
emamian
بلا و راهکار دفع آن در بیان امیرالمومنین(ع)
یکی از نگرانیهای بشر در طول اعصار مختلف، رویارویی با بلا های طبیعی و غیر طبیعی بوده است. امروزه نیز شاهد نزول بلایای مختلف طبیعی همچون سیل، زلزله، سونامی، توفان و... هستیم. وجود چنین بلایای طبیعی در کنار بلایای غیر طبیعی همچون جنگ، کشتار، فقر و... باعث شده است که مقابله و دفع بلایا به یکی از مهمترین دغدغههای انسان تبدیل شود.
با توجه به روایات موجود در منابع اسلامی، وجود چنین بلایایی بیثمر نبوده و با نگاه عمیق معرفتی میتوان به فواید آنها پی برد. برای درک فواید بلا زانوی ادب در مقابل امامی میزنیم که خود فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي، فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ»؛[1] «اى مردم! از من سؤال کنيد پيش از آنکه مرا از دست دهيد، زيرا من به راههاى آسمان از راههاى زمين آشناترم»
امیرالمومنین علیهالسلام در مورد ثمرات بلا فرمودند:«إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَة»؛[2] «بلا برای ظالم ادب نمودن و تنبیه کردن است، برای مومن امتحان است، برای انبیا درجه است و برای اولیا کرامت.»
با توجه به کلام نورانی امیر بیان، بلا حداقل برای چهار گروه از انسانها دارای ثمره است.
بلا، مجازات و تنبیهی است برای گناهکاران تا تادیب شده و راه خود را اصلاح کنند و قرآن نیز اینگونه بیان داشته است:«وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛[3] «به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) میچشانیم، شاید بازگردند».
بلا برای مومنین و نیکوکاران نیز امتحان است تا به این وسیله استعدادهای ایشان شکوفا شود و قرآن نیز به این مهم اشاره کرده است.[4]
برای انبیا و اولیای الهی که معصوم بوده و عاری از هر گونه گناهی هستند نیز ثمره کرامت و ارتقای درجه ایشان را دارد.
گرچه بلا بیفایده نیست ولی اسلام عزیز برای دفع بلا نیز راهکار ارائه کرده است. با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، مناسب است که راهکار امیرالمومنین علیهالسلام در این ماه را بیان کنیم. امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمودند: «علَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاءِ فَأَمَّا الدُّعَاءُ فَيُدْفَعُ بِهِ عَنْكُمُ الْبَلَاءُ وَ أَمَّا الِاسْتِغْفَارُ فَيَمْحَى ذُنُوبَكُمْ»؛[5] «در ماه رمضان بسیار استغفار و دعا کنید زیرا با دعا از شما دفع بلا می شود و با استغفار، گناهانتان پاک می شود.»
ماه رمضان بهترین فرصت برای استغفار از گناهان و دعا به درگاه الهی در جهت دفع بلا میباشد.
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 189.
[2]. بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج64، ص235، دار احیاء التراث.
[3]. سجده: 21.
[4]. آل عمران: 186.
[5]. الکافی، شیخ کلینی، ج4، ص88، دار الکتب الاسلامیه.
حکمت وجوب روزه
اخلاص از حکمتهای وجوب روزه | خداوند متعال برای رساندن انسان به کمال و سعادت ابدی، مجموعهای از بایدها و نبایدها را در قالب آخرین دین آسمانی در اختیار انسان قرار داد. بخش عمدهای از این بایدها و نبایدها را احکامی تشکیل میدهند که رعایت آنها برای رسیدن انسان به سر منزل مقصود، ضروری است. از آنجایی که احکام اسلامی تابع مصالح و مفاسد هستند، آن دسته از احکامی که برای انسان از اهمیت بالاتری برخوردار بوده و انجام آنها برای وی مصلحت دارد در قالب احکام واجب الهی عرضه شدهاند. به عبارت دیگر انجام این دسته از احکام برای تحقق هدف از خلقت انسان ضروری بوده و ترک آنها دارای مفسده عظیمی میباشد.
یکی از این واجبات الهی که در میان دیگر واجبات از جایگاه ویژهای برخوردار است، روزه میباشد. در اهمیت این واجب الهی و نقش بسزای آن در انسانسازی و رساندن آدمی به کمال همین بس که خداوند متعال آن را در همه ادیان گذشته نیز واجب کرده است. قرآن نیز به این مطلب اینگونه تصریح کرده است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛[1] «ای اهل ایمان، بر شما هم روزه واجب گردید چنانکه امتهای گذشته را فرض شده بود، و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید».
اگرچه بندگان موظف به انجام احکام الهی هستند حتی اگر حکمت و علت آنها را ندانند؛ ولی در برخی از روایات به علت و حکمت احکام اشاره شده است. در اینجا به بیان یکی از حکمتهای وجوب روزه با توجه به کلام حضرت امیر و حضرت زهرا سلاماللهعلیها میپردازیم.
آزمایش اخلاص بندگان
امیرالمومنین علی علیهالسّلام یکی از حکمتهای وجوب روزه را آزمودن اخلاص بندگان دانسته و فرمودند: «فَرَضَ اللهُ ... الصِّيامَ ابْتِلاءً لاخلاصِ الْخَلْقِ»؛[2] «خداوند روزه را واجب كرد تا اخلاص بندگان را بيازمايد.»
تثبیت اخلاص بندگان
حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها نیز تثبیت اخلاص بندگان را یکی از حکمتهای وجوب روزه دانسته و فرمودند: «فَرَضَ اللّه ُالصِّيامَ تَثبِيتا لِلإخلاصِ»؛[3] «خداوند روزه را براى استوارى اخلاص، واجب فرمود».
روزه که از واجبات الهی است، علاوه بر آثار و برکات فراوان و سازندگی برای خود روزه دار، این اثر را هم دارد که اخلاص را آزموده و در قلبها تثبیت کند. وجود این اخلاص برای حرکت در مسیر به سوی کمال ضروری است.
پینوشت:
[1]. بقره: 183.
[2]. نهج البلاغه، صبحی صالح، حكمت 252.
[3]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج93، ص368، دار احیاء التراث.
یاد امام زمان؛ همیشه و همهجا
امام زمان همیشه و همهجا | دلهای مردم در ایام خاص مناسبتی همچون نیمه شعبان و روز و شب جمعه، متوجه قطب عالم امکان، وجود نازنین حضرت صاحبالامر ارواحنافداه میشود. این توجه و التفات ویژه، اگرچه مطلوب است؛ اما کافی نیست. حضرت مهدی ارواحنافداه واسطه فیض الهی در این زمان هستند و هر خیری که به هر کسی برسد، از طریق ایشان افاضه میگردد.
ما در زیارت، ایشان را اینگونه مورد خطاب قرار میدهیم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَبِيلَ اللَّهِ الَّذِي مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَك»؛[1] «سلام بر تو ای در گشوده شده بهسوی خدا که جز از طریق آن نمیتوان به سمت او رفت و سلام بر تو ای راه خدا که هر کسی از غیر آن برود، هلاک میشود». اگر مقصد در این دنیا، رسیدن به معرفت خداست و راه رسیدن به او نیز امام زمان علیهالسلام است، مومن که قصد سیر و سلوک بهسوی پروردگارش دارد، باید هر لحظه به یاد مولایش بوده و در طریق او قرارگیرد.
امام موسی کاظم علیهالسلام در توصیف مومنین در زمان غیبت میفرمایند: «لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُه»؛[2] «یاد او (مهدی) از دل مومنین هیچگاه زدوده نمیشود». یکی از حکمتهای سفارش به کثرت دعا برای حضرت مهدی در غیبت و زیارت و توجه به ایشان، همین زنده نگهداشتن یاد آن حضرت در قلبهاست، تا در اثر بیتوجهی نسبت به آن بزرگوار، دچار غفلت و قساوت و در نهایت، افتادن به وادی هلاکت نگردند.
