emamian

emamian

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا ظهر امروز (یکشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان ارشد نیروهای مسلح این نیروها را به‌فرموده امیرمؤمنان(ع) حصارهای مستحکم کشور و ملت خواندند و تأکید کردند: این جایگاه بسیار بزرگ، مسئولیت‌های سنگینی به‌همراه می‌آورد که بحمدالله نیروهای مسلح با قدرشناسی این موقعیت پرافتخار، مشغول عمل به وظایف خود هستند.

ایشان با ابراز خرسندی از حرکت و پیشرفت مستمر در نیروهای مسلح گفتند: به هیچ حدی از استحکام و پیشرفت قانع نباشید و بدون توقف به جلو بروید.

فرمانده‌کل قوا با استناد به آیه قرآن کریم آمادگی همیشه را فرمان پروردگار و مایه ترس دشمنان خدا و ملت خواندند و افزودند: تهدید، هیچ‌گاه به‌طور کامل از بین نمی‌رود بنابراین باید هرچه می‌توانید بر آمادگی‌‎های مختلف بیفزایید.

رهبر انقلاب همچنین نفس آمادگی نیروهای مسلح را برای دشمنان  بازدارنده و هوشیاری در مقابل طراحان پشت‌صحنه حوادث را کاملاً ضروری خواندند.

ایشان با اشاره به حرف و اقدام احتمالی عناصر کم‌قدرت، گفتند: نباید ذهن‌ها را بر این‌گونه اقدامات و حرفها متوجه و متمرکز کرد بلکه باید طراحان اصلی و پشت‌صحنه را دید.

فرمانده‌کل قوا با اشاره به جنگ‌افروزی‌های نیروهای شریر بین‌المللی در مناطق مختلف جهان گفتند: استکبار هرجا منافعی ببیند از پشت صحنه درگیری راه می‌اندازد.

تمرکز و دقت بر برنامه‌های بلندمدت دشمن نکته مهم دیگری بود که رهبر انقلاب خطاب به فرماندهان و مسئولان ارشد نیروهای مسلح تأکید کردند.

ایشان در همین زمینه گفتند: دقت بر برنامه‌های پنج یا ده ساله دشمن خوب و لازم است اما باید برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت او را مدنظر و تحت رصد داشت.

فرمانده‌کل قوا با اشاره به دو جنگی که آمریکا حدود دو دهه قبل در شرق و غرب ایران به‌راه انداخت گفتند: آمریکایی‌ها منافعی در عراق و افغانستان داشتند اما هدف نهایی آنها ایران اسلامی بود که به‌دلیل بنیه بسیار قوی انقلاب اسلامی، در این ماجراها و هدف نهایی خود شکست خوردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استناد به این واقعیت گفتند: بنابراین دشمن با همه محاسبات به‌ظاهر مستحکم و قدرت نظامی خود، قابل شکست دادن است.

ایشان موقعیت کنونی رژیم صهیونیستی را نمونه دیگری از این‌گونه شکست‌ها برشمردند و گفتند: عملیات ضدفلسطینی رژیم صهیونیستی در ماه رمضان سال گذشته با عکس‌العمل خاصی در جهان روبه‌رو نشد اما امسال در مقابل جنایات او، حتی در آمریکا و انگلیس تظاهرات می‌شود.

فرمانده‌کل قوا غافل نشدن از دشمن را به‌موازات باور به شکست‌پذیری او، مهم دانستند و افزودند: در هیچ مرحله‌ای نباید از مکر و طراحی دشمنان غافل شد.

رهبر انقلاب در پایان سخنانشان، مراکز و عناصر فکری نیروهای مسلح را به طراحی دائم و مبتکرانه راهبردها و سیاستهای قوی، عقلایی و راهگشا فراخواندند.

پیش از سخنان فرمانده‌کل قوا سرلشکر باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح گزارشی از برنامه‌ها و اقدامات نیروهای مسلح در ابعاد مختلف بیان کرد.

مولوی عبدالصمد دامنی عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، جهان اسلام را توصیه بر داشتن دغدغه ای ویژه به مسئله فلسطین کرد و اظهار داشت: قدس قبله اول مسلمین بوده است؛ بیت المقدس از مکان هایی است که پیامبر اکرم(ص)پیرامون آن، فضائل بسیاری را بیان نموده است.

مدیر حوزه علمیه اهل سنت "حقانیه" ایرانشهر افزود: خداوند متعال در قرآن کریم پیرامون فضائل و اهمیت بیت المقدس می فرماید: "سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا"؛ پاک و منزّه است خدایی که بنده‌اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی (که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم) برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهد.

مولوی دامنی عنوان کرد: حدود هجده ماه قبله نبی اکرم(ص) به طرف مسجدالاقصی بوده است که نشان از اهمیت این مکان مقدس دارد همچنین مسجد الاقصی قبله انبیاء  و ادیان دیگر نیز بوده است و به همه مذاهب اسلامی و ادیان الهی تعلق دارد.

وی در پایان تاکید کرد: وظیفه مسلمین عالم می باشد که  قبله اول مسلمین را از چنگال صهیونیست ها آزاد کنند؛ همگان باید با اتحاد و همبستگی یک دغدغه ویژه نسبت به این موضوع داشته باشند و با حکومت های خود اختلافات را حل و فصل کرده و وارد میدان شوند.
 

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)


الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید. بنده هم همان‌طور که آقای سرلشکر باقری بیان کردند، از این دیدار که بعد از یک فَترَت(۲) طولانی صورت گرفته خوشحالم و امیدوارم که ان‌شاءالله خداوند متعال همه‌ی شما را موفّق بدارد به آنچه مورد رضای او است و آنچه برای خدمت مهم و بزرگ شما ضروری و لازم است. عید نوروز را هم به شما تبریک عرض میکنم. اگرچه حالا نزدیک یک ماه هم از عید گذشته، امّا عید نوروز تا دو سه ماه ادامه دارد، میشود تبریک گفت، اشکالی ندارد.

بیانات جناب آقای باقری هم خیلی بیانات خوبی بود؛ یعنی انتظارات ما از نیروهای مسلّح همین چیزهایی است که ایشان بیان کردند. به اضافه‌ی اینکه در یک جاهایی تدبیر کردید و تصمیم گرفتید ــ که بسیار فکر خوبی است ــ امّا تصمیم نصف کار است؛ نصفِ دیگرِ کار عمل کردن و رفتن و دنبال کردن و مانند اینها است؛ آن تصمیم‌ها را نگذارید که کهنه بشود، بماند، بیات بشود و بتدریج فراموش بشود. تعجّب هم نکنید از اینکه من این توصیه را میکنم، چون این اتّفاق زیاد می‌افتد؛ در نیروهای مسلّح هم می‌افتد، در بیرون نیروهای مسلّح هم می‌افتد. تصمیم‌گیری میشود، آن کسانی هم که در صدر دستگاه تصمیم میگیرند عازم و جدّی هستند و واقعاً باورشان هست و میخواهند، منتها وقتی که در این طبقاتِ مختلفِ مسئولین و نیروی انسانی میرود به سمت سرپنجه‌ها، همین‌طور ضعیف میشود و ضعیف میشود، گاهی اوقات هم انجام نمیگیرد! نگذارید این‌جوری بشود. این یک.

دوّم اینکه آن چیزهایی را که شروع کردید، دنبال‌گیری کنید و پیگیری کنید. حالا فرض کنید مثلاً خانه‌سازی که فلان تعداد خانه را شما شروع کردید؛ خیلی خوب، [امّا] یکی از عیوب این طرحهای سازندگی در کشور ما این است که بیشتر از زمانِ لازم و مقرّر طول میکشد. خب مثلاً حالا یک مجتمع خانه‌سازی فرضاً در طول سه سال باید تمام بشود؛ نباید بگذارید هفت سال بشود، ده سال بشود. این هم یکی از توصیه‌های ما است.

چند مطلب را من یادداشت کرده‌ام که به شما برادران عزیز عرض بکنم. یک مطلب راجع به جایگاه شما است. اینکه میفرمایند «فَالجُنودُ بِاِذنِ اللهِ حُصونُ الرَّعیَّة»،(۳) [یعنی] شما حصنید، حصارید برای ملّت و برای جامعه، این خیلی افتخار بزرگی است. چه افتخاری از این بالاتر؟ امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نیروهای مسلّح را این‌جور توصیف میکنند که اینها حصارهای مستحکمی هستند در پیرامون کشور و ملّت؛ دیگر از این بالاتر، از این مهم‌تر چیست؟ یک نفر را [اگر] شما تحت سرپرستی قرار بدهید و پناه بدهید، چقدر ارزش دارد؟ این را مقایسه کنید با یک ملّت. یک ملّت را شما تحت حفاظت خودتان میگیرید؛ پس این خیلی جایگاه بالایی است، جایگاه بزرگی است. به همین اندازه هم مسئولیّت‌آور است؛ مثل همه‌ی چیزهایی که ارزش بالایی دارد، مسئولیّتش هم متوازن با همان ارزش است. یعنی، هم قدر خودتان را، قدر این کار را، این شغل را، این مسئولیّت را بدانید، هم به مسئولیّتهایش حسابی تن بدهید؛ یعنی شانه‌ها را زیر بار این مسئولیّت ببرید و در این زمینه کار کنید.

یک نکته‌ی بعدی این است که خوشبختانه نیروهای مسلّح ما رو به پیشرفتند؛ همه‌ی شاخصهای مورد نظر، این را نشان میدهد. نه اینکه نقص نداریم؛ چرا، در این تردیدی نیست؛ نقص داریم، ضعف داریم، امّا مهم این است که حرکت به سمت جلو است؛ این قطعی است. توقّف نیست، پیشرفت هست؛ این نکته‌ی بسیار مهمّی است، نگذارید این را از دست بدهید. توقّف هم مثل عقبگرد است، هیچ فرقی نمیکند؛ قانع به وضع موجود نباشید، بخواهید پیش بروید. حالا من تعبیر «تحوّل» کردم؛(۴) تحوّل نقطه‌ی بالایی و فوقانیِ این تحرّک است. آنچه لازم است تحرّک است؛ تحرّک به سمت جلو، پیشرفت. نگاه کنید ببینید در همان بخشی که شما هستید، چه کار میتوانید در این زمینه انجام بدهید.

یک نکته‌ی بسیار مهم آمادگی است. حالا ایشان اشاره کردند به بازی‌های جنگ.(۵) خب مهم است؛ یعنی بازی‌های جنگ را در آن بخشی که نیروهای مسلّحِ دشمن متعهّدش هستند ــ در همه‌ی بخشهایش؛ بخش هوایی‌اش، بخش زمینی‌اش، بخش دریایی‌اش، بخش امور امنیّتی‌اش، بخش نفوذش ــ در همه‌ی زمینه‌هایی که در حوزه‌ی کار نیروهای مسلّح قرار میگیرد، باید آمادگی داشته باشید. وقتی تهدید هست، باید آمادگی وجود داشته باشد. تهدید هم همیشه هست، چون نمیشود زمانی را فرض کرد [که تهدید نباشد]؛ میشود زمانی را فرض کرد که صلح باشد و جنگ نباشد، امّا اینکه زمانی را فرض کنیم که تهدید اصلاً نباشد، به نظر من چنین چیزی میسّر نیست و پیش نمی‌آید. بنابراین، همیشه باید آمادگی وجود داشته باشد. این «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم» این است دیگر؛ یعنی آماده کنید؛ «اَعِدّوا» [یعنی] آماده کنید. چقدر آماده کنید؟ «مَا استَطَعتُم»؛ هرچه میتوانید، هرچه در توان شما است، «مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیل». همین آمادگی، خود نفْس آمادگی، بازدارنده است؛ خود نفْس آماده بودن [بازدارنده است]. لذا در همین آیه هم میفرماید «تُرهِبونَ بِهِ»؛ به این اِعداد، به این آماده بودن، تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَهِ وَ عَدُوَّکُم؛(۶) یعنی وقتی که شما آماده هستید و دشمن احساس میکند شما آماده‌اید، خود نفْس این بازدارنده است. در هوایی بازدارنده است، در پدافند بازدارنده است، در این گردش دریایی بازدارنده است، در تمرینهای نظامی و رزمایشهای نظامی که در دریا و زمین انجام میدهید بازدارنده است؛ در همه‌ی بخشهای مختلف همین‌جور است. بنابراین، آمادگی را حفظ کنید که دشمن ببیند.

این تهدیدی که من گفتم، از ناحیه‌ی کیست؟ این هم یک نکته‌ی مهمّی است. اشتباه نباید بکنیم. انسان گاهی میبیند که مثلاً فرض کنید گاهی یک قدرت کوچک و کم‌اهمّیّتی یک حرفی میزند، یک اقدامی میکند، ذهن انسان متوجّه میشود به او. مشغول نشویم به این دشمنی‌های جزئی؛ ببینیم چه کسی پشت صحنه است، چه کسی اصل طرّاحی را بر عهده دارد؛ این مهم است. پشت همه‌ی این جنگ‌افروزی‌هایی که در منطقه‌ی ما و مناطق دیگر جهان انجام میگیرد، قدرتهای بزرگند. حالا مثلاً امروز در اروپا اوکراین درگیر جنگ است؛ این جنگ را چه کسی راه‌ می‌اندازد؟ اینها را چه کسی برنامه‌ریزی میکند و طرّاحی میکند؟ در سوریه همین‌طور، در لیبی همین‌طور، در سودان همین‌جور، در جاهای دیگر همین‌طور. اینهایی که اتّفاق می‌افتد، این جنگهایی که وجود دارد، یک طرّاحی‌هایی پشت صحنه دارد؛ اینها را نمیشود انسان حمل کند بر [عوامل جزئی]. آن طرّاحان چه کسانی هستند؟ آن نیروهای شریرِ بین‌المللی هستند که ما از آنها تعبیر میکنیم به «استکبار»؛ «استکبار» یعنی همان نیروهای شریر و متجاوز و افزون‌طلب بین‌المللی که به هیچ حدّی قانع نیستند. اینها نگاه میکنند برنامه‌ریزی میکنند می‌بینند اینجا احتیاج است به اینکه یک دعوایی راه بیفتد برای اینکه فلان جا سود ببرند؛ این دعوا را اینجا راه می‌اندازند برای اینکه مثلاً سودش را آنجا ببرند! اینها را باید توجّه کرد و پشت صحنه را باید دید.

برنامه‌ریزی‌های دشمن هم به نظر من برنامه‌ریزی‌های بلندمدّت است. ما فقط نگاه نکنیم به اینکه حالا مثلاً برای این پنج سال یا این ده سال علیه ما [چه فکری کرده‌اند]؛ نگاه کنیم ببینیم در بلندمدّت چه فکری کرده‌اند. غالباً برنامه‌ریزی‌ها برنامه‌ریزی‌های بلندمدّت است؛ آدم این را میفهمد. اینها از بلندمدّت و میان‌مدّت، همه‌جور دارند و بدون نقشه کار نمیشود. من نگاه میکنم میبینم مثلاً حدود ۲۲ سال پیش، دو عملیّات در شرق و غربِ ما با فاصله‌ی کوتاهی انجام گرفته؛(۷) خب این نمیتواند تصادفی باشد؛ با یکی بیش از ۱۳۰۰ کیلومتر مرز داریم، با یکی بیش از ۸۰۰ کیلومتر مرز داریم؛ ناگهان در شرق و غرب ما آتش بلند میشود. ما هم دخالتی نداریم، کناریم، امّا عوامل مستکبر وارد میشوند، جنگ راه‌ می‌اندازند، جنگ جدّی. اتّفاقی که در عراق افتاد، ورود آمریکایی‌ها، شوخی نبود؛ یک جنگِ واقعیِ همه‌جانبه‌ی کاملاً جدّی بود که همه‌ی نیروی زمینی و همه‌ی نیروی هوایی آمریکا به کار افتاد در عراق. در افغانستان هم تقریباً همین‌جور؛ آن را هم با یک فاصله‌ی کمی زودتر از عراق شروع کردند. خب این تصادفی است؟ اینکه در شرق ایران و غرب ایران یک چنین اتّفاقی بیفتد در فاصله‌ی کوتاه، این یک چیز تصادفی است؟ قطعاً نمیتواند تصادفی باشد؛ این یک فکری پشت سرش است. ممکن است حالا در عراق هم اینها یک منافعی داشته باشند یا در افغانستان هم یک منافع ضعیفی داشته باشند، امّا این منافع ایجاب نمیکند یک چنین جنگی را. هدف این جنگ، ایران اسلامی است؛ آدم وقتی نگاه میکند، شک پیدا نمیکند که هدف این دو جنگ، ایران اسلامی بود، حالا به شکلهای مختلف و با تحلیل‌های مختلف که تحلیل‌هایش سخت هم نیست، آدم میتواند بفهمد. بهانه‌ی واهی میگیرند؛ مثلاً یک بهانه‌ای در آنجا، یک بهانه هم آن طرف میگیرند وارد میشوند، یک جنگ راه می‌اندازند. اینها را باید توجّه کرد که دشمن ما کیست.

حالا خوشبختانه چون بنیه‌ی انقلاب بنیه‌ی قوی‌ای است ــ اینکه من بارها تکرار میکنم،(۸) خواهش میکنم روی این فکر بشود؛ بنیه‌ی انقلاب خیلی قوی است، پایه‌های انقلاب خیلی محکم است ــ به همین دلیل در هر دو قضیّه طرف مقابل شکست خورد؛ یعنی به طور واضح شکست خورد و شکستش همراه بود با توسعه‌ی دست‌وبال جمهوری اسلامی؛ چیزی که آنها نمیخواستند، چیزی که آنها فکرش را نمیکردند. خدا رحمت کند شهید سلیمانی را که خب نقش او در این قضیّه نقش واقعاً بی‌نظیری بود؛ من که از نزدیک در جریان کارها بودم، میدانم. خدا ان‌شاءالله درجاتش را عالی کند.

خب، دشمن شکست خورد، در حالی که برنامه‌ریزی شده بود. حالا ما از اینجا یک نتیجه‌ای بگیریم؛ نتیجه این است که محاسباتِ بظاهر محکمِ قویِ همه‌جانبه‌ی دشمن کاملاً قابل شکست خوردن است؛ این را ما فراموش نکنیم. در همه‌ی محاسباتی که ما الان میکنیم، این را جزئی از محاسبات خودمان قرار بدهیم که درست است که دشمن دستگاه اطّلاعاتی‌اش قوی است، دستگاه محاسباتی‌اش قوی است، نیروهای مسلّحش خوبند،‌ پول هم که زیاد دارد، اینها همه به جای خود محفوظ، امّا کاملاً امکان‌پذیر است که انسان محاسبات او را به شکست دچار کند، مواجه کند با شکست. اگر عقلایی وارد بشویم و کار را رها نکنیم و دنبال کنیم، همه‌ی تلاشهایی که دشمن میکند قابل شکست است.

حالا یک نمونه‌اش، الان همین رژیم صهیونیستی [است] که جلوی چشم است و همه‌ی دنیا دارند می‌بینند. آن سال ماه رمضان عملیّات [علیه] فلسطینی‌ها انجام گرفت و خب عملیّات مهمّی هم بود و خیلی هم خسارت به فلسطینی‌ها وارد شد ــ در محلّه‌ی شیخ جرّاح و مانند اینها ــ واقعاً به اینها ظلم کردند؛ [امّا] از دنیا صدایی بلند نشد ــ من یادداشت کردم، یادداشت آن سال را مراجعه کردم ــ آنجا انسان گلایه پیدا میکرد که در دنیا واقعاً هیچ صدایی [بلند نشد] نه از این دستگاه حقوق بشر، نه دیگران؛ در روز قدس جدّاً [تنها] از اینجا، و یک جاهای دیگر هم کم و بیش یک حرکاتی شد. امسال شما ببینید در مقابل این حرکاتی که اسرائیل دارد انجام میدهد در دنیا چه خبر است؛ در خود آمریکا راه‌پیمایی میشود،‌ در انگلیس راه‌پیمایی میشود، به خودروی رئیس رژیم صهیونیستی از طرف مردم اروپا حمله میشود. الان در همین قضایا موضع‌گیری‌هایی که در دنیا شده، موضع‌گیری‌های خوبی است، به نفع فلسطینی‌ها و علیه [اسرائیلی‌ها]. اینها خب نشان‌دهنده‌ی یک حقایقی است که نباید اینها را از نظر دور داشت و شکست‌پذیری دشمن را و قابل نقض بودن محاسبات دشمن را از این بایستی فهمید.

البتّه از مکر دشمن هم نباید غافل شد؛ یعنی ما در هیچ مرحله‌ای از پیشرفتها و موفّقیّتهایمان دیگر بالش نرم زیر سرمان نگذاریم که فکر کنیم دیگر حالا تمام شد؛ نه، آن بیداری، آن اِعداد و آمادگی که اوّل گفتیم [باید باشد]. البتّه مراکز فکری در داخل نیروهای مسلّح به نظر من مسئولیّت بزرگی دارند؛ باید فکر کنند. من یک وقتی به شماها گفته‌ام که راهبردسازان و به تعبیر رایج فرنگی، استراتژیست‌های نظامی ما شماها هستید؛ باید بنشینید طرّاحی کنید، طرّاحی مبتکرانه بکنید برای مقابله‌. دائم باید در فکر طرحهای جدید،‌ کارهای جدید، کارهای مهم، البتّه عقلایی [باشید که] با توجّه به ظرفیّت منطقه، با توجّه به ظرفیّت کشور و مانند اینها بایستی انجام بگیرد.

به‌هرحال راه، راه خوبی است، کار، کار خوبی است، شغل، شغل پُرافتخاری است و کمک الهی هم ان‌شاءالله پشتِ سر شما است. به خانواده‌هایتان، به همسرانتان، به فرزندانتان از قول بنده، هم سلام برسانید، هم تبریک بگویید، هم از صبری که در قبال شماها میکنند تشکّر کنید. واقعاً از صبری که زنهای شماها میکنند و شماها که میروید مشغول کار و جلسات پی‌درپی و مانند اینها [میشوید همراه با] خطر، آنها در خانه مشغول کارهای خودشان هستند، تشکّر فراوان بکنید.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
در ابتدای این دیدار، سرلشکر محمّد باقری (رئیس ستاد کلّ نیروهای مسلّح) گزارشی ارائه کرد.
فاصله‌ی زمانی، وقفه
نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۵۳
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوی (۱۴۰۲/۱/۱)
اشاره به برگزاری رزمایشهای متعدّد ارتش، سپاه و نیروی انتظامی برای تقویت و ارتقاء آمادگی نیروهای مسلّح و اقتدار جمهوری اسلامی ایران
سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی ۶۰؛ «و هرچه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید، تا با این [تدارکات] دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید. ...»
اشاره به حمله‌ی نظامی آمریکا به افغانستان در مهر ۱۳۸۰ و حمله به عراق در اسفند ۱۳۸۱
از جمله، بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوی (۱۴۰۲/۱/۱)
به مناسبت میلاد حضرت امام حسن مجتبیٰ (علیه ‌السّلام)(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

دلمان برای این جلسه و برای شما دوستان عزیز و شعرای عزیز تنگ شده بود. الحمدلله خدای متعال تفضّل کرد و توانستیم یک بار دیگر این جمع را در اینجا ببینیم و از محصول فکر و دل و جان آنها که خیلی هم ارزشمند است، به معنای واقعی کلمه بهره ببریم و لذّت ببریم؛ یعنی لذّتی که انسان از شعر خوب میبرد، جزو برترین لذّتها است.

خوشبختانه قلمرو شعر در کشور توسعه پیدا کرده؛ هم به معنای افزایش شاعر، هم به معنای افزایش مستمع؛ این فرصتی است و از این فرصت باید استفاده کرد. شعر یک رسانه است؛ یک رسانه‌ی اثرگذار است. یک دوره‌ای بوده است که تنها رسانه‌ی تأثیرگذار در عالم ــ حالا عالم اسلام تا آنجایی که ما بلدیم، می‌شناسیم ــ شعر بوده. شاعر شعر را میگفت و شعر خوب البتّه، بسرعت منتشر میشد و مردم آن را می‌شنیدند. دعبل در خراسان آن شعر معروف خودش را خواند، بعد حضرت [امام رضا (علیه السّلام)] به او جبّه دادند، جایزه دادند. خب او آمد بیرون و رسید قم؛ قمی‌ها گفتند که شنیده‌ایم امام به تو جبّه داده، آن را به ما بده. گفت نه؛ اصرار کردند و گفتند یک تکّه‌اش را بده؛ حاضر نشد. با کاروان راه افتاد از قم خارج شد، وسط راه یک راهزنی، از آنهایی که در بیابان کاروانها را میزنند به اینها رسید و جلوی اینها را گرفت و همه‌ی اموالشان را از آنها گرفت. رئیس دزدها آن بالا، روی یک سنگی نشسته بود. افراد دزد داشتند بار این کاروان را دانه‌دانه باز میکردند، برمیداشتند، چه میکردند؛ او همین طور که نگاه میکرد به عوامل خودش، این بیت را خواند که:
اَرىٰ فَیئَهُم فی غَیرِهِم مُتَقَسِّماً
وَ اَیدِیَهُم مِن فَیئِهِم حَسَراتٍ(۲)
مضمون شعر این است که من مال خودم را و آنچه متعلّق به خودم است، میبینم که دارد از دستم میرود. [رئیس دزدها] کاروانها را میگفت دیگر؛ همانها را که خودشان از آن فیء(۳) خودشان دستشان خالی است؛ یعنی آن مال خودشان، دست دیگران است. این یک بیت از همان قصیده‌ی [دعبل] است. دعبل گفت که بروید بپرسید که این قصیده، این شعر مال چه کسی بود تو خواندی. یکی از کاروانی‌ها رفت، گفت این شعری که خواندی، این بیت، مال چه کسی بود؟ گفت مال دعبل است. گفت دعبل اینجا است. گفت کجا است؛ دعبل را به او نشان دادند. دعبل رفت جلو، گفت بله، این شعر مال من است؛ من [دعبل] هستم. او هم دستور داد که همه‌ی آنچه برده بودند به آنها پس دادند.

من میخواهم این را بگویم: «رسانه» یعنی این. این شعر، مِن‌‌باب‌مثال در ماه رجب در خراسان گفته شده، یک دزد در ماه شعبان آن را حفظ است و بیتی از آن را میخواند و [به آن] تمثّل میجوید؛(۴) شعر این‌جور انتشار پیدا میکرد، این‌جور پخش میشد؛ رسانه [بود]. امروز البتّه رسانه‌ها مختلفند، لکن شعر جای خودش را دارد؛ هیچ کدام از رسانه‌ها، مثل شعر، تأثیرگذار به معنای خاص نیستند. البتّه بعضی از رسانه‌ها، مثل سینما، احتمالاً تأثیر بیشتری از شعر دارند ــ رسانه‌های تصویری و مانند اینها ــ لکن تمام میشود، فراموش میشود؛ یک بار شما فیلم را دیدید، دو بار دیدید، دیگر تمام میشود، امّا این شعر مانده، میماند، هزار سال این شعر باقی میماند. این، خصوصیّت شعر است. بنابراین، شعر یک رسانه‌ی اثرگذار و ماندگار است.

