emamian

emamian

پيامبر اكرم حضرت محمّد ـ صلي الله عليه و آله ـ در هفدهم ربيع الاول[1]  سال عام الفیل (سالي كه اصحاب فيل براي خراب كردن كعبه معظّمه وارد مكّه شدند) در مکه به دنيا آمد[2] و در هنگام ولادت آن حضرت معجزات و اتّفاقاتي به وقوع پيوست كه به آنها اشاره مي شود:

از  امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان می رفت و خبرهای آسمانی را مي شنيد، وقتي كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ متولّد شد او را از سه آسمان منع كردند و چون پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ متولّد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را با تيرهای شهاب از درهای آسمان راندند، پس قريش گفتند: حتماً وقت تمام شدن دنيا و آمدن قيامت است كه اهل كتاب (يهود و نصاري) ذكر مي كردند و ما شنيديم "عمرو بن اميه" كه داناترين مردمان جاهليّت بود گفت: نگاه كنيد به ستاره های معروف كه مردم با آنها زمانهای زمستان و تابستان را مي شناسند اگر يكي از آنها بيفتد، بدانيد وقت آن است كه همه خلايق هلاك شوند ولی اگر آنها به حال خود باشند و ستاره های ديگر ظاهر شوند پس امر غريبي اتّفاق خواهد افتاد.[3]

وقتي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ متولّد شد، ديوها رانده شدند و مردم را زمين لرزه ای  رفت كه به همه جاي دنيا رسيد تا آنجا كه كليسا ها ويران گشت و هر چيزی جز خدا پرستش می شد از جای خود كنده شد و ستارگانی هويدا گشت كه پيش از آن ديده نمی شد و كاهنان يهود از آن در شگفت ماندند.[4]

ايوان كسری يعنی پادشاه عجم بلرزيد و چهار كنگره آن افتاد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علمای مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتراني عربی، اسبانی سركش را مي كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند،[5] و طاق كسری از ميانش شكست و دو قسمت شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جاری گرديد و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد، هر بتی كه در هر جای عالم بود بر رو افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را می پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادی سماوه كه سال ها بود كسی آب در آن نديده بود، آب در آن جاری شد[6] و تخت هر پادشاهي در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمی توانستند بگويند و علم كاهنان برطرف شد و سحر ساحران باطل شد وهر كاهن و پيش گویی كه بود ميان او و همزادی كه داشت و خبر ها را به او مي داد جدايی افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را "آل الله" گفتند، چونكه آنان در خانه خدا بودند.[7]

و آمنه مادر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ گفت: كه چون پسرم بر زمين رسيد دست ها را بر زمين گذاشت و سر به سوی آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس از او نوری ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور قصرهای شام را ديدم و در ميان آن روشنی صدايی شنيدم كه گوینده ای مي گفت: "زاييدی بهترين مردم را، پس نام او را محمّد بگذار".[8]

از حضرت  علی ـ عليه السلام ـ روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بت هایی كه در كعبه گذاشته بودند همه بر رو افتادند و چون شب فرا رسید اين ندا از آسمان رسيد كه: "جاءَ الحق و زهق الباطل إنَّ الباطل كان زهوقا"[9] ؛ حق آمد و باطل نابود شد همانا باطل نابود شدنی است".[10] و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخ و درختی خنديد و آنچه در آسمانها و زمين بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و می گفت: "بهترين امّتها و بهترين خلايق و گرامی ترين بندگان و بزرگ ترين عالميان محمّد ـ صلي الله عليه و آله ـ است".[11]

طبرسی در كتاب الاحتجاج از امام موسی بن جعفر ـ عليه السلام ـ روايت كرده است كه چون پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از شكم مادر به زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوی آسمان كرد و لبهای خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نوری ساطع شد كه اهل مكّه قصرهای بصری و اطراف آن را كه در شام است ديدند و قصرهای سرخ يمن و نواحی آن و قصرهای سفيد اصطخر فارس و حوالی آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آن كه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند: در زمين امر غريبي رُخ داده است، ملائكه را ديدند كه فرود مي آمدند و بالا مي رفتند و تسبيح و تقديس خدا مي كردند و ستاره ها به حركت آمدند و در ميان آسمان می ريختند.[12] و در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چيز تو را آشفته ساخته است اي سيّد ما، گفت: وای بر شما از اول شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر می يابم و بايد كه حادثه عظيمی در زمين واقع شده باشد كه از زمانی که عيسی به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است، پس برويد و جستجو كنيد كه چه امر غريبی  روی داده  است، پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند: چيزي نيافتيم. ابليس بزرگ شيطانها گفت: كه دانستن اين، كار من است، پس در تمام دنيا جستجو كرد تا به حرم رسيد، ديد ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند، چون خواست كه داخل شود ملائكه بر او بانگ زدند و او برگشت؛ پس كوچك شد مانند گنجشكی و از جانب كوه حرا داخل شد، جبرئيل گفت: برگرد اي ملعون، گفت: ای جبرئيل يك حرف از تو سوال مي كنم، بگو امشب در زمين چه اتّفاقی افتاده است، جبرئيل گفت: محمّد كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است، پرسيد كه آيا مرا در او بهره ای هست؟ گفت: نه. پرسيد آيا در امّت او بهره دارم؟ گفت: بلي. ابليس گفت: راضی شدم.[13]

 

[1] . كليني، محمد بن یعقوب،الكافي، تحقيق: غفاري، علي اكبر، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1389ش،  ج 1،  ص 439؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسةُ الوفاء، الطبعه الثانية، 1403 ق،  ج 15،  ص 348.

[2] . يعقوبي، احمد بن اسحاق، تاريخ اليعقوبي، ترجمه: محمد آيتي، ابراهيم، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ نهم،  1382ش،  ج1،  ص358.

[3] . ابن شهرآشوب ، مناقب آل ابی طالب، ، قم، مؤسسه انتشارات علامه، بي تا، جلد 1، صفحه 31؛  مجلسي، پيشين،  ج 15،  ص 257.

[4] . يعقوبي، پيشين،  ج 1،  ص 359.

[5] . ابن كثير، اسماعیل بن عمر، البداية و النهايه، بيروت، مكتبة المعارف،   1410 ق،  ج  2، ص 268؛ مجلسي، پيشين،  ج 15،  ص 257 ؛ يعقوبي، پيشين،  ج 1،  ص359.

[6] . ابن كثير، پيشين،  ج 2، ص 268 - 269؛ مجلسي، پيشين،  ج 15، ص 257 - 258.

[7] . ابن شهرآشوب ، پيشين،  ج 1،  ص 30.

[8] . ابن هشام، عبد الملک، السيره النبويه، بيروت، داراحياء التراث العربي، ،  ج 1،  ص 166.

[9] . سوره اسراء، آيه 81.

[10] . ابن شهرآشوب ، پيشين،  ج 1،  ص 31، مجلسي، پيشين،  ج 15،  ص274.

[11] .  ، ، مجلسی، پيشين،  ج 15،  ص 274؛ همو، حيوة القلوب، تحقيق: اماميان ، سيد علي، چاپ چهارم، قم: انتشارات سرور، 1382، جلد 3، ص 141.

[12] . مجلسي،  بحار الانوار، ج 15،  ص 275 - 274.

[13] . قطب راوندي، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، تحقيق: قم، مؤسسة الامام المهدي،  ج 1،  ص 69-71. مجلسي ،   ج 15،  ص 257.

حقيقت مفهوم وحدت آن است که با حفظ عقايد قطعي و مسلم خود در مقابل دشمن مشترک موضع واحدي داشته و از او غافل نباشيم و اين بدان معنا نيست که از بحث و گفتگوي علمي محض و خالي از تعصبات پرهيز کنيم زيرا همه امور در حقيقت براي حفظ اصول اسلام است.

از طرفي قرآن و سنت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مکمل يکديگرند «لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنة» بي شک پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نمونه و الگوي نيکويي براي شماست و کتاب الهي و سنت پيامبر محور وحدت اسلامي است.[1]

اسلام بر وحدت ميان مسلمانان تأکيد فراواني دارد قرآن کريم مي فرمايد: «وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛» و نعمت خدا را بر خود ياد کنيد آنگاه که دشمنان يکديگر بوديد پس ميان دل هاي شما الفت و مهرباني انداخت تا به لطف او برادران هم شديد.[2]

يا مي فرمايد: «وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» و چون کساني نباشيد که پس از آن دلايل آشکار براي شان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پيدا کردند و براي آنان عذاب سنگين است.[3]

جاي ديگر مي فرمايد: «...وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُکمْ...» و با هم نزاع نکنيد که سست شويد و مهابت شما از بين برود».[4]

«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ»و اين امت شما امتي يگانه است و منم پروردگار شما پس مرا بپرستيد.[5]

به فرموده امام خميني وحدت، تکليفي الهي و شرعي است و نقشة قدرت هاي بزرگ و وابستگان آنها در کشورهاي اسلامي اين است که اين قشرهاي مسلم را که خداي تبارک و تعالي بين آنها اخوت ايجاد کرده است و مومنين را بنام اخوت ياد فرموده است، از هم جدا کند و به اسم ملّت ترک، کُرد، ملّت عرب، ملّت فارس از هم جدا کنند بلکه با هم دشمن کنند و اين درست برخلاف مسير اسلام است و مسير قرآن کريم، تمام مسلمين با هم برادرند و برابرند و هيچ يک از آنها از ديگري جدا نيستندو همه آنها زير پرچم اسلام و پرچم توحيد بايد باشند اين ها که با اسم مليّت و گروه گراي و ملي گراي بين مسلمين تفرقه مي اندازند، اين ها لشکرهاي شيطان و کمک کارهاي به قدرت هاي بزرگ و مخالف قرآن کريم هستند.[6]

استاد شهيد مرتضي مطهري که از معدود متفکران و انديشمندان روشن بين و آينده نگر عصر حاضر است، در باره وحدت، بياني دارد که فرموده است:

مقصود از وحدت اسلامي چيست؟ آيا مقصود اين است، از ميان مذاهب اسلامي، يکي انتخاب شود و ساير مذاهب کنار گذاشته شود؟ يا مقصود اين است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود و مفترقات همه آنها کنار گذاشته و مذهب جديدي بدين نحو اختراع شود که عين هيچ يک از مذاهب موجود نباشد يا اين که وحدت اسلامي به هيچ وجه ربطي به وحدت مذاهب ندارد و مقصود از اتحاد مسلمين اتحاد پيروان مختلف در عين اختلافات مذهبي در برابر بيگانگان است؟[7]

مخالفين اتحاد مسلمين، براي اينکه از وحدت اسلامي مفهومي غير منطقي و غير عملي بسازند، آن را به نام وحدت مذهبي توجيه مي کنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد. بديهي است که منظور علماي روشن فکر اسلام از وحدت اسلامي، حصر مذاهب به يک مذهب و يا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها، -که نه معقول و منطقي است و نه مطلوب و عملي- نيست، منظور اين دانشمندان، متشکل شدن مسلمين است در يک صف در برابر دشمنان مشترک شان.[8]

رهبر معظم انقلاب اسلامي مي فرمايد: فرق اسلامي، همگي امت اسلامي محسوب و از تمام مزاياي اسلامي برخوردارند و تفرقه بين طوايف مسلمين، علاوه بر آنکه خلاف تعليمات قرآن کريم و سنت رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است، موجب تضعيف مسلمين و سوژه به دست دشمنان اسلام دادن است، فلذا به هيچ وجه جايز نيست.[9]

ايشان در باره نحوه وحدت اسلامي معتقدند : « امروز مسلمانان وحدت اسلامي را جدي بگيرند. وحدت اسلامي هم معنايش معلوم است. مقصود اين نيست كه مذاهب، در يك مذهب حل بشوند، بعضي ها براي اينكه اتحاد مسلمين را تحصيل نمايند، مذاهب را نفي مي كنند، نفي مذاهب، مشكلي را حل نمي كند: اثبات مذاهب، مشكلات را حل مي كند. همين مذاهبي كه هستند، هر كدام در منطقة خودشان، كارهاي معمولي خودشان را انجام بدهند: اما روابطشان را با يكديگر حسنه كنند».[10]

 

[1]. احزاب / 21؛ عسگري، سيد مرتضي، ولايت علي(ع) در قرآن کريم و سنت پيامبر اکرم(ص)، قم، انتشارات دانشکده اصول الدين، 1383ش، ص37.