به همین دلیل است که در دعا به خداوند چنین عرضه میداریم: «وَ لَا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِيمَانَ بِهِ وَ قُوَّةَ الْيَقِينِ فِي ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ حَتَّى لَا يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ ظُهُورِهِ وَ قِيَامِه»؛[3] «پروردگارا ذکر امام زمان و انتظارش و ایمان به او و یقین به ظهورش و دعای برایش و صلوات بر او را از یاد ما نبر [و از ما نگیر] تا طولانی شدن غیبت او، باعث نا امیدی ما از ظهور و قیامش، نگردد».
پینوشت:
[1]. مجلسی، بحارالانوار، داراحیاءالتراث، ج99، ص117.
[2]. همان، ج51، ص150.
[3]. همان، ج53، ص188.
تاريخ وجوب روزه بر مسلمين
خداوند در آياتى چند در سوره بقره مسأله روزه و وجوب آن را مطرح فرموده است: (يا ايّها الذين آمَنوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الذَّينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُم تَتَّقون).
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما واجب شده است چنان كه بر قبل از شما (امتهاى پيشين) واجب شده بود شايد كه باتقوا شويد.»
از اين آيه شريفه فهميده مى شود كه روزه در امتهاى پيشين نيز بوده امّا كيفيّت و نحوه آن متفاوت بوده است همچنانكه پيامبر وقتى وارد مدينه شد يهوديان را ديد كه در روز عاشورا روزه مى گيرند وقتى سبب آن را پرسيد در پاسخ به پيامبر گفتند اين روز (عاشورا) روزى است كه آل فرعون غرق شدند و موساى كليم با يارانش از شرّ فرعون نجات يافتند.( )
وجوب روزه بر مسلمانان طبق كتب تاريخى معتبر در ماه شعبان سال دوّم هجرت بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) از طريق امين وحى جبرئيل ابلاغ گرديد.( ) ومسلمانان به امر پيامبر اسلام شروع به گرفتن روزه نمودند ؛ بر اساس روايات اسلامي پيامبراکرم تمام ماه شعبان به عبادت وروزه واعتکاف اهتمام داشت وبرخي از اصحاب خاص مثل علي عليه السلام چندين ماه از سال به روزه اهتمام مي دادند ؛ درسالي که روزه بعنوان تکليف برمسلمانان اعلام شد آن حضرت ابتدا درباره اهميت روزه فرهنگ سازي فرمود وخودش در ماه شعبان روزه بود از اين روي اثر کاربردي رفتار و سيره ي حضرت درميان مسلمانان فوري بود ؛ پيامبر قوانين و ضوابط و مقررات هر حکمي که از سوي خدا اعلام مي شد به مسلمانان ابلاغ مي کرد ؛ براي روزه نيز ضوابط خاص اعلام شد : کساني که نتوانند به هر عذري در ماه رمضان بگيرند بايد در ايام ديگر قضاي آن و يا کفاره که عبارت از اطعام فقرا وآزاد کردن بردگان و...بود انجام بدهند؛ كه در مورد فضيلت ماه رمضان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مفصلا در خطبه اى كه مشهور است به خطبه شعبانيه كه در آخرين جمعه ماه شعبان ايراد فرموده نكاتى را ذكر فرموده است كه اهميت آن ماه را مى رساند و در تواريخ مذكور همچنين آمده است كه امر به وجوب روزه سيزده روز پس از تغيير قبله مسلمين از بيت المقدس به سوى كعبه بوده است.( )با نگاهي کوتاه به فرازي از خطبه شعبانيه که در هفته ي آخر ماه شعبان براي ورود به ماه رمضان ايراد فرمود مي توان دريافت که چگونه مسلمانان را با مهرباني و زيبايي به انجام روزه تشويق مي کرد : پيامبر فرمود: (قَدْ اَقْبلَ اِلَيكُم شهرُ اللّهِ بِالبَرَكَةِ وَ الرَّحمةِ وَ الْمَغفِرَة...) «ماه خدا بر شما واجب گرديد ماهى كه در آن بركت و رحمت و مغفرت الهى مى باشد ماهى كه قرآن در آن نازل گشته...»( )« ...دعيتم فيه الي ضيافت الله... » به ضيافت الهي دعوت هستيد سعي کنيد در اين ماه آداب ضيافت را نگهداريد و مراقب باشيد که در حضور ميزباني هستيد که غير از بخشش وعفو و پذيرايي به احسن وجه در او گماني نيست .....يكى ديگر از قرائنى كه دلالت بر وجوب روزه بر مسلمين در ماه شعبان سال دوم هجرت دارد اين است كه: آياتى كه در مورد روزه آمده و همچنين ساير آيات در سوره بقره به غير از يك آيه آن كه در اواخر سوره مى باشد همه در مدينه پس از هجرت پيامبر نازل گشته كه اين نكته حتمى بودن نزول وحى در مورد وجوب روزه را بعد از هجرت مى رساند.
نتيجه: حكم روزه در اواخر ماه شعبان سال دوّم هجرت بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده است.
چرا دور خانه خدا می چرخیم؟
طواف یعنی هفت دور به گرد کعبه گشتن میباشد.طواف هفت دور چرخیدن دور کعبه در مسجدالحرام و یکی از اعمال حج و عمره است. هفت دور طواف، از روبهروی حجرالاسود آغاز شده و به همانجا پایان میگیرد.
طوافکننده باید دارای شرایطی مانند طهارت بدن و طهارت از حدث بوده و طواف را به قصد اطاعت از دستور خدا انجام دهد.طواف، یکی از مهمترین مناسک و اعمال عبادی حج است. حاجیان که قصد خانه خدا و بیت الله الحرام و کعبه را دارند، میبایست در چند نوبت و هر نوبت هفت بار دور خانه خدا با شرایطی خاص بگردند.
گردشی همچون گردش پروانه دور نورانیت شمع روشن کعبه که از پیرامون به سمت مرکز هدایت میکند و هر گام آن موجب نزدیکی به کعبهای میشود.
که نماد عرشالله و چهار ذکر مهم «سبحان الله والحمدلله و لا اله الاالله و الله اکبر» است. انجام این عمل مناسکی در چند مرتبه، از سوی حاجی وظیفه و تکلیفی است که بیآن هرگز به مقام حاج نمیرسد و نیت و قصد تقرب الی الله و وجهالله بیآن تحقق نمییابد.
معنای اصطلاحی طواف
طواف در اصطلاح شرع عبارت است از هفت بار به گونهای خاص و به قصد قربت به دور کعبه گردیدن.طواف، هفت دور چرخیدن دور کعبه در مسجدالحرام است.
که یکی از اعمال حج و عمره دانسته شده است.[۱] به نظر فقیهان شیعه، کسی که طواف را از روی عمد ترک کند تا وقتی که زمان انجام آن تمام شود، عمره او _چه حکم را بداند و چه نداند_ باطل است.[۲]
طواف به خودی خود عبادتی مستقل و مستحب است؛ لیکن با نذر و مانند آن واجب میشود. [3]
چرا دور خانه خدا می چرخیم؟
طواف و چرخیدن نشان از محبت و علاقه به اهل بیت علیهم السلام
در قرآن آمده است: «وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» یا رسولالله! علاوه بر قرآن عظیم، ما به شما «سبعَ مثانی» عطا کردیم؛ اهلبیت(ع) میفرمایند:
سبع مثانی ما هستیم. اسامی اهلبیت(ع)، بدون تکرار، هفت اسم است؛ اسمِ محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر و موسی علیهمالسلام؛ هفت تا اسم است.
به عبارت دیگر، هفت جلوه، هر جلوه را انسان یک بار طواف میکند، در مجموع میشود هفت بار؛ یعنی مولای من! به هر گونه که جلوه کنی، ما دور شما میگردیم، اگر در لباس جنگی باشید ما گرداگرد شما هستیم، اگر در لباس پادشاهی باشید ما گرداگرد شما هستیم، اگر در لباس غیبت باشید.
