
emamian
شاخصه های شیعه واقعی
امام محمد باقر(علیه السلام):
اِنَّ بَعْضَ اَصْحابِهِ قالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِداکَ، اِنَّ الشَّیعَةَ عِنْدَنا کَثیرُونَ، فَقالَ: هَلْ یَعْطِفُ الْغَنِیُّ عَلَی الْفَقیرِ؟ وَ یَتَجاوَزُ الْمُحْسِنُ عَنِ الْمُسیءِ وَ یَتَواسُونَ؟ قُلْتُ : لا. قالَ علیه السلام: لَیْسَ هؤُلاءِ الشّیعَةُ، اَلشّیعَةُ مَنْ یَفْعَلُ هکَذا.
بعضی از اصحاب امام باقر(علیه السلام) به ایشان عرض کردند: شیعه در جامعه ما زیاد است.
امام فرمود: آیا بی نیاز نسبت به نیازمند عطوفت و مهربانی می کند؟ و آیا نیکوکار از خطاکار می گذرد؟ و در مسائل مالی به همدیگر کمک می کنند؟. گفتیم: خیر.
فرمود: پس اینها شیعه نیستند چون شیعه کسی است که اینطور عمل کند.
بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۳۱۳
چرا شعبان ماه پیامبر خوانده میشود
یکی از زیباترین و با ارزش ترین ماه های سال، ماه شعبان است. این ماه شریف برای سالکان طریق از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است؛ به طوری که نوعاً یک سال متمادی در انتظار رؤیت این ماه لحظه شماری می کنند، تا اینکه در ساعات آن عشق و عبودیت خود را به درگاه احدیت به اثبات برسانند.
نکته اول: اذعان روایات اسلامی
در اندیشه اسلامی یکی از راه های معرفت شناسی، شناخت نقلی است. در خصوص علت و ارتباط ماه شعبان با رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) نیز می توان این چنین گفت که، منابع روایی به این مطلب رهنمود کرده است، به عبارت دیگر عمده و اصلی ترین دلیلی که موجب شده است ماه شعبان به ماه رسول خدا شهرت یابد روایاتی است که در این خصوص وجود دارد.
در منابع روایی ماه شعبان، به ماه پیامبر خاتم معرفی شده است، شاید این مطلب به خاطر لزوم ارادت و محبت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) و ارتباط و بندگی ایشان با حق تعالی باشد، در واقع لزومى ندارد که ولادت یا وفات حضرتش در این ماه باشد تا ماه رسول خدا باشد.
۱-«قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام حُثَّ مَنْ فِی نَاحِیَتِکَ عَلَى صَوْمِ شَعْبَانَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ تَرَى فِیهَا شَیْئاً فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله کَانَ إِذَا رَأَى هِلَالَ شَعْبَانَ أَمَرَ مُنَادِیاً یُنَادِی فِی الْمَدِینَةِ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ أَلَا إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَى شَهْرِی ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام کَانَ یَقُولُ مَا فَاتَنِی صَوْمُ شَعْبَانَ مُذْ [منذ] سَمِعْتُ مُنَادِیَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله یُنَادِی فِی شَعْبَانَ فَلَنْ یَفُوتَنِی أَیَّامَ حَیَاتِی صَوْمُ شَعْبَانَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ کَانَ علیه السلام یَقُولُ صَوْمُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ تَوْبَةٌ مِنَ اللَّهِ؛[۱] امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود: «اطرافیان خود را به روزه ى ماه شعبان ترغیب و تشویق کن.»، عرض کردم: «فدایت گردم! آیا براى روزه ى آن فضیلت خاصى را در نظر دارید؟»، فرمود: «بله، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) وقتى هلال ماه شعبان را مى دید، دستور مى داد که منادى در شهر «مدینه» ندا در دهد: اى اهل یثرب، من فرستادهى خدا به سوى شما هستم. آگاه باشید که شعبان ماه من است، پس رحمت خدا بر کسى که در این ماه مرا یارى دهد!»، امام صادق (علیه السّلام) در ادامه فرمود: «امیر مؤمنان (علیه السّلام) مى فرمود: از آن زمان که صداى منادى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) را درباره ى ماه شعبان شنیدم، در طول عمرم-اگر خدا بخواهد-روزه ى ماه شعبان از من فوت نخواهد شد».
و یا در روایت دیگری از امام علی (علیه السلام) نیز این چنین نقل شده است: «شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ وَ شَعْبَانُ شَهْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ رَجَبٌ شَهْرِی؛[۲] رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است».
۲-نکته دوم: به جهت اهمیت و ارزش صلوات در این ماه
از اعمال عبادی و مورد سفارش در این ماه، درود و صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) است. این فریضه ارزشمند از چنان اهمیت و ارزشی برخوردار است که خدای متعال خود و ملائکه را از جمله کسانی معرفی می فرماید که بر پیامبر خاتم(صلی الله علیه و اله) درود می فرستند: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً؛[احزاب، آیه ۵۶] خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى فرستد اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملًا تسلیم (فرمان او) باشید».
در منابع روایی ماه شعبان، ماه درود و صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه و اله) معرفی شده است، برای نمونه در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه واله .... وَ شَعْبَانُ شَهْرِی که شعبان ماه من است. بعد ادامه می دهد تا به اینجا می رسد ..... وَ أَکْثِرُوا فِی شَعْبَانَ الصَّلَاةَ عَلَى نَبِیِّکُمْ وَ أَهْلِهِ ..... در شعبان بر پیامبر و اهل بیتش زیاد صلوات بفرستید...؛ «وَ سُمِّیَ شَهْرُ شَعْبَانَ شَهْرَ الشَّفَاعَةِ لِأَنَّ رَسُولَکُمْ یَشْفَعُ لِکُلِّ مَنْ یُصَلِّی عَلَیْهِ فِیهِ ..... [۳] ماه شعبان ماه شفاعت است چون رسول اکرم برای هر کسی که صلوات بفرستد در این ماه شفاعت می کند».
درخصوص اعمال عبادی ماه شعبان نیز می توان به صلواتی که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است، اشاره کرد که از ابتدا تا انتهای آن درود و صلوات بر پیامبر خاتم موج می زند: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ اَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجارِیَةِ...»[۴ ]
در منابع روایی ماه شعبان، ماه درود و صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه و اله) معرفی شده است، برای نمونه در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه واله .... وَ شَعْبَانُ شَهْرِی که شعبان ماه من است. بعد ادامه می دهد تا به اینجا می رسد ..... وَ أَکْثِرُوا فِی شَعْبَانَ الصَّلَاةَ عَلَى نَبِیِّکُمْ وَ أَهْلِهِ ..... در شعبان بر پیامبر و اهل بیتش زیاد صلوات بفرستید...؛ «وَ سُمِّیَ شَهْرُ شَعْبَانَ شَهْرَ الشَّفَاعَةِ لِأَنَّ رَسُولَکُمْ یَشْفَعُ لِکُلِّ مَنْ یُصَلِّی عَلَیْهِ فِیهِ ..... ماه شعبان ماه شفاعت است چون رسول اکرم برای هر کسی که صلوات بفرستد در این ماه شفاعت می کند».
۳- نکته سوم: جهت تعظیم و بزرگداشت
شاید بتوان به این مطلب نیز اشاره داشت، علت اینکه در منابع روایی از ماه شعبان به ماه پیامبر خاتم (صلی الله علیه و اله) یاد می شود، به این خاطر است که حضرت این ماه را بسیار دوست می داشت و به آن عشق می ورزید، از این رو ساعات و لحظات آن را برای رضای خدا به عبادت و بندگی حق تعالی مشغول می شد، به عبارتی حضرت در این ماه به صورت ویژه و خاص به بندگی حق تعالی می پرداخت، کما اینکه در منابع روایی نیز نقل شده است: «دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْهُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله عله وآله أَنَّهُ قَالَ: شَعْبَانُ شَهْرِی وَ رَمَضَانُ شَهْرُ اللَّهِ وَ هَذَا عَلَى التَّعْظِیمِ وَ الشُّهُورُ کُلُّهَا لِلَّهِ وَ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله کَانَ یَصُومُ شَعْبَانَ.»[۵] رسول خدا می فرماید: اینکه شعبان ماه من است، رمضان ماه خداست و این [مطلب به] جهت تعظیم است، و همه ماه ها مال خداست،. به خاطر این که رسول خدا همواره در این ماه روزه بودند».
سخن آخر
به هر حال در منابع روایی ماه شعبان، به ماه پیامبر خاتم معرفی شده است، شاید این مطلب به خاطر لزوم ارادت و محبت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) و ارتباط و بندگی ایشان با حق تعالی باشد، در واقع لزومى ندارد که ولادت یا وفات حضرتش در این ماه باشد تا ماه رسول خدا باشد.
پی نوشت ها:
۱. إقبال الأعمال، ج۲، ص۶۸۳.
۲. وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۹۳.
۳. النوادر(للأشعری)، ص۱۸.
۴.مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۱، ص۴۵.
۵. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۹۴، ص۸۰.
بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
تبریک عرض میکنم عید سعید و بزرگ مبعث را به همهی ملّت ایران، به همهی امّت اسلامی و به همهی آزادگان عالم. عید مبعث، عید همهی عدالتخواهان جهان است و عید هشدار به امّت اسلامی است. امروز یک مطلبی راجع به بعثت عرض میکنم، یک جملهی کوتاهی هم راجع به مسائل انقلاب عرض خواهم کرد.
بعثت؛ برانگیخته شدن پیامبر و برانگیختن و حرکت دادن مردم به سمت نیکبختی
در مبعث، در یک چنین روزی، قلب مقدّس پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مخزن گرانبهاترین امانت الهی شد یعنی وحی الهی، و سنگینترین مسئولیّت عالمِ وجود بر دوشهای پُرتوان آن بزرگوار نهاده شد که مسئولیّت هدایت بشر تا آخر عالم است. البتّه این بعثت، هدیهی بزرگی هم بود به همهی بشریّت.
بعثت به معنای برانگیختگی است؛ یعنی برانگیختگیِ انسان برگزیدهی پروردگار -که رسول الهی است- و این برانگیختگی همراه میشود با اتّصال او به منبع لایزال علم و قدرت الهی؛ که این، حادث شدنِ پدیدهی عظیم رسالت و پیامبری است؛ در مرحلهی بعد، این برانگیختگیِ شخص پیغمبر به برانگیختگی مجموعههای بشری منتهی خواهد شد؛ یعنی پیغمبر اکرم و رسول الهی در هر دورهای -هر یک از پیامبران بزرگ الهی- بعد [از این] که مبعوث میشود و برانگیخته میشود، مجموعههای انسانی را او برانگیخته میکند و به راه میاندازد و حرکت میدهد به سمت راهی نو، به نیکبختی بشر و راهی را در مقابل پای انسان قرار میدهد؛ معنای بعثت این است.
توحید؛ بزرگترین هدف بعثت
در بعثتِ همهی پیامبران اهدافی وجود داشته است -اهداف الهی- که طبعاً هدف خود پیغمبر هم، به تبع تبعیّت از پروردگار، همان هدف خواهد بود. پس بعثتها هدفهای بزرگی دارند که رأس همهی این هدفها عبارت است از توحید؛ توحید، هدف بزرگ بعثت است: وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۲) توحید خالص، توحید محض؛ که این آیهی شریفه در سورهی نحل است. در سورهی اعراف و همچنین در سورهی هود [هم] از زبان چندین پیغمبر بزرگ مثل نوح، مثل هود، مثل صالح و دیگران این جور گفته میشود که «یٰقَومِ اعبُدُوا اللهَ ما لَکُم مِن اِلٰه غَیرُه».(۳) این توحید، اوّلین هدف بعثت پیامبران است. البتّه میدانید که توحید هم فقط به معنای این نیست که انسان در ذهن خود عقیده پیدا کند که خدا یکی است و دو تا نیست؛ خب بله این هم هست لکن توحید به یک معنای مهمّی است که به معنای حاکمیّت الهی است؛ توحید به معنای حاکمیّت مطلق پروردگار بر عالم تشریع و عالم تکوین -هر دو- است که بایستی امر الهی نافذ دانسته بشود؛ هم در عالم تکوین -در همهی حوادث وجود، «لا حول و لا قوّة الّا بالله»- و هم در عالم تشریع، همهی این حوادث و همهی حالات ناشی از قدرت واحد پروردگار است. خب این، هدف اصلی است.
حیات طیّبه؛ هدف دیگر پیامبران
هدفهای دیگری هم وجود دارد: تزکیهی بشر، یعنی پالایش روحی انسانها از آلودگیها و از پیرایههای پستکننده و انحطاطآور؛ تعلیم انسانها و مقام علمی انسانها را بالا بردن. استقرار عدالت، که جامعهی بشری با عدالت اداره بشود: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۴) ایجاد حیات طیّبه: فَلَنُحیِیَنَّه حَیٰوةً طَیِّبَةً؛(۵) این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادّی بشر، امنیّت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همهی اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است؛ حیات طیّبه یعنی اینها. اینها اهداف بعثت پیامبران است. البتّه در اینجا مورد بحث غالباً پیامبران بزرگ الهی هستند، [لکن] پیامبران دیگری هم بودند که به معنای مبلّغِ این حقایق به نقاط مختلف عالم گسیل میشدند.
