emamian
امام صادق (علیهالسلام) و شیوههای ارتباط با مردم
مقوله ارتباط با مردم برای جامعه ما یک ضرورت است؛ لذا از سیره امام صادق باید شیوه های ارتباط درست وگسترده را فرا گرفت و عملی نمود.
ارتباط امام صادق(ع) با مردم از طریق کانالهای مختلف از جمله پاسخ دادن به شبهات بر قرار بود؛ ارتباط وسیع امام از چند جهت در جامعه با مردم گرم بود؛ از طریق شاگردان و در خانه حضرت نیز به روی مردم باز بود لذا از آسیب ها شناخت وسیع و قوی داشت ودر رفع آسیبها وبیماری های اجتماعی وفرهنگی باراه بردهای روشن عمل نمود.
امام صادق علیه السلام باتمام جریان های فکری و عقیدتی آن روز مرتبط و شناخت کامل داشت و برخورد مناسب کرد و موضع اسلام و تشیع را در برابر آنها روشن ساخته، برتری بینش اسلام را ثابت نمود. پیشوایان مشهور اهل سنت، بدون واسطه یا با واسطه، شاگرد امام بودند.
امام جعفر صادق(ع) (۸۳- ۱۴۸ق) ششمین امام شیعیان اثنی عشری بعد از پدرش امام باقر(ع) است.
وی به مدت ۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) امامت شیعیان را بر عهده داشت که با خلافت پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و دو خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود. امام صادق(ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر امامان شیعه داشت. شمار شاگردان و راویان او را ۴۰۰۰ نفر دانستهاند. بیشتر روایات اهل بیت(ع)، از امام صادق(ع) است و از اینرو مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند.
امام صادق(ع) در میان پیشوایان فقهی اهل سنت نیز جایگاه بالایی دارد. ابوحنیفه و مالک بن انس از او روایت کردهاند. ابوحنیفه او را عالمترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.
امام صادق (ع) با وجود ضعف حکومت اموی و درخواست شیعیان، برضد حکومت قیام نکرد. او درخواستهای ابومسلم خراسانی و ابوسلمه را برای برعهدهگرفتن خلافت رد کرد. امام صادق(ع) در قیام عمویش زید بن علی شرکت نکرد و شیعیان را نیز از قیام پرهیز میداد؛ بااینهمه روابط حسنهای با حاکمان زمان خود نداشت. وی به جهت فشارهای سیاسی حکومتهای اموی و عباسی از روش تقیه استفاده میکرد و به یارانش نیز چنین توصیه میکرد.
امام صادق(ع) بهمنظور ارتباط بیشتر با شیعیان، پاسخ به سؤالات شرعی آنها، دریافت وجوه شرعی و رسیدگی به مشکلات شیعیان، سازمان وکالت را تشکیل داد. فعالیت این سازمان در زمان امامان بعد گسترش پیدا کرد و در غیبت صغرا به اوج رسید. در زمان او فعالیت غالیان گسترش یافت. ایشان با اندیشه غُلُوّ به شدت برخورد و غالیان را کافر و مشرک معرفی کرد.
در برخی منابع آمده است امام صادق(ع) به علت احضار حکومت، به عراق سفر کرده و به کربلا، نجف و کوفه رفته است. وی قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. برخی از علماء شیعه معتقدند که امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت شهید شده است. برطبق منابع روایی شیعه، وی امام کاظم(ع) را به عنوان امام بعد از خود به اصحابش شناسانده بود؛ اما بهمنظور حفظ جان وی، پنج نفر، از جمله منصور خلیفه عباسی را وصی خود معرفی کرد. پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه شکل گرفت که اسماعیلیه، فَطَحیه و ناووسیه از آن جملهاند.
ویژگی های عصر امام صادق(ع)
دوران امامت و زعامت امام صادق علیه السلام، به نسبت طولانی و بیش از سی سال بود و هر چند روزگار امامت جدش، امام زین العابدین علیه السلام، فرزندش امام موسی بن جفعر علیه السلام و نوادهاش امام علیالنقی علیه السلام نیز از سی سال گذشت، ولی فرصت و موقعیتی که برای آن حضرت فراهم شد، برای آن بزرگواران پیش نیامد.
عصر امام صادق علیه السلام، عصر شکوفایی فقه، کلام، مناظره و حدیث بود و در روزگار آن حضرت، بدعتها، نوآوریها و گمراهیها نیز رواج پیدا کرده بود و این فرصتی شد تا امام، علم و دانش خویش را آشکار نموده و ریشه گمراهیها را بخشکاند.
در زمان امامت حضرت صادق علیه السلام، بنیهاشم در یک آسایش نسبی به دوره های قبل به سر میبردند که در دوران دیگر امامان، این زمینه ها وجود نداشت لذا امام با همت وبا استفاده از ظرفیت زمان وشرایط با تمام توان مذهب اصیل اسلام را به نام مذهب جعفری بنیان نهاد ونهال برومند مکتب اصیل شیعه را پرورش داد وبا استناد به سیره اجداد خود واحیای نام وسنن رسول خدا(ص) وامیر مومنان(ع) دین اصیل وناب تحریف نشده و علم واندیشه واقعی اسلام ناب را حیات دوباره بخشید. لذا مکتب جعفری درمقابل مکتب خلفا مطرح ومرئیس آن امام صادق (ع) معرفی گردید.
دیگر ویژگی ها؛ به قدرت رسیدن عباسیان؛ انتقال قدرت از اموی به عباسی؛ تکون وخیزش نهضتهای علمی در ممالک اسلامی، عصر امام صادق علیه السلام، دوران جنبش فکری و فرهنگی وبروز مکاتب علمی بود. در آن زمان، شور و شوق علمی بی سابقه ای در جامعه اسلامی به وجود آمده بود و علوم مختلفی اعم از علوم اسلامی همچون: علم قرائت قرآن، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه و علم کلام، یا علوم بشری مانند طب وبهداشت وتغذیه ، فلسفه، نجوم، ریاضیات و... مشتاقان بسیاری داشت، به طوری که هر کس متاع فکری خود را به بازار علم و دانش عرضه میکرد؛ شهرت علمی و برحستگی علمی امام صادق علیه السلام ، دراین فضا جویندگان علم را به مدینه گسیل نمود.
ظهور فرقه های گوناگون و موضع علمی امام ومناظره بارهبران این فرق و چیره شدن برآنان؛ شیوع شبهات دینی در ممالک اسلامی - پاسخگوی امام و فر ستادن شاگردان برای پاسخگویی؛ تنش های سیاسی قدرت و قیامهای سیاسی علیه امویان وعباسیان و ظهور مکاتب ونحله های فقهی در مدینه ومرکزیت خاص مدینه در علم به خاطر حضور امام و دانشگاه بزرگ امام، لذا دانشمندان اهل سنت از کوفه وبصره و بلاد دیگر به مدینه می شتافتند. اینها همه از دیگر ویژگی های عصر امام صادق(ع) بود.
همه این ویژگی ها اقتضائاتی داشت و تهدید وفرصتی برای پیروان اهل بیت وجمیع مسلمانان بود که تدابیر فرهنگی و سیاسی امام صادق علیه السلام دراین دوران ضمن اینکه مکتب اهل بیت (ع) را انسجام خاص بخشید ودین را احیا نمود در مقابل افکار التقاطی اموی وعباسی ، از نظر غنای محتوایی وعلمی دوران طلائی را رقم زد؛ لذا پس از این دوران رونق وشکوفایی که در تمدن اسلامی شاهد هستیم و شهره است درتاریخ اسلام، تاثیر مستقیمی از این تلاشها دارد که امام باتربیت شاگردان فرهیخته در علوم وگرایشهای مختلف این زمینه رونق وشکوفایی را فراهم وبستر سازی نمود.
بارزترین فعالیت های علمی و سیاسی امام جعفر صادق(ع) وارتباط گسترده با مردم
عباسیان با فریب مردم بر کرسی خلافت نشستند؛ آنان شعار الرضا من آل محمد(ص) را برای انتقام خون امام حسین (ع) سر دادند؛ این خود یکی از مهمترین دلایل گرایش امت اسلامی به خاندان نبوت وامامت بود؛ در شرق خلافت اسلامی وخراسان به اندازه ای حب اهل بیت (ع) طرفدار داشت که عباسیان شعار دعوت خودرا برای سرکوبی امویان « الرضا من آل محمد» قرار دادند؛ شعار دعوت به قیام ومقابله وسرنگونی امویان که در ریختن خون اهل بیت (ع) مجرم بودند؛ انتقام خون امام حسین (ع) برای امت اسلام مهم بود؛ پس از شهادت امام حسین (ع) جامعه اسلامی تلخی های بسیار وخون های فراوانی از امت اسلام به ناحق بر سر رسیدن به کرسی خلافت دید؛
اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام صادق علیه السلام
در میان امامان، عصر امامصادق علیه السلام، ممتاز بوده و شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوران، در زمان هیچیک از امامان دیگر وجود نداشته است؛ زیرا از نظر سیاسی، این دوره، دوره ضعف و تزلزل حکومت بنیامیه و فزونی قدرت بنیعباس بود و این دو گروه، مدتی در حال کشمکش و مبارزه با یکدیگر بودند. از آنجا که بنیامیه در این مدت گرفتار مشکلات سیاسی فراوان بودند، فرصت ایجاد فشار و اختناق به امام و شیعیان را نداشتند. عباسیان نیز چون پیش از دستیابی به قدرت، در پوشش طرفداری از خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله و گرفتن انتقام خون آنان عمل میکردند، فشاری از سوی آنان مطرح نبود. ازاینرو، دوران آرامش و آزادی نسبی امام صادق علیه السلام و شیعیان و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به دست آمد و امام نیز از این زمان، بهره فراوانی بردند.
