emamian

emamian

آنچه مسلم است و از آموزه های ناب دینی نیز قابل استنباط این که ماه مبارک رمضان یقیناً بهترین و عزیزترین فرصتی است که پروردگار عالم برای بندگانش فراهم نموده تا با طیِ طریق در مسیر معنویت، به آرامشی حقیقی و ماندگار دست پیدا کنند و این راه درست بندگی در این ماه عزیز بیش از هر زمان دیگری برای ما هویداست اگر قدر بدانیم.

انسان ها گاه در راستای نیل به هدف و مقصودی که مدنظرشان است، راه و مسیری را برمی گزینند که دست بر قضا نتیجه عکس برایشان به بار می آورد و بیش از پیش آن ها را از هدف اصلی شان دور می سازد و حال آن که که غالباً هم متوجه نیستند که هر چه بیشتر از این راه را طی می کنند در واقع از مقصد و مقصود خویش، دورتر و دورتر می شوند.

بر این اساس گاهی اوقات باید در اتوبان پرشتاب زندگی، دوربرگردانی پیدا نموده و به سوی مقصد آرامش تغییر مسیر بدهیم؛ این تغییر مسیر البته پیش از هر چیز دیگری نیازمند درک و شناخت درست از هدف اصلی زندگی و در مرتبه بعد، شجاعت در قبول اشتباهات است و این که به خصوص همواره بکوشیم افکاری مثبت و سازنده را در ذهن خود بپرورانیم و در وادی افسردگی و بلاتکلیفی مُدام باقی نمانیم.

گفتیم که ماه رمضان یک فرصت است و آن هم از جنس بهترینش. مرحوم علامه مصباح یزدی در این رابطه و این که ماه رمضان فرصتی برای زدودن غبارها و آلودگی هاست بیانی شیرین و رسا دارند و تأکید می کنند؛ "ماه رمضان ماه طهور نامیده شده است. ماهی که آلودگی ها را از بین می برد. بیش تر مردم در ماه های سال آلودگی هایی پیدا می کنند. آلودگی هایی که انسان را از خدا دور می کند یعنی گناه. براساس حکمت و تدبیر الهی ماه رمضان در میان ماه ها این خاصیت را یافته که مردم وقتی در این ماه احکام شرع را رعایت کنند و احترام آن را نگه دارند از آلودگی ها پاک می شوند. روزه، تلاوت قرآن و دعاهایی که در این ماه خوانده می شود باعث ریزش گناهان و تمیز شدن روح انسان از آلودگی ها می شود، به ویژه آن که انسان اگر بتواند موفق به توبه و استغفار شود از تمام آلودگی ها پاک می شود. "

شکی نیست که دستیابی به آن آرامش حقیقی در سایه توبه و پاک شدن از آلودگی ها امکان پذیر است. انسان‌هایی که به آرامش حقیقی دست پیدا می کنند، درک و بینشی عمیق و پاک نسبت به زندگی و محیط پیرامون خود می یابند، ضمن آن که همواره افکاری مثبت و سازنده را در ذهن خود می‌پرورانند و این سان سبک زندگی شان در سایه ایمان و باور توحیدی اصلاح شده و زمینه ساز عاقبت بخیری و سعادتشان در دنیا و آخرت می شود.

از سویی دیگر، این افراد هیچ‌گاه پس از رسیدن به چنین آرامشی در زندگی خود احساس خلأ نکرده و دچار پریشانی و مشکلات روحی و روانی هم نمی‌شوند؛ چنین افرادی آرامش حقیقی را با پرداخت هزینه‌های گزاف مادی کسب نمی کنند، بلکه برعکس، بدون پرداختن هزینه خاصی به آرامشی پایدار و حقیقی دست می یابند که بی تردید اولین الزام و بایسته اش، قدم گذاشتن در جاده ی معنویت و ارتباط هر چه بیشتر با خالق متعال و توسل به اولیای الهی است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه شریفه ۱۸۶ از سوره بقره، آیه منتخب ما از جزء دوم قرآن کریم است.

