emamian

emamian

حجت الاسلام و المسلمین سید صدرالدین قبانچی امام جمعه نجف اشرف با بیان اینکه کنفرانس عادی سازی روابط با اسرائیل، چهره حقیقی کسانی که ادعای اصالت عربی داشتند را آشکار کرد، گفت: ما در مرحله آغاز رهبری شیعه بر جهان قرار داریم و آمریکا رو به نزول است.

آیت الله سیستانی در بیانیه اخیر، موضع را مشخص کرد

وی اشاره کرد: آیت الله سیستانی در بیانیه اخیر خود در خصوص انتخابات، موضع را مشخص کرد و هیچ کس حق ندارد در انتخابات شرکت نداشته باشد.

حجت الاسلام و المسلمین قبانچی در بخش دیگر سخنان خود به کنفرانس عادی سازی روابط با اسرائیل در اربیل اشاره کرد و گفت: این کنفرانس چهره حقیقی کسانی که مدعی اصالت عربی و ملی گرایی هستند را آشکار کرد.

وی افزود: پروژه عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل، تلاشی برای تزریق آخرین دوز واکسن در جهت زنده کردن آمریکا و اسرائیل است.

آمریکا شاهد بحران اقتصادی شدید بوده و از داخلی رو به فروپاشی است

امام جمعه نجف اشرف با تاکید بر اینکه امروز آمریکا شاهد بحران اقتصادی شدید بوده و از داخلی رو به فروپاشی است و در پرتگاه نزول قرار دارد و رو به صعود نیست، افزود: ما نیز کنفرانس اربیل را محکوم کرده و خواهان مجازات شرکت کنندگان در آن هستیم.

اگر دنیا روابط خود را با اسرائیل عادی کند، شیعه این کار را نمی کند

حجت الاسلام و المسلمین قبانچی ادامه داد: اگر تمامی دنیا روابط خود را با رژیم اسرائیل عادی کند، شیعه دست به این کار نمی زند. تا زمانی که شیعه در منطقه است، هیچ بازگشتی برای یهود به منطقه نیست.

زیارت اربعین یک تجربه اجتماعی جهانی بی نظیر است

وی در خصوص زیارت اربعین و موفقیت برگزاری آن، با اشاره به اینکه زیارت اربعین یک تجربه اجتماعی جهانی بی نظیر است، بیان داشت: زیارت اربعین بر وحدت ملت ها و حضور ملت و آشکار شدن نقش ارزش های اخلاقی و بازگشت به سوی خداوند تکیه دارد.

امام جمعه نجف اشرف با بیان اینکه این تجربه در کشور های مختلف جهان از جمله نیجریه، آذربایجان، لندن و کویت امتداد داشته است، به گونه ای که شیعیان کویت با پای پیاده به سوی مرز های عراق حرکت کردند، از موکب ها، عتبات، حوزه علمیه، مرجعیت و نهاد های امنیتی و خدماتی و تمامی کسانی که در این مراسم شرکت داشتند، تشکر و قدردانی کرد.

وی در پایان در رابطه با دروس نبوی در خصوص رشد و توسعه بشری به  توصیه پیامبر اکرم (ص) به ابوذر غفاری اشاره کرد که می گوید: آمرنی رسول الله بسبع: «أَوْصَانِی أَنْ أَنْظُرَ إِلَی مَنْ هُوَ دُونِی وَ لَا أَنْظُرَ إِلَی مَنْ هُوَ فَوْقِی وَ أَنْ أُحِبَّ الْفُقَرَاءَ وَ أَدْنُوَ مِنْهُمْ وَ أَنْ أَقُولَ الْحَقَّ وَ إِنْ کَانَ مُرّاً وَ أَنْ أَصِلَ رَحِمِی وَ إِنْ کَانَتْ مُدْبِرَةً وَ لَا أَسْأَلَ النَّاسَ شَیْئاً وَ أَوْصَانِی أَنْ أُکْثِرَ مِنْ قَوْلِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ فَإِنَّهَا کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ»؛

 پیامبر خدا(ص) مرا به هفت خصلت سفارش فرموده: ۱) به آن کس بنگرم که از من پایین‌‏تر است، نه به آن کس که از من برتر است(منظور در امور مادی است)، ۲) و اینکه فقرا و مستمندان را دوست بدارم،۳) به فقرا و مستمندان نزدیک شوم(و از حال آنها جویا شوم)، ۴) و اینکه حق را بگویم، هر چند تلخ باشد، ۵) و با خویشانم ارتباط برقرار کنم، هر چند او بر من پشت کرده باشد، ۶) و اینکه از مردم چیزی نخواهم، ۷) و سفارش فرموده است همواره‏ «لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم» بگویم که از گنجهای بهشت است.

شیخ کلینی (رحمه‌الله) در کتاب ارزشمند «کافی» روایاتی از مناظرات امام صادق (علیه‌السلام) با   کافران  که در آن زمان «زندیق» گفته می‌شدند را نقل کرده است؛ در یکی از این مناظرات، مردی از «مصر» به خدمت حضرت آمدند تا در مساله «وجود خداوند متعال» با ایشان مناظره کند، این مناظره بدین شرح است:

    

هشام بن حکم می‌گوید: در شهر «مصر» زندیقی بود که سخنانی از امام صادق (علیه‌السلام) را شنیده بود، او برای مباحث و منظره با حضرت به مدینه آمد؛ اما زمانی که او آمد، حضرت در مکه حضور داشتند، لذا به مکه آمد تا حضرت را ببیند. ما با حضرت صادق (علیه‌السلام) مشغول طواف خانه خدا بودیم که او آمد، نامش «عبد الملک» و کینه‌اش «ابو عبد اللَّه» بود، در حال طواف شانه‌اش را به شانه امام صادق (علیه‌السلام) زد، حضرت فرمود: نامت چیست؟ گفت نامم: عبد الملک، (بنده سلطان). حضرت فرمود: کنیه‌ات چیست؟ گفت: ابو عبد اللَّه (پدر بنده خدا). حضرت فرمود: این ملکی که تو بنده او هستی؟ از ملوک زمین است یا آسمان، هم‌چنین به من بگو پسر تو، بنده خدای آسمان است یا بنده خدای زمین(او خاموش ماند).

    

هشام می‌گوید: به زندیق گفتم چرا جوابش را نمی‌دهی؟ اما او از سخن من ناراحت شد. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: چون از طواف فارغ شدم نزد ما بیا، زندیق پس از پایان طواف امام، آمد و در مقابل آن حضرت نشست و ما نیز به دور حضرت حلقه زدیم. امام به زندیق فرمود: «قبول داری که زمین زیر و زبری دارد؟ گفت: آری فرمود: زیر زمین رفته‌ای؟ گفت: نه، فرمود: پس چه می‌دانی که زیر زمین چیست؟ گفت: نمی‌دانم، ولی گمان می‌کنم زیر زمین چیزی نباشد! امام فرمود: گمان درماندگی است، نسبت به چیزی که به آن یقین نداری. سپس فرمود: به آسمان رفته‌ای؟ گفت: نه: فرمود: می‌دانی در آن چیست؟ گفت: نه، فرمود: شگفتا از تو که نه به مشرق رفته‌ای و نه به مغرب، نه زیر زمین را دیده‌ای و نه به آسمان رفته‌ای، و نه از آن گذشتی تا بدانی پشت آسمان‌ها چیست، با این حال آن‌چه را که در آن‌ها است (نظم و تدبیری که دلالت بر صانع حکیمی دارد) منکر گشتی، مگر عاقل چیزی را که نفهمیده انکار می‌کند؟!

