emamian

emamian

یکشنبه, 10 ارديبهشت 1402 13:12

اصلاح جوامع در پرتو نور قرآن

جامعه اسلامی درصورتی‌که با مضامین نورانی قرآن انس گرفته و دستورات آن را سرلوحه امور خود قرار دهند، بسیاری از مشکلات خودبه‌خود حل‌شده و در پی آن، مراجع قضایی ما بدون مراجعه‌کننده می‌مانند.

سرتاسر قرآن مملو از گزاره‌هایی با مضمون توصیه به صبر، رعایت حقوق دیگران، در نظر گرفتن خدا در کارها، رعایت تقوا و نهی از خلاف آن است. در ادامه برخی از این گزاره‌ها را برمی‌شماریم:

1. ازآنجاکه بسیاری از لغزش‌ها مربوط به زبان بوده و بسیاری از مشکلات در نحوه سخن گفتن افراد پدید می‌آید، خداوند در جای‌جای قرآن به رعایت ارزش‎‌های کلامی توصیه نموده و از خطاهای لسانی نهی کرده است. به مواردی از آن اشاره می‌نماییم:

توصیه به سخن نیکو
«و به بندگانم بگو: سخنی را که نیکوتر است، بگویند؛ زیرا شیطان میان آنان [به سبب سخنان زشت و بی‌منطق] دشمنی و نزاع می‌افکند».[1]

پرهیز از خشونت و تندی در گفتار
«اما بنرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد».[2] در این آیه شریفه خداوند به حضرت موسی و هارون علیهماالسلام دستور می‌دهد تا با دشمن خود فرعون نیز به نرمی سخن‌گویند.

پرهیز از سخنان سست و بی‌پایه
«ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و سخن درست و استوار گویید».[3]

پرهیز از تهمت
«هر کس مرتکب خطا یا گناهی شود، سپس آن را به بی‌گناهی نسبت دهد، بی‌تردید بهتان و گناهی آشکار بر دوش گرفته است».[4]

پرهیز از عیب‌جویی و فحش و ناسزا
«و یکدیگر را مورد طعن و عیب‌جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید».[5]

پرهیز از غیبت
«هیچ‌یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به‌یقین) همه شما از این امر کراهت دارید».[6]

2. یکی دیگر از توصیه‌های زیبای قرآن مربوط است به نهی از کشتن نابحق یک انسان، تا جایی که کشتن او به‌منزله ستاندن جان تمام مردم به شمار آمده است و در مقابل حفظ جان یک شخص به‌مانند حفظ جان تمام انسان‌ها دانسته شده است.

«هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان‌ها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است».[7]

3. ازجمله مسائلی که در جامعه سبب بروز مشکلات فراوان بوده و احیاناً منجر به خصومت‌های فردی یا گروهی می‌شود، سوء ظن به اشخاص و تجسس در کار دیگران و تحقیر و تمسخر یکدیگر است. قرآن از تمام این امور نهی نموده است.

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید، چراکه بعضی از گمان‌ها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید».[8]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند».[9]

4. توصیه به برخورد مناسب حتی نسبت به دشمن و دادن جواب بدی با خوبی نیز یکی از توصیه‌های جذاب قرآن می‌باشد.

«بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی وجود دارد، گویی دوستی گرم و صمیمی است!».[10]

5. توصیه‌های مکرر به دستگیری از نیازمندان و یاری‌رساندن به مستضعفین جامعه و تشویق بسیار بر این مطلب، که بیان تمام موارد آن در این مختصر غیرممکن بوده و فقط به ذکر یک مورد بسنده می‌نماییم:

«(انفاقِ شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرارگرفته‌اند، نمی‌توانند مسافرتی کنند (و سرمایه‌ای به دست آورند؛) و از شدّت خویشتن‌داری، افراد ناآگاه آنها را بی‌نیاز می‌پندارند؛ امّا آنها را از چهره‌هایشان می‌شناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‌خواهند».[11]

7. نیکی کردن و رعایت عدالت حتی نسبت به کسانی که هم آئین با مسلمانان نبوده و البته دست به دشمنی و عداوت با آنان نیز نزده‌اند.

«خدا شمارا از نیکی کردن و عدالت نسبت به کسانی که در کار دین با شما نجنگیدند و شمارا از دیارتان بیرون نکردند بازنمی‌دارد؛ زیرا خدا عدالت‌پیشگان را دوست دارد».[12]

و ازاین‌دست توصیه‌هایی که این مختصر گنجایش تمام آنها را ندارد.

امام زمان علیه‌السلام با پیاده کردن همین مضامین قرآن است که عدالتی غیرقابل وصف را در عالم جاری می‌سازند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در وصف حکومت ایشان می‌فرماید: «[مهدی] آراء مردم را عطف به قرآن می‌نماید درزمانی که قرآن را بر نگاه خود عطف نموده باشند».[13]

پی‌نوشت:
[1]. اسرا: 53.
[2]. طه: 44.
[3]. احزاب: 70.
[4]. نساء: 112.
[5]. حجرات: 11.
[6]. حجرات: 12.
[7]. مائده: 32.
[8]. حجرات12.
[9]. حجرات: 11.
[10]. فصلت: 34.
[11]. بقره: 273.
[12]. ممتحنه: 8.
[13]. نهج‌البلاغه، خطبه138.

یکشنبه, 10 ارديبهشت 1402 13:08

ولایت در "ولایت فقیه" به چه معناست؟

سؤال

ولایت یعنی چه؟ اگر به معنی اُولی به تصرف است و به معنی گوش به فرمان بودن است پس ولایت خدا با امام و ولایت امام با پدر و مادر و ولایت همه این ها با ولی فقیه چه فرقی دارد؟

 

پاسخ

«ولایت» واژه‏ای عربی است که از کلمه «وَلْی» گرفته شده است. «وَلْی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‏ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از اینرو، این واژه با هیئت‏های مختلف (به فتح و کسر) در معانیِ «حبّ و دوستی»، «نصرت و یاری»، «متابعت و پیروی»، و «سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است.

 

مقصود از واژه «ولایت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است.

 

این ولایت به دو ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می شود .

 

ولایت تکوینی به معنای تصرف در نظام خلقت و قانون مندی های مربوط به طبیعت است که اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی در نظام خلقت و قوانین حاکم برآن است و خداوند این ولایت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام عطا نموده است[۱] پس ولایت تکوینی یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم در خارج و تصرف عینی داشتن در آنهاست .[۲]

 

قسم دوم ولایت تشریعی است که به معنای ولایت در محدوده تشریع و تابع قانون الهی است این ولایت از امور اعتباری و قراردادی است.[۳]

 

ولایت خداوند چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی ، ولایت بالذات است زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار تمامی هستی است و هیچ کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه خدا ندارد . خداوند این اجازه را در امور تکوینی و تشریعی به پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام داده است . این ولایت تبعی و در طول ولایت خداوند متعال است .

 

ولایتی که در ولایت فقیه مطرح است ، از سنخ ولایت تکوینی نیست بلکه ولایت تشریعی است که امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحیت واگذار نموده است. این ولایت ، در طول ولایت پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام بوده و مربوط به امور حکومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری که از اختصاصات معصوم علیه السلام است را شامل نمی شود .

 

از یک منظر ، ولایت به اعتبار افراد تحت ولایت ، به ولایت عامه و ولایت خاصه قابل تقسیم است اگر ولایت و سرپرستی نسبت به افراد خاصی باشد آن ولایت خاصه است مثل ولایت اولیای میّت و یا ولایت اولیای دم و وارثان مقتول یا قیم و وصی یا ولایت پدر بر فرزند که همه این ها چون ولایت بر فرد خاصی دارند به آن ولایت خاصه گفته اند.

اما اگر ولایت و سرپرستی نسبت به عموم افراد جامعه باشد این نوع ولایت را ولایت عامه گویند مثل ولایت پیامبران، امامان و فقیهان که ولایت آنان نسبت به عموم افراد جامعه است لذا ولایت عامه دارند.

 

پس ولایت پدر و اولیای دم ومیّت و همین طور وصی و قیم ولایتشان با ولایت پیامبر و امامان و فقیهان متفاوت است . پدر و اولیای دم و اولیای میت و یا وصی و قیم ولایت سرپرستی شرعی بر یک فرد خاصی را دارد و به آن اعتبار ولایت شرعی را دارد امّا ولایت پیامبر و امامان معصوم و یا فقیهان ولایت بر یک جامعه را دارند و امور عموم جامعه را تدبیر و سرپرستی می کنند و از این جهت ولایت فقهاء مثل ولایت پیامبر و امام معصوم ولایت عامه است.

 

بدین ترتیب ، ولایت پیامبر و امامان معصوم و همین طور ولی فقیه از هر دو جهت یعنی هم افراد تحت ولایت و هم امور و شؤون افراد تحت ولایت، ولایت عامه است در حالی که ولایت پدر بر فرزند خاصه است یعنی ولایت آن بر فرد خاص یعنی فرزند می باشد یا ولایت مادر بر حضانت فرزند تنها ولایت بر فرد خاص یعنی فرزند و کار خاص یعنی شیر دادن و تربیت است یعنی دایره ولایت تنها شامل فرد خاص و کارهای خاص است.

