emamian

emamian

الإمام الحسین علیه السلام ـ فی یَومِ عاشوراءَ ـ :

 

أنَا ابنُ عَلِیِّ الخَیرِ مِن آلِ هاشِمٍ

کَفانی بِهذا مَفخَرًا حینَ أفخَرُ

 

وجَدّی رَسولُ اللّه ِ أکرَمُ خَلقِهِ

ونَحنُ سِراجُ اللّه ِ فِی الأَرضِ یَزهَرُ

 

وفاطِمُ اُمّی مِن سُلالَةِ أحمَدَ

وعَمِّیَ یُدعی ذَا الجَناحَینِ جَعفَرُ

 

وفینا کِتابُ اللّه ِ اُنزِلَ صادِقًا

وفینَا الهُدی والوَحیُ بِالخَیرِ یُذکَرُ

 

ونَحنُ أمانُ اللّه ِ لِلخَلقِ کُلِّهِمُ

نُسِرُّ بِهذا فِی الأَنامِ ونَجهَرُ

 

ونَحنُ وُلاةُ الحَوضِ نَسقی وَلِیَّنا

بِکَأسِ رَسولِ اللّه ِ ما لَیسَ یُنکَرُ

 

وشیعَتُنا فِی النّاسِ أکرَمُ شیعَةٍ

ومُبغِضُنا یَومَ القِیامَةِ یَخسَرُ

 

امام حسین علیه السلام ـ در روز عاشورا ـ :

من پسر علی هستم که برگزیده خاندان هاشم است * هنگام به خود بالیدن، مرا همین افتخار کافی است

نیای من پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که بهترین خلق خداست * و ما چراغ خداییم که در زمین می درخشد.

و فاطمه، مادر من است که از سلاله احمد است * و عموی من جعفر که دارنده دو بال نامیده می شود

کتاب خدا در میان ما به حقّ نازل شد * و هدایت در میان ماست و وحی از ما به نیکی یاد می کند

ما امان خداییم برای همه خلایق * و این را در میان مردم، پنهان و پیدا می گوییم

ماییم عهده داران حوض کوثر که دوستان خود را سیراب می کنیم * با جامی از رسول خدا و این چیزی است که هرگز انکار نمی شود

شیعه و طرفداران ما در میان مردم بهترین طرفداران هستند * و بدخواه ما در روز رستاخیز زیان می کند.

 

"مناقب ابن شهرآشوب : 4 / 80 ، الاحتجاج : 2 / 103 / 168"

پيش از آنکه نظر اهل سنت در باره حادثه عاشورا بيان شود لازم است جايگاه امام حسين (ع) از ديدگاه اهل­سنت مورد بررسي قرار بگيرد.

بدون ترديد امام حسين ـ عليه السلام ـ فرزند رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ يکي از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بيت پيامبر ـ عليه السلام ـ مي باشد[1] که در قرآن کريم محبت و دوستي شان با آيه مودت[2] بر مسلمين واجب گرديده است. وقتي که آيه شريفه « ... قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ » نازل گرديد، از رسول خدا(ص) سوال شد اين خويشاوندان شما کيست که محبت و دوستي آنان بر ما واجب شده است؟ رسول الله (ص) فرمود: علي، فاطمه و دو فرزند او(حسن و حسين).[3]

و نيز احاديثي از رسول خدا(ص) از طريق اهل سنت نقل شده که بر اين محبت و دوستي تاکيد دارند. يکي از اين روايات که مشتمل بر جملات متعددي است با جمله «من مات علي حب آل محمد مات شهيدا» آغاز مي گردد و به جمله «ألا و من مات علي بغض آل محمد مات کافراً و من مات علي بغضهم لم يشم رائحه الجنه» به پايان مي رسد.[4]

در کتابهاي معتبر اهل سنت آمده که رسول خدا(ص) فرمود: قسم به آن کسي که جان محمد در دست اوست هيچ کس با ما اهل بيت دشمني نمي کند مگر اينکه خدا او را وارد جهنم کند.[5]

آلوسي يکي از مفسرين اهل سنت از اين حديث اين نتيجه را مي گيرد که محبت اهل بيت بر تمام مسلمانان فرض مي باشد.[6] و به همين دليل امام شافعي عقيده خود را در باره اهل بيت اينگونه ابراز مي کند:

يا اهل بيت رسول الله حبکم

فرض من الله في القرآن انزله

کفاکم من عظيم القدر انکم

من لم يصل عليکم لا صلات له[7]

(اي اهل بيت رسول خدا! محبت شما از طرف خداوند در قرآن فرض شده است و اين عظمت براي شما کافي است که هر که در نماز بر شما درود نفرستد نمازش باطل است)

مراد شافعي اين است که در تشهد نماز هاي يوميه صلوات فرستادن بر اهل بيت که امام حسين يکي از آنها ست فرض و واجب مي باشد و اگر اين صلوات فرستاده نشود نماز، نماز نخواهد بود.

و بر طبق حديث رسول خدا(ص) که در صحيح مسلم از زبان عايشه همسر پيامبر نقل شده است، امام حسين (ع) از مصاديق بارز اهل بيت به شمار مي آيد. عايشه مي گويد: روزي پيامبر اسلام(ص) صبح بين طلوعين جامه اي را که از پشم سياه بافته شده بود بر خود انداخت در اين هنگام حسن بن علي آمد و رسول خدا او را زير جامه کنار خود برد لحظه اي بعد حسين آمد او نيز زير جامه کنار رسول خدا رفت و پس از آن فاطمه دختر رسول خدا آمد او هم زير جامه رفت و سپس علي آمد و با آنان در زير جامه يکجا شد. در اين زمان رسول خدا فرمود: « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا »(احزاب/33).[8]

در مستدرک حاکم و کتاب هاي ديگر اهل سنت نيز از زبان ام سلمه همسر ديگر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده است که زماني که اين آيه در خانه من بر پيامبر نازل گرديد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي، فاطمه، حسن و حسين را در زير کساء جمع کردند و فرمودند: «اللهم هؤلاء اهل بيتي» ام سلمه مي گويد من عرض کردم آيا من از اهل بيت نيستم فرمودند: تو اهل مني و با خير هستي و اينان اهل بيت من هستند.[9]

فخر رازي مي گويد صحت اين روايت بين اهل تفسير و حديث متفق عليه مي­باشد.[10]

از طرف ديگر امام حسين(ع) نه تنها فرزند بلکه پسر رسول خدا (ص) است. امام فخر رازي آيه شريفه مباهله را دليل قاطع بر اين مطلب گرفته که حسن و حسين دو پسر رسول خدا (ص) مي باشند؛ زيرا هنگامي که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پيامبر (ص) حسن و حسين را دعوت کرد و با خود آورد. بنابراين واجب است که آن دو پسران پيامبر باشند.[11]