خدای متعال در این آیه می‌فرماید: «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ / وقتی بندگانم درباره از تو پرسیدند، بگو من نزدیک شما هستم و صدای هر دعاکننده‌ای را پاسخ می‌دهم و اجابت می‏‌کنم، پس دعوت مرا بپذیرند و از من طلب اجابت کنند و ایمان بیاورند، شاید که به سعادت راه یابند».

این آیه شریفه از امیدبخش‌ترین آیات نورانی قرآن است که قرب حضرت حق را با عباد تأکید می کند.

وقتی در این آیه به «عبادی» تعبیر شده، این در واقع اضافه‏ تشریفیه بندگان به حضرت حق است. به خصوص وقتی پاسخ می‌دهد: «فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ / هر فراخوان و هر فراخوان‌کننده ای را من اجابت می کنم و پاسخ می‌دهم» از نقاط بسیار امیدبخشِ رابطه حضرت حق با بندگان به شمار می‌آید.

البته مخاطبین عزیز مستحضر هستند که قرب و بُعد حضرت حق با بندگان، قرب و بُعد مکانی یا قرب و بُعد مادی محسوس نیست.

این مسئله به میزان تقرب خودِ عبد به حضرت حق بستگی دارد و طبیعتا وقتی اشراف وجودی حضرت حق، همه عالم را در واقع فرا گرفته و به تعبیری «أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» است، این قرب در واقع یک قرب وجودیست و قرب هستی‌شناسانه است.

این تقرب هستی‌شناسانه، وقتی مایه مسرت و خوشحالی می‏‌شود که این تعبیر در قرآن به کار رفته است که «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» هر فراخوان و صدایی که از طرف بندگان، حضرت حق را فرا می خواند حضرت حق با تمام وجود خودش به آن بنده اقبال پیدا می کند؛ به شرط اینکه این استجابت را ما بطلبیم و در واقع به این استجابت، ایمان و باور داشته باشیم.

لذا این آیه شریفه، حقیقتِ دعا و حقیقتِ مناجات بندگان با حضرت حق را به طور خاص مورد توجه قرار داده است و ماه مبارک رمضان، قطعا ماهِ دعا و مناجات با حضرت حق است.

اگر بتوانیم آداب دعا و باور به دعا و مضامین ادعیه نورانی منثوره از حضرات معصومین علیهم السلام را به آن طلب حقیقی وجودی خودمان «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی» تبدیل کنیم، در این صورت پاسخ حضرت حق را در پی دارد: «فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ».

پنج شنبه, 24 اسفند 1402 09:03

جایگاه روزه‌داران

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:

إِنَّ فِی الْجَنَّةِ بَابًا یُقَالُ لَهُ: الرَّیَّانُ، یَدْخُلُ مِنْهُ الصَّائِمُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لا یَدْخُلُ مِنْهُ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ یُقَالُ: أَیْنَ الصَّائِمُونَ؟ فَیَقُومُونَ لا یَدْخُلُ مِنْهُ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ، فَإِذَا دَخَلُوا أُغْلِقَ فَلَمْ یَدْخُلْ مِنْهُ أَحَدٌ.

بهشت دروازه‌ای دارد که به آن ریان می‌گویند. روز قیامت فقط روزه داران از آن دروازه وارد (بهشت) می‌شوند و غیر از آنها کسی دیگر از آن وارد نمی‌شود. (روز قیامت) ندا داده می‌شود که کجایند روزه داران؟ پس آنها برمی خیزند و غیر از آنها کسی دیگر وارد نمی‌شود. پس از اینکه روزه داران وارد می‌شوند، آن در بسته می‌شود و هیچ کس دیگری از آن وارد نمی‌شود.

 

أعلام الدین فی صفات المؤمنین، جلد ۱، صفحه ۲۷۸

سؤال: سؤال کرده‌اند که چه کار کنم تا توفیق پیدا کنم که نمازهایم را اول وقت بخوانم؟

 

جواب: همین دغدغه که انسان بتواند نمازش را اول وقت بخواند خیلی خوب است، اما برای اینکه بتوانیم تبدیل به یک عادت و خصلت درونی انسانی کنیم تا همیشه نمازها را در اول وقت بخوانیم، چند راهکار وجود دارد.