امّا ولایت پیامبر و امام معصوم و ولی فقیه ، دایره اش شامل عموم افراد جامعه و هم امور جامعه است البته همین ولایت را هم به اذن و اجازه خداوند دارا هستند یعنی ولایت آنان بالذات نیست بلکه تبعی و عرضی است در عین حال پیامبر و امام معصوم نسبت به افراد و امور جامعه ولایت مطلقه دارند یعنی بر جان و مال مردم تسلط دارند چون ولایت آنان بر ذوات می باشد. همین طور دایره ولایت فقیه تنها شامل اداره جامعه و اداره امور مسلمین است

 

با این اوصاف ولایت پیامبر و امام معصوم و همین طور ولایت فقیه که سرپرستی و تدبیر جامعه و امور مسلمین را بر عهده دارند و ولایت آنان از نوع ولایت عامه به اعتبار افراد تحت ولایت و به اعتبار امور افراد تحت ولایت هم چنین می باشد با ولایت شرعی پدر و مادر تفاوت آشکاری دارد و ولایت شرعی پدر به اعتبار افراد تحت ولایت که فرزندان می باشند ولایت خاصه است و دایره ولایت او بر دیگران سرایت نمی کند و ولی شرعی یعنی پدر و جد پدری در این جا مجاز به انواع تصرفات در مال و برخی تصرفات در نفس افراد تحت ولایت (یعنی فرزندان) (مثل اجازه عمل و جراحی) می باشد و یا مادر تنها ولایت بر حضانت طفل را دارد و دایره سرپرستی او محدود به آن است و بیش از آن نیست و این با ولایت فقیه که سرپرستی و تدبیر جامعه و سرپرستی مصالح عموم جامعه را بر عهده دارد تفاوت روشنی دارد.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

موسوی خمینی ، سید روح الله ، ولایت فقیه ، تهران : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، ۱۳۷۷

جوادی آملی ، عبد الله ، ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، قم:مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵

مصباح یزدی ، محمد تقی ، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ، ۱۳۷۸

جوان آراسته ، حسین ، مبانی حکومت اسلامی ، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، ۱۳۸۲.

 

پی نوشت ها:

۱- مصباح یزدی ، محمد تقی ، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ، قم:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، ۱۳۷۸، ۷۹

۲- جوادی آملی ، عبد الله ، ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص ۱۲۳

۳- همان ، ص ۱۲۴

حرم ائمة بقیع به سال ۴۹۵ ه.ق یعنی اواخر قرن پنجم دارای گنبد و بارگاه شده است. ابن‎جبیر، جهانگرد معروف که در قرن هفتم به حجاز سفر کرده، در دیداری که از بقیع داشته است آن را این‎گونه توصیف می کند:

 

«و آن قبه ای مرتفع و سر به فلک کشیده است که در نزدیکی در بقیع واقع شده.» در قرن هشتم قمری، بعد از گذشت ۱۵۰ سال از سفر ابن‎جبیر، ابن‎بطوطه سفری به مدینه نموده و مشاهدات خود را این‎گونه بیان می‎کند: «حرم ائمة بقیع، قبه ای است سر به فلک کشیده و از نظر استحکام، بدیع و اعجاب‎انگیز است.»

در قرن معاصر، صاحب کتاب «مراه‎الحرمین» جناب ابراهیم رفقت پاشا، ۱۹ سال قبل از تخریب حرم ائمة بقیع سفر حج کرده و توصیفاتی دارد: «عباس و حسن ابن علی و ائمة سه‎گانه در زیر یک قبه قرار گرفته اند که بزرگ‎تر از همة قبه های موجود در بقیع است.»در طول تاریخ سه بار بقیع تعمیر شده است. بار اول در سال ۵۱۹ ه.ق توسط المستنصر بالله و برای بار سوم در اواخر قرن سیزدهم توسط سلطان محمود غزنوی. کتیبه هایی که جهانگردان در سفرهای‎شان از بقیع خوانده اند، گویای این مطلب است.

 

نخستین ویرانی

نیروهای وهابی به سرکردگی عبدالعزیز بن سعود در سال ۱۲۲۱ ه.ق بعد از محاصرة طولانی مدینه، ساکنان شهر را در تنگنا قرار دادند و مردم بی گناه بی شماری را قتل عام کردند. سپس خادمان آستان پیامبر را یک‎جا جمع کردند و برای آن که محل جمع‎آوری و نگهداری هدایا را نشان دهند، آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد از غارت کردن حرم نبوی، هنگام بازگشت به نجد که محل استقرار وهابیون بود، از بقیع گذشتند و عبدالعزیز دستور تخریب تمامی بارگاه‎ها را صادر کرد.

گفتنی است آنها در این حمله چهار صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها و حدود یکصد قبضه شمشیر با غلاف های مطلا به طلای خالص و تزیین شده به الماس و یاقوت و... به یغما بردند. در این زمان، خلافت عثمانی به والی خود محمدعلی پاشا دستور داد که حجاز را از سلطة وهابی ها نجات دهد و کنترل حجاز را به دست گیرد. پس از جنگی خونین به سال ۱۲۲۷ ه.ق وهابی ها شکست سختی خوردند و مردم به بازسازی اماکن متبرکه همت گماشتند.

 

ویرانی دوم

هشتم شوال سال ۱۳۴۴ ه.ق پس از سلطة دوباره ابن‎سعود و تسلط بر شهر مدینه در ماه رمضان همان سال شیخ عبدالله، قاضی‎القضات خود را از مکه به مدینه اعزام کرد تا موضوع تخریب مقابر موجود در مدینه را با علما و سران این شهر مطرح و موافقت آنها را ولو به صورت ظاهری جلب کند و بدین منظور جلسه ای تشکیل شد.

شیخ عبدالله از حاضرین پرسید: «درباره تخریب این گنبد و بارگاه ها چه می گویید»؟ بسیاری از آنها از ترس جانشان جواب ندادند، بعضی دیگر هم اظهار موافقت کردند. وهابی ها نیز مردم را با زور اسلحه جمع کرده و به سوی بقیع حرکت دادند و آن‎چه گنبد و ضریح در شهر مدینه و بیرون از شهر بود، ویران کردند. از جملةآنها گنبد و بارگاه ائمة بقیع، گنبدهای متعلق به عبدالله و آمنه، والدین پیامبر اسلام(ص)، قبر ام البنین مادر ابوالفضل العباس(ع)، اسماعیل پسر جعفر صادق(ع) و حرم دختران و همسران پیامبر اسلام(ص) و حرم ابراهیم فرزند پیامبر اسلام(ص) و گنبد مالک ابن انس و عثمان نیز تخریب شد. وهابی ها ضریح فولادی ائمه بقیع که در اصفهان ساخته شده بود و بر قبور امام حسن(ع)، امام سجاد (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) قرار داشت از جای در آورده و بردند. وهابیون از ترس عواقب کار خود، از تخریب حرم نبوی خودداری کردند. این روز بعدها به نام «یوم الهدم» در حافظه تاریخ ثبت شد.

وهابیان، ساختن گنبد ، ضریح و بقعه و ... بر روی قبور را حرام و تخریب آن را واجب می دانند. آنان ساختن این چیزها بر روی قبور را نوعی شرک و کفر می پندارند.

صغانی می گوید: «مشاهد به منزله بت ها هستند و همان کاری را که عرب جاهلی با بت های مختلف می کرد، پرستندگان قبور، امروزه با مشاهد و قبور انجام می دهند و تغییر نام، عمل را عوض نمی کند.»

به گمان آنها، ساختمان کردن قبرها، بدعتی است که بعد از عصر تابعین رخ داده و در قرون نخستین اسلامی نبوده است. آنان در این مسأله پیرو پیشوای خود، ابن تیمیه و شاگرد او ابن جوزیه هستند. از این رو آنان در چند قرن گذشته، تا می توانستند مشاهد و زیارتگاه ها را ویران کردند و حتی قبور ائمه بقیع و قبر امام حسین(ع) را نیز استثنا نکردند.

آنان در تخریب قبور بقیع، استفتایی تنظیم کردند و به نزد یکی از علمای مدینه فرستادند و او در جواب چنین نوشت:

«ساختن و بنا کردن روی قبرها به اجماع مسلمین حرام است و در این زمینه احادیث صحیح روایت شده و از این رو بسیاری از دانشمندان به وجوب خراب کردن آن ساختمان ها فتوا داده اند و از جمله احادیثی که راجع به لزوم خراب کردن قبور مورد استناد قرار گرفته حدیثی است که علی(ع) به ابی الهیاج می گوید: من تو را برای کاری می فرستم که رسول خدا مرا برای آن کار فرستاده : اگر مجسمه ای دیدی آن را بشکن و هرگاه قبر بلندی دیدی آن را با خاک یکسان کن.

در صحیح مسلم هم این حدیث روایت شده است؛ اما موضوع مسجد قراردادن قبرستان ها و نماز خواندن در آنها و روشن کردن چراغ، نیز به مفاد حدیث ابن عباس ممنوع است ... و اما توجه به سوی حجره نبوی(ص) در موقع دعا کردن، بهتر است که از این عمل نیز جلوگیری بشود، چنان که از کتب معتبر استفاده می شود، چون بهترین سمت ها، سمت قبله است و همچنین طواف بر قبور و بوسیدن و به طور کلی دست کشیدن به آنها اعمالی است حرام و ممنوع! و نیز ذکر خواندن و رحمت فرستادن در مواقع نامبرده همگی بدعت است و این، چیزی است که نظر ما به آن رسیده است.»