        

زندیق گفت: تا حال کسی غیر از شما با من این گونه سخن نگفته است، امام فرمود: بنابراین تو در این موضوع شک داری که شاید باشد و شاید نباشد! گفت: شاید چنین باشد. امام فرمود: ای مرد کسی که نمی‌داند، بر آن‌که می‌داند برهانی ندارد، نادان را حجتی نیست. ای برادر اهل مصر از من بشنو و دریاب که ما هرگز درباره خدا شک نداریم، مگر خورشید و ماه و شب و روز را نمی‌بینی که به زیبایی می‌چرخند، و برای این چرخش نیز ناچار و مجبورند اگر قوه رفتن دارند؟ پس چرا برمی‌گردند، و اگر مجبور و ناچار نیستند چرا شب روز نمی‌شود و روز شب نمی‌گردد؟ ای برادر اهل مصر به خدا آن‌ها برای همیشه ناچارند و آن‌که ناچارشان کرده از آن‌ها فرمان‌رواتر و بزرگ‌تر است. زندیق گفت: راست گفتی، سپس امام (علیه السلام) فرمود: ای برادر اهل مصر به راستی آن‌چه به آن گرویده‌اید و گمان می‌کنید که «دهر»(دنیا) است، اگر مردم را می‌برد چرا آن‌ها را بر نمی‌گرداند و اگر برمی‌گرداند چرا نمی‌برد؟ ای برادر اهل مصر همه ناچارند، چرا آسمان افراشته و زمین نهاده شده چرا آسمان بر زمین نیفتد، چرا زمین بالای طبقاتش سرازیر نمی‌گردد و به آسمان نمی‌چسبد و کسانی که روی آن هستند نابود نمی‌شوند». با این بیانات امام (علیه‌السلام) زندیق ایمان آورد و گفت: خدا که پروردگار و مولای زمین و آسمان است، آن‌ها را نگه داشته است.(۱)

    

در این مناظره، حضرت دو دلیل زیبا بر وجود خداوند متعال ارائه می‌کند:

     

۱- حرکت منظم و رفت و برگشت کواکب و سیارات، دلالت می‌کند بر این‌که آن‌ها  آفریننده‌ای با اراده و مختار دارند؛ زیرا اگر صانع با شعوری نداشته باشند حرکات آن‌ها یا به طبیعت خود آن‌هاست، یا به اراده و شعور خودشان که هر دو باطل است. زیرا حرکت طبیعی همیشه به یک طرف متوجه است و یک اقتضاء را دارد مانند جسم سنگین که همیشه به پائین میل می‌کند و جسم سبک مانند دود و بخار که همیشه به بالا می‌رود و هیچ گاه برعکس نمی‌شود و چون حرکت سیارات آسمان دوری و رفت و برگشتنی است، پس طبیعی نیست. این حرکت به اراده خودشان هم نیست؛ زیرا شخص با اراده، نشاط و کسالت دارد، گاهی تند و گاهی کند می‌رود و گاهی هم می‌ایستد در صورتی که حرکت سیارات بر یک نظم معین و دائمی است پس‏ چاره نداریم جز این‌که بگوئیم آن‌ها مجبورند و با فرمان قدرتی برتر اداره می‌شوند.

     

۲- تمام موجودات جهان از زمین و آسمان و آن‌چه در آن‌ها است با نظم و ترتیب و حکمت و طبق مصلحت و برای ادامه زندگی خلق شده است و در هیچ گوشه جهان بی‌نظمی و اختلال دیده نمی‌شود، هیچ گاه آسمان به طرف زمین حرکت نمی‌کند و زمین به طرف آسمان نمی‌رود، این نظام متقن و محکم جهان جز با تدبیر و تسخیر پروردگار زنده حکیم و قادر و قاهر امکان پذیر نیست.(۲)

     

 پی نوشت ها:

(۱). شیخ کلینی، الکافی ج : ۱ ص۷۲.

(۲). اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج‏۱، ص۹۵.

    

* مؤمن

     

۱. نشانه ها و صفات مؤمنان

    

(۱) امام صادق (ع) فرمود: هر که از نیکی خود شادمان و از بدی خویش بدحال گردد، او مؤمن است.

    

(۲) امام صادق (ع) فرمود: همانا مؤمن کسی است که چون خشم کند از حق نگذرد و چون راضی و خشنود گردد، در باطل قدم ننهد و چون قدرت یابد بیشتر از حق خود نگیرد.

    

(۳) امام صادق (ع) فرمود: سه چیز از علامات مؤمن است : علم به خدا و (دوستی با) هر که خدا دوستش می دارد و (دشمنی با) هر که خدا دوستش ‍ نمی دارد.

    

(۴) رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - : مؤمن مانند درختی است که برگش در زمستان و تابستان فرو نریزد: گفتند یا رسول الله ! آن چه درختی است ؟ فرمود: درخت خرما.

    

(۵) امام صادق (ع) فرمود: مؤمن بردباری است که نادانی نورزد و اگر نسبت به او نادانی ورزند بردباری کند و ستم نکند و اگر به او ستم کنند، ببخشند و بخل نورزد و اگر نسبت به او بخل ورزند صبر کند.

    

(۶) امام باقر(ع) فرمود: مؤمن از کوه محکم تر است، زیرا از کوه چیزی برگرفته شود، ولی از دین مؤمن چیزی گرفته نشود.

    

(۷) امام صادق (ع) فرمود: مؤمن یاری کردنش نیکو و خرجش سبک است، زندگی اش را خوب اداره می کند، از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود (یعنی از یک راه دوبار گول نمی خورد، بلکه در همان بار اول عبرت می گیرد).

    

۲. اندک بودن تعداد مؤمنان

    

(۱) امام صادق (ع) فرمود: زن مؤمن کمیابتر از مرد مؤمن است و مرد مؤمن کمیابتر از گوگرد سرخ است، کدام یک از شما گوگرد سرخ را دیده اید.

    

(۲) امام کاظم (ع) می فرمود: چنین نیست که هر که به ولایت ما معتقد شد مؤمن باشد، بلکه آنها همدم مؤمنین قرار داده شده اند.

    

(۳) امام صادق (ع) فرمود: برای مؤمن سزاوار نیست که از ترس و وحشت با برادر و غیر برادرش مأنوس شود، مؤمن در دینش عزیز و قدرتمند است. (یعنی عزت و شرافت دینش از هر همدمی برای او بهتر و بالاتر است).

    

(۴) امام صادق (ع) فرمود: مؤمن در کنار مؤمن آرامش می یابد، چنانکه تشنه با آب سرد آرامش می یابد.

    

توضیح : چنانچه شخص تشنه از فراق آب اضطراب و پریشانی دارد و همواره جویای آن است و چون آب را پیدا دلش آرام می گیرد، مؤمن هم از فراق مؤمن پریشان است و چون او را پیدا کند دلش آرام شود و خاطر جمع گردد، پس این کلام از باب تشبیه معقول به محسوس است .