 

مهم ترین راهکار این است که ما باید اول اهمیت این نماز را بدانیم حالا وقتی برای ما مهم باشد، آن کار را به موقع انجام می دهیم، اما اگر برای ما اهمیت زیادی نداشته باشد کارهای دیگر را به آن مسئله ترجیح می دهیم و این باعث تاخیر در کار می شود.

باید بدانیم که نماز چه اهمیتی دارد؟ آیا ستون دین است؟ فروع دین است؟ اگر این طور نباشد بقیه اعمال هم پیش خداوند متعال، طبق روایات ارزشی ندارند. اهمیت نماز را باید بررسی کنیم که مطالب زیادی در این مورد در فضای مجازی می شود دنبال کرد و به عنوان حل این مسئله مطرح کرد.

 

نکته بعدی این است که بدانید که در نماز کسی را دارید که با آن مناجات می کنید، یک خالقی است که بزرگتر از هر شخص و موجودی است و این با این عظمت منتظر شماست. این خود خیلی برای فهم این مسئله کمک می کند. من وقتی به این باور برسم که خداوند متعال منتظر من است که با او صحبت کنم و حرف بزنم و مناجات کنم، این خیلی کمک می کند که انگیزه ای برای خواندن نماز اول وقت پیدا کنم.

 

نکته بعدی که معمولا اکثر مردم با آن مشکل دارند، نماز اول وقت صبح است.

مدیریت خواب در این نماز خیلی مهم است، اینکه من بتوانم قبل از نیمه شب حتما بخوابم، چون خواب در آن زمان اهمیت بیشتری دارد و خیلی کمک می کند که صبح اول وقت بیدار شوم.

رفتار و کارهایی که انسان در طول شبانه‌روز انجام می دهد خیلی اثرگذار است، اگر در طول شبانه روز خدایی ناکرده زبان، چشم و گوش به گناه آلوده باشد ممکن است نماز فوت شود و در کل باید گفت که اینها در اینکه نماز انسان کیفیتش پایین بیایید، موثر است.

در روایات هم داریم، کسی که گناه کند لذت عبادت را نخواهد چشید.

 

یکی از کارهایی هم که می شود انجام داد، جریمه کردن است یعنی من امروز مثلا به خودم تعهد بدهم که هر بار نمازم به تاخیر افتاد یه مقدار پول تعیین شده ای را صدقه بدهم یا روزه بگیرم. کاری که شهید رجایی می کرد و می گفت من اگر قبل از نماز ظهر، مغرب و عشاء، ناهار یا شامی خورده باشم عهد کرده ام که خودم را جریمه کنم و یک روز، روزه بگیرم. بیشتر از همه آن چیزی که می تواند برای این مسئله کمک کند فهمِ اهمیت نماز است و اینکه من بدانم که من یک مخاطبی دارم و آن مخاطب خالق من است که صدای مرا شنیده و عالم و آگاه به ذهن و ضمیر باطن من است، در اذان هم چندین بار بندهای خود را صدا می‌زند و این نشانگر آن است که خداوند متعال خیلی منتظر بنده های خود است تا با او مناجات کنند.

هر آنچه که در عالم هستی وجود دارد، حقیقت و باطنی دارد؛ زیرا دنیا تنزّل یافته‌ی عوالم بالا است، هرچه در عالم دنیا است نمونه‌ای است از آنچه در عالم معنا است. احکام و قوانین الهی هم که در دنیا به صورت دین و دستورات عبادی ظهور کردند، اسرار و باطنی دارند. اشیا، زمان‌ها و مکان‌ها نیز دارای حقیقت و باطن می‌باشند. یکی از آن زمان ها، ماه مبارک رمضان است. در فرهنگ اسلامی ماه رمضان یکی از مهم ترین و محترم ترین ماه های سال است؛ ماهی که نزد مسلمانان به ماه عبادت و طهارت معروف بوده و آن را -به تعبیر پیامبر(ص)- ماه خدا می نامند.

 

امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه در استقبال از ماه مبارک رمضان با بیانی شیوا و رسا از ماه رمضان سخن گفته و حقیقت آن را روشن ساخته است. ما در این مقال تنها گوشه ایی از آن را بیان می کنیم.

