emamian

emamian

هر کسی به دنبال حقیقت باشد، می‌تواند با دقت در منابع به آن برسد، به عنوان مثال: با مطالعه یک نقل و یک روایت از منابع اهل سنت پی می‌بریم، حق جانشینی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برای چه کسی است و پیامدهای انکار این حق و مقام چیست؟!

نقل ابن عباس
«روزی خلیفه دوم از ابن‌عباس پرسید: آیا علی را هنوز شایسته خلافت می‌بینی؟

او گفت: آری! با فضایل، سابقه‌ی بزرگ، خویشاوندی پیامبراکرم و دانشی که او دارد؛ چرا شایسته خلافت نباشد؟

عمر گفت: به خدا سوگند او چنان است که تو گفتی، اگر علی بر مردم حکومت کند، آنان را به راه راست می‌برد؛ ولی او خصلت‌هایی دارد که نمی‌توان حکومت را به او سپرد از جمله این که او اهل شوخی و مزاح با مردم است و در مسئله حکومت‌داری جوان است .

ابن‌عباس به او گفت: چرا در روز جنگ خندق وقتی سر از تن فرمانده غول پیکر کفر (عمرو بن عبدود) جدا کرد، او را کم سن و سال حساب نکردید!»[1]

رسول خدا در روایتی که در کتب اهل سنت بیان شده است، پیامد و نتیجه این انکار را بیان می‌کند:
 

روایت نبوی
ابن‌عباس روایت می‌کند؛ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «هرکس در حق علی و خلافت او بعد از من ظلم کند و جای او را غصب نماید، همانند این است که پیامبری من و پیامبران قبل از من را انکار کرده است.»[2]

این بیان نورانی رسول خدا جنبه قرآنی نیز دارد؛ زیرا زمانی که رسول خدا مامور به ابلاغ ولایت شد خداوند نیز خطاب به پیامبر فرمود: اگر این امر را ابلاغ نکنی، گویا این که کل رسالت خود را نرسانده ای: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛[3] اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى پيامش را نرسانده‌اى.»

بیضاوی؛ مفسر معروف اهل سنت نیز در راستای این حدیث نبوی و در کتاب منهاج الاصول درباره مسئله امامت در امت اسلامی آورده:‌ «به درستی که امامت از بزرگ‌ترین اصل از اصول دین است که مخالفت با آن موجب کفر و بدعت است . »[4]

در نتیجه با این بیان ها می فهمیم؛ اندک دقتی در روایات، ما را به این حقیقت راهنمایی می کند که حق ولایت بعد از رسول خدا مختص امیرالمومنین علیه السلام بوده و انکار این امر مساوی با انکار نبوت می باشد.

پی نوشت
[1] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷و ۴۸‌.
[2] شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۰۶.
[3] سوره مائده، آیه 67.
[4] منهاج الاصول بیضاوی، ص231.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز (سه‌شنبه) در دیدار رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه و هیئت همراه با تأکید بر لزوم افزایش همکاریهای دو کشور به‌ویژه همکاریهای تجاری، رژیم صهیونیستی را از عوامل اصلی ایجاد اختلاف بین کشورهای اسلامی برشمردند و با تأکید بر اینکه آمریکا و رژیم غاصب نمی‌توانند جلوی حرکت عمیق فلسطینی‌ها را بگیرند، در خصوص مسئله سوریه خاطرنشان کردند: حفظ تمامیت ارضی سوریه بسیار مهم است و هر گونه حمله نظامی در شمال سوریه قطعاً‌ به ضرر ترکیه، سوریه و همه منطقه، و به نفع تروریستها خواهد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار، حجم و کیفیت تبادلات و همکاریهای اقتصادی دو کشور را بسیار کمتر از ظرفیت‌های موجود خواندند و تأکید کردند: این مسئله در مذاکرات بین رؤسای جمهور حل و فصل شود.

ایشان، عزت و عظمت امت اسلامی را در گرو عبور از اختلافات سلیقه‌ای و هوشیاری در مقابل سیاست‌های تفرقه‌افکن، دانستند و گفتند: یکی از عوامل ایجاد اختلاف و دشمنی در منطقه، رژیم غاصب صهیونیستی است که آمریکا نیز از آن پشتیبانی می‌کند.

رهبر انقلاب،‌ فلسطین را مسئله اول دنیای اسلام برشمردند و تأکید کردند: با وجود اقبال بعضی دولتها به رژیم صهیونیستی، ملتها عمیقاً با این رژیم غاصب مخالف هستند.

ایشان با تأکید بر اینکه نباید به امریکا و رژیم صهیونیستی تکیه کرد، گفتند: امروز نه رژیم صهیونیستی، نه آمریکا و نه دیگران نخواهند توانست جلوی حرکت عمیق فلسطینی‌ها را بگیرند و عاقبت کار به نفع مردم فلسطین خواهد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه، مسئله تمامیت ارضی سوریه را بسیار مهم برشمردند و با اشاره به برخی نقل‌قولها مبنی بر حمله نظامی به شمال سوریه، تأکید کردند: این کار قطعاً‌ هم به ضرر سوریه هم به ضرر ترکیه و هم به ضرر منطقه است و اقدام سیاسی مورد انتظار از جانب دولت سوریه را نیز محقق نخواهد کرد.

ایشان با اشاره به اظهار نفرت رئیس‌جمهور ترکیه از گروههای تروریستی، گفتند: با تروریسم حتماً باید معارضه کرد اما حمله نظامی در سوریه به نفع تروریستها خواهد بود البته تروریستها نیز محدود به یک گروه خاص نیستند.

رهبر انقلاب در پاسخ به درخواست رئیس‌جمهور ترکیه مبنی بر همکاری ایران برای مبارزه با گروههای تروریستی، گفتند: ما در مبارزه با تروریسم مطمئناً با شما همکاری می‌کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه ما امنیت ترکیه و مرزهای آن را امنیت خود می‌دانیم، خطاب به آقای اردوغان گفتند: شما نیز امنیت سوریه را امنیت خود بدانید. مسائل سوریه را باید با مذاکرات حل کرد و ایران، ترکیه، سوریه و روسیه با گفتگو این مسئله را تمام کنند.

ایشان همچنین با ابراز خرسندی از بازگشت قره‌باغ به آذربایجان، گفتند: البته اگر سیاستی مبنی بر مسدود کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد چرا که این مرز یک راه ارتباطی چند هزار ساله است.

رهبر انقلاب افزایش همکاریهای ایران و ترکیه در همه مسائل منطقه را مفید و لازم خواندند و افزودند: ما همواره از دولت شما در مسائل داخلی و در مقابل دخالتها دفاع کرده‌ایم و همچنانکه گفتید دوستان دوران سخت یکدیگر هستیم و برای ملت مسلمان ترکیه دعا می‌کنیم.

در این دیدار که آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور کشورمان نیز حضور داشت، رجب طیب اردوغان با تبریک اعیاد قربان و غدیر خم، اتحاد امت اسلامی و افزایش همبستگی ایران و ترکیه را لازم دانست و گفت: ترکیه هیچگاه در مقابل اجحاف علیه ایران ساکت ننشسته و برادری ایران و ترکیه در همه زمینه‌ها باید گسترش پیدا کند.

آقای اردوغان با تأکید بر اینکه همواره مخالف تحریم‌های یکجانبه علیه ایران بوده و خواهیم بود، گفت: از انتظارات مشروع ایران در برجام، حمایت، و شرکت‌های ترکیه‌ای را به سرمایه‌گذاری در ایران تشویق می‌کنیم.

رئیس‌جمهور ترکیه با اشاره به درگیری ایران و ترکیه با تروریستها در طول سالهای متمادی، گفت: در سوریه گروههای تروریستی، مورد حمایت تسلیحاتیِ سنگین از طرف کشورهای غربی همچون آلمان، انگلیس، فرانسه و به‌ویژه آمریکا هستند.

اردوغان با بیان اینکه موضع ترکیه در خصوص تمامیت ارضی سوریه مشخص است، افزود: از دولت سوریه انتظار داریم روندهای سیاسی را آغاز کند. در اجلاس آستانه مسئله سوریه به صورت ویژه در دستور کار است و امیدواریم به نتایج خوبی دست پیدا کنیم.

آمادگی برای برگزاری نشست 3 کشور مهم روند آستانه یعنی ایران، روسیه و ترکیه بازتاب گسترده‌ای در منطقه پیدا کرده است.

کشور ترکیه ,

همکاری منطقه‌ای در برابر مداخله خارجی

سخنان جو بایدن رئیس جمهور آمریکا مبنی بر بازگشت به خاورمیانه، یکی از اخباری بود که در چند روز گذشته توجه رسانه های منطقه و جهان را به سوی خود جلب کرد.

بایدن که به سرزمین های اشغالی و از آنجا به ریاض و جده عربستان سعودی رفته بود، تصور می کرد که می تواند موج جدیدی راه بیندازد تا بر اساس آن نظم امنیتی منطقه را تغییر دهد. او تلاش کرد رژیم صهیونیستی را به کشورهای عربی نزدیک کند و از دیگر سو به دنبال تامین منابع ارزان انرژی بود. اما به جرات می‌توان گفت در هیچ کدام از این اهداف به نتیجه نرسید و الگوی همکاری منطقه‌ای ایران، روسیه و ترکیه، این واقعیت را نشان می دهد که تکلیف مسائل مهم سیاسی و امنیتی منطقه با اجماع نظر این سه قدرت مهم تعیین خواهد شد.

از این نظر نشست عالی تهران، نمونه روشنی از همکاری منطقه‌ای و ارائه یک الگوی مستقل برای سیاست خارجی و تامین امنیت منطقه است.

روزنامه های ترکیه نشست تهران را با عبارت «نشست عالی» توصیف کردند چرا که قرار است ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه به عنوان سه قدرت مهم منطقه علاوه بر سوریه در مورد دیگر مسائل امنیتی منطقه با هم گفتگو کنند.

آیا سیاست ترکیه در سوریه تغییر می کند؟

 برای آن که نگاهی عینی و واقع بینانه به سیاست های ترکیه در سوریه داشته باشیم، لازم است رویکرد و اقدامات چند سال پیش این کشور را یک بار به شکل اجمالی مرور کنیم.

رجب طیب اردوغان و رهبر حزب عدالت و توسعه پیش از آغاز تحولات مهم موسوم به بهار عربی و بیداری اسلامی، روابط خوبی با سوریه برقرار کرده بود. ترکیه و سوریه طی چند دهه متمادی مشکلات سیاسی و جغرافیایی جدی داشتند، اما در آخرین دهه قرن بیستم، بین ترکیه و سوریه مقدماتی برای عادی‌سازی روابط ایجاد شد که یکی از دستاوردهای آن، توافقنامه آدانا بین آنکارا و دمشق بود.

کشور ترکیه ,

مدتی بعد، رجب طیب اردوغان به عنوان اولین نخست وزیر ترکیه به سوریه سفر کرد. علاوه بر اردوغان، احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه اسبق ترکیه که به عنوان معمار سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه شناخته می شد، در خاطرات خود ذکر کرده که ده‌ها بار به دمشق سفر کرده است. او که به زبان عربی هم تسلط دارد، بارها با بشار اسد و مقامات سیاسی و امنیتی دمشق گفتگوها و مذاکرات طولانی داشته است.

اردوغان و داود اوغلو می خواهند این تصویر را القا کنند که در گذشته از بشار اسد خواسته اند به توسعه سیاسی و دموکراسی بیندیشد. اما واقعیت این است که در آن دوران، خود ترکیه هم از توسعه سیاسی قابل توجهی برخوردار نبود و چنین به نظر می رسد که گل، اردوغان و داود اوغلو به دنبال نفوذ بیشتر در سوریه بودند.

پس از آغاز بحران سوریه و تغییر معادلات این کشور، میل و اشتیاق مقامات ترکیه برای دستیابی به نفوذ و قدرت در سوریه شکل متفاوتی پیدا کرد.