    

۳. آثار و برکات مؤمنان

    

(۱) امام باقر(ع) فرمود: همانا خدا به واسطه یک مؤمن نابودی را از یک قریه دفع می کند.

    

(۲) و فرمود: به منطقه ای که هفت مؤمن در آن باشند، عذاب نرسد.

    

(۳) امام صادق (ع) فرمود: مؤمن (فرد نیکوکاری است که) مورد ناسپاسی قرار می گیرد.

    

(۴) امام باقر(ع) فرمود: هرگاه مؤمن بمیرد به شماره ربیعه و مضر (دو قبیله بزرگ عرب) شیاطینی که به او مشغول بوده اند بر همسایگانش راه یابند. (یعنی مؤمن سنگر استوار و مقاومی در برابر شیاطین است و با رفتن او این سنگر و سد دفاعی شکسته می شود.)

    

۴. آزمایش ها و گرفتاریهای مؤمنان

    

(۱) امام صادق (ع) فرمود: مؤمن مانند کفه ترازوست که هر چه بر ایمانش ‍ بیفزاید بر بلایش افزوده می شود.

    

(۲) امام صادق (ع) فرمود: بر مؤمن چهل شب نگذرد، جز آنکه پیشامدی برایش رخ دهد که غمگینش سازد و موجب بیداری اش ‍ گردد.

    

توضیح : یعنی متذکر شود که آن پیشامد به سبب گناهی است که از او سر زده و توبه کند، چنانکه خدای تعالی فرماید: «ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم» و نیز متذکر شود که خدا قادر است آن بلا را از او بگرداند، پس دعا و تضرع کند و نیز تذکر پستی و خواری دنیا شود که چگونه به کدورت و مصیب آمیخته است و به آخرت رغبت کند که مکان مقدس و تنزه است .

    

(۳) امام صادق (ع) فرمود: خدا مؤمن را از بلاهای تکان دهنده دنیا ایمن نساخته ، ولی او را از کور دلی دنیا (که به سبب آن حق را تشخیص ندهد) و شقاوت آخرت ایمن ساخته است.

    

(۴) رسول خدا(ص) فرمود: حکایت مؤمن حکایت ساقه گیاهی است که باد آن را به این سو و آن سو کج می کند، مؤمن را هم دردها و بیماریها خم می کند.

    

(۵) امام صادق (ع) فرمود: سخت ترین مردم از لحاظ بلا و گرفتاری پیغمبرانند، سپس کسانی که در پی آنانند و سپس کسی که از دیگران بهتر است و به همین ترتیب .

    

(۶) امام صادق (ع) فرمود: چون خدا بنده ای را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور سازد، ای سدیر! ما و شما صبح و شام با آن دم سازیم .

    

(۷) امام صادق (ع) فرمود: اجر بزرگ با بلای بزرگ است و خدا هیچ قومی را دوست نداشته جز آنکه آنان را (با گرفتاریها) آزموده است .

    

(۸) امام باقر(ع) فرمود: مؤمن در دنیا به اندازه دینش گرفتاری ببیند.

    

(۹) امام صادق (ع) فرمود: در بهشت مقامی است که هیچ بنده ای به آن نرسد جز با بلایی که (در دنیا) به بدنش رسد.

    

(۱۰) رسول خدا (ص) فرمود: خداوند به کسی که از مال و بدنش برای او بهره ای نیست نیازی ندارد. (کسی که زیان مالی و بدنی نبیند خدا به او توجهی ندارد)

    

(۱۱) امام صادق (ع) فرمود: مصیبت ها بخشش های خداست و فقر در خزانه خدا محفوظ است . (و آن را جز به بنده عزیزش که خواهد او را به خود متوجه سازد ندهد).