اگر در لباس دوست باشید، در هر هیأت و لباسی باشید و به هر صورتی که ظاهر شوید ما با شما هستیم؛ ما در عالم ذر پیمان بستیم: درون دنیا که آمدیم این تمرین و این مانور را انجام دهیم و اینگونه مثل پروانهای به دور شمع، به گرد شما و متوجه شما باشیم.
طواف و چرخیدن جاجیان تبعیت از فرشتگان است
از حضرت امام صادق (ع) سؤال شد چرا عرش مربّع است؟ فرمودند:، زیرا کلماتى که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتند از: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر.» [4]
پس عرش الهی که چهار فرشته جبرئیل، مکائیل، عزرائیل و اسرافیل حاملان آن هستند و به تدبیر عالم به حکم الهیاشتغال دارند، نمادی از ربوبیت الهی است که در کعبه و بیتالمعمور خودنمایی میکند.
همه هستی بر مدار این چهار کلمه وارکان آن میگردد، در حقیقت طوافگاه فرشتگان اعظم الهی است که مامور هستند تا بر مدار آنان بگردند.
این گردش فرشتگان بر مدار چهار اصل توحیدی در بیتالمعمور به معنای آن است که در کثرت به وحدت باز میگردد که همان الله است. کسی که اینگونه عمل میکند، به حقیقت «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» دست مییابد.
بنابراین، امتداد بیتالمعمور تا کعبه یا بر عکس، در همه این عوالم از هفت آسمان و هفت زمین به این معنا خواهد بود که در هر یک از این عوالم فرشتگان آن عالم بر این مطاف در حال گردش و طواف هستند و دستور میگیرند و عبادت میکنند؛ و کعبه در زمین چیزی جز ظهور و تنزّل دنیایی بیتالمعمور نیست.
طواف و چرخیدن ا چیزی جز گردش در مدار توحیدی نیست
بر این اساس هر کسی که کعبه را طواف میکند باید متوجّه حقیقت آن باشد که طواف او چیزی جز گردش در مدار توحیدی نیست که هماهنگ با همه هستی و طوافگران در عوالم دیگر است.
پیش ایشان نیز با فرشتگان و ملائک در تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر خدا همراه هستند. حاصل این هماهنگی چیزی جز توحید ناب و همهجانبه نیست.
حاجی میبایست در طواف، با همه وجودش طواف کند و تنها به طواف قلبی و ذکر قلبی بسنده نکند، بلکه جوانح و جوارح وی میبایست در این دایره به گردش در آید تا اوج گیرد و عروج کند و بالا رود و به مقام عرش و بیتالمعمور نزدیک شود که کعبه تنزل و ظهور آن است؛
پس هیچ دلیلی نیست که این هماهنگی با ملائک و توحید خدا فقط باید با دل باشد، یا گفته شود که در این طواف، تنها دل اساس است؛ بلکه انسان باید با تمام وجود توحید محور باشد که قلب نیز شأن و مرتبهای از وجود انسان است نه کلّ وجود او؛ لذا کلّ بدن آدمی باید طواف کعبه کند.
علت طواف و چرخیدن دور خانه خدا از منظر امام رضا علیه السلام.
محمّد بن سنان گفت: حضرت رضا علیه السّلام در جواب مسائلی که محضرش ارسال داشتم مرقوم فرمودند:علّت تشریع طواف بیت اللَّه این است که خداوند تبارک و تعالی به فرشتگان فرمود: من در زمین برای خود جانشین و خلیفه ای قرار خواهم داد.
فرشتگان عرض کردند: آیا در زمین کسی را خلیفه می کنی که فساد در آن کرده و خونها می ریزد؟
پس از ردّ این جواب بلافاصله دانستند که بد نموده و مرتکب لغزش شده اند لذا از سخنی که ایراد کرده بودند پشیمان شده به ناچار به عرش پناه برده و با طواف به دور آن از خداوند طلب آمرزش کردند.
حق تبارک و تعالی خوشش آمد که بندگانش نیز او را همچون فرشتگان عبادت کرده و به چنین عبادتی (طواف) مبادرت ورزند لذا در آسمان چهارم بیتی محاذی عرش بناء نمود به نام ضراح بعد در آسمان دنیا بیتی به نام بیت المعمور را محاذی ضراح قرار داد،
پس از آن این بیت یعنی کعبه را محاذی بیت المعمور قرار داده و به آدم علیه السّلام امر فرمود آن را طواف کند، آدم به طواف آن پرداخت و بدین وسیله خداوند منّان توبه اش را پذیرفت و بعد این عمل را در فرزندان آدم تا روز قیامت سنّت قرار داد.( [5]
علت طواف و چرخیدن دور خانه خدا از منظر امام خمینی (ره)
{ ...وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ } [6]; «خانه آزاد را طواف کنید.» خانه اى که کسى نمى تواند مالک آن شود. آرى، زائران عاشق با طواف پیرامون کعبه که آزاد از هر قیدى است، درس بندگى و آزادگى مى آموزند.
حضرت امام راحل گردش به دور خانه را رهایى از قیود دنیا شمرده مى گویند:«در طوافِ حرمِ خدا، که نشانه عشق به حق است، دل را از دیگران تهى کنید.
و جان را از خوف غیر حق پاک سازید و به موازات عشق به حق از بت هاى بزرگ و کوچک و طاغوت ها و وابستگانشان برائت جویید که خداى تعالى و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان برىء هستند.»
پس انسان به هنگام طواف، در مدار توحید قرار مى گیرد و از هرچه شرک و پلیدى است، دور مى شود.( [7]
طواف یکى از بهترین حالات بنده در مقام تعظیم و تکریم خدا است.
«گردش به دور خانه خدا نشان دهنده این است که به غیر از خدا، گرد دیگرى نگردید.» کعبه برترین نشانه خدا در روى زمین است و زائر خانه خدا همچون فرشتگان که حول عرش خداوند همیشه در گردشند، مى چرخد. قرآن مى فرماید:
{ وَتَرَى الْمَلاَئِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ... } [8]«فرشتگان را مى بینى که به تسبیح و ستایش خداوند به طواف عرش مشغولند.» همانطور که طواف فرشتگان در عرش خدا نشانه عشق آنان به خداست، بنده نیز باید همانند ملائک به مقام تسلیم و رضا برسد و کعبه را طواف کند.
طواف یکى از بهترین حالات بنده در مقام تعظیم و تکریم خدا است.انسان مى تواند در مطاف معرفت هاى بسیارى بیاموزد; زیرا که در دایره توحید، معرفت هسته مرکزى است و آنکس که به دور معرفت مى چرخد نور خدا در دلش جلوه گر مى شود. [9]
علت طواف و چرخیدن دور خانه خدا از منظر امام صادق علیه السلام.
محمد بن مروان مى گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که مى فرماید: با پدرم در حجر اسماعیل بودیم ، پدرم مشغول نماز بود که مردى آمد و کنار او نشست ، آن مرد پس از اینکه پدرم نمازش را تمام کرد به او سلام کرد و گفت :
من از تو سه سؤ ال دارم که پاسخ آن را جز تو و یک مرد دیگر نمى داند. پدرم فرمود: آن سه سؤ ال چیست ؟ او گفت : به من بگو علّت طواف در اطراف این خانه چیست ؟
پدرم فرمود: هنگامى که خداوند به ملائکه دستور داد تا بر آدم سجده کنند، بعضى اعتراض نموده و گفتند:«اءَتَجْعَلُ فیها مَنْ یَفْسِدُ فیها وَیَسْفِکُ الدِّماءَ وَنَحْنٍ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ» [10]
خداوند متعال فرمود: (... إ نّىِ اءعْلَمُ مالاتَعْلَمُونَ). سپس بر ملائکه خشم کرد و از آنان خواست نسبت به این اعتراض توبه کنند و به آنان امر نمود که براى توبه باید به اطراف بیت المعمور طواف نمایند،
ملائکه هفتاد سال به اطراف بیت المعمور طواف نموده و نسبت به آنچه گفته بودند استغفار و طلب بخشش مى کردند، پس از هفتاد سال طواف و استغفار، خداوند آنان را بخشید.
