین‌المللی به عنوان بخشی از تضمین‌های امنیتی برای مردم اوکراین پس از توافق صلح اوکراین اعزام کنند. قبل از نشست هم استیو ویتکاف، نماینده ترامپ جلسه‌ای با دیپلمات‌های انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اوکراین داشته است. در مقابل واکنش‌های آمریکا خانم زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه سخنان تندی علیه ترامپ داشت و گفت خوب است که ترامپ به فکر آمریکا باشد و اگر می‌خواهد کاری انجام دهد، مناسب است که به داد شهرهای در حال خطر آمریکا نظیر دیترویت، فیلادلفیا و لس‌آنجلس که مردم آنان در حال مرگ هستند، برسد.

مشاور مقام معظم رهبری با بیان اینکه این برخوردهای سریع و خشن بین دو طرف در فاصله کوتاهی پس از اجلاس آلاسکا نشان می‌دهد که دوراندیشی ترامپ ساده انگارانه‌تر از هیتلر است، اظهار داشت: پوتین هوشمندانه عمل کرد. به این طریق که بعد از نشست آلاسکا به شانگهای رفت و نقش اساسی در پایه گذاری دنیای آینده بدون حضور هژمونی آمریکا و قدرت‌های غربی داشت و صراحتا اظهار نمود که جهان تک قطبی باید از بین برود.

ایران آینده روشنی خواهد داشت

ولایتی در پاسخ به این سوال که ایران چگونه می‌تواند از این ظرفیت‌های موجود استفاده کرده و خود را تقویت کند، بیان کرد: ایران کشوری منسجم و مقتدر با رهبری شجاع و بصیر و جهان شناس است. اینجانب که از ابتدای پیروزی انقلاب خدمت مقام معظم رهبری تلمذ کرده ام به صراحت عرض می‌کنم در جهان کسی را به هوشمندی در شناخت مسائل جهانی همانند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نمی‌شناسم. فلذا گام‌های بسیار ارزشمندی توسط ایشان برداشته شده است و آقای دکتر پزشکیان فردی فعال و هماهنگ با رهنمودهای ایشان است و تاکنون پیش رفته‌ایم، بعدا نیز آینده روشنی خواهیم داشت به شرط آنکه همچنان انجسام ملی و اتحاد مقدس خود و نیروهای دفاعی را حفظ کنیم و افراد سیاسی در رابطه با حفظ عزت و سربلندی کشور بزرگ و الهی ایران ید واحده باشند.

وی افزود: اینجانب در یکی از پیام‌ها در شبکه ایکس به عرض رساندم که قرآن کریم 16 آیه در محاسن ذوالقرنین که فردی صالح و به دنبال عدالت و آسایش مردم جهان بود، دارد. در قرآن کریم از ذوالقرنین به عنوان فردی صلح طلب و سازنده که هر کجا پا می‌گذاشت به تعبیر قرآن مردم را به صلاح و دوستی دعوت می‌کرد، یاد شده است.

مشاور مقام معظم رهبری ادامه داد: قرآن کریم در سوره کهف در آیه‌های 82 تا 99 می‌فرماید که ما ذوالقرنین را امکانات دادیم و او به سمت مغرب رفت به جایی که خورشید در آب گل‌آلود غروب کرد. قومی که آنجا بودند به او گفتند آیا تو می‌خواهی ما را عذاب کنی یا آن‌که رفتار خوب داشته باشی. ذوالقرنین گفت اگر ظلم کنید عذاب می‌کنم و اگر سمت خدا برگردید کمک خواهم کرد و سپس به جایی رفت و قومی را مشاهده کرد که خانه نداشتند و زیر چادر زندگی می‌کردند و بعد به سمتی رفت که مردم زندگی می‌کردند و می‌خواستند سدی درست کنند تا جلوی قوم وحشی را بگیرند. به آنان گفت صفحات آهن بیاورید تا مس را ذوب کنیم و سدی بنا کرد.

وی افزود: در اوایل تاریخ اسلام مورخین اسلامی تحت تاثیر ترجمه کتاب یکی از پیروان و مریدان اسکندر گفتند که تصور می‌شود ذوالقرنین همان اسکندر است. بعضی دیگر گفتند که ذوالقرنین اهل یمن و از حمیری‌ها بود. تا اینکه مرحوم ابوالکلام آزاد از مفسرین بزرگ هند که وزیر فرهنگ گاندی بود گفت که قرن به معنای شاخ است و نه اسکندر دو قرن زندگی کرده و نه دو شاخ داشت در حالی که در حجاری‌های به جا مانده از کوروش وی مانند رستم کلاه خودی بر سر داشت که دو شاخ داشت. در نهایت علامه طباطبایی گفت که بر اساس تحقیقات انجام شده ذوالقرنین به کوروش شبیه است و آیت‌الله مکارم شیرازی و ده نفر از مفسرین معاصر همه به این سمت گرایش پیدا کردند که ذوالقرنین همان کوروش است. همچنین سید احمد خان، عالم و مفسر هندی و پایه گذار دانشگاه اسلامی علی‌گر نیز همین نظریه را تایید نموده است.

ولایتی با بیان اینکه تاریخ کوروش همین را حکایت دارد، توضیح داد: وی اول به شهر لیدی که پایتخت آن سارد بود در غرب ترکیه امروزی (دریای اژه) رفت و مطابق فرمایش قرآن کریم آب گل‌آلود بود (چون عمقش در ساحل کم است). بعد به شرق و آسیای مرکزی رفت و به آنان کمک کرد و سپس به قفقاز رفت و سد را ساخت و اکنون آثار آن سد در منطقه گرجستان و آذربایجان به نام داریان موجود است.

وی افزود: کوروش به بابل حمله کرد که توسط آشوری‌ها اداره می‌شد. اولین پادشاه آشوری بخت النصر نام داشت و وی به بیت المقدس حمله کرده بود و چند هزار یهودی را به قتل رساند و هزاران یهودی را اسیر کرد و به بابل آورد. کوروش به آنجا رفت و آن شهر را از دست آشوری‌ها آزاد کرد. فلذا در بعضی روایات یهود از کوروش تقدیر شده است. بعضی متاسفانه یهودیان آن زمان را با صهیونیست‌ها مقایسه می‌کنند. دانیال نبی نیز در خوابی دید شخصی که دو شاخ دارد یهود را نجات خواهد داد.

ولایتی در آخر گفت: یکی از مورخین غربی در رابطه با عظمت تمدن ایرانیان چنین می‌گوید که ایرانیان توانستند در 2500 سال پیش امپراتوری شکل دهند که در راس آنها اشخاصی مانند کوروش بودند در حالی که یونانی‌ها در آتن و اسپارت نتوانستند متحد شوند و کشور تشکیل دهند.

مرتضی غفاریان بازرس انجمن علمی اپتومتری ایران در آستانه برگزاری بیست و‌هفتمین کنگره سراسری انجمن علمی اپتومتری ایران با بیان اینکه کم‌خوابی یکی از مهم‌ترین عوامل آسیب به سلامت چشم‌ها محسوب می‌شود، اظهار داشت: «کمبود خواب نه تنها موجب برهم خوردن تعادل هورمونی بدن می‌شود، بلکه با تضعیف غدد اشکی باعث کاهش ترشح اشک و در نتیجه خشکی، قرمزی و سوزش چشم خواهد شد.»

وی افزود: «از دیگر پیامد‌های کم‌خوابی می‌توان به پف و تیرگی اطراف چشم اشاره کرد که برخلاف تصور عمومی، با روش‌هایی مانند دارو یا جراحی به حالت طبیعی بازنمی‌گردد و در درازمدت می‌تواند حالت دائمی پیدا کند.»

بازرس انجمن علمی اپتومتری ایران با تاکید بر اینکه خواب کافی نقشی اساسی در حفظ سلامت بینایی دارد، گفت: «استفاده مداوم از تلفن همراه و تبلت پیش از خواب، با برهم زدن ترشح هورمون ملاتونین، چرخه خواب را مختل کرده و عوارض کم‌خوابی را تشدید می‌کند.»

غفاریان ادامه داد: «کمبود خواب می‌تواند باعث حساسیت به نور، تاری دید، پرش عضلات پلک و حتی آسیب به سلول‌های بنیادی قرنیه شود. این اختلالات در سنین مختلف بروز می‌کند، اما در کودکان به دلیل رشد و تکامل سیستم بینایی، می‌تواند آثار بسیار جدی‌تری به جا بگذارد.»