از آيات قرآن کريم به خوبي استفاده مي شود که وسيله قرار دادن مقام انسان صالحي در پيشگاه خدا و طلب چيزي از خداوند به خاطر او، به هيچ وجه ممنوع نيست و منافات با توحيد ندارد. براي اثبات اين سخن ابتدا به مشروعيت توسل در قرآن کريم و در ادامه به نمونه هايي از توسل در قرآن کريم اشاره مي شود:
الف) مشروعيّت توسل در قرآن
خداوند در سوره‌ي مائده مي فرمايد: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(1)" اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و وسيله ‏اى براى تقرب به او بجوئيد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد."
در اين آيه روي سخن به افراد با ايمان است و به آنها دستور مي دهد که «وسيله اي براي تقرب به خدا انتخاب نمائيد» (وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ) اين وسيله مي تواند عباداتي مثل نماز و روزه باشد و يا اولياي الهي باشند که در نزد خداوند متعال آبرو دارند. 
ب) نمونه هاي از توسّل در قرآن کريم
در قرآن کريم موارد زيادي از مصاديق توسل را مي توان يافت. نقل اين موارد و عدم ردع آن از طرف قرآن کريم خود مي تواند دليل بر اين مدّعا باشد که وسيله قرار دادن مقام انساني صالحي در پيشگاه خدا و طلب چيزي از خداوند به خاطر او، به هيچ وجه ممنوع نيست و منافات با توحيد ندارد. در ادامه به چند مورد از آنها اشاره مي کنيم.
1- توسّل به حضرت يعقوب جهت طلب استغفار
در جريان قصّه‌ي حضرت يوسف(ع) زمانيکه فرزندان يعقوب يوسف را در چاه انداختند، به نزد پدر خويش، حضرت يعقوب(ع) آمده و اظهار ندامت کرده و گفتند:«فَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ»(2) "گفتند: اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم" قرآن مي فرمايد که حضرت يعقوب براي فرزندانش استغفار کرد: «قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»(3) ؛"گفت:به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم كه او همانا آمرزنده مهربان است" 
از آيات فوق استفاده مي شود که تقاضاي استغفار از شخص ديگر نه تنها منافات با توحيد ندارد، بلکه راهي است براي رسيدن به لطف پروردگار، و گرنه چگونه ممکن بود يعقوب پيامبر، تقاضاي فرزندان را دائر به استغفار براي آنان بپذيرد، و به توسل آنها پاسخ مثبت دهد (4) 
2- توسل بني اسرائيل به موسي(ع) 
تنوع طلبي بني اسرائيل و انتظارات بيش از حد ايشان از پيامبر خويش امريست که در قرآن کريم به آن اشاره شده است. امّا نکته اي که در اين راستا مؤيد کلام ما و خود نوعي دليل  بر وجود توسّل در فرهنگ قرآن و سيره‌ي امم سابق مي تواند باشد، واسطه قرار دادن موسي(ع) براي طلب و عرض حاجات خويش به درگاه خداوند است. چه اينکه زماني که بين اسرائيل خواستار نزول اطعمه و اشربه‌ي رنگين و متنوع از درگاه خداوند مي شوند به موسي(ع) روي آورده و مي گويند:
«وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ»(5)؛" و چون گفتيد اى موسى هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مى‏روياند، براي ما خارج کند."
بنابراين مي توان نتيجه گرفت که واسطه قرار دادن يک پيامبر يا يک مقرّب درگاه الهي براي درخواست و طلب حاجت از درگاه الهي امري بلااشکال است.
3- توسّل به پيامبر اکرم(ص) جهت آمرزش گناهان
خداوند در قرآن کريم از عمل برخي از مؤمنين گنه کار گزارش داده است که به نزد رسول خدا آمده و از ايشان درخواست مي-کردند تا از درگاه خداوند براي ايشان طلب آمرزش و بخشش نمايد:
«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»(6)؛"و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد قطعا خدا را توبه‏پذير مهربان مى‏يافتند."
قرآن کريم اين فيض بزرگ را تنها شامل مؤمنين ندانسته و مشرکين را نيز قابل دريافت اين موهبت الهي و طلب بخشش رسول خدا مي¬داند:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ»(7)؛"چون بديشان گفته شود بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد سرهاى خود را بر مى‏گردانند و آنان را مى‏بينى كه تكبركنان روى برمى‏تابند"
اين آيه صريحاً مي گويد که آمدن به سراغ پيامبر و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براي گنه کاران مؤثر است، و موجب پذيرش توبه، و رحمت الهي است. خداوند حتي به اين هم اکتفا نکرده بلکه به پيامبر خويش امر مي-کند که از جانب خويش براي مؤمنان طلب آمرزش کند:
«فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ»(8)؛" پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن] و خداست كه فرجام و مآل [هر يك از] شما را مى‏ داند"
اينجا خداوند به پيامبر امر کرده که براي مسلمانان استغفار کند. اين نکته نيز قابل توجه است که در اينجا خداوند براي مؤمنين و مؤمنات شفاعت کرده ، و دستور استغفار به پيامبرش داده، تا آنها را مشمول رحمت خود کند، و از اينجا عمق مسأله «شفاعت» در دنيا و آخرت، و در همچنين مشروعيت و اهميت مسأله«توسل» ظاهر مي شود.(9)
از مجموع اين آيات مي توان نتيجه گرفت که اگر وساطت و دعا و استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر شرک بود چگونه ممکن بود که قرآن چنين دستوري را به گنه کاران بدهد منتها افراد خطا کار بايد نخست خود توبه کنند و از راه خطا برگردند، سپس براي قبول توبه خود از استغفار پيامبر(ص)نيز استفاده کنند.
بديهي است پيامبرآمرزنده گناه نيست، او تنها مي تواند از خدا طلب آمرزش کند. جالب توجه اينکه قرآن نمي گويد: تو براي آنها استغفار کن بلکه مي گويد«رسول» براي آنها استغفار کند، اين تعبير گويا اشاره به آن است که پيامبر(ص) از مقام و موقعيتش استفاده کند و براي خطا کاران  توبه کننده استغفار نمايد.(10)
مسئله‌ي طلب استغفار و آمرزش براي گنه کاران تنها به شخصيّت حضرت رسول(ص) منحصر نشده و حتي در بعضي آيات آمده است که فرشتگان نيز براي مؤمنان طلب آمرزش مي کنند مانند:
«وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ»(11)؛"و براى كسانى كه گرويده‏اند طلب آمرزش مى‏كنند پروردگارا رحمت و دانش [تو بر] هر چيز احاطه دارد كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار."
«رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا.....»اين جمله حکايت متن استغفار ملائکه است، ملائکه قبل از درخواست خود نخست خدا را به سعه رحمت و علم ستوده اند، و اگر در بين صفات خداوندي رحمت را نام برده و آن را با علم جفت کردند، بدين جهت است که خدا با رحمت خود بر هر محتاجي انعام مي کند و با علم خود احتياج هر محتاج و مستعد رحمت را تشخيص مي دهد. و معناي جمله اين است که : خدايا حال که رحمت و علم تو واسع است، پس کساني را که با ايمان آوردن به يگانگي تو و با پيروي دين اسلام، به سوي تو برگشتند، بيامرز و از عذاب جحيم حفظشان فرما.(12)
«تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»(13)؛"چيزى نمانده كه آسمانها از فرازشان بشكافند و [حال آنكه] فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏گويند و براى كسانى كه در زمين هستند آمرزش مى‏طلبند آگاه باش در قيقت‏خداست كه آمرزنده مهربان است. "
بنابراين مي يابيم که وسيله ي گرفتن سنت قرآني و سنت انساني هست. وسيله سنت  عالم مادي و عالم معنوي هست. اما چون انسان با ماديات انس دارد قبول مي کند وسيله هايي که بالا اثبات شده، اما هنگامي که اين وسيله غير مادي باشد شايد براي او قبول کردن وسيله سخت باشد. بنابراين اين شايد در ذهن کسي سؤالي ايجاد شود که آيا مي شود از کسي که زنده نيست درخواست توسل کرد؟
توسل به کسانيکه از دنيا رفته اند
ممکن است گفته شود تمام موارد توسلي که در بالا به آن اشاره شد، همگي در زمان حيات شخص مورد توسّل صورت گرفته است ولي آنچه تشيّع مدافع آن است، امکان توسّل حتي به گذشتگان و کساني که از دار دنيا رفته اند، مي باشد. اگر هم بر اساس آيات قرآن جواز و مشروعيّت توسّل را ثابت کنيم اين تنها مربوط به افراد زنده و کساني که در قيد حياتند مي باشد و هيچ دليل و مدرکي براي تعميم آن به مردگان وجود ندارد. 
براي اثبات امکان توسّل به اشخاصي از دنيا رفته اند قدم اوّل آن است که ثابت کنيم که اصالت انسان به روح است، و ثانياً اين روح با اين جهان ارتباط دارد.
اصالت روح
قرآن انسان را به دو گروه زنده و مرده تقسيم کرده است. امّا آيا زندگي يعني نفس کشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون آوردن؟ نه، اين معني زندگي نيست، اينها براي ما شرايط زندگي است نه خود زندگي. زندگي يعني بينايي و توانايي. ما از آن جهت به خداوند تعالي«حي» مي گوييم که دانا و تواناي مطلق است، آثار حيات بر وجود مقدس او بار مي شود(14) 