ابزار دستیابی به اهداف بعثت: برنامهریزی برای ایجاد مناسبات اجتماعی و داشتن قدرت سیاسی
خب ملاحظه میکنید که این هدفها، هدفهای بسیار بزرگی است، هدفهای دشواری است؛ این هدفها چه جوری به دست میآید؟ این طبعاً اوّلاً احتیاج دارد به یک برنامهریزی گسترده برای مناسبات اجتماعی؛ یعنی اگر چنانچه نبیّ اسلام، نبیّ حق، فرستادهی الهی در هر دورهای بخواهد این اهداف را تحقّق ببخشد، ناچار بایستی به تناسبِ این اهداف، مناسبات اجتماعی ایجاد بکند. مطلب دوّم هم قدرت سیاسی است؛ یعنی این مناسبات اجتماعی را یک انسان منزوی یا یک نصیحتکننده که فقط مردم را نصیحت میکند نمیتواند به وجود بیاورد؛ قدرت لازم است، قدرت سیاسی لازم است. بنابراین بعثتها، همراه هستند هم با یک قدرت سیاسی بزرگ و هم با یک برنامهریزی وسیع برای تحقّق این اهداف.
دستورات و برنامههای حکمرانی پیامبران بر اساس کتاب خدا
پس با آمدن پیغمبر یک نظام سیاسی به وجود میآید، یعنی هدف این است که یک نظام سیاسی به وجود بیاید -حالا اینکه کدام پیغمبر توفیق پیدا کرد این کار را بکند و کدام توفیق پیدا نکرد بحث دیگری است، لکن هدف این است که یک نظام سیاسی به وجود بیاید- که بتواند این اهداف را با تشکیل برنامهها و مناسبات اجتماعی و مناسبات گوناگون بشری تحقّق ببخشد. در این نظام سیاسی، آئین حکمرانی از کتاب خدا گرفته میشود و از آنچه خدای متعال بر پیغمبر نازل میکند، که میفرماید: فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ وَمُنذِرینَ وَ اَنزَلَ مَعَهُمُ الکتٰبَ بِالحَقِّ لِیَحکُمَ بَینَ النّاسِ فیمَا اختَلَفوا فیه؛(۶) «لِیَحکُمَ» یعنی «لِیَحکُمَ کتاب»؛ این کتاب حکم کند بین مردم در آنچه باید انجام بدهند، و حاکم او است در همهی تنظیمهای اجتماعی. این در سورهی بقره است، در سورهی مائده [میفرماید]: وَلیَحکُم اَهلُ الاِنجیلِ بِما اَنزَلَ اللهُ فیهِ؛(۷) انجیل حاکم است؛ یعنی دستور حکمرانی از انجیل گرفته میشود برای اهل انجیل؛ و همچنین در [مورد] پیغمبران دیگر که در آیات «وَ مَن لَم یَحکُم بِما اَنزَلَ اللهُ فَاُولئٰکَ هُمُ الکافرون»(۸) و «اُولئٰکَ هُمُ الظٰلِمونَ»(۹) و «اُولئٰکَ هُمُ الفسِقونَ»(۱۰) هست، در همهی اینها آن چیزی که منبع و منشأ حکمرانی است و دستور حکمرانی و برنامههای حکمرانی از آن گرفته میشود، عبارت است از کتاب الهی که به پیغمبر نازل شده است؛ این اصول و اساس در آن [کتاب] است؛ و همهی برنامههای بشری در چهارچوبِ این اصول بایستی گذاشته بشود.
راهبری و مدیریّت حکومت و اِعمال دستورات الهی بر عهدهی پیامبران
خب این، دستور حکمرانی است لکن این دستور حکمرانی را چه کسی عمل بکند؟ بدون وجود یک مدیریّت و یک فرماندهی که این دستور عملیّاتی نخواهد شد؛ پس یک مدیریّتی لازم است و این مدیریّت و این راهبریِ اساسی مربوط به خود شخص پیغمبر است؛ یعنی پیغمبر اکرم و همهی پیغمبران -نبیّ مکرّم اسلام و قبل از او پیامبران دیگر- مدیران و فرماندهانی هستند که موظّفند حکمرانیِ دینی و الهی در جامعه را که محصول بعثت پیغمبران است و با کتاب الهی ارائه میشود، اجرا کنند و این را تحقّق ببخشند.
البتّه این راهبری و فرماندهی یک جور نیست؛ در بعضی از موارد خود پیغمبر، شخص شخیص پیغمبر، متکفّل و متعهّدِ این فرماندهی است؛ مثل حضرت داوود، حضرت سلیمان، پیغمبر معظّم اسلام -که خود اینها در رأس حکومت قرار گرفتند و اجرای امور را خودشان متکفّل شدند- گاهی هم در مواردی پیغمبر حاکمی را معیّن میکند به امر الهی؛ مثل آن پیغمبری که این هم در قرآن در سورهی بقره است که «اِذ قالوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکًا نُقاتِل فی سَبیلِ الله»؛(۱۱) مردم که زیر فشار بودند و مشکلات داشتند، به پیغمبر مراجعه کردند که او برایشان یک حکمرانی را انتخاب کند و او هم حکمران را انتخاب کرد؛ قالَ لَهُم نَبِیُّهُـم اِنَّ اللهَ قَد بَعَثَ لَکُم طالوتَ مَلِکًا؛(۱۲) طالوت شد فرمانده. بنابراین پیغمبر راهبر است و فرمانده اصلی و گردانندهی اصلی است لکن اجرای کار به دست یک کس دیگری است غیر از آن پیغمبر، که در این مثال طالوت است و امثال آن هم قطعاً در تاریخ نبوّتها کم نیست و زیاد هست. یک وقت دیگر هم این جور است که پیغمبر کسی را معیّن نمیکند لکن خود او دارای موقعیّتی است در دستگاه حکومت که امر او نافذ است؛ مثل حضرت یوسف که امر او هم در دستگاه آن حکومت -که آن حکومت هم بتدریج گرایش به دین حضرت یوسف پیدا کرد- نافذ بود و کارها را انجام میداد، در حالی که حاکم مطلق هم نبود.
دین؛ برنامهی جامع و مدیر مجموعهی زندگی انسان
بنابراین وضع بعثت به طور خلاصه این جوری است. پس بعثت به معنای برانگیختگی پیغمبر است، این برانگیختگی با ارسال کتاب الهی و دستور حکمرانی الهی که به پیغمبر نازل میشود همراه است و مفاد این حکمرانی را پیغمبر خدا، رسول الهی اِعمال میکند و اجرا میکند و راهبری میکند به شکلهای مختلفی که عرض کردیم. شاید شکلهای دیگری هم وجود داشته باشد که البتّه ما در قرآن از آن اثری ندیدیم؛ امّا ممکن است وجود داشته باشد؛ ما که از همهی حوادث تاریخ مطّلع نیستیم. خب بنابراین دین با این نگاه گسترده چیست؟ دین با این نگاه وقتی که نگاه میکنیم عبارت است از مدیر مجموعهی زندگی انسان؛ یعنی برنامهی جامع؛ نه برنامهی شخصی و برنامههای صرفاً عبادی و فردی انسان، که بعضی خیال میکنند دین متکفّل برنامههای فردی است و مسائل گوناگون اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره، از حوزهی دین خارج است؛ نه، این نگاه نشان میدهد که دین، جامع است، جامعیّت دارد.
دشمنی اشرار با دین به خاطر نوع نگاه به دین و قلمرو آن
و طبعاً این دین با این نگاه، مورد دشمنی هم قرار میگیرد؛ در همهی زمانها اشرار عالم با یک چنین دینی مخالفت کردهاند؛ حالا یا به این صورت که سعی کنند فرو بکاهند این منطقهی عظیم و قلمرو عظیم را به مسائل شخصی یا اینکه علناً در مقابل دین بِایستند؛ که فرمود: وَکَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمین؛(۱۳) که این در سورهی فرقان است؛ هر پیغمبری دشمنانی از مجرمین، گنهکاران، اشرار عالم داشته. در سورهی انعام هم [فرمود]: وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(۱۴) بنابراین وقتی که بعثت نبی اتّفاق میافتد و نبی مبعوث میشود و این ساز و کار اجرای حکم الهی مطرح میشود، مفسدان و مستکبران و استعمارگران و اخلالگرانِ زندگی بشر، طبعاً با او مخالفت میکنند، غارتگرها با او مخالفت میکنند، ظَلَمه با او مخالفت میکنند. چون ضدّ ظلم است، ضدّ غارت ثروتهای بشری است، ضدّ تسلّط ناحقّ بر آحاد بشر است، اینهایی که اشرار عالم محسوب میشوند، طبعاً در مقابل پیغمبر میایستند. شما امروز هم مشاهده میکنید که در تبلیغات دشمنان، از چیزی به نام «اسلام سیاسی» نام آورده میشود؛ اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقّق پیدا کرده -که حالا بعد اشاره خواهم کرد به حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما انجام دادند- و آماج حملات آنها، اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یعنی همین اسلامی که توانسته با تشکیل حکومت، دستگاههای گوناگون، نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و غیره به وجود بیاورد و یک هویّت دینی و اسلامی را برای یک ملّت ایجاد بکند؛ این، آن چیزی است که در مورد دین [میشود گفت]. بنابراین تعریف قرآن از دین یک چنین چیزی است؛ این را نمیشود فرو کاست به کارهای کوچک، به یک اعمال عبادی صِرف و محض. بنابراین بعثت یک حرکت عظیمی است که برنامهی جامع و نجاتبخش بشر را در اختیار انسانها میگذارد و آنها را آماده میکند برای یک حرکت بزرگ.
برانگیختگی و حرکت انسانها، نتیجهی حرکت پیامبران
البتّه این جور نیست که برانگیختگی پیغمبر و راهبری او، مردم را از تحرّک در این میدان برکنار کند؛ این جور نیست. همان طور که عرض کردیم، برانگیختگی پیامبر به برانگیختگی انسانها منتهی میشود و جامعه را برانگیخته میکند؛ انسانها حرکت میکنند. لذاست که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در آن خطبهی معروف [میفرماید]: وَ واتَرَ فیهِم رُسُلَهُ لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛(۱۵) دفینههای دانش و خِرد را در وجود انسان زنده میکنند، به حرکت درمیآوردند؛ فطرت خفتهی آنها را بیدار میکنند و آنها را به حرکت درمیآورند. و باز در یک خطبهی دیگر نهجالبلاغه دربارهی پیغمبر میفرماید که «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه قَد اَحکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ اَحمیٰ مَواسِمَه»؛ هم مرهم دارد، هم [مَوْسم] -سابق، روی محلّ زخمها را وقتی که با مرهم خوب نمیشد، یک میلهی داغی میگذاشتند و زخم به این وسیله خوب میشد؛ در لغت عرب به این میلهای که طبیب داغ میکرد و میگذاشت روی زخم، میگویند «مَوْسِم» یا «مِیْسَم»- میفرماید که «قَد اَحکَمَ مَراهِمَه»؛ پیغمبر اسلام، هم مرهمها را آماده کرد، فراهم کرد، «وَ اَحمَیٰ مَواسِمَه»؛ هم آن میلههای لازم را فراهم کرد که «یَضَعُ حَیثُ یَحتاج»(۱۶) یا «حَیثُ شاء»؛ هرجا لازم است و هر جا مفید است، مرهم، و هر جا لازم است، آن [موسم]. این حدودی که میبینید در اسلام هست -حدود و مجازاتها و مانند اینها- همان میلههای گداخته است که روی زخم میگذارند که زخم را خوب کند؛ این در مورد مسائل مربوط به بعثت.
انقلاب اسلامی ما؛ استمرار مضمون بعثت نبوی
و امّا راجع به مسائل انقلاب. انقلاب عظیم اسلامی در ایران مضمون بعثت را در دورهی معاصر تجدید کرد؛ یعنی خداوند متعال به امام بزرگوار ما این توفیق را داد که خطّ مستمرّ بعثت نبوی را در این دوران، با ابتکار خود، با شجاعت خود، با اندیشهی بلند خود، با فداکاری خود پُررنگ کند و نمایان کند؛ [این] همان خطّ بعثت است که خب در طول زمان کمرنگ بود، امام بزرگوار توانست آن را پُررنگ کند و جامعیّت اسلام را در عمل نشان بدهد ،و نشان بدهد که اسلام یک دین جامع است و شامل همهی زندگی انسان است؛ امام بزرگوار این را برجسته کرد؛ ابعاد اجتماعی و سیاسی دین را که به فراموشی سپرده شده بود، احیا کرد و به یاد آورد: وَ یُذَکِّرُوهُم مَنسیَّ نِعمَتِه؛ و مصداق این جمله قرار داد. خب این انقلاب به پیروی از بعثت نبوی بر ضدّ ظلم بود، بر ضدّ استبداد بود و بر ضدّ استکبار بود، طرفدار مظلومان بود از هر آئینی، از هر دینی -مظلومان به معنای حقیقی کلمه- طرفدار محرومان بود، طرفدار مستضعفان بود از هر ملّتی و با هر دین و مسلکی، و در همه حال هم این انقلاب، عموم بشریّت را به صراط مستقیم اسلام دعوت کرد، و حرکت اساسی انقلاب این است.
صفآرایی اشرار عالم در مقابل انقلاب اسلامی
خب وقتی که این انقلاب تشکیل شد و نظامی را بر این اساس به وجود آورد که نظام جمهوری اسلامی است، همان حادثهای که برای پیغمبران پیش میآمد تکرار شد؛ یعنی اشرار عالم در مقابل این انقلاب صف کشیدند همچنان که در مقابل پیغمبران صف میکشیدند؛ وَکَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمینَ؛(۱۷) مجرمین عالم و اشرار عالم ، مستکبرین عالم در مقابل انقلاب صف کشیدند و مشغول مقابله شدند. این البتّه خلاف انتظار ما هم نبود، ما از اوّل هم توقّع نداشتیم که اینها با انقلاب سازگاری نشان بدهند؛ از اوّل معلوم بود که چنین اتّفاقی میافتد: هٰذا ما وَ عَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه؛(۱۸) معلوم بود که با انقلابی با این خصوصیّات، امثال آمریکا و قدرتهای استکباری و شورویِ آن روز مقابله میکنند و میایستند، و همین جور هم شد.