وی خاطرنشان کرد: «تحقیقات جدید نشان داده است که بی‌خوابی مزمن خطر ابتلا به گلوکوم – که یک بیماری پیشرونده و منجر به نابینایی است – را افزایش می‌دهد. بنابراین، اصلاح سبک زندگی، داشتن خواب کافی و کاهش استفاده از وسایل الکترونیکی پیش از خواب، برای حفظ سلامت چشم‌ها ضروری است.»

چهارشنبه, 13 شهریور 1404 09:59

حکمت بزرگ غیبت امام زمان (عج)

در فرهنگ شیعی، مسئله غیبت امام مهدی(عج) صرفاً یک رویداد غامض یا یک برهه تاریخی خاص نیست، بلکه یک سنت جاری الهی برای غربال‌گری و تربیت انسان‌های خاص است. غیبت، آغازش با رحلت امام حسن عسکری علیه‌السلام و پنهان شدن جانشین الهی او همراه شد، اما حکمتش ریشه در برنامه‌ای عمیق دارد: رساندن جامعه مؤمن به مرحله‌ای که ایمان و عملش بر پایه بصیرت و یقین باشد، نه بر پایه ظواهر و شرایط عادی.

در این سنت الهی، غیبت همچون آیینه‌ای است که حقیقت درونی انسان‌ها را آشکار می‌سازد. در این دوران، معیار سنجش ایمان، پیروی آگاهانه و پایدار از حجت الهی است، بی‌آنکه حضور ظاهری او ضمانت‌گر این تبعیت باشد. چنین شرایطی، مؤمنان حقیقی را از مدعیان جدا می‌کند و زمینه رشد درونی، خودسازی و تمرین ولایت‌پذیری بر مبنای معرفت را فراهم می‌آورد؛ تا آن‌گاه که با فراهم شدن شرایط الهی، ظهور تحقق یابد و جامعه‌ای که در این آزمون سخت سربلند شده است، شایستگی یاری و نصرت او را داشته باشد.

امام صادق علیه‌السلام خطاب به زراه می‌فرمایند:

«إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ... هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ قُلُوبَ الشِّیعَةِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ؛ یعنی همانا قائم پیش از آنکه قیام کند، غیبتی دارد. گفتم: چرا؟ فرمود: می‌ترسد ـ با دست به شکم خود اشاره کرد ـ سپس گفت: او همان منتظر است، جز اینکه خدا دوست دارد دل‌های شیعیان را بیازماید. در آن هنگام باطل‌گرایان دچار شک و تردید می‌شوند. (غیبت نُعمانی، ص166)

امتحان در دوران غیبت، نمونه‌ای از سنت عمومی خداست که در قرآن کریم نیز آمده: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَکوا أَن یَقولوا آمَنَّا وَهُم لا یُفتَنونَ» (عنکبوت: 2). این یعنی ایمان یک ادعا نیست که با بیان لفظی کامل شود؛ باید در میدان ابتلا ثابت شود. غیبت همان بستر این ابتلاست. غیبت این فرصت را فراهم می‌کند که صف مؤمنان حقیقی از صف مدعیان ناپایدار جدا شود. آنان که ایمانشان سطحی یا وابسته به موقعیت‌های اجتماعی و منافع شخصی است، در نبود امام ظاهر، به سرعت دچار تردید و لغزش می‌شوند. این همان «ارتاب المبطلون» است؛ کسانی که حقیقت را باطل جلوه می‌دادند یا به آن تمسک نداشتند، در گرداب شک گرفتار می‌شوند.

عصر غیبت همچنین نقاب از چهره کسانی برمی‌دارد که در شرایط عادی، خود را در صف حق جا زده‌اند. نبود امام به عنوان مرجع مستقیم، باعث می‌شود که ادعاهای توخالی، برداشت‌های انحرافی و انگیزه‌های ناسالم آشکار شود. این آشکارسازی برای جامعه‌ای که قرار است مخاطب مستقیم امام در هنگام ظهور باشد، بسیار حیاتی است.

از این رو، غیبت نه‌تنها دوره‌ای برای صبر و انتظار، بلکه میدان تمرینی برای پالایش فکری و اعتقادی امت است. در این میدان، مؤمنان می‌آموزند که به جای تکیه بر دیده‌ها، به برهان و حجت الهی تمسک کنند و در برابر فتنه‌ها و تردیدهای زمانه، با بصیرت و استقامت بایستند. چنین آمادگیِ روحی، سرمایه‌ای است که آنان را در روزگار ظهور، در صف اول یاران صادق و آگاه امام قرار می‌دهد.

دوران غیبت، نسل و جمعی را می‌پروراند که وفاداری‌شان به امام، نه بر اساس جایگاه اجتماعی او، بلکه بر اساس معرفت و ایمان قلبی است. این وفاداری خالص، همان سرمایه انسانی است که در روز ظهور، بار سنگین برپایی عدالت جهانی را بر دوش می‌کشد.

در دوران ائمه علیهم‌السلام، بخش عمده‌ای از مردم ـ جز گروهی اندک ـ نگاهشان به ائمه بیشتر از زاویه جایگاه اجتماعی، نفوذ سیاسی یا توان حل مشکلات روز بود، نه از منظر امامت الهی و ولایت بر حق. حال آن‌که بر اساس نصّ قرآن و سنت نبوی، آنان «اولوالأمر» و جانشینان منصوب خداوند هستند که اطاعتشان بر همگان واجب بوده است. غیبت امام مهدی علیه‌السلام این نگاه سطحی را به چالش کشیده و زمینه را فراهم می‌کند تا جامعه‌ای شکل گیرد که پیروی از امامش را بر مبنای معرفت، ایمان و بصیرت انتخاب کند؛ جامعه‌ای که قدر حجت الهی را نه به سبب قدرت ظاهری، بلکه به سبب مقام معنوی و حقانیتش بشناسد.

یکی از ابعاد مهم غیبت این است که حتی درباره خود ولادت امام نیز شک ایجاد می‌شود؛ برخی انکار می‌کنند، برخی تردید دارند، و برخی روایت‌های مختلف مطرح می‌کنند. این فضای ابهام، همان صحنه آزمون است: چه کسی در میان حرف‌ها و فضای غبارآلود، مسیر حق را با چراغ بصیرت پیدا می‌کند؟ این، همان نکته‌ای است که امام صادق علیه‌السلام در روایت مذکور به آن اشاره کرده، می‌فرماید: «ای زراره؛ او همان موعودِ منتظَر است؛ همان کسی که در ولادتش تردید می‌شود. بعضی می‌گویند پدرش بدون فرزند از دنیا رفته، بعضی می‌گویند او هنوز در شکم مادر است، بعضی می‌گویند غایب است، و بعضی می‌گویند چند سال پیش از وفات پدرش به دنیا آمده است.»

عصر غیبت، دوران غربت حجت الهی و سختی مؤمنان است، اما در حقیقت پلی است اجباری برای رسیدن به ظهور. خداوند با این غربت، دل‌ها را می‌آزماید، مدعیان را کنار می‌زند و جامعه‌ای آماده و تصفیه‌شده برای استقبال از آخرین امام فراهم می‌کند.

روابط میان کشورهای اروپایی و ایالات متحده از پایان جنگ جهانی دوم به یکی از ستون‌های اصلی نظم جهانی تبدیل شده است. این رابطه که در قالب مشارکت استراتژیک تعریف می‌شود، ریشه در بازسازی اروپا از طریق طرح مارشال و تأسیس ناتو دارد. 

با این حال، این مشارکت اغلب نامتقارن بوده و شواهد تاریخی و معاصر نشان می‌دهند که کشورهای اروپایی در تصمیم‌گیری‌های کلان بین‌المللی، به‌ویژه در موضوعاتی مانند توافق هسته‌ای ایران (برجام) و فعال‌سازی مکانیسم ماشه در سال 2025، تحت نفوذ یا فشار ایالات متحده عمل کرده‌اند.

وابستگی اروپا به ایالات متحده ریشه در تحولات پس از جنگ جهانی دوم دارد.طرح مارشال، که بین سال‌های 1948 تا 1952 حدود 13.3 میلیارد دلار (معادل 133 میلیارد دلار در سال 2024) به اقتصادهای اروپای غربی تزریق کرد، نه‌تنها به بازسازی اروپا کمک کرد، بلکه نفوذ ژئوپلیتیکی آمریکا را در این قاره تثبیت کرد. به‌عنوان مثال، آمریکا با فشار بر کشورهای اروپایی برای استفاده از نفت به‌جای زغال‌سنگ، از تأمین بودجه برای ساخت پالایشگاه‌های اروپایی توسط شرکت‌های مستقل آمریکایی جلوگیری کرد.