 

آنان این فتوا را مستمسک تخریب قبور ائمه در بقیع و نیز تخریب دیگر بقعه ها و زیارتگاه ها قرار دادند؛ در پاسخ به این فتوا باید گفت:

 

۱. ادعای اجماع در این باره کاملاً بی اساس است؛ پیروان بیشتر مذاهب اسلامی در اعصار گوناگون این عمل را جایز می دانستند و این سیره مستمر مسلمانان بوده است. مسلمانان بر قبور آنان که از دنیا می رفتند، بقعه می ساخته اند و نسبت به عالمان و بزرگان خود در این مسأله، حساسیت بیشتری نشان می داده اند.

 

۲. حدیث ابی الهیاج، حدیث ضعیفی است؛ چه این که در سلسله راویان آن، راویان غیر ثقه وجود دارند که از جمله آنها سفیان ثوری است. دیگر آنکه این حدیث، به فرض صحت سند، نمی تواند ادعای وهابیان را اثبات کند؛ چون حدیث مذکور، امر به مسطح کردن قبر می کند و این که آن را همانند پشت ماهی نسازند؛ کلمه مُشرِف در حدیث به معنای بلندی بیش از حد است. از این رو آن حضرت دستور داده تا قبرهای بیش از حد بلند را مساوی کنند و کوتاه کنند، نه آن که قبر را تخریب کنند! چه این که تمام مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند که می توان، بلکه مستحب است قبر بالاتر از زمین ساخته شود.

 

۳. درباره برخی از احادیث منسوب به پیامبر(ص) که از ساختمان ساختن بر روی قبرها و گچ کاری قبر نهی فرموده، باید گفت که سند این احادیث ضعیف است و متن آنها نیز دارای اضطراب است. نیز باید گفت: نهی اعم از کراهت و حرمت است و به فرض که این احادیث ضعف متن و سند نداشته باشند، ممکن است مقصود از آنها کراهت باشد و کراهت آنجایی است که بر ساختن گنبد و بارگاه، فایده عقلایی مترتّب نباشد، وگرنه آنجا که ساختن بارگاه، از شعائر اسلامی باشد و منافع فراوان معنوی را به دنبال آورد، امر بسیار پسندیده ای است.

 

۴. در آغاز اسلام، مسلمانان بسیار فقیر بودند. برخی از آنان خانه نداشتند و بی سرپناه بودند؛ شاید نهی از ساختمان بر روی قبر ناظر به آن روزگار بوده که بسیاری بی سرپناه بوده اند، نه در دوره های بعد که مسلمانان تمکن مالی فراوان پیدا کردند و به ثروت بسیار دست یافتند.

 

۵. پیامبر(ص) در خانه خود دفن شد؛ اما هیچ یک از صحابه نکوشید که خانه پیامبر را ویران کند تا به حدیث پیامبر(ص) مبنی بر نهی از ساختمان بر قبور عمل کند! این نیز دلیل دیگری بر ردّ سخن وهابیان!

 

۶. آیا وهابیان هرگز نسبت به مصالح عظیم جامعه مسلمانان اندیشیده اند؟ آیا آنان به فکر جلوگیری از نفوذ استعمارگران در بلاد اسلامی بوده اند؟ آیا آنان در برابر نفوذ صهیونیست ها در بلاد اسلامی واکنش نشان داده اند؟ آیا این قدر که از بوسیدن قبر پیامبر خدا(ص) عصبانی می شوند، از محاصره اقتصادی کشورهای مسلمان ناراحت می شوند؟

 

منبع: مجله خیمه، شماره ۴۵

فریضه عبادی حج یکی از مهم‌ترین شعائر و مناسک آیین اسلام است که انجام آن از بعد فردی و اجتماعی، آثار و برکات بسیاری برای حجاج بیت‌الله الحرام دارد. بخشی از روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) پیرامون انجام فریضه حج وآثار و برکات آن است که بزرگترین کنگره بین المللی اسلامی محسوب می شود. در روایات تعبیرهای قابل توجهی درباره اهمیت حج ارائه شده است که به چند نمونه اشاره می کنیم:

 

1. تأخیر حج: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّی یَمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً؛ کسی که حج را تأخیر اندازد [و در انجام آن امروز و فردا کند] تا بمیرد، خدا او را در روز قیامت یهودی یا مسیحی محشور می کند.»

 

این مطلب همان است که در آیه به آن اشاره شده و از تارک حج به «مَنْ کَفَرَ» تعبیر گردیده است.

 

2. خانه خدا: امیر مؤمنان علی علیه السلام در واپسین لحظات عمر خویش وصیتهای مهمی دارد و از جمله می فرماید: «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا؛ خدا را، خدا را درباره خانه پروردگارتان [کعبه در نظر بگیرید] تا هستید، آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی شوید.»

 

3. آزمایش بندگان: امام صادق علیه السلام فرمود: «وَ هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَی تَعْظِیمِهِ وَ زِیَارَتِهِ وَ قَدْ جَعَلَهُ مَحَلَّ الْأَنْبِیَاءِ وَ قِبْلَةً لِلْمُصَلِّینَ لَهُ و هُوَ شُعْبَةٌ مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِیق ٌ یُوءَدِّی إِلَی غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَی اسْتِوَاءِ الْکَمَالِ وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَةِ؛ این خانه [خدا] است که در برابر آن خلقش را متعبد کرده است تا مردم را در پیروی کردنشان در [انجام حج و] آمدن به سوی کعبه مورد آزمایش قرار دهد. پس مردم را بر تعظیم و زیارت آن تشویق کرده؛ در حالی که آن را محل [عبادت] انبیا و قبله نمازگذاران قرار داده است. و کعبه شاخه ای از رضوان الهی و راهی به سوی بخشش خداوندی و نصب شده بر مرکز اعتدال کمال و مجمع عظمت [و بزرگی] است.»

 

4. حوائج دنیوی: امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «مَنْ تَرَکَ الْحَجَّ لِحَاجَةٍ مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا لَمْ یُقْضَ حَتَّی یَنْظُرَ إِلَی الْمُحَلِّقِینَ؛ کسی که حج را برای حاجتی از حاجتهای دنیوی ترک گوید، [حاجتش] برآورده نمی شود، مگر نگاهش به [حاجیان] سر تراشیده بیفتد.» کنایه از اینکه حج را انجام دهد و همراه حاجیان حلق کند تا حاجتش بر آورده شود.

 

5. رام شدن زورگویان: امام صادق علیه السلام فرمود: «مَا مِنْ بُقْعَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنَ الْمَسْعَی لِأَنَّهُ یُذِلُّ فِیهِ کُلَّ جَبَّارٍ؛ هیچ بقعه ای از محل سعی نزد خدا محبوب تر نیست؛ چرا که هر جباری در آنجا رام می شود.»

 

6. پایداری دین: امام صادق علیه السلام می فرماید: «لَا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ؛ تا زمانی که کعبه [و انجام حج[ بر پا باشد، دین نیز برای همیشه برپا خواهد بود.»

 

آثار و برکات معنوی حج

 

با توجه به نکات پیش گفته، در این بخش به اهم آثار و برکات معنوی حج در می پردازیم، و آثار و برکات مادی حج را در مقاله ای جداگانه بحث خواهیم کرد.

 

1. رشد آگاهی و معرفت: آشنا شدن با خانه خدا و تاریخ کهن و طولانی آن و آشنایی با محل نزول وحی و آثار به جای مانده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام و طبعا زنده شدن تاریخ اسلام و خاطرات تلخ و شیرین آن در جای جای مکه و مدینه، انسان را با مجموعه ای از اطلاعات وسیع آشنا می سازد و با دقت می توان گفت که یک دوره تاریخ اسلام عملاً مرور می شود؛ مخصوصا با توجه به این نکته که زائران از مکانهای مختلف مکه، از غار حرا گرفته تا عرفات و منی و مساجد مختلف، و در مدینه نیز از مساجد و نقاط مهم و فراوان دیدار و زیارت می کنند و با توضیحاتی که توسط روحانیان و یا مطالعه خود افراد انجام می گیرد، بر اطلاعات و آگاهی دینی آنان افزوده می گردد.

 

در گذشته، علاوه بر این مسائل، با امامان معصوم علیهم السلام بیشتر آشنا می شدند و از علوم و معارف آنها استفاده می بردند. امروزه می توان از طریق زیارت آنها و آشنا شدن با مقام و منزلت و مظلومیت آنان و استفاده از کلمات و سخنان گهربارشان، بر معرفت و معلومات خویش افزود.

 

از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمود: «فَإِنْ قَالَ فَلِمَ أُمِرَ بِالْحَجِّ قِیلَ لِعِلَّةِ الْوِفَادَةِ إِلَی اللَّهِ ... مَعَ مَا فِیهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام إِلَی کُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِیَةٍ؛ پس اگر بگوید: چرا به انجام حج دستور داده شده است؟ گفته می شود: [یکی] به این علت که به خدا برگشت کرده، بر او وارد شود... گذشته از این، حج باعث آگاهی [به احکام و معارف] و انتقال اخبار [و سخنان] ائمه علیهم السلام به تمام نقاط [زمین] و دوردستها می شود.» گذشته از آشنایی با احکام و معارف؛ آشنایی و گفتگو با افراد گوناگونی از مسلمانان کشورهای مختلف با فرهنگها و زبانهای متفاوت، خود باعث رشد آگاهی و معلومات انسان می گردد.