ستیز و مقابلهی نظام اسلامی با دشمنان خدا و جامعهی اسلامی و نه همگان
خب، این مقابله قطعاً وجود دارد منتها آنها در این قضیّهی مقابله و معارضهی با جمهوری اسلامی هم مثل همه جا تحریف و دروغگویی را رایج کردند؛ گفتند جمهوری اسلامی با همهی دنیا سر ناسازگاری و سر ستیزهگری دارد؛ این درست نیست، این خلاف است. ما از قرآن یاد گرفتهایم که با کسانی که با نظام اسلامی دشمنی نمیکنند خوشرفتاری کنیم. در سورهی ممتحنه است که «لا یَنهیٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوِّا اِلَیهِم»؛ این کفّاری که با شما سر ستیزه ندارند، سر جنگ ندارند، عملاً با شما دشمنی نمیکنند، شما به اینها نیکی کنید، با اینها هم به قسط و عدل عمل کنید؛ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین.(۱۹) اِنَّما یَنهیٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فِی الدّینِ وَاَخرَجوکُم مِن دِیـارِکُم وَ ظاهَروا عَلیًّ اِخراجِکُم اَن تَوَلَّوهُم.(۲۰) بنابراین آیهی قرآن این را میگوید. این جور نیست که میگویند جمهوری اسلامی با همه سر ستیزه دارد؛ نخیر، ما با کسانی که با ما دشمنی نمیکنند -از هر دینی، از هر مذهبی- مشکلی نداریم، به اینها نیکوکاری هم میکنیم. تأکید اسلام مقابلهی با دشمنان است، کسانی که دشمنی میکنند، نه کسانی که دینشان با شما یکی نیست.
در داخل کشور، یک گروهی از این روشنفکرنماها -البتّه سالها پیش؛ که اخیراً هم گاهی تکرار میشود- عنوان دگراندیش را در مقابل جمهوری اسلامی قرار دادند. من در یک سخنرانی گفتم که برای ما دگراندیش مسئلهای نیست؛(۲۱) اندیشهی شما دیگر است، خب دیگر باشد، چه اشکال دارد؟ ما با اندیشهی شما کاری نداریم [لکن] دشمنی نباید بکنید. قرآن روی دشمن و دشمنی کردن تکیه میکند. در سورهی ممتحنه میفرماید: یٰاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیٰاءَ تُلقونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّة؛(۲۲) با کسانی که دشمن من و دشمن شما هستند -هم دشمن خدایند، هم دشمن جامعهی اسلامیاند- دوستی نکنید، آنها را همراه خودتان و همپیمان خودتان نگیرید. یا آن آیهی معروف «وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیل» که در سورهی انفال است، بعد دارد که «تُرهِبونَ بِهٖ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّکُم»؛(۲۳) این قوّت ایجاد کردن، اقتدار ایجاد کردن، سلاح تولید کردن و خود را قدرتمند کردن، برای این است که «تُرهِبونَ بِهٖ عَدُوَّ الله»، دشمن را بترسانید؛ بحث غیر دشمن نیست. بنابراین تکیهی اسلام بر مواجههی با دشمنِ فعّال است. خب این دشمنان را ما از اوّل انقلاب آزمودهایم و تجربه کردهایم. از روز اوّل انقلاب، با اینکه جمهوری اسلامی نسبت به بیگانگان و دیگران خیلی گذشتها کرد، از همان اوایل توطئهها علیه جمهوری اسلامی شروع شد؛ بیش از همه آمریکا، بعد هم دیگران؛ و تا الان هم ادامه دارد.
عناصر مهمّ مواجهه با دشمنیها:
دو عنصر مهم برای مواجهه با این دشمنیها لازم است -که بنده همیشه توصیه کردهام، باز هم توصیه میکنم- دو خصوصیّت در آحاد مردم لازم است: یکی عبارت است از بصیرت، و دوّمی عبارت است از صبر و استقامت، که اگر چنانچه این دو عنصر وجود داشت دشمن هیچ کاری نمیتواند بکند، هیچ لطمهای نمیتواند بزند، هیچ توفیقی در مواجهه و مقابلهی با نظام اسلامی به دست نمیآورد؛ بصیرت و صبر. این همان است که امیرالمؤمنین فرمود: «وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلّا اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ وَ العِلمِ بِمَواضِعِ الحَقّ» که این در خطبهی ۱۷۳ نهجالبلاغه است.
۱) بصیرت، به معنای تیزبینی و شناختن راه درست
بصیرت یعنی چه؟ بصیرت یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن. انسان گاهی اشتباه میکند؛ حالا احتمال اشتباهِ انسانهای ابتدائی و تازهکار که بیشتر است، آدمهای قدیمی و مجرّب هم مواردی اشتباه میکنند راه درست را؛ بایستی مراقبت کرد که انسان در شناخت راهِ درست اشتباه نکند؛ در غبارآلودگی فتنهها بتواند راه را پیدا کند و بفهمد راه درست چیست؛ بصیرت به این معنا است.
۲) صبر، به معنای استقامت در راه درست
صبر یعنی چه؟ صبر یعنی استقامت در این راه، زاویه پیدا نکردن با این صراط مستقیم و پای فشردن بر حرکت در این صراط مستقیم؛ این به معنای صبر است. صبر را بد معنا نکنند، صبر را جور دیگری [معنا نکنند]. البتّه غالباً دشمنان یا کسانی که آگاهی درستی ندارند صبر را بد معنا میکنند؛ صبر یعنی اینکه انسان استقامت بِوَرزد، پافشاری کند، ایستادگی کند، راه را ادامه بدهد، متوقّف نشود؛ این معنای صبری است که در مقابلهی با دشمنان به کار میرود.
تواصی؛ از راههای حفظ جامعه در برابر دشمنان
خب اگر این دو خصوصیّت وجود داشته باشد، دشمن غالب نمیشود. یکی از راههایی که این دو خصوصیّت را بتوان در جامعه حفظ کرد، عبارت است از «تواصی»، همان که در سورهی والعصر هست: وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر؛ مردم یکدیگر را تواصی کنند؛ این زنجیرهی تواصی و توصیه کردن به یکدیگر [برقرار باشد]؛ هم توصیه به حق کنند، راه حق را تأکید کنند، هم توصیهی به صبر بکنند؛ این، همه را نگه میدارد. اگر چنانچه تواصی به صبر و تواصی به حق و بصیرت در جامعه وجود داشته باشد، این جامعه بهآسانی دستخوش تحرّکات دشمن نخواهد شد؛ امّا اگر چنانچه این جریان تواصی که زنجیرهی محافظت مؤمنان است، قطع بشود قطعاً خسارت خواهد رسید: اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسر، اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحٰتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر؛(۲۴) اگر این تواصی نباشد، خسارت تحقّق پیدا خواهد کرد. خب، دشمن همین عامل مهم را هدف قرار میدهد.
اهداف دشمن در جنگ نرم: ۱) قطع جریان تواصی در کشور
دشمن دو هدف را به نظرما در جنگ نرم دنبال میکند -حالا یک جنگهای آشکار نظامی و سخت و خشن هست که آنها حکم خودش را دارد، امّا جنگ نرم مشکلتر علاج میشود و به یک معنا از جنگ سخت خطرناکتر هم هست- دشمن در این جنگ نرم دو حرکت را انجام میدهد: یکی این است که این زنجیرهی تواصی به حق و به صبر را قطع کند؛ دوّم اینکه حقایق را وارونه نشان بدهد که تبلیغات فراوانی هم دارند که حقایق عالم را راحت بعکس و بدروغ وارونه نشان بدهند. امّا اینکه رشتهی تواصی به حق و صبر را در بین مؤمنان قطع کند، جریان تواصی را قطع کنند، چیز خطرناکی است؛ [اینکه] کاری کنند که مؤمنین به یکدیگر توصیه نکنند، همدیگر را حفظ نکنند، به یکدیگر امید ندهند؛ اگر قطع این جریان، بریده شدن جریان تواصی در جامعه اتّفاق بیفتد، خیلی خطرناک است. این موجب میشود که انسانها احساس تنهایی کنند، احساس نومیدی کنند و ارادهها ضعیف بشود، امیدها کمرنگ بشود، جرئت اقدام از دست برود. وقتی تواصی نبود، این اتّفاقات میافتد؛ و طبعاً وقتی این جور شد، امیدها کم شد و جرئتها کم شد و ارادهها ضعیف شد، قهراً هدفهای عالی و متعالی بتدریج از دسترس دور میشود و کمرنگ میشود و دستنیافتنی به نظر میرسد و به دست فراموشی سپرده میشود؛ که این افسران جنگ نرم ما نباید اجازه بدهند این اتّفاق بیفتد. من یک وقتی(۲۵) گفتم جوانهای ما افسران جنگ نرم ما هستند. جوانها نباید اجازه بدهند یک چنین اتّفاقی بیفتد و باید امیدآفرینی کنند، باید توصیهی به ایستادگی، توصیهی به تنبلی نکردن، توصیهی به خسته نشدن کنند؛ اینها کارهایی است که جوانهای ما که گفتیم افسران جنگ نرم هستند بر عهده دارند.
البتّه امروز فضای مجازی یک فرصتی است برای این کار. حالا دشمنان از فضای مجازی جور دیگر استفاده میکنند امّا شما جوانهای عزیز این جوری از آن استفاده کنید: از فضای مجازی استفاده کنید برای امیدآفرینی، برای توصیهی به صبر، برای توصیهی به حق، برای بصیرتآفرینی، برای توصیهی به خسته نشدن، تنبلی نکردن، بیکاره نماندن و مانند اینها. خب این در مورد این کارِ اوّل دشمن که قطع زنجیرهی تواصی و حفاظت از یکدیگر است.
۲) وارونهنمایی حقایق
کار دوّمشان را هم که گفتیم وارونهنمایی حقیقت است، دروغگویی در باب حقیقت. این قدر هم با جرئت و قاطعیّت این دروغ را میگویند که هر کسی گوش کند، خیال میکند که این راست میگوید. خیلی خونسرد و محکم و قاطع حقیقت را ۱۸۰ درجه وارونه نشان میدهند. حالا مثلاً فرض بفرمایید که الان شش سال است که همدست عربِ آمریکا دارد مردم مظلوم یمن را در خانهشان، در خیابانشان، در بیمارستانشان، در مدرسهشان بمباران میکند، آنها را محاصره اقتصادی کرده، از رسیدن غذا مانع میشود، از رسیدن دارو مانع میشود، از رسیدن نفت به آنها مانع میشود؛ شش سال است که این اتّفاق افتاده و این البتّه با چراغ سبز خود دولت آمریکا اتّفاق افتاد، آن وقت هم دولت دموکرات بر سر کار بود؛ چراغ سبز [نشان] دادند و این دولت قسیّالقلب و سنگدل و ظالم عرب متأسّفانه با مردم یمن دارد این جور رفتار میکند. خب این واقعیّت قضیّه است. حالا یمنیها که البتّه مردم خیلی بااستعدادیاند -مردم یمن بسیار بااستعدادند- توانستهاند با استفاده از برخی از پدیدهها برای خودشان وسایل دفاعی به وجود بیاورند -یا تهیّه کنند، یا خودشان بسازند- و به این بمبارانهای ششساله جواب بدهند، به مجرّد اینکه از طرف یمنیها یک کاری انجام میگیرد، فریاد تبلیغات اینها بلند میشود که «آقا حمله شد، آقا ترور شد»! همهی آنها میگویند، سازمان ملل هم میگوید، که واقعاً زشتیِ کار سازمان ملل در این زمینه از کار آمریکا بدتر است. خب آمریکا یک دولت مستکبر ظالم است، سازمان ملل چرا؟ آن [دولت] را به خاطر شش سال بمباران محکوم نمیکنند [امّا] این را برای خاطر اینکه در مواقعی از خودش دفاع کرده و این دفاع کارگر شده، ملامت میکنند و همه روی او میریزند و حمله میکنند. این یک نمونه از دروغگویی.
یا بزرگترین زرّادخانهی اتمی دنیا در آمریکا است؛ بزرگترین زرّادخانهی اتمی! حالا شاید هزارها -من نمیدانم- بمب اتم اینها در انبارهایشان دارند و این را به کار هم بردند، یعنی تنها دولتی که بمب اتم را تا حالا به کار برده، دولت آمریکا است. آمریکا ۲۲۰ هزار نفر را در یک ساعت، در یک روز قتلعام کرده؛(۲۶) این [کار] را این جوری کردند، آن وقت فریاد میزنند که ما ضدّ توسعهی سلاحهای اتمی هستیم! یعنی این جوری است دیگر؛ مدّعیاند که ما مخالف سلاح کشتار جمعی هستیم! دروغ میگویند؛ بدترین و خطرناکترین سلاح کشتار جمعی دست آنها است؛ آن را به کار هم بردهاند، استفاده هم کردهاند، در عین حال میگویند ما مخالف سلاحهای کشتار جمعی هستیم.