[2]. آل عمران / 104.

[3]. آل عمران / 105.

[4]. انفعال / 46.

[5]. انبياء / 92.

[6]. سبزيان، علي اکبر، منشور اتحاد ملي و انسجام اسلامي، انتشارات خادم الرضا(ع)، چاپ اول، 1386ش، ص58.

[7]. منشور اتحاد ملي و انسجام اسلامي، ص59.

[8]. همان، ص59.

[9]. تعدد مذاهب از ديدگاه فقها و انديشمندان مسلمان، نشر مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي معاونت فرهنگي، 1386ش، ص137.

[10] بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامي، تاريخ 1/5/1376

یکشنبه, 02 آبان 1400 22:15

چرايي ضرورت وحدت شيعه وسني

امام خميني (ره) در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود اينگونه فرموده اند كه : علماء اعلام و خطباء محترم كشورهاي اسلامي دولتها را دعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند در اين صورت پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستي كه مخالف دستور اسلام است بپرهيزند و با برادران ايماني خود در هر كشوري و با هر نژادي كه هستند دست برادري دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر اين برادري ايماني با همت دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال روزي تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را تشكيل مي دهند. به اميد روزي كه با خواست پروردگارعالم اين برادري و برابري حاصل شود.
 
ابتدا اشاره اي گذرا به پيشينه و اهميت مسئله وحدت در زمان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي كنيم، و سپس به رواياتي كه از آن دو بزگوار ـ عليهما السّلام ـ ايراد شده است مي پردازيم، و در پايان نيز بياناتي از امام راحل ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري در اين باره ذكركنيم:

1. ايجاد وحدت مذهبي و ملي در زمان پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين ـ عليهما السّلام ـ ؛

قبائل ساكن مدينه سالها با يكديگر نزاع و اختلاف داشتند، و يهوديان با سوء استفاده از اين اختلافات بر آنها سلطة سياسي يافته بودند، پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ پس از هجرت به مدينه و قبول رهبري، با پيمان هايي ميان آنها همبستگي و الفت برقرار نمودند، كه يكي از مهمترين اين پيمانها، اولين قراردادي بود كه بين پيامبر و طوائف و قبايل موجود يثرب بسته شد و بعضي آنرا نخستين قانون اساسي مكتوب جهان دانسته اند.

اين تدبير بهترين مقوله براي به وجود آوردن وحدت ملي و همبستگي ديني بود؛ چرا كه وحدت ميان قبايل درگير، حقوق اجتماعي يهوديان و نيز مهاجران مسلمان را تضمين مي كرد  و از سوي ديگر، اين پيمانها مقدمات تشكيل يك وحدت سياسي و حكومتي را فراهم مي آورد.

به عنوان نمونه در مفاد قرار داد بين مسلمين به روشني قيد شده بود كه مسلمين امّت واحده اي، جداي از مردم ديگر هستند، "أنهم اُمة واحدة من دون الناس" و ارتباطي بين مسلمانان و كافران نيست و دوري بين مسلمانان نبايد باشد كه به بعضي از موارد آن قرار داد اشاره مي كنيم:

ـ مسلمين در برابر ظلم و تجاوز، توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.

ـ تمامي گروهها (كه به جنگ مشغول اند) به ترتيب وارد جنگ خواهند شد و جنگيدن به يك گروه (دوباره پشت سرهم) تحميل نخواهد شد.

ـ اگر اختلافي بين مسلمين بروز كرد، مرجع حل آن، خدا و رسول خدا خواهند بود.

ـ مسلمين، فرد مقروض و مديوني را كه دين او سنگين است رها نخواهند ساخت، بلكه او را كمك مي كنند. 1

به هرحال، بايد چنين نتيجه گرفت كه كوشش براي ايجاد حساسيت مشترك ديني يكي از شاخص ترين راه حلهاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جهت تحقق وحدت اسلامي شمرده مي شوند.

امّا بعد از رحلت پيامبر اكرم، اختلافات شديدي ميان مسلمانان پديد آمد، امام علي ـ عليه السّلام ـ با روح بلندي كه داشت به وظيفه بالاتر از خلافت ظاهري پرداخت و به جاي اينكه جنگ و جدال به راه بيندازد و خود را از جمع مسلمانان كنار بكشد و با توطئه كنندگان همدست شود، با تقواي الهي مردم را از تفرقه به اتحاد فراخواند و به كسانيكه دانسته يا ندانسته آمده بودند تا در برابر ابوبكر با وي بيعت كنند فرمود: اي مردم! امواج فتنه ها را با كشتي هاي نجات (علم، ايمان، اتحاد) در هم شكنيد و از مسير اختلاف و پراكندگي دوري نمائيد و تاج تفاخر و برتري جويي را از سر برداريد. (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروي كافي به پا خاست، پيروز شد و آن كس كه با نداشتن نيروي كافي كناره گيري كرد، مردم را راحت ساخت"2. حضرت علي عليه السّلام كه تنها هدفش حفظ اسلام بود با صبر انقلابي که از خود نشان داد، آنچنان وحدتي ميان مسلمانان به وجود آورد كه مسلمانان بجاي جنگ و اختلاف داخل به صدور انقلاب عظيم اسلامي پرداختند، همين وحدت باعث پيروزي و پيشرفت آنان شد، به طوريكه در مدت بسيار كوتاهي دو امپراطوري عظيم و پهناور روم و فارسي تصرف نمودند، اگر آن حضرت اين وحدت و آرامش را به وجود نمي آوردند محال بود كه همه پيشرفت و فتوحات نصيب مسلمانان گردد.3

2. رواياتي پيرامون وحدت و پرهيز از تفرقه و پراكندگي؛

قرآن خطاب به مسلمين مي فرمايد: "واعتَصموا بحَبلِ اللهِ جميعاً و لاتَفَرَّقوا4 ... و همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد". دربارة اينكه منظور از "حبل الله" چيست؟ مفسران احتمالات مختلفي ذكر كرده اند: بعضي مي گويند منظور از آن قرآن است، و بعضي مي گويند اسلام، و بعضي ديگر گفته اند منظور خاندان پيامبر و ائمه معصومين هستند.

ولي اين تفسيرها، هيچكدام با يكديگر اختلاف ندارند، زيرا منظور از ريسمان الهي هرگونه وسيلة ارتباط با ذات پاك خداوند است خواه اين وسيله، اسلام باشد، يا قرآن، يا پيامبر و اهل بيت او و به عبارت ديگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسيع "ارتباط با خدا" كه از معني "حبل الله" استفاده مي شود، جمع است.5

مرحوم علامه طباطبايي در ذيل آيه فوق روايتي را از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي كند كه ايشان مي فرمودند: "حبل الله" كه از آسمان به زمين كشيده شده، همان كتاب خداست و در حديثي ديگر نيز فرموده اند: اين قرآن سبب رابطه اي است كه يك طرفش به دست خدا و سر ديگرش به دست شماست، پس به آن تمسك كنيد كه اگر تمسك كنيد نه هرگز از بين مي رويد و نه هرگز تا ابد گمراه مي شويد.6

پيامبر اكرم همچنين فرمودند: "كسيكه يك وجب از جماعت خارج شود، قلاده اسلام را از گردن خود باز كرده، مگر آن كه دوباره به جماعت برگردد و كسيكه از دنيا برود در حاليكه در تحت رهبري كسيكه جامعه را رهبري مي كند نباشد، به مرگ جاهليت مرده است".7

اين روايات و روايات ديگر كه در ذيل آيه مذكور، در اين تفسير و تفاسير ديگرآمده است، همچون آية فوق و آيات ديگر، دستور به وحدت داده اند و از تفرقه و پراكندگي نهي كرده اند، كه در ذيل به چند مورد ديگر از رواياتي كه دستور به وحدت و همبستگي داده اند اشاره مي شود:

الف ـ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: "المؤمنون كالنفس الواحده:8 مؤمنان همچون يك روحند".

ب ـ و نيز فرمودند: افراد با ايمان نسبت به يكديگر همانند اجزاي يك ساختمانند كه هر جزئي از آن جزء ديگر را محكم نگه مي دارد"9

ج ـ آن حضرت همچنين فرمودند: "مثل افراد با ايمان در دوستي و نيكي به يكديگر همچون اعضاي يك پيكر است كه چون بعضي از آن رنجور شود و به درد آيد، اعضاي ديگر را قرار و آرامش نخواهد بود".10

د ـ امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: هميشه همراه جمعيتهاي بزرگ باشيد كه دست خدا با جماعت است و از پراكندگي بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهرة شيطان است، چونانكه گوسفند تنها طعمة گرگ"11

هـ.. همچنين آن حضرت فرمودند: "آنچه را كه پيوند جمعيت با آن گره خورده است رها مكنيد".12 و آن حضرت همچنين مي فرمايد: "امم پيشين تا مادامي كه با هم يد واحده بوده اند، همواره درحال پيشرفت و شكوفايي بوده و به عزّت و اقتدار و خلافت وراثت زمين نائل گشته، رهبر و زمامدار جهانيان شده اند، و از آن هنگام كه خدا را فراموش كرده و به ماديگري روي آورده، دچار خود برتربيني و تعصبات قومي و فرقه اي و پراكندگي گشته، با هم به نبرد پرداخته اند، خداوند لباس كرامت و عزّت و خلافت را از تنشان بيرون آورده و خير و بركت و وفور نعمت را از آنان سلب و به ذلّت و استعمار مبتلا كرده است، به عنوان نمونه بني اسرائيل در اثر تفرقه، كسراها و قيصرها بر آنان مسلط شدند و آنها را به بردگي گرفتند، و از سرزمينهاي آباد و كناره هاي دجله و فرات به بيابان هاي كم گياه و بي آب و علف تبعيد كردند، و به ذلّت و فقر و مكنت و جهل و پراكندگي دچار ساختند."13

همة اين روايات، توصيه به وحدت و همبستگي و پرهيز از تفرقه دارند، وحدت در صورتي محقق مي گردد كه در بين افراد اعتقادات مشترك لحاظ گردد و بر روي آنها پافشاري شود و البته اعتقادات غير مشترك را فراموش نكنند بلكه به مرور زمان در مورد آن بحث گردد تا حقيقت روشن گردد، شيعه و سني هم چنينند. براي ايجاد وحدت بايد روي مشتركات (قرآن، پيامبر اكرم، ...) همّت گماشته شود و سپس در مورد غير مشتركات (مثل امامت علي ـ عليه السّلام ـ فرزندانش) بحث شود تا حقيقت روشن گردد.