 

و در یک کلام، سفر حج کوله بار سنگینی از آگاهی و معلومات و کسب معارف را می تواند به دنبال داشته باشد؛ البته اگر سرگرمیهای فراوان و خریدهای بیش از حد و مرز مانع نگردد.

 

2. گناه زدایی: از مهم ترین آثار عمل عبادی حج، پاکیزگی از آلودگیها و گناهان است که این خود می تواند برکات بی شماری را در پی داشته باشد.

 

پیامبر گرامی اسلامی صلی الله علیه و آله فرمود: «اَمَا عَلِمْتَ اَنَّ الْاِسْلَامَ یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ وَ اَنَّ الْهِجْرَةَ تَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهَا وَ اَنَّ الْحَجَّ یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ؛ آیا نمی دانی که اسلام [با مسلمان شدن] آنچه را پیش از خود بوده است، محو می کند و هجرت، آنچه را قبل از آن بوده است، از میان می برد و حج [نیز گناهان و] آنچه پیش از خود بوده را می زداید [و از بین می برد]؟»

 

بنابراین، انسانی که از حج بر می گردد، همچون نوزادی است که تازه به دنیا آمده و گذشته او کاملاً پاک و پرونده های قبلی او مختوم اعلام می شود.

 

در روایت پیش گفته از امام صادق علیه السلام خواندیم که خداوند انجام حج را «طَریقٌ یُؤَدِّی اِلَی غَفْرَانِهِ» قرار داده است. امام علی علیه السلام نیز فرمود: «الْحَاجُّ وَ الْمُعْتَمِرُ وَفْدُ اللَّهِ وَ یَحْبُوهُ بِالْمَغْفِرَةِ؛ حج کننده و عمره گذار [مهمان خداست و] بر خدا وارد می شود و خداوند مغفرت [و بخشش از گناهان] را به او هدیه می دهد [و این گونه از او پذیرایی می کند].»

 

حتی اگر در مسیر حج و یا در حال انجام آن از دنیا برود، مورد غفران الهی قرار می گیرد و در روز قیامت از عذاب و عقاب در امان خواهد بود. حضرت صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ مَاتَ فِی طَرِیقِ مَکَّةَ ذَاهِباً أَوْ جَائِیاً أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ کسی که در راه [زیارت خانه خدا در] مکه، در حال رفتن یا برگشتن از دنیا برود، از ناله بزرگ روز قیامت در امان خواهد بود.»

 

و اگر در حال احرام از دنیا رفته باشد، لبیک گویان در روز قیامت محشور می گردد: «مَنْ مَاتَ مُحْرِماً بَعَثَهُ اللَّهُ مُلَبِّیاً؛ کسی که در حال احرام از دنیا رود، خداوند لبیک گویان او را مبعوث می کند.»

 

آری، حجی که با کندن لباس مرسوم و پوشیدن لباس احرام و لبیک به این رمز که «خدایا! گناهان را از خود دور ساختم و با غسل در لحظه احرام، خود را از گناهان شستشو دادم.» شروع می شود و با اشکهای لحظه لبیک توحیدی ادامه می یابد و با حاجی نگاه به خانه خدا برترین آرزوی خویش را عفو گناهان خود بر می شمارد و با طواف دور خانه خدا اعلام می دارد که بعد از این فقط دور خدا و ارزشهای الهی خواهد چرخید، نه هوا و خواسته های شیطانی، تا اینکه به قربانی می رسد که در واقع قربانی کردن هوس است و آن گاه تراشیدن سر، به معنای اینکه فکر گناه را نیز از مغزم زائل کردم، بدین ترتیب، باید اولین اثرش گناه زدایی باشد.

 

3. بهشت رفتن: هر فردی که از گناهان پاک گشت، یقینا در آخرت رستگار خواهد بود و بهشت جاویدان جایگاه او می گردد. حج هم اثر گناه زدایی دارد و هم پاداش گرانسنگی به نام بهشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «الْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلَّا الْجَنَّةُ؛ حج مقبول را پاداشی جز بهشت نیست.»

 

گذشته از این پاداش، هر درهمی که در مسیر حج صرف می شود، معادل هزار درهم پاداش دارد. علی علیه السلام فرمود: «نَفَقَةُ دِرْهَمٍ فِی الْحَجِّ تَعْدِلُ أَلْفَ دِرْهَمٍ؛ خرج کردن [و سرمایه گذاری] در [راه انجام] حج، هر درهمش برابر با هزار درهم است.»

 

4. افزایش ایمان: بین عمل و ایمان و اعتقاد رابطه تنگاتنگی وجود دارد. هر چه اعمال نیک و خیر بیشتر شود، بر قدرت ایمان افزوده می گردد و بر عکس، اعمال ناشایست و انجام گناه ایمان را ضعیف و سست می کند. حج مجموعه اعمال و عباداتی است که شدیدا بر تقویت و اصلاح و افزایش ایمان تأثیر گذار است. به همین جهت، امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «حِجُّوا وَ اَعْتَمِرُوا... یَصْلُحْ إِیمَانُکُمْ...؛ حج و عمره را به جا آوردید... تا ایمان شما اصلاح [و تقویت] شود... .»

 

5. آرامش روحی: حج مجموعه اعمالی است که انسان را با توحید و یگانگی خدا و یاد او و همین طور با موحدان تاریخ و بندگان صالح و ذاکر خدا، یعنی انبیاء و اولیاء علیهم السلام و... آشنا می سازد. اتصال به توحید و مبدأ هستی و یاد خدا، باعث آرامش روحی و روانی انسان می شود. به راستی اگر به دقت ملاحظه شود، با تمام هجوم جمعیت و تراکم آن، گرمی هوا و سنگینی اعمال در لحظه بستن احرام و لبیک گفتن، حین طواف و در حال سعی بین صفا و مروه، در عرفات و منی و در همه جا آنچه از چهره حاجیان مشهود است، آرامش روحی و روانی و نشاط و شادی درونی غیر قابل وصف است.

 

امام باقر علیه السلام در این زمینه فرمود: «الْحَجُّ تَسْکِینُ الْقُلُوبِ ؛ حج [باعث] آرامش دلهاست.»

 

6. رشد اخلاقی: اثر دیگر حج این است که بر اخلاق انسان و رشد آن تأثیر بسزایی دارد؛ از یک طرف، با ممنوعیت جدل و ناسزاگویی و... انسان را تمرین می دهد که برای همیشه از رذائل اخلاقی زبانی دوری جوید و از طرف دیگر، با ایجاد خشوع قلبی و تواضع درونی، تکبر و غرور و خود خواهی را که محور و عامل بسیاری از گناهان و رذائل اخلاقی است، از انسان دور می سازد.

 

به راستی اگر انسان لباس فاخر خود را کنار گذاشت و همرنگ جماعت و جمعیت حاجیان خداجو شد و در عرفات بر خاک نشست و خاک نشین گردید و در سعی بین صفا و مروه هروله کنان سنگینی ظاهر و با تبختر راه رفتن را گنار گذاشت و با حلق سَرْ از زلف و زیبایی خود که دستاورد موی سر است، گذشت و با ترک نگاه به آیینه از آرایش صورت غافل گشت و با همه مردم یک رنگ و اتصال به توحید و مبدأ هستی و یاد خدا، باعث آرامش روحی و روانی انسان می شود

 

یک صدا شد، تکبر و غرور را نیز کنار خواهد گذاشت.

 

درباره خشوع قلبی، حضرت رضا علیه السلام فرمود: «إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْإِحْرَامِ لِیَخْشَعُوا قَبْلَ دُخُولِهِمْ حَرَمَ اللَّهِ؛ همانا [مردم] به پوشیدن لباس احرام [در آغاز اعمال حج] امر شده اند تا قبل از ورود به حرم الهی خاشع شوند.»

 

و درباره تواضع آفرینی حج، حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین فرمود: «وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ ... وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ؛ خداوند حج بیت الحرام را که قبله مردم قرار داده، بر شما واجب کرد ... و آن را علامت تواضع مردم در مقابل عظمت خداوند و باور عزّت خداوند توسط مردم قرار داد.»

 

و درباره تکبر زدایی اعمال حج، حضرت صادق علیه السلام فرمود: «مَا مِنْ بُقْعَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنَ الْمَسْعَی لِأَنَّهُ یُذِلُّ فِیهِ کُلَّ جَبَّارٍ؛ هیچ بقعه ای محبوب تر از محل سعی [بین صفا و مروه] در نزد خدا نیست؛ چرا که در آنجا هر متکبر [مغروری] را خوار می کند.» و مخصوصا در هنگام هروله که در هر دور در بخشی از مسعی مستحب است، به خوبی هیبت و غرور متکبران و تبختر مغروران می شکند.

 

7. دوری از دنیا: از دیگر آثار اخلاقی و روانی حج، دنیا گریزی است؛ همان دنیایی که محبت آن عامل تمام خطاها و گناهان است. حجّ خانه خدا می تواند محبت به دنیا و زرق و برق آن را کمرنگ و یا زائل کند.

 

حضرت رضا علیه السلام در این باره می فرماید: «إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْإِحْرَامِ لِیَخْشَعُوا قَبْلَ دُخُولِهِمْ حَرَمَ اللَّهِ وَ أَمْنَهُ وَ لِئَلَّا یَلْهُوا وَ یَشْتَغِلُوا بِشَیْءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا وَ زِینَتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ یَکُونُوا جَادِّینَ فِیمَا هُمْ فِیهِ قَاصِدِینَ نَحْوَهُ مُقْبِلِینَ عَلَیْهِ بِکُلِّیَّتِهِمْ؛ همانا [مردم[ دستور داده شده اند به [پوشیدن] احرام تا قبل از ورود به حرم امن الهی خاشع گردند و تا اینکه دور لهو نروند و مشغول اموری از دنیا و زینتها و لذات آن نشوند و در آنچه هستند [از اعمال حج] جدی [و با تلاش] و با توجه به سوی آن [اعمال] باشند و با تمام وجودشان رو کننده به حرم الهی باشند.