تشکیل ناتو در سال 1949 نیز اروپا را تحت چتر امنیتی آمریکا قرار داد، به‌گونه‌ای که کشورهای اروپایی پذیرفتند تحت فرماندهی نظامی آمریکا عمل کنند، زیرا هماهنگی تحت رهبری یک کشور اروپایی یا گروهی از کشورهای اروپایی به دلیل اختلافات داخلی دشوار بود.

این وابستگی ساختاری، اروپا را در برابر فشارهای آمریکا برای همسویی با سیاست‌های واشنگتن آسیب‌پذیر کرده است. برای مثال، در حمله به عراق در سال 2003، بریتانیا، به‌رغم مخالفت‌های داخلی و برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان، در این اقدام مشارکت کرد که نشان‌دهنده اولویت‌بندی منافع آمریکا بر استقلال تصمیم‌گیری اروپا بود. 

به‌طور مشابه، در بحران اوکراین از سال 2022، کشورهای اروپایی تحت فشار آمریکا تحریم‌هایی علیه روسیه اعمال کردند که به اقتصاد خودشان، به‌ویژه در بخش انرژی، آسیب رساند. این الگو را می‌توان از منظر نظریه هژمونی تحلیل کرد. بر اساس دیدگاه آنتونیو گرامشی و رابرت کاکس، هژمونی آمریکا از طریق قدرت سخت (نظامی و اقتصادی) و قدرت نرم (نفوذ فرهنگی و سیاسی) اعمال می‌شود، و اروپا به دلیل وابستگی‌های ساختاری، ناچار به همسویی با سیاست‌های واشنگتن است.

این وابستگی در موضوع برجام به‌وضوح دیده می‌شود. خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در مه 2018 تحت دولت دونالد ترامپ نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت بود که این توافق را تأیید کرده و از همه طرف‌ها خواستار پایبندی به آن بود. 

این اقدام با سیاست فشار حداکثری همراه شد که هدفش تضعیف اقتصاد ایران و وادار کردن تهران به مذاکره برای توافقی جدید بود. کشورهای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا)، به‌رغم ابراز پایبندی به برجام، نتوانستند سازوکارهای مؤثری مانند اینستکس را برای جبران اثرات تحریم‌های آمریکا عملیاتی کنند. 

در اوت 2025، این سه کشور با ارسال نامه‌ای به شورای امنیت، روند فعال‌سازی مکانیسم ماشه را آغاز کردند، که امکان بازگشت خودکار تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران را فراهم می‌کند. این تصمیم تنها دو ماه پس از حملات نظامی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران در ژوئن 2025 اتخاذ شد، که نشان‌دهنده همسویی اروپا با تشدید فشار بر ایران و اقدامات نظامی غیرقانونی آمریکا است.

جالب آنکه مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا در بیانیه‌ای در 28 اوت این اقدام اروپا را در راستای سیاست فشار حداکثری دولت دوم ترامپ دانست و اظهار داشت که این تصمیم بر اساس دستورالعمل رئیس‌جمهور آمریکا (یادداشت امنیت ملی شماره 2، مورخ 4 فوریه 2025) انجام شده است. بنابراین در واقع وزیر خارجه آمریکا هم تأیید می‌کند که اروپا، به‌جای عمل به‌عنوان یک بازیگر مستقل، تحت فشار یا هماهنگی با واشنگتن عمل کرده است.

آمریکا پیش از این هم بارها موجودیت مستقل اروپا را نادیده گرفته است. در ماجرای جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا از رهبران اروپایی، از جمله آنگلا مرکل در سال 2013، اروپا واکنش قاطعی نشان نداد، که نشانه‌ای از ضعف استراتژیک آن بود. 

در مذاکرات تجارت آزاد میان اروپا و آمریکا (TTIP)، ایالات متحده شرایطی را تحمیل کرد که به نفع شرکت‌های آمریکایی بود و نگرانی‌های اروپا درباره استانداردهای زیست‌محیطی و کارگری را نادیده گرفت.

در موضوع برجام، تحریم‌های ثانویه آمریکا علیه شرکت‌های اروپایی که با ایران تجارت می‌کردند، عملاً اروپا را از استقلال اقتصادی در برابر ایران محروم کرد. 

حمایت ضمنی اروپا از حملات نظامی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران در ژوئن 2025، که صدراعظم آلمان آن را «کار کثیف» به نیابت از کشورهای غربی توصیف کرد، نمونه دیگری از پذیرش نقش نیابتی در اجرای سیاست‌های آمریکا است.

این رفتار آمریکا را می‌توان از منظر نظریه «رئالیسم تهاجمی جان میرشایمر» تحلیل کرد که بر اساس آن قدرت‌های بزرگ برای حفظ هژمونی خود، متحدانشان را تحت کنترل نگه می‌دارند و از استقلال آنها جلوگیری می‌کنند.

عوامل ساختاری متعددی این وابستگی اروپا را تقویت می‌کنند. ناتو، به‌عنوان ستون اصلی امنیت اروپا، تحت رهبری آمریکا عمل می‌کند و اروپا را در برابر فشارهای واشنگتن آسیب‌پذیر کرده است. در بحران اوکراین، اروپا تحت فشار آمریکا تحریم‌هایی اعمال کرد که به افزایش قیمت انرژی و تورم در این قاره منجر شد. 

دلار به‌عنوان ارز غالب جهانی اهرم قدرتمندی در دست آمریکا برای اعمال تحریم‌های ثانویه است، همان‌طور که در مورد برجام دیده شد، جایی که شرکت‌های اروپایی به دلیل ترس از تحریم‌های آمریکا از تجارت با ایران خودداری کردند.

تداوم حملات رژیم صهیونیستی به سوریه، این کشور را با چالش‌ها و مشکلات بزرگی روبرو کرده است. به همین دلیل امنیت و ثبات در سوریه، همچنان شکننده و ناپایدار است و جولانی، نه تنها فضای سیاسی و تنش‌های داخلی سوریه را به آرامش نرسانده، بلکه در برابر تهدیدات خارجی نیز، ناتوان است. وقتی پای رژیم صهیونیستی به میان می‌آید، جولانی و دیگر مقامات دولت موقت دمشق، عملاً حرفی برای گفتن ندارند. این در حالی است که از ژوئیه و آگوست ۲۰۲۵ میلادی، رژیم صهیونیستی، دست کم ۶ عملیات نظامی بزرگ در سوریه انجام داده که شامل حملات هوایی، حملات پهپادی و تهاجم‌های زمینی است.

وال استریت ژورنال گزارش داده که اسرائیل از دسامبر ۲۰۲۴ صدها حمله هوایی در سراسر سوریه انجام داده است که به طور متوسط، یک حمله به ازای سه تا چهار روز بوده است. الجزیره نیز در گزارشی مفصل، اشاره کرده که از زمان سقوط دولت بشار اسد به این سو، رژیم صهیونیستی دست کم ۴۰۰ حمله زمینی به سوریه انجام داده و در تازه‌ترین مورد، در روز ۲۷ آگوست یعنی چهار روز پیش، پایگاه دفاع هوایی سابق در نزدیکی الکسوه در جنوب دمشق، مورد حملات گسترده ارتش صهیونیستی قرار گرفت. البته صهیونیست‌ها فقط به حملات هوایی و پهپادی بسنده نکرده و گاردین نیز خبر داده که علاوه بر ۴۷ حمله هوایی و ۹ حمله زمینی، در شلیک‌های توپخانه‌ای نیز، انبارهای سلاح، مراکز فرماندهی و ادوات نظامی پایگاه‌های سوریه مورد حمله قرار گرفته‌اند.

اکنون به وضوح می‌توان دید که ارتش تحت امر نتانیاهو، با مشاهده انفعال جولانی، عملیات نظامی خود در سوریه را به طور قابل توجهی تشدید کرده و ترکیبی از حملات هوایی، زمینی و توپخانه‌ای را انجام داده است. کمی آن سوتر و در مرزهای شمالی سوریه، شاهد اقدامات دیپلماتیک ترکیه در برابر رژیم صهیونیستی هستیم. ترکیه که عملاً به عنوان مهمترین حامی ساختار و تشکیلاتِ برآمده از هیئت التحریرالشام قلمداد می‌شود، با صدور بیانیه‌ای در پارلمان آنکارا، اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه را مصداق نسل کشی دانست.