یک نکته‌ای وجود دارد در مورد شعر فارسی و آن اینکه جزو خصوصیّات شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است. در شعرهای دیگر، تا آنجایی که حالا ما میدانیم، نه اینکه وجود نداشته باشد، به این شدّت وجود ندارد؛ یعنی ما قلّه‌های شعر فارسی را که نگاه میکنیم، یا حکیمند ــ [مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است ــ یا مولانای معرفت و عرفان و معنویّتند یا حافظ قرآنند‌ یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. همین‌طور از آن بالا شما بگیرید بیایید پایین تا برسیم به سعدی، به حافظ، به جامی، به صائب، به بیدل؛ ببینید، اینها همه حکیمند، همه‌ی [اشعار] اینها حکمت است؛ یعنی شعر ما، شعر فارسی، در طول زمان حاملِ حکمت بوده، حاملِ معرفت بوده، سرمایه‌های معنویِ ما را حفظ کرده و بر آنها افزوده؛ یعنی شما اگر چنانچه در یک حدّ خاصّی از معرفت باشید، وقتی که مثلاً مثنوی مولانا را میخوانید، این معرفت افزایش پیدا میکند؛ یعنی تولید معرفت میکنند، تولید این سرمایه‌ را میکنند، فقط حفظ سرمایه نیست؛ خصوصیّت شعر فارسی این است.

مهم این است که این سرمایه‌سازی و پاسداری سرمایه در سخت‌ترین شرایط هم اتّفاق افتاده؛ مثلاً در تاخت‌وتاز مغول. شما ببینید، در دوران تاخت‌وتاز مغول، ما عطّار داریم، مولوی داریم، سعدی داریم، حافظ داریم؛ اینها همه مال دوران مغول و تیمور است دیگر؛ یعنی وقتی است که کشور در شرایط سخت تاخت‌وتاز بیگانگان قرار داشته، همه چیزِ کشور تحت تأثیر این بوده، امّا معرفت و شعر و معنویّت متوقّف نشده؛ این خصوصیّت شعر فارسی است و ما اینها را باید بدانیم در مورد شعرمان.

خب شعرای ما، شعرای برجسته‌ای که حالا بعضی‌شان را اسم آوردیم، مثل ناصرخسرو، مثل نظامی گنجوی، مثل خاقانی، مثل خود مولوی، مثل سعدی، اینها به معنای واقعی کلمه مصداق همان «اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیرا» در آخر سوره‌ی شعراء هستند؛ [آنجا که میفرماید] که «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ * اَ لَم تَرَ [اَنَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَهیمونَ * وَ اَنَّهُم یَقولونَ ما لا یَفعَلونَ] * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیراً وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا»؛(۵) یعنی مصداقِ همینند؛ واقعاً این‌جوری است که شعرای بزرگ ما مصداق این هستند. این گذشته‌ی ما است.

امروز، به نظر من، آن تاخت‌وتازی که زمان مغولها اتّفاق افتاد دارد تکرار میشود. البتّه نوع تاخت‌وتاز این مغولهای جدید، مغولهای کراوات‌بسته و پاپیون‌زده و ادکلن‌زده و کت و ‌شلوارپوشیده، با آن مغولها تفاوت دارد، امّا تاخت‌وتاز است، دارند تاخت‌وتاز میکنند. تاختوتازشان چه‌جوری است؟ خب ما خودمان لمس کرده‌ایم، نمیخواهد در تاریخ خوانده باشیم. البتّه اگر کسی تاریخ سیصد چهارصدساله‌ی استعمار را بخواند، میفهمد که اینها با دنیا چه‌کار کردند؛ استعمارگرها با آسیا، با آفریقا، با آمریکای لاتین، با مجموع قارّه‌ی آمریکا چه کردند! آنها یک مسئله‌ی دیگری است. اینها زمان خود ما، یک سگِ هاری مثل صدّام را تجهیز کردند؛ هم هواپیما دادند که بتواند بیاید بمباران کند، من یادم نمیرود، چون [استفاده از] هواپیما سخت بود، خطر هم داشت، و برای او صرفه در این بود که با توپ بتواند بزند ــ منتها کجا را بزند؟ خب دزفول و مانند آن را که میزد؛ میخواست تهران را بزند ــ فرانسوی‌ها آمدند این لوله‌های توپ بلند را هم برایش درست کردند که توپش به تهران برسد؛ یعنی این‌جور اینها کمک کردند. کارخانه‌های شیمیایی آلمان در خدمت صدّام قرار گرفتند که حلبچه‌ و سردشت و میدانهای جنگ روبه‌رو را با کشتار هزاران نفر، مرکز جنایت خودش قرار بدهد. این کاری است که اینها در ایران کردند؛ تاخت‌وتاز اینها است. این تاخت‌وتاز متنوّع است؛‌ یعنی یک‌جور هم نیست؛ یک نوعش این است.

تحریم هم جزو تاخت‌وتاز است؛ [مثل] تحریم دارویی. اگر کشورهای غربی بتوانند یک کشوری مثل ایران اسلامی را که دنبال استقلال و دنبال ایستادگی و استقامت است، از موادّ غذائیِ لازم هم محروم کنند میکنند؛ آنها همچنان که داروهای لازم را ممنوع کردند، آن وقتی که واکسن لازم داشتیم پولش را گرفتند [امّا] واکسنش را ندادند ــ در سال ۹۹ پول واکسن را گرفتند و به بهانه‌های مختلف واکسن را ندادند ــ شک نداشته باشید اگر چنانچه میتوانستند کاری کنند که غذای مردم، نان مردم داخل کشور نیاید و در کشور به وجود نیاید، حتماً میکردند؛ یعنی اینها این‌جوری هستند. حالا آن قضیّه‌ِی قحطی قرن هم که به جای خود محفوظ؛(۶) این هم یک‌جور تهاجم است. علاوه بر این، صدها و هزاران رسانه را در خدمت دروغ و شایعه‌ و انحراف و مانند اینها قرار دادند. الان یک مجموعه‌ی تهاجم و تاخت‌وتاز متنوّع، از نظامی گرفته تا اقتصادی، تا [جنگ] سخت، تا [جنگ] نرم، همه‌جور وجود دارد. خب، اینجا نقش شاعر چیست؟ من حرفم این است. شعرای ما در یک دوره‌هایی درخشیدند؛ یعنی کاری را که باید میکردند کردند.

امروز هدف دشمن این است که نقاط قوّت فکری و معارفی ما را از ما بگیرد؛ ما استقلال میخواهیم، روحیه‌ی ما را تضعیف کند؛ ما میخواهیم در مقابل استبداد غربی استقامت کنیم، روحیه‌ی ما را تضعیف کند، ما را مردّد کند؛ تفکّرات اسلامی و معارف اسلامی را در ما تضعیف کند، عمل اسلامی را تضعیف کند، ‌وحدت ملّی را تضعیف کند، تدیّن زن را، حیای زن را تضعیف کند؛ اینها همه، آن نیازهای معنوی یک ملّت و یک کشور است؛ اینها دنبال این چیزها هستند. حالا راجع به زن یکی از خانمها خواندند و چقدر هم خوب؛ واقعاً باید از این‌جور کارها زیاد اتّفاق بیفتد، خیلی باید انجام بگیرد.

من میخواهم این را عرض بکنم که غربی‌ها نسبت به زن ایرانی ترحّم ندارند که بگویند حقوق زن رعایت بشود، [بلکه] کینه دارند از زن ایرانی. قطعاً اگر چنانچه حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمیشد. من این را [بقطع میگویم]؛ بنده دیگر در متن مسائل انقلاب بودم. یعنی اگر در آن اجتماعات عظیم زنها شرکت نمیکردند، انقلاب پیروز نمیشد. اگر زنها میخواستند با شوهرهایشان، با فرزندانشان، با پسرانشان در این کار مخالفت کنند، همه چیز جور دیگری تمام میشد؛ در جنگ هم همین‌‌جور. انسان وقتی شرح حال این مادرها و همسرها را میخواند، واقعاً منقلب میشود؛ اینها بودند که این شجاعتها را، این فداکاری‌ها را در دلهای این جوانها و این مردها زنده کردند. اینها از زن ایرانی کینه دارند! خودشان را طرف‌دار حقوق زن، طرف‌دار حقوق انسان، طرف‌دار آزادی معرّفی میکنند. همه‌ی اینها تهاجم دشمن است.

خب،‌ حقوق بشر؛ اصلاً انسان تعجّب میکند؛ اصلاً تعبیر حقوق بشر به غربی‌ها نمی‌آید؛ همین‌ طور که حالا یکی از آقایان ردیف شعرشان «به من نمی‌آید» بود،(۷) واقعاً حقوق زن، به غربی‌ها نمی‌آید. همین حالا زنها در کشورهای غربی مهم‌ترین مشکلات را دارند؛ یعنی بیشتر از دیگر کشورها. اصلاً اینها طرف‌دار حقوق بشر نیستند؛ اینها اصلاً حقوق بشر بهشان نمی‌آید؛ دشمن بشرند! حقوق بشرشان را در داعش دیدیم؛ داعشی که زنده‌زنده آدمها را آتش میزد یا در آب غرق میکرد جلوی چشم همه؛ در حمایتشان از منافقین دیدیم؛ در حمایتشان از صدّام دیدیم؛ در غزّه داریم می‌بینیم؛ در فلسطین داریم می‌بینیم؛ در ترورها داریم می‌بینیم، و در کشتار جوانها؛ اینجا در خیابانهای تهران پاک‌ترین جوانهای ما را، مثل همین جوانهایی که اسم آوردند، آرمان علی‌وردی و روح‌الله عجمیان ــ اینها واقعاً پاک‌ترین، پاکیزه‌ترین، طاهرترین جوانهای ما بودند ــ اینها را با شکنجه میکشند، آنها مطلقاً متعرّض نمیشوند، یعنی اهمّیّتی برایشان ندارد؛ تحریک هم میکنند؛ اصلاً یاد میدهند؛ رادیوهایشان، عواملشان این کارها را یاد میدهند؛ اینها حقوق بشر است.

من عرض میکنم که امروز همه باید دشمن را بشناسند. همه باید نقاطی را که دشمن، آماج حمله‌ی خود قرار میدهد بشناسند؛ همه باید شیوه‌های دشمن را بشناسند؛ همه باید جایگاه حضور دشمن را بشناسند، مثل جنگ نظامی؛ جنگ نظامی هم همین‌‌جور است. شما اگر ندانید دشمن از کجا میخواهد حمله کند، دُور میخورید؛ اگر ندانید هدفش تصرّفِ کجا است، بتواند شما را فریب بدهد، دُور میخوردید. باید بدانید. در جنگ نرم هم همین‌جور است؛ باید بدانید دشمن چه ‌کار میخواهد بکند، آماجش کجا است، هدفش چیست و بشناسید روشهای او را؛ این را همه باید بشناسند و مقابله کنند، امّا از همه لازم‌تر، مجموعه‌ی هنرمندند، مجموعه‌ی فرهنگی‌اند؛ شاعر، نقّاش، داستان‌نویس، سینماگر، معمار؛ اینهایی که در مسائل مختلف فرهنگی هستند، باید بدانند امروز ما در مقابل این غارت دشمن و تاختوتاز دشمن قرار داریم؛ هم خودشان باید توجّه کنند، صحنه را درست درک کنند، هم به دیگران بایستی بنمایانند؛ باید همه را [آگاه] کنند. منفعل نباید بشوند. امروز خوشبختانه، ما شاعر خوب مؤمنِ خوش‌قلبِ معتقد به دین و معتقد به انقلاب کم نداریم؛ خب یک نمونه‌اش اینجا، شماها هستید.

خوشبختانه یکی از کارهای خوبی که شده به وسیله‌ی دستگاه‌های گوناگون، [از جمله] حوزه‌ی هنری و بعضی جاهای دیگر، گسترش این کار در سراسر کشور است؛ یعنی امروز شاعرها از همه‌ی کشور، حتّی از روستا‌ها، از شهرهای کوچک، میتوانند خودشان را معرّفی کنند، در مراکزی قرار بگیرند، شعرشان را عرضه کنند؛ این [امکان] وجود دارد. خب شاعر بالاخره احساساتی است، شاعر منعطف است، عاطفی است؛ باید احساساتی نشود. در مواجهه‌ی با مسائل، احساساتی نشوند، فکر کنند و صحنه را درست شناسایی کنند و در مقابل آنچه وجود دارد احساس تکلیف کنند، آن تکلیف را با هنری که خودشان دارند انجام بدهند. اگر چنانچه این کار انجام نگیرد، هر چه [هم] هنر بالا باشد، نمیشود انسان برایش قیمت قائل بشود؛ گفت:
میِ نابی ولی از خلوت خُم
به ساغر چون نمی‌آیی چه حاصل؟(۸)
باید بیایید درون ساغر تا وسیله‌ی شادی باشید، که یکی از آقایان خواندند.

ان‌شاءالله که خداوند به همه‌ی شماها توفیق بدهد و همه‌ِی ما را موفّق بدارد که بتوانیم از امکانات ارزشمند و بی‌بدیل کشورمان و نظاممان استفاده کنیم، از جمله هنر و شعر. ان‌شاءالله موفّق باشید.  مجدّداً تشکّر میکنم از همه‌ی شما، از آقای امیری اسفندقه(۹) و از آقای قزوه(۱۰) به خاطر اینکه اجرا کردند، اگرچه خودشان شعر نخواندند؛ ان‌شاءالله در آینده شعر اینها را هم بشنویم.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله
 
 
در ابتدای این دیدار، جمعی از شاعران به قرائت اشعار خود پرداختند.
کمال‌الدّین و تمام‌النّعمة، ج ۲، ص ۳۷۳ (با اندکی تفاوت)؛ «أرَی فَیئَهُم فی غَیرِهِم مُتَقَسِّما / وَ أیدیَهُم مِن فَیئِهِم صَفِرات‌»
۳) اموال
آوردن داستان، حدیث، شعر و مانند آنها به عنوان مثال برای روشن شدن یا تأیید گفته و نوشته‌ی خود یا اثباتِ درستیِ آن
سوره‌ی شعرا، آیات ۲۲۴ تا ۲۲۶ و بخشی از آیه‌ی ۲۲۷؛ «و شاعران را گمراهان پیروى مىکنند. آیا ندیده‌اى که آنان در هر وادی‌ای سرگردانند؟ و آنان هستند که چیزهایى مىگویند که انجام نمىدهند؛ مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آنکه مورد ستم قرار گرفته‌اند یارى خواسته‌اند. ...»
قحطی بزرگ در سال ۱۲۹۶ شمسی که دو سال به طول انجامید و علّت آن استفاده‌ی انگلیس‌ها از منابع محصولات غذایی ایران در جنگ جهانی اوّل بود که تعداد زیادی از ایرانیان در این قحطی بزرگ جان باختند.
۷) اشاره به اشعار آقای حسن خسرویوقار؛ از غزلی با مطلع «من شرابم، شادیام، شیون نمیآید به من / رودی از روحم، سراب تن نمیآید به من»
صائب تبریزی. دیوان اشعار، از غزلی با مطلع «ز خلوت برنمی‌آیی چه حاصل / به چشمِ تر نمی‌آیی چه حاصل»
آقای مرتضیٰ امیری اسفندقه
(۱۰ آقای علیرضا قزوه
دوشنبه, 28 فروردين 1402 10:43

بیانات در دیدار مسئولان نظام

در سیزدهمین روز از ماه رمضان المبارک ۱۴۴۴(۱)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خدای متعال را خیلی شاکرم و واقعاً از ته دل خرسندم که خدای متعال بار دیگر چشم ما را به تشکیل این جلسه‌ی مهم و استثنائی روشن کرد؛ مهم است زیرا که مسئولین بخشهای مختلف کشور ــ چه مسئولین کنونی، چه کسانی که قبلاً مسئولیّت داشته‌اند ــ در اینجا حضور پیدا میکنند و میتوان ذهنیّت واحدی را در مجموعه‌ی کارگزاران نظام در این کشور در این مجلس مشاهده کرد و ایجاد کرد؛ میتوان در این جلسه بعضی از سوءتفاهم‌ها را برطرف کرد، [اینکه] با همدیگر ملاقات کنند، با هم صحبت کنند؛ نشانه‌ی وحدت فعّالان سیاسی و اجتماعی و کشوری است و انعکاس مفید و مطلوبی ان‌شاءالله در فضای عمومی و افکار عمومی کشور خواهد داشت. جلسه، جلسه‌ی مهمّی است، جلسه‌ی حسّاسی است.

بنده مطالبی را آماده کرده‌ام که عرض بکنم. اوّلاً از جناب آقای رئیسی، رئیس‌جمهور محترممان واقعاً تشکّر میکنم، خوب گزارشی را ایشان بیان کردند؛ و این‌جور گزارشها لازم است؛ نه فقط برای مردم و افکار عمومی، بلکه برای خود مسئولین بخشهای مختلف هم لازم است. یکی از اشکالات کار ما این است که خیلی اوقات، بخشهای مختلف از کارهای هم خبر ندارند، مطّلع نیستند. اینکه یک وقتی بنده گفتم یک تور گردشگری بگذارند برای بعضی از مسئولین در بخشهای نظامی و غیر نظامی و مانند اینها،(۲) واقعاً همین جور است؛ ما هر از گاهی یک بار احتیاج داریم یک گزارش محسوس، ملموس، دیدنی از مسائل کشور، از پیشرفتهای کشور، از اقداماتی که شده، در مقابل چشم همه قرار بدهیم و مطّلع بشویم. خب بیانات ایشان در این جهت الحمدلله خیلی مفید بود. بنده هم در همین حدودِ مسائلِ ایشان عرایضی را عرض خواهم کرد.

مطلب اوّلی که من میخواهم عرض بکنم، یک مسئله‌ی معنوی است، یک تذکّری است به خودم و شما، و آن، این است که ماه رمضان، ماه ذکر است، ماه یاد است، ماه تابیدن انوار ذکر الهی بر دلها است؛ این را براحتی از دست ندهیم. هیچ‌ وقتِ سال دلها این اندازه آماده‌ی تلقّیِ انوار هدایت الهی، برکات الهی، رحمت الهی نیستند؛ این [خاصیّت] ماهِ رمضان است؛ ماهی که یک شب در آن هست که برتر از هزار ماه است: خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر؛(۳) اینها چیزهای مهمّی است. ماهی است که «اَنفاسُکُم فیهِ تَسبیحٌ وَ نَومُکُم فیهِ عِبادَة».(۴) ماه تلطیف دل و جان است. این زندگی مادّی، بخصوص زندگی ماشینی، روابط ما را، درون ما را، باطن ما را، عملکرد ما را از لطافت می‌اندازد؛ مثل چرخی که احتیاج به روغن‌کاری دارد تا راحت بچرخد و سایشِ مضر نداشته باشد، ذکر و دعا در این ماه چنین نقشی را ایفا میکند؛ دلهایمان را، جانهایمان را، با تلاوت قرآن، با دعاهای شبانه‌روزی، با خود روزه، با شب قدر تلطیف میکند. پس این مطلب اوّل که ذکر، دل را در معرض انوار الهی قرار میدهد؛ این را به یاد داشته باشیم.

ما را از غفلت خلاص میکند. غفلت بلای بزرگی است. در دعای مبارک ابی‌حمزه میخوانیم: یا مَولایَ‌ بِذِکرِکَ‌ عاشَ‌ قَلبی‌ وَ بِمُناجاتِکَ بَرَّدتُ اَلَمَ الخَوفِ عَنّی‌؛(۵) با یاد تو، ذکر تو، دلِ من زندگی پیدا کرد؛ با مناجات با تو، اضطراب و ترس از من دور شد و رها شدم. اینکه در قرآن، آیات زیادی ــ ده‌ها آیه، شاید قریب صد آیه که [البتّه] من نشمردم ــ درباره‌ی ذکر وجود دارد، نشان‌دهنده‌ی اهمّیّت این حقیقت در زندگی ما، در ارتباطات ما، در عاقبت ما و انتهای راه ما است. اینکه خدای متعال میفرماید: اُذکُرُوا اللَهَ ذِکراً کَثیرًا، وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلا،(۶) نشان‌دهنده‌ی این است که ذکر، هم لازم است، هم کثیرش لازم است؛ ذکرِ زیاد لازم است. خب این یک بُعد از مسئله‌ی ذکر است که دلها را متوجّه میکند و از غفلت خارج میکند. یک بُعد دیگر در ذکرالله وجود دارد و آن، تأثیر این ذکر در عمل است. وقتی ذکرالله حاصل شد، در عمل ما تأثیر میگذارد. در کلامی منسوب به امیرالمؤمنین [هست]: مَن عَمَرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّکرِ حَسُنَت‌ اَفعالُهُ‌ فِی‌ السِّرِّ وَ الجَهرِ»؛(۷) دوام ذکر و به طور مستمر ذاکر بودن، موجب میشود عمل ما ــ هم عملِ پنهانی ما و کاری که خودمان در دلمان، در داخل خانواده‌مان، در اتاق خلوتمان انجام میدهیم، هم عملی که در محیط اجتماعی انجام میدهیم ــ نیکو بشود، خوب بشود.

خب، حالا ما مسئولین کشور هستیم دیگر؛ یک بخشی از کارهای جاری کشور، از اجرا و تقنین و قضا و هدایت و دفاع و امثال اینها، به عهده‌ی این مجموعه‌ای است که اینجا تشریف دارید و همه اینجا جمع شده‌ایم. کارِ ما چیست؟ «خدمت به مردم». کار ما چیست؟ «اداره‌ی خوب کشور»؛ پس «حَسُنَت‌ اَفعالُهُ‌ فِی‌ السِّرِّ وَ الجَهر» در مورد ما این است. اگر ذکرالله داشته باشیم، تأثیر میگذارد در کار خدمت به مردم که مسئولیّت بزرگ ما پیش خدای متعال است.

این «خدمت» را در دعاها هم می‌بینیم. در دعای مبارک کمیل [میفرماید]: اَسأَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدسِکَ وَ اَعظَمِ صِفاتِکَ وَ اَسمائِکَ اَن تَجعَلَ اَوقاتى مِنَ اللَیلِ وَ النَّهارِ بِذِکرِکَ مَعمورَةً وَ بِخِدمَتِکَ مَوصولَة؛ ذکر و خدمت، با هم می‌آید. وَ اَعمالى عِندَکَ مَقبولَةً حَتّىٰ تَکونَ اَورادى وَ اَعمالى کُلُّها وِرداً واحِداً وَ حالى فى خِدمَتِکَ سَرمَدا؛ دائم در خدمتِ تو باشم. باز بعدش [میفرماید]: قَوِّ عَلىٰ خِدمَتِکَ جَوارِحى وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحى وَ هَب لِىَ الجِدَّ فى خَشیَتِکَ وَ الدَّوامَ فِى الاِتِّصالِ بِخِدمَتِک؛(۸) باز «خدمت»؛ ببینید، تمامش خدمت است. «خدمت به خدا» یعنی چه؟ خدا که به خدمت من و شما احتیاجی ندارد؛ «خدمت به خدا» یعنی خدمت به زندگی، خدمت به مردم، خدمت به خلق‌الله، خدمت به پیشبرد اهداف؛ این وظیفه‌ی اساسی ما است که در دعاها [هم] تکرار شده، گفته شده. آنچه ما به آن میگوییم «احسان به مردم»، بخشی از این خدمت به مردم است: اِنَّ اللَهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسان.(۹) خب، [در باب] این احسان، یک روایتی هست از کلام امیرالمؤمنین (علیه السّلام) که این را هم باز من از غررالحکم نقل میکنم؛ میفرماید: اَحَقُّ النّاسِ بِالاِحسانِ مَن اَحسنَ اللهُ اِلَیهِ وَ بَسَطَ بِالقُدرَةِ یَدَیه؛(۱۰) همه باید احسان کنند، همه باید نیکوکاری کنند، خدمت کنند، امّا آن که از همه شایسته‌تر است به این وظیفه آن کسی است که خدا به او قدرتِ کار داده، مثل شما. شما مدیرید؛ بعضی در اداره‌ی افکار مردم، بعضی در اداره‌ی کارهای مردم؛ این بسط ید است، این قدرت شما است. در جمهوری اسلامی، خدای متعال به مردم مؤمن این امکان را داده است که بر طبق آئین اسلام و بر طبق خواسته‌های اسلام بتوانند به مردم خدمت کنند؛ این بهترین فرصت است. پس این، مهم‌ترین کار ما است؛ مهم‌ترین مایه‌ی امتحان الهی ما است؛ و خدای متعال ما را امتحان میکند.

یک روزی بود ــ که حالا اکثر شماها که جوان هستید، آن روزها را یادتان نمی‌آید ــ که مردم مؤمن و صاحبان فکر دینی و اسلامی کمترین حرکت اجرائی را در کشور در اختیار نداشتند، نمیتوانستند کار انجام بدهند، کار دست طواغیت و تبَعه‌ی طواغیت بود؛ یک روزی این‌جوری بود؛ خدای متعال آنها را از این مسندها بیرون انداخت، شما را گذاشت جای آنها. حضرت موسیٰ به بنی‌اسرائیل فرمود: عَسىٰ رَبُّکُم اَن یُهلِکَ عَدُوَّکُم وَ یَستَخلِفَکُم فِی الاَرضِ فَیَنظُرَ کَیفَ تَعمَلون؛(۱۱) خدای متعال من و شما را گذاشته، باید امتحان پس بدهیم. چه‌جوری عمل میکنیم؟ آنها بد عمل کردند؛ ما چه‌جوری عمل خواهیم کرد؟ پس بنابراین، یک روی دیگر ذکر، یک بُعد دیگر ذکر عبارت است از خدمت. ماه رمضان ماه ذکر است، یعنی ماه خدمت است.

و امّا مسائل مربوط به موضوعات اداره‌ی کشور و مانند اینها. مسائل متعدّدی وجود دارد، منتها مسئله‌ی اقتصاد یک مسئله‌ی محوری است. همین‌طور که در بیانات آقای رئیس‌جمهور هم ملاحظه کردید، محورِ حرف «اقتصاد» است، عمده‌ی بحث بنده هم امروز راجع به مسائل اقتصادی است. البتّه مسائل دیگری هم هست که اگر ان‌شاء‌الله شما خسته نشدید و ما خسته نشدیم، در آخر، عرض خواهیم کرد.