اهداف تیم اردوغان در سوریه به قدری خطرناک بود که بسیاری از مشکلات امنیتی، اجتماعی و تراژدی های انسانی در سوریه را ملتهب تر و وحشتناک تر کرد. چرا که سرویس اطلاعاتی ترکیه و هنگ های مرزبانی در مرز ترکیه و سوریه، چشمان خود را به روی تردد افراطی ها بستند و ده ها هزار نفر از افراطی ها از آسیای میانه، ترکستان شرقی، اروپا و آمریکا به سوریه رفتند و یکی از خطرناک ترین جنگ های امنیتی چند سال اخیر را در خاک سوریه رقم زدند.

ترکیه به این باور رسیده بود که می‌تواند با حمایت از معارضین نزدیک به خط فکری اخوان المسلمین و دیگر نحله های سیاسی همچون عرب های لیبرال و بخشی از کردها و ترکمن ها در سوریه دولتی بر سر کار بیاورد که تا حد زیادی وابسته به آنکارا باشد.

آنکارا در این مسیر پول های فراوانی صرف کرد. صدها هزار نفر از معارضان مسلح سوری را زیر یک چتر مستقل و واحد گردهم آورد و پیشرفته‌ترین تسلیحات و امکانات را در اختیار آنها گذاشت. در همین حال برای معرضین سیاسی، گذرنامه سیاسی صادر شد و آنان می‌توانستند با حمایت‌های آنکارا، به آمریکا، اروپا و پایتخت های عربی سفر کنند.

اما این مجموعه تلاش ها نتوانست منجر به سقوط دولت بشار اسد در سوریه شود، چرا که اولاً مردم سوریه در برابر مهاجمین مقاومت کردند و دوم این که دو قدرت منطقه‌ای مهم یعنی روسیه و ایران مانع سقوط سوریه شدند. ترکیه نیز که در این مسیر به نتیجه نرسیده بود، به روند آستانه پیوست تا جایگاهی در مدیریت ابعاد مختلف این پرونده دست و پا کند.

پرچم سوریه، مانع از حمله جدید ترکیه

تحول امنیتی مهم پیش از آغاز نشست تهران، توجه  مقامات سیاسی و افکار عمومی ترکیه را به سوی خود جلب کرد. بسیاری از روزنامه های ترکیه و شبکه های تلویزیونی این کشور عکس ها و تصاویری پخش کردند که نشان می‌دهد بر تپه های مرتفع شهر کردنشین عین العرب یا کوبانی در شمال سوریه برای نخستین بار پس از چندین سال، پرچم رسمی دولت سوریه به اهتزاز درآمده است.

کشور ترکیه ,

 این اقدام کردها در عین العرب، یک تدبیر امنیتی به منظور جلوگیری از حمله مجدد ترکیه به این مناطق است.

بسیاری از مقامات روسیه بارها به این موضوع اشاره کردند که در اثنای حملات پیشین ترکیه به منطقه کردنشین عفرین در شمال سوریه، مسکو از کردها خواست تا پرچم سوریه را نصب کنند.

مقامات روسی به کردها گفتند اگر در این منطقه پرچم سوریه نصب شود، با توجه به اینکه ما و ایران از سوریه حمایت می‌کنیم، ترکیه جرات نخواهد کرد به مناطق شما حمله کند. اما آنها، چنین درخواستی را نپذیرفتند.

ترکیه نیز  توانست با خیال راحت به عفرین حمله ور شده و آنجا را اشغال کند. حالا کنترل این مناطق به بخش‌هایی از اعراب و ترکمان های تحت حمایت آنکارا داده شده و صدها تن از نیروهای نظامی و امنیتی ترکیه نیز همچنان در آنجا حضور دارند. اما ظاهراً قرار است این بار اشتباه پیشین خود را جبران کنند و برای  جلوگیری از حمله ترکیه، پرچم سوریه را به اهتزاز در بیاورند.

در پایان باید گفت در شرایطی که ترکیه در سیاست خارجی خود تجدید نظر کرده و عادی سازی روابط با کشورهایی همچون ارمنستان، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و مصر را دنبال می کند، سوریه نیز می تواند گزینه خوبی برای پایان دادن به بسیاری از خطاها و اشتباهات گذشته آنکارا باشد.

طول بیش از 900 کیلومتری مرز مشترک بین ترکیه و سوریه، باعث شده که اهمیت مسائل سوریه برای ترکیه بیش از دیگران باشد. در نتیجه اتخاذ تدابیر سیاسی و امنیتی صحیح و احترام نهادن به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی سوریه می‌تواند روشنگر مسیر روابط آتی بین آنکارا و دمشق باشد.

این خطاب الهی، فرمان فوق‌العاده و خاصی را به همراه داشت. کدام تکلیف الهی بود که اگر انجام نمی‌گرفت رسالت محمدی(ص) به انجام نمی‌رسید و از رسول خدا خواسته شده بود تا آن را به انجام رساند؟ پیامبر ۲۳ سال در دوره‌های مختلف، آیات و احکام الهی را که بر سینه‌اش نازل می‌شد، به اطلاع مردم رسانده و بر آن اساس مردمان را به آیین حق دعوت و در این راه مشقات و دشواری‌های بسیاری را بر خود هموار کرده بود. این‌ بار مشیت الهی بر آن قرار داشت تا فرمان جدید در مکان و وضعیتی ابلاغ شود که در ضمیر امت ماندگار شود و در جهت حفظ وحراست از رسالت و امت اسلامی با گذشت زمان در خاطره‌ها زنده و پویا باقی بماند.


پیامبر قبل از به انجام رساندن آخرین مأموریت خود، به شیوه‌ای مشارکت‌جویانه نظر مردم را خواهان می‌شود و ضمن اعلام اینکه بزودی از میان آنان خواهد رفت، پرسشی را با حاضران در میان می‌گذارد و نظرشان را در مورد ابلاغ رسالت خود جویا می‌شود. جمع حاضر هر یک با زبان حالی گواهی می‌دهند که رسول خدا رسالت خود را در ابلاغ آیات حق بخوبی به انجام رسانده و خیرخواه امت بوده است.


پس از آن می‌فرماید: بنگرید پس از من چگونه با ثقلین رفتار می‌کنید؟ فردی صدا بلند کرد که ثقلین چیست /گفت: ثقل اکبر کتاب خداست پس بدان چنگ زنید تا گمراه نشوید و ثقل اصغر عترت منند و خداوند مرا آگاه و مطلع ساخته که آن دو از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند. از آنان پیش نیفتید و از آنان بازنمانید که به هلاکت خواهید رسید. سپس دست علی(ع)را بالا برد و فرمود: «هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد.» با انجام این مأموریت نهال امامت در آیین اسلام غرس و به تصریح آیه دیگری که در همان دقایق نازل گردید رسالت خاتم الانبیا کامل شد.


امامت، نهادی بود که از احتمال گسستن رشته‌های همبستگی در میان جمعیت مسلمانان جلوگیری کرده و از فروپاشی امت جلو‌گیری می‌کند و مأموریتی الهی است که بر اساس آن، خداوند از میان بندگانش افرادی را که از ویژگی‌های بی‌مانندی برخوردارند برمی‌گزیند تا بشریت را در طول زندگی با راهنمایی‌های شایسته به حیات طیبه رهنمون گردانند. بنابر این، امامان از میان کسانی انتخاب می‌شوند که از همه ویژگی‌های لازم برای پذیرش این مسؤولیت سترگ آمادگی کامل داشته باشند. زیرا وجود آنان ظرف و ظرفیت وحی را توسعه داده و شأن آنان نیز عصمت است.


هر امامی بر اساس تعالیم اسلام، اصول مکتب را تبیین و ترویج می‌کند. لازمه امامت صدق و راستگویی است تا زمینه اطمینان و جلب اعتماد عمومی به دین و آیین اسلام فراهم آید.


امیرالمؤمنین علی(ع) سال‌ها پیش از نصب به جانشینی رسول خدا، به صداقت و امانت شهره بود و در میان اهالی حجاز به صفات نیکو شناخته می‌شد. از این‌رو وقتی به این مسؤولیت سترگ منصوب شد، با لسان رسول گرامی اسلام و از جانب خداوند به روشنی شایستگی‌هایش مورد تأیید قرار گرفت و با تعابیر «حجت آشکار» و «نشانه‌های روشن» در منطق دین از وی یاد می‌شود.


امامت در طول حضور خود برای عقل و درک و آگاهی بشر جایگاه ویژه‌ای قائل بوده است. امامت، رسالت اسلام را به جامعیت رسانده و بر‌ اساس آن کامل‌ترین دستورالعمل زندگی سعادتمندانه با ارائه الگوهای برتر زمینه تحقق یافت. بشری را می‌توان در تعالیم اسلام جست‌و‌جو کرد و نسخه جامع آن را که شامل متنوع‌ترین شیوه‌های دستیابی به حیات طیبه است در تعالیم شریعت اسلام یافت.


خداوند با نصب حضرت علی(ع) به جانشینی پیامبر اکرم(ص) مدال رحمت را به امت اسلامی اعطا فرموده و چراغی پیش پای فرزندان آدم تا انتهای تاریخ روشن کرد؛ راهی که دعوت اسلام را از عوامفریبی و جهل خبری به دور نگه می‌دارد.

 

 
یکشنبه, 26 تیر 1401 20:09

فرمان اولوالأمر؛ فرمان خدا

آیۀ 59 سورۀ نساء معروف به آیه اولو‌الامر از مهم‌ترین آیات قرآن است. از این آیه، برداشت‌های مهمی نسبت به امامت و عصمت معصومین علیهم‌السلام و از جمله امیرالمؤمنین علیه‌السلام وجود دارد. ازاین‌رو برخی اندیشمندان اشکالاتی نسبت به این آیه بیان کرده‌اند.

از باب نمونه گفته‌اند کلمه‌ی «اولوالامر» جمع است؛ در حالی‌که شیعه معتقد است در هر زمانی، تنها یک امام وجود دارد.[1] در پاسخ به این شبهه باید گفت: لفظ جمع می‌تواند دارای حکمی باشد که بر گروهی صادق باشد و بر تمام افراد صدق کند. مثل اینکه وقتی گفته می‌شود «پزشکان این شهر را احترام نهید»، یعنی به فلانی که پزشک است و دیگری و آن دیگری که پزشک هستند، باید احترام گذاشت. با مراجعه به کتب حدیثی شیعه و اهل تسنن می‌بینیم روایات متعددی وجود دارد که صاحبان امر در این آیه، اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله در روایتی معتبر در پاسخ به پرسش اصحاب خویش در مورد تعیین مصادیق اولو‌الامر در این آیه، اسامی دوازده امام شیعه را نام برده‌اند.

روایت چنین است: «ای جابر، اینان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من هستند. نخستین آنان علی‌بن‌ابی‏طالب (علیهماالسلام) است و پس از او، حسن و سپس حسین و علی‌بن‌حسین و محمد‌بن‌علی (علیهم‌السلام)، که در تورات به نام باقر (علیه‌السلام) معروف است، و تو به ‏زودی او را خواهی دید. وقتی او را دیدی، سلام مرا به وی برسان. پس از او جعفر‌بن‌محمد صادق (علیهماالسلام) است و سپس موسی‌بن‌جعفر و علی‌بن‌موسی و محمد‌بن‌علی و علی‌بن‌محمد و حسن‌بن‌علی (علیهم‌السلام) و در آخر همنام و هم‏‌کنیۀ من، حجت خداوند روی زمین... .[2]

نکته‌ی دیگری که در این آیه باید توجه شود، قرین بودن اطاعت از رسول‌الله و اولوالامر، با اطاعت از خداوند می‌باشد. خداوند متعال در آیه اولوالامر، نخست به اطاعت مطلق از خودش با تعبیر «أَطِيعُوا اللهَ» دستور داده، سپس با یک دستور و با تعبیر «أطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ»، اطاعت از رسول و صاحبان امر را بیان کرده است. قرین بودن اطاعت از پیامبر با اطاعت از اولو‌الامر بر این مطلب دلالت دارد که قلمرو وجوب اطاعت از اولو‌الامر در همۀ عرصه‌های مشترک میان اولوالامر و پیامبر، یعنی تبیین و تفسیر دین و امور مربوط به رهبری مسلمین است و از همین رو، در همۀ این عرصه‌ها باید از اولو‌الامر همچون پیامبر اطاعت کرد. در واقع مراجعه به اولوالامر عین مراجعه به حکم خدا و حکم رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله است.