3. سخناني از معمار انقلاب حضرت امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري؛

امام خميني (ره) در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود اينگونه فرموده اند كه : علماء اعلام و خطباء محترم كشورهاي اسلامي دولتها را دعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند در اين صورت پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستي كه مخالف دستور اسلام است بپرهيزند و با برادران ايماني خود در هر كشوري و با هر نژادي كه هستند دست برادري دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر اين برادري ايماني با همت دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال روزي تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را تشكيل مي دهند. به اميد روزي كه با خواست پروردگارعالم اين برادري و برابري حاصل شود.

و نيز مي فرمايند: توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان به ويژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل اين توطئه ها (استعمارگران) عكس العمل نشان دهند و به انسجام و وحدت خود و به هر راه ممكن افزايش داده و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.14

رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي در رابطة با اهميت و حدود وحدت مي فرمايند:

"نكته اي كه من مكرر بر آن پا مي فشارم، اين است كه در بين فرق اسلامي يك نقطه وجود دارد كه در آن نقطه، هيچ اختلاف بين فرق اسلامي نيست ... و آن محبت و ارادت به نبي مكرم اسلام است. اين، يك نقطة اجتماع و اتحاد است و روي آن بايستي تلاش بشود... امروز مسلمانان وحدت اسلامي را جدي بگيرند. وحدت اسلامي هم معنايش معلوم است. مقصود اين نيست كه مذاهب، در يك مذهب حل بشوند، بعضيها براي اينكه اتحاد مسلمين را تحصيل نمايند، مذاهب را نفي مي كنند، نفي مذاهب، مشكلي را حل نمي كند: اثبات مذاهب، مشكلات را حل مي كند. همين مذاهبي كه هستند، هر كدام در منطقة خودشان، كارهاي معمولي خودشان را انجام بدهند: اما روابطشان را با يكديگر حسنه كنند."15

 

پي نوشت ها:

1 . حميد الله، محمد؛ اولين قانون اساسي مكتوب در جهان؛ ترجمه غلامرضا سعيدي، ص55-64، انتشارات بعثت، تهران:1365.

2 . نهج البلاغه، خطبه 5.

3 . بي آزار شيرازي، عبدالكريم، همبستگي مذاهب اسلامي، ص11، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، 1377.

4 . آل عمران، 103.

5 . مكارم شيرازي، ناصر، و ديگران؛ تفسير نمونه، ج3، ص29، دارلكتب الاسلاميه، تهران، 1373.

6 . طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ج3، ص406، دارالكتب الاسلاميه، تهران: 1397ق.

7 . همان، ص406.

8 . مكارم، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، ج3، ص33، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1373.

9 . همان، ص33.

10 . همان، ص33.

11 . نهج البلاغه، خطبه 127.

12 . نهج البلاغه، خطبه 151.

13 . نهج البلاغه، خطبه 5.

14 . وصيتنامة موضوعي امام خميني (ره)، ص102-104، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام، تهران، 1378.

15 . شبكه شارح، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامي، تاريخ 1/5/1376.

ولادت

ششمين اختر فروزنده آسمان ولايت حضرت جعفر بن محمّد الصادق(ع) در روز جمعه هفدهم ماه ربيع الاول سال 83 هجري در مدينه منوره ديده به جهان گشود.

در دامن رسالت

امام صادق(ع) در دامن رسالت و مرکز وحي تولّد يافت و رشد کردند و بخشي از دوران زندگي خود را تحت توجهات و عنايات جدّ بزرگوار خود امام زين العابدين(ع) و پدر عزيز خويش امام باقر(ع) سپري کردند.

ادامه فعاليت علمي و فرهنگي پدر

امام صادق(ع) با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، نهضت علمي و فرهنگي پدرشان امام‏باقر(ع) را دنبال کردند و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي را به وجود آوردند و در رشته‏هاي مختلف علوم عقلي و نقلي شاگردان بزرگ و برجسته‏اي همچون هشام بن حکم، محمّد بن مسلم، ابان بن تغلب و هشام بن سالم را تربيت کرد.

الف) گزیده ای از سخنان :

  1. ۱. پرهیز از به رخ کشیدن نیکی «اگر به کسي احسان نمودي مبادا آن نيکوکاري را با منّت بسيار و به رخ کشيدن تباه سازي».
  2. ۲. وحدت و دوری از کینه وتفرقه «از ستيزه‏جويي بپرهيز، زيرا عملت را از بين مي‏برد.»
  3. ۳. دعا و جایگاه آن : بسيار دعا کنيد! چون خداوند، بندگاني را که دست نياز بسوي او برمي‏دارند و بدرگاهش دعا مي‏کنند، دوست دارد.»
  4. ۴. اسباب محبت :

«سه چيز محبت آور است: 1 ـ دين‏داري 2 ـ فروتني 3 ـ بخشش.»

«سه چيز کينه‏آور است: 1 ـ نفاق 2 ـ خودبيني.»

  1. ۱. آسیبهای شخصیت

«سه خصلت قدر و منزلت فرد را پايين مي‏آورد: 1 ـ حسادت 2 ـ سخن‏چيني 3 ـ سبک مغزي (ناداني).»

  1. ۱. آسیبهای تند خوئی وغرور:

«اگر خواهان احترامي نرمخو باش و اگر خواهان اهانتي تندخو باش.» «هيچ جهلي زيانبارتر از خودپسندي نيست.»

  1. ۱. پرهیز از عیب جویی:

«سودمندترين چيزها براي آدمي توجه به عيوب خود پيش از پرداختن به عيوب مردم است.»

  1. ۱. مومن دزر دنیا:

«فرد مؤمن در سراي دنيا بيگانه و غريب است، نه از خواري آن بيتابي کند و نه در کسب عِزتش با دنياپرستان رقابت نمايد.»

امام صادق(ع) در جواب اين سؤال که راه آسودگي کجاست؟ فرمود: «در مخالفت هوا و هوس».

  1. ۱. وقار :

راه رفتن با شتاب و عجله از بين برنده وقار مؤمن است.»

ب) گزیده هایی از سیره

1-کمک به مستمندان

از تعاليم اسلامي و سيره اولياء استفاده مي‏شود که پس از عمل به واجبات، بالاترين وسيله براي تقرب به خداوند متعال کمک به نيازمندان و مستمندان است. امام صادق به سفيان مي‏فرمايند: «بر تو باد که به خاطر خداوند خيرخواه بندگان او باشي و بدان که خدا را با کاري بهتر از اين ديدار نخواهي کرد».

2- سفارش به نماز

معمولاً به هنگام مرگ، انسان مهمترين چيزهايي را که فکر مي‏کند فرزندان و بستگانش و حتي جامعه‏اش نياز دارد مطرح مي‏سازد. شايد براي افراد عادي مهمترين دلمشغولي به هنگام مرگ امور مالي باشد. از اينرو همه يا بخش عمده‏اي از وصيت و سفارش‏هاي خود را به آن اختصاص مي‏دهند. ولي امام صادق(ع) دغدغه‏هاي مهمتري دارند. حضرت در آخرين لحظات عمر خويش فرمودند: خويشاوندان مرا جمع کنيد. پس از آن که جمع شدند حضرت به آنها نگريستند و فرمودند: «شفاعت ما به کسي نمي‏رسد که نماز را سبک بدارد.»

3- منادي صلح و مهرورزی

امام صادق(ع) نسبت به اختلاف و دشمني بين مسلمانان حساس بودند و مؤمنان را دعوت به همدلي، دوستي و محبت نسبت به يکديگر مي‏کردند. تا حدي اين مسئله در نظر ايشان اهميت داشت که بودجه مخصوصي براي اين کار اختصاص داده بودند. مفضل که از ياران امام صادق(ع) است پس از اينکه با پرداخت چهارصد درهم بين دو نفر صلح برقرار کرد مي‏گويد: امام صادق(ع) به من دستور داده است که هرگاه بين دو نفر از شيعيان ما اختلاف و مشاجره‏اي پيش آيد، با پول خود حضرت بين آنها صلح و صفا ايجاد کنم.

4- سیره  هر روزه امام صادق(ع)

عادت هر روزه امام صادق(ع) آن بود که پس از به جا آوردن نماز عشاء و گذشت پاسي از شب، به خانه نيازمندان شهر مدينه مي‏رفتند و بدون آن که آنها ايشان را بشناسند، غذا و پول به ايشان مي‏دادند. تنها هنگامي که امام(ع) از دنيا رفتند، همه دانستند که آن مرد بخشنده امام صادق(ع) بوده است.[1]

5- برآوردن نياز مؤمنان

يکي از ياران امام صادق عليه‏السلام مي‏گويد: در مسجدالحرام، يکي از دوستانم از من دو دينار وام تقاضا کرد. به او وعده دادم که پس از انجام طواف اقدام کنم. هنوز طوافم به پايان نرسيده بود که امام صادق عليه‏السلام وارد طواف شد و دست برشانه‏ام نهاد و هر دو به طواف پرداختيم. طواف من به پايان رسيد، ولي به دليل همراهي با امام، باز هم به طواف ادامه دادم. آن مرد که در کناري نشسته بود و امام صادق عليه‏السلام را نمي‏شناخت، به خيال اينکه من در کار او مسامحه مي‏کنم هر بار که از مقابلش عبور مي‏کردم با دست اشاره و مطلب خود را يادآوري مي‏کرد. حضرت از من پرسيد: چرا اين مرد به تو اشاره مي‏کند؟ ماجرا را گفتم. در اين حال امام بدون لحظه‏اي تأمل دست از شانه‏ام برداشت و فرمود: «برو حاجت او را برآور». روز ديگر که به مجلس امام رفتم، آن حضرت فرمود: «تلاش براي برآوردن نياز مؤمن، نزد من محبوب‏تر از آن است که هزار نفر را در راه خدا بسيج کنم».

6- رساله «توحيد مفضّل»

«توحيد مفضّل» حاوي مطالب سودمندي در مورد خلقت انسان و جهان و اثبات وجود خداي متعال و علم و قدرت و حکمت اوست که امام صادق(ع) براي يکي از شاگردان معروفشان به نام «مفضل بن عمر» بيان فرموده‏اند.