دانشگاه بزرگ جعفری علیه السلام کانال بر قراری ارتباط گسترده با اهل دانش
امامصادق علیه السلام با توجه به فرصت مناسب سیاسی که به وجود آمده بود و با ملاحظه نیاز شدید جامعه به ارتباط علمی و زمینه اجتماعی موجود، نهضت علمی و فرهنگی پدرش امام باقر علیه السلام را ادامه داد و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشتههای مختلفِ علوم عقلی و نقلی آن روز، شاگردان بزرگ و برجسته ای همچون هشام بن حکم، محمدبن مسلم، اَبانبنتَغْلَب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، مُفضّل بن عمر، جابر بن حیان و... تربیت کرد که تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشتهاند. گروهی از آنان، دارای آثار علمی و شاگردان متعددی بودند. برای نمونه، هشام بن حکم، ۳۱ جلد کتاب نوشته و جابربن حیان نیز بیش از دویست کتاب در زمینه علوم گوناگون، به ویژه رشته های عقلی، طبیعی و شیمی تصنیف کرده که به همین دلیل، به عنوان پدر علم شیمی مشهورشده است.
وسعت ارتباط و دانشگاه امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام باتمام جریانهای فکری و عقیدتی آن روز برخورد کرد و موضع اسلام و تشیع را در برابر آنها روشن ساخته، برتری بینش اسلام را ثابت نمود. پیشوایان مشهور اهلسنت، بدون واسطه یا با واسطه، شاگرد امام بودهاند. در رأس این پیشوایان، ابوحنیفه قرار دارد که دو سال شاگرد امام بوده است. خود او، این دو سال را پایه علوم و دانش خود معرفی میکند و میگوید: «اگر آن دو سال نبود، نُعمان هلاک میشد».
شاگردان امام از نقاط مختلف همچون کوفه، بصره، واسط، حجاز ومناطق مختلف ایران و.. و نیز از قبایل گوناگون بودند که به مکتب آن حضرت میپیوستند.وعلم واندیشه امام را در قالب حدیث وجوامع روایی در ممالک اسلامی منتشر نمودند و به غنای فرهنگ تمدن اسلامی افزودند.
در وسعت دانشگاه امام همین قدر بس که حسنبن علی وَشّاء، که از شاگردان امام رضا علیه السلام و از محدثان بزرگ بود، میگفت: «در مسجد کوفه، نهصد نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد علیه السلام حدیث نقل میکردند».
فعالیتهای سیاسی امام صادق علیه السلام
برخلاف تصور عمومی، حرکت امام صادق علیه السلام، تنها در زمینه های علمی خلاصه نمیشود؛ بلکه امام فعالیت سیاسی نیز داشت، ولی این بُعد حرکت امام، بر بسیاری از گویندگان و نویسندگان پوشیده مانده است.
امام علیه السلام به منظور تبلیغ جریان اصیل امامت، نمایندگانی به مناطق مختلف میفرستاد. از آن جمله، شخصی از اهل کوفه به نمایندگی از طرف امام علیه السلام به خراسان رفت و مردم را به ولایت او دعوت کرد. در این قضیه، فرستاده امام از اهل کوفه، منطقه مأموریت خراسان و محل اقامت امام علیه السلام مدینه است و این سه منطقه، وسعت حوزه فعالیت سیاسی امام علیه السلام را نشان میدهد.
امام صادق علیه السلام و موضع سیاسی در مقابل منصور عباسی
منصور دوانیقی، دومین خلیفه عباسی، از تحرک و فعالیت سیاسی امام صادق علیه السلام سخت نگران بود و محبوبیت عمومی و عظمت علمی امام، همواره بر بیم و نگرانی او میافزود. به همین جهت، هر از چند گاهی امام علیه السلام رابه بغداد احضار میکرد و نقشه قتل او را میکشید، ولی هر بار، به نحوی خطر از وجود مقدس امام برطرف میگردید.
روزی منصور به امامصادق علیه السلام نوشت چرا مانند دیگران نزد ما نمیآیی؟ امام در پاسخ نوشت: ما از لحاظ دنیوی چیزی نداریم که به خاطر آن از تو بیمناک باشیم، و تو نیز از جهات اُخروی چیزی نداری که به خاطر آن به تو امیدوار گردیم. تو نه دارای نعمتی هستی که به خاطر آن به تو تبریک بگوییم و نه خود را در بلا و مصیبت میبینی که به تو تسلیت دهیم؛ پس چرا نزد تو بیاییم؟ منصور نوشت: بیایید ما را نصیحت کنید. امام پاسخ داد: اگر کسی اهل دنیا باشد، تو را نصیحت نمیکند و اگر هم اهل آخرت باشد، نزد تو نمیآید. امام اینگونه با منصور عباسی مقابله و حاکمیت عباسیان بر سرنوشت امت اسلامی نامشروع می نمود؛
امام صادق (ع) ارتباط گیری با روش پاسخ به شبهات
اولین قدم برجسته امام جعفر صادق علیه السلام برای جلوگیری از انحراف فرهنگ و مذهب شیعه، مخالفت با عقیدهای بود که گویا به تقلید از مسیحیان، بین شیعیان به وجود آمده بود. عدهای از شیعیان، فکر میکردند که در وجود پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و هر یک از ائمه علیهمالسلام، دو ماهیت وجود دارد: یکی ماهیت خدایی و دیگری ماهیت بشری. به عقیده آنها، سرشت پیشوایان شیعه، نیمی خدایی و نیمی آدمی است. این شبهه فکری بزرگ بود که دراین زمان وجود داشت که امام با آن مقابله وبه آن پاسخ داد .
از نخستین روزی که امام صادق علیه السلام شروع به تدریس کرد، به شدت با این عقیده به مخالفت برخاست؛ زیرا میدانست این عقیده، سبب تفرقه مذهب شیعه بلکه تخریب بنیان دین اسلام خواهد شد و بر اثر آن، اسلام و تشیع تضعیف شده و از بین خواهد رفت. شبهات کلامی دیگر نیز در ایندوره درباره توحید ونبوت وامامت ومعاد وجود داشت که امام مستقیم وغیر مستقیم همه را پاسخ می داد ؛ در روایات رسیده از امام اگر تامل شود همه آنها از فقه تا آداب وسنن و احکام طهارت وعبادت وبهداشت در تغذیه وپوشش جهت شبهه زدایی وتنقیح دین از شبهات را در خود دارد .
امام جعفر صادق(ع) به غیر از فعالیتهای علمی ارتباط گسترده به روشهای مختلف با مردم بر قرار نمود
۱- مرتبط با مردم و تربیت فراد شاخص و متخصص در علوم مختلف برای غنا بخشی به فرهنگ وتمدن اسلامی .
۲- ارتباط با عالمان دیگر فرق و تربیت فقیه ودانشمند متبحر از اهل سنت وشیعه در فهم قرآن و احکام اسلامی که حیات ومعنویت جامعه به حیات فقه و وجود فقهای بزرگ است؛اگر فقها در جامعه نباشند واحکام اسلامی بیان نشود حیات معنوی جامعه از بین می رود ، لذا امام با اشراف به نفش فقه وفقها در حفظ دین
فقهای بزرگی تربیت نمود .
۳- ارتباتط با لایه های مختلف و تربیت حلقه ی فاخر علمی وحدیثی از دانشمندان شیعه واهل سنت که حافظ میراث علوم اسلامی وانتقال آن به نسل های بعدی بودند.
۴- مدیریت سیاسی شیعیان وتربیت آنان در راه مبارزه باظالمان؛
۵- نامشروع نشان دادن خلافت عباسی وخلافت امویان برای جامعه اسلامی بویژه علمای شیعه جهت مبارزه منفی با جریان حاکم.
۶- تعیین افرادی خاص از بزرگان شیعه جهت ارتباط در مناطق مختلف برای پاسخ گویی به شبهات عقیدتی وسئوالات دینی .
۷- صله رحم وارتباط و حمایت مالی وکمک به خانواده های شیعیان ورفع نیازمندی های شیعه وتوجه دادن شیعیان به ارتباط و صله رحم و ارتباط قوی با خویشاوندان .
۸- توصیه به شیعیان براتی استمرار ارتباط با همدیگر و داشتن جلسات ذکر فضایل اهل بیت (ع) که همان هیئتهای مذهبی امروزی می تواند نمونه ای از آن باشد.
۹- توصیه به شیعیان جهت ارتباط با دیگران با خوش اخلاقی با دیگران و دعوت مردم به آداب مکتب اهل بیت (ع) با رفتار خود وپرهیز از بدنام کردن اهل بیت با رفتار ناپسند. «کونوا لنا زینا...»
اینها نمونه هایی از مدیریت ارتباطی و فرهنگی امام برای جامعه شیعه و پیروان اهل بیت(ع) وجمیع مسلمانان بود ، امام با همین ارتباط ها و فعالیتها با وجود محدودیت ها و موانع مکتب اهل بیت واصل دین را از بحرانهای فکری و عملی زیادی عبور دادند .