اقتصاد، اوّلین مسئله‌ی کشور است، مهم‌ترین مسئله‌ی کشور است؛ مسئله‌ی معیشت مردم، مسئله‌ی ملموسِ همه‌ی آحاد کشور است. خب، شعار امسال(۱۲) شعار مهمّی است، شعار حسّاسی است؛ البتّه شعارهای سالهای قبل هم تا سالهای متعدّد عموماً اقتصادی بود؛ امّا اینکه ما شعارها را شعارهای اقتصادی قرار دادیم، این به معنای بی‌اعتنائی به مسائل فرهنگی و اجتماعی و مانند اینها نیست؛ آنها هم به جای خود مهم است امّا یک اقتصاد نابسامان بر روی فرهنگ جامعه هم اثر میگذارد؛ یعنی تأثیر کج و کوله بودن و ناموزون بودن اقتصاد کشور بر روی مسائل اجتماعی و بر روی مسائل فرهنگی هم نباید نادیده گرفته بشود. تورّمِ بالا، در چند سال پی‌درپی خیلی چیز مهمّی است؛ سالهای متعدّد، پشت سر هم تورّم بالا. خب، این روی نظام توزیع درآمدها در کشور اثر میگذارد و توزیع درآمدهای کشور را ناموزون میکند؛ یک عدّه‌ای محروم میمانند، یک عدّه‌ای هم حالا از طرق مختلفی جیبهایشان پُر میشود. از هر دو طرف، ایجاد فساد خواهد شد؛ هم از طرف فقر، فسادهای فرهنگی، اجتماعی به وجود می‌آید؛ هم از طرف آن مجموعه‌ای که توانسته‌اند از این آبهای گل‌آلود ماهی بگیرند، استفاده‌ی نامشروع کنند، حرام‌خوری کنند، از ناحیه‌ی آنها هم فسادهایی به وجود می‌آید. تورّم یک مسئله‌ی صرفاً اقتصادی به نظر میرسد امّا انسان میبیند نه، این میتواند بر روی فرهنگ مردم، افکار مردم، رفتار مردم، مسائل اجتماعی کشور اثر بگذارد. خیلی از فسادهای اجتماعی و فرهنگی هست که اگر ما سر نخ اینها را دنبال کنیم، به همین پولهای حرام و برخورداری‌های تبعیض‌آمیز خواهیم رسید.

خب، حالا مسئله‌ی مهار تورّم و رشد تولید. جناب آقای رئیسی درست اشاره کردند؛ گاهی شده که ما تورّم را توانسته‌ایم کنترل کنیم امّا از آن طرف، با رکود همراه بوده؛ این به ضرر کشور است. اینکه تورّم بیاید پایین امّا رکود، حاکم بر اقتصاد کشور باشد، چیزِ خوبی نیست. مهم این است که بتوانیم تورّم را مهار کنیم، تولید هم به رکود نینجامد، تولید رشد پیدا کند؛ و این ممکن است. اینکه میگوییم ممکن است، حرف من نیست، حرف کارشناس‌های اقتصادی است که به ما میگویند، اثبات میکنند، استدلال میکنند، دلیل می‌آورند؛ میتوانیم قبول کنیم حرفشان را. اگر چنانچه تلاش انجام بگیرد، تلاش خوب و [کارها] با جدّیت دنبال بشود ــ که خب الحمدلله کارهای خوبی دارد انجام میگیرد که حالا من بعضی از نکات را عرض میکنم ــ میتوانیم این شعارِ «مهار تورّم و رشد تولید» را عملیّاتی کنیم.

اگر بخواهیم این شعار عملیّاتی بشود، اوّلاً لازم است که دستگاه‌های مختلف و بخشهای مختلف کشور اولویّت این امر را بپذیرند؛ اوّل این است.

«اولویّت را بپذیرند» یعنی چه؟ یعنی همه‌ی همّتها، همه‌ی اراده‌ها در طول سال ــ یک سال در مقابل ما است دیگر ــ متوجّه این نکته‌ی کانونی باشد. این‌جور نباشد که ما چند صباحی بگوییم و حرف بزنیم و در سربرگ‌ها بنویسیم و تبلیغ بکنیم، بعد آرام‌آرام کهنه بشود، به انزوا کشیده بشود، به حاشیه برود، فراموش کنیم؛ نه. البتّه این شعار فقط مال یک سال نیست، این شعارها غالباً ادامه دارد و باید ادامه پیدا کند، امّا حالا تا آخر امسال، سال ۱۴۰۲، همه‌ی همّتها، هم در تقنین، هم در اجرا، هم در قوّه‌ی قضائیّه، هم در بخشهای گوناگونِ دیگر متوجّه این مسئله‌ی کانونی باشند؛ یعنی توجّه کنند که این وظیفه، یک وظیفه‌ی اصلی و کانونی است.

اولویّت ‌دادن، یک معنای دیگر هم دارد و آن، این است که از همه‌ی ظرفیّتهای کشور برای این کار استفاده بشود؛ ما ظرفیّتهای زیادی در کشور داریم. بعضی از امکاناتِ ما امکانات سخت‌افزاری است؛ منابع طبیعی داریم، موقعیّت جغرافیایی داریم، زیرساخت‌های اقتصادی داریم ــ کارخانجات، دستگاه‌ها ــ بعضی، امکانات نرم‌افزاری است؛ نیروی انسانی خلّاق داریم، جوانهای پُرانگیزه داریم، ظرفیّتهای علمی داریم، ظرفیّتهای فنّاوری داریم، فکرهای نو داریم. خیلی از صاحبان فکر برای بنده نامه مینویسند، بنده هم وقت میگذارم خیلی از نامه‌های افرادی را که کارشناسِ این مسائل هستند میخوانم؛ البتّه مرجع اقدام بنده نیستم، میفرستم برای دستگاه‌ها، لکن میخوانم نامه‌ها را. انصافاً گاهی انسان فکرهای بسیار خوب، بسیار نو مشاهده میکند؛ خب اینها امکانات کشور است؛ اینها همه باید در خدمت مهار تورّم و رشد تولید قرار بگیرد. امکانات اجرائی داریم، امکانات تقنینی داریم، امکانات قضائی داریم، امکانات رسانه‌ای داریم، تجربه‌ها و عناصر مجرّب داریم؛ کسانی هستند که کارآزموده‌اند، کار کرده‌اند، می‌شناسند، بلدند؛ از همه‌ی اینها باید استفاده بشود. از ارتباطات خارجی استفاده کنیم؛ ارتباط خارجی که فقط ارتباط با آمریکا و چهار کشور اروپایی که نیست؛ در دنیا دویست و خرده‌ای کشور هستند، اینها هر کدام یک ظرفیّتی‌اند؛ از این ارتباطات خارجی میشود استفاده کرد برای این [منظور]. این بُعدِ دیگر معنای اولویّت است.

اولویّت یک معنای دیگر هم دارد ــ که گفتیم به این مسئله اولویّت بدهیم ــ و آن، این است که حاشیه‌سازی نشود. گاهی می‌بینید یک حرکت خوبی برای مهار تورّم شروع شده، قانونش هست، دولت مشغول است، دارد اجرا میکند، ناگهان از یک طرفی، از یک گوشه‌ای یک مصوّبه‌ای بلند میشود که تورّم‌زا است، و کار را متوقّف میکند؛ اینها را باید مراقبت کرد. گاهی اوقات نگاه‌های سیاسی، نگاه‌های جناحی دخالت میکنند. مثلاً فرض کنید که چون یک [نفری] با فلان کس در دولت یا مثلاً با خود دولت موافق نیستند، در مقابل یک اقدام خوبی که دولت دارد انجام میدهد، سنگ میگذارند و مانع‌تراشی میکنند؛ اینها باید نباشد. اولویّت ‌دادن یعنی واقعاً همه اولویّت بدهند.

خب پس این نکته‌ی مهمّ اوّل، که ما اگر بخواهیم این شعار عملیّاتی بشود، باید با همین معانی‌ای که گفته شد، اولویّت را به این شعار بدهیم؛ این‌جور نباشد که فقط سیاست اعلام بشود. حالا گاهی اوقات یک سیاستی اعلام میشود، یک کارگروهی هم درست میشود، دستوری هم داده میشود امّا اینها کافی نیست؛ باید به همین شکلی که عرض شد دنبال بشود؛ که حالا در مورد دنبال کردن هم من حرفهایی دارم که حالا خواهم گفت. اگر چنانچه این [مسئله] اولویّت داده بشود، آخر سال میشود اثر محسوس آن را دید. اوّلاً افراد خبره، شاخصهای اقتصادی را ملاحظه میکنند ــ از جمله شاخص رشد تولید که ایشان بیان کردند که خیلی مهم است، یا شاخص سرمایه‌گذاری، یا شاخص تورّم و از این قبیل ــ و این شاخصها مشخّص خواهد شد؛ ثانیاً مردم در زندگی‌شان احساس خواهند کرد؛ یعنی یک آسایشی را به یک نحوی، تا یک حدّی احساس خواهند کرد؛ اگر چنانچه ان‌شاءالله ما دنبال کنیم و بتوانیم این شعار را عملیّاتی کنیم.

خب اگر بخواهیم این شعار عملیّاتی بشود، چند الزام وجود دارد که من اینها را یادداشت کرده‌ام و عرض میکنم. اوّلین الزام این است که «دستگاه‌های مختلف به هم کمک کنند»؛ یعنی دولت به نحوی، مجلس به نحوی، قوّه‌ی قضائیّه به نحوی به هم کمک کنند؛ قانون، متناسب با نیازِ اجرا باشد. اگر چنانچه بخواهیم این کار انجام بگیرد، همکاری همه لازم است. یعنی بنابراین  همه‌ی شما که اینجا حضور دارید ــ هم از مجلس اینجا حضور دارید، هم از دولت حضور دارید، هم از قوّه‌ی قضائیّه، هم از نیروهای مسلّح ــ واقعاً تصمیمات را همه عمل کنند؛ همه به هم کمک کنند تا کار پیش برود. این یک الزام.

الزام بعدی که به نظر من خیلی مهمّ است، «پیگیری جدّی تصمیم‌ها» است. بنده غالباً در جلسات خصوصی با مسئولین محترم که می‌نشینیم صحبت میکنیم، روی این مسئله‌ی پیگیری تأکید میکنم؛ پیگیری خیلی مهم است. گاهی تصمیم‌های خیلی خوبی گرفته میشود امّا چون درست پیگیری نمیشود، تصمیم زمین میماند. همین طرحهای نیمه‌تمامی که ایشان گفتند، ناشی از عدم پیگیری است. خب مثلاً فرض بفرمایید که یک طرح خیلی خوبی در مجلس یا در دولت تصمیم‌گیری شده، دولت شروع به اقدام کرده، باید در ظرف سه سال، چهار سال تمام بشود، [امّا] سیزده سال گذشته، تمام نشده! چرا؟ این نشان‌دهنده‌ی این است که پیگیری نشده و رها شده؛ پیگیری خیلی مهم است. من یک نمونه عرض بکنم که این نمونه مال همین حالا است. چندتا از شرکتهای بزرگ دولتی که سود خوبی به دست آورده‌اند به آقای رئیس‌جمهور قول دادند، متعهّد شدند که طرحهای عمرانی مفید برای مردم را در بخشهای مختلف کشور اجرا کنند؛ آقای رئیس‌جمهور از آنها خواسته‌اند، آنها هم متعهّد شده‌اند که فلان طرح را عملی کنند. من دو سه هفته پیش، از ایشان پرسیدم که به کجا رسید، اینها چه‌کار کردند؟ یک گزارشی آنها آوردند به ایشان دادند، ایشان هم [برای ما آوردند]؛ نگاه کردیم گزارش را، دیدیم قانع‌کننده نیست؛ یعنی آن کاری که باید انجام بگیرد، انجام نگرفته؛ کارهایی شده امّا آن چیزی که نقطه‌ی اصلی و کانونی است که خدمت به مردم و رسیدن فایده‌ی کار به مردم است، تحقّق پیدا نکرده. پس یک الزام هم شد «پیگیری کردن». کارها باید پیگیری بشود؛ مسئولین محترم پیگیری کنند کار را که عمدتاً هم در قوّه‌ی مجریه این کار باید انجام بگیرد.

یکی دیگر از الزامات، ثبات در سیاستها و تصمیم‌های اقتصادی است. اینکه در سیاستهای پولی‌مان، در سیاستهای مالی‌مان، دائماً تغییراتِ پی‌در‌پی بدهیم، خیلی مضر است برای کشور؛ خیلی مضر است. حالت بی‌اطمینانی به وجود می‌آورد، کارآفرین را مردّد میکند، آن کسی را که میخواهد سرمایه‌گذاری کند و کارآفرینی کند، مردّد میکند. ما حالا دنبال سرمایه‌گذاری خارجی هم هستیم، به خارجی‌ها میگوییم بیایند سرمایه‌گذاری کنند؛ هر کسی که میتواند و مایل است، بیاید سرمایه‌گذاری کند، او هم سود میبرد، ما هم سود میبریم؛ داخلی‌ها که به طریق اولیٰ. خدا رحمت کند مرحوم عسگراولادی(۱۳) را! سالها پیش اینجا جلسه‌ای بود،‌ ایشان صحبت کرد گفت شما از خارجی‌ها میخواهید که بیایند سرمایه‌گذاری کنند، خارجی‌ها نگاه میکنند به سرمایه‌گذاران داخلی؛ اینها ــ به تعبیر او ــ ویترین نظامند، جعبه‌آینه‌ی نظامند؛ میخواهند ببینند که شما با کارفرمای داخلی و کارآفرین داخلی چه‌جوری رفتار میکنید، بعد اگر چنانچه دیدند خوب رفتار میکنید، آنها هم می‌آیند. این حرف درستی است. تغییر سیاستها، تبدیل جهت‌گیری‌ها، خیلی ضربه میزند. بنابراین، یکی از مهم‌ترین بحثها ثبات در سیاستهای پولی و مالی و مانند اینها است.

یکی از مهم‌ترین الزامات اجرای این شعار، مشارکت دادن مردم است؛ این یک مسئله‌ی تعیین‌کننده است، مسئله‌ی بسیار مهمّی است. ما در این [بخش] ضعیف عمل کرده‌ایم؛ در طول این سالهای متمادی، انصافاً ضعیف عمل کرده‌ایم. اگر چنانچه بتوانیم نه در حرف که دائماً گفته‌ایم، [بلکه] در عمل ــ که حالا مختصری توضیح میدهم ــ مشارکت مردم را جلب کنیم، رشد تولید قطعی خواهد بود. آن چیزی که قطعاً رشد تولید را به وجود می‌آورد، حضور مردم در تولید است؛ در بخشهای مختلف، و از تولیدات اندک و کوچک تا تولیدات بزرگ به وسیله‌ی مردم [انجام شود]. خود همین رشد تولید، تأثیر میگذارد در مهار تورّم؛ ‌یعنی روی آن هم اثر میگذارد.

خب، با حرف و شعار نمیشود؛ صِرف اینکه ما حرفش را بزنیم که «مردم! بیایید شرکت کنید»، کسی [نمی‌آید]، اصلاً این حرف معنی ندارد؛ محصَّلی(۱۴) ندارد که به مردم بگوییم بیایید شرکت کنید. چه‌جوری شرکت کنند؟ کجا شرکت کنند؟ باید زمینه‌ی مشارکت فراهم بشود.

یکی از تجربه‌های خوب، همین شرکتهای دانش‌بنیان است؛ این تجربه‌ی خوبی است. البتّه فقط منحصر به این نباید باشد ــ که حالا عرض میکنم ــ امّا این یک تجربه‌ی خوبی بود. [برای] شرکتهای دانش‌بنیان سازوکاری به وجود آمد که موجب شد افرادی که بااستعداد بودند، ‌نخبه بودند، توانایی داشتند، انگیزه داشتند، بیایند و هزاران شرکت دانش‌بنیان را به وجود بیاورند، رشد تولید را بالا بردند، کمک کردند؛ این شرکتها خیلی تأثیر داشت و البتّه باید افزایش هم پیدا کند. خودِ این دانش‌بنیان کردنِ کارها یک برنامه‌ریزی لازم دارد. کدام بخشها باید دانش‌بنیان بشوند؟ مثلاً حالا فرض کنید بخش نفت یا بخش کشاورزی باید دانش‌بنیان بشود؛ چه‌جوری؟ با چه برنامه‌ای؟ چه کسانی میتوانند وارد این کار بشوند؟ این یک طرح و برنامه لازم دارد که [باید] به مردمی که توانایی دارند، علاقه دارند و میخواهند در این کار مشارکت کنند، اعلام بشود. ما از لحاظِ نیروی انسانیِ جوانِ تحصیل‌کرده ظرفیّت بالایی داریم؛ بحمدالله تا کنون، جوانِ آماده‌ی تحصیل‌کرده خیلی داریم؛ خیلی‌هایشان به کارهایی مشغول هستند که متناسب با رشته‌های تحصیلی‌شان هم نیست، امّا مشغولند به خاطر اینکه کاری که متناسب با آن رشته باشد در اختیارشان قرار نگرفته.

اگر ما این طرّاحی را بتوانیم درست انجام بدهیم، این مشکل برطرف خواهد شد. نقشه‌ی راهِ دانش‌بنیان کردنِ اقتصاد ملّی و برنامه‌ی عملیّاتی کردن آن را مسئولین محترم در دولت باید تهیّه کنند، به مردم هم اطّلاع بدهند و زمینه‌ی مشارکت آنها را فراهم کنند؛ همین‌ طور که عرض کردم مشخّص بشود چه بخشهایی در اولویّت دانش‌بنیان شدن هستند و شیوه‌های دانش‌بنیان شدن آنها چیست؛ اینها را مشخّص کنند، به اطّلاع مردم برسانند. باید ساختارسازی بشود؛ [برای] اشتراک مردم به صورت شرکتهای دانش‌بنیان، باید یک ساختاری تولید بشود، به وجود بیاید و به مردم هم اعلام بشود.

البتّه مشارکت مردم که اشاره کردم، فقط در این زمینه‌ها نیست؛ یعنی این‌جور نیست که مشارکت مردم صرفاً در محدوده‌ی شرکتهای دانش‌بنیان باشد. ما باید کاری کنیم که مردم بتوانند، همه‌ی کسانی که نیرو دارند، توان کار دارند، در به‌اصطلاح محدوده‌ی کار کردن هستند، بتوانند یک کاری انجام بدهند که به زندگی‌شان کمک کند، معیشتشان را بهتر کند، به تعبیر رایج، سفره‌ی آنها را رنگین‌تر بکند، که بند اوّل سیاستهای اقتصاد مقاومتی هم ناظر به همین است. تمهیداتی را باید انجام بدهید تا طبقات کم‌درآمد به این وسیله درآمدشان بالا برود. آن‌وقت توانمندسازیِ طبقات ضعیف به این شکل انجام خواهد گرفت؛ یعنی نقشه‌ی راهِ کاملی در این زمینه به وجود بیاید، و میتواند به وجود بیاید؛ یعنی سازمان برنامه و امثال این تشکیلات در دولت، میتوانند بنشینند و طرّاحی کنند و مشخّص کنند که آحاد مردم، قشرهای ضعیف مردم، چگونه میتوانند در فعّالیّتهای اقتصادی همکاری کنند. بهترین راهِ عدالت‌بنیان کردنِ اقتصاد همین است. اینکه ما روی مسئله‌ی عدالت که اساس کار اقتصاد در اسلام عدالت است ــ «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»[۱۵] ــ [تأکید میکنیم،] عدالت‌بنیان کردن از این راه به وجود خواهد آمد؛ بتوانیم امکان کار کردن و درآمد کسب کردن را برای همه‌ی مردم فراهم کنیم.

من اطّلاع دارم بعضی از دستگاه‌ها مثلاً در مناطق دوردستِ کشور، یعنی خیلی دور از تهران، مثلاً در روستاها رفته‌اند، کارهایی را انجام داده‌اند، توانستهاند خانواده‌هایی را گاهی مثلاً فرض کنید با چند رأس گوسفند ــ حالا این نمونه‌های خیلی کوچکش این‌جوری است ــ احیا کنند؛ یک خانواده با داشتن مثلاً فرض کنید چند رأس گوسفند یا در یک جاهایی در ایرانشهر که ما بودیم، با بُز ــ بُزهای مخصوصی که آنجا هستند ــ و مانند اینها احیا شده. از اینجا بگیرید تا کارهای بسیار بزرگی که میتواند یک شهر را، یک منطقه را آباد بکند. خب، پس بنابراین این الزامات وجود دارد. اگر بخواهیم که این شعار عملیّاتی بشود، این چند مورد الزاماتی بود که من عرض کردم. البتّه بیش از اینها است، [ولی] دیگر حالا وضع جلسه و مانند اینها اقتضا نمیکرده که بنده بیشتر وارد بشوم. مسئولین محترم، صاحبان فکر، کسانی که اهل تأمّل و دقّت در این مسائل هستند، میتوانند اینها را توسعه بدهند، بیشتر روی آن کار کنند، فکر کنند. اینها الزامات تحقّق این شعار است.

در مسئله‌ی اقتصاد، چند توصیه‌ی کلیدی هم هست که اینها را هم من اجمالاً عرض میکنم که مسئولین به اینها توجّه داشته باشند. در رأس این توصیه‌ها، مبارزه با فساد است؛ مبارزه با فساد که در شعارهای رئیس‌جمهور محترم در دوران انتخابات و بعد از انتخابات هم وجود داشته و همه‌ی ما هم به این واقعاً معتقدیم. مبارزه‌ی با فساد کار لازمی است؛ البتّه کار بسیار دشواری است. من چند سال قبل از این، که یک بیانیّه‌ی مفصّلی راجع به این مسئله دادم،[۱۶] آنجا گفتم خطرِ این ــ به نظرم تعبیر همین بود ــ مثل یک اژدهای هفت‌سر، از همه طرف انسان را تهدید میکند؛ لذا در مقابله‌ی با فساد باید با همه‌ی وجود وارد شد. فساد، مردم را ناامید میکند، مأیوس میکند، میل به سلامت را در افراد کاهش میدهد. وقتی کسی میبیند که فلان آدم با شیوه‌ی غیر قانونی و غلط توانست جیب خودش را پُر کند، او هم وسوسه میشود. فساد یک بیماری مُسری است، بیماری بسیار خطرناکی است، و واقعاً موجب هلاک جامعه است. مبارزه‌ی با فساد لازم است. بدون رودربایستی، بدون ملاحظه بایستی با فساد مبارزه کرد، هر جا که هست؛ و این در رأس کارهای مهمّی است که در زمینه‌ی مسائل اقتصادی لازم است.

موضوع بعد، مسئله‌ی انضباط مالی است. انضباط مالی در درجه‌ی اوّل با اصلاح ساختاری بودجه است؛ که ما اوّلی که این جلسه‌ی سران محترم قوا را برای [بررسی] مسئله‌ی اقتصادی در دولت قبل تشکیل دادیم، یکی از اهداف مهمّی که اعلام کردیم و مکتوب بود و ابلاغ شد، اصلاح ساختار بودجه بود؛ که خب تاکنون هنوز به طور کامل انجام نگرفته. مسئله‌ی اصلاح ساختار بودجه خیلی مهم است؛ این [موجب] انضباط مالی است. و یکی از بخشهای مهمّ انضباط مالی این است که از تعهّدات مالی‌ای که منابع پایدار مطمئنّی ندارد، حتماً باید پرهیز بشود. مخاطب این حرف، بیشتر مجلس است؛ [برآورد] منابع مالی نامطمئن و متزلزل در قبال مصارف قطعی؛ خب این یک بی‌انضباطی به وجود می‌آورد و بلاشک مشکلات فراوانی را ایجاد میکند.

صرفه‌جویی باید کرد؛ یکی از کارهای مهمّی که در انضباط مالی مهم است، صرفه‌جویی کردن است. ما باید صرفه‌جویی را یاد بگیریم. متأسّفانه این، مشکله‌ی اجتماعیِ ملّی ما است؛ ما اسراف میکنیم، اسراف زیاد داریم. انسان مشاهده میکند که در بعضی از کشورها صرفه‌جویی‌شان خیلی خوب و مطلوب است؛ هم آحاد مردم، هم مسئولین، هم دستگاه‌های گوناگون دولتی. به تعبیر سعدی:
چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن
که میگویند ملّاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک‌رودی[۱۷]
وقتی که انسان درآمد کم دارد، مشکل درآمدی دارد، باید صرفه‌جویی کند. حالا آن وقتی هم که درآمد زیاد است، باید صرفه‌جویی کرد، یعنی اسراف نکردن مال همیشه است، بخصوص آن وقتی که درآمد کم است. بنابراین ما در بخشهای مختلف دچار اسراف هستیم؛ این را باید مراقبت بکنیم؛ مثلاً سفرهای بی‌مورد، اجتماعات بی‌فایده، و دستگاه‌های گوناگونی که کارهایی را انجام میدهند، چیزهایی را میخرند و کارهایی از این قبیل میکنند.

مسئله‌ی بعدی، که آن هم خیلی مهم است در مسئله‌ی اقتصاد ــ که این توصیه‌ی کارشناس‌ها است به ما و مکرّر این را میگویند ــ مسئله‌ی بهره‌وری است. در برنامه‌ی ششم ــ که مصوّبه‌ی مجلس را داشت و یک قانون مسلّمی بود؛ که بعد هم تمدید شد، امسال هم یک مقداری تمدید شده ــ رشد اقتصادی کشور هشت درصد معیّن شده بود؛ تصریح شده بود که یک‌سوّم این رشد باید از طریق بهره‌وری باشد.

انسان وقتی نگاه میکند به این سالهای گذشته، میبیند که نه‌فقط یک‌سوّم رشد، با بهره‌وری انجام نگرفت یعنی بهره‌وری، رشد پیدا نکرده و اقتصاد را رشد نداده، بلکه سطح بهره‌وری بسیاربسیار پایین است. رقمهایش موجود است؛ حالا به من هم داده‌اند، من نمیخواهم اینجا آمار و ارقام بدهم امّا  سطح بهره‌وری خیلی‌خیلی پایین است. بهره‌وری‌ ما در مورد آب از اغلب کشورهای دنیا کمتر است؛ در مورد انرژی، بهره‌وری ‌ما خیلی‌خیلی کم است. من چند سال پیش در سخنرانی اوّل سال هم گفتم این را که شدّت انرژی در کشور ما ظاهراً چند برابر کشورهای پیشرفته است؛[۱۸] یعنی مصرف زیادی و بازده کم. این هم یک مسئله.