امام در این دعا، ابتدا خداوند متعال را جهت هدایت شدن به دین الاهی و بهره‌مندی از نعمت بندگی و عبادت، شکرگذاری می کند، سپس می فرماید: «سپاس خدای را که از جمله آن راه های هدایت، ماه خود، ماه رمضان را قرار داد: ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهی که قرآن را در آن نازل کرد، برای هدایت مردم، و بودن نشانه هایی روشن از هدایت و مشخص شدن حق از باطل، و بدین جهت برتری آن ماه را بر سایر ماه ها بر پایه احترامات فراوان، و فضیلت های آشکار روشن نمود».

 

توصیف ماه رمضان با عباراتی؛ نظیر ماه اسلام، ماه نزول قرآن، حاکی از آن است که در نظر امام سجاد (ع) و در مکتب اهل بیت (ع)، ماه مبارک رمضان، عرصه برای تجلی حقیقت اسلام؛ یعنی تسلیم محض در برابر خداوند متعال است. این عرصه، مجالی است تا بندگان خدا به امر و رضای او، حتی از نیازهای طبیعی و حلال خود چشم‌پوشی کنند و سر تسلیم بر بندگی شکوه مند خالق بی همتای خویش فرود آورند.

این تمرین یک ماهه در کفّ نفس و خودداری از درخواست نفسانی، تمرینی مفید و نیکو است برای تقویت اراده و خویشتن داری در باقی سال؛ چون انسانی که یک ماه به دستور الاهی در مقابل خواست حلال نفس خویش مقاومت کرده و فقط به خاطر رضای خداوند از نیازهای طبیعی خود مانند خوردن و آشامیدن اجتناب نموده است، این قدرت را خواهد داشت تا در یازده ماه دیگر سال در مقابل وساوس شیطانی و درخواست های نفسانی نفس اماره خویش مقاومت نموده و اهل تقوا و رستگاری شود.

 

ماه مبارک رمضان، ماه طهارت است. ماهی که بنده وجود خود را از تمایلات مادی و حیوانی زدوده و با روزه ضمن تطهیر جسم، به تطهیر جان نیز می پردازد تا روحش در عالم پاکی و رشد و تعالی، از انوار هدایت بخش خدای متعال بهره مند شود.

 

پس می توان گفت حقیقت ماه رمضان عبارت است از: آزادی از خود؛ آزادی از خود حیوانی، و تولد خود الاهی.

ماه مبارک رمضان، ماه تخلق به اخلاق الاهی است و حقیقت و باطن آن عبارت است از: رسیدن به لقای خداوند. در حدیثی آمده است که خداوند سبحان فرمود: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِه »؛ روزه مال من است و من خود به آن جزا می دهم. بعضی کلمه «اجزی» در این روایت را به صیغه مجهول «اُجزَی» خوانده اند؛ یعنی روزه برای من است و من پاداش آن هستم.

حیف است که انسان به خودش و به غیر خدا و به هر آنچه که متغیر است، دل ببندد؛ زیرا هرچه غیر خدا است، در معرض زوال و تغییر است و نمی تواند جزای انسان باشد؛ جزای روزه دار، لقای حق است.

پنج شنبه, 24 اسفند 1402 08:57

چرا گرفتن روزه واجب است؟

 

الإمامُ الرِّضا علیه السلام ـ فی علّةِ وُجوبِ الصَّومِ ـ: لِکَی یَعرِفُوا ألَمَ الجُوعِ و العَطَشِ، و یَستَدِلُّوا علی فَقرِ الآخِرَةِ، و لِیکونَ الصائمُ خاشِعا ذَلیلاً مُستَکینا مَأجُورا مُحتَسِبا عارِفا صابِرا علی ما أصابَهُ مِن الجُوعِ و العَطَشِ، فَیَستَوجِبَ الثَّوابَ مَع ما فیهِ مِنَ الإمساکِ عنِ الشَّهَواتِ، و لِیکونَ ذلکَ واعِظا لَهُم فی العاجِلِ، و رائضا لَهُم علی أداءِ ما کَلَّفَهُم و دَلیلاً لَهُم فی الأجرِ، و لِیَعرِفوا شِدَّةَ مَبلَغِ ذلکَ علی أهلِ الفَقرِ و المَسکَنَةِ فی الدنیا، فَیُؤَدُّوا إلَیهِم ما فَرَضَ اللّهُ لَهُم فی أموالِهِم.[۱۴]