آیۀ نورانی اولوالامر، هم بر عصمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دلالت می‌کند و هم بر عصمت کسانی که از آنان با عنوان اولو‌الامر یاد شده است.[3]

دلالت این آیه بر عصمت اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز چنین است که در این آیه اطاعت از اولو‏الامر در کنار اطاعت از پیامبر با یک امر و بدون هیچ قید‌ و ‌شرطی آمده و این، دلیل روشنی بر عصمت اولو‏الامر است؛ زیرا اگر آنان معصوم نباشند، نمی‌توانند به نحو مطلق مورد اطاعت باشند. از طرفی نبوت و به دنبال آن امامت برای رساندن بشر به سعادت حقیقی و واقعی است و اگر نبی یا امام، معصوم نباشد، خدای حکیم ما را به اطاعت از کسانی امر کرده که احتمال خطا در مورد آنان وجود دارد و این، نقض غرض الهی و خلاف حکمت است. در نتیجه، اولو‌الامر نیز همانند پیامبر، باید معصوم باشند. دلالت این آیه بر عصمت، تا حدی روشن است که برخی مفسران اهل سنت نیز آن را دال بر عصمت اولو‌الامر دانسته‌اند.[4]

اولو‌الامر

با توجه به مطالب گفته‌شده، جای هیچ شکی نیست که آیۀ اولو‌الامر بر عصمت اهل‌بیت علیهم‌السلام به عنوان تنها مصداق اولو‌الامر که به ترتیب جانشینان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله هستند و همچنین اطاعت مطلق از ایشان دلالت دارد.

پی‌نوشت
[1] فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۱۴.
[2] قندوزی، ینابیع الموده، ص494‌ـ495؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏1، ص189ـ195.
[3] طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص388.
[4] فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج‏10، ص113.

زبان از توصیف شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام لال، قلم ها از نگاشتن فضائل او شکسته و کمیت عقل آدمی از درک جایگاه و مقام او لنگ است. شکوه و صولت بی کرانه حضرتش و تعدد فضائل و مناقب بی شمارش، بگونه‌ای است که پیامبر در توصیف آن فرمودند: «لَوْ أَنَّ اَلرِّيَاضَ أَقْلاَمٌ وَ اَلْبَحْرَ مِدَادٌ وَ اَلْجِنَّ حُسَّابٌ وَ اَلْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَم؛[1] اگر همه درختان باغ‌ها قلم شوند، و تمام دریاها مرکب، و جن‌ها حسابگر و انسان‌ها نویسنده گردند، نمی توانند فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام را شماره کنند.»

عدم بیان تمام فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام

امیرالمؤمنین

امیرالمؤمنین علیه السّلام که مایه فخر خداوند بر عالمیان است، دارای فضائل بی‌شماری است که حکمت اقتضا می‌کرد تمام آن فضائل برای مردمان بیان نشود؛ چراکه پیامبر خطاب به آن حضرت فرمود: «علی جان! تو به عیسی بن مریم شبیه هستی و اگر ترس از این نبود که گروه‌هایی از امتم درباره تو همان را گویند که مسیحیان درباره عیسی گفتند، درباره تو چیزهایی می‌گفتم که از میان مردم عبور نکنی، مگر آنکه خاک پایت را برای تبرک برداشته و توتیای چشم کنند.»[2]

فایده بیان فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام

نگین خاتم هستی؛ پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در توصیف فضائل مولای متقیان و ثمره‌ی نقل آن‌ها چنین فرمود: «خداوند متعال برای برادرم علی بن ابی طالب، فضائلی قرار داده که جز خودش نمی‌تواند آنها را شمارش کند. هر کس به یکی از فضائل علی اقرار کند، خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می بخشد حتی اگر در روز قیامت به اندازه گناهان همه‌ی جن و انس گناه کرده باشد. هرکس یکی از فضائل او را در جایی بنویسد، تا زمانی که نشانه‌ای از آن نوشته به جا بماند، ملائکه برایش استغفار می کنند. هر کس به فضیلتی از فضائل علی گوش فرا دهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، می‌آمرزد؛ و هر کس به نوشته‌ای بنگرد که فضائل علی در او نوشته شده است، خداوند گناهانی را که او با چشمش مرتکب شده می‌بخشد.»[3]

چه زیبا بود سنت گذشتگان که در میهمانی‌ها و گردهمایی‌ها، بخشی از زمان را به نقل فضائل امیرالمومنین علیه السلام اختصاص می‌دادند تا همگان به ویژه کودکان و نوجوانان با فضائل و مناقب امام خود آشنا شوند و اینگونه خود را در برابر فتنه‌ها و آسیب‌های بی‌شمار جامعه واکسینه کنند.

وسعت فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام

روایات اسلامی، عظمت و وسعت فضائل امیرالمومنین علیه السلام را بگونه‌ای بیان داشته‌اند که حیرت صاحبان اندیشه را به دنبال داشته است. در این مجال به هفت مورد اشاره می‌کنیم:

یک. تقسیم فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام 

پیامبر گرامی اسلام برای درک بهتر مردم از گستره فضائل مولی الموحدین علیهماالسلام فرمودند: «أعْطَى اللَّهُ عَلِيّاً مِنَ الْفَضْلِ جُزْءاً لَوْ قُسِّمَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ؛[4] خداوند از فضیلت به علی بهره‌ای عطا کرده است که اگر در میان ساکنان زمین پراکنده شود، همگی نصیب می‌بردند.»

دو. تقسیم عقل امیرالمؤمنین علیه السلام

امیرالمؤمنین که خود عقل کل و دروازه شهر علم است در توصیف عقل خویش فرمود: «بَلِ الله تَعالى قَد أعطاني مِنَ العَقلِ ما لَو قُسِّمَ عَلى جَميعِ حُمَقاء الدُّنيا وَ مَجانينها لَصاروا بِه عُقَلاء؛[5] خداوند متعال به من عقلی عطا کرده که اگر بین بی‌خردان و دیوانگان دنیا تقسیم شود، همگی عاقل شوند.»

سه. تقسیم فهم امیرالمؤمنین علیه السلام

پیامبر اکرم این خورشید عالم تاب هستی در توصیف فهم امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْفَهْمِ لَوْ قُسِّمَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ؛[6] خداوند از فهم به علی بهره‌ای عطا کرده است که اگر در میان ساکنان زمین پراکنده شود، همگی نصیب می‌بردند.»

چهار. تقسیم حِلم امیرالمؤمنین علیه السلام

امیر دنیا و آخرت در توصیف حِلم و بردباری خویش فرمود: «وَمِنَ الحِلمِ ما لَو قُسِّمَ عَلى جَميعِ سُفَهاءِ الدُّنيا لَصاروا بِه حُلَماء؛[7] خداوند متعال به من حلمی عطا کرده که اگر بین سفیهان دنیا تقسیم شود، همگی حلیم و بردبار شوند.»

پنج. تقسیم قدرت امیرالمؤمنین علیه السلام

حیدر کرّار در وصف قدرت خود که کندن درب قلعه خیبر، پرتویی از آن است فرمود: «وَمِنَ القُوَّةِ ما لَو قُسِّمَ عَلى جَميعِ ضُعَفاءِ الدُّنيا لَصاروا بِه أقوياء؛[8] خداوند متعال به من قدرتی عطا کرده که اگر بین ضعیفان دنیا تقسیم شود، همگی عاقل شوند.»

شش. تقسیم شجاعت امیرالمؤمنین علیه السلام

شیر بیشه خلقت، اینگونه شجاعت خود را در قالب کلمات به تصویر کشیده است: «وَ مِنَ الشَّجَاعَةِ مَا لَوْ قُسِّمَ عَلَى جَمِيعِ جُبَنَاءِ الدُّنْيَا لَصَارُوا بِهِ شَجْعَاناً؛[9] خداوند آن قدر شجاعت به من عطا فرموده كه اگر بر تمام ترسویان و جبان دنيا تقسيم شود، همه شجاع خواهند شد.»

هفت. تقسیم ثواب امیرالمؤمنین علیه السلام

پیامبر رحمت ومهربانی ثواب بی‌شمار امیرالمؤمنین علیهماالسلام را اینگونه شرح دادند: «لِعَلِيٍّ مِنَ اَلثَّوَابِ مَا لَوْ قُسِّمَ عَلَى أَهْلِ اَلْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ؛[10] برای علی بهر‌ه‌ای از ثواب است که اگر در میان ساکنان زمین پراکنده شود، همگی نصیب می‌بردند.» آری تعجب ندارد از کسی که تنها یک ضربت شمشیرش در جنگ خندق، افضل و بهتر از عبادت جن و انس است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

گستره فضائل بی‌شمار امیرالمومنین علیه السلام به گونه‌ای است که اگر بین همه مخلوقات تقسیم گردد همگی بهره‌مند خواهند شد و به درستی که حضرت مصداق «آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری» می‌باشند. 

تفکر و تأمّل در این روایات که تنها قطره‌ای از اقیانوس بی‌کران فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، همگان را به کرنش در مقابل وی وادار می‌کند. حال باید اندیشید که چرا بعد از غدیرخم، امامت و رهبری او که نعمتی از سوی پروردگار بود محقق نشد و فرومایگانی امامت و رهبری امت اسلام را غصب کردند که نه عقل و فهمی در خور داشتند و نه حلم، قدرتی و شجاعتی!

پی نوشت
[1] بحارالانوار، ج40، ص49.
[2] کافی، ج8، ص57.
[3] بحارالانوار، ج38، ص196.
[4] سلیم بن قیس، ص480.
[5] تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ص469.
[6] سلیم بن قیس، ص480.
[7] تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ص469.
[8] همان.
[9] همان.
[10] الصراط المستقیم، ج1، ص209.

یکشنبه, 26 تیر 1401 19:45

جلوه حجاب در غدیر خم

جلوه حجاب در غدیر خم | اسلام به عنوان آخرین و کامل‌ترین دین آسمانی با ظرافت و دقت تمام به رعایت کلیه حقوق بانوان سفارش کرده است. در معارف اسلامی به تمام ابعاد حقوقی زنان از حقوق عاطفی گرفته تا حقوق اجتماعی، سیاسی و... توجه شده است. بهترین راهکار برای جلوگیری از تضییع حقوق زنان اجرایی کردن معارف اسلامی در جهان است.

نگاه اسلام به جایگاه زن

در زمانی که زن حتی از کمترین جایگاه اجتماعی برخوردار نبود و در تمام دنیا به او به عنوان یک کالای جنسی نگاه می‌شد، این اسلام عزیز بود که زن را گل خوشبو معرفی کرد.[1] جایگاه حقیقی زن از منظر اسلام آن زمان هویدا می‌شود که بدانیم به او عنوان «امانت خدا» را داد.[2]

حجاب، راه رسیدن به کمال

خداوند متعال برای رسیدن زن به کمال، با توجه به خصوصیات روحی و جسمی او، حکم حجاب و پوشش را برای او قرار داده است. حکمی که هم جایگاه او را ترفیع می‌دهد و هم او را از آسیب های مختلف مصون می‌دارد. از بزرگ ترین اعتراضات بانوان در طول تاریخ، نگاه ابزاری و جنسیتی به آن ها در جوامع مختلف بوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که سرچشمه این نوع نگاه، مبارزه و مخالفت با این حکم الهی با عنوان‌های عوام فریبانه‌ای همچون آزادی، استقلال، مدرنیته و... می باشد.

ایفای نقش بانوان در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

اسلام نه تنها مخالفتی با فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بانوان ندارد؛ بلکه در برخی از موارد آن‌ها را موظف به ایفای نقش در اینگونه فعالیت‌ها می‌کند. نکته قابل توجه این است که اینگونه فعالیت‌ها در سایه حفظ حجاب و عفاف صورت می‌پذیرفت. از مهم‌ترین صحنه‌های سیاسی اسلام که بانوان با حفظ حجاب اسلامی در آن به ایفای نقش پرداختند، حضور در غدیرخم و بیعت با امیرالمومنین علیه السلام است.