سپس خداوند خانه کعبه را روى زمین موازى با بیت المعمور آفرید تا هر کس از فرزندان آدم (علیه السلام) که مرتکب گناه شود، به اطراف او طواف نموده و توبه کند تا خداوند او را بخشیده و از گناه پاک نماید.[11]
در بعضى روایات فرموده اند: ملائکه هفت هزار سال به کنار عرش خداوند پناهنده شدند تا خداوند آنان را بخشید.[12]
علت طواف و چرخیدن دور خانه خدا از منظر امام سجاد علیه السلام.
شخصى از امام سجاد (علیه السلام) درباره علت طواف بر بیت المعمور و خانه کعبه پرسید. زمان آغاز طواف بر بیت المعمور چه زمانى بوده و براى چه و چگونه بوده است؟ امام (علیه السلام) فرمود: آغاز طواف بر بیت المعمور زمانى بود که خداوند متعال به ملائکه فرمود:
من در روى زمین خلیفه و جانشینى قرار دادم [به نام انسان]، پس ملائکه گفتند: پروردگارا! خلیفهاى از غیر فرشتگان قرار دادى در حالى که این خلیفه در روى زمین فساد مىکند و خون مىریزد و به همدیگر حسادت و بغض مىورزند و ستم مىکنند.
پروردگارا! جانشین و خلیفهاى از ما روى زمین قرار بده که ما فرشتگان، فساد نمىکنیم و خون نمىریزیم و بغض و حسادت نداریم و ستم نمىکنیم و همواره به کمک تو تسبیح و تقدیس مىکنیم تو را و اطاعت مىکنیم تو را و عصیان نمىکنیم تو را.
خداوند فرمود: مسلماً من چیزى را مىدانم که شما نمىدانید. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: ملائکه گمان کردند که آنچه مىگویند ردّى است بر پروردگارشان و مسلماً خداوند بر گفتار ایشان غضبناک شده است.
پس سه ساعت به عرش خدا پناه بردند، سپس خداوند به ایشان نظر کرد و رحمتش بر ایشان نازل گردید و خانهاى در زیر عرش قرار داد که بر چهار استوانه از زبرجد بود که آن را به یاقوت قرمز آغشته نموده بود که این خانه «بیت الضّراح» نام دارد.
سپس خداوند به فرشگان فرمود: طواف کنید این خانه را و رها کنید عرش را، پس ملائکه طواف خانه کرده و عرش را ترک کردند،
در نتیجه این طواف بر ملائکه آسان گردید [که مراد آسانى طواف نسبت به پناه بردن ملائکه به عرش مىباشد]. و این بیت المعمور که خداوند ذکر فرموده: هر روز و شب هفتاد هزار فرشته داخل آن مىشود که هرگز برنمى گردند.
سپس خداوند فرشتگانش را دستور داد که: خانهاى براى من در روى زمین بسازید به مانند و به منزلت بیت المعمور، بعد خداوند سبحان امر کرد به تمام انسانهایى که در زمین خلق کرده، طواف این خانه کنند همان طور که اهل آسمان بیت المعمور را طواف مىکنند.[13]
در تفسیر علیّ بن ابراهیم قمی به روایتی اشاره شده که بر طبق آن، طواف به دور "البیت المعمور" بعد از آنکه ملائکه بر خلقت آدم (علیه السلام) اشکال و اعتراض کردند، بر ملائکه واجب شد تا بمنزله توبه ایشان باشد.[14]
در بسیاری از روایات معراجیّة نیز به آن اشاره شده است که پیامبر در آنجا نماز خواندند و ملائکه و پیامبران به ایشان اقتدا کردند.[15] از امیر المؤمنین (علیه السلام) هم روایت شده که فرموده: در هر روز هفتاد هزار فرشته داخل آن مىشوند، و چون بر مىگردند دیگر تا ابد آنجا را زیارت نمىکنند.[16]
طواف و چرخیدن دور خانه خدا نمونه تشکیل امت واحد
قرآن و آموزههای آن، مسلمانان را یک امت و یک پیکره میداند: ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون.[17]طواف _که از مهمترین ارکان حج است و علاوه بر مقدار واجب، تکرار آن نیز مستحب است_ الگویی از همزیستی و در کنار یکدیگر قرار گرفتن است.
نژادها، رنگها، مذهبها، سلیقهها، فرهنگها و همه در چرخش طواف به حد اکثر همآهنگی میرسند و در عین تفاوتها، در حرکتی هماهنگ و منظم، در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
طواف و چرخیدن دور خانه خدا ذکر و یاد الهی
یاد خدا، یکی از اهداف طواف است؛ پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «و امر بالحج و الطواف لاقامة ذکر الله». آن حضرت یکی از اسرار وجوب طواف را به پاداشتن یاد خدا دانسته است؛ چون انسان با تکرار طواف و گردش به دور خانه او، یاد او را همیشه به پا میدارد. .[18]
طواف و چرخیدن دور خانه خدا اعلام اطاعت و بندگی
سربازان به منظور اعلام آمادگی کامل، در برابر فرمانده کل رژه رفته و اطاعت از او را اعلام میکنند. طواف کنندگان نیز با طواف خود، بندگی و اطاعت از خداوند بزرگ را در خانه دوست، به وی و جهانیان اعلام میدارند.
طواف و چرخیدن دور خانه خدا آمرزش خواهی از خدا
یکی از اسرار باطنی طواف، بازگشت به خدا و پاک شدن از گناهان است. [19] از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است: «با پدرم امام باقر(علیهالسّلام) در حجر اسماعیل بودیم و ایشان مشغول به نماز بود که مردی آمد و سلام کرد. (آن گاه) گفت: سه سؤال دارم: نخست این که فلسفه طواف این خانه چیست؟
پدرم فرمود: خداوند متعال وقتی ملائکه امر فرمود آدم را سجده کنند و ملائکه در آغاز نپذیرفتند، خداوند بر آنان غضب کرد!! سپس ملائکه از خداوند طلب آمرزش و توبه نمودند. خداوند امر کرد تا به طواف بیت المعمور مشغول شوند. برای فرزندان آدم نیز کعبه قرار داد تا سبب آمرزش گناهان آنان شود. .[20]
طواف و چرخیدن دور خانه خدا پیوند نماز و طواف
طواف همانند نماز ، یک عبادت است که در دو شکل (یکی متحرک و دیگری ساکن) انجام میشود. عشق در رفتار عاشق، به دو گونه تجلی مییابد: یا با آرامش و گوشهنشینی و زمزمه عشق سرودن (نماز)، و یا برخاستن و به جنبش در آمدن و از خود بی خود شدن (طواف).
البته طواف رمزی فراتر از نماز دارد؛ چون در نماز استقبال و روی آوردن به کعبه شرط است؛ ولی در طواف، سالک خدا را در یک جهت نمیبیند.
بلکه خدا را همیشه و در همه جا حاضر و ناظر میداند. از این رو در طواف به طرف قبله بودن شرط نیست و طواف کننده با تمام وجود درک میکند که:
و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع علیم. [21]بنابراین طواف، نماد درک حضور خداوند در همه جهات و ابعاد است.
طواف و چرخیدن دور خانه خدا پناهندگی به درگاه الهی است
طواف، پناهندگی به درگاه الهی و التجا به پیشگاه رحمت و لطف او است. در این مدار، او خواستهها، دعاها و نیازهایش را صمیمانه و عاجزانه مطرح میسازد.
تنها از او یاری میخواهد و دامان لطف و عنایت او را بهترین پناهگاه میداند. ملتزم به حریم عنایت او و پناهنده باب مرحمت او میشود. تنها به او التجا میکند و از مدار لطف و بخشندگی او خارج نمیشود.