امام رضا علیه السلام ـ در بیان علّت وجوب روزه ـ فرمود : تا مردم رنج گرسنگی و تشنگی را بچشند و به نیازمندی خود در آخرت پی برند و اینکه روزه‌دار بر اثر گرسنگی و تشنگی که به او می رسد، خاشع و افتاده حال و فروتن و مأجور و طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر گردد و بدین سبب مستوجب ثواب شود. به علاوه آن که، روزه موجب خودداری از شهوات است. همچنین تا روزه در دنیا پندگوی آنان باشد و ایشان را در راه انجام تکالیفشان رام و ورزیده کند و در رسیدن به اجر، راهنمای آنان باشد و به سختی تشنگی و گرسنگی که نیازمندان و مستمندان در دنیا می‌چشند، پی ببرند و در نتیجه، حقوقی را که خداوند در دارایی‌هایشان واجب فرموده است، به ایشان بپردازند.

 

علل الشرائع : ۲۷۰

قرآن در آیه ۶ و ۷ سوره طارق می گوید: «انسان از آبی جهنده خلق شده * که از صلب مردان و سینه زنان خارج می شود»، در حالی که علم ثابت کرده که جایگاه نطفه مرد و تخمک زن جایی دیگر است؛ آیا این آیه با علم سازگار است!؟

 

پاسخ اجمالی:

در این دو آیه تنها سخن از نطفه مرد در میان است؛ زیرا تعبیر به «ماءٍ دافِقٍ»؛ (آب جهنده)، در آیه ۶ درباره نطفه مرد صادق است نه زن. روی این حساب شرکت دادن زن در این بحث مناسب به نظر نمی رسد. مناسب ترین تعبیر همان است که گفته شود قرآن به یکی از دو جزء اصلی نطفه که همان نطفه مرد است اشاره کرده و بنابراین منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پیش روی انسان است چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می شود.

 


پاسخ تفصیلی:

در قرآن مجید، حقایق فراوانی درباره چگونگی خلفت آدمی بیان شده است. برای مثال در آیه ۶ و ۷ سوره طارق این گونه به نظر می آید که گفته شده است: «خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ * یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ»؛ (انسان از آبی جهنده خلق شده که از صلب مردان و سینه زنان خارج می شود). این در حالی است که امروزه در علوم پزشکی ثابت شده است که جایگاه نطفه مرد و تخمک زن جایی دیگر است نه آن عضوی که در قرآن و سوره طارق مورد اشاره قرار گرفته است. آیا چنین گزاره هایی که قرآن درباره خلقت جنین و انسان بیان کرده از لحاظ علمی موجه است؟

 

معنای لغوی «صلب» و «ترائب»

برای پاسخ دادن به این سؤال پیش از هر چیز باید نگاهی به معنای لغوی دو واژه «صلب» و «ترائب» انداخت. در کتب لغت برای واژه «صلب» معانی ای همچون تیره پشت، ستون فقرات و کمر(۱) ذکر شده است. همچنین برای واژه «ترائب» که جمع «تریبه» است معانی ای هم چون سینه، قفسه سینه، دنده های سینه و استخوان های بالای سینه(۲) ذکر شده است. علاوه بر آن برای «ترائب» معانی دیگری نیز ذکر شده است از جمله اینکه به معنای قسمت پیش روی انسان است یا اینکه ترائب به معنای دست ها، پاها و چشم ها است یا اینکه مجموعه استخوان های سینه و یا چهار دنده از طرف راست و چهار دنده از طرف چپ است. (۳)

به هر حال و جدای از بحث لغوی در اینکه منظور از «صلب» و «ترائب» در این آیه شریفه چیست در میان مفسران گفت وگوی بسیار است و تفسیرهای فراوانی برای آن گفته شده است. در اینجا ما خلاصه ای از این تفسیرها را ذکر می کنیم.