شخصیت جهانی رسول خدا (ص) از دیدگاه آیات قرآن
هفدهم ماه ربیع الاول بنابر قول مشهور میان شیعه امامیه، سالروز ولادت با سعادت نبی مکرم اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است. گرچه مرحوم کلینی دوازدهم ربیع را اختیار نموده است که نزد ما معرض عنه است.
مرحوم طبرسی (قرن ششم) در کتاب اعلام الوری (۱/۴۲) ولادت پر برکت آن حضرت را روز جمعه هنگام طلوع آفتاب هفدهم ربیع الاول از عام الفیل ثبت کرده است.
در این مقاله کوتاه، نیمنگاهی به شخصیت جهانی آن حضرت از دیدگاه آیات قرآن میپردازیم؛ باشد تا با تأسی و اقتدا به آن نور اقدس، بشریت و جهان بتواند به سعادت ابدی نایل آید.
۱. نور الهی
قرآن در سوره مائده آیه ۱۵ از آن حضرت به نور یاد کرده و میفرماید: «قد جاء کم من الله نور و کتاب مبین» مرحوم طبرسی (ت۵۴۸) در تفسیر جوامع الجامع (۱/۳۱۹) میگوید: مراد از نور در این آیه، پیغمبر اکرم است که به وسیله او، خلق هدایت میشوند؛ همانگونه که به وسیله نور هدایت میشوند. و مرحوم شیخ طوسی در التبیان (۳/۴۷۵) در تبیین این نور میگوید: همانا به پیغمبر نور گفته شده چون به وسیله او هدایت میشوند؛ همانگونه که به وسیله نور هدایت میشوند و واجب است که از آن حضرت متابعت و پیروی گردد، چون نور آشکار است که حق را از باطل در این جدا میکند.
واقعاً اگر نور هدایت این فرستاده خداوند در بعثت نبوی درخشش نمیکرد، امروز دنیا در تاریکی جهل و ظلمات فرو رفته بود.
۲. مقامات پنجگانه پیغمبر اکرم
قرآن در سوره مبارکه احزاب آیه ۴۵ میفرماید: «یا ایها النبیّ انا ارسلناک شاهدا و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی الله باذنه و سراجا منیرا»
در این آیه به پنج مقام از مقام نبوّت اشاره شده است: ۱. شاهد؛ ٢. بشارت دهنده؛ ۳. انذار کننده؛ ٤. دعوت کننده به سوی خدا؛ ۵. چراغ فروزان.
از میان این مقامات پنج گانه، مقام چهارم بسیار قابل توجه است؛ یعنی دعوت به توحید و یگانگی
خداوند عز وجل، و همه انبیاء آمده اند تا مردم را به خدا دعوت کنند و اساس دین و اسلام و ستون قرآن، توحید الهی است، و چنانچه توحید انسان سست بشود، همه اعمال، دچار اشکال خواهد بود و توحید ناب و خالص را باید در خانه اهل بیت علیهم السلام پیدا کرد و بس.
۳. درود خدا و فرشتگان بر رسول خدا
قرآن در سوره احزاب آیه ۵۶ میفرماید: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه وسلموا تسلیما»
در این آیه شریفه، شرف و منزلت و مقام پیغمبر اکرم نزد پروردگار و فرشتگان الهی، کاملاً مشهود است. فخر رازی اشعری مذهب (ت۶۰۶) در تفسیرش (۹/۱۸۲) میگوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد که چگونه بر شما صلوات و درود بفرستیم؟ حضرت فرمود: قولوا اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم وعلی آل ابراهیم و بارک علی محمد وعلی آل محمد.
بدون تردید، پیغمبر اکرم در این روایت در مقام تعلیم اصحاب خود بود که چگونه بر او درود بفرستند و حضرت شیوه آن را بیان فرمودند.
پس معلوم میشود درود بر آن حضرت، منهای نام آل صحیح نیست. متأسفانه امروزه برخی بر خلاف سنت قطعی آن حضرت، درود و صلوات می فرستند و می گویند: صلی الله علیه وسلم، و این همان صلوات بترا است که از آن منع شده است.
ابن حجر مکی (ت۹۷۴) در کتاب الصواعق المحرقة، ص ١٧٦ در ذیل آیه (ان الله و ملائکته) مینویسد که رسول خدا فرمود: «لا تصلوا علیّ الصلاة البتراء. فقالوا: وما الصلاة البتراء؟ قال: تقولون: اللهم صل علی محمد وتمسکون؛ بل قولوا: اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد .
۴. الگو بودن پیامبر اکرم
قرآن در سوره احزاب آیه ۲۱ میفرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» پیغمبر اکرم همه اعمال و رفتار و گفتارش باید برای جامعه بشری و اسلامی الگو بوده باشد و از این آیه سنت آن حضرت کاملا استفاده میشود. شیخ طوسی در التبیان (۸/۳۲۸) در توضیح این آیه میگوید: این خطاب خداوند است برای تمام مکلفین و همه باید به او اقتدا کنند در هر آنچه که میگوید و انجام میدهد؛ مگر در مواردی که دلیل بر خلاف آن اقامه شده باشد.
۵. دوستی و محبت اهل بیت، پاداش رسالت
پیغمبر گرامی اسلام برای این امت زحمت کشیده و هیچ اجر و پاداشی از آنها درخواست ننمود الا محبت و دوستی با اهل بیت علیهم السلام.
قرآن در سوره شوری، آیه ۲۳ میفرماید: «قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» بخاری در صحیح (۶/۱۶۲) و ثعلبی در تفسیرش (۸/ ٣١٠) و احمد بن حنبل پیشوای اهل حدیث در مسندش (۱/ ۳۷۹) و طبرانی در المعجم الکبیر (۳/۱۳۹) از مفسر معروف ابن عباس روایت نقل کردهاند که وقتی این آیه نازل گردید صحابه گفتند: «یا رسول الله! من قرابتک الذین وجبت علینا مودّتهم؛ نزدیکان شما کیانند که دوستی و محبت آنها بر ما واجب گردیده است؟ حضرت فرمودند: علی وفاطمة وابناهما.»
۶. دارا بودن مقام محمود
یکی از ویژگیهای نبی مکرم اسلام، داشتن مقام محمود است که قرآن در سوره اسراء، آیه ۷۹ به آن اشاره کرده است: «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محمودا) مفسران از جمله مرحوم قمی، مقام محمود را به نماز شب تفسیر کردهاند. و خواندن نماز شب در دل آن نور و روشنایی در روز قیامت است. (بحار الانوار، ۷۹/۳۴۰)
روایات بسیاری در اهمیت و فضیلت نماز شب از پیامبر واهل بیت علیهم السلام وارد شده است. مهمترین پیام این آیه، توجه مردم و جامعه به نماز شب است.
۷. ایستادگی و استقامت در برابر دشمنان
قرآن کریم در سوره فتح، آیه ۲۹ میفرماید: «أشدّاء علی الکفار رحماء بینهم» آیه در مقام بیان شیوه معامله پیامبر اکرم با دشمنان دین است و این یعنی وعده های پروردگار عز وجل کاملاً شفاف است و ملاک مهر و قهر چیزی جز ایمان و کفر نیست؛ نه قوم و قبیله است و نه مال و ثروت.
۸. نعمتهای خداوند
قرآن در سوره مبارکه نمل آیه ۸۳ میفرماید: «یعرفون نعمة الله ثم ینکرونها.» مرحوم طبرسی در تفسیر جوامع الجامع (۲/۳۰۲) نعمت در آیه را به نبوّت پیغمبر تفسیر کرده است. سپس میافزاید: و هو نبیّها او امامها القائم مقامه.
پس نعمت در آیه هم به نبوت تفسیر شده و هم به امامت، که ادامه دهنده راه نبوت است. مرحوم حویزی در تفسیرش نور الثقلین (۳/۷۲) از مرحوم ثقه الاسلام کلینی روایت کرده که امام جعفر صادق علیه السلام از پدرش از جدش نقل کرده که «یعرفون نعمة الله ثم ینکرونها» هنگامی که آیه «إنما ولیّکم و رسوله...» نازل گردید، عدهای از یاران پیغمبر اکرم در مسجد مدینه جمع شده بودند، برخیشان به برخی دیگر گفتند: درباره این آیه چه نظری دارید؟
برخی اظهار داشتند که اگر به این آیه ایمان آوریم پیغمبر بر ما فرزند ابو طالب را مسلط خواهد کرد و ما می دانیم که محمد، صادق است در آنچه میگوید؛ اما از او پیروی میکنیم، ولی از علی اطاعت نمی کنیم که در این هنگام آیه نازل شد: «یعرفون نعمة الله ثم ینکرونها» یعنی ولایت علی علیه اسلام را می دانند (و أکثرهم الکافرون) بالولایة.
بهترین اخلاق برای دنیا و آخرت
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم:
اَلا اَدُلُّکُمْ عَلی خَیْرِ اَخْلاقِ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ؟ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَ تُعْطی مَنْ حَرَمَکَ وَ تَعْـفُو عَمَّـنْ ظَلَمَکَ؛
آیا شـما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایی کنم؟ آن است که: با هرکس که از تو گسسته است، بپیوندی؛ به هرکس که تو را محروم کرده، عطا کنی؛ و هرکس را که به تو ستم کرده است، عفو کنی.
تحف العقول، ص۴۵
امامی که احیاگر فرهنگ تشیّع بود
هفدهم ماه ربیع الأول سالروز ولادت با سعادت نبیّ مکرم اسلام حضرت ختمی مرتبت و فرزند گرامیاش رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیهما السلام است.