 

در خصوص وحدت مسلمین به خصوص شیعه و سنی بایدها و نبایدهایی وجود دارد که لازم است چند نکته درباره آن متذکر شويم :

1 – در لزوم و ضرورت وحدت اسلامي به ويژه در مقطع حاضر هيچ شک و شبهه اي وجود ندارد و يکي از ثمرات انقلاب اسلامي بزرگ مردم ايران نيز عنايت ويژه اي بود که پس از پيروزي انقلاب اسلامي نسبت به بحث وحدت صورت گرفت که اوج آن را بايد در نامگذاري هفته منتهي به ميلاد پربرکت پيامبر اسلام (ص) به نام هفته وحدت بود . علت اين امر نيز اين بود که هدف بزرگ انقلاب اسلامي اجراي دين مبين اسلام و آموزه هاي آن بود و از طرفي يکي از مهم ترين آموزه هاي دين اسلام تاکيد بر وحدت اسلامي ميان مسلمانان جهان مي باشد . به عبارت ديگر اسلام بر وحدت ميان مسلمانان تأکيد فراواني دارد قرآن کريم مي فرمايد: «وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛» و نعمت خدا را بر خود ياد کنيد آنگاه که دشمنان يکديگر بوديد پس ميان دل هاي شما الفت و مهرباني انداخت تا به لطف او برادران هم شديد،[1] يا مي فرمايد: «وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» و چون کساني نباشيد که پس از آن دلايل آشکار براي شان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پيدا کردند و براي آنان عذاب سنگين است.[2]

جاي ديگر مي فرمايد: «...وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُکمْ...» و با هم نزاع نکنيد که سست شويد و مهابت شما از بين برود».[3]

«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ» و اين امت شما امتي يگانه است و منم پروردگار شما پس مرا بپرستيد.[4]

بنابر اين در اصل لزوم وحدت ميان مسلمانان هيچ شک و شبهه اي وجود ندارد و اهميت آن به گونه اي است که بر اساس فتاواي مراجع بزرگوار به منظور حفظ وحدت حتي شيعيان مي توانند پشت سر اهل سنت نماز بخوانند و اين نماز آنها نيازي به اعاده نيز ندارد .

2 – منظور از وحدت ميان شيعه و سني اين نيست که شيعه سني شود و يا سني شيعه شود و يا هر يک از مذاهب عقايد مذهبي خود را مورد بحث و بررسي و تحقيق و نظر نيز قرار ندهد . بلکه از نظر مقام معظم رهبري به عنوان يکي از پيشگامان طرح وحدت ، اين است که شيعه و سني هم نقاط اشتراک و هم نقاط افتراقي دارند که به منظور حفظ وحدت مي توان از نقاط مشترک استفاده کرد . به عنوان مثال مقام معظم رهبري در اين زمينه چنين مي فرمايند :

« ما وقتي‌ به‌ وحدت‌ دعوت‌ مي‌كنيم‌، مقصود ما اين‌ نيست‌ كه‌ فرق‌ مسلمين‌ ـ اعم‌ از شيعه‌ و سني‌ ـ يا فرقي‌ كه‌ داخل‌ تشيع‌ و تسنن‌ هستند، موظف‌ و مجبورند كه‌ از عقيده‌ي‌ خود دست‌ بردارند و به‌ عقيده‌ي‌ سومي‌ يا به‌ عقيده‌ي‌ طرف‌ مقابل‌، گرايش‌ پيدا كنند. اين‌، چيزي‌ است‌ كه‌ به‌ تحقيق‌ و تفحص‌ و مطالعه‌ي‌ هر كسي‌ وابسته‌ است‌ و بينه‌ و بين‌الله‌ تكليف‌ اوست‌. بحث‌ ما اين‌ نيست‌.

بحث‌ ما اين‌ است‌ كه‌ مي‌خواهيم‌ به‌ همه‌ي‌ مسلمانان‌ ـ از شيعه‌ و سني‌ ـ بگوييم‌ و تذكر بدهيم‌ كه‌ شما يك‌ نقاط مشترك‌ و يك‌ نقاط اختلاف‌ و افتراق‌ داريد. در بعضي‌ چيزها، با هم‌ شريكيد و يك‌ طور فكر و عمل‌ مي‌كنيد و در بعضي‌ چيزها، هر فرقه‌ روش‌ خود را دارد.

نكته‌ اين‌ است‌ كه‌ اولاً، آن‌ نقاط اشتراك‌ بيشتر از نقاط افتراق‌ است‌. يعني‌ همه‌ي‌ مسلمين‌، به‌ خداي‌ واحد و قبله‌ي‌ واحد و پيامبر واحد و احكام‌ و نماز و روزه‌ و زكات‌ و حج‌ اعتقاد دارند. ... حرف‌ ما در هفته‌ي‌ وحدت‌ و به‌ عنوان‌ پيام‌ وحدت‌ اين‌ است‌ كه‌ مسلمانان‌ بيايند با هم‌ متحد بشوند و با يكديگر دشمني‌ نكنند. محور هم‌ كتاب‌ خدا و سنت‌ نبي‌اكرم‌ (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم‌) و شريعت‌ اسلامي‌ باشد.»[5]

3 – يکي از مسائل مهم در هر مذهبي از جمله مذهب تشيع اعتقادات آن مذهب نسبت به مسائل بنيادين مذهبي و ريشه هاي تاريخي اين مسائل است . در دين اسلام نيز يکي از مهمترين موضوعات مهم مورد بحث مساله خلافت و جانشيني پيامبر اسلام (ص) مي باشد که از نظر اهل سنت خلفاي راشدين که از ابوبکر آغاز مي شود جانشينان پيامبر (ص) هستند ولي از نظر شيعيان خليفه و جانشين پيامبر بايد صفات خاصي همچون عصمت را داشته باشد و از جانب خدا به اين سمت منصوب شده باشد و به همين دليل شيعه معتقد است پيامبر اسلام (ص) در دوران حيات مبارک خويش به امر الهي و نصب او خليفه بعد از خود را انتخاب کرده است که همان امام علي (ع ) مي باشد . بنابر اين طرح مسائلي از اين قبيل که در واقع طرح اعتقادات مذهبي مي باشد تا زماني که با مساله مهم وحدت تعارض و تنافي نداشته باشد هيچ ايرادي ندارد . يکي از مهم ترين اموري که باعث بروز تعارض و تنافي طرح اين اعتقادات با وحدت مي شود عبارت  است از اهانت به مقدسات اهل سنت که اين کار از جانب علما و مراجع بزرگواري همچون مقام معظم رهبري حرام شمرده شده است . به عنوان مثال ايشان در فتوايي که با استقبال گسترده اي در جهان اسلام مواجه شد و آبي بر آتش تفرقه افکني هاي برخي عناصر نادان مدعي تشيع شد اعلام کردند:

« اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام [عایشه] حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سید الانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمد(ص) -می شود ».[6]

ايشان همچنين در باره مباحثه و گفتگو در باره اعتقادات مذهبي و محدوده آن معتقدند:

« اگر كسى براى اثبات مذهب خود تلاش علمى بكند، من آن را رد نمى‌كنم. هم شيعه، هم سنى، هم هر مؤمن به نحله‌يى، به عقيده‌يى و به طريقه‌يى، حق دارد طريقه‌ى خودش را اثبات كند. اين، چيز ديگرى است؛ ما آن را رد نمى‌كنيم. آنچه كه ما رد مى‌كنيم، تلاش براى معارضه، كوبيدن، اهانت كردن و نفى موجوديت طرف مقابل است؛ اين غلط است.

در بحث علمى، طبيعى است كه هر كس عقيده‌يى دارد. اثبات آن عقيده به معناى نفى و رد عقايد ديگرى و استدلال بر عقيده‌ى خود است. همه‌ى اينها مفهوم، قابل درك و قابل تحمل است. همين بحثها هم هميشه دامنه‌ى تفكر را گسترش مى‌دهد، تعميق مى‌كند و پيش‌مى‌برد؛ مانعى ندارد؛ ليكن آن‌جايى كه دو گروه، هر دو منتسب به اسلام، و هر دو معتقد به مبانى اساسى واحد، در مقابل هم صف‌آرايى مى‌كنند، تا يكديگر را محو كنند، يا ضربه بزنند، يا جريحه‌دار كنند، اين فاجعه است؛ ما از اين كار بايستى جلوگيرى كنيم ».[7]

بنابر اين به اعتقاد ما امکان طرح اعتقادات مذهبي ، اثبات حقانيت مذهب تشيع و حتي شخصيت شناسي خلفاي اهل سنت وجود دارد بدون اينکه نيازي به اهانت به مقدسات اهل سنت و يا امور ديگري که منافي وحدت اسلامي هستند باشد و اين نيازمند رعايت ظرافت هايي است که بايد به دقت رعايت شود .

 

[1]. آل عمران / 104.

[2]. آل عمران / 105.

[3]. انفعال / 46.

[4]. انبياء / 92.

[5] بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت هفته وحدت (۱۳۶۸/۰۷/۱۹)

[6] شيعه نيوز ، http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=19127

[7] بيانات در دیدار اعضای شورای ‌عالی مجمع تقریب مذاهب اسلامی ، ۱۳۷۰/۰۷/۰۱

بطور كلّي در قرآن کریم آیات مربوط به وحدت به چند  دستة تقسيم مي‌شود:

1-دسته ای از آياتي كه مسلمانان را تشويق به وحدت مي‌كند‌؛

2-دستة دیگر آياتي كه نهي از اختلاف و تفرقه مي‌كند.

3-دسته ای دیگر که مصادیق وحدت را ذکر مي‌نماید.

یکی از شرایط اساسی و زیر بنایی پیشرفت جوامع وحدت و همدلی و همکاری است و اساس تشکیل تمدنها وحدت و دوری از خصومت و دشمنی و جنگ و ستیز است‌؛چنانکه قرآن نزاع و تنش را از عومل ضعف وسستی و عامل از بین رفتن اقتدار برمي‌شمارد « وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُم » علاوه بر این موضوع عقلانی بوده و اجماع عقلا بر این مسئله تاکید مي‌نماید؛ در عالم طبیعت نیز این رخ داد مهم است؛ قطرات آب هرگز قدرت حرکت دادن چرخ آسیاب را ندارد‌؛ اما همین قطرات است که جوی آب را پر نموده و به حرکت چرخ آسیاب و نتیجه آن مي‌انجامد. از اینروی قرآن تاکید دارد به وحدت امت و هرگاه در طول تاریخ این عنصر به دست آمده امت اسلام پیروز بوده است.

اگرچه درقرآن كريم به تصریح واژة «وحدت» بكار نرفته است بلكه از واژه‌هاي «اعتصام» و «امت واحد» استفاده شده است كه درهمه آنها مسلمانان را به داشتن وحدت تشويق ميكند. آن آيات عبارتند از:

1ـ چنگ زدن به ریسمان الهی: «واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرّقوا و اذكروا نعمة الله عليكم اذ كنتم اعداء فاَلّف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخواناً»و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد؛ و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان (يكديگر) بوديد، پس ميان دلهاي شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد.

اگرچه باید گفت که ریسمان الهی همان قرآن وثقلین است کتاب الله وعترتی اهل بیتیتمسک به حبل الله یعنی گرد این ریسمان جمع شدن.

 2ـ عمل به قرآن مایه وحدت: «و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات» و چون كساني مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد، پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند.