 

بیانات مختلف در تفسیر «صلب» و «ترائب»

تفاسیر مختلف در گفته شده «صلب» اشاره به خود مردان و «ترائب» اشاره به زنان است. چرا که مردان مظهر صلابت و زنان مظهر لطافت و زینت اند. بنابراین آیه اشاره به ترکیب نطفه انسان از نطفه مرد و زن می کند که در اصطلاح امروز «اسپر» و «اوول» نامیده می شود.

همچنین در تفسیر دیگری گفته شده «صلب» اشاره به پشت مرد و «ترائب» اشاره به سینه و قسمت های جلوی بدن او است. بنابراین منظور آیه نطفه مرد است که از قسمت های درون شکم که در میان پشت و قسمت جلو قرار دارد خارج می شود.

همچنین در تفسیر دیگری گفته شده منظور از این آیه خروج جنین از رحم زن است که میان پشت و قسمت های جلوی بدن او قرار گرفته است.

تفسیر دیگری که درباره این آیه گفته شده این است که بگوییم منی در حقیقت از تمام اجزای بدن انسان گرفته می شود و لذا به هنگام خروج توأم با هیجان کلی بدن و بعد از آن همراه با سستی تمام بدن است. بنابراین «صلب» و «ترائب» اشاره به تمام پشت و تمام پیش روی انسان می باشد.

در تفسیر دیگری نیز گفته شده عمده ترین عامل پیدایش منی «نخاع شوکی» است که در پشت مرد و سپس قلب و کبد است که یکی زیر استخوان های سینه و دیگری در میان این دو قرار دارد و همین سبب شده که تعبیر بین «صلب» و «ترائب» برای آن انتخاب گردد. (۴)

 

تفسیری مبتنی بر اکتشافات نوین علمی

تفسیر دیگری نیز در معنای این آیات بیان شده که در آن کوشیده شده این آیه را مربوط به اکتشافات نوین علمی بنماید: نطفه از بیضه مرد و تخمدان زن گرفته می شود و مطالعات دانشمندان جنین شناسی نشان می دهد که این دو در ابتدای امر که در جنین ظاهر می شوند در مجاورت کلیه ها قرار دارد و تقریبا مقابل وسط ستون فقرات در میان صلب (پشت) و ترائب (پایین ترین دنده های انسان) قرار گرفته. سپس با گذشت زمان و نمو این دو عضو تدریجا از آن محل پائین می آیند و هر کدام در موضع فعلی خود جای می گیرد و از آنجا که پیدایش انسان از ترکیب نطفه زن و مرد است و محل اصلی این دو در آغاز در میان «صلب» و «ترائب» قرار دارد قرآن چنین تعبیری را انتخاب کرده. تعبیری که در آن روز برای هیچ کس شناخته شده نبود و علم جنین شناسی جدید پرده از روی آن برداشته است. (۵)

به تعبیر روشن تر بیضه مرد و تخمدان زن در آغاز پیدایش یعنی در آن هنگام که مرد و زن خود در عالم جنین بودند در پشت آنها قرار داشت تقریبا محاذی وسط ستون فقرات بود به طوری که می توان گفت دستگاه نطفه ساز مرد و دستگاه نطفه ساز زن هر دو بین صلب و ترائب بودند ولی تدریجا که خلقت مرد و زن در شکم مادر کامل می شود از آنجا جدا شده و تدریجا به پایین می آیند به طوری که هنگام تولد بیضه مرد به خارج از شکم و در کنار آلت تناسلی قرار می گیرد و تخمدان زن در مجاورت رحم.

