
emamian
مسئولان کشور همسایه و برادر افغانستان عاملان خونخوار این جنایت را مجازات کنند
در پی حادثه مصیبتبار انفجار در مسجدی در استان قندوز افغانستان و جانباختن تعداد زیادی از مردم نمازگزار، حضرت آیتالله خامنهای در پیامی بر مجازات عاملان این جنایت بزرگ و جلوگیری از تکرار چنین فجایعی تأکید کردند.
بسم الله الرحمن الرحیم
حادثهی تلخ و مصیبتبار انفجار در مسجد منطقه خانآباد استان قندوز که به جانباختن جمع زیادی از مؤمنان نمازگزار انجامید، ما را داغدار کرد. از مسئولان کشور همسایه و برادر افغانستان جداً انتظار میرود که عاملان خونخوار این جنایت بزرگ را به مجازات برسانند و با تدابیر لازم از تکرار چنین فجایعی جلوگیری کنند. از خداوند متعال رحمت و علوّ درجه برای شهیدان این حادثه و شفای عاجل برای آسیبدیدگان و صبر و سکینه برای کسان و بازماندگان آنها مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۷ مهر ۱۴۰۰
شانزده پیامد ارتکاب گناه
عوامل و آثار گناه
ب) پیآمدهای گناه
یک ـ آثار ارتکاب گناه
بیگمان، دست زدن به گناهان، پیآمدهایی دارد که شایسته است انسان برای جلوگیری از آنها، روح پاکش را به گناه آلوده نسازد. برخی از این آثار عبارتند از:
۱. محروم شدن از نماز شب
گناه رشته پیوند خالق و مخلوق را میگسلد. چنانکه فاصلهای میان حرکت کارد و بریده شدن گوشت نیست؛ میان گناه و اثر آن نیز فاصلهای نیست و اثرش به زودی نمایان میشود. امام صادق ( علیه السلام ) درباره تأثیر گناه در محروم شدن از نماز شب میفرماید:
إِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلاةَ اللَّیْلِ وَإِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ أَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْم.(۱)
بهراستی که شخص، مرتکب گناه میشود و بر اثر آن، از نماز شب محروم میگردد و هر آینه اثر کار بد در [روح و جان] صاحبش سریعتر از اثر کارد در گوشت است.
۲. دوری از رحمت الهی
گناهکار مشمول رحمت الهی قرار نمیگیرد. خداوند درباره گروهی از بنیاسراییل میفرماید: پس آنان را به سبب پیمانشکنیشان لعنت کردیم (۲) لعنت خدا یعنی دور ساختن از رحمت خویش. بر این اساس خداوند درباره توبهکننده میفرماید: {فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْه} (مائده: ۳۹) توبة خدا بر بندگان به معنای بازگشت رحمت او به آنان است. بنابراین گناهکار قبل از توبه از رحمت خداوند دور بوده است.(۳)
۳. اجابت نشدن دعا
گناه، مانع استجابت دعا است. امام باقر ( علیه السلام ) میفرماید:
إِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللهَ الْحَاجَةَ فَیَکُونُ مِنْ شَأنِهِ قَضَاؤُهَا اِلی أَجَل قَریبٍ اَوْ اِلی وَقْتٍ بَطِیءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبدُ ذَنْباً فَیَقُولُ الله ـ تَبَارَک وَتَعالی ـ لِلْمَلَکِ لاتَقْضِ حاجَتَهُ وَاحْرِمْهُ إِیّاها فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطی وَاسْتَوجَبَ الْحِرْمانَ مِنّی.
همانا بنده از خدا حاجتی میخواهد که [خداوند] در نظر دارد دیر یا زود آن را برآورد. پس آن بنده، گناهی مرتکب میشود و خدای تعالی به فرشته میگوید: حاجتش را برآورده مساز و او را از آن محروم دار؛ زیرا خشمم را برانگیخت و سزاوار محرومیت از درگاه ما شد.
حضرت علی ( علیه السلام ) نیز گناه را مانع اجابت دعا میداند و میفرماید:
« اَلْمَعْصِیَةُ تَمْنَعُ الإِجَابَة ».(۴)
شخصی از حضرت امیر پرسید: چگونه است که ما دعا میکنیم، اما اجابت نمیشود؟ حضرت در پاسخش فرمود: دلهای شما در هشت جا خیانت کردند: خدا را شناختید، اما حق واجب او را بر خودتان ادا نکردید. از این رو، آن معرفت به کار شما نیامد؛
به پیامبر خدا ایمان آوردید، آنگاه با سنت و روشش مخالفت کردید و شریعتش را از میان بردید؛ پس پیآمد ایمانتان چه شد؟
کتاب خدا بر شما فرود آمد، آن را خواندید، اما بدان عمل نکردید و گفتید: به گوش و دل میپذیریم، اما با آن مخالفت کردید؛
گفتید: ما از آتش دوزخ میترسیم، اما همواره با گناهان خود به سوی دوزخ میروید. پس ترس شما کجا رفت؟
گفتید: ما مشتاق بهشتیم، اما همواره به کارهایی دست میزنید که شما را از بهشت دور میسازند؛ پس علاقه و شوق شما به بهشت کجاست؟
نعمت خدای خود را خوردید، اما از او سپاسگزاری نکردید. خداوند شما را به دشمنی با شیطان دستور داد و فرمود: {إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا}؛ « همانا شیطان، دشمن شماست؛ شما نیز او را دشمن گیرید. » (فاطر: ۶) اما شما به زبان با او دشمنی کردید و در عمل، به دوستی با او برخاستید.
عیبهای مردم را در برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهای خود را پشت سر انداختید و از این رو، کسی را نکوهش میکنید که خود به نکوهش در آنباره، سزاوارترید. پس چگونه دعای شما مستجاب شود با اینکه درهای [اجابت] دعا و راههای آن را بر خود بستهاید؟ پس از خداوند بترسید و کارهایتان را اصلاح و به معروف، امر و از منکر، نهی کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(۵)
امام سجاد ( علیه السلام ) در روایتی به برخی از گناهانی که مانع پذیرش دعا میشوند اشاره کردهاند:
وَالذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعاءَ: سُوءُ النِّیَّةِ وَخُبْثُ السَّریرةِ وَالنِّفَاقُ مَعَ الإخوانِ وَتَرْکُ التَّصْدِیقِ بِالاجابَةِ وَتَأخِیرُ الصَّلواتِ المَفْرُوضاتِ حَتَّی تَذهَبَ اَوْقَاتُها وَتَرْکُ التَّقَرُّبِ اِلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ بِالْبِرِّ وَالصَّدَقَةِ وَاسْتِعْمالُ البَذاءِ وَالْفُحشِ فِی الْقَولِ.(۶)
آن گناهانی که دعا را باز میگرداند، بددلی، بدطینتی، دورویی با برادران ایمانی، ایمان نداشتن به اجابت دعا، تأخیر در نمازهای واجب بهگونهای که وقت آن بگذرد، نزدیک نشدن به خدای ـ عزّوجلّ ـ با نیکی و صدقه و سرانجام، بد زبانی است.
همچنین در دعای کمیل آمده است: « خدایا! بیامرز برایم گناهانی را که از [استجابت] دعا جلوگیری میکند ».
۴. گریز از حق
پیروی آدمی از خواهشهای نفسانی، او را از پیمودن راه کمال و فضیلت بازمیدارد و به سراشیبی سقوط میاندازد. گناهکاری سبب گرفتار شدن انسان به کژباوری و انکار مقدسات دینی میشود. قرآن کریم در اینباره به صراحت میفرماید:
{ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن} (روم: ۱۰)
سرانجام کسانی که کارهای زشت کردند، آن بود که آیات خدا را تکذیب و مسخره میکردند.
۵. گمراهی و هلاکت
قرآن مجید برای جلوگیری از گرفتاری انسان در دام هوا، به او چنین هشدار میدهد: {وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّه}؛ « از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه میسازد. » (ص: ۲۶)
امیر مؤمنان علی ( علیه السلام ) نیز در سخنی کوتاه و رسا در همین زمینه میفرماید: « مَنْ أَطَاعَ هَوَاهُ هَلَکَ » (۷)؛ « کسی که از هوای نفس خود پیروی کند، هلاک میگردد ».
این سخن ارزشمند حضرت علی ( علیه السلام ) نیز از پیآمد بسیار زیانبار پیروی از گناه خبر میدهد:
إِقْمَعُوا هَذِهِ النُّفُوسَ فَإِنَّهَا طَلعَةٌ إِنْ تُطِیعُوهَا تُزِغْ بِکُمْ اِلی شَرِّ غَایَةٍ.(۸)
این نفسهای سرکش را مهار کنید که لجامگسیخته و خودسَرند و اگر از آنها پیروی کنید و به دنبالشان بروید، شما را به بدترین پرتگاه میافکند.
قرآن مجید، بیایمانی و گمراهی کافران را پیآمد پیروی آنان از هوای نفس میشمرد:
{فَلا یَصُدَّنَّکَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی} (طه: ۱۶)
آن کسی که به روز جزا ایمان نیاورده و از هوای نفس خود پیروی کرده است، تو را از ایمان به خدا باز ندارد که هلاک خواهی شد.
۶. عذابهای اخروی
خداوند در آیهای از قرآن مجید، درباره عذابهای اخروی گناهان میفرماید:
{وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون} (نمل: ۹۰)
و آنان را که کارهای بد میکنند در آتش سرنگون سازد و شما را جز بر اساس کارهایی که کردهاید، کیفر ندهند.
وضع گناهکاران در آخرت، در آیه دیگری چنین توصیف میشود:
{یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنیهِ (۱۱) وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخیهِ (۱۲) وَ فَصیلَتِهِ الَّتی تُؤْویهِ (۱۳) وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ یُنْجیهِ (۱۴) کَلاَّ إِنَّها لَظی (۱۵) نَزَّاعَةً لِلشَّوی(۱۶) } (معارج: ۱۱ـ ۱۶)
گناهکار، دوست دارد فرزندانش را در برابر عذاب آنروز فدا کند و زنش و برادرش را و عشیرهاش که همیشه از او حمایت میکرد و همه آنها که در روی زمیناند، بلکه نجات یابد. اما هرگز چنین نیست. شعلههای آتش سوزان است، پوست سر را میکند.
قرآن در آیه کریمه دیگری از وضع ظاهری گناهکاران در آن روز پرده برمیدارد و میفرماید:
{تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فیها کالِحُون} (مؤمنون: ۱۰۴)
آتش، چهرههایشان را میسوزاند و لبانشان آماس کرده و برگشته است.