مرحوم شیخ اجلّ و اقدم، شیخ مفید (ت۴۱۳) در کتاب گرانسنگ الارشاد (۲/۱۷۹) ولادت با سعادت آن حضرت را در مدینه سال ۸۳ هجری و امامت آن حضرت را ۳۴ سال ذکر کرده است.
حضرت تا سن دوازده سالگی معاصر جدّ بزرگوارش امام زین العابدین علیه السلام بود و پس از شهادت امام سجاد علیه السلام به مدّت ۱۹ سال در خدمت پدر بزرگوارش امام محمدباقر علیه السلام بود و با این بیان، ۳۱ سال از عمر پر برکت خود را در خدمت چد و پدر بزرگوارشان سپری کردند و حضرت پس از به شهادترسیدن پدر بزرگوارشان، در سال ۱۱۴ به امامت رسیدند و دوران امامتشان ۳۴ سال به طول انجامید و حدود ۱۸ سال از عمرشان را با خلفای جور اموی و ۱۶ سال را با خلفای جبّار و ستمگر عباسی گذراند که این دوران، بسیار پر تلاطم و از نظر سیاسی، بسیار پر التهاب بود.
تذکّر این نکته بسیار مورد توجه است که دوران انتقال حکومت از امویان ستمگر به عباسیان غارتگر، دورانی بود که امام از آن حدّاکثر استفاده را به نفع شیعیان بردند و توانستند شاگردان فراوانی را تربیت کنند و به جامعه اسلامی تحویل دهند و بزرگترین مهندسی فرهنگی امام جعفر صادق علیه السلام و احیاء تعالیم اسلام و مذهب شیعه در این دوران طلایی شکل گرفت و حضرت با کار فرهنگی دقیق و حسابشده، شیعیان را احیاء کردند.
شرائط دوران حضرت اقتضا میکرد که جهت انجام رسالت سنگین امامت خود به تربیت شاگردان و تعلیم علوم روی بیاورند. از این رو تأسیس دانشگاه علمی و تربیت رواة شیعه از بزرگترین خدمات آن حضرت به جهان اسلام و تشیّع به شمار میرفت و این تربیتیافتگان از قومیتها و از همه ادیان و مذاهب بودند و اندیشه و مکتب آن حضرت را نباید یک مکتب شیعه دانست؛ بلکه باید یک مکتب اسلامی به حساب آورد.
به گفته مرحوم شیخ مفید(ت۴۱۳) اصحاب حدیث، نام روایتکنندگان از امام صادق علیه السلام که مورد اعتماد بوده و اختلاف عقیده و نظر داشتهاند، گردآوری کردهاند که تعدادشان به چهارهزار نفر رسیده است.(ارشاد،۲/۱۷۹)
این مطلب نشانه وجود یک دانشگاه علمی وسیع، پر رونق با نشاط و برخوردار از دانشآموختگان و فارغ التحصیلان بسیاری است که امام صادق علیه السلام آن را برای نشر معارف قرآن و آموزههای اسلام دین در میان ملّتهای مسلمان، مدیریت میکردند.
آن حضرت در مسجد الحرام فتوی میدادند و قرآن را تفسیر میکردند و با دلایل روشن، پرسشها را پاسخ میدادند: (اذ ذاک یفتی الناس و یفسر لهم القرآن./همان ص۲۰۰)
در این یادداشت کوتاه، به اجمال به معرّفی برخی شاگردان و تربیتیافتگان آن حضرت میپردازیم؛ باشد تا معلوم گردد که حضرت چه حق بزرگی بر تشیّع و جامعه اسلامی دارند:
۱. ابان بن تغلب (ت۱۴۱): یکی از تربیتیافتگان و شاگردان بسیار برجسته امام جعفر صادق علیه السلام است. مرحوم نجاشی دربارهاش میگوید: او سه امام را درک نمود؛ امام علی بن الحسین، امام باقر، امام صادق علیهم السلام. او جایگاه مهم و شایستهای نزد ایشان داشت. (نجاشی،ص۱۰)
ابان مسلّط به علوم مختلف بود. او در همه شاخههای علمی، قرآن فقه، حدیث، ادب و لغت پیشگام بود. این شخصیت بسیار ممتاز و علمی سی هزار حدیث از امام روایت کرده است.
ابان بن تغلب میگوید: روزی عدهای بر من اشکال کردند که چرا از امام جعفر صادق علیه السلام روایت میکنم! گفتم: چگونه مرا به خاطر نقل حدیث از مردی سرزنش میکنید در حالی که از وی سؤال نکردم مگر آن که فرمود: قال رسول الله صلی الله علیه و آله(همان، ص۱۳-۱۲)
این بیان ابان نمایانگر این مطلب است که امام علیه السلام احیاگر سنّت نبوی و نقش بسیار فعّال و اثرگذاری در معرّفی و نشر احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله داشتند.
۲. محمد بن مسلم (ت۱۵۰): وی یکی دیگر از تربیتیافتگان کم نظیر مکتب امام صادق علیه السلام است. نجاشی دربارهاش میگوید: او آبروی اصحاب ما در کوفه بود و فقیه و بسیار با تقوا به شمار میرفت. (همان، ص۳۲۴-۳۲۳)
۳. زرارة بن أعین (ت۱۵۰): امام صادق علیه السلام دربارهاش فرمودند: رحمت خداوند بر زراره. اگر او و همانندانش نبودند، احادیث پدرم از بین میرفت. (رجال کشی، ص۱۳۶)
گوشهای از عظمت و بزرگی رسول خدا (ص)
اطاعت از خداوند پلی است که از رهگذر آن، خود انسان به سعادت میرسد؛ زیرا خداوند غنیتر از آن است که به عبادت و اطاعت ما احتیاجی داشته باشد. اگر ما کافر هم بشویم زیانی به خدا نمیرسد،[1] بلکه فایده و ثمره عبادت خداوند به خود ما برمیگردد. بهعبارتیدیگر ما به عبادت و اطاعت خداوند نیاز داریم؛ قرآن کریم در این راستا میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»؛[2] «اى مردم شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بینیاز ستوده است».
ثمره و فایده اطاعت از رسول خدا نیز به خود ما برگشته و باعث میشود مورد رحمت خداوند متعال قرار بگیریم؛ ازاینرو خداوند اطاعت از پیامبر را در کنار اطاعت خود آورده و بیان میفرماید در صورت اطاعت از خدا و پیامبر مورد رحمت او قرار میگیرید؛ بههمینخاطر در قرآن کریم میفرماید: «وَ أَطِیعُواْ اللّهَ والرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»؛[3] «خدا و رسول را فرمان بريد، باشد كه مشمول رحمت قرار گيريد».
شخصی که اطاعت از او در کنار اطاعت از خدا قرار میگیرد شخصی ویژه است. به همین سبب میتوان گفت که شخصیت رسول گرامی اسلام از چنان عظمت و بزرگی برخوردار است که شناخت آن برای ما میسور نیست و باید به متن قرآن روایات رجوع کرد تا ذرهای از این شخصیت بیهمتا را بتوان شناخت. یکی از نشانههای عظمت و بزرگی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در قرآنکریم این است که خداوند ایشان را رحمت در دنیا و آخرت معرفی کرده و میفرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»؛[4] «و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم».
رحمت بودن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از چنان وسعتی برخوردار است که فرشتگان مقربی مانند جبرئیل علیهالسلام را نیز شامل میشود به صورتی که وقتی رسول خدا از ایشان سؤال نمود: «آیا چیزى از این رحمت عاید تو شد؟» جبرئیل امین پاسخ داد: «بله! من از سرانجام کارم هراس داشتم، وقتی خداوند مرا با این سخن ستود: «ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ»؛ «نیرومندی که نزد صاحب عرش دارای مقام و منزلت است»، من به برکت وجود تو امان یافتم». سپس حضرت در تائید سخن او فرمود: «من رحمتى اهدايى [از جانب خدا] هستم».[5]
قسمتی دیگر از بزرگی و عظمت شخصیت رسول خدا را میتوان در بخششها و انفاقهای حضرت در راه خدا جستوجو کرد، حضرت هرگز سائل را دستخالی رد نمیکرد تا جایی که روزی سائل وقتی دید حضرت چیزی برای بخشش ندارد پیراهن ایشان را خواست و رسول خدا نیز به او عطا کرد،[6] تا اینکه خداوند این آیه شریفه را خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل کرد: «لاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ»؛[7] «بسيار گشادهدستى منما».
در نتیجه شخصیت و جایگاه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را نمیتوان شناخت مگر اینکه قرآن و روایات، گوشهای از آن را برایمان آشکار سازند. از دلائل آن نیز درک وسعت رحمت و میزان جود و بخشش حضرت میتواند باشد.
پینوشت:
[1]. ابراهیم: 8.
[2]. فاطر: 15.
[3]. آلعمران، 132.
[4]. انبیا: 107.
[5]. علامه مجلسی، بحارالانوار، موسسه وفا، ج1، ص306.
[6]. اسراء: 29.
حجاب و پوشش از نگاه پیامبر(ص)
هرچند زنان قبل از اسلام به طور اجمال حجاب و پوشش داشتند؛ ولی خدای متعال درآموزههای اسلام، با اهمیت دادن به امر حجاب، آن را به صورت یک قانون درآورد و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را مأمور ابلاغ آن نمود.[1] حضرت نیز این دستور خداوند را بدون کم و زیاد به مردم رسانید؛ زیرا ایشان معصوم بوده و هرگز از روی هوای نفس، سخن نمیگوید.[2]
بهترین زنان در نگاه حضرت
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله درباره بهترین زنان فرمود: «اِنَّ مِن خَیرِ نِسَائَکُم... اَلمُتَبَرَّجَةَ مِن زَوجِها الحصَانَ عَن غَیرِه»؛[3] «بهترین زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند؛ ولی خود را از نامحرمان بپوشاند».