فخر رازي که يکي از علماي برجسته اهل سنت است در باره شدت تعلق اهل بيت با پيامبر اسلام مي گويد که شکي در اين نيست که بين فاطمه، علي، حسن و حسين و بين پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تعلق شديدي وجود داشته و واجب است که آنان اولين مصداق آل محمد باشند. و سپس در ذيل آيه مودت مي گويد شکي نيست که پيامبر اسلام (ص) فاطمه و علي و حسن و حسين را دوست داشتند بنابراين مثل همين محبت و دوستي با آنان بر همه­ي امت واجب مي­باشد و آيات «وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (اعراف/158) و «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» (آل عمران/31)و« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ » (احزاب21) دليل بر اين مطلب مي­باشد. و در ادامه مي گويد دعايي که در پايان تشهد نماز خوانده مي شود که عبارت است از «اللهم صل علي محمد و علي آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد» تعظيم بس بزرگي است که در باره احدي غير از آنان وجود ندارد و تمام اينها دلالت بر اين دارد که دوستي و محبت آل محمد واجب است و لذا امام شافعي گفته است که:

ان کان رفضا حب آل محمد

فليشهدان الثقلان أني رافضي[12]

اينکه پيامبر اسلام(ص) فرزندش امام حسين (ع) را بسيار دوست مي داشتند در احاديثي که در کتابهاي اهل سنت نقل شده منعکس گرديده است. پيامبر اسلام (ص) امام حسين(ع) را به حدي دوست داشت که مدام دهن او را مي­بوسيد و مي­گفت حسين از من است و من از حسينم.[13] در حديث ديگري آمده است که روزي حسين با بچه ها بازي مي­کرد در اين هنگام رسول الله(ص) آمد او را در بغل گرفت و سپس يک دست خود را زير چانه او گذاشت و با دست ديگر از قفاي سر او گرفت و سرش را بلند کرد و دهنش را بر دهن او گذاشت و گفت: حسين از من است و من از حسينم خداوند بيامرزد آن کسي را که حسين را دوست داشته باشد.[14] از طريق ابي هريره و ديگران نقل شده که روزي حسين داخل مسجد شد و خودش را به بغل رسول خدا انداخت و انگشتان خود را داخل محاسن رسول خدا نمود، در اين هنگام رسول خدا دهن خود را بر دهن او گذاشت و فرمود: خدايا! من حسين را دوست دارم و تو هم او را و هر که او را دوست دارد دوست بدار. ابو هريره مي گويد بعد از اين که هر گاه حسين را مي ديدم اشک از چشمانم جاري مي گرديد.[15]

از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: «من احب الحسن و الحسين فقد احبني و من ابغضهما فقد ابغضني؛ يعني هر که حسن و حسين را دوست داشته باشد در حقيقت مرا دوست دارد و هر که با آنان دشمني کند در حقيقت با من دشمني کرده است.»[16]

با تمام اين روايات و مطالبي که از طريق اهل سنت در باره اهل بيت و بخصوص امام حسين(ع) مبني بر مقام و جايگاه او در نزد رسول خدا(ص) و محبت و دوستي آن حضرت و وجوب اين محبت بر امت اسلامي نقل شده، وقتي به صفحات تاريخ رجوع شود مشاهده مي شود که بيشترين و بدترين ظلم بر اهل بيت رسول خدا(ص) روا داشته شده است. از ميان اين ظلمها ظلمي که از طرف يزيد بن معاويه بر فرزند رسول الله(ص) حضرت امام حسين(ع) انجام گرفت در تاريخ بشريت نظير آن وجود ندارد و در آينده هم چنين ظلمي واقع شدني نخواهد بود؛ زيرا آناني که خود را مسلمان مي دانستند و از امت رسول خدا(ص) به شمار مي آمدند، به نام اسلام، فرزند و پسر پيامبر خود شان را همراه با ياران او به بدترين و بي رحمانه ترين وضع کشتند و اطفال و زنان خانواده­ي پاک پيامبر(ص) را به نام کافر و طاغي اسير نموده و در شهر ها در منظر مردم گشتانده و در مجالس يزيد و عبيدالله بن زياد آنان را از نظر جسمي و روحي مورد آزار و اذيت قرار دادند.

اين واقعه تاريخي غير قابل انکار مي باشد که امام حسين ـ عليه السلام ـ با ياران اندک خود به مظلومانه ترين وجه توسط يزيد بن معاويه، در راه خدا و حفظ دين اسلام در کربلا و روز عاشورا سال 61 هجري به شهادت رسيده و خانواده پاک او که خانواده پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود با ظالمانه ترين وجه به اسارت گرفته شدند. بنابراين براي يک مسلمان واقعي و پيرو راستين قرآن و سنت، با توجه به آيات و رواياتي که نقل شد کافي است که نسبت به واقعه عاشورا اندوهگين و ماتم زده باشد و بدون شک بي تفاوتي نسبت به آن دليل بر بي مبالاتي نسبت به دستور خدا و پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي باشد. زيرا ممکن نيست کسي امام حسين ـ عليه السلام ـ را به عنوان قربي و اهل بيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دوست داشته باشد، اما واقعه کربلا و عاشورا او را غمگين و ماتم زده نگرداند. و نيز ممکن نيست کسي مسلمان باشد اما قيام امام حسين ـ عليه السلام ـ را در برابر انحراف و ظلم و دشمنان اسلام به عنوان قيام ناب الهي در قالب مجالس و عزاداري گرامي ندارد.

 

ديدگاه اهل سنت در باره حادثه عاشورا

در موضع گيري در برابر حادثه عاشورا اهل سنت به دو دسته تقسيم مي­شود. يک دسته که اکثريت اهل سنت را تشکيل مي­دهد اهل سنت معتدل و محب اهل بيت(ع) مي­باشد. دسته دوم اهل سنت، پيرو بني اميه و يزيد بن معاويه است که نسبت به اهل بيت و امام حسين (ع) ديد مثبتي ندارد بلکه مي توان گفت دشمن اهل بيت مي باشد. اين دسته امروز در قالب سلفيه و وهابيت در جهان اسلام معروف است.