3ـ دنیاگرائی عامل وآسیب وحدت: «حتي اذا فشلتم و تنازعتم في الامر و عصيتم من بعد ما اراكم ما تحبون منكم من يريد الدنيا و منكم من يريد الاخرة» تا آنكه سست شديد و دركار (جنگ و بر سر غنايم) با يكديگر به نزاع پرداختيد؛ و پس از آنكه آنچه را دوست داشتيد (يعني غنايم را) به شما نشان داد، نافرماني نموديد. برخي از شما دنيا را و برخي از شما آخرت را ميخواهد.

 4ـ همدلی و و حدت در همه امور:«يا ايها الذين آمنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات اونفروا جميعاً» اي كساني كه ايمان آورده ايد، (در برابردشمن) همگی با همدلی آماده باشيد (= اسلحة خود را برگيريد) و گروه گروه (به جهاد) بيرون رويد يا به طور جمعي روانه شويد.

 5ـ خطر تفرقه در امت اسلام: «ان الذين فرّقوا دينهم و كانوا شيعاً لست منهم في شيء» كساني كه دين خود را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند، همانند آنان نباشید‌؛ پیروان دین یهود که دچار تفرقه شدند، گرفتار ضعف وسستی گردیدند و دینشان از بین رفت و  گرفتار بلاها شدند.

 6ـ دشمن مغلوب وحدت استن:«و لو أراكم كثيراً و لتنازعتم في الامر» و اگر ايشان را (= سپاه دشمن) به تو بسيار نشان مي‌داد قطعاً سست مي‌شديد و حتماً در كار (جهاد) منازعه مي‌كرديد.اجتماع دشمن وکثرت آنان نیز مایه تفرقه مي‌تواند باشد لذا باید از این خطر هم درس وحدت گرفت و منازعه را ترک نمود‌؛ این آیه مي‌تواند کنایه از فراوانی امکانات وتبلیغ دشمن نیز باشد که مي‌تواند اسباب تفرقه گردد.

 7ـ نزاع عامل شکست و انحطاط: «و لا تنازعوا فتفشلوا  و تذهب ريحكم» هرگز با هم نزاع نكنيد كه سست وضعیف شويد و مهابت و هیبت شما از بين برود. همه اینها رهنمونی برای مسلمانان در حفظ وحدت و همدلی است.

 8ـ وحدت در جبهه نبرد: «و قاتلوا المشركين كافّةً كما يقاتلونكم كافةً» با همدلی و وحدت و همگي در یک صف با مشركان بجنگيد، چنانكه آنان همگي با شما مي‌جنگند. در جنگ و مخاصمه با دشمن در یک سنگر و با همدلی حاضر شوید چنانکه کفار بر علیه شما چنین موضعی دارند.

 9ـ  عبودیت در سایه وحدت: «و انّ هذا امتكم امةً واحدة و انا ربكم فاعبدون» اين است امت شما كه امتي يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.اگر امت واحده باشید در مسیر عبودیت هستید وگرنه اساس هدایت از بین خواهد رفت. وحدت در جامعه مي‌تواند پایه‌های ایمان را استوار نماید وگرنه در تفرقه و دشمنی کینه‌های آشکار و دشمنی نهفته است که شما را از بندگی نیز باز مي‌دارد.

 10ـ وحدت راه رسیدن به تقوا: «و انّ امتكم امة واحدة و انا ربكم فاتقون» و در حقيقت، اين امت شماست كه امتي يگانه است، و من پروردگار شمايم؛ پس از من پروا داريد. بقای این امت و شرط امت اسلام تقوا و همدلی و پرهیز از تفرقه و بی راهه رفتن است.

 11ـ تفرقه از بین برنده دین: «ولا تكونوا من المشركين من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعاً» و از مشركان می‌باشيد: از كساني كه دين خود را با پرستش بتها فرقه فرقه نمودند و از خدا پرستی و توحید دور افتادند‌؛ از این آیه برداشت مي‌شود که ترقه مي‌تواند به شرک و بت پرستی و ترک عبودیت منجر شود.

 12ـ وحدت قلعه نفوذ ناپذیر: «انّ الله يحبّ الذين يقاتلون في سبيله صفّاً كانهم بنيان مرصوص» در حقيقت خدا دوست دارد كساني را كه در راه او صف درصف، چنانكه گوئي بنائي ريخته شده از سرباند جهاد ميكند. آيات فوق طبق ترتيب سور شريفه نقل شده است.[1]

دسته ای از آیات که مصادیق رسیدن به وحدت را معرفی مي‌کند که برخی از آنها مانند اعتصام به حبل الهی که اهل بیت وقرآن بود بیان شد.

13- تقرب به اهل بیت (ع)ابزار وحدت: برخی دیگر مانند« وابتغوا الیه الوسیله.. واسئلوا اهل الذکر... » نیز در باطن خود وحدت و مصادیق ومعیارهای وحدت امت را بیان مي‌نمایند.

14- همیاری وهمکاری در خیر عامل وحدت: «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» همکاری کنید در نیکی ورسیدن به تقوا وپارسایی ودوری کنید از دشمنی که گناه بزرگ است‌؛ پیام این آیه هم ضمن اینکه تخاصم را گناه مي‌شمارد همکاری و همیاری در نیکی‌ها را برای امت راهی برای رسیدن به وحدت معرفی مي‌نماید.

 

پي نوشت‌ها:

1 - سورة آل عمران، آية 103. جهت توضيح آيه ر.ك: به آيت الله مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، ج 3، ص 28، (نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ ارديبهشت 1354).

2 - سورة آل عمران، آية 105. فرق بين تفرقه و اختلاف، ر.ك: محمد حسين الطباطباييي، الميزان، ج 3، مترجم عبدالكريم بروجردي، (تهران، منباء علمي، چاپ 1364، شمسي)، ص 602 ـ 610.

3 - سورة آل عمران، آية 152. در بالا جريان احُد، تفسير نمونه، ص 130 همان كتاب.

4 - سورة النساء، آية 71.

5 - سورة انعام،آية 159.

6 - سورة انفال، آية 43.

7 - سورة انفال، آية 46.

8 - سورة توبه، آية 36.

9 - سورة انبياء، 92.

10 - سورة مؤمنون، آية 52.

11 - سورة الروم، آية 31 ـ 32.

12 - سورة الصف، آية 4.

پیامبر مکرم اسلام(ص) پایه‌گذار دینی است که سعادت و کرامت انسان‌ها را سرلوحه هدایت امت قرار داد. تأکید بر عدالت برای همگان، مهرورزی برای رشد استعدادهای خدادادی انسان‌ها در سایه توحید، اخوت و برادری انسان ها و پرهیز از خود پرستی و ظلم از آموزه‌های آخرین فرستاده خداوند است.

در آیات و روایات متعدد، حفظ وحدت میان مسلمانان از جمله اموری است که مورد توجه قرار گرفته است و همواره مورد اهتمام بزرگان و رهبران مذهبی مسلمانان بوده است. بصیرت و هوشیاری مهمترین دستاورد هفته وحدت است و باید از این ظرفیت که به برکت انقلاب اسلامی فراهم شده بهترین بهره را بگیریم.

مسلمانان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت و همبستگی هستند و امید می‌رود همه مسلمانان به‌‌ویژه عالمان و فرهیختگان و ملت شریف ایران با تأسی به شیوه وحدت‌آفرین علمای بزرگ، به‌ویژه امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری، در این مسیر قدم بردارند و از هیچ کوششی برای حفظ اتحاد و انسجام اسلامی دریغ نورزند.

این روزها جهان نظاره‌گر سالروز تولد منادی مهر، عدالت، سعادت و کرامت انسان‌ها است. فرد برگزیده‌ای که تمام عمر خود را به رهنمون سازی بشر برای خروج از جهل و ظلمت گذراند و در این راه، لحظه‌ای از پا ننشست، به طوری که حضرت حق عزوجل، پیامبر اعظم را "رَحمَةٌ لِلعَالَمین" و اسوه حسنه برای انسان‌ها قرار دارد.

دبیر شورای روحانیت شهرستان روانسر با اشاره به اینکه روش عملی پیامبر اسلام(ص) در مواجهه با اقوام مختلف تاکید بر اصلاح، اقامه عدالت، برادری اجتماعی، صلح و در مقابل مشرکان، کفار و ظالمان مقاومت تا تحقق حق و عدالت بود گفت: روحانیون از گسترش تفرقه جلوگیری و وحدت شیعه و سنی را تقویت کنند.

ماموستا یحیی شهبازی با بیان اینکه اقدامات تروریستی در افغانستان مثال مشخصی برای تخریب وحدت شیعه و سنی از سوی دشمنان جهان اسلام بود خاطرنشان کرد: اتفاقات اخیر داعشی‌ها حرکتی ضدانسانیت بود و با هیچ قاعده و قانونی همخوانی ندارد و سران استکبار جهانی هم به ایجاد این گروه تروریستی اعتراف کرده‌اند.

دبیر شورای روحانیت شهرستان روانسر با بیان اینکه هفته وحدت بهترین فرصت برای همدلی جوامع اسلامی است بیان کرد: زندگی‌ها باید با زندگی پیامبر اسلام(ص) مطابقت داده شود، شیوه زندگی پیامبر و ایمان و اعتقاد وی به خداوند و تمام زوایای زندگی آن بزرگوار از جمله ساده زیستی، پرهیز از اسراف و محبت و کار و کوشش باید الگوی زندگی اسلامی باشد.

وی با اشاره به اینکه وحدت شیعه و اهل سنت ایران از مباحث اصلی حفظ و بیمه شدن انقلاب اسلامی در برابر فتنه استکبار جهانی است افزود انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تاکنون مورد هجمه دشمنان بوده است و صیانت از این انقلاب که خون بسیاری از جوانان شیعه و اهل سنت به پای آن ریخته شده، وظیفه مهمی است که همه باید برای آن تلاش کنیم.

شهبازی گفت: وحدت حاکم بر جامعه ایران اسلامی برگرفته از دستورات خداوند سبحان و با تاکیدات پیامبر رحمت حضرت محمد(ص) و ائمه معصومان(ع) به دست آمده است و امیدواریم امت اسلامی با الهام از وحدت حاکم در ایران، به سدی محکم در برابر زیاده‌خواهان جهان تبدیل شوند.

وی با اشاره به بیانات امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه هر کس بین شیعه و سنی اختلاف می‌اندازد مسلمان نیست اظهار کرد: گروه‌های تکفیری و دشمنان برای مبارزه با مسلمانان جهان برنامه‌ریزی‌هایی را برای کاهش وحدت و یکپارچگی و افزایش اختلاف میان آنها دارند.

دبیر شورای روحانیت مبارز شهرستان روانسر با بیان اینکه با افزایش وحدت میان مسلمانان دین اسلام بیشتر در جهان ظاهر می‌شود افزود: اگر مسلمانان به‌ویژه روحانیون شیعه و سنی وحدت و برادری را افزایش دهند نسل جوان نیز به تبعیت از راه و روش آنها اتحاد را حفظ می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه ولادت، حیات و فوت پیامبر(ص) سبب خیر و برکت برای مسلمانان بوده است عنوان کرد: پیامبر اکرم(ص) همواره سبب وحدت و انسجام میان مسلمانان بوده است و امید است به برکت ماه مولود، دین اسلام روز به روز در جهان ترویج پیدا کند.