با این حال، ترکیه نیز در مورد تداوم حملات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به خاک سوریه، مواضع نرمی دارد و نهایتِ موضع‌گیری دولت اردوغان در برابر حملات هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی به سوریه، از حد صدور بیانیه وزارت امور خارجه، فراتر نرفته است. حال سوال اصلی اینجاست که چرا نوعی انطباق و شباهت بین مواضع آنکارا و دمشق در برابر حملات رژیم صهیونیستی به سوریه وجود دارد؟ آیا این نشانه نوعی از هماهنگی سیاسی بین ترکیه و رژیم جدید سوریه و لحاظ نمودن برخی منافع کوتاه مدت است یا خیر؟

برای یافتن پاسخ مناسب این سوال، می‌توان وقایع ماه‌های گذشته را به خاطر آورد که در رأس این رویدادها، دیدارهای دیپلماتیک تیم جولانی با مقامات رژیم صهیونیستی، جلب توجه می‌کند. به ویژه باید این نکته را به خاطر بیاوریم که با وساطت آمریکا و ترکیه، دست کم دو دیدار در رده مقامات بالا، بین رژیم موقت جولانی و رژیم صهیونیستی صورت گرفته است. اما شواهد نشان می‌دهد که هیچکدام از این دیدارها، ابزارها و تریبون‌هایی برای بیان اعتراض سوریه به حملات متعدد اسرائیل نبوده و مقامات تیم جولانی، حاضر نشده‌اند در برابر حملات ارتش تحت امر نتانیاهو، مواضع قاطعانه‌ای اتخاذ کنند.

بازیگردانِ اصلی کیست؟

مقامات رژیم صهیونیستی، در توجیه اقدامات تجاوزکارانه خود در خاک و حریم هوایی سوریه، همواره بهانه‌هایی واهی مانند تلاش برای مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی ایران، ممانعت از انتقال سلاح و مهمات و نیز تدابیر دفاعی را پیش کشیده‌اند. به عنوان مثال، تایمز اسرائیل در چند گزارش، به منظور توجیه اقدامات رژیم صهیونیستی، این حملات را به ادعاهایی همچون «حمله به ذخایر سلاح‌های استراتژیک، فرودگاه‌های نظامی و تأسیسات دریایی به منظور جلوگیری از انتقال سلاح‌های پیشرفته به نیروهای نیابتی» ربط داده است.

این در حالی است که مدت‌ها قبل از طرح این ادعاها، رویترز و گاردین، از قول یسرائیل کاتس نوشته بودند که هدف اصلی رژیم صهیونیستی، «احداث منطقه دفاعی در جنوب سوریه است تا از تهدید شمال اسرائیل توسط نیروها و سلاح‌های متخاصم جلوگیری شود». اما واقعیت این است که هیچکدام از این موضوعات واقعیت عینی ندارند و دو اقدام مهم رژیم صهیونیستی در سوریه، عبارتند از اشغال بخش قابل توجهی از خاک سوریه به بهانه تأمین امنیت مرزی و همچنین، تحریک دروزی‌های سویدا و شبه نظامیان کُرد موسوم به «قسد» در شمال و شرق سوریه.

اما در این میان، آمریکا به عنوان مهمترین حامی رژیم صهیونیستی، نوعی از نمایش سیاسی را به راه انداخته و برای سایه انداختن بر اقدامات مداخله جویانه نتانیاهو، وانمود کرده که پای اختلافات مرزی در میان است و حل این اختلافات، به حضور و رایزنی مداوم دیپلماتی به نام تام باراک نیاز دارد.

تام باراک، به طور همزمان، هم سفیر آمریکا در آنکارا و هم فرستاده ویژه‌ی رئیس جمهور آمریکا در پرونده سوریه است. اما باراک صرفاً به این حوزه مسئولیتی خود اکتفا نکرده و در پرونده لبنان و ادعای آمریکا برای خلع سلاح حزب الله لبنان نیز به عنصری مداخله جو تبدیل شده است.

این درحالی است که رژیم صهیونیستی، به بهانه حائل‌سازی ارضی، کنترل خود را در منطقه حائل ارتفاعات جولان گسترش داده و توافق‌نامه جدایی ۱۹۷۴ را نقض کرده است. بدون شک، این اقدامات نشان‌دهنده یک استراتژی برای ایجاد یک محیط امنیتی عمیق‌تر در داخل خاک سوریه است. به عبارتی روشن، در شرایطی که تام باراک وانمود می‌کند که برای حل اختلافات مرزی و سیاسی بین سوریه و اسرائیل در حال تلاش و میانجیگری است، حضور اشغالگرایانه در جولان، حملات مداوم به دمشق و اطراف آن، مداخله در سویدا، هلی برن نیرو و اعمال تهدید و نمایش قدرت، رفته رفته عادی سازی شده و تیم جولانی نیز در برابر این اقدمات قلدرمآبانه، کار خاصی انجام نمی‌دهد. تام باراک بارها اعلام کرده که هدف اصلی او از ایفای نقش در مذاکرات جاری بین سوریه و رژیم صهیونیستی، کاهش تنش‌ها و ایجاد یک چارچوب امنیتی جدید است. با این وجود، خبری از هیچ نوع تحول مثبتی نیست و اوضاع برای سوریه، همچنان بی‌ثبات و شکننده است.

ترس، خویشتنداری یا توافق ضمنی؟

بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ارتش سوریه و ساختار نیروهای امنیتی و دفاعی این کشور، پس از سقوط دولت بشار اسد، هنوز هم قوام و شکل نهایی خود را پیدا نکرده و دارای ظرفیت نظامی محدود و محیط امنیتی شکننده است و از این گذشته، در شرایط کنونی، تلاش برای بازسازی، بر هر موضوع دیگری مقدم‌تر است. رژیم صهیونیستی با درک نقطه ضعف‌های دمشق، دست به اقدامات قلدرمآبانه می‌زند.

در چند ماه گذشته در آنکارا و دمشق، بارها اسناد همکاری دفاعی و امنیتی بین مقامات سوریه و ترکیه به امضا رسیده و گفته می‌شود که اصلی‌ترین بخش معماری ارتش و سرویس اطلاعات و امنیت جدید سوریه، برعهده مشاوران ترکیه‌ای است. بنابراین آشکارا می‌توان گفت که دلیل اصلی انفعال جولانی در برابر حملات رژیم صهیونیستی، بیش از آنکه با میزان قدرت نظامی مرتبط باشد، پیوند عمیقی با اراده و نوع نگرش سیاسی دارد.

درباره مواضع ترکیه نیز می‌توان گفت اردوغان و نمایندگان مجلس ترکیه اغلب به استفاده از ابزارهایی مانند طرح‌های پارلمانی، سخنرانی‌ها و محکومیت‌های دیپلماتیک و نمادین روی می‌آورند، زیرا آنکارا می‌خواهد به عنوان مدافع فلسطینیان ظاهر شود اما در عمل، ترکیه ترجیح می‌دهد که در برابر رژیم صهیونیستی، از مواضع قاطعانه پرهیز کند و امیدوار به این باشد که در پشت پرده و به کمک آمریکا، بخشی از تهدیدات اسرائیل را مدیریت کند.

سفر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، به چین برای شرکت در بیست‌وپنجمین اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای (SCO) در شهریور 1404، نقطه عطفی در دیپلماسی اقتصادی کشور محسوب می‌شود. ایران که از سال 2023 به عضویت دائم این سازمان درآمده، اکنون تلاش دارد از ظرفیت این بلوک مهم منطقه‌ای برای توسعه روابط تجاری و کاهش اثر تحریم‌ها استفاده کند. شانگهای با حضور قدرت‌های اقتصادی بزرگی مانند چین، روسیه و هند، بستری ارزشمند برای همکاری‌های چندجانبه و شکل‌دهی به نظم اقتصادی چندقطبی است.

ایران در این سفر با امضای بیش از 20 سند همکاری اقتصادی، بار دیگر پیام روشنی به جامعه بین‌المللی مخابره کرد: تهران مصمم است از مسیر همگرایی با شرق و کشورهای عضو شانگهای، راه‌های تازه‌ای برای توسعه اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری بیابد. در این گزارش، ضمن نگاهی به جایگاه سازمان شانگهای، ظرفیت‌های روابط دوجانبه ایران با سه عضو کلیدی این سازمان یعنی چین، روسیه و هند و همچنین پاکستان به‌عنوان همسایه مهم با ظرفیت اقتصادی مشترک بررسی می‌شود.

چین؛ شریک راهبردی در چارچوب توافق 25 ساله

چین به‌عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، نقشی محوری در سازمان همکاری شانگهای دارد. روابط تهران و پکن در سال‌های اخیر بر پایه توافق جامع 25 ساله (امضا شده در 2021) وارد مرحله‌ای تازه شده است. در دیدار اخیر پزشکیان با شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، دو طرف بار دیگر بر اجرای این توافق تأکید کردند.