الزام حضور بانوان در مراسم عبادی- سیاسی حجه الوداع

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در آخرین سال عمر خویش ماموریتی الهی می‌یابد تا تمام مسلمانان را برای آخرین حج فرا بخواند. از آنجایی که هدف مهم از این سفر انتصاب خلیفه و بیعت با او بود، پیامبر اعلام عمومی کرد تا همگان در حج شرکت کنند. در این میان بانوان نیز در این حرکت بزرگ سیاسی- اجتماعی شرکت کردند. در اهمیت مسأله امامت و خلافت امیرالمومنین علیه السلام همین بس که زنان باردار نیز در این سفر مهم حضور یافتند و بنا به نقل علامه مجلسی، اسماء بنت عميس در حالی که باردار بود عازم این سفر تاریخی شد و فرزند خود؛ محمد بن ابی بکر را در میانه راه و در مكاني به نام «بيدا» به دنيا آورد.[3]

بیعت بانوان با خلیفه خدا در غدیر خم

غدیر خم

بانوان در منطقه غدیر خم محل نزول آخرین فریضه‌ای الهی (ولایت امیرالمومنین) که بعد از آن امر واجبی نازل نگشت، حضوری پر رنگ داشتند.[4] خورشید عالم‌تاب هستی بعد از اعلام انتصاب امیرالمومنین به خلافت و امامت، دستور دادند تمام مسلمانان با امیر دنیا و آخرت بیعت کنند. به دستور پیامبر صلی الله علیه وآله، خیمه‌ای برای آن حضرت ساختند؛ تا مردم راحت‌تر برای بیعت حضور یابند.

بانوان در کشورهای مدعی مدافع حقوق زنان تا همین دهه‌های اخیر، ارزشی کمتر از یک حیوان خانگی داشته و از کمترین جایگاه اجتماعی برخوردار نبودند چه برسد که بخواهند در مسائل سیاسی اظهار نظر کرده و یا مشارکت کنند. حتی از حق رای محروم بودند. این اسلام عزیز بود که با احترام به شخصیت زن، حقوقی هم‌تراز با مردان در مهم‌ترین صحنه سیاسی آن دوران قرار داد. پیامبر دستور دادند تا برای بیعت زنان، پرده‌ای زده شده و ظرف بزرگ پر از آب فراهم شود. امیرالمومنین علیه السلام از آن سوی پرده، دست مبارک خود را درون ظرف آب نهاد و بانوان از سوی دیگر دست در آب فرو می بردند و با خلیفه خدا و رسول بیعت می‌کردند و این چنین الگوی مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان با حفظ حجاب و عفاف را رقم زدند.[5]

تبلیغ غدیر خم توسط بانوان

از بانوان مشهوری که در این گردهمایی بزرگ شرکت داشتند، می‌توان به حضرت زهرا سلام الله علیها[6] ام سلمه؛ همسر رسول اکرم،[7] عایشه[8] اسماء بنت عمیس،[9] ام هانی دختر؛ خواهر امیرالمومنین،[10] فاطمه؛ دختر حمزة بن عبدالمطلب،[11] همسر زید بن ارقم،[12] و... اشاره کرد.

برخی از این بانوان به صرف حضور اکتفا نکرده و به امر پیامبر مبنی بر تبلیغ واقعه بزرگ غدیر خم جامه عمل پوشاندند. برخی دیگر همچون حضرت زهرا سلام الله علیها به امر تبلیغ غدیر نیز اکتفا نکرده و با حفظ عفاف و حجاب به دفاع در مقابل غاصبان خلافت پرداخت و در این مسیر نیز نه تنها خویشتن؛ بلکه جنین در رحم خود را فدا کرد. 

کلام آخر

مخالفین اسلام که خود، دارای تاریخی ننگین و سیاه در خشونت علیه زنان بوده و امروزه نیز با عناوین مختلف بر این خشونت افزوده اند، اسلام را به دلیل حکم حجاب متهم به نگاه تبعیض آمیز نسبت به زنان می‌کنند. این در حالی است که زنان مسلمان از دیرباز با حفظ حجاب در مهم‌ترین فعالیت‌ها و تحولات جامعه حضور اثربخش داشته و دارند.

پی‌نوشت
[1] النوادر راوندی(ترجمه اردستانی)، ج1، ص172.
[2] تفسیر برهان، ج3، ص347.
[3] بحارالانوار، ج99، ص349.
[4] تفسیر قمی، ج1، ص170.
[5] مجمع البیان ج9 ص457.
[6] خصال صدوق، ج 1، ص 173.
[7] معارج النبوة، ج 2، ص 318.
[8] احقاق الحق، ج 2، ص 460.
[9] الغدیر، ج 1، ص 17.
[10] همان، ص18.
[11] همان، ص 58.
[12] المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه اکمال.

ولایت مهم‌ترین واجب دین | اسلام به عنوان آخرین و کامل‌ترین آیین آسمانی، تمام دستورات لازم جهت رسیدن انسان به کمال و سعادت ابدی را ارائه کرده است. این تعالیم الهی در طی بیست و سه سال توسط پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله به مردم ابلاغ شد.

ارکان دین اسلام

با توجه به روایات اسلامی، این دین الهی بر پنج ستون‌ و رکن اصلی استوار است که در روایت باقرالعلوم علیه‌السلام به وضوح به تصویر کشیده شده است. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ؛[1] اسلام بر پنج چیز استوار و بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت و به هیچ چیز به اندازه ولایت نِدا(تاکید) نشده است. 

ولایت آخرین فریضه الهی  

ولایت

جالب است بدانیم، مهم‌ترین رکن اسلام که بیشترین تأکید نسبت به آن وارد شده، نه تنها در اولین لحظات ابلاغ علنی رسالت در «یوم الانذار» به آن تصریح شده بلکه آخرین امری بوده است که خداوند متعال بر مردم واجب کرده است. امام باقر علیه‌السلام فرمود: آخرین فریضه‌ای كه خداوند نازل فرمود، ولایت بود و پس از آن، امری واجب نازل نگشت و آن‌گاه خداوند این آیه را نازل كرد: «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ؛[2] امروز، دين شما را كامل كردم.»

عبدالعزیز بن مسلم نقل می‌کند كه با امام رضا علیه‌السلام در شهر مرو بودیم. مردم در مسجد جمع شده و سخن از مسأله امامت بر زبان می‌راندند و از اختلاف زیاد در این‌باره می‌گفتند. من بر امام و سرورم علی بن موسی علیه‌السلام وارد شده و از گرفتاری مردم در دل این معركه خبر دادم؛ امام تبسم نموده و فرمودند: ای عبدالعزیز! مردم در جهل ماندند و از دینشان فریفته گشتند؛ خداوند عزّوجل، پیامبر را به جوار خویش نبرد، مگر پس از تكمیل دین مردم و قرآن را بر ایشان نازل كرد كه تفصیل هر چیز است و حلال و حرام، حدود و احكام و هر آن چیزی را كه مردمان بدان نیاز دارند، به كمال در آن مشخص نمود و حق ‌تعالی خود فرمود: «مَّا فَرَّطْنَا فِی الكِتَابِ مِن شَیْءٍ؛[3] و ما هیچ چیزی را در كتاب (لوح محفوظ) فرو گذار نكرده­‌ایم» و در حجة ‌الوداع كه در آخرین سال عمر شریف پیامبر واقع شد، آیه «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ علَیْكُمْ نِعمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا؛[4] امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین و آیین (جاودان) شما پذیرفتم». 

امر امامت، تمام و تكمیل دین است و پیامبر، دعوت حق را لبیک نگفت، مگر پس از آن كه برای امت خود، چهارگوشه و زوایای دینشان را تبیین کرده و راه را برایشان روشن نمود و آنان را بر مسیر حق، ترک گفت و علی علیه‌السلام را برای ایشان علامت و امام قرار داد. همه نیازهای امت را تبیین کرد. هر كس ادعا كند كه خدای تعالی دین خود را تكمیل نكرده است، به واقع، كتاب خدا را رد كرده است و هر كه كتاب خدا را رد كند، كافر است.[5]

پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله هنگام نزول این آیه فرمود: «الله ‌اكبر بر به كمال آوردن دین و تمام نمودن نعمت و رضایت پروردگار از رسالت من و ولایت علی بن ابی طالب علیه‌السلام پس از من؛ و سپس فرمود: هر كه من مولای او بودم، پس علی مولای اوست، خدایا! دوستی كن آن شخص را كه با وی دوستی نماید و دشمن باش با آن كه او را به دشمنی برگزیند و یاری نما آن كه او را یاری نمود و بی كس گذار آن كه تنهایش گذارد.»[6]

امام باقر، شکافنده علوم انبیا می‌فرماید: مردم هر آنچه را كه خدای ‌تعالی از نماز و روزه و زكات و حج فرمود، پذیرفتند و رسول خدا را در این باره، تصدیق نمودند. ابن اسحاق گوید: به امام باقر علیه‌السلام گفتم: این امر چه زمان رخ داد؟ فرمود: در هجدهم ذیحجه(غدیرخم) و در سال دهم هجرت به هنگام بازگشت از حجة الوداع بود كه تا زمان رحلت پیامبر یكصد روز فاصله داشت.[7]

امیدوارم خداوند متعال به ما توفیق دهد در مسیر خلافت و امامت تا آخرین نفس ثابت قدم بمانیم.

پی نوشت
[1] کافی، ج2، ص18.
[2] تفسیر قمی، ج1، ص170.
[3] سوره انعام، 38.
[4] سوره مائده، 3.
[5] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص195.
[6] مجمع البیان، ج3، ص274.
[7] تفسیر برهان، ذیل آیه 3 سوره مائده.

در آن دوران که اعراب جاهلی شبه جزیره عربستان در تاریکی و ظلمت محض به پرستش بت ها مشغول بودند و جنگ و خون ریزی بین قبایل همه جا را فرا گرفته بود، خداوند کاملترین دین را به دست خاتم رسولان و پیامبر رحمت بر مردم عرضه داشت، بعد از تلاش بی وقفه آن حضرت آرام آرام بین مردم بدوی و صحرا نشین آن روزگار الفت و همدلی و برابری و برادری ایجاد، و مدینه تبدیل به مدینه فاضله گشت، و همه مردم، مهاجر و انصار به عنوان مسلمان گرد پیامبر جمع شدند، و امّت اسلامی را در آن زمان بوجود آوردند، و گرچه عده ای منافق بودند ولی با وجود پیامبر اکرم(ص) جرأت اظهار نیات پلید خویش را نداشتند: ولی بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) همه چیز دگرگون شد و اتفاقاتی رخ داد که پایه و اساس اختلاف در امّت اسلام و در اقلّیت قرار گرفتن اهلبیت عصمت و طهارت(ع) پدید آمد، از مهمترین اتفاقات مسأله رهبری و جانشینی پیامبر اکرم(ص) بود.

امّا از آنجا که پیامبر اکرم(ص) این آینده شوم را می دید از همان آغاز بعثت بارها و بارها علی(ع) را به عنوان شایسته ترین فرد، و منتخب از جانب خداوند برای امر امامت معرّفی نمودند. شاهد این ادّعا احادیث فراوانی است که از آن حضرت در این زمینه رسیده است از جمله: حدیث یوم الدّار(1) حدیث منزلت(2) حدیث معروف ثقلین، و حدیث غدیر که در ضمن خطبه غدیریّه آن حضرت آمده است. آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به خطبه غدیر و مطالبی که درباره امیرمؤمنان در آن آمده است:

 

1ـ علی خلیفه بعد از من است

 

بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «خداوند بر من چنین وحی کرده است: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند.»(3)

ای مردم! من در رساندن آن چه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند... و مرا مأمور کرد که در این محل اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم «ان علیّ بن ابی طالب اخی و وصیّی و خلیفتی و الامام من بعدی، الّذی محلّه منّی محل هارون من موسی الّا انه لانبیّ بعدی و هو ولیّکم بعد اللّه و رسوله؛ به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است. کسی که نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما (و سرپرست شما) بعد از خدا و رسولش می باشد.»(4)

جملات فوق با صراحت تمام اعلام می دارد که خلیفه و امام بعد از پیامبر اکرم(ص) امیرمؤمنان علی(ع) است و این جملات صریح هیچ توجیه دیگری غیر از خلافت را نمی پذیرد.