امام سجاد(علیهالسّلام) میفرماید: هربار که به در کعبه رسیدی، بر پیامبر او درود بفرست و در طواف بگو: «خدایا! به تو نیاز دارم و بیمناک و پناهندهام، نامم را عوض نکن و جسمم را تغییر مده» (اللهم انی الیک فقیر و انی خائف مستجیر)». [22]
علاوه بر این طواف، مبارزهای مداوم و خستگی ناپذیر با شیطان و شکستن زنجیرهای اسارت و درماندگی است. طواف؛ یعنی پناهندگی به درگاه حضرت حق و استمداد از او، برای رهایی از وسوسهها و توطئههای شوم شیاطین.
امام سجاد(علیهالسّلام) هر گاه به حجر میرسید، سرش را بلند کرده، میگفت: «خدایا! به رحمت خود مرا وارد بهشت کن شر فاسقان جن و انس و شر فاسقان عرب و عجم را از من دور ساز» (و ادرا عنی شر فسقة الجن و الانس). [23]
طواف و چرخیدن دور خانه خدا نشانه خوف و رجا
طواف میتواند رمزی از حیرت و سرگردانی و بیان خوف و رجای انسان باشد. وی از طرفی اعمال و گفتارهای ناپسند خود را به یاد میآورد و از عاقبت بد فرجام خود، به هراس میافتد. پس به درگاه معبود میشتابد و حیران و خائف، به گرد آن میچرخد تا لطف او را به خود جلب کند و از این سرگردانی به در آید.
از طرفی رحمت و کرامت محبوب را به یاد میآورد و ضیافت قدسی او را نشانهای از آمرزش خود میداند و در طواف چشم امید به آن دارد. این خوف و رجا، یکی از پسندیدهترین حالتهای انسان است که میتوان به خوبی در طواف بیت العتیق آن را مشاهده کرد و تلاش حج گزاران را برای رسیدن به آرامش و رستگاری ستود.
طواف و چرخیدن دور خانه خدا در فکر و ذکر محبوب
طواف، با همه بودن و در عین حال، بی همه بودن است؛ یعنی، هرچند حج گزار در جمع با شکوه و عظیم طائفان قرار میگیرد و در کنار سیاه و سفید، زن و مرد، جوان و پیر، به طواف خانه خدا میپردازد.
با این حال با بی توجهی نسبت به دیگران و حضور قلب فراوان، به عبادت و تسبیح آفریدگار خود میپردازد و دل در سودای او میبازد. وجود دیگران (به خصوص نامحرمان)، او را از توجه به حق باز نمیدارد و مانع عشق ورزیاش نمیشود.
او بجد مشغول ذکر و دعا میشود و به مناجات و راز و نیاز با معبود میپردازد و در حالی که با خیل عظیم مسلمانان در حرکت است؛ دل و فکر خود را معطوف حضرت حق میدارد و این سر ماندگاری و زیبایی طواف است.
طواف و چرخیدن دور خانه خدا کانون پیوند موحدان و صالحان
طواف نقطه اتصال موحدان و صالحان در طول تاریخ زندگی بشر است. از زمان حضور حضرت آدم بر روی زمین و ساخت بنای کعبه، یکتاپرستان و مؤمنان به خدا، همواره در این خانه مقدس به عبادت پرداختهاند. بیتالله الحرام، شاهد حضور خالصانه و عابدانه، بسیاری از پیامبران و اوصیای آنان بوده است (چنان که عدهای هم در آنجا مدفون شدهاند).
این یادآور پیشینه طولانی خداپرستی و حق خواهی و مبارزه با بتپرستی و کفر است و هر حج گزار باید این خاطرات را زنده نگه دارد و پیوند و پیمان خود را با همه صالحان و مؤمنان اعلام نماید.
امام صادق(علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «جعله محل انبیائه و قبلة للمصلین الیه، فهو شعبة من رضوانه»؛ [2۴]«آنجا را جایگاه پیامبران و قبله گاه نمازگزاران قرار داده است، پس آن شعبهای از رضای الهی است».
طواف و چرخیدن دور خانه خدا پاسداشت حدود الهی
یکی از وظایف مسلمانان، بزرگداشت حدود و مقررات الهی و کوچک نشمردن آنها و پرهیز از تجاوز به حریم آنها است. این امر در طواف مورد توجه قرار گرفته است.
در حقیقت طواف به جهت مسائل مختلف آن، تمرینی است تا مسلمانان بتوانند حدود و مقررات الهی را پاس بدارند: «ولیحفظوا بالبیت العتیق ذلک و من یعظم حرمات الله فهو خیرله». [25]
نتیجه:
درباره فلسفه طواف و گردش به دور کعبه باید گفت اولا این کار به دستور خداوند متعال انجام می شود. پس وقتی به دستور خدا انسان یک کاری را انجام می دهد، آن کار می شود اطاعت و عبادت خداوند.
طواف، یک سیر کامل اعتقادی است؛ از توحید گرفته تا معاد. حجگزار با شروع طواف از گوشه کعبه، به آغاز حیات خود و آفرینندهاش (خداوند) متوجه میشود و توحید را سر لوحه اعمال و رفتارهای خود قرار میدهد.
آن گاه در مسیر خود، مابین مقام ابراهیم و خانه خدا، اعتقاد خود را به پیامبران و اطاعت و تبعیت از آنان نشان میدهد. در ادامه وقتی حجر اسماعیل و مستجار را دور میزند، یاد و نام پیشوایان معصوم را گرامی میدارد و ولایت و امامت آنان را، اعتقاد و شعار خود قرار میدهد.
پس در پایان به مکان نخستین باز میگردد و این همان توجه به معاد و بازگشت به مقصد اصلی (انا لله و انا الیه راجعون) است.
علاوه بر این منظره طواف (ورود مداوم عدهای به مطاف و خروج جمعی دیگر از آنان)، میتواند اشارهای به حضور انسانها در این جهان (مبدا) و خروج از آن داشته باشد (معاد).
یاد آوری این نکته، علاوه بر یاد کرد رستاخیز و رشد انسانها، درس دیگری از توحید و پایبندی به مسائل اعتقادی میدهد.
پی نوشت:
1.درسنامه مناسک حج، ص۳۳.
2.مناسک نوین، ص۱۳۰.
3. صمیری بحرانی، مفلح، غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱، ص۳۶۶،
4.علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج ۲، ص: ۲۸۸.
5. شیخ صدوق(ره)، علل الشرائع، ج 2، ص: 311؛ مترجم: ذهنی تهرانی، سیدمحمدجواد .
6. آیه 29 سوره حج
7.امام خمینی.آثار و ابعاد تربیتی و معنوی اسرار و معارف حج از دیدگاه امام - نسخه متنی ص 7
8. آیه 75 سوره زمر
9.امام خمینی.آثار و ابعاد تربیتی و معنوی اسرار و معارف حج از دیدگاه امام - نسخه متنی ص 8
10. آیه 30 سوره بقره
11. امام صادق(ع) فرمود: «همانگونه که با بدنت همراه مسلمانان بر گِرد کعبه طواف میکنى، با قلبت همراه فرشتگان بر گِرد عرش طواف کن».(1)
12.مصباح الشریعة، ص 50، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق.
13. بحار الأنوار: 55/ 59، باب 7، حدیث 7
14. تفسیر القمی، ج۱، ص۳۷ ذیل سورة البقرة آیات ۳۰ الى ۳۹
15. علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى، ج۲، ص: ۴۳
16. مجمع البیان، ج ۹، ص 10
17. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۷.
18. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج۲، ص۳۵۰.
19. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۲، ص۳۱۰.
20. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۱۸۸.
21. بقره/سوره۲، آیه۱۱۵.
22. ریشهری، محمد، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۲۰۱.
23. ریشهری، محمد، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۱۰۸، ح۲۰۵.
24. ریشهری، محمد، الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص۱۳۵.
25. حج/سوره۲۲، آیه۲۹ ۳۰.
نگرانی تلآویو از بهبود روابط سوریه با کشورهای عربی
رسانههای رژیم صهیونیستی به نقل از نهادهای امنیتی و سیاسی این رژیم گزارش دادند: نزدیکی روابط سوریه با مصر و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، نه تنها خبر خوبی برای این رژیم نیست بلکه نگرانکننده است.