 

توجه تمام به خانه خدا هم اثر آنی دارد که باعث شور و حال عجیب و ریزش اشک از چشمان انسان می شود و انسان را برای ساعاتی از دنیا و لذتهای بی دوام آن جدا می سازد و هم اثر ماندگار دارد؛ چرا که این لحظه ها نمادی است برای توجه دائمی انسان به خداوند و فاصله گرفتن از دنیا و لذات آن در بیش از مقدار لازم و ضروری.

 

8. تقویت اعتقاد به امامت و ولایت: از بزرگ ترین آثار و برکات حج این است که اعتقاد به امامت و ولایت امامان معصوم علیهم السلام تقویت و ریشه های آن محکم می گردد. به این جهت، در زمان حضور امامان معصوم علیهم السلام یکی از شرائط تکمیل حج این بوده که مردم به ملاقات امام خویش بشتابند و ضمن تجدید بیعت از خرمن معارف الهی آنها توشه ها برگیرند.

 

امام باقر علیه السلام در حدیثی حکمت و فلسفه حج را چنین بیان فرمود: «إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُوننَا فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نصْرتَهُمْ؛ همانا به مردم دستور داده شد که نزد این سنگها (کعبه) بیایند و دور آن طواف کنند. آن گاه نزد ما آیند و ما را از ولایتشان خبر دهند و یاری خود را بر ما عرضه کنند.»

 

حدیث فوق یکی از مهم ترین آثار و برکات حج و شاخص ترین فلسفه آن را تقویت امامت می داند.

 

ممکن است به ذهن برسد که در دوران معاصر این اثر و حکمت منتفی است؛ چون امام زمان علیه السلام از انظار غائب است و دیدار و ملاقات و تجدید عهد با او امکان ندارد. در پاسخ باید گفت: اولاً، این گونه نیست که راه دیدار امام زمان علیه السلام در زمان غیبت کاملاً مسدود باشد و چنان که در بخش بعدی خواهیم گفت: ملاقات حضرت برای برخی افراد میسر است.

 

ثانیا، اگر دستمان از زیارت امام غائب کوتاه است، وظیفه داریم به زیارت قبور امامان بقیع بشتابیم و با کسب آگاهی از مقام و منزلت آنان و فراگیری سخنانشان ـ که در منابع حدیثی موجود است ـ و گریه و زاری به خاطر مظلومیت امامان بقیع، ره توشه های گرانسنگی برگیریم و با ارواح پاک آنها تجدید عهد کنیم و اظهار نماییم که تا آخرین لحظه حیات خویش، بر اعتقاد به امامت شما پای می فشاریم و اگر دوران ظهور امام غائب قسمت و نصیب ما گردد، تا آخرین لحظه توانمان از یاری و نصرت آن حضرت کوتاهی نمی کنیم.

 

با توجه به این نکته است که امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «أَتِمُّوا بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَجَّکُمْ إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَی بَیْتِ اللَّهِ فَإِنَّ تَرْکَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِی أَلْزَمَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّهَا وَ زِیَارَتَهَا وَ اطْلُبُوا الرِّزْقَ عِنْدَهَا؛ هر گاه به [زیارت] خانه خدا می روید، با [زیارت مرقد] رسول خدا صلی الله علیه و آله حج خویش را کامل کنید! پس به راستی ترک زیارت مرقد رسول خدا صلی الله علیه و آله جفا است [در حق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ] و به این امر دستور داده شده اید و کامل کنید [حج خویش را [با [زیارت] قبور کسانی که خداوند حق آنها و زیارت آنان را بر شما لازم شمرده است و در نزد آن [از خداوند] طلب روزی کنید!»

 

یقینا منظور از زیارت قبوری که حق آنها بر مردم لازم شمرده شده است، امامان معصوم علیهم السلام مخصوصا ائمه بقیع می باشد؛ البته ممکن است از این روایت استفاده شود که زیارت قبور معصومان علیهم السلام شرط کمال حج است؛ چنان که در بین متدینان رسم است بعد از زیارت خانه خدا و مدینه منوره به زیارت امام هشتم، علی بن موسی علیه السلام در خراسان می شتابند و در صورت امکان و باز بودن راه، به زیارت قبور امامان در عراق، یعنی از بزرگ ترین آثار و برکات حج این است که اعتقاد به امامت و ولایت امامان معصوم علیهم السلام تقویت و ریشه های آن محکم می گردد.

 

نجف و کربلا و کاظمین و سامراء نیز می روند و این گونه حج خویش را تکمیل می کنند.

 

9. دیدار امام زمان علیه السلام : خود دیدار امام زمان علیه السلام در هر زمان، قطع نظر از تجدید عهد و تحکیم اعتقاد به امامت، از شرائط کمال حج و از آثار و برکات آن دانسته شده است؛ چنان که امام باقر علیه السلام فرمود: «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ؛ تمام کردن حج، ملاقات کردن امام [هر زمان] است.» و این دیدار در دوران غیبت به دو صورت میسر است:

 

1. به صورت ناشناس: چرا که امام زمان علیه السلام هر سال در مراسم حج شرکت می فرماید. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: «یَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ فَیَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَیَرَاهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ؛ [زمانی بیاید که] مردم امامشان را نبینند، پس امام آنها در موسم [حج] حضور می یابد و او مردم را می بیند، ولی مردم او را [به گونه ای که بشناسند] نبینند.»

 

2. به صورت تشرف به محضر امام: راه دوم که البته بر روی همه به شرط لیاقت باز است، این است که زائری حضورا به محضر آن قطب عالم امکان برسد و حج خویش را از این طریق تمام نماید. این گونه افراد نادرند، ولی در طول تاریخ برگزاری حج در دوران غیبت، فرد یا افرادی بوده اند که به این فیض عظمی رسیده اند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار عبداللطیف رشید رئیس جمهور عراق و هیأت همراه با تاکید بر اینکه پیشرفت، سعادت، استقلال و اعتلای عراق برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم است، گفتند: گسترش همکاری‌های دو جانبه و اجرایی شدن توافق‌های انجام شده، به نفع هردو کشور است.

ایشان افزودند: جمهوری اسلامی ایران در کنار عراق و آرزوی ما پیشرفت عراق است.

رهبر انقلاب اسلامی لازمه گسترش همکاری‌ها را پیگیری جدی توافق‌های انجام شده به‌ویژه توافق‌های امنیتی و اقتصادی اخیر دانستند و خاطرنشان کردند: گسترش روابط میان ایران و عراق و تعمیق آن، دشمنان قوی دارد و اگر پیوندهای تاریخی و اعتقادی مستحکم میان دو کشور وجود نداشت، وضعیت روابط شاید به شرایط دوران صدام باز می‌گشت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به بزرگواری مردم عراق در پذیرایی از زائران ایرانی در ایام اربعین و غیر اربعین به‌رغم هشت سال جنگ میان دو کشور گفتند: معنای چنین پدیده بسیار مهمی این است که عوامل اتحادی میان دو ملت و دو کشور وجود دارد که عوامل سیاسی خارجی نمی‌توانند بر آنها اثر بگذارند، بنابراین باید از این فرصت جهت تعمیق بیشتر روابط استفاده شود و برای استمرار آن نیز مراقبت و هوشیاری جدی وجود داشته باشد.

ایشان با ابراز رضایت از وضعیت موجودِ حکومت و دولت عراق، آن را نتیجه اتحاد مردم و گروه‌های عراقی برشمردند و خاطرنشان کردند: عراق دارای شخصیت‌ها و فکرهای خوب و جوانان پرانگیزه و پرتحرکی است که باید از این ثروت ملی استفاده و زمینه‌های این اتحاد حفظ شود.

رهبر انقلاب اسلامی با تاکید براینکه آمریکایی‌ها دوست عراق نیستند، افزودند: آمریکایی‌ها با هیچکس دوستی ندارند و حتی به دوستان اروپایی خود هم وفادار نیستند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تاکید کردند: حتی حضور یک امریکایی هم در عراق زیاد است.

در این دیدار که حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای عبداللطیف رشید رئیس جمهور عراق با ابراز خرسندی فراوان از دیدار با رهبر انقلاب اسلامی، گفت: روابط ما با جمهوری اسلامی ایران، یک روابط مستمر و مستحکم و در ابعاد و زمینه‌های مختلف است.

وی با اشاره به دیدارها و گفتگوهای خود با مقامات ایران افزود: تمام تلاش عراق تعمیق روابط با ایران و اجرایی کردن برخی مسائل باقیمانده میان دوکشور است.