در زمینه‌ی مسائل اقتصادی، یک توصیه‌ی دیگری که عرض میکنیم، مسئله‌ی رابطه‌ی منطقیِ دستگاه‌های مسئول با شرکتهای بزرگ دولتی است. ما شرکتهای بزرگی داریم که مال دولت است؛ سرمایه‌اش متعلّق به دولت است، درآمدش هم مال دولت است؛ رابطه‌ی دولت با اینها بایستی تنظیم بشود؛ رابطه‌ی دولت با این شرکتها باید تنظیم بشود. بعضی از مدیران خوب و فعّال در این شرکتها هستند که باید اینها تأیید بشوند، حمایت بشوند. در بخش خصوصی هم همین جور؛ بعضی از مدیران فعّال و خوب هستند که عدّه‌ای از اینها، چند ماه قبل از این اینجا آمدند،[۱۹] تعدادی‌شان صحبت کردند، گزارش دادند؛ گزارشهای محسوس، ملموس، یعنی فیلم‌برداری‌شده و جلوی چشم؛ گزارشهای مشخّصِ غیر قابل خدشه دادند، کارهای خوبی کرده‌اند. به نظر من یکی از وظایف ما و بخصوص از وظایف قوّه‌ی مجریه و دولت این است که از این مدیران فعّال و خوب حمایت بشود. بهترین حمایتی هم که از یک مدیر کارآفرین و فعّال میشود کرد، این است که بتوانیم برای محصول او بازار فراهم کنیم ــ چه بازار خارجی، چه بازار داخلی ــ قدرت رقابت‌پذیری به او بدهیم، به او کمک کنیم برای بالا بردن کیفیّت. ما در بعضی از مصنوعات کمّیّت کارمان خوب است، کیفیّتمان پایین است؛ خب، این در دنیا نمیتواند رقابت کند، در بازارهای داخلی هم نمیتواند رقابت کند. باید کمک کنیم؛ هم حمایت کنیم برای تهیّه‌ی بازار،‌ توسعه‌ی بازار، گسترش بازار فروش، هم برای مسئله‌ی کیفیّت و رقابت‌پذیری و مانند اینها باید به اینها کمک بشود. البتّه این مدیرانی که عرض کردم، خصوصیّتشان این است که در دوران جنگ سخت اقتصادیِ این چندساله، اینها توانسته‌اند کار کنند، اینها توانسته‌اند بِایستند، توانسته‌اند کشور را در بعضی از بخشها پیش ببرند؛ لذا به اینها بایستی کمک بکنند و حمایت بشوند؛ [امّا] آنها هم وظایفی دارند، بخصوص دولتی‌ها. مدیران دولتی باید مشخّص بکنند که عملکردشان و نقششان در زمینه‌ی سیاست کلّی اقتصاد کشور چیست؛ این باید مشخّص بشود؛ یعنی فلان شرکت بزرگ، که متعلّق به دولت هم هست، موادّ اوّلیّه‌اش هم داخلی است ــ از این شرکتهای بزرگِ این‌جوری ما تعدادی داریم که شرکتْ بزرگ، پُردرآمد، با موادّ اوّلیّه‌ی داخلی ــ که قیمت محصول خودش را با دلار تلگرامی، [یعنی] همین قیمتهای جعلی دلار که از طرف دشمن هدایت میشود، تطبیق میکند؛ چرا؟ چرا شما به دلار حاکمیّت میدهید؟ چرا برای ریال رقیب را تقویت میکنید؟ یکی از وظایف عمده‌ی ما این است که ما رقیب ریال را در داخل تقویت نکنیم.

آمریکایی‌ها یک روزی ــ چهل پنجاه سال قبل ــ برای اینکه دلار را در داخل کشورشان تقویت کنند، طلا را که رقیب دلار بود، با قیمت بالایی از مردم خریدند و جمع کردند برای اینکه طلا در دست مردم نباشد، برای اینکه دلار در داخل آمریکا شخصیّت پیدا کند؛ [امّا] ما برای ریالِ خودمان مدام رقیب درست میکنیم! واقعاً یکی از گرفتاری‌های کشور ما مسئله‌ی آویزان شدن بخشهای مختلف اقتصاد ما به دلار است. من در مشهد گفتم؛[۲۰] بعضی از کشورها خودشان را از دلار جدا کردند و معاملاتشان را از طریق دیگری [انجام میدهند]؛ حتّی اینها را از سوئیفت[۲۱] خارج کرده بودند، اینها ارتباطاتشان را با سوئیفت هم قطع کردند ــ آنها هم قطع کرده بودند، اینها هم قطع کردند ــ وضعشان بهتر شد؛ الان کشورهایی هستند که وضعشان بهتر شده. بنابراین، شرکتِ بزرگِ متعلّق به دولت مشخّص بکند که مثلاً امسال که سیاست، مهار تورّم است، نقش او در مهار تورّم چیست؛ در این جهت، چه نقشی ایفا میکند و چه کاری انجام میدهد و راهبرد کلان اقتصاد کشور را چگونه رفتار میکند. این مربوط به مدیران شرکتهای دولتی و بخش خصوصی است که گفتیم واقعاً‌ از مدیران خوب، مدیرانی که در دوران سخت کمک کردند به وضع اقتصاد کشور، باید حمایت بشود. متقابلاً کسانی هم هستند که در نظام پولی کشور و در نظام مالی کشور نقش مخرّب داشتند؛ با اینها هم بایستی بی‌رودربایستی برخورد بشود. بعضی از مؤسّسات اعتباری ناسالم، بعضی از بانک‌های خصوصی، ملک بخرند، زمین بخرند، اضافه‌برداشت از بانک مرکزی انجام بدهند که خودش موجب تورّم و موجب مشکلات گوناگون است؛ بایستی با اینها برخورد بشود.

نکته‌ی بعدی که این هم خیلی لازم است، قدرت پیش‌بینی نظام برنامه‌ریزی است. ما گاهی کمبودهایی در بعضی از کالاهای مورد نیاز پیدا میکنیم؛ این را بایستی ما در برنامه‌ریزی بتوانیم پیش‌بینی کنیم؛ یعنی دستگاه برنامه‌ریزی اقتصادی کشور ــ آن دستگاه مسئول ــ قدرت پیش‌بینی داشته باشد که ممکن است یک چنین کمبودی پیش بیاید. اگر پیش‌بینی نکنیم، در نقطه‌ی بحرانی ناگهان مواجه میشویم با این کمبود؛ آن‌وقت چه کار میکنیم؟ دستپاچه و عجولانه آن جنس را از خارج وارد میکنیم، کمر تولید داخلی را میشکنیم؛ اگر این قدرتِ پیش‌بینی نباشد، [یک وضعِ] این‌جوری پیش می‌آید. این هم خیلی مهم است. نباید گذاشت کمبودها در هر بخشی حالت بحرانی پیدا کند؛ باید به مجرّد احساس کمبود ــ حالا مثلاً در مورد گوشت، مرغ، برنج یا هر چیز دیگری ــ که احساس شد که ممکن است کمبود به وجود بیاید، قبلاً از امکانات مردم و از ظرفیّتهای عمومیِ مردم استفاده بشود و میتوان استفاده کرد و ظرفیّتها را برای حلّ مسئله بسیج کنند و نگذارند کار به نقطه‌ی [بحرانی] برسد.

یک نکته‌ی دیگری که اینجا من عرض میکنم این است که برخی از اقدامات کلیدی هست که اقتصاد را رشد میدهد، یعنی بعضاً حتّی موجب جهش اقتصاد میشود؛ اینها را دستگاه‌های مسئول بگردند پیدا کنند. من حالا دو سه مثال به نظرم رسید و یادداشت کردم.

یکی مسئله‌ی این اقتصادِ دریاپایه است که حالا اخیراً به ما هم گزارش میدهند و مکرّر پیشنهاد میکنند؛ درست است. دریا مرکز برکت است، ما هم از لحاظ دریا خوشبختانه دستمان باز است؛ در جنوب کشور و در شمال کشور دریا داریم. اقتصادهای متّکی به دریا خیلی اقتصادهای بابرکتی است؛ یکی این است؛ به این توجّه کنیم. لوازمی دارد [که باید] به آن لوازم ملتزم بشویم، دنبال کنیم، پیگیری کنیم.

یکی همین مسئله‌ی مسیر شمال ـ جنوب است که مدّتها است در کشور صحبتش هست و درست است؛ این باید انجام بگیرد. الان در کشورها یک رقابتی به وجود آمده برای اینکه مسیرهای تجارت بین‌المللی را از داخل خودشان [عبور دهند]. این کشور میخواهد از داخل خودش این مسیر را انجام بدهد، آن کشور میخواهد از داخل خودش. ما جای حسّاسی قرار داریم؛ جای ما از لحاظ جغرافیایی خیلی حسّاس است؛ یعنی در این منطقه شاید هیچ کشوری نباشد که یک ‌چنین موقعیّت ممتازی داشته باشد. موقعیّت ما ممتاز است. این مسیر شمال ـ جنوب را [توسعه بدهیم]؛ البتّه مسیرهای دیگر هم هست [مانند] شرق و غرب، [ولی] مهم‌ترینش این است. مسیر شمال ـ جنوب را دنبال کنیم که داوطلب هم دارد؛ از دولتهای خارجی کسانی هم هستند که میتوانند در این زمینه همکاری کنند؛ این را دنبال کنید.  هم یک مسئله است؛ یا اقتصاد دریا.

یکی مسئله‌ی احیای معادن است که حالا آقای رئیس‌جمهور گفتند که در مورد معدن این کارها انجام گرفته[۲۲] که من البتّه اطّلاعی نداشتم؛ خب این خیلی خوب است، این واقعاً مژده است. ما از لحاظ معدن خیلی غنی هستیم. من یک وقتی اینجا در همین جلسه‌ی کارگزاران، سالها پیش از روی آمار ــ آماری که به بنده داده بودند و آمار دقیقی هم بود ــ گفتم ما یک‌صدمِ جمعیّت جهانیم، معادن حسّاس ما غالباً بیش از یک‌صدم است؛ دوصدم، سه‌صدم، پنج‌صدم و مانند اینها؛[۲۳] یعنی از لحاظ معدن ما خیلی غنی هستیم؛ از تنوّع معدن و حجم معادن و حجم این قبیل چیزها. این مسئله‌ی معدن.

امّا مسئله‌ی مسکن همین جور است. مسکن یکی از فعّالیّتهای کارآفرین و ثروت‌آفرین برای کشور است. حالا، غرض [اینکه] اینها هم مورد توجّه باید قرار بگیرد. در دولت خوشبختانه افرادی که فهم اقتصادی‌شان، دانش اقتصادی‌شان خیلی خوب است و ما از آنها واقعاً باید استفاده کنیم و بشنویم و یاد بگیریم زیادند؛ افراد زیادی هستند که حالا گاهی کارشناس‌هایشان به ما گزارشهایی هم میدهند؛ کارشناس‌های دیگر [هم همین طور]، ما هم یک چیزهایی را [عرض] میکنیم. اینهایی که عرض کردیم، آن دقّتهایی است که بایستی انجام بگیرد. این راجع به مسئله‌ی اقتصاد است.

دو سه مسئله‌ی دیگر هست که من بایستی سریع عرض بکنم. مسئله‌ی اوّل، مسئله‌ی تحوّلات جهانی است. بنده مدّتی قبل گفتم که دنیا در معرض یک تحوّل سیاسی مهم است؛[۲۴] یعنی وضع نظم جهانی در حال تغییر است که خب حالا این حرف دارد از جاهای مختلف شنیده میشود، تکرار میشود. من امروز میخواهم عرض بکنم که این تحوّل جهانی خوشبختانه در جهت تضعیف جبهه‌ی دشمنان جمهوری اسلامی است؛ این چیز مهمّی است. اوّلاً تحوّلات خیلی سریع دارد انجام میگیرد؛ خیلی باسرعت؛ ثانیاً با همین خصوصیّتی که گفتم، [یعنی] در جهت تضعیف آن جبهه است؛ این تحوّلات تا کنون این‌جوری است. خب این چه چیزی را اقتضا میکند؟ اقتضا میکند که ما در مسئله‌ی سیاست خارجی، ابتکاراتمان را افزایش بدهیم؛ ابتکار و تحرّک و فعّالیّت و مانند اینها را باید افزایش بدهیم و از فرصت استفاده کنیم.

حالا من گفتم جبهه‌ی مقابل ما در این نظم دارد تضعیف میشود که نمونه‌هایی [دارد] که حالا عرض میکنم. خب یکی از مهم‌ترین مخالفین ما در سطحِ دنیا دولت آمریکا است دیگر. آمریکای اوباما از آمریکای بوش ضعیف‌تر بود؛ آمریکای ترامپ از آمریکای اوباما ضعیف‌تر بود؛ آمریکای این آقا[۲۵] از آمریکای ترامپ ضعیف‌‌تر است. چطور میگوییم ضعیف است؟

اوّلاً در داخل آمریکا یک دوقطبی‌ای، دو سه سال پیش سر انتخابات به وجود آمد؛[۲۶] این دوقطبی هنوز به حال خودش با شدّت باقی است؛ این ضعف است دیگر! این خیلی مهم است. در این انتخاباتِ اخیرِ چند ماه پیشِ کنگره‌شان هم مشخّص شد که این دوقطبی با شدّت هنوز وجود دارد.

آمریکا بحران سیاسیِ رژیم صهیونیستی را ــ که برایش خیلی مهم است ــ نتوانسته حل کند؛ این ضعف آمریکا است. رژیم صهیونیستی برای آمریکا خیلی مهم است. می‌بینید که رژیم صهیونیستی هم در چه وضعی است، که حالا بعداً من هم اشاره میکنم؛ آمریکا نتوانسته این را حل کند.

آمریکا اعلام کرد که میخواهد یک جبهه‌ی متّحد عربی ضدّ ایران، ضدّ جمهوری اسلامی به وجود بیاورد تا در برابر ایران متّحد عمل کنند؛ امروز عکس آنچه آنها میخواستند دارد اتّفاق می‌افتد و ارتباطات مجموعه‌ی عربی با ایران رو به افزایش است.

آمریکا با فشار تحریم میخواست مسئله‌ی هسته‌ای را طبق برنامه‌ی خودش به پایان برساند، نتوانست؛ این ضعف آمریکا است. خیلی تلاش کرد ــ هیاهو کرد [از طریق] رسانه، غیر رسانه؛ سیاست، تحریم، غیره ــ [ولی] قادر نشد، نتوانست مسئله‌ی هسته‌ای را طبق برنامه‌ی خودش حل کند.

آمریکا جنگ اوکراین را راه انداخت ــ که حالا این ادّعای بنده است، دلایل متعدّدی هم [برایش] وجود دارد، کسان زیادی هم در دنیا به همین معتقدند؛ البتّه خود آمریکایی‌ها قبول نمیکنند، امّا آنها جنگ اوکراین را راه انداختند ــ [لکن] الان این جنگ موجب شده است که بین متّحدین اروپایی آمریکا و آمریکا بتدریج فاصله بیفتد و فاصله زیاد بشود. چون کتکش را اروپایی‌ها دارند میخورند، آمریکا سودش را میبَرد؛ این فاصله به وجود آورده؛ این ضعف آمریکا است.

آمریکا، آمریکای لاتین را حیاط خلوت خودش میداند، [امّا] الان در کشورهای متعدّدِ آمریکای لاتین، دولتهای ضدّآمریکایی دارند سر کار می‌آیند. آمریکا میخواست ونزوئلا را کُن فَیکون کند؛ دولت هم معیّن کردند به جای این دولت کنونی ونزوئلا که مخالف آمریکا است، یک رئیس‌جمهور جعلی هم درست کردند، لشکر هم به او دادند، پول هم به او دادند، سلاح هم به او دادند، دو سه سال هم کشمکش به وجود آوردند، آخرش نتوانستند؛ اینها همه نشانه‌ی ضعف است.

دلار در دنیا رو به ضعف است؛ کشورهای زیادی هستند که معاملات دلاری خودشان را دارند به پولهای ملّی یا ارزهای دیگر تبدیل میکنند؛ اینها همه‌ نشانه‌های ضعف است. اینکه میگوییم جبهه‌ی ضدّاسلامی ضعیف شده [دلیلش اینها است]. پس آمریکا که در واقع در رأس دشمنی با جمهوری اسلامی است، اینها نشانه‌های ضعف او است. نشانه‌های دیگری هم وجود دارد که  دیگر حالا [میگذرم].

و امّا رژیم صهیونیستی ــ که او هم دشمن دیگر ما است ــ در عمر هفتادوپنج‌ساله‌ی خودش هرگز گرفتاری‌های هولناکی مثل امروز نداشته. اوّلاً «تزلزل سیاسی»؛ در چهار سال، چهار نخست‌وزیر عوض کردند؛ ائتلافهای حزبی هنوز درست شکل نگرفته متلاشی میشوند. ائتلاف درست میکنند، بعد از مدّت کوتاهی، ائتلاف متلاشی میشود. حزبهایی که از قبل تشکیل شده‌اند یا دارند تشکیل میشوند، بتدریج دچار انحلال میشوند، منحل میشوند؛ یعنی آن‌قدر ضعیف میشوند که مثل انحلال است. دوقطبی شدیدی در سرتاسر رژیم جعلی وجود دارد؛ [اگر] الان ملاحظه کنید ــ بحث فلسطینی‌ها جدا است ــ بین خودشان دو قطبی است؛ این تظاهراتِ صدهزار نفری و دویست‌هزار نفری و بیشتر در تل‌آویو و در شهرهای مختلف دیگر، نشانه‌ی این است. حالا چهارتا موشک هم ممکن است به یک جایی بزند، [ولی] اینها جبران نمیکند آن قضیّه را. به معنای واقعی کلمه دچار ضعف و تزلزل سیاسی است. اعلام شده که بزودی تعداد کسانی که از اسرائیل دارند خارج میشوند، یهودی‌هایی که خارج میشوند، به دو میلیون [نفر] میرسد. این را اعلان کردند؛ یعنی گفته‌اند در آینده‌ی نزدیکی، حدود دو میلیون از [مناطق اشغالیِ] رژیم صهیونیستی خارج میشوند. مقامات خودشان به طور مرتّب و پی‌درپی هشدار میدهند که فروپاشی نزدیک است؛ رئیس‌جمهورشان میگوید، نخست‌وزیر سابقشان میگوید، رئیس امنیّت [ملّی]شان میگوید، وزیر دفاعشان [میگوید]؛ همه‌ی آنها میگویند که فروپاشی ما نزدیک است؛ ما به هشتاد سالگی نمیرسیم. ما گفتیم «بیست‌وپنج‌سال دیگر را نمی‌بینید»،[۲۷] خودشان عجله کردند، زودتر میخواهند [از بین بروند]!

قدرت گروه‌های فلسطینی در مقایسه‌ی با گذشته نمیشود گفت چند برابر، [بلکه] شاید ده‌ها برابر شده. یک گزارشی به ما رسید که فلسطینی‌ها در سرزمین‌های اشغالی، در یک ۲۴ ساعت، ۲۷ عملیّات انجام دادند؛ در همه جای فلسطین؛ در قدس، در سرزمین‌های کرانه‌ی غربی، در سرزمین‌های ۴۸،[۲۸] در همه جا فعّالیّت میکنند. آن فلسطین اسلو ــ که یادتان هست که یاسر عرفات و دیگران در قرارداد اسلو[۲۹] چه افتضاحی برای فلسطین درست کردند ــ رسیده به عرین‌الاُسود،[۳۰] فلسطینِ «اُسود»، [یعنی] شیرها! این‌قدر تفاوت پیدا کرده. حرکت فلسطینی‌ها این‌[جوری] است. خب، متقابلاً اینها که ضعیف شدند، جبهه‌ی مقاومت بحمدالله رو به قدرت است که نمونه‌اش هم همین [گروه‌های] فلسطینی‌ است که عرض کردم. این یک مطلبی بود که خواستیم عرض کنیم.

موضوع بعدی، توطئه‌ی دشمنان برای داخل کشور ما است؛ توطئه‌هایی بوده، توطئه‌هایی هم خواهد بود. در اغتشاشات پاییز گذشته، اینها مسئله‌ی زن را بهانه کردند، هیاهو راه انداختند؛ پشت قضیّه هم دستگاه‌های جاسوسی دشمنها بودند، [یعنی] دولتهای غربی؛ آن کشورهایی که خودشان در مسئله‌ی زن بشدّت متّهمند. اخیراً اعلام کردند در فلان کشور اروپایی پلیس گفته که زنها، شبها تنها به خیابان نروند، با مرد بروند! یعنی برای زن امنیّت وجود ندارد. در بعضی از مراکز و اردوهایی که زن و مرد آنجا هستند، زنها نیمه‌شب برای دستشویی جرئت نمیکنند بروند. در نیروهای نظامی‌شان یک جور، در کوچه و بازارشان یک جور. آن‌وقت در قضیّه‌ی زن، اینها به جمهوری اسلامی که برترین شأن را برای زن قائل است ایراد میگیرند و خط و نشان میکشند و حرف میزنند!

در کشور اروپایی، زن مسلمان با حجاب را در دادگاه، جلوی چشم پلیس و جلوی چشم دادگاه کشتند! جلوی چشم اینها. زن را ضربه زده بودند، شکایت کرده بود به دادگاه، دادگاه تشکیل شد، در خود دادگاه، همان ضارب قبلی آمد زد و زن از دنیا رفت و شهید شد! اینها با زن این‌جوری رفتار میکنند. یک عدّه‌ای هم در داخل فریب [خوردند] ــ به نظر بنده اغلب فریب خوردند ــ به تبعِ دشمنِ خارجی و افرادِ خائنِ خارج‌نشین که آنها تحریک میکردند، شعار آزادی زن را دادند. اینجا هم هوچیگری کردند؛ مثل خیلی از موارد دیگر، به جای استدلال منطقی و حرف صحیح و متین که بشود گوش داد، بشود جواب داد، بشود حرف زد، هوچیگری کردند.

خب، مسئله‌ی خانمها که فقط پوشش نیست؛ زن مسئله‌ی تحصیل دارد، مسئله‌ی اشتغال دارد، مسئله‌ی ازدواج دارد، مسئله‌ی فعّالیّت سیاسی دارد، مسئله‌ی حضور در مسائل اجتماعی دارد، مسئله‌ی حضور در مدیریّتهای بالای دولتی دارد؛ اینها همه مسائل زن است. در کدام [یک] از اینها در کشور آزادی وجود ندارد؟ جمهوری اسلامی در کدام یک از این موارد در کار زنها دخالت کرده و جلوی آزادی‌شان را گرفته؟ این‌همه دختر محصّل، این‌همه دختر دانشجو، این‌همه زنِ دارای مشاغل بالای دولتی، این‌همه خانمهای تشکیل‌دهنده‌ی اجتماعات بزرگ، این حضور فعّال زنها در اجتماعات مؤثّر دوران مبارزات، قبل از پیروزی انقلاب، بعد از پیروزی انقلاب، در جنگ، در پشت جبهه، تا امروز در تظاهرات، در راه‌پیمایی‌ها، در بیست‌ودوّم بهمن، در روز قدس؛ زن در کجای دنیا این‌همه فعّالیّت انجام میدهد که زنان ایرانی و بانوان ایرانی با افتخار و سربلندی دارند انجام میدهند؟

در مسئله‌ی پوشش، خب بله، مسئله‌ی حجاب محدودیّتِ شرعی و قانونی است؛ آنجا محدودیّتِ دولتی نیست، قانونی است و شرعی است؛ کشف حجاب، حرام شرعی و حرام سیاسی است؛ هم حرام شرعی است، هم حرام سیاسی است. خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند نمیدانند این را؛ اگر بدانند که پشت این کاری که اینها دارند میکنند چه کسانی هستند، قطعاً نمیکنند؛ من میدانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دینند، اهل تضرّعند، اهل ماه رمضانند، اهل گریه و دعایند، [منتها] توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزه‌ی با حجاب است. جاسوسهای دشمن، دستگاه‌های جاسوسی دشمن، دنبال این قضیّه هستند. اگر بدانند، حتماً نمیکنند. به هر حال، این مسئله قطعاً حل خواهد شد. امام، در اوّلین هفته‌های انقلاب، مسئله‌ی حجاب را الزاماً و قاطعاً بیان کردند؛[۳۱] جزو کارهای اوایلِ امامِ راحل (رضوان الله علیه) این بود. حالا هم حل خواهد شد ان‌شاءالله. منتها همه توجّه داشته باشند که دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده، ما هم باید با برنامه و نقشه وارد بشویم؛ کارهای بی‌قاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد. مسئولین برنامه داشته باشند و دارند؛ ان‌شاء‌الله این کار با برنامه دنبال بشود. این هم یک مسئله.

مسئله‌ی دیگر ــ شاید مسئله‌ی آخر یا قبل از آخر ــ انتخابات آخر سال است.[۳۲] این انتخابات خیلی مهم است. انتخابات میتواند مظهر قوّت ملّی باشد. اگر انتخابات درست برگزار نشود، ضعف کشور و ضعف ملّت را نشان میدهد؛ ضعف دولت را، ضعف مسئولین را، ضعف آحاد مردم را و ضعف کشور را نشان میدهد. هر چه ما ضعیف بشویم، تهاجم و فشار دشمنان ما بیشتر خواهد شد. اگر میخواهید جلوی فشار دشمن گرفته بشود، باید قوی بشویم. یکی از ابزارهای مهمّ قوّتِ کشور همین انتخابات است. مسئولانی که مرتبط هستند از همین حالا ــ البتّه میدانم که دنبال کرده‌اند ــ راهبرد مشارکت را، راهبرد امنیّت انتخابات را، راهبرد سلامت انتخابات را، راهبرد رقابت انتخابات را مشخّص کنند؛ انتخابات خوبِ سالمِ با مشارکت بالایی ان‌شاء‌الله در آخر سال داشته باشیم.

آخرین مسئله هم مسئله‌ی رسانه است که مهم است. من بارها درباره‌ی رسانه صحبت کرده‌ام، باز هم عرض میکنم. باید سیاه‌نمایی‌های دشمن، تخریبهای دشمن، توطئه‌ها علیه اقتدار کشور که به وسیله‌ی دشمن در فضای مجازی و مانند اینها صورت میگیرد، باید افشا بشود؛ این به عهده‌ی رسانه است. خب، رسانه‌ی ملّی بحمدالله دست افراد مؤمن و پُرانگیزه است؛ تلاش کنند که تلاش دشمن در این باره را خنثی کنند.