در حقيقيت آنچه حيات حقيقي انسان را تشکيل مي دهد، چيزي غير از تنفّس و تغذيه‌ي ايست که در ساير موجودات زنده متداول است. انسان در بين همه‌ي موجودات، قابليّت دريافت حيات ويژه اي را دارد که در سايه‌ي پاسخگويي به دعوت شريعت حاصل مي شود. خداوند در سوره‌ي انفال مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ»(15)؛"اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‏بخشد" خداوند در اين آيه، قرآن را عامل حيات و پيغمبر را حيات بخش و زنده کننده معرفي کرده است. 
بنابراين زندگي ما به همين بدن مادي و حرکت قلب ما نيست، که در صورت از کار افتادن آن، خاتمه يابد بلکه زندگي و حيات حقيقي انسان به «روح» او وابسته است که با ايمان زنده مي شود و اصالت وي را تشکيل مي دهد و فناناپذير است و حتي پس از بين رفتن بدن مادّي نيز در قادر است به حيات خود ادامه دهد. 
اين حقيقت را مي توان از آياتي ديگر از قرآن نيز استفاده کرد از جمله‌ي اين آيات شريفه که به آنها اشاره مي کنيم:
 «قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»(16)؛" بگو:«فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‏شويد.
لفظ «توفي» به معني ميراندن نيست، بکله به معني اخذ و گرفتن است. و تعبير اين آيه فقط آن وقت صحيح خواهد بود که واقعيت انسان همان روح باشد. بدن ما فقط لباسي است که بر روح پوشانيده شده است.(17)
سوره ي بقره آيه ي 154: «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ»؛" و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد".
سوره ي يس آيه ي 25-27: «إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ- قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ- بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ»؛"(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم [اقرار] مرا بشنويد! [سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مى‏دانستند..... كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد".
سوره ي آل عمران آيه ي 169: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»؛"(اي پيامبر!) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند".
علامه مي فرمايند که مراد از «جنت» بهشت برزخ است نه بهشت آخرت.(18)
سوره آل عمران آيه ي 170:  «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»؛"به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏ اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند".
کلمه «فرح» ضد کلمه ي «حزن» است و کلمه «بشارت» و «بشري» به معناي هر خيري است که تو را خوشحال کند، و کلمه «استبشار» به معناي اين است که در طلب اين باشي که با رسيدن خبري و بشارتي خرسندي کني و معناي جمله اين است که کشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل خوشحالي مي کنند و هم در طلب اين خبر خوش هستند که رفقاي عقب مانده شان نيز به اين فضل الهي رسيدند، و آنها نيز خوفي و اندوهي ندارند.
از اين بيان روشن مي شود که کشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنين برجسته که هنوز در دنيا باقي مانده اند خبر دارند.(19)
حالا که ثابت شد که اصالت انسان بر روحش است و مرگ فقط يک انتقالي است از يک دنيا به دنياي ديگر، بايت ثابت کنيم که ارتباطي بين افراد آن دنيا و اين دنيا هست تا بتوانيم آنها را به عنوان وسيله استفاده کنيم.
ارتباط گذشتگان با اين دنيا
در قرآن آيات زيادي هست که نشان مي دهد که انبياء ما با اين آن جهان ارتباط داشته اند.
1. پيامبران با ارواح گذشتگان سخن مي¬گويند
حضرت صالح با ارواح قوم خويش سخن مي گويد. در آيات 77-79 سوره ي اعراف آمده:«فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ- فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ- فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ»؛ "پس آن ماده‏شتر را پى كردند و از فرمان پروردگار خود سرپيچيدند و گفتند اى صالح اگر از پيامبرانى آنچه را به ما وعده مى‏دهى براى ما بياور!» آنگاه زمين‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند. پس [صالح] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما [خيرخواهان و نصيحتگران] را دوست نمى‏داريد."
آيه نخست حاکي است که آنان هنگامي که زنده بودند از او عذاب الهي را درخواست کردند، آيه دوم حاکي است که عذاب الهي را در خواست کردند، و آيه ي سوم حاکي است که حضرت- صالح پس از مرگ و نابودي آنان، با آنها سخن مي گويد.
حضرت شعيب با ارواح گذشتگان سخن مي گويد: «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ، الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ، فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ»(20)؛"پس زمين‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‏هايشان از پا درآمدند. كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند گويى خود در آن [ديار] سكونت نداشتند كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند خود همان زيانكاران بودند! پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟" 
پيامبر ما نيز با ارواح انبيا صحبت مي کند در آيه ي 45 سوره ي زخرف آمده است: «وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ»؛"و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشته‏ ايم؟ ".
2. درود بر انبياء
در خود قرآن به انبياء سلام فرستاده شده است و نيز ما به آنها در نماز هم سلام مي فرستيم، اگر آنها هيچ ارتباطي با اين دنيا نداشته اند پس اين سخن از قرآن و ما بيهوده خواهد بود. از جمله‌ي در سوره‌ي صافات موارد متعدّدي از اين سلام هاي الهي آمده است که عبارتند از: 
آيه ي 79 : سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ
آيه ي 109: سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ
آيه ي 120: سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ
آيه ي 130: سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ
آيه ي 181: وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ
علاوه بر اين ما مأموريم که در تشهد نماز، سلام بر پيامبر بفرستيم و اين اعتقاد همه ي مسلمين اعم از شيعه و اهل سنت است چگونه ممکن است او را مخاطب سازيم به چيزي که هرگز آن را نمي شود.
اگر به راستي ارتباط و پيوند ما با پيامبر، مقطوع و بريده است، پس يک چنين سلام، آن هم به صورت خطاب، چه معني دارد؟(21)
نتيجه بحث
توسل جستن به ساحت اولياء الهي براي تقرب به ذات پرودرگار و واسطه قرار دادن ايشان يکي از مسلّمات ديني و يکي از آموزه هاي قرآني به شمار مي رود. در قرآن کريم نمونه هاي زيادي از توسّل بندگان به ساحت انبياء الهي ذکر شده است. توسل به هيچ وجه با توحيد تعارض و تضاد ندارد و در راستاي سنّت الهي و وجود سلسله اسباب و علل در نظام آفرينش قابل فهم است. گناهان ما، خيلي ما را از او دور کرده است، و به خاطر اين، ما از توسل استفاده مي کنيم. ما اعتقاد داريم قاضي حاجات و استجاب کننده‌ي حقيقي دعوات خداوند است و انبياء و ائمه‌ي اطهار تنها واسطه‌ي فيض الهي اند.
پي نوشت:
1. سوره مائده، آيه 35.
2.سوره يوسف، آيه 97.
3. سوره يوسف، آيه 98.
4. ناصر مکارم و دوستان، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چ اول، 1374ش، ج10، ص 75.
5. سوره بقره، آيه 61.
6. سوره نساء، آيه 64.
7. سوره منافقين، آيه 5.
8. سوره محمد، آيه 19.
9.ناصر مکارم و دوستان، تفسيرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چ اول، 1374ش،  ج21، ص 453.
10. همان، ج 3، ص 451.
11. سوره غافر، آيه 7.
12. سيد محمد باقر موسوي،ترجمه الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چ پنجم، 1374ش، ج17، ص 469.
13. سوره شوري، آيه 5.
14. شهيد مرتضي مطهري، احياي تفکر اسلامي، انتشارات صدرا، ص52-55.
15.سوره انفال، آيه 24.
16. سوره سجده، آيه 11.
17. جعفر سبحاني، منشور جاويد، قم، انتشارات امام صادق(ع)، 1383ش،ج10، ص364-365.
18. سيد محمد باقر موسوي،ترجمه الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چ پنجم، 1374ش، ج17، ص 115.
19. همان، ج4، ص 94.
20. سوره اعراف، آيه 91تا93.
21.جعفر سبحاني، منشور جاويد،قم، انتشارات امام صادق(ع)، 1383ش،ج10، ص360-364.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلامٌ علیکم و رحمة الله. از خدای متعال خیلی سپاسگزارم و متشکّرم که این توفیق را داد تا امروز هم مثل سالهای قبل به نحوی در خدمت شما جوانهای عزیز باشیم و از نفَس گرم شما و دلهای پاک و روشن شما در این جلسه ان‌شاءالله بهره‌مند بشویم.

السّلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام.

این چهل روزی که از عاشورا تا اربعین اتّفاق افتاده، یکی از مقاطع بسیار مهمّ تاریخ اسلام است. روز عاشورا در اوج اهمّیّت است و این چهل روزی هم که بین عاشورا و اربعین هست، تالی‌تلو روز عاشورا است. اگر روز عاشورا اوج مجاهدت همراه با فداکاری -فدا کردن جان، فدا کردن عزیزان، فرزندان و یاران- است، این چهل روز، اوج مجاهدت همراه با تبیین، همراه با افشاگری، همراه با توضیح [است]. اگر این چهل روز نمیبود، اگر حرکت عظیم زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و جناب امّ‌کلثوم و حضرت سجّاد (علیه السّلام) نمیبود، شاید آن فقره‌ی «لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَة»  اتّفاق نمی‌افتاد. این حرکت عظیم، این صبر فوق‌العاده‌ی خاندان پیغمبر به پیشوایی زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و امام سجّاد (علیه السّلام) بود که توانست حادثه‌ی کربلا را ماندگار کند و به معنای واقعی کلمه این تبیین مکمّل آن فداکاری بود.

من از این جمله استفاده کنم برای بیان این مطلب که شما جوانان عزیز و دانشجویان عزیز که به معنای واقعی کلمه میوه‌ی دل ملّت و امید آینده‌ی این کشورید، به مسئله‌ی «تبیین» اهمّیّت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراه‌کننده‌ای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگه داشتنِ افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوانها، «حرکت تبیین» خنثی‌کننده‌ی این توطئه‌ی دشمن و این حرکت دشمن است.

هر کدام از شما به عنوان یک وظیفه، مثل یک چراغی، مثل یک نوری پیرامون خودتان را روشن کنید. امروز خوشبختانه میدان باز است برای انتشار افکار. این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ میتوانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به اشکالات را، پاسخ به ابهام‌آفرینی‌ها را در این فضا با استفاده‌ی از این امکان منتشر کنید و میتوانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید. البتّه اصل قطعی در این باب این است که بایستی از شیوه‌ی اخلاقی در این کار پیروی کرد. از این کاری که بعضی‌ها در فضای مجازی یا در مطبوعات و در مقاله‌ها و اینجا و آنجا انجام میدهند که با دشنام، با تهمت و فریب و دروغ با افکار عمومی مواجه میشوند، باید بشدّت اجتناب کرد. بایستی حقایق را با منطق قوی، سخن متین و عقلانیّت کامل، همراه با زینت عاطفه و عواطف انسانی، و به‌کارگیری اخلاق منتشر کرد. امروز همه‌‌ی ما بایستی در این میدان حرکت بکنیم؛ هر کدام به نحوی و با سهمی که در این راه داریم.

امیدوارم ان‌شاء‌الله خدای متعال همه‌ی شماها را موفّق کند. جوانهای ما امروز بحمدالله مجهّزند؛ مجهّز به فکر، مجهّز به عقلانیّت، مجهّز به آگاهی‌های فراوان، و میتوانند در این زمینه‌ها خیلی تلاش کنند. خودتان را آماده کنید، این تجهیزات را در خودتان افزایش بدهید و به معنای واقعی کلمه خودتان را مجهّز کنید و در این میدان وارد بشوید: در میدان تبیین و افشاگری، یعنی راهی که زینب کبریٰ (سلام‌ الله‌ علیها) در این چهل روز انجام داد. عظمت این چهل روز به خاطر کاری است که این بزرگوار و حضرت سجّاد (سلام ‌الله ‌علیه) و بقیّه‌ای که اطراف اینها [بودند] انجام دادند و سختی‌ها را تحمّل کردند، و [اگر بخواهیم] با زبان روضه‌خوانی حرف بزنیم، در واقع در روز اربعین، زینب کبریٰ آمد گزارش کار به امام حسین (علیه‌ السّلام) داد که این کارها را کردیم، این جور رفتیم، این جور تحمّل کردیم و این جور بیان کردیم و تبیین کردیم.

امیدوارم ان‌شاء‌الله خدای متعال همه‌تان را موفّق بدارد. راه امام حسین راه مبارکی است، راه شیرینی است، راه موفّقی است، راهی است که به نتیجه‌ی قطعی میرسد. ان‌شاء‌الله خواهید توانست با الهام از حرکت حسینی و استفاده‌ی از معارف حسینی این کشور را به قلّه‌های سعادت به معنای واقعی کلمه -هم سعادت معنوی، هم سعادت مادّی- برسانید؛ راه این است؛ راه این است. راه درست، حرکت در پرتو راهنمایی‌های حسینی و ائمّه‌ی هدی (علیهم ‌السّلام) و قرآن و عترت است.

ان‌شاء‌الله که موفّق باشید و خداوند ان‌شاء‌الله به شماها توفیق بدهد؛ از شما قبول بکند؛ این اشکهای زلال و دلهای پاک و روشن را ان‌شاء‌الله مورد الطاف خودش قرار بدهد و ما را هم از برکات وجود شما جوانها ان‌شاءالله بهره‌مند کند و این کشور را ان‌شاء‌الله مزیّن به حرکات مجاهدانه و منطقی و متین شما جوانها کند.

خوشحالم از این که امروز هم توانستیم در خدمت شما باشیم و از خداوند متعال برای روح مطهّر امام و ارواح طیّبه‌ی شهیدان و شهید عزیزمان شهید سلیمانی و همراهانش، و عالِم ارزشمند تازه‌گذشته، مرحوم آقای حسن‌زاده (رضوان ‌الله‌ علیه) رضوان الهی را مسئلت میکنم.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته


۱) تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۱۳ (زیارت اربعین)

محمدحسن فلاح مهر آبادی معاون تحقیقات و فناوری مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی ، با اشاره به اینکه موسسه رازی در صورت حمایت مسوولین واکسنی بی‌عارضه، بسیار اثربخش و مفید در  اختیار عموم جامعه قرار خواهد داد، گفت: خوشبختانه در مراحل اول و دوم مطالعات بالینی میان افرادی که واکسن کووپارس دریافت کردند، عارضه جدی مشاهده نشد و بروز عوارض معمولی شامل درد محل تزریق، سردرد و خستگی در برخی از داوطلبین عادی بود.

معاون تحقیقات و فناوری مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی افزود: با توجه به پلت فرم واکسن در این واکسن تب مشاهده نشده است؛ همچنین نتایج بدون ضرر و کم عارضه بودن این واکسن نیز به تایید کمیته DSMB و سازمان غذا و دارو نیز رسیده است.

مهر آبادی در پاسخ به اینکه آیا با روند مناسب واکسیناسیون برنامه‌ای برای صادرات آن وجود دارد یا خیر، گفت: درخواست‌هایی برای صادرات وجود دارد، اما طبق ضوابط کشور ابتدا می بایست نیاز داخل تامین شود و ذخیره استراتژیک به اندازه کافی در کشور وجود داشته باشد؛ سپس بعد از آن با برنامه ریزی به فکر صادرات خواهیم بود. 