نقد: این تفسیر اگرچه می کوشد آیات قرآن را به یافته های علمی نوین نزدیک کند اما اشکال مهمش این است که قرآن می گوید آن آب جهنده از میان صلب و ترائب خارج می شود یعنی به هنگام خروج آب از میان این دو می گذرد در حالی که طبق این تفسیر در حال خروج آب نطفه چنین نیست بلکه دستگاه نطفه ساز در آن موقعی که خود در شکم مادر بود میان صلب و ترائب قرار داشت. از این گذشته تفسیر «ترائب» به آخرین دنده پائین خود خالی از بحث و گفتگو نیست. (۶)

 

تفسیر صحیح «صلب» و «ترائب»

این ها مهم ترین تفاسیری است که در تتبع نظرات مفسرین درباره این آیه به دست می آید ولی برای فهم معنای واقعی این آیه قبل از هر چیز باید به این نکته مهم برای حل مشکل توجه داشت که در آیات فوق تنها سخن از نطفه مرد در میان است. زیرا تعبیر به «ماءٍ دافِقٍ»؛ (آب جهنده) در آیه ۶ درباره نطفه مرد صادق است، نه زن و همین نطفه پدید آمده از مرد است که ضمیر «یخرج» در آیه ۷ به آن باز می گردد و می گوید: «این آب جهنده از میان صلب و ترائب بیرون می آید». روی این حساب شرکت دادن زن در این بحث قرآنی مناسب به نظر نمی رسد، بلکه مناسب ترین تعبیر همان است که گفته شود قرآن به یکی از دو جزء اصلی نطفه که همان نطفه مرد است و برای همه محسوس می باشد اشاره کرده و بنابراین منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پیش روی انسان است چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می شود. (۷)

 

پی نوشت:

(۱). فرهنگ معاصر عربی-فارسی، آذرنوش، آذرتاش، نشر نی، تهران، ۱۳۸۸هـ ش، چاپ دهم، ص ۳۶۹؛ مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، محقق: داوودی، صفوان عدنان، دارالشامیه، بیروت، ۱۴۱۲ هـ ق، چاپ اول، ص ۴۸۹؛ مجمع البحرین، طریحی، فخرالدین بن محمد، محقق: حسینی اشکوری، احمد، نشر مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ هـ ش، چاپ سوم، ج ۲، ص ۱۰۰.

۲). فرهنگ معاصر عربی - فارسی، همان، ص ۶۱؛ مفردات الفاظ القرآن، همان، ص ۱۶۵؛ لسان العرب، ابن منظور، محمدبن مکرم، دارالطباعه والنشروالتوزیع دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ هـ ق، چاپ سوم، ج ۱، ص ۲۳۰.

(۳). لسان العرب، همان.

(۴). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، درالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ هـ ش، چاپ دهم، ج ۲۶، ص ۳۶۵ و ۳۶۶ و ۳۶۷.

(۵). تفسیر المراغی، مراغی، احمد مصطفی، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، بی تا، ج ۳۰، ص ۱۱۳.

(۶). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۶، همان، ص ۳۶۶ و ۳۶۷.

(۷). تفسیر نمونه، همان، ج ۲۶، ص ۳۶۶؛ المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۷۴ هـ ش، چاپ پنجم، ج ۲۰، ص ۴۳۱.

 

منبع:آیین رحمت - دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن و به تعبیر امام محمدباقر علیه السلام «لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان» است که به همین مناسبت، آیه ای از جزء اول قرآن کریم انتخاب شده است.

خداوند متعال در آیه ۱۲۱ سوره بقره فرموده است: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ۗ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ / کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم آن را خوانده و حق خواندن آن را (در مقام عمل نیز) بجا آورند، آنان اهل ایمانند و آنها که به کتاب خدا کافر شوند (و حق شناسی نکنند) آن گروه زیانکاران عالمند».

دو موضوع از این آیه محل بحث مفسرین قرار گرفته که یکی از آنان «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ / کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم» بوده و باید دید چه کسانی مخاطب این آیه هستند.

برخی از مفسرین گفته اند که مخاطب قرآن عموم یهود و نصارا هستند و برخی گفته اند یهود و نصارایی که همراه با پیامبر اکرم صلی الله علیه واله بودند و به ایشان ایمان آوردند را شامل می‌شود و برخی هم معنای عام تری را در نظر گرفتند که حتی خود قرآن و مسلمانان را هم شامل می شود.

کتاب به معنای عام کتاب که شامل تورات، انجیل و خود قرآن می شود و این ویژگی را دارد که هر کس حق تلاوت این کتاب را به جا بیاورد، در گروه «یُؤْمِنُونَ بِهِ»قرار گرفته و به او ایمان می‌آورد. یعنی کتاب مایه هدایت، بشارت و سعادت برای او خواهد بود؛ اما کسی که کفر بورزد، قطعا دچار زیان، خسران و نقیصه خواهد شد.