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، آنچه را گفتیم و شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده. پروردگارا! ما را به آنچه معتقدیم و بر زبان جاری میکنیم، عامل و وفادار قرار بده؛ ملّت ایران را سربلند کن؛ ملّت ایران را بر دشمنانش پیروز کن؛ مسئولین مؤمن و پُرانگیزه و وفادار را توفیق و تأیید عطا بفرما. پروردگارا! در این ماه، توفیق ذکر به همه‌ی ما عنایت کن؛ توفیق کار خیر و احسان به مردم، به همه‌ی ما عنایت بفرما؛ ما را مصداق «اِنَّ اللَهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالاِحسَان»[۳۳] قرار بده. پروردگارا! توفیق تلاوت قرآن، تدبّر در قرآن، استفاده‌ی از قرآن و استضائه‌ی[۳۴] از قرآن، به همه‌ی ما عنایت کن؛ امام بزرگوار را با اولیائش محشور کن؛ او را از ما راضی کن؛ قلب مقدّس ولیّ‌عصر را از ما راضی کن؛ ما را جزو جنود ولیّت قرار بده؛ شهدای عزیز ما را با شهدای کربلا محشور بفرما.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیس جمهور) گزارشی ارائه کرد.
از جمله، بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها (۱۳۹۳/۴/۱۱)
سوره‌ی قدر، بخشی از آیه‌ی ۳
امالی صدوق، مجلس بیستم، ص ۹۳
اقبال‌الاعمال، ص ۷۳
سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۴۱ و آیه‌ی ۴۲؛ «... خدا را یاد کنید، یادی بسیار؛ و صبح و شام او را به پاکی بستایید.»
غررالحکم، ص ۶۴۴ ( با اندکی تفاوت)
مصباح‌المتهجّد، ج ۲، ص ۸۴۹ (دعای کمیل)
سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی ۹۰؛ «در حقیقت، خدا به دادگری و نیکوکاری فرمان میدهد. ...»
(۱۰ غررالحکم، ص ۳۸۷
(۱۱ سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۲۹؛ «... امید است که پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند و شما را روی زمین جانشین [آنان] سازد، آنگاه بنگرد تا چگونه عمل میکنید.»
(۱۲ اشاره به نامگذاری سال ۱۴۰۲ به عنوان «مهار تورم، رشد تولید». ر.ک: بیانات به مناسبت حلول سال جدید (۱۴۰۲/۱/۱)
(۱۳ آقای حبیب‌الله عسگراولادی
(۱۴ دستاورد، نتیجه
(۱۵ سوره‌ی حدید، بخشی از آیه‌ی ۲۵؛ «... تا مردم به انصاف برخیزند ...»
(۱۶ فرمان هشت‌مادّه‌ای به سران قوا (۱۳۸۰/۲/۱۰)
(۱۷ گلستان، باب هفتم، حکایت پنجم
(۱۸ بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوی (۱۳۸۸/۱/۱)
(۱۹ بیانات در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش‌بنیان‌ها (۱۴۰۱/۱۱/۱۰)
(۲۰ بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوی (۱۴۰۲/۱/۱)
(۲۱ جامعه‌ی جهانی ارتباطات مالی بین بانکی (SWIFT)
(۲۲ رئیس‌جمهور در گزارش خود اعلام کرد که از ۳۰۰۰ معدن موجود در کشور، فقط ۳۰۰ معدن تعیین تکلیف نشده است.
(۲۳ از جمله، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران (۱۳۸۳/۵/۱۵)
(۲۴ بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان سراسر کشور به مناسبت روز ملّی مبارزه با استکبار (۱۴۰۱/۸/۱۱)
(۲۵ جو بایدن (رئیس‌جمهور کنونی آمریکا)
(۲۶ اشاره به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۳۹۹ (۲۰۲۰ میلادی) که پیروزی جو بایدن (از حزب دموکرات) و عدم پذیرش نتایج انتخابات از سوی ترامپ (رئیس‌جمهور وقت از حزب جمهوری‌خواه) منجر به ایجاد درگیری‌هایی در برخی شهرهای آمریکا و از جمله حمله به کنگره‌ی آمریکا از سوی طرفداران ترامپ گردید و در نهایت با آمدن ارتش به خیابانها و ایجاد وضعیّت نظامی در برخی شهرها مسئله ظاهراً خاتمه یافت.
(۲۷ از جمله بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم (۱۳۹۴/۶/۱۸)
(۲۸ در سال ۱۹۴۸ میلادی با حمایت و پشتیبانی انگلیس و آمریکا کشور جعلی اسرائیل بر سرزمین فلسطین تأسیس شد؛ حمله‌ی صهیونیست‌ها به مردم فلسطین منجر به آوارگى صدها هزار فلسطینى از زادگاه آباء و اجدادی خود شد. در سال ۱۹۴۸ کرانه‌ی باخترى، قدس و نوار غزّه همچنان در دست فلسطینیان و به دور از اشغالگرى صهیونیست‌ها باقى ماند لیکن کرانه‌ی باخترى ‌و  قدس تابع اردن و نوار غزّه تابع مصر گشت.
(۲۹ قراردادی که در سال ۱۹۹۳ میان اسحاق رابین (نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی) و یاسر عرفات (رئیس کمیته‌ی اجرائی آزادی‌بخش فلسطین، موسوم به ساف) منعقد شد که به موجب آن دو طرف یکدیگر را به رسمیّت شناختند.
(۳۰ گروهی از مبارزان گروه‌های مقاومت فلسطینی موسوم به عرین‌الاُسود
(۳۱ صحیفه‌ی امام، ج ۶، ص ۳۲۹؛ سخنرانی در جمع روحانیّون (۱۳۵۷/۱۲/۱۵)
(۳۲  انتخابات دوازدهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی
(۳۳ سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی ۹۰؛ «در حقیقت، خدا به دادگری و نیکوکاری فرمان میدهد ...»
(۳۴ روشنی خواستن، کسب نور
دوشنبه, 28 فروردين 1402 10:40

بیانات در محفل انس با قرآن کریم

در اولین روز از ماه رمضان المبارک ۱۴۴۴(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

امروز بسیار جلسه‌ی شیرین و مطلوبی بود برای ما. حقیقتاً حالا امروز شما با حضور خودتان، با برنامه‌های جذّاب و زیبای خودتان ماه رمضان را که طلیعه بخشیدید، سال را هم برای ما با این آغاز زیبا و شیرین، شیرین کردید؛ خیلی ممنون. برنامه‌هایی که اجرا شد بسیار خوب بود؛ آقای یراقبافان(۲) هم که مثل همیشه مشغول یراقبافی زرّین [بودند]؛ خدا ان‌شاء‌الله ایشان را حفظ کند.

بنده رادیو تلاوت را و برنامه‌های قرآنی تلویزیون را تا حدودی گوش میکنم. هر وقت یک تلاوتی را می‌شنوم که به نظرم جذّاب و پخته و برجسته می‌آید، از ته دل خدا را شکر میکنم؛ و بحمدالله این زیاد اتّفاق می‌افتد؛ یعنی ما امروز قاریان برجسته و خوش‌خوان و صحیحخوان و آشنا با شیوههای خوب تلاوت در کشور زیاد داریم. واقعاً انسان همین طور یکی پس از دیگری مشاهده میکند. باید خدا را شکر کنیم. اگر بخواهیم با قبل از انقلاب مقایسه کنیم که اصلاً قابل مقایسه نیست. قبل از انقلاب در همه‌ی مشهد که همان روز هم یکی از مراکز مهمّ مثلاً تلاوت و قرائت و مانند اینها محسوب میشد، شاید آن تلاوتگری که میتوانست قرآن را صحیح و خوب بخواند، دو نفر یا حدّاکثر سه نفر بیشتر نبودند. حالا آن استادهای پیرمرد را کاری ندارم. آنهایی که در جلسات ماها شرکت میکردند و میدیدیم آنها را، مثلاً فرض کنید آقای فاطمی، آقای مختاری، همین دو سه نفر بیشتر نبودند؛ [امّا] امروز قابل شمارش نیست. از بس بحمدالله تلاوتگران قرآن در همه‌جای کشور در سراسر کشور [زیادند].
خب دیدید این جوان بوشهری(۳) را که من یادم آمد، آن سال هم که اینجا خواندند، شرح دادند که [از] روستایی هستند که همه‌ی آنها مشغول کار قرآنی هستند. یک روستایی است که مرکز قرآن است. اینها را خب مشاهده [میکنید] و از این قبیل در سرتاسر کشور بحمدالله زیاد است، و جای شکرگزاری است. دوستان به من گزارش دادند که رشد قرآن در جامعه از همه‌ی شاخصهای رشد در کشور بالاتر است؛ این خیلی مایهی خرسندی و خوشحالی است.

یک جمله عرض بکنم برای اینکه قدر قاری و تلاوتگر برای همه‌ی ماها و برای خودشان هم روشن بشود، قاری و تلاوت‌کننده‌ی قرآن، رساننده‌ی پیام خدای متعال به مستمعین است. یعنی شما که اینجا می‌نشینید تلاوت میکنید، دارید رسالتی انجام میدهید، دارید پیام‌آوری‌ای انجام میدهید، و پیام خدا را به دلهای ما میرسانید؛ این خیلی مقام والا و برجسته‌ای است، این افتخار بسیار بزرگی است. برای اینکه این پیام را خوب منتقل کنید، ابزارهایی لازم است که یکی‌اش صدای خوب است، یکی‌اش شگردهای اثرگذاری است، مثل لحن و بعضی از خصوصیّات دیگری که حالا بعضی را بعداً یک اشاره‌ی مختصری میکنم. و من میبینم بعضی از قرّاء عزیزِ ما، که من از رادیوی تلاوت صدایشان را می‌شنوم، با این نکات کاملاً آشنایند و آنها را به کار میبرند، از آنها استفاده میکنند و اثرگذاری تلاوتشان چند برابر میشود.

استماع قرآن یک کار واجب و لازمی است؛ حالا یا با تلاوت قرآن برای خود یا استماع قرآن از دیگری؛ [به هر حال] این یک کار لازمی است. اوّلاً لازمه‌ی ایمان به وحی است؛ اَلَّذینَ آتَیناهُمُ الکِتابَ یَتلونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ اُولئِکَ یُؤمِنونَ بِه‌؛(۴) اینهایی که قرآن را تلاوت میکنند [با رعایت] حقّ تلاوت، اینها ایمان دارند؛ پس تلاوت قرآن لازمه‌ی ایمان است. یا [میفرماید:] «اَ فَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآن»؛(۵)‌ خب تدبّر کِی حاصل میشود؟ آن وقتی که شما تلاوت کنید یا استماع کنید؛ در این صورت. بنابراین استماع قرآن یک امر تفنّنی نیست. بنده همیشه به دوستان مختلف، از مسئولین و غیر مسئولین، جوانها، [در مواقعی] که پیش می‌آید و راجع به قرآن صحبت میکنیم، میگویم شما هر روز حتماً قرآن بخوانید. حالا نمیگویم روزی مثلاً فرض کنید نیم جزء یا یک حزب بخوانید؛ [حتّی] روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در طول سال روزی نباشد که شما قرآن را باز نکنید و قرآن را تلاوت نکنید. خب، این استماع قرآن اوّلاً وظیفه است به خاطر ایمان، ثانیاً زمینه‌ساز رحمت الهی است؛ که میفرماید: وَ اِذا قُرِئَ‌ القُرآنُ فَاستَمِعوا لَهُ وَ اَنصِتوا لَعَلَّکُم تُرحَمون؛(۶) یعنی شنیدن قرآن و استماع قرآن، زمینه‌ساز رحمت الهی است؛ دیگر چه بهتر از این! این یکی از مهم‌ترین عواملی است که میتواند انسان را با رحمت الهی آشنا کند.

تلاوت را باید با تدبّر انجام داد. البتّه مشکل مردم عزیز ما این است که با زبان قرآن آشنایی درستی ندارند. در کشورهای عربی، که شما ملاحظه میکنید مردم معمولی که نشسته‌اند برای نماز، مثلاً در مسجد امام حسین (علیه السّلام)(۷) یا جاهای دیگر، که قرّاء پیش از نماز قرآن میخوانند، مردم مستقیم میفهمند مراد را، یعنی همان ظاهر قرآن را؛ که البتّه «ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق‌»؛(۸) باطن عمیقی دارد که ممکن است بیشترِ آن در اختیار آحاد مردم نباشد و بیشتر احتیاج به تفسیر و توضیح اهلش داشته باشد، لکن همین ظاهر قرآن برای همه استفاده دارد؛ از همین ظواهر هم همه میتوانند استفاده کنند؛ مشکل ما اینجا است؛ این را باید یک جوری حل کنیم.

حالا من اینجا یادداشت کرده‌ام که یکی از کارهای مهم این است که ما بتوانیم تلاوت قرآن را بیامیزیم به ترجمه‌ی تفسیری، نه ترجمه‌ی صِرفِ معنی کلمات؛ یک ترجمه‌ی تفسیری که بعضی از ترجمه‌هایی که امروز رائج است و در دست مردم است، همین خصوصیّت را دارند که یک نکاتی را در آنجا توجّه داده‌اند. تفسیرهای بسیار خوب و روانی هم امروز خوشبختانه وجود دارد؛ یعنی ما امروز از لحاظ کتاب، از لحاظ ترجمه‌ی قرآن، از لحاظ تفسیر مشکلی نداریم؛ بحمدالله زیاد در اختیار هست؛ همین تفسیر نمونه، تفسیرهای دیگری که وجود دارد، تفاسیر زیادی از این قبیل هست. یک شکلی و یک شیوه‌ای باید پیدا کنید؛ این را بایستی متخصّصین کار قرآن و کسانی که سرگرم این مسائلند، یک راهی پیدا کنند که ما بتوانیم در محافل قرآنی که تلاوت قرآن میشود، به نحوی ترجمه را هم وارد کنیم.

البتّه الان یک کار کوچکی در رادیو تلاوت دارد میشود که من خوشم می‌آید: قبل از آنکه تلاوت را پخش کنند، آن مجری از روی همین تفاسیر متداولی که وجود دارد، مجملی از مضمون یک یا دو آیه از آیاتی را که بنا است این قاری بخواند بیان میکند؛ خیلی خوب است؛ این خیلی خوب است. حالا ولو مثلاً قاری ممکن است بیست آیه، سی آیه بخواند، این [مجری] یک آیه، دو آیه را بیان میکند امّا همان اندازه هم مغتنم است. این کاری است که الان در رادیو تلاوت انجام میگیرد. شبیه این را قبل از انقلاب بنده در جلساتی که درباره‌ی مسائل قرآنی صحبت میکردم [انجام میدادم]. این‌جوری بود که من شرح مفصّلی را ــ مثلاً به قدر شاید یک ساعت ــ دربارهی یک موضوعی بحث میکردم؛ آیات آن موضوع را انتخاب کرده بودیم. بعد از صحبت من، یک نفر از قرّاء، همین دوستانی که مشهد بودند ــ قاریانی که بعضی‌شان بحمدالله در قید حیاتند، بعضی هم به رحمت خدا رفته‌اند ــ اینها می‌آمدند می‌نشستند؛ من میگفتم [دیگران] قرآن را در مجالس مقدّمه‌ی سخنرانی قرار میدهند، من سخنرانی‌ام را مقدّمه‌ی قرآن قرار میدهم؛ سخنرانی میکردم ــ من ایستاده سخنرانی میکردم ــ بعد آنجا صندلی بود، منبر بود، قاری می‌آمد روی آن منبر می‌نشست و تلاوت قرآن میکرد؛ ما آن زمان این کار را میکردیم، حالا نمیدانم چقدر در این جلسات این‌جور کارها ممکن است. به هر حال شیوه‌ای باید انتخاب کرد. این کار شاید به عهده‌ی همین مجموعه‌های قرآنی باشد که ببینند چه کار میشود کرد که وقتی شما تلاوت میکنید، مردم بتوانند مضامین را، مفاهیم را همان جور به دست بیاورند و بفهمند.

یکی از کارهای خیلی خوب، رواج تلاوت و استماع قرآن در همه‌ی مساجد است. بعضی از مساجد این‌جور است که در آن تلاوت میشود. عرض من این است که اگر بتوانیم، هر مسجدی را یک پایگاه قرآن قرار بدهیم؛ یعنی از یک قاری، دو قاری دعوت کنند ــ الحمدلله قاری که خب زیاد است ــ قبل از نماز بیایند آنجا؛ حالا اگر میشود، هر روز این کار را بکنند، که خب یک قدری مشکل است، لااقل هفته‌ای یک بار یک قاری، یک تلاوتگر قرآن بیاید در مسجد و بنشیند و قرآن بخواند، مردم گوش کنند؛حالا احیاناً یا خود او، یا یک نفر در کنار او تفسیر و ترجمه‌ی تفسیریِ کوتاه و مختصری را هم برای فهم مردم بیان کنند. به نظر من اینها خوب است.

یک مقداری بایستی به مسائل مربوط به قرآن اهتمام ورزید. قرآن کتاب زندگی است، کتاب حکمت است، کتاب درس است؛ دیگر در این زمینه ما زیاد صحبت کرده‌ایم، نمیخواهم آنچه را گفته‌ایم مجدّداً تکرار کنم. قرآن برای همه‌ی بخشهای زندگی درس دارد. هر صفحه‌ای از قرآن را که شما نگاه کنید، وقتی دقّت کنیم، تدبّر کنیم، در هر صفحه‌ی قرآن انسان میتواند ده‌ها نکته‌ی اساسی برای زندگی پیدا کند. اینها مسائل مهمّی است. نه فقط مسائل مربوط به عالم آخرت ــ که آنها در قرآن خیلی سنگین و پُررنگ و قوی است ــ حتّی مسائل مربوط به زندگی شخصی ما، زندگی خانوادگی ما، مسئله‌ی حکومت ما، مسئله‌ی ارتباطات بین‌المللی ما، نسبت به همه‌ی اینها و برای همه‌ی اینها در قرآن حکمت هست، تدبیر هست. خب بایستی ما از این استفاده کنیم، از قرآن استفاده کنیم.

بحمدالله جامعه‌ی قرآنی امروز وسیع است. یک روزی بود این حرفها را میزدیم، هیچ زیرساختی برایش وجود نداشت؛ آن روز یک تعداد کمی با قرآن مأنوس بودند و کسانی هم که مثلاً برای مردم نصیحت و صحبت میکردند، در خیلی از بیانات و مانند اینها از قرآن خیلی استفاده نمیشد. امروز بحمدالله زیرساخت خیلی فراوان است؛ قاری قرآن زیاد داریم، حافظ قرآن زیاد داریم، تلاوتگر قرآن زیاد داریم، مستمعین و علاقه‌مندان به قرآن زیاد داریم؛ در مجالس قرآنی شرکت میکنند، انسان میبیند. بنابراین، بایستی روی مسئلهی تلاوت قرآن، روی مسئلهی آشنایی با قرآن و با مفاهیم قرآن، هر چه ممکن است کار کنیم، و بیشتر کار کنیم؛ این مسئله، مسئلهی مهمّی است.

چند نکته برای تلاوتگران عرض میکنم؛ به شما که حالا تلاوت میکنید و مردم استفاده میکنند و این شأن بزرگ را خدای متعال به شما داده، این توفیق بزرگ را پیدا کرده‌اید که میتوانید آورنده‌ی رسالت الهی به مردم باشید و دلهای ما را مخاطب خودتان قرار بدهید، چند نکته را من عرض بکنم. تلاوت باید برای اثرگذاری بر مخاطب باشد که البتّه این شگردهایی دارد که من بعضی از آنها را بعداً عرض میکنم؛ البتّه اغلب شماها هم آشنا هستید؛ «اثرگذاری بر مخاطب»؛ یعنی شما تلاوت را که شروع میکنید، نیّتتان باید این باشد که این تلاوتِ شما در مخاطبِ شما اثر بگذارد. ما دو جور تلاوت داریم: یک جور آن تلاوتی که هدفش اثرگذاری است، یک جور آن تلاوتی که هدفش آوازخوانی است. تعجّب میکنید؟ تعجّب نکنید. حالا شماها الحمدلله چون خودتان همه خوب و پاک و دارای نیّت صادق هستید، ممکن است برایتان تعجّب‌آور باشد؛ امّا نه، کسی که با این قرّاء بیرونی ــ خارج از کشور ما؛ اسم کشور را نمی‌آورم ــ آشنا باشد، میبیند؛ بعضی‌هایشان هستند که وقتی تلاوت میکنند، گویی اصلاً غرضشان این است که لحنها و شیوه‌ها را مدام به رخ مستمع بکشند! مستمع هم حرفه‌ای است، یک عدّه مستمع حرفه‌ای دارند؛ این هیاهوها که می‌شنوید ــ های‌وهوی، فریاد میزنند، آدم هم نمیفهمد چه میگویند! ــ اینها همان حرفه‌ای‌هایند؛ غالباً اینها دنبال این [هستند]. در اجتماعات عمومی که می‌بینید مردم فریاد میکشند، «الله» میگویند، گاهی گریه میکنند، آن تأثیرگذاری است؛ امّا در این مجالس خاصّی که پیدا است مثلاً بیست نفر، پنجاه نفر یا صد نفر هستند که دُوروبَر قاری را گرفته‌اند، سر و صدا میکنند، هیاهو میکنند، اینها از آن موسیقی زیبا و فعّالی که او به کار برده لذّت میبرند؛ شاید اصلاً توجّه به معانی هم نداشته باشند. خود آن قاری هم همین جور است.

من یک مثال بزنم. البتّه دلم نمیخواهد اسم بیاورم؛ یک قاری خیلی خوش‌خوان و خوش‌صدایی، مثلاً فرض کنید محمّد عمران ــ حالا اسم آوردیم ــ خیلی خوش‌صدا است، در موسیقی هم مسلّط است؛ شنیدم که میگفتند مسلّط‌ترین آدم در موسیقی‌های عربی است. او قرآن میخواند؛ سوره‌‌ی یوسف [را چنین خوانده:] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ‌ * الر» بعد «تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبین». چند آیه که میخواند، برمیگردد [دوباره میخواند:] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ‌ * الر»؛ دنباله‌اش را نمیخواند. بعد دوباره «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ‌ *‌ الر». من شمردم در این چند دقیقه‌‌ی اوّل شاید حدود هشت نُه مرتبه گفت: بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ *‌ الر؛ خب چرا؟ تکرار آیات خیلی خوب است. وَ مَن اَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعا اِلَی الله‌؛(۹) این را مثلاً فرض کنید قاری میخواند، [تکرارش هم] خیلی خوب [است]؛ همین آیات اوّلی که آقای فردی خواند. من منتظر بودم ایشان آن دو سه آیه‌ی اوّل را تکرار کند. اینها تکرارکردنی است؛ تکرار اینها یک جاهایی خیلی خوب است و واجب و لازم است، یعنی تکرارش همین طور تأثیرگذار است؛ امّا [تکرار] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ‌‌ * الر» چه فایده‌ای دارد؟ چه تأثیری در مخاطب دارد؟ جز اینکه [نشان بدهد] شیوه‌های مختلف خواندن را ــ شیوه‌های موسیقایی را ــ او دارد عمل میکند؛ آنها هم گوش میکنند. این خواندن، این تلاوت، تلاوت مطلوب نیست؛ تلاوت باید برای اثرگذاری باشد. البتّه اثرگذاری در درجه‌‌ی اوّل به خود آن خواننده مربوط میشود. آن خواننده اگر چنانچه خودش از تلاوتش متأثّر باشد ــ که انسان میبیند بعضی از خواننده‌های مصری حقیقتاً خودشان از آن تلاوتشان متأثّرند ــ اثرش طبعاً زیادتر است؛ شگردهایی هم دارد که من حالا بعضی را عرض میکنم. [البتّه] غرضی دارم؛ نه اینکه بخواهم آن شگرد را به شما یاد بدهم؛ شما خودتان بهتر از من بلدید؛ مقصودی دارم از این کار.

یکی از شگردها استفاده‌‌ی از اختلاف قرائت است. اختلاف قرائت را بعضی‌ها [فقط] برای خودنمایی میخوانند، یعنی واقعاً هیچ فایده‌ای ندارد؛ قرائتهای شاذ و ضعیف، قرائتهای مهجور. گاهی اوقات یک آیه را مثلاً فرض کنید که در پنج شش قرائت به شکل مختلف تکرار میکنند، هیچ فایده‌ای هم ندارد. اینجور اختلاف قرائت خواندن خیلی مطلوب نیست، بنده هیچ توصیه نمیکنم؛ با اینکه بعضی از اختلاف قرائتها خیلی خوب است، که حالا من نمونه‌هایی‌اش را عرض میکنم. بعضی از اختلاف قرائتها خیلی خوب است، امّا یک جاهایی هست که اختلاف قرائت ــ که موجب تکرار میشود ــ هیچ فایده‌ای برای اثرگذاری ندارد؛ هیچ؛ گاهی اوقات حتّی یک مقداری ذهن را دور هم میکند، متوجّه یک چیزهای دیگر میکند؛ امّا یک جاهایی خیلی خوب است. من دو سه نمونه را ذکر بکنم: یکی این تلاوت عبدالباسط است در سوره‌‌ی یوسف، هَیتَ لَک، که همین طور پشت سر هم تکرار میکند، یعنی منتظر نمیماند که آیه را تمام کند بعد تکرار کند. وَ قالَت هَیتَ لَک، وَ قالَت هِئتَ لَک، وَ قالَت هِئتُ لَک؛‌(۱۰) همین طور مدام تکرار میکند. او میخواهد اهمّیّت موقعیّت را نشان بدهد؛ اهمّیّت را میخواهد نشان بدهد. اگر همین طوری بخواند و عبور کند، یک چنین موقعیّت مهمّی مورد توجّه مستمع قرار نمیگیرد. یک جوانی در یک اتاق خلوتی و یک زنِ آن‌چنانی‌ای با این اصرار متوجّه او است و او امتناع میکند. این اهمّیّت این مسئله است؛ یعنی میخواهد موقعیّت را آن‌چنان مشخّص کند در ذهن مخاطب که کأنّه دارد در مقابل چشم او اتّفاق می‌افتد، لذاست که تکرار میکند. این‌جور تکرار هم در تلاوتهای قرّاء خوب برجسته‌ی عرب کم است که همین‌طور بلافاصله پشت سر هم تکرار کند. این یک نمونه است. اینها خوب است؛ اینها را اگر چنانچه دوستان تمرین کنند و اینجور عمل کنند و اگر چنانچه مثلاً یک جایی اختلاف قرائتی وجود دارد، این را بیان کنند، به نظر میرسد خیلی خوب است. حالا مثلاً در آن «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»،(۱۱) قرائت وَرش «آل یاسین» است. «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»، «سَلامٌ عَلیٰ آلِ یاسین»؛ تنها وَرش اینجا «آل یاسین» خوانده؛ بقیّه همه «اِل یاسین» خوانده‌اند. مثلاً تکرارش بد نیست؛ «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»، «سَلامٌ عَلیٰ آلِ یاسین».