اما در باره اهل سنت معتدل بايد گفت که آنان از اين حادثه­ي ناگوار، غمگين و ناراضي هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهي مورد لعن قرار مي­دهند. موضع گيري اين دسته­ از اهل سنت را مي توان از مطالبي که در زير به آنها اشاره مي شود به دست آورد:

علماي اهل سنت از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رواياتي را مبني بر شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ نقل نموده که از آن جمله اين روايت است: «... روزي حسين ـ عليه السلام ـ در کودکي بر پشت و گردن پيامبر (ص) بازي مي­کرد که جبرئيل به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گفت آيا او را دوست داري فرمود بلي. جبرئيل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پيامبر ـ عليه السلام ـ نشان داده و مشتي خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه مي دهد...».[17] و نيز رواياتي را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در يکي از اين روايات چنين آمده است: «هنگامي که حسين بن علي کشته شد آفاق آسمان تا چندين ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و اين سرخي آسمان حکايت از گريه آن داشته است.»[18]

بيشتر مفسرين اهل سنت اين روايت را در ذيل آيه« فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ » (الدخان/29) اين سخن را آورده اند.[19]

در تفسير ابن ابي حاتم آمده است که آسمان از زماني که دنيا بوده است بر هيچ کسي نه گريسته است مگر بر دو نفر يکي يحيي بن ذکريا و ديگري حسين بن علي مي باشد. و از زيد بن زياد نقل شده که چون­که حسين کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گريستن آسمان سرخ شدن اطراف آن مي باشد.[20]

طبراني نقل مي کند که محمد بن حميد جهمي از اولاد ابي جهم در قتل حسين اين شعر را که به زينب دختر عقيل بن ابي طالب منسوب است انشاد کرد:

مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَكُمْ

مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ

بِأَهْلِ بَيْتِي وَ أَنْصَارِي وَذُرِّيَّتِي

منهم أُسَارَى وقَتْلَى ضُرِّجُوا بِدَمِ

ماكان ذَاكَ جَزَائِي إِذْ نَصَحْتُ لَكُمْ

أَنْ تَخْلُفُونِي بِسُوءٍ في ذَوِي رَحِمِ

يعني چه مي گوييد اگر رسول خدا به شما بگويد که به عنوان آخرين امت با اهل بيت و ياران و ذريه من چه کرديد؟ برخي از آنها را اسير و برخي را کشته و با خون آغشته نموديد. جزاي من هنگامي که شما را نصيحت کردم اين نيست که با خويشان من اينگونه رفتار بد انجام دهيد! [21]

از ديدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روايي آنها آمده، امت اسلامي با اهل بيت رسول خدا در از مايش قرار دارد زيرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا فرموده بودند زود است که شما بعد از من در باره اهل بيتم مورد آزمايش قرار خواهيد گرفت.[22] و اين امتحان و ابتلاء تا پايان تاريخ همچنان ادامه دارد و لذا همانگونه که در روز عاشورا بسياري از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودي از اين امتحان سربلند بيرون آمدند، امروز نيز مسلمانان با موضع گيري در قبال اين واقعه همچنان امتحان مي شوند و هرکه به دليل محبتي که نسبت به امام حسين (ع) و خاندان رسول خدا(ص) دارد از آن غمگين شود و کساني را که باعث اين حادثه شده و ظلم هايي را بر اين خاندان پاک روا داشتند از خود طرد کنند سربلند خواهند بود اما آناني که در قبال اين واقعه­ي دردناک بي تفاوت هستند و يا از يزيد و ياران او حمايت مي کنند قطعا دراين امتحاني که رسول خدا آن را براي امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر رسول الله(ص) شرمسار و سرافکنده خواهند بود.

اينست که تفتازاني از متکلمين بنام اهل سنت مي گويد: ظلمي که بر اهل بيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ انجام گرفته نمي توان آن را پنهان نمود. زيرا بر اين ظلم که در نهايت شقاوت بوده جمادات و حيوانات بي زبان شهادت مي دهند و نزديک بود که زمين و آسمان بر آن گريه کنند و کوه ها از جا کنده شوند و صخره ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسي که اين کار را انجام داد يا به آن راضي شد و يا در اين جهت کوشيد. و عذاب آخرت شديد تر و ماندگار تر مي باشد.[23]

بنابراين مي توان گفت علماي آگاه اهل سنت نيز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم زده هستند. هر چند عوام آنان اطلاعات چنداني از مسئله عاشورا و کربلا ندارند. و لذا در برخي از مناطق اهل سنت ديده شده که در روز عاشورا براي امام حسين ـ عليه السلام ـ مجلس عزا تشکيل مي دهند منتهي مجالس در ميان اهل سنت به علت هاي مختلفي فراگير نمي باشد.

اما فرقه وهابيت هماهنگ با سياست بني اميه و به ويژه يزيد بن معاويه مراسم عزا و ماتم و سخنراني را در روز عاشورا حرام و بدعت مي دانند بلکه از اين حد فراتر رفته اين روز را مبارک شمرده و براي جشن و شادماني و شيريني خوري و خريدن لوازم جديد منزل و سرمه کشيدن و نظافت و امثال اين ها مناسب مي دانند و اين فرهنگي است که حجاج بن يوسف ثقفي در زمان خلافت عبدالملک مروان براي شکنجه و عذاب شيعيان پايه گذاري کرد.[24]

موضع و ديدگاه منفي وهابيها و سلفي هاي متجدد در باره حادثه عاشورا بر حمايت يزيد بن معاويه و تبرئه او از اين جنايت مبتني است و براي اينکه حقايق و وقايع حادثه عاشورا برملا نشود و يزيد و اطرافيان و پيروان او از طرف مسلمانان زير سوال نرود از برگزاري مراسم عزاداري جلوگيري مي کنند.

وهابي ها از اين حد هم تجاوز کرده و بر بدعت عزاداري در روز عاشورا بسنده نکرده بلکه روز عاشورا را روز عيد و زينت و سرور و شادماني مي دانند، و به قصد تبرک و شکرانه کشتن امام حسين ـ عليه السلام ـ نور چشم رسول خدا و سيد جوانان اهل بهشت، اين روز را روزه مي گيرند. روايت عمرو بن ابي يوسف مي گويد: من شنيدم که معاويه روي منبر گفت روز عاشورا روز عيد است، هر کس دوست دارد روزه بگيرد و هر کس نمي خواهد روزه نگيرد حرجي بر او نيست.[25]

مقريزي مي گويد: در دوران حکومت فاطميون در مصر، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسين ـ عليه السلام ـ ماتم و سوگواري بر پا مي شد، ولي هنگامي که بني ايوب به حکومت رسيدند، آن ها در روز عاشورا سرور و شادماني بر پا نموده و با ريخت و پاش غذا پخش مي کردند، هم چنين به حمام رفته و تنظيف نموده و به چشم سرمه مي کشيدند آنان اين اعمال را در پيروي از روش و عادت اهل شام که حجاج بن يوسف ثقفي در زمان عبد الملک بن مروان، در مخالفت با شـيـعيان علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم مي دانند پي­ريزي کرده بود، انـجـام مـي­دادند[26]. سقاف مي گويد: اين اخبار زياد و کثير العدد را براي دفن قضيه کربلا آوردند، ليکن قضيه کربلا به عظمت خود باقي ماند و آن ها بيچاره و فشل شدند.[27]

پي نوشت ها:

[1] . محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي، صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان ، ج 15ص412، مؤسسة الرسالة - بيروت - 1414 - 1993، الثانية؛ محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، المستدرك على الصحيحين، ج3ص429، دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى.