پوشیده بودن از نامحرم به دو شکل محقق میشود:
یک. زن در غیر ضرورت، از خانه بیرون نیاید؛ زیرا حضرت زهرا سلاماللهعلیها آن را نزدیکترین حالت زن به خداوند میداند.[4]
دو. اگر خواست از خانه خارج شود، طوری بیرون رود که نامحرمان او را نبینند، این همان حجاب اسلامی است که متون دینی آن را تبیین میکند.
خندههای فرشتگان
روزی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از گریه و خنده فرشتگان از جبرئیل سؤال نمود، جبرئیل در جواب ایشان عرض کرد: بله!... یکی از جاهایی که فرشتگان میخندند، زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی را داخل قبر قرار میدهند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. اینجا فرشتگان میخندند و میگویند: «حِينَ كَانَتْ مُشْتَهَاةً فَمَا سَجَّيْتُمُوهَا وَ اَلْآنَ صَارَتْ مَنَفَّرَةً فَسَجَّيْتُمُوهَا»؛ «تا وقتی که جوان بود و با دیدنش، هر کسی تحریک میشد و به گناه میانداخت، او را نپوشاندید؛ ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند، او را میپوشانید».[5]
پیام این روایت:
یک. نخست وظیفه هر زنی است که خود را از نامحرم بپوشاند و حجاب اسلامی را رعایت کند.
دو. دیگران و اطرافیان نیز وظیفه دارند که حجاب و پوشش را به او تذکر داده و تلاش خود را در پوشاندن او به کار گیرند.
عذاب زنان بدحجاب
هرچند خداوند پیامبر صلیاللهعلیهوآله را رحمت برای همه جهانیان معرفی میکند؛[6] ولی پیامبر نیز درباره قوانین الهی سر تعظیم فرود میآورد و پیام الهی را به مردم میرساند. ایشان بعد از اینکه از معراج برگشت، نکاتی را در مورد زنان مطرح کرد از جمله فرمود: زنانی را دیدم که گوشت بدن خود را میخوردند در حالیکه آتش جهنم از زیر آنها شعله ور بود... گوشت بدنشان توسط قیچیهای آتشین از جلو و عقب بریده میشد: «... فاِنَّها کانَتْ تَزیّنُ بَدَنها للنّاس... »؛[7] «چراکه آنها کسانی هستند که خود را برای مردم نامحرم زینت میکردند».
این عذاب برخی از زنان است که خداوند در معراج به پیامبرش نشان داد، تا با همگان اتمام حجت کند که آنچه خداوند فرموده حقیقت دارد.
بدون شک، حجاب از آموزههای مسلم دین بوده و عمل به آن، بر زنان آزاده شایسته و بایسته است.
پینوشت:
[1]. نور: 31.
[2]. نجم: 3و4.
[3]. کافی، کلینی، اسلامیه، ج5، ص324.
[4]. راوندی، فضل الله، النوادر، دارالکتاب، ص14.
[5]. مشکینی، علی، تحریر المواعظ العددية، الهادی، ج1، ص242.
[6]. انبیاء: 107.
[7]. حرعاملی، محمدبن حسن، وسائلالشیعه، مؤسسةآلالبیت علیهمالسلام، ج20، ص213.
علل قداست قرآن نزد مسلمانان
قرآن سخنان وحیانی خداوند با خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله است و برای آگاهی مردم از این سخنان، به صورت نوشته و کتاب گردآوری شد. قرآن که معجزه جاوید پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله است، نزد مسلمانان یک کتاب مقدس و مورد احترام میباشد. دلیل این رفتار مسلمانان را باید در نقش و کارکرد قرآن کریم نسبت به تحولات فرهنگی و سیاسی پس از آن جستوجو کرد.
قرآن از روز نخست و آن هنگام که تعداد مسلمانان کمتر از عدد انگشتان دست بود، در میان مشرکان و کافران منتشر شد. یک ارزیابی اجمالی و البته با نگاه منصفانه گویای آن است که کفار و مشرکان از آن هنگام که متوجه شدند، پیامبر و قرآن باعث نابودی بتها و جریان کفر میشوند، بیشترین فشارها بر علیه مسلمانان و اسلام را آغاز کردند.
کفار و مشرکان به هر وسیله میخواستند نور اسلام را خاموش کنند؛ تهمتهایی به شخص رسول الله زده و او را کاهن، مجنون و شاعر نامیدند و همچنین به قرآن تهمت زده و آن را داستانهای اسطورهای معرفی کردند. آنان یک گام فراتر نهاده و تحریمهای اقتصادی و اجتماعی را بر جامعه کوچک مسلمانان تحمیل کردند و مسلمانان را وادار ساختند تا به حاشیه شهر مکه بروند و تا سه سال در حصر بهسر بردند. با این حال، هر روز بر فروغ نور قرآن و اسلام افزوده میشد و خشم کافران فزونی یافت.
آنان در آخرین مرحله، تصمیم شوم کشتن پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله را اجرایی کردند، اما این نقشه نیز با امداد الهی و جانبازی امیرالمؤمنین علیهالسلام نقش برآب شد. اینجا پایان کار نبود و سران کفر و شرک با جمعآوری لشکریان بزرگ و مجهز، چندین جنگ نابرابر را بر جبهه اسلام وارد ساختند، اما چیزی جز پیروزی نصیب مسلمانان نمیشد.
ملحدان و اسلامستیزان به راحتی و عامدانه از تاریخ اسلام و مسیر پیشرفت و گسترش این دین الهی فقط در 23 سال پیامبری پیغمبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله چشمپوشی میکنند. آنان نمیاندیشند که اگر چنین وضعیتی برای یک گروه اجتماعی غیرالهی اتفاق میافتاد، در کمترین زمان ممکن به نابودی کشیده میشد. با این حال اسلام از اقلیت و غربت مسیرش را آغاز کرد و امروز در سراسر دنیا شعار اسلام که ندای توحید میباشد، طنینانداز شده است.
اینها همه به برکت وجود مقدس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بود که در تمام لحظات از عنایت خداوندی بهرهمند گردید. تمام اینها سبب میشود که کتاب قرآن نزد مسلمانان، از قداست ویژهای برخوردار باشد و هیچ کتابی با آن مقایسه نشود. اگر اهانت به این کتاب الهی، خشم مسلمانان را به دنبال دارد، مهمترین دلیل آن، نادیده گرفتن پیشینه این کتاب در تاریخ صدر اسلام است. معجزه قرآن باعث کرنش اعراب مغرور و جسور شد و همه را مشتاق جانبازی در راه اسلام کرد و این مسیر همچنان در میان انبوه مسلمانان استمرار دارد.
روش پیامبر (ص) در اصلاح جامعه از زبان امیر مومنان (ع)
«پيامبر اكرم(ص) در زندگي خود، دنيا را، كوچك مي شمرد تا، در چشم ديگران هم كوچك، جلوه كند و خوار مي شمرد تا، در نزد ديگران خوار و بي مقدار معرفي نمايد و مي دانست كه خداوند، براي احترام او و منزلت رفيع او دنيا را، از او دور ساخته و آن را، براي ناچيز بودنش، به ديگران بخشيده پيامبر(ص) با جان و دل از دنيا، چشم پوشي مي نمود و يا در دنيا و دنيا خواهي و گرايش به تمايلات دنيوي و مادي دلش را، ميرانده و آنرا، سركوب نموده بود و خداوند دوست ميداشت زينتهاي دنيا را، از پيامبر خود دور بدارد تا لباس فاخر را، آرزو ننمايد و يا اقامت سرمدي در آن را، آرزو نكند، لذا براي تبليغ احكامي كه قطع كننده ي عذرهاست تلاش كرد و امت اسلام را، با هشدارهاي لازم نصيحت كرد و انذار و تبشير و تحذير را، كه از وظايف مهم رسالت است به درستي، انجام داد و به بهشت فرا، خواند از آتش جهنم ترسانيد و پرهيز داد.»
امیر مومنان (ع) در نهج البلاغه درباره سیره رسول الله (ص) به تفصیل سخن گفته واز نحوه اصلاح امور وتغییر فرهنگ جامعه در طول دوره رسالت وروش های امر به معروف کردن حضرت را تبیین فرموده است که برای ما درس آموز است ؛ به یقین می توان گفت که آن حضرت در طول 23 سال در حجاز امر به معروف ونهی از منکر می نمود امیر مومنان دراین باره گزارشهای زیبا داده است که به شمه ای از آنها اشاره می شود ؛
امیر مومنان در برخی از خطبه ها منزلت رفيع پيامبر(ص) را نیز تبیین کرده است که با این منزلت اجتماعی و که در اوج شایستگی بود که از طرف خدا مامور شد به امر به معروف مردم حجاز که در شرایط جاهلی سخت گرفتار بودند آن حضرت از روش های حضرت وحضورش دربين مردم را باتشبيه زيبا ومحسوسي بيان فرموده ووجود آن حضرت را دربين انسانها به پزشكي دوره گرد كه هماره در جامعه حضور دارد كه هدف بزرگ او پيشگيري وصيانت انسانها ازابتلاءبه به انواع بيماريها وگمراهی ونجات مبتلايان به بيماريها ي مهلك است.
