emamian

emamian

ترابی مدیر برنامه تغذیه بالینی دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت ایران گفت: مردم روزه دار در هنگام افطار به جای مصرف غذاهای چرب و سرخ کردنی از مواد غذایی آب پز و بخار پز استفاده کنند. نوشیدن بیش از اندازه چای در وعده سحر و افزایش دفع ادرار باعث شده است تا نمک های معدنی مورد نیاز بدن در طول روز از بین بروند.

مصرف مواد حاوی پروتئین بالا مانند انواع کباب ها و مرغ در وعده سحر مناسب نیست و سبب تشنگی در ساعت های اولیه طول روز خواهد شد

به گفته وی افراد روزه دار در هنگام افطار نباید آب به مقدار زیاد مصرف کنند؛ زیرا این کار باعث می شود تا اختلال در روند هضم غذا ایجاد شود. مردم روزه دار در وعده سحر نباید آب به مقدار زیاد به خاطر پیشگیری از تشنگی در طول روز بنوشند؛ زیرا این کار عادت غذایی نادرستی محسوب می شود.

او گفت: مردم روزه دار در بین وعده افطار تا سحر از خوردن تنقلات بپرهیزند؛ زیرا این مواد دیر هضم هستند و در هنگام سحر میل به غذا خوردن در افراد کاهش پیدا می کند.

دوشنبه, 15 فروردين 1401 10:50

بهترین غذا‌ها برای وعده سحری

با شروع ماه مبارک رمضان و انجام اعمال روزه داری، گذشته از فواید بی‌شماری که روزه‌داری می تواند برای بدن انسان داشته باشد، بسیاری از افراد دغدغه این را هم دارند که برای وعده سحر و افطار چه غذاهایی مصرف کنند تا در طی روز کمتر احساس ضعف داشته باشند.

سردرد، سرگیجه، ضعف و بی حالی از جمله مشکلاتی هستند که ممکن است هر یک از افراد روزه دار با آن در ماه رمضان رو به رو شوند.

وعده غذایی مقوی در سحر

وعده غذایی سبک مانند پلو و خورشت یا سبک تر مانند صبحانه برای سحر مناسب هستند.

از غذای مغذی اما کم حجم، کم نمک، کم روغن و کم شکر استفاده شود.

مقدار مناسبی از سبزی و سالاد استفاده شود.( سبزی علاوه بر داشتن ویتامین باعث تامین آب بدن نیز می شود.)

نوشیدنی های گازدار، شربت های خیلی شیرین و چای پررنگ موجب تشنگی و خشکی دهان و گلو شده و بهتر است استفاده نشوند.  

روزه داران نباید از غذاهای سرخ کردنی و یا چرب استفاده کنند؛ زیرا در طول روز باعث تشنگی آن ها می‌شود.

غذاهای پر پروتئین مانند انواع کباب و ماهی ، غذاهای پر روغن مانند کتلت، کوکو، سوسیس و کالباس، کله پاچه و غذاهای پر ادویه منجر به تشنگی و خشکی دهان و گلو شده و بهتر است استفاده نشوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ده‌ها نفر از قاریان، حافظان و فعالان قرآنی که طبق روال همه ساله در نخستین روز ماه مبارک رمضان انجام می‌شود، بیانات مبسوطی در خصوص قرآن کریم مطرح فرمودند که متن کامل بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار ۱۴/۱/۱۴۰۱ جمعی از قاریان سراسر کشور به شرح زیر است:

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة اللّه فی الارضین.
خیلی خرسندم، و خدای متعال را شاکرم که امروز این توفیق را داد، در طلیعه‌ی خورشید رمضانی با شما عزیزان که بحمداللّه منوّر به این نور هستید، با قرآن مأنوس هستید، این جلسه را داشته باشیم و از نزدیک شما را زیارت کنیم؛ جدّاً امروز من استفاده کردم و لذّت بردم از این تلاوتها و برنامه‌هایی که اجرا شد. 

چند کلمه راجع به ماه مبارک رمضان عرض کنم، چند کلمه هم درباره‌ی اُنس با قرآن و کلام‌اللّه مجید عرض کنم، بعد هم چند نکته درباره‌ی شما هنرمندان تلاوت عرض خواهم کرد.

فراهم شدن فرصت تقرّب به خدا؛ پذیرایی الهی از میهمانان ماه رمضان

درباره‌ی ماه مبارک رمضان فرمود: هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فیهِ اِلى ضیافَةِ اللَّه؛ (۲)‏ خیلی خب، شما دعوت شدید. انسان گاهی یک جایی دعوت میشود، اجابت میکند، میرود به آن مهمانی و پذیرایی میشود؛ یک وقت هم نه، دعوت کرده‌اند ما را، همّت نمیکنیم که حرکت کنیم و به آن مهمانی برویم و پذیرایی بشویم؛ پس این، دست من و شما است. این ماه، ماه رمضان است، ماه ضیافت است، ماه گستره‌ی بی‌نهایت رحمت الهی است. آن کسی که برود سر این سفره بنشیند و پذیرایی بشود کیست؟ بحث سر این است. باید همّت بکنیم که ما وارد این تالار عظیم پذیرایی بشویم و سر این سفره بنشینیم. این ضیافت چیست؟ حالا اگر همه‌ی شما ان‌شاءاللّه به بهترین وجهی وارد این تالار ضیافت شدید و به ضیافت الهی مشرّف شدید، خدای متعال به شما چه خواهد داد؟ پذیرایی الهی عبارت است از فراهم کردن فرصت تقرّب به خدا؛ یعنی از این چیزی دیگر بالاتر نیست. خدای متعال در این ماه فرصت تقرّب به خودش را فراهم کرده؛ اگر شما وارد این ضیافت شدید، از این پذیرایی بهره‌مند میشوید. این فرصت چیست؟ این فرصت، روزه است؛ این فرصت اجر بی‌پایان تلاوت [کتاب] الهی است، تلاوت قرآن است؛ این فرصت اجر مضاعف برای اصلاح ذات‌البین است و امثال این چیزها که در خطبه‌ی رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) وجود دارد. از خدای متعال بخواهیم اینها را؛ بخواهیم که خدای متعال به ما این توفیق را بدهد که از این فرصتها استفاده کنیم. لذا فرمود: فَاسأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُم بِنیّاتٍ صادِقَةٍ وَ قُلوبٍ طاهِرَةٍ اَن یُوَفِّقَکُم لِصِیامِهِ وَ تِلاوَةِ کِتابِه؛ (۳) این را از خدا بخواهید.

جوانی؛ بهترین فرصت برای ارتباط با خدا

بحمداللّه شما اکثراً جوان هستید و دلهای پاک و نورانی و متلألئ که انسان واقعاً غبطه میخورد به حال شما جوانها؛ میتوانید از این فرصتها به بهترین وجهی استفاده کنید. حضرت سجّاد (سلام الله علیه) در دعای چهل‌وچهارم صحیفه‌ی سجّادیّه که دعای ورود به ماه رمضان است، به خدا این جور عرض میکنند: وَ اَعِنّا عَلی صیامِهِ بِکَفِّ الجَوارِحِ عَن مَعاصیه؛ صیامِ این جوری؛ معلوم شد که صیام، فقط نخوردن و اجتناب از این کارهای ظاهری نیست؛ این هم جزو این صیامی است که شما را به خدا آن جور نزدیک میکند: کفّ جَوارِح از معاصی الهی؛ وَ استِعمالِها فیهِ بِما یُرضیک؛ البتّه دعا، دعای مفصّلی است و من توصیه میکنم که کسانی که نخوانده‌اند این دعا را بخوانند؛ بخوانید این دعا را و واقعاً بهره‌مند بشوید؛ شماها این لیاقت را دارید که از کلمات امام سجّاد در صحیفه‌ی سجّادیّه به بهترین وجهی استفاده کنید؛ دنباله‌اش بعد از فاصله‌ای میفرماید: وَ اَن نَتَقَرَّبَ اِلیکَ فیهِ مِن الاَعمالِ الزّاکیَةِ بِما تُطَهِّرُنا عَن الذُّنوبِ وَ تَعصِمُنا فیهِ مِمّا نَستَأنِفُ مِنَ العَیوب؛ خدای متعال هم از گذشته ما را پاک کند، هم در آینده ما را محفوظ کند و نگه دارد؛ قدر این ماه را بدانیم.