در جاهای دیگر آیات الهی تاکید شده که قرآن «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ‌» است، اما همین قرآن نسبت به ظالمین باعث خسارت است: «وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا».

قرآن هم دقیقا به همین شکل است. این حبل آمیخته می تواند مایه تقرب الهی شود و هم می تواند مایه دوری از حضرت حق شود. این بررسی فقره اول آیه است.

موضوع دیگر این آیه این مسئله است که در روایاتی ذیل همین آیه در تفاسیر روایی تطبیق های مختلفی به این مسئله «حَقَّ تِلَاوَتِهِ» شده است.

در یک روایت از امام صادق علیه السلام هشت مورد را برای مصادیق «حَقَّ تِلَاوَتِهِ» شمرده‌اند.

از جمله این موارد، رعایت صحیح تجوید و خواندن قرآن که یکی از مصادیق «حَقَّ تِلَاوَتِهِ» است، اما تأمل در معارف قرآن، عمل به معارف قرآن، عبرت گرفتن از قصص قرآن، پذیرش اوامر قرآن و در یک کلمه تلاوت قرآن باید همراه با قرائت متفکرانه و متدبرانه باشد.

با عمل و ایمان به آن مضامین قرآنی می‌توان ادعای ادا شدن واژه «حَقَّ تِلَاوَتِهِ» را داشت.

مرحوم آیت الله حائری شیرازی در یکی از توصیه های خود پیرامون ماه مبارک رمضان و جذاب‌سازی زمان سحری و افطاری برای بچه‌ها گفت:

 

سحری را به نحوی ترتیب دهید که بچه‌ها به شما سفارش کنند که ما را سحر بیدار کنید! یک چیز خوش‌مزه‌ای بخرید و بگویید این را وقتی برای سحری بیدار شدیم، می‌خوریم.

پولی را هم سر سفرۀ سحری و سر سفرۀ افطار به بچه‌ها بدهید تا اینها از ماه رمضان خوششان بیاید؛ از روزه گرفتن خوششان بیاید.

روزۀ آنها را با پول بخرید! این خلاف شرع نیست! اگر حتی نصف روز روزه می‌روند، به آنها جایزه بدهید.

برای حجاب‌شان جایزه بدهید تا اینها به حجاب‌شان، به عفت‌شان، به پاکی‌شان علاقه‌مند شوند. بعد که کم‌کم عادت کردند و مزه‌اش زیر دندانشان رفت و خودشان خوبی اینها را درک کردند، [جایزه را قطع کنید] و دیگر آنها را به همان معرفت خودشان بسپارید.

برای آن که روزه داری نهایت فایده را به جسم و روح برساند٬ باید نکاتی را رعایت کرد که بخشی از این موارد شامل رژيم غذایی در این ماه مبارک است.

در همین راستا سعید هادی، متخصص تغذیه بالینی درباره افطار روزه داران گفت: برای شروع باید افطار را ابتدا با یک نوشیدنی گرم آغاز کنیم و حتی المقدور یک خرما میل شود.

او گفت: بهتر است زمان سحری و افطار از غذاهای چرب استفاده نکنیم چون غذای چرب روی معده و سر دل می‌ماند و باعث سوزش معده می‌شود.

هادی گفت: در موقع افطار از خوردن غذای سنگین بپرهیزید و تا می‌توانید از غلات در غذاها استفاده  و غذای اصلی  را به وعده سحر موکول کنید.

این متخصص افزود: روزه داران باید در ماه مبارک رمضان بیشتر از مواد پروتئینی استفاده کنند.

وی همچنین گفت: از میوه هایی که مانع از تشنگی فرد در ماه مبارک رمضان می‌شوند خربزه و هندوانه هستند که از فرد در مقابل تشنگی محافظت می‌کنند.

هادی گفت: از زمان افطار تا سحر باید سه وعده غذایی خورد و از خوردن غذاهای چرب خودداری کرد.