آمریکا از مجرمی که مخالف خودش را با ارّه تکّهتکّه میکند -دیگر همهی دنیا فهمیدند؛ سعودیها یک مخالف را با یک شکلی گیر انداختند و با ارّه تکّهتکّهاش کردند(۲۷)- حمایت میکند و بعد میگوید که من طرفدار حقوق بشرم؛ یعنی وارونهنماییِ حقیقت تا این حد، با این شکل! داعش را خود آمریکا ایجاد کرد -این را دیگر خود آمریکاییها اعتراف کردند، ما نمیگوییم؛ هم آن که ایجاد کرده بود گفت، هم آن که رقیب او بود، در مقام حملهی به او گفت؛ همهی آنها گفتند و اعتراف کردند که داعش را آمریکا ایجاد کرده- آن وقت به بهانهی وجود داعش، در عراق، در سوریه پایگاه نظامی درست میکنند که ما میخواهیم با داعش مخالفت کنیم! و امکانات رسانهای مدرن در اختیار داعش میگذارند، پول در اختیارش میگذارند، اجازه میدهند که نفت سوریه را از بین ببرند و ببرند و بفروشند و سودش را استفاده کنند، در عین حال هم میگویند ما داریم با داعش مبارزه میکنیم؛ این کارهایی است که اینها میکنند؛ خلاف واقع نمایی.
از حضور ایران در منطقه با بغض و کینه یاد میکنند که چرا ایران در منطقه حضور دارد؛ یعنی چرا ایران در سوریه، در عراق، در بعضی جاها حضور دارد؛ در حالی که حضور ما حضور نظامی نیست؛ و آنجایی که نظامیهای ما هم بودند، حضور مستشاری بوده؛ یک جاهایی هم که اصلاً نظامیها حضور ندارند، صرفاً حضور سیاسی است، این را با کینه و به عنوان یک مشکل بزرگ که موجب بیثباتی و مانند اینها است میگویند، در حالی که منطقه، منطقهی ما است و هر جا هم ما وارد شدیم، برای دفاع از دولت قانونی آنجا وارد شدیم؛ چه در عراق، چه در سوریه، هدف ما دفاع از دولت قانونی بوده و با رضایت و خواست خود آن دولتها وارد شدیم؛ این را این جوری بزرگ میکنند، در حالی که خودشان ظالمانه، بدون اجازه وارد سوریه میشوند، یک منطقهای را اشغال میکنند، پایگاه نظامی درست میکنند یا در عراق چندین پایگاه نظامی درست میکنند. وارونهنمایی حقیقت جزو کارهای اینها است؛ و در همهی زمینهها این جوری است. و البتّه حتماً بایستی آمریکاییها عراق را تخلیه کنند که خواست خود عراقیها و قانون آنها است؛ سوریه را حتماً بایستی زودتر تخلیه کنند؛ هر چه زودتر. بنابراین این کار آنها است.
وظایف ما در قبال انقلاب اسلامی
ما باید بدانیم با این بار سنگین امانتی که انقلاب اسلامی بر دوش ما، بر دوش ملّت ایران گذاشته و راه سعادتی که جلوی آنها باز کرده، ما وظایفی داریم؛ از جملهی این وظایف، همین تواصی به حق و به صبر، و شناخت دشمن و ایستادگی در مقابل دشمن، و تسلیم نشدن در مقابل دشمن و اعتماد نکردن به این دشمن غدّار است. این عرض امروز ما.
لزوم تکریم همگان نسبت به مجاهدات کادر درمان
در آخر فقط یک جمله مجدّداً دربارهی مسائل این همهگیری بیماری عرض بکنم. سال به پایان رسید و تلاش و مجاهدت مجموعهی درمانی کشور در مقابل بلای کرونا یک سال و بیشتر از یک سال شد، و لازم است هم بنده و هم آحاد مردم، سپاس قلبی خودمان را به این مجموعه ابراز کنیم؛ آنها را دعا میکنیم و از آنها متشکّریم و سفارش میکنم که همه دفاع کنند.
امیدواریم که انشاءالله خدای متعال توجّهاتش را و رحمتش را و فضلش را شامل حال ملّت کند، برای عید مبعث خدای متعال عیدی مبارکی را انشاءالله به ملّت ایران و به همهی مؤمنین عالم و به امّت اسلامی عطا کند و همهی ما را توفیق بدهد که بتوانیم به وظایفمان عمل کنیم و رضای حضرت ولیّعصر (ارواحنا فداه) و دعای آن بزرگوار را شامل حال ما کند و روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مطهّرهی شهدای بزرگوار را انشاءالله از ما راضی و خشنود کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) این دیدار به صورت گفتگوی زندهی تلویزیونی برگزار شد.
دو هدف دشمن در جنگ نرم؛ «شکستن زنجیره تواصی» و «وارونه نمایی از حقایق»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در خجسته عید مبعث پیامبر مکرم اسلام، اهداف این هدیه بزرگ پروردگار را «حکمرانی الهی، رشد بشر، استقرار عدالت و ایجاد حیات طیبه» خواندند و با اشاره به ضرورت منطقی برپایی نظام سیاسی برای تحقق این اهداف بسیار بزرگ افزودند: انقلاب اسلامی به ابتکار و شجاعت امام بزرگوار، خط بعثت نبی مکرم را احیا کرد و به همین علت مورد دشمنی مستمر اشرار عالم قرار گرفته است که «بصیرت و استقامت در صراط مستقیم»، این دشمنیها را ناکام خواهد گذاشت.
حضرت آیتالله خامنهای با تبریک عید نورانی مبعث گفتند: در بعثت همه پیامبران، اهداف الهی بزرگی وجود داشته که در رأس آنها توحید و سپس تزکیه و تعلیم انسانها، استقرار عدالت و ایجاد حیات طیبه به معنای رشد و شکوفایی عقل و علم، آرامش روحی، آسایش مادی، امنیت محیط زندگی، رفاه و شادکامی و بالاتر از همه تکامل معنوی بشر است.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه اهداف بعثت صرفاً با بیان محقق نمیشود، افزودند: پیامبران برای این امر بسیار مهم باید مناسبات اجتماعی ایجاد میکردند که طبعاً این امر نیز قدرت و نظام سیاسی میخواهد.
حضرت آیتالله خامنهای با استناد به آیات متعدد قرآن، هدف پیامبران از ایجاد نظام سیاسی را حکمرانیِ منبعث از کتاب خدا و احکام الهی برشمردند و گفتند: استقرار آیین حکمرانی نیازمند راهبری، مدیریت و فرماندهی است که این مسئولیت بسیار سنگین بر دوش پیامبر قرار دارد.
ایشان افزودند: در نگاه توحیدی، دین برنامه جامع زندگی انسان در همه ابعاد فردی، اجتماعی و سیاسی است و به همین دلیل به فرموده قرآن مجید، اشرار عالم، مفسدان، مستکبران، استعمارگران و غارتگران در همه ادوار تاریخ در مقابل آیین عدالتبخش و ضدظلم الهی ایستادهاند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به خصومت ظالمان جهان با جمهوری اسلامی ایران خاطرنشان کردند: امروز هم نظام اسلامی که در تبلیغات جبهه مستکبران، اسلام سیاسی نامیده میشود آماج همهگونه حمله و توطئه است چرا که توانسته برای تحقق حکمرانی الهی، حکومت تشکیل و به ملت بزرگ عزیز ایران هویت دینی و اسلامی دهد.
ایشان، با تأکید بر اینکه نباید تعریف جامع قرآن از دین را به اعمال عبادی و فردی تقلیل داد، افزودند: بعثت پیامبر، امواج برانگیختگی و تحرک و تلاش را در جامعه صدر اسلام به همراه آورد و به فرموده امیرمؤمنان، پیامبر خاتم برای هر درد و بیماری افراد و جامعه، دارو و مرهم داشت و در این مسیر، هرگاه لازم بود حدود و مجازات اسلامی را نیز اعمال میکرد.
حضرت آیت الله خامنهای در ادامه سخنانشان، انقلاب اسلامی را احیاگر مضمون بعثت در دوره معاصر توصیف کردند و گفتند: امام بزرگوار با ابتکار، شجاعت، اندیشه بلند و فداکاری توانست خط مستمر بعثت نبوی را پر رنگ کند و جامعیت و ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام را نشان دهد.
ایشان با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی به پیروی از بعثت نبوی، درمقابل ظلم، استبداد و استکبار، و همراه مظلومان بوده، افزودند: با تشکیل نظام اسلامی همان حوادث و شرایطی که برای پیامبران روی داد، اتفاق افتاد و اشرار و مستکبرین عالَم در مقابل ملت ایران صف کشیدند.
رهبر انقلاب اسلامی به تحریف و دروغگویی جبهه استکبار نیز اشاره کردند و گفتند: آنها به دروغ در تبلیغات خود میگفتند جمهوری اسلامی با تمام دنیا سرِ ناسازگاری و ستیزه دارد درحالیکه نظام اسلامی بر اساس تأکیدات قرآن، فقط در مقابل کسانی قرار دارد که با ملت ایران دشمنی میکنند و با بقیه ملتها و کشورها از هر آیین و نژادی روابط دوستانه دارد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به استمرار دشمنیها با نظام اسلامی، تأکید کردند: برای مواجهه با دشمنِ فعال به دو عنصر مهم «بصیرت» و «صبر و استقامت» نیاز است.
ایشان افزودند: بصیرت به معنای آن است که انسان در شناخت راه درست دچار اشتباه نشود و صبر هم یعنی استقامت و پافشاری در پیمودن صراط مستقیم که اگر این دو عنصر وجود داشته باشد، دشمن نمیتواند به اهداف خود برسد.
ایشان لازمه حفظ این دو خصوصیت مهم را، وجود «جریان تواصی» در جامعه برشمردند و گفتند: اگر زنجیره توصیه به صبر و حق در میان مردم برقرار باشد، احساس نا امیدی، تنهایی و ضعفِ اراده در جامعه بهوجود نمیآید و جرأت اقدام نیز از بین نخواهد رفت.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه یکی از اهداف اصلی دشمن در جنگ نرم، از بین بردن زنجیره تواصی است، خاطر نشان کردند: قطع جریان تواصی بسیار خطرناک است و جوانان بهعنوان افسران جنگ نرم نباید بگذارند چنین اتفاقی بیفتد.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: در این جنگ نرم، جوانان باید با استفاده از فرصت فضای مجازی، در جامعه امیدآفرینی و توصیه به ایستادگی و بصیرت کنند.
رهبر انقلاب اسلامی وارونهنمایی حقایق را یکی دیگر از شگردهای دشمن در جنگ نرم برشمردند و با اشاره به نمونههایی از دروغگوییهای آشکار افزودند: مردم مظلوم یمن شش سال است که با چراغ سبز دولت امریکا زیر بمباران و محاصره اقتصادی و غذایی و داروییِ دولت سنگدل و ظالم سعودی هستند و صدای اعتراض هیچیک از مجامع بینالمللی و دولتهای مدعی غربی بلند نشده اما حالا که مردم پر استعداد یمن، با ساخت یا تهیه برخی وسایل دفاعی به حملات دشمن پاسخ میدهند، صدای اعتراض و ملامت، حتی از طرف سازمان ملل بلند شده که این اقدام سازمان ملل زشت تر از اقدامات آمریکا است.
«در اختیار داشتن بزرگترین زرادخانه اتمی و کشتار ۲۲۰ هزار نفر بوسیله بمب اتم و در عین حال ادعای مخالفت با سلاح کشتار جمعی»، «حمایت از دولت سعودی که مخالف خود را با ارّه تکهتکه میکند و در عین حال ادعای طرفداری از حقوق بشر»، و «ایجاد و حمایت از گروههای تروریستی همچون داعش و قرار دادن پول و امکانات رسانهای مدرن و فراهم کردن زمینه فروش نفت سوریه بوسیله آنها و در عین حال ادعای مبارزه با تروریسم» مصادیق دیگری از وارونهنماییهای دولت آمریکا بود که رهبر انقلاب به آنها اشاره کردند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به بغض و کینه آمریکاییها از حضور منطقهای ایران، گفتند: جمهوری اسلامی در هر جا از منطقه، چه سوریه و چه عراق وارد شده، برای دفاع از دولت قانونی آن کشور و به درخواست و رضایت آن دولت و به صورت مستشاری بوده است، در حالیکه آمریکاییها ظالمانه وارد عراق و سوریه شده و پایگاه نظامی درست کردهاند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: البته آمریکا حتماً باید عراق را تخلیه کند چرا که این قضیه خواست و قانون عراقیها است و سوریه را نیز باید هر چه زودتر تخلیه کنند.
ایشان وظیفه همگان در قبال امانت گرانبهای انقلاب را تواصی به حق و صبر، شناخت دشمن و ایستادگی و تسلیم نشدن در مقابل آن و اعتماد نکردن به آن دانستند و در پایان با اشاره به بیش از یک سال تلاش و مجاهدت مجموعههای درمانی در مقابله با بلای همه گیر کرونا، گفتند: لازم است هم بنده و هم آحاد مردم، سپاس قلبی خود را از این عزیزان ابراز و برای آنها دعا کنیم.
مبعث، فصل پایهگذاری حکومت صالحان در پهنه گیتی
بعثت پیامبر اکرم(ص) فصل پایهگذاری حکومت صالحان در پهنه گیتی و بزرگترین جشن مسلمان به شمار میرود. خاتم النبیین(ص)، اهداف والای انبیای پیشین را در اشاعه دستورات الهی احیا کردند و مردم را از جهالت و گمراهی که در آن به سر میبردند، رهانیدند و به توحید و سرچشمه ایمان، دانش و تقوا رهنمون ساختند.
«رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است» ( سوره توبه آیه ۱۲۸) این مژده قرآن کریم به انسان هایی است که در تاریکی های زمین در جستجوی روشنی هدایت و سعادت، منتظر میلاد آخرین فرستاده خدای متعال بودند.