«روی کیاس» تحلیلگر امور عربی در رادیو رژیم صهیونیستی گفت: نزدیکی روابط بین «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میتواند فرصتی برای تأثیرگذاری بر او و تغییر سیاستهایش فراهم کند.
روزنامه صهیونیستی «معاریو» نیز نوشت: مشارکت اسد در اجلاس آتی اتحادیه عرب تحول مهمی در احیای روابط بین سوریه و کشورهای عربی است که از سال ۲۰۱۱ تاکنون متوقف شده است و تغییراتی را در موضع منطقهای در قبال سوریه ایجاد خواهد کرد.
این روزنامه صهیونیستی به سفر «فیصل المقداد» وزیر خارجه سوریه به قاهره اشاره کرد و نوشت، هدف از این سفر برداشتن گامهایی در جهت بازگشت سوریه به اتحادیه عرب با میانجیگری مصر و عربستان بود.
«فیصل المقداد» وزیر امور خارجه سوریه نیز اخیرا اعلام کرد: دمشق در راستای بهبود روابط به اغلب کشورهای عربی پیام ارسال کرده است.
تاکید وزیران خارجه اردن و آلمان بر یافتن راه حل سیاسی برای مساله فلسطین
به نقل از خبرگزاری رسمی اردن "پترا"، ایمن الصفدی، وزیر خارجه اردن و آلنا بربوک، همتای آلمانی او در مذاکرات دوجانبه اعلام کردند که برلین در ماه آینده میزبان نشست "گروه مونیخ" خواهد بود.
آن دو اعلام کردند که هدف از این نشست پیدا کردن راه حل سیاسی واقعی به منظور برقراری صلح عادلانه و جامع میان فلسطین و رژیم صهیونیستی براساس راهکار تشکیل دو کشور است.
این دو وزیر در پایان دیدار خود تاکید کردند که روابط دوجانبه و مساله فلسطین محور اصلی این مذاکرات بود.
الصفدی و بربوک گفتند که از نظر اردن و برلین نشست گروه مونیخ تریبونی مهم برای توقف نابسامانی اوضاع و دستیابی به راه حلی برای مساله فلسطین است.
در گروه مونیخ مصر و فرانسه نیز حضور دارند و هدف از آن تکمیل تلاشهای صورت گرفته در نشست العقبه برای دستیابی به صلحی پایدار برای مساله فلسطین است.
خبرگزاری اردن اعلام کرد، دو طرف راههای تقویت مشارکت استراتژیک، تقویت همکاری در زمینه اقتصادی و سایر زمینهها از جمله بخش گردشگری، دفاع و آموزش را بررسی کردند.
همچنین بربوک در نشست خبری مشترک با الصفدی در آلمان خواهان برگزاری نشستی در برلین با همتایان اردنی، فرانسه و مصر شد تا براساس تفاهمات به دست آمده در نشست العقبه، برقراری صلح در خاورمیانه بررسی شود.
وی با بیان اینکه درگیریها در خاورمیانه در ماهها و هفتههای گذشته تشدیده شده است، افزود: توافقها در نشستهای العقبه و شرمالشیخ این امید را برای ساکنان قدس زنده کرد که بتوانند در ماه رمضان اعمال عبادی انجام دهند.
بربوک گفت، اردن از طریق قیمومیت بر مقدسات قدس نقش محوری ایفا میکند و بهترین راه حل برای نزاع فلسطین و رژیم صهیونیستی راهکار تشکیل دو کشور است.
وی افزود، آلمان و اتحادیه اروپا آماده حمایت از نتایج نشست العقبه درباره فلسطین و رژیم صهیونیستی هستند و آلمان به همکاری با اردن برای پایان دادن به این درگیری در خاورمیانه ادامه میدهد.
مصر ۱۹ مارس نشست شرم الشیخ را بر اساس نشست امنیتی پنج جانبه العقبه برگزار کرد که ۲۶ فوریه در شهر العقبه اردن انجام شد.
در بیانیه پایانی نشست شرم الشیخ که با حضور ایالات متحده، مصر، فلسطین و اردن و رژیم صهیونیستی برگزار شد آمده است که دولت رژیم صهیونیستی با توقف شهرک سازی به مدت چند ماه موافقت کرده و متعهد شده که با طرف فلسطینی مکانیزمی برای کاهش خشونت، تحریک، اظهارات و اقداماتی ایجاد کند که ممکن است باعث شعله ور شدن اوضاع شوند.
براساس این بیانیه دولت رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان فلسطین موافقت کردند که اقدامات یکجانبه را برای سه تا شش ماه متوقف کنند.
شمار مسلمانان از دو میلیارد نفر فراتر رفته است
پایگاه «گلوبال مسلم» دیروز دوشنبه با انتشار گزارشی اعلام کرد که تعداد مسلمانان در جهان بالغ بر 2 میلیارد و 6 میلیون و 770 هزارو 874 نفر رسیده است که این تعداد بالغ بر یک چهارم ساکنان جهان را تشکیل میدهد.
در این گزارش آمده است: دین اسلام از نظر تعداد پیروان بعد از مسیحیت، دومین دین بزرگ در جهان به شمار میرود و نسبت به دیگر ادیان، بیشترین رشد را در همه جهان دارد.
گلوبال مسلم نوشت: مسلمانان در همه جهان حضور دارند اما بزرگترین تجمع مسلمانان در منطقه آسیا و اقیانوس آرام قرار دارد که شامل کشورهای اندونزی، پاکستان، هند و بنگلادش میشود.
در ادامه آمده است: جوامع بزرگی از مسلمانان همچنین در منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا به سمت جنوب وجود دارند.
این گزارش همچنین از افزایش چشمگیر تعداد مسلمانان در اروپا و آمریکای شمالی به ویژه در مناطق شهری خبر داد.
روزه دار واقعی
امام صادق علیه السلام:
إذا أصبَحتَ صائما فَلْیَصُمْ سَمعُکَ و بَصَرُکَ مِنَ الحَرامِ، و جارِحَتُکَ و جِمیعُ أعضائکَ مِنَ القَبِیحِ، و دَعْ عَنکَ الهَذْیَ و أذَی الخادِمِ، و لْیَکُنْ علَیکَ وَقارُ الصِّیامِ، وَ الزَمْ ما استَطَعتَ مِن الصَّمتِ و السُّـکوتِ إلاّ عن ذِکرِ اللّه ِ ، و لا تَجعَلْ یَومَ صَومِکَ کَیَومِ فِطرِکَ، و إیّاکَ و المُباشَرَةَ، و القُبَلَ و القَهقَهَةَ بِالضِحکِ؛ فإنّ اللّه َ مَقَتَ ذلکَ .
هرگاه روزه گرفتی، گوش و چشمت را از حرام روزه بدار و همه اعضا و اندامهایت را از زشتی و پُرگویی و اذیّت کردن خدمتکارت فروگذار.
باید وقار روزه در تو باشد و تا می توانی خاموش باش، مگر از ذکر خدا و روزی که روزه داری با روزی که روزه نداری یکسان نباشد؛ از نزدیکی کردن و بوسیدن همسر و با صدای بلند خندیدن دوری کن؛ زیرا خداوند این کارها را دشمن دارد .
بحارالأنوار: ۹۶/۲۹۲/۱۶
شرح دعای سحر ماه مبارک رمضان - بخش پنجم
به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، به انتشار شرح دعای سحر ماه مبارک رمضان در شماره های مختلف می پردازد .
اللهم انّی اسئلک من رحمتک بأوسعها و کلّ رحمتک واسعه. اللهم انّی اسئلک برحمتک کلّها...
پروردگارا، از تو درخواست میکنم به وسیعترین رحمتت و همه رحمت تو وسیع است. بارالها، از تو درخواست میکنم به همه رحمتت.