« ...طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَي مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوب عُمْي وَ آذَان صُمّ وَ أَلْسِنَة بُكْم مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَة».
براساس بیان امیر مومنان (ع)، حضور مستمر و ارتباط نزدیک پیامبر(ص) با مردم وحضور در میان مردم یکی از روشهای اصلاح پیامبر (ص) بوده است . پس یکی از روشهای امر به معروف ونهی از منکر پیامبر(ص) درمیان مردم بودن و همزبانی وهمدلی با آنان و ارتباط نزدیک با مردم است.
امام می فرماید او طبيبي است (در دسترس همه) كه تمام بيماران از او شفا يابند، مرهمهاي شفا بخش او تمام زخمها را، ترميم و قلبهاي بيمار را، بهبودي و چشمهاي كور را، بينا و گوشهاي كر را، شنوا و زبانهاي لال را گويا نمود، او در پي علاج دردمندان، بي درمان و فراموش شده است. تا آنها را از هلاكت نجات دهد.
خدا او را پس از يك دوران طولاني، كه ديگر پيامبران نبودند فرستاد. در دوراني كه بين پيروان مذاهب گوناگون، اختلاف و نزاع عميق حاكم بود، خداوند او را خاتم پيامبران قرار داد، وحي خود را با او پايان برد، پيامبر(ص) با تمام مخالفان توحيد به مبارزه بر خاست و بر آنها غالب شد.
«أَرْسَلَهُ عَلَي حِينِ فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُع مِنَ الْأَلْسُنِ فَقَفَّي بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ فَجَاهَدَ فِي اللَّهِ الْمُدْبِرِينَ عَنْهُ وَ الْعَادِلِينَ بِهِ»
موقعيت زماني بعثت، و اوضاع اجتماعي و فرهنگي دوران آغاز رسالت پيامبر اكرم(ص) يكي از مباحثي است كه اميرالمؤمنين به مردم گوشزد مي نمايد و به تحليل و تبيين اوضاع زمان بعثت، مي پردازد و فاصله طولاني بعثت او را با پيامبران ديگر، يكي از عوامل مهم غرق جوامع انساني در جهالت مي داند، كه از اينجا مي توان به نقش و عملكرد نبوت و دين در زندگي انسان پي برد، كه اگر دين از جامعه و زندگي انسان گرفته شود، چه وضعي به جوامع حاکم مي شود، چنانكه در قرن حاضر هر چه چهره ي دين از جوامع اروپايي، تاريك و رنگ ديني، خود را مي بازد و جوامع سكولار شده؛ جوامع غربي به توحش و بدويت نزديك، و قتل و غارت كه از علائم بدويت و جهالت است، در اين جوامع جاي انسانيت و عقلانيت و مدنيت را مي گيرد.
بنابراين امام(ع) دوري از ارزشهاي الهي اسلام را خطري جدي، براي اعاده دوباره ي آن اوضاع، مي شمارد و استمراراً به مردم گوشزد مي نمايد، كه در چه وضعي بوديد! و الآن در چه وضعي هستيد، قدر فرصت بدست آمده توسط پيامبر اكرم(ص) را بدانيد و بر آيندگان هم، تذكر مي دهد كه در طول تاريخ انسانيت، انبياء نقش عمده ي فرهنگ سازي و نيل به غايت انسانيت را، عهده دار بودند؛ و براي انسانهاي، آگاه، نقش وحي و دين و معنويت را در ساختارهاي اجتماعي و نظم و امنيت كه عناصر مهم تمدن هستند، گوشزد مي نمايد،
بنابراین رسول خدا مردم را رها نکرد بلکه مدام با آنان بود ومی دانست که جامعه را نباید رها کرد بلکه باید پایید و تربیت نمود وبا آنان همراهی کرد همانند چوپان مراغب دائمی و هشیار است ومی دانست اگر رها شوند ممکن است در کمین گرگهای جاهلیت هستند ؛ فرهنگ بانان جامعه ما نیز به تاسی از رسول خدا (ص) باید جوانان ومردم را رها ننمایند با توجه به اوضاع وشرایط امروز باید پیوسته کنار مردم باشند .
امام (ع) در چندين خطبه به بيان اوضاع اجتماعي معاصر پيامبر(ص) را تبيين مي نمايد شايد اين اهتمام به اين خاطر باشد كه مردم به جايگاه نبوت و خاستگاه آن متوجه و دقت نمايند؛ تا باشد كه در درك مقام امامت و فهم خاستگاه و جايگاه آن، به اشتباه و گمراهي نيفتند!! لذا با بيانهاي متفاوت اقدام به تصريح و روشن كردن اين حقيقت مي نمايد:
أَرْسَلَهُ عَلَي حِينِ فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَة مِنَ الْأُمَمِ وَ انْتِقَاض مِنَ الْمُبْرَمِ فَجَاءَهُمْ بِتَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ النُّورِ الْمُقْتَدَي بِهِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ»
خداوند پيامبر(ص) را در دوران فترت و تاريكي هاي وحشتزا، فرستاد كه پيامبران نبودند و مدت طولاني، از بعثت آنها مي گذشت به همين سبب غفلت عمومي در جوامع انساني، دشمني حكمفرما بود و پيوندهاي دوستي و الفت كاملا گسسته بود، پس پيامبر(ص) مبعوث شد، كتابهاي انبياي پيشين را تصديق نمود (در حاليكه پيروان اديان همديگر را تكذيب مي كردند و باهم در منازعه و جنگ بودند).
خداوند سبحان، پيامبر(ص) را هنگامي مبعوث كرد، كه دنيا از شدت بحرانهاي جهالت به آخر خط رسيده بود؛ و از تاريكي و ظلمت اشباع شده، و در شرف انفجار از فساد و تباهي بود و نشانه هاي آخرت به مردم آشكار شده، و شادي و نشاط نورانيت به جهل و ناداني، گراييده بود و اهل دنيا در ناگواري بسر مي بردند و به سوي نابودي و هلاكت پيش مي رفتند؛ كه نشانه هاي آن، روشن و نمايان شده بود؛ موجودات زنده در شرف مرگ و نابودي قرار گرفته بودند حلقه حيات از هم گسسته و در معرض نابودي، قرار گرفته بود؛ و اسباب آن رو به نابودي و ويراني نهاده بود، پرچمهاي دنيا پوسيده و پرده هايش دريده و كهنه شده و عمرها كوتاه گشته بود (در روايت هست كه اگر حجت و الهي لحظه اي در دنيا، نباشد تمام نظام هستي؛ به هم خورده، و تعادل خود را از دست ميدهد. (لولا الحجة لساخت الارض علي اهلها) در اين اوضاع نابسامان حيات بشري بود، كه پيامبر اكرم رسالت الهي را از جانب خداوند، دريافت و به بشريت ابلاغ نمود و از انحطاط حتمي، نجات داد و چونان بارش زلال باران بر هستي، حيات دوباره، داد و عاشقان حقيقت را چونان شمعي در گرداگرد خود، جمع نمود.
«جَعَلَهُ اللَّهُ بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ وَ كَرَامَةً لِأُمَّتِهِ وَ رَبِيعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ»
امام(ع) موقعيت زماني و شرايط اجتماعي عصر بعثت را، با زيباترين و رساترين تعابير و فصيح ترين كلمات، توصيف مي نمايد؛ و يك حقيقت اساسي و اعتقادي را كه وجود ولي اللّه و خليفه الهي در روي زمين، ضامن سلامت و امنيت تمام موجودات است را مطرح مي نمايد.
خاندان پيامبر اكرم(ص) و شجره نسب آن حضرت(ص) از پاك ترين و اصيلترين نسلهاي بشري است؛ و اين حقيقت را، امام(ع) به تکرار در ضمن خطبه هاي متعدد، متذكر و نسل و خاندان پيامبر را، از هر فسق و فجوري بري مي داند. چنانكه، در زيارت ائمه آمده است كه شما خاندان، از پدران و مادران پاك و مطهر بوجود آمده ايد! (که هرگز مشرک نبودهاند) .
«كُلَّمَا نَسَخَ اللَّهُ الْخَلْقَ فِرْقَتَيْنِ جَعَلَهُ فِي خَيْرِهِمَا لَمْ يُسْهِمْ فِيهِ عَاهِرٌ وَ لاضَرَبَ فِيهِ فَاجِرٌ...»
از آن زمان كه خداوند، مخلوقات را در دو گروه آفريد و دو طريق براي انسانها قرار داد، خاندان پيامبرش را، در بهترين آنها قرار داد كه هيچ گونه فسق و فجوري از آنها، صادر نشود و مقام عصمت را، براي آنها قرار داد كه از هرگونه لغزش و خطا بدور بوده اند.
پس وجود گروهي يا افرادي به عنوان رهبر در جوامع انساني از لحاظ تکوين امري مسلم بوده و، از ضروريات است و رهبري بايد از ميان پاك ترين انسان ها، انتخاب شود.
فلذا حكومت، شايسته ي گمراهان و ظالمان نيست، در استمرار همين انديشه است؛ كه در عصر غيبت، بايد فقيه وارسته از ظلم و نفس اماره، حاكم جامعه باشد كه در صورت فقدان فقهاء، جوامع انساني به سوي فساد و انحطاط كشيده مي شود چون نقش فقيه در عصر كنوني همان نقش امامت و نبوت در گذشته است.