بیش از ۱۴ سده از واقعه بعثت پیامبراکرم(ص) میگذرد و هر چه اندیشه بشر تواناتر می شود، اهمیت این واقعه بزرگ بیش از بیش رخ می نماید. در واقع بعثت انبیا یک قاعده عقلی است که با هدف آفرینش انسان ارتباط مستقیم دارد، به گونه ای که هیچ فردی نمی تواند ایمان به خدا داشته باشد اما حکمت او در آفرینش جهان هستی و به ویژه خلقت انسان را انکار کند. بنابراین آفرینش انسان باید هدف داشته باشد و این هدف چیزی جز پرورش یک مخلوق کامل که پرتویی از صفات حق در او باشد و لایق قرب او شود، نخواهد بود. هدف بعثت این بوده که باید شریعت، معیشت، سیاست و معرفت آمیخته با اخلاق باشد و برای این مهم، پیامبر(ص) مبعوث شد. بی شک منظور از بعثت پیامبران، هدایت و تربیت نوع بشر در سایه برخی تعلیمات و دستورهای آسمانی است، بنابراین از یک طرف منظور از بعثت رسول اکرم(ص) هدایت و ارشاد مردم که همواره توأم با معنویات است و از جهت دیگر نیز لازمه تحقق هدایت در میان مردم، عصمت پیامبر(ص) است. آنچه که دعوت رسول اکرم(ص) را جهانی کرده، ندای یکتاپرستی و توحید است و در حقیقت بعثت پیامبر(ص) نمونه بارزی از رحمت واسعه حق محسوب می شود زیرا بسیاری از مردم جهان در پرتو تعلیماتش راه حق را پیدا کردند و به آن پیوستند. تعلیمات پیامبر اکرم(ص) برای هر فردی که طالب آرامش است، امکان پذیر و قابل انجام است و از این روست که او را رحمه للعالمین می نامند.
بخش مهمی از تعلیمات اسلام، اخلاق است. حال منظور آن حضرت(ص) از فضایل و مکارم اخلاقی، صفاتی مانند؛ امانت داری، درستکاری، شجاعت، راستگویی، وفاداری و رعایت عدالت است. مبعث تحولی شگرف در زندگی جامعه بشری و رستاخیزی بزرگ در روح انسان ها به وجود آورد و جا دارد که روز بعثت رسول خدا(ص) را روز «توحید» و «احیای ارزش های انسانی» نامید.
بعثت پیامبر اکرم (ص) بی گمان نقطه عطفی برای مسلمانان که در تاریخ بشریت محسوب می شود چرا که خط سیر کمال و تعالی انسان را روشن کرد. آغاز رسالت پیامبر خاتم(ص) و نزول قرآن کریم به معنای تبیین تمام اهداف پیامبران و کتاب های آسمانی و اجرای آن اهداف به طور کامل بود که این امر بر دوش کاملترین انسان ها یعنی پیامبر اسلام(ص) نهاده شده بود. بنابراین بعثت تنها طلیعه اسلام نبود، بلکه سرآغاز تبلور شخصیت بزرگ پیامبر(ص) نیز بود. بعثت به معنای تثبیت توحید ناب در تمام ابعادش، یعنی برقراری عدالت فردی و اجتماعی و پیکار با هرگونه ظلم، تبعیض و بهره کشی های ظالمانه است. بعثت یعنی همان عروة الوثقی نجات و پیروزی که به تعبیر قرآن در ۲مقوله با نام های تکفیر طاغوت و ایمان به خدای بزرگ خلاصه می شود. این رخداد، جایگاه برجسته ای در بیانات ائمه معصوم(ع) داشته و آنان ضمن تبیین این رویداد مهم توجه به غایت و اهداف آن را برای همگان بسیار مهم می دانستند.
ماهیت بعثت
یکی از نکات برجسته در رویداد بعثت شخصیت بی نظیر رسول اکرم(ص) است، شخصیتی که یک تنه با قیام در مقابل بت پرستان و مستکبران ایستادند و پرچم توحید را به نفع مستضعفین به اهتزاز درآوردند و از قِلت عُدّه و عدد نهراسیدند و با عِده قلیل بدون ساز و برگ جنگی کافی و با نیروی ایمان بر سرکشان و ستمکاران تاختند و ندای توحید را در کمتر از نیم سده به گوش جهانیان رساندند. امام خمینی(ره) بعثت را فراتر از یک اتفاق صرف تاریخی دانسته و بیان می دارند: «مساله مبعث و ماهیت آن و برکات آن چیزی نیست که بتوان با زبان های الکن ما از آن ذکری کرد و به قدری ابعاد آن زیاد است و جهات معنوی و مادی او زیاد است که گمان ندارم، بتوان حول و بر او هم صحبت کرد.» رسول خدا(ص) در ۲۷ ماه رجب در مکه دعوت به دین اسلام را آغاز کردند و سالها بعد در مدینه حکومت اسلامی را تشکیل دادند. حضرت محمد(ص) دین مبین اسلام را به مردمی عرضه کردند که جملگی در آتش جهل میسوختند و دعوت او چنان دلنشین بود که به سرعت دیوارهای جهل و خرافات را فرو ریخت و مردم موج موج به اسلام گرویدند. رسول اکرم(ص) سالها بهصورت پنهانی مردم مکه را به خدا پرستی دعوت کردند و آن زمان ندا آمد که دعوت آشکار کن، دشمنان چنان عرصه را بر او تنگ کردند که به دستور خدا هجرت آغاز کردند و پس از ۱۳ سال توقف در مکه در اثر فشار، اذیت و آزار قریش از طرف خداوند مأمور شدند به مدینه هجرت کنند، هجرت پیامبر(ص) و مسلمانان به مدینه، فصل تازهای در زندگی پیامبر اکرم(ص) و اسلام گشود. زمانی که پیامبر اسلام(ص) به مدینه وارد شدند و قصد ایجاد حکومتی اسلامی داشتند، جامعه مدینه ترکیبی از مسلمانان و یهودیان و نیز قبایل مختلفی بود که برخی مانند اوس و خزرج بیش از صد سال سابقه کینه و عداوت داشتند. مهاجرانی که همراه پیامبر(ص) از مکه به مدینه آمده بودند نیز گروه دیگری بودند که با دستان خالی و فرهنگی متفاوت، از قوم و قبیله خود جدا شده و برای حفظ دین، به مدینه مهاجرت کرده بودند. حضرت محمد (ص) برای یکپارچه کردن جامعه در نخستین قدم، قوانین عمومی برای اهالی مدینه تدوین و قراردادهایی میان قبایل مختلف برقرار کرد. یهودیان مدینه با پیامبر(ص)، پیمان مصالحه بستند و عهد کردند که در صورت حمله دشمنان به مدینه در کنار مسلمانان به دفاع بپردازند و از تأمین مالی و جانی کفار قریش و برقراری روابط تجاری با آنان خودداری کنند. با اندیشه در این پیمان تاریخی به روشنی می توان دریافت که چگونه در فرهنگِ بعثت، انسان ها مورد احترام هستند.
پیمان اخوت سیره حضرت محمد(ص)
عقد اخوت تدبیر دیگری از جانب حضرت محمد (ص) بود که انسجام جامعه اسلامی را بسیار استوار ساخت. پیامبر (ص) به مسلمین دستور دادند با هم پیمان برادری ببندند و بدین ترتیب مرزهای جاهلی که جامعه مسلمین را چندپاره کرده بود، فروریخت و پایه های امت واحده اسلامی مستحکم شد. برخی از تحلیل گران تاریخ، معتقدند این پیمان برادری و مساوات دینی کارآمد ترین ابزار الفت در جامعه و نشانه ای بارز از کوشش پیامبر اعظم(ص) برای پیدایش وحدت بر محورِ ایمان به خداست. سیره پیامبر اکرم (ص) در ایجاد وحدت میان امت نوپای اسلامی، الگوی کارآمدی برای اتحاد اسلامی در همه زمان ها به شمار می رود. در میان حقایق و معارف اسلامی، چیزی که به اندازه وجود پیامبر(ص) مورد توافق آراء و عقاید و نیز عواطف همه مسلمین باشد، وجود ندارد. چون درباره پیامبر(ص) نه تنها عقاید مشترک وجود دارد، بلکه عواطف و دل های مسلمانان هم در این زمینه با هم متحد است. بنابراین، وجود این بزرگوار می تواند محوری برای وحدت باشد. به همین دلیل است که دشمنان اسلام در کنار همه تلاش هایشان علیه اتحاد مسلمین، همواره وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) را هدف گرفته اند تا سدی در برابر شناخت صحیح آن حضرت(ص) ایجاد کنند.
آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند: «قرآن و کعبه و فرایض و عقاید، همه مشترکند؛ اما هر کدام از اینها، یک بُعد از شخصیت انسان - مثل اعتقاد، محبت، گرایش روحی، حالت تقلید و تشبّه و تخلق عملی - را به خود متوجه می کند. وانگهی در میان مسلمان ها، غالب این چیزهایی که گفته شد، با تفسیرها و دیدگاه های مختلف مورد توجه است؛ اما آنچه که همه مسلمان ها از لحاظ فکر و اعتقاد و - مهمتر از عاطفه و احساس - وحدت و تفاهم، روی او اشتراک دارند، وجود مقدس پیامبر خاتم و نبیّ اکرم حضرت محمّدبن عبداللَّه (ص) است. این نقطه را باید بزرگ شمرد. این محبت را باید روزبه روز بیشتر کرد و این گرایش معنوی و روحی به آن وجود مقدس را باید در ذهن مسلمین و در دل آحاد مردم تشدید کرد».
بعثت پیامبر اسلام و جهانی سازی
پایه و اساس همه ادیان یکی است اما جهانی ساختن و برتری بخشیدن به دین خدا، تنها به دست پیامبر اسلام(ص) انجام گرفته است. رسول اکرم(ص) مبعوث شدند تا کار ناتمام پیامبران پیشین را به کمال برسانند. نکته مهم این است که ادیان دیگر نمی توانستند مانند اسلام، برنامه های کامل و جاودانی ارایه کنند؛ چون ادیان گذشته برای مخاطب و زمان خاصی فرستاده شده بودند و قابلیت جاودانگی و در نتیجه، جهانی شدن را نداشتند. پس با گذشت زمان دچار تحریف شدند. بنابراین، پیامبر اسلام(ص) مبعوث شدند تا برنامه کاملی برای انسان به ارمغان آورند.
پی نوشت ها:
۱. عبدالرحیم گواهی، کوثر: برداشت هایی از قرآن کریم، تهران، آفتاب توسعه، ۱۳۸۱، ج ۲، ص ۶۶۹.
۲. بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۱۰.
۳. صحیفه نور
۴. نهج البلاغه، خطبه ۱.
۵. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۹۴.
۶. نهج البلاغه، خطبه ۸۹.
دین پیامبر خدا (ص) قبل از بعثت چه بود؟
بیست و هفتم ماه مبارک رجب مصادف با مبعث حضرت رسول اکرم (ص) است که در این مطلب به این سؤال پاسخ خواهیم داد که رسول الله (ص) قبل از بعثت چه دینی داشته است.
در اعتقاد ما جامعه شیعه و پیروان خاندان نبوت، پیغمبر اسلام از آغاز زندگی و پیش از آن که رسما پیغمبری خود را اعلام کند، معصوم و پیغمبر بوده است.
خداوند روح القدس را مأمور حفاظت او کرده بود و در مدت چهل سال پیش از رسالت و بعثت، با شریعت خود عمل می کرد. بنابر این پیرو دین و شریعت پیغمبر دیگری نبوده است.
کتاب خدا (قرآن) و سنت خود آن حضرت نیز گواه بر آن است.
دلیل ما از قرآن مجید نخست این آیه شریفه است: «بدین گونه ما روح را برای اینکه وحی ما را به تو برساند به فرمان خود به سوی تو فرستادیم، در آن وقت تو نمی دانستی کتاب آسمانی چیست و ایمان کدام است» (۱)
آنچه از کتاب و سنت در تفسیر آیه مزبور استفاده می شود این است که روح، در این آیه «روح القدس» است، نه جبرئیل.
خدا روح القدس را مامور حفاظت پیغمبر و ائمه معصومین کرده بود. این آیه گواه ماست: «خداوند مراتبی دارد، و دارای عرش عظیم است، روح را به امر خود بر هر کسی از بندگانش که بخواهد می فرستد، تا مردم را از روز برخوردها (قیامت) بترساند» (۲) رفیع الدرجات دوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق. (سوره مؤمن آیه ۱۵)
از آیات قرآنی استفاده می شود که القای «روح القدس» مشترک بین انبیا و رسولان بوده است. یعنی خدا او را مامور حفاظت و مراقبت از همه آنها کرده بود. روایات شیعه می گوید: پس از آخرین پیامبر «روح القدس» مامور نگهداری و حفاظت از ائمه اطهار بوده است. در روایاتی که کلینی در «کافی» نقل می کند امام علی االنقی (علیه السلام) می گوید: پس از پیغمبر خاتم دیگر روح القدس به آسمان برنگشت و او در میان ماست.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید: از لحظه ای که پیغمبر را از شیر گرفتند خدا بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را قرین او نمود تا اخلاق برجسته و صفات پسندیده را شب و روز به وی بیاموزد. من پیوسته در کنار پیغمبر بودم، هر روز ازصفات ممتازش دانشی به من می داد، و امر می کرد در هرکاری از وی پیروی کنم پیغمبر (پیش از بعثت) مدتی در هر سال در کوه حرا به سر می برد. در آن حال من او را می دیدم، ولی دیگر جز من او را نمی دید. (۳)
از این سخن علی (علیه السلام) کاملا پیداست که پیغمبر پیش از بعثت هم حالت پیغمبری داشته است ولی مأمور نبوده قوم را باخبر گرداند. این کار به طور رسمی در چهل سالگی حضرت اتفاق افتاد که شرح آن را خواهیم نگاشت.