رحمت رحمانی مقام بسط کمال وجود است و رحمت رحیمی مقام بسط وجود. پس، وجود با رحمت رحمانی پدیدار شده و هر پدیدهای با رحمت رحیمی به کمال معنوی و هدایت باطنی خویش میرسد، بدین لحاظ وارد شده است که «یا رحمن الدنیا ورحیم الآخرة[۱]؛ ای رحمان سرای دنیا و رحیم سرای آخرت». و «الرحمن بجمیع خلقه والرحیم بمؤمنین خاصة[۲]؛ خداوند رحمان است به همه آفریدهها و رحیم است تنها بر مؤمنان». پس، خداوند با حقیقت رحمانی خویش وجود را بر ماهیات معدوم و هیاکل فانی ارزانی داشته و با حقیقت رحیمی همه را به راه خود راهنمایی کرده است. البته، ظهور سلطنت رحیمیت حق تعالی و طلوع دولت آن در عالم آخرت بیشتر خواهد بود، ولی در برخی آثار آمده است که «یا رحمان الدنیا والآخرة ورحیمهما[۳]؛ ای رحمان و ای رحیم دو سرا». این بدان اعتبار است که خداوند عشق طبیعی را در هر موجودی نهاده تا به مرور به مقام شایسته خود در حیات دنیا و آخرت و روز برداشت محصول برسد و هر کدام را به فعلیت و کمال لایق آن برساند. نفسهای پاک و تزکیه شده به مقامات قرب و کرامات و بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمان و زمین است میرسند و نفسهای واژگون درنده و حیوانخو و شیطانصفت به جهنم و درکات و عقربها و مارهای آن ـ به حسب آنچه کِشتهاند ـ خواهند رسید، چرا که رسیدن به این مراتب برای نفسهای واژگون اهریمنی و غیر آن کمال محسوب میشود، گرچه برای نفسهای پاک و مستقیم انسانی این مراتب نقص و کاستی است.
مسأله رحیمیت خداوند در دو عالم از منظر شیخ محیالدین عربی کاملا روشن است، زیرا صفت «ارحم الراحمین» نزد صفت «منتقم» شفاعت میکند و دولت از آن او میشود و منتقم تحت سلطه و فرمان او قرار میگیرد[۴]. رحمانیت و رحیمیت نیز یا ذاتی است و یا فعلی. پس، خداوند تعالی دارای رحمت رحمانی و رحیمیت ذاتی است که عبارت است از تجلی ذات برای ذات و ظهور صفات و اسماء و لوازم آنها، که همان اعیان ثابته باشند، به ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین علم اجمالی در حضرت واحدیت.
همچنین، خداوند دارنده رحمت رحمانی و رحیمی فعلی است که عبارت است از تجلی ذات در لباس افعال به طریق بسط فیض و کمال فیض بر اعیان و اظهار کردن عینی آن، به طوری که مطابق غایت کامل و نظام اتمّ الهی باشد. و این یکی از دلایل تکرار عبارت «الرحمن الرحیم» در سوره آغازین کتاب تدوینی (قرآن) است؛ چه این کتاب با کتاب تکوینی الهی تطابق کامل دارد. به دیگر سخن، ظاهر صورت باطن است و لفظ و عبارت همان تجلی حقیقت و معناست در لباس شکلها و صداها و بر تن کردن جامه قالبها و هیئتها.
پس، اگر «الرحمن الرحیم» در «بسم الله الرحمن الرحیم» وصف کلمه «الله» قرار داده شود، اشاره به رحمانیت و رحیمیت ذاتی پروردگار دارد، ولی «الرحمن الرحیم» بعدی اشاره به رحمانیت و رحیمیت فعلی خواهد داشت. «الله» نیز در «الحمدلله» اشاره به الوهیت فعلی و جمع تفصیل «الرحمن» و «الرحیم» فعلی است. «الحمد» به معنای عالم مجردات و نفوس اسپهبدیه است که حیثیتی جز حمد پروردگار و اظهار کمالات منعم ندارند و در سلسله وجود، جز این عوالم نورانی، چیزی که تماما حمد باشد بدون شائبه کفران نیست، زیرا اینها در نظر اهل ذوق و عرفان انّیات صرفاند و ماهیتی ندارند. «العالمین» نیز عوالمی است پایینتر از آن عوالم. بنابراین، معنا چنین خواهد بود: به نام خداوندی که دارای رحمت رحمانی و رحیمی ذاتی است. تمامی عوالم حمد گشوده شده، عوالمی که تعیّن الوهیت مطلق در مقام فعلاند و صاحب مقام ربوبیت و تربیت برای موجوداتی هستند که دون مقام مقدساتاند که عبارتاند از: ملائکه روحانی و ملائکه صافات و ملائکه مدبرات. نیز صاحب رحمت رحمانی و رحیمی فعلیاند که به معنای مقام بسط وجود و بسط کمال عینی وجود در حضرت شهادت است و صاحب مالکیت و قابضیت در روزی هستند که همه به سوی آنها باز میگردند، زیرا بازگشت به اینان بازگشت به خداست، چه اینها ظهور ذات باریاند و ظهور هر چیز جدای از آن چیز نیست، بلکه خود آن است.
اما اگر «الرحمن الرحیم» را صفت «اسم» در بسمله قرار دهیم، کار به عکس شده و معنا چنین خواهد شد: به مشیت خداوند که این مشیت دارای رحمانیت و رحیمیت فعلی است. و «الله» در «الحمدلله» الوهیت ذاتی و «الرحمن الرحیم» از اوصاف ذاتی اویاند و چنین است «رب» و «مالک». به امید خدا، در شرح جمله «اللهم انی اسئلک من اسمائک» آنچه را که در تفسیر اسم از روایات اهل بیت عصمت و طهارت و منزلگاههای وحی و مهبط فرشتگان الهی استفاده میشود بیان خواهیم کرد.[۵]
پاسخ یک اشکال
قیصری در مقدمه خود بر شرح فصوص گفته است:
«واذا اخذت (ای:حقیقة الوجود) بشرط کلیات الاشیاء فقط، فهی مرتبة الاسم الرحمن ربّ العقل الاول المسمی بلوح القضاء وامّ الکتاب والقلم الاعلی. واذا اخذت بشرط ان تکون الکلیات فیها جزئیّات مفصلة ثابتة من غیر احتجابها عن کلیّاتها، فهی مرتبة الاسم الرحیم ربّ النفس الکلیة المسماة بلوح القدر، وهو اللوح المحفوظ والکتاب المبین[۶]؛ اگر وجود را فقط به لحاظ کلیات اشیاء در نظر بگیریم، مرتبه اسم «الرحمن» خواهد بود که رب عقل اول است و به نامهای لوح قضا و ام الکتاب و قلم اعلی خوانده میشود؛ و اگر آن را به این لحاظ در نظر آوریم که کلیات اشیاء را جزئیاتی مفصل و ثابت است که البته پوشیده از کلیات هم نیست، در این صورت، مرتبه اسم «الرحیم» خواهد بود که رب نفس کلی است و لوح قدر نام گرفته و همان لوح محفوظ و کتاب مبین است».
من میگویم: اگر چه این مطلب از یک نظر درست مینماید، مناسبتر آن است که مرتبه اسم «الرحمن» را مرتبه بسط وجود بر کلیات و جزئیات تمام عوالم، چه کلی و چه جزئی، بدانیم و مرتبه اسم «الرحیم» را مرتبه بسط کمال وجود ـ به همین صورت ـ تلقی کنیم؛ زیرا رحمت رحمانی و رحیمی خداوند همه چیز را در بر گرفته و بر همه عوالم احاطه یافته است. پس، این دو (رحمان و رحیم) تعین مشیت، و مقام تعقل و نفس تعین در تعین هستند، لذا بهتر آن است که بگوییم اگر به اعتبار بسط اصل وجود ملاحظه شود مرتبه اسم الرحمن و اگر به اعتبار بسط کمال وجود لحاظ شود مرتبه اسم «الرحیم» است. و از این نظر در ادعیه آمده است: «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیء[۷]؛ بارخدایا، از تو به رحمتت که همه چیز را فرا گرفته درخواست میکنم». و از نبی مکرم اسلام منقول است که:
«إنّ لله تعالی مئة رحمة انزل منها واحدة الی الارض فقسمها بین خلقه، فبها یتعاطفون ویتراحمون. واخّر تسعا وتسعین یرحم بها عباده یوم القیامة[۸]؛ خداوند صد رحمت دارد که از آن همه تنها یکی را به زمین فرو فرستاده و میان آفریدههایش قسمت کرده است و این همان است که خلق بر اثر آن به یکدیگر مهر میورزند و بر همدیگر میبخشایند. اما نود و نه رحمت خود را کنار گذارده که در روز واپسین بر بندگان خود میبخشاید».