[2]. شوري/ 23.

[3].زمخشري، محمود بن عمر، الکشاف، ج4ص223و224، بيروت، دار احياءالتراث العربي؛ قرطبي، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج16ص21و22، بيروت، دار احياءالتراث العربي.

[4]. زمخشري، جار الله محمد بن عمر، کشاف، 4/220، بيروت، دار الکتب عربي.

[5] .ابن حبان بستي، صحيح ابن حبان، ج15ص435؛ حاکم نيشابوري، المستدرک علي الصحيحين، ج3ص162، بيروت، دار الکتب العلميه، 1411ق.

[6] . آلوسي بغدادي، سيد محمود، روح المعاني، ج25ص32، بيروت، دار احياء التراث.

[7] . هيثمي، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، ص148، مکتبة القاهره.

[8] . مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، ج4ص1883، بيروت ، دار احياء التراث العربي.

[9] . نيشابوري، محمد بن عبد الله، المستدرک علي الصحيحن، بيروت، دار الکتب العلميه، اول، 1411 ق، 3/451.

[10] . رازي، فخر الدين محمد بن عمر، تفسير کبير، ج8ص71، بيروت، دار الکتب العلميه، اول، 1421 هـ 2000م، الطبعة: الأولى.

[11] . تفسير کبير، ج8ص72.

[12]. تفسير کبير، 27/143.

[13] . حاکم نيشابوري، المستدرک علي الصحيحين، ج3ص184، بيروت دارالکتب العلميه، 1411ق.

[14] . صحيح ابن حبان، ج15، 428. قزويني، محمد بن يزيد، سنن ابن ماجه، ج1ص51، بيروت، دارالفکر.

[15] .المستدرک علي الصحيحين، ج3ص196.

[16] .سنن ابن ماجه، ج1ص15.

[17]. احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 242، بيروت، دار صادر، و هيثمي، مجمع الزوائد، 9/187، بيروت دار الکتب العلميه، 1408 ق.

[18]. سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، بيروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثير، اسماعيل بن عمر، تفسير ابن کثير 4/143، بيروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبري، محمد بن جرير، تفسير طبري، 25/124، بيروت، دار الفکر، 1405 ق.

[19] . رک: المحرز الوجيزفي تفسير الکتاب العزيز، ج5ص73؛ تفسير بغوي، ج4ص152، تفسير طبري، ج25ص124، تفسير قرطبي، ج16ص141، تفسير ثعلبي، ج8ص353، تفسيرالعز بن عبدالسلام، ج3ص170

[20] . تفسير ابن ابي حاتم، ج10ص3289.

[21] . سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني، المعجم الكبير، ج3 ص124مكتبة الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي.

[22] المعجم الکبير، ج4ص192.

[23]. تفتازاني، سعد الدين مسعود بن عمر، شرح مقاصد في علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانيه، اول، 1401 ق.

[24]. الورداني، صالح، الشيعه في مصر من الامام علي ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولي صغير، اول، 1414 ق.

[25]. صنعاني، عبد الرزاق، مصنف عبدالرزاق، ج 4، ص 29، ح 7850، منشورات المجلس العلمي.

[26]. طبسي، نجم الدين، صوم يوم عاشورا، بين السنه النبويه و البدعه الامويه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سير اعلام النبلاء ج 4، ص 343.

[27]. نجم الدين طبسي، صوم عاشورا بين السنه النبويه و البدعه الامويه، ص 139، منشورات عهد.

امام موسی صدر:

وحدت انسان ها زمانی محقق می شود که همگان به این اصول واقف بوده و با درک وتفاهم و احترام به حدود و آزادی های دیگری در این مسیر حرکت کنند. نیروهای کارگزار آفرینش در این صورت مددکار و یاور او خواهند بود. ادیان همگی جز این رسالتی نداشتند که راه تشکیل چنین جمع و جماعتی را به انسان بنمایانند. انسان آگاه و مؤمن و تلاشگر دو وظیفه اصلی دارد؛ با عوامل مانع بر سر راه تکامل خود از هر سنخ و قماش بستیزد و در پیمودن مسیر عدل و حق بر دیگری سبقت بگیرد. به یاری مستمندان و رنج دیدگان وستم کشیدگان بشتابد، با زورگویان و مستکبران و ستمگران مبارزه کند.

توافقنامه سازش اسلو سبب انحراف مسیر حرکت ملت فلسطین و ایجاد دو دستگی بین آنها شد، اما ۲۶ سال مذاکره بی نتیجه، نادرستی آن را اثبات کرد و «معامله قرن» موجب شد این شکاف پر شود.

 

روز 13 سپتامبر 2019 مصادف با بیست و ششمین سالروز امضای توافقنامه اسلو است. این توافقنامه که در 13 سپتامبر 1993 در واشنگتن امضا شد یک توافقنامه ساده نبود. اسلو آغاز یک مسیر انحرافی بود و با تغییری که در مسیر آزادی فلسطین ایجاد کرد، بخشی از توان و نیروی فلسطینی ها را به بیراهه برد. بیراهه ای که حال پس از 26 سال با به میدان آمدن «معامله قرن» باطل بودنش برای اهل سازش هم اثبات شده است.

 

مروری بر امضای توافقنامه اسلو

اولین گام های امضای توافقنامه اسلو به دو سال قبل از امضای آن، یعنی سال 1991 باز می‌گردد. زمانی که کنفرانس مادرید به سرپرستی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در مادرید در حال برگزاری بود، هیئتی از سازمان آزادی بخش فلسطین به ریاست ابومازن، در اسلو نروژ در حال برگزاری مذاکرات سری با هیئتی از رژیم صهیونیستی بود. ابومازن صاحب تفکر مذاکره با صهیونیست ها در ساف بود. او از نیمه دوم دهه 1970 روابطی را با یهودیان شرقی و کسانی که خواستار صلح بودند آغاز کرده بود.

به پیشنهاد یوهان یورگن هولست وزیر امور خارجه وقت نروژ و با تماس هایی که با مقامات ساف و رژیم صهیونیستی گرفت، از 20 ژانویه  تا 20 آگوست 1993 بین هیئت فلسطینی به ریاست ابومازن و هیئتی از رژیم صهیونیستی به ریاست یوری ساویئر، مدیر کل وقت وزارت خارجه این رژیم 13 دور نشست سری در اسلو نروژ برگزار شد.