قرآن؛ وسیله‌ی یادآوری و ارتباط با خدا

امّا در مورد اُنس با کلام اللّه؛ خب یکی از نامهای مبارک قرآن «ذکر» است. در خود قرآن چند جا تعبیر «ذکر» به کار برده شده و مراد، قرآن است؛ مثلاً «وَ هذا ذِکرٌ مُبارَکٌ اَنزلناه» (۴) در سوره‌ی انبیاء که قرآن به عنوان «ذکر» معرّفی شده، یا «اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظون» (۵) در سوره‌ی حجر که اینجا هم همین ‌جور است و چند جای دیگر قرآن ــ شاید مجموعاً چهار پنج جا، پنج شش جا در قرآن هست ــ که قرآن «ذکر» نامیده شده ؛چرا «ذکر»؟ ذکر یعنی «یاد»؛ «قرآن، ذکر است» یعنی چه؟ یعنی «مذّکِر» است، یادآورنده است؛ قرآن، ما را به یاد می‌آورد. این به عنوان مبالغه است. در کلام عرب وقتی میخواهند مبالغه کنند، اسم فاعل را به صورت اسم فاعل به کار نمیبرند، به صورت مصدر به کار میبرند؛ میگویند «زیدٌ عدل»؛ وقتی میخواهند بگویند: زید خیلی عادل است، میگویند: زیدٌ عدل؛ زید عدل است؛ این [مسئله]، این [جور] است. قرآن ذکر است؛ یعنی در نهایت یادآوری و در نهایت مذکِّریّت است. این قرآن است. خب «ذکر» وسیله‌ی ارتباط است؛ ذکر یعنی یاد؛ شما اگر یادتان بود ارتباط برقرار میکنید با هر کسی، با هرچیزی، اگر از او یادتان رفت، قهراً دیگر ارتباط برقرار نمیکنید؛ ذکر طبیعتاً وسیله‌ی ارتباط است؛ اگر میخواهیم با خدا ارتباط داشته باشیم، با بهشت ارتباط داشته باشیم، با باطن عالی‌رتبه‌ی خودمان که خدای متعال برای ما قرار داده و میتوانیم به آن برسیم و به آن فعلیّت بدهیم، ارتباط [برقرار] کنیم، باید به یادش باشیم؛ اگر یاد رفت، غفلت حاصل خواهد شد و این غفلت همان چیزی است که در قرآن مکرّر نسبت به این غفلت پرهیز و زنهار داده شده، بر حذر داشته شده‌ایم از این. در قیامت به کافر و منحرف میگویند: لَقَد کُنتَ فی غَفلَةٍ مِن هذا وَ کَشَفنا عَنکَ غِطائَک؛ (۶) که مال سوره‌ی ق است، یا در سوره‌ی مبارک انبیاء [میفرماید]: یا وَیلَنا قَد کُنّا فی غَفلَةٍ مِن هذا؛ (۷) کافر در قیامت این جور میگوید: یا وَیلَنا؛ وای بر ما؛ ما دچار غفلت بودیم. غفلت بلای خیلی بزرگی است. لذا در یکی از دعاهای مربوط به نافله‌ی شب [چنین آمده]: اَللَّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَمِ وَ الجُبنِ وَ البُخلِ وَ الغَفلَةِ وَ القَسوَة؛ (۸) به خدا پناه میبریم از غفلت. خب پس «غفلت» نقطه‌ی مقابل «ذکر» است؛ قرآن هم ذکر است. هر چه شما با قرآن بیشتر اُنس پیدا کنید، ذکر بیشتر خواهد شد. و البتّه «ذکر» و «مراقبه» تقریباً همسان یا به یک معنا متّحدند؛ [همان] مراقبه که این همه اهل معنا و اهل سلوک روی آن تأکید میکنند و میگویند پلّکان عروج انسان مراقبه است؛ مراقب خود بودن. گمان میکنم در فرمایشات مرحوم آخوند ملّاحسینقلی همدانی یا یکی از شاگردهای ایشان یک وقتی دیدم که ایشان میفرمایند بدون مراقبه هم گاهی حال برای انسان پیدا میشود امّا این حال باقی نمیماند؛ اگر مراقبه بود، آن حال معنوی هم برای انسان باقی میماند. بنابراین تلاوت قرآن، اُنس با قرآن این خصوصیّات را دارد.

قرآن؛ سخن بی‌‍واسطه‌ی خدا با انسان

خب این سخن گفتن خدا است دیگر؛ وقتی قرآن میخوانیم، خدا دارد با ما حرف میزند. این حرف زدن هم فقط مربوط به گذشته و قضایا یا قصص قرآنی نیست؛ مربوط به همین وضع فعلی ما است که با آن زبان دارد بیان میشود؛ برای این است که ما راه خودمان را پیدا کنیم و پای صحبت خدا بنشینیم. و این نعمت بزرگی است که خدای متعال به ما داده. یک نعمت این است که هر وقت میخواهیم [میتوانیم] با خدا حرف بزنیم: «بِغَیرِ شَفیع» (۹) ــ ‌که در دعای شریف ابی‌حمزه هست ــ هر وقتی که اراده کنیم، میتوانیم با خدای متعال حرف بزنیم؛ این دعا است؛ و هر وقت [هم] اراده کنیم، میتوانیم پای صحبت خدا بنشینیم. [تعیین] وقت با شما است؛ تعیین وقت را در واقع شما دارید میکنید تا پای صحبت خدا بنشینید و استفاده کنید؛ با این چشم به تلاوت قرآن نگاه کنیم؛ قرآن را با این نگاه ببینیم.

و تلاوت باید تکرار بشود. بارها بنده عرض کرده‌‍‌ام که باید تلاوت را تکرار کرد؛ باید قرآن را از اوّل تا آخر خواند و تمام کرد، دوباره شروع کرد، از سر تا آخر، و پیوسته و پی‌درپی باید قرآن را استفاده کرد.

قرآن؛ پاسخگوی مسائل زندگی انسان در همه‌ی جوانب و برای همیشه

و قرآن معجزه‌ی پیغمبر است. خب این پیغمبر که پیغمبر خاتم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است، دینش ابدی است، پس معجزه‌اش هم باید ابدی باشد. دین پیغمبر دین ابدی است، معجزه‌ی او هم بایستی ابدی باشد؛ یعنی چه ابدی؟ یعنی اینکه شما هر وقتی از دوران طولانی تاریخ تا آن وقتی که این دین برپا است، یعنی تا ابد، در هر دوره‌ای معارف مورد نیاز خودتان را برای زندگی بتوانید از قرآن پیدا کنید؛ زندگی یعنی چه؟ زندگی یعنی همان معنای وسیع زندگی: زندگی معنوی، زندگی متعالی الهی، زندگی مادّی، خانواده، حکومت، ارتباطات اجتماعی، تا اتّصال به خدای متعال؛ آن صحنه‌ی وسیع و گستره‌ی عظیم زندگی انسان اینها است. قرآن باید بتواند و میتواند که درباره‌ی همه‌ی این محدوده‌ی عظیم پاسخ بدهد به سؤالات شما و راهنمایی کند به معارف بلند الهی. عالی‌ترین مفاهیم مربوط به زندگی انسان را قرآن میتواند به ما معرّفی کند که البتّه این، با تعلّم و تفقّه به دست می‌آید؛ این را فراموش نکنید. بله، غالب مردم ــ آن هم نه همه‌ی مردم ــ از ظاهر قرآن یک استفاده‌ای میکنند امّا استفاده‌ی از اعماق قرآن و بطون قرآن جز با تعلّم و تفقّه به دست نمی‌آید که در نهج‌البلاغه در خطبه‌‌ی ۱۱۰ [میفرماید]: وَ تَعَلَّمُوا القُرآن؛ بعد با یک فاصله‌ای [میفرماید]: وَ تَفَقَّهوا فیه ــ تفقّه یعنی آموزش عمیق، به یادگیری عمیق میگویند «تفقّه» ــ آموزش عمیق ببینید درباره‌ی قرآن؛ فَاِنَّهُ رَبیعُ القُلوب؛ که بهار دلها است؛ بهار دلها است. دل را طراوت میبخشد و به دل شکوفایی میدهد؛ این [جور] است؛ و تدبّر و تعلّم و تفقّه لازمه‌ی آن است. البتّه شرطش هم تطهیر قلب است؛ باید دلهایمان را پاک کنیم، از خیلی از واردات قلبی خودمان را نجات بدهیم که این هم باز برای شما جوانها از امثال بنده بمراتب آسان‌تر است؛ این را به شما بگویم؛ بدانید ما دوران شما را هم طی کردیم، گذراندیم، تجربه‌اش را داریم، دوران خودمان را هم که شما تجربه‌اش را ندارید ما داریم؛ این تطهیر قلب که عرض میکنم، در دوران شما بمراتب آسان‌تر از دوران ما است؛ لا یَمَسُّهُ اِلّا المُطَهَّرون؛ (۱۰) بایستی تطهیر کرد دل را و قرآن را مس کرد.

نظر مرحوم علّامه طباطبائی در مورد بیانات امیرالمؤمنین در توحید

یک حدیثی را مرحوم علّامه‌ی طباطبائی (رضوان اللّه علیه) نقل میکنند، (۱۱) من خوشم آمد که این را به شما عرض بکنم؛ این حدیث از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است که مرحوم طباطبائی میفرماید: و هو من غرر الاحادیث؛ این از برجسته‌ترین و زبده‌ترین احادیث اهل‌بیت (علیهم السّلام) است. قیل له هَل عِندَکُم شَی‏ءٌ مِنَ الوَحی؛ یک نفر از امیرالمؤمنین میپرسد که غیر از این قرآنی که حالا در اختیار ما هست، چیزی از وحی در اختیار شما هست؟ قالَ لَا وَ الَّذی فَلَقَ الحَبَّةَ وَ بَرَاَ النَّسَمَة؛ حضرت میفرمایند که نه، به خدا قسم، چیزی بیش از این در اختیار ما نیست؛ اِلَّا اَن یُعطِیَ اللَّهُ عَبداً فَهماً فی کِتابِه؛ ترجمه‌ی فارسی این، به زبان متعارف ما این جوری میشود: بله، اگر خدای متعال راه را باز کند، ما در همین چیزی که هست غور کنیم، آن وقت چیزهای زیادی در اختیار ما هست. مرحوم علّامه طباطبائی میگویند که این بیانات امیرالمؤمنین در توحید، در معارف الهی که به تعبیر ایشان از بیانات عجیب امیرالمؤمنین است ــ که شما نهج‌البلاغه را که نگاه کنید، این واقعاً به تعبیر ایشان از اعاجیب است ــ همه‌ی اینها را امیرالمؤمنین از قرآن استفاده کرده؛ از این حدیث استفاده میشود که همه‌ی این معارف عالی و ممتاز که برای فهمیدن آنها عقول متعارف عادّی کافی نیست، و باید انسان فکر کند، یاد بگیرد، درس بگیرد تا بفهمد، همه‌ی این معارف را امیرالمؤمنین از قرآن گرفته، از قرآن استفاده کرده. قرآن این [جور] است. این اقیانوس عمیق، این [جور] است.