سرمایه‌گذاری در بخش انرژی، توسعه زیرساخت‌ها، انتقال فناوری و همکاری در حوزه سلامت و دارو از مهم‌ترین محورهای توافقات اخیر بوده است. ایران همچنین پیشنهاد ایجاد کارگروه مشترک دارو و تجهیزات حیاتی و همکاری در فناوری‌های نوین را مطرح کرده که می‌تواند علاوه بر تأمین نیازهای داخلی، بستری برای صادرات محصولات ایرانی به بازارهای شرق آسیا باشد.

از منظر تجاری، چین نخستین شریک وارداتی ایران است و بخش بزرگی از نفت ایران نیز به این کشور صادر می‌شود. رفع موانع بانکی و گمرکی که در مذاکرات اخیر مطرح شد، در صورت تحقق، می‌تواند حجم مبادلات تجاری دو کشور را به سطحی فراتر از وضعیت فعلی برساند و ایران را به یکی از حلقه‌های اصلی زنجیره تأمین شرق آسیا بدل کند.
تاکید مدنی زاده بر توسعه روابط با چین
وزیر اقتصاد که ریاست کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و چین را بر عهده دارد، در حاشیه اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای، بر پیگیری موضوعات اقتصادی و افزایش حجم تبادلات تجاری میان دو کشور تأکید کرد.

 وی گفت:‌سعی می‌کنیم ظرف یکی دو ماه آینده موضوعات مطرح شده در سفر را پیگیری کنیم و به نتایج برسیم.

روسیه؛ همگرایی اقتصادی در اوراسیا

روسیه به‌عنوان دیگر قدرت بزرگ عضو شانگهای، در سال‌های اخیر روابط راهبردی خود با ایران را گسترش داده است. دیدار پزشکیان با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، بر اجرای توافقنامه بلندمدت اوراسیا تمرکز داشت؛ توافقی که مجلس شورای اسلامی آن را تصویب کرده و می‌تواند زمینه‌ساز افزایش تعاملات تجاری ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا شود.

این توافق، فرصتی کم‌نظیر برای دسترسی بیشتر ایران به بازار کشورهای حوزه اوراسیا، از جمله روسیه، قزاقستان، بلاروس و ارمنستان فراهم می‌کند. همکاری در حوزه حمل‌ونقل ریلی و دریایی، تکمیل کریدور شمال ـ جنوب، و افزایش مبادلات کشاورزی و انرژی از جمله محورهای اصلی همکاری دو کشور است.

ایران و روسیه همچنین در سازمان شانگهای می‌توانند با هم‌افزایی ظرفیت‌های سیاسی و اقتصادی، سازوکارهای تازه‌ای برای مقابله با تحریم‌ها و گسترش همکاری‌های بانکی ایجاد کنند. این همگرایی، جایگاه ایران را در مسیر ترانزیتی شرق ـ غرب و شمال ـ جنوب تقویت خواهد کرد.

هند؛ فرصت‌های خاص  انرژی و ترانزیتی

هند، دیگر عضو کلیدی شانگهای، با رشد اقتصادی پایدار و نیاز فزاینده به انرژی، می‌تواند یکی از شرکای راهبردی ایران در آینده باشد. دهلی‌نو در سال‌های گذشته علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در بندر چابهار و کریدورهای ترانزیتی ایران بوده است.

با توجه به نیاز روزافزون هند به منابع انرژی و نزدیکی جغرافیایی ایران، امکان گسترش صادرات نفت و گاز ایران به این کشور وجود دارد. همچنین همکاری در بخش فناوری اطلاعات و داروسازی از دیگر زمینه‌های قابل توجه برای توسعه روابط است.

ایران می‌تواند با استفاده از ظرفیت شانگهای، چارچوبی پایدار برای همکاری با هند تعریف کند؛ چارچوبی که از فشار تحریم‌های غرب بکاهد و مسیر سرمایه‌گذاری‌های مشترک در پروژه‌های زیرساختی را هموار سازد.

پاکستان؛ همسایه راهبردی با ظرفیت‌های اقتصادی مشترک

پاکستان به‌عنوان همسایه شرقی ایران و عضو فعال سازمان همکاری شانگهای، ظرفیت‌های گسترده‌ای برای همکاری اقتصادی دارد. در سفر اخیر  پزشکیان، ایران و پاکستان بر توسعه مبادلات تجاری، سرمایه‌گذاری مشترک در انرژی و زیرساخت‌های حمل‌ونقل و ایجاد سازوکارهای بانکی برای تسهیل تراکنش‌ها تأکید کردند.

ارتباط نزدیک جغرافیایی، وجود کریدورهای ترانزیتی مشترک و اشتراک منابع طبیعی می‌تواند فرصت‌های اقتصادی تازه‌ای برای ایران فراهم کند. همکاری‌های دوجانبه با پاکستان، علاوه بر تقویت تجارت، می‌تواند راه را برای دسترسی بهتر ایران به بازارهای جنوب آسیا هموار سازد و اثرگذاری سازمان شانگهای را در اقتصاد منطقه افزایش دهد.

سازمان همکاری شانگهای از آغاز تأسیس خود بستری برای مقابله با یکجانبه‌گرایی و فشارهای غرب بوده است. ایران در اجلاس اخیر با ارائه ابتکاراتی همچون ایجاد مرکز مطالعات امنیتی و همکاری در فناوری‌های نوین نشان داد که به دنبال نقش‌آفرینی فعال در این بلوک است.

تقویت روابط دوجانبه با چین، روسیه، هند و پاکستان، همزمان با گسترش همکاری‌های چندجانبه در شانگهای، می‌تواند به ایران کمک کند تا مسیر تازه‌ای برای رشد اقتصادی ترسیم کند؛ مسیری که متکی بر ظرفیت‌های داخلی و همگرایی منطقه‌ای است و توان تاب‌آوری اقتصاد ملی را افزایش می‌دهد.

سفر رئیس‌جمهور ایران به چین و حضور در اجلاس شانگهای با امضای بیش از 20 سند همکاری، نشانه‌ای از عزم تهران برای تعمیق روابط اقتصادی با شرق است. چین، روسیه، هند و پاکستان هر کدام ظرفیت‌های ویژه‌ای برای همکاری با ایران دارند؛ از سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و انرژی تا توسعه کریدورهای ترانزیتی و ایجاد سازوکارهای مالی مستقل.

شانگهای امروز تنها یک سازمان امنیتی ـ منطقه‌ای نیست؛ بلکه به بستری راهبردی برای شکل‌دهی به نظم اقتصادی نوین بدل شده است. ایران اگر بتواند از این ظرفیت‌ها بهره‌برداری کامل کند، راه تازه‌ای برای توسعه اقتصادی، کاهش وابستگی به غرب و افزایش قدرت چانه‌زنی در عرصه بین‌المللی خواهد یافت.

محققان در بررسی‌های علمی، التهاب را عامل اصلی بیشتر بیماری‌های مزمن، از جمله بیماری‌های روده، می‌دانند. سبک زندگی و رژیم غذایی سالم، به‌ویژه مصرف برخی از میوه‌ها، التهاب‌های بدن را برطرف می‌کنند.

میوه‌های زیر از التهاب روده کاسته و با بهبود میکروبیوم‌های روده، سلامت آن را حفظ می‌کنند:

۱. انواع توت‌ها

 انواع توت‌ها، مانند توت فرنگی، تمشک و بلوبری (زغال اخته آبی) سرشار از آنتی‌اکسیدان هستند و می‌توانند از التهاب روده بکاهند و میکروبیوم‌های آن را بهبود بخشند.

۲. مرکبات

پرتقال و گریپ‌فروت حاوی ویتامین C، فیبر حل‌شدنی و ترکیبات آنتی‌اکسیدانی فلاونوئیدها هستند که از التهاب روده کاسته و ایمنی آن را تقویت می‌کنند.

۳. پاپایا و آناناس

آنزیم‌های پاپئینِ میوه پاپایا و بروملینِ میوه آناناس، هضم پروتئین را آسان کرده و از التهاب روده می‌کاهند.

۴. سیب و گلابی

سیب و گلابی، منابعی عالی از فیبر و پلی‌فنول‌ها هستند که موجب سلامتی روده می‌شوند.

 

۵. موز

موز هضم آسانی دارد و از آنجایی‌که حاوی پکتین است، به تعادل میکروبیوم‌های روده کمک می‌کند.