ساف در حالی، حاضر به مذاکره سری با صهیونیست ها شده بود که از یک سو کنست رژیم صهیونیستی هرگونه مذاکره با ساف را ممنوع اعلام کرده بود و از دیگر سوی رژیم صهیونیستی در همین زمان که مذاکرات مادرید برگزار می شد حاضر نشده بود ساف را به رسمیت شناخته با آنها سر یک میز به مذاکره بنشیند. صهیونیست ها فلسطینی ها را به شرط آنکه عضو ساف یا ساکن قدس نباشند و در یک هیئت اردنی پذیرفتند.

سرانجام 9 سپتامبر 1993 یاسر عرفات طی نامه ای رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و شیمون پرز هم طی نامه ای ساف را به رسمیت شناخت و چهار روز بعد در واشنگتن با حضور بیل کلینتون، توافقنامه اسلو را امضا کردند. این توافقنامه را اعلام مبادی نامیدند، زیرا در آن مبانی و مقدمات صلح بین دو طرف تعریف شده بود و قرار شد پس از این توافق، طی مذاکرات تکمیلی حداکثر تا 5 سال مذاکرات نهایی انجام شود و پس از آن دو دولت یکی یهودی و دیگری فلسطینی براساس مرزهای سال 1967 به وجود آید.

 

مذاکرات تکمیلی بی فایده

در پی امضای توافقنامه اسلو، یاسر عرفات به همراه بخشی از اعضای ساف که مورد تأیید رژیم صهیونیستی قرار گرفته بودند در ژانویه 1994 از نوار غزه وارد فلسطین شدند و حکومت خودگردان فلسطین در این تاریخ تشکیل شد. از این تاریخ به بعد 8  مرحله مذاکره بین رژیم صهیونیستی و ساف برگزار شد که حکومت خودگردان از این مرحله به بعد به نمایندگی از ساف در آنها به شرح ذیل شرکت کرد:

4 مرحله نخست این مذاکرات برای تکمیل روند سازش و توافق نهایی برگزار شد که عبارت بودند از:

 

1ـ توافقنامه قاهره یا أسلو 2 (1995) (یاسر عرفات - إسحاق رابین)

2ـ وای ریور أول (1998) (یاسر عرفات - بنیامین نتانیاهو)

3ـ وای ریور دوم(1999) (یاسر عرفات - إیهود باراک)

4ـ کمپ دیوید دوم (2000) (یاسر عرفات - إیهود باراک)

 

4 مرحله بعدی مذاکرات با مانع تراشی های رژیم صهیونیستی تحت عنوان فرآیند سازش ادامه یافت و رژیم صهیونیستی با کاستن از شرایط اولیه در هر مرحله تلاش کرد تحقق هدف اولیه این مذاکرات را که تشکیل دو کشور بود به کنار گذارد:

 

1ـ طابا (2001) (یاسر عرفات - إیهود باراک)

2ـ أناپولیس (2007) (ابومازن - إیهود أولمرت)

3ـ گفتگوهای واشنطن (2010) (ابومازن - بنیامین نتانیاهو)

4ـ مذاکرات قدس - أریحا (2013) (ابومازن- بنیامین نتانیاهو)

 

در مجموع این 9 مرحله مذاکره که از توافقنامه اسلو 1993 آغاز شد و تا مذاکرات قدس- اریحا که سال 2013 آغاز شد و تا سال 2014 ادامه یافت نتیجه مذاکره برای حکومت خودگردان و ساف این بود که صهیونیست ها در آخرین مرحله از مذاکرات سازش پرونده های قدس، مرزها و امنیت را از روند مذاکرات خارج کردند و اعلام کردند حاضر نیستند حتی در مورد آن کمترین گفتگویی انجام دهند.

 

تنزل خواسته فلسطینیان از «زمین» به «آزادی اسیران»

خواسته فلسطینیان در مراحل اول مذاکرات در 1991، زمین در برابر صلح بود آنها خواستار این بودند تا با گرفتن زمین های خود- که آن هم مقصود سرزمین های 1967 بود نه تمامی فلسطین تاریخی- با رژیم صهیونیستی صلح کنند. اما در آخرین مرحله مذاکرات در سال 2013 خواسته آنها آزادی 104 اسیری بود که قرار بود سال 1994 آزاد شوند اما هرگز آزاد نشده بودند.

 

«معامله قرن»؛ خط بطلان بر روند سازش

اما با وجود همه این امتیازات، باز هم صهیونیست ها پا را از این فراتر نهادند. صهیونیست ها با زد و بندهایی که با ایالات متحده آمریکا در دوره ترامپ کردند طرح دو دولت را به کل به کنار گذاشتند و در «معامله قرن» با کمکِ ترامپ طرح تشکیل وطن قومی یهود را به عنوان برنامه خود معرفی کردند. این در حالی است که دیگر هیچ سخنی از مذاکرات سازش نمی زنند.

 

انحرافی که اسلو به وجود آورد

اسلو آغاز مسیری در مبارزه ملت فلسطین نبود بلکه ایجاد یک انحراف در مسیر آزادی فلسطین بود. روندی که در بالا به آن اشاره نشان می دهد صهیونیست ها به هیچ وجه به دنبال مذاکره برای رسیدن به نتیجه نبوده اند و تنها مذاکره را برای مذاکره انجام داده اند. آنها با گذشت زمان، با تغییر شروط خود فلسطینی ها را از رسیدن به نتیجه دلخواه باز داشتند.

اشکال اسلو این بود که بین فلسطینیان یک شکاف عمیق ایجاد کرد و در حقیقت آنها را به دو دسته سازشکار و مقاوم تقسیم کرد. اسلو با ایجاد راه سازش و مذاکره در مقابل مقاومت ایستاد. عده ای از فلسطینیان وارد عرصه مذاکره شدند و عده ای دیگر با اعتقاد به مسیر مذاکره با گروه اول مخالفت کردند. اسلو آغاز دو دستگی فلسطینیان بود.

 

«معامله قرن»، اثبات نادرستی مذاکره و سازش

«معامله قرن» با انکار بیش از دو دهه مذاکره ، نشان داد مذاکره با دشمن همیشه نادرست بوده و هست. زیرا با ارائه معامله قرن، آمریکایی ها سازشکاران را بدون هیچ نتیجه ای پس از نزدیک 3 دهه مذاکره رها کردند. معامله قرن در عین اینکه نادرستی مذاکره و سازش را ثابت کرد یک فرصت را نیز برای فلسطینی ها ایجاد و آن اینکه شکافی که در اثر آغاز روند مذاکرات بین فلسطینی ها به وجود آمده بود عملاً حذف شد. هرچند هنوز مدافعان سازش هنوز هم بر مدعای خود اصرار دارند اما فلسطینیان عملاً فهمیده اند که مذاکره بی نتیجه است و در عرصه میدان همه گرد مقاومت جمع شده اند و این یکدستی تا مدتی دیگر خود را نشان خواهد داد.