 

2ـ آیه ولایت درباره حضرت

علی(ع) است

 

آنگاه فرمود: خداوند درباره ولایت و امامت علی (ع) (آیاتی نازل نمود و از جمله) در آیه ای از قرآنش می فرماید: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون؛(5) سرپرست شما فقط خدا و رسول خدا و کسانی هستند که ایمان آورده و نماز را برپا داشته و زکات (صدقه) را در حال رکوع، و علی بن ابی طالب کسی بود که نماز را برپا داشت و صدقه را در حال رکوع (در راه خدا به فقیر) داد. و علی کسی است که در همه حال اراده خدا داشت (و جز رضایت خداوند چیزی نخواست).» و آنگاه در ادامه فرمود: مردم آیه تبلیغ درباره علی(ع) نازل شده است و خدا در آن تهدید کرده اگر ابلاغ نکنم رسالت الهی من ناتمام مانده است.

 

3ـ اطاعت علی واجب و مخالفت او

ممنوع است

 

برای تأکید بیشتر مسأله امامت و خلافت فرمود: بدانید ای مردم! «انّ اللّه قد نصبه لکم ولیّاً و اماماً مفترضة طاعته علی المهاجرین و الانصار...و علی البادی والحاضر و علی الاعجمی و العربی و الحرّ و المملوک و الصغیر و الکبیر و علی الابیض و الاسود؛براستی خداوند علی را به عنوان ولی (و سرپرست) شما و امام شما نصب کرده است که اطاعت او بر مهاجر و انصار، بیابانی و شهری، عرب و عجم، آزاده و برده، بزرگ و کوچک، سفید و سیاه واجب است» هرچه بگوید و فرمان دهد واجب الاطاعت است.

«و علی کل موحد ماض حکمه، جائز قوله نافذٌ امره ملعونٌ من خالفه مرحوم من تبعه و من صدّقه فقد غفر اللّه له و لمن سمع منه و اطاع له؛ بر هر خداپرستی حکمش واجب و سخنش لازم و امرش نافذ است. ملعون (و دور از رحمت خدا) است آنکه او را مخالفت کند و مورد رحمت الهی است کسی که او را متابعت و تصدیق نماید. پس خدا ببخشد علی را و کسی را که سخن او را شنید و اطاعت کرد.»(6)

 

4ـ امامت در نسل علی(ع)

 

پیامبر اکرم(ص) در غدیر به بیان امامت امیرمؤمنان (ع) بسنده نکرد در چندین مورد مسأله امامت را در طول زمان، و در نسل علی(ع) بیان و تصریح نمود از جمله فرمود: «ثمّ من بعدی علیٌ ولیّکم و امامکم بامر اللّه ربّکم، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم تلقون اللّه و رسوله لاحلال الّا ما احلّه اللّه و رسوله و هم ولا حرام الّا ما حرّمه اللّه و رسوله و هم؛(7) و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند، پروردگار شماست و سپس امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان حرام کرده باشند...».

 

5 ـ مخالفت با ولایت علی قابل

بخشش نیست

 

برای تحکیم پایه های امامت علی(ع) بارها مردم را از مخالف با آن حضرت ترساند و شدیداً تهدید نمود که اگر کسانی مخالف امامت آن حضرت باشند جرمشان قابل بخشش نیست، به این جهت فرمود: «معاشر النّاس فضّلوه فقد فضّله اللّه، و اقبلوه فقد نصبه اللّه، معاشر النّاس انّه امامٌ من اللّه، ولن یتوب اللّه علی احدٍ انکر ولایته ولن یغفر له حتماً علی اللّه ان یفعل ذلک بمن خالف امره فیه، و ان یعذّبه عذاباً نکراً ابد الابد و دهر الدهور...؛ ای مردم خدا علی (ع) را (بر همه) برتری داده است شما هم او را برتری دهید، و روی آورید به علی(ع) به راستی خدا او را نصب نموده است (برای امامت) ای مردم به راستی او امامی است از طرف خدا، هر کس ولایت او را انکارکند خداوند توبه او را نمی پذیرد و او را نمی بخشد و بر خدا است که همین رفتار را با کسی داشته باشد که با فرمان او مخالفت کند و او را دچار عذاب سختی برای همیشه و ابد نماید.»(8) ممکن است برخی افراد در این سخنان روا دارند که چگونه انکار امامت باعث عذاب ابدی می شود، پیامبر اکرم(ص) برای رد این تردید فرمود: «فمن شکّ فی ذلک فقد کفر کفر الجاهلیة الاولی و من شکّ فی شی ءٍ من قولی فقد شکّ فی الکل منه و الشّاک فی ذلک فله النّار؛ هر کس در این باره شک کند، مانند کفر جاهلیت نخستین کافر شده است و هر کس در چیزی از سخن من شک کند در همه آنچه (بر من نازل شده) شک کرده، و شک کننده در این باره جایگاهش در آتش است.

 

6ـ علی برترین مردم بعد از من

است

 

در فراز بعدی علاوه بر اثبات فضیلت علی(ع) بر تمام مردم بعد از خود، ولایت تکوینی خود و امامان را به اثبات رسانده لذا فرمود: «معاشر النّاس فضّلوا علیّاً فانّه افضل النّاس بعدی من ذکرٍ و انثی بنا انزل اللّه الرزق و بقی الخلق؛ای مردم! علی را برتری دهید، زیرا او برترین مردم از مرد و زن بعد از من است به (برکت و) وسیله ما خداوند روزی را نازل می کند و (به برکت ماست که هستی دوام دارد) خلقت پایدار است.»(9) این مطلب همان است که در روایات دیگر آمده که اگر لحظه ای هستی از حجّت و امام خالی باشد تمام هستی از هم خواهد پاشید و زمین اهلش را فرو خواهد برد.

 

7ـ علی(ع) و اهلبیت ثقل اصغرند

 

در فراز دیگر باز حدیث ثقلین را گوشزد مردم نموده و دوباره همراهی قرآن و اهلبیت را و عدم جدایی آن دو را از هم گوشزد نموده و فرمود: «معاشر النّاس انّ علیّاً و الطیبین من ولدی هم الثقل الاصغر و القرآن هو الثقل الاکبر و کلّ واحد مبنی ءٌ صاحبه و موافقٌ له، لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض؛ ای مردم! براستی علی و فرزندان پاک من ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر الهی است این دو از همدیگر خبر داده و همدیگر را تأیید می کنند، هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض (کوثر) بر من وارد شوند.»(10)

 

8 ـ علی مفسّر قرآن و جامع

الکلمات

 

برای همراه بودن قرآن و اهلبیت وجوه مختلفی بیان شده است که برخی از آنها در جملات فوق مورد اشاره قرار گرفت، یکی از وجوه این است که قرآن را باید اهل بیت تفسیر کنند و هر تفسیری که از غیر اهلبیت منشأ گیرد، تفسیر واقعی قرآن نیست، لذا همیشه حضور امامی از اهلبیت در کنار قرآن لازم و ضروری است، لذا پیامبر اکرم(ص) در فراز بعدی خطبه غدیر فرمود: «معاشر النّاس هذا علیّ اخی و وصیّی و داعی علمی و خلیفتی علی امّتی و علی تفسیر کتاب اللّه عزّ و جلّ و الدّاعی الیه و العامل بمایرضاه و المحارب لاعدائه، و الموالی علی طاعته، و الناهی عن معصیته، خلیفة رسول اللّه و امیر المؤمنین...؛(11) ای مردم این علی برادر و وصی و مخزن علم من، و خلیفه من بر امتم است (جانشین من) در تفسیر کتاب خدای عزیز و جلیل و دعوت کننده به آن است و عمل کننده به آنچه که پسند خدا در آن است و مبارزه کننده با دشمنان خدا، و دوستدار مطیعان خدا، و بازدارنده از معصیت، خلیفه خدا و امیرمؤمنان است.»

 

9ـ امامت علی (ع) باعث کمال دین

 

راستی دین بی امامت ناقص، و قرآن بی حجّت نامفهوم، و هستی خالی از امام مهدوم و نابود شدنی خواهد بود، در همین راستا پیامبر اکرم(ص) فرمود: «معاشر النّاس انّما اکمل اللّه عزّ وجلّ دینکم بامامته، فمن لم یأتمّ به و بمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه یوم القیامة و العرض علی اللّه عزّ و جلّ فاولئک حبطت اعمالهم و فی النار هم خالدون؛(12) ای مردم همانا خداوند با امامت او دین شما را کامل نمود، پس کسی که او را و کسانی که جانشین او هستند از فرزندان من از نسل او تا روز قیامت و زمان عرضه شدن بر خداوند امام نداند اعمالش نابود شده و در جهنم ابدی خواهد بود.»

 

10 ـ رابطه علی (ع) با پیامبر(ص)

 

عظمت یک فرد در برخورد او با رهبر و پیامبر خویش بخوبی نمایان می شود، علی (ع) در این بخش نیز سرآمد روزگار است چرا که بهترین و بیشترین حمایت را از پیامبر اسلام داشت، و جز در راه رضایت الهی و رسولخدا(ص) قدم برنداشت. خوب است از زبان خود پیامبر بشنویم که فرمود: «معاشر النّاس هذا علیٌّ انصرکم لی واحقکم بی و اقربکم الیّ و اعزّکم علیّ و اللّه عزّ و جلّ و انا عنه راضیان؛ای مردم این علی یاری کننده ترین شما نسبت به من، و سزاوارترین شما نزد من، و نزدیکترین فرد در در پیشگاه من، و عزیزترین شما نزد من می باشد. و خدای عزیز و جلیل و من از او راضی هستیم.» در سطور بعد فرمود: «او یاور دین خدا، دفاع کننده از رسول خدا، پاکیزه و هدایت شده و هدایتگر است، پیامبر شما بهترین پیامبر، وصی شما بهترین وصی و فرزند او برترین اوصیاء هستند.

 

11ـ علی(ع) در قرآن

 

همیشه این بحث مطرح بوده که چند آیه از قرآن درباره علی (ع) است؟ دویست آیه، پانصد، یا بیشتر؟ پیامبر اکرم(ص) به این پرسش این گونه پاسخ می دهد: «و ما نزلت آیة رضیً الّا فیه و ما خاطب اللّه الذین آمنوا الّا بدأ به و لا نزلت آیة مدحٍ فی القرآن الّا فیه، ولاشهداللّه فی الجنّة فی «هل اتی علی الانسان» الّا له و لا انزلها فی سواه و لامدح بها غیره؛ هیچ آیه ای درباره خشنودی (خدا) نازل نشده است مگر درباره اوست، و با مؤمنین در قرآن سخن نگفته جز آنکه به او آغاز نموده، و هیچ آیه مدحی وارد نشده است جز آنکه درباره اوست. و شهادت به پاداش بهشت در سوره هل اتی جز برای او نیست و جز درباره او و در مدح او نازل نشده است در فراز دیگر فرمود: «معاشر النّاس القرآن یعرّفکم ان الائمة من بعده ولده و عرّفتکم انه منی و انا منه حیث یقول اللّه عزّ و جلّ «کلمة باقیة فی عقبه»(13) و قلت: لن تضلّو ما ان تمسّکتم بهما؛(14) ای مردم! قرآن به شما معرّفی می کند که امامان بعد از علی فرزندان اوست و من نیز گفتم به شما که علی از من و من از او هستم، قرآن می گوید: «کلمه باقی مانده است در نسل او» و من نیز گفتم: اگر به قرآن و اهلبیت تمسّک جویید هرگز گمراه نمی شوید.

 

12 ـ فرزندان پیامبر(ص) از نسل

علی(ع) است

 

پیامبر(ص) این سنّت خرافی را شکست که فرزند دختر، فرزند انسان شمرده نمی شود چنان که عرب جاهلی چنین بودند که فقط فرزندان پسر را فرزندان خویش می دانستند نه فرزندان دختر را(15) ولی پیامبر اکرم(ص) فرمود: «معاشر النّاس ذریة کل نبیّ من صلبه و ذریتی من صلب علیّ؛(16) ای مردم! نسل هر نبی از صلب خودش بود، ولی ذریه من از نسل علی است.» به همین جهت است که به امامان معصوم (ع) یابن رسول اللّه گفته می شود، و ذریّه رسول خوانده می شوند.