۶. طالبی و خربزه

این دو میوه خوش‌طعم، سرشار از ویتامین C و آبرسان‌های بسیار خوبی هستند. همچنین هضم‌شان راحت است و جلوی ملتهب شدن روده را می‌گیرند.

۷. انبه

این میوه سرشار از آنتی‌اکسیدان و ویتامین C است و در بررسی‌ها نشان داده نشانگرهای التهابی در بیماران روده‌ای را کاهش می‌دهد.  

۸. انار

انار نه‌تنها داری پلی‌فنول‌های ضدالتهابی است، بلکه دیواره‌های آسیب‌دیده روده را هم ترمیم می‌کند.

۹. میوه‌های هسته‌دار

میوه‌های هسته‌دار مانند گیلاس، هلو، زردآلو و آلو، حاوی فیبر فراوان، ویتامین C و مقدار زیادی ترکیبات فنولی که موجب کاهش التهاب در بدن، به‌ویژه روده، می‌شود هستند.

چند نکته مهم:

هنگام التهاب شدید روده یا اسهال، مصرف میوه‌های خام یا پرفیبر، وضعیت بیماری را بدتر می‌کند. در اینگونه مواقع بهتر است، میوه‌ها را پوست‌ کنده، پخته یا به شکل پوره مصرف کنید تا هضم آنها راحت‌تر شود. درضمن در مصرف میوه‌ها حد اعتدال را رعایت کنید. مصرف بیش از حد فروکتوز (قند میوه‌ها) ممکن است علائم گوارشی را تشدید کند.

حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام، یازدهمین ستاره تابناک آسمان ولایت و امامت در ربیع الثانی سال ۲۳۲ق در مدینه دیده به جهان گشود، و در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق در سن بیست و هشت سالگی به شهادت رسید و بعد از امام جواد علیه السلام جوان ترین امام شهید از اهلبیت عصمت و طهارت می باشند.

شرایط حاکم بر جامعه اسلامی در دوران امام حسن عسکری علیه السلام شرایط ویژه و خاصی بود؛ بسیاری از احکام دینی تعطیل شده و حکومت توان و اقتدار خود را از دست داده بود و بین خاندان های مختلف دست به دست می شد. بیشتر امور دولت به دست اهل ذمه از یهود و نصاری سپرده شده و مسلمانان از مشاغل دولتی محروم بودند اموال مسلمین به جایی اینکه صرف مسائل مسلمانان شود، صرف عیاشی و خوشگذرانی می شد.آشوب ها و قیام های سهمگین به علت نابسامانی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در حال رخ دادن بود. برخی از افکار و اندیشه های شبه انگیز و خرافات، منجر به پیداشدن تردید در مورد حقانیت اسلام شده بود.

رهبری امت اسلامی در این شرایط بسیار سخت بود. مواضع امام در قبال حاکمیت سیاسی، اجتماع و نیز زمینه سازی برای غیبت فرزندش امام مهدی علیه‌السلام از جمله مسائل بسیار مهم عصر حضرت بود. با توجه به اختناق و خفقان سیاسی حاکم از سوی حاکمیت، امام چگونه با این مشکلات برخورد کرد، نوشتار پیش رو تلاشی در جهت پاسخگویی به مسائل می باشد.

 

مبارزات سیاسی و اجتماعی همراه با مناظرات علمی

امام حسن عسکری علیه‌السلام با وجود همه این فشارها و کنترل ها و مراقبت های بی وقفه حکومت عباسی، رابطه خود را با شیعیان و محبین از طریق امور زیر برقرار می کرد:

۱. گسترش شبکه ارتباطی وکالت: در زمان حضرت تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش و شیعیان در نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. شهرها و مناطقی مانند، کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه) مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامرا، جرجان و بصره از پایگاه های شیعیان به شمار می رفتند.

گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می کرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یک سو و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد، این نیاز از زمان امام نهم احساس می شد و شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین سیستمی، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته می شد. این برنامه در زمان امام عسکری (علیه‌السلام) نیز تعقیب گردید. به گواهی اسناد و شواهد تاریخی، امام نمایندگانی از میان چهره های درخشان و شخصیت های برجسته شیعیان، برگزیده، در مناطق متعدد منصوب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این طریق پیروان تشیع را در همه مناطق زیرنظر داشت.

از جمله این نمایندگان می توان به «ابراهیم بن عبده»، نماینده امام در نیشابور و «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری» در قم اشاره کرد. در رأس سلسله مراتب وکلای امام «محمد بن عثمان عَمَری» قرار داشت که وکلای دیگر، به وسیله او با حضرت در ارتباط بودند، آنان نوعاً اموال و وجوه جمع آوری شده را به وی تحویل می دادند و او به محضر امام می رساند.

۲. ارتباط از طریق پیک ها و نامه ها: علاوه بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق اعزام پیک ها نیز با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار می ساخت و از این رهگذر مشکلات آنان را برطرف می کرد. در این زمینه به عنوان نمونه می توان از فعالیت های «ابو الادیان»، یکی از نزدیک ترین یاران امام یاد کرد. او نامه ها و پیام های حضرت را به پیروان آن حضرت می رساند و متقابلا نامه ها، سؤال ها، مشکلات، خمس و دیگر وجوه ارسالی شیعیان را دریافت نموده و در سامرا به محضر امام عسکری می رساند.گذشته از پیک ها، امام از طریق مکاتبه نیز با شیعیان ارتباط برقرار می ساخت و از این رهگذر آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار می داد. نامه ای که امام حسن عسکری به «ابن بابویه» نوشته ، نمونه ای از این نامه ها است.

۳. ارتباط از طریق فعالیت های سری و مخفی: امام حسن عسکری علیه‌السلام نوع دیگر ارتباط خود را با شیعیان از طریق فعالیت های مخفی نزدیک ترین یاران خود برقرار می کرد. از جمله «عثمان بن سعید عمری» که از نزدیک ترین و صمیمی ترین یاران امام بود، زیر پوشش روغن فروشی فعالیت می کرد. شیعیان و پیروان حضرت اموال و وجوهی را که می خواستند به امام تحویل دهند به او می رساندند و او آنها را در ظرف ها و مشک های روغن قرار داده و به حضور امام می رساند.

مناظرات اهل بیت علیهم السلام معمولاً چهره به چهره انجام می گرفته است اما گاهی به صورت مکاتبه بوده و گاهی سؤالات و مطالب را به کسی می سپردند تا به طرف مناظره برساند. در این نوشته مناظره امام حسن عسکری (ع) با کندی فیلسوف همان عصر از نوع سوم نقل شده است.

 

زندانی شدن امام

تاریخ حداقل سه بار زندانی شدن حضرت را گزارش کرده است. به نظر می‌رسد اولین باری که ایشان توسط خلفای عباسی به زندان افتاده باشند مربوط به سالهای ۲۵۴ یا ۲۵۵ باشد. گزارشی که این واقعه را در اختیار ما قرار داده اشاره به زندان افتادن امام عسکری و برادرش دارد. با توجه به آغاز امامت امام عسکری علیه السّلام در سال ۲۵۴ ق، آمدن دو برادر به زندان باید در همین سالها باشد.در این خبر آمده است که حضرت به زندانیان فرمود: اگر فلان مرد (حضرت اشاره به یکی از زندانیان نمود مدعی بود علوی است) در میان شما نبود، می ‌گفتم پس از چه مدتی از این زندان رها می ‌شوید؛ زیرا او شما را زیر نظر گرفته و حرکاتتان را به خلیفه گزارش می‌ کند. یکی از زندانیان به نام ابو هاشم می ‌گوید: روزی ما این مرد را غافلگیر کرده و کاغذی را که در آن درباره تک تک ما گزارش های بدی برای خلیفه‌ آماده کرده بود از لباسش درآوردیم.[۱]گزارش بعدی از زندانی بودن حضرت مربوط به زمان خلافت «مهتدی عباسی» (۲۵۵- ۲۵۶) است. این خلیفه مدعی بود که عمر بن عبد العزیز عباسیان است. ابو هاشم جعفری که در آن دوران در زندان بوده است، می‌گوید: در دوران مهتدی، هنگامی که در زندان بودم، امام عسکری علیه السّلام را به زندان آوردند. با کشته شدن مهتدی در سال ۲۵۶ خدا جان او را از خطر مرگ رهانید؛ زیرا خلیفه قصد کشتن آن حضرت را داشت.
چنان که نقل شده امام عسکری بار دیگر در خلافت «معتمد عباسی» (۲۵۶- ۲۷۹) زندانی شدند. در روایتی آمده که آن حضرت در سال ۲۵۹ ق در زندان معتمدعباسی بوده و «علی بن جرین» زندانبان او بوده است. او در پاسخ معتمد که درباره امام از وی سؤالاتی نموده، چنین گفته است: همواره روزها روزه‌ دار و شبها مشغول نماز است.
همچنین صیمری در کتاب «الاوصیاء» روایت کرده که گفت: من خود خط ابو محمد عسکری علیه السّلام را هنگام خروج از زندان معتمد دیدم که این آیه را نوشته بود:یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ.به نظر می رسد سومین زندان حضرت نیز متعلق به همین سال یعنی سال ۲۹۵ ق باشد. گزارش زیر را می توان به عنوان تایید ارائه نمود:
به احتمال قریب به یقین این زندان برای امام در سال ۲۵۹ اتفاق افتاده است و شاهدی که در درستی این مطلب وجود دارد روایت ذیل است:
کشّی در کتاب «رجال» خود به نقل از محمد بن ابراهیم سمرقندی آورده است:‌ عازم حج بودم که ... سخن از فضل بن شاذان به میان آمد و گفتند: او به دلیل نفخ معده به شدت بیمار است. در میانه راه ... نزد محمد بن عیسی عبیدی که شیخی فاضل بود ... رفتم. در خانه او عده‌ای را که با حالتی افسرده و مغموم نشسته بودند دیدم، علت را جویا شدم، گفتند: ابو محمد (امام عسکری) علیه السّلام زندانی شده است. من سفر خود را دنبال کرده و در بازگشت باز نیز دوباره به دیدن محمد بن عیسی رفتم. این بار او را با چهره‌ای شاد و سرحال دیدم، چگونگی اوضاع را از وی‌ پرسیدم، جواب داد: امام آزاد شده است...اگر چنانکه مشهور است بپذیریم که فضل بن شاذان در سال ۲۶۰ وفات کرده است، به طور طبیعی باید بگوییم امام در اواخر سال ۲۵۹ قبل از ذی حجه در زندان بوده است.