 

جمع بندی

اسلو آغاز مسیری انحرافی برای دو دسته کردن فلسطینیان و ایجاد شکاف بین آنها بود. با نافرجام ماندن مسیر سازش پس از 26 سال مذاکره، حال نادرستی و انحرافی بودن آن بر همگان آشکارشده است. از سوی دیگر معامله قرن با پشت پایی که به سازشکاران فلسطینی زد این مسئله را روشن تر کرد و انحرافی را که اسلو ایجاد کرده بود عملاً از بین برد. حال باید منتظر زمانی بود که فوج ملت فلسطین به طور یکپارچه با تمسک به مقاومت به هدف حقیقی خود یعنی آزادی فلسطین برسند. و شواهدی که به برخی از آنها اشاره کردیم نشان می دهد آن روز چندان دور نیست.

دسته های عزاداری و هیئت های مذهبی تربت جام همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی با برپایی آیین های سنتی به سوگواری، سینه زنی، زنجیرزنی، مقتل خوانی و تعزیه خوانی پرداختند که در تجمع عاشورایان به یاد آخرین نماز ظهر عاشورا سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) این سنت حسنه را به جماعت اقامه کردند که حضور مسئولان و مردم شیعه و اهل سنت در این روز، شکوه و صلابت خاصی را به وحدتِ این دیار تلفیقی جلوه گر شد.

هم زمان با عاشورای حسینی؛ عزاداران شیعه و سنی تربت جام همگام و همنوا با سایر هم وطنان عزیز در اقصی نقاط کشور در عزای شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) به عزاداری و نوحه خوانی پرداخته و به یاد مظلومیت آن امام همام و ۷۲ تن از یاران باوفایش در قالب دسته های عزاداری با حرکت به سمت مهدیه این شهرستان سینه و زنجیر زدند.

در این آیین باشکوه که امام جمعه موقت شهرستان، فرماندار، شهردار، اعضای شورای اسلامی شهر، فرماندهان نظامی و انتظامی و سایر مسئولان شهرستان حضور داشتند که دسته های عزاداری پس از ورود به مسجد و حوزه علمیه مهدیه (عج) این شهرستان به اقامه عزاداری و سینه زنی و نوحه خوانی پرداختند.

عزاداران حسینی پس از عزاداری و اقامه عزای سرور و سالار شهیدان به یاد ظهر عاشورا و آخرین نماز سیدالشهدا (ع) در محل خیابان المهدی نماز ظهر عاشورا را به امامت حجت الاسلام زاهدی، امام جمعه موقت تربت جام اقامه کردند.

گفتنی است؛ در این ایام سوگواری مشارکت اهل سنتِ مُحبِ اهل بیت (ع) و پیامبر اسلام (ص) هم قدم با شیعیان در غم عزای نوه گرامی رسول الله به اقامه عزاداری و پخش نذری در بین عزاداران اقدام نمودند.

امام حسین(ع)، سالار همه شهیدان و سرور همه آزادگان جهان است و فرقی نمی کند که شیعه باشید یا اهل سنت، مسیحی یا مسلمان باشید، زیرا هرکه او را بشناسد می داند که حسین بر بلندای قله آزادگی ایستاده است تا به مردم بگوید «اگر دین هم ندارید، آزاده باشید» به همین دلیل در عزای او، همه رخت سوگ به تن می کنند.

اهل سنت خراسان شمالی نیز در ایام ماه محرم و عزاداری سالار شهیدان مراسمی خاص را برای شهادت فرزند پیامبر برگزار می کنند.

ترکمن های اهل سنت خراسان شمالی نیز همانند همگان محرم را گرامی می دارند و در این ماه، برنامه ها و رسومی برای عزاداری امام حسین(ع) دارند که ختم ۷۰ هزار «لا إله إلا الله، محمداً رسول الله» از جمله آن است که به آن تهلیل می گویند.

صدقه و نذری هم همیشه از برنامه های ماه محرم بین اهل سنت خراسان شمالی است و البته هر سال در روز عاشورا یک رسم ۵۰ ساله هم در روستای «تازه یاب» برگزار می شود که تعداد زیادی از مردم در آن شرکت می کنند.

در این روز اهل سنت با تجمع در جوار امامزاده شیرعلی فرزند امام موسی کاظم(ع) در مانه و سملقان به عزاداری می پردازند و البته نسبت به نگاه داشتن حرمت ایام محرم و صفر نیز بسیار مقیدند و در این ماه ها برنامه های شادی و عروسی خود را متوقف می کنند و در این ماه که ماه آغازین سال هجری است، علاوه بر ترتیل و قرائت قرآن، مراسم اطعام نیز برگزار می کنند.

همچنین در این روز برادران و خواهران اهل سنت به خانه افرادی می روند که سال قبل در دهه اول محرم از دنیا رفته اند، تا با نثار فاتحه روح آن ها شاد شود.

امام جمعه سنندج با اشاره به اینکه علمای اهل سنت ارادت ویژه ای به فرزند پیامبر(ص) دارند، گفت: امام شافعی واقعه کربلا را مایه اندوه دل ها و اشک چشم ها توصیف کرده است.

 

ماموستا عبدالرحمن خدایی، امام جمعه سنندج امروز، ۱۵ شهریورماه در آیین عبادی - سیاسی نماز جمعه این هفته سنندج اظهار کرد: فریضه امر به معروف و نهی از منکر و گسترش آن در جامعه همواره مورد تأکید خداوند متعال بوده است.

وی افزود: اقشار مختلف مردم باید به منظور رفع آسیب های اجتماعی نسبت به رفع منکرات حساسیت بیشتری داشته باشند.

ماموستاخدایی با تأکید بر اینکه مسلمانان باید نسبت به توصیه های خدا و پیامبر(ص) توجه جدی داشته باشند، عنوان کرد: پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: بهترین انسان ها کسی است که امر به معروف و نهی از منکر کرده و تقوای الهی را پیشه کند.

وی به فرارسیدن ماه محرم اشاره و عنوان کرد: امام حسین(ع) جان خود را در راه ادای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و زنده ماندن اسلام فدا کرد.

وی بیان کرد: امام حسین(ع) با ایستادگی خود درس آزادی، آزادگی، عزت و جوانمردی را به مسلمانان داده است.

وی با اشاره به اینکه علمای اهل سنت راجع به محرم و شهادت فرزند پیامبر(ص) مطالب زیادی نوشته اند، عنوان کرد: امام شافعی واقعه کربلا را مایه اندوه دل ها و اشک چشم ها توصیف کرده است.

امام جمعه سنندج یادآور شد: باید از خواب غفلت بیدار شده و با انجام اعمال درست و پرهیز از کارهای ناشایست از جمله دروغ، غیبت، خیانت و آزار والدین، خود را آماده حساب روز قیامت کنیم.