در اينجاست كه معناي كلام رسول خدا(ص) براي ما روشن مي شود كه فرموده است: علما وارث انبياء هستند و علماي امت من مثل انبياي بني اسرائيل هستند.
زدودن منکرات :
تأثير بعثت در محو ناهنجاريها و اصلاح فرهنگهاي بشري و همبستگي، فرهنگ سازي در بين مردم و ساختار تمدن انساني و شئون اجتماعي امري بسيار، روشن است. تأثير اسلام و اديان الهي ديگر، در تمام فرهنگ ها و ايجاد تمدن هاي بشري و اصلاح انديشه هاي آنها و نظم دادن به تمام افكار و انديشه ها، بحثي بسيار جدي و انكارناپذير است.
طبق فرمايش امام علي سالهاي بسيار طولاني بر بشريت، مي گذشت كه ديگر معنويت از بين آنها، دامن كشيده و رگهاي آن خشكيده و جز معدود كساني از انسانها در پي حقايق معنوي نبودند. جامعه هاي انساني واقعاً تبديل به، منجلاب و آلودگي هاي هوا پرستي شده، و انسانيت به بحران عميقي فرو رفته و توحش، بر جوامع حاكميت داشت، مدعيان الوهيت خدائي بيرق برافراشته بودند و انسانهاي زيادي در يوغ بردگي و اسارت و ذلت و استثمار و استعمار غرقِ، رنج و عذاب بودند؛ و از آنها به عنوان موجودات پست بهره مي گرفتند، و هيچ اختيار و اراده اي به آنها، قائل نبودند؛ و در حقيقت قانون جنگل كه قوي بر ضعيف چيره و مسلط و او را طعمه خويش مي نمايد، در جهان بشريت حاكم بود.
بردهداري و انسان فروشي يك قانون رسمي شده بود؛ و در تمام جهان، عموميت داشت؛ از طرفي زنان از هيچ حقي بهره مند نبودند علاوه بر اينكه آنها موجود پست و خوار محسوب مي شدند زنده به گور هم، مي شدند و عربها از داشتن دختر بسيار دلگير، مي شدند؛ و تولد دختر را ننگ و عار غير قابل اغماض مي دانستند، كه اين حقيقت را قرآن بيان مي كند.
در اين وضعيت اجتماعي و فرهنگي بود؛ كه نور اسلام، درخشيد و تمام جهالتها را، تحت الشعاع خود قرار داد؛ و نور حق تمام رذايل را، محو و نابود كرد و تمام ناهنجاريهاي فرهنگي را، چونان آبِ زلالِ سرشار از حيات، شستشو داد؛ و حيات نو و تازه بخشيد و اميدها را در دلها زنده و ياس ها را، تبديل به اميد نمود.
بر اين اساس بود كه اكثر مستضعفان، بلافاصله بعد از شنيدن نداي الهي بعثت، به آن روي آور شدند و به دين اسلام گرويدند.
اين كمبودهاي بشري و اين نقصانها، فقط با وحي الهي، قابل جبران بود و غير از آن هيچ انديشه و فكر و قدرتي، قادر به حل اين بحران فراگير نبود، بشريت در بحراني وحشتناك قرار گرفته بود كه تمام اميدها، به يأس مبدل و فرهنگ ها نابود گشته و اديان مسخ و باطل و به انحراف كشيده شده بود، در تمام سرزمينها اين اوضاع بغرنج و فلاكت بار حاكم بود.
در امپراطوري روم در اروپا در ايران و تمام سرزمينهاي خاور دور و نزديك، جوامع انساني، غرق شهوات و ضلالت بودند و از فرط و شدت جهالت، جهان هستي، در پرتگاه انهدام و سقوط كامل قرار گرفته بود كه فضل الهي دوباره متوجه زمينيان، شد و با نور حق و رسالت پيامبر اكرم(ص)، حيات دوباره در رگهاي هستي دميده شد و جهانيان، نجات يافتند و مژده نجات از بدبختي ها، به گوش آنها رسيده، و در جهان انقلاب عظيم فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، سياسي و مذهبي و... بوجود آمد و تمام موجودات يك، تكان حيات بخش، به خود ديده و جنبيدند و به سوي حيات دوباره روي آور و چونان تشنه گان در لب مرگ، سرازير به سوي آن حيات وحي الهي شدند.
جنبش عظيم معنوي به صدا درآمد و صداي عدالت و مساوات و يكتاپرستي، تمام اركان هاي شرك و جهالت را به شدت، تكان داده و با لرزه ي ويرانگر، به وحشت انداخت و اعوان و لشكرهاي آنها را، از محيط و حلقه آنها، پراكنده نمود. چنانكه، امام علي(ع) آثار آنرا، چنين توصيف، مي فرمايد:
«فَصَدَعَ بِمَا أُمِرَ بِهِ وَ بَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ فَلَمَّ اللَّهُ بِهِ الصَّدْعَ وَ رَتَقَ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَلَّفَ بِهِ الشَّمْلَ بَيْنَ ذَوِي الْأَرْحَامِ بَعْدَ الْعَدَاوَةِ الْوَاغِرَةِ فِي الصُّدُورِ وَ الضَّغَائِنِ الْقَادِحَةِ فِي الْقُلُوبِ»
پيامبر اكرم(ص) آنچه را كه به او امر شده بود، آشكار كرد (ابلاغ وحي) و پيام هاي پروردگارش را، به مردم رساند، كه نتيجه آن شكاف هاي اجتماعي را، اصطلاح و فاصله ها را، از بين برد و گسستگي را، به همپيوستگي تبديل كرد. خويشاوندان به هم نزديك و متحد شدند و آتش كينه و دشمني و جنگ ها، كه دشمن تمدن بشري است، خاموش شد و محبت، جاي كينه ها را، پر كرد و...
دست آورده هاي بعثت پيامبر اسلام(ص) بي شمار است، كه بخشهايي از آنرا امام علي(ع) به جامعه و نسلهاي بعدي تبيين مي نمايد: تا اهميت و جايگاه بعثت و مقام نبوت، بر مردمان شناخته شود و مجهول نماند.[1]
تحلیلی از ویژگی های مکتب جعفری، شاگرد پروی و تمدن سازی
مکتب جعفری قطعا ویژگی هایی بارزی دارد، همین ویژگی ها سبب شد که این مکتب دارای برجستگی های معنوی و جامعیت علمی و فرهنگی خود را بروز دهد وشکوفه های علمی زیبایی از خود نمایان سازد ،تمدن بزرگ اسلامی نقطه آغاز علمگرایی و علم جویی را مرهون تلاش های علمی حضرت امام باقر وامام صادق (علیهم السلام ) است ؛ اگر چه اساس وبنیان علم جویی و اهمیت دادن به فراگیری علم را در اسلام رسول الله (ص) با فرمایشات و تشویقات ورفتار خود تاسیس نمود ؛ در این نوشته به گوشه ای از ویژگی از مکتب جعفری اشاره می شود :
1- اهمیت تعلیم وتربیت وتوجه به آموزش بانوان در مکتب امام صادق (ع)
تعلیم وتربیت از اساسی ترین عوامل بقا ودوام جوامع بشری است ؛ قرآن کریم تعلیم تربیت را مهمترین وظایف پیامبران خود شمرده است ؛ از اینرو هر جامعه ای برای داشتن زیستی انسانی باید به تعلیم وتربیت اهمیت داده وبه آن بپردازد ؛ مهمترین مولفه بقا واستمرار وشکوفایی تمدن داشتن نیروی علمی است؛ لذا تربیت اندشمند ومتفکر است که می تواند به ماندگاری تمدن بیانجامد وهیچ تمدن وفکری بدون پشتوانه ی نیروی علمی وفکری قابل دوام واستمرار نیست؛ امام صادق علیه السلام به این مولفه ی اساسی توجه داشت وبا همین انگیزه به تعلیم وتربیت نیرو اهمیت فراوان داد و به آن به صورت گسترده و با برنامه پرداخت با توجه به دوران ۳۴ ساله امامت حضرت شمار در تعلیم وتربیت نسل سپری شد ولحظه ای از تربیت و تعلیم غفلت ننمود ؛ شاگردانش باید بیش از این رقمها باشد، شیخ طوسی در کتاب فهرست خود که نام شاگردان حضرت را به ترتیب حروف الفبا نگاشته است، شمار شاگردان حضرت را حدود ۴۹۲۱ نفر فهرست نموده که تعدادی از آنها شاگرد مشترک امام باقر(ع) وامام صادق(ع) می باشند واین تنها مربوط به شاگردانی است که از حضرت حدیث وروایت نقل نموده اند .
از ویژه گی های مهم مکتب جعفری اهمیت دادن به تعلیم وتربیت زنان بود وآن حضرت به این موضوع مهم نیز توجه داشت از اینروی درمیان شاگردان حضرت بیش از دوازده نفر از زنان که از محضر حضرت استفاده یا روایتی گزارش نموده اند وجود دارد؛ قطعا شمار زیادی از شاگردان از زنان که روایت وآثاری از آنان نقل نشده است در جمع یاران حضرت بوده اند؛ از این روی شمار شاگردان بیش از آن است که نام ونشانی از آنها باقی مانده است
2- ابداع ونوآوری امام صادق در تربیت شاگردان امام صادق(ع)
هر چند وسعت علوم امام جعفر صادق قابل شمارش نیست، چنانچه شیخ مفید مینویسد: به قدری علوم از آن حضرت نقل شده که زبانزد مردم گشته و آوازة آن همه جا پخش شده است و از هیچ یک از افراد خاندان او، به اندازة او علم و دانش نقل نشده است.