وی اذعان داشت: چون پلتفرم موسسه رازی پلتفرم پروتئین نوترکیب است، لذا به دلایل مختلف از جمله عوارض کم و همچنین قابلیت تحریک سیستم ایمنی سلولی می‌تواند به عنوان یکی از گزینه‌های واکسن یادآور به ویژه بعد از واکسن‌هایی با پلت فرم ویروس غیر فعال مورد استفاده قرار گیرد.

معاون تحقیقات و فناوری مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی ادامه داد: با توجه به قابلیتهای واکسن پروتئن نوترکیب برای افراد نیازمند به دوز سوم، همچنین زیر ۱۸ ساله‌ها و گروه‌های حساس جامعه، بهتر است از پلتفرم پروتئین نوترکیب با میزان آنتیژن کم استفاده شود.

مهر آبادی تصریح کرد:  پلتفرم موسسه رازی بین واکسنهای موجود با 10 میکرو گرم آنتی ژن، کمترین مقدار آنتی ژن را دارد که این موضوع نوعی قابلیت مهم به شمار می‌آید و این واکسن را با ایمنی زایی نسبتا مناسبی همراه است.

وی افزود: از طرفی واکسنی که در موسسه رازی به عنوان پلتفرم پروتئین خالص ساخته شده، واکسنی است که دانش فنی ادجوانت آن به عنوان یکی از اجزا مهم تولید واکسن کاملا بومی و نتیجه تحقیق بیش از 10 سال محققین موسسه بوده است.

معاون تحقیقات و فناوری مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی ادامه داد: همچنین بدون ضرر بودن و قابلیت ایمنی‌زایی آن به ویژه قابلیت تحریک ایمنی سلولی در فاز اول و دوم مطالعه واکسن کووید 19 اثبات شد که این موضوع به عنوان دستاوردی بسیار بزرگ برای موسسه و کشور تلقی میشود.

مهرابادی با اشاره به اینکه اکنون یک میلیون و 400 هزار دوز از واکسن کووپارس موسسه رازی تولید و آماده عرضه است، افزود: در همین ماه مهر نیز 3 میلیون دوز دیگر تولید خواهد شد و در صورت حمایت مسوولین از آن واکسنی بی‌عارضه، بسیار اثربخش و مفید در اختیار جامعه قرار خواهد گرفت.

وی ادامه داد:  اگر مجوز مصرف اضطراری این فر‌‌‌‌‌‌‌‌آورده صادر شود، حمایت های لازم از این موسسه صورت پذیرد و قرارداد خرید واکسن از طرف دولت به امضا برسد، موسسه رازی تا پایان سال 20 میلیون دوز تولید و در اختیار وزارت بهداشت قرار خواهد داد. 

 معاون تحقیقات و فناوری مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی با تاکید بر لزوم پیش خرید از تولیدکنندگان داخلی در جهت تقویت توان داخلی در تولید واکسن، تاکید کرد و گفت: با حمایت‌های انجام شده زیرساختهای تولید واکسنهای نوترکیب در موسسه در حال تکمیل و راه اندازی است که می‌تواند برای تولید نسل جدید واکسنهای مورد نیاز از جمله انفلولانزای فصلی و فلج اطفال تزریقی مورد استفاده قرار گیرد.

مهرابادی ادامه داد: ضروری است که حمایت‌ها بیش از پیش ادامه یابد تا شاهد همه‌گیری بعدی نباشیم و در همین راستا تولیدکنندگان داخلی با حمایتهای مجدانه دولت بتوانند با سرعت بیشتری نیاز داخلی را تامین فرمایند.

رسانه‌های لبنان از سرنگونی یک فروند پهپاد رژیم صهیونیستی توسط جنبش حزب الله خبر دادند.


در بیانیه حزب الله لبنان آمده است:  امروزپنج شنبه(8 مهرماه) ساعت ۱۳:۵۵ دقیقه به وقت محلی یک فروند پهپاد متعلق به رژیم صهیونیستی را در جنوب لبنان ساقط کرده است.


در ادامه بیانیه گفته شده است که این پهپاد در منطقه وادی مریمین واقع در منطقه یاطر در جنوب لبنان سرنگون شده است.


پیش از این آویخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود که یک پهپاد اسرائیلی در داخل خاک لبنان سقوط کرده است.

 

 

در اینجا ۴ نشانه ای که به شما هشدار می دهد روزانه بیش از اندازه نیازتان میوه دریافت می کنید، معرفی شده است:

احساس نفخ مداوم: 

میوه یک ماشه برای ابتلا به نفخ است. میوه ها غنی از یک نوع قند به نام فروکتوز هستند که متاسفانه بسیاری از ما قادر به جذب و هضم موثر مقادیر زیادی از فروکتوز نیستیم. محققان بر این باورند که ۴۰ درصد از مردم از یک بیماری به نام سوء جذب فروکتوز در روده کوچک رنج می برند. عدم جذب فروکتوز با علائمی مانند ایجاد گاز و نفخ در دستگاه گوارش همراه است. دریافت فروکتوز بیش از حد با واکنش های التهابی در بدن نیز همراه است.

ابتلا به اسهال یا وخیم شدن علائم سندرم آی بی اس: 

سوء جذب فروکتوز موجود در میوه منجر به نفخ، گرفتگی عضلات شکم، درد و اسهال و حتی گاهی سردرد نیز می شود. علاوه بر این، بسیاری از میوه ها مانند سیب سرشار از پکتین هستند؛ یک نوع فیبر که مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر یا آی بی اس، برای شکستن کامل آن مشکل دارند.

افزایش وزن: 

حتی اگر مواد غذایی حاوی قند و کربوهیدرات های تصفیه شده، غذاهای فراوری شده و محصولات چرب حیوانی را نیز کنار بگذارید، مصرف بیش از حد میوه باز هم می تواند برای از دست دادن وزن، مشکل آفرین باشد. مصرف روزانه ۵ میوه متوسط توصیه شده است. یک میوه متوسط درحدود ۶۰ کالری انرژی دارد بنابراین برای حفظ وزن بدن در محدوده طبیعی باید اعتدال در مصرف میوه ها هم رعایت شود.

احساس ضعف و گرسنگی: 

فروکتوز نه‌ تنها جلوی گرسنگی را نمی ‌گیرد بلکه برعکس میل به مصرف مواد غذایی پرکالری را افزایش می‌ دهد. محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی پس از زیر نظر گرفتن ۲۴ داوطلب که گروهی نوشیدنی ‌های حاوی گلوکز و برخی نوشیدنی‌ های حاوی فروکتوز مصرف می ‌کردند اعلام نمودند، وقتی داوطلب نوشیدنی حاوی فروکتوز می‌ خورد احساس گرسنگی بیشتری دارد و میل به مصرف مواد غذایی پرکالری مثل موز و بیسکوییت بیشتر می ‌شود. متخصصان می ‌گویند، گرچه فروکتوز قند میوه‌ است اما به هرحال قند ساده تلقی می ‌شود و عامل ذخیره چربی در بدن است. گرچه این قند سبب مقاومت به انسولین نمی‌ شود اما برای حفظ تناسب اندام باید مراقب مصرف متعادل آن در طول روز باشید.