امام جمعه روانسر با تبریک هفته وحدت به مسلمانان جهان گفت: امام خمینی(ره) با نامگذاری این هفته موجب وحدت‌افزایی در بین مسلمانان شیعه و سنی شد و افتخار ما وحدت بین مسلمانان و عمل به این فریضه واجب الهی است.

ماموستا سیدمحمد محمدی با اشاره به اینکه جامعه اسلامی در صورت تفرقه و اختلاف به شکست و انحراف کشیده می‌شود و باید به ریسمان الهی چنگ بزنیم تا تفرقه به وجود نیاید گفت: به فتوای مقام معظم رهبری توهین به شخصیتها و بزرگان اهل سنت و شیعه حرام شرعی است.

امام جمعه منطقه مرزی ازگله با اشاره به اینکه اتحاد یکی از امور واجب در اسلام و از سفارشات پیامبر خاتم محمد مصطفی(ص) است عنوان کرد: دشمنان اسلام به‌ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی از همان ابتدا به دنبال تفرقه در جهان اسلام با هدف تضعیف و سپس تسلط بر جوامع اسلامی بودند.

ماموستا محمد براتی با اشاره به اینکه هفته وحدت از دوازدهم تا هفدهم ربیع‌الاول، پیام بسیار خوبی برای تمام جهان اسلام دارد و جهان اسلام از این هفته باید استفاده بزرگی کند و بیدار شود و متوجه حرکات مرموزانه دشمنان اسلام شود عنوان کرد: امروز اولویت دشمنان تفرقه‌افکنی بین دشمنان است.

براتی افزود: امام خمینی(ره) با پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی در کشورمان، دفاع از مسلمانان جهان را بدون نگاه به مذهب آنان در دستور کار مسئولان قرار داد و با اعلام سالروز میلاد خجسته پیامبر رحمت(ص)، به عنوان هفته وحدت بر لزوم همدلی مسلمانان تاکید کرد و وحدت حاکم در میان مسلمانان ایران به ویژه بین علما و مردم شیعه و اهل سنت کرمانشاه مثال‌زدنی است.

امام جمعه اهل سنت منطقه مرزی ازگله با اشاره به اینکه استکبار جهانی از وحدت، همدلی و صف واحد رو به رشد امت اسلامی و از اقتدار ناشی از وحدت شیعه و اهل سنت، هراس دارد گفت: تفرقه بین شیعه و سنی باعث می‌شود دشمنان اسلام ‌‌از این تفرقه ‌سود ببرند.

وی با اشاره به اینکه ‌‌حفظ وحدت در شرایط منطقه بیش از پیش ضروری است و جمهوری اسلامی ایران الگویی برای وحدت است عنوان کرد: وحدت شیعه و سنی در کشور خاری در چشم دشمنان اسلام است.

براتی با بیان اینکه مسلمانان شیعه و سنی مشترکات زیادی دارند که باید برای پرهیز از تفرقه در مسیر این مشترکات گام بردارند بیان کرد: ما مسلمانان باید با پیروی از شیوه زندگی حضرت محمد(ص) اهداف مشترک را مدنظر قرار دهیم و تفاوت‌ها را کنار بگذاریم تا بتوانیم در مسیر وحدت و اتحاد گام برداریم.

وی با اشاره به اینکه تقویت وحدت و همبستگی امت اسلامی تنها راه مقابله با توطئه دشمنان اسلام است و تنها در این صورت می‌توان چهره حقیقی اسلام را به مردم دنیا نشان داد بیان کرد: در جمهوری اسلامی ایران میان علمای شیعه، سنی و اقوام و مذاهب اتحاد وجود دارد.

امام جمعه ازگله، قرآن‌کریم را راه نجات تمام مسلمانان دانست و گفت: توهین‌کنندگان به مذاهب، دست نشانده‌های آمریکا هستند و باید با بصیرت بیشتری راه وحدت و همبستگی را پیش بگیریم.

وی با اشاره به اینکه دشمنان از صدر اسلام تاکنون درصدد ایجاد اختلاف و نزاع بین مسلمانان بوده‌اند و عمل کردن به فرمایشات واجب مقام معظم رهبری چشم اختلاف‌افکن دشمن را کور می‌کند بیان کرد: امام خمینی(ره) در زمان حیات و اکنون رهبر معظم انقلاب همواره در کنار دشمنی با استکبار جهانی با بصیرت قلبی و بیانات شیوا برای تمام مذاهب و اقوام مسلمان راهبر هستند و ملت ایران و سایر مسلمانان در هر زمانی می‌توانند با استفاده از بیانات رهبران ایران اسلامی به‌عنوان چراغ راهنما در مقابل برنامه‌های دشمنان ایستادگی کرده تا گرفتار دسیسه‌های گروه‌های افراطی و ضداسلامی نشوند.

هفته وحدت فرصت بزرگ جامعه اسلامی برای تداوم وحدت 

امام جمعه سرپل‌ذهاب با اشاره به اینکه هفته وحدت فرصتی است که تهدیدهای دشمنان را خنثی کنیم و دشمنان شناسایی شوند عنوان کرد: از این فرصت بزرگ هفته وحدت برای اتحاد جامعه اسلامی نهایت استفاده را بابد برد زیرا دشمنان و استکبار جهانی از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال تفرقه و اختلاف‌افکنی در بین جوامع اسلامی هستند.

حجت‌الاسلام جواد فاطمی نسب با اشاره به اینکه در صورت عدم هوشیاری مسلمانان، دشمنان نظام اسلامی را دچار تفرقه و اختلاف می‌کنند عنوان کرد: در صورت هوشیاری و وحدت ملت اسلامی می‌توانند از هر تهدید و فتنه عبور کنند.

فاطمی‌نسب با بیان اینکه فرمایشات مقام معظم رهبری و ایستادگی ملت اسلامی ایران و هوشیاری و بصیرت مردم، علما، بزرگان و خبرگان نظام موجب شده دشمنان هرچه سرمایه‌گذاری علیه نظام انجام داده‌اند نتوانند به اهداف خود برسند گفت: دشمنان فقط به دنبال اختلاف افکنی و تفرقه هستند اما با این تدابیر نتوانستند به اهداف شوم خود برسند و ملت باید هوشیار و آگاه باشند زیرا دشمن از هر حربه‌ای استفاده می‌کند تا دشمنی و اختلاف در کشور به وجود بیاید.

وی با اشاره به اینکه تمام دنیا تشنه عدالت است و این عدالت زمانی برقرار می‌شود که پرچم اسلام به اهتزاز در آید و دنیا شاهد دنیای بدون خشونت و جنگ باشد عنوان کرد: باید در همه شخصیت‌ها و بزرگان تراز اول اسلام این بینش و بصیرت به وجود بیاید و همه مسلمانان با وحدت کنار هم زندگی و اسلام ناب محمدی در جهان احیا شود.

امام جمعه سرپل‌ذهاب با اشاره به اتفاقات اخیر در مساجد شیعیان افغانستان عنوان کرد: آمریکا بعد از میلیاردها دلار هزینه و لشکرکشی به منطقه، با خفت و خواری از منطقه افغانستان خارج شد ولی به بهانه مقابله با طالبان خون هزاران انسان بی‌گناه را ریخت و تمام سیاستمداران دنیا می‌دانند که لشکرکشی آمریکا به منطقه خاورمیانه به دلیل منافع شوم آنها بودند.

فاطمی‌نسب با اشاره به اینکه پشت قضایای تروریستی سیاست‌های آمریکا و اسرائیل قرار دارد گفت: افغانستان به این نیاز دارد که یک دولت ملی و فراگیر با تمام سلایق مذهبی و سیاسی دور هم جمع شوند و برای ثبات و امنیت افغانستان نیاز به وحدت و همدلی همه سلایق سیاسی و گروه‌های مذهبی است تا جایی برای توطئه و سیاست‌های خصمانه آمریکا در منطقه نباشد.

وی با اشاره به اینکه این کشتارها از سوی دشمنان و تروریست‌ها در منطقه به این دلیل است که وحدت شیعه و اهل‌تسنن دچار خدشه شود و دست مسلمانان به خون همدیگر آغشته شود عنوان کرد: بصیرت ملت مسلمان و تدبیر مقام معظم رهبری تمام نقشه‌های شوم دشمنان را خنثی خواهد کرد.

امام رضا (ع):


المُسلِمُ الَّذی یَسلَمُ المُسلِمونَ مِن لِسانِهِ و یَدِهُ و لَیسَ مِنّا مَن لَم یَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ.


مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند و از ما نیست آن که همسایه اش از شرّ او در امان نباشد.


عیون أخبار الرّضا علیه السلام ، ج ۱، ص ۲۴

 

 

حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی در سخنرانی حرم مطهر بانوی کرامت در تفسیر آیه ۲۰۷ سوره بقره اظهار کرد: خداوند در این آیه می‌فرماید برخی از مردم جان خود را به خاطر رضایت خدا می‌فروشند و فدا می‌کنند و بیشتر مفسران شیعه و سنی نوشته‌اند که این آیه درباره امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است.

 

وی با بیان اینکه در شب هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه کفار مکه قصد ترور ایشان را داشتند، افزود: در این شرایط امیرالمؤمنین جای پیامبر(ص) خوابیدند تا پیامبر(ص) بتوانند ار دست کفار فرار کنند و سپس این آیه نازل شد و همه مفسران شیعه و اکثر مفسران اهل سنت می‌گویند که این آیه پس از این واقعه نازل شده است.

 

استاد حوزه علمیه ادامه داد: ابن ابی الحدید از دانشمندان اهل سنت می‌گوید این آیه را انکار نمی‌کند مگر اینکه کافر و یا دیوانه باشد و غزالی می‌گوید این آیه راجع به علی بن ابیطالب علیه السلام نازل شد در شبی که در رختخواب پیامبر(ص) خوابیدند و بسیاری از تفاسیر اهل سنت که مرحوم علامه امینی در جلد دوم الغدیر آنها را بیان کرده است تأکید دارند که این آیه در رابطه با امیرالمؤمنین(ع) است و حتی آورده‌اند که خدا پس از این جریان به ملائکه مباهات کرد.

 

وی گفت: امویان از اول دنبال این بودند که فضایل امیرالمؤمنین(ع) در جامعه فراموش شود و افرادی مانند ثمره بن جندب ۴۰۰ هزار درهم از معاویه پول گرفت که برخی آیات قران را جور دیگری معنا کند و درباره این آیه گفته است که این آیه مربوط به ابن ملجم است و خیلی از شأن نزول آیات را تغییر دادند و برای جایگاه اصلی آیات مشابه‌سازی می‌کردند و معاویه به این افراد پول می‌داد.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی با بیان اینکه هیچ کسی نمی‌تواند تاریخ را انکار کند، افزود: اگر کسی بی‌طرف جهادهای امیرالمؤمنین(ع) را ببیند و جهاد بقیه افراد را هم ببیند می‌بیند که در تمام جنگ‌ها امیرالمؤمنین(ع) وسط میدان بودند و جان خود را برای رضای خدا به خطر می‌انداختند و از پیامبر(ص) دفاع و در حقیقت جان خود را برای حفظ جان پیامبر(ص) ایثار می‌کردند.