 

مباحث مهدویت و غیبت امام دوازدهم

مهدویت مسئله ای تازه در جامعه اسلامی نبود چرا که رسول خدا و دیگر ائمه معصومین به صراحت درباره این موضوع سخن گفته بودند و به جز جوامع شیعی، جوامع حدیثی مهم اهل سنت از جمله صحاح سته نیز در این باره روایات و احادیثی زیادی را از پیامبر(ص) نقل کرده بودند.

دشوارترین کاری که امام عسکری به عنوان پدر مهدی موعود عج متحمل آن بود و مسئولیت آن را بر عهده داشت، این بود که مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است و تنفیذ آن امر در شخص فرزندش امام مهدی (علیه‌السلام) صورت گرفته است.اقدامات حضرت عبارت بود از:

۱. نهان سازی خود

امام برای مهیا نمودن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی(علیه‌السلام)، مورد توجه بود، به کار گرفت. از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون می رفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات می داد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها می رفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت. به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمی شد و از پشت پرده، با آنان سخن می گفت.

۲. نهادینه کردن اندیشه غیبت در اذهان و تفکر مردم

نامه های بسیاری از طرف حضرت صادر شده است که بررسی این نامه ها نشان می دهد که امام حسن عسگری علیه‌السلام در راستای نهادینه کردن اندیشه غیبت در اذهان و تفکر مردم تلاش های بسیاری انجام داده است. این نامه ها در ارتباط با موضوع فوق در چند محور صادر شده اند:

الف) درباره‌ی صفات مهدی (علیه‌السلام) پس از ظهور و قیامش در دولت جهانی که تشکیل می‌دهد. چنان که در پاسخ به پرسش یکی از یاران خود راجع به قیام مهدی (علیه‌السلام) چنین فرمود: «وقتی قیام کند، در میان مردم با علم خود داوری خواهد کرد مانند داوری داود که از بینه و دلیل پرسشی نمی‌کرد»

همچنین علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است: من نزد امام عسگری(علیه‌السلام) بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمی ماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج می کند و گویا به پرچم های سپیدی می نگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است»

ب) ظهور مهدی و مبارزه با انحرافات؛ وقتی حضرت ظهور کند با انحرافات ایجاد شده در دین مبارزه خواهد کرد؛«وقتی قائم خروج کند به ویران کردن منابر و جایگاه‌های خصوصی در مساجد فرمان خواهد داد. این جایگاه‌ها به منظور امنیت و محافظت خلیفه از تعدی، و برای افزودن هیبت او در دل دیگران بنا شده است»

ج) انتظار برای فرج؛ امام (علیه‌السلام) به ابن بابویه نامه‌ای نوشت و در آن فرمود: «بر تو باد بردباری و انتظار گشایش. پیمبر فرمود: برتر عمل امت من انتظار کشیدن گشایش است و شیعه‌ی ما پیوسته در اندوه است تا فرزندم ظهور کند. پیامبر اکرم مژده داده است که او زمین را از قسط و عدل پر می‌سازد، آن سان که از جور و ستم آکنده شده است. ای شیخ من، شکیبا باش. ای ابوالحسن علی، همه‌ی شیعیان مرا به شکیبائی فرمان ده که زمین از آن خدا است.

بدین ترتیب امام حسن عسگری(علیه‌السلام) برای آن چه که فرزندش، مهدی (علیه‌السلام) در غیبت صغرای خود بایستی، عمل می‌کرد، ایجاد آمادگی می‌نمود حال آن که بایستی از مردم پنهان می‌ماند و به وسیله‌ی تعلیمات خود با آنان رابطه برقرار می‌کرد. اگر این مسأله بدون مقدمه و آمادگی قبلی برقرار می‌ماند، برای مردم امری شگفت‌آور و حیرت بخش و غافلگیر کننده بود. از این جا بود که امام حسن عسکری (علیه‌السلام) این اسلوب را عمل کرد و آن، برنامه‌ای ویژه برای آماده کردن ذهنیات امت و آگاه شدنشان بود تا آن روش را بپذیرند و بدون حیرت و شگفتی نمودن و همراه داشتن عواقب ناخوشایند و نامحمود، آن را حفظ کنند.

این روش، به گونه‌ای ساده در دوره‌ی امام هادی (علیه‌السلام) آغاز شد و در دوره امام عسکری که به واسطه‌ی جور و ظلم حکام، از انظار پنهان شد و از راه توقیعات و نامه‌ها برای پیروان خود پیام می‌فرستاد و با آنان تماس می‌گرفت تا شیعیان، به تدریج به این معنی عادت کنند و این روش با فهم و درک مردم بیشتر سازش داشت. دوستان و طرفداران او عادت کردند که به وسیله‌ی مکاتبه و مراسله با او تماس گیرند و از ایشان پرسش نمایند.

زانو یکی از مفاصلی است که بیش از دیگر نقاط بدن در معرض درد، آسیب و انواع آرتروز قرار دارد. تقریباً همه افراد در طول عمر خود به نوعی با مشکلات زانو مواجه خواهند شد. خبر خوب این که با رعایت سبک زندگی سالم و عادات حرکتی صحیح می‌توان خطر بروز یا شدت گرفتن این مشکلات را کاهش داد.

در ادامه، راهکار‌هایی برای مراقبت از سلامت زانو ارائه می‌شود:

۱. تحرک داشته باشید

مفاصل برای حرکت طراحی شده‌اند. فعالیت بدنی منظم می‌تواند در کاهش درد و خشکی، تقویت عضلات حمایت‌کننده زانو، جلوگیری از افزایش وزن و بهبود تعادل برای کاهش خطر زمین خوردن، مؤثر باشد. برای این منظور انتخاب تمرینات ملایم همچون یوگا، شنا، پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری توصیه می‌شود.

۲. وزن سالم خود را حفظ کنید

اضافه‌وزن فشار مضاعفی بر زانو وارد کرده و موجب فرسایش غضروف می‌شود. تحقیقات نشان داده حتی کاهش اندک وزن در مبتلایان به آرتروز زانو، درد را کاهش می‌دهد و توانایی حرکتی را بهبود می‌بخشد. از سوی دیگر، بافت چربی مواد شیمیایی التهابی ترشح می‌کند که علاوه بر آرتروز، با بیماری‌هایی نظیر آرتریت روماتوئید و نقرس نیز مرتبط است.

۳. از آسیب‌دیدگی زانو پیشگیری کنید

فعالیت‌هایی مانند دویدن طولانی‌مدت، ورزش‌های پر برخورد یا حرکاتی که با چرخش ناگهانی همراه هستند می‌توانند به زانو آسیب بزنند. توصیه می‌شود در هنگام بلند کردن اجسام سنگین، از مفاصل و عضلات بزرگ‌تر بدن کمک بگیرید و تا حد امکان اجسام را به جای بلند کردن، روی سطح بکشید.