خب حالا چند جمله و چند نکته هم درباره‌ی مسائل مربوط به تلاوت برای جمع که کار باارزش شما است.

نمونه بودن ایران از لحاظ تعداد قرّاء برجسته و خوش‌خوان

اوّلاً بحمداللّه کشور ما از لحاظ قرّاء خوش‌خوان یکی از کشورهای برجسته و نمونه است. یعنی در دنیای اسلام شاید مثلاً [بجز] کشور مصر که حالا یک امتیازی در این زمینه دارد، من فکر نمیکنم بقیّه‌ی کشورها این تعداد قاری برجسته و خوش‌خوان و درست‌خوان در کشورها وجود داشته باشد که بحمداللّه در کشور ما هست. [این] به برکت جمهوری اسلامی است. ما کجا بودیم، به کجا رسیدیم! اوایل انقلاب، همّت ما و اهتمام ما این بود که قاری ما بداند کجا باید بخواند، کجا وصل کند، کجا وقف کند، کجا بِایستد؛ یعنی در این حد [بودند]، آن هم قرّاء معدودی که بودند. امروز بحمداللّه انسان نگاه که میکند، قرّاء متعدّد و کثیری [را میبیند]. بنده با رادیوتلاوت مأنوسم الحمدللّه، غالباً گوش میکنم آن وقتی که فراغت داشته باشم؛ به قدری تلاوتهای خوب در این رادیو و گاهی در تلویزیون ــ که کمتر توفیق پیدا میکنم [ببینم] ــ وجود دارد که انسان واقعاً خدا را شکر میکند؛ من خیلی اوقات وقتی می‌شنوم تلاوت را، خدا را شکر میکنم.

امروز خیلی از این قرّاء ما از بسیاری [از قاریان بالاترند]. حالا نمیگویم «همه»؛ شماها هنوز نرسیده‌اید به آن برجسته‌هایی که هستند. باید کار کنید؛ این هم یکی از نکات است که حالا این را در پرانتز عرض بکنم: شما که خوب میخوانید و درست میخوانید و مستمع را به هیجان می‌آورید، فکر نکنید کار تمام شد؛ هر وقتی که در هر جایی آدم فکر کرد دیگر به آخر خط رسیده، دیگر بالاتر از این چیزی نیست، همان جا نقطه‌ی سقوط انسان است؛ بنده به شعرا هم همین را میگویم، به نویسندگان هم همین را میگویم، به طلّاب هم همین را میگویم. باید پیش بروید؛ باید باز هم جلو بروید، پیش بروید و تکمیل کنید و جا برای تکمیل هنوز هست؛ این جور نیست که خیال کنید حالا همه چیز تمام شده. امّا آنچه الان هست انصافاً افتخارآفرین است؛ یعنی آنچه ما امروز در اختیار داریم، بحمداللّه این تعداد و این کیفیّت را، ما در جایی غیر از همان جایی که اسم آوردم سراغ نداریم که به این اندازه وجود داشته باشد. حتّی خیلی از قرّاء فعلی ما بهتر هستند از بعضی از آن کسانی که دعوت کرده‌ایم آورده‌ایم اینجا، پول هم به آنها داده‌ایم، قرآنشان را هم گوش کرده‌ایم، هزار نفر هم بیخودی «اللّه‌اللّه» داد کشیدند پای خواندنشان که هیچ لزومی هم نداشته! گاهی بد هم میخوانَد، امّا جمعیّت میگویند «اللّه»؛ او میفهمد که این جمعیّت نمیفهمند خوب و بدِ تلاوت را، لذا سعی هم نمیکند دیگر خوب بخواند. این را بنده دیده‌ام؛ بعضی از قرّاء در مصر که خوانده‌اند خوب خوانده‌اند، اینجا که آمدند خواندند، نه، خواندنشان تعریفی ندارد! این مهم است؛ حالا شماها که با مستمعین طرفید، این تذکّرات را باید به آنها بدهید، اگر چه حالا مدّتی هم هست که مهمانِ آن جوری نداریم. الحمدللّه قرّاء ما قرّاء خوبی هستند.

حالا از همین جمعی که امروز خواندند، من نگاه میکنم میبینم تلاوتهایی که من گوش کردم خیلی خوب بود! آقای نظریان (۱۲) یک تلاوتی کرده بود از سوره‌ی قصص ــ همان قسمتی که مصطفیٰ‌اسماعیل خوانده ــ خیلی‌خیلی خوب بود؛ یا آقای مقدّمی (۱۳) یک تلاوتی کرده از سوره‌ی هود که بسیار خوب بود، انصافاً خیلی برجسته بود؛ این حامدآقا (۱۴) همین جور، تلاوتهای خیلی خوبی دارند. بعضی از دوستانی که حالا امروز اینجا خواندند ــ خیلی‌های دیگر هم همین جور هستند؛ حالا چون من نمیبینم اشخاص را و نمی‌شناسم اسمهایشان را، نمیدانم چه کسانی هستند و چه کسانی نیستند، اسم نمی‌آورم؛ [فقط] این چند نفری را که اینجا تلاوت کردند اسم آوردم ــ از خیلی از اینهایی که آمدند اینجا و به عنوان استاد ــ استاد فلان‌ ــ از آنها یاد میشود، خیلی بهتر میخوانند و بحمداللّه این جزو افتخارات ما است. این نکته‌ی اوّل.

تلاوت؛ هنری قدسی و در خدمت ذکر و یاد خدا

نکته‌ی دوّم این است که تلاوت در جمع یک هنر است، یک هنر مقدّس است. این هنر که در شمار برترین هنرهای قدسی است و جزو برترین هنرهای مقدّس است، باید در خدمت ذکر و در خدمت دعوت باشد. قرآن ذکر است دیگر؛ تلاوت شما باید در خدمت ذکر باشد؛ باید جوری تلاوت کنید که منِ مستمع، متذکّر بشوم، و به یاد خدا، به یاد قیامت، به یاد عوالم بالا بیفتم؛ بیشتر از آنکه انسان متذکّر است، باید از تلاوت شما متذکّر بشود؛ شما در تلاوتتان این را در نظر قرار بدهید، این را بخواهید. مراقب باشیم که چیزهای حاشیه‌ای، بعضی از خودنمایی‌ها ــ که ماها خب انسانیم، ضعیفیم، در کارهایمان یک بخشی، یک خودنمایی‌هایی هست، حالا بنده آن مقدار کمش را نمیخواهم خیلی متّه روی خشخاش بگذارم ــ غلبه نکند؛ آن حالت خودنمایی بر آن حالت تذکّر و مُذَکِّریّت و دعوت الی‌اللّه غلبه نکند در این تلاوتی که شما انجام میدهید. نباید فقط به عنوان یک هنر به این نگاه کنید؛ بعضی از خواننده‌های قرآن غیر ایرانی را که انسان نگاه میکند، به این [کار] فقط به صورت یک هنر نگاه میکنند؛ نه، این فقط یک هنر نیست؛ این، وسیله‌ی دعوت الی‌اللّه است؛ با این شکل بایستی به آن نگاه کنید. باید جوری باشد که «وَ اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم ایمانا»؛ (۱۵) وقتی شما قرآن میخوانید باید ایمان من افزایش پیدا کند؛ ایمان مستمعتان بایستی افزایش پیدا کند. یک مقداری از این به عهده‌ی شما است که شما باید این کار را انجام بدهید، تا حدود زیادی بر عهده‌ی قاری است. 

استعاذه‌ی حقیقی در آغاز تلاوت

شما قرائت را با استعاذه شروع میکنید؛ [باید] این استعاذه حقیقی باشد. با این استعاذه واقعاً به خدا پناه ببرید از شرّ شیطان: «فَاِذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم‏» (۱۶) که در سوره‌ی مبارکه‌ی نحل است. اگر این تلاوت با استعاذه‌ی از قرآن شد، در خدمت اغراض شیطانی قرار نخواهد گرفت. این هم یک نکته.

مهندسی ذهنی تلاوت پیش از آغاز تلاوت و انواع آن

یک نکته‌ی دیگر مهندسی تلاوت است. این چیزی است که من چند بار به بعضی از قرّائی که پیش ما تلاوت کردند، خواسته‌ام بگویم فرصت نشده. یکی از چیزهایی که باید شما به عنوان قاری در نظر داشته باشید، مهندسی تلاوت است؛ باید این تلاوتتان را از پیش در ذهنتان مهندسی کنید. البتّه اینها طبعاً بعداً بتدریج برای انسان به شکل غریزی و عادی میشود، لکن در اوّل کار، اوایل کار تا مدّتها مسلّماً احتیاج دارد به اینکه توجّه کنید.

۱) انتخاب لحن مناسب

مهندسی یعنی چه؟ چند جور مهندسی هست: یکی انتخاب لحن مناسب برای هر بخش. مثلاً فرض کنید که همه‌ی لحنها برای لحن قصّه مناسب نیست، یا همه‌ی لحنها برای آیات انذار از عذاب مناسب نیست؛ یک لحنهایی مناسب است، یک لحنهایی مناسب نیست؛ لحن مناسب با آن مضمون را باید پیدا کنید. بعضی از قرّاء مصری در این کار حقّاً و انصافاً در سطح عالی‌اند که میدانند با چه لحنی بایستی این [آیات] را بخوانند؛ این که اگر انذار است، اگر وعید هست، اگر بشارت است، اگر وعده‌ی بهشت است، اگر قصّه است، هر کدام از اینها یک لحن را اقتضا دارد؛ باید مهندسی کنید.