یک نمونه‌ی جالب دیگری که خیلی برای من شیرین و جذّاب بود، تلاوت شیخ مصطفیٰ اسماعیل است در سوره‌ی نمل که وقتی حضرت میفرماید که «اَیُّکُم یَأتینی بِعَرشِها»،(۱۲) اینجا «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنّ»؛ این [اختلاف قرائت] خودش را نشان میدهد. ضمناً جن تحت فرمان حضرت سلیمان بودند، امّا دلشان با حضرت سلیمان نبوده که «تَبَیَّنَتِ الجِنُّ اَن لَو کانوا یَعلَمونَ الغَیبَ ما لَبِثوا فِی العَذابِ المُهین»(۱۳) ــ که در سورهی [سبأ است] ــ این نشان‌دهنده‌ی این است که اینها تحت فرمان بودند، اینها مجبور بودند، حضرت تسخیر کرده بود اینها را، امّا دلشان با حضرت نبوده. حالا اینجا [که میفرماید] «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک»،(۱۴) شیخ مصطفیٰ اسماعیل چه کار میکند؟ اوّل همین را میخواند: قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک؛ [بعد] «اَنَا آتیکَ بِه» را با قرائت وَرش [میخواند]؛ یعنی تکرار مطلب به صورت قرائت وَرش؛ چرا؟ برای خاطر اینکه قرائت وَرش در اینجا آن غرور این عفریت را بیشتر نشان میدهد. ببینید، این [نحوه‌ی خواندن] خودش را دارد نشان میدهد؛ به همین جهت تکرار میکند. به نظر من مصطفیٰ اسماعیل ــ با آن شناختی که آدم از این قاری بزرگ و برجسته دارد ــ تعمّداً این قرائت را اینجا بلافاصله تکرار میکند؛ یعنی نمیگذارد آیه تمام بشود، بعد شروع کند؛ همان جا بعد از «اَنَا آتیک» که قرائت معروف حفص از عاصم است، قرائت وَرش را تکرار میکند برای اینکه نشان بدهد دارد از خودش تعریف میکند.

بعد، آن «اَلَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتاب» میزند توی دهن این؛ آن هم میگوید «اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُک».(۱۵) اینجا هم [شیخ مصطفیٰ اسماعیل] همین کار را میکند، اینجا هم همین جور [میخواند]؛ یعنی در واقع یک حرکت غرورآمیز غلط «عِفریتٌ مِنَ الجِنّ» را یک بنده‌ی خالص مؤمن از اصحاب حضرت سلیمان، به او جواب میدهد و در واقع توی دهن او میزند. ببینید، این استفاده‌ی از اختلاف قرائت به این شکل، کاملاً چیز خوبی است؛ امّا اگر چنانچه بدون این جهات، بدون این دقّتها و توجّهات، اختلاف قرائت انجام بگیرد، حالا در یک حدّ رقیقی، به نظر بنده اشکال ندارد. میدانید چون وَرش ساکن مصر بوده و در واقع میراث مصری‌ها همین قرائت وَرش است از نافع، لذاست که اهمّیّت میدهند. حتماً شنیده‌اید که آنجا حتّی ترتیلهایی دارند صرفاً با قرائت وَرش؛ از اوّل تا آخر، فقط قرائت وَرش است. در مصر و بعضی از کشورهای شمال آفریقا که غربِ دنیای اسلام میشود، قرائت وَرش از نافع [رایج] است. قرائت حمزه هم به خاطر همزه‌ی بعد از حرف ساکن که یک سَکتی در آن ایجاد میکند، یک زیبایی‌ای دارد که آن هم در مواردی اشکال ندارد؛ امّا افراط کردن در بیان این قرائتهای مختلف و توسّل به انواع و اقسام حرفهای آنها و بخصوص بعضی از این اِماله‌های عجیب و غریبی که انجام میدهند که واقعاً آدم نمیتواند درست هضم کند که این چرا این‌جور است، [درست نیست.] گمان هم نمیکنم امروز در دنیای عرب هیچ عربی این‌جور اِمالهی در بیان داشته باشد؛ حالا شاید آن روزی که مثلاً جناب حمزه ــ یکی از قرّاء سبعه ــ این‌جور چیزی را بیان کرده، آن روز [رایج] بوده، امّا گمان نمیکنم امروز در دنیای عرب ــ یعنی من تا حالا نشنیده‌ام و ندیده‌ام ــ این‌جور حرف بزنند یا کسره‌ها را این‌جور اِماله کنند. علی‌ایّ‌حال، این در مورد این معنا.

یک نکته‌ی دیگر هم در واقع یک شگرد است دیگر، در واقع در مورد قطع‌ووصل‌ها است. یکی از قرّاء محترمی که امروز اینجا تلاوت کردند، خیلی خوب بود از این جهت؛ یعنی تقریباً اغلبِ آقایانی که امروز تلاوت کردند، بخصوص یکی‌شان، خیلی خوب مواردی را قطع میکردند که مستمع دلش متوجّه آنجا بشود. گاهی اوقات هست که قطعِ مطلب در آیهی قرآن موجب این میشود که مطلب در ذهن جا بگیرد، گاهی اوقات موجب این میشود که اهمّیّت مطلب و خصوصیّت و نکته‌ای که در مطلب هست نشان داده بشود؛ گاهی هم این‌جوری است که البتّه اینها را باید مثال زد تا درست روشن بشود که مقصود چیست که حالا مجال نیست، خیلی‌هایش را هم من یادم نیست. حالا آنچه مثلاً در ذهنم هست، باز تلاوت مصطفیٰ اسماعیل است در سوره‌ی قصص: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ.(۱۶) خب این را ما اگر بخواهیم بخوانیم چه‌جوری میخوانیم؟ ما همین‌جوری میخوانیم: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ؛ یکی از آن دو دختر آمد، با حیا حرکت میکرد؛ خیلی خب، این خواندنِ عادّی است. مصطفیٰ اسماعیل این‌جوری نمیخوانَد؛ او میگوید «فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی»، «عَلَی استِحیاءٍ» را نمیگوید؛ یک فاصله‌ای میکند، بعد میگوید «عَلَی استِحیاءٍ»؛ چرا؟ برای اینکه این حیا کردنِ دختر معنا دارد. خب این همان دختری است که نیم ساعت قبل از این یا یک ساعت قبل از این، پهلوی همین جوان بوده و گوسفندانش را آب داده و رفته؛ حالا چرا خجالت میکشد، [ولی] آن‌وقت خجالت نمیکشید؟ [چون] اینجا رفته‌اند پیش پدر صحبت کرده‌اند و از این جوان تعریف کرده‌اند، یک گفتگویی داخل خانه شده راجع به این جوان، لذاست که این دختر حالت حیا دارد وقتی که میآید؛ «عَلَی استِحیاءٍ». این را میخواهد مشخّص کند، میخواهد این را برجسته کند؛ لذاست «تَمشی» را میگوید، «عَلَی استِحیاءٍ» را جدا میکند، جدا میگوید. از این قبیل هست؛ اگر چنانچه توجّه به اینها باشد، به نظر بنده خیلی خوب است. یا تکرار بعضی از آیات یا تکرار بعضی از جملات یا ارتفاع و انخفاض صوت ــ بالا رفتن و پایین آمدن صوت ــ در بعضی از جاها، اینها همه شگردهای مهمّی است که کمک میکند به تأثیرگذاری قرآن در دلها.

به هر حال، کار شما کار مهمّی است، کار بزرگی است، کار برجسته‌ای است، کار فنّی‌ای است، هنر مرکّبی است. این کاری که شماها میکنید یک هنر است؛ تلاوت قرآن یک هنر بزرگ و مرکّب است؛ یعنی ترکیب است از آهنگ و خصوصیّات گوناگونی که در تلاوت مورد توجّه است برای اینکه انسان بتواند اثر بگذارد. فقط توجّه داشته باشید که تلاوت را برای نوع لحن انجام ندهید؛ تلاوت را با هر لحنی که میخوانید، به قصد تأثیرگذاری در طرف مقابل انجام بدهید؛ یعنی نیّت و هدف این باشد، نه مثل بعضی از همین خواننده‌های معروف عرب؛ حالا من از مصطفیٰ اسماعیل تعریف کردم، امّا ایشان هم گاهی اوقات همین جور است؛ یک وقتهایی جوری میخوانَد که آدم احساس میکند گویا میخواهد لحن را و کیفیّت خواندن را به رخ مخاطب بکشد و تحت تأثیر قرار بدهد، لکن در موارد زیادی هم تلاوت او تلاوت تأثیرگذار معنوی است.

امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال به همه‌ی شما توفیق بدهد، به همه‌ی ما توفیق بدهد با قرآن بیشتر مأنوس بشویم، با قرآن بیشتر آشنا بشویم، بتوانیم ان‌شاءالله وظیفهی خودمان را در این بخش از مسائل قرآنی عمل کنیم. بخش مهم، عمل به قرآن است که آن یک باب دیگری است و مقوله‌ی بسیار وسیعی است؛ در بخش مربوط به تلاوت و احترام به قرآن، این خصوصیّات را عرض کردیم. امیدواریم ان‌شاءالله خداوند شماها را موّفق بدارد.

پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد ما را با قرآن محشور کن؛ ما را با قرآن زنده بدار؛ با قرآن در قبر و قیامت محشور بفرما؛ بیشترین بهره‌ی قرآنی را برای ما مقدّر بفرما؛ جامعه‌ی ما را جامعه‌ی قرآنی قرار بده؛ کسانی که به ما قرآن تعلیم کردند، کسانی که تجوید یادمان دادند، کسانی که رموز قرآنی را به ما تعلیم کردند، پروردگارا!  آنها را مشمول لطف و رحمت و مغفرت خودت قرار بده؛ اساتید قرآنی ما را خداوند ان‌شاءالله با اولیائش محشور کند.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
 
در ابتدای این دیدار ــ که در اوّلین روز ماه رمضان ۱۴۴۴ برگزار شد ــ تعدادی از قاریان و گروه‌های همخوانی به تلاوت آیاتی از قرآن کریم و نغمات قرآنی پرداختند.
آقای مجید یراقبافان (مجری برنامه)
آقای سیّد طه حسینی، از اهالی روستای چارک خور موج
سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۲۱
از جمله، سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۸۲؛ «آیا در [معانی] قرآن نمی‌اندیشند؟ ...»
سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۲۰۴
در قاهره
نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۸؛ «قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی ژرف و ناپیدا است.»
سوره‌ی فصلت، بخشی از آیه‌ی ۳۳؛ «و کیست خوش‌گفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید ...؟»
(۱۰ سوره‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۲۳
(۱۱ سوره‌ی صافات، آیه‌ی ۱۳۰؛ «درود بر پیروان الیاس.»
(۱۲ سوره‌ی نمل، بخشی از آیه‌ی ۳۸؛ «... کدام یک از شما تخت او را برای من می‌آورد؟ ...»
(۱۳ سوره‌ی سبأ، بخشی از آیه‌ی ۱۴؛ «... برای جنّیان روشن گردید که اگر غیب میدانستند، در آن عذاب خفّت‌آور [باقی] نمی‌ماندند. ...»
(۱۴ سوره‌ی نمل، بخشی از آیه‌ی ۳۹؛ «عفریتی از جن گفت "من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزی برای تو می‌آورم." ...»
(۱۵ سوره‌ی نمل، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی] بود، گفت "من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت می‌آورم." ...»
(۱۶ سوره‌ی قصص، بخشی از آیه‌ی ۲۵؛ «پس یکی از آن دو زن ــ در حالی که به آزرم گام برمیداشت ــ نزد وی آمد. ...»
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین ارواحنا له الفداء.

اوّلاً از پروردگار بزرگ سپاسگزاریم که بعد از یک محرومیّت چندساله این توفیق را مجدّداً عنایت کرد که در خدمت مردم عزیز این شهر و زوّار محترم که از نقاط مختلف کشور به اینجا تشریف آورده‌اند باشیم. تحقیقاً اینجا برترین و بهترین نقطه‌ی کشور عزیز و پهناور ما است و خدا را سپاسگزارم که در این مرکز مهم و پایگاه معنویّت و محلّ تنزّل ملائکه‌ی الهی با شما مردم عزیزمان، مردم مؤمن و پُرانگیزه، مجاور و زوّار ملاقات میکنم.

این دو سه سال یک ابتلاء عمومی‌ای وجود داشت که بحمدالله تا حدود قابل توجّهی، تا حدود زیادی مهار شده است. من همین جا وظیفه‌ی خودم میدانم که از همه‌ی کسانی که در مهار این بلیّه‌ی عمومی و بیماری عام تلاش کردند صمیمانه تشکّر کنم؛ از محقّقانی که در آزمایشگاه‌های مختلف کشور این ویروس منحوس را شناسایی کردند و برای آن، واکسن تهیّه کردند، تا کسانی که در مراکز دارویی و بهداشتی کشور این واکسن را تولید کردند و تکثیر کردند، تا پزشکان و پرستارانی که به رساندن این واکسن به مردممان و علاقه‌مندان به تزریق واکسن کمک کردند و تلاش کردند، یا از بیمارانشان پذیرایی کردند، تا آن کسانی که به صورت داوطلب در کنار پزشک و پرستار به بیماران کمک کردند، تا آن کسانی که در تهیّه‌ی لوازم مصونیّت از بیماری مثل واکسن، مثل امکاناتی که لازم بود تولید بشود، همراهی کردند، کمک کردند، لازم است از همه‌ی اینها تشکّر کنم. و دعا کنیم خدای متعال این بلیّه را از سر ملّت عزیزمان و ملّتهای مسلمان و همه‌‌ی مردم عالم ان‌شاءالله مرتفع کند. اگر ان‌شاءالله برادران و خواهران عزیز این همهمه را یک‌خرده کاهش بدهند، من مطلبی را که آماده کرده‌ام تا به شما عرض بکنم، عرض خواهم کرد. حالا برای اینکه کمکی بشود به فرو نشاندن این همهمه‌ی موجود در فضا، یک صلوات بلند بفرستید.

موضوعی که برای بحث امروز انتخاب کرده‌ام، از دعای اوّل سال گرفته شده است. در دعای تحویل سال میخوانیم: یا مُحَوِّلَ الحَولِ وَ الاَحوالِ حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال.(۲) بحث امروز من عبارت است از تحوّل، یعنی تغییر حال، تغییر وضع. البتّه از خدا باید خواست، لکن باید تلاش کرد. دعا و تضرّع و طلب از خدای متعال غالباً آن وقتی اجابت میشود که انسان در راه آنچه از خدا خواسته است قدم بردارد. برای شفای بیماری‌تان دعا میکنید لکن به پزشک هم مراجعه میکنید، و خدای متعال دعای شما را اجابت میکند. ما تحوّل را از خدا میخواهیم، لکن بایستی خودمان هم تلاش کنیم؛ تلاش ما است که موجب میشود خدای متعال تفضّلاتش را شامل حال ما بکند و این مطلوب را برآورده کند.

من در گذشته چند بار در سخنرانی‌های عمومی راجع به تحوّل در جامعه، در نظام، در کشور صحبت کرده‌ام؛ امروز یک مقدار با خصوصیّات بیشتری در این زمینه صحبت میکنم؛ این لازمه‌ی اهمّیّت مسئله است. ببینید، مسائل اساسی باید با افکار عمومی مطرح بشود، افکار عمومی با نیازهای اساسی آشنا بشوند؛ [این‌گونه] اندیشه‌ها فعّال خواهد شد. اندیشه‌های نو، جوانهای صاحب فکر درباره‌ی مسائل مهمّی که با افکار عمومی مطرح میشود، فعّال میشوند، آن را به نصاب لازم میرسانند؛ لذا مسائل مهم را، از جمله همین مسئله‌ی تحوّل را مطرح میکنیم. اگر افکار عمومی استقبال نکند از یک فکر، این فکر به عمل و تحقّق نمیرسد؛ صرفاً یک امواجی در فضا خواهد بود، یک چیزی انسان میگوید، بعد هم فراموش میشود؛ یا چند سطر بر روی کاغذ [خواهد بود]. برای اینکه خواستهها و مطالبات بزرگ تحقّق پیدا بکند، باید با مردم، با صاحبان فکر، با افکار عمومی مردم مطرح بشود. خب، من حالا امروز این مسئله را مطرح میکنم و بعضی از زوایای این مسئله را بحث میکنم، [منتها] ادامه‌ی بحث و دنباله‌ی بحث به عهده‌ی شما است؛ به عهده‌ی شما جوانها است، به عهده‌ی شما صاحبان فکر است، به عهده‌ی شما دانشجویان و دانشگاهیان است؛ باید بنشینید بحث کنید.

اوّلین مطلبی که باید عرض بکنم در این باب، تبیین مراد ما از تحوّل است. تحوّل یعنی چه؟ تحوّل یعنی دگرگونی. میخواهیم چه چیزی دگرگون بشود و تغییر پیدا کند؟ مهمترین مسئله این است. دشمنان نظام اسلامی هم میگویند دگرگونی، آنها هم دنبال دگرگونی هستند، [امّا] دگرگونی مورد نظر آنها درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که مورد نظر ما است. آنها این دگرگونی را مطرح میکنند و متأسّفانه در داخل هم بعضیها به تبع آنها یا به تقلید آنها همان حرف را با تعبیرات دیگری بیان میکنند: مثلاً تغییر قانون اساسی یا تغییر ساختار نظام اسلامی؛ این همان حرف بیگانهها است، همان حرف دشمنها است، منتها عنصر داخلی گاهی از روی غفلت، از روی بیتوجّهی، گاهی هم با انگیزههای های دیگر، آن حرف را تکرار میکند. آنچه دشمن دنبالش است و اسمش را دگرگونی میگذارد، عبارت است از تغییر هویّت جمهوری اسلامی. دشمنان ایران اسلامی استکبار و صهیونیسم هستند؛ اینها با هویّت جمهوری اسلامی مخالفند؛ اگر میگویند تغییر، تحوّل، تغییر ساختار، انقلاب و امثال اینها، مقصودشان این است که هویّت جمهوری اسلامی تغییر پیدا بکند. هدف آنها حذف همه‌ی چیزهایی است که مردم را به یاد انقلاب و به یاد اسلام میاندازد؛ اسلام ناب و اسلام انقلابی. آنها با تکرار نام امام مخالفند، با مطرح شدن تعالیم امام مخالفند، با مسئلهی ولایت فقیه مخالفند، با بیست‌ودوّم بهمن مخالفند، با روز قدس مخالفند، با انتخابات در جمهوری اسلامی و حضور پُرشور مردم مخالفند، با هر چیزی که نشانهای از اسلام انقلابی و جمهوری اسلامی در آن پُررنگ است مخالفند؛ نظرشان تغییر این چیزها است. اگر اسم تغییر ساختار می‌آورند، اسم تحوّل می‌آورند، مقصودشان این است که اینها را که اتّفاقاً اینها همه نقاط قوّت کشور ما است، نقاط قوّت جمهوری اسلامی است، میخواهند حذف کنند.

به طور خلاصه، هدف دشمن تبدیل مردم‌سالاریِ اسلامی به یک حکومت باب میل استکبار است. آنها در ایران دنبال این هستند که یک حکومتی اینجا سر کار بیاید که باب میل استکبار باشد: یا یک حکومت فردی که یک فرد مطیعِ آنها بر سر کار باشد، یا یک حکومت بظاهر دموکراسی غربی که [در واقع] دموکراسی دروغ و فریب است، سر کار بیاید، منتها زیر نگین آنها، در مشت آنها که بر طبق میل آنها حرکت بکند و تحت فرمان آنها باشد؛ خواستار این هستند. استکبار در ایران خواستار یک حکومتی است که بتواند او را تهدید کند یا تطمیع کند و با تهدید و تطمیع بتواند خواسته‌های خودش را انجام بدهد، کشور را غارت کند، تسلّط سیاسی یا اقتصادی پیدا کند؛ دنبال این هستند. تغییری که دشمن [از آن] اسم می‌آورد، تحوّلی که دشمنان جمهوری اسلامی مطرح میکنند، این‌جور تغییری است.

آنچه بنده به عنوان تحوّل عرض میکنم، بکلّی متفاوت است با این تحوّلی که گاهی در زبان دشمنان تکرار میشود. آنچه بنده از کلمه‌ی تحوّل به عنوان تحوّل اراده میکنم، عبارت است از تغییر بخشها و نقاط معیوب؛ چه در نظام اسلامی، چه در جامعه‌ی ایرانی. ما نقاط معیوب داریم، بخشهای ضعیف داریم، ضعفهایی داریم؛ این ضعفها را باید شناسایی کنیم، این نقاط را باید مشخّص کنیم و با اراده‌ی قاطع ــ که حالا خواهم گفت که کار آسانی هم نیست  ــ ضعفها را برطرف کنیم و تبدیل به قوّت کنیم که بعضی از مثالهایش را بعداً عرض خواهم کرد.

البتّه این کار دشوار و سنگینی است و احتیاج دارد به اعتماد به نفس ملّی. اگر یک ملّتی به استعدادهای خود اعتماد دارد، به توانایی‌های خود اعتماد دارد، قادر به اقدامات تحوّلی است؛ ملّتی که اعتماد به نفس دارد، میتواند اقدامات تحوّلی را بخوبی به سرانجام برساند؛ مسئولان این ملّت هم جرئت میکنند که دم از تحوّل بزنند و اقدام به تحوّل بکنند. خب، ملّت ما بحمدالله از اعتماد به نفس برخوردار است؛ ملّت ما، ملّتی است دارای عزّت نفس، دارای اعتماد به نفس، استقلال‌خواه، شجاع که حالا نمونه‌هایش را همه‌ی شماها دیده‌اید و من هم یک چند نمونه‌ای بعداً عرض خواهم کرد. ملّت ما در عرصه‌های مختلف نشان داده که به خودش اعتماد دارد، به توانایی‌های خودش اعتماد دارد.

این یک چیز که اگر بخواهیم تحوّل انجام بگیرد، نیاز داریم به اعتماد به نفس ملّی؛ این یک. ثانیاً نیاز داریم به هوشیاری. اگر هوشیار نباشیم، غافل باشیم، به عنوان تحوّل، به نام تحوّل ممکن است به نقاط قوّت خودمان ضربه بزنیم؛ انسان این را گاهی مشاهده میکند. بعضی هستند دلسوز نظام، علاقه‌مند به نظام اسلامی و به انقلاب امّا گاهی غفلت میکنند، برای اینکه یک حرکت خوب را، حرکت اصلاحی را انجام بدهند، بی‌دقّتی میکنند و به نقاط قوّت ضربه وارد میکنند. باید ملاحظه کرد که به نقاط قوّت ضربه وارد نشود. خب این نکته را در نظر داشته باشید.

اگر بخواهیم به نقاط قوّتمان ضربه وارد نشود، باید نقاط قوّت را بشناسیم. نقاط قوّت جامعه‌ی ما چیست؟ باید درست شناسایی کنیم، دقّت کنیم، بشناسیم. من یکی دو مورد را عرض میکنم. البتّه اینها بحثهای طولانی و مفصّلی است؛ باید صاحبان فکر، بخصوص [شما] جوانها بنشینید فکر کنید و روی اینها کار کنید. جوانهای عزیز! توقّع من از شما خیلی زیاد است. (۳) (خیلی ممنون، توجّه کنید!) من امروز فقط یک گوشه‌ای از این نقاط قوّت را مختصری عرض میکنم، بقیّهاش به عهده‌ی شما.

یکی از مهم‌ترین نقاط قوّت ملّت ایران و جامعه‌ی اسلامی ما این است که بنیهی درونی جامعه‌ی اسلامی ما قوی و مستحکم است؛ روی این فکر کنید؛ این خیلی مهم است؛ استحکام بنیهی درونی نظام اسلامی و ملّت ایران. من قبلاً هم چندی پیش در یک سخنرانی(۴) یک اشاره‌ای به این قضیّه کردم؛ الان یک مقداری بیشتر درباره‌ی آن توضیح عرض میکنم. این استحکام بنیه‌ی نظام اسلامی، این قوّت بنیهی نظام اسلامی، استحکام درونی نظام اسلامی و ملّت ایران، ناشی از ایمان است. مردم ایران مردم مؤمنی هستند؛ حتّی آن کسانی که ممکن است به چشم به نظر برسد که به بعضی از احکام اسلامی پایبندی درستی ندارند، ایمان قلبی‌شان خوب است؛ به خدا ایمان دارند، به دین ایمان دارند، به قرآن ایمان دارند، به ائمّه‌ی هدیٰ ایمان دارند؛ مردم باایمانی هستند. ملّت ایران باایمان است، با عزّت نفس است، با اعتماد به نفس است؛ اینها موجب شده است که ساخت درونی ملّت ایران و نظام اسلامی استحکام پیدا کند. این استحکام را از کجا میتوانیم بشناسیم و ببینیم و درست لمس کنیم؟ نشانه‌ی این استحکام چیست؟ من دو سه مورد از این نشانه‌ها را عرض میکنم.

اوّلین نشانه، غلبه‌ی ملّت ایران بر زنجیرهی خصومتهای پی‌درپیِ چندده‌ساله است. شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام انقلاب را سراغ دارید که توانسته باشد سالهای متمادی در مقابل ضربات قدرتمندترین کشورهای دنیا بِایستد، مقاومت کند و به زانو در نیاید؟ ملّت ایران در مقابل این زنجیره‌ی طولانیِ توطئه‌های دشمن و حیله‌های دشمن توانست محکم بِایستد؛ در مقابل کودتا، در مقابل تحریم، در مقابل فشارهای سیاسی، در مقابل تهاجم رسانهای؛ این تهاجم رسانه‌ای که برای ایران‌هراسی و انقلاب‌هراسی در دنیا راه انداخته‌اند، بی‌سابقه است؛ چنین چیزی هرگز وجود نداشته. در مقابل توطئه‌های امنیّتی کدام ملّت بجز ملّت ایران میتواند یا توانسته در مقابل اینها ایستادگی کند؟ این، استحکام درونی است؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که بنیه‌ی ملّت ایران یک بنیه‌ی قوی است. یک مثال واضحِ جلوی چشم همه، در همین اغتشاشهای اخیر [است] که چند ماه قبل از این، اغتشاش راه انداختند و همه هم وارد شدند؛ ببینید! اینها نکات مهمّی است. رئیس‌جمهور کشوری مثل آمریکا صریحاً از اغتشاشهای درونی کشور پشتیبانی کرد. رؤسای جمهور و رؤسای دولت بعضی از کشورهای اروپایی هم صریحاً از این اغتشاشها ــ که یک درصد بسیار اندکی از ملّت ایران بودند؛ خیلی خیلی خیلی خیلی کم ــ حمایت کردند؛ نه فقط حمایت زبانی، [بلکه] حمایت تسلیحاتی کردند، حمایت مالی کردند، حمایت امنیّتی کردند. انواع و اقسام کمک را به این اغتشاشها کردند؛ یعنی در واقع خودشان را آماده کردند برای اینکه به خیال خودشان جمهوری اسلامی را اقلّاً ضعیف کنند. هدف، ضعیف کردن جمهوری اسلامی بود، امّا آنچه در صحنه اتّفاق افتاد، درست بعکس آن چیزی بود که آنها خواسته بودند. جمهوری اسلامی نشان داد که قوی است، ضعیف نیست. بر یک چنین اغتشاشی، بر یک چنین توطئه‌ی جهانی‌ای فائق آمد و به دنیا نشان داد که قوی است. بیست‌و‌دوّم بهمن سال ۱۴۰۱، از همه‌ی بیست‌ودوّم بهمن‌های این چند سال قبل پُرشورتر و پُرجمعیّت‌تر بود؛ این نشان‌دهنده‌ی استحکام درونی ملّت ایران است. [پس] گفتیم ملّت ایران دارای استحکام و بنیه‌ی قوی است؛ یک نشانه این که گفتم ایستادگی و مقاومت در مقابل توطئه‌های بزرگ.