اما امام صادق(ع) بنابر نیاز زمان خویش و توسعه علوم دینی و دفع شبهات از حوزه دین ابداعی در تعلیم وتربیت نمود که بی سابقه بود در تمدنهای دیگر وآن تربیت متخصص در هر کدام از بود که شاگردان خود را در یکی از رشتههایی چون: علم قرائت قرآن، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه، علم کلام، علم طب، علوم طبیعی، فلسفه، نجوم، ریاضیات، علم اصول فقه، ادبیات و ... تربیت کرد و هنگام مراجعه بعضی از دانشمندان فرق، مذاهب و ادیان دیگر جهت مناظره و پرسش و پاسخ به یکی از شاگردان خود ارجاع میدادند.
روشی که در سیره علمی امام صادق علیه السلام در تمدن اسلامی دیده می شود تفاوتی است که آن حضرت با ابداع ونوآوری براساس نیازها وآینده نگری تاسیس نمود نگاه تخصصی به علوم است؛ آن حضرت دراین ابداع تربیت متخصص در علوم مختلف را ضرورت زمانه وآینده دید ودر گرایش های مختلف به تربیت نیروهای مختلف با تخصصهای گوناگون پرداخت؛ در علوم قرآن، فقه ، حدیث، عام بهداشت وتغذیه، علم رجال، علم کیمیا(شیمی) علم انسان شناسی ومعارف، کلام ودیگر گرایشها؛ لذا شاگردان امام کتابهایی در گرایش های مختلف بات عنواین اصول که به چهارصد کتاب معروف بودند نگاشتند؛ فزونی شمارگردان خود دلیل برگستره حوزه ی علمی امام صادق (ع) می باشد. [1]
3-دانشگاه بزرگ جعفري عليه السلام کانال بر قراری ارتباط گسترده با اهل دانش
امامصادق عليهالسلام با توجه به فرصت مناسب سياسي که به وجود آمده بود و با ملاحظه نياز شديد جامعه به ارتباط علمی و زمينه اجتماعي موجود، نهضت علمي و فرهنگي پدرش امام باقر عليهالسلام را ادامه داد و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشتههاي مختلفِ علوم عقلي و نقلي آن روز، شاگردان بزرگ و برجسته اي همچون هشام بن حکم، محمدبن مسلم، اَبانبنتَغْلَب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، مُفضّل بن عمر، جابر بن حيان و... تربيت کرد که تعداد آنها را بالغ بر چهار هزار نفر نوشتهاند. گروهي از آنان، داراي آثار علمي و شاگردان متعددي بودند. براي نمونه، هشام بن حکم، 31 جلد کتاب نوشته و جابربن حيان نيز بيش از دويست کتاب در زمينه علوم گوناگون، به ويژه رشته هاي عقلي، طبيعي و شيمي تصنيف کرده که به همين دليل، به عنوان پدر علم شيمي مشهورشده است.
4-وسعت ارتباط و دانشگاه امام صادق عليه السلام
امام صادق عليهالسلام باتمام جريانهاي فکري و عقيدتي آن روز برخورد کرد و موضع اسلام و تشيع را در برابر آنها روشن ساخته، برتري بينش اسلام را ثابت نمود. پيشوايان مشهور اهلسنت، بدون واسطه يا با واسطه، شاگرد امام بودهاند. در رأس اين پيشوايان، ابوحنيفه قرار دارد که دو سال شاگرد امام بوده است. خود او، اين دو سال را پايه علوم و دانش خود معرفي ميکند و ميگويد: «اگر آن دو سال نبود، نُعمان هلاک ميشد».
شاگردان امام از نقاط مختلف همچون کوفه، بصره، واسط، حجاز ومناطق مختلف ایران و.. و نيز از قبايل گوناگون بودند که به مکتب آن حضرت ميپيوستند.وعلم واندیشه امام را در قالب حدیث وجوامع روایی در ممالک اسلامی منتشر نمودند و به غنای فرهنگ تمدن اسلامی افزودند.
در وسعت دانشگاه امام همين قدر بس که حسنبن علي وَشّاء، که از شاگردان امام رضا عليهالسلام و از محدثان بزرگ بود، ميگفت: «در مسجد کوفه، نهصد نفر استاد حديث مشاهده کردم که همگي از جعفر بن محمد عليهالسلام حديث نقل ميکردند».[2]
[1] . اسد حیدر الامام صادق والمذاهب الاربعه ج1 و2 و3
[2] . سیری در سیره معصومان ؛ امیر علی حسنلو
جلوههای بینظیر رحمت و مهربانی خاتم الانبیاء
فضای رسانهای و فکر غالب در میان تودههای مردم در دنیای معاصر بهگونهای جهتدهی میشود که بهجای دریافت عظمت و برتری اسلام از شخصیت والای پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، به سراغ افراد غیر معصوم و مسلماننما میروند. نتیجه و پیامد منفی این حرکت، ایجاد یک تصویر غیر واقعی از اسلام در ذهن غافلان میشود. مسئله به همینجا ختم نمیشود، بلکه به خود اجازه میدهند که توهینها و جسارتها به ساحت قرآن کریم و پیامبر اکرم را مرتکب شوند.
با مطالعه آیات قرآن و نمونههای تاریخی قطعی به سادگی فهمیده میشود که خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله جلوههای رحمت الهی را به مردم نشان دادند. این بر خلاف تصویر خشن و تندخویی است که ملحدان و دشمنان اسلام به دروغ از آن شخصیت نورانی ترویج میکنند.
خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ»؛[1] «تو اى پيامبر، به دلیل رحمت سرشار خدايى، با مسلمانان نرم و خوشخوى بودى، اگر درشتخوى و سختدل بودى از پيرامونت پراكنده میگشتند، پس از ايشان درگذر». بیتردید پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نخستین کسی بودند که فرمان الهی را بزرگ داشته و به آن عمل میکردند. خداوند پس از توصیف اخلاق پیامبر به ایشان دستور میدهد که از مسلمانان درگذر و آنان را ببخش. در ادامه به چند نمونه از اجرایی شدن این دستور توسط پیامبر اشاره میشود:
الف- قوانین جنگ و جهاد برای سربازان بسیار سختگیرانه است و سرباز فراری باید اعدام شود. حتی در دنیای معاصر برای سربازان فراری، دادگاه صحرایی تشکیل میشود تا روحیه دیگر سربازان تضعیف نشود. با اینحال، در میانه جنگ احد، بسیاری از مسلمانان از میدان جهاد گریختند. تنها امیرالمؤمنین علیهالسلام و چند مسلمان تا پای جان از پیامبر حمایت کردند. کسانی که سالها بعد خود را به ناحق، خلیفه و رهبر امت معرفی کردند، از فراریان جنگ بودند و باید مجازات میشدند، اما همه آنها توسط پیامبر بخشیده شدند.[2]
ب- هبّاربناسود یکی از مشرکان مکه بود. هنگامی که امیرالمؤمنین علیهالسلام مأمور شدند تا همسران و دختران پیامبر را از مکه به مدینه منتقل کنند، هبّار با بعضی از مشرکان در تعقیب آنها بودند. میان این دو گروه درگیری ایجاد شد و هبّار از فرصت استفاده کرد و شتری که زینب دختر پیامبر در آن بود را رم داد. این کار باعث سقط شدن جنین زینب شد. پیامبر با شنیدن این خبر، خون هبّار را مباح اعلام کردند. پیش از این نیز، هبّار به ساحت پیامبر توهین و جسارت کرده بود.
هبّار پس از فتح مکه از آنجا فرار کرد. او مدتی بعد بازگشت و در محضر پیامبر مشرف شد. هنگامی که شهادتین را بر زبان جاری ساخت، خاتم الانبیاء او را بخشیدند و فرمودند: «اسلام پیشینه افراد را میپوشاند».[3]
د- کعببنزهیر و پدرش از شاعران معروف جاهلیت بودند. با اینکه پدر مسلمان شد ولی کعب بر سرودن اشعاری در توهین به پیامبر ادامه داد و همین باعث شد تا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمان قتل او را صادر کنند. پس از آنکه مدتی کعب فراری بود، برادر کعب نامهای برایش فرستاد که دست از لجاجت بردار و خودت نزد پیامبر حاضر شو که اگر توبه کنی، شاهد بخششهای بیحد و حصر پیامبر خواهی بود.
کعب سحرگاهان وارد مدینه شد و به مسجد النبی رفت. پس از اقامه نماز صبح توسط پیامبر، کعب نزد ایشان رفت و عرضه داشت: «اگر کعببنزهیر توبه کند و اسلام آورد، پذیرفته میشود؟» پس از آنکه پیامبر رحمت پاسخ مثبت دادند، کعب خود را معرفی کرد. سپس کعب قصیدهای در توصیف و رثای پیامبر معظم اسلام خواند و از رسولالله جایزه دریافت کرد.[4] شعر او چنان شهرت یافت که سالها بعد عالمان مسلمان در توضیح و تفسیرش، کتابهای متعددی نگاشتند.[5]
پینوشت:
[1]. آلعمران/159.
[2]. آلعمران/155.
[3]. عسقلانی، ابنحجر، الاصابة، دار الکتب، ج6، ص413.
[4]. آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، دانشگاه تهران، ص609.
[5]. تهرانی، آغابزرگ، الذریعة، اسماعیلیان، ج9، ص912.