رئیس جمهور عراق همچنین از کمک‌ها و حمایت‌های دولت و ملت ایران در دوران‌های مختلف به‌ویژه در مبارزه با تروریسم قدردانی کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هدف از دیدار سالانه با کارگران را برجسته شدن ارزش کارگر در جامعه برشمردند و افزودند: «کار» به علت تأمین کردن همه نیازها و لوازم زندگی مردم و کشور، در واقع حیات جامعه است اما اگر کارگر نباشد، از کار و آثار آن و پیشرفت و شکوفایی کشور خبری نیست بنابراین ارزش کارگر، ‌ارزش حیات جامعه و زندگی مردم است.
ایشان درک اهمیت کار و کارگر را موجب تلاش برای تولید کار حقیقی و مفید دانستند و گفتند: نیاز حیاتی کشور و جامعه به کار، نیاز کارگر به کار برای اداره زندگی، نیاز روحی انسان به کار و تأثیر کاملاً محسوس کار در رفع و جلوگیری از بروز انواع فساد، نشان‌دهنده اهمیت فراوان برنامه‌ریزی، سرمایه‌گذاری و اقدام برای تولید کار و اشتغال حقیقی است.
رهبر انقلاب با استناد به آیات قرآن مجید، به تبیین رابطه مستقیم درآمد و کار و ضرورت فرهنگ‌سازی در این زمینه پرداختند و افزودند: از نگاه اسلام، درآمد باید ناشی از سعی و کار و تلاش باشد؛ بنابراین پول‌ها و ثروت‌های بادآورده، واسطه‌گری، سوداگری، دلال‌بازی، رشوه، ویژه‌خواری به علت ارتباط با فلان شخص و رباخواری، مخالف منطق قرآنی و دستور پروردگار است. 
ایشان وجود مصادیقی از مُترَفین و انسان‌های غرق در ثروت و فساد و غرور در جامعه را ناشی از قطع شدن ارتباط درآمد با کار و تلاش دانستند و افزودند: فرهنگ‌سازی در این زمینه، کار بسیار دشوار و بلندمدت اما کاملاً ضروری است و هر گام در مبارزه با فساد، گامی در ایجاد این فرهنگ است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به فرمان بیست سال قبل خود درباره ضرورت مبارزه همه‌جانبه با اژدهای هفت سر فساد گفتند: اگر از آن زمان، دولت‌ها و مسئولان اقدام می‌کردند، امروز وضع بهتری داشتیم که امیدواریم دولت و مجلس این مبارزه را جدی دنبال کنند.
ایشان نداشتن جرأت مبارزه با مفسد داخلی را موجب سلب شجاعت مبارزه با زورگویی‌های دشمن خارجی دانستند و افزودند: اگر مسئولی به عنوان مثال، جرأت مقابله با سوءاستفاده‌کنندگان از تجارت یا اعتبارات بانکی را نداشته باشد و با بدهکاران عمده بانکی مقابله نکند، در مقابل خواسته‌های دولت زورگویی مثل آمریکا هم جرأت مقابله نخواهد داشت.
بخش دیگری از سخنان رهبر انقلاب به بیان وظایف مسئولان در قبال جامعه کارگری اختصاص داشت.
ایشان تعریف زبانی از کارگران را خوب اما ناکافی خواندند و به مسئولان و کارآفرینان و سرمایه‌گذاران خاطرنشان کردند: ارتقاء زندگی کارگر و اطمینان خاطرش به امنیت شغلی و چرخیدن راحت چرخ زندگی، باعث افزایش کیفیت کار و محصول می‌شود بنابراین، هر تلاشی برای ارتقاء زندگی کارگران، در واقع سرمایه‌گذاری برای سود بیشتر است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تولید را ستون فقرات کشور و کارگران را ستون فقرات تولید برشمردند و گفتند: بخش مهمی از شعار امسال یعنی رشد تولید، به جامعه کارگری مربوط می‌شود و کارگران برای انجام وظایف در این زمینه باید با دلگرمی و اطمینان خاطر پای کار بیایند.
«سهم‌بری عادلانه از درآمد کار» نکته دیگری بود که رهبر انقلاب با تأکید بر آن گفتند: سهم کارگر در ایجاد ارزش برای محصول بیش از عناصر و عوامل دیگر است، بنابراین برای ایجاد ارزش بالا برای محصولات باید در زمینه آموزش، مهارت‌آموزی و تجربه‌اندوزی کارگران برنامه‌ریزی جدی شود.
ایشان توجه به سهم کارگر را به معنای نادیده گرفتن سرمایه‌گذار و ایجاد جبهه در مقابل آن ندانستند و خاطرنشان کردند: کارآفرین و کارگر هر دو به یکدیگر احتیاج دارند و بر خلاف کمونیست‌ها که با دروغ و شعارِ بدون عمل، به دنبال ایجاد فضای جنگ و تضاد در روابط کار بودند، آنچه موجب تأمین سهم عادلانه در روابط کار می‌شود، انصاف، همراهی، همدلی و ناظر دانستن خدا است.
رهبر انقلاب در این زمینه افزودند: البته در مواردی ابزار سرمایه موجب تضییع حقوق کارگر می‌شود که جلوی آنها باید گرفته شود، ضمن اینکه محدودیت‌های احتمالی سرمایه‌گذار و کارآفرین هم باید مورد توجه باشد.
ایشان بالا بردن توانایی‌های کارگران را وظیفه خواندند و با اشاره به روایتی که «ظلم به کارگر را موجب نابودی همه اعمال خیر و حرام شدن بوی بهشت می‌داند»، گفتند: ظلم به کارگر فقط دستمزد ندادن نیست بلکه اقدام نکردن در زمینه بیمه، بهداشت، آموزش، ابتکار، مهارت‌افزایی، سلامت خانوادگی و امنیت شغلی نیز ظلم به کارگران است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ۱۴ هزار شهید جامعه کارگری را ۱۴ هزار پرچم افتخار در دست کارگران خواندند و با اشاره به وفاداری کارگران به انقلاب و نظام، افزودند: مهمترین نشانه وفاداری جامعه کارگری به نظام، رفتار هوشمندانه آنها در این چند دهه یعنی ناکام گذاشتن تلاش‌های گروهک‌ها در اوایل انقلاب برای زمین‌گیر کردن نظام از طریق به تعطیلی کشاندن کارگاهها و همچنین ایستادگی هوشمندانه در مقابل تبلیغات انبوه بدخواهان خارجی برای قرار دادن جامعه کارگری در مقابل نظام است.
ایشان هوشیاری و تأثیرناپذیری کارگران از تحریکات بیگانگان را «جهاد بزرگ جامعه کارگری» خواندند و تأکید کردند: تا امروز نتوانستند و بعد از این نیز به حول و قوه الهی نخواهند توانست جامعه کارگری را در مقابل نظام قرار دهند.
رهبر انقلاب در عین حال برخی اعتراض‌ها در محیط کارگری از جمله اعتراض به تأخیر در پرداخت حقوق‌ها و یا واگذاری‌های غلط و فاسد را بجا دانستند و گفتند: این اعتراض‌ها در واقع کمک به دولت و نظام و آگاه کردن آنها است و در این موارد نیز هر جا دستگاههای مسئول مانند قوه قضائیه وارد شدند، دیدند که حق با کارگران است.
ایشان در همین زمینه افزودند: خوشبختانه در همه قضایای اعتراضی، جامعه کارگری با مرزبندی و اعلام مرزبندی با دشمن و تأکید بر همراهی و رفاقت با نظام نگذاشته است بدخواهان از اعتراض و تجمع سوء استفاده کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیان نکته‌ای دیگر، ایجاد اشتغال برای جوانان تحصیل‌کرده اما بیکار یا دارای مشاغل نامربوط و همچنین جوانانی را که اساساً به دنبال تحصیل و اشتغال نیستند، ضروری خواندند و گفتند: همه این جوانان سرمایه‌های کشور هستند و صاحبنظران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید برای جلوگیری از معطل ماندن این سرمایه‌ها به دولت کمک فکری کنند.
ایشان همچنین گزارش وزیر کار را حاوی نکات مهمی دانستند و با اشاره به سوابق خوب آقای مرتضوی در مسئولیت‌های قبلی و ضرورت پیگیری برنامه‌های اعلام شده، گفتند: باید در اعلام هرگونه آمار به‌خصوص در موارد مهمی همچون اشتغال، مسکن و بیمه دقت کامل کرد تا برخلاف برخی دولت‌های قبلی، همه‌ آمارهای ارائه شده دقیق و بدون مسامحه و سهل‌انگاری باشد.
در ابتدای این دیدار، آقای مرتضوی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به بیان گزارشی از برنامه‌ها و فعالیت‌های این وزارتخانه از جمله در زمینه ایجاد اشتغال، آموزش و مهارت‌افزایی کارگران، توسعه بخش تعاونی، افزایش حمایت از مددجویان، گسترش تأمین اجتماعی و حمایت‌های بیمه‌ای پرداخت.

با وجود ادعاها و تبلیغات پر سروصدای کشورهای اروپایی درباره آزادی رسانه‌ها و ادعای دفاع از آزادی بیان در جهان، اما گزارش‌ها از خفقان رسانه‌ای در این اتحادیه حکایت دارد.

کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران در تحقیق جدیدی که روز چهارشنبه منتشر شد، تاکید شده که اصحاب رسانه در اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگری دچار خفقان و اجبار به سکوت هستند.

این کمیته در تحقیقات خود افشا کرد که برخی از دولت‌های اروپایی از زمان همه‌گیری ویروس «کووید-19»، محدودیت‌ها برای کنترل رسانه‌ها را تشدید کرده اند. این در حالی است که اتحادیه اروپا در سپتامبر 2022 قانون آزادی رسانه‌های اروپایی را برای حمایت از روزنامه‌نگاران اما فقط روی کاغذ ارائه کرد.با این حال گزارش کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران حاکی از آن است که بسیاری از کشورها قوانین را به دلخواه خود اجرا کرده و از نرم‌افزارهای شنود برای جاسوسی از خبرنگاران استفاده می‌کنند.