درباره عیسی بن مریم هم قرآن می گوید: او در گهواره پیغمبر بود. یحیی نیز در همان زمان کودکی، پیغمبر بوده است. بنابراین پیغمبر خاتم که از آنها برتر است به طریق اولی باید قبل از بعثت و رسالت ظاهری دارای مقام نبوت باشد. باید توجه داشت که «نبی» با «رسول» فرق دارد.
نبی کسی است که از جانب خدا اخبار غیبی به وی می رسد، یا به وسیله جبرئیل و یا روح القدس. ولی رسول کسی است که باید اخبار الهی را به مردم برساند، و رسالت خود را ایفا کند. عیسی و یحیی در زمان کودکی نبی و پیغمبر بودند، ولی در آن سن و سال برای تبلیغ و ادای رسالت، ماموریت نداشتند.
پیغمبر خاتم نیز چنین بود. او از آغاز کودکی به وسیله روح القدس با الهامات غیبی آشنائی داشت، و از تعالیم دینی و احکام آسمانی با خبر بود، و خود بر وفق آن عمل می کرد، ولی مامورنبود آن را به آگاهی قوم برساند. این ماموریت در سن چهل سالگی به وی محول شد.
خداوند درباره عیسی می فرماید: ما به عیسی پسر مریم علائم نبوت دادیم، و او را با روح القدس تایید کردیم. (۴) که کاملا می رساند، پیش از رسمیت یافتن مقام رسالتش با تاییدات الهی و ارتباط با روح القدس، مورد توجه خاص خداوند بوده است.
باید دانست که روح القدست جبرئیل نیست. زیرا خداوند درباره جبرئیل می فرماید: «قرآن را روح الامین بر قلب تو نازل کرد» (۵) و می فرماید: «جبرئیل قرآن را بر قلب تو به امر خدا نازل کرد» (۶)
بنابراین کار جبرئیل این بود که قرآن را بر قلب پیغمبر نازل می کرد، نه این که خود وی مامور مراقبت از حضرت باشد. این ماموریت را روح القدس به عهده داشت.
محدث بزرگوار کلینی در «کافی» از ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که در تفسیر آیه «و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا» فرمود: خداوند فرشته ای بزرگتر از جبرئیل و میکائیل خلق نمود، و او با رسول خدا بود. به وی خبر می داد و او را حفظ می کرد، و بعد از آن حضرت، با ائمه است.
برای اطلاع بیشتر از چگونگی وضع پیغمبر قبل از بعثت لازم است. آنچه را شیخ طوسی - سرآمد فقهای شیعه و دانشمندان عالیقدر اسلامی متوفای سال ۴۶۰ هجری - درکتاب پرارج «عدة الاصول» گفته است، در اینجا بیاوریم؛ شیخ طوسی می نویسد: «پیغمبر نه قبل از نبوت و نه بعد از آن پیرو دین پیغمبران پیش از خود نبوده است. هر عملی را که او انجام می داده، ازجانب خدا به وی الهام می شده است. قبل از بعثت امور خاصی به آن حضرت وحی می شد.» عموم دانشمندان شیعه در این خصوص اتفاق نظر دارند، و اجماع آنها نیز حجت است.
بیشتر متکلمان عدلیه (یعنی معتزله و شیعه) مانند ابوهاشم و ابوعلی (جبائی) عقیده دارند که پیغمبر تابع شریعت پیش از خود نبوده است. بلکه آنچه عمل می کرده است به خود وی وحی می شده است.
دلیل ما این است که پیغمبر اسلام به اعتقاد عموم مسلمین از همه انبیاء افضل بوده است. به همین جهت نیز نمی باید فاضل پیرو مفضول باشد.
اگر بگویند از کجا بدانیم که پیغمبر قبل از بعثت هم از سایر انبیا افضل بوده است؟ می گوئیم که هیچ کس فضیلت حضرت را مربوط به وقت معینی ندانسته است. بلکه گفته است پیغمبر در تمام دوران زندگی از ولادت تا وفات از همه انبیاء افضل و برتر بوده است.
ادله ای که مخالفین دارند از جمله این آیه است: «آن گاه به تو وحی کردیم که از آیین پاک ابراهیم پیروی کن» (۷) آیه دوم؛ «پس با هدایت آن پیغمبران، پیروی کن» (۸)
آیه سوم؛ «ما تورات را نازل نمودیم که در آن هدایت و نور است، و پیغمبران حکم به آن می کنند» (۹) به نظر می رسد این سه نظر آها را تایید کند و برساند که پیغمبر وظیفه داشته است که از ادیان سابق پیروی نماید.
ولی باید توضیح داد که «ملت ابراهیم» توحید و عدل بوده نه احکام و قوانین دینی. بنابر این ترجمه آیه آن است: «ای پیغمبر! به تو وحی کردیم که در یکتا پرستی و عدالت گستری ازآئین ابراهیم پیروی کن». به دلیل آیه؛ «هرکس از آئین ابراهیم سرباز زند، خود را به نادانی زده است» (۱۰) در این آیه باز لفظ «ملت» به کار رفته است، و می دانیم که آنچه موجب می شود کسی که از ملت ابراهیم سرباز زند و متصف به «سفاهت» گردد، عقلیات است. در آیه دوم نیز منظور از هدایت انبیای سابق، استدلال های عقلی آنها برای اثبات توحید و یگانگی خداست که پیغمبر خاتم نیز باید از همان راه وارد شود و با همان منطق مردم را به خدای یگانه فراخواند.
راجع به آیه سوم باید گفت هدایت و نوری که در تورات بوده است، چیزی است که همه انبیا پیش از موسی و بعد از او بر اساس آن حکم می کردند، و نمی توان آن را حمل بر شرعیات کرد.
فتال نیشابوری دانشمند مشهور شیعه در کتاب معروفش «روضة الواعظین» می نویسد: «طائفه شیعه اجماع دارند که پیغمبر پیش از بعثت درخفا پیامبر بود. از اول تکلیف روزه می گرفت، نماز می گزارد، عکس آنچه در میان قوم معمول بود. وقتی به سن چهل سالگی رسید، خداوند به جبرئیل امر نمود بر پیغمبر فرود آید و او را به طور آشکار مامور ایفای مقام رسالت خود سازد».
میرزای قمی از فقهای بزرگ شیعه در کتاب «قوانین» در این باره می نویسد: «حق این است که پیغمبر قبل از بعثت عمل به احکام شرع می نمود، ولی نه به دین پیغمبران پیش از خود. زیرا ما آن حضرت را از همه انبیا برتر می دانیم. اگر او پیرو دین قبل از خود بود، می باید مفضول بر فاضل مقدم گردد، و آن هم از نظر عقلی درست نیست.
دیگر این که اگر پیغمبر تابع شرع قبل ازخود بوده است، یا این وظیفه از راه وحی به وی ابلاغ شده بود، و یا به وسیله علمای ادیان. اگر بگوئیم از راه وحی بوده می باید قبل ازبعثت مرسل باشد و این درست نیست، و چنانچه علمای یهود و نصارا در آن نقشی داشته اند، قطعا شایع می شد، و یهود و نصارا به ان افتخار می کرد، و موضوع مکتوم نمی ماند.
علاوه شیعه و سنی روایت کرده اند که پیغمبر فرمود: «من در زمانی که آدم در بین آب و گل بود (یعنی وقتی که او را می سرشتند) پیغمبر بودم» (۱۱)
علاوه بر این وقتی عیسی در گهواره پیغمبر باشد، و یحیی در کودکی به مقام نبوت برسد، پیغمبر نبودن خاتم انبیا قبل از بعثت با افضلیت آن حضرت منافات دارد.
اینکه پیغمبر قبل از بعثت عمل به دین انبیاء سابق نمی نموده است، نیازی به ذکر ندارد. زیرا اگر چنین نباشد، می باید پذیرفت که آن حضرت کمبود داشته است، که آن هم درست نیست. در اخبار هست که آن حضرت پیش از بعثت بعضی از اعمال و حج را معمول می داشته است. بعد از بعثت نیز حق این است که تابع شریعت پیش از خود نبوده است. موافقت با آنها در بسیاری از اعمال، عین متابعت نیست! آیات «ثم اوحینا الیک ان اتبع» و «فبهدیهم» و «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا» همه و همه حمل بر اصول عقاید می شود، نه فروع احکام و اعمال عبادی، وگرنه جایز نبود آن احکام نسخ شود. بخصوص با ملاحظه آیه «و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه».
همچنین منظور از «هدایت» در آیه «فبهدیهم اقتده» کلیه اموری است که همگان بر آن اتفاق دارند، و آن هم اصول عقاید است، چون در غیر این صورت ادیان مختلف بود. از همین جا پاسخ سایر آیاتی که مخالفین دستاویز قرارداده اند، هم آشکار می گردد.
فخر رازی دانشمند مشهور سنی در کتاب «معالم اصول الدین» می نویسد: «حق این است که محمد پیش از نزول وحی پیرو هیچیک از انبیا نبود. زیرا ادیان پیش ازدین عیسی به وسیله دین وی منسوخ شده بود. دین عیسی هم عنوان اصلی خود را به واسطه ناقلین آن که به خاطر اعتقاد به تثلیث کافر بودند، از دست داده بود. از این رو آنچه به نام دین عیسی مانده بود، اعتبار نداشت و نمی شد به آن اطمینان کرد. روی این اصل مسلم است که محمد پیش از بعثت بر دین هیچ کس نبوده است» (۱۲) ]
به توجه به آنچه مسطور گشت می گوئیم: پیغمبر اسلام قبل از بعثت به آنچه فرشته مامور خود، «روح القدس» به وی تلقین می کرد عمل می نموده است، هر چند جزئیات آن اعمال را ندانیم و تاریخ و احادیث اسلامی نقل نکرده باشد.
او دراصول اعتقادی همچون ابارهیم خلیل یکتاپرست بوده است. همه انبیاء بعد از ابراهیم نیز چنین بوده اند، و به ورش او می رفتند، و در فروع عملی تابع الهاماتی بوده که به وسیله روح القدس به وی می رسیده و آن را معمول می داشته است.
پس او قبل از بعثت مانند عیسی و یحیی نبی و پیغمبر بود، اما نه رسول و مامور به تبلیغ! رسالت وی در سن چهل سالگی بر فراز کوه حرا آغاز شد.
بهترین گواه بر این که پیغمبر قبل از بعثت مانند عیسی و یحیی پیغمبر بوده است، حالات و روحیات اوست که در تورایخ آمده است. زیرا این حالات و روحیات از کودکی و نوجوانی در محیط مکه و میان مردمی آنچنان، کاملا غیر عادی می نماید، و نظیر آن از هیچیک از اقوام و بستگان خود او حتی عبدالمطلب جدش و عبدالله پدرش و ابوطالب عمویش که همگی یکتاپرست و موحد بودند، هم دیده نشده و نقل نکرده اند (۱۳)
منبع:کتاب تاریخ اسلام، دوانی، علی
پی نوشت ها:
۱- (و کذلت اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان (سوره شوری آیه ۵۱)
۲- (رفیع الدرجات دوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق. (سوره مؤمن آیه ۱۵)
۳- (و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لی فی کل یوم من اخلاقه علما و نامرنی بالاقتداء به. و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فاراه و لا یراه غیری (خطبه فاصعه).)
۴- (و اتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح القدس - سوره بقره آیه ۸۷ و ۲۵۲)
۵- (نزل به روح الامین علی قلبک سوره شعرا آیه ۱۹۲)
۶- (قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله. سوره بقره آیه ۹۶)
۷- (ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابراهیم حنیفا سوره نحل آیه ۱۲۳)
۸- (فبهدایهم اقتده سوره انعام آیه ۸۹)
۹- (انا انزلنا التوریة فیها هدی و نورا یحکم بها النبیون. سوره مائده آیه ۴۴)
۱۰- (و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه. سوره بقره آیه ۱۳۰)
۱۱- (کنت نبیا و آدم الماء و الطین.)
۱۲- (حاشیه نقد المحصل (تلخیص المحصل) چاپ مصر ص ۱۱۱)
۱۳- (نگاه کنید به گفتار دانشمند محترم آقای قاضی طباطبائی در کتاب «جنة الماوا».)