یک نشانه‌ی دیگر، پیشرفتهای بزرگ ملّت ایران است. نمیخواهند بگذارند این حرفها تکرار بشود. دشمن از تکرار این حرفها، از بیان این حرفها بشدّت ناراحت و ناراضی است امّا واقعیّت است. ما پیشرفتهایی پیدا کرده‌ایم که من حالا گذرا به بعضی اشاره میکنم، و همه‌ی این پیشرفتها در دوران تحریم بود، در دوران محاصره‌ی اقتصادی بود، در دوران شدیدترین فشارهای اقتصادی‌‌‌‌ای بود که تا آن زمان اتّفاق افتاده بود؛ این را خود آمریکایی گفتند؛ آمریکایی‌‌ها گفتند که فشار اقتصادی‌‌‌‌ای که روی ایران گذاشتیم، در طول تاریخ‌‌‌‌ بی‌سابقه است؛ راست میگویند، با همه‌ی دروغ‌گویی‌شان این حرف را راست گفتند؛‌‌‌‌ بی‌سابقه‌ترین فشار اقتصادی بود. در چنین شرایطی ملّت ایران پیشرفت پیدا کرد. در حوزه‌ی علم پیشرفت پیدا کرد، در حوزه‌ی فنّاوری پیشرفت پیدا کرد، در بعضی از حوزه‌‌ها‌‌‌ی علمی در ردیفهای اوّل دنیا قرار گرفت؛ یک جا جزو پنج کشور اوّل دنیا، یک جا جزو ده کشور اوّل دنیا، یک جا جزو سه کشور اوّل دنیا؛ در بین دویست کشور. پیشرفتهای علمی ما، پیشرفتهای فنّاوری ما این‌جوری است؛ در نانو، در زیست‌فنّاوری، در بخشهای مختلف؛ در بخش سلامت، پیشرفتهای ایران از بسیاری از کشورهای پیشرفتهی دنیا بهتر بوده؛ در قضیّه‌ی کرونا این قضیّه خودش را نشان داد؛ در بخش هسته‌ای، در بخش هوافضا، در بخش دفاعی؛ که این [پیشرفت] بخش دفاعی را همه‌ی آنها دارند میگویند و اعتراف میکنند؛ برای اینکه بتوانند یک آتویی علیه جمهوری اسلامی درست کنند، اعتراف میکنند که ایران از لحاظ دفاعی، از لحاظ تسلیحات جلو رفته. در بخش زیست‌فنّاوری، پیشرفت فراوان [داشته‌ایم]. دنیا ما را تحسین کرد، دانشمندانِ دنیا دانشمندانِ ما را تحسین کردند، دانشمندان جوان ما را تحسین کردند.

پیشرفت در حوزه‌ی زیرساخت‌های کشور؛ در جادّه، در ریل، در سدسازی، در آب‌رسانی ــ [مثل] همین آب‌رسانی غدیر که [افتتاحش] اخیراً انجام گرفت(۵) ــ در ساخت پالایشگاه، در ساخت بیمارستان؛ که بسیاری از اینها در همین ۱۴۰۱ انجام گرفته است؛ که یک قسمتی، یک بخشی در پارس جنوبی تماماً از صفر تا صدش ایرانی است؛ این [پیشرفت] اتّفاق افتاد؛ کِی؟ در وقتی که اینهمه تحریم هست، این فشار اقتصادی هست. [پیشرفت] در تولید گاز مایع که یکی از کارهای بسیار مهم بود ــ که یک گشایشی برای کشور به وجود می‌آورد ان‌شاءالله ــ در همین دوران اخیر به وجود آمد؛ در دورانهای گذشته هم کارهای مفصّلی انجام گرفته است.

پیشرفت در حوزه‌ی روابط خارجی. غربی‌‌ها فشار آوردند که ایران را منزوی کنند؛ آمریکا و اروپایی‌‌ها فشار آوردند که ایران منزوی بشود. «انزوا» در اصطلاح سیاست خارجی یعنی قطع رابطه‌ی با کشورها؛ [وقتی] کشورها با یک کشوری رابطه نداشته باشند، میگویند منزوی شد؛ آنچه اتّفاق افتاد، نتیجه‌ی عکس داد. بله، رابطه‌ی ما با غربی‌‌ها ضعیف شد ــ با آمریکا که رابطه نداشتیم، با اروپا هم رابطه‌ی ما ضعیف شد ــ امّا ما رابطه‌ی خودمان را با آسیا صد درصد محکم‌تر کردیم؛ بعد از این هم همین را ادامه خواهیم داد؛ ما ارتباطات سیاسی و اقتصادی و فنّی و علمی خودمان را با بخش مهمّ کشورهای آسیا ادامه خواهیم داد. در بخشی از پیمانهای مهم عضو شدیم؛ دشمن میخواست ما را منزوی کند، تلاش و تواناییهای ملّت ایران موجب شد که ما بتوانیم در بخشی از پیمانهای منطقهایِ مهم و مؤثّر عضو بشویم؛ منزوی که نشدیم، بعکس، مطرح شدیم و روابطمان با دولتهای منطقه و ملّتهای منطقه تقویت شد. ارتباطات قوی با آفریقا و آمریکای لاتین جزو برنامههای حتمی ما است و انشاءالله این برنامه را دنبال خواهیم کرد. البتّه با اروپا هم قهر نیستیم؛ با هر کدام از کشورهای اروپایی و دولتهای اروپایی هم که سیاستهای آمریکا را کورکورانه تبعیّت نکنند، حاضریم کار کنیم.

این پیشرفتها پیدا شده است. این پیشرفتها  نشانه‌ی ساخت محکم و مستحکم بنیهی ملّت ایران و نظام اسلامی است. این پیشرفتها در سایهی ایمان به وجود آمده است، در سایهی احساس عزّت ملّی، در سایهی احساس نیاز به توان داخلی؛ یعنی ملّت ما و مسئولان ما احساس کردند که به توان داخلی احتیاج دارند؛ قبلاً تکیه به دیگران بود، به خارجیها بود، فهمیدند که این تکیهی به دیگران اعتبار ندارد؛ یک روز هست، یک روز نیست؛ باید به توان داخلی اعتماد کرد. ما وقتی که «اقتصاد مقاومتی» را اعلام کردیم، گفتیم اقتصاد مقاومتی «درونزا» و «برونگرا» است؛(۶) درون‌زا است، یعنی توان و استعداد و ظرفیّت درونی بایستی در خدمت اقتصاد قرار بگیرد و البتّه برونگرا است، یعنی با همه‌ی کشورها آماده‌ی ارتباطات اقتصادی هستیم. این را احساس کردیم؛ هم ملّت ایران احساس کرد، هم جوانهای ما احساس کردند، هم مسئولان ما احساس کردند که احتیاج دارند به توان درونی خودشان تکیه کنند.

پس بنابراین، نقاط قوّت ما زیاد است که استحکام داخلی را گفتم، پیشرفتها را [هم] گفتم؛ اینها وجود دارد، موارد زیادی هم هست که مجال گفتنش و بحث کردنش در اینجا دیگر نیست. اینها قوّتهای ما است؛ اینها نباید ضربه ببیند. نظام اسلامی «جمهوری اسلامی» است؛ نه «جمهوری» باید ضربه ببیند، نه «اسلامی» باید ضربه ببیند. اینها نقاط قوّت است. در هر تحوّلی، روی این نقاط قوّت باید تکیه کرد، آنها را باید افزایش داد، نقاط قوّت را باید برجستهتر کرد و گستردهتر کرد، امّا در کنار اینها نقاط ضعفی هم وجود دارد. تحوّل، ناظر به تغییر نقاط ضعف است. من در مورد نقاط ضعف هم کوتاه صحبت میکنم، دو سه مورد را عرض میکنم.

اگر ما در کشورمان چهار پنج نقطهضعفِ مهم داشته باشیم، در رأس همه‌ی اینها مسئلهی اقتصاد کشور است. اقتصاد کشور انصافاً یکی از نقاط ضعف ما است. [البتّه] بسیاری از سیاستهای اقتصادی میراث گذشتگان است؛ «گذشتگان» یعنی گذشتگان قبل از انقلاب، بعضی هم بعد از انقلاب پدید آمده؛ بعضی‌ از این مشکلات اقتصادی و زیرساخت‌های اقتصادیِ اساسی مربوط به قبل انقلاب است، بعضی مربوط به بعد از انقلاب است.

شاید بشود گفت مهم‌ترین مشکل اقتصاد ما تصدّی‌گری دولتی است. بیشترین توجّه ما در دهه‌ی ۶۰ به این مسئله بود که کلید اقتصاد کشور را به دولت بسپریم؛ این به اقتصاد ما ضربه زد؛ این مربوط به خود ما است، ما خودمان کردیم. شاید مهم‌ترین نقطه‌ضعف اقتصاد ما تصدّی‌گری افراطی دولت است. وقتی که مردم از مدیریّت اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی کنار میمانند، کارهای بزرگ، شرکتهای مهم، تولیدهای ثروت‌ساز برای کشور در اختیار دولت قرار میگیرد و در اختیار فعّالان اقتصادی از مردم قرار نمیگیرد، همین مشکلاتی پیش می‌آید که ما امروز در اقتصادمان مشاهده میکنیم. مهم‌ترین مشکل ما «دولتی بودن اقتصاد» است.

در ارائه و اعلام سیاستهای اقتصادی اصل ۴۴ با کمک کارشناسان متعدّد با دقّت روی این کار کردیم ــ یعنی کارشناس‌ها کار کردند ــ و سیاستها ابلاغ شد. بنای این سیاستها بر این بود که ما مدیریّتها و فعّالیّتهای اقتصادی مورد نیاز مردم را به مردم بسپریم؛ البتّه بعضی از بخشها هست که یا مردم طالب آن نیستند یا حتماً باید در اختیار دستگاه‌های دولتی باشد؛ آنها به کنار، امّا بخشهای مهمّ اقتصاد باید در اختیار مردم باشد. بارها این را تکرار کردیم که بنگاه‌های دولتی، شرکتهای دولتی، شرکتهای شبه‌دولتی ــ که با تعبیر زشت «خصولتی» از آنها یاد میکنند که تعبیر خوبی نیست؛ [بلکه] شبه‌دولتی است ــ باید با بنگاه‌های خصوصی رقابت نکنند و بگذارند تولید را مردم انجام بدهند. ما آن روزی که همه‌ی سررشته‌‌ی کارها را دست دولت دادیم، به این نیّت این کار را کردیم که عدالت اقتصادی برقرار بشود؛ و عدالت اقتصادی برقرار نشد. به خطا خیال میکردند که اگر چنانچه کلید اقتصاد دست دولت باشد، عدالت اقتصادی به وجود می‌آید؛ این اشتباه بود و چنین چیزی اتّفاق نیفتاد. دولت تصدّی‌گری را بایستی کم کند، نظارت را باید زیاد کند؛ دخالت را کم کند، نظارت را زیاد کند؛ مراقبت کنند. یکی از عیوب بزرگ اقتصاد ما، شاید بزرگ‌ترین عیب اقتصاد ما این است؛ این را به هر کدام از دولتهای متعدّد که سر کار آمدند سفارش شده که واگذار کنید؛ این واگذاری‌ها بعضی انجام نگرفت، بعضی‌ها به شکل غلط انجام گرفت. به جای اینکه به سود مردم واگذار بشود، در مواردی به ضرر مردم واگذار شد. این موجب شد که این کار انجام نگیرد. امروز هم یکی از کارهای اساسی‌ای که دولتِ محترم باید انجام بدهد، این است که با دقّت، با مراقبت، با نظارت لازم مدیریّتهای اقتصادی را به خود مردم بسپارد.

عیب مهمّ دیگر اقتصاد ما وابستگی به صادرات نفت خام است. ما نفت خام را صادر میکنیم، در حالی که اختیار نفت خام در دست ما نیست. آن کسی که نفت ما را وارد میکند ــ آن وقتی که اروپاییها نفت ما را میخریدند و وارد میکردند ــ او از این واردات نفت سود بیشتری میبُرد از ما که نفت متعلّق به ما بود و آن را از چاه‌های نفت بیرون آورده بودیم و به او فروخته بودیم. مالیاتی که او میگرفت و استفاده‌ای که او میکرد، از صاحبان نفت بیشتر بود؛ الان هم همان جور است. ما بایستی بند ناف اقتصاد را از صادرات نفت خام ببُریم و بیشتر به فعّالیّتهای غیر نفتی [بپردازیم]. که خب خوشبختانه آن‌طوری که در گزارشها وجود دارد، حرکت به سمت افزایش صادرات غیر نفتی و فعّالیّتهای اقتصادی غیر نفتی شروع شده و کارهای خوبی دارد انجام میگیرد.

یکی از مشکلات اقتصاد ما وابستگی به دلار است. بعضی از کشورهایی که تحریم شدند، وابستگی خودشان را به دلار قطع کردند، وضعشان بهتر شد. ما الان کشورهایی را می‌شناسیم ــ نمیخواهم اسم بیاورم ــ که مورد تحریمهای شدید غرب قرار گرفتند و رابطه‌شان با سوئیفت ــ که یک ساز و کار بین‌المللی غربی است ــ قطع شد، دلار را کنار گذاشتند، با پولهای محلّی معامله کردند و صادرات و واردات انجام دادند، وضعشان بهتر شد؛ این کار را ما هم باید بکنیم.

یکی از چیزهایی که در باب اقتصاد باید عرض بکنم ــ که اینها مسائل اساسی ما است و مایلم افکار عمومی این مطالب را مورد توجّه قرار بدهد، در افکار عمومی تصویب بشود و منتشر بشود ــ یکی از مهم‌ترین مسائلی که ما نیاز داریم برای اینکه وضع اقتصاد کشور بهتر بشود، رشد مستمر و سریع است. رشد اقتصادی ما ضعیف بوده. ما در سیاستهای اقتصادی‌ای که به دولتها اعلام کردیم، رشد هشت درصدی را اعلام کردیم؛ در حالی که در بسیاری از سالهای دهه‌ی ۹۰ رشد ما زیر صفر بوده است. در مجموع هم وقتی که تحویل و تحوّل دولت انجام گرفت، رشد بسیار پایین بود؛ حالا رقمهای دقیقش را نمیخواهم عرض بکنم، مثلاً حدود یک درصد یا کمتر. ما به رشد اقتصادی سریع و مستمر احتیاج داریم؛ نه اینکه یک سال رشد داشته باشیم، بعد مجدّداً توقّف داشته باشیم. ما کِی میتوانیم این رشد سریع و مستمر را به دست بیاوریم؟ آن وقتی که با کمک و هدایت مردم بتوانیم تولید را افزایش بدهیم. مسئولان محترم دولتی و همچنین نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی بایستی مردم را به ایفای نقش مولّد در اقتصاد ترغیب کنند و آنها را هدایت کنند؛ برای بخش خصوصی اعتماد ایجاد کنند که سرمایه‌گذاری کند، کارآفرینی کند؛ بخش خصوصی میتواند. در سال ۱۴۰۱، در بهمن ماه گذشته، عدّه‌ای از فنّاوران مهمّ کشور با بنده در حسینیّه ملاقات کردند؛(۷) بعضی از آنها صحبت کردند؛ مطالبی که گفتند، حقایقی که گفتند و نمونه‌هایی که در آنجا نشان دادند، حیرت‌آور است؛ یعنی این، توانایی ملّت ایران را نشان میدهد. ما توانایی زیادی داریم، میتوانیم کارهای بزرگی انجام بدهیم. اگر از توانایی ملّت در قضیّه‌ی اقتصاد استفاده بشود وضع معیشت مردم حتماً بهتر خواهد شد، وضع تورّم حتماً بهتر خواهد شد. ما شعار سال را، از جمله، مهار تورّم قرار دادیم و رشد تولید؛(۸) «مهار تورّم و رشد تولید». مهار تورّم متوقّف است به افزایش تولید و افزایش تولید، دست مردم است؛ اگر چنانچه مردم اقدام کنند، همّت کنند، این کار عملی است و ممکن است انجام بگیرد.

یکی از اشکالات مهمّی که ما داریم، این است که روی راه‌های مشارکت مردم فکر نکرده‌ایم. من همین جا به مسئولین محترم، به صاحب‌نظران اقتصادی، به کسانی که علاقه‌مند به سرنوشت کشورند توصیه میکنم بنشینند راه‌های مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند. هر جا مردم وارد شده‌اند ما پیشرفت کرده‌ایم. در دفاع مقدّس مردم وارد شدند، ما پیروز شدیم؛ در مسائل سیاسی کشور مردم هر جا وارد شدند ما پیروز شدیم؛ در مسائل اقتصادی هم همین جور است؛ [اگر] مردم وارد بشوند، آحاد مردم وارد بشوند، ما پیروز خواهیم شد، موفّق خواهیم شد؛ منتها مردم چه جور وارد بشوند؟ باید نقشه‌ی ورود مردم در حوزه‌ی اقتصادی را به مردم نشان داد. من البتّه در سالهای گذشته بر روی [ایجاد] شرکتهای کوچک و کمک به شرکتهای کوچک تکیه کرده‌ام، توصیه کرده‌ام؛(۹) تجربه‌های ناموفّقی هم در این مورد وجود داشت؛ کارهایی انجام گرفت که کارهای کامل و سنجیده‌ای نبود؛ باید از این قبیل کارها انجام بگیرد.

یکی از مشکلات اقتصاد ما کم‌تحرّکی در تجارت خارجی است. ظرفیّت تولید ما در داخل زیاد است؛ چه در بخش کشاورزی، چه در بخش صنعتی؛ بازارهای دنیایی هم بسیار وسیع است. ما میتوانیم تجارت خارجی‌مان را افزایش بدهیم، پیش ببریم و آن کاری را که حقیقتاً به طور مستقیم به معیشت مردم و سفره‌ی مردم ارتباط پیدا میکند، ان‌شاءالله سامان بدهیم که یکی از کارهای مهم است. ما امروز در تجارت خارجی تحرّکمان کم است؛ روشهایمان بعضاً روشهای نادرستی است؛ اینها به تحوّل نیاز دارد؛ احتیاج به تحوّل دارد. یکی از موارد تحوّل همین مسئله‌ی تجارت خارجی است.

کمک به شرکتهای دانش‌بنیان که من سال گذشته توصیه کردم، و خوشبختانه تحقّق پیدا کرد؛ اگر چه به قدری که ما خواسته بودیم انجام نشد امّا توسعه پیدا کرد. شرکتهای دانش‌بنیان کارهای زیادی کردند؛ هم تلاششان زیاد شد، هم فراورده‌هایشان بیشتر شد، هم درآمدهایشان بیشتر شد؛ [ایجاد] بنگاه‌های کوچک، دانش‌بنیان کردن کارخانجات بزرگ؛ اینها اقدامات مفیدی است که به این تحوّل کمک میکند.

یک بخش دیگری که احتیاج به تحوّل دارد که باید مورد توجّه برادران و خواهران عزیز نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد، تحوّل در بخش تقنین است؛ قانونگذاری. سیاستهای کلّی تقنین ابلاغ شده است؛(۱۰) این سیاستها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و قانونگذاری به شکل کامل و سنجیده‌تر از آنچه امروز انجام میگیرد، انجام بگیرد. و یکی از چیزهایی که غالباً بین قوّه‌ی مجریّه و قوّه‌ی مقنّنه در دولتهای مختلف، در همه‌ی دوره‌ها اختلاف بوده است ــ حالا که بحمدالله دو قوّه با هم کار میکنند و به هم نزدیکند ــ از جمله همین دوره‌ی کنونی، این شِکوه وجود دارد که گاهی در قانون بودجه‌ی سالانه در مجلس، هزینه‌های قطعی تصویب میشود و درآمدهای غیر قطعی در مقابل آن قرار داده میشود؛ که این منجر میشود به کسری بودجه؛ کسری بودجه هم همچنان که گفتیم، یکی از بلاهای بزرگ اقتصادی است؛ که اینها هم نبایستی انجام بگیرد. ضعفهای دیگری هم در زمینه‌های گوناگون داریم که پرداختن به آنها را ان‌شاءالله میگذاریم برای فرصتهای دیگر.

نقطه‌ی مقابلِ حرکتِ تحوّلی در کشور ــ که هدف این حرکت تحوّلی، تقویت نقاط قوّت و برطرف کردن نقاط ضعف است ــ سیاست دشمنان اسلام و دشمنان جمهوری اسلامی است؛ اینها درست نقطه‌ی مقابل این حرکتِ تحوّلی تلاش میکنند و کار میکنند و اقدام میکنند؛ که هدفشان هم ضربه زدن به نقاط قوّت است، همچنان که قبلاً اشاره کردم؛ ما ناچار باید اینها را با مردم در میان بگذاریم، مردم باید بدانند. آن روزی که صدّام در [دوران] دفاع مقدّس به ما حمله کرد، همان روز اطّلاع‌رسانی شد و به مردم گفتیم که در کشور جنگ شده است، یعنی افکار عمومی در جریان حادثه‌ی بزرگ جنگ قرار گرفت.
البتّه امروز در این جنگ ترکیبی موجود، حمله‌ی نظامی نیست؛ دشمن حمله‌ی نظامی نمیکند، کارهای دیگر میکند؛ اینجا هم اطّلاع‌رسانی لازم است، تا مردم بدانند که دشمن از چه راه‌هایی و با چه سیاستهایی وارد میشود، و با روشن‌بینی به حوادث نگاه کنند. وقتی که مردم عزیزِ ما با اوضاع آشنا شدند، هر حادثه‌ای پیش بیاید، با روشن‌بینی به آن حادثه نگاه میکنند.

بله، در جنگ ترکیبی، حمله‌ی نظامی نیست امّا حمله به باورهای دینی و سیاسی است؛ حمله‌ی دشمن به باورهای دینی و باورهای سیاسی است. اینکه در سوره‌ی «قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاس» میگویید: «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ، اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ، مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاس»،(۱۱) خنّاسش همین تبلیغاتچی‌های خارجی و دنباله‌روهای آنها در داخل هستند؛ وسوسه میکنند، حقایق را دگرگون نشان میدهند؛ هدفشان سست کردن اراده‌ی ملّت است، هدفشان خاموش کردن امیدها است، میخواهند شعله‌ی امید را در دل جوانان ما خاموش کنند، جوان را مأیوس کنند. یأس یعنی بن‌بست؛ وقتی که جوان از پیشرفت مأیوس شد، از آینده مأیوس شد، احساس بن‌بست میکند؛ از کسی که احساس بن‌بست میکند، نمیشود توقّع داشت درست کار کند. میخواهند اختلاف‌افکنی کنند، میخواهند در کشور دوقطبی ایجاد کنند؛ میخواهند نرم‌افزار واقعی قدرت ملّیِ کشور را از دست ملّت بگیرند، بی‌اثر کنند؛ این نرم‌افزار عبارت است از ایمان مردم، ارزشهای دینی مردم، ارزشهای ملّی مردم، اعتقادهای مردم. وقتی این کارها را انجام دادند، دنبال این هستند که در کشور بی‌ثباتی به وجود بیاید، ناامنی به وجود بیاید، اگر بتوانند جنگ داخلی ایجاد کنند؛ که البتّه سرشان به سنگ خورده است و خواهد خورد.

در جنگ ترکیبی، دشمن از رسانه استفاده میکند، از عامل فرهنگی استفاده میکند، از عامل امنیّتی استفاده میکند، از نفوذ استفاده میکند، از عامل اقتصادی استفاده میکند؛ از همه‌ی این عوامل استفاده میکند برای اینکه ملّت را در محاصره قرار بدهد، برای اینکه ملّت را دچار یأس کند، ملّت را از نیروی خودش غافل کند. سعی میکنند ملّت را از راه‌های اطّلاع‌رسانی جدا کنند. خب، ما وسایل اطّلاع‌رسانی به مردم را داریم؛ اینها را بدبین میکنند: به رادیوتلویزیون گوش ندهید، خبرهایش خلاف واقع است؛ به گزارش مسئولین توجّه نکنید، گزارششان خلاف واقع است؛ به حرفهای رهبری گوش نکنید، حرفهای رهبری تکراری است؛ تکراری است؟ سالها است که جبهه‌ی دشمن با صدای بلند اعلام میکند که میخواهیم جمهوری اسلامی را به زانو در بیاوریم، رهبری در مقابل میگوید «غلط میکنید»؛ این تکرار نیست؛ این استقامت است. خدای متعال به ما دستور داده است ــ دستور به پیغمبر دستور به همه است، دستور به ما است ــ که «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک»؛(۱۲) این استقامت است، این سخنِ حق را در دل نگه داشتن و حفظ کردن و پای آن ایستادن است؛ این تکرار نیست. بحمدالله مردم بیدارند، مردم ایستاده‌اند، مردم در صحنه‌اند؛ این را در سالهای متمادی، مردم عزیزمان نشان داده‌اند. ملّت ایران به همه‌ی کسانی که در اغتشاشات اخیر [مردم را] تحریک کردند یا از اغتشاشات حمایت کردند، سیلی زد و به حول و قوّه‌ی الهی در آینده هم ملّت ایران به دشمنانش سیلی خواهد زد.