افزون بر اینها، چهره گناهکاران در قیامت دگرگون میشود. معاذ بن جبل میگوید: در منزل ابوایوب انصاری در محضر رسول خدا ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) بودم. از آن حضرت پرسیدم: منظور از این آیه چیست؟ {یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً }؛ « روز قیامت در صور دمیده میشود، پس مردم گروه گروه میآیند. » (نبأ: ۱۸)
آن حضرت در پاسخ فرمود:
ده گروه از امت من در قیامت با چهرههای مخصوصی از سایرین متمایز هستند و با این حال وارد صحنه میشوند. گروهی به صورت میمون یا خوک یا واژگونه یا کور یا گنگ و کر و گروهی زبانشان را میجوند و از دهانشان چرک میریزد که همه را ناراحت میکند. بعضی بدتر از مردار گندیده، گروهی پوشیده به لباسهای آتشین و مس گداخته و چسبان، برخی با دست و پای بریده و گروه دیگر آویخته شده بر دارهای آتشین.
گروه اول، سخنچینها هستند، گروه دوم، حرامخورهایند، گروه سوم رباخوارند، گروه چهارم قاضیان ستمگر هستند، گروه پنجم از خودراضی و خودبینان هستند، گروه ششم علما و قاضیان بیعمل میباشند، گروه هفتم آزاردهندگان به همسایهاند، گروه هشتم جاسوسهای نزد ظالم هستند، گروه نهم شهوترانان و کسانی که حقوق خدا را از اموالشان نمیپردازند و گروه دهم متکبران میباشند.(۹)
۷. عذاب دنیوی
مصیبتهای دنیایی از دیگر پیآمدهای گناه به شمار میرود. سخن ارزشمند علامه طباطبایی ( رحمه الله ) در اینباره خواندنی است:
انسان مانند سایه انواع موجودات، وجودش مرتبط با سایر اجزای عالم است و اعمالی که از او سر میزند با سایر اجزای عالم که محیط به او است ارتباط کامل دارد، به طوری که اگر حرکاتش صالح و سازگار با اجزاء و موجودات باشد، آن موجودات نیز سازگار با او خواهند بود و برکات به سویش سرازیر خواهد شد و اگر سازگار نباشد عالم نیز با او سازگاری نداشته و در نابود ساختن او سعی خواهد نمود. (۱۰)
قرآن مجید میفرماید: « و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خودتان است و [خدا] از بسیاری [از گناهان شما] درمیگذرد ».
امام صادق ( علیه السلام ) نیز در اینباره چنین فرمود:
هیچ رگی از بدن نمیجهد و هیچ نکبتی نمیرسد و هیچ سردرد و بیماری دیگری عارض کسی نمیشود مگر به خاطر گناهی است که کرده، سپس آن حضرت این آیه شوری را تلاوت نمود و در معنای آن فرمود: یعنی آنچه که از عقوبتش صرفنظر میکند بیشتر از آن گناهانی است که عقوبتش را به گناهکار میچشاند.(۱۱)
این آیات نیز همین نکته را باز میگوید:
و چه بسیار شهرهایی را که [مردم آنها] ستمکار بودند، هلاک کردیم و [اینک دیوارهای] آنها بر سقفهایشان فرو ریخته است و [چه بسیار] چاههای رها شده و کاخهای برافراشته [که صاحبانشان هلاک شدهاند].(۱۲)
و خدا مثلی زده است: شهری را که امنیت و آرامش داشت و رزق آن به فراوانی از هر نقطه بدان میرسید؛ پس نعمتهای خدا را ناسپاسی کردند و خدا هم به سزای آنچه میکردند طعم گرسنگی و ترس فراگیر را به آنان چشانید.(۱۳)
از امام صادق ( علیه السلام ) درباره این آیه چنین روایت شده است:
قبل از شما قریهای بود که خداوند در زندگی به آنان گشایش داده بود تا اینکه طغیان کردند و بعضی به بعضی دیگر گفتند: اگر به چیزی از این نانها روی آوریم و آن را وسیلة استنجا قرار دهیم، برای ما از سنگ نرمتر خواهد بود و چون چنین کردند، خداوند جنبندههای کوچکتر از ملخ را بر سرزمینهای آنان فرستاد و آنها همه چیزهایی که خداوند آفریده بود از درخت و غیر آن را خوردند. در نتیجه سختی به جایی رسید که آنان به همان نانهایی که با آن استنجا کرده بودند، روی آوردند و آنها را خوردند و آن همان قریهای است که خداوند فرموده است: {وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّة...} (نحل: ۱۱۲).(۱۴)
اگر گناه در جامعهای رواج یابد، خداوند آن جامعه و مردمان خوشگذران و گناهکار را نابود میکند؛ چنانکه در این آیه از قرآن آمده است:
{وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرا} (اسراء: ۱۶)
چون بخواهیم قریهای را نابود کنیم، خوشگذرانان و عیاشانشان را وامیداریم تا در آنجا گناه کنند وعذاب خدا بر آنان محقق شود و یکسره آنجا را ویران کنیم.
خداوند همچنین در آیه دیگری میفرماید: {فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِم}؛ « پس آنها را به سبب گناهانشان نابود کردیم ». (انعام: ۶)
و یا در جای دیگر میفرماید: « پس پروردگارشان به سبب گناهانشان برسرشان عذاب آورد و با خاک یکسانشان ساخت ».
امام علی ( علیه السلام ) نیز درباره گرفتار شدن اقوام به عذاب الهی بر اثر ارتکاب گناه میفرماید:
وَاحْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالاُمَمِ قَبْلَکُمْ مِنَ الْمَثُلاتِ بِسُوءِ الاَفْعَالِ وَذَمِیمِ الأَعْمَالِ فَتَذَکَّرُوا فِی الْخَیْرِ وَالشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَاحْذَرُوا أَنْ تَکُونُوا أَمْثَالَهُمْ.(۱۵)
و بترسید از آن عذابها و کیفرهای سختی که بر اثر زشت کاریها و اعمال بد به ملتهای پیش از شما رسید و درنیکی و بدی، احوال آنها را یاد آور شوید و بترسید که که همانند آنان گردید.
۸. تسلط بیگانگان بر سرزمین اسلامی
یکی از آثار و پیآمدهای رواج گناه، رخنه و نفوذ تدریجی بیگانگان و تسلط آنان بر ممالک اسلامی است.
ماجرای اندلس و چیرگی دشمنان بر مسلمانان و نابودی آنان در جنوب غربی اروپا بر اثر غرق شدنشان در گرداب گناهان، نمونهای عبرتآموز در این زمینه است.
طارق بن زیاد از سوی موسی بن نصیر، فرمانده منصوب خلفای اموی در افریقا، فرمان یافت که اسپانیا را فتح کند. وی از راه تنگه جبل الطارق به خاک اسپانیا وارد شد و توانست به کمک سپاه دوازده هزار نفری خود، شهرهای اسپانیا را یکی پس از دیگری فتح کند و حدود هشتصد سال در آنجا حکم راندند. هماکنون نیز آثار تاریخیشان مانند مسجد قرطبه، قصر اشبیلیه، مسجدالحمراء و قصرالحمراء، منبع درآمد خوبی برای کشور اسپانیاست. هنگامی که اسپانیا در دست مسلمانان بود، مسیحیت با امکانات و نقشههای فراوان و جنگهای خونین، نتوانست این کشور را از آنان بازستاند، اما سرانجام با رواج دادن بیبندوباری و گناه در میان جوانان این کشور، به آرامی در آن رخنه کرد و با سرگرم ساختن آنان به عیاشی و شهوترانی، جایگاههای مهم را در این کشور به دست گرفت و توانست بر اسپانیا مسلّط شود.
این، سرنوشت ملتی بود که با نگاهبانی از دین و آیین خود، به بزرگترین موفقیتها دست یافتند، اما آنگاه که گناه در میانشان رواج یافت، زمینه نابودیشان نیز فراهم آمد. امام باقر ( علیه السلام ) به نقل از رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) سرنوشت جوامعی که به گناه آلوده میشوند را چنین توصیف میکند:
هرگاه پس از من زنا پدیدار شود، مرگ ناگهانی فراوان گردد و هرگاه از پیمانه و ترازو کم شود، خداوند آنان را به قحطی وکمی [خوراک و دیگر وسایل زندگی] گرفتار میسازد و هرگاه [مردم] از دادن زکات دریغ کنند، زمین برکت خود را از زراعت و میوهها و معادن، از آنان دریغ میکند و هرگاه در احکام به ناحق حکم کنند، به ستم یکدیگر دچار میگردند و چون پیمانشکنی کنند، خداوند دشمنانشان را بر آنان چیره میسازد و چون رحم را قطع کنند، خداوند، اموالشان را در دست اشرار قرار میدهد و چون امر به معروف و نهی از منکر و از نیکان اهل بیت پیروی نکنند، خداوند، اشرار آنان را بر ایشان چیره میگرداند، پس نیکانشان دعا میکنند و مستجاب نمیشود.
البته تنها ملت مسلمان اسپانیا نبود که بر اثر آلودگی به گناه و شهوترانی به شکست و نابودی تن داد، بلکه هر ملت آلوده به گناه، به همین سرنوشت دچار خواهد شد.
۹. زوال نعمت
یکی از سنتهای الهی این است که چنانچه ملتی به گناه و معصیت آلوده شود، نعمتها از آنان ستانده میشود و خودشان از میان میروند. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
آیا در زمین سیر نمیکنند تا بنگرند عاقبت پیشینیان چگونه بوده است؟ توانایی آنها و آثاری که در زمین پدید آورده بودند، از اینان بیش بود و خدا آنان را به کیفر کفرشان فراگرفت.(۱۶)
امیرمؤمنان، علی ( علیه السلام ) نیز بر پایه روایتی چنین میگوید:
به خدا سوگند، هرگز قومی در فراوانی نعمتهای زندگی به سر نبرده است مگر آنکه به سبب گناهانی که مرتکب شده، این نعمتها را از دست داده است و خداوند هرگز به بندگانش ستم نمیکند.
امام صادق ( علیه السلام ) هم در این باره میفرماید:
خدای تعالی حکم قطعی و حتمی فرموده است که نعمتی به بندهای ندهد که آن را از او بگیرد؛ جز آنکه بنده گناهی کند که مستحق کیفر آن گردد.
امام سجاد ( علیه السلام ) نیز برخی گناهان را در دگرگونی نعمتها مؤثر میداند:
الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ: الْبَغْیُ عَلَی النَّاسِ وَالزَّوَالُ عَنِ الْعَادَةِ فِی الْخَیْرِ وَاصْطِنَاعِ الْمَعْرُوفِ وَکُفْرَانُ النِّعَمِ وَتَرْکُ الشُّکْر.(۱۷)
گناهانی که نعمتها را دگرگون میسازد، عبارت است از ستم بر مردم، ترک عادت در کار خیر و انجام کار نیک، کفران نعمت و ترک شکر و سپاسگزاری.
۱۰. کاهش عمر
یکی از آثار گناهان، کاستهشدن از عمر آدمی است. امام صادق (علیه السلام) علت مرگ بیشتر مردم را گناهان آنان میداند و میفرماید:
مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجَالِ.(۱۸)
شمار کسانی که بر گناهان میمیرند، بیش از کسانی است که به عمر طبیعی از این جهان میروند.