عملیاتیسازی اسلام ناب در اندیشه رهبر معظم انقلاب
به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، دغدغه «عملیاتی کردن مفاهیم معرفتی اسلام» سابقه دیرینی در اندیشه حضرت آیتالله خامنهای دارد. از دوران جوانی که میگفتند «معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و ناظر به تکالیف عملی و به ویژه زندگی اجتماعی باشد.» (مقدمه طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن) تاکنون که تأکید میکنند «عناوین و مفاهیم معرفتی اسلام، جنبه عملیّاتی و ترجمه عملیّاتی پیدا کند و عمل به آنها ممکن و رایج بشود.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴
ضرورت بهروزرسانی نرم افزارِ حکومت اسلامی
این نگاه در حقیقت نشان دهنده کشش مفاهیم معرفتی در اداره نظام اسلامی است. لذا این نگاه «یکی از نیازهایی [است] که مورد ابتلاء همه جوامع اسلامی و همه کشورهای اسلامی است و به آن نیاز دارند و بخصوص کشور عزیز ما که بحمدالله با نظام اسلامی اداره میشود به آن نیاز دارد.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ با این توصیف، در نظام اسلامی لازم است «یک آرمانی را، یک سرمنزلی را در نظر بگیریم و تعریف کنیم و برای رسیدن به آن سرمنزل، برنامهریزی کامل کنیم، و در این راه عمل کنیم.» ۱۳۹۳/۱۲/۲۱ از طرفی، برای رسیدن به این آرمانها ابزارهایی لازم است؛ لذا نظام اسلامی «بایستی این وسایل و ابزارهای رسیدن را که جزو مفاهیم معنوی و منظومه معرفتیِ اسلام است، جستجو کند، پیدا کند، اینها را عملیّاتی کند و راه بیفتد.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ به بیان بهتر «این یک نرمافزار است برای سختافزار حکومت اسلامی. حکومت اسلامی را به عنوان سختافزار در نظر بگیرید، اگر نرمافزار مناسب خودش را نداشته باشد، به هیچ کار نمیخورد.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ همه اینها به این دلیل است که آموختن مفاهیم معرفتی و ارزشهای اسلامی «بخشی از اسلام است؛ بخش دیگرِ اسلام عبارت است از محقّق کردنِ این حقایق در متن جامعه» ۱۳۹۸/۰۲/۱۸ و اساسا «عالِم دین آن کسی است که معارف دین را فرامیگیرد و برای تحقّق آن وارد میدان میشود.» ۱۳۹۸/۰۲/۱۸
از طرفی، گسترش دامنه فعالیت نظام اسلامی، باعث پیدایش مسائل و نیازهای جدید می شود. لذا نظام اسلامی «به همین تناسب احتیاج دارد که آن نرمافزار را، آن مجموعهی معنوی را نوبهنو تجدید حیات کند و بهروز کند.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ همین امر، نظام اسلامی را «نیازمند میکند به اینکه عقبهی فکریِ تغذیهکنندهی نظام هم گسترش پیدا کند. آن عقبهی فکریای که نظام را دارد جلو میبرد و تغذیه میکند و از انحرافش جلوگیری میکند، باید تقویت بشود، باید مفاهیم جدید مطرح بشود.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ این، همان مسئولیت خطیری است که «از فضلای صاحبنظر و متفکّر بِجِد باید مطالبه بشود و این کار باید انجام بگیرد.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴
مسئولیت خطیر نخبگان حوزه و دانشگاه
»تشکیل نظام اسلامی که داعیهدار تحقّق مقرّرات اسلامی در همه صحنههای زندگی است، وظیفهای استثنایی و بیسابقه بر دوش حوزه علمیه نهاده است.» ۱۳۷۱/۰۸/۲۴ از طرفی «نظام جمهوری اسلامی به طبیعت خود، نظامی وابسته به علمای دین است.» ۱۳۷۰/۱۱/۳۰ لذا «حوزه علمیه باید نظام اسلامی را از خود بداند و برای تکمیل و رفع نقص آن، همه کوشش خود را مبذول کند.» ۱۳۷۹/۰۷/۱۴ به همین دلیل فضلا و علمای ما باید «مسائل نو به نو را که هی برای ما دارد پیش میآید، از لحاظ فقهی مشخص کنند... بعد این بحثها میآید دست روشنفکران و نخبگان گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی، اینها را به فرآوردههایی تبدیل میکنند که قابل استفاده است.» ۱۳۹۰/۰۶/۱۷ «اگر ما مجموعه روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار میکنند، در همه مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم... موفّقیّتهای زیادی خواهیم داشت.» ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
خطر تحجّر و التقاط
نکته بسیار مهم اینکه «پیدا کردن مفاهیم جدید و بحث کردن درباره اینها، کار همه کس نیست؛ فضلا و متفکّرینی بایستی دنبال این کار بروند که با مبانی اسلامی کاملاً آشنا باشند.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ باید توجه داشت که دو نوع «اسلام التقاطی و اسلام آمریکایی مشغول مقابله با اسلام ناب هستند.» ۱۳۹۵/۰۲/۲۵ لذا این خطر وجود دارد که «یک آدم بیصلاحیّت و نیمهسواد و التقاطی وارد استنباطهای جدید از آیات الهی بشود.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ التقاط به این معناست که «نمیخواهیم از مونتاژ و کنار هم چیدن نظریات گوناگونِ متفکرین و حکمائی که در این زمینه حرف زدند، یک نظریه به وجود بیاوریم و تولید کنیم.» ۱۳۹۰/۰۲/۲۷ لذا «باید از التقاط بپرهیزیم.» ۱۳۹۰/۰۲/۲۷
ثانیاً باید «از جمود و تحجّر فکری دور باشند.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ تحجّر؛ یعنی «کسی که میخواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام، برای بنای جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا نماید و نتواند کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را، در آن جایی که قابل کشش است، درک کند و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور - که نیاز لحظه به لحظه است - نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه دهد.» ۱۳۷۶/۰۳/۱۴ نتیجه این رویکرد میشود همان اسلام متحجّر؛ یعنی «اسلامی که با کمال تنگنظری به همهی مسائل نگاه کند.» ۱۳۸۸/۰۲/۲۶ اگر در نظام اسلامی «چنین روحیهای وجود داشته باشد، یقیناً اسلام بدنام خواهد شد و منبع لایزال معارف و احکام اسلامی نخواهند توانست جامعه را پیش ببرند.» ۱۳۷۶/۰۳/۱۴
نتیجه اینکه بهروزرسانی و تقویتِ این نرم افزار باید مبتنی بر اسلام ناب باشد و «اسلام ناب یعنی اسلامی که نه اسیر و پابند تحجّر است، نه اسیر و پابند التقاط است.» ۱۳۹۶/۰۳/۱۴
«اسلام ناب»، زیربنای فکری نظام
بر اساس آنچه تبیین شد، این نکته ضرورت پیدا میکند که در بهروزرسانی نرم افزار حکومت اسلامی «باید تلاشمان این باشد که اسلام ناب را مطرح کنیم.» ۱۳۹۳/۱۲/۲۱ «اسلام ناب، اسلام متکی به کتاب و سنت با بهکارگیری ابزار خِرد و اندیشه اسلامی [است].» ۱۳۹۵/۰۲/۲۵ اسلام ناب یعنی «اسلامِ طرفدار عقلانیّت و ضدّ قشریگری، ضدّ تحجّر، ضدّ اسیر اوهام و تخیّلات خود شدن.» ۱۳۹۳/۱۲/۲۱ «یعنی همان اسلامی که پیروان خود را به وضع جدیدی از زندگی دعوت میکند.» ۱۳۶۸/۰۹/۰۱ اسلامی که «سیاست را بخشی از دین و غیرقابل جدایی از آن میداند و همه مسلمین را به درک و عمل سیاسی دعوت میکند» ۱۳۶۸/۰۴/۱۴ و در یک کلام، اسلامی که «همهجانبه است؛ از زندگی فردی و خلوت فردی تا تشکیل نظام اسلامی، همه را شامل میشود.» ۱۳۹۵/۰۳/۱۴ یعنی «اسلام ظلمستیز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان.» ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
اسلام ناب، دقیقاً همان اسلامی است که در مکتب امام خمینی(ره) تجلی یافته است؛ زیرا امام خمینی(ره) بر اساس همین نگاه عملیاتیسازی مفاهیم معرفتی «از آیه شریفه «اِنَّما اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِله مَثنی وَ فُرادی» استفاده کردند... تا منتهی شد به وجود انقلاب.» ۱۳۹۹/۱۲/۰۴ این نشان میدهد که «اولین و اصلیترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، مسئله اسلام ناب محمدی است.» ۱۳۸۹/۰۳/۱۴ به طوری که «حیات و شخصیت خمینی کبیر، تجسم اسلام ناب محمّدی (ص) و تبلور انقلاب اسلامی بوده.» ۱۳۶۹/۰۳/۱۰ تا جایی که برای جلوگیری از انحراف از اسلام ناب نیز «بهترین شاخصها، خود امام و خط امام است.» ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
دشمنان نیز از همین اسلام میترسند. وگرنه «از اسم اسلامی که امتداد و انتهایی در عمل و در توده مردم نداشته باشد، نمیترسند.» ۱۳۹۱/۰۹/۲۱ بلکه «از حضور اسلام در متن زندگی جوامع میترسند.» ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
رهبر انقلاب: گرانی و مشکل معیشتی مردم راهحل دارد در جلسات متعدد این را به مسئولان تذکر دادیم
حضرت آیتالله خامنهای سپس در سخنانی، گیاه و فضای سبز را عاملی مهم در زندگی و در ساخت تمدن بشری خواندند و با اشاره به ریشههای معرفتی و دینی توجه به محیط زیست، گفتند: کاشتن درخت و نشاندن نهال از جملهی حسناتی است که در شرع مقدس اسلام بر آن تأکید شده است.
رهبر انقلاب اسلامی به اهمیت محیط زیست در قانون اساسی نیز اشاره و خاطرنشان کردند: فعالیتهای محیط زیستی، فعالیتهای دینی و انقلابی است و نباید به آنها نگاه تجملاتی و تزئینی شود.
ایشان تنوع زیستی و اقلیمی کشور را بستری مناسب برای فعال شدن آحاد مردم و جوانان در زمینه محیط زیست خواندند و با ابراز تأسف از تخریب جنگلها، منابع طبیعی و سفرههای زیرزمینی بهدست افراد سودجو، تأکید کردند: تخریب محیط زیست بلای بزرگی است که آینده بشر را هدر میدهد، بنابراین مسئولان و همه مردم باید در مقابل آن بایستند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حوادثی مثل آتشسوزی جنگلها و یا خشک شدن دریاچهها و تالابها، گفتند: این حوادث قابل پیشگیری است و مسئولانی که به وظایف خود عمل نمیکنند، دچار تقصیر هستند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان به مسئله کرونا در آستانه سال نو پرداختند و گفتند: سال گذشته در ایام عید، مردم عزیز به توصیهها کاملاً عمل و بلای بزرگی را از سر کشور دور کردند اما امسال خطر بیشتر و فراگیرتر است بنابراین امسال هم همگان توصیهها را رعایت کنند.
ایشان تأکید کردند: هر چه ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد باید عمل شود. اگر سفر را ممنوع کردند، مردم به سفر نروند، بنده هم قطعاً مانند سال گذشته به سفر نخواهم رفت.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مشکلات معیشتی مردم در اثر کرونا، گفتند: اگر کرونا ادامه پیدا کند مشکلات معیشتی بیشتر خواهد شد، بنابراین باید با همکاری همه، این بیماری هر چه زودتر برطرف شود.
رهبر انقلاب اسلامی با ابراز ناخرسندی از گرانیها و مشکلات معیشتی، افزودند: این وضع در آستانه عید غصه بزرگی ایجاد کرده است. البته اجناس مانند میوهها فراوان است اما قیمتها بسیار بالا است که سود این قیمت بالا هم به جیب باغداران زحمتکش نمیرود بلکه نصیب دلالها و واسطههای سودجو میشود و ضرر آن به مردم میرسد.
ایشان با تأکید بر اینکه مسئولان باید مشکل معیشتی و گرانی را حل کنند، گفتند: این مشکلات، همه راهحل دارد و بارها در جلسات متعدد این نکات را تذکر داده و راهحلهای مورد نظر کارشناسان را به مسئولان گفتهایم.
آیا خُلد در آتش درباره کافرین و منافقین حقیقت دارد؟
- سؤال
معنای خلد در آتش چیست؟ آیا درباره کافرین و منافقین این حقیقت دارد؟
- پاسخ
خلود در لغت به معنای بقای طولانی و نیز به معنای ابدیت است و خلود در جهنم [۱] عبارت از همیشگی و جاودان بودن عذاب آن است. بهشت و جهنم هر دو دوام و بقای ابدی دارند.
مطابق آن چه از آیات و روایات استفاده میشود، انسان هایی که داخل بهشت میگردند، از آن منزلگاه دیگر خارج نمیشوند و آن جا منزلگاه ابدی آنها خواهد بود.
مرحوم علامه مجلسی (ره) در این باره میفرماید: «بدان که خلود و ابدی بودن اهل بهشت در بهشت از مواردی است که همه مسلمانان آن را قبول دارند».[۲] امّا جهنم و عذاب آن با این که دایمی و ابدی است، ولی انسانهایی که داخل آن میگردند دو دسته هستند.
دسته اوّل انسان هایی که در دنیا مؤمن به خدا بودند ولی مؤمنی گنه کار بودهاند، آن چه از ظواهر آیات و نصوص روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ استفاده میشود، ماندن آنها در جهنم دایمی نمیباشد؛ بلکه پس از این که گناهان آنها به واسطه عقوبت و عذاب الهی در جهنم از بین رفت از آن جا خارج میگردند. چنان چه امام رضا ـ علیه السّلام ـ میفرماید: گنهکاران از اهل توحید و خداپرستی، داخل در آتش جهنم میشوند، پس از عذاب و عقوبت از آن خارج میشوند. [۳]
البته چگونگی عقوبت آنها و بررسی دلایل آن مجال بیشتری میطلبد.
امّا گروه دوّم از انسانهایی که داخل جهنم می شوند، کسانی هستند که عذاب آنها دایمی میباشد و برای همیشه در جهنم باقی میمانند، مجازات ابدی و جاودان منحصر به کسانی است که تمام روزنههای نجات را به روی خود بستهاند و از روی علم و آگاهی و با اصرار و از روی عمد غرق در فساد و تباهی کفر و نفاق گشتهاند و سایه شوم گناه تمام وجودشان را پوشانیده و به رنگ کفر و گناه درآمدهاند، چنان چه خداوند میفرماید: «کسی که مرتکب گناه گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند اهل آتش ابدی خواهد بود».[۴]
آن چه از قرآن کریم و روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ استفاده میشود، تنها معاندین از کفار و منافقین هستند که در جهنم به صورت دایمی و همیشگی استقرار مییابند و از آن خلاصی نمییابند.