یکی از مشایخ سلوک و معرفت، رضیاللهعنه ورفع فی الخلد مقامه، در کتاب خود (اسرار الصلوة)، در تفسیر سوره فاتحه، پس از نقل حدیث نبوی فوق چنین آورده است:
«فاطلاق الرحمن والرحیم علی الله تعالی باعتبار خلقه الرحمة الرحمانیة والرحیمیة باعتبار قیامها به قیام صدور لا قیام حلول. فرحمته الرحمانیة افاضة الوجود المنبسط علی جمیع المخلوقات، فایجاده رحمانیته والموجودات رحمته. ورحمته الرحیمیة افاضة الهدایة والکمال لعباده المومنین فی الدنیا و منّه بالجزاء والثواب فی الاخرة. فایجاده عامّ للبرّ والفاجر».
تا آنجا که میگوید:
«فمن نظر الی العالم من حیث قیامه بایجاد الحق تعالی، فکانّه نظر الی رحمانیته وکأنّه لا یری فی الخارج الّا الرحمن ورحمته. ومن نظر الیه باعتبار ایجاده فکانّه لم ینظر الّا الی الرحمن[۹]؛ اطلاق الرحمن الرحیم بر خداوند تعالی از آن رو که خالق رحمت رحمانی و رحیمی است بدان لحاظ است که رحمت رحمانیه و رحیمیه به نحو قیام صدوری (و نه قیام حلولی) قائم به اوست. پس، رحمت رحمانی او افاضه وجود منبسط است که بر همه آفریدهها گسترده شده. پس، ایجاد کردن او رحمانیت اوست و موجودات همه رحمت اویاند. و رحمت رحیمی او اعطای هدایت و کمال بر بندگان مؤمنش است در این دنیا و جزا و پاداشی است که از کرامت خویش بر بندگانش در آخرت ارزانی میدارد. پس ایجاد کردن او عام است و شامل نیکوکار و بدکار هر دو میشود... هر که جهان را از این منظر بنگرد که قائم به ایجاد حق تعالی است، گویا به رحمانیت او نگریسته و در خارج جز رحمانیت و رحمتش ندیده است؛ و هرکه جهان را از این نظر بنگرد که توسط او پدید آمده، گویا جز به رحمانیت او ننگریسته است».
نویسنده این سطور میگوید: اگر ایشان از وجود منبسط آنچه را که میان اهل معرفت شایع است اراده کرده باشد که عبارت است از مقام مشیت و الهیت مطلق و مقام ولایت محمدی و دیگر القابی که به حسب نظرها و مقامها بر این مقام اطلاق میشود، این با مقام رحمانیتی که در «بسم الله الرحمن الرحیم» ذکر شده تناسبی ندارد. دلیل مطلب آن است که «الرحمن الرحیم» دو وصفاند که تابع اسم الله و از تعینات آن هستند. ظل منبسط ظل الله (و نه ظل الرحمن) و حقیقت آن حقیقت انسان کامل است و رب انسان کامل که کون جامع است اسم اعظم الهی است که به «الرحمن الرحیم» احاطه دارد و به همین سبب هم بوده که این دو در آغاز کتاب الهی به دنبال هم آمدهاند.
اما اگر مقصودشان از وجود منبسط مقام بسط وجود باشد، گرچه با مقام بحث تناسب و با تدوین و تکوین توافق دارد، با ظاهر کلام وی مخالف است. آنچه که مذکور داشته نیز، به اعتبار فنای مظهر در ظاهر درست تواند بود که مقام رحمانیت از این نظر همان مقام الهیت است، آن چنانکه خداوند فرموده: «قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن ایّاما تدعوا فله الاسماء الحسنی[۱۰]؛ خدا را به نام الله یا الرحمن، به هر کدام، که بخوانید اسمای نیکو از آن اوست». و فرمود: «الرحمن. علّم القرآن. خلق الانسان[۱۱]؛ خدای بخشاینده قرآن را آموخت و انسان را آفرید». و فرمود: «الهکم اله واحد لا اله الّا هو الرحمن الرحیم[۱۲]؛ و خدای شما
خدای یگانه است، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است».
یادآوری
بدان، تجلی خدای تعالی در عالم اسماء و صفات به تجلی رحمانی ذاتی هر چند زیباتر و نورانیتر و رحمتش در آن مقام والا وسیعتر است (زیرا عالم ربوبی عالمی است بسیار وسیع)، اما آنچه از این بخش دعا به دست میآید این است که مقصود از رحمت رحمت فعلی و فیضی است که از مقام رحمانیت ذاتی بر موجوداتی که مورد رحمت الهی قرار دارند افاضه میشود و بارانی است که از آسمان الوهیت بر زمینهای خشک فرو میبارد.
باید دانست که هر مرتبهای از تعینات و هر موجودی از موجودات رویی به عالم غیب و نور و رویی به عالم ظلمت و قصور دارد که این ظلمت ناشی از نفس تیره موجودات و ماهیات تاریک است. هر موجودی، به اعتبار آن وجهه نورانی که به سوی عالم رحمت و مغفرت دارد، مرتبهای از مراتب رحمت الهی است و، به اعتبار آن وجههای که به نفسش باز میگردد، مرحوم و مورد رحمت است. پس، همچنان که مورد رحمت قرار گرفتگان بالذات تکثر عرضی و بالعرض تکثر طولی دارند، رحمت نیز بالعرض، تکثر عرضی و بالذات تکثر طولی دارد به نحوی که بعضی از مراتب آن وسیع و بعضی وسیعتر و بعضی محیط و بعضی محاطاند؛ مطابق آنچه که در حکمت متعالیه مقرر شده است. و معلوم است آنچه با حال دعاکننده مناسبت دارد این است که از خدای تعالی با جهاتی که منتسب به اوست درخواست کند و آن عبارت است از جهات رحمت و سایه نورانی باقی. پس موجود مرحوم و نیازمند از خدای رحیم بینیاز به واسطه رحمت گستردهاش درخواست میکند.
پاورقی:
۱. بحار الانوار؛ ج ۸۸، ص ۳۵۵ ؛ مستدرک الوسائل؛ ج ۶، ص ۳۱۹، ح ۶۹۰۴.
۲. البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱، ص ۴۴، مروی از امام ششم.
۳. اصول کافی؛ ج۲، ص ۵۵۷ ؛ التهذیب؛ ج ۳، ص ۹۵ ؛ بحار الانوار؛ ج ۸۶ ، ص ۳۸۳ و ج ۸۷ ، ص ۸۶ و ۱۵۴.
۴. ر.ک: فصوص الحکم؛ ص ۶۴، فص حکمة نفثیة فی کلمة شیئیة.
۵. رک: فصوص الحکم، ص ۷۵ به بعد.
۶. مقدمه قیصری، فصل اول: فی الوجود و انّه الحق؛ نـیـز ر.ک: شرح مقدمه قیصری؛ ص ۲۱۲ و ۲۱۳.
۷. دعای کمیل. اقبال الاعمال؛ ص ۷۰۶ ؛ مصباح المتهجد؛ ص ۷۷۴.
۸. رک: صحیح بخاری؛ ج ۵، ص ۲۲۳۶، ح۵۶۵۴ ؛ صحیح مسلم؛ ج ۲، ص ۵۹۶.
۹. اسرار الصلاة؛ ص ۲۱۸.
۱۰. اسراء / ۱۱۰.
۱۱. الرحمن / ۱ ـ ۳.
۱۲. بقره / ۱۶۳.