امام سجاد ( علیه السلام ) نیز به گناهانی که موجب کوتاهی عمر میشوند، چنین اشاره میکند:
وَالذُّنُوبُ الَّتِی تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَالْیمینُ الْفَاجِرَةُ وَالاَقْوَالُ الکَاذِبَةُ وَالزِّناءُ وَسَدُّ طُرُقِ المُسْلِمِینَ وَادِّعاءُ الإمَامَةِ بِغَیرِ حَقٍّ.(۱۹)
گناهانی که در نابودی [انسان] شتاب میکنند، [عبارتند از:] قطع رحم، سوگند دروغ، سخنان دروغ، زنا، سد کردن راه مسلمانان و به ناحق ادعا کردن امامت و رهبری.
پیوند با خویشاوندان موجب طولانی شدن عمر میشود و هرگونه قطع رابطه و پیوند با اقوام، کوتاهی عمر را در پی دارد.
امام صادق ( علیه السلام ) به درخواست منصور نزد او رفت. او فرمان داد که تشکی در کنارش بگسترند و امام را بر آن نشاند. آنگاه چند بار صدا زد: محمد را نزد من بیاورید! مهدی را پیش من بیاورید! (۲۰) هنگامی که پسرش آمد، به امام ( علیه السلام ) گفت آن حدیثی را که درباره صله رحم نقل کردی، دوباره بگو تا مهدی نیز بشنود. امام فرمود: آری پدرم از پدرش و او از جدش امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) و او نیز از رسول خدا( صلی اللّه علیه و آله وسلم )چنین روایت کرده است:
إنَّ الرَّجُلَ لِیَصِل رَحِمَهُ وَقَد بَقِیَ مِنْ عُمرِهِ ثَلاثُ سِنِینَ فَیُصَیِّرُهَا الله عَزَّوَجَلَّ ثَلاثِینَ سَنَةً وَیَقْطَعُها وَقَد بَقِیَ منْ عُمْرِهِ ثَلاثُونَ سَنةً فَیُصَیِّرُهَا الله ثَلاثَ سِنِینَ.
بهراستی مرد صله رحم میکند و از عمرش سه سال بیش نمانده است؛ ولی خدا عمر او را به سی سال افزایش میدهد و قطع رحم میکند در حالی که از عمرش سی سال مانده است، ولی خدا عمر او را به سه سال کاهش میدهد.
منصور گفت: این حدیث نیکوست، اما مقصودم، این حدیث نبود. امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: آری پدرم از پدرش و او از جدش و وی از رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) روایت کرده است:
صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَتَزیدُ فِی الاعْمَارِ وَإِن کَانَ أَهْلُهَا غَیْرَ أَخْیَار.
صله رحم، خانه ها را آباد میکند و بر عمرها میافزاید؛ اگرچه انجامدهندگان آن، مردم خوبی نباشد.
منصور دوباره گفت: این نیز حدیث زیبایی است، اما مقصودم این هم نبود. حضرت فرمود: آری پدرم از پدرش و او از جدش و او نیز از رسول اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) نقل فرموده است:
صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ وَتَقِی مِیْتةَ السُّوءِ.
صله رحم، حساب روز قیامت را آسان میسازد و [انسان را] از مرگ بد حفظ میکند.
منصور پس از شنیدن این سخن امام، گفت: آری مقصودم همین حدیث بود.(۲۱)
درباره زناکاری نیز رسول خد ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فرمودهاند: « إذا ظَهَرَ الزِّنا مِنْ بَعْدِی کَثُرَ مَوتُ الفُجأَةِ. » (۲۲)؛ « هرگاه پس از من زنا شایع شد، مرگ ناگهانی نیز بسیار میشود ».
بنابر روایتهای تاریخی، پس از رحلت حضرت موسی ( علیه السلام ) ، جانشین وی یوشع بن نون، همراه بنیاسرائیل برای فتح شهرهای شام به راه افتاد و چون به آنجا رسید، شهر را محاصره کرد. از آن سو، حاکم شهر شام، بلعم بن باعور را فراخواند. بلعم بر اثر عبادت بسیار، « مستجاب الدعوه » شده بود و از این رو، حاکم به وی فرمان داد برای از میان بردن یوشع و لشکریانش نفرین کند. بلعم برخاست و بر الاغ خود سوار شد و به راه افتاد، اما الاغ از رفتن سرمیپیچید. سرانجام بلعم آن حیوان را با ضربههای شلاق کشت و خود، پیاده برای نفرین کردن به راه افتاد، اما در میان راه با دیدن ماجرایی، نتوانست دعا کند و ناگزیر نزد حاکم بازگشت و گفت: راهی برای نفرین کردن آنان نیست، اما من برای نابودیشان راه دیگری به شما نشان میدهم: زنان بدکاره را زینت کنید و به بهانه خرید و فروش، میان آنان بفرستید. پیشنهاد بلعم اجرا شد و روسپیان میان لشکریان یوشع در آمدند. از این رو، بسیاری از سپاهیان وی به لغزش اخلاقی و طاعون دچار شدند و شمار فراوانی از آنان، در چند روز مردند.
یکی از سرداران به نام منخاص که مردی غیرتمند و شجاع بود، از این ماجرا آگاه شد، نیزه خود را برداشت و میان لشکریان آمد و به زن و مرد سرگرم به زنا یورش برد و هر دو را کشت. آنگاه فرمان داد که اعلام کنند: از این پس، سزای چنین کاری، مرگ خواهد بود. سربازان یوشع با دیدن این ماجرا، از کار زشتشان دست کشیدند و از این رو، طاعون از میان رفت و سپاهیان به رهبری یوشع، شهر را فتح کردند.(۲۳)
دروغ نیز از گناهانی است که میتواند موجب کوتاهی عمر آدمی گردد. بر پایه روایتی، مردی در روزگار امام حسن ( علیه السلام ) به دروغ مدعی شد که هزار درهم از حسن بن علی ( علیه السلام ) طلبکار است. حضرت همراه آن مرد برای اثبات این دعوی نزد شریح قاضی رفت. شریح به امام حسن ( علیه السلام ) رو کرد و گفت: آیا سوگند میخوری که بدهکار نیستی؟ حضرت فرمود: اگر این مرد سوگند بخورد، من پول را به او میدهم. شریح به آن مرد گفت بگو: « بِاللهِ الّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عالِمُ الغَیبِ و الشَّهادَةِ »؛ « سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست، دانای غیب و شهود ».
امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) به آن مرد فرمود: نه، نمیخواهم چنین سوگند بخوری، بگو: « باللهِ اِنَّ لَکَ عَلَیَّ هذا وَخُذِ الاَلفَ »؛ « به خدا من این مبلغ را از تو طلب کارم، سپس آن هزار درهم را بگیر ».
مرد چنان سوگند خورد که امام فرموده بود، و پول را گرفت، اما همین که از جای برخاست، به رو افتاد و مرد.(۲۴)
۱۱. پیآمدهای جسمی و جانی
گناه، گونهای از بیماری است. خداوند در قرآن کریم، مکر و نیرنگ را بیماری نامیده و درباره منافقان نیرنگباز با خدا و مؤمنان چنین فرموده است: {فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا}؛ « در دل این منافقان فریبکار، بیماری است. » (بقره: ۱۰)
این سخن در روایات نیز آمده. برای نمونه، امام علی ( علیه السلام ) میفرماید:
لا وَجَعَ اَوجَعُ لِلقُلُوبِ مِنَ الذَّنبِ.(۲۵)
هیچ دردی برای دلها، بدتر از گناه نیست.
اَلذُّنوبُ الدّاءُ وَالدَّواءُ الإستِغفارُ وَالشِّفاءُ اَن لا تَعُودَ.(۲۶)
گناهان، دردند و داروی آنها، استغفار است و درمان این بیماری آن است که دیگر به گناه باز نگردی.
الشَّهَواتُ اَعْلالٌ قاتِلاتٌ وَاَفضَلُ دَوائِها اِقْتِناءُ الصَّبْرِ عَنْها.(۲۷)
شهوتها، بیماری کشنده ای است که بهترین داروی آن، صبوری در برابر آنهاست.
قرآن نیز روی آوردن را به درگاه الهی، درمان گناه میشمارد و میفرماید:
{قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً } (زمر: ۵۳)
بگو ای بندگان من که در حق خویشتن تندروی کردید، از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را میبخشد.
بوی غیبت، زنا، شهادت دروغ و کبر تا آسمانها بالا میرود و فرشتگان را میآزارد. مولوی در اینباره میسراید:
این نجاست بویش آید بیست گام
آن نجاست بویش از ری تا به شام
بلـکه بویـش آسـمانهـا بر رود
بر دمـاغ حور و رضـوان بر شـود
هیچ عذابی بالاتر از این نیست که حور و فرشته و حتی مؤمنان، بر اثر گناهان انسان از او بگریزند. هنگامه قیامت، {یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِر} است که در آن باطنها و طبیعت گناهان آشکار میشود. هر رذیله اخلاقی در آن روز با مصداقی مثالی رخ مینماید چنانکه مولوی میگوید:
ای دریـده پوستیـن یوسـفان
گرگ برخیزی از این خواب گران
این سخنهای چو مار و کژدمت
مـار و کژدم میشود گیرد دُمت
برخی از سالکان طریقت که از درون آدمیان آگاهند، هرگاه به گناهکاری نزدیک میشوند، بوی آزاردهنده گناهان او، آنان را میآزارد. امام سجاد ( علیه السلام ) در مناجاتهای پانزدهگانه (خمسه عشر) خود به آدمی میآموزد که جامه گناه و پستی را از تنش برکند و با آب توبه، جسم و جانش را بشوید:
خداوندا! خطاها، جامه خواری بر تنم کرده و دوری از تو بر من پوشش بیچارگی افکنده است و جنایت بزرگ من، دلم را به مرگ کشانده است؛ پس به پذیرش توبه از طرف خود آن را زنده کن. ای آرمان و مطلوبم و ای خواسته و آرزویم! پس سوگند به عزت تو، برای گناهانم جز تو آمرزندهای نیافتهام، برای شکست خود چارهای غیر از تو ندیدهام و به تحقیق، من برای بازگشت به سوی تو فروتنی کردهام.(۲۸)
۱۲. از میان رفتن شرم و حی
یکی از پیآمدهای زیانبار گناه، پاره شدن پردههای شرم و از میانرفتن حریمهای اجتماعی است. پیامبر گرامی اسلام( صلی اللّه علیه و آله وسلم )میفرماید:
« برای مؤمن، هفتاد و دو پرده است که با هر گناهی، یکی از پردههایش دریده میشود ».(۲۹)
همچنین امام صادق ( علیه السلام ) میفرماید:
اَنَّ لِلّهِ تَبارَکَ وَتَعالی عَلَی عَبْدِهِ الْمُؤمِنِ أَرْبَعینَ جُنَّةً فَمتی أَذْنَبَ ذَنْباً کَبِیراً رُفِعَ عَنْهُ جُنَّةٌ.(۳۰)
همانا برای خدای تبارک و تعالی بر بنده با ایمانش، چهل پرده است که هرگاه گناه بزرگی انجام دهد، یکی از آن پردهها برداشته میشود.