«تام گیبسون» وکیل این کمیته در اروپا می‌گوید: «ما شاهد افزایش روزانه آزار و اذیت آنلاین و تهدیدهای دیجیتالی توسط افراد بسیار ثروتمند و قدرتمند علیه خبرنگاران هستیم که می‌خواهند آنها را از طریق طرح دعوی و شکایت ساکت کنند».

نگاهی به معیارهای دوگانه غرب از جمله اتحادیه اروپا در باره آزادی بیان

نگاهی به معیارهای دوگانه غرب از جمله اتحادیه اروپا در باره آزادی بیان و به ویژه آزادی رسانه ها نشان می دهد که این مساله فقط زمانی مصداق دارد که زیر سئوال بردن موضوعات ویا کشورهایی که مد نظر غرب است از جمله روس هراسی ، ایران هراسی و یا اسلام هراسی مطرح باشد.در غیر این موارد مانند مساله هولوکاست و یا موضع گیری به نفع روسیه در جریان جنگ کنونی در اوکراین ، اتحادیه اروپا و دولت های اروپایی بشدت علیه خبرنگاران ، کارشناسان و شبکه های ماهواره ای و یا خبرگزاری هایی که که در این زمینه موضعی غیر مرسوم و یا غیر مجاز از دیدگاه این اتحادیه و دولت ها صورت دهند واکنش نشان داده و با آنها برخورد می کنند. اروپایی هایی که همواره دم از حقوق بشر و حمایت از آزادی ها از جمله آزادی بیان و رسانه ها می زنند اما برخلاف این شعار مانع از اطلاع رسانی رسانه های غیر هم سو مانند پرس تی وی ایران یا راشا تودی روسیه شده و در مقابل به حمایت آشکار و پنهان از رسانه های هم سو با سیاست های غرب می پردازند.

در این راستا «اورزولا فون‌درلاین» رئیس کمیسیون اروپا در اواخر فوریه 2022 از ممنوعیت فعالیت رسانه‌های روسی از جمله خبرگزاری «اسپوتنیک» و شبکه «راشاتودی» در اتحادیه اروپا خبر داد. وی تاکید کرد که این اتحادیه فعالیت «ماشین رسانه‌ای کرملین» در اتحادیه اروپا را ممنوع می‌کند و دو رسانه راشا تودی و اسپوتنیک دیگر قادر به انتشار مطالب خود در این اتحادیه برای توجیه جنگ پوتین و ایجاد تفرقه در اتحادیه‌مان نخواهند بود».رئیس کمیسیون اروپا اضافه کرد: «ما در حال توسعه ابزارهایی برای ممنوع کردن اطلاعات غلط و سمی در اروپا هستیم».این امر در واقع مصداق دیگری از همان رویکرد دوگانه غربی ها از جمله کشورهای اروپایی در قبال مسائلی مانند تروریسم و حقوق بشر وهم چنین آزادی بیان و رسانه ها است.

ممنوعیت پخش رسانه‌های روسی در اروپا

هم چنین «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اوایل فوریه 2023 در تعریف جدیدی از آزادی بیان، مدعی شده بود که ممنوعیت پخش رسانه‌های روسی در کشورهای اروپایی، همان دفاع از آزادی بیان است. بورل طی سخنرانی در همایش مبارزه با انتشار اطلاعات نادرست ادعا کرد: «با این کار (ممنوعیت پخش رسانه‌های روسی در اروپا)، ما به آزادی بیان حمله نمی‌کنیم، بلکه از آزادی بیان دفاع می‌کنیم!».بورل ضمن کافی نداستن ممنوعیت پخش رسانه‌های روسی در این قاره، افزود: «ما باید باز هم به پیش برویم. باید بفهمیم که کارزارهای ترویج اطلاعات نادرست از کجا سازماندهی شده، بازیگران آن را شناسایی کنیم و منبع آنها بیابیم».

این اقدامات و موضع گیری های مقامات ارشد اتحادیه اروپا نشان می دهد که آنها هر زمان بخواهند مفاهیمی مانند آزادی بیان را به نفع خود تغییر داده و بدین ترتیب به زعم خود زمینه برای ایجاد ممنوعیت و یا برخورد با رسانه های غیر هم سو و نیز ایجاد محدودیت های هر چه بیشتر برای خبرنگاران به منظور خفقان و ساکت کردن آنها را فراهم می کنند.

نویسنده: سید رضا میرطاهر

صحیفه سجادیه از جمله دعاهای معتبر است که از جانب امام سجاد علیه‌السلام برای شیعیان به یادگار مانده است. امام (ع) در این کتاب شریف، در قالب دعا و در مقام معلمی آسمانی، ما را با روش صحبت کردن با خداوند در مسائل مختلف فردی و اجتماعی و روش ابراز خطاها و گناهان به پیشگاه خداوند و نیز شیوه توبه به سوی بارگاه الهی آشنا می‌کند. فردی که با متن صحیفه انس داشته باشد، می‌داند که سراسر فرازهای صحیفه سجادیه به انسان امید می‌دهد و او را لحظاتی از عمق عالم جدا کرده و به آسمان پیوند می‌دهد. آن امام بزرگوار در قالب ادعیه و مناجات‌ها، رابطه بندگان با خداوند را بهبود می‌بخشد و پیوندی دوباره و عاطفی بین بنده و معبود برقرار می‌کند. 

از جمله ادعیه‌ای که در صحیفه سجادیه (ع) می‌بینیم، دعای عاقبت به‌خیری است. در ادامه، فرازهایی از این دعا را از نظر می‌گذرانیم. 

1. یا مَنْ ذِکرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکرِینَ
وَ یا مَنْ شُکرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکرِینَ
وَ یا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِیعِینَ
ذکر او برای اهل ذکر شرف است
شکر او برای اهل شکر رستگاری است
طاعت او برای اهل طاعت نجات است

2. صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِکرِک عَنْ کلِّ ذِکرٍ
وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُکرِک عَنْ کلِّ شُکرٍ
وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِک عَنْ کلِّ طَاعَةٍ.

درود بفرست بر‌ محمد ‌و‌ خاندانش ‌
و‌ دل‌هاى ما‌ را‌ از‌ یاد هر‌ چیز دیگر به‌ یاد خود ‌‌
و‌ زبان‌هاى ما‌ را‌ از‌ شکر هر‌ کس دیگر به‌ شکر خود ‌
و‌ اعضاى ما‌ را‌ از‌ فرمانبردارى از‌ هر‌ کس دیگر به‌ فرمانبردارى خود مشغول دار.

امام سجاد علیه‌السلام در فراز اول این دعای شریف، به اهمیت ذکر،‌ شکر و طاعت خداوند پرداخته‌اند؛ ذکر به عنوان عامل شرافت؛ شکر، راه رستگاری و نیز اطاعت، مسیر نجات معرفی شده است.
در  فراز دوم، ذکر را نه ذکر لسانی بلکه ذکر قلبی معرفی می‌کنند؛ لذا این درجه از ذکر، یادی همراه با محضریت به پیشگاه خداوند است.

در یک نگاه کلی، از آنجایی که ترتیب این فرازها از سوی امام معصوم علیه‌السلام صادر شده، دارای حکمت یعنی پیوستگی منطقی و منطبق بر سنت خداوند است. به این ترتیب، می‌توان نتیجه گرفت مقدمه‌ی شکر نعمت و طاعت خالصانه برای خدا،‌ حس محضریت قلبی است. با این نگاه،‌ هر اندازه این حس در انسان تقویت شود، شکر و طاعت او خالصانه‌تر خواهد بود. به زبان ساده‌تر، قلب در نگاه قرآن، همان روح و پایگاه ایمان است و اعمال و رفتار و کردار افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. به این جهت، اگر نور ایمان و ذکر خدا در آن جای گیرد،‌ مسیر انسان را ناخوداگاه به سمت طاعت خدا و سعادت سوق می‌دهد، اما اگر امیال منفی در آن جای گیرد، به همان اندازه انسان را از رستگاری دور می‌کند. به عنوان نمونه فردی که میل به شهوت را در روح و جان خود تقویت کند، چشم و نیز سایر اعضاء و جوارح فرد را به سمت حرام سوق می‌دهد و به این ترتیب عاقبت او را به مخاطره می‌اندازد.

در نگاهی دیگر می‌توان گفت رابطه‌ای دو سویه بین اعضاء و جوارح با قلب و روح انسان وجود دارد؛ مثلاً اگر انسان چشم خود را به نامحرم عادت دهد، به مرور زمان صفحه‌ی قلب او را آلودگی گناه فرا می‌گیرد و لذت مناجات و عبادت خداوند را از وی سلب می‌کند. این امر کم‌کم سبب می‌شود فرد به فکر ارتباط با نامحرم بیفتد. بنابراین از یک سو باید همواره قلب را با ذکر و استغفار پاک نگه داشت و از دیگر سو مراقب مدخل‌های قلب مثل چشم بود تا هر میل باطلی در آن جای نگیرد.

بر اساس آیات و روایات اندیشه مهدویت در طول تاریخ بشریت همواره یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های خوبان بشر یعنی انبیا و رسولان الهی بوده است تا جایی که با یک نگرش تمدنی به تاریخ انبیاء و رسولان، اتصال جریان نبوت به مهدویت را خواهیم یافت. 