مولوي سيد حسام الدين حسيني گفت: قيام امام حسين(ع) در روز عاشورا نشان داد براي دفاع از دين مي بايست از همه چيز خود گذشت.

به گزارش روابط عمومی دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت خراسان، مولوی سید حسام‌‌الدین حسینی، امام جماعت مسجد م‍ژن آباد خواف، در گفتگو با خبرنگار ما گفت: در منابع اهل سنت، امام حسین(ع) نزد پیامبر(ص) از عظمت والایی برخوردار بود تا جایی كه این جمله مشهور از ایشان صادر شد كه«حسین منی و انا من حسین».

وی با بیان این كه تمام مسلمین بر مظلومیت امام حسین(ع) اتفاق نظر دارند ابراز داشت: امام حسین(ع) برای دفاع از دین به میدان آمد و علمای اسلام باید همه ابعاد واقعه عاشورا را تشریح كنند و از دستاوردهای آن غافل نباشند.

امام جماعت مسجد جامع مژن آباد خواف در ادامه افزود: امام حسین(ع) نشان داد كه ارزش دین آن گونه زیاد است كه باید برای آن بدن‌های با ارزشی قطعه قطعه شوند تا زمینه محو باطل فراهم شود.

وی با تاكید بر این كه همه وعاظ، خطبا و علما باید ابعاد واقعه عاشورا را تشریح كنند، عنوان كرد: امام حسین(ع) وجه مشترك همه مسلمانان است و تمام مسلمین بر مظلومیت امام حسین(ع) اتفاق نظر دارند كه ایشان برای دفاع از دین حضرت رسول(ص) به میدان آمد.

مولوی حسینی افزود: یزید فردی فاسد و شرابخوار بود و امروز استكبار و صهیونیزم همان طاغوت و یزيديان زمان هستند و جامعه اسلامی باید شرافت و عزت خودش را حفظ كند و هرگز در برابر آنها تسلیم نشود.

وی در پایان ابراز كرد: شهادت امام حسین(ع) آن گونه جانگداز بود كه در زمان حضرت رسول(ص) خبرش توسط جبرئیل به حضرت داده شد و پیامبر(ص) در رثای این واقعه جانسوز گریست.

منطق قرآن این است که خداوند نمی خواهد هیچ ستمی در دنیا پنهان بماند. از این رو، خداوند به بندگان خود اجازه می دهد با افشاگری، ستم کار را رسوا کنند. خداوند نمی خواهد آه هیچ مظلومی در سینه اش خفه شود، بلکه می خواهد همه از مظلومیت او آگاه گردند و برای خشکاندن ریشه ستم و فساد به پا خیزند. این آیه به طور آشکار و مستقیم بر مشروعیت آیین عزاداری دلالت دارد.

 

خداوند می فرماید: «وَ مَن یُعَظِّم شَعائِرَ فَانَّها مِن تَقوَی القُلُوب؛ به یقین هر کس شعایر خدا را پاس دارد و بزرگ شمارد، کار او از پرهیزگاری است».

 

این آیه، همگان را به بزرگداشت شعایر الهی تشویق می کند. در مصداق شعایر، اختلاف نظر وجود دارد. گروهی، آن را شامل مناسک و اعمال حج می دانند و مصداق آن را در قربانی یا جایگاه مناسک حج خلاصه می کنند. در مقابل، گروهی دیگر آن را به معنای نشانه های دین و پیروی پروردگار می دانند که این سخن با برخی روایات نیز هماهنگی دارد.

 

برخی فقها و مفسران عقیده دارند که این آیه دلالت بر عموم و شمول دارد. چنان چه این نظر پذیرفته شود تعظیم همه شعایر اگر واجب نباشد استحباب و رجحان دارد؛ زیرا شعایر منسوب به خداوند بزرگ است.

 

بنابراین، کاری که به گونه ای یاد خداوند را به همراه داشته باشد، در شمار شعایر الهی است و بزرگداشت آن به پرهیزگاری خواهد انجامید. در این صورت برپایی مجالس عزا برای کسانی که جان خویش را در راه خدا از دست داده اند از شعایر الهی است؛ زیرا انسان را به یاد خدا می اندازد و به هم نوایی اجتماعی با جنبش آن شهیدان می انجامد. هم نوایی با فریاد جان باختگان راه حق، شرکت در حماسه آنان و زنده داشتن نام و یاد ایشان است که خشنودی خداوند را در پی دارد.

 

هم چنین آیات دیگری وجود دارد که پیشینه عزاداری را بیان می کند. برای نمونه، در سوره یوسف، از عزاداری و اندوه یعقوب در فراق یوسف، سخن به میان آمده است. در این سوره می خوانیم:

«وَابْیَضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الحُزنِ؛ و چشمانش از شدت اندوه سفید شد».

در این آیه، گریستن بر فراق عزیزان از دست داده، پذیرفته شده است.

 

بنابراین قرآن، این سنت را تأیید می کند و آن را در شمار پاس داشت شعایر الهی می داند. و پرداختن به آن، مایه خشنودی خداوند است.

 

ضرورت عزاداری از دیدگاه روایات

در عرصه روایات، رویکرد ویژه ای در بحث عزاداری به چشم می خورد که آن را امری مستحب و پرفضیلت بر شمرده و برای آن اهمیت فراوانی قائل شده است.

در اینجا برخی روایات را می آوریم که در چهارچوب عزاداری و گریستن آمده است:

  1. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به حضرت زهرا(علیهاالسلام) فرمود: در روز قیامت هر چشمی گریان است مگر آن چشمی که بر حسین گریسته. چنین فردی همیشه خندان خواهد بود و به نعمت های بهشتی بشارت داده می شود.

 

  1. حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به «ابن شبیب» می فرماید: ای پسر شبیب! محرم، ماهی است که مردم در دوران جاهلیت ستم و قتل را در آن حرام می دانستند، ولی گروهی از مسلمانان، این حرمت را نشناختند، فرزند پیامبر را به قتل رساندند و زنان و فرزندانش را به اسارت بردند. اگر خواستی بر کسی بگریی، برای حسین بن علی گریه کن؛ زیرا او را مانند گوسفند ذبح کردند. هم چنین هیجده تن از اهل بیت او را که در روی زمین، کسی شبیه آنان نبود، به شهادت رسانیدند. این مصیبت چنان بزرگ است که آسمان ها و زمین در شهادتش گریسته اند. روز عاشورا، چشم های ما را خون بار کرد، دل های ما را سوزاند، اشک ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد. سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا بر جای گذاشت پس بایستی گریه کنندگان بر کسی مانند حسین گریه کنند و بدانید که گریستن بر حسین، گناهان انسان را می ریزد و انسان را پاک می کند.