خداوند در سوره مبارکه توبه آیه ۶۸ میفرماید: خداوند به مردان و زنان منافق و کفار وعده آتش جهنم داده که دائماً در آنند و همین برای آنها کافی است و لعنت خدا بر آنها و عذاب دایمی بر آنها باشد.
یا در سوره مبارکه تغابن آیه ۱۰ میفرماید: و کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند. آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود و چه بد سرانجامی است.
باز در سوره مبارکه فاطر آیه ۳۶ میفرماید: کسانی که کافر شدند آتش دوزخ برای آنهاست هرگز فرمان مرگشان صادر نمیشود تا بمیرند و چیزی از عذاب آنها تخفیف داده نمیشود ...
و نیز آیات فراوان دیگری دلالت بر این دارند که معاندین از کفار و منافقین برای همیشه در آتشند.
و نیز امام رضا ـ علیه السّلام ـ میفرماید: خداوند کافران (معاند) را از آتش (جهنم) خارج نمیکند و آنها را وعده داده به آتش جهنم و باقی ماندن در آن. [۵]
با توجه به این آیات و روایات است که همه مسلمانان معتقدند که کفار (از دیدگاه قرآن منافقین هم از جمله کفار محسوب میشوند بلکه بدتر از آنها) در آتش جهنم عذاب دایمی میبینند. [۶]
حضرت امام خمینی(ره) در این رابطه میفرماید: بندگان کامل پروردگار از همین امر پیوسته در هراس بوده و بر این امر میگریستهاند و این سوء عاقبت کار کاشف از سوء پیشینه آدمی است و ایمنی خاطر جز با خلاصی از این مرحله برای انسان حاصل نمیگردد.
انسان به واسطه عقاید نادرست و ملکات ناپسند یا بر اثر اعمال گذشته برایش حالتی پدید میآید که موجب شک و یا انکار او میشود و این شک و انکار بر قلب او غلبه کند و پرونده کار او در همین حالت بسته شود، که این سبب خلود و جاودانگی او در آتش خواهد بود. [۷]
در پایان روایتی از امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ را از چگونگی عذاب جهنمیان و خصوصاً آنها که عذابشان دایمی است برای شما نقل میکنیم، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «و امّا اهل معصیت (را خداوند) در آتش خوار می کند قدمهایشان را میخکوب نموده، دستهایشان را به گردنهایشان میبندد، بر اجسادشان پیراهنهایی از قطران و لباسهای کوتاهی از آتش میپوشاند (این بدبختان) در عذابی به سر میبرند که حرارتش بسیار شدید است. اتشی است که اهلش را احاطه کرده و هرگز منفذی بر آن گشوده نمیشود و هوایی (نسیم خنکی) بر آنها نمیوزد و هرگز عمرشان به سر نمیآید. عذاب همواره (الی الابد) شدید و عقربها همواره جدید (عقرب پی عقرب خلق میشود) این خانه، خانهای نیست که زایل گردد و فانی شود و عمر اهلش به سر رسد. سپس حضرت ندای اهل آتش را حکایت کردند: «و نادوا یا مالک لیقض علینا ربّک» ای مالک دوزخ بخواه از پروردگارت که بس کند (یعنی ما را بمیراند) امّا مالک پاسخ میدهد: انکم ماکثون: شما ماندگارید. [۸]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. تفسیر المیزان، ترجمه انتشارات جامعه مدرسین، ج ، ص ۶۲۲ تا ۶۲۶.
۲. تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۲۴۱ تا ۲۴۵ و ج ۹، ص ۲۳۹ تا ۲۴۶.
۳. کتاب اسرار الصلوة، حضرت امام(ره)، چاپ مرکز نشر آثار حضرت امام(ره)، چ ششم، ص ۲۳۲ و ۳۹۰.
۴. کتاب نقطههای آغاز در اخلاق عملی، آیت الله مهدوی کنی، نشر دفتر فرهنگ و نشر اسلامی، ج ۱، ص ۳۸۳، چ هفتم.
۵. کتاب بحار الانوار، تألیف علامه مجلسی (ره)، ج ۸، ص ۳۴۱ تا ۳۶۴.
۶. تصویری از بهشت و جهنم، تألیف احمد حبیبیان، نشر سازمان تبلیغات، ص ۲۹۳ تا ۳۲۴.
۷. بحار الانوار، تألیف علامه مجلسی، ج ۸، ص ۲۸۵.
پی نوشت ها:
[۱] . ابن منظور، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزة، ۱۴۱۵ هـ ق، ج ۳، ص ۱۶۴.
[۲] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ هـ. ق، ج ۸، ص ۱.
[۳] . همان، ص ۳۶۲.
[۴] . بقره/ ۸۱.
[۵] . بحار الانوار، همان؛ و خصال صدوق، بیروت، چاپ الوفاء، انتشارات جامعه مدرسین، ص ۶۰۳.
[۶] . حلی، کشف المراد، تعلیقة آیت الله سبحانی، نشر مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، ص ۲۷۴.
[۷] . سید روح الله، موسوی خمینی، اسرار الصلاه، دفتر نشر آثار امام خمینی، چاپ اوّل، ص ۲۳۲.
[۸] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۸۵.
بیانات پس از کاشت نهال در روز درختکاری
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
به همهی ملّت عزیز ایران و شنوندگان و بینندگان این برنامه سلام عرض میکنم.
بحمدالله مجدّداً فرصتی پیش آمد برای سخن گفتن از درخت و گیاه، و از فضای سبز و محیط زیست؛ خداوند متعال گیاه را و درخت را یک عامل مهمّی در جریان زندگی بشر قرار داده است. گیاه و درخت و سبزه و آنچه از آنها ناشی میشود، در ساخت تمدّن بشری یک پایهی مهم و اساسی است؛ گیاهان و درختان، هم هوا را تصفیه میکنند، هم برای بشر غذا تولید میکنند، هم مایهی تلطیف روح و روان بشری هستند، هم نماد آبادانی و خرّمی محیط زندگی بشر محسوب میشوند، هم بسیاری از داروهای مورد نیاز انسان از گیاهان به دست میآید، بعلاوهی منافعی که در چوب و برگ و ریشه و مانند اینها وجود دارد؛ بنابراین میبینید که گیاه و درخت و سبزه یک عامل اساسی و مهمّی در زندگی بشر است.
علاوهی بر آنچه گفته شد، نگاه ما به درخت و گیاه و سبزه و محیط زیست، یک نگاه معرفتی و معنوی است، نگاه معرفت دینی است؛ این در ادبیّات ما هم کاملاً رواج دارد و آحاد مردم و متفکّرین و همهی کسانی که در زمینهی مسائل بشری حرف میزنند، در این زمینهها نظر دادهاند و حرف زدهاند:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقی دفتری است معرفت کردگار(۱)
یعنی نگاه، نگاه معرفتی است. برای همین هم هست که در شرع مقدّس اسلام غرس(۲) کردن درخت و نشاندن نهال یکی از حسنات محسوب شده؛ روایات متعدّدی داریم که ما را تحریص میکنند و ترغیب میکنند به اینکه درخت بنشانید، نهال بنشانید که اینها حسنه است. در قانون اساسی ما هم که برای محیط زیست یک اصل وجود دارد(۳) که اهمّیّت آن را و ضرورت پرداختن به آن را به بهترین بیانی در آنجا بیان کرده. بنابراین، فعّالیّتهایی که در مورد فضای سبز و درخت و گیاه و محیط زیست و جنگل و بقیّهی[این امور] انجام میگیرد، فعّالیّتهای دینی است، فعّالیّتهای انقلابی است؛ و جوانهای عزیز ما نباید گمان کنند که مسئلهی محیط زیست یک مسئلهی تزئینی و تجمّلاتی و زیادی است؛ نه، یک مسئلهی اساسی و مهمّی است که در شرع و قانون آمده.
خوشبختانه کشور ما به خاطر تنوّع آب و هوایی، تنوّع محیط زیست و تنوّع اقلیمیای که دارد، عرصهی وسیعی برای فعّالیّتهای محیطزیست است و میتوان کارهای بزرگی انجام داد؛ و آحاد مردم و جوانهایی که در خدمات گوناگون کشوری بحمدالله حضور دارند -از علمی تا اجرائی تا سیاسی تا اجتماعی- در زمینهی محیط زیست هم میتوانند فعّال بشوند و کار کنند و تلاش کنند.
متأسّفانه در جامعه هستند کسانی که محیط زیست را قربانی منافع شخصی خودشان میکنند؛ فدای سودطلبی و منفعتطلبی خودشان میکنند. هستند از این کسانی که اینجوریاند، طبیعت را تخریب میکنند، جنگل و کوه را نابود میکنند، مراتع را پایمال میکند، سفرههای زیرزمینی و آب را به یغما میبرند؛ اینها همه واقعاً بلای بزرگی است که تخریب محیط زیست است و همه باید مقابل آن بِایستند؛ چه مسئولین و چه آحاد مردم. خب اینها در واقع زندگی آیندهی بشر را به خطر میاندازد؛ آن که کوهها را در واقع وسیلهای قرار میدهد برای بالا بردن آهن و فولاد و ساختمانسازی و آپارتمانسازی و مانند اینها یا مراتع را نابود میکند یا [درختان] جنگلها را میبُرد و تبدیل به یک کاربریهای مضر میکند، در واقع نسلهای آیندهی بشری را دارد از این نعمتها محروم میکند و به خطر میاندازد.
البتّه یک خطرات طبیعی و بلاهای طبیعی هم هست؛ جنگلها گاهی به خاطر حوادث طبیعی مثلاً آتش میگیرند که اینها قابل پیشگیری است؛ هم [برای] جنگلها، هم تالابها، هم دریاچهها این بلاهای طبیعی وجود دارد، امّا قابل پیشگیری است؛ از اینها بایستی پیشگیری بشود که این به عهدهی مسئولین است و اگر نکنند، واقعاً در این مسئله تقصیر کردهاند. بنابراین امروز که روز درختکاری در نظر گرفته شده، روز مهمّی است؛ خوب است که همه در کشور، امروز و همیشه به مسئلهی محیط زیست و فضای سبز اهمّیّت بدهند.
یک جمله هم دربارهی مسئلهی کرونا عرض بکنیم. سال گذشته مسئولین راجع به کرونا -که مثل امروزی در اوایل کرونا بود- هشدار دادند و گفتند، بنده هم یک کلمهای در همین روز محیط زیست خطاب به مردم عزیزمان عرض کردم(۵) که خوشبختانه حرف دلسوزان اثر کرد و مردم در ایّام عید کاملاً ملاحظه کردند و بلای بزرگی را که در آن ایّام میتوانست متوجّه کشور بشود از سر دور کردند. امسال من احساس میکنم که خطر از سال گذشته بیشتر است؛ امسال خطر را بهتر میشناسیم، بیشتر میشناسیم و میدانیم که متأسفانه خطر در کشور فراگیر شده؛ سال گذشته به این اندازه نبود؛ بنابراین امسال هم بایستی همه رعایت کنند. هر چه ستاد ملّی کرونا گفت [باید رعایت شود]؛ اگر سفر را ممنوع کردند، [مردم] سفر نروند؛ هر چه را لازم دانستند انجام بدهند. بنده که مثل سال گذشته قطعاً سفر نخواهم رفت؛ و هر چه ستاد ملّی در این زمینه بگوید [رعایت میکنم].
و مسئلهی کرونا در وضع معیشت مردم هم مؤثّر است؛ یعنی این را باید بدانیم. میبینید که کرونا چه مشکلاتی را برای معیشت مردم فراهم کرده؛ اگر چنانچه این ادامه پیدا کند، همین طور بدتر خواهد شد و ادامه پیدا خواهد کرد و مشکلات بیشتر خواهد شد؛ باید هر چه زودتر بتوان کلک این بلای طبیعی بزرگ را کَند. متأسّفانه امروز وضع معیشت مردم خوب نیست؛ این غصّهی بزرگی است برای ما. گرانیها زیاد است؛ شما ملاحظه کنید شب عید، قیمت میوه و مانند اینها خیلی گران است؛ میوه فراوان امّا قیمتها بسیار بالا. متأسّفانه [سود حاصل از] این قیمتها به جیب باغدار هم نمیرود که ما مثلاً بگوییم یک قشر زحمتکشی یک سودی میبرند؛ نه، متأسّفانه این سود را دلالها و واسطهها و این دستهای وسط و سودجو میبرند و به باغدار چیزی نمیرسد، به مردم هم که ضرر میرسد؛ بنابراین بایستی مسئولین محترم این مشکل معیشتی مردم و مشکل گرانی را هم حل کنند. و این ممکن است، راهحل دارد؛ بنده در جلسات متعدّد این را تذکّر دادهام و نظرات و راهحلهایی که کارشناسان در این زمینه گفتهاند، مطرح کردهایم و بیان کردهایم؛ راهحل دارد؛ انشاءالله که بتوانند اینها را انجام بدهند.
امیدواریم که خداوند متعال برای کشور و برای مردم، آیندهی نیکی را مقدّر فرموده باشد و قلب مقدّس ولیّعصر از ما راضی باشد، و دعای آن بزرگوار شامل حال ملّت ما و کشور ما باشد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۱) سعدی. دیوان اشعار، غزلیّات (با کمی تفاوت)