بنده قاطعاً اعلام میکنم که ملّت ایران قوی است، ملّت ایران در حال پیشرفت است، ملّت ایران قادر بر رفع عیوب خود است، قادر به ایجاد تحوّل است، میتواند عیوب را رفع کند، ملّت ایران جبهه‌ی مقاومت را حمایت میکند. ما حمایت از جبهه‌ی مقاومت را صریحاً اعلام میکنیم، و حضور در جنگ اوکراین را قاطعاً رد میکنیم. بدروغ ادّعا کردند که ایران در جنگ اوکراین مشارکت دارد؛ ابداً چنین چیزی نیست؛ ما هیچ مشارکتی نداریم. جنگ اوکراین را در واقع آمریکا راه انداخت؛ برای گسترش ناتو به سمت شرق، مقدّمات این جنگ را در واقع آمریکا به وجود آورد؛ الان هم بیشترین سود را، بیشترین بهره را آمریکا از جنگ اوکراین میبرد. مردم اوکراین بیچاره‌ها دچار مشکلند، سودش را کارخانجات اسلحه‌سازی آمریکا میبرند؛ لذا با اتمام جنگ اوکراین همراهی نمیکنند؛ آمریکا مانع کارهایی است که باید انجام بگیرد تا این جنگ تمام بشود و نمیگذارد؛ آنها از اتمام جنگ اوکراین ناراضی هستند.

خب من در پایان صحبت، عیوب مجموعه‌ی نظام را گفتم و به بعضی از عیوب اشاره کردم؛ بعضی عیوب هم در خود ما مردم هست که اینها را هم باید برطرف کنیم. در بین ما مردم بعضی از عیوب وجود دارد که اتّفاقاً مرتبط با مسائل اقتصادی است؛ یکی‌اش اسراف است. ما اسراف میکنیم؛ آب را اسراف میکنیم، نان را اسراف میکنیم، برق را اسراف میکنیم، گاز را اسراف میکنیم؛ مسرفانه عمل میکنیم. بعضی از کشورهایی که چند برابر ما جمعیّت دارند، مصرف گازشان از ما کمتر است، مصرف بنزینشان از ما کمتر است. مصرف بنزین ما بالا است، مصرف گاز ما بالا است؛ مسرفانه عمل میکنیم. آب را هدر میدهیم، نان را دور میریزیم؛ این عیب بزرگی است؛ این را باید برطرف کنیم. من چند سال قبل از این، روی این به طور خاص تکیه کردم.

یکی از مشکلات دیگر بین ما مردم تجمّل‌گرایی افراطی است؛ تجمّل‌‌‌گرایی. همین است که ازدواجها مشکل شده؛ جوان در سنّ ازدواج ــ چه دختر، چه پسر ــ قادر به ازدواج نیست؛ چرا؟ چون پدر و مادرش دچار رودربایستی قوم‌وخویش‌ها هستند؛ مهریّه‌ی فلان‌جور، جهیزیّه‌ی فلان‌جور، تجمّلات فلان‌جور، مهمانی فلان‌جور! هزینه‌های ازدواج بالا رفته. از این مسابقه‌ی تجمّل‌گرایی باید بیرون بیایید؛ یک عدّه‌ای در تجمّل‌گرایی مسابقه راه انداخته‌اند؛ باید خودتان را از این مسابقه خارج کنید. این یکی از عیوب کار ما است.

 یکی دیگر از عیوب مهمّ ما این است که ما درباره‌ی تولیدات داخلی تعصّب نداریم؛ تعصّب در خیلی جاها چیز بدی است امّا اینجا چیز خوبی است. ما باید برای تولید داخلی تعصّب داشته باشیم. یک جنسی هست که در داخل تولید شده، مشابه خارجی‌اش هم هست ــ البتّه آن واردکننده نباید وارد میکرد، حالا وارد کرده ــ گاهی کیفیّت این جنس داخلی از آن جنس خارجی کمتر نیست، گاهی هم بیشتر است، [امّا] ما میرویم سراغ جنس خارجی؛ چرا؟ چرا به این کارگر ایرانی کمک نمیکنید؟ این جنس داخلی را کارگر ایرانی ساخته؛ وقتی شما نخریدید، آن کارگر بیکار میشود. جنس خارجی میخرید، آن را ترجیح میدهید به جنس داخلی؛ این اشکال بزرگی است و بر ما وارد است؛ اینها عیوب خود ما است. همه‌ی عیوب، مربوط به تشکیلات نظام و دستگاه‌های اداره‌کننده‌ی کشور نیست؛ یک چیزهایی هم مربوط به خود ما است.

یک جاهایی اغماض و گذشت لازم است، [امّا] گذشت نمیکنیم. سر یک اختلاف نظر کوچک، یقهی همدیگر را میگیریم؛ چرا؟ ممکن است دو نفر در یک مسئله‌ای ــ مثلاً در یک مسئلهی سیاسی ــ اختلاف نظر داشته باشند؛ خب داشته باشند؛ چرا باید با هم دعوا کنند؟ چرا باید یقهی همدیگر را بگیرند؟ چرا باید دوقطبی در جامعه ایجاد بشود؟ باید اغماض کرد. یک جاهایی بایستی چشم‌پوشی کرد، باید اغماض کرد. این هم یکی از مشکلات ما است.

یک توصیهی مهمّ من به همه‌ی کسانی که توانایی سخن گفتن با مردم را دارند و رسانه در اختیارشان است ــ چه در فضای مجازی، چه در مطبوعات، چه در صدا و سیما ــ امیدآفرینی است. دشمن سعی میکند جوانهای ما را ناامید کند؛ ما باید متقابلاً امیدآفرینی کنیم. مسائل امیدزا در کشور کم نیست؛ همینهایی که من گفتم و ده برابر اینها مطلب هست که همه موجب امید است و انسان را امیدوار میکند. همه موظّفند امیدآفرینی کنند؛ این را جدّی بگیرید.

امیدآفرینی، خودفریبی نیست. بعضی‌ها خیال میکنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعفها است، خودفریبی است؛ نه، ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمدالله وضع خوبی است. ما امروز باید این آیهی شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛(۱۳) ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است. درست عکس وضعیّت ما را امروز در این منطقه، دشمن سرسخت ما یعنی دولت آمریکا دارد. ما میدانیم در منطقه چه کار داریم میکنیم؛ سیاستمان روشن است، راهمان روشن است. آمریکایی‌ها متحیّرند که در منطقه بمانند یا از منطقه بروند؛ اگر بمانند، نفرت ملّتها از آنها روزبه‌روز بیشتر میشود. آمریکایی‌ها با قدرت، با نیروهای نظامی شدیدالعمل وارد افغانستان شدند، بیست سال در افغانستان ماندند؛ ملّت افغان را از خودشان ناراضی کردند، متنفّر کردند، مجبور شدند خارج بشوند. اگر بمانند موجب نفرتند، اگر بروند مطامعشان را از دست میدهند؛ اینجا مطامعی دارند، آمریکایی‌ها در سوریه مطامع دارند، در عراق مطامع دارند، در همه‌ی این منطقه مطامع دارند؛ اگر بگذارند بروند، این مطامع از دست میرود؛ نمیدانند چه کار کنند؛ بمانند، بروند؛‌ متحیّرند. خدا را شکر میکنیم بر اینکه راه ما روشن است، بصیرت ما برجا است، گامهای ما بحمدالله محکم و استوار است و دشمن ما دچار ضعف است.

پروردگارا! روز‌به‌روز بر این موفّقیّتها بیفزا. پروردگارا! امام بزرگوار ما را که این راه را به روی ما باز کرد، با اولیائت محشور کن. پروردگارا! شهدای عزیز ما را که توانستند این حرکت عظیم را به نتیجه برسانند، با پیغمبر، با شهدای صدر اسلام محشور بفرما. پروردگارا! قلب ولیّ‌ات و حجّتت، ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی کن؛ دعا و شفاعت او را شامل حال ما بفرما؛ ملّت ما را همواره سربلند و عزیز و خوشبخت قرار بده.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین احمد مروی (تولیت آستان قدس رضوی) مطالبی بیان کرد.
زادالمعاد، ص ۳۲۸
شعار حضّار
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۴۰۱/۱۲/۴)
پروژه‌ی آبرسانی غدیر که در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۱ افتتاح شد، بزرگ‌ترین پروژه‌ی آبرسانی کشور است که زمینه‌ی تأمین آب شرب بهداشتی و پایدار برای ۲۶ شهر و ۱۶۰۸ روستای مرکزی، جنوبی و غرب استان خوزستان را فراهم میکند.
ابلاغ سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی» (۱۳۹۲/۱۱/۲۹)
دیدار جمعی از کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش‌بنیان‌ها (۱۴۰۱/۱۱/۱۰)
پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲(۱۴۰۲/۱/۱)
از جمله، بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوی در مشهد مقدّس (۱۳۹۵/۱/۱)
(۱۰ ابلاغ سیاستهای کلّی نظام قانونگذاری به قوای سه‌گانه (۱۳۹۸/۷/۶)
(۱۱ سوره‌ی ناس، آیات ۴ تا ۶؛ «بگو: پناه میبرم به پروردگار مردم از شرّ وسوسه‌گر نهانی، آن کس که در سینه‌های مردم وسوسه میکند، چه از جن و [چه از] انس.»
(۱۲ سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲؛ «پس، همان گونه که دستور یافته‌ای ایستادگی کن، و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند]. ...»
(۱۳ سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۱۳۹
یکشنبه, 27 فروردين 1402 10:46

نسبت تلاش وتوکل در موفقیت

همان‌طور که در محیط اطراف خود می‌بینیم، بشر امروز با مشکلات و نابسامانی‌های زیادی در زندگی خود روبرو است. هر یک از مکاتب فکری و علوم بشری سعی کرده‌اند برای از بین بردن این مشکلات راهکارهایی را ارائه کنند. در آموزه‌های دینی توکل به خدا به‌عنوان عاملی سودمند برای رویارویی با مشکلات، مقاومت در برابر ناامیدی و برطرف کردن اضطراب و افسردگی معرفی‌شده است.(۱) اما سؤال اینجاست که معنای دقیق و درست توکل چیست و چه ارتباطی با عمل و موفقیت انسان دارد؟ سعی می‌شود در چند محور به این سؤال پاسخ دهیم:

نکته اول:
توکل دارای درجات مختلفی است و به همین جهت، درآیات و روایات به شکل‌های مختلفی بازتاب یافته است.
از یک منظر، توکل یعنی اعتماد کردن به خداوند متعال و واگذار کردن کارها به او و تسلیم اراده و مشیت او بودن. به‌عبارت‌دیگر توکل بر خدا کردن یعنی اعتقاد به این نکته که جز خداوند مؤثر مستقل دیگری در جهان آفرینش نیست و همه مخلوقات تحت قدرت او هستند. در این راستا، در حدیثی آمده است که «روزی پیامبر(ص) از جبرئیل پرسید: توکل بر خدا چیست؟ جبرئیل عرض کرد: علم داشتن به این‌که مخلوق نه زیانی می‌رساند و نه سودی می‌بخشد، نه می‌دهد و نه بازمی‌دارد. پس هرگاه بنده این‌گونه شد، برای احدی غیر از خدا کار نمی‌کند و جز به خدا امید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد. این توکل است».(۲)
در روایات، به مرتبه دیگری از توکل نیز اشاره‌شده است: «یکی از درجات توکل، این است که در هر کاری که به تو مربوط است به خداوند اعتماد کنی و ازآنچه نسبت به تو انجام می‌دهد خشنود باشی و بدانی که او جز خیر برای تو نمی‌خواهد و بدانی که حکمت در این است که کارت را به او واگذار کنی و دیگر اینکه به این امر ایمان داشته باشی که خدا چیزهایی می‌داند که تو از آن‌ها بی‌اطلاعی و باید علم آن‌ها را به خدا و امنای خدا واگذار نمایی و به او اعتماد کنی.»(۳)

از این منظر، توکل، اعتماد به علم و خیرخواهی خدا است؛ یعنی بعدازاین که تدبیر و تلاش کردیم، نتیجه امر را به خدا واگذار کنیم: «در کارها، با آنان مشورت کن؛ اما هنگامی‌که تصمیم گرفتی، (قاطع باش و) بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد»(۴) و اگر نتیجه برخلاف میل ما شد، صبور باشیم و به علم و خیرخواهی خدا اعتماد کرده تا از این طریق، به رضوان الهی دست‌یابیم: «چه‌بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال‌آن که خیرِ شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال‌آنکه شرِّ شما در آن است؛ و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید».(۵)

نکته دوم:
باآنکه هر آنچه در عالم آفرینش است، تحت قدرت و مشیت الهی هستند، اما مشیت خداوند بر این قرارگرفته است که نظام هستی بر اساس اسباب و مسببات موجود در دنیا پیش برود.(۶) به‌عبارت‌دیگر خداوند دنیا را خلق کرده و برای آن سنت‌ها و قوانینی را وضع کرده تا بر پایه آن‌ها و از مسیری علّی و معلولی، اتفاقات و امورات در عالم رقم بخورد به‌گونه‌ای که برای هر پدیده‌ای علتی خاص و برای هر مشکلی راهکاری ویژه وجود داشته باشد؛ یعنی خداوند قصد ندارد به‌عنوان یک جریان همیشگی، به‌گونه‌ای خارق‌العاده در امور عالم دخالت کرده و اموری معجزه گونه را رقم بزند. البته تذکر این نکته لازم است که تمام این اسباب، اسباب مادی نیستند و مؤثر آن در عالم می‌توانند اسباب مادی و یا غیرمادی باشند.

بر این اساس خداوند از یک‌سو به انسان عقل عنایت کرد تا با کمک آن و مشورت با دیگران، تصمیمات درست در زندگی بگیرد و با تلاش خود آن‌ها را محقق کند (اسباب مادی)؛ و از سوی دیگر، اسبابی معنوی در دنیا قرار داده که در به ثمر رسیدنِ اهداف انسان در کنار درایت و تلاش مؤثرند و موجب برکتی فزاینده در مال وزندگی انسان می‌شوند (اسباب غیرمادی). هیچ‌یک از اسباب مادی و غیرمادی جایگزین دیگری نمی‌شود و به هر دو در کنار هم برای رسیدن به بهترین نتیجه نیاز است. هر کار خداپسندانه -ازجمله صدقات، کمک به دیگران، صله‌رحم، دعا و مناجات باخدا، نماز و زیارت- اسباب معنوی هستند. یکی از این اسباب غیرمادی که خودتان هم در سؤال به آن اشاره‌کرده‌اید توکل است که شرح و توضیح آن گذشت: «و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است».(۷)

نکته سوم:
باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که درآیات و روایات نیامده که هر کس تلاش و توکل داشت، حتماً در همان لحظه به آنچه می‌خواهد می‌رسد. همان‌طور که در نکات سابق آمد، توکل یعنی واگذار کردن کارها و نتیجه امور به علم و خیرخواهی خدا. ممکن است چیزی را ما خیر بدانیم و در طلب آن باشیم و از کار و کوشش و دعا و توسل (عوامل مادی و معنوی) نیز بهره بگیریم، اما چون برایمان خیر نیست، خداوند آن را برایمان مهیا نسازد؛ بلکه حتی ممکن است نتیجه امر برخلاف میل ما باشد و ما آن را شرّ بدانیم، درحالی‌که حقیقتاً برای ما خیر است و به‌زودی برکات و ثمراتش مشخص می‌شود؛ بنابراین، توکل کردن یعنی اعتماد کردن به خدا و واگذار کردن نتیجه امور به او. اگر نتیجه کار و کوشش، همانی شد که می‌خواستیم، شاکر خدا باشیم؛ و اگر غیر آن شد، صبور باشیم و راضی به رضای او شویم: «هم خداوند از آن‌ها خشنود است و هم آن‌ها از خدا خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است».(۸)

یکی دیگر از عواملی که سبب می‌شود به نتیجه مطلوبمان نرسیم، تزاحم علل و منافع است. اگرچه عمل و توکل، در تحقق بهترین نتیجه، از امور لازم‌اند، اما در بعضی از مواقع، کافی نیستند و موانعی سبب عدم تحقق نتیجه می‌گردد. توضیح بیشتر اینکه دنیای مادی ما دنیای تزاحمات است؛ تزاحم منافع و خواست انسان‌ها و همچنین تزاحم علل و اسباب طبیعی. از آن جایی که منافع انسان‌ها با یکدیگر در اختلاف است، این امکان وجود دارد که تحقق منافع یک فرد، سبب عدم تحقق خواسته‌های افراد دیگر شود؛ چراکه او با تلاش و کوشش، اسباب را طوری تنظیم کرده که خودش به نتیجه برسد و ما از دستیابی به آن مطلوب بازبمانیم. در چنین شرایطی به‌طور طبیعی در زمان واحد تنها امکان تحقق یکی از این دودسته از منافع در خارج است. بر این اساس ممکن است که شرط کافی تحقق عمل و رسیدن به بهترین نتیجه در خارج یعنی عمل و توکل فراهم باشد، اما تزاحم منافع ما با خواسته‌های دیگران باعث عدم وقوع خواسته و به ثمر رسیدن تلاش‌های ما شود. به‌عبارت‌دیگر در اینجا علل ایجاد به‌اندازه لازم موجود است، اما کافی نیست و موانعی جلوی تحقق آن را می‌گیرد. درباره تزاحم علل اسباب طبیعی نیز همین مطلب جریان دارد. چراکه ممکن است ماسال‌ها تلاش کرده و گله بزرگی از گوسفندان را پرورش داده باشیم، اما به سبب صاعقه که از رخدادهای طبیعی است، بخش زیادی از گوسفندان ما که در معرض صاعقه بودند، از بین بروند.

در چنین شرایطی، توکل یعنی اعتماد کردن به خدا مبنی بر این‌که اگرچه اینجا به سبب تزاحم علل و اسباب، آسیب‌دیده‌ایم، اما امیدواریم خداوند روزی در دنیا یا آخرت این ضرر را جبران نماید و صبوری ما در برابر این مشکلات را نادیده نگیرد: «و بشارت‌ده به استقامت کنندگان. آن‌ها که هرگاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: «ما از آنِ خدائی‌ام؛ و به‌سوی او بازمی‌گردیم»؛ این‌ها، همان‌ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آن‌ها هستند هدایت یافتگان».(۹)

نتیجه:
نتیجه اینکه توکل درجات مختلفی دارد و یکی از آن‌ها، واگذار کردن نتیجه امور به خدا و اعتماد کردن به علم و خیرخواهی او است. در این صورت، اگر تلاش کردیم و انواع علل مادی و معنوی را فراهم کردیم، در صورت موفقیت، شکور باشیم و در صورت شکست، صبور باشیم و بدانیم خداوند بهتر از ما می‌داند و بیشتر از ما خیرخواه است و حتماً آن پدیده خیر نبوده که برایمان فراهم نساخته یا اگر خیر بوده و به سبب تزاحم علل و اسباب، فراهم نشده، حتماً خداوند در موقعیت دیگر آن را برایمان جبران می‌سازد و صبر و شکیبایی ما در فرآیند کوشش و شکست را نادیده نمی‌گیرد. توکل کردن نه با تلاش کردن منافات دارد و نه با شکست خوردن. توکل کردن یعنی تلاش کردن و کوشش نمودن برای رسیدن به آنچه خیر و رضای الهی در آن است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، انتشارات دارالحدیث، چ ۷، ۱۳۸۶ ش، ج۱۳، ص۴۵۸ به بعد.
۲. شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین، معانی الاخبار، بیروت،‌دار المعرفه للطباعه والنشر، ۱۳۹۹ ق، ص۲۶۱.
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج۷۷، ص۳۳۶.
۴. سوره آل‌عمران، آیه ۱۵۹.
۵. سوره بقره، آیه ۲۱۶.
۶. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، قم، منشورات کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چ ۱، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۶.
۷. سوره طلاق، آیات ۲-۳.
۸. سوره مائده، آیه ۱۱۹.
۹. سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۷.

یکشنبه, 27 فروردين 1402 10:42

در 30 ثانیه سر درد خود را درمان کنید

سردرد میگرنی از سردرد های کلافه کننده ای است که اغلب مبتلایان به این نوع سردرد از دارو و قرص های شیمیایی استفاده می کنند که استفاده ی طولانی مدت از این نوع داروها به مرور به کبد و بقیه اعضای داخلی بدن آسیب می رساند. حتما می پرسید چگونه سردرد بدون دارو درمان می شود. ما به شما راهی را پیشنهاد می کنیم که درمان سردرد بدون دارو در 30 ثانیه انجام می شود که دراین صورت هم از دارو استفاده نمی شود و هم در سریعترین زمان ممکن سردرد شما درمان می شود. با ما همراه باشید.

درمان سردرد بدون دارو در 30 ثانیه

ما به شما توصیه می‌کنیم به جای استفاده از دارو‌های قاتل درد به کمک نمک با کیفیت هیمالیا سر درد‌های میگرنی خود را در نطفه خفه کنید.

این درمان سردرد بدون دارو نه تنها درد‌های شما را تسکین داده، بلکه موجب تقویت سیستم ایمنی بدن شده و با بازگرداندن الکترولیت‌ها یک محیط قلیایی در بدن ایجاد می‌کند.

آب لیمو ترکیب موثر در درمان میگرن است که یک تاثیر باور نکردنی در قلیایی کردن بدن داشته و هنگام ترکیب با نمک صورتی هیمالیا اثر آن چندبرابر می‌شود.

مواد تشکیل دهنده درمان طبیعی میگرن

۱/۲ قاشق چایخوری نمک صورتی هیمالیا

آب نصف لیمو

یک لیوان آب

آماده سازی

شما باید آب لیمو و نمک را در یک لیوان آب ریخته و به هم بزنید، اکنون معجون درمان میگرن شما آماده است و با نوشیدن آن درعرض ۳۰ ثانیه نشانه‌های بهبود را حس می‌کنید.

ماه مبارک رمضان در نگاه امام رضا (ع) به میدان مسابقه ای برای پیروی از خدا و گام برداشتن به سوی بهشت برای بندگان خدا تشبیه شده است مسابقه ای که تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد.

توصیه‌های امام رضا علیه‌السلام برای روزهای پایانی ماه مبارک رمضان
در روایات اسلامی رمضان ماهی که ابتدایش رحمت و میانه اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم است معرفی شده و تصریح گردیده است که درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می‌شوند و تا آخرین شب بسته نمی‌شوند؛ ماهی که خداوند در آن حسنات را می‌افزاید و گناهان را پاک می‌کند.

یکی از بافضیلت‌ترین ایام و لیالی، دهه آخر ماه مبارک رمضان است. طبق روایات رسیده از اهل بیت (ع) پیامبر اکرم (ص) این دهه را به اعتکاف گذرانده و به عبادت و شب زنده داری مشغول بودند. امام رضا (ع) هم می‌فرماید: کانَ أَبى علیه ‌السلام یَزیدُ فى الْعَشْرِ الأَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ فى کُّلِ لَیْلَهٍ عِشْرینَ رَکْعَهً؛ پدرم در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بیست رکعت به نمازهاى مستحبّى شبهاى ماه رمضان مى‌افزود.

ویژه برنامه‌های ماه رمضان در کرمانشاه اعلام شد

همچنین امام رضا علیه السلام می‌فرماید: کانَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام لایَنامُ ثلاثَ لیالٍ: لَیلهَ ثلاثٍ وعِشرِینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ، ولَیلهَ الفِطرِ، ولَیلهَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، وفیها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما یَکونُ فی السَّنَهِ؛ امیر المؤمنین علیه السلام سه شب را نمى‌خوابید: شب بیست و سوم ماه رمضان، شب عید فطر و شب نیمه ماه شعبان؛ در این شبها، روزیها تقسیم و مدّت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد، تعیین مى‌شود.

یکی از اعمال مهمی که در طول ماه مبارک رمضان مورد تأکید قرار گرفته، افطارى دادن به روزه داران است. در این زمینه روایتی در عیون اخبار الرضا (ع) نقل شده که اهمیت این موضوع را می‌رساند. طبق این روایت پیامبر اکرم (ع) در خطبه معروف شعبانیه مى ‌فرماید: «مردم بیدار باشید! کسى که از شما به روزه‌ دار مؤمن در این ماه افطارى دهد، پاداش آزاد نمودن یک برده و بخشش گناهان گذشته را همراه دارد. عرض شد: اى رسول خدا! ما توان افطارى دادن نداریم. حضرت فرمود: بترسید از آتش! ولو با دادن نصف دانه خرما و از آتش بپرهیزید! گر چه با دادن شربت آب باشد.»

امام رضا (ع) در روز عید فطر از محلی عبور می‌کردند که عده ای مشغول خنده و سرگرمی بودند. امام (ع) در بیانی زیبا رمضان را به میدان مسابقه ای برای بندگان خدا تشبیه کرده به اصحاب خود فرمود: همانا خداوند صاحب عزت و جلال، ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای بندگانش آفرید تا در این ماه با پیروی از خداوند به سوی بهشت پیشی گیرند. پس گروهی پیشی گرفتند و به پیروزی دست یافتند و کسانی دیگر باز ماندند و محروم گشتند. شگفتا (و شگفتا) از کسی که سرگرم خنده و بازی است (آن هم) در روزی که نیکوکاران ثواب و اجر می‌برند و کوتاهی کنندگان محروم می‌شوند. به خدا قسمت اگر پرده و حجاب‌ها کنار رود، هر آینه نیکوکار به کردار نیک خود و گناهکار به گناهش مشغول می‌شود.

امام رضا علیه ‌السلام همچنین عید فطر را روز تضرع و دعا به درگاه خداوند دانسته می‌فرماید: إنَّما جُعِلَ یَومُ الفِطرِ العِیدَ لِیَکونَ لِلمُسلِمینَ مُجتَمَعا یَجتَمِعُونَ فیهِ و یَبرُزونَ لِلّهِ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَیهِم؛ بدان جهت روز عید فطر عید قرار داده شده است تا در آن روز مسلمانان جمع شوند و به خاطر خدای بزرگ به صحنه آیند و خدا را در برابر نعمتهایش به شکوه و بزرگی یاد کنند تا هم روز عید باشد و هم روز اجتماع، هم روز بالندگی باشد و هم روز زکات دادن، هم روز رغبت و توجه به نعمتهای الهی بادشد، هم روز تضرع و دعا به درگاه خدا.

امام رضا (ع) همچنین فرا رسیدن عید فطر پس از یک ماه بندگی را هدیه ای به خداوند برشمرده می‌فرماید: در روز قیامت، چهار روز را به پیشگاه خداوند هدیه می‌برند، گویی که عروس را به خانه بخت می‌برند، پرسیدند: این چهار روز چه روزهایی است؟ حضرت رضا (ع) فرمود: روز عید قربان و عید فطر و روز جمعه و عید غدیر.

و در مورد علت تکبیرهاى زیاد در روز عید فطر مى‌فرماید: تکبیر، تعظیم و بزرگداشت‌ خداوند متعال است و نوعى تشکر از هدایت‌ها و نعمت‌هاى پروردگار جهانیان مى‌باشد.