فرهاد زمانی فوق تخصص گوارش اظهار کرد: تحرک، ورزش و تغییر سبک زندگی و استفاده از غذا‌هایی که فیبر بیشتری دارند در حفظ سلامت فرد و مقابله با چاقی و به طور کلی پیشگیری از بیماری‌های مختلف بسیار حائز اهمیت است.

وی افزود: بسیاری از بیماری‌ها، گوارشی و کبدی هستند که در ظاهر هیچ علامتی را در فرد ایجاد نمی‌کند، برخی فکر می‌کنند که علامت فقط درد است، در حالی که خیلی از بیماری‌ها اصلا دردی ندارند.

زمانی با تاکید بر اینکه علامت هر بیماری درد نیست و ممکن است خیلی از بیماری‌ها حتی علامت هم نداشته باشد عنوان کرد: در درمان کبد چرب مهمترین اصل اصلاح سبک زندگی است، پرهیز‌ها و سبک زندگی سالم نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

وی ادامه داد: کبد چرب شایعترین علت بیماری‌های کبدی و در نهایت سیروز است، این بیماری علامت خاصی ندارد لذا مهمترین علامت این بیماری بی‌علامتی است، این بیماری در افراد چاق بیشتر است؛ اگرچه در افراد لاغر هم نیز کبد چرب دیده می‌شود.

این فوق تخصص گوارش با اشاره به اینکه کبد چرب در طول زمان به سیروز تبدیل می‌شود، افزود: نباید اجازه دهیم دچار کبد چرب شویم؛ چون رسوبی که در کبد تشکیل می‌شود به مقدار صفر نخواهد رسید، کبد چرب در سه نوع خفیف، متوسط و شدید بروز پیدا می‌کند، تمام تلاش ما این است که بتوانیم درجه آن را کاهش دهیم، چون سیروز و فیبروز در نوع خفیف و متوسط کمتر است.

وی تاکید کرد: درمان کبد چرب نیاز به تحرک و تغذیه سالم دارد، اگر افراد افزایش وزن دارند باید با تحرک و ورزش وزن را کاهش دهند و اگر دیابتی هستند و چربی خون بالا دارند آن را کنترل کنند تا کبد چرب آن‌ها کنترل شده و تبدیل به سیروز نشود.

کارشناسان در پاسخ به این پرسش که خودداری از خوردن مواد گوشتی چه واکنشی در بدن به دنبال دارد، برخی موارد را مطرح کرده اند.

کاهش وزن: تکه های بزرگ و اضافه گوشت قرمز می توانند توسط سایر پروتئین های مفیدتر جایگزین شوند که کالری کمتری نیز دارند. به عنوان مثال در یک تکه گوشت ۱۷۰ کالری وجود دارد که در صورت جایگزینی با لوبیا تنها ۷۰ یا ۱۰۰ کالری به بدن می رساند. ممکن است در نظر اول این مقدار چندان تفاوتی نداشته باشد اما در طول زمان می تواند تفاوت های فاحشی داشته باشد. علاوه بر این، در مطالعه انجام شده در سال ۲۰۱۵ میلادی که در مجله «پزشکی عمومی داخلی» به چاپ رسید، نشان داده شد که افراد گیاهخوار در مقایسه با گوشتخواران زودتر وزن کم می کنند.

کاهش اسید دستگاه گوارش: گوشت قرمز در کنار سایر مواد همچون آرد، قهوه و نوشابه می تواند فضای اسیدی را در بدن به وجود آورد. فضای اسیدی سبب افزایش میزان استرس، خواب نامناسب و برخی از بیماری ها همچون سرطان می شود.

احساس نفخ کمتر: بدن برای هضم گوشت قرمز در مقایسه با سایر خوراکی ها به زمان بیشتری نیاز دارد. در برخی از افراد هم گزارش هایی مبنی بر یبوست، دردهای شکمی و افزایش گاز شکم بعد از مصرف گوشت قرمز وجود داشته است. در بسیاری از افراد حذف گوشت قرمز و جایگزین کردن آن با مواد غذایی محتوی فیبر، برای سلامتی آنها مفید بوده و میزان تورم بدن را نیز را کاهش داده است.

بهبود سلامت پوست: یبوست که یکی از نشانه های هضم نادرست مواد غذایی در بدن است سبب تیره شدن و عدم شادابی سلول های پوستی می شود. در این میان؛ حذف گوشت قرمز به کارکرد بهتر اندام هایی چون کبد و کلیه ها که مسئول فیلتر کردن ضایعات هستند، نیز کمک می کند.

کاهش کلسترول: حذف گوشت قرمز میزان چربی اشباع شده در بدن را نیز کاهش می دهد که در ارتباط مستقیم با سطح کلسترول و گرفتگی های عروقی قرار دارد.

کاهش خطر ابتلا به برخی سرطان ها: حذف کردن گوشت قرمز خطر ابتلا به برخی از سرطان ها از جمله سرطان روده و روده بزرگ را کاهش می دهد. این اتفاق خصوصا زمانی که تاریخچه خانوادگی در ابتلا به این انواع سرطان وجود دارد می تواند موثرتر نیز باشد. به عقیده کارشناسان، مصرف گوشت قرمز تورم بیشتری را در بدن به وجود می آورد و چنین تورم های مزمنی می توانند در پیشرفت سرطان تاثیر داشته باشند.

کاهش خطر ابتلا به برخی بیماری ها: حذف یا مصرف کم گوشت قرمز می تواند از بیماری های قلبی عروقی، چاقی و دیابت نیز جلوگیری کند. مصرف گوشت قرمز برخی از باکتری ها را در شکم شکل داده که می توانند بر متابولیسم بدن، دیواره های شریان ها و عروق بدن تاثیر داشته باشند. همچنین با بیماری هایی چون آلزایمر هم ارتباط دارد.

افزایش انرژی: از آنجایی که وعده غذایی محتوی گوشت قرمز روند هضم را کاهش می دهد بدن برای هضم آن مجبور به صرف انرژی بیشتری خواهد بود. مطالعات نشان داده اند که مصرف غذاهای گیاهی می تواند در طولانی مدت سبب افزایش انرژی فرد شود.

افزایش مصرف منابع دیگر پروتئین: اگرچه پروتئین می تواند سبب ساخت عضله در بدن شود اما میزان آن نیز با توجه به سایز و وزن افراد و میزان فعالیت های بدنی آنها تفاوت هایی دارد. زمانی که شما تنها به ۲۱ گرم از این پروتیئن نیاز دارید در یک وعده غذایی در رستوران بیش از ۵۰ گرم از آن را دریافت می کنید. انجمن ملی پژوهش آمریکا میزان مصرف این پروتئین را برای خانم ها ۳۶ گرم و برای آقایان ۴۶ گرم دانسته است که البته بسیاری دیگر از مواد وجود دارند که می توانند این میزان پروتئین را فراهم آورند. به عنوان مثال پروتئین موجود در کوئینا بیش از پروتئین موجود در یک استیک است.

کمبود برخی ریزمغذی ها: اگر گوشت قرمز را حذف یا کمتر کرده اید باید آن را با مصرف مکمل ها جایگزین کنید. به عنوان مثال ویتامین های گروه ب خصوصا ویتامین ب ۱۲ و آهن را در رژیم خود بگنجانید یا مکمل های دارویی آن را مصرف کنید.