 

13ـ دوستان و دشمنان علی(ع)

 

علی میزان سنجش الهی است، و دوستی و دشمنی او معرّف شخصیّت واقعی افراد. راستی اگر همه به گرد دوستی علی(ع) حلقه می زدند جهنّم و عذابی در کار نبود، امّا چه می شود کرد که افراد شقی و فاسد همیشه در جامعه حضور داشته و دارند، به این جهت پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الا انّه لا یبغض علیّاً الّا شقیٌ و لا یتوالی علیّاً الّا تقی و لا یؤمن به الّا مؤمنٌ مخلصٌ(17)

بیدار به راستی دشمن نمی دارد علی را جز شقی و دوست نمی دارد علی را جز انسان با تقوی و ایمان نمی آورد به او جز مؤمن بااخلاص.»

در بخش دیگر فرمود: «الا انّ اعداء علیّ هم اهل الشقاق و النفاق و اخوان الشیاطین الّذین یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غروراً؛ بیدار باشید دشمنان علی اهل شقاوت و نفاقند و برادران شیاطین که بعضی بر بعض دیگر سخنان فریبنده از روی غرور القاء می کنند».

آنگاه فرمود: دوستان علی و اهلبیت کسانی هستند که ایمان دارند به خدا و آخرت (18) و ایمان خویش را به ستم نیالوده اند(19) آن ها بدون حساب وارد بهشت می شوند(20) و...(21).

 

14ـ علی اوّلین وصی و مهدی

آخرین آنها

 

اشاره شد که در غدیر فقط امامت علی (ع) مطرح نبوده بلکه امامت تمامی امامان دوازده گانه مطرح و با تأکید زیاد بیان شده است. از جمله فرمود: «انی نبیّ و علیّ وصیی الا انّ خاتم الانبیاء منّا القائم المهدی؛ براستی من پیامبرو علی وصی من است. بیدار باشید که آخرین امامان مهدی قائم از ماست».(22)

 

15ـ گرفتن بیعت برای علی(ع) و

امامان

 

حضرت سخنان خویش را ادامه داد تا رسید به جمله معروف «من کنت مولاه فهذا علیٌّ مولاه...؛ هر کس من صاحب اختیار اویم، این علی صاحب اختیار اوست» تا می رسد به اینجا که بدانید که من با خدا بیعت و علی با من بیعت کرده است و من از جانب خدا برای او از شما بیعت می گیرم...

ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مأمور کرده است «ان آخذ من السنتکم الاقرار بما عقدت لعلیٍّ من امرأةٍ المؤمنین و من جاء بعده من الائمّة...؛ که درباره آنچه برای علی امیرالمؤمنین و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند منعقد نمودم از زبان شما اقرار بگیرم «فقولوا باجمعکم انا سامعون مطیعون راضون منقادون لما بلّغت عن ربّنا و ربّک فی امر علیٍّ و امر ولده من صلبه من الائمة» سپس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امامت امامان، علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا می آیند به ما رساندی بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می کنیم. بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و با آن محشور می شویم، تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک نمی کنیم و انکار نمی نماییم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم.»(23)

آنگاه فرمود: «معاشر النّاس فبایعوا اللّه و بایعونی و بایعوا علیّاً امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و الائمة کلمة باقیة؛ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرمؤمنان و حسن و حسین و امامان از ایشان به عنوان کلمه باقیه بیعت کنید»(24) و اضافه فرمود: هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجر بزرگی عنایت می فرماید...».

 

16ـ پیشگامان در بیعت

 

پیشگامان هر کار خیر از ارزش و عظمت خاص برخوردار است، و قرآن نیز دستور داده که در انجام کار خیر پیش قدم باشید «سارعوا الی الخیرات»(25) و پیشگامان در اسلام و جهاد را می ستاید «والسابقون السابقون اولئک المقرّبون»(26) منتهی مهم تر از پیشگامی حفظ پیشگامی است، آیا این پیشگامان تا آخر خط ماندند؟ پاسخ این پرسش را تاریخ بخوبی بیان نموده و در آینده به آن اشاره می کنیم، اکنون باید دید سابقان در بیعت چه کسانی بودند.

مردم به سوی پیامبر اکرم(ص) و علی(ع) هجوم آوردند و می گفتند: «آری شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و دستمان اطاعت می کنیم» آنگاه به عنوان بیعت با پیامبر(ص) و علی(ع) دست می دادند و به آنها تبریک می گفتند: «فکان اوّل من صافق رسول اللّه (ص) الاوّل و الثانی و الثالث و الرّابع و الخامس و باقی المهاجرین و الانصار و باقی الناس عن آخرهم علی قدر منازلهم؛ پس اوّل کسانی که به پیامبر دست داد اوّلی(ابوبکر)و دوّمی (عمر) و سوّمی (عثمان) و چهارمی و پنجمی بودند، آنگاه مهاجرین و انصار و باقی مردم به ترتیب منزلتشان بیعت نمودند.

 

17ـ پیشگامان ثابت قدم رستگارند

 

انسان ها چهار دسته اند، برخی از اوّل تا آخر خوب و روبراه هستند، گروه دوّم از اوّل تا آخر گمراه و بی راهه می روند، گروه سوم کسانی هستند که از اوّل منحرف و گمراهند، ولی عاقبت هدایت پذیر می شوند، گروه چهارم که از همه بیچاره تر و زیانکارتر است کسانی هستند که از اوّل در مسیر و پیشگامند ولی عاقبت گمراه و منحرف می شوند، و بر صراط مستقیم تا ابد نمی مانند، پیشگامان در بیعت غدیر اگر جزء گروه دوّم نمی باشند، یقیناً مصداق گروه چهارم شدند، همین ها اوّل کسانی بودند که سر از سقیفه درآوردند و پیشگام در بیعت شکنی شدند، لذا پیامبر اکرم(ص) هشدار داد و فرمود: «معاشر النّاس السابقون الی مبایعته و التسلیم علیه بامرة المؤمنین اولئک الفائزون فی جنات النعیم؛ پیشگامان در بیعت با او (علی) و دوستی او و تسلیم شدن به عنوان حاکم مؤمنین (و ماندن بر این بیعت) رستگارند در بهشت نعیم.»(27) و آخرین سخن ما این است که خدایا ما را تا آخرین لحظه بر امامت و ولایت علی و اولادش ثابت قدم بدار.

iv class="allpage">

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

 

1. «هذا اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم ؛ این (علی) برادر و خلیفه بعد از من در میان شما است. ر.ک تاریخ ابن اثیر، بیروت دارصادر 1399 هـ،ج 2، ص 63 و بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج 38، ص 144.

2. اما ترضی ان تکون بمنزلة هارون من موسی، ای علی راضی نیستی که نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی باشی؛ رـ ک صحیح بخاری، داراحیاء التراث، ج 5، ص 24.

3. سوره مائده، آیه 67.

4. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج 37، ص 206 و عوالم ج 15، ص 307 و الغدیر، ج 1، ص 12.

5. سوره مائده، آیه 55.

1، بحار، همان، ص 207.

6. همان، ص 207 ـ 208.

7. همان، ص 208.

8. همان، ص 208 - 209.

9. همان، ص 209.

10. همان، ص 209.

11. همان، ص 210.

12. همان، ص 210.

13. سوره زخرف، آیه 28.

14. بحار، ج 37، همان، ص 215.

15. این شعر منسوب به دوران جاهلی است که بنونا بنو ابنائنا....

16. بحارالانوار، همان، ج 37، ص 210.

17. همان.

18. سوره مجادله، آیه 22.

19. سوره انعام، آیه 82.

20. سوره مؤمن، آیه 40.

21. بحار، همان 7 ص 213 با تلخیص.

22. همان، ص 213.

23. همان، ص 218ـ 219.

24. همان، ص 219.

25. سوره آل عمران، آیه 133.

26. سوره واقعه، آیه 11.

27. بحار، همان، ج 37، ص 217.

بسم الله الرحمن الرحیم

1 حمد و ثنای الهی

حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه،و در تنهایی وفرد بودن خود نزدیک است .در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است.علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است،و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد.همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود.

صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست.ابتدا کننده او و باز گرداننده اوست و هر کاری بسوی او باز می گردد.

بوجود آورنده بالا برده شده ها(کنایه از آسمانها و افلاک)و پهن کننده گسترده ها(کنایه از زمین)یگانه حکمران زمینها و آسمانها،پاک و منزه و تسبیح شده،پروردگار ملائکه و روح،تفضل کننده بر همه آنچه خلق کرده و لطف کننده بر هر آنچه بوجود آورده است.هر چشمی زیر نظر اوست ولی چشمها او را نمی بینند.

کرم کننده و بردبار و تحمل کننده است.رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منت گذارده است.در انتقام گرفتن خود عجله نمی کند،و به آنچه از عذابش که مستحق آنند مبادرت نمی ورزد.

باطنها و سریره ها را می فهد و ضمایر را می داند و پنهانها بر او مخفی نمی ماند و مخفی ها بر او مشتبه نمی شود.او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی،و مانند او شیئی نیست.اوست بوجود آورنده شیئ(چیز)هنگامی که چیزی نبود .دائم و زنده است و به قسط و عدل قائم است.نیست خدایی جز او که با عزت و حکیم است.

بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک می کند و او لطف کننده و آگاه است.هیچکس نمی تواند به دیدن به صفت او راه یابد،و هیچکس به چگونگی او از سر و آشکار دست نمی یابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایی کرده است.

گواهی می دهم برای او که اوست خدایی که قدس و پاکی و منزه بودن او روزگار را پر کرده است.او که نورش ابدیت را فرا گرفته است.او که دستورش را بدون مشورت مشورت کننده ای اجرا می کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمی شود.

آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله خلق کرده است.آنها را ایجاد کرد پس بوجود آمدند و خلق کرد پس ظاهر شدند.پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست،صنعت او محکم و کار او زیبا است،عادلی که ظلم نمی کند و کرم کننده ای که کارها بسوی او باز می گردد.

شهادت می دهم که اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند.

پادشاه پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخر کننده آفتاب و ماه،که همه با زمان تعیین شده در حرکت هستند.شب را بر روی روز و روز را بر روی شب می گرداند که بسرعت در پی آن می رود .در هم شکننده هر زورگوی با عناد،و هلاک کننده هر شیطان سرپیچ و متمرد.

برای او ضدی و همراه او معارضی نبوده است.یکتا و بی نیاز است.زائیده نشده و نمی زاید و برای او هیچ همتایی نیست.خدای یگانه و پروردگار با عظمت.می خواهد پس به انجام می رساند،و اراده می کند پس مقدر می نماید،و می داند پس به شماره می آورد.می میراند و زنده می کند،فقیر می کند و غنی می نماید،می خنداند و می گریاند،نزدیک می کند و دور می نماید،منع می کند و عطا می نماید.پادشاهی از آن او و حمد و سپاس برای اوست.خیر بدست اوست و او بر هر چیزی قادر است.

شب را در روز و روز را در شب فرو می برد.نیست خدایی جز او که با عزت و آمرزنده است.اجابت کننده دعا،بسیار عطا کننده،شمارنده نفسها و پروردگار جن و بشر،که هیچ امری بر او مشکل نمی شود،و فریاد دادخواهان او را منضجر نمی کند،و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته نمی کند .نگهدارنده صالحین و موفق کننده رستگاران و صاحب اختیار مؤمنین و پروردگار عالمین.خدایی که از هر آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی که شکر و سپاس گویند.

او را سپاس بسیار می گویم و دائما شکر می نمایم،چه در آسایش و چه در گرفتاری،چه در حال شدت و چه در حال آرامش.و به او و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان می آورم.دستورات او را گوش می دهم و اطاعت می نمایم وبه آنچه او را راضی می کند مبادرت می ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم می شوم بعنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او،چرا که اوست خدایی که نمی توان از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم(یعنی ظلم نمی کند) .

2 فرمان الهی برای مطلبی مهم

اقرار می کنم برای خداوند بر نفس خود بعنوان بندگی او،و شهادت می دهم برای او به پروردگاری،و آنچه به من وحی نموده ادا می نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود اید که هیچکس نتواند آنرا دفع کند هر چند که حیله عظیمی بکار بندد و دوستی او خالص باشدنیست خدایی جز اوزیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی برمن نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده ام،و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است.