انسان خواستار فضیلت و کمال، از گناهانی که پردههای شرم و حیا را میدرد و برانگیزنده شهوتها و غریزههای نهفته حیوانی است، باید دوری کند و در تقویت فضایل اخلاقی بکوشد. سفارش معروف امام صادق ( علیه السلام ) به مُفَضّل بن عمرو این نکته را نیز در بردارد:
انْظُرْ یَا مُفَضَّلُ إِلَی ما خُصَّ بِهِ الإِنْسانُ دُونَ جَمِیعِ الْحَیَوانِ مِنْ هَذَا الْخُلْقِ الْجَلِیلِ قَدْرُهُ الْعَظِیمِ غَنَاؤُهُ أَعْنِی الْحَیَاءَ فَلَوْلاهُ لَمْ یُقْرَ ضَیْفٌ وَلَمْ یُوفَ بِالْعِداتِ وَلَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَلَمْ یُتَحَرَّ الْجَمِیلُ وَلَمْ یُتَنَکَّبِ الْقَبِیحُ فِی شَیْءٍ مِنَ الأَشْیَاءِ حَتَّی إِنَّ کَثِیراً مِنَ الأُمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ أَیْضاً إِنَّمَا یُفْعَلُ لِلْحَیَاءِ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْلاَ الْحَیاءُ لَمْ یَرْعَ حَقَّ وَالِدَیْهِ وَلَمْ یَصِلْ ذا رَحِمٍ وَلَمْ یُؤَدِّ أَمانَةً وَلَمْ یَعِفَّ عَنْ فَاحِشَةٍ.(۳۱)
ای مفضل! دقت کن در صفتی که خداوند آن را به آدمیان اختصاص داد و حیوانات از آن بیبهرهاند، آن خوی پرارج و بزرگ و آن خلق ارزنده و عظیم، شرم و حیاست که اگر این نعمت در وجود انسان نبود، مهمانی گرامی داشته نمیشد، به وعده وفا نمیشد و [انسان] از هیچ کار زشتی روی گردان نبود. حتی به بسیاری از واجبات نیز از روی شرم و حیا عمل میشود؛ زیرا اگر شرم و حیا نبود، برخی از مردم، حق پدر و مادر خود را ادا نمیکردند و به خویشاوندانشان رسیدگی نمیکردند، امانت مردم را نمیدادند و از هیچ کار زشتی روی گردان نبودند.
بسیاری از مردم، از روی شرم و آزرم به گناه آلوده نمیشوند و بر اثر حیا، ترس از رسوایی و بیزار شدن دیگران از آنان، از گناه دست میکشند. دست زدن به برخی از گناهان، موجب از میان رفتن پردههای حیا میشود. امام سجاد ( علیه السلام ) در اینباره میفرماید:
الذُّنُوبُ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَاللَّعِبُ بِالْقِمَارِ وَتَعاطِی مَا یُضْحِکُ النّاسَ مِنَ اللَّغْوِ وَالْمِزاحِ وَذِکْرُ عُیُوبِ النّاسِ وَمُجالَسَةُ أَهْلِ الرَّیْبِ.(۳۲)
گناهانی که پرده ها را میدرد، نوشیدن شراب، قماربازی، رد و بدل کردن سخنان لغو و شوخی برای خندان مردم، بیان عیوب مردم و همنشینی، با انسانهای بدنام است.
امام صادق ( علیه السلام ) نیز به نقل از رسول خد ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) میفرماید:
لا یَزالُ العَبدُ فی فُسحَةٍ مِنَ اللهِ حَتّی یَشرَبَ الخَمرَ فَإذا شَرِبَها خَرَقَ اللهُ عَنهُ شِربا لَهُ و کانَ وَلیُّهُ وَاَخُوهُ اِبلیسُ، سَمعُهُ وَبَصَرُهُ وَیَدُهُ وَرِجلُهُ یَسُوقُهُ اِلی کُلِّ شَرٍّ وَیَصرِفُهُ عَن کُلِّ خَیرٍ.(۳۳)
بنده خدا تا شراب نخورده، پیوسته در کنف حمایت و آمرزش خداست. چون شراب خورَد، پردهاش را میدرد و در آن حال، سرپرست و برادرش و همچنین گوش و چشم و دست و پایش همه شیطان است که او را به هر کار بدی میکشاند و از هر کار خیری باز میدارد.
۱۳. گناه و تیرگی قلب
گناه موجب تیرگی و سختی قلب انسان میشود و تکرار گناه، قبح و زشتی گناهان بزرگ را از میان میبرد. امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) میفرماید: « اشک، خشک نمیشود مگر به سبب سختی دل و دل، سخت نمیشود؛ مگر به سبب فراوانی گناه ».(۳۴)
امام صادق ( علیه السلام ) نیز به نقل از پدر بزرگوارش میفرماید:
ما مِنْ شَیْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیُواقِعُ الْخَطِیئَةَ فَمَا تَزالُ بِهِ حَتَّی تَغْلِبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ أَسْفَلَهُ أَعْلاه.(۳۵)
چیزی بیشتر از گناه، قلب را فاسد نمیکند. قلب، گناه می کند و بر آن پافشاری میورزد و در نتیجه، سرنگون و وارونه میشود [و پند و نصیحت بر آن اثر نمیکند].
امام کاظم ( علیه السلام ) نیز در اینباره میفرماید:
إِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْداءُ فَإِنْ تابَ انْمَحَتْ وَإِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّی تَغْلِبَ عَلَی قَلْبِهِ فَلا یُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً.(۳۶)
وقتی انسان گناه میکند، در قلب او نقطهای سیاه پدید میآید. اگر توبه کند، آن نقطه پاک میشود و اگر بر گناه خود بیفزاید، آن نقطه گسترده میشود؛ به گونهای که همه قلب وی را فرامیگیرد و پس از آن هرگز رستگار نمیشود.
۱۴. ارتکاب گناهان دیگر
هر گناهی انسان را به سوی دیگر گناهان سوق میدهد. خداوند علت کفر بنیاسرائیل و آلودگی دستهایشان را به کشتن پیامبران چنین بیان میکند:{ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُون}؛ « این بدان سبب بود که نافرمانی کردند و تجاوزکار بودند. » (بقره: ۶۱)
همچنین درباره علت فرار رزمندگان اسلام در جنگ اُحُد میفرماید:
کسانی از شما که روز برخورد آن دو گروه [در اُحُد] پشت به جبهه کردند، جز این نبود که شیطان آنان را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، لغزانید.(۳۷)
علامه طباطبایی ( رحمه الله ) در تفسیر این آیه در المیزان مینویسد:
شیطان میخواست آنان را دچار لغزش کند و این را نخواست، مگر به سبب بعضی از انحرافهایی که در دل و در اعمال داشتند، چون گناهان هر کدامش آدمی را به سوی دیگری میکشاند، چون اساس گناه پیروی هوای نفس است و نفس وقتی هوای فلان گناه را میکند، هوای امثال آن را نیز میکند.(۳۸)
۱۵. سرمستی و بیخبری
لذت بردن و شادمان شدن از گناه، باعث بزرگ شدن گناه و سخت شدن کیفر آن میشود. آموزههای روایی برای از بین رفتن این ویژگی، پشیمانی زودهنگام پس از ارتکاب غافلانه گناه، نکات ارزشمندی را یادآور شدهاند. پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) میفرماید:
مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَهُوَ ضَاحِکٌ دَخَلَ النَّارَ وَهُوَ بَاکٍ.(۳۹)
کسی که گناه کند و در آن حال خندان باشد، وارد آتش دوزخ میشود در حالی که گریان است.
امیر مؤمنان علی ( علیه السلام ) میفرماید:
مَنْ تَلَذَّذَ بِمَعَاصِی اللهِ أَوْرَثَهُ اللهُ ذُلاًّ.(۴۰)
کسی که از گناه و نافرمانی خدا لذت ببرد، خداوند ذلّت را به جای آن لذت به او میرساند.
امام سجاد ( علیه السلام ) نیز روایات تأملبرانگیزی در اینباره فرمودهاند: « لا خَیْرَ فِی لَذَّةٍ بَعْدَهَا النَّارُ » (۴۱)؛ « در لذتی که بعد از آن، آتش است خیری نیست ».
همچنین میفرماید: «حَلاوَةُ الْمَعْصِیَةِ یُفْسِدُهَا أَلِیمُ الْعُقُوبَة» (۴۲)؛ «عذاب دردناک گناه، شیرینی آن را تباه میسازد».
حضرت در گفتار دیگری چنین توصیه مینماید:
إِیَّاکَ وَالابْتِهَاجَ بِالذَّنْبِ فَإِنَّ الابْتِهَاجَ بِهِ أَعْظَمُ مِنْ رُکُوبِه.(۴۳)
از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز که [گناه] این شادی، بزرگتر از انجام خود گناه است.
۱۶. پیآمدهای دیگر گناه
اصولاً رسیدن هر نکبت و بدبختی به انسان را در گناه باید جست؛ چنانکه امام باقر ( علیه السلام ) فرمودند: « ما مِنْ نَکْبَةٍ تُصِیبُ الْعَبْدَ إِلاَّ بِذَنْبٍ » (۴۴)؛ « هیچ نکبتی به بنده نمیرسد، مگر به خاطر گناه ».
افزون بر این، شاید کار آدمی حتی به الحاد و انکار بیانجامد؛ چنانکه رسول اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فرمودند:
فَإِنَّ الْمَعاصِیَ تَسْتَوْلِی الْخِذْلانَ عَلَی صاحِبِها حَتَّی تُوقِعَهُ فِی رَدِّ وَلایَةِ وَصِیِّ رَسُولِ اللهِ ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) وَدَفْعِ نُبُوَّةِ نَبِیِّ اللهِ وَلا تَزَالُ أَیْضاً بِذَلِکَ حَتَّی تُوقِعَهُ فِی دَفْعِ تَوْحِیدِ اللهِ وَالإِلْحادِ فِی دِینِ الله.(۴۵)
گناهان، گمراهی را بر گنهکار مسلط مینماید تا آنجا که گنهکار را به رد ولایت و امامت وصی رسول خد ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) و انکار نبوت پیامبر خدا( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) وا میدارد و به همین منوال کار او به جایی میرسد که به گناه انکار یکتایی خدا و الحاد و کفر در دین خدا آلوده میگردد.
همچنین روزیِ آدمی بر اثر گناهکاری او قطع میشود؛ چنانکه امام باقر ( علیه السلام ) در کلامی دیگر میفرماید: « إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ » (۴۶)؛ « مردی گناهی را انجام میدهد و در نتیجه روزی از او دور میشود ».