۲) نحوه‌ی بالا بردن و پایین آوردن صدا

یک مهندسی دیگر، مهندسی انخفاض (۱۷) و اعتلای (۱۸) صدایتان است؛ صدا را کِی بالا ببرید، کِی پایین بیاورید؛ این مهم است. بعضی‌ها صدا را بی‌مورد بالا میبرند، جایی که اصلاً جای بلند کردن صدا نیست. باید تشخیص بدهید که کجا بایستی صدا را بلند کرد و با تُن بلند باید خواند، کجا بایستی آرام خواند. البتّه در بعضی از تلاوتهایی که انسان از قرّاء معروف می‌شنود، به‌اصطلاح یک انخفاض و اعتلاهایی وجود دارد که حالا آنها مخصوص خودشان است، تکرار آنها هم به نظر ما خیلی مناسب نیست؛ خود شما بایستی تشخیص بدهید، توجّه کنید که کجا بایستی صدا را بلند کرد، کجا بایستی آرام خواند.

۳) کیفیّت القاء معنا

یکی هم کیفیّت القاء است؛ کیفیّت القاء هم خیلی مهم است. بنده حالا یک نمونه را عرض بکنم: تلاوت سوره‌ی مبارکه‌ی فاطر عبدالفتّاح شعشاعی ــ که واقعاً یک تلاوت‌گر فوق‌العاده است ــ [وقتی] میرسد به این آیه‌ی شریفه: یا اَیُّهَا النّاسُ اَنتُمُ الفُقَرآءُ اِلَی اللّه. (۱۹) میدانید که مستمع‌های عرب دنبال این هستند که نَفَس بلند به کار برود. وقتی قاری با نَفَس طولانی تلاوت میکند خوششان می‌آید و تشویق میکنند و اللّه‌اللّه میگویند، و نَفَس کوتاه را خیلی دوست نمیدارند. عبدالفتّاح نَفَسش کوتاه است امّا این «یا اَیُّهَا النّاسُ اَنتُمُ الفُقَرآءُ اِلَی اللّه» را با یک لحنی میخوانَد که این مجلس زیر و رو میشود! به نظر من بشنوید این تلاوت را؛ مجلس را زیر و رو میکند؛ از بس با لحن مناسبی این را میخوانَد. این لحن متناسب را در نظر داشته باشید. این [یک] مهندسی.

۴) تجسّم واقعه برای مستمع

یک مهندسی دیگری هم وجود دارد و آن، کیفیّت تلاوتی است که بتواند واقعه را مجسّم کند در مقابل مستمع؛ یعنی جوری بخواند که شما که دارید می‌شنوید، کأنّه دارید می‌بینید واقعه را؛ که در این قضیّه استاد مسلّم انصافاً شیخ مصطفیٰ اسماعیل است، که فوق‌العاده است در این جهت. در آن آیات شریفه‌ی سوره‌ی قصص که «وَجَدَ مِن دونِ‍هِمُ ام‍رَاَتَینِ تَذودانِ قالَ ما خَطبُکُما قالَتا لا نَسقی‌حَتَّی‌ یُصدِرَ الرِّعآءُ وَ اَبونا شَیخٌ کَـبیرٌ * فَسَقَی لَهُما ثُمَّ تَوَلَّی اِلَی الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَىَّ مِن خَیرٍ فَقیرٌ * فَجآءَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیـآء»، (۲۰) اینها را جوری میخوانَد که شما کأنّه می‌بینید که این دختر دارد می‌آید و خجالت میکشد، که این خجالت ناشی از یک احساساتی است؛ رفته‌اند پیش پدرشان، صحبت این جوان را کرده‌اند و گفته خیلی خب، بروید دنبالش بگویید بیاید. «فَجآءَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیـآء» را چند بار تکرار میکند. یا مثلاً در سوره‌ی مبارکه‌ی نمل، اَیُّکُـم یَأتینی بِعَ‍رشِهـا قَبلَ اَن یَأتونی مُسلِمین * قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا ءاتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک. (۲۱) آن‌چنان این «اَنَا ءاتیکَ بِهِ» را از زبان این عفریتِ جن تکرار میکند و بیان میکند، کأنّه انسان دارد میبیند این عفریتِ جن را که با یک غروری میگوید من برایت می‌آورم، قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک. بعد [میفرماید]: قالَ الَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتابِ اَنَا ءاتیکَ بِهِ قَبلَ اَن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُک؛ (۲۲) یعنی [آن دیگری] زد تو دهن آن عفریتِ جنّی، گفت قبل از اینکه چشمت را به هم بزنی من حاضر میکنم، که حاضر هم کرد. این را جوری میخوانَد که انسان کأنّه دارد میبیند که این اتّفاق دارد می‌افتد؛ این هم یک جور مهندسی است. بالاخره، به طور خلاصه، تلاوت قاری باید منشأ اثر باشد؛ باید شما که تلاوت میکنید، جوری تلاوت کنید که تأثّر در مستمع شما به وجود بیاید و منشأ اثر بشود. اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیب؛ (۲۳) اتّباع باید به وجود بیاید با خواندن شما؛ با تلاوت شما بایستی اتّباع به وجود بیاید. این حالا چند نکته‌ای بود که عرض کردم.

پذیرش قرائت اختلاف قرائتها به صورت محدود با هدف ذکر و دعوت 

یک نکته هم راجع به این مسئله‌ی اختلاف قرائتها بگویم. بعضی از قرّاء مصری که ما دعوت کردیم و آمدند در طول این چند سال، تقیّد داشتند که انواع و اقسام قرائتها را بخوانند. حالا بنده چون خیلی مسلّط نیستم، نمیتوانم قطعاً بگویم که اینها قرائتهای شاذ (۲۴) را هم میخواندند. ما چهارده قرائت داریم، علاوه بر آنها چند قرائت شاذ هم داریم. من احتمال میدهم حتّی بعضی از آنها در تلاوتهایشان مقیّد بودند همین طور پی‌درپی تکرار که میکنند قرائتهای مختلف را، قرائتهای شاذ را هم بخوانند؛ این به نظر من هیچ وجهی ندارد، هیچ «ذکری» در این وجود ندارد، هیچ دعوتی در این وجود ندارد. بله، من البتّه خواندن اختلاف قرائت را رد نمیکنم، امّا محدود. قرائت وَرش از این جهت مهم است که در شمال آفریقا و در غرب دنیای اسلام، قرائتِ رایج است. خود وَرش سالها در مصر زندگی میکرده ــ هم وَرش و هم قالون، اصلاً در مصر زندگی میکردند ــ سالهای متمادی وَرش در مصر بوده؛ لذا قرائت وَرش در مصر و در شمال آفریقا و در تونس و مانند اینها معروف است. قرآنهایی طبق قرائت وَرش و طبق قرائت قالون آنجاها چاپ شده که برای ما هم فرستاده‌اند بنده دیده‌ام. این قرائتِ وَرش است. بنابراین، خواندن قرائت وَرش ایرادی ندارد، چون یکی از قرائتهای رایج است؛ ولو حالا نه به قدر قرائت حفص، امّا بالاخره رایج است. این خوب است. قرائت حمزه هم که این نوجوان ما (۲۵) امروز یک مقداری قرائت حمزه را میخواند، از یک جهتی خوب است و آن، این است که این سَکتی که در قرائت حمزه هست بین حرف ساکن و همزه، چیز قشنگی است. از این جهت که زیبا میکند تلاوت را، [خواندنش] گاهی اوقات ایرادی ندارد به نظر ما. این دو قرائت را اگر چنانچه بخوانند، بد نیست؛ امّا دیگر [خواندنِ] اختلافِ قرائتهای مختلف و شکلهای گوناگون در یک کلمه و مانند اینها به نظر ما خیلی لزومی ندارد؛ یعنی آن چیزی را که مورد انتظار از شما است ــ که ذکر و دعوت و تذکّر و مانند اینها است ــ حقّاً و انصافاً تأمین نمیکند.

ایجاد پایگاه‌های قرآنی در مساجد با هدف تشویق نوجوانان و دستیابی به اهداف قرآنی

یک نکته‌ی دیگر را هم من یادداشت کرده‌ام که عرض بکنم. در زمینه‌ی فعّالیّتهای قرآنی، خب کارهای خیلی خوبی شده؛ لکن اینها کافی نیست؛ ما به تلاشهای بیشتری احتیاج داریم. یکی از پیشنهادهایی که به ما شد و کار درستی است و من مطرح میکنم و شماها هر کدام که میتوانید انجام بدهید، این است که مساجد یک محل ــ حالا مثلاً در تهران، مساجد فلان بخش از تهران که سه تا، چهار تا، پنج تا مسجد است ــ هر کدام از اینها یک پایگاه قرآنی باشند و با هم ارتباط داشته باشند؛ اینها بروند به مهمانی آنها، آنها بیایند به جلسه‌ی اینها؛ با هم مسابقه بدهند؛ این غیر از این مسابقات رایجی است که اوقاف و دیگران راه می‌اندازند؛ یک چنین کارهایی انجام بگیرد؛ این بهترین مشوّق است برای اینکه جوانها و نوجوان‌ها وارد وادی قرآن‌خوانی بشوند؛ ما به این احتیاج داریم.