 

ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)

  1. امام رضا(علیه السلام) در حدیث دیگری فرموده است: هر کس مصایبی را که بر ما روا داشته اند به یاد آورد و بر آن بگرید، در قیامت همراه با ما خواهد بود. هرکس به یاد مصایب ما بگرید و دیگران را بگریاند در روزی که همه چشم ها گریان است، چشمان او گریان نخواهد بود. هم چنین هر کس در جلسه ای بنشیند که در آن مجلس، امر ما برپا داشته می شود، در روزی که دل ها می میرد دل او زنده می شود.

 

  1. امام صادق(علیه السلام) به فرزند بزرگوارشان فرمود: فرزندم! 10 سال در ایام حج در سرزمین منی با وقف اموال و دارایی ام، مجلس عزا برای من برپا دار تا گریه کنندگان برای من بگریند.

 

  1. هم چنین امام صادق(علیه السلام) به «عبدالله بن حمّاد» فرمود: به من خبر رسیده است که گروه ها و دسته هایی از پیرامون کوفه و جاهای دیگر و گروهی از زنان در نیمه شعبان، به آرام گاه جدم، حسین بن علی می روند و بر او نوحه سرایی می کنند و قرآن می خوانند. همچنین گروهی به بیان داستان شهادت و بعضی دیگر نیز به مرثیه سرایی می پردازند آیا چنین است؟

حمّاد پاسخ داد: آری، من خود شاهد چنین مجلسی بوده ام.

حضرت فرمود: خدای را سپاس که گروهی از مردم را علاقه مند قرار داد تا به مدح و ستایش ما بپردازند و برای ما عزاداری کنند. دشمنانِ ما را مورد اعتراض و طعن قرار می دهند و کارهای زشت آن ستم کاران را آشکار می سازند.

 

  1. امام صادق(علیه السلام) در جایی دیگر به «مسمّع» فرمود: ای مسمع! تو که اهل عراق هستی آیا قبر جدم حسین را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر؛ زیرا من اهل بصره هستم و در همسایگی ما یکی از هواداران خلیفه زندگی می کند که پیرو هوا و هوس نفسانی اوست. هم چنین دشمنان ما از ناصبی و جز آن فراوان هستند. ترس آن دارم که به خلیفه اطلاع دهند و جان من در خطر افتد. امام فرمود: آیا مصایب کربلا را به یاد نمی آوری؟ عرض کردم: چرا به یاد می آورم. فرمود: آیا شیون و ناراحتی نمی کنی؟ گفتم: چرا، به خدا سوگند! گریه می کنم. حضرت فرمود: خدا گریه ات را بپذیرد! آگاه باش که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی می کنند و تو از کسانی هستی که در شادی ما شاد و در اندوه ما، اندوهناک اند.

 

سپس فرمود: سپاس خدایی را که ما اهل بیت را به رحمت ویژه اش نواخت و بر دیگران برتری بخشید. ای مسمع! از زمان کشته شدن امیر مؤمنان علی زمین و زمان می گرید و گریه فرشتگان هنوز ادامه دارد.

 

بی تردید، این سخنان، نشان دهنده جایگاه والای گریستن بر شهیدان کربلا و مصایب اهل بیت(علیهم السلام)است. البته این گونه عزاداری به زمان و مکان ویژه ای محدود نمی گردد، بلکه امامان معصوم(علیهم السلام)هماره پیروان خود را به زنده نگه داشتن این سنت پسندیده، در هر شرایطی سفارش کرده اند تا فرهنگ مبارزه با ستم گران و یاد و خاطره جانبازی و رشادت همه شهیدان اسلام جاوید بماند.

 

ضرورت عزاداری از دیدگاه اهل سنت

آن چه از کتاب های معتبر اهل سنت برداشت می شود، مباح دانستن عزاداری و گریستن بدون فریاد است. دانشمندان اهل سنت در باره فریاد زدن در گریه اختلاف نظر دارند. پیروان «شافعی» و «احمد حنبل» این کار را مباح می دانند، ولی پیروان «مالکی» و «ابو حنیفه» این گونه گریه و عزاداری را جایز نمی دانند.

 

«عبدالرحمن جزایری» در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» می نویسد:

از دید مالکیه و حنفیه، گریه صدادار و همراه با فریاد زدن حرام است، اما از نظر شافعیه و حنبلیه، این عمل مباح و روا است، چنان که اشک ریختن و گریه بدون بی تابی و فریاد به اتفاق جمیع علمای اهل سنت مباح است.

 

یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت در این باره می نویسد:

اگر گریه برای دلسوزی بر میت و ترس از عذاب خداوند باشد، کراهت ندارد، اما اگر برای جزع و تسلیم نشدن در برابر قضای الهی باشد مکروه و یا حرام است. این حکم در صورتی است که گریه با صدا باشد، اما بدون صدا هیچ اشکالی ندارد. از روایات چنین به دست می آید که گریه پیش از مرگ جایز است، چنان که پس از مرگ نیز چنین است؛ زیرا پیامبر نزد قبر یکی از دختران شان گریه کردند و هم چنین در زیارت قبر مادر بزرگوارشان، آمنه همراه اصحاب گریستند.

 

البته در دیگر کتاب های اهل سنت مانند: «فتاوی الهندیة» و «فتاوی الغیاثیة» نیز مطالبی مشابه آمده است.

پنج شنبه, 14 شهریور 1398 00:07

آمریکا و هم پیمانانش "یزید" زمانند

صاحبزاده حامد رضا رئیس شورای اتحاد اهل سنت پاکستان گفت کربلا درسگاه مسلمانان است که به ما درس استقامت در برابر قدرت های استعماری می دهد و امروز آمریکا و یارانش "یزید" زمانند و مسلمانان باید برای سربلندی خود فداکاری امام حسین (ع) و یارانش را الگو قرار دهند. در این زمان عمل کردن و ترویج تفکر حسینی مهمترین امر است.

 

وی افزود: کربلا مظهر حق و باطل است و در کربلا حق برای همیشه پیروز شد، ذکر کربلا ترویج کننده شوق شهادت و جهاد در مسلمانان است، برای پیشرفت و بقای اسلام باید کربلا را سرلوحه زندگی خودمان قرار دهیم.

 

وی ادامه داد: کسانی که به نام جهاد امنیت دنیا را به هم می زنند در واقعا پیرو یزید هستند.

 

رئیس شورای اتحاد اهل سنت پاکستان در ادامه گفت: در این شکی نیست که کربلا تنها رمز بقای اسلام و باعث سربلندی و امت اسلامی است، امام حسین (ع) فقط امام یک فرقه نیست، بلکه برای هر کسی که میخواهد با ظلم مبارزه کند الگوست.