۴. آسیب‌ها را سریع درمان کنید

در صورت آسیب‌دیدگی زانو، به اصول RICE (استراحت، یخ‌گذاری، باندکشی و بالا نگه‌داشتن عضو) عمل کنید. در صورت ماندگاری یا تشدید درد، مراجعه به پزشک ضروری است.

۵. به درد‌ها توجه کنید

درد ناگهانی یا تشدیدشده در مفاصل می‌تواند نشانه آسیب یا پیشرفت بیماری باشد. درمان به‌موقع می‌تواند از تخریب بیشتر مفصل جلوگیری کند. استفاده از دارو، مکمل‌های تغذیه‌ای، حرارت‌درمانی، بریس یا روش‌های آرام‌سازی از جمله راهکار‌های کاهش درد هستند.

۶. سیگار را ترک کنید

تحقیقات نزدیک به دو دهه گذشته نشان داده است که سیگار با درد شدیدتر و آسیب بیشتر مفاصل در بیماران مبتلا به آرتروز و آرتریت روماتوئید مرتبط است. حتی جایگزینی سیگار با سیگار الکترونیکی نیز خطر التهاب مفاصل را کاهش نمی‌دهد.

۷. رژیم غذایی سالم داشته باشید

مصرف میوه‌ها، سبزیجات، ماهی، مغز‌ها و حبوبات در کنار کاهش غذا‌های فرآوری‌شده و چربی‌های اشباع، نه‌تنها برای قلب مفید است بلکه می‌تواند التهاب مفاصل را نیز کاهش دهد. پیروی از رژیم مدیترانه‌ای یکی از گزینه‌های توصیه‌شده در این زمینه است.

۸. وضعیت بدنی صحیح را رعایت کنید

وضعیت نادرست بدن در بلندمدت به مفاصل فشار وارد کرده و موجب تخریب غضروف می‌شود. ایستادن و نشستن صحیح، با شانه‌های عقب، سر در راستای بدن و پا‌ها در وضعیت استاندارد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

۹. انتخاب کفش مناسب

کفش نامناسب می‌تواند هم بر مفاصل پا و هم بر وضعیت کلی بدن تأثیر منفی بگذارد. کفش‌های پاشنه‌بلند فشار مضاعفی بر زانو وارد کرده و خطر آرتروز را افزایش می‌دهند. استفاده از کفش‌های انعطاف‌پذیر، با پاشنه کوتاه و کفی مناسب توصیه می‌شود.

۱۰. مراقب استخوان‌ها باشید

سلامت مفاصل بدون سلامت استخوان‌ها امکان‌پذیر نیست. رژیم غذایی غنی از کلسیم و ویتامین D برای تقویت استخوان‌ها ضروری است. ماهی‌هایی مانند سالمون و تُن، زرده تخم‌مرغ و محصولات غنی‌شده از منابع مهم این مواد هستند. همچنین در صورت نیاز، مشورت با پزشک برای دریافت مکمل توصیه می‌شود.

به مناسبت آغاز امامت امام زمان عجل الله تعال فرجه الشریف، آیت الله مکارم شیرازی در یکی از سخنرانی های خود به موضوع «نشانه های ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان امام علی علیه‌السلام» اشاره کرده است که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم؛ امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در خطبه‌ای فرمودند: «هر چه می‌خواهید بپرسید، تا زمانی که در میان شما هستم؛ زیرا پاسخ همه پرسش‌ها برای شما آماده است».

در این هنگام شخصی از میان جمع برخاست و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین، متی یخرج الدجال؟ چه زمانی دجال خروج می‌کند و مقدمه ظهور حاصل می‌شود؟»

به بیان دیگر، او می‌خواست زمان ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام را بداند.

امام علی علیه‌السلام در پاسخ جمله‌ای فرمودند که درس عبرتی برای همگان است.

ایشان فرمودند: «من المسؤول بأعلمَ من السائل»؛ یعنی من که مورد پرسش قرار گرفته‌ام، نسبت به تو که این پرسش را می‌کنی، عالم‌تر به زمان قیام مهدی نیستم.

این سخن بدین معناست که هیچ‌کس نمی‌تواند زمان دقیق ظهور را تعیین کند. سپس امام فرمودند: «ولکن له علامات»؛ ظهور نشانه‌هایی دارد، و من نشانه‌های آن را برای تو بازگو می‌کنم.

در این حدیث شریف، امیرالمؤمنین علیه‌السلام حدود پنجاه نشانه برای دوران پیش از ظهور بیان فرمودند. ایشان فرمودند: «ألا وإنّ من أعلام الساعة: إذا ضُیّعت الصلاة».

نخستین نشانه آن است که مردم نسبت به نماز بی‌اعتنایی کنند و اهمیت آن به فراموشی سپرده شود.

«وإذا ضُیّعت الأمانة»؛ نشانه دوم آن است که مردم در امانت‌ها خیانت کنند.

این امانت می‌تواند امانت مالی باشد یا حتی فرزندانی که خداوند به دست والدین سپرده است.

اگر کسی وسیله‌ای مانند ماهواره فراهم کند و برنامه‌هایی آلوده به فساد در خانه به نمایش بگذارد و جوانانش تحت تأثیر آن‌ها قرار گیرند، آیا این خیانت به امانت الهی نیست؟

دین خدا، امانت خداست؛ اگر با عمل ما ضایع شود، مصداق همین حدیث شریف خواهد بود.

«واستُحلّ الکذب»؛ نشانه سوم آن است که مردم دروغ را حلال بشمرند.

برخی وقتی به آن‌ها گفته می‌شود دروغ نگویید، پاسخ می‌دهند: مگر بدون دروغ می‌توان کسب‌وکار کرد؟ این همان نشانه است.

نشانه چهارم آن است که «ظهر الربا»؛ ربا در میان مردم آشکار شود.

عقود شرعی به کنار گذاشته می‌شود و به جای آن معاملات صوری و فاکتورهای قلابی رواج می‌یابد.

نشانه دیگر آن است که «أُخذت الرشوة»؛ رشوه‌خواری میان مردم رایج می‌شود.

«وشُید البنیان»؛ یعنی بناها و ساختمان‌هایشان را محکم می‌سازند، مقاوم در برابر زلزله و زیبا، اما بنای دین و ایمانشان سست و بی‌پایه خواهد بود.

«وبیع الدین بالدنیا»؛ دین خود را به دنیا می‌فروشند و ارزش‌های معنوی را در برابر لذت‌ها و سودهای مادی از دست می‌دهند.

«وتولی السفهاء»؛ افراد سفیه و نادان که عقل و تدبیرشان به جایی نمی‌رسد، در پست‌ها و مناصب حساس قرار می‌گیرند و سرنوشت جامعه را به دست می‌گیرند.

«وقُطعت الأرحام»؛ نشانه دیگر، قطع رحم است.

پدر و مادر کهن‌سال و زمین‌گیر می‌شوند، اما فرزندان می‌گویند: ما توان نگهداری نداریم. آنان را به خانه سالمندان می‌سپارند و به بهانه‌های مختلف از عهده‌داری این مسئولیت شانه خالی می‌کنند.

«واتُبعت الأهواء»؛ نشانه دیگر پیروی از هوا و هوس است.

جلوه آن در مجالس آلوده، عروسی‌های مختلط و گناه‌آلود، فیلم‌های بدآموز، و نیز در اعتیاد به مواد مخدر و دیگر جلوه‌های هواپرستی نمایان می‌شود.

«واستُخفّ بالدماء»؛ خونریزی آسان می‌گردد.

جان انسان‌ها بی‌ارزش می‌شود. به سادگی افراد نادان یا فریب‌خورده را تحریک می‌کنند تا خود را منفجر کنند و جان زنان و کودکان و زائران امام حسین علیه‌السلام را بگیرند.

پنجاه یا صد نفر در یک لحظه قربانی می‌شوند.

گروه‌های متعصب و منحرف وهابی، نمونه آشکار این جنایت‌ها در جهان معاصر هستند. هیچ زمانی در تاریخ، خون انسان تا این اندازه بی‌ارزش نشده بود.

پس از ذکر بخشی از این نشانه‌ها، امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «فَذلکَ الوَیحُ الوَیحُ، العَجَلُ العَجَلُ». یعنی: در چنین زمانی که این نشانه‌ها آشکار شود، مردم باید بیش از پیش دست به دعا بردارند و از خداوند، تعجیل در ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام را بخواهند.