قرآن کریم، در مواردی فراوان و با واژههای مختلف، از امید و امیدواری سخن به میان آورده است، گاه انسان را به آن تشویق میکند، مانند: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»؛[1] «پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!». این آیه امید به لقای رحمت الهی را بیان کرده است.
و در موارد زیادی انسان را از ناامیدی بر حذر داشته است، مانند: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم»؛[2] «بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید، که خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».
امید به آینده
از آنجا که امید به طور معمول مربوط به آینده است، قرآن کریم نگاه زیبایی به امید به آینده برای انسان ترسیم میکند، که در بسیاری از آیات قابل مشاهده است، مانند اینکه حضرت یعقوب، فرزندانش را به آینده [یافتن حضرت یوسف] امیدوار کرد. «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»؛[3] «اى پسران من برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمى شود».
ناامیدی از آینده، حربه شیطان
امید به آینده آثار فردی و اجتماعی فراوانی دارد؛ گویا امید مانند موتور قوی، برای حرکت انسان به سمت پیروزی و فتح قلههای بلند مادی و معنوی است، بر همین اساس در روایات، ناامیدی بزرگترین گناه معرفی شده است. «إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ عِنْدَ اللَّهِ الْيَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الْقُنُوطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه»؛[4] «به درستی که از بزرگترین گناهان کبیره نزد خدا، یأس و ناامیدی از رحمت خداست».
از طرفی دشمنان، با تمام قدرت، سعی در ناامید کردن انسان دارند؛ زیرا کار دشمن سیاه نمایی و تاریک معرفی کردن آینده است، بنابراین میتوان به یقین ادعا کرد که هرگونه غم، غصه، اضطراب، حزن، اندوه و به طور کلی هر نوع سیاهنمایی نسبت به آینده، از طرف دشمنان است، چه دشمنان انسانی و چه شیطانی. قرآن کریم در این باره میفرماید: «إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا»؛[5] «نجوا تنها از سوی شیطان است؛ میخواهد با آن مؤمنان غمگین شوند».
نجوا و رازگویی خبیثانه، از طرف شیطان است؛ زیرا هدف شیطان اندوهگین کردن مومنان است و حزن و اندوه از مهمترین عوامل ناامیدی و افسردگی در فرد و جامعه است.
نکته: هر چند این آیه در مورد شیطان است؛ ولی به طور کلی هر دشمنی از این ابزار سود میبرد.
امید به آینده، محبوبترین عمل
در مقابل ناامیدی، امیدواری بزرگترین؛ بلکه محبوبترین عمل به حساب میآید، امام صادق علیهالسلام در همین راستا فرمودند: «وَ انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَج»،[6] «منتظر فرج باشيد و از روح خدا مأيوس نشويد، كه محبوبترين اعمال در پيشگاه خدا انتظار فرج است»
هر چند انتظار فرج امام زمان علیهالسلام، از بالاترین مصادیق انتظار است؛ ولی انتظار گشایش در کار، کلی است و شامل امید به آینده در تمام مراحل زندگی نیز میشود؛ علاوه بر اینکه انتظار گشایش در کار، در مقابل ناامیدی آمده است.
آثار امید
داشتن امید، آثار فراوانی در فرد و اجتماع ایجاد میکند، در مقابل، ناامیدی شروع پذیرش هر گونه حقارت و بدبختی است که نتیجه آن افسردگی جامعه خواهد بود. در اینجا به برخی از آثار امید اشاره میشود.
یک. ایجاد انگیزه در کارها
انگیزه، یکی از عواملی است که باعث حرکت انسان برای انجام کارهای روزمره خود است. امید بهترین عامل برای ایجاد و تقویت انگیزه در انسان میباشد.[7] به عبارت دیگر، با امیدواری کار و تلاش افزایش مییابد و با افزایش کار و تلاش حوائج شخص برآورده می شود.
دو. نشاط و شادابی
از آثار دیگر امید داشتن نشاط و شادابی است؛ زیرا زمانی که انسان به آینده امید داشته باشد و هدفی را دنبال کند، با نشاط بیشتری در راه رسیدن به آن تلاش میکند.[8]
بنابراین امید دارای آثار فراوان دیگری از جمله، اطمینان و آرامش، صبر و شکیبایی در برابر سختیها و مشکلات و در نتیجه موفقیت در زندگی و سربلندی در جامعه است و از آنجا که حکومت اسلامی در راستای امیدافزایی قرار گرفته است، دشمنان به طور مدام و با بهرهگرفتن از هر گونه ابزاری سعی در سیاهنمایی آینده جهان به خصوص حکومت اسلامی و ناامیدی مردم نسبت به آینده دارند.
پی نوشت:
[1]. سوره کهف، آیه110.
[2]. سوره زمر، آیه53.
[3]. سوره یوسف، آیه87.
[4]. كلينى، محمد بن يعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالكتب الإسلامية، 1403ق، ج2، ص545.
[5]. سوره مجادله، آیه10.
[6]. ابن بابویه، محمدبن علی، خصال، مصحح، غفاری، جامعه مدرسین، 1362 ش، چاپ اول، ج2، ص616.
[7]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق، چاپ دوم، ج14، ص329.
[8]. سوره یونس، آیه58.