خداوند به من چنین وحی کرده است:«بسم الله الرحمن الرحیم،یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربکفی علی یعنی فی الخلافة لعلی بن ابی طالبو إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس»،«ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره علی،یعنی خلافت علی بن ابی طالبو اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای،و خداوند تو را از مردم حفظ می کند».

ای مردم،من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام،و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می کنم:

جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام پروردگارمکه او سلام است مرا مأمور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و برهر سفید و سیاهی اعلام کنم که«علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است.نسبت او بمن همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست.و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است»،و خداوند در این مورد آیه ای از کتابش بر من نازل کرده است:«انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون»،«صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند»،و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد می کند.ای مردم،من از جبرئیل درخواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد،زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و افساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگان اسلام اطلاع دارم،کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده استکه با زبانشان می گویند آنچه در قلبهایشان نیست و این کار را سهل می شمارند در حالیکه نزد خداوند عظیم است.و همچنین بخاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کرده اند تا آنجا که مرا«اذن»(گوش دهنده بر هر حرفی)نامیدند،و گمان کردند که من چنین هستم بخاطر ملازمت بسیار او(علی)با من و توجه من به او وتمایل او و قبولش از من،تاآنکه خداوند عز و جل در این باره چنین نازل کرد:«و منهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو أذن قل اذنعلی الذین یزعمون أنه اذنخیر لکم،یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین...»،«و از آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت می کنند و می گویند او«اذن»(گوش دهنده بر هر حرفی)است،بگو:گوش استبر ضد کسانی که گمان می کنند او «اذن» استو برای شما خیراست،به خدا ایمان می آورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام می نماید».

و اگر من بخواهم گویندگان این نسبت(اذن)را نام ببرم می توانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم می نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفی کنم می توانم، ولی بخدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کرده ام.

بعد از همه اینها،خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم.

سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی حق علیو إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس»،«ای پیامبر برسان آنچهدر حق علیاز پروردگارت بر تو نازل شده واگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای،و خداوند تو را از مردم حفظ می کند».

3 اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام(ع)

ای مردم،این مطلب را درباره او بدانید وبفهمید،و بدانید که خداوند او رابرای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکی،و بر روستایی و شهری،و بر عجمی و عربی،و بر آزاد و بنده،و بر بزرگ و کوچک،و بر سفید و سیاه.بر هر یکتا پرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است.هر کس با او مخالفت کند ملعون است،و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است.خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است .

ای مردم،این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا می ایستیم،پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید،چرا که خداوند عز و جل صاحب اختیار شما و معبود شما است،و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده،و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است،و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد.

حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان(امامان)حلال کرده باشند،و حرامی نیست مگر آنچه خداو و رسولش و آنان(امامان)بر شما حرام کرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است،و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال وحرامش به من آموخته به او سپرده ام .

ای مردم،علی را(بر دیگران)فضیلت دهید.هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آنرا در من جمع کرده است و هر علمی را که آموخته ام در امام المتقین جمع نموده ام،و هیچ علمی نیست مگر آنکه آنرا به علی آموخته ام.اوست«امام مبین»که خداوند در سوره یس ذکر کرده است:«و کل شیی ء احصیناه فی إمام مبین»،«و هر چزی را در امام مبین جمع کردیم».

ای مردم،از او(علی)بسوی دیگری گمراه نشوید،و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سر باز نزنید.اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل می کند،و باطل را ابطال نموده و از آن نهی می نماید،و در راه خدا سرزنش ملامت کننده ای او را مانع نمی شود.

او(علی)اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمان به من بر او سبقت نگرفت.اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکاری کرد.اوست که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد.اولین مردم در نماز گزاردن،و اول کسی است که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد.اولین مردم در نماز گزاردن،و اول کسی است که با من خدا را عبادت کرد.از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد،او هم در حالیکه جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید.

ای مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است،و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.

ای مردم،او از طرف خداوند امام است،و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد.حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت وتا آخر روزگار معذب نماید.پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم وسنگها هستند و برای کافران آماده شده است.

ای مردم،بخدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده اند، و من بخدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل اسمانها و زمینها هستم.هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است.و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است،و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است،و شک کننده درباره ما در آتش است.

ای مردم،خداوند این فضیلت را بر من ارزانی داشته که منتی از او بر من و احسانی از جانب او بسوی من است.خدایی جز او نیست.حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال.

ای مردم،علی را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامی که خداوند روزی را نازل می کند و خلق باقی هستند.ملعون است ملعون است،مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد.بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می گوید:«هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد».هر کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده است.از خدا بترسید که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد،خداوند ازآنچه انجام می دهید آگاه است.

ای مردم،او(علی)«جنب الله»است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسی که با او مخالفت کند فرموده است:«ان تقول نفس یا حسرتا علی ما فرطت فی جنب الله»،«ای حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفریط و کوتاهی کردم».

ای مردم،قرآن را تدبر نمائید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و بدنبال متشابه آن نروید.بخدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر این شخصی که من دست او را می گیرم و او را بسوی خود بالا می برم و بازوی او را می گیرم و با دو دستم او را بلند می کنم و به شما می فهمانم که«هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار او است».و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است،ولایت او از جانب خداوند عز و جل است که بر من نازل کرده است.

ای مردم،علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است.هر یک از این دواز دیگری خبر می دهد و با آن موافق است.آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند.

بدانید که من ادا نمودم،بدانید که من ابلاغ کردم،بدانید که من شنوانیدم،بدانید که من روشن نمودم،بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل می گویم،بدانید که امیر المؤمنینی جز این برادرم نیست.بدانید که امیر المؤمنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.

4 معرفی و بلند کردن امیر المؤمنین(ع) بدست پیامبر(ص)

سپس پیامبر(ص)دستش را بر بازوی علی(ع)زد و آنحضرت را بلند کرد. و این در حالی بود که امیر المؤمنین(ع) از زمانی که پیامبر(ص) بر فراز منبر آمده بود یک پله پائین تر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستاده اند.

پس پیامبر(ص)با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی(ع)را از جا بلند نمود تا حدی که پای آنحضرت موازی زانوی پیامبر(ص)رسید.سپس فرمود:

ای مردم،این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده اند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل کننده به آنچه او را راضی می کند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستی کننده بر اطاعت او و نهی کننده از معصیت او. اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثان و قاسطان و مارقان به امر خداوند.

خداوند می فرماید:«ما یبدل القول لدی»،«سخن در پیشگاه من تغییر نمی پذیرد»، پروردگارا، به امر تو می گویم:«خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد.و یاری کن هر کس علی را یاری کندو خوار کن هر کس علی را خوار کند،و لعنت نما هر کس علی را انکار کندو غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید».

پروردگارا،تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را درباره او نازل کردی:«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا» .«و من یبتغ غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین».«امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین شما راضی شدم»،«و هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود».پروردگارا، تو را شاهد می گیرم که من ابلاغ نمودم.

5 تأکید بر توجه امت به مسئله امامت

ای مردم، خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عز و جل،چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود.عذاب از آنان تخفیف نمی یابد و به آنها مهلت داده نمی شود.

ای مردم،این علی است که یاری کننده ترین شما نسبت بمن و سزاوارترین شما به من و نزدیک ترین شما به من و عزیزترین شما نزد من است.خداوند عز و جل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده است مگر درباره او، و هیچگاه خداوند مؤمنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است،و هیچ آیه مدحی در قرآن نیست مگر درباره او، و خداوند در سوره«هل اتی علی الإنسان...»شهادت به بهشت نداده مگر برای او و این سوره را درباره غیر او نازل نکرده و با این سوره جز او را مدح نکرده است.

ای مردم،او یاری دهنده دین خدا و دفاع کننده از رسول خدا است،و اوست با تقوای پاکیزه هدایت کننده هدایت شده.پیامبرتان بهترین پیامبر و وصیتان بهترین وصی و فرزندان او بهترین اوصیاء هستند.

ای مردم،نسل هر پیامبری از صلب خود او هستند ولی نسل من از صلب امیر المؤمنین علی است .

ای مردم،شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد.مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدمهایتان بلغزد.آدم بخاطر یک گناه بزمین فرستاده شد در حالیکه انتخاب شده خداوند عز و جل بود،پس شما چگونه خواهید بود در حالیکه شمائید و در بین شما دشمنان خدا هستند .

بدانید که با علی دشمنی نمی کند مگر شقی و با علی دوستی نمی کند مگر با تقوی، و به او ایمان نمی آورد مگر مؤمن مخلص. بخدا قسم درباره علی نازل شده است سوره«و العصر»:«بسم الله الرحمان الرحیم، و العصر،ان الإنسان لفی خسر»،«قسم به عصر،انسان در زیان است» مگر علی که ایمان آورد و به حق و صبر توصیه کرد.

ای مردم،من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم،و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چیزی نیست.ای مردم از خدا بترسید آنطور که باید ترسید و از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید.

6 اشاره به کارشکنیهای منافقین

ای مردم،«ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است،قبل از آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورتها را به پشت بر گردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت کنیم». بخدا قسم، از این آیه قصد نشده است مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان می شناسم ولی مأمورم که از آنان پرده پوشی کنم.پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی می یابد.

ای مردم،نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابی طالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد می گیرد،چرا که خداوند عز و جل ما را بر کوتاهی کنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجت قرار داده است.

ای مردم،شما را می ترسانم و انذار می نمایم که من رسول خدا هستم و قبل از من پیامبران بوده اند،آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقب گرد می نمائید؟هر کس به عقب برگردد به خدا ضرری نمی رساند،و خدا بزودی شاکرین و صابرین را پاداش می دهد.بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنین اند.

ای مردم،با اسلامتان بر من منت مگذارید،بلکه بر خدا منت نگذرارید، که اعمالتان را نابود می نماید و بر شما غضب می کند و شما را به شعله ای از آتش و مس (گداخته) مبتلا می کند،پروردگار شما در کمین است.

ای مردم،بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت می کنند و روز قیامت کمک نمی شوند .ای مردم،خداوند و من از آنان بیزار هستیم.ای مردم،آنان و یارانشان و تابعینشان و پیروانشان در پائین ترین درجه آتش اند و چه بد است جای متکبران. بدانید که آنان«اصحاب صحیفه»هستند،پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند.

راوی می گوید:وقتی پیامبر(ص)نام«اصحاب صحیفه»را آورد اکثر مردم منظور حضرت از این کلام را نفهمیدند و برایشان سؤال انگیز شد و فقط عده کمی مقصود حضرت را فهمیدند.

ای مردم،من امر خلافت را بعنوان امامت و وراثت آن در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه می سپارم،و من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند،بدنیا آمده اند یا نیامده اند.پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.

و بزودی امامت را بعد از من بعنوان پادشاهی و با ظلم و زور می گیرند.خداوند غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند.و در آن هنگام استای جن و انسکه می ریزد برای شما آنکه باید بریزد و می فرستد بر شما شعله ای از آتش و مس(گداخته)و نمی توانید آنرا از خود دفع کنید .

ای مردم،خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند،و خداوند شما را بر غیب مطلع نمی کند.

ای مردم،هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه در اثر تکذیب(اهل آن آیات الهی را)خداوند قبل از روز قیامت آنها را هلاک خواهد کرد و آنرا تحت حکومت حضرت مهدی خواهد آورد،و خداوند و عده خودرا عملی می نماید.

ای مردم،قبل از شما اکثر پیشینیان هلاک شدند،و خداوند آنها را هلاک نمود و اوست که آیندگان را هلاک خواهد کرد.خدای تعالی می فرماید«ألم نهلک الأولین،ثم نتبعهم الاخرین،کذلک نفعل بالمجرمین،و یل یومئذ للمکذبین»،«آیا ما پیشینیان را هلاک نکردیم؟آیا در پی آنان دیگران را نفرستادیم؟ما با مجرمان چنین می کنیم.وای برمکذبین در آن روز».