گناهکار از بلاهای شبگیر و ناگهانی نیز در امان نیست. امام علی ( علیه السلام ) در اینباره هشدار میدهد: « آدم گناهکار نباید خود را از بلاهای شبگیر و حوادث ناگهانی ایمن بداند ».(۴۷)
قطع باران، ویرانی خانه، حبس صد ساله در قیامت، خشم و لعن الهی، بلاهای بیسابقه، پشیمانی، زلزله، فقر عمومی، اندوه، بیماری و تسلط اشرار نیز از دیگر آثار شوم گناهان شمرده شدهاند.(۴۸)
پی نوشت ها:
۱ . اصول کافی، ج ۳، ص ۳۷۴.
۲ . مائده: ۱۳.
۳ . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۰۲.
۴ . غرر الحکم و درر الکلم، ح ۳۷۶۶.
۵ . بحارالانوار، ج ۹۳، صص ۳۷۷ ـ ۳۷۶.
۶ . معانی الاخبار، ص ۲۱۷.
۷ . غررالحکم و درر الکلم، ص ۶۱۳.
۸ . غررالحکم و درر الکلم، ص ۱۳۸.
۹. مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۲۳.
۱۰. المیزان، ج ۸، ص ۲۵۰.
۱۱. اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸۱.
۱۲. حج: ۴۵.
۱۳. نحل: ۱۱۲.
۱۴. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۷۳.
۱۵. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، ص ۷۹۲.
۱۶. غافر: ۲۱.
۱۷. معانی الاخبار، ص ۲۷۰.
۱۸. بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۴۰.
۱۹. معانی الاخبار، ص ۲۷۱.
۲۰. محمد، نام پسر منصور و مهدی لقبش بود.
۲۱. سفینة البحار، ج ۱، ص ۵۱۴.
۲۲. اصول کافی، ج ۴، ص ۸۱.
۲۳. الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص ۶۸.
۲۴. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۷.
۲۵. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۴۲.
۲۶. مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۲۹.
۲۷. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۷۲.
۲۸. مفاتیح الجنان، دعای خمس عشر، مناجات التائبین.
۲۹. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۲.
۳۰. الاختصاص، شیخ مفید، ص ۲۲۰.
۳۱. بحارالانوار، ج ۳، ص ۸۱.
۳۲. معانی الاخبار، ص ۲۷۰.
۳۳. وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۵۷.
۳۴. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.
۳۵. همان، ج ۲، ص ۲۶۸.
۳۶. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۲۷.
۳۷. آل عمران: ۱۵۵.
۳۸. المیزان، محمدحسین طباطبایی، ج ۴، ص ۷۷.
۳۹. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۶۸.
۴۰. غررالحکم، ج ۱، ص ۴۴۶.
۴۱. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۵۹.
۴۲. همان.
۴۳. همان.
۴۴. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۹.
۴۵. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۰.
۴۶. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۷۱.
۴۷. همان، ص ۲۶۹.
۴۸. همان، ص ۲۷۲ـ۲۷۵ و ۴۴۵ و ۴۴۶.
انتقاد آیت الله صافی گلپایگانی از سکوت مجامع بین المللی در قبال جنایت افغانستان
آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی در پیامی جنایات وحشتناک تروریستی در افغانستان را محکوم کرد.
متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و َما نَقَموا مِنهُم إِلّا أَن یُؤمِنوا بِاللَّهِ العَزیزِ الحَمیدِ
جنایات وحشیانه روز جمعه در مسجد قندوز افغانستان که منجر به شهادت تعداد زیادی از نمازگزاران و مردم بی گناه شد را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و خانوادههای داغدار و مصیبتزده تسلیت میگویم.
آیا دولتها، ندای مظلومیت آوارگان و برادران و خواهران بیخانمان افغانستانی را نمیشنوند که در این فصل سرما در بیابانها و کوهها با بدترین وضعیت زندگی نموده و از امکانات اولیه محروم هستند!؟
آیا مجامع بینالمللی که خود را حامی محرومان و مظلومان میدانند، غارتگری تروریستها و آتشزدن خانه و کاشانه مردم بیدفاع را نمیبینند!؟
آیا مشاهده نمیکنند که هر روز و هر شب تعداد زیادی از انسانها به دست گروهی از خدا بیخبر و دور از انسانیت شهید میشوند و خانوادههایی را داغدار مینمایند؟!
چرا سازمان ملل متحد و مجامع بینالمللی به وظیفه خطیر خود عمل نمیکنند!!؟
اگر نمیتوانند و یا نمیخواهند اعمال ننگین و ضدبشری آنها را محکوم کنند و از حربه سکوت به نفع آدمکشان استفاده میکنند، لااقل از آنان حمایت ننمایند!
اینجانب از دولتهای مستقل و مردم آزادیخواه جهان میخواهم که نگذارند این گروه ضد انسانی، بیش از این به جنایات هولناک خود ادامه دهد و از تمام کسانی که وجدان انسانی آنها بیدار است بهویژه از برادران و خواهران ایمانی درخواست دارم که در این برهه از زمان، هر اندازه توان دارند به مردم مظلوم و غارتزده افغانستان کمک نمایند و به یاری آوارگان و بی پناهان بشتابند و به وظیفه انسانی و دینی خود عمل نمایند.
و السلام علی جمیع عباد الله الاحرار الصالحین
۲ ربیعالاول ۱۴۳۳
لطفالله صافی
امیرعبداللهیان: ایران اهل مذاکره و مرد عمل واقعی است
حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در پایان سفر به مسکو و رایزنی با سرگئی لاوروف همتای روس خود در جمع خبرنگاران در جمع بندی مباحث مورد گفتگو با وزیر خارجه روسیه عنوان کرد: گفتگوهای من با آقای لاوروف چند بعد داشت اولا پرونده های موجود در روابط دو کشور را مرور کردیم و هم نقاط قوت هر موضوع را بررسی و هم ایرادات و اشکالاتی که وجود دارد و باید با کمک هم از آن عبور کنیم، از جمله مسائل بحث توقف ویزای تجار و بازرگانان ایرانی بود که از بدو ورودم آیای جلالی سفیر ایران بر پیگیری آن تاکید کرد.
وزیر خارجه ادامه داد: تمرکز بر موضوع بخش خصوصی و تجارت و شتاب بخشیدن به آن در کنار توافق در موضوعات مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و گردشگری و همه ابعاد متنوع همکاری ها.
رئیس دستگاه دیپلماسی خاطرنشان کرد: در بخش دوم درباره مسائل منطقه گفتگو کردیم. جمع بندی ما از مناسبات دوجانبه این بود که نتیجه سفر امروز ما و گفتگوهای ما باید برای مردم دو کشور مشاهده جهش در مناسبات و روابط دوجانبه باشد، جهشی که برای مردم ما هم قابل اندازه گیری باشد. هم آقای رئیسی و هم آقای پوتین هر دو افراد عملگرا و نتیجه گرا هستند و به لاوروف گفتم روسای جمهور خواهان نتیجه ملموس گفتگوها هستند و دو سفارتخانه و سفرای دوکشور مسئولیت جدی برای پیگیری و عملیاتی کردن توافقاتی که در گذشته بوده و اکنون باید عملیاتی شود.
امیرعبداللهیان ادامه داد: در بخش دوجانبه تاکید داشتیم بر این که به اندازه کافی روی کاغذ توافق بین دو کشور وجود دارد و آنچه در یک بخش هایی جایش خالی است اجرای توافقات است که بتوانیم در راستای جهش در مناسبات دو کشور عملی کنیم و ترجمان عملی آن را مردم ملاحظه کنند.
وی خاطرنشان کرد: از تحولات افغانستان، یمن، سوریه، قفقاز جنوبی، تحولات در فلسطین گفتگو کردیم و نگاه ایران و روسیه در موضوعات منطقه ای منطبق و یا نزدیک به هم است.
امیرعبداللهیان خاطرنشان کرد: دو موضوع اساسی که مورد گفتگو قرار گرفت، یکی تحرکات بیگانگان، صهیونیست ها و حضور تروریست ها که در منطقه قفقاز جنوبی برای همسایگان خوب ما جمهوری آذربایجان و ارمنستان دشواری هایی را ایجاد می کند و ادبیاتی در منطقه توسط برخی مقامات رسمی و یا رسانه های این کشور به کار گرفته می شود که سازنده نیست و فقط کمک کننده به اهداف دشمنان منطقه است.
وی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران با سعه صدر و رفتار حکیمانه و مبتنی بر نگاه به همسایگان بر این تاکید دارد که همه اهل منطقه باید از مسیر گفتگو و حکیمانه مشکلات و سوءتفاهمات را حل کنند و همه از این منطقه امن و با ثبات سود ببرند.در منطقه قفقاز نباید به ژئوپلیتیک و جغرافیا تحت تاثیر مداخلات خارجی، خدشه ای وارد شود.
وز گفت: در موضوع افغانستان گفتگوهای سازنده و نگاه کاملا منطبقی دو کشور دارند و امیدواریم شاهد تشکیل دولت فراگیر در افغانستان باشیم.
امیرعبداللهیان ادامه داد: در مسائل بین المللی گفتگوهای مفیدی را داشتیم، دوستان روس سوالاتی را درباره نحوه بازگشت ایران به مذاکرات وین و نحوه همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی داشتند که در این رابطه با هم توافق داشتیم و تاکید کردیم ایران اهل مذاکره و مرد مذاکره و مرد عمل واقعی است و امیدواریم در آینده نزدیک در میز مذاکرات، طرفهای مقابل ما به همه تعهداتشان برگردند و تردید نکنند که چنانچه همه طرفها به تعهداتشان پایبند باشند و این پایبندی به تعهدات قابل راستی آزمایی باشد ایران پایبندی خود را همانطور که در گذشته به تعهدات نشان داده در آینده نیز به تعهدات نشان خواهد داد.
گفتارهایی از سیره قرآنی امام رضا علیه السلام
عشق فراوان امام رضاعلیه السلام به کتاب خدا او را بر آن داشت تا نخست در زندگی فردیاش از آن بهره ببرد. نه زمان برای او مطرح بود و نه مکان و نه روز و شب که موارد زیر بهترین گواه این مدعا است:
هر سه روز یک بار ختم قرآن
ابوذکوان عشق زائد الوصف امام رضاعلیه السلام به قرآن کریم را این چنین توصیف کرده است:
حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکرد و آنگاه می فرمود: اگر میخواستم زودتر از سه روز آن را به پایان برسانم، میتوانستم «اما نخواستم چنین کنم.» زیرا در موقع تلاوت به هر آیه که میرسیدم در آن فکر و اندیشه میکردم که درباره چه چیزی و در چه زمانی نازل شده است. بدین جهت در هر سه روز یک بار قرآن را به پایان می رسانم.[1]
قرائت قرآن در بستر خواب
عشق فراوان امام رضاعلیه السلام به این کتاب آسمانی او را بر آن داشت تا علاوه بر روز، در شب نیز قرآن بخواند و حتی آیات زیادی را در آستانة خواب و در رختخواب تلاوت میکرد.
رجاء بن أبی الضحّاک که گزارشی از سفر امام داده چنین گوید:
امام به هنگام خواب در رختخواب خویش فراوان قرآن میخواند و هرگاه به آیهای میرسید که در آن یادی از بهشت یا جهنّم آمده بود، گریه میکرد و از خداوند بهشت را درخواست مینموده و از آتش جهنم به او پناه میبرد.[2]
هزار ختم قرآن در یک پیراهن
شیخ طوسی در کتاب امالی به سند خود از علی بن علی فرزند برادر دعبل خزاعی نقل کرده که در سال 198 ق. همراه برادرم دعبل خدمت امام رضاعلیه السلام رسیدیم و تا پایان سال 200 ق. در محضرش اقامت داشتیم و سپس به قم رفتیم. بعد از آن که امام رضاعلیه السلام به برادرم دعبل پیراهن پشمینة سبز رنگی به همراه انگشتری که نگینش عقیق بود، هدیه کرد، همچنین به او درهمهایی که نام آن حضرت بر آن نقش بسته بود، مرحمت نمود و به او فرمود: ای دعبل به قم برو که در آنجا سود و بهره خواهی یافت. و به او یادآور شد: از این پیراهن به خوبی محافظت کن که من در این پیراهن هزار شب هزار رکعت نماز خواندهام و هزار مرتبه قرآن را در آن ختم کردهام.[3]
قرائت سُوَر گوناگون در نماز
امام رضاعلیه السلام در نمازهای واجب و مستحب در شب و روز از سورههای متنوع و گوناگونی استفاده میفرمود و قرائت میکرد.
رجاء بن أبی الضحاک که در سفر امام از مدینه تا مرو همراه آن حضرت بوده، در گزارشی مفصل به این مسأله اشاره کرده است:
امام رضاعلیه السلام در اول ظهر شش رکعت نماز مستحبی میخواند که پس از سوره حمد سورههای یا أیها الکافرون و قل هو الله احد را میخواند و در دور رکعتی که پس از نماز جعفر طیّار میخواند از سورههای ملک و هل أتی استفاده میکرد. و همچنین در رکعت وتر سورههای قل أعوذ برب الفلق و قل أعوذ برب النّاس را تلاوت میکرد.
و در نمازهای واجب خود پس از سوره حمد از سورههای انا انزلناه فی لیلة القدر و همچنین در ظهر جمعه سوره جمعه و سوره منافقین و در نماز عشاء در شب جمعه سوره سبّح و در نماز صبح روز دو شنبه و پنج شنبه در رکعت دوم پس از حمد سوره غاشیه را تلاوت میفرمود.[4]
2. اذکار امام پس از تلاوت برخی سورهها
محدّثان و راویان حدیث نقل کرده اند که امام رضاعلیه السلام پس از تلاوت برخی آیات قرآنی و یا در پایان برخی از سورههای قرآن به طور آهسته یا بلند جملاتی را بر زبان جاری میکردند که بخشی از آنها را رجاء بن أبی الضحاک برای ما نقل کرده است.
وی میگوید: امام رضاعلیه السلام در تمام نمازهای خود در شبانه روز بسم الله الرحمن الرحیم را بلند میگفت و هرگاه آیة قل هو الله أحد را تلاوت میکرد، پس از آن آهسته میگفت: الله أحد و هر گاه سوره توحید را به پایان میرساند سه مرتبه میفرمود: کذلک الله ربّنا.
و اگر سوره جحد را میخواند آهسته میفرمود: یا أیهاالکافرون، و وقتی از تلاوت سوره فارغ میشد میفرمود: ربی الله و دینی الاسلام.
و هرگاه سوره والتین والزیتون را تلاوت میکرد در پایان میفرمود: بلی و أنا علی ذلک من الشاهدین. و هرگاه سوره لااقسم بیوم القیامة را تلاوت میکرد در پایان میفرمود: سبحانک اللهم بلی. و به هنگام تلاوت سوره جمعه میفرمود: قل ما عند الله خیر من اللهو و من التجارة للذین اتقوا والله خیر الرّازقین.
و هرگاه از سوره حمد فارغ میشد میفرمود: الحمد لله ربّ العالمین، و اگر سوره سبّح اسم ربک الأعلی. و نیز اگر به آیه یا ایهاالذین آمنوا میرسید، آهسته میفرمود: لبیک اللهم.[5]
3. تکیه گاه کلام امام رضاعلیه السلام
امام رضاعلیه السلام در تمام زمینهها و مسائل دینی و علمی و عقیدتی و فقهی از این کتاب آسمانی و این منبع پر فیض الهی کاملاً بهره میبرد. و در هر سخن یا بیان به کلام الله مجید تکیه کند. صدوق در امالی از ابوذکوان از ابراهیم بن ابیالعباس نقل کرده که میگفت: ندیدم چیزی را از امام رضاعلیه السلام بپرسند که جوابش را نداند؛ بلکه جواب همه چیز را میدانست و نیز داناتر از او به زمان خویش را هرگز مشاهده نکردم.
مأمون پیوسته با پرسشهای گوناگون خود امام را میآزمود. اما ایشان به همه پرسشهای وی جواب میداد. تمام گفتههای امام رضاعلیه السلام و پاسخهای وی برگرفته از قرآن کریم بود.[6]
قرآن در زندگی امام رضاعلیه السلام
قرآن کریم در بین مسلمانان آنقدر رفیع است که هیچ کس نمیتواند در برابر آن بیاهمیت باشد چه رسد به مقام منیع امامت که خود حافظ دین و حامی کتاب خداست. امام رضاعلیه السلام در ابعاد گوناگون از جمله بعد اجتماعی به رهنمودهای قرآن عنایت داشتهاند: حضرت از آحاد ملت اسلامی خواسته تا اهمیت بیشتری به قرآن کریم داده و موارد زیر را در زندگی خود اعمال کنند.
اهتمام به قرآن
امام رضاعلیه السلام با سفارش به یاران خود از جمله ریّان به وی فرمود: کلام الله لا تجاوزه و لا تطلبوا الهدی فیغیره فتضلّوا؛ قرآن سخن خداست، از مرز او تجاوز نکنید و هدایت را جز در پرتو قرآن نجویید و در غیر این صورت گمراه خواهید شد.[7]
تلاوت کتاب خدا
شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا به سند خود از حضرت امام رضاعلیه السلام از پدران خود از رسول خدا نقل کرده که پیامبر6فرمود: شش چیز از مروّت و جوانمردی است، سه کار در حضر و سه نوع رفتار در سفر. اما در وطن، اوّل، تلاوت کلام الله مجید؛ و دوم، آباد کردن مساجد؛ و سوم، اتحاد برادران در راه خدمت به جامعه. و امّا آن سه امر که در سفر است: اوّل، زاد و توشه را بیدریغ در اختیار همسفران گذاشتن؛ و دوم، حُسن خلق؛ و سوم، مزاح و شوخی بدون آمیختن با هیبت.[8]
قرائت قرآن با صوت و ترتیل
قرآن زیبا است و هرچه به زیباییاش کمک کند، بسیار پسندیده است. از جمله این که قرآن را باید با صدای رسا و صوت حسن قرائت نمود.
امام رضاعلیه السلام از پدرانش از رسول خدا6 نقل میکند: حسّنوا القرآن بأصواتکم، فانّ الصوت الحسن یزید القرآن حسناً؛ قرآن را با صوت نیکو زینت دهید، زیرا که صدای نیکو بر زیبایی قرآن میافزاید.[9]
قرائت قرآن در ماه رمضان
محدث نوری از کتاب فقه الرضا در باب روزه آورده است که امام رضاعلیه السلام فرمود: و أکثر فی هذا الشهر المبارک من قراءة القرآن والصلاة علی رسول الله6؛ در این ماه شریف قرآن زیاد بخوان و فراوان بر رسول خدا صلوات و درود بفرست.[10]
همچنین از پدران خود از علیعلیه السلام از رسول خدا نقل میکند که فرمود: من تلافیه (شهر رمضان) آیة من القرآن، کان له مثل أجر من ختم القرآن فی غیره من الشهور؛ کسی که یک آیه از قرآن در ماه رمضان بخواند مانند یک ختم قرآن است در ماههای دیگر.[11]
ختم قرآن در مکه مکرّمه
علامه محدّث نوری در کتاب مستدرک آورده که در برخی از نسخههای فقه رضوی از امام رضاعلیه السلام آمده است که فرمود: فإن قدرت أن لاتخرج من مکه حتی تختم القرآن فافعل فإنه یستحبّ؛ اگر میتوانی از مکه خارج نشوی تا قرآن را در آنجا ختم کنی، این کار را انجام بده؛ زیرا بسیار شایسته است. و این کار، یکی از مستحبّات میباشد.[12]
2. رهنمودهای اخلاقی
امام رضاعلیه السلام با الهام از کتاب خدا، درسهای اخلاقی خود را برای جامعه اسلام بویژه به منتسبان به اهل بیت بیان میفرمود.
امام علیه السلام با بیان آیات مربوطه به دیگران گوشزد میکرد که هرگز انتساب به پیامبر یا امام بدون توجه به عمل و پیروی از خدا باعث نجات انسان نخواهد بود. فریب برخی از گفتارها را نخورده و راه صلاح را در پیش گیرند.
گفت و گو با زید بن موسی
صدوق در عیون به سند خود از یاسر خادم نقل کرده: در زمانی که امام رضاعلیه السلام در خراسان بود برادرش زید بن موسی در مدینه شورش کرد و دست به آتشسوزی و ویرانی و کشتار زد. بدین جهت او را زیدالنّار میگفتند.
مأمون عباسی دستور جلب او را صادر کرده بدین جهت زید را اسیر و به سوی مأمون بردند. مأمون گفت: زید را به نزد امام رضا ببرند.
یاسر گوید: وقتی زید را به نزد امام وارد کردند، حضرت به او فرمود: ای زید! آیا گفتار فرومایگان اهل کوفه تو را فریب داده که فاطمه دامان خود را پاک نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذرِّیهاش حرام کرد.
خیر چنین نیست. این گفتار فقط درباره امام حسن و امام حسینعلیهما السلام است. پس اگر در خود میبینی که گناه کنی و به سوی بهشت وارد شوی و (پدرت) موسی بن جعفر خدا را اطاعت کند و داخل بهشت شود، پس تو نزد خداوند عزیزتر هستی، بدان که هیچ کس به آنچه که نزد خداوند است نمیرسد، مگر به اطاعت و پیروی از ذات حق. و اگر چنین گمانی کردهای که با گناه و معصیت میتوانی به آنها برسی زهی خیال باطل و سخت در اشتباه هستی.
زید گفت: من برادر تو و فرزند پدرت هستم؟!
امام رضاعلیه السلام فرمود: تا زمانی برادر من میباشی که از خداوند اطاعت و فرمان ببری. بدان که نوح پیامبر فرمود: )رب إن ابنی من أهلی و إنّ وعدک الحق و أنت أحکم الحاکمین، فقال الله عزّوجلّ : یا نوح إنه لیس من اهلک إنه عمل غیر صالح([13] پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعدة تو (در مورد نجات خاندانم) حقّ است و تو از همة حکم کنندگان برتری. خداوند فرمود: ای نوح! او از اهل تو نیست او عمل غیر صالحی است.
پس خداوند فرزند نوح را به دلیل گناه و معصیت از خاندان نوح بیرون شمرد.[14]
دقت در عمل به قرآن
محمد بن یحیی بن أبی عباد از عموی خود نقل کرده که از امام رضاعلیه السلام چند بیت شعری شنیدم با اینکه سرودهها بسیار کم بود. آن حضرت فرمود:
کلّنا تأمل مدِّاً فی الأجل
والمنایا هنّ آفات الأجل
لا تغرَّنکَ أباطیل المنی
والزم القصد و دع عنک العلل
إنّما الدنیا کظلٍّ زائلٍ
حلّ فیها راکب ثمّ رجل
همه ما مردم آرزوی طول عمر را داریم، در حالی که مرگ آفتهای آرزوها میباشد. پس آرزوهای باطل تو را فریب ندهند، و مواظب پیمودن راه باش و بهانه جوییها را کنار بگذار؛ بدانکه دنیا همانند سایه از بین رفتنی است، همانند سواری است که برای لحظاتی توقف کند و سپس آنجا را ترک گوید.
گوید: عرض کردم، خداوند شما را عزیز بدارد، این اشعار از کیست؟
امام فرمود: سروده یکی از شما عراقیان است.
عرض کردم: این اشعار را از زبان ابوالعتاهیه[15] شنیدم.
حضرت فرمود: نامش را بگو و این لقب را بر زبان جاری نکن، خداوند میفرماید: )ولاتنابزوا بالالقاب([16] ؛ با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید.
شاید این مرد از این لقب خوشش نیاید.[17]
معروف این است که ابوالعتاهیه به مرد کم عقل و گمراه و احمق میگویند و مقصود امام این بود که اکتفا به نام شاعر و سراینده کن و هرگز از لقبی که کسی کراهت دارد، استفاده نکن؛ چون مصداق فرمایش خدا که میفرماید باالقاب زشت یکدیگر را یاد نکنید، خواهی بود.
منابع:
1. امالی صدوق، ص 660؛ بحارالانوار، ج 49،ص90.
2. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 182؛ بحارالانوار، ج 49، ص 94.
3. امالی شیخ طوسی، ص 359؛ بحارالانوار، ج 49، ص 238.
4. بحارالانوار، ج 49، ص 94.
5. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 180؛ بحارالانوار، ج 49، ص 94.
6. امالی صدوق، ص 660؛ بحارالانوار، ج 49،ص90.
7. همان، ص 326.
8. قرآن در احادیث اسلامی، ص 59.
9. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 69.
10. مستدرک الوسائل، ج 4، ص 267.
11. فضائل الاشهر الثلاثه، ص 77.
12. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 294.
13. هود / 44.
14. عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 234.
15. نام این سراینده و شاعر اسماعیل بن قاسم، شاعر معروفی است.
16. حجرات / 11.
17. منتهی الامال، ج 2، ص 280؛ بحارالانوار، ج 41، ص 107.
هشت خصلت زیبا از رسول خدا (ص)
امام حسن مجتبی علیه السلام:
کانَ رَسولُ اللّه صلی الله علیه و آله فَخْما مُفَخَّما ... یَتَکَلَّمُ بِجَوامِعِ الکَلِم فَصْلاً لا فُضولَ فیهِ و لا تَقصیرَ. دمثا، لَیْسَ بِالجافی و لا بِالْمَهینِ تَعظُمُ عِنْدَهُ النِّعْمَةُ و اِنْ دَقَّت لا یَذُمُّ مِنها شَیئا غَیْرَ اَنَّهُ کانَ لا یَذُمُّ ذَواقا و لا یَمدَحُهُ و لا تُغضِبُهُ الدُّنْیا و ما کانَ لَها، فَاِذا تُعوطیَ الحَقّ لَم یَعْرِفهُ اَحَدٌ، و لَم یَقُمْ لِغَضَبِهِ شَی ءٌ حَتّی یَنتَصِرَ لَه ...
رسول اکرم صلی الله علیه و آله (در نظرها) با شکوه و بزرگوار بودند ...
سخنانی کوتاه، جامع و بی چون و چرا میگفتند؛ بدون کم و زیاد
نرم خو و مهربان بودند
در حق کسی ظلم نمیکردند
کسی را خوار نمیشمردند
نعمت را اگرچه کم بود، بزرگ میدانستند و چیزی از آن را نکوهش نمیکردند
از مزه غذا نه بد میگفتند و نه تعریف میکردند
دنیا و آنچه به آن مرتبط است ایشان را خشمگین نمیساخت
و هرگاه حقی ضایع میشد، احدی را ملاحظه نمیکردند و چیزی باعث رفع خشمشان نمیشد، تا آن که حق را حاکم سازند.
عیون اخبارالرضا، جلد ۲، صفحه ۲۸۳
امام رضا (ع) در مسائل سیاسی چگونه برخورد می کردند؟
بی تردید و با توجه به حقیقت ولایت معصومین از جمله امام رضا(ع) که در تمام جهات اجتماعی، فردی، خانوادگی و سیاسی برای ما الگوی های مناسب و چراغ های هدایت می باشند باید از سیره و رفتار عملی ایشان به بهترین وجه بهره جست، در خصوص حیات سیاسی این بزرگواران که در زیارت جامعه کبیره از آنان به عنوان «ساسة العباد»[۱] و یا همان زمامداران سیاسی جامعه یاد شده، بر پژوهشگران لازم است به بررسی آن پرداخته و نیز سیاستمداران در کنش ها و واکنش های حیات سیاسی خویش آن را به کار ببندند تا موفق عمل نمایند.
باید توجه داشته باشیم که ائمه معصومین(ع) بر اساس رسالتی که از جهت خلافت رسول الله(ص) و امامت امت بر عهده دارند می بایست با توجه به شرائط سیاسی و اجتماعی، به رهبری جامعه اسلامی بپردازند، همان گونه که رسول خدا(ص) در دوران ده ساله حیات خویش در مدینه و نیز امیرالمومنین(ع) پس از بیست و پنج سال خانه نشینی به این امر اقدام فرمودند.
در طول تاریخ به دلائلی گوناگون، همه معصومین(ع) نتوانستند به پیریزی حکومت دینی بپردازند، امّا مشروعیت سیاسی و رهبری ایشان بر شیعیان همچنان وجود داشته است، امام رضا(ع) که در دوران حکومت مأمون (از سلسله بنی عباس) امامت شیعیان را بر عهده داشتند، خود به تشکیل حکومت موفق نشده، بلکه مأمون با حیله ها و شگردهای مختلفی، ایشان را از مدینه به مرو فراخواند تا به اجبار، ولایتعهدی را بر آن حضرت تحمیل و از این طریق در جامعه بتواند نوعی مشروعیت و مقبولیت کسب نماید، امام که از حیله های مأمون آگاه بود، در قبال این عمل واکنش متناسبی داشت که از آن می توان برخی از اصول رفتار سیاسی را دریافت نمود، از این اصول می توان به عنوان یک الگو و سبک سیاسی موفق برای سیاستمداران امروز ما بهره گرفت، ما در این جا به اجمال به بررسی مصداقی برخی از این اصول می پردازیم.
استقلال سیاسی
امام رضا علیه السلام علیرغم این که شدیداً تحت نظارت مأمون بودند و در آن شرائطی که خلیفه عباسی چاره ای جز تحمیل ولایتعهدی به ایشان نمی دید، آن حضرت در پاسخ به این خواسته مأمون، بدون توجه به فشارها و برخی فضای های کاذب سیاسی، نسبت به پذیرش جبری ولایتعهدی، شرائطی برای مأمون قرار دادند و خود مستقلاً تصمیم گرفتند.
عدم همکاری با حاکمان ظالم و جائر
یکی از موضوعات مهمی که در مبانی دینی شیعی وجود دارد این است که نمی بایست ولایت حاکمان ظالم و جائر را پذیرفت و در این امر نباید با آنان مشارکت و یا کمک کار آنان بود، حضرت رضا علیه السلام که دستگاه مأمون را ظالم می دانستند، از همکاری و یا هر گونه کمک به گسترش و تحکیم قدرت نامشروع مأمون دوری نموده که البته با تهدید های پیاپی مأمون هم مواجه گردید، ولی این گونه تهدیدات تاثیری بر این موضع قاطع آن حضرت نداشت.
حفظ عزت، کرامت و آزادگی
در دنیای سیاست یکی از اصولی که همواره مورد توجه سیاستمدارن می باشد، این است که کرامت و عزت خویش را در مبادلات و معادلات سیاسی حفظ و آن را گسترش دهند، پس از این که امام رضا(ع) با تهدیدات و فشارهای فراوانی از سوی مأمون مواجه گردیدند، برای مأمون در پذیرش این موضوع شرائطی تعیین نمودند، به این معنا که در دستگاه سیاسی حاکم، آن حضرت کسی را عزل و نصب نکند و عملاً کاری را انجام ندهند و سنّت و شیوه ای را تغییر نداده و تنها به حکومت مشاوره بدهند و درمسیر اثبات حق ولایت خویشبا حفظ آزادگی چنین فرمودند: مأمون چیزی به من نداده است و آن چه را به من پیشنهاد می کند حق من است.[۲]
حضرت با این بیان، با موضوع ولایتعهدی که از سوی مأمون به ایشان پیشنهاد گردید، در حقیقت مخالفت صریح خویش را اعلام کرده و بر این مهم تاکید نمودند که اساساً او حق ندارد به ایشان بگوید؛ این موضوع را بپذیر؛ چرا که خلافت رسول الله(ع) از آنِ اهل بیت(ع) می باشد و این مأمون است که حکومت را غصب و نیازمند اجازه از سوی امام می باشد.
مأمون برای تاثیر گذاری بر امام رضا(ع) و این که بتواند ولایتعهدی را بر عهده ایشان بگزارد و از سوی حضرت با مخالفتی مواجه نگردد، اقدام به پی ریزی شیوه ای حیله گرانه نمود، به این صورت که از ایشان بسیار تعریف و تمجید می کرد، این در حالی است که اگر خلیفه واقعاً به آن چه می گفت؛ اعتقادی داشت ، اساساً نمی باید در جایگاه فعلی خویش قرار میداشت، مأمون به آن حضرت میگفت: ای فرزند رسول خدا (ص) فضیلت، علم، زهد، پارسایی و عبادت تو را دانسته و تو را در امر خلافت از خود شایسته تر می دانم، امّا آن حضرت بدون اعتنا به این تعاریف از سوی مأمون، تحت ثاثیر آن قرار نگرفته و تنها به اهداف خویش می اندیشدند.
عدم إغواپذیری در مسائل سیاسی
از جمله شگردهایی که احیاناً در مسائل سیاسی وجود دارد این است که یک طرف، جهت فریب طرف مقابل در پذیرش خواسته های خویش از جملات و عباراتی بهره می جوید که نه آن را قصد کرده و نه این که عملاً چنین چیزی، اتفاق خواهد افتاد، بلکه آن عبارات تنها برای فریبکاری بوده و جنبه عملی نخواهد داشت، مأمون که اساساً شخصی فریبکار بود، در برخورد با امام رضا(ع) چنین گفت: می خواهم خود را از خلافت عزل کنم و آن را به تو بسپارم و با تو بیعت نمایم.
همانگونه که از عبارت و رفتار سیاسی مأمون بر می آید، آنچه وی بر زبان رانده است فقط جنبه تبلیغاتی و فریبکاری دارد و حضرت رضا(ع) به دور از این فضای کاذب، به آنچه می باید اقدام نموده و تحت تأثیر این عمل اغواگرانه قرار نگرفتند.
روشنگری در مسائل
آنچه از ابتدای حرکت امام رضا(ع) تا شهادت ایشان کاملاً مشهود بود و به عبارتی آن حضرت بدان توجه تام داشتند، این است که وی در هر فرصتی به روشنگری در باب مسائل سیاسی و خلافت پرداخته و در وثیقه ولایتعهدی چنین نوشتند: « ان الله یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور»،[۳] این اقدام امام رضا (ع )در واقع، حقانیت امامت ائمه (علیهم السلام ) و بطلان خلافت خلفای پیشین را به اثبات رساند که از آن باید به عنوان آخرین روشنگری های سیاسی امام یاد نمود.
صراحت لهجه
یکی از ویژگی های شخصیتی امام(ع) در مقابله با مأمون این بود که آن حضرت حقایق را به صراحت و بدون در نظر گرفتن برخی فضاها و مصالح کاذب سیاسی بیان می فرمودند، ایشان در بیانی خطاب به مأمون چنین می فرمایند: اگر خلافت را خدا برای تو قرار داد، روا نیست لباسی را که خدا در قامت تو راست کرد، بیرون کنی و به دیگران بدهی و اگر از تو نیست، چگونه آن را به من می سپاری؟ در واقع این سخن حضرت نیز گویای این حقیقت است که مأمون حق خلافت را نداشته و آن را از اهل بیت(ع) غصب نموده است.
مقاومت در برابر خواسته های نامشروع و عدم سازشکاری با دشمن
اساساً آنچه در مسائل سیاسی رخ می دهد از دو حال خارج نمی باشد یا این که مشروع و قانونی بوده و یا این که این چنین نمی باشد، آنچه که مأمون از امام رضا(ع) مطالبه می نمود در دسته دوم از خواسته ها قرار داشت، برای همین امام علیه السلام با این خواسته به شدت مخالفت نموده و از پذیرش آن دوری نمودند تا این که مأمون از اهرم تهدید به قتل حضرت(ع) بهره جُست و ایشان را به پذیرش ولایتعهدی مجبور نمود، به عبارت دیگر امام رضا(ع) در مسائل سیاسی با مأمون اقدام به سازش و بیعت نفرمودند.
رعایت اخلاق سیاسی
اخلاق سیاسی که از جمله ضرورت های حیات سیاسی هر سیاستمدار پاک دست می باشد که لازم است همواره مورد توجه قرار گیرد، امام رضا(ع) در تمام مذاکرات و واکنش های سیاسی خویش در قبال مأمون، به اصول اخلاق سیاسی پایبند بوده و از آن تخلف نفرمودند، به دلیل این که هیچ گاه جهت دست یابی به اهداف خویش، به روش های ناصحیح و فریبنده متوسل نگشته و یا این که به مأمون و دستگاه او اهانتی نکردند و این مهم خود درس بزرگی است برای کسانی که می خواهند در این راه اخلاق سیاسی را مد نظر قرار دهند.
پی نوشت ها:
[۱]- مفاتیح الجنان
[۲]- یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۴۸
[۳]- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۹ ، ص ۱۵۵
سومین محموله سوخت ایران برای مردم لبنان به سوریه رسید
این شرکت که تردد نفتکشها را در آبهای جهان رصد میکند، بامداد چهارشنبه در صفحه توئیتر خود از پهلو گرفتن فورچون، سومین نفتکش ایرانی، در بندر بانیاس سوریه خبر داده است.
تانکر ترکرز که اخبار مربوط به حملونقل و ذخیره نفت خام در نقاط مختلف دنیا را دنبال و منتشر میکند اعلام کرد علاوه بر نفت خام ایران، بندر بانیاس تحویلی بیشتر از حد معمول سوخت روسیه را دریافت کرده است.
سومین محموله سوخت ایران به سوریه رسید
بنا بر اعلام این موسسه، نفتکش فورچون حامل گازوییل است. نفتکش فورچون جمعه از کانال سوئز عبور کرده بود.
دو هفته پیش نیز دومین محموله سوخت از ایران برای مردم لبنان در بندر بانیاس تخلیه شد. پیشتر از آن و در شهریورماه، نخستین محموله با کامیون از سوریه به شمال لبنان منتقل شد.
فروپاشی مالی در لبنان از سال ۲۰۱۹ آغاز شد و در ماه گذشته میلادی به مرحله بحران رسید و همزمان با آن کمبود شدید سوخت، لبنان را فلج کرد تا آنجا که خدمات عمومی در این کشور از جمله بیمارستانها در اثر بحران سوخت و برق مجبور به تعطیلی و یا کاهش ساعات کاری خود شدهاند.
با جدیتر شدن بحران اقتصادی و بویژه سوخت در لبنان، پیشنهاد واردات بنزین از ایران با لیره لبنان از سوی سید حسن نصرالله حزبالله لبنان مطرح شد و بدین صورت پس از پیگیری و تلاش حزبالله برای واردات سوخت از ایران، تاکنون سه نفتکش حامل سوخت از ایران به بندر بانیاس سوریه رسیده است.
دبیرکل حزب الله پیشتر اعلام کرد : چهارمین نفتکش ایرانی حامل نفت کوره به مناسبت فرارسیدن فصل زمستان اعزام خواهد شد و بر اساس رویکرد دولت جدید و تحولات پیش رو در خصوص سایر نفتکشها تصمیم گیری خواهد کرد.
ناظران حرکت کشتیهای حامل سوخت ایران به مقصد لبنان را گشوده شدن افق جدیدی در روابط دو کشور و سرآغاز شکست سلطه آمریکا در منطقه ارزیابی می کنند.
اعزام سوخت از سوی جمهوری اسلامی ایران به لبنان با استقبال مردم و مقامات این کشور روبرو شده است .
مردم در شهرهای محل ورود تانکرهای حامل سوخت ایران ، با برپایی مراسم جشن خودجوش و پخش شیرینی از تلاش های تهران برای در هم شکستن تحریم های این کشور و کمک به مردم لبنان تقدیر و تشکر کردند.
شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزبالله لبنان هم درباره واردات سوخت از ایران به وسیله حزبالله گفت که این اقدام برای نخستین بار مهمترین محاصره علیه لبنان را درهم شکست.
"محمود قماطی" عضو شورای سیاسی حزبالله لبنان نیز در واکنش به انتقال سوخت از ایران به لبنان و رفع این مشکل گفت که محاصره لبنان تنها منحصر به سوخت و فرآوردههای نفتی نیست، بلکه برای کاستن از درد و رنج مردم، محاصره غذا و دارو نیز در هم خواهد شکست.
۶ میلیون زائر در مراسم ۲۸ صفر در نجف اشرف حضور یافتند
رئیس بخش رسانهای آستان علوی از موفقیت طرح ویژه مراسم ۲۸ صفر در عراق خبر داد.
فائق الشمری رئیس بخش رسانهای آستان علوی ضمن اعلام برگزاری موفقیتآمیز مراسم سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) در مرقد امام علی (ع) تصریح کرد: شمار زائران در این مراسم به ۶ میلیون نفر رسیده است.
الشمری گفت: این آمار مربوط به کسانی است که وارد عتبه علوی و اطراف آن شدند و افرادی که داخل شهر مقدس نجف اشرف بودند، مورد شمارش قرار نگرفتهاند و در این صورت آمار بیشتر است.
وی به خدمات لجستیک و پزشکی و درمانی ارائه شده به زائران اشاره کرد.
گفتنی است که سازمان حشد شعبی عراق روز سه شنبه از استقرار هفت هزار نیرو در داخل و اطراف نجف اشرف برای تأمین امنیت مراسم عزاداری سالروز رحلت پیامبر اسلام (ص) خبر داده بود.
«حسین العیساوی» معاون رئیس ستاد حشد شعبی گفته بود که این سازمان تمامی امکانات خود را برای تأمین امنیت جادهها و مسیر عزاداران در ماه گذشته، ماه جاری و در خلال زیارت اربعین که ۱۷ میلیون زائر داشت؛ به کار گرفته است.
وی همچنین تاکید کرده بود که فرماندهی بخش «عملیات فرات» در حشد شعبی مسئول تأمین امنیت نجف و محیط اطراف آن شده و تاکنون هیچ مورد امنیتی مشکوکی گزارش نشده است. همزمان زیر مجموعههای مختلف حشد شعبی نیز در حالت آمادهباش به سر میبرند.
سالروز رحلت پیامبر اعظم (ص) در کشور عراق امروز چهارشنبه برگزار شد.
شیخ خلیل افرا: امام رضا(ع)؛ محور وحدت امت اسلامی/اهل سنت به ائمه اطهار احترام خاصی قائلند
وی افزود: امام رضا علیه السلام به عنوان یکی از ائمه اطهار می باشند که در بسیاری از موارد دارای ویژگی های خاصی بوده اند، اهل سنت پیوسته به مقدسات مذاهب دیگر خصوصا ائمه اطهار احترام خاصی قائل بوده و هستند.
وی ادامه داد: امام رضا علیه اسلام در کشور ایران اسلامی و در استان خراسان رضوی مدفون هستند و در زمانی که بزرگان اهل سنت به مشهد مقدس مشرف می شوند زیارت ایشان را در نظر گرفته و احترام خاصی می کنند.
عضو شورای برنامهریزی مدارس علوم دینی اهل سنت، تصریح کرد: امام رضا (ع) خدمات ارزنده ای را به اسلام و مسلمین داشته اند؛ ایشان همانند پیامبر اسلام و دیگر بزرگان دین در راه اسلام و مسلمین گام نهادند و شاگردان بسیاری را تقدیم اسلام نمودند.
امام جمعه موقت کنگان در پایان تاکید کرد: ائمه اطهار و خاندان رسول خدا(ص) مورد توجه اهل سنت و جهان اسلام می باشند؛ امت اسلامی احترام و اهمیت خاصی را برای آن بزرگواران قائل هستند زیرا ایشان به تمام مذاهب اسلامی تعلق دارند.