این مسأله برخاسته از آن چیزی بود که خداوند متعال در کتب آسمانی پیامبران بر آن‌ها وحی کرده بود. بخش‌هایی از آیات کتب آسمانی ادیان، به ویژه «عهدین» اختصاص به موضوع آخرالزمان و منجی‌گرایی دارد؛‌ قرآن از این مسأله مستثنی نیست. بر اساس پژوهش‌های صورت‌گرفته بیش از 1000 آیه از آیات قرآن با توجه به روایات ذیل آن‌ها، اختصاص به مسأله مهدویت دارد که از آن‌ها با عنوان آیات‌المهدی(عج) یاد می‌شود. در مجموعه مجلدات معجم احادیث امام مهدی(عج) این روایات مهدوی احصا شده است. 

برای نمونه در یکی از روایات مهدوی می‌خوانیم پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: مردى از اهل‌بیت من به سلطنت خواهد رسید که به سنت من (آن طور که باید) عمل کند و خداوند از آسمان براى وى روزى فرستد و زمین آنچه دارد، بیرون دهد و او زمین را پر از عدل کند چنان که پراز ظلم و ستم باشد او به بیت المقدس درآید و هفت سال سلطنت کند؛‌ یُخرجُ رجُلٌ مِن أهل بَیتى و یَعملُ سُنتى و یُنزّلُ الله لَه البَرکةَ مِن السّماء و تُخرجُ الأرض برکاتِها و تَملاءُ بِه الأرضَ عَدلاً کَما مُلئَت ظُلماً و جُوراً». (شرح إحقاق الحق، السید المرعشی،ج ١٣، الصفحة ١٤� )

این روایت شامل پنج قسمت است: 1ـ خروج مردی از اهل‌بیت پیامبر(ص) 2ـ عمل به سنت پیامبر(ص) 3ـ جاری شدن برکت از آسمان و زمین 4ـ ایجاد عدل در شرایطی که ظلم عالم را گرفته است. 5ـ ورود امام عصر(عج)‌ به بیت‌المقدس. تأکید پیامبر(ص) بر نسبت دادن منجی بشریت به خاندان وحی که در بسیاری از روایات نبوی دیده می‌شود، به دلیل جلوگیری از سوء استفاده مدعیان دروغین مهدویت است. با این حال شاهدیم در طول تاریخ اسلام بسیاری از معاندان خود را مهدی منجی نامیدند. 

اما نکته مهمی که در این روایت اشاره شده است، جاری شدن برکت از آسمان و زمین به یُمن وجود امام عصر(عج) و ایجاد حکومت عدل در اوج رواج ظلم و ستم در دنیاست. امام باقر(ع) در یک روایت با اشاره به آخرین خطبه امام حسین(ع) در روز عاشورا و به نقل از آن حضرت، به برخی مصادیق برکت‌های آسمان و زمین در عصر ظهور اشاره کرد. در این روایت امام حسین(ع) پس از وعده به رجعت خود در مقطعی از ظهور و پس از بیان فعالیت‌هایی که در عصر ظهور در نابودی بدان و بدی‌ها انجام می‌دهند، اشاره به برکات آن دوران کرده و فرمودند:

* در روى زمین شخص نابینا و زمین‏گیر و مبتلائى نخواهد بود مگر اینکه خداوند به وسیلۀ ما اهل‏بیت بلا را از او برطرف مى‌‏کند؛ وَ لَا یَبْقَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَعْمَى وَ لَا مُقْعَدٌ وَ لَا مُبْتَلًى إِلَّا کَشَفَ اللَّهُ عَنْهُ بَلَاءَهُ بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ».

* و به قدرى برکت از آسمان به سوی زمین نازل مى‏‌شود که شاخه درخت از زیادى میوه مى‌‏شکند! میوه زمستانى در تابستان و میوه تابستانى در زمستان خورده مى‌‏شود‌؛ وَ لَیُنْزِلَنَّ الْبَرَکَةَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ حَتَّى إِنَّ الشَّجَرَةَ لَتُقْصَفُ بِمَا یَزِیدُ اللَّهُ فِیهَا مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتَأْکُلُنَّ ثَمَرَةَ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ ثَمَرَةَ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ»

سپس امام حسین(ع) این برکات را تأویل این آیه از قرآن معرفی کرده و فرمود: «(این همه برکات) معنای این سخن خداوند است که فرمود: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى ‏آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ منَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ یعنى اگر اهل کتاب ایمان می‏‌آوردند و تقوا پیشه می‏کردند،ما به یقین برکاتى از آسمان و زمین براى آنان قرار می‏‌دادیم، ولى اینان تکذیب کردند و ما آنان را به واسطۀآنچه کسب کردند مؤاخذه کردیم.»

حضرت با اشاره به برخی دیگر از مصادیق برکات الهی در عصر ظهور فرمود: 
سپس خداوند کرامتى را برای شیعیان ما عطا می‏‌کند که چیزى در زمین و آنچه در آن هست بر آنان پنهان نخواهد بود؛‌ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ لَیَهَبُ لِشِیعَتِنَا کَرَامَةً لَا یَخْفَى عَلَیْهِمْ شَیْ‏ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ مَا کَانَ فِیهَا.
تا اینکه مردى از میان اینها اراده کند که دانشی از اهل بیت خود بداند، آنان را با علم به آنچه انجام می‏‌دهند آگاه می‏‌سازد؛‌ حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ یُرِیدُ أَنْ یَعْلَمَ عِلْمَ أَهْلِ بَیْتِهِ فَیُخْبِرَهُمْ بِعِلْمِ مَا یَعْمَلُونَ.

منابع:
مختصرالبصائر محمد حسن حلی عاملی، صفحه139.
الخرائج و الجرائح قطب راوندی، ص848.

شنبه, 09 ارديبهشت 1402 08:28

بقیع، بهشت خاکی شیعه

در طول تاریخ وقایعی وجود دارد که ذکر و یاد این وقایع موجب ناراحتی شیعیان می‌شود. یکی از این امور در ۱۰۰ سال پیش در ۸ شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری اتفاق افتاد و قبرستان بقیع که یکی از بزرگ‌ترین گنجینه‌های تاریخ اسلام است با فتوای ۱۵ نفر از مفتیان مدینه، وهابی‌های افراطی و متعصب، قبور چهار امام معصوم شیعه و نیز قبور همسران، دختران، پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، اصحاب، تابعین و بستگان حضرت و نزدیک به ده هزار نفر از بزرگان تاریخ اسلام به بهانه آثار شرک، به زمینی مسطح تبدیل شد.[1]

پس از سال‌ها قبور ائمه علیهم‌السلام به‌صورت خاکی و با علائمی خاص مشخص می‌شود، اما اثری از گنبد و بارگاه و حتی یک سایبان روی آن نیست. بغضی که با مشاهده قبرستان خراب شده ایجاد می‌شود، گلوی هر شیعه‌ای را می‌فشارد و اشک چشمانش را سرازیر می‌سازد. هیچ تاریخ و سرزمینی نمی‌تواند این اندازه از اولیای‌الهی را در خود جای‌داده و جایگزین آن شود، مکانی که باید الان بهشت مسلمانان و شیعیان می‌بود تبدیل به بهشت خاکی شده است که سهم هر شیعه‌ای تنها نگاه از پشت نرده‌های فلزی بوده که حتی مأموران سعودی مانع این نگاه و عزاداری از پشت نرده هم می‌شوند.

این مظلومیت ابدی نیست و روزی خواهد رسید که بقیع با دست فرزند رسول خدا از مظلومیت خارج خواهد شد و شیعه سال‌ها غم و اندوه را با شادی ظهور تلافی خواهد کرد، غم و اندوهی که باعث می‌شود باخدای خود راز و نیاز کرده و بگوید: «اللّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَغَيْبَةَ وَلِيِّنا وَكَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا وَشِدَّةَ الفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَيْنا، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَعِنّا عَلى ذلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ»؛[2] «بارالها ما به درگاه تو شکایت می‌کنیم از فقدان پیغمبرت و از غیبت امام ما و بسیاری دشمنان و کمی عدد و فتنه‌های سخت بر ما و غلبه محیط روزگار بر ما پس درود بر محمد و آلش فرست و ما را در همه این امور یاری کن به فتح نزدیکی از جانب خود».

نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که قبر مطهر دختر پیامبرخدا حضرت زهرا علیهماالسلام، تا به امروز مخفی مانده است. همچنان که قبر مخفی حضرت، برهان و سندی بر مظلومیت ائمه شیعه بوده و سؤالات متعددی را در ذهن حقیقت طلبان ایجاد می‌کند که همین امر باعث شیعه شدن افراد بسیاری در طول تاریخ شده است، قبر خراب شده ائمه بقیع نیز باعث ایجاد سؤالات متعدد شده و سبب بیداری دل‌ها شده و با حقیقت نورانی شیعه آشنا می‌شوند. این است مصداق آیه «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»؛[3] «مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد».

درنتیجه تخریب قبرستان بقیع سند مظلومیت شیعه است، که دل هر شیعه‌ای را می‌سوزاند، اما حق آشکار خواهد شد و خداوند انتقام اولیای خود را خواهد گرفت.

پی‌نوشت:
[1]. نجم الدين طبسي، فرقه اي براي تفرقه بررسي پيشينه فكري و سياسي جريان وهابيت، مشعر، ص110.
[2]. مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
[3]. صف: 8.