ای مردم،خداوند مرا امر و نهی نموده است،و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نموده ام،و علم امر و نهی نزد اوست.پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید،و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید،و به سوی مقصد ومراد او بروید و راههای بیگانه،شما را از راه او منحرف نکند.

7 پیروان اهل بیت(ع)و دشمنان ایشان

ای مردم،من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به تبعیت آن امر نموده،و سپس علی بعد از من،و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایت اند،به حق هدایت می کنند و بیاری حق به عدالت رفتار می کنند.

سپس حضرت چنین خواندند:«بسم الله الرحمان الرحیم،الحمد لله رب العالمین...»تا آخر سوره حمد و سپس فرمودند:

این سوره درباره من نازل شده،و بخدا قسم درباره ایشان(امامان)نازل شده است.بطور عموم شامل آنهاست و بطور خاص درباره آنان است.ایشان دوستان خدایند که ترسی بر آنان نیست و محزون نمی شوند،بدانید که حزب خداوند غالب هستند.

بدانید که دشمنان ایشان سفهاء گمراه و برادران شیاطین اند که اباطیل را از روی غرور به یکدیگر می رسانند.

بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی اند که خداوند در کتابش آنان را یاد کرده و فرموده است:«لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الآخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آبائهم او ابنائهم او إخوانهم او عشیرتهم،اولئک کتب فی قلوبهم الایمان...»تا آخر آیه،«نمی یابی قومی را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند،و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش ضدیت دارند روی دوستی داشته باشند،اگر چه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا فامیلشان باشند.آنان اند که ایمان در قلوبشان نوشته شده است...»

بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی اند که خداوند عز و جل آنان را توصیف کرده و فرموده است:«الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الأمن و هم مهتدون»«کسانی که ایمان آورده اند و ایمانشان را با ظلم نپوشانده اند،آنان اند که بر ایشان امان است و آنان هدایت یافتگان اند».

بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که ایمان آورده اند و به شک نیفتاده اند.

بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که با سلامتی و در حال امن وارد بهشت می شوند و ملائکه با سلام به ملاقات آنان می آیند و می گویند:«سلام بر شما پاکیزه شدید،پس برای همیشه داخل بهشت شوید».

بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که بهشت برای آنان است و در آن بدون حساب روزی داده می شوند.

بدانید که دشمنان ایشان (اهل بیت) کسانی اند که به شعله های آتش وارد می شوند،بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که از جهنم در حالی که می جوشد صدای وحشتناکی می شوند و شعله کشیدن آنرا می بینند.

بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند درباره آنان فرموده است«کلما دخلت امة لعنت اختها...»تا آخر آیه،«هر گروهی که داخل(جهنم)می شود همتای خود را لعنت می کند...».

بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند عز و جل می فرماید:

«کلما القی فیها فوج سألهم خزنتها الم یأتکم نذیر،قالوا بلی قد جاءنا نذیر فکذبنا و قلنا ما نزل الله من شیی ء،ان انتم الا فی ضلال کبیر... فسحقا لأصحاب السعیر»،«هر گاه گروهی(از ایشان)را در جهنم می اندازند خزانه داران دوزخ از ایشان می پرسند:آیا ترساننده ای برای شما نیامد؟می گویند:بلی،برای ما نذیر و ترساننده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم:خداوند هیچ چیز نازل نکرده است،و شما در گمراهی بزرگ هستید...پس دور باشند اصحاب آتش».

بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی هستند که در پنهانی از پروردگارشان می ترسند و برای آ نان مغفرت و اجر بزرگ است.

ای مردم،چقدر فاصله است بین شعله های آتش و بین اجر بزرگ!ای مردم،دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده،و دوست ما آن کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد.

ای مردم،بدانید که من نذیر و ترساننده ام و علی هدایت کننده است.

ای مردم،من پیامبرم و علی جانشین من است.

ای مردم،بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است،و امامان بعد از او فرزندان او هستند.بدانید که من پدر آنانم و آنها از صلب او بوجود می آیند.

8 حضرت مهدی عجل الله فرجه

بدانید که آخرین امامان،مهدی قائم از ماست.اوست غالب بر ادیان،اوست انتقام گیرنده از ظالمین،اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها،اوست غالب بر هر قبیله ای از هل شرک و هدایت کننده آنان.

بدانید که اوست گیرنده انتقام هر خونی از اولیاء خدا.اوست یاری دهنده دین خدا.

بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق.اوست که هر صاحب فضیلتی را بقدر فضلش و هر صاحب جهالتی را بقدر جهلش نشانه می دهد.اوست انتخاب شده و اختیار شده خداوند.اوست وارث هر عملی و احاطه دارنده به هر فهمی.

بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالابرنده آیات الهی.اوست هدایت یافته محکم بنیان.اوست که کارها به او سپرده شده است.

اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند،اوست که بعنوان حجت باقی می ماند و بعد از او حجتی نیست.هیچ حقی نیست مگر همراه او،و هیچ نوری نیست مگر نزد او.

بدانید او کسی است که غالب بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمی شود.اوست ولی خدا در زمین و حکم کننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش.

9 مطرح کردن بیعت

ای مردم،من برایتان روشن کردم و به شما فهمانیدم،و این علی است که بعد از من به شما می فهماند.

بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من بعنوان بیعت با او و اقرار به او،و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم.

بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است،و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می گیرم(خداوند می فرماید:)«ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله،ید الله فوق ایدیهم،فمن نکث فانما ینکث علی نفسه،و من أوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما»،«کسانی که با تو بیعت می کنند در واقع با خدا بیعت می کنند،دست خداوند بر روی دست آنان است.پس هر کس بیعت را بشکند این شکستن بر ضرر خود اوست،و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمی عنایت خواهد کرد».

10 حلال و حرام،واجبات و محرمات

ای مردم،حج و عمره از شعائر الهی هستند،(خداوند می فرماید:)«فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما»تا آخر آیه،«پس هر کس به خانه خدا بعنوان حج یا عمره بیاید برای او اشکالی نیست که بر صفا و مروه بسیار طواف کند».

ای مردم،به حج خدا بروید.هیچ خاندانی به خانه خدا وارد نمی شوند مگر آنکه مستغنی می گردند و شاد می شوند،وء هیچ خاندانی آنرا ترک نمی کنند مگر آنکه منقطع می شوند و فقیر می گردند .ای مردم،هیچ مؤمنی در موقف(عرفات،مشعر،منی)وقوف نمی کند مگر آنکه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت می آمرزد،و هر گاه که حجش پایان یافت اعمالش را از سر می گیرد.

ای مردم،حاجیان کمک می شوند و آنچه خرج می کنند به آنان بر می گردد،و خداوند جزای محسنین را ضایع نمی نماید.

ای مردم،با دین کامل و با تفقه و فهم به حج خانه خدا بروید و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست کشیدن از گناه بر مگردید.

ای مردم،نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همانطور که خداوند عز و جل به شما فرمان داده است و اگر زمان طویلی بر شما گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید،علی صاحب اختیار شما است و برای شما بیان می کند،او که خداوند عز و جل بعد از من بعنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است.او از من است و من از اویم.

او و آنانکه از نسل من اند از آنچه سؤال کنید به شما خبر می دهند و آنچه را نمی دانید برای شما بیان می کنند.

بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه آنها را بشمارم و معرفی کنم و بتوانم در یک مجلس به همه حلالها دستور دهم و از همه حرامها نهی کنم.پس مأمورم که از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره امیر المؤمنین علی و جانشینان بعد از او آورده ام که آنان از نسل من و اویند،(و آن موضوع)امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود،و آخر ایشان مهدی است تا روزی که خدای مدبر قضا و قدر را، ملاقات کند.

ای مردم،هر حلالی که شما را بدان راهنمایی کردم و هر حرامی که شما را از آن نهی نمودم،هرگز از آنها برنگشته ام و تغییر نداده ام.این مطلب را بیاد داشته باشید و آنرا حفظ کنید و به یکدیگر سفارش کنید،و آنرا تبدیل نکنید و تغییر ندهید.

من سخن خود را تکرار می کنم:نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و به کار نیک امر کنید و از منکرات نهی نمائید.

بدانید که بالاترین امر بمعروف آنست که سخن مرا بفهمید و آنرا به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمائید،چرا که این دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است،و هیچ امر بمعروف و نهی از منکری نمی شود مگر با امام معصوم.

ای مردم،قرآن به شما می شناساند که امامان بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم که آنان از نسل من و از نسل اویند.

آنجا که خداوند در کتابش می فرماید:«و جعلها کلمة باقیة فی عقبه»،«آن(امامت)را بعنوان کلمه باقی در نسل او قرار داد»،و من نیز به شما گفتم:«اگر به آن دو(قرآن و اهل بیت)تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید».

ای مردم،تقوی را تقوی را.از قیامت بر حذر باشید همانگونه که خدای عز و جل فرموده:«إن زلزلة الساعة شیی ء عظیم»،«زلزله قیامت شیئ عظیمی است».

مرگ و معاد و حساب و ترازوهای الهی و حسابرسی در پیشگاه رب العالمین و ثواب و عقاب را بیاد آورید.هر کس حسنه با خود بیاورد طبق آن ثواب داده می شود،و هر کس گناه بیاورد در بهشت او را نصیبی نخواهد بود.

11 بیعت گرفتن رسمی

ای مردم،شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید،و پروردگارم مرا مأمور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم در باره آنچه منعقد نمودم برای علی امیر المؤمنین و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند،چنانکه بشما فهماندم که فرزندان من از صلب اویند.

پس همگی چنین بگوئید:

«ما شنیدیم و اطاعت می کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت بما رساندی درباره امر امامت اماممان علی امیر المؤمنین و امامانی که از صلب او بدنیا می آیند.بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می کنیم.بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و(روز قیامت)با آن محشور می شویم.تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک نمی کنیم و انکار نمی نمائیم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم.

تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی درباره علی امیر المؤمنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند،یعنی حسن و حسین و آنانکه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.

پس برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد،از قلبهایمان و جانهایمان و زبانهایمان و ضمائرمان و دستهایمان.هر کس توانست با دست بیعت می نماید و گر نه با زبانش اقرار می کند.هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند(در این باره)از نفسهایمان دگرگونی نبیند.

ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان می رسانیم،و خدا را بر آن شاهد می گیریم.خداوند در شاهد بودن کفایت می کند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی».

ای مردم،چه می گوئید؟خداوند هر صدایی را و پنهانی های هر کسی را می داند.پس هر کس هدایت یافت بنفع خودش است و هر کس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است،و هر کس بیعت کند با خداوند بیعت می کند،دست خداوند بر روی دست آنها(بیعت کنندگان)است.

ای مردم،با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمائید و با علی امیر المؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در دنیا و آخرت،بعنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت کنید .خداوند غدر کنندگان(بیعت شکنان)را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار می دهد.و هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است،و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجر عظیمی عنایت می فرماید.

ای مردم،آنچه به شما گفتم بگوئید(تکرار کنید)،و به علی بعنوان«امیر المؤمنین»سلام کنید و بگوئید«شنیدیم و اطاعت کردیم،پروردگارا مغفرت تو را می خواهیم و بازگشت بسوی توست» .و بگوئید:«حمد و سپاس خدای را که ما را به این هدایت کرد،و اگر خداوند هدایت نمی کرد ما هدایت نمی شدیم...».

ای مردم،فضائل علی بن ابی طالب نزد خداوندکه در قرآن آنرا نازل کردهبیش از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم،پس هر کس درباره آنها بشما خبر داد و معرفت آنرا داشت او را تصدیق کنید.

ای مردم،هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند به رستگاری بزرگ دست یافته است.

ای مردم،کسانی که برای بیعت با او و قبول ولایت او و سلام کردن بعنوان«امیر المؤمنین»با او،سبقت بگیرند آنان رستگارانند و در باغهای نعمت خواهند بود.

ای مردم،سخنی بگوئید که بخاطر آن خداوند از شما راضی شود،و اگر شما و همه کسانی که در زمین هستند کافر شوند بخدا ضرری نمی رسانند.

خدایا،بخاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم مؤمنین را بیامرز،و بر منکرین که کافرند غضب نما،و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.