 

 وی با بیان اینکه ایثار از انفاق بالاتر است، گفت: ما چند نوع ایثار داریم که یکی ایثار مالی است مانند حضرت خدیجه سلام الله علیها که مال خود را ایثار کردند و خودشان در شعب ابیطالب روی خاک می‌خوابیدند یا مردم مدینه وقتی مهاجران از مکه آمدند خانه‌های خود را نصف کردند و یا بخشیدند.

 

استاد حوزه علمیه ادامه داد: یک نوع دیگر ایثار، ایثار جان است مانند شهدا که جان خود را در راه خدا ایثار کردند و در این آیه هم خداوند می‌فرماید امیرالمؤمنین جان خود را فدا کردند که پیامبر(ص) زنده بمانند و این یک ارزش عالی است.

 

وی در تفسیر آیه ۲۰۸ سوره بقره پیام این آیه را وحدت مسلمانان دانست و گفت: بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان در جهان هستند و اکثر مسلمانان هم در غرب آسیا و شمال آفریقا زندگی می‌کنند اما متأسفانه جنگ‌های زیادی بین مسلمان اتفاق می‌افتد.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی با بیان اینکه مسلمانان باید وحدت داشته باشند و نگذارند مستکبران بر آنها سلطه داشته باشند و آنها را به جان هم بیندازند، افزود: قرآن می‌گوید با مشرکان بی‌آزار دوست باشید و با اهل کتاب که خدا را قبول دارند بر سر کلمه الله متفق شوید آنگاه ما که همه مسلمان هستیم چرا باید انقدر با هم جنگ داشته باشیم.

 

وی تصریح کرد: معنی وحدت کوتاه آمدن از اعتقادات نیست و ما از غدیر عقب نشینی نمی‌کنیم و یک دقیقه هم سقیفه را قبول نداریم و بدئت می‌دانیم اما وقتی ما میدانیم که توهین به مقدسات دیگران باعث اختلاف و جنگ می‌شود نباید به مقدسات همدیگر توهین کنیم و عواطف و احساسات دیگران را علیه خود تحریک کنیم.

 

استاد حوزه علمیه تصریح کرد: به قرآن که مراجعه می‌کنیم خداوند می‌فرماید وحدت داشته باشید؛ به روایات که مراجعه می‌کنیم امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند در نماز جماعت اهل سنت شرکت کنید و به عیادت مریض‌های آنها بروید؛ به سیره اهل بیت(ع) که مراجعه می‌کنیم هم می‌بینم که امام عسکری(ع) در سامرا با اهل سنت زندگی می‌کردند و سیره علمای بزرگ هم همینطور است و از طرف دیگر دشمن ما هم می‌گوید برای ما شیعه و سنی فرق ندارد پس وحدت چه از نظر شرعی و چه از نظر عقلی لازم است.

 

وی خاطرنشان کرد: ما پیرو سرسخت امیرالمؤمنین(ع) هستیم و ذره ای از اعتقاد خود کوتاه نمی‌آییم اما کلیپ سازی و جلسه سازی به عنوان تبری جایز نیست و اگر خون یک مسلمان به خاطر این اقدامات ما ریخته شود ما مسئولیم.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در گفتاری به مناسبت عید بزرگ ۱۷ ربیع الأول به عظمت پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم  و امام صادق علیه السلام پرداخته اند که به این شرح است:

 بسم الله الرحمن الرحیم
در بیان ویژگی ها و وصف پیامبر گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلم، کتاب ها و آثار زیادی نوشته شده است.

* در کلام نویسندگان و شعرا

مسلمانان از شیعه و سنّی و نیز خاورشناسان، و هم چنین شعراء عجم و عرب در مدح آن حضرت بسیار نوشته و سروده اند، و همه به عجز خود در وصف آن بزرگوار اعتراف کرده اند.
از جمله شعرای عجم که در مدح آن بزرگوار شعر سروده اند، سروش اصفهانی ملقب به شمس الشّعرا است که در دیوان شعر خود دارد:
امروز فسرد آذر برزین * کردند براق مَحْمِدَت را زین
امروز بهشتیان به استبرق * بستند بهشت عدل را آذین
امروز بُوَد فرشتگان را سور * اهریمن، سوگوار و اندوهگین
امروز شکست صفّه کسری * و آمد به جهان یکی درست آیین
امروز به گلْستان دین بشکفت * شمشاد و گل و بنفشه و نسرین
سالار پیامبران ابوالقاسم * آن کرده خطاب، ایزدش: یاسین
چون شعله کشد جحیم آتش را * حبّ وی و آل وی دهد تسکین
بر جنّ و بشر پیمبر مرسل * نسرشته خدای، بوالبشر را طین
خورده است خدا به  موی او سوگند * کرده است  خدا به روی او تحسین
از چرخ گذشته با چه؟ با جامه  * بر عرش نشسته با چه؟ با نعلین
نفرین  کردند انبیا بر قوم * چون نوح و چو هود و صاحب یقطین
آزار ز انبیا فزون تر دید * از قوم، و نکرد قوم را نفرین
از فرش به عرش باز آمد * جنبنده هنوز حلقه زلفین
اسرار دو کَون در شب معراج * بی واسطه کرد حق بدو تلقین
طبع من و صد هزار همچون من * از منقبتش مقصّر و مسکین

شعرای عرب هم در مدح حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و مناقب و فضایل آن حضرت بسیار شعر و نثر سروده و نوشته اند، به طور مثال شاعر عرب احمد الشوقی در سروده  خود می گوید:
وُلِدَ الهُدی فَالکَائِناتٌ ضِیاء * وَ فَمُ الزَّمانِ تَبَسُّمٌ وَ ثَناء
الرُّوحُ وَالملأ المَلائکُ حَولَه * لِلدِّینِ وَالدُّنیا بِه بُشرَاء
وَالعَرشُ یَزهُو وَالحَظیرةُ تَزدَهی * وَ المُنتَهی وَالسِّدرَة العَصمَاء

تا آنجا که می گوید:
بِکَ بَشَّرَ اللهُ السَّماءَ فَزُیِّنَت * وَ تَضَوَّعَت مِسکاً بِکَ الغَبراءُ
یَــومٌ یَتیهُ عَلَی الزَّمانِ صَبــاحُهُ * وَ مَسَاؤُهُ بِمُحمَّدٍ وَضَّاء(۱)
این ها نمونه ای از اشعار در وصف و مدح حضرت ختمی مرتبت است.

* از منظر قرآن

ولی هر چه که ما بگوییم و دیگران اعتراف کنند قرآن از همه بالاتر است:
«لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ.»(۲)
اصلاً راجع به شخصیت حضرت رسول صلی الله علیه و آله ما نمی توانیم حرف بزنیم. انسان مبهوت می شود، آن هایی هم که خیلی بالا هستند مبهوت می شوند.

* در کلام امیرالمؤمنین علیهماالسلام

باید مثل امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام، پیغمبر را وصف کند. اگر می خواهید وصف آن حضرت را ببینید، باید آن خطبه شریفه امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام در نهج البلاغة را ملاحظه کنید که می فرماید:
«إِنَّ اللهَ تَعَالَی بَعَثَ مُحَمَّداً نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی‏ التَّنْزِیلِ‏ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَة»(۳)
یا در جای دیگری از نهج البلاغه شریف می فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَی دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّینِ طَامِسَةٌ فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ‏ وَ هَدَی إِلَی‏ الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم‏.»(۴)
و یا این که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه الصلاة و السلام در خطبه معروف قاصعه(۵) ، معجزه ای از پیامبر نقل می کند که یکی از مورّخان می نویسد: من شک ندارم که این معجزه واقع شده است، چرا که در آن زمانی که مردم معاصر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هنوز در قید حیات بودند، امیرالمؤمنین در بین جمعیت همان مردم این خطبه را می  خواند، و همه هم می دانستند که این امر واقع شده است.
حضرت در آن خطبه می فرماید: «لَقَدْ کُنْتُ مَعَهُ لَمَّا أَتَاهُ الْمَلَأُ مِنْ قُرَیْشٍ. فَقَالُوا لَهُ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ قَدِ ادَّعَیْتَ‏ عَظِیماً لَمْ یَدَّعِهِ آبَاؤُکَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَیْتِکَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ أَمْراً إِنْ أَنْتَ أَجَبْتَنَا إِلَیْهِ وَ أَرَیْتَنَاهُ عَلِمْنَا أَنَّکَ نَبِیٌّ وَ رَسُولٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ عَلِمْنَا أَنَّکَ سَاحِرٌ کَذَّابٌ»
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: با پیغمبر اکرم بودم که گروهی از قریش آمدند، و گفتند: یا محمد! تو ادعای بزرگی کرده ای که پدران تو و احدی از اهل تو این ادعا را نکردند. ما از تو معجزه  ای می خواهیم که اگر آن را به ما نشان دهی می فهمیم که تو پیامبر هستی، و الا می فهمیم که ساحر و دروغگویی.
«فَقَالَ: وَ مَا تَسْأَلُونَ؟ قَالُوا: تَدْعُو لَنَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ حَتَّی تَنْقَلِعَ بِعُرُوقِهَا وَ تَقِفَ بَیْنَ یَدَیْکَ فَقَالَ: إِنَّ اللهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ. فَإِنْ فَعَلَ اللهُ لَکُمْ ذَلِکَ أَ تُؤْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَقِّ؟ قَالُوا: نَعَمْ. قَالَ: فَإِنِّی سَأُرِیکُمْ مَا تَطْلُبُونَ وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّکُمْ لَا تَفِیئُونَ إِلَی خَیْرٍ وَ إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُطْرَحُ فِی الْقَلِیبِ وَ مَنْ یُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ. ثُمَّ  قَالَ: یَا  أَیَّتُهَا  الشَّجَرَةُ  إِنْ کُنْتِ تُؤْمِنِینَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ تَعْلَمِینَ  أَنِّی رَسُولُ الله فَانْقَلِعِی بِعُرُوقِکِ حَتَّی تَقِفِی بَیْنَ یَدَیَّ بِإِذْنِ اللهِ»
فرمودند: چه می خواهید؟ گفتند: درختی که آنجا هست را بطلب تا نزد تو بیاید. حضرت فرمودند: اگر خداوند این را امر را به شما نشان داد، شما ایمان می آورید؟ گفتند: آری ...
حضرت رو به درخت کردند و فرمودند: اگر تو مرا می شناسی بیا.
«فَوَالَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَانْقَلَعَتْ‏ بِعُرُوقِهَا وَ جَاءَتْ وَ لَهَا دَوِیٌّ شَدِیدٌ وَ قَصْفٌ کَقَصْفِ أَجْنِحَةِ الطَّیْرِ حَتَّی وَقَفَتْ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللهِ مُرَفْرِفَةً وَ أَلْقَتْ بِغُصْنِهَا الْأَعْلَی عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ بِبَعْضِ أَغْصَانِهَا عَلَی مَنْکِبِی وَ کُنْتُ عَنْ یَمِینِهِ. فَلَمَّا نَظَرَ الْقَوْمُ إِلَی ذَلِکَ قَالُوا: عُلُوّاً وَ اسْتِکْبَاراً فَمُرْهَا فَلْیَأْتِکَ نِصْفُهَا وَ یَبْقَی نِصْفُهَا.
فَأَمَرَهَا بِذَلِکَ. فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ نِصْفُهَا کَأَعْجَبِ إِقْبَالٍ وَ أَشَدِّهِ دَوِیّاً فَکَادَتْ تَلْتَفُّ بِرَسُولِ اللهِ. فَقَالُوا: کُفْراً وَ عُتُوّاً. فَمُرْ هَذَا النِّصْفَ فَلْیَرْجِعْ إِلَی نِصْفِهِ کَمَا کَانَ. فَأَمَرَهُ  فَرَجَعَ»
امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: درخت به طرف حضرت آمد در حالی که سر و صدای زیادی داشت. در مقابل پیغمبر ایستاد...
قریش متحیر و مبهوت شدند. گفتند که امر کن به جای خودش برگردد و نصف آن نزد شما بیاید.
پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله امر کردند درخت برگشت و نصف آن جلو آمد.
«فَقُلْتُ: أَنَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ إِنِّی أَوَّلُ مُؤْمِنٍ بِکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِأَنَّ الشَّجَرَةَ فَعَلَتْ مَا فَعَلَتْ بِأَمْرِ اللهِ تَعَالَی تَصْدِیقاً بِنُبُوَّتِکَ وَ إِجْلَالًا لِکَلِمَتِکَ»
آن وقت امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام وقتی این معجزه ظاهر شد می فرماید: من اوّل کسی هستم که به تو ایمان آوردم.

* خاورشناسان و شخصیّت پیغمبر

خلاصه این که در اطراف شخصیت پیغمبر صلوات الله علیه و آله اگر هر روز بگوییم باز هم تمام نمی شود. حتی بیگانگان و خاورشناسان هم در مقابل عظمت های وجود پیغمبر ناچار به اعتراف شده اند: توماس کارلایل در کتاب «الأبطال» که ترجمه آن به نام قهرمانان منتشر شده است، از هر صنفی، قهرمان و بطل آن صنف، یعنی کسی که در آن صنف موفق بوده است را نام می برد، مثل البطل فی صورة القائد، البطل فی صوره الشاعر. در جایی می گوید: «البَطَلُ فی صُورَةِ النَّبی» قهرمان پیغمبران. در آنجا نه حضرت موسی را می گوید و نه حضرت عیسی، و نه حضرت ابراهیم را، بلکه می گوید: بطل و قهرمان در نبوت و پیغمبری، محمّد است.

* شخصیّت امام صادق علیه السلام

شخصیت عظیم حضرت صادق علیه الصلاة و السلام هم همین طور است. این مدرسه ای که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای امّت اسلام افتتاح کردند، اگر نبود می توان گفت دین ناقص می ماند. هر چه از اصول و فروع که لازم بود فرمودند. ابوحنیفه می گوید: «مَا رَأیتُ أفقهَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد؛ من فقیه تر از جعفر بن محمّد ندیدم.»(۶)
یا ابن عقده متوفای ۳۳۳ هجری - که از محدّثانی معتبر و مورد قبول نزد عامه مسلمانان از شیعه و سنّی است- کتابی نوشته به نام «أسماء الرِّجال الّذین رووا عن الصادق علیه السلام» و در آن کتاب نام چهار هزار نفر را نقل کرده که همه از حضرت صادق علیه السلام حدیث نقل کرده اند و اخذ علم نموده اند، که متأسفانه این کتاب مانند کتاب های دیگر از بین رفته فقط بزرگانی از آن یاد کرده اند.(۷)
یا این که نجاشی در رجال خود از احمدبن عیسای اشعری نقل کرده، می گوید: «قَالَ: خَرَجتُ إلَی الکُوفَةِ فِی طَلَبِ الحَدیثِ فَلَقیتُ بِها الحَسنَ بنَ عَلی الوَشّاء فَسَألتُهُ أنَ یَخرُجَ إلی کِتابِ العَلاء بنِ رَزین القلاء وَ أبان بن عُثمان الأحمر فَأخرَجَهُما إلیّ فَقُلتُ لَهُ: أحَبُّ أن تُجیزَهُما لِی. فَقَال لِی: یَا رَحِمَک اللهُ وَ ما عَجَلتُک أذهَب فَاکتُبهُما وَ أسمع مِن بعد. فَقُلتُ: لا آمُنُ الحَدثان‏. فَقَال: لَو عَلِمتُ أنَّ هذا الحَدیثَ یَکُونُ لَه هذَا الطَّلب لاستَکثَرتُ مِنهُ فَإنّی أدرَکتُ فِی هذَا المَسجِد تِسعمِائة شیخٍ کُلٌّ یَقُولُ حَدَّثَنی جَعفَرُ بنُ مُحمَّد؛ من در طلب علم حدیث به کوفه رفتم و در آنجا به خدمت حسن بن علی وشا رسیدم، به او گفتم: کتاب علاء بن زرین و ابان بن عثمان احمر را به من بدهید تا از روی آن ها نسخه برداری کنم؛ او آن دو کتاب را من داد، گفتم: اجازه روایت نیز بدهید. فرمود: خدا تو را رحمت کند، چقدر عجله داری ببر بنویس؛ سپس بیا برای من بخوان تا بشنوم؛ آن گاه اجازه روایت بدهم. گفتم: بر خودم از پیشامدهای زمان خاطر جمع نیستم.
حسن بن وشا گفت: عجب! اگر من می دانستم که حدیث اینگونه مشتری و خواهان دارد، بیشتر از این جمع می کردم. من در مسجد کوفه ۹۰۰ شیخ را درک کرده ام که همه می گفتند: حدیث کرد مرا جعفر بن محمد.»(۸)

* مقام والای اهل بیت علیهم السلام
این چه مدرسه ای بوده است؟ این چه علوم و معارفی بوده است که این ها داشته اند؟ مرور زمان نشان داد این که پیغمبر اکرم بارها می فرمود: عترت من، اهل بیت من؛ «أُذَکِّرُکُمُ‏ اللهَ‏ فِی أَهْلِ بَیْتِی»(۹) و یا «لَا تُعَلِّمُوهُمْ‏ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ»(۱۰) این ها همین طور نبود که مثلاً چون قوم و خویش او هستند این را بفرماید، بلکه برای همین مقامات و علوم و درجاتی بود که این ها داشتند.
احمد بن عبد العزیز معروف به ابن عیاش از علمای بزرگ ما در قرن چهارم که در سال ۴۰۱ وفات کرده است کتابی دارد به نام «مُقتَضَب الأثَر فِی النَّصِّ عَلی الائمَّة الإثنی عَشَر» من بیش از ۵۰ سال پیش نسخه ای از آن را دیدم که خوب چاپ نشده بود. تصمیم گرفتم مجدد آن چاپ شود و برای این که معلوم شود که این کتاب اثر آن وقت ها است، تمامی مدارک و شواهد را دیدم و از کتاب های دیگر که بعد از آن روایت کرده اند همه را استخراج کردم.
یک مقدمه ای هم بر آن نوشتم که در آن، کلامی از شبراوی رییس اسبق جامعه الأزهر نقل کردم. الشیخ عبدالله الشبراوی کتابی به نام «الإتحاف بحبّ الأشراف» دارد که در موضوع فضایل سادات نوشته است. او در آن کتاب از قول بعض اهل علم نقل می کند که:
«إنَّ آلَ البَیتِ حَازُوا الفَضَائلَ کُلَّها عِلماً وَحِلماً وَ فَصَاحَةً، وَ ذَکاءً وَ بَدیهَةً وَ جُوداً وَ شُجَاعَةً. فَعُلُومُهُم لا تَتَوَقَّفُ عَلی تَکرارِ دَرسٍ، وَلا یَزیدُ یَومَهُم فِیها عَلی مَا کَانَ بِالأمسِ. بَل هِیَ مَواهِب مِن مَولاهِم. مَن أنکَرَها وَ أرادَ سَترَها کَانَ کَمَن أرادَ سَترَ وَجهِ الشَّمسِ. فَمَا سَأَلَهُم فِی العُلومِ مُستَفید وَ وَقفوا  وَلا جَری  مَعَهُم فی مِضمَار الفَضلِ قَومٌ  إلّا عَجَزُوا وَ تَخَلَّفُوا وَ کَم عَایَنُوا فِی الجِلاد و الجِدالِ  أمُوراً، فَتَلَقَّوها  بِالصَّبرِ الجَمیلِ،  وَمَا استَکَانُوا و ما ضعفوا تقرّ  الشقائق إذا هدرت شقائقهم و تصغی الأسماع إذا قال قائلهم  و نطق ناطقهم سجایا خصهم بها خالقهم»
می گوید: هر کس فضایل اهل بیت علیهم السلام را منکر شود، مثل کسی است که بخواهد آفتاب را بپوشاند. و هیچ کس از آن ها تا به حال سؤالی نکرده که آن ها در جواب بمانند.
تا این که می گوید: «وَقَد أشرَقَ نُورُ هذِه السِّلسلةِ الهَاشِمیّة، وَالبیضَةُ الطَّاهرة النبویة، والعِصَابة العَلَویة، وَهُم إثناعشر اماماً مناقبهم علیة، و صفاتهم سنیة، ونفوسهم شریفة ابیه، و أرومتهم کریمة محمدیة. ثم ذکر اسمائهم الشریفة علیهم الصلوة والسلام»
باید قدر اهل بیت علیهم السلام و این معارف و هدایت هایی که از آن بزرگواران در دست ماست را بدانیم، و به علاوه این معارف را به گوش همه جهانیان برسانیم تا همگان – که تشنه این علوم هستند- از این دریای بی نظیر معرفت و علم بهره مند گردند ان شاء الله.

پی‌نوشت‌ها:
  . این شعر در الشوقیات احمد الشوقی چاپ دار الشروق مصر آمده است.
۲ . آل عمران؛ آیه۱۶۴.
۳ . نهج البلاغة؛ خطبه۲۶.
۴ . همان؛ خطبه۱۹۵.
۵ . همان؛ خطبه۱۹۲.
۶ . طبقات الحفاظ؛ الذهبی، الطبقة الخامسة، ص۱۶۶.
۷ . در رجال العلامة الحلی؛ قسم دوم، باب چهارم، شرح حال احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقدة/رجال الطوسی؛المقدمة به این کتاب اشاره شده است.
۸ . رجال نجاشی؛ شرح حال حسن بن علی بن زیاد الوشا.
۹ . بحارالانوار؛ج۲۳،باب۷،حدیث۱۰.
۱۰ . کافی؛ جلد۱، بَابُ مَا نَصَّ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسُولُهُ عَلَی الْأَئِمَّةِ.