جوانهای ما باید وارد عرصه‌ی قرآن‌خوانی، بخصوص حفظ قرآن بشوند که ما خب حافظ [قرآن] زیاد لازم داریم؛ من چند سال پیش هم عرض کردم؛ (۲۶) تلاشهایی هم شده منتها هنوز تا آنجا خیلی فاصله داریم. اگر بخواهید آن ده میلیون را تأمین بکنید، راهش این است که نوجوان‌های ما وارد وادی قرآن بشوند؛ نوجوان که وارد شد حفظ آسان میشود؛ راهش هم این است که در مساجد این کار اتّفاق بیفتد؛ هر مسجدی یک پایگاه قرآنی بشود؛ مساجد این محل با همدیگر ارتباط داشته باشند، همکاری داشته باشند؛ اساتیدشان اینها را به هم آشنا کنند؛ اینها بروند پیش آنها. ما در مشهد داشتیم این کار را؛ هم در مسجد کرامت، هم در مسجد امام حسن مجتبیٰ. خدا ان‌شاءاللّه رحمت کند مرحوم آقای مختاری، قاری بسیار خوب مشهد را و همچنین جناب آقای آقامرتضای فاطمی که جزو بهترین‌های مشهد [بود] و هنوز هم ایشان الحمدللّه جزو بهترین‌ قرّاء کشور محسوب میشود؛ این دو نفر را من دعوت کرده بودم، خواسته بودم، آنجا سالها در مسجد کرامت این جلسه را اداره میکردند؛ در مسجد امام حسن هم که ما بودیم ــ این دو مسجدی که بنده رفت و آمد داشتم ــ اینها می‌آمدند تلاوت میکردند. و این ارتباط مساجد با یکدیگر و ارتباط قرّاء و مستمعین قرّاء و شاگردان قرّاء با یکدیگر یکی از این فرصتهایی است که ان‌شاءاللّه میتواند در خدمت این کار قرار بگیرد. خوب است اسمی هم از مرحوم آقای مولایی (رحمة اللّه علیه) بیاریم که ایشان هم خیلی حق دارد به گردن تلاوت قرآن در تهران و خیلی تلاش کرده؛ مرحوم غفّاری و دیگر برادرانی که در این جمع، سالهای قبل بودند و امسال در بین ما نیستند؛ خداوند ان‌شاءاللّه درجات همه‌ی آنها را عالی کند.

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد ما را از اهل قرآن قرار بده؛ ما را با قرآن مأنوس کن؛ ما را با قرآن زنده بدار؛ با قرآن بمیران؛ با قرآن محشور کن. پروردگارا! معارف قرآنی را در دل ما بیدار و زنده کن. پروردگارا! اساتید ما، کسانی که ما را به این راه هدایت کردند، راهنمایی کردند، اُنس با قرآن را به ما یاد دادند، مشمول رحمت خودت قرار بده؛ امام بزرگوار ما، شهدای عزیز ما را با پیغمبر محشور کن؛ ما را هم در راه آنها ثابت‌قدم بدار. 

والسّلام‌علیکم‌ و رحمه اللّة و برکاته

۱. در ابتدای این دیدار ــ که در اوّلین روز ماه رمضان ۱۴۴۳ برگزار شد ــ تعدادی از قاریان به تلاوت آیاتی از قرآن کریم پرداختند.

٢. امالی صدوق، مجلس بیستم ، ص ۹۳
٣. همان
۴. سوره‌ی انبیاء، بخشی از آیه‌ی ۵۰ 
۵. سوره‌ی حجر، آیه‌ی ۹
۶ . سوره‌ی ق، بخشی از آیه‌ی ۲۲
۷ . سوره‌ی انبیاء، بخشی از آیه‌ی ۹۷
۸. کافی، ج ۲، ص ۵۸۶
۹. مصباح کفعمی، ص ۵۸۹ (دعای ابی‌حمزه)
۱۰. سوره‌ی واقعه، آیه‌ی ۷۹؛ «که جز پاک‏شدگان بر آن دست نزنند»
۱۱ . المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۷۱
۱۲ . آقای وحید نظریان
۱۳ . آقای قاسم مقدّمی
۱۴. آقای حامد شاکرنژاد
۱۵. سوره انفال، بخشی از آیه‌ی ۲؛ «... و چون آیات او بر آنان خوانده شود، بر ایمانشان بیفزاید ...»
۱۶. سوره‌ی نحل، آیه‌ی ۹۸؛ « پس چون قرآن مىخوانى، از شیطانِ مطرود به خدا پناه بر.»
۱۷. فرود آمدن، پایین آمدن
۱۸. بلند شدن
۱۹. بخشی از آیه‌ی ۱۵؛ «اى مردم، شما به خدا نیازمندید ...»
۲۰. بخشی از آیات ۲۳ تا ۲۵؛ «... گروهى از مردم را بر آن یافت که [دامهاى خود را] آب مىدادند، و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور مىکردند. [موسىٰ] گفت: "منظورتان [از این کار] چیست؟" گفتند: "[ما به گوسفندان خود] آب نمىدهیم تا شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند، و پدر ما پیرى سالخورده است." پس براى آن دو، [گوسفندان را] آب داد، آنگاه به سوى سایه برگشت و گفت: "پروردگارا، من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم." پس یکى از آن دو زن ــ در حالى که به آزرم گام برمىداشت ــ نزد وى آمد …»
۲۱. سوره‌ی نمل، بخشی از آیات ۳۸ و ۳۹؛ «... کدام یک از شما تخت او را ــ پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند ــ براى من مى‏آورد؟ عفریتى از جن گفت: "من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزى براى تو مى‏آورم." ...»
۲۲. همان، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «کسى که نزد او دانشى از کتاب [الهى] بود، گفت: "من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مى‏آورم." ...»
۲۳. سوره‌ی یس، بخشی از آیه‌ی ۱۱؛ «بیم دادن تو، تنها کسى را [سودمند] است که کتاب حق را پیروى کند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد. ...»
۲۴. نادر، کمیاب
۲۵. آقای علیرضا حاجی‌زاده (از تبریز)
۲۶. از جمله، بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن سراسر کشور (۱۳۹۰/۵/۱۱)

مولوی اسحاق مدنی عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ماه ضیافت الهی "رمضان الکریم" به تمام مسلمانان جهان، با اشاره به اهمیت روزه و تاثیرات وحدت آفرین این ماه عزیز، اظهار داشت: قرآن کریم در ارتباط با جایگاه و منزلت حقیقی ماه مبارک رمضان می فرماید: " أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ"؛ روزه ماه مبارک رمضان بر شما فرض شده است ، همانگونه که برای امت های قبل از شما نیز فرض شده بود.

مشاور عالی دبیرخانه شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت، افزود: قرآن کریم اشاره به اهمیت روزه در تمام ادیان الهی دارد؛ البته نحوه گرفتن روزه و شرایط آن متفاوت بوده است.

وی ادامه داد: نکته مهم آن است که نفس روزه گرفتن و اهمیت به انجام این فریضه الهی طبق آیه شریفه مذکور، یک وحدت عالم گیر بوده و در عین حال در ادوار مختلف امت های گذشته این عبادت جایگاه خاصی داشته است.

این عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تصریح کرد: دانشمند و عالمی را مشاهده نمی کنیم که از مزایا ، فواید  و دستاوردهای روزه سخن نگوید؛ حال ممکن است کسی مریض باشد و برای او ایجاد مشکل کند که خداوند متعال او را تا زمان بهبودی کامل از روزه گرفتن معاف کرده است.

مولوی مدنی در پایان تاکید کرد: روزه ماه مبارک رمضان در واقع براساس وحدت و تقریب بنا نهاده شده است؛ برای هر انسان سالم در هر نقطه ای از عالم که باشد روزه بر آن فرض است و اکنون مشاهده می گردد که با این وجود که اهل تشیع و تسنن در مسائل فقهی دارای اختلافاتی هستند اما در مسئله روزه تقریبا اختلافی وجود ندارد و اکثر مسائل مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی است.

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور روز یکشنبه در پاسخ به تماس تلفنی برهم صالح رئیس جمهور عراق با تبریک فرارسیدن ماه مبارک رمضان و آرزوی نزول برکات الهی برای ملت عراق و تمامی مسمانان جهان با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران از وحدت، استقلال، امنیت و ارتقای جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی عراق حمایت می‌کند، ‌اظهارداشت: کوچک‌ترین ناامنی در عراق را به زیان همه منطقه می‌دانیم لذا از تحقق منافع مردم عراق و استقرار دولت قوی در این کشور استقبال می‌کنیم.

وی با تاکید بر اینکه تهران و بغداد صرفا رابطه همسایگی ندارند بلکه دو ملت از رابطه برادرانه و خویشاوندی برخوردار هستند، گفت: گام‌های خوبی در توسعه و تعمیق روابط دو کشور برداشته شده است و مصمم هستیم سطح روابط و همکاری‌های دو کشور در همه زمینه‌ها با تمام ظرفیت ارتقاء یابد و توسعه روابط دوجانبه و منطقه‌ای تهران و بغداد به روابط نزدیک در سطح بین المللی بینجامد.

رئیس‌جمهور در ادامه تلاش برای استقرار امنیت و آرامش در منطقه را بدون دخالت بیگانگان مورد تاکید قرار داد و اظهارداشت: گذشت زمان حقانیت بیانات رهبر معظم انقلاب که آمریکا به هیچ عنوان دلسوز ملت‌های مسلمان منطقه بویژه عراق نیست را ثابت کرده است و امروز بر همگان آشکار شده که بیگانگان صرفا بدنبال منافع و سلطه‌گری خود هستند.

رئیسی خاطرنشان کرد: هر کشوری در منطقه که نسبت به اهداف سلطه‌گرانه آمریکا و رژیم صهیونیستی غفلت کند هم منافع ملت خود را پایمال کرده و هم مورد غضب ملت‌های مسلمان قرار خواهد گرفت.

برهم صالح رئیس جمهور عراق نیز در تماس تلفنی خود با تبریک حلول ماه رمضان، بر لزوم همکاری مشترک دو کشور برای غلبه بر چالش‌های منطقه‌ای تاکید کرد و گفت: استقرار ثبات و امنیت در منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است و در این زمینه به نقش فعال جمهوری اسلامی ایران امیدوار هستیم.

وی خاطرنشان کرد: تهران و بغداد در سطح منطقه‌ای و بین الملی از اشتراک نظر و اهداف فراوانی برخوردار هستند و با تقویت سطح همکاری و هماهنگی‌ها می‌توانیم گام‌های مفید و موثری برای تامین منافع ملت‌های خود و ملت‌های منطقه برداریم.

رئیس جمهور عراق افزود: راه‌حل بحران‌های منطقه صرفاً اراده خود کشورها و راه‌حل درون منطقه‌ای بدون دخالت اجانب است.

برهم صالح با تاکید بر اهمیت توسعه روابط تجاری و اقتصادی دو کشور گفت: ظرفیت‌های اقتصادی دو کشور می‌تواند در خدمت منافع دو ملت قرار بگیرد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین روز ماه مبارک رمضان در محفل نورانی انس با قرآن، ماه رمضان را ماه ضیافت و گستره بی‌نهایت رحمت الهی خواندند و تطهیر قلب و انس همراه با تدبّر و تفقّه در قرآن را از عوامل مهم بهره‌مندی انسان از ضیافت پروردگار کریم برشمردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای ورود به مهمانی بزرگ خدا را نیازمند همت انسان برای اجابت دعوت پروردگار خواندند و افزودند: اگر موفق به ورود به ضیافت‌الله شویم، از ما با فراهم کردن فرصت تقرب به خدا پذیرایی بی‌نظیری خواهد شد که چیزی بالاتر از آن قابل تصور نیست.

ایشان با اشاره به برکات و فرصت‌های اعمال ماه مبارک رمضان افزودند: این نعمت‌ها در واقع فرصت‌های بی‌بدیلی برای قرب به پروردگار است بنابراین باید با خشوع و خضوع از خداوند توفیق بهره‌مندی از این فرصت و پرهیز از معاصی را مسألت کنیم.

رهبر انقلاب با استناد به آیات قرآن، «ذکر» را از نامهای مبارک کتاب آسمانی و در نقطه مقابل غفلت که بلایی بزرگ است، دانستند و افزودند: تلاوت مستمر و انس با قرآن موجب ارتباط بیشتر با پروردگار است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای قرآن را معجزه جاودانه پیامبر خاتم برشمردند و افزودند: قرآن در همه ادوار تاریخ بشر، معارف مورد نیاز انسان را در صحنه وسیع و عظیم زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، معنوی، حاکمیتی و همه ابعاد دیگر در اختیار قرار می‌دهد.

ایشان تعلّم، تدبّر و تفقّه یعنی آموزش و یادگیری عمیق را راز بهره‌مندی از معارف عمیق، باطنی و عالیه قرآن دانستند و افزودند: شرط دستیابی به این معارف، تطیهر دل و پاکیزگی روح است که این مسئله در دوره جوانی بسیار سهل‌تر است.

رهبر انقلاب در ادامه چند نکته در خصوص مسئله تلاوت خطاب به قاریان قرآن بیان کردند.

ایشان با ابراز خرسندی از فراوانیِ قاریان برجسته و خوش‌خوان کشورمان، این موهبت را مرهون انقلاب اسلامی دانستند و گفتند: امروز قاریان ما از بسیاری از قاریان کشورهای دیگر که حتی گاهی به عنوان استاد به ایران نیز دعوت می‌شوند، ممتازتر و با کیفیت‌تر تلاوت می‌کنند که این یک واقعیت افتخارآفرین است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: البته نباید کار را تمام‌شده دانست و باید همچنان به پیش رفت و نقایص را تکمیل کرد زیرا هر جا انسان با تصورِ پایان راه، توقف کند نقطه سقوط او است  و این توصیه ما به همه فعالان از جمله نویسندگان، شاعران و طلّاب نیز است.

ایشان در توصیه بعدی، تلاوت را هنری مقدس خواندند و با تأکید بر اینکه این هنر باید در خدمت ذکر و دعوت به خداوند باشد، گفتند: تلاوت باید جوری باشد که بر ایمان شنونده بیفزاید. بنابراین نباید به تلاوت به عنوان یک هنرِ صرف نگاه کرد و اجازه داد حاشیه‌ها یا بعضی از خودنمایی‌ها بر حالت ذکر و دعوت به خدا غلبه کند.

رهبر انقلاب، موضوع «مهندسی تلاوت» را نیز نیازمند توجه ویژه قاریان دانستند و افزودند: مهندسی تلاوت یعنی به‌گونه‌ای با انتخاب لحن مناسب تلاوت کنید که در شنونده عمیقاً اثرگذار باشد و او را به تبعیت از کلام خدا وادارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، فعالیت‌های قرآنی در کشور را خوب اما ناکافی ارزیابی کردند و در بیان پیشنهادی برای گسترش این فعالیت‌ها، گفتند: تبدیل مساجد در هر محله به پایگاههای قرآنی و تعامل و ارتباط با مساجد دیگر آن محله و تشکیل جلسات و مسابقات قرآنی در بین آنها، بهترین مشوّق برای وارد شدن نوجوانان و جوانان به وادی قرآن و بخصوص تربیت حافظان قرآن است.

ایشان افزودند: راه تربیت 10 میلیون حافظ که چند سال قبل مطرح کردیم، وارد کردن نوجوانان به عرصه فعالیت‌های قرآنی است که اینگونه طرح‌ها می‌تواند به تحقق آن کمک کند.

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور یکشنبه شب در پاسخ به تماس تلفنی «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر با تبریک حلول ماه مبارک رمضان با اشاره به ظرفیت‌های گسترده در مسیر توسعه روزافزون سطح روابط و همکاری‌های دو کشور گفت: تهران و دوحه با فعال کردن تمامی ظرفیت‌های همکاری و ایجاد هماهنگی‌های نزدیک می‌توانند گام‌های موثری در راستای منافع دو ملت و برقراری ثبات و امنیت در منطقه بردارند.

وی با بیان اینکه امروز اراده جمهوری اسلامی ایران و قطر بر توسعه بیش از پیش روابط دوجانبه استوار است، اظهارداشت: تهران از توسعه سطح روابط با دوحه در بخش‌های مختلف استقبال می‌کند و برداشتن گام‌های بلند در راستای ارتقای هر چه بیشتر روابط دو کشور را به نفع دو ملت و ملت‌های منطقه می‌داند.

رئیس‌جمهور با اشاره به سفر آتی امیر قطر به تهران در آینده نزدیک، خاطرنشان کرد: در این سفر تصمیمات بزرگی در راستای توسعه بیش از پیش مناسبات و همکاری‌های دو کشور در حوزه‌های مختلف اتخاذ خواهد شد.

رئیسی در ادامه با ابراز خرسندی از برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال در قطر و آرزوی موفقیت برای این کشور در برگزاری این رویداد ورزشی مهم، خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد در جهت برگزاری هرچه بهتر و باشکوه‌تر بازی‌های جام جهانی، در جزیره کیش و سایر جزایر نزدیک به قطر هرگونه مساعدت و کمک مورد نیاز را ارائه کند و اطمینان داریم با برنامه‌ریزی‌هایی که انجام شده، جهانیان شاهد بازی‌های خاطره‌انگیزی خواهند بود.

«شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر نیز در این تماس تلفنی با تاکید بر اینکه کشورش بعد از ملاقات و مذاکرات طولانی دو کشور در دوحه بطور کامل به توسعه هرچه بیشتر روابط با تهران متعهد است، گفت: معتقدیم سفر جنابعالی در توسعه روابط برادرانه و استحکام همکاری‌ها از نقش مهمی برخوردار است.

وی با اظهار خرسندی از راهیابی تیم ملی فوتبال ایران به مسابقات جام جهانی، گفت: در این مسابقات بخوبی از برادران خود استقبال خواهیم کرد و گروهی که تیم ایران در آن قرار گرفته گروهی حماسی است و مطمئناً شاهد بازی‌های جذابی خواهیم بود.

امیر قطر خاطرنشان کرد: در خصوص همکاری دو کشور در برگزاری مسابقات نیز بزودی وزیر راه قطر در جزیره کیش با همتای خود درباره نحوه همکاری‌ها ملاقات و مذاکره خواهد داشت.

دوشنبه, 15 فروردين 1401 10:36

افطار رئیس جمهور همراه با ایتام

آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی یکشنبه شب با حضور در مجموعه شیرخوارگاه و خانه نوباوگان شبیر در فضایی گرم و صمیمی روزه نخستین روز از ماه مبارک رمضان را همراه و در کنار ایتام افطار کرد.

رئیس جمهور پس از اقامه نماز مغرب و عشاء، سر سفره افطار کنار جمعی از کودکان و نوجوانان نشست و ضمن گفتگوی صمیمانه با ایشان، روزه خود را افطار کرد.

شنبه, 13 فروردين 1401 07:59

فضيلت ماه رمضان

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله)

ان ابواب السماء تفتح فى اول ليلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر ليلة منه.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده م‏ی شود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد.

بحار الانوار، ج 93، ص 344

پاسخ اجمالی:

در روایات میان مسأله «انتظار» و«جهاد» یک نوع رابطه و تشابه وجود دارد و از آن به عنوان بالاترین عبادت یاد شده است. انتظار حکومت جهانی حق مرکب از دو عنصر«نفی» که همان بیگانگی با وضع موجود و عنصر «اثبات» که خواهان وضع بهتری بودن است، می باشد. و اگر این دو جنبه در روح انسان حلول کند، سرچشمه دو رفتار خواهد شد: ۱- ترک هر گونه همکاری با عوامل ظلم و مبارزه با آنها. ۲- خودسازی و جلب آمادگی های جسمی و روحی و مادی و معنوی برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی.

 

پاسخ تفصیلی:

قبل از توضیح و بررسی سؤال فوق، توجه به یک نکته کاملاً ضروری است و آن اینکه: سازنده ترین دستورات و عالی ترین مفاهیم، هر گاه به دست افراد ناوارد یا نالایق یا سوءاستفاده چی، بیفتد ممکن است چنان مسخ شود که درست نتیجه ای بر خلاف هدف اصلی بدهد و در مسیری بر ضد آن حرکت کند و این نمونه های بسیار دارد و مسأله «انتظار» به طوری که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است.

به هر حال برای رهائی از هر گونه اشتباه در محاسبه در این گونه مباحث باید به اصطلاح، آب را از سرچشمه گرفت تا آلودگی های احتمالی نهرها و کانال های میان راه در آن اثر نگذارد.

یعنی ما در بحث «انتظار» مستقیماً به سراغ متون اصلی اسلامی رفته و لحن گوناگون روایاتی را که روی مسأله انتظار تأکید می کند، مورد بررسی قرار می دهیم تا از هدف اصلی آگاه شویم.

اکنون با دقت به این چند روایت توجه کنید:

الف ـ کسی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: چه می گوئید درباره کسی که دارای ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را می کشد و در این حال از دنیا می رود؟

امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کانَ مَعَ الْقائِمِ فِی فُسْطاطِهِ ـ ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً ـ ثُمَّ قالَ هُوَ کَمَنْ کانَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ!»؛ (او همانند کسی است که با رهبر این انقلاب در خیمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد ـ سپس کمی سکوت کرد ـ و فرمود: مانند کسی است که با پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در مبارزاتش همراه بوده است).(۱)

عین این مضمون در روایات زیادی با تعبیرات مختلفی نقل شده است.

ب ـ در بعضی «بِمَنْزِلَةِ الضّارِبِ بِسَیْفِهِ فِی سَبِیْلِ اللّهِ»؛ (همانند شمشیر زنی در راه خدا).(۲)

جـ در بعضی دیگر «کَمَنْ قارَعَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ بِسَیْفِه»؛ (همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد)!(۳)

د ـ در بعضی دیگر «بِمَنْزِلَةِ مَنْ کان قاعِداً تَحْتَ لَواءِ الْقائِم»؛ (همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد).(۴)

هـ ـ در بعضی دیگر «بِمَنْزِلَةِ الْمُجاهِدِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللّه»(صلی الله علیه وآله)؛ (همانند کسی است که پیش روی پیامبر جهاد کند).(۵)

و ـ و در بعضی دیگر ب «مَنْزِلَةِ مَنِ اسْتَشْهَدَ مَعَ رَسُولِ اللّه»؛ (همانند کسی است که با پیامبر شهید شود»).(۶)

این تشبیهات هفتگانه که در مورد انتظار ظهور مهدی(علیه السلام) در این شش روایت وارد شده روشنگر این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه میان مسأله «انتظار» از یک سو، و «جهاد» و مبارزه با دشمن در آخرین شکل خود از سوی دیگر وجود دارد (دقت کنید).

در روایات متعددی داشتن انتظار چنین حکومتی، به عنوان بالاترین عبادت معرفی شده است.

این مضمون، در بعضی از احادیث از پیامبر(صلی الله علیه وآله) و در بعضی از امیر مؤمنان علی(علیه السلام) نقل شده است.

در حدیثی می خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «أَفْضَلُ أَعْمالِ أُمَّتِی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛ (بالاترین اعمال امت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است).(۷)

و در حدیث دیگری از پیامبر(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: « أَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ»(۸).

این حدیث اعم از این که انتظار فرج را به معنی وسیع کلمه بدانیم یا به مفهوم خاص، یعنی انتظار ظهور مصلح بزرگ جهانی، اهمیت انتظار را در مورد بحث ما روشن می سازد.

این تعبیرات، همگی حاکی از این است که کشیدن انتظارِ چنان انقلابی، همیشه توأم با یک جهاد وسیع و دامنه دار است، این را در نظر داشته باشید تا به سراغ مفهوم انتظار رفته سپس از مجموع آنها نتیجه گیری کنیم.

 

مفهوم انتظار؟

«انتظار» معمولاً به حالت کسی گفته می شود که: از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش می کند.

فی المثل بیماری که انتظار بهبودی می کشد، یا پدری که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق فرزند ناراحتند و برای وضع بهتری می کوشند.

همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران اقتصادی می باشد این دو حالت را دارد «بیگانگی با وضع موجود» و «تلاش برای وضع بهتر».

بنابراین، مسأله انتظار حکومت حق و عدالت «مهدی»(علیه السلام) و قیام مصلح جهانی در واقع مرکب از دو عنصر است، عنصر «نفی» و عنصر «اثبات».

عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است.

و اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد.

این دو رشته اعمال عبارتند از: ترک هر گونه همکاری و هماهنگی با عوامل ظلم و فساد و حتی مبارزه و درگیری با آنها از یک سو.

خودسازی و خودیاری و جلب آمادگی های جسمی و روحی و مادی و معنوی برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی و مردمی از سوی دیگر.

خوب که دقت کنیم می بینیم هر دو قسمت آن سازنده و عامل تحرک و آگاهی و بیداری است.

با توجه به مفهوم اصلی «انتظار»، معنی روایات متعددی که در بالا درباره پاداش و نتیجه کار منتظران نقل کردیم به خوبی درک می شود. اکنون می فهمیم: چرا منتظران واقعی:

گاهی همانند کسانی شمرده شده اند که: در خیمه حضرت مهدی(علیه السلام) یا زیر پرچم او هستند، یا کسی که در راه خدا شمشیر می زند، یا به خون خود آغشته شده، یا شهید گشته است.

آیا اینها اشاره به مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نیست که متناسب با مقدار آمادگی و درجه انتظار افراد است؟

یعنی، همان طور که میزان فداکاری مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است انتظار، خودسازی و آمادگی نیز درجات کاملاً متفاوتی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر مقدمات و نتیجه شباهت دارد.

هر دو جهادند و هر دو آمادگی می خواهند و خودسازی، کسی که در خیمه رهبر چنان حکومتی قرار گرفته یعنی در مرکز ستاد فرماندهی یک حکومت جهانی است، نمی تواند یک فرد غافل، بی خبر و بی تفاوت بوده باشد.

آنجا جای هر کس نیست، جای افرادی است که به حق، شایستگی چنان موقعیت و اهمیتی را دارند.

همچنین کسی که سلاح در دست دارد، در برابر رهبر این انقلاب با مخالفان حکومت صلح و عدالتش می جنگد، آمادگی فراوان روحی و فکری و رزمی باید داشته باشد.

برای آگاهی بیشتر از اثرات واقعی انتظار ظهور مهدی(علیه السلام) به توضیح زیر توجه کنید:

 

انتظار یعنی آماده باش کامل

من اگر ظالم و ستمگرم، چگونه ممکن است در انتظار کسی باشم که طعمه شمشیرش خون ستمگران است؟!

من اگر آلوده و ناپاکم، چگونه می توانم منتظر انقلابی باشم که شعله اولش دامان آلودگان را می گیرد؟

ارتشی که در انتظار جهاد بزرگی است آمادگی رزمی نفرات خود را بالا می برد، روح انقلابی در آنها می دمد و هر گونه نقطه ضعفی را اصلاح می کند.

زیرا چگونگی «انتظار» همواره متناسب با هدفی است که در انتظار آن هستیم.

انتظار آمدن یک مسافر عادی از سفر.

انتظار بازگشت یک دوست بسیار عزیز.

انتظار فرا رسیدن فصل چیدن میوه از درخت و درو کردن محصول.

هر یک از این انتظارها آمیخته با یک نوع آمادگی است، در یکی باید خانه را آماده کرد و وسائل پذیرائی فراهم ساخت، در دیگری ابزار لازم، و داس و کمباین و...

اکنون فکر کنید آنها که انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی را می کشند، در واقع انتظار انقلاب و دگرگونی و تحولی را دارند که وسیع ترین و اساسی ترین انقلاب های انسانی در طول تاریخ بشر است.

انقلابی که بر خلاف انقلاب های پیشین جنبه منطقه ای نداشته، بلکه هم عمومی و همگانی است و هم تمام شئون و جوانب زندگی انسان ها را شامل می شود.

انقلابی است سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی.

 

نخستین فلسفه: خودسازی فردی

چنین تحولی، قبل از هر چیز، نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان بر دوش بکشند، و این، در درجه اول محتاج به بالا بردن سطح اندیشه، آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است.

تنگ نظری ها، کوته بینی ها، کج فکری ها، حسادت ها، اختلافات کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هر گونه نفاق و پراکندگی با موقعیت «منتظران واقعی» سازگار نیست.

نکته مهم این است که: منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، باید از هم اکنون حتماً در صف انقلابیون قرار گیرد.

ایمان به نتائج و عاقبت این تحول، هرگز به او اجازه نمی دهد در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن «اعمالی پاک» و روحی پاک تر و برخورداری از «شهامت» و «آگاهی» کافی است.

من اگر فاسد و نادرستم، چگونه می توانم در انتظار نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشی ندارند بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روز شماری کنم؟

آیا این انتظار برای تصفیه روح و فکر و شستشوی جسم و جان من از لوث آلودگی ها کافی نیست؟

ارتشی که در انتظار جهاد آزادی بخش به سر می برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می آید.

سلاحی را که برای چنین میدان نبردی شایسته است به دست می آورد.

سنگرهای لازم را می سازد.

آمادگی رزمی افراد خود را بالا می برد.

روحیه افراد خود را تقویت می کند و شعله عشق و شوق برای چنین مبارزه ای را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه می دارد.

ارتشی که دارای چنین آمادگی نیست، هرگز در انتظار به سر نمی برد، و اگر بگوید، دروغ می گوید.

انتظار یک مصلح جهانی به معنای آماده باش کامل فکری و اخلاقی، مادی و معنوی، برای اصلاح همه جهان است. فکر کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است؟!

اصلاح تمام روی زمین، و پایان دادن به همه مظالم و نابسامانی ها، شوخی نیست و کار ساده ای نمی تواند باشد.

آماده باش برای چنین هدف بزرگی باید متناسب با آن باشد، یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد!

برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ، مصمم، بسیار نیرومند و شکست ناپذیر، فوق العاده پاک و بلندنظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است.

و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق ترین برنامه های اخلاقی و فکری و اجتماعی است.

این است معنای انتظار واقعی آیا هیچ کس می تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟

 

فلسفه دوم: خودیاری های اجتماعی

منتظران راستین در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند، و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می کشند، یک برنامه فردی نیست، برنامه ای است که تمام عناصر انقلاب باید در آن شرکت جویند.

باید کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد، کوشش ها و تلاش ها باید هماهنگ گردد، و عمق و وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند.

در یک میدان وسیع مبارزه دسته جمعی، هیچ فردی نمی تواند از حال دگران غافل بماند، بلکه موظف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند، اصلاح کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعیف و ناتوانی را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه ای امکان پذیر نیست.

بنابراین، منتظران واقعی علاوه بر این که در اصلاح خویش می کوشند وظیفه خود می دانند که دیگران را نیز اصلاح کنند.

این است اثر سازنده دیگری برای انتظار قیام یک مصلح جهانی و این است فلسفه آن همه فضیلت ها که برای منتظران راستین شمرده شده است.

 

فلسفه سوم: منتظران راستین در فساد محیط حل نمی شوند

اثر مهم دیگری که انتظار مهدی(علیه السلام) دارد، حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگی ها است.

توضیح این که: هنگامی که فساد فراگیر می شود و اکثریت یا جمع کثیری را به آلودگی می کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن بست سخت روانی قرار می گیرند، بن بستی که از یأس اصلاحات سرچشمه می گیرد.

گاهی فکر می کنند کار از کار گذشته و دیگر امیدی به اصلاح نیست، و تلاش و کوشش برای پاک نگاهداشتن خویش بیهوده است.

این نومیدی و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوائی بدانند!

تنها چیزی که می تواند در آنها «امید» بدمد و به مقاومت و خویشتن داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهائی است، تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و اصلاح دیگران بر نخواهند داشت.

و اگر می بینیم در دستورات اسلامی یأس از آمرزش، یکی از بزرگ ترین گناهان شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد تعجب کنند که: چرا یأس از رحمت خدا این قدر مهم تلقی شده؟! ـ حتی مهم تر از بسیاری از گناهان ـ فلسفه اش در حقیقت همین است که گناهکار مأیوس از رحمت، هیچ دلیلی نمی بیند که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بر دارد، و منطق او این است:

اکنون که آب از سر من گذشته است چه یک قامت چه صد قامت؟

من که رسوای جهانم غم دنیا هیچ است!

بالاتر از سیاهی رنگ دیگر نباشد، آخرش جهنم است، من که هم اکنون آن را برای خود خریده ام دیگر از چه می ترسم؟! و مانند این منطق ها...

اما هنگامی که روزنه امید برای او گشوده شود، امید به عفو پروردگار، امید به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او خواهد شد و او را به توقف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوی پاکی و اصلاح دعوت می کند.

به همین دلیل، امید را می توان همواره به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد شناخت، همچنین افراد صالحی که در محیط های فاسد گرفتارند، بدون امید نمی توانند خویشتن را حفظ کنند.

 

نتیجه این که: انتظار ظهور مصلحی که هر قدر دنیا فاسدتر می شود امید ظهورش بیشتر می گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه می کند.

آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محیط مأیوس نمی شوند، که به مقتضای:

وعده وصل چون شود نزدیک آتش عشق تیزتر گردد

وصول به هدف را در برابر خویش می بینند و کوشششان برای مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادتری تعقیب می گردد.(۹)

 

 

پی نوشت ها:

(۱). «بحار الانوار»، جلد ۵۲، صفحه ۱۲۵؛ «محاسن برقی»، جلد ۱، صفحه ۱۷۳، دار الکتب الاسلامیة، قم، ۱۳۷۱ ه ق؛ «مستدرک سفینة البحار»، جلد ۱۰، صفحه ۹۰، انتشارات جامعه مدرسین قم، ۱۴۱۹ ه ق؛ «معجم احادیث الامام المهدی(عج)»، جلد ۳، صفحه ۴۰۳، مؤسسة المعارف الاسلامیة، طبع اول، ۱۴۱۱ ه ق؛ «مجمع النورین»، صفحه ۲۹۶.

(۲). «بحار الانوار»، جلد ۵۲، صفحات ۱۲۶ و ۱۴۶؛ «محاسن برقی»، جلد ۱، صفحه ۱۷۴، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ ه ق؛ «معجم احادیث الامام المهدی(عج)»، جلد ۳، صفحه ۴۰۳، مؤسسة المعارف الاسلامیة، طبع اول، ۱۴۱۱ ه ق؛ «کافی»، جلد ۸، صفحه ۱۴۶، دار الکتب الاسلامیة.

(۳). «بحار الانوار»، جلد ۵۲، صفحه ۱۲۶؛ «محاسن برقی»، جلد ۱، صفحه ۱۷۴، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ ه ق؛ «شرح الاخبار»، جلد ۳، صفحه ۵۷۱، انتشارات جامعه مدرسین قم؛ «انوار البهیة»، صفحه ۳۶۹، انتشارات جامعه مدرسین قم، طبع اول، ۱۴۱۷ ه ق؛ «معجم احادیث الامام المهدی(عج)»، جلد ۳، صفحه ۴۰۳، مؤسسة المعارف الاسلامیة، طبع اول، ۱۴۱۱ ه ق.

(۴). «بحار الانوار»، جلد ۵۲، صفحه ۱۴۲؛ «کافی»، جلد ۱، صفحه ۳۷۱، دار الکتب الاسلامیة، طبع سوم، ۱۳۸۸ ه ق؛ «شرح اصول کافی»، جلد ۶، صفحه ۳۴۲؛ «الغیبة» محمد بن ابراهیم نعمانی، صفحه ۳۲۹، مکتبة الصدوق تهران؛ «معجم احادیث الامام المهدی(عج)»، جلد ۵، صفحه ۲۳۱، مؤسسة المعارف الاسلامیة، طبع اول، ۱۴۱۱ ه ق.

(۵). «بحار الانوار»، جلد ۳۶، صفحات ۳۸۵ و ۳۸۷، و جلد ۵۱، صفحه ۱۳۳، و جلد ۵۲، صفحه ۱۲۲؛ «احتجاج طبرسی»، جلد ۲، صفحه ۳۱۸، نشر مرتضی، مشهد، ۱۴۰۳ ه ق؛ «اعلام الوری»، صفحه ۴۰۸، دار الکتب الاسلامیة.

(۶). «محاسن برقی»، جلد ۱، صفحات ۱۷۲ و ۱۷۳، دار الکتب الاسلامیة؛ «شرح الاخبار»، جلد ۳، صفحه ۴۳۸، انتشارات جامعه مدرسین قم؛ «معجم احادیث الامام المهدی(عج)»، جلد ۳، صفحه ۴۰۲، موسسة المعارف الاسلامیة، طبع اول، ۱۴۱۱ ه ق؛ «کافی»، جلد ۱، صفحه ۳۷۱، دار الکتب الاسلامیة؛ «بحار الانوار»، جلد ۲۷، صفحه ۱۲۷، و جلد ۵۲، صفحات ۱۲۶ و ۱۴۲.

(۷). «بحار الانوار»، جلد ۵۰، صفحه ۳۱۸، و جلد ۵۲، صفحات ۱۲۲ و ۱۲۸؛ «عیون اخبار الرضا»، جلد ۲، صفحه ۳۶، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ ه ق؛ «مناقب آل ابی طالب»، جلد ۴، صفحه ۴۲۶، انتشارات علامه قم، ۱۳۷۹ ه ق؛ «مستدرک سفینة البحار»، جلد ۱۰، صفحه ۹۰، انتشارات جامعه مدرسین قم، ۱۴۱۹ ه ق؛ «معجم احادیث الامام المهدی(عج)»، جلد ۱، صفحه ۲۷۰، و جلد ۴، صفحه ۲۴۹، مؤسسة المعارف الاسلامیة، طبع اول، ۱۴۱۱ ه ق؛ «میزان الحکمة»، جلد ۱، صفحه ۱۸۲، انتشارات دار الحدیث، طبع اول.

(۸). «بحار الانوار»، جلد ۵۲، صفحه ۱۲۵، و جلد ۶۸، صفحه ۹۶، و جلد ۷۴، صفحه ۴۲۲، و جلد ۷۵، صفحات ۳۸ و ۳۲۶؛ «معجم احادیث الامام المهدی(عج)»، جلد ۱، صفحه ۲۷۰، مؤسسة المعارف ۲ الاسلامیة، طبع اول، ۱۴۱۱ ه ق؛ «میزان الحکمة»، جلد ۱، صفحه ۱۸۲، انتشارات دار الحدیث، طبع اول؛ «درّالمنثور»، جلد ۲، صفحه ۱۴۹، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ ه ق.

(۹). گردآوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ سی و دوم، ج ۷